گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم
ارتباط حجاب با آزادي







مساله دیگر این است که اصولًا حجاب با آزادي منافات دارد. انسان باید بتواند خودش تصمیم بگیردکه چه بپوشد و چگونه ارتباط
داشته باشد. هرکلیشه اي که از قبل ترسیم شود و بخواهد ارتباط زن و مرد را به صورت تعریف شده، ارائه دهد، مخالف آزادي
است که از حقوق انسان به حساب می آید. اگر بخواهیم از نگاه دینی تحلیلی ارائه دهیم توجه به چند نکته ضروري است. اولین
نکته این است که بناي اسلام در روابط اجتماعی به حداقل رساندن استهلاك قوا است. یعنی افرادي که می خواهند فعالیت هایشان
را انجام دهند، باید بتوانند راحت ترین و سریع ترین راه را براي انجام فعالیت هایشان بپیمایند. بنابراین باید تحلیل کنیم که آیا
حجاب به استهلاك قوا می انجامد و یا مانع استهلاك قوا است؟ تحلیلی که به نظر صحیح می آید، این است که وجود حجاب یک
مرزبندي ایجاد می کند تا در وراي مرزها هر کدام از دو جنس راحت بتوانند کار خود را انجام دهند. اگر این مرز وجود نداشته
باشد عملاً جلو فعالیت هاي عادي گرفته می شود. نکته دوم این است که حجاب باعث نمی شود حساسیت دو جنس نسبت به
یکدیگر افزایش پیدا کند، بلکه برعکس، نبودن حجاب باعث می شود آستانه رضایت مندي جنسی بالا رود. بحث آستانه رضایت
مندي از بحث هاي بسیار مهم است که در حوزه هاي مختلف کارآمد است. به عنوان مثال، در پاکستان افرادي که نان براي خوردن
داشته باشند، دیگر اسمشان فقیر نیست، یعنی به گونه اي سطح زندگی تعریف شده است که هرکس نان و مقداري فلفل داشته
باشد و نان را در آب فلفل بزند و بخورد، دیگر احساس فقر نمی کند، ولی همین پاکستانی اگر مدتی مقیم ایران شود، چون
زندگی متوسطی که ارائه می شود با وضعیت سابق او متفاوت است، اگر براي خرید پفک نمکی پول نداشته باشد احساس فقر می
کند. چرا این گونه است؟ براي این که ما آستانه رضایت مندي را بالا آوردیم. وقتی آستانه رضایت مندي بالا بیاید، احساس فقر
شایع می شود. در مسأله روابط جنسی نیز مساله به همین شکل است، یعنی درکشورهایی که حجاب وجود ندارد و روابط جنسی
آزاد است، آستانه رضایت مندي جنسی بالا آماده است. بنابر این ارتباط جنسی برقرار می شود بدون این که شخص به ارضاي
کامل برسد. تمهیدات دین این است که سطح رضایت مندي را در یک نقطه اي نگه دارد و مرد از ارتباط جنسی با همسر خودش
درکانون خانواده احساس لذت و رضایت کند. اگر مرد نگاهش از داخل کانون خانواده به بیرون از خانواده معطوف شود با مقایسه
همسر خود با دیگران از همسر خود احساس رضایت نمی کند. فیلم ها را نگاه می کند. بازیگران فیلم به صورت گزینشی انتخاب
می شوند و از روي قصد با گریم، زیبایی مضاعفی در آن ها می آفرینند. مرد این هارا با همسر خود مقایسه می کند و میل او نسبت
به همسرش کم می شود. این موارد که تکرار شود، شخص ارتباط جنسی برقرار می کند، ولی همیشه احساس نارضایتی جنسی
دارد. به همین دلیل درکشورهاي غربی به فاصله چند دهه دگرجنس خواهی به همجنس خواهی تبدیل شد. همجنس گرایی از
عنوان ناهنجاري و شذوذ جنسی خارج شد و به عنوان یکی از راه هاي متداول ارضاي جنسی به رسمیت شناخته شد، یعنی آستانه
رضایت مندي بالا آمد و ارتباط جنسی با حیوانات مطرح شد و الان بعضی کشورها از این مرحله نیز گذرکرده اند و به ارتباط
جنسی با اشیا رسیده اند. عروسک هاي خاصی در ویترین مغازه ها است و انسان به اختیار خودش مدل انتخاب می کند و با آن
ارتباط جنسی برقرار می کند. مدلی که دین تعبیه کرده، این است که می خواهد آستانه رضایت مندي از ارتباط جنسی را در یک
صفحه 8 از 28
حدي نگه دارد تا حرص انسان کنترل شود و با ارتباطی که در کانون خانواده تعریف می شود، به رضایت مندي برسد. نکته سوم
این است که هرکسی باید به اندازه عرضه و توانمندي خود در جامعه مطرح باشد و نان کارآمدي خود را بخورد. حجاب این
فرصت را به زن ها می دهد تا بتوانند توانمندي هاي خود را به رخ دیگران بکشند. اگر حجاب وجود نداشته باشد زن ها جسم
خودشان را به عنوان توانمندي مطرح می کنند، یعنی نان فیزیک جسمی خود را می خورند و این باعث می شودکه جنس زن نتواند
به عنوان یک شخص ارزشمند، توانایی هاي خود را به رخ دیگران بکشد. این همان تفاوت نگاه جنسی و نگاه فرهنگی به زن است.
