گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
فصل بیست و هفتم خلیجفارس






وضع تاریخی ممتاز خلیج
و سهمی «1» هر شرحی در باب وضع سیاسی ایران و راجع به روابط بین این کشور و انگلستان نوشته شود اگر داستان خلیجفارس
که نمایندگان این دولت در سرپرستی آن داشتهاند از قلم افتاده باشد به هیچ- وجه کامل و تمام نخواهد بود. اکثریت افراد در
انگلستان شاید خلیجفارس را دریائی میشمارند که سواحل شمالی آن پیوسته در ید اختیار ایران بوده و کرانههاي جنوبی آن
صاحب معینی نداشته، و در آنجا تنها کاري که مأمور بریتانیا دارد حفظ منافع اتباع و حمایت از تجارت انگلستان است. چنین
نظریهاي، هم بسیار محدود است، و هم قرین خطا. بهندرت امکان دارد که نقطهاي در کره ارض با این وضع
______________________________
1)- این فصل از مطالب منابع سهگانه ذیل تألیف یافته است: 1- نتایج بررسی شخصی و تحقیقاتی که خود کردهام. 2- تألیفات )
نویسندگان سابق که در هرمورد نام مؤلف قید شده است. 3- اوراق دولتی و گزارشهاي رسمی که بسیاري از آنها را احدي از عامه
قبلا ندیده است. نویسندگانی که راجع به خلیج کتاب نوشتهاند، زیاد متعدد نیستند. من قسمتی از فهرست منابع خود را به
نویسندگانی اختصاص میدهم که مستقیما یا غیرمستقیم در این باب مطلبی نوشتهاند.
علاوهبر آثاري که در اینجا ذکر خواهم کرد شرح قسمتهائی از خلیجفارس را در کتابهاي ذیل نیز میتوان یافت: 1- از
نویسندگان قدیم استخري، مقدسی، ادریسی، ابن بطوطه، عبد الرزاق، لودویکودي وارتما. 2- از میان نویسندگان بعدي سفرنامه
پی. دلاواله، هربرت، برادران شرلی، ماندلسلو، تاورنیه، شاردن، تهونوت، سنسون و لوبرن. 3- از نویسندگان ، Purchas پورکاس
جدید دوپره، کینر، موریه، اوزلی، باکینگهام، فریزر، الکساندر، بینینگ، گلداسمید و استک و همچنین گزارشهاي متعدد علمی و
رسمی دولت بریتانیا و حکومت هند و نشریات متعدد این دو کشور.
ص: 479
و ترکیب طبیعی بتوان یافت که در گذشته وضع سخت نااستوار و جالبی داشته و کانون منافع اقوام گوناگون و محل تصادم مصالح
متفاوت بوده باشد و مسئولیتی که بر شانه یک دولت بیگانه نهاده شده، خطیرتر از آن باشد که در این محل برعهده انگلستان است.
از قدیمترین ایام خلیجفارس بهتناوب وضع نیک ممتازي در صحنه تاریخ احراز کرده است. نئارخوس دریاسالار اسکندر در سفر
325 میلادي از دهانه سند تا مصب دجله را سیر کرده و شرح همه خصوصیات ساحلی خلیج، از جزایر و - معروف خود به سال 6
لنگرگاههاي آن در دفترچه دریانوردي او درج شده بوده است و هنوز هم اثر خط سیر او را میتوان سراغ کرد.
از همین خلیجفارس و بندر بصره بود که کاشف عرب سندباد به عزم سفرهاي پرماجراي خود در قرن نهم میلادي به حرکت افتاد و
از همین بندر قایقهاي ملوانان عرب در تمام دوران قرون وسطی، بین بنادر ایران و عثمانی کالاي شرق و غرب را حملونقل
میکردهاند، و باز در همین عرصه دریانوردي بوده که پرتغال و هلند و انگلستان بهمنظور استقرار برتري دریائی خویش جنگ و
صفحه 320 از 570
جدال نمودند و تا حال نیز نبرد دولتهاي رقیب از دعاوي خود در آنجا دست نکشیدهاند.
در اوایل این قرن دزدان عرب به سواحل آن تاخته و در آبهاي خلیج بکار راهزنی میپرداختند و عمل بردهفروشی در آنجا رواج
یافته امنوامان، خواه تجارتی یا انسانی، در آن حدود پاك از بین رفته بود. کسانی که این وضع پریشان طولانی را از بین برده و
ترتیب کنونی را پدید آورده و صلح و سلم را در آنجا برقرار کردهاند، از ارکان بسیار برجسته و کامروا در کار سیاستمداري
بودهاند. تأمین صلح و آرامش خلیجفارس در گذشته و حفظ ثبات وضع فعلی آن (قرن نوزدهم- مترجم) وظیفه انحصاري کشور
ماست، و مأمور بریتانیا در بوشهر هنوز تنها داوري است که مورد مراجعه و استمداد همه دستههاست و مطابق مقررات عهدنامهها،
مأموریت حفظ صلح در آبهاي خلیج برعهده اوست.
ص: 480
شرحی اجمالی درباره سواحل شمالی
شرح مختصري درباره وضع فعلی را میتوان بنحو احسن با رعایت نظم و ترتیب جغرافیائی و با سیر در گرداگرد خلیج فراهم
ساخت، و در حین مرور به توصیف وضع طبیعی و حکومت و منافع هر ناحیه یا بندر پرداخت، سپس اطلاعات گوناگون را درهم
آمیخت و در صورت امکان بهشکل یک مجموعه موجز و کلی درآورد.
از سمت خلیج عمان و اوقیانوس هند در طول جغرافیائی 57 و عرض 26 درجه، از طریق تنگه هرمز (جزیرهاي به این نام که در چند
میلی قاره در ساحل شمالی واقع است) به خلیج وارد میشوند، ولی این نقطه ابتداي خاك ایران نیست و آن در محلی بفاصله 300
میلی شرقی آنجا آغاز میشود، در همانجائی که بندر کوچک گواتر ناحیه مرزي بین ایران و بلوچستان است.
از گواتر رشته ساحلی به سمت مغرب کشیده میشود. ابتدا به تنگه هرمز میرسد و از آنجا باز امتداد یافته، سرانجام در نقطهاي که
است خاتمه مییابد و تمام این رشته و حدود انحصارا تحت نظارت و اداره مستقیم دولت «1» بالاتر از محمره در کنار شط العرب
ایران است و یا از جانب آن اداره میشود. سکنه این خطه ساحلی، ایرانی یا مخلوطی از ایرانی و عرباند یعنی افرادي که یا
دیرزمانی تابع حکومت ایران بوده و تابعیت آنرا کسب کردهاند، و یا در اثر وصلت جزو ایشان شدهاند. این عده آخري در بنادر و
دهات ساحلی اکثریت دارند، ولی بطوري که شرحش خواهد آمد، بواسطه نقار و جدالی که بین خود داشتهاند نتوانستهاند در مقابل
ابراز قدرت و اختیار مقامات ایرانی که با سرعت و حدت در تمام این نواحی بسط یافته و طی آن اقدامات ناروا و خشونتآمیز نیز
اتفاق افتاده است مقاومتی بنمایند.
کرانههاي جنوبی
رشته جنوبی خلیجفارس که شامل امیرنشین مسقط یا عمان نیز میشود از کرانه شرقی شبهجزیره عربستان، که در مسافت دوري از
______________________________
1)- سرحد غربی یا مرز ایران با عثمانی بوسیله عهدنامه ارز روم در سال 1847 تعیین و از طرف هیأت مشترك روسی و انگلیسی )
در سالهاي بعد علامتگذاري شده است.
ص: 481
رأس مسندم واقع شده است و از این دماغه به سمت شمال غربی تا مصب شط العرب امتداد دارد و اجمالا میتوان گفت که در این
حدود طولانی اقوام عربی اقامت دارند که یا بکلی مستقلاند و یا کموبیش تحت حکومت عثمانی، و اکنون تابع ولایت بصرهاند و
بهمنظور مزید ابهت و جلال این حکومت جدید چند سالی است که از حکومت بغداد جدا و داراي پاشاي علیحده شده و این اقدام
صفحه 321 از 570
توأم گردیده است. «1» با نظر خاص دولت عثمانی نسبت به دعاوي آنان دائر به حق خلافت در سراسر عربستان
بواسطه تجارت عمدهاي که بین دو ساحل شمالی و جنوبی خلیج هست و گاهی نیز اظهار دعاوي ایران درباره حق دخالت در
سواحل جنوبی و رویه رقابتآمیز و حتی منافع متضاد ایران و عثمانی در شط العرب و وضع ارتباط انگلستان درقبال همه اطراف و
جوانب کار اعم از ایران یا عثمانی یا طوایف عرب بحثی را هم در باب کرانه جنوبی حتی در کتابی که فقط راجع به ایران است
مانند امعان نظري درباره کرانه شمالی ایجاب میکند. ترتیبی را هم که در این زمینه اختیار خواهم کرد، تابع جریان سفر مراجعتم از
محمره خواهد بود و از آنجا بررسیام از حدود ساحلی ایران شروع و هرجا که تا گواتر در بلوچستان شخصا بازدید کردهام توصیف
و از این نقطه به سمت دیگر خلیج تا مسقط عبور خواهم کرد و ضمن عطف توجه به آن سامان خلیج در کرانههاي عربستان تا فاو
پیش خواهم رفت و بدینترتیب سیروسفرم در گرداگرد خلیجفارس انجام خواهد گردید.
بندر معشور (ماهشهر) و هندیان
در فصل پیش شرحی راجع به ولایات جنوب غربی و وضع فعلی آن و سرنوشت متزلزل طوایف کعب که روزگاري کموبیش
استقلالی داشتند و در کرانههاي شط العرب و بهمنشیر در مشرق محمره سکونت دارند بیان کردم. شیخ مزعل خان هنوز اسما در
انتهاي غربی این ناحیه از اختیاراتی برخوردار است، ولی رفتهرفته تسلط والی خوزستان بر او بیشتر میشود. حوزه شرقی
______________________________
1)- بصره ابتدا در سال 1875 ولایت جداگانه شد. در سال 1880 به بغداد ملحق گردید، ولی در سال 1884 باز وضع مستقل یافت )
که گمان نمیرود دیگر تغییري پیش آید.
ص: 482
این منطقه یعنی حوالی رودخانه جراحی و سواحل تا بندر دیلم تابع نایب الحکومه بهبهان است که خود او نیز زیردست والی فارس
میباشد.
در این حدود بنادر حقیر معشور و هندیان واقع شده است که اولی از دیرباز نامونشان سابق خود را از دست داده است و بر خلیج
عریضی واقع شده که آب رودخانههاي دراك و جراحی به آن میریزد. این رودخانه از دراك یا فلاحیه (شادگان) که حد شرقی
بنی کعب است جاري است و در مسیر فوقانی خود جلگه رامهرمز را سیراب میکند. دومی یعنی هندیان انبار محدود تجارت داخلی
انجام «1» ( با بهبهان است و هر دو بندر کار حملونقل بوسیله قایقهاي بومی خاصه بغله (شاید از کلمه عربی بغل به معنی حمل بار
مییابد. منسوجات براي پوشاك و خرما جهت خوراك وارد و در مقابل گندم، ذرت، ابریشم، روغن و برنج صادر میکند.
فرمانداري ایران
در بندر دیلم قسمتی در رشته ساحلی ایرانیان و قسمت دیگر عربها اقامت دارند و بعد از تجدید سازمان اداري سواحل که با سقوط
ظل السلطان در سال 1888 صورت گرفته بود، این حدود زیر نظر خود امین السلطان صدراعظم قرار گرفت و او نیز حکومت بوشهر
را به محمد حسن خان سعد الملک برادر میزبان مهربانم در شوشتر داده است.
وي حکومت سواحل و جزایر را از دیلم به حدود شرقی، تا آن سوي بنادر بوشهر و دیلم و جزایر خارك و خارکو، و همچنین
نواحی ساحلی با جزایر و بنادر عمده شرقی، را در دست دارد که من در اینجا به شرح آن خواهم پرداخت و در شهرها و دهات
متعدد ساحلی درآمد گمرکی را در ازاي مبلغی به اجاره واگذار میکند، و مستأجر معمولا یکی از تجار عمده محلی و غالبا یکی از
بونیاههاي هندو است، و در نقاط مهمتر مأمورانی هم از طرف دولت گماشته میشوند.
صفحه 322 از 570
گاهی حدود و حوالی ساحلی را که زیر فرمان اوست « پرسپولیس » خود سعد الملک با جبروت تمام در یگانه کشتی بحریه ایران
سرکشی میکند، و در هر
______________________________
1)- بغله و بغل در عربی بمعنی استر یا قاطر است. )
ص: 483
محل بنا به رسم و روال توپ فرماندار بهعنوان سلام، هفده گلوله شلیک میکند که گاهی نیز توپهاي برنجی قدیمی از ساحل با
صداي خفیف جواب میدهند.
وي در این وضع و حال، بدون شک خود را تالی ممتاز دریانوردان بلندآوازهاي مانند آلبوکرك میپندارد.
بندر دیلم
دیلم روزگاري وسعت و اهمیت بسیار داشت، در قرن هجدهم بندر تجارتی هلندیها بود و آثار کارگاههاي آنها هنوز دیده میشود.
چون این محل در کرانه خلیجفارس داراي بهترین خطوط ارتباطی است، مبدأ جادههاي کاروانی عمده به بهبهان و رامهرمز بوده
است هرچند که خود دیلم دهکدهاي بیش نیست، و سکنهاي محدود دارد.
از داخله به اینجا غلات، پنبه، پشم، روغن و خشکبار جهت حمل به بنادر دیگر خلیج میآورند، و قند و چاي و پارچههاي نخی از
1889 عایدات گمرکی آنجا بمبلغ 7200 تومان اجاره داده شده بود. - بوشهر و خرما از بصره یا محمره وارد میکنند. در سال 90
دیلم مثل محمره از نقاطی است که احداث جادهاي از آنجا به داخله ایران مورد توجه واقع و از جانب عناصري که طالب توسعه
تجارت با اصفهان و تهران بودهاند گزارشی در این زمینه تهیه شده است.
جاده از دیلم تا بهبهان 48 میل و از اینجا تا اردال 265 میل و از آن نقطه تا اصفهان 102 میل و جمعا 415 میل است. از بهبهان راهی
کوتاهتر، ولی سختتر از طریق فلات و قمشه مسافت مزبور را تا 345 میل تقلیل میدهد.
کاروانها این جاده را در پانزده روز طی میکنند که نصف مدتی است که در حال حاضر از راه بوشهر و شیراز بطول میانجامد، و
مسافت از دریا تا اصفهان از 100 تا 150 میل کوتاهتر میشود، ولی فقدان امنیت در این نواحی و نبودن دهات یا کاروانسرا که
بتوان خوراك انسان یا علوفه چهارپایان را فراهم کرد و شدت سرما در زمستان که چهار ماه هرسال راه بسته میشود، جمعا در
متروك ماندن این جاده مؤثر واقع شده است، و باید اعتراف نمود که هیچ احتمالی هم براي باز شدن این راه در میان نیست.
ص: 484
بندر ریگ
ریگ بندر کوچکی در حدود جنوبیتر، بر خلیج محدودي (خور) واقع است که یکی از شعبههاي نهر شاپور یا رودخانه روح اللّه
در آنجا به دریا میریزد. در این نقطه به سال 1754 کمپانی هند شرقی که وضع تجارتش بواسطه هجوم افاغنه مختل شده بود، سعی
نمود ایستگاهی تأسیس کند و نمایندهاي هم باین منظور فرستاد، اما آن کار بواسطه تحریکات و ضدیت هلندیها بینتیجه ماند و
چند سال بعد بوشهر براي این کار انتخاب شد. در اواخر آن قرن ریگ یکی از پایگاههاي سرکرده دزدان بحري خلیج به نام میرمهنا
شده بود که قواي انگلیسی قلعه او را تصرف و خراب کردند. نوع تجارت این محل همان است که قبلا ذکر شد و گمرك آنجا به
مبلغ 5000 تومان اجاره داده میشود.
صفحه 323 از 570
بوشهر
اینک به شرحی درباره بوشهر میپردازم که عمدهترین لنگرگاه (آنرا بندر نمیتوان نامید) ایران در کرانه جنوبی است و من وضع و
خصایص آنرا در حین سیر و سفر سرتاسري خود در ایران بیان و اشاره کردم که چه نقایص کلی دارد و مانع از آن است که بندر
عمدهاي بشود. این شهر از دریا چشماندازي جالبتوجهتر از دیگر بنادر سواحل شمالی خلیجفارس دارد، و یک قسمت از خلیجی
را که در کنارش واقع شده اشغال کرده است، و با بناهاي دو طبقه و ساحل نسبتا برجسته خود از سطح آب بالاتر مینماید.
تا تقریبا چهل سال پیش حکومت این شهر به دست شیخی بود. ولی در اینجا نیز مثل نقاط دیگر ساحلی اختلاف و نقارهاي داخلی
طوایف متعدد فرصت مطلوبی براي دخالت و اعمال قدرت حکومت مرکزي فراهم ساخته است وگرنه با وضع خطرآمیزي که داشته
است، این اغتنام در اقدام، آسان بدست نمیآمده است. در یکی از موارد نزاع محلی نیروي دولتی دخالت کرد و طرف ضعیف
سرکوب و حاکم دولت مرکزي در آنجا مستقر گردید.
بعضیها تأسف دارند که چرا لشکر انگلیس در جنگ 1857 آنجا را از دست داد، وگرنه لنگرگاه آن آماده و درواقع بندر تازه
بوشهر ایجاد میشد، و در
ص: 485
لب دریا بجاي دیواره خاکی فعلی لبه سنگی میساختهاند و جادههاي شهر بداخل مورد توجه واقع و تعمیر میگردیده است. و
بیدرنگ از برکت کار و اقدامات مبتنی بر ابتکار و سرمایه وافی، جنوب ایران زودتر از سایر نقاط آن نجات و آبادانی حاصل
میکرد.
منظره ساحل
دیواره کوهستانی که من از پرتگاههاي پلکانی آن در حین سفر از شیراز به جنوب فرود آمدم، سراسر جانب مقابل دریا را در حدود
سی میلی این شهر فراگرفته، و از جهت شمال شرقی با قله تقریبا 6500 پا ارتفاع (کوهخور- موج که در نقشهها قله حلیله نام
بردهاند) موازي با ساحل و بیانقطاع از رودخانه هندیان تا گواتر، امتداد دارد.
از عرشه کشتی این ارتفاعات وابسته هیچوقت از نظر محو نمیشود، و در بعضی جاها به ساحل نزدیک میشود، ولی غالبا از
فاصلهاي دور بین پانزده و سی میلی بهنظر میرسد، و بین دامنههاي آن دریا زمینهاي پهناوري است که در مجاورت دریا اغلب در
زیر آب است و هروقت که خشک باشد زمین گلی چسبناکی است و در ماوراي دشتهائی است که بهندرت مزروع و گاهی داراي
دهات حقیر با آلونکهاي گلی است که درختان خرما بر آنها سایه انداختهاند.
این دشتهاي سوزان که بومیها گرمسیر میخوانند، تا دامنه تپهها امتداد دارد و در آنجا به رشتههاي کوهستانی کمارتفاعی که
منطقه سردسیر باشد برخورد میکنیم. در آن حدود هیچ علف و گیاه و یا اثري از زندگی نیست. اول صبح زمین صورتی رنگ
است، وسط ظهر خاکستري بهنظر میرسد و در آن موقع با دوربین میتوان شیارهاي زمین را پیدا کرد و در نزدیکی غروب آفتاب
به رنگ سفید مینماید و موقع مغرب به رنگ تیرهتر و خاکی است.
آخرین عقیده هر مسافر هنگام ترك کردن سرزمین ایران همان است که در بدو ورود داشته که آنجا سراسر کوهستان و از سبزه و
گیاه بکلی خالی است.
جزیره خارك
صفحه 324 از 570
در سی میلی شمال غربی بوشهر که جزو قلمرو سعد الملک
ص: 486
نیز بشمار میرود جزیره کوچک خارك واقع شده است، چهار میل و نیم پهنا و سه میل طول دارد. سکنه آن عده معدودي فقیرند و
کارشان صید ماهی و خدمت در قایقرانی در شط العرب است. این جزیره کوچک روزگاري در دوره جهانداري مقتدرانه هلندیها
که بواسطه تصادمی با عثمانیها در بصره به سال 1748 آنجا را ترك و مقر خود را به این جزیره منتقل نمودند، رونق و آبادانی
کوتاهی یافت و در ظرف چند سال جمعیت آن از چند صد نفر به 12000 تن رسید. سپس ناگهان آن دوره رونق و ترقی سرآمد و
این پیشآمد در اثر حملات دزدان دریائی تحت سرکردگی میرمهنا، شیخ بندر ریگ در سال 1765 اتفاق افتاد.
وي در زیر رداي بازرگانی » بود که به قول یکی از وقایعنگاران کهنهکار «1» بانی آن ترقی و شکوه در خارك، بارنکنیپ هاوزن
شکست کار و ابتکارات وي مقدمه فاجعهاي ملی شد. خارك حتی در دوره رونق و ترقی « شم سیاسی و نبوغ فردي را نهفته داشته
همواره نیازمند به جزیره کوچکتر همسایه خود خارکو بوده و از داخله ایران نیز خواربار به این جزیره میرسیده است، و یکی از
نویسندگان نقل کرده است که خارك با این حیله سقوط کرد که دزدان دریائی با کشتی پر از مرغ خانگی فراآمدند و با قدقد
مرغان افراد پادگان آنجا را اغفال نمودند.
در دوره کوتاهی که فرانسه در صحنه سیاست ایران اظهار وجود کرده بود دو بار جزیره خارك بدست آن دولت افتاد.
کریم خان زند بنابر عهدنامهاي که با فرانسه امضا نمود و آقاي پیرول مواد آنرا در بصره مذاکره و تهیه کرده بود، و بعد در پاریس
به امضاء رسید خارك را به فرانسویها داد، ولی انحلال کمپانی هند شرقی فرانسه باعث از بین- رفتن این عهدنامه گردید. بار دیگر
1807 فرانسه آنجا را تصرف کرد که در اثر تعطیل سفارت فرانسه در ایران به سال - در زمان اقتدار زودگذر ناپلئون در سالهاي 8
1809 ن ی ا ر ا ب ز ی ن ر ا ک ف ر ص ت ا جن آ ه ب ی ئ ا ج د ی س رن ، س پ س ه ب ن ا ج ر س م ک ل م ______________________________
Kniphausen-(1)
ص: 487
.«1» دستور دادند که از لحاظ تأمین مصالح انگلستان در خلیجفارس آنجا را اشغال کند اما این نقشه هم مجرا نشد
چندي بعد در همین قرن جزیره مزبور از نظر انگلیسها ارزش و اهمیت خاصی یافت و آن به مناسبت جنگ 1857 ایران و انگلستان
بود. پس از اینکه قشون محمد شاه در سال 1837 بکار فتح هرات پرداخت، و اخطارهاي وزیر مختار انگلیس در اینباره بینتیجه
ماند، لشکري شامل نفرات انگلیسی و هندي به خلیج اعزام شدند و در ژوئن 1838 خارك اشغال و مرکز نمایندگی انگلستان از
بوشهر به آنجا منتقل شد. ایرانیان بعد از محاصره بیحاصل هرات در سپتامبر 1838 از آنجا عقبنشینی کردند، ولی بواسطه وضع
بیثبات سیاسی ایران، این جزیره تا سال 1842 در اشغال بود.
چهار سال بعد باز تب تسخیر هرات دولت ایران را بیتاب نمود، و دوباره جزیره خارك تصرف شد. علیرغم مقررات عهدنامه
ژانویه 1853 بار دیگر در مارس 1856 قشون ایران به عزم فتح هرات حرکت کردند و در اکتبر همان سال بواسطه تحمیل محاصره و
خطر قطعی این شهر ناچار تسلیم گردید. از اینرو در ماه نوامبر جنگ بین ایران و انگلستان اعلام شد، و در ماه دسامبر نیروي نظامی
در جزیره خارك پیاده شدند و زدوخوردهاي برازجان و محمره آغاز گردید، که شرحش مذکور افتاد. سپس با خاموش شدن آتش
جنگ و بعد از انتشار عهدنامه پاریس 1857 ، بار دیگر خارك تخلیه شد که از آن پس در دست دولت ایران مانده است.
روسها گاهی شایعه ناگوار الحاق آنرا با انگلستان انتشار میدهند و غوغا برپا میکنند که ما میخواهیم خارك را تصرف کنیم،
ولی این مایه کدورتی گذران است و فقط وقتی شاید اثر نماید که داستان آشوراده که شباهت تام با این
صفحه 325 از 570
______________________________
1)- ملکم بنابر روایت رقیب او سر. اچ. جونز علاقه سرشاري به تصرف جزیرهاي در خلیجفارس داشت و به لرد و لزلی پیشنهاد )
کرده بود که جزیره قشم را خریداري و دوبار هم سعی نموده بود که خارك تصرف شود.
ص: 488
مورد دارد بکلی از یادها رفته باشد وگرنه چون حرف مضحکی است اعتبارش زود از بین میرود. درحالحاضر خارك غیر از آب
کافی چیز دیگري ندارد، مگر قناتهاي زیرزمینی که هلندیها در موقع ورود به آنجا پیدا کردند و از آثار قدیمی است.
دشتستان و کنگان
در جنوب شرقی بوشهر، یک رشته ساحلی خلیج بطول 200 میل هست که تابع والی شیراز میباشد. قسمت اول آن مشتمل بر
لنگرگاه کوچک بندر دیر، و دشتی، و منطقه دشتستان در سال 1888 از طرف امین السلطان تحت حکومت نوذر میرزا درآمده بود،
ولی سپس به والی شیراز واگذار شد، و سرتیپی از جانب او نایب الحکومه آنجاست. قسمت دیگر که از دیر شروع میشود شامل
است «1» لنگرگاه حقیر و یا درواقع دهات ساحلی کنگان، طاهري، شیوو، چیرو، چارك و جزایر شیخ شعیب هندرابی و کن یا کیش
که از جانب والی شیراز بوسیله پیشکار او قوام الملک اداره میشود.
از نقاط مزبور کنگان روزگاري بندر تجارتی معروف و مقر پرتغالیها بود و هنوز آثار کارگاههاي آنها را در آنجا میتوان دید. در
نیمه اول این قرن شیخ آنجا اقتداري فراهم ساخت و حدود نفوذ خود را توسعه داد، ولی چون آخرین متصدي این مقام با دولت
ایران اختلاف پیدا کرده بود، دستگیر و نابود شد و منطقه او کاملا زیر فرمان حکومت مرکزي قرار گرفت. از آثار و یادگار آبادانی
دیرین کنگان لنگرگاه خوب آن و جادههائی است که به داخل مملکت دارد. طاهري نیز از این لحاظ داراي نامونشانی است که
شامل ویرانههاي مرکز معروف تجارتی یعنی سیراف است که در دوره رونق بازرگانی خلیجفارس رقیب جزیره کن یا کیش (قیس)
و سابقا مدتی در دست اعراب بود و پس از رکود امور تجارتی سیراف مرکز کشتی و بازرگانی خلیج شد.
خرابههاي شهر بزرگ حریره در ناحیه شمالی آن دیده میشود و در این محل
______________________________
1173 میلادي) است که آنجا را مرکز عمده تجارتی معرفی - 1)- این همان کیس مارکوپولو و کیس یا کیش بنیامین تودلا ( 1160 )
کردهاند که تجار هندي کالاهاي کشور خویش و بازرگانهاي بین النهرین و یمن و ایران همهقسم پارچههاي ابریشمی و مخملی و
کتانی و نخی و کنف و گندم و ذرت و ارزن و چاودار و انواع خوراکی و حبوبات براي دادوستد و از هندوستان هم آذوقه
میآوردهاند.
ص: 489
انگلیسها در اوایل این قرن پایگاهی براي مبارزه با کار دزدي دریائی تأسیس، ولی بعد آنجا را ترك کردند. دولت ایران با
موفقیت تمام نفوذ عربها را در این حدود از بین برده است.
جنبه تاریخی این منطقه
اینک به بنادر نسبتا مهم خلیج در مدخل شرقی آن نزدیک میشویم که جزو فرمانداري سعد الملک و شامل شهرهاي ساحلی و
سیف) جاسک و از جزایر Sif) جزایري است که سالانه عواید سرشاري فراهم میسازد. بنادر مزبور. لنگه، خمیر، بندرعباس میناب
معروف، قشم و هرمز و جزیرههاي کماهمیتتر، لارك، هنگام و سري (سیري) است. در این حدود ما به منطقهاي میرسیم که
صفحه 326 از 570
وقایع عمده تاریخی دیده و از نشیب و فرازهاي بزرگ گذشته است.
این ناحیه که بر دروازه خلیج واقع، و به مدخل شرقی آن مسلط است، و از آنجا جادههاي دراز به داخله آسیا تا جیحون زردفام و
هندوکش پربرف باز میشود و اروپائیان سالیان متمادي براي دستیابی بر کرانههاي آن زدوخورد کردهاند و گاهی بیرق پرتغال،
هلند، انگلستان، و ایران در آنجا در اهتزاز بوده، کشتیهاي انباشته از مال و ثروت را که تاریخنویسان دوست دارند درباره آن شرح
و بسط فراوان بدهند، دیده و اکنون در پایان دوران خود از هرگونه آثار شکوه و جلال عاري شده است و با قلعههاي ویران و برج
و باروهاي منهدم خود، یادگارهاي حزنانگیزي از روزگار قرین اعتبار قدیمی دارد و با وجود این هنوز هم درهم و دینار در کیسه
بیگانگان فرومیریزند، یعنی همان مایه و نعمتی که اهالی بومی نه درصدد بهرهبرداري از آن بودهاند و نه واجد استعدادي در این
راه.
در لنگه و بندرعباس بازرگانهاي عمده بونیاههاي هندياند و از شکارپور و ایالت سند آمدهاند که عواید گمركخانه را اجاره
میکنند و کشتیهاي حامل جنس فقط به شرکتهاي هند و انگلیس متعلق است. در این ناحیه جالبتوجه من بیشتر از دیگر نقاطی
که جهانگردان ده قرن اخیر وصف کردهاند، درنگ خواهم نمود، هرچند که رونق و آبادانی این نقاط بیشتر مربوط به زمان گذشته
است.
ص: 490
لنگه
در حین عبور از جانب غربی، لنگه اولین بندر این منطقه است که از بوشهر بوسیله دریا 309 میل فاصله دارد و زیباترین و
جالبترین بنادر خلیج فارس است. اگر بتوان عنوان زیبائی را به هیچیک از شهرهاي ساحلی این حدود اطلاق نمود. ردیفی از
خانههاي زردفام در کرانه تورفتگی آب میدرخشد و در عقب آن درختان خرما و بعد پهناي صحرا و سرانجام رشتههاي کوهستانی
است که بهصورت جالبی با پیچوتابها درهم بافته شده سر بر آسمان دارد و در لاها و تورفتگیهاي آن پیوسته گل بنفشه
جلبتوجه میکند و باز دورتر، دیواره خشک و درازي در مقابل آسمان گاهی صورتی کمرنگ و زمانی خاکستري و سیمفام
مینماید که همان سلسلههاي دلپذیري است که از سوي دریا دیده میشود.
پرتگاه کوهستانی ماوراي آن در بلندترین نقطه تا 2900 و 3900 پا ارتفاع دارد و یکی از آنها در نقشه دریانوردي یکی از
نام یافته است. لنگرگاه سه گز دریائی عمق دارد و در فاصله یک میل از خشکی واقع است. «1» کشتیبانهاي قدیم بریدگی گروب
در میان بنادر خلیجفارس فقط لنگه لنگرگاه کوچک مرطوب دارد که با دیوارهاي از دریا جدا شده است، و از آب جزرومد
مرطوب میشود.
چند دوجین قایق از بغله تا کرجی حقیر موقع مسافرتم در آن حوالی متوقف بود و از ساحل شنی براي کار کشتیسازي استفاده
میکنند. سه تا چهار بغله (کشتی بارکش) هرسال در آنجا ساخته میشود، و من یکی از آنها را که مشغول ساختن بودند بازدید
کردم، و قرار بود 250 تن بار حمل کند و بارزش 2000 تا 3000 لیره ساخته میشد. کارگران الوارها را براي جلوگیري از
پوسیدگی در آب با روغن ماهی (کوسه) میاندودند. این شهر در حدود چهل کشتی قابل دریا- نوردي دارد که در تجارت بین
سواحل ایران و عربستان کار میکند. در موقع صید ماهی مقدار زیادي کشتی براي آزمودن بخت و اقبال خویش راه دریا پیش
میگیرند.
کرجی بومی
صفحه 327 از 570
قایقهاي کوچک که در حدود ساحلی بکار میرود هیکل توخالی سادهاي است و چون در این نواحی چوب و الوار نیست از
کرانههاي افریقا
______________________________
Grubb ,s notch-(1)
ص: 491
وارد میکنند. در اینجا در قایقهاي بزرگ طرز پاروزدنی دیدهام که در دیگر نقاط ندیده بودم. در این قایقها نشیمنگاهی نیست،
بلکه چهار پنج نفر در مقابل یکدیگر در لبههاي جلو و عقب مینشینند و پاروهاي بزرگی را بر شانههاي راست و چپ خود حرکت
میدهند و سکانی هم در کار نیست فقط پاروها پیوسته در حرکت است و قایق را پیش میراند و بهنظر من هر ناحیه بنابر تجربه
راهورسم خود را که با شرایط محلی مناسبتر بوده، در این کار پیدا کرده است. اگرچه باید اعتراف کنم که با وجود این گمان
خویش از تارانتاسهاي روسی و کاتامارانهاي سیلانی بیشتر دچار حیرت شده بودم. باري از اظهار این مطلب خودداري نتوانم نمود
که اگر افراد سادهلوح لنگه کمترین اطلاعی از ماهیت نیروي حرکت میداشتند درمییافتند که شیوه کار آنها هدر دادن قوه انسانی
است که آسان قابل عفو نیست.
تجارت
لنگه عمدهترین بندر ولایت لارستان ایران است که از دیرباز با بحرین و سواحل عربستان دادوستد تجارتی داشته است، اما کار
تجارت خارجی آن اخیرا آغاز شده (دهکده لنگه در هفت میلی آنجا در ساحل، مقر اداري و تجارتی هلندیها بود) ولی سریعا ترقی
نموده است. هرساله تقریبا 100000 لیره پارچه نخی به آنجا وارد میشود و بطور متوسط در حدود نصف کلیه واردات سالانه (از
لحاظ ارزش) مروارید است که با ارزش بین 300 تا 400 هزار لیره هرسال به آنجا وارد میشود.
البته اینهمه واردات را از لنگه به دیگر نقاط داخلی صادر میکنند و این حقیقت از آنجا استنباط میشود که مقدار واردات آنجا با
رقم صادراتش کموبیش برابر است. تنباکوي ایران از اقلام عمده صادرات است که بیشتر به بازارهاي عثمانی میبرند. از جهت
دیگر توتون تند و قويتر، از عثمانی براي مصرف محلی وارد میشود. ترتیبی را که نماینده کنسولی بریتانیا در آنجا بکار برده است
که اقلام واحدي را هم در ستون واردات و هم صادرات قید نموده است، میزان درستی براي تعیین مقدار واقعی تجارت این محل
بدست نمیدهد.
ص: 492
1889 به 12000 تومان و عواید توابع این محل - گمرك آنجا که در سال 1874 به مبلغ 6500 تومان برآورد شده بود در سال 90
در همان سال به 8000 تومان اجاره داده شده بود.
شهر و جمعیت آن
لنگه مثل اغلب شهرهاي ایران بیشتر از آنچه ظاهرا مینماید جمعیت دارد. رقمی را که به این جانب اظهار کردهاند 15000 نفر است
که خیال میکنم بیش از 10000 تن نباشد. شهر به دو ناحیه تقسیم شده است:
یکی بخش ساحلی که بازار سقف کوچکی دارد و فقط یک راسته است و دیگر مساکنی که در طرف دیگر نخلستان در ناحیه
داخلی واقع است.
از خصایص آنجا که اهالی به آن مباهات بسیار دارند وجود چندین برکه یا مخزن آب در خارج شهر براي ذخیره کردن آب باران
صفحه 328 از 570
است. در این ناحیه هرسال فقط دو سه هفته باران میبارد و چشمه یا چاه ندارد و بنابراین آب تمام بقیه سال در همان مدت کوتاه
تأمین میشود. آب باران را از کوهستان که در چهار پنج میلی در خشکی واقع شده است بوسیله مجاریی که حفر کردهاند به این
برکههاي گرد که بین بیست تا سی پا عمق دارد میآورند. روي این انبارها گنبد مدوري است تا از تبخیر یا فساد آب جلوگیري
شود. در شهر سی و شش تا از این انبارها هست و دهتاي دیگر در دهکده کنگ که سابقا نامش را ذکر کردم. میگویند آب این
منابع براي چهارده ماه کاملا کافی است.
جمعیت لنگه شامل ایرانی و عرب و نیمی هم افریقائی است و تعدادي نیز از افراد دورگه مختلط، که در تمام کرانههاي واقع در
مشرق پرت سعید دیده میشوند. اعراب آنجا به قبیله قواسم که عامه جواسم مینامند تعلق دارند و ایشان از تیره عمدهاي بشمار
میروند که جماعت دیگري از آنها در آن طرف خلیج در رأس الخیمه سکونت دارند.
حکومت لنگه و جزایر اطراف تا چند نسل با شیخ قبیله مزبور بود، وي در شهر اقامت مینموده و از جانب دولت نایب الحکومه بود.
سیاست مرکزیت که
ص: 493
چندینبار به آن اشاره کردهام، مانند موارد کردهاي خراسان و بلوچهاي مکران و عربهاي کعب محمره شامل حال شیخ خضیب
آخرین فرماندار تازي لنگه هم شده است، و سرنوشت او شیخ مزعل خان را عبرتی تواند بود.
در سال 1887 قواي دولتی به آنجا وارد شدند، شهر را آسان تصرف و شیخ را دستگیر و به تهران تبعید کردند که تا سال 1889
هنوز زندانی بود سپس سربازخانهاي در آنجا ساختند و پادگان دویست نفري استقرار یافت، ضمنا عدهاي نیز در جزیره سیري مستقر
گردیدند. این جریانات در آن موقع احساسات ناگواري در اهالی پدید آورد، ولی آنها فقیر و فاقد هرگونه وسیله مقاومت و بعلاوه
بسیار ترسو بودند، و از دیدن هرگونه سرباز یا توپ و تفنگ واهمه داشتند.
از اینرو زود به وضع تازه خو گرفتند و عده سربازان آنجا هم به بیست نفر کاهش یافت.
که او را آورده بود، در ساحل آنجا دیده میشد. در حین ملاقات « پرسپولیس » در موقع مسافرتم سعد الملک در لنگه بود، و کشتی
و صحبت او را مردي خوشمحضر و باآداب دیدم، و خیلی ابراز احساسات دوستانه میکرد و نامهاي را که به نایب خود در
بندرعباس نوشته بود به این جانب داد و میگفتند که مردم از او رضایت دارند. آدمی آرام و شاید بیشتر از اکثر منصبداران
ایرانی، با ملایمت و مدارا بود.
انگلستان در لنگه نمایندهاي محلی دارد که پیرمرد عرب خوش وضع و حالی بود و با قایقی که بیرق انگلیس داشت به استقبالم آمد.
او و فرزندانش که با کشتیهاي انگلیسی و افسران آنها رفتوآمد دارند کمی به زبان ما آشنا شدهاند.
جزیره قشم
یا جزیره طویله را که از قرار معلوم سابقا جزو خشکی بوده «1» هنگام بیرون آمدن از لنگه، کشتی ساحل جنوبی جزیره بزرگ قشم
سیر میکند، ولی اکنون بین خشکی و این جزیره باب عمیقی داراي شصت میل طول و سه تا سیزده میل، عرض فاصله است. این
جزیره پنجاه و چهار میل درازا، و نه تا سی
______________________________
نوشته است. Kichmichs و شاردن Quesmo 1)- تهونوت )
ص: 494
و دو میل پهنا دارد. در مرکز آن دهکده بروکت یا اروکت که همان اوراکتاي نئارخوس و آریان باشد واقع شده است.
صفحه 329 از 570
این مورخ یونانی مینویسد در موقع سیروسفر دریاسالار یونانی جزیره مزبور ذرت و شراب و همه قسم میوه فراهم داشته است. در
موقع رونق و عظمت هرمز جزیره قشم میوه و سبزي و آب آنجا را تأمین مینموده و هنوز با کمک همین آب قسمت عمده خاك
آنجا براي کشت غلات و خربزه و انگور بکار میرود، و در قسمتهاي داخلی نخلستانهاي وسیع دارد.
فریزر مینویسد: این جزیره در قرن شانزدهم 360 ده و آبادي داشته، و برآورد قرین اعتدال دیگري تعداد آبادیها را به هفتاد تا
محدود کرده است.
جمعیت آنجا قبل از آنکه دزدان دریائی در خلیجفارس تسلط یافته باشند به 10000 تن میرسیده که بعدا خیلی کاهش یافته و در
سالهاي اخیر از زلزله صدمه بسیار دیده است.
گمرك این جزیره را به 3300 تومان در سال اجاره میدهند و قسمت بیشتر عواید از معادن نمک است. در سال گذشته جمعیت
آنجا را 12000 نفر تخمین کردهاند (قشم 3000 تا 4000 نفر لافت 800 تا 1000 درستان 800 سوزا 400 کاوري 400 غوري باهیدو
350 نفر) یک قسم ماده نفتی از جنس پست در چشمههاي ساحل جنوبی قشم نزدیک دهکده سلخ مقابل جزیره هنگام بدست
میآید که عربها براي روشنائی و معالجه دردهاي روماتیسم بکار میبرند. در این جزیره حیوانات شکاري فراوان است: بز وحشی،
کبک و کبوترهاي صحرائی و انواع بز کوهی قشنگ یا غزال که افسران انگلیسی مقیم باهیدو با سگ تازي شکار میکردند.
قرارگاه نظامی انگلیس
از لحاظ خوانندگان انگلیسی اهمیت استثنائی جزیره قشم در این است که مدتی در قرن حاضر پایگاه نظامی یا دریائی انگلستان
بوده، شهر عمده جزیره که قشم نام دارد و روزگاري در تصرف پرتغالیها بود،
ص: 495
دستهاي از سربازان «1» در انتهاي شمال شرقی آنجا واقع است. در دو میلی این محل درست روبروي برج و بناي قدیمی پرتغالیها
انگلیسی و هندي که بالغ بر چند صد نفر بودند، از سال 1820 مستقر شدند، تا از کار دزدان بحري قبیله جواسم (قواسم) جلوگیري
نمایند.
این گروهان نظامی که اصلا 1200 نفر بودند، ابتدا در پناهگاه تسخیر شده دزدان مزبور که در رأس الخیمه در ساحل دیگر خلیج
بود، استقرار یافتند، اما بواسطه بدي هوا ناگزیر آنجا را ترك کردند. از لحاظ مأموریتی که این عده داشتند پایگاه جدید و نفرات
صدمه بسیار دیدند، و همه لوازم و آذوقه آنها از بمبئی میرسید، از اینرو پایگاه «2» آن قادر بکاري نبودند و افراد از شدت گرما
قشم نیز تخلیه شد. سپس به درستان که در کرانه جنوبی جزیره و مقابل هنگام است انتقال یافتند، اما باز به علت عدم مناسبت محل
از آنجا هم بیرون رفتند. سرانجام محلی به نام باسعیدو که انگلیسیها بسادو مینامند، و در انتهاي شمال غربی جزیره است، و در
آنجا ویرانههاي پایگاه پرتغالیها که در آن موقع بسیار آباد شده بود واقع شده، یک واحد دریائی هندي براي ممانعت از عملیات
دزدان بحري آن حدود مستقر گردید. در اینجا به سال 1879 واحدي از لشکر بمبئی مأمور بودند و سربازخانه آنها در زمینهائی که
هنوز متعلق به انگلستان است، ساخته شده بود. در اثر شیوع مالاریا و رفع احتیاجات حضور این نفرات، پایگاه مزبور نیز تعطیل شده
و فقط انبار زغال و نمایندهاي از طرف حکومت هند در آنجا باقی مانده است. در حدود هشتاد تن از بردههاي فراري سایر نقاط
جزیره در سال 1892 در اراضی متصرفی انگلستان سکونت داشتند.
______________________________
1)- دسته مرزي بحري انگلیس با همکاري افراد پیاده لشگر شاه عباس از 13 تا 19 ژانویه 1622 قلعه پرتغالیها را در قشم محاصره )
کردند، و در روز آخر پادگان پرتغالیها تسلیم شدند و سپس حمله مشترك به جزیره هرمز شروع گردید.
صفحه 330 از 570
2)- شدت گرما عقبنشینی نظامی مشابهی با دو قرن قبل از آن ایجاب کرده بود، و تاورنیه شرح آنرا بیان کرده است. بعد از آنکه )
سفیر دوكهلشتاین به دربار شاه صفی از ایران بیرون آمد، هلندیها گله کردند که آنها هرچه ابریشم در بازار بود خریدند، و قیمت
آنرا از 42 به 50 تومان هر عدل بالا بردند، و ایشان از پرداختن بیش از 44 تومان امتناع نمودند، وقتی که شاه از تصویب این کار
آنها امتناع کرد ایشان قشم را محاصره کردند، اما شدت گرما آنها را فرار داد.
ص: 496
داستان عنصري ماجراجو
وقتی داستانی خواندهام که از قرار معلوم بیحقیقت نیست، و آن راجع به یک انگلیسی از دینبرگشتهاي است که در اوایل قرن
حاضر ماجراي گستاخی و جنایت را در لباس شیخ مسلمان قشم به نهایت رسانید.
این مرد خارق العاده که نام اصلی او تامس هرتون بود زندگانی خود را با کار شاگرد نجاري در نیوکاسل آغاز کرد و طی عمر
خود ابتدا در قشون سوئد سرباز و بعد سردسته دزدان تاتار در کریمه و بازرس روسی در کرانه دریاي خزر، و یک حاجی مسلمان و
تاجر برجسته بصره، و نماینده کمپانی هند شرقی در این بندر، و فرمانده نیروي بحري شیخ قشم شد و طی سالهاي مزبور، از
هیچگونه جنایت (دادگاه روسی او را به مرگ محکوم کرده بود) و جرم و گناه که در دفترها نوشتهاند قصور ننمود، و در پایان
تبهکاريهاي خود، برضد ارباب عربش در قشم قیام، و او را سرنگون و معدوم کرد، و عیال بیوهاش را بزنی گرفت و خود را شیخ
جزیره نامید و یک ربع قرن با سختگیري و کامیابی فرمانروائی نمود و بواسطه رفتار قرین عدل و داد محبوبیت یافت.
