گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد چهارم
فصل دهم: بدحجابی و پیامدهاي آن







بیبندوباري، مانع زیبایی
صفحه 44 از 66
توجه به این قانون کلی و طبیعی لازم است که هر عمل و حرکتی برخلاف طبیعت و فطرت و ساختار وجودي انسان باشد ضربهاي
است بر جسم و روح انسان؛ یعنی در نظام هستی، هر چیزي داراي قوانین خاص خود است، از بزرگترین پدیدههاي جهان تا
کوچکترین آنها و حتی موجودات مجرد و غیرمادي از قوانین خاصی برخوردارند. روح ملکوتی انسان نیز داراي ویژگیها و
قوانین و اساس نامهاي است که هیچکس اطلاع کامل به آنها ندارد، جز خالق انسان و پیشوایان دین علیهمالسلام که متصل به علم
بینهایت اویند. لذا تنها مکتبی که همه تعلیمات و دستورهایش مطابق با قوانین و اساس نامه روح انسان میباشد، مکتب الهی اسلام
است؛ به همین جهت عمل به آنها باعث شکوفایی استعدادهاي اصیل و تواناییهاي بالقوه آدمی است و مخالفت با آنها مبارزه با
ساختار وجودي خود و ضوابط مربوط به روح آدمی است که نتیجهاي جز ضربههاي سنگین و چه بسا غیر قابل جبران بر شخصیت
که جسم و روح در همدیگر تأثیر میگذارند، هر عمل خوب یا بد نه ؛« الجسم والروح یتعاکسان » خویش ندارد و با توجه به قانون
تنها در روح انسان تأثیر دارد، بلکه در جسم هم از طریق روح اثر میگذارد. در نتیجه جسم سالم در پرتو روح سالم است و
بالعکس. بهداشت روح و جسم مستلزم توجه کامل به قوانین خویشتن است. بر این اساس اولًا: بیپروایی و خودنمایی زن، که از
بزرگترین گناهان کبیره است، آسیب و جنایتی است بزرگ بر روح و فطرت الهی خود زن و در نتیجه تأثیر آن بر بدن و صورت
او و از دست رفتن تدریجی جمال و زیبایی آن، چرا که فطرت زن طالب عفت و حیا، و قانون روح او خداپرستی و اطاعت از
فرمانهاي اوست نه شهوتپرستی و اطاعت از هوي و هوس؛ چنان که رعایت عفاف و حجاب باعث استحکام و افزایش زیبایی زن
میشود، چون رعایت عفت و حجاب حرکتی است در مجراي قوانین روح و به تبع آن، قوانین جسم، لذا حضرت علی علیهالسلام
زکات در لغت به معناي رشد و نمو است. بنابراین مضمون حدیث ).«? ( زکاه الجمال العفاف؛ زکات زیبایی عفت است » : فرمودند
این است که رعایت عفت و حجاب باعث رشد و بالندگی استعدادهاي روح و افزایش زیبایی چهره و اندام است. علاوه بر این که
روح زیبا، سازنده بدن زیباست. ثانیاً: غالب زنان بدحجاب در اثر پیدایش عیب و نقص در بدن و صورت خود، دچار ناراحتی
شدید و عقده حقارت میگردند و گاه تبدیل به یک بحران بزرگی در زندگیشان میشود که اثر منفی آن در کاهش زیبایی آنها
نقش اساسی دارد. ثالثاً: بدحجابی از جلوههاي روشن فقدان یا ضعف عفت است و زیبایی چهره بدون تقوا و عفت جاذبهاي نخواهد
داشت، مگر براي شهوتپرستان. رابعاً: جامعهاي که زنان در آن، جمال و زیباییهاي خود را در معرض تماشاي عموم قرار
میدهند، چشمان ناپاك مردانی که از تقوا برخوردار نیستند، به طرف آنها متوجه و خیره شده و نسبت به جمال همسران خویش
بیتوجه خواهند شد و یا لااقل جاذبه آنان تقلیل مییابد. روشن است که همسران زنان خودنما نیز از این قاعده مستثنا نیستند. نتیجه
اینکه: زنان مزبور از چند جهت از سلاح جاذبه زیبایی ظاهري ولو به تدریج و مرور زمان خلع شده و محبوبیت خویش را نزد
همسرانشان از دست میدهند و یا به شدت تقلیل مییابد) ?. ---------------------------------------------- (
غرر الحکم: ج، ? ص.???
بدحجابی یا خلع زیباییها و ارزشهاي زن
زنانی که حریم ارزشمند خود را پاس ندارند و با خودآرایی و نشان دادن زیور و جاذبههاي خود در برابر نامحرمان حاضر شوند،
طبیعتاً مردان عادي به دنبال آنها خواهند بود، در نتیجه خودآرایی و زیباسازي زن در خانه را تحت الشعاع خود قرار داده و جاذبه
آن را در نظر شوهرش از بین میبرد، به خصوص این که با گذشت زمان و همنشینی زن و شوهر در کنار یکدیگر، جذابیت تزیین
و آرایش زن در نزد مرد طبیعتاً کاهش پیدا میکند. بنابراین زنانی که با فروش رایگان زیباییها و جاذبههاي خدادادي، نظر مردان
نامحرم جامعه را به خود جلب میسازند، در واقع مشغول خلع سلاح خود و هم نوعان خویش میباشند، که نتیجه آن تخریب یا
تضعیف حرمت آنان است، مگر زنان عفیف و محجبه که از نعمت شوهر عفیف و با تقوا برخوردار باشند. در مقابل، جامعهاي که از
صفحه 45 از 66
زینت عفاف و حیا و پوشش کامل زنان و غیرت مردان برخوردار باشد و نمایش جاذبههاي زنان محدود به خانه و همسر باشد، از
یک سو ارزش و منزلت و موقعیت زنان در نظر مردان فوق العاده بالا میرود و از سوي دیگر قدرت میل و حرص مردان به جاذبهها
و زیباییهاي زنان عفیف خود افزایش مییابد. مردان از آنجا که در خارج خانه به زنان دسترسی ندارند، طبیعتاً به همسران خویش
و جاذبههاي آنان جذب میشوند که همین امر سبب گرانبها شدن آنها، تداوم داشتن محبوبیت آنان و استحکام خانواده خواهد بود
آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد، زیبایی یک شیء چنان که خواهیم دید بستگی به » : و به قول ویل دورانت
).«?---------------- ( قدرت میل به آن شیء دارد، میلی که با ارضا و اقناع ضعیف میشود، با منع و جلوگیري قوي میگردد
) ?--------------------------- (لذات فلسفه: ص.???