به نظر می رسد دین به زن نگاه فرهنگی دارد. نکته چهارم این است که اگر قبول کنیم باید روابط جنسی تعریف و ضابطه مند شود
به دلیل اختلافات جنسیتی، زن و مرد باید مسؤولیت هاي متفاوتی داشته باشند. به عنوان مثال زن داراي ویژگی خود آرایی و
خودنمایی است و مصداق و حد زیبایی طلبی در زن تا حدودي با مرد متفاوت است. میل به تجمل و خودآرایی در زن بیشتر است
و این یک ویژگی حکیمانه و مثبتی است که خداوند در وجود زن قرار داده است. زن می تواند به این وسیله جنس مخالف را به
سمت خود جذب کند. این ویژگی درکانون خانواده بسیار ارزشمند و کارگشا است. به همین جهت این سؤال مطرح می شود که
آیا ارزش ها زنانه و مردانه پذیر هستند یا نه؟ جنسیت بردار هستند یا نه؟ به نظر می آید از آموزه هاي دینی استفاده می شود که
برخی از ارزش ها جنسیت بردار هستند. شما در دعاي حضرت مهدي (عج) می بینید که آقا می فرمایند: خدایا به زنان ما حیا و
عفت عنایت فرما. براي زن حیا و عفت ارزش خاصی دارد، چون متناسب با قابلیت ها و ویژگی هاي خاصی که زنان دارند، کنترل
هاي خاصی نیز تدبیر شده است. اگر حس تجمل خواهی کنترل ویژه اي به نام حیا و عفت نداشته باشد تعادل روابط اجتماعی بر هم
می خورد. بر مرد بیشتر تأکید می شود چشم خود را از نامحرم بپوشد و بر زن تأکید می شود در مقابل نامحرم خود نمایی نداشته
باشد. ممکن است گفته شود: به آقایان بگویید: نگاه نکنید! چرا زن ها مجبور باشند خودشان را بپوشاند؟ پاسخش این است که
تدبیر دین درکنترل مفاسد حذف زمینه هاي فساد است. بگذارید خاطره اي نقل کنم: معلم حرفه وفن سال اول دبیرستان سؤال داده
سطر سوم تا هشتم است. کسی «65» بود که خواص چکش برق را بنویسد. بعد روکرد به بچه ها وگفت: پاسخ این سؤال صفحه
تقلب نمی کند تا من بروم توي دفتر و برگردم!! یعنی خودش زمینه تقلب را فراهم می کند و بعد از آن ها می خواهدکه خودتان را
کنترل کنید و تقلب نکنید. روشن است که وقتی این معلم به دفتر می رود، درصد زیادي از بچه ها راه تقلب را باز می بینند. پس
ابتدا باید زمینه فساد را از بین برد. نکته پنجم این است که به نظر می رسد در مسأله حجاب یک بحث شخصیتی نیز براي زن رعایت
شده است. در مواردي مثل نماز، حتی در حالی که مردي حضور نداشته باشد حجاب بر زن اجباري شده است، گویا می خواهند
بگویند با یک شخصیت و حالت خاصی در مقابل خداوند باید حاضر شوید. دو تا زن را در نظر بگیرید یکی آن زنی که بدون
خودنمایی مرد را به دنبال خود می کشاندکه به نظر می آید این با تدبیر دینی هماهنگ است. یعنی زن باید همیشه براي مرد
جذابیت داشته است. اما جاذبه اي که به معناي خودفروشی، هرزگی و ارزان فروشی یک جنس نیست. همیشه مرد تصویري که از
شخصیت زن در ذهن خود دارد، باید این باشد که وراي چیزي که الان مشاهده می کند، ارزش بالاتري هست که در معرض دید
