گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هشتم
فصل اول: ازدواج
اشاره








ص: 19
نظر قرآن در باره خواستگاري و مقدمات آن چیست؟
پرسش:
نظر قرآن در باره خواستگاري و مقدمات آن چیست؟
پاسخ:
درآمد:
در آغاز گسترش جامعه انسانی، مسئله روابط میان پسر و دختر در جوامع مطرح بوده است و این چیز تازهاي نیست، لیکن در دوران
توسعه سیاسی، اجتماعی و ظهور رسانههاي ارتباط جمعی، سمعی و بصري، این مسئله شکل دیگري به خود گرفتهو با نگرشی نو
دوباره مطرح شده است، به ویژه که در محیطهایی مانند دانشگاه، سینماها، پاركها، خیابانها و مانند آنها که نمود بیشتري پیدا
میکند، این مسئله میتواند بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
بر این اساس، اگر بخواهیم در این زمینه موفقیتی داشته باشیم و تا حدي دغدغه خاطر خود را برطرف نماییم، میباید راهکارهاي
درست را بیابیم و الگوي مناسب با فرهنگ جامعه اسلامی را به نسل جوان نشان دهیم. امري که باید گفت با همه اهمیتی که دارد.
و دل مشغولی را که براي متولیان امور
ص: 20
اجتماعی، فرهنگی و دینی فراهم کرده است، متأسفانه کمتر مورد توجه جدي قرار گرفته است.
به هر صورت، در این نوشتار کوتاه تلاش برآن است تا از منظر قرآن به موضوع نگریسته و دیدگاه وحی طرح شود.
دیدگاهها
در خصوص روابط دختر و پسر سه دیدگاه عمده و یا به تعبیر درستتر، سه فرض وجود دارد که ضروري است اشارتی کوتاه
بدآنها داشته باشیم.
1. آزادي ارتباط
بر پایه این دیدگاه، دو جنس مخالف به هر نحو که خواسته باشند، اعم از گفت و شنود، مسافرت، رفاقت، تماس بدنی و حتی کام
گرفتن از یکدیگر میتوانند با هم روابط داشته باشند، به این گمان که هرگونه محدودیت باعث فزونی میل و رغبت میشود.
این که عامل رویکرد به این نظریه چیست و مروج این طرز تفکر کیست، بررسی جداگانهاي میطلبد که از حوصله این نوشتار
خارج است، ولی به اجمال میتوان گفت: خواستگاه این تز و مهد کنونی این ارتباط افسار گسیخته، جهان غرب به خصوص
«1» . میباشند « فروید » و « برتراند راسل » آمریکا و اروپاي غربی است و معماران اصلی آن امثال
ص: 21
صفحه 9 از 81
2. پرهیز از هر گونه ارتباط
مطابق این دیدگاه، زن و مرد، پسر و دختر حق ندارند کمترین ارتباطی با هم داشته باشند؛ خواه ارتباط مکالمهاي باشد یا مکاتبهاي
و خواه با نگاه باشد یا در گفتار، و در نتیجه نباید گذاشت این دو جنس مخالف حتی در شعاع دید و صداي یکدیگر قرار گیرند.
این نظریه بیشتر جنبه بهداشت اجتماعی- دینی دارد، و به عنوان راهکاري براي جلوگیري از فساد اجتماعی جامعه پیشنهاد میشود.
3. میانه روي
طبیعی است که میان دو دیدگاه افراط و تفریط همواره نظر سومی مطرح میشود؛ زیرا آن دسته از انسانها که از اندیشه متعادل
برخوردارند، با نامعقول دانستن فرض اول، و ناممکن دانستن فرض دوم، راه سوم را بر میگزینند، نقاط منفی هر دو دیدگاه را
نادیده گرفته و نقاط مثبت هر دو را برمیگزینند.
دیدگاه قرآن
از آنجا که قرآن کریم مبیّن عدل در تکوین، بیان کننده اعتدال در تشریع و بیانگر عدالت اخلاقی است، میتوان گفت: فرض اخیر
به دیدگاه قرآن نزدیکتر بوده، و این همان نظریهاي است که در ادامه بحث بدان خواهیم پرداخت.
ص: 23
اصول اولیه در نگاه و گفتگو قبل از ازدواج چیست؟
پرسش:
اصول اولیه در نگاه و گفتگو قبل از ازدواج چیست؟
پاسخ:
براي دستیابی به موضع اسلام نسبت به نگاه و گفتگو در روابط پسر و دختر، ابتدا لازم است اصولی کلی ترسیم شود، تا روشن
گردد ا صل در نمادهاي روابط، جواز است یا ممنوعیت؟
این اصول عبارت است از:
1. چشم و گوش و زبان، براي دیدن، شنیدن و گفتن
شکی نیست که وظیفه هریک از اعضاي بدن انسان همان است که دست قدرتمند آفرینش آن را برایش معین کرده است، و وظیفه
اصلی، این سه عضو مهم منهاي برخی وظایف دیگر، نیز همان است که براي آنها مقرر شده است، چشم براي دیدن، گوش براي
شنیدن و زبان براي گفتن؛ پس نباید آن را تعطیل کرد و یا از آنها کاري خواست که از عهده آنها بر نمیآید.
2. افزایش آگاهی و شناخت
بدیهی است که نگاه، گفتن یا شنیدن براي افزایش شناخت و آگاهی انسان است. نگاه به مظاهر طبیعت، انسان را به شناخت هرچه
بیشتر چیزها
ص: 24
میرساند، و به اصطلاح فرهنگ دینی، او را به یاد آفریننده و سازنده آن میاندازد، و سر انجام کارایی و انواع بهرهدهی آن را
تداعی مینماید. گفتگوي انسانها نیز براي انتقال معلومات، کسب آگاهی، بیان نیازمنديها و آموزش است.
قرآن کریم نیز این اصل را مورد تأکید قرار داده، و به چشم و گوش به دیده ابزار شناخت نگریسته است؛ چشم را وسیله دیدن
آیات تکوینی، و گوش را وسیله شنیدن آیات تشریعی، و زبان را وسیله تشریح و تفسیر هر دو قرار داده است.
3. انسان مظهر آیات الهی
صفحه 10 از 81
وجود جسمانی و روحانی انسان به عنوان یکی از مظاهر آیات الهی، بلکه از مهمترین آنهاست. که خود آفریننده آن پس از
«1» ؛ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ » : خلقتش فرموده است
«2» ؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ » : و نیز فرموده است «! و خجسته باد خدا، که بهترین آفرینندگان است
«3» ؛ أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ » : و اگر درباره حیوانی بیابانگرد میفرماید ،« بیقین انسان را در بهترین (نظام معتدل و) استوار آفریدیم
«. و آیا به شتر نظر نمیکنند
ص: 25
4. التذاذ طبیعی
هر یک از قواي ظاهري و باطنی انسان در راستاي اهداف مقرر آنها، به لذتهاي طبیعی خود نیازمند است و باید بدان برسد، زیرا
انسان در هریک از ابعاد وجودي خویش، با پاسخ مثبت به خواستهها و خواهشهایشلذت میبرد؛ یعنی همانگونه که انسان در
بعد جسمی با رسیدن به غذا، آب، میوه و لباس لذت میبرد، مهر، محبت، عاطفه و نیز شعر براي روح او لذت بخش است؛ به کار
گرفتن چشم، گوش و زبان نیز مایه التذاذ طبیعی انسان خواهد بود.
5. آزادي
افزون بر آنچه گفته شد، محدود کردن افراد انسان در روابط با دیگران با اصل آزادي ناسازگار است؛ زیرا انسان آزاد آفریده شده
و باید در روابط اجتماعیاش معاشرت آزاد داشته، و میان آنها هیچ حریمی وجود نداشته باشد.
بر پایه این اصول که برخی از آنها تا حدي توجیه کننده دیدگاهنخست میباشد، هر فرد انسانی مجاز است به دیگري نگاه کند، با
او به گفت و شنود بپردازد و یا به شکلهاي دیگر رابطه داشته باشد.
ص: 26
نتیجهسخن
نتیجه این اصول به ظاهر جواز هر نوع ارتباط نگاه و گفتگو میان پسر و دختر و به طور کلی زن و مرد است؛ اما حقیقت چیز دیگري
است، و اگر نگوییم اصول دیگري را باید ترسیم کرد، دستکم این اصول داراي استثناهایی است که در نهایت نتیجه دیگري را در
پی خواهد داشت که در تبیین دیدگاه قرآن بیان خواهیم داشت.
ص: 27
نگاه به جنس مخالف از منظر قرآن چگونه است؟
پرسش:
نگاه به جنس مخالف از منظر قرآن چگونه است؟
پاسخ:
با نگاهی به آیات قرآن درمییابیم که قرآن ضمن تأیید مفاد اصول ذکر شده، توصیه میکند تا از ابزار ادراکی خود به ویژه
دیدگان و گوش استفاده کنند، و اگر میفرماید: به حیوان [شتر]، آسمان، کوهها و زمین بنگرید که چگونه آفریده، افراشته، نصب و
گسترده شده است، این موارد براي نمونه و مصداق بیان شده است و منحصر به اینها نیست.
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ » : اما در اولین استثنا براي این اصل انسان را از دائره فراگیر و مطلق نگاه کردن بیرون میکند و میفرماید
أَبْ َ ص ارِهِمْ ... وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُ ضْنَ مِنْ أَبْ َ ص ارِهِنَّ؛ [اي پیامبر] به مردان با ایمان بگو چشمهاي خود را فرو بندند ... و به زنان با
««1» . ایمان بگو چشمهاي خود را فرو گیرند
صفحه 11 از 81
ص: 28
بررسی آیه
کتب علیکم » : آمده است؛ مانند « کتب » تشریع احکام در قرآن کریم با تعبیرهاي گوناگونی صورت گرفته است. گاهی با تعبیر
لا تأکلوا » و « جاهدوا الکفار » ،« اغسلوا وجوهکم » ،« اقیموا الصلوه » : گاهی با فعل امر و نهی بیان شده است؛ مانند «... الصیام و
گاهی با بیان « لایحل لکم » و « الطلاق مرتان » : گاهی به صورت جمله خبري تشریع شده است مثل ،«... لا تنکحوا ما » و « اموالکم
و ... و در این آیه مورد بررسی، خداوند سبحان با فعل مضارع که توأم با تأکید « ماء طهوراً » : وصف اعلام نموده است؛ همچون
است، بیان فرموده؛ زیرا این گونه تعبیرها، بیانگر انجام شدن موضوع است؛ بدین معنا که صادر کننده حکم میگوید: این کار را
انجام میدهد!
به هر صورت، این آیه مشتمل بر بیان حکم نگاه کردن زن و مرد به یکدیگر است و حکم نیز از نوع تحریمی یعنی ممنوعیت
میباشد.
به معناي کوتاه کردن « غض » . به جاي غمض و عین است « بصر » و « غضّ » نکته بسیار لطیفی که در آیه وجود دارد، به کار رفتن واژه
« بصر » به معناي چشم و عضو مخصوص است، ولی « عین » به معناي بستن چشم است، و « غمض » در حالی که «1» ، نگاه و صداست
میباشد، کاربرد آن بیشتر درباره دیدن (عملکرد چشم) است. « عین » اگرچه در معناي مرادف با
ص: 29
ملاحظه میشود که قرآن نمیگوید زنان و مردان چشمان خود را ببندند، بلکه میگوید: نگاهها را کوتاه کنند و به یکدیگر خیره
نشوند.
درباره شأن نزول آیه مینویسند: جوانی در مسیر خود با زنی روبهرو شد و چون در آن زمان، زنان مقنعه خود را پشت گوشها قرار
میدادند و به طور طبیعی بخشی از بدن [گردن و سینه زن نمایان بود، چهره آن زن. نظر جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را
به او دوخت. هنگامی که آن زن گذشت، جوان همچنان با چشمان خود او را تعقیب میکرد، در حالی که راه خود را ادامهمیداد،
تا این که وارد کوچه تنگی شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه میکرد که ناگهان صورتش به دیوار خورد و زخم شد،
«1» . بلافاصله خدمت پیامبر (ص) آمد و حکم مسئله را جویا شد که در پیآن، این آیه نازل گردید
راز پرهیز از نگاه
در بدو نظر و با توجه به اصول گذشته چنین مینماید که انسان باید از این ابزار ادراکی کمال بهرهبرداري را بنماید و لذتهاي
طبیعی هر عضو از جمله چشم را تأمین کند. آزادي انسان به او حکم میکند تا به هرچه بخواهد نگاه کند؛ پس چرا ممنوعیت و چرا
محدودیت؟
ص: 30
در پاسخ باید گفت که استفاده کامل از عضوي مانند چشم، گوش و ... همیشه به این نیست که هر آنچه در شعاع دیدش قرار
میگیرد، ببیند، یا به هر صدایی که در فضاي زیست او وجود دارد، گوش فرا دهد. مگر هر دیدن و شنیدنی میتواند انسان را به
شناخت جدید و معرفتی نو سوق دهد؟ مگر هر عکس و نقشی که از شبکه چشم و هر صدایی که از پنجره گوش به صفحه ادراك
انسان برسد میتواند کمک کار انسان در رفع نیازهاي مادي و معنوي او باشد.؟
آیا واقعاً نگریستن به پیکر و هیکل انسان به خصوص جنس مخالف و به ویژه افراد صاحب جمال و موزون میتواند مفسر آیات
تکوین باشدو یا شنیدن صداي آنها میتواند شارح آیات تشریع گردد؟ آیا به همان اندازه که انسان با نگاه کردن به کوه، دشت،
دریا، افلاك، کواکب و ... کسب معرفت میکند، از نگاه به انسانها نیز میتواند معرفت حاصل نماید؟
صفحه 12 از 81
مگر میشود به همه لذتهاي طبیعی پاسخ مثبت داد؟ و اصلًا مگر گستره همه لذتها یکسان است تا با همه آنها به یک شیوه
برخورد کرد؟ مگر نه این است که خواهش جسمانی انسان با مقداري خوردنی، آشامیدنی و پوشاك اشباع میشود و پس از سیر
شدن به لذیذترین غذاها و گواراترین نوشیدنیها میلی ندارد، و حتی روح انسان نیز پس از چندي از شعر، سخنان موزون، محسنات
لفظیه و محسنات معنویه خسته میشود؟!
اما در آن سوي، غریزه جنسی هرگز سیري ندارد و هرچه بیشتر بدان پاسخ مثبت داده شود، ولع آن افزون میشود و بسان آتش که
هرچه بر مواد
ص: 31
سوختی آن افزوده شود، شعلهورتر میگردد و به قول شهید مطهري: غریزه جنسی غریزهاي نیرومند، عمیق و دریا صفت است که
«1» . هرچه بیشتر اطاعت شود، سرکشتر میشود
غزیزه جنسی افزون بر آن که در درون همچون کوره آتش میسوزد، از دریچههاي گوش، چشم و لمس نیز پشتیبانی میشود و به
وسیله این ابزار صدا برداري، تصویر برداري و سایش، بیش از پیش تهییج میشود و گویا با هر عکس، تصور، صداي جدید و تخیل
شهوانی به نوعی تجدید قوا میکند، و چنان به پیش میرود که اگر به فرض از نیمی از افراد جنس مخالف و موافق کام بگیرد، از
نیم دیگر نیز چشم نمیپوشد، و به خصوص در مرحله نگاه کردن اینگونه نیست که با یکی دو نگاه، به دو یا چند نفر و شنیدن
صدایشان سیر شده و دیگر میلی بدان نداشته باشد، بلکه چنان است که هرچه بیشتر نگاه کند، تشنهتر میشود؛ از این رو است که
بنابراین، «2» «. لایشبعن العین من النظر و الانثی من الذکر؛ چشم از نگاه کردن و زن از مرد سیر نمیشود » : امام صادق (ع) میفرماید
برداشتن حریم میان پسر و دختر و آزادي معاشرت آنها، ثمرهاي جز التهاب جنسی در پی ندارد و با اندکی پیشرفت، تقاضاي
سکس را به عطشی روحی و خواستی سیرناشدنی بدل میکند.
ص: 32
اگر واقعاً میپذیریم که انسان در بعد غریزه جنسی نیز نیازمند به آرامش است، نمیشود او را به ابزار گوناگون سمعی، بصري و
سایشی تحریک و تهییج کرده و سپس بخواهیم با ارضاي آن، این دیو وحشی و غریزه دیوانه آرام شود، بلکه باید به نیاز طبیعی او
تا حدّي پاسخ مثبت داده و ارضاء شود و از بقیه جلوگیري کرد و اینجا است که اسلام در برابر اخلاق جنسی نوین امروز غرب، که
همان اخلاق جنسی فرسوده جاهلیت میباشد، اخلاق جنسی دیگري را براي بشر ارائه کرده است، و بر اساس آن، حکم محدودیت
روابط میان زن و مرد، پسر و دختر، و نیز پسر با پسر، یا دختر با دختر، در حوزه نگاه، تماس، گفتگو و دیگر تمتعات را قرار داده
است؛ چنان که امام صادق (ع) می فرماید:
اجتنب المسّ و القبله و النظر، فانّها سهم من سهام ابلیس؛ از تماس [بدنی و بوسیدن و نگاه کردن برحذر باشید که اینها تیرهاي »
فزنا العینین » : و بالاتر این که از نگاه، بوسیدن و لمس کردن به زناي چشم، لب و دستان یاد میکند و میفرماید «1» «. شیطان هستند
«2» «. النظر، و زنا الفم القبله و زنا الیدین اللمس؛ زناي چشمان نگاه کردن و زناي لب بوسیدن و زناي دستان سایش است
ص: 33
دستاورد نگاه
نگاه کردن پسر و دختر و به طور کلی زن و مرد به یکدیگر موجب انتقال تصاویر به صفحه ذهن میشود و به صورت غیر ارادي
آثار عمیقی در خیال و تصورات شهوانی انسان، حتی انسانهاي مؤمن به جاي میگذارد؛ چرا که این عکسها در قوه خیال به
گونهاي نقش میبندد که جزء جداناپذیر فکر انسان میگردد.
کم من نظره جلبت [اورثت حسره طویله؛ بسا یک نگاه، حسرت و اندوه دراز » : امام علی (ع) به این حقیقت اشاره کرده و میفرماید
صفحه 13 از 81
فکم من ناظر نظره زرعت فی قلبه شهوه؛ چه بسیار نگاههایی که شهوت را در دل بیننده » : و نیز فرمود «1» «. مدتی را به بار میآورد
«2» «. کاشته است
اول نظره لک، و الثانیه لا لک، و النظره الثلاثه سهم مسموم من سهام ابلیس؛ نگاه اول از آن تو است، » : و در جاي دیگر میفرماید
زیرا نگاه اول چون بدون توجه است، اثر آن «3» «. نگاه دوم به سود تو نیست، و اما نگاه سوم تیري از تیرهاي زهرآگین شیطان است
چندانی ندارد، نگاه دوم که با توجه است، کمی اثر دارد، اما نگاه سوم که با قصد تصویربرداري انجام میشود، به سان تیري است
که به سوي قلب نشانه میرود، زیرا هر آنچه دیده میبیند، دل از
ص: 34
آن یاد میکند. این را نیز میپذیریم که پاسخ مثبت به همه آنچه دل میطلبد، نه عقلًا و عرفاً ممکن است و نه شرعاً جائز؛ بنابراین،
بهتر آن است که از همان چشم و چشمه جلوگیري شود.
نکته اخلاقی
نگاه آن چنان بی رحم است که نه جوان را میشناسد و نه پیر، نه دختر میشناسد و نه پسر، نه شهري میشناسد و نه روستایی، نه
شاه و نه شاهزاده میشناسد و نه گدا. نگاه زلیخا همسر عزیز مصر را شیفته یوسف کرده؛ یوسف را زندانی و زلیخا را رسوا نمود.
اگر انسان و به ویژه جوان بتواند خود را از این «1» . یک نگاه زنان مصري به یوسف باعث شد تا به جاي میوه دست خود را بریدند
دام برهاند و از لذت پست، نگاه، چشم پوشی کند، به طور حتم شیرینی ایمان را خواهد چشید و خواهد فهمید که لذت همیشه در
النظر سهم مسموم من سهام ابلیس، من ترکها خوفاً » : لذت بردن نیست، بلکه گاهی در ترك لذت است؛ چنان که پیامبر (ص) فرمود
من الله اعطاه الله ایماناً یجد حلاوته فی قلبه؛ نگاه، تیر زهرآلود شیطان است، هرکس به خاطر خداترسی آن را ترك نماید، خداوند
«2» «. ایمانی را به وي میبخشد که شیرینی آن را در خویش احساس میکند
ص: 35
گفتگوي دختر و پسر قبل از ازدواج چه حکمی دارد؟
پرسش:
گفتگوي دختر و پسر قبل از ازدواج چه حکمی دارد؟
پاسخ:
بعد از نگاه، گفتگوي پسر با دختر از مهمترین نمودهاي ارتباطی آنها به شمار میرود. حال باید دید این مسئله از دیدگاه قرآن چه
حکمی دارد؟ آیا دختر و پسر میتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند؟ با یکدیگر بحث علمی داشته باشند یا خیر؟
بررسی این مهم پژوهش گستردهاي را میطلبد، ولی به اجمال باید گفت: قرآن کریم به این مسئله اشاره دارد و صدور جواز اصل
فَلَا تَخْ َ ض عْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِي فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً؛ پس به » : گفت و شنود همراه با شرایط آن را بیان کرده؛ میفرماید
مفهوم این کلام «1» «. نرمی (و ناز) سخن مگویید، تا کسی که در دلش (نوعی) بیماري است طمع ورزد؛ و سخنی پسندیده بگویید
الهی این است که زن و مرد و دختر و پسر میتوانند با یکدیگر صحبت کنند، ولی با دو شرط:
1. محتواي سخن ص: 36
سخن شایسته باید گفت، نه این که سخنان مهیج و تحریک کننده مانند عزیزم، جانم، « قُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً » : در این زمینه میفرماید
فدات شوم، دوستت دارم و ... به یکدیگر بگویند.
2. کیفیت سخن
صفحه 14 از 81
ي عنی با نرمی و خضوع « لَا تَخْ َ ض عْنَ » سخن گفتن زن با مرد و دختر با پسر نباید با ناز و عشوه باشد، بلکه باید به فرمود قرآن
(نازکی) در گفتار همراه نباشد؛ زیرا این گونه سخن گفتن باعث تحریک انسان میشود؛ از این رو قرآن این تدبیر را براي سالم
بیمار دلان با این سخنان طمع پیدا میکنند. ؛« فَیَطْمَعَ الَّذِي فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ » : سازي جامعه اتخاذ کرد و فرمود
سخنان کذایی با شیوهاي تحریکآمیز، در وهله اول دلهاي بیمار و آنان که جنون جنسی دارند را به هوس میاندازد و باعث
شعلهور شدن غریزه شهوتش در آنها میشود و در وهله دوم، امنیت خود دختر و زن را به مخاطره میاندازد و شکی نیست که هم
بهداشت روانی افراد باید حفظ شود و هم امنیت جانی و روانی آنان.
در نتیجه دختر و پسر و زن و مرد درباره مباحث علمی، پاسخ گویی به پرسشها و مانند اینها، با همکار، همکلاس، استاد و ... به
شرط آن
ص: 37
که قصد لذت بردن در کار نباشد و ایمن از آلوده شدن به گناه باشند، سخن میگویند.
آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدي- از فقهاي بزرگ- مینویسد: شنیدن صداي زن در صورتی که تلذذ و ریبه نباشد، جایز
«1» . است
ص: 39
دست دادن دختر و پسر چه حکمی دارد؟
پرسش:
دست دادن دختر و پسر چه حکمی دارد؟
پاسخ:
در قرآن کریم به این مسئله اشاره نشده است و شاید به دلیل روشن بودن آن باشد؛ زیرا وقتی مسئله نگاه و گفتگو بیان شد، دیگر
نیازي به طرح این مسئله نیست. از سوي دیگر، بر خلاف دو مورد پیشین که در رویه مسلمانان نمونههایی دارد، براي این مورد در
سیره عملی مسلمانان نمونهاي به چشم نمیخورد، و حتی در بیعت با پیامبر (ص) نیز زنان به آن حضرت دست ندادند، بلکه ظرف
«1» . آبی واسطه دست پیامبر (ص) و زنان بیعت کننده بود
آري در روایات به این مطلب اشاره شده و امامان معصوم (ع) در پاسخ به پرسش اصحابشان، جواز مصافحه (دست دادن) زن و مرد
لا» : از زیر پوشش را صادر کردهاند. سماعه میگوید: از امام صاق (ع) درباره دست دادن مرد و زن سؤال کردم، آن حضرت فرمود
یحل للرجل ان یصافح المرأه الا امرأه یحرم علیه أن یتزوّجها، اخت او ابنه او عمها و خاله او بنت اخت و نحوها و اما المرأهالتی یحل
له ان
ص: 40
یتزوّجها، فلا یصافحها الّا من وراء الثوب و لا یغمزها؛ براي مرد روا نیست که با زنان مصافحه کند، مگر زنانی که ازدواج با آنان
حرام است (مَحرمها)؛ مانند خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهرو امثال اینها، و اما زنی که محرم نیست، تنها با استفاده از پوشش
«1» . میتواند مصافحه کند، ولی نباید دستش را بفشارد. روایت دیگري نیز به این مضمون وجود دارد
صاحب جواهر الکلام- از فقهاي نامدار شیعه- مینویسد: مانعی ندارد که زن با مرد اجنبی و برعکس از زیر پوشش مصافحه کند،
«2» . به شرط آن که التذاذ و ریبه در کار نباشد
ص: 41
صفحه 15 از 81
حضور دختران در اجتماع تا چه اندازه جایز است؟
پرسش:
حضور دختران در اجتماع تا چه اندازه جایز است؟
پاسخ:
از جمله مسائل مهم مطرح در روابط پسر و دختر، حضور دختران در جمع جوانان و مردان است. قرآن به این حقیقت نیز اشاره دارد
و با پذیرش اصل مسئله، براي آن شرایطی مقرر میکند و میفرماید: زن مسلمان نباید به هنگام راه رفتن آنچنان پاهاي خود را بر
به خوبی ملاحظه میشود که «1» .« وَلَا یَضْ رِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ » : زمین بکوبد که زینتهاي پنهانش نمایان شود
کلام وحی نمیگوید زن در اجتماع ظاهر نشود، بلکه میفرماید به طور معمولی و عادي باشد، تا زیباییها و زینتهاي پنهانیشان
و همانند خود ،« وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَی » : آشکار نشود و موجب پیامدهاي سوئی نگردد؛ چنان که در جاي دیگر میفرماید
یعنی « تبرج » «2» . آرایی (دوران) جاهلیت نخستین، (بازیورها) خود نمایی نکنید
ص: 42
در زمان جاهلیت زنان با وضع بسیار زشت و زننده در برابر مردان آشکار میشدند که «1» . نمایاندن زیباییها و انگشتنما شدن
قرآن کریم این شیوه را شایسته زن مسلمان نمیداند.
