گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
فصل سوم: استمرار نبوت







اشاره
ص: 141
معناي خاتمیت
پرسش:
معناي خاتمیت پیامبر اعظم (ص) چیست؟ و چگونه با امامت جمع میشود؟
یعنی قرائت قرآن را به آخر « ختمت القرآن » به کسر و فتح تاء به معناي به آخر رساندن است. وقتی گفته میشود « خاتم » : پاسخ
رساندم. و اگر به پیامبر (ص) خاتِم الانبیاء گفته میشود یعنی سلسلهي پیامبران را ختم و به اتمام رسانده است.
اگر به انگشتر خاتَم گفتهاند چون نامهها را با آن مهر و ختم میکردهاند.
است؛ یعنی چیزي که به وسیلهي آن ختم میشود و براین اساس خاتم النبیین « ما یختم به » و اهل لغت میگویند: خاتم به معناي
کسی که نبوت به واسطهي او پایان میپذیرد. « من یختم به النبوه » یعنی
ص: 142
همین که پیغمبر (ص) در صدد نامه نوشتن به شاهنشاه ایران و » : میگوید « خاتم » جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام ذیل واژهي
امپراطور روم برآمد به حضرت یادآور شدند که اگر نامهاي بی مهر باشد ایرانیان آن را نمی پذیرند لذا پیغمبر مهري از نقره تهیه
«1» «. نوشته شده بود و پایان نامهها را با آن مهر میزد « محمد رسول الله » فرمود که بر روي آن جملهي
در قدیم رسم بود انگشتري که نام افراد بر آن نقش بسته بود در دو مورد استفاده میکردند: یکی به عنوان ثواب و زینت، و دیگر به
در آیهي شریفه «2» « خاتَم النبیین » عنوان مهر زدن به نامهها؛ بنابراین این که بعضی خاتَم را صرفاً به معناي زینت گرفتهاند تا کلمهي
را به معناي زینت بخش پیامبران بگیرند کلام صحیحی به نظر نمی رسد.
دلیلهاي خاتمیت پیامبر (ص)
اشاره
صفحه 66 از 137
یکی از مسائل مهم نبوت این است که آیا سلسلهي پیامبران الهی تا روز قیامت استمرار دارد یا این که باید به یک نبیّ خاصی
خاتمه یابد؟! در اینجا به بیان برخی از دلیلهاي خاتمیت پیامبر اعظم (ص) میپردازیم:
1. قرآن
در قرآن مجید آیات مختلفی وجود دارد که بر خاتمیت پیامبر (ص) دلالت میکند:
ص: 143
محمد پدرِ هیچ یک از مردان شما نیست؛ و لیکن «1» ؛ مَا کَ انَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَ دٍ مِن رِّجَالِکُمْ وَلکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ » . الف
«. فرستاده خدا و پایان بخش پیامبران است
آغاز آیه در ارتباط با بحث فقهی و تاریخی مسئلهي ازدواج پیامبر (ص) با همسر مطلقهي فرزند خواندهاش زید است؛ اما پایان آیه
علاوه بر این که حضرت را به عنوان رسول خدا معرفی میکند، وي را نیز به عنوان پایان بخش انبیاء معرفی کرده است.
و این قرآن بر من وحی شده تا بوسیله آن، شما و هر کس را که (این قرآن به «2» ؛ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ » . ب
«. او) میرسد هشدار دهم
،« من بلغ » این آیه نه تنها شامل مخاطبین عصر پیامبر (ص) است بلکه مربوط به آیندگان نیز میشود زیرا عمومیت و شمول لفظ
شامل همهي انسانهاي غائب موجود در زمان حضرت و انسانهایی که در آینده خواهند آمد، میشود. و این معنا، همان خاتمیت
چرا که وي همان گونه که به عنوان خاتم انبیاء است دین او نیز به عنوان خاتم ادیان به حساب میآید. «3» دین پیامبر اسلام است
ص: 144
«1» ؛ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا کَافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیراً وَنَذِیراً » . ج
.« و تورا جز براي همه مردم نفرستادیم درحالی که بشارتگر و هشدارگري
از آن استفاده میشود که بشارتگري و هشدارگري حضرت نه تنها مربوط به زمان ،« کافه للناس » با توجه به عمومیت و شمول تعبیر
خودش میشود بلکه افرادي را که در آینده خواهند آمد نیز شامل است در نتیجه آن حضرت پیامبر آیندگان نیز میباشد؛ و در این
صورت دیگر انگیزه وداعی براي پیامبر دیگري وجود نخواهد داشت.
«2» ؛ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً » . د
خجسته (و پایدار) است آن (خدایی) که جدا کننده [حق از باطل: قرآن را بر بندهاش فرو فرستاد، تا هُشدارگري براي جهانیان
«. باشد
داشت اما در این « کافه للناس » همان بیانی که براي آیهي قبل ذکر شد در این آیه نیز میآید، با این تفاوت که در آیهي قبل تعبیر
دارد. « للعالمین » جا تعبیر
2. روایات
روایات فراوانی در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت در مورد خاتمیت پیامبر وجود دارد که بعضی از آنها را ذکر میکنیم:
ص: 145
الف. حدیث منزلت
پیامبر گرامی (ص) خطاب به علی (ع) میفرماید:
تو نسبت به من به منزلهي هارون نسبت به موسی هستی جز این که بعد از «1» ؛ انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدي »
صفحه 67 از 137
.« من پیامبري نیست
و اهل سنت آمده است. به این ترتیب که وقتی «2» این حدیث که معروف به حدیث منزلت است در کتب حدیثی و تفسیري شیعه
پیامبر (ص) و یارانش براي رفتن به جنگ تبوك آماده شدند، حضرت علی (ع) را در مدینه جانشین خود گمارد، منافقین مثل
همیشه در مقام سرزنش علی (ع) برآمدند و گفتند: چون از جنگ ترسیده در مدینه اقامت گزیده است. وقتی علی (ع) شایعات را
شنید نزد پیامبر میآمد و کلام منافقین را به عرض حضرتش رسانید، حضرت براي تسلی دادن به علی (ع) حدیث مذکور را بیان
کرد. در این حدیث با صراحت میفرماید: بعد از من هیچ پیامبري نخواهد آمد. از این رو حضرت آخرین پیامبر الهی است.
«3» «. انا خاتم الانبیاء و انت یا علی خاتم الاوصیاء » :( ب. قال رسول الله (ص
ص: 146
«. پیامبر (ص) به علی (ع) میفرماید: من پایان بخش سلسلهي انبیاء هستم و تو پایان بخش سلسلهي اوصیاء هستی
انما مثلی فی الانبیاء کمثل رجل بنی داراً فأکملهاو حسّنها الا موضع لینه فکان من دخلها فنظر الیها قال: ما » : ج. عن النبی (ص) قال
«1» « احسنها الاموضع هذه البنه قال (ص) فانا موضع البنه ختم بی الانبیاء
مثال من در بین انبیاء همچون مثال مردي است که » : پیامبر گرامی (ص) براي تفهیم ختم نبوت خویش، مثل جالبی زده و فرموده
خانهاي را به طور کامل و زیبا بنا کرده، جز یک قسمت از آن، هر کس که داخل چنین منزلی شود خواهد گفت: این منزل چه
بسیار زیبا است جز یک قسمت از آن، آنگاه حضرت فرمود: من آن قسمت از آن منزلم که سلسلهي انبیاء با آمدن من، پایان و
.« تکمیل میگردد
امین وحیه و خاتَم » : د. علی (ع) به طور متعدد در نهج البلاغه موضوع خاتمیت پیامبر اعظم (ص) را مطرح کرده است و میفرماید
.« پیامبر امین وحی الهی و پایان بخش رسولان الهی است «2» ؛ رسله
خداوند پس از «3» ؛ ارسله علی حین فتره من الرسل و تنازع من الألسن فقفّی به الرسل و ختم به الوحی » : در جاي دیگر میفرماید
یک دوران خلاء حضور پیامبران او را به رسالت مبعوث کرد در حالی که میان مذاهب و ادیان
ص: 147
«. مختلف نزاع شده بود که بوسیلهي او سلسلهي پیامبران را تکمیل و وحی را خاتمه داد
هنگامی که در غار حراء وحی الهی بر پیامبر (ص) نازل شد، صداي نالهي دردناکی شنیدم، گفتم: اي رسول الله » : و نیز میفرماید
این صداي ناله کیست؟ فرمود: این صداي شیطان است که با نزول وحی بر من، دیگر از پرستش وي، برایش نومیدي حاصل شد؛
«1» ؛ انک تسمع ما اسمع و تري ما أري، الّا انّک لست بنبی و لکنّک لوزیرٌ » : سپس علی (ع) اضافه میکند که پیامبر به من فرمود
آنچه را که من میشنوم تو نیز میشنوي و آنچه را که من میبینم تو نیز میبینی، جز آنکه تو پیامبر و نبی نیستی، و اما تو وزیر من
.« هستی
ه-. پیامبر گرامی (ص) در پایان خطبهي حجه الوداع مسئلهي خاتمیت نبوت خود را با صراحت در حضور مردم اعلام کرد و چنین
فرمود:
این مطلب را حاضران به غائبان برسانند که بعد از من هیچ پیامبري وجود «2» ؛ الا فلیبلغ شاهدکم غائبکم لانبیّ بعدي ولا امّه بعدکم »
.« نخواهد داشت و امتی بعد از شما نخواهد بود
از امام صادق (ع) «3» ؛ ان الله ختم بنبیّکم النبیین فلا نبیّ بعده ابدا و ختم بکتابکم الکتب فلا کتاب بعده ابدا » :( و. عن الصادق (ع
حکایت شده که خداوند به واسطهي پیامبرش سلسلهي انبیاء را ختم کرده است پس هیچ گاه بعد از
ص: 148
صفحه 68 از 137
«. او پیامبري نخواهد آمد؛ و بواسطه قرآن شما نزول کتابهاي آسمانی را پایان داد، و دیگر بعد از آن هرگز کتابی نخواهد آمد
3. اجماع دانشمندان اسلامی
با مراجعه به کتابهاي حدیثی، تفسیري و تاریخی شیعه و اهل سنت در رابطه با ختم نبوت پیامبر اعظم (ص) این مطلب به دست
میآید که همهي دانشمندان اسلامی برخاتمیت حضرت اجماع و اتفاق نظر دارند.
