گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
فصل چهاردهم حکومت






اشاره
صفحه 307 از 438
من وضع لباس شما را نمیپسندم. خواهید گفت ایرانی است، ولی آن را عوض کنید.
شکسپیر (لیر شاه)
استبداد مطلق-
از آنچه در ابتداي فصل سابق بیان شد میتوان استنباط نمود که حکومت ایران را لااقل اسما هم باشد نویسندگان قوانین اساسی
فقط توجیه لفظی در تأیید حکومت « قانون اهل ماد و پارس تغییرپذیر نیست » : استبداد مطلق محسوب میدارند. این سخن که
خودسرانه بوده است. وي همه وزیران را برقرار میسازد و ممکن است تمام ایشان و صاحب منصبان و مأموران و قضات را برکنار
کند. درباره همه افراد خانواده خویش و اهل خانه و همچنین نسبت به تمام مأموران لشکري و کشوري که در خدمت اویند بدون
آنکه دادگاهی دخالت نماید، حق زندگانی یا مرگ دارد و اموال افرادي که مورد بیمهري واقع و یا معدوم شوند به سلطان
میرسد و حق سلب حیات درهرحال فقط در اختیار اوست، اما وي میتواند این حق را به حکام یا نواب خود واگذار کند.
همه اموالی که قبلا بوسیله مقام سلطنت تفویض و یا از آنجانب خریداري نشده باشد و در واقع هرگونه مالی که اثبات حق قانونی
نسبت به آن مقدور نباشد به او تعلق دارد و میتواند به هرکه دلخواه اوست انتقال دهد. تمام حقوق
ص: 566
و مزایا مانند تأسیسات عمومی و استخراج معادن و کشیدن خطوط تلگراف و ساختن جادهها و راهآهن و ترامواي و غیره و حق
بهرهبرداري از همه منابع کشور متعلق به اوست و باید قبل از احاله به عناصر دیگر احراز حق مالکیت از طرف سلطان به عمل آید.
سه قوه حکومت در وجود او متمرکز است: مقننه، قضائیه و اجرائیه و هیچگونه قید و تعهدي به او قابل تحمیل نیست، مگر رعایت
صوري آداب مذهب ملی. وي محوري است که تمام اساس زندگانی عمومی کشور بر آن مبتنی است.
حقوق جدید-
از لحاظ تئوري و همچنین تا این اواخر عملا این ترتیب وضع و حال حکومت ایران بوده و حتی یکی از این مزایاي عالی نیز آشکارا
به هیچ مرجعی واگذار نشده است. با طرزي که شهریار اتباع خود را مخاطب میسازد و یا از جانب آنها طرف خطاب واقع میشود،
سخنان غرورآمیزي را به خاطر میآورد که خشایارشا یا داریوش میلیونها اتباع خراجگذار خویش را خطاب میکردند که میتوان
آن گفتهها را هنوز بر تختهسنگها و مزارها ملاحظه کرد.
هنوز ایرانیان سخن سعدي «1» وي شاهنشاه یا شاه شاهان و ظل اللّه و قبله عالم، جمجاه، انجم سپاه، قدر قدرت و فلک صولت است
را آویزه گوش دارند:
و هرکه جز این طالب باشد دست به خون خویش آغشته میسازد. مرور زمان نیز رأي طبقه « هر عیب که سلطان بپسندد هنر است »
روحانی و یا دلالت عناصر غیرمذهبی را بر وي تحمیل ننموده است به عبارت دیگر نه علما بر او نفوذي دارند و نه حکما و
دستگاههاي منتخب و نمایندگی هنوز اثرات بیپرواي کار خود را به حد رسوخ نرسانیدهاند و هیچگونه مانع و رادع کتبی در برابر
حق خداداد شاه وجود ندارد.
کاهش واقعی حق خداداد-
قدرت پادشاه ایران بههیچوجه با تعبیرات افراطی که درباره آن کردهاند مناسبت ندارد و یا به همان پایه و اندازه نیست
______________________________
نام شاه از کلمه خشایاتیا یا خشتایا که در کتیبههاي خط « سه سال در ایران » 1)- درباره تعداد عناوین شاه رجوع شود به کتاب فولر )
میخی هست مشتق گردیده و از همین اصل و ریشه که دلالت بر عظمت و تعالی دارد: کلمه خشاتراپا یا ساتراپ و خشایارشا-
گرنوس و ارتاخشاترا- اردشیر و خشاتراپوترا- شاپوترا یا شاپور آمده است.
ص: 567
که در سابق بوده، نخست اینکه شهریار ایران دیگر سرور مذهبی حتی جماعت شیعه جهان اسلامی نیست و در هیچ دورهاي هم آن
است نداشتهاند، اما- پادشاهان صفوي از لحاظ « باب عالی » قسم تفوق روحانی که خلفاي بغداد داشتند و هنوز مورد ادعاي سلطان
اینکه جدشان از سادات بوده و یا نسب آنها به حضرت علی (ع) داماد پیغمبر (ص) میرسیده تا اندازهاي از چنین منزلت نیمه
مقدس برخوردار بودهاند، و رویه رضا و تسلیم اتباع ایشان را که مدت یک قرن در دوره نهائی آن خاندان به حکومت چند تن از
آنان که پابند احکام شرع اسلام نبودند تن درداده بودند به همین علت- میتوان نسبت داد.
شاردن نوشته است که مردم ایشان را جانشین ائمه میپنداشتهاند و کمپفر مینویسد: آب غسل و وضوي شاهان صفوي را خلق براي
شفا مینوشیدند و با اشتیاق سرشار بدست میآوردند، اما چنین ادعائی از جانب سلسلههاي بعدي عنوان نشده و امکان آن هم
وجود نداشته است، خاصه از ناحیه خانواده قاجار که اصل و تبار ترك دارند. بنابراین باید سلطان را از هرگونه انتساب قدسی
صفحه 308 از 438
برکنار پنداشت و اندازه و حدود حقوق و مزایاي او را بر مبانی دنیوي خالص قرار داد.
تحدیدات مؤثر-
با آنکه قدر و مقام پادشاه کماکان نیک متعال است باز تدبیرهاي عملی که اقتدار او را محدود ساخته است یکی دوتا نیست. احترام
نسبت به عناصر مذهبی و قانون شرع را اسلاف پادشاه فعلی بیشتر از او رعایت مینمودند.
وي بدون آنکه به حضرات روحانی اهانتی روا دارد و یا سبب بیگانگی ایشان شود، از راه تدبیر تبعیت آنها را در مقابل قوه اجرائی
و اداري تا اندازهاي که در زمان هیچ پادشاه قبلی مگر نادر شاه که مرد رزم و شمشیر بوده سابقه نداشته، تأمین نموده است.
ملاحظات عرف و عادت در دوره پادشاه کنونی قويترین موانع جلوهگر شده است تا وقتی که عایدات دولت وصول شود و راهزنی
و دزدي موقوف باشد، ابراز تام و تمام قدرت شهریاري در موارد خطیر چندان دوچار تهدید واقع نخواهد گردید. به عبارت دیگر
ملاحظات مقتضی سیاسی خود مانع دیگري است، اما در عهد شاه فعلی چیزي که از همه عوامل قويتر و ناشی از آن است که ایران
در جرگه
ص: 568
دولتهاي متمدن درآمده است مانع جدید افکار عمومی خارجی است که بواسطه فقدان مطلق افکار داخلی که شایسته چنین نامی
باشد جاي آن را گرفته و به صورت عامل خیر و نجاح درآمده است که گمان نمیرود مردم ایران از این بابت هیچگونه قدرشناسی
و امتنانی داشته باشند و میتوان بدرستی پیشبینی کرد که به همین دلیل، دیگر اجراي هرگونه حقوق و امتیازات خداداد به صورت
بیدادگري و افراط چنانکه در تاریخ گذشته ایران وجود داشته، اگر در آینده بکلی از بین نرود، فقط به ندرت امکان وقوع خواهد
داشت. درهرحال همین مانع به جاي، یک امر عادي عامل اختصاصی استثنائی کار حکومت به شمار خواهد آمد و این تغییر فاحش
ناشی از حضور دائمی وزیران مختار خارجی و پیدایش رشته و رابطه تلگرافی است.
سلسله مراتب اداري-
رژیم اداري ایران در واقع تا این زمان کموبیش همان است که در عهد پادشاهان هخامنشی بود. امپراتوري به ساتراپنشین یا ایالات
تقسیم شده است که والی منصوب خود پادشاه بر آن فرمانروائی دارد و مستقیما هم مسئول اوست. ایالات به چندین بلوك و بلاد و
توابع آنها و قصبات قسمت شده که حکام آنها را نیز یا مستقیما خود شاه تعیین میکند، و یا حاکم کل ایالتی که نقاط مزبور تابع او
بشمار میروند. تا این قرن چهارتا ازین ساتراپها با امتیازاتی خاص و تقریبا قدرت مستقل عنوان والی داشتهاند از قبیل حکام
گرجستان و آذربایجان و کردستان و لرستان که فقط لرستان عنوان یا سایهاي از استقلال دارد.
حکام کل و نواب ایشان معمولا حاکم نام دارند و دسته دوم گاهی نایب- الحکومه خوانده میشوند. در زیردست حاکم داروغه یا
رئیس پلیس است بعد کلانتر یا شهردار و کدخدا که رئیس بخش یا حوزهاي در شهر و یا مرد سالخورده دهکده است.
حکومتهاي عمده برعهده پسران و برادران و عموها و یا منسوبان شاه است، اما نه به آن صورت طاقتفرسا و تقریبا جنایتآمیزي
که در آغاز این قرن بوده درحالحاضر حاکم به جاي آنکه از ایالت خود غایب و در پایتخت حاضر باشد در حکومتنشین خود
اقامت و در کارهاي اداري و بخصوص امور مالی، پیشکار یا مستوفی در زیر دست دارد.
ص: 569
در میان طوایف بومی و جنگاور سیستم و عناوین و انتصابات متفاوتی هست.
حاکم ایالات کرد و بختیاري و طوایف دیگر، ایلخانی و ایلبیگی لقب دارند و زیر- دستان آنها خان، شیخ و توشمال نامیده
میشوند و همه ایشان از جهت وصول عایدات در نزد والی ایالت خود مسئولاند.
تغییرات در اقتدارات شاهی-
در زمره سلسلهمراتب مزبور پادشاه به صورت بارزي فرمانرواي مطلق است و خود او پایگاه اعلی دارد، اما در این مورد هم در واقع
موانع قابلملاحظهاي در برابر امتیازات و حقوق او دیده میشود و چنانکه در فصل خراسان درباره ایلخانیهاي قوچان و بجنورد و
امیر قائن بیان کردم و بعدا نیز در بحث راجع به ایلات بختیاري و لر بیان خواهم کرد شاه عملا ناگزیر است حاکم را از میان طایفه
فرماندار انتخاب کند و براي او چندان آسان نخواهد بود که در آداب و رسوم ایشان راجع به جانشین موروثی دخالت نماید و به
همین نحو نیز در مورد دادگران محلی یا کدخدا مانند کلانتر در شهر و کدخدا در بخش یا دهات هرچند که اختیار تام با اوست،
ولی ناگزیر است کسانی را برگزیند که مورد علاقه اهالی باشند وگرنه امور حکومت دوچار وقفه خواهد گردید، خاصه مطلبی که
در ایران بسیار مهم است یعنی عایداتی به دولت نخواهد رسید. ازاینرو- برحسب قاعده انتخاب فرد مطلوب ایجاب میکند که
عامل ممتازي براي اجراي این امور و مقاصد در اختیار سلطان باشد و شاه از لحاظ مصلحت و اقتضا نیز با اتخاذ این ترتیب همراه
است.
عدهاي از نویسندگان این طرز و روش را مقدمه اصل نمایندگی انتخابی در دستگاه اداري ایران پنداشتهاند و در عمل هم چنین
صفحه 309 از 438
پیش آمده است که آن مقام ارثا در میان طایفه واحدي دوام یافته که کموبیش همان ترتیبی است که در حوزه هاي بلدي ایتالیا
پیش از دوره تجدد (رنسانس) وجود داشت.
تقسیمات اداري-
اشاره
در تقسیمات اداري ایران اصول ثابت یا دائمی وجود ندارد. تجزیه یا اختلاط آنها بسته به شایستگی یا شهرت متصدیان آن و منوط
ص: 570
به میزان اعتماد یا بیم سلطان نسبت به حکام و فرمانداران است. بنابراین از لحاظ مثال ولایات متعددي قبل از سقوط ظل السلطان در
سه سال پیش تحت فرمان فرزند ارشد سلطان بودند و آن واقعه در تاریخ ایران درباره هیچ شاهزاده دیگر سابقه نداشته است.
عباس میرزا در اوج قدرت خود هنگامی که حکومت خراسان هم ضمیمه آذربایجان و تابع فرمان او شده بود باز حدود اقتدارش به
اندازه این پرنس نبود.
پس از تباهی روزگار وي ولایاتی که تابعش بودند مجددا به رسم و ترتیب سابق خود بازگشتند.
فهرست ذیل در باب ولایات ایران و حوزههاي اداري آنکه در زمان- مسافرتم به سال 1889 وجود داشته شاید شامل عده بیشتري
از مناصب و مقامات مستقل نسبت به هر دوره دیگر از تاریخ باشد و باید خاطرنشان ساخت که هیچگونه اصل جغرافیائی و نژادي یا
سیاسی ظاهرا در تعیین میزان و حدود وسعت این تقسیمات مختلف که مساحت بعضی از آنها از تمام انگلستان بیشتر است و بعضی
دیگر به شهر وارفتهاي با حوالی آن محدود میشود دخالتی ندارد.
-1 ایالات
تقسیم اداري/ حاکمنشین
آذربایجان/ تبریز
خراسان و سیستان/ مشهد
تهران و توابع/ تهران
فارس/ شیراز
اصفهان و توابع/ اصفهان
کرمان و بلوچستان ایران/ کرمان
تقسیم اداري/ حاکمنشین
خوزستان/ شوشتر
گیلان و طوالش/ رشت
مازندران/ آمل
یزد و توابع/ یزد
خلیج فارس و جزایر ساحلی/ بوشهر
ص: 571
-2 ولایات
تقسیم اداري/ حاکمنشین
کردستان/ سنه
لرستان/ خرمآباد
عراق و فراهان/ سلطانآباد
تقسیم اداري/ حاکمنشین
کرمانشاه/ کرمانشاهان
خمسه/ زنجان
ملایر و تویسرکان/ دولتآباد
قزوین/ کاشان/ همدان
استراباد/ گلپایگان و خونسار/ نهاوند
صفحه 310 از 438
سمنان و دامغان/ محلات/ نطنز
قم/ کزاز/ بیابانک و جندق گروس
-3 شهرهاي داخلی و توابع تقسیم اداري
بروجرد/ جوشقان/ طالقان
بسطام و شاهرود/ خوار/ ساوه
کمره/ خرقان/ فیروزهکوه
استراباد/ دماوند/ طارم
رسم خرید و اهدا-
اینک من به موضوعی میپردازم که صفت بارز و مایه تفاوت و امتیاز دستگاه اداري ایران است، میتوان گفت که قسمت عمده
کار حکومت و بلکه اصل زندگی در آن سرزمین با مبادله هدایا برگزار میشود. از لحاظ جنبههاي اجتماعی امر که بنگریم این
رسم و ترتیب را شاید بتوان معرف احساسات سخاوتآمیز مردمی دوستداشتنی پنداشت، هرچند که حتی در این مورد هم به جنبه
خشن و عاري از عواطف آن باید توجه نمود. مثلا وقتی که هدیهاي دریافت میدارید لازمهاش این است که نه فقط هدیه متقابل
که ارزش برابر داشته باشد
ص: 572
به دهنده آن تقدیم کنید، بلکه باید با طیب خاطر به حامل هدیه نیز چیزي بدهید (براي او شاید مرحمتی شما یگانه وسیله امرار
معاش باشد) که متناسب با ارزش مالی هدیه دریافتی است. از لحاظ سیاسی هم راه و رسم تقدیم هدایا با آنکه از سنتهاي دلپذیر
مشرق زمین است، در دیگر جاها مترادف با سیستمی است که نامهاي پست دارد.
این رسم و ترتیبی است که طی قرون متمادي در ایران محور گردش دستگاه حکومت بوده است و دوام آن سد و مانعی براي اقدام
به هرگونه اصلاح حقیقی است.
از بالا تا افراد طبقه پائین کمتر کسی است که طالب هدیه نباشد. همه افراد در سلسله مراتبی که فوقا بیان شد، شاید بدون استثناء
شغل و مقام خود را از شهریار و یا وزیر و یا حاکم ارشدي که به او منصب داده نقدا خریداري کرده است. هرگاه براي مقام
واحدي چند نفر داوطلب باشند به احتمال قوي آن کسی که وجه بیشتري میدهد کامیاب میشود. پس از انتصاب وي کتابچهاي
شامل ارقام عایدات با مقرراتی که جهت وصول آن هست دریافت میکند. از آن پس برعهده اوست که مالیات را جمع و مراقبت
نماید که نفرات سرباز حصه حوزه او نیز آماده باشند و کار قضاوت لنگ نشود، اما چنین مینماید که مخالفت حیرتانگیزي در
ایران نسبت به امکان برآورد جدید مالیاتی هست که بدون تردید ناشی از ترس و نگرانی عمومی است که شاید به وصول کردن
مبلغ بیشتري منجر خواهد گردید. ازاینرو کتابچه مزبور متروك و لایتغیر مانده است، اما حاکم طالب مقام، متعهد میشود که به
شهریار مبلغی بیشتر از آنچه در کتابچه قید شده است تقدیم دارد.
آرامش طولانی کنونی استعداد ثروتخیزي سراسر مملکت را ترقی داده است و رقم نهائی رشوه بنابر رقابت بین چند داوطلب تعیین
30 تومان بیشتر از مبلغ برآورد رسمی تقدیم کند، به این خیال که / میگردد. مثلا یکی از ایشان در صدد برمیآید که مبلغ 000
حاکم شاغل را که فقط 20000 تومان میدهد از میدان بیرون کند، غافل از اینکه حریف دیگر که 40000 تومان تقدیمی دارد او را
شکست خواهد داد.
ص: 573
هر مقامی هم در ایران اسما بعد از یک سال در جشن نوروز قابل انتقال است و در این مورد است که حسابهاي حساس و دقیق
میزان تقدیمیها در سرنوشت کارها تأثیر دارد. من شرح ذیل را درباره سیستمی که درحالحاضر در ایران جاري و ساري است از
که چندین سال در استخدام رسمی و یا خدمات « اندریس و استولزه » گزارش ممتازي در باب ایران جدید که از طرف شرکت
که به سال 1885 انتشار یافته است شاهد میآورم: « پیترمن » عادي در ایران بودند و در سالنامه
هر مأموري ناگزیر است بهاي مقام خود را تقدیم و براي دوام آن نیز هر ساله مبلغی پرداخت کند که غالبا معادل همان مبلغی است »
که به عنوان مواجب دریافت میدارد. در اینباره چند مورد استثنائی هست وگرنه از والی که هدیهاش مستقیما به کیسه سلطان
میرود تا مأموران جزء و نایب الحکومه همه تابع یک قاعدهاند. حکام ولایات برعهده دارند که هر ساله مالیات حوزه خود را
مطابق میزانی که اول سال تعیین میشود پرداخت کنند، ولی بنابر قاعده هریک از ایشان حق دارد مبلغی هم اضافه وصول کند- حق
الحکومه که همه آن تعلق به سلطان و وزیران دارد- ازاینرو او ناچار است براي نگاهداري خانواده و متعلقان خود مبلغ بیشتري
بدست آورد.
با تحقیقاتی دقیق که در خطه فارس معمول شده، طی چند سال حکومت معتمد الدوله که حقا او را بهترین والی آن سامان گفتهاند
صفحه 311 از 438
6 فرانک ده میلیون وصول گردید. /360 / و در زمان او فارس به اوج نظم و رفاه رسید نشان میدهد که به جاي 000
در ایران این رازي پیشپا افتاده است که اضافه وصولیها معمولا در حدود 66 و نیم درصد است و طرز وصول آن هم بدین قرار
است که ضابطها مکلفاند که در هر مورد به رؤساي مربوط خود وجهی بدهند، مبلغی بیشتر از آنچه در کتابچه قید شده است،
آنها نیز به نوبه خود مالیات هر بخش را از کلانتران و ایشان هم از کدخدایان دریافت میدارند و هر ضابطی هم در هر مرحله
زیادتر از مبلغی که مقرر
ص: 574
است میپردازد. تمام این اضافات فقط از طریق مصرف و عادت تسویه میشود، تقلب و اجحاف بسیار است و گاهی اختلافات
خیلی زننده پیش میآید و شکایت هم نتیجهاي ندارد و بعید نیست چوب و فلک نصیب شاکی گردد.
لیست مالیاتی (طومار)-
بنابر اقلام مالیاتی هر بلوك مانند تعداد جریب اراضی و درختان میوه و چشمهها و حیوانات و گلهها و غیره غالبا از سالها قبل تنظیم
میشود و نه فقط از آن پس ارقام مندرج در فهرستها هر ساله دریافت میگردد، بلکه با آنکه ضمنا اقلام مشمول مالیات خواه و
ناخواه کاهش میپذیرد، مالیات آن رفتهرفته بالا میرود. در لیستهاي مزبور نام دهاتی هست که بواسطه کمآبی یا دلایل دیگر
1873 وضع اقتصادي ایران در - سکنه آنجا را ترك کردهاند و با آنکه در اثر آفت کرم ابریشم و قحطی مخوف سالهاي 1869
ظرف بیست سال از 1864 تا 1884 بکلی وارفته بود و فقط در چند سال اخیر با رواج کشت خشخاش رونقی یافته است، باز ارقام
مالیاتی در بعضی از موارد به صورت سرسامآوري ترقی نموده و فقط امساك شدید افراد روستائی ایرانی و طبقه پایین که بار
مالیاتها را بر دوش دارند دال بر این است که چگونه اصلا مالیاتی وصول میشود.
مداخل-
شرح فوق را من از آن جهت به تفصیل نقل کردهام که از قول شاهدي عینی بوده که سالیانی دراز در آن سرزمین زیسته و گفتارش
قابل تردید نبوده است. از ملاحظه مطالب آن نظري عاجل به موضوعی دیگر میافکنیم که در همان حدود و شاید هم بیشتر از هدیه
و رشوه براي احراز هرگونه مقام و یا نگاهداري آن لازم است و یکی از رسمهاي ملی است. یعنی مسئله مداخل یا حق العمل، حق
حساب، پاداش یا فایده که به منظور تعادل خرج و دخل شخصی ضروري است و دریافت آن به انواع مختلف صورت میپذیرد و
مهارت در این کار به اندازه انواع گوناگون آن است و مورد نهایت علاقه و حظ خاطر فرد ایرانی است. این کلمه بسیار جالب را که
به قول آقاي واتسن معادل کافی براي آن در زبان انگلیسی-
ص: 575
بسته به منظور عاجلی که در بین باشد میتوان چند قسم از قبیل کمیسیون، درآمد، شیرینی، حقحساب، ربایش و «1» نمیتوان یافت
بهره ترجمه کرد و به صورت تخمین معنیاش موازنه دخل و خرج شخصی است و معمولا به پول نقد برآورد میشود که از
دادوستدها بدست میآید.
از مذاکراتی که بین دو طرف یکی گیرنده و دیگري دهنده یا یکی مافوق و دیگري زیردست و یا حتی دو طرفی که در قراردادي
وضع برابر دارند جاري است بدون اینکه طرفی که جریان کار به نفع اوست و یا نسبت به وي خدمتی انجام یافته باشد امکان ندارد
در ازاي آنچه کرده یا داده است مبلغی نقد ادعا و دریافت ننماید و ممکن است این نکته را هم گوشزد کرد که نهاد انسانی در
سراسر جهان یکی است و رسم و راهی نظیر آن در مملکت خود ما هم یا دیگر کشورها هست و منقدین فیلسوفمآب باید از
ایرانیان نیز مانند سایر افراد برادروار جانبداري نمایند. این قول تا حدودي وارد است، اما در هیچ کشور دیگري که من دیدهام و یا
راجع به آن مطالبی شنیدهام سیستم مداخل تا این درجه آشکار و بیپروا نیست و تا این اندازه هم رواج ندارد و نه فقط به حدود
عقل معاش داخلی یا معاملات تجارتی محدود نمیباشد، بلکه در همهجا و در هر رشته از امور زندگانی دیده میشود که با این
ترتیب باید گفت که جوانمردي و یا خدمت و کار بیتوقع از آن سرزمین رخت بربسته و حرص و آز مالاندوزي رواج یافته است.
به جاي مطالبی کلی نمونه و مثال هر قضیهاي را بهتر نمودار میسازد. ازاینرو من سعی خواهم کرد که آشکار سازم که راه و رسم
مداخل در هر رشته از زندگانی ایرانیان چه نقشی دارد.
شرح واقعیات-
قبلا اشاره کردم که هیچ مقام برجستهاي نیست که بدون عوض مالی یا پرداخت بها بدست آید و هرگاه موردي باشد که مقام و
منصب را خود
______________________________
1)- کلمه مداخل که ترجمه مناسبی در زبان انگلیسی ندارد در گوش برخی از مأمورین ایرانی اثر مطبوعی دارد که فهم آن براي )
اروپائیان آسان نیست، یعنی آنچه انسان بوسیله رشوه و با وسایل ناروا تحصیل کند. بسیاري از مأموران ایرانی بیشتر در پی مداخل
صفحه 312 از 438
هستند نه دنبال اجر و مزد که به عنوان مقرري دریافت میدارند. بنابراین در ایران هر مقامی که درآمد محدود دارد و فرصت
تحصیل مداخل پیش نمیآورد شغل و کار بیمقداري محسوب میشود.
ص: 576
شهریار تفویض کند وجه به خزانه اختصاصی خواهد رسید که همان مداخل اوست.
بعضی راههائی که جهت حصول این قبیل عایدات تدبیر شده است در اینجا بیان میشود و بدین سبب من بررسی بیشتري راجع به
رسم فعلی مداخل را روا نمیشمارم.
در سلسله مراتبی که اشاره شد، والی که وجه کلانی براي احراز مقام خود پرداخته است و از حیث علاقه و یا جبران ضرر خویش به
هیچوجه بیمایه نیست مالیات یا گمرك را در مقابل مبلغی شاید دوبرابر آنچه خود تقدیم کرده بود به نفر سوم واگذار میکند که
مبلغ تفاوت مداخل شخصی اوست و به همین نحو حاکم نیز از ضابط و او هم از تحصیلدار حقی دریافت میدارد. رسم واگذار
کردن که در ایران بسیار متداول است وسیله آسانی براي کسب مال و بهره مورد علاقه فراهم میسازد و سیستم مداخل سیر خود را
تا نهایت ادامه میدهد به حدي که کسی باقی نمیماند تا دیناري از او نصیب بشود.
یک نفر اطریشی بارنفن توفن اشتاین نام به مدت یکسال از 1881 تا 1882 حاکم و عهدهدار دارائی ناحیه ساوه بود و راجع به
مشاهدات خود شرح بسیار جالبی انتشار داد. او تعریف میکند که سلف او براي اشغال همین مقام 25000 فرانک تقدیم نموده بود
(مداخل شهریار یا وزیري که آن مقام را اعطا کرده بود) و خود یک سال که متصدي آن کار بود 80000 فرانک وصول کرد
(مداخل خود او)، اما هرگاه این مراحل پیدرپی اخاذي در امور کشوري فوق- العاده یا غیرعادي ننماید لابد همین کار در حوزه
لشکري موجب هیجان بیشتري خواهد شد.
احتیاج به کتمان نیست که اکنون هیچ فرمانده عالیمقامی بدون پرداخت مبلغ قابلتوجهی به منصب خود نمیرسد و مداخل او هم
منوط به این خواهد بود که چه مبلغی از زیردستان و ایشان نیز از پایینتران دریافت میکنند و این عده هم که استعداد مشابهی
دارند از نفرات تابع خود بدست میآورند، به این نحو که به آنها مرخصی یا اجازه کار در بازار میدهند.
