گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
پیشگفتار








خلقت و حقوق زن
حقوق زن در محافل علمی
بسم اللَّه الرحمن الرحیم چگونگی آفرینش زن و تفاوت بین زن و مرد در خلقت، و حقوق فردي و اجتماعی زن، همواره در محافل
علمی و فرهنگی مطرح بوده است. در تاریخ پرفراز و نشیب بشر، پیوسته مکتبها و مسلکهاي گوناگون، با برداشتها و نظریههاي
متفاوت و گاهی متضّاد و همراه با افراط و تفریط، دربارهي این مهم، ظهور و افول کردهاند. در این بررسی از آراء مختلف و متشتت
که نتیجهي چندانی در بر ندارد صرفنظر کرده تنها برخی از دیدگاها را در اینباره به طور خلاصه مطرح میکنیم؛ تا امتیاز دیدگاه
[ اسلام نسبت به زن بر آنچه مرامها و مسلکهاي ساختگی بشري ارائه دادهاند؛ به خوبی آشکار گردد. [ صفحه 16
زن در جاهلیت
در جوامع قدیم هند و چین و روم و جزیرة العرب و... دیدگاهی رواج داشت که اکنون هم رسوبات آن در گوشه و کنار جهان به
چشم میخورد. بر اساس این بینش تفریطی، زن موجودي است زبون و پلید، در ردیف حیوانات، که مجبور است همواره در
خدمت مرد باشد. بر این مبنا طبعاً از هر گونه حقوق فردي و اجتماعی هم محروم بوده حتی حق تصمیمگیري در مورد سرنوشت
خویش را هم نخواهد داشت؛ زیرا زن انسان به شمار نمیآید تا از حقوق انسانی بهرهمند باشد! زن در برخی از این جوامع آنچنان
سقوط کرده بود که حیات او هم به میل و ارادهي مرد وابسته بود. چه بسا در صورت نیاز، زنان را به قتل رسانده و از گوشت آنها
تغذیه میکردند. در هند وقتی شوهر میمُرد، زن را هم با جَسَ د شوهر میسوزاندند و یا او را به ذلت و خواري رها میکردند.
شواهد فراوانی در کتابهاي تاریخی و ملل و نحل، در اینباره وجود دارد، لیکن چون این قسمت، مقدمهي بخشهاي بعدي است
جاي بسط کلام نیست تنها به برخی از شواهد که در جاهلیت زمان نزول قرآن رواج داشت، و با نظرات اسلام ارتباط دارد، اشاره
میکنیم، البته با نقد و بررسی این دیدگاهها، وضعیّت دیدگاههاي مشابه در سایر جوامع و اعصار هم روشن خواهد شد. در نظام
صفحه 14 از 92
جاهلیت زن آنچنان مورد بی مهري قرار گرفته بود که حتی وجود او ننگ و عار به شمار میرفت و وقتی شخص میشنید که
همسرش فرزند دختر به دنیا آورده از شدت ناراحتی و غضب صورتش سیاه میشد و در فکر چارهجویی برمیآمد که آیا این ننگ
و ذلت را [ صفحه 17 ] تحمّل کند و یا دختر را زنده به خاك بسپارد، و میدانیم که زنده به گور کردن دختران روش اعراب جاهلی
واذا » : بود. چنین جنایاتی را هیچ حیوان درندهاي در حق فرزند خود روا نمیدارد. قرآن این رسوم جاهلی را نقل و نقد میفرماید
بُشرِ احد هم بالانثی ظَلَّ وجهه مُسْوَدّاً و هو کظیم یتواري من القوم مِنْ سوء ما بشر به أیِمسکه عَلی هَونٍ ام یَدُّسُهُ فی التراب اَلاساءَ ما
1] ؛ وقتی به کسی خبر میدادند که همسرت دختر به دنیا آورده، از شدت ناراحتی و خشم صورت او سیاه میشد و ] « یحکمون
خود را از قوم و قبیله پنهان میکرد که آیا با خواري و ذلّت وجود دختر را تحمل کند، یا در زیر خاك پنهانش نماید! آنگاه
میفرماید: اینان قضاوت باطل و اندیشهي سویی در این مورد داشتند. و نیز در جاي دیگر این عمل زشت و ناپسند جاهلی را زیر
وقتی از دختران زنده به گور شده سؤال شود، به چه جرمی به قتل ؛« [ و اِذا المَوْءُدَةُ سُئلت باي ذنب قُتِلَت [ 2 » : سؤال برده میفرماید
رسیدهاند؟! در نظام جاهلیت به خاطر اینکه وجود دختر را ننگ میدانستند، فرزندان دختر را فرزند خود به حساب نمیآوردند و
تداوم نسل خود را تنها از راه پسر میپنداشتند؛ حقوقی براي دختران خود قائل نبودند و این شعار ننگین جاهلت بود که: بنونا بنو
أبْنائنا و بناتنا بنوهُنّ أبْناء الرجال الأباعد تنها فرزنداان ما فرزندان پسران ما هستند، فرزندان دختران ما فرزندان مردان دور از نَسب ما
هستند. [ صفحه 18 ] قرآن کریم در موارد مختلف پسر و دختر را یکسان قلمداد کرده با این پندار مبارزه میکند و به طور صریح به
فرزندان دختر فرزند اطلاق نموده، تا این سنت جاهلی ریشهکن شود. چنانکه در مورد مباهله با نصاراي نجران که بنا شد هر ملتی
(طرفین مباهله) با نزدیکان و بستگان خود در مراسم مباهله و نفرین بر یکدیگر شرکت کنند، رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم)
همراه با علی (ع) که جان پیامبر (ص) خوانده شد و فاطمهي زهرا (سلام اللَّه علیها) به عنوان زنی از مسلمانان و حسن (ع) و حسین
فقُل تعالَواْ ندع ابنائنا »: (ع) به عنوان فرزندان رسولاللّه (ص) در مراسم دعا و نفرین شرکت نمودند. قرآن کریم در اینباره میفرماید
در این آیه به فرزندان دختري !« [ و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت اللّه علی الکاذبین [ 3
رسولاللّه (ص) فرزند اطلاق شده است. در نظام جاهلیت، مادر که نقش اصلی را در اساس تشکیل و رشد و تعالی خانواده به عهده
دارد، مورد بی توجهی قرار گرفته بود. همان مادري که ضامن سعادت فرزند و یا موجب تباهی اوست و نقش اصلی را ایفا میکند؛
الشقی مَنْ شقی فی بطن اُمۀِ والسعید مَنْ سَعِدَ » : تا جایی که میفرماید: سعادت و شقاوت هر کسی در رحم مادرش پیریزي میشود
در نظام جاهلی مادر به منزلهي « [ اَلجَنَّۀُ تحت اقدام امهاتکم. [ 5 » : و نیز میفرماید: بهشت زیر پاي مادران است .« [ فی بطن امّه [ 4
