گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد نهم
ص: 163








یاد کرده است؟ « نامها و صفاتی » قرآن کریم از رسول اکرم (ص) با چه
اشاره
پرسش:
یاد کرده است؟ « نامها و صفاتی » قرآن کریم از رسول اکرم (ص) با چه
پاسخ:
مقدمه
از زمانی که خورشید درخشان اسلام در سرزمین حجاز سر برآورد و تاریکیهاي جهل و گمراهی را در پرتو درخشش خود زدود
و جهان را به نور وحی و معارف عالی اعتقادي، اخلاقی و اجتماعی و ... روشن نمود، و بشر آن روز با مشاهده، و انسان امروز با
مطالعه، نظارهگر تأثیر شگفت انگیز این ارمغان الهی گردید، دوست و دشمن، به تحسین این عصارهي عالم هستی زبان گشود، و با
صفحه 59 از 103
قلم به ترسیم سیماي آخرین سفیر الهی پرداخت و هرچه در توان داشتند دربارهي او گفتند و نوشتند که هرکدام در جاي خود بسی
ارزشمند است؛ اما این گفتارها و نوشتارها نمیتواند آئینهي تمام نماي چهرهي پرفروغ نبوي باشد، از این رو سزاوار است به خدمت
قرآن برویم و با سیري در آیات آن در معرفی این فرودگاه آیات الهی از کلام وحی کمک بگیریم چرا که تنها فرستنده است که از
تمام احوال فرستادهي خود آگاه
ص: 164
است و در آیات قرآن به معرفی پیامبرش پرداخته و حقیقت محمدیه را بر همگان آشکار کرده است.
ي ادآوري
آن است که ذات شیئی را معرفی میکند و این بدان جهت است که هر « اسم » : 1. اهل ادب در مورد فرق بین اسم و صفت گفتهاند
« وصف » اسمی در آغاز موجب رفعت و بلندي نام و یاد مسمی میشود، و در نهایت وسیلهاي براي معرفی و شناخت آن میباشد اما
به بیان زیبائیها، نشانهها، و چگونگیهاي آن ذات میپردازد.
نیز جلب توجه میکند. که هماره گویاي حالت وهیئت پایدار در صورت و سیرت است، و تنها « نعت » ، 2. در کنار اسم و صفت
بخوانیم چرا که اوصاف آن حضرت همگی « نعت » اوصاف نیک را بیان میکند. از این رو بهتر است همهي صفات پیامبر (ص) را
زیبا و نیکو هستند.
3. در به کار بردن اسم، رعایت معناي آن لزومی ندارد و چه بسا ممکن هم نباشد؛ اما این قاعده دربارهي اسامی خداوند، پیامبر و
ائمه استثناء شده است. بدین معنا که در این اسامی، همانند صفات رعایت معنا شده است اگرچه به صورت علم درآمده باشد.
4. نامها و صفات پیامبر (ص) که در قرآن بیان شده همگی یکسان نیستند، برخی به صراحت اعلام شده و برخی دیگر به وسیلهي
وارثان علوم قرآن به وجود آن حضرت تفسیر و یا تاویل شده است، از سوي دیگر برخی از
ص: 165
اوصاف در ارتباط با رسالت و نبوت وي میباشد و دستهاي از صفات، اگرچه بدان تصریح نشده و نیازمند تفسیر و تاویل نیز
میباشد، اما از نوع فعالیت و مأموریت ایشان گرفته میشود.
اکنون برخی از این نامها و صفات را بر میشماریم:
الف. نامهاي خاص و عَلَم
1. محمد (ص)
«1» این واژه به معناي صاحب خصلتهاي حمیده و نیکو میباشد
و در قرآن چهار بار تکرار شده است:
صفحه 60 از 103
مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا » : در سورهي احزاب میفرماید «2» « وَمَا مُحمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ » : در سورهي آل عمران میفرماید
«3» ؛ أَحَدٍ مِن رِّجَالِکُمْ
« محمد پدرِ هیچ یک از مردان شما نیست
«4» ؛ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ » : در سورهي محمد میفرماید
« و به آنچه بر محمدصلی الله علیه وآله فرو فرستاده شده ایمان آوردند، در حالی که آن حقّی از جانب پروردگارشان بود
ص: 166
«1» ؛ مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ » : در سورهي فتح میفرماید
« محمدصلی الله علیه وآله فرستاده خداست؛ وکسانی که با او هستند بر کافران سختگیر (و) در میان خود مهرورزند
است اما به اقتضاي تحمید (باب تفعیل و مبالغهي آن) از حمد، برتر است و به معناي « حمد » اگرچه مشتق از ،« محمد » واژهي
غوطهور در محامد و نیکوییها میباشد.
2. احمد
این واژه به معناي پسندیده در اخلاق و حالات است، تنها یک بار در قرآن آمده است. آنجا که خداوند از زبان حضرت عیسی (ع)
صفت برتر است بدین معنا که موصوفی در صفتی مشترك، با « احمد » «2» «. مُبَشِّرَاً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ » : میفرماید
بودن پیامبر به این معناست که آن حضرت از دیگر « احمد » موصوف دیگر سنجیده شود یکی را بر دیگري برتري دهیم، از این رو
حامدتر از دیگر انبیاء است و اگر به معناي « محمد » را به معناي اسم فاعل بدانیم یعنی « احمد » انبیاء در نیکوییها برتر است؛ و اگر
اسم مفعول بدانیم یعنی وي از سایر پیامبران محمودتر است.
ص: 167
اما » : نامیدهشدي؟ حضرت فرمود « محمد » و « احمد » در روایتی میخوانیم: که عدهاي از یهود از رسول خدا (ص) پرسیدند: چرا به
بنابر آیه، پیامبر اسلام از دیگر انبیاء برتر است؛ «1» « محمدفانی فی الارض محمود و اما احمد فانی فی السماء احمد منی فی الارض
و بنابر روایت، وجود آن حضرت نزد ساکنان آسمان احمد است تا نزد ساکنان زمین.
ابوطالب عموي آن حضرت در شعر خود به هر دو نام پیامبر اشاره کرده و میگوید:
لقد اکرم الله النبی محمدا
یعنی خداوند پیامبر خود محمد را گرامی داشت و لذا گرامیترین خلق خدا در میان مردم احمد «2» فاکرم خلق الیه فی الناس احمد
است.
نکته
إِنَّ » : است که میفرماید « حمید » را از صفات خود گرفت و بر پیامبرش نهاد، چرا که خداوند هم « احمد و محمد » خداوند متعال نام
«3» « اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ
«4» « تَنزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ » و
میباشد چرا « محمود » و « حامد » و هم
ص: 168
ي عنی خدا ذات خود را ستایش میکند پس هم حامد است و هم محمود. چنان که در دعاي «1» ... که خود میفرماید: الْحَمْدُ لِلّهِ
«2» « یا خیر حامد و محمود » : جوشن کبیر میخوانیم
صفحه 61 از 103
3. عبدالله
است، عبادت و عبودیت به معناي « عبد » یکی از عالیترین اوصافی که خداوند سبحان در معرفی پیامبرش به کار برده است واژهي
این وصف حدود ده مرتبه دربارهي پیامبر «3» . تذلل، خضوع و فروتنی، انقیاد و فرمانبري در برابر حضرت حق (جل و علا) میباشد
اکرم به کار رفته است.
