گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
فصل اول: قرآن راهبردبشریت







اشاره
ص: 17
الف: قرآن در آیینه تاریخ
نظم و ترتیب آیات قرآن از چه زمانی انجام شده و نام گذاري سورهها به چه صورت بوده است؟
اشاره
پرسش:
نظم و ترتیب آیات قرآن از چه زمانی انجام شده و نام گذاري سورهها به چه صورت بوده است؟ پاسخ:
براي روشن شدن پاسخ لازم است سه بحث را از هم جدا بکنیم؛
بسم الله » 1. چینش کلمات: این چینش بر اساس وحی الهی است و اعجاز قرآن متوقف بر آن است، یعنی وقتی قرآن میفرماید
چینش رحمان و رحیم پشت سر الله (اوّل رحمان بعد رحیم) به دستور خدا بود و پیامبر اسلام (ص) بر آن اساس ،« الرحمن الرحیم
براي مردم خواند. و این قابل تغییر نبود.
اگر بگوییم پیامبر واژهها را جا به جا کرد، اعجاز قرآن زیر سئوال میرود و اگر بگوییم مردم جا به جا کردند، موجب تحریف
میشود.
و ... چینش آیات در هر سوره به « الحمدلله رب العالمین » گفتند بعد « بسم الله الرحمن الرحیم » 2. چینش آیات: چه شد که مثلًا اوّل
دلخواه مردم یا پیامبر بود یا به امر خداوند؟ بر اساس روایاتی که نقل شده، این چینش هم به دستور پیامبر اکرم (ص) و بر اساس
وحی الهی بود.
ص: 18
براي مثال، آیات سوره بقره در زمانهاي مختلف نازل شده و گاه پیامبر به امر خداوند به کاتبان وحی دستور میداد: آیهاي را که
صفحه 10 از 92
وَاتَّقُوْا یَوْمَاً تُرْجَعُونَ فِیهِ » تازه نازل شده بود، در سورهاي دیگر یا بین آیاتی دیگر قرار دهند. مثلًا به نقل برخی، آیه 281 سوره بقره
«1» « إِلَی اللّهِ
که بر پیامبر (ص) نازل شد؛ آخرین سوره نازل شده بر پیامبر در سوره بقره نیست.
بعدي نازل میشد، « بسم الله الرحمن الرحیم » شروع میشد و چون « بسم الله الرحمن الرحیم » در روایات هم داریم که هر سوره با
معلوم شد ابتداي سوره بعدي است. این روایات هم گویاي بحث ترتیب آیات است این که این آیه در این سوره باشد یا سوره
بعدي.
بنابراین جایگاه آیات بر اساس وحی الهی و دستور پیامبر (ص) مشخص میشد و کاتبان وحی به دستور ایشان آیات را چینش
میکردند، حافظان وحی هم حفظ میکردند و به صورت متواتر و نسل در نسل به ما رسید.
برخی از این آیات عبارت است از: آیه تطهیر، اکمال و ... جاي این آیات به دستور پیامبر بر اساس حکمتهاي ویژه تعیین شده.
هر چند در این جا اختلاف نظري هست؛ به هر حال به عقیده ما و بسیاري از مفسرین اعجاز قرآن متوقف بر چینش آیات است و
اگر جا به
ص: 19
جا شود، نظم سوره به هم میریزد و نوعی تحریف معنوي و ترتیبی در قرآن ایجاد میشود.
2. ترتیب سورهها: در بحث جمعآوري قرآن دو دیدگاه در مورد ترتیب سورهها مطرح میشود. 1) جایگاه سورههاي قرآن در زمان
و چینش قرآن فعلی که از سوره حمد شروع و به سوره ناس ختم میشود، به دستور پیامبر اکرم (ص) «1» پیامبر (ص) مشخص بود
و قرآن پژوهان بر این باورند که ترتیب سورهها و نام گذاري سورهها در زمان پیامبر (ص) تحقق پیدا «2» است. 2) برخی از محققان
کرده است.
