گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
فصل سوم: انسانشناسی






اشاره
1. آفرینش آدم و حوا چگونه و از چه چیزي بوده است؟
2. هدف آفرینش انسان چیست؟
3. اختلاف طبقاتی انسانها چرا؟
4. تفاوت بین بندگان چرا؟
5. بلاها، لطف یا کیفر الهی؟
6. آیا اعمال پدر و مادر در نسلهاي بعد اثر دارد و این تاثیر با عدالت سازگار است؟
ص: 57
1. آفرینش آدم و حوا چگونه و از چه چیزي بوده است؟
1. پرسش:
1. آفرینش آدم و حوا چگونه و از چه چیزي بوده است؟
پاسخ:
بر اساس آیات متعدد قرآن کریم، آدم و حوا، که والدین ما محسوب میشوند از خاك و آب و یا، به عبارت بهتر از گِل، خلق
شدند.
و در برخی دیگر «2» « وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً » : در برخی دیگر آمده «1» « فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن تُرَابٍ » : در برخی آیات میخوانیم
آفرینش حضرت آدم و حوا از آب و خاك و یا همان گل صورت گرفته و اگر میبینیم که در «3» « هُوَ الَّذِي خَلَقَکُم مِن طِینٍ »
قرآن، این معنا در مورد همهي انسانها بکار رفته، ممکن است به خاطر موارد زیر باشد:
الف: ممکن است منظور از آب چنین باشد:
1. نطفه که به صورت مایع موجود است؛
2. همان آبی که با خاك مخلوط میشود؛
«4» . 3. یا به خاطر اینکه بیشتر حجم بدن ما از آب تشکیل میشود. گفتهاند که از آب خلق شدهایم
ص: 58
«1» . در ذیل آیهي 45 از سورهي نور آمده است اولین موجودي که خلق شد، آب بود و سایر موجودات از آب آفریده شدند
ب: ممکن است منظور از خاك چنین باشد:
1. در آیات، به منشأ دور آفرینش اشاره شده نه منشأ نزدیک آن، یعنی مبدأ تمام غذاهایی که میخوریم از زمین است و زمین نیز
خاك است. آنچه میخوریم تبدیل به نطفه میشود و در خلقت بکار میرود.
«2» . 2. یا اینکه آدم علیه السلام از خاك آفریده شد و ما فرزندان اوئیم پس منشأ ما نیز خاك است
صفحه 25 از 74
و جالب این است که صاحبنظران گفتهاند: تمام عناصر موجود در بدن انسان (آهن، کلسیم و ...) در خاك نیز موجود است.
معرفی کتاب:
براي مطالعه کتب زیر معرفی میشود:
1. جلد اول معارف قرآن آیتاللَّه مصباح یزدي، فصل انسانشناسی؛
2. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن دکتر محمدعلی رضائیاصفهانی؛
3. تفاسیر قرآن مانند تفسیر نمونه: ذیل آیات اشاره شده به خلقت آدم.
ص: 59
2. هدف آفرینش انسان چیست؟
2. پرسش:
2. هدف آفرینش انسان چیست؟
پاسخ:
قابل بررسی است: « عقل » و « روایات » ،« آیات » پاسخ این پرسش از سه دیدگاه
را چنین بیان میکند: « هدف از خلقت » الف: آیات: قرآن با تعابیر گوناگون
مانند: «1» انسانها معرفی میکند « آزمایش و امتحان » 1. بعضی از آیات، هدف آفرینش جهان هستی را
آن که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما » «2» « الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا »
«. بهتر عمل میکنید
معرفت و » ، از قدرت خدا میداند (و به عبارت دیگر « علم و آگاهی » 2. برخی آیات هدف آفرینش جهان هستی را پیدا کردن
به اینکه خداوند بر هر چیزي تواناست و علم و آگاهی او به همه چیز احاطه دارد.) مانند: « شناخت
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ وَمِنَ الَأرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الَأمْرُ »
ص: 60
خداوند همان کسی است که هفت آسمان را » «1» « بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَ اطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمَاً
آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود میآید تا بدانید که خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم
«. او به همه چیز احاطه دارد
را هدف آفرینش معرفی میکند، مانند: « رحمت الهی » ، 3. بعضی دیگر از آیات
و اگر پروردگارت میخواست، » «2» « وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّۀً وَاحِ دَةً وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلَّا مَن رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذلِکَ خَلَقَهُمْ »
همهي مردم را یک امّت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار میداد؛ ولی آنها همواره مختلفند؛ مگر کسی را که پروردگارت رحم
«. کند؛ و براي همین (پذیرش رحمت)، آنها را آفرید
معرفی میکند مانند: « عبادت » 4. برخی آیات هدف آفرینشِ جن و انسان را
من جن و انس را نیافریدم جز براي اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من » «3» « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ »
«( نزدیک شوند
ب: احادیث: در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم که امام حسین علیه السلام در
ص: 61
صفحه 26 از 74
برابر اصحابش چنین فرمود: خداوند بزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر اینکه او را بشناسند، هنگامی که او را بشناسند [بندگی
او و] عبادتش کنند و هنگامی که [عبادت و] بندگی او کردند از بندگی غیر او بینیاز میشوند.
