گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
بررسی حوادث هجوم به خانه فاطمه







اشاره
در این که پس از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام خانه فاطمه مورد هجوم برخی از خدا بیخبران قرار گرفت جاي هیچ گونه شک و
تردیدي نمیباشد چرا که به شهادت مورخان شیعه و سنی این کار صورت گرفته و در این راستا به فاطمه زهرا علیهاالسلام نه تنها
بی احترامی و اهانت شد بلکه به تنها یادگار پیامبر آسیبهاي فراوانی وارد گردید. اینک همراه ما باشید تا به این واقعیت پی ببرید:
پیشگویی پیامبر درباره فاطمه
پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم این مسئله را پیش از رحلت در چند نوبت پیشگویی کرده و تأثر عمیق خود را پیشاپیش اظهار
داشته، چنان چه صدوق به سند خود از علی بن ابیطالب علیهالسلام نقل میکند: روزي من و فاطمه و حسن و حسین در محضر
پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم بودیم که یک مرتبه نگاهی به ما افکنده گریهاش گرفت. گفتم یا رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و
سلم چرا گریه میکنی؟ [ صفحه 102 ] فرمود: براي آنچه که پس از من بر شما وارد میشود، گریستم. عرض کردم بر سر ما چه
خواهد آمد؟ فرمود: گریهام براي آن ضربتی است که بر فرق تو خواهند زد و بر آن سیلی که به صورت زهرا میزنند... [ 147 ] . و
در حدیث دیگر نقل شده که پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم هنگام احتضار سخت به گریه افتاد که محاسن شریفشتر شد. علت
گریه را از حضرتش پرسیدند. فرمود: گریهام بر آنست که میبینم شرار امتم پس از من با اهلبیت من چه بیحرمتیها میکنند.
گویا میبینم که به دخترم فاطمه ظلم شده در حالی که فریاد میزند اي پدر، اي پدر که هیچ یک از امتم به فریاد او نمیرسد...
148 ] . ممکن است برخی ناآگاهان چنین فکر کنند که هرگز چنین بی حرمتی نبوده است، زیرا فاطمه علیهاالسلام آنقدر نزد ]
صحابه عزیز بوده که احدي به خود چنین جرئتی نمیداده تا به ساحت مقدسش اهانتی روا داشته باشد. در پاسخ میگوییم که به
چند دلیل اهانت صورت گرفته است: اولا: اگر اهانتی نکرده بودند پس چرا از علی علیهالسلام خواستند تا ترتیب ملاقات با حضرت
زهرا را براي آنها فراهم کرده تا از فاطمه علیهاالسلام معذرت خواهی کنند. [ 149 ] . و ثانیا: اگر آزار و اذیت نداده بودند پس چرا
ابوبکر در آخر عمر و در بیماري مرگ، پیوسته میگفت: و لیتنی لم افتّش بیت فاطمه بنت رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و اله و سلم و
ادخله الرّجال و لو کان اغلق علی حرب [ 150 ] و یا این که میگفت: فلیتنی ترکت بیت علی و ان کان أعلن علی الحرب و خلاصه
این دو [ صفحه 103 ] نقل تاریخی این است که: اي کاش به سراغ خانه علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام نمیرفتم و به خانهاش
داخل نشده و مردان را وارد نمیکردم گر چه درب آن خانه براي جنگ بروي من بسته بودند. آیا اگر بی حرمتی نسبت به فاطمه
علیهاالسلام انجام نداده بود این گونه آشکارا و بی پرده اظهار پشیمانی میکرد؟
چرا به خانه فاطمه هجوم آوردند؟
صفحه 44 از 61
این بیحرمتی به خانه وحی میتواند علل گوناگونی داشته باشد، اما مهمترین علت و انگیزهاي که آنها را وادار به چنین کاري کرد
مسئله گرفتن بیعت از علی علیهالسلام بود، که اگر این کار را نمیکردند، بسا در آینده براي خودشان ایجاد مشکل میکرد. و این
مسئله به روشنی دلالت دارد، اگر نگوییم هدف آنان به انزوا کشاندن اهل بیت از صحنه سیاست و خلافت اسلامی بود. به این که نه
تنها حق ادعاي خلافت و رهبري مسلمین را ندارد بلکه به عنوان یک مسلمان باید با خلیفه مسلمین بیعت کند و شاید این مسئله
مهمتر از اصل بیعت کردن بود، زیرا در همان زمان بسیاري از مردم همانند سعد بن عباده و دیگران بیعت نکردند، اما نه تنها به
خانهشان هجوم نشد، بلکه مورد اعتراض هم قرار نگرفتند. این جاست که باید عدهاي اعرابی و خشونت طلاب و بدور از عاطفه نو
اخلاق اسلامی همانند مغیره بن شعبه را پیدا کرده و از آنها در جهت شکستن حریم اهلبیت استفاده کرد.
