گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد نهم
تاریخچه پوشش زنان







اشاره
در اسلام براي پوشش زنان حدود و چهارچوبی تعیین شده است. اما سابقه پوشش زنان به پیش از اسلام و شرایع گذشته برمی
گردد. در دیدگاه برخاسته از وحی، انسان از ابتدا پوشش داشته و در صورت نبود آن احساس شرم و حیا می کرده است. در قرآن
به ماجراي وسوسه شدن آدم و حوا توسط شیطان و خوردن از میوه درخت ممنوعه اشاره شده است: هنگامی که آنان از میوه آن
درخت چشیدند، عورت هایشان براي آنان آشکار شد": فلما ذاقا الشجره بدت لهما سؤاتهما" 1 آنان که خود را برهنه یافتند در
صدد پوشاندن خود به وسیله برگ! درخت برآمدند": و طفقا ان یخصفان من ورق الجنه". 2 این شیطان بود که پوشش را از آنان
2- همان. 3- ا عر اف، . 1- ا عراف، 22 سلب کرده بود تا شرمگاه شان را بر آنان بنمایاند": ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءاتهما" 3
27 . از بین رفتن پوشش آدم و حوا به وسیله وسوسه شیطان، ضمن آنکه معناي ظاهري خود را دارد، می تواند به عنوان نمادي از
زشتی ترك اولی و عدم اطاعت از امر حق در سطحی متناسب با مقام و رتبه آدم و حوا باشد که در مرحله آزمایش و امتحان خود
را براي آنان نمایاند. چنان که در این آیه به تقوا و اطاعت عملی به عنوان لباس و پوشش برتر اشاره شده است": یا بنی آدم قد انزلنا
علیکم لباسا یواري سوءاتکم و ریشا و لباس التقوي ذلک خیر؛ اي فرزندان آدم محققاً ما بر شما لباسی فرستادیم که شرمگاه شما را
می پوشاند و مایه زینت شماست و لباس تقواست که بهتر است". 1 انسان هاي دیگر هم در معرض فتنه ها و فریب هاي شیطان و
کنارگذاشتن تقوي و اطاعت الهی و در نتیجه آشکاري مسائلی اند که برخلاف کرامت انسانی است": یا بنی آدم لا یفتننّکم
الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه ینزع لباسهما لیریهما سوءاتهما" 2 درباره لباس آدم و حوا در بهشت اولیه در روایتی در کتاب
معانی الاخبار مرحوم شیخ صدوق آمده که از جنس لنگ (شبیه دامن براي زنان) و زیورآلات بوده است. (به نقل از تفسیر
نورالثقلین، ج 2، ص 13 ) بنابر نقل ابن عباس پوشش آنان از جنس ناخن بوده است. درنهایه نیز همین مطلب گفته شده است: چیزي
شبیه ناخن در سفیدي و ضخامت و شفافی. (بحارالانوار، ج 11 ، ص 159 ) قول دیگري از وهب است که این پوشش از جنس نور
2-اعر اف، 27 . بنابراین انسان از آغاز پوشش داشته و خالق هستی این . 1-اعراف، 26 ( بوده است. (بحا را لانوا ر، ج 11 ، ص 159
امر را به دلیل تناسب با فطرت او براي وي جعل کرده است. 1 در داستان آدم و حوا و اکثر آیات مربوط به پوشش آنان، اشاره اي به
اینکه شرم از نداشتن پوشش به دلیل تعلیم به ایشان بوده است وجود ندارد. بنابراین آنان از قبل پوشش هایی داشته اند که با
خوردن میوه ممنوعه زایل شده، پس از آن درصدد پوشش با برگ درختان برآمدند. و لذا فقط آَیات 118 و 119 سوره طه می