وي هیچگاه به زبان اصلی خویش حرف نمیزد، بلکه مثل مسلمان متعصبی رفتار مینمود، ولی هنگامی که یک کشتی انگلیسی در
سواحل جزیره او به خاك افتاد، از هموطنان خود با بزرگواري تمام پذیرائی کرد و چون شنیده بود که تعداد افسر و ملوان کشتی
صد و بیست نفر است با سخاوت بسیار برابر همین عده زنان اسیر را به رسم پیشکش روانه کشتی ساخت.
جزیره هنگام
در سمت جنوبی قشم، جزیره کوچکی است که تقریبا دوازده میل محیط آن است و هنگام (گاهی نیز انگام) نام دارد. حالا پاك
خشکوخالی است و فقط در حدود 450 تن در آنجا اقامت دارند، ولی گویا سابقا جمعیت بسیار داشته، زیراکه بقایاي خانههاي
سنگی و آبانبار که با سیمان سختی ساخته بودند، در کرانه دریا بطور پراکنده دیده میشود، و آثاري هم از کشتوکار در آنجا
هست.
در انتهاي شمالی آن ویرانه عمدهاي است که نشان میدهد جزیره داراي دو مسجد
ص: 497
بوده است. خلیج محدود بین قشم و هنگام را که مدخل آسان و لنگرگاه عالی براي ناوهاي بزرگ داشته، سرجان ملکم به لرد
ولزلی در سال 1800 جهت پایگاه بحري پیشنهاد کرد، ولی براي اشغال نمودن آنجا اقدامی معمول نشد.
وضع نیک ممتازي دارد. در این جزیره اجسامی بهصورت سنگ دیده میشود که بومیها « هنگام » از لحاظ زمینشناسی و معادن نیز
میگویند تنه درخت خرماست، و آن بشکل ستونهائی از گل متحجر است که در کرانههاي خاك آهکی و چندین غار عظیم نمکی
که شرح مبسوطی درباره این جزیره نوشته یکی از آنها را تعریف کرده است. وقتی که اداره تلگراف هند و «1» است که آقاي فلویه
اروپا از رأس المسندم به جاسک انتقال یافت، موقتا پایگاه بحري در هنگام تأسیس گردید که جاسک را با بوشهر ارتباط میداد.
این پایگاه در سال 1889 تعطیل شد.
صفحه 331 از 570
هرمز و بندرعباس
پس از سیر سواحل هنگام و عبور از کرانه جزیره کوچک لارك که در سمت شمالی است و خرابههاي برج و باروي هلندیها در
آنجاست، کشتی، ساحل جزیره معروف هرمز را که در جهت شرقی واقع گردیده است سیر، و در فاصله 120 میلی لنگه در لنگرگاه
طبیعی بندرعباس توقف میکند.
این دو نام آنقدر قرین خاطرات تاریخی است که جا دارد در این مورد مکثی نمایم و قبل از بیان وضع فعلی به ذکر مقدمهاي
بپردازم.
تاریخ هرمز
241 میلادي) شهر اصلی را در خشکی بنا کرده بود. در همانجا اولین شهر همین نام - میگویند اردشیر بابکان شهریار ساسانی ( 311
بوده است و ویرانههاي آنرا در کنار مرداب میناب (در مشرق بندرعباس) که در شش میلی جنوب غربی قلعه میناب است کشف
کردهاند.
در اواخر قرن سیزدهم مارکوپولو دوبار: در 1272 و 1293 میلادي به شهر هرمز یا کرموزا آمد که در آن موقع مرکز عمده تجارتی
با همه اکناف مشرق زمین بود، و از هندوستان ادویه و سنگهاي قیمتی و مروارید و عاج
______________________________
Floyer-(1)
ص: 498
و ابریشم و پارچههاي زربفت وارد میکردند و چندین نسل هم شیوخ عرب در آنجا حکومت داشتند، و پانزدهمین نفر ایشان ملقب
به قطب الدین از جلو لشکریان مغول فرار کرده، دریافت که پایتخت او آسان بدست مهاجمان میافتد. در سال 1300 میلادي به این
تصمیم مهم پرداخت که قاره را رها و هرمز تازهاي در این جزیره تأسیس کند و این شهر را ساخت و از آنپس به همین نام باقی
مانده است.
تا 200 سال شهر جدید در دست شیوخ محلی باقی ماند، و کار رونق و حکمرانی این جزیره تا حدود بحرین و بصره رسید. ابن
بطوطه مراکشی به سال 1331 به آنجا آمد، و مینویسد که شهر جدید هرمز وسیع و زیبا و اقامتگاه امیر هم در آنجا بود. چنديبعد
حاکم آنجا با اطاعت از حکومت تیمور، خود را از مخاطره نجات داد.
در سال 1442 عبد الرزاق سابق الذکر که با نهایت اکراه سفر دریائی سفارت شاهرخ را به دربار هند از هرمز شروع کرده بود، نوشته
آنجا در سراسر جهان نظیر ندارد، و از هفت اقلیم بازرگان و از همه اکناف مسافر به آنجا میآمده است و مردم آنجا » : است که
.« صفات تملقگوئی اهل عراق و فریبکاري هنديها را توأما دارا بودند
راجع به رونق تجارتی هرمز شرح مشابهی نوشت. لود ویکادو وارتما در 1504 ، نه «1» سی سال بعد تاجر روسی اتاناسیوس نیکیتین
سال قبل از ورود پرتغالیها به این حدود، آنجا را شهري شریف و بس زیبا تعریف نمود، و یکی از مداحان در وصف آنجا شعري
از لاتین شاهد آورد که عین آنرا در زبان انگلیسی هم داریم.
تفوق پرتغالیها
در همین دوره یعنی ابتداي قرن شانزدهم که پرتغالیها تازه راه دماغه امید را کشف کرده بودند، و واسکود و گاما دریاهاي مشرق
صفحه 332 از 570
را جولانگاه خود ساخته بود، با پیشقدمی دریاسالار آلبوکرك نامی، اساس قلمرو درخشان، ولی گذرانی را در این حدود پیریزي
کردند.
______________________________
Nikitin-(1)
ص: 499
به سال 1507 آلبوکرك با تجهیزاتی محدود بعد از تسخیر و انقیاد مسقط، به جزیره هرمز تاخت و تفوق نسبی بدست آورد و امیر
آنجا را به اطاعت از دولت پرتغال و تقدیم باج سالانه ناچار ساخت، و چون مبلغ معهود سر وقت پرداخت نشده بود، در سال 1514
میلادي وي که در آن موقع حکمران کل پرتغال در مشرق زمین بود با نیروي بیشتري به تسخیر آنجا اقدام کرد، و امیر سیف الدین
را کاملا مطیع ساخت و او را ناگزیر نمود که با استقرار پادگان پرتغالیها در آنجا رضایت دهد و او را هم دستنشانده دولت
پرتغال با حق دریافت مقرري سالانه در مقام خود ابقا کرد.
دولت پرتغال با جانشینهاي او نیز قراردادهاي تازه بست که بموجب آن میزان و ترتیب پرداخت باج و خراج به فاتحان معلوم، و
مبلغ آن از 15000 به 100000 سرافیم تثبیت شد تا اینکه در اواخر همان قرن پرتغالیها تمام گمرك- خانههاي آنجا را متصرف و
عملا مالک جزیره هرمز شدند.
وضع نامساعد طبیعی آن
هیچچیز ممتازي غیر از وقوع آن در دهانه خلیجفارس و یا داشتن دو لنگرگاه مناسب موجب نشده است که آنجا شهر بزرگی بشود.
این جزیره که دوازده میل محیط آن است هیچ محصول طبیعی دیگر مگر نمک و آهن و خاك سرخ و سولفور (گوگرد) ندارد.
تپههاي آن با ماده رسوبی ضخیم نمکی مستور شده است که ورقه زیرین آن در مقابل آفتاب سفید مینماید.
در این جزیره چاه یا چشمه آب نیست، و آب باران فصل بسیار کوتاه زمستان را در انبارهائی ذخیره میکردهاند که آثار آن هنوز
در کوهستان دیده میشود.
تاجر انگلیسی نقل کرده است، خشکترین جزیره دنیاست، زیراکه محصول دیگري غیر از نمک «1» بطوري که آقاي رالف فیچ
ندارد و همه لوازم و حتی مایحتاج روزانه از خارجه وارد میشود، و هرکس که محل شهر جدید را دیده باشد باآنکه
______________________________
آثار رفیع جزیره هرمز مقداري برج و باروي دوره پرتغالیهاست با چراغ دریائی و چند آبانبار که سالم - Ralph Fitch-(1)
مانده است و چندین خانه ویران. شهر جدید داراي 340 نفر سکنه است.
ص: 500
خرابههائی نیز در جلو نظر اوست باز تعجب خواهد نمود که چنین محلی وقتی 40000 نفر سکنه داشته است.
شهري با شکوه فراوان
باري راجع به این شهر جهانگردان آزاد از هر قوم و نژاد آنقدر یکندا تعریف کردهاند که خواه ناخواه باید اذعان نمود که در
سابق شکوه و شهرتی عالمگیر داشته است. با تشریک مساعی پرتغالیها و اعراب، این جزیره سنگی به بازار پرازدحامی مبدل شده
بود و در آنجا از دو قطب جهان جنس و کالا وارد و مبادله میکردند. در بازارهاي آن با افرادي از هر رنگ و نژاد از عربهاي
در کتاب تاریخ خود «1» تیرهگون عمان، تا بومیان کراماندل یا مالاکا و سیاهان زنگبار امکان برخورد و ملاقات بود. آبه رینال
صفحه 333 از 570
راجع به هند شرقی شرح درخشان ذیل را در باب هرمز هنگامی که در اوج ترقی و شهرت خود بود نوشته است:
در موقع ورود بازرگانهاي بیگانه به هرمز، این شهر بیش از همه بلاد دیگر مشرق زمین وضع باشکوه و دلپذیر دارد. مردم تمام »
اقطار جهان با حسن سلوك فراوان که در نقاط دیگر نمیتوان یافت، باهم آمیزش و دادوستد دارند.
این سبک و آداب خاص تجار شهرهاي ساحلی است که به دیگران نیز سرایت و تأثیر نموده است. طرز کلام و حسن انتظام شهري
آنها و اقسام متعدد تفنن و سرگرمی که در این شهر فراهم است، در پیشرفت کار تجارت نیز مؤثر افتاده و تجار را تشویق نموده
است که آنجا را کانون کار خویش قرار دهند. کف کوچهها با حصیر و در بعضی جاها با قالی فرش است و پارچههاي کتانی که از
فراز بام فرومیاندازند، مانع ناراحتی گرما و تابش آفتاب است. قفسههاي هندي با ظرفهاي زرین و چینی که با گل و مواد خوشبو
تزئین یافته، در خانههاي ایشان دیده میشود.
شترهاي حامل آب در میدانها آماده ایستادهاند، شراب ایرانی و عطرها و همه قسم تنقلات بحد وفور بر سفره و همچنین بهترین
موسیقی مشرق زمین را فراهم دارند. خلاصه فراوانی نعمت و تجارت کلان و تجمل عالی و آداب مردان و خوشحرفی زنان، شهر
.« ایشان را کانون عشرت و خوشی ساخته است
______________________________
Abbe Raynal-(1)
ص: 501
بازرگانان انگلیسی
در سال 1583 چهار تاجر دلیر انگلیسی به نام جان نیوبري، رالف فیچ، ویلیام لیدز و جیمز استوري (که نفر اول به سال 1581 از راه
خشکی سفري از حلب و بصره تا هرمز رفته و شش هفته در آنجا مانده بود) که داستانهاي دلانگیزي در دیار غرب از میزان ثروت
و استفاده سرشار مشرق زمین شنیده و تحریک شده بودند، بنابر ابتکار شخصی راه هندوستان پیش گرفتند.
در هرمز حاکم پرتغال دون ماتیاس دوالبوکرك که بههیچوجه طالب رقابت تجارتی انگلیسها نبود، ایشان را به زندان انداخت، و
سپس نزد حکمران کل درگوا (هند) فرستاد که بعد از طی مدت بیشتري در زندان، سرانجام در سال 1585 فرار کردند. استاد رالف
فیچ درباره هرمز مینویسد:
پرتغالیها در آنجا کاخی دارند که نزدیک دریاست و نایبی از جانب پادشاه پرتغال در آنجاست که عده وافی سربازانی زیر فرمان »
در این شهر از همهجا تجار دیده میشوند و بسیاري از اعراب و .«1» دارد و چند تن از آنها در کاخ و بقیه در شهر خدمت میکنند
افراد غیر مسیحی در آنجا هستند و از هرنوع تجارت بحد وفور در جریان است: دادوستد ادویه، دارو، ابریشم و پارچههاي ابریشمی
و فرشهاي مرغوب ایرانی و مروارید که از جزیره بحرین میآورند، و از تمام مرواریدهاي دیگر بهتر است و اقسام اسبهاي ایرانی که
.« به همه نقاط هندوستان صادر میشود
در 1627 پنج سال بعد از اخراج پرتغالیها سرتامس هربرت که در هرمز پیاده شده بود به سبک غیرقابل تقلید خود، وضع شهر را
در دوره حکومت آنها چنین وصف نمود:
______________________________
شهر هرمز » : 1)- هنگامی که این شهر را ایرانیان و انگلیسیها متفقا در سال 1622 گرفتند. تی. ویلسون راجع به آنجا نوشته است )
نیک بزرگ است، همه خانهها از سنگ ساخته شده است و از عرشه کشتی منظره جالبی دارد با برج و منارها و کلیساهاي بزرگ و
زیبا و همچنین بناهاي عظیم و مجلل. کاخ هرمز زیباترین و بزرگترین ارگی بود که من دیده بودم. در دماغه انتهاي جزیره که 650
صفحه 334 از 570
بنا شده است. Nostra Senhara de la Penha پا ارتفاع دارد کلیساي
ص: 502
با آنکه خود جزیره چیز قابل ملاحظهاي ندارد، ولی در شهر از همه نقاط مشرق زمین چیزي یافته میشود، و سرشار از اجناس »
نفیس بوده و میتوانسته است دیگر جاها را از هر قبیل کالا که دیدگان را خوش آید و یا شکم را خوش نماید فراهم سازد. روزگار
تجارتی آنجا نیک ممتاز و همه ناشی از کار و هنر تجارتی و صنعتی مردم پرتغال بوده، پرتغالیهاي زحمتکش آنجا را بحدي ترقی
داده بودند که مایه فخر و مباهات جهان شرق شد. تعداد خانههاي این شهر بیاندازه بود و تازه با چرمهاي زرکوب و اشیاء نفیس
هندي و چین تزئین شده بود. بازارها پر از مال و اجناس زیبا بود و کلیساي عالی داشت. در داخل ارگ و خارج آن بناهاي پاکیزه و
ممتاز که با خندقهاي عمیق محصور بود و تجهیزات کلان که هم شهر و هم بندر را حفاظت مینمود، تا آنجا که نظیر آن در سراسر
.««1» خاور وجود نداشت
حتی چهارچوبههاي در و پنجره خانهها مطلا و » : تاورنیه چندي بعد درباره طرز کار عالی پرتغالیها شواهدي آورده و گفته است
.« ارگ شهر بنائی عالی بود و کلیساي مجللی داشت که به نام حضرت مریم بود و آنجا گردشگاه ایشان نیز بشمار میرفت
قطع رابطه بین پرتغال و ایران
در همان حال متهاجمین، بندر گومبرون یا کومرون را که بر کرانه خشکی واقع و تا هرمز دوازده میل فاصله است، اشغال کردند و
آنرا در سال 1512 از امیر لار که حوزه حکومت او از قلمرو پادشاهان نخستین جدا شده بود تصرف نمودند. درحالیکه بازرگانها و
بزرگان در هرمز میزیستند، کار دادوستد و تجارت در گومبرون انجام مییافت، خاصه تجارت وارداتی و صادراتی خود ایران، ولی
شاه عباس کبیر که رفتهرفته بر وسعت و استحکام دستگاه پادشاهی خود افزوده بود با نظر خشم و حسادت نسبت به غاصبان
______________________________
چون با کشتی آمده » : 1)- این نجیبزاده ارجمند سپس به شرح پیاده شدن سر. رابرت شرلی، سر. ددمورکوتون و خود میپردازد )
بودیم، درحالیکه از دود و آتش توپهائی که براي احترام شلیک شده بود پوشیده شده بودیم، صحیح و سلامت پیاده شدیم.
هرچند که خداي دریا (نپتون) ما را بر امواج خود به رقص آورده بود، و توپهاي قلعه و برج شهر هم آتش میکردند، و ده چندان
«. که ما را نیک خوش آمد غرش مینمودند، ولی کفار که از هر صدائی واهمه دارند از آن هراسان بودند
ص: 503
جنوبی مینگریست، زیرا تا آنجا جسارت یافته بودند که در سرزمین اصلی شهریار صفوي نیز پایگاهی فراهم ساخته بودند و
تجارت کلی آنرا در دست و بر آبهاي ساحلیاش نظارت داشتند.
این قوم با شعار پیروزي شمشیر ایمان و خداوندي به گرفتن تصرفات مزبور اقدام و توفیق هم حاصل کردند، ولی چون از هنر صلح
و مسالمت پاك عاري بودند و در کار استعمار مهارتی نداشتند نگاهداري متصرفات از عهده ایشان ساخته نبود. پرتغالیها مردمی
متعصب و ظالم و فاقد استعداد واقعی کسب و تجارت بودند، و بجاي استحکام وضع خویش عرصه کار را بر بازرگانهاي ایرانی
تنگ نمودند چون آنها را وادار کردند که اجناس پرتغالی با قیمتی که خود تعیین میکردند خریداري و کالاي خود را با
کشتیهاي پرتغالی حملونقل کنند، از اینرو شاه عباس درباره این وضع و حال به تأمل پرداخت و دریافت که نیروي دریائی و
که بنابر شرایط آن غنایم تقسیم و تجارت انگلیسها ،«1» تجارت انگلستان سریعا رو به ترقی است، پس با آنها پیمان اتحاد بست
تسهیل شود و بدینترتیب در اخراج پرتغالیها باهم تشریک مساعی نمایند.
در سال 1614 لشکریان ایران به فرماندهی داود خان برادر امامقلی خان حکمران نامی فارس بندرعباس (گومبرون) را از اشغالگران
صفحه 335 از 570
و ایرانی بعد از تصرف قلعه پرتغالیها در قشم باهم به تصرف هرمز پرداختند. در 9 «2» پس گرفتند و در 1622 نیروي متفق انگلیس
فوریه ایرانیها حمله را شروع و شهر را
______________________________
1)- مواد قرارداد به شرح ذیل بود: الف- قلعه هرمز و همه توپها به انگلیسها برسد. ب- ایرانیها اگر خواسته باشند قلعه دیگري در )
جزیره بنا کنند. ج- غنایم متساویا بین ایران و انگلستان تقسیم شود. د- اسیران مسیحی به انگلیسها و اسیران مسلمان به ایرانیان برسد.
ه- ایران نیمی از هزینه توپخانه و عملیات جنگی را به انگلیس پرداخت کند. و- انگلیسها نیمی از درآمد گومبرون را در آینده
دریافت کنند، مشروط بر اینکه دو ناو جنگی براي محافظت خلیج و حمایت کشتیرانی در آنجا بگمارند. ز- انگلیسیها همیشه از
پرداخت حقوق گمرکی در گومبرون معاف باشند.
2)- نیروي انگلیس شامل پنج ناو (لندن- یوناس، بال، دلفین و شیر) و چهار کشتی کوچک (شیلینگ، رز، رابرت و ریچارد) به )
فرماندهی سروان ریچارد بلایث و کاپیتن جان ودال بود. نیروي پرتغالیها پنج ناو و 15 یا 16 کشتی کوچک بود. در این جنگ
دریاسالار آنها در بندر قشم اسیر شد.
ص: 504
تصرف و پرتغالیها را مجبور به عقبنشینی کردند. سپس کار محاصره ارگ آغاز و پیشروي تدریجی تعقیب شد، تا در 22 آوریل
پادگان کاخ تسلیم گردید.
تعداد توپهاي موجود در ارگ را به تفاوت از 200 تا 600 عدد نوشتهاند.
پرتغالیها از هرمز و قشم و گومبرون رانده شدند و به مسقط عقبنشینی کردند.
در سال 1625 بین آنها و شاه عباس قراردادي به امضا رسید که برطبق آن تمام متصرفات پرتغال در حدود ساحلی به شهریار صفوي
بازگشت و فقط کرانه مرواریدخیز بحرین را پرتغالیها نگاه داشتند و همچنین نیمی از گمركخانه کنگ و کارخانه آنجا را که
.«1» راجع به آن سابقا هم اشارهاي نمودم
پیمانشکنی ایرانیها
در اتحاد بین ایران و کمپانی هند شرقی، بهمحض اینکه منظور ناشی از آن حاصل شد، ایرانیان سهل و آسان تعهدات مندرج در
.«2» قرارداد را به طاق نسیان نهادند که موجب اختلاف طولانی در سالهاي آینده گردید
کاخ هرمز به انگلیسیها نرسید، و فقط نصف توپها و تجهیزات را به ایشان دادند. در قسمت غنایم نیز سهم آنها از 20000 لیره
.«3» تجاوز ننمود، که 10000 لیره آن به کیسه جیمز اول رفت و 10000 لیره دیگر هم به دوك باکینگهام
نیمی از سهمیه عواید گمرکی آنها در گومبرون نیز هرگز پرداخت نشد، و این مبلغ از 40000 تومان در ظرف چند سال به 1000
حال که ما یخ را » : تومان کاهش یافت. بطوري که نمایندگان کمپانی با لحن گلهآمیز خاطرنشان کردند
______________________________
1)- وضع مزیتآمیز پرتغالیها در کنگ تا موقعی که نیروي دریائی کافی در خلیجفارس داشتند و کشتیهاي تجارتی را به عبور از )
آنجا وادار میکردند دوام یافت. وقتی که قدرت ایشان کمتر شد کشتیها راه بنادر دیگر را در پیش گرفتند و حاکم کنگ از
پرداخت عواید گمرکی مقرر امتناع نمود.
پرتغالیها ناوهائی فرستادند و تا مدتی سالانه 15000 کورون پرداخت شد، تا در سال 1711 این پرداخت بکلی متوقف گردید.
2)- در اوت 1623 عمال کمپانی نامهاي از جیمز اول به شاه عباس تقدیم و از بدقولی که پیش آمده بود شکایت نمودند. )
صفحه 336 از 570
3)- سر. سی. مک گرگور توصیه کرده بود که به هرمز بازگردند، ولی چون تجارت بندرعباس بیشتر با حدود مرکزي و شرقی و )
جنوبی ایران بود و راه تجارتی سابق از بصره و بغداد و حلب متروك شده بود. پیشنهاد او که لازمهاش دوبار بارگیري کشتی بجاي
یک دفعه بود، تعجبآور مینمود، و کسی را هم سودي نمیرسانید.
ص: 505
سرجان ملکم راجع به عاقبت آن کار با بیانی گرم که دور از شیوه او بود « شکستهایم هلندیها را صید مطلوبی نصیب خواهد گردید
داد سخن داده است:
تردیدي نیست که انگلیسیها از دشمن منفور خود نیک انتقام گرفتند، و دستگاه باشکوه آنها را نابود کردند و هزاران نفر را به »
خاك هلاك انداختند، تا بلندپروازي و حس آز شهریاري مطلق العنان را که قرار بود موجبات بهرهمندي ایشان را فراهم سازد ارضا
کرده باشند، ولی میبایستی دانسته باشند که حتی در زمان حیات خود هم او نمیتوانسته است، درقبال بدرفتاري و اجحاف مأموران
خویش از آنها حمایت نماید و تأمین چنین منظوري در دوره جانشینهاي او به مراتب دشوارتر بود. داستان تأسیسات انگلیسیها در
گامبرون از آن تاریخ تا وقتی که آنجا را بکلی ترك نمودند، سرشار از ناکامی و زیان و خطرات بود که در ملک و دیاري مانند
ایران بههیچوجه دور از انتظار بشمار نمیرفت. اگر انگلیسیها هرمز را میگرفتند و یا پناهگاه مناسبی در یکی از جزایر خلیج براي
خود فراهم میساختند، تجارت و نفوذ سیاسی خود را بهتر در ایران و عربستان پیشرفت میدادند، و کسی هم با ایشان یاراي رقابت
.« نداشت
انتقال به بندرعباس
تنها اثر عاجل و عملی فتح مزبور، علاوهبر نابودي پرتغالیها، این شد که گومبرون به افتخار پیروزي شهریار فاتح (بندرعباس) نام
یافت و تا یک قرن مرکز عمده تجارت خارجی در خلیجفارس شد. انگلیسیها و فرانسویها و هلندیها در آنجا تأسیساتی برپا ساختند
شهر را دو قلعه از جهات شرقی و غربی حفاظت میکرد. در حدود سال 1650 از جانب خشکی هم با دیواري محصور شد. ،«1»
شاردن مینویسد که در زمان او این شهر 1400 تا 1500 خانه داشت با جمعیتی شامل ایرانیان، یهودیان و هندیان و در جلو بندر
لنگرگاهی به طول یک میل واقع بود. تأسیسات انگلیسیها و هلندیها در مرکز آن موقع
______________________________
1)- فقط انگلیسیها به پاس خدماتی که در استرداد هرمز نموده بودند حق داشتند بر اقامتگاه نماینده خود بیرق نصب کنند. )
ص: 506
شهر بود که در حدود غربی شهر جدید است، ولی در سال 1698 هلندیها در حومه شرقی آن تأسیسات تازهاي کردند که همان
بندرعباس جدید باشد.
هوا
با آنکه موجبات مساعدي که هرمز را شهري بزرگ سازد، بسیار محدود و هواي آنجا هم طاقتفرسا بود، بندر جدید از هر دو
جهت مزبور بهمراتب بدتر مینمود. بواسطه همین وضع و حال ناگوار جهانگردان بسیاري از سرزنش این محل دریغ ننمودهاند.
رالف فیچ تاجر گرانمایه دوره الیزابت که قبلا هم نامش به میان آمد در سال 1583 در وصف آنجا نوشته است:
این محل را طبیعت به قصد سکونت نیافریده است. آنجا در دامنه کوهستان رفیعی واقع شده است. هوائی که داخل سینه انسان »
میشود گویا آتش- زاست. بخار مرگآور پیوسته از دل زمین برمیآید. اراضی تیره و خشکیده و مثل این است که با آتش برشته
صفحه 337 از 570
.« شده باشد
دارد، از اینرو اهالی ناچارند که شش ماه از سال در بهار و « هواي دوزخی و مرگآور » : راجع به آنجا شاردن گفته است که
تابستان به کوهستان فرار کنند. هربرت بیش از دیگر نویسندگان بحرف خود لحن ریشخند داده است:
هواي آنجا تحملناپذیر است از اینرو بعضی از سکنه در تغارهاي پر از آب لخت دراز میکشند که عضله ایشان را چنان نرم »
.« میکند و با فرارسیدن موسم زمستان طاقت کمترین سرما را ندارند، پس آسیب زمستانش کمتر از گرماي تابستان نیست
پنجاه سال بعد ناوبان انگلیسی، ناخداي کشتی حامل دکتر فرایر در همین مورد اصطلاح حرفهاي خویش را بکار برده و اظهار داشته
حدت » : ولی جان استریوس هلندي با اعتراف صمیمانهاي مینویسد که ،« بین کامبرون و دوزخ اینچی بیش فاصله نیست » : است
پیل پونسکن شدیدتر میسازد، زیراکه چنان نوشنده را افسون میکند که از نوشیدنش صرفنظر «1» هواي آنجا را مشروبی به نام
.« مقدور نیست
______________________________
1)- میگویند این نوشابه را که ماندلسلوپنج مینامد هیأت نمایندگی دوك هلشتاین در ایران که ماندلسلو هم به سال 1637 عضو )
آن بود اختراع کردند، زیراکه پنج ماده در ترکیب آن بکار میرفته است:
می، آب لیمو، ادویه، شکر و گلاب.
ص: 507
همانطوري که کلیه جهانگردان در بدگوئی از هواي بندرعباس یکندا شدهاند، همگی هم از تعریف درخت انجیر (بانیان هندي)
بزرگی که در سه میلی شهر قدیمی بوده غفلت ننمودهاند و نوشتهاند که تا 400 نفر در زیر شاخههاي آن میآسودهاند. چند تن از
سیاحان قرن هفدهم نیز راجع به این آفریده حیرتآور اشاراتی کردهاند.
از میان رفتن دستگاه بندرعباس
در هرجومرج مقارن هجوم افاغنه به سال 1722 و برافتادن خاندان صفوي تجار انگلیسی و هلندي دستگاههاي خود را در اصفهان
تعطیل و به بندرعباس نقل مکان نمودند، ولی در اینجا هم بزودي فقدان امنیت مشهود، و بازار کسبوکار تجارتی سریعا دچار وقفه
و رکود شد.
در سال 1738 کمپانی انگلیسی نمایندگیی در بصره تأسیس کرد، و قسمت عمده امور تجارتیش به آن بندر انتقال یافت. در 1750
نوشت که یک تن «2» نوشته است که نه دهم خانههاي بندرعباس متروك افتاده است. در سال 1758 ادوارد ایوز «1» بارتلموپلستد
نماینده کمپانی با پنج کارمند در آنجا بودند، ولی ضمنا اشاره نمود که عمارت شرکتهاي انگلیسی و هلندي تنها بناي قابلتوجه
فرانسوي که بنابر قول شرف از زندان مدرس آزاد «3» آنجا بوده و تمام شهر بهصورت ویرانه درآمده بود. سال بعد کنت دستنگ
شده بود، به فرماندهی گروه بحري شامل چهار کشتی که بیرق هلندي داشتند، وارد لنگرگاه بندرعباس شد، و به دستگاه انگلیسی
حمله و آنجا را تصرف کرد که تقریبا همین موقع تاریخ تعطیل موقت تأسیسات کمپانی در بندرعباس بشمار میرود و آخرین اثر
کتبی که از آن دوره باقی مانده است مورخ سال 1763 میباشد.
انتقال به بوشهر
تقریبا در همان تاریخ هنگام عقبنشینی از بندرعباس کارگاه جدید انگلیسی در بوشهر تأسیس شد. این محل را نادر شاه بواسطه
مجاورت آن به شیراز جاي کارخانه کشتیسازي انتخاب کرده بود، و بوسیله عهدنامههائی که با شیوخ محلی امضاء و تأیید گردید،
صفحه 338 از 570
سرکار والا کریم خان زند (وکیل)
______________________________
Bartholomew Plaisted-(1)
Ives-(2)
Conte d ,Estaing-(3)
ص: 508
بنابر فرمانی مورخ 2 ژوئیه 1763 به جناب جلالتمآب ویلیام اندروپرایس فرماندار مردم انگلیس در خلیج ایران، اجازه فرمود که به
تأسیس کارخانه، با امتیاز ورود انحصاري پارچههاي پشمی و حق معافیت از پرداخت همه قسم عوارض گمرکی اقدام کند. از آن
پس بوشهر مرکز عمده تجارت انگلیس در حوزه خلیج فارس شده است.
دعاوي مسقط
اینک به مرحله جالبی از داستان بنادر خلیج میرسیم که مدعی دیگر یعنی سلطانی عرب یا امام مسقط در عرصه کار ظاهر میشود.
از قرار احتمال، نادر شاه چون دریافته بود که در آن نواحی قدرتش استحکامی ندارد، ترجیح داد در عوض ابراز اقتدار که شاید
موجب مقاومتی میگردید بگرفتن باج و خراج اکتفا کند. از اینرو حکومت منطقه بندرعباس و جزایر قشم و هرمز را برطبق فرمانی
به شیخ طایفه بنی معین اعطا کرد.
اتباع یکی از جانشینهاي وي در اواخر قرن گذشته باندازهاي دچار بد- رفتاري حاکم خود شده بودند که از سلطان ابن احمد
حکمران نیرومند مسقط استمداد نمودند. سلطان هم با اشتیاق فراوان درخواست آنها را اجابت و خود را حاکم سه حوزه متصرفی
معرفی کرد و از دولت ایران فرمانی بدست آورد که به موجب آن اجازه بندرعباس با ناحیه ساحلی تقریبا صد میل از میناب در
و جانشینهاي او همواره «1» مشرق و تا خمیر در مغرب به او واگذار شد. ضمنا وي قشم و هرمز را هم در ید اقتدار خود داشت
مدعی بودند که از نتایج پیروزي وي بر تازیان بوده که با عناوین مشابه از دولت ایران امتیازاتی داشتند و مسقط به آن اعتراض
داشت.
بواسطه مناسبات دوستانه که پیوسته بین کمپانی هند شرقی و سلاطین عمان بود کمپانی ترغیب شد که بنابر قراردادي باز در
بندرعباس شروع بکار کند، پس معاهدهاي منعقد کردند و نام امضاکننده انگلیس مهدي علی خان و قرارداد مقررات ذیل بود:
______________________________
1)- در سال 1815 موریه پادگانی مرکب از 120 نفر بردههاي نوبیان و 80 تن عرب از جانب سلطان مسقط در هرمز مستقر دیده )
که براي جلوگیري از عملیات دزدان بحري قبیله قواسمی (جواسمی) بود.
ص: 509
در بندرعباس هرجا که انگلیسیها مایل باشند کارخانه تأسیس نمایند و مجازند تأسیسات خود را مستحکم سازند و در هرکجا که »
بخواهند توپ نصب و 40 یا 50 نفر انگلیسی با 700 یا 800 تن سپاهی در آنجا اقامت نمایند.
در سایر موارد و نرخ عوارض گمرکی بر اجناس در حین خرید و فروش به همان میزانی خواهد بود که در بصره و بوشهر معمول
.«1» « است
تجدید اقتدار ایران
صفحه 339 از 570
دولت ایران گاهی در لحظات شور و غرور و با عزم توسعهخواهی درصدد برمیآمد حکومت خود را در نواحی مزبور که در دست
دیگران افتاده بود تجدید کند، ولی تا سال 1852 توفیقی بدست نیامد و در این سال که سید سعید امام مسقط در متصرفات خود در
زنگبار مسافرت میکرد ایرانیان موفق شدند که نایب او را از آن حدود بیرون کنند. سلطان که با هیبت بسیار از سفر بازگشته بود،
بهمنظور استرداد قهري بندر نفراتی فرستاد، اما از تلاش خود نتیجه مطلوب نگرفت و ناچار شد قرارداد اجاره جدید با شرایطی
سختتر از سابق به سال 1855 امضا کند. این بار دوره اشغال او به بیست سال محدود شد و اجاره- بها نیز از 6000 به 16000 تومان
افزایش یافت. این جریان، دولت ایران را دلیرتر نمود، و با تأکید تمام مالکیت خود را بر قشم و هرمز و حدود خشکی مجاور آن
.«2» تثبیت و ضمنا اعلام کرد که آن نواحی سرزمین دولت قوي شوکت ایران است
ترتیب جدید تا سال 1866 نافذ ماند. در این سال بواسطه کشته شدن سید ثوینی امام مسقط دولت ایران فرصت را غنیمت دانسته
نایب سلطان متوفی را حاکم منصوب و او هم تعهد کرد که سالانه 30000 تومان پرداخت نماید. اما وي از تأدیه مبلغ اضافی
خودداري نمود. در این ضمن سلطان جدید سید سلیم نیز
______________________________
1)- رجوع شود به مجموعه عهود و تعهدات و اسناد راجع به هند و کشورهاي همجوار جلد هفتم تألیف اتچیسن. )
2)- در مجموعه عهود و اسناد اتچیسن جلد دوم ضمیمه سوم ماده 2 این قرارداد متضمن اعتراف بارز عجیبی است از شیوه کار که )
سابقا هم اشاره کرده بودم که در نزد ایرانیان منزلت بسیار دارد و ترتیب توزیع 16000 تومان اجارهبها را آشکارا به شرح ذیل داده
بودند: بابت عواید 12500 تومان، پیشکشی به صدراعظم 2000 ، پیشکشی به والی فارس 1000 و به شجاع الملک 500 تومان.
ص: 510
تهدید کرد که اگر دولت ایران قرارداد سابق را تجدید نکند، بندرعباس را محاصره خواهد کرد. دولت ایران دخالت دولت انگلیس
را خواستار شد، و در اثر تشریک مساعی این دولت قرار اجاره به مدت هشت سال از 1868 با پرداخت اجارهبهاي سالانه 30000
تومان تجدید گردید. این افزایش پیدرپی حق اجاره ظاهرا حاکی از پیشرفت وضع تجارتی بندرعباس بوده، اما در همان سال
سلطان بواسطه شورش از مقام خود فروافتاد، و دولت ایران برطبق پیشبینی در اجارهنامه که هرگاه حاکم جدیدي در مسقط برقرار
شود، قرارداد لغو میشود، حاکم دیگر در بندرعباس مستقر کرد، که از آن پس ترتیب جدید جاري بوده است.
دولت ایران در تعقیب سیاست پرسروصداي خود در مورد مسائل جزئی که شرحش را سابقا باز نمودم، در سال 1888 قشونی به آن
حدود فرستاد و سکنه تازي آنجا را سخت ناراضی ساخت، اما براي رفع اشتباه خود، و از لحاظ مزید احتیاط در سال 1889 نیروي
اعزامی را فراخواند.
بندرعباس جدید
در بندرعباس لنگرگاه با عمق چهار گز دریائی (- 183 متر) و در فاصلهاي لااقل دو میل دور از خشکی واقع شده است، و ساحل
شنی، خیلی ملایم بالا میآید، و شیب بحدي کم است که در قسمتی از ساحل مرا روي دست بردند. شهر که با لنگه از جهت
وسعت یا صورت ظاهر قابل مقایسه نیست در کنار دریا واقع گردیده است. کسبوکار در بازار رنگارنگ آن، و زندگانی مردمش
در حاشیه باریک ساحلی زرفام، که بر بالاي آب درخشان مینماید، جریان دارد.
در اینجا مقدار زیادي پیشخان پر از خرما و بادام و کشمش و میوههاي دیگر جلبتوجه میکند که هزاران هزار مگس بر آنها
نشستهاند، و افراد با قیافههاي عجیب از بین غرفهها در رفتوآمدند و در همینجاست که پیروان آئین ویشنو و شیوا با علامت سرخ
یا سفید که بر پیشانی دارند و دزدان بحري از
صفحه 340 از 570
ص: 511
با چهرههاي تیره و قامت بلند از کابل دیده میشوند. «1» بندري عرب و یا عابران ایرانی با ریش حنائی و یا بربرها
بندرعباس اسکله سنگی کوچکی دارد که مقداري در دریا پیش رفته، در آنجا دکل بیرق و دو توپ انگلیسی است که قبلا اشاره
نمودم. خط افقی بالاي شهر با مقدار زیادي بادگیر قطع گردیده و در بین آنها درختهاي نخل، تنوعی پدید آورده است، ولی این
درختان مانند نخلهاي لنگه رشد عالی ندارد، در قسمت مرکزي مقابل دریا گمركخانه و اقامتگاه نایب الحکومه است که در
سابق کارخانه هلندیها و چندي هم مسکن نماینده امام مسقط بود. اندکی در جهت شرقی، ویرانه- هاي دو برج دیده میشود که از
استحکامات عهد شاه عباس است. کارخانههاي انگلیسی و قدیمی هلندي چنانکه ذکر شد در مغرب شهر جدید واقع بود که با
گورستان افراد انگلیسی کارخانه از بین رفته است.
بلافاصله در عقب شهر، تپه شنی و در فاصله پانزده میلی هم رشتههاي بلند جبال است که تا 8500 پا از سطح دریا ارتفاع دارد و
اندکی در جهت غربی، سرازیر راهی کاروانی به داخله است. جمعیت شهر بهصورت تعجبآوري بسته به ورود و خروج کاروان و
یا محصول سال کموزیاد، و در گرماي تابستان شهر بکلی خالی میشود. عده سکنه را یکی از تجار 5000 نفر اظهار کرد. گمرك
آنجا به 53000 تومان اجاره واگذار میشود که در بندر لنگه این مبلغ 12000 تومان بوده و حاکی از تفاوت وضع تجارت وارداتی
و صادراتی این دو محل با داخله است. عواید ناحیه بندرعباس 30000 تومان میباشد.
جارت
در روزگار پادشاهان صفویه که راههاي شمالی ایران در دست اجانب بود، و یا طوایف راهزن مانع کار تجارت بودند، و قبل از
آنکه جاده تجارتی بوشهر و شیراز باز شده باشد، بندرعباس لنگرگاه عمده و یا درواقع یگانه بندر ایران بشمار میرفته و قسمت کلی
تجارت بوسیله این بندر انجام میگردیده است.
جاده کاروانی خوبی از آنجا از طریق لار و شیراز به اصفهان میرفته است
______________________________
Barabbas-(1)
ص: 512
که تاورنیه، شاردن، لوبرن و دیگر نویسندگان قرنهاي هفدهم و هجدهم شرح آنرا بیان کردهاند. بعد از افتتاح راه بوشهر از
خلیجفارس و جاده بغداد به ولایات غربی ایران، و راههاي تبریز و انزلی در حدود شمالی، طبیعی است که از اهمیت بندرعباس
بسیار کاسته شده است، و فعلا فقط با مشرق قلمرو همایونی و تا اندازهاي هم با افغانستان و آسیاي مرکزي دادوستد تجارتی دارد. از
این بندر درحالحاضر سه جاده کاروانی به داخله ایران میرود، و یک راه هم به کرمان که از آنجا سه شاخه میشود: 1- جادهاي
به شهر صنعتی یزد و کاشان و سرانجام به تهران که از خلیجفارس جمعا 920 میل راه است. 2- از طریق بیرجند و تربت حیدري به
مشهد. 3- از راه بیرجند و یزدون به هرات و کابل.
در جاده اولی جنسهاي کرمانی و یزدي حملونقل میشود که شرحش گذشت، در راه دوم چاي و نیل که به مقصد مشهد و از
آنجا هم به بخارا میبرند.
از جاده سومی جانیها و از جانگذشتگان درازمو و شلوار گشاد افغانی رفتوآمد دارند، که من در بندرعباس ایشان را دیدهام.
در سال 1889 از این بندر 1800 صندوق تریاك به مقصد هونگکونگ و چین حمل گردیده که از قرار هر صندوق 70 لیره بوده،
و 1300 تن پنبه به قیمت 33000 لیره، 6700 تن خرما به بهاي 20000 لیره، 16000 تن نمک به قیمت 2700 لیره، و 1000 تن پشم
صفحه 341 از 570
344 لیره، و واردات بندرعباس شامل 9000 عدل پارچههاي نخی بارزش 156000 ، 27000 لیره، جمع ارزش صادرات با ادویه 000
لیره، نخ به قیمت 24000 لیره، 175 تن رنگ به قیمت 23000 لیره، 1400 تن قند 25000 لیره، 600 تن چاي 69000 لیره و جمع
.«1» 360 لیره ، واردات بالغ بر 000
در فصل سابق راجع به ایالت خراسان خاطرنشان کردم که اقداماتی براي ایجاد امنیت بیشتر و تأمین تسهیلات در این مهمترین راه
تجارتی ایران نیک ضروري است.
______________________________
1)- جمع ارقام وارداتی در متن اصلی چنین آمده و اشتباه است. )
ص: 513
میناب
در حدود پنجاه میلی شرقی بندرعباس رودخانه میناب (مینو یعنی آب گلآلود) وارد دریا میشود و از شهر و قلعهاي به این نام
میگذرد.
در اینجا چند توپ کهنه پرتغالیها بر تپهاي در مسافت پانزده میلی داخل خشکی است. قایقهاي محلی بین خلیجی کوچک در دریا
رفتوآمد دارند و به خرید و فروش غله و خشکبار میپردازند.
گمرك این بندر را که سیف نامیده میشود، به 3500 تومان که نسبتا رقم درشتی است اجاره میدهند. میناب با نخلستانهاي
خوشسایه آن، پناهگاه تابستانی اهالی گرمازده هرمز و بندرعباس است و بواسطه منظر دلپذیر و آسایشبخش خود، تعریف و
ستایش جهانگردانی را که از حدود خشک و بیابانی آن عبور کردهاند برانگیخته است. رودخانه آنجا را همان نهر آنامیس نوشته
آریان میشمارند که نیارخوس بعد از عزیمت از سند هجده روز در آنجا توقف و کشتیهاي خود را تعمیر نموده و خود به حدود
داخلی به اردوگاه اسکندر رفته بود. در اینجا ما از خلیجفارس تودیع و از تنگه هرمز عبور میکنیم و کرانه رأس مسندم را سیر
نموده به اقیانوس هند وارد میشویم.
جاسک
ایستگاه بعدي کشتی در کنار برآمدگی جاسک است که در 130 میلی بندرعباس واقع شده است. تا آنجا که من استنباط میکنم
که به سال «1» جاسک اولین ایستگاه کمپانی هند شرقی در خاك ایران بوده است. در سال 1616 به پیروي از توصیه ریچارد استیله
1615 در ایران سفر کرده بود، هیأت مدیره کمپانی، کشتیاي از سورات (هند) به جاسک فرستادند تا ایستگاهی در آنجا تهیه و
تملک نماید.
ناخداي آن بود و ادوارد کونوك اولین نماینده کمپانی را در ایران همراه برد، «2» این کشتی به نام جیمز معروف و الکساندر چیلد
وي در گزارش خود به مدیران کمپانی از مهماننوازي حاکم محل که در موغستان اقامت داشت، و از آینده
______________________________
Steele-(1)
Child-(2)
ص: 514
این شهرت « ارزندهترین محل ماهیگیري در حدود اقیانوس هند است » : تجارتی آنجا تعریف نمود. چیلد راجع به جاسک نوشته بود
صفحه 342 از 570
بهنظر من هنوز باقی است.
در 17 دسامبر 1620 بین کشتیهاي پرتغالی که جاسک را محاصره کرده بودند و چهار ناو انگلیسی زدوخوردي اتفاق افتاد که
بینتیجه بود، و در 28 دسامبر در تصادم مجدد پرتغالیها شکست خوردند، ولی یک فرمانده انگلیسی، اندرو شلینگ در جنگ
مقتول و در جاسک مدفون شد، و از آن پس جاسک مقر تجارتی انگلیسها گردید، و در نتیجه این پیروزي دریائی و بسط روابط
بین دربارهاي ایران و انگلستان در سال 1619 کمپانی هند شرقی اولین کارگاه خود را در خاك ایران تأسیس و قلعه جاسک را برپا
کرد، و بهنظر من سه سال بعد بواسطه وضع بسیار مساعدي که در بندرعباس احراز کرده بودند آنجا را ترك نمودند.
