گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و دوم
سورة دخان(مکّی)




اشاره
تعداد آیات آن:
بنا بر قرائت اهل کوفه پنجاه و نه آیه،بنا بر قرائت اهل بصره پنجاه و هفت آیه،بنا بر قرائت دیگر قراء پنجاه و شش آیه است.
اختلاف آیات:
در آیات این سوره چهار جاي آن مورد اختلاف است:
-1 حم از نظر اهالی کوفه.
-2 و ان هؤلاء یقولون از نظر کوفی.
-3 شجره الزّقوم از نظر عراقی،شامی و مدنی اوّل.
ص : 281
-4 فی البطون از نظر عراقی،مکّی و مدنی اخیر.
فضیلت سوره:
-1 ابی بن کعب از پیامبر خدا(ص)روایت میکند که فرمودند:
(هر کس شب جمعۀ سورة دخان را بخواند آمرزیده خواهد شد).
-2 ابو هریره از پیامبر خدا(ص)روایت میکند که فرمودند:
(هر کس شبانه سورة دخان را بخواند،صبح میکند در حالی که هفتاد هزار فرشته برایش استغفار می کنند).
-3 و نیز ابو هریره از حضرت رسول(ص)روایت کرده است که فرمود:
(هر کس سورة دخان را شب جمعه بخواند وارد صبح خواهد شد در حالی که آمرزیده شده است).
-4 ابو امامه از پیامبر خدا(ص)روایت میکند که فرمودند:
(هر کس سورة دخان را شب و روز جمعه بخواند خداوند در بهشت خانه اي برایش بنا خواهد نمود).
-5 ابو حمزة ثمالی از حضرت باقر(ع)روایت میکند که فرمود:
(هر کس سورة دخان را در نمازهاي فریضه و نافلۀ خود بخواند خداوند او را روز قیامت جزء امان یافتگان مبعوث خواهد
.( فرمود،و او را زیر سایۀ عرش خود جا داده،حسابی آسان از او میکند،و نامۀ عملش را بدست راستش میدهد) ( 1
ص : 282
آمده است. « هر کس همیشه بخواند » 1) نور الثّقلین ج 4 ص 619 بنقل از ثواب الاعمال با فرق اینکه بجاي هر کس...بخواند -1
ارتباط سوره با سورة قبلی:
خداوند سورة زخرف را به وعده هاي عذاب و تهدیدهایی ختم کرد و اینک این سوره را نیز با وعده هاي عذاب و
هشدارهایی،شروع کرده میفرماید:
ص : 283
[ [سوره الدخان ( 44 ): آیات 1 تا 11
اشاره
ا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ 􀀀 کُنّ مُنْذِرِینَ ( 3) فِیه
ا􀀀 إِن ّ
􀀀
ارَکَهٍ ا 􀀀 اهُ فِی لَیْلَهٍ مُب 􀀀 إِنّ أَنْزَلْن
􀀀
ابِ اَلْمُبِینِ ( 2) ا 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . حم ( 1) وَ اَلْکِت 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
ما إِنْ کُنْتُمْ 􀀀 ا بَیْنَهُ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 کُنّ مُرْسِلِینَ ( 5) رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ ( 6) رَبِّ اَلسَّ
ا􀀀 إِن ّ
􀀀
ا ا 􀀀 4) أَمْراً مِنْ عِنْدِن )
ماءُ 􀀀 ائِکُمُ اَلْأَوَّلِینَ ( 8) بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ ( 9) فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی اَلسَّ 􀀀 إِلاّ هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آب
􀀀
هَ 􀀀 إِل 􀀀 مُوقِنِینَ ( 7) لا
( ذابٌ أَلِیمٌ ( 11 􀀀 ذا عَ 􀀀􀀀 اَلنّ ه
اس􀀀 بِدُخ مُبِینٍ ( 10 ) یَغْشَی انٍ 􀀀
ترجمۀ آیات:
بنام خداي رحمان و رحیم 1-حاء،میم.
-2 سوگند به کتاب روشن.
-3 ما قرآن را در شبی مبارك نازل کردیم،ما شما را میترسانیم.
-4 در این شب هر کار محکمی تعیین خواهد شد.
-5 و این با امري است از سوي ما،و ما رسول میفرستیم.
-6 رحمتی است از جانب پروردگارت،که او است شنوا و دانا.
-7 پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است،اگر یقین دارید.
-8 خدایی جز او نیست،زنده میسازد و میمیراند،پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شما است.
-9 بلکه آنان در شکّند و بازي میکنند.
ص : 284
-10 اي محمّد!در روزي که آسمان دودي آشکار آورد دقّت کن.
-11 دودي که همگان را فرا گیرد،اینست عذابی دردناك.
(یازده آیه بنظر کوفی،ده آیه بنظر دیگران)
قرائت آیات:
را بجر خوانده اند و دیگران برفع. « رب السماوات » اهل کوفه
دلیل قرائت:
بنا بر یکی از دو ترکیب است. « ربّ » رفع
مبتداء باشد و خبرش جمله اي « رب السماوات » -2 یا آنکه « هو ربّ السّماوات »: -1 یا آنکه خبر باشد براي مبتداي محذوف یعنی
باشد. « لا اله الا هو » که در آن دوباره از این ربّ یاد میشود که
در « ربّک » بجرّ خوانده آن را بدل از « ربّ » 1)و هر کس ) « إِلاّ هُوَ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، » : مؤیّد ترکیب دوّم این آیه است
آیۀ قبل گرفته است.
ابو الحسن گفته است:رفع بهتر است،و برفع خوانده میشود.
اعراب آیات:
« کُنّ مُنْذِرِینَ
ا􀀀 إِن ّ
􀀀
ا »
2)زیرا انسان ) « اهُ 􀀀 إِنّ أَنْزَلْن
􀀀
ا » جواب قسم است،نه
ص : 285
این آیه نیز بجرّ خوانده شده «... 1) -سورة مزمّل: 73 آیۀ 9:قبل از آیه: وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلاً، رَبُّ الْمَشْرِقِ -1
. « اِسْمُ رَبِّکَ » در « ربّک » است بنا بر آنکه بدل باشد از
را جواب قسم گرفته است(مترجم) « اهُ 􀀀 إِنّ أَنْزَلْن
􀀀
ا » 2) -در بخش معنی آیات -2
اهُ فِی لَیْلَهٍ 􀀀 إِنّ أَنْزَلْن
􀀀
ا » بوسیلۀ چیزي بر خودش قسم نمیخورد،زیرا قسم عبارتست از تأکید خبري به وسیلۀ خبر دیگر،بنا بر این
جملۀ معترضه اي است بین قسم و جواب قسم. « ارَکَهٍ 􀀀مُب
« ا􀀀 أَمْراً مِنْ عِنْدِن »
نصب امرا بیکی از دو جهت است:
جاء فلان مشیا و رکضا »: همانگونه که گفته میشود « انّا انزلناه آمرین امرا »: -1 آنکه بنا بر حالیت منصوب باشد و تقدیرش اینست
و بنا بر این ترکیب امرا مصدري است که بجاي حال گذاشته شده است این ترکیب مختار اخفش است. « اي ماشیا و راکضا
.« ذا البر » بگیریم که مضاف آن حذف شده است،همانطور که گفته است و لکن البرّ بمعنی « ذا امر » و نیز جایز است آن را بتقدیر
است که یفرق بر یؤمر دلالت میکند. « فیها یؤثر » به معنی « ا یُفْرَقُ 􀀀 فِیه » -2 آنکه بنا بر مصدریت منصوب باشد،زیرا
منصوب است بنا بر آنکه حال « رحمه » اخفش گفته است « انزلناه للرحمه »: منصوب است بنا بر آنکه مفعول له باشد یعنی « رحمه »
.« راحمین رحمه »: باشد یعنی
معنی آیات:
(حم)
بیانش گذشت.
ابِ الْمُبِینِ) 􀀀 (وَ الْکِت
خداوند بقرآن سوگند یاد میکند که دلالت دارد بر صحّت نبوّت پیامبر ما(ص)و در آن احکام و حلال و حرام دین بیان شده
ارَکَهٍ) که جواب قسم است یعنی ما قرآن را در شبی مبارك نازل ساختیم،و منظور از شب مبارك 􀀀 اهُ فِی لَیْلَهٍ مُب 􀀀 إِنّ أَنْزَلْن
􀀀
است ( ا
شب قدر است،که ابن
ص : 286
عبّاس ( 1)و قتاده و ابن زید چنین تفسیر نموده اند، و نیز بهمین سبک از حضرت باقر و حضرت صادق(ع)روایت شده است.
( از عکرمه نقل شده است که شب قدر شب نیمۀ شعبان است. ( 2
دلالت میکند-که شب قدر از ماه « ضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ 􀀀 شَهْرُ رَمَ » و « اهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ 􀀀 إِنّ أَنْزَلْن
􀀀
ا » امّا قول اوّل صحیح است زیرا
رمضان خارج نیست-
ص : 287
فیها الرّحمه و المغفره و البرکه و هی لیله القدر. » ارَکَهٍ 􀀀 اهُ فِی لَیْلَهٍ مُب 􀀀 إِنّ أَنْزَلْن
􀀀
ا » : 1) -تفسیر ابن عبّاس ص 308 -1
2) از اسحاق بن عمار روایت شد میگوید از حضرت شنیدم که در پاسخ کسانی که میگفتند:آیا ارزاق مردم در شب نیمۀ -2
شعبان تقسیم میشود؟ فرمودند:(نه بخدا قسم تقسیم ارزاق بندگان جز در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوّم ماه
رمضان در شب دیگري نخواهد بود،در شب نوزدهم دو دسته جمع میشود،و در شب بیست و یکم هر امر محکمی مجزّا میشود
و در شب بیست و سوّم خداوند آنچه را که از این امور خواسته است امضاء میکند و این شب همان شب قدري است که
راوي گوید:گفتم:پس معنی اجتماع دو دسته چیست؟فرمود: یعنی .« بهتر از هزار ماه است »: خداوند دربارة آن فرموده است
خداوند در این شب میخواهد جلو اندازد تا عقب اندازد و اراده و قضایش را جمع میکند. راوي گوید:گفتم:پس اینکه
فرمودید در شب بیست و سوّم آنها را امضا میکند یعنی چه؟فرمودند:خداوند امور را در شب بیست و یکم روشن میسازد
در کیفیت نزول قرآن اختلاف شده است:
-1 آنکه تمام قرآن یکباره در شب قدر بآسمان دنیا نازل شده و سپس، تکّه تکّه بر پیامبر(ص)نازل شده است.
