گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم
فطري بودن حجاب







آقاي مهدي زاده: قال الله تبارك و تعالی: یا بنی آدم لا یفتننّکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنۀ ینزع عنهما لباسهما لیریهما
سوآتهما ( 1) از این آیه شریفه به روشنی استفاده می شودکه اصل گرایش به حجاب امري فطري است. آدم و حوا در بهشت ،
صفحه 13 از 28
داراي پوشش بودند و بعد در اثر وسوسه شیطان پوشش و لباس خودشان را از دست دادند. نکته دومی که از آیه استفاده می شود،
این است که اگر بگوییم اصل گرایش به پوشش امري فطري است و شارع مقدس محدوده اي برایش تعیین کرده است ، پس
برهنگی یک امر شیطانی است. زیرا بر اساس وسوسه شیطان بوجود می آید. خانم حیدري: قال علی (ع) ما المجاهد الشهید فی
سبیل الله باعظم اجراً ممن قدر فعفّ لکاد العفیف ان یکون ملکاً من الملائک. با توجه به کلام مولا علی (ع)، انسانی که در جایگاه
قدرت عفت را پیشه کند، پاداش و اجر اوکمتر از شهید فی سبیل الله نیست. 1- سوره اعراف آیه 27
حجاب حق الله یا حق الناس
پس هر قدر به معنا و مفهوم عفت بیشتر بپردازیم، بحث جامع تر و زیباتر می شود. حجاب زن حق الله است. این گونه نیست که زن
بگوید: من می خواهم حجابم را کم بگیرم و یا مردي بگوید: من راضی هستم همسرم حجابش راکم بگیرد یا مختصر آرایشی
داشته باشد. هر قدر جامعه زنان افت کند، حجاب به صورت کمرنگ مطرح شود، چادرهاي نازك و رنگی مطرح شود، دین ما،
ارزش هاي ما و قرآن ما ضربه خواهد خورد. خانم دکتر جلالی: مساله حجاب، مسأله بسیار مهمی است و می توان گفت سوال
برانگیزترین مطلب میان مسلمانان و غیر مسلمانان است. براي خانم هاگاهی تداعی می شود که حجاب محرومیت و ظلم است و الان
در جهان همین گونه مطرح می شود، حتی گاهی براي ما نیز سوال پیش می آید!
چهار اساس براي نظام خلقت
همان گونه که می دانید، نظام خلقت بر چهار اساس استوار است. اساسی ترین پایه خلقت وحدت است. یعنی همین طور که ما به
نظام خلقت نگاه می کنیم، می بینیم نظام واحدي است و تمام کثراتی که می بینیم، در عین حال که هرکدام وظیفه خود را انجام
می دهند، هماهنگی و قانون بر تمام آن ها حاکم است. هر قسمت که از قانون خارج شود، هلاك می شود و باعث به هم خوردگی
کل نظام می گردد. دومین اساس هدایت است و هر موجود باید به سوي خدا حرکت کند. موجودات زنده اي مثل حیوانات هدایت
خاصی دارند. براي هر حیوانی مشخص است که چه باید بخورد و در کدام آب و هوا باید زندگی کند و.... انسان داراي یک
هدایت اجمالی است که با دین اسلام، این هدایت تفصیل می یابد و ما با استفاده کردن از مطالب دینی، می توانیم به تکامل برسیم.