آغاز ماجرا
در سقیفه بنیساعده در طرف راست ابوبکر نشسته بودم » [ عمر بن ابیالمقدام از پدرش از جدش نقل کرده که گفت: [ صفحه 104
و مردم با او بیعت میکردند، در این جا عمر بن الخطاب به او رو کرد و گفت: در صورتی که علی علیهالسلام با تو بیعت نکند،
هیچ کاري از پیش نبردهایم، کسی را به سراغ علی فرستاده و دستور ده تا بیاید و با تو بیعت کند. ابوبکر به قنفذ دستور داد تا به
خانه علی علیهالسلام رفته و او را براي بیعت فراخواهند. قنفذ به در خانه علی علیهالسلام آمده گفت: أجب خلیفۀ رسولاللَّه صلی اللَّه
علیه و آله و سلم. علی فرمود: لأسرع ما کذّبتم علی رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم ما خلّف رسولاللَّه صلی اللَّه و علیه و آله و
سلم أحداً غیري؟ به نداي خلیفهي رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله و سلم پاسخ گوي. علی علیهالسلام فرمود: چه زود بر رسول خدا
صلی اللَّه علیه و اله و سلم دروغ گفتید، پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و اله و سلم هیچ خلیفه و جانشینین غیر از من قرار نداده است! قنفذ
برگشته و سخن علی علیهالسلام را به ابوبکر گزارش داد. ابوبکر گفت: به نزد او رفته بگو: ابوبکر تو را خوانده و میگوید: بیا و
بیعت کن زیرا تو فردي از مسلمانان هستی. علی علیهالسلام این بار در پاسخ فرمود: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم به من دستور
داده تا پس از او از منزل خارج نشوم مگر کتاب خداي را جمع بنمایم... [ 151 ] . علامه طبرسی مینویسد: هنگامی که علی
علیهالسلام به قنفذ اجازه ورود به خانه را نداد، وي به مسجد برگشته. اظهار داشت: لم یأذن لنا. عمر گفت: اگر به شما اجازه داد که
چه بهتر و اگر اجازه نداد، بدون اذن و اجازه علی علیهالسلام وارد خانه او شوید. بار دیگر به سوي خانه فاطمه علیهاالسلام رفته و
اجازه ورود خواستند. فاطمه علیهاالسلام [ صفحه 105 ] فریاد زد: اجازه نمیدهم وارد شوید. در این جا کسانی که همراه قنفذ بودند
برگشتند و او هم چنان پشت در خانه فاطمه علیهاالسلام ماند، آنان به نزد عمر آمده و گفتند: فاطمه علیهاالسلام اجازه نداد، در این
جا عمر به خشم آمده، گفت: ما لنا و للنّساء؛ ما را با زنان چه کار است، سپس به گروهی که در اطرافش بودند دستور داد تا
مقداري هیزم همراه خود برداشته و خود نیز مقداري هیزم برداشته و در اطراف منزل فاطمه قرار گرفتند. و در آن منزل علی
علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام و فرزندانشان بودند. این جا بود که عمر فریاد برآورد به گونهاي که علی بشنود و گفت: براي بیعت
. [ با خلیفه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم بیرون میآیی یا خانهات را بر تو بسوزانم... [ 152
و این بار فاطمه سخن گفت
مورخین نوشتهاند: وقتی که فاطمه صداي عمر را شنید خود به پشت درب آمده و فرمود: مردمی بدتر از شما سراغ ندارم، جنازه
رسول خدا در نزد ما رها کرده 7 خود رفتید و امر خلافت را بین خود تمام کردید، و هیچ حقی را براي ما در نظر نگرفتید، گویا از
سخن پیامبر در روز غدیر خبري ندارید. سوگند به خدا در آن روز پیامبر ولایت را براي علی بیان داشت تا امید شما را قطع نموده و
دستتان را از خلافت کوتاه کند... [ 153 ] . سپس با صداي بلند پدر را مخاطب قرار داده، فرمود: یا رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و
صفحه 45 از 61
سلم ماذا لقینا بعدك من ابنالخطاب و ابن ابیقحافه، اي رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله و سلم چه مصیبتهایی پس از تو از سوي
فرزند خطاب و فرزند ابیقحافه دیدیم. [ 154 ] . [ صفحه 106 ] ناله جان سوز فاطمه علیهاالسلام و اظهار شکایت او از برخورد غیر
