گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد ششم
بخش سوم : چرا بی حجابی؟







عدم شناخت و آگاهی
اشاره
یکی از عوامل بی حجابی زن در جامعه را می توان ناآگاهی و نادانی وي نسبت به مسئله ي حجاب دانست. آیات زادي در قران و
روایات فراوانی از حضرات ائمه معصومین (ع) ذکر شده که جهالت و نادانی را موجب انحراف و انحطاط یک قوم و اقوام دانسته و
بنیان همه ي بدختی هاي بشر را نادانی معرفی نموده است. در تأیید این مطلب به چند نمونه از آیات و روایات و نیز حکایاتی در
این باره اشاره می شود:
آیات
وقتی بنی اسرائیل را از دریا به ساحل به سلامت رسانیدم و نجات یافتند، به مردمی رسیدند که بت ها را پرستش می کردند، در »
اطراف آنها ایستاده بودند و در مقابل آنها تعظیم می نمودند، تا با این منظره مواجه شدند به موسی گفتند: اي موسی! براي ما هم
در «. همانا شما قوم نادانی هستید » حضرت موسی (ع) در جواب فرمودند: (انّکم قوم تجهلون) 1 «. خدایی مانند خدایان اینان بیاور
غیر از خداي یکتا خدایی را پرستش » : قرآن ضمن اشاره به داستان حضرت نوح (ع) می فرمایند: حضرت نوع (ع) به قومش فرمود
آنها در جواب حضرت نوع «. نکنید که اگر به جز خداي یگانه کسی را پرستش کنید، براي شما از عذاب روزي سخت می ترسم
تو هم مانند ما بشري بیش نیستی. آنهایی که از پیروي می کنند، افرادي پست و فرومایه اند و تو فرد دروغگویی » : (ع) گفتند
در داستان «. ولکن شما را مردمی نادان می بینم » حضرت نوع (ع) در جواب آنها فرمود: (ولکنّی آراکم قوماً تجهلون) 2 «. هستی
صفحه 35 از 73
آیا شما که به عمل » . 2 . هود، 28 . حضرت لوط (ع) چنین نقل شده که وقتی به قوم خود اندرز می داد، فرمود: 1 . اعراف، 138
زشت خود (لواط) آگاهی دارید، باز هم مرتکب چنین عمل زشتی می شوید؟ آیا شما با مردان شهوترانی و هم جنس بازي می
و بعد می فرماید: (انتم قوم تجلهون) 1 در سرگذشت قوم عاد چنین می خوانیم که «. کنید در حالی که زنان را ترك می گویید
وقتی حضرت هود (ع) آنها را بند و اندرز می دارد و از عذاب روز قیامت و کیفر سخت الهی برحذر می داشت و به یکتاپرستی
تو آمده اي که ما را از عقیده و خدایانمان جدا کنی. این عذابی که وعده می دهی، » : دعوت می نمود، آنها در جواب او می گفتند
حضرت هود در جواد این قوم جاهل و پست می فرماید: (ولکنی «. دروغی بیش نیست. اگر در این اکر توانا هستی، آن را بیاور
لا یعلمون = نمی دانند و لاتعلمون = نمی دانید) آمده است. این خود » اراکم قوماً تجهلون) 2 قریب به 100 بار در قرآن کلمه ي
. 2 . احقاف، 23 . گویاي این است که بسیاري از انحراف ها از نادانی سرچشمه می گیرد. 1 . نمل 54
روایات
مردم دشمن چیزهایی هستند که » امیرالمؤمنین علی (ع) در موارد متعددي درباره ي جهالت می فرمایند: (الناس اعداء لما جهلوا) 3
الجهل ) «. نادانی مخزن زشتی هاست » الجهل معدن الشّرّ) 5 ) «. نادانی ریشه ي همه بدي هاست » الجهل اصل کلّ شرّ) 4 ) «. نمی دانند
4 . میزان الحکمه، ج 2، ص . 3 . آثار الصادقین، ج 2، ص 422 «. جهالت به فضائل با مرگ برابر است » بالفضائل عدل المؤت) 6
5 . همان. 6 . آثار الصادقین، ج 2، ص 423 . (عبادالله: لا ترکنوا الی جهالتکم و لا تنقاد و لا هواء کم، فانّ النازل بهذا المنزل .153
بندگان خدا! به نادانی خود استوار نگردید و فرمانبردار خواهش هاي نفسانی خویش نشوید؛ زیرا هر که به » نازل بشفاجرف هار) 1
بزرگ ترین نادانی انسان، نادانیاز کار » اعظم الجهل جهل الانسان امر نفسه) 2 ) «. این وادي در آید، به کنار پرتگاه سقوط باشد
. 1 . همان. 2 . همان، ص 425 «. خودش است
حکایات
لیوان هم ته دارد و هم در
گفته اند: بلورفروشی در مغازه ي خود اجناس بلور و غیره را براي جلب مشتري به شکل هاي مختلف چیده بود. یکی از مشتریان به
در مغازه آمد و کمی به لیوان ها که وارونه روي هم چیده بود، نگاه کرد و دستی روي یکی از آنها کشید و گفت: این لیوان که در
دارد. وقتی که آن را بلند کرد، گفت: ته این لیوان هم سوراخ است و به درد نمی خورد. صاحب مغازه خندید و لیوان را در درست
به دست گرفت و گفت: آقا! ببین این لیوان هم ته دارد و هم درش باز است. لذا چنانچه جامعه از کم و کیف یک مسأله اطلاعی
نداشته باشند، با آن برخوردي غیر مطلوب خواهند داشت. امروزه اگر برخی از زنان ما با پوششی غیر معمولی و بی حجاب وارد
جامعه می شوند، بدین جهت است که آنان با فوائد و آثار مثبت حجاب چون جنبه هاي روانی، خانوادگی، اجتماعی و اخلاقی آن
آشنایی ندارند و نیز از آثار مخرّب بی بند و باري و بی حجابی در جامعه اطلاع کافی ندارند. اگر بدانند حجاب یعنی حفظ حرمت
و کرامت، عزّت و قداست زن، دیگر امکان ندارد با چنین وضعیت ناشایستی وارد اجتماع شوند.
دو گروه اهل جهنّم اند
اگر زنان مسلمان بدانند که پیامبر بزرگ اسلام زنان بی بند و بار و غیر محجّب را اهل جهنم معرفی کرده؛ این امر مهم را جدّي
گرفته و حجاب را رعایت می کنند. رسول اکرم حضرت محمد (ع) می فرمایند: (صنفان من اهل النّار لم ارهما:... و نساءکاسیات
صفحه 36 از 73
عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کاستمه البخت المائله. لا یدخلن الجنّه، و یا یجدن ریحها، وانّ ریحها لیوجد من مسیره کذا و
مانند دو گروه از اهل جهنم را ندیده بودم (که یکی از آن دو گروه اینانند): زنانی که لباس هاي نازك (نیمه عریان) می » کذا) 1
پوشند، با چهره هاي نپوشیده از روي تکبر شانه هایشان را بجنبانند و سرهاي خود را به وسیله ي موهایشان چون کوهان بلند
شترهاي قوي گردن بیارایند. وارد بهشت نمی گردند و با اینکه بوي از بهشت از مسافت هاي زیاد به مشام می رسد، به مشام آنها
. 1 . میزان الحکمه، ج 2، ص 259 «. نمی رسد
آن زن گوشت بدن خود را می خورد
حضرت عبدالعظیم حسنی از امام محمدتقی (ع) نقل کرده که: امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: روزي من و فاطمه (ع) به خدمت حضرت
پیامبر (ص) فرمودند: «؟ جانم به فدایت! علت گریه ي شما چیست » : رسول (ص) رفتیم و آن حضرت بسیار گریست. عرض کردم
آن شبی که مرا به آسمان بردند، زنی چند از امت خود را در عذاب سخت دیدم و گریه من براي آنهاست. زنی را دیدم به موي »
سر آویخته و مغز سرش می جوشد. زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد. زنی را دیدم که گوشت بدن او را از پیش و
حضرت «. اي حیبیب و نور دیده ي من! خبر ده که این ها کیانند » : فاطمه ي زهرا (ع) فرمودند «. پس با مقارض هاي آتش می برند
فرمودند: اي دختر گرامی! آن زنی که به مو آویخته بودند، زنی بود که موي خود را از مردان نامحرم نمی پوشاند و آن که گوشت
خود را می خورد، زنی بود که خود را براي نامحرم زینت و آرایش می کرد و آن که گوشت بدنش را مقراض می کردند، خود را
2 به امید روزي که زنان ناآگاه از حجاب از دانایی و آگاهی لازم برخوردار شوند. «. به مردم نشان می داده که به او میل پیدا کنند
. 2 . کیفر کردار، ص 135
خانواده
اشاره
بخشی از بدحجابی یا بی حجابی زنان و دختران مربوط به نوع تربیت آنها در خانواده است. بدون شک تربیت فرزند وظیفه اي
سنگین و مسؤولیتی بس بزرگ است که بر عهده ي پدر و مادر گذارده شده است و آنان نمی توانند از این مسؤولیت بزرگ شانه
خالی کنند. خانواده اولین و مهم ترین کانون شکل گیري تربیت فرزندان است. در احادیث زیادي که از ائمه اطهار (ع) بیان شده،
تأکید فراوانی بر تربیت فرزندان در کانون گرم خانواده شده است که به نقل چند مورد از آنها بسنده می شود.
تربیت در احادیث
اشاره
بار خدایا! مرا در تربیت و ادب فرزندانم یاري و » امام زین العابدین (ع) می فرمایند: (و اعنّی علی تربیتهم و تأدیبهم و برّهم) 1
حقّ فرزند بر پدر آن است که... و در » پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: (حقّ الولد علی الوالد... و یحسّن ادبه) 2 «. کمک بفرما
جاء رجل الی النّبیّ (ص) فقال: یا رسول الله (ص) ما حقّ ابنی هذا؟ قال (ص) : تحسّن اسمه و ادبه) 3 ) «. حسن ادب او بکوشد
مردي محضر پیامبر اسلام (ص) رسید و گفت: یا رسول الله! حق این پسر بر من چیست؟ پیامبر (ص) فرمودند: نام نیک بر او »
و نیز از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده: (انّه قال: لان یؤدّب احدکم ولده خیر له من ان «. بگذاري و و را خوب ادب کنی
صفحه 37 از 73
پیامبر «. اگر کسی فرزند خود را ادب کند، بهتر از این است که هر روز نیم ساعت صدقه بدهد » یتصدّق بنصف صاع کلّ یوم) 4
اي علی! لعنت خداوند بر » اسلام (ص) به امیرالمؤمنین علی (ع) فرموده اند: (یا علیّ: لعن الله والدین حملا ولدهما علی عقوقهما) 5
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: (ما «. پدر و مادري که فرزند خود را بد تربیت کنند و موجبات عاق خود را فراهم نمایند
3 . میزان الحکمه، ج 10 ، ص . 1 . صحیفه سجادیه. 2 . آثار الصادقین، ج 27 ، ص 177 نحل والد ولداً نحلًا افضل من ادب حسن) 6
بخشش هیچ پدري به » . 6 . همان، ص 3 . 5 . کودك فلسفی، ج 2، ص 5 . 4 . آثار الصادقین، ج 27 ، ص 178 ، حدیث 12 .720
هیچ ارثی براي فرزندان بهتر از » و نیز آن حضرت فرموده است. (لامیراث کالادب) 1 «. فرزندش بهتر از ادب نیکو و پسندیده نیست
و حقّ » امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند: (و حق الولد علی الوالد ان یحسّن اسمه، و یحسّن ادبه و یعلّمه القران) 2 «. ادب و تربیت نیست
حضرت امام جعفر صادق (ع) می «. فرزند بر پدر آن است که نام نیک انتخاب کند، خوب تربیتش نماید و قرآن را به او تعلیم دهد
واجب می شود از جانب پدر » فرمایند: (تجب للولد علی والده ثلاث خصال: اختیاره لوالدته، و تحسین اسمه، و المبالغه فی تأدیبه) 3
و نیز آن حضرت می فرمایند: «. براي فرزند سه خصلت: انتخاب مربی خوب، انتخاب نام خوب و در تربیت وي تلاش فراوان کند
همانا بهترین چیزي که پدران براي فرزندان خود به ارث می گذارند، ادب است » (انّ خیر ما ورّث الاباء لابناء هم الادب لا المال) 4
پدر و مادر نه تنها فرزند خود را از نظر مادي و جسمی اداره می کنند، بلکه مهم تر از آن در تربیت روح و ایمان فرزند «. نه ثروت
خویش نیز نقش مهمی دارند. پدران و مادران مسلمان وظیفه دارند از دوران کودکی، فرزند خود را با خدا، قرآن، اهل بیت (ع) و
احکام دینی آشنا نمایند و با عباداتی مثل نماز و روزه تمرین و پرورش دهند. آري! همانطور که گفته شد، خانواده یکی از عوامل
موثر در شکل گیري تربیت فرزند است و بدون شک خانواده است که می تواند روح ایمان و تقوا را در فرزند خود پی ریزي کند.
تربیت صحیح و اسلامی فرزند در درجهی اول موجب افتخار پدر و مادر است و چنانچه والدین در این کار اهمال و سستی کنند،
2 . نهج البلاغه، . دچار مشکلات دنیوي و اخروي خواهند شد. امام جعفر صادق (ع) می فرمایند: 1 . نهج البلاغه، حکمت 54
4 . آثار الصادقین، ج 27 ، ص 215 . (بادر و اولادکم بالحدیث قبل ان یسبقکم . 3 . تحف العقول، ص 337 ، حدیث 67 . حکمت 399
هر چه زودتر و سریع تر معارف اسلامی را به فرزندان خود بیاموزید، پیش از آن که منحرفان با آموزش هاي » الیهم المرجئه) 1
پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: (ادّبوا اولادکم علی ثلاث خصال: حبّ نبیّکم (ص) و حبّ اهل بیته و «. انحراقی بر شما سبقت بگیرند
حضرت «. فرزندانتان را به سه خصلت تربیت نمایید: 1 محبت پیامبر (ص) 2 محبت اهل بیت (ع) 3 خواندن قران » قراءه القران) 2
امام زین العابدین (ع) فرموده است: (و اما حقّ ولدك: فان تعلم انّه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شرّه، و انّک
حقّ فرزندت آن است که: بدانی او از توست و » مسؤول عما ولیته به من حسن الادب و الدّلاله علی ربّه و المعونه له علی طاعته) 3
خوب و بدي هاي او در این دنیا وابسته به توست. وظیفه داري فرزندت را به ادب نیکو پرورش دهی و او را به خداوند بزرگ
هرگاه کودك به سه » : حضرت امام محمدباقر (ع) می فرمایند «. راهمایی کنی و در اطاعت و بندگی پروردگار یاري اش نمایی
سالگی رسید، هفت بار به او بگو لا اله الا الله، سپس به حال خودش واگذار تا سه سال و هفت ماه و بیست روز شود، آن گاه ذکر
محمد رسول الله (ص) را هفت بار برایش بخوان. دوباره به حال خودش واگذار تا چهار سال شود، در این سن هفت بار یادش بده
در سنّ پنج سالگی دست چپ و راست را به وي بیاموز، .« اللهم صلّ علی محمد و آل محمد » که بر محمد و آل او صلوات بفرستد
وقتی که یاد گرفت، صوترش را به طرف قبله کن و سجده کردن را به او آموزش ده. بعد در شش سالگی وضو گرفتن را به او یاد
1 . چهل 1 «. بده. سپس نماز را به او بیاموز و دستور نماز خواندن به وي بده و در کوتاهی نمودن در امر نماز او را تهدید کن
روزي پیامبر » : 3 . تحف العقول، ص 269 . امام صادق (ع) فرموده اند . 2 . آثار الصادقین، ج 27 ، ص 176 . حدیث تربیت، ص 59
اسلام (ع) می خواست نماز بخواند، امام حسین (ع) پهلوي آن حضرت ایستاده بود، وقتی پیامبر (ص) خواست تکبیر بگوید، امام
را بر « الله اکبر » حسین (ع) نتوانست تکبیر بگوید. رسول خدا ص، تا هفت مرتبه تکبیر را تکرار کرد تا امام حسین (ع) توانست ذکر
صفحه 38 از 73
2 . بانوي نمونه اسلام. . 1 . آثار الصادقین، ج 27 ، ص 179 2 «. زبان جاري نماید
شیوه ي کاشف الغطاء در تربیت فرزندش
او می » : مرحوم آیت الله شیخ جعفر کاشف الغطاء، در تربیت فرزندش روشی آموزنده و مؤثر داشت. در حالات وي نوشته اند که
خواست پسر نوجوانش را به سرخیزي و شب زنده داري عادت بدهد، به طوري که تا پایان عمر از روي علاقه و میل قلبی به این
کار ادامه بدهد. شبی پیش از اذان صبح کنار بستر پسرش آمد و به آرامی او را بیدار کرد و گفت: عزیزم! برخیز تا به حرم مطهر
مولاي متقیان علی (ع) مشرف گردیم. پسر نوجوان چشمان خواب آلودش را مالید و گفت: بابا جان! شما بروید، من خودم می آیم.