من قرار نگرفته است. و همان باعث می شود که از باب جاذبه شخصیتی به سمت جنس مخالف برود. این را مقایسه کنید با زنی که
حجاب ندارد و ظاهر و باطنش را مرد می تواند ببیند. آن جذابیتی که مرد را به دنبال خود بکشاند به شکل سابق ندارد. بله، مرد به
دلیل این که نگاهش تحریک می شود، براي اشباع شهوت خود ممکن است دنبال چنین زنی بیشتر راه بیفتد، ولی نگاه شخصیتی به
زن ندارد.
بررسی عوامل حساسیت
آقاي حق شناس: بر خلاف تفکر بعضی که در غرب ادعا می کردند: اگر شما موانع را بردارید، حساسیت بین زن ومرد کاهش پیدا
صفحه 9 از 28
می کند، نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه هر چه حیا و حجاب زن ها کاهش پیدا کرد و عریانی زن در جامعه غرب بیشتر شد و روابط
زن و مرد آزادتر شد، آستانه تحریک جنسی تغییر کرد. یعنی به جایی رسیدکه زن براي ارضاي مردکافی نبود. غریزه جنسی بشر
سیري ناپذیراست. یعنی شما هر چه به این غریزه پر و بال دهید باز مثل غریزه قدرت طلبی رشد می کند، متوقف نمی شود. انسان
هر چه قدرت پیدا کند، باز مرتبه بالاتري از قدرت را می خواهد. محصولی که ما در غرب مشاهده می کنیم، همین است، یعنی
غربی ها به هیچ حدي اکتفا نکردند، جلو رفتند و این غریزه جنسی متوقف نشد، طوري نشد که حساسیت ها از بین برود. حساسیت
ها متوجه چیزهاي دیگر نیز شد. یعنی زن دیگر براي مردکافی نبود. سکس شاپ و مغازه هایی که اصولًا در غرب ویژه سکس
است، مطرح شد. انسان شناسی و تعریف ما از انسان نقش فراوانی در قضاوت ما خواهد داشت. در یک نگاه مادي، و الحادي،
انسان موجودي است که باید به دنبال لذت ها و تمتعات خود باشد. در این نگاه، انسان باید در دنیا به اوج تلذذ و بهره مندي برسد.
این پایان خط زندگی انسان است. فرد با این مبناي انسان شناختی، نسبت به حجاب نگاهی متفاوت خواهد داشت ازکسی که براي
انسان اهدافی متعالی تعریف می کند. سوالات همیشه از مبناهاي فکري بر می خیزند. بحث حجاب یک بحث زنانه نیست، حجاب
یک مسأله انسانی است، فلسفه و منطقی که حجاب را براي جامعه طراحی کرده است، از انسان است و براي رشد وکمال نه فقط
زن، بلکه براي کمال انسان مطرح شده است.
اصل حجاب و حدود آن
ما در بحث حجاب با دو دسته پرسش مواجه هستیم. یک سري پرسش ها به اصل حجاب بازگشت می کند. بخشی نیز به حدود و
تعاریف آن بر می گردد. سؤالاتی اصولًا به فلسفه و ضرورت حجاب بر می گردد. باید این طور وارد شویم که در بحث حجاب،
اصولًا چه ضرورت و فلسفه اي مبناي حجاب است. اساساًچرا ما معتقدیم زن ها باید در جامعه پوشیده باشند؟ در پاسخ بایدگفت:
خداي متعال بر اساس حکمت، بین زن و مردکشش و جاذبه جنسی قرار داده است. این مسأله براي بقاي نسل بشر و اهداف دیگر
ضروري است. ما دو راه بیشتر نداریم. راه اول این است که بگوییم زن و مرد در روابط آزاد هستند و هیچ گونه محدودیتی وجود
ندارد. راه دوم این است که به یک سري محدودیت ها قائل شویم.