منطقی و نفرتآمیز عده عرب جاهلی و از خدا بی خبر بسیاري از مسلمانان را به شدت متاثر کرده و بنابر نقل ابنقتیبه برگشتند، در
حالی که به شدت میگریستند [ 155 ] و برخی دیگر از شدت ترس سکوت کرده زیرا با شکستن سکوت و دفاع از اهلبیت، زیر
دست و پاي جلادان از بین میرفتند. بدین جهت جز عدهاي که خود را آماده کرده بودند، بقیه به خاطر رعب و وحشت و یا به
جهات دیگر علی علیهالسلام را تنها گذارده و فاصله گرفته بودند. آري هرگز این نالهها در دلهاي سختتر از سنگ برخی،
کوچکترین اثري نداشته، و لحظه به لحظه آتش کینههاي آنان شعلهور شده و براي دستیابی به علی علیهالسلام گامهاي بعدي را
به اجرا گذاردند.
تعداد مهاجمین
شاید این سؤال در ذهن بسیاري باشد که آیا در این ماجراي تأسفبار و غمانگیز فرد به خصوصی شرکت کرده و یا عدهاي در این
هجوم شرکت داشتهاند. پاسخ میدهیم قبلا گفته شد که ابوبکر در پایان عمر از روي پیشمانی میگفت: اي کاش به خانه فاطمه
علیهاالسلام حمله نمیکردم و مردان را به داخل خانه فاطمه علیهاالسلام جهت بیعت گرفتن از علی علیهالسلام نمیفرستادم. و این
سخن گویا این مطالب است که مهاجم یک نفر نبوده است. در این جا تاریخ نگاران برخی به نام چند نفر اشاره کردند و برخی
دیگر به جمله دست تجمعی اشاره نمودند، مثلا این واضح اخباري مینویسد: فأتوا [ صفحه 107 ] فی جماعۀ حتّی هجموا الدّار، پس
آنان به همراه جماعتی آمده و به خانه فاطمه علیهاالسلام هجوم آوردند. [ 156 ] . هم چنین ابنقتیبه مینویسد: پس عمر از جاي
برخاسته، به همراه گروهی به خانه فاطمه علیهاالسلام آمد. [ 157 ] فیض کاشانی هم آورده است که: عمر، گروهی از طلقا و
آزادشدگان و منافقین را به همراه خود به منزل امیرمؤمنان آورد... [ 158 ] . و از گفتههاي گذشته چنین برمیآید که: این کار به
تنهایی صورت نگرفته بلکه عمر به پشتیبانی عده که همراه او بودند دست به چنین کاري زد. شیخ مفید رحمه اللَّه نام این عدّه را
علاوه بر قنفذ چنین برشمرده است: 1. ابوبکر 2. عمر 3. عثمان 4. خالد بن ولید 5. مغیرة بن شعبه 6. ابوعبیده جرّاح 7. سالم مولاي
ابوحذیفۀ 8. عمر بن ابیالمقدام. [ 159 ] . ابوالأسود نام اسید بن خضیر و سلمۀ بن سلامۀ بن وقش را در شمار مهاجمین به خانه
فاطمه علیهاالسلام قرار داده است. [ 160 ] . و در نقل دیگري برخی نام ثابت بن قیس و عبدالرحمن بن عوف و محمد بن مسلمه را به
. [ این تعداد افزودهاند. [ 161
آیا درب خانه فاطمه را سوزاندند
برخی با انکار مسئله احراق درب خانه فاطمه علیهاالسلام سعی در محو حقایق [ صفحه 108 ] تاریخی دارند، اما غافل از این که
مسئله سوزاندن درب خانه علاوه بر منابع شیعه در کتابهاي اهل سنّت نیز بدان اشاره شده است. ابنقتیبه مینویسد: فدعا بالحطب و
قال: و الذّي نفس عمر بیده أتخرجنّ أو لأحرقنّها علی من فیها فقیل له یا اباحفص انّ فیها فاطمه علیهاالسلام فقال: و ان؛ پس عمر
دستور داد تا هیزم بیاورند و گفت: قسم به آن کسی که جان عمر در دست اوست بیرون میآیید یا خانه را با آن که در او هست
بسوزانم، به او گفتند: اي پدر حفص در این خانه فاطمه علیهاالسلام است! گفت: گر چه او هم باشد. [ 162 ] . ابن عبدربه اندلسی با
انصاف بیشتري که در این جهت به خرج داده بردن آتش به در خانه فاطمه علیهاالسلام را مطرح کرده و مینویسد: پس عمر با
شعلهاي از آتش به سوي خانه علی علیهالسلام رفته تا خانه را بر آنها بسوزاند که فاطمه علیهاالسلام با آنها روبرو گشته و گفت:
اي ابنالخطاب آمدهاي که خانه ما را بسوزانی؟ گفت: آري، یا این که داخل شوید بر آن چه که دیگران داخل شدند (بیعت کنید).