ص: 577
شرح نهائی من راجع به زندگانی خانوادگی است. در خانه، مداخل همان حق حسابی است که نوکرها به جیب خود میریزند (در
خانوادههاي ایرانی معمولا یکی از اعضاء عهدهدار کار نظارت خرج میشود) او از هر جنسی که خریداري کند یا فرمانی را انجام
دهد حق خود را دریافت میدارد و این حق را فروشنده درباره او مجاز میپندارد و بنابراین مثلا قیمت جنس را ده درصد یا بیشتر،
که تفاوت عاید نوکر شود گرانتر میفروشد و ارباب هم که از ماوقع آگاه است چارهاي جز اغماض ندارد، زیراکه مداخل باید
همه کس را نصیب شود و چون خود ارباب به مقیاس بالاتري سهم خود را از جاي دیگر بدست آورده است پس چه جاي گله و
شکایت ناروا است؟
تأثیر این رسم در حال روستائیان-
هرگاه این سیستم را از لحاظ تأثیري که بر وضع مالی و منافع افراد طبقه پایین دارد بررسی کنیم شکی نیست که غیر از اخاذي کلان
و غیرمجاز عنوانی ندارد و میتوان وضع دارنده یا جوینده هر مقامی را در نظر آورد که ناچار بوده است جهت احراز آن مبلغ
سرشاري خرج کند. او پیش از هر کاري این مبلغ را باز میستاند، سپس باید عایدات مقرر سالیانه را براي خزانه سلطان یا وزارتخانه
وصول کند و همچنین ناگزیر است دوام شغل و مقام خود را که پیوسته در معرض خطر است با پرداختهائی به مقامات بالا تأمین
سازد و سرانجام چون از تاریخ عزل خویش آگاه نیست باید چیزي هم براي روزگار بیچارگی کنار بگذارد و از اینجاست که برنامه
محاسبه دامنهداري از بالا تا پائین جریان مییابد و هر عنصر مافوق منظور خود را بر مادون تحمیل میکند و طی این سیر و جریان
است که روستائی بیچاره قربانی نهائی واقع میشود.
در چنین وضع و حالی حیرتآور نیست که هر شغل و مقامی راه عادي دست- یابی بر زر و مال میشود و بسا اتفاق افتاده است که
افرادي در ابتداي کار پشیزي در اختیار نداشتند و اینک در عمارتهاي عالی اقامت و مال و منال فراوان فراهم دارند و از زندگانی
افکار عمومی هم از .« فرصت را دریاب است » شاهواري برخوردارند و اکثر کسانی که زندگانی اجتماعی را آغاز میکنند شعارشان
این طرز کار انزجاري
ص: 578
ندارد و هرکسی را که فرصتی یافته و از عهده انجام منظور خویش برنیامده باشد ناشی و بیاستعداد میپندارند و در تمام این جریان
احدي حتی اندکی به حال افرادي که از این رسم و قاعده زیان میبرند تأمل نمینماید و نمیاندیشد که این دراهم و دینار دسترنج
کدام عناصر بیچاره خاموش بیآزار است که از کار و رنج ایشان گنج سرشاري در سراهاي زرنگار با اسباب و وسایل ظریف
اروپائی و نوکر و خدم فراوان گرد آمده است. در یکی از گزارشهاي سرلوئی پلی راجع به جنوب ایران که هنگامی نگارش یافته
که وي در بوشهر نماینده انگلستان بوده شرح مختصر و وافی درباره تأثیر ناگوار این سیستم در وضع روستائیان مذکور شده است.
صفحه 313 از 438
دلیلهاي سکوت و رضا-
ممکن است شگفتانگیز نماید که چگونه راه و رسمی که تا این حد زیاد نسبت به طبقهاي که بار مالیات را بر دوش دارند تحمیل
است، آن هم عدهاي که اکثریت افراد جامعه را تشکیل میدهند و هیچ وقت در برانگیختن آشوب قصور ننمودند، باز رویه تسلیم و
رضا پیشه کردهاند. به نظر من دلیل عمده این سکوت تا اندازهاي آن است که ایران دمکراتترین کشورهاي جهان است. پستی
نسب یا رتبه به هیچوجه کمترین مانعی جهت احراز عالیترین مقام نیست و مانند کشورهاي اروپائی شرایط و شایستگی ممتازي
ضرورت ندارد.
اقدام تقدیم پیشکشی رسیدن به هر مقامی را براي هرکسی مقدور میسازد، اگرچه او از لحاظ اصل و تبار کم اعتبار باشد. بسیار
اتفاق افتاده است که صاحبمنصبی ایرانی از کاري حقیر در دستگاه یا خانه یکی از بزرگان یا وزیرها طی مراحل متعدد اجتماعی به
مقام شامخ رسیده است. چنانکه شرح دادم وزیر اعظم فعلی (امین السلطان) از خانواده پایین برخاسته و پدرش یکی از نوکران
درباري بوده و نخستوزیري هم که در سفر اول همراه شاه به اروپا آمده بود نواده یک دلاك و پدر میرزا تقی خان امیر کبیر نیز
آشپز بوده است.
ازاینرو هرکسی در این وضع و ترتیبی که فعلا از آن زیان میکشد روزي امید پیشرفت و توفیق دارد و چون سختی و ناکامی
کنونی با بهرههاي سرشاري که در صورت
ص: 579
احراز مقام و مقصود به چنگ خواهد آمد قابل قیاس نیست ازاینرو وضع حاضر را تحمل میکند و آرزومند است که در آینده دنیا
به کام او باشد.
مواجب قلیل مأموران رسمی-
عامل دوم که میتوان گفت دلیل دوام و علت بقاي ترتیب فعلی است رقم حقیر و غیرکافی حقوق رسمی مأموران در ایران است.
در بیشتر موارد آنچه دولت میدهد براي مخارج فقط اهل خانه کافی است و فکري براي پاداش و پسانداز مأمور نمیشود. نیک
عیان است که آنچه خزانه دولت از پرداختش مسامحه دارد مداخل باید جبران کند.
اگر فرض معجزهاي در میان باشد، یعنی دولتی بخواهد در اخلاق ایرانیان تحولی پدید آورد و یا با فرمان شهریاري بتشکن، در
صدد از بین بردن این گرامیترین رسم عمومی برآیند بدون اینکه در عین حال لااقل پنجاه درصد بر میزان مواجب بیفزایند تمام
دستگاه دولتی فلج خواهد شد. بنابراین علاوهبر مطلوب بودن اضطراري ترتیبی که بوسیله آن همه امیدوارند طرفی بربندند تا وقتی
که شهریار را نظر بر زر و مال باشد و خزانه دولت با وضع اسفناك کنونی اداره شود مداخل نیز آئین اساسی زندگانی عمومی
خواهد بود و امید هرگونه اصلاحی در ایران بسیار بعید.
دوام مقام-
با آنکه میتوان تصور کرد که در اثر این راه و رسم خرید مقام که سخت رواج دارد امکان دوام منصب و شغل هم باید محدود و
نادر باشد، ولی در عمل چنین نیست. مأموري که شاغل است به مراتب از کسی که داوطلب مقام اوست وضع مساعدتري دارد،
چون آسانتر میتواند هدیه یا میزان وجه تقدیمی سالانه را زیادتر کند. بعلاوه معیار حسن اداره در ایران بهبود وضع کارها یا جلب
رضایت مردم و یا پیشرفت آبادانی شهر و ولایت نیست، بلکه در آن است که در جادهها راهزنی و دزدي نباشد و مالیات مرتبا به
خزانه شاهی برسد. ازاینرو در سازش بین شهریار و داوطلب کار، شایستگی نفر نقش مؤثري ندارد و عزل و سقوط هم به هیچوجه
در اثر بیکفایتی قطعی مأمور نیست. غالبا اتفاق افتاده است که شکایت بر علیه یک حاکم متعدي شاغل مقدور و وارد بوده است،
ولی باز مأمور
ص: 580
متهم با سرعت عمل در تقدیم چند هزار تومان بیشتر، از وضع خطرآمیز درآمده است که بنابراین در تعقیب کردن رویه ناصواب
خود دلیرتر میشود.
پیشکشی یا تقدیمی-
آنچه از لحاظ دریافتکننده، مداخل محسوب میشود از جانب دهنده، پیشکش یا تقدیمی بشمار میرود. هرگونه رشوه مالی یا
تقدیمی که براي تأمین مقام یا تحصیل امتیاز جهت تأثیر در کیفیت یک رأي قضائی یا رفع تهمت پیش آید پیشکش نام دارد. این
اصطلاح عجیب و کشدار شامل هر نوع پرداختی میگردد از تقدیمی یک والی تا جریمهاي که از یک نفر خاطی جزء دریافت
میشود و تقریبا به دو دسته منقسم میگردد: ( 1) پرداختهاي پایدار و آشکار که ناشی از رسم و روال است و هیچ وقت زوالپذیر
نیست ( 2) پرداختهاي نامنظم و فوقالعاده که در موارد خاصی تقدیم و یا از طرف اخذ میشود.
صفحه 314 از 438
از نوع اول مهمتر از همه تقدیمیهاي عید نوروز به حضور همایونی است.
هر حاکم یا وزیر و یا رئیس ایل و طایفه یا مأمور از هر طبقه تا حداقلی که بنابر رسم و عادت جاري است و حد اکثر آن بسته به
وسعت مالی و یا قصد و طمع، دهنده است و بهطوري که ملکم نوشته است اگر کمتر از میزان مرسوم پرداخت شود سبب از دست
رفتن جاه و مقام و در صورت اضافه احراز تقرب بیشتر خواهد شد.
3) یا /000 / در زمان وي وجوهی که از این بابتها دریافت میگردیده دو پنجم عایدات خزانه بوده (که او جمع مبلغ آن را تا 000
1 لیره تخمین زده است. مادام سرینا اشتباه کرده است که این مبلغ را 60 میلیون فرانک یا دو برابر مبلغی که بنابر قول /200 /000
ملکم به فتحعلی شاه تقدیم میشده عنوان نموده است.
در واقع پیشکشیهائی که سلطان فعلی دریافت میدارد هیچ وقت- بیشتر از ثلث مبلغ مزبور یا حد اکثر آنچه جد او دریافت
میداشته نبوده است و گفتهاند که در سالهاي اخیر دریافتیهاي از این بابت فقط به چند هزار لیره محدود شده است.
این کاهش به هیچوجه مشعر بر این نیست که دریافتیهاي دولت تقلیل یافته، بلکه پرداخت مالیات به تحصیلداران متعدد جدید
محول گردیده است و افزایش
ص: 581
کلی درآمدهاي مالیاتی مقرر متناسبا از میزان تقدیمی وجوه نقد حکام و مأموران کاسته است.
خلعت شاهی-
تدبیري که هم نشانه اندیشه و دغدغه خاطر دهنده آن و هم متضمن اثراتی نافع است مرحمت کردن خلعت شاهی است. هر سال
یکبار حاکم ایالت از جانب شهریار به دریافت خلعت یا جامه افتخار سرافراز میشود (که علامت دوام مقام اوست) که ضروري
است خلعتبها به حامل آن پرداخت گردد و آن کم و بیش معادل جنس مرحمتی است که وجه آن موجب گشایش کار خزانه
اعتبار خلعت بها هر ساله در ستون مخارج عادي هر ایالتی منظور میگردد. .«1» سلطان میشود
در بیرون هر شهر نسبتا معتبر، محوطهایست به نام خلعتپوشان که حاکم سواره در رأس عدهاي سوار به آنجا میرود تا خلعت
همایونی را دریافت کند. وي پس از وصول جبه یا خلعت به شهر بازمیگردد و بقیه روز صرف ابراز سرور و شادمانی همگانی
میشود.
دریافت دارنده سعادتمند آن، بدینوسیله درخواهد یافت که یک سال دیگر در مقام خویش باقی است. خلعتهاي فوقالعاده غالبا
به این قصد و نیت اهداء و متقابلا هم با چنین استنباطی دریافت میشود که باید مبلغ سرشاري پرداخت گردد تا دوام عنایت ملوکانه
تأمین شده باشد. این کار در میان طبقات پایین هم به صورت سبکتري متداول است و حاکم ولایت براي نفرات زیردست خود
خلعت میفرستد که در ازاء عریضهاي جهت احراز خلعتی بالاتر دریافت میکند.
آنچه بیان شد منابع عادي و معروف خزانه شاهی است، اما اسباب و وسائل دیگري نیز هست که میتوان تحت عنوان پیشکشیهاي
فوقالعاده نام برد و من وعده کرده بودم شرحی در این زمینه نیز بنگارم. از این هدایا آنهائی که وضع کاملا متداول دارد و معمولا
بعد از احراز مقام از لحاظ عرض امتنان فرد منصوب تقدیم
______________________________
1)- لذا اقدام بردن خلعت به وزیر یا یکی از اعضاي خانواده آن کسی که خلعت را دریافت میدارد، واگذار میشود و این شخص )
هم گاهی آن افتخار را در ازاي مبلغی به کس دیگر محول میسازد. خلعتبهاي خراسان هیچگاه کمتر از هزار تومان نیست. البته با
عواید دیگري نیز همراه است.
ص: 582
میشود، ولی پس از حصول مقصود، وي هیچگاه از خطر عزل یا تغییر مقام مصون نخواهد بود. بنابراین ضروري است که جهت
تأمین وضع خویش تدبیر دیگري- بیندیشد. چنانکه مثلا فرض کنید حاکمی به اقدامی بر ضد سیاست حکومت مرکزي متهم شده
باشد که در این صورت باید بیدرنگ چند هزار تومانی روانه پایتخت کند و با این پرداخت جریمه ارادي هم قدر و هیبت دستگاه
مرکزي محفوظ و هم موجبات نگرانی متهم برطرف میشود. رویههاي دیگري نیز وجود دارد، چنانکه سلطان اعلام علاقه میفرماید
که به خانه فلان کس از چاکران خویش تشریففرما خواهد شد و این شخص هم با نهایت جاننثاري تقدیمی برازندهاي براي
پیشگاه همایونی فراهم میسازد.
گاهی هدیه سلطانی بر سبیل عنایت ارسال میشود که در این صورت دریافتدارنده، پیشکشی کلان به حضور خواهد فرستاد.
بعضی اوقات که شاه در شکارگاه با تفنگ همایونی حیوانی مثل ببر یا پلنگی شکار کرده باشد، جانور بیجان را در جلو اعیان و
توانگران برجسته همیگردانند و ایشان به مناسبت افتخاري که از دیدن ضرب شست همایونی حاصل کردهاند مبلغی بابت نازشست
میدهند.
پس به آسانی میتوان پی برد که یکی از اثرات این تقدیمیها از ناحیه طبقه پایین به مافوق این است که هرکسی که در دستگاه
اداري مقامی دارد از تصدیع پرداخت مقرري به افرادي که در خدمت او هستند آسوده میشود و این منظور را بدین نحو حاصل
صفحه 315 از 438
میدارد که مأموري را که مواجبی ندارد حامل هدیهاي نزد کسی میفرستد که اهل آداب و نزاکت است و او انعامی متناسب به
حامل هدیه مرحمت میکند که بنابراین با یک تیر دو نشان میزند، هم دریافتکننده هدیه را خشنود میسازد و هم چیزي به حامل
میرسد که کموبیش همان مواجب اوست.
در ایران راههاي تبدیل یک تعارف خشک به تعارف مایهدار بسیار متعدد است. بارها اتفاق افتاده که وقتی پادشاه تردماغ بوده وارد
بازار شده و با دکانداري موقتا شرط شراکت نهاده و اجناس مغازه را با قیمت سرشار به درباریان فروخته و نفع کسب را با فروشنده
بسیار خشنود تقسیم فرموده است.
ص: 583
در « مال قیصر را به خود قیصر وابگذار » براي تشریح این راه و رسم باندازه کافی مطلب ذکر شده است به راستی که اندرز معروف
وضع و حالی که خود سلطان تا این درجه مراقب منافع خویش است احتیاجی به تأکید ندارد.
دستگاه تباه اداري-
از نتایج بارز ترتیب اداري که شرح دادم و همچنین تأثیر سرشار رسم تقدیمی و پیشکش این است که مایه تضمینی مگر عقل و
هوش و درایت خود شهریار فراهم نیست که عناصر لایق بر کارهاي مناسب گمارده شوند و تا زمانی هم که پایندگی مقامات،
بیشتر بر مقدار مال و منال مبتنی است تردیدي نیست که سبب فساد در دستگاه اداري باقی خواهد ماند و افراد شریف در تنگنا
خواهند ماند و اگر هم مرد شایستهاي به کاري گماشته شود تحریکات یا رشوه که رقیب در خفا بر ضد او دریغ نخواهد ورزید هر
لحظه ممکن است کارش را لنگ کند و بهانه هم این خواهد بود که وي نتوانسته است از شرارت رومیها در شهر خود آنها
جلوگیري نماید.
راجع به تأثیرات ناگواري که این ترتیب در حال و روزگار مردمی دارد که پول مداخل و پیشکشها در واقع حاصل دسترنج ایشان
است، قبلا شمهاي بیان کردم، اما ایران فقط در اثر حرص و آز مأموران رسمی خود که آنچه بخواهند اخاذي میکنند در عذاب
نیست، بلکه از چیزهائی نیز ضرر میکند که ایشان در انجام آن قصور میورزند. دولت هرساله مبالغ هنگفتی براي مخارج عمومی
مثلا کار لشکریان یا بناهاي عام المنفعه و ساختن پل و تعمیر جاده اختصاص میدهد، این وجوهات یا هیچ وقت براي منظوري که
مقرر شده بود خرج نمیشود و یا آنکه بدبختانه فقط حداقلی از آن صرف انجام منظور میگردد و متصدیان امور که عهدهدار
مباشرت و توزیع نقدینهاند، رفتهرفته مقدار آن را تحلیل میبرند. پس یا شهریار از این وضع و حال بیاطلاع است و یا اینکه قدرت
نظارت ندارد. با این ترتیب پیشگیري از دستبرد زیردستان بواسطه فقدان نظارت مسئول از بالا و یا انتقاد آزاد از پایین کاملا دور از
امکان خواهد بود. طبع یغماگري که در سراسر دستگاه اداري رسوخ کرده است خواه و ناخواه به دوام سیستم کنونی منجر خواهد
گردید و به آسانی میتوان
ص: 584
پی برد که باوجود این موجبات هرگونه اصلاح اداري که فقط بدانوسیله بارقه امیدي هست که ایران بتواند بییاري دیگران اسباب
رستگاري خود را فراهم سازد چه اندازه صعب و دشوار خواهد بود.
بیعلاقگی نسبت به امور عمومی-
همچنین از اثرات خاص این سیستم است که باید بیاعتنائی به امور عام المنفعه را که در ایران نظر مسافران را پیوسته جلب میکند
نسبت داد. وقتی که به روزهاي طولانی مسافرت خویش میاندیشم و به یاد میآورم که کاروانسراها و پلها و چاپارخانهها در
سرتاسر ایران احتیاجی مبرم به تعمیرات داشت که بتوان گفت شماره آنها با انگشتان دو دست امکان داشته است و بعلاوه مساجد
که غیر از چندتا از آنها در شهرهاي بزرگ همه در حالت ویرانی است و مدرسهها یا کالجهاي مذهبی که منظره خارجی آنها شوق
هیچ طلبهاي را تحریک نمیکند و قصرها و باغات متروك که شاید انحطاط و ظاهر مخروب آنها در نظر پادشاه فعلی مایه تسکین
خاطر انتقامآمیزي نسبت به پیشینیان باشد.
اگر در هر گوشه ایران یک کاروانسراي نو یا جاده مرتبی دیده شود که حاکی از آن باشد که کار و کوششی شده است یا پل
تازهاي ساخته باشند، حتما از اقدام خصوصی یکی از افراد است و بانی، خواه وزیر یا تاجر باشد هزینه آن را از کیسه فتوت خود
پرداخته است و منظورش هم این بوده است که با آن کار ثواب مشمول دعاي خیر زوار شود و یا موجبات نیکنامی خود را فراهم
ساخته باشد. فقط آثاري از همین علاقه و همت انفرادي در ایران جدید میتوان یافت که درست برعکس وضعی است که در دوره
پادشاهان صفوي وجود داشته است.
در باب خرابی جادهها و ریلها بعدا مطالبی ذکر خواهم کرد، اما از تمام داستانهاي راجع به فقدان سعی و کوشش اداري ناشی از
سیستمی که هر فردي در صدد تحمیل مالی بر همسایه است و خودش هم مشمول اخاذي فرد دیگري خواهد شد، ناگوارتر
بیعلاقگی تامی است که نسبت به منابع معدنی ایران وجود دارد که در ظرف سه قرن سیاحان همواره گفتهاند که بسیار معتبر و
غنی است و تا تشکیل یک
صفحه 316 از 438
ص: 585
شرکت انگلیسی در سال گذشته هیچگونه اقدام علمی یا بر طبق شرایط فنی جهت استخراج و بهرهبرداري از آن به عمل نیامده بوده
است.
دستههاي نوکر و غلام-
از جمله خصایص زندگانی عمومی در ایران که زود نظر خارجیها را بسیار جلب میکند و غیرمستقیم ناشی از شرایطی است که
شرح دادم، تعداد انبوه نوکر و مستخدم است که پیرامون وزیر یا صاحب مقامی را از هر قبیل فراگرفتهاند. در مورد شخصی از طبقه
عالی که واجد مقامی هم باشد این عده از 50 تا 500 نفر است.
بنیامین در کتاب خود نوشته است که در زمان او صدر اعظم سه هزار نفر گماشته داشت. بدیهی است با رعایت آداب اجتماعی و
نزاکت که در ایران و در واقع در سراسر شرق رایج است تا حدي موجب این وضع و حال است و اهمیت هرکسی تا حدود زیادي
منوط به جلوه و نمایشی است که از این راه در انظار دارد و ریشه اصلی این مایه فساد نیز همان رسم مداخل و ربایش غیرمجاز
است. اگر وزیر یا حاکم ناگزیر بودند که به همه افراد این خیل نوکران مقرري پرداخت نمایند، شکی نیست که عده آنها کاملا
کاهش مییافت و حال آنکه قسمت اعظم ایشان مزد و مواجبی ندارند و از آن جهت خود را به دستگاه ارباب بستهاند که
فرصتهائی براي اخاذي که ترتیب هدیه دادن و تقدیمی میسر و راه غارتگري را هموار میسازد فراهم آید و به آسانی هم میتوان
دریافت که این گروه انبوه خونآشام چه زیان بزرگی به ثروت و عمران ایران وارد میکنند. این عده انگلهاي بیخاصیتاند که
همواره میبلعند، بدون اینکه ذرهاي بر اعتبار ملی بیفزایند. وجود این طبقه تقریبا یک گرفتاري ملی است.
تشریفات زاید اداري-
همان وضع و جریانی که در بساط خصوصی شخص عالی مقام هست به دستگاههاي رسمی نیز سرایت نموده و به خدمات دولتی
کشیده شده است. هر وزیر و هر حاکم و هر مأمور رسمی پائینتر با عده زیادي منشی و میرزا و مستوفی احاطه گردیده است. هیچ
نوع تقسیم کار صریحی وجود ندارد. آشفتگی
ص: 586
و بینظمی همهجا به نظر میرسد و این عده کثیر مستخدمان رسمی نه کار تهیه گزارشی را برعهده دارند و نه آماري ترتیب
میدهند و نه به کار تهیه اطلاعات و یا جدول و یا محاسبات میپردازند و حساب و کتابی هم یا اصلا در کار نیست و یا اگر هم
باشد وضع غیرقابل اعتمادي دارد، و وسایلی نیست که حتی بدويترین اطلاعات را درباره مقدار جمعیت مملکت روشن سازد.
ارقامی که من سابقا راجع به هزینه و درآمد ذکر کردم از منابع رسمی اخذ شده بود که هرچند شاید معتبر باشد، اما نمیتوان
اطمینان داد که چه ارقامی را کسر دارد و تا چه اندازه ممکن است آنها را اساس قیاسهاي دیگر ساخت. بارون توفن اشتاین حاکم
اتریشی ساوه که قبلا هم مطلبی از قول او نقل کردم جریان عادي زندگانی مأموران رسمی را در ایران چنین تعریف کرده است:
وزارتخانه در ایران شامل وزیر و عدهاي منشی است، بدون اینکه محل ثابتی براي کار و یا داراي وسایل و ابزاري باشد که در اروپا »
وجود آنها کاملا ضروري است. هرجا که وزیر باشد همان جا اداره است، خواه در خانه او یا در سرسرا و یا در قصر شاه و یا بر
سبیل تصادف در کوچه یا قهوهخانه و چندتا منشی همهجا و همیشه همراه وزیر در حرکتاند و هرکدام نیز در جیب خود قلم و
قلمدان و اسنادي دارند، بنابراین اداره را هرجا و هر لحظهاي میتوان تشکیل داد. در جیب این میرزاها اسنادي از سنوات گذشته
.« هست که وي آن را مال شخصی خود میپندارد و به هیچ وجه از اموال رسمی محسوب نمیدارد
خوانندگانم لابد از این مطلب حیرت خواهند نمود که اصلاحاتی را که بارون توفن اشتاین در دوره یکساله مأموریت خود در ساوه
معمول داشته بود بعد از کنارهگیري او پاك از بین رفت، ولی در عینحال بهبودي که در وضع کارهاي آن ولایت پیدا شده بود
زمینه براي تقدیم پیشکشی بیشتر از طرف جانشین او گردید.
حقوق و القاب-
پیش از این گفتهام کلیه این مستخدمین مواجبی از دولت دریافت نمیدارند چون امید دارند که به نحوي از انحاء عایداتی واصل
شود و
ص: 587
به همین دلیل مقرري مأموران ارشد نیز به صورت شگفتانگیزي قلیل است که باز نتیجه خاص سیستمی است که مبتنی بر دو عیب
لئامت و بیترتیبی است، زیرا که حتی پرداخت مقرريهاي ثابت و قسطی هم غالبا به تعویق میافتد و گاهی اصلا پرداخت
نمیشود.
اروپائیانی که در استخدام دولت ایراناند حقوق بهتري دارند و مرتبتر از ایرانیان مقرري خود را دریافت میدارند، چون اگر
مواجب ایشان نرسد استعفا خواهند داد، ولی گاهی حتی ایشان را نیز اوراق برات برعهده تجار بازار نصیب میشود که بعد از چند
صفحه 317 از 438
هفته و یا چند ماه قابل پرداخت خواهد بود. درحالیکه مأموران محلی از این وسیله دلخوشی هم محروماند و چون وصول طلب از
دولت خیلی بعید مینماید ناگزیر از محلهاي دیگر کمبود مالی را تأمین میکنند. در اینکه وضع و ترتیب مزبور چه اثرات
خطرناکی در کار لشکریان دارد بعدا شرح خواهم داد.
درست برعکس این سیستم نفرتانگیز عناوین و القاب با آبوتابی است که مأموران از هر طبقه دارند و چنانکه از شرحی که بیان
کردم استنباط میشود در مقامات بالاتر اشخاصی را به ندرت با اسم وي خطاب میکنند، بلکه با لقبی که شاه داده است بیشتر
شهرت دارند. خیلیها نیز آرزومند این عناوین و القاباند، زیرا که مایه تشخص و رفع خطر و اسباب اندوختن ثروت و مال است.
این القاب به سه دسته منقسم میشود: آنهائی که آخرش سلطنه دارد یعنی وابسته به دستگاه شاهی است که به ندرت اعطاء میشود،
دیگر آن القابی که با دوله ختم میشود که وابسته به امپراتوري یا دولت است و نیز آنهائی که با ملک تمام میشود مربوط به
مملکت است و بدبختی اینجاست که همه این صاحبان القاب در پی غارت و تاراج همان حکومت و دستگاهیاند که لقب ایشان
مشعر بر حمایت، دفاع، استقرار و اقتدار آن است.