ص: 43
مواردي که در نگاه دختر و پسر استثنا شده کدام است؟
پرسش:
مواردي که در نگاه دختر و پسر استثنا شده کدام است؟
پاسخ:
قرآن کریم با ترسیم اصل ثانوي، نگاه کردن زن و مرد به یکدیگر را از مطلق نگاه کردن استثنا کرده و فرموده است به هرچه در
لازم است، در گفتگو و مصافحه با آنان نیز « غضّ بصر » دیدرس تو قراردارد، میتوانی نگاه کنی، ولی در نگاه کردن به انسانها
محدودیتی مقرر کرده است؛ اما براي این اصل نیز استثناهایی قرار داده است که در این بخش از نوشتار، به بررسی آنها
میپردازیم.
البته پیش از بیان موارد استثنا یادآوري چند نکته ضروري است:
- هر شخص مقلد میباید جهت تعیین تکلیف در این گونه مسائل به مرجع تقلید خود مراجعه کند؛ زیرا این مسائل نیاز به
کارشناسی فقهی بیشتري دارد.
- همه موارد استثنا به جز یکی دو مورد مشروط به این است که نگاه کردن از روي التذاذ و ریبه نباشد.
- این استثناها تنها در حکم تکلیفی است نه حکم وضعی؛ بدین معنا که اگر فرض شود در حوزه تکلیف، کسی که به دیدگاه
متعادلتري رسید، و نگاه
ص: 44
به برخی انسانها و یا مواضعی را از دایره منع بیرون کرد، نمیتواند آثار وضعی، تصورات و خطورات رسیده به ذهن را حتی براي
یک لحظه از بین ببرد، مگر با توصیههاي اخلاقی که آن هم باید در متون دینی یافت.
صفحه 16 از 81
به هر صورت، مواردي از اصل منع از نگاه استثنا شده که عبارتاند از:
1. زنان غیر مسلمان
نور/ 31 و 30 ) بیانگر این است که منع نگاه در راستاي کرامت انسان و ایمان او است؛ از این رو، ) « للمؤمنات » و « للمؤمنین » تعبیر به
نگاه به زنان غیر مسلمان به شرط آن که همراه با التذاذ و ریبه نباشد، اشکالی ندارد؛ چنان که طبق روایتی، امام امیرالمؤمنین علی
و «1» «. لابأس بالنظر الی رؤس اهل الذم؛ مانعی نیست که به سر زنان اهل ذمه [زنان یهودي و نصرانی ...] نگاه کنند » : (ع) میفرماید
لا حرمه لنساءاهل الذمه ان ینظر الی شعورهنّ و ایدیهنّ؛ زنان اهل ذمه حرمتی ندارند » : در روایت دیگري از پیامبر (ص) آمده است
««2» . و میتوان به موهایشان و دستانشان نگاه کرد
باید توجه داشت که روا بودن نگاه به زنان کافر جایزه کفرشان نیست، بلکه به دلیل نبودن ایمان در آنان، احترام برخاسته از ایمان
نیز از آنان نفی شده است؛ یعنی زن مسلمان و مؤمن، کالاي در معرض نمایش نیست و زیبایی و زینتش منحصر به خودش و
همسرش میباشد.
ص: 45
2. زینت آشکار
از این تعبیر معلوم میشود که زینت بر دو «. الّا ما ظهر منها؛ مگر آنچه آشکار است » : قرآن به این استثنا تصریح کرده و میفرماید
نوع استآشکار و نهان؛ حال باید دید زینت آشکار و نهان چیست؟
دو دیدگاه عمده وجود دارد: « زینتهن » در اصل معناي زینت در جمله
نخست این که بعضی مفسران میگویند منظور از زینت، جاي زینت در بدن است و زینت ظاهر عبارت است از چهره و دو دست و
«1» . زینت نهان دیگر مواضع بدن است
در دیدگاه دوم، برخی دیگر از مفسران زینت را به همان زیور و وسیله آراستن تفسیر کردهاند و اموري چون لباس، سرمه، خضاب،
انگشتر و حلقه را در ردیف زینتهاي آشکار دانسته، و مواردي چون گوشواره، خلخال (پاي برتجن)، دستبند، بازوبند و گردنبند را
«2» . جزء زیورهاي پنهان میدانند
الزینه ظاهره الکحل و الخاتم؛ زینت ظاهر عبارت » : در روایات نیز دو تفسیر وارد شده است. در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم
و امام باقر (ع) در روایتی دیگر «3» . الخاتم و المسکه زینت آشکار انگشتر و دستبند است » : و نیز فرمودند «. است از سرمه و انگشتر
هی الثیاب و الکحل و الخاتم و » : فرمود
ص: 46
خضاب الکف و السوار، الزینه ثلاث: زینه للناس و زینه للمحرم و زینه للزوج، فاما زینه الناس فقد ذکر ناها، و اما زینه المحرم
فموضع القلاده فما فئقها و الدملج و ما دونه و الخلخال و ما اسفل منه و اما زینه الزوج فالجسد کله؛ منظور از زینت ظاهر، جامه،
سرمه، انگشتر و خضاب دستها و النگو است. زینت بر سه نوع است: یکی براي همه و آن همین است که گفتیم؛ دوم، براي
««1» . محرمها و آن جاي گردنبند و بالاتر و جاي بازوبند و پایینتر است و سوم، زینت ویژه شوهر و آن تمام بدن است
طبق دو روایت اول و بخش نخست روایت سوم زینت به همان وسیله آراستن معنا شده است، ولی در ادامه روایت سوم که زینت
محارم و زینت شوهر را بیان میکند، زینت به جا و محل زیور و زینت تفسیر شده است، و در روایت دیگري امام صادق (ع) در
چهره و دو دست و ،« الوجه و الکفان و القدمان » : پاسخ کسی که پرسید مرد نامحرم چه مقدار میتواند به زن نگاه کند؟ میفرماید
«2» . پشت دو پا
این دو تفسیر با هم ناسازگاري ندارند؛ زیرا نمایش زینت به تنهایی معنا ندارد؛ چرا که زیور و زینت همواره با موضعی از بدن
صفحه 17 از 81
همراه است و معنا ندارد که بگوییم زینت روي لباس مقصود است و اگر به فرض بین این دو تفسیر ناسازگاري باشد، میتوان به
این صورت میان آنها جمع کرد که زینتها و
ص: 47
زیباییهاي آشکار و موضع آن؛ هر دو با هم مراد است؛ بدین معنا که مواضع آشکار از جمله چهره، دو دست و پشت دو پا با
زینتهاي مخصوصشان خواه طبیعی باشد یا مصنوعی، از محدوده منع نگاه استثنا شده است، ولی دیگر مواضع خواه آراسته باشد یا
نباشد، نگاه بدان ممنوع است، و چنانچه زیورهایی باشد که زنان با آویزان نمودن آنها به لباس، خود را میآرایند، از دائره جواز
بیرون است.
3. مَحرمها
ممکن است مردانی پیدا شوند که با سرپیچی از دستور نخست (غضّ نظر) قصد نگاه هوس آلود به زنان را داشته باشند؛ از این رو با
وَلْیَضْ رِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ؛ و باید روسريهایشان را بر گریبانهایشان (فرو) » : طرح مسئله حجاب میفرماید
این بدان معناست که زن با پوشش خویش، از دیدرس مردان دور بماند، لیکن بلافاصله «1» «. اندازند، و زیورشان را آشکار ننمایند
إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی » : به بیان استثناي آن میپردازد ومیفرماید
إِخْوَانِهِنَّ ...؛ جز براي شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان، یا برادرانشان، یا پسران
بنابراین، زن میتواند مطلق زینت، خواه ظاهر یا پنهان را براي «2» ؛«. برادرانشان، یا پسران خواهرانشان
ص: 48
«1» «.... حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ » : گروه یاد شده آشکار نماید و با توجه به سوره نساء که حکم زنان محرم را بیان کرده و میفرماید
عمو، دایی و نیز پدر و برادر رضاعی به صف مردان محرم و عمه، خاله و نیز مادر و خواهر رضاعی را به جمع زنان محرم اضافه
میشوند.
بر این اساس، نگاه به افراد محرم و گفتگو با آنان اشکالی ندارد، خواه در خانه و خیابان باشد، یا در اداره و دانشگاه به شرط آن که
همراه با ریبه و التذاذ نباشد.
4. افراد فاقد از شهوت
استثناي دیگر بر دامنه منع نگاه و گفتگو این است که زن میتواند زینت و زیور خود را در برابر کسانی که فاقد نیروي شهوت و
بنا «2» ؛ هم به معناي حاجت است و هم به معناي عقل « ارب » « أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ » : میل جنسی هستند آشکار کند
وَالْقَوَاعِدُ » : بر معناي اول مقصود کسانیاند که نیازي به زن ندارند؛ مانند مردان پیر. زنان سالخورده نیز به همین نحو مستثنا شدهاند
«3» «. مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحاً؛ و بازنشستگان از زنان که امید به ازدواج ندارند
ص: 49
و بنا بر معناي دوم افرادي (هرچند جوان) هستند که هیچ احساس جنسی ندارند و بعید نیست که افراد خصی و خنثی نیز در این
استثنا قرار بگیرند.
5. کودکان
أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ؛ یا کودکانی که بر امور » : گروه دیگري که از این حکم مستثنا شدهاند، کودکاناند
«. جنسی زنان آگاه نشدهاند
باشد؛ یعنی « لم یقدروا » باشد؛ یعنی آگاهی ندارند و امکان دارد به معناي « لم یطلعوا » ممکن است به معناي « لَمْ یَظْهَرُوا » تعبیر به
توانایی ندارند که بنابر معناي اول، مقصود کودکان غیر ممیز و بنا بر معناي دوم کودکان نا بالغ هستند و در هر دو صورت، به
صفحه 18 از 81
معناي عدم احساس جنسی است و در نهایت، از حکم منع روابط مستثنا میباشند.
6. زنان
جالب است بدانیم که معناي این ؛« أَوْ نِسَائِهِنَّ » : از جمله کسانی که در روابط اجتماعی، از دایره منع مستثنا شدهاند، زنان هستند
سخن روا بودن نگاه مردان به زنان یا برعکس نیست، بلکه به این معناست که زن میتواند زینتش را براي زن مسلمان آشکار کند،
و مفهومش این است که زن مسلمان نباید مواضع زینتی خود را براي زن نامسلمانی نمایان کند؛ زیرا ممکن است زنان کافر اگر بر
زینت زن مسلمان و زیباییهاي او آگاه شوند، به مردان خود
ص: 50
لا ینبغی للمرأه ان » : منتقل کنند و به این ترتیب زمینه نا امنی براي زن مسلمان فراهم شود. در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم
تنکشف بین الیهودیه و النصرانیه فانهن یصفن ذلک لازواجهن؛ روا نیست که زن [مسلمان در میان زنان یهودي و نصرانی برهنه و
«1» «. مکشوف باشد؛ زیرا آنها براي شوهرانشان خواهند گفت
نتیجهگیري:
نتیجهاي که این دسته از آیات قرآن به دست میدهد، این است که زن و مرد مسلمان حق دارند با یکدیگر روابط اجتماعی داشته
باشند به شرط آن که رعایت محدوده نگاه، محتواي سخن، چگونگی اداي آن و ... را بنمایند، ولی مرد حق ندارد به بدن، مو،
زیباییها و زینتهاي نهان زنان مؤمن نگاه کند و یا آن را لمس نماید و زن نیز حق ندارد با آنان گفتگو هیجانبرانگیز داشته باشد،
و یا با شیوه تحریکآمیز سخن بگوید؛ همچنان که نباید خود را در معرض چنین برنامههایی قرار دهد.
خواستگاري امري طبیعی:
از آنجا که پیش از ازدواج هیچگونه رابطه و علاقهاي بین دختر و پسر، یا زن و مرد وجود ندارد و دختر هرچند از خویشاوندان پسر
باشد، از جهت لذّات سمعی و بصري و زناشویی بیگانه و اجنبی به شمار میرود، این سؤال به ذهن
ص: 51 میرسد که اصلًا چرا پسر به سراغ دختر میرود و از وي خواستگاري میکند
و چگونه این پسر با شخصی نامحرم درباره همسري با وي گفتگو میکند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت: خواستگاري به حکم طبیعت و فطرت انسانی و نظام آفرینش از سوي مرد صورت میگیرد و این
یکی از عوامل حفظ حیثیت و احترام زن میباشد، و به قول شهید مطهري آفریننده انسان، طبیعت مرد را مظهر طلب و عشق آفرید و
زن را مظهر مطلوب و معشوق بودن؛ طبیعت زن را گل، و طبیعت مرد را بسان بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه او قرار داد. یکی از
بنابراین، خواستار «1» ؛ تدابیر حکیمانه و شاهکارهاي خلقت این است که، در غریزه مرد، طلب و در غریزه زن، جلوه قرار داده است
وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ » : است و زن خواسته، گزینش از مرد است و پذیرش از زن؛ از این رو، قرآن نیز در هماهنگی با تکوین میفرماید
فِیَما عَرَّضْ تُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَهِ النِّسَ اءِ أَوْ أَکْنَنْتُمْ فِی أَنْفُسِکُمْ؛ و هیچ گناهی بر شما نیست که در مورد خواستگاري زنان (پس از مرگ
«2» «. همسرانشان) به طور سر بسته بدان سخن بگویید، یا [آن را] در دلتان پوشیده دارید
یادآور میشویم که مرد با تقاضاي خود گزینش میکند و زنان آن را میپذیرند و این هرگز به معناي خریدن زن به وسیله مرد
نیست، بلکه به معناي خریداري زیبایی، هنر و جلوهگري زن است.
ص: 52
اما جواز شرعی و قانونی خواستگاري افزون بر دلالت این آیه ازقرآن، در قوانین مدنی نیز بدان تصریح شده است؛ چنان که در ماده
«1» «. هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد، میتوان خواستگاري کرد » : 1034 قانون مدنی آمده است
بررسی آیه خواستگاري
صفحه 19 از 81
درباره این آیه فوق نکاتی وجود دارد که لازم است بررسی شود.
1. معناي واژگان و مفهوم آیه
بر وزن سِرکه، اسم مصدر از اختطاب و به معناي خواستگاري کردن « خِطبه » بر وزن نُسخه، به معناي سخنرانی کردن است و « خُطبه »
براي ازدواج است. تعریض در مقابل تصریح و ركگویی است؛ یعنی به گونهاي سخن بگوید که مقصودش را برساند و در عین
حال نام نبرد؛ براي مثال، به جاي این که بگویداگر با من ازدواج کنی سعادتمند میشوي، بگوید من خیلی خوش اخلاق و زن
یعنی مروارید که در صدف پنهان است. « لؤلؤ مکنون » ؛ بر وزن انسان به معناي پنهان کردن است « اکنان » . دوست هستم
مفهوم آیه این است که شما میتوانید از زنان خواستگاري کنید، لیکن میباید از ركگویی پرهیز نمایید؛ یعنی صورت تعریض و
غیر صریح گفته شود، و نیز بر شما گناهی نیست که در دل تصمیم داشته باشید تا با زنی ازدواج کنید.
ص: 53
2. امکان خواستگاري از زنان
زنان در رابطه با خواستگاري چند گروه هستند:
گروه اول: زنان بی همسري هستند که هیچ مانعی از ازدواج با آنها نیست، و تنها با توافق طرفین و اولیاي آنها ازدواج صورت
میگیرد؛ مانند دختران و نیز زنانی که در عده وفات نیستند. خواستگاري از این دسته چه به صورت تصریح و یا تعریض اشکالی
ندارد.
گروه دوم: زنان شوهردار و عدّه داري هستند که به هیچ وجه نباید از آنها خواستگاري کرد؛ زیرا این امر باعث تشویش و لرزش
کانون خانواده و یا عامل سرعت در جدایی آنان است.
گروه سوم: زنانی هستند که نکاحشان فسخ شده و یا طلاق بائن گرفتهاند. خواستگاري از آنها توسط شوهر به تصریح و یا تعریض
و از سوي دیگران به تعریض جایز است.
گروه چهارم: زنانی هستند که در عده وفات به سر میبرند که آیه نیز ناظر به آنهاست. خواستگاري از این گروه به صورت رك و
صریح با مشکل روبهرو است و میباید با تعریض و کنایه انجام پذیرد و راز آن نیز رعایت حریم شوهر سابق از یک سو و نیاز
طبیعی زن به همسر از سوي دیگر است.
3. فراگیر بودن حکم آیه
از یک سو و نبودن « خِطبه النساء » آیه شریفه درباره زنانی است که همسرشان از دنیا رفته و در عده به سر میبرند، ولی شمول تعبیر
مانع در دختران و زنان بی عده از سوي دیگر، و با اولویت در مسئله میتوان به جواز اصل
ص: 54
خواستگاري و احکام مرتبط بر آن نسبت به همه زنانی که خالی از مانع هستند، حکم کرد؛ در نتیجه به جاست دختر و پسري که
الَّذِي » ، قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، براي پرهیز از تهمت و افترا و دیگر پیامدها، پیش از جلب موافقت اولیا و به تعبیر قرآن
از گفتگوي مستقیم خودداري کنند و آن را به فرد میانجیگر «1» «. بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکَاحِ؛ یا کسی که پیوند ازدواج به دست اوست
واگذار نمایند، تا با اولیا به ویژه از ناحیه دختر گفتگو شود. همچنین به هنگام خواستگاري با تعریض و کنایه سخن گفته شود تا اثر
بدي به دنبال نداشته باشد.
4. خواستگاري از نامزد دیگران
در این که آیا میشود از زنی که از او خواستگاري شده و موافقت کرده است، خواستگاري کرد یا خیر، نظرّیاتی وجود دارد.
صفحه 20 از 81
دلیل این «2» ، علماي اهل سنت به حرمت فتوا دادهاند، و برخی علماي شیعه مثل شهید اول و شیخ طوسی نیز با آنها موافق هستند
گروه روایتی است که از پیامبر (ص) رسیده است.
«. لا یخطب احدکم علی خطبه اخیه؛ نباید کسی از شما نامزد دیگري را خواستگاري نماید » : پیامبر (ص) در این روایت میفرماید
اما دیگران با دیده تردید بدان نگریسته و یا فتوا به کراهت دادهاند. «3»
ص: 55
5. پرهیز از خواستگاري پنهانی
لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِ  را إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً؛ و لیکن پنهانی با آنها قرار [زناشوئی » : این نکتهاي است که قرآن بدان اشاره کرده است
«1» «. نگذارید، مگر آنکه (به کنایه) سخن پسندیدهاي بگویید
از آنجا که در صدر آیه از خواستگاري صریح منع شده، و تنها آن را به صورت تعریض مجاز دانسته است، امکان دارد برخی
تصور کنند که در پنهانی اشکال ندارد که به صراحت سخن بگویند از این رو، در ادامه آیه میفرماید: در پنهان نیز نباید
خواستگاري کرده و وعده ازدواج بگذارید، مگر اینکه سخنی پسندیده (قَوْلًا مَعْرُوفاً) و توأم با ادب اجتماعی باشد.
خِطْبَهِ » این آیه شریفه حکم زنی را که شوهرش از دنیا رفته و هنوز در عده وفات است، بیان میکند، ولی با شمولی که در تعبیر
از یک سو و اهتمامی که نسبت به امور دختران از سوي دیگر وجود دارد، میتوان به فراگیر بودن حکم در آیه دست یافت. « النِّسَاءِ
نمادهاي روابط در خواستگاري
به این نکته باید توجه داشته که در مسئل خواستگاري دو نماد از نمادهاي روابط میان پسر و دختر قابل استثناست، یکی نگاه و
دیگري گفتگو.
ص: 56
الف- نگاه خواستار به خواسته خود
نظر به آنچه گفته شد، نگاه کردن زن و مرد بیگانه به یکدیگر طبق اصول ثانوي حرام است. جوانی هم که میخواهد ازدواج کند،
تا عقد درست شرعی اجرا نشود، روا نیست که به زن نامحرم نگاه کند؛ اما در خصوص خواستگاري، در مورد نگاه به زن مورد نظر
خود، به جواز فتوا دادهاند و از آیات قرآن نیز میتوان به این جواز دست یافت.
لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ » : در قرآن کریم تنها از یک آیه میتوان بر این مسئله استدلال کرد، آنجا که میفرماید
«1» ؛ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ
بعد از (این همسران، ازدواج با) زنان و اینکه همسران (دیگري) جایگزین آنان کنی، بر تو حلال نیست؛ هر چند نیکویی آنان تو را
معلوم میشود که پیامبر چون قصد ازدواج با زنان دیگر را داشته، « وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ » : از این که فرمود «. به شگفت آورد
میتوانسته به آنها نگاه کند و از این که خداوند سبحان، پیامبر (ص) را تنها از ازدواج بعدي و تبدیل ازواج نهی کرده، نه از نگاه
کردن به آنها، روشن میشود که نگاه پیامبر اشکالی نداشته است، و نیز بدیهی است که نگاه اعجاب برانگیز نمیتواند لحظهاي
باشد؛ زیرا تفسیر کردن نگاه پیامبر (ص) به نظرهاي تصادفی سخن درستی نیست.
ص: 57
مرز نگاه در خواستگاري
در روا بودن نگاه مرد به زن، هنگامی که قصد جدي براي ازدواج دارد، تردیدي نیست، ولی در اینکه تا چه اندازه و تا کجا
میتواند نگاه کند و اینکه آیا مرزي وجود دارد یا خیر، بررسی گسترده میطلبد که از حوصله این نوشتار بیرون است؛ اما به اجمال
میتوان گفت: از مجموع روایات و فتواي فقها به دست میآید زمانی که مرد تصمیم قطعی بر ازدواج گرفت، حق دارد به صورت،
صفحه 21 از 81
دست، موي، بدن و زیباییهاي زن مورد نظر خود، در حال ایستاده، در حال راه رفتن، روبهرو، یا پشت سر او نگاه کند، به شرط آن
که:
1. امکان فعلی ازدواج با زن باشد، نه این که زن شوهردار و یا عدّهدار باشد که براي ازدواج با وي مانع وجود دارد.
2. احتمال توافق باشد؛ بدین معنا که اگر مرد به طور قطع بداند که به خواستگاري وي پاسخ مثبت نمیدهند، نمیتواند نگاه کند.
3. زن معیّن شده باشد، نه اینکه به همه دختران و زنان نگاه کند تا ببیند کدام یک از آنها بیشتر مورد پسند او است.
4. به قصد لذت بردن نباشد و تنها براي فزونی بینش و بصیرت باشد؛ آري، اگر با این انگیزه به خواسته خود نگریست و در بین نگاه
التذاذي حاصل شد مانعی ندارد؛ زیرا که شارع با علم به این امر، نگاه خواستار را روا دانسته است.
بیشتر فقها نیز متعرّض این مسئله شدهاند، ولی به این نکته اشارت نکردهاند که آیا زن نیز میتواند به خواستگار خود نگاه کند یا
به این مسئله اشاره کرده است. « و بالعکس » خیر؟ تنها علامه حلّی با تعبیر
ص: 58
این مسئله نیاز به بررسی تفصیلی دارد، ولی به اجمال میتوان گفت: وقتی براي دختر حق انتخاب همسر و دستکم در میان
خواستگارانش وجود دارد، رواست که به خواستار خود با رعایت شرایط نگاه کند.
ب- گفتگوي خواستار با خواسته خود
گفتگو در حقیقت سومین مرحله از مراحل آشنایی پسر با دختري است که قصد ازدواج با وي را دارد که اگر به شیوه درست
صورت بگیرد، میتواند در استحکام کانون زندگی آینده نقش به سزایی داشته باشد؛ بدین معنا که اولًا: با هماهنگی اولیا باشد،
ثانیاً: تا آنجا که امکان دارد در حضور آنها باشد و ثالثاً: رعایت موازین شرعی بشود، براي این که اگر ازدواج صورت نگرفت،
پیامدهاي اجتماعی ناگوار به دنبال نداشته باشد.
به هر صورت، در این گفتگو میتوان با توجه به مرحله مورد نظر اهداف زیر را تعقیب کرد:
1. آگاهی از وضعیت ظاهري و قیافه؛
2. اطمینان پیدا کردن به تحقیقات میدانی؛
3. آشنایی با خصوصیات ناگفته و ویژگیهاي ناپیدا؛
4. شناخت دیدگاههاي اخلاقی، عقیدتی خانواده دو طرف؛
5. آشنایی با مهارتها و مراتب علمی یکدیگر؛
6. آشنایی با آداب و رسوم یکدیگر؛
7. زمینه سازي براي انجام تشریفات و مراسم ازدواج.