صفحه 46 از 61
. [163]
سوزاندن درب خانه در منابع شیعه
و در منابع کهن شیعه به این مسئله به روشنی اشاره شده که به گفته چند نفر از آنها بسنده میکنیم: 1- علی بن حسین المسعودي
مینویسد:... فهجموا علیه داره و احرقوا بابه و استخرجوه منه کرهاً: پس آنان به خانه علی حمله برده و درب خانهاش را به آتش
2- سلیم بن قیس از امیرمؤمنان ضمن بیاناتی چنین گوید: [ کشیده و به زور وي را از خانه بیرون کشیدند. [ 164 ] . [ صفحه 109
3- و دیلمی در ارشاد القلوب، در بخشی از . [ فأحرق الباب ثمّ دفعه عمر؛ پس عمر در را سوزاند و با لگد آن را باز کرد. [ 165
گفتگویی که علی بن ابیطالب با عمر چنین آورده است که: گویا میبینم دستور داده میشود... آن آتشی را که بر در خانهام
روشن کردهاید تا من و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین و دو دخترم زینب و امکلثوم را بسوزانید، بیاورند و شما دو نفر را بوسیله
همان آتش میسوزاند... [ 166 ] . و امام صادق علیهالسلام ضمن بیاناتی به مفضّل به عمر میفرماید: و هیچ روزي همانند محنت و
مصیبت ما در کربلا نمیباشد، اگر چه روز سقیفه و آتش روشن کردن بر درب خانه امیرمؤمنان علیهالسلام و امام حسن و امام
حسین و فاطمه علیهاالسلام و زینب و امکلثوم و فضّه و کشتن محسن بوسیله لگد مهمتر و سختتر است. [ 167 ] . و در نقل دیگري
حضرت به مفضّل بن عمر فرمود: هم چنین زدن سلمان فارسی و آتش روشن کردن بر درب خانه امیرمؤمنان علیهالسلام و امام حسن
. [ و امام حسین، تا آنها را بوسیله آتش بسوزانند و زدن به بازوي فاطمه و تازیانه و لگد زدن به شکم او و اسقاط محسنش. [ 168
آیا فاطمه هم آسیب دید؟
اشاره
و از دیگر مسائل مهمی که در ماجراي شکستن حریم اهلبیت مطرح [ صفحه 110 ] است. این که بسیاري میپرسند: آیا واقعا در
ماجراي حمله به خانه فاطمه علیهاالسلام به دخت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم آسیب رسید؟ پاسخ میدهیم بدون شک حضرت
زهرا علیهاالسلام در این ماجرا آسیبهاي فراوانی دید و در این راستا به چند جاي بدن مبارکش آسیب وارد شد:
فشار بین در و دیوار
اولین آسیبی که دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم در این ماجرا متحمل شد، این بود که فاطمه علیهاالسلام گمان نمیکردم که
آنان بدون اجازه به خانهاش وارد شوند، بدین جهت با قرار گرفتن در پشت درب بسته با آنان به گفتگو پرداخت. فیض کاشانی
مینویسد: فاختبت فاطمه علیهاالسلام وراء الباب فدفعها عمر حتّی ضغطها بین الباب و الحائط؛ پس فاطمه آمده و پشت درب خانه
پنهان گشت، عمر درب خانه را به شدّت باز نموده و فاطمه علیهاالسلام را بین درب و دیوار فشار داد. [ 169 ] . و مسعودي نیز جمله
و ضغطوا سیدة النّساء بالباب، [ 170 ] و هم چنین صدوق در ذیل حدیث یا علی علیهالسلام لک کنز فی الجنۀ آورده است که از
برخی از مشایخ و بزرگان که میگفتند: این گنج همان محسن فرزند اوست و این همان سقطی است که بهنگام فشار بین در و
. [ دیوار بر فاطمه، بوقوع پیوست. [ 171
شکسته شدن پهلوي فاطمه
علامه طبرسی ضمن اشاره به اصل جریان به مسئله شکسته شدن پهلوي [ صفحه 111 ] فاطمه علیهاالسلام اشاره میکند و مینویسد:
صفحه 47 از 61