«1» . روایات دیگري نیز از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده که در آنها هدف خلقت را بیان میکنند
خلاصه و نتیجهگیري:
با توجه و دقت در هدفهایی که قرآن و روایات براي آفرینش بیان نمودهاند، در مییابیم که شاید به ظاهر، این هدفها با هم
امتحان و » و « علم ودانش » مختلف هستند ولی در واقع، هر کدام مقدمهاي براي دیگري است. هدف همان عبودیت و بندگی است و
نتیجه این عبودیت است. بنابراین « رحمت واسعه خدا » قرار میگیرند و « عبودیت » هدفهایی هستند که در مسیر « آزمایش
او به خداست یعنی هدف خلقت تکامل انسان و نزدیک شدن به خداست. « قرب » اوج تکامل یک انسان و « عبودیت »
ج: هدف آفرینش از دیدگاه عقل:
بدون شک هر فرد عاقل و حکیمی که کاري انجام میدهد هدفی براي آن در نظر دارد، و از آنجا که خداوند از همه، عالمتر و
حکیمتر است پس باید هدفی از خلقت جهان و انسان داشته باشد، و از طرف دیگر، هنگامی که انسان به جزء جزء اعضاء خود
مینگرد براي هر یک هدف و فلسفهاي مییابد، نه تنها براي اعضائی همچون قلب، مغز، عروق و اعصاب، بلکه اعضائی همانند
ناخنها،
ص: 62
مژهها، خطوط سرانگشتان، گودي کف دستها و پاها هر کدام حکمتی دارد که امروز همگی شناخته شده است.
چقدر ساده اندیشی است که ما براي آفرینش هر کدام از این اعضاء هدف قائل باشیم، ولی آفرینش مجموع آن یعنی وجود انسان
را بیهدف بدانیم.
که چنین حقایقی به یک انسان خداپرست و مؤمن اطمینان میدهد که آفرینش او، هدفی بس عظیم داشته که باید بکوشد و با
نیروي عقل و علم آنرا بیابد.
به هر حال ایمان به حکمت خداوند از یکسو، و توجه به فلسفههاي اجزاي وجود انسان از سوي دیگر، ما را مطمئن میسازد که در
آفرینش انسان هدفی بزرگ وجود دارد. حال این هدف بزرگ چیست؟
با چند مقدمه این هدف مشخص میشود:
1. ما همیشه در کارهاي خود هدفی داریم که این هدف معمولًا دفع کمبودها و نیازهاي ما است حتی اگر به دیگري خدمت
میکنیم یا دست گرفتاري را میگیریم، ... آنها نیز نوعی کمبود معنوي ما را بر طرف میسازد و نیازهاي مقدسی از ما را برآورده
میکند. و چون در مورد صفات و افعال خدا، غالباً گرفتار مقایسه با خویش میشویم، گاه ممکن است این تصور به وجود آید که
خداوند چه کمبودي داشت که با خلقت ما بر طرف میشد؛ و اگر در آیات قرآن میخوانیم هدف آفرینش انسان عبادت است،
ما چون محدود هستیم و نیازمند، همهي افعال و رفتار و گفتارمان براي کمبود نیازهاي «؟ او چه نیازي به عبادت ما دارد » : میگوئیم
خودمان میباشد، ولی خداوند نامحدود و غنّی و بینیاز است،
ص: 63
پس هدف افعال او در غیر وجود او باید باشد. او چشمهاي فیّاض و مبدئی نعمت آفرین است، که موجودات را در زیر چتر حمایت
خود میگیرد و آنها را پرورش داده، از نقص به کمال میبرد، و این است هدف واقعی عبودیت و بندگی ما؛ و این است فلسفهي
عبادات و نیایشهاي ما که همگی کلاسهاي تربیت براي تکامل ماست.
پیشرفت و تکامل » من نکردم خلق تا سودي کنم بلکه تا بربندگان جودي کنم به این ترتیب نتیجه میگیریم که هدف آفرینش ما
صفحه 27 از 74
ما میباشد. اساساً اصل آفرینش یک گام تکاملی عظیم است، یعنی چیزي را از عدم، به وجود آوردن و از نیست، هست « هستیِ
کردن و از صفر به مرحله عدد رساندن است.
2. اگر هدف خلقت، تکامل انسانهاست چرا خداوند از آغاز، بندگان را کامل و تکامل یافته نیافرید تا همگی در قرب او جاي
گیرند؟
در جواب باید گفت: تکامل انسانی چیزي نیست که به اجبار آفریده شود، بلکه راه، طولانی و پر پیچ و خم است که انسانها باید با
پاي خود آنرا طی کنند و با اراده و تصمیم و افعال اختیاري خویش طرح آن را بریزند.
اگر دست او را بگیرند و به اجبار ببرند، نه افتخار است و نه تکامل؛ (و اگر خدا این کار را میکرد با مختار آفریدن انسان منافات
داشت.)
مثلًا اگر از کسی به اجبار و با زور سرنیزه، مبلغ زیادي براي ساختن یک مسجد بگیرند این عمل، هیچ اثر اخلاقی و تکامل روحی
براي او ندارد.