3. چینش سورهها چون ضربهاي به جایی نمیزد، در زمان پیامبر (ص) مشخص نشد و چینش فعلی سورهها در زمان جمع آوري
«3» . قرآن بعد از آن حضرت صورت گرفت، یعنی در زمان ابابکر و یک بار هم در زمان عثمان که توحید مصاحف صورت گرفت
نامگذاري سورهها
سورهها ظاهراً در زمان پیامبر اکرم (ص) نامگذاري شدند. هر چند سورههاي قرآن امروزه بدین نامها مثل بقره، مائده و ... مشهور
شده اند، در اوائل به این صورت بود که میگفتند سورهاي که در آن داستان گاو
ص: 20
بنی اسرائیل آمده است و ... بعد کم کم گفتند سوره بقره، سوره آل عمران و ... در حقیقت مشهور شدن سورهها عموماً بر اساس
محتواي آنها بود.
خواستند بگویند نامگذاري سورهها توقیفی و غیر قابل تغییر است، ولی قبول آن مقداري مشکل است. «1» برخی
ص: 21
قرآن قدیم است یا حادث؟
پرسش:
قرآن قدیم است یا حادث؟ پاسخ:
1. ریشه تاریخی بحث
صفحه 11 از 92
این پرسش در زمان حکومت بنی العباس مطرح شد و بیشتر هم جنبه سیاسی داشت.
بنی العباس گاهی برخی از سوالات پیچیده کلامی، فلسفی یا علمی را مطرح و دانشمندان را به نوعی سرگرم میکردند.
گاهی بر سر پاسخ این نوع سوالات آن قدر اختلافات بالا میگرفت که به جنگ و درگیري میکشید. در مورد همین مسئله قدیم و
حادث بودن قرآن و درگیریهاي خونینی در تاریخ به وقوع پیوسته است، با این که پاسخ مسئله هم چندان پیچیده نبود؛ اما دستگاه
سیاسی ترجیح میداد طرفین را چنان تحریک بکند که مسئله از حالت علمی و محدوده محافل علمی خارج و به یک معضل
اجتماعی سیاسی و فکري تبدیل شود تا از آن بهره برداري کند.
این مسئله که بیشتر یک ریشه تاریخی و سیاسی هزار ساله دارد، امروزه به عنوان یک مسئله تاریخی در مباحث قرآن مطرح میشود
و کتابهاي علوم قرآن آن را مطرح نمیکنند.
ص: 22
2. جنبه کلامی
وقتی که مبحث تکلم و متکلم بودن خدا را در شرح تجرید مطرح میکند، اشاره مینماید که اشاعره کلام خدا «1» مرحوم خواجه
را نفسی و قدیم و معتزله و شیعه، حادث میدانستند.
به این ترتیب « انی انا لله » خواجه میگوید: کلام خدا از نوع ایجاد صوت در فضا است، مثل این که از دل درخت صدا بلند شد که
خدا با موسی (ع) سخن گفت و بنابراین خدا در فضا میتواند صوت ایجاد بکند و از آن طریق سخن بگوید.
خدمت پیامبر میآمد و مطالب را میفرمود و گاهی هم خداوند «2» « دحیه کلبی » در مورد قرآن هم جبرئیل به شکل شخصی به نام
از طریق القائات قلبی سخنش را القاء میکرد. روشن است که این کلام به صورت طبیعی حادث است، یعنی قبلًا نبود و بعداً ایجاد
شد.
میفرماید: «3» سخن اشاعره که میگویند کلام نفسی است، یعنی در وجود خداوند غیر از علم و اراده چیزي باشد. مرحوم خواجه
اصلًا تصور این مطلب موجب تصدیقش است و محال است که ما چیزي داشته باشیم که نه علم و نه ارده بلکه شیء ثالثی باشد که
آن کلام باشد و قدیم هم باشد.
ص: 23
3. جنبه روایی و قرآنی
قدیم بودن، یعنی ازلی و همیشگی بودن این که چیزي زمانی بود که نبود. مثل ذات خداوند که قدیم و همیشگی است.
حادث یا محدث به چیزي میگویند که قبلًا نبود و بعداً به وجود آمد.
سوال این است: آیا قرآن کریم مثل ذات خدا همیشه بوده است؟ چون کلام خداست و کلام خدا هم همیشگی است، یا قرآن مثل
کلام بشر است و این کلام ایجاد شده قبلًا نبود بعد به وجود آمد؟ علامه مجلسی (ره) این مطلب را به صورت مفصل مطرح و
روایات متعددي را نقل میکند که نشان میدهد این مسئله در زمان امام باقر و صادق (ع) مطرح بود و مردم بارها از ائمه سوال
«1» . میکردند
علامه مجلسی (ره) بعد از نقل این روایات به جمع بندي آن میپردازد.