اساس سوم عدل است. یعنی در این نظام و این هدایت هر موجودي فرصت دارد تا به مقصد یعنی حریم قدس الهی برسد. اساس
چهارم تفاوت میان مرد و زن است. با این که تفاوت میان مرد و زن براي ما امري بدیهی است، اما باز هم لازم است به این نکته
اشاره کنیم که تفاوت هاي ظاهري میان مرد و زن را همه می فهمند، ولی تفاوت روحی و روانی نیز وجود دارد که در ارتباطات و
فعالیت هاي اجتماعی تأثیر می گذارد. خلقت ظاهري میان مرد و زن نمی تواند متفاوت نباشد. اطلاعات زیادي نشان می دهد این
ساختار ظاهري که بر اساس مسائل ژنتیک و هورمونیک است، باعث اخلاق هاي متفاوت، حال متفاوت و روح و روان متفاوت می
شود و می توان گفت که مردها فعال تر هستند، در تصمیم گیري قاطع ترند، ترجیح می دهند که فرمان دهند و از قوه عقلیه براي
برخورد با مسائل استفاده کنند، ولی خانم ها بر اساس خلقت درونی خود منفعل تر هستند. از احساسات و عواطف خود بیشتر
استفاده می کنند، انعطاف پذیر و فرمان پذیرند. طبیعی است این خصوصیات آن ها را براي بزرگ ترین وظیفه انسانی که در جهان
انجام می گیرد، یعنی پذیرش و پرورش نطفه که بزرگ ترین تجلی الهی است، آماده می کند. در مقابل، این مردها هستند که
وظیفه دارند از زن ها محافظت کنند و براي خانواده ها محیط آرامی بسازند تا آن ها بتوانند به کارهایشان برسند. حال با توجه به
این چهار اساس، حجاب چیزي است که انسان را از آفت و نفوس ناخواسته حفظ می کند. حجاب تنها یک مساله فیزیکی نیست،
بلکه ابعاد روحی و روانی نیز دارد. حجاب دو نوع است. یکی حجاب اولیه که استعداد درون هر موجودي را حفظ می کند تا به
صفحه 14 از 28
فعلیت برسد. به عنوان مثال روي دانه سیب یک حجاب و پوست است که استعداد داخل دانه را حفظ می کند و نمی گذارد آفت
ها به داخل آن برسد و همین مصونیت باعث می شودکه آن موجود در محیط مناسب قرارگیرد، یعنی در حجاب دوم واقع شود. این
حجاب محیط مناسبی براي رشد استعداد داخل هسته است. دانه سیب در حجاب اولیه است و براي این که رشدکند، باید در حجاب
دوم یعنی خاك باشد تا بتواند سیب شود. کسی نمی تواند اعتراض کندکه چرا دانه سیب باید در خاك باشد؟ کسی حق ندارد دانه
سیب را از خاك بردارد و در آفتاب روشن بگذارد، چرا که می خشکد، استعدادش از بین می رود و هیچ وقت به تکامل نمی رسد.
انسان نیز همین طور است. براي رسیدن به تکامل باید در محیطی درست قرارگیرد. این محیط درست همان چارچوبی است که دین
اسلام براي ما معین کرده است. به عنوان مثال، میان ما وگناه باید حجاب وجود داشته باشد. یک فروشنده در مغازه باید ازگران
فروشی فاصله بگیرد. در غیر این صورت به تکامل نمی رسد. گاهی افرادي می گویند: فلانی چه قدر ساده لوح است. اگر قدري
بیشتر زرنگی به خرج دهد بیشتر سود می برد، اما فروشنده که حجاب خود را رعایت می کند، یعنی محدودیت ها را حفظ می کند،
مقصد دیگري دارد. مقصد فقط اقتصاد نیست، بلکه می خواهد به این وسیله به تکامل برسد. پس انسان براي تکامل و رشد تمام
استعدادها به یک حجاب دومی که دین اسلام آن را شرح می دهد، نیاز دارد.