آزادي روابط
فکر نمی کنم لا اقل در دنیاي امروزکسی باشد که به راه اول معتقد باشد. حتی درکشورهاي غربی و اروپایی حداقل براي تشکیل
رابطه زناشویی و براي تولید فرزند قانون وجود دارد. اگر زن و مردي بخواهند به تولید نسل بپردازند باید به طور قانونی ثبت کنند و
رسماً زن و شوهر شوند. اگر این مسأله نیز بی ضابطه باشد اصلًا ارتباط نسل انسان ها فرو می پاشد و از بین می رود. به همین دلیل
در بحث شبیه سازي، یکی از اشکال هایی که مطرح می کنند، همین است که اگر مسأله شبیه سازي رایج شود، پیوند نسلی، مسأله
پدر و مادري و ارتباط خونی از بین می رود. خود غربی ها به شدت مخالف این مسأله هستند. پس این قسمت از بحث مورد قبول
همه است که روابط جنسی زن و مرد براي تولید نسل و براي تکثیر فرزند باید در چارچوب و ضابطه خاصی باشد.
ضابطه مندي روابط
مسأله دیگر آن است که آیا روابط اجتماعی زن و مرد به ضابطه نیاز دارد یا ندارد؟ این جا دو نظر وجود دارد: یکی این که ما در
روابط جنسی زن و مرد به جز ضابطه مندي در تولید قاعده نسل هیچ محدودیتی قائل نشویم. نتیجه این خواهد شدکه تحریکات
جنسی همواره در جامعه باقی بماند. این همان است که الان در غرب اتفاق می افتد. زن ها به هر شکل که می خواهند، در جامعه
صفحه 10 از 28
حضور پیدا می کنند و چون زن براي مرد جذابیت دارد، مرد همیشه طالب او است، یعنی همیشه حرکت از سوي مرد به سمت زن
است. از این روکش هاي جنسی در جامعه از بین نمی رود. اگر ما براي اصل تشکیل خانواده ضابطه گذاشتیم، اما جامعه را رها
کردیم. تحریکات جنسی را آزاد گذاشتیم، جذابیت هاي زنان آشکارا مرد را به سوي خود می کشد. جان کلام این جا است که
اگر ما در جامعه حجاب را برداشتیم، تحریکات جنسی گریزناپذیر است. هیچ کس نمی تواند بگوید مرد زن را ببیند و تحریک
نشود.
پیامدهاي بی حجابی
اگر این کشش جنسی ایجاد شود نتایجی در جامعه به بار می آید که من فهرست وار آن را عرض می کنم. پیامد اول این است که
خانواده آسیب می بیند. مردي که هر روز با انواع و اقسام خانم ها، آرایش ها، مدل ها، و انواع چهره ها روبه رو است، انگیزه او
نسبت به همسرش کاهش می یابد و خانواده در معرض آسیب قرار می گیرد. پیامد دوم این است که وقتی کشش جنسی زیاد شد،
مرد به نگاه متوقف نمی شود. مگر دختر و پسر جوان در جامعه به نگاه متوقف می شوند؟ تا آن مرحله پیش می رود که ضابطه
کلی به هم می خورد و روابط جنسی نامشروع رخ می دهد، همان چیزي که امروز در غرب بیداد می کند. آمار روابط جنسی
نامشروع غرب را به چالش کشانده و به مصیبت هاي ناگواري گرفتار کرده است. فرزندان نامشروع، سقط جنین و... در کشورهاي
اروپایی آمار بسیار بالایی دارد. پیامد سوم این است که میل به تشکیل خانواده کم می شود. مردي که بخش زیادي از نیاز جنسی
خود را در جامعه فراهم می بیند، خیلی به تشکیل خانواده و ازدواج میل ندارد. جذابیت زن براي مرد کم می شود. اصولًا برخی
معتقدند: یکی از فلسفه هاي حجاب این است که جذابیت زن ها براي مردها باقی بماند وگرنه مرد هرگز حاضر به ازدواج نخواهد