شخصی به نام عبدالملک بن اعین ضمن نامهاي به امام صادق (ع) مینویسد: جانم فداي شما باد، مردم در مورد قرآن اختلاف
دارند، بعضیها فکر میکنند قرآن غیر مخلوق است و به گمان بعضی دیگر قرآن مخلوق است. حضرت در پاسخ نوشت:
قرآن کلام خداست، محدث است و مخلوق نمیباشد و غیر «2» ؛ القرآن کلام الله محدث غیر مخلوق و غیر أزلی مع الله تعالی ذکره »
«. ازلی است و با خداوند تبارك و تعالی بود
صفحه 12 از 92
ص: 24
طبق این حدیث قرآن کلام خدا، و محدث است.
توضیح عبارت غیر مخلوق: در نگاه اول به نظر میرسد غیر مخلوق با محدث ناسازگار است. و بعد که میفرماید غیر ازلی
(همیشگی نیست) با محدث سازگار است.
مرحوم صدوق (ره) میگوید: منظور از غیر مخلوق، غیر مکذوب است. وي شواهدي هم میآورد که مخلوق در کلام عرب گاهی
به معناي دروغ به کار میرفته. مرحوم صدوق از آیات و روایات هم اشارت و شواهدي میآورد. نشان میدهند قرآن حادث و غیر
ازلی است.
روایات دیگري هم در این باب هست.
اجماع اهل اسلام بر این است که قرآن حقیقتاً کلام خداست؛ نه «1» : وقتی علامه مجلسی این روایات را نقل میکند، میگوید
مجازاً. علامه چند دلیل براي حادث بودن قرآن میآورد میگوید:
1. میبینیم که قرآن مفصل و مجمل دارد و بعد بخشی از آن بخشی دیگر را تفسیر میکند. ناسخ و منسوخ دارد و اینها فقط در
مورد یک چیز حادث میتواند باشد.
که حادثاند؛ چون این طور نبود که اول «2» « أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی » ؛ برخی از کلماتی که قرآن نقل کرده از افرادي مثل فرعون است
اینها به وجود
ص: 25
آمده باشد، بنابراین ما وقتی میتوانیم بگوییم قرآن قدیم است که این کلمات هم قدیم باشد، در حالی که کسی چنین چیزي نگفته
است.
با توجه به روایات و ادلهاي که هست میتوانیم بگوییم: قرآن حادث است و ازلی نیست، چون کلام خداست و کلام خدا وقتی
ایجاد شود، به ما میرسد- به طریق صوت یا القا به قلب پیامبر از طریق وحی- این چیزي است که به وجود میآید و به دست ما
میرسد پس حادث است.
«2» « کان الله و لم یکن شئ غیره » «1» ،« کان الله و لم یکن معه شئ » : روایاتی هم داریم قدیم بودن همه چیز را نفی میکند، مانند
«3» « لیس الخالق الا الله و ما سواه مخلوق »
بنابراین میتوان گفت: چیزي که مخلوق باشد حتی قرآن، حادث است.
ص: 27
آیا قرآن تحریف (کم یا زیاد) شده است؟
پرسش:
آیا قرآن تحریف (کم یا زیاد) شده است؟ پاسخ:
قرآن که 6236 آیه دارد، به همین صورتی که امروز در دست ماست، از طرف خداوند نازل شده است، یعنی نه آیهاي به آن افزوده
شده و نه کاسته شده است. این مطلب مورد تأکید علماي بزرگ اسلام (شیعه و سنی) است و کتابهاي متعددي هم در این زمینه
نوشته شده است.
دلائل تحریف ناپذیري قرآن
1. تواتر قرآن: وقتی قرآن به پیامبر (ص) نازل شد، پیامبر نیز براي مردم قرائت کرد. مردم آن را گرفتند و حافظان قرآن آن را حفظ
صفحه 13 از 92
کردند و نسل بعد از نسل به همان صورت اولیه به دست ما رساندند. بنابراین قرآن در هر نسلی توسط تعداد زیادي از قاریان و
حافظان و مسلمانان خوانده و نقل شده است. مسلمانان به شدت به قرآن حساس بودند تا مبادا کلمهاي به آن افزوده یا از آن کم
شود. امروزه در برخی از کشورها، مثل سودان بیش از یک میلیون حافظ قرآن هست. این رویکرد در طول تاریخ همیشه بوده است
و به آن در اصطلاح تواتر میگویند؛ دلیلی که یقین آور است و قرآن با آن اثبات میشود.