پدر گفت: نه من ایستاده ام تا با هم برویم. پسر برخاست، وضو گرفت و به اتفاق پدر به سوي حرم مطهر روانه شد. جلو حرم
امیرالمؤمنین (ع) مرد مستمندي نشسته بود و دستش را پیش مردم دراز کرده بود، پدر از پسرش پرسید: فرزندم! این مرد براي چه در
اینجا نشسته است؟ پسر گفت: براي گدایی و دریافت کمک از مردم. پدر گفت: تو فکر می کنی چه قدر پول از این طریق به دست
می آورد؟ پسر گفت: شاید چند درهمی عایدش گردد. پدر گفت: آیا مطمئن هستی این مبلغ را به دست خواهد آورد؟ پسر گفت:
البته بهطور قطع نمی توان آن را پیش بینی کرد، شاید مبلغی عایدش شود، شاید هم دست خالی برگردد. در اینجا پدر دنا و نکته
سنج که زمینه را براي بیان مطلب خود آماده دیدف گفت: پسرم! ببین این مرد فقیر براي به دست آوردن مبلغی از ثروت دنیا که به
آن یقین هم ندارد، در این موقع شب آمده اینجا و دستش را پیش مردم دراز کرده است. تو که واقعاً به پاداش هایی که خداوند
براي سحرخیزي و خواندن نماز شب تعیین فرموده، یقین داري و سخنان امامان معصوم (ع) را باور کرده اي، پس چرا در انجام آن
سستی به خود راه می دهی؟ مطمئن باش که خداوند مهربان به تمام وعده اهیش عمل می کند و پاداش عمل ما را به طور کامل می
پردازد و هیچ کس را محروم نمی سازد. این شیوه ي زیبا، در اعماق وجود فرزند جاي گرفت و نتیجه اش آن شد که وي تا آخر
1 با توجه به احادیث ذکر شده و توصیه هاي پیشوایان معصوم (ع) روشن شد «. عمر، سحرخیزي و نماز شب و تهجّد را ترك نکرد
که خانواده چه نقش مهمی و کلیدي در تربیت و ادب فرزند خود دارد. بنابراین توضیح درباره ي فلسفه وجودي و آموزش حجاب
که یکی از نمودهاي تربیتی، اخلاقی و دینی است، باید از خانواده شروع شود. والدین به ویژه مادران وظیفه دارند که دختر خود را
از همان دوران کودکی به حجاب سفارش کرده و آثار و فواید و برکات حجاب در جامعه را به او بشناسانند تا فرزند وي با اطلاع
کامل نسبت به حجاب و پوشش وارد جامعه شود و طرز فکر و برداشت صحیح و درستی از حجاب در ذهن داشته باشد. پدر و مادر
باید به فرزند دختر خود آموزش دهند که حجاب و رعایت آن براي زن شخصیت اور است و چون اسلحه اي براي تأمین شرافت و
عظمت زن کارساز است. بی توجهی والدین نسبت به فرزند دختر خود به ویژه در سن تکلیف، زمینه ساز بی حجابی فرزند می
شود. چیزي که در سالهاي اخیر بیشتر به چشم می خورد این است که به مسئله ي حجاب دختران کم سن کمتر توجه می شود بسیار
مشکل است دختري را که تا قبل از تکلیف هیچ الزامی براي رعایت نداشته است به یک باره به حجاب فراخواند. بنابراین حجاب
مسئله اي است که خانواده ها باید قبل از سنّ تکلیف به آن توجه داشته باشند و قبل از رسیدن به تکلیف آنها را به رعایت آن ملزم
کنند. جاي بسیار تأسف است که در جامعه، مادرانی محجب ظاهر می شوند. که همراه آنان دخترانی بد حجاب دیده می شوند.
والدین باید از همان دوران بچگی دختران خود را به حفظ حجاب عادت دهند تا حجاب ملکهی ذهن آنها شود و هنگام خارج
شدن از منزل خود را ملزم به پوشش نمایند. 1 . تعالیم آسمانی اسلام، ص 242 . پیش از آن شیاطین و مخالفان حجاب، با زمزمه
هاي زهرآگین خود دختران و زنان را مورد هدف قرار دهند، این خانواده است که باید دختر خود را نسبت به حجاب آماده سازد.
پدر و مادر باید به دختر خود بگویند که حجاب به عنوان یک پوشش براي زن مسلمان واجب است رعایت شود. و به یقین پدر و
مادري که چنین رفتار کنند، در پیشگاه خداوند داراي پاداش خواهند بود و از جایگاه رفیعی در بهشت برخوردارند و از عذاب
صفحه 39 از 73
از « دوزخ رهایی می یابند. امام موسی بن جعفر (ع) می فرمایند: (لیس من شیعتنا من لا تتحدّث المخدّرات بورعه فی خدور هنّ) 1
1 . دررالکلام، حسین حائري «. شیعیان ما نیستند آنان که زنان و دختران خود را به عفاف و پاکدامنی ارشاد و راهنمایی نکنند
. کرمانی، ص 136
تربیت دختر
پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: (من کانت ابنه فادّبها و احسن ادبها و علّمها فاحسن تعلیمها، فاوسع علیها من نعم الله التی اسبغ علیه
هر کس دختري داشته باشد و او را نیکو تربیت نماید و علم بیاموزد و از نعمتی که خدایش ارزانی » کانت له منعه و ستراً من النار) 2
درود و صلوات خداند و ملائکه و انبیاء و مقربان الهی «. فرموده براي دختر گشایشی دهد، این عمل مانع از آتش براي او خواهد بود
بر آن خانواده اي که در حفظ حجاب زن و دختر خود دقت داشته و کوشا باشند. حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت هاي مختلف
در جمع بانوان کشور فرمایشاتی داشته و در مورد دامن مادران که اولین مکتب و محل تربیت فرزندان می باشد، تأکید زیادي کرده
اند و مادران را موظف می دانند که فرزندان خود را خوب تربیت کنند و در این وظیفه هیچ گونه کوتاهی را جایز نمی شمارند.
شما » 3 «. مادرها مبدأ خیرات هستند، اگر خداي ناخواسته مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند، مبدأ شرّند » : ایشان می فرمایند
در اول که بچه ها در دامن شما بزرگ می شوند، مسؤول افعال و اعمال آنها هم شما هستید. همان طور که اگر یک بچه ي خوب
3 . صحیفه . 2 . آثار الصادقین، ج 27 ، ص 167 1 «. تربیت کنید، ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تأمین کند
دامن مادر بزرگ ترین مدرسه اي است که بچه در آنجا تربین » 2 «. دامن مادر بهترین مکتب است براي اولاد » . نور، ج 8، ص 162
اگر از دامن مادر این تربیت خود شروع شد و مادر، بچه را خوب تربیت کرد و به دبستان تحویل دادش، دبستان هم » 3 «. می شود
خوب تربیت کرد و به دبیرستان تحویل داد، آنجا هم همین طور تا دانشگاه یا مدارس علمی دیگر، آنها هم خوب تربیت کردند،
«. یک وقت در یک برهه از زمان می بینید که جوان ها همه خوب از کار در آمده اند و یک مملکت را به طرف خوبی می کشانند
دامن مادرها، دامنی است که انسان از آن باید درست شود، یعنی اولین مرتبه تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر. براي اینکه » 4
علاقه ي بچه به مادر بیش تر از همه ي علایق هست و هیچ علاقه اي بالاتر از علاقه ي مادر و فرزند نیست. بچه ها از مادر بهتر چیز
5 چنانچه ملاحظه می شود، حضرت امام (ره) تأثیر و نقشی که زن و مادر در تربیت و شکل گیري شخصیت «. أخذ می کنند
4 . 3 . همان، ج 8، ص 240 . 2 . همان، ص 293 . فرزندان دارد را فراتر و موثرتر از دیگر عوامل می دانند. 1 . همان، ج 6، ص 137
. 5 . همان، ج 7، ص 76 . . همان، ص 162
تقلید جاهلانه
اشاره
از دیگر عوامل بی حجابی زنان در اجتماع، تقلید جاهلانه یا به عبارتی همان چشم و هم چشمی است.
اقسام تقلید
اشاره
پیروي و تقلید از دیگران انواع گوناگون دارد.
صفحه 40 از 73
الف: تقلید عالم از عالم
انسان دانشمندي که در یک رشته صاحب تخصص و نظر است و می تواند نظریه ارائه دهد، نباید از دانشمند هم پایه ي خود تقلید
کند، بلکه باید به تشخیص خود عمل کند.
ب: تقلید جاهل از عالم
این نوع تقلید همان چیزي است که عقل و فطرت انسان به آن دستور می دهد یک منطق درست می گوید که براي ساختن خانه
باید به سراغ بنا رفت و براي دوختن لباس باید به سراغ خیاط رفت و هنگام بیماري به دنبال پزشک رفت...
ج: تقلید جاهل از جاهل
در قرآن کریم آیات متعددي وجود دارد که این نوع تقلید را سرکو می کند؛ چون باعث بدختی و سقوط انسان می شود. در سوره
ي مبارکه ي زخرف آیات شریفه ي 22 و 23 آمده است؛ زمانی که پیامبر اسلام (ص) به بت پرستی مشرکان اعتراض می کرد و
بلکه آنها می » ( آنها را به توحید دعوت می نمود، مشرکان می گفتند: (بل قالوا انا وجدنا اباءنا علی امّه و انا علی اثارهم مهتدون
قال مترفوا انا وجدنا اباءنا علی امته و انا ) «. گویند ما نیاکان و پدران خود را بر مذهبی یافتیم و ما نیز به آثار آنها هدایت شده ایم
و در «. سرمایه داران مست و مغرور گفتند: ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم و به آثار آنها اقتدا می کنیم » ( علی اثارهم مقتدون
سوره ي مبارکه ي انبیاء آیه 51 خداوند جریان و گفتگوي حضرت ابراهیم (ع) را متذکر می شود و می فرماید: (اذ قال لابیه و قومه
هنگامی که حضرت ابراهیم (ع) به پدر (عمو) و قومش فرمود: چیست این بت هاي جماد که » ( ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون
گفتند: یافته ایم که پدران ما هم این بت ها » ( قالوا وجدنا اباءنا لها عابدین ) «؟ عمري در کنارشان گرد آمده اید و آنها را می پرستید
ابراهیم (ص) لقد کنتم و آباءکم فی ضلال مبین) » ( قال لقد کنتم انتم و اباءکم فی ضلال مبین ) «. را پرستش و عبادت می کردند
«. ابراهیم (ع) فرمود: بی گمان خود شما و پدرانتان همه در گمراهی آشکار بوده و هستید »
د: تقلید عالم از جاهل
بسیار زشت و ناپسند است که یک انسان دانشمند و دانا بدون در نظر گرفتن معلومات و سرمایه ي خود کورکورانه به دنبال دیگران
برود و از آنها تقلید کند؛ چرا که این نوع تقلید از خطرناك ترین و زشت ترین انواع تقلید است و در دین مقدس اسلام این نوع
رفتار ابلهانه و تقلید جاهلانه گناه محسوب می شود. خلق را تقلیدشان بر باد داد اي دو صد لعنت بر این تقلید باد
الگوپذیري انسان و معرفی الگو توسط قرآن
انسان از نظر فطري یک موجود الگوپذیر است؛ یعنی سعی می کند در زندگی براي خود الگوهایی انتخاب کند، چه این الگو در
زمینه هاي مالی باشد چه در زمینه هاي علم و معنویت. به هر حال انسان براي رسیدن به کمال مطلوب و ساختن شخصیت روحی،
فکري و اجتماعی خود به دنبال پیدا کردن افرادي است که در زمینه هاي دلخواه او به جایگاه والا رسیده باشد. اصل تقلید و
الگوپذیري در انسان ضروري ندارد، بلکه در مواردي باعث پیشرفت فردي و اجتماعی می شود؛ چون همین روحیه ي تقلید پذیري
است که باعث می شود فردي از موفقیت دیگران بهره مند شود. رقابت سالم و سازنده که باعث شد و پیشرفت در زمینه هاي
صفحه 41 از 73
گوناگون می شود، در دین اسلام جایگاه ویژه اي دارد. از آن جایی که الگو و الگوپذیري در دین اسلام اهمیت ویژه اي دارد،
قران کریم پیامبران را به عنوان الگوشایسته (اسوه حسنه) معرفی می کند. (لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه) 1 اسلام چهره
هاي خوب و بد را معرفی می کند؛ چون نیک می داند که داشتن یک الگوي مناسب در اختیار روحی و اخلاقی انسان بسیار موثر
است. بنابراین قران هم الگوهاي خوب را به مردم معرفی می کند و هم الگوهاي بد و ناشایست را. در قرآن دو زن که همان
همسران حضرت نوح و حضرت لوح (ع) هستندف به عنوان زنان بد و نالایق معرفی شده اند. (ضرب الله مثلًا للّذین کفروا امرات
همین طور قران آسیه «. خداوند براي کسانی که کافر شده اند، مثلی زده است که همسران نوح و لوط هستند » نوح و امرات لوط) 2
2 . تحریم، 12 . همسر فرعون و حضرت مریم مادر حضرت عیسی را به عنوان زنان لایق و شایسته معرفی می کند. 1 . احزاب، 21
.10
چه تقلیدي ناشایست است؟
هر نوع تقلید و پیروي از دیگران که مانع رشد و پیشرفت انسان شود، در اسلام فاقد ارزش و اعتبار است؛ چون انسان را به سوي
مسائل دنیایی و مادي پیش می برد. (و لا تمدّنّ عینیک الی ما متّعنا به ازواجاً منهم زهره الحیوه الدنیا لنفتنهم فیه و رزق ربّک خیر و
هرگز چشم خود را به نعمت هاي مادي که به گروهایی از آنها داده ایم، میفکن که این ها شکوفه هاي » . 3 . طه. 131 ابقی) 3
لاتمدّنّ عینیک الی ما متّعنا ) «. زندگی دنیاست و براي آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزي پروردگارت بهتر و پایدارتر است
هرگز چشم خود را به نعمت هاي مادي که به گروهایی از آنها دادیم، میفکن و به خاطر آنچه » به ازواجاً منهم و لا تحزن علیهم) 1
و پیامبر اسلام (ص) به اباذر غفاري می فرمایند: (اوصانی ان انظر الی من هو دونی و لا انظر الی من هو «. آنها دارند، غمگین مباش
و نیز آن حضرت می فرمایند: (من رمی ببصره «. تو را سفارش می کنم که به زیردستان خود نگاه کن نه به بالادست خود » فوقی) 2
کسی که چشم خود را به آنچه دست دیگران است بدوزد، همیشه اندوهگین و » ما فی ید غیره کثر همّه و لم یشف غیضه) 3
بسیار شرم آور است که اگر بگوییم در جامعه ي امروز زنان و «. غمناك خواهد بود و هرگز آتش خشم در دل او فرو نمی نشیند
دختران فراوانی به چنین بیماري مبتلا شده اند و در بسیاري از مسائل از جمله مادیات با یکدیگر چشم و هم چشمی می کنند.