تواند اشاره به آموزش مطلب داشته باشد که به آَدم درباره شیطان هشدار داده می شود تا مبادا موجب اخراج آنان از بهشت و ایجاد
مشقت برایشان شود": ان لک ان لا تجوع فیها و لا تعري* و انک لا تظمئوا فیهاو لا تضحی؛ (در حالی که) براي توست که در آن
(بهشت ) گرسنه و برهنه نخواهی شد و در آن تشنه نمی شوي و حرارت آفتاب آزارت نمی دهد ". براساس این آیات، عریان
نبودن در بهشت اولیه به عنوان یک حسن در کنار دیگر محاسن بهشت براي آَدم و حوا مطرح شده 1- به یک نکته باید توجه
داشت که منظور از انسان، کسی است که نوع بشر با توجه به ویژگی هایی که اسلام براي انسان قائل شده از زمره آن محسوب می
صفحه 11 از 56
شود. اما اینکه انسان ابتدایی (در اصطلاح علمی) بر این انسان یا انواعی انسان گونه منطبق است قابل بررسی است. در برخی
روایات به موجوداتی به نام نسناس (در عربی به معناي شبیه انسان) بر روي زمین قبل از هبوط آدم و حوا و انقراض آنها اشاره شده
(. 1، ج 58 ، ص 298 و 299 ؛ ج 60 ، ص 82 و 83 و 273 و 283 1 و 04 1، ص 03 است در این باره نگاه کنید به: بحار الانوار، ج 1
است. به همین دلیل با آشکارشدن عورتشان در اثر خوردن میوه ممنوعه درصدد پوشش برآمدند. 1 با این توضیح امور فطري، از
جمله پوشش، اموري اند که متناسب با فطرت یا به عبارت دیگر متناسب با خلقت انسان اند، چه این امور در نهاد انسان به ودیعت
گذاشته شده و نیاز به تعلیم نداشته باشند؛ چون اقرار به توحید، 2 و چه نیاز به آموزش یا تذکر داشته باشند؛ چون پوشش زنان با
حدود و مرزهایی که دارد. در بیانی از رسول الله (ص)، دین که بسیاري از آموزه هاي آن به وسیله تعلیم و آموزش به دست می
1- قرارگرفتن مزیت پوشش در کنار سه مزیت دیگر: عدم گرسنگی، آید به دلیل فطري بودن، سهل و آَسان شمرده شده است. 3
عدم تشنگی و نبود حرارت آفتاب می تواند بر این مطلب دلالت داشته باشد که داشتن پوشش مانند سه امر دیگر بی نیاز از تعلیم
بوده، و دلالت بر آموزش قبلی آدم و حوا ندارد. 2-در روایاتی دین حنیف که در آیه 30 ، سوره روم امري فطري اعلام شده، به
توحید (بحار الانوار، ج 64 ، ص 134 ، ج 5 و 6 و 7) در برخی توحید و رسالت و امامت (همان، ص 132 ، ج 4) و در برخی دیگر به
بعضی از سنن (همان، ج 73 ، ص 67 و 68 ، احادیث 2 تا 6) تفسیر شده است. این روایات با روایت ذکر شده در متن می رساند که
مجموعه دین امري فطري است. 3-بحار الانوار، ج 16 ، ص 330 . همچنان که در روایات متعددي شریعت اسلام سمحه و سهل
معرفی شده است. به عبارت دیگر شریعت که وجه احکام و آداب دینی است و بخش قابل ملاحظه اي از آن نیاز به بیان و تعلیم
شارع دارد نیز فطري و هماهنگی با ساخت و مجموعی و ترکیبی انسان است. در این صورت، دیگر آن چنان که راسل بین غریزه،
طبیعت و فطرت انسان از یک سو و مذهب از سوي دیگر تقابل قائل می شود 1، تقابلی وجود ندارد؛ زیرا مذهب اصیل نه فقط با
طبیعت یا فطرت انسان تضادي ندارد، بلکه با آن هماهنگ است. البته هماهنگ با مجموعه استعدادهاي انسان، نه غریزه به تنهایی.