ص: 28
«1» « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » : 2. آیات قرآن: خداوند در سوره حجر با چند تأکید فرمود
ما خود ذکر- قرآن- را نازل کردیم و خودمان هم قطعاً آن را محافظت میکنیم. برخی از علما با این آیه استدلال میکنند که قرآن
تحریف پذیر نیست، چون چیزي که خدا محافظ آن باشد تحریف ناپذیر است.
نکته: همان گونه که گفتیم عمده دلیل تحریف نشدن قرآن، بحث تواتر است.
پیش میآید. برخی از علما هم تلاش « استدلال به آیات قرآن براي تحریف قرآن » برخی اشکال کردهاند که در اینجا مسئله دور در
کردهاند این دور را به گونهاي حل بکنند، لذا دلیل تواتر میتواند به عنوان شاهد قابل قبول باشد.
3. اهتمام پیامبر (ص) و مسلمان به قرآن: پیامبر حتی نسبت به نوشتن قرآن بسیار حساس بود. هرگاه آیهاي نازل میشد کاتبان وحی
را فرا میخواند تا قرآن را بنویسند، حتی با برخی کاتبان که در نوشتن وحی سهلانگاريهایی داشتند، مثل عبدالله بن أبی سهل،
برخورد میکرد. حساسیت پیامبر و بعد از ایشان مسلمانها به نوشتن و حفظ قرآن از ضمانتهاي تحریف نشدن قرآن بود.
ص: 29
معرفی چند کتاب در زمینه عدم تحریف:
1. البیان: آیت الله خوئی (ره) بحث تحریف ناپذیري قرآن را به صورت مفصل با ادله مطرح کرده است.
2. صیانه القرآن عن التحریف: آیت الله معرفت. این کتاب به زبان عربی است و به فارسی هم ترجمه شده است.
3. سلامه القرآن عن التحریف: دکتر نجار زادگان.
4. نزاهت قرآن از تحریف: حضرت آیه الله جوادي آملی.
در این کتابها تاریخچه بحث و دلائل علماي بزرگ از نگاه علماي بزرگ شیعه و أهل سنت به تفصیل مطرح شده است. میتوان
گفت: اتفاق علماي شیعه و اهل سنت بر تحریف نشدن قرآن است.
ص: 31
آیا وجود اختلاف قرائتها به معناي تحریف قرآن است؟
پرسش:
آیا وجود اختلاف قرائتها به معناي تحریف قرآن است؟ پاسخ:
براي رسیدن به پاسخ باید به چند نکته توجه داشته باشیم.
1. قرائت چیست؟ و با قرآن چه تفاوتی دارد؟ در مورد قرآن سه چیز داریم:
1. قرآن: همان است که از طریق وحی به پیامبر رسید و حضرت تلاوت کرد. و به صورت متواتر به دست ما رسید.
2. مکتوب قرآن: نوشته قرآن که از روي آن میخوانیم. نوشته و خط قرآن در طول تاریخ تغییراتی داشته است، مثلًا خط کوفی بود،
نسخ شده و ... اینها تغییراتی است که در خط به وجود آمد. اختلافاتی هم که امروزه در برخی از کلمات و نوشتهها هست، سیر
طبیعی خود را دارد، منتها این مسئله ملاك قرآنیت چیزي نمیشود؛ هرچند چیزي که میان مردم به عنوان قرآن مشهور است، همین
صفحه 14 از 92
مکتوب فعلی است این مکتوب حاکی قرآن است و قرآن، اصل آن چیزي است که پیامبر تلفظ کرد و به صورت متواتر به ما رسیده
است.
3. قرائات قرآن: یعنی نحوههاي تلفظ و گویش. نحوههاي بیان و گویش قرآن که گاه در اثر اختلاف لهجهها به وجود آمده، بعضاً
به خاطر
ص: 32
بعضی گرایشات خاص قاریان قرآن یا روایتهاي مختلفی بود که از صحابه نقل شده بود. ابن مجاهد قرائاتی را که در مورد قرآن به
وجود آمده بود، در 7 قرائت مشهور جمع آوري کرد که بعداً 10 و 14 قرائت مشهور شد. این قرائات که معمولًا غیر از گویش
معمولی قرائات متواتر مسلمانان است، اشکالاتی دارد، از جمله:
در البیان و دیگران با بررسی نشان دادهاند که سند اینها معمولًا مشکل دارد؛ مگر «1» 1. سند قرائات مشکل دارد. آیت الله خوئی
برخی از موارد.