با همهي این توضیحات پاسخ این پرسش هم داده میشود که اگر خداوند
ص: 64
بندگان را براي عبودیت آفریده است، پس چرا گروهی، راه کفر را پیش میگیرند، بعضی گناهکار و بعضی مؤمن میشوند؟
خداوند را با هم اشتباه کردهاند، زیرا هدف، « تشریعی » و « تکوینی » پاسخ: کسانی که این سؤال را میکنند در حقیقت ارادهي
عبادت اجباري نبوده بلکه عبادت و بندگی توأم با اراده و اختیار است.
خلق کند. (اراده تکوینی) « براي عبادت » خداوند اراده کرده است که انسان را
ولی از طرفی او را با اختیار آفریده است و قرآن و انبیاء را فرستاده تا او را راهنمائی کنند. (اراده تشریعی)
و این خود انسان است که با اختیار راه خوب را انتخاب میکند یا راه بد را.
به این ترتیب خداوند این انسان را براي اطاعت و بندگی آماده ساخته و هر گونه وسیله را اعم از عقل، و عواطف و قواي مختلف را
از درون، و پیامبران و کتب آسمانی و برنامههاي تشریعی را از برون، براي او فراهم نموده است. و این امکانات براي مؤمن و کافر
یکسان است ولی مؤمن از امکانات خود بهرهبرداري نموده و کافر ننموده است.
مفهومش این است که آن را آماده «. من این مسجد را براي نماز خواندن مردم درست کردهام » : مثال: هنگامی که گفته میشود
براي این کار ساختهام، نه اینکه مردم را به اجبار به نماز وادارم!
اما پاسخ اینکه خداوند ما را براي عبادت آفرید، منظور از این عبادت چیست؟
منظور از این عبادت و عبودیت خدا، نماز و روزه و رکوع و سجودِ تنها نیست، بلکه عبودیت اظهار آخرین درجه خضوع در برابر
معبود است.
ص: 65
عبودیت نهایت تسلیم در برابر ذات پاك اوست،
عبودیت اطاعت بیقید و شرط و فرمانبرداري در تمام زمینههاست.
و بالاخره عبودیت کامل آن است که انسان جز به معبود واقعی یعنی کمال مطلق نیندیشد، و جز در راه او گام برندارد و هر چه غیر
اوست، فراموش کند حتی خویشتن را. و خواستههاي او را برخواستههاي خویش مقدم سازد.
به انسان داده و « علم و آگاهی » فراهم ساخته و « آزمایشی » و این است هدف نهائی آفرینش بشر، که خدا براي رسیدن به آن میدان
اوست. « رحمت » نتیجه نهائیش نیز غرق شدن در اقیانوس
صفحه 28 از 74
پس خداوند احتیاج به عبادت ما ندارد بلکه انسانها به عبادت او نیاز دارند تا به ساحل تکامل و به دامن رحمت الهی برسند.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر نمونه ذیل آیات فوق
2. هدف زندگی شهید مطهري
3. انسان کامل شهید مطهري
ص: 66
3. اختلاف طبقاتی انسانها چرا؟
3. پرسش:
3. اختلاف طبقاتی انسانها چرا؟
چرا بعضی از مردم محروم ونیازمندند؟ و به عبارت دیگر چرا خداوند انسانها را آفریده که بعضی فقیر زندگی کنند؟
پاسخ:
براي پاسخ نظر شما را به آیات شریفهي زیر جلب میکنم:
و» «1» « وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الَأمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ » : خداوند در قرآن کریم میفرماید
قطعاً همه شما را با چیزي از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامت
«. کنندگان
«2» « إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِیراً » : و در جاي دیگر قرآن آمده است
«. را براي هر کس بخواهد گشاده یا تنگ میدارد او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست « روزي » بیقین پروردگارت »
خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر از نظر » «... «3» وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْ َ ض کُمْ عَلَی بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ » : و در سورهي نحل میفرماید
«.( روزي برتري داد (چرا که استعدادها و تلاشهایتان متفاوت است
ص: 67
از این آیات کریمه به دست میآید که:
1. رزق و روزي انسانها به اراده خداست و به هر که بخواهد و شایسته بداند میدهد.
2. فقر و فقیر بودن یا ثروتمند بودن یکی از وسایل آزمایش و امتحان خداوند میباشد.
که بندگانش را بوسیله آن آزمایش میکند به این ترتیب که شخص فقیر را با فقرش آزمایش میکند که آیا شکرگزار هست یا
خیر؟ و آیا براي بر طرف کردن فقرش از راه صحیح و شرعی تلاش میکند یا از راههاي حرام و غیرشرعی براي رفع فقرش تلاش
میکند؟ و دیگر انسانها را هم، در ارتباط با فقیر [که چه نوع رفتاري با او دارند] امتحان میکند.
3. نکتهي دیگر اینکه بدون شک اختلافی که در میان انسانها از نظر بهرههاي مادي و درآمدها وجود دارد بخش مهمش مربوط به
تفاوت استعدادهاي آنهاست، این تفاوت استعدادهاي جسمانی و روحانی که سرچشمهي تفاوت در کمیت و کیفیت فعالیتهاي
اقتصادي میشود بهرهي بعضی را بیشتر و درآمد بعضی را کمتر میکند.