-2 آنکه هر سال از قرآن باندازة احتیاج همان سال در این شب نازل میشد،و سپس جبرئیل آن را در وقت لزوم کم کم بر
حضرت نازل میکرد.
-3 بعضی هم گفته اند:ابتداي شروع به انزال قرآن شب قدر بوده است(بقول شعبی).
-4 از ابن عبّاس نقل شده است که خداوند در یک شب که شب قدر باشد قرآن را براي جبرئیل بیان فرمود،و جبرئیل آن را
شنیده و حفظ کرده،و آن را بآسمان دنیا آورده،و تحویل نویسندگان این آسمان داده،و سپس در طول بیست و سه سال،و
.( بعضی گفته اند:بیست سال بر حضرت محمّد(ص)نازل شده است ( 1
نامیده است براي آنکه خداوند نعمتهاي خود را از این سال بآن سال در این « ارَکَهٍ 􀀀 لَیْلَهٍ مُب » و علّت اینکه خداوند این شب را
شب بر بندگانش تقسیم میفرماید،و لذا برکات این شب ادامه دارد.
و برکت رشد خوبی است،و ضدّ آن شوم است که عبارت است از رشد شرّ بنا بر این شبی که در آن قرآن نازل شده است
شبی است مبارك و به علّت عظمتی که خدا بآنشب داده و دعاء در آن مستجاب میشود خیر و نیکی در این شب رشد دارد
(2
و دیگر این « یعنی ثابت میسازد » (بدون امضاء ولی هنوز در آن امور بداء دارد وقتی شب بیست و سوّم رسید آن را امضاء میکند
امور حتمی شده که در آن بداء هم راه ندارد
ص : 288
1) -تفسیر ابن عبّاس صفحۀ 308 گفته است:و سپس در طول بیست و سه بر محمّد (ص)نازل شده است و نیز تفسیر علیّ -1
بن ابراهیم قمّی همه نزول قرآن را در طول بیست و سه سال گفته.
کُنّ مُنْذِرِینَ)
ا􀀀 إِن ّ
􀀀
( ا
یعنی:ما با عذابهایی که براي گناهکاران فرستادیم مردم را میترسانیم،انذار عبارتست از اعلام موارد خوف بمردم تا خویشتن-
داري کنند،و نشان دادن موارد امن تا انتخاب کنند و خداوند بندگانش را از طریق عقل و نقل بطور کامل انذار فرموده است.
ا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ) 􀀀 (فِیه
(1)
ابن عبّاس و حسن و قتاده گفته اند:
یعنی:در شب قدر هر کار محکمی که دیگر کم و زیاد ندارد بیان شده تفصیل داده میشود،که عبارت است از تعیین اجل ها و
تقسیم روزیها و کارهاي دیگر تا شب قدر سال آینده.
و از سعید بن جبیر از ابن عبّاس نقل شده است که تو میبینی که شخصی در بازارها راه میرود در حالی که نامش جزء مرده ها
ثبت شده است.
عکرمه گوید:این شب عبارتست از شب نیمۀ شعبان که در آن شب کار سال قطعی میگردد،و زنده ها از مرده ها مشخّص می
گردند،و حاجیان نوشته میشوند،بطوري که نه یک نفر بآنان اضافه میشود،و نه یک نفر از آنان کم خواهد شد.
ا)􀀀 (أَمْراً مِنْ عِنْدِن
یعنی:ما دستور میدهیم که آن را از لوح محفوظ بیان کنند.
کُنّ مُرْسِلِینَ)
ا􀀀 إِن ّ
􀀀
( ا
همانگونه که قبلا رسولانی فرستادیم محمّد را نیز به
ص : 289
1) علل الشّرائع ج 2 ص 420 (از حضرت صادق(ع)روایت شده است که فرمودند:هر کس در شبی که هر کاري محکم -1
میشود نامش جز حجاج نوشته نشود در آن سال حج نخواهد رفت،و آن شب عبارتست از شب بیست و سوّم ماه رمضان زیرا
در این شب اسامی دسته هاي حجاج نوشته میشود،و در این شب روزیها و اجلها و هر حادثه اي از این سال تا آن سال اتّفاق
افتد ثبت خواهد شد)
سوي بندگانمان فرستادیم.
(رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ)
از ابن عبّاس نقل شده یعنی:از راه محبّت نسبت به بندگانمان و نعمت بر آنان است که پیامبران را بسوي آنان فرستادیم ( 1)(إِنَّهُ
هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ) یعنی:خدا دعاي بندگانش را میشنود،و نسبت به مصالح آنان آگاه است.
ما إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ) 􀀀 ا بَیْنَهُ 􀀀 اتِ وَ الْأَرْضِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 (رَبِّ السَّ
إِلاّ هُوَ) خدایی
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 یعنی آفریدگار و مدبّر آسمانها و زمین و مخلوقات ما بین آنها است اگر باین مطلب،ایمان دارید که: (
سزاوار پرستش جز او نیست.
(یُحْیِی وَ یُمِیتُ)
یعنی بندگان را پس از مردن زنده میکند،و دوباره پس از زنده کردن آنان را می میراند.
ائِکُمُ الْأَوَّلِینَ) 􀀀 (رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آب
یعنی:پروردگار شما است که شما و پدرانتان را که پیش از شما بوده اند آفریده و تدبیر نموده است.
آن گاه خداوند بوضعیت اعتقادي کفّار اشاره کرده میفرماید:این کفّار نسبت بآنچه که گفته ایم اعتقاد ندارند.
(بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ)
یعنی:بلکه آنان در مورد آنچه که براي تو خبر داده ایم شک دارند و با این وصف نسبت بتو و قرآنی که بر آنان خوانده
میشود مسخره میکنند،و این معنی از جبائی نقل شده است.
بعضی هم گفته اند یعنی:بازي میکنند و سرگرم دنیا میشوند،و بوضع خود رسیدگی میکنند.
ص : 290
1) تفسیر ابن عبّاس ص 308 -1
سپس خداوند به پیامبرش خطاب کرده میفرماید:
خانٍ مُبِینٍ) 􀀀 ماءُ بِدُ 􀀀 (فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّ
یعنی:اي رسول ما منتظر باش روزي را که آسمان دودي آشکار میآورد.
بنقل ابن مسعود و ضحّاك این آیه در مورد دعاي پیامبر اکرم(ص)است پس از آنکه قومش او را تکذیب نمودند،نسبت بآنان
دعا کرده فرمود:
بدنبال این دعا در زمین خشکسالی شد،و قریش گرفتار « خداوند آنان را گرفتار سالهایی قحطی همچون سالهاي یوسف ساز »
قحطی و گرسنگی شدند،و مردم در اثر گرسنگی جلوي چشمانشان تار شده بود و آسمان را دود آلود می دیدند،و بخوردن
گوشت حیوانات مردار و استخوانها افتادند و خدمت پیامبر آمدند و گفتند:
اي محمد!تو آمده اي و مردم را به صلۀ رحم دستور میدهی،قومت هلاك شدند،از خدا بخواه که خشکسالی برطرف شود و
گشایشی در کارشان پیش آید.
حضرت نیز دعا کرد و بلاء بر طرف شد،مردم دوباره بکفر و ناسپاسی گرائیدند.
و ابن عبّاس و ابن عمر و حسن و جبائی گفته اند:دخان و دود نشانه اي است از نشانه هاي قیامت که وارد گوشهاي کفّار و
منافقین میگردد،و هنوز این نشانه نیامده است،و پیش از بر پا شدن قیامت خواهد آمد،و وارد گوشهاي آنان خواهد شد،بطوري
که سرهاي آنان مانند گوشت سرخ شده میگردد،و مؤمن در اثر این دود مبتلا بدردي چون زکام خواهد شد و زمین همه اش
مانند اطاقی در بسته میماند که در آن آتش افروخته شده باشد،و
ص : 291
هیچنوع منفذي نداشته باشد،و این دود تا چهل روز هست.
النّ )
اس􀀀 (یَغْشَی یعنی این دود تمام مردم را فرا خواهد گرفت،و بنا بر قول اوّل منظور از مردم اهالی مکّه است،و آنان همان کسانی هستند که
میگویند:
ذابٌ أَلِیمٌ) 􀀀 ذا عَ 􀀀􀀀 (ه
یعنی:اینست عذابی دردناك.
ص : 292
21- سورة دخان-آیات 12
[ [سوره الدخان ( 44 ): آیات 12 تا 21
اشاره
( الُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ ( 14 􀀀 جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ ( 13 ) ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ ق 􀀀 ي وَ قَدْ 􀀀 أَنّ لَهُمُ اَلذِّکْر
􀀀
إِنّ مُؤْمِنُونَ ( 12 ) ی
􀀀
ذابَ ا 􀀀 رَبَّنَا اِکْشِفْ عَنَّا اَلْعَ
جاءَهُمْ 􀀀 فَتَنّ قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ
ا􀀀 لَقَد إِنّ مُنْتَقِمُونَ ( 16 ) وَ 􀀀
ي ا 􀀀 ائِدُونَ ( 15 ) یَوْمَ نَبْطِشُ اَلْبَطْشَهَ اَلْکُبْر 􀀀 ذابِ قَلِیلًا إِنَّکُمْ ع 􀀀 کاشِفُوا اَلْعَ 􀀀 إِنّ
􀀀
ا
طانٍ مُبِینٍ ( 19 ) وَ إِنِّی 􀀀 اَللّ إِنِّی آتِیکُمْ بِسُلْ
􀀀
لا تَعْلُوا عَلَی هِ 􀀀 اَللّ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ( 18 ) وَ أَنْ
􀀀
ادَ هِ 􀀀 رَسُولٌ کَرِیمٌ ( 17 ) أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِب
( عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ ( 20 ) وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِی فَاعْتَزِلُونِ ( 21
ترجمۀ آیات:
-12 پروردگارا:عذاب را از ما بر طرف کن که ما ایمان آوردیم.
-13 کجا یاد آوري میشوند،با آنکه رسولی آشکارا سوي ایشان آمد.
-14 و سپس از او رویگرداند،و گفتند که او دیوانه اي است تعلیم یافته.
-15 ما عذاب را براي مدّتی کوتاه از شما برمیداریم،ولی شما دوباره بکفرتان باز میگردید.
-16 آن روز که سخت شما را بگیریم،ما انتقام خواهیم گرفت.
ص : 293
-17 ما پیش از آنان قوم فرعون را دچار فتنۀ امتحان کردیم،و رسولی بزرگوار براي آنان آمد.