چرا در پوشش و حجاب بر چادر تأکید می شود؟
سوال: چرا در پوشش و حجاب بر چادرتأ کید می شود؟ آیا کت ودامن یا مانتوهاي متداول امروزي حجاب محسوب نمی شود؟
درقرآن به مقنعه اشاره شده است، ولی حرفی از چادر به میان نیامده است. گاهی ادعا می شود روایتی است منسوب به امیرالمومنین
(ع) که رنگ سیاه را مذمت کرده است و از دیدگاه روان شناسی نیز پوشیدن این رنگ منع شده است، پس چرا حجاب اسلامی ما
سیاه رنگ است، آیا رنگ سیاه براي زنان غم و اختلال حواس به دنبال ندارد؟ آقاي مهدي زاده: بر اساس مطالعاتی که یکی دو
سال اخیر داشته ام، به این نتیجه رسیدم که در قرآن مجید آیه اي است که حجابی شبیه چادر را مطرح می کند و آن هم آیه شریفه
یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین وکان » . جلباب است
1) در زمینه اندازه جلباب سه دیدگاه مطرح شده است. بعضی مثل راغب گفته اندکه جلباب همان خمار، یعنی ) « الله غفوراً رحیماً
مقنعه است. ( 2) بعضی گفته اندکه جلباب پوششی است که تا سرزانو می آید. ( 3) برخی دیگر هم گفته اند که جلباب یک پوشش
0 ابن عباس در تایید ( سرتاسري بوده است که بانوان از بالاي سر می انداختند و این پوشش تا پایین پا را فرا می گرفته است ( 4
دیدگاه سوم می گوید: جلباب ردایی است که از بالاي سر پوشیده می شود و تا پایین پا می آید. ( 5) شواهد لغوي و تاریخی
2- مفردات الفاظ و القرآن، ریشه جلب 3- قیومی، 1- سوره احزاب. آیه 59 ( متعددي وجود دارد که دیدگاه سوم درست است.( 6
المصباح المنیر، ریشه جلب 4- شیخ طوسی، تفسیر تبیان 5- زمخشري. تفسیر کشاف و آلوسی، تفسیر روح المعانی. ذیل آیه شریفه
مهدي زاده - دیدگاه اول تمام نیست، زیرا -« حجاب شناسی چالش ها وکاوشهاي جدید » -6 براي آشنایی بیشتر می توانید به کتاب
فلیضربن » : آیه شریفه به صورت روشن دو تا پوشش را مطرح کرده است. یعنی در جاي دیگر خمار را آورده و فرموده است
1) اگر در آیه شریفه جلباب همان مقنعه باشد خلاف اصل و قاعده است. ظاهر الفاظ این است که از نظر ) « بخمرهن علی جیوبهن
معنا تغایر داشته باشد. دیدگاه دوم نیز تمام نیست، زیرا ابن عباس مفسر بزرگ قرآن و شاگرد امیر مؤمنان سلام الله علیه، به صورت
2) شاهد دیگر این است که فاطمه زهرا سلام الله علیها وقتی ) « یستر من فوق الی اسفل » صریح گفته اند: جلباب ردایی است که
3) مقنعه خود را به سر زدند ) « لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها » ، خواستند براي دفاع از حضرت، به مسجد تشریف ببرند
به معناي محکم کردن است. یعنی حضرت « لاثت » و جلباب بر آن پوشیدند. مقنعه یک پوشش است که مخصوص سر است و واژه
» سلام الله علیها مقنعه خود را محکم به سر بستند. آن گاه جلباب که چیزي غیر از مقنعه است، بر خودگرفتند و با توجه به قرینه
صفحه 15 از 28
2-ازبالاي جلباب پوشش سرتاسري بوده است که تمام وجود مقدس حضرت را فرا می گرفته است. 1-سوره نور. آیه 31 « اشتملت
سر تا پایین پا را می پوشاند 3- طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 98 به لحاظ رنگ نیز تأمل در ریشه جلباب مفید است. یکی از ریشه
1) می ) « و جُلب اللیل یطرده النهار » هاي لغوي جلباب، جُلب است و جُلب به معناي سیاهی آمده است. لسان العرب ذیل این جمله