شد. کالایی که همه جا در دسترس است، چرا مرد ازدواج کند، براي خود مشکل ایجاد کند و خیلی از تبعات را بپذیرد؟ پیامد
چهارم این است که اگر حجاب را در جامعه بردارید آمار خشونت علیه زنان بالا می رود. امروز در غرب آزارهاي جنسی و مساله
خشونت علیه زنان بیداد می کند. اخیراً بحث نا امنی اجتماعی زنان درکشور خودمان مسأله روز مطبوعات است. متأسفانه آن ها
فقط دولت را مخاطب قرار می دهند که شما چرا فکري براي امنیت زنان نمی کنید. اما از این زاویه بررسی نمی کنندکه بد حجابی
و افزایش نمودهاي جنسی زن ها چه میزان در افزایش خشونت مرد علیه زن و آزارهاي جنسی تأثیر دارد؟ مردي که در محل کار،
زنی را با جذابیت هاي جنسی می ببیند، قطعاً در پی آن، تحریک جنسی و سپس مشکل رفتاري رخ می دهد. مزاحمت هاي خیابانی
که امروز درکشور ما به نوعی مطرح است، از پیامدهاي منفی همین قضیه است. پیامد پنجم این است که افزایش تحریکات جنسی
در جامعه راندمان کار را پایین می آورد. یعنی فعالیت هاي مثبت جامعه را پایین می آورد. الان برخی از کشورهاي اروپایی مساله
جدایی دانشجویان و دانش آموزان دختر و پسر را در کلاس هاي درس تجربه می کنند که نتایج خوبی داشته است. یک دانشجو
وقتی مساله فیزیک را تحلیل می کند، اگرکنار دستش دختري باشدکه توجه او را جلب کند، قطعاً تمرکز او در بحث علمی کاهش
خواهد یافت. بیمارستانی در ژاپن تأسیس شده است که مخصوص خانم ها است. تمام پرسنل بیمارستان زن هستند و فقط بیمار
خانم می پذیرد. در خبرها آمده بود که این تدبیر آن قدر با استقبال مردم مواجه شده است که از یک ماه قبل نوبت می گیرند تا از
این بیمارستان استفاده کنند. جداسازي واگن هاي خاص زنان درکشور ژاپن و برخی ازکشورها نشان می دهد آن ها نیز به این
نتیجه رسیده اند که براي افزایش راندمان کار و بهینه سازي فعالیت هاي اجتماعی، باید حریم میان زن و مرد حفظ شود. البته این
نکته قابل ذکر است که براي احتراز از پیامدهاي گفته شده می بایست حجاب را به میزانی تعریف کردکه این تحریک پذیري ها از
بین رفته یا به حداقل برسد.
صفحه 11 از 28
انواع پارسایی
فمن عفّ لسانه » . حاج آقاي حسینی: اسلام انسان را به سه پارسایی دعوت می کند. پارسایی زبان، پارسایی شکم و پارسایی دامن
کسی که این سه پارسایی را رعایت کند، اهل بهشت است. در دنیا سعادتمند و در آخرت نیز از « و بطنه و فرجه وجبت له الجنۀ
کرامت پروردگار برخوردار است. بهداشت جسم و جان ما به پارسایی شکم وابسته است. انسان اگر هر چیزي را بخورد هر بیماري
را نیز می گیرد. بعضی چیزها حلال، بعضی چیزها حرام، بعضی چیزها مکروه و بعضی مباح است. درباره دامن هم همین قاعده
وجود دارد. خداي متعال به حکمت بالغه خود در انسان قوه جنسی را قرار داده است. اما این قوه جنسی حد و حدودي دارد. این
طور نیست که چون این قوه جنسی در انسان وجود دارد، انسان هر گونه که دلش می خواهد، این قوه را اعمال کند. کامجویی بی
ضابطه، نتیجه اش بیماري وحشتناك ایدز است که بیش از بمب اتم بشر را به وحشت افکنده و می رود تا نسل بشر را بر افکند.