-18 که بندگان خدا را بمن بسپارید،من فرستاده اي امین هستم براي شما.
-19 و بر خدا برتري خواهی نکنید که من برهانی روشن،برایتان آورده ام.
-20 و من از اینکه سنگسارم کنید به پروردگارم و پروردگار شما پناه میبرم 21 -و اگر مرا تصدیق نمیکنید پس با من کار
نداشته باشید.
اعراب آیات:
یَوْمَ نَبْطِشُ
بآن دلالت دارد،و نمیتوان « منتقمون » و نیز جایز است که منصوب شود بضمیري که « ذابِ قَلِیلًا 􀀀 کاشِفُوا الْعَ 􀀀 إِنّ
􀀀
ا » -منصوب است به
گرفت،زیرا ما بعد انّ در ما قبلش عمل نمیکند. « منتقمون » آن را منصوب به
معنی آیات:
آن گاه خداوند بزرگ پس از آنکه خبر داد که دود بمنزلۀ عذابی براي مردم همگان را فرا میگیرد،و آنان گفته اند یا
میگویند:این دود عذابی است دردناك سپس دوباره از قول آنان بیان فرمود که:
إِنّ مُؤْمِنُونَ)
􀀀
ذابَ ا 􀀀 (رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَ
یعنی:خداوند اما به محمّد(ص) و قرآن ایمان آورده ایم،عذاب را از ما بر طرف فرما،خداوند در پاسخ آنان میفرماید:
ي)􀀀 أَنّ لَهُمُ الذِّکْر
􀀀
( ی
یعنی:اینان چگونه یاد آوري میشوند،و پند میگیرند.
ص : 294
جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ) 􀀀 (وَ قَدْ
(1)
با اینکه براي آنان پیامبري که راستگوییش آشکار بود آمد.
(ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ)
ولی آنان از این پیامبر روگردان شدند،و سخنش را نپذیرفتند.
الُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ) 􀀀 (وَ ق
یعنی:او تعلیم داده شده است،و بشري که با ادّعاي نبوت دیوانه است او را تعلیم میدهد ( 2)سپس میفرماید:
ائِدُونَ) 􀀀 ذابِ قَلِیلًا إِنَّکُمْ ع 􀀀 کاشِفُوا الْعَ 􀀀 إِنّ
􀀀
( ا
یعنی:ما عذاب گرسنگی و دود را اندك مدتی از شما بر میداریم،و از مقاتل نقل شده است که منظور از این مدّت تا جنگ
بدر بوده است-ولی باز شما بکفر و تکذیب خود باز میگردید.
زیرا پس از آنکه خداوند بوسیلۀ دعاي پیامبر و خواندن نماز استسقاء عذاب قحطی و خشکسالی را از آنان برطرف
ساخت،دوباره بتکذیب پیامبر پرداختند،و این معنی بنا بر قول کسی است که گفته است دود در زمان حضرت بوده است.
امّا بنا بر قول کسی که میگوید:این دخان از علائم قیامت است معنایش آنست که شما دوباره گرفتار عذابی سخت تر خواهی
.( شد،و آن عذاب عبارتست از عذاب جهنّم،و قلیل مدّت ما بین ایندو عذاب است ( 3
ي)􀀀 (یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَهَ الْکُبْر
بنا بر قول اوّل یعنی:براي آنان عذاب
ص : 295
1) تفسیر ابن عبّاس ص 308 (مبین یعنی:براي آنان بزبانی بیان کند که آن را میدانند).تفسیر علیّ بن ابراهیم قمّی ج 2 ص -1
291 (مبین یعنی: پیامبري که بر ایشان ظاهر شده است.
2) تفسیر قمّی ج 2 ص 291 :(این سخن را هنگامی گفتند که وحی بر پیامبر خدا(ص)نازل شده بحالت غشوه فرو میرفتند) -2
: 3) تفسیر قمّی ج 2 ص 291 -3
سخت جنگ بدر را یاد آوري کن.
میگویند:پس از آنکه خداوند عذاب قحطی و گرسنگی را از میان شان برداشت دوباره بتکذیب پرداختند،و لذا خداوند در
جنگ بدر از آنان انتقام کشید.
و بنا بر قول دیگر این عذاب بزرگ عبارتست از عذاب قیامت.
و بطش عبارتست از سخت گرفتن،که کنایه از دردناك بودن آن عذاب است.
إِنّ مُنْتَقِمُونَ)
􀀀
( ا
یعنی در آن روزگار از آنان انتقام خواهیم گرفت،سپس میفرماید:
فَتَنّ قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ)
ا􀀀 لَقَد )ْ
و خداوند سوگند میخورد که پیش از کفّار قوم پیامبر(ص)ملّت فرعون را امتحان نمودیم،و براي آنان تکلیف سخت قرار
دادیم،زیرا فتنه عبارتست از سختی عبادت و اصل لغت فتنه بمعنی دمیدن آتش است در طلا تا آن را از غش خالص سازند.
بعضی هم گفته اند فتنه عبارتست از امتحانی که خداوند انجام میدهد تا افراد را طبق اعمالی که از آنان ظاهر میشود مجازات
دهد،نه آنکه بر طبق علم خود بی آنکه عملی از آنان سر زده باشد مجازات کند.
جاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ) 􀀀 (وَ
یعنی:براي قوم فرعون پیامبري که داراي اخلاق و رفتاري عالی بود آمد که از بدیهاي مردم میگذشت،و مردم را به نیکی و
رشد دعوت میفرمود،بعضی هم گفته اند یعنی پیامبري که در پیشگاه خداوند
(3
زیرا پس از آخرت و قیامت « ائِدُونَ 􀀀 إِنَّکُمْ ع » در قیامت باشد به دنبالش نمیفرمود « خانٍ مُبِینٍ 􀀀 ماءُ بِدُ 􀀀 یَوْمَ تَأْتِی السَّ » (اگر منظور از
حالتی نیست که بآن باز گردند)
ص : 296
بزرگوار است،و بوسیلۀ اطاعت از او شایستۀ احترام و بزرگداشت میباشد.
بعضی هم گفته اند:یعنی پیامبري که در میان قومش بنی اسرائیل محترم و شریف بوده است.
اللّ )
􀀀
ادَ هِ 􀀀 (أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِب
این قسمت جزء گفتار موسی است که بفرعون گفته است،یعنی:اي فرعونیان:بنی اسرائیل را از عذاب و بردگی آزاد سازید
اللّ مفعول ادّوا
􀀀
بنا بر این عباد ه « رائِیلَ 􀀀 فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْ » : زیرا خداوند آنان را آزاد آفریده است مثل آیۀ دیگر که میفرماید
است.
.( فرّاء گفته است یعنی:اي بندگان خدا آنچه را که خداوند بشما دستور داده است نسبت بمن اداء کنید ( 1
(إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ)
یعنی:من نسبت بآنچه که شما را بدان دعوت میکنم امین هستم.
اللّ )
􀀀
لا تَعْلُوا عَلَی هِ 􀀀 (وَ أَنْ
حسن گفته است یعنی:با ترك طاعت خداوند نسبت باو تکبّر نکنید.
بعضی گفته اند یعنی:با ستم نمودن نسبت به اولیاء خدا بر آنان ستم روا مدارید.
و از ابن عباس ( 2)و قتاده نقل شده است یعنی:با کفران نعمتهاي الهی و نسبت دروغ باو دادن بر او ستم روا مدارید.
طانٍ مُبِینٍ) 􀀀 (إِنِّی آتِیکُمْ بِسُلْ
یعنی:من براي شما برهانی روشن که
ص : 297
.« دستورات خدا را که عبارتست از نماز،زکات،روزه،حج و سنن و احکام انجام دهید »: 1) تفسیر قمّی ج 2 ص 291 یعنی -1
. 2) تفسیر ابن عبّاس ص 308 -2
حقّ با آن ظاهر خواهد شد آورده ام.
و بعضی گفته اند یعنی من معجزة آشکاري براي شما آورده ام که صحّت نبوّتم را ظاهر میسازد،و راستگویی مرا ثابت
مینماید،پس از آنکه حضرت این سخن را گفت او را تهدید به کشتن و سنگسار کردن نمودند و لذا در جواب آنان فرمود:
(وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ)
قتاده گفته است یعنی:من به خداوندي که مالک من و شما است از اینکه سنگسارم کنید پناهنده میشوم.
و سنگسار شدنی که حضرت موسی از آن بخدا پناه برده است دشنام « رجم » و از ابن عبّاس و ابی صالح نقل شده است این
است،مثل آنکه میگفتند موسی جادوگر و دروغگو است و از این قبیل سخنان...
(وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِی فَاعْتَزِلُونِ)
یعنی:اگر تصدیقم نمیکنید مرا بحال خود گذارید،نه طرفدارم باشید،نه بر زیانم..
.( و از ابن عبّاس نقل شده است یعنی:دست از آزارم بکشید ( 1
ص : 298
را چنین معنی کرده « فاعتزلون » 1) تفسیر ابن عبّاس ص 308 در این نسخه از تفسیر ابن عبّاس که نزد ما است ابن عبّاس -1
است:(مرا بحال خود واگذارید نه بسود من و نه بزیانم باشید)
29- سورة دخان-آیات 22
[ [سوره الدخان ( 44 ): آیات 22 تا 29
اشاره
ادِي لَیْلًا إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ ( 23 ) وَ اُتْرُكِ اَلْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ ( 24 ) کَمْ تَرَکُوا 􀀀 لاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ ( 22 ) فَأَسْرِ بِعِب 􀀀 ؤُ􀀀 ا رَبَّهُ أَنَّ ه 􀀀 فَدَع
ما􀀀 ا قَوْماً آخَرِینَ ( 28 ) فَ 􀀀 اه 􀀀 ذلِکَ وَ أَوْرَثْن 􀀀 اکِهِینَ ( 27 ) کَ 􀀀 ا ف 􀀀 کانُوا فِیه 􀀀 امٍ کَرِیمٍ ( 26 ) وَ نَعْمَهٍ 􀀀 جَنّ وَ عُیُونٍ ( 25 ) وَ زُرُوعٍ وَ مَق
اتٍ 􀀀 مِن ْ
( کانُوا مُنْظَرِینَ ( 29 􀀀 ا 􀀀 ماءُ وَ اَلْأَرْضُ وَ م 􀀀 بَکَتْ عَلَیْهِمُ اَلسَّ
ترجمۀ آیات:
-22 بدرگاه پروردگارش دعا کرد که اینان ملّتی جنایتکارند.