ظرفی که چند روزي فرزند را در [ صفحه 19 ] برداشته و آنگاه او را رها میکند قلمداد میشد و این شعر، گویاي فرهنگ جاهلی
بود که: انّما امهات الناس اوعیۀ مستودعاتٌ و للانساب آباءٌ مادران مردم ظرفی بیش نیستند که، فرزند به عنوان ودیعه چند صباحی
آنجا قرار دارد، نسل هر کس به پدرانش مربوط است. قرآن این سنت جاهلی را ابطال نموده و دامن مادر را مَهد رشد و تربیت
همسران شما کشتزاران شما هستند که در دامن آنها فرزند صالح باید تربیت ؛« نسائکُم حرثٌ لکم » : فرزند صالح معرفی کرده است
شود. قرآن به پاس قدردانی از تلاش و زحمات طاقتفرساي مادر، او را چنان به عظمت ستوده که حقوق او را در ردیف حقوق
وَقَضی رَبّکَ الّا تعبدُوا اِلّا اِیاهُ وَ بِالْوالدَین اِحْساناً اِمّا یبلغن عندك الکبر احدهما او » : الهی و توحید و خداشناسی بیان کرده است
کلاهما فلا تقل لهما افٍ و لا تنهرهما و قل لهما قولًا کریماً واخْفِضْ لَهُما جَناح الذُل من الرَحمه و قُلْ رَبِّ اِرحَمْهُما کَما ربیّانی
6] پروردگار تو حکم نموده که تنها او را عبادت کنی و نسبت به پدر و مادر نیکی نمایی، اگر یکی از این دو، یا هر دو در ] ؛« صغیراً
نباید روا بداري و نباید آنان را از خود برانی و « اُفّ» هنگام پیري در کنار تو بودند، کوچکترین بیتوجهی حتی به گفتن کلمهي
باید با آنان خوشرفتار بوده و با تواضع بالهاي رحمت خود را برایشان بگسترانی؛ در حق آنها بگو خدایا به آنها رحم کن چنانکه مرا
و وصینا الانسانَ بوالدیه احساناً حملته » : پرورش دادند. و نیز میفرماید: ما به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند
صفحه 15 از 92
7] . [ صفحه 20 ] آنگاه نقش اصلی مادر را که تلاش بیشتري را متحمل شده گوشزد میکند. در نظام ] « امه کرهاً و وضعته کرهاً
جاهلیت زن از حق تصمیمگیري محروم بود و این پدر یا برادر بود که دربارهي ازدواج او تصمیم میگرفت و او را همانند کالا
مبادله میکرد و مالک مهریّهي او میشد و حتّی با مرگ شوهر، به میراث او ملحق میشد. مرد خانواده مالک ازدواج او میشد.
بنا بر یکی از احتمالات در آیه شریفه). قرآن حق ) « وَ لا یَحل لَکُمْ أنْ تَرِثُوا النساء کَرْهاً » : قرآن این عمل زشت جاهلی را نهی کرده
تصمیمگیري در نکاح را به عهده زن گذاشت و زن را مالک مهریهي خود قرار داد (البته ازدواج دختر باید به اجازهي پدر باشد):
در این نظام تاریک زن از حقوق خانوادگی و معاشرت انسانی هم محروم بود، و با او همانند .« [ وآتوا النساء صدقاتهنّ نحلۀً [ 8 »
بردگان، بلکه بدتر رفتار میشد برخورد با او همواره توأم با ایذا و تحقیر بود. قرآن با دستور معاشرت انسانی با زنان و همسران این
با همسران خود رفتار عقل پسند و خدا پسند داشته باشید. در نظام جاهلیت ؛« [ عاشروهن بالمعروف [ 9 » : سنّت جاهلی را از بین برد
زن مالک دسترنج خود نبود و ثمرهي کار و تلاش او را پدر یا برادر یا مرد دیگر خانواده تصاحب میکرد. قرآن با بیان صریح به
در نظام جاهلی زن از حق « [ للرّجال نصیبٌ مما اکتسبوا و للنساء نصیبٌ مما اکتسبن. [ 10 » : زنان مانند مردان استقلال اقتصادي داد
ارث محروم بود و تمام ما ترك متوفّی را [ صفحه 21 ] مرد تصاحب میکرد. قرآن با بیانی صریح حق ارث زن را مانند مرد احیا
در نظام جاهلیت ارزشهاي .« [ للرجال نصیبٌ مما ترك الوالدان و الاقربون وللنساء نصیبٌ مما ترك الوالدان والاقربون [ 11 » : نمود
اخلاقی و الهی تا آنجا پایمال شده بود که کرامت و عفت دختران و زنان کنیز به اندك کالایی مبادله میشد. قرآن کریم آنان را از
اینها برخی از سنتهاي جاهلی بود که قرآن کریم .« [ و لا تکرهوا فتیاتکم علی البغاء اِن أرَدْنَ تحصنّاً [ 12 » : این عمل ننگین نهی فرمود
خط بطلان بر آنها کشید و حقوق و شخصیت زن را احیا نمود و پیامبر اسلام (ص) همهي سنتهاي جاهلی را در تمام زمینهها
تمام سنتهاي ؛« [ ما مِنْ شئیٍ کان فی الجاهلیه الّا و هو تحت قدمی اِلّا الامانۀ فانها مُوداةٌ الی البرّ و الفاجر [ 13 » : ریشهکن کرد، و فرمود
جاهلی زیر پاي من است جز امانت که باید به صاحب آن برگردد. چه اینکه نیکوکار باشد یا فاسق و فاجر، براي اینکه حفظ امانت
از اصول انسانی و بینالمللی اسلام است و احیاي این سنّت هم احیاي سنت انسانی است نه سنت جاهلی. و هرگز دین که بر اساس
فطرت و عقل است، سنت جاهلی را که تکیهگاهی جز جهل ندارد تأیید نخواهد کرد.
زن در جهان متمدن
دیدگاه اول که مسلّم برخلاف فطرت و کرامت انسانی زن میباشد؛ هیچگاه مورد پذیرش جامعهي انسانی نبوده است و حتی
جامعهي [ صفحه 22 ] منهاي وحی نیز در تلاش و تکاپو بود تا این سنتهاي ظالمانه را از بین ببرد و زن را از قید و بند جاهلیت و
قرون وسطایی آزاد کند. این تلاش از قرن هفدهم به بعد افزایش بیشتري داشت و چون اساس آن مبتنی بر احساسات بود سریعاً
« سازمان ملل » رشد کرد و تا قرن بیستم در بسیاري از نقاط جهان نفوذ کرده حامیان بسیاري پیدا کرد و حتی جوامع بینالمللی مانند
آن را پذیرفته قانونمند کرد. این نظریه که بر اساس تساوي زن و مرد در حقوق سیاسی، اجتماعی، معاشرت،انتخاب شغل و
مسؤولیت و... است، آزادي کامل زن و مرد را مبنا قرار داده هر گونه قید و بندي را مخالف آزادي و کرامت زن میپندارد.