و حالت فاطمه علیهاالسلام بین زوجها و بینهم عند باب البیت... فأرسل أبوبکر الی قنفذ اضربها، فألجأها الی عضادة بیتها فدفعها
فکسر ضلعاً من جنبها؛ (وقتی که خواستند علی را بیرون ببرند) فاطمه علیهاالسلام کنار درب خانه مانع از بردن شوهر خود شد...
ابوبکر کسی را نزد قنفذ فرستاد که فاطمه علیهاالسلام را بزن- تا دست از علی بردارد- این جا بود که قنفذ علیهاالسلام را به
. [ دستگیره و تیزي درب خانه فشار داده و دندهاي از پهلویش را شکست. [ 172
سیلی خوردن فاطمه
مسئله سوّمی که در منابع شیعه به آن اشاره شده جریان اسائه ادب به فاطمه علیهاالسلام و سیلی زدن به آن حضرت میباشد، که
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم در یک پیشگویی از این مسئله پرده برداشته و به علی علیهالسلام فرمود: گریهام براي آن سیلی
. [ است که به صورت فاطمه علیهاالسلام زده خواهد شد... [ 173
آسیب دیدن بازوي فاطمه
این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت و یا پنهان کرد که بازوي شریف فاطمه علیهاالسلام مجروح گردیده به گونهاي که تا واپسین
لحظات زندگی وي را میآزرد، حال چه کسی این کار را انجام داد، به روایات نگاهی میافکنیم: امام صادق علیهالسلام ضمن بیان
] . [ شرح ماجراي آتش زدن درب خانه فاطمه علیهاالسلام به مفضل میفرماید:... و زدن به بازوي صدیقه کبري بوسیله تازیانه. [ 174
صفحه 112 ] سلیم بن قیس در شرح این ماجرا مینویسد: وقتی که فریاد فاطمه علیهاالسلام بلند شد که میگفت: یا ابتاه، یا رسولاللَّه
صلی علیه و آله و سلم. عمر بن الخطاب با نیامی که شمشیر در آن بود به پهلوي فاطمه زد. فریاد فاطمه که بلند شد، بار دیگر به
بازوي فاطمه علیهاالسلام زد. [ 175 ] و در نقل مرحوم طبرسی گذشت، هنگامی که میخواستند علی علیهالسلام را به زور از خانه
بیرون ببرند. فاطمه از علی علیهالسلام دست به تازیانه برده و به شدت به بازوي فاطمهزهرا علیهاالسلام زد به گونهاي که اثر آن
. [ تازیانه (تا آخرین لحظه) بر بازویش وجود داشت. [ 176
سقط جنین
اشاره
بیشتر مورّخان شیعه و برخی از سنّیها بر این عقیده هستند که فاطمهزهرا علیهاالسلام پنج فرزند داشت: که پنجمین آنها پس از
رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بزرگوار اسلام در قضایاي حمله به خانه فاطمه علیهاالسلام سقط گردید. حال براي
رسیدگی به این مسئله که آیا فاطمه علیهاالسلام سقط کرده یا نه و آیا این سقط بدون سبب بوده یا در اثر ضربت، باید به کتابهاي
شیعه و سنی نظري افکند، تا به عمق این فاجعه و چگونگی مسئله آگاه شویم. علیرغم این که در بسیاري از کتابهاي اهل سنت اشاره
[ به وجود چنین فرزندي نشده است، ابنالصبّاغ مالکی [ 177 ] و سبط بن الجوزي [ 178 ] و محبّ الدّین [ صفحه 113 ] طبري [ 179
اشاره به پسر سومی به نام محسن دارند، اما میگویند وي در دوران کودکی از دنیا رفته است!! و برخی دیگر، رحلت این فرزند را
در زمان حیات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم میدانند. [ 180 ] . در اینجا ابنالصباغ مالکی ضمن اشاره به این که چنین فرزندي از
فاطمه سقط شده، این مسئله را به شیعه نسبت داده و مینویسد: در بین فرزندان- علی- فرزندي به نام محسن است که برادر حسن و