یعنی روزکه می آید باعث می شود سیاهی هاي شب ازبین برود. با توجه به همین نکته لغوي، برخی « جُلب اللیل اي سواده » : گوید
2)جلباب پوشش ) « الجلباب کساء اسود تلبسه المرأه فوق ثیابها » : کتاب هایی که در باره معرفی لباس ها نوشته شده است،گفته اند
مشکی گسترده اي است که زن روي لباس هایش می پوشد و این چیزي جز همان چادر مشکی نیست. علاوه بر دلیل لغوي، شاهد
تاریخی نیز بر مشکی بودن جلباب دلالت دارد. از ام سلمه همسرگرامی پیامبر (ص) نقل شده است که وقتی آیه جلباب نازل شد،
( زن هاي انصار از خانه هایشان خارج شدند، در حالی که پوشش هاي مشکی داشتند. گویی کلاغ بالاي سر آن ها نشسته است. ( 3
این شاهد تاریخی نشان می دهدکه زنان عرب هنگام نزول آیه همین معنا به ذهنشان تبادرکرد و این موید همان نکته لغوي است
که اساساًمشکی بودن در جلباب اخذ شد ه است. خانم حیدري: رنگ مشکی نه تنها اثرات منفی ندارد، بلکه با این کیفیت تمام
زیبایی ها و زینت هاي زن را می پوشاند. این بحث هایی که امروزه مطرح می شود و رنگ سیاه را باعث افسردگی و پوکی
استخوان می داند، بحث هایی طراحی شده است. ما آن قدرکه مشکلات غذایی داریم، مشکل چادر نداریم. شما ببینید به خمیر نان
چه قدر جوش شیرین می زنند. جوش شیرین یک عامل مهمی است که نمی گذارد کلسیم جذب بدن شود. آن هایی که نرمی
استخوان دارند، مگر چه قدر در روز با چادر بیرون هستند. این ها می خواهند ارزش هاي ما را کمرنگ کنند. آقاي حسینی: سخن
اول این است که زن طبق فتواي مراجع معظم تقلید بدن و موي خود را باید از نامحرم بپوشاند. اما چرا چادر؟ فکر می کنم چادر
برجستگی هاي بدن را بهتر می پوشاند. اگر چادري باشدکه به تبرج زن نیانجامد، یعنی جلوه گري و دلربایی نکند و به دل بیننده
چنگ نزند، بسیار مطلوب است. چادر لباس برتر است. علاوه بر این چادر، لباس انقلاب است. روزهاي نخستین انقلاب آغوش
مادران چادر به سر که سر بچه روي دوششان افتاده بود و با دست دیگرشان فریاد می کشیدند و شعار می دادند، با چادر مشکی در
پیروزي انقلاب ثبت شده است لذا زن هاي لبنان که چادرشان مثل چادر ما نیست، وقتی می خواهند انقلابی بشوند، چادر مشکی
می پوشند و این دلیل دیگري براي برتر بودن چادر است. آقاي مهدي زاده: از میان رنگ ها رنگ مشکی بهتر است، زیرا چادر
مشکی نگاه شکن است. امروزه در روان شناسی رنگ ها می گویند که رنگ مشکی یک رنگ صامت است. بر خلاف رنگ هاي
دیگر که معمولاً نگاه را به سمت خود جلب می کند. اگر انسان از نظر ایمان و عقیده آن قدر قوي شودکه باورکند استفاده از
حجاب امنیت روانی بیشتري را براي خانم ها و بینندگان تأمین می کند، تحمل بیشتري پیدا می کند. در نامه 31 نهج البلاغه، امیر
مقدار پوشش بانوان هر چه بیشتر باشد، مطلوب تر است. در شأن « ان شدة الحجاب ابقی علیهن » : مؤمنان سلام الله علیه می فرماید
نزول آیه شریفه جلباب آمده است که زن ها براي نماز مغرب و عشا از منزل بیرون می رفتند و وقتی برمی گشتند، جوان هاي
لاابالی سر راهشان می نشستند و باعث اذیت و آزار آنان می شدند. این قضیه که مطرح شد، آیه شریفه نازل شد تا آن ها را از این
خطر مصون بدارد. خانم دکتر جلالی: اولا حجاب به چادر و رنگ خاصی اختصاص ندارد. ثانیا چند سال پیش در روان شناسی