طرفداران این دیدگاه گرچه ممکن است. براي احیاي شخصیت زن قدم به میدان گذاشته باشند، امّا چون شناخت صحیح و کاملی
از آفرینش زن نداشتند، راه افراط را پیش گرفتند همانگونه که گروه اوّل راه تفریط را پیموده بودند. به همین دلیل نه تنها در جهت
احیاي شخصیّت زن موفقیتی کسب نکردند بلکه با شعارهاي: حقوق زن، دموکراسی، حقوق بشر و احیاي شخصیّت زن، با برقراري
آزادي مطلق در روابط اجتماعی، باعث سقوط ارزش زن و در نتیجه انحطاط جامعه شدند. این گروه با ایجاد فضاي باز و رهایی از
هر نوع محدودیت، مصونیت را با محدودیت به اشتباه گرفتند و باعث از بین رفتن ارزشهاي انسانی و الهی شدند که دستآوردهاي
این دیدگاه را به شرح ذیل میتوان بیان نمود:
صفحه 16 از 92
رهآورد تمدن
-1 سست شدن پایهي ارزشهاي اخلاقی و معنوي که بزرگترین ضربه [ صفحه 23 ] بر جامعه انسانی میباشد. 2- سقوط و انحطاط
زن در حدّ یک کالاي بیارزش مادّي. 3- سست شدن بنیان و کانون خانواده در اثر رواج مفاسد اخلاقی و اجتماعی. 4- عدم
تمایل به تشکیل خانواده و ازدواج و فروپاشی خانوادهها و بالا رفتن آمار طلاق. 5- پیدایش و ازدیاد کودکان بیسرپرست در اثر
رواج مفاسد اخلاقی و بزهکاري و انواع آلودگیها که منشأ آنها این قبیل کودکان و نوجوانان هستند. 6- اختلاط نسل، و بوجود
آمدن کودکان نامشروع، تا جایی که در جوامع غربی که بیشتر تحت تأثیر این فرهنگ منحط قرار دارند، بسیاري پدر خود را
نمیشناسند. 7- بروز اضطراب و نگرانی و بیماریهاي روانی که در اثر فروپاشی کانون صفا و محبت خانواده براي بزرگسالان و
کودکان به وجود آمده است. 8- بی توجهی و بی مهري به سالمندان جامعه و پدر و مادر به طوري که، پدر و مادر سالمند همانند
کالایی متروکه، که در انبارها میماند به آسایشگاهها تحویل داده میشوند، بدون اینکه کسی از احوال آنها جویا شود. 9- پیدایش
مهدکودکها که پدر و مادر به خاطر فرار از تحمل زحمت تربیت و پرورش کودك در کانون گرم خانواده، آنان را به مهدکودك
تحویل داده و از محبت خود محرومشان میکنند (البته وجود مهدکودك در حد ضرورت و رفع نیاز اطفال بیسرپرست جامعه، [
صفحه 24 ] امري جداست). 10 - پناه بردن به انس با حیوانات در اثر کمبود روابط صحیح انسانی و ایجاد خلأ محبت در خانوادهها و
دهها مورد دیگر که به طور کلّی میتوان گفت، تهی کردن زندگی انسانها از ارزشهاي والاي الهی و انسانی و تبدیل آن به یک
زندگی خشک و بی روح فیزیکی؛ و زیر پا نهادن اصول معنوي و روي آوردن به زندگی حیوانی از جمله دستآوردهاي فرهنگ
به اصطلاح متمدن غرب است. این دو نظریه در این جهت مشتركاند که هر دو باعث فاصله گرفتن زن و جامعه از معیارهاي الهی
و انسانی شده و پایگاه هر دو، جهل و نادانی است و نتیجهاي جز فساد تباهی در پی ندارد. اگر در زمان جاهلیت، انسان تا آنجا از
کرامت خود فاصله گرفته بود که عریان در محافل عمومی ظاهر میشد و حتی عریان به طواف خانه خدا میرفت [ 14 ] ، در جاهلیت
قرن بیستم نیز نیمه عریان و عریان ظاهر شدن رواج پیدا کرده و حتی تمدن هم به حساب میآید! اگر در جاهلیت قدیم فساد و
تباهی بدانجا رسید و پردههاي حیا و عفت تا آنجا دریده شد، که بزهکاران آشکارا پرچم بر در خانهي خود نصب و دعوت به فساد
میکردند [ 15 ] در جاهلیت امروز نیز با نصب تابلو علناً دعوت به فجور میکنند، منتها با این تفاوت، که اعمال فساد و فجور دیروز،
نام گرفته است! به عبارت دیگر، فساد و گناه در پوشش « تمدن و آزادي » ، نامیده میشود؛ اما همان اعمال زشت امروز « جاهلیت »
و دین الهی به هر عنوان، جز فساد و [ صفحه 25 ] گمراهی نتیجهاي در بر « وحی » تمدن ظهور کرده است. البته فاصله گرفتن از
. [16] « فَماذا بعد الحق الّا الضلال » : نخواهد داشت
زن در اسلام
در مقابل دو دیدگاه افراط و تفریطی دربارهي آفرینش و حقوق زن، دیدگاه اسلام قرار دارد که بر اساس فطرت و واقعیت بنا شده
است و تمام حقوق فردي و اجتماعی زن را مانند مرد، بر مبناي فطرت او تنظیم کرده است، و تنها راهی که به زن کرامت میبخشد
و به سعادت او منتهی میشود، راه وحی و انبیاست. و بشر باید براي نجات از نابسامانیها و ناهنجاریها، به وحی روي آورده و به
اسلام بازگردد که البته روزي به این مهم واقف خواهد شد و خواهد فهمید که تنها تکیهگاه اصلی او وحی الهی است، نه بافتهها و
اوهامات ناشی از هواهاي نفسانی انسان. براي روشنتر شدن دیدگاه اسلام، آن را در چند بخش به طور خلاصه بیان میکنیم.
همانطور که اشاره شد دیدگاه اول آنچنان حیثیت و وجود زن را پست و منحط پنداشته که گویی زن از نوع انسان نیست. در
مقابل، دیدگاه دوّم براي احیاي شخصیت زن بزرگترین رهآورد خود را تساوي زن و مرد در آفرینش، حقوق، و آزادي مطلق در
صفحه 17 از 92
روابط میداند، دیدگاه اول مسلماً از نظر قرآن کریم محکوم و مردود است. اما آیا قرآن دیدگاه دوم (تساوي زن و مرد) را در
[ مورد آفرینش زن و مرد میپذیرد؟ در عین حال که آزادي مطلق را محکوم میکند، و آیا از نظر قرآن و اسلام، زن و [ صفحه 26
مرد با هم مساوي هستند؟! و یا قرآن دیدگاه دیگري دارد؟ براي روشن شدن این مطلب اساسی باید در دو فصل جداگانه بحث
نمود. فصل اوّل در مورد نظام آفرینش و حقیقت زن و مرد و آنچه مربوط به ارزشهاي انسانی این دو میباشد. فصل دوّم دربارهي
تفاوتها و مقررات و ضوابطی که پیآمد تفاوتها میباشد که خارج از حقیقت و شخصیت زن و مرد است. در مورد مطلب اول که
آیا از نظر آفرینش زن و مرد با هم مساوي هستند و یا تفاوت دارند، میتوان گفت، نظر قرآن نه تساوي است و نه تفاوت زیرا قرآن
خلقت زن و مرد را از یک حقیقت میداند و اصولًا خلقت آنها را دو چیز نمیداند تا نوبت به نسبت سنجی تساوي یا تفاوت برسد
زیرا هنگامی این سنجش معنا دارد که دوئیّت در کار باشد یعنی باید دو چیز در حقیقت وجود داشته باشد تا بین آنها نسبت و حکم
تساوي یا تفاوت برقرار شود. اما اگر یک حقیقت بود، دیگر نسبت سنجی و حکم به تساوي یا تفاوت بی معناست. زیرا دیگر
موضوعی براي بحث تساوي و تفاوت وجود ندارد. البته فعلًا سخن در آفرینش زن و مرد است نه تفاوتها و حقوق زن و مرد.