ص: 59
دوست گزینی از جنس مخالف
شاید براي بسیاري از افراد به ویژه جوانان این پرسش مطرح باشد که آیا پسر و دختر میتوانند پیش از ازدواج با جنس مخالف به
بهانه این که شاید در آینده همسر او شود، طرح دوستی بریزند یا خیر؟
«1» « وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ » ... پاسخ این است که قرآن در دو جا به طور سر بسته به این مسئله اشاره کرده است؛ یک جا میفرماید
در آیه اول به مردان «3» . بر وزن سدر، به معناي دوستی پنهان است « خِ دن » «2» « و لامتخذات اخدان » : و در جاي دیگر میفرماید
سفارش میکند که پنهانی با زنان و دختران اهل کتاب دوست نشوند، و در آیه دوم از دوستی پنهانی زنان (کنیزان) با مردان
نکوهش میکند.
صفحه 22 از 81
در کنار سفاح (زناي آشکار) و در مقابل احصان « خِ دن » این دو آیه اگرچه درباره ازدواج با اهل کتاب و کنیزان است، و واژه
(عفت) قرار دارد و به معناي زناي پنهانی است، ولی عمل زنا در پنهانی چیزي نیست که بشود بدون دوستی محکم و مطمئن
صورت گیرد؛ از این رو، از آن دوستی که مایه چنین عملی است، استفاده میشود.
ص: 60
الگوي قرآن در روابط دختر و پسر
قرآن کریم با نقل داستانهاي پیامبران و امتهاي پیشین و تقریر آن، در حقیقت درستی عمل مثبت یا منفی بودن آن را تأیید کرده
است؛ یعنی هر کجا داستانی را نقل نموده و نسبت بدان موضعگیري منفی نکرده، به معناي صدور تأیید و جواز عمل بدان است، و
هر جا که پس از نقل داستان آن را مورد نقد قرار داده، به معناي رد آن و در حقیقت نهی از عمل به آن است. در خصوص روابط
دختر و پسر میتوان به داستان موسی (ع) و دختران شعیب اشاره کرد.
موسی (ع) و دختران شعیب
قرآن کریم در بیش از سی سوره، به نقل داستان موسی پرداخته و در هر مورد به یکی از زوایاي زندگی این پیامبر بزرگ اشاره
کرده است؛ از جمله داستان آشنایی موسی با شعیب پیامبر و دختران او در سور قصص است. داستان از آنجا آغاز میشود که
موساي جوان از مصر به مدین آمد و به کنار چاه آبی رسید. دید مردم مشغول سیراب کردن چهارپایان خود هستند و کمی آن
موسی از آنها درباره « وَجَ دَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ » : طرفتر دو زن مراقب گوسفندان خویشاند و به چاه نزدیک نمیشوند
لَا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ » : چه کار میکنید؟ آنها پاسخ دادند « مَا خَطْبُکُمَا » : علت آب ندادن گوسفندانشان پرسید
ما آنها را آب نمیدهیم تا چوپانها همگی از [آبگاه خارج شوند. اینجا بود که موسی به همیاري آنها شتافت و به آنان « کَبِیرٌ
موسی به گوسفندان آنها ،« فَسَقَی لَهُمَا » : کمک نمود
ص: 61
رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ » : ثُمَّ تَوَلَّی إِلَی الظِّلِّ؛ سپس رو به سایه آورد و گفت » : آب داد، اما در کنار آنها نماند و به گوشهاي رفت
و این در حالی بود که دختران راه خود را گرفته و به خانه .« مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ؛ خدایا، هر خیر و نیکی براي من بفرستی به آن نیازمندم
رفتند.
و پیام پدر را به وي ،« فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاءٍ » : دیري نپایید که یکی از دختران شعیب با نهایت حیا به سراغ موسی آمد
إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَ قَیْتَ لَنَا؛ پدرم از تو دعوت میکند تا مزد سیراب کردن گوسفندان ما را به تو » : رساند، و گفت
«. بپردازد
موسی در حالی که از جلو و دختر شعیب پشت سر راه میرفت، حرکت کرده تا به خانه شعیب رسیدند،. موسی داستان گرفتاري
قَالَتْ » : خود در مصر و مسائل دیگر را با شعیب در میان گذارد. در این میان یکی از دختران پیشنهاد استخدام موسی را مطرح کرد
إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِینُ؛ » : و این براي این بود که آن دختر موسی را مردي قوي و امین یافته بود « إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ
«. بهترین کسی که استخدام میکنی (شخصِ) نیرومند درستکار است
قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَي ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ؛ من » : در نهایت شعیب پیشنهاد ازدواج موسی با یکی از دخترانش را به وي میدهد
««1» . میخواهم که یکی از این دو دخترم را به همسري تو درآورم
ص: 62
صفحه 23 از 81
نکات موجود در این داستان
.« امرأتین » : 1. دختر تنها از خانه بیرون نرود
.« لا نسقی حتی یصدر الرعاء » و « وجد من دونهم » : 2. مختلط نشدن دختران با جمعیت
.« ما خطبکما » : 3. سخن گفتن موسی با دختران
.« ابونا شیخ کبیر » : 4. در کار کردن، اولویت با مردان است
که ظاهراً به صورت تعاون بوده است نه معاونت. « فسقی لهما » : 5. همکاري موسی با دختران
.« ثم تولی الی الظل » : 6. پرهیز از تداوم ارتباط
.« تمشی علی استحیاء » : 7. رعایت شرم و حیا
.« ان ابی یدعوك » : 8. ارتباط با اذن پدر
.« یا ابت استأجره » : 9. پیشنهاد رفاقت و اجرت
زیرا دختران شعیب یافتههاي خود را به پدر منتقل کرده بودند و او را آن گونه که ؛« القوي الامین » : 10 . ارتباط وسیله شناخت
شناخته بودند معرفی نمودند.
تردیدي نیست که مواردي از این امور دهگانه میتواند نشانه جواز رابطه گفت و شنودي و نگاه میان دختران و پسران باشد، ولی با
رعایت آنچه گذشت؛ در ضمن پسران نیز میتوانند به دختران کمک کنند، ولی هنگامی که کار به پایان رسید، نباید به بهانههاي
واهی با یکدیگر به اختلاط بپردازند، بلکه باید از هم فاصله بگیرند.
ص: 63
اصل ثانوي
با آنچه از آغاز تا انجام گفته شد، به این نتیجه میرسیم که اصول اولیه در روابط زن و مرد و به اصطلاح دموکراسی جنسی و
کامیابی آزادانه مردان از زنان و معاشرتهاي لذتبخش سمعی و بصري مورد تأیید اسلام نیست و به این اصول تبصرهها و
استثناهایی وارد شده است، تا آنجا که در رابطه با انسان اصل را به روا نبودن نگاه و گفت و شنود گذاشته و لمس و بوسیدن را
جز براي محارم جایز نمیشمارد، و میان دختر و پسر حریمی به ضخامت حجاب و صلابت عفاف قرار داده است.
ص: 65
چرا در جامعه ما مرد به خواستگاري زن میرود؟
پرسش:
چرا در جامعه ما مرد به خواستگاري زن میرود؟
پاسخ:
اطلاق میشود « خطبه » است و در اصطلاح فقهی به آن «1» « درخواست ازدواج کردن از دختر یا زن » خواستگاري در لغت به معناي
و آن عبارت است از درخواست مرد از زن براي ازدواج که قبل از مراسم عقد و اجراي صیغه ازدواج صورت میگیرد.
زن در فرهنگ ایران- جامعه ما- گوهري گرانبها و ارزشمند مورد خواست مرد بوده و از قدیم الأیام رسم بر این بوده است که
مردان به عنوان خواستگار نزد زنان یا خانواده آنها میرفتند و تقاضاي همسري میکردند. این رسم ضمن سازگاري با روحیه
لطیف زنان، با حیاي اجتماعی نیز به طور کامل سازگار است و از جمله عوامل حفظ حیثیت و حرمت زن شمرده میشود؛ البته
خواستگاري در میان هر قوم و ملتی آداب و سنن خاصی دارد ص: 66
صفحه 24 از 81
که عرف عامه مردم، آن را ترسیم میکند و اوضاع و شرایط زمان و مکان آن را تغییر میدهد.
این عمل از سوي اسلام مورد توجه قرار گرفته و در دستورهاي ائمه اطهار (ع) آداب و سنن خاصی براي آن شمرده شده است؛ از
جمله این که از لحن روایات میتوان استفاده کرد که خواستگاري از طرف مرد میباشد؛ براي نمونه، از امام صادق (ع) روایت شده
دقت کن خودت را کجا قرار میدهی و چه کسی را شریک اموال خودت میکنی » : است به شخصی که قصد ازدواج داشت، فرمود
««2» . زن چون گردنبند است، بنگر که چه به گردن میآویزي » «1» ؛« و بر دین و اسرار خود آگاه میگردانی
که خواستگاري خانواده «3» البته در آیات قرآن خواستگاري حضرت شعیب از موسی (ع) براي یکی از دخترانش مطرح شده است
عروس از داماد است.
حکمتها و اسرار خواستگاري مرد از زن
1. خداوند طبیعت مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا، و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن آفریده است. طبیعت زن را گل و
مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و حرمت زن این است که مردان به
خواستگاري زنان میروند.
ص: 67
اینکه زن به دنبال مرد برود خلاف حیثیت و حرمت زن است. براي مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاري کند و جواب رد
بشنود و از زن دیگري خواستگاري کند، ولی براي زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد ستایش باشد و بر قلب مرد بلکه بر
سراسر وجودش حکومت کند، قابل تحمل نیست که مردي را به همسري خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود.
2. خواستگاري جنس مذکر از مونث شیوهاي طبیعی است که این اختصاص به جنس بشر ندارد بلکه حیوانات نیز معمولًا همین گونه
عمل میکنند.
در نتیجه، اصل طبیعی و غریزي در خواستگاري این است که طلب از سوي مرد اعلام شود و پذیرش و رضایت از سوي زن باشد.
3. عرف و عادت در نوع خواستگاري و کیفیت آن تاثیر دارد و لازم است عرف هر منطقه رعایت شود تا افراد مورد تمسخر قرار
نگیرند؛ براي مثال، در هند بسیار میشود که خواستگاري از ناحیه خانواده عروس صورت میگیرد. آنها به سراغ خانواده داماد و
انتخاب او میروند و حتی سعی میکنند با تعهد جهیزیههاي سنگین دل آنها را به دست آورند. در بسیاري از کشورهاي غربی هر
دو به خواستگاري یکدیگر میروند. دختر و پسر مشخصات خود را در بعضی از روزنامهها عنوان کرده و آمادگی خود را براي
«1» . ازدواج با همسري که داراي شرایط و مشخصاتی چنین و چنان باشد، اعلام میکند
ص: 69
معیار انتخاب همسر شایسته از نظر قرآن چیست؟
پرسش:
معیار انتخاب همسر شایسته از نظر قرآن چیست؟
پاسخ:
آیات متعددي از قرآن کریم ویژگیهاي همسر شایسته را برمیشمارد که برخی از آنها عبارتاند از:
1. اسلام
قرآن کریم میفرماید:
صفحه 25 از 81
«1» ؛ عَسَی رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجاً خَیْراً مِنکُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَاراً »
امید است که اگر شما را طلاق دهد، پروردگارش همسرانی بهتر از شما براي او جایگزین کند، (زنانی) مسلمان، مومن فرمانبردار
«. [فروتن ، توبه کار، پرستشگر، روزهدار، بیوه و دوشیزه
ص: 70
از این آیه شریفه به دست میآید که همسر مناسب براي زندگی، باید مسلمان باشد و شرایط مسلمانی را رعایت کند و قرآن کریم
ازدواج با غیرمسلمان را براي پیروان خویش سفارش نمیکند.
2. ایمان
ویژگی دیگري که در این آیه و آیات دیگري از قرآن مطرح شده، ایمان است؛ چنانکه قرآن کریم در سوره بقره آیه 221
میفرماید:
و مسلماً کنیز با ایمان، از زن (آزاد ... «1» ؛ وَلَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِن مُشْرِکَهٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ ... وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِن مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ ...»
بت پرستِ) مشرك بهتر است؛ و اگر چه شما را به شگفت آورد. ... و مسلماً برده با ایمان، از مرد (آزاد بت پرستِ) مشرك، بهتر
«. است؛ و اگر چه شما را به شگفت آورد
یعنی اعتقادي که در اعماق قلب انسان نفوذ کند. « ایمان »
میتوان گفت: مهمترین شرطی که قرآن کریم در آیات متعدد براي همسر مطرح میکند، ایمان و اعتقاد داشتن او است؛ زیرا ایمان
و اعتقاد به خداوند و اسما و صفات او و باور قلبی به روز قیامت و حسابرسی دقیق آن، از آدمی انسانی متعهد میسازد؛ انسانی که
شرایط یک همسر خوب را دارد و حقوق همسر خود را زیر پا نمیگذارد. در واقع ایمان واقعی، سبب و سرمنشا همه خوبیها است.
ص: 71
شخص را به زندگی و مسئولیتهاي آن « اعتقاد » و « ایمان » آري، نه مهریههاي سنگین و نه الزامات دیگر هیچکدام نمیتواند مانند
پایبند کند.
یافتیم، میتوانیم امیدوار باشیم که گزینههاي دیگر را نیز دارد یا اگر ندارد، میتواند آسانتر به « ایمان قوي » بنابراین، اگر در فردي
دست آورد.
3. تواضع و فرمانبرداري (قانتات)
براساس آي فوق، تواضع و پرهیز از تکبر و خودخواهی و فرمانبرداري یک ویژگی لازم براي همسر است. مادر خانواده اگر اهل
فرمانبرداري نباشد و خضوعی را که دین وظیفه او خوانده، ابراز نکند، زندگی از مسیر طبیعی و فطري خود خارج میشود و
مشکلات متعددي به بار میآورد؛ البته متواضع بودن زن به معناي ابراز عقیده و اظهار نظر نکردن او نیست؛ همچنین به این معنا
نیست که همیشه حرف پدر خانواده باید حرف اول و آخر باشد، بلکه از مجموع آیات و روایاتی که در این زمینه وارد شده، چنین
به دست میآید که مرد نقش مدیر خانواده را دارد که باید با اعمال مدیریت زندگی را اداره کرده و حقوق همه را رعایت کند، و
زن نقش مشاور و مدیر داخلی خانه را دارد و مدیر لایق کسی است که اگر دید یکی از اعضاي خانواده، اگرچه فرزند کوچک
خانواده باشد، حرف حقی را ابراز میکند، سخن او را ملاك عمل قرار دهد.
4. اعتراف به خطا و جبران آن (تائبات)
منظور از توبه کار بودن این است که اگر اشتباهی انجام داد درصدد جبران برآید و با عذرخواهی و ابراز پشیمانی و عزم بر جبران
آن، مشکلات به
ص: 72
صفحه 26 از 81
وجود آمده را برطرف سازد. که اگر بعد از انجام اشتباه، متکبرانه بر خطاي خود اصرار کند و حاضر به عذرخواهی صادقانه نباشد،
گام به گام به سست کردن ستونهاي زندگی خود نزدیک میشود.
5. عبادت و بندگی خداوند (عابدات)
عبادت خداوند تاثیر بسزایی در تنظیم روحیه و افکار افراد دارد و باعث آرامش و بهداشت روان و لطافت روح شده و موجبات
تقویت ایمان و صالح شدن اعمال آدمی را فراهم میکند؛ از این رو، قرآن یکی از شرایط همسر را اهل عبادت بودن میداند؛
چنانکه در سوره عنکبوت میخوانیم:
و نماز را برپادار [چرا] که نماز از [کارهاي زشت و ناپسند باز میدارد، و البته یاد خدا بزرگتر است و خدا آنچه را با زیرکی »
«1» «. انجام میدهید، میداند
بدین ترتیب نقش عبادت در سلامت زندگی معلوم میشود.
6. سیر طریق اطاعت خدا و اهل معصیت نبودن (سائحات)
« مفردات » در « راغب » و روزهدار تفسیر کردهاند، ولی به طوري که « صائم » جمع (سائح) را بسیاري از مفسران به معناي « سائحات »
که به معناي نگهداري « روزه حکمی » که به معناي ترك غذا و آمیزش است، و « روزه حقیقی » : میگوید روزه بر دو گونه است
اعضاي بدن از گناهان است، و منظور
ص: 73
با توجه به مناسبت مقام جالب به نظر میرسد، ولی باید دانست که « راغب » از روزه در این آیه، معناي دوم میباشد. این گفته
«1» . را به معناي کسی که در طریق اطاعت خدا سیر میکند نیز تفسیر کردهاند « سائح »
با توجه به مطالب فوق میتوان نتیجه گرفت: کسی که اهل انجام محرمات الهی میباشد و حدود الهی را رعایت نمیکند، نمیتواند
فرد مناسبی براي زندگی باشد؛ زیرا کسی که حقوق الهی را رعایت نمیکند و بیباکانه با خدا مخالفت مینماید، چگونه حقوق
«2» !؟ بنده او را رعایت خواهد کرد
7. عیب پوشی و تامین نیازهاي همسر:
قرآن کریم در سوره بقره آیه 187 میفرماید:
«. هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ؛ آنان لباسی براي شما، و شما لباسی براي آنان هستید »
از یکسو انسان را از سرما و گرما و از خطر برخورد اشیا با بدن حفظ میکند و از سوي دیگر، عیوب او را میپوشاند و افزون « لباس »
بر این دو، زینتی است براي تن آدمی، و این تشبیه در آیه به همه این نکات اشاره دارد؛ زیرا دو همسر شایسته که عیوب همدیگر را
میپوشانند، وسیله راحتی و آرامش
ص: 74
ي
کدیگرند و هر یک براي دیگري زینت میباشند و مهمتر اینکه یکدیگر را از انحرافهاي جنسی حفظ و این نیاز را نیز تامین
«1» . میکنند
تعبیري که در آیه دربار زن و شوهر آمده، کاملًا ارتباط معنوي مرد و زن و نزدیکی آنها به یکدیگر و همچنین مساوات آنها را در
«2» . این زمینه روشن میسازد؛ زیرا همان تعبیر که در مورد مردان آمده، درباره زنان نیز آمده است
8. مهربانی
قرآن کریم در این باره میفرماید:
صفحه 27 از 81
«3» ؛ وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ »
و از نشانههاي او این است که همسرانی از (جنس) خودتان براي شما آفرید، تا بدآنها آرامش یابید و در بین شما دوستی و رحمت
«. قرارداد؛ قطعاً در آن [ها] نشانههایی است براي گروهی که تفکّر میکنند
چنانکه آیه شریف میفرماید، فلسفه ازدواج سکونت و آرامش جسمی و روحی میباشد و راز بقاي آن مهربانی و مودت زن و
شوهر است. حال که
ص: 75
چنین است، پس باید یکی از شرایط اساسی همسر شایسته را اهل مودت و مهربانی بودن شمرد؛ چرا که اگر شخصی اهل عاطفه و
ابراز آن نباشد، در زندگی آینده خود دچار مشکل خواهد شد و نمیتواند نیاز عاطفی همسر و فرزندان خود را تامین کند.
9. صالح بودن (تعهد و مسئولیتپذیري)
خداي متعال میفرماید:
«1» ؛ وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ »
و افراد بیهمسرتان، و شایستگان از بندگانتان، و کنیزانتان را به ازدواج (یکدیگر) در آورید؛ اگر نیازمند باشند، خدا از بخشش
«. خود آنان را توانگر میسازد؛ و خدا گشایشگري داناست
از نظر قرآن صالح بودن براي ازدواج شرط است. صالحان چه کسانی هستند؟ در این رابطه در تفسیر المیزان چنین میخوانیم:
صالح براي تزویج است، نه صالح در اعمال. « صالحین » و مراد از
از این رو، باید کسانی را به عنوان همسر انتخاب نمود که به بلوغ فکري و اجتماعی و ... که براي زندگی لازم میباشد، رسیده
باشند و به عبارت بهتر، مسئولیتپذیر و توانایی ایفاي نقش را داشته باشند.
ص: 76
10 . سنخیت و همتایی
قرآن کریم در سوره نور آیه 26 میفرماید:
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ؛ زنان پلید از آنِ مردان پلیدند، و مردان پلید از آنِ زنان »
پلیدند؛ و زنان پاكِ (نیکو)، از آنِ مردان پاك (نیکوي) ند، و مردان پاك (نیکو) از آنِ زنان پاك (نیکوي) ند! آنان از آنچه
«. میگویند، بر کنارند؛ و براي آنان آمرزش و روزي ارجمندي است
اشاره میکند؛ مسئله اساسی که با نبود آن زندگی صحنه ناسازگاريها و « همانند بودن » این آیه کریمه نیز به اصل مهم دیگر به نام
اختلافات خواهد شد. آري، اگر زن و شوهر از نظر فکري و ارزشهاي روحی با هم سنخیت نداشته باشند و هر کدام براي امري
خاص اهمیت ویژه قائل باشند و نقاط اشتراك آنها خیلی کم باشد، سرانجام این زندگی یا طلاق است و یا باید زندگی ناهمگون
خود را به سختی ادامه داده و همدیگر را تحمل کنند و شاهد به فعلیت نرسیدن استعدادها و از بین رفتن فرصتها باشند (که در
چنین مواقعی وضعیت فرزندان نیز روشن است).
پس پاکان باید به دنبال امثال خود بوده و ناپاکان یا باید خود را پاك کرده و با پاکان وصلت کنند و از این رهگذر سعادت خود و
«1» . فرزندان خود را رقم بزنند و یا با امثال خود ازدواج کنند
ص: 77
در هنگام مخالفت پدر و مادر با ازدواج، چه باید کرد؟
صفحه 28 از 81
پرسش:
در هنگام مخالفت پدر و مادر با ازدواج، چه باید کرد؟
پاسخ:
و هر ملتی در دین و آیین خود، به نوعی از «1» امر ازدواج فواید بسیاري دارد و هیچ شالودهاي مقدستر از بناي رفیع ازدواج نیست
آن بهرهمند است و دین اسلام بیش از همه، بر آن تاکید دارد. فقیهان ازدواج را از مستحبات موکّد بر شمرده و آن را براي کسی
که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب دانستهاند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس ازدواج کند، به درستی که از نصف
«2» . دینش پاسداري کرده است
ص: 78
. آري، ازدواج داراي چند فایده است: 1. بقاي نسل؛ 2. آرامش و تعادل روحی و جسمی؛ 3. سلامت اخلاقی و اجتماعی جامعه؛ 4
«1» .... ارضاي حسّ محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن، و
البته هر کس قصد ازدواج دارد و به دنبال زندگی سعادتمندي است، باید عجولانه اقدام نکند، بلکه با استفاده از تجربیات دیگران
به ویژه پدر و مادر و عقل و شرع اقدام نماید. ازدواج امري است که استاد راهنما میخواهد و بهترین معلم، فطرت و موفقترین
واعظ و راهنما، عقل بیدار انسان است که همواره با او و مراقب او است؛ اما بی شک باید در آنچه نمیدانیم و آنچه از کمال و
معنویت میخواهیم و نداریم، از آگاهان کمک بگیریم، این سنت الهی براي بشر است، حتی کسی چون موسی (ع) که پیامبر
ودر امر خطیر ازدواج چه کسی آگاهتر و دلسوزتر از پدر و مادر انسان است؟ «2» اولوالعزم بود، از کسی چون خضر بی نیاز نبود
فتواهاي مراجع بزرگوار تقلید در مورد اذن پدر:
پرسش: آیا در ازدواج با دختر باکره اجازه پدر او واجب است؟
پرسش: آیا در ازدواج با دختر باکره اجازه پدر او واجب است؟
امام (ره) و سیستانی: آري، باید اجازه او باشد.
ص: 79
بهجت، تبریزي، خامنهاي، صافی، فاضل، مکارم و وحید: بنابر احتیاط واجب باید اجازه او باشد.
نوري: خیر، به طور کلی اجازه پدر یا جد پدري دختر لازم نیست، ولی اگر بخواهد به احتیاط عمل کند، بر فرض مسئله اجازه او
«1» . لازم است
پرسش: اگر دختر گفت پدر و مادرم رضایت قلبی به ازدواج دارند، آیا میتوان به گفته او بدون اذن پدر با او ازدواج کرد؟
«2» . همه مراجع: در اذن پدر، اظهار لازم است و رضایت قلبی کافی نیست
شرط صحت ازدواج در صورت عدم اذن ولی
پرسش: در صورتی که دختر و پسري هم کفو باشند، ولی پدر دختر مخالف ازدواج آنها باشد، آیا باز هم رضایت او لازم است؟
(باید توجه داشت دختر بالغ و رشیده است و نیاز به ازدواج دارد)
همه مراجع (به جز بهجت، تبریزي، صافی): اگر پسر شرعاً و عرفاً کفو و همتاي دختر باشد، اجازه پدر لازم نیست.
ص: 80
بهجت و تبریزي: اگر پسر شرعاً و عرفاً کفو و همتاي دختر باشد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، اجازه پدر لازم نیست.
خامنهاي و صافی: اگر پسر شرعاً و عرفاً کفو وهمتاي دختر باشد و کفو دیگري نیز پیدا نشود، اجازه پدر لازم نیست.
صفحه 29 از 81
اذن ولی یک امر قانونی
«1» . در قانون مدنی در ماده 1043 ، اذن پدر یا جدّ پدري در نکاح دختر باکره لازم شمرده شده است
فرق رضایت با اذن
گویند و فرق اذن ولی با رضایت امر در این است که اگر « اجازه » به معناي رخصت است که گاهی در زبان فارسی به آن « اذن »
فقط رضایت و میل قلبی در مورد آن کار باشد، رضایت نامیده میشود و اگر رضایت به معناي قصد انشا به کار برود و به وسیلهاي
«2» . خوانده میشود « اذن » ، ابراز گردد
پس براي ازدواج افزون بر رضایت، اذن نیز لازم است.
