گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد چهارم
مقدمه







از من خواستند که درباره فاطمه علیهاالسلام سخن بگویم. انجام این خواسته منتهاي عجز و درماندگی مرا نشان خواهد داد. زیرا
شناخت فاطمه علیهاالسلام و بالطبع معرفی او امري است فوقالعاده دشوار و براي من مشکل. من چه بگویم درباره فردي که کسی
او را بالحقیقه نشناخت جز خدا و بالواقع کسی او را در نیافت جز محمد صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیهالسلام. اقتضاي
استعداد و حد تفکر و تامل اجازه نمیدهد که دربارهاش آنچنان که باید سخن بگوئیم. به علاوه بحث از فاطمه جرات و شهامت
سیده نساء اهل » میخواهد، قدرت بیان لازم دارد، احاطه به ابعاد وجودیش لازم است. و از همه مهمتر شم بهشتی میخواهد. زیرا او
است. لااقل باید [ صفحه 12 ] کسی از او سخن گوید که درك صحیحی از بهشت و « نفاحۀ الفردوس » است. به تعبیر معصوم « الجنۀ
ملکوت اعلی داشته باشد. فاطمه اینک، در میان ما نیست، ولی ابعاد گسترده حیاتش، فکرش، خط مشیش در دل و جان ما نفوذ
دارد. کیست که اجمالی از حیات فاطمه را نداند. و آرزوي تبعیت از روش آن بانو را ننماید؟ او از دنیا رفته است ولی ابعاد حیاتش
روز بروز وسیعتر و پردامنهتر میشود. در عین حال به مصداق: آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید، ضروري
است لحظاتی را در معرفی فاطمه علیهالسلام، آن هم از زبان محمد و علی و از بیان معصوم بگذرانیم. از نقشهاي گوناگون او، از
زندگی و صفاي او، از حقطلبیها، از خدمت به خلق او و بالاخره از شهادت او سخن گوئیم. این امر اگر چه ممکن است سرسري و
محدود باشد ولی این ارزش را دارد که ساعتی به یاد زهراي عزیز، بندهي پاك و عزیز خدا و دخت گرامی رسول صلی الله علیه و
[ آله و سلم بگذرانیم. [ صفحه 13
نظري به محیط خود
در عصري و در جامعهاي عجیب زندگی میکنیم. عصري که شباهتی با دیگر اعصار ندارد. ارزشها و ضوابط در اغلب موارد در
معرض شک و تردیدند. بیخبري و در مواردي بیهدفی بسیار است. الگوها متعددند و گمراهکننده. زمینهها براي راهنماییها
اندکند و آدمی در انتخاب راه راست از بین سبل متعدد مشکوك. گروهی هنوز نمیدانند شرقی باشند یا غربی، مادي باشند یا
معنوي، فرزند عقل باشند یا فرزند دین و وحی، رآلیسم باشند یا ایدآلیسم. حتی برخی از زنان ما نمیدانند ما در فرزندان خود باشند
یا رئیس و مدیر اداره. مسوول تربیت باشند یا مسوول تایپ نامهها. مساله آزادي و استقلال مطرح است ولی حدود و ابعاد آن براي
بسیاري شناخته شده نیست. مرزها معلوم و مشخص نشده است، جهتگیریها معین نیست، راهها با تردید و ابهام طی میشود، فکرها
راست و هدفدار نیست. یکسونگريها کولاك میکند. گویی ما عادت کردهایم که تنها یک [ صفحه 14 ] بعد قضیه را ببینیم و
جوانب و دیگر ابعاد را مورد نظر نداشته باشیم. به خصوص خطاي ما این است که در نگرشها تنها امروز را در نظر داریم در حالی
صفحه 11 از 52
که زندگی بی رابطه با دیروز و فردا نیست.