فراوانند زنان و دخترانی که می خواهند با دختر همسایه، هم کلاسی، همکار، دوستان و اقوام خود برابر باشند، چون از وضعیت آنها
کورکورانه پیروي می کنند و شرایط خویش و خانواده ي خویش را در نظر نمی گیرند. براي اینکه مثل فلان زن یا دختر باشند،
بلند پروازي می کنند، بهانه می گیرند، چون نمی توانند همانند الگوي غلط خویش باند، در هاله اي از غم و اندوه فرو می روند و
خانواده را در یک جنگ عصبی و روانی می اندازند. جملاتی که در زیر آمده، همگی بیانگر نوعی تقلید جاهلانه است. چرا فلان
دختر لباس آن چنانی می پوشد و من نمی پوشم؟ چرا فلان دختر طلا و جواهرات آن چنانی دارد و من ندارم؟ چرا جهیزیه ي فلان
دختر کامل تر و بهتر است؟ چرا مهریه ي فلان دختر بیشتر از من است؟ چرا جشن عروسی فلان دختر با تشریفات کامل تر از من
3 . تفسیر نمونه، ج 112 ، ص 135 . زیاد دیده شده است که دختران . 2 . زبده الاحادیث، ج 2، ص 137 . برگزار شد؟ 1 . حجر، 88
و زنان حتی در مواردي از قبیل انتخاب لباس، انتخاب کفش و جوراب، وسایل آرایش، قاب و شیشه عینک و چگونگی حالت
موسی سر دچار تقلید جاهلانه می شوند. این نوع تقلید نه تنها باعث وابستگی به مستکبران می شود، چون روحیه ي اسراف گرایی
را پرورش می دهد، بلکه باعث می شود زنان و دختران جامعه به منجلاب فساد تباهی بیفتند که پیامد آن انحراف مردان و به ویژه
نسل جوان است. آیا پسندیده است که یک دختر مسلمان که خود الگویی چون فاطمه ي زهرا (ع) دارد، از بایگران غربی با لباس
هاس و وضعیت آن چنانی تقلید کند؟ آیا تقلید جاهلانه و کورکورانه از نوع پوشش و در بعضی موارد از رفتار دیگران باعث خفّت
و خواري ما نمی شود؟ جواب و قضاوت این چراها و اگر ها را به عهده ي خود شما می گذاریم. چرا دختران مسلمان فرهنگ بی
صفحه 42 از 73
حجابی را از کشورهاي اروپایی و غربی یاد می گیرند؟ و خود را همچون یک عروسک بی اختیار وسیله ي تبلیغ نوع پوشش غرب
می کنند؟ چرا باید دختران مسلمان تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار بگیرند؟ آیا بهتر نیست که خود دختران مسلمان، فرهنگ حجاب
و پوشش اسلامی را به بیرون از مرزها معرفی کنند و آنها را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار دهند؟ آیا تقلید از کشورها اروپایی و غیر
مسلمان در زمینه هاي نوع پوشش، بزرگی و افتخارست؟ آیا پسندیده است که زن مسلمان از زنان غرب تقلید کند، در حالی که
اسلام شخصیت واقعی اش را در سایه ي حجاب تعریف کرده است؟ حجاب سمبل شخصیت زنان مسلمان است و باعث می شود
زن در حجاب همچون مروارید در » : که زنان در جامعه نقش آفرین باشند، نه اینکه تنها نقش پذیر باشند. آیا بی جهت گفته شده
البته که بی جا گفته نشده است، زنانی که به بی حجابی تمایل دارند؛ در حقیقت دارند مروارید وجود خد را در «؟ صدف است
معرض دیدگان آلوده قرار می دهند. اگر این زنان یک لحظه با خود بیندیشند و شخصیت هاي زنان نمونه ي تاریخ را مورد مطالعه
قرار دهند به روشنی خواهند فهمید که: با گذشت هزار و چهارصد سال از شهادت بانوي بزرگ اسلام، سرور زنان عالم، حضرت
حضرت زنده و پویاست و هر روز که می گذرد افکار نیکوي فاطمه زهرا (ع) گویا تر و « فاطمه ي زهرا (ع) هنوز نام و رفتار آ
نمایان تر می شود. ایا این چنین شخصیتی نمی تواند الگوي زندگی باشد؟ البته که می تواند، اگر زنان مسلمان ما درست فکر کنند
و به رفتار خویش ایمان داشته باشند، زنان مسلمان الگوهاي زیادي دارند، الگوهایی چون حضرت مریم، هاجر، آسیه، زینب کبري،
ربابه همسر امام حسین ع، شهربانو والده ي مکرمه امام سجاد ع، نرگس مادر امام زمان (عج) و... . اي زنان و بانوان آزاده ي
بنده ي دیگري مباش؛ چرا که » مسلمان بیدار باشید! امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: (ولاتکن عبد غیرك، وقد جعلک الله حرّاً) 1
و بنیان «. هر مذهبی شما را به راهی نبرد » و امام باقر (ع) می فرمایند: (لا تذهب بکم المذاهب) 2 «. خداوند تو را آزاد آفریده است
تا این خانم ها (شما را نمی گویم، شما توده هستید، آن خانم را » : گذار جمهوري اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) می فرماید
می گویم) تا این ها توجهشان به این است که فلان چیز باید، فلان مد از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا
سرایت بکند، تا یک چیزي آنجا پیدا می شود، اینجا هم تقلید می کنند. تا از این تقلید بیرون نیایید، نمی توانید آدم باشید و نه می
توانید مستقل باشید. اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید، بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست
یکی از امور دیگري » : 3 و در جاي دیگر حضرت امام (ره) فرموده است «. بردارید، تا در این تقلید هستید، آرزوي استقلال را نکنید
هم که باز من گفته ام، این است که ما را جوري بار آورده بودند که یا باید فرهنگی مآب است، این معلوم می شود خیلی عالم مقام
است و اگر چنانچه مثل سایر مسلمان هاست، این خیلی عقب افتاده است. عقب افتادگی و جلو رفتن را به این می دانستند که فرنگی
مآب باشد. یعنی فرض کنند فرم لباسش چه جور باشد، فرم کفشش چه جور باشد یا مثلًا هر چه که از خارج می آید، صرف بکند.
4 چیست این آرایش و الگو مد چیست این سرگشتگی در «. مصرفی بار آورند ما را، براي همین جهت ما را مصرفی بار آورده اند
کار خود چیست این پیراهن و شلوار تنگ چیست این تن پوش هفتاد و دو رنگ گرچه دارد شیوه هاي رنگ رنگ من به جز عبرت
2 . اصول کافی، ج . 1 . نهج البلاغه، نامه 31 « اقبال لاهوري » نگیرم از فرنگ اي به تقلیدش اسیر، آزاد شو دامن قرآن بگیر، آزاد شو
. 4 . همان، ص 227 . 3 . تبیان، ص 226 . 3، ص 117
عقده هاي روحی روانی
اشاره
عقده هاي روحی روانی یکی دیگر از عوامل بی حجابی زنان در جامعه می باشد. برخی از انسان ها در زندگی خود به نوعی
کمبود عاطفی و شخصیتی دچار می شوند که ممکن است از این موضوع بی اطلاع باشند و سعی دارند از راه هاي مختلف آنها را
صفحه 43 از 73
برطرف کنند و خود را اشباع نمایند. کمبودهاي عاطفی و شخصیتی می تواند دلایل متعددي داشته باشد. برخی از این کمبودها
ممکن است در کودکی از طرف والدین ایجاد شود و برخی دیگر می تواند در نوجوانی و جوانی از طرف اولیاء و مربیان جامعه
ایجاد گردد. به هر حال دچار شدن به این گونه کمبود ها می تواند عواقب بدي داشته باشد تا جایی که انسان را تا مرز ورشکستگی
درونی و باطنی پیش می برد. افرادي که به این گونه بیماري و عقده ي روانی مبتلا می شوند، سعی دارند با استفاده از شیوه هاي
غیر عاقلانه و غیر منطقی آن را جبران کنند و در میان مردم جایگاهی براي خود دست و پا کنند؛ چرا که انسان دوست دارد همواره
در میان مردم از جایگاه ویژه اي برخوردار باشد و براي نیل به این هدف از دو راه استفاده می کند: 1 از راه هاي درست و منطقی
همچون تحصیل علم، ایمان، تقوا، فضائل اخلاقی و مکارم انسانی. 2 از راه هاي نادرست.
روانشناسان چه می گویند؟
طبق نظرسنجی هاي انجام شده و مطابق گفته هاي روانشناسان، زنان و دخترانی که با لباس هاي رنگارنگ و به اصطلاح مد روز و
آرایش تند و آن چنانی وارد جامعه می شوند و خود را در مقبال دیدگان مردان نامحرم و بیگانه قرار میدهند، از نوعی بیماري
روحی و روانی نرج می برند و به دنبال مطرح کردن خود می باشند. به طور طبیعی بعضی زنان باور نادرستی نسبت به خود دارند و
به نوعی خود را از قافله عقب می دانند. بنابراین براي جبران این ورشکستگی درونی و پر کردن خلا عاطفی خویش، به روش هایی
چون: خودآرایی و خودنمایی در قالب پوشدن لباس هاي مبتذل، آرایش و رنگ آمیزي و حالت موها، استفاده از انواع و اقسام
وسایل آرایش روي می آورند ولی آن ها کاملًا در اشتباه هستند و گمشده ي آنها از این طریق پیدا نمی شود، بلکه با این کارها،
بیشتر خود را نابود می کنند تا رسدین به کمال مطلوب. پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می فرمایند: (خیر نساءکم العفیفه) 1
برخی «. بدترین زنان شما آرایش کنندگان متکبّرانند » شرّ نساءکم المتبرّجات المتخیّلات) 2 ) «. بهترین زنان شما زن باعفّت است »
زنان که از ارزشهاي انسانی بویی نبرده اند، در تلاشند تا زیبایی و جاذبه هاي طبیعی زنانه ي خویش را به دیگران نشان دهند و از
این طریق به کمبودهاي و عقده اي درونی خویش پاسخی داده باشند، غافل از اینکه بیشتر افراد جامعه این شیوه را نمی پسندند.
زنانی که همچون یک تابلوي زیباي نقاشی در معرض دید بینندگان بیمار قرار می گیرند، نه تنها نمی توانند خریدار واقعی براي
زیبایی هاي طبیعی خود به دست آورند، بلکه روز به روز نفرت افراد جامعه قرار می گیرند و مردم از آنها فاصله می گیرند، اگر چه
ممکن است برخی افراد به آنها لبخند بزنند و آنها را به میهمانی شرم آور نگاه هاي به ظاهر مهربان دعوت کنند؛ ولی اگر زنی فاقد
ارزش هاي اخلاقی شد، اگر خود را با طلا و نقره هم بپوشاند، باز هم نمی تواند ذره اي از مقام و منزلت از دست رفته خویش را به
دست آورد. لباس هاي فاخر و گرانبها هرگز نمی تواند براي زنان ارزش افرین باشد، ارزش افرینی را باید در مقوله ي حجاب
2 . همان. . بررسی کرد. 1 . نهج الفصاحه، حدیث 1535
خوشی ها زودگذر است
اي زنان مسلمان! ارزش شما بالاتر از قرار گرفتن در معرض دیدگان مردان نامحرم است. چرا خود را سبک می کنید؟ به هوش
باشید و گوهر وجود خویش را براي هر کسی نمایان نکنید و ارزان نفروشید. اي زنان! ارزش شما بالاتر از آن است که خود را در
مقابل چشم هاي پلید مردان نامحرم و هوسرانان پست قرار دهید و محبت خود را فداي محبت و دوستی نامحرمان بوالهوس و عیاش
کنید. سعادت آخرت خود را با خوشی هاي زودگذر و نامشروع دنیا عوض نکنید. در اینجا به جاست فرازهایی از فرمایشات امام
حسین (ع) نقل شود که فرمودند: (عباد الله: اتقواالله، و کونوا من الدنیا علی حذر، فانّ الدنیا لو بقیت لاحد، و بق علیها احد، لکانت
الانبیاء احقّ بالبقاء... غیر انّ الله خلق الدنیاء للبلاء و خلق اهلها للفناء، فجدیدها بال، و نعیمها مضمحلّ، و سرورها مکفّر، و المنزل
صفحه 44 از 73
اي بندگان خدا! پرهیزگار باشید و از دنیا حذر کنید؛ » بلغه، و الدّار قلعه، فتزوّدوا فانّ خیر الزّاد التّقوي، فاتّقو الله لعلّکم تفلحون) 1
زیرا اگر دنیا براي کسی جاوید می ماند و یا کسی در دنیا باقی و ماندنی بود، پیامبران خدا بیش از همه شایسته و سزاوار بودند...
غیر از آن است که خداوند دنیا را سراي امتحان و اهل آن را براي فنا و کوچ آفریده است؟ تازه هاي دنیا فرسوده می شود و نعمت
هاي آن رو به نابودي می نهد و شادي هاي دنیا به غم و اندوه تبدیل می گردد؛ زیرا دنیا گذرا و کوچگاه است. پس توشه برگیرید،
اي دختر جوان! روزي شادابی و طراوات جوانی با تو وداع می کند و «. که تقوا بهترین توشه است. پرهیزگار باشید تا رستگار شوید
تو هستی و خدایت و تنها راه جبران کمبودهاي و عقده هاي عاطفی، روحی و روانی و اجتماعی و کسب عزّت، عظمت و شخصیت
انسانی در گرو تقوا، ایمان، انجام اعمال و کارهاي شایسته و مخالفت با هواهاي نفسانی امکان پذیراست. قرآن کریم در این باره
انّ الذّین امنوا و عملوا ) «. همانا گرامی ترین شما در پیشگاه خداوند باتقوا ترین شمایند » می فرمایند: (انّ اکرمکم عندالله اتقیکم) 2
کسانی که ایمان آورده اند و » . 3 . مریم، 96 . 2 . حجرات، 13 . 1 . نهج الشهاده، ص 196 الصالحات سیجعل لهم الرّحمن ودّاً) 3
و حضرت سید الشهداء امام حسین (ع) می فرمایند: «. عمل صالح انجام داده اند، خداوند رحمان محبت آنها را دل دلها می افکند
(یابن آدم: اذکر مصرعک و فی قبرك مضجعک، بین یدي الله، تشهد جوارحک علیک، یوم تزلّ فیه الاقدام و تبلغ القلوب الحناجر)
اي آدیمزاد! به یاد بیاور هنگامی که با مرگ دست و پنجه نرم می کنی و در قبر پهلو به زمین می نهی، در پیشگاه خداوند » 1
. 1 . نهج الشهاده، ص 61 «. اعضایت علیه تو گواهی خواهند داد، روزي را که قدم ها سخت می لرزد و نفس ها حبس می شود
سرزنش اطرافیان
اشاره
در واقع ملامت و سرزنشی که اعضاي خانواده چون پدر، مادر، همسر، برادر و اعضاي فامیل و دوستان نسبت به یک دختر روا می
دارند، از مؤثرترین علل بی حجابی یا بدحجابی است.
در اسلام سرزنش کردن ناپسند است
اسلام در بعضی مواقع ملامت و سرزنش افراد را به خاطر خطایی که انجام داده اند، مردود می داند. معمولًا ملامت یعنی سرزنش
یک فرد پس از ارتکاب یک عمل ناشایست، به طوري که فرد قبل از انجام چنین عملی نسبت به عواقب بد آن کار آگاه شده
باشد.
روایات
اشاره
آخرین وصیتی که » امام سجاد (ع) فرموده است: (کان اخرما اوصی به الخضر موسی بن عمران (ع) ان قال له: لاتعیرّنّ احداً بذنب) 2
امام صادق (ع) فرموده است: (اذا وقع بینک و «. خضر به موسی بن عمران (ع) کرد این بود: هیچ کس را به گناهی سرزنش مکن
اگر بین تو و برادر مسلمانت چیزي اتفاق افتاد، او را براي گناهش مورد ملامت و توبیخ قرار » بین اخیک هنه فلا تعیّره بذنب) 3
2 . زبده الاحادیث، ج 1، ص 177 و خصال. 3 . روش هاي تنبیه، علی فائضی، من انّب مؤمناً انّبه الله فی الدّنیا و الاخره) 4 ) «. مده
و نیز آن «. هر که مؤمنی را سرزنش کند، خد او را در دنیا و آخرت سرزنش کند » . 4 . اصول کافی، ج 4، ص 59 . ص 117
هر که مؤمنی را به چیزي سرزنش کند، » حضرت از پیامبر اسلام (ص) نقل فرموده است: (من عیّر مؤمناً بشیء لم یمی حتّی یرکبه) 1
صفحه 45 از 73
و امام صادق (ع) می فرمایند: (ابعد ما یکون العبد من الله ان یکون الرجّل یواخی لرجل و هو یحفظ علیه «. نمیرد تا مرتکب آن شود
دورترین بنده از خدا آن کسی است که با مردي برادري کند و لغزش هاي او را بر او نگهداري کند که » زلاته لیعیّره بها یوماً ما) 2
چه بسا کسی مورد ملامت و سرزنش » و امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: (ربّ ملوم و لاذنب له) 3 «. روزي بر آنها سرزنشش کند
1 . همان. 2 . همان. «. واقع می شود، با آن که گناهی ندارند
هیچ گاه گناهکار را به خاطر گناه سرزنش نکن
امام صادق (ع) فرموده است: مردي نزد حضرت عیسی بن مریم (ع) آمد و گفت: اي پیامبر خدا! من زنا کرده ام، مرا پاك کن.
حضرت عیسی (ع) پس از اقرار زنا دستور داد ندا کنند تا مردم براي تطهیر فلانی از گناه حاضر شوند و چون مردم حاضر شدند و
آن مرد در گودال قرار گرفت تا حد بر او جاري کنند، فریاد زد: کسی که چون من از خداي تعالی به گردن او حدّي است، نباید به
من حد بزند. مردم همگی رفتند، جز حضرت یحیی و حضرت عیسی ع. در این وقت حضرت یحیی (ع) نزدیک آن مرد آمد و به او
فرمود: اي گناهکار! مرا موعظه کن. آن مرد گفت: هیچ گاه میان نفس خود و خواسته اش را آزاد مگذار که هلاك می شوي.
یحیی (ع) از او خواست تا جمله دیگري بگوید. آن مرد گفت: هیچ گاه شخص گناهکار و خطا کار را به خاطر گناهش سرزنش
. 3 مکن. حضرت یحیی (ع) فرمود: باز هم برایم بگو. مرد گفت: هیچ گاه خشم نکن. حضرت یحیی (ع) فرمود: مرا کافی است. 4
. 4 . تاریخ انبیاء، رسول محلاتی، ج 2، ص 282 . روش هاي تنبیه، ص 117
سرزنشش می کنند
هر اینه خواهد آمد بر مردم زمانی که به سلامت نماند دین صاحب دینی، مگر آن که فرار کند » : پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمود
از سر کوه به سر کوه دیگر و از سوراخی به سوراخ دیگر مانند روباه با بچه هایش. یعنی هم چنان که روباه از ترس آن که مبادا
گرگ بچه هایش را بخوردف آنها را به دندان گرفته از این سوراخ به سوراخ دیگري فرار می کند که بچه هایش محفوظ بمانند،
همین طور صاحب دین باید دینش را از مردم به کناره گیري و اعتزال از آنها قرار دهد. گفتند: یا رسول الله! چه زمانی است؟
فرمود: در وقتی که نرسد معیشت مگر به معصیت هاي خدا، پس در آن وقت حلال می شود عذوبت. گفتند: یا رسول الله! شما ما را
به ازدواج امر فرمودید؟ فرمود: بلی، ولیکن در آن زمان هلاك مرد به دست پدر و مادرش است و اگر پدر و مادر نداشته باشد،
هلاکتش به دست زنش و اولادش است و اگر زن و اولاد نداشته باشد، به دست خویشان و همسایگانش است. گفتند: چگونه
هلاکتش به دست آنها خواهد بود؟ فرمود: سرزنش می کنند او را به تنگی معاش و تکلیف می کنند به چیزهایی که طاقت آن را
1 همان طور که گفته شد، سرزنش دیگران به خاطر انجام عمل ناشایست هم در «. ندارد، تا وارد می کنند او را در موارد هلاك
بعضی موارد از نظر اسلام مردود است و جاي بسیار تأسف است اگر بگویند امروزه زنان باحجاب مورد تمسخر و بی مهري قرار می
گیرند. این افراد قصد دارند که با سخنان نیش دار و گزنده ي خود نقش حجاب را در جامعه کمرنگ کنند، سخنانی از این قبیل:
حجاب یعنی چه؟ چادر یعنی چه؟ چادر مزاحمت است، کلاغ سیاه و... بنده اعتقاد دارم که زنان باحجاب باید در جامعه تشویق
شوند و از آنها تقدیر به عمل آید. به راستی در جامعه ي امروز زنان باحجاب چه جایگاهی دارند؟ 1 . منتهی الامال، ج 2، ص
.250
ملامت نه، بلکه تشویق
صفحه 46 از 73
مکتب اسلام تشویق را می پذیرد و آن را از اصول مهم اخلاقی می داند تا جایی که مبشر بودن و منذر بودن از ویژگی هاي بارز
انبیاست. در قرآن بیش از صد و بیست مرتبه مشتقات انذار و بیش از چهل مرتبه کلمه ي بشارت و مشتقاتش به کار رفته است.