حقیقت انسان
ادّعاي قرآن کریم این است که زن و مرد از نظر خلقت و آفرینش از یک حقیقت هستند، زیرا گرچه انسان، متشکّل از روح و بدن
« روح مجرّد » ، است، اما آنچه حقیقت انسان را تشکیل داده و همواره او را به تعالی و کمال و یا به سقوط و انحطاط سوق میدهد
اوست. [ صفحه 27 ] روح است که پاداش اعمال خیر را دریافت و یا کیفر گناهان را میچشد (البته این به معناي انکار معاد جسمانی
نیست) و حتی در همین دنیا هم پاداش و کیفر را روح دریافت میکند. اگر بخواهند کسی را براي کار خیري، بعد از سالها پاداش
دهند و یا براي ارتکاب جرمی، بعد از سالیان مجازات کنند، این روحِ مجرد و ثابت اوست که پاداش یا کیفر میبیند نه بدن عنصري
او که چه بسا در طول این مدت به کلی تغییر یافته است زیرا بدن عنصري انسان، که با یکدیگر متفاوت است، همواره در تغییر
میباشد، اما روح ثابت و برقرار است و لذا گفتهاند انسان موجودي ثابت و سیّال است. پس حقیقت انسان را روح او تشکیل
میدهد و تعالی و کمال و یا سقوط و انحطاط به روح برمیگردد، و از نظر خلقت، روح مجرد است و تفاوت در آن راه ندارد و
مرد یا زن بودن مطرح نیست، حقیقت مجرد روح که حقیقتی است انسانی و یکسان، به دو صورت زن و مرد تجلّی نموده است و از
نظر رشد و تکامل هم چون تکامل انسان مربوط به روح است زن و مرد یکسان هستند و در رسیدن به فضایل انسانی، زن نیز
میتواند همانند مرد به قلل ارزشها صعود نماید. پس در پیمودن راه و رسیدن به درجات معنوي فرقی بین زن و مرد نیست، زیرا که
حقیقت آفرینش این دو، یکی است. بنابراین دو مطلب مهم ادعا شده است که باید با شواهد قرآنی به اثبات برسد: اول: یکی بودن
خلقت زن و مرد. دوم: هموار بودن راه تکامل به طور یکسان براي هر دو و البته اگر مطلب اول به اثبات برسد، نکته دوم را نیز به
[ دنبال خواهد داشت. [ صفحه 28
قرآن و خلقت انسان
[17] .« یا ایها الناس اتقوا ربکم الذي خلقکم مِن نفسٍ واحده و خلق منها زوجها » : قرآن کریم دربارهي آفرینش زن و مرد میفرماید
آیهي مبارکه، مبدأ آفرینش انسان را یک حقیقت میداند و میفرماید: از آن خدایی که شما را از یک حقیقت، که همسران را هم
داشته باشید. آدم و حوّا (ع) اولین مرد و زن نسل بشر فعلی هستند که از یک حقیقت آفریده شدهاند « تقوا » ، از همان حقیقت آفرید
و این دو هم مشمول مضمون آیهي مبارکه میباشند. حوا به عنوان اولین زن از همان حقیقتی آفریده شده، که آدم به عنوان اولین
و» : مرد از آن حقیقت خلق شده است. هیچگونه تفاوتی در خلقت زن و مرد وجود ندارد. روح و حقیقتی که در آدم دمیده شد
صفحه 18 از 92
همان حقیقت در حوّا نیز دمیده شده است، آن روح و حقیقت در یکی به شکل مرد و در دیگري به .« [ نفخت فیه من روحی [ 18
او آنچنان «. [ هُو الذّي خَلَقکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِ دَةٍ و جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ الیها [ 19 » : صورت زن تجلّی یافته است و نیز میفرماید
خدایی است که شما را از یک حقیقت آفرید و از همان حقیقت همسر او را آفرید، تا به سوي او آرامش پیدا کند. مضمون این
آیهي مبارکه نیز مانند آیهي قبل با صراحت مبدأ حقیقت وجودي انسان را یک چیز بیان میکند. و هیچگونه تفاوتی را در حقیقت
انسانی زن و مرد قائل نیست.
راه تکامل
اما ادعاي دوم که راه تکامل براي زن و مرد به طور یکسان هموار [ صفحه 29 ] است و در هیچ فضیلتی از فضایل انسانی نه مرد
بودن شرط است و نه زن بودن مانع؛ زیرا حقیقت مرد و زن یکی است و تکامل هم مربوط به روح و حقیقت انسان است و
تفاوتهاي خارج از حقیقت انسان، در این جهت مؤثر نمیباشد. در اسلام راه تکامل انسان با ایمان و عمل صالح پیموده میشود و
مرد و زن هر دو بی هیچ تفاوتی مکلّف هستند.