در هر صورت خالق هستی، پوشش را متناسب با خلقت و فطرت انسان قرار داده و انسان از آغاز خلقتش، چه با تعلیم و چه بدون
آن، پوشش داشته و در اقوام و اعصار مختلف تا زمان حاضر این امر استمرار داشته است. استمرار چنین امري (که بالاخره مرزها و
قیودي را براي زنان می گذارد) نشان از هماهنگی و تناسب آن با خلقت و ساخت انسان و جامعه انسانی دارد. اما ویل دورانت در
کتاب تاریخ تمدن با تحلیل" انتخاب طبیعی " در جامعه انسانی در حوزه اخلاقیات (از جمله حیا که منجر به انتخاب پوشش مناسب
می شود) جایی براي امور فطري باقی نمی گذارد؛ براساس نظریه انتخاب طبیعی انسان ها در طی هزاره ها رفته رفته قواعد اخلاقی
خود را براساس ضرورت ها و نیازها وضع می کنند و به همین دلیل قوانین اخلاقی گاه در جوامع مختلف و در عصرهاي گوناگون
. کاملًا متفاوت و متضاد است. به بیان وي، در بحث پوشش زنان ابتدا کمونیسم جنسی 1- راسل؛ زناشویی و اخلاق، ص 17 تا 21
وجود داشت 1 و با از بین رفتن اشتراك جنسی، پوشش هنگامی پیدا شد که پدر بر خانواده مسلط شد. او می گوید": در دستگاه
ازدواج به وسیله خریداري زن توسط مرد، زن خود را اخلاقاً موظف می دانست که از هر رابطه جنسی که از آن به شوهر او نفعی
نمی رسد خودداري کند و از همین جا احساس حجب و حیا در وي پدیدار می شود. اگر لباس تا این زمان به علت زینت و حفظ
بدن ایجاد نشده باشد، براساس همین احساس وارد زندگی می گردد". 2 حقیقت این است که همان طور که تمدن شناسان تصریح
کرده اند چون اطلاعات و یافته هاي علمی درباره جوامع ابتدایی بسیار کم است تحلیل ها درباره آنها فراتر از علم و بر پایه احتمال
. و تخیل و خیال پردازي است؛ براي مثال ویل دورانت خود معترف است که در این باره به احتمال و حدس توسل جسته است 3
- همچنین اشپیل فوگل در کتاب تمدن مغرب زمین 4 و هنري لوکاس در کتاب تاریخ تمدن 5 این مطلب را به صراحت گفته اند. 1
وجود جامعه اشتراکی پیش از ظهور مالکیت خصوصی و پیدایش ابزار در دیدگاه هاي کسانی چون ژان ژاك روسو (نگاه کنید به:
تاریخ اندیشه اجتماعی، ج 2، ص 38 ) و ادموند بک (نگاه کنید به ، همان، ص 44 ) و کارل مارکس مطرح شده است (همان، ص
صفحه 12 از 56
5- تاریخ تمدن، ج 1، ص 29 . علاوه . 4- تمدن مغرب زمین، ج 1، ص 29 . 3- همان، ص 50 . -2 تاریخ تمدن، ج 1، ص 58 (321
بر این در میان دانشمندان درباره وضعیت جوامع ابتداییدر زمینه مسائل جنسی، خانواده، عفاف، پوشش و مذهب دیدگاه معارض
وجود دارد؛ چنان که هنري لوکاس در کتاب تاریخ تمدن خود اعتقاد دارد انسان در آغاز تک همسرگزین بوده و هرج و مرج
جنسی وجود نداشته... و خانواده نقش بسیار مهمی داشته است. 1 دورانت اذعان دارد در ادبیات مصر باستان نشانه هایی از عفت و
حجب دیده می شود که با آثار و نشانه هاي روزمره زندگی و برهنگی و پوشش نامناسب آن متفاوت است. 2 این ادبیات عفیفانه
نشان دهنده تلقی جوامع مصر باستان از عفت و حجب به عنوان یک ارزش اخلاقی است. در میان بابلیان یکی از رسومی که به طور
معمول طبقات بالاي اجتماع از آن پیروي می کردند این بود که براي زنان، در خانه محل خاص و اندرونی قرار می دادند. 3 در