-23 بندگان مرا شبانه براه انداز که شما را تعقیب خواهند نمود.
-24 بآرامی از دریا عبور کن که آنان لشگري هستند غرق شده.
-25 چه بسیار باغها و چشمه سارها که از خود بر جاي نهادند؟ 26 -و چه مزرعه ها و جایگاههاي خوبی؟ 27 -و چه نعمتی که
در آن غوطه ور بودند؟ 28 -بدین ترتیب آنها را بملّت دیگري ارث دادیم.
-29 نه آسمانی بر آنان گریست،نه زمین،و مهلتشان ندادیم.
ص : 299
لغات آیات:
یعنی: « عیش راه » الرّهو-عبارتست از آسان و آرام،گفته میشود
زندگی آرام و ساده شاعر عرب گفته:
یمشین رهوا أ فلا الاعجاز خاذله »
(1) « و لا الصّدور علی الاعجاز تتّکل
.
این زنان آرام و ساده راه میروند،بطوري که نه قسمتهاي پشت سرشان از سایر اعضاء بدن جا می ماند،و نه سینه هایشان »: یعنی
.« عقب میرود که بر پشتشان تکیه کند
بعضی گفته اند:رهو عبارتست از زمینی نرم که نه شنزار است،و نه سنگلاخ.
ابن اعرابی گفته است:رهو از پرندگان و اسبان آنها را گویند که تند و تیز هستند.
یعنی:اسبان در حال مسابقه آمدند،شاعر عرب گفته است: « جاءت الخیل رهوا »: ازهري گفته است:میگویند
طیرا رأت بازیا نضخ الدّماء به »
(2) « و امّه خرجت رهوا الی عید
.« پرنده اي که بازي شکاري را آلوده بخون دید،و مادرش بسرعت رفت که باز گردد »: یعنی
اعراب آیات:
بنا بر این حال « البحر » رهوا-منصوب است بنا بر آنکه حال باشد از
ص : 300
است که بمعنی آرام و ساده راه رفتن،آمده است. « رهوا » 1) که در این شعر شاهد بر سر -1
2) و در این شاهد بر سر رهوا است که بمعنی بسرعت رفتن آمده است. -2
و این دلالت میکند بر اینکه دریا « آن لباس را قباء بریدم » یعنی « قطعت الثّوب قباء »: بعد از فراغ از فعل است،مثل آنکه میگویند
پیش از آنکه آن را ترك کنند،و بعد از ترکش آرام بوده است.
در موضع نصب است بنا بر این که صفت باشد براي موصوفی محذوف که مفعول ترکوا است،و « کم ترکوا » و کم در جملۀ
.« شیئا کثیرا ترکوا »: تقدیرش چنین است
.« الا مر کذلک »: کذلک خبر مبتدایی است محذوف یعنی
معنی آیات:
سپس خداوند یاد آور شده است که در پایان کار موسی دعا کرد و گفت:
لاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ) 􀀀 ؤُ􀀀 ا رَبَّهُ أَنَّ ه 􀀀 (فَدَع
بنقل کلبی و مقاتل یعنی:پس از آنکه حضرت موسی از قومش ناامید شد که باو ایمان بیاورند گفت:اینان قومی گنهکار و
مشرکند و بمن ایمان نمی آورند.مثل آنکه گفته است خداوندا آن عذابی را که با کفرشان استحقاق آن را دارند زودتر
بفرست،عذابی که بوسیلۀ آن موجب عبرت براي آیندگان شوند،البته موسی(ع)نسبت بقوم فرعون نفرین نکرد مگر پس از
آنکه باو در این مورد اجازه داده شد.
ادِي لَیْلًا) 􀀀 (فَأَسْرِ بِعِب
و علّت اینکه خداوند دستور داد که « فاجیب بان قیل له اسر بعبادي »: فاء در موقعیّت جواب قرار گرفته است،و تقدیر اینست
شبانه بیرون بروند براي آن بود که اگر روز حرکت میکردند فرعون آنان را بر میگردانید،و به موسی خبر داده بود که بزودي
فرعون با لشگریانش آنان را تعقیب خواهد کرد.
(إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً)
بقول ابن عبّاس و مجاهد یعنی:
ص : 301
هنگامی که از دریا عبور کردي دریا را پس از خود ساکن و آرام پشت سربگذار زیرا موسی با عصاي خود بدریا زده بود و
دریا بامر خدا براي بنی اسرائیل شکافته شده بود،خداوند هم باو دستور میدهد که دریا را بهمان حال خود پشت سر خود رها
کند تا فرعون و لشگریانش نیز وارد دریا شوند و غرق شوند.
و از ابی مسلم نقل شده است که رهوا یعنی دریا را هم چنان باز و شکافته باقی بگذار تا فرعون بطمع افتد و وارد شود.
قتاده گوید:پس از آنکه موسی از دریا عبور کرد خواست دوباره با عصا بر آبها بزند تا دریا بحالت اوّل باز گردد تا مبادا
فرعون و لشگرش از همین راه دریایی بتعقیب آنان بیایند،ولی از خداوند باو گفته شد که دریا را هم چنان به حال خود که
راهی خشک در آن بود باقی بگذار.
(إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ)
که خداوند میخواهد این لشگر را غرق کند آن گاه خداوند از حال فرعونیان خبر میدهد که پس از هلاکت چه وضعی
داشتند.
امٍ کَرِیمٍ) 􀀀 جَنّ وَ عُیُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ مَق
اتٍ􀀀 مِن (کَمْ تَرَکُوا یعنی:فرعونیان پس از خود چه باغهاي زیبا و چشمه هاي جاري و کشتزارهاي فراوان و مجالس و منازل اعیانی پشت سر
گذاشتند؟ از مجاهد نقل شده که مقام کریم عبارت بود از منظره هاي زیبا و مجالس پادشاهان.
از ابن عبّاس نقل شده است که مقام کریم منبرهاي وعّاظ و خطبا بوده است.
از علی بن عیسی نقل شده که مقام کریم موقعیّتی لذّت بخش را گویند همانگونه که مردان با گذشت جایزه ها میدهند.
ص : 302
اکِهِینَ) 􀀀 ا ف 􀀀 کانُوا فِیه 􀀀 (وَ نَعْمَهٍ
یعنی:نعمتها و زندگی وسیعی که با آن متنعّم بودند همانگونه که استفاده کنندة از میوه هاي گوناگون از انواع میوه ها استفاده
می نماید.
ذلِکَ) 􀀀 (کَ
کلبی گفته است کذلک یعنی:با هر کس که نافرمانی میکند این چنین رفتار خواهم نمود.
ا قَوْماً آخَرِینَ) 􀀀 اه 􀀀 (وَ أَوْرَثْن
بارث دادن نعمت آنست که پس از اوّلی،به دوّمی برسد،بدون آنکه دوّمی زحمتی کشیده باشد،همانگونه که میراث به همین
شکل باهلش میرسد،و چون ثروت و نعمت قوم فرعون پس از هلاکتشان بدیگران رسید مثل آنست که از طرف خدا به آنان
بنی اسرائیل است،زیرا بنی اسرائیل پس از هلاکت فرعون دوباره بمصر بازگشتند. « قوم آخرین » ارث داده شده است،و منظور از
ماءُ وَ الْأَرْضُ) 􀀀 ما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّ 􀀀 (فَ
در معناي این آیه بر چند وجه اختلاف شده است:
-1 از حسن است آنکه اهل آسمان و اهل زمین بر آنان نگریستند، زیرا اینان مورد خشم پروردگار متعال بودند،بنا بر این
میشود که بمعنی تضع الحرب است و مثل شعر شاعر عرب حیطئه که میگوید: « تضع الحرب اوزارها » مثل
و شرّ المنایا میّت وسط اهله »
( کهلک الفتی قد اسلم الحیّ حاضره ( 1
بدترین مرگها مردن مرده اي است که در میان اهلش بمیرد »: یعنی
ص : 303
1) شاهد بر سر میّت است که بمعنی میتته میّت میباشد که میتته حذف شده است. -1
و شرّ المنایا »: که تقدیرش اینطور بوده است « مانند هلاك شدن جوانی که تسلیم کند در حالی که جمعیتش اطرافش باشند
.« میتته میّت
و ذو الرّمۀ شاعر میگوید:
لهم مجلس صهب السبال اذلّه »
سواسیه احرارها و عبیدها
.« لهم اهل مجلس »: که تقدیرش اینطور است « رومیان ذلیل مجلسی دارند که در آن بردگان و آزادگان برابرند »: یعنی
-2 خداوند خواسته است در کوچک کردن قوم فرعون سخت مبالغه کند،زیرا عرب هر گاه بخواهد از عظمت مصیبت زده
سخن بگوید،میگوید:
آسمان و زمین در مرگ او گریستند،و یا ماه و خورشید در مرگش تاریک شدند.
جریر شاعر در مرثیۀ عمر بن عبد العزیز میگوید:
الشّمس طالعه لیست بکاسفه »
تبکی علیک نجوم اللّیل و القمر
خورشید سر از افق بیرون آورده است امّا در عین حال، ستارگان شب هم چنان پیدا است،زیرا که بخاطر عظمت این »: یعنی
.« مصیبت خورشید نور خود را از دست داده است
نابغه شاعر دیگر عرب میگوید:
تبدوا کواکبه و الشّمس طالعه »
« لا النّور نور و لا الأظلام اظلام
.« با اینکه خورشید طلوع کرده است ستارگان آسمان پیدا است نه دیگر نور نور است،و نه ظلمت ظلمت است »: یعنی
-3 کنایه از این است که اینان در زمین عمل صالحی نداشتند که به آسمان بالا برده شود،زیرا از ابن عبّاس روایت شده که از
او درباره این آیه پرسیده گفتند:آیا آسمان و زمین بر کسی میگریند؟در پاسخ گفت:آري جایگاه
ص : 304
نمازش در زمین،و قسمتی از آسمان که عملش از آنجا بالا میرود بر او میگریند ( 1)انس از پیامبر خدا(ص)روایت میکند که
فرمودند:
هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه یک در بالا رفتن عملش و یک در براي پائین آمدن روزیش در آسمان وجود دارد،و هر گاه »
.« مرد بر او گریه میکنند
بنا بر این معنی گریستن این مواضع آنست که با نبودن مؤمن این مواضع از او خالی خواهد ماند،همانگونه که مزاحم عقیلی
گوید:
(بکت دراهم من اجلهم فهلّلت
دموعی فايّ الجازعین الوم
أ مستعبرا یبکی من الهون و البلی
( ام آخرا یبکی شجوه و یهیم) ( 2
یعنی:(خانۀ آنان بخاطر آنان بگریه افتاد،و اشک چشمانم سرازیر شد،کدامیک از دو زاري کننده را سرزنش کنم،آیا آن کس
را که از خاري،و مصیبت هاي هاي گریه میکند،یا آن کس را که از غم و اندوهش میگرید و واله و سرگردان است؟).