4. همانطور که یک درخت اجزائش از نظر استحکام و سستی با هم فرق دارند، کارآمدي اعضاي یک جامعه هم باید فرق داشته
باشد، اگر همهي انسانهاي جامعه هم شکل و هم ذوق و هم فکر و همسان از هر نظر باشند، آن نظام حفظ نمیشود بنابراین وجود
تفاوت در استعدادها و آنچه لازمهي این تفاوت است، براي حفظ نظام جامعه و حتی براي پرورش استعدادهاي مختلف، لازم و
صفحه 29 از 74
ضروري میباشد.
ص: 68
5. وسعت و تنگی رزق در افراد انسان (بجز موارد استثنائی یعنی از کار افتادگان و معلولین) بستگی به میزان تلاش و کوشش آنها
خداوند، هماهنگ با حکمت « خواستنِ » این ،« خدا روزي را براي هر کس بخواهد تنگ و یا وسیع میدارد » : دارد و اینکه میفرماید
اوست، و حکمتش ایجاب میکند که هر کس تلاشش بیشتر باشد سهمش فزونتر و هر کس تلاشش کمتر باشد محرومتر گردد.
«1» وَأَن لَّیْسَ لِلْانسَانِ إِلَّا مَا سَعَی » : به همین دلیل قرآن، بهرهي انسان را متناسب با سعی او میشمرد و صریحاً میگوید
«. و اینکه براي انسان بهرهاي جز سعی و کوشش او نیست »
را به هر کس که بخواهد و شایسته بداند میدهد، لذا خود انسان باید تلاش کند تا در حلقهي « روزي » : از این رو خداوند میفرماید
شایستگان قرار گیرد که در برخی آیات، بعد از سعی و تلاش بعضی، از راهکارهاي شایسته شدن براي کسب رزق وسیع و علت
گرفتاري را چنین معرفی میکند، به عنوان مثال:
پیشه میکردند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛ « تقوا » میآوردند و « ایمان » ، و اگر اهل آباديها » : نقش ایمان و تقوا
«2» «... ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم
« روزي » و هر کس تقواي الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی براي او فراهم میکند؛ و او را از راهی که گمان ندارد ...» : نقش تقوا
«3» «... میدهد و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را میکند
ص: 69
اگر به خدا قرض الحسنه دهید [یعنی انفاق کنید،] آن را براي شما مضاعف (دو یا چند برابر) میسازد. و شما را » : نقش انفاق
«1» «... میبخشد
6. البته باید توجه داشته باشیم که اسلام، خواهان اختلاف طبقاتی نیست.
اختلاف طبقاتی یعنی طبقهي استثمار کننده و طبقهي استثمار شونده، که این خود یکی از عوامل فقیر شدن گروهی و ثروتمند شدن
گروه دیگر میشود و آنچه موافق و هماهنگ نظام آفرینش است تفاوت استعدادها و تلاشها و کوششها است نه اختلاف طبقاتی.
معرفی کتاب:
1. تفسیر المیزان، تفسیر آیاتی که در پاسخ آمد.
2. تفسیر نمونه، تفسیر آیاتی که در پاسخ آمد.
3. کتاب عدل الهی، از شهید مطهري، بخش مربوط به تبعیضها و تفاوتها و شرور.
4. درسهایی از اصول عقائد اسلامی، ج 1، شناخت خدا، از محمدي ريشهري، بخش تأثیر عبادات و بلا در رشد و تکامل انسان.
ص: 70
4. تفاوت بین بندگان خدا، چرا؟
4. پرسش:
4. تفاوت بین بندگان خدا، چرا؟
چرا خداوند متعال بین بندگان خود تفاوت قائل شده است به این صورت که چرا بعضی انسانها در خانوادههایی که از نظر
اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی در سطح بالا هستند متولد میشوند و بعضی بالعکس در خانوادههایی که از نظر اقتصادي، اجتماعی و
فرهنگی در سطح پایین هستند متولد میشوند؟
صفحه 30 از 74
پاسخ:
با توجه به این که پاسخ این پرسش داراي ابعاد متعدد است و از زاویههاي مختلف قابل بررسی میباشد، از این رو لازم است به
نکات زیر توجه کنیم:
1. آیات نورانی قرآن از سنتهایی خبرمی دهد که بر نظام خلقت به اذن خداوند، حاکم هستند و آن سنّتها تغییرپذیر نیستند که
«1» ؛ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا » : در سوره فاطر میخوانیم
«. یعنی هرگز در سنت خدا تبدیلی نمییابی و هرگز در سنت خدا تغییري نمییابی
است که طبق این نظام هر موجودي براساس علل خود در زمان و مکان مناسب « علت و معلول » یکی از سنتهاي الهی، قانون و نظام
بوجود میآید و موقعیّت ویژهي خود را دارد؛ مثل این که آتش، گرما و سوزندگی دارد و هیچ گاه نباید از آتش، انتظار سردي
داشته باشیم و همچنین بقیهي موجودات جهان بر
ص: 71
چنین اساسی بنیان نهاده شده است و تغییر نمیپذیرد؛ پس اگر فرزندي از نظر اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی در سطح پایین قرار
داشت بخاطر اسباب و عللی بوده که این معلول را در پی داشته است که باید آن علتها را جستجو کرد و شناخت؛ و اینچنین نیست
که مستقیماً خداوند انسانی را بدون علت و سبب، فقیر بیافریند.