قرآن و تکامل انسان
مَنْ عَمِلَ صالحاً مِنْ ذِکَرٍ او انثی و هو مؤمن فَلَنُحییّنهُ حیاةً طیبۀً و لنَجْزیَّنِهُمْ أجرهم باحسن ما کانوا » : قرآن کریم در اینباره میفرماید
هر شخص مؤمن که عمل صالح انجام دهد، مرد باشد یا زن ما او را از حیات طیّه برخوردار خواهیم کرد و پاداش او .« [ یعملون [ 20
را بهتر از عملش خواهیم داد. پس در رسیدن به فضایل و برخوردار شدن از حیات طیّبه فرقی بین زن و مرد نیست. بلکه آنچه شرط
مَنْ عَمِلَ صالحاً مِن ذکرٍ » : تکامل است ایمان و عمل صالح است که مرد و زن در قبال آن یکسان هستند. در جایی دیگر میفرمایند
کسی که مؤمن باشد و عمل صالح انجام دهد چه مرد باشد و چه زن داخل بهشت «. [ اَوْ اُنثی و هُوَ مؤمِنْ فاولئک یدخلون الجنۀ [ 21
اِنَّ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین وَ القانتات و الصادقین و الصادقات و »: خواهد شد. در آیه دیگر میفرماید
الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین و الحافظات و
همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن .« [ الذاکرین اللَّه کثیراً و الذاکرات اعدالله لهم مغفرةً [ صفحه 30 ] واجراً عظیماً [ 22
و زنان مؤمن، مردان مطیع و خاضع، زنان مطیع و خاضع، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان ثابت قدم، مردان خاشع
و نرم دل و زنان خاشع و نرم دل، مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان با عفت و زنان با
عفت، مردانی که زیاد به یاد خدا هستند، و زنانی که زیاد به یاد خدا هستند، براي هر دو گروه آمرزش و پاداش بزرگ آماده کرده
است. در آیه مبارکه، اوصاف ایمانی زن و مرد را یکسان دانسته و پاداش آنان را نیز یکسان عنوان کرده است. در آیهي دیگر معیار
.« [ اِنَّ اکرمکم عندالله اتقیکم [ 23 » برتري انسانها را تقوا عنوان میکند بدون فرق بین زن و مرد
یکسان بودن راه تکامل
اصولًا وحی الهی براي هدایت، نورانیّت و تزکیهي انسان آمده، تا از انسان ظلمانی و ظلوم و جهول، هلوع و شحیح انسانی ملکوتی و
تزکیه یا از راه عقل و تفکر است و یا از راه عشق «. [ کتابٌ انزلناهُ الیک لتخرج الناس من الظلمات اِلی النور [ 24 » : الهی تربیت نماید
اگر پیمودن راه عقل و تفکّر براي مردان هموارتر باشد، راه دل براي زنان » : و محبت که راه دل است و به فرمایش برخی اساتید
25 ] . عاطفه و محبت، جذبه [ صفحه 31 ] و کاربرد ] « هموارتر خواهد بود. و راه دل از راه عقل و تفکر به هدف نزدیکتر است
بیشتري دارد چنانکه کاربرد موعظه پذیري و تضرّع کمتر از تعقل نخواهد بود. از این رو اگر پیمودن راه تکامل براي زنان هموارتر
صفحه 19 از 92
نباشد، هرگز براي مردان آسانتر نخواهد بود. نتیجه اینکه حقیقت آفرینش زن و مرد یک چیز و راه پیمودن فضایل و معنویت براي
هر دو یکسان است پس در حقیقتِ انسانی و فطري، هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و مکتب وحی، زن و مرد را مساوي
نمیداند در حالیکه مکاتب غربی بعد از تلاش فراوان حکم به تساوي را بزرگترین و بهترین دستاورد مکتب خویش تلقی کرده و به
رخ جهانیان میکشند. مکتب وحی در مرحلهي بالاتري میاندیشد و این دو را یک حقیقت میداند. این است احیاي شخصیّت زن
که حاصل تعلیم معارف آسمانی است. و مکتبهاي بشري اگر قرنهاي متمادي هم تلاش کنند، هرگز به چنین معارفی دست نخواهند
یافت و اینگونه تعلیمات که زاییدهي وحی است، هرگز نصیب جامعهي غیر دینی نخواهند شد؛ لذا قرآن کریم در اینگونه موارد
یعنی وحی به شما معارفی میآموزد که هیچگاه به آن دست نخواهید یافت، نه .« [ و یعلّمکم ما لهم تکونوا تعلمون [ 26 » : میفرماید
اینکه فقط آن را نمیدانید. بیان حقیقت خلقت زن و مرد و راهیابی به فضایل و کمالات انسانی چیزي نیست که در دسترس علوم
بشري باشد، بلکه رهآورد مکتب انبیا است.
اشکال
با توجّه به مطالب گذشته ممکن است این سؤال مطرح شود که در مکتب وحی و اسلام راه پیمودن تکامل، عبادت است و انسان از
طریق [ صفحه 32 ] عبودیت و بندگی به تعالی میرسد و راه عبادت هم احکام و وظایفی است که وحی به عهدهي انسانها گذاشته و
در این وظایف تفاوتهاي زیادي بین زن و مرد مشاهده میشود. زن در هر ماه چندین روز از بهترین عبادات که نماز است محروم
میباشد، و از روزهي پرفضیلت ماه مبارك رمضان چند روزي محروم است. همچنین از جهاد ابتدایی که براي اعتلاي کلمهي حق و
برقراري عدالت است و بزرگترین فضیلت را در بر دارد؛ محروم است. خلاصه در بسیاري از احکام وظایف زن و مرد با هم متفاوت
است، چگونه ادعا میشود که زن و مرد در پیمودن راه تکامل یکسان میباشند؟!
پاسخ
در پاسخ به این سؤال و موارد مشابه آن میتوان گفت: سخن در پیمودن راه تکامل است، نه تکالیف و فروعات جزئی. تفاوت در
تکالیف فرعی بین زن و مرد، خدشهاي به این مطلب وارد نمیکند زیرا تفاوت در وظایف که بر اساس تفاوتهاي ضروري بین زن و
مرد تنظیم شده و این تفاوتها خارج از حقیقت انسانی زن و مرد است (که در جاي خود در این باره سخن خواهیم گفت) و تفاوت
در احکام و وظایف نیز فروعاتی است که به مدعاي مذکور خدشه وارد نمیکند زیرا تغییر وظیفه دلیل بر محرومیت از فضایل
نخواهد بود. لذا اگر زن در هنگام قاعدگی چند روزي در ماه از نماز محروم است، به جاي آن دستور دیگري وجود دارد که از
حقیقت نماز و ذکر خدا که راه تکامل انسان است محروم نگردد. در روایت آمده است که: اگر زن در اوقات نماز وضو بگیرد
(گرچه وضوي طهارتی نیست) و رو به قبله در سجّادهي خود [ صفحه 33 ] بنشیند و به مقدار نمازش ذکر و تسبیح و تحمید خدا
عن ابی جعفر (علیهالسلام) قال اذا کانت المرأة طامثاً فلا تَحلّ لَها الصلوة و علیها ان توضأ وضوء الصلوة » : نماید، مأجور خواهد بود
[27] « عند وقت کل صلوةِ ثم تقعد من موضع طاهرٍ فتذکر اللَّه (عزوجل) و تُسبّحَهُ و تُهلِلَهُ و تحمده کَمقدار صلاتها ثم تفرغُ لحاجتها
محروم نیست. پس اساس مطلب، پیمودن .« [ اقم الصلوة لِذِکري [ 28 » : لذا زن در همین حال هم از حقیقت نماز که ذکر الهی است