دو قسم قانون-
در سرزمینی که قوههاي قضائی و اجرائی دولت همواره بسیار مخلوط و درهم است، ناگزیر باید مطالبی نیز راجع به قانون و کیفیت
اجراي آن در همینجا بیان شود. همه میدانند که قانون در ایران و یا در واقع تمام
ص: 588
کشورهاي اسلامی بطور کلی به دو نوع است: قانون شرعی و قانون عادي که یکی بر مبانی و قوانین اسلامی مبتنی است و دیگري
بر عرف و عادت استوار است. یک قسمت را طبقه روحانی و دیگري را دادگاههاي کشور اجرا میکنند. در ایران قانون قسم اول را
شرع و دسته دوم را عرف میخوانند و از این دو قسمت رویهاي قضائی فراهم میشود که هرچند بر پایهاي علمی استوار نیست، ولی
باز در عمل جریانی مطلوب دارد و با موارد و حوایج نیک سازگار است.
شرع یا احکام مذهبی-
اساس قدرت و اختیار در زمینه شرعی یا قانون مذهبی کلام پیغمبر بوسیله آیات قرآن و عقاید دوازده امام است که نظریات ایشان
در عالم تشیع رويهمرفته نفوذ کمتري ندارد و همچنین اجتهادات علماي برجسته روحانی است. اثر عقاید ائمه درباره رویه قضائی
ملی به همان اندازه است که آراي حقوقی در قانون عادي مردم بوده است یا تفسیرات تالمودي در آئین یهود داشته. اصول قانونی
که به این صورت متشکل میشود تقریبا مدون و به چهار رکن تقسیم شده است که به ترتیب راجع به آداب و فرایض دینی و عهود
و معاملات و احوال شخصی و مناهی و آیین دادرسی غیرجزائی است.
مجري این قانون محکمه شرعی شامل چند ملا و مجتهد است که گاهی با کمک قاضی و به ریاست یکی از عمال رسمی که عنوان
شیخ الاسلام دارد برحسب معمول پادشاه یک تن از ایشان را در هر شهر بزرگ منصوب میکند. در سابق رئیس این هیأتهاي
روحانی صدر الصدور بود که شاه او را انتخاب و در رأس کلیه علما و قضات مملکت برقرار میکرد، ولی نادر شاه این مقام را طی
مبارزهاي که بر ضد طبقه روحانی راه انداخته بود برانداخت و دیگر هم تجدید نگردید.
در نقاط کمجمعیت و دهات به جاي محکمه شرع یک یا چند ملاي محلی از روي احکام قرآن دادرسی مینمایند. در مورد
محاکم بالاتر رأي قاضی با استناد نصهاي قرآن و احادیث کتبا صادر و موارد بسیار مهم به محضر مجتهد بزرگ ارجاع میشود.
عده این مجتهدان همواره محدود بوده است و شرط احراز این مقام شایستگی و علم و فضل فراوان و خواست مردم است و رأي
ایشان به ندرت قابل فسخ.
ص: 589
کسانی که با مجتهدان ممتاز تماس یافتهاند درباره فضل و کمال کلی ایشان و احکام ارفاقآمیزي که پیوسته صادر کردهاند نظر
مساعد قرین تقریظ ابراز داشتهاند. از لحاظ تئوري مقررات کتبی در ایران ناظر بر این است که امور جزائی بوسیله طبقه روحانی و
مسائل حقوقی از طرف دادگاههاي عادي رسیدگی میشود، ولی در عمل چنین حد و تفاوتی در کار نیست و تکالیف و مزایاي
دادگاههاي متعدد در دورههاي مختلف دوچار تغییراتی شده است و چنین مینماید که موضوع بیشتر تابع تصادف است نه اقتضا و
ضرورت و درحالحاضر با آنکه موارد دشوار جزائی شاید به دادگاه شرع ارجاع میشود، ولی باز وظیفه اصلی آنها رسیدگی به
مسائل غیرجزائی است. مسائل مربوط به ارتداد و کفر طبعا به آنها ارجاع میگردد.
بعلاوه این طبقه امور مربوط به زنا و طلاق را رسیدگی میکنند. شرابخواري هم به عنوان تخلف از احکام قرآن در صلاحیت
آنهاست. در این مورد جنبه مذهبی بیش از سابقه و عرف دخالت دارد. چون در حقیقت اگر فقط پاي سابقه در میان بود افراط
ایرانیان در شرابخواري از هر جهت معتبر و پسندیده مینمود، اما چون این کار در قرآن نهی شده است تابع قضاوت ایشان میشود.
محدودیت اختیار-
صفحه 318 از 438
به این نکته اشاره کرده بودم که دادگاههاي شرعی در دورههاي مختلف تاریخ دوچار تغییر و تبدل شدهاند و دلیل آن هم در هر
مورد طبع و اخلاق و تمایلات سلطان بوده است و بنابر تعصب یا افکار اعتدالی او محاکم شرع و دادگاههاي عرف در موارد جزائی
و حقوقی هردو اقدام کردهاند. گاه ملاها و مجتهدین مقام برتر داشتند و گاهی نیز مثل زمان نادر شاه ایشان محل بیاعتنائی واقع و
مراجع دیگر جانشین آنها شدند.
از آنچه من راجع به پادشاه فعلی ذکر کردهام لابد خواننده آمادگی ذهن براي بیان این قول یافته است که حضرات روحانی در
دوره شهریار کنونی رفتهرفته قدرت و نفوذ خود را از دست دادهاند. این رسم و ترتیب تازه از آغاز سلطنت شاه فعلی بوسیله صدر
اعظم مقتدر او میرزا تقی خان پایهگذاري شده است و او نیز رفتار تحقیر-
ص: 590
آمیز خود را نسبت به آنها چنین آغاز کرد که شیخ الاسلام تبریز را بازداشت و حق او که مسجدش را بست و پناهگاه قرار داده بود،
منسوخ نمود و این همان امتیازي بود که امام جمعه تهران نیز داشت.
قدرتنمائی کامل که از آغاز پادشاهی محور سیاست ناصر الدین شاه بوده با تفوق نفوذ محاکم شرعی سخت منافات داشته است.
در دادگاههاي عادي در هر مورد رسیدگی نام نامی پادشاه یاد میشود و نیک میتوان استنباط کرد که به چه دلیل شاه نمیتواند
وجود مرجع عالیتري را تحمل نماید. اما در کنه کار محاکم شرع یک مانع ذاتی هم بر ضد برتري آنها وجود دارد که دادگاه
عادي هر موقع مأمور است به آن استناد و استفاده کند. زیراکه آنها حق صدور حکم دارند ولی اختیار اجرا با مأموران دولت است و
هرچند که رأي مجتهدان بهندرت محل تردید و فسخ واقع میشود و معمولا مجري است باز ارجاع نهائی امر به دادگاه مدنی
شناسائی ضمنی تفوق آن است، اگرچه راه براي ادامه جریان طولانی مذاکرات و رشوه، خاصه وقتی که یکی از اصحاب دعوي
شخص حاکم یا مأمور دولتی باشد باز خواهد بود.
عرف یا قانون عادي-
اینک از شرع به قانون عادي یا عرف میپردازم که اسما بر سنتهاي شفاهی و رسم و سابقه استوار است و بنابراین در نقاط مختلف
مملکت متفاوت میباشد و چون نص و یا قانون مدونی در کار نیست ازاینرو بسته به نیکو نهادي یا حرص و آز افرادي است که
شغل قضائی یا اجرائی دارند و ناچار در عمل دستخوش تغییر و تفاوت میشود. از آنجائی که هیچگونه اهتمامی جهت گرد آوردن
سوابق قضائی نشده است و معلوم نیست که در موارد مشابه قبلا چگونه رفتار میشده است، پس رأي بدون درنگ صادر و بوسیله
مأموري که متصدي اجراست زود مجري میشود و یگانه ملاك در عمل هرگاه وي مردي درستکار باشد (در ایران این حدس
محتاج به تأمل است) فقط قوه تمیز خود او درباره حق و ناحق است.
متصدیان قانون عرف در سراسر مملکت داوران عادياند. دادگاه مدنی
ص: 591
یا حقوقی مطابق سبک و نمونه غربی وجود ندارد در دهات اختلافات را نزد کدخدا میبرند در شهر پیش داروغه یا نظمیه و او به
تمام خلافهاي جزء که بر طبق معمول در انگلستان به دادگاه پلیس هر شهر و یا هر قصبه ارجاع میشود رسیدگی میکند. جریمه
در مورد سرقت یا ضرب و جرح و مانند آن بنابر رسم معارضه به مثل جنسی یا نقدي است و اگر مقصر امکان پرداخت نداشته باشد
چوب و فلک نصیب خواهد داشت. تمام جرائم معمولی به حاکم ارجاع میگردد و جرایم سنگینتر را نزد حاکم ولایت یا والی
میبرند.
مرجع تمیزي پادشاه است که تمام مأموران مزبور از جانب او نیابت و اختیاري جهت صدور رأي و اجراء دارند، ولی بسیار بعید
است که شخص گرفتار از راه دور دسترسی به پیشگاه سلطان و یا وسیلهاي جهت معروض داشتن مطلب خود داشته باشد. حکم
مرگ یا حیات را که سابقا حکام و والیها بخصوص وقتی که از خانواده شاهی بودند در اختیار داشتند اکنون فقط مختص پادشاه
است.
در یکی از فصول پیش ذکر کردم که ایلخانی قوچان سعی نموده بود این حق و اختیار را که اسلاف او داشتند تجدید کند، ولی
زود با قدرت پادشاهی دوچار تصادم گردید. دادگستري آن قسمتی که بوسیله مأموران ایرانی مرسوم و متداول است تابع قانون و یا
محدود به سیستمی نیست. قضاوت عمومی تضمین عمده داد و انصاف است، ولی تأثیر و دخالتی که رشوه و پیشکش در این زمینه
بخصوص در نزد طبقه پائین دارد غیرقابل انکار است. شایع است که داروغهها بدمنصب و پول- دوستاند و بعضیها حتی بر این
عقیدهاند که هیچ حکم و فرمانی در ایران نیست که نتوان از راه زر و مال خنثی کرد.
دعاوي حقوقی و حکمیت-
از نظر تئوري دادگاه مدنی حق رسیدگی به امور متعارف را دارد چنانکه بر طبق موازین مزبور محکمه شرع موارد جزئی را
رسیدگی میکند، ولی در اینجا هم تفاوت و تمیز مثل سایر موارد خالی از عیب و نقص نیست. خوف از دادگاه عادي یا دیوانخانه
با طرز دادگستري خام آن و راههاي
صفحه 319 از 438
ص: 592
متعددي که براي رشوه و فرومایگی دارد، ارباب حاجت را از ارجاع هرگونه امور بغرنج یا مهم به آن منصرف میسازد و چنین
مسائلی در درجه اول به حکمیت- خصوصی ارجاع میگردد. دکتر ویلز که جالبترین شرح را درباره قانون ایران از لحاظ جریان
روزانه و جنبههاي عملی آن نوشته است امور مربوط به قراردادها و اسناد مالکیت غیرمنقول و وصیتنامههاي مورد اختلاف و اداي
قروض ورشکستگی را از جمله مواردي بشمار آورده است که از طریق حکمیت رفع اختلاف شده است.
مجلس یا شوراي غیررسمی از تجار معتبر در خانه ملا یا منزل یکی از افراد سرشناس تشکیل مییابد، هردو طرف دعاوي خود را
اظهار داشته اسنادي ارائه میدهند که مورد رسیدگی واقع و رأیی که پیوسته براساس مصالحه است صادر میشود که اگر در حدود
انصاف باشد هردو طرف میپذیرند و حکم را شیخ الاسلام یا امام جمعه امضاء میکند، سپس هدیه مختصري به همه افراد آن
هیئت تسلیم و اصحاب دعوي ترتیبی را که شاید ارزانترین و مؤثرترین جریان قانونی در سراسر جهان است صحه میگذارند.
هرگاه یکی از طرفین از رأي حکمیت ناراضی باشد میتواند به حاکم ولایت مراجعه کند و یا در موارد حساستر راجع به اسناد
مالکیت وارث راه رجوع به محکمه شرع باز است. همین ترتیب در مراحل پایینتر و پیشههاي زندگی دیده میشود و اگر یکی از
این قبیل اختلافات در روستاها واقع شود ابتدا به جرگه زارعین یا ریشسفیدان ده ارجاع میگردد و بنابر درخواست آنها کدخدا یا
ملا و در مرحله نهائی حاکم دخالت خواهد کرد.
با وجود شیوع رسم رشوه که تا آستانه دیوانخانه را هم آلوده میسازد، دکتر ویلز محض تسکین خاطر ما مینویسد که سرانجام
عدل و داد وافی حاصل میشود، زیرا آنچه را که مردم مشرق زمین در راه رشوه خرج میکنند همان است که ما جهت مخارج
ضروري و حق الزحمه و هزینههاي دیگر صرف میکنیم که در واقع هدف هردو یکی است، فقط راه مختلف است و چنین مینماید
که این نظریه خوش- آیند چنانکه باید و شاید چگونگی عدالت را در دو محل نیک در نظر نمیگیرد.
ص: 593
شکنجه و مجازات-
پیش از اینکه موضوع قانون را در ایران و کیفیت اجراي آن را رها کنم جا دارد سخنی چند در باب مجازاتها و زندانها نیز بیاورم.
به نظر خواننده اروپائی چیزي زنندهتر از شکنجه و عذابهائی نیست که در مورد مجازات مجرمین با بیاعتنایی بسیار به کار میرود.
در مورد مجازاتهاي قانونی نیز وضع به همین منوال است. درست تا این اواخر که از دوره فرمانروائی شهریار فعلی (ناصر الدین شاه)
چندان دور نیست مجرمین محکوم را مصلوب میکردند یا در دهانه توپ میانداختند و زنده به گور میکردند و مثل اسب بدنش
را نعلکوب مینمودند و یا بر بالاي دو درختی که کج کرده بودند میبستند آنگاه درختها را به حال طبیعی رها و محکوم را شقه
و یا زنده میسوزاندند. «1» میکردند
.«2» شنیدم آخرین باري که راهزنان را زنده در میان دیوار وسط گل و ساروج گذاشته بودند سال 1884 بود
خوشبختانه مسافرت ناصر الدین شاه به اروپا و فشار افکار عمومی جهان- متمدن اثرات مطلوب شگفتانگیزي در کاستن از این
قبیل مجازاتها نموده و اینگونه شکنجه و آزارها تخفیف یافته است. اینک بدترین مجرمین را خفه میکنند و یا سر از تنشان جدا
میسازند و دزدي و راهزنی را با قطع دست یا انگشت یا گوش کیفر میدهند، اما شایعترین طرز مجازات چوب و فلک است که
هرکسی را نصیب میشود، از فرزندان شاه تا افراد طبقه پایین و از این کار هر فرد ایرانی حتی در مقامات بالا فقط آن اندازه احساس
شرم و ناراحتی میکند که یک شاگرد دبستان انگلیسی از ضربه ترکه مینماید.
در هیچجا در خانه یک والی یا مأمور رسمی و یا حتی در مسکن آدم والامقامی خالی از این وسیله تنبیه نیست و شاید این خود
دلیل استحکام ارثی
______________________________
1)- این طرز اعدام بسیار قدیمی است و همان مجازاتی بود که اسکندر درباره بسوس قاتل دارا رواداشت. )
2)- در سال 1841 منوچهر خان معتمد الدوله که یکی از مهیبترین حکام ایرانی بوده از تن سیصد نفر که آنها را باهم بسته و در )
میان گل و ساروج نهاده بودند، در نزدیکی شیراز برجی ساخت.
ص: 594
پاشنه پا در افراد ایرانی باشد و گفتهاند که در موردي درباره محکوم واحدي 2000 چوب خرد شده یعنی 6000 ضربه وارد شده
بود. در این قبیل فرصتهاست که فراش موقع مناسبی براي مداخل پیدا میکند، به این معنی که به اندازهاي که از محکوم وعده
رشوه یافته باشد، ضربات را ملایمتر مینوازد. در مورد قتل- نفس اصل قصاص، چشم در مقابل چشم و دندان در ازاي دندان نیک
جاري است و منسوبان مقتول حق دارند بازداشت قاتل را تقاضا نموده به هر نحوي که طالب باشند جان او را بگیرند.
در پاییز 1888 چنین اتفاق افتاد که عدهاي از افراد ذکور خانواده شاهی با زور داخل محوطه وزارت جنگ شدند در همانجائی که
قاتل یکی از منسوبان آنها دربند بود و با اسلحه خود او را تکهوپاره کردند و جسدش را در بنزین سوزاندند، اما عملا این طرز
مجازات کاملا نایاب شده است مگر در میان ایلات بومی جنوب که قصاص خون نسل اندر نسل در میان ایشان باقی بوده است و
صفحه 320 از 438
گاهی نیز به از بین رفتن تمام افراد یک خانواده منجر میشود. در موارد عادي گناهکار به نزدیکترین پناهگاه فرار میکند و از
همانجا گفتگو براي خلاصی او آغاز میشود و منسوبان مقتول شرایط رهائی او را از چنگ انتقام خصوصی در میان مینهند و
ارتکاب بیشتر جرایمی که نسبت به افراد واقع میشود، از این طریق جبران میگردد.
زندانها-
سبک و ترتیب زندانی کردن در ایران عملا با طرز کار ما همان اندازه فرق دارد که مجازاتهاي آنها و ما باهم متفاوت است. در
آنجا مجازات- حبس تمام عمر نیست و حتی حبس چندین ساله هم سابقه ندارد و اعمال شاقه جزء محکومیتها بشمار نمیرود و
بازداشت طولانی هم بسیار نادر است. معمولا در آغاز هر سال زندانها را تخلیه میکنند و هروقت حاکم جدیدي مستقر میشود
غالبا زندانهائی را که سلف او پر کرده بود خالی میکند و فقط شاید از لحاظ ترساندن مردم و اقدام احتیاطی اعدام یکی دو نفر را
فرمان میدهد. براي زنان بازداشتگاه جداگانه اصلا وجود ندارد، زنها و همچنین افراد والامقام در خانه مجتهد توقیف میشوند.
ص: 595
میگویند در تهران سه نوع زندان هست: یکی در زیرزمین ارگ که از قرار معلوم بازداشتگاه محبوسینی است که بر ضد دولت
تبانی یا اقدام خیانتآمیز کرده باشند. دیگر زندان شهر که مجرمین عادي طبقه پایین را در آنجا میتوان دید که حلقه زنجیر بر
گردن و گاهی نیز پا در کنده دارند و با زنجیر به یکدیگر بسته شدهاند. همچنین بازداشتگاه خصوصی که غالبا مختص اعاظم است.
ازاینرو میتوان ملاحظه کرد میزان عدلوداد در ایران که در احکام قضائی قید میشود تحمیل کیفر و در مورد حبس هم تابع
جریانی قاطع و سریع است که هدف مجازات (آن هم به طرز و ترتیبی که خود تقریبا جرم است) به هیچوجه بهبود و اصلاح
اخلاقی مقصر منظور نیست.
زندان تهران
نقایص و معایب این سیستم-
حتی اگر مساعدترین نظریه درباره مزایا و یا سبکترین امعان نظري راجع به نواقص سیستم قضائی که من در این فصل شرح دادهام
محرز باشد باز مانع از عطف توجه ما نسبت به وجود نقص تأسفآوري
ص: 596
نتواند شد که از دو جهت اساسی در این ترتیب قضاوت هست، یکی فقدان مجموعه مدون قانون، دیگر دادگاهی که از عهده اجراء
و استفاده از آن مجموعه برآید.
با آنکه قانون شرع را تا اندازهاي مرتب کردهاند باز این کار از روي اسلوب علمی و یا جامع و مطابق مقتضیات زمان انجام نشده
است. قواعد عرف هم که کتبی نیست و تابع طبع و حال خصوصی و خودسرانه افراد است. اختیارات قضاوت طبقه روحانی و
دادگاههاي مدنی ناقص است و فرق و حد قابل قبولی هم بین مزایا و موضوع کار هریک از آنها نیست و بنابر علاقه و هوس
متقاضی، دعوي به یک محکمه و یا دیگري ارجاع میشود و گاهی نیز یکی بعد از دیگري به رسیدگی اختلاف واحدي میپردازد.
اگر هرگونه اظهار نظر یا ایرادي نسبت به نص قرآن بیخطر نباشد هیچکس قادر نخواهد بود از نقایصی که در قواعد عرف هست
دفاع نماید زیراکه وضع مبهم غیرقابل عفوي دارد و به هیچوجه نمیتواند راهنماي قاضی در امور عادي و مدنی باشد و بالاخره
تمرکز و تراکم اقدامات قضائی و اجرائی در شخص واحد که در عین حال حاکم و ذي حساب مالیاتی و داور پلیس و قاضی است
خود دلیل بارز نقص و فساد آن سیستم است که نخواهد توانست در نهایت درستی و شرافت به گسترش عدلوداد همت بگمارد. از
طرف دیگر علاقه به زر و مال در میان مأموران ایرانی مرافعه را مضحکتر خواهد نمود مگر اینکه کیسه زر پر باشد و مهارت در
طرز خرج کردن آن نیز حاصل.
اقدامات اصلاحی-
از لحاظ ناصر الدین شاه باید انصاف داد که وي از نواقص و معایب سیستم قضائی ایران نیک آگاه بوده است و در دوره پادشاهی
او اقداماتی براي رفع این نقایص شده است و از لحاظ سماجت فطري خاص مردم نیز که هیچ شهریاري به نابود کردن آن قادر
نیست باید اعتراف نمود که این اقدامات جز یأس و حرمان نتیجهاي نداشته است.
بانو شیل در کتاب خود مینویسد که: در آغاز سلطنت شاه فعلی براي
ص: 597
تأسیس دادگاههائی که به مرافعات مدنی رسیدگی کند اقداماتی شده بود، اما من اثري از وجود آنها در گذشته یا حال ندیدهام. در
سال 1875 پس از بازگشت شاه از سفر اول فرنگستان وي امر به تشکیل شوراي اداري داد که منظور از آن تأمین همکاري مقامات
محلی در کار حکومت و جلوگیري از بیدادگري یا فساد ایشان و تعدیل نفوذ قانونی عناصر روحانی بود، اما ملاها که از امکان
زوال قدرت خود نگران شده بودند مردم را گمراه و وانمود کردند که این قبیل اقدامات موجب از بین رفتن اسباب حمایتی محدود
صفحه 321 از 438
خواهد شد که آنها در مقابل رفتار خودسرانه طبقات رسمی دارند و چنان آشوب مخالفت برانگیختند که ناچار از آن کار
صرفنظر شد.
بعد از سفر دوم شاه به اروپا مجددا اقدام نافع و مشابهی معمول، ولی آن نیز به شکست منجر گردید. اینبار نظریه دولت برچیدن
بساط بست و پناهگاه بود که در اصل به منظور حمایت از تعدي حکومتهاي سابق تمهید شده بود، ولی بعدا به صورت
جنجالآمیزي که بیان کردم درآمد.
در تهران بنابر فرمانی اعلام شد که بستنشینی ملغی و دادگاههائی براي رسیدگی دعاوي افراد تأسیس خواهد شد، اما چون اجراي
آن به دست مأموران کهنهکاري افتاد که از بساط دیرین بهرهمند و طرفدار دوم آن بودند دیگر خبر و اثري راجع به این کار ظاهر
نشد و این طرح اصلاحی نیز بیسروصدا برباد رفت.
شاه که از شکستهاي سابق مأیوس شده بود با صفاي نیت که خواه حاکی از خوشبینی اوست و یا ناشی از رویه کاملا بیدقت در
مه 1888 (رمضان 1303 قمري) قدم تازهاي در راه اصلاح برداشت و اعلان سلطنتی زیر را به تمام حکام ایالات صادر فرمود که متن
آن را بوسیله این حضرات در تلگرافخانههاي سراسر کشور بر دیوار الصاق نمایند و دسخط را در مساجد و اماکن عام بخوانند و
معنی و دلالت آن را درست براي مردم باز نمایند و از تمام مأموران هم تعهد بگیرند که در اجراي حکم شاهانه اهتمام ورزند.
ص: 598
اعلان (دستخط) مورخ 26 مه 1888 (رمضان 1303 هجري) ناصر الدین شاه راجع به آزادي جان و مال افراد
چون خداوند متعال ذات مقدس ما را قرین عدل و داد فرموده و ما را مظهر اراده و قدرت خود قرار داده است و بخصوص جان و
مال اتباع ممالک محروسه ایران را که مشمول عنایات پروردگارند در کف کفایت ما نهاده است به شکرانه این موهبت عظیم لازم
میدانیم چنانکه سزاوار است از عهده این تکلیف و مقصود برآئیم و از هر جهت ساعی باشیم که افراد این مملکت از حقوق حقه
خویش بهرهمند شوند و جان و مال ایشان از دستدرازي و تعدي ستمگران در امان باشد و بهیچ- وجه در تأمین این منظور مسامحه
و قصور واقع نشود تا در اثر حفظ جان و مال، مردم با آسودگی خاطر در راه ترویج تمدن و حفظ ثبات جهد و همکاري نمایند.
ازاینرو براي اطلاع و اطمینان خیال عموم افراد ممالک محروسه اعلام میداریم که کلیه اتباع ما از بابت جان و مال خویش داراي
آزادي و استقلال میباشند و اراده و علاقه همایونی ما در این است که ایشان بدون ترس و تردید دارائی خود را در هر راهی که
ترجیح میدهند به کار اندازند و در اموري از قبیل سرمایهگذاري و تشکیل- دادن شرکتها جهت ایجاد کارخانه و ساختن جاده و
هرگونه اقدامی که براي پیشرفت تمدن و حفظ ثبات ضروري است شریک باشند. اراده و قدرت شاهانه ما در اینست که احدي حق
و اختیار دخالت یا تصرف در مال اهالی ایران نداشته باشد و هیچگونه تجاوز و تعدي نسبت به مال ایشان نشود و یا کسی در مقام
آزار مردم ایران برنیاید مگر در حدود و بنابر موازینی که در احکام شرع و قانون عرف مقرر است. هرکس این حکم را درست اجرا
نکند به چنان مجازاتی خواهد رسید که مایه عبرت دیگران شود.
علاوهبر دستخط مزبور فرمان ذیل نیز خطاب به ولیعهد در تبریز در همان تاریخ صادر شده بود:
امر مبارك شرف صدور یافته است که روشنی جان و کلید ابواب فتح و ظفر نور دیده خلافت و قلمرو پادشاهی و طلعت جمال »
ممالک محروسه فرزند دلبند و بسیار گرامی نورچشمی مظفر الدین میرزا ولیعهد سرزمین جاویدان ایران نایب السلطنه ایالت
آذربایجان کلمات مندرج در این فرمان همایونی را که موجب ستایش اهل جهان است اجرا کند و اجازه ندهد که مورد بیاعتنائی
واقع شود. متن این اعلان را باید در مساجد و جرگهها بخوانند و بطور کلی مطالب آنرا نیک واضح نمایند تا در ذهن افراد
جایگزین شود و در همه شهرهاي کوچک و بلوك و حتی در دهات و مساکن انتشار دهند تا همه اتباع ایران از مضمون این حکم
همایونی آگاه شوند و از متصدیان امر هم تعهد بگیرند که در اجراي آن کوشا باشند و هرکس که این حکم را طرف بیاعتنائی
«. قرار دهد آنچنان مجازات و تنبیه خواهد شد که مایه عبرت سایرین شود
با وجود کنجکاوي متن اصلی فارسی این اعلان و فرمان ضمیمه آن بدست نیامده است در کتاب منتظم ناصري فقط چند سطر ذیل
دیده میشود. مترجم:
در سال 1275 ه. ق موکب همایونی از راه همدان تشریففرماي سنندج شده سه روز در آنجا توقف فرمودند. چون در عهود سالفه »
در این ولایت معمول ولات بود که صاحبان املاك تصرف مالکانه در ملک و مایملک خود چنانکه باید نداشتند حکم همایونی بر
«. منبع این رسم شنیع صادر و مقرر شد عموم رعایا نسلا بعد از نسل مالک قاهره اموال موروث و مکتسب خود باشند
ص: 599
اما اعتماد السلطنه در روزنامه خاطرات ذیل وقایع 15 رمضان 1306 مینویسد (صفحه 649 کتاب چاپ تهران):
در باب اعلانی که در آزادي مردم چاپ کردند عرض کردم اعلان بیموقع و بد و نامناسبی چاپ شد. ممکن بود که سال چهل و »
یکم سلطنت است و خواستید رفاهیتی به رعیت بدهید بشکرانه این موهبت الهی. از این اعلان معلوم میشود یا شما را مجبور کردند
یا خواب دیدید. از این عرض من خوششان نیامد و جواب فرمودند چون ظل السلطان را معزول کردیم و او ظلم زیاد میکرد این
مترجم. -«. اعلان لازم بود
صفحه 322 از 438
فرمان باین کلمات پایان یافته است:
«. هرکس این حکم را درست اجراء نکند به چنان مجازاتی خواهد رسید که مایه عبرت همه ناظران شود »
این بیانیه یا سند حقوق اتباع سلطان به راستی اقدامی ممتاز بود و با آنکه در ولایات تأثیر مختصري نمود، اما خود شاه با طرز
برازندهاي آن را رعایت فرمود.