4. ضروري دین
یکی از ضروریات اسلام آن است که پیامبر اکرم (ص) پایان بخش سلسلهي انبیاء است و بعد از او هیچ پیامبري برانگیخته نشده »
است و در آینده نیز نخواهد شد. این اعتقاد اسلامی تا آنجا شهرت دارد که نزد سایر ادیان و مذاهب نیز شناخته شده است، یعنی
«1» «. همهي آنان آگاهند که اسلام معتقد به خاتمیت است
مناصب پیامبر اعظم (ص)
اشاره
بر اساس آیات قرآن پیامبر اکرم (ص) داراي مناصبی بودهاند که عبارتند از:
ص: 149
1. دریافت وحی
«1» ؛ وَإِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِن لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ » : قرآن کریم میفرماید
«. و قطعاً قرآن از نزد فرزانهاي دانا به تو القا میشود
دریافت وحی تشریعی بعد از پیامبر (ص) قطع شد و مهمترین مصداق خاتمیت نیز همین مطلب است.
2. ابلاغ وحی
بعد از آنکه پیامبر اکرم (ص)، وحی را از خداوند و جبرئیل میگیرد، مأمور به ابلاغ آن به مردم میباشد و مردم نیز موظف به قبول
«2» ؛ مَا عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ » : آن هستند. قرآن در رابطه با این منصب چنین میفرماید
«. بر فرستاده [خدا وظیفهاي جز رساندن (پیام الهی) نیست
«3» ؛ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ » : و یا میفرماید
«. پس فقط رساندن [پیام بر عهده توست
«4» ؛ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا » : اما اینکه مردم موظف به قبول آن هستند قرآن میفرماید
«. و آنچه را فرستاده [خدا] براي شما آورده پس آن را بگیرید (و اجرا کنید)، و آنچه شما را از آن منع کرد پس خودداري کنید
ص: 150
3. تبیین وحی
صفحه 69 از 137
قرآن در مورد منصب سوم میفرماید:
«1» ؛ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ »
و آگاه کننده (: قرآن) را به سوي تو فرو فرستادیم، تا آنچه را که به سوي مردم فرود آمده، براي آنان روشن کنی؛ و تا شاید آنان
«. تفکّر کنند
از این آیه استفاده میشود: هنگامی که پیامبر اسلام آیات قرآن را از طریق وحی دریافت کردند و بعد از آن مأمور به ابلاغ وحی
شدند، باید بعد از ابلاغ، آیات الهی را براي مردم تبیین و تفسیر کنند، تا پیام الهی که شامل اعتقادات و احکام و اخلاق است از
هرگونه اجمال، ابهام و تشابه بیرون آید و مردم در مقام عمل با مشکل مواجه نگردند. در بسیاري از موارد بر پیامبر لازم بود، آن
لله علی الناس حجّ » و « واقیموا الصلاه » دسته از آیاتی که متشابه یا مجمل است براي مردم توضیح دهد. به عنوان مثال آیاتی از قبیل
در قرآن هست که صرفاً حکم وجوب آن را براي مردم بیان کرده اما اینکه شرایط، اجزاء و نحوهي انجام آن چگونه باشد در « البیت
قرآن نیامده است. از این رو مؤسس شریعت باید مبیّن آن نیز باشد، تا مردم در مقام عمل از جهل بیرون آیند و هرگونه عذر و بهانه
از آنان گرفته شود.
سؤالی که در اینجا مطرح است آن است که آیا پیامبر اکرم (ص) موفق به تبیین و تفسیر تمام احکام و دستورات ومعارف اسلامی
شد یا خیر؟ روشن
ص: 151
است هر چند پیامبر بسیاري از احکام و معارف اسلامی را براي مردم بیان کرد اما در عین حال موفق به بیان بسیاري دیگر از آنها
زیرا سیزده سالی که حضرت در مکه بودند خودش و یارانش در اذیت و آزار و فشارهاي جسمی و روحی قبیلهي قریش و «1» . نشد
مشرکان قرار داشتند و بهترین گواه بر این مدعا تاریخ اسلام است که اکثر ملاقاتهاي مسلمانان مکه با حضرت به طور سري انجام
میگرفت و تعداد زیادي از آنها به حبشه هجرت کردند و اما ده سالی که در مدینه بودند هر چند سختیها و مشکلات مکه را به
همراه نداشت اما گرفتاريهاي مدینه به نوبهي خود زیاد بود زیرا حضرت با سه مشکل مهم مواجه بود یکی جنگهاي تحمیلی
طاقت فرسا که از جبههي بیرونی قریش و مشرکان مکه بود، و دیگر یهودیانی که در اطراف مدینه بودند و دائماً بحران ایجاد
میکردند، و سوم گروه منافقان جبههي داخلی بودند؛ که قرآن در سورههاي مختلف به هر سه مشکل مسلمانان و پیامبر (ص)
پرداخته است.
بنابراین براي حضرت، چه در مکه و چه در مدینه یک فرصت همه جانبه پیدا نشد تا بتواند آئین و شریعت اسلام را به طور کامل و
گسترده بر مردم تبیین کند. و اما اگر کسی بگوید پیامبر (ص) تمام جزئیات قرآن و احکام و آئین اسلام را براي مردم تبیین و تفسیر
کردند- که شواهد تاریخی و کمبود روایات پیامبر (ص) و ... آن را تأیید نمیکند- صحیح نیست و این صرفاً یک
ص: 152
ادعا است؛ بنابراین براي تبیین احکام اسلامی و آیات، به جانشینان پیامبر (ص) نیاز بود و این همان امامت است که ادامهي نبوت به
شمار میآید.
4. حکومت
بر اساس برخی از آیات قرآن چهارمین منصب پیامبر (ص) منصب حکومت و مدیریت جامعهي اسلامی است، آنجا که میفرماید:
«1» ؛ النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ »
صفحه 70 از 137
از این آیه به دست میآید که پیامبر داراي چنین مقامی است که تصمیم او بر « پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است
تعبیر میشود. « ولایت امر » تصمیم دیگران حتی در حوزهي شؤون شخصی آنان مقدم است و این همان منزلتی است که از آن به
و یا آنجا که میفرماید: «2»
«3» ؛... یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَالرَّسُولِ »
اي کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید؛ و فرستاده [خدا] و صاحبان امر (خود) تان را اطاعت نمایید. و اگر در چیزي با
«... همدیگر اختلاف کردید، پس آن را به خدا و فرستاده (اش) ارجاع دهید
از این آیه نیز استفاده میشود که پیامبر گرامی (ص) داراي منصب حکومت بودهاند و خداوند آن را به وي تفویض نموده و تاریخ
هم گواه خوبی بر این معنا است که حضرت در مدینه حکومت تشکیل دادند.