«4» ؛ وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ » : یک بار که میفرماید « عبدالله »
وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ » : دو بار که فرمود « عبدنا » « و اینکه هنگامی که بنده خدا (: محمد (ص)) برخاست در حالی که او را میخواند
«5» ؛ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَی عَبْدِنَا
ص: 169 « و اگر از آنچه که بر بنده خود (: پیامبر) فرو فرستادیم در تردید هستید
«1» ؛... سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِهِ لَیْلًا » : عبده شش بار که از جمله فرمود
«.... منزه است آن (خدایی) که بندهاش را شبانگاهی
درارتباط با نزول قرآن، فرقان، وحی، آیات « عبد » در ارتباط با عبادت خداوند آمده؛ و واژهي « عبدالله » در این کاربردها، واژهي
بینات و اسراء به کار رفته است و در یک مورد اعلان حمایت بی دریغ خدا از بندهاش میباشد.
معلوم میشود این همه مقام، گزینش و حمایت، به خاطر ویژگی عبودیت وي است.
دو نکته
1. واژهي عبد اگر چه اسم جامد است، اما به معناي اسم مشتق و معناي وصفی آن یعنی (عابد) است؛ و اگر به صورت مصدر به کار
رفته براي مبالغه میباشد.
2. عبد بودن پیامبر آن چنان از اهمیت برخوردار است که در تشهد نماز قرین رسالت شده و نمازگزار میبایست قبل از شهادت بر
رسالت پیامبر به عبودیت وي نیز گواهی دهد.
ص: 170
ب. اسامی تفسیري و تأویلی آن حضرت
اشاره
در قرآن کریم واژههایی وجود دارد که اگر چه به حسب ظاهر مبهم و مجمل است اما به بیان وارثان علوم قرآن به وجود پیامبر
(ص) و یا تأویل شده است.
1. طه
صفحه 62 از 103
«1» ؛ طه* مَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی »
«. طا، ها. قرآن را بر تو فرو نفرستادیم تا به زحمت افتی
«2» . در روایتی از امام صادق (ع) حکایت شده: اما طه فاسم من اسماء النبی (ص) و معناه یا طالب الحق الهادي الیه
ضمیر و فعل (علیک و تشقی) که خطاب به پیامبر است تأییدي بر این معنا میباشد.
شاید اشاره به این مطلب « یابن طه و المحکمات » : نکته: این که در دعاي شریف ندبه دربارهي حضرت مهدي (عج) میخوانیم
باشد.
2. یس
«3» ؛ یس* وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ* إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ »
« یا، سین. سوگند به قرآن حکمت آمیز
یاسین نامی از نامهاي «4» ؛ اما یس فاسم من اسماء النبی (ص) و معناه یا ایها السامع الوحی » : در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم
پیامبر (ص)
ص: 171
و در روایت دیگري نقل شده: یس اسم رسول الله (ص) والدلیل علی ذلک قوله: انک لمن «. اي شنوندهي وحی » : است به معناي
که خطاب به رسول اکرم است. « انک لمن المرسلین است » یاسین اسم رسول خدا است و دلیل آن هم تعبیر «1» ؛ المرسلین
3. نون
و در «3» در حدیثی از امام کاظم (ع) حکایت شده: فالنون اسم الرسول الله «2» « ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ* مَا أَنتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ »
روایتی دیگري از امام باقر (ع) میخوانیم: ان لرسول الله عشره اسماء خمسه فی القرآن ... فمحمد، و احمد و عبدالله و یس و نون؛
«. به درستی که رسول خدا ده نام دارد که پنچ نام آن در قرآن است ... محمد و احمد و عبدالله و یاسین و نون «4»
نکته
در معناي حروف مقطعه نظرها و تفسیرهاي مختلفی وجود دارد که مجال بحث از آن نیست و آنچه بیان شد یکی از مصادیق تأویلی
آنهاست.
ص: 172
ج. صفاتی که در رابطه با نبوت به کار رفته
1. نبی
«1» ؛... إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ »
«.... در حقیقت خدا و فرشتگانش بر پیامبر دعا (: صلوات) میفرستند
از ریشهي نبأ به معناي خبر دادن است، از این رو نبی کسی است که از سوي خداوند متعال خبر « نبیل » بر وزن « نبی » واژهي
از ریشهي نبوت به معناي رفعت باشد، پس به این جهت به پیامبر نبی گفته میشود که « نبی » میآورد. این احتمال نیز وجود دارد که
صفحه 63 از 103
به هر صورت نبی در اصطلاح قرآن و حدیث کسی است که از سوي خداوند وحی دریافت «2» . منزلتش از دیگران برتراست
«... یا ایها النبی » میکند، و این واژه در قرآن کریم 34 بار دربارهیپیامبر اکرم به کار رفته است، که 13 بار آن به صورت خطاب
میباشد.
2. خاتم النبیین
محمد پدرِ هیچ یک از مردان شما نیست؛ و لیکن فرستاده ؛«3» ... مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِّجَالِکُمْ وَلکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ »
«. خدا و پایان بخش پیامبران است
ص: 173
به معناي وسیلهي پایان دادن است؛ و اگر به انگشتر نیز خاتم میگویند به این خاطر است که در گذشته « حاتم » بر وزن « خاتم »
نامهها را با آن مهر کرده و بدین وسیله پایان نامه را اعلام میکردند.
صفت خاتمیت از صفات منحصر به فرد پیامبر (ص) است و اختلاف پیروان ادیان بر سر همین مسئله است، یهوديها ادعا دارند
موسی (ع) خاتم الانبیاء است، و مسیحیان معتقدند که عیسی (ع) خاتم الانبیاء است و مسلمانان اعتقاد دارند حضرت محمد (ص)
پیامبر خاتم است.
لقب خاتم الانبیاء داراي دو پیام است یکی نسبت به انبیاء گذشته یعنی آنها خاتم نبودهاند و دیگري نسبت به آینده که پیامبري
نخواهد آمد.
خداوند او را بعد از همه انبیاء آورد و وحی را به آن حضرت ختم نمود. «1» به السل و ختم به الوحی « فَقَفَّی » : علی (ع) میفرماید
ص) به معناي خاتم المرسلین بودن نیز هست، زیرا مرحلهي رسالت مرحلهاي فراتر از مرحلهي ) « محمد » نکته: خاتم النبیین بودن
نبوت است، وقتی نبوت اعلام شد، به طریق اولیه رسالت نیز ختم شده است، و وقتی وحی دریافت نشد رسالت نیز معنا نخواهد
داشت.
3. نبی امّی
«2» ؛... فَآمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِي یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَکَلِمَاتِهِ »
.«... پس ایمان آورید به خدا و فرستادهاش، پیامبر درس نخواندهاي که به خدا و کلماتش ایمان دارد
ص: 174
منسوب به « امی » . یکی از صفاتی است که خداوند دربارهي پیامبر خود به کار برده و دو مرتبه در قرآن تکرار شده است ،« امی »
و در لغت یعنی درس ناخوانده. گویا فرد بیسواد بر همان حالتی که از مادر متولد شده و هیچ قدرت خواندن و نوشتن نداشته، ،« ام »
باقی مانده است.
در این که مقصود از امی بودن پیامبر چیست نظرات گوناگونی ارائه شده است.
1. یعنی منسوب به جمعیت امی، زیرا قوم پیامبر، مردمی امی و بیسواد بودند، قرآن میفرماید:
«1» ؛ هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ »
«. او کسی است که در میان درس ناخواندگان فرستادهاي از خودشان برانگیخت
کلمهي ام در نسبت، به ام تغییر حرکت «2» ، به معناي قصد، یعنی پیامبري که مقصود و مورد توجه همگان است « ام » 2. منسوب به
صفحه 64 از 103
داده است.