راه کمال و وصول به حق است، نه فروعات فقهی. زن اگر در ماه مبارك رمضان چند روزي از روزه گرفتن محروم است با بجا
آوردن قضاي آن، روزهها را جبران میکند. و اگر از جهاد ابتدایی در راه خدا محروم است به جاي آن، جهاد دیگري بر او مقرر
است که با جهاد مرد برابري میکند. (توضیح آن در بخشهاي بعدي خواهد آمد). علاوه بر این زن به طور متوسط حدود شش سال
زودتر از مرد به تکلیف تشرّف دارد و تا هنگامیکه مرد به تکلیف برسد او بسیار از راه را پیموده است، بنابراین در اصل کمال و
صفحه 20 از 92
تعالی، راه براي زن و مرد به طور یکسان هموار است گرچه در فروعات و تکالیف و وظایف آنها تفاوتهایی باشد. جالب این که
طرح سؤالاتی از این قبیل تازگی ندارد بلکه مانند همین سؤال را زنان صدر اسلام در محضر مبارك رسولاللّه (ص) مطرح کردهاند
و حضرت هم به آنان پاسخ کامل و قانع کننده دادهاند. براي روشنتر شدن مطلب به طور فشرده به این سؤال و جواب میپردازیم. [
[ صفحه 34
رسولالله و تفاوت در وظایف
عن أسماء بنت یزید الانصاري انها أتت النّبی (ص) و هو بین اصحابه فقالت بابی أنت و امّی انی وافدة النساء الیک و اعلم نفسی
لک الفداء انه ما مِن امرأةٍ کائنۀً فی شرق و لا غرب سمعت بمخرجی هذا الّا و هی علی مثل رائی اِن اللّه بعثک بالحق الی الرّجال
والنساء فامنّا بِکَ و بالیهِکَ الذي ارسلک، و اِنّا معاشر النساء محصورات، مقصورات قواعد بیوتکم و مق ّ ض ی شهواتکم و حاملات
اولادکم و انکم معاشر الرجال فضّلتم علینا بالجمعۀ و الجماعات و عیاده المرضی و شهود الجنائز و الحجّ بَعْد الحج و افضل من ذلک
الجهاد فی سبیل اللّه و انّ الرجل منکم اذا خرج حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لکم اموالکم و غزلنا لکم اثوابکم و رَبَّینا لکم
اولادکم فما نشارَککم فی الأجر یا رسولاللّه؟ فالتفت النّبی (ص) بوجهِهِ کُلِّه ثم قال هل سمعتم مقالۀ امرأةٍ قط احسن فی مَسْألتها فی
امر دینها من هذه؟ فقالوا یا رسولاللّه ما ظننا امرأةَ تهدي الی مثل هذا. فالتفت النّبی (ص) الیها ثم قال لها انصر فی ایتها المرأةَ و
اَعلِمی مَنْ خلفک من النساء، اِنّ حُسن التبعل اَحَد کَنَّ لزوجها و طلبها مرضاته و اتباعها موافقته یعدل ذلک کلّه، فادبرت المراة و هی
. [ تهلل و تکبّر استبشاراً. [ 29
اسلام و بالندگی افکار
این سؤال و جواب، پاسخگوي شبهات در این زمینه میباشد و به همین جهت همهي روایت آورده شد، زیرا سؤال به قدري جالب و
جامع عنوان شده است که هم رسولاللّه (ص) را وادار به تحسین نمود و هم موجب اعجاب اصحاب آن حضرت شد. آري اسلام
این چنین در بالندگی افکار جامعه مؤثر است. در آن عصر که زن انسان به حساب [ صفحه 35 ] نمیآمد، اسلام توانست زنان را به
این درجه از کمالات و معارف برساند، که قدرت طرح اینگونه سؤالات را داشته باشد. زنی به نام اسما که دختر یزید انصاري
است به عنوان نمایندهي زنان به محضر رسولاللّه (ص) مشرّف شده عرض میکند جانم به فداي تو باد پدر و مادرم فدایت باد، این
سخن من و همهي زنان در هر جاي عالم است که خداوند تو را بر مرد و زن مبعوث کرد و ما به رسالت تو و خداي تو ایمان
آوردیم. اما ما زنان در خانهها محصور هستیم و دست ما از بسیاري از فضایل کوتاه است. در حالیکه ما، در خانه نشسته و مردان
حاجات خود را ما با برطرف میکنند و فرزندان شما را ما حمل میکنیم، مردان بر ما برتري دارند زیرا مردان در نمازهاي جمعه و
جماعت حاضر میشوند، ما محروم هستیم، مردان به عیادت بیماران میروند و در تشیع جنازه شرکت میکنند، ما محروم هستیم،
وقتی مرد به جبهه میرود این ما هستیم که اموال آنان را حفظ میکنیم، برایشان لباس میبافیم و فرزندان را تربیت میکنیم پس
فضیلت و اجر ما چه میشود. هر قسمت سؤال میطلبد که دربارهي آن بیش از این سخن بگوییم ولی ناگزیر به ترجمهي آن اکتفا
شد. در پایان سؤال این زن نکته بسیار مهمّی توجّه انسان را به خود جلب میکند و آن اینکه: آن زن از اجر و پاداش سخن
میگوید نه از مطرح شدن و عنوان و شهرت و هر زن مسلمان که چنین سؤالی برایش مطرح باشد در صورت سلامت نفس قطعاً از
جواب رسولاللّه (ص) قانع خواهد شد. بعد از تمام شدن سؤال، ابتدا رسولاللّه (ص) به اطرافیان خود رو کرد و پرسید آیا شما
دیدهاید که زنی در امور دینی خود چنین زیبا سؤال [ صفحه 36 ] طرح کند! اصحاب پاسخ دادند ما گمان نمیکردیم که زنی به
این مرتبه از کمال برسد و بتواند چنین سؤال نماید. آنگاه رسولالله (ص) به آن زن رو کرده فرمود: به تمام زنان که نمایندهي آنان
صفحه 21 از 92
هستی اعلان کن که نیکو شوهرداري و اطاعت از شوهر و به دست آوردن رضایت خاطر شوهر معادل همهي فضیلتهایی است که
و تکبیر میگفت از محضر « لا اله الا الله » مرد از آن برخوردار است [ 30 ] آنگاه آن با رضایت خاطر و خوشحالی تمام در حالیکه
رسولاللّه (ص) مرخص شد. سخن از فضیلت و کمال است نه از نام و نشان و شهرت. رسولاللّه (ص) میفرماید: نیکو همسرداري
زن که باعث حفظ عفت شوهر و جامعه و تربیت فرزندان صالح است معادل همه حجّ و عمره و جمعه و جماعتها و جهادي است
که مرد انجام میدهد. این جهاد زن در مقابل آن جهاد مرد. بنابراین نوع مسؤولیتها و تفاوت در وظایف باعث تفاوت در فضیلتهاي
انسانی نخواهد شد. هر کس وظیفه خود را بهتر انجام بدهد و خلوص نیّت بیشتري داشته باشد، از فضیلت بیشتري برخوردار خواهد
بود. یکی با حضور در نماز جمعه و جماعت، حجّ و جهاد و دیگري با حفظ حدود و حقوق انسانی و تأمین عفاف جامعه. یکی با به
صدا درآوردن اسلحهي نبرد، یکی با به حرکت درآوردن گهوارهي کودك و تربیت انسان شایسته و مبارز و مجاهد در راه خدا.
خلاصه بخش اول این که: از نظر خلقت، زن و مرد از یک حقیقت هستند و چون تکامل و تعالی و نیز تنزل و انحطاط انسان به
حقیقت روح او مربوط میشود، راه تکامل هم براي هر دو به طور [ صفحه 37 ] یکسان هموار است و در این دو جهت هیچگونه
تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و اختلاف در شرح وظایف و تکالیف فرعی و جزیی هم خدشهاي به این دو مطلب مهمّ و اساسی
وارد نخواهد کرد.