از طرف دیگر نیز اعلام عمومی آن و اشعار رسمی موضوع از جانب نمایندگیهاي اروپائی وسیله مطلوبی فراهم ساخت که هرگاه
باز موارد بیدادگري شاق و سهمگین دیده شود در مقام اعتراض برآیند و ازاینرو در قبال عناصر ناباب مانعی باشند.
پیشنهاد تدوین قانون-
بهطوريکه ملاحظه شده است واجبترین اصلاحات یعنی تدوین قوانین و تأسیس دادگاه مستقلی که عامل اجراي دستخط جدید و
تعمیم قانونهاي موجود باشد در بیانیه سلطنتی بکلی مسکوت مانده بود، ولی شاه بعدا به این موضوع نیز عطف توجه نمود و در
موقع مسافرتم به تهران در سال 1889 محافل رسمی در پایتخت از این خبر سخت به لرزه افتاده که سلطان به دار الشوراي کبري امر
فرمود که هیئت جدید قانونی را براي اهتمام در کار عدل و داد تعیین نمایند. راجع به این اقدام در روزنامه تایمز شرح ذیل را من
بخصوص با لحن امیدواري درج کردم تا تصور نرود که نسبت به جریان امور ایران نظر بدبینی تمام دارم:
را آغاز کرده است و نسخهاي از آن مجموعه که « قانون ناپلئونی » هیئتی که خود واقف نیست چه انتظاري از او دارند ترجمه کردن »
مناسب حال مسلمانهاي تبعه فرانسه تهیه شده بود در اختیار این هیئت قرار دادهاند، بعلاوه قانون انگلیسی را که
ص: 600
به خاطر مسلمانهاي هندوستان تهیه شده است، اما غیر از این کارها معلوم نیست مأموریت این شوري چیست.
بعضیها میپندارند که دستخط شاهانه هوسگذرانی بیش نیست و نتیجه واقعی از این کار انتظار ندارند، ولی امید است که حال
بدین منوال نباشد و شاه تشویق شود که به وعدههاي خویش وفا کند، اما اگر بنا باشد مجموعه جدید منشأ اثري باشد باید نخستین
اقدامش ضمن تهیه قوانین، تشکیل محاکمی باشد همانطوري که در قوانین اروپائی هست و ممکن است سرمشق بشمار آید. اشکال
عمده شاید این باشد که قضات فاضل و شایسته از کجا فراهم خواهد شد. بعلاوه هیچگونه تغییر و تفاوت عاجل در اخلاق ملتهاي
مشرق زمین امکانپذیر نیست ولی لااقل انظار ملل غربی به احتمال قوي به این اقدام جدید که مایه خیر و نجات خود ایران است
معطوف و در عینحال همکاري دولتهاي خارجی براي تأمین هردو منظور یعنی هم تهیه قانون از طرف هیئت جدید و هم به
جریان افتادن صحیح آن بعد از تدوین جلب خواهد گردید.
در پاسخ استفساري که اخیرا در سال 1891 نمودم معلوم شد که از تدوین قوانین جدید دیگر خبري نیست و میتوان چنین نتیجه
گرفت که باز طرح نافع جدیدي به صورت کاغذپاره درآمده و سنگ مانع تازهاي بر انبوه اصلاحات ناقص ناصر الدین شاه عالما و
عامدا افزوده شده است.
اثرات این ترتیب در سیرت ملی-
در تحت سیستم حکومتی دوپهلو که داستانش را در این فصل بیان کردهام یعنی دستگاه اداري که در آن هر نفري هم راشی است و
هم مرتشی و جریان قضائی که هم فاقد دادگاه و هم بدون قانون است میتوان به آسانی دریافت که دل بستن و اعتماد به کار
حکومت دور از حزم و احتیاط خواهد بود ازاینرو حس وظیفهشناسی فردي یا احساس غرور و سرافرازي و یا اعتماد متقابل و یا
همکاري واقعی (مگر به قصد تبانی) پاك منتفی میشود، از فاش شدن رسوائی باکی نیست و درستی و پاکدامنی بیارج و بالاتر از
همه مراتب مزبور موجب زوال حس ملی وطنپرستی میشود.
ص: 601
صاحبنظرانی که میگویند اصلاح اخلاقی مقدم بر اصلاحات مادي و تزکیه باطن مرجح بر آراستگی ظاهري است کاملا حق دارند
وگرنه مثل این خواهد بود که بر شاخه درختی پیوندي تازه بزنند که شیره حیاتیاش خشک و یا تباه شده و خانه از پايبست ویران
باشد. ممکن است در ایران جادهها و راهآهن ساخت و منابع ثروت- خیز آن را به کار انداخت و قشونش را آماده و کارگرانش را
ناندار کرد، ولی باز همآهنگی و انبازي او با ملتهاي متمدن میسر نخواهد گردید مگر آنکه به کنه روح مردم امکان رسوخ باشد و
تکان جدید و عمیق در سیرت ملی و رسوم و مبانی آن پدید آید.
من شرح و تصویري را که گمان میکنم خالی از خطاست راجع به حکومت ایران عرضه داشتهام، تا خواننده انگلیسی وضع و حالی
را بشناسد که خیرخواهان آن اعم از خودي یا بیگانه به چگونگی اوضاع واقف و از وجود مانع مقاومت بسیار سخت که ناشی از
خودخواهترین غریزه طبیعی انسانی در مخالفت با افکار ترقی خواهی است آگاه باشند. اما با آنکه قصد و نیت ناصر الدین شاه
نسبت به اقدامات بدیع و جدید قابل تردید نیست باز خود او تا حدي حامی این وضع و بساط خطرناك محسوب میشود زیراکه زر
و مال شخصی او از همین راه فراهم میگردد و بسیاري از ایرانیان در حین محاوره صمیمانه نظریات انتقادآمیز دارند، ولی در بیان و
صحبت از تجلیل آن بساط و ترتیب هم دریغ نمیورزند. در واقع غیر از خود شهریار، هرگونه اقدام و ابتکار به منظور قیام بر ضد
صفحه 323 از 438
معایب راه و رسم دیرین پاك مفقود است و اگر مرد نیرومندي هم مانند پادشاه کنونی حتی به صورت نمونه و آزمایش در این راه
گام- هائی بردارد آن کسانی که این جهاد کبیر را پیگیري کنند از کجا توان یافت؟
ص: 602
فصل پانزدهم تاسیسات و اصلاحات
اشاره
و اقوامی که در دیارهاي دور با چشمان مشتاق نگراناند با یکدیگر، همصدا میگویند که فردا و شاید همین امروز اینسی- لادوس
قیام خواهد کرد.
لانگفلو (داستان اینسی لادوس)
دورنماي تاریک-
با آنکه تصویري که من به خاطر بیان حقیقت از وضع و حال حکومت ایران باز نمودم سخت ملالانگیز است و تغییر و اصلاح
مبانی اساسی آن نیک ضروري است هماکنون شهریار ایران نیز به یک رشته اصلاحات در مملکت دست زده است که براستی این
دوره را از تمام ادوار متمایز میسازد. بررسی این اصلاحات و داستان هریک از آنها کار خطیري است که هم سبب تهنیت و
خشنودي است و هم موجب تأسف و افسردگی.
از یک طرف ما ناظر تأثیرات نافذ به اصطلاح تمدن غرب هستیم که با نتایج نیکو موانع دیرین غرض و مرض را در مشرق زمین
درهم میشکند و از جهت دیگر در ردیف همین چشمانداز دلنواز مشاهده میکنیم که رسم خرافاتپرستی پایدار و شور و هیجان
اصلاحات بیهوده است و آفت سستی و اهمال به درجه اعلی است و سخت سرگردانیم که آیا این علامت بامداد امیدواري است و یا
تنگناي ناامیدي و آیا ایران در آستانه ورود به جرگه کشورهاي متمدن جهان است و هم اکنون در این مرحله گام نهاده و یا آنکه
در عالم بیخیالی خود آسوده غنوده است
ص: 603
و راه ترقی او مسدود؟ با آثار و شواهدي که در همین فصل خواهد آمد و آنچه پیش از این بیان شده است خواننده خود در اینباره
قضاوت تواند کرد، ولی این جانب نیز از لحاظ صلاح و صواب موضوع کتابم با امعان نظر دوستانه و بلکه قرین مدارا به شرح این
مقال خواهم پرداخت و از آنجائی که درست آگاهم که فاصله بین راه و رسم شرق و غرب به اندازه از قطب جنوب تا شمال است،
و آنچه را که ما تمدن و گاهی از روي شتاب ترقی میخوانیم در نظر اهل شرق مفهوم کاملا متفاوتی دارد و ملتهاي مختلف
راههاي خاصی براي نجات خویش دارند، بعلاوه با آنچه در نزد ما کند و بطی مینماید شاید دیگران را که با حقیقت سرعت هنوز
مأنوس نشدهاند سرعت بسیار در نظر آید و هیچ برزگري هم نباید از همه کشت و کار خویش ثمر عاجلی انتظار داشته باشد.
صندوق عریضه-
از جمله اصلاحاتی که با حصول نتیجه از طرف پادشاه کنونی عملی شده است که قبلا هم به ذکر آن پرداختم تأسیس پلیس شهري
در تهران و تجدیدبناي پایتخت و زیبا کردن آن بوده است و از کارهائی که اقدام شده، ولی نتیجهاي نداشته است من نظر
خوانندگان را به تجدید سازمان اداري و تأسیس دادگاههاي قضائی و تدوین مجموعه قوانین معطوف نمودم.
در زمره اقدامات دسته اخیر نقشهاي خوشآیند، اما بیدوام نتیجه سفر اول شاه به فرنگستان بود. چون اعلیحضرت نیک آگاه بود که
تعديهاي بسیاري وجود داشته که هیچ وقت به اطلاع او نمیرسیده است به پیروي از راه و رسمی که در جمهوري قدیم و نیز بود
که عریضههاي خطاب به هیئت دهگانه حکومت را در دهان مجسمه سنگی شیر مینهادند، امر داد ماهی یکبار صندوق عرایض در
میدان شهرهاي بزرگ بگذارند و کلیدش را نزد خود نگاه میداشت و مقرر این بود که صندوقها را در حضور وي بگشایند، اما
حکام ولایات ایران نیز به قصد رفع این مایه تهدید تمهیدي نمودند به این معنی که ناظرانی در اطراف صندوق گماشتند و تازیانه
رایگان نصیب آن آدم بیپروائی میگشت که جرأت داشت عریضهاي
ص: 604
در صندوق بیندازد. ازاینرو صندوق عرایض همواره خالی بود و شاه نیز خشنود مینمود که بحمد اللّه اتباعش عرض و شکایتی
ندارند.
طرح این فصل-
اصلاحاتی را که من در این فصل مورد توجه قرار میدهم آنهائی است که بنابر معیار فرنگی به هیچوجه حاکی از پیشرفت
قابلملاحظه ملی نیست، ولی در سرزمین ایران که شرح حالش را ملکمها، موریهها، و اوزلیها نوشتهاند ترقی شایستهاي بشمار
صفحه 324 از 438
میرود که از آن جمله است برقرار کردن صندوق عرایض و تلگراف الکتریک و طبع و نشر جراید و تأسیس ضرابخانه دولتی و
ضرب سکههاي دولتی و بانک اروپائی و امتیازات رسمی و مانند آن و ساختمان جادهها و تعلیمات عالی و نیز فرصتی خواهم
داشت که سخنی چند درباره احساسات مذهبی که در آن مملکت هست بیاورم. راهآهن را در فصل جداگانهاي مطرح خواهم کرد.
نامههاي پستی-
تا سال 1874 وضع پستی ایران در دست چاپارباشیها بود که سرویس پست را از وزیر طرق اجاره میکردند و نامهرسانی براي این
افراد منبع درآمدي بشمار میرفت و نرخ ثابتی هم در کار بود که کسی از چگونگی آن اطلاعی نداشت و در واقع از هردو جانب،
حق العملی تحصیل میکردند، زیرا که ابتدا فرستنده نامه مبلغی براي حمل و تحویل آن میپرداخت و از سوي دیگر تا دریافت
دارنده چیزي به حامل نمیداد در وصول نامه توفیق نمییافت.
از قرار اطلاعی که به من رسیده است در ضمن همین سرویس بدوي یک نوع ترتیب پستی هم به رسم اروپا با استفاده از تمبر
شروع، ولی زود متروك شد، زیراکه مباشر این کار صد هزار تمبر هم محرمانه براي سود شخصی چاپ کرده بود که از همان قبیل
ماجراهائی است که ذکر آن قبلا بیان شده است.
در سال 1875 تشکیلات پستی ایران بر طبق سیستم اروپائی به یکی از مدیران رسمی پستی اتریش به نام ریدر واگذار شد. وي که
آزمایش آن کار را با رساندن نامهها در پایتخت آغاز کرده بود به تدریج مأموران و متصدیانی آماده کرد. هنوز یک سال و اندي
از دوره خدمتش نگذشته بود که اولین سرویس پستی را
ص: 605
در ایران هفتهاي یک بار بین تهران- تبریز- جلفا با شعبههائی از قزوین به رشت تأسیس نمود و سال بعد در 1876 وي به مقام
مدیریت پست رسید.
در سال 1877 ایران به قرارداد بینالمللی پستی ملحق گردید. آقاي ریدر که در همین سال از خدمت دولت ایران خارج شده بود
جانشین روسی بنام اشتال داشت که او هم دکتر اندریس را که یکی از مدیران سالنامهایست که من مطالبی از آن اقتباس کردم
بازرس کل پست ایران برگزید. در عرض چند ماه اندریس به این دلیل از کار افتاد که مطالبه نامهاي را نمود که والی شیراز از
صندوق پستی درآورده بود. یک سال بعد هم اشتال معزول شد و تا چندي سرویس پستی به وضع مظنون و خطرناکی افتاد به این
معنی که کیسههاي پستی را باز و اجناس قیمتی را سرقت میکردند و اروپائیها ترجیح میدادند که از سرویس اختصاصی سفارت
انگلیس یا دستگاه تلگراف هند و اروپ استفاده نمایند.
سپس اسباب تأمین بیشتري فراهم آمد. ترتیب فعلی این است که یک هفته در میان سرویس به اروپا از راه تبریز و تفلیس دایر است
و همچنین از راه رشت به بادکوبه و سرویس دیگر هفتگی از راه بوشهر تا بمبئی و یک سرویس هفتگی نیز بین- پایتخت و مشهد و
1884 که - یزد و کرمان و شیراز و کرمان هست. میگفتند در سال 1886 هفتاد و سه پستخانه در سراسر ایران بوده و در سال 5
1 نامه به مقصد رسیده و 2050 کارت پستال و 7455 نمونه و 173995 بسته پستی /368 / آخرین آمار در اختیار است تعداد 835
13 لیره بود. از انگلستان به ایران نامه از طریق برلن در / 13 لیره و مخارج 298 / 304 لیره و درآمد همان سال 764 / جمعا به مبلغ 720
ظرف تقریبا دو هفته به تهران میرسد.
تلگراف برقی-
با نوعی پس و پیش کردن حیرتآور وقایع عادي (که از خصایص جهان خاور است سلاطین مشرق زمین علاقه سرشاري به امور
نوظهور دارند ازاینرو چراغ برق در کره و کابل زودتر از گاز معمول شد) تلگراف برقی خیلی زودتر از تأسیس یک سرویس
مرتب پستی در سراسر ایران بکار افتاد و اولین بار در سال 1859
ص: 606
از طرف دولت به رسم آزمایش خطی از تهران تا سلطانیه کشیده شد، ولی چون این کار درست انجام نشده بود ناچار متروك ماند.
در سال 1860 خط کاملی از تهران تا تبریز دایر کردند که در 1863 تا جلفا امتداد یافت و در همین موقع بین دولتهاي ایران و
انگلستان مذاکراتی پیش آمد که به این نتیجه منجر گردید که خط اصلی تلگراف هند و اروپا از لندن تا بمبئی ترانزیت از طریق
ایران بگذرد. داستان و حاصل این مذاکرات که در اوضاع داخلی ایران تأثیر فراوان داشت متناسبا در فصل راجع به روابط گذشته و
حال ایران و انگلستان بیان خواهد شد و بنابراین خوانندگان علاقهمند به آن فصل مراجعه خواهند کرد. در اینجا ذکر این موضوع
کافی است که منظور از آن جریانات این بود که سه رشته خط از جلفا به تهران دایر و بوسیله کمپانی تلگراف هند و اروپ اداره
شود و از تهران تا بوشهر را مأموران حکومت هند اداره کنند. علاوه بر این خطوط دولت ایران در حدود سه هزار میل خط تلگرافی
در دست مأمورین خود دارد که همه محتاج به اصلاح و تعمیر است. اینک پایتخت با تمام شهرها و مراکز عمده مملکت مربوط
است و تأثیري که این کار در استحکام اساس اقتدار همایونی داشته است در فصل دیگري ذکر خواهد شد. خطوط ایران غیر از
آنچه در حوالی پایتخت هست به قرار ذیل میباشد:
صفحه 325 از 438
خط تهران- مشهد و مشهد- سرخس و مشهد- کلات نادري و درگز- مشهد و قوچان- شاهرود استراباد و مشهدسر- سمنان و
فیروزکوه- قزوین، رشت و انزلی رشت و خرمآباد (در مرز مازندران) تبریز، اردبیل و نمین، تبریز و ساوجبلاغ مرند و خوي و ارومیه
تهران- همدان و خانقین، همدان، سنندج و گروس، همدان بروجرد و سلطانآباد بروجرد- نهاوند، بروجرد- خرمآباد و شوشتر (که
دارند تا اهواز و محمره- خرمشهر) امتداد میدهند اصفهان- یزد و کرمان، آمار عایدات و مخارج و کارهائی را که انجام یافته است
انتشار ندادهاند.
روزنامهها-
تاریخ و وضع کنونی روزنامهنگاري نیز در ایران شرحی گویا از حالتی غیرعادي است که در میان مردم آن سرزمین دیده میشود به
این معنی
ص: 607
که هم حاکی از عالم خاص و عقبماندگی است و هم نشانه طی مدارج فرهنگی، زیراکه از طرفی بنابر علایم ظاهري تمدن چند
روزنامه در پایتخت و شهرهاي دیگر تحت نظارت وزیران و دربار هست، ولی از طرف دیگر مطبوعات به صورتی که باید و شاید
در آنجا مطلقا نیست.
آزادي قلم و یا حتی حق انتقاد پاك مجهول است. ازاینرو این پنداري موهوم و شاید هم گمانی فریبآمیز است که بعضیها
گاهی هنروران این رشته را پیشتازان تجدید حیات ایران وانمود و سه چهار روزنامه موجود را دلیل ترقی شایستهاي در زمینه
آزادي ادب و فرهنگ عنوان میکنند.
تاریخ جراید ایران در گذشته و حال-
به سال 1850 در زمان زمامداري امیر نظام نامدار، میرزا تقی خان که چندبار ذکر خیرش را به میان آوردهام، اولین روزنامه فارسی
را اساس نهاد و او تحریر آن را به دست یک نفر انگلیسی داد تا مطالبی سودمند و جالبتوجه از جراید اروپائی استخراج و درج
کند و خود نیز مقالاتی سیاسی در آن روزنامه مینوشت. در عینحال امیر ترتیبی را رایج ساخت که بعدا در واقع درباره سایر
روزنامهها نیز مجري شد، که بدون آن مطبوعاتی که تابع قیود خاص و موانع متعدد باشند امکان دوام ندارند. به این معنی که کلیه
اعضاي اداري دولت ناگزیر بودند مشترك مرتب روزنامه باشند و ظاهرا این روزنامه بعدا (شاید به علت برکناري و سپس قتل بانی
آن) تعطیل شد.
که به امر شاه در سال مزبور تأسیس گردید و «1» « آقاي مونزي در سال 1866 روزنامه دیگري را ذکر کرد به نام (جریده تهران
ستونهاي شامل مطالبی در شرح و تعریف کشورهاي اروپائی و اختراعات و تجارت و اطلاعاتی تازه از این قبیل که ذوق ناشر و
علاقه خوانندگان طالب بوده است و متحد المآلهائی درباري و مقالاتی راجع به علوم شرق و شیمی و غیره. نام روزنامههاي تهران
درحالحاضر به شرح ذیل است:
______________________________
تألیف ادوارد براون تحت این عنوان دیده نشده « مطبوعات و اشعار ایران » 1)- این جریده و همچنین روزنامه فوق در کتاب جامع )
است. شاید روزنامه وقایع اتفاقیه منظور باشد. مترجم.
ص: 608
که ارگان رسمی است و همه اعضاي ادارات به اشتراك آن ناگزیرند و با آنکه مقرر است دو هفته یکبار انتشار یابد، « ایران » -1
ولی نامرتب منتشر میشود این روزنامهها را وزیر انطباعات تنظیم میکند و او حق انحصاري نسبت به تمام روزنامه و مطبوعات دارد
و سالانه 500 تومان حق امتیاز میپردازد.
هر شماره این روزنامه را شاه ملاحظه و تصویب میکند و مثل سایر روزنامهها چنانکه باز خواهم گفت با چاپ سنگی فراهم
میشود و شاه گاهی در آن مقاله مینویسد و مباهات مینماید که سبک خاص و فارسی خالصی دارد که تا اندازهاي عاري از
لغات عربی است که در مکالمات معمولی فراوان است.
در همین روزنامه در شمارههاي 10 و 19 مه 1888 مکتوبی به قلم اعلیحضرت مندرج است که بعدا به آن اشاره خواهم کرد و آن
راجع است به دریاچهاي که چند سال پیش در مسیر جاده تهران به قم درست کردهاند. روزنامه ایران حق تقریر و نگارشی در باب
سیاست خارجی ندارد که مبادا از این راه اهانتی به مقام سفرا وارد شود و راجع به سیاست داخلی هم در اثر ترس از ناخشنودي شاه
و حفظ شئون دولتیان درج نمیشود بنابراین جنبه یک جریده درباري و روزنامه رسمی دارد که در آن اخبار انتصابات وزیران و
اتفاقات درباري و شکارهاي شاهکاري که از ضرب شست حضرت شهریاري پیش آمده باشد، اما ورقهایست که پیوسته انتشار دارد
و بنابر قاعده شامل اطلاعاتی درباره آثار تاریخی و جغرافیائی دورههاي گذشته و حال است و میتوان نیک استنباط نمود که اگر
مشتریان فرمانبردار در میان نباشد هستی سودبخش و یا دوام چنین جریدهاي دور از امکان خواهد بود.
که ارگان نیمهرسمی و این نیز در زیر نظر وزیر انطباعات است که نامرتب انتشار مییابد هرچند مقرر است که دو هفته « اطلاع » -2
صفحه 326 از 438
که قبلا صنیع الدوله لقب داشت سبب بعضی از مندرجات فنی «1» یکبار منتشر شود علاقه علمی ناشر آن، اعتماد السلطنه
شمارههاي نخستین آن بوده، ولی حالا مطالب محدودتري منتشر
______________________________
1)- در روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه (چاپ تهران 1346 ) به نام کرزن که دوبار هم به حضور ناصر الدین شاه رسیده بود هیچ )
اشارهاي دیده نمیشود. مترجم.
ص: 609
میکند و غالبا مقالهاي سیاسی دارد که برحسب معمول از جراید فرانسه بنابر سلیقه جناب وزیر استخراج میشود و مشهور است که
اخبار تلگرافی وقایع اروپائی را یک ماه بعد از پیشآمد واقعه درج میکند.
مجله مصور ماهانه در تهران تحت نظر اداره و ناشر مزبور منتشر میگردد و تصاویر آن معمولا به عکس وزیران یا رجال « شرق » -3
ایرانی منحصر است و گاهی نیز با چاپ کردن صورت فرمانروایان اروپائی تنوعی پیش میآید. قیمت هر شماره از جراید مزبور
یک قران است که از لحاظ انتشار عمومی آن رقم نافعی بشمار میرود و در جائی که علاقه واقعی در کار اشتراك وجود ندارد
شرط دوام چنین ایجاب مینماید، زیراکه هرگاه صاحبان جاه و مقام در زمره حامیان این روزنامه بشمار نروند آسانتر هدف بهتان
قرار میگیرند و براي هر مطلب و خبر ستایشآمیزي نیز رشوه مقدمه ضرور عاقلانهاي خواهد بود.
در اصفهان جریده فرهنگ تحت نظر ظل السلطان یا متصدیانی که وي تعیین میکند انتشار مییابد و تابع همان روش « فرهنگ » -4
و شرایطی است که فوقا ذکر کردم. سابقا روزنامهاي به نام اختر، خیلی مورد علاقه مردم بود و ناشر آن یکی از مهاجران ایرانی در
اسلامبول بود، اما بعدا از ورود آن به ایران جلوگیري شد چون ظاهرا اشاره و کنایات جسورانه درباره روش و کار همایونی داشت.
اخیرا انتشار یافته است. « قانون » جریده مشابهی هم به نام
روزنامه ایران و فرانسه- بعد از سفر اول شاه به اروپا میرزا حسن خان وزیر امور خارجه که از مشاهدات اروپائی خود سخت به
هیجان آمده بود تأسیس روزنامهاي ایرانی و فرانسوي را پیشنهاد نمود. دستگاه کار فراهم آمد و یک نفر اروپائی هم براي اداره
را نیز برگزیدند، اما در 5 فوریه 1876 همینکه اولین و یگانه شماره درآمد در سر « وطن » کردن آن انتخاب شد و عنوان خوشآیند
مقاله افتتاحی آن اظهارات حیرتانگیز ذیل جلبتوجه نمود:
راجع به امور داخلی ما با آزادي تام داد سخن خواهیم داد، ما به »
ص: 610
هیچوجه و قطعا طرف هیچ جانبی را نخواهیم گرفت و با احدي پیمانی نداریم و زیر- بار هیچگونه تعهدي هم نیستیم. علاقه ما
خدمت به مملکت است و در این راه فقط احتیاجات واقعی او را در نظر داریم، ما طرفدار ترقی هستیم و از هرگونه تحقق آن
حمایت مینمائیم، ولی هیچگاه راه تملق فرومایگان را نخواهیم پیمود و نسبت به ارکان قدرت، چاپلوسی نخواهیم کرد. ما از هر
قسم فکر و مرام درست دفاع و هر کار خلافی را سرزنش خواهیم کرد و هرگاه آن اعمال مخالف قانون باشد شدت شماتت ما
دوچندان خواهد شد. جنگ و پیکار بر ضد دزدي و فساد و آنانی که عامل آنند- ترقی و عدالت و حق شعار ما و برنامه ماست و با
تمام دقت هم خود را صرف آن خواهیم کرد که شایسته علاقه مردم باشیم و خود را به منزله قهرمان حقوق این کشور و هموطنان
.« خویش آماده میسازیم
این حرفها در گوش ایرانیان مثل این بود که سر پیترونتورث در پارلمان (انگلستان) راجع به الیزابت (ملکه) سخنوري نماید یا
در مجلس زعماي رم طوفان سخن برانگیزد که تجاوز نسبت به همه آن چیزهائی بود که در ایران سخت «1» کایوس گراکوس
گرامی است. پس بیدرنگ با اخراج نویسنده خطاکار مقاله، روزنامه جسارتپیشه را براي همیشه تعطیل کردند. این شماره که من
عبارتهاي فوق را از آن اقتباس کردم در تاریخ روزنامهنویسی نمونه ممتازي است و سزاوار کنجکاوي. همین وزیر (اعتماد السلطنه.