«3» «... وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَي » ؛ 3. منسوب به ام القري، یعنی مکه
است. « مکی » در این صورت امی مترادف با
4. به معناي لغوي آن یعنی درس ناخوانده، قرآن کریم به این حقیقت اشاره کرده و میفرماید:
ص: 175
در روایات نیز این معنا حکایت شده است، در روایتی «1» « وَمَاکُنتَ تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطَّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ »
«2» از امام ششم میخوانیم: کان مما من الله عزوجل به علی نبیه انه کان امیاً لایکتب و یقرء الکتاب
اگرچه ممکن است همهي این معانی را به نحوي با هم سازش داد و گفت پیامبر هم منسوب به امت عرب بود، و هم مکی است و
هم مقصود و مورد توجه همه، و هم درس ناخوانده اما معناي اخیر از همه مناسبتر است و آیات قرآن و روایات و تاریخ مؤید آن
است.
ي ادآوري
ننوشتن و نخواندن پیامبر خواه نمیخواست و یا نمیتوانست، نقص و عیبی براي آن حضرت به حساب نمیآید چرا که فرق است
بین علم، و سواد، آنچه مذموم است جهل است نه عدم قدرت بر خواندن و نوشتن، و آنچه ممدوح است علم است نه صرف
خواندن و نوشتن؛ زیرا خواندن، نوشتن و دانستن زبانهاي بیگانه ابزاري است براي کسب علم و معرفت. حال اگر کسی بتواند بدون
استفاده از ابزار عادي و با کمک نیروي فوق العادهي وحی از علم بهرهمند شود خود بالاترین فضیلت است.
ص: 176
د. رسالت و اوصاف رسالی پیامبر
1. رسول الله
«1» ؛ لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ »
«. بیقین براي شما در (روش) فرستاده خدا، (الگویی براي) پیروي نیکوست
صیغهي مبالغه یا صفت مشبهه، به معناي اسم مفعول یعنی فرستاده شده است. و در اصطلاح قرآن و حدیث به کسی گفته « رسول »
«2» . میشود که فرشته بر او فرود آمد و با وي سخن بگوید
واژهي رسول درقرآن بیش از یک صد و پنجاه مرتبه، دربارهي پیامبر به صورتهاي مختلف الرسول، رسولًا، رسوله، رسولنا،
ورسولکم، به کار رفته است.
فرق رسول یا نبی
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا » : با هم تفاوت دارند چرا که میفرماید « نبی » و « رسول » از قرآن کریم چنین استفاده میشود که
اگرچه در این آیه، رسول و نبی، فرستادهي خدا معرفی شده است، «... ، و پیش از تو هیچ فرستاده و پیامبري نفرستادیم «3» ؛... نَبِیٍّ
اما با توجه به عطف نبی بر رسول به خوبی روشن میشود که نبی غیر از رسول است.
ص: 177
گفتهاند: « نبی » و « رسول » در فرق بین
1. رسول، ماموریت و رسالتی بر عهدهي او گذارده شده تا ابلاغ کند و نبی کسی است که وحی دریافت میکند و اگر مردم
صفحه 65 از 103
«1» . بخواهند در اختیار آنها میگذارد
«2» . 2. رسول صاحب شریعت مستقل میباشد، و نبی مبلغ و پیرو شریعت دیگري است
3. رسول کسی است که وحی الهی را دریافت میکند و به مردم نیز ابلاغ میکند و نبی کسی است که وحی را دریافت میکند
«3» . ولی مامور به تبلیغ نیست، رسول مانند طبیب سیار است، و نبی همانند طبیبی داراي مطلب میباشد
4. رسول علاوه بر دریافت وحی، فرشتهي وحی را نیز میبیند و با وي سخن میگوید، اما نبی کسی است که حقایق وحی را تنها در
«4» . حال خواب میبیند
با تدبر در کاربرد واژههاي رسول و نبی در قرآن به دست میآید: که رسول «5» . روایات رسیده در این زمینه مؤید نظر اخیر است
در رابطه با
ص: 178
«1» . مسئولیتهایی چون تشریع دین، تصدیق ادیان پیشین، تنزیل کتاب، تبلیغ اوامر الهی، ایمان و اطاعت، به کار رفته است
در حالی که واژهي نبی، در رابطه با مسائل خانوادگی، اخلاقی و مسایل داخلی مسلمانان و امور شخصی پیامبر و ... به کار رفته
«2» . است
به اعتبار مرسل الیهم (کسانی « رسولکم » : باعتبار مرسَل (فرستاننده) است، واگر میفرماید ،« رسوله » یا « رسولنا » : نکته: اگر میفرماید
که به سویشان فرستاده شده) است.
2. رسول کریم
«3» ؛ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ »
« که قطعاً آن (قرآن) گفتار فرستاده ارجمندي است
کریم صفت مشبهه از ریشهي (کرم) است، این واژه، اگر صفت وجه و صورت قرار گیرد و به معناي زیبا و بها است، و اگر صفت
قول واقع شود به معناي خوب و ارزشمند است، و اگر وصف انسان قرار گیرد به معناي بزرگوار خواهد بود، که در آیه به این معنا
است.
این صفت، تنها یک بار دربارهي پیامبر به کار رفته است، و با همین تعبیر دربارهي جبرئیل نیز به کار رفته است.
ص: 179
نکته: از آنجا که قرآن خود کریم است و از رب کریم، به وسیلهي پیکی کریم و در زمانی کریم نازل شده لازم است دریافت
«1» . کننده نیز کریم باشد تا انسان (لقد کرمنا) را به پاداش اجر کریم رساند
3. حق
«2» ؛ وَشَهَدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ »
«. گواهی میدادند که فرستاده [خدا] حقّ است
است که گاه وصف سخن به کار میرود، و گاه وصف اعتقاد و یا عمل قرار میگیرد و در مقابل « مطابق با واقع » حق در اصل به
معناي آن باطل است.
توصیف میکند، به این معنا که اهل کتاب با نشانههایی که در دست داشتند و در « حق » در این آیه خداوند سبحان رسولش را به
صفحه 66 از 103
کتابهاي خود مشاهده کرده بودند میدانستند که حضرت محمد (ص) همان پیامبر موعود و برحق است چرا که قرآن میفرماید:
«3» ؛ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ »
«. همان گونه که پسران خود را میشناسند، او [: محمّد] را میشناسند
4. مصدِّق
«4» ؛... جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ »
«. و آنگاه که فرستادهاي از جانب خدا به سراغشان آمد، که مؤیّد آن چیزي [از نشانهها] بود که نزد آنان بود
ص: 180
به معناي گواهی دهنده است، و از آنجا که قرآن کریم و پیامبر به حقانیت انبیاء گذشته و کتبشان گواهی دادند مصدق « مصدق »
نامیدهشدهاند.
«1» این وصف اگرچه دربارهي قرآن مکرر به کار رفته است، اما در مورد پیامبر، تنها سه بار آمده است
5. رسول مبین
«2» ؛ قَ--- دْ جَ--- اءَهُمْ رَسُ-- ولٌ مُبِینٌ »
«. در حالی که فرستادهاي روشنگر به سراغ آنان آمد
یکی از اوصاف تبعی میباشد که براي پیامبر بیان شده است؛ مبین اگرچه اسم فاعل و از باب افعال است و بنابر قاعده باید به « مبین »
به معناي « مبین » معناي بیان کننده و آشکار کننده باشد، اما دربارهي پیامبر و قرآن بیشتر به معناي لازم به کار رفته است؛ از این رو
روشن و آشکار است. یعنی پیامبري آن حضرت کاملًا آشکار است و جاي هیچ شک و شبهه نیست چنان که در جاي دیگر، این
«. من جز هشدارگري روشنگر نیستم «3» ؛ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِیرٌّ مُبِینٌ » واقع شده است « نذیر » واژه، وصف تبعی
ص: 181
ه. اوصافی که گویاي نوع مأموریت آن حضرت است.