رنگ ها چیز جالبی خواندم که وقتی انسان به یک چیز سفید نگاه می کند، احساس می کند انگار آن چیز نزدیک تر می شود، اما
وقتی چیز مشکی می بیند، احساس می کند از او دور می شود. آن موقع، من گفتم: چه بهتر هر وقت یک مرد من را می بیند
فکرکندکه من دارم از او دور می شوم. حجۀ الاسلام غروي: توجه به چند نکته لازم است: نکته اول: لباس مشکی عملًا به پوشش و
عفاف نزدیک تر است. نکته دوم: مگر همیشه خانم ها چادر به سر دارندکه غم بگیرند؟ این که می گویند: چادر مشکی باعث
افسردگی می شود براي این است که ما را از درون تهی کنند. نکته سوم: مسأله رنگ در پوشش مطرح نشده است، ولی رنگ هاي
تیره اصولًا توجه کمتري به خود معطوف می کند. البته ممکن است بعضی ها جور دیگري بگویند، ولی بالاخره رنگ تیره به عفاف
صفحه 16 از 28
نزدیک تر است. اصولًا آن چه در اسلام است، مساله پوشش است و هر چه پوشش متعارف تر باشد، بهتر است. شرایط فرهنگی در
این زمینه نقش فراوانی دارد. فرض کنید اگر چادر زن ها در ایران رنگی یا سفید بود، پوشیدن آن هیچ مشکلی پیش نمی آورد. زن
3- سنن ابی نبایدکاري کندکه انگشت نما شود. 1- ابن منظور، لسان العرب، ریشه جلب 2- الخطیب العدنانی، الملابس، ص 190
داود، ج 2، ص 182
آیا حجاب مانع ازدواج دختران مجرد می شود؟
سؤال: بعضی از دختران مجرد ادعا می کنندکه حجاب مانع ازدواج آن ها است. یعنی مردان چون پی به زیبایی آن ها نمی برند،
جهت ازدواج به سراغ آن ها نمی آیند. به این گونه افراد چه جوابی بدهیم؟ خانم حیدري: یکی از عوامل مهم تأخیر در ازدواج
دخترهاي جوان بدحجابی است.وقتی چشم چرانی براي جوان هاآزاد شد، وقتی مطامع نفسی خود را از راه هاي ناصحیح به دست
آوردند، به فکر تحمل زحمت ازدواج نمی افتند. این گونه نیست که حجاب باعث تأخیر ازدواج شود، بلکه بد حجابی ها و شکسته
شدن حد و مرز حجاب جوان ها را بی تعهد می کند. مشکلات ازدواج مشکلات اقتصادي است و در دین گریزي بچه ها پدر و
مادرها مسؤول هستند. اگر ما درست عمل کنیم بچه ها دین گریز نخواهند شد و حجاب را زشت نخواهند دید. خانم حیدري : در
زمان طاغوت زنی ازکشور ترکیه که در فسق و فساد به نام بود، براي اجراي یک نمایش به فرودگاه مهرآباد تهران وارد شد و
جمعیت فراوانی به استقبال این زن آمدند. یک روزکه براي او برنامه گردش می گذارند، همین طور که در خیابان هاي تهران
گشت می زند، زنی را با چادر می بیند و می گوید: این زن چرا این طوري است. می گویند: این خانم چادر به سر دارد. او می
گوید: من می خواهم با او صحبت کنم، پیاده می شود و به آن زن می گوید: این چیه روي سرت انداخته اي؟ پاسخ می دهد: این
حجاب من است. می گوید: آیا می شود یک دقیقه به من بدهی تا به سرم بیاندازم؟ پاسخ می دهد: نه، من که نمی توانم چادرم را
در انظار عمومی از سرم بردارم. این جا نمی شود. می گوید: کجا می توانم این چادر را به سر کنم؟ پاسخ می دهد باید جایی برویم
که در معرض دید نامحرم نباشیم. به جاي محفوظی می روند و این خانم ایرانی چادرش را به آن زن که در عالم برهنگی و فساد به
آخرین درجه رسیده بود، می دهد و او چادر را به سر می اندازد و می گوید: عکس من را بیندازید. تنها لحظه اي که در زندگی
احساس آرامش کردم، همین لحظه اي بودکه در چادر بودم. عکس این خانم را با همین چادر در تمام مجلات زمان طاغوت
منتشرکردند.