م) مجلهاي هم نظامی در تهران راه انداخت، ولی بیش از هفده هجده شماره درنیامد.
و «2» انتشار یافت که بعدا از بین رفت « نداي ایران » در سال 1885 روزنامهاي قدري مرتبتر و نیمه رسمی به زبان فرانسه با عنوان
روزنامهاي هم در تبریز منتشر گردید که زود تعطیل شد. کالج سلطنتی (دار الفنون) نیز مجلهاي
______________________________
Caius gracchus-(1)
2)- اعتماد السلطنه در کتاب المآثر و الآثار این روزنامه را نوشته خود وانمود کرده است، ولی گویا روزنامه اکودوپرس را بارن )
دونورمان، مهندس بلژیکی که براي طرحریزي راهآهن ایران استخدام شده بود مینوشته است. مترجم.
ص: 611
علمی منتشر ساخت، ولی این نامه هم راه زوال پیمود. چند روزنامه دیگر نیز پیدا شد که هنوز انتشار نیافته محکوم به فنا گردید.
این است داستان اجمالی روزنامهنگاري و وضع فعلی آن در ایران. این نکته که تا چه اندازه چنین دستگاه و بساطی قادر به ترویج و
تعالی افکار و ترقی است خواننده خود بهتر میتواند تمییز دهد. بههرحال هنوز براي افراد حساس جاي غم و نگرانی نیست و باز
فرصت و امکان پیدایش چهارمین رکن حکومت در قلمرو شهریاري فراهم است.
صفحه 327 از 438
سکه-
میتوان تصور نمود که در سرزمینی با عادات و غرایز خاصی که بیان کردهام وجه رایج همواره اسباب مطلوبی براي خیالات
پادشاهان و حکام و وزیران فراهم میساخته است و هر قسم وسیله و راه خواه از لحاظ دانش اداره کردنش و یا ثبات ارزش آن
بواسطه فقدان آن نیک نمایان شده است. نوسانهاي ترقی و تنزل میزان ارزش سکه رایج در آنجا به راستی فاحش مینموده و در
موقع مسافرتم به حداقل ارزش خود رسیده بوده است.
در زمان تاورنیه در نیمه قرن هفدهم یک تومان معادل پانزده سکه فرانسه یا چهل و شش لیور (هر لیور یک شلینگ و شش پنس)
بود، اندکی بعد شاردن، در زمان شاه سلیمان ارزش تومان را از چهل و پنج تا پنجاه لیور یا سه لیره و ده شلینگ به پول انگلیسی
نوشته بود. اوایل قرن بعد کروزینسکی ارزش آن را شصت لیور یا بیست کورون ذکر نمود. سپس برکناري خاندان صفوي و هجوم
افغانها و فرمانروائی نادر شاه و هرجومرج بیحد و حساب بعد از مرگ او پیش آمد.
در ابتداي این قرن وقتی در اوان دوره قاجاریه باز موجبات امن و امانی فراهم شد، ملکم ارزش تومان را یک لیره نوشت و بین
1820 و 1830 فریزر آن را یازده شلینگ قید کرد سپس ارزش آن پیوسته راه تنزل پیمود و در سال 1874 هر تومان ده فرانک یا
1889 که من در ایران بودم تا معادل پنج شلینگ و نیم پائین رفت و بواسطه ترقی بهاي نقره باز تا شش - هشت شلینگ و در 90
شلینگ ترقی کرد.
ص: 612
ضرابخانه دولتی-
در سابق تقریبا هریک از شهرهاي بزرگ ایران ضرابخانهاي جداگانه داشت همدان، تبریز، کاشان، اصفهان، کرمان، مشهد،
این وضع «1» کرمانشاه، رشت، استراباد، قم، مازندران و سیستان و نمونههاي کهنه این سکههاي محلی هنوز بدست میآید
درهمبرهم عامل عمده تقلب بود و سکههاي قلب بسیار فراوان به حدي که دولت سرانجام ناچار شد که بیاعتباري همه سکههاي
چکشی قدیمی را اعلام کند.
در سال 1865 پادشاه کنونی که از ناحیه بعضی افراد ذي علاقه به تقلید طرز مسکوك اروپائی تشویق شده بود به وزیر مختار خود
در پاریس امر داد ماشینهاي لازم ابتیاع و کارشناسان فرانسوي استخدام کند. این حضرات به موقع وارد تهران شدند و ماشینآلات
که صندوقهاي آن به جاي سوخت در کشتی مصرف شده بود روي شنهاي انزلی افتاده بود و در آنجا خراب شد و هیچ حیوان
باربري هم به اندازه کافی قوي نبود که دیگ بخار و چرخهاي ماشین را حمل کند و حتی فیل همایونی نیز قادر به انجام آن کار
سنگین نبود.
این پیشآمدهاي ناهنجار اجراي نقشه را مدتی به تعویق انداخت تا در سال 1877 که سکههاي جدید رواج یافت و عمارت وسیعی
در حوزه شمالی تهران که قبلا به قصد کارخانه پنبهریسی مورد آزمایش واقع و بیفایده نموده بود به ضرابخانه سلطنتی مبدل شد.
این کارخانه که یک نفر سرکارگر آلمانی و قالب سکههاي فرانسوي دارد زیر نظر امین السلطان کنترول و اکنون یگانه ضرابخانه
در ایران است.
سکههاي رایج جدید-
در صفحات بعدي جدول سکههائی که ضرابخانه دولتی بیرون داده است ملاحظه خواهد شد، قران نقره که واحد پول است اصلا
هشتاد و سه قیراط وزن داشت، بعد به هفتاد و هفت قیراط رسید و اکنون هفتاد و یک قیراط است. نسبت نقره خالص سابقا نود و
پنج درصد بود یعنی قران فقط پنج درصد بار داشت. تومان طلا هم اصلا به همین نسبت فلز خالص داشت یعنی نود و پنج
______________________________
1)- قرانهاي قدیم اساس سکه در ایران است و بانک شاهنشاهی ناچار شده است که از روي ارزش آن اسکناس چاپ کند، )
زیراکه عیار سکههاي جدید پیوسته در تغییر و تفاوت میباشد.
ص: 613
درصد که هنوز اسما به همان میزان باقی است، ولی مدیر ضرابخانه که سالانه پنج هزار تومان بابت حق امتیاز میپردازد حق دارد از
آنچه ضرب میکند پنج درصد اخذ کند، بعلاوه مداخل شخصی هم از راه عیار سکهها به جیب او میرسد. میزان واقعی در مورد
891 و دوسوم) در هر هزار و در مسکوکات طلا ( 885 و نیم) و بقیه عیار مسی بود. قبلا این شخص ) مسکوکات نقره در سال 1889
مبلغ بیشتري بابت حق امتیاز میداد و از مسکوکات مسی هم درآمد کلانی داشت، اما در نتیجه بازرسی جدي این امتیاز از او سلب
.«1» شد
جریان طلا-
صفحه 328 از 438
در واقع به مناسبت افزایش کلی واردات بر صادرات که تا چند سال اخیر دوام داشته و حالا رفتهرفته رو به تعادل است میتوان
گفت که طلا کمکم از جریان ناپدید شده بود. نقره هم یک چندي سخت نایاب شد. دولت ایران که از این وضع بسیار نگران
مینمود به این فکر خوشآیند افتاد که صدور فلزات قیمتی را ممنوع سازد، ولی خوشبختانه این نقشه راکد ماند. سکههاي طلا که
اسما در جریان است یک ربع، نصف، یک، دو، پنج و ده تومانی است.
تنزل پول به آن اندازه شدت یافته بود که یکی از سکههاي مزبور که اسما معادل 100 تومان بود در تهران کمتر از 145 تومان
بدست نمیآمد که دال بر کاهش ارزشی تقریبا پنجاه درصد است.
لزوم بانکهاي اروپائی-
نابکاري و نواقصی که در سیستم پولی ایران و در واقع تمام شقوق دادوستدهاي تجارتی آن سرزمین هست از دیرباز لزوم تأسیس
بانکهائی را که به سبک اروپا اداره شود جهت تأمین اصلاحات دامنهدار مادي غیرقابل احتراز ساخته است. راجع به ترقی و تنزل
ارزش مسکوکات مبادلاتی و کمیابی پول قبلا اشارهاي کردهام.
از جمله نقایص، یکی توزیع اتفاقی بیتناسب فلزات قیمتی و هزینه سنگین حمل مسکوکات است که با کرایه گزاف بر پشت
حیوانات بارکش قابل نقل و انتقال
______________________________
1)- در دسامبر 1889 وي باز امتیاز سکههاي مسی را براي دوره آزمایش شش ماه تحصیل کرو و نرخ اجاره سالانه به 25000 )
تومان افزایش یافت.
ص: 614
است. تجار اشکالات و زیان فراوانی براي پرداختهاي خود به اروپا دارند. دستههاي محدود صرافان محلی کنترل بازار شهرهاي
ولایات را در دست دارند. سرمایههاي محلی از شراکت در هرگونه امور نافع همگانی بواسطه نگرانی و بیاعتمادي که نسبت به
همه قسم سرمایهگذاري هست احتراز میجویند.
برتر از همه رسم پول انباشتن بعضی از توانگران از مقام اعلی تا پایین است و هیچ چیزي مؤثرتر از تنزیلهاي گزاف که با اظهار
اشتیاق به رباخواران محلی پرداخت میشود وضع اسفناك مالی ایران را روشن نمیسازد. بهره قانونی بنابر موازین تا دوازده درصد
به ندرت کمتر از بیست و پنج درصد است غالبا تا پنجاه یا » : محدود شده است، ولی در نیمه قرن حاضر بانو شیل نوشته بود که
شصت و حتی صد درصد میرسد. براي وام وجه نقد بانکهاي محلی تا یکی دو سال پیش میتوانستند به آسانی دو درصد ماهانه
در صورتی که هر ماه تسویه حساب میشد و یا بیست و نه درصد سالانه دریافت دارند. قرضدهندگان خصوصی از این مبلغ هم
«. بیشتر بهره دریافت میداشتهاند
بانک خاور-
به نحو اجمال وضع مالی ایران به شرحی بود که ذکر شده است تا هنگامی که در سال 1888 شرکت بانک جدید خاور در صدد
برآمد که ایران را در حوزه عملیات آسیائی خود وارد سازد و شعبه و نمایندگی در تهران، مشهد، تبریز، رشت، اصفهان شیراز، و
بوشهر باز کرد. از لحاظ شرکتی تجارتی چون دادوستد براي همه آزاد بود اجازه خاصی از دولت ایران ضروري بشمار نمیرفت. با
اجاره کردن عمارت عظیمی که سراسر یک ضلع میدان توپخانه را در پایتخت اشغال نموده بود پس از فقط یک سال کار در همان
موقع مسافرتم به تهران فعالیت بسیاري در آنجا و ولایات داشت و ایرانیان رفتهرفته به معنی حساب پسانداز و ارزش بهره ثابت و
مطمئنی درباره موجوديهاي خود آشنا شدند.
بانک براي حساب جاري دو و نیم درصد و براي حساب ثابت شش ماهه چهار درصد و براي امانتهاي سالانه شش درصد
پرداخت میکرد و در مورد وام
ص: 615
نرخ بهره را تا دوازده درصد تخفیف داد و میگفتهاند که با بهره شش تا هشت درصد به خود شاه هم پول قرض داده بود. این
بانک، ایرانیان را با پول کاغذي به صورت ارائه و پرداخت از پنج قران به بالا آشنا و مأنوس کرد و هرکسی که حامل آن اوراق بود
وجه دریافت میداشت و از این کار در پایتخت استقبال شایانی نمودند.
بعد از دو سال عملیات شعبه این بانک را در ایران بانک جدید شاهنشاهی با قیمت گزاف خریداري و در شرایط نیک مساعد و
مطلوب شروع به کار نمود با برنامههاي وسیعی که امکان رقابت را براي دیگران سخت دشوار ساخته است، اینک رواج و اعتبار
کار بانک شاهنشاهی ایران به حد اعلی است.
بانک شاهنشاهی ایران-
در سیام ژانویه 1889 شاه امتیازنامه مقدماتی بانک شاهنشاهی ایران را به نام بارن دورویتر امضاء کرد. در اینکه این امتیاز از
صفحه 329 از 438
جهاتی جبران آبرومندي درباره آن مرد محترم به مناسبت بدرفتاري که در مورد امتیاز معروف 1872 رویتر دیده بود به شمار
40 / میرفت، هم از امتیاز نامهاي که به نفع او صادر شد و هم از مفاد یکی از مواد آن استنباط میشود که مقرر داشت مبلغ 000
لیره ودیعه بارن دورویتر بابت امتیاز سابق که دولت ایران در سال 1873 برخلاف حق ضبط کرده بود مسترد شود.
تا پایان ژویه 1889 ضمائم و موادي به قرارداد جدید الحاق گردید.
در ماه اوت دولت انگلیس با فرمانی سلطنتی در بانکی که به شرح فوق تشکیل یافته بود شراکتی سی ساله نمود. در اکتبر آگهی
مربوط به این بانک در لندن براي دعوت طالبان سهام منتشر شد و به اندازهاي اعتماد عمومی نسبت به این جریان درخشان بود که
در عرض چند ساعت از تاریخ انتشار پانزده درصد بیشتر از سرمایه اعلامی یک میلیون لیره سهام به فروش رفت.
مواد امتیازنامه-
در مجلدي جداگانه سواد امتیازنامه اصلی بانک شاهنشاهی را درج خواهم کرد بنابراین در اینجا فقط به ذکر نکتههاي عمدهتر آن
اکتفا مینمایم. امتیاز از ژانویه 1889 به مدت شصت سال اعطاء شده بود پایه و مایه
ص: 616
سیاست آینده که هرگاه با فکر و همت و کار و بیغرض مجري دارند ممکن است به اقدامات کلان تجارتی منجر شود که از
عملیات بانکی صرف بالاتر باشد، در همان ماده اول آن با مضامین معنیدار ذیل اشعار شده است:
به منظور پیشرفت تجارت و ازدیاد منابع ثروتی ایران بانک شاهنشاهی علاوه بر اموري که در حوزه کار یک مؤسسه مالی است »
میتواند به حساب خود یا طرف ثالث به همه قسم کارهاي مالی و صنعتی یا تجارتی که براي مقاصد خویش سودمند تشخیص دهد
مبادرت ورزد مشروط بر اینکه این قبیل اقدامات با عهود و قوانین و عرف و مذهب مملکت منافاتی نداشته باشد و دولت ایران از
«. تمام اقدامات مزبور استحضار قبلی حاصل کند
در ماده دوم سرمایه بانک به چهار میلیون لیره ثبت شده که از آن مبلغ اولین سهام به نام دارندگان آن تا یک میلیون لیره از قرار هر
سهمی ده لیره تعیین شده است.
ماده سوم راجع به اسکناس است که شرح جداگانهاي در اینباره خواهم نوشت. در ماده 7 (علاوه بر وجهی که بابت خود امتیاز
پرداخت گردید) حقوق و مزایاي دولت ایران از قبیل 6 درصد از منافع خالص بانک در هر سال که هیچگاه نباید از 4000 لیره
کمتر باشد قید شده است. مواد 11 و 12 و 13 از مهمترین مقررات امتیازنامه است که غیر از چند مورد استثنائی به بانک اختیار
استخراج مواد معدنی ایران که در حالحاضر احتمال میدهند بسیار سرشار باشد، ولی تاکنون تحقیقات محدودي معمول شده اعطاء
گردیده است. شرح ماده 11 به قرار ذیل است:
چون بانک شاهنشاهی آماده است که بیدریغ فداکاریهائی که براي توسعه منابع مملکت از طریق بهرهبرداري منابع طبیعی آن
ضروري است بنماید، دولت ایران بر طبق مواد این امتیازنامه به بانک مزبور اختیار انحصاري میدهد که در سراسر قلمرو شاه معادن
آهن، سرب، مس، جیوه، زغالسنگ، نفت، منگنز، بوره
ص: 617
و پنبه نسوز را که متعلق به دولت باشد و هنوز به طرف دیگر اعطاء نشده باشد استخراج کند. بنابر ضمیمه این امتیازنامه دولت ایران
در تاریخ امضاي آن فهرست رسمی اسامی معادنی که به دیگران داده شده باشد به بارن رویتر خواهد داد.
معدنهاي طلا و نقره و سنگهاي قیمتی انحصارا متعلق به دولت ایران خواهد بود و اگر مهندسان بانک به وجود چنین منابعی در
هرکجا برخورند باید بیدرنگ دولت ایران را مستحضر دارند. غیر از کارشناسان همه کارگران باید از اتباع اعلیحضرت همایونی
باشند و دولت ایران با تمام قوا سعی خواهد نمود کارگران ضروري را با مزد متداول در مملکت براي بانک فراهم سازد و هرگونه
معدنی را که بانک در ظرف ده سال شروع به استخراج نکرده باشد دولت ایران میتواند بدون مشورتی با بانک راجع به آن
تصمیمات اتخاذ کند.
در ماده 12 پیشبینی شده است اراضی موردنیاز استخراج اگر در تصرف دولت باشد بلاعوض در اختیار بانک گذاشته شود و اگر
متعلق به افراد باشد دولت همراهی نماید که با سهلترین شرایط به اختیار بانک درآید. مقرر شد هیچگونه عوارض و دارائی بر
اسباب و ماشینآلات موردنیاز تحمیل نشود و عوارض و عمارات از هرگونه مالیات معاف باشد. ماده 13 حصه منافع ایران را در
بهرهبرداري معادن 16 درصد مقرر داشت. در انقضاي مدت امتیازنامه معادن و اسباب و عمارات و تأسیسات تحت شرایط بسیار
مساعد که در کشورهاي دیگر هم مرعی شده باشد به دولت ایران مسترد گردد.
در اینکه بانک چگونه این امتیازنامه استخراج معادن را که شامل اختیارات درباره منابع معدنی سراسر ایران است به جریان انداخته و
شرکت بزرگی بخصوص براي خریدن این مزایاي مربوط به امتیازنامه در لندن تأسیس شده و این کمپانی جدید در تأمین منظور چه
اقداماتی تاکنون کرده است و چه نتایجی بدست آمده و یا ممکن است از کار و کوشش آنها بدست آید، همه این مسائل متناسبا
در فصل جداگانه راجع به منابع معدنی ایران بیان خواهد شد.
ص: 618
صفحه 330 از 438
در اینجا من توجه خود را به داستان اقدامات بانک از تاریخ تشکیل آن معطوف و سعی خواهم کرد نشان دهم که تا سال (زمستان)
.«1» 1891 آیا از عهده انتظارات مؤسسان خود برآمده و آیا سزاوار اعتماد خریداران سهام بوده است یا نه -2
افتتاح عمارت بانک-
در موقع مسافرتم بانک شاهنشاهی در همان خیابانی که سفارت بریتانیا واقع است محلی تهیه و شروع به کار کرد و آقاي رابینو
مدیر شایسته آن منتخب شد. وي قبل از آن مدیر شعبه بانک اعتبارات لیون در شهر قاهره بود. روابط بانک با دولت ایران هم بر
عهده مرد با کفایتی مانند هوتوم شیندلر بود که خوانندگانم از خیلی پیش دریافتهاند که او کلید حل بسیاري از مسائل راجع به ایران
بشمار میرفته، چنانکه اشاره کردم در اوایل 1890 بانک شاهنشاهی با دستگاه بانک جدید خاور توافقی حاصل و در مقابل 20000
لیره محل آن بانک را در تهران با سرقفلی و اثاثیه و مناصب و غیره خریداري کرد.
حق انحصاري نشر اسکناس-
قبلا خاطرنشان کردم که از جمله حقوقی که شاه به بانک شاهنشاهی داد انحصار نشر اسکناس بود که برطبق ماده 3 مقرر شد که
مبلغ آن بدون اجازه دولت ایران از 800000 لیره تجاوز نکند و طی دو سال اول پنجاه درصد و سپس سی و سه درصد پشتوانه
داشته باشد.
آزمایش دوره مغول-
در تاریخ، این اولین بار نبود که اسکناس در ایران انتشار مییافت. در حدود ششصد سال پیش یکی از فرمانروایان مغول از خاندان
1291 میلادي) برادر ارغون خان یا ارغوان شاه و نواده - چنگیز که جانشین او در ایران شده بود همین کار را کرد، وي کیخاتو ( 94
هلاکو خان است که مارکوپولو از دربار بسیار دوردست قوبلاي قاآن با عروس تاتار براي برادر او به ایران آمد.
کیخاتو شنیده بود که آن کار را تايتسو از سلاطین سلسله سونگ نمود و سه قرن پیش به نشر اسکناس در چین اقدام کرد و همان
عمل طی پنجاه سال اخیر تجدید شده بود که راجع به آن از قول سیاح ونیزي و ابن بطوطه اهل طنجه مراکش
______________________________
نوشته جی. رابینو با یادداشتهائی به قلم هوتوم شیندلر که مطالبی از آن در « بانکداري در ایران » 1)- رجوع شود به مقاله پرارزش )
آخر این فصل ذکر شده است.
ص: 619
اطلاعاتی به ما رسیده است. فرمانرواي مغول ایران که مشاهده کرده بود بالغ بر دو میلیون لیره مقروض است این فکر عالی به سرش
افتاد که با انتشار پول کاغذي که اتباع وفادارش خریداري کنند زر و سیم به خزانه شاهی سرازیر شود و کاغذ وسیله دادوستدهاي
عمومی گردد. ازاینرو فرمانی صادر و استعمال فلزات قیمتی را بهعنوان وجه رایج ممنوع کرد و به رسم چین بانکهائی با نام
چاوخانه در تبریز و دیگر جاها تأسیس نمود و اسکناس یا چاو به ارزش سهچهارم پنس تا چهار شلینگ و هفت پنس انتشار داد که
با خط نسخ بهاي هر قطعه در هلالی بر بالاي ورقه با فرمان همایونی درباره اعتبار این وجه رایج نقش شده بود، ولی اتباع کیخاتو از
این لحاظ که یا سرکشتر و یا هشیارتر از آن بودند که سرورشان پنداشته بود نسبت به این خیال فریاد نفرین و ناسزا برآوردند و
وزیري را که این ابتکار کرده بود قطعهقطعه کردند و در ظرف سه روز فرمان ملغی شد و اولین آزمایش نشر اسکناس در ایران با
شکست فاحش از بین رفت.
نظریه جدید-
با اخطاري که از آن آزمایش قدیم در خاطرها بود و یا بواسطه ترس از شیوه غیرعلمی در کار مالی دیگران هیچیک از فرمانروایان
ایران تجربه خان مغول را تکرار نکرد. در واقع در همین قرن حاضر انتشار روبل کاغذي روس در ایران با سوءظنی بسیار از ناحیه
هیئت حاکمه تلقی و چنین تعبیر شد که زر و سیم را از سرزمین ایران خواهد ربود و این بدگمانی به آن اندازه قوت گرفت که شاه
در سال 1883 دستخط همایونی صادر و اعلام نمود که باید مردم خیلی نادان باشند که کاغذ پاره چرند را به جاي نقره و طلا قبول
کنند، و در آینده تمام اسکناسهاي روسی مصادره خواهد شد. خوشبختانه نظیر دستخطهاي متعدد دیگر، این فرمان هم هنوز صادر
نشده از نظر و اعتبار افتاد.
اسکناسهاي بانک شاهنشاهی-
پس در مقابل چنین سوابق ناخوشآیند اثر تاریخی و در میان مردم و درباري که افکار خامی راجع به امور مالی داشتند بانک
شاهنشاهی به اجراي این قسمت از برنامه خود پرداخت و مدتی صرف این کار شد که طرح و نمونه دلپذیري انتخاب کنند.
صفحه 331 از 438
ص: 620
در سال 1890 اسکناسهاي جدید با خط فارسی و علامت شیر و خورشید در یک طرف و عبارت انگلیسی و عکس شاه در سمت
دیگر با ارزش یک تومان تا هزار تومان منتشر گردید. یکی از اکتشافات بانک در عمل این بود که توانگران اسکناسها را خریداري
و قایم میکردند، زیرا که جمع کردن آن از انباشته کردن طلا و نقره آسانتر بشمار میرفت و این تجربه غیرقابل انتظاري از میل و
علاقه ایرانیان در اندوختن مال بود. هنوز زود است که نتیجه این آزمایش پول کاغذي را در ایران پیشبینی کرد. شنیدهام که
اسکناسهاي با نام شهرها فقط در همان شهر قابل پرداخت است و در جاهاي دیگر قابل مبادله نیست، زیرا که بانک بابت انتقال،
حق الزحمه مطالبه میکند و شاید همین دلیل عجالتا از جریان وسیع اسکناس جلوگیري خواهد کرد.
فعالیت بانک در سال اول-
در پایان اولین سال (سپتامبر 1890 ) مدیران بانک نتوانسته بودند ترازنامه رضایتبخشی به صاحبان سهام عرضه دارند. سود خالص
که حاصل شده بود بعد از انجام همه تعهدات و کسر کردن بهرههاي لازم تقریبا 68000 لیره شد که بنابر آن هیئت مدیره توانست
بهرهاي برابر هشت درصد نسبت به سرمایه پرداختی به صاحبان سهام اعلام کند. علاوهبر تهران و لندن در شهرهاي تبریز، رشت،
مشهد، اصفهان، شیراز، کرمان، بغداد، بصره و بمبئی شعبه و نمایندگی باز کردند و بانک شاهنشاهی از جمله تأسیسات عمده
درآمد و مرکز کار مصالح مالی ایران گردید.
دولت ایران این بانک را عامل دریافت و پرداخت هزینهها و امور کلی مالی خود ساخت و بیشتر دولتهاي خارجی که با ایران
روابطی دارند آن را براي انجام کارهاي ضروري خود واسطه قرار دادهاند. اهالی محل هم به حد وفور جهت مبادلات تجارتی خود
از آن استفاده میکنند و بانک توانسته است با پرداخت مساعدهها در مقابل جنس و بارنامهها و غیره در پیشرفت کار تجارت
خدمت کند.
بعلاوه وامهائی که اهالی محل در برابر وثیقه دریافت کردهاند در هشت ماه اول دو برابر شد و نرخ عادي بهره به نصف رقم سابق
تنزل نمود.
ص: 621
نتیجهاي که از بابت تحرك بازار پول در اثر کموبیش شدن نرخ اسعار پیش آمده است متناسبا جالب و بارز به شمار میرفت. در
مملکتی که واحد پول نقره است بدیهی است بواسطه بالا و پایین رفتن ارزش این فلز قیمتی اثراتی ایجاد خواهد گردید، اما نوسان
شدیدي که ناشی از کار آژانسهاي خصوصی و دلیلهاي دیگر بود تعدیل شد و ثبات بیشتري در بازار پولی ایران بهطور کلی
پیشبینی میشود.