بدحجابی مخرّب عواطف انسانی
قلب کانون عواطف، احساسات و انفعالات است؛ عاطفه از قلبی بر میخیزد و بر قلب دیگر مینشیند و آن را تحت تأثیر قرار
میدهد. میزان محبت و عاطفه هر فردي به اندازه سلامت روانی، عاطفی و طهارت روحی و قلبی او بستگی دارد؛ همانگونه که
میزان انفعال و تأثیرپذیري افراد در برابر عواطف و محبتهاي خالصانه و اندرزها و موعظههاي دیگران نیز این چنین است. دل هر
چه از صفات ناپسند و زنگار گناه دور و پاك باشد لطافت، طراوت و نرمی آن بیشتر خواهد بود؛ بیشتر تحت تأثیر اندرزها و
گفتارهاي حق و مهر و محبتها و امور عاطفی قرار میگیرد؛ به همین دلیل قلب مردان الهی منبع محبت زیاد و عواطف سرشار
است؛ از یکسو به مردم به ویژه همسران خود محبت وعلاقه فراوان دارند و در نتیجه در هدایت و کمک و یاري به آنها از هیچ
کوششی دریغ نمیکنند و از سوي دیگر در برابر امور عاطفی دیگران سخت تحت تأثیر قرار می گیرند. جلوه گري و بدحجابی
زنان در جامعه که نشانه کم کردن هدف والاي حیات است مردان را هم از هدف آفرینش و زندگی غافل نموده و در مادیات،
شهوات و اخلاق و صفات فاسد و آلوده غرق میکند، که باعث بیماري و تاریکی قلب و سخت و خشن شدن دل میشود و روشن
است که انسان بیمار دل در برابر عواطف زنان کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد و چه بسا هیچ عاطفهاي را بر نمیتابد و چه بسا آن را
به مثابه فریب و حیله تلقی نموده و بر آن واکنش منفی نشان می دهد. آنچه براي انسان ناآگاه و شهوت طلب اهمیت دارد،
خودخواهی و هوس اوست؛ خودمحوري و حرکت در چهارچوب خواستههاي شهوانی و حیوانی مجال جستوجو درباره شخصیت
انسانی همسر را به او نمیدهد، تا سپاسگزار و پاسخگوي عواطف و مهرورزي همسر خویش باشد. او خود را میبیند و بس، مگر
آنکه در نهان خانه دلش هنوز ردپایی از مهر و محبت مانده باشد. بر همین اساس است که مردان کم غیرت که ناموسشان را اعم
از همسر و دختر در برابر نامحرمان و چشمان معصوم نوجوانان و جوانان به نمایش میگذارند، و از این امر احساس رضایت و
سربلندي میکنند که مثلا دختر و همسرشان زیبا و جذاب است و هیچ نگرانی و ناراحتی در این امر ندارند که ممکن است این
وضع همسر و دختران آنها جوانان زیادي را به فساد و نابودي بکشاند و در ورطه هلاکت قرار دهد چرا که فاقد احساسات و
عواطف دینی و انسانی میباشند از سوي دیگر استفاده بهتر از تواناییها و استعدادهاي زن، به ویژه از چشمه جوشان عواطف و
محبتهاي او در صورت وجود زمینه مساعد و عوامل محرك ممکن و شدنی است. مهمترین گام در این راستا، حفظ سلامت
روانی و عاطفی زن میباشد که در سایه عنایت به شخصیت انسانی و حفظ حرمت او، برخوردهاي شایسته توأم با محبت و صداقت
و برآوردن نیازها و خواستههاي معقول وي تحقق مییابد. روشن است جامعهاي که مردان آن با اعمال و صحنههاي تحریکآمیز
زنان، به سمت لذتهاي شهوانی و مادیات و خودخواهی کشانده شوند و روح ملکوتی خود را فراموش نمایند و نسبت به شخصیت
انسانی خود محبت نداشته باشند، نمیتوانند حافظ و نگهبان حرمت و سلامت روانی و عاطفی همسران خویش باشند و در نتیجه،
این چشمههاي جوشان محبت به مرور از میان رفته و زنان در بعد عاطفی و محبت خلع سلاح میشوند؛ به همین جهت است که در
صفحه 46 از 66
دنیاي غرب، نور محبت و عاطفه کم فروغ و یا خاموش گشته است. به علاوه زنان آسیبزا نیز در اثر فراموشی، هویت ارزشمند
خویش و ارتکاب گناهان بزرگی که ناشی از هتک حریم پوشش اسلامی و بروز فجایع و انحرافات است، طهارت روحی و سلامت
و بهداشت روانی و عاطفی خود را از دست میدهند. یکی از نشانههاي آن، بیتفاوتی آنان در برابر واژگون شدن ارزشها، از هم
پاشیدن خانوادهها، انحرافات و اعتیاد جوانان و نوجوانان و سایر پیآمدهاي بیحجابی و بدحجابی و به طور کلی استوار ساختن
لذایذ کاذب خود بر آلام دیگران است. چه اینکه بیتوجهی آنان به دستورهاي الهی درباره ضرورت حجاب عفیفانه و شئون
اخلاقی در برابر نامحرمان و بیاعتنایی به اندرزها و پندهاي خیرخواهانه، نشانه بیتفاوتی به ارزشها و گوهر آسمانی نفس میباشد.