خداوند جاري نمیکند » «1» ؛« ابی اللَّه ان یجري الامور إلا باسبابها فجعل لکل شیء سبباً » : از امام صادق علیه السلام حکایت شده
«. امور را مگر به واسطه اسباب و علل آن، پس براي هر چیزي سبب و علتی قرار داد
و استحقاقهاي همسان، بین « مساوي » تبعیض آن است که در شرائط .« تبعیض » است نه « تفاوت » 2. آنچه در آفرینش وجود دارد
فرق گذاشته شود. « مساوي » آن است که در شرایط « تفاوت » چیزها فرق گذاشته شود ولی
به عنوان مثال اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند: در یکی ده لیتر آب و در دیگري 5 لیتر آب بریزیم، در اینجا
صورت گرفته است، و از ناحیه کسی است که آب میدهد؛ اما اگر دو ظرف داشته باشیم که یکی به ظرفیت 10 لیتر و « تبعیض »
دیگري به ظرفیت 5 لیتر و هر دو را پر از آب کنیم باز هم اختلاف است، اما منشأ اختلاف تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر
گنجایش و استعداد دارند نه از ناحیهي دهنده، به همین ترتیب انسانها نیز طبق نظام جهان و نظام علت و معلول استعدادهایی
مختلف دارند که بر طبق آن با آنها رفتار میشود.
3. تفاوتهایی که در عالم است بر خلاف عدالت خداوند متعال نیست
ص: 72
در جایی مطرح است « عدل و ظلم » چون عدالت به معناي پایمال نکردن حق افراد است، و ظلم، پایمال کردن حقوق آنهاست. پس
در کار باشد حالا باید ببینیم آیا کسی قبل از خلقتش از خدا طلبی داشته و آیا افراد از قبل حقی داشتهاند تا پایمال شود و « حقی » که
ظلمی صورت گرفته باشد؟ مگر ما از قبل چیزي داشتهایم تا گرفته یا پایمال شده باشد؟!
4. بحث مهم دیگر این است که تکالیف الهی و ثواب و عقاب براساس شرائطی است که انسانها دارند به عنوان مثال: تکلیفی که
فرد ثروتمند دارد انسان فقیر ندارد و مسئولیتی که یک انسان فرهنگی دارد شخص عامی و بیسواد ندارد.
همچنین است بقیه تفاوتهایی که بین مردم مشاهده میشود.
«1» ؛ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا » : خداوند متعال میفرماید
«. تکلیف نمیکند خدا مگر باندازه طاقت
«2» ؛ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا مَا آتَاهَا » : در آیه دیگر میفرماید
صفحه 31 از 74
«. تکلیف نمیکند خدا مگر باندازه آنچه عطا فرموده است
پس چنین نیست که شرایط افراد، متفاوت باشد ولی تکلیف و ثواب و عقاب آنها یکسان باشد که به عدالت خدا اشکال وارد شود.
تشکیل میشود و نقش اراده در « اراده » و « وراثت » ،« محیط » 5. نکته قابل توجه دیگر این است که مثلث شخصیت انسان از سه ضلع
شکلگیري شخصیت انسان به مراتب از وراثت و محیط بیشتر است یعنی شخص با اراده خود میتواند
ص: 73
وراثت و محیط را به نفع خود و در راستاي وضع بهتر تغییر دهد. و اگر این کار زحمت و تلاش فراوانی را میطلبد اجر آن قطعاً نزد
پروردگار محفوظ میباشد.
6. ناگواريها و مشکلات انسان و تفاوتها، حکمتهایی را در پی دارد که ما در اینجا به سه حکمت از آنها اشاره میکنیم:
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ » : الف: آزمایش و معلوم شدن انسانهاي خوب از بد
«1» « الصَّابِرِینَ
حتماً شما را با اندکی از ترس، گرسنگی و آفت در مالها و جانها و میوهها میآزمائیم، و افراد پایدار و با استقامت را مژده بده.
ب: ناگواريها و مشکلات باعث رشد و شکوفایی استعدادهاي درونی و موجب تکامل جسم و جان میشود، افرادي که
کوچکترین سختی در زندگی تحمل نکردهاند از نظر جسمی و روحی نسبت به دیگران ضعیف هستند، و کسانی که در شرایط
دشوار، زندگی ساده و پر مشقتی دارند، معمولًا نیرومند هستند. این قانون نه تنها براي انسانها و حیوانات جاري است بلکه در مورد
گیاهان نیز چنین است.
امام علی علیه السلام در پاسخ کسانی که خیال میکنند در شرایط سخت زندگی کردن، و تغذیهي ساده موجب ضعف و ناتوانی
توجه داشته باشید که درخت صحرایی چوبش محکمتر و بادوامتر است و گیاهانی که در زمینهاي نمناك » : میگردد میفرماید
میرویند نازك پوست، و کم دوامترند؛ و گیاهانی که در دامنه کوه رشد میکنند و تنها از آب باران تغذیه میشوند آتش آنها
«2» «. سوزانتر است و دیرتر خاموش میشوند
ص: 74
«. هیچ بلایی نیست مگر این که خداوند در آن خیري نهاده که آنرا فرا میگیرد » : از امام حسن عسکري علیه السلام حکایت شده
«1»
میباشند. « نعمت » نیستند بلکه « نقمت » پس با این نگاه جدید پارهاي از مشکلات نه تنها
ج: نظام عالم، نظام احسن است و لازمهي نظام احسن وجود استعدادها و علاقههاي گوناگون و تواناییهاي متفاوت با کاربريهاي
مختلف میباشد [به عنوان مثال در نظام احسن نمیشود همه پزشک یا همه مهندس یا همه صنعتگر یا کارگر باشند، بلکه باید از
همهي این طبقات موجود باشند.]