تلگراف هند و اروپ
جاسک به تازگی از جهت دیگر موردتوجه واقع شده است، زیراکه سیمهاي زمینی و کابل دریائی اداره تلگراف هند و اروپا بین
هندوستان و خلیجفارس از آنجا میگذرد. در اینجا کابل مستور از لاستیک کائوچو از بوشهر در مسافتی معادل با 499 میل از زیر
دریا میگذرد، و از این محل به بعد دو رشته سیم از طریق خشکی به کراچی که در 684 میلی است امتداد مییابد، ولی یک کابل
کائوچو نیز از زیر دریا تا کراچی هست که جزو خط تلگرافی بین کراچی و فاو میباشد.
و» این کابل اصلا بین گوادر و رأس مسندم بود، ولی بواسطه هواي طاقت- فرساي آنجا، و علتهاي دیگر در سال 1869 به جاسک
انتقال یافت. « هنگام
اداره تلگراف و چند بناي مختصر دیگر حوالی آن در انتهاي دماغه مشرف بدریا ساخته شده است. دهکده و قلعه جاسک که فعلا
ویرانه است در ده میلی سمت شمالی و در فاصله یک میل و نیم از دریا واقع است.
ایستگاه نظامی حکومت هند
هنگامی که ایستگاه دریائی هند در سال 1879 از باسعید و در جزیره قشم برچیده شد، نفرات سپاهی شامل صد نفر مجهز
ص: 515
که در آنجا مستقر بودند، به جاسک روانه شدند و حکومت هند براي راحتی آنها سربازخانه ساخت. در آن موقع در دماغه جاسک
فقط اداره تلگراف انگلیس بود و مسئله مالکیت این محل درست روشن نبود. طوایف ساحلنشین آن حدود، بلوچ و مدعی
خودمختاري بودند و دولت ایران در آنجا چندان اعمال نفوذ نمیکرد.
وقتی که اداره تلگراف در جاسک تأسیس یافت ( 1869 ) دماغه مزبور ناحیه شنی خشکوخالی بود و احدي به مالکیت آنجا اعتنا
نداشت.
این ناحیه محدود نظامی تا سال 1886 جلبتوجهی ننموده بود و چون دولت ایران اطلاع یافت که از موقع ورود انگلیسها بازار
تجارت آنجا گرم شده است، درصدد تأسیس گمرکخانه برآمدند، و مأمور گمرکی آنها براي اظهار وجود فرصت مطلوبی یافت و
در گزارش خود وانمود کرد که انگلیسیها در آن حدود فرمانروائی دارند و در میان بلوچها نفوذ بسیار یافتهاند (شیخ محلی بواسطه
عبور سیم تلگراف از دهکده او سالانه چند روپیه دریافت مینمود) و او با اقدامات دلیرانه خود هفده قریه را زیر فرمان دولت
درآورده است.
وي به گرفتن انعام و خلعت سرافراز شد و خشنود و راضی از صحنه کنار رفت، اما شیخ را که هیچگونه گناهی نداشت اسیر و بعد
از مدتی حبس آزاد کردند. در این ضمن ناصر الدین شاه به حکومت هند مراجعه و از آنها خواست که گروه سپاهی آنجا را تخلیه
کنند که در شرایط مشابه روسیه لابد میگفت که چون در آنجا مستقر هستم دستبردار نخواهم بود، اما نایب السلطنه هند که از
صفحه 343 از 570
امکان رنجش شاه آگاه بود، و به خدمت آن نفرات هم احتیاجی نبود، زیراکه پلیس خلیجفارس در این حدود مسلط است، دستور
مراجعت آن عده را صادر نمود، و محلی را که این نفرات در جاسک اشغال کرده بودند از آن پس خالی افتاده است.
جاسک جدید
بجاي ساختمانهاي سابق قلعهاي چهارگوش بنا شده است که در زمان مسافرتم اقامتگاه نایب الحکومه تابع سعد الملک، و آنجا
داراي پادگانی شامل چهل سرباز به فرماندهی یکنفر گروهبان بود. فرماندار در آنجا مظهر قدرت
ص: 516
حکومت مرکزي است و در رشته ساحلی ناحیه خود با نفرات نظامیش مایه ترس و واهمه طوایف آن حوالی است. این جریانی است
که بههیچوجه خوشآیند قبایل محلی نیست، زیراکه ایشان به زندگانی آزاد خو گرفتهاند و از مشاهده قیافه مأموران مالیات و سرباز
سخت روگردانند، و آنها را مایه مرگ و فناي آزادي دیرین خود میپندارند. در کنار دریا تلگرافخانه انگلیس و در اطرافش
اقامتگاه شش تن از مأموران رسمی آنهاست و در جلو بنا بیرق بریتانیا بر کشتی افراشته، و حاکی است که نظم و انتظام واقعی از
مبدأ پلیموت (بندر جنوبی انگلستان) تا یوکوهاما (ژاپن) از برکت حضور و اقامت انگلیسیان میسر است.
در آنجا اخیرا درختانی کاشته و باغچه ترتیب دادهاند، و زمین تنیس هم فراهم شده است. بیرق کمپانی هند و انگلیس برفراز محل
کار نماینده آنها در اهتزاز است، و دو ردیف آلونک هم اقامتگاه همه مستخدمان محلی است. این است وصف حال جاسک که
تنها کالاي تجارتی آن کموبیش ماهی است که در بعضی از فصول سال مقدار معتنابهی صید و به سواحل جنوبی خلیج حمل
میشود و آنرا، هم بجاي خوراك و هم بجاي کود در نخلستانها مصرف میکنند. اجاره گمرك آنجا مبلغ اندك 500 تومان
است. در فاصله بیست میلی در داخله تپهاي مخروطی است که اهل محل جبل بهمدي مینامند و ارتفاع آن از سطح دریا 3100
پاست.
کرانه مکران
از جاسک کشتی معمولا به سمت دیگر خلیج که ساحل عمان و داراي 133 میل فاصله تا مسقط است عبور میکند، ولی پیش از
اینکه سرزمین ایران را ترك و بررسی خود را درباره سواحل همجوار مقابل آن آغاز کنم جا دارد رسیدگی خود را راجع به
کرانههاي ایران تا مرز شرقی آن تعقیب نمایم.
از جاسک در جهت شرقی سواحل وضع کوهستانی عبوسی دارد و چنین مینماید که از وجود افراد انسانی پاك خالی است.
در اینجا ما به حدود و سامانی میرسیم که عموما ساحل مکران معروف است، اما در موقع تعیین حدود شایان تمجید، سر. اف.
گلداسمید در سال 1871
ص: 517
به خاك بلوچستان ایران تعلق یافته که تا گوادر امتداد دارد و در جهت شرقیتر اراضی بلوچستان مستقل تقسیم گردیده است.
در فصل راجع به ولایات جنوب شرقی ایران وضع و حال بلوچستان ایران را بهنحو اجمال تعریف و اشاره نمودم که در آنجا مانند
سایر نقاط، افراد بومی با چه اکراه و نگرانی راه انقیاد و تسلیم نسبت به حکومت مرکزي اختیار کردهاند و چون روزگاري قرین
مجهز به چهار « پرسپولیس » درماندگی و گرفتاري دارند اسباب مقاومت بکلی مفقود و موجبات بیم و واهمه، خاصه با ورود ناو
توپ کروپ کاملا موجود است.
صفحه 344 از 570
(گوادر)
بعد از گوادر رشتهاي ساحلی در حدود پنجاه میل طول هست که به خان کلات تعلق دارد، ولی از بقیه خاك بلوچستان بوسیله
حاشیه ساحلی جدا گردیده که در صد سال اخیر بدون معارض در دست سلطان مسقط بوده است.
متکی است. «1» این رشته کوتاه شامل چند میل اراضی ساحلی است که براي لوازم زندگی به شهر گوادر
حد مسقط ده حقیر یا قلعه پیشکان است که در چند میلی غربی بندر مزبور واقع شده است. گوادر نیز ایستگاه تلگراف هند و
اروپاست و گاهی صحبت از آن پیش میآید که شاید انتهاي خط آهن سیستان یا بلوچستان انگلیس بر ساحل دریا خواهد بود. این
شهر به وضع جالبتوجه و حتی دلپذیر در دماغه شنی که در دریا پیش رفته واقع و به رأسی منتهی شده است که بین دو خلیج
تقریبا نیم میل عرض دارد.
در گردنه کوتاه این قطعه خشکی، بندر گوادر بنا گردیده و داراي تقریبا 4000 نفر جمعیت و دادوستد ابریشم و پنبه- که از داخله
میآورند- و ماهی دریاست. در جهت جنوبیتر در پایین شهر که نخست از جانب دریا معلوم نیست
______________________________
و آریان دیده میشود که Orthagoras 1)- کلمه بلوچ گوادر همان بدارا یا وداراست که در کتابهاي بطلمیوس و اورتاگوراس )
یا )Zizyphus( از ریشه دراویدي و یا اصل آریائی است که در این صورت از کلمه ودارا سانسکریت یعنی نهال پنبه یا بدارا
درخت عناب میباشد.
ص: 518
گردنه مزبور ناگاه بهصورت صخره در سمت دریا پهناور و ارتفاع آن از 100 تا 300 پا میشود که بطور معمول شاید شش میل
طول آن است و جبهه عریض آن در طرف دریاست و درست مثل چکشی مینماید که بر سر آن در محلی که شهر بنا شده است
دسته کارد کار گذاشته باشند.
لنگرگاه سه گز و نیم دریائی عمق دارد و در سه میلی ساحل دریاست که در سراسر کرانه آن صداي عجیب موج پیوسته شنیده
میشود.
گوادر سابقا یکی از مطلوبترین ایستگاههاي تلگراف بود و شفاخانه بنادر خلیج نام داشت. درجه حرارتش بسیار معتدل است و
حتی در ماههاي تابستان طاقتفرسا نیست، ولی به دلیل نامعلومی (که به آب دریا نسبت میدهند چون در این حدود چنان به
گوگرد آلوده است که ماهیها به مقدار زیاد تلف میشوند) در آنجا تب مالاریا شایع است که هرتازهوارد را گرفتار میسازد و
حالا همه از آنجا به همان اندازه احتراز دارند که وقتی طالبش بودند. تا چند سال پیش گوادر اقامتگاه دائمی نماینده سیاسی بریتانیا
بود. بواسطه حدت و بدي هوا، از اقامت همیشگی در آنجا صرفنظر شد و امور سیاسی این حدود را مأمور سیار هرچندي یکبار
رسیدگی میکند، و شاید بدي هوا موجب خواهد شد که ایستگاه تلگراف آنجا هم که چندان مورد احتیاج قطعی نیست تعطیل
518 منظره ساحل ..... ص : 518 شود. ایران و قضیه ایران ج 2
منظره ساحل
در سمت شرقی خلیج گوادر که دماغه در آنجا به خشکی وصل میشود، صخره بزرگی به اسم جبل مهدي از درون دریا راست بالا
میآید، و قله دو شاخه و دو برآمدگی پیدا میکند که به همین جهت طراحان نقشههاي قدیم، آنرا دو گوش الاغ خواندهاند.
صخرهاي در مجاورت آنجاست که بواسطه شکل عجیب طبیعی آن، به تختهسنگ کلیسا شهرت یافته است.
صفحه 345 از 570
تاریخ
از زمان اشغال پرتغالیها یا دیگران، آثاري در گوادر دیده میشود مانند آبانبار خراب بزرگی که در سینه کوه مشرف بر شهر
واقع است و استحکاماتی کهنه که آن نیز بر همین ارتفاعات است. این محل در تاریخ انگلیس بینام
ص: 519
و اثر نیست، چون در همینجا بود که به سال 1616 سر. رابرت شرلی که به عنوان سفیر شهریار ایران از کشورهاي مسیحی در
باز میگشت و میخواست از راه خشکی به اصفهان عزیمت کند، چیزي نمانده بود که خود او و « هیأت اعزامی » کشتی خوشنام
همه ناوبانها بوسیله نفرات حاکم گوادر که نسبت به دولت ایران یاغی شده بودند کشته شوند.
این بندر و حوالی آن فعلا والی یا نایبی از جانب سلطان مسقط دارد و از قرار معلوم تسلط او بر آنجا در اواخر قرن گذشته اتفاق
افتاد، به این ترتیب که نصیر خان حاکم کلات آنجا و چاهبهار را به سید سلطان بن احمد حکمران عمان واگذار کرد، وي همان
کسی است که بعد از تلاش بیهوده جهت خلع ید برادر خود سید سعید از مسقط به کرانه بلوچستان کوچ کرد. از آن موقع این
ناحیه حاکمی از جانب سلطان داشته است تا در سال 1871 عبد العزیز برادر جوانتر سلطان سابق که همواره با وي در کشمکش بود
در یکی از دفعات متعددي که به سیروسفر رفته بود، در گوادر مستقر شد و چاهبهار را که در دست سرکردههاي محلی بود تصرف
نمود. ایرانیان که با تسخیر چاهبهار دلیري یافته بودند، عبد العزیز را که برادرش نیز او را از گوادر برانداخته بود، اخراج کردند.
این بندر از آن پس در تصرف سلطان مانده است، وي از ناحیه محدود گوادر سالانه در حدود 2000 لیره عواید دارد.
نظارت
تا اینجا من بررسیام را درباره کرانههاي شمالی خلیجفارس تمام و آشکار نمودهام که درحالحاضر دولت ایران در سواحل و جزایر
آن بیش از هر موقع دیگر در سیصد سال اخیر اعمال قدرت واقعی میکند، ولی این کار با ناخشنودي اهالی بومی توأم و آن هم
ناشی از تباهی دستگاه اداري و حکومت ناهنجار و تحمیل زور و فشار است. بههرحال احتمال نمیرود این نفوذ و اقتدار در آینده
مورد اعتراض قاطع واقع شود، زیراکه همدستی و اتحادي میان افراد طوایف زیردست نیست و ایشان قدرت آنرا ندارند که در مقابل
نیروي نظامی ایران مقاومتی بنمایند.
ص: 520
اهالی مشرق زمین نیز بر اثر تجربه طولانی دریافتهاند که چگونه از وضع و حال قدیم به راهورسم جدید تغییر مسیر بدهند و اعتقاد و
ایمان آنها مایه ایجاب و قبول این نظریه است که مشیت پروردگار به صورتهاي گوناگون جلوهگر میشود. از اینرو شانهاي
حرکت میدهند و به آنچه پیش آمده است تسلیم میشوند و فقط در موارد شاق و طاقتفرساست که سر به شورش برمیدارند.
با آنکه بیشتر درباره سواحل جنوبی خلیجفارس نظارت و نفوذ انگلستان جهت تأمین صلح و آرامش منطقه خلیج ابراز میشود، باز
غالبا اختلافاتی پیش میآید که یکی از طرفین به مساعی دوستانه نماینده انگلستان در بوشهر توسل میجوید از اینرو نماینده مزبور
قادر به اعمال نفوذي است که هم مایه سرافرازي ملتی است که او از جانب آنهاست و هم کارش را درباره دولتی که در نزد آن
مقام و مأموریت دارد نیک سودمند میسازد.
تاریخ عمان
هنگام عبور به ساحل غربی مسقط و اشارهاي به سیاست داخلی و جدالهاي خانوادگی حکمران فعلی عمان که تعریف وضع و حال
صفحه 346 از 570
گوادر ناگزیر پیش آورده بود، مقتضی است که در مقدمه این باب راجع به سواحل مزبور و پایتخت آن شرحی اجمالی نیز درباره
تاریخ اخیر این سلطاننشین که هنوز مستقل مانده است ذکر شود.
پرتغالیها در اقدامات تجارتی خود در خاور و منطقه خلیجفارس، توجه خود را تنها به کرانههاي شمالی خلیجفارس محدود ننموده
بودند. یک دسته نیروي دریائی به فرماندهی آلبوکرك بیباك در سال 1506 مقابل سواحل عمان فرود آمدند. وي که به هر
بندري میرسید بمباران میکرد، و خواستار تسلیم عاجل میگردید، در بندرگاه مسقط که در داخل خلیج نسبتا مسدودي تقریبا در
ر گ ن ل ت خ ا د ن ا . « 1 » 300 ی ل ی م س أ ر م د ن س م و 150 ی ل ی م ي ا ه ه ن ا ر ک ن ا ر ی ا ع ق ا و ه د ش د و ب ______________________________
1)- پیش از ورود پرتغالیها عمان مدتی در حدود 900 سال حکمرانان مستقل داشت که امام نام داشتند و بنابر انتخاب عمومی به )
1644 - آن مقام میرسیدند، بدون اینکه نسب خانوادگی در کار باشد. این ترتیب تا پیدایش ناصر بن مرشد دوام یافت ( 1618
میلادي) و پس از او این مقام موروثی شد.
ص: 521
سکنه مسقط که خود را اتباع پادشاه هرمز وانمود کرده بودند، ابتدا راه ملایمت پیش گرفتند، ولی چون خیال میکردند که شاید
استعداد نفرات دریاسالار مهیب بهاندازه هیبت توپهاي او نیست و اینها نیز بههیچوجه از نوع ممتاز نبود، درصدد مقاومت
ناسنجیدهاي برآمدند. البوکرك که سخت سنگدل بود افراد خود را پیاده کرد و استحکامات ناچیز را تصرف و بهمنظور مجازات
نافرمانی ایشان شهر را دچار حریق ساخت. از آن زمان پرتغالیها تا سال 1650 با وجود بعض معارضین باز مسقط را در دست
در همین سال اعراب با تجدید قوا مزاحمان بیگانه را که ابهت سابق را رويهمرفته از دست داده بودند بیرون و به ،«1» داشتند
سواحل خلیجفارس دستاندازي کردند و سراسر آنرا تابع نفوذ خود ساخته در سمت جنوب حدود تسلط خود را تا زنگبار توسعه
دادند، و موجب واهمه پادشاه ایران شدند و او به کمپانی هند شرقی پیشنهاد کرد که با احراز امتیازاتی نظیر مورد بندرعباس درباره
مسقط نیز همکاري و آن پناهگاه دزدان دریائی را تصرف کنند.
کمپانی که در این موقع نه کشتی فراهم داشت و نه سرباز، جواب کافی نداد. در این گیرودار عربها سخت نیرومند شده بودند، ولی
در نیمه دوم قرن هجدهم در مقابل عزم و اراده تواناي نادر شاه، موقتا سر تسلیم فرود آوردند.
ولی با خاتمه پادشاهی وي باز ایشان فرصت را غنیمت شمردند و شخصی به نام احمد بن سعید که اصل و تبار حقیر داشت و
کارش شتربانی بود هموطنان خود را به قیام تحریک نمود و با ابراز دلیري بسیار به مقام والی یا حاکم صحار که شهري ساحلی در
اعلام کرد و با قدردانی اهل و تبار خویش «1» 100 میلی شمال غربی پایتخت بود رسید و ایرانیان را از مسقط بیرون و خود را امام
در سال 1741 سلسله محلی بو سعید را تأسیس کرد که از آنپس در عمان حکومت داشتهاند.
______________________________
1)- در سال 1546 عثمانیها مسقط را بمباران کردند. در 1552 یک دسته نیرومند دریائی ترك به فرماندهی پیر پاشا در خلیج )
لنگر انداخت و بعد از محاصره طولانی، شهر را تسخیر نمود. در 1580 مسقط بوسیله گروهی از اعراب که از یمن آمده بودند و میر
علی بیگ نام فرمانده آنها بود به تصرف درآمد، ولی بعد از هریک از این سوانح پرتغالیها یا در آنجا مستقر ماندند و یا آنکه
بازآمدند.
ص: 522
خاندان حکمران
صفحه 347 از 570
وي بعد از چهل سال سلطنت در 1783 درگذشت.
فرزند دومش سید سعید بن احمد جانشین پدر شد و چون شخص بیلیاقتی بود، برادر جوانترش بزودي شورشی راه انداخت و
برادر را از مسند حکومت سرنگون ساخت. سلطان مخلوع ناگزیر به انزوا پرداخت و هرچند اختیاراتی نداشت، باز عنوان روحانی
امام را حفظ کرد که پس از او به دیگر سلاطین مسقط رسید.
امیر شورشی کامیاب سید سلطان بن احمد تا سال 1804 که در نبردي به قتل رسید بر مسقط و زنگبار (که به سال 1784 فتح کرده
بود) حکومت نمود.
طبع و سرشت ستیزهجو و توسعهطلب او هم قلمرو وي و هم دولت انگلیس را که با آن روابط سیاسی و تجارتی ایجاد کرده بود
دچار زحمت گردانید، ولی وفاداري او نسبت به انگلیسیها پیوسته استوار ماند.
وي در سال 1798 با کمپانی هند شرقی عهدنامهاي امضا کرد که هدف اصلی آن طرد نفوذ و دخالت عمال فرانسه از عمان بود که
.«1» ناپلئون خیال داشت آنجا را پایگاه دریائی براي حمله به هندوستان قرار دهد
دو سال بعد سرگرد و سپس سر. جان ملکم در سفر اول معروف خود از جانب لرد و لزلی به ایران بین راه در مسقط توقف و
عهدنامه جدید با سلطان امضا کرد که برطبق یکی از مواد آن نماینده کمپانی در مسقط مستقر شد تا از حرکات فتنهانگیز بدخواهان
جلوگیري کند و پیوستگی و اتحاد بین طرفین تا وقتی که گردش خورشید و قمر دوام دارد برقرار بماند. ماده نهائی این عهدنامه
شاید به مذاق افراد متجدد قرین حواشی و با طمطراق مینمود، و شاید هم حاکی از ذوق و علاقه اخترشناس حضرت سلطان بود که
در هرحال با آبوتاب تمام دوستی و اتحاد طرفین از آنپس بیانقطاع استوار مانده و به موجب آن نماینده سیاسی انگلستان همواره
نفوذ قاطعی در دربار سلطان مسقط اعمال نموده است.
______________________________
1)- نفوذ فرانسه چند صباحی در سال 1807 تجدید گردید. در همان زمان که سلطان با شنیدن اخبار پیروزي ناپلئون در اروپا، به )
جزیره موریس نمایندهاي فرستاد و در آنجا با ژنرال کائن در ژوئن 1807 قراردادي امضا کرد، اما با تسلیم شدن جزایر بوربن و
موریس، دوره کوتاه فرانسه- پرستی سرآمد و بار دیگر نفوذ بریتانیا در آنجا نیک استوار شد.
ص: 523
(1854 - سید سعید ( 1804
جانشین سید سلطان، فرزند ثانیش سید سعید بود که مانند پدر خود پیش از او برادر بزرگتر خود سید سلیم را از سلطنت برانداخت
و به مدت طولانی پنجاه سال سلطنت کرد. فرمانروائی او با نزاع و جدال دائمی با اعراب وهابی که در داخله عربستان بودند و از
ابتداي قرن حاضر نفوذ خود را رفتهرفته در تمام سواحل جنوبی خلیجفارس توسعه دادند، و همراهی طوایفی را که بکار راهزنی
دریائی میپرداختند جلب نموده مایه تهدیدي نسبت به قلمرو عمان شدند توأم گردید، و سلطان چندبار با دخالت دوستانه دولت
انگلیس از صدمه وهابیها رهائی یافت و بواسطه همین دخالت، سلطان هرساله خراجی به امیر وهابیها میپرداخت.
وي با نیروهاي انگلیسی بهمنظور ممانعت از دزدي دریائی و تجارت برده که تبلیغات وهابی رونق بسیار داده بود، همکاري نمود و
در سالهاي 1822 و 1840 و 1845 با کمپانی هند شرقی براي جلوگیري از کار بردهفروشی و تصرف کشتیهاي آنها و پیشگیري از
حملونقل برده، بین سواحل افریقا و آسیا عهدنامه امضا کرد. در اواخر زندگانی او وضع مسقط سخت آشفته شد، زیراکه سلطان
مدتی طولانی در زنگبار رحل اقامت افکند و در سال 1840 آنجا را کرسی حکومت خویش ساخت.
آقاي استاکلر در سال 1831 با سلطان مصاحبهاي در مسقط انجام داد و او را مرد ملایمطبع، داراي تقریبا چهل سال عمر و اهل
صفحه 348 از 570
معرفی نمود که در کار و تصمیمات خود واجد حس خیرخواهی و «1» دلاوري و تجارت و حاکمی عادل و خانواده دوست بلندنظر
پاداش و طالب اصلاح امور و نسبت به مذهب اقوام دیگر بردبار بود و کشتیهاي فراوان داشت.
ناوي با پنجاه توپ و « شاه علم » بنابر قول فریزر در سال 1821 علاوهبر قایقهاي بومی وي داراي پنج کشتی ممتاز و از آنجمله
با چهل توپ « کارولین »
______________________________
60 کورون (سکه) و هر / 1)- معلوم نیست آقاي استاکلر منظورش این موضوع است که او 34 فرزند داشت و براي هر پسر 000 )
29 کورون (سکه) باقی گذاشت، یا منظور دیگري دارد. / دختر 000
ص: 524
بود. به گفته استاکلر ده سال بعد داراي دوازده ناو بزرگ از جمله کشتیی با هفتاد و پنج توپ و کشتی دیگري با چهل توپ شد که
همه ساخت انگلستان بود. او هرساله 80000 لیره درآمد داشت که یک چهارم آن از تجارت بردهفروشی بدست میآمد، تا زمانی
که برطبق قراردادي با دولت انگلیس از آن کار دست کشید.
مسقط و زنگبار
سید سعید وصیت کرده بود که قلمرو او به دو بخش مسقط و زنگبار تقسیم و اولی بفرزند ارشد و دومی به پسر چهارم او واگذار
شود.
که بعد از وفات سلطان پیر در سال «1» ولی غیرممکن بودن حکومت بر دو سرزمین بدون عهد و قرار صحیح، در نظر لرد کنینگ
1856 اختلاف اجتنابناپذیر دو وارث جهت حکمیت باو ارجاع شده بود، این عمل مقرون بصلاح و تدبیر بود که دو حوزه شمالی
و جنوبی قلمرو سلطان را بکلی از یکدیگر جدا کند.
رأي حکمیت او که بسال 1861 انتشار یافت، ترتیبی را که سلطان متوفی مقرر داشته بود که مسقط مال برادر ارشد و زنگبار نصیب
فرزند چهارمی باشد، تأیید نمود. این برادر بواسطه ثروت کلان زنگبار تعهد کرد که هرساله 40000 کورون بسلطان مسقط پرداخت
کند. سید ثوینی در مسقط تا سال 1866 حکومت داشت و در این سال در صحار به قتل رسید. در این کار فرزندش سید سلیم
حکومت انگلیس نیز روابط خود را با او چندي متوقف نمود، اندکی بعد مقام او را رسما شناختند. اما دو .«2» سخت مظنون بود
سال حکمرانی وي بواسطه اقدامات چند تن از مدعیان قرین تلاطم و آشفتگی شد. پس سلیم گرفتار گشت و ترك وطن و دیار
کرد و چندي بعد به مرض آبله در کراچی درگذشت.
بعد از دوره بیثباتی که یکی از مدعیان همان خاندان، سلطان شد، سید ترکی برادر جوانتر سید ثوینی و یکی از بیست و چهار
پسر سید سعید از هندوستان که در آنجا بحالت تبعید بود، بازگشت و در سال 1871 در مسقط مستقر شد و تا
______________________________
Canning-(1)
2)- در این جنایت ده تن تبانی و دخالت داشتند که نه نفر ایشان با مرگ بسیار سختی از بین رفتند و جاي تردید نیست که با )
گلوله سید سلیم پدرش به قتل رسید.
ص: 525
سال 1888 سلطنت آشفته بیاثري داشت. برادر دیگر سید عبد العزیز همواره در حال سرکشی بود و یکبار هم چیزي نمانده بود
که بر حکومت مسقط دست یابد، ولی چون باز هم زیر بار حکومت او نرفتند ناچار بداخله مملکت پناهنده شد و تا مرگ سلطان
صفحه 349 از 570
ترکی زمزمه شورش از آنجا بگوش میرسید، و بعد از جانشینی پسرش باز فتنه و آشوب تشدید یافت. سید ترکی هرچند که قوي و
کارآمد نبود، ولی حکمرانی ملایم و بامدارا بشمار میرفت و میدانست که چگونه از عهده اداره کردن طوایف عرب زیردست خود
برآید و پیوسته هم نسبت به انگلستان وفاداري داشت و بسال 1886 از آن دولت نشان دریافت نمود و در مقام و سلطنت خود که
شایستگی آنرا داشت با وعده همراهی بر ضد تجاوزات مغرضانه مورد حمایت واقع گردید.
با او معاهدهاي امضا کرد که منظور تقویت و تأیید قراردادهاي پیشین راجع به جلوگیري از تجارت «1» در سال 1873 سر. برتل فرر
برده و بستن تمام بازارهاي برده- فروشی در قلمرو او، و آزاد کردن همه بردگان حوزه حکومت وي بود. ضمنا برادرش در زنگبار
از آشفتگیهاي عمان استفاده و از فرستادن کمک مالی سالانه خودداري نمود.
دولت انگلیس در ازاي منسوخ شدن تجارت برده بین سواحل افریقا و جزیره زنگبار، پرداخت کمک مالی مزبور را برعهده گرفت،
و تاکنون هم هر ماه بسلطان 7200 روپیه یا کمی بیش از 6000 لیره در سال میپردازد. وقتی که سید ترکی در سال 1888
درگذشت، پسر دوم او سید فیصل بن ترکی باآنکه فرزند یک کنیز افریقائی و مانند نوبیان سیاه بود، بدون معارض بر تخت نشست.
در میان عشایر عرب رسم ارشدیت و یا مزیت خاصی براي مسنترین فرزند جاري نیست و در جرگه خانواده حکمران حق با قوي
است. فرد نیرومند زمام امور را بدست میگیرد و فرمانروائی میکند، اما جاي نهایت تردید است که سید فیصل قادر به حفظ مقام
خود باشد. در موقع مسافرتم هنوز دولت انگلیس او را برسمیت نشناخته بود. در اکتبر 1888 وي برعلیه ابراهیم بن قیس که از
مدعیان قدیم و هنوز
______________________________
Sir Bertle Frere-(1)
ص: 526
در تکاپو بود لشکرکشی بیحاصلی نمود، درحالیکه عموي وي عبد العزیز کهنه- کار نیز بعد از آرامشی طولانی در داخله در سال
1889 ناگهان به حرکت افتاد.
وقتی که من در مسقط بودم هنوز سرنوشت شورش او روشن نشده بود، اما بعدا مدعی ناچار، ترك دیار کرد. سید فیصل از دو
مزیت بهرهمند است: هم جوانی دارد و هم بر تخت سلطنت استوار است، وي حالا ( 1892 ) فقط 28 ساله است و اگر خود را شایسته
حمایت دولت بریتانیا نشان دهد، شاید خصایص ممتازي را که بعضی از اسلاف او ابراز داشته بودند آشکار سازد. اقتدار وهابیها
در نواحی داخلی خطري است که پیوسته عمان را تهدید میکند، ولی بعید نیست که از این پس موجبات و ملاحظات دیگري توجه
امیر نجد را به سایر جهات معطوف سازد.
شهر مسقط
مسقط پایتخت عمان شاید زیباترین نقطه جهان باشد. از فاصله دور، رشتههاي انبوه تختهسنگ با لبههاي مضرس و بشکل پرتگاه و
بریدگیهاي تیرهگون از دریا برآمده است، در قسمت داخلی نیز سلسلههاي متعدد که قلههاي تیز دارد پشت سر هم قرار گرفته
است و شکافهاي مهیبی بین آنهاست، بحدي که انسان میپندارد که این قطعه زمین را از دیگ گداخته در آغاز خلقت
پرداختهاند و هنوز اثر و نشانی حرارت و سیاهی آتش مخوف آن باقی است. در این حصار بحري که از صخرهها پدید آمده است
ناگاه شکافی باز و در جهت خلیج محدودي دراز میشود که از سه طرف با استحکامات طبیعی مزبور مسدود گردیده است.
در انتهاي خلیج که تقریبا یک میل عمق و نیم میل پهنا دارد، در سطح باریک و محدود، زمین همواري که طبیعت بین کوه و دریا
فاصله انداخته است پایتخت مسقط بنا شده است، که با خانههاي سفید در زمینه تیرهگون، مانند بال مرغ دریائی در برابر آسمانی
صفحه 350 از 570
خشمگین همیدرخشد. شهر و خلیج رو بشمال واقع شدهاند و در طرف غربی، صخرهها بشکل پرتگاه تا دریا کشیده شده است و
کوره راهی هم در دامنههاي آن نمیتوان یافت. در مقابل دیواره شرقی خلیج که متساویا پرشیب و بلند است، جزیرهاي واقع است
که الجزیره مینامند و هنگام
ص: 527
لنگر انداختن کشتی در کنار شهر با شکافی به عرض 100 یارد یا بیشتر از خشکی جدا میشود.
از این جهت بخصوص جالبتوجه است «1» در نظر مسافر انگلیسی این صخرههاي عظیم که روي آنها اثري از خاك و گیاه نیست
که بر هریک از صخرهها نام ناوهاي انگلیسی که در دورههاي مختلف از این ایستگاه بحري گذشتهاند، با حروف درشت سفید
نقش گردیده است، و همچنین نام کشتیهاي دیگر و نیز یک کشتی امریکائی که از حضور خود در مسقط یادگاري باقی گذاشته
است. اما این آرایشگري بمناسبت علاقه و ذوق هنري ناوبانها نبوده است، بلکه ناشی از استعداد خوشمشربی آنهاست، زیراکه در
مقام استفسار شنیدهام که ناوبانها اجازه ورود بشهر را نداشتهاند، که مبادا از فرط خوشی و سرمستی رفتار ناهنجاري بکنند، از اینرو
در تنها محلی که میتوانستهاند وقت صرف کنند، پیرامون صخره بوده است که ناچار سرگرمی دیگري جز پرداختن بهکار نقش و
نگار نداشتهاند.
برج و بناها
از جناح داخلی که سه میل پهنا دارد، برج و باروهاي پرتغالی که در پرتگاه میان دو قله بنا گردیده، از دو سمت بر شهر مسلط است.
این برج و باروها تنها یادگار دوران تسلط پرتغالیها در یک قرن و نیم پیش در مسقط نیست، بلکه بناي ویرانه دیگري هم که حالا
اصطبل سلطان است از بقایاي کلیساي قدیمی کاتولیک در آنجاست.
وضع قلعهها و شهر شباهت تام با وضع و حالت توأم کورفو (جزیره) وعدن دارد، یعنی خصایص دلپذیر اولی و ویرانگی دومی را
مجسم میسازد، من بر برج شرقی بالا رفتهام. موضعهاي دفاعی را فرمانده جوانی نشانم داد، و او افسر خوشقیافه ریشوي بلوچی بود
و نفرات آنجا شامل دسته محدودي از جنگاوران عرب با چهرههاي جالب و لباس ژنده بودند، و آتشباري با چند توپ کهنه
داشتند که بعضی از آنها بر زمین افتاده بود، و چندتا نیز روي عرابههاي نیمشکسته در
______________________________
نباتشناس گفته است که در صورت مقایسه با تپههاي مسقط، کوه سینا بوستانی بشمار میرود. Aucher Eloy 1)- اوکرالوي )
ص: 528
هوا، و لوله چند توپ هم در حفره دیوار در وضع نشانهگیري ساحل و صخرههاي مقابل بود. اما بیشتر توپها بر زمین افتاده و یکی
دوتا هم در لب دریا، دویست پا پائینتر در کام امواج مانده بود. بر لوله یکی از توپهاي آهنی نام هلند، شاهد بارزي از روزگار
اقتدار دیرین بود و بر توپی برنزي هم علامت پادشاهی پرتغال همیدرخشید.
دورنما
از بالاي دو قلعه مزبور، شهر دورنماي شگفتانگیزي دارد.
این شهر که در فضاي محدود بین کوهستان و لنگرگاه واقع گردیده، در جبهه دریا بوسیله دژها و از جانب خشکی با صخرهها که
نیم میل طول آن، و داراي برجهاي مستحکم و خندقی هم در عقب آن است، دفاع میشود. بر هر قله و بریدگی کوههاي داخلی
قلعههاي کوچک یا برجهاي پاسبانی هست و صورت پاسداران که بر لبههاي صخره با پایگاه خود رفتوآمد میکردند، در نیمرخ
صفحه 351 از 570
جالبتوجه و مثل این مینمود که شمایل آنها را با مرکب سیاه بر آسمان نقش کرده باشند. دیوارههاي شهر و قلعهها را نیز با نهایت
آسانی میتوان از ناوي که در دریاست بمباران و یا بوسیله توپهائی که در ارتفاعات بلندتر داخلی یا حوالی ساحل تعبیه کرده باشند
تارومار کرد. ولی براي منظور دفاعی جنگ و نزاع بومی که شرحش را بیان میکنم وسایل دفاعی مسقط نیک تأمین است.
در مساحت محدودي که ذکر شد جمعیتی شاید بالغ بر 5000 نفر اقامت دارند، ولی در بیرون دیوارهها مقدار زیادي کلبه نیی هست
که مسکن مهاجران بلوچ است و این نقاط در هریک از اوقات که کمترین احتمال حمله و هجوم در میان باشد، سریعا خالی
میشود. از اینجا بقسمت داخلی، جادهاي تا حدود نیم میل و آنجا محلی است که آب آشامیدنی شهر را تأمین میکند، همچنین باغ
گلهاي قشنگ و گیاه که بسلطان تعلق دارد. جلوتر از آنجا جاده به تنها گردنه قابل عبور که سخت پرشیب و دشوار است مربوط و
بقسمت داخلی منتهی میشود.
در کنار شهر دو قایق بخاري متعلق بسلطان در ساحل مهار شده است
ص: 529
که باندازه کشتی بزرگ بخاري است و دیگري بقدر قایق موتوري است. این دو دستگاه را برادر جوانتر سلطان « سلطانی » یکی بنام
یعنی سلطان زنگبار به پدرشان تقدیم کرده بود و باآنکه فقط بوسیله توپهاي حقیري مجهز است باز جهت ابراز ابهت سلطانی در
سواحل و یا جمعآوري نفرات از بنادر جنوبیتر براي دفاع پایتخت بسیار سودمند است. اما سید سعید بجاي این مقدار محدود دسته
بحري نیرومندي فراهم داشت. در تورفتگی کوچک پائین صخره غربی انبار سوخت رسد بحري انگلستان، در آبهاي اوقیانوس هند
واقع شده است که ظرفیت 1700 تن زغال دارد. بلافاصله در جبهه دریا که امواج هم بر دیوارههاي آن اصابت میکند و در میان
خانههاي جناح خارجی ساختمانی نسبتا عمده و ساده است که بزرگتر از همه بناهاي آن حوالی است و پرچم سرخ که بر فراز آن
در اهتزاز است حاکی است که اقامتگاه والاحضرت است.
در انتهاي شرقی جبهه دریا در محل بناي کنسولخانه سابق اقامتگاهی براي نماینده سیاسی انگلستان میساختهاند که اینک تمام شده
است و زیباترین عمارت شهر میباشد و در کنار شکاف تختهسنگی واقع و در معرض وزش نسیم خنک اوقیانوس است، و از اینرو
زندگانی در گرماي طاقتفرساي ماههاي تابستان را آسانتر میسازد چون در اثر انعکاس حرارت از تختهسنگها درواقع هوا بکلی
سوزان و خود صخرهها نیز مثل دیواره اجاق میشود.
اقلیم
براستی که هواي مسقط در تابستان وحشتناك است و ذوق و خیال اکثر نویسندگان را برانگیخته است. جان استریوس هلندي که
گرما بحدي سوزان و شدید بود که همه بیگانگان میپنداشتند در کوره آتش و یا خم » : بسال 1672 در آنجا بوده نوشته است
ولی شرح او در برابر توصیف با آب و تاب عبد الرزاق گرانمایه که قبلا هم نامش بمیان آمد، و در مه ،« عرقکشی افتاده بودند
1442 نوشته است رنگ و رونقی ندارد:
حدت گرما بحدي است که مغز استخوان انسان را میسوزاند و شمشیر در غلاف مثل موم ذوب میشود، و جواهرات بر دسته »
خنجر بصورت زغال درمیآید.
ص: 530
شاهد باارزش عملی دیگر این مطلب است که میزان « کار شکار در صحرا آسان میشود و بیابانها از غزالهاي برشته انباشته است
الحراره معمولی، در گرماي بین ماههاي ژوئن و اوت (خرداد و مرداد) منفجر میشود، و هواسنج بسیار قوي، درجه حرارت را در
آفتاب تا 189 درجه فارنهایت نشان داده است. میزان بارندگی فقط سه اینچ و نیم در سال است، و همه مقدار باران نیز در ظرف دو
صفحه 352 از 570
سه هفته میبارد.
شهر و اهالی
شهر مسقط از لحاظ وسعت یا موجبات دیگر هیچ اهمیتی ندارد. خانه سلطان را نمیتوان کاخ نامید. در درون دروازه آن شیر زیبائی
در قفس بیک طرف و در طرف دیگر زن سخت بدبختی در قفس مشابه دربند بود، و میگفتهاند مرتکب جنایت قتل شده بوده.
پس استفسار کردم که آیا آن مجازات عنیف پیش- درآمد مرگ آن گناهکار ضعیف است، ولی با خوشوقتی پاسخ شنیدم که در
عمان آدمکشی بهیچوجه مستوجب مکافات خونریزي نیست.
بازارهاي مسقط کوچک و باریک است و راه رفتوآمد بسیار محدود و بیشتر دکانها در دست افراد هندو است و بومیها سخت
سرگرم کار حلواپزي بودند و آن بسیار باب طبع و علاقه اعراب است. هر مردي خنجري با تیغه خمیده و غلاف مزین و سیمپوش بر
کمر دارد، بعلاوه تفنگ ساچمهاي بلندي دارند که نقرهکاري است و با پوست آهو قنداق آنرا میپیچند. زنها علاوهبر حجاب عادي
براي پوشاندن چهره خود نوعی پرده اضافی شامل دو قطعه گلدوزي دارند با شکافی در جلو چشمان و بند سفتی که در نوك بینی
دو رشته را بهم مربوط میسازد.
مرد و زن هر دو فوقالعاده سیاهاند و عربها در آنجا هیأت افریقائی یافتهاند. بعضی از افراد هر دو جنس داراي شمایل کاملا افریقائی
شدهاند، و راجع باهالی مسقط بود که یکی از ناوبانها که دستور داشت آداب و عادات عجیب مردم نقاط مختلف را یادداشت کند
.« آداب هیچ ندارند و عاداتشان سخت حیوانی است » : این گفته معروف را نوشت
نمایندگیهاي خارجی
علاوهبر انگلستان، امریکا تنها دولتی است که
ص: 531
در مسقط نماینده کنسولی دارد، و بازرگانی انگلیسی حائز این مقام است و از قرار معلوم کار دیگري جز نظارت بر حمل بارهاي
خرما در فصل برداشت این محصول ندارند. نماینده بریتانیا غیر از سمت سیاسی مشاور سلطان راجع باتباع هندي انگلستان است که
هزاران نفر از ایشان به پیشه کسب و تجارت در شهر و حوالی آن مشغولاند و تقریبا تمام امور صادراتی و وارداتی را در انحصار
خود دارند و ازاینرو کار زیاد دارد. از وضع و رفتار این افراد و به همان اندازه نیز خود اعراب، که عموما سلام میدادند و یا باظهار
سلام میپرداختند، چنین استنباط نمودهام که سیادت بریتانیا در مسقط نیک استوار است، و رژیم مطلوبی محسوب میشود. براستی
عمان را میتوان تابع انگلستان بشمار آورد. ما به سلطان آنجا کمک مالی و سیاست او را تعیین میکنیم و نباید هیچگونه دخالت
خارجی را در آنجا تحمل نمائیم. من شکی ندارم که زمانی فراخواهد رسید که این کشورهاي جزء بومی در جلو پیشرفت تمدنی
دوستانه سر تسلیم فرود خواهند آورد، و مالکیت ما بارز و محرز و پرچم بریتانیا بر فراز برج و بناهاي مسقط در اهتراز خواهد بود.
تجارت
دادوستد عمده محلی و درواقع یگانه مرجع مجاور آن شهر و بندر مطرح است که در نه میلی غربی آنجا در یک تورفتگی مشابه
ساحلی واقع است.
این محل از مسقط وسیعتر و داراي جمعیت بیشتري است و خواربار مسقط از داخله باین بندر حمل، و از آنجا در قایقها به پایتخت
نقل میشود، اقلام عمده تجارت خارجی مسقط خرما، خشکبار، ماهی، لیمو است و علیرغم ترکیب یأسآور ساحلی، در باغ و
صفحه 353 از 570
بوستانهاي داخلی میوههاي مرغوب بدست میآید.
انگور، انبه، هلو، بارهنگ، انجیر، انار، خربوزه، مرکبات، بادام و همچنین خرما و لیموهاي شیرین و ترش از محصولات آن سرزمین
است، و سبزي و گل هم فراوان کاشته میشود.
آبهاي عمان از جهت پرورش ماهی معروف است و گاهی آبهاي ساحلی پر از ماهی است و بدون زحمت مقادیر کثیر صید میشود
و خوراك انسان و گله
ص: 532
و رمه است. واردات عمده آن برنج بنگالی، شکر، قهوه و پارچههاي نخی (از منچستر و بمبئی) نخ و ریسمان، نفت، تریاك،
مروارید، گندم و نمک است.
1888 معادل 210000 لیره و واردات 280000 لیره بود، ولی چون این آمار بدون رعایت اصول - جمع قیمت صادرات در سال 9
علمی تنظیم شده است و اقلام واحدي در ستون واردات و صادرات گمركخانه هر دو منظور گردیده، بنابراین نمودار صحیحی از
مقدار تجارت نیست. گمرکخانهها را تاجري بهاتیا (هندي) بمبلغ 115000 ریال یا تقریبا 17000 لیره در اجاره دارد، که کموبیش
معادل با میزان مزبور و مبتنی بر پنج درصد از بهاي جنس است که از تمام کالاهاي وارداتی و صادراتی گرفته میشود.