گزارش پایان سال دوم (سپتامبر 1891 ) شاید چنانکه باید آنچه را که از ناحیه بانک انتظار میرفت کاملا تأمین نمیکند، اما
پیشرفتهاي قابل ملاحظهاي مشهود است و بهرهاي هم برابر پنج درصد اعلام شده. امیدواري هست که بانک بهزودي کار
مسکوکات را نیز تحت نظارت خود بگیرد تا بتواند وضع وجه رایج را سر و صورتی بدهد و به دوره تبهکاري ارتجاعی کنونی
خاتمه بخشد.
امتیاز سال 1872 رویتر-
پیش از این راجع به امتیاز اصلی و معروف سال 1872 رویتر اشاراتی نمودم. این موضوع به قدري در اروپا هیجان ایجاد کرد که جا
دارد به خاطر وجود وجه مقایسهاي بین آن سند و امتیازنامه بانک شاهنشاهی و هم از لحاظ اینکه برجستهترین نمونه تاریخی از
شیوه کار بیبندوبار ایران براي تجارت خویش بدست آمده باشد، قصد دارم مشخصات عمده آن را در اینجا شرح دهم.
راجع به نقشه راهآهن مندرج در امتیازنامه فعلا ذکري به میان نمیآورم هرچند که ساختمان یک خط آهن اصلی سراسري ایران و
انحصار تمام راهآهنهاي ایران در آینده از اصول عمده این امتیازنامه بود. ملاحظات مربوط به این قسمت را به فصل جداگانه
موکول میسازم.
طرح رویتر عالیترین مرحله دورهاي از احساسات جدي و صمیمانه انگلوفیلی در تهران و آن شاهکار سیاسی میرزا حسین خان
:«1» صدر اعظم مقتدر بود که در آن موقع مشیر و مشار پادشاه به شمار میرفت و آن شامل برنامهاي بود که به قول رالینسن
______________________________
مندرج است. « انگلیس و روس در شرق » : 1)- جامعترین شرح مربوط به امتیازنامه رویتر در کتاب او تحت عنوان )
ص: 622
.« غرض تجدید حیات ایران در ظل همآهنگی و اشتراك منافع او با انگلستان بود »
تاریخ امتیازنامه 25 ژوئیه 1872 است.
وقتی که متن آن به نظر اهل جهان رسید دریافتند که مشتمل بر کاملترین مواد و واگذاري دربست کلیه منافع صنعتی یک کشور
در دست خارجی است که مانند آن هرگز به وهم و گمان احدي درنیامده بود و در تاریخ سابقه نداشته است.
صفحه 332 از 438
غیر از موادي درباره راهآهن و ترامواي که امتیاز انحصاري هردو به مدت هفتاد سال مطلقا به رویتر اعطا شده بود حق بهرهبرداري از
همه منابع معدنی ایران هم به او واگذار شد، مگر طلا و نقره و سنگهاي قیمتی و امتیاز جنگلهاي دولتی و همه اراضی غیرمزروع
نیز تابع همین امتیازنامه شده بود و همچنین حق انحصاري ساختن کانالها و قناتها و امور آبیاري از هر قبیل با صرفنظر کردن از
تشکیل بانک ملی و اقداماتی که با ایجاد جاده و تلگراف و کارخانه و کارگاه و امور عام المنفعه ارتباط داشته باشد.
بعلاوه اجاره تمام گمرکات مملکت به مدت 25 سال از اول مارس 1874 در مقابل پرداخت وجه معینی به ناصر الدین شاه در ده
سال اول و 60 درصد از درآمد خالص در بیست سال بقیه راجع به سایر منافع هم بیست درصد از راهآهن و پانزده درصد از منافع
دیگر مختص دولت ایران بود. این بود سند حیرتانگیزي که انتشارش درست هنگامی که شاه سفر اول 1872 خود را به خارجه
آغاز میکرد طوفان هیجان در اروپا برانگیخت.
زوال-
سرگذشت بعدي این نقشه سنگین و دور از امکان نیک عیان است و اجمالا به شرح ذیل قابل بیان: در غیاب شاه که به اروپا رفته
بود موقع و فرصت مناسب بدست تمام عناصر مخالف ارتجاعی یا متعصب و یا چنانکه ایرانیان میگویند افراد وطنخواه کشور افتاد.
در انگلستان هم شاه متوجه شد که استقبال گرمی از آن نقشه ننمودند، زیراکه گرفتاريهاي سیاسی ناشی از آن در نظر دولت
بریتانیا و افکار عمومی به مراتب بیشتر از فواید احتمالی آن جلوه نمود، اما ضربت قاطع را در واقع سنپطرزبورگ وارد ساخت.
ص: 623
بدیهی بود که واگذاري تمام منابع ثروت بوسیله امتیازنامهاي در دست حریف که خود از دیرباز خیالات و یا لااقل آرزوهائی
درباره آنها داشت و امکان دسترسی بر آن در آینده بود و این اعتقاد راسخ (که پاك بیاساس بود) که دولت انگلیس حامی کار
بارون دورویتر و بدون سروصدا بانی واقعی آن نقشه بود.
دولت روس رفتار انزجارآمیزي توأم با تهدید در پیش گرفت و خواستار شد که انگلستان اطمینان رضایتبخشی بدهد. این جریان
شاه را سخت نگران ساخت و تاروپود آن نقشه نارس بر باد رفت. در سرزمینی و نزد حکومتی مثل ایران این موضوع چندان مهم به
نظر نمیرسید که چه دلیلی مایه شکست امتیازنامه رویتر شده بود، زیراکه پس از بازگشت همایونی از سفر اروپا مبلغ ودیعه او را با
و چنین مینمود «1» نهایت بیانصافی ضبط و بهانه کردند که چنانکه در ماده 8 پیشبینی شده بود وي کارها را شروع نکرده بود
که دولت ایران راه بس آسان و خلاف قاعده را جهت فرار خویش از آن وضع پرتشویش اختیار کرد. بارون که واقعا حق اعتراض
و شکایت داشت براي جبران خسارت خود به تلاش افتاد، اما تا شانزده سال بعد که مادهاي در امتیازنامه بانک شاهنشاهی به نفع او
جا دادند حرفهایش هیچگونه اثري ننموده بود.
دلایل شکست-
این دو نکته در نزد همه منتقدین بیغرض آشکار است که امتیازنامه از همان اوان کار محکوم به شکست شد و از بین رفتن آن از
لحاظ مصالح ایران نباید موجب تأسفی شود. آن برنامه را مسائل ابتکاري متعددي سخت سنگین نموده بود و هیچ فرد و بلکه هیچ
شرکتی نمیتوانست از عهده انجام حتی نیمی از مواد آن برآید و چنانکه سرهنري رالینسن خاطرنشان نمود:
فقط در صورتی که قلمرو شاه بوسیله قراردادي بین دول اروپا وضع بیطرفی بلژیک را احراز میکرد، اجراي امتیازنامه شاید بوسیله »
یک کمپانی یا سندیکاي
______________________________
1)- این ماده مقرر میداشت که اگر کارها در عرض پانزده ماه از تاریخ امتیازنامه شروع نشود وجه ودیعه بنفع دولت ایران ضبط )
خواهد شد. رویتر اظهار میداشت که با خاکریزي مسیر خط آهن رشت که قسمتی از آن در مدت کوتاهی به اتمام رسیده بود کار
را شروع کرده، ولی دولت ایران هم ادعا داشت که ریلگذاري نشده بود و براي استخراج معادن هم اقدامی نکرده بودند.
ص: 624
بینالمللی مقدور بود و با آنکه چنین فکري هم مورد بررسی واقع شد و گفته بودند که در برلن و وین نیز جالبتوجه نمود باز جاي
شبهه نیست در محلی که منافع روس و انگلیس بسیار مهم و غیرقابل عدول و متفاوت است، امید نتیجه از هرگونه اقدام دستجمعی
.« و یا قبول مسئولیتهاي متقابل خیالی بیش بیش نیست
در واقع مراکز تجارتی از آن پیشنهاد کاملا گیج و حیران شدند و بارن- دورویتر پی برد که بدون تضمین دولتی قادر نیست که
شش میلیون لیره را که در ماده 26 قید شده بود در بازار لندن فراهم کند و یا شرکتی براي اجراي مواد امتیازنامه تأسیس نماید.
مخالفت سیاسی بر ضد امتیاز نیز خیلی شدید و غیرقابل رفع بود و اجراي امتیازنامه سبب تصادم بیانقطاع روس و انگلستان در ایران
و شاید هم موجب دردسرهاي وخیم بینالمللی میگردید، اما به نظر من قويترین دلیل مخالفت این حقیقت بود که حقوق حیاتی
یک ملت را به سوداگران خارجی واگذار میکرد.
ما در موارد دیگر و در همین زمانه خود شر و زیان این طرز کار را درباره سرزمین یا ملتهاي دیگري که از طرف سرمایهداران
صفحه 333 از 438
بیگانه وسیله استثمار قرار گرفته- بودند مشاهده نموده و دیدهایم که چگونه قربانی کردار دستههائی از ماجراجویان سودپرست که
در عالم خویش ریزهخوار دولتها یا کمپانیهائی بودند واقع شدند و میدانستیم که ثبات وضع و استقرار ملی از این راه قابل تأمین
نیست.
ایران شاید و یا در واقع هم به نحو تأسفآوري زبون و ناتوان است، ولی اگر خود نیز داوطلبانه اسیر دیگران بشود هرگز یاراي
هیچگونه استقامتی نخواهد داشت.
شکی نیست که تجدید نیرو و حیاتش به کمکها و تا حدي هم به مدد سرمایههاي خارجی وابسته است، چنانکه این روزها به موقع
آزمایش درآمده است، ولی اقدامات محلی و صنایع محلی و منابع محلی هم باید در تأمین منظور سهیم باشند وگرنه بهبود ساختگی
آن به قیمت ضعف و فتور واقعی ملی حاصل خواهد شد.
انگلستان ظاهرا با اجرا شدن امتیازنامه رویتر به تفوق درخشان سیاسی
ص: 625
نایل میگردید، ولی این کامیابی برخلاف مصالح عالیه ایران بود و چون از جمله هدفهاي این کتاب روشن ساختن این نکته است
که منافع ایران و انگلستان یکی است یا به عبارت دیگر وجود ایران مقتدر باید غایت مطلوب دیپلماسی بریتانیا باشد جاي تهنیت
است که آن نقشه که ایران را بیچاره و گرفتار میکرد محکوم به فنا گردید.
امتیازگران-
625 امتیازگران - ..... ص : 625 ایران و قضیه ایران ج 1
موقع امضاي امتیازنامه رویتر در تهران شایع بود که یکی از دلایلی که دولت ایران را بر آن داشته بود که همه مزایا و اختیارات را به
یک شخص یا کمپانی واحدي بدهد این بود که از تصدیع پیشنهادهاي متعددي که بوسیله عده کثیري از این سوداگران بیگانه
رسیده بود و آن حضرات هم از موقع افتتاح خط تلگرافی هند و اروپا به سال 1865 ایران را هدف مقاصد خود قرار داده و دنبال
سهمی از غنایم آن سرزمین بودند اجتناب نماید.
تا چندي بر اثر شکست نقشه رویتر این ماجراجویان مرعوب و متواري شدند، ولی چون اعتمادشان تجدید گردید و بخصوص از
موقعی که با معاضدت دولت انگلیس امتیازاتی از قبیل کشتیرانی در رودخانه کارون و بانک شاهنشاهی اعطاء شد اینگونه افراد
باز اظهار وجود کردند و در مراجعت شاه از سفر آخري اروپا گروهی از این آزمندان مثل مور و ملخ در تهران ظاهر شدند و
شایعاتی سخت رواج داشت که قرار است امتیازات انحصاري جهت تولید یا ساختن یا پیشرفت صنایع شرابسازي، قندسازي،
شیشهسازي، تلفن، چراغ برق و یکی هم امتیاز انحصاري همه محصولات فلاحتی اعطاء گردد. با طبع و سلیقههائی که شهریار ایران
داشت این پیشنهادها بیشتر جالبتوجه مینمود، زیراکه به هرحال لازمهاش واریز کردن وجه قابلی به خزانه شاهی بود و اگر کار
نتیجه میداشت درآمد سالانهاش را نیز افزایش میداد و هرگاه نتیجهاي حاصل نمیشد صدمه شکست فقط به خارجیها میرسید.
درحالیکه من طرفدار سیاست همراهی به ایران از طریق سرمایهگذاري
ص: 626
خارجی هستم چون خود او قادر به این کار و اقدامات ثباتبخش نیست، ولی عقیدهام این است که از اعطاي کورکورانه امتیازات
اقتصادي به جاي نفع در واقع صدمه خواهد دید و لازم است که مشاوران او از ابراز شور و اشتیاق در این زمینه احتراز جویند.
چون معمولا امتیازگر اولی بیشتر در صدد است که حق خود را به دیگري واگذار و نفع سرشاري تحصیل کند و بنابر قاعده چنین
شخصی یک آدم ماجراجو و گاهی نیز حقهباز است و با شکست اینگونه اقدامات بیاساس سرمایههاي معتبر نگران و از مملکت
گریزان میشوند، ازاینرو اهالی محل نسبت به کار و درستی اروپائیان نظر منفی اتخاذ میکنند. منافع ایران به بهترین وجه وقتی
تأمین خواهد شد که از طریق جادهسازي و کشیدن خط آهن شروع به اقدامات کند نه اینکه با اعطاي حقوق انحصاري مبالغهآمیز و
امتیازهاي پرآبوتاب به عناصر ولگرد فتنهانگیز امکان کامیابی خویش را دوچار مخاطره سازد.
طرحهاي اخیر-
درج شده بود راجع به « تایمز » پیشآمدي ناگوار، ولی قابلتوجه مؤید حقیقی که در سطور فوق بیان شده است و ابتدا در روزنامه
موردي است که درست همزمان با مسافرتم به ایران اتفاق افتاد. از جمله امتیازات سابق یکی هم لاتاري دولتی در ایران بود، اما این
امتیازنامه بواسطه دربر داشتن موادي ناپسند و بیتناسب از بین رفت. با نادیده انگاشتن پارهاي محظورات واقعی این امتیاز به یک
سندیکا واگذار شد و سپس به شرکتی با عنوان (بنگاه سرمایهگذاري ایران) رسید که تباهی نهائی کار آن بازار لندن را در سال
1890 به هیجان انداخت و عاقبت پس از یک دوره نقل و انتقالها امتیاز مزبور که معلوم نیست ملامت اخلاقی آن را متوجه کدام
عنصري باید ساخت، این شد که لطمه شدیدي به اعتبار ایران وارد آمد و سرمایههاي خارجی نایاب گردید. از اینرو هنگامی که
پیشنهاد شد که غرض از آن خرید و فروش و پرداختن « شرکت تنباکوي دولتی ایران » در پاییز همان سال نقشه وسیعی براي تشکیل
کلیه محصولات
صفحه 334 از 438
ص: 627
توتونی سراسر ایران بود، با آنکه مقامات بالا این نقشه را تأیید کرده بودند و شاید مزایائی هم دربر داشت مراکز مالی با گرمی از
.«1» آن استقبال ننمودند
من از نقشههاي بیاعتبار متعدد دیگر جهت استثمار منابع گوناگون ایران بیاطلاع نیستم که در هر مورد که امتیازي اعطا شد وجهی
بابت حق واگذاري نیز دریافت گردید، اما سپس در اثر همان حس عدم تأمین که شرحش را قبلا ذکر کردم راکد و بینتیجه ماند.
به نام دوست ایران من از تکرار این عقیده راسخ خویش خودداري نتوانم کرد که اعطاي امتیازات پیدرپی و تسلیم سرمایه اصلی
مملکت در ازاي درهم و دینار به آوارگان بیبندوبار جهان صنعت و تجارت که براي احراز مقاصد خود یعنی شکار ثروت و مال
سراسیمه به تهران آمدهاند سیاستی است که نه اساس استواري دارد و نه دال بر وطنپرستی است و نه وسیله درستی جهت جلب
منافع واقعی ایران است.
جادههاي مشرق زمین-
در میان علایم تمدن که در ایران یافته میشود و یا باید ایجاد کرد مقام ممتازي را به جادهها باید اختصاص داد. بیان حقیقت
بدبختانه ما را ناگزیر میسازد که این مسئله را بیشتر از لحاظ آینده و امکانات آتی مورد توجه قرار دهیم نه فقط جهت گذشته و
حال، اما همین نظریه راجع به تأسیسات متعدد دیگر ایران نیز صادق است و بنابراین موردي براي توضیح یا عذرخواهی در بین
نیست.
من چندین بار خاطرنشان کردهام که یکی از مشخصات بارز خاور زمین فقدان همان چیزي است که ما جاده میخوانیم که بواسطه
بیمایگی و یا بی انصافی لغتنامه انگلیسی است که من و دیگران نیز به ناچار همواره این اصطلاح جاده را درباره چیزي به کار
میبریم که در واقع کوره راه یا اثر پاي اسب و قاطر و الاغ بیش نیست. بر سبیل ندرت بعضی از پادشاهان مشرق با ساختن راههاي
______________________________
1)- بعدا سرمایه بدست آمد و کارها شروع شد، ولی با مخالفتهاي سخت محلی ملاها تصادم یافت به حدي که استفاده از توتون )
و تنباکو را تحریم کردند و کار اغتشاش آنقدر بالا گرفت که شاه امتیاز را لغو و وعده کرد خسارت صاحب امتیاز را جبران کند.
ص: 628
فرش شده و مرتب بین شهرهاي عمده قلمرو خود، نام خویش را جاودانی ساختهاند (از آن قبیل است جاده شاه عباسی که از میان
گیلان و مازندران میگذرد و جاده اتابک که گویا در مسیر راهی از دوره ساسانیان باشد از خوزستان تا فارس) اما اساسا جاده و
راه از تأسیسات دورههاي پیشین در مشرق زمین نبوده است تا وقتی که فاتحی اروپائی به آن کار پرداخت.
رومیها جادهسازان جهان قدیم بودند و انگلیسیها در دوره جدید وارث ایشاناند. فرانسویها نیز راههاي ممتاز در مستعمرات و
کلنیهاي خود ساختهاند.
رومیها با آنکه در این رشته عقب ماندهاند باز با تأنی و در مسافتهاي بس طولانی سرگرم همین کار شدهاند، ولی در هیچیک از
کشورهاي خاور تا آنجا که من اطلاع دارم این اقدامات بیتأثیر نمانده است و راههاي مأنوس و پررفتوآمد مثلا شاید در مورد
جادههاي مسیر زوار که در زیر پاي هزاران نفر کوبیده شده است بتوان اصطلاح جاده را به صورتی که نزد ما معروف است استعمال
کرد. درباره جادهاي که از روي اصول فنی ساخته و هموار و فرش شده باشد در میان کشورهاي عمدهاي که بیشتر محل رفتوآمد
میباشند به کار بردن این عنوان در مورد ایران کمتر از همهجا سزاوار عفو است.
احتیاج به جاده در ایران-
از دیرباز احتیاج به جاده در ایران مشهود بوده است هرکسی که از میان آن سرزمین با رنج بسیار خواه بوسیله چاپار پستی یا کاروان
عبور و یا حملونقل پرخرج کالا را بر پشت شتر و قاطر مشاهده کرده باشد آرزو دارد که خبر یا اثري راجع به ایجاد این بدويترین
و ضروريترین اختراع عصر جدید دریافت کند. نظر تیزبین سرجان ملکم در ابتداي این قرن همین ضرورت را دریافته و ركگوئی
مبالغهآمیز وي به گوش وزیران ایران هم رسیده است، ولی بهتر آن است که سخن خود او را در اینجا نقل کنیم:
تعریف اثرات عاجل این تدبیر در آسمانها طنین انداخت و تأیید شد که جاده علامت عمده و بارز پیشرفت و در ایران بخصوص
مایه آراستگی و سودبخش است. طرحهائی براي ساختن جادهها و تعمیر و نگاهداري آنها تهیه شد و چنانکه
ص: 629
به ایلچی گفته بودند فرمان همایونی بیدرنگ صادر شد و سفیر هم از این بابت نیک خشنود بود که بانی کار و اقدامی شده است
که باید آن را مقدمه ترقی دائمی مملکت بشمار آورد، اما تذکر امین الدوله وزیر دارائی در خاتمه گفتار راجع به آن نقشه این
.« اما شما ایران را میشناسید » : جمله بود
باري حق با امین الدوله بود و همان اندازه اطلاعات محدودي که سفیر خوشباور راجع به ایران داشت بایستی به او آموخته باشد
که جادهاي در زمان وي ساخته نمیشده است. حال هشتاد سال از وقتی که ملکم در ایران بود میگذرد و عده دیگري از مسافران
صفحه 335 از 438
بعدي یکصدا همین آرزو و تأسف را بازگو کردهاند.
بنابراین انصافا میتوانیم در اینجا تأملی نموده دریابیم که چه کارهائی تاکنون شده و چه طرحهائی براي تأمین این احتیاج ارزنده و
دیرین در پیش است.
راههاي ارابهرو فعلی-
در سال 1889 ایران فقط دو راه نسبتا ارابهرو داشت یکی از قزوین به تهران و دیگر از تهران به قم که طول آنها جمعا نود تا صد
میل بود و فقط در جاده تهران به قزوین سرویس تلگاو تارانتاس به سبک روسیه هست و چندین چاپارخانه به فاصله پانزده تا بیست
میل دارد که در ایران از جمله بهترین است.
این جاده که راجع به آن در فصل دیگري صحبت داشتم بنابر اظهارات رسمی در حدود 87000 تومان تمام شده است، ولی
میگویند در واقع دو برابر این مبلغ خرج کردند. این راه زیرسازي نشده و باب پسند مهندسان اروپائی نیست.
جاده تهران به قم که در سال 1883 ساخته شد بنابر تجربهاي که از جاده قبلی حاصل کرده بودند خرج کمتري برداشت و با شش
کاروانسرا که با آن ساختهاند.
.«1» جمعا 35000 تومان تمام شده است
چون خودم از این راه عبور کردم باید اعتراف کنم که با شرایط بسیار ناقص ساخته شده است، زیراکه تنها کاري که کردهاند این
است که راه صاف
______________________________
1)- پنجتا از این کاروانسراها بین راه و یکی در قم در اجاره امین السلطان است که سالانه 600 تومان بابت اجارهبها پرداخت )
میکند.
ص: 630
مستقیمی است با گودالی در طرفین و سنگهاي مانع و مزاحم را از سر راه برداشتهاند به این دو جاده باید راه باجگیران در مرز
روسیه نزدیک عشقآباد از طریق قوچان به مشهد را افزود و شرح آن را بتفصیل سابقا ذکر کردم که چون تاکنون به اتمام رسیده
جمع شاهراههاي ارابهرو ایران سهتا میشود.
راههاي فرعی-
به این چند جاده باید عده محدودي راههاي حوالی تهران را افزود که بیشتر آنها به اقامتگاههاي ییلاقی همایونی منتهی میشود و
براي رفتوآمد وسایل نقلیه حرمخانه شاهی است و در میان آنها سه راه تا پایتخت فقط براي وسیله نقلیه واحدي امکان عبور هست:
یکی راهی است راست و بدنما با درختانی در دو سمت که به دوشانتپه میرسد و در سال 1874 بعد از سفر اول شاه به اروپا
ساخته شد و با تشریفات مفصل و با ابراز شادمانی عمومی مراسم افتتاح آن بوسیله میرزا حسین خان وزیر امور خارجه که لقب با
آب تاب سپهسالار را به مناسبت آن کار احراز نمود معمول و سال بعد با مراسم و سرو صداي مشابهی راه نسبتا عریضتري افتتاح
شد که به قریه شاه عبد العظیم منتهی میشود. سومین راه حومه تهران همان است که به قلهک میرود که اعضاي سفارت انگلیس با
آن نیک آشنا هستند.
در میان جادههاي فرعی دیگر که تا اندازهاي نگاهداري و یا گاهی تعمیر شده است یکی راه رشت به پیر بازار و دیگر تبریز به
جلفاست که وسایط نقلیه آسان امکان عبور و مرور دارند، ولی قابل تعریف نیست.
راههاي چاپاررو-
در یکی از فصلهاي سابق شرح وافی و کافی راجع به جادههاي چاپاررو ذکر نمودم که بنابراین احتیاجی به تعریف مجدد آن
نیست.
راههاي چاپاررو به هیچ عنوانی جاده بخصوص ساخته و پرداخته محسوب نمی شود، بلکه از راههاي کاروانرو خیلی بهتر است و با
آنکه در دشتهاي هموار براستی مثل خیابان پال مال (لندن) صاف است ولی بطور کلی سنگ و سنگ- پاره فراوان دارد و در
گردنههاي کوهستانی خط و شیاري بیش نیست. راههاي چاپاررو ایران به قرار ذیل است:
ص: 631
تهران به خانقین
تهران به مشهد
تهران به ساري
تهران به تبریز
خوي به تبریز
صفحه 336 از 438
جلفا به تبریز
قزوین به رشت
همدان به سنندج
همدان به خرمآباد
تهران به شیراز
کاشان به یزد و کرمان
راههاي عمده دیگر ایران را میتوان به دو دسته قسمت کرد: یکی راه کاروان یا قاطررو که براي فراهم ساختن آن قدري کار
صورت گرفته است و دیگر راه- هائی که هیچگونه صرف وقت یا انرژي درباره آن نشده است. از دسته اول راه کوهستانی تهران به
مشهدسر از طریق مازندران است و دیگر راه دشوار پردست- انداز بین بوشهر و شیراز و به دسته دوم همه راههائی متعلق است که
در زیر قدم چهارپایان که از دهی به ده دیگر یا شهري به شهر دیگر رفتوآمد کردهاند صاف و هموار شده است و علامت بارز این
راهها سنگپارههاي فراوانی است که در آن دیده میشود و راههاي صعب العبور در نقاط پرشیب که هیچ قسم تعمیر و اصلاحی که
حتی چند لیره ارزش داشته باشد اصلا در آنها نشده است و در همهجا پلها و کاروانسراها و عمارات عمومی وارفته و ویران است.
جاده جدید بین تهران و شوشتر-
این بود وضع جادههائی که فعلا هست.
با مراقبت و تشریک مساعی بانک شاهنشاهی ایران، اقداماتی در جریان است که نه فقط راههاي ارابهرو و حملونقل کالا بوسیله
گاري در ایران زیادتر خواهد شد، بلکه قرار است جاده ورودي جدیدي نیز از جنوب تا پایتخت بسازند که نقشه آن از دیرباز تحت
بررسی بوده و سرانجام کارهاي مربوط به خط بین تهران و شوشتر یا اهواز از طریق قم و سلطانآباد و بروجرد و خرمآباد شروع
گردیده است.
امتیازي به مدت 60 سال براي ساختن این راه از جانب شاه در سال 1889 به مشیر الدوله اعطاء شد و بانک شاهنشاهی این امتیاز را
از او تحویل گرفت و
ص: 632
مهندسان بانک این کار را زیر نظر دارند و کارگران آنها مشغول شدهاند و بعید نیست که براي اجراي کامل این نقشه سندیکا
تشکیل شود.
در اینکه انجام این کار فواید بسیاري دارد همواره مورد تصدیق بوده است چون مسافت بین خلیج فارس و نقاط غربی ایران را به
وجه قابلملاحظهاي تقلیل خواهد داد و راه گندمزارهاي وسیع که مورد بیاعتنائی بوده باز و تسهیلات کلی جهت واردات اجناس
انگلیس و هندي به داخله ایران فراهم خواهد شد.