ص : 305
نه در آسمان و نه محلّ نماز آنان در روي زمین بر آنان »: 1) تفسیر ابن عبّاس ص 308 در تفسیر این آیه میگوید - 1
نگریست،زیرا مؤمن هر گاه بمیرد باب آسمان که عملش از آنجا بالا میرفته و روزیش پائین میآمده،و جایگاه نماز او در زمینی
که روي آن نماز میخوانده است بر او گریه میکنند و این مواضع بر فرعون و قومش نگریستند،زیرا در آسمان دري نداشتند که
عمل صالحشان از آنجا بالا رود،و جایگاهی براي نماز در روي زمین هم نداشتند.
است که گریه در اینجا بمعنی خالی ماندن خانه از ساکنانش گرفته شده است. « بکت دراهم » 2) شاهد در این شعر در جملۀ -2
هنگامی که حسین بن علی بن ابی طالب(ع)کشته شد آسمان بر او گریست،و گریه اش باین بود که افق آن »: سدي گفته است
.« سرخ رنگ بود
آسمان چهل روز بر یحیی بن زکریا و حسین بن علی علیها » : زراره بن اعین از حضرت صادق(ع)روایت میکند که فرمودند
السّلام گریست،و بر هیچکس جز این دو نفر نگریست.
.« گفتم:گریۀ آسمان بچه طریق بود؟ فرمودند:هنگامی که طلوع میکرد سرخ بود،و بهنگام غروب هم سرخ بود
کانُوا مُنْظَرِینَ) 􀀀 ا 􀀀 (وَ م
یعنی:در عقوبتشان شتاب شده و مهلت داده نشدند.
ص : 306
40- سورة دخان-آیات 30
[ [سوره الدخان ( 44 ): آیات 30 تا 40
اشاره
ی عِلْمٍ عَلَی 􀀀 اهُمْ عَل 􀀀 الِیاً مِنَ اَلْمُسْرِفِینَ ( 31 ) وَ لَقَدِ اِخْتَرْن 􀀀 کانَ ع 􀀀 ذابِ اَلْمُهِینِ ( 30 ) مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ 􀀀 رائِیلَ مِنَ اَلْعَ 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 وَ لَقَدْ نَجَّیْن
ا نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ 􀀀 ی وَ م 􀀀 إِلاّ مَوْتَتُنَا اَلْأُول
􀀀
ءِ لَیَقُولُونَ ( 34 ) إِنْ هِیَ 􀀀 ؤُلا 􀀀 ؤُا مُبِینٌ ( 33 ) إِنَّ ه 􀀀 ا فِیهِ بَل 􀀀 اتِ م 􀀀 اهُمْ مِنَ اَلْآی 􀀀 الَمِینَ ( 32 ) وَ آتَیْن 􀀀 اَلْع
ا خَلَقْنَا 􀀀 کانُوا مُجْرِمِینَ ( 37 ) وَ م 􀀀 اهُمْ إِنَّهُمْ 􀀀 صادِقِینَ ( 36 ) أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَکْن 􀀀 ا إِنْ کُنْتُمْ 􀀀 ائِن 􀀀 35 ) فَأْتُوا بِآب )
اتُهُمْ 􀀀 یَعْلَمُونَ ( 39 ) إِنَّ یَوْمَ اَلْفَصْ لِ مِیق 􀀀 کِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا 􀀀 إِلاّ بِالْحَقِّ وَ ل
􀀀
ما 􀀀 اهُ 􀀀 ا خَلَقْن 􀀀 لاعِبِینَ ( 38 ) م 􀀀 ما 􀀀 ا بَیْنَهُ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 اَلسَّ
( أَجْمَعِینَ ( 40
ترجمۀ آیات:
-30 بنی اسرائیل را از عذابی سخت نجات دادیم.
-31 آنان را از دست فرعون که از سرکشان تبهکار بود نجات دادیم.
-32 ما آنان را از روي دانشی از جهانیان انتخاب نمودیم.
-33 و از معجزات چیزهایی بآنان دادیم که موجب امتحانی آشکار بود 34 -اینان میگویند.
-35 جز همین مرگ اوّل ما چیزي در کار نیست و دیگر ما زنده نخواهیم شد.
-36 اگر راست می گویید پدران ما را بیاورید.
ص : 307
-37 آیا آنان بهترند یا قوم تبّع،و کسانی که پیش از آنان بودند؟ آنان را هلاك ساختیم،زیرا مردمی گنهکار بودند.
-38 آسمانها و زمین و آنچه میان آنها است بیهوده نیافریده ایم.
-39 اینها را جز بر حقّ نیافریده ایم،ولی بیشتر آنان نمیدانند.
-40 روز قیامت وعده گاه آنان همگی است.
(یازده آیه است)
اعراب آیات:
مِنْ فِرْعَوْنَ
-« عذاب مهین » حال باشد از « من فرعون » که مضاف از جملۀ حذف شده است،و نیز جایز است « من عذاب فرعون »: -یعنی
یعنی:عذابی مهین که از طرف فرعون بود،بنا بر این ترکیب از جمله مضاف حذف نشده است.
أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ
-جایز است الذّین من قبلهم مبتداء باشد،و اهلکناهم خبر آن باشد،و نیز جایز است که منصوب باشد به فعلی در تقدیر که
اهلکناهم بر آن دلالت دارد،و نیز جایز است مرفوع باشد بنا بر آنکه عطف شده باشد بر قوم تبع،و بنا بر این ترکیب باید
میباشد. « و المهلکون من قبلهم »: است که بمعنی « اهلکناهم » وقف نمود،و اهلکناهم در تقدیر « قبلهم » بر
معنی آیات:
سپس خداوند سوگند یاد کرده میفرماید:
رائِیلَ) 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 (وَ لَقَدْ نَجَّیْن
یعنی:کسانی را که بموسی ایمان آورده بودند نجات دادیم.
ص : 308
ذابِ الْمُهِینِ) 􀀀 (مِنَ الْعَ
از عذابهایی سخت که فرزندان آنان را میکشتند و زنان آنان را بکار میگرفتند،و کارهاي سخت و طاقت فرسا به آنان میدادند.
الِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ) 􀀀 کانَ ع 􀀀 (مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ
یعنی:فرعون متکبّر برتري طلب و از متجاوزین بود که در طغیان و سرکشی کارش از حدّ گذشته بود.
توصیف نموده است،با اینکه عالی ممکن است مدح باشد چون بعدا آن را مقیّد به « عالیا » اینکه خداوند فرعون را به کلمۀ
اسراف کرده است مدح نمیشود،زیرا خداوند فرموده است فرعون در زیاده روي و اسرافگري عالی بوده است، و کلمۀ عالی
اگر در صفات خوب باشد موجب مدح و اگر همراه صفات بد باشد موجب مذمت خواهد شد.
اهُمْ) 􀀀 (وَ لَقَدِ اخْتَرْن
یعنی:موسی و قومش بنی اسرائیل را انتخاب کردیم و آنان را بوسیلۀ تورات و پیامبرانی که از میانشان برانگیختیم برتري
بخشیدیم.
ی عِلْمٍ) 􀀀 (عَل
(1)
یعنی:و این برتري که بآنان دادیم و اینکه آنان را بدین منظور برگزیدیم از روي بینش و آگاهی قبلی بود که آنان را شایستۀ
ص : 309
1) عیون اخبار الرّضا(ع)ج 1 ص 210 از حضرت امام حسن عسگري علیه السّلام از پدرش از جدّش از حضرت - 1
رضا(ع)نقل میکند:که او نیز از پدرانش از حضرت علی علیهم السّلام روایت کرده است که: (رسول
فرمودند:خداوند ما آل محمّد را انتخاب فرموده است،و نیز پیامبران و فرشتگان مقرب را برگزیده،و انتخاب نفرموده (« ص» خدا
است مگر با علم به اینکه کاري نخواهند کرد از زیر ولایتش خارج شوند و بر خلاف عصمت باشد،و موجب آن شود که
استحقاق عذاب و نقمتش را پیدا کنند...)
این نعمتها می دیدیم.
الَمِینَ) 􀀀 (عَلَی الْع
قتاده و حسن و مجاهد گویند:آنان را،بر جهانیان عصر خودشان برتري بخشیدیم ( 1)و دلیل بر آن فرمودة الهی است دربارة
.(2) « لِلنّ
اسِ􀀀 أُخ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ رِْجَتْ » :( پیامبر ما(ص
بعضی هم گفته اند معنی آیه اینست که آنان را بر تمام جهانیان برتري دادیم در این جهت که اختصاص بآنان داشت و
پیامبران بسیاري از آنان مبعوث گردید.
اتِ) 􀀀 اهُمْ مِنَ الْآی 􀀀 (وَ آتَیْن
یعنی:و معجزات بسیاري مانند شکافتن دریا،و سایه بان شدن ابر،و فرود آمدن خوراکیهاي من و سلوي به آنان عطا کردیم.
ؤُا مُبِینٌ) 􀀀 ا فِیهِ بَل 􀀀 (م
بقول حسن یعنی:معجزاتی که در آن نعمتهایی آشکار بود.
و از ابن زید نقل شده است یعنی:معجزاتی فرستادیم که در آن شدّت و آزمایش بود مانند عصا و ید بیضاء زیرا بلاء هم
سختی دارد،هم آسایش.
بنا بر این معجزات پیامبران براي خودشان و قومشان نعمت است، و براي کفّار که آنان را تکذیب میکنند شدّت و سختی است.
آن گاه خداوند از کفّار قوم پیامبر ما که قبلا در اوّل سوره از آنان یاد شده بود خبر میدهد و میفرماید:
ص : 310
1) تفسیر ابن عبّاس ص 309 نیز همین معنی را گفته است. -1
. 2) سورة آل عمران: 3 آیۀ 110 -2
ی)􀀀 إِلاّ مَوْتَتُنَا الْأُول
􀀀
لاءِ لَیَقُولُونَ إِنْ هِیَ 􀀀 ؤُ􀀀 (إِنَّ ه
یعنی:جز همین یک بار که در دنیا می میریم چیز دیگري در کار نیست،و دیگر پس از این مردن زنده نخواهیم شد.