یادآوري: نکات فوق هر کدام پنجرهاي براي نظاره به این پرسش و پرسشهاي مانند آن میباشد.
معرفی کتاب:
براي جستار بیشتر رجوع فرمایید به:
1. عدل الهی استاد شهید مرتضی مطهري
2. اصول عقاید استاد محسن قرائتی
3. عدل در جهان بینی توحیدي استاد محمدي ريشهري
4. آموزش عقائد آیت اللَّه مصباح یزدي
صفحه 32 از 74
5. توحید استاد شهید مرتضی مطهري
ص: 75
5.بلاها، لطف یا کیفر الهی؟
5. پرسش:
بلاها، لطف یا کیفر الهی؟
همیشه شنیدهایم که خداوند متعال به کسانی که دوستشان دارد بلا میدهد تا او را بیشتر صدا کنند. اما از طرف دیگر میگویند:
خداوند سزاي اعمال بد انسانها را در همین دنیا به آنها میدهد، حالا ما از کجا بفهمیم که این بلاها لطف خدا است یا اینکه سزاي
اعمال ماست؟
پاسخ:
همانطور که از پرسش معلوم است ما در این زمینه با چند دسته از آیات و روایات روبرو هستیم از این رو بعد از مروري مختصر بر
بخشی از این آیات و روایات به پاسخ میپردازیم:
دستهي اول:
آیات و روایاتی است که بلا و گرفتاريهاي انسانها را نتیجه اعمال بد آنها نمیشمارد بلکه:
- گاهی بلا و گرفتاري به خاطر امتحان و آزمایش بندگان است.
و قطعاً همه شما را با چیزي از ترس، گرسنگی، و کاهش در اموال و جانها و میوهها، آزمایش » : چنانچه قرآن کریم میفرماید
«1» «! میکنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگان
ص: 76
- و گاهی بلا و گرفتاري و مستجاب نشدن دعا به خاطر بیشتر شدن ارتباط و مناجات با خداست که این لطف خدا بشمار میآید.
گاهی بندهاي که دوست خدا باشد، براي مشکل خود دعا میکند، آنگاه به » : به عنوان مثال از امام صادق علیه السلام حکایت شده
مَلَک مخصوص آن امر میشود حاجت بندهي مرا بر آورده کن ولی عجله نکن، چرا که من دوست دارم صداي بندهي خود را
بشنوم؛ و گاهی هم بندهاي دعا میکند و به ملک مخصوص گفته میشود حاجت او را برآورده کن و عجله هم بکن، چرا که من
دوست ندارم صداي او را بشنوم!
آنگاه حضرت فرمودند: در حالی که مردم میگویند: به این شخص به خاطر ارزشی که داشت عطا شد و به آن دیگري به خاطر
یعنی حکمت آنرا نمیدانند و قضاوت میکنند] ] «1» «! بیارزشی او عطا نشد
دستهي دوم:
آیات و روایاتی که گرفتاريها و مشکلات انسان را به خاطر اعمال خود آنها بر میشمارد. مانند:
«2» «. و هر کس از یاد من رویگردان شود، زندگی (سخت) و تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم » .1
فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است؛ خدا میخواهد نتیجه بر بعضی از اعمالشان » .2
«3» «. را به آنان بچشاند شاید (بسوي حق) باز گردند
ص: 77
3. در روایتی از امام صادق علیه السلام حکایت شده:
«1» گاهی فردي گناهی انجام میدهد و روزي و نعمتی از او دفع و دور میشود و در این هنگام امام علیه السلام این آیات را »
صفحه 33 از 74
هنگامی که سوگند یاد کردند که میوههاي باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند و هیچ از آن استثنا » : تلاوت کردند
نکنند اما (شب هنگام) عذابی فراگیر به باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند، و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و
«2» «. ظلمانی شد
دستهي سوم:
بعد از مرور این دو دسته از آیات و روایات شاید انسان با عقل و وجدان خود بیابد که علت گرفتاري و بلاي او چیست؟!
ولی با این حال اگر حیران ماند و نتوانست تشخیص دهد که علت این گرفتاريها و یا نعمتها چیست دستور داریم که در حالت
باشیم تا مسیر کمال را بهتر طی کنیم. « رجا » و « خوف »
از ناپسند بودن عمل (و یا در مورد افرادي در حد کمال نبودن عمل.) و اینکه بلاها نتیجه گناهان ما باشد پس لازم « ترس » از طرفی
است که توبه کنیم.
و از طرفی امید و رجاء به لطف و رحمت خداوند رحمن و رحیم، که شاید این بلاها براي امتحان و ترفیع درجه ما باشد.