مدعی قدیم
بطوري که قبلا اشاره نمودم سید فیصل مدتی در سال 1889 در انتظار اقدام خصمانه از جانب عموي خود عبد العزیز بود. در اکتبر
1883 که بیست سال تمام از دوران ضدیت و طغیان وي نسبت به سلطان گذشته بود و چنین مینمود که او هرگز از این سرگرمی
خسته نمیشود، حملهاي نهائی به مسقط کرد. پیروان او که به لباس تیره درآمده بودند تا شناخته نشده باشند، نیمه شب به دیوارهاي
شهر یورش بردند، ولی با 250 نفر تلفات مقتول و مجروح به عقبنشینی ناچار شدند. از آنپس عبد العزیز زندگانی بینام و اثري
در داخله عمان پیشه ساخته بود، اما بعد از وفات سید ترکی میگفتند که باز سر صدمه و آزار داشته است.
چند هفته قبل از مسافرتم بآنجا، وي بار دیگر به پیشروي پرداخت و دو هفته قبل از ورودم تا فاصله بیست میلی در داخله جلو آمد و
میگفتند که خیال حمله بشهر را داشته است. سلطان فیصل احتیاطات شدید در مقابل این خطر عاجل نمود. وي از بدويها خواستار
شد که نفرات خود را از بنادر و نقاط داخلی گرد- آوري و اعزام نمایند. شیوخ هم بمنظور رها کردن جنگاوران خود این تقاضا را
با خشنودي اجابت کردند و افراد هم بامید دسترسی به غنایم و پاداش، بدون
ص: 533
آنکه حتی الامکان هیچ قصد و حالی به جنگ و جدال داشته باشند، از این فرمان استقبال نمودند. از اینرو عدهاي در حدود 1500
تا 2000 نفر جلو دیوارهاي مسقط فراآمدند و شایع بود که عبد العزیز بحوالی شهر رسیده، هرچند که نفرات محدودي در اختیار
داشت چون عشایر از پیروي او خودداري نموده بودند. یک تن شورشی دیگر که بسیار هم مهیب بود بنام ابراهیم بن قیس که اخیرا
با سلطان در نزاع بوده از همکاري با مدعی قدیم امتناع ورزید. دستههائی از اعراب را بمنظور اکتشاف عملیات دشمن بخارج شهر
گسیل داشتند و کلبههاي بیرون حصار را نیز سکنه فقیر آن حدود با شتاب تمام تخلیه کردند و با اثاث خود بداخل شهر پناه بردند.
شبانگاه هنگامی که فریاد برآمد که دشمن نزدیک شده است، جنبوجوشی در حدود کلبههاي خالی مشهود افتاد و در یک لحظه
غرش تیر و آتش از دیوارها و قلعههاي کوهستانی برخاست. حظی که مرد عرب از تیراندازي حاصل میکند خاصه وقتی که این
کار را در تاریکی شب انجام دهد در نظر او کمنظیر است.
بنابراین در دل شب از هر گوشهوکنار نفیر تیر و تفنگ برآمد و اثري هم از پیشروي دشمن نبود و پس از سه ربع ساعت تیراندازي
صفحه 354 از 570
سرانجام یورش مهاجمان درهم شکست. بامداد روز بعد وقتی که میدان نبرد را براي نعش کشتگان جستجو کردند، مکشوف شد
که دشمن از اردوگاه خود که در چند میلی بود، هیچ جلو نیامده بود و نفرات جنگی که به کلبههاي خالی همبستگان خود رسیدند
آنچه در آنجا باقی مانده بود غارت کردند.
تعداد تلفات این رزم قهرمانی مسقط از قرار معلوم یک پیرهزن و یک قلاده سگ بوده است. بعد از این واقعه بود که هیچ تعجبی
حقیقت کار از این قرار بود « جبانتر از اهل مسقط احدي نیست » ننمودم وقتی که در گزارش قدیم باین ضرب المثل عرب برخوردم
که هیچیک از دو طرف در این جدال داخلی دل و حال جانبازي نداشت و هر دو فقط لاف میزدند که شاید کارگر افتد.
هر دو دسته به قوم واحدي متعلق بودند و بعضی از افراد یک عشیره در این جبهه
ص: 534
و بعضی دیگر در آن جبهه شرکت داشتند. عمو در یک صف و برادرزاده در صف مقابل بود، و همین وضع و حال نیز درباره همه
نفرات طرفین صادق مینمود. تردیدي نیست که اگر شهر بیدفاع بود عبد العزیز یا مدعی دیگر آسان بر آن دست مییافت و فرمان
خویش را روان میکرد، ولی تا وقتی که سلطان مراقبت تام دارد این احتمال محال است و بعید نبود که جنگ و جدال منجر با آن
شده باشد که مدعی وجهی دریافت و سپس جلاي وطن و دیار کند.
دلاوران عرب
مسقط جنگاوران دلیر فراوانی داشت که در زدوخورد فراموشناشدنی مزبور شرکت نمودند. این حضرات بازار و کوچهها را پر
هر .«1» کرده بودند و بیشترشان شمشیر دو سر نظیر شمشیر دودمه قدیمی و سپري گرد و کوچک براي مدافعه در دست چپ داشتند
نفري تفنگ نسبتا آبرومندي هم بر دوش و قطار فشنگ در کمر داشت و عدهاي دیگر با تفنگ دولول مجهز بودند و چون
مشغولیات دیگري نداشتند، غالبا در حضور تماشاگرانی ستایشگر به رقصهاي جنگی میپرداختند، و با شمشیرهاي بزرگ خود
شکافهاي مهیب تولید میکردند، و مثل آهو به هوا میپریدند، و ابزار کار لرزان خود را در هوا میانداختند یا بر زمین جلو
انگشتهاي پاي خود میخکوب میکردند و همه این نمایشها توأم با آواز و صداي طبل بود که سیاه قويهیکلی مینواخت.
تیراندازي تمام روز دوام داشت و چون تماشاگران ابراز شادمانی بسیار میکردند و خوش بودند شاید اتلاف آن همه انرژي و
باروت قابل عفو مینمود. در موقع عزیمت از مسقط و سلطان سیاهچهره آن، و جنگاوران دلاورش، و طرز رزم و جدال داخلی آن
.« نیک عالی بود، ولی اینکه جنگوستیز نشد » از این اندیشه و خیال فارغ نبودم که
رأس مسندم
در حین سفر بازگشت خود از مسقط بسوي شمال، بار دیگر به خلیجفارس وارد میشویم و کرانه طوفانی صخرههاي رأس مسندم را
سیر میکنیم.
در انتهاي پیشآمدگی دراز و ناهموار که تختهسنگهاي سیاه از کناره آب
______________________________
1)- این سپرها که مانند چوب سفتوسخت بود و گویا از چوب هم ساخته بودند، میگفتند از پوست اسب آبی بوده که از زنگبار )
میآوردهاند.
ص: 535
راست برآمده است، و ارتفاعات صافی که تا 6750 پا بلند، و با زمینه تیرهاي محدود است، تختهسنگی کشیده از قاره جدا میشود و
صفحه 355 از 570
تنگه تاریکی بین سنگهاي سیاه تا 800 پا پیچوخم و امتداد مییابد. آنجا جزیره رأس مسندم است که همان رأس مقدس سلامه مور
(تامس) است که میگویند اعراب آنرا ماماسلامه مینامند به یاد بانوي مقدسی که در آنجا مدفون شده است و نوشتهاند که
صخرهاي که بیش از همه پیش آمده است تختهسنگ نجات یا خوشیمن است که در زیر بال و پناه ارواح حامی دریا و هواست. »
هنگامی که دریانورد عرب دل به دریاي بیکران میزند براي این صخره قربانی و در بازگشت هم محض سپاس هدایا تقدیم
میکند. فرد هندو نیز بنام مقدسات آنجا گل و بادام بر امواج میپاشد و یا آنکه نمونه کشتی خود را با بادبانهاي رنگارنگ و کمی
هم برنج برسم صدقه روانه میکند، و اگر این کشتی خرد و حقیر سالم بساحل برسد، علامت خیر و سلامت است وگرنه همهگونه
اما تا آنجا که من توانستهام تحقیق کنم، این .«1» خطر عاجل در پیش، و فقط عنایت خداوندي ضامن نجات کشتی خواهد بود
خرافات که شرحش را در کتاب موریه باید خواند با مرور زمان از میان رفته است. در تورفتگیهاي عمیق که بین صخرهها و
خشکی انشعاب یافته و مانند شاخ گوزن نوك تیز دارد، آبها سخت به صخرهها اصابت میکند و صداي آن در غارهاي مجاور
انعکاس مییابد، در قلهها و حفرههاي این پیشآمدگی مرموز، افرادي از نژاد کهن، مأوا گزیدهاند که در حین سیر و حرکت
خویش سرانجام باین پناهگاه خارق العاده رسیدهاند، که احدي را بآنها قدرت دسترسی نیست.
نامیده میشوند، قیافه عرب، اما رنگ تیرهتر دارند و بزبان عربی تکلم میکنند که خود اعراب «2» چند هزار تن از آنها که شیهیین
نمیفهمند، ولی عربی است، و به صید ماهی و کندن بال ماهی کوسه که به چین براي خوراك سوپ
______________________________
1)- جغرافیاي عمومی تألیف الیزه رکلو (دانشمند فرانسوي). )
Shihiyins-(2)
ص: 536
صادر میشود میپردازند. ایشان در غارهاي لبه صخرهها که آنرا با پرچین خاردار محصور میسازند، تا مانع سقوط افراد خود به دریا
شوند، زیست دارند و کودکان را به دهانه این مأواي بومی با پا میبندند.
دستاندازي انگلستان
در انتهاي پانزده میلی رأس مسندم دماغه مزبور به تنگه باریکی موسوم به مقلب تبدیل میشود و آن بیش از نیم میل عرض ندارد، و
آن قسمت را به خشکی مربوط میسازد. در جانب شرقی این تنگه خلیج بسیار عالی واقع گردیده که اهل محل قبه غذیره مینامند
و انگلیسیها خلیج ملکم لقب دادهاند. در جانب غربی، لنگرگاه طبیعی عالیتري است که بوضع بهتري با خشکی محدود گردیده و
نامیدهاند. توقفگاه خضاب را در مدخل این «1» براي کشتیهاي بزرگ ایستگاه ممتازي بشمار میرود و این را خلیج الفنستون
خلیج بسیار مساعد سابقا بمنظور تأسیس پایگاه دریائی انگلستان در خلیجفارس پیشنهاد و تصرف کرده بودند. در این محل یک
واحد نیروي بحري انگلستان را میتوان آسان تمرکز داد. از قضا این ناحیه ممتاز بر سبیل تصادف بدست انگلیسها افتاده بود و آن
هنگامی بود که در سال 1864 براي نخستینبار کابل تلگراف از کراچی به خلیجفارس که نزدیکترین مسافت بین گوادر و رأس
مسندم بشمار میرفته است امتداد یافت. کابل بعد از ورود به خلیج ملکم از تنگه مقلب میگذشته و از سوي دیگر در خلیج الفنستون
به دریا وارد میشده است. اما بواسطه زنندگی هواي سوزان، و حوالی خشکوخالی آن و احتمال سوءظن طوایف که همه این
شرح داد، از کاري صرفنظر شده است که اصلا « تلگراف و سفر » مطالب را سر. اف. گلداسمید در کتاب جالبتوجه خود
نمیبایستی به آن پرداخته باشند.
در سال 1869 کابلها را از طریق جاسک و هنگام منحرف ساختند.
صفحه 356 از 570
در مدخل خلیجفارس نزدیک رأس مسندم پنج جزیره کوچک سنگی واقع است که ناوبانهاي انگلیسی به آن نام سنگ زاویه
دادهاند. قدري جلوتر، در خود خلیجفارس تقریبا در 25 میلی مغرب جزیره قشم، دو جزیره وسیع هست که آنرا گور )Quoins)
«2»
______________________________
Elphinston-(1)
2)- گنبد ایرانی. )
ص: 537
بزرگ و کوچک نامیدهاند. در جزیره بزرگتر بز کوهی فراوان است که افسران انگلیسی ساکن باسعیدو، بوسیله سگ تازي تعقیب
و شکار میکردهاند.
طوایف دزدان بحري
هنگام سیر سواحل جنوبی خلیجفارس، به چندین طایفه عرب برمیخوریم که افرادي بحرياند و کارشان بحرپیمائی است و در رشته
طولانی ساحلی از رأس الخیمه در مشرق تا دماغه قطر در غرب سکونت دارند.
این عشایر از روزگار قدیم بکار راهزنی دریائی و جنگ و نزاع پایانناپذیر فیمابین اشتغال داشتهاند. در اواخر قرن هیجدهم بواسطه
نفوذ نهضت دینی وهابی بصورت نیروي مهیبی درآمدند که جهد و تلاش آن از مرکز عربستان تا کرانههاي خلیجفارس توسعه
یافت و طوایف ساحلی را در لباس دزدي بحري به احراز نجات واقعی فراخواند. بدیهی است که چنین شعاري پیروان بسیار یافت و
در ظرف چند سال دریا را دستههاي دزدان فراگرفتند و ایشان دهات را ویران میکردند و اهالی را همراه میبردند و میفروختند، و
بنام عقیده و ایمان با کار غارت و یغما راه بهشت میسپردند. این طوایف از آن پس گاهی به امیر نجد خراج میپرداختند و طی
اقدامات تجاوزکارانه درواقع استقلالی هم کسب کردند.
این وقایع ایشان را تابع قدرت و نفوذ وهابی و همچنین دچار تصادم شدید با دولت انگلیس نمود، که از لحاظ مصالح تجارتی و
تأمین آرامش و حفظ سرمایههاي کلانی که اتباع انگلستان در منطقه خلیجفارس داشتهاند، ناگزیر شده است به تکالیف خویش
رفتار و در جلوگیري از کار بردهفروشی در آبهاي اوقیانوس هند اقدام کند. پس از طی شدن مرحله تصادفات، و اختلافات دوره
انعقاد عهود و قراردادها و سرانجام هم صلح دائمی فراآمد، که بموجب آن اکنون امنیت بحري خلیجفارس تأمین میباشد، و
عنوان یافتهاند. داستان این روابط را که هم از جهت جریان طوفانی «1» اصحاب معاهدات باصطلاح دیپلماتیک امیران بیطرف عمان
آن و هم پایان خوشآیندش درخور توجه است میتوان بنحو اجمال بیان کرد.
______________________________
1)- شیوخ خلیجفارس. مترجم. )
ص: 538
اختلافات و عهود
بسال 1805 در اثر غارت شدن کشتیهاي انگلیسی بدست عشایر قاسمی (جواسمی) نیروي دریائی انگلستان براي مجازات ایشان
اعزام و در سال 1806 قراردادي بین طرفین امضا شد، ولی چون مواد آن درست مورد رعایت واقع نشده بود، در سال 1809 اعزام
نیروي تازه ضروري نمود که به تصرف چند بندر و کشتی منجر گردید. با وجود این، کار دزدي بحري با حدت بسیار دوام یافت و
صفحه 357 از 570
حملونقل بردگان همواره بزرگترین مایه زندگانی براي دزدان دریائی اصلاحناپذیر بود، و معلوم شد که اقدامات شدیدتري باید
معمول شود. در سال 1819 نیروي بحري سومی به فرماندهی سر. دبلیو. کر. گرانت مأمور شد که بساط کار راهزنان دریائی را بکلی
تارومار کند. پس رأس الخیمه بمباران و تسخیر شد و در سال 1820 اولین عهدنامه دستجمعی بین دولت انگلیس و شیوخ ساحل
خلیج بامضا رسید و باآنکه در اثر این عهدنامه موانعی در راه ربودن افراد نهاده شد، باز از کار تجارت برده جلوگیري ننمود. از
اینرو در سالهاي 1738 و 1839 و 1847 و 1856 ناچار شدند که این عهود را با قراردادهاي جدید تأیید کنند و به ناوهاي انگلیسی
حق بازرسی و بازداشت کشتیها و ممانعت حمل برده از بنادر عرب داده شد، اما این اسناد که بیشتر ناظر بر تحدید بردهفروشی بود،
در جلوگیري از منازعات داخلی عشایر مزبور اثري نداشت، و این طوایف چون از کار راهزنی دریائی محروم مانده بودند، انرژي
خود را در کشمکشهاي فیمابین صرف میکردند و تحت عنوان جدالهاي داخلی کار راهزنی نیز کماکان ادامه یافت.
در سال 1835 دولت انگلیس درصدد برآمد که شیوخ مبارز را وادار کند که صلح در منطقه دریا تأمین شود، باین صورت که
طوایف عرب از راهزنی و دزدي دریائی خودداري نمایند و در ازاي آن دولت انگلیس هم در منازعات داخلی آنها دخالتی نکند.
این عهد و قرار بقدري موفقیتآمیز بود که در سالهاي بعد تا 1843 هرساله تجدید و باز بمدت ده سال دیگر تمدید شد و چون
اثرات مطلوب آن بارز بود در سال 1853 به یک عهدنامه صلح دائمی تبدیل و مقرر گردید که هرگونه جدال و تصادمی بین افراد
تابع رؤساي عرب در دریا موقوف
ص: 539
شود و در صورتی که اختلاف و تصادمی بین آنها پیش آید، طرف مصدوم از عمل متقابل، خودداري و قضیه را به نماینده سیاسی
انگلستان در خلیجفارس ارجاع و دولت انگلیس صلح و آرامش خلیج را صیانت کند و همواره مراقب رعایت مواد قرارداد باشد.
این معاهده درحالحاضر مورد اجراست و مواد آن که مبین نتایج نیکی است که تاکنون بدست آمده است حاکی از وضع ممتاز
نماینده انگلستان مقیم بوشهر میباشد. این عهدنامه نه جلوگیري از نزاع و جدالهاي داخلی را پیش- بینی کرده بود و نه مانع این
کار شد. عشایر جزء، کارشان فقط زدوخورد باهم و خونریزي و عملیات انتقامی انفرادي بصورت تجاوز و انتقامجوئی است. در
مورد روابط داخلی آنها، انگلستان که حق حکومتی در عربستان نداشته، نمیتوانسته است دخالتی نماید و منظور عمده این دولت
تأمین صلح و صفا در خلیجفارس بوده است.
غیر از تخلفهاي اتفاقی که برطبق عهدنامه سبب اخذ جریمه و این منظور هم با حضور ناو مسلح انگلیسی در محل تأمین میشود،
اینک کار تجارت در آبهاي خلیج با امنیت کافی جریان دارد و .«1» باید گفت که مقصود و مراد عهود مزبور حاصل گردیده است
اگر وضع و حال ناشی از قرارداد مزبور نمیبود، تأمین این منظور غیرمقدور بشمار میرفت. یک یا چند ناو کوچک در اختیار
نماینده بریتانیا در بوشهر آماده است و کشتی اختصاصی خود او هم براي مواقع اضطراري آماده کار میباشد، و هفتهاي نیست که
دستههاي ایرانی یا عرب مرافعات خود را به وي ارجاع نکنند، و با وضعی که او یافته است درواقع سرور بیسریر خلیج شده است.
انصافا سرهنگ راس با شایستگی تمام بیست سال این مقام را داشته، و تصادفات هم بسیار محدود شده بود، و غیر از مقامات رسمی
کمتر کسی در انگلستان
______________________________
1)- با وجود همهگونه احتیاط باز تجارت برده کاملا از بین نرفته است و هنوز این کار بین بنادر افریقا و خلیجفارس بانواع تمهید و )
وسایل جاري است. بازگشت حجاج از سفر مکه دستآویز مناسبی براي این کار فراهم میسازد و هرساله ناوهاي انگلیس هزاران
نفر از بردگان را آزاد میکنند.
ص: 540
صفحه 358 از 570
از حدود اختیارات وسیع او آگاه بوده و امتیاز مقام او نیز میراثی است که از سلف ممتازش سر. لویس. پلی باو رسیده است.
شیوخ ساحل خلیج
درحالحاضر تعداد شیوخ مزبور شش نفر است که عشایر و قلمرو آنها از سمت شمال بشرح ذیل است:
-1 رأس الخیمه: شیخ فعلی آن حمید بن عبد اللّه از طایفه قاسمی.
-2 ام القوین: شیخ فعلی احمد بن عبد اللّه از طایفه البوعی (آل بن علی).
-3 عجمان: شیخ فعلی رشید بن حمید از طایفه البوعلی (آل بن علی)
-4 شارجه: شیخ فعلی ذکر بن خالد از طایفه قاسمی.
-5 دوبی: شیخ فعلی رشید بن مخدوم از طایفه البوفضل.
-6 ابو ظبی: شیخ فعلی زید بن خلیف که رئیس تمام عشایر بنی یاس است.
در میان نقاط مزبور دوبی از تمام بنادر ساحلی بیشتر جمعیت و تجارت صادراتی بزرگی شامل ماهی خشک، مروارید و خرما دارد،
و از میان شیوخ، عمدهترین آنها شیوخ ابو ظبی است که حوزه نفوذ او از جهت غربی تا اودید امتداد دارد، و در آنجا به ناحیه نیمه
مستقل قطر و حد قلمرو عثمانی میرسد. از جانب دولت انگلیس نمایندهاي بومی در شارجه هست، که در صورت لزوم نقاط مختلف
را سرکشی و گزارش خود را به نماینده رسمی انگلستان در خلیجفارس تسلیم میکند.
قطر
مزایاي تردیدناپذیر سازمان صلح شیوخ عرب و از جهت دیگر آثار وخیم سیاست بیبندوبار را وقتی نیک آشکار درمییابیم، که
منطقهاي را که تابع وضع قرارداد و عهود است، ترك و بسرزمینی ورود کنیم که دستگاه درماندهاي حاکم بر اوضاع است، و اتباع
سرکش شریري نواحی ساحلی را دچار بینظمی دائمی میسازند. وصل بحدود وابسته با عهود و اسناد، و در سمت غربی دماغه
خشک و بیگیاه قطر واقع شده که از جهت شمالی در دریا پیش رفته است،
ص: 541
و سواحل آن متناوبا سرشار از دماغه و خلیج است. شیخ فعلی این سرزمین جاسم بن محمد بن تهامی است که وجودي موذي و فاقد
ثبات اخلاقی است و بسته به مواردي که پیش آید و او را سودمند یا زیانبخش باشد، استقلال خود را ابراز و یا فدا میکند.
دولت انگلیس وي را یکی از سران مستقل ساحلی میشناسد که متعهد است صلح دریائی خلیجفارس را مختل نکند و اگر این
منظور حاصل باشد از حمایت انگلستان برخوردار وگرنه به عواقب کار خود گرفتار خواهد شد. راجع به حفظ صلح و آرامش در
خلیج و تعهد صریح که برخلاف این منظور اقدامی معمول نشود، علاوهبر معاهدات با شیوخ ساحلی، قراردادي هم در سال 1868 با
سلف وي امضا شده است.
در سال 1871 شیخ جاسم به خیال فرار از تعهد و آسان نمودن اقدامات تجاوز و توسعه فتوحات خویش به حدود جنوبی، خود را
تحت حمایت عثمانی قرار داد و بیرق آن دولت را برافراشت. دولت عثمانی هم بشرحی که ذکر خواهم کرد بواسطه اشتیاق تامی که
دارد که در این نواحی نفوذ خود را بسط دهد، با خشنودي شیخ را مشمول حمایت خود قرار داد و او را به قائممقام حکومت قطر
منصوب کرد، (در همان ناحیهاي که بهیچوجه حق ادعائی نداشته است) و 250 نفر گارد ترك در آنجا مستقر و انبار زغال تأسیس
کرد و کشتی نگهبانی هم در عبیده که عمدهترین بندر سواحل قطر است گماشت.
را راجع به حق حاکمیت بر قطر، دولت انگلیس قبول ندارد، و این موضوع نه فقط موجب مشاجره دیپلماتیک بین « باب عالی » ادعاي
صفحه 359 از 570
دو دولت میباشد، بلکه انگیزه بینظمی در این منطقه است، زیراکه مأموران عثمانی به جلوگیري از دزدي دریائی و یا حفظ
آرامش در خلیجفارس هیچگونه علاقهاي ندارند و از گوشه و کنار سواحلی که در اختیار ایشان است عناصر راهزن و دزد که اکثر،
از طایفه بنی هاجرند به قایقهاي بومی که تا بحرین رفتوآمد دارند یورش سریع
ص: 542
میبرند و با غنایم دزدي به پناهگاه ساحلی عثمانی فرار میکنند. خود شیخ جاسم حاضر است با هر دولتی که مایل به حمایت از
منافع او باشد، رابطه ایجاد کند.
وي مدتها با شیخ طایفه همجوار ابو ظبی در زدوخورد بود و هنگامی که فرزندش در یکی از جنگهاي سال 1888 کشته شد، وي
سپس بصره و سرانجام در قسطنطنیه مراجعه نمود و چون از ناحیه اربابهاي خود پاسخ مساعدي «1» بدولت عثمانی ابتدا در الحساء
دریافت نکرد از ابن رشید امیر نیرومند نجد استمداد کرد و اگر در این مورد قراردادي بین دو طرف بامضا میرسید، بدون شک
وي در آینده به پرداخت خراج ناگزیر میگردید.
آشفتگیهاي ناشی از این اقدامات نهتنها به زیان نظم و نظام خلیج فارس است، بلکه براي دولت انگلیس نیز موجب مسؤولیتهائی
خواهد شد، زیرا که تجارت سراسر این حدود در دست هندیهاي اتباع انگلیس است، و اگر در این منطقه هرجومرج دائمی باشد به
جان و مال این افراد آسیب خواهد رسید. حتی ایران نیز که همواره مترصد دستیابی بر منابع تازه است به مداخله در این کار
ترغیب شده است و گفتهاند که در این مورد نمایندگان آن دولت درصدد برآمده بودند که قطر را هم جزو قلمرو ایران قرار دهند.
دعاوي عثمانی
چون خواه و ناخواه مسئله ادعاي دولت عثمانی، در این حدود شبیه جزیره عربستان بمیان آمده است، ناگزیر شرح اجمالی استقرار
عثمانیها را در این حوالی شرح خواهم داد و سخنم اعتبار و یا بیاعتباري دعاوي ایشان را نمایان خواهد ساخت. در سال 1871 عبد
اللّه بن فیصل از خاندان حکمران فعلی وهابی که بقصد احراز حکومت نجد، با برادر خود سعود نزاع داشت از مدحت- پاشا که در
آن موقع از جانب دولت عثمانی والی بغداد بود، براي استرداد حکمرانی خویش استمداد نمود. حضرت والی هم با اشتیاق وافر
بدرخواست او جواب مساعد
______________________________
1)- حسا در عربی بمعنی ملایم و صاف و یا زمین شنزاري است که آب باران را در زیر سطح خاك نگاه میدارد. (مؤلف همهجا )
است. م.) « الاحساء یا اللحساء » الحسا ذکر نموده است در صورتیکه صحیح کلمه
ص: 543
داد. البته او تعلق خاطري به منابع عبد اللّه و با وضع و حال سعود نداشت، اما خیال بسط نفوذ عثمانی باندازهاي جالب مینمود که
صرفنظر از آن بهیچوجه ممکن نبود. عثمانیها هیچگاه تا حدود نجد پیش نرفته بودند، ولی یک دسته از لشکریان عثمانی ناحیه
بحري قطیف و واحد داخلی بنام الحساء را اشغال کردند و در همین مورد بود که دولت عثمانی به انگلستان اطمینان داد که قصد و
خیال بسط نفوذ خود را بحدود مسقط و بحرین و یا دیگر نواحی و یا نقشه عملیات بحري ندارد، اما از آن پس از الحساء و قطیف
که معترضی هم نداشته است دست نکشیدهاند.
در آنجا نایبی از جانب حاکم بصره که ساکن هفوف در الحساء است دارند و او عنوان عجیب متصرف نجد دارد، با آنکه رشتههاي
کوهستانی و صحراي معروف نفوذ بین آنها و نجد که عثمانی هیچوقت سعی در اشغال آنجا نکرده بود فاصله است. از پایگاه
الحساء ادعاي حاکمیت قطر را پیش کشیدهاند، هرچند که بنابر موازین مزبور حق هیچگونه ادعائی نداشتهاند. سرکار متصرف که
صفحه 360 از 570
مانند اکثر مأموران رسمی خاورزمین شایق شیرینکاري و نامآوري است و براي احراز این منظور از هیچ اقدامی روگردان نیست
درصدد برآمده است که بحرین را جزو قلمرو عثمانی و تابع الحساء قلمداد کند.
جزایر بحرین
در وسط خلیج پهناوري که شکل 7 دارد و سرزمین مستقل اما خطرناك قطر را از القطیف عثمانی جدا میسازد، محلی که از همه
واقع است، که بواسطه صید مروارید در سراسر جهان مشهور و «1» نقاط دیگر بیشتر مورد اهمیت و علاقه است یعنی جزیره بحرین
این محصول آنجا همپایه مروارید سیلان است.
______________________________
1)- درواقع شامل چند جزیره است یکی بزرگ و بقیه کوچکتر. جزیره بزرگ را عموما بحرین مینامند و جزیره ثانوي از لحاظ )
وسعت محرق نامیده میشود. بحرین یعنی دو دریا و میتوان تصور کرد که منظور یا دو خلیجی است که در طرفین آن واقع
قدما Tilvun یا تیلوون Tylos آنرا همان تیلوس Oppert گردیده و یا امتداد دریا در دو جانب شرقی و غربی قطر است. اپر
پنداشته است که از اماکن مقدس مبناي تمدن کلدانی بوده و از تیلوس ربۀ النوع افسانهاي بابل بشکل ماهی پدید آمده است که در
طوفان نوح کشتی آدم را به ساحل نجات رسانید.
ص: 544
این جزیره سی میل طول و از شش تا نه میل عرض دارد و داراي دو شهر است یکی منامه یا بحرین که بندر است و ظفار که بر تپه
در نقطهاي در هفت میلی قسمت داخلی است. نیبور مینویسد روزگاري 360 شهر و قریه داشته و مانند اکثر بندرها و مقرهاي
تجارتی خلیجفارس در اوایل قرن شانزدهم به تصرف پرتغالیها درآمده بود و آنها در قطیف پایگاهی تأسیس کردند تا تجارت
مروارید را منحصرا به خود اختصاص دهند. آثار نقب و انبار آب که ایشان ساخته بودند و همچنین برج و باروهاي ساخت آنها
هنوز دیده میشود. در این جزیره ویرانه شهري اسلامی است با آثار عمارت و یک مسجد که دو مناره داشته و چندین تپه مصنوعی
که تاریخ ساختن آن روشن نیست.
در آنجا حفریاتی نموده، ولی نتیجه مطلوب بدست نیاورده است. «1» در سال 1889 آقاي تئودر بنت
صید مروارید
موسم صید مروارید از ماه ژوئن تا اکتبر (خرداد- مهر) است و نه فقط در بحرین صید میشود، بلکه در سراسر سواحل عربستان که
شرحش را در این فصل ذکر کردهام، تا کویت این کار رواج دارد، ولی کرانههاي بحرین تا امتداد چهار پنج فرسخ از منحنیترین
سواحل است و از این بابت وضع کاملا قابلاطمینان. عوارض بر قایقهاي صید که باین حدود فرامیآیند و عواید گمرکی آن، منبع
عمده درآمد شیخ آنجاست.
در موسم صید بالغ بر 4500 قایق بشکل و اندازههاي متفاوت (میگویند 2000 قایق از کرانههاي دزدان دریائی، 1500 تا از بحرین
و 1000 تا از قطر تا کویت) در این سواحل دیده میشود و قایقها از هرسو با بادبانهاي باز و یا در حال توقف همگی سرگرم صید
میباشد، در هر قایق از پنج تا چهارده نفر مشغول کارند از اینرو جمع نفرات ایشان 30000 نفر میشود، چشمانداز صید بسیار
جالبتوجه و دلپذیر است. سواحل بروي همه افراد دریانورد حوالی خلیج باز است و حتی دهات کوچک ساحلی نیز صیادان خود
را روانه صحنه میسازند
______________________________
صفحه 361 از 570
Bent-(1)
ص: 545
و صید در عمق از چهار تا بیست گز انجام مییابد، ولی افراد از عمق هفت گز پائینتر نمیروند هرچند که مروارید مرغوب در
عمقهاي زیاد بدست میآید.
سواحل شامل صخرههاي مرجانی و شنی است.
ترتیب صید
سبک صید آنها بدوي و همان است که در کرانههاي سیلان نیز مرسوم است. غواص با سنگی که بر پاي او بسته میشود، در آب
فرومیرود، بینیهاي او را با گیره چوبی یا عاج میبندند و داخل گوشهاي او موم میریزند، و بر گردن او سبدي است که با عجله
صدفها را در آن جمع میکند، سپس او را بالا میکشند. ابن بطوطه در قرن چهاردهم نوشته بود که بعضی از غواصان یک ساعت
و بعضی دو ساعت و عدهاي هم کمتر در زیر آب میمانند، ولی یا آن مغربی گرانمایه اطلاع نادرستی یافته بود و یا آنکه افراد
جدید عرب با اسلاف خود تفاوت کلی دارند، چونکه بهندرت بیشتر از پنجاه ثانیه، یا حتی کمتر در آب میمانند.
هرساله بسیاري از غواصان طعمه خار ماهی، یا کوسههاي میشوند، هرچند که میگویند ماهی کوسه از پوست سیاه روگردان است.
غواصی در آبهاي عمیق نیز موجب خطر جانی است و گفتهاند که در 1885 دویست و پنجاه نفر باین علت جان دادهاند. وقتی که
مروارید را از صدف جدا میسازند به صاحب قایق تحویل میدهند و او آنها را با الکهاي متعدد دستهبندي میکند. مرواریدهائی
که از الک با سوراخ درشت عبور نکند رأس، و آنچه از الک درجه دوم بگذرد بطن، و محتویات الک سوم جل نامیده میشود.
بعد از دستهبندي از روي درشتی و کوچکی به تاجر فروخته میشود و میزان ارزش منوط بشکل و رنگ و درجه شفافیت و اندازه
است. تاجر مروارید آنها را به دستههاي کوچکتر تقسیم و به بازارهاي هندوستان صادر میکند، مقداري از همین مرواریدها به
بازارهاي ایران و عربستان برمیگردد.
محصول
رويهمرفته مروارید بحرین مثل مروارید سیلان سفید نیست، اما درشتتر است و اندازه متناسبتري دارد و میگویند شفافیت آن
نیز بادوامتر
ص: 546
است. در کرانههاي سیلان مراقبت شدید معمول میشود، و دولت فقط یکسال در میان اجازه صید میدهد، درصورتیکه در
سواحل خلیج اثري از نقصان این محصول نیست، و در سالهاي اخیر محصولات فراوان بدست آمده و چون درعین حال قیمت آن
نیز ترقی نموده است رونق و آبادانی شایانی در بنادر عربستان دیده میشود و قایقهاي بزرگتري فراهم ساختهاند. اما غالبا اتفاق
میافتد که ثمر و بهره این کار که بایستی بین صاحبان قایق و غواص و کارگر تقسیم گردد، به کیسه رباخواران سرازیر میشود که
با نرخ سنگین پول باین افراد قرض میدهند.
در هریک از سالهاي 1888 و 1889 جمع صادرات مروارید بحرین و بنادر عربی خلیجفارس به 430000 لیره رسیده است. دو سوم
این مقدار از گمركخانههاي بحرین صادر شده است. واردات عمده این جزیره پارچههاي نخی، خرما، کشمش، ادویه، توتون و
قهوه است. این محل اختصاص دیگر بینظیري دارد و آن وجود چندین چشمه آب شیرین است که از ته دریا میجوشد. این
چشمهها در عمق هجده پا و در چند میلی ساحل پیدا شده است.
صفحه 362 از 570
«1» تاریخ
تاریخ بحرین از زمانی که ایران در سال 1622 پرتغالیها را از آنجا بیرون کرد، دچار تغییرات پیدرپی شده است که ناشی از
اشتهاي حرص- آمیز کشورهاي همجوار آن بوده است. در هر جنگ و نزاعی که اعراب و ایرانیان و عثمانی بقصد احراز تفوق در
خلیجفارس راه انداختهاند، دولت مبارز همواره نقشه تصرف بحرین را در سر داشته و طرف فاتح بدون تفاوت درصدد بوده است
که آنجا را چون اولین غنیمت جنگی به چنگ آورد. فقط در اثر وجود و یا دخالت انگلستان، از انجام این مقاصد طمعکارانه
ممانعت بعمل آمده است.
این دولت که با بحرین نیز معاهدهاي شبیه به عهدنامه شیوخ ساحلی امضا نموده، پیوسته اجراي کامل تعهدات را خواستار بوده و
متقابلا هم حق خودمختاري جزیره را در مقابل هر قسم مداخله خارجی تأمین کرده است.
______________________________
1)- مطالب این فصل که در حدود نود سال پیش نوشته شده است فقط جنبه روایت و تاریخ دارد و از لحاظ ایران فاقد اثر و ارزش )
سیاسی است. مترجم.
ص: 547
ایرانیان بعد از اخراج پرتغالیها دیرزمانی بر بحرین تسلط داشتهاند، هرچند که بارها این سلطه آنها قطع شده بود. ایشان را نیز اعراب
عتبی در سال 1783 از آنجا خارج کردند. این جزیره را مسقط در سال 1801 تصرف و یک سال نگاهداري کرد، سپس وهابیها
در آنجا پایگاهی فراهم ساختند و نه سال تا 1810 در آنجا ماندند.
در این سال عتبیها در آنجا مستقر شدند و خانواده حاکم فعلی از همین طایفه است، هرچند که فقدان وسایل و قلت عددي، ایشان
را پیوسته در معرض تجاوز همسایگان قويتر قرار میداده بطوري که گاهی مجبور شدهاند که به امیران نجد و عمان هم خراج
بدهند. وابستگی آنها با کشورهاي دیگر نیز تابع تغییرات متعدد گردیده است و گفتهاند که یک بار پرچم هر سه دولت ایران و
انگلستان و عثمانی در این جزیره در اهتراز بوده است.
و نواده او محمد «1» از موقعی که شیخ سلیمان بن احمد عهدنامه عمومی سال 1820 را بمنظور تأمین صلح در خلیجفارس امضا کرد
بن خلیفه معاهده دیگر با کمپانی هند شرقی در سال 1847 راجع به منع تجارت برده امضا نمود، انگلستان با ادعاي هر دولت
دیگري مخالفت نموده است. ولی بهرحال این دعاوي از جانب ایران و عثمانی و حتی مصر عنوان شده است. چون شیخ محمد
مزبور مردي بیآرام بود، انعقاد قرارداد جدید صلح و دوستی با انگلستان در سال 1861 ایجاب گردید تا از تحریکات پیوسته وي
جلوگیري شده باشد. در عهدنامه مزبور او تعهد کرده است که از برانگیختن جنگ و ترویج دزدي دریائی و بردهفروشی خودداري
کند و انگلستان هم متقابلا در صورت پیشآمد هرگونه تجاوز درصدد حمایت برآید، و همه اتباع انگلیس با این جزیره حق
تجارت داشته باشند، و از روي بهاي جنس پنج درصد عوارض بپردازند.
ولی هیچقسم قولوقرار، این روباه پیر را پابند نمیکرد. در سال 1867 وي باز سرگرم دزدي دریائی شده بود که درنتیجه منامه
بمباران و به اخراج او
______________________________
جلد هفتم. Aitchison 1)- رجوع شود به مجموعه عهود اتکیسن )
ص: 548
از بحرین و رفتنش به عدن منجر گردید. سپس انگلیسها پسرش عیسی بن علی را جانشین او کردند که بواسطه عبرت از کار پدر
صفحه 363 از 570
خویش با مراقبت تام باجراي مواد عهدنامه اصلی اقدام نموده، متقابلا نیز از هرگونه دعاوي دیگران در امان مانده است.
وهابیها
در باب اقتدار وهابیها نجد طی صحایف این کتاب چندین بار مطالبی یاد شده است. از اینرو سطوري چند در شرح این پدیده
1740 شیخ محمد فرزند عبد الوهاب اهل بصره، که از اهمال و تباهی کار و ظلم و - تازه نیک بجا خواهد بود. در حدود سالهاي 50
ستم خلافت عثمانی به تنگ آمده بود، براي نخستینبار نهضت تهذیب روحانی را پیریزي کرد که هنوز بنام پدرش مشهور است.
در این فصل مقصودم آن نیست که چگونگی استقرار قدرت دنیوي و روحانی وهابیها را در عربستان، و سروصداي بلندي که از
هرجهت راه انداختهاند، و در اوایل قرن حاضر حتی کانون اصلی دیانت اسلام را هم تسخیر کردند، باز نمایم، بلکه منظورم این
است که روشن سازم تصادم ایشان با انگلستان که حافظ صلح در خلیجفارس است از چهموقعی آغاز شده است. این جماعت از مقر
خود در نجد، یعنی اراضی بلند که در 250 میلی قطر در داخله عربستان، و پایتخت آنها در درعیه و ریاض واقع است و نواحی
مرتفعی است زود قدرت و نفوذ خود را تا حدود ساحلی نیز گسترش دادند و در این قرن بارها از عشایر عرب از قطیف تا رأس
مسندم و از آنجا هم تا رأس الحد خراج دریافت مینمودند.
نام وهابیها اولین بار در سال 1787 در اوراق حکومت بمبئی ذکر گردیده است، ولی دولت انگلیس باآنکه اقدامات شدیدي بر ضد
دزدي دریائی که تبلیغات این جماعت سبب تشدید آن شده بود معمول داشت، مراقبت تام نمود که با خود امیر وهابی تصادمی پیدا
نکند. اقوام دیگر که با ایشان ارتباط مستقیم یافته بودند، درصدد برآمدند اساس این بدعت روحانی را ویران کنند.
ص: 549
پس در سال 1818 ابراهیم پاشا که از مصر براه افتاده بود، پایتخت فرقه وهابی را تصرف و با خاك یکسان و امیر آنجا را در زنجیر
روانه قسطنطنیه کرد، و از قرار معلوم در همانجا او را سر بریدند و ظاهرا این قیام را ریشهکن کردند. ولی خواه بواسطه نیروي باطنی
آن نهضت، و یا اقتدار نفوذ آن بود، که در ظرف چند سال ترکی فرزند امیر مقتول حاکم مصري را اخراج، و خود را سلطان نجد
اعلام نمود، و تمام قلمرو پدرش را بازگردانید و با پرداخت مختصر خراجی به خدیو مصر، تا سال 1831 که بقتل رسید، سلطنت
خود را حفظ کرد. فرزند و جانشین او فیصل هنگام جلوس بر تخت با گستاخی شتابآمیزي خود را از قید حکومت مصر آزاد
اعلام داشت که در نتیجه آن باز لشکرکشی بجانب نجد اتفاق افتاد، و الحساء و قطیف بار دیگر موقتا به تصرف نیروي مصري
درآمد و خود او را نیز به مصر تبعید کردند.
در سال 1843 وي توفیق بازگشت یافت و از آن پس تا هنگام وفات در سال 1865 بر نجد حکمرانی کرد و نفوذ خود را از هرسو
توسعه داد و از طوایف اطراف خراج میگرفت. در این مدت چهار بار در اثر اعتراض شدید انگلستان و فراآمدن ناوهاي جنگی، در
جلو بنادر مورد تهدید خواه مسقط و یا بحرین، سلطان متجاوز ناچار به عقبنشینی گردید، ولی وي توانست از مسقط باج بستاند
بدون آنکه تحمیلی بر بحرین وارد کرده باشد.
فرزندش عبد اللّه بن فیصل که مدتها نایب السلطنه بود در 1865 جانشین وي شد و با انگلستان عهدنامهاي امضا و تعهد کرد که
مزاحم طوایف عربی که زیر حمایت انگلستاناند، خاصه اهالی مسقط نشود، و فقط بدریافت خراج اکتفا نماید.
نزاعی طولانی بین عبد اللّه و برادرش سعود پیدا شد که ابتدا سعود را پیشرفتی نصیب شد، اما عبد اللّه که به عثمانی گریخته بود، از
بغداد با لشکریانی بازگشت که این قضیه باشغال دائمی الحساء بوسیله نیروي عثمانی منجر گردید. بعد از وفات سعود در سال 1874
تخت و تاج به عبد اللّه رسید که تا سال 1886 آنرا حفظ کرد و از این تاریخ عامل جدیدي در نجد پیدا شده است.
ص: 550
صفحه 364 از 570
محمد بن رشید
در شمال غربی نجد ناحیه کوهستانی شمر مسکن طایفه عربی به همین نام واقع است که جزو قلمرو وهابی بشمار میرود. در سال
کرسی آن بود، و او بسمت « حایل » 1835 شخصی باسم عبد اللّه بن رشید با معاضدت امیر فیصل بن ترکی شیخ این طایفه شد که
محافظ یا حاکم مرزي و تابع حکومت مرکزي نجد منصوب گردید. وي پیش از وفات که در سال 1846 اتفاق افتاد با شایستگی
فراوانی که داشت پایه قدرتی را استوار گذاشت که در عهد فرزند لایقتر او باستحکام درخشان رسید.
طلال که ارشد افراد خانواده بود ابتدا بجاي پدر مقام شیخ قبیله شمر یافت و رفتهرفته و بوجه اطمینانبخشی خود را از امیر ریاض
مستقل ساخت. وي که از یک مرض درونی عذاب میکشید با تیر خودکشی کرد و برادر جوانتر او مصعب بن عبد اللّه که جانشین
او شده بود فقط مدت کوتاهی حکومت نمود، زیرا که بدست برادرزادگان خود یعنی فرزندان طلال در سال بعد کشته شد.
یکی از این برادرزادهها که بندر نام داشت زمام حکومت را بدست گرفت.
در این حین فرزند سوم و جوانتر عبد اللّه پیر موسوم به محمد بن رشید که بطور تبعید در ریاض میزیست، و امیر عبد اللّه بن فیصل
با مهربانی از او پذیرائی کرده بود، اجازه یافت که به حایل برگردد. وي که اینک فرصت بدست آورده بود، جوهر واقعی وجود
خویش را ظاهر ساخت. برادرزادهاش بندر را با ضربت کارد بدست خود بقتل رسانید و پنج فرزند دیگر برادر خود طلال را کشت
و در سال 1868 امیر و محافظ بیمعارض حایل گردید.
در هیجده سال بعد هم وي بر قدرت خود بیفزود، و رفتهرفته مقتدر واقعی شد، و باآنکه گاهگاهی با امیر نجد نیز نزاع داشت،
هیچوقت انقیاد خود را نسبت باو انکار ننمود تا در سال 1886 فرصت مطلوبی که از دیرباز انتظار میکشید فرارسید. در این سال
امیر عبد اللّه بن فیصل بدست دو تن از برادرزادههاي خود دستگیر و زندانی گشت و یکی از ایشان مقام سلطنت را غصب کرد.