حسین میباشد، شیعیان آوردهاند که وي سقط شده است. [ 181 ] . آري اگر چه ابنالصباغ اشاره گذرایی در این جهت دارد، اما
دیگر به این نپرداخته که این سقط به چه صورت بوده است. آیا به حال طبیعی بوده و یا در اثر ضربهاي که بر فاطمه وارد آمده
صفحه 48 از 61
سقط گردیده است. ولی ابن شهرآشوب از معارف ابنقتیبه نقل کرده که: ان محسنا فسد من زخم قنفذ العدوي. [ 182 ] . گر چه این
مطلب فعلاً در معارف قتیبی وجود ندارد اما از نقل ابن شهرآشوب میتوان با جرئت گفت که نسخهي معارف در زمانهاي بعد
دچار حذف شده است.
بررسی جریان سقط در منابع شیعه
و اما جریان سقط جنین، تا آن که در منابع شیعه ملاحظه شده اگر نگوئیم که اتفاق در نقل دارند، در بیشتر آنها آمده است. چنان
چه در کتاب سلم بن قیس و اثبات الوصیه و امالی صدوق و احتجاج طبرسی و الصراط [ صفحه 114 ] المستقیم و دهها کتاب دیگر
به نقل آن پرداخته شده است. با این تفاوت که برخی به طور کلی مطرح کرده و برخی دیگر به تشریح ماجرا پرداختهاند. اینک به
چند نمونه اشاره مینماییم. ابن شهراشوب به نقل ماجرا پرداخته و از امام صادق روایت کرده که به مفضل فرمود: و کشته شدن
محسن به وسیله لگد عظیمتر و تلختر است. [ 183 ] . همچنین امام حسن مجتبی علیهالسلام در گفتگویی که با معاویه داشته، هنگامی
که به مغیره بن شعبه رسید به ذکر همین ماجراي تلخ پرداخته و میفرماید: این تو بودي که فاطمه دختر رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و
آله و سلم را کتک زدي تا خونآلودش کردي و در اثر همان ضربت سقط کرد. بدان که تو این کار را نکردي مگر براي اهانت به
رسول خدا و مخالفت با امر او... [ 184 ] . علامه بیاضی ضمن نقل این ماجرا مینویسد: و بین شیعه اشتهار یافته که فاطمه را بین درب
و دیوار فشار دادند تا محسن خود را سقط کرد در حالی که همه کس میدانست که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم دربارهاش
فرموده بود: فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی. [ 185 ] . آري این حادثه تلخ در بین شیعه از آنچنان اشتهاري برخوردار است که
جزو مسلمات شمرده شده است. و آنچه بر اشتهار آن میافزاید، این که عبدالکریم شهرستانی در کتاب خود همین مسئله را به
عنوان طعن بر نظام کرده و چنین میگوید: وي معتقد بوده که عمر در روز بیعت گرفتن (از علی) ضربتی بر شکم فاطمه زد که در
اثر [ صفحه 115 ] همان ضربت سقط جنین کرد و او در همان روز فریاد میزد خانهي فاطمه را با آن که در او هست بسوزانید و در
خانه به جز علی و فاطمه و حسن و حسین شخص دیگري وجود نداشت. [ 186 ] . آري شهرستانی مجبور است که براي لوث کردن
این ماجراي مهم تاریخی چنین بگوید و نظام را متهم به شیعه بودن نماید، و الا او چه ارتباطی به شیعه دارد، زیرا او کسی است که
فرقهي نظامیه به وي نسبت داده میشود. [ 187 ] . و خلاصه این که با استناد به منابع شیعه و سنی به دون شک حمله به خانه فاطمه
صورت گرفته و آسیب رساندن به یادگار پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم امري قطعی بوده خواه اهل سنت به آن اشاره کرده و یا
از ذکر آن خودداري کرده باشند.