بخش مهمی از آیات قرآن نعمت هاي معنوي و مادي بهشت را توصیف می کند که این خود تشویقی است براي انجام کارهاي
نیک. تشویق فرد نیکوکار، انجام هر چه بیشتر کارهاي نیک را تقویت می کند. تشویق باعث می شود که دیگران به انجام کارهاي
نیک ترغیب شوند. تشویق خوبان خود تبنیه و ملامتی براي خطاکاران محسوب می شود. امیرالمؤمنین (ع) در قسمتی از نامه اي که
به مالک اشتر، فرماندار مصر می فرستد، می فرمایند: (و لا یکوننّ المحسن والمسیء عندك بمنزله سواء، فانّ فی ذلک تزهیداً لاهل
هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظر » الاحسان فی الاحسان و تدریباً لاهل الاساءه علی الاساءه و الزم کلّاً منهم ما الزم نفسه) 1
تو مساوي باشند؛ زیرا این کار باعث می شود که افراد نیکوکار در نیکی هایشان بی رغبت شوند و بدکاران در عمل بدشان تشویق
از کلام امیرالمومنین (ع) این نکات برداشت می شود: 1 تشویق فرد «. گردند و هر کدام از این ها را مطابق کارش پاداش بده
نیکوکار و نهی از برخوردار با افراد نیکوکار و بدکار به طور مساوي و یکسان. 2 تشویق، فرد نیکوکار را به عملکردش دلگرم می
کند. 3 تشویق افراد نیکوکار، خود تنبیهی براي افراد بدکار است. 4 عدم تشویق نیکوکاران به منزله ي تشویق بدکاران است. و
«. خطاکار را به وسیله ي پاداش دادن به نیکوکار تنبیه کن » امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: (ازجر المسیء بثواب المحسن) 2
خداوند به پیامبر (ص) دستور داده است که هرگاه مسلمانی براي پرداخت زکات به نزد تو آمد و براساس وظیفه ي شرعی زکات
مالش را پرداخت، او را دعا کن؛ چون دعاي تو مایه ي آرامش اوست و او را به کار خیر تشویق می کند. بنابراین بر مسؤولین،
مربیان و متولیان امور فرهنگی لازم است که زنان باحجاب را تشویق کنند. مدیران و مربیان مدارس باید از دانش آموزان باحجاب
در مراسم هاي مختلف و نیز در کلاس درس تقدیر و تشکر کنند. رؤسا و اساتید دانشگاه ها باید از دانشجویان دختر محجبه تقدیر
به عمل آورند و نیز مدیران و مسؤولین ادارات مختلف باید از کارمندان باحجاب تقدیر کنند. صدا و سیما نیز در این مساله نقش
2 . نهج البلاغه، حکمت 177 . اول . بسیار مهمی را بر عهده دارد و در اینجا به دو نکته گوشزد می نماییم. 1 . نهج البلاغه، نامه 53
این که لازم است که جهت بها دادن به افراد محجب و زنانی که پوشش اسلامی و مناسب را رعایت می کنند؛ در تهیه گزارش ها و
مصاحبه ها از این زنان نیز مصاحبه به عمل آورد. دیگر اینکه معمولًا دیده می شود در سریال ها و فیلم ها، زنان بی حجاب و کم
حجاب داراي شخصیت و احترام خاصی بوده و در طبقات بالاي اجتماع قرار دارند و هرگاه بخواهند سیماي یک زن فقیر و درمانده
و کم فرهنگ را نشان دهند، زنی باحجاب و چادر به سر راه به نمایش در می آورند. و این نقیصه خواسته یا ناخواسته، از روي عمد
و یا غیر عمد در بعضی و بهتر بگوییم در بیشتر برنامه هاي صدا وس یما وجود دارد. حضرت علی (ع) می فرمایند: (و واصل فی
اي» حسن الثّناء علیهم، و تعدید ما ابلی ذو والبلاء منهم، فانّ کثره الذّکر لحسن الفعالهم تهزّ الشّجاع، و تحرّض النّاکل، ان شاءالله) 1
مالک! پی در پی آنها را تشویق کن و کارهاي مهمی که انجام داده اند، برشمار؛ زیرا یاداوري کارهاي نیک آنها شجاعانشان را به
البته نباید این نکته را فراموش «. حرکت بیشتر، وادار می کند و آنان که در کار کندي می ورزند، به کار تشویق می شوند. انشاءالله
کرد که زنان مسلمان باید بدون گوش دادن به حرف این و آن و بنابراین وظیفه شرعی، حجاب و پوشش را رعایت کنند؛ چرا که
زنان مسلمان تسلیم امر خداوند هستند و اگر کسی آنها را به واسطه ي حجاب مورد توهین و تمسخر قرار دهد، در اصل سخنان
خداوند را مورد استهزاء قرار داده است که خود خداوند بر این مسأله آگاه است. خداوند در قران نوید داده است که در آینده
گروهی را براي حمایت اسلام برخواهند انگیخت که یکی از صفات افراد این گروه این است که از سرزنش کنندگان هراسی به دل
در «. از سرزنش سرزنش کنندگان هراس و ترسی ندارند » راه نمی دهند و به سخنان آنان بی توجهند: (و لا یخافون لومه لائم) 2
روایات زادي که از طریق شیعه و اهل تسنّن وارد شده، می خوانیم که این آیه در مورد امیرالمؤمنین علی (ع) در فتح خبیر نازل شده
است. 3 و در دعاي شریف ندبه در وصف امیرالمومنین (ع) اینطور می خوانیم: (لا تأخذه فی لله لومه لائم قد وتر فیه صنادید العرب
صفحه 47 از 73
در اره خدا باکی از سرزنش ملامت کنندگان » . 3 . تفسیر نمونه، ج 4 . 2 . مائده، 54 . و قتل ابطالهم) 1 . نهج البلاغه، نامه 53
عن ابی ذر (ع) قال، اوصافی رسول لاله (ص) ) «. نداشت، در راه خدا خون بزرگان عرب را به خاك ریخت و دلاورانشان را کشت
ابی ذر غفاري گوید: حضرت رسول خدا (ع) به من هفت سفارش فرمود: از » بسبع: ... و اوصافی ان لااخاف فی الله لومه لائم) 1
پیابمر (ص) می فرمایند: (ثلاثه من کنّ فیه یستکمل ایمانه: «. آنهاست: سفارشم فرمود که در راه خداوند از سرزنش کسی نترسم
سه چیز است که در هر که باشد، ایمان او کامل است. 1 کسی که در کار خدا از ملامت گران » رجل لایخاف فی الله لمه لائم...) 2
بیم ندارد. 2 در کار خویش ریا نمی کند. 3 اگر دو کار پیش آید که یکی مربوط به دنیا و دیگري مربوط به آخرت است، کار
و نیز از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) است که فرمود: (ثلاثه یتحدّثون فی ظلّ العرش امنین و الناس فی «. آخرت را به دنیا ترجیح دهد
سه گروهند که در سایه ي عرش اسوده گفتگو می کنند و مردم گرفتار حسابند. » الحساب: رجل لم تأخذه فی الله لومه لائم...) 3
1 . زبده، ج 2، ص 137 و خصال شیخ «. اولین آنهاست: کسی که در راه خدا از ملامت و سرزنش سرزنش گران باك ندارد
. 3 . همان، حدیث 1249 . صدوق. 2 . نهج الفصاحه، حدیث 1244
نقشه ي سلطه گران
اشاره
طرح و نقشه اي که دشمنان در سر دارند و آن را با حساسیت خاصی اجرا می کنند یکی دیگر از علت هاي بی حجابی زنان در
جامعه می باشد. سلطه گران دنیا همواره سعی داشته و دارند تا با ترویج بی بند و باري و بی حجابی سنت ها و آداب و رسوم ملی و
مذهبی ملت ها را خدشه دار کرده و آنان را با فرهنگ خود بیگانه سازند و از این طریق ارزش هاي اسلامی را زیر پا گذارند و بر
ملت هاي مسلمان تسلط یابند. این سلطه گران براي رسیدن به مقاصد شوم خویش و در راستاي به بند کشیدن ملت مسلمان، از راه
هاي گوناگون وارد شده اند و به عملکردهاي متفاوتی دست زده اند، عملکردهایی چون: جنگ هاي سیاسی، نظامی، روانی و
تا حدودي موفق بوده و توانسته اند به « تهاجم فرهنگی » فرهنگی و... . و به نظر می رسد که در جنگ فرهنگی یا به اصطلاح امروز
بخشی از اهداف پلید خود برسند و در این جنگ فرهنگی زنان بیشتر از مردان در تیررس دشمنان بوده اند. بنابراین بر زنان مسلمان
فرض است که دوشادوش مردان قدم در راه مبرازه با تههاجم فرهنگی گذارند و با رعایت حجاب نقشه هاي سلطه گران را خنثی
سازند. اگر زنان مسلمان حجاب را رعایت کنند، تیرهاي زهرآلود دشمنان به آنها اصابت نخواهد کرد؛ چون حجاب سپري است در
برابر آماج تیرهاي سلطه گران، تیرهاي که هر یک با هدف و نیت خاصی از کما رها می شوند. دشمن در جنگ فرهنگی، جامعه را
از درون تهی و بی محتوا می کند. خسارات ناشی از جنگ فرهنگی به مراتب شدیدتر و بیشتر از جنگ نظامی است؛ چرا که در
جنگ نظامی گلوله فقط قلب یک نفر را می درد و نعمت حیات را از او می گیرد، اما در جنگ فرهنگی گلوله هاي دشمن قلب
اجتماع را می درد و شادابی و سلامت را از جامعه می گیرد. در چنین جامعه اي بحران زده اي، اگر چه افراد به ظاهر پیرو دشمن
نیستند، اما از درون به نداي دشمن لبیک گفته اند؛ و مجري برنامه هایی هستند که دشمن طرح ریزي کرده است.
زمامداران مسیحی از راه فحشا مسلمانان را شکست دادند
کشور اسپانیا در جنوب غربی اروپا قرار دارد و از کشورهاي حاصلخیز و خوش آب و هواي اروپاست. این کشور در سال 711
میلادي زمان خلافت بنی امیه به دست مسلمانان فتح شد. طارق بن زیاد فرمانده یک لشگر 12 هزار نفري از راه جبل الطارق که
هم اکنون به نام اوست در زمان کمی اسپانیا را فتح کرد و مسلمان حدود هشتصد سال بر این کشور حکومت کردند. مسیحیان هر
صفحه 48 از 73
چه کردند در این هشتصد سال نتوانستند اسپانیا را با وجود جنگ هاي خونین پس بگیرند، تا بالاخره زمامداران مسیحی از راه فحشا
هم « براق بن عمار » مسلمانان را شکست داده، و آنها را از اسپانیا راندند. زمامداران مسیحی با یکی از افسران خائم مسلمان به نام
دست شدند و به کمک نوي دو کار انجام دادند: 1 مشروبات الکی را به حدّ وفور و زیاد در شهرهاي اسپانیا با قیمت هاي ارزان و
نازل وارد کردند و در اختیار جوانان مسلمان قرار دادند. 2 دختران طناز و دلبراي اروپایی را گروه گروه وارد شهرها کردند و به
آنها راه جذب جوانان مسلمان را آموزش دادند و وقتی فساد به زمامداران سرایت کرد، مقدّمات نابودي و سقوط مسلمین فراهم
1 . غروب آفتاب در اندلس. لذا نباید این نکته را فراموش کرد که دفاع از سرزمین و ناموس یک اصل مقدس است. کسانی 1 «. شد
که در عملیات نظامی زخم بر می دارند و مجروح می شوند، سنبل مقاومت و سربلندي هستند و افراد جامعه بر آنها ارج می نهند.
اما آسیب دیدگان جنگ فرهنگی سنبل خودباختگی و پوچی هستند و افراد جامعه به دید ننگ و عار به آنها می نگرند. مادامی که
جوانان جامعه، از پسران گرفته تا دختران بانشاط و پر توان در راستاي ازشاهاي سلامت بخش اسلام گام بر می دارند، دشمنان
هرگز موفق نخواهد شد که تیرهاي خود را به هدف بزنند. تهاجم فرهنگی به روش هاي متفاوتی می تواند صورت گیرد. از پخش
فیلم هاي مبتذل ویدیویی و سی دي گرفته تا مقالات و نوشته هایی که قلم هاي مسموم می نویسند. و جاي بسیار شرمساري است
که اگر بگویم به تازگی لباس هایی وارد بازار شده است که تصویر هنرپیشه هاي غربی و خوانندگان مخالف دین و تصاویري که با
فرهنگ اصیل ما ناسازگار است تبر روي آنها نقش بسته است و عدّه اي با عدم آگاهی با برنامه هاي تدین شده در راستاي نابودي
اندیشه هاي سالم و دینی به فروش این گونه لباس ها اقدام می کنند و عدّه اي هم از روي نادانی، با خرید این گونه لباس ها سلطه
گران را در رسیدن به هدفشان یاري می کنند؛ چون فروش یک لباس از این مدل یعنی نصبت یک تابلوي تبلیغاتی براي تبلیغ بی
بند و باري و بی حجابی. پس بر ماست که با شناسایی مجراي هاجم فرهنگی از جاري شدن این سیل وحشتناك در جامعه
جلوگیري کنیم و نگذاریم که حجاب ها در این سیل از بین برود و افراد بی بند و بار و نیمه عریان در جامعه ظاهر شوند که اگر این
طور شد، دیگر نمی توان یک جامعه ي آرمانی و سالم داشت. سال هاي متمادي است که استعمار با دست هاي ناپاك خویش
سعی دارد تا جهان اسلام را قتل عام فرهنگی کند. استعمار پیر سال هاست که در فکر نابودي ارزش هاي دینی است و به هر دري
می زند تا آن را نابود کند و در گلستان شاداب جامعه اسلامی بذرهاي شوم و پلید خویش را بکارد و نیک می داند که با وجود
حجاب، عفّت و رعایت و شئون اخلاقی و اسلامی هرگز در کارش موفق نخواهد بود. بنابراین در قدم اول زنان جامعه ي اسلامی را
مورد هدف قرار داده اند و سعی دارند با تربیت زنان بی حجاب و نیمه عریان، سلامت روحی و اخلاقی بانوان را از بین ببرند و
اعتماد به نفس آنان را گرفته آنها را به خویش وابسته کنند. هر چادري که از سر زن مسلمان برداشته می شود، استعمار یک قدم به
اهداف نامبارك خود نزدیک تر می شود. هر چه بیماري سخت تر باشد، لاجرم دارویش تلخ تر است و باید به هوش باشیم که
بیماري تهاجم فرهنگی نه تنها خطرناك است که اگر جلوگیري نشود، کشنده می شود و آیا این درست است که در مقام یک
نظاره گر نسبت به جنبه هاي مختلف تهاجم فرهنگی ساکت بنشینیم؟
چرا استعمار از حجاب می هراسد؟
به راستی حجاب چیست؟ و چرا استعمارگران این همه از آن می هراسند و هر ساله سرمایه گذاري هاي آن چنانی می کنند تا
حجاب را از جامعه ي اسلامی برگیرند و بی بندو باري را جایگزین آن سازند؟ همان طور که گفته شد، حجاب همچون سدّي
محکم در برابر تهاجمات فرهنگی استعمارگران قرار می گیرد و نمی گذارد که سیل وحشتناك تهاجمات، ارزش و شخصیت زن را
با خود ببرد و زنان بی شخصیت و نیمه عریان را شخصیت دهد و آزاد بگذارد، آنهایی که مورد نفرت مردمند. حجاب می گوید
زن نباید بازیچه ي دست هاي ناپاك شود؛ چرا که او صاحب شخصیتی والاست. در قسمتی از برنامه هاي استعمار پیر انگلیس این
صفحه 49 از 73
باید گوشش فراوان کرد تا زنان مسلمان را نسبت به امر حجاب بی میل نمود و در عوض آنها را به بی حجابی و » : طور آمده است
رها کردن چادر علاقمند ساخت. باید با دلایل و شواهد تاریخی ثابت کنیم که حجاب و پشش از دوران بنی عباس متداول شده
است و صد در صد مورد تأیید اسلام نیست. باید گفته شود که مردم، هسرمان پیامبر را بدون حجاب می دیده اند و زنان صدر
اسلام در تمام مراحل زندگی و در تمام کارها دوش به دوش مردان فعالیت داشته اند. پس از آن که با تبلیغات وسیع حجاب از
میان رفت، مأموران ما وظیفه دارند که جوانان را به عشق بازي و روابط جنسی نامشروع با زنان عریان غیر مسلمان تشویق کنند. این
1 در راستاي زمینه سازي برنامه هاي استعمار، رضاخان مجري «. زنان باید کاملًا بی حجاب ظاهر شوند تا الگویی براي زنان باشند
طرح بی حجابی در ایران شد، آن هم با توسل به زور و خشونت. رضاخان بعد از برگشت از تریکه سعی داشت تا به طور صد در
صد آداب و رسوم غربی را در ایران پیاده کند و در راه رسیدن به این هدف هر مانعی را از سر راه بردارد. براي رسیدن به این
هدف مقدماتی لازم بود، وي براي شروع برنامه هاي کشف حجاب، مجالس و جشن هایی را در تهران بپا کرد که بعدها به دیگر
نقاط ایران سرایت کرد. این جشن ها همگی در 1 . قره العین (درامدي در تاریخ بی حجابی ایران)، ص 40 ، سینا واحد، موسسه
تحقیقاتی و انتشاراتی نور، 1363 ش. راستاي کشف حجاب ترتیب شداده شده بود. اما چون حجاب در بین مردم از قدمتی طولانی
برخودار بود و در زندگی مردم ریشه دوانده بود، این گونه جشن ها و برنامه ها در ابتداي امر چندان موفقیتی به دست نیاورد، تا این
که در 27 دي ماه سال 1314 شمسی در دانشسراي مقدماتی جشنی برپا شد و رضاخان به همراه زن و دختران خویش که بی حجاب
بودند، در این جشن شرکت کردن و سعی کرد که با این کار بی حجایب را در نزد مردم امري نیک جلوه دهد. از طرفی وزرا و
وکلا نیز زنان خود را به صورت بی حجاب در این جشن شرکت داده بودند. در این جشن این طور عنوان شد که تاکون نصف
جمعیت در آمار جمعیت ایران لحاظ شده است؛ چون آنها در پرده به سر می برده اند. و این گفته یعنی کشف حجاب براي در نظر
گرفتن حقوق زنان. رضاخان سخنرانی کرد و همه را به کشف حجاب تشویق نمود و قرار شد که جشن هاي دیگري هم ترتیب داده
شود تا بیشتر در مورد کشف حجاب سخن گفته شود و چون این گونه جشن ها در توده ي مردم اثر نداشت و چندان موفقیتی به
دست نیاورد، کار به تهدید و شکنجه کشید تا جایی که مأموران شهربانی پست ترین کارها را در این راه انجام دادند. هنوز موضوع
کشف حجاب مطرح نشده بود که مردم مشهد به نشانه ي اعتراض و مقاومت در سال 1314 جلسات متعددي را برپا کردند.