2. بر فرض صحت اسناد، خبر واحد هستند. ما میدانیم که خبر واحد، خبر ظنی است و قرآن به وسیله ظن اثبات نمیشود؛ بلکه به
وسیله یقین (تواتر) اثبات میشود.
قرائتی هم که امروزه در جهان اسلام عمومیت دارد (حفص از عاصم) خبر واحد است، هرچند به امیرالمؤمنین (ع) و عثمان میرسد
و شیعیان و اهل سنت قبول دارند، البته در برخی کشورهاي شمال افریقا و ... قرآن را علاوه بر قرائت فوق به قرائتهاي دیگر
میخوانند.
قرائت حفص از عاصم متواتر نیست و سندش هم حداکثر ظن آور است و آنچه موجب شد این قرائت پذیرفته شود، توافق بیشتر این
قرائت با قرائت متواتر مسلمانان است، بنابراین قرائات هیچ اعتباري ندارند. به
ص: 33
عبارت دیگر قرآن بودن به وسیله شقّ اول (الفاظی که از پیامبر به صورت متواتر نقل شده است) ثابت میشود؛ نه به وسیله قرائات
قرآن، لذا مفسران قدیم به قرائات توجه میکردند، چون در جامعه خیلی رواج داشت. گاهی اوقات هم استدلالهاي متفاوتی بر
قرائات میشد. مثلًا در مجمع البیان بحث قرائات را میآورد و بعد به توجیه و دلائل آن را میپردازد، ولی مفسران اخیر چون قرائات
را حجت نمیدانند، در تفسیر به بحث قرائات توجه نمیکنند. مثلًا در کل 27 جلد تفسیر نمونه یکی دو مورد بیشتر به اختلاف
قرائات توجه نشده است.
نکته: با توجه به آنچه گفتیم، ترویج این قرائات توسط برخی قاریان درست نیست و باید توجه بکنند که این قرائات متواتر نیست و
قرآن با آن ثابت نمیشود و ترجمه و تفسیر قرآن هم بر اساس قرائات مذکور درست نیست.
رابطه اختلافات قرائات با تحریف قرآن با توجه به اینکه این قرائات غیر از قرآن است، اختلاف در قرائات به معناي اختلاف در
قرآن نیست، چون قرائات غیر از قرآن است. اختلافات قرائات تنها یک بحث علمی است و در مباحث علوم قرآن هم بیشتر به عنوان
تاریخ علم مطرح است.
مالک یوم » اختلاف قرائات گاهی اوقات با اختلاف در معنا منتهی میشود، مثلًا بر اساس خبر متواتر و یقین آور در سوره حمد
میگوییم، ولی برخی به جاي مالک (صاحب اختیار) ملک (پادشاه) قرائت کردهاند. « الدین
ص: 35
آیا قرآن براي همه جهانهاست یا براي مردم کره زمین؟
صفحه 15 از 92
پرسش:
آیا قرآن براي همه جهانهاست یا براي مردم کره زمین؟ توضیح پرسش:
«1» « إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ » : خداوند در آیات آخر سوره تکویر میفرماید
الحمد لله رب » مقصود از ذکر قرآن است و خداوند آن را براي عالمین فرستاد. آیا مقصود همان عالمینی است که در سوره حمد
آمده است؛ یعنی قرآن براي همه جهانهاست یا فقط براي مردم زمین؟ « العالمین
پاسخ:
خداوند در سوره تکویر میفرماید:
«2» ؛ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ »
«. آن (قرآن) جز یادآوري براي جهانیان نیست
یکی از نامها و صفات قرآن، ذکر است، چون مسائل هدایتی، فطري و خداجویی موجود در نهاد انسانها، داستانهاي پیامبران پیشین و
... را یادآوري میکند و این یادآور و مُذکر بودن براي همه جهانیان (للعالمین) است.