یکی از علت هاي مهم این بیماري وحشتناك روابط نامشروع و بی حد و مرز جنسی است. راهی که پایانش این است، نباید آغاز
این راه را پیمود و قدم در این راه گذاشت. انسان در مهد خانواده تربیت می شود و اگر خانواده گسسته شد تربیت انسان نیز گسسته
می شود. چون باید خانواده سامانی داشته باشد. خداي متعال براي روابط مرد و زن ضوابطی گذاشته است که این ضوابط موجب
حفظ خانواده می شود و در نتیجه فرزند رنج بی پدري و بی مادري را بی جهت متحمل نمی شود و از تربیت و محبت مادر
برخوردار می گردد. حجاب محافظ این رکن عظیم اجتماع است. بی حجابی باعث گسستگی خانواده می شود.
پیامدهاي بی پروایی

پیامدهاي بی پروایی
مردي که به خودش اجازه دهد به هر زنی بنگرد و با هر زنی روابط مشروع و نامشروع داشته باشد، تنها به همسر خود کمتر توجه
خواهدکرد. زنی هم که خود را عفیف و پارسا نگه ندارد، به هر مردي بنگرد و در ارتباط با مردان دیگر ضابطه اي نداشته باشد، او
نیز نمی تواند مادر شایسته اي باشد. اگر فرزندي پیدا کنند این فرزند نه مادر دارد، نه پدر و در نتیجه تربیت نخواهد شد. از آن جا
که اسلام براي تربیت انسان بالاترین ارزش را قائل است، ضوابطی را براي حفظ خانواده وضع کرده است تا زن و مرد بتوانند ارزش
هاي الهی را دریابند و در مسیر کمالی که خداوند براي آن ها معین کرده است، حرکت کنند. حجاب یکی از آن ضوابط است.
خداي متعال زن را جلوه جمال خود آفریده است، زیبایی هایی را در جسم و جان و عاطفه او قرار داده و دستور داده است این
زیبایی ها را محفوظ نگه دارد. چگونه؟ با حجاب، عفاف و حیا. زنی که این گونه بود می تواند مادر شایسته اي باشد و از نگاه
نامحرم دور باشد. لبخند نامحرم را دورباش گوید و در نتیجه پارسایی خود را نگه دارد. نگه داشت پارسایی در زن و مرد موجب
انسجام و آرامش خانواده می شود و در این التذاذ و آرامش زن و مرد خوب زندگی می کنند و در نتیجه فرزندان شایسته اي در
دامان آن ها پرورش پیدا می کنند.
خاطراتی از غرب
آقاي منعم رییس نیروگاه اتمی بوشهرگفتند: من دوره تحصیلم را در آلمان گذراندم. خانه اي اجاره کرده بودم و صبح به صبح که
براي درس از خانه خارج می شدم، خانمی پشت پنجره می آمد و با من سلام و علیک می کرد. این خانم که حدوداً 50 سال سن
داشت، منتظر بودکه صداي بسته شدن در را بشنود و سرش را از پنجره بیاورد وبا من سلام و علیک کند. من نیزادب می کردم و
جواب سلام او را می دادم و احوال پرسی می کردم تا این که روزي محل درسم به جاي دیگر منتقل شد. چمدانم را بستم و از خانه
خارج شدم. همین که در خانه به هم خورد، این خانم آمد و سلام کرد، من پس از جواب سلام، به او گفتم که من باید از شهر شما
صفحه 12 از 28
بروم و دیگر دیدار براي ما میسر نیست. تا این سخن را گفتم، شروع به گریه و ناله کرد. گفتم: خانم ببخشید، من آلمانی خوب بلد
نیستم. مگر من اشتباهی کرده ام و به شما جسارتی شده است؟ اوگفت: نه فرزندم، جسارتی نکردید. اما اگر شما بروید دیگر کسی
نیست با من صحبت کند. کسی نیست سلام مرا جواب دهد. گفتم: مگر شما همسر نداري؟ گفت: چرا همسر دارم. اما همسرم خیلی
کم به خانه می آید. گفتم: مگر شما بچه نداري؟ گفت: چرا، بچه دارم. اما بچه هایم من را ترك کرده اند. در محیطی مثل محیط