اشاره
«1» ؛ یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً وَدَاعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً »
اي پیامبر! در حقیقت ما تو را گواه و مژدهآور و هشدارگر فرستادیم؛ و (تو را) فراخوان به سوي خدا، با رخصت او، و چراغی
«.( روشنی بخش (فرستادیم
صفحه 67 از 103
1. شاهد
یعنی گواه، از آنجا که پیامبر در این دنیا شاهد بر اعمال امت است و در آخرت، گواهی دهنده است شاهد میباشد. « شاهد »
2. مبشر
یعنی بشارت دهنده، این واژه اگرچه هم درباره خبر خوش به کار میرود و هم در مورد خبر ناخوش. اما در اینجا به قرینهي « مبشر »
وجود نذیر، به معناي بشارت دهنده به بهشت و نعمتهاي آن میباشد.
«2» . این واژه، چهار بار دربارهي پیامبر به کار رفته است
3. نذیر
به معناي ترساندن و برحذر داشتن است و چون پیامبر مردم را از جهنم و عذاب آن بیم میدهد نذیر میباشد. « نذیر »
ص: 182
«1» . این وصف علاوه بر آنکه از (تنذر) و امثال آن نیز گرفته میشود، بیش از 20 بار دربارهي پیامبر به کار رفته است
4. داعی
یعنی دعوت کننده و فراخوان، از آنجا که پیامبر مردم را به سوي خدا فرا میخواند داعی الی الله میباشد که فرمود: « داعی »
«2» ؛ ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ »
«. با حکمت و پندِ نیکو، به راه پروردگارت فرا خوان
«... اي قوم ما! فرا خواننده خدا را پاسخ دهید «3» ؛... أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ » : چنان که در جاي دیگر میفرماید
5. سراج منیر
یعنی چراغ فروزان، خداوند وجود پیامبر (ص) را به چراغ نور افشان تشبیه کرده است، یعنی همان گونه که، انسان به « سراج منیر »
وسیلهي چراغ، راه را از چاه تشخیص میدهد، به وسیلهي چراغ نبوت نیز هدایت را از ضلالت باز میشناسد و نیز همان طور که
چراغ، به بصر نور میدهد، نبوت و رسالت نیز به بصیرت نور میدهد. ص: 183
این اوصاف پنجگانه به صورت حال و براي بیان هیئت و چگونگی مفعول (کاف خطاب) که همان نبی رسول است آورده شده، و
«1» . نزدیک به 10 بار در قرآن تکرار شده است
6. شهید
صفحه 68 از 103
«2» ؛ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً »
«. و فرستاده [خدا] بر شما گواه باشد
نیز به معناي گواه بر اعمال در این جهان و اداي شهادت در عالم دیگر است. دربارهي گواهی بر اعمال میفرماید: « شهید »
«. وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً؛ و فرستاده [خدا] بر شما گواه باشد »
«3» ؛ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیداً عَلَی هؤُلَاءِ » : و درباره اداي شهادت میفرماید
.« و تو را (نیز) بر آنان شاهد آوردیم
شهید و شاهد اگر چه مترادفند اما اندك تفاوتی بین آنها وجود دارد زیرا شاهد در جایی به کار رفته که تحمل شهادت است و
شهید در مواردي به کار رفته که اداء شهادت میباشد.
7. بشیر
«4» ؛ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا کَافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیراً »
«. و تورا جز براي همه مردم نفرستادیم درحالی که بشارتگر و هشدارگري
ص: 184
«1» . به معناي بشارت دهنده به بهشت و نعمتهاي آن میباشد و چهار بار در قرآن تکرار شده است « مبشر » نیز مانند « بشیر »
8. منذر
«2» ؛ قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ »
«. بگو: من فقط هشدار دهندهام
«3» . نیز همانند نذیر به معناي ترساننده از عذاب جهنم است و 7 بار دربارهي پیامبر اکرم (ص) به کار رفته است « منذر »
باید گفت: چون منذر اسم فاعل (از باب افعال) و نذیر صیغهي مبالغه از همین باب است از این رو در « منذر » و « نذیر » در فرق بین
نهفته است. « کثرت » و در نذیر « استمرار » ، منذر
9. مذکِّر
«4» ؛ فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ »
«. پس یادآوري کن که تو فقط یادآوري کنندهاي
فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن » : اسم فاعل از باب تفعیل به معناي یادآوري کننده است و تنها یک بار در قرآن آمده است اگرچه از آیه « مذکر »
«5» « یَخَافُ وَعِیدِ
«6» « وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَي تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ » : و آیه
نیز میتوان وصف مذکر را گرفت.
ص: 185
و. صفات اخلاقی پیامبر (ص)
صفحه 69 از 103
اشاره
که «1» اگرچه سراسر زندگی وجود پیامبر پر است از فضائل اخلاقی، چرا که یکی از اهداف این بعثت اتمام مکارم اخلاقی است
قرآن به برخی از این اوصاف ویژه اشاره شده است.
1. صاحب خلق عظیم
منظور از خلق عظیم همان ادب الهی پیامبر است که حکایت شده: ان الله ادب نبیه فاحسن ادبه فلما اکمل له الادب قال: وَإِنَّکَ لَعَلَی
بنابراین جامعترین توصیفی که قرآن از پیامبر ارائه میدهد معرفی آن حضرت به عنوان صاحب خلق عظیم است که «2» خُلُقٍ عَظِیمٍ
و در پرتو همین خلق عظیم است که پیامبر «. و مسلماً تو بر شیوه (اخلاقی) بزرگوارانهاي هستی «3» ؛ وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ » : فرمود
«4» . با خفض جناح، صفح جمیل، هجر جمیل، صبر جمیل، عفو، اغماص و ... با مردم برخورد میکند
نکته: تعبیر (علی خلق عظیم) اشاره به این است که پیامبر به نوعی بر اخلاق حمیده نیکو استعلاء دارد و بر این صفات نیکو هم چون
مرکبی
ص: 186
راهوار تسلط دارد. و در حقیقت این فضایل اخلاقی است که باید بر خود ببالد که در وجود مقدس نبوي است نه این که پیامبر
افتخار این اتصاف را داشته باشد.
2. شرح صدر
منظور از شرح صدر پیامبر، همان بسط و فراخ روحی، فکري، علمی و عرفانی است که به وسیلهي آن میتوان وحی را دریافت کرد
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَكَ؛ » : و آن را تبلیغ نمود و آمادگی دارد تا ناملایمات و ناگواریها را تحمل کند که در این باره قرآن میفرماید
«1»
« آیا سینه تو را برایت گشاده نساختیم
نکته: پروردگار متعال هم به حضرت موسی شرح صدر عطاء کرد و هم به پیامبر اکرم (ص) اما به موسی بعد از تقاضا که گفت
«2» ، رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِي »
و این امتیاز حبیب است بر کلیم. « أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَكَ » : اما به محمد (ص) قبل از درخواست عنایت کرد و فرمود
ي ادآوري
همهي صفات اخلاقی پیامبر زیر مجموعهي خلق عظیم است و خلق عظیم خود بخشی از شرح صدر پیامبر است.