ص: 153
از آن چه گذشت معلوم گردید که پیامبر اعظم (ص) داراي مناصب چهارگانه مذکور بودند.
نقش امامان معصوم بعد از رحلت پیامبر (ص)
اشاره
در مورد مناصب چهارگانهاي که براي پیامبر (ص) بیان شد بین شیعه و اهل سنت وحدت نظر وجود دارد اما هر چند با رفتن
پایان یافت. اما با توجه به این که جامعهي « ابلاغ وحی » و « دریافت وحی » حضرت، وحی منقطع شد و به دنبال آن، دو منصب
بر عهدهي « حکومت » و « تبیین » نیازمند است مسئولیت و تصدي دو منصب بعدي یعنی « حکومت » و « تبیین قرآن و احکام » اسلامی به
چه کسی باید باشد؟ شیعه براساس برخی از آیات قرآن و روایات معتقد است که تصدي این دو منصب را باید افرادي داشته باشند
که اولًا صفاتی همچون صفات پیامبري داشته باشند از قبیل عصمت، علم لدنّی و حجیّت قول؛ و ثانیاً از جانب خداوند برگزیده و
منصوب باشند. و اما این که این افراد چه کسانی هستند میتوانیم به کمک برخی از آیات و روایات آنها را بشناسیم.
و اما روایات، عبارت است از آن تعداد روایاتی که «3» و آیه اطاعت «2» آیهي ولایت ،«1» برخی از آیات عبارتند از: آیهي اکمال
در ذیل آیات مذکور در کتب حدیثی ذکر شده است که غیر از آیهي اکمال، که دربارهي علی (ع) است،
ص: 154
پیامبر (ص) و ائمه (ع) مصداق آن دو آیه را امامان معصوم معرفی کردهاند که دو نمونه از آنها را در اینجا بیان میکنیم.
بر پیامبر نازل شد از حضرت « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم » 1. از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده که وقتی آیهي
سوال میکند که معناي اطاعت خدا و رسول خدا را شناختیم، اما اولی الامر چه کسانی هستند که اطاعت آنها با اطاعت تو مقرون
شده است؟ حضرت در پاسخ جابر چنین میفرمایند:
آنگاه حضرت دوازده امام را « هم خلفائی یا جابر و ائمه المسلمین من بعدي؛ ایشان جانشینان من و امامان مسلمین بعد از من هستند »
«1» . با ذکر نام آنها به ترتیب برمیشمارند
2. حکایت شده ابی بصیر از امام باقر (ع) در رابطه با آیهي اطاعت سؤال میکنند امام در پاسخ میفرمایند:
امامان معصوم از فرزندان علی و فاطمه (س) هستند تا این که قیامت «2» ؛ الائمه من ولد علی (ع) و فاطمه (س) الی ان یقوم الساعه »
.« برپا شود
و « نبوت » از مباحث فوق این مطلب به خوبی روشن شد که امامان معصوم تمام صفات و مناصب پیامبر گرامی را دارند جز منصب
صفحه 71 از 137
که این دو منصب از مناصب اختصاصی آن حضرت است، چرا که ایشان مؤسس و ،« رسالت »
آن را بر عهده دارند. « اجراي » و « تبیین » خاتم شریعت و آئین اسلام است؛ و امامان معصوم فقط
ص: 155
پرسش:
آخرین امام از منظر آخرین پیامبر (ص) کیست؟
پاسخ:
یکی از موضوعاتی که در کلمات گهربار پیامبر اعظم (ص) فراوان به چشم میخورد، اخباري است که از رسول اکرم (ص)
پیرامون حضرت مهدي (عج) وارد شده است، که این روایات حکایت از افق بلند فکري و دوراندیشی رسول خدا دارد و بیانگر
جامعیت شریعت محمدي میباشد که حتی انسانهایی را که در آیندهاي دور به دنیا خواهند آمد مورد توجّه قرار داده و تکلیف و
وظیفهي آنها را مشخص کرده است و حجّت را بر همه تمام نموده است؛ به ویژه موضوع ولایت و سرپرستی مردم تا قیامت، که با
معرفی 12 امام و بیان ویژگیهاي آنها مردم را از سرگردانی نجات داد تا اگر کسی هدایت میشود دلیل داشته باشد؛ و اگر کسی
هم گمراه شد حجّت بر او تمام باشد.
علاوه برآن هرچه زمان از رسالت پیامبر اکرم (ص) گذشت و پیشگوییها و اخبار غیبی آن حضرت به وقوع پیوست، حقانیّت پیامبر
اعظم (ص) و الهی بودن رسالت ایشان بیش از پیش آشکار شد.
ص: 156
دستهاي از روایات پیامبر اعظم (ص) پیرامون حضرت مهدي (ع) و معرفی ایشان به مسلمانان و بیان دوران غیبت و حوادثی که در
طول غیبت صغري و کبري به وقوع میپیوندد و نشانههاي ظهور آن سرور و حتی حوادث بعد از ظهور میباشد. که به برخی ازآنها
اشاره میکنیم:
1. خبر از ولادت حضرت مهدي (عج)
مهدي این امت از نسل دخترم فاطمه (س) و فرزند نهم حسین بن علی (ع) است.
در مورد ولادت حضرت مهدي و اینکه ایشان از نسل امام حسین (ع) میباشد، نزدیک به سیصد روایت نقل شده که بعضی از آنها
از وجود مبارك پیامبر اعظم (ص) صادر شده است؛ که پیامبر در همان زمان رسالت، ولایت آخرین ولی خدا را به مردم گوشزد
نموده است، که به دو نمونه از آن اشاره میکنیم:
الف. از پیامبر اکرم (ص) در حدیثی که از معراج خود خبر داد حکایت شده که فرمود: خداي تبارك و تعالی فرمود: عطا میکنم
به تو- از کسانی که از صلب او (حضرت علی) خارج میشوند- یازده نفر مهدي، که همهي آنها از ذریّهي تو هستند از بکر بتول
یعنی فاطمه (س) که آخرین مرد از ایشان کسی است که پشت سر او عیسی بن مریم (ع) نماز میگذارد که پر میکند زمین را از
عدل و داد چنانچه از ظلم و جور پر شده باشد و به وسیلهي او از هلاکت
ص: 157
«1» . نجات میدهم و از گمراهی به هدایت راهنمایی میکنم و به وسیلهي او کور را بینا میکنم و مریض را شفا میدهم
ب. ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل کرده که حضرت فرمودند: خداوند تبارك و تعالی توجّهی به زمین کرد و مرا انتخاب نمود
و من را پیامبر قرار داد؛ سپس بار دوم توجهی کرد وعلی را از روي زمین انتخاب کرد و او را امام قرار داد و مرا امر نمود که او را
برادر، ولّی، وصّ ی، خلیفه و وزیر خود قرار دهم، پس علی از من، و من از علی هستم و او شوهر دختر من و پدر دو نوهام حسن و
صفحه 72 از 137
حسین است. آگاه باشید که خداوند تبارك و تعالی من و آنان را حجتهایی بر بندگانش قرار داده است و از صلب حسین امامانی
امّت من است « مهدي » اهل بیت من و « قائم » ، قرار داد که به امر من قیام کرده و وصیت مرا حفظ خواهند نمود. نهمین از آنها
«2» . شبیهترین مردم به من در سیما و گفتار و رفتار است. بعد از غیبت طولانی و حیرت گمراه کننده ظهور میکند
2. مهدي این امت از ما
از آنجایی که پیامبر اعظم (ص) از آمدن هدایتگري خاص در این امت نام بردند و از او تعریف و تمجید نمودند و همه را به
اطاعت از او امر کردند؛ در طول تاریخ امامت ائمه (ع) عدهاي به دروغ ادعا کردند که آن مهدي هستند پرسش و پاسخهاي قرآنی
ویژه جوانان، ج 10 ، ص: 158
چنانکه مهدي عباسی از خلفاء بنی العباس یکی از این مدعیان دروغین میباشد، لذا پیامبر چون از چنین افراد فاسقی مطلع بود
فرمود:
مهدي این امت از ما است و از نسل فاطمه است و نهمین فرزند امام حسین است.