1- همان، ص 47 ، امروزه 500 ق م) حجاب، پرده نشینی و مستوري براي زنان وجود داشته است. 4 - هند، در عصر قهرمانی ( 1000
اینکه تاریخ انسان سه مرحله شکارگري، شبانی و کشاورزي را گذرانده (چیزي که تحلیل هاي تاریخ تمدن دورانت درباره جوامع
3- همان، ص . 2- همان، ج 1، ص 199 ( ابتدایی مبتنی بر آن است) در علم مردود اعلام شده است. (نگاه کنید به: همان، ص 31
-4 همان، ج 1، ص 0465 در جزیره العرب، پیش از ظهور اسلام نیز زنان پوشش سر و بدن داشته اند. کلماتی مانند قناع، .291
مقنعه، معجَر، خمار و جِلباب، با تفاوت مفهومی اي که دارند، پوشش هایی براي سر و قمیص، مِرط، عباء، دِرع، اِزار و رداء، پوشش
هایی براي سرتاسر بدن بوده اند. استفاده از این لباس ها قبل از اسلام وجود داشته و این مفاهیم در زمان ظهور اسلام و از سوي
شارع اختراع نشده اند. بر اساس اشعار جاهلی در دوران قبل از اسلام حتی نقاب، به عنوان پوششی براي صورت استفاده می شده
است. این پوشش ظاهراً به طبقات بالاي اجتماع اختصاص داشته و حاکی از شرافت صاحب آن بوده است. 1 اما در شرایع آسمانی
در دوران زرتشت در میان ایرانیان، پس از داریوش به جز زنان فقیر که ناچار به کارکردن بودند، گوشه نشینی دیگر زنان امري
شایع بود. 2 زنان طبقات بالاي اجتماع فقط با تخت روان روپوش دار از خانه بیرون می آَمدند و ظاهراً این امر براي آنان شرافتی
محسوب می شد. در نقش هایی که از ایران باستان بر جاي مانده، صورت هیچ زنی دیده نمیشود. 3 در ایران پس از زرتشت پوشش
6، ص 213 به بعد. 2- ویل دورانت می گوید که گوشه نشینی در زمان - زنان چیزي شبیه چادر بوده است. 1- تحریرالمر أه، ج 4
3- تاریخ تمدن، ج 1، ص 433 و 434 . در دین یهود در میان قوم .( حیض بر زنان واجب بوده است (تاریخ تمدن، ج 1، ص 433
بنی اسرائیل آن چنان که در تلمود آَمده است": مرد هرگز نباید به هنگام راه رفتن پشت سر زنی - حتی زن خویش- قدم بردارد...
که مرد، عقب شیر ژیان گام بردارد بهتر است تا اینکه پشت سر زنی حرکت کند". 1 آیا این تأکید کنایه از عدم تبعیت و دنباله
روي مرد از زن است یا رعایت نوعی حریم براي زن و مرد؟ از روایت قرآن درباره داستان موسی و دختران شعیب نبی، معناي دوم
به دست می آید. هنگامی که موسی به مدین می رفت، دختران شعیب را در کناري دید؛ در حالی که دیگران گوسفندان خود را
آب می دادند. آنها صبر کرده بودند تا دیگران گوسفندان شان را برگردانند. پس از آب دادن گوسفندان توسط موسی دختران با
گوسفندان می روند و پس از مدتی یکی از آنها برمی گردد 0 در قرآن آمدن او این گونه توصیف شده است": فجاءته احدیهما
تمشی علی استحیاء؛ یکی از آن دو در حالی که با شرم و حیا راه می رفت نزد او آمد". 2 شعیب، موسی را براي دادن اجرت آب
دادن گوسفندان خواسته بود. در روایتی از امام رضا آمده است": هنگامی که موسی با دختر شعیب پیامبر به طرف خانه وي می
-2 . رفت موسی، که هنوز نبوت نیافته بود، خود در جلو حرکت می کرد و از دختر شعیب خواسته بود 1- همان، ج 4، ص 460
قصص، 25 . درعقب او حرکت کند و او را با کلام راهنمایی کند. موسی گفته بود: ما قومی هستیم که به پشت زنان نگاه نمی کنیم.