صفحه 70 از 103
ص: 187
3. نرمخویی و مهربانی
«1» ؛ فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ »
و به سبب رحمتی از جانب خدا با آنان نرمخو شدي؛ و اگر (بر فرض) تندخویی سختدل بودي، حتماً از پیرامونت پراکنده
«. میشدند
به معناي نرمخویی در مقابل خشونت و تندخویی است. این ویژگی بنا به نص قرآن رمز موفقیت پیامبر اسلام (ص) است زیرا « لینت »
اضافه میکند: اگر تند خو و سنگدل بودي مردم از اطراف تو پراکنده میشدند.
4. ناراحت و نگران براي امت
«2» ؛ لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ »
بیقین، فرستادهاي از خودتان به سوي شما آمد که رنجهاي شما بر او سخت است؛ (و) بر (هدایت) شما حریص است؛ (و نسبت) به
«. مؤمنان، مهربانی مهرورز است
از ویژگیهاي پیامبر اسلام این است که آن حضرت از ناراحتی مردم و زیان و ضرري که به آنها برسد به شدت ناراحت و نگران
است عزیز علیه ما عنتم.
ص: 188
5. علاقهمند به مردم
تا جایی که « حَرِیصٌ عَلَیْکُم » : پیامبر اعظم (ص) آن چنان به هدایت مردم علاقه داشت که بدان عشق میورزید. قرآن میفرماید
«. قرآن را بر تو فرو نفرستادیم تا به زحمت افتی «1» ؛ مَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی » : خدوند از روي مهربانی به پیامبر میفرماید
6. دلسوز و مهربان
بِالْمُؤْمِنِینَ » : از ویژگیهاي دیگر پیامبر این است که آن حضرت نسبت به مؤمنین به طور شدید دلسوز و مهربان است که میفرماید
«. و نسبت) به مؤمنان، مهربانی مهرورز است ) «2» ؛ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ
7. روحیه گذشت
.« رحیم » و دیگري « رؤف » در این آیه از میان صفات خداوند، دو صفت را براي پیامبر اکرم (ص) نام میبرد یکی
است نسبت به مطیعان و فرمانبرداران و هم رحیم است نسبت به کسانی که هر چند ایمان دارند اما ممکن است « رؤف » پیامبر هم
خطایی از آنها سر بزند.
ص: 189
نکته: در مورد فرق بین رؤف و رحیم گفتهاند: اگرچه هر دو به یک معناست، اما رحمت از فراوانی و کثرت برخوردار است و
صفحه 71 از 103
رأفت از شدت و قوت، زیرا مهربانی و محبت در رأفت هماره بدون رنج است، ولی مهربانی و محبت در رحمت ممکن است با رنج
و درد باشد مانند قطع عضو فاسد که رحمت است اما رأفت نیست.
ز. خطابهاي قرآنی در مورد پیامبر (ص)
اشاره
«1» « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ » خداوند سبحان پیامبر اکرم (ص) را علاوه بر خطاب
«2» « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ » و
با لقاب دیگري نیز مورد خطاب قرار داده است مانند:
1. مزمل
«3» ؛ یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا »
«. اي جامه [به خود] پیچیده! شب را، جزاندکی به پاخیز
به معناي پیچیده در جامه؛ اما منظوراز جامه چیست؟ « مزمل »
برخی گفتهاند: منظور لباس و جامهي ظاهري است که آن حضرت خود را در آن پیچیده بوده، و در آن هنگام مورد خطاب قرار
گرفت.
ص: 190
بعضی میگویند: مراد جامه و عباي نبوت است؛ چرا که آن حضرت با مبعوث شدن به عباي نبوت ملبس شد و بار سنگین رسالت را
بر دوش گرفت این نظر با اصل معناي زمل (تحمل) سازگاري بیشتري دارد.
2. مدثر
«1» ؛ یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنذِرْ »
«، اي جامه خواب به خود پیچیده! برخیز و هشدار ده
به معناي پیچیده دررختخواب است. هنگامی که پیامبر در بستر خواب آرمیده و جامهي خواب بر سر کشیده بود مورد این « مدثر »
خطاب قرار گرفت.
برخی این احتمال را دادهاند که مدثر نیز همانند مزمل، به معناي ملبس به لباس نبوت است و یا منظور کسی است که گوشهگیري و
عزلت را انتخاب کرده است.
به هر صورت، عد از این دو خطاب، مأموریتی بس سنگین متوجه آن حضرت میشود و آن اقدام به قیام است- قم اللیل، قم فانذر-
«2» ؛ در مزمل قیام براي شب زنده داري، تلاوت قرآن، و آمادگی براي تحمل قول سنگین و ثقیل- إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا
و قیام در مدثر براي انذار مردم و بزرگ شمردن خداوند (در اعتقاد عمل و سخن).
ص: 191
صفحه 72 از 103
ح. صفات انتزاعی (برگرفته شده)
افزون بر نامها، صفات و خطاب هاي گفته شده، دستهي دیگري از اوصاف وجود دارد که از عبادت، ماموریت و فعالیتهاي آن
حضرت گرفته می شود.
«1» ؛ خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ » : 1. مطَهَّر (پاکساز) از
«. از اموال آنان بخشش خالصانه (و مالیات زکات) را بگیر
«2» ؛ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً » : 2. مُطَهَّر (پاکیزه) از
«. خدا فقط میخواهد پلیدي را از شما خاندان (پیامبر) ببرد و کاملًا شما را پاك سازد
«3» ؛ یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ » : 3. مبلِّغ (تبلیغ کننده) از
«؛ اي فرستاده [خدا]! آنچه را از طرف پروردگارت به سوي تو فرود آمده، برسان
«4» ؛ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَدِینِ الْحَقِّ » : 4. مرسَل (فرستاده) از
«. او کسی است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد
ص: 192
«1» ؛ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمَهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ » : 5. مبعوث (برانگیخته) از
«؛ بیقین، خدا بر مؤمنان منّت نهاد [: و نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنان، فرستادهاي از خودشان بر انگیخت
«2» ؛ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ » : 6. معلم و مربی (آموزش و پرورش دهنده) از
«؛[ تا آیات تو را بر آنان بخواند [و خود پیروي کند]، و کتاب و فرزانگی به آنان بیاموزد، و آنها را رشد دهد [و پاك کند
«3» ؛ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ » : 7. مُبَیِّن (بیان کننده) از
اي اهل کتاب! بیقین فرستاده ما، پس از فاصلهاي میان فرستادگان، به سوي شما آمد؛ در حالی که (حقایق را) براي شما روشن بیان
«؛ میکند
«4» ؛ إِنَّکَ لَتَهْدِي إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ » : 8. هادي (رهبر و هدایت کننده) از
«. و قطعاً تو به سوي راه راست راهنمایی میکنی
«5» ؛ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ » : 9. حاکم (حکم کننده) از
«. تا با آنچه خدا به تو نمایانده (و آموخته)، در میان مردم داوري کنی
ص: 193
«1» ؛ وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً » : 10 . قاضی (قضاوت کننده) از
«. و هیچ (حقّی) براي مرد با ایمان و زن با ایمان نیست، که هنگامی که خدا و فرستادهاش (حکم) چیزي را تمام کنند
ي ادآوري
تهجد و رسیدن به مقام محمود
قرآن کریم افزون بر آنچه گذشت ویژگی دیگري براي پیامبر بیان میکند که آن حضرت را در این جهان و عالم دیگر ممتاز
میکند. این ویژگی، تهجد در دنیا و مقام محمود در آخرت است که فرمود:
«2» ؛ وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً »
و پارهاي از شب را به آن (خواندن قرآن و نماز) بیدار باش؛ در حالی که (عبادتی) افزون براي توست؛ باشد که پروردگارت تو را
«. به مقامی پسندیده برانگیزد
صفحه 73 از 103
به معناي خواب در شب است، ولی هنگامی که به باب تفعیل و تفعّل برود معناي بیداري در شب یا شب « هجوم » و وزن « هجود »
زندهداري به خود میگیرد.