خلاصه آن که ایمان و عفاف، باعث گسترش عاطفه و محبت و دگر دوستی میگردد و بیایمانی، بیبندوباري و شهوتطلبی
موجب خمودي، سستی عاطفه و خودخواهی است؛ زیرا مبانی دینی و معتقدات و احکام اسلامی که ضامن اجرایشان مهمترین
وسیله حفظ و پرورش عواطف انسانی و انسان دوستی بالاخص درباره همسر و فرزندان است. اما لا قیدي، بدحجابی، دوستیها و
روابط غیر مشروع دختران و پسران و امثال اینها سبب فراموشی ضمانت اجرا و در نتیجه سست شدن ایمان، عاطفه، نوعدوستی و
خیرخواهی در جامعه و خانواده میشود. افزون بر اینها، نشان دادن جاذبههاي زنانه به جاي زیباییهاي معنوي در برابر دیدگان
مردم، به ویژه جوانان و نوجوانان، موجب رواج روابط به ظاهر دوستانه مردان و زنان جوان شده و مردان با این شیوه کاذب، نیازهاي
عاطفی خویش را تأمین میکنند و از ابزار محبت و عاطفه همسران فعلی یا آینده خود احساس بینیازي میکنند و بدین ترتیب
لاقید و بدحجاب، قوت تأثیر ابزار عاطفه را در تحکیم شخصیت و افزایش محبوبیت خویش از جهات گوناگون نزد همسران از
دست میدهند.
بدحجابی، اسارت مدرن
آزاداندیشی و روشنبینی، در پرتو تقوا و عقل سلیم به دست میآید؛ بر این اساس زنی که اسیر لا قیدي یا بدحجابی میشود و با
بیاعتنایی یا دهن کجی به دستورات حجاب و پوشش، ارزشهاي وجودي خود را در جاذبههاي ظاهري خلاصه نموده و از
ارزشهاي انسانی خود غافل میشود و پردههاي هوا و هوس جلوي دیدگان حقبین و آیندهنگر او را گرفته و مانع آزاداندیشی او
میگردد. معیارهایش در انتخاب همسر معمولًا مادي و ظاهري است و نسبت به ملاكهاي اصیل و ارزشی غافل بوده و یا توجه
لازم و کافی به آنها ندارد، لذا در گزینش و انتخاب یک مرد، به عنوان شریک زندگی خود به خطا رفته و در نتیجه در زندگی
شکست میخورد. افزون بر این، چنین زنانی از شخصیت فکري و اخلاقی سالم برخوردار نیستند، تا عاشق و دل داده واقعی داشته
باشند، اینان یا از نظر عقل و اندیشه درباره حجاب و پوشش اسلامی فکر و عقیده نادرستی دارند و فریب شبهات و تبلیغات
زهرآگین ضد حجاب اسلامی را خوردهاند؛ و بدون اینکه دریابند در بند مدها و مدلهاي غربی و آموزههاي غلط غیر اسلامی
گرفتار میشوند و با تأمل بیشتر میفهمیم که زنان بدحجاب ناخواسته و رایگان مؤثرترین مبلغان فرهنگ ابتذال و بیبندوباري در
جامعه میباشند. بر این اساس چنین زنهایی از به دست آوردن عاشق واقعی، به عنوان همسر دلسوز و وفادار محرومند؛ چرا که
عاشق راستین کسی است که عشق او بر پایه زیبایی باطنی زن، به ویژه حیا، عفت، وقار و پوشش اسلامی و دینی باشد، هر چند
زیبایی ظاهر هم مورد توجه قرار بگیرد؛ همانگونه که در اسلام نیز به آن توجه شده است. جوان با تقوا و عفیف. حتی کسانی که
در ایمان و عفاف ضعیف بوده و از جاده مستقیم به بیراهه رفتهاند، بر اساس فطرت الهی و الهام درونی خویش از امور منافی عفت و
زنان بیشرم و حیا، » : حیا متنفرند و خواستار ازدواج با دختران پاك دامن میباشند. ویل دورانت مورخ و فیلسوف غرب میگوید
جز در موارد زودگذر، براي مردان جذاب نیستند. مردان جوان به دنبال چشمان پر از حیا میباشند و بدون آنکه بدانند حس
).«?-------------------------- ( میکنند که این خودداري ظریفانه عفت و حیا از یک لطف و رقت عالی خبر میدهد
صفحه 47 از 66
) ?------------------ (لذات فلسفه: ص.???
نقش بدحجابی در تخریب ابعاد شخصیتی زن
تواناییها، مکانیسم و ابزارهاي زن براي نفوذ در قلب همسر بیشمارند، البته مشروط بر آنکه از این امور که به حق بر اساس
حکمت و تدبیر الهی در نهاد زن به ودیعت نهاده شده به درستی و در جهت اهداف عالی انسانی استفاده شود. اما در صورتی که
در اثر کمتوجهی یا بیمبالاتی زن، این تواناییها و سازکارها در معرض تهدید قرار گیرد و یا کمرنگ شود، نتایجی که به دست
میآید نه تنها به سود زن نخواهد بود، بلکه او را به سمت انحطاط و شکست خواهد کشاند که در اینجا به توضیح و تحلیل این امر
مهم پرداخته میشود.