بعلاوه وسیله سیر و سفر آسان براي هزاران هزار تن زوار خواهد گردید که عازم قم و مشهد در مشرق و کربلا و نجف و کاظمین و
سامره و همچنین مکه در سمت جنوب غربیاند. مسافتها در جاده جدید شاید تخمینا به صورت ذیل درآید:
تهران تا قم 100 میل
قم تا سلطانآباد 80 میل
سلطانآباد تا بروجرد 60 میل
بروجرد به خرمآباد 63 میل
خرمآباد به دزفول 156 میل
دزفول به شوشتر 36 میل
شوشتر به اهواز 52 میل
در این خط یا لااقل قسمتهاي همجوار آن یک سرویس واگونی تأسیس خواهد شد بر رودخانهها، هرجا که ضروري است پل
خواهند ساخت و کاروانسراها و پاسدارخانهها ایجاد خواهد شد و از بروجرد خط فرعی به اصفهان که در 210 میلی واقع است
خواهند کشید که بدین ترتیب پایتخت جنوبی را با مراکز تجارتی و پرجمعیت غربی مربوط خواهند کرد و مخرج تازهاي از راه
خلیج فارس پیدا خواهد شد. بطوريکه آسان قابل استنباط است این جاده در جهت جنوبی با راه آبی رودخانه کارون اتصال
خواهد یافت و راجع به این موضوع من در فصل دیگري بحث و مشخصات آن را روشن خواهم کرد و در اینجا فقط از لحاظ
وابستگی که با خطوط ارتباطی سراسر ایران دارد اجمالا اشاره کردهام. چنین تخمین زدهاند که تهران بدینوسیله در مسافت دوازده
روزه راه کاروانی با خلیج فارس واقع خواهد شد، در صورتی که درحالحاضر با چهارپاداران از طریق معمولی شیراز و بوشهر
دستکم چهل تا پنجاه روز فاصله است.
ص: 633
صفحه 337 از 438
جادههاي آینده-
سرانجام موضوع جادههائی پیش میآید که طرح و بحثی هم درباره آنها شده و در نظر است که ساخته شود و این از آن قسم
کارهائی است که هر اندازه به آن بپردازند باز همواره در ایران زمینه براي اقدام دارد. در فصل راجع به آذربایجان درباره جاده
تبریز از طریق اردبیل به آستارا در ساحل بحر خزر و از مرز ترکیه در بایزید از طریق خوي به تبریز که صحبت آن زیاد به میان آمده
و هنوز اقدامی نشده است بحث خواهم کرد.
شاه بیعلاقه نیست که امتیاز راه واگونرو از تهران به تبریز و از تبریز به جلفا و از زنجان از طریق همدان به بروجرد بدهد و شاید
هم تاکنون اعطاء کرده باشد و لازم به اظهار نیست که اگر تمام جادهها ساخته شود در پیشرفت آبادانی و عمران مملکت تأثیر
فراوان خواهد داشت، هرچند که در وضع عقبافتاده فعلی از لحاظ کشاورزي و مقدار جمعیت بعضی از آن راهها فواید عاجل
نخواهد داشت و جاده- هاي دیگر نیز فقط کموبیش منشأ اثر خواهد بود.
از جهات سیاسی بعضی از این راهها مساعد به حال مصالح بریتانیا است و بعضی دیگر مناسب قصد و خیال دولت روس و بیپرده
باید گفت که جادههاي شمالی و شمال شرقی از نظر تجارتی و همچنین اگر تجاوزي پیش آید نافع به حال روسیه خواهد بود و
جادههاي جنوبی و جنوب غربی بر نفوذ انگلستان خواهد افزود، ولی من ترجیح میدهم که این مسئله را از لحاظ ملتهاي خارجی
در نظر نیاورم و فقط آنچه مصالح خود ایران است منظور دارم تا هرچه براي خیر و ترقی ایران سودمند باشد روس و انگلیس
همراهی و از پیش آوردن موانعی که فقط ناشی از خودخواهی باشد اجتناب نمایند و بوسیله رقابت دوستانه منافع مقدور تجارتی را
در درجه اول با رعایت مصالح خود ایران، خواهان باشند.
سیاست راهسازي-
براستی که تمام دوستداران ایران باید سعی و اهتمام خود را به کار بسط و افزایش جادهها و بعدا نیز خط آهن (رجوع شود به فصل
هجدهم) معطوف سازند و بنابراین شرط که پندار علاقهمندان درباره مقیاس تمدن
ص: 634
کند یا سریع باشد در پیش انداختن یک جاده یا راه دیگر ابراز تمایل خواهند کرد.
است که در قاموس فارسی است اعلام « یواش » یا همان روش ابدي «1» « شتاب آهسته » عناصر محافظهکار که در زندگی شعارشان
میدارند که ایشان درحالحاضر به تعمیر یا ساختن جادههاي ارابهرو بین مراکز عمده تجارتی از بنادر بحري خرسند خواهند بود،
مشروط بر اینکه محدودیتهاي اجحافآمیز که در کار بازرگانی هست رفع شود و با این اطمینان خاطر که در راههاي کاروانرو
جان و مال مردم از تجاوز مصون خواهد بود. این دسته سپس طالب پیشرفت تدریجی راهآهناند که از جهت آزمایش در مناطقی
شروع بشود که امکان احراز سود مالی بیشتر باشد و رفتهرفته آن کار در سراسر مملکت رایج شود. ولی عناصر آتشین مزاج و تندرو
خواستارند که در کار ایران طوفانی برانگیزند و دیوار موانع را با شور و هیجان فرو ریزند و بوسیله کشیدن چند رشته خطآهن
دروازههاي آن را به سوي دیگر نقاط جهان بگشایند و با هندوستان و ترکیه و روسیه از این راه ایجاد ارتباط نمایند و ایران را در
کاروان ملتهاي متمدن دنیا وارد سازند.
تردیدي نیست که حد وسطی بین این دو طرز فکر نیک میتوان یافت و ممکن است دولت ایران را هم ترغیب نمود و هرگاه
علاقهاي ابراز نشود امکان فراهم ساختن سرمایههاي خارجی هست تا بتوان طرق طبیعی ارتباطی ایران را باز کرد و اگر حکومت شاه
نسبت به این کار کمترین تمایل صمیمانهاي نشان بدهد سرمایه کافی در خود ایران فراهم است و احتیاجی به پشیزي کمک مالی در
انجام دادن بیتکلف و خالی از افراط این اقدامات نیست.
توانگران ایران لابد آماده خواهند بود که در این اقدام اصلاحی وطن خویش سرمایهگذاري کنند و اگر از چنین اظهار علاقهاي
دریغ ورزند مثل این- است که مال خود را در خاك بریزند، ولی فقدان هرگونه تضمین دولتی و وجود حس بیاعتمادي نسبت به
زر و مال شخصی، تا حال از این قبیل استفاده سرمایه- هاي داخلی به صورت کلان جلوگیري کرده است و بعید نیست که
دیرزمانی حال
______________________________
Festina Lente-(1)
ص: 635
به این منوال باشد. تا وقتی که رژیم صالحتري در این کشور استقرار نیافته باشد لزوم سرمایههاي خارجی کماکان محسوس خواهد
بود.
شرکت اندریس و استولزه-
بعد از هفت سال خدمت رسمی و نیمهرسمی در ایران در «1» این موضوع نیز شایسته ذکر است که شرکت اندریس و استولزه
صفحه 338 از 438
گزارش مالی راجع به وضع صنعتی این مملکت با تأکید وافی و کافی برنامه راهسازي را که من اشاره یا تعریف کردهام تأیید
نمودهاند چنانکه میگویند:
راههاي کاروانی تنها براي رفتوآمد چهارپایان باربر ساخته شده است و فقط آنها با اشکال زیاد از آن عبور میکنند، ولی باز »
جاي شک نیست که می- توان جادههائی یافت که با اصلاحاتی مختصر ارابههاي بزرگ با دو یا چهار چرخ از سواحل به نقاط
کوهستانی و جلگههاي داخلی حرکت کنند و این فکر درستی است که جنس را تا مقصد در داخل این گاريها محفوظ نگاه
داشت و این کار به مراتب بهتر از ترتیب فعلی بارگیري پیدرپی از پشت قاطر است. بعلاوه عدلهاي سنگینتر از 75 کیلو را
درحالحاضر باید بر تخت روان حمل کرد ازاینرو خرج کرایه دو برابر میشود و بستههاي به وزن 250 کیلو را دسته باربران بوسیله
چرخ باهم حرکت میدهند. در صورتی که بوسیله ارابه (گاري) ها بارهاي تا وزن 700 کیلو را میتوان حمل کرد.
چنین اقدامی از جانب مؤسسات اروپائی با کامیابی کامل مواجه خواهد گردید و بدین ترتیب میزان مصرف اجناس ارزان سه برابر
خواهد شد. جادهها را هم با کمک سرمایه میتوان فراهم ساخت خاصه که در نظر داشته باشیم که در ایران مزد کارگرچه اندازه
«. ارزان است و مصالح کار نیز در همهجا با ارزانترین بها بدست میآید
تعلیم و تربیت در ایران-
در حین مطالعه کتابهائی راجع به ایران از برخورد به این نکته سخت دوچار حیرت شدم که نویسندگان این آثار چه توجه بسیار
______________________________
Anderus and Stolze-(1)
ص: 636
اندکی نسبت به مسئله تعلیم و تربیت ملی ابراز نمودهاند. بواسطه برتري بارز پایه تعلیمات در جهان، و محکوم ساختن راه و رسمی
که در مشرق زمین متداول است کار چندان دشواري نیست و تأسف در این است که ایرانیان قدر و ارزش جنبههاي سودبخش راه و
روشی را که اروپا در پیش پاي آنها نهاده است نیک نمیشناسند. آیا بهتر نیست که این قبیل نویسندگان به جاي انتقاد که کاري
آسان است قدري بیشتر درباره خصوصیات روانی ملی ایشان غور و دقت نمایند؟
سیرت و خوي ایرانی، راسخ یا منحط، مانند هرگونه سیرت و اخلاقی نتیجه سیستم خاصی است که اگر خواسته باشیم با ضرباتی
کارگر حصارهاي آن را درهم بکوبیم بهتر است که نخست کنه و ماهیت آن را دریابیم و من شاهد بودهام که میگفتهاند- یک
فرض شتابآمیز کلی مشعر بر اینکه نوعی تعلیم و تربیت عمومی در آنجا وجود دارد بدون اینکه توجه شده باشد که آن از چه قبیل
است- طبقه پائین در ایران در سطح بالاتري از همه طبقات آسیا قرار دارند، به نظر من حرفی از این بیاساستر و بیشتر اغراق- آمیز
امکان ندارد. تنها قدرت سواد خواندن و نوشتن زبان محلی بهر نسبتی هم که رایج و شایع باشد و در میان طبقه بالاتر سواد خواندن
قرآن و آثار نامی ادبی فارسی دال بر این نیست که ایشان از زندگانی برتر دیگر اقوام و یا علایق آزاديخواهی بهرهاي یافته باشند.
در میان نقشههاي شهامتآمیز ایشان از قرار معلوم هیچکدام متضمن اندیشه تأسیس مدارس و تربیت معلمان بهتر و ایجاد دوره
تحصیلات جامعتر نیست.
کتابهاي متعدد درسی ضروري است تا نسل آینده بهتر از افراد فعلی بار آید. با آشنائی بیشتري از سبک و مبانی جهان تمدن
موجب این علاقه و رغبت در ایشان خواهد شد تا از مزایاي آن برخوردار شوند، زیراکه مراودات دیپلماتیک هر اندازه هم که زیاد
باشد باز جاي آن را نتواند گرفت. اگر براي من امکان و اختیار اظهارنظري درباره تجدید حیات ایران میبود، دستهدسته افراد آن
سرزمین را به فرنگستان نمیآوردم، بلکه در تأسیس مدارس روستائی اقدامات بس اساسی (مؤلف انقلاب نوشته است) میکردم.
مدارس ابتدائی-
نخست وضع و حال تعلیماتی که فعلا در ایران هست ذکر میشود. در هر شهر و قصبه و ده در ایران نوعی مدرسه و مکتب دارند،
در دهات
ص: 637
ملا در مسجد مکتبی دارد که اطفال الفباي فارسی و مختصري هم حساب و سواد طوطیوار قرآن یاد میگیرند. منظورم از این جمله
آن است که خواندن میآموزند و شاید هم بهتر است بگویم تلفظ کلمات عربی را فرامیگیرند بدون اینکه ادنی اثري از معنی آن
بدست آورند و با آنکه همه قدرت خواندن دارند عده خیلی کمتري نوشتن هم میآموزند و ازاینرو هرکس که هردو را بداند با
سرافرازي عنوان میرزا در جلو نام خود میگذارد. بالاتر از مکتب مدرسه ابتدائی ایرانی است که در آنجا معلومات اندکی نیز راجع
به اشعار ملی و آشنائی با دستور زبان و کلماتی پرآبوتاب که باب طبع و خیال ایرانیان است فرامیگیرند، ولی چنانکه دکتر ویلز
میگوید در غالب موارد هم از بر کردن عبارات و آیاتی از قرآن و حفظ کردن قدري از اشعار جمعا حد و میزان تعلیمات در دهات
است، اما تعلیمات ابتدائی در ایران بسیار کم- خرج است و هر کودك ماهانه یک تا سه قران به مکتب میدهد.
صفحه 339 از 438
تعلیمات متوسطه-
در ایران تعلیمات بالاتر یا دبیرستانی با مفهومی که ما در انگلستان داریم نیست، تنها نوع تعلیمات متوسطه که براي عام و آن هم
یا کالجهاي مذهبی است که غالبا داوطلبان علاقهمند به سه رشته علوم و فقه و « مدرسه » فقط عده محدودي از ایشان هست به نام
پزشکی به آن میپردازند.
در این مدرسهها دوره تحصیلات وضعی محدود و خاص دارد. چون اعتقاد مردم مشرق زمین بر این است که همه دانشها به علوم
قدیم اسلامی منحصر است و از این لحاظ راه نفوذ معارف جدید در جلو افراد باهوش و بااستعداد باز نیست.
مطالعه متن و تفسیر قرآن و تبحري در ادب فارسی و تعلقخاطر نسبت به بعض اباطیل که تحت عنوان فلسفه در شرق وانمود میشود
است. در هر شهر نسبتا معتبر یک یا چندتا از این قبیل « مدرسه » و علاقه و اخلاصی در کار بحث و جدل دانشمندان از جمله دروس
مراکز هست که بعضی از آنها بوسیله موقوفات عایداتی سرشار و وسایل زندگانی چند برابر عدهاي را که جا میدهند فراهم دارند.
وزیر معارف در کار این کالجها اختیاري ندارد و ملاها عایدات مدرسه را غالبا به مصارف لازم نمیرسانند.
ص: 638
کالج سلطانی تهران (دار الفنون)-
در زمینه تعلیم و تربیت هم مانند رشتههاي دیگر پادشاهی ناصر الدین شاه عاري از جهد و اهتمام نبوده است هرچند که مثل سایر
قسمتها به نحو خاصی تلاش یکجانبه و محدودي معمول شده است که نسل جوان ایران از برکات تعلیمات اروپائی برخوردار
شوند.
شاه در سال جلوس به تخت پادشاهی در تأسیس دستگاهی به نام مدرسه سلطانی با برنامه و معلمان خارجی همت گماشت. عمارت
این مدرسه در محوطه ارگ و شامل چند بناي یک طبقه در اطراف حیاطی است که به صورت باغ است.
کتابخانهاي نسبتا آبرومند و یک تالار کنسرت یا تآتر دارد که در آنجا گاهی دسته- هائی آماتور نمایشاتی داده بودند که بواسطه
دخالت ملاها متروك شده است. درسهاي مقدماتی به زبان فارسی و عربی است که با استادان محلی است در مراتب بالاتر
آموختن زبانهاي خارجی انگلیسی یا فرانسه یا روسی و آلمانی و دروس ریاضی و طب، شیمی، طراحی و نقاشی، معدنشناسی،
جغرافیا، موسیقی و فن نظام است و این قسمت آخري که زیرنظر دو افسر پروسی است متناسبا در فصل راجع به قشون مطرح خواهد
شد.
در موقع مسافرتم هشت معلم خارجی در این مدرسه بودند یکی انگلیسی سه تا فرانسوي سه تا آلمانی و یکی لهستانی زبان روسی
را هم یکی از ارامنه جلفا تدریس میکرد. در رشته نظام کالج هفتاد و پنج شاگرد داشت. در رشته علوم و هنر صد و چهل نفر تازه
وارد شده بودند. تعداد شاگرد در کلاس دروس زبان خارجی به شرح ذیل بوده: در زبان فرانسه چهل و پنج نفر، طراحی و نقاشی
هشتاد، زبان روسی بیست و انگلیسی سی نفر.
من از بیشتر این کلاسها هنگام تدریس دیدن کردم و از آنچه دیدم مورد توجه بسیار بود، در کلاس فرانسه از شاگردان خواسته
شد که داستان کوتاهی به زبان فرانسه بنویسند و کلمات (مسافرت، اسب، سردرد) را در آنجا بدهند.
دیکتهاي هم به فرانسه و موضوعش حکایت تلماك اثر فنلن بود که به فارسی هم
ص: 639
ترجمه نمایند. تمام این امتحانات را به صورت بسیار رضایتبخش از عهده بر- آمدند. در کلاس جغرافیا که نقشهها را ایرانیها از
روي نمونه انگلیسی کشیده- بودند یکی از شاگردان از حفظ نقشه نسبتا درستی از اروپا روي تخته کشید.
در کلاس نقاشی سرمشقهاي اروپائی و شامل پیکرههاي برهنه و سر و سینههاي آثار کلاسیک و تصاویر مسیح و انواع متعدد دیگر
از عکس اعلیحضرت شاه و غیره بود. در کلاس انگلیسی نیز امتحان دیکته و انشاء و ترجمه به عمل آمد، کتابهاي مصور مدارس
ابتدائی ما محل استفاده بود و کتاب قرائت هم داستان رابین سن- کروزو و بارون مونهوسن که این دومی مشتمل بر قطعات منتخب
مردودي بود.
به من توضیح میدادند که شاگردان استعداد فوقالعاده در رشته ریاضیات ابراز میدارند و در سایر قسمتها باهوش اما کاهلاند. در
رشته شیمی فن عکاسی هم میآموختند و چندتا از بهترین تصاویر این کتاب را شاگردان دار الفنون گرفتهاند.
اداره و انضباط-
راجع به طرز اداره و انضباط این کالج استفسار کردم اطلاعات ذیل را دادهاند:
و تحت نظر مخبر الدوله وزیر معارف است و همه میتوانند «1» مدرسه دستگاهی است دولتی و هر ساله 30000 تومان مخارج آن
وارد شوند. اولیاي اطفال براي داوطلبان ورود فقط باید موافقت مقامات رسمی مدرسه را جلب کنند. شاگردان در هر سن و سالی
حق ورود دارند و معمولا در ده یا یازده سالگی است و مدت تحصیل شش تا هفت سال است.
صفحه 340 از 438
مرحمتی همایونی یا موقوفه شامل اعطاي مجانی سالانه دو دست اونیفورم یکی زمستانی و یکی هم تابستانی و صبحانه و جایزهاي
نقدي در صورت از عهده برآمدن پارهاي امتحانات و در موقع ترك کردن مدرسه یک قطعه نشان و گاهی نیز انتصاب در بعضی از
مقامات اداري است.
ساعت کار از هشت صبح تا سه بعد از ظهر و تعلیمات مذهبی بسیار معمول
______________________________
1)- یکی از معلمان آهکشان به من اظهار داشت که مواجب آنها غالبا مدتها به تعویق میافتد. )
ص: 640
و در تابستان هم مدرسه چند ماه تعطیل است. رويهمرفته مدت کار در هر سال بیش از شش ماه نیست و به من اظهار داشتهاند که
بچهها غالبا تنبلاند و هیچ گاه نافرمانی ندارند.
تنبیهات بسته به نظر معلمین است، اما باید با تأیید مدیر مدرسه باشد و آن کار برعهده فراشانی است که پیوسته آمادهاند و با رسم
اروپائی پاك متفاوت است. متداولترین تنبیهها کشیک دادن با حالت دوشفنگ است که علامت توبیخ بشمار میرود. در مرحله
ثانی تازیانه است که بر پشت شاگرد مینوازند و بالاخره چوب و فلک است که گاهی چندین چوب بر کف پا زده میشود و
میگفتهاند تنها تنبیهی است که شاگردان از آن میترسند.
مدرسههاي ولایات-
اما کالجی هم شبیه به مدرسه تهران در تبریز هست ولی چون شاه در آنجا نظارت مستقیم ندارد وضعش مرتب نیست و کاري در
آنجا انجام نمیشود. ظل السلطان هم مدرسهاي در اصفهان باز کرد که مدیر آن یک افسر ایرانی بود که فن توپخانه را در فونتن بلو
(فرانسه) فراگرفته بود.
زمینه محدود-
این بود حدود ساده و محدود تعلیمات آزاد و بیتعصب که در دسترس اتباع همایونی است. مدرسه شاهی تهران در مقام خود از
تأسیسات بسیار عالی است و چون در واقع دستگاه منحصر به فردي است با زمینه کار محدود خود قادر نیست در رفع گرفتاري و
دردها درمان مؤثري باشد. در ظرف چهل سال پادشاهی این سلطان، ترقی بیشتري نصیب ایران نشده است و درحالیکه ریزههاي
دانش اروپائی در میان گروه مختصري نثار میشود علوم اسلامی هنوز مایه خوراکی کافی محسوب و به آسانی نیز براي همگان
فراهم است.
هیئتهاي مسیحی در ایران-
عدهاي بر این عقیدهاند که استقبال از آئین باب که به وجهی بسیط، ولی نه آشکار در برابر اقتدار اسلام به کار است و با تمایل
سرشاري که این ایام در ایران راجع به تحقیقات نظري و سهلانگاري بسیاري که نسبت به عقاید مذهبی هست راه آسانی از لحاظ
گرایش به کیش پروتستان فراهم
ص: 641
است. ایران را همواره از نقاط بسیار خوش زمینه شرق براي جهد و تلاش هیئتهاي مذهبی بشمار آوردهاند. درحالیکه من از
اهتمام ذي قیمتی که هیئتهاي روحانی انگلیسی و فرانسوي و آمریکائی با ترویج تعلیم و تربیت و نیکوکاري و کمکهاي طبی و با
نیروي سرمشق رفتار خویش کردهاند غفلت ندارم و بلکه قدر میشناسم و به هیچوجه بر آن خیال نیستم که از تلاش و خدمت ثواب
این میسیونهاي مذهبی کاسته شود باز بنابر اطلاعاتی که دارم نمیتوانم در مورد چنین آینده قرین خوش- بینی اظهارنظري کنم و
پیش از اینکه عقیدهام را در این خصوص بیان نمایم قصدم این است که راجع به تاریخ مساعی هیئتهاي مسیحی در ایران سخنی
چند بیاورم.
تاریخ عیسویت-
اگر ترجمه پیشنهادي آقاي تامس راجع به کتیبه حاجی- آباد صحیح باشد شاید حتی این داستان حقیقی نماید که شهریاري مسیحی
یعنی شاپور اول نامی در روزگار بسیار قدیم از سال 241 تا 272 میلادي بر تخت پادشاهی ایران فرمانروائی داشت، اما شرط عقل
628 میلادي) آخرین پادشاه همان سلسله - نیست که این فرض را با دیده اعتماد نگریست. خسرو ثانی یا خسرو پرویز ( 591
(ساسانی) از قرار معلوم به دین مسیح گروید و در حین تبعید در نزد رومیان به آن ایمان یافت. وي حضرت مریم را پرستش و
مقدس را مقتداي خویش برگزیده بود و زن مسیحی اختیار کرد که همان سیرا «1» شهداء و مقدسان را ستایش مینمود و سرگیوس
یا شیرین مشهور باشد. همین حدسیات درباره شهریار روشنفکر مغول ابا- قاخان فرزند هلاکو و نبیره چنگیز صادق است که با دختر
صفحه 341 از 438
ازدواج و شایع است که آیین مسیحی اختیار کرد. «2» امپراتور یونان میکائیل پالائلوگوس
جاي تردید نیست که چندي بعد از فوت او در سال 1282 م. انجیل را به زبان فارسی ترجمه کردند و نسخهاي خطی به فارسی به
1657 (بوسیله پیرسن) از روي سه نسخه اصلی که ظاهرا از - تاریخ 1314 م. از چهار تن حواریون هست. نسخه دیگري در 1652
اصل یونانی استنساخ شده بود در لندن انتشار یافت.
شاه عباس بیمیل نبود که هیئتهاي مذهبی مقیم اصفهان او را مسیحی
______________________________
Sergius-(1)
Palaeologos-(2)
ص: 642
شادمان و در پیروزي او بر « برادران مسیحی » بپندارند و میگویند که گویا یکبار آداب تعمید هم بجا آورد که بنابر آن هیئت
میپنداشتند رسالههائی انتشار دادند. قرن بعد نادر شاه در گیرودار بیرعایتی شدیدي که «*» ترکها که آنرا از برکات این گرایش
نسبت به عقاید مذهبی وجود داشت فرمان داد که انجیل را به زبان فارسی درآوردند و سپس در محضر کشیشان و ربیها و ملاها
عقاید مندرج در آن را که به صورت خندهآوري عاري از صحت بود به باد استهزا گرفت.
اولین هیئت روحانی پروتستان که به ایران رفت هنري مارتین معروف بود که در سال 1811 رهسپار شیراز شد. این مرد ممتاز که
همه را شیفته حسن خلق و سادگی خود ساخته بود در ظرف مدت محدود یک سال تأثیرات نیک نمود (زیرا که در طوقات در
بخش آسیائی ترکیه در اکتبر 1812 وفات یافت) که آنرا بایستی به آراستگی وجود خود او و کیفیت مأموریتش نسبت داد. وي که
به کافر روشن- ضمیر مشهور شده بود در ترجمه انجیل به فارسی همت گماشت و در مناقب حضرت مسیح موعظه میکرد و
آشکارا در رد اسلام سخن میگفت. نسخهاي از گفتار او که به خط خودش بود به کربلا ارسال شد تا علماي آن شهر مقدس در
شماره مارس 1830 منتشر ساخت با نقلقول یکی از ملاها « مجله آسیائی » مقام جواب برآیند. نویسندهاي ناشناس در شرحی که در
به نام محمد رحیم مینویسد که این شخص به وسیله مارتین به آئین مسیحی درآمد:
در سال 1823 شخصی انگلیسی به شهر ما (شیراز) آمد، او دین مسیحی تبلیغ میکرد آن هم با شهامتی که در ایران در میان آن »
همه ناسزا و بدرفتاري ملاها و توده سابقه نداشت. وي جوان بیریشی بود که در اثر ناخوشی علیل مینمود و بیش از یک سال در
شهر ما زیست. بردباري سرشار او علیرغم رفتار گستاخانه مخالفانش و آرامش باوقاري که در مقابل حرف و استدلال رقیبان خود
و فاش- ساختن قول ناصواب آنها داشت (زیراکه فارسی نیک میدانست) رفتهرفته مجابم
______________________________
(*) مسلما شاه عباس نسبت به اقلیت مسیحی خوشرفتاري فراوان میکرد و آنان را تحت حمایت خود میداشت، ولی این ادعاي
نویسنده را سایر مدارك تاریخی تأیید نمیکند. مترجم.
ص: 643
ساخت که در براهین او دقت وافی نمایم و بیغرضانه درباره آنها تحقیقات کنم و شرحی را که در مقابل نوشته ملاي عمده ما
.« تحریر کرده بود بخوانم. نتیجه آزمایش و امتحانم این عقیده راسخ است که حق با جوان جدلی است « دفاع از اسلام » تحت عنوان
در سال 1850 بینینگ راجع به این مردي که به دین مسیح درآمده بود تحقیقاتی نمود، ولی اثري از وجود او نیافت و نوشت که
بعید نیست موضوع بیاساس باشد.
نتیجهاي که با وجود گذشت زمان- چهل سال- بین آن واقعه و تحقیقات راجع به آن مؤید نظریاتم درباره افرادي است که از دین
اسلام بازگشتند، به نظر من باور- کردن آن مطلب روا نیست.