1 همحنین در تلمود آَمده است که زنا و بهره گیري نامشروع جنسی مراتبی دارد و" شخص ممکن است از راه چشم مرتکب زنا "
شود". 2 که در این باره روایاتی نیز از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است. 3 براساس قوانین ملحوظ در تلمود، یکی از
مواردي که مرد حق دارد زن خود را بدون مهریه طلاق دهد، وقتی است که زن بدون پوشاندن سر به میان مردان رود. 4 طبق
صفحه 13 از 56
گزارش هاي تاریخی در قرون وسطی زنان یهودي با سر عریان به میان مردم نمی رفته اند. در مسیحیت نگاه به زنان گناه شمرده
شده است. در روایات پیشوایان ما از مسیح جمله اي با همین مضمون نقل شده است": لا تکونّن حدیدالنظر الی ما لیس لک، فانه
لن یزنی فرجک ما حفظت عینک؛ هیچ گاه با نگاهی برّان و تیز به آنچه که براي تو (حلال ) نیست نگاه نکن؛ چرا که فرج تو تا
-2 . 1- وسائل الشیعه، ج 1، ابواب مقدمات النکاح، باب 108 ، ح 2 زمانی که چشمت را حفظ کنی، هرگز زنا نخواهد کرد". 5
، 4- گنجینه اي از تلمود، ص 186 . 3- وسائل الشیعه، ج 20 ، ابواب مقدمات النکاج، باب 104 ، ح 2 . تاریخ تمدن، ج 4، ص 461
5-میزان الحکمه، ج 2، ذیل زنا، 242 . بر طبق گزارش هاي تاریخی زنان مسیحی چادرمی . نقل از حجاب در ادیان الهی، ص 111
پوشیده اند و چهره خود را می پوشانده اند 1 و در میان آنان استفاده از چادر معمول بوده است. 2 در میان اسقف هاي بزرگ اوایل
مسیحیت مانند کلمنت و ترتولیان نیز حکم به پوشش زنان وجود دارد": زنان باید کاملا در حجاب و پوشیده باشند". 3 طبق نوشته
دایره المعارف لاروس، پوشیدن خِمار، که آستین آن شانه زن را می پوشاند و تقریباً به زمین می رسید تا قرن سیزدهم مرسوم بوده
است. 4 پس از قرون وسطی غرب راهی متفاوت از مسیحیت کاتولیک و ارزش ها و باورهاي مذهب رسمی را طی کرد و لذا به
دلیل تأثیر گسترده و مهمی که تحولات این دوره در کل جهان گذاشته است این برهه تاریخی را با تفصیل بیشتري دنبال می کنیم؛
چرا که در این دوران حیطه هاي مختلف زندگی فردي و اجتماعی از نفوذ مسیحیت رسمی خارج و به اصطلاح غیردینی، زمینی و
سکولار می شود. شروع این روند به طور مشخص رنسانس بوده است. در رنسانس (اواخر قرن چهاردهم)، که ابتدا از ایتالیا شروع
- شد و سپس به دیگر مناطق اروپا کشیده شد، انسان گرایی (اومانیسم) و توجه به متون یونانی و رومی- که در دوران قرون 1
4- همان، ص 135 . وسطی . 3- حجاب در ادیان الهی، ص 129 . 2- تاریغ تمدن، ج 1، ص 242 . حجاب در ادیان الهی، ص 135
باالهیات مسیحی بی ارتباط دانسته می شد، گسترش یافت.در مجموع رنسانس در حیطه هاي مختلف سیاست، تعلیم و تربیت و هنر
بر انسان به عنوان" مرکز و مقیاس همه چیز "تأکید می کرد و آموزه هاي مذهب را کنار می گذاشت. در قرن شانزدهم غرب شاهد
رنسانسی مذهبی، یعنی دوران اصلاحات دینی بود. در این دوره تغییرات به میان متن مردم رفت و بر خلاف رنسانس، که خاص
طبقه فرهیخته بود، در عامه مردم انعکاس یافت. مصلحان دینی مانند اراسموس در هلند، لوتر در آلمان و کالوین در فرانسه در مقابل