روحانیون پیشقدم شدند و این کار دولت را مقابله با اسلام قلمداد کردند. در رأس آنها فردي به نام آقا شیخ تقی معروف به بهلول
بود که همه ي مردم او را می شناختند. وي در رابطه با حجاب سخنرانی پروشی علیه دستگاه حکومتی انجام داد. وي از 16 مرداد
سال 1314 تا 29 دي ماه همان سال جلسات متعددي را در مسجد گوهر شاد برگزار نمود. مردم را دعوت کرد و نسبت به دستگاه
حکومتی اعتراض نمود و مردم زا از خطر بی حجابی آگاه نمود که این کار وي مردم را علیه دستگاه حکومتی به شورش واداشت.
مأمورین وي را دستگیر نمودند و به پاسگاه حرم بردند، اما به درخواست مردم و اعتراض آنها وي آزاد شد، بعد از آزادي به منبر
نماینده ي آستان قدس خود را به منبر رساند و با شور و هیجان با مردم سخن گفت، به طوري « احتشام رضوي » رفت، در همین موقع
که مردم تحت تأثیر سخنان وي قرار گرفتند و گریستند. مأمورین صحن را محاصره کردند و اجازه نداند کسی وارد شود. در این
درگیري که بین مردم و مأمورین در گرفت، 25 نفر جان خود را از دست دادند. فدراي آن روز مردم به عزاداري پرداختند، مأموران
نظامی اطراف مسجد گوهرشاد جمع شدند و هنگام غروب مسلسل ها به کار افتاد و عده زیادي به شهادت رسیدند و بدین ترتیب
بزرگ ترین فاجعه در مسجد گوهرشاد رقم خورد. 1 در مشهد مقدس صبح روز جمعه 10 ربیع سال 1354 قمري مصادف با بیستم
تیر 1314 شمسی مردم را متفرق ساختندو 100 نفر کشته و زخمی شدند. شنبه یازدهم ربیع مردم در مسجد با چماق و بیل و داس
براي دفاع جمع شدند، زنان وسط مسجد گوهرشاد چادر زده و حاضر بودند. مسلسل هاي سنگین بالاي مسجد و عده اي مذور
دلاخل مسجد بودند. در نیمه هاي شب حمله آغاز شد، دو الی پنج هزار نفر را کشتند و 500 نفر را دستگیر کردند. گویند 56
صفحه 50 از 73
کامیون جنازه را بردند و این تظاهرات در اعتراض به کشف حجاب بود. 2 سینا واحد در کتاب قیام گوهرشاد از قول حسین آستانه
پاسبانی را دیدم کنار دیوار جلوي زنی را گرفته و با چوب به پاي او می زند و مکرّر » : پرست دبیر علوم دینی آن زمان نقل کرده
ناسزا می گوید و حرف هاي رکیک و با اینکه آن زن با روسري و آنیفورم بود و چادر نداشت. می گفت: این تنوره را از پایت
بیرون کن. منظورش شلوار سیاه بلند بود و آن زن می لرزید و اشک می ریخت و التماس می کرد. اکون هم از یاد آن ستم و بی
اي ز افسون فرنگی بی خبر فتنه ها در آستین او نگر از فریب او اگر خواهی امان اشترانش را ز حوض خود «. عفّتی اعصابم می لرزد
2 . حجاب از دیدگاه قرآن و . 1 . تاریخ سیاسی معاصر ایران، دکتر سید جلال الدین مدنی، ج 1، ص 120 « اقبال لاهوري » بران
. سنت، ص 180
امام مهدي (عج) و حجاب
اشاره
در خاتمه این قسمت شایان ذکر است که بانوان باور دارند این کشور متعلق به حضرت بقیه الله الاعظم (عج) است، صاحب اصلی
اوست، نباید بپسندند که در این میهن بدحجابی باشد؛ زیرا آن امام عزیز از فرهنگ بدحجابی آزرده خاطر می شود و رنج می برد.
براي روشن شدن مطلب به نقل دو حکایت داشته می شود که حضرت مهدي (عج) سفارش اکید به حجاب بانوان دارند:
دو چیز کمر مرا شکسته است
در زمان رژیم رضاشاه وقتی به اجبار کشف حجاب کرده بود، در همان زمان جناب مستطاب آقاي توکلی که یکی از متدینین و
من در بندر ترکمن (بند شاه سابق) میهمان روحانی آن شهر بودم. بعد از ناهار می » : ساکنین مشهد مقدس بوده، می فرمودند
خواستم استراحت کنم، دراز کشیده بودم، ولی هنوز چشم هایم باز بود و خوابم نبرده بود. ناگهان دیدم در اطاق باز شد و حضرت
بقیه الله روحی فداه وارد اطاق شد و سلام کردند. من جواب سلام آن حضرت را دادم، ویل وقتی خواستم برخیزم، آن حضرت با
دست اشاره فرمودند که برنخیز و تصرف ولایتی در من کردند که من نتوانستم تکان بخورم، سپس آن حضرت نزدیک من آمدند
و فرمودند: دو چیز کمر مرا شکسته است. یکی وضع مدارس و فرهنگ این مملکت است (زمان رژیم رضاشاه) و دیگري بی
حجابی زن هاست و بعد فرمودند: دل مادرم زهرا (ع) از پهلویش شکسته تر است. و بعد آن حضرت گریه کردند، من هم اشکم
1 . ملاقات با امام زمان 1 «. ریخت، اما به مجرّدي که با دستم اشکم را پاك کردم و چشمم را باز نمودم، آن حضرت را ندیدم
. )عج)، سید حسن ابطحی، ج 2، ص 248
مثل این باشید، تا من دنبال شما بیایم
یکی از علماي بزرگ مرحو مآیت الله سید باقر مجتهد سیستانی، پدر آیت الله سید علی سیستانی و مرحوم سید محمود سیستانی
در مشهد مقدس براي آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را در چهل جمعه هر هفته در مسجدي از
در یکی از جمعه هاي آخرین، ناگهان شعاع نوري را مشاهده کردم که از خانه ي » : مساجد شهر آغاز می کند. ایشان فرمودند
نزدیک آن مسجدي که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد، از جاي برخاستم و به
دنبال آن نور بدر آن خانه رفتم. خانه ي کوچک و فقیرانه اي بود، از درون خانه نور عجیبی می تابید. در زدم، وقتی در باز کردند،
صفحه 51 از 73
مشاهده کردم حضرت ولی عصر (عج) در یکی از اطاق هاي آن خانه تشریف داشتند و در آن اطاق جنازه اي را مشاهده کردم که
پارچه اي سفید به روي آن کشیده بودند. وقتی من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: چرا این گونه
دنبال من می گردي و رنج ها را متحمل می شوي؟ مثل این باشید (اشاره به آن جناره کردند) تا من دنبال شما بیایم. بعد فرمودند:
2 . داستان 2 «. این بانویی است که در دوره ي بی حجابی (رضاخان پهلوي) هفت سال از خانه بیرون نیامده، مبادا نامحرم او را ببیند
هایی از پوشش و حجاب، ص 247 ، به نقل از گوهر صدف.
عدم حیا
عدم حیا یکی از عوامل بی حجابی زنان در جامعه می باشد. حیا یعنی شرم، حیا یعنی اینکه انسان از ترس ملامت دیگران از انجام
کاري خودداري و پرهیز کند.
انواع حیا
حیا بر دو نوع است: 1 حیاي عاقلانه 2 حیاي جاهلانه پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: (الحیاء حیاءان، حیاء عقل و حیاء حمق، فحیاء
حیا دو نوع است: حیاي عقل و حیاي حماقت، حیاي عقل عمل است و حیاي حماقت » العقل هو العلم، و حیاء الحمق هو الجهل) 1
حیا را به گونه دیگر نیز تقسیم کرده اند: پسندیده، ناپسند. حیاي پسندیده: در این نوع حیا، انسان نه در خلوت و نه در «. جهل است
معرض دید دیگران، مرتکب فعل حرام نمی شود؛ چون همواره خود را در محضر خداوند می بیند. حیاي ناپسند: در این نوع حیا،
انسان به علت کم رویی بسیاري از مسائل شرعی را که نمی داند، نمی پرسد. همانند دانش آموزي که از روي کم رویی بسیاري از
مسائل را نمی پرسد و در نتیجه همواره نادان می ماند. در این زمینه حدیثی گرانمایه داریم از امام صادق (ع) که می فرمایند: (من
. 2 . همان، ص 165 . 1 . اصول کافی، ج 3، ص 166 «. کسی که کم رو باشد، کم دانش است » رقّ وجهه، رقّ علمه) 2
اهمّیّت حیا
اشاره
اسلام به شرم و حیا، البته از نوع پسندیده، اهمّیّت ویژه اي می دهد و به آن ارج می نهد. براي روشن شدن مطلب اثرات حیا را در
جامعه از زاویه ي کلام پیشوایان بیان می کنیم.
حیا معیار ایمان است
چهار چیز است که در » ( امام محمد باقر (ع) می فرمایند: (اربع من کنّ فیه کمل ایمانه و محصّت عنه ذنوبه و لقی ربّه و هو عنه راض
هر کس باشد، ایمانش کامل شود و گناهانش پاك گردد و پروردگار خود را ملاقات کند در حالی که خداوند از او راضی باشد
«. حیا از هر کار زشت در نزد خداوند و مردم » . 3 . خصال که از جمله ي آنهاست: (و استحیی من کلّ قبیح عندالله و عند الناس) 3
حیا و ایمان در کنار همدیگر و در » امام صادق (ع) می فرمایند: (الحیاء و الایمان مقرونان فی قرن فاذا ذهب احدهما تبعه صاحبه) 1
حیا از نشانه » الیحاء من الایمان، و الایمان فی الجنّه) 2 ) «. یک ردیفتند، چون یکی از آن دو رفت، دیگري هم در پی آن می رود
و نیز پیامبر «. ایمان ندارد کسی که حیا ندارد » لاایمان لمن لاحیاء له) 3 ) «. هاي ایمان است و ایمان (شخص با ایمان) در بهشت است
کسی که براي » بزرگوار اسلام (ص) می فرمایند: (من لم یکن له حیاء فلادین له، و من لم یکن له حیاء فی الدنیا لم یدخل الجنّه) 4
صفحه 52 از 73
1 . اصول کافی، ج 3، ص «. او حیاء نباشد ، دینی براي او نیست و کسی که براي او در دنیا حیا نباشدف داخل بهشت نمی شود
. 4 . آثار الصادقین، ج 5، ص 110 . 2 . همان. 3 . همان، ص 166 .165
حیا نیروي بازدارنده
مردي با خانواده اش مسافرت دریا کرد کشتی آنها شکست و از کسانی که در کشتی بودند، جز » : امام زین العابدین (ع) می فرمایند
زن آن مرد نجات نیافت. او بر تخته پاره اي از چوب کشتی نشست تا به یکی از جزیره هاي آن دریا پناهنده شد. در آن جزیره
مردي راهزن بود که همه ي پرده هاي حرمت خدا را دریده بود. ناگاه دید آن زن بالاي سرش ایستاده است، سر به سوي او بلند
کرد و گفت: تو انسانی یا جنّی؟ زن گفت: من انسانم. بی آن که با او سخنی گوید، با او چنان نشست که مرد با همسرش می
نشیند. چون آماده ي نزدیکی با او شد، زن لرزان و پریشان گشت. به او گفت: چرا پریشانی؟ زن گفت از او می ترسم و با دست به
آسمان اشاره کرد. مرد گفت: آیا تا به حال چنین کاري کرده اي؟ زن گفت: به عزّت پروردگارم نه. مرد گفت: تو از خدا این طور
می ترسی، در صورتی که چنین کاري نکرده اي و من تو را مجبور می کنم. به خدا که من به پریشانی و ترس از تو سزاوارترم.
سپس کاري نکرده برخاست و به سوي خانواده اش رفت و همیشه به فکر توبه بود. روزي در میان راه به راهبی برخورد و آفتاب
داغ بر سر آنها می تابید. راهب به جواب گفت: دعا کن تا خدا ابري بر سر ما آورد که آفتاب ما را می سوزاند. جوان گفت من
براي خود در پیشگاه پروردگارم کار نیکی نمی بینم تا جرأت کنم چیزي از او بخواهم. راهب گفت: پس من دعا می کنم و تو
آمین بگو. جوان گفت: خوب است. راهب دعا کرد و جوان آمین گفت. به زودي ابري بر سر آنها سایه انداخت، هر دو پاره اي از
روز را در زیر ابر راه رفتند تا سر دو راهی رسیدندف جوان از یک راه و راهب از راه دیگر رفت و ابر همراه جوان شد. راهب
گفت: تو بهتر از منی، دعا به خاطر تو مستجاب شد، نه به خاطر من، گزارش خود را به من بگو. جوان داستان آن زن را بیان کرد.
1 1 «. راهب گفت: چون ترس از خدا تو را گرفت، گناهان گذشته ات آمرزیده شد، اکنون مواظب باش که در آینده چگونه باشی
. . اصول کافی، ج 3، ص 111
حیاء زینت آدمی است
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) می «. حیا سبب همه ي زیبایی هاست » پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: (الحیاء سبب کلّ جمیل) 2
«. حیا زینت است » . 3 . همان. 4 . همان . 2 . آثار الصادقین، ج 5، ص 114 الحیاء زینه) 4 ) «. حیا زیباست » فرمایند: (الحیاء جمیل) 3
به درستی که خداوند عزّوجل مخصوص گردانید پیغمبران را به مکارم اخلاق. پس هر که داراي آنها » : امام صادق (ع) فرموده است
باشد، حمد کند خدا را بر آن و کسی که داراي آنها نباشد، تضرّع کند به سوي خداوند تعالی و مسئلت نماید آنها را. فرمود از
1 پیامبر اسلام (ص) به مردي که در مقابل و منظر مردم غسل می کرد، نگاه کرد «. جمله مکارم اخلاق انبیاء: الحیاء، شرم و حیاست
اي مردم! خداوند دوست می دارد از بندگانش حیا و پوشش را، » و فرمود: (ایها الناس: انّ الله یحبّ من عباده الحیاء و السّتر...) 2
پس هر یک از شما که می خواهد غسل کند و خودش را بشوید، به جایی برود که مردم او را نبینند؛ زیرا حیا زینت و زیور اسلام
. 2 . آثار الصادقین، ج 5، ص 112 ، حدیث 15 . 1 . زبده الاحادیث، ج 1، ص 283 «. است
حیا براي قیامت هم کارساز است
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) می فرمایند: چون روز قیامت شود، خداوند تعالی بال هایی براي طایفه اي از امت من برویاند، سپس
صفحه 53 از 73
پرواز می کنند از قبرهاي خود به بهشت در حالی که سیر می کنند در آن و بر خوردارند از نعمت آن به هر نحوي که بخواهند.