بود، ولی او زود از ایران به بغداد نقل مکان نمود. سپس چندتن «1» پس از درگذشت مارتین نفر بعدي در سال 1829 آقاي گرووز
آلمانی با اسامی دیتریچ، زارمبا و هاز در زمان واحد مدارس مسیحی در شهرهاي شیشه (قفقاز) و تبریز باز- کردند.
به ایران وارد شد و در ترجمه انجیل نوشته مارتین تجدیدنظر کرد و هم او سه سال در حاجی «2» در سال 1838 عالیجناب گلن
فرانسوي با سبک تبلیغی جالبی که در اصفهان راه- انداخته «3» ترخان صرف ترجمه تورات کرده بود. در همین هنگام اوژن بوره
بود شور و هیجان بسیار برانگیخت.
در فصل راجع به ایالات شمال غربی تأسیس هیئتهاي روحانی امریکائی و فرانسوي و انگلیسی را در میان نسطوريهاي ارومیه و
،( نواحی مرزي آذربایجان شرح خواهم داد و گسترش شعبههاي هیئتهاي مذهبی امریکائی را در تهران ( 1872 ) و تبریز ( 1873
همدان ( 1881 ) و رشت ( 1883 ) خاطرنشان خواهم ساخت و در فصل دیگري هم در باب رونق کار هیئت مذهبی انگلیسی که
عالی- جناب دکتر بروس با تشریک مساعی هیئت روحانی مقیم جلفا (اصفهان) تأسیس
______________________________
groves-(1)
glen-(2)
صفحه 342 از 438
Eugene Bore-(3)
ص: 644
کرده است سخن خواهم گفت. در اینجا قصدم این است که رویه دولت ایران را عموما نسبت به این هیئتهاي مذهبی روشن سازم
و احتمال پیشرفت یا شکست تبلیغات دینی خارجیها را در میان مسلمین ایرانی باز نمایم.
آزادي مذهبی در ایران-
رويهمرفته باید دولت ایران را از لحاظ سیاست و رفتار سازگاري که نسبت به عناصر مسیحی اهالی کشور خویش دارد ستود.
چنانکه گفتهام نسطوريها در ایران گله چندانی از مقامات رسمی ندارند و همچنین است وضع ارامنه ایران هرچند که هردو دسته از
جهت حس حقارت که لازمه وضع اقلیتی آنها در مراحل وسط و پایین زندگانی است ناراحتی دارند.
دولت ایران مانع تأسیس هیئتهاي مذهبی یا بناي مدارس و کلیسا و شفاخانه آنها در قلمرو خود نیست و براي مطبوعات مذهبی و
کتابهاي دینی آزادي انتشار هست و این کتابها را گاهی ناشرین ایرانی در تهران چاپ میکنند و از این بابت پادشاهان قاجار پیرو
وجود داشت، ولی رویه « برادران کاتولیک » رفتار شاهان صفوياند که در زمان ایشان در اصفهان اماکن متعلق به هر چهار دسته
دولت با طرز رفتار شخصی حکام یکی نیست و آزادي و تأمین هیئتهاي مذهبی تابع روش آن حضرات است. مثلا ظل السلطان
نسبت به دستگاه دکتر بروس در جلفا نظر خوشی ندارد، اما حمایتی که وزیران مختار در تهران از تأسیسات روحانی هموطنان
خویش میکنند تضمین شایستهاي براي پیشرفت منظور و مانع کافی از تحمیل اجحاف و زور است و رويهمرفته میتوان گفت که
هیئتهاي مذهبی در ایران گله و شکایتی ندارند.
انگیزههاي خصومت-
بدیهی است که باید دشمنی خستگیناپذیر روحانیون را در نظر داشت. در موقع مسافرتم یکی از سادات نامی اصفهان با رفتار تند و
بعضی از آقایان سادات که از «1» تعصبآمیزي که پیش گرفته بود سعی فراوان مینمود که مردم را بر ضد عیسویان برانگیزد
اعقاب پیغمبر بشمار میروند اسباب تصدیعی
______________________________
1)- در ماه مه سال گذشته یکی از این سردستهها به نام حاجی سید علی اکبر جمعی را بر ضد مسیحیها در شیراز برانگیخت که )
منجر به تبعید او از شهر شد. در آن مورد چند نفر مقتول شدند، اما دولت رفتار استواري نشان داد.
ص: 645
براي مملکت شدهاند. از برکت نسب و بابت عمامه سبز حق خاصی براي خود قایلاند که در نتیجه آن هموطنان ایشان و همچنین
خارجیان از آن جهت در عذاباند، ولی در ایران کمترین مانع و مزاحمتی که فرقههاي متعدد مسیحی نسبت به یکدیگر روا
میدارند در بین نیست و مسلمانها کاملا حق دارند آن جماعتی را استهزاء کنند که ایشان را به کیش و آئینی فرامیخوانند که
فرقههاي گوناگونش چشم دیدار یکدیگر را ندارند.
با پیروان اسقفها و نسطوريهاي پروتستان نظر مساعدي نسبت به « پرزپیترها » پروتستانها با کاتولیکهاي رومی خصومت میورزند و
نسطوري خالص ندارند و اینها نیز با کلدانیها یا نسطوريهاي کاتولیک چندان سازگار نیستند.
ارامنه هم نسبت به ارمنیهاي کاتولیک بدبیناند و هردو اینها مزاحم کار هیئت- هاي کاتولیک بشمار میروند. بالاخره از دشمنی
یهودیان هم غفلت نباید نمود.
در کشورهاي متعدد شرق که من سفر کردهام از سوریه تا ژاپون با این مسئله عجیب و به نظر خودم غمانگیز مواجه شدم که
هیئتهاي مسیحی در زیر لواي سلطان صلح (حضرت مسیح) راه پیکار پیش گرفتهاند، درحالیکه اسلحه برادرکشی را هم در دست
دارند.
نتایج عملی-
حال نتایج عملی تمام این تأسیسات عالی را هرچند که همواره هم- آهنگی نداشتهاند در مدنظر بیاوریم در مورد اشاراتم راجع به
نسطوريهاي مسیحی ذکر خواهم کرد که هیئتهاي مذهبی در این مورد خدمت قابل ستایشی انجام- دادهاند و راجع به کار دکتر
بروس در میان ارامنه جلفا هم میتوان همین نظر را اظهار داشت، ولی رويهمرفته این هیئتها در واقع جنبه تبلیغی دارند و رضایت
قلبی نفرات غیور وابسته به آن آسان حاصل نمیشود، مگر آنکه هم بر عده پیروان بیفزایند و هم علاقه و ایمان پیوستگان حاضر را
راسختر سازند. بنابراین اگر مقیاس کار دستگاههاي روحانی در ایران تعداد افرادي است که از اسلام برگشتهاند باید بدون درنگ
افزود که خرج مبالغی هنگفت و صرف نیروي صمیمانه و تحمل رنج و زحمت که در آن سرزمین واقع شده است نتایج بکلی ناقص
داشته است.
ص: 646
صفحه 343 از 438
گاهی مسلمان جوانی غسل تعمید هم یافته است، ولی این عمل را با گرایش باطنی اشتباه نباید کرد، زیرا که بیشتر این تازهکیشان
راه همان دین قوم و خویشان خود را باز در پیش میگیرند و من حتی میپرسم از روزگاري که هنري- مارتین پا به شیراز نهاده
تاکنون فقط چند تن محدود از ایرانیان به جان و دل ایمان مسیحیت حاصل کردهاند و خودم بارها در مقام جستجو برآمدم، ولی
هیچگاه فردي را که از اسلام دست کشیده باشد نیافتهام (البته عده یتیمانی که از دوران کودکی در مدارس مسیحی بزرگ شدهاند
مستثنی است) و من از این اثر فاحش شکست به هیچوجه حیرتی ندارم.
غیر از مبانی قاطع دیانت مسیح (از قبیل عقیده تثلیث و مقام الوهیت عیسی) که با اصل وحدانیت اسلامی سخت مباین است، ما نباید
از اکراهی که اهل اسلام به ترك ایمان خویش ابراز میدارند تعجب کنیم بخصوص که در خاطر بیاوریم که مکافات چنین کاري
مرگ است. توفیق و مجال تبلیغ مسیحیت هرگاه تسلط بر جسم و بر جان تازهکیش هردو منظور باشد براستی که در ایران بسیار
محدود است.
قدرت اسلام-
بیم و نگرانی یک تن (خودش) هرچند خالی از اهمیت نیست باز در وضعی خاص عامل قطعی نتواند بود. امواج مجاهدت هیئت
مذهبی با دیوارهاي سنگین غیرقابل رسوخ اسلام که شریعتی است شامل همه جوانب و تکالیف و اعمال زندگانی انسان برخورد
میکند و از احراز هدف خویش بازمیماند. اسلام که به وجهی بسیار نیکو با شرایط اقلیمی و اخلاقی و موقع و وضع کشورهائی که
بر آنها دست یافته منطبق است از گهواره تا گور عنان اراده پیروان خود را در چنگ دارد. در نظر اهل شرق او فقط دین و ایمان
نیست، بلکه حکومت است، فلسفه است و همچنین علم و دانش است. شریعت محمدي (ص) نهچندان دولتی است مذهبی و یا اگر
آوردن این عبارت روا باشد دینی است دولتی، آن تاروپودي که خود جامعه را با آن فرابستهاند مدنی نیست، بلکه از مقوله روحانی
است.
با این عقیدت عالی که هستی او را دربر گرفته است فرد مسلمان با تسلیم ارادي
ص: 647
محض خشنود و راضی و زنده است و بالاترین فریضه خویش را آن میشمارد که به پرستش خداوند بپردازد و دیگران را نیز در
همین راه مستقیم بیندازد و اگر اداي این تکلیف از طریق رضا مقدور نباشد و یا غیرممکن نماید آنهائی را که از پرستش صمیمانه
خداوند سرباز زنند منفور بدارد و سپس با این ایمان و رجاي واثق در وصول بهشت جان میسپارد. تا زمانی که این قاعده قهري و
ساحر زندگانی مردمی از مشرق زمین را دربر گرفته است و بر همه تکالیف و همه قسم اعمال زندگانی آنها حاکم و متضمن
رستگاري نهائی است قسمت اعظم صرف مال از جانب هیئتهاي مذهبی و فداکاريهاي ایشان پاك بیهوده است. در واقع به نظر
من تبلیغات آشکار بدترین کاري است که میسیونهاي مذهبی در یک سرزمین متعصب شرقی پیشه سازند.
بردباري سرشار دینی که من به دولت ایران نسبت دادهام تا درجه زیادي مرهون خودداري هیئتهاي مذهبی از کار تبلیغات علنی
است. خدمت این حضرات و سر- انجام پاداش آنها از طریق امور غیردینی و مشهود بیشتر از تأسیسات مذهبی قابل حصول خواهد
بود. با تأسیس مدارس و اقدامات نوعپروري و بخصوص نثار- کردن مجانی کمکهاي درمانی رفتهرفته و به نحو اطمینانآمیزي در
قلب توده خامی که به رکود فکري محکوم است میتوان تأثیر نمود. روزي که همه مرده و از یاد رفته باشند شاید درستی و ثواب
کار ایشان بهتر نمودار خواهد شد.
یهودیان در ایران-
سرانجام جا دارد که اشارهاي هم به رویه دولت ایران نسبت به یهودیان بکنم. پنج سال پیش عده کلیمیهاي ایران را تخمینا 19000
نفر قلمداد کردهاند، ولی به نظر من عده ایشان بیشتر از این است. به من جدولی تسلیم شده است که آمار کامل آنها را 65000 نفر
نشان میدهد که گمان میکنم اغراقآمیز باشد. مراکز عمده اقامت یهودیان: تهران ( 4000 ) همدان ( 2000 ) اصفهان ( 3700 ) شیراز
3000 ) و ارومیه، مشهد، کاشان، ساوه، کرمانشاه و بوشهر است. )
عقبماندگی آنها-
از لحاظ جماعت، یهودیان ایران غرق در فقر و جهالتاند مدرسهاي مختص به خود ندارند مگر تعلیماتی که در کنیسه فرامیگیرند
که در آنجا
ص: 648
هم فقط دعاهاي مذهبی را به آنها میآموزند که اکثر ایشان معنی آن را درك نمیکنند.
غیر از شهرهاي تهران، همدان، کاشان، خوانسار و گلپایگان که فقط زبان عبري تدریس میشود نه فارسی و کسانی که خواندن و
نوشتن زبان آن سرزمین را میدانند بطور خصوصی آموختهاند. در همدان بالغ بر صد شاگرد در مدرسه امریکائی آنجا تحصیل
میکردند. در تهران تقریبا پانزده نفر تحت شرایط مشابهی به آموختن زبانهاي خارجی مشغول بودند. در اصفهان یک کلیمی
صفحه 344 از 438
میکردند. در تهران تقریبا پانزده نفر تحت شرایط مشابهی به آموختن زبانهاي خارجی مشغول بودند. در اصفهان یک کلیمی
تهرانی که به دین اسلام درآمده است به نام میرزا نصر اللّه که در انگلستان تحصیلات نموده جدیدا مدرسهاي تأسیس کرده که در
آنجا بیست تن از جوانان را زبانهاي عبري و فارسی و انگلیسی میآموزند.
محرومیت و زجر کشیدن آنها-
در سراسر کشورهاي مشرق زمین این مردم بیچاره، گرفتار زجر و آزارهائی بودهاند که رسم و عادت به ایشان و اهل جهان آموخته
است که سرنوشت این قوم بشمار میآید. معمولا آنها ناگزیراند که در محله جداگانه شهرها اقامت کنند و از دوران خیلی قدیم
محدودیت و محرومیتهائی از بابت اشتغال و لباس و عادات داشتهاند که آنها را از لحاظ اجتماعی نسبت به دیگران متمایز
میساخته است. اکثریت یهودیان ایرانی به کار تجارت و جواهر فروشی و شرابسازي و تریاكفروشی و نوازندگی و رقاصی و کار
تنظیفات شهري و دستفروشی و پیشههاي دیگري که چندان مورد احترام نیست مشغولاند و به ندرت هم در رشته بازرگانی مقام
شامخی بدست میآورند.
در اصفهان که میگویند عده آنها 3700 نفر است وضع و حالی بهتر از دیگر جاهاي ایران دارند، مجاز نیستند کلاه بر سر بگذارند
یا در بازار مغازه داشته- باشند و یا دیوار خانه خود را با ارتفاع بیشتر از همسایه مسلمان خویش بسازند یا در خیابان سواره عبور
کنند. در تهران و کاشان هم عده ایشان زیاد است و روزگار بهتري دارند. در شیراز وضعشان خیلی خراب است، در بوشهر مرفه
الحال و فارغ از
ص: 649
زحمت و آزارند، ولی همینکه هر نوع فتنهاي برپا میشود معمولا یهودیان اولین قربانی آن میشوند و هرکسی بر ضد آنهاست. بدا
به حال کلیمی بیچارهاي که در کوچه به دام آشوبگران ایرانی گرفتار شود.
من سابقا اسلام آوردن اضطراري پنجاه تن یهودي را در فصل مشهد ذکر نمودم. در غیاب شاه که به سال 1889 در اروپا بود
آشوب تعصبآمیزي در شیراز و اصفهان برخاست و محور فتنه، سردسته عناصر مذهبی به نام شیخ آقا نجفی بود، در آن اغتشاش
یک تن از کلیمیها به قتل رسید. قاتل ابتدا بیمجازات ماند سپس فقط به چوب و فلک محکوم شد. نامبرده به قصد بهبود و یا در
واقع بدتر کردن اوضاع درصدد برآمد مقداري قواعد کهنه و مزاحم را به یهودیان اصفهان تحمیل کند و به این دلیل
محدودیتهایی نسبت به خوراك، پوشاك، عادات زندگی، دارائی، ارث و کار و حرفه آنها پیش آورد. ظل السلطان هم از ترس
اینکه مبادا خطري متوجه وضع او بشود راه سکوت اختیار کرد. به مناسبت همین فتنه بود که در حین اقامت ناصر الدین شاه در لندن
هیئت معتبري از جانب اتحادیه انگلیس و یهود به حضور همایونی رفتند و عریضهاي درباره همکیشان خویش در ایران تقدیم
داشتند. شاه اطمینان حمایت داد که بسیار مورد لزوم بود و امید است مجري شود.
خلاصه-
این شرح اجمالی راجع به وضع آزادي مذهبی در ایران به اندازه کافی نمایان ساخته است که هرچند روح شک و بیایمانی در میان
طبقات هوشمند رواج دارد و رفتار دولت هم نسبت به فرقههاي مذهبی که به کار خود مشغولاند و در کار دیگران دخالتی
نمینمایند قرین سازگاري است و با آنکه نفوذ ملاها کاهش یافته است و برعکس سابق سرافرازي و غروري در کار نیست باز سلطه
شریعت اسلام در ایران بهیچوجه تضعیف نشده است و هنوز ممکن است عدهاي بازار تعصب را گرم سازند و آن روز نیز سخت
دور و بعید مینماید که در ایران صلیب مسیح جاي هلال اسلام را اشغال کند.
ص: 650
دسامبر 1891 « نوشته جی. رابینو » یادداشتی راجع به مسکوکات ایرانی مستخرج از مقاله بانکداري در ایران
داستان مسکوکات ایران مانند سایر کشورهاي شرقی سرگذشت تنزل و کاهش ارزش آنها و تا حد زیادي هم دال بر زبونی و
خواري است. ایران علم اشتقاق و قیاس را در تاریخ اقتصاد به ما یاد میدهد. من غالبا نام تومان را که در واقع قطعه پولی برابر ده
قران نقره است و ارزش فعلی آن پنج شلینگ و نه پنس میباشد به میان آوردهام، کلمه تومان را مغولها در زمان چنگیزخان در قرن
سیزدهم در ایران رایج ساختهاند، و به معنی ده هزار است و از جمله معانی دیگر آن ده هزار دینار بوده و دینار هم سکه طلاي 52
قیراطی و در نتیجه معادل بیش از قیمت نصف لیره بوده و بنابراین یک تومان پنج هزار لیره ارزش داشته است.
در دوره خاندان صفوي قرن شانزدهم دیگر تومان معادل 000 ر 10 دینار طلا نبوده و در زمان پادشاهی شاه عباس کبیر هر تومان
مساوي 50 عباسی- سکه نقره به وزن در حدود 130 قیراط- و ارزش تومان سه لیره و 7 شلینگ شد.
هر عباسی هم چهار شاهی بود که هرکدام 18 قیراط نقره بود و در حدود چهار پنس ارزش داشت. تومان مثل حال حاضر در
10 دینار بشمار میرفت، اما دینار فقط به منظور حساب شناخته میشد، بدون اینکه سکه خاصی علامت آن باشد. / محاسبات 000
وزن سکههاي نقره به زودي کاهش یافت و در سال 1678 یک تومان (یا پنجاه عباسی) معادل 2 لیره و شش شلینگ و هشت پنس
صفحه 345 از 438
بود.
در آغاز قرن هیجدهم در سلطنت شاه سلطان حسین، عباسی فقط 84 قیراط وزن داشت و ارزش تومان برابر با 2 لیره و 4 شلینگ
بود. در دوره نادر شاه چند سال بعد از آن عباسی به 72 قیراط تنزل کرد و ارزش تومان یک لیره و هیجده شلینگ شد.
در کتاب تاریخ ایران سرجان ملکم که به سال 1815 منتشر شد، ارزش تومان یک لیره مذکور افتاد و در عهد فتحعلی شاه که به
سال 1835 وفات یافت قران که هرکدام 142 قیراط وزن داشت براي نخستینبار سکه آن درآمد و قران
ص: 651
مساوي با 5 عباسی یا 20 شاهی شد و یکدهم تومان بود که 15 شلینگ ارزش داشت.
بعد دیگر شاهی سکه نقره نبود و با کاهش مجدد در وزن قران سکههاي نقره عباسی هم از بین رفت. وزن قران چندین بار پائین
آمد چنانکه در سال 1839 ده عدد از آنها با یک تومان فقط 10 شلینگ و نه پنس میارزید و اکنون در سال 1891 هر تومان در
حدود پنج شلینگ و نه پنس ارزش دارد.
ارزش عباسیها یا یکپنجم قران کمتر از یک شلینگ و نیم پنس است و شاهی سکه مسی است به وزن 77 قیراط و یکچهارم این
مبلغ، ارزش آنست.
در واقع تردیدي نیست که مردم ناچار بودند بار سنگین این تنزلهاي پیدرپی را تحمل کنند و مثل دیگر کشورها کاهش وزن یا
پاکیزگی سکه در حقیقت یک نوع مالیات غیرمستقیم و خیلی هم سنگین بود. در مورد سکههاي مسی اطلاع ما این است که هر
شهري براي خود سکه جداگانه داشت و هر سال در موقع ضرب آن از عیار میکاستند و سکههاي کهنه که وزن بیشتري داشت با
سکههاي جدید تعویض میگردید
در قرن هفدهم با هر پوند مس 46 سکه کزبک میساختند که ارزش آن 1 شلینگ و 4 پنس بود و 15 درصد نفع میداد. شاه در
سال 1672 حق امتیازي 2 درصد از ضرب کردن مسکوکات دریافت میکرد. به نظر من با اطلاعات کموبیشی که از جریان کار
مسکوکات داریم سه چیز میتوان استنباط کرد یکی آنکه دارائی مملکت خیلی کاهش یافت دوم اینکه مدتها وجه رایج از مقدار
احتیاج مملکت کمتر بود سوم از جمله دلایل این کمیابی مسکوکات عادت پول اندوختن دولت است.
هرکسی که مشتی از سکههاي ایرانی را امتحان کرده باشد یعنی سکههائی که پیش از سال 1877 ضرب شده به اشکال کار
شمارش مبلغی کلان آسان پی خواهد برد (وزن کردن که اصلا مورد ندارد) بنابراین از این
ص: 652
لحاظ یک اصلاح سنجیده و کامل به منظور تجدید حیات اقتصادي مملکت ضروري و عاجل است. بدبختانه براي امکان چنین
اصلاحی دولت ایران باید همه افکار و طرز کار اداري کهنه خود را کنار بگذارد و نفعی که دولت از راه ضرب مسکوکات حاصل
میدارد باید خواه و ناخواه تابع سیستم کار و اصول اروپائی شود.
در سالهاي اخیر اقداماتی براي حصول این هدف معمول شده است ولی به مناسبت اینکه توجه مردم غالبا به نتیجه و ثمر عاجل است
را براي کار ضرابخانه به تهران آوردند، ولی مقاومتهاي «1» این اقدامات به جائی نرسیده است. در سال 1863 آقاي داووست
مثبت و منفی که در جلو اقدامات او ایجاد شده بود آنقدر زیاد بود که پس از هفت سال از ایران رفت، بدون اینکه کمترین کاري
انجام داده باشد.
که از ناموران ضرابخانه اتریش بود اصلاح امور ضرابخانه واگذار شد. اگر وي در اجراي افکار «2» در سال 1875 به آقاي پیچن
خود اختیار کافی میداشت شاید از عملیات مقدماتی خویش نتایجی بدست میآورد و هنوز به کار شروع نکرده بود که به او
دستور دادند مبالغ هنگفتی سکههاي مسی ضرب و سکههاي نقره را به آینده موکول کند. وقتی که او سکه قران را بر معیار تازه
قرار داد و به منظور بهبود جنس سکه مایه خواست جواب منفی شنید. بار سکهها را آنقدر سنگین پیشنهاد کرده بودند که وي از
لحاظ یک فرد اتریشی نتوانست زیر بار برود.
آقاي پیچن جدول ذیل را تهیه کرد که مشعر بر جریان مسکوکات در سال 1877 است. باید خاطرنشان ساخت که حکام ولایات در
آن دوره سکه محلی ضرب و به این مناسبت حق امتیازي به دولت پرداخت میکردند.
______________________________
Davoust-(1)
Pechan-(2)
ص: 653
ولایت/ سال/ وزن/ عیار خالص/ ارزش
0 فرانک / 4 گرم/ 760 در هزار/ 836 / همدان/ 1293 هجري قمري 1877 میلادي/ 95
0 فرانک / 4 گرم/ 720 در هزار/ 8926 / تبریز/ 1290 ه. ق 1874 م./ 90
0 فرانک / 5 گرم/ 820 در هزار/ 91658 / کاشان/ 1282 ه. ق 1865 م./ 53
0 فرانک / 5 گرم/ 840 در هزار/ 937 / اصفهان/ 1293 ه. ق 1877 م./ 02
صفحه 346 از 438
0 فرانک / 4 گرم/ 840 در هزار/ 9146 / کرمان/ 1293 ه. ق 1877 م./ 90
0 فرانک / 4 گرم/ 840 در هزار/ 9277 / مازندران/ 1292 ه. ق 1876 م./ 97
0 فرانک / 4 گرم/ 840 در هزار/ 91 / مشهد/ 1293 ه. ق 1877 م./ 90
0 فرانک / 4 گرم/ 880 در هزار/ 9719 / کرمانشاه/ 1282 ه. ق 1866 م./ 97
0 فرانک / 4 گرم/ 890 در هزار/ 9493 / رشت/ 1280 ه. ق 1864 م./ 80
1 فرانک / 5 گرم/ 900 در هزار/ 004 / تهران/ 1292 ه. ق 1876 م./ 02
0 فرانک / 4 گرم/ 900 در هزار/ 98 / شیراز/ 1291 ه. ق 1875 م./ 90
0 فرانک / 4 گرم/ 900 در هزار/ 994 / یزد/ 1278 ه. ق 1862 م./ 97
0 فرانک / 4 گرم/ 900 در هزار/ 98 / هرات/ 1277 ه. ق 1861 م./ 90
ارقام فوق تا اندازهاي نشان میدهد که در کار پول رایج ایران چه هرج ومرجی وجود دارد. بین قران همدان و قران تهران از لحاظ
ارزش تقریبا 17 درصد تفاوت است و بین قران شهرهاي دیگر و تهران فرق از جهات پولی از این هم بیشتر است، ولی به حد اعلاي
اختلاف که قبلا اشاره کردم نمیرسد. از سال 1877 وضع مسکوکات بدونشک پیشرفتی ننموده است، زیراکه باز قرانهاي سنگین
هنوز در جریان است. «1» وزن را ضرب کردند و قرانهاي سبکتر بنابر قاعده گرشام
این موضوع واضح است که اصلاح وضع مسکوکات ایران با یکی از دو
______________________________
م. « پول بد پول خوب را فرار میدهد » بانی عقیده gresham-(1)
ص: 654
راه امکانپذیر است. در درجه اول دولت باید از کار اجاره و واگذاري ضرابخانه در ازاي مبلغ معینی خودداري کند و باید اداره
ضرابخانه را مستقیما زیر نظر بگیرد.
سکههاي تازه باید ضرب و کهنهها جمعآوري و مطابق وزن و عیار قانونی تجدید ضرب بشود و خرج این کار را هم دولت
پرداخت کند. این بهترین راهحل رفع مشکلات دولت و براي موفقیت در این مورد لازم است افکار حکومتی در ایران دوچار تکان
انقلابی بشود. در درجه دوم ضرابخانه باید تا مدت معینی تحت نظارت کارشناسی اروپائی قرار گیرد و فقط صلاح مملکت در اداره
امور آن منظور باشد و چون به احتمال قوي دولت ایران براي احراز این اصلاح حاضر به هیچگونه فداکاري نیست، پس طرح
سیستم تازهاي باید ریخت که مبنا همان قران و معادل ارزش سکه فعلی در جریان باشد منهاي هزینه تجدید ضرب که از این راه
میتوان سکههاي کهنه را جمعآوري کرد و با کمیابی وجه رایج احتمال این است که تغییر وضع تأثیر ناچیزي در حین تحول
خواهد نمود و شاید هم اصلا اثري نکند، از طرف دیگر یک قران متحد الشکل که خوب در همهجا رایج شود و مقدار کافی از آن
در جریان باشد بدون تردید تأثیر فراوانی در پیشرفت و رونق تجارت و آبادانی خود مملکت خواهد داشت.
ص: 655
فصل شانزدهم