محمد بن رشید
ص: 551
که هنوز نقاب فرمانبري وفادار را بر چهره داشت، از حایل به ریاض لشکر کشید و مدعی را از تخت برانداخت و حکومت عبد اللّه
را مجددا برقرار ساخت.
هرچند که اقدام بعدي وي این شد که امیر را با خود به حایل برد، و برادر جوانترش را در نجد نایب الحکومه گذاشت و او را هم
زیر نظر عاملی از جانب خود قرار داد. وي سه نواده شورشی عبد اللّه را بقتل آورد و چهارمی با عموي او که امیر پیر باشد و مدعی
فاتح، از روي تدبیر عنوان روحانی امام نجد را باو داده بود هنوز بدست محمد بن رشید در حایل زندانی است، ولی خود او درواقع
قدرت دارد. « نفود » نه فقط حکمران نجد و جبل شمر است، بلکه در سراسر عربستان از حدود سوریه تا
اگرچه حکومت محمد بن رشید با خونریزي در میان بستگان پیریزي شده است، باز میگویند که قبول عامه دارد و قرین عدل و
داد است. وي نهایت درایت را نشان داده که خود را تابع باب عالی قلمداد کرده و بدینترتیب از آسیب مدافعان الحساء در امان
مانده است و هیچ دشمنی ندارد که مایه نگرانی باشد.
فعلا در 56 سالگی و در بحبوحه نیروي مردانگی است، و یکی از چهرههاي بسیار جالبتوجه مشرق زمین است.
سال گذشته اقدامی نهائی ولی بیحاصل از جانب خانواده حکمران سابق شد که حکومت محمد بن رشید را براندازند، و دولت از
دسترفته را بازیابند.
شورش بوسیله عبد اللّه بن فیصل، و پسر او تمهید شد که چند عشیره مقتدر نیز از آن جانبداري نمودند، و موقتا به اخراج نماینده ابن
رشید از ریاض منجر گردید، اما ابن رشید بر ضد دستههاي همدست لشکر کشید و آنها را پاك شکست داد، و کماکان در نجد
صفحه 365 از 570
حکمران است، آن هم با قدرتی که شاید دیگر مدعی و معارض پیدا نکند.
کویت یا قرین
در بازگشت از سیر انحرافی که بررسی اقتدار فرقه وهابی ایجاب کرده بوده است مجددا داستان کرانههاي خلیجفارس را از همان
نقطهاي
ص: 552
که رها کرده بودم تعقیب میکنم یعنی از محل متعلق به عثمانی و ساحل قطیف که حد جنوبی آن بندر عجیر است. در عزیمت
بطرف شمال از نقطهاي که حاکمیت عثمانی از حوالی فو (فاو) قابل تردید نیست، یعنی مصب شط العرب گردش دریائی خود را در
گرداگرد خلیج به پایان میرسانیم.
در اینجا قومی عرب که در قرن .«1» تنها محل ساحلی که بین قطیف و فاو لنگرگاهی ممتاز و مترقی دارد، قرین یا کویت است
هفدهم از بصره رانده شده بودند، وارد و مقیم شدهاند، و بنابر حسن تدبیر هوشمندانه و استعداد تجارتی خود جمعیت آنجا را تا
20000 نفر ترقی داده، لنگرگاه آنجا را به یکی از آبادترین و بهترین بنادر خلیجفارس مبدل ساختهاند. استقرار و ثبات کویت از
جهتی ناشی از حکومت طولانی حیرتآور سران قوم بوده است که طی دو قرن و نیم فقط پنج شیخ بر آن حکومت داشتهاند.
بهترین اسبهاي عربی را از قاره عربستان باینجا میآورند، که با کشتی بمقصد هندوستان صادر شود.
در سال 1821 آنجا مدتی مرکز نمایندگی انگلیس مقیم بصره بود و این انتقال بواسطه بدرفتاري پاشاي بغداد پیش آمده بود.
کویت درحالحاضر اسما تابع ولایت بصره است و بآنجا خراج میفرستند، ولی حکومت مرکزي در کار این محل دخالت چندانی
ندارد و درصدد برنیامدهاند پادگانی در اینجا مستقر سازند. در نظر خوانندگان انگلیسی این نام یا قرین بیشتر از این جهت آشناست
که انتهاي خط آهن جلگه فرات است که ژنرال چسنی پیشنهاد و سر. دبلیو. بی.
اندرو و دوكاف. سوزرلند و دیگران قبول آنرا توصیه کردهاند. هرگاه چنین راهآهنی که درباره صلاح و فایده آن در یکی از
فصول سابق اشاراتی نمودم در کنار خلیج فارس منتهی شود، شاید کویت بهترین لنگرگاه را در زاویه بین دجله و فرات فراهم سازد.
از طرف دیگر اگر بوسیله خطی از هر جهت در خاك ایران عبور کند، کار عاقلانهاي نیست که انتهاي بحري خط آهن این همه
دور در سمت غربی انتخاب شود.
______________________________
1)- قرین تحریف کلمه عربی قرن یا شاخ است بواسطه حاشیه دو شاخه خلیج آنجا و کویب مصغر کوت یا قلعه است. )
ص: 553
فاو (فو)
فاو قرنطینه و تلگرافخانه دولت عثمانی، در دهانه شط العرب است. اداره تلگراف هند و اروپ در اینجا عدهاي مأمور و عمارتی
دارد. فاو انتهاي کابل زیردریائی از کراچی است از طریق جاسک و بوشهر و رابط خط تلگراف زمینی تا بغداد است. این محل که
هیچگونه اهمیت دیگري ندارد، اخیرا بواسطه اقداماتی که دولت عثمانی بمنظور استحکام دهانه شط در آنجا کرده ناگهان کسب
اهمیت نموده است. راجع باین اقدامات در فصل مربوط بهکارون مطالبی ذکر و نظریاتم را بیان کردهام که احتیاجی به تکرار آن
نیست.
صفحه 366 از 570
اثرات حمایت انگلستان
در اینجا من گردش سراسر سواحل خلیجفارس را تمام و ضمنا خاطرنشان میکنم که دولت ایران درحالحاضر بیش از هر موقع
دیگر از زمان شاه عباس در کرانههاي شمالی آن حکومت قدرتآمیز و حاکمیت بیمعارض دارد. در سواحل جنوبی نیز دولت
عثمانی کوشاست که حدود نفوذ خود را در عربستان بسط دهد، و امارتنشینهاي عربی هم با استقلال تام یا فقط نسبی وجود
دارند، ولی در میان همه این عوامل، وجود مقتدر بریتانیاست که با اقتدار کامل و قرین عدالت، شاهین ترازو را در دست دارد.
این اظهار مبالغه نیست که جان و مال صدها هزار نفر از افراد بشر تحت حمایت انگلستان در منطقه خلیجفارس مصون از خطر است،
و هرگاه این حمایت از ناحیه مزبور سلب و یا نابود شود این دریا و سواحل آن در عوض امنیتی که آن دولت فراهم ساخته است،
دستخوش آشفتگی بیپایان خواهد گردید. این قضیه که دولت ایران قدرتی یافته است که در سواحل شمالی فرمانروائی کند و یا
این موضوع که به اعراب ثابت شده است که دزدي بحري کار درست و صوابی نیست، و یا در آن سامانی که سابقا جولانگاه
کشتیهاي دزدان بود، اکنون صیادان با فراغت خاطر به صید مروارید مشغولاند و عشایر عرب بجاي آنکه گرفتار مظالم پاشاها
باشند، از آزادي برخوردارند، و قدرش را هم نیک میشناسند، همه این کارها ناشی از مساعی دولت بریتانیاست.
ص: 554
تحقیقاتی که در این دریا و سواحل انجام یافته که بر اثر آن کشتیرانی براي همه اقوام و دولتهاي جهان آسان گردیده است،
نتیجه خدمت و کار نیروي دریائی کهنسال حکومت هند میباشد و از حاصل تلاش بیاجر و امتنان آنها، وسایل بحري تمام
کشورها از این منطقه استفاده میکنند. نکتهاي را که باید بخصوص خاطرنشان کنم و در انگلستان از اهمیت آن غافلاند، سیاست
مطلوبی بوده است که بمنظور تأمین نظارت آینده انگلستان در آبهاي این نواحی ضرورت کامل داشته است و حاصل این سیاست
آنکه دولت انگلستان در مقابل هرگونه مداخله خصمانه خارجی در این حدود (که در راه تحقق امنیت آن مال و جان افراد خویش
را فدا کرده است) سخت مقاومت خواهد نمود.
مقایسه با ادعاي روس
هر قسم ادعائی که دولت روسیه جهت نظارت انحصاري در بحر خزر در پیش بگذارد، دهچندان از ناحیه انگلستان درباره خلیج
فارس مورد دارد، جان صدها تن و ملیونها لیره سرمایه انگلیس براي تأمین صلح و آرامش آبهاي ناامن این منطقه مصرف شده
است. درحالیکه روسیه اسباب بیم و هراس معدودي راهزن بینواي شمالی را فراهم ساخته است، انگلیسها در جنوب با پیروزي و
توفیق، از عهده درهم شکستن دستههاي دزدان همدستی برآمدهاند، که یادآور وضع و کار آخرین قرن جمهوري رم و فتح نمایان
پمپئی است.
در این حدود و حوالی، چرخ تجارت براه افتاده و در این زمینه پیشرفت درخشانی حاصل شده است که هرچند خود انگلستان و
هندوستان از آن بهرهمند میشوند ضمنا مایه زندگی و کار ایران و عربستان و عثمانی است. هزاران نفر از اتباع انگلستان با حمایت
پرچم بریتانیا بکار و تجارت اشتغال دارند، ولی انگلستان بهیچوجه از آن نوع دعاوي ندارد که روسیه در مورد دریاچه شمالی
خواستار بوده، و در تأمین آن پافشاري نموده است.
بریتانیا مدعی نیست که خلیجفارس دریاچه بستهاي است که خارجیها
ص: 555
در آنجا حق دسترسی و تجارت ندارند. این دولت بر دشمنان مغلوب معاهده کمرشکن تحمیل نمیکند و یا آنها را از برافراشتن
بیرق ملی در آبهاي خود محروم نمیسازد.
صفحه 367 از 570
بیرق ملی در آبهاي خود محروم نمیسازد.
کشتیهاي تجارتی همه جهان در جولان این خلیج آزادند و مانعی در کار نیست که اجناس گرانبها وارد و یا صادر کنند، اما تنها
توقعی که انگلستان دارد این است که در ازاي مال و جانی که نثار نموده و امنیتی که فراهم ساخته و حافظ آن است، هیچ عامل
سیاسی بیگانه حق مداخلهاي در این صحنه نداشته باشد.
وجود بندري روسی در خلیجفارس که آرزوي بسیار عزیز هر فرد وطنخواه در سواحل نوا و ولگاست حتی در زمان صلح نیز رکن
فتنهانگیزي در این منطقه پدید خواهد آورد، که در نتیجه آن تعادلی که با جهد تمام بدست آمده است از بین خواهد رفت و
تجارتی را مختل خواهد نمود که براي پیدایش آن ملیونها لیره خرج شده است، و عناصر متعددي را که براي چنین فرصتی انتظار
میکشند، باز به جان هم خواهد انداخت.
جا دارد که انگلیس و روس در میدانهاي دیگر زورآزمائی و اختلافات خود را رفع کنند و بهیچوجه صلاح نیست که این منطقه را
که صلح و آرامش آن با قیمتی گران تحصیل شده است صحنه نزاع خود قرار دهند. از لحاظ من تفویض بندري بدولت روس در
خلیجفارس از ناحیه هر دولتی که باشد لطمه و اهانت ارادي نسبت به انگلستان و سبب اختلال بیجهت وضع موجود و انگیزهاي
غرضآلود در پیدایش جنگ و جدال خواهد بود، و هر وزیر انگلیسی که به چنین کاري تن دردهد خائنی به کشور خویش است.
اقلیم خلیج
در بندر بوشهر و بندرعباس و قشم و دیگر نقاط از گرماي طاقتفرساي خلیجفارس ذکري بمیان آمده بود. با آنکه از لحاظ مسافر
زمستانی محل خوشآیندي است، در تابستان همه آن حدود بحري هوائی دارد که تحمل آن براي اروپائیان بهیچوجه آسان نیست.
مأموران سیاسی وزارت خارجه هند و افسران کمپانیهائی که در خلیجفارس کار دارند، وقتی که اطلاع مییابند
ص: 556
یافته است مأمور شدهاند دچار نگرانی و وحشت میشوند. براي این جانب تعریف کردهاند که « خلیج » که بآن محل که عنوان مهیب
هنگام صبح در زیر سایبان عرشه کشتی میزان الحراره 120 درجه فارنهایت بوده و بر ساحل در مسقط، ترمومتر خاص در آفتاب تا
187 درجه رسیده است.
تأثیر این حرارت شدید بواسطه کثرت رطوبت این منطقه و گردوخاك که با کمترین وزش باد در صحراي عربستان ایجاد میشود،
و بصورت پرده تیره زردفامی در خشکی و دریا به حرکت درمیآید، شدیدتر میشود. هواي داغ آنجا پوست بدن را تحریک و
سوختگی و سوزش تولید میکند، و همه نیز باین ناراحتی مبتلا میشوند. در آنجا گرماي روز با خنکی هوا در شب بطوري که در
منطقه شمالیتر بغداد دیده میشود، تخفیف نمییابد و بواسطه شبنم سنگینی استراحت در هواي آزاد شاید خالی از ضرر نباشد. باد
دائمی آنجا باد شمال یا شمال غربی است که از انتهاي غربی بجانب خلیجفارس میوزد و در ماههاي زمستان باد شرقی یا جنوب
شرقی است که سرد است و در دریا سوزناك و ممکن است باران زودگذري تولید کند.
کشتیرانی تجارتی
کشتیرانی تجارتی خلیجفارس چنانکه فعلا هست در سی سال اخیر دائر شده و بیشتر ناشی از کاردانی و تدبیر سر. بارتل فور است.
در 1862 حتی یک کشتی بازرگانی در آبهاي خلیج جولان نداشت. سپس یک سرویس شش هفتگی آغاز شد که به سرویس
ماهانه و دو هفته یکبار و سرانجام کشتی هفتگی مبدل شده است. افتتاح کانال سوئز ارتباط بحري با خلیجفارس را ترقی داده و
بواسطه پیشآمد جنگ بین روس و عثمانی در سال 1877 این ارتباط زیادتر شده و از آن پس وضع رضایتبخشتري پیدا کرده
است.
صفحه 368 از 570
تجارت عمده آنجا ساحلی است و علاوهبر وسایط نقلیه بین سواحل که قایقهاي محلی است اینک کشتیهاي کمپانی کشتیرانی
انگلستان و هند دائر و شش کشتی آنها مشغول کار و حمل پست است و هر هفته از بمبئی و بصره
ص: 557
حرکت و بین راه در کراچی، گوادر، مسقط، جاسک، بندرعباس، لنگه، بحرین، بوشهر، فاو و محمره عبور میکند و با توقفهاي
بین راه درست در دو هفته مسافتی را معادل 1970 میل طی میکند. این ترتیب بدون تردید چندان سریع نیست و جز براي کسانی
که با تاریخ و تجارت و سیاست سروکار دارند براي سایرین بسیار خستهکننده است. شاید دستکم از لحاظ این جانب وسیله
تسلیت خاطر باشد که چنین خیال کنم که لااقل وقت کافی براي خواننده بیمیل فراهم میسازد که این فصل کتاب را ملاحظه کند.
در بصره این کشتیها با کشتی کوچک و عالی سرویس شرکت فرات و دجله مربوط میشود و قسمت بالاي دجله تا بغداد را در
ظرف سه روز و نیم و چهار روز سیر میکند. ضمنا سرویس کشتیرانی عثمانی در رودخانه هست که فقط توجه عده معدودي را
جلب میکند. درحالحاضر چهار کشتی در این خط بکار است و هر هفته یک یا دو بار حرکت میکند. در بمبئی کشتیها با
که به اروپا پست میبرند، بعلاوه کشتی کمپانی بحرپیمائی ایران و بمبئی که افسران انگلیسی دارد و به تجار محلی O P سرویس
متعلق است و از طرف آنها اداره میشود، با کرایه ارزانتر کار میکند و سرویس نامرتبی بین بمبئی و خلیجفارس تا بصره دارد.
مدتی هم یک سرویس فرانسوي در خلیجفارس بود، ولی با وجود مدد مالی دولتی باز ناچار به تعطیل شد و صحبت از آن در میان
بود که سرویس فرانسوي تا بصره از نو دایر شود، با همکاري کمپانی مساژري ماري تیم که حالا پنج کشتی بین مارسی و کراچی
دارند. کمپانی داربی و اندرو که انگلیسی است از انگلستان به بوشهر و بصره سرویس دارد هرچند که کشتیهاي این کمپانی را
گاهی شرکتها دربست براي یک نوبت کار اجاره میکنند.
کشتی بخاري خلیجفارس
حال در موقع ترك کردن خلیجفارس جا دارد به آخرین مشاهداتی که در ذهن مسافر اثر میگذارد اشاره کنم. عرشه کشتی خلیج
حیرتآورترین چشمانداز را دارد. من سابقا هم به آمیزش عجیبی از ترکیب
ص: 558
رنگها و نژادها و زبانها و مذاهب برخورده بودم، ولی بهندرت منظرهاي تا این اندازه مطبوع دیدهام. عربها با کفیههاي ابریشمی
چرکین، و نوارهائی که از موي شتر (عقال) دور آن بستهاند، و غالبا با ورقهاي کهنه انگلیسی کودكوار، سرگرم بازياند، و یا با
آهنگ رسا به خواندن جزوههائی که جلد کاغذي دارد مشغول، دلال ایرانی اسب به بازار بمبئی میبرد و صداي غلغل بیانتهاي
قلیان او بلند است، زوار مسلمان در اماکن مقدس سنی یا شیعه به نماز و دعا مشغولاند.
هندوي متعصب در گوشهاي بانجام آداب دینی، یا سرگرم پختن غذائی است که احدي نباید با نزدیک شدن بآن ناپاکش کند.
ترك فربهی قهوه پررنگ مینوشد و کسکر که سرش را صاف تراشیده، ولی بر نوك کله کاکل گذاشته و بازرگان زردشتی که از
بمبئی عازم است و به سبک نیمه انگلیسی لباس پوشیده است.
بونیاههاي هندي شلوار سفید کتانی پوشیدهاند و عرقچینی را که با سلیقه بسیار ابریشمدوزي شده است کج بر سر نهاده، و بلوچ
ریشو، و افغانی با زلف مشکی که بهم تابیده و بر یک طرف شانه انداخته است با پوستینی که حتی در استوا هم از آن دستبردار
نیست، و همچنین افراد دورگه پرتغالی با چهره نیمسوخته و قیافه شبیه به میمون و یکی دو تا هم سیاه زنگی که تضاد بارزي بین
پوست سیاه و دندان سفید آنها هست، و افراد بیشمار دیگر به رنگ تیره و خاکی و سفید و مردانی با حلقههاي نقره برپا، و
گوشواره مروارید در گوش، و بعضیها که از سر تا پا در لباساند و بعضی نیمپوش و بعضی دیگر هم پاك برهنه و باز افرادي
صفحه 369 از 570
نشسته یا درازکش یا ایستاده سرگرم خواندن آواز یا گفتوگو، یا پختن غذا و خوردن و خوابیدن و در پیرامون ایشان اسباب و
البسه و گوسفند و مرغ و پرنده و قفس و ظروف و سماور. بیشک و تردید منظره شگفتبارتر از این صحنه و نماي رنگارنگ آن
آسان به تصور انسان درنمیآید.
ص: 559
فصل بیست و هشتم درآمد، منابع و مصنوعات
ارقام ایرانی
با حالتی قرین تردید و بیاعتمادي در این باب و در فصل دیگر به موضوع مالیه و تجارت ایران میپردازم که هرچند راجع به آن
اطلاعاتی پراکنده در صحایف این کتاب ذکر شده است، ولی تا بحال با تفصیل و کمال درباره آن بحثی به میان نیامده است. اکراه
من در این کار ناشی از آن است که اطلاعات عاري از سبک علمی که همیشه هم قابل اعتماد نیست، در اختیار و مورد استفاده
ماست. در دستگاهی که از طریق مخفی و پنهانی باجستانی میشود، ناگزیر جزئیات امور را مکتوم میدارند تا طرز کار محرمانه
خود را آشکار ننموده باشند و بعد از روسیه که در آنجا آمار دارند، ولی با وسواس تمام از نشر آن جلوگیري میشود، هیچ
کشوري مثل ایران سراغ ندارم که دسترسی به ارقام و آمار این همه دشوار باشد، چون براستی اطلاعاتی در کار نیست.
مأموران کنسولی و بازرگانهاي انگلیسی با طیب خاطر راجع به بعضی از نواحی و بازارها و بنادر که در حوزه کار ایشان بوده است
ارقام و اطلاعاتی در اختیارم گذاشتهاند، ولی اطلاعات جامعتر منوط به حدس و قیاس است که حتی دو مورد آن نیز هرچند از
منابع معتبر باشد باز باهم انطباق ندارد. پس با این زمینه و علت که هیچگونه اطلاعات و آماري در ایران قابل اعتماد و پیشبینی
ص: 560
نیست و نبوغ ایشان بر عدد و ارقام استوار نبوده، بلکه مبتنی بر حرف و بیان است.
من بنابر مقابله و تطبیق جدولهائی که از منابع گوناگون فراهم شده است تا آنجا که مقدور باشد معلوماتی در باب عواید و تجارت
ایران بدست خواهم داد.
طبقهبندي عواید
اشاره
درآمد ایران را میتوان تحت دو عنوان تقسیم کرد:
- یکی مالیات یا عواید ثابت، دیگري سیورسات یا درآمد غیر ثابت. درآمد ثابت از چهار منبع تحصیل میشود: 1- مالیات مرتب 2
درآمد املاك شاهی 3- گمرك 4- کرایه و اجارهبها.
- یا مصادره عمومی 2- پیشکشهاي عید نوروز و عید مولود (میلاد نبی) 3 «*» درآمد غیرثابت از سه منبع عاید میشود: 1- صادر
پیشکشهاي فوق- العاده که ناشی از هدایا و جرایم و رشوه و ضبط مال و غیره است.
من راجع به هریک از این اقلام شرحی ذکر خواهم کرد و معلوم خواهد شد که اثر و علامتی از قبیل صراحت و دقت و همشکلی یا
رعایت سبک در امور مالی ایران دور از انتظار است و فرض و تئوري با طرز عمل و کار تفاوت بسیار دارد.
مالیات یا درآمد ثابت: -I
صفحه 370 از 570
-1 وضع مالیات
اشاره
عواید مالیاتی اسما بر سه نوع است: شامل مالیات زمین، مالیات چهارپایان و احشام و گلهداري، مالیات بر دکاندار و پیشهور و
کسب و کار. این مالیاتهاي متعدد بنابر وضع و حال متفاوت حوزهها و نواحی و اهالی و نوع اشتغال تغییرپذیر است.
مالیات زمین
منبع عمده و اصلی درآمد در ایران همواره مالیات ارضی بوده است. اینک چند لحظه بررسی موضوع عمده وضع زمینداري و
اربابی را که در سراسر این کشور هست به تأخیر انداخته مسئله را فقط از لحاظ تحصیلداران رسمی مالیاتی مورد امعان نظر قرار
میدهیم. موقوفات و همچنین املاکی که به رسم تیول تحصیل شده باشد، از مالیات معاف است، ولی سایر املاك و محصولات
______________________________
نویسنده در متن عینا این واژه را آورده است. م. Sadir(*)
ص: 561
برنج، پنبه، جو، توتون و مزارع خشخاش و باغ و بستان و تاکستان و باغ میوه و نخلستان حدود جنوبی مشمول این مالیات میباشد.
در سرزمینی که همه مایه و عایدي فلاحتی نتیجه آبیاري است، میزان مالیات به طور کلی بسته به جنس محصول و مقدار آب و بنابر
نوع محصولات محلی یا رسم و عادت قدیم نقدا یا جنسا پرداخت میشود. در حدود یک پنجم کل درآمد، بصورت جنس و آن
معمولا گندم، جو، برنج یا کاه است. اصلی که مالیات زمین بر آن مبتنی است این است که یک پنجم یا بیست درصد محصول
زراعتی یا باغ و بوستان حق شاهی است.
در سابق این حق فقط ده درصد بود، ولی فتحعلی شاه مقدارش را دوبرابر کرد و در عمل ارزیابی مالیاتی غالبا تا سی درصد میرسد،
و بیست و پنج درصد حد متوسط معمولی است. اما این سیستم در نقاط مختلف مملکت و حتی در جاهاي مختلف ایالت واحدي
متفاوت است. در حین سفر هر مسافر کنجکاو شاید برسم و ترتیبهاي مختلف در این زمینه برخورد کند. بنابراین در آذربایجان که
مهمترین ایالت زراعتی ایران است، قسمت عمده مالیات از زمین و محصولات اخذ میشود و در بعضی از موارد بر تعداد گاوها که
اهالی در شخمکاري دارند و در جاهاي دیگر مالیات بر زمین و گاوآهن توأم تعیین میشود، و باز در نقاط دیگر رسم مالیات
سرشماري جاري است. بعلاوه مالیاتی هم از اسب و گاو و الاغ و گوسفند دریافت میشود. در آذربایجان عواید وصولی عموما
بشرح زیر است:
اگر فقط از زمین باشد یک دهم محصول. اگر بنابر سرشماري باشد معادل سه شلینگ از مرد، و یک شلینگ و نیم از زن و
کودك، اگر از جفت گاو باشد هر رأس معادل یازده شلینگ و نه پنس و از چهارپایان دیگر معادل هشت شلینگ و نیم و هررأس
اسب و مادهگاو یازده شلینگ و نه پنس هررأس و یک شلینگ و سه چهارم بر هر گوسفند. وضع غیرعادي دیگر آن است که
مالیات گاهی از مالک و گاهی از زارع اخذ میشود و آن بسته برسم و عادت هر محل است.
ص: 562
نحوه پرداخت
صفحه 371 از 570
این کار براستی معماي کاملا ایرانی است. سیستمی را که شرح دادهام باآنکه بغرنج و غیرعادي است، باز بر اصل سادهاي که قرین
هوشمندي است استوار میباشد، باین ترتیب که مبلغ ثابتی بابت عواید به نسبت قدرت تولیدي خاك پرداخت، و بر افرادي مقرر
میشود که انجام کار را بر عهده دارند، ولی در عمل این رویه بکلی متروك مانده است، زیراکه با سیستم کلی مبتنی بر
دستاندازي تدبیرآمیز، بر مال دولت که اساس کار مأموران و جامعه است، قابل انطباق نیست و تأمین مداخل را که در نزد عمال
رسمی قدر و منزلت بسیار دارد، مقدور نمیسازد. از اینرو بجاي اینکه مالیات از جانب مأموران رسمی بر مؤدیان مقرر گردد، در
عمل بر شهر و قریه و ده تحمیل و درواقع عواید دربست از طرف دولت در مقابل مبلغ ثابت معینی باجاره واگذار، و پرداختهاي
بلوك و نواحی به رأي و تصمیم احتمالا جابرانه حکام محلی و سرکردهها و کدخداها محول میشود.
غالبا ارباب ملک مالیات خود را یکجا مبلغی بدولت میپردازد. تا از مراجعه تحصیلداران جلوگیري نموده باشد، و با این پرداخت
مبلغ معینی از ارزیابی مأموران رسمی که اگر پیش آید، باید مبلغ بیشتري پرداخت کند، اجتناب مینماید. اما خود ارزیابی مالیاتی
هم نهتنها موردتوجه و معمول نیست، بلکه غالبا خیلی کهنه و بیفایده است. بعضی از این ارقام مالیاتی در زمان قدیم که شاید حتی
پیرمردان هم به یاد نداشته باشند، مقرر گردیده و با وجود مرور زمان و تحولات ناشی از آن تغییري نیافته است. بعضی از دهات
هنوز مبلغی بسیار قلیل میپردازند و حال آنکه از جهات وسعت یا افزایش درآمد یا سکنه چند برابر ترقی کردهاند و بعضی دیگر
که از دوره آبادانی به روزگار ویرانی فروافتادهاند، باز ناچارند مبلغ زیادي پرداخت نمایند، این دگرگون شدن وضع و حال در
سرزمینی که همه برکات منوط بوجود آب است، چندان هم نادر نیست. از اینرو بعضی نواحی بیش از اندازه مالیات میدهند، و
بعضی دیگر بوجه مضحکی خیلی کمتر از آنچه باید میپردازند و ترتیب غریب مالیاتبندي کهنه نیز از این جهت پایدار مانده
ص: 563
است که در نظریات ارزیاب جدید غالبا بوسیله رشوه دخالت و تأثیر مینمایند.
بنابراین اموري از قبیل وضع مالیات علمی و یا تجدیدنظر متناوب هیچگاه پیش نیامده است، و امکان چنین کاري وحشت و نگرانی
در میان همه طبقات غیر از افراد روستائی ایجاد میکند.
مالیات احشام
مالیات بر گله و گوسفند و حیوانات به دو صورت دریافت میشود یا مثل مالیات اراضی است که ذکر شده و یا تنها وسیله مالیاتی
است که در میان ایلات و یا مردم صحرانشین معمول است که زمین خود را در ازاي خدمت نظامی در اختیار دارند، و یا فقط بر
سبیل گشت و آوارگی به کشاورزي میپردازند و گله و رمه خاصه گوسفند و بز مایه اصلی ثروت آنهاست.
آقاي استک خاطرنشان میسازد که میزان متداول چنین مالیاتی از نظر آفت فلاحتی ثلث قران بر هر رأس گوسفند یا بز، دو قران و
نیم بر هر گاو، و ده قران براي هر الاغ، و مانند آن است. از طرف اقوام چادرنشین برسم مالیات مبلغی دربست به حاکم ولایت
پرداخته میشود. تقسیمات جزء آن برعهده ایلخانی یا خان یا ریشسفید و یا توشمالها (پیرمردان) است از اینرو ایل بختیاري
قسمتی مالیات را به والی خوزستان یا بروجرد و قسمتی هم بحاکم اصفهان میپردازند، لرها بحاکم لرستان و اهالی پشتکوه بحاکم
کرمانشاه و کردهاي کرمانشاه به حاکم همانجا و سکنه کردستان ایران به سنه و طوایف آذربایجان بوالی تبریز و طوایف کوهکیلویه
و ممسنی و قشقائی و عربهاي فارس و بولوردیها به والی فارس و شاهسونها قسمتی به آذربایجان و قسمتی به عراق (سلطانآباد) و
خلجها عدهاي به حاکم ساوه و بقیه به عراق و همه قبایل خراسان به والی همین ایالت و افشارها به خمسه (زنجان) و قراگوزلوها به
حاکم همدان میپردازند.
در میان چند طایفه بجاي مالیات خدمت نظامی منظور شده است ولی در اکثر موارد میزان عواید صریحا مقرر است و در ازاي
صفحه 372 از 570
خدمت نظامی مبلغی جداگانه پرداخته میشود.
ص: 564
باجسبیل ایلیاتی
در لرستان انواع دیگر تدارك درآمد وجود دارد که هم از لحاظ زیرکی ذاتی ایرانیان و هم نمایاندن منابع سرشار مالی ایران
50 قران بابت یک نسخه از سفرنامه نخستین مسافرت همایونی به - شایسته یادآوري است. از هر ناحیه و بلوك سالانه مبلغی بین 25
اروپا دریافت میشود. این مالیات از زمان وقوع آن سفر در سال 1873 برقرار شده است تا هم اهالی را به عظمت اقتدار شاهانه آشنا
و هم ذات شهریاري را بر تمکن مالی که اتباع او دارند واقف سازد. این باج از آن پس برقرار مانده و ظاهرا میل و اشتها هنوز باقی
است.
همچنین وقتی که اعلیحضرت چند سال پیش از حدود بروجرد عبور میفرمود، یکی از اسبهاي محبوب شاهی تلف شد. ناحیهاي را
که لابد در پیشآمد این واقعه ناگوار دخالت داشت، مبلغی جریمه کردند تا بجاي آن اسب دیگري تهیه شود. این جریمه را از آن
پس حاکم محل کماکان دریافت میدارد. شیوه مهارت- آمیز دیگر این است که بعضی از چراگاههاي دامنه تپهها را فقط براي
اسب و قاطر دولتی محدود اعلام میکنند، سپس همانجا را در ازاي مبلغی بخود مالک آن اجاره میدهند، به همین نحو شکار
کردن در بعضی نقاط ممنوع میشود و براي آنکه حیوانات ناراحت نشوند چرا دادن احشام را در آنجا ممنوع میکنند و سپس به
عنوان حق معافیت، مالیات گلهچرانی بآن محل تحمیل مینمایند.
مالیات کسبوکار
مالیات دکانداران و پیشهوران و تجارت از همه بیشتر مقرون به تلون و بینظمی است. گاهی بصورت سرانه یا مالیات سرشماري
است، ولی بعضیها نیز گفتهاند که بیست درصد بر سود کسب و تجارت دریافت میگردد. در صورتهاي سبک عواید قدیم
ایران، در تحت همین عنوان، مالیات اجاره خانهها، کاروانسراها، حمامها، دکانها، آسیابها و کارخانهها محسوب شده بود و تا آنجا
که من امکان تحقیق داشتهام این مالیاتها بهندرت اخذ میشود و بنابراین مشروعترین منبع عمده عواید بدینترتیب از بار مالیات
فرار میکند.
از طرف دیگر در شهرها حکام راههاي دیگر درآمد اتخاذ کردهاند که باز ناشی از استعداد خاص ایرانی است و چنانکه در مورد
دیگر اشاره نمودم از جمله مؤثرترین
ص: 565
آنها امر قضاست که براي حکام هیچچیزي بیشتر از این خوشآیند نیست که زدوخوردي در شهر یا خونخواهی یا جنایت یا دعوا در
حوزه فرمانداري آنها واقع شود، چراکه بیدرنگ مأموران در محل وارد میشوند و اصحاب مرافعه را جریمه میکنند، و اگر کار
اختلاف دامنهدار شود، از لحاظ مالیه ولایت عین اغتنام و صلاح خواهد بود، زیراکه همه دستگاههاي مربوط به دادگستري باید
پیوسته مرمت و تقویت شود.
از این قبیل تمهیدات گوناگون که حکام میاندیشند یکی راه دادن زنان بدکار است به محلی که برایشان مجاز نبوده است
بخصوص وقتی که این کار تاجر توانگري را وادار میکند که در آنجا محرمانه بساط بزم برقرار سازد و بابت حق سکوت مبلغ
زیادي بپردازد، و بدینوسیلهها کسر مخارج دولتی جبران شود چون درواقع همه کارها بیمایه فطیر است.
صفحه 373 از 570
-2 عایدات املاك شاهی
اینها اقلام عمده عوایدي بود که به عنوان مالیات بر زمین یا افراد تعلق میگیرد. چیز دیگري که از سایر اقلام چندان قابل تشخیص
نیست، اجارهاي است که زارعین بابت املاك شاهی میپردازند، و آن از روزگار قدیم پایهگذاري شده است، و منوط به طرز
تسهیم هزینه زراعت بین دو طرف است که قسمتی از محصول باین نسبت دریافت و یا واگذار میشود.
گاهی دولت بذر میدهد و در ازاء آن قسمت عمدهاي از بهره را دریافت میدارد، ولی غالبا پادشاه مالک غیابی بیش نیست. شرایط
و قرار کار بین دولت و مستأجران ظاهرا به نفع این طبقه بهنظر میرسد، و اگر اجارهبها درست تأدیه شود بهندرت از ایشان خلع ید
پیش میآید. عواید املاك شاهی تقریبا بطور کلی براي تأمین مقرري مستمريبگیرها اختصاص دارد که من در همین فصل راجع
بایشان شرحی ذکر خواهم کرد.
-3 گمرك
اشاره
در حدود یک پنجم ارزش جنس، حقوق گمرکی بر اجناس وارداتی و صادراتی برسم مالیات اخذ میشود. در هر ولایت یا شهر یا
ناحیه
ص: 566
گمرك را به کسی که مبلغ بیشتري پرداخت کند اجاره میدهند، وجهی را که او میپردازد همه اطلاع دارند، و اضافه بر آن در
1889 ، دولت بمبلغ 91000 تومان به اضافه - حدود 20 تا 25 درصد به کیسه خود او میرسد، چنانکه گمرك بوشهر را در سال 90
حق پیشکش 5000 تومان و حق مستأجر به اجاره واگذار کرد.
بنابراین مستأجر سعی دارد که مبلغ مزبور و همچنین 20 درصد سود خود را بر بهاي اجناس تحمیل کند، یعنی بایستی که 115000
تومان وصول نماید که از آن فقط 91000 تومان بدولت میرسد، و این خود علامت بارز وضع ناهنجار اداري و مضر بحال دارائی
مملکت است.
از اجناس خارجی پنج درصد ارزش کالا در بندر، یا ایستگاه ورودي، یا صدور عوارض گرفته میشود، اما چنانکه در فصل خراسان
بیان داشتهام اجناس خارجی غالبا در حین عبور از داخله مملکت هرگاه بدست تجار داخلی بیفتد، ناگزیر مبالغ اضافی باید پرداخت
شود. بنابراین جنس انگلیسی که از راه طرابوزان رسیده و در تبریز پنج درصد پرداخته، در موقع ورود به مشهد اگر تجار ایرانی وارد
2 درصد باید بپردازند. براي جنسهائی که از طریق خلیج فارس وارد میشود باید مبلغ بیشتري بدهند. در موقع ورود به / کنند، 50
7 درصد و اگر یزد مقصد باشد 9 درصد. تجار ایرانی کمتر از خارجیها در بنادر عوارض میدهند، معمولا فقط 2 / کرمان 50
درصد، ولی ایشان باید عوارض شهري و نواقل بپردازند که بجاي بهاي جنس بر تعداد عدلها و صندوقها تعلق میگیرد و از قرار هر
عدلی 4 قران در هر شهر است. این عوارض پرداختی باستثناي اجناسی که مقصد شهرهاي داخلی است، یعنی جمع پرداختیها شاید
از 5 درصد هم بیشتر بشود.
در مورد اجناس خاص مثل شال، طلا و ملیلهدوزي بدون تردید کمتر از بازرگانهاي اروپائی و شاید حد وسط 3 تا 4 درصد
میپردازند.
صفحه 374 از 570
سوءاستفاده
جاي تعجب نیست که چنین سیستمی که فاقد هرگونه اسلوب و ترتیب است و در انتهاي کار هم امکان وصول عواید از راه زور و
فشار
ص: 567
باقی است، موجب سوءاستفادههاي کلان بشود. یکی از موارد تقلب را شرکت استولزه و اندروز نیک دریافتهاند. براي آنکه مقدار
درآمد بیشتر از مبلغ اجاره بهائی بشود که بدولت پرداخت شده است، نفع اجارهداران در این است که هرچند بیشتر اجناس از
گمرکخانه مورد اجاره آنها وارد یا صادر شود. از اینرو رقابتی با مأموران وصول در سایر نواحی و بنادر آغاز و مال التجاره را از
گمرکخانه خود، با مبلغ کمتر از تعرفه رسمی گمرکی ترخیص و از این راه تجار را تشویق میکنند که جادههاي دیگر را ترك و از
طریق گمرکخانه آنها تجارت کنند.
بنابراین گاهی این حضرات از روي مصلحت و نفع شخصی حتی اجناس اروپائی را هم با 2 درصد عوارض از گمرك عبور
میدهند، و همین کار چانه زدن در بازارهاي گمرکی بازرگانها را نیز تشویق به در نظر گرفتن سود و بهره خویش میکند، و در
نتیجه آن تحول و تفاوتی در کار جادههاي مورد رجحان پیش میآید.
سازش غیرقانونی مشابهی نیز بین تجار و اجارهداران گمرك، در پایان هرسال اتفاق میافتد، در این تاریخ (نوروز- 21 مارس)
چنانکه سابقا هم اشاره نمودم تغییر و تبدیلهائی در شغلها و مناصب رسمی از خود والی تا مأموران جزء گمرك پیش میآید.
گزارش کنسولی از استراباد در سال 1882 ماوقع را چنین شرح میدهد:
چون متصدیان اطمینان ندارند که تا چه مدتی مصدر کار خواهند بود، جهد بسیار دارند که در مدت تصدي آنچه مقدور باشد »
وجه و مال فراهم سازند.
از اینرو مأموران گمرك آمادهاند اجناس را با مبلغی کمتر از عوارض مقرر گمرکی ترخیص نمایند. لذا در تمام بنادري که اجناس
از آنجا صادر میشود چانه زدن مرتب بین تجار و اجارهداران گمرکی مرسوم است. بازرگان متصدي را تهدید میکند که اگر با
حداقل عوارض کالاي او را اجازه صدور ندهد صبر خواهد کرد تا متصدي جدید تعیین شود آنگاه جنس خود را صادر خواهد
.« کرد، و با این ترتیب مأمور گمرك عوارض را به حداقل پائین میآورد
ص: 568
واردکنندگان نیز همین معامله را با اجارهدار گمرك تکرار میکنند و پس از آنکه از تقلیل کلی عوارض گمرك اطمینان یافتند
جنس خود را به بندر این گمرکخانه وارد میکنند.
ذیلا جدولی از وجوه دریافتی دولت بابت اجارهداري گمرك در ده سال گذشته ضمیمه و معادل مبالغ را هم با نرخ رسمی به لیره
ذکر میکنم. در هرمورد باید بخاطر داشت که بعد از اضافه کردن 20 درصد، مبلغ مورد محاسبه تجارتی بدست خواهد آمد:
سال/ درآمد دولتی به تومان/ نرخ لیره به قران/ مبلغ به لیره
236 ، 27 قران/ 400 5 /8 /606400 /1780 -1879
257 ، 27 قران/ 700 1 /2 /708629 /1881 -1880
281 ، 27 قران/ 600 7 /8 /785290 /1882 -1881
281 ، 28 قران/ 400 5 /8 /807770 /1883 -1882
280 ، 29 قران/ 700 /814000 /1884 -1883
264 ، 30 قران/ 262 1 /2 /806000 /1885 -1884
صفحه 375 از 570
250 ، 33 قران/ 150 1 /5 /838000 /1886 -1885
253 ، 33 قران/ 730 1 /2 /850000 /1887 -1886
241 ، 34 قران/ 176 /820000 /1888 -1887
235 ، 24 قران/ 294 /800000 /1889 -1888
294 تومان در تهران و بقیه در بنادر ، 800 تومان که در آخرین سال مذکور بابت گمرك دریافت شده است 000 ، از مبلغ 000
خلیجفارس و شهرهاي مرزي بدست آمده است. عواید گمرکی به فرمان همایونی صرف پرداخت مخارج حرمسرا و خانواده شاهی
میشود.
-4 اجارهبها و کرایهها
قلم بعدي با عطف به جدول درآمد ایران که ذیلا بیان خواهد شد بهتر واضح خواهد گردید. این ارقام از عایدات
ص: 569
دستگاههاي مختلف و تأسیسات و امتیازاتی نقل شده است که بدولت تعلق دارد و باجاره واگذار میشود، از قبیل پست و تلگراف
و ضرابخانه و معادن و غیره.
1888 مبلغی که از این چند بابت عاید شده 107000 تومان بوده. - در سال 9
حدس من این است که این ارقام در آینده بوجه قابل ملاحظهاي ترقی خواهد کرد. یکی از آن جهت که اعلیحضرت امتیازاتی
بشرکتهاي اروپائی اعطا کردهاند و از بهرههاي سالانه آنها (مانند امتیاز بانک شاهی و شرکت معادن) عاید خزانه دولتی خواهد
گردید. اگر تأسیسات مزبور بطوري که انتظار هم میرود سود بدهند خزانه شاهی نیز بهرهمند خواهد شد، و این غیر از وجه نقد حق
امتیازي است که به پادشاه تقدیم و برحسب معمول بیسروصدا به کیسه همایونی وارد میشود.
عایدات نامرتب: -II
-1 مصادرههاي عمومی
درآمد نامرتب یا سیورسات مبلغی است که عنفا و ناگهانی جهت رفع پارهاي احتیاجات فوري اخذ و یا قهرا تحت لفافه هدیه و
پیشکش تحصیل میشود. این کار موجب فشار و اجحاف بسیار نسبت بافراد عامه میشود، و در سابق وضع از این هم بدتر بود، چه
باآنکه ظاهرا چنین مینماید که مبلغ مزبور از کیسه اعیان توانگر و عمال تبهکار اداري پرداخت میگردد، که احدي را از این بابت
تأسفی نیست، ولی درواقع از جیب زارع بیمایه خارج و بنابر مراتب طبقاتی بار سنگین اینگونه تحمیلات سرانجام بر شانه او وارد
میشود.
از این قبیل درآمدهاي اتفاقی قلدرانهترین و ظالمانهترین بنام صادر مشهور و آن نوعی باج و تحمیل خاص سرزمین ایران است که
از یک ناحیه یا ولایت و یا شاید همه مملکت گرفته میشود، تا وجه هزینه مخصوص مانند مخارج جنگ یا افزایش نیروي نظامی یا
تأسیسات عام المنفعه و یا تعمیر کاخهاي سلطنتی که غالبا پیش میآید، یا پذیرائی سفرا یا هزینه رسمی والی و مأموران دولتی
فراهم گردد.
صفحه 376 از 570
معمولا مبلغ معینی بوسیله حاکم ولایت یا بلوك بدولت پرداخت میشود که وي در طرز وصول کردن آن از مردم مختار است، و
قاعده و ترتیبی هم در کار
ص: 570
نیست. میتوان این وجوه را که درواقع از کیسه افراد عادي پرداخت میشود، نوعی مالیات بر درآمد تصاعدي پنداشت که برحسب
وضع مالی کسانی که از آنها مطالبه میشود تحصیل میگردد. سال گذشته ( 1891 ) چنین مالیاتی بر ناحیهاي در جنوب تبریز تحمیل
شد تا صرف هزینه اعزام نفرات نظامی به ساوجبلاغ در جنگ با کردها شود. از این قبیل مالیات یکی هم وقتی دریافت میدارند که
حاکم یا والی بقصد بازرسی قسمتی از قلمرو فرمانداري خود میرود. اولا همهگونه لوازم و احتیاجات جناب والی را از ناحیه سکنه
فراهم میکنند، سپس آنچه اضافه بماند به اهل ده فروخته میشود، یعنی درواقع ایشان ناچار میشوند چیزي را که خود مفت داده
بودند خریداري نمایند.