و در روایاتی دیگر «1» و طبق بعضی روایات که بیش از صد و پنجاه روایت میباشد هشتمین فرزند امام سجاد (ع) معرفی شدهاند
هفتمین فرزند امام باقر (ع) و ششمین فرزند امام صادق (ع) و پنجمین فرزند موسی بن جعفر (ع) و چهارمین فرزند امام رضا (ع) و
سومین فرزند جوادالائمه (ع) و دومین فرزند امام هادي (ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکري (ع) معرفی شدهاند. از این رو نباید
«2» . فریب مدعیان دروغین را خورد
چنانچه ابوذر غفاري نقل میکند که شنیدم رسول خدا (ص) فرمود: چه کسی است که مرا و اهل بیت مرا دوست بدارد، تا ما و او
مانند این دو باشیم و اشاره کرد به دو انگشت میانه و سبابه (کنایه از این که در کنار هم باشیم).
آنگاه فرمود: برادرم بهترین اوصیاء، و فرزندانم بهترین فرزندان هستند، و خداوند در آینده از نسل حسین (ع) امامان نیکو به دنیا
میآورد و مهدي این امت از ما است. ابوذر میگوید گفتم: یا رسولالله امامان بعد از شما چند نفرند فرمود: به عدد نقباء بنی
و قرآن تعداد نقباء بنی اسرائیل را دوازده «3» . اسرائیل
ص: 159
وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً ...؛ و » : نفر معرفی میکند چنانچه در سورهي مائده آیهي 12 میخوانیم
«. بیقین خدا از بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) پیمان محکم گرفت. و از میان آنان دوازده سرپرست برانگیختیم
3. میراث پیامبر در دست حضرت مهدي (عج)
الف: راوي میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: عرضه داشتم فرج شیعیان شما چه وقت است؟
حضرت فرمودند: هنگامی که حضرت صاحب الامر (ع) با میراث پیامبر اکرم (ص) از مدینه خارج شود و رهسپار مکّه معظمه
گردد. پرسیدم: میراث پیامبر اکرم (ص) چیست؟ فرمود: شمشیر، زره، عمامه، برد، تازیانه، پرچم، سپر و زین آن حضرت است، وقتی
وارد مکه میشود شمشیر را از غلافش بیرون میآورد، زره، برد و عمامه، را می پوشد؛ پرچم را برافراشته تازیانه را به دست
«1» . میگیرد و از خداي تبارك و تعالی اذن ظهور میطلبد
ب: از امام صادق (ع) درباره پرچم پیامبر (ص) حکایت شده: جبرئیل در روز بدر، آن پرچم را براي پیامبر آورد و حضرت آن را
گسترد و به اهتزاز درآورد، آنگاه پس از پیروزي، آن را پیچید و به امیرالمومنین (ع) داد و روز جنگ بصره، نزد آن حضرت بود و
در آنجا آن پرچم را گسترد و پس از رسیدن به پیروزي از جانب خدا، بار دیگر آن را بست، و به امام راستین پس از خود
صفحه 73 از 137
ص: 160
سپرد و ... و هم اکنون آن پرچم پیروزي بخش، نزد ما خاندان پیامبر است و کسی آن را نخواهد گشود تا قائم ما قیام کند و پس از
«1» . قیام، آن پرچم مخصوص پیامبر را خواهد گشود
4. انکار حضرت مهدي همان انکار پیامبر است
از آنجایی که حضرت مهدي (ع) از پیامبر (ص) است و مهدي و هادي این امت میباشد و میراث پیامبر نزد آن حضرت است و
پیامبر ظهور او را مژده داده و امر به اطاعت کرده است از این رو انکار ایشان به منزلهي انکار پیامبر است چنانچه از آن حضرت
حکایت شده که میفرمایند:
«. هر کس قائم، از نسل مرا منکر شود به تحقیق مرا انکار کرده است «2» ؛ من انکر القائم من ولدي فقدانکري »
5. دعوت امت به انتظار فرج فرزندش
«3» ؛ افضل اعمال امتی انتظار الفرج » : رسول خدا (ص) میفرماید
«. با فضیلتترین اعمال امت من انتظار کشیدن فرج است
«. انتظار فرج عبادت است «4» ؛ انتظار الفرج عباده » : و در روایتی دیگر آن را عبادت شمرده است
ص: 161
البته انتظاري که عبادت و با فضیلتترین اعمال امت شمرده شده، انتظاري است سازنده و تعهدآور و امیدوار کننده نه یأس آور و
سست کننده ارادهها و اباحیگري. انتظاري که پیامبر اکرم (ص)، امت را به آن دعوت میفرمایند یک برانگیختگی درونی است که
هرچه انتظار بیشتر باشد آمادگی بیشتر میشود، چنانچه هرچه به لحظهي آمدن مهمان عزیز و محترمی نزدیکتر شویم آمادگی
بیشتري پیدا میکنیم و همهي شرایط را براي ورود او مهیا میکنیم. حتی گاهی بیصبري ما را از خانه خارج میکند و نظارهگر راه
میشویم که آمد یا نه؟! و یا گاهی خواب را از چشم ما میرباید. پس اگر شرایط ورود مهمان را مهیا نکرده باشیم و آتش انتظار
منجی و مصلح، قلب ما را شعله ور نکرده باشد، با اکراه از مهمان، استقبال میکنیم و مهمان ناخوانده به حساب میآید.
از طرف دیگر براي اینکه مفهوم غلطی از انتظار برداشت نکنیم باید بدانیم که فرج حضرت مهدي (عج) فرج و گشایشی جامع و
کامل خواهد بود و قبل از ظهور فرجهاي جزیی و موقت شکل میگیرد زیرا با فرج حضرت مهدي حکومت صالحان محقق خواهد
همه را بر » ( شد و دین سرتاسر عالم را فرا خواهد گرفت و سفرهي شرك و بت پرستی برچیده میشود و به تعبیر حضرت علی (ع
«1» .« یک مرام و عقیده گرد خواهد آورد
ص: 162
6. خبر از غیبت فرزنش حضرت مهدي (عج)
چنانچه میدانیم حضرت مهدي از همان دوران کودکی غیبت نموده و از دیدهها پنهان شدهاند و ابتدا غیبت صغري بوده که از 5
سالگی شروع میشود و پس از آن تا کنون غیبت کبري میباشد و پیامبر (ص) این موضوع را به حضرت علی (ع) چنین خبر
میدهند:
«1» ؛ ثم یغیب عنهم امامهم ماشاء الله و یکون له غیبتان احدهما اطول من الاخري ...»