آیا حجاب موجب حریص شدن آقایان می شود؟
سؤال: با توجه به این که خانم دکتر جلالی در غرب زندگی کرده اند در غرب، یکی از ضرب المثل هایی که ما داریم، ا ین است
که (الانسان حریص علی ما منع) انسان معمولًا نسبت به آن چیزهایی که منع شود، حرص بیشتري دارد. طبیعتاً حجاب حرص آقایان
را افزایش می دهد. آیا با توجه به بی حجابی در غرب ا ین حرص کمتر شده است. خانم دکتر جلالی: من حدود بیست سال پیش
به ایران آمدم. قبل از آن در آمریکا بودم. در آمریکا به دنیا آمدم، آن جا درس خواندم و دکتراي روان شناسی گرفتم و الحمدلله به
دین اسلام مشرف شدم و بیست سال است که ایران هستم. من این فرض ها را قبول ندارم. حالا افرادي که نرفتند و ندیدند و
نچشیدند، شاید چنین نظري داشته باشندکه مردها در غرب نسبت به خانم ها بی تفاوت هستند، اما مسأله این طور نیست. وضع آن
جا افتضاح است. چند روز قبل آماري که خواندم، نشان می داد 60 درصد از دختران و پسران 15 ساله خودشان را براي ارتباط
جنسی تحت فشار می بینند. این طور نیست که چون این ها می توانند با چشم باز و به دل خواه نگاه کنند حرص ندارند، شاید به
نگاه حرص ندارند، چون از حرص گذشته است، اما درخواست ها متوقف نشده است. حجۀ الاسلام غروي: نکته اول این است که
صفحه 17 از 28
این باشدکه چون ممنوعیت حرص آفرین است، پس نباید منع کرد لازمه اش این « الانسان حریص علی ما منع » اگر تلقی ما از جمله
است که اصلًا نهی از منکر مشروع نباشد، زیرا انسان به منهیات حریص می شود. در حالی که نهی از منکر از واجبات و محکمات
کتاب و سنت است. در نتیجه مضمون این جمله نمی تواند این مفاد و معنا را داشته باشدکه اگر شما در مقام بازدارندگی باشید
باعث می شوید حرص افراد افزایش پیدا کند. نکته دوم این است که شاید بتوانیم بگوییم: چیزهایی که در واقع براي انسان مشروع
است و انسان می تواند از آن استفاده کند بدون این که واقعاً منع عقلی و اجتماعی داشته باشد، چنان که ممنوع شود موجب حرص
می شود. شاید مفاد حدیث در این فاز باشد. نکته سوم این است که اصولًا پوشش خاصی که براي زن ها است، اگر فرهنگی و
به عبارت دیگر لازمه در برابر نامحرم قرارگرفتن « الانسان حریص علی ما منع » معمول شود دیگر این سوال مطرح نمی شود که
خانم ها این است که این پوشش را داشته باشند. این فرهنگ می شود. وقتی فرهنگ شد، براي همه مورد قبول است و مطرح
نکته چهارم بحثی است که خانم دکتر اشاره فرمودند و آن این که اگر مساله « الانسان حریص علی ما منع » صحبت نمی شود که
این طور بود که آزاد گذاشتن افراد در رسیدن به خواسته ها حرص را برطرف می سازد، در غرب باید آمار فساد و انحرافات جنسی
پایین بیاید، در حالی که روز به روز آمار فساد بالا می رود. چرا؟ براي این که آن جا پوشش نیست. آن جا افراد را براي ارضاي
انگیزه هاي جنسی آزاد می گذارند، آزادي نسبتاً فراوانی حاکم است. این جاذبه و التهابی که در ارتباط با مرد و زن وجود دارد،
این جور نیست که اگر جلو آن گرفته نشود التهاب کم شود، بلکه به عکس التهاب افزون تر می شود و روحیه تنوع طلبی در انسان
قوي تر می شود، کم کم بسیاري از مسائل عادي برایش رضایت ایجاد نمی کند. از این رو مرزها راکنار می زند. از نظر تجربی نیز
مورد تأیید نیست که کسی بگوید: اگر پوشش و حد و حدود نباشد مردها کمتر حریص می شوند. واقعیت هاي خارجی در غرب و
جاهاي دیگر نشان می دهد که این مسأله التهاب را بیشتر و افزون تر می کند و انحرافات جنسی در این رابطه بیشتر پدید می آید.
ارتباط میان حجاب وسلامت روانی خانوا ده چیست؟
سؤال: میان حجاب و سلامت روانی خانواده چه ارتباطی است، یعنی تأثیري که حجاب بر مسأله بهداشت روانی و سلامت روانی
خانواده می گذارد، چیست؟ خانم دکتر جلالی: وقتی می گوییم که در یک نظام باید هماهنگی باشد، این هماهنگی همیشه به
سوي یک جهتی است. این هدف را عبادت می گوییم. اگر ما خانم ها واقعاً هدفمان خدا باشد، ارزشهایمان رسیدن به خدا باشد و
لا غیر، حجاب را رعایت می کنیم و وقتی رعایت کنیم می فهمیم که جدا بودن از مردها و حجاب مرزکلی میان مرد و زن است،
چون خانم ها وقتی بیرون می روند، نفوذپذیرند. بنابر این به خانواده که بر می گردند، چگونه می توانند ارتباط لطیفی با بچه و
شوهر داشته باشند؟ وقتی زن ها پوشش داشته باشند شاید آقایان براي دیدن خانم هاي خودشان حریص شوند و با یک علاقه اي به
سوي خانواده بیایند و خانم ها باید براي این کار آمادگی داشته باشند. باید این روحیه را داشته باشند که کانون خانواده را بسازند.