نقش بدحجابی در تخریب افکار و اندیشهها
براي به دست آوردن علم و دانش و پرورش استعدادهاي فطري، که لازمه رسیدن به کمالات و فضایل والاي انسانی است، به
تمرکز فکر، آرامش خاطر، شوق و اشتیاق نیاز است؛ مواجهه جوانان و نوجوانان با صحنههاي هوسانگیز بانوان بدحجاب، یکی از
عوامل بسیار مهم کاهش یا زوال این امور میباشد که آسیبها و مصائب بزرگی را براي آنان و خانوادههایشان و در نتیجه براي
جامعه ایجاد میکند که به پارهاي از آنها اشاره میکنیم: الف) سرکوب شدن استعدادهاي علمی غریزه جنسی که نیرومندترین
غریزه آدمی است، با جلوهگريهاي زنانه شعلهور گشته، تمرکز و آرامش آنها را از بین میبرد و قوه تخیل و توهم، به جاي عقل به
فعالیت پرداخته و مناظر شهوت انگیز زنان را در ذهن خود تصویر میکنند؛ در نتیجه تواناییها و قابلیتهاي فکري آنان هدر رفته و
توان ذهنی و عقلی آنها کاسته میشود و چه بسا منجر به سلب شوق علمی آنها میگردد که پایین آمدن سطح کیفیت تحصیل از
جمله نتایج آن است. بنابراین، خودآرایی و بدحجابی مانع رشد و تکامل استعدادهاي جوانان و حتی خود زنانی میشود که عفاف
و حجاب را رعایت نمیکنند و اشتیاق آنان را در تحصیل علوم و پیشرفتها و خلاقیتهاي فکري و نیز خودشناسی و کسب معارف
اسلامی و دینی براي وصول به کمالات و مقام والاي انسانیت، زایل می گرداند و میزان تعهد و دین داري آنان را تا مرتبه ناچیز فرو
لا تجتمع الشهوه والحکمه؛ تبعیت از شهوت نفسانی با علم و حکمت » : نیز میفرماید y)? ( میکاهد؛ همانگونه که امیرمؤمنان علی
ب) افزایش انحرافهاي جنسی تصور و تخیل منظرههاي ). «? ( الجاهل عبد شهوته؛ نادان بنده شهوت است » . « جمع نمیشوند
هوسانگیز زنانه، که ریشه در خودنمایی عدهاي از زنان کم عفّت دارد، در صورت استمرار، پرده بر عقل عاقبتاندیش انداخته و
خاطرات شیطانی در صحنه نفس راه پیدا میکند و عنان اختیار را از کف ربوده و جوانان را از یاد مبدأ و معاد و عظمت خویشتن
غافل نموده و به گناه و شهوات نامشروع و در نتیجه عواقب دردناك آنها میکشاند که زنان بی پروا نیز قربانی این مهلکه خواهند
من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها؛ هر » : فرموده است y بود و حتی بیشترین آسیب متوجه آنها میشود؛ چنان که حضرت علی
بدیهی است زنان بدحجاب و بیبند و بار، جامعه را به سوي ). «? ( کس درباره گناهان زیاد بیندیشد به سوي آنها کشیده میشود
سوق میدهد. ج) انحراف استعدادها جامعهاي که به وسیله بدحجابی ملتهب شده، استعداد والاي انسانی، نه تنها از شناخت حقیقت
و رسیدن به کمالات علمی محروم میگردد، بلکه در مسیر جست و جوي امور ضد اخلاقی و انحرافی؛ هم چون استعمال مواد
مخدر، تماشاي تصاویر و فیلمهاي مستهجن و شنیدن صداها و آهنگهاي مبتذل و... که ارمغان غرب و غربزدگان و منحرفان
است، به کار میافتد و نتیجهاي جز ایجاد غفلت و سوء اخلاق و محرومیت از مقام والاي انسانیت نخواهد داشت. د) گرایش به
تقلیدهاي کورکورانه هنگامی که آدمی در اثر پیروي از هوا و هوس ناشی از بدحجابی و...، از تحصیل علم و معرفت محروم
میگردد، ناگزیر استقلال فکري خود را از دست داده و دست به دامان تقلیدهاي غیر معقول و تکیه بر پندارهاي بیاساس دراز
صفحه 48 از 66
میکند و در حقیقت ذهن او را حس و چشم و گوش تغذیه و اداره میکند نه براهین عقلی و شرعی. تقلید و چشم و همچشمی که
نشانه خودباختگی، عامل عقب افتادگی و از علائم شخصیت بیمار است، باعث میگردد که فرد مقلد گرفتار وسوسهها و دسیسهها
و سیاست بازيهاي شیاطین و ابزار دست دیگران قرار گرفته و در زندگی بر اساس خودخواهیها و خودکامگیهاي خود و
دیگران، رفتار کند؛ همچنان که خودآرایی و بدحجابی نیز از جلوههاي بارز و رفتارهاي تقلیدي کورکورانه است. اگر زنان مسلمان
به ویژه جوانان، پیرامون اندیشه والاي اسلام درباره شخصیت زن و مسائل مربوط به آن مخصوصا حجاب و فلسفه و فواید آن
تحقیق می کردند و با نظرات تربیتی اسلام آشنا میشدند و یا دست کم در برابر مدعیان آزادي بیبندوباري و مبلغان بیحجابی و
خودنماي، خواستار دلیل درست و منطقی میشدند، آنگونه که قرآن دستور داده است)، ? (هیچگاه مرزهاي فکري و روحی را به
روي دسیسههاي بیگانگان باز نکرده و سخنان شیطانی آنها او پیروي از هوس را بر حکم مستدل و حکیمانه خداوند، مبنی بر
وجوب پوشش کامل و حجاب عفیفانه زن مسلمان، ترجیح نمیدادند و با رفتارهاي خلاف عفت و حیا، در جامعه فساد نکرده و به
دین و انسانیت خود و دیگران ضربه نمیزدند و از این طریق از دشمنان واقعی خود و اسلام جانبداري نمیکردند و به توصیههاي
قرآن و سنت، مبنی بر پرهیز از دوستیهاي قلبی یا عملی با کسانی که دین الهی را به استهزا و بازي گرفتند جامه عمل میپوشاندند
. به راستی کسانی که در جست و جوي حقیقت هستند کافی است در این سخن معبود خویش اندکی تأمل و تفکر کنند که
تنها خداوند به حق و حقیقت و سعادت هدایت میکند، آیا کسی که هدایت به سوي حق میکند براي هدایت » : میفرماید
بانوان )« ؟? ( شایستهتر است یا آن کسی که خود، هدایت نمییابد و هم چنین رهنمون به حق نمیکند مگر آنکه هدایتش کنند
مسلمان باید بدانند که چه بسیار زنان بیحجاب و بدحجاب در دنیا فساد به بار آوردند، اما عاقبت مردند و در عالم برزخ و قبر