از این آیه معلوم میشود که علاوه بر نمازهاي روزانه که بر همگان واجب است برنامهي اضافی دیگري بر پیامبر واجب است. که
عبارتند از: تلاوت قرآن
ص: 194
«1» ( (وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا
به قرآن بر میگردد یعنی صلّ بالقرآن. « به » و نماز شب (فتهجد به) ضمیر در
خواه مقام به معناي بعث باشد و یا بعث به معناي اقامت، به این معناست که خداوند مقامی به پیامبرش میدهد که « مقام محمود » اما
خود را به محمود توصیف میکند، و چون خالی از هر قید اضافی است به خوبی روشن میشود که این مقامی است که همگان آن
را میستایند.
«2» . این مقام در روایات شیعه و سنی به شفاعت کبري تفسیر شده است
ص: 195
اهمیت و فضیلت صلوات بر پیامبر اسلام (ص) را بیان کنید.
پرسش:
اهمیت و فضیلت صلوات بر پیامبر اسلام (ص) را بیان کنید. پاسخ:
مقدمه
امروزه حاکمان هر کشوري براي احیاي شعائر و پاسداشت بزرگان خود، به مجسمهها و تندیس یادبودها و برگزاري جشنها متوسل
میشوند؛ تا این که خاطرهي آنها را در ذهنها زنده نگهدارند.
شاید با قاطعیت بتوان گفت: بیشتر آنها در گوشهاي از تاریخ بایگانی شده است. اما در دین اسلام که مشعل داران و مجریان آن،
پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) او هستند؛ شیوهاي براي زنده نگه داشتن نام پیامبر و اهل بیت او، تعیین شده که همان ذکر صلوات است.
ذکر صلوات، نه فقط براي زنده نگه داشتن نام پیامبر و آل اوست؛ بلکه براي احیاي اسلام و معارف قرآنی است.
صلوات، شعار واحد همهي مسلمان در سراسر جهان است.
صلوات، معیار شناخت مسلمان از غیرمسلمان است.
ص: 196
صلوات، ذکر قلبی و زبانی است. به عبارت دیگر، صلوات صدقهي زبان است.
ذکر صلوات در هر مجلسی و محفلی، تبلیغ عملی اسلام است.
صلوات، عامل رشد روح و تعالی انسان است.
شاید تصور شود که ذکر صلوات از زمان پیامبر اکرم (ص) به بعد مطرح شده؛ در حالی که از حضرت آدم تا حضرت خاتم، نام
محمد و آل محمد (ع) ورد زبان آنها بوده است و در سختیها و مشکلات، خداوند رابه عظمت محمد و آل محمد قسم میدادند؛
تا این که از سختیها رهایی یابند.
در عظمت پیامبر و آل او همین بس که اولًا: خداوند و ملائکه براي آنها درود و صلوات میفرستند. و ثانیاً: خداوند ذکر صلوات را
در تشهد نماز واجب نموده یعنی نماز بی صلوات، نماز نیست.
صفحه 74 از 103
واژه شناسی
قبل ازآن که به مقولهي فضیلت صلوات و انواع آن پرداخته شود؛ لازم است واژهي صلوات را در لغت و اصطلاح بررسی نمائیم:
«1» . و در اصل به معناي دعا، تبریک و تمجید است ،« صلوه » جمع « صلوات »
گرفتهاند. « تعظیم » و بعضی آن را به معناي «2» . معنا کردهاند « توجه و انعطاف » و برخی آن را
ص: 197
به خدا نسبت داده « صلوات » میگویند؛ به خاطر این که مشتمل بر تعظیم پروردگار است. اما در عرف شرعی اگر « صلوه » نماز را
شود؛ به معناي رحمت و تزکیه و ثناء است. و اگر به غیر خدا نسبت داده شود؛ به معناي دعا، تصدیق و اقرار به فضیلت کسی است.
«1»
شخصی از امام کاظم (ع) سوال کرد: معناي صلوات خدا و صلوات ملائکه و صلوات مؤمنین چیست؟ امام در پاسخ فرمودند:
صلوات خدا رحمتی است از طرف او؛ صلوات ملائکه، یعنی تزکیه و استغفار ملائکه براي کسی؛ و صلوات مومنین، یعنی دعاي آنها
«2» . در حق کسی
به معناي دعا بوده ولی بعد از پیامبر اکرم (ص) به سبب استعمال زیاد، در عبادت مخصوص، یعنی نماز، « صلوه » در ابتدا، کلمهي
اصطلاح شده است.
صلوات در قرآن
بار و با الف و لام یک بار آمده است، و در «3» بدون الف و لام « صلوات » 90 بار در قرآن آمده؛ و لفظ « صلوات » و « صلوه » واژهي
بیشتر موارد، منظور، عبادت مخصوص، یعنی نماز است اما در برخی آیات به صلوات اصطلاحی نیز اشاره شده است: مانند:
ص: 198
«1» ؛ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً »
در حقیقت خدا و فرشتگانش بر پیامبر دعا (: صلوات) میفرستند؛ اي کسانی که ایمان آوردهاید، بر او دعا (: صلوات) بفرستید، و
«.( بطور کامل سلام کنید (و کاملًا تسلیم او باشید
مقام پیامبر (ص) آن قدر والا است که آفریدگار عالم هستی و تمام فرشتگانی که تدبیر این جهان به عهدهي آنها گذارده شده؛ بر
او درود میفرستند، در ادامه به مؤمنین نیز دستور میدهد که بر پیامبر اکرم (ص) صلوات و درود بفرستند.
نکات آیه
به صورت فعل مضارع بیان شده که دلیل بر استمرار دارد. یعنی پیوسته و همیشه خداوند و فرشتگان بر پیامبر « یصلون » 1. واژهي
اسلام (ص) رحمت و درود میفرستند.
2. خداوند در مرحلهي اول، مومنین را براي فرستادن صلوات امر نکرده، بلکه با اشاره به این که خداوندي که تمام هستی در
قبضهي قدرت اوست، و همهي فرشتگان که در شبانه روز تسبیح خداوند میکنند؛ بر پیامبر صلوات میفرستند پس شما نیز صلوات
بفرستید. که با این بیان، هم مقام و عظمت پیامبر را معرفی کرده، و هم اذیت به پیامبر اسلام را نهی نموده است.