آنگاه امامشان از میان آنها تا هر زمان که خدا بخواهد غائب میشود و براي او دو غیبت مقدور شده که یکی از آن دو از دیگري
صفحه 74 از 137
«. طولانیتر است
و در روایتی دیگر حکایت شده که جابر بن عبدالله انصاري از رسول خدا (ص) پرسید آیا براي قائم از فرزندان شما غیبت هست؟
وَلِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ » : حضرت فرمودند: آري به خدا سوگند و بعد آیهي 141 سورهي آل عمران را قرائت فرمودند
«2» «. الْکَافِرِینَ؛ و تا خدا، کسانی را که ایمان آوردهاند، خالص [و پاك گرداند؛ و کافران را [بتدریج نابود سازد
7. پیشگوییها و اخبار غیبی پیامبر اعظم (ص) از حوادث قبل از ظهور
در مورد حوادثی که قبل از ظهور حضرت مهدي (عج) رخ میدهد حدود ششصد روایت از معصومین به دست ما رسیده که حدود
دویست روایت از آن، توسط شخص پیامبر بیان شده است که مرحوم آیت الله حاج سید حسین میر
ص: 163
آنها را جمعآوري نمودهاند. و این موضوع حکایت از آن دارد که در زمان « نوائب الدهور فی علائم الظهور » جهانی در جلد اول
حضرت رسول (ص) نیز بحث از مهدویت و انتظار مطرح بوده و مسلمانان درباره آن پرسش میکردند و پاسخ میگرفتند در میان
این دویست و اندي روایت، چند روایت است که جامعتر و مفصلتر است مانند حدیث حذیفه و سلمان و جابر بن عبدالله انصاري
که در هر یک از این احادیث حدود 80 مورد از نشانههاي ظهور بیان شده است که در این مجال به علت اختصار حدیث جابر را
حکایت میکنیم:
جابر بن عبدالله انصاري میگوید: با رسول خدا (ص) در سفر حجهالوداع حج به جا آوردیم و پیغمبر خدا (ص) بعد از اعمال حج
براي وداع به مسجد الحرام آمد و حلقهي در کعبه را گرفت و با نداي بلند مردم را صدا زد و مردم اطراف او جمع شدند آنگاه
حضرت فرمود: بشنوید از من آنچه را که بعد ازمن واقع خواهد شد و باید حاضرین به غائبین این مطالب را خبر دهند و شروع کرد
به گریه کردن تا جایی که همهي حاضرین به گریه افتادند بعد از آن فرمود:
خدا رحمت کند شما را، مثال شما امروز تا صد و چهل سال مانند برگی است که خار ندارد و بعد از آن، خار و برگ با هم است تا
دویست سال؛ و بعد از آن خاري میآید که هیچ برگی همراه آن نباشد، تا جایی که دیده نشود مگر پادشاه زورگو و ثروتمند بخیل
و عالمی که به مال رغبت دارد، یا محتاج بسیار دروغگو یا پیرمرد فاجر یا کودك بیحیا یا زنان عشوهگر! و حضرت به گریه افتاد
که سلمان فارسی برخاست و عرض کرد: خبر ده ما را چه وقت اینها محقق میشود؟ حضرت فرمودند: اي سلمان! وقتی که علماي
شما کم
ص: 164
شدند و قاریان شما رفتند و زکات دادن قطع شد و کارهاي زشت آشکار شد و صداهاي شما در مسجد بلند شد و دنیا را بالاي سر
قرار دادید و علم را زیر پاي خود گذاشتید و دروغگویی سخن شما شد و غیبت میوهي (مجالس) شما شد و حرامخواري را غنیمت
شمردید و بزرگانبر کوچکترها رحم نکردند و کوچکترها احترام بزرگترها را نگه نداشتند، در آن وقت است که سختیها و
شدائد به شما روي خواهد آورد و از دین جز لفظ در میان شما باقی نخواهد ماند. پس وقتی این حوادث را دیدید منتظر باد سرخ و
قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَی أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ » مسخ شدن و باریدن سنگ باشید آنگاه آیهي
«1» « شِیَعاً وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ
را تلاوت فرمود: در آن لحظه جماعتی از صحابه بلند شدند و گفتند: اي رسول خدا! چه موقع این حوادث رخ میدهد؟ حضرت
فرمودند: وقتی نمازها از وقت آن به تأخیر افتادند و از شهوات پیروي شد و مشروبات مست کننده خورده شد و دشنام دادن به
پدران و مادران ظاهر گشت تا جایی که حرام را براي خود غنیمت دانند و زکات دادن را ضرر پندارند و از زنان خود اطاعت کنند
صفحه 75 از 137
و به همسایه جفا روا دارند و صله رحم به جا نیاورند و رحم از دل بزرگان برود و حیاي کوچکترها کم شود و
ص: 165
بناهاي محکم بسازند و به غلامان و کنیزان ظلم کنند و طبق هواي نفس شهادت دهند و از روي ستم حکم کنند و به پدر خود
دشنام دهند و به برادران خود حسد ورزند و شریکها به همدیگر خیانت کنند و وفاداري کم شود و زنا شایع شود و مردها لباس
زنها و زنها لباس مردان را بپوشند و از زنها حجاب و حیاء برداشته شود و تکبر در دلها به جوش آید و کارهاي خوب کم شود
و جریمه گرفتن آشکار گردد و کارهاي بزرگ آسان شود و با دادن مال طلب مدح کنند و مال را براي آوازه خوانی مصرف کنند
و به واسطهي مشغول شدن به دنیا از آخرت باز مانند و تقوا و پرهیزگاري کم شود و طمع زیاد شود و آدم کشی به ناحق و
اضطراب در مردم زیاد شود و مؤمن خوار و ذلیل، و منافق عزیز و غالب باشد. مساجد به اذان آباد، و دلهایشان به خاطر سبک
شماري قرآن از ایمان خالی باشد و مؤمن در میان ایشان جور و ستم بیند در چنین زمانی است که صورتهایشان صورت آدم و
دلهایشان دل شیاطین باشد و سخنانشان از عسل شیرینتر و دلهایشان از گیاه حنظل تلختر؛ پس اینها گرگهایی هستند در لباس
آدمی، نمیگذرد روزي مگر اینکه خداي تبارك و تعالی میفرماید آیا به من دروغ میبندید و یا بر من جرأت میکنید؟ آیا فکر
میکنید شما را براي بازي آفریدهایم و به سوي ما باز نمیگردید؟ قسم به خدا اگر نبودند کسانی که مرا از روي اخلاص، بندگی
میکنند به اندازهي یک چشم به هم زدن مهلت نمیدادم به کسانی که نافرمانی مرا میکنند! و اگر به خاطر پرهیزکاران نبود
قطرهاي باران بر آنها نمیباراندم و برگ سبزي نمیرویانیدم، چقدر عجیب است که مالهاي آنها
ص: 166
خداي آنها است، و آرزوهایشان دراز و عمرشان کوتاه، و با این حال طمع دارند که در جوار مولایشان باشند، و حال آنکه به این
«1» . مقصود نمیرسند مگر به عمل و عمل هم جز با عقل به فرجام نمیرسد
8. برخی از ویژگیهاي حکومت حضرت مهدي (عج)
1. فراگیري عدالت
«2» «. حضرت مهدي پر کند زمین را از عدالت چنانچه پر شده از جور و ستم » : پیامبر اکرم (ص) فرمودند
2. فراوانی نعمت
امت من در زمان حضرت مهدي (عج) به نعمتهایی دست یابند که پیش از آن در » : همچنین از پیامبر اکرم (ص) حکایت شده
«3» «. هیچ دورهاي دست نیافته بودند. در آن روزگار آسمان باران فراوان دهد و زمین روئیدنیها را در خود نگاه ندارد
3. ظاهر شدن گنجها
«4» «. خداوند براي قائم (ع) گنجها و معادن زمین را آشکار میسازد » : از حضرت نقل شده که فرمودند
4. بخشش فراوان
ص: 167
در زمان حضرت مهدي (عج) شخص نزد حضرت میآید و درخواست کمک میکند و » : از پیامبر عظیمالشأن حکایت شده
«1» «. حضرت تا جایی که آن شخص توان بردن داشته باشد پول در لباس او میریزند
ویژگیهاي متعدد دیگري نیز حکایت شده که هرکدام براي آبادي زندگی دنیا و آخرت مردم سودمند است و دل مشتاقان را منتظر
دیدن آن دولت کریمه و اصحاب باصفاي آن امام عزیز مینماید و به امید آن مدینهي فاضله براي فرج شریفش دعا میکنند.
ص: 168
صفحه 76 از 137
صفحه سفید
ص: 169
اهمیت حقوق اهل بیت (ع)
پرسش:
حقوق اهل بیت پیامبر (ص) در قرآن را از نگاه منابع اهل سنت بیان فرمایید.
پاسخ: در منابع تفسیري، حدیثی، تاریخی و رجالی اهل سنت صدها آیه و صدها حدیث با عنوانهاي گوناگون در شأن اهل بیت
آمده است، و امت اسلامی را به اهمیت دادن و شناخت حقوق مادي و معنوي آنان ترغیب میکند. انسان براي رسیدن به سعادت و
والذي نفسی بیده لاینفع عبداً عمله الا » : کمال، راهی جز شناخت حقوقشان ندارد؛ زیرا در روایتی از پیامبر اکرم (ص) حکایت شده
«. سوگند به آن که جانم در دست اوست، عمل هیچ بندهاي به او سود نرساند، مگر در پرتو معرفت حق ما «1» ؛ بمعرفه حقنا
«2» : از این رو در راستاي فرمایش پیامبر اکرم (ص) حقوق اهل بیت نبوت را مورد بررسی قرار میدهیم
حق در لغت و قرآن
«. حق، ضد باطل است «3» ؛ الحق: نقیض الباطل » : لغت شناس بزرگ اهل سنت مینویسد ،« ابن منظور »
ص: 170
راغب » «1» . واژهاي است که بر استواري و درستی چیزي دلالت میکند، پس حق ضدباطل است « حق » : نیز مینویسد « ابن فارس »
«2» . میگوید: در اصل حق، مطابقت و یکسانی و هماهنگی و درستی است « اصفهانی
،«6» توحید «5» ، اسلام «4» ، قرآن «3» ، در قرآن مجید حق به دوازده معناي گوناگون به کار رفته است؛ این معناها عبارتند از: خدا
.«14» و بهره «13» وام و قرض ،«12» واجب شدن ،«11» درست ،«10» سزاوار ،«9» آشکارا ،«8» راست ،«7» عدل
مینویسد: معناي حق، مطابقت و وقوع شیء در محل خویش است و آن در تمام « حق » صاحب قاموس قرآن، پس از بررسی واژهي
«15» . مصادیق قابل تطبیق است
ص: 171
الف. حق ولایت
خداي متعال در سورهي مائده میفرماید:
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَ اهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ وَمَن یَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ »
«1» ؛ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
سرپرست شما، تنها خدا و فرستاده او و کسانی که ایمان آوردهاند؛ میباشند (همان) کسانی که نماز را بر پا میدارند، و در حالی
که آنان در رکوعند، زکات میدهند. و هر کس که ولایت خدا و فرستاده او و کسانی را که ایمان آوردهاند، بپذیرد، پس (از حزب
«. خداست و) براستی که تنها، حزب خدا پیروزمند است
این آیه یکی از حقوق اهل بیت (ع) را که همان پذیرفتن ولایتشان است، یادآوري میکند و به امت اسلامی بشارت میدهد که
سرپرست این امت کسی است که در حال رکوع زکات میدهد. روایات متعدد و معتبر شیعه و سنی، از دهها صحابه و تابعی
حکایت شده که چنین فردي را علی بن ابیطالب (ع) معرفی کردهاند؛ و این آیه صریح ترین دلیل بر زعامت و امامت ائمه (ع) به
صفحه 77 از 137
ویژه حضرت علی (ع) است.