چند پرسش و پاسخ
و در پایان این بخش به چند پرسش و پاسخ میپردازیم: سؤال اول: آیا به موقع حمله شخص دیگري در خانه بوده است؟ در پاسخ
میگوییم که ممکن است برخی به طرفداري از مهاجمین بگویند، علت هجوم به خانه فاطمه براي این بوده تا بر آن عده از مهاجرین
و انصاري که به نشانه اعتراض به خلافت ابوبکر و حمایت از علی علیهالسلام در خانه وي تحصن کرده بودند، دست یابند. آنان
میخواستند زبیر و عباس را براي بیعت به مسجد ببرند. بدین جهت به خانه فاطمه حمله کردند. میگوییم این سخن نادرست است و
[ هدف آنان جز اهلبیت فرد دیگري نبوده است. زیرا در آن موقعیت حساس کسی غیر از اهلبیت در خانه نبوده و [ صفحه 116
اگر هم حضور داشته، مورد نظر آنان نبوده است. و بسیاري از مورخین، به نام احدي اشاره نکردهاند. در ثانی چرا به موقع آمدن
اظهار نداشتند که ما به دنبال عباس و زبیر و سعد بن عبادة آمدهایم و در صورت دستیابی به این افراد با شما هیچ کاري نداریم در
صفحه 49 از 61
حالی که هرگز به چنین مسئلهاي اشاره ننمودهاند. و سوم این که اگر هدفشان آن چند نفر بود، پس چرا علی علیهالسلام را براي
بیعت به مسجد بردند؟ چهارم: اگر هدفشان آن چند نفر بود، چرا به فاطمه آسیب رساندند؟ وپنجم آن که اگر کسی غیر از علی
علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام و فرزندانشان در خانه بود. چرا به مقابله با مهاجمین نپرداخت و چرا به هنگام دیدن آن صحنه
دلخراش به دفاع از صاحب خانه مبادرت نورزید؟ و یا حداقل به دفاع از خود نپرداخت. و آخر آن که نظام گفت: به موقع هجوم به
خانه علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام کسی جز اهلبیت در خانه وجود نداشت. [ 188 ] . و تمام این دلائل شاهد بر این است که
به موقع هجوم به خانه فاطمه کسی جز اهلبیت در آن جا نبوده است. سؤال دوم: برخورد علی با مهاجمین چه بوده است؟ در برخی
تواریخ به این مسئله به گونهاي پرداخته شده است، گویا علی علیهالسلام در موقع هجوم دشمنان هیچ عکسالعملی از خود نشان
نداده، اما باید گفت واقعیت امر غیر از این است که برخی آوردهاند که حضرت بدون هیچ عکسالعملی تسلیم خواسته آنان شد. [
صفحه 117 ] چرا که هیچ عقل سلیمی باور نمیکند مردي که پشت جنگاوران عرب را به زمین زده و آنها را نابود ساخت، حال در
برابر عدهاي فرومایه مطلقا سکوت کرده و هیچ واکنشی از خود نشان ندهد. به نظر میرسد این جزو محالات است: فردي هر چند هم
ناتوان باشد، ببیند که عدهاي به خانهاش هجوم برده و زن و فرزندش را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، اما هرگز از جایش تکان
نخورده و دفاع نکند، چه رسد به غیرت امیرمؤمنان علیهالسلام. واقعیت امر این است که حضرت علی علیهالسلام با مشاهدهي این
جریان، فورا از جاي برخاسته و یقهي عمر را گرفته او را به زمین زده، و آن چنان به بینی و گردنش کوبید، و اراده کشتن او را
نمود، که در همان حال به یاد سفارش پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم افتاد. این جا بود که عمر را مخاطب قرار داده، فرمود: قسم
به خدایی که محمد را به پیامبري ارج نهاده است، اي پسر صهاك! اگر نبود که کتابی از طرف خدا گذشته و عهدي که با رسول
خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم بستهام میفهمیدي که تو نمیتوانستی داخل خانه من شوي. [ 189 ] . علامه مجلسی میافزاید: با فریاد
و استغاثه عمر در زیر دست و پاي امیرمؤمنان عده دیگري به خانه علی ریخته و خالد بن ولید شمشیر کشیده علی را مورد حمله قرار