تفاوتها
ممکن است سؤال یا اشکال دیگري مطرح شود که: ادعاي یکی بودن حقیقت وجودي زن و مرد با وجود تفاوتهاي آشکار بین این
دو امري برخلاف واقعیت است. علاوه، این ادعا مخالف آیات صریح قرآن کریم است که برتري مردان را نسبت به زنان به صورت
مردان قوّام بر زنان «. [ الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا مِن اموالهم [ 31 » : آشکار بیان میدارد
هستند یعنی قوام امر و مدیریت زنان را مردان به عهده دارند زیرا هم بر زنان برتري جسمی دارند و هم زمام مسائل اقتصادي به
32 ] پس چگونه ادعا میشود که بین زن و ] .« و للرجال علیهنَّ درجۀً » : دست مردان است. و نیز میفرماید: مردان بر زنان برتري دارند
مرد تفاوتی وجود ندارد و این دو از یک حقیقت هستند؟! بخش دوم این بحث را از پاسخ به این سؤال شروع میکنیم که زن و مرد
گرچه در آفرینش و حقیقت انسانی و نیز پیمودن راه تکامل یکی هستند؛ لیکن از نظر اندام و روحیّات تفاوتهاي غیر قابل انکاري
دارند. زن داراي لطافت اندام و ظرافت روح، سرشار از عطوفت و احساس و مظهر مهر و محبت است. زن از روحیهاي موعظهپذیر و
« أفمن یُنشئُوا فی الحلیه و هو فی الحِضام غیر مبین » : متأثر [ صفحه 38 ] برخوردار است و شاید اشاره به همین نکته باشد که میفرماید
در مقابل؛ مرد از بدنی مستحکم و روحی «. [ المرأة ریحانۀ لیست بقهرمانۀ [ 34 » : 33 ] و در حدیث هم از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده ]
ستبر و نیرویی مؤثر برخوردار بوده و به خاطر همین تفاوتهاست که وقتی سخن از مسؤولیتهاي سنگین و سخت سیاسی و اجتماعی به
و براي همین ظرافت روح و لطافت اندام .« [ و زاده بسطۀً فی العلم و الجسم [ 35 » : میان میآید، قوّت روح و جسم مطرح است
همواره گرایش زن به مسؤولیتهایی است که با اندام و روح او متناسب است زن علاقهمند به کارهاي ظریف و زیبا مانند گلسازي،
گلدوزي، قلاببافی، خیاطی و صنایع ظریف دستی میباشد. در مقابل، مرد به کارهایی علاقهمند است که قدرت و قوّت بیشتري
میطلبد و سخت و خشن است رمز و راز وجود این تفاوتها از همین جا به خوبی روشن میشود؛ زیرا مسؤولیتهاي جامعه هیچگاه
یکنواخت نبوده بلکه همواره توأم با کارها و مسؤولیتهاي ظریف و سبک، سخت و خشن در خانه و بیرون خانه است. کارهاي
ظریف خانه، و هنر تربیت فرزند و کارهاي سخت و سنگین کشاورزي و صنعتی و استخراج معادن از دل کوهها و جنگ و دفاع در
مقابل دشمن، مسائل غیر قابل اجتناب زندگی بشر است. با وجود این تفاوتها در جامعه، حال این سؤال مطرح است که آیا عقل و
حکمت اقتضا میکند که برخی از مسؤولیتها بدون مسؤول [ صفحه 39 ] بماند؟ و یا آن مسؤولیتها را کسی از نظر جسمی و روحی
صفحه 22 از 92
مناسب با آن نیست، به عهده بگیرد؟ و یا هر مسؤولیتی را فردي به عهده بگیرد که هم از نظر اندام و هم از نظر روح با آن تناسب
دارد؟ مسلماً راه سوّم بر اساس حکمت نظام آفرینش است. از این مطلب این نکته نیز روشن میشود که: افراط در حکم به تساوي
در حقوق و آزادي زنان به همان اندازهي تفریط در امور روابط زن و مرد و حقوق فردي و اجتماعی زن، ناصحیح است. زیرا وجود
تفاوت در اندام و روحیّه تفاوت در انتخاب مسؤولیتها و نیز حقوق را میطلبد و حکم و تساوي در این زمینهها نادیده گرفتن
واقعیتهاي نظام خلقت است. زیرا در بسیاري از موارد حکم به تفاوت در حقوق، مطابق با نظام تکوین و آفرینش است، نه حکم به
تساوي. لذا حکم به یکسان بودن زن و مرد در انتخاب مسؤولیتها بر خلاف تناسب روحی و جسمی آنها است. بنابراین مسؤولیتها بر
خلاف تناسب روحی و جسمی آنها است. بنابراین مسؤولیتهاي سنگین را که مناسب با جسم و روح مردان است به عهدهي زنان
گذاشتن بر خلافت حکمت و نظام تکوین است. از اینجا پاسخ سؤالاتی مانند اینکه چرا انبیا همگی مرد بودند، چرا زنان از
فرق میکند و چرا در برخی از قوانین جزایی « ارث » مسؤولیت رهبري جامعه محرومند چرا برخی حقوق اقتصادي زن با مرد، مانند
مانند قصاص و دیات با یکدیگر فرق دارند؛ روشن میشود. این تفاوتها بر اساس تفاوت در بدن و روحیات زن و مرد است. اگر زن
در برخی موارد از مرد سهم کمتري در ارث دارد و اگر زن از داشتن مسؤولیت رهبري و شرکت در جهاد ابتدایی معاف است،
بخاطر آن است که اندام و روحیات زن تناسبی با فعالیتهاي سنگین [ صفحه 40 ] اجرایی مانند رهبري را ندارد و کمتر بودن ارث زن
به این دلیل است که در نظام خانوادگی اکثر هزینهها حتی هزینههاي شخصی زن به عهدهي مرد است و این مقدار ارث با توجه به
اینکه نوعاً هیچ هزینهاي را متحمّل نمیشود، نسبت به مرد که همهي هزینهها را به عهده دارد، فزونی میکند و نیز قوانین جزایی
مربوط به اعضاي بدن انسان است و ربطی به حقیقت و شخصیت انسان ندارد. اگر دیه زن، نصف دیه مرد است، چنین نیست که
شخصیت زن هم نصف شخصیّت مرد باشد در این مسائل پیامبر و امام معصوم با افراد عادي یکسان هستند اگر با مسائل معنوي و
حقیقت انسانی آنان ارتباط داشت، چگونه پیامبر و امام در برابر قانون با دیگران یکسان میبود.