دچار مکافات اعمال ناشایست خود شدند و در دادگاه قیامت نیز باید جوابگوي هتک حرمت و زیر پا نهادن حکم حجاب
اسلامی و گمراه ساختن دیگران در منجلاب فساد و انحراف باشند. آنان در دنیا، سرمایه وجودي خود را باختند و به ناچار در سراي
آخرت از زیانکاران خواهند بود، سرانجام بقیه نیز مرگ به سراغشان خواهد آمد و سپس به سوي خدایی که داناي نهان و آشکار
است باز می گردند و او آنان را به آنچه عمل میکردند آگاه میسازد. ه ) تزلزل مقام زن عشق و علاقه راستین میان زن و شوهر
و تحقق مقام محبوبیت براي زن در گرو انسانیت و فضایل اخلاقی حاصل از آگاهی دینی و ایمان به خداست، امّا وقتی بدحجابی
در جامعه گسترش یافت و چشمها از مناظر شهوتانگیز و جنسی پر شد، پایههاي عشق و محبت که همان فضایل اخلاقی است،
متزلزل گشته و مقام معشوق و محبوب بودن زن از بین میرود و توجه زن و مرد به یکدیگر صرفا در دایره امور شهوانی محدود
خواهد شد و این بزرگترین آسیب به شخصیت و روحیه زن در نظام خانواده است. ضمن اینکه چنین زن و مردي از اساسیترین
نیاز زندگی مشترك، که همان درك و شناخت هم دیگر و نیازهاي اصیل همسر است، محروم میباشند؛ زیرا کسی که ارزش و
عظمت خود را نشناخته باشد، نمیتواند دیگران از جمله همسر خویش را بشناسد. بدیهی است خویشتنشناسی و همسرشناسی
زیربناي محبت و عشق در نظام خانواده است، که جز در سایه دین و ایمان تحقق نمییابد. نکته بسیار مهم و در خور توجه آن است
که این آسیبها و خطرهاي مزبور نه تنها جامعه را تهدید میکند، بلکه به طور مستقیم یا غیر مستقیم گریبان خود این بانوان و زنان
همصنف دیگر را میگیرد و زندگی را در کام آنها تلخ میسازد، چرا که پدر، برادر، همسر و فرزندان آنها نیز در چنین جامعهاي
زندگی میکنند و روزي در دام این بلاها و دامهاي تنیده شده گرفتار میشوند. بنابراین چنین زنانی باید مشکلات و ناملایمات
زیادي را به و جان خویش بخرند؟ چرا که خود زمینه بیارزشی و کالا شدن خویش را فراهم نمودهاند و در این صورت هیچ
تضمینی براي استمرار زندگی زناشویی آنها وجود ندارد. و در جامعه بیبند و بار و بدحجاب، هر لحظه ممکن است یک مرد، زن
دیگري را ببیند و بپسندد و با او که کالاي تازه و جدیدي به نظر میرسد بناي زندگی و دوستی را بگذارد. به طور کلی میتوان
گفت: بدحجابی در جامعه دو مشکل بزرگ و اساسی را دامن میزند اول اینکه: سبب از هم گسیختگی کانون خانوادهها و عدم
صفحه 49 از 66
التزام زن و شوهر به پیوند زناشویی میگردد و دوم آنکه: سبب هرزگی مردان و زنان و تشکیل نشدن کانونهاي گرم خانواده و
شانه خالی کردن جوانان از امر آسمانی ازدواج میشود
علل گسترش بدحجابی
علل و عوامل گسترش بدحجابی گاه از ناحیه افراد جامعه است که به دلیل عدم آگاهی از آثار حجاب یا عدم اعتقاد به حجاب،
گرایش به بدحجابی پیدا میکنند و گاه عواملی که در فرهنگ جامعه تأثیر گذاشته و به تعبیري دیگر فرهنگ سازي میکنند،
فرهنگ عمومی را به سوي بدحجابی و کاهش حریم و حیا در روابط زن و مرد میکشانند. اینک هر دو عامل را مورد بررسی قرار
میدهیم. الف افراد و آحاد جامعه ? ناآشنایی با آثار سازنده حجاب بسیاري از مردم حجاب و رعایت حریم میان زنان و مردان را
تنها یک وظیفه ضروري دینی میدانند؛ اما از آثار بسیار عمیق آن در سلامت اخلاقی افراد، سلامت محیط عمومی جامعه و ایجاد
امنیت روحی و روانی به خصوص براي زنان، استحکام پیوندهاي خانوادگی و علاقه مندي مردان و زنان به کانون خانواده و...
اطلاعی ندارند. از این رو تبیین آثار ارزشمند حجاب میتوانند بسیاري از افراد را با جایگاه واقعی حجاب در سعادت فرد و جامعه
آشنا سازد که در این خصوص سنگینترین وظیفه بر دوش صدا و سیماست ?. ضعف اعتقادي به حجاب برخی هرچند تا حدودي
آثار حجاب را میشناسند؛ اما به دلیل سستی در اعتقاد، آنچه را که میدانند بدان عمل نکرده و ملتزم نیستند. چنانکه در موارد
بسیاري انسان از خوبی یا بدي اموري آگاه است، اما اعتقاد و علاقه قلبی در او وجود دارد و بر اساس دانستههایش عمل نمیکند.
در مورد حجاب هم گاه شخص، با آنکه خوبیهاي حجاب را میداند و آثار بدحجابی را میشناسد اما رعایت حجاب را موافق
خواستهها و تمایلات زودگذر نفسانی خود نمیبیند و از این رو حاضر نیست براي رعایت حجاب از تمتعات و لذتهاي زودگذر دنیا
چشم پوشد. از این رو در عمل حجاب را رعایت نمیکند ?. ضعف انگیزهها و گرایشهاي دینی از آنجا که حفظ حجاب و حریم
میان زنان و مردان یکی از دستورات مهم دین است، به هر میزان که انگیزههاي الهی در این افراد قويتر باشد، حجاب را بیشتر مورد
توجه قرار داده و بدان پاي بند میشوند. سستی عقاید و گرایشات اسلامی در افراد، سبب میشود که برخی چندان توجه و مراقبتی
در امر حجاب به عمل نیاورده و بی اعتنا باشند ?. بی اطلاعی از روابط میان زن و مرد ریشه و عامل بسیاري از نابسامانیها در روابط
زنان و مردان نامحرم، برداشتهاي نادرست از این مسأله است. به عنوان مثال در آموزههاي دینی توصیه شده است که زنان و مردان
نامحرم به حداقل ارتباط و گفتگو با یکدیگر اکتفا کنند، از خنده، شوخی و روابط صمیمانه با یکدیگر اجتناب ورزیده، وقار و
سنگینی خود را حفظ کنند، دیدههاي خود را از یکدیگر فرو گیرند، در مکان خلوت با یکدیگر نباشند، زنان زینتهاي خود را در