داده، اما حضرت بر او حمله کرد که وي از رعب و وحشت. علی علیهالسلام را سوگند داد تا از او دست بردارد. در این هنگام تنی
چند از یاران علی علیهالسلام با خبر شده و مقداد و سلمان و ابوذر و عمار و بریده اسلمی داخل خانه شده، به کمک علی علیهالسلام
شتافتند، چیزي نمانده بود که یک زد و خورد و خونریزي سختی در خانه علی علیهالسلام رخ دهد- اما ظاهراً از این که [ صفحه
118 ] دست به یک حرکت کوبنده علیه مهاجمین نزدند به اشاره امیرمؤمنان بوده است- سرانجام امیرمؤمنان را براي بیعت از خانه
بیرون برده و مردم به دنبال او راه افتادند. [ 190 ] . سؤال سوم: سزاي عاملان این جنابت هولناك چیست؟ از دیگر مباحث مهمی که
قابل مطالعه و بحث و بررسی است، که این واقعا اگر دادگاهی براي رسیدگی به این جنایت هولناك تشکیل شود رئیس دادگاه
عدل اسلامی چه حکمی خواهد داد؟ آیا کسی چنین حقی دارد که براي گرفتن بیعت از یک مسلمان درب خانهاش را سوزانده و
سپس با شکستن آن به خانه هجوم برده و به همسر او آزار رسانده و به دست و بازو و پهلویش آسیب رسانده و وي را بین درب و
دیوار فشار دهد تا در آستانه مرگ قرار گیرد؟ بگذریم که خانه فاطمه، محل نزول وحی و محل رفت آمد پیامبر و نشست و
برخواست و نماز او و محل فرود ملائکه اللَّه بوده که هرگز حرمتش کمتر از مسجد نیست، و هرگز پیامبر بدون اجازه وارد آن
نمیگشته و شکستن حرمتش نیز جایز نبوده، چگونه حریم خانه مسلمانی بخاطر امتناع از بیعت شکسته میشود و بدون اجازه به
خانهاش حمله شده و به روي زن و فرزندش اسلحه میکشند؟ آیا مرتکب چنین جنایت هولناکی که این بیحرمتی را نسبت به یکی
از خانههاي پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم انجام داده، نباید مورد تنبیه قرار گیرد؟ هم چنین میپرسیم: تعرض به زن غیر محارب
[ که به دستور پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم، حتی در جبهه ممنوع است، آیا هجوم به خانهاش صحیح و جایز است؟ [ صفحه 119
آیا ترساندن زن باردار و زدن به پهلوي او از روي عمد تا مرز سقط جنین جرم به حساب نمیآید؟ اگر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و
سلم بزرگوار اسلام در آن وقت در قید حیات بودند و این آسیبها را میدیدند سکوت میکردند؟ و اعمالشان را تأیید میکردند؟ و
صفحه 50 از 61
آیا خون کسانی که باعث قتل محسن فرزند فاطمه علیهاالسلام شدند را مباح نمینمود؟ چنان چه خون هبار بن ابیالأسود را در روز
فتح مکّه مباح کرد، چرا که زینب دختر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم را بوسیله نیزهاي ترسانده و در اثر آن ترس و وحشت
سقط جنین کرده بود. ابن ابیالحدید درباره داستان هبّار چنین نقل میکند: این خبر را بر استادم ابوجعفر نقیب قرائت کردم، او
گفت: اگر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم خون هبّار را بخاطر ترساندن زینب و سقط جنین او حلال شمرد، ظاهر حال چنین است
که اگر پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم زنده بود، خون آن کسی که فاطمه را ترسانده که در اثر آن سقط کرده، حلال میشمرد.
گوید به استادم: عرض کردم: آیا این سخن را از تو روایت کنم: که گروهی میگویند، فاطمه ترسانده شده و در اثر آن محسن را
سقط کرده است؟ او گفت: این مطلب را از من نه روایت کن و نه بطلانش را از من روایت کن، زیرا من در این جهت بخاطر
[ تعارض اخبار توقف دارم. [ 191 ] . [ صفحه 121
دفاع جانانه