ص: 36
جهانیان است. از « الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ » مقصود از عالمین در «1» ( براساس نظر مشهور مفسران و روایات امام صادق (ع
این «. مالک الجماعات من کل مخلوق؛ خداوند صاحب جماعتها از هر نوع مخلوقی است » : است «2» امیرمومنان (ع) نقل شده
روایت عالمین را توسعه میدهد و ممکن است شامل عالمهاي غیرانسانی هم شود؛ مثل عالم فرشتگان و جنّها. به هر حال مسلم است
انسانهایی است « إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرَي لِلْعَالَمِینَ » و « رب العالمین » که قرآن یادآوري براي انسانها، جنیان و دیگران است، ولی ظاهر آیه
که در این جهان زندگی میکنند.
ص: 37
انجیل و تورات و قرآن کتابهاي آسمانی اند، چرا انجیل و تورات تحریف شد، ولی قرآن سالم ماند؟
پرسش:
انجیل و تورات و قرآن کتابهاي آسمانی اند، چرا انجیل و تورات تحریف شد، ولی قرآن سالم ماند؟ پاسخ:
تفاوت اساسی قرآن کریم با تورات و انجیل در جاودانه بودن قرآن است. قرآن کریم معجزه جاودان پیامبر اسلام (ص) است و
رسول اکرم (ص) هم خاتم الانبیاء است.
بنابراین برنامهاي که به او داده شد، برنامهاي جاویدان براي همه دورهها است و بعد از او هم پیامبري نخواهد آمد تا برنامه جدیدي
بیاورد یا برنامه او را اصلاح بکند. نزول قرآن آخرین فرصت براي بشر بود و براي همین باید، اولًا: برنامه کاملترین باشد. ثانیاً:
دائمی باشد تا بتواند بشر را تا روز قیامت رهنمایی بکند، اما پیامبرانی که قبلًا میآمدند، اولًا: خاتم الانبیاء نبودند، یعنی بعد از آنها
باز هم فرصتهایی بود، لذا بعد از موسی، عیسی و بعد از او پیامبر اسلام آمد.
بنابراین اگر مطلبی در آن زمانها به خاطر ظرف زمان و مکان و ظرفیت مردم ناقص میماند فرصت بود تا آن مطالب در کلاسهاي
بعدي بشریت که معلمان بعدي (پیامبران الهی) تشکیل میدادند، تکمیل شود.
ص: 38
از سوي دیگر بنا نبود تورات و انجیل به عنوان نشانه و معجزه جاویدان حضرت موسی و عیسی (ع) باقی بمانند معجزه حضرت
عیسی این بود که کور را شفا میداد یا مرده را زنده میکرد و معجزه حضرت موسی این بود که عصایش را میانداخت و تبدیل به
صفحه 16 از 92
اژدها میشد و .... این معجزات متناسب با زمان بود. مثلًا در زمان حضرت عیسی (ع) علوم پزشکی و در زمان حضرت موسی سحر
و جادو رشد کرده بود، چون تورات و انجیل معجزات جاوید نبودند، مانعی نداشت که تحریف بشوند و لازم نبود که خدا جلوي
تحریف آنها را بگیرد، اما چون قرآن برنامه دائمی و پیامبر (ع) خاتم الانبیاء و قرآن جاوید تا روز قیامت است و باید با آن تحدي
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ » : بشود و معجزه جاویدان است، لذا باید کاملًا از خطا و تحریف مصون بماند. براي همین خدا فرمود
«1» ؛ لَحَافِظُونَ
«. ... حتما ما او را [از هرگونه تحریفی محافظت میکنیم
نکته: ما تورات و انجیل اصلی را با قرآن مقایسه میکنیم، ولی تورات و انجیل فعلی در حقیقت سیره و زندگی نامه حضرت عیسی
(ع) است و تنها یک جمله در انجیل متی- درمورد حضرت یحیی- دارد که برخی میگویند این جمله وحی مستقیم است.
که خودش هم کشیش بود، برخی از قسمتهاي تورات هشتصد «2» در مورد تورات هم همین مشکل هست و به گفته ایان باربور
سال پس از
ص: 39
موسی نوشته شده است. حتی در بخشهایی از تورات حتی داستان وفات حضرت موسی و به خاك سپاري او آمده است.