برابر مردان نامحرم آشکار نسازند، مردان نیز از لباسهایی که موجب تهییج و تحریک است اجتناب ورزند. اما برخی از افراد به دلیل
آنکه این دستورات را از توصیههاي دینی نمیدانند یا از آنها آگاه نیستند التزامی به آنها ندارند ?. خودباختگی در برابر فرهنگ
بیگانه کسانی که هویت دینی و ملی آنان فاقد استحکام لازم است، همواره از فرهنگ غیر خودي رنگ میگیرند و هر آنچه
دستاورد بیگانگان به خصوص غربیها باشد در نظر آنان زیبا و ارزشمند جلوه میکند. از این رو در پوشش و حجاب و فرهنگ
روابط زن و مرد فاقد حریمهاي دینی و ملی رایج در جامعهاند و در رفتار و پوشش از آخرین دستاوردهاي غرب به سرعت پیروي
میکنند ?. تأخیر در ازدواج از عواملی که در بسیاري از موارد تأثیر به سزایی در روابط ناسالم میان زنان و مردان داشته و زمینه ساز
خودآراییها و جلوه گريها میشود عدم اشباع غریزه جنسی در جوانان است. جوان امروز از یک سو، در جاي جاي جامعه با
جنس مخالف در ارتباط است و از سوي دیگر مشکلات تحصیلی، شغلی، اقتصادي از همه مهمتر فرهنگ عمومی، اجازه ازدواج به
موقع را نمیدهد. این وضعیت در بسیاري از موارد نتیجهاي جز ناهنجاري در رفتار و پوشش نخواهد داشت. ب عوامل فرهنگ
ساز جامعه ? سیاستهاي کلان فرهنگی، اجتماعی بی گمان از اساسیترین و بیناديترین عوامل در تمامی ابعاد فرهنگ عمومی
صفحه 50 از 66
جامعه، نوع سیاستهاي فرهنگی، اقتصادي، سیاسی و اجتماعی است که دست اندرکاران اداره یک جامعه اِعمال میکنند. تأثیر این
سیاستها به گونهاي است که گاه در مدت کوتاهی بسیاري از خلقیات و آداب و رسوم جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. مثلا به
دلیل سیاستهاي دنیا طلبانه و تبلیغ روز افزون زرق و برق و تجملات، مردمی که ساده زیستی را ارزش میدانند، سرگرم جلوههاي
دنیا شده و در زیاده خواهی بر یکدیگر سبقت میگیرند و به همین گونه است روند تحولات اجتماعی در زمینه حجاب و روابط زن
و مرد. از این رو سزوار است سیاستهاي کشور در زمینههاي مختلف مورد مداقه و کنکاش قرار گرفته و آثار مختلف آن ارزیابی
شود ?. نهادها و شخصیتهاي مؤثر در فرهنگ جامعه متأسفانه در زمینه گسترش حجاب و عفاف کارنامه قابل قبولی از سوي متولیان
فرهنگی کشور ارائه نشده است. عدم برنامهریزي مشخص و مدوّن و عدم هماهنگی میان نهادهاي فرهنگی، نه تنها حجاب و عفاف
عمومی را افزایش نداده است بلکه شاهد سیر نزولی این مسأله هستیم. با آنکه همایشها و سمینارهاي متعدد در موضوعات مختلف
برگزار میشود اما در طی سالهاي اخیر کمترین همایش و گردهمایی علمی و فرهنگی را در زمینه گسترش حجاب و سالم سازي
روابط اجتماعی زنان و مردان شاهد بودهایم و این خود نشان از عدم حساسیت کافی برخی از دست اندرکاران مسائل فرهنگی
کشور دارد. علاوه بر این عدم برخورد قاطع با پدیده بدحجابی و سازنده از جمله مسائلی است که به طور جدي باید مورد دقت و
بررسی قرار گیرد ?. تهاجم فرهنگی غرب غرب با استفاده از تمامی ابزارهاي انتقال فرهنگ، میکوشد تا کشورهاي اسلامی به
ویژه جمهوري اسلامی را تحت پوشش فرهنگ خویش قرار داده و ملتهاي مسلمان را استحاله فرهنگی نماید. در رأس این تلاش،
ترویج روابط آزاد زن و مرد و حذف حجاب در بین مسلمانان قرار دارد. ارسال انواع فیلم، عکس، نوارهاي صوتی و نشریات مبتذل
و خلاف عفت، گسترش شبکههاي ماهوارهاي، ارسال اطلاعات رایانهاي از سکس و فحشا به سراسر جهان، ترویج گروههاي
منحرفی همچون رپ، هوي متال، ارائه مستمر مدلهاي مختلف پوششهاي غربی و... همگی در راستاي سیاست تهاجم فرهنگی غرب
قرار دارند ?. رسانههاي جمعی از عوامل بسیار مهم در بهبود وضعیت فرهنگی جامعه به ویژه حجاب و حیاي عمومی. رسانههاي
جمعی همچون سینما، رادیو و تلویزیون، مطبوعات، کتابها و... میباشند و از میان این رسانهها سهم رادیو و تلویزیون و سینما از
جهت کمی بسیار بیشتر است. امروزه بخش وسیعی از افراد جامعه به خصوص کودکان، نوجوانان و جوانان، همه روزه ساعاتی از
وقت خود را به تماشاي تلویزیون و یا گوش دادن به رادیو اختصاص میدهند. متأسفانه باید اعتراف کرد که سینما و بخش مهمی از
مطبوعات کشور، امروزه نه تنها پایبندي به حجاب را افزایش نمیدهند بلکه به نام آزادي و دفاع از حقوق زنان به شکستن
حریمهاي عفاف و ترویج ابتذال میپردازند. بسیاري از شخصیتهاي مثبت و اصلی فیلمهاي سینمایی کشور چهرههاي بدحجاب و
نامناسباند و با توجه به جمعیت کثیر بینندگان فیلمهاي سینمایی، این فیلمها آثار بسیار ویرانگري در ترویج بدحجابی خواهد
داشت. رادیو و به خصوص تلویزیون نیز هر چند حاوي برنامههایی هستند که گاه به ترویج و تقویت حجاب و حفظ حریمهاي
شرعی میپردازند؛ اما فضاي عمومی برنامهها در این مسیر نبوده و بلکه میتوان گفت در راستاي تضعیف حجاب و عفاف عمل
میکنند. به عنوان مثال در بسیاري از برنامههاي رادیویی، زنان و مردان به ویژه جوانان با خندهها و شوخیهاي فراوان، روابط میان
دختران و پسران نامحرم را عادي جلوه میدهند. در بسیاري از برنامههاي رادیویی و تلویزیونی با آنکه به راحتی امکان استفاده از
افراد هم جنس وجود دارد زنان و مردان جوان در کنار یکدیگر قرار میگیرند. فیلمها و سریالها که خود داستانی دیگر دارند.