وقتی این روحیه نیست، زندگی از لطف خالی است. آقایان مرا ببخشند، اما به نظر من اصل کار خانواده خانم است، مردها ساپورت
و پشتیبانی می کنند و شرایط را فراهم می کنند، یعنی آقایان هستند که باید حجاب را براي خانم هایشان بسازند. باید تمام نگرانی
هاي اقتصادي از دوش خانم ها برداشته شود. در قدیم مادرها چگونه بودند؟ چه قدر طلاق کم بود؟ چه قدر قدیمی ها از مادرشان
تعریف می کنند؟ مگر مادرها در جریان اقتصاد بودند، مگر آن ها مسئولیت اقتصادي بر دوششان بود؟ آن ها در عالم خودشان
خوش حال و لطیف بودند و این همان سلامتی است. حجۀ الاسلام غروي: انسان براي رسیدن به تکامل خلق شده است وکمالات
انسان نیز به جنبه هاي معنوي و ارزش هاي اخلاقی او مربوط است و این باید در همین دنیا انجام گیرد، یعنی اگر بنا بود انسان تنها
روح باشد هیچ کمال و استکمالی در او راه پیدا نمی کرد. انسان با این بدن ارتباط پیدا کرده است و قوه و استعداد استکمال در او
پدید آمده است. در این دنیا بودن هزینه هایی دارد. این هزینه ها را انسان زمانی متحمل می شود که به لذتی برسد. اگر بنا بود
صفحه 18 از 28
لذتی حاصل نشود انسان زیر بار مشکلات و سختی ها نمی رفت. در نتیجه اصولًا لذت، آن هم لذت هاي مادي این عالم است که
انسان به خاطر آن ادامه حیات می دهد. این لذت ها گر چه اصیل نیستند، ولی نقش بسیار مهمی دارند تا انسان بسیاري از مسئولیت
ها را به دوش بکشد. حقیقت این است که ادیان آسمانی تحریف نشده همین جریان را دنبال می کنند. شواهد نشان می دهد اسلام
به همه گونه انتذاذ جنسی در جامعه راضی نیست. جاي تأمین و ارضاي این نیاز خانه و خانواده است تا وظایف و مسئولیت هاي
سنگین در خانه قابل تحمل باشد. این خیلی مهم است. اگر بنا باشد در بیرون از خانه چشم ها از همه جور دیدن ها و هر نوع ارتباط
پر شود، در نتیجه خانه زیبایی لازم را ندارد. اختلاط مرد و زن هر چند که پوشیده هم باشند، عوارض منفی دارد. در یک اداره اي
که مرد و زن با هم باشند، ولو این که پوشیده هم باشند، مقداري از آن نیاز عاطفی را تامین می کند و نیاز چندانی براي خانه و
خانواده نمی ماند. بیرون از خانه این خواسته راحت تأمین می شود، بدون این که شخص مشکلاتی داشته باشد و سختی هایی را
تحمل کند. لذا چنین فردي وقتی به خانه می آید، دیگر همسرش جاذبه لازم را ندارد. ما روي مسأله اختلاط سخت تأکید داریم.
اعتقادمان این است که رابطه مرد و زن سطوح مختلفی دارد. در بعضی از سطوح خط قرمز است. در بعضی از سطوح خط قرمز
نیست، اما نارنجی رنگ است. در بعضی از سطوح خط زرد است. این ها باید مورد توجه قرارگیرد. اسلام بنایش بر این است که
مرد وقتی به خانه آمد، نیازکامل داشته باشد و زن نیز نسبت به او همین طور باشد. الان در غرب بنیان خانواده واقعاً متزلزل است.
آمار به خوبی از این مساله حکایت می کند.
علت میل برخی