در مورد تورات و « نزول » پس تورات و انجیل اصلی کلام خداست و برخی شواهد بر نزول آن از طرف خدا نیز هست، مانند: تعبیر
«1» « کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ » انجیل یا
با زبور داود مطابقت میکند. « أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ » و این جملهاي که الان در قرآن هست
نمی توان گفت تورات و انجیل اصلی نقل به معنا بود.
حداقل شواهد چندانی بر این مطلب نداریم. به هر حال کتاب آسمانی بودند که به پیامبري وحی میشدند. و دلیلی نداریم که آن
پیامبران در کتابها تغییري داده باشد، مگر این که این مطلب با دلیل مستندي ثابت بشود البته بعید است بتوانیم راجع به این مسئله
قضاوت قطعی بکنیم، چون اصل تورات و انجیل دردست ما نیست، و از آن طرف شواهدي داریم که تورات و انجیل وحی و نوشته
شده است.
ص: 41
ب: ترجمههاي قرآن
درباره ترجمه و انواع و امکان آن توضیح دهید.
1. ضرورت ترجمه
ترجمه قرآن از بحثهاي مهمی است که کار کمی در مبانی نظري آن شده است. هر چند همواره ترجمههاي فارسی ارزشمندي
وجود داشته است؛ این ترجمهها گاه نواقصی داشتهاند، و دارند، چون ترجمههاي موجود، معمولًا فردياند کار فردي هم قاعدتاً
خالی از اشکال نمیتواند باشد، لذا باید به طرف ترجمه جمعی قرآن برویم و گروهی از متخصصان مختلف ترجمه جمعی ارائه
بکنند.
روزي سلمان خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و «1» . ترجمه قرآن بر اساس نقلهاي تاریخی از زمان سلمان فارسی (ره) شروع شد
بسم » عرض کرد: گروهی از اهل فارس از من خواستهاند سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه بکنم و حضرت به او اجازه داد و او
ترجمه کرد. « به نام یزدان بخشاینده » را به « الله الرحمن الرحیم
صفحه 17 از 92
ص: 42
این رویکرد ادامه یافت تا این که در قرن دوّم، سوّم به ویژه از قرن چهارم به بعد ترجمههاي ارزشمندي نوشته شد و قرن چهارم،
پنجم و ششم دوره شکوفایی ترجمه قرآن به زبان فارسی است. اما بعد از آن ترجمه تا قرن چهاردهم و اوایل قرن پانزدهم دوره
رکود را تجربه کرد و تنها بعد از انقلاب اسلامی بود که دهها ترجمه خوب و ارزشمند به بازار آمد.
قرآن کریم به حدود صد و بیست زبان ترجمه شده است، در حالی که کتاب مقدس تورات و انجیل در حدود دو هزار ترجمه دارد.
2. مبانی و ترجمه قرآن
ترجمه قرآن مبانی خاصی دارد و باید مبانی ادبی، روش شناختی و زبان شناختی، مبانی کلامی، قرآنی حتی فقهی را در بحث
ترجمه رعایت کرد.
و هم چنین مترجم قرآن غیر از شرایط عام لازم براي ترجمه مثل تسلط بر زبان مبدأ و مقصد و ... باید شرایط ویژهاي داشته باشد.
مترجم قرآن باید شرایط مفسر قرآن را هم داشته باشد و از تفسیر به راي بپرهیزد.
همان طور که لازم است از ترجمه به راي پرهیز بکند. برخی طهارت روحی و آداب و اخلاق را هم جز شرایط دانستهاند که به نظر
میرسد شرط کمال باشند. بنابراین لازم است مترجم دانشهایی داشته باشد که در ترجمهاش موثر است مثل فقه، علوم تجربی،
ادبیات، تفسیر و ...
ص: 43
روشهاي ترجمه قرآن
سه روش در ترجمه قرآن هست.
1. ترجمه تحت اللفظی: در این روش قرآن کلمه به کلمه ترجمه میشود. به این روش، حرفی و همگون نیز گفته میشود. در این
ترجمه هر لغتی را ذیل خودش و متناسب با آن، ترجمه میکنند و لازم نیست ساختار، جمله به جمله، رعایت بشود، مثلًا با این که
فعل در زبان فارسی در آخر جمله میآید- به عکس عربی- در ترجمه تحت اللفظی فعل مثل زبان عربی در اول میآید و کاملًا
مطابق متن میشود.
این نوع ترجمه بیشتر براي آموزش مناسب است، مثل ترجمه آقاي آیتی.