متأسفانه حجم وسیع فیلمهاي خارجی و نمایش چهرههاي بدون حجاب و گاه پر از آرایش زنان و نمایش اندامهاي عریان مردان،
تأثیر نامناسب خود را بر فرهنگ عمومی جامعه گذاشته است. فیلمها و سریالهاي ایرانی نیز برخی خود مروج بدحجابیاند و برخی
نیز چهره نامناسبی از افراد با حجاب به نمایش میگذارند تنها بخش اندکی از فیلمهاي ایرانی، توانستهاند تا حدودي معیارهاي
صحیح حجاب و عفاف را مطرح سازند. تأثیر صدا و سیما از آن جهت که مردم آن را رسانه رسمی نظام جمهوري اسلامی میدانند
بسیار فراگیر و عمیق است ?. شیوههاي نادرست در برخورد با بدحجابی درست است که مردم میبایست از بیحجابی و بدحجابی
صفحه 51 از 66
تنفر داشته و بیتفاوت نباشند؛ اما این به معنی برخورد بیضابطه و خارج از چارچوب قوانین نظام اسلامی نیست. باید در برابر پدیده
بدحجابی واکنش حساب شده و منطقی در پیش گرفت و بر اساس چارچوبهاي مدون قانونی عمل نمود. لازم است بکوشیم تا
همگان را با برخورد نیکو و بیان مستدل به حجاب و پوشش اسلامی علاقهمند سازیم، البته در برابر کسانی که با عناد و کینه سعی
در گسترش ابتذال و بدحجابی دارند میبایست تحت اشراف نهادهاي قانونی ایستادگی کرد.
فصل یازدهم: راههاي گسترش فرهنگ حجاب
سیستم نظارتی امر به معروف و نهی از منکر
آداب و سنن و قوانین مصوب علاوه بر رعایت و تناسب آنها با شاکله فرهنگی یک جامعه و کارآیی عملی آنها در پیشبرد اهداف
مورد نظر و ایجاد انتظام اجتماعی، در مرحله وضع و تکون به یک سیستم نظارتی ویژه یا همگانی در مرحله اجرا و اعمال خود
محتاجاند. روشن است که آداب و سنن و قوانین اجتماعی هر قدر مطلوب و به فراخور حال و نیاز و با رعایت جمیع جوانب مورد
نظر، طرح و تدوین شده باشد و به صورت مدون یا غیر مدون در راستاي الگودهی و انتظام بخشی به عرصههاي گوناگون رفتاري
طراحی شده یا همواره براي پوشش دهی به حیطههاي جدید مورد نظر ایجاد گردد، در صورتی اهداف مطلوب از آنها عینیت
مییابد که از طریق سیستمهاي نظارتی فعال اجتماعی، ضمانت اجراي کافی براي ظهور آنها در عمل فراهم آید. سیستمهاي نظارتی
در یک تقسیم کلی به دو بخش رسمی که حافظ قوانین خاص مصوب از سوي دولت و غیر رسمی که حافظ آداب، سنن و عادات
غیر مدون اجتماعی است تقسیم میشود. فعالیت جهتدار نظام اجتماعی در هر دو جریان یعنی پوشش دهی الگویی به همه
عرصههاي گوناگون رفتاري و نیز ایجاد سیستمهاي کنترلی و نظارتی میتواند تعادل اجتماعی را تضمین و تغییرات قهري یا اختیاري
نظام اجتماعی را هدایت کند. در خصوص حجاب نیز علاوه بر فعالیت جدي و هماهنگ نهادهاي دست اندر کار فرایند جامعه
پذیري، درونریزي دقیق الگوي مورد نظر همراه با اقناع سازي کافی نسبت به حکمتها و مصالح مترتب بر آن، برخورداري از یک
سیستم نظارت اجتماعی به منظور ارتقاء التزام عملی و از میان بردن زمینههاي تخلف ضروري است این سیستم در بخشها و مراکز
دولتی به صورت رسمی و در گستره عام اجتماعی از طریق حساس کردن وجدان و به صورت غیر رسمی اعمال میگردد. فعالیت
هماهنگ هر دو بخش رسمی و غیر رسمی و اعمال تنبیه نسبت به افراد خاطی و نیز اعطاء پاداشهاي لازم به افراد مطیع، به عنوان
آخرین حلقه تکمیلی در اثر بخشی و کارآیی فرایند جامعه پذیري میتواند همگان را به رعایت این تکلیف الهی و حیات بخش
بیش از پیش ارتقاء بخشد و جامعه را از آثار نیکوي مترتب بر آن بهرهمند و در مقابل از آثار و تبعات سوء ناشی از بیتوجهی یا
تمرد از آنها در امان دارد.
وسایل ارتباط جمعی
رادیو، تلویزیون و مطبوعات نیز امروزه نقش بسیار مهمی در تربیت اجتماعی و جامعه پذیري افراد ایفا میکنند. بعد از مدرسه یا به
طور کلی محیطهاي آموزشی و شغلی افراد که به اجبار ساعاتی از وقت آنها را به خود اختصاص میدهد، بقیه اوقات فراغت افراد
از طریق رسانههاي جمعی خصوصا رادیو و تلویزیون پوشش داده میشود. سیاست یک دستسازي فرهنگی و جریاندهی خرده
فرهنگهاي فعال یک جامعه به بسترهاي خاص و زمینه سازي براي شکل گیري حاکمیت یک واحد استاندارد تحت عنوان فرهنگ
ملی عمدتا از مجراي همین رسانه اعمال میشود و در تأثیر گذاري عمیق آن از تأثیرات مثبت یا منفی کمترین تردیدي وجود ندارد.
وجود هماهنگی و محوریت اهداف مشترك میان حلقههاي گوناگون فرایند جامعه پذیري اعم از خانواده، مدرسه، محیط اجتماعی
صفحه 52 از 66
و رسانههاي جمعی میتواند جامعه را در جهت گیري به سوي یک فرهنگ واحد مطلوب و تثبیت ارزشها و الگوهاي مورد نظر آن
رهنمون گردد, البته در این میان باز هم تأثیرات بنیادي از آن رسانههاي جمعی است. زیرا دست اندرکاران امور فرهنگی تربیتی در
همه کانونهاي فرهنگی جامعه در معرض آموزشهاي این رسانهاند و کار آنها تنها هنگامی میتواند مثمر ثمر باشد که در جهت
مقابل این رسانهها عمل نکند. در خصوص حجاب نیز به عنوان الگوي مطلوب پوشش زنان و به عنوان یکی از تجلیات عینی
فرهنگ اسلامی، هماهنگی میان نهادهاي دست اندرکار امور فرهنگی و تربیتی، شرط لازم جهت دست یابی به این مهم است.