ص: 81
حکمت دادن اذن ولیّ
دخالت در ازدواج دختري که به سن بلوغ رسیده است، برخلاف اصول و قواعد میباشد، ولی قانونگذار براي حمایت از نهاد مهم
خانواده و پیشگیري از انحرافهاي اجتماعی چنین حکمی را مقرر کرده است؛ زیرا دختران به دلیل کم تجربگی و یا غلبه عواطف
و احساسات ممکن است بدون بررسی کافی و بدون در نظر گرفتن مصلحت خود به ازدواجی نامناسب اقدام کنند و گرفتار
«1» . هوسبازي مردان هرزه و ناپاك شوند. قانون مدنی در این حکم از نظر رایج میان فقیهان معاصر پیروي کرده است
موارد سقوط اعتبار اذن ولیّ
اذن ولّی در مواردي ساقط خواهد شد که عبارتاند از:
1. منع غیر موجّه ولّی:
در صورتی که ولّی از اختیار خویش سوء استفاده کند و بدون دلیل یا به دلیلی غیر موجّه از ازدواج دختر باکره با همسرمناسب و
شایسته جلوگیري کند، وجهی براي بقاي اذن او باقی نمیماند که در ذیل قانون 1043 به آن اشاره شده است.
ص: 82
2. عدم دسترسی به ولّی:
در صورتی که پدر یا جدّ پدري غایب بوده، به آنها دسترسی نباشد، طبق نظر فقیهان امامیّه دختر میتواند بدون اذن ولّی با همسر
شایسته و همتاي خویش ازدواج کند که در ماده 1044 ذکر شده است.
3. حجر یا فوت ولی:
اگر پدر یا جد پدري دختر به علتی محجور و تحت قیمومیّت باشد، اذن شخص دیگري مانند قیّم او لازم نمیباشد؛ همچنین اگرپدر
«1» . یا جدّ پدري دختر از دنیا رفته باشند، دختر مکلّف به کسب اذن شخص دیگري نیست و اعتبار اذن ولّی ساقط است
منابعی جهت مطالعه بیشتر
1. بررسی فقهی حقوق خانواده نکاح و انحلال آن، دکتر سید مصطفی محقق داماد، انتشارات مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ هفتم،
.1379
2. حقوق خانواده- نکاح و انحلال آن، سید حسین صفایی و اسدالله امامی، انتشارات چاپ دانشگاه، چاپ چهارم، تهران 1374 ، ص
. 78 تا 104
3. احکام ازدواج- دایم و موقت، سید حجت موسوي خویی، انتشارات نشر نسیم انتظار چاپ دوم 1384 . ش.
ص: 83
در ازدواج از نظر اسلام صحیح است؛ یعنی مشخص است که در آینده با چه فردي ازدواج میکند؟ « قسمت بودن » آیا
صفحه 30 از 81
پرسش:
در ازدواج از نظر اسلام صحیح است؛ یعنی مشخص است که در آینده با چه فردي ازدواج میکند؟ « قسمت بودن » آیا
پاسخ:
بخش اول پرسش:
1. مقصود از قسمت بودن
نیز به کار « توفیق » تعبیر میشود، در بین مردم به معناي « تقدیر و سرنوشت » یا همان « قضا و قدر » که در روایات از آن به « قسمت » واژ
است؛ براي مثال؛ به کسی میگوییم: آیا به کربلا براي « تقدیر و سرنوشت » میرود که البته با دقتی در مورد آن، به همان معناي
.« قسمت نبود » : زیارت رفتهاي؟ میگوید
2. راستی چرا برخی در هر جا و سر هر مسئله میگویند: قسمت این بود؟ پاسخ آن را از دو جهت میتوان بررسی کرد:
بر زبان آورده میشود. با بیاحتیاطی به ماشین « قسمت » نگاه اول: گاهی به خاطر کم کاري، بیاحتیاطی و آگاهی نداشتن کلم
شخصی میزند، میگوید قسمت بود، آگاهی از مسئلهاي ندارد و به نوعی دچار گرفتاري میشود، میگوید قسمت این بود و
هزاران قسمت گفتن دیگر از این قبیل.
ص: 84 آري، درست است که به نوعی تقدیر الهی بوده است، ولی چرا او دقت نکرده
است؟! میتوانست احتیاط کند تا تصادف نکند، میتوانست علم و آگاهی کسب کند تا گرفتار نشود؛ زیرا اراده انسان هم جزء
تقدیر الهی است.
حال در این موارد چون شخص به ماشینی زده و دچار گرفتاري شده است، براي اینکه مقداري از فشار عصبی و روحیاش کم
هم در اینجا به خوبی نمایان است؛ زیرا خداوند قوانین و « انصاف » که البته « قسمت بود و خدا اینطور خواسته بود » : شود، میگوید
خود راه صحیح را « اراده » و « علم و آگاهی » سنتهاي هستی را به او معرفی کرده و به او علم و آگاهی و اراده داده بود و او باید با
انتخاب میکرد تا دچار مشکل نشود.
نگاه دیگر: تمام جوانب کار در نظر گرفته میشود و با تحقیق، مشورت و نیز رعایت نکات مختلف ازدواج صورت میپذیرد؛
یعنی همان قضا و قدر صحیح؛ همان سرنوشتی که برایمان رقم « قسمت » نیز مطرح میگردد؛ این « قسمت بودن » آنگاه سخن از
بود. « قسمت » خورده است؛ یعنی حال که به تمام وظایف خود عمل کرده و هیچ کوتاهی نکردهایم، میتوانیم ادعا کنیم که
صبراً » : و بالاخره همان سرنوشتی که باید بدان راضی باشیم؛ همانگونه که امام حسین (ع) در آخرین لحظات عمر گرامیاش فرمود
«1» « علی قضائک یا رب لا اله سواك
ص: 85
اگر تعیین شده که در آینده با چه کسی ازدواج میکنیم، آیا این مصداق جبر نیست؟
بخش دوم پرسش:
اگر تعیین شده که در آینده با چه کسی ازدواج میکنیم، آیا این مصداق جبر نیست؟
در جواب این طور میگوییم:
این که خداوند میداند شما با چه کسی در آینده ازدواج میکنید، با اختیار شما منافات ندارد؛ زیرا انسان تصمیمهاي زندگی را به
اراده و اختیار خویش میگیرد و خداوند به این اراده علم دارد؛ یعنی خداوند میداند که شما در آینده کدام مورد را به اراده خود
صفحه 31 از 81
انتخاب میکنید؛ براي مثال، در خیابانی ترافیک طولانی شده و رانندگان خبر ندارند چرا راه بسته شده است، حال اگر شخصی از
بالاي ساختمانی که به خیابان مشرف است، ببیند که علت بسته شدن راه سرپیچی یک راننده از قوانین راهنمایی و رانندگی است
که موجب تصادف و بسته شدن راه شده است، ولی سایر رانندگان خبر نداشته باشند که صد متر جلوتر چه اتفاقی افتاده است، حال
سوال این است آیا او که از بالاي ساختمان آگاهی پیدا کرده، در این ترافیک نقش داشته است و باعث ترافیک شده است؟!
ص: 86
در مثال ازدواج نیز چنین است. خداوند متعال با علم بیکران خود خبر دارد که شما روزهاي آینده با چه کسی ازدواج میکنید و
اگر ما با تصمیم اشتباه سرپیچی از قوانین زندگی در ترافیک زندگی بمانیم، آیا تقصیر او است که از این مسئله خبر داشته است؟!
یادآوري: با توجه به آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع) حکمتهاي برخی تقدیرات الهی که براي انسان رقم میخورد، براي ما
معلوم است؛ از جمله:
دارد که براي « امتحان و آزمایش الهی » و همچنین « شکوفا شدن استعدادها » الف- وجود حوادث و مشکلات، حکمتهایی مانند
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَ یْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ » : رسیدن به مقامهاي بالاتر و رحمت بیشتر است؛ زیرا خداوند میفرماید
«1» ؛... وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
«... و قطعاً [همه شما را به چیزي از ترس و گرسنگی و کاهشی در ثروتها و جانها و محصولات، آزمایش میکنیم؛ و به شکیبایان
« نعمت » ب- چه بسیار چیزهایی که ما داریم یا در اختیار دیگران است و ما در آرزوي داشتن آن هستیم، ولی در حقیقت آنها
میباشند. خداوند متعال با این « نعمت » است، ولی در حقیقت « نقمت » اند و چه بسیار چیزهایی که فکر میکنیم « نقمت » نیست، بلکه
عَسَی أَن ...» : آیه شریفه
ص: 87
«1» « تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
آرامشی جدید به ما هدیه میکند تا به رضاي الهی راضی باشیم.
ج- از طرفی برخی مشکلات که در زندگی براي ما پیشمیآید، نتیجه اعمال و رفتار خود ماست [گناهان یا تصمیمات اشتباه ؛ زیرا
و اگر (بر فرض) اهل آباديها ایمان میآوردند و خودنگهداري (و پارسایی) میکردند، حتماً برکاتی از آسمان » : خداوند میفرماید
«. و زمین بر آنان میگشودیم؛ ولیکن (آنان حق را) تکذیب کردند؛ پس بخاطر آنچه همواره کسب میکردند، گرفتارشان کردیم
و هرکس [خودش را از [عذاب خدا حفظ کند، برایش محل خارج شدن (از مشکلات) قرار ...» : و در آي دیگر میفرماید «2»
«3» «... میدهد؛ و او را از جایی که نمیپندارد روزي میدهد؛ و هرکس برخدا توکّل کند پس او برایش کافی است
و در آیه دیگر میفرماید:
بخاطر دستاورد مردم، تباهی در خشکی و دریا آشکارشد؛ تا (سزاي) بعضی از آنچه انجام دادهاند را به آنان بچشاند! باشد که آنان »
ص: 88 «4» «.. بازگردند
« تقوا » با توجه به آیات فوق به این نتیجه میرسیم که تقوا در رقم خوردن سرنوشت ما نقش مهمی دارد؛ از این رو با رعایت
خود را با دست خود، به نفع خود رقم بزنیم و اگر در گذشته خطا یا گناهی از ما سرزده، میتوانیم توبه کنیم و « سرنوشت » میتوانیم
قُلْ یَا عِبَادِيَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ » : از گناهان گذشته طلب بخشش کنیم؛ زیرا « استغفار » با
.«2» « ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ » و با دعا آیندهاي زیبا را طلب کنیم که «1» «... الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
نتیجه:
تُعِزُّ مَنْ » از آنچه بیان کردیم بر میآید که تمام تقدیرات عالم هستی و انسان به دست قدرت خداوند رقم میخورد و او است که
صفحه 32 از 81
«3» ؛« تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ
یعنی هر که را بخواهد (و شایسته بداند) عزت میدهد و هر که را بخواهد، خوار میکند. پرسش و پاسخهاي قرآنی ویژه جوانان،
ج 8، ص: 89
را به انداز تلاش و کوشش او میداند؛ از این «1» بنابراین، تمام تقدیرات و سرنوشت انسان به دست خداست، ولی قرآن بهر انسان
رو، چیزهایی مانند تلاش انسان، اختیار انسان و دعاي انسان و ... جزء تقدیرات الهی میباشد که انسان میتواند با تلاش، علم،
خارج کند و « خوارشوندگان » وارد کند و به تعبیر دیگر، خود را از حلق « شایستگان » آگاهی، دعا و جز اینها خود را در حلق
شایست عزتمندي شود تا خداوند او را عزت بخشد.
معرفی کتاب
براي جستار بیشتر در این باره و بحث جبر و اختیار رجوع فرمایید:
1. درسهایی از اصول عقائد اسلامی، محمدي ريشهري؛
2. عدل الهی، شهید مطهري.
ص: 91
اهمیت ازدواج از دیدگاه قرآن و احادیث در چیست؟
پرسش:
اهمیت ازدواج از دیدگاه قرآن و احادیث در چیست؟
پاسخ:
مقدمه:
قرآن کریم که چراغ فروزان هدایت انسان است، نسخه شفابخش همه آلام بشري و داروي مؤثر تمامی دردها و تأمین کننده همه
نیازهاي مادي و معنوي آدمیان است؛ کتاب مبینی است که خود روشن و نیز روشنگر دیگران است، و نابترین آیین عبادي و
اخلاقی و عالیترین قانون اقتصاد و سیاست و عادلانهترین حقوق فردي و اجتماعی را ارائه کرده است و در ازدواج، این امر بس
حساس بشري نیز انسان را رها نکرده و با ریزبینی تمام به زیر و بم برنامه نگریسته و بهترین برنامه زناشویی را از آغاز تا انجام آن
تشریع و تشریح نموده است.
اینک پیش از پرداختن به اصل موضوع به جاست، معناي ازدواج و تعریف آن روشن شود تا محور این پژوهش به خوبی آشکار
گردد.
ص: 92
تعریف ازدواج
1. معناي لغوي
عربی است، ولی در فرهنگ عرب کاربرد چندانی در امور زناشویی ندارد و آنچه در این زمینه در قرآن و زبان عرب، « ازدواج » واژه
است. « زواج » و « نکاح » کاربرد بیشتري دارد، واژههاي
اسم مصدر است، و افعال کاربردي آن عبارتاند از: زوّج و تزوّج. « زواج » مصدر، و « زوج »
مصدر است و مشتقات کاربردي آن عبارتاند از: نکح، انکح، تناکح و استنکح. « نکاح »
نکاح در اصل به معناي جفت شدن، و به هم رسیدن است؛ چنانکه وقتی شاخه درختان به هم برسند و تو در توي شوند، میگویند:
صفحه 33 از 81
.« نکح المطر الارض » : و هنگامی که آب باران به زمین برسد و با آن مخلوط شود، میگویند « تناکح الاشجار »
به معناي جفت کردن و زوج دادن است؛ چنآنکه گفته « زَوَاج » و « تزویج » به معناي جفت و قرین یکدیگر شدن است، و « تزوّج »
«1» «. زَوَّجتُ فلانا امرأهً فتزوّجها » : میشود
پس میتوان گفت: که نکاح و زواج مرادف یکدیگرند.
ص: 93
اما اینکه حقیقت نکاح چیست و آیا نکاح عبارت است از عقد و پیمان زناشویی، یا آمیزش و التذاذ، ارباب لغت آراي گوناگونی
دارند.
معناي حقیقی نکاح نه عقد است » : و فیومی مینویسد ،« نکاح یعنی عقد » : ابن فارس میگوید ،« نکاح یعنی وطی » : جوهري مینویسد
و نه وطی؛ زیرا در به کار بردن واژه نکاح در هر دو، نیازمند به قرینه است؛ بنابراین، حقیقت نکاح، عبارت است از: اختلاط و
«1» .« انضمام با یکدیگر
،« النکاح فی الدبر » ،«( الناکح نفسه (خود ارضایی » ،« نَکَحَ امرأته و هو صائمُ فی رمضان » : از ملاحظه کاربرد این واژه در روایات چون
و گونههاي مشابه، به خوبی روشن میشود که به خود اختلاط و آمیزش، نکاح گفته میشده؛ سپس این واژه در «2» «. نکاح البهائم »
مقدمات آن از قبیل عقد و پیمان زناشویی به کار رفته است.
2. تعریف حقوقی
حقوق دانان دو نوع تعریف براي نکاح ارائه کردهاند:
اول: نکاح عبارت است از: رابطه حقوقی- عاطفی، که به وسیله عقد بین زن و مرد حاصل میگردد و به آنها حق میدهد که با
یکدیگر زندگی کنند و مظهر بارز این رابطه، حق تمتع جنسی است.
ص: 94
«1» . دوم: نکاح رابطهاي است بین زن و شوهر براي تشکیل خانواده
تعریف دوم تنها ازدواج دایم را مدّ نظر دارد و چهره اسلامی ندارد و با فرهنگ قرآن سازگار نمیباشد؛ زیرا قرآن کریم تعبیر به
ازدواج دارد که با اطلاقش ازدواج دایم و موقت را شامل میشود؛ از این رو، تعریف اول مد نظر ماست.
اهمیت ازدواج
وقوف بر جایگاه بلند ازدواج در گرو شناخت چند اصل اساسی است:
1. در وجود انسان و آفرینش او غریزه جنسی نیرومندي نهاده شده، که خود به تنهایی با دیگر غرایز برابري میکند. این نیرومندي را
من تزوّج فقد احرَزَ نصفَ دینهِ؛ کسی که همسر اختیار کند، نیمی از دین » : میتوان از سخن نبوي (ص) به دست آورد که میفرماید
«2» «. خود را حفظ کرده است
2. در شرع مقدس اسلام میان تشریع و تکوین هماهنگی برقرار است و هیچگاه اجازه سرکوب غریزه جنسی را نمیدهد، وگرنه
رکعتان » : تشریعش بر خلاف آفرینش و تکوینش خواهد بود؛ از این رو پیامبر (ص) ضمن نکوهش عُزُوبَت (تنهایی) میفرماید
یصلیهما متزوج افضل من رجل عزب یقوم لیله
ص: 95
و یصوم نهاره؛ دو رکعت نمازي که مرد متأهل به جاي میآورد، بر اینکه مرد غیرمتأهل شبها نماز بخواند و روزها روزه بگیرد،
«1» «. برتري دارد
تحقیقات علمی نیز نشان داده است، که با سرکوب غریزه جنسی، تلاش و حرکت از انسان گرفته میشود، حتی نبوغ و امکان ابداع
صفحه 34 از 81
«2» . از میان میرود؛ از این رو، در میان افراد خواجه، عالم، فیلسوف و نابغه یافت نمیشود
3. از سوي دیگر آفریننده این غریزه اجازه نمیدهد، انسان آن را در مسیري نادرست به کار گیرد؛ از این رو طرفین در ازدواج، را
نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ؛ زنان شما، کشتزار شما » : یکی به منزله پاشنده بذر، و دیگري (زن) را به منزله زمین کشت آن لقب داد، و فرمود
البته این بدان معنا نیست که تکوّن فرزند از یک طرف و طرف دیگر بسان ظرف نگهداري آن است، بلکه بدین «3» «. هستند
معناست که همان گونه که جامعه انسانی براي حفظ بقاي خود به مزرعه، زراعت و مواد غذایی نیاز دارد و بدون آن نمیتواند دوام
داشته باشد، بدون وجود زن نیز حفظ جامعه انسانی و بقاي نسل او ممکن نخواهد بود.
4. بایستن سه اصل بالا حکم میکند که براي بهرهبري از غریزه جنسی، مرزبنديهایی در دو سري آن به وجود آید، و قانون ازدواج
تشریع شود،
ص: 96
«1» «. فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ؛ پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، به زنی بگیرید » : لذا فرمود
بیانگر اهتمام به نسل بشري است که مبادا نسلی نابهنجار از مادرانی آلوده به جامعه سالم راه پیدا کنند؛ یعنی پیش از « طاب » قید
ازدواج میبایست به فکر تربیت بود.
با توجه به این اصول، به این نتیجه میرسیم که ازدواج همان بهرهبرداري درست از پدیده غریزه جنسی است که خالق حکیم در
وجود انسان قرار داده است و انسان میباید در حد تعادل از آن استفاده کند تا ضمن هماهنگی تشریع با تکوین، زمینه دوام و بقاي
نسل بشري را فراهم آورد.
به دیگر سخن، ازدواج و تأثیر آن بر جامعه، به منزله آب و غذا و حیات بخشی آنها در بدن انسان است که نبود آن در اندك
زمانی انسان را به نابودي میکشاند.
ص: 97
آثار و قواعد ازدواج چیست؟
اشاره
پرسش:
آثار و قواعد ازدواج چیست؟
پاسخ:
ازدواج به عنوان یک پدیده طبیعی، داراي آثار و فواید فردي و اجتماعی فراوانی است، که در قرآن کریم نیز به برخی از آنها
اشاره شده است:
الف- اثر اجتماعی (حفظ نسل)
آن گونه که پیش از این نیز بدان اشاره شد، مهمترین اثر در بعد اجتماعی ازدواج، بلکه راز اصلی این پدیده، استمرار نسل بشري
و اما الشهوه فجعلها الله تعالی فیهم لما اراده من » : است. افزون بر اشاره قرآن، امام علی (ع) در راز وجود شهوت در انبیا میفرماید
بقائهم فی الدنیا ... فلولا موضع الشهوه، لما اکلوا، فبطل قوه اجسامهم عن تکالیفهم و یبطل حال النکاح، فلایکون لهم نسل ولا ولد،
و ما جري مجري ذلک، فالشهوه مرکبه فیهم لذلک؛ خداوند بدین جهت در انبیا شهوت قرار داد که میخواست آنها بتوانند در
صفحه 35 از 81
دنیا زندگی کنند ...؛ پس اگر شهوت در آنها نبود، غذا نمیخوردند، بدنشان از اداي وظایف باز میماند و نیروي نکاحشان از بین
میرفت، و دیگر نسل و فرزندي نداشتند؛ پس بدین
ص: 98
باید توجه داشت که شهوت در سخن امام اعم از شهوت جنسی و اشتهاي شکمی «1» «. خاطر شهوت در درونشان جاسازي گردید
است، ولی مصداق بارز خواست انسانی شهوت جنسی است.
ب- آثار فردي
قرآن براي ازدواج در بُعد فردي، آثار چندي را بیان میکند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. آرامش روحی
وقتی بنا شد به حکم حکمت الهی و مصالح آفرینش، در درون انسان غریزه جنسی نهاده شود، چنانکه در روایتی از امام صادق
ان الله رکب فی الملائکه عقلًا بلا شهوه، و رکب فی البهائم شهوه بلا عقل، و رکب فی بنی آدم » : (ع) به نقل از علی (ع)، آمده است
کلیهما، فمن غلب عقله علی شهوته، فهو خیر من الملائکه، و من غلب شهوته علی عقله فهو شر من البهائم؛ خداوند فرشتگان را از
عقل محض آفرید، و حیوانات را از شهوت محض خلق کرد، ولی در آفرینش انسان، هر دوي عقل و شهوت را قرار داد؛ بنابراین،
«. اگر عقل انسان بر شهوتش چیره شود، از فرشتگان برتر خواهد شد، و اگر شهوتش غالب گردد، از چهارپایان نیز پستتر میشود
«2»
ص: 99
در درگیري میان عقل و شهوت، به هنگام فوران کوره آتش شهوت، تنها چیزي که میتواند به انسان آرامش ببخشد، خاموش
کردن طبیعی آتش شهوت است که در قالب ازدواج قانونی انجام میشود. اصلا وجود همسر شرعی و قانونی در کنار انسان از آن
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ » : جهت که هر زمان اراده کند، در اختیار او است، خود مایه آرامش است و از این رو است که قرآن میفرماید
لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا؛ دیگر از نشانههاي خدا این است که از جنس خودتان همسرانی براي شما آفرید، تا در کنار
با این آرامش به دست آمده، انسان بهتر میتواند از عالم خاکی رسته، از ملک فراتر رفته و به خدا برسد. «1» « آنها آرامش یابید
2. دوست یابی
انسان در این دنیا، به حکم این که در درونش، یک جاذبه و کشش قلبی وجود دارد، نمیتواند همواره به تنهایی زندگی کند، بلکه
میبایست براي خود شریک و رفیقی برگزیند. بدیهی است که رفقاي درسی و شرکاي مالی هر کدام در کوتاه مدت، و تنها در
بخشی از نیازها میتوانند انسان را یاري کنند، ولی آن که در دراز مدت میتواند یار و غمخوار انسان و انیس و مونس وي باشد،
«2» ؛ وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً » : همسر او است؛ از این رو، قرآن میفرماید
«. و در بین شما دوستی و رحمت قرارداد
ص: 100
مودت در آغاز زندگی و رحمت در پایان آن است. مودت در بیشتر مواقع، دو سویه و رحمت از یک سوي میباشد.
3. دژسازي
هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ؛ آنان لباسی » : قرآن کریم از هر دوي زن و مرد نسبت به یکدیگر تعبیر به لباس میکند و میفرماید
فلسفه آن نیز روشن است؛ زیرا این لباس است که انسان را از سرما و گرما و خطر «1» «. براي شما، و شما لباسی براي آنان هستید
«. برخورد اشیاء به بدن حفظ میکند، عیوب انسان را میپوشاند و نیز زینتی براي انسان است
صفحه 36 از 81
زن و مردي هم که ازدواج کنند، به آثار ارزشمندي میرسند؛ زیرا جوان، چه پسر و چه دختر، وقتی به مرحلهاي از زندگی رسید،
از یک سو احساس استقلال میکند و میخواهد به نحوي از خانه و خانواده جدا شده و شانه خود را از زیر اوامر و نواهی پدر و
مادر خالی کند و از سوي دیگر، این استقلال در بسیاري امور نه تنها کارساز و مشکل گشا نیست، بلکه مشکل آفرین نیز هست.
در اینجا میبایست ضمن دادن استقلال به فرزند، او را به جایی پیوند داد تا از تند بادهاي زندگی، حرارت شهوت، سردي عاطفه،
گفتار نارواي مردم و ... در امان بماند و این تنها ازدواج است که میتواند این مهم را بر دوش بگیرد؛
ص: 101 یعنی پسر و دختر را در برابر آتش شهوت بیمه کند، در سردي زندگی
عاطفه آنها را تأمین نماید، از گفت و شنودهاي بی پایه در امانشان دارد و هر کدام را مایه آبروي دیگري سازد. افزون بر آن،
اینکه زن و مرد بسان لباس عیبهاي ظاهري و باطنی یکدیگر را میپوشانند.
4. یادگار نیک
یکی از آثار مهم ازدواج این است که انسان میتواند، یادگاري شایسته به نام فرزند صالح تحویل جامعه دهد، ثمره صالحی که چه
بسا به مصلحی بدل شود و با فکر و اندیشه خود عالمی را دگرگون میسازد. روشن است که با خودداري از ازدواج ظهور چنین
قَدِّمُوا لَأنْفُسِکُمْ؛ با پرورش فرزندان خوب، اثر » : میفرماید « حرث لکم » مصلحانی ممکن نخواهد بود؛ از این رو قرآن به دنبال بیان
«1» «. نیکی را از پیش بفرستید
5. بینیازي
إِن یَکُونُوا » : افزون بر آثار عبادي و اخلاقی ازدواج، در بعد فردي و اجتماعی، اثر اقتصادي نیز در آن وجود دارد. قرآن میفرماید
این تعبیر «2» «. فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْ لِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند آنها را از فضل خود بینیاز میکند
در پاسخ کسانی است که از ترس
ص: 102
فقر، تن به ازدواج نمیدهند، و حال آنکه قرآن نه تنها ازدواج را موجب تنگدستی نمیداند، بلکه بر عکس مایه توسعه زندگی
میداند؛ زیرا فرد مجرد ممکن است لقمه نانی را از خانه پدر به دست آورد؛ از این رو خود را آزاد انگاشته و دنبال کار و تلاش
نرود، ولی همین که ازدواج کرد و وظایفی بر دوش خود احساس نمود، بیشک تلاش خواهد کرد تا خود و خانوادهاش را تأمین
کند، و در پرتو این سعی و کوشش به فضل الهی به زندگیاش فزونی بخشد.