پس ملائکه می گویند: آیا حساب را دیدید؟ گویند خیر ما حساب ندیدیم. ملائکه: آیا از صراط گذشتید؟ گویند: ما صراط را
ندیدیم؟ ملائکه: آیا جهنم را دیدید؟ گویند: ما جهنم را هم ندیدیم. ملائکه: پس شما از امت کدام پیغمبرید؟ گویند: ما از امت
حضرت محمّدیم. ملائکه: ما شما را قسم می دهیم به خداوند که بیان کنید اعمال شما در دنیا چه بود؟ گویند: دو خصلت در ما بود
که خداوند به فضل رحمت خود ما را به این درجه رسانید. ملائکه: آن دو خصلت چه بود؟ گویند: (کنّا اذا خلونا نستحیی ان
نعصیه، و نرضی بالیسیر مما قسم لنا) 1 هر گاه خلوت می کردیم، حیا و شرم می نمودیم که خدا را معصیت کنیم. 2 به آنچه خدا
. 1 . زبده الاحادیث، ج 2، ص 321 به ما روزي کرده بود، راضی بودیم. ملائکه: ابته اینجا شایسته و حقّ شماست. 1
راه هاي کسب حیا
اشاره
براي کسب و به دست آوردن حیا پیامبر اسلام (ص) راه هایی را معرفی نموده است: ایشان می فرمایند: (استحیوا من الله حقّ الحیاء.
قالوا: و ما نفعل یا رسول الله؟ قال (ص) : فان کنتم فاعلین، فلایبیتنّ احدکم الا واجله بین عینیه، و لیحفظ الرّأس و ما حوي و البطن
از خداوند حیا و شرم کنید حقّ حیا کردن را. گفتند: » (. و ما وعی و الیذکر القبر و البلی و من اراد الاخره فلیدع زینه الحیاه الدّنیا
یا رسول الله! چه کنیم؟ پیامبر (ص) فرمود: اگر این طور عمل کنید (از خدا شرم و حیا داشته اید): 1 نباید هیچ یک از شما بخوابد،
مگر آن که مرگ (یاد مرگ) در نظرش باشد. 2 باید حفظ کند سر و آنچه در اوست (نگهداري چشم، گوش، زبان و...) 3 حفظ
کند شکم و آنچه را در بردارد (حرامخواري، شهوترانی). 4 باید به یاد قبر و پوسیدن درآن باشد. 5 هر کس بخواهد آخرت را،
.«( پس باید رها کند زینت زندگانی دنیا را (پرهیز از دنیاطلبی، تشریفات و تجمّلات نامشروع و قطع طمع
حیا در کجاست؟
گویند: حضرت آدم (ع) نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش و سه نفر دیگر طرف چپ وي نشستند. از بین آنها سه »
نفر سفید و سه نفر سیاه بودند. آدم به یکی از سفیدها که سمت راست او نشسته بود. گفت تو کیستی؟ گفت: عقلم. آدم (ع)
فرمود: جاي تو کجاست؟ گفت: مغز. از دومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: مهر هستم. آدم (ع) پرسید: جاي تو کجاست؟ گفت: در
دل. از سومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: حیا هستم. آدم (ع) سوال کرد: جاي تو کجاست؟ گفت: در چشم. سپس آدم (ع) به جانب
چپ نگاه کرد و از یکی از سیاهان سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: من تکبّر هستم. آدم (ع) پرسید: جاي تو کجاست؟ گفت: در مغز.
آدم (ع) پرسید: با عقل در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، عقل می رود. از دومی سؤال کرد: تو که هستی؟ گفت: حسد
هستم. آدم (ع) پرسید: جاي تو کجاست؟ گفت: در دل. پرسید: با مهر در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، مهر می رود. از
سوّمی سؤال کرد: تو که هستی؟ گفت: طمع هستم. آدم (ع) پرسید: جاي تو کجاست؟ گفت: در چشم. پرسید: با حیاء در یک جا
1 بنابراین اسلام به حیا به دیده ي احترام می نگرد و به آن توصیه مؤکّد «. هستید؟ گفت: من که داخل شوم، حیا خارج می شود
دارد؛ چرا که این صفت یکی از صفات برجسته و امتیازات آدمی است، به خصوص حیا براي زنان مسلمان. حیا به زنان مسلمان
زیبایی، حرمت، عزّت و آبرو می بخشد، همان طور که اگر حیا نباشد، باعث ذلّت و خواري و سبکی وي می شود. در کلامی از
امیرالمؤمنین علی (ع) آمده که فرموده اند: 1 . مواعظ العددیه، ص 310 . (ستّه اشیاء حسن و لکنّها من ستّه احسن،... والحیاء حسن و
شش چیز و صفت نیکوست، ولیکن از شش گروه بهتر و نیکوتر است. از جمله آنهاست؛ حیا نیکو و خوب » هو من النّساء احسن) 1
صفحه 54 از 73
بهترین زنان، » و امام جعفر صادق (ع) می فرمایند: (خیر النّساء البلهاء الخجول) 2 «. است براي همگان، ولیکن از زنان نیکوتر است
. 2 . پرورش روح، ج 2، ص 295 . 1 . همان، ص 298 «. عاقلان باحیا و خجالت پیشه اند
حیاي دختران شعیب ع
هنگامی که حضرت موسی (ع) به کنار چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آن جا دید که گوسفندان خود را سیراب می
کردند و در کنار آنها دو زن را در کمال حیا دید که مراقب گوسفندان خود بودند و به چاه نزدیک می شدند. حضرت موسی (ع)
به آنها فرمود: چرا گوسفندان خود را آب نمی دهید؟ گفتند: ما آنها را آب نمی دهیم تا چوپان ها همگی خارج شوند و بروند.
حضرت موسی (ع) پس از شنیدن این سخن جلو آمد و دلو را گرفت و آب کشید و گوسفندان دختران را سیراب و ظرف ها را پر
از آب نمود و روانه منزل کرد. وقتی نگذشت که یکی از آن دو دختر که در نهایت حیا گام بر می داشت و پیدا بود از سخن گفتن
با یک جوان بیگانه شرم دارد، به سراغ او آمد. (فجاء احداهما تمشی علی استحیاء، قالت انّ ابی یدعوك لیجزیک اجرما سقیت لنا)
ناگهان یکی از آن دو به سراغ او آمد، درحالی که در نهایت حیا قدم بر می داشت و گفت پدرم از تو دعوت می کند تا مزد » 3
حضرت موسی (ع) به سوي منزل شعیب (ع) حرکت کرد. دختر براي راهنمایی «. سیراب کردن گوسفندان را براي ما به تو بپردازد
از پیش رو حرکت کرد، و موسی (ع) از پشت سرش. باد می وزید، ممکن بود لباس را از اندام او کنار زند، حیا و عفّت موسی (ع)
. اجازه نمی داد چنین شود و به دختر گفت: من از جلو می روم، بر سر دو راهی ها مرا راهنمایی کن. 3 . قصص، 25
آیا شما حیا نمی کنید؟
وقتی که زن ها می » : مرحوم ثقه المحدّثین حاج شیخ عباس قمی (طاب ثراه) در قسمت آداب زیارت در مفاتیح الجنان می فرماید
خواهند زیارت کنند، می بایست خود را از مردان جدا کنند و تنها زیارت کنند و می بایست وقتی که زن ها زیارت می روند، تغییر
وضع کنند؛ یعنی لباس هاي خود و عالی و زیبا را به لباس پست بدل کنند که شناخته نشوند و مخفی و پنهان بیرون آیند که کسی
از این کلمات روشن می شود زشتی و ناپسند بودن آنچه در این زمان «. کم تر ایشان را ببیند و مکروه است با مردان زیارت کنند
مرسوم و متعارف شده که زن ها به اسم تشرف به زیارت یا مجالس دینی و مساجد حتی حضور در گورستان خود را آرایش
نموده، با لباس هاي نفیس و گران قیمت و زیبا و معطر از خانه ها بیرون می آیند. حضرت امیرالمومنین (ع) به مردم عراق می
اي اهل عراق! به من خبر رسیده که زن هاي » فرمایند: ( یا اهل العراق: نبّئت انّ نساءکم یوافین الرّجال فی الطّریق اما تستحیون) 1
امام صادق (ع) می «؟ شما می رسند به مردها در راه؛ یعنی در کوچه و بازار به نامحرمان برخورد می کنند، ایا شما حیا نمی کنید
بهترین زنان شما آن زنی است که چون با مرد بیگانه » فرمایند: (انّ نساءکم الّتی... و اذا خلت مع غیره لبست معه درع الحیاء) 2
. 2 . 1 . مفاتیح الجنان و وسایل الشیعه، ج 14 ، ص 174 ، باب 132 ، حدیث 1 «. باشد، لباس محکمی از حیا و عفّت دربر کند
. زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س)، محلاتی، ص 108
فاطمه زهرا (ع) الگوي حیا
برترین الگوي حیا براي زنان، حضرت فاطمه ي زهرا (ع) و دختران وي می باشند. آن حضرت در طول عمر خود در خانه ي پدر یا
شوهر تجسم حیا بود، تا ضرورت ایجاب نمی نموده از خانه بیرون نمی رفته و در مواقع ضروري در مجامع عمومی حاضر می شده و
از حیاي بالایی برخوردار بوده است.
صفحه 55 از 73
حیا را از زهرا (ع) بیاموزیم
حضرت موسی بن جعفر (ع) از پدران خود نقل کرده که حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فرموده: مردي نابینا از حضرت فاطمه (ع)
اجازه خواست که به خانه ي او وارد شود، حضرت فاطمه (ع) خود را پوشاند. رسول خدا (ص) پرسید: چرا خود را از او پوشاندي و
اگر او مرا » ( رعایت حجاب نمودي؟ او که تو را نمی بیند؟ حضرت زهرا (ع) فرمود: (ان لم یکن یرانی فانّی اراه و هو یشمّ الرّیح
آنگاه پیامبر (ص) فرمود: (اشهد انّک بضعه منّی) 1 «. نمی بیند، من او را می بینم، به علاوه این مرد نابینا بو را که استشمام می کند
به پدرم گفتم: آیا اهل دنیا روز قیامت برهنه » : حضرت فاطمه (ع) می فرمایند «. من گواهی می دهم که تو پاره ي تن من هستی »
اند؟ پیامبر (ص) فرمود: بلی، اي دخترم! عرض کردم: آیا من هم برهنه ام! پیامبر (ص) فرمود: آري، شما هم، ولی آنجا کسی به
کسی توجه ندارد. عرض کردم: چه قدر جاي خجالت است آن روز مقابل خداي متعال. هنوز خارج نشده بودم که فرمود: اکنون
جبرئیل آمد و به من گفت: اي محمد! به فاطمه (ع) سلام برسان و بگو: انّها استحیت من الله تبارك و تعالی، فاستحیی الله منها. به
، 1 . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43 2 «. جهت حیا و شرمش از خدا، خدا وعده داد که او را روز قیامت به دو حلّه از نور بپوشاند
. 2 . همان، ص 55 . حدیث 16 ، ص 91
زن مسلمان! درس حیا از حضرت زهرا (ع) بیاموز
سوالی شد ز زهراي مطهر ز درّ و از جواهرهاي دیگر چه زیور هست نسوان را نکوتر بیان بنما اي دخت پیغمبر جواب آن شاه بانو
داد این سان که بهتر زینتی از بهر نسوان به غیر از عفّت و شرم و حیا نیست ز بی شرم و حیا خالق رضا نیست بود آن بانویی با قدر و
قیمت که باشد با حیا و شرم و عفّت پی ترضیّی شوي خود بکوشد زهر نامحرمی خود را بپوشد نبیند دیده اش نامحرمان را ز نامحرم
گوید اي دل افروز ز زهرا درس دینداري « فیاض » ببندد دیگران را اگر زن عفّت و عصمت ندارد به عالم ارزش و قیمت ندارد چنین
بیاموز
خوشحالی حضرت زهرا ع
در حدیثی از امام صادق (ع) آمده که فرمود: میان علی (ع) و فاطمه (ع) درباره ي تقسیم کارها بحث شد و براي حلّ این مشکل به
نزد پیامبر (ص) رفتند. پیامبر (ص) براي آنها تقسیم کار کرد که هر کاري مربوط به داخل خانه است، به عهده ي فاطمه (ع) و
به جز خدا کسی » : کارهاي خارج از خانه به عهده ي علی (ع) باشد. فاطمه (ع) به قدري از این تقسیم کار خوشحال شد که گفت
نمی داند تا چه اندازه من از این تقسیم کار خوشحال شدم، که رسول خدا (ص) کار مردان را (کاري که موجب تماس و رابطه با
. 1 . همان، ص 81 1 «. مردان است) از عهده ي من برداشت
لبخند حضرت زهرا (ع)
حضرت صدیقه ي طاهره فاطمه زهرا (ع) به اسماء فرمودند: من لاغر شده ام و گوشت هاي بدنم از » : امام صادق (ع) فرموده است
بین رفته، آیا می می توانی چیزي برایم بسازي که بدن مرا بپوشاند؟ اسماء پاسخ داد: من در حبشه که بودم، دیدم آنها چیزي می
سازند. آیا اجازه میدهی مانند آن را برایت بسازمتا اگر خوشایندت بود. بعد از مرگت بسازم؟ حضرت (ع) فرمودند: بساز. پس
اسماء با چند تخته اي که درخواست کرده بود و مقداري که چوب که به پایه هاي آن بست تابوتی را آماده کرد. سپس با پارچه
صفحه 56 از 73
اي روي آن را پوشاند و عرض کرد: در حبشه چنین چیزي می ساختند (شبیه تابوت امروزي). فاطمه (ع) فرمودند: براي من هم
چه » : مانند آن را بساز و مرا بپوشان، امیدوارم که خدا تو را از آتش بپوشاند. و در روایتی دیگر آمده که فاطمه زهرا (ع) فرمودند
گفته اند بعد از رحلت پیامبر (ص) «. وسیله ي خوبی است اینکه ساخته اي؛ زیرا که دورن آن زن از مرد تشخیص داده نمی شود
کسی ندیده فاطمه تبسّمی به لب داشته باشد، مگر یک نوبت آن هم وقتی که چشمش به تابوتی افتاد که اسماء برایش درست کرده
بود، تا دید لبخند زد. آري! دلیل خوشحالی فاطمه (ع) بعد از تقسیم کار از جانب پدر و مشاهده نمودن تابوتی که بعد از مگرش
بدن او محفوظ می ماند، به خاطر حفظ کرامت و حرمت وي است. فاطمه (ع) نه تنها نمی پسندد بیرون خانه برود که چشم نامحرم
به او بیفتد، حتی نمی پسندد بعد از مرگرش دیده ي نامحرمی به برآمدگی جسدش بیفتد. این گونه کارهاي فاطمه زهرا (ع) درس
بزرگ حیا و عفّت است براي همه ي زنان عالم در هر عصر و زمان.
حیاي حضرت سکینه ع
وقتی که امام حسین (ع) را در کربلا شهید نمودند. روز یازدهم محرم که اهل بیت را از قتلگاه عبور دادند، وقتی کنار اجساد مطهر
رسیدند، هر کدام زبان حالی داشتند. آنها از گرسنگی، تشنگی و آزارهاي دشمن گله نکردند، بلکه شکوه ي آنها براي از بین بردن
وسایل حجاب آنها بود. از جمله حضرت سکینه (ع) بود که در کنار جنازه ي پدر می گفت: (یا ابناه انظر الی رؤوسنا المکشوفه) 1
1 . سحاب رحمت و تمام مقاتل. «. اي پدر! ببین سرهاي ما را برهنه کردند »
حیاي فاطمه بنت الحسین ع
فاطمه دختر ابی عبدالله الحسین (ع) روز عاشورا پس از غارت اموال، به عمه ي خود حضرت زینب (ع) می گوید: هل من خرقه
. 2 2 «. عمّه ات هم مثل توست » ، حضرت زینب (ع) فرمود: عمّتک مثلک «؟ آیا پارچه اي هست که سرم را بپوشانم » ؟ استر بها رأسی
همان.
ام کلثوم (ع) درس حیا می دهد
من » : هنگامی که اسیران آل محمد (ص) به نزدیک دمشق رسیدند، حضرت ام کلثوم (ع) به شمر نزدیک شد و به او فرمود
این که ما را که به این شهر می برید، از دروازه اي وارد کیند که » : ام کلثوم (ع) فرمود «؟ آن چیست » : شمر گفت «. تقاضایی دارم
تماشاگر کم تر باشد و به این مأمورین بگو سرها را از میان کجاوه ها بیرون ببرند و از ما دور کنند، تا تماشاگران به تماشاي سر
1 . نفس المهموم. 1 «. بپردازند و از نگاه به ما دور گردند
باز هم درس حیا
به بیت المقدس می رفتم، گذارم به دمشق افتاد، دیدم مردم به جشن و سرور پرداخته و طبل و ساز می زنند » : سهل بن ساعدي گوید
و پایکوبی می کنند. گفتم: آیا شما شامیان عید مخصوصی دارید که ما از آن اطلاع نداریم؟ گفتند: ظاهراً تو بادیه نشین بیابانی
هستی. گفتم: من سهل ساعدي هستم و پیامبر (ص) را دیده ام. گفتند: اي سهل! تعجب نمی کنی که اگر آسمان خو نبارد و زمین
اهلش را در خود فرو نبرد؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این سر حسین (ع) و عترت محمد (ص) است که از عراق به ارمغان آورده
اند. گفتم: عجب است سر حسین (ع) را آورده اند؟ و مردم شام این طور شادي می کنند، از کدام دروازه می آورند؟ گفتند: از
صفحه 57 از 73
دورازده ساعات. خود را به آن محل رساندیم، دیدم سرها را به نی زده و بانوان را بر پشت شتران بی روپوش سوار نموده اند.