چنانچه قرآن کریم میفرماید:
پروردگار خود را (آشکارا) از روي تضرع، در پنهانی، بخوانید؛ (و از تجاوز » ص: 78
دست بردارید که) او متجاوزان را دوست ندارد. و در زمین بعد از اصلاح آن فساد نکنید و او را با بیم و امید بخوانید (بیم از
«1» «. مسئولیتها و امید به رحمتش. و نیکی کنید زیرا) رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است
آنها کسانی هستند که پروردگار خود را با بیم » : و در ویژگیهاي شب زنده داران که از بندگان خاص محسوب میشوند میفرماید
«2» «! و امید میخوانند
را به منزله دو بال براي حرکت بنده به سوي رضوان خداوند میداند و میفرماید: « امید » و « بیم » و امام صادق علیه السلام
خوف و ترس به هیجان آورندهي قلب، و امید و رجاء یار و یاور نفس و روح است؛ و کسی که خدا را بشناسد از [عقاب او »
میترسد، و به سوي [فضل و لطف و رحمت او امیدوار خواهد بود، و این دو [بیم و امید] دو بال ایمان هستند که بنده با آنها پرواز
میکند تا برسد به درجه رضوان خداوند متعال. و [خوف و رجاء] دو چشم بیناي عقل بنده هستند که توسط آن از وعده و
همراه هم خدا را عبادت کند نه تنها گمراه نمیشود بلکه ] « رجاء » و « خوف » وعیدهاي خداي متعال با خبر میشود ... و اگر فردي با
«3» «. به آرزوهاي [مادي و معنوي خود نیز میرسد
و در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده که به امام حسن علیه السلام میفرماید:
ص: 79
اي فرزند دلبندم از خدا بترس چنان ترسی که [گویا] میبینی به اندازهي تمام اهل زمین اعمال شایسته انجام دادهاي ولی خداوند از »
تو نپذیرفته است؛ و از طرفی به [لطف خدا امیدوار باش چنان امیدي که اگر [به اندازهي تمام اهل زمین اعمال ناخوشایند کرده
«1» «. باشی او تو را خواهد بخشید
از رحمت خداست « یأس و ناامیدي » به « خوف » عامل بازدارنده از تبدیل شدن « امید و رجاء » : در پایان این بحث باید عرض کنیم
و فرار از خواستههاي الهی میباشد. و « بیتفاوتی » به « امید » عامل بازدارنده از تبدیل شدن « خوف » [که خود از گناهان کبیره است و
آنها نسبت به اعمالشان میشود. « غرور » در برخی افراد نیز خوف مانع از
بیشتر خود نمایی میکند. « خوف و رجاء » لذا با این نگرش، جنبههاي تربیتی
که انسان امیدوار از رحمت خدا مأیوس نمیشود.
به رحمت خداوند متعال امیدوار میشود. « جبران کاستیها » و « اعمال صالح » و انجام « استغفار » چرا که انسان با حالت خوف با
صفحه 34 از 74
یادآوري:
نیست بلکه « شر و نقمت » 1. بسیاري از پدیدهها را که ما فکر میکنیم بلا و شر و نقمت هست در منابع دینی آمده که آنها نه تنها
میباشد. « خیر و نعمت »
چه بسا چیزي را خوش نداشته باشید، ...» : چنانچه قرآن کریم میفرماید
ص: 80
حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزي را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است، و خدا میداند، و شما
«1» «! نمیدانید
2. بسیاري از گرفتاريها و ناکامیها به خاطر سستی و تنبلی و بیاحتیاطی و ... خود افراد است و مشمول قوانین فوق نمیشود. (که
در متن پرسش نیز آمده بود)
3. در آیات و روایات براي بلاها وگرفتاريهاي انسان علتها و حکمتهاي فراوانی ذکر شده است که براي اطلاعات بیشتر به
«2» . منابع آن رجوع فرمایید
معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر:
تفسیرهاي قرآن مثل نمونه و المیزان، تفسیر آیات مربوط به بحث
ص: 81
6. آیا اعمال پدر و مادر در نسلهاي بعد اثر دارد و این تأثیر با عدالت سازگار است؟
6. پرسش:
6. آیا اعمال پدر و مادر در نسلهاي بعد اثر دارد و این تأثیر با عدالت سازگار است؟
چرا اگر گذشتگان ما، کار خوب یا بد انجام داده باشند نتایج آن کارها در این دنیا به ذریهي او میرسد؟ آیا این مطلب با عدالت
خداوند در تناقض نیست؟
در صورت عمل بد آنها وظیفهي ذریهي آنها چیست تا در امان باشند؟
پاسخ:
الف: تأثیر اعمال پدر و مادر در نسل آینده:
در پاسخ، نظر شما را به نکات زیر جلب میکنیم:
از جمله خبرهایی است که قرآن و روایات ما را به آن « روحی » و « جسمی » 1. اصل اثرگذاري اعمال پدران بر فرزندان در دو بخش
دانشمندان علوم تجربی نیز در برخی جهات به همین نتیجه رسیدهاند. «1» ؛ رهنمون فرمودهاند
اعمال انسانها به هیچ وجه به شخص دیگر نمیرسد اما آثار دنیوي اعمال در صورت مشیت « آثار اخروي » 2. لازم است بدانیم که
به شخص دیگر میرسد « امتحان » و یا « عذاب » و یا « نعمت بخشی » الهی و خواست خداوند با عنوان
ص: 82
«1» . همانگونه که علامهي طباطبایی در ذیل آیهي 9 از سورهي نساء فرمودهاند
3. دقت در این مطلب لازم مینماید که تأثیرگذاري، ریشه در اختیار انسانها دارد و لذا انسانهاي خوب و پرهیزکار آثار خوبی را
در فرزندان و ذریهي خود بر جاي میگذارند و انسانهاي بدکردار و بیمبالات بر اثر سوء اختیار تأثیرات ناگواري را در نسل خود
بر جاي میگذارند، با این حال ما با دو دسته از تأثیرات روبهرو خواهیم بود. 1. تأثیرات خوب 2. تأثیرات بد.