ص: 199
«1» . (که آیهي بعدي به آن اشاره دارد) و نیز مردم را به تبعیت از خدا در صلوات فرستادن، دعوت میکند
روش گفتن صلوات
شیوهي فرستادن صلوات، در احادیث بیشماري مطرح شده و در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
هنگامی که آیهي 56 سورهي احزاب نازل شد؛ » : چنین نقل میکند « کعب » از یکی از یاران پیامبر (ص) به نام « ابوحمزه ثمالی » .1
صفحه 75 از 103
خدمت رسول الله رسیدیم و گفتیم: سلام به شما را میدانیم! ولی صلوات بر شما چگونه است؟ پیامبر اکرم (ص) در پاسخ فرمودند:
«2» «... اللهم صل علی محمد و ال محمد کما صلیت علی ابراهیم انک حمید مجید » : (هر وقت نام من را شنیدید) بگوئید
هرگز براي من صلوات ناقص نفرستید! اصحاب گفتند: صلوات ناقص چگونه » : 2. پیامبر اعظم (ص) دربارهي صلوات کامل فرمودند
اللهم صل علی محمد » : بلکه صلوات کامل آن است که بگوئید « اللهم صل علی محمد » : است؟ در پاسخ فرمودند: اینکه فقط بگوئید
ص: 200 «3» « و آل محمد
را بر صلوات اضافه نمایند. « آل محمد » علماي شیعه و جمعی از فقهاي بزرگ اهل سنت فتوا دادهاند که در تشهد نماز، واجب است
«1»
را در تشهد اول و دوم نماز واجب میدانند و در غیر نماز مستحب میشمارند. « محمد و آل محمد » همهي فقهاي شیعه صلوات بر
و از فقهاي اهل سنت مانند: شافعی، احمد حنبل و گروه دیگري، آن را در تشهد دوم واجب میدانند؛ ولی بعضی دیگر، مانند: ابو
«2» . حنیفه، آن را واجب نشمردهاند
زراره از امام صادق (ع) روایت نموده: روزه با پرداخت زکات فطره تمام میشود، همان طور که نماز با صلوات بر محمد و
خاندانش تمام میشود؛ و کسی که روزه بگیرد و عمداً زکات فطره ندهد؛ روزهاش روزه نیست. همان طور که کسی نماز بخواند و
«3» . عمداً صلوات بر محمد و خاندانش را ترك کند، نمازش نماز نیست
اهل بیت (ع) براساس آیات قرآن و حدیث متواتر ثقلین، همتاي قرآن بوده، تمسّک به یکی ازآن دو، بدون دیگري، مساوي با
ترك هر دو است؛ و دستیابی به دین کامل، در پرتو تمسک به آیات و روایات امکان پذیر است. در حقیقت،
ص: 201
«1» . قرآن و عترت، عصارهي نبوت و تداوم بخش رسالت هستند و هدایت بشر را تا روز قیامت تضمین میکنند
آیات فراوانی در شأن و منزلت اهل بیت نازل شده است تا جایی که ابن عباس میگوید: دربارهي علی (ع) به تنهایی، سیصد آیه
«3» . و برخی دیگر گفتهاند: ربع آیات قرآن در مورد اهل بیت (ع) میباشد «2» . نازل شده است
«4» : بررسی این آیات در این مجال نمیگنجد، در اینجا فقط برخی از این آیات را برمیشماریم
آیهي تطهیر (احزاب/ 33 )، آیهي برائت (توبه/ 1)، آیهي سقایه الحاج (توبه/ 19 )، آیهي صالح المومنین (تحریم/ 4)، آیهي حکمت
،( (بقره/ 269 )، آیهي بینه (هود/ 17 )، آیهي نور (حدید/ 28 )، آیهي انذار (شعراء/ 214 )، آیهي مرج البحرین (الرحمن/ 19 و 22
آیهي نجوي (مجادله/ 12 )، آیهي سابقون (واقعه/ 10 و 11 )، آیهي محبت (مریم/ 96 ؛ مائده/ 54 )، آیهي انفاق (بقره/ 274 )، آیهي
حبل الله (آل عمران/ 103 )، آیهي راسخون در علم (آل عمران/ 7) آیهي ولایت (مائده/ 55 )، آیهي علم الکتاب (رعد/ 13 )، آیهي
اهل الذکر (نحل/ 43 ) و ...
ص: 202
آن چه ذکر شد، گوشههایی از شأن و منزلت اهل بیت در قرآن است که هیچ کس قادر به انکار این آیات نیست. و علاوه بر
حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین (ع)، فرزندان آنها نیز تا امام دوازدهم قائم آل محمد، آل محمد میباشند.
موارد فرستادن صلوات
آنچه از احادیث استفاده میشود، ذکر صلوات در همهي زمانها و مکانها توصیه شده و مهمترین آنها عبارتند از:
1. هر موقعی که نام مبارك پیامبر (ص) برده شود خواه خودش به زبان جاري کند و یا از دیگري بشنود، در چنین مواردي فرستادن
صلوات لازم است.
2. هر کلامی که داراي رتبه و مقامی باشد همانند خطبهها که مشتمل بر حمد و ثناي الهی میباشد و اگر در آن صلوات بر رسول
صفحه 76 از 103
خدا (ص) نباشد، ابتر میشود و از خیر و برکت بیبهره خواهد بود.
3. در ابتداي وضو ذکر صلوات بسیار نیکو میباشد.
اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و » : 4. اهل سنت از پیامبر خدا (ص) روایت کردهاند که پس از فارغ شدن از وضو بگویید
و بعد از آن صلوات بفرستید! که با این ذکر درهاي رحمت الهی گشوده خواهد شد. « اشهد ام محمد عبده و رسوله
5. هنگام ورود و حضور در مسجد، ذکر صلوات بسیار توصیه شده است.
ص: 203
6. در تعقیب همهي نمازها عموماً، و در تعقیب نماز مغرب و صبح خصوصاً، ذکر صلوات تأکید شده است.
7. قبل از شروع دعا و نیایش.
8. بعد از دعا و نیایش.
9. در خطبهي نماز، جمعه، در عیدها و نماز طلب باران.
10 . در هر روز از روزهاي سال ذکر صلوات مفید خواهد بود.
11 . هر شب، فرستادن صلوات نیکو است.
12 . عصر روز پنج شنبه.
13 . شب جمعه.
14 . روز جمعه.
15 . ماه مبارك رجب و در روز مبعث حضرت رسول اکرم (ص).
16 . ماه مبارك شعبان.
17 . ماه مبارك رمضان.
18 . در وقت بوییدن گلها و ریحانهها.
19 . بعد از عطسه زدن خود یا دیگري.