-2 پیشکشیهاي نوروزي
مبالغی که حضرت شهریاري در عید نوروز براي رفع رنجش و کدورت خاطر شاهانه و یا ابراز عنایت ملوکانه دریافت مینمود
سابقا از اقلام عمده درآمد شاهی بشمار میرفت. ملکم اظهار عقیده کرد که ارزش آن در عهد فتحعلی شاه که بمناسبت پولدوستی
1 لیره میرسید. اما این نظریه و رقم او بطورکلی در مورد عایدات ایران جنبه مبالغه داشت. ،200 ، سخت مشهور بود، به 000
12 تومان اظهار کرد که با نرخ تسعیر (هر تومان 12 ،000 ، 10 تا 000 ،000 ، فریزر که همزمان او بود، آنرا به رقم متوازنتر 000
شلینگ) 600000 تا 720000 لیره میشود.
مکدونالد کینر جمع پیشکشیهاي سالانه به حضور ملوکانه را 943000 تومان نوشت. این مبالغ هنگفت طی سالهاي اخیر سخت
کاهش یافته، و طرق هوشمندانهتري براي تحمیل مالیات بر ثروتهاي کلان رسمی یا به عبارت دیگر دستبرد رسمی پیدا شده است.
1889 بنابر ارقامی که باین جانب اظهار کردهاند - جمع عایدات همایونی از بابت پیشکشیهاي نوروز و میلاد نبی در سال 9
120000 تومان شد که مطابق نرخ تسعیر در همان موقع 35800 لیره بوده است که گمان نمیرود مقرون به صحت باشد.
ص: 571
-3 پیشکشیهاي فوقالعاده
ملکم ارزش اقلام تقدیمی به حضور همایونی را بابت جریمه و مصادره و انعام و غیره معادل نصف پیشکشیهاي مرتب روز مولود
تخمین زده بود، ولی درواقع براي برآورد مبلغ جدید وسیلهاي در دست نیست، زیراکه بصورت خصوصی تقدیم و بیسروصدا به
خزانه بیانتها و صامت پادشاه وارد میشود. و میتوان اضافه نمود که در وضع و حال فعلی نیز به نحوي از انحاء تقدیم پیشکشی از
ضروریات عمده است، زیراکه این تنها ممر و محلی است که پادشاه قادر است از عهده پرداخت مصارف فوقالعاده ملی مانند خرید
اسلحه و کار جنگ برآید، و باید یادآوري نمود که تمام هزینههاي عمومی بوسیله موجودي ملی یا وام عمومی تأمین نمیشود،
بلکه از کیسه اختصاصی شاه قابل پرداخت میباشد، نظریات او (ملکم) بهیچعنوان و ملاحظه قابل قبول نمینماید.
تنزل پول رایج
پیش از اینکه ارقام و جزئیات درآمد و مخارج دوره فعلی را ذکر کنم بهتر است این نکته را هم براي جلوگیري از بروز اشتباه در
صفحه 377 از 570
حین مقایسه خاطرنشان سازم که عواید به قران یا تومان که ده قران است، در تمام اظهارنظرها در پانزده سال اخیر علامت افزایش
نشان میدهد، ولی این اضافه بواسطه تنزل پیوسته پول نقره که در این اواخر قابل جلوگیري بهنظر نمیرسد، فقط ظاهري بوده است.
1 لیره شد، اما هنگامی که قران معادل ،900 ، 4 تومان برابر 000 ،750 ، در سال 1875 که 25 قران یک لیره بود، درآمد تخمینی 000
5 تومان که از لحاظ صورت نمودار سه ربع میلیون (تومان) افزایش ،500 ، هر 35 قران یک لیره تنزل نموده است، درآمد ملی 000
1 لیره شده است. ،575 ، است، فقط معادل با 000
مازاد
8 قران در سال از بابت بودجه عایدات 2- مخارج ساختمان و ،000 ، اضافه مزبور را سه موجب تقلیل میدهد: 1- بالغ بر 000
1 قران 3- مخارج غیر مترقب براي خرید اسلحه و سفرهاي ،000 ، تعمیرات قصرهاي شاهی در حوالی تهران، هرساله در حدود 000
درباري و دیگر هزینهها که بر اثر فرستادن
ص: 573
[درآمدهاي حاصله از منابع دیگر]
«1»
حاصل جمع کل درآمدها .......... قران
36 ،076 ، -1 مالیاتهاي پرداختی نقدي .......... 757
10 ،000 ، مالیاتهاي پرداختی جنسی .......... 983
8 ،000 ، گمرکات .......... 000
54 قران ،177 ، -2 درآمدهاي حاصله از منابع دیگر .......... 740
1 قران ،191 ،756 ..........
55 ،369 ، جمع کل درآمد ایران .......... 516
1 لیره انگلیسی ،652 ، با نرخ تبدیلی هر لیره در سال 1888 بمبلغ 33 ریال و نیم .......... 820
هزینهها
مخارج محلی که در شهرستانها و بخشها از درآمد کسر میشود. -I
-1 حق الحکومه، عوارض حکام که براي گردآوري درآمد به آنان پرداخت میگردد.
-2 تخفیفات، تخفیفی است که به علت بدي محصول، فقر دهکده یا بخش منظور میشود.
3 -
ف
ر
ص
ر
ی
م
ع
ت
،
ج
ر
ا
خ
م
ر
ی
م
ع
ت
و
ي
ر
ا
د
ه
ا
گ
ن
ي
ا
ه
ن
ا
م
ت
خ
ا
س
ی
ت
ل
و
د
.
______________________________
1)- مقامات دیگر چنین گویند که اقلام مربوط به گذرنامه و کشتارگاه ستون بالا را خیلی کمتر از مقدار حقیقی ذکر کردهاند و )
بعلاوه درآمدهاي زیر از قلم افتادهاند:
170 قران، بازار تهران ، 800 قران، اجارهبهاي جنگل شمشاد 000 ، 400 قران، اجاره شیلات بندر انزلی 000 ، مالیات قهوهخانهها 000
صفحه 378 از 570
10 قران، مالیات بر انگور (؟). ،000
ص: 574
-1 و نیز مقدار 111 ر 2 خروار برنج.
20 قران ، 50 قران حقوق سالیانه وزیر آذربایجان و 000 ، -2 مبلغ 600 ر 143 قران که براي حق الحکومه منظور گردیده شامل 000
کمکخرج پستخانه نیز میگردد.
20 قران براي آتشبازي جشنها اختصاص داده شده است. فوق العاده مدد معاش ، شامل 000 « صرف تعمیر » مبلغ 600 ر 81 قران
400 قران میباشد. ، ولیعهد از حقوق سایر اعضاء خانواده سلطنتی مجزا بوده و سالیانه 000
ص: 575
سایر مخارج -II
18 قران ،000 ، ارتش، شامل جیره جنسی و مستمري افسران ..... 000
100 قران ، نیروي دریائی ..... 000
ادارات امور خارجه، سفیر قسطنطنیه و وزراي مختار لندن، پاریس، برلن، وین، سن پطرزبورگ، قونسول ژنرال، قونسول و نایب
1 قران ، قنسول نقاط مختلف، نمایندگان امور خارجه و کارمندان تهران ..... 000
1 قران ،500 ، تحصیلداران، نویسندگان، محاسبین، منشیهاي ادارات مختلف، روحانیون و وعاظ ..... 000
400 قران ، مدارس عالی ..... 000
8 قران ،000 ، مستمري مستخدمین دولت، وزراء و غیره ..... 000
2 قران ،000 ، مستمري نجباي افغانی و ایرانی ..... 000
600 قران ، عانه نقدي ایل قاجار ..... 000
3 قران ،000 ، مدد معاش شاهزادگان اندرون سلطنتی ..... 000
500 قران ، تأسیسات شاهی، پول جیب، حرم، محافظین و غیره ..... 000
39 قران ،600 ، جمع ..... 000
جمع کل
2 قران ،633 ، -1 مخارج و هزینههاي محلی ..... 472
39 قران ،600 ، -2 سایر مخارج ..... 300
42 قران ،233 ، جمع مخارج ..... 472
1 لیره انگلیسی ،260 ، با نرخ تبدیلی هر لیره در سال 1888 بمبلغ 33 ریال و نیم 700
بطور خلاصه
1 لیره انگلیسی ،652 ، 55 قران: 820 ،369 ، جمع کل درآمد ..... 516
1 لیره انگلیسی ،260 ، 42 قران: 700 ،233 ، جمع کل مخارج ..... 472
392 لیره انگلیسی ، 13 قران: 121 ،136 ، مازاد ..... 044
ص: 576
پیش میآید. «1» لشکر به سرحدات جهت رام کردن قبایل سرکش مرزي و پذیرائی از سفراي خارجی و مانند آن
صفحه 379 از 570
- مبلغ مازاد بواسطه عوامل ذیل افزایش مییابد: 1- پیشکشیهاي به حضور پادشاه از جانب حکام ولایات در موقع انتصاب 2
تقدیمیهاي دیگر که بنابر اقدام افراد میرسد 3- مبالغی که پادشاه بمناسبت اعطاي امتیاز به خارجیها دریافت میدارد، و
پرداختهاي نقدي مرتب ناشی از امتیازات مزبور. کسر و کاهش درواقع بواسطه هزینههاي غیرمنتظرهاي است که اگر با مازاد
مذکور قابل رفع نباشد ناگزیر به مصادرهائی منجر خواهد گردید که اشاره نمودم.
اضافهکار در اثر پیشکشیهاي اتفاقی است که تعیین مقدار آن مقدور نیست. بعد از وضع همه مخارج اگر باز چیزي بماند به کیسه
.«2» خصوصی همایونی وارد و بر گنجینه و شمشهاي زر و سیم نیک انباشته وي مبالغ تازه افزوده میشود
100 لیره بالغ میشود، اما چون تخمین مبالغ پیشکشی دور از امکان است قبول نظریه مزبور ، میگویند این مازاد هرسال به 000
خالی از محظور نیست، و گمان میکنم درآمد خالص همایونی بیشتر از این مبلغ باشد. شایعات در محافل رسمی ایران آن را تا
5 تومان محسوب میدارد (که گمان میرود مقرون به صحت باشد) سهم ویژه همایونی را یک پنجم این مبلغ میپندارند، ،000 ،000
که نیمی از آن مختص مخارج اندرون است و بقیه در خزانه شاهی باقی میماند.
مستمريها
جزو اقلام مخارج مزبور مبلغ هنگفتی هم بابت مستمريها صرف میشود. این سیستم از بدترین، ولی عزیزترین وضع خاص مالی
ایران جدید است. عده مستمريبگیر خیلی زیاد است و پیوسته هم بیشتر میشود. علاقه
______________________________
1)- پذیرائی هر نماینده جدید دولت خارجی براي دولت ایران بطور متوسط 1000 تومان تمام میشود. )
3 لیره اظهار کردهاند. از ،000 ، 2)- حداقل برآورد که شاید مطمئنترین آن باشد، موجودي خزانه ثابت همایونی را به ارزش 000 )
طرف دیگر منبع موثقی این مبلغ را در بیست سال پیش بشرح ذیل عنوان نمود:
4 ،000 ، 2 لیره جمع آن 000 ،000 ، 500 لیره، جواهرات سلطنتی 000 ، 500 ر 1 لیره، اثاث و ظروف طلا 000 ، وجوه مسکوك 000
لیره.
ص: 577
سرشار هر فردي این است که بهر عنوانی که باشد حق مستمري احراز کند. درباره بعضی از ایشان این مزیت کموبیش دایمی است.
بعد از وفات صاحب این امتیاز اعقاب او تلاش دارند که وارث این حق بشوند. احراز چنین توفیقی منوط به تقدیم مبلغی به حضور
شهریار و کسر مبلغی هم از مستمري اصلی است، اما باز آن امتیاز بهیچوجه مصون از خطر نیست، زیراکه علاقهمندان فراوانی جهت
ربودن این حق در کمین نشستهاند و با یک دستخط مبارك مبنی بر اعطاي این حق پس از فوت شدن گیرنده قبلی و خالی ماندن
محل او، وضع تازه ایجاد میشود. از اینرو اگر ورثه نفر قبلی حامیانی در دستگاه بالا داشته باشند که باید همراهی آنها را با صرف
مبلغی تأمین نمود، مراد حاصل است وگرنه هنوز گیرنده سابق نفس واپسین را تمام نکرده است که طالب جدید پا در کفش او
خواهد گذاشت.
لازمه این مستمريها کار و شغل و خدمتی نیست. صدراعظم اخیر میرزا یوسف که مقام مستوفی الممالکی داشت یعنی امور مالی
در ید اختیار او بود قبل از فوت مستمريهاي متعدد در حق خود ترتیب داده بود. بواسطه اعمال نفوذهاي مالی و وسایل دیگر پسر او
که جوانکی بود سعی نمود مقام پدر را احراز کند.
(هرچند که کارهاي مالی را شخص دیگري برعهده داشت) و درنتیجه به تحصیل اکثر مزایاي پدر خویش توفیق یافت. کسانیکه
منصب استیفا دارند امکان این قبیل کارهاي ناصواب را فراوان دارند و براي خود و منسوبان انواع مزایا فراهم میسازند. یکی از
صفحه 380 از 570
اینان حقوق متعددي براي فرزند خود تأمین کرده بود باین ترتیب که نام واقعی او را با چند عنوان از قبیل ملاعلی، میرزا علی، علی
آقا و علی خان وانمود کرد. رسم مستمري در دستگاه ایرانی، خونآشام و آفت جان مملکت است.
معایب ترتیب مالیاتی فعلی
سیستم مالیاتی که شرح دادهام در ایران جاري است آشکارا سراسر خطاست، هم اصلا قرین بیعدالتی است و هم در عمل بیعیب
نیست. قبل از هر حرفی باید گفت که تقریبا تمام آن بر طبقه زارع تحمیل
ص: 578
و سنگینترین بار آن بر شانه طبقات تنگدست و کشاورز وارد میشود و درواقع باید اذعان نمود که زمین و تجارت خارجی تنها
اقلام مشمول مالیاتاند. شهرها و قراء و املاك شهري و ثروت و یا تجارت محلی سهم قابلی در ایجاد درآمد ملی ندارند و اموري
از قبیل مالیات بر درآمد یا مالیات منازل یا اموال و یا خانهداري در؟؟؟، حتی مبالغ سرشار که بشکل رشوه یا هدیه از طبقه اعیان
توانگر و عمال رسمی اخذ میشود بهیچوجه مالیات بر ثروت بشمار نمیرود، بلکه بدون چونوچرا تابع ابوابجمعی است که باید
مشمول برآورد و اخذ مالیات شود.
این طرز عمل با آشفتگی وضع اداري در ایران (حاکم در عین حال هم آمر هم قاضی و هم تحصیلدار مالیاتی است) تسهیل و آسان
میشود. در اثر سیستم نفرتانگیز اجارهداري، زارع بیچاره مبلغی را میپردازد که میگویند حتی از میزان مقرر قانونی بیشتر است و
مبلغ اضافی هم به کیسه مأمور مالیاتی و اعیان پول دوست وارد میشود. این حضرات دستگاههاي وسیع دارند و با اسراف و تجمل
زندگی میکنند بدون اینکه از ناحیه ایشان مستقیما دیناري به خزانه دولت عاید شود و اگر همین وجوهی که درحالحاضر به
عنوان مالیات وصول میکنند بجاي اینکه وسیله مداخلهاي گوناگون شود به خزانه دولت برسد و بنابر ترتیب تصاعدي هرکس که
غنیتر است مالیات بیشتري پرداخت کند عواید فعلی براي هزینههاي عمومی که فعلا بکلی مورد بیعلاقگی و غفلت است کافی
خواهد بود و مازاد هم به کیسه همایونی خواهد رسید. هرگاه ترتیب عادلانهتري نیز در اخذ مالیات بدهند فرار طبقه توانگر جامعه
هم از پرداخت مالیات مقدور نخواهد بود و شاید بدون زحمت تا حدود نصف میزان فعلی عایدات بیشتري وصول خواهد گردید.
ضرورت ارزیابی جدید
بوسیله افرادي صالح در ازاي سبک نیم بند ارزیابی مالیات ارضی که درحالحاضر متداول است میتوان سیستم جدیدي را معمول
ساخت. منظورم این نیست که ترتیب واحد ارزیابی در سراسر مملکت قرین صلاح و یا اصلا مقدور است. شرایط متفاوت فلاحتی و
محصولات مختلف و بعلاوه
ص: 579
عادات و اغراض محلی تعقیب چنین روشی را دور از صرفه و امکان خواهد نمود، ولی لااقل نوعی تساوي و تعادل باید در این زمینه
پدید آورد.
کشتوکار در یک ولایت حتی اگر تابع سبک فلاحتی متفاوت باشد نباید بیشتر و یا کمتر از ناحیه دیگر دچار بار مالیاتی گردد.
بمنظور تجدیدنظر متناسبی در طرز وصول مالیات ارضی ممیزي کردن املاك در سراسر کشور با همکاري مأموران ورزیده اروپائی
از امور مقدماتی بسیار ضروري بشمار میرود، سپس باید ارزیابی تازهاي نیز در سراسر ممالک محروسه انجام داد و زمینه را جهت
تجدید- نظرهاي متناوب در مواقع معین فراهم ساخت.
صفحه 381 از 570
محاسبات عمومی
شیوهاي که جنبه علمی آن بیشتر و بیترتیبی کار در آن کمتر باشد در مورد حفظ و اداره محاسبات عمومی یا ولایتی یا محلی
اصلاح بسیار ضرور دیگر است. نخست باید هر متصدي کار را وادار کرد بودجه احتمالی راجع به ولایت یا دستگاه خود را در آغاز
سال پیشنهاد کند. وقتی که صورتها رسید ستون جداگانه درآمد و هزینه ترتیب داد که درحالحاضر غالبا درهم و آشفته و ناشی از
این است که مبالغی بابت مخارج جمع کردن عواید از رقم درآمد کسر میشود. بعلاوه بعد از تنظیم محاسبات باید آنرا رسما
ممیزي و با مراقبت تمام اوراق مربوطه را نگاهداري کرد. درحالحاضر بیشتر متصدیان هنگام تغییر و انتقال منصب و مقام اوراق
خود را پاره میکنند تا برگه و مدرکی راجع به خلافکاريهاي خویش باقی نگذاشته باشند. این قبیل اصلاحات خواه در طرز
عمل و یا سرشکن مالیاتی موجب افزایش حیرتانگیزي در مقدار ثروت ایران خواهد گردید و او را از دراز کردن دست نیاز براي
حتی مبالغ ناقابل در نزد بیگانگان آسوده خواهد ساخت.
مالیاتهاي جدید
منابع تازه درآمد علاوهبر مالیات اموال شخصی و املاك که خاطرنشان شده بود میتوان بآسانی پیدا کرد. از جمله اموري که
بوسیله مقامات ذي صلاحیت پیشنهاد شده است فروش املاك شاهی است که پیوسته هم
ص: 580
در تزاید است بدون اینکه دیناري عاید دولت گردد و وضع کردن عوارض تمبر که بر همهنوع اوراق و اسناد و مدارك و سفتهها
الصاق شود و مالیات بر ارث متناسب با درجه بستگی و انتساب و مالیات غیرمستقیم بر شراب و نوشابههاي الکلی. بدون شک یک
کارشناس مالی هوشمند قادر خواهد بود منابع متعدد دیگر که متساویا در ازدیاد دارائی مؤثر باشد بدست آورد.
اصلاح گمرکی
راجع به گمرك نیز باید گفت که ترتیب جاري فعلی هم بیقاعده است و هم مایه اتلاف مالی، بحدي که اصلاح عاجل کاملا
ضروري است.
سیستم اجارهداري که موجب مفاسد بسیاري است باید از بیخوبن نابود شود و بجاي آن ترتیب جمع کردن عواید بوسیله مأموران
رسمی موظف چنانکه در همه کشورهاي متمدن جهان مرسوم است معمول گردد. سرانجام هرگاه رسموراه کارها سادهتر و آسان
شود موجبات ترویج تجارت فراهم و تسریع خواهد گردید و هزینه وصول عایدات کاهش خواهد یافت و با وضع عوارض
یکنواخت و معین بر اجناس خارجی و محصولات داخلی و لغو کردن عوارض گوناگون جادهها و نواقل در شهرها که فقط بر
اجناس محلی تحمیل میشود راههاي تقلب و خطاکاري محدود خواهد شد. در سیستم فعلی بهیچوجه وسیله حمایت از محصولات
داخلی در مقابل رقابت خارجی وجود ندارد و درواقع میتوان گفت که خارجیها با پرداخت فقط پنج درصد بر ارزش جنس وضع
مساعدتري از تجار داخلی دارند.
نظریه ایرانی درباره امور مالی
باید اعتراف کنم که از آنچه راجع بطرز فکر مربوط بوضع فعلی مالی ایران شنیده و خواندهام انتظار و امید عاجلی در اجراي این
شماره 15 فوریه 1885 همان روزنامه تهران که سابقا هم ذکرش را بمیان آوردم « نداي ایران » قبیل اصلاحات ندارم. در جریده
صفحه 382 از 570
مقالهاي در باب ایران هست که بحدي جالبتوجه مینماید که جا دارد بر سبیل نمونه قسمتی از مطالبش را در اینجا نقل کنم.
هیچ چیزي شگفتانگیزتر از وضع مالی ایران نیست، جنگل بکري است که » : نویسنده فیلسوفمآب آن، اظهارنظر میکند که
درختانی
ص: 581
در اثر انبساط خاطر از این کلام .« با شاخههاي برنا در کنار درختهاي متساویا نیرومند همیرویند، اما با مرور زمان فاسد میشوند
مجاز حیرتآور نویسنده باز با لاف و گزاف از کشور و دیاري صحبت میدارد که گرفتار قرض ملی نیست و سرزمینی که همواره
خرجش از درآمدش کمتر است و غالبا هم ملیونها اضافه دارد که راست و بدون مانع در خزانه شاهی سرازیر میشود.
ما در اینجا فقط پی کارهائی میرویم که دخل آن از خرجش بیشتر باشد و هرچند که » : وي با فطانت تمام و اطاله کلام مینویسد
این رفتار عاري از همت و بلندپروازي است، اما اطمینانبخشتر است، بنابراین اگر از لحاظ اقدامات عمومی عقب افتادهایم باز
و سرانجام وي انفجار وجد و غیرت ملی خود را .« فکرمان آسوده است که غم و اندیشه قرض، آسایش خیال ما را مختل نمیسازد
کدام کشور دیگري در جهان این وضع ممتاز را دارد که نه در بند قرض ملی است و نه گرفتار پول » : بشرح ذیل ابراز میدارد
کاغذي و هیچیک از منابع ملی در گرو اجانب نیست و هیچکدام از سرچشمه درآمدش بشرط و رهن گذاشته نشده است. ثبات
مالی ایران علیرغم اغراضی که برعلیه آن تمهید شده بود هنوز سالم و پابرجاست.
«! خدا کند که در آینده هم هیچوقت دچار لطمه و آسیبی نشود
من این مدح و ستایش درخشان را درباره وضع بکر ایران آسان اقتباس نمیکردم، هرگاه حتی در آثار نویسندگان اروپائی تمایل
بیقیاسی در تمجید از لطف و مزایاي آن نظرم را جلب نمیکرد. من شاهد بودهام که ایران قرضه ملی ندارد و درآمد سالانه بر
مخارج فزونی داشته است از قرض خارجی فارغ بوده است که همه این شواهد را دلیل استحکام وضع مالی و شایستگی اداري آن
پنداشتهاند، اما اگر خرج از درآمد کمتر است علت سادهاش این است که اکثر مخارج ضروري بنحو زنندهاي مورد بیعلاقگی و
اهمال و غفلت بوده است تا مازاد سالانه خزانه تأمین شده باشد و شکی نیست که وام ملی هم در آنجا نیست، زیراکه مملکت
بهیچگونه کار خرجداري اقدام نمیکند و بلکه کوشاست که از سالی بسال دیگر
ص: 582
بیخرج و عاطل گذران کند. درخواست هیچگونه قرض خارجی هم نکردهاند یکی بدلیل بارز مذکور و دیگر این ملاحظه که در
ازاي چنین قرض و وامی ناگزیر بودهاند که بعضی از منابع کشور را در گرو بگذارند همان آسودگی و مصونیتی که نویسنده مقاله
در عین غرور و سادگی به آن افتخار نموده است.
نحوه ملکداري در ایران
اشاره
بحثی درباره مالیات اراضی و ارزیابی زمین ایجاب میکند که سخنی چند هم در باب چگونگی مالکیت اراضی در ایران که خواه و
ناخواه با آن بیارتباط نیست در میان آید. باوجود زمینهاي پهناور شورهزار و نمکزار و شنزار که قسمت عمدهاي از سرزمین ایران
را فراگرفته است بحدي که گفتهاند اراضی قابل کشت فقط یک پنجم مساحت کلیه قلمرو شاهی است، از طرف دیگر هم
میگویند کار زراعت منبع عایدي دو سوم از همه جمعیت است. املاك در ایران چهار نوع است: 1- املاك شاهی که بنام خالصه
یا دیوانی معروف میباشد 2- اراضی که با عنوان تیول تصرف شده است 3- اوقاف 4- املاك خصوصی یا اربابی.
صفحه 383 از 570
-1 املاك سلطنتی
املاك شاهی در ایران وسعتی عظیم دارد و در وضع فعلی خود قسمت اعظم آن نتیجه و حاصل جنگ و نزاعهاي داخلی در قرن
گذشته است. نادر شاه و از او هم بیشتر آقا محمد خان قاجار بعدا مشاهده نمود که خانوادههاي قدیمی ایران و املاك آنان بواسطه
پس از کشمکش- هاي «1» جنگ و جدالهاي طولانی داخلی از هم پاشیده شده بود به همان وضع و ترتیبی که پادشاهان تئودور
معروف به گل سرخ، تارومار شدن نجباي انگلستان را مشاهده کرده بودند.
مانند هانري هشتم نادر شاه نیز به سیاست دامنهدار مصادره املاك مذهبی پرداخت و دستاندازي بر اموال روحانی بوسیله پادشاه
انگلیس کموبیش در همان وضع و حدود ضبط املاك موقوفه از جانب شهریار افشار بود. املاك مزبور از آن پس در تصاحب
خاندان سلطنتی باقی مانده است و رفتهرفته افزایش یافته و هرسال با توقیف اموال خصوصی بواسطه مغضوب شدن صاحبان آن و یا
تقدیمی اضطراري
______________________________
Tudor-(1)
ص: 583
که حضرت شهریاري در عین بزرگواري میپذیرفتهاند مقدار و وسعت آن بیشتر شده است و من قبلا اشاره نمودم که از لحاظ
زراعتی چه وضع و صورتی دارد.
-2 تیولها
زمینهاي فئودال آنهائی است که در دورههاي سابق بر اثر خدمات نظامی و بخصوص خدمت در نواحی مرزي کردستان و
ترکمنستان بدست آمده است و دوام تصاحب آن منوط بفراهم ساختن رسد سوار و پاسداران مرزي و نفرات نگهبانی است که
گاهی نیز توأم با معافیت از پرداخت حصه مالیاتی است.
-3 موقوفات
باوجود رویه ضد روحانی نادر شاه باز مساجد و مدارس موقوفههاي فراوانی خواه املاك و یا اجارهبهاي کاروانسرا و دکان و بازار
داشتهاند مثلا آستانه امام رضا (ع) در مشهد (که از جمله اماکن محدودي بود که نادر شاه قدر و احترام مینهاده) در سراسر ایران
60 تومان و 10000 خروار غله عایدي آن است. ، ملک دارد و از این بابت درآمدي بالغ بر 000
املاك مزبور بواسطه موقوفههاي خصوصی افراد عابد و پرهیزگار که با این کار ثواب درصدد تأمین آخرت و معاند پیوسته افزایش
مییابد. این حضرات بنابر قول و قرار محرمانه با متصدیان امر بقصد اجتناب از خطر ضبط و مصادره ملک خود را وقف و در ازاي
آن مقرري مرتب سالانه دریافت میدارند.
املاك موقوفه معمولا از مالیات معاف است، اما دولت هرساله از املاك موقوفه امام رضا (ع) 1000 تومان مالیات دریافت میدارد.
-4 املاك خصوصی
این املاك در ایران از راه ارث یا خریداري یا اهداي همایونی و یا احیا کردن زمینهاي بایر بدست میآید. هر فردي میتواند
صفحه 384 از 570
زمینی را در صحرا انتخاب و در آنجا شخم و زراعت و یا به نحوي بهرهبرداري کند که چند درصد عایدي دولت تأمین شود و تا
وقتی که از عهده انجام تکلیف آخري برآید فرد سودمندي بشمار میرود که خلع یدش از آن ملک نارواست. ولی مالک ایرانی
معمولا خود به کشتوکار زمین خویش نمیپردازد و آنرا به مستأجران
ص: 584
اجاره میدهد که بدون ادعاي حقوق مالکیت تا وقتی که از پرداخت معادل اجاره- بها قصور یا عدول نکنند حق مسلم بهرهبرداري
از ملک را خواهند داشت و این انتفاع با شراکت طرفین در تأمین هزینه کشت که در نقاط مختلف مملکت یکسان نیست حاصل
میشود.
درباره آذربایجان به من اظهار داشتهاند، ارباب فقط یک دهم محصول برداشت میکند و اگر بذر را هم فراهم کرده باشد سود 50
درصد وام بر آن افزوده میشود. در مازندران وضع از این بدتر است. محصول را به پنج سهم تقسیم میکنند و بر هریک از عوامل
زراعت یعنی زمین، آب، بذر، کارگر و اسباب شخم حصهاي تعلق میگیرد، مالک برحسب معمول یک یا دو وسیله را فراهم
میسازد و درنتیجه یک یا دو پنجم حاصل را خواهد داشت گاهی بذر را نیز او فراهم میکند که در این صورت سه پنجم سهم او
میشود و زارع دو پنجم دیگر را دریافت میدارد. در سایر نواحی کشور ترتیباتی جداگانه است.
در سرزمینی مثل ایران که مقدار جمعیت قلیل است و زراعت وافی فقط با کار و زحمت کافی امکانپذیر میباشد کارگر نهتنها در
کشتزار زحمت میکشد، بلکه باید در کندن و تمیز کردن قنات کار و محصولات را جمع و جور کند، نفع ارباب در این است که با
مستأجران خود بوجه نیکو حسن روابط داشته باشد.
رعیت ایرانی که حتی حق شکایت از بدرفتاري و اجحاف مأموران مالیاتی را داراست احدي باو درس صواب گله و شکایت از
ستمگري ارباب را نیاموخته است.
زارع ایرانی فقیر است، نادان است و بیچاره است، اما به ظاهر خوشبنیه و از جهت زور و قدرت چون گاو نر است، معمولا
پوشاکش را بر شانه میاندازد و بهندرت دست گدائی دراز میکند و باوجود جهالت محض، باز نیک میداند که چگونه منابع
ناچیز ثروت طبیعی را اندازهگیري و بهرهبرداري کند و باآنکه انتظار و امیدي درباره رونق کار خویش ندارد، بردباري و پشتکار
شیوه کار اوست.
لحظه بدبختی او وقتی است که آب نایاب شود و یا از پی خشکسالی شدید در ناحیه
ص: 585
او قحطی پیش آید. این افراد که خوراك کافی ندارند و موردتوجه و عنایتی بشمار نمیروند مثل حشرات دستهدسته تلف میشوند.
وضع و کار کشاورزي در ایران پیشرفت فراوان حاصل خواهد کرد هرگاه دولت از این نفرات حمایت کند و هرساله مبلغ کافی در
راه اقتصاد واقعی و ذخیره کردن آب اختصاص بدهد.
در بسیاري از نقاط ایران هنگام سیلاب و طغیان مقادیر کلی آب به هدر میرود و یا در مردابها و گودالهاي صحرا فرومیریزد.
مخازن بسیار سودمندي در کوهستانها میتوان ساخت مانند همان سد و منبعی که شاه عباس در نزدیکی قهرود ساخته بود. اگر
کسی علاقهمند باشد که برکات این قبیل مخزنها و منابع را به رأي العین ببیند نیک زیبنده است که سفري به جزیره سیلان بکند.
جمعیت
از موضوع بودجه ایران اینک توجه خود را به منابع مادي و صنعتی آن معطوف میکنم یعنی آن عوامل یا مزایائی که در عمل
موجب تولید ثروت است. نخستین رکن ثروت ملی، مردم هر کشورند از اینرو اکنون من مسئله جمعیت این سرزمین را بررسی
صفحه 385 از 570
میکنم.
در نظر این جانب جاي شک و شبهه نیست که جمعیت ایران روزگاري خیلی بیشتر از مقدار فعلی بوده، حتی اگر برآورد پنجاه
ملیون را که بعضی از نویسندگان به عهد داریوش نسبت دادهاند مورد تردید قرار دهیم و یا چهل ملیون نفر را که شاردن به دوره
صفویه منسوب داشته است باور نداریم باز تردیدي نیست که جمعیت این کشور سابقا بمراتب بیش از جمع سکنه فعلی آن بوده
است.
این نظریه بر اظهارات جهانگردان و تاریخنویسان مبتنی نیست، بلکه ناشی از مشهودات پیوسته عینی خود ماست.
شهرهاي ایران و دهات متروك و بازارهاي خالی و رشتههاي متعدد قناتهاي خراب و تأسیسات عمومی که سابقا عامل عمده
حاصلخیزي اراضی پهناوري بودند که اکنون بحالت ویرانی افتادهاند و هزاران جریب زمینهاي زراعتی که درحالحاضر به سنگلاخ
و شنزار مبدل شدهاند همه حاکی از شواهد و آثاري است
ص: 586
که قابل اشتباه نیست. البته این نکته را هم میدانم که هر محل و مکان متروك لزوما دال بر زوال زندگی و صنعتی بشمار نمیرود.
ایرانیان خواه بدلیل همکاري و یا استعداد فردي علاقه حیرتانگیزي به نقل و انتقال مسکن و مأواي خویش ابراز داشتهاند. چنانکه
خود پادشاه بقصد پیریزي یادگاري جاویدان پایتخت جدید و یا کاخهاي تازه بنا کرده و فرد روستائی که تغییر کلبه و خانه داده
است. از اینرو این موضوع که جمعیت ایران در قدیم خیلی زیادتر از زمان حاضر بوده بهنظر من انکارناپذیر است هرچند که
بواسطه اوضاع طبیعی آن سرزمین و آسیبهاي پیدرپی جنگوستیزها شاید هیچگاه نیز سخت انبوه نبوده است. قول شاردن گواه
این حدس و گفتار من است و اظهار مبالغهآمیز خود او هم وسیله اصلاح که در موردي نوشته بود:
این سرزمین جمعیتی قلیل دارد و رويهمرفته میتوان گفت که بیش از یک دوازدهم مزروع یا مسکون نیست. وقتی که مسافر از »
شهري نسبتا بزرگ که در حدود دو فرسخ باشد عبور کند دیگر تا بیست فرسخ خانه و عمارتی نخواهد دید.
دلیل این قلت جمعیت هم نیک عیان است، از یکسو ناشی از فراآمدن خاندانهاي پادشاهی پیدرپی است و از طرف دیگر بواسطه
«. حکومت قرین ظلم و زوري است که در آنجا جاري و ساري است
شاردن قلت سکنه را هم به چهار علت فرعی نسبت داده است که عبارت است از: فساد غیرعادي، تجمل بیتناسب، ازدواج در
6 نفر قلمداد و مانع ،000 ، سنوسال پائین و مهاجرت پیوسته به سرزمین هندوستان. ملکم در اوایل این قرن جمعیت ایران را 000
بعلاوه دلیل افزایش آنرا بشرح ذیل بیان نمود: اقلیم سلامتخیز، «1» ازدیاد آنرا نیز همان موجباتی اظهار کرد که شاردن نوشته بود
ارزانی وسایل
______________________________
1)- دکتر بولاك که شغل طبابت داشت در گزارش خود راجع به ایران در سال 1873 دلایل ذیل را موجبات اساسی کاهش )
جمعیت ایران ذکر کرده است:
الف- وضع نامساعد زنان از جمله آسانی کار طلاق و ازدواج در سنوسال کم و پیري زودرس و طولانی بودن دوره شیرخوارگی
اطفال و باین مناسبات تحلیل رفتن قوه تولید نسل.
ص: 587
فقدان کشتار و خونریزي در زدوخوردهاي داخلی و الزام ازدواج و قلت نسبی فحشاء. ،«1» معاش، ندرت وقوع قحطی
رالینسن بسال 1850 جمعیت ایران را ده میلیون نوشت، اما در سال 1873 پس از وقوع دو بار آفت طاعون و قحطی به شش ملیون
رسید. ارقامی که نویسندگان دیگر در بیست سال اخیر نوشتهاند بین پنج و ده ملیون نفر است.
صفحه 386 از 570
درواقع هیچیک از این ارقام مبتنی بر اطلاعات علمی و یا قابل اعتماد نیست.
در ایران رسم آمارگیري ندارند و دستگاه و وسایل انجام این منظور بسیار ناقص است، بلکه اصلا نیست، این کار با طبع و پندار
هیأت روحانی هیچ سازگاري ندارد.
ترتیب مالیاتگیري که شرح دادهام و یا صورتهاي سربازگیري اساس درستی براي انجام این کار بدست نمیدهد و هرگونه نظر و
اطلاع در این باب ناشی از حدس و قیاس است.
اخیرا دو قسم اظهارنظر راجع باین موضوع دیدهام و به همان اندازه متفاوت مینماید که نظریات قبلی بوده است، یکی از این
برآوردها را ژنرال شیندلر که بواسطه آشنائی کامل با آن سرزمین و اهالی نظرش از همه صائبتر است در سال 1884 بشرح ذیل
ذکر نموده است:
______________________________
ب- نابسامانی وضع بهداري و تلفات سنگین حصبه و اسهال و وبا و طاعون و بخصوص فقدان وسایل تلقیح براي جلوگیري از آبله
و تلفات جانی اطفال در دو سالگی.
ج- آسیب و تلفات جنگهاي تاتار و مغول و افغان و حملات ایلات ترکمن در ایالات شرقی و فروش اسیران در بازارهاي خیوه و
بخارا، جنگهاي داخلی و تلفات جانی سربازانی که مادام العمر در خدمتاند و دستهدسته در پادگانهاي خود تلف میشوند.
د- مهاجرت عناصر غیراسلامی یعنی زردشتی و کلیمی و ارمنی به هند و قفقاز و عثمانی و پیشآمد قحطی بواسطه نقصان باران و
برف که قسمتی هم ناشی از نبودن راههاي ارتباطی است وضع تجارت ذرت و وضع خراب قناتها و حکومت ناهنجار.
1)- گمان نمیکنم این قول صحیح باشد. در نیمه دوم این قرن قحطیهاي کموبیش مهیب تقریبا هر ده سال یکبار اتفاق افتاد. )
ص: 588
با 99 شهر شامل: «1» 628 میل ، مساحت ایران در حدود 000
1 نفر سکنه ،963 ، 363 خانوار یا 800 ،630
3 نفر سکنه ،780 ، دهات و نواحی بیشهر 000
صحرانشینها:
52 ، اعراب 020
144 ، ترك 000
135 ، کردها و لکها 000
4 ، بلوچ و کولی 140
46 ، بختیاري و لر 800
1 نفر سکنه ،909 ، 381 خانوار یا 800 ،960
7 نفر ،653 ، کل جمعیت ایران- 600
رقم فوق را از لحاظ مذهب و فرقه بشرح ذیل اظهار کرده است:
6 نفر ،860 ، شیعه 000
700 نفر ، سنی و فرقههاي دیگر 000
8 نفر ، زردشتی 000
19 نفر ، کلیمی 000
صفحه 387 از 570
43 نفر ، ارامنه 000
23 نفر ، نسطوري و کلدانی 000
7 نفر ،653 ، جمع- 600
ارقام مزبور بجهات متعدد فرضی و خیالی است. مشاهدات خودم مجابم ساخته است که آمار ژنرال شیندلر راجع بشهرها غالبا زیادتر
از میزان حقیقی است و درمورد فرقههاي مذهبی هم حرف او با واقع انطباق ندارد، زیراکه تعداد یهودیان و نسطوريها و کلدانیها
بیشتر از ارقامی است که وي عنوان کرده است.
اما هرگاه جمع کل او را قابل قبول بدانیم که از سایر نظریات بیشتر مقرون بحقیقت
______________________________
660 میل مربع قید کردهاند. ، 630 و 000 ، 610 و 000 ، 1)- عدهاي دیگر 000 )
ص: 589
است و سه چهارم درصد هم بر آن بیفزائیم که شاید هرساله افزایش یافته باشد در مدتی که نه قحطی واقع شده و نه جنگی اتفاق
8 نفر میشود. ،055 ، افتاده است کلیه جمعیت ایران در سال 1891 معادل 500
نظریه روسها
از طرف دیگر آقاي زولوتارف اظهارنظر خیلی پائینتري در جلسه انجمن جغرافیائی روسیه بسال 1888 نموده و کل جمعیت ایران را
بشرح ذیل بیان کرده است:
3 نفر ،000 ، فارس 000
1 نفر ،000 ، ترك و تاتار 000
780 نفر ، لر 000
600 نفر ، کرد 000
300 نفر ، عرب 000
320 نفر ، ترکمن و جمشیدي 000
6 نفر ،000 ، جمع- 000
این ارقام با آمار ژنرال شیندلر هم از لحاظ جمع و هم ترکیب سخت متفاوت و حاکی است که معلومات راجع باین قسمت تا
چهاندازه مختلف و بیاعتبار است. بنابر مشاهداتم باآنکه خیلی از جاهاي پرجمعیت ایران را ندیدهام با قید احتیاط میگویم که ارقام
ژنرال شیندلر تا حدودي و قول آقاي زولوتارف بکلی از حقیقت دور و کمتر از میزان واقعی است.
جادههاي مشهور که مسافر معمولی از آنها عبور میکند شهرهاي عمده را بهم مربوط میسازد، اما از حاصلخیزترین نواحی
نمیگذرد. بمناسبت بیم و ترسی که از حرکت قشون و گاهی از سیروسفر حتی آرام شهریار و یا والی ایالت در میان بوده بجاي
در کشورهاي متمدن .«1» جلب جمعیت موجب اجتناب آنها گردیده است
______________________________
1)- راجع بشرح مشابهی در این باب که مشعر بر فقدان امنیت است رجوع و مقایسه شود با کلام سفر داوران در تورات که حاکی )
«. در روزگار شنگر فرزند عنات در دوره یوئیل، جادهها خالی بود و مسافران از بیراهه رفتوآمد میکردند » : است
ص: 590
صفحه 388 از 570
وضع برخلاف این است و شاهراههاي مهم در نواحی پرجمعیت واقع شده است و این خود دلیل بارز دیگر در عقبماندگی ایران
است. از طرفی هم گزارشها و سفرنامههاي مسافران خصوصی را در راههاي فرعی مملکت دیدهام که محل رفتوآمد خارجیها
نیست و مأموران رسمی بهندرت در آنجا دیده میشوند و تحصیلدار مالیاتی کمتر رخنه میکند.
در گوشهوکنار این نقاط دهات آباد بسیار هست که معمولا اثري از نام آنها در نقشه نیست، لذا استنباط من این است که مسافرت
در میان فقط نواحی نیک شناخته مملکت شاید موجب خواهد شد که ناظران امر، جمعیت ایران را بجاي مبالغه، کمتر از میزان
واقعی وانمود کنند. از اینرو عقیده این جانب آن است که درحالحاضر جمعیت ایران به 9 ملیون نفر میرسد. وقتی که در خاطر
بیاوریم که مساحت ایران سه برابر خاك فرانسه است و بنابر ارقام مزبور جمعیتش فقط یک پنجم آن است میتوانیم دو موضوع را
نیک دریابیم یکی اینکه چرا و چگونه ایران در صورت ظاهر با کشوري اروپائی متفاوت مینماید و دیگر آنکه چه زمینه وسیعی
براي تجدید نیروي مادي و طبیعی مردم آن فراهم است.
محصولات و مصنوعات
از موضوع جمعیت ایران اینک به محصولات و مصنوعات محلی آن میپردازم. این سرزمین از لحاظ منابع بکر بسیار غنی است.
همه قسم اقلیم دارد یعنی از گرماي استوائی تا برف دائمی بر رشتههاي جبال و همه نوع خاك و زمین هم در آنجاست. سبزيها و
حبوباتش مثل منابع زیرزمینی آن گوناگون و متعدد است. مقدار بارانش محدود و رو به نقصان است. آفات و خرابی ناشی از
لشکرکشیهاي گذشته و شیوه جاهلانه زراعتی و رسم و کار حکومت و اداره ناصواب در انحطاط فلاحتی آن هماناندازه تأثیر
داشته است که قلت خطوط ارتباطی و اشکال حملونقل و فقدان نیروي کار و ابتکار، منابع سرشار زیرزمینی آنرا عاطل گذاشته
است.
در مورد اول کشتزارهاي سرسبز به زمینهاي سنگلاخ و بیابان مبدل
ص: 591
گردیده و در مورد ثانی هم هیچگونه همت و اقدامی در بهرهبرداري از منابع طبیعی آن معمول نشده است. درحالحاضر با
صرفنظر از منابع معدنی آن که شرحش را جداگانه و به تفصیل بیان خواهم کرد ایران فعلا قادر است که محصولات و مصنوعات
قابلتوجهی فراهم سازد که اگر مقدارش بحد وفور نباشد دستکم تنوع و اقسام گوناگون آن جلبتوجه فراوان خواهد نمود.
غلات
غله بخصوص گندم و جو (که دومی بواسطه فقدان جو صحرائی معمولا خوراك اسب میشود) در سراسر ایران خاصه بحد وفور
در ایالات و نواحی آذربایجان، کرمانشاه، لرستان، خوزستان، فارس، خراسان، کرمان، یزد و اصفهان کاشته میشود. روسها تقریبا
1880 در خراسان خریدند که درنتیجه آن نرخ گندم ترقی کرد و - تمام مایحتاج خود را در موقع جنگ با ترکمنها در سال 1
درواقع در شهرها براي خاطر نان فتنه و طغیان برخاست و گزارشهاي محرمانه مأموران نظامی و سیاسی روسیه حاوي پیشنهاد
انضمام این ایالت بود و آن هم مبنی بر این دلیل است که در صورت حمله به هندوستان گندم این ایالت باید جبران کمبود
محصولات ناحیه ماوراء بحر خزر را بنماید.