نزدیک رفتم، از نخستین زن پرسیدم: تو کیستی؟ گفت: من سکینه دختر حسین (ع) هستم. گفتم: من سهل ساعدي هستم، از صحابه
ي جدّت. اگر خواسته اي داري، بگو برآورم. گفت: اي سهل! به حامل سر بگو آن را جلوتر ببرد، تا مردم به تماشاي آن بپردزاند و
2 . نفس المهموم. 2 «. به حرم پیامبر (ع) نگاه نکنند. و سهل این عمل را انجام داد
عروسک نیستی
در خیابان، چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن زلف خود را از روسري بیرون مریز در مسیر چشم ها افسون مریز یاد
کن از آتش روز معاد طرّه ي گیسو منه در دست با خواهرم، دیگر تو کودك نیستی فاش تو گویم، عروسک نیستی خواهرم، اي
دختر ایران زمین یک نظر عکس شهیدان را ببین خواهرم، این قدر طنّازي مکن با اصول شرع لجبازي مکن خواهر من، این لباس
تنگ چیست؟ پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟ در امور خویش سرگردان مشو نوعروس جشم نامردان مشو (حاج محمدرضا
آغاسی)
عدم غیرت ناموسی
اشاره
می توان گفت دلیل بخشی از بی حجابی زنان در جامعه؛ عدم توجه مردان و رضایت آنها به بی حجابی ناموسشان است. از زوایه ي
دید غیرت می توان این گونه نتیجه گرفت: اگر زنی بی حجاب است و خود را در جامعه نمایان می کند، علت آن را باید در بی
غیرتی مردان جستجو کرد، چرا که چنین مردانی به گونه اي به بدحجابی بانوان خویش حساسیت لازم را نشان نداده و پذیرفته اند
که زنانشان این گونه در معرض دید شکارچیان گرسنه قرار گیرند. اگر مردي داراي غیرت باشد، در نگاهداري ناموس خود
کوتاهی نمی کند و نمی پسندد ناموسش به عنوان طمعه و شکار شکارچیان آلوده قرار گیرد و همواره بیم آن دارد که تیر زهرالود
شیطان هاي دوپا، شریک زندگی او را زخمی کند. غیرت یعنی رشک بردن، حمیّت، تعصّب، ناموس پرستی (ناموس دوستی) و
غیرت به معناي کوتاهی نکردن و اهمال نکردن در حفظ و نگاهبانی آنچه لازم و ضروري است، غیرت یعنی دفاع از محبوب در
مقبال متجاوز.
اقسام غیرت
1 غیرت در دین
یک انسان غیرتمند وقتی دینی را پذیرفت. در ترویج احکام دین از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی ورزد و رخصت نمی دهد دین
و احکام آن بازیچه ي دست اشخاص مغرض قرارگیرد و با کسانی که ضروري دین را انکار می کنند مبارزه می کند، امر به
معروف و نهی از منکر می کند و با کسانی که قصد بدعت گذاري در دین را دارند، به مقابله می ایستد.
2 غیرت مالی
صفحه 58 از 73
پر واضح است که انسان براي زندگی کردن نیازمند غذا، پوشاك، محیط، مسکن و... می باشد و تا زمانی که در قید حیات است،
براي به دست اوردن تلاش می کن. یک انسان غیرتمند نیک می داند دنیا مزرعه آخرت است، اگر در دنیا شرافتمندانه زندگی
نکنی؛ قافیه ي آخرت را هم می بازي. بنابراین انسان باید نسبت به مال، ثروت و سرزمین و مملکت خویش حسّاس باشد و نگذارد
بیگانگان به راحتی به آن دخل و تصرّف کنند.
3 غیرت ناموسی
مرد تکه گاه زن است، بر مرد لازم است که از حرمت و کرامت بانوي خویش دفاع کند و یک لحظه از ارزش و کرامت بانوي
خویش غافل نشود. غیرت نموسی بدین معناست که مرد ناموس خود را از تیررس مردان نامحرم دور نگه دارد و نگذارد که گردش
هاي بی موقع فرجامی ناگوار را براي همسر او رقم بزند.
اهمّیّت غیرت
اشاره
دین مقدس اسلام غیرت را به عنوان یک پدیده ارزشمند مورد توجه قرار می دهد به گونه اي که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: (انّ
. 1 . میزان الحکمه، ج 7 «. همانا غیرت نشانه ي ایمان است » الغیره من الایمان) 1
غیرت، روح ایمان
اگر مردي در خانه ي خود امري را مشاهده کند که منافی غیرت باشد و به غیرت نیاید، خدا مرغی » : پیامبر اسلام (ص) می فرمایند
انّ الله غیور و یحبّ کلّ » : گویند و چهل روز درب خانه ي او می نشیند و فریاد می زند « قندر » و پرنده اي را می فرستد که آن را
اگر آن مرد به غیرت آمد و آنچه منافی غیرت است، از خود دور کرد که «. غیور، خداوند غیور است و غیرتمندان را دوست دارد
خوب، و اگر به غیرت نیامد، پرواز می کند و بر سر او می نشیند و فریاد می کند و پرهاي خود را بر چشم هاي او می زند و می پرد
2 امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: (غیره الرّجل «. و بعد از این، روح ایمان از آن مرد جدا می شود و ملائکه او را دیّوث می نامند
3 . میزان الحکمه، ج 7. ز ایمان بود غیرت اي مرد دین برو . 2 . وسایل الشیعه، ج 14 ، ص 108 «. غیرت مرد ایمان است » ایمان) 3
ارزش مرد به » غیرت و رامردي گزین و نیز حضرت علی (ع) می فرمایند: (قدر الرّجل علی قدر همّته... و عفّته علی قدر غیرته) 1
جمعی اسیر را خدمت پیامبر (ص) آوردند و » : امام محمد باقر (ع) می فرمایند «. قدر همّت او و پاکدامنی او به قدر غیرت اوست
پیامبر (ص) دستور قتل آنها را صادر نمود، مگر یکی از آنها. مرد اسیر گفت: اي نبی خدا! چگونه مرا رها کردي از میان آنها؟
پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل از جانب خداوند آمد و گفت که در تو پنج خصلت است که خداوند و پیامبرش دوست دارند، که از
2 . مواعظ العددیه، . 1 . نهج البلاغه، حکمت 47 2 «. آنهاست؛ الغیره الشّدیده علی حرمک، غیرت سخت و زیاد نسبت به ناموست
. ص 165
صفحه 59 از 73
غیرت حضرت موسی (ع)
همانا حضرت موسی (ع) مردي غیرتمند بود، » ابن عباس گوید: (انّ موسی (ع) کان رجلًا غیوراً، لایصحب الرّفقه لئلاتري امراته) 3
. 3 . آثار الصادقین، ج 16 ، ص 135 .«( با کسی مصاحبت نداشت، به خاطر آن که ناموسش دیده نشود (کسی را به خانه نمی آورد
غیرت حضرت ابراهیم (ع)
پدرم ابراهیم غیرتمند بود » پیامبر (ص) می فرمایند: (کان ابراهیم الی غیوراً و ان اغیر منه و ارغم الله انف من لا یغار من المؤمنین) 4
شدّت غیرت حضرت ابراهیم ع چون نمرود «. و من از او غیرتمندترم، بریده باد بینی آن کسی که از مؤمنین غیرت نمی ورزد
حضرت ابراهیم (ع) را تبعید کرد؛ ابراهیم همه ي وسایل و اموال خود را برداشت و صندوقی ساخت و همسرش ساره را در آن
گذارد و به خاطر غیرت زیاد، قفل زد و از مملکت 4 . همان، ص 134 . نمرود بیرون شد و داخل مملکت قبطیان شد که پادشاهی به
داشت. با رسیدن حضرت ابراهیم به مرز، مأمور گمرك براي دریافت عوارض گمرکی پیش آمد، تا به صندوق رسید، « عراره » نام
گفت: باز کن. ابراهیم (ع) فرمود: شما تصور کنید طلا و نقره است، به وزن آن عوارض گمرکی را می دهم. مأمور گمرك قبول
نکرد و درب صندوق را باز کردند، زنی را در نهایت حجاب و عفاف دیدند. گفتند این زن کیست و با تو چه ارتباطی دارد؟
ابراهیم (ع) فرمود: همسر من است. صندوق را به نزد پادشاه بردند و گزارش دادند. ابراهیم (ع) فرمود: من از صندوق جدا نمی
شوم، مگر جانم گرفته شود. داخل این صندوق ناموس من است و حاضرم اموال خود را بدهم ولی درب آن را نگشایی. پادشاه به
اجبار درب آن را گشود و از کثرت زیبایی ساره نتوانست خود را نگه دارد، دست خود را به سوي او برد. ابراهیم (ع) رو برگردانید
دست پادشاه خشک شد و نتوانست به سوي ساره دراز کند، به «. خدایا! دست او را نگهدار این ناموس من است » : و عرض کرد
ابراهیم گفت: خداي تو چنین کرد؟ ابراهیم (ع) فرمود: آري، خداي من غیور است و نزدیک شدن به حرم را دشمن می دارد. چون
اراده ي حرام کردي، بین تو و او حایل شد. پادشاه گفت: از خداي خود بخواه دست مرا به حال خود برگرداند، دیگر متعرّض
نخواهم شد. ابراهیم (ع) تقاضا کرد و دست او به حال خود برگشت و دوباره تعدّي کرد. باز ابراهیم (ع) از خدا خواست و دست او
خشک شد. پادشاه گفت: خداي تو خیلی غیور است و تو هم بسیار غیوري، پس از خدایت بخواه دست مرا به حال خود برگرداند.
ابراهیم (ع) فرمود: به شرط آن که بر عملت برنگردي. پادشاه قبول کرد و دستش به حال خود برگشت و گفت هر جا می خواهی
برو و کنیزي داشت به نام هاجر به ساره بخشید. 1 امام جعفر صادق (ع) می فرمایند: (انّ الله تبارك و تعالی غیور، یحبّ الغیره، و
همانا خداوند تعالی غیرتمند است و غیرت را دوست می دارد و به خاطر غیرتمندي است » لغیرته حرّم الفواحش ظاهرها و باطنها) 2
غیور است محبوب پروردگار که بی غیرتی آورد ننگ و عار هر «. که فحشا و زشتکاري هاي آشکار و نهان را حرام فرموده است
. 2 . آثار الصادقین، ج 16 ، ص 134 . آن کس کند حفظ ناموس خویش ز دربار ایزد برد بهره بیش 1 . کیفر کردار، ج 2، ص 116
نتیجه ي غیرت ناموسی
خداودن حضرت ایوب (ع) را به انواع بلاها مبتلا و امتحان کرد، باغ ها و کشاورزي اش را از بین رفت، خانه هایش ویران شد،
فرزندانش مردند، به بیماري سختی همراه با تهی دستی مبتلا گردید و سرانجام کار به جایی رسید که همسر با وفایش (لیا) براي
تأمین معاش، گیسوان خود را به زنی فروخت. وقتی که نزد ایوب (ع) برگشت و او متوجه شد که همسرش گیسوانش را فروخته
صفحه 60 از 73
است، بسیار ناراحت گردید که هیچ کدام از گرفتاري هاي سابق، این گونه او را غمگین نکرده بود. بادلی شکسته و حالی زار، به
خدایا! مرا به انواع بلاها در مورد اموال و فرزند و خانه و باغ و مرزعه و بیماري مبتلا نمودي و صبر » : در خانه ي خدا رفت و فرمود
کردم. اي خدا! من بنده ي تو هستم و همه چیز تحت قدرت و اختیار توست، سپاسگزار درگاه تو هستم، ولی کارم به اینجا کشیده
حضرت ایوب (ع) در همه میدان هاي بلا الگوي مقاومت و قهرمان شکر «. شده که همسرم گیسوانش را فروخته. اي خدا! لطفی کن
بود، ولی در این مورد قلبش جریحه دار شد و غیرت او قبول نکرد و با اصرار از خدا می خواست که به او لطفی کند. ناگاه ندایی
پاي خود را به زمین بکوب، این » شنید، آن ندا از جانب خداوند مهربان بود که: (ارکض بر جلک هذا مغتسل بارد و شراب) 1
ایوب (ع) با آن آب گوارا و صاف، بدن خود را شستشو داد، همه ي دردهایش «. چشمه ي آبی خنگ براي شستشو و نوشیدن است
برطرف گردید و پیکر رنج دیده ي او، آن چنان زیبا شد که همچون گوهر مروارید می درخشید و نعمت هاي فراوان دیگري نیز
در اطراف مشاهده کرد که از جانب خداوند به او رسیده بود. 2 به امید آن که غیرت ناموسی را از این پیامبر بزرگ خدا بیاموزیم.
. 2 . حکایت هاي شنیدنی، ص 530 . 1 . ؟؟، ص 42
ما باید چهره زن را ببینیم
زنی در نیشابور به محکمه ي قاضی رفت و از شوهر خود که پانصد دینار به او بدهکار بود و نمی داد، شکایت کرد. قاضی وقتی
که شوهر را حاضر کرد، جریان شکایت را به وي گفت، شوهر انکار کرد. قاضی از زن خواست که دو نفر شاهد بیاورد، زن هم
چند مرد را به عنوان شاهد به محکمه حاضر کرد. وقتی که قاضی از شهود خواست که شهادت بدهند، آنها گفتند: ما باید چهره ي
زن را ببینیم و سپس گواهی بدهیم. زن هم حاضر بود که صورت خود را به آنها نشان دهد ولی مرد از این که باید صورت زنش را
ببیند، سخت ناراحت شد و گفت: من اعتراف می کنم که پانصد دینار به زنم بدهکارم. اشخاصی که حاضر بودند، از این غیرت
شدید مرد تعجب کردند، زن هم به قاضی گفت: شما را شاهد می گیرم که ذمّه ي شوهرم از این مبلغ بري است و من حقّی به او
. 1 . کشکول ممتاز، ص 240 ندارم. قاضی دستور داد که این جریان را در زمره حکایات غریت یادداشت کنند. 1
جوان غیرتمند اجازه نداد ساق پاي زنش را مهر زنند
در سال 1210 قمري، حاج جواد صباغ از طرف جعفر قلی خان خویی به تعمیر روضه و حرم حضرت عسکري (ع) و سرداب مقدس
من در آن سال، به قصد زیارت مکه به سامرا مشرف شدم و حاج جواد این داستان را برایم » : مشغول بود. فاضل نراقی می گوید
از جانب وزیر بغداد حاکم سامرا بود. وي از هر زائر ایرانی یک ریال می گرفت و به آنان « سیدعلی » تعریف کرد که شخصی به نام
اجازه ي ورود به حرم را می داد و براي اینکه کسانی که پول داده اند از دیگران شناخته شوند، بر ساق پاي آنان مهر می زد. روزي
سید علی بر در صحن مقدس نشسته بودف سه نفر از همراهانش هم ایستاده بودند و چوبی بلند در پیش خود گذاشته بود. در این
لحظه قافله اي از ایرانیان وارد شدند. سیدعلی، بر پاي هر کدام مهري می زد و یک ریال می گرفت و اجازه ي ورود می داد.
جوانی از بزرگان ایران با زنش آمد و دو ریال داد، سید علی ساق پاي او را مهر کرد و گفت: آن زن هم باید بیاید تا ساق پاي او را
مهر کنم. جوان گفت: هر دفعه که یان زن به حرم می آیدف یک ریال را می دهم، دیگر به این کار زشت احتیاجی نیست. سید
علی گفت: اي رافضی بی دین! غیرت و تعصب می ورزي که مبادا ساق پاي زنت را ببینم؟ ممکن نیست، تا مهر نکنم اجازه ورود
نمی دهم. جوان گفت: اگر در میان این همه جمعیت غیرت داشته باشم، کار غلطی نکرده ام و دست زنش را گرفت و گفت: اگر
صفحه 61 از 73
زیارت است، همین قدر کافی است و می خواست برگردد. سیدعلی از این حرکت سخت عصبانی شد. موقعی که همسر آن جوان
می خواست برگردد، چنان با چوب بر شکم او زد که زن بیچاره نقش بر زمین شدف لباسش عقب رفت و بدن او برهنه و نمایان
گردید. جوان دست زنش را گرفت و از زمین بلند کرد و سپس رو به ضریح مقدس کرد و گفت: اگر شما بپسندید، بر من نیز
گوارا خواهد بود و به منزلش برگشت. حاج جواد گفت: من در خانه بودم، بعد از چند ساعت، یک نفر با عجله از طرف مادر
سیدعلی آمد که با تو کار داریم. من فوري به خانه سیدعلی رفتم، دیدم وي مثل مار زخم خورده بر زمین می غلطد. دختران و
خواهرانش به پاي من افتادند که برو آن جوان ایرانی را راضی کن. سید علی هم فریاد می کرد و می گفت خدایا! غلط کردم، بد
کردم. من به سرعت آمدم آن جوان را یافتم و از او خواهش کردم که از سیدعلی راضی شو و در حقّش دعا کن. جوان گفت: من
او را بخشیدم، ولی کو آن دل شکسته ي من؟ من بازگشتم و جریان را گفتم. هنگام مغرب براي نماز به حرم حضرت عسگري (ع)
آمدم، دیدم مادر و زن و دختران سیدعلی، خود را به ضریح دخیل بسته اند و فریاد سیدعلی از خانه اش به گوش می رسید. من
1 . خزینه الجواهر، 1 «. مشغول نماز مغرب شدم، در بین نماز صداي شیون از خانه اش بلند شدف رفتند و دید سید علی مرده است
. داستان 36 ، ص 613
یزید نیز نسبت به همسرش غیرت داشت
و از ارداتمندان به اهل بیت (ع) بود، وي پساز ورود اهل بیت به شهر شام وقتی زینب (ع) و « همسر یزید » هند دختر عبدالله بن عامر
دیگر مخدرات را شناخته و از شهادت ابی عبدالله (ع) باخبر شد، از شدت ناراحتی سنگی از زمین برداشت و بر سر خود کوبید، و
خون از سرش به صورتش جاري گردید و بی هوش شد. پس از آن که به هوش آمدف حضرت زینب (ع) به بالین او آمد و فرمود:
سپس هند برخاست و سرش را برهنه کرد و لباسش را «. اي هند! برخیز و به خانه برو، می ترسم شوهرت یزید به تو آسیب برساند »
اي یزید! آیا تو فرمان داده اي که سر مقدّس امام » : پاره نمود و با پاي برهنه نزد یزید که در مجلس عمومی خود بود آمد و فریاد زد
یزید که بر سرش تاجر رنگارنگ سلطنت بود و بر سریر «؟ حسین (ع) را در کنار دروازده ي شام روي نیزه قرار دهند و آویزان کنند
سلطنتی تکیه داده بود تا همسرش را در آن حال دید، برخاست و او را پوشانید. وقتی هند دید یزید او را پوشانید، با فریاد گفت:
اي یزید! واي بر تو، درباره ي من غیرت کردي و مرا پوشاندي، پس چرا این غیرت را درباره ي دختران زهراي اطهر (ع) نکردي؟ »
یزید پست و رذل نسبت به ناموسش غیرت داشت، وي نتوانست ببیند «. پوشش آنها را دریدي و چهره هایشان را آشکار ساختی
همسرش بدون پوشش باشد. قبل از هر گونه سخنی ابتدا تاج یا عمامه ي خود را برداشت بر سر زن خود گذارد که همسرش سر
برهنه نباشد.