سبب نزول آیه ولایت
ابن ابی حاتم (م 327 ق) یکی از مفسران معروف و قابل اعتماد همهي اهل سنت است. او دربارهي سبب نزول آیِه از طریق خود با
تصدق علیٌّ بخاتمه و هو راکع فنزلت (انما » : سند متصل از سلمه بن کهیل چنین نقل میکند
ص: 172
وي سپس سه «. انما ولیکم الله و ... نازل شد » علی در حالی که در رکوع بود انگشترش را صدقه داد آنگاه آیهي «1» (... ولیکم الله
روایت دیگر در این زمینه ذکر میکند.
و دانشمندانی چون حاکم حسکانی و مورخین آنها، روایات «3» فخر رازي ،«2» دیگر مفسران اهل سنت مانند ابن جریر طبري
بسیاري را نقل کردهاند که این آیه، دربارهي علی بن ابیطالب (ع) نازل شده است.
ولی به معناي اولی به تصرف
در این آیه، به معناي اولی به تصرف است. این مطلب از روایات شیعه و اهل سنت به دست میآید. در روایات شیعه مطالب « ولی »
فراوانی در این باره وجود دارد که براي نمونه تنها به نقل یک روایت بسنده میکنیم.
ولی در این آیه «4» ؛ اولی بکم، اي احق بکم و بامورکم و انفسکم و اموالکم » امام صادق (ع) میفرماید: (انما ولیکم الله ...) یعنی
«. کسی است که اولی به شماست؛ یعنی در امورتان و جان و مالتان، سزاوارتر به شماست
است و مراد از آن را امامت « اولی به تصرف » در روایات اهلسنت شواهد متعدد و فراوانی یافت میشود که ولایت به معناي
حضرت علی (ع) دانستهاند.
ص: 173
رسول خدا (ص) پس از نزول آیهي (انما ولیکم الله ...) » : امام طبرانی (م 360 ) با سند خود از عماربن یاسر نقل میکند که میگوید
از این رو، پیوند غدیر با مسئلهي «1» « من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه » : آن را قرائت کرد، سپس فرمود
همان اولی به تصرف و امامت « مولا » پیامبر (ص) پس از نزول آیه فرمود: معناي « من کنت مولاه » ولایت فهمیده میشود در حدیث
غدیر بر این معنا تاکید فراوان شده است. «2» امت است. چنان چه در حدیث متواتر
« حق تصرف » و همچنین « امامت » ، را به معناي دیگر گرفت؛ زیرا پیامبر اکرم در همهي این روایات « اولی » پس بی شک، نمیتوان
«3» . در امور مردم را اراده کرده و از مردم بر این امر اقرار گرفته و بیدرنگ ولایت امیرالمومنین، علی (ع) اعلان کرده است
اعلان ولایت از سوي رسول خدا
طبق نقل روایات شیعه و اهل سنت خداوند در آیهي ولایت، ولایت خویش، ولایت رسولش و ولایت علی بن ابی طالب را اعلام
فرمود و اکنون ص: 174
نوبت رسول خدا (ص) رسیده است که ولایت علی (ع) را براي مردم اعلان کند، چون تفسیر و تبیین قرآن بر عهدهي حضرت
«1» . است
در منابع شیعه روایات فراوانی دیده میشود که پیامبر اکرم (ص) آیات ولایت را تفسیر کردند. از جمله ابوجعفر کلینی (م 328 ق)
صفحه 78 از 137
با سند صحیح از چند نفر که همگی از امام باقر (ع) نقل میکنند که حضرت فرمود:
« اولی الامر » خداوند پیامبرش را به ولایت علی (ع) فرمان داد و بر او چنین نازل کرد: (انما ولیکم الله ...) خداوند با این بیان ولایت »
را واجب کرد. آنان نمیدانستند این ولایت چیست. آنگاه خداوند به محمد (ص) فرمان داد که ولایت را براي آنان تفسیر کند ....
چون این فرمان رسید، پیامبر دلتنگ شد و نگران بود که مردم از دینشان برگردند و ایشان را تکذیب کنند. حضرت با چنین
دلتنگی، به پروردگارش رجوع کرد (و چاره خواست) که خداوند وحی فرستاد: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم
سپس پیامبر به فرمان خدا، امر ولایت را آشکار «2» ( تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لایهدي القوم الکافرین
«3» .« ساخت و به در روز غدیرخم معرفی ولایت علی (ع) پرداخت و ... به مردم فرمان داد: حاضران آن را به اطلاع غایبان برسانند
ص: 175
حکایت شده است. «3» ( و امام علی نقی (ع «2» ( امام باقر (ع ،«1» ( روایات متعدد به همین معنا از امام علی (ع
مفسران، محدثان و دانشمندان اهل سنت نزول آیهي (یا ایها الرسول بلغ ...) را در شأن حضرت علی (ع) در غدیرخم میدانند و از
و ... روایات مختلفی را «6» و ... و از تابعان همچون زید بن علی «5» و از صحابه مانند ابن عباس «4» ( اهل بیت همچون امام باقر (ع
با طریق گوناگون نقل کردهاند.
«7» (... برخی مفسران اهل سنت نیز آیهي اکمال (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً
را هم مربوط به مسئلهي غدیرخم و ولایت علی (ع) میدانند که پس از اعلان ولایت علی (ع) از سوي پیامبر اکرم (ص) این آیه
«8» . نازل شد
پرسش و «9» . برخی دانشمندان اهل سنت مانند حاکم حسکانی آیات دیگري را نیز به داستان غدیر و ولایت علی (ع) افزودهاند
پاسخهاي قرآنی ویژه جوانان، ج 10 ، ص: 176
صراحت آیات ولایت بر زعامت علی (ع)
از این آیات چند نکته استفاده میشود:
از اداه حصر است که دلالت بر حصر ولایت در خدا و رسولش و امیرالمومنین « انما » شروع شده و « انما » اول: آیهي ولایت با تعبیر
دارد.
دوم: در این آیه- بی هیچ قید و شرطی- آمده که ولایت رسول خدا و امیرالمومنین، همان ولایت خداست و اگر کسی خواهان
شناخت ولی است بداند که او کسی نیست جز همان که نماز میخواند و در حال رکوع زکات میدهد و چنین شخصی، به گواهی
ده ها روایت معتبر اهل سنت، تنها علی بن ابیطالب (ع) است.
در این آیه، به معناي دوست یا ناصر نیست و اگر به معناي دوست و یاور باشد در این صورت این معنا به دست میآید: « ولی » : سوم
ناصر یا دوست شما مؤمنان، تنها کسانی هستند که نماز میخوانند و در حال رکوع زکات میدهند!
یعنی بقیهي مومنان که در حال رکوع زکات نمیدهند دوست ما نیستند! و این خلاف واقع است.