رسم شخم زمین در ایران بسیار کهنه و بدوي است. گاوآهن چوبی خشنی را گاو و گاومیش و گاهی نیز الاغ میکشد که فقط
روي خاك را میشکافد و بذر را سطحی میپاشند و محصول کمزحمت و فراوان بدست میآورند. با آنکه هزاران هزار جریب
زمین عاطل و بیحاصل افتاده است بخصوص در نواحی غربی و جنوب غربی باز محصول بیش از احتیاج داخلی است و به
صفحه 389 از 570
هندوستان و عثمانی و قفقاز و حتی به انگلستان از طریق بوشهر صادر میشود. کشت جو صحرائی چنانکه اشاره نمودم مرسوم
نیست و کشت ذرت محدود است و ارزن هم در بعضی جاها کاشته میشود. برنج در اراضی پست و کرانههاي پرآب دریاي خزر
میبرند. برنج مرغوبی هم در داخله «1» میکارند و از راه حاجی ترخان به قفقاز و روسیه
______________________________
1 تومان گفتهاند. ،100 ، 1 تا 000 ،000 ، 58 تن با ارزش 000 ، 1)- صادرات برنج از مازندران و گیلان به روسیه را سالانه 064 )
ص: 592
مملکت بدست میآید بخصوص در حوالی شیراز و اصفهان. اما قسمت اعظم برنج ایران در داخله مصرف میشود که بعد از گندم
عمدهترین خوراك طبقه روستائی است و از خصایص سفره ایرانی خواه در میان طبقه بالا یا پائین است.
قند و شکر
در روزگار قدیم ایران بمناسبت تولید شکر شهرت داشت و کشت نیشکر در حوزههاي اهواز و کارون نیک معروف بود.
درحالحاضر نیشکر در بعضی نقاط مازندران و گیلان و همچنین در ولایت یزد کاشته میشود که از آن شکر خشن و خامی براي
مصرف داخلی فراهم میسازند. طرز ساختن آن بسیار بدوي و فاقد شیوه علمی است و چنین مینماید که کشتوکار نیشکر بجاي
افزایش رفتهرفته کاهش مییابد، ولی چغندر کاملا فراوان است بخصوص در خراسان که اگر این اندازه محصول در کشور دیگري
فراهم بود بدون تردید از ورود مقادیر زیاد قند و شکر فرانسه و روس جلوگیري مینمود. سابقا شکر را از هندوستان و جاوه و
جزیره موریس وارد میکردند، اما مارسی و حاجی ترخان اکنون قسمت عمده آنرا مهیا میسازند.
پنبه
100 عدل هرساله از ایران ، پنبه در ایران با سهولت فراوان در ارتفاعات تا 5000 پا از سطح دریا کاشته میشود و در حدود 000
صادر میکنند که قسمت کلی آن بمقصد کارخانههاي بمبئی و قسمتی هم به مسکو حمل و بقیه در کارخانههاي دستی یزد و
کرمان مورداستفاده واقع میشود. اما پنبه ایران الیاف کوتاه دارد. مازندران، خراسان، سمنان، قم، کاشان، اصفهان و حوالی ارومیه و
خوي در آذربایجان مراکز عمده این زراعت است و من بارها در حین سیروسفر خود در داخله ایران به عدل و بار پنبه برخوردهام.
این محصول در زمان جنگ داخلی امریکا که پنبه ایران در بازارهاي دنیا عرضه شده بود پیشرفت فراوان نمود، اما هیچگاه چنانکه
بایدوشاید به ترویج این کشتوکار نپرداختهاند، درصورتی که استعداد توسعه بسیار دارد. کنف در مازندران بمصرف محلی میرسد
و براي گونیبافی بکار میرود، اما محصول آن باندازه احتیاج داخلی نیست و وارداتش از راه خلیجفارس رو بافزایش است.
ص: 593
ابریشم
راجع به صنعت ابریشم که اولینبار ایران را از لحاظ اروپاي جدید مشهور گردانید و سابقا محصول ثروتخیزي بود و از موقع آفت
1864 به راه کاهش و شکست افتاده است، من با تفصیل کافی در فصل ولایات شمالی ایران سخن بمیان آوردهام، ولی اخیرا این
صنعت تجدید حیات نموده است، اما آمار 1889 را باآنکه نسبت بمقدار کلی دورههاي قدیم نقصان فاحشی یافته است باین جانب
چنین اظهار کردهاند:
30 / من تبریز ، رشت و گیلان/ 000
صفحه 390 از 570
20 من تبریز ، خراسان و یزد و تربت/ 000
593 ابریشم ..... ص : 593 15 من تبریز ایران و قضیه ایران ج 2 ، مازندران/ 000
65 من تبریز ، ع کل/ 000
30 لیره بوده. ، شنیدهام که ارزش صادرات ابریشم تنها بالغ بر 000
مجموع محصول خراسان به یزد و کاشان و اصفهان که مرکز صنعت ابریشمسازي ایراناند و در کارخانههاي آن سالانه 15000 نفر
بکار مشغولاند فرستاده میشود.
محصولات مازندران و گیلان در حدود 10000 تن تبریز یا بمقصد بغداد حمل میشود یا در کاشان و اصفهان بمصرف میرسد، بقیه
40000 من را به اروپا و بیشترش را از طریق روسیه به مارسی و مقدار کمی را هم با کشتی به بمبئی میبرند.
تنباکو
تنباکوي ایران در هر شهر و دهکده نصف منطقه غربی آسیا شهرت دارد. اروپائیان جهانگرد یا مقیم که خواه در حین عبور و یا
مدت اقامت از حظ عالی قلیان ایرانی محروم بودهاند سزاوار دلسوزياند. با آنکه من اهل دود نیستم و از این عادت کهنه اروپائی
چندان خوشم نمیآید، باز هیچگاه از نشئه خوش تنباکوي شیراز که چند پک آن کافی است که تا ته دل و دماغ آدمی را شاد
سازد غافل نماندهام. این تنباکوي اعلی که تأثیر دلپذیرش قدري ناشی از مقدار نیکوتین است که در آن است و قدري هم بواسطه
طرز و ترتیبی است که در ایران بکار میرود که آنرا خیس میکنند و با فشردن میخشکانند و بعد در
ص: 594
سر قلیان جا و آتش زغال روي آن قرار میدهند و دود از میان آب به لب میرسد، قسمت عمدهاش در شیراز و کاشان و طبس
بدست میآید و جنس نامرغوب آن در اصفهان، قم، نهاوند، ورامین، سمنان و شاهرود کاشته میشود.
در کشتزار بنابر ارزش نوع آن منی 1 تا 3 قران خریداري میشود و بواسطه مداخله دلالها در بازار تا بدست خریدار برسد قیمت آن
18 من ،000 ، هر من 3 تا 12 قران میشود، مقدار مصرف تنباکو فقط در ایران بنابر قول آقاي کتابچی مدیر کل گمرك ایران 000
بوده است. «1» 52 تن ، یا تقریبا 230
1 من تخمین ،500 ، این محصول برگ ایرانی در کشورهاي آسیائی همجوار تقریبا به همین اندازه مطلوب است و صادراتش را 000
کردهاند که به بغداد و بیروت و قاهره و عربستان و هندوستان و افغانستان صادر میشود. نوع دیگر و متفاوت آن شبیه محصولی
است که در ترکیه تهیه میکنند و در چین براي (پیپ) و سیگارت بکار میرود و آن در کردستان و حوالی ارومیه و کرانه دریاي
خزر کاشته میشود که هرگاه در کشتوکار آن دقت کافی بنمایند در مقابل توتون عثمانی رقیب بزرگی خواهد شد.
سابقا بمناسبتی خاطرنشان کردم که در پائیز 1890 شاه امتیاز انحصاري (رژي) خرید و فروش و تهیه توتون و تنباکوي داخلی را
650 لیره براي اجراي مواد قرارداد ، بمدت پنجاه سال اعطا کرده بود و شرکتی بنام کمپانی دخانیات شاهنشاهی ایران با سرمایه 000
تشکیل یافت، ولی در اثر طغیان عمومی، شاه در ژانویه 1892 این امتیاز را بکلی ملغی کرد. واقعه مزبور بر اثر ابراز خصومت همه
طبقات در ایران نسبت بدخالت فضولانه غیر در رسوم و عادات زندگانی روزانه ایشان ایجاد شده بود و روحانیون با مهارت تمام
آنرا بصورت قیام تنباکوي ایران تا سرحد شورش درآوردند، چنانکه درحالحاضر هم مسئله اعتدال در صرف مسکرات در انگلستان
مایه زحمت شده است.
______________________________
1)- این محاسبه بهنظر من عاري از اساس علمی است، زیراکه بر این فرض که جمعیت ایران 10 ملیون نفر است (که بهنظر من )
صفحه 391 از 570
خالی از مبالغه نیست) مبتنی است و حاکی است که از هر پنج نفر مرد یا زن بدون رعایت سن یک تن هرساله نه من تنباکو مصرف
دارد که آن نیمی از محصول ایران میشود.
ص: 595
تریاك
اکنون بذکر جنسی میپردازم که سالیان دراز رقم عمده درآمد خزانه ایران بود و شاید رقم روزافزون عایدات باقی بماند و آن
کاشت و صدور تریاك است. از روزگاران قدیم خشخاش را در حوالی یزد براي مصرف محلی میکاشتهاند و در ایران بهعنوان
دارو بکار میرفته است و سالخوردگان عادت داشتهاند شیره آنرا مرتبا مصرف کنند، ولی در سال 1853 نخستینبار تریاك از اقلام
1864 خشخاش بمقدار محدود کاشته میشده - صادراتی منطقه اصفهان ذکر گردیده هرچند که تا شکست بازار ابریشم در سال 5
است.
دولت در بدو امر کشتوکار خشخاش را ممانعت مینمود، زیراکه بجاي در نظر گرفتن عایدي کلان آن نگران بودند که موجب
کاهش اراضی غله- خیز میگردید و این موضوع نیز خطر گرانی نان و امکان بروز شورش و آشوب برعلیه حاکم محلی یا هر
قدرت دیگري را فراهم میساخت. اندکی بعد کار تجارت این محصول دچار اختلال شد، چون بعضی از بازرگانان بیفکر بقدري
1882 خطر شکست کلی آنرا - مواد خارجی با شیره آن مخلوط کرده که پایه این تجارت نوزاد سخت متزلزل شد و در سال 3
پیشبینی میکردند. خوشبختانه دولت در این کار دخالتی عاقلانه نمود و با نظارت رسمی محصول آن ترقی بسیار کرد. از ارقام
ذیل پیشرفت تجارت و صدور آنرا از طریق خلیجفارس و بندرهاي بوشهر و عباس میتوان تشخیص داد:
696 روپیه ، 870 صندوق به ارزش/ 000 /1871 - سال 2
2 روپیه ،313 ، 2570 صندوق به ارزش/ 000 /1876 - سال 7
8 روپیه ،470 ، 7700 صندوق به ارزش/ 000 /1880 - سال 1
4 روپیه ،950 ، 5190 صندوق به ارزش/ 000 /1889 - سال 90
شوشتر (که مقدار محدودي از محصول آنجا از «1» نواحی عمده کاشت آن اصفهان، شیراز، تبریز، خوانسار، کرمان، یزد خراسان
راه محمره به زنگبار حمل
______________________________
37 لیره از طریق ، 51 لیره بود که بالغ بر ارزش 000 ، 180 تومان یا 430 ، 1)- محصول خراسان در سال 1889 بارزش 000 )
هندوستان به چین و بقیه هم به اسلامبول صادر شد.
ص: 596
میشود) بروجرد، همدان و کرمانشاه. محصولات حوالی تهران و آذربایجان و کردستان از طریق ترکیه به اروپا صادر میگردد.
در حدود اصفهان بخصوص کاشت خشخاش جاي محصولات دیگر را بکلی گرفته است و گفتهاند 250 تن محصول سالانه آن
یعنی 2500 صندوق صادر میشود. یکی از تجار عمده اصفهان پیشبینی میکرده است که مجموع صادرات فعلی 8000 صندوق
720 لیره و از قرار هر صندوق 90 لیره است، اما متقابلا صادرات از راه خلیجفارس هر صندوق در حدود 70 لیره ، بارزش 000
1 تومان یا ،900 ، ارزش دارد که با مجموع صادرات ایران در سال 1889 تطبیق مینماید و به این جانب گفتهاند که بارزش 000
543 لیره میشود. ،000
در آغاز تجارت این محصول آنرا به جاوه میفرستادند و از آنجا بمقصد هنگکنگ و سنگاپور حمل میگردید و سپس به عدن و
صفحه 392 از 570
حوزه سوئز میرسید.
خالصترین نوع آن را به لندن صادر میکردند و از آن مرفین استخراج و به آمریکا صادر میشده، ولی سه چهارم کلیه صادرات را
که با مقداري شکر و نشاسته و عصاره انگور مخلوط میکنند به مقصد چین حمل میشود. تریاك ایران مدتها محصول ترکیه را از
بازار چین خارج کرده بود و با سرعت در مقابل محصول هند هم رقیب عمدهاي میشود.
طرز کاشت
کیفیت کاشت و تهیه و حمل تریاك بقرار ذیل است: گیاه را در ماه نوامبر میکارند، اوایل بهار آینده جوانه میزند و ساقه آن تا
سه چهار پا بلند میشود و شکوفه میدهد سپس گل به قوزه خشخاش مبدل میگردد، در اوایل تابستان افراد میآیند و قوزهها را
شکاف یا خراش میدهند و شیره را که خارج میشود جمع و در ظرفهاي مسی به بازار حمل میکنند. پس از آنکه خشک شد
بشکل قالب با وزن سه چهارم تا یک پوند و نیم درمیآورند و در برگ مو یا انجیر میپیچند. تعداد 192 تا 196 از این بستهها را در
هر صندوق بخارج صادر میکنند. در اثر تبخیر و خشک شدن تا مقصد چین از وزن آن کاسته میشود.
ص: 597
10 درصد و جنسی که به لندن و امریکا صادر میکنند 12 درصد مرفین دارد. - تریاك جنس مرغوب 80 درصد شیره 9
گیاههاي طبی
در میان دیگر محصولات نباتی ایران باید گیاههاي طبی و رنگی را که از اقسام متعدد آن نیز وجود دارد و همچنین چوب و تیر و
گل و میوه را خاطرنشان کرد. کتیرا که بوته کوتاه خارداري است در نواحی کوهستانی از کرمان تا کرمانشاه فراوان است و صادر
میشود. بهترین نوع آن را به لندن و جنس نامرغوب را به روسیه میبرند. صمغ عربی را از درخت سدر در جنوب نزدیک شیراز
و «5» و نزورت «4» در حوالی شیراز و در لارستان و اصفهان و خراسان چاوشیر «3» سگبینج ،«2» و باریجه «1» بدست میآورند اشق
نیز یافته میشود. صمغ گرانبها، اما بدبو بنام انقوزه از گیاه صحرائی درحوالی بیرجند و طبس در خراسان و «6» حنظل و محموده
نقاط متعددي در بلوچستان ایران بدست میآید. برگ خشک و ساقه این گیاه را میجوشانند و بمصرف طبی میرسد. بصورت
خشک از لحاظ ادویه طبی مصرف دارد. پیرمردها آنرا به عنوان تقویت نیروي مردي بکار میبرند.
بوته آن کوتاه و کمرشد است و بهندرت از هشت اینچ تا یک پا بلندتر میشود. برگش مثل برگ چغندر هندي و کلهاش شبیه گل
کلم است، اما ریشه آن که صمغ میدهد بعضی اوقات بهاندازه ران پاي انسان درشت است.
ساقه را قطعهقطعه میکنند و گاهی چهارده بار در هرسال از آن استفاده میشود و عصاره بمدت هشت ماه از بهار تا پائیز بدست
میآید تا اینکه ریشه بکلی خشک میشود، هرکس در بازار از کنار بار انقوزه عبور کرده باشد هرگز بوي بسیار زننده آنرا فراموش
شیرینبیان) هم ) «7» نخواهد کرد. ظاهرا ایرانیان قدر نباتات طبی خود را نمیشناسند، ولی از اقلام عمده صادراتی آنهاست. سوس
همهجا در صحرا میروید.
گیاههاي مولد رنگ
تعداد نباتاتی که رنگهاي موردعلاقه عام یا
______________________________
Gum Amoniac-(1)
صفحه 393 از 570
Gyalbamun-(2)
Sagapenum-(3)
Opoponax-(4)
Sarcocola-(5)
Scammony-(6)
Liquorice-(7)
ص: 598
نافع فراهم میسازند بسیار زیاد است. نیل در جنوب غربی در حوالی شوشتر و دزفول و در لارستان بدست میآید و براي رنگ
کردن نخ و کتان و مخلوط آن با حنا بمنظور رنگین نمودن ریش بکار میرود و این گیاه آخري که برگهاي سائیده و ریز دارد
است که در حدود یزد و کرمان میروید و میگویند شش برابر هر جنس دیگري ماده رنگی دارد. Lawsonia inermis همان
از عصاره آن در سراسر مشرق زمین براي خوشنما- کردن ریش و موي سر و ناخن استفاده میشود و من هنوز مفتون منظره ریش
خوشرنگ حنائی میرزا عباس خان که سابقا نماینده انگلستان در مشهد بود هستم و همچنین یاد توسنهاي دمحنائی حضرت
شهریاري که در سفر اول او به انگلستان در سال 1873 رژه رفته بودند هنوز در خاطر عموم هست. ریشه روناس و زعفران از یزد و
بجنورد (بیرجند) و مازو از بلوط کردستان را هم باید جزو محصولات قیمتی ایران بشمار آورد. هرچند که بواسطه آمیختن آن با
رنگهاي مصنوعی قدر و منزلت رنگهاي نباتی را از میان بردهاند و بازار این محصولات از رونق افتاده است.
گز یا ترنجبین
در فهرست محصولات گیاهی ایران نباید جنس جالب توجهی را بنام گز که در نزد عام همان ترنجبین مذکور در کتاب مقدس
است از قلم انداخت که باآنکه میگویند فضله یکی از حشرات است که بر شاخه و برگ درخت بخصوص گز نهاده میشود بیشتر
در حوالی اصفهان بدست میآید.
شاردن ظاهرا راجع به اصل و خاصیت این محصول دچار شک بوده و راجع بآن نوشته است:
برگ این درخت در حوالی اصفهان در فصل تابستان ماده مایع ترنجبین را فرومیریزد که مدعیاند شبنم نیست، بلکه عرق درخت »
.« است که بر برگ مینشیند. بامداد پاي این درختان صاف و همواره از این مایع لیز میشود
درواقع گز ماده سفید و لزجی است که به عسل بیشباهت نیست و میگویند بشکل دانه روي برگههاي بیشه گز بوسیله حشره
کوچک سبزفام نیمرنگی نهاده
ص: 599
اهالی سحرگاه آنرا در ظروف گلی یا سبد جمع میکنند و بصورت خمیر سفیدي درمیآید، ولی بیشتر مثل خمیرهاي «1» میشود
بنام گزانگبین میسازند و با پسته یا بادام میجوشانند و بشکل قالب شیرینی سبزفام درمیآید. من چندبار از آن چشیدهام که هرچند
به سقف دهان میچسبد، ولی نیک خوشمزه بوده است، مانند بادام عسلی عالی که کمتر چسبناك است.
چوب
از شرح مسافرتم در داخله ایران خوانندگان متوجه این حقیقت شدهاند که غیر از درخت تبریزي و در بعضی از شهرها و نقاط
ییلاقی نیز درخت برازنده چنار چوب و درختان محدود دیگر در آنجا دیده میشود، مناظر سبز و خرم که گاهی بهنظر میرسد تقریبا
صفحه 394 از 570
بدون استثناء بواسطه وجود باغ و بوستان است.
درخت سدر در خوزستان و سرو در شیراز و درخت بلوط در کوهستانهاي غرب و جنوب و از طرف دیگر درختان عرعر در
رشتههاي کوهستانی خراسان توت و گردو و شاید تنها درختانی است که طی هزار میل مسافرت در ایران به آن برخورد میکنیم،
ولی در نقاط و نواحیاي که محل رفتوآمد مسافران نیست و شاید رويهمرفته آن نقاط را مشاهده نمیکنند وفور چوب و درخت
به هماناندازه است که در سایر جاها کمیابی آن جلبتوجه میکند.
در جلگههاي مرطوب و حاصلخیز کرانههاي دریاي خزر و دامنههاي البرز بسواحل مزبور مربوط میشود انواع درختان سودمند و
قیمتی هست که بعضی از آنها براي کشتیسازي قابل استفاده است. در همین حدود بود که آن انگلیسی بدفرجام یعنی جان التون
که بخدمت نادر شاه وارد شده بود سعی نمود نیروي دریائی فراهم سازد. در این نواحی چوب شمشاد همواره فراوان بوده است و
بمقدار زیاد از طریق حاجی ترخان بمقصد رستو بر ساحل دن و حتی به لیورپول صادر میشده است، اما در ایران علم و فن
جنگلبانی نیست و بواسطه فقدان مقررات از مقدار
______________________________
1)- بعضی از نویسندگان این قول را موردتردید قرار داده و میگویند این ماده از حشره بدست نمیآید، بلکه ترکیبی نباتی است )
که از گیاه خارج میشود و این مطلب بیشتر احتمال صحت دارد و نهفقط بر درخت گز، بلکه در جاهاي دیگر از قبیل بید و خار و
بلوط هم دیده میشود.
ص: 600
درخت رفتهرفته کاسته میشود. از جمله درختان دیگر که در این حدود ساحلی است بلوط، زبان گنجشک، مرس، نارون، گیلاس،
توسه و درختهاي خاردار است که تقریبا همگی از نوع خزانی و برگریزان است.
گل و باغ
باغ ایرانی شباهت چندانی با همنام اروپائی خود ندارد.
محوطههاي آراسته و مرتب و چمنزارهاي نیک تراشیده و یا طرح و نقشههاي نیکو و حاشیههاي خوشآیند در کار نیست.
باغچههاي حیاط درونی درهموبرهم پر از گل و بوتههاي غنچهدار است و باغهاي بزرگ بشکل بیابان بیسروته و پر از جويهاي
آبیاري است، ولی به همان نسبتی که بیسبک و نقشهاند از لحاظ نهایت زیبائی مانند هماند و شکوه آنها در موسم بهار بهیچوجهی
قابل انکار نیست.
راجع به گل و شکوفه خوشبوي ایران قصاید و غزلهاي دلنواز سرودهاند. کیست که داستان گل و بستان را نخوانده باشد و حکایت
باغها و هزاردستان شیراز را نشنیده باشد؟ گلهاي صحرائی از جهت وفور و فروانی مایه وجد و سرورند بیابانهاي خشک و خالی
زمستانی در فصل بهار به گلزار دلانگیز خوشرنگ و بو مبدل میشود. از گل سرخ نیک مشهور سرزمین ایران، گلابی بدست
میآید که در سراسر شرق بلندآوازه است.
میوه
در سرزمین ایران میوههاي اروپا و آسیا در کنار هم بدست میآید.
در بوستانهاي گرم طبیعی کرانههاي بحر خزر بسیاري از میوههاي اروپائی مانند انگور، گوجه، تمشک، سیب، گلابی بخودي خود
میرویند و بدینترتیب بی ارزشاند. با زحمت و کار محدود حاصل خربزه و هندوانه بدست میآورند که میگویند در دنیا بینظیر
صفحه 395 از 570
است و گاهی دو عدد از آنها بار حیوان باربري میشود، همچنین شلیل، هلو، زردآلو (که خشکبار آن صادرات کلانی به قفقاز و
روسیه دارد) مرکبات، انار، گیلاس، تمرهندي، شاهتوت، به عالی، انجیر، پسته و بادام دارند. خرما بحد وفور در کرانههاي
خلیجفارس هست و از اقلام عمده تجارتی در بازارهاي شرق و غرب محسوب میشود، هرچند که محصول خرماي ایران از جهات
درشتی و فراوانی باندازه خرماي بصره و جلگه دجله نیست.
ص: 601
در حوالی رودبار در راه بین رشت و تهران و حدوسامان ولایت گیلان ناحیه جداگانهاي هست که زیتون فراوان دارد. این محصول
100 اصله درخت دارند که محصول آن بطور ، 80 تا 000 ، وسیله ارتزاق چهل و سه ده را فراهم میسازد و اهالی آن حدود بین 000
750 پوند است. دولت از هر ، متوسط 6 تا 9 پوند زیتون از هر درخت در هرسال میشود و بنابراین محصول سالانه تقریبا 000
درخت زیتون در حدود یک پنس و نیم مالیات میگیرد.
جریان روغنکشی آنها باندازهاي ناشیانه و پرزحمت است که مقدار زیادي از محصول تلف میشود و از مواد باقیمانده آن نوعی
صابون زبر و خشن فراهم میسازند. زیتونها را در اواخر پائیز جمع و بدون تأخیر در تغارهاي بزرگی انبار میکنند و در آن حالت
تا فصل بهار میگذارند که ترش و مخمر شود، سپس آنرا روي بام خانه پخش میکنند تا خشک شود. وقتی که کاملا خشک شد
باز روي هم میریزند که ورآید، بعد از این تخمیر ثانوي مثل سرکهگیري از انگور، مردها در خمره آنرا لگدکوب میکنند، سپس
میجوشانند و بین سنگهاي صاف میفشارند که در زیر آن مخزنی براي جمع شدن روغن زیتون نهاده بودند، تفاله آنرا براي کود
بکار میبرند. روغن زیتون در سالهاي خوشحاصل هر بطري دو قران در رشت بفروش میرسد و در سال بدحاصل قیمت آن تا پنج
قران ترقی میکند.
در مه 1889 انحصار خرید و تولید همه زیتون ایران را شاه به دو تن از تجار اهل بادکوبه داد که میگویند قرار است ایشان بهترین
اسلوب تصفیه و روغنکشی زیتون را در ایران معمول دارند.
تاك
حال نوبت شرحی درباره میوه انگور است که با اشکال مختلف و معمولا هم بیضررترین صورت آن نقش بزرگی در زندگانی و
تجارت ایران در همه ادوار ایفا کرده است. از لحاظ جنس عمده تجارتی فعلا انگور را بیشتر خشک و به اصطلاح فارسی آنرا
کشمش مینامند میفروشند و بازار وسیعی در روسیه و ترکیه دارد. راجع باین قلم صادراتی از منابع متعدد رقمهاي مختلف اظهار
شده است.
ص: 602
140 ، 200 صندوق از راه شمال به روسیه صادر میشود، با ارزش متوسط 000 ، از ناحیهاي باین جانب اطلاع رسید که سالانه 000
45 لیره قلمداد کردهاند، تفاوتی که از لحاظ من ، 1888 معادل 000 - لیره. از طرف دیگر هم مجموع صادرات آنرا در فهرست 9
قابل توضیح بهنظر نمیرسد. از راه جنوب انگور تازه شیراز را در پنبه بستهبندي و بمقصد هند حمل میکنند. این میوه در سراسر
کشور فراوان و انواع آن نیز خیلی زیاد است و در اکثر بازارها بقیمت پوندي نیم تا یک پنس فروخته میشده است.
شراب ایرانی و میگساران
بخصوص منظورم این است که از میوه انگور ایرانی سخنی بمیان آورم که از روزگاران قدیم مایه حظ و عیش مردمی بوده است
که طبعی خوش و بانشاط دارند. بالغ بر 2000 سال پیش قول گرامی هرودوت گواه این اظهارات بشمار میرفته چنانکه وي گفته
صفحه 396 از 570
ایرانیان به صرف شراب نیک عادت داشتهاند و در تأیید کلام، این داستان شیرین شنیدنی است که ایشان راجع بکارهاي مهم » : است
وقتی که در حال مستیاند به فکر و اندیشه میپردازند، بعد در حین هشیاري راه میانه و اعتدال اختیار میکنند و هرگاه تصادفا
در دوران جدید نیز میتوان قول چند تن از «. جریان کار نادرست نماید باز هنگام بادهنوشی رشته بحث و کلام را دراز میکنند
نویسندگان معتبر را خواه درباره اثر و قوت و خواه قدر و منزلت می ایرانی شاهد آورد. هربرت بیمانند شرح ذیل را نوشته است:
اما راجع به اهالی محل، منطقهاي که در آنجا زیست دارند رنگ ایشان را تیرهگون و شراب آنها را سرخوش و تریاك شهوتران »
میسازد. زنان سرخاب بکار میبرند، مردان دوستدار سلاحاند و همگی هم دلداده شعر. آنچه را که انگور به جوش میآورد
شریعت تعدیل میکند و سرمشق رام مینماید. بر سفره، ایشان خوشترین افراد جهاناند، کسی در عالم خوشخوراكتر از این قوم
نیست در بادهنوشی حدواندازه نمیشناسد و در پرخوري نیز همتا ندارند، اما سرمستی ایشان قرین بیآزاري است، قدري گوشت و
.« خوشی با وضع و حال ایشان نیک سازگار است
ص: 603
میگویند شراب اصفهان معده را سرد و سر را گرم میکند راجع بسردي معده نمیدانم چه عرض کنم، ولی » : تاورنیه مینویسد
بنابر قول تاورنیه، شاردن، اولئاریوس، لوبرن و سایر .« میدانم که اگر بیش از اندازه صرف شود سر را براستی گرم خواهد کرد
جهانگردان آن دوره، داستان آخرین پادشاهان صفوي چیزي درواقع جز عیش و مستی آنها نیست. پادشاهان غالبا در حال مستی
بوده و سعی مینموده است که مهمانها و ندیمانش نیز از بادهگساري حضرت شهریاري پیروي نمایند. شاردن روایت میکند که در
زمان وي شراب ایرانی را در قفقاز و ارمنستان و ماد و هیرکانیا و یزد و شیراز میساختهاند و خاطرنشان میسازد شراب و نوشابههاي
الکلی بر مسلمانها حرام شده است، ولی بهندرت کسی میتوان یافت که بهنحوي از انحا اهل می و شراب نباشد. ندیمان و حضرات
و نفرات همه و همه بادهنوشاند و آنرا بنام دواي غمزدا بکار میبرند و با نوشیدنش بهتر به خواب میروند. از طرفی هم آنها را
سرخوش و خرم میسازد و معمولا نیز قويترین و سکرآورترین آنرا مینوشند و اگر زود مست نشوند میگویند این چه شرابی
است که اثري ندارد.
این وضع و حال تا امروز هنوز در اخلاق ایرانیان مشهود است. ایرانی میگسار قانعی نیست. در نوشیدن پهلوان است، به
شرابنوشی اکتفا نمیکند مست و خراب میشود، در اندكنوشی لطف و اثري نمیبیند و از افراط در شرب هم ناراحت و شرمسار
نمیشود و معتقد است که بادهنوشی باید تا سرحد مستی باشد و چنین استدلال میکند که یگانه حسن میخوارگی در سرمستی
است. گفتاري قدیم در میان ایرانیان است که گناه یک پیاله می با یک کوزه یکی است و براستی با ایرانیانی که من برخورد
داشتهام اهمیتی نمیدادهاند که از این بابت گناهکار باشند و این قاعده آسان را در بادهگساري شعار خود ساختهاند.
شرابسازي درحال حاضر
ایران فعلا چند نوع شراب انگور مرغوب و یکی دوتا هم شراب ممتاز با شهرتی عالی در آذربایجان و شیراز و خراسان دارد و مراکز
ص: 604
من شراب محلی را در قوچان و مشهد و شاهرود و تهران .«1» عمده این صنعت اصفهان و قزوین و همدان و کرمان و یزد است
کهنه است بخصوص اگر « شري » چشیدهام. تاکنون شراب شیراز خواه در خارجه یا داخله از همه مشهورتر است و جنس آن شبیه به
.«2» چند سالی مانده باشد مشروب بسیار مرغوبی میشود
بهاي شراب بصورت مضحکی ارزان و در فصلهاي معمولی بطري چهار پنس است و در همان سال تولید در ایران بطري هشت تا
ده پنس فروخته میشود.
صفحه 397 از 570
شراب همدان مثل شراب سفید آلمانی است و بطري فقط دو پنس قیمت دارد، اما بواسطه مشکلات حملونقل و حق دلالی در
تهران با ده برابر قیمت محل بفروش میرسد. در اصفهان دو قسم از جنس سبک و مرغوب میسازند، شراب سفید با مزه آب انگور
و دیگري شراب قرمز شبیه پورت. میگویند شراب یزد از نوع بسیار سبک و شراب کرمان قوي و سنگین است.
در تهران شراب بدمزهاي ساخته میشود که تا اندازهاي مثل بورگندي است، ولی کلیه این محصولات خوشبختانه در خود ایران
مصرف میشود. ایرانیان بنابر حکم شرع و قانون از شرابسازي ممنوعاند، هرچند که چند مورد اجازه تولید خصوصی به
خانوادههاي عمده داده شده است. این صنعت تقریبا بکلی در دست اروپائیان و ارامنه و زردشتیها و کلیمیهاست، اما طرز
شرابسازي در ایران بسیار خام و ناقص است و تقلب و اختلاط خیلی شایع. درحالحاضر مقدار کمی از شراب ایران صادر میشود
ولی با توجه بسهولت و ارزانی تولید آن و نزدیک بودن بازارهاي مساعد این صنعت هم قابل توسعه است و هم سزاوار حمایت،
اگرچه خود ما حتی حوصله بحث و صحبتی را بر سفرههاي خود درباره تاك زرین اشکریزان شیراز نداشته باشیم. ظاهرا خود
پادشاه نیز همین عقیده را دارند و شاید بدلیل سود شخصی است که تهیه شراب و الکل را در سراسر مملکت
______________________________
1)- اگملن در سال 1771 از شراب مازندران و گیلان صحبت بمیان آورده و نوشته است که با انگور جنگلی فراهم میساختهاند. )
2)- تاورنیه در سال 1666 مقدار محصول شیراز را 025 ر 200 من یا 4125 چلیک که هرکدام بوزن تقریبا 150 لیتر بوده ذکر )
نموده است.
ص: 605
بسال 1889 بانحصار یک نفر اروپائی دادهاند و از این بابت قرار است سالانه 7000 لیره حق امتیاز دریافت دارند. این امتیاز را بعدا
یک کمپانی مقیم بروکسل بنام شرکت عمومی تجارت و صنایع ایران خریداري کرده است.
مشروبات الکلی
با آنکه قرآن همگان را از صرف مسکرات شدیدا ممنوع کرده است ایرانیان باز بنابر شعاري که پیشه ساختهاند اگر بادهنوشی پیش
آید باید که مشروبی نیک قوي باشد، نوشابه الکلی فراوان مصرف میکنند و درواقع مشروب خالص را بر هر شراب نابی ترجیح
میدهند. این اشتباه بهیچوجه روا نیست که شیشه کنیاك را بدست یک ایرانی دهید، خاصه اگر انتظارتان این باشد که جرعهاي از
آن باز بدستتان برسد. یا عرق که از انگور میگیرند و طعم خوش و خاصی دارد نیک موردعلاقه ایشان است، اما میزان مصرف
8 گالون است و عوارض شراب و نوشابههاي الکلی که هرسال به تهران وارد ،000 ، سالانه شراب و عرق در ایران که گفتهاند 000
25 لیره قلمداد شده است فقط مقیاسهاي واهی است. ، میشود و در برآوردهاي امتیازنامه 000
ماده مستیآور دیگر که مطلوب آنهاست بنگ است که از بذر شاهدانه بدست میآید و آنرا هم بصورت مشروب مصرف میکنند
و هم میکشند. هرچند میل ندارم که ازدیاد تولید این ترکیبات نفرتانگیز را توصیه کنم باز با در نظر داشتن مشروبات الکلی پرمایه
که در کشورهاي همسایه بخصوص در روسیه مصرف میشود این محصول نیز در ردیف انواع شراب قلم تجارتی نافعی خواهد شد.
چهارپایان:
اسبها
راجع به جهان حیوانات و محصولات حیوانی اگر ایران بهحد اعلی بینیاز نباشد لااقل از منابع ثروت استثنائی برخوردار است.
صفحه 398 از 570
اسبهاي نژاد ایرانی در سراسر مشرق زمین معروفاند و در نواحی مختلف سه قسم اسب یافته میشود. در شمال اسب ترکمن که
بواسطه طاقت زیاد شهرت دارد، ولی از لحاظ قد و تناسب جالبتوجه نیست. اسب عربی که اصلا از کرانههاي جنوبی خلیجفارس
آورده و پروردهاند، و اسب ایرانی که حد وسطی بین دو نژاد مزبور است. اسب ایرانی از نسل ترکمن درشتتر و محکمتر است و
براي سواره نظام
ص: 606
مرکب ممتازي محسوب میشود و یا حسابی یابو است. در بعضی از فصول سال کمتر اتفاق میافتد که کشتی از بصره عازم مقصد
بمبئی باشد بدون اینکه مقدار کلی اسب حمل نکند که هر رأس آن از 8 تا 20 لیره قیمت دارد و بنابراین بهره سرشاري در بازار
هندوستان عاید میسازد. در خود ایران اسبی که در همهجا دیده میشود یابوست که حیوان بارکش بسیار مفیدي است و با قیمت
جزئی خریداري میشود. ایرانیها که از روزگار هردوت باین طرف از هنگام زادن سوار- کارند به اسب خود سخت افتخار
میورزند و آنرا نیک تیمار و موقع شب پیکرش را نمدپوش میکنند.
قاطر
از اسب معروفتر قاطر ایرانی است. این حیوان ممتاز باآنکه از لحاظ هیکل درشت نیست و بمراتب هم از همجنس اسپانیائی خود
کوچکتر است باز قدرت و طاقت کار حیرتآوري دارد. با حمل بار بوزن 250 تا 350 پوند- هر سه پوند بطور متوسط (یک کیلو
نیم)- و هر ساعت سه میل و نیم تا چهار میل و روزانه بیست و پنج تا سی میل حرکت میکند و گاهی چند روز پیدرپی و شاید
هم چند هفته یکنفس. پرورشگاه عمده آن حوالی اصفهان، شیراز و کازرون در مرکز و جنوب و سرزمین بختیاري بین اصفهان و
شوشتر و نواحی کوهستانی بین شوشتر و دزفول است.
هرساله افسرانی از جانب حکومت هند مأمور میشوند که در ایران صدها رأس قاطر به بهاي هر رأس از 12 تا 20 لیره خریداري و
حمل کنند هرچند که شنیدهام قیمت قاطر تا به لاهور برسد پنجاه لیره تمام میشود و نمیتوان گفت کاري باصرفه است و معلوم
نیست چرا در خود هندوستان به پرورش زیاد آن نمیپردازند.
در حدود بختیاري پرورش قاطر با دقت بسیار و علاقه انجام مییابد. الاغهاي نر و ماده را اختصاصی براي این منظور فراهم دارند
دسته اول مصرف دیگري ندارد و نمیگذارند که با همجنسان خود نیز آمیزش کند.
شتر
راجع به شتر پرزور یک کوهان خراسان در فصل مربوط باین ایالت
ص: 607
شرحی ذکر نمودم. این حیوان با سرعت و یا مسافت طولانی که اسب و قاطر قادرند حرکت نمیکند. اما دوچندان بار میکشد،
یعنی معادل 600 گیروانکه و روزي بیست میل طی طریق میکند، بقیه شترها که از نوع پائینتر و معمولی و قسمت اعظم بشمار
میروند 400 گیروانکه بار میبرند و روزانه 15 میل راه میروند.
صید ماهی
کرانههاي جنوبی دریاي خزر و رودخانههائی که باین دریا وارد میشوند ماهی فراوان دارند، بخصوص انواع سگ ماهی (استورژن)
صفحه 399 از 570
که صدور آن خشک یا بصورت خاویار در دست یکی از اتباع روسیه است که حق امتیاز سرشاري پرداخت و میگویند از این حق
انحصاري سود فراوان تحصیل میکند.
پولاك چندسال پیش محصول سالانه خاویار دریاي خزر را 687 تن از قرار هر تنی 1000 ماهی برآورد کرده بود.
چرم
پوست و چرم بمقدار زیاد به بغداد و روسیه از مبدأ خراسان، اصفهان شیراز و همدان صادر میشود. در شیراز پوست محلی شبیه به
پوست بخارائی قرهکل هست که آن در نزدیکی رودخانه جیحون بدست میآید و این پوست را در اروپا بیجهت استراخان
مینامند. جنس آن بخوبی پوستهاي آسیاي مرکزي نیست، ولی بمقدار زیاد در ساخت کلاه ایرانی بکار میرود. همدان مرکز
عمده دباغی و چرمسازي ایران محسوب میشود و میگویند جنسی که در اروپا چرم روسی معروف است اصلا در همدان تهیه
میشود.
پشم
در حال حاضر پشم گوسفند و موي بز مقادیر کلی از ایران صادر میشود. مراکز عمده این صنعت خراسان، فارس، لارستان،
آذربایجان، کرمانشاهان و کردستان است. از گله و گوسفند محصول خراسان بخصوص ناحیه تربت حیدري و گلههاي طوایف
صحرانشین مرزي ایران و افغانستان بهترین پشم بدست میآید. سبزوار مرکز تجارت آن است و این کار هم بدست ارامنه است که
سالانه 10000 تا 12000 عدل صادر میکنند. مقدار زیادي از این پشم فعلا از راه روسیه به انگلستان میرسد، جنس آن خیلی ضخیم
و دراز است، زیراکه بصورت
ص: 608
پاك نشده و خام صادر میشود. بهترین موي بز در آنقره حوالی بیرجند تولید میشود که براي ساختن شال بکار میرود و از طریق
1 من تبریز یا 5078 تن به این ،750 ، خلیجفارس به بمبئی و از آنجا به انگلستان صادر میکنند. جمع محصول پشم ایران را 000
جانب اظهار داشتهاند.
منابع معدنی
حال که نوبت بررسی ذخایر معدنی ایران فرارسیده است به موضوعی خواهیم پرداخت که راجع بآن هم مطالبی بیسروته و هم
حدسیاتی مبهم اظهار شده است. براي نخستینبار نظریات معتبري در این زمینه دیر یا زود فراهم خواهد بود. در اوایل این قرن سر.
ایران منابع معدنی قیمتی سرشاري ندارد، اما آهن و سرب در نقاط بسیار » : جان ملکم راه مبالغه پیموده هنگامی که نوشته بود
اظهارنظري که صد و پنجاه سال قبل از آن شاردن بیاعتبارياش را باز نموده بود. نیم قرن بعد پولاك نظر افراطی .« موجود است
بهندرت در دنیا سرزمینی را از جهت وفور منابع معدنی خاصه مس با ایران قابل مقایسه توان یافت، معادن » : دیگري اظهار نمود
بین دو نظریه قرین .« فراوان آن زغالسنگ، آهن و مس را باید استخراج و بدینوسیله مواد ضروري صنعت عظیمی را فراهم کرد
افراط و تفریط مزبور تاریخنویس زمانه ما در پی کشف حقیقت خواهد رفت و سرانجام بآن خواهد رسید.
تاریخ
آثاري راجع بهکارهاي معدنی در بسیاري از نواحی ایران پیدا شده است که فقط به دوران قبل از هجوم تازیان مربوط میشود.
صفحه 400 از 570
اگرچه ارتباط آن به دوره خاصی دور از امکان میباشد. بعد از روزگار قرون وسطی شاه عباس کبیر نخستین اقدام بهرهبرداري از
منابع معدنی ایران را دنبال کرد و بنابر قول شاردن با مشاهده آبهاي معدنی متعدد باین نکته توجه یافته بودند که در ایران منابع
زیرزمینی فراوانی هست. شاردن از آهن و فولاد و برنج و سرب سخن بمیان آورده که آنها بیشتر مورد استفاده واقع شده بوده است،
بخصوص معدن نقره قیروان در شاه کوه در چهار فرسخی اصفهان و حوالی کرمان و در مازندران معدن آهن
ص: 609
هیرکانیا (مازندران) ماد جنوبی (کردستان) پارثیا و بلخ معدن مس در ساري و بلخ و نزدیک قزوین و سرب در نزدیکی کرمان و
یزد که معدن ثانوي مقدار معتنابهی نقره دارد. چشمههاي نفت در مازندران و کلده (خوزستان) و معدن فیروزه در نیشابور و
راجع به فولاد ایران وي نوشته است که پر از گوگرد و بسیار مرغوب میباشد با رگههاي نازك و محکم که نیک » . فیروزکوه
بادوام و مثل شیشه شکننده است و مینویسد که ایرانیان در بهرهبرداري معادن یا مهندسی این کار علاقه و عقیدهاي ندارند، زیراکه
«. نوشته است: تنبلی ایشان مانع استخراج آنها است
در همان زمان و قدري زودتر از آن (تقریبا 1650 میلادي) تاورنیه (که چنین مینماید بعضی از مطالب شاردن، اقتباس از گفتار
اوست، عبارت واحدي کموبیش در کتاب هر دو نویسنده دیده میشود) نوشت که:
اخیرا چند معدن مس پیدا شده است که اهالی انواع ابزار آشپزخانه از آن فراهم میسازند. مس را از کرمان میآورند، آهن و »
فولاد را از خراسان و قزوین.
فولاد آنها بسیار مرغوب است با رگههاي نازك که در آب سخت میشود، اما مانند شیشه شکننده است. بعلاوه معدن طلا و نقره
هم در ایران هست که گویا در روزگار قدیم استفاده میکردهاند. شاه عباس نیز باین کار پرداخت، ولی در عمل معلوم شد که
خرجش از دخل بیشتر است و در نتیجه این مثل در ایران رواج یافته است که معدن نقره کرون که ده تا خرج و نه تا بهره دارد و به
«. همین دلیل است که همه زر و سیم ایران از دیگر کشورها وارد میشود
تا دوره نادر شاه دیگر راجع به معادن ایران حرفی بمیان نمیآید و این شهریار حادثهجو در تعقیب نقشههاي جهانگیري خشکی و
دریائی خود و بخصوص تفوق بحري در دریاي خزر کارخانهاي آهنسازي نزدیک آمل در مازندران پیریزي کرد که در آنجا
گلوله توپ و خمپاره و نعل اسب میساختند و درصدد بود که براي کشتیهاي خود لنگر هم بسازد.
ص: 610
در ربع اول این قرن عباس میرزا که سر فتح و پیکار داشت از قرار معلوم درصدد احیاي زندگی وطن خویش بود و در این زمان بود
که اونیفورم انگلیسی اختیار و افسران انگلیسی استخدام کرد و تمرین نظامی و اسلحه انگلیسی در تبریز معمول گردانید و از تجربه و
کار انگلیسیها در معادن آذربایجان حمایت نمود.