وجود تلقیهاي گوناگون و تفسیرهاي ناهمگون از یک ارزش، همواره مانع بزرگی در راه تثبیت و ایجاد التزام عملی به رعایت آن
میباشد. کارگزاران فرهنگی جامعه موظفند با استخراج الگوهاي مطلوب یک فرهنگ از جمله حجاب و تنظیم آن در چارچوب
برنامههاي منسجم جهت اجرا در بخشهاي مختلف نظام اجتماعی، القاء آگاهییهاي لازم به افراد جامعه، فعال کردن سیستمهاي
رسمی و غیر رسمی نظارت اجتماعی و تشویق افراد به التزام عملی و در مقابل تنبیه متخلفین و به طور کلی ایجاد تسهلیات لازم
جهت درونریزي آنها در ساختار روانی افراد و جنبه فرهنگی جامعه و در نتیجه حساس کردن وجدان جمعی در رعایت و پاسداري
از آنها، گامهاي جديتري بردارند و الگوي اصیلی همچون حجاب را به خاطر نقش محوري آن در سعادت فرد و جامعه به عنوان
ثانوي طبیعت افراد در شخصیت آنان تعبیه نمایند.
جامعه پذیري
جامعه پذیري جریانی است که از طریق آن ارزشها، هنجارها و به طور کلی فرهنگ جامعه در ساختار شخصیت افراد درونی شده و
فرد به گونهاي خود انگیخته ایدهها و رفتارهاي خود را در چارچوب قالبها و اشکال مصوب اجتماعی عینیت میبخشد. حجاب و
مطلوبیت آن نیز باید همچون دیگر الگوهاي مورد نظر فرهنگ دینی از طریق این فرایند به افراد القا شود و آنها را در التزام به
رعایت آن در سنین مقتضی تحریص نمایند و وجدان جمعی را در خصوص تشویق افراد مطیع و تنبیه افراد خاطی، حساس سازند.
مجموع دو جریان تعلیمی و کنترلی فوق میتواند جریان یافتن یک ارزش فرهنگی و نیز بقاي آن را از طریق عمل به آن تضمین
کند. عوامل و کارگزاران متعددي رسالت هدایت این جریان را دارند که به مهمترین آنها اشاره میشود: خانواده: خانواده نخستین
و مهمترین حلقه از زنجیره فرایند جامعه پذیري است که بنیانیترین نقش را در جریان تربیت و شکل دهی به شخصیت فرزندان بر
عهده دارد. والدین به عنوان نمایندگان جامعه وظیفه دارند فرزندان خود را مطابق ارزشهاي مصوب و بر طبق الگوهاي مقبول
اجتماعی تربیت کرده و جهت ایفاي نقشهاي مهم در جامعه بپرورانند. آثار تربیتی این محیط به قدري عمیق و راسخ است که برخی
رسوبات آن تا پایان عمر در ردیف عناصر اصلی شخصیت فرد همچنان فعال و پویا باقی میماند و سایر عناصر دریافتی را تحت
الشعاع قرار داده و در همسویی با خود جرح و تعدیل مینماید. در خصوص الگوي حجاب و التزام عملی به رعایت آن نیز مسئولیت
مهمی متوجه خانواده و خصوصا مادر است. مادر در این حیطه نیز همچون سایر عرصههاي تربیتی وظیفه و رسالت سنگینی به دوش
دارد و به عنوان اولین و اصلیترین آموزگار کودك، در پی ریزي این تقید حرف اول را میزند. انتظار به حق جامعه از این نهاد
این است که در این خصوص نیز در راستاي ایجاد همسوئی کامل با ارزشهاي حاکم بر نظام اجتماعی اقدام نمایند و فرزندان
خویش را بر اساس تقید به این الگوي اصیل دینی پرورش دهند. بدیهی است این نقش و تأثیر آن هنگامی به طور کامل محقق
خواهد شد که سایر نهادهاي اجتماعی نیز در این خصوص با خانواده همگام شوند و این فرایند تربیتی را تا تثبیت کامل استمرار
خشند و سیستمهاي نظارتی جامعه نیز موظفند در ابقاء این الگو و رفع عوامل مزاحم آن خصوصا عوامل فرهنگی و تبلیغات سویی
که در جهت تخریب یا تضعیف نقش و اهمیت آن جریان مییابد با تمام توان مقابله کنند و تنها در پرتو این هماهنگی است که فرد
و جامعه میتوانند از ثمرات نیکوي این تکلیف حیاب بخش برخوردار شوند. مدرسه: دومین حلقه از حلقههاي فرایند جامعه پذیري
صفحه 53 از 66
مدرسه است. مدرسه اولین محیطی است که فرد در آن روابط سازمان یافته را تجربه میکند و از این منظر با پیچیدگیهاي نظام
اجتماعی تا حدودي آشنا میشود. محیط مدرسه نیز به خاطر وجود ارتباطات عاطفی چهره به چهره میان اعضاي همسال و موقعیت
مناسب سنی جهت الگوگیري تأثیر عمیقی در شکلدهی به شخصیت افراد از خود به جاي میگذارد. اگر چه مدت حضور کودك
در مدرسه به مراتب کمتر از مدت حضور او در خانه است اما آغاز تربیتی این محیط بسی گستردهتر از محیط خانواده است؛ زیرا
جریان جامعه پذیري در خانواده عمدتا یکسویه و در محیط مدرسه تا حد زیادي دو سویه و تقابلی است. بدیهی است دستیابی به
آثار مثبت هر دو محیط تنها هنگامی میسر خواهد بود که هماهنگی کاملی میان این دو نهاد برقرار باشد و هر یک در تکمیل فرایند
طی شده توسط دیگري گام بردارد و کار خود را به عنوان مقطعی از یک جریان مستمر تلقی کند.
فصل دوازدهم