«1» . 20 . در موقع ذکر پروردگار عالم، صلوات فرستاده شود
ص: 204
اهمیت و فضیلت صلوت در روایات
احادي دربارهي اهمیت و فضیلت صلوات حکایت شده است، پرداختن به همهي آنها از حوصلهي این نوشتار خارج است ازاین رو
به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1. صلوات، بهترین دعا: یکی از اصحاب میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: من داخل کعبه شدم و دعایی به خاطرم نیامد جز
«1» «. آگاه باش! مانند تو در فضیلت و ثواب، کسی از خانه خدا بیرون نیامده است » : صلوات بر محمد (ص) حضرت فرمود
بر هر یک از شما لازم است که هنگام درخواست حاجت از » 2. صلوات زمینهساز استجابت دعا: از امام صادق (ع) حکایت شده
خداوند بزرگ، با ستایش الهی آغاز کند و به تمجید محمد و آل او بپردازد و سپس به تقصیرها و گناهان خود اعتراف کند و پس
«. از آن حاجت خود را مطرح نماید
الصلاه علیَّ وعلی اهل بیتی تذهب بالنفاق؛ صلوات و درود بر من و خاندان من » : 3. رفع نفاق: از رسول خدا (ص) حکایت شده
«2» «. نفاق را از بین میبرد
ارفعوا اصواتکم بالصلاه علیَّ فانها تذهب بالنفاق؛ صلوات بر من را با صداي » : امام جعفرصادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل میکند
صفحه 77 از 103
«3» . بلند اداء نمایید، زیرا موجب از بین رفتن نفاق میگردد
ص: 205
آمده است: «1» « وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِفِرْعَوْنَ » 4. باعث خلاصی از دشواريها: در ذیل تفسیر آیه
بنی اسرائیل با ذکر صلوات بر محمد و آل او، از مشکلات و دشواريها و بیگاريهایی که از سوب عمال فرعون بر آنها تحمیل »
شده بود نجات یافتند، زیرا بنی اسرائیل بر اثر کار اجباري فرعون، از پاي در میآمدند، تا آن که از سوب خدا، به موسی وحی شد
«2» .« که به آنان (بنیاسرائیل) صلوات بر محمد و آل محمد را تعلیم دهد تا موجب کاهش سختیهاي آنان شود
هرکس نتواند کفارهي گناهانش را بپردازد، باید بر محمد و آلش درود » : 5. موجب از بین رفتن گناهان: از امام رضا (ع) نقل شده
«3» . فراوان بفرستند زیرا صلوات گناهان را از بین میبرد
من صلی علی فی کتاب لم تزل الملائکه تستغفر له مادام اسمی فی ذلک » : 6. نوشتن صلوات: از پیامبر خدا (ص) حکایت شده
الکتاب؛ هرکس در نوشتهاي بر من درود فرستد، تا زمانی که نام من در آن نوشته موجود باشد، فرشتگان پیوسته براي او آمرزش
«4» «. طلبند
ص: 206
ما من عمل افضل یوم الجمعه من الصلاه علی محمد و آله؛ هیچ » : 7. بهترین عمل در روز جمعه: از امام صادق (ع) روایت شده
«1» « عملی در روز جمعه از صلوات بر محمد و آل محمد (ص) برتر نیست
هنگامی که زنی نظر شما را جلب کرد باید به همسر خود » : 8. نگاه به نامحرم و ذکر صلوات: از امیرالمومنین علی (ع) حکایت شده
روي آورد و بداند که زنان همه از یک مقولهاند.
او نباید شیطان را بر دل خود مسلط سازد و اگر همسر ندارد، دو رکعت نماز بخواند و سپس به حمد الهی و صلوات بر محمد و آل
«2» .« او بپردازد، و از خدا بخواهد تا با رحمت و فضل خود، وي را استغنا و بینیازي باطنی ببخشد و گره از کارش باز کند
اثقل ما یوضع فی المیزان یوم القیامه » : 9. سنگینترین عمل در قیامت: از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند
الصلاه علی محمد و علی اهل بیته؛ سنگینترین علمی که روز قیامت در ترازو (ي اعمال) گذاشته میشود، درود بر محمد و اهل
«3» .« بیت اوست
انا عند المیزان یوم القیامه، فمن ثقلت سیئاته علی حسناته جئت » : 10 . سنگینی خوبیها در نامهي اعمال: رسول خدا (ص) فرمودند
بالصلاه علی
ص: 207
حتی اثقل بها حسناته؛ من در قیامت نزد میزان اعمال میباشم، هرکس کفهي گناهانش افزونتر از حسناتش شود، آن صلواتهایی
«1» .« را که بر من فرستاده بیاورم و بر حسناتش بیفزایم تا بر گناهانش فزون آید
11 . روشنایی قبر و قیامت: از پیغمبر گرامی (ص) روایت شده:
اکثروا الصلوه علی فان الصلوه علی نور فی القبر و نور علی الصراط نور فی الجنه؛ بر من بسیار درود بفرستید زیرا براي درود »
«2» «. فرستنده نوري است در قبر، نوري است بر صراط، و نوري است در بهشت
12 . صلوات، وسیلهي قرب به خدا: خداوند متعال به موسی وحی نمود: اي موسی! آیا میخواهی که من؛ از کلامت نسبت به تو، و
از گناهت به چشم تو، و از روحت به بدن تو و از اندیشهات به دل تو نزدیکتر باش- م؟
حضرت موسی (ع) عرض کرد: آري، مشتاق چنین قربی هستم. خطاب رسید: اکنون که جویاي این سعادت هستی، بر حبیب من
«3» . محمد مصطفی صلوات بفرست، زیرا که صلوات بر او رحمت و نور است
صفحه 78 از 103
ص: 208
13 . صلوات، اداي حقوق نماز: از امام حسن عسگري (ع) حکایت شده:
این است که نماز را با رکوع و سجود، کامل، و اداي حقوق « نماز را به پا دارید «1» ؛ اقیموا الصلوه » : منظور از قول خداوند که فرمود
انجام بدهید. که اگر اداي حقوق نشود، خداوند قبول نمیکند، بعد حضرت فرمود: آیا میدانید حقوق نماز چیست؟ حقوق نماز
«2» . این است که بعد از نماز با اعتقاد به این که پیامبر و آلش بهترین انتخاب شدگان هستند، بر آنها صلوات بفرستی
شافعی یکی از چهار پیشواي بزرگ اهل سنت در شعري میگوید:
یا اهل بیت رسول حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم
من لم یصل علیکم لاصلوه له یعنی: اي اهل بیت رسول! خداوند در قرآنش محبت شما را واجب نموده است و در عظمت شما
«3» . همین بس که اگر کسی نماز بخواند و بر شما صلوات نفرستد، نمازش نماز نیست
ص: 209
سفارش عارف و اصل حضرت آیه الله بهاءالدینی (ره) در مورد صلوات:
معمولًا خانوادهها و مراجعین زیادي از راههاي دور و نزدیک به ایشان مراجعه میکردند؛ و گرفتاريها و مشکلات زیادي را نزد
ایشان مطرح مینمودند.
حضرت آیه الله بهاءالدینی به اکثر آنان سفارش میفرمود: در مواقعی که اتفاقات ناگوار و غیر مترقبهاي براي شما رخ میدهد
گوسفندي را قربانی کنید و چهارده هزار صلوات به یاد چهارده معصوم بفرستید، و حدیث کساء را قرائت کنید.
و باز از ایشان نقل شده که در صورت وقوع مشکلی که فکر نمیکردید در زندگی شما آن واقعه رخ دهد بدانید که از طرف
دیگران مورد حسادت قرار گرفتهاید چشم زخم خوردهاید؛ لذا با ذبح یک گوسفند و ذکر چهارده هزار صلوات بلایاي وارده را از
«1» . خود و خانوادهي خویش دور سازید
نتیجه
صلوات بر پیامبر و آل او (ع) داراي اهمیت و فضیلت بیشماري است، تا جایی که خداوند و تمامی فرشتگان بر او صلوات و درود
میفرستند. و در اهمیت صلوات همین بس که خداوند ذکر آن را در تشهد نماز واجب کرده است.
ص: 210
صلوات را میتوان عنایت و تفضلی از طرف خداوند براي بشر دانست؛ زیرا ذکر صلوات که نوعی صدقهي زبان است، سبب
بخشش گناهان و نزدیکی به خداوند و برآورده شدن حاجت و ... میباشد.
معرفی کتاب
جهت مطالعه بیشتر رجوع شود به:
در شرح صلوات چهارده معصوم، از فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی (م 927 )، توسط « وسیله الخادم الی المخدوم » 1. کتاب
استاد رسول جعفریان (انتشارات انصاریان، قم، 1375 ) تنظیم و به چاپ رسیده است. نویسندهي این کتاب از علماي اهل تسنن
میباشد و به امامت قلبی امامان دوازده گانه اعتقاد دارد نه حکومت ظاهري آنها.
. 2. آثار و برکات صلوات: عباس عزیزي، انتشارات صلاه، قم، چاپ هفتم، 1384
ص: 211
صفحه 79 از 103
وظایف مردم نسبت