ا نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ) 􀀀 (وَ م
و دیگر،بازگشت و برانگیختن در کار نیست.
صادِقِینَ) 􀀀 ا إِنْ کُنْتُمْ 􀀀 ائِن 􀀀 (فَأْتُوا بِآب
یعنی:اگر راست می گویید که خداوند میتواند مرده ها را زنده کند پدران ما را که قبلا مرده اند زنده کنید.
بعضی گفته اند که این سخن از ابو جهل بن هشام است که به پیامبر میگوید:اگر راست می گویی قصیّ ابن کلاب جدّت را
زنده کن،او مردي راستگو است تا وضعیّت پس از مرگ را از او بپرسیم.
و این سخن را ابو جهل بدو جهت از روي نادانی گفته است:
-1 زنده کردن مردگان بمنظور پاداش دادن است نه به جهت تکلیف،و دنیا جاي پاداش نیست،و محلّ تکلیف است،بنا بر این
مثل این می ماند که گفته باشد اگر راست می گویی که مردگان براي پاداش دو باره زنده خواهند شد،پس آنان را براي
تکلیف بدنیا باز گردان.
-2 زنده کردن مردگان در دنیا بخاطر مصالحی انجام میگیرد،و با پیشنهاد مردم نیست،زیرا گاهی ممکن است پیشنهاد مردم
موجب مفاسدي باشد.
و چون مشرکین راه برهان را رها کرده،و راه شبهه و نادانی در پیش گرفتند،خداوند هم بمنظور اندرز دادن آنان تهدیدشان
نموده فرمود:
(أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ)
یعنی:آیا مشرکین قریش داراي نعمت بیشتري بودند و مال و ثروت بیشتري داشتند،و از نظر قدرت و نیرو مهمتر بودند یا
ص : 311
قوم تبع حمیري که با لشگر خود راه افتادند تا آمدند و حیره را گرفته سمرقند را ویران ساخته آن را از نو ساختند،و رئیس
آنان وقتی نامه مینگاشت در اوّل آن مینوشت بنام آنکه مالک خشکی و دریا و خورشید و بادها است،و این معنی از قتاده نقل
شده است.
نامیده اند،براي آنست که،مردم بسیاري پیروش بودند،و بعضی گفته اند علّت آنکه او را تبع « تبع » و اینکه نام این شخص را
که « خاقان » بوده است از تبعهایی که پادشاه یمن بوده اند،و بنا بر این گفتار تبع لقبی است مانند « تبعی » نامیده اند،آن است که او
بوده است. « اسعد ابو کرب » که لقب پادشاهان روم است،و نام این تبع « قیصر » لقب پادشاه ترك است،و
سهل بن سعد از پیامبر اکرم(ص)روایت میکند که فرمودند:تبع را نفرین نکنید،زیرا تبع اسلام آورده است.
و کعب میگوید:تبع مردي صالح بوده است،خداوند او را مذمت نکرده است،بلکه خداوند قوم حضرت را مذمّت کرده است.
ولید بن صبیح از حضرت صادق(ع)روایت میکند که فرمودند:تبع به دو قبیلۀ اوس و خزرج گفت اینجا سکونت کنید تا پیامبر
آخر الزّمان ظهور کند و اگر من او را درك کنم باو ایمان خواهم آورد،و در خدمت او خواهم بود.
(وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ)
یعنی کسانی که قبل از قوم تبع بوده اند مانند قوم نوح و عاد و ثمود.
اهُمْ) 􀀀 (أَهْلَکْن
یعنی ما آنان را هلاك کردیم،اینان که از آنان مهمتر نیستند،ما آن اقوام را بخاطر کفرشان هلاك ساختیم،اینان هم مانند آنان
هستند،بلکه آنان از نظر قدرت و جمعیّت مهمتر و بیشتر بودند،بنا
ص : 312
بر این هلاك نمودن اینان آسانتر است.
کانُوا مُجْرِمِینَ) 􀀀 (إِنَّهُمْ
آن اقوام گناهکار بودند که هلاك شدند،پس اینان هم بترسند از اینکه مانند آنان بسرشان آید.
لاعِبِینَ) 􀀀 ما 􀀀 ا بَیْنَهُ 􀀀 اتِ وَ الْأَرْضَ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا خَلَقْنَا السَّ 􀀀 (وَ م
یعنی:ما این آسمان و زمین را بدون حکمت نیافریده ایم،بلکه آفرینش آنها داراي خاصیّت،و حکمتی است،و آن عبارتست از
آنکه مکلّفین را از آن بهره مند سازیم و آنان را در معرض ثواب قرار دهیم،و نیز بوسیلۀ آسمان و زمین سایر حیوانات را به
انواع و اقسام لذّتها بهره مند سازیم.
إِلاّ بِالْحَقِّ)
􀀀
ما 􀀀 اهُ 􀀀 ا خَلَقْن 􀀀 (م
یعنی آسمان و زمین جز از روي دانشی که موجب خلقت آنها بود نیافریدیم،زیرا علم جز براستی و حقیقت دعوت نمیکند
بعضی گفته اند یعنی:آسمان و زمین را نیافریدیم مگر براي حقّ یعنی امتحان نمودن بوسیلۀ امر و نهی و تمیز دادن بین نیکو
یعنی:تا آنان که اعمال زشتی « ما عَمِلُوا وَ یَجْزِيَ الَّذِینَ أَحْسَ نُوا 􀀀 ساؤُا بِ 􀀀 لِیَجْزِيَ الَّذِینَ أَ » : کار و بد کار بدلیل این آیه که میفرماید
انجام داده اند بپاداش خود برسند و آنان که کارهاي نیک انجام داده اند نیز بپاداش عمل نیک خود برسند.
بعضی هم گفته اند یعنی:ما آنها را جز بر حقّ که مستوجب حمد و ثنا است نیافریدیم،و ما آنها را بر باطل نیافریدیم که
مستوجب مذمت باشد.
لا یَعْلَمُونَ) 􀀀 کِنَّ أَکْثَرَهُمْ 􀀀 (وَ ل
یعنی:و لکن بیشتر مردم صحّت آنچه را که ما گفته ایم نمیدانند،زیرا در گفتار ما و استدلالهایی که بر صحّت آن اقامه شده
است دقّت نمیکنند.
اتُهُمْ أَجْمَعِینَ) 􀀀 (إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیق
(1)
یعنی روزي که میان اهل حق
ص : 313
1) تفسیر نور الثّقلین ج 4 ص 629 ج 39 از اصول کافی:(زید -1
و اهل باطل جدایی می افتد.
بعضی گفته اند یعنی:روز دادگري وعده گاه قوم فرعون و قوم تبع و اقوام پیش از آنان و مشرکین قریش است.
(1
(شحّام گوید:شب جمعه در راه بودیم که حضرت صادق(ع)به من فرمود:قرآن بخوان که امشب شب جمعه است،من این آیه
بخدا سوگند آن بندگان که استثناء شده اند ما هستیم،و مائیم که » : حضرت صادق(ع)فرمودند «... إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ » : را خواندم
.« مؤمنان را بی نیاز میسازیم
ص : 314
50- سورة دخان-آیات 41
[ [سوره الدخان ( 44 ): آیات 41 تا 50
اشاره
امُ 􀀀 اَللّ إِنَّهُ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلرَّحِیمُ ( 42 ) إِنَّ شَجَرَهَ اَلزَّقُّومِ ( 43 ) طَع
􀀀
إِلاّ مَنْ رَحِمَ هُ
􀀀
( لا هُمْ یُنْصَرُونَ ( 41 􀀀 لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ 􀀀 یَوْمَ
واءِ اَلْجَحِیمِ ( 47 ) ثُمَّ صُ بُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ 􀀀 ی سَ 􀀀 اَلْأَثِیمِ ( 44 ) کَالْمُهْلِ یَغْلِی فِی اَلْبُطُونِ ( 45 ) کَغَلْیِ اَلْحَمِیمِ ( 46 ) خُ ذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِل
( ا کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ ( 50 􀀀 ذا م 􀀀􀀀 ذابِ اَلْحَمِیمِ ( 48 ) ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْکَرِیمُ ( 49 ) إِنَّ ه 􀀀 عَ
ترجمۀ آیات:
-41 روزي که هیچ دوستی دوست خود را بی نیاز نخواهد ساخت،و هیچکس یاري نخواهد شد.
-42 مگر کسانی که خداوند بآنان رحم کند،که او عزیز و رحیم است.
-43 که براستی درخت زقّوم.
-44 خوراك افراد بسیار گنهکار است.
-45 که همانند فلزّ گداخته در دلها میجوشد.
-46 آن گونه که آب داغ میجوشد.
-47 او را بگیرید و در وسط آتش جهنّم افکنید.
-48 و سپس از آب فوق العاده جوشان روي سرش ریزید.
ص : 315
-49 عذاب را بچش که تو عزیز و حکیم هستی.
-50 این همان جهنّمی است که در آن شک داشتید.
(ده آیه است)
قرائت آیات:
یغلی-اهل مکّه و حفص و رویس یغلی با یاء خوانده اند،و دیگران تغلی با تاء قرائت کرده اند.
فاعتلوه-اهل کوفه و ابو جعفر و ابو عمرو فاعتلوه بکسر تاء و بقیّه بضمّ تاء خوانده اند.
انّک-کسایی بتنهایی ذق انّک بفتح همزة و بقیّه بکسر آن قرائت نموده اند.
دلیل قرائت:
هر کس تغلی با تاء خوانده است ضمیر را به شجره برگردانده است که گویا درخت میجوشد،و هر کس یغلی با یاء خوانده
است ضمیر آن را به طعام برگردانده است که در لفظ مذکّر است هر چند در معنی طعام همان شجره است و یَعتِل و یَعتُل
مانند یعکف و یعکف و یفسق و یفسق است در اینکه دو لغت میباشند و فاعتلوه یعنی او را با زور و جبر بکشید.
و هر کس انّک بفتح « بچش که تو به خیال خودت عزیز و حکیم هستی »: و هر کس انّک بکسر قرائت کرده معنی آیه اینست
خوانده است یعنی چون عزیز و حکیم هستی بچش.
معنی آیات:
پس از آنکه خداوند یادآوري کردند که روز قیامت وعده گاه بندگان
ص : 316
است،و آنان را در آن روز محشور میگرداند،در مقام بیان و توضیح این روز بر آمده میفرماید:
لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً) 􀀀 (یَوْمَ
مولی عبارتست از دوستی،که معمولا بیاري دوستش می شتابد،و در این قسم پسر عمو،و یاور و هم سوگند انسان و دیگران که
داراي چنین صفتی هستند وارد میشوند.