تفاوتها امتیاز نیست
علاوه این تفاوتها در امتیاز به حساب نمیآید، زیرا برتري انسان بر اساس تقوا و فضیلت اوست نه بر مبناي نوع مسؤولیت و چه بسا
ارزش کار یک خانم خانهدار و متعهد و پاکدامن با ارزش کار یک رهبر برابري کند. ارزش کار یک خانم مربّی که انسانی الهی
تربیت میکند و با حفظ عفت و پاکدامنی عفت شوهر و جامعه را تأمین میکند، با ارزش جهاد مرد که سینهي خود را در مقابل
دختر یزید انصاري فرمود: نیکو همسرداري زن معادل « اسماء » دشمن سپر کرده برابري میکند، همانکه رسولاللّه (ص) در پاسخ
همه جمعه و جماعات و حج و عمره و جهاد مرد میباشد. چه بسا زن با انجام مسؤولیتهاي خود به تقوا و بهشت دست یابد، ولی مرد
36 ] . لذا همان ] .« اِنّ اکرمکم عندالله اتقیکُمْ » با انجام مسؤولیتهاي سنگین سیاسی و اجتماعی به آن [ صفحه 41 ] مقام نرسد. زیرا که
درجات که براي مرد در میدان نبرد مقرر شده، براي زن هم وعده داده شده است. زنی از حضرت پرسید زن از جهاد چه نصیبی
دارد. حضرت فرمودند: براي زن از هنگام بارداري تا زمان وضع حمل پاداش مجاهد فی سبیل اللّه است و اگر در این فاصله از دنیا
للمرأة مابین حملها الی فطامها من الأجر کالمرابط فی سبیل اللّه فان هلکت فیما بین ذلک کان لها » : برود اجر و منزلت شهید را دارد
و در روایت دیگر از امام صادق (ع) آمده که زن اگر در هنگام وضع حمل رحلت کند دیوان حساب براي «. [ مثل منزلۀ الشهید [ 37
المرأة مابین حملها الی فطامها من الأجر کالمرابط فی سبیل اللّه فان هلکت فیما بین ذلک کان لها » : او در قیامت گشوده نمیشود
و در روایت دیگر از امام صادق (ع) آمده که زن اگر در هنگام وضع حمل رحلت کند دیوان حساب براي «. [ مثل منزلۀ الشهید [ 38
و این نوع برتریها که در دو آیه «. [ المرأة اذا ماتت فی نفاسها لم ینشر لها دیوان یوم القیامۀ [ 39 » : او در قیامت گشوده نمیشود
برتري در محدوده خانواده و آیین همسرداري است نه برتري بین «... الرجال قوامون علی النساء و للرجال علیهن درجۀً » : مطرح شده
صفحه 23 از 92
زن و مرد. مرد بر اساس تفاوت در جسم و روحیات مدیّریت خانه و مسائل اقتصادي را به عهده دارد. زن به لحاظ تفاوتهاي روحی
و اگر در .« [ فالصالحات قانتات حافطات للغیب [ 40 » : و جسمی مسؤولیتهاي دیگري را عهدهدار است در قبال آن میفرماید
مسؤولیتهاي سیاسی و اجتماعی هم بین زن و مرد تفاوت است به لحاظ همین تفاوتهایی بین زن و مرد است. بنابراین تفاوتهایی از
[ این قبیل لازمهي زندگی خانوادگی و نظام اجتماعی بشر است و باعث مخدوش شدن دو اصل اوّل نمیشود. [ صفحه 42
وجود تفاوت ضروریست
اینگونه تفاوت بین زن و مرد همانند تفاوت استعدادهاي بین خود مردان و تفاوتهاي بین خود زنان میباشد. حکم به تساوي در
برخی از این موارد ظلم و نادیده گرفتن نظام آفرینش است، و حکم به تفاوت بین زن و مرد، منطبق بر نظام آفرینش و نظام
خانوادگی و اجتماعی است. چگونه براي گردش زندگی اجتماعی بشر و تضارب آراء و اندیشهها، استعدادها، متفاوت و گرایشها
مختلف است. یکی استعداد صنعت، دیگري استعداد طبابت، سوّمی ذوق کشاورزي را دارد. در زندگی اجتماعی پزشک از دسترنج
أهم » : کشاورز و کشاورز از علم پزشک و صنعتگر از دستآورد هر دو بهرهمند میشود؛ همواره یکدیگر را تسخیر میکنند
یقسمون رحمت ربّک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیواة الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجاتٍ لیتخذ بعضهم بعضاً سخریاً و
تفاوت استعدادها یک جانبه نیست تا یکی علی الاطلاق مُسخَّر دیگري باشد، بلکه متقابل «. [ رحمت ربک خیرٌ مما یجمعون [ 41
است و همه یکدیگر را تسخیر میکنند، تا زندگی سامان پیدا کند. این تفاوتها و این مسؤولیتها نباید موجب فخر و برتري شود.
نباید کسی مغرور به ثروت و دیگري مغرور به صنعت خود باشد و پزشک علم و دانش خود را به رخ دیگران بکشد، زیرا اینها
هو الّذي جعلکم » : امتیاز نیست بلکه امتحان الهی هستند. خدا میفرماید: این تفاوتها براي آزمایش شماست نه موجب فخر و برتري
42 ] . [ صفحه 43 ] وجود تفاوتها بین زن و مرد مانند وجود تفاوت ] « خلائف فی الارض و رفع بعضکم فوق بعض درجاتٍ لیُبلوکم
بین تمام انسانهاست. همانطور که تفاوت بین مردها موجب تغییر در حقیقت انسانی آنها نمیباشد، تفاوت بین زن و مرد نیز خدشه
بر وحدت حقیقت آنها وارد نمیکند. بلکه وجود تفاوت براي گردش زندگی اجتماعی ضروري میباشد.
جمعبندي
از مطالب گذشته شش نکتهي مبرهن و مستدل به دست میآید: زن و مرد از نظر آفرینش از یک حقیقت هستند. راه تکامل براي
مرد و زن به طور یکسان هموار است. تفاوت در وظایف و مسؤولیتها، بر اساس وجود تفاوت در جسم و اندام و روحیات زن و مرد
است و اینگونه تفاوتها فضیلت نیستند، برتري فقط به ایمان و عمل صالح و تقوا است. هیچ کمالی از کمالات و فضایل معنوي
مشروط به مرد بودن نیست، و زن از هیچ کمالی محروم نمیباشد. زن هم مانند مرد در کسب فضایل آزاد است. زن و مرد،
هیچکدام در فساد و تباهی و بیبند و باري آزاد نیستند. با توجه به این نکات ارتباط این مقدمهي نسبتاً طولانی با عنوان کتاب و نیز
مطالب بعدي، روشن میشود؛ زیرا در بخشهاي بعدي سخن از فضایل و مناقب، بانوي نمونهي اسلام، فاطمهي زهرا (س) میباشد.
سخن از زنی که دوشادوش مردان بزرگ الهی در میدان کمال و تعالی پیش رفته و همتاي انبیاء اولوالعزم است، بلکه حتی برتر از
انبیاء [ صفحه 44 ] اولوالعزم میباشد، سخن از فاطمه سلام اللّه علیهاست. اگر این مقدمه عنوان نمیشد ممکن بود کسی توهم کند
که مگر ممکن است زنی همانند و همدوش مردان به کمال و فضیلت برسد؟ اما وقتی این مطلب به اثبات رسید که در پیمودن راه
تکامل تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد، آنگاه بیان مصداق و الگویی که این راه را طی کرده آسان خواهد بود. البته با اعتراف
باینکه قلم بنده و امثال بنده ناتوانتر از آن است که بتواند فضایل بانوي کامل و نمونهي اسلام را بنگارد؛ زیرا که خاکیان را راهی
به سوي عظمت ملکوتیان نیست. لذا آنچه در اطراف دامن عصمت پرفیض زهرا، زُهرهي نبوت و رسالت و شجرهي طیبهي امامت بر
صفحه 24 از 92
قلم تراوش کرده؛ از ایما و اشارات کلام وحی و قرآن و عترت است. در حقیقت این وحی است که چهرهي تابناك زهرا (سلام اللّه
علیها) را آشکار کرده نه قلم این و آن؛ زهرا (سلام اللّه علیها) را آشکار کرده نه قلم این و آن؛ زهرا (علیهاالسلام) حقیقتی ملکوتی
است که جز وحی نمیتواند به عظمت آن پی برده و فضایل او را بنگارد و به همین سبب فاطمه نامیده شده است [ 43 ] . مطالب در
سه فصل تنظیم شده، فصل اول سیري در زندگی فاطمه (س)، فصل دوّم برخی فضایل فاطمه (س) و فصل سوّم سیره و روش فاطمه
[ (س) به امید آنکه فاطمه (س) الگوي زندگی همگان قرار گیرد. [ صفحه 47
سیري در