6. کسب معنویت
وقتی بر اثر ازدواج، تعادل در غریزه جنسی ایجاد شد، انسان میتواند در پرتو آرامش حاصل از آن به عبادت بپردازد و به مبدأ و
من احب ان یلقی الله طاهراً مطهراً فلیقله بزوجه؛ هر » : معاد (خدا و قیامت) توجه بیشتري داشته باشد؛ چنانکه پیامبر (ص) میفرماید
«1» «. کس میخواهد پاك و پاکیزه خدا را ملاقات کند، باید ازدواج کند
ص: 103
ازدواج چند قسم است؟
پرسش:
ازدواج چند قسم است؟
پاسخ:
در بسیاري از جوامع بشري، ازدواج را تنها در شکل دایم آن میپذیرند و چون به ازدواج موقت اعتقادي ندارند، کسانی که به هر
صفحه 37 از 81
دلیل قادر به انجام ازدواج نباشند، بر اثر فشار شهوت به فساد روي میآورند. اما شارع مقدس اسلام نظر به ضرورت و دلایلی، دو
نوع ازدواج را تشریع کرده است که عبارتاند از:
الف- ازدواج دائم: که عبارت است از: پیمان زناشویی که بین زن و مرد براي مدت غیرمعین بسته میشود. این نوع ازدواج محور
احکام، حقوق، و آداب و رسوم است.
ب- ازدواج موقت (متعه)، و آن عبارت است از: پیمان زناشویی که بین زن و مرد، در برابر مهر معین و براي مدت مشخص بسته
«1» . میشود
ص: 104
بدیهی است با توجه به حقوقی که ازدواج براي طرفین ایجاد میکند و سنگینی هزینهها، ادامه تحصیل، آداب و رسوم پیچیده،
ازدواج دائم چه بسا براي همه به سادگی مقدور نباشد؛ از این رو، یا میباید با مشکل ارضا نشدن غریزه جنسی سوخت و ساخت و
یا به مسیر انحرافی روي آورد؛ به دیگر سخن، یا باید رهبانیت مسیحی را پذیرفت و یا به کمونیزم جنسی تن داد؛ یعنی به دختر و
پسر اجازه دهیم که با دهها بلکه صدها نفر رابطه جنسی داشته باشند و از هم کام بگیرند. راسل- فیلسوف انگلیسی- ولیندزي-
«1» . قاضی آمریکایی- براي حل بحران جنسی، ازدواج رفاقتی و تجربی را پیشنهاد میکنند
تا حدي با آن شباهت « راسل » که طرح «3» ، را میپذیرد «2» ( اسلام ضمن رد رهبانیت و نیز کمونیزم جنسی ازدواج موقت (متعه
فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً؛ زنانی را که متعه میکنید، مهر آنها » : دارد. در قرآن به این حقیقت اشاره شده است
«4» «. را، واجب است بپردازید
ص: 105
دلایل جواز ازدواج موقت
«1» .« فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ؛ پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، به زنی بگیرید » 1. اطلاق آیه
وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَ افِظُونَ إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ؛ و کسانی که آنان دامانشان را (در امور جنسی) » : در آي « ازدواج » 2. اطلاق واژه
«2» «. حفظ میکنند، مگر در مورد همسرانشان یا آنچه (از کنیزان) مالک شدهاند
این قسمت آیه دلالت دارد که قبل از نزول آن، ازدواج موقت وجود داشته است. «... فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ » :( 3. آیه استمتاع (متعه
«3»
روایات جواز متعه را از ابن مسعود، جابر بن عبدالله، سلمه بن اکوع، ابوسعید خدري، ،« الخلاف » 4. روایات: شیخ طوسی در کتاب
«4» . مغیره بن شعبه، ابن عباس، ابن جریح، عطاء، سعید بن جبیر و جز اینها نقل میکند
مسلمانان و مسئله متعه (ازدواج موقت)
درباره متعه در بین مسلمانان، چند نظریه وجود دارد که عمده آن عبارتاند از:
ص: 106
«1» . 1. موقت بودن حکم آن در زمان پیامبر (ص)، براي چند روز
«2» . 2. مباح بودن آن در زمان پیامبر (ص) و نسخ آن به وسیله خود آن حضرت. بیضاوي در تفسیر خود به این نظریه اشاره دارد
«3» . 3. مباح بودن آن در زمان پیامبر (ص) و نسخ آن در زمان عمر. این نظریه بیشتر مفسران و علماي اهل سنت است
متعتان کانتا علی عهد رسول الله (ص)، انا انهی عنهما و اعاقب علیهما؛ دو متعه » : معروف و مشهور این است که عمر خود گفته است
«4» «. [متعه نسا و متعه حج در زمان پیامبر (ص) وجود داشت، من آن را ممنوع کردم و عقاب آن را میکشم
شیعه معتقد است متعه در «5» . 4. جواز متعه و نسخ نشدن آن. این نظریه همه فقها و مفسران شیعه و برخی علماي اهل سنت است
صفحه 38 از 81
زمان پیامبر (ص) وجود داشته و حکم آن همچنان باقی است. روایات ائمه معصومین (ع) نیز بر همین معنا دلالت دارند. در روایتی
احلها الله فی کتابه و سنها رسول الله و عمل بها اصحابه؛ خداوند در کتابش ...» : از امام باقر (ع) میخوانیم که فرمود
ص: 107
در روایت دیگري آمده «1» «. متعه را حلال کرده، و پیامبر (ص) آن را سنت قرار داد، و اصحاب آن حضرت بدان عمل میکردند
«2» ... نزلت فی القرآن، فما استمتعتم » : است که ابوبصیر از امام باقر (ع) درباره متعه پرسید، امام فرمود
وقتی تشریع حکمی در زمان پیامبر (ص) ثابت شد، نسخ شدن آن به نحو صحیح نیازمند دلیل قطع از سوي شارع میباشد.
««3» ... إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ ...» : ج- ملک یمین: این نوع سوم از نکاح است که در قرآن بدان اشاره شده است
ص: 109
مسئولیت جامعه در مورد ازدواج جوانان چیست؟
پرسش:
مسئولیت جامعه در مورد ازدواج جوانان چیست؟
پاسخ:
قرآن کریم در بسیاري از امور، وظایفی را بر دوش افراد جامعه گذاشته است و آنها را مسئول رخدادهایی میداند که پیرامونشان
روي میدهد. مصداق بارز این مسئولیت را میتواند در مسئله امر به معروف و نهی از منکر جستجو کرد. نمونه دیگر آن همین
یعنی ازدواج کنید. ؛« انکحوا » : میفرماید « عَزَب » مسئله ازدواج است؛ زیرا قرآن گاهی خطاب به افراد
وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ » : اما گاهی به اولیا، پدر و مادر، دولت و ملت خطاب کرده و میفرماید: به فکر ازدواج نیازمندان باشید
«1» «. الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ؛ و افراد بیهمسرتان، و شایستگان از بندگانتان، و کنیزانتان را به ازدواج (یکدیگر) در آورید
مقلوب ایائم، جمع ایّم، بر وزن قیّم به معناي عزب و بیهمسر است، خواه مرد باشد یا زن و پیش از این همسر داشته یا « ایامی »
«2» . نداشته است
ص: 110
به این نکته باید توجه داشت که ازدواج امري اختیاري است و هیچکس نمیتواند دیگري را به آن وادار کند، و اینکه قرآن
خطاب به جامعه اسلامی سفارش میکند افراد بیهمسر را همسر دهید، به هیچ وجه مجوز اجبار دیگران نیست، بلکه به معناي
زمینهسازي و فراهم کردن مقدمات کار است.
نمودهاي همکاري
همکاري در امر ازدواج در چند چیز میتواند نمود پیدا کند:
الف- تشویق آنها به ازدواج؛
ب- شناسایی همسر شایسته و لایق؛
ج- کمکهاي مالی به ویژه از ناحیه والدین؛
د- پا در میانی و وساطت کردن؛
ه-- کمک نمودن در انجام مراسم عقد و عروسی؛
همکاري و تعاون اسلامی در همه زمینهها مطلوب است، اما در خصوص ازدواج شکل دیگري دارد؛ چنانکه در روایتی از امام علی
افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فی نکاح حتی یجمع الله بینهما؛ بهترین میانجیگري آن است که میان دو نفر » : (ع) میخوانیم
صفحه 39 از 81
افزون بر آنکه همکاري در امر ازدواج مصداق بارز «1» «. براي ازدواج وساطت کنی، تا این دو به سامان برسند
ص: 111
«1» ،« فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ »
است، چنانکه در روایتی دیگر، ثواب عظیمی (آسایش در قیامت، حور العین و همنشینی با انبیاء) براي میانجیگر ازدواج بیان شده
«2» . است
نکته:
قرآن وقتی به خود فرد ازدواج را سفارش میکند، به تعدد زوجات نیز اشاره دارد، ولی وقتی به دیگران دستور تلاش و کوشش
میدهد، سخنی از چند همسري به میان نمیآورد، و این بیانگر این است که جامعه، تنها در رفع نیاز اولیه مسئول است، ولی تعدد
زوجات بستگی به عدالت، وسعت مالی و دیگر شرایط دارد که متوجه خود شخص است.
ص: 113
ازدواجهاي ممنوع کدام است؟
پرسش:
ازدواجهاي ممنوع کدام است؟
پاسخ:
ازدواج در اسلام، همانند دیگر پدیدههاي اجتماعی، قانونمند و داراي اصول مسلمی است که باید رعایت شود. اگر آفریننده انسان
در وجود وي شهوت جنسی قرار داده و هماهنگ با تکوین، در تشریع، ازدواج را مقرر کرده است، این گونه نیست که مرد بتواند با
هر زنی پیمان زناشویی ببندد، و یا هر زنی بتواند با هر مردي ازدواج نماید؛ از این رو قرآن فهرستی از افرادي که زناشویی با آنها
ممنوع است، ارایه میکند.
عوامل منع ازدواج
آنچه موجب ممنوعیت ازدواج میشود، نوعی ارتباط است که میان افراد وجود دارد، که عبارتاند از:
الف- خویشاوندي یا ارتباط نسبی؛
ب- شیرخوارگی یا ارتباط رضاعی؛
ج- پیوند زناشویی یا ارتباط سببی (خواه مشروع باشد یا نامشروع)؛
ص: 114
د- کفر و طلاق نیز در مواردي موجب منع میگردد که پس از این بدان اشاره میشود؛
ارتباط خویشاوندي
ارتباط خویشاوندي باعث میشود تا ازدواج با افراد زیر ممنوع گردد:
1. مادر که شامل مادر بزرگ نیز میشود. 2. دختر که شامل فرزند و نوه او (دختر) نیز میشود. 3. خواهر. 4. دختر برادر و فرزند و
نوه او. 5. دختر خواهر و فرزند و نوه او. 6. عمه که شامل عمه پدر و مادر نیز میشود. 7. خاله که شامل خاله پدر و مادر هم
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالاتُکُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ؛ بر شما حرام » : میشود. قرآن میفرماید
«1» «. شده است، (ازدواج با) مادرانتان، و دخترانتان، و خواهرانتان، و عمههایتان، و خالههایتان، و دخترانِ برادر، و دخترانِ خواهر
گفتنی است افراد براساس طبع درونی، از ازدواج با این افراد متنفرند؛ از این رو، در بیشتر جوامع ازدواج با این دسته ممنوع است، به
صفحه 40 از 81
ویژه اینکه تأثیر هم خونی که ناشی از ازدواج با خویشاوندان است، در این گونه افراد بیشتر میباشد.
ارتباط شیري
ارتباط رضاعی با شرایط مقرر در فقه باعث میشود تا ازدواج با خویشان نسبی فرد همشیر که جزء محارم او به شمار میرود، ممنوع
گردد. قرآن
ص: 115
وَأُمَّهَاتُکُمُ الَّلاتِی أَرْضَ عْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُم مِنَ الرَّضَاعَهِ؛ و مادران (رضاعی) تان کهشما را شیر دادهاند، و خواهران رضاعی » : میفرماید
«1» «. شما بر شما حرام شده است
نکتهاي که در اینجا وجود دارد، این است که در حرمت ازدواج با مرتبطان رضاعی، تنها مادر و خواهر بیان شده و سخنی از عمه و
خاله و دیگران به میان نیامده است، ولی طبق روایات، این منع شامل همه اصناف محرم نسبی میشود چنانکه در روایتی از پیامبر
یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب؛ تمام کسانی که از نظر ارتباط نسبی حراماند، از نظر شیرخوارگی نیز » : (ص) میخوانیم
یحرم من الرضاع ما یحرم من القرابه؛ همه کسانی که از نظر نسب » : در روایتی دیگر از امام صادق (ع) آمده است «2» «. حراماند
راز حرمت ازدواج با خویشاوندان شیري این است که کودکی که گوشت و استخوانش با شیر «. حراماند، با شیر نیز حرام میشوند
زنی پرورش مییابد، شباهت تامی به فرزندان او پیدا میکند، و در حقیقت بخشی از بدن مادر و مانند خواهر و برادر نسبی آنان
میشود.
ص: 116
ارتباط سببی
ارتباط سببی باعث میشود تا چند گروه در دایره منع ازدواج قرار گیرند که عبارتاند از: 1. مادر زن و نیز مادر او؛ 2. دختر زن با
شرایط مقرر؛ 3. عروس و نیز عروس پسر و دختر؛ 4. خواهر زن به طور هم زمان؛ 5. زن پدر.
وَأُمَّهَاتُ نِسَ ائِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُم ... وَحَلَائِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلَابِکُمْ وَأَن تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ؛ » : قرآن میفرماید
مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامانِ شما [پرروش یافتهاند،] ...؛ و (نیز حرام است بر شما ازدواج با) همسران پسرانتان
وَلَا تَنْکِحُوا مَا نَکَحَ » : چنانکه میفرماید «1» ؛«. که از پشت (و نسل) شما هستند، و اینکه بین دو خواهر (در ازدواج) جمع کنید
«2» «. آبَاؤُکُمْ مِنَ النِّسَاءِ؛ و زنانی را که پدرانتان به ازدواج (خود) در آوردهاند، به همسري نگیرید
راز تحریم ازدواج با این افراد آن است که با اجراي صیغه عقد، در واقع آنها به منزله خویشاوندان قرار گرفتهاند؛ از این رو همان
حکم را دارند، به ویژه در جمع میان دو خواهر که تضاد عاطفی (درگیري انگیزه محبت و انگیزه رقابت) خود عامل دیگري در
ممنوعیت است.
ازدواج با نامادري افزون بر اینکه در حکم مادرشان (مادر دوم) است، باعث هتک حرمت پدر نیز شود؛ از این رو، به دنبال حکم
«3» «. إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَهً وَمَقْتاً وَسَاءَ سَبِیلًا؛ [چرا] که آن، زشتکاري و کینه (ساز) و بد راهی است » : تحریم میفرماید
ص: 117
چرا خطاب به مردان
رازش این است که تقاضاي ازدواج و «... حرم علیکن آبائکن » : آنچه در این آیات آمده، همه خطاب به مردان است؛ زیرا نفرموده
خواستگاري به حسب عرف از سوي مردها صورت میگیرد؛ از این رو، به آنها میگوید: وقتی خواستید ازدواج کنید متوجه باشید
که ازدواج با اینها حرام است.
به هر صورت، ازدواج زن نیز با عدهاي از مردان حرام میباشد و کافی است براي روشن شدن محارم زن در ازدواج، عناوین را
صفحه 41 از 81
برعکس کنیم و به جاي مادر، پدر و به جاي خواهر، برادر و به جاي عمه، عمو و به جاي خاله، دایی و به جاي عروس، داماد و به
جاي نامادري، ناپدري و به جاي دختر خواهر و برادر، پسر خواهر و برادر قرار دهیم.
آمیزش
چنانکه اگر کسی با زن شوهردار «1» ؛ آمیزش پیش از ازدواج (زنا)، موجب میشود مادر و دختر آن زن بر زنا کننده حرام شود
(مسلمان یا غیرمسلمان) زنا کند، همیشه بر زنا کننده حرام خواهد شد؛ بدین معنا که اگر از شوهرش جدا هم بشود، نمیتواند با وي
ازدواج کند.
یادآور میشویم که آمیزش با مرد نیز موجب حرمت ازدواج با مادر مفعول (شخص لواط داده) و خواهر و دختر او میشود؛ زیرا
«2» . این شخص در حکم همسر آن مرد قرار میگیرد
ص: 118
طلاق
فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا » : طلاق نیز در صورتی که مکرر ( 3 بار) انجام شود، باعث حرمت ازدواج با زن مطلقه میشود. قرآن کریم میفرماید
تَحِ لُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّی تَنکِ حَ زَوْجاً غَیْرَهُ؛ و اگر (شوهر براي بار سوّم) آن (زن) را طلاق داد، پس از [آن به بعد بر آن (مرد) حلال
این محرومیت براي کنترل مردان «1» «. نخواهد بود؛ تا اینکه با شوهري غیر از او ازدواج کند. و اگر (شوهر دوّم) او را طلاق داد
هوسبازي است که زندگی زنان را به بازي میگیرند.
«2» . گفتنی است چنانچه با وساطت مُحَلِّل، نُه بار طلاق دهد، همواره بر او حرام میشود
کفر
کفر به عنوان نمادي از باور نادرست، مانع از ازدواج انسان مؤمن با کافر میشود؛ بدین معنا که زن مسلمان حق ندارد با مرد کافر
وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ ... » : ازدواج کند، و مرد مسلمان نیز نباید با زن کافر پیمان زناشویی ببندد. قرآن کریم مِیفرماید
وَلَا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّی یُؤْمِنُوا؛ و با زنان مشركِ [بت پرست ، ازدواج نکنید؛ تا ایمان آورند ... و به مردان مشرك [بت پرست
«3» «. زن مدهید، تا ایمان آورند
ص: 119
راز ممنوعیت ازدواج با مشرکان این است که در معاشرتها، و به ویژه در معاشرت زناشویی که تأثیر عمیقی بر روحیه طرف مقابل
دارد، مشرك سعی میکند، همسر خود را به سوي عقاید باطل خویش دعوت نماید.
مشرك به معناي کسی است که شریکی براي خدا قرار میدهد، و به این معنا یهود و نصاري نیز (به خاطر اینکه به نحوي براي خدا
شریک قرار میدهند) جزء مشرکان میباشند، ولی از آنجا که قرآن در خطاب با آنها تعبیر به (اهل الکتاب) میکند، حکم شرك
از این جهت شامل آنها نمیشود.
ص: 121
رخصت در ازدواج چرا؟
اشاره
پرسش:
رخصت در ازدواج چرا؟
صفحه 42 از 81
پاسخ:
در اینکه پسر و دختر در ازدواج خود مستقلاند یا باید با اذن و توافق بزرگترها اقدام کنند، باید گفت: از ناحیه پسر بیتردید
اجازه غیر خودش شرط نیست. ولی در طرف مقابل جاي سخن است:
اقسام زنان و مسئله رخصت
پیش از بررسی مسئله یادآور میشویم که جنس مؤنثی که در ازدواج مد نظر میباشد، یکی از موارد زیر است:
1. ازدواج مجدد باشد.
2. صغیر و پیش از رسیدن به رشدِ کافی باشد.
3. رشید و اولین ازدواج وي باشد.
زنانی که قصد ازدواج مجدد دارند
فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ » : در این باره قرآن اشاره دارد که زن مختار است و هر تصمیمی که بخواهد، میتواند بگیرد؛ از این رو میفرماید
فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیَما فَعَلْنَ فِی أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ و هنگامی که به سرآمدِ (عدّه) شان رسیدند، پس
ص: 122
این آیه درباره زنانی است که شوهرشان «1» «. هیچ گناهی بر شما نیست نسبت به آنچه بطور پسندیده در باره خودشان انجام دهند
را از دست دادهاند و باید چهار ماه و ده روز عده وفات نگهدارند، و پس از آن میتوانند با صلاح دید خود ازدواج کنند، و نیز
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُ لُوهُنَّ أَن یَنکِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ؛ و هنگامی که زنان را طلاق دادید و به سرآمدِ (عدّه) » : میفرماید
«2» «. شان رسیدند. پس مانعشان نشوید که با همسرانِ (سابقِ) شان، ازدواج کنند
یعنی کسی (از اولیاء زن) حق ندارد که «3» ؛ بر وزن عزل، به معناي منع کردن از ازدواج و سختگیري کردن در آن است « عضل »
او را از ازدواج با کسی باز دارد، و یا به ازدواج با کسی مجبور نمایند.
دختران نابالغ و غیررشید
در این مورد، در صورتی که درستی ازدواج وي پذیرفته شود، بیشک مصلحت اندیشی اولیاي دختر لازم است؛ زیرا دختري که به
رشد عقلانی و اجتماعی کافی نرسیده، نمیتواند مصالح و مفاسد خود را تشخیص دهد؛ از این رو، اجازه و موافقت پدر شرط است
الَّذِي بِیَدِهِ » : و اگر قرآن میفرماید
ص: 123
«1» ؛ عُقْدَهُ النِّکَاحِ
به ولایت پدر و پدر بزرگ پدري بر این نوع ازدواج اشاره دارد که بدون تردید «. یا کسی که پیوند ازدواج به دست اوست
اختصاصی به دختر نیز ندارد.
«2» ؛ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ » . صراحت در لزوم اذن دارد « ملک یمین: کنیزان » البته قرآن در مورد ازدواج
«. پس آنان را با رخصت خانوادهشان به همسري در آورید
دوشیزگان رشید
در مورد دخترانی که به بلوغ عقلانی و رشد کافی رسیدهاند، هرچند بکر باشند، در هیچ آیهاي دلالت قطعی بر لزوم اذن و موافقت
اولیا وجود ندارد.
روایات نیز بر مسئله دلالت قطعی ندارد؛ زیرا برخی روایات صراحت دارد بر اینکه کار بکر رشید به دست خود او است، و اگر در
صفحه 43 از 81
لا تنکح ذوات الآباء من الابکار الا باذن آبائهن؛ با دخترانی که پدر و پدر بزرگ پدري دارند، بدون » : پارهاي از روایات آمده است
منظور ارشاد به این است که ازدواج با دختري بدون موافقت پدرش ممکن است شادابی بایسته و «3» «. اذن آنها ازدواج نکن
شایسته را نداشته باشد. ناگفته نماند از نظر حکمت و مصلحت که در برخی موارد نظارت و کنترل پدر و مانند او شرط اساسی
است؛ زیرا مرد بنده شهوت
ص: 124
و زن اسیر محبت است، آنچه مرد را میلرزاند، شهوت است و آنچه زن را از پاي در میآورد، نغمه محبت و عشقی است که از
مردي بشنود، در لغزش مرد و اسارت زن، این بزرگترها هستند که میتوانند آنها را به مسیر درست و مطابق مصالح رهنمون
باشند؛ از این رو وقتی یک بار ازدواج کرد، و سردي و گرمی روزگار و شیرینی و تلخی آن را چشید و ورزیده شد، چندان نیازي
به نظارت نیست.
ص: 125
کابین (مهر) چرا و چگونه؟
اشاره
پرسش:
کابین (مهر) چرا و چگونه؟
پاسخ:
یکی از امور مهمی که قرآن کریم در موضوع ازدواج مطرح کرده، مسئله کابین یا مهر است که از آغاز پیمان زناشویی تا جدایی
به بیان احکام آن پرداخته، «1» ، زن و شوهر از یکدیگر مورد توجه قرار دارد و با تعبیرهاي مختلفی چون صدق، نحله، اجر و فریضه
«2» ؛ وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً » : و میفرماید
«3» ؛ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً » : و نیز میفرماید «. و مَهریههاي زنان را (به عنوان هدیه یا) بدهی به آنان بپردازید
«. و کسانی از زنان را که (با مُتعه و ازدواج موقت) از او بهره میبرید، پسمَهرشان را، در حالی که واجب شده، به آنان بدهید
ص: 126
به ضم دال، جمع صداق، از ریشه صدق به معناي راستی، و در مقابل دروغ است. « صدق »
به عطیه و بخشش بدون عوض گفته میشود. « نحله »
به معناي چیزي است که در ازاي عمل دنیوي یا اخروي عاید انسان میگردد. « اجر »
«1» . از ریشه فرض و به معناي جدا کردن چیزي، علم و تقدیر است « فریضه »
از این تعبیرها واژه اجر درباره ازدواج موقت به کار رفته است که خود کنایه از مهر است، و دیگر واژگان از زوایاي گوناگون در
معناي مهر به کار رفته است؛ یعنی بدین جهت به مهر صداق (صدقه) گفته میشود که نشانه راستین بودن علاقه مرد است و به این
خاطر بدان نحله گفتهاند که در مقابل آن، عوض مالی وجود ندارد، و به این دلیل فریضه نام گرفته که بر مرد واجب و مقدر است
که آن را بپردازد.