صفحه 35 از 74
عِلّی » را نیز به ارث بردهاند، و سرّ این نقل و انتقالها نیز در نظام « تاثیرات خوب » ، منتقل شده « تاثیرات بد » یعنی همانطور که به افراد
«2» . هست که حاکم بر پدیدههاي این جهان است « و معلولی
4. ولی آنچه مهم است این است که این تأثیرات منفی و بد، جزئی و سطحی میباشد و آنقدر بزرگ نیست که غیرقابل تغییر باشند.
تشکیل شده است. « وراثت » و « محیط » ،« اراده » به عبارت دیگر مثلث شخصیت انسان از سه ضلع
نقش مهم و اصلی را بازي میکند و میتواند آثار محیط و وراثت را از بین ببرد و وضعیت را به نفع انسان رقم بزند. « اراده » که
چنانچه همسر فرعون با اراده قوي توانست در محیط فاسد بر مشکلات فائق آید و رستگار شود.
انسان « سعادت » و « شقاوت » سبب، براي « تنها » از این رو با توجه به مطالب فوق میبینیم: اثراتی که از گذشتگان به ما رسیده
نمیباشد.
ص: 83
است براي شقاوت و سعادت که تغییر و درمان آن ممکن میباشد. « زمینهاي » بلکه این آثار در وجود انسان فقط
و زحمتهایی که براي تغییر یا درمان این آثار منفیِ موروثی متوجه انسان میشود، خداوند بدون مزد و پاداش نمیگذارد.
لذا انسانی که از گذشتگانش صفت بُخل به او رسیده، وقتی با خود مبارزه میکند و انفاق میکند اجر و منزلت و پاداش او نزد
خدا، از دیگران بیشتر است.
و همین طور در مورد آثار دیگر.
و به همین ترتیب انسانی که از پدر و مادر فاسد و گناهکار به دنیا آمده و در محیط فاسد زندگی کرده و مرتکب گناه شده، روز
قیامت عذاب او کمتر است از شخصی که از پدر و مادر صالح و در محیط سالم بدنیا آمده ولی مرتکب گناه شده است.
خود غلبه کند. « محیط فاسد » و « وراثت » ولی به هر حال عذاب دارد، چون خداوند به او اراده داده بود و میتوانست بر آثار
از آنچه گذشت معلوم شد: شخصی که در خانوادهي فاسد به دنیا آمده با شخصی که در خانوادهي صالح به دنیا آمده هر دو در
پیشگاه خدا مسئولند و مؤاخذه میشوند ولی این مؤاخذه به طور یکسان نمیباشد تا عدالت خدا زیر سوال برود.
بلکه هر کدام نسبت به امکانات و موهبتهایی که خدا به آنها داده (مثل پدر و مادر صالح و ...) مسئول میباشند و باید پاسخگو
.« عدل الهی » باشند و این است
ص: 84
ب: چگونه میتوان از این آثار در امان ماند؟
اول: مرحلهي شناسایی آثار:
انسان باید طی یک خودشناسی دقیق به این آثار، معرفت، پیدا کند.
دوم: مرحلهي واکنش و جلوگیري:
بعد از شناخت این آثار شخص در دو موقعیت قرار میگیرد.
الف: اگر در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و آن آثار به او منتقل شده است، میتواند آثار خوب (مثل محبت به اهلبیت علیهم
السلام) را در خود تقویت کند و آثار بد را به مرور زمان کمرنگ کند و درصدد از بین بردن آن برآید.
که در این راه شایسته است ضمن توسل به ائمه اطهار و درخواست کمک از آن بزرگواران، از نظرات اولیاء خدا و اساتید اخلاق
نیز استفاده کند.
ب: اگر اثري هنوز به شخص نرسیده ولی با توجه به شناخت از گذشتگان و معرفت به خود احتمال وقوع آن آثار میرود میتوان
براي جلوگیري یا رفع آن از صدقه و دعا و توسل به اهلبیت و ... بهره جست.
صفحه 36 از 74
که در این مورد میتوان به کتب معتبر ادعیه مراجعه نمود.
معرفی کتاب:
براي مطالعهي بیشتر در این موضوع مراجعه فرمایید به:
1. عدل الهی استاد شهید مطهري
2. عدل در جهانبینی توحیدي استاد محمدي ريشهري
3. اصول عقائد استاد محسن قرائتی
ص: 85
فصل چهارم: راهنما