یعنی:این روز روزي است که هیچ دوستی دوست خود را بی نیاز نخواهد ساخت،و نمیتواند عذاب خدا را از او دور سازد.
لا هُمْ یُنْصَرُونَ) 􀀀 (وَ
و هیچکس یاري نخواهد شد،و این قسمت از آیه با آنچه که بیشتر مسلمین در مورد شفاعت قائل هستند منافاتی ندارد،زیرا
شفاعت که بوسیلۀ پیامبر خدا(ص)و ائمّۀ اطهار(ع)و مؤمنین انجام میگیرد با اجازة خدا است،بنا بر این معنی آیه اینطور خواهد
شد هیچکس حق ندارند که عذاب الهی را از آنان دور سازد،و آنان را یاري کند بدون آنکه از خدا اجازه داشته باشد.
و این قسمت را که ما بآن اشاره کردیم در آیۀ بعدي بعنوان استثناء کسانی را مورد رحمت دانسته میفرماید:
اللّ )
􀀀
إِلاّ مَنْ رَحِمَ هُ
􀀀
)
(1)
یعنی غیر از کسانی از مؤمنین که خداوند به آنان رحم فرموده است،که اینگونه افراد یا از اوّل عذابشان ساقط میشود
ص : 317
یُغْنِی 􀀀 لا» استثناء از « اللّ
􀀀
إِلاّ مَنْ رَحِمَ هُ
􀀀
» آورده ایم رجوع کنید، طبق این روایت « إِنَّ یَوْمَ الْفَصْ لِ » 1) بروایتی که در پاورقی -1
است یعنی: کسی قدرت بی نیاز کردن ندارد مگر آنها که خدا حق شفاعت به ایشان داده باشد. « مَوْلًی
یا آنکه خداوند اجازه میدهد تا افرادي که داراي درجه و منزلتی هستند در باره آنان شفاعت کنند،و بدینوسیله عذاب آنان
ساقط گردد.
(إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ)
یعنی:خداوند در انتقام گرفتن از دشمنانش عزیز)پیروز و نسبت به مؤمنین(رحیم)مهربان است.
سپس خداوند فرق بین این دو دسته را بیان کرده میفرماید:
(إِنَّ شَجَرَهَ الزَّقُّومِ)
.( تفسیر آن در سورة صافّات گذشت ( 1
امُ الْأَثِیمِ) 􀀀 (طَع
اثیم یعنی:شخص گناهکار،و اینجا منظور از آن ابو جهل است،و روایت شده است براي ابو جهل خرما و کره آوردند آنها را با
هم خورد و گفت:این همان زقّومی است که محمّد ما را از آن میترساند،و ما اینک دهان خود را از آن پر میکنیم،سپس
خداوند فرمود:
(کَالْمُهْلِ)
که عبارتست از مس گداخته یا سرب گداخته یا طلا و نقرة گداخته.
و بعضی هم گفته اند مهل عبارتست از کثافات رسوب کردة روغن گداخته.
(یَغْلِی فِی الْبُطُونِ کَغَلْیِ الْحَمِیمِ)
یعنی:هنگامی که زقّوم،وارد شکمهاي اهل جهنّم شد مانند آب جوش که با شدّت حرارت داده شده باشد در شکمشان
میجوشد.
ابو علی گوید:نمیشود این طور معنی کنیم که مهل در شکمها میجوشد زیرا مهل بعنوان تشبیه در ذوب شدن آن آمده است،بنا
و مانند آب جوش در شکم میجوشد. « مس گداخته » بر این مهل در شکم نمی جوشد بلکه آن خوراك زقّوم مانند مهل
ص : 318
1) رجوع شود به جلد 8 عربی ص 445 تفسیر آیۀ 62 سورة صافّات. -1
(خُذُوهُ)
یعنی به مأمورین جهنّم گفته میشود این گناهکار را بگیرید.
(فَاعْتِلُوهُ)
یعنی او را هل دهید،و با زور و جبر بطرف جهنّم گسیل دهید،و از این قبیل است گفته شاعر عرب.
(فیا ضیعه الفتیان اذ یعتلونه
( ببطن الرّي مثل الفنیق المسدّم) ( 1
یعنی:(واي بر آن جوان از دست رفته اي که او را همچون شترهاي بد روي خاك کشان کشان میبرند).
یعنی او را روي خاك انداخته کشان کشان ببرید طوري که صورتش بخاك مالیده شود. « فاعتلوه » و از مجاهد نقل کرده اند که
واءِ الْجَحِیمِ) 􀀀 ی سَ 􀀀 (إِل
گویند بعلّت آنست که فاصله وسط با اطراف آن، « سواء » از قتاده است یعنی:او را بوسط جهنّم ببرید و اینکه وسط چیزي را
مساوي است،و سواء بمعنی عدل است.
(ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ)
مقاتل گوید:خزانه دار جهنّم آبی جوشان از روي سر آنان عبور میدهد که در اثر آن مغز سرشان میجوشد.
ذابِ الْحَمِیمِ) 􀀀 (مِنْ عَ
حمیم آبی است که در منتها درجۀ حرارت است و خازن جهنّم بآن گنهکار میگوید:
(ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ)
یعنی:این عذاب را بچش که تو با عزّت و بزرگوار هستی!زیرا این جهنّمی در دنیا میگفته است من عزیزترین فرد این وادي و
بزرگوارترین آنان هستم،همین فرشتۀ عذاب باو میگوید:
اي کسانی که خودت را عزیز و بزرگوار من پنداشتی اینک عذاب الهی را
ص : 319
است که بمعنی به زور بردن و روي خاك کشیدن آمده است. « یعتلونه » 1) شاهد در این شعر بر سر جملۀ -1
بچش! بعضی هم گفته اند این جمله در معناي نقیض است و مثل آنست که به او گفته باشند،اي ذلیل و پست بچش!ولی
بعنوان مسخره و استخفاف باین طریق گفته شده است.
.( بعضی هم گفته اند یعنی:تو در میان قومت عزیز و بزرگوار بودي ولی این عزّت و بزرگواري بدردت نخورد ( 1
ا کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ) 􀀀 ذا م 􀀀􀀀 (إِنَّ ه
یعنی:سپس به آنان گفته میشود که:
این عذاب همان است که در دنیا نسبت به آن شک داشتید.
ص : 320
1) نور الثّقلین ج 4 ص 630 بنقل از جوامع الجامع روایت شده است که:(ابو جهل برسول خدا(ص)میگفت:میان این دو -1
کوه از من عزیزتر،و بزرگوارتر وجود ندارد)
59- سورة دخان-آیات 51
[ [سوره الدخان ( 44 ): آیات 51 تا 59
اشاره
اهُمْ بِحُورٍ 􀀀 ذلِکَ وَ زَوَّجْن 􀀀 ابِلِینَ ( 53 ) کَ 􀀀 جَنّ وَ عُیُونٍ ( 52 ) یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَق
اتٍ 􀀀 م أَمِینٍ ( 51 ) فِی قَامٍ 􀀀 اَلْم فِی إِنَّ تَُّقِینَ
ذابَ اَلْجَحِیمِ ( 56 ) فَضْلًا مِنْ 􀀀 اهُمْ عَ 􀀀 ی وَ وَق 􀀀 لا یَذُوقُونَ فِیهَا اَلْمَوْتَ إِلَّا اَلْمَوْتَهَ اَلْأُول 􀀀 اکِهَهٍ آمِنِینَ ( 55 ) 􀀀 ا بِکُلِّ ف 􀀀 عِینٍ ( 54 ) یَدْعُونَ فِیه
( سانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ( 58 ) فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ ( 59 􀀀 اهُ بِلِ 􀀀 ما یَسَّرْن 􀀀 ذلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ( 57 ) فَإِنَّ 􀀀 رَبِّکَ
ترجمۀ آیات:
-51 تقوي پیشگان در جایگاهی امن و امان بسر میبرند.
-52 در بهشتها و چشمه سارها.
-53 از لباسهاي حریر و دیبا میپوشند،و روبروي یکدیگر قرار می گیرند.
-54 این چنین است حال آنان و آنان را با حور العین تزویج میدهیم 55 -هر نوع میوه اي بخواهند در کمال آرامش-حاضر
است-.
-56 و جز همان مرگ اوّل مرگی نخواهند چشید،و آنان را از عذاب جهنّم باز میدارد.
-57 فضلی است از طرف پروردگارت و اینست رستگاري بزرگ.
-58 قرآن را بر زبانت آسان ساختیم تا قومت یادآور شوند.
ص : 321
-59 و در انتظار باش که آنان هم در انتظارند.
(نه آیه)
قرائت آیات:
مقام-اهل مدینه و ابن عامر فی مقام بضمّ میم،و بقیّه به فتح آن قرائت نموده اند.
دلیل قرائت:
کسی که میم را فتحه داده است منظورش از آن مجلس و محلّ حضور افراد است،همانگونه که در جاي دیگر فرموده است:
و مخصوصا اینکه مقام در اینجا موصوف شده است به امن تقویت میکند که منظور از آن مکان است. « فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ »
و هر کس بضمّ خوانده است احتمال هست منظور از آن مکان باشد از اقام،که بنا بر این احتمال معنی دو قرائت یکی خواهد
.« فی موضع اقامه » شد،و نیز جایز است که مقام را مصدر بگیریم،و مضاف را محذوف بدانیم که تقدیر اینطور باشد
لغات آیات:
سندس-حریر است.
استبرق-عبارتست از دیباي ضخیم،زجاج گفته است اینکه به آن استبرق گفته اند بخاطر شدّت براقیت آن است.
حور-جمع حوراء است از حور که عبارتست از سفیدي شدید،و حوریان بهشتی داراي صورتهایی سفید و درخشان هستند.
ابو عبیده گوید:حوراء بکسی گویند که سفیدي چشمش بسیار سفید و
ص : 322
سیاهی آن بسیار سیاه باشد.
عین-جمع عیناء کسی را گویند که داراي چشمانی درشت باشد.
اعراب آیات:
.« الا مر کذلک »: کذلک-جار و مجرور است و در موضع رفع است بنا بر آنکه خبر مبتداء باشد،و تقدیر چنین است
متقابلین منصوب است بنا بر اینکه حال باشد از یلبسون.