تعیین مهر
صفحه 44 از 81
اگر چه مهر شرط صحت عقد ازدواج نیست و عقد بدون تعیین مهریه نیز درست است، ولی ازدواج نمیتواند بدون مهر باشد، مگر
وَامْرَأَهً مُّؤْمِنَهً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ ...» : براي پیامبر (ص)؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید
ص: 127
«1» ؛ النَّبِیُّ أَن یَسْتَنکِحَهَا خَالِصَهً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ
و (نیز حلال کردیم) زنِ با ایمان را، در صورتی که خودش را به پیامبر ببخشد، اگر پیامبر بخواهد که او را به همسري برگزیند؛ در
.« حالی که (چنین ازدواجی) مخصوص توست نه سایر مومنان
این نوع ازدواج به لفظ هبه (وَهَبتُ) صورت میگیرد، نه با الفاظ انکَحتُ و زوّجت، و مهري نیز در بین نیست، لیکن این امر ویژه
.« خَالِصَهً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ » : پیامبر (ص) است؛ زیرا میفرماید
مشهور است؛ از جمله در « خصائص النبی » باید توجه داشت که پیامبر (ص) یک رشته ویژگی هایی خاص به خود داشته که به
ازدواج، میتوان به زنان بدون مهریه، تعدّد همسر، (بیش از چهار نفر) و ... اشاره کرد؛ اما پیمان زناشویی دیگران همراه با مهر معین
میباشد، و اگر چه زن میتواند مهر نخواهد- که بدان (تفویض البضع: واگذاري حق التذاذ) گفته میشود- و یا میتوانند بدون
هیچ سخن مثبت یا منفی در باره مهر اجراي عقد ازدواج نمایند- این عقد صحیح است- ولی وظیفه پرداخت، در برخی موارد از
عهد شوهر ساقط نمیشود. با چنین عقدي، پیش از آمیزش حق هیچ گونه مهري براي زن وجود ندارد؛ همچنین اگر زن یا شوهر
بمیرد، و یا عقد فسخ شود، حقی وجود ندارد.
ص: 128
اما اگر شوهر زن را طلاق بدهد، در این صورت بستگی به حال شوهر از نظر فقر، غنا، رفاه و سختی دارد که میباید متاعی به عنوان
پرداخت نماید؛ چرا که قرآن میفرماید: « صداق المتعه » یا « مُتعه المطلقه »
لَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَهً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعَاً بِالْمَعْرُوفِ »
حَقّاً عَلَی الْمُحْسِنِینَ؛ هیچ گناهی بر شما نیست اگر زنان را طلاق دهید، مادامی که با آنان تماس نگرفتهاید یا برایشان مهریهاي تعیین
نکردهاید. و (در این هنگام با هدیهاي مناسب) بهرهمندشان سازید. توانگر به اندازه [توانایی اش و تنگدست به اندازه خودش
«1» «. کالایی (بعنوان هدیهاي) پسندیده بدهد. [و این کار] حقّی بر عهده نیکوکاران است
اما پس از آمیزش، زن «2» . عبارت است از مرکب، لباس و پول « متاع » به معناي تنگدست است، و « مقتر » به معناي توانگر و « موسع »
یعنی شایسته و پسندیده از نظر شرع و « معروف » و «3» ، استحقاق مهرالمثل (مهریهاي که براي امثال این زن تعیین میشود) را دارد
یعنی این وظیفه واجب است. « حقا » عرف، و
ص: 129
مهر معیّن
ولی به دلایلی توافق و تفاهم براي ادامه زندگی نداشته باشد، «1» ، چنانچه به هنگام پیوند زناشویی و اجراي عقد، مهریه تعیین شود
و بخواهند از یکدیگر جدا شوند، در صورتی که پیش از آمیزش جنسی باشد، شوهر میباید نصف مهر را بپردازد. قرآن کریم
میفرماید:
«2» ؛ وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ »
و اگر آن (زن) ان را، پیش از آنکه با آنان تماس بگیرید، و در حالی که مَهري براي آنها تعیین کردهاید، طلاقشان دهید، پس
«. نصف آنچه را تعیین کردهاید (به آنان بدهید) مگر اینکه [آنان ببخشند
صفحه 45 از 81
وَلَا یَحِ لُّ لَکُمْ أَن تَأْخُ ذُوا مِمَّا » : ولی اگر پس از آمیزش، طلاق انجام گیرد، باید تمام مهریه، هرچند زیاد باشد، پرداخته شود
«3» ؛ آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً
«. و براي شما حلال نیست که از آنچه به آنان دادهاید، چیزي [باز] ستانید
ص: 130
وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً؛ اگر خواستار جایگزینی همسري به » : و نیز میفرماید
جاي همسر (خود) شدید، و به یکی از آنان مال فراوانی (بعنوان مهر) پرداختهاید، پس هیچ چیزي از آن را (باز) مَگیرید. آیا آن
«1» «؟ [مهر] را با تهمت و گناهی آشکار (باز پس) میگیرید
«2» . به معناي مال فراوان است که مقدار آن دستکم تا چهار هزار دینار گفتهاند « قنطار »
مهر عطیه است نه قیمت
بر این باورند که دادن مهریه به زن از سوي شوهر به «3» ، برخی با توجه به فرضیههاي ذهنی خود و یافتههاي تحمیل شده بر تاریخ
معناي پرداخت قیمت زن و خریدن او است، به ویژه اینکه در دریافت مهر پاي پدر و مادر دختر نیز در میان است و هر کدام خود
را صاحب بخشی از مهر و شیر بها میدانند.
ص: 131
باید دانست که شیر بها نه مهر است و نه بخشی از مهر و چنانچه مبلغی به عنوان شیر بهاء جزء مهر قرار گیرد و پدر شریک دختر در
دریافت مهریه قلمداد شود، از نظر شرعی و قانونی تنها مقدار مهر صحیح و بقیه باطل است، و اگر از روي طیب خاطر مبلغی یا
«1» . هدیهاي به این عنوان به پدر یا مادر دختر پرداخت، تا عین مال باقی است میتواند پس بگیرد
اما در رابطه با اصل مهر، حق این است که ریشه مهر از جاي دیگر و براي چیز دیگراست. ریشه مهر را باید در سیستم آفرینش زن
جستجو کرد که از سیستم آفرینش مرد متفاوت است. برخی تفاوتها عبارت است از:
1. در مرد عشق و طلب وجود دارد، و در زن جمال و غنا.
«2» . 2. زن از مرد شهوانیتر، ولی در مقابل آن مرد تواناتر است
3. مرد شهوت کمتري دارد، ولی در برابر آن توان خودداري ندارد.
4. زن در پرتو آزرم و عفت درونی خود میداند که عزت و احترام او در این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد،
بلکه باید کاري کند که مرد را به آستانه خود بکشد، و مردان را به رقابت با یکدیگر وا دارد.
ص: 132
5. در طول تاریخ ثابت شده است که تأثیر زن بر مرد، از تأثیر مرد بر زن بیشتر بوده است. بسیاري از هنرنماییها، دلیريها، نبوغها،
«1» . موفقیتها و حتی پیروزي در جنگها و ... برخاسته از اثر بخشی همین قدرت است
با توجه به ویژگی طلب و تقاضا و فقدان توانایی لازم براي کنترل خود، و نیز تاثیرپذیري مرد از زن از یک سو، و زیبایی و غنا،
قدرت کنترل، آزرم و حیا، ربایش و قدرت اثر بخشی زن از سوي دیگر، توانسته است مرد را به پیشکشی هدیهاي به نام مهر وادار
سازد.
از سوي دیگر دریافت مهر توسط زن، خود پشتوانههاي مالی براي استقلال وي در دوران زندگی مشترك به شمار میرود و به
هنگامی که مرد سرناسازگاري نهاد و زمینه آزار زن را فراهم کرد، ابزار خوبی براي کنترل وي میباشد؛ چرا که اگر تاکنون مهریه
را پرداخت نکرده است، به خاطر بار مالی نمیتواند زور بگوید، و اگر پرداخته است، زن میتواند با هزینه کردن آن (فدیه طلاق
خلع و مبارات) به خواست خود برسد، و به هنگام جدایی که بخشی از عمر زن گذشته و سرمایه جوانی و زیبایی خود را از دست
صفحه 46 از 81
داده، خسارتی که بر روح و تن وي وارد شده، تا حدي جبران میکند و وسیلهاي براي تأمین زندگی آینده او خواهد بود.
ص: 133
چند همسري چرا و به چه شرطی؟
پرسش:
چند همسري چرا و به چه شرطی؟
پاسخ:
فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ » : یکی دیگر از مسایلی که قرآن در امر ازدواج بدان پرداخته، مسئله چند همسري یا تعدد زوجات است
«1» «. النِّسَاءِ مَثْنَی وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ؛ پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، دو دو و (یا) سه سه و (یا) چهار چهار، به زنی بگیرید
از آنجا که بررسی این مسئله نیازمند به فرصت بیشتري است و در این نوشتار کوتاه مجال آن نیست، تنها به یادآوري چند نکته
بسنده میکنیم. و بررسی همه جانبه آن را به فرصتی دیگر واگذار مینماییم.
البته این بدان معنا نیست که به «2» ؛ به معناي چهار تا چهار تاست « رباع » یعنی سه تا سه تا، و « ثلاث » یعنی دو تا دو تا « مثنی » .1
هنگام ازدواج دو تا دو تا، سه تا سه تا و چهار تا چهار تا باشد، بلکه با توجه به عموم مردم چنین تعبیر کرده است.
ص: 134
در آیه، اگر چه عطف است، به معناي جمع نیست تا دو تا، سه تا و چهارتا و در مجموع نُه تا معنا دهد، بلکه بدین معناست « واو » .2
عطف میکرد، موهم این معناي بود که هر « او » که شما میتوانید دو تا، یا سه تا و یا چهار همسر داشته باشید؛ از این رو، اگر با
کسی لزوماً باید دو یا سه و یا چهار تا زن بگیرد.
3. اسلام نه تنها چند همسري را اختراع نکرد، بلکه چند همسري نامحدود پیش از اسلام را کنترل و محدود نمود و براي آن مرزي
(حداکثر تا چهار تا) قرار داد.
وجود دارد که بیانگر این حقیقت است که نباید زنان هرزه را دور خود جمع کند و حرمسرا تشکیل « طاب » 4. در تعدد زوجات قید
بدهد.
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً؛ و اگر میترسید عدالت را » : 5. در ادامه آیه جواز تعدد را مشروط به اجراي عدالت کرده، و میفرماید
«. رعایت نکنید، پس (به) یک (همسر)، اکتفا کنید
قید عدالت، آن هم با احتمال ترس، زمینه جلوگیري از هوسبازيهاي مردان است؛ زیرا از یک سو افرادي که بتوانند رعایت
عدالت کنند، کم هستند و از سوي دیگر، اگر به واقع عدالت اجرا شود، مشکلی نخواهد بود.
6. اسلام در میان گونههاي مختلف چند همسري (اشتراك جنسی از دو طرف، چند شوهري براي فرزند آوري، چند شوهري براي
شهوت رانی (روسپیگري) و چند زنی) تنها نوع اخیر را مجاز شمرده است.
ص: 135
عوامل چند همسري
عواملی که میتواند مسئله چند همسري را توجیه نماید، عبارتاند از:
الف- بروز عادت ماهانه؛
ب- خستگی زن از زایمان؛
ج- نازا بودن زن و یائسه شدن او؛
صفحه 47 از 81
د- فزونی جمعیت زنان بر تعداد مردان؛
ه-- نجات تک همسري.
وقتی عدد زنان نیازمند به ازدواج از مردان نیازمند فزونی یافت، اگر حق تأهل این عده از زنان به رسمیت » : شهید مطهري مینویسد
«1» . شناخت نشود و به مردان اجازه چند همسري داده نشود، رفیقهبازي و معشوقهگري ریشه تک همسري واقعی را میخشکاند
تشریع تعدّد زوجات است و علت واقعی آن را فقط ذات اقدس «2» یادآوري این نکته ضروري است که این عوامل، تنها حکمت
احدي میداند و بس.
ص: 137
قرآن چه توصیههایی به زوجین دارد؟
پرسش:
قرآن چه توصیههایی به زوجین دارد؟
پاسخ:
در اینجا به کسانی که ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادهاند، دو توصیه قرآنی را یادآور میشویم:
1. همزیستی مسالمت آمیز
زن و شوهر میباید کانون خانواده را به بهشتی مبدّل سازند که در آن دوستی، محبّت، موّدت و تفاهم بر قرار باشد، نه اینکه با
مشاجره، کشمکشها و جنگ و دعوا، این آشیانه مطمئن خود و فرزندان را به جهنمی سوزان بدل کنند که همگان به ویژه فرزندان
معصومشان در آتش آن بسوزند؛ البته اجراي این برنامه بیشتر در گرو برخورد شایسته شوهر است؛ از این رو، خطاب به وي
«1» «. وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ و با آنان، بطور پسندیده رفتار کنید » : میفرماید
ص: 138
زندگی مسالمتآمیز بین زن و شوهر به این محقق میشود که محبت، صفا، صمیمیت، فرمانبري، رعایت حقوق شرعی و قانونی و از
همه مهمتر تفاهم اخلاقی در خانه حاکم باشد.
2. جدایی شایسته
اگر چنانچه زن و شوهر به هر دلیلی نتوانستند با هم زندگی کنند، حق دارند از یکدیگر جدا شوند، به شرط آنکه این جدایی نیز
«1» ؛ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ » : شایسته باشد. این سفارش قرآن است که میفرماید
اما این حق را ندارد که همسر خود را تحت «. پس به طور پسندیده نگاه داشتن، یا به نیکی آزاد کردن [همسر بر شما واجب است
وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ » : فشارهاي جسمی و روحی قرار دهد تا وي مجبور شود براي رهایی خود بخشی از مهر خود را ببخشد
«2» ؛ مَا آتَیْتُمُوهُنَّ
حتی در آخرین لحظات زندگی «. و بر آنان سختگیري نکنید، تا بخشی از آنچه (مهریه) به آنان دادهاید، (از دستشان به در) برید
فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ » . مشترك (روزهاي آخر طلاق رجعی) نیز سفارش میکند که یا ماندن به خوشی، یا رهایی به خوبی
سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِکُوهُنَّ ضِرَاراً لِتَعْتَدُوا؛ و به (روزهاي پایانی) سرآمدِ (عدّه) شان رسیدند، پس بطور پسندیده نگاهشان
ص: 139
«1» «. دارید، یا بطور پسندیده آزادشان سازید؛ و بخاطر زیان رساندن نگاهشان ندارید، تا (به حقوقشان) تجاوز کنید
از این همه سفارش و تأکید، به روشنی در مییابیم که روح پیام قرآن در زندگی، مودت و رحمت و پیوند زناشویی براي زندگی
صفحه 48 از 81
مسالمت آمیز است.
ص: 141
خواستگاري و عروسی چه آدابی دارد؟
پرسش:
خواستگاري و عروسی چه آدابی دارد؟
پاسخ:
1. نگرش الهی به ازدواج
تو با فضیلتترین و شجاعترین مرد عرب هستی و میتوانستی دختر ثروتمندي را به » گروهی به حضرت علی (ع) طعنه میزدند که
همانا ما قوي هستیم که به دستورهاي الهی » : آن حضرت در پاسخ فرمود «. عقد خود درآوري تا با جهاز خود خانهات را مزین کند
««1» . رضایت دادهایم و جز رضایت خدا چیزي نمیخواهیم و افتخار ما نیزبه اعمال نیکو است نه مال و ثروت
ص: 142
من به علی » : همچنین به حضرت فاطمه (س) طعنه زدند که تو همسر مرد فقیري شدي که هیچ مالی ندارد و ایشان در پاسخ فرمود
«1» «. (ع) راضی هستم و رضایت من از او. بالاترین درجات رضایت است
2. زمان مناسب
مستحب و نیکو است مراسم عروسی در شب برگزار شود؛ زیرا خداوند شب را زمان آرامش قرار داده است و ولیمه (غذا) عروسی
زفّوا اعرائسکم لیلًا و اطعموا ضحاً؛ عروسی و زفاف را در شب برگزار کنید و ولیمه » : در شب یا روز باشد. امام صادق (ع) میفرماید
«2» «. آن را در روز بدهید
سزاوار « است «3» ولیمه عروسی یک روز است و روز دوم بزرگواري و کرم و روز سوم خودنمایی و ریا » : حضرت باقر (ع) فرمود
است مؤمنان دعوت عروسی را اجابت کرده و از ولیمه عروسی تناول کنند.
3. مهریه (صداق) و جهیزیه
در صحت عقد ازدواج تعیین مهریه واجب است که بر عهده مرد قرار میگیرد. در روایات از خوبیهاي دختر براي شوهر کم بودن
مهریه و زیاد نبودن آن عنوان شده است و این به خاطر توجه اسلام به سعادت و سلامت عروس و داماد و تشکیل خانواده سعادتمند
«4» . بوده است و میبینیم که مهر و جهاز حضرت زهرا (س) با آنچه پدر بزرگوارشان فرموده، مطابقت دارد
ص: 143
نگرش به مهریه
مهریه، بدهی مرد به زن و پرداخت آن بر او واجب است و اگر کسی مهریه زیاد تعیین کند و قصد پرداخت آن را نداشته باشد؛
معصیتکار بوده و نوعی دزدي محسوب میشود. ،« کی داده و کی گرفته » : چنان که در زمان ما گفته میشود
4. دعا و صدقه
اللهم » : حضرت علی (ع) به مردي که میخواست ازدواج کند و از حضرت طلب دعایی کرد، حضرت به او فرمود که بگوید
««1» بکلماتک استحللتها، و بامانتک اخذتها اللهم اجعلها ولوداً ودوداً لاتفرك تاکل ماراح و لاتسأل عمّا سرح
در هنگام عروسی حضرت زهرا (س) با دیدن جهیزیه مختصر دعا کردند و پس از اجراي صیغه عقد با تکبیرات و تسهیلات مراسم
را برگزار کردند.
صفحه 49 از 81
آري، از آغازین لحظههاي تشکیل زندگی این دو بزرگوار ارزشهاي الهی و انسانی متجلی بود و سزاوار است شیعیان و محبان این
بزرگواران با شناخت بیشتر سیره و منش آنان در مسیر حقیقت گام بردارند.
5. شادي و شادمانی
مراسم عروسی نماد و نقطه آغازي براي تشکیل بنیان مقدس خانواده است و عرف جامعه پس از برگزاري آن به هر شیوهاي باشد،
این پیوند مقدس
ص: 144
را به رسمیت میشناسد. این مراسم در هر منطقهاي به شکلی خاص انجام میگیرد که نقطه مشترك همه آنها در این ویژگی است
که مجلس عروسی همراه با سرور و شادي بوده و گردانندگان مراسم از برنامهها و امکاناتی استفاده میکنند که شادي بیشتري به
همراه داشته باشد. در متون دینی نیز به این مطلب اشاره شده است که مؤمن واقعی فردي با نشاط و سر زنده است که ناشی از ایمان
مذهبی وي میباشد و نمیتوان نقش آن را در زمینههاي پیدایش شادي و نشاط نادیده گرفت. درقرآن و روایات سفارش شده
است که عبادات خود را با نشاط و سرحالی انجام دهید تا بدون داشتن نگرانی به اطمینان قلبی برسید.
براي برخی این شبهه وجود دارد که اساساً نمیتوان در مراسم شادي مسائل شرعی و دینی را رعایت کرد و این دو منافات دارند و
شاديها فقط به شاديهاي ظاهري اطلاق میگردد، در حالی که اگر دقت داشته باشیم به این نکته میرسیم که ارمغان دین براي
بشر شادي، سرور، بهجت به معناي عمیق آن است و مؤمنان واقعی عمیقترین این شادي و خوشحالی ها را دارند. زیارت با معرفت
معصومین (ع)، نماز با حضور قلب، تدبر در قرآن تا انفاق و صدقهاي که به اهلش میرسد، کشف راز علمی، پیروزي در رقابت
ورزشی، شادمانی و خرسندي که از حسن انجام وظیفه حاصل میشود، احساسی که پس از توسعه رزق و روزي که براي خانواده
مهیا کرده است، رضایت از خدمتی که به بشریت عرضه کرده است و دهها و صدها احساس بهجت و سرور که پس از انجام
کارهاي خداپسندانه و مطابق فطرت پاك انسانی پدیدار
ص: 145
میشود، برگرفته شده از یک جوهره و حقیقت بوده و همه جلوهاي از زیبایی و عظمت و کمال بی حد و حصر خداوند متعال است،
که براي کسانی که در این مسیر زندگی میکنند، شاديهاي ظاهري و باطنی به همراه دارد و در مقابل هر آنچه شادي و سرور از
راههاي شیطانی و انحرافی حاصل میشود، زودگذر و لحظهاي بوده و پس از اندکی آثار سوء خود را مشخص خواهد کرد؛ همانند
فردي که از مواد مخدر و مشروبات الکلی براي شادي چند لحظهاي خود استفاده میکند. اکنون که با ماهیت شادي واقعی آشنا
شدیم، به این نکته توجه میکنیم که مؤمن براي لذت و شادي چند دقیقهاي، مرتکب نافرمانی خدا نمیشود تا براي شادي مراسم
عروسی خود گرفتار آداب آلوده به گناه گردد.
گاهی در مراسم ازدواج، اختلاط زن و مرد با پوشش نامناسب، موسیقی حرام، مزاحمت براي دیگران از جمله همسایهها و به راه
انداختن کارناوالهاي پر طمطراق، اسراف، چشم و هم چشمی، بی توجهی به واجبات مهمی مانند نماز دیده میشود که ناشی از
عدم آگاهی برگزار کنندگان از لذت و شادي واقعی است که همیشه به دست خداست و با گناه و معصیت به دست نمیآید.
راهکارها:
براي اجراي مراسم عروسی با رعایت اصل شادي و شادمانی به دور از امور غیر قابل قبول نزد شرع و عرف باید نگرشهاي جدید و
صحیح را اعتقاد و باور داشت و از مدتها قبل براي جایگزین کردن آنها با امور خرافی و
ص: 146
غیرشرعی برنامهریزي کرد. قبل از ذکر راهکارها این نکته جالب توجه است که با کسب آگاهیهاي لازم و اینکه انسان با توانایی
صفحه 50 از 81
خود میتواند گره از مشکلترین کارها بگشاید و امور را بر وفق مراد خود تنظیم کند، میتواند بر موانع و مرارتها پیروز گردد.
براي اینکه مجلس عروسی برگزار کنیم که هم سرشار از شادي باشد و هم از گناه و معصیت به دور ماند و خانواده و فامیل نیز
راضی باشند، توجه به نکات زیر سازنده خواهد بود:
1. سعی شود ابتدا دختر و پسر انجام چنین مراسمی را به صورت جدي از بزرگترها خواستار شوند و به برگزاري آن باور و اعتقاد
داشته باشند؛ پس اهمیت موضوع را در شرایط مختلف به اعضاي خانوادهها به ویژه والدین و خواهران و برادران خود تفهیم کنند و
براي همه روشن کنند که عروس و داماد حق دارند مطابق نظریات خودشان مراسم عروسی را برگزار کنند.
2. چون آداب نادرست در عروسی در طول زمان پایدار شده و به صورت یک فرهنگ در آمده است، میتوان با جایگزینهاي
مناسب فرهنگ و آداب نادرست را تغییر داد؛ از جمله اینجایگزینها میتوان به استفاده از مداحان موفق در این گونه مجالس و
هنرمندانی که با تردستیهاي مفید و یا خواندن اشعار و لطیفههاي مناسب مجلس گردانی میکنند، استفاده کرد.
بهتر است مجالس عروسی در مناسبتهاي مذهبی و جشنهاي میلاد ائمه (ع) برگزار گردد و سپس از وجود مداحان و هنرمندان
استفاده برد؛ همچنین حضور برخی شخصیتهاي مذهبی و معتمدان محلی نیز چاره ساز خواهد بود.
ص: 147
3. اگر ممکن نبود مراسمی صد در صد به دور از این گونه برنامهها باشد، سعی شود جلوي برخی گناهان بزرگ گرفته شود؛ مانند
جلوگیري از اختلاط زن و مرد و ... و عروس و داماد به انجام این امور رضایت ندهند تا گناهی به حساب آنان نباشد.
6. آداب خواستگاري
برخی فقهاء خواستگاري را مستحب دانستهاند و همچنین مستحب است مردي که تصمیم بر ازدواج میگیرد، قبل از تعیین دختر و
«1» . خواستگاري از او، دور رکعت نماز بخواند و پس از آن به دعاهایی که از ائمه (ع) رسیده، تمسک جوید
از پسندیدهترین آداب ازدواج که ریشه در فطرت انسانی و طبیعت و نظام آفرینش دارد و در مناطق مختلف به عنوان یکی از رسوم
و آیین و حامل اندرزهاي حکیمانه پذیرفته شده است و اجرا میشود، خواستگاري است. در خواستگاري، مرد به خواستن زن اقدام
مینماید و براي اجراي آن از طریق خود او و یا خانواده و دوستان او اولین گام برداشته میشود و این زن است که مؤدبانه و
پسندیده خواسته میشود و طلب و عشق مرد را میپذیرد که به
ص: 148
«1» . قول شهید مطهري یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهاي خلقت به شمار میرود
از این رو، در قرآنکه آیین فطرت است و روایات معصومین (ع) نیز در هماهنگی با فطرت و نظام آفرینش، مردان در امر ازدواج
مورد خطاب واقع شدهاند و به طور مستقیم به آنها دستور خواستگاري و انتخاب همسر داده شده است، آن جا که خداوند در آیه
«3» ؛ فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ » : و آیه ازدواج میفرماید «2» « وَلَا جُنَاحَ ... أَنْفُسِکُمْ » : مربوط به خواستگاري میفرماید
«. پس آنچه از زنان، دلخواهتان است به زنی بگیرید
شایسته است زنان و خانوادههایشان مردانی را که داراي صفات پسندیدهاند و از برخی صفات ناپسند به دورند، بپذیرند و رد نکنند
«4» . که باعث فتنهانگیزي و فساد در جامعه خواهد شد
شوهر مطلوب
براساس دستهاي از روایات نورانی که از معصومین (ع) رسیده است، پنج ویژگی خواستگار عبارتاند از: اخلاق، دین، امانت، عفت
و توانایی در تأمین
ص: 149
صفحه 51 از 81
و سزاوار است که (زن) دختر و خانواده او به خواستگاري شارب الخمر (معتاد به شراب و یا مانند آن، بدخلق و «1» . هزینه زندگی
«2» . خو، مخنث و فاسق جواب رد بدهند؛ زیرا چنین فردي همشان نمیباشد و نمیتواند زندگی سعادتمندي داشته باشد
همسر مطلوب
مردي که قصد ازدواج دارد، نمیتواند از هر زنی خواستگاري کند، بلکه از نظر دستورهاي دینی که در قانون نیز بدان تصریح شده
است، میتواند از هر زنی که خالی از موانع ازدواج باشد. (موارد آن ذکر خواهد شد) یعنی ازدواج با او مشروع باشد، خواستگاري
«3» . نماید
ازدواج با چند گروه از زنان حرام است و در نتیجه نمیتوان از آنان خواستگاري کرد که عبارتاند از:
1. زنانی که با انسان حرام دایمی هستند؛ مانند، خاله، عمه، مادر.