در حدود سال 1810 یک نفر انگلیسی بنام ویلیامسن معادن وسیع مس در ناحیه شیخ در بند نزدیک ترکمنچاي پیدا کرد، ولی
ناچار شد از آن اقدام به عنوان شکست دست بکشد، زیرا از قراري که یکی از نویسندگان نوشته است وي موجب تحریک حسادت
عباس میرزا شده بود.
در سال 1815 سروان مونتایث را این شاهزاده دستور داد که بهترین جا را براي کارخانه آهنسازي پیشنهاد کند و از دومبره در
گمان نمیکنم در هیچ نقطه دیگر دنیا مقدار آهن باندازه رشتههاي » : جنوب ارس و مسارود را پیشنهاد و چنین اظهارنظر کرد
«. کوهستانی قرهداغ فراوان باشد تا چند فرسخ چنین بهنظر میرسد که زمین سنگ دیگري در بر ندارد
سرانجام در سال 1836 سر. اچ. لیندسی بیتون موتوري بخاري با چند نفر کارشناس از انگلستان آورد و مبلغ هنگفتی در این کار
هدر داد که شاید به استخراج آهن و مس قرهداغ توفیق یابد، ولی از قرار معلوم نتیجهاي بدست نیاورد.
صفحه 401 از 570
اما توپ برنجی از فلز ایرانی در این موقع و قبل از آن در ارگ تبریز میساختهاند.
استخراج جدید
در عهد پادشاهی شهریار فعلی چون علم و اطلاع رفته رفته توسعه یافته و اسلوب و طرز کار اروپائی تدریجا به ایران هم سرایت
کرده است اقداماتی متعدد، ولی بدبختانه ناقص بمنظور استخراج ذخائر زیرزمینی ایران خاصه زغالسنگ و مس معمول شده است.
در ضمن هیجان و خوشباوري ایرانیان که در اثر بعضی کاوشها و یا مدح و ستایش جهانگردان عابر ایشان را باین فکر و صرافت
انداخته است که مملکت آنها سرشار از منابعی است و روزي بهره برکاتش در دامان آنها فروخواهد ریخت.
ص: 611
داستانهاي بسیار جالبی از خامی و خوشخیالی این فرزندان خاور زمین و شوق و ذوقی که از این بابت بر ایشان مستولی شده بود
تعریف کردهاند.
در سال 1877 بشاه عرض کردند که پیرمردي در کاوند که دهی نزدیک زنجان است مقداري طلا پیدا کرده از اینرو چند تن از
مأموران درباري بآنجا اعزام شدند تا از کاشف تحقیقات کنند و او با تأکید بسیار اظهار میداشت که سنگ طلا را در حین
کشتوکار یافته بود. اعلیحضرت که با وجد و نشاط در عالم خیال حمالانی را زیر کیسههاي زر در انبارهاي درباري در رفتوآمد
میدید مأمور والامقامی با چندین نفر فرستاد که چون فصل زمستان بود برفها را برطرف و شیار بزرگی حفر کنند و کارشناس
آلمانی نیز در برلن استخدام شد، اما وقتی که آمد اثري از کشف طلا بدست نیامد. سپس کاشف اصلی را به تهران آوردند و
صدراعظم از وي بازجوئی نمود و گفتهاند که از جانب شاه مبلغی سرشار و مقرري باو وعده کردند که محل زرخیز واقعی را نشان
دهد. پیرمرد بیچاره هم آنچه میدانست معروض داشت و هیچ قسم مقرري هم نمیتوانست او را بعرض توضیحات بیشتري قادر
سازد.
بعدا قطعات ریز طلا در آنجا پیدا شد، اما سرانجام کوهستانی را که باین مناسبت زیرورو کرده بودند رها نمودند.
پیشآمد کموبیش مضحکی نیز در سال 1885 اتفاق افتاد. قطعه سنگی از آذربایجان در تهران نشان دادند بعد از تجزیه معلوم شد
که 70 درصد نقره دارد و باز شاهین خیال در فراآمدن زر و مال در ذهن همایونی به پرواز درآمد.
چهار سرتیپ و سرهنگ فرستادند که محل اکتشاف را بازدید کنند، سپس کاشف به عمل آمد که آن تیکه سنگ را یکی از
پاسداران از ضرابخانه دولتی ربوده بود.
شرکت معادن ایران
با سرمایه یک ملیون لیره بمنظور احراز و اجراي « بانک امتیازات معدنی ایران » سرانجام در بهار 1890 شرکتی تأسیس شد بنام
امتیازنامه معدنی که اخیرا به بانک شاهنشاهی ایران بوسیله فرمان همایونی در سال گذشته اعطا شده بود. این امتیازنامه استخراج
آهن و مس و سرب و جیوه و
ص: 612
زغال سنگ و نفت و منگنز و بوره و معدن پنبه نسوز را که متعلق بدولت بوده و قبلا امتیاز آن به فرد دیگري داده نشده است شامل
میباشد. معادن فلزات قیمتی و سنگهاي گرانبها از قبیل فیروزه نیشابور که شرحش را در کتاب اول ذکر نمودهام و در اینجا تکرار
نمیکنم مستثنا بوده است. مدت امتیاز شصت سال و مشتمل بر معادنی میشده است که استخراج آن از 1889 در ظرف ده سال
آغاز شده باشد و 60 درصد بهره نصیب خزانه همایونی میگردیده است.
صفحه 402 از 570
پس از تشکیل این شرکت مهندسان صالحی بدون درنگ به سراسر ایران براي کاوش و تحقیقات اعزام شدند و باآنکه حرکت این
کارشناسان بواسطه ناخوشی و هواي نامساعد که دسترسی به بعضی از نقاط را در زمستان و نقاط دیگر را در تابستان غیرمقدور
میسازد و در اثر کارشکنیهاي مأموران ایرانی دچار تأخیر شده بود باز گزارشی تهیه و تقدیم شده که بیش از پیش به ما امکان
میدهد که نظریات مقرون به صواب در باب ذخائر معدنی ایران و وسعت حدود آن بدست آوریم. باید توجه داشت که در مواردي
چند بخصوص در مراحل مقدماتی، کار شرکت مزبور منوط به حصول توافق با صاحبان معادنی است که در اختیار دولت نیست و
دولت ایران منابع خصوصی یا آنهائی را که اجاره داده بود در امتیازنامه مزبور مستثنی ساخته که بیشتر شامل معادن فعلی میگردد.
با مرور زمان و اکتشافات تازه معادن جدیدي پیدا خواهد شد و من بجاي اظهارات کلی و مبهم بسبک دایرة المعارف در اینجا
نواحی معدنی ایران را جداگانه بررسی و شرح اجمالی راجع به ذخایر زیرزمینی هر منطقه بیان خواهم کرد.
مناطق معدنی
اشاره
نواحی معدنی ایران تقریبا شش منطقه است: 1- ایالت آذربایجان در شمال شرقی 2- دامنههاي شمالی و جنوبی رشتههاي اصلی
- البرز بین رودبار و رشت تا استراباد 3- خراسان 4- کرمان 5- نواحی مرکزي بین قم و شیراز بخصوص حوالی اصفهان و نائین 6
کرانههاي خلیجفارس و جزایر.
-1 آذربایجان
بواسطه زمستان شدید و برف سنگین هنوز ایالت آذربایجان
ص: 613
را مهندسان شرکت مزبور مورد کاوش و تحقیق قرار ندادهاند، ولی راجع به هیچ منطقه هم بیشتر از این سرزمین بنابر اطلاعات
متفرق که از زمان قدیم مانده است معلوماتی در اختیار نیست و درباره هیچ ناحیه هم مثل اینجا با اطمینان نمیتوان گفت که ذخائر
زیرزمینی آن هم متعدد و هم گوناگون است. سنگهاي آهن، سرب، مس در آنجا بحد وفور هست و چندبار هم اگرچه با طرزي
ناقص بوده مورد بهرهبرداري واقع شده است. غنیترین منابع این ایالت در قرهداغ در سمت شمال شرقی است که از معادن آهن و
.«1» مس آن در همین قرن هم اروپائیان و هم ایرانیان استخراج کردهاند
سرب نیز در ناحیه خلخال که در چهارده فرسخی تبریز است مدتها استخراج میشده و مس و شوره قلمی هم در آنجا بدست
میآمده است. زغال سنگ هنوز در چهار فرسخی شمال شرقی تبریز استخراج میشود. در گوشه جنوب شرقی آذربایجان منطقه
که در قرون وسطی هم معروف «2» خمسه است، حاکمنشین آن زنجان، در آنجا معادن مس و سرب و زغال سنگ و همچنین جیوه
بوده است در آغدره و قیزکپان در مغرب زنجان یافت میشود.
با آنکه هنوز زود است که با اطمینان کامل راجع به ذخایر معدنی این منطقه چیزي پیشبینی کرد، ولی شواهد متعددي حاکی است
که بنابر اطلاعات معرفۀ الارضی انکارناپذیر، آن حدود و وقوع شهر بزرگی در مرکز این منطقه که بازار عمده خرید و فروش بوده
است اقدامات استخراجی این ناحیه در آینده
______________________________
به سر. جان Riach 1)- راجع بمعادن قرهداغ که موردتوجه و اقدام سر. لیندسی بیتون واقع شده بود گزارشی دیدهام که دکتر ریاچ )
صفحه 403 از 570
گویا همهجا را انبوه عظیم معادن قیمتی فراگرفته » : مکنیل (وزیر مختار انگلیس در تهران) داده بود و در آن گزارش مندرج است که
است و چنین مینماید که تمام کوهستان سراسر سنگهاي معدنی است که شاید غنیترین در همه عالم است، مانند آهن و قلع و
موریه که درباره همین .« مس و غیر از معدن قلع انگرت که استخراج نشده مینویسد شاید حیرتآورترین معدن سراسر جهان باشد
سرزمینی که همه سنگهاي آن آهن است و از تپههاي آن » : ناحیه صحبت میداشته کلمات کتاب مقدس را شاهد آورده است
«. میتوان برنج بکنی
2)- درحالحاضر جیوه در ایران بسیار گران است و هر دبه 40 گیروانکه 10 لیره و یا هر تنی در تهران 300 لیره قیمت دارد. )
ص: 614
نزدیکی با موفقیت شروع خواهد گردید. راجع بمعدن مرمر ده خوارقان که سنگ- هائی بنام مرمر مراغه دارد در فصل دیگر
اشاراتی نمودهام.
-2 کوههاي البرز
از زمان شاردن و هانواي میدانستهایم که دامنههاي جبال البرز سرشار از معادن زغال سنگ و آهن بوده است که بواسطه مجاورت آن با
پایتخت بیش از سایر منابع ایران محل استفاده واقع شده است. این منطقه را بدو قسمت شمالی و جنوبی رشتههاي البرز تقسیم میتوان کرد
که قسمت اول مقابل دریا و بخش دیگر در سمت جلگه تهران است.
در ناحیه شمالی معادن سرب و آهن وجود داشته و از هر دو معدن نیز مقداري استخراج شده است خاصه معدن نائیج نزدیک آمل
که راجع بآن هانواي شرحی نوشته است. براي صدور محصولات آنجا (که 50 تا 60 درصد آهن دارد) راهآهن محمودآباد را که
شرحش مذکور افتاد ساخته بودند. این موضوع جالبتوجه و موجب تشویق است که در این منطقه معادن آهن و زغال در مجاورت
یکدیگر واقع شدهاند. اطلاعات کافی درباره منابع جنوبی البرز فراهم داریم و میدانیم که منابع مزبور از مدتها پیش مورد
بهرهبرداري نامرتبی بوده است.
از زغال سنگ این حدود احتیاجات فعلی تهران تأمین میشود. منابع زیرزمینی دیگر هم در سراسر این رشتههاي کوهستانی از
حوالی قزوین در غرب تاتاش بین شاهرود و استراباد در مشرق وجود دارد، اما منابع عمده در حدود شمال غربی تهران بین پایتخت
و قزوین واقع است و در سمت شمال شرقی تا حدود دماوند و در مشرق آن.
ناحیه شمال غربی
در این ناحیه چند معدن زغال هست و همچنین در دامنههاي وسط راه بین تهران و قزوین در چند میلی جاده پستی که معروف-
ترین آنها در آب یک، هیو و فشم در ناحیهاي بطول سیزده میل و تقریبا 5000 پا ارتفاع از سطح دریا و تمام این معادن را به ترتیب
نامطلوبی خود ایرانیان و یا اجارهداران خارجی بهرهبرداري میکنند. محصول معدن آب یک در سال 1888
ص: 615
میلادي بالغ بر 2000 تن بود و معدن هیو (هسیو) 9000 تن و معدن فشم را مالکان خصوصی به یک شرکت خارجی اجاره دادهاند
که سردسته ایشان همان عامل نابکار همهجا حاضر تهران آقاي فابیوس بواتال است که اخیرا امتیاز خط آهن را هم براي حمل
اقداماتی که تاکنون در این معادن شده وضع نامطلوبی داشته است، چون ایرانیان .«1» محصول از معدن تا تهران بدست آورده است
صفحه 404 از 570
جدید کمترین توجه و اعتنائی به فن معادن ندارند، ولی این معادن رگههاي مرغوب زغال دارد که با آسانی استخراج میشود و اگر
با اسلوب درست و علمی بهرهبرداري کنند سود سرشاري نصیب خواهد گردید.
ناحیه شمال شرقی
در این ناحیه محصول سالانه تا حال 4000 تن بوده است. بهترین گودالهاي زغال سنگ در حدود لار در چهل میلی تهران است و
در آنجا از چندین شکاف مدتها بصورت نامنظمی زغال درآوردهاند و بطور متوسط 6 متر مکعب زغال بوسیله هر کارگر در روز
بدست آمده است. میگویند در معادن هیو و شمشک در ناحیه لار شرکت معادن هم سهمی بدست آورده و نتایج کار آنجا
بمراتب بهتر بوده است و اگر از قیمت زغال قدري بکاهند بهنظر من مصرف محلی آن خیلی زیادتر خواهد شد.
-3 خراسان
والی خراسان نزد این جانب با سرافرازي ادعا میکرد که منابع معدنی در ایالت اونیک فراوان است و خود خراسانیها میگویند که
علاوهبر فیروزه نیشابور دوازده معدن مس، هفت معدن سرب، چهار معدن زغال، دو معدن نمک و حتی یک معدن طلا هم دارند
که از میان آنها فقط سه معدن مس و یک معدن زغال سنگ و یک معدن نمک مورد استخراج واقع شده است و آنهم بطور
سطحی و سرسري.
______________________________
1)- مصرف سالانه فعلی زغال سنگ در تهران تقریبا 15000 تن است، در دهانه معدن خرواري 4 تا 7 قران میفروشند یا تنی 14 تا )
24 قران. از آنجا بوسیله قاطر و الاغ و شتر به تهران حمل میشود.
خرج کرایه هر تنی 30 تا 32 قران است 2 قران هم عوارض نواقل در دروازه میگیرند که در بازار هر تنی 70 قران یا دو لیره فروخته
میشود.
ص: 616
معدن معروف مس گورخانی بین میامی و عباسآباد در جاده بین شاهرود و مشهد که فریزر نوشته است در زمان نادر شاه استخراج
میکردهاند بواسطه تاخت- و تاز ترکمنها متروك و فعلا پر از آب شده است. سرهنگ وال بیکر معدن مسی هم در پنج میلی
مشهد دیده بوده است که در سابق مقادیر زیادي از آنجا استخراج میکردند، ولی معدن پرمحصول نبوده است. میگویند زغال
سنگ مرغوب در فیریزي و آب کت در هشت میلی چناران هست.
معادن سرب در دامغان و سبزوار به مستأجران خصوصی واگذار شده است.
مس و زغال و آهن در حوالی دامغان یافت میشود. بعد از معدن گورخانی مهمترین معادن مس خراسان که آثاري هم از
بهرهبرداري سابق در آنجاست و حالا آب آن را فراگرفته است بشرح ذیل میباشد: 1- چوند، همائی و نهرو در تپههاي جنوب
سبزوار. 2- باتو و دهانه سیاه در قسمت جنوبی ترکه، محصول دومی را میگویند در سراسر ایران از همه بیشتر است. 3- چند معدن
در حوالی ترشیز.
-4 معادنی در تربت حیدري. 5- پاقلعه در کوههاي جغتاي در شمال سبزوار.
-6 ناحیه بیارجومند در نزدیکی جاده کاروانی بین شاهرود و ترشیز که از قرار معلوم یکی از آنها را شرکت معادن بدست خواهد
گرفت. باید در خاطر داشت که محصولات محلی این فلز بسیار اندك است و جمع تولید شاید از 3000 لیره در سال تجاوز نکند و
صفحه 405 از 570
بنابراین صنعت، مسسازي «1» تقریبا همه این فلز را بهصورت ورقه از خارجه میآورند بخصوص از انگلستان از طریق خلیجفارس
در ایران زمینه بسیار مساعدي و بازار خوبی دارد.
-4 کرمان
منطقه بعدي کرمان است که راجع به منابع معدنی آنجا پیوسته تعریف بسیار کردهاند، هرچند که بواسطه دوري این ناحیه از دریا و
گرانی هزینه حملونقل صدور محصولات آنجا هیچوقت مقرون به صرفه نبوده است مگر اقلام معدنی گرانبها. از طرف دیگر وجود
دو شهر صنعتی کرمان و یزد استفاده
______________________________
1)- ورقههاي مس که لوله و آماده شده باشد بین 90 تا 100 لیره هر تن در ایران فروخته میشود و ورقههاي مس شیلی هر تن 60 )
لیره است.
ص: 617
از منابع مزبور را همواره ایجاب میکرده است. شاردن راجع به سرب کرمان صحبت داشته و نوشته است که براي فراهم ساختن
استخراج میشود. در «1» ( بسیاري از حوایج خانوادگی استفاده میشده است و هنوز در ناحیه کوه بنان و جواران و ماهون (ماهان
قلعه زیري بین بیرجند و نه، خانیکف در سال 1859 دهلیزهاي وسیع قدیمی مشاهده کرده بود که از آنجا مس و سرب و قلع و
فیروزه در عهد قدیم استخراج میشده و از قرار معلوم بعد از حمله اعراب دیگر مورد استفاده واقع نشده است.
به استک در سال 1881 قطعات وزین مس و سرب در ناحیه تنگه موي- اسپان در چهار فرسخی پاریز و دو فرسخی قادي احمر نشان
داده بودند. زغال سنگ در بازرگان سیزده میلی شمال کرمان و ده تقی در گردنه هیزومی در جاده شمال شرقی راور و در ناحیه
کوه بنان موجود است. بین کرمان و شیراز در پرپا نزدیک تبریز معادن آهن هست که مارکوپولو و تاورنیه و شاردن بنام معدن فولاد
یاد کردهاند و در عهد باستان زیاد مورد استفاده واقع شده است.
معدن غنی قلع در هروزه 60 میلی کرمان در سر جاده راور هست.
بوره مرغوب از ناحیه شهر بابک در شمال غربی کرمان و حاشیه شمالی کویر نمک سیرجان استخراج میشود. پنبه نسوز فقط پنج
سال پیش نزدیک ده گوجار در ناحیه کوه بنان بیست فرسخی شمال کرمان پیدا شده است که در آنجا سنگ کافور مینامند و
براي جلوگیري از خونریزي بکار میبرند. یک قسم مرمر زرد عالی نیمه شفاف در کوههاي مجاور یزد بدست میآید. محل واقعی
آن توران پشت در چهل میلی تفت و پنجاه و شش میلی یزد است و از آن سنگ سخت ممتاز مرمري و ستونهاي شیاردار مرمري که
فعلا در تالار تخت کاخ شاهی در تهران است ساخته شده است.
-5 نواحی مرکزي
تحقیقات اخیر ثابت کرده است که تمامی رشته بین
______________________________
1)- یگانه مصرف سرب در حال حاضر در ایران ساختن گلوله و فشنگ است و تقریبا 1000 تن از این فلز براي تمام مصارف ایران )
کافی است.
ص: 618
صفحه 406 از 570
قم و اصفهان منابع زیرزمینی فراوان و از اقسام گوناگون دارد. سنگ آهن که شامل 60 درصد فلز است و همچنین گروههاي مس
100 تن از آن در دامنههاي کوهستان موجود است. رگههاي ممتاز مس و سنگ ، در قمصر پیدا شده است که گفتهاند لااقل 000
آهن در حوالی قهرود یافت میشود. میگویند اهالی سختگیر قم مانع استعمال زغالسنگ در شهر مقدس خود میباشند، باین
عنوان که مصرف آن فضاي حرم حضرت فاطمه را دودآلود خواهد کرد، اما باحتمال قوي پرهیزکاران نسل آینده این اندازه
سختگیر نخواهند بود.
سنگ آهن ممتازي که 59 درصد فلز دارد در ناحیه فریدن در شمال غربی اصفهان بدست آمده است. جیوه در رشتههاي زردکوه
در شمال غربی این شهر یافته میشود. سنگ سرمه و نیکل و سنگ لاجورد هم سال گذشته در نزدیکی انارك از نواحی نائین بین
اصفهان و یزد کشف گردیده است. از سنگ سرمه بصورت گرد مادهاي فراهم میشود که به زبان علمی کلیریوم و ایرانیان سرمه و
عربها کحل مینامند و آن در مشرق زمین بوسیله زنان براي زیبائی چشم زیاد مورد استفاده است. نیکل و لاجورد در معادن کهنه
مسی که گویا قرنهاي متمادي مورد بهرهبرداري بوده بدست آمده است. مس و سرب و گوگرد و پنبه نسوز و قلع به مقادیر زیاد در
ناحیه انارك پیدا شده است که بقرار معلوم بیش از اندازه عادي غنی است.
-6 حدود ساحلی خلیجفارس
در منطقه جنوبی منابع معدنی متفاوتی هست و محصولات تازهاي از انواع مختلف در آنجاست. شایعات متمادي حاکی از این است
که دشتستان و تپههاي جیزاقون در شمال شرقی بوشهر معادن فراوان زغال دارد و امیدواري هم این بود که گزارشهاي مزبور صحیح
باشد خاصه از آن جهت که بوشهر در مجاورت آن و محل رفتوآمد کشتیها بوده است که میتوانستند زغال بقیمت مناسب
تحقیقاتی که تا حال در نارستان سی و پنج میلی .«1» خریداري کنند
______________________________
1)- زغال سنگ کاردیف را فعلا در بوشهر بقیمت از 33 تا 53 شلینگ هر تن میفروشند، قیمت متوسط در حدود 2 لیره است. )
ص: 619
جنوب شرقی برازجان یعنی ناحیه مورد اشاره معمول شده است، شایعات مزبور را تأیید ننموده و معلوم گردیده است که رگههاي
زغال درواقع فقط سنگهائی سخت با قیر طبیعی آمیخته بوده است. اما در این تپهها رگههاي قیري فراوان است که با چاههاي نفت
دلیکی که از دیرباز گفتهاند از منابع بسیار ممتاز زیرزمینی ایران است بیارتباط نیست. در این حدود دو چشمه آب سبزفام بیرون
میآید که درجه حرارت آن 95 فارنهایت است و با مواد گوگرد و هیدروژن مخلوط و بوي زنندهاي از آن متصاعد و بر سطح آب
ماده نفتی شناور است.
امتیازي براي استخراج این چاهها چند سال پیش به کمپانی هوتز مقیم بوشهر اعطاء شده بود، ولی بعد از عملیات میلهاندازي در
نقطههائی بیتناسب از تعقیب آن کار منصرف شدند. این امتیاز سپس بشرکت معادن ایران واگذار شده که طی سال گذشته به حفر
چاههاي عمیق پرداختهاند و هنوز هم مشغول این کارند.
منطقه نفتخیز بقرار معلوم از این ناحیه در جهت شمال غربی است.
محل دیگري که نفت داده است ناحیه رامهرمز در مجاورت رودخانه کارون است، بنابر آخرین تحقیقات سه ناحیه نفتخیز وجود
دارد: اولی نزدیک ده شاردن در پانزده میلی شرقی رامهرمز که در آنجا بالغ بر ده چشمه است و نفت سیاه و سنگینی بدست میدهد
و سه تا از چاههاي مهمتر در حال حاضر روزانه بطور متوسط بیست و پنج گالن نفت میدهد و یکی از آنها نفت خالص دارد.
سادات محلی ادعاي مالکیت این چاهها را دارند. محل ثانوي در بیست و و چهار میلی ویس در ساحل کارون است و بنی داود در
صفحه 407 از 570
چهل و پنج میلی جنوب شرقی شوشتر. در آنجا شش گودال کمعمق در مسیر نهري است که یکی از آنها فعلا محصول نفت دارد و
روزانه سی و چهار گالن نفت سفید تولید میکند که بدون تصفیه در چراغ بکار میبرند و در بازارهاي شوشتر و اصفهان و تهران
و آن در اجاره یکی از متنفذین شوشتر است. دسته دوم چاه نفت هفت شید «1» فروخته میشود
______________________________
1)- نفت رامهرمز را در شوشتر یک من یک قران تا یک قران و نیم میفروشند. )
ص: 620
در هیجده فرسخی سمت شمالی شوشتر بالاتر از جلگه عقیلی کارون است. این چاهها که در دست سادات شوشتري است روزانه
سی گالن نفت سبز سیررنگ محصول میدهد که عربها آنرا براي ضماد زخم شتر بکار میبرند. در هریک از موارد مزبور وضع و
حال از ناحیه دلیکی مساعدتر نیست. هزینه حمل ماشینها خیلی گران است، اقوام بادیهنشین هم نسبت باین کارها ظنین و افرادي
جاهلاند.
میگویند در دزفول نیز نفت هست و همچنین در نزدیکی قصر شیرین و کلهر از توابع کرمانشاه و حوزه کردستان ایران. محصولات
نفتی در احمدي و رودون و بندرعباس و در نزدیکی سمنان هم مشاهده شده است، ولی در تنها محل دیگري که بمنظور مصرف
استخراج میشود در سلخ در جزیره قشم است که نفت زبر و خام، ولی خوشآیندهاي بدست میآید که محلیها براي روشنائی و
درمان دردهاي رماتیسم بکار میبرند.
مومیائی
چون صحبت از نفت بمیان آمده است روا نیست که راجع بمادهاي که از انواع قیر و معروف به مومیائی است اشاره نکنم و آن از
ترشحاتی است که از صخرههائی در حوالی بهبهان و داراب بدست میآید. این ماده از دیرباز در ایران شهرت داشته و اثرات
شگفتانگیز در معالجه شکستگیها بآن نسبت میدهند.
شاردن و کمینفر و لوبرن و بطورکلی جهانگردان قدیم شرح مبسوط درباره خواص و اثرات آن نگاشتهاند و معمولا هم آنرا معجون
یا صمغ قیمتی میشمارند و از قرار معلوم راجع به اصل و مایه آن دچار حیرتاند. بعد از جمعآوري، قطرات آنرا بصورت جسم
سفت و استوانهاي درمیآورند و در کاغذهاي زر و سیم میپیچند.
نمک سنگی و گل اخرا
جزایر خلیجفارس که روزگاري مرکز تجارتی بشمار میرفت اینک اثر و اهمیت چندانی ندارد غیر از وجود منابعی که مقدار زیاد
سنگ نمک از آنجا بدست میآید. هرمز و قشم که در سواحل خود کشتیهاي پرتغال و اسپانیا را جا میدادهاند، اینک بوسیله
قایقهاي بومی سنگ نمک و گل اخرا صادر میکنند که تنها کالاي تجارتی آنهاست.
ص: 621
سابقا نمک در چالههاي نمکگیري ساحل از راه تبخیر فراهم میگردید، اما حالا از صخرهها با دیلم جدا و یا بوسیله باروت
صخرهها را متلاشی میسازند و بار شتر تا کنار دریا میبرند و در آنجا هر تنی 13 روپیه فروخته میشود. صادرات سالانه این جزایر
30 تن است و بهترین نمک را در محلی بنام نمکدان در قشم بدست میآورند. در آنجا صخرههاي ، 25 تا 000 ، میگویند 000
عمودي از نمک خالص هست با ارتفاع 200 تا 300 پا و به بازارهاي مسقط، زنگبار، بمبئی جزیره موریس و جاوه صادر میشود.
نمک در همهجا با سنگ گل اخرا مخلوط است و آنرا در محل جیلکها جیلو مینامند و یکی از ایرانیان معامله آنرا بمبلغ 650
صفحه 408 از 570
تومان اجاره واگذار کرده است. تاکنون صادرات سالانه آن به 1500 تن رسیده است که احتمال افزایش بسیار دارد. در بسا جاهاي
دیگر ایران نیز معدن نمک هست و بهحد وفور استخراج میشود که بیش از مقدار احتیاج مملکت است، از جمله این نقاط میتوان
مسرح، ایوانکی، دهنمک، لاسگرد و کافر قلعه را نزدیک نیشابور نام برد و همچنین کمریج و دو دریاچه نمک که بین کرمان و
بندرعباس واقع شده است.
سایر منابع معدنی
از جمله معادنی که هنوز ذکر نکردهام، ولی در نقاط متعدد ایران پراکنده هست مقدار معتنابهی سنگ گچ و نمک تیزاب و پوتاس
و زاج است که در حوالی قزوین و درتاش بدست میآید. گوگرد که معدن عمده آن در خمیر در خشکی روبروي جزیره قشم
است، سابقا در اجاره سلطان مسقط بود و حالا در دست خود ایرانیان است و شوره در حوالی زنجان و قم و روي در نزدیکی یزد و
قلع که میگویند در بین استراباد و شاهرود است.
آینده معادن در ایران
هنوز موقع آن نیست که با اطمینان خاطر راجع به آینده استخراج و بهرهبرداري معادن ایران بتوان چیزي پیشبینی کرد. اطلاعاتی که
در این فصل ذکر شده است و اگر چاپ دومی از این کتاب انتشار یابد خواهم توانست شرح موضوع را بهنحو مبسوط بیان کنم،
نشان میدهد که چه زمینه وسیعی از جهات تنوع و وفور منابع براي عمل و اقدام فراهم است.
ص: 622
تردیدي ندارم که مرور زمان منابع معدنی بیشتري را در ایران که هنوز بوجود آن پی نبردهاند نمایان خواهد ساخت. ارزش واقعی
ذخایر زیرزمینی ایران انکارپذیر نیست و قدر و قیمت آنها کاملا بسته باین امر است که معادن مزبور در کجا واقع شده باشد و هزینه
حمل مواد معدنی بوسیله قاطر و شتر تا ساحل دریا و یا نزدیکترین بازار تا چهاندازه سنگین و یا سبک باشد. این محظورات و
همچنین وضع دشوار اقلیمی ایران و مخارج هنگفت وارد کردن ماشینهاي لازم و طرز رفتار مأموران ایرانی همه مشکلاتی است که
در این راه وجود دارد و فقط کسانی حد و میزان آنرا میدانند که دست در این کار داشتهاند. هرگاه ممکن باشد که زغال سنگ و
مس بحد وافی استخراج شود باندازهاي که احتیاجات محلی را تأمین و زیادتر کند و اگر بتوان محصولات معدنی را با هزینه و کرایه
قلیل به نقاط ساحلی و بنادر تحویل داد که حمل و صدور آنها به بازارهاي اروپا و کشورهاي آسیائی تسهیل شود آنگاه بدون
تردید آینده درخشانی در پیش خواهد بود.
مصنوعات
بعد از منابع معدنی اینک به محصولات صنعتی ایران میپردازم و میتوان آنرا دو طبقه جداگانه که لزوما از یکدیگر متفاوت نیست
تقسیم نمود از قبیل: منسوجات ابریشمی و پشمی یا پارچههاي نخی و کتانی و یا مصنوعات هنري.
رويهمرفته کارخانه به معنی و دلالتی که در اروپا میشناسیم در ایران وجود ندارد. چندبرابر نمودن و صرفهجوئی کردن نیروي کار
نفر بوسیله استعمال قوه بخار یا نیروي آب در آنجا مجهول است. این سرزمین از روزگار قدیم بواسطه مصنوعات و محصولات
صنعتی و هنري خود شهرت داشته است. با وجود ضعف استعداد محلی که ناشی از ورود مصنوعات ارزان همانند اروپائی است باز
آثار صنعت و کار دیرین از بین نرفته است، این مصنوعات مثل عهد قدیم هنوز پرداخته هنر و کار افراد خصوصی و یا فراهم ساخته
مکتب خاصی است.
صفحه 409 از 570
در هیچ کشور دیگري صنایع مانند ایران جنبه محلی و اختصاصی ندارد و این نهفقط از جهت ارزانی جنس در ناحیه بخصوصی
است، بلکه در اثر سوابق
ص: 623
طولانی و عادات محلی است. تقریبا هریک از شهرهاي نسبتا معتبر ایران صنعت و حرفهاي اختصاصی دارد که همان را در جاي
دیگري نمیتوان یافت، همبستگی کارگران و یا اتحادیه ابتدائی صنعتی در هریک از این مراکز صنعتی هست و مقررات کار بسته
به رسوم و عادات هر صنعت و پیشه است.
فرش
از میان مصنوعات بافته یکی که هنوز اهمیت فراوان دارد و بسیار معروف است فرش ایرانی است و چنان شهرتی یافته است که کمتر
خانواده طبقه بالا در انگلستان یا امریکا در این فکر نیست که خواه از جنس ممتاز و یا عادي آنرا فراهم نسازد و این کار بدون شک
و انکار نشانه فرهنگ و تمدن است. کسانی که فرش مرغوبی دیده باشند چگونه ممکن است رنگ ثابت آنرا که با مرور زمان بهتر
و مطلوبتر میشود بدون اینکه تغییري نماید و یا طرحهاي عالی و زیبائی نافذ الاثر آنرا فراموش کنند؟ هرکس که یکبار چنین سیر
و مشاهدهاي کرده باشد از دیدن محصول مقلدان جدید که غالبا هم این نام عالی را بر آن مینهند دچار حیرتزدگی و یأس
خواهد گردید.
فرش اصیل ایرانی را پیوسته تماما با دست بافتهاند و هنوز هم حال بدین منوال است باین ترتیب که آنرا بر کارگاهی که افقی یا
عمودي است قرار میدهند.
تنوع این فرشها نیز درخور توجه است و هرنوع هم ،«1» در میان طوایف صحرانشین بافتن فرش همواره کار زنان بوده است
خصایص جداگانه دارد بحدي که ممکن نیست جنس ایالات مختلف را باهم اشتباه کرد.
مراکز عمده بافندگی فرش عبارت است از: نواحی قاین و بیرجند در خراسان که فرشهاي ریزبافت و ممتاز دارند و به قیمت گران
فروخته میشوند. 2- سرخس که در آنجا فرشهاي معروف ترکمن برنگ لاکی سیر و آجري قرمز با روي مخملی
______________________________
1)- فرشی را سفارش میدهند پشم تهیه میشود و بنابر طرحی که سفارش دادهاند آنرا رنگ میکنند سپس در کارگاه بدست زنان )
و دختران میرسد. براي هر فرش باندازه معمولی سه چهار نفر باهم مشغول کار میشوند، هر گره آن جداگانه بافته میشود. فرش
خوب داراي 10000 گره در هر پاي مربع است و فرش اعلی 40000 (چین) گره دارد. یک کارگاه بافندگی هر سال سه چهار فرش
باندازه عادي فراهم میسازد. بافندگان کندکار براي بافتن یک تخته فرش یک تا دو سال وقت صرف میکنند.
ص: 624
-4 ناحیه قرهداغ در آذربایجان. 5- ناحیه .«1» بافته میشود. 3- کرمان که فرش بسیار نرم و خوشبافت دارد که از نخ تهیه میشود
-6 کردستان که محصولات آن در همه اروپا .«2» فراهان که کرسی آن سلطانآباد (اراك)، مرکز غربی تجارت فرش ایران است
مشهور است. 7- فارس و شیراز که بهترین فرش را در مرغاب میبافند. 8- فرشهاي براق و درشتبافت ایلات چادرنشین قشقائی.
کمپانیهاي زیگلر و هوتز نمایندگی مؤسسات اروپائی را در سلطانآباد دارند و در فرشبافی محلی نظارت میکنند و نظم و ترتیبی
هم براي حسن جریان این کار دادهاند که به اصالت و زیبائی فرش ایرانی لطمه فراوان وارد کرده است.
شیوع رنگهاي مصنوعی باآنکه از طرف دولت ایران نخست ممنوع شده است اثرات نامطلوب در کار این صنعت باقی گذاشته و در
کاهش و گاهی نیز از بین- رفتن رنگ ثابت نباتی محل تأثیر کلی داشته است. شتابزدگی در فرشبافی که رقابت با فرشهاي ارزان
صفحه 410 از 570
اروپائی را تسهیل کرده باشد اصالت طرح و جنس فرش ایران را دچار خطر ساخته و به تولید فرشهاي یکنواخت منجر شده است.
چهاندازه زننده و ناگوار است که موقع خریدن فرش جدید ایرانی شرط اصلی احتیاط آن خواهد بود که خریدار با دستمال تر رنگ
فرش را امتحان کند و انسان هیچگاه از ثبات رنگ آن اطمینان ندارد، مگر آنکه حتما فرش کهنه خریداري کرده باشد. در بعضی
از نقاط بخصوص کرمان فرشبافی در شرایط بسیار نامناسب صحی انجام میشود. کارگران ناچارند که در زیرزمین کار کنند تا از
خشکی هواي بیرون اجتناب کرده باشند و درعینحال نرمی الیاف باین ترتیب تأمین میشود که بوسیله ظرف آب که در کنار
بافندگان است آنرا نم میدهند.
زیباترین فرش قدیمی ایران در دوره صفویه و حتی بعد از آن فرش ابریشمی بوده است که بهنظر من پنجه انسانی لطیفتر از آن،
جنسی نساخته است. این
______________________________
1)- فقط تارهاي فرش با نخ است نه فرش نخی- مترجم. )
2)- در این ناحیه 150 ده هست و در حدود 5000 دستگاه بافندگی و هرگاه همه کارگران بکار باشند 10000 نفر باین صنعت )
اشتغال دارند.
ص: 625
فرشها را بنابر سفارش اختصاصی هنوز هم میتوان فراهم کرد و به هر شکل و اندازه و رنگی میبافند، ولی بقدري گران است که
فقط توانگران امکان خرید آنرا دارند (قیمت هر قطعه از 40 تا صدها لیره است) حتی در این مورد نیز باز آزمایش دستمال تر غیر
قابل احتراز است.
سجادههاي بسیار ظریفی که سابقا در کردستان و بیرجند و دیگر جاها میبافتهاند با آسانی بدست نمیآید. یکی از تجار با اطلاع به
این جانب اظهار داشت که در حال حاضر صادرات فرش سالانه 90000 تا 100000 لیره است که بیشتر به انگلستان و فرانسه و
امریکا میبرند. در ضمن تعریف فرش باید ذکر خیري نیز از نمدهاي ممتاز ایرانی بمیان آورد که بشکل و اندازههاي مختلف هست
و غالبا در یزد و کرمان و اصفهان میبافند و بهندرت در خارج از ایران دیده میشود، چون حجم زیاد و وزن سنگین دارد، اکثرا با
موي شتر که کاملا و بصورت مطلوب کوبیده شده است فراهم میشود و به رنگ طبیعی قهوهاي روشن و بسیار نرم و تاشدنی است
و گاهی تا یک اینچ و نیم ضخامت دارد.
شال- قلمکار- مخمل و گلدوزي
در میان سایر منسوجات یکی هم شال پشمی کرمان است که از موي بز طوایف صحرانشین خراسان بافته میشود و از لحاظ طرح
شبیه جنس کشمیري معروف است، هرچند که بواسطه نرمی از آن عالیتر میباشد. در مشهد جنس دلپذیري دیدم که از موي شتر
و برنگ طبیعی است و آنرا برك مینامند که با جنس از همین قبیل در انگلستان بیشباهت نیست.
پارچههاي نخی و چیت هنوز با نخ بومی در ایران بافته میشود، ولی سابقا بیشتر تهیه میشده است. قلمکار اصفهان با نقشههاي گل
و بوته و حیوانات با دست در زمینه روشن رنگآمیزي میشود که بسیار هم زیبا و معروف است، هرچند که پارچه آنرا فعلا بیشتر
از خارجه وارد میکنند و نظیر آنرا ماشینهاي منچستر هم فراهم میسازند.
قدك کاشان و کرباس نیز در ایران خیلی مصرف دارد. منسوجات گرانبهاتر
ص: 626
از قبیل ابریشم مخمل و گلدوزي حتی قبل از آنکه در اروپا رایج شده باشد در ایران تهیه میشده است و اکنون محصولات آن
صفحه 411 از 570
محدود شده است، اگرچه هنوز جنسهاي مرغوبی در داخله بدست میآید. کاشان، اصفهان، تبریز و رشت مرکز ابریشم- بافی
ایران است، مخملهاي رنگارنگ در مشهد و کاشان و اصفهان و زريهاي نقره و طلائی در کاشان و یزد و گلدوزيهاي قشنگ
ایران که سابقا در بازارهاي اسلامبول میفروختند حالا کموبیش از بین رفته است. فقط افراد مقیم در ایران بوسیله دلال از خانههاي
خصوصی نمونههاي ممتاز بدست میآورند.
در رشت یک قسم گلدوزي مبتذل محلی هست که با پارچههاي الوان و زیور فراوان فراهم میسازند با نقوش اسلامی از تارهاي
شفاف نقره و طلائی در زمینههاي سیاه و سبز و لاکی. با وجود این تفاصیل مسافري که قبل از عزیمت از لندن نمونههاي ممتاز و
عالی موزه کنزینگتون جنوبی را که سر. آر. موردوك اسمیت فراهم نموده است دیده باشد از مشاهده نظائر آن موجود در ایران
دچار یأس و تعجب شدید خواهد گردید.
محصولات هنري
معروفترین محصول هنري ایران قدیم و قرون وسطی درواقع کاشیهاي آن بوده است که هنوز هم مایه زیور و آراستگی موزهها و
موجب درخشندگی پایداري است که اثرات آن بر قطعات موزائیک و ظروف و کاسه و بشقاب تابان است. بیان حقیقت این
اعتراف غمانگیز ایجاب میکند که از هنر کاشیکاري ایران جز نامی باقی نمانده است، هرچند که تقلیدهاي خام و خشن با الوان
گوناگون هنوز در اصفهان و دیگر جاها دیده میشود، خاصه کاشیهاي شفافی که در آرایش سردر و دیوارههاي مسجد و مناره و
دروازههاي شهرها بکار میبرند، اما حتی سنجش و تطبیق سریعی بین جنس اصلی و آنچه با همان نام بعدا ساختهاند مقیاس درستی
بدست خواهد داد که روح هنري تا چهاندازه در سرزمین ایران به سیر قهقرا و انحطاط افتاده است. صنعت فلزسازي از مصنوعات
نامی دورههاي گذشته ایران بوده است. شاید میناکاري با نقره و طلا و مس خاصه
ص: 627
بر کوزههاي قلیان که ضمن طرحهاي شرقی مناظري نیز از زیبائی اروپائی دارد بهترین نمونه و آثاري است که مانده است و آن
هنوز در شیراز و بهبهان و اصفهان ساخته میشود.
کاشان مرکز صنعت مس و برنجسازي است که بعضی از آنها براستی استادانه و زیباست و اجناس قلمزنی و برنجکاري اصفهان
باآنکه از مصنوعات زبر و خشن بنارس هندوستان بهتر است به تقلید از طرحهاي قدیمی براي بازارهاي اروپائی است. تیغههاي
دمشقی خراسان و شیراز روزگاري شهرت بسیار داشت، ولی ایرانیان جدید هفتتیر را بر شمشیر ترجیح مینهند، کموبیش یگانه
محصول فلزي قیمتی قابل ذکر مصنوعات زنجان است. در شیراز قلمزنی استادانه و ممتاز بر استخوان و فلز و چوب الوان با نقش و
نگارهاي ظریف، نقاشی پشت آئینه و طراحی قلمدان مثل سابق عالی و درخشان نیست و اما بنابر سفارش خصوصی بوسیله صنعتکار
محلی بشرط صبر فراوان هنوز اقلام ممتازي بدست میآید.
کندهکاري و منبتسازي از جهت صنعت ایرانی و قلمزنی هنوز بوجه نمایانی جالب توجه است و از اقسام سادهتر آن قاشق و
شربتخوري کار آباده و گلپایگان است که با چوب گلابی میسازند و نیک ممتاز است.
خلاصه
در اینجا بررسی این جانب راجع به محصولات صنعتی و مصنوعات دلپذیر و همچنین صادرات ایران جدید پایان یافته است که
هرچند مطالعاتم درباره اقلام و موارد متعددي بوده امیدوارم که درعینحال اطلاعات وافی در این زمینه مذکور و علاقه خواننده
تحریک شده باشد. از آنچه بیان شد ملاحظه میشود که با وجود روزگار قرین انحطاطی که در این سرزمین است و مداقهاي در
صفحه 412 از 570
تاریخ، این حالت را بصورت بارزي نمودار میسازد، ایران نه فقط فاقد ثروت و استعداد نیست، بلکه بحد وفور از منابع طبیعی
برخوردار است که اگر از آنچه دارد زر و سیمی نصیب او نشود بواسطه اهمال و قصور خود اهالی است. وضع دشوار طبیعی آن از
قبیل فقدان رودخانههائی که کار حملونقل را تسهیل نماید و مسافتهاي
ص: 628
بسیار طولانی بین نقاط آباد و وقوع کوهستانهاي بزرگ میان دریا و نواحی داخلی بدون شک و شبهه پیشرفت این مملکت را دچار
اشکال و تأخیر میسازد، اما مانع بزرگتر بیحالی افراد و قصور و غفلت دولت است.
کسر و نقصانی که در ستونهاي صادرات در برابر واردات که در همه آمار ما نیز چشمگیر است گناه عامل دیگري مگر تقصیر
خود ایشان نیست. با پیشرفت وسایل حملونقل و تهیه نقشههاي جامع جادهها و حتی راههاي قاطررو در صورتی که امید ساختمان
راهآهن از آمال سخت بعید باشد و به جریان انداختن پول کاغذي و در عوض مانعتراشی، تشویق تجارت خارجی از طریق
مسیرهاي عمومی مانند رودخانه کارون قادر است در ظرف چند سال انقلابی در وضع کارها ایجاد کند. اینها اقداماتی است که اگر
همت و ابتکار آن در میان نباشد لااقل درخور حمایت است. آنچه تاکنون شده است و یا در دست اقدام است و یا امکان انجام آن
در میان است که موجب بهرهبرداري از ثروت ملی و حمایت از کار تجارت بشود در فصول پیش کموبیش اشاره کردهام، ولی در
فصل آینده بوجه مبسوط بیان خواهد شد.
ص: 629
فصل بیست