یلبسون جایز است که خبر بعد از خبر باشد،و جایز است که حال باشد از ظرفی که عبارتست از فی مقام،زیرا تقدیر چنین است
.« یلبسون ثیابا من سندس » متّقین در مقامی قرار دارند،و مفعول یلبسون محذوف است،و تقدیرش چنین است
و آمنین حال است از یدعون.
ی􀀀 اَلْمَوْتَهَ الْأُول
منصوب است بنا بر استثناء.
ا قَدْ 􀀀 إِلاّ م
􀀀
ساءِ 􀀀 اؤُکُمْ مِنَ النِّ 􀀀 ا نَکَ حَ آب 􀀀 لا تَنْکِحُوا م 􀀀 وَ » : مثل آنجا که میفرماید « سوي الموته الّتی ذاقوها فی الدّنیا » زجاج گوید:یعنی
است. « سوي ما قد سلف » که به معنی « سَلَفَ
بنظر من سوي همیشه ظرف است،الاّ هم حرف است،روي اینحساب چگونه میتوان گفت:الا بمعنی سوي است؟پس بهتر آنست
و« لا یذوقون فیها الموت غیر الموته الاولی »: که بگوئیم الاّ در اینجا با ما بعدش صفت است یا بدل بمعنی غیر و تقدیرش اینست
باید مستثنی منه موت باشد نه موتۀ اولی زیرا موتۀ اولی منقضی شده است،پس ممکن نیست از موتی که در بهشت آن را نمی
چشند استثناء شود،زیرا داخل در آن نیست که از آن استثناء شود.
ص : 323
فَضْلًا مِنْ رَبِّکَ
و نیز جایز است که منصوب باشد. « اللّ ذلک بهم فضلا منهم و تفضّلا منه
􀀀
فعل ه »: مفعول له است،و تقدیرش چنین است
و جایز است نیز فضلا مصدر مؤکّد ما قبلش باشد،زیرا آنچه که قبلا « و اعطاهم فضلا »: بفعل مقدّري و تقدیرش اینطور باشد
1)در صورتی ) « و رضت فذلّت صعبه ايّ اذلال »: آمده است تفضّل الهی است،مانند گفتار امرء القیس شاعر عرب که میگوید
بگیریم،در اینصورت اي اذلال مصدر مؤکّ د است براي رضت و با بودن رضت از جملۀ « اذللته ايّ اذلال » که شعر را بمعنی
اذللت بینیاز شده ایم.
معنی آیات:
سپس خداوند بدنبال وعده هاي عذاب که براي مشرکین داده است وعده هاي رحمت را براي مؤمنین یادآوري کرده
میفرماید:
(إِنَّ الْمُتَّقِینَ)
یعنی کسانی که از نافرمانی خدا اجتناب میکنند،و نافرمانی خدا را زشت میدانند،و همیشه فرمان خداوند را بجا میآورند.
امٍ أَمِینٍ) 􀀀 (فِی مَق
یعنی:در جایگاهی هستند که در آنجا امنیت دارند و از حوادث تغییر و مرگ در امان هستند.
و قتاده گفته است در آنجا از شرّ شیطان و اندوهها در امان هستند.
ص : 324
1) شاهد بر سراي اذلال است که مصدر مؤکّد است براي رضت که به معنی اذللته آمده است،ولی در ظاهر مصدر مؤکّد -1
که ذلّت باشد،بنا بر این نمیتواند شاهد مثال مورد ما باشد.
جَنّ وَ عُیُونٍ)
اتٍ􀀀 (فِی
یعنی در بستانهایی هستند که چشمه سارهایی در آن جریان دارد.
(یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ)
خطاب به عرب است،و لذا بآنان چیزهایی را وعده میدهد که در نظرشان بسیار مهمّ است،و همگی آرزوي آن را دارند.
و بعضی هم گفته اند سندس لباس است،و استبرق فرش میباشد.
ابِلِینَ) 􀀀 (مُتَق
یعنی:در مجالس روبروي یکدیگرند،نه آنکه پشت به هم کنند.
بعضی هم گفته اند یعنی:با دوستی و محبّت نسبت بیکدیگر،روي میآورند،نه آنکه از روي کینه و دشمنی پشت بیکدیگر
کنند.
ذلِکَ) 􀀀 (کَ
یعنی:این چنین است حالت اهل بهشت.
اهُمْ بِحُورٍ عِینٍ) 􀀀 (وَ زَوَّجْن
یعنی:زنی براي او به زوجیّت گرفتم. « زوّجته بامرأه »: اخفش گفته است:منظور از آن همان ازدواج معروف است که گفته میشود
ولی دیگري میگوید:در بهشت ازدواج باین معنی نیست، بلکه به این معنی که آنان را با حور العین قرین و همنشین ساختیم.
اکِهَهٍ آمِنِینَ) 􀀀 ا بِکُلِّ ف 􀀀 (یَدْعُونَ فِیه
یعنی:هر نوع میوه اي که بخواهند بی آنکه ترس از بین رفتن یا تمام شدن یا مضرّ بودن آن را داشته باشند از آن درخواست
میکنند.
بعضی هم گفته اند:یعنی در حالی که از هر نوع گزندي مانند ترش کردن،یا بیمار شدن،و درد کشیدن در امان هستند.
لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ) 􀀀 (
اینجا مرگ را به غذایی تشبیه کرده است که
ص : 325
چشیده میشود و در ذائقۀ انسان بد طعم جلوه میکند،و سپس نفی کرده است که این معنی در بهشت باشد.
و اینکه تنها به متّقین این بشارت را داده است که در آخرت مرگ را نخواهند چشید با اینکه منحصر بآنان نیست و تمام مردم
در آخرت،مرگ نخواهند داشت؟ علّتش آنست که این خبر بصورت مژده اي است براي متّقین که یک زندگی سعادتمندانه
اي در بهشت خواهند داشت.
ولی آنها که از نظر شکنجه در حالتی بدتر از مرگ بسر میبرند،چنین صفتی بر آنان اطلاق نخواهد شد زیرا آنان هر لحظه با
آن عذابهایی که میکشند در حال چشیدن طعم ناگوار مرگ هستند.
ی)􀀀 (إِلَّا الْمَوْتَهَ الْأُول
بعضی گفته اند یعنی:بعد از مرگ اوّل،دیگر مرگی نخواهند دید.
بعضی گفته اند یعنی:لکن مرگ اوّل را که چشیده اند.
بعضی هم گفته اند:یعنی:بجز مرگ اوّل مرگی نخواهند داشت و ما نظر خودمان را در این باره گفتیم.
ذابَ الْجَحِیمِ) 􀀀 اهُمْ عَ 􀀀 (وَ وَق
یعنی:عذاب جهنّم را از آنان دور ساخته است.
معتزلیان که فرقه اي از اهل سنّت هستند با این آیه استدلال میکنند بر اینکه فاسق ملّی هیچگاه از آتش بیرون نخواهند
آمد،زیرا اگر آنان هم جایز باشد که از آتش در آیند پس آنان نیز مانند متّقین از آتش جهنّم،دور شده اند.
جواب این اشکال آنست که ممکن است این آیه مخصوص کسانی باشد
ص : 326
که اصلا استحقاق وارد شدن به جهنّم را ندارند،و اصلا وارد جهنّم نمیشوند ( 1)یا اینکه آیه مخصوص آنها است که استحقاق
اهُمْ 􀀀 وَ وَق » جهنّم را داشته اند ولی از باب تفضّل عفو شده اند،و اصلا داخل جهنّم نشده اند،و نیز جایز است که بگوئیم منظور از
یعنی:آنان را از اینکه همیشه در جهنّم بمانند حفظ کرده است،یا منظور آن باشد از اینکه آنان را بسبک کفّار « ذابَ الْجَحِیمِ 􀀀 عَ
عذاب کند حفظ نموده است.
(فَضْلًا مِنْ رَبِّکَ)
یعنی:خداوند این نعمتها را از راه تفضّل و زیاده بخشی بآنان عطا فرموده است،زیرا خداوند آنان را آفریده،و بر آنان نعمت
فرموده،و عقل را بر آنان مسلّط ساخته،و آنان را مکلّف ساخته است و براي آنان آیاتی که دلالت بر وحدانیتش و نیکی
عبادتها دارد بیان فرموده است و بدینوسیله استحقاق نعمتهاي عظیم یافته اند،زیرا سبب استحقاق نعمتها عبارتست از تکلیف و
اطاعت و این نعمت بخششی از طرف پروردگار فضل است.
ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) 􀀀 (
یعنی:این معنی دست یافتن بخواستۀ بزرگی است.
سانِکَ) 􀀀 اهُ بِلِ 􀀀 ما یَسَّرْن 􀀀 (فَإِنَّ
یعنی:قرآن را بر زبانت آسان نمودیم،بنا
ص : 327
یعنی خداوند متّقین را از « وقیهم عذاب الحمیم » 1) بنظر مترجم جواب این اشکال آنست که اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند -1
عذاب جهنّم حفظ می کند منافات ندارد که بعضی گناهکاران هم پس از مدّتی از عذاب آتش نجات یابند،و نیز طبق صریح
ا) همگی وارد جهنم خواهند شد و سپس کسانی نجات خواهند یافت (ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ...) بنا 􀀀 ارِدُه 􀀀 إِلاّ و
􀀀
آیۀ شریفۀ (وَ إِنْ مِنْکُمْ
بر این جواب مرحوم طبرسی خالی از اشکال نیست.
کنایه از چیزي است که یاد نشده است،یعنی خواندن قرآن را بر زبانت آسان ساختیم. « اهُ􀀀 یَسَّرْن » بر این هاء در
بعضی گفته اند یعنی:قرآن را عربی قرار دادیم،تا بر تو و بر قومت فهمیدنش آسان باشد.
(لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ)
یعنی:تا آنان بامر و نهی و وعده و وعیدي که در آنست توجّه کرده،در آن تفکّر نمایند.
(فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ)
یعنی:اگر رویگردان شدند،و نپذیرفتند در انتظار آنچه که بتو وعده داده ایم باش،و آنان هم در انتظار هستند، زیرا آنان در
حکم منتظر میباشند،چون نیکوکار در انتظار عاقبت کارهاي نیک خود و بدکار در انتظار عاقبت کارهاي زشت خویشتن است.
و بعضی گفته اند یعنی:منتظر باش که عذاب الهی بر آنان وارد شود زیرا آنان منتظرند که مصیبتهایی بر تو وارد شود.
و بعضی گفته اند:منتظر باش که بر آنان پیروز گردي،که آنان به خیال باطل خود در انتظار پیروز گشتن بر تو هستند.
ص : 328
سور