چهارم: تهدید موجود در آیهي ابلاغ (یا ایها الرسول بلغ ...) با اعلان محبت علی (ع) سازگار نیست زیرا دوستی حضرت علی (ع)
طبق نقل بسیاري از مفسران اهل سنت، با نزول آیهي مودت پیش از این بر همهي امت واجب
ص: 177
و از طرفی پس از نصب حضرت به خلافت و زعامت آیهي اکمال (الیوم «1» . شده و پیامبر (ص) آن را تفسیر و ابلاغ کرده بود
به معناي « ولی » اکملت لکم ...) نازل شد؛ یعنی با اعلان ولایت علی (ع) دین کامل شد و ... این آیه خود بزرگترین دلیل است که
صفحه 79 از 137
است، نه به معناي یاور و دوستی. « امامت » و « زعامت امور » ،« اولی به تصرف »
را نقل کردهاند که وي اولین منکر مسئلهي غدیر « نعمان بن حرث فهري » از چندین طریق داستان «2» یادآوري: دانشمندان اهل سنت
«3» . و ولایت بوده، و در همان هنگام گرفتار عذاب الهی شد؛ و سه آیه، از سورهي معارج در این مورد نازل گردید
بدیهی است که عذاب الهی بر منکر ولایت علی (ع) نازل شد و این ولایت، همان خلافت و زعامت امور است؛ وگرنه بر منکر
دوستی، عذاب نازل نمی شود.
که این شأن نزولها علاوه بر ضعف سند، با روایات «4» در منابع تفسیري اهل سنت، شأن نزولهاي دیگري نیز به چشم میخورد
متعدد و معتبر متعارض است و از اعتبار ساقط میشود؛ چرا که نوعی اجتهاد در مقابل نص است.
ب. حق مودت
دوستی اهل بیت (ع) از حقوقی است که ایشان بر همهي مسلمانان دارند. دربارهي این حق، خداوند در قرآن چنین فرموده است:
ص: 178
«1» ؛ قُل لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ »
و هر کس نیکی را بدست آورد، براي او در «؛ از شما هیچ پاداشی بر این (رسالت) نمیطلبم جز دوستی در (مورد) نزدیکان » : بگو
«. آن نیکی میافزاییم؛ براستی که خدا بسیار آمرزنده [و] بسی سپاسگزار است
بگو من از شما در برابر رسالتم مزدي طلب نمی کنم؛ به جز دوستی نزدیکان و کسی که کار نیکویی انجام دهد، ما بر نیکی اش »
.« میافزاییم که خدا آمرزنده و قدردان است
مفهوم آیه
«2» ، یکی از حقوق معنوي اهل بیت (ع) حق مودت است که اداي آن بر هر مسلمانی واجب است و با توجه به سیاق آیهي قبل
خطاب آیه، متوجه مؤمنان است. خداوند به پیامبر اکرم (ص) امر کرده که از امت، مودت اهل بیت (ع) را به عنوان اجر رسالت
بخواهد؛ و امت هم مکلف به پرداخت آن شدهاند.
طبق روایات صحیح و متعدد شیعه و اهل سنت، خداوند محبت علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را بر امت واجب کرده و آن را اجر
رسالت پیامبر خویش قرار داده است. این امر چیزي است که از طرف خداوند به رسول
ص: 179
خدا (ص) امر شده، نه این که حضرت آن را از خدا خواسته باشد. بنابراین باید مودت اهل بیت، هموزن رسالت باشد وگرنه
نمیتواند اجر رسالت قرار گیرد.
ازطرف دیگر باید نزدیکان پیامبر معصوم باشند وگرنه کلام خداوند لغو میشود. زیرا اگر آنان معصوم نباشند خداوند محبت
گنهکاران را واجب کرده است. در این صورت با آیات و روایاتی متعارض است که میگویند: خداوند دوستی هیچ گناهکاري را
واجب قرار نداده است. پس اهل بیت نباید گناه کنند، و باید عصمت داشته باشند تا دوستی شان اجر رسالت قرار گیرد.
شأن نزول آیهي مودت
بسیاري از دانشمندان اهل سنت آیهي مودت را در شأن اهل بیت میدانند و در ذیل آیه، روایات متعددي دربارهي محبت اهل بیت
نقل کردهاند.
صفحه 80 از 137
معروفترین آن روایات، روایت ابن عباس است که میگوید:
لما نزلت هذه الایه (... قل لا اسئلکم ...) قالوا: یا رسول الله (ص) من قرابتک هؤلاء الذین وجبت مودتهم؟ قال: علی و فاطمه و »
هنگامی که آیهي (... قل لا اسئلکم ...) نازل شد، مردم از حضرت پرسیدند: اي پیامبر خدا! نزدیکان تو چه کسانی «1» ؛ ولداها
هستند که محبتشان بر امت واجب شده است؟ حضرت فرمود: علی، فاطمه و دو پسران او. پرسش و پاسخهاي قرآنی ویژه جوانان،
ج 10 ، ص: 180
«1» . در برخی منابع نیز آمده که پیامبر اکرم جملهي آخر را سه بار تکرار نمود
اهل بیت « قربی » در برخی کتابهاي معتبر اهل سنت، روایات فراوانی وجود دارد که همگی بر این مطلب تأکید دارند که مراد از
ع) حکایت شده ) «4» و امام زین العابدین «3» و امام حسن «2» هستند. این روایات از خود رسول خدا و اهل بیت چون امام علی
و ... نیز «7» سعید بن حبیر «6» ، جابر «5» است که همگی استشهاد، استناد و استدلال کردهاند؛ و از صحابه و تابعانی چون ابن عباس
نقل شده است.
مراد از حسنه چیست؟
« وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً ...؛ براي او در آن نیکی میافزاییم ...» : در ادامهي آیه، خداوند میفرماید
قرار داده و میفرماید: و هرکس حسنه را « حسنه » خداوند به امت امر کرده که اهل بیت را دوست بدارند و در ادامه، این دوستی را
کسب کند ما آن را برایش افزون میکنیم. این همان سودي است که آیهي (قل ما سالتکم پرسش و پاسخهاي قرآنی ویژه جوانان،
ج 10 ، ص: 181
به آن اشاره دارد. یعنی نفع دوستی اهل بیت صد در صد به امت بر میگردد؛ آن هم با سودي بیشتر. «1» (... من اجر فهو لکم
محبت آلمحمد است، و خداوند « کسب حسنه » نقل شده که مراد از «4» سدي «3» ع)، ابن عباس ) «2» روایاتی از امام حسن مجتبی
«5» . به سبب دوستی اهل بیت، گناهان آنان را میبخشد و از کارهاي نیکشان قدردانی میکند
ج. حق صلوات و سلام
یکی دیگر از حقوق معنوي اهل بیت (ع) حق صلوات و سلام است. سلام و صلوات یک شعار دینی، و یک امر شرعی واجب است.
قرآن کریم میفرماید: خدا و فرشتگانش بر پیامبر (ص) صلوات میفرستند؛ از این رو به مؤمنان دستور داده که آنان نیز از خداوند
پیروي کنند و بر پیامبر درود بفرستند:
در حقیقت خدا و فرشتگانش بر پیامبر دعا (: «6» ؛ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُ َ ص لُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَ لَّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً »
صلوات) ص: 182
«1» .«.( میفرستند؛ اي کسانی که ایمان آوردهاید، بر او دعا (: صلوات) بفرستید، و بطور کامل سلام کنید (و کاملًا تسلیم او باشید
راویان صلوات
با جستجو در منابع اهل سنت صحابهاي را یافتیم که از راویان روایت صلوات هستند برخی از این صحابه، که بیش از 73 نفرند
عبارتند از: امام علی (ع) حضرت فاطمه (س) امام حسن و امام حسین (ع) ابن عباس، عبد الله بن مسعود، ابوذر، ابوسعید خدري،
ابوهریره و ...
صفحه 81 از 137
آیا صلوات شامل همسران و اصحاب پیامبر نیز میشود؟
اصحاب با وفا و همسران با ایمان و مطیع پیامبر (ص) به سبب نزدیکی به حضرت، امتیازي دارند که بقیه مسلمانان از آن محرومند.
خود ایشان نیز در رتبه، از لحاظ ایمانی و اعمال نیکو با هم تفاوت دارند؛ اما در صلوات شریک نیستند، زیرا صلوات دستوري الهی
است و خداوند به همسران رسول خدا، صحابه و همهي مؤمنان دستور داده که بر پیامبر (ص) صلوات بفرستند و این عمل همانطور
که از آیه بر میآید از لوازم ایمان است.