الف: غیرت حسنه
اشاره
غیرت بر دو گونه است که از آنهاست: » امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: (الغیره غیرتان... حسنه جمیله یصلح بها الرّجل اهله) 1
این گونه غیرت باعث اصلاح ناموس از بدحجابی و لاابالی «. غیرت خوب و زیبایی که مرد با داشتن آن اهلش را اصلاح می کند
گري ها می شود و لازمه ي زندگی هر مردي است و امام جعفر صادق (ع) می فرمایند: (انّ المرء یحتاج فی منزله و عیاله الی ثلاث
صفحه 62 از 73
همانا مرد در منزل و خانه ي خود به » خلال یتکلّفها و ان لم یکن فی طبعه ذلک: معاشره جمیله وسعه بتقدیر و غیره بتحصین) 2
داشتن سه خصلت نیازمند است، اگرچه در طبیعت و سرشت او نباشد: معاشرت خوب و گشایش در امر زندگی به اندازه ي معین، و
مرد باید بر محارم و ناموس خویش نظارت و اشراف داشته باشد که بی حجاب و برهنه از خانه بیرون «. غیرت به منظور حفظ ناموس
«. نرود و در مقابل نامحرمان پوشیده باشد. لذا در حدیثی وارد شده است: (حرّمت الجنّه علی الدّیّوث) 3 بهشت در دیّوث حرام است
. 2 . همان. 3 . وسایل، ج 14 ، ص 133 ، حدیث 2، ص 175 . 1 . آثار الصادقین، ج 16 ، ص 128
دیّوث چیست و کیست؟
دیوث: یک واژه ي عربی است به معناي مردي بی غیرت که نتواند ناموس (زن) خود را حفظ کند. 1 مرحوم شیخ فخرالدین
دیّوث کسی است که » ( طریحی، در کتاب مجمع البحرین جلد دوم صفحه ي 253 می فرماید: (و الدّیّوث، من لا غیره له علی اهله
اي علی! خداوند بهشت را از دو آجر طلا و نقره آفرید و دیوار آن » : پیامبر اسلام (ص) می فرمایند «. در قبال ناموسش غیرت ندارد
را از یاقوت، و سقف آن را از زبرجد و ریگ هاي آن را لؤلؤ. و خاك آن را زعفران و مشک قرار داده و فرمود سخن بگو. بهشت
به سخن آمد و گفت: لا اله الا الله الحیّ القیوم قد سعد من یدخلنی. سعادتمند است کسی که داخل من شود. خداوند فرمود: به
عزّت و جلالم داخل بهشت نمی شود شرابخوار، سخن چین، دیّوث، یاري کننده ظالم، مردي که خود را شبیه زن کند، کفن دزد،
2 و نیز پیامبر بزرگوار (ص) «. رشوه گیر، قاطع رحم و کسی که گناه کند و بگوید اگر خدا نمی خواست، من گناه نمی کردم
فرموده است: ( انّ الجنّه لیوجد ریحها من مسیره خمسماه عام، و لایجدها عاق و لا دیّوث، قیل یا رسول الله: و ما الدّیّوث؟ قال (ص)
بوي بهشت از پانصد سال راه به مشام می رسد، ولی دو گروه حتی بوي بهشت را استشمام » الذي تزنی امراته و هو یعلم بها) 3
نخواهند کرد: 1 عاق والدین 2 دیّوث شخصی سوال کرد: یا رسول الله! دیّوث کیست؟ پیامبر (ص) فرمود: کسی که زنش زنا می
دهد و او می داند (بی توجه است). و از پیامبر عزیز اسلام (ص) نقل شده که فرموده اند: (ایما رجل تنزیّن امراته و تخرج من باب
دارها فهو دیّوث، و لا یأثم من یسمّیه دیّوثاً و امراه اذا خرجت من باب دارها متزینه و الزوج بذلک راض یبنی لزوجها بکلّ قدم
1 . فرهنگ عمید. 2 . کیفر کردار، ج بیت فی النار، فق ّ ص روا اجنحه نساءکم و لا تطوّلوها فانّ فی تقصیر اجنحتها رضی و سروراً) 4
مردي که زنش در برابرش زینت کند و با رضایت او از خانه خارج » . 4 . همان جا . 3 . راز خوشبختی همسران، ص 45 . 2، ص 112
شود، دیّوث است و هر که آن مرا در دیوث بنامد، گناهی نکرده است و هر زنی که آرایش کرده از خانه خارج شود و همسرش به
آن راضی باشد، با هر قدمی که آن زن بر می دارد، خانه اي از آتش براي شوهرش بنا می شود، پس کوتاه کنید پر و بال زنانتان را،
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) «. نگذارید در این امور پر بگیرند؛ زیرا کوتاه کردن پر و بال آنان موجب خشنودي و خوشحالی است
به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) چنین توصیه می فرمایند: (و اکفف علیهنّ من ابصارهنّ بحجابک ایاهنّ، فانّ شدّه الحجاب ابقی
تا می توانی » علیهنّ و لیس خروجهنّ باشدّ من ادخالک علیهنّ من لا یوثق به علیهنّ و ان استطعت ان لا یعرفن غیرك فافعل) 1
کاري کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمی کند. همان طور که بیرون رفتن
آنان ازخانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و خطرناك است، وارد کردن مرد بیگانه به خانه و اجازه ي
با توجه «. معاشرت در داخل خانه نیز مضر و خطرناك است. اگر بتوانی کاري کنی که به جز تو مرد دیگري را نشناسد، چنین کن
به فرمایشات بالا این سوال مطرح می شود که وقتی دختري مجرد که با چنان آرایش غلیظ ي از خانه بیرون می آید، چه کسی می
تواند مسؤول باشد؟ یا در ارتباط با زنی که در برابر دیدگان شوهر با آرایش غلیط و لباس هاي زننده ي کوتاه و در کمال بی
حجابی از منزل خارج می شود، چه کسی را باید مسؤول دانست؟ بسیار شرم آور است اگر بشنوید مردانی از همسرشان می خواهند
صفحه 63 از 73
که حجاب از سر بگیرد و با پوشش نیمه عیران دست در دست وي در کوچه و خیابان راه برود؛ چرا که این کار را افتخار می دانند.
در چنین مواقعی مرد و غیرت مرد، مرده است، و مردانگی رنگ باخته است. اي آن که تو را غیرت مردي است به سر نگذار عیالت
رود از خانه به در هر شاخه که از باغ برون آرد سر بر میوه ي آن طمع کند راهگذر
ب غیرت سیّئه
نوع دوم غیرت ناموسی طبق فرمایش امیرالمومنین علی (ع) غیرتی است که باعث داخل شدن به جهنم می شود؛ (وغیره تدخله النار)
غیرت اگر به افراط برسد، موجب بدگمانی مرد به «. و غیرتی که با داشتن آن وارد آتش می گردد » . 1 . نهج البلاغه، نامه 31 1
2 در چنین مواقعی است که مرد با مشاهده ي اینکه زنش حتی با محارم خود چون برادر، .« انّ بعض الظّنّ اثم » . ناموسش می شود
عمو، دایی و... هم صحبت شود؛ گمان بد دارد و وي را متهم می کند. حضرت علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) می فرمایند:
از اظهار غیرت بی جهت، اجتناب کن؛ زیرا این » (ایاك و التّغایر فی غیر موضع الغیره فانّ ذلک یدعو ال ّ ص حیحه منهنّ الی السّقم ) 3
و نیز از حضرت علی (ع) نقل شده: (لا تکثر الغیره علی اهلک «. عمل موجب ان می گردد که زن را از صحّت عمل به فساد بکشاند
، 1 . آثار الصادقین، ج 16 «. غیرت زیاد درباره ي ناموست به خرج مده که به رفتار بد منسوب گردي » فترمی بالسّوء من اجلک) 4
4 . همان. 3 . آثار الصادقنی، ج 16 ، ص 129 . 2 . حجرات، 12 . ص 128
عجب و از خود راضی بودن
اشاره
عجب یا همان از خود راضی بودن یکی دیگر از عوامل بی حجابی است.
عجب چیست؟
عجب یعنی اینکه فردي به خاطر کمالات نفسانی، خود را از دیگران بزرگ تر بشماردف خواه آن کمالات را در درون داشته باشد
و خواه تصور به داشتن آن کند.
تفاوت عجب و کبر
عجب با کبر تفاوت دارد. کبر یعنی اینکه انسان خود را از دیگران بالاتر بداند و بر دیگران گردنکشی و سرافرازي کند. اما عجب
یعنی اینکه انسان خودبین باشد و بر اثر خودپسندي به خویش ببالد. در تکبر باید دیگري باشد تا انسان متکبر خود را از او بالاتر
بداند. ولی در عجب شخص دیگري وجود ندارد تا بر احساس برتري شود بلکه فرد به خود می بالد. عجب یعنی اینکه انسان از
خودش و کارهاي خودش خوشش بیاید.
مذّمت عجب
عجب یکی از صفات ناپسند و زشت اخلاقی است که بیشتر در مقدسین و تحصیل کرده ها ظاهر می شود که بروز این صفت در
انسان موجب حقارت، هلاکت و ذلت می شود. امامان معصوم (ع) و بزرگان دین؛ روایات و فرمایشان زیادي دارند که طی آن
صفحه 64 از 73
انسان ها را از عجب بر حذر می دارند و ضمن بیان خطرات عجب، انسان ها را از عاقبت آن آگاه می سازند.
خطرات خودبینی و از خود راضی بودن
اول: عجب و خودپسندي ریشه ي همه ي گناهان و خطاهاست امام جعفر صادق (ع) می فرمایند: (انّ الله علم انّ الذّنب خیرللمومن
البته خداوند متعال می داند که گناه بهتر است از عجب و اگر عجب نبود، هیچ » من العجب، و لولاذلک ما ابتلی مؤمن بذنب ابداً) 1
امام صادق (ع) می فرمایند: ابلیس به کارگزارانش گفت: (اذا استمکنت من ابن ادم فی ثلاث «. انسانی مؤمنی به گناه مبتلا نمی شد
هنگامی که به ایجاد سه صفت در فرزند آدم » لم ابال ما عمل فانه غیر مقبول منه، اذا استکثر عمله و نسی ذنبه و دخله العجب) 2
توفیق یابم، مرا باکی نیست که او به کدام عمل دست زند؛ زیرا کار او مقبول درگاه الهی قرار نمی گیرد. آنگاه که: 1 عمل خود را
زمانی » : عجب عامل پیروزي شیطان رسول خدا (ص) فرمود «. زیاد پندارد. 2 گناه خود را فراموش کند. 3 عجب در او پدید آید
موسی (ع) نشسته بود که ناگاه شیطان سوي او آمد و در حالی که کلاه دراز رنگارنگی به سر داشت و چون نزدیک موسی (ع)
. رسید، کلاهش را برداشت و خدمت موسی بایستاد و به او سلام کرد. موسی (ع) فرمود: تو کیستی؟ شیطان گفت: من شیطانم. 1
2 . پرورش روح، ج 1، ص 376 موسی (ع) فرمود: شیطان تویی؟ خدا آواره ات کند. شیطان گفت: . اصول کافی، ج 3، ص 427
من آمده ام تو سلام کنم، به خاطر منزلتی که نزد خدا داري. موسی (ع) فرمود: این کلاه چیست؟ شیطان گفت: به وسیله اي این
کلاه دل آدمیزاد را می ربایم. موسی (ع) فرمود: به من خبر ده از گناهی که چون آدمیزاد مرتکب شود، بر او مسلّط شوي. شیطان
1 و امیرالمؤمنین علی (ع) «. گفت: هنگامی که او را از خود خوش آید و عملش را زیاد شمارد و گناهش در نظرش کوچک شود
دوّم: عجب دلیل بی عقلی است امیرالمؤمنین «. بدترین چیز؛ از خود راضی بودن است » می فرمایند: (شرّ الامور الرّضا عن النّفس) 2
العجب رأس الحماقه، و العجب عنوان الحماقه و ) «. خودپسندي ویروس و آفت عقل است » (ع) می فرمایند: (العجب افه العقل) 3
اعجاب ) «. خودپسندي ریشه ي حماقت است، خودپسندي نشانه ي حماقت است و خودپسندي عین حماقت است » العجب حمق) 4
عیسی بن مریم (ع) » : امام صادق (ع) فرموده است «. خودپسندي دلیل بر ضعف عقل است » المرء عن نفسه دلیل علی ضعف عقله) 5
گفت: هر گونه بیماري را به امر خدا شفا دادم و بیماري برص و حتی لال ها و مردگان را به حالت اول خودشان به اذن خدا
بازگردانم، ولی وقتی به معالجه و درمان بیماري حماقت احمق پرداختم، به درمان موفّق نشدم. گفته شد: اي روح خدا! احمق
4 . همان، ج . 3 . میزان الحکمه، ج 6، ص 245 . 2 . غررالحکم، ج 2، ص 446 ، حدیث 51 . کیست؟ 1 . اصول کافی، ج 3، ص 429
5 . پرورش روح، ج 1، ص 347 . حضرت عیسی (ع) پاسخ داد احمق کسی است که عجب دارد و اسیر از خود راضی . 2، ص 44
بودن است و همه گونه زیبایی ها و شایستگی ها را براي خود و در خود می بیند و حق را همیشه به جانب خود می پندارد و چیزي
1 و امیرالمومنین «. را علیه خود و خلاف خود نمی بیند. پس این چنین شخصی احمق است و چاره اي براي درمان او وجود ندارد
سوم: عجب «. از خود راضی بودن مایه ي فساد عقل و خرد است » علی (ع) می فرمایند: (رضاك عن نفسک من فساد عقلک) 2
عجب دلیل بر وجود احساس نقص و » نشانه ي کمبود شخصیت است علی (ع) می فرمایند: (اعجاب الرّجل بنفسه برهان نقصه) 3
کسی که خود را در پیش خود بزرگ پندارد، خداوند متعال » من کان عند نفسه عظیماً کان عندالله حقیراً) 4 ) « . کمبود شخص است
چهارم: عجب باعث هلاکت و تباهی زندگی است امام محمد باقر (ع) می «. وي را به چیزي نشمارد و او را کوچکش می کند
سه چیز است که زندگی را تباه می کند: 1 حرصی که » فرمایند: (ثلاث موبقاتک شحّ مطاع و هوي متّبع و اعجاب المرء بنفسه) 5
«. صاحب آن مطیع آن باشد. 2 هوي و هوسی که صاحب آن در اختیار آن باشد. 3 خودپسندي و عجب آدمی نسبت به خود
بنابراین عجب از صفات زشت است و زنانی که به این صفت اخلاقی زشت گرفتار شده اند، با حالتی زننده و ناپسند از خانه خارج
می شوند، از حجاب فاصله می گیرند و بر این باورند که کارشان درست است و نسبت به خودشان احساس می کنند که در جامعه
صفحه 65 از 73
از محبوبیت بالایی برخوردارند، غافل از اینکه افراد جامعه با دید منفی آنها را می نگرند. چه خوب است که زنان بی حجاب یک
لحظه به خود آیند و از جامعه عجب و خودپسندي دوري گزینند. زنی که دچار عجب است به خاطر اندك مهارت و تخصص،
خود را ملزم می کند که باید با وضع متفاوتی نسبت به دیگر زنان جامعه و بدون حجاب در جامعه ظاهر شود؛ چون چنین برداشتی
از خود دارد که من در فلان رشته فلان مدرك را دارم باید این گونه ظاهر شوم و حال آن که فضلت انسان ها در این گونه اعمال
4 . پرور . 3 . میزان الحکمه، ج 6، ص 44 . و برداشت هاي غلط نیست. 1 . همان جا. 2 . غررالحکم، ج 1، حدیث 29 ، ص 422
5 . همان. . روح، ج 1، ص 375
بخش چهارم : شیوه هاي برخورد با بی حجابی
اشاره