2. ترجمه تفسیري: برخی از ترجمهها مباحث تفسیري را هم در ترجمه داخل میکنند و میخواهند پیام آیه را برسانند، مثل ترجمه
مرحوم الهی قمشهاي و فیض الاسلام، لذا بسیاري از مطالب تفسیري را هم داخل ترجمه میآورند.
3. ترجمه جمله به جمله: به این ترجمه، محتوا به محتوا یا ترجمه امین هم گفته میشود. در این روش جمله به جمله یا هسته به هسته
ترجمه میشود و مترجم هر جمله عربی را به یک جمله فارسی- با حفظ ساختار زبان فارسی- ترجمه میکند و موجب میشود
مخاطب مطلب را زودتر بفهمد.
این ترجمه حد وسط است بین ترجمه کلمه به کلمه و ترجمه آزاد و تفسیري است، مثل ترجمه آیت الله مکارم شیرازي.
ص: 45
کدام یک از ترجمههاي قرآن کاملتر و دقیقتر است؟
صفحه 18 از 92
پرسش:
کدام یک از ترجمههاي قرآن کاملتر و دقیقتر است؟ پاسخ:
معرفی ترجمه گروهی
ترجمههاي موجود معمولًا به صورت فردي انجام گرفتهاند. اخیراً به این نتیجه رسیدیم که ترجمه قرآن یک کار گروهی است، لذا
حدود ده هزار ساعت وقت گذاشتیم و حدود 600 جلسه بحث کردیم، یعنی هر صفحه قرآن تقریباً در یک جلسه بررسی شد، به این
صورت که یکی از اساتید مباحث ادبی را نگاه میکرد، یکی مباحث واژهشناسی را ریشهیابی میکرد، دیگري مباحث تفسیري و
علوم قرآن را میدید، نفر بعدي مسئول یکسان سازي عبارت در کل ترجمه بود و سرانجام یکی از دوستان هم ترجمههاي دیگر را
که در زبان فارسی انجام شده بود، نگاه میکرد و واژه را بر میگزیدیم. در نهایت پس از بحث، آن چیزي را که اکثر اعضاي جلسه
به آن میرسید، به عنوان ترجمه قرآن میآوردیم. آیت الله معرفت هم ناظر ترجمه بود و تقریظی بر آن نوشت.
ویژگیهاي مهم این ترجمه: روش ترجمه هسته به هسته و جمله به جمله است و توضیحات یا اضافات تفسیري داخل پرانتز یا کروشه
قرار دارد و هدف ترجمه ارائه برگرداندن دقیق و رسا از قرآن بود.
ص: 46
مخاطب این ترجمه نسل جوان یا حداقل سطح سواد دیپلم، است. ترجمه مذکور براي فرهیختگان و جلسات آموزش قرآن میتواند
کارساز باشد. این ترجمه، نخستین ترجمه جمعی در طول تاریخ اسلام است که به صورت تخصصی کار شده است. در این ترجمه
به همگونسازي عبارات قرآن خیلی توجه شده و عبارت مشابه در طول قرآن، مشابه معنا شده است. ما کوشیدهایم همه حروف،
« هو » اضافات و کلمات برگردان شود؛ مگر 51 واژه (حرف) که ترجمهاش ممکن نشد و آنها را در پایان ترجمه آوردهایم، مثلًا واژه
قابل ترجمه به فارسی نیست وگرنه لطافت عبارت از بین میرود. در این ترجمه به مبانی تفسیري توجه و از « قل هو الله أحد »
تفسیرهاي معتبر استفاده شده است، به عبارت دیگر در پایان ترجمه مبانی تفسیري مبانی کلامی، مبانی ادبی، مبانی واژگانی که در
ترجمه رعایت شده، بیان گردیده است. در ترجمه از نثر معیار فارسی استفاده کردهایم.
نکته دیگر اینکه این ترجمه مبتنی بر یک تفسیر به نام تفسیر دانشجو است که به زودي چاپ میشود. این ترجمه را انتشارات
مؤسسه فرهنگی دارالذکر با همکاري دارالعلم چاپ کرده است و مترجمان: آقایان رضایی اصفهانی، حسین شیرافکن، غلامعلی
همایی، محسن اسماعیلی و محمد امینی میباشند.
ص: 47
فصل دوم: خداشناسی