2. زنانی که به سببی خاص بر انسان حرام میشوند؛ مانند زن پدر، خواهر زن مادامی که همسر انسان زنده است و یا زنانی که
همسر دارند، مادر زن، و ....
ص: 150
3. زنانی که از طریق شیر خوردن از یک مادر با شرایط خاص بر مرد حرام میشوند.
«1» . 4. زنانی که به خاطر کفر و طلاق و یا ارتباط نامشروع جنسی بر مرد حرام میشوند
پیشنهاد خواستگاري
ممکن است این پیشنهاد بدون دخالت خانواده و یا دوستان وي به دختر گفته شود؛ اما در این مرحله نیز انسان عاقل سعی میکند با
در نظر گرفتن فرهنگ جامعه و آداب و رسوم اجتماعی و ارج نهادن به مقام و منزلت زن و همچنین احترام به والدین و دیگران و
بهرهمندي از حمایتهاي مادي و معنوي آنها و احترام به پیوندهاي نزدیک خانوادگی از تنها پیشقدم شدن اجتناب نماید و باعث
جلوگیري از برخی آسیبهاي روحی و روانی و برخی عوارض منفی شود که معمولًا ناشی از تحت تاثیر احساسات و عواطف قرار
گرفتن طرفین به ویژه دختر میباشد؛ بنابراین، مناسب است مقدمات خواستگاري نیز به شیوه پسندیده و معمول هر منطقهاي صورت
بگیرد.
مستحب است مرد هنگامی که تصمیم بر ازدواج میگیرد، قبل از اینکه دختر معینی را براي خواستگاري مدنظر قرار دهد، دو
رکعت نماز بخواند و دعا کند و سپس به خواستگاري اقدام نماید.
ص: 151
مجلس خواستگاري
جلسه خواستگاري در هر منطقه آدابی دارد که مطابق آن برگزار میشود، ولی وجوه مشترکی نیز وجود دارد؛ مانند گفتگوي
خانوادهها در این جلسه، امروزه تقریباً همه جا پسر و دختر نیز جداگانه با یکدیگر به گفتگو نشسته و از نزدیک در باره شخصیت
خود و اهداف و دیدگاه ها و برنامههایشان براي زندگی آینده صحبت میکنند و در این دیدار اگر به تفاهم رسیدند، انس و الفت
مضاعفی حاصل خواهد شد.
در این دیدار، به مرد اجازه داده شده است که به صورت و دستها و مو و قسمتهاي زیباي (محاسن) دختر مورد نظر نگاه کند و
احتیاطاً از روي لباس نازك و چون که براي شناخت و اطلاع یافتن بر حال و وضعیت دختر است، محدودیتی از نظر دفعات نگاه
کردن نیست؛ البته توجه به این نکته ضروري است که جواز شرعی مسئله زمانی است که تصمیم مرد به ازدواج جدي باشد و
«1» . احتمال حصول توافق بر ازدواج بدهد و امکان ازدواج با زن فراهم و با این نگاه در صدد انتخاب همسر باشد
از دیگر ویژگیهاي این دیدار، این است که زیباییهاي ظاهري را بر اساس گرایش طبیعی و فطري انسان به زیبایی و جمال، مورد
صفحه 52 از 81
توجه قرار میدهد و نقش آن را در انتخابهایی که انسان در زندگی دارد، به ویژه ازدواج
ص: 152
نمیتوان نادیده گرفت و از این طریق، باعث ایجاد و استمرار محبت و صمیمیت میگردد.
نگاه به دختر مورد نظر ؛«1» لو نظرت الیها فانّه اخري ان یودم بینکما » : پیامبر خدا (ص) به جوانی که قصد ازدواج داشت، فرمودند
«. براي دوام ازدواج شما بهتر است
به ویژه اینکه مورد پسند بودن همسر تأثیر عمیقی در روابط سرشار از عاطفه و احساسات زن و شوهر دارد و حقیقت نگاه مرد که
به قول شهید مطهري طبیعت و خلقت وي را مظهر طلب و عشق و تقاضا قرار داده، این است که کمک میکند مرد به بهترین شکل
به وصالش برسد.
7. روابط دوران نامزدي و لزوم خواندن صیغه محرمیت
دوران نامزدي پس از قبول پسر و دختر براي ازدواج شروع میشود و تا زمانی که صیغه عقد شرعی خوانده نشده، دختر و پسر با
یکدیگر نامحرم و بیگانهاند، هرچند در آینده ازدواج کنند؛ بنابراین، باید روابط خودشان را با معیارهاي شرعی بسنجند و از
ملازمت با یکدیگر، گفتگوي طولانی، خلوت کردن با یکدیگر و ارتباط نزدیک به ویژه ارتباط جنسی نامشروع بپرهیزند و در
و عقد موقت جاري کنند. «2» موارد ضروري از پدر یا سرپرست دختر رخصت بگیرند
ص: 153
بنابراین، اگر فاصله بین خواستگاري و اجراي مراسم عقد شرعی طولانی میشود، براي اینکه موانع شرعی روابط در این دوران
برداشته شود، مناسب است صیغه محرمیت شرعی خوانده شود. این عقد همان شرایط ازدواج موقت را دارد و خانواده ها میتوانند
آن را به صورت مشروط اجرا کنند و از بعضی جهات محدودیتهایی را در روابط دختر و پسر اعمال نمایند.
از شرایط اصلی صیغه محرمیت تعیین مهریه و تعیین مدت است. اگر طرفین بخواهند عقد دایم بخوانند، ولی هنوز مدتی که در عقد
«1» . محرمیت ذکر کرده بودند، باقی است، مدت باقی مانده را میبخشند و سپس عقد جدید جاري میشود
براي اجراي این کار فوایدي مادي و معنوي مترتب میشود؛ از جمله اینکه اصل اجراي صیغه محرمیت خشنودي خداوند را به
همراه دارد و بهترین راه حل براي مقابله با رفتارهاي غیر شرعی و باورهاي غلط در مقدمات ازدواج است و به جاي اینکه نامزدها
از این گونه روابط احساس تخلّف و دلهره و دغدغه داشته باشند، با خواندن عقد محرمیت به این ارتباط رسمیت داده میشود و
(عوارض) احساسات منفی جاي خود را به احساس عاطفی- الهی در مسیر رشد و شکوفایی و آرامش روانی در راستاي تقویت
ایمان میدهد و از خوشگذرانی و دوستیهاي خطرناك جلوگیري میکند.
ص: 154
8. زمان اجراي عقد
در برگزاري مراسم عقد و عروسی بهتر است از بعضی امور که پیامدهاي منفی دارد و در روایات به آنها اشاره شده است، اجتناب
گردد، از جمله اینکه صیغه عقد در زمانی خوانده نشود که قمر در برج عقرب باشد و یا در روز چهارشنبه و یا درزمانی که ماه در
و ایام وفات و سوگواري معصومین (ع) به ویژه ایام محرم و صفر. «1» ( محاق باشد (دو یا سه شب آخر ماه
ص: 155
نظر قرآن در باره ازدواج موقت چیست؟
اشاره
صفحه 53 از 81
پرسش:
نظر قرآن در باره ازدواج موقت چیست؟
پاسخ:
در مورد ازدواج موقت چند بحث اساسی وجود دارد:
الف- ازدواج موقت قبل از اسلام؛
ب- ازدواج موقت بعد از اسلام؛
- ازدواج موقت از منظر قرآن؛
- ازدواج موقت از منظر روایات؛
- ازدواج موقت در فتواي جدید برخی از علماي اهل سنت؛
- ازدواج موقت از منظر عقل؛
- ازدواج موقت از منظر حقوق؛
- راهکار اجراي ازدواج موقت؛
- شرایط و مقررات ازدواج موقت.
مقدمه
از شیرینترین و پرخاطرهترین رخدادهاي دوران حیات هر فردي ازدواج است که خداوند آن را از آیات خود معرفی کرده است:
ص: 156
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از »
نشانههاي او این است که همسرانی از (جنس) خودتان براي شما آفرید، تا بدآنها آرامش یابید، و در بین شما دوستی و رحمت
«. قرارداد؛ قطعاً در آن [ها] نشانههایی است براي گروهی که تفکّر میکنند
و در آیات دیگر به آن توصیه و سفارش نموده است و فقر را مانع آن نمیداند:
وَأَنکِحُ وا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْ لِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا »
یَجِ دُونَ نِکَاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْ لِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَآتُوهُم مِّن مَّالِ
اللَّهِ الَّذِي آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَی الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ
غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ و افراد بیهمسرتان، و شایستگان از بندگانتان، و کنیزانتان را به ازدواج (یکدیگر) در آورید؛ اگر نیازمند باشند، خدا
از بخشش خود آنان را توانگر میسازد؛ و خدا گشایشگري داناست. و کسانی که (وسایل) ازدواج نمییابند، باید خویشتنداري
کنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد. و از میان آنچه (از بردگان) مالک شدهاید، کسانی که خواستار (قرارداد آزادي:)
مُکاتبه هستند، پس با آنان (قرارداد) مُکاتبه ببندید، اگر در (آزادي) ایشان نیکی میدانید؛ و از
ص: 157
مال خدا که به شما داده، به آنان بدهید. و کنیزان جوانسال خود را اگر پاکدامنی را میخواهند، بر تجاوزکاري (: زنا) به اکراه
وامَدارید، تا (کالاي) ناپایدار زندگی پست (دنیا) را بجویید؛ و هر کس آنان را (بر این کار) به اکراه وادار کند (و پشیمان شود،)
«. پس بعد از اکراه آنان خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است
افزون بر آیات قرآن، روایات اسلامی نیز ضمن پرهیز دادن انسانها از رهبانیت، ازدواج را به عنوان سنت معرفی کرده و رویگردانی
«.«1» النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی » : از آن را رويگردانی از سنت و دین رسول خدا (ص) معرفی میکند
صفحه 54 از 81
بیش از اسلام و تشریع احکام نورانی آن، مردم در قالبهاي مختلفی ازدواج میکردند و هر کدام از این قالبها براي ایشان از
در این نوشتار برآنیم تا ضمن بررسی ازدواج موقت (متعه) چهره واضح و روشن از این نوع «2» . منزلگاه خاصی برخوردار بود
ازدواج ارائه دهیم و آنرا به عنوان راهکاري در ترویج فرهنگ ناب اسلامی در مسیر کاهش آمار مفاسد اجتماعی آشکار و
ص: 158
نهان معرفی نماییم، باشد تا با به کارگیري این شیوه صحیح گامی در راستاي اصلاح روابط زن و مرد در جامعه اسلامی برداریم.
1. سابقه تاریخی ازدواج موقت
این نوع از ازدواج به همراه انواع دیگر در میان امتهاي پیشین و قبل از اسلام وجود داشته است در کتاب دکتر عمر فروخ
مینویسد:
این عقد که از عقود ازدواج زمان قبل از اسلام است بین مرد و زن غیر باکره بود که این عقد در زمان معینی براساس مهر مشخص
«1» . بسته میشد، و این نوع از ازدواج با پایان یافتن مدت تمام میشد
2. ازدواج موقت در اسلام
ازدواج موقت در زمان پیامبر اکرم (ص) و در دوران حکومت ابوبکر و بیشتر از نیمی از زمان حکومت عمر مرسوم بود، لیکن در
اواخر حکومت عمر بن خطاب این مسئله با نهی و جلوگیري شدید عمر رو به رو شده وي اعلام کرد: اگر به من خبر دهند که
مردي ازدواج موقت کرده، وي را سنگسار خواهم کرد.
همانا قرآن همان قرآن است و رسول، همان رسول، اگرچه دو متعه در زمان رسول خدا (ص) حلال » : او در خطبهاي دیگر گفت
بود [متعه حج و متعه
ص: 159 زنان پس من از آن دو نهی و جلوگیري میکنم و بر مرتکب شونده آن حد
«1» «. زنا جاري میسازم
این عمل خلیفه مورد اعتراض بزرگان صحابه قرار گرفت؛ از جمله مخالفان عبارتاند از:
1. امیرالمومنین علی (ع) که فرمودند: اگر عمر از ازدواج موقت جلوگیري نمیکرد، به جز شخص شقی و بد سرشت کسی زنا نمی
«2» . کرد
2. عبدالله بن عمر؛
3. عبدالله بن عباس؛
4. جابر بن عبدالله انصاري.
راغب در کتاب محاضرات خود میگوید: روزي یحیی بن اکثم به بزرگی از اهل بصره گفت: چرا ازدواج موقت را حلال میدانی
و از چه کسی در این مورد پیروي میکنی؟ شیخ گفت: به عمر بن الخطاب. یحیی گفت: چگونه ممکن است و حال آنکه عمر در
این مورد اول کسی بود که جلوگیري کرد و خیلی در این مورد تعصب به خرج داد.
شیخ گفت: به خاطر آنکه خبر صحیحی از جانب عمر به ما رسیده است و به آن عمل میکنیم و آن خبر این است که: روزي عمر
بالاي منبر رفت و گفت: به درستی که خدا و رسولش براي شما دو نوع متعه را حلال کردهاند؛
ص: 160
متعه حج و متعه زنان، ولی من آن دو را بر شما حرام میکنم و کسی که مرتکب شود، او را سنگسار مینمایم؛ پس ما شهادت عمر
«1» . را بر حلال بودن متعه قبول میکنیم، لیکن حرام کردنش را خیر
به گواهی تاریخ و به اتفاق همه علماي شیعه و سنی، اولین کسی که متعه و ازدواج موقت را منع کرد و به خلاف خدا و پیامبر اکرم
صفحه 55 از 81
اما علماي شیعه به تبعیت از پیامبر «2» . (ص) در این مورد دستور داد حتی براي مرتکب شونده حد قرار داد عمر بن الخطاب بود
اکرم (ص) و اهل بیت (ع) ازدواج موقت را جایز میدانند. شهید ثانی در این مورد مینویسد: آنقدر احادیث در مورد ازدواج
موقت به ما رسیده که نزدیک است به حد تواتر برسد و البته این کثرت احادیث در حالی است که شیعه و امامان آن مراحل سخت
سیاسی دوران بنی امیه و بنی عباس را طی کردند و این بسی جاي تعجب است که با این همه موانع این قدر زیاد احادیث در این
مورد به ما رسیده است.
ازدواج موقت در قرآن مجید
وَالُمحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَا وَرَاءَ ذلِکُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُم مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ »
ص: 161
«1» ؛ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیَما تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً
و زنان شوهردار (نیز بر شما حرام است؛) مگر آنچه (از کنیزان) که مالک شدهاید. (این احکامی است که) خدا بر شما مقرّر داشته
است. و غیر از این (زنانِ نامبرده)، براي شماحلال است، که با اموالتان آنان را طلب کنید؛ در حالی که پاکدامنانِ غیر زشتکار (: غیر
زناکار) باشید. و کسانی از زنان را که (با مُتعه و ازدواج موقت) از او بهره میبرید، پسمَهرشان را، در حالی که واجب شده، به
آنان بدهید. و هیچ گناهی بر شما نیست در آنچه، بعد از وجوب (مَهر)، با یکدیگر در موردش توافق کردید؛ براستی که خدا، داناي
«. فرزانه است
در باره چگونگی استدلال به آیه شریفه بر ازدواج موقت توجه به نکات زیر راهگشاست:
الف- شان نزول: این آیه از آیات مدنی است که در سال اول هجرت در شرایطی که مسلمانان در مقابل پرداخت اجرت، ازدواج
موقت میکردند، نازل شد. لیکن؛ البته مسلمانان در پرداخت اجرت به زنان مسامحه میکردند؛ از این رو، آیه بر طبق عادت
معمولی براي تاکید در پرداخت اجرت نازل شد که بیانگر تایید ازدواج موقت میباشد.
ص: 162
بیانگر این مطلب است که این آیه در « ازدواج موقت » کاربرد این واژه در عرف مردم به معناي متداول :« متعه » ب- کاربرد واژه
مورد ازدواج موقت است.
ج- سیاق آیه: این آیه در ادامه آیات مربوط به بیان شأن و جایگاه ارتباط زناشویی در قالب حلال و حرام است و نوعی دیگر
و کسانی از زنان را که (با متعه و ازدواج موقت) از » : ازدواج را بیان میکند که باید در باره آن توضیح داده شود در آیه میخوانیم
«. او بهره میبرید، پس مهرشان را در حالی که واجب شده به آنها بدهید
پرداخت اجرت نیز در بهرهبرداري در ازدواج موقت قابل تصور است. آیه بعد هم در مورد ارتباط صحیح زناشویی است.
از «1» ؛ د- نظرگاه مفسران: علامه امینی هجده منبع را از منابع اصلی معرفی میکند و این آیه را در مورد ازدواج موقت میداند
جمله مجمع البیان، المیزان، و ...
- گفته عمر: این گفته که متعه حج و متعه نسا در زمان پیامبر وجود داشت و من ممنوع کردم، دلالت بر وجود ازدواج موقت در
زمان پیامبر (ص) دارد؛ همان طور که از این آیه به دست میآید.
ازدواج موقت در روایات شیعه
بیان شد که تعداد قابل توجهی از روایات شیعه در تفسیر آیه ازدواج موقت و پیرامون مسائل دیگر از جانب اهل بیت عصمت (ع)
صفحه 56 از 81
مطرح شده است. در یک تقسیم بندي میتوان روایات را به چهار دسته کلی تقسیم کرد:
ص: 163
دسته اول: احادیث دلالت کننده بر جواز ازدواج موقت و علت آن.
محمد بن مسلم میگوید: امام صادق (ع) فرمود: خداوند تبارك و تعالی نسبت به شما رأفت و مهربانی کرده و عوض از حرام
«1» . کردن شراب، ازدواج موقت را حلال نموده است
امام رضا (ع) متعه و ازدواج موقت را از شرایط اسلام دانسته و میفرماید: محض اسلام، و اساس اسلام شهادت به وحدانیت خداوند
است .... و از اساس اسلام این است که متعتین (ازدواج موقت و تمتع و لذتجویی در ایام حج بین عمره و اعمال حج) را حلال
بدانی؛ آن دو متعهاي که خداوند در کتابش آیهاي در موردش نازل فرموده، و پیامبر اکرم (ص) آن دو را سنت و مستحب قرار داده
«2» . است
دسته دوم: احادیثی که بر مستحب بودن ازدواج موقت دلالت دارند.
صالح بن عقبه از پدرش نقل میکند که گفت:
از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا براي کسی که ازدواج موقت بنماید، ثوابی (از طرف خدا) در نظر گرفته شده است؟ امام صادق (ع)
فرمودند: اگر با این عمل (ازدواج موقت) قصد قربت کند و ... کلمهاي با آن زن صحبت نمینماید، مگر آنکه خداوند به عدد هر
کلمه حسنهاي براي او قرار میدهد و دستی به طرف زن دراز نمی نماید مگر اینکه خداوند براي او حسنهاي قرار میدهد و
ص: 164
وقتی به او نزدیک شود، خداوند گناهی از او میآمرزد، و وقتی غسل میکند، خداوند به عدد هر مویی از بدن او که آب بر آن
جریان پیدا میکند، از او گناه میبخشد.
عقبه میگوید: (با تعجب) پرسید: به عدد هرمو؟
«1» .( حضرت فرمودند: (آري) به عدد هر مو (خداوند گناهی از او میبخشد
هشام ازامام صادق (ع) نقل میکند که حضرت فرمودند: همانا دوست دارم که مؤمن از دنیا نرود مگر آنکه ازدواج موقت کرده
«2» . باشد، هرچند یک مرتبه
دسته سوم: احادیثی که بر کراهت ازدواج موقت در مواردي دلالت میکند.
محمد بن فیض گوید:
از امام صادق (ع) در مورد متعه و ازدواج موقت سوال کردم، حضرت فرمود: آري، اگر زن عارفه و آگاه باشد، اشکال ندارد (شما
بر حذر باشید و از « بغایا » بر حذر باشید از « دواعی » بر حذر باشید، از « کواشف » را از چند دسته زنان بر حذر میدارم): از
شوهرداران بر حذر باشید.
ص: 165
عرض کردم: کواشف چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: زنانی که کشف شده هستند (بی حجاب هستند) و خانههایشان شخصی
است و رفت و آمد (نامشروع) دارند.
عرض کردم: دواعی چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: زنانی که مردان را به خود میخوانند و به فساد شناخته شدهاند.
عرض کردم بغایا چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: زنانی هستند که به زنا معروف میباشند.
«1» . عرض کردم: شوهرداران چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: زنانی که به طور غیر شرعی طلاق داده شدهاند
دسته چهارم: احادیثی که احکام متعه را بیان میکنند.
صفحه 57 از 81
شیخ حر عاملی از محدثان قرن دوازدهم و نویسنده کتاب گران سنگ وسایل الشیعه در بخش نهم از کتاب النکاح، 46 باب با
عناوین گوناگون باز کرده است و تعداد 223 روایت نقل میکند؛ از جمله:
1. باب مباح بودن ازدواج موقت ( 32 روایت)؛
2. باب مستحب بودن ازدواج موقت ( 15 روایت)؛
3. باب مستحب بودن ازدواج موقت، اگرچه عهد بسته باشد که آن را ترك کند یا بر او نذر کرده باشد ( 3 روایت)؛
4. مکروه بودن متعه در صورت بی نیازي و منجر شدن به فساد زنان ( 6 روایت)؛
5. باب مستحب بودن ازدواج موقت با زنان امین و عفیف ( 3 روایت)؛
ص: 166
و ابواب دیگر که در بیان احکام، شرایط و آداب ازدواج موقت است.
این تعداد روایت بیانگر اهمیت موضوع در پیشگاه ائمه معصومین (ع) راویان و محدثان اخبار معصومین (ع) است.
فتواي جدید برخی از علماي اهل سنت درباره ازدواج موقت
مشکل بالا رفتن سن ازدواج دختران، تنها به کشورهاي عربی خاور میانه محدود نمیشود، بلکه به یک شبح تهدید آمیز براي همه
طی گزارشی، خاطر نشان کرد که 34 دختران در کشورهاي عربی از سن « محیط » کشورهاي اسلامی تبدیل شدهاست. وب سایت
35 سال گذشتهاند و این افراد را دختران ناامید مینامند، زیرا دیگرامیدي به ازدواج با فردي شایسته و دلخواه ندارند. تنها در مصر 8
میلیون ناامید وجود دارد، در مراکش وضعیت بدتراست. ممکناست همین رقم و شاید هم بیشتر از آن وجود داشته باشند، البته
از همه بدتر است. درصد « یمن » کشورهاي عربی خلیج فارس نیز همین مشکل را به نوع دیگري دارند. در این میان، وضع
ازدواجهاي زود هنگام، اشتغال دختران خردسال به عنوان خدمتکار و .... ناهنجاريهاي بسیاري را ایجاد کردهاست. بالا رفتن آمار
دختران ناامید به عوامل متعدد اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی برمیگردد. در این میان، بالا رفتن سن ازدواج پسران نیز
ص: 167
بر این پدیده تأثیر گذاشتهاست. از نظر فرهنگی، امروزه ازدواج پسران در سن بالا، امري ناپسند به حساب نمیآید، حال آنکه تا
نیمه قرن گذشته، میانگین سن ازدواج پسران 22 سال بود و مجرد بودن آنان، امري ناپسند تلقی میشد، در سالهاي اخیر در
کشورهاي عربی، کنفرانسهاي متعددي در خصوص راهکارهایی براي حل مشکل دیر ازدواجی و پیر دختري برگزار شدهاست.
یکی از راههایی که مورد بررسی قرار گرفت، ازدواج موقت است. در فقه شیعه، ازدواج موقت و زماندار و به قصد طلاق براي زنان
بدون شوهر با شرایط خاص، مجاز است، اما در فقه اهل سنت، ازدواج موقت و یا هر ازدواجی که مدت دار باشد، حرام است.
به تازگی، تعدادي از علماي اهل سنت اعلام کردهاند که خلیفه دوم، سنت خدا و پیامبر را حرام کردهاست، در حالی که این
صالح وردانی، فقیه سنی سلفی ،« ازدواج متعه حلال است » حرمت، جایگاه شرعی و قانونی نداشتهاست. از جمله در کتابی به نام
مصري، نوشته است که دلایلی بر تحریم ازدواج موقت و نیز دلایلی بر تأیید آن وجود دارد، اما دلایلی که در تأیید وجود دارند،
محکمترند، زیرا همه آنها به پیامبر اعظم (ص) منسوبند، اما دلایل ابطال به خلیفه دوم و صحاح سته منسوب است. ولی در
استدلالهاي خود، به فقه شیعه نزدیک شده و بطور ضمنی، احادیث شیعه را در مورد ازدواج موقت، صحیح دانستهو ادله فقهایی که
در نسخ آن، سخن گفتهاند را با نقد و بررسی فقهی رد کردهاست.