غرب، بیش ترین ستم سهم خانم ها است، چون تا زمانی که جمال، زیبایی و طراوت جوانی او هست، بدون هیچ ضابطه اي با او
ارتباط برقرار می کنند. وقتی که زیبایی و جمال او از دست رفت، او را تنهاي تنها وا می گذارند. این بی بند و باري که یکی از
علل آن بی حجابی است، زیانبارترین مصیبت را براي خود زن فراهم می آورد. بنده به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی سفري به
آلمان داشتم. آقایی که در سفارت بود، گفت: من بیمار شدم و در بیمارستان بستري شدم. در مدتی که بستري بودم، دوستان به
عیادت من می آمدند، هدیه می آوردند و دور بستر من می نشستند و با من انس می گرفتند. یکی از روزها هنگامی که وقت
ملاقات تمام شد و دوستانم رفتند، به خانمی که در اتاق من بستري بود، یکی از کمپوت هایی که دوستانم هدیه آورده بودند،
تعارف کردم. این خانم گفت که خوش به حال شما که رسم عیادت دارید. در طول مدتی که من در این بیمارستان بستري هستم،
هیچ کس به عیادت من نیامده است. گفتم: شما اهل این شهر نیستی؟ گفت: چرا، اهل این شهرم. گفتم: شاید فرزند نداري. گفت:
اتفاقاً سه تا پسر دارم. گفتم: مگر شوهر نداري؟ گفت: چرا، شوهر هم دارم. شوهرم مدتی است من را ترك کرده است. من پزشک
هستم. اولین باري که می خواستم بیمارستان بیایم، فرزندانم یک بار تلفن کردند و به پزشک معالج من گفتند: آقاي دکتر، فلانی
مادر ما است. ازاومراقبت کن ،همین وبس. سیري که در غرب پیش آمده است و همه سرمایه زن را به جلوه گري و بی پروایی می
افکند، آخرش همین است.تنهایی براي بیشتر زن هایی که در غرب از حدود سن 35 و 40 ، بالاتر می روند، مصیبتی است. فرزندان
از این ها می گسلند. چرا؟ براي این که در دوران کودکی محبتی ننوشیده اند تا بتوانند متقابلًا آن را عرضه کنند. روزي با هواپیما
به تبریز رفتم. از صندلی کنار من کاغذي آمد که فلانی یکی از برنامه هاي اخلاق در خانواده را در منزل ما اجرا کنید و با ما
مصاحبه کنید. من زیر چشمی نگاهی کردم، دیدم یک خانمی خیلی کم پروا وکم حجاب و آقایی با ظاهر نه چندان دینی این در
خواست را نوشته اند. به منزلشان رفتم و دیدم آن ها بچه اي دارند، چهار پنج ساله در حالی که سن آقا چهل سال است. گفتم: شما
چرا دیر ازدواج کرده اید؟ آن آقا گفت: در زمان طاغوت مسیر خانواده ها به سویی بود که الآن در غرب رایج است و چون من این
زندگی را دوست ندارم، قبل از انقلاب ازدواج نکردم. گفتم: مگر آن ها چگونه هستند؟ اوگفت: وضعیت به این صورت است که
عصر وقتی آقا به خانه برمی گردد، از یخچال خودش کره مرباي خود را بر می دارد و می خورد. خانم هم خسته وکوفته می آید
وکره و مرباي خود را از یخچال خودش بر می دارد و می خورد. بچه ها را صبح به مهد کودك می سپاردند و عصر کشان کشان
به خانه می آوردند. انقلاب که پیروز شد، جهت گیري ها که عوض شد، من ازدواج کردم. به اوگفتم: از خانمت چه می خواهی؟
گفت: دو چیز می خواهم که اگر این دو را داشته باشد حاضرم خودم را فدایش کنم. اول: خانه داري. دوست دارم خانه ام آراسته
و منظم باشد. دوم : حجاب اسلامی. دوست دارم زنم پارسا و عفیف باشد. نگاه نامحرم را به سوي خود نکشاند، به نامحرم نگاه
نکند و حجاب اسلامی را رعایت کند. شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار
آید.
فطري بودن حجاب