صلوات ناقص
برخی افراد در سخنرانیها و هنگام بردن نام پیامبر (ص) جمله (ص) (بدون آل) را به کار میبرند و گاه در صلوات بر آل، اصحاب
را هم اضافه میکنند. با
ص: 183
هر دو با دستور صلوات ناسازگار است. باید در تمام فرمانهاي « اصحاب » بررسی دقیق معلوم شد که حذف (آل) و زیاد کردن
پیامبر اکرم (ص) مطیع و تسلیم محض باشیم؛ از سنت وي پیروي کنیم و ملاك عملمان، قرآن و سنت باشد.
از قرائن معلوم میشود سابقهي دیرینه دارد و عدهاي بر خلاف تأکید پیامبر، باز هم بر آل صلوات نمیفرستادند. حضرت خطاب به
اصحاب فرمودند:
اللهم » : بر من صلوات ناقص و ابتر نفرستید. اصحاب پرسیدند: یا رسول الله، صلوات ناقص چیست؟ حضرت فرمود: اینکه بگویید »
«1» .« اللهم صل علی محمد و آل محمد » : و به همین اکتفا کنید، بلکه باید بگویید « صل علی محمد
همچنین حضرت، صلوات ناقص را سبب قبول نشدن نماز میدانند و میفرمایند: هر کس نمازي بخواند و در آن بر من و آل من
«2» . صلوات نفرستد، نماز وي قبول نمی شود
آثار صلوات در روایات اهل سنت
صلوات بر محمد و آل محمد (ع) فواید و آثار بسیاري براي فرستنده صلوات دارد که با استناد به کتب اهل سنت برخی از آنها را
ص: 184 «3» : برمیشماریم
سبب صلوات الهی، صلوات پیوستهي فرشتگان، درود و سلام دهگانه خداوند، نوشتن ده حسنه، نابودي ده گناه، بالا بردن ده درجه،
نوشتن نام فرستندگان صلوات، پیامبر جواب سلام را میدهد، سبب پاکیزگی، سبب «3» ، سبب قبولی دعا «2» ، سبب قبولی نماز «1»
و ... «4» ، شفاعت پیامبر (ص)، برآورده شدن صدحاجت، بشارت بهشت در زندگی
د- حق فیء
براي اداي حق آنان چنین تاکید « ذالقربی » است و خداوند در آیهي « حق فیء » ( یکی از حقوق مادي مسلم براي اهل بیت (ع
«5» « وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ؛ و حق نزدیکان و بینوا و در راه مانده را، به او بده » : میکند
همانهایی هستند که در آیهي مودت آمده و منظور، قرابت « ذا القربی » در این آیه خداوند بر اداي این حق تأکید میکند. مراد از
رسول خدا (ص) است. طبق روایات شیعه و سنی بسیاري از مفسران و دانشمندان اهل سنت در کتب خودشان از صحابه با طرق
مختلف نقل کردهاند: هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر اکرم (ص) فاطمه زهرا (س) را فراخواند و فدك را که از اموال شخصی
صفحه 82 از 137
ایشان بود، به دختر خود عطا فرمود. ص: 185
فیء چیست؟
و فدك هم بدون جنگ به دست «1» «. چیزي که بدون جنگ و پیکار از اموال کفار به دست آید، فیء است » : ابن منظور مینویسد
پیامبر خدا (ص) رسیده است.
بیان قرآن درباره فیء
مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَي فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَی » : قطع نظر از روایات، قرآن مجید فیء را حق ذي القربی میداند
«2» ؛ وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ
آنچه از (غنائم) اهل آباديها که خدا به فرستادهاش بازگردانده است پس فقط براي خدا و براي فرستاده (اش) و براي نزدیکان (او)
«. و یتیمان و بینوایان ودر راه مانده است
یتیمان، مسکینان و درماندگان در راه است ،« ذي القربی » ، حکم فیء این است که همه براي خدا، رسول خدا » : سید قطب مینویسد
«3» «. که در دو آیه ذکر شده خویشاوندان پیامبر هستند « ذي القربی » و پیامبر در همهي اینها تصرف میکند، و
فیء بودن فدك
وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا » و ... در ذیل آیه «6» فخر رازي ،«5» سیوطی ،«4» بسیاري از مفسران اهل سنت از جمله: طبري
«7» (... أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ
درباره فدك بحث کردهاند.
ص: 186
و قد ارسلت فاطمه تسأله میراثها من رسول الله » : از روایات بر میآید که فدك فیء است. روایت بخاري هم به همین معنا اشاره دارد
«1» «... مما افاء الله علیه بالمدینه و فدك
فدك در دست فاطمه (س)
از روایات ابن عباس و ابوسعید خدري به دست میآید که فدك در دست فاطمه قرار گرفته بود. همین مطلب را نیز امام علی (ع)
«... آري، از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدك در دست ما بود » : در نامهي خود به عثمان بن حنیف نوشته و فرموده است
«2»
و. حق خمس
خداوند در سورهي انفال، خمس را حق اهل بیت (ع) میداند و میفرماید:
«3» ؛... وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِن کُنتُمْ آمَنتُم بِاللّهِ »
و بدانید که هر چیزي از غنیمت به دست آورید، پس یک پنجم آن فقط براي
ص: 187
خدا، و براي فرستاده [اش ، و براي نزدیکان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه مانده (از آنها) است؛ اگر به خدا و آنچه بر بندهمان، در
صفحه 83 از 137
«... روز جدایی [حق از باطل ، روزي که دو گروه (مؤمنان و کافران در نبرد بدر با هم) روبرو شدند، فرود آوردیم، ایمان آوردهاید
مفهوم خمس
این آیه در جنگ بدر نازل شده، اما مورد نزول، حکم آن را تخصیص نمیزند و این یک حکم عام براي هر غنیمتی است. اسلام
زکات و صدقه را براي مردم عادي و نیازمند قرار داده است؛ ولی آن دو را بر فرزندان پیامبر حرام کرده و به جاي آن خمس را قرار
این مطلب از روایات در کتب شیعه و سنی به دست میآید. «1» . داده است؛ زیرا زکات و صدقه، چرك مال است
خمس در زمان حیات پیامبر گرامی (ص) بین خاندان او تقسیم میشد، ولی پس از رحلت آن بزرگوار، خلفاي سه گانه، خاندان
در آیه بر این امر دلالت میکند. « من شیء » پیامبر را از آن محروم کردند. گفتنی است که خمس مربوط به همه چیز است و تعبیر
همچنین مفهوم غنیمت نیز مفهومی وسیع دارد.
منظور از ذي القربی در آیه نیز همان اهل بیت (ع) هستند که در مباحث گذشته به آن پرداخته شد.
ص: 188
خمس حق آل محمد
نیشابوري، مفسر بزرگ اهل سنت مینویسد: گفته شده که همهي خمس براي قرابت است؛ از این رو از علی (ع) روایت شده که
فرموده است: حضرت پاسخ دادند: مراد شیعیان ما و « الیتامی و المساکین » آن حضرت در پاسخ به این قول که در آیه، خداوند
«1» . مساکین ما است
از زین العابدین علی بن الحسین (ع) روایت شده که فرمود: یقیناً خمس براي ماست. به حضرت گفته شد که خداوند میفرماید: (...
پرسش و پاسخهاي قرآنی «2» . و الیتامی و المساکین و ابن السبیل ...) فرمود: مراد شیعیان ما، فقیران ما و در راه ماندگان ما هستند
ویژه جوانان، ج 10 ، ص: 189
از این روایات به دست میآید که همهي خمس به آل محمد (ص) تعلق دارد و حق آنان است.
تقسیم خمس در زمان پیامبر (ص) و بعد از ایشان (خلفاي سه گانه)
روایات معتبر زیادي در کتب اهل سنت یافت میشود که حضرت (ص) خمس را طبق آنچه در آیهي قرآن آمده بود تقسیم
میکرد.
ابوعالیه ریاحی میگوید: غنیمت را نزد پیامبر آوردند، آنگاه حضرت از آن غنیمت خمس را گرفت و به 5 قسمت تقسیم کرد. سهم
خدا و رسول، سهم
«2» . و روایات دیگري که همگی روایت بالا را تایید میکند «1» نزدیکان، سهم یتیمان، سهم فقیران و در راه ماندگان
اما پس از رحلت پیامبر (ص)، ابوبکر خمس را تنها بر سه سهم قرار داد (یعنی یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان) و عمر و خلفاي
ص: 191 «3» . بعدي چنین رفتار میکردند
فصل چهارم