ص: 168
این نخستین بار است که یک مفتی سنی، وارد مباحث و مفاهیم بنیادین در رفتارشناسی جنسی مانند: آموزش و تربیت جنسی،
صفحه 58 از 81
جنسیت یا تمایل جنسی، هویت جنسی، نقش جنسی، حدود و ثغور آموزش و تربیت جنسی، آموزش جنسی قبل از ازدواج میشود
و درباره آنها کند و کاو میکند.
به هر حال، مسئله ازدواج موقت، یکی از موضوعات قابل بحث در حوزه وضعیت زنان در کشورهاي عربی است. بیوه زنانی که در
را به « ازدواج موقت » ، کشورهایی مانند مغرب، مصر، الجزایر و یمن زیر فشارهاي اقتصادي، فرهنگی و اجتماعی، کمر خم کردهاند
عنوان وسیلهاي براي آرامش و تأمین حداقل معیشت مییابند. آنان نه تنها این را عملی از روي اکراه و اجبار، بلکه با رضایت
میپذیرند. امروزه، زنان از قشرهاي مختلف، پذیراي این پیشنهاد هستند. زنان و دختران جوان گرفتار، براي گرهگشایی از وضعیت
نابسامان مالی خود، ازدواج زمانداررا میپذیرند و پس از ناامیدي، خوشبختی خود را یک بار دیگر آزمایش میکنند.
مشکل اساسی، قبلا این بود که فرزندان ناشی از ازدواجهاي موقت، وضعیت حقوقی و شرعی مشخصی نداشتند و این ازدواجهاي
عرفی توسط شاهدانی از فامیل و یا وعاظ درجه پایین انجام میشد، ولی اگر قانونی و شرعی بودن این نوع زناشویی رسما پذیرفته
شود، مشکل حضانت کودکان نیز قانونمند خواهدشد.
روند فزاینده این گونه ازدواجها در بین اقشار تحصیل کرده و شهرنشین، افراد جدا شده و کسانی که مسافرتهاي کاري طولانی
مدت و یا سفر فصلی
ص: 169
دارند به گونهاي است که قبح و زشتی حرمت این گونهازدواج ها نزد عامه مردم از بین رفتهاست.
به طوري که شاید میزان ازدواجهاي عرفی سال هاي اخیر در کشورهاي عربی سنی، از جمله در یمن به مراتب بیشتر از جوامع شیعی
است.
بسیاري از دختران و یا بیوهزنان تحصیل کردهکه صاحب شغل هستند نیز براي حفظ موقعیت خود در محل کار و تثبیت وضعیت
اقتصادیشان، گاه مجبور به پذیرفتن ازدواج موقت از سوي کارفرماي خود میشوند. این امر چنان امروزه در کشورهاي عربی
پیداست که هیچ کس نمیتواند، منکر آن شود.
عقل و ازدواج موقت
شهوت یک نوع غریزه در وجود انسانی است اگر در راه خود مصرف نشود، ناگزیر در غیر راه خود مصرف خواهد شد و انسان را
به انحرافهاي جنسی پنهانی و یا علنی خواهد کشید. زنی که طلاق گرفته یا شوهر او از دنیا رفته و زمانی با شوهر زندگی کرده،
چگونه میتواند بعد از چشیدن لذت از شوهر اکنون بدون آن زندگی کند؟ آیا این زن نمیتواند به انحرافهاي جنسی دیگر
مانند، خود ارضایی، زناي مخفیانه و یا ارضاع با همجنس کشیده شود؟ آیا اگر شرایط مساعدتر شود، این زن تن به زناي آشکار
نمیدهد؟
جوانی که در بحران جوانی و شهوت قرار دارد و شهوت عقل او را میرباید و قدرتی نیز براي ازدواج دائم در خود سراغ ندارد،
براي ارضاي غریزه جنسی به طور مشروع راهی به جز ازدواج موقت ندارد.
ص: 170
عقل سالم و انسان منصف براي پیشگیري از گرفتاريهاي نامشروع جنسی براي ارضاي غریزه قوي شهوت، راه صحیح و شرعی
ازدواج موقت را توصیه میکند که با شرایط، آداب و احکام خاص خود و حفظ حریمهاي شرعی انجام میپذیرد.
ازدواج موقت در حقوق
قانون مدنی مصوب 1313 در کتاب هفتم از جلد دوم به پیروي از فقه امامیه بر ازدواج موقت صحه گذاشته است. ماده 1075 قانون
صفحه 59 از 81
یاد شده میگوید: نکاح وقتی منقطع است که براي مدت معینی باشد.
ماده 1076 : مدت نکاح منقطع باید کاملًا معین شود.
ماده 1095 : در نکاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است.
ماده 1096 : در نکاح منقطع موت زن در اثناي مدت موجب سقوط مهر نمی شود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او
نزدیکی نکند.
ماده 1097 : در نکاح منقطع هرگاه شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را ببخشد، باید نصف مهر را بدهد.
ماده 1098 : در صورتی که عقد نکاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیکی واقع نشده، زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته
شوهر میتواند آن را استرداد نماید.
ص: 171
«1» . 1113 . در عقد منقطع، زن حق نفقه ندارد مگر اینکه شرط شده یا آنکه عقد مبنی بر آن جاري شده باشد
ازدواج موقت «2» شرایط و احکام
شرایط:
اول: صیغه عقد ازدواج موقت (ایجاب و قبول)
در زناشویی، چه دائم و چه غیر دائم، باید صیغه خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست و صیغه عقد را یا خود زن و
( مرد میخوانند، یا دیگري را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند. (م 2363
( - وکیل لازم نیست مرد باشد، زن هم میتواند براي خواندن صیغه عقد از طرف دیگري وکیل شود. (م 2364
- زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به اینکه وکیل
( صیغه را خوانده کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است. (م 2365
ص: 172
الف- ایجاب (آنچه زن موقع خواندن صیغه ازدواج موقت میگوید): اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم بخوانند، بعد
از آنکه مدت و مهر را تعیین کردند، زن بگوید:
متعتک نفسی فی المدّه المعلومه علی المهر المعلوم؛ خودم را مورد بهره برداري تو (مرد) قرار دادم در مدت معلوم بنابر پاداش »
«. معلوم
و اگر دیگري را وکیل کنند، اول وکیل زن به وکیل « قَبِلْتُ » : ب- قبول (آنچه مرد در پاسخ زن میگوید): مرد بدون فاصله بگوید
« قبلت لموکلی هکذا » : پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید « متعت موکلتی موکلک فی المده المعلومه علی المهر المعلوم » : مرد بگوید
(2369)
احکام:
1. در صورتی که صیغه عقد ازدواج موقت صحیح خوانده نشود، عقد باطل است. اگر در عقد یک حرف غلط خوانده شود که
( معنی آن را عوض کند، عقد باطل است. ( 2371
2. در صورتی که زن و مرد نمیتوانند صیغه را صحیح بخوانند، باید به شخص ثالثی که میتواند صیغه را صحیح بخواند، وکالت
دهند تا از جانب آنها اجراي صیغه نماید.
3. در صورتی که زن به تنهایی قادر به تلفظ صحیح صیغه عقد ازدواج موقت از جانب خود نباشد، میتواند به شوهر موقت خود
وکالت دهد تا از طرف او اجراي صیغه نماید.
صفحه 60 از 81
ص: 173
4. در صورتی که مهریه مشخص نباشد و اجراي صیغه عقد موقت شود، عقد باطل است.
5. کسی که دستور زبان عربی را نمی داند، اگر قرائتش صحیح باشد و معناي هر کلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظی
معناي آن را قصد نماید، میتواند عقد را بخواند. ( 2372 ، ص 386 مراجع)
6. عقد ازدواج باید به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود زن و مرد نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، به هر لفظی که
صیغه را بخوانند، صحیح است و لازم نیست وکیل بگیرند، اما باید لفظی بگویند که معنی را بفهماند.
دوم: تعیین مهر در ازدواج موقت
باید طرفین بر مال توافق نمایند. مهر زن میتواند پول یا منفعت و انجام کاري حلال و یا مباح باشد.
در صورت معلوم نبودن مهریه چه از نظر کیفیت یا کمیت، عقد ازدواج باطل است.
سوم: تعیین وقت در صیغه عقد ازدواج موقت
«1» . تعیین وقت در موقع اجراي صیغه از شرایط عقد ازدواج موقت است و در صورت تعیین نکردن وقت، عقد باطل میشود
ص: 174
چهارم: خالی بودن زن از موانع ازدواج
1. زن نباید موقع خواندن صیغه ازدواج موقت در عده شوهر قبلی باشد.
تبصره: عده به ایامی میگویند که پس از جدا شدن، زن باید صبر کند و حق شوهر کردن ندارد تا زمانی که دو باره خون حیض
ببیند و همین که حیض دوم را دیده، عده او تمام میشود و میتواند شوهر دیگر اختیار نماید.
اگر زن به طور طبیعی خون حیض نمیبیند و یا به این علت که رحمش را در آورده باشند، اگر در سن کسانی میباشد که حیض
میبینند (از 9 سال تا 50 یا 60 سالگی) باید 45 روز عده نگهدارد و سپس ازدواج نماید.
زنانی که عده ندارند
یک- زنی که اگر سیده باشد، در شصت سالگی و اگر غیر سیده باشد، در پنجاه سالگی دیگر خون حیض نمیبیند (یائسه).
د- زنی که ازدواج کرده، ولی با او همبستر نشده باشد.
سه- زنی که 9 سالش تمام نشده باشد.
زنانی که عده ندارند میتوانند پس از تمام شدن وقت ازدواج موقت، بلافاصله با شخص دیگري ازدواج کنند.
- اگر شوهر موقت بخواهد در ایام عده ازدواج دو مرتبه به همان زن رجوع کند، لازم نیست زن ایام عده را به پایان برساند.
- زنی که در ایام عده (ممنوعیت از ازدواج) به سر میبرد، اگر مسئله حرمت ازدواج در این ایام را نمی دانست و ازدواج مجدد
نماید، در صورتی که به او دخول نشده باشد، زن به مرد حرام ابدي نخواهد شد، لیکن در صورتی
ص: 175
که دخول انجام گرفته باشد، هر چند مسئله را نمی دانسته، زن بر مرد حرام ابدي خواهد شد.
- زن و مردي که میدانستهاند ازدواج در ایام عده حرام است، اگر ازدواج نمایند، زن بر مرد حرام ابدي خواهد شد.
- عده زنی که از ازدواج موقت حامله شده باشد، به وضع حمل او، یا دیدن دو حیض (در کسانی که حیض میبینند) و یا 45 روز
در کسانی که حیض نمی بینند، به هر کدام که زمانش بیشتر باشد، میباشد.
- عده زنی که شوهرش بمیرد، چه ازدواج موقت و یا دائم، چهار ماه و ده روز قمري میباشد. چه یائسه باشد یا زیر 9 سال و چه
دخول شده باشد یا نشده باشد.
صفحه 61 از 81
- اگر زن بگوید من در ایام عده نیستم، در صورتی که متهم به دروغگویی و یا فحشا نباشد، میشود سخن او را قبول و با او ازدواج
کرد.
2. زن نباید محرم مرد باشد.
- ازدواج با زن هایی مثل مادر، خواهر، (دختر، عمه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر)، مادر زن (فعلی و قبلی)، مادر مادر زن و
مادر پدر زن با مرد محرم هستند، حرام است. ( 2384 م)
اگر کسی زنی را براي خود عقد نماید، اگرچه با او نزدیکی نکند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هرچه بالا رود، به آن
( مرد محرم میشوند. ( 2385
ص: 176 - اگر زنی را عقد کند و با او نزدیکی نماید، دختر و نوه دختري و پسري او،
هرچه پایین روند، چه در وقت عقد باشند و یا بعداً به دنیا بیایند، به آن مرد محرم میشوند. ( 2387 م)
- ازدواج با زن هایی که از طریق شیر خوردن به انسان محرم میشوند (خواهر رضاعی) حرام میباشد.
- ازدواج با خواهر زن حرام و باطل است، مگر آنکه زن خود را طلاق بدهد و یا اگر ازدواج با او موقت است، باقی وقت را به او
2397 م) ) ( ببخشد و بعد از خروج آن زن از عده، با خواهرش ازدواج نماید. ( 394
احکام و مسائل متفرقه
( 1. کسی که صیغه را میخواند باید بالغ و عاقل باشد، چه براي خودش بخواند یا از طرف دیگري وکیل شده باشد. ( 2370
2. در ازدواج موقت هر کدام از طرفین میتوانند به نفع خود شروطی را قرار دهند و پس از آنکه به توافق برسند، صیغه عقد
ازدواج را بخوانند.
3. در موقع خواندن صیغه، زن و مرد باید قصد انشا کنند؛ به این معنا که با خواندن صیغه همین الان زن با این مرد و یا مرد با این
زن محرم خواهند شد.
4. مردم و یا زن و یا هر دو میتوانند به صورت تلفنی شخص دیگري را وکیل خود نمایند تا در غیاب آنها اجراي صیغه عقد
نماید.
5. در ازدواج موقت زن از مرد ارث نخواهد برد.
ص: 177
6. زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهاي کافره غیر کتابیه به طور دائم ازدواج کند وبه
احتیاط واجب ازدواج دائم با زنهاي کافره اهل کتاب نیز جایز نیست، ولی صیغه کردن زنهاي اهل کتاب مانند یهود و نصاري
( مانعی ندارد. ( 2397
7. اگر با زنی که در عده طلاق رجعی است، زنا کند، آن زن بر او حرام میشود و اگر با زنی که در عده متعه یا طلاق یا عده وفات
( است، زنا کند، بعداً میتواند او را عقد نماید (اگرچه احتیاط مستحب آن است که با او ازدواج نکند) ( 2398
8. اگر با زن بی شوهري که در عده نیست، زنا کند، بعداً میتواند آن زن را براي خود عقد نماید، ولی احتیاط مستحب آن است
که صبر کند تا آن زن حیض ببیند بعد او را عقد نماید، بلکه احتیاط مزبور حتی الامکان نباید ترك شود و همچنین است اگر
( دیگري بخواهد آن زن را عقد کند. ( 2399
9. اگر زنی را که در عده دیگري است براي خود عقد کند، چنانچه مرد و زن یا یکی از آنان بدانند که عده زن تمام نشده و بدانند
( عقد کردن زن در عده حرام است، آن زن بر او حرام میشود، اگرچه مرد بعد از عقد با آن زن نزدیکی نکرده باشد. ( 2400
صفحه 62 از 81
10 . اگر زنی را براي خود عقد کند و بعد معلوم شود که در عده بوده، چنانچه هیچ کدام نمی دانستهاند زن در عده است و نمی
( دانستهاند که عقد کردن زن در عده حرام است، در صورتی که مرد با او نزدیکی کرده باشد، آن زن بر او حرام میشود. ( 2401
ص: 178
( 11 . اگر انسان بداند زنی شوهر دارد و با او ازدواج کند، باید از او جدا شود و بعداً هم نمی تواند او را براي خود عقد کند. ( 2402
( 12 . شوهر بیش از چهار ماه نباید نزدیکی با متعه خود را ترك کند. ( 2422
13 . زنی که صیغه میشود اگر در عقد شرط کند که شوهر با او نزدیکی نکند، عقد و شرط او صحیح است و شوهر فقط میتواند
( لذتهاي دیگر از او ببرد، ولی اگر بعداً به نزدیکی راضی شود، شوهر میتواند با او نزدیکی نماید. ( 2423
( 14 . زنی که صیغه شده است اگر چه آبستن شود، حق خرجی ندارد. ( 2424
( زنی که صیغه شده است حق همخوابی ندارد و از شوهر ارث نمی برد و شوهر هم از او ارث نمی برد ( 2425
15 . زنی که صیغه شده میتواند بدون اجازه شوهر از خانه بیرون برود، ولی اگر به واسطه بیرون رفتن حق شوهر از بین میرود،
( بیرون رفتن او حرام است. ( 2427
ص: 179
از نظر قرآن و فقه چه تفاوتی بین زنا و عقد موقت وجود دارد؟
پرسش:
از نظر قرآن و فقه چه تفاوتی بین زنا و عقد موقت وجود دارد؟
پاسخ:
این پرسش را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
1. تفاوت بین زنا و ازدواج موقت از نظر قرآن چیست؟
2. زنا و عقد موقت از نظر فقه چه تفاوتی دارند؟
پیش از بیان تفاوت بین زنا و ازدواج موقت، مناسب است آن دو را تعریف کنیم.
تعریف:
نزدیکی با » : و در تعریف ازدواج موقت میتوان گفت «1» «. نزدیکی با زن، بدون عقد شرعی را زنا گویند » : گفتهاند « زنا » در تعریف
«. زن با عقد شرعی که مدت و مهر آن معلوم باشد
ص: 180
گناه بزرگ
در این باره ابن عباس حدیثی نقل میکند از پیامبر «1» . را در ردیف شرك به خدا و قتل نفس معرفی میکند « زنا » قرآن کریم
گرامی (ص): سوال کردم،
کدام گناه از همه گناهان بزرگتر است؟ حضرت فرمود: اینکه براي خداوند شریکی قرار دهی، در حالی که او تو را خلق کرده
است؛ بعد گفتم: بعد از آن کدام گناه؟ فرمود: اینکه به قتل برسانی فرزند خود را به خاطر ترس از اینکه با تو هم غذا شود. بعد
«2» . پرسیدم: بعد از آن کدام گناه؟ فرمود: اینکه با زن همسایهات زنا کنی
قرآن کریم در مذمت و تقبیح عمل زنا میفرماید:
صفحه 63 از 81
؛«3» وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَی إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَهً وَسَاءَ سَبِیلًا »
«. و نزدیک زنا نشوید؛ [چرا] که آن، زشتکاري است، و بد راهی است
ص: 181
را عملی بسیار زشت و ناپسند و راهی بسیار بد و خطرناك معرفی میکند و میفرماید: هیچکس حق « زنا » ، خداوند در این آیه
ندارد به آن نزدیک شود!
راهکار قرآنی براي سلامت جامعه
قرآن کریم براي حفظ جامعه، عقد موقت را به عنوان راهی بسیار مناسب و مطابق با حکمت براي انسان قرار داده است:
«1» ؛ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً ... إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً »
و کسانی از زنان را که (با مُتعه و ازدواج موقت) از او بهره میبرید، پس مَهرشان را، در حالی که واجب شده، به آنان بدهید ...
«. براستی که خدا، داناي فرزانه است
از این بخش از آیه استفاده میشود که اصل ازدواج موقت و صیغه، قبل از نزول این آیه براي مسلمانان امري مسلم بوده که در این
در پایان آیه آمده است: و خداوند نسبت به مصالح بندگان آگاه و احکامش مطابق با «2» . آیه نسبت به پرداخت مهر توصیه میکند
حکمت است.
ص: 182
ازدواج موقت یک ضرورت اجتماعی
با توجه به اینکه غریزه شهوت یکی از غرایز نیرومند انسان است و نمیشود آن را از بین برد؛ زیرا خداوند آن را به خاطر حفظ
بقاي انسان در نهاد او گذاشته است، باید از طریق شرعی تعدیل کرد. اکنون در بسیاري از محیطها و شرایط، افرادي به
خاطرمشکلات مادي و یا به خاطر تحصیلات
طولانی قادر به ازدواج دائم نیستند و یا برخی افراد متأهل در مسافرتهاي طولانی که با مشکل عدم ارضاي غریزه جنسی مواجه
میشوند، چکار باید بکنند؟ آیا باید این غریزه خدادادي را سرکوب کنند و راه راهبان را پیش بگیرند؟- اسلام به این امر راضی
نیست- و یا باید آزاد و بیبند و بار باشند؟ در اینجا راه سومی نیز هست که نه مشکلات ازدواج دائم را به دنبال دارد و نه به
سرکوب غریزه جنسی میانجامد و نه آن بیبند و باري را در پی دارد و آن ازدواج موقت (صیغه) است که اسلام آن را پیش روي
، پرسش و پاسخهاي قرآنی ویژه جوانان، ج 8 «. ما گذاشته است؛ بنابراین، در صورت ضرورت و اضطرار میتوان بدان عمل کرد
ص: 183
تفاوتهاي زنا و عقد موقت:
«1» ( به تعبیر قرآن (إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَهً وَسَاءَ سَبِیلًا « زنا » 1. عمل
.« إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً » : عمل زشت و بد راهی است و ازدواج موقت از روي حکمت و علم خداوند به مصلحت بندگان است
2. بر اثر این عمل زشت اگر فرزندان نامشروعی ب هوجود آیند، بین آنان هیچگونه ارتباطی وجود نخواهد داشت و خودشان را
نسبت به یکدیگر بیگانه قلمداد خواهند کرد؛ چرا که از اصالت خانوادگی، عاطفه و محبت که موجب ارتباط و اتصال است،
برخوردار نمیباشند؛ اما در ازدواج موقت اگر صاحب
فرزند شوند چون شرعی و قانونی است، با فرزندانی که از ازدواج دائم به دنیا میآیند، هیچ تفاوتی ندارند.
3. عمل زنا غالباً همراه با اضطراب و ترس است، به ویژه براي کسانی که اهل ایمان باشند، حال اگر فرزندي به وجود آید طبعاً
صفحه 64 از 81
اضطراب و دلهره در فرزند تاثیر میگذارد که این خود مشکلات جسمی و روحی- روانی براي وي به بار میآورد؛ اما نزدیکی بر
اساس عقد موقت چون شرعی و قانونی است و قرآن آن را مباح دانسته، مفاسد مذکور را به همراه نخواهد داشت.
4. فرزندان نامشروع خودشان را به کسی و جایی منتسب نمیدانند و خود را معلول شهوات و غرایز جنسی یک عده شهوتران
میدانند؛ در نتیجه
ص: 184
روشن است که در جامعه بحران آفرینی میکنند، به طوري که امنیت و آسایش از جامعه سلب خواهد شد، ولی مقاربت مشروع آن
عواقب سوء را به دنبال نخواهد داشت.
فرزند نامشروع سرنوشت خود را در آینده مبهم میداند، ولی فرزند قانونی و شرعی اینگونه نیست؛ زیرا از اصالت خانوادگی
بهرهمند و نسب وي براي دیگران معلوم است. ممکن است گفته شود: با ایجاد کانونهاي تربیتی چه بسا بشود مشکلات مذکور را
حل کرد؛ اما باید دانست که ممکن است در یک مقطع زمانی با محبت و عاطفههاي مجازي از بروز مشکلات پیشگیري کرد، ولی
از آنجا که آنان از نعمت محبت و عاطفه واقعی محروماند مشکلات تربیتی و اخلاقی همچنان باقی میماند.
5. ارتباط زن و مرد در قالب ازدواج موقت خود به خود روابط زناشویی را مدیریت میکند و از ارتباط با افراد متعدد کاسته میشود
و همین که این روابط در چهارچوبی نظاممند شد، به طور طبیعی از بسیاري از بیماريهاي مقاربتی و ... کاسته میشود و بهداشت
جسم و روانِ زن و مرد و جامعه را به ارمغان میآورد.
با توجه به تفاوتهایی که بین زنا و ازدواج موقت بیان شد، حکمت این مطلب روشن میشود که چرا قرآن از عمل زنا نهی کرده و
عقد موقت را مباح و جایز دانسته است.
ص: 185
ویژگیهاي ازدواج موقت از منظر فقه
در کتب فقهی براي ازدواج موقت ویژگیهایی ذکر شده که از آنها تفاوت ازدواج موقت با زنا روشن میشود. اکنون به بعضی از
آنها اشاره میکنیم:
نیز گفته میشود، مانند ازدواج دائمی است که احتیاج به عقد مشتمل بر ایجاب و قبول دارد و تنها « متعه » 1. ازدواج موقت که به آن
«1» . رضایت قلبی دو طرف و نگارش و اشاره و داد و ستد کافی نیست
2. زن باید در طول مدت ازدواج موقت (صیغه) در اختیار مرد باشد و حق ندارد خودش را در معرض مرد دیگري براي صیغه شدن
قرار دهد؛ اما در زنا این حکم رعایت نمیشود.
میشود، در صورت آمیزش باید به اندازهي دو نوبت « رگل » 3. زن باید بعد از اتمام مدت صیغه عدّه نگه دارد؛ یعنی اگر زن
و در این مدت با مرد دیگري ازدواج نکند. در این «2» نمیشود، باید 45 روز عدهنگه دارد « رگل » قاعدگی عدّه نگه دارد و اگر
حکم فرق نمیکند از وسایل جلوگیري کننده از باردار شدن استفاده کرده باشد یا نه، در حالی که در زنا این حکم رعایت
«3» . نمیشود
ص: 186
4. اگر مردي از زنش صاحب فرزندي شد، باید مثل فرزند ازدواج دائم مورد حمایت مرد قرار گیرد و نفقه او را پرداخت نماید؛ اما
در زنا چون فرزند شرعی و قانونی نیست، از حمایت مرد محروم است.
5. در صورتی که مرد بعد از ازدواج موقت بمیرد، فرزندش از او ارث میبرد، بر خلاف فرزند نامشروع.
صفحه 65 از 81
ي ادآوري
اینکه شهوترانی لجام گسیخته را بتوان به شکل قانونی و در چهارچوب خاصی مدیریت کرد، دغدغهاي بوده که فکر اندیشمندان
زنا شویی » را همواره به خود مشغول داشته است؛ چنانکه برتراند راسل- دانشمند معروف انگلیسی- ازدواج موقت را به نام
راه حل مشکل جنسی جوانان در « دوستانه
و یکی از علماي اهل سنت، پس از نقل این پیشنهاد، افتخار میکند که «1» عصر حاضر میداند و آن را به دولتها پیشنهاد میکند
«2» . این قانون جزو قوانین یکی از مذاهب اسلامی یعنی شیعه است
ص: 187
در اسلام نزدیک است، ولی طرح اسلام از جهات زیادي روشنتر و « ازدواج موقت » بدیهی است طرح فوق از جهات زیادي به
کاملتر و جامعتر میباشد.
ص: 189
فصل دوم: مسائل گوناگون