خط مشیها
اندیشمندان ما بیشک خط مشیهاي اندیشیده را تعقیب میکنند ولی باید پرسید آیا روشها به گونهاي هست که بتوان گفت
اندیشمندان بسیارند؟ چه بسیار که راهی را طی میکنیم بدون اینکه بدانیم فرجام ما کدام است و سرانجام ما چیست؟ ما راهی را
تعقیب میکنیم که خواسته آنی و امروزي ما را تامین کند اما اینکه در پس آن واقعه چه باشد براي ما کمتر مطرح است. و یا در
همه موارد آرزو میکنیم دیگران راهی را براي ما هموار کنند و ما به طی مسیر، در طریق آن بپردازیم اما اینکه خود نیز بکوشیم آن
را تحلیل و سبک و سنگین کنیم براي ما مطرح نیست. ظاهر و باطن ما خدا کند که دوگونه و چندگونه نباشد. اگر کبوتر مسجدیم
لااقل توي دریا نباشیم. اگر مدعی داشتن اسلامیم، کفر باطن را به اسم اسلام عیان نکنیم. و بالاخره اگر براي خود مسوولیتی را
احساس میکنیم، زندگی را با بیتفاوتی نگذرانیم. اگر از حد تعارف و تحذیر بگذریم باید اذعان کنیم که وضع درونی ما چندان
تعریفی هم ندارد. ساخته و پرورده، هدفی و در مسیر نیستیم. در عین طرد استضعاف، مستضعف میشویم. و در عین طرد استثمار در
مسیر آن هستیم. نابسامانیهاي ظاهري و باطنی در ما بسیار [ صفحه 15 ] است ولی احساس کاذبی از خوشبختی داریم. کارها همه
نابسامان است ولی ما خود را سر و سامان یافته میبینیم. ما را و به خصوص بانوان و مادران را وظایفی سنگین در پیش است.
وظایفی که سهلانگاري در انجام آن علاوه بر عقوبت خداوندي خسران دنیا در پی دارد. ما گمان داریم با ظاهري انقلابی همه
کارها دیگر تمام است. من ناگزیرم هشدار دهم که بخشی از راه طویلی که میبایست طی شود طی شده، گامها و مراحل دیگري
در پیش است که باید طی شود. ما عادتا خوشباور و ظاهربین بار آمدهایم. فکر میکنیم با اسکلت سازي میتوان بنائی را خانه
انگاشت و در آن مسکن گزید- غافل که تا بنا تعمیر نشود و سوراخ و درزهاي آن گرفته نشود امکان زندگی توام با آسایش در
آن نیست. موریانهها در درزهاي آن لانه میکنند. بادهاي سوزان از روزنهها، زندگی را بر ما دشوار میسازد.
تکیهگاه بحث
بحث درباره یک زن، یک مادر و یک بانوست. طبعا در چنین محافل باید از زنان بیشتر صحبت شود و مسایل آنان بیشتر مورد
بررسی قرار گیرد. اگر در ضمن آن انتقادي و اظهارنظري میشود دلیل بر آن نیست که چنان زمینههایی در مردان وجود ندارد،
بلکه به تناسب بحث، فعلا باید از این مساله سخن گفت. و از مسائل و مشکلاتی که در مجالس دیگر کمتر امکان بررسی آن است
سخن به میان آورد. ما بر اساس میزانی که در دست داریم یعنی فاطمه علیهاالسلام، و بر اساس [ صفحه 16 ] ملاکهایی که از اسلام
میشناسیم باید بگوییم که هنوز بانوان ما راه بسیاري را باید طی کنند. تحولاتی عظیم و پردامنه در فکر و خط مشی خود ایجاد
نمایند، هدفها باید روشنتر و صریحتر گردد، برنامه آزادي از وسیله بودن، براي خاموش کردن نائره تند هوسها، باید کاملا به
مرحله اجراء درآید. حقوق و وظایف متقابلی که در اجتماعی اسلامی بر ایشان مطرح است، نیکو مورد رعایت قرار گیرد. جهان
بینیها و تلقیها باید تغییرات کلی پیدا کنند. دیدها نسبت به دنیا، به مال و دارئی، به خوشبختی و زیبائی، به کمال باید عوض شود.
ایمان و عقیدت صورت دیگري پیدا کند. صفات عالیه در آنان پدید آید و راسخ گردد. نقشهاي متعددشان شناخته و تعقیب
گردد. علو روح در آنان بیشتر شود. زندگی سر و صورت دیگري یابد. براي مسوولیتهاي اجتماعی آنان حسابی بازشود.
عدالتخواهی، مبارزات اندیشیده، جهادهاي متناسب با شوون، وارد برنامه زندگیشان شود. آیندهنگري پیدا کنند. قوت قلب و جراتی
بیابند، نظرات بلندتري پیدا کنند و... اینها که گفتیم و برشمردیم در جامعه زنان ما یا وجود ندارد و یا وجود دارد و کافی نیست.
وظایف و تکالیف اغلب شناخته شده نیستند. راه و روشها کاملا مشخص نمیباشد. الگوي عملشان کاملا شناخته شده و قابل تعقیب
صفحه 12 از 52
[ نیست. و در جمع وضعشان آنچنان که میبایست مطلوب نمیباشد. [ صفحه 17
علل چنین اوضاع