مرکزیت کلیساي کاتولیک و آموزه هاي آن موضع گرفتند. روشن است که آنان درصدد احیاي دین مسیحیت بودند و این
مسیحیت به زعم آنان راستین، به عفت و حیاورزي اعتقاد داشت، اصولًا دوره اصلاحات دینی نظر متفاوتی درباره زنان ابراز نمی
کرد. لوتر می گفت": زن باید در خانه بماند و به امور خانواده رسیدگی کند". 1 در عصر انقلاب علمی (قرن شانزده و هفده)، به
نظریات علمی قرون وسطی، که عمدتاً برگرفته از نظرات سه تن ازدانشمندان یونان همچون ارسطو، بطلمیوس و جالینوس بود و
باتعالیم مسیحیت موافق، هجمه وارد شد. 1-حجاب درادیان الهی، ص 606 . در این انقلاب علمی، مقاومت مسیحیت در برابر
واقعیت ها به جدایی دین از علم منجر شد و زمینه را براي هر چه بیشتر منزوي کردن دین فراهم کرد؛ واین در حالی بود که هیچ
یک از دانشمندان این دوره نظریات خود را به منزله مقابله با دین نمی دا نستند. در دوران روشنگري (قرن هجدهم)، که ابتدا از
فرانسه شروع و سپس به تمام اروپا تسري یافت، گروهی موسوم به" فیسوفان " انقلاب علمی را در سطح وسیع تري از نخبگان در
حوزه هاي مختلف اقتصاد، سیاست، قضاوت و تعلیم و تربیت جستجو می کردند وجه مشترك متفکران دوران روشنگري مخالفت با
مذهب سنتی و اعتقاد به تساهل و تسامح دینی یا به عبارتی" دین طبیعی بود." 1 با روشنگري، آخرین گام ها براي برپاساختن بنیان
هاي نظري جدایی حیطه هاي مختلف زندگی بشري از دین و گسترس 1- همان، ص 773 ، ولتر، دیدرو، آلامبر، روسو و دیگران بر
دین طبیعی، نه دین وحیانی تکیه می کردند". خداباوري طبیعی نگرشی مذهبی بود که غالب فیسوف هاي دوران روشنگري حامی
آن بودند (همان، ص 776 ؛ ") خدایی که جهان را خلق و سپس رها کرده بود تا بر اساس قوانین خاص خود عمل کند؛ خدایی که
در زندگی انسان هم دخالتی نمی کرد. چنین دینی اخلاق طبیعی را که منبعث از طبیعت انسان (به بیان آلامبر: دل انسان (به نقل از:
صفحه 14 از 56
تاریخ تمدن، ج 9، ص 863 )) بود و نه مذهب توصیه و تجویز می کرد. البته دین طبیعی نیز عفت و حیا را براي زنان به عنوان ارزش
اخلاقی می پذیرفت. به عنوان مثال روسو می گفت": جوانان را از شهرهاي بزرگ دور کنید. در این شهرها البسه تحریک آمیز و
جسارت زنان غرایز طبیعی را تحریک می کند. سکولاریسم در میان نخبگان دنیاي مسیحی غرب، چه کاتولیک و چه پروتستان
برداشته شد. با وجود این زندگی اکثر مردم این قرن بر پایه مذهب بود. به گفته اشپیل فوگل، در این دوران" تقواي عمومی
کاتولیکی همچنان قوت خود را حفظ کرد و در میان پروتستان ها نیز اشتیاق براي رسیدن به حالت معنوي، در عمل منجر به
احیاگري مذهبی، بخصوص در آلمان و انگستان شد". 1 به همین دلیل" ممتازترین آثار معماري و موسیقی این عصر، جنبه مذهبی
داشته است". 2 با انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم جریان هاي فکري همچون لیبرالیسم اقتصادي و سیاسی و ناسیونالیسم فرهنگی و
سیاسی و سوسیالیسم (در مقابل لیبرالیسم اقتصادي) مسیحیت را در عرصه هاي سیاست، اقتصاد و فرهنگ به عقب راندند. این
تحولات بدون مقابله و ضدیت با دین دایره دخالت دین را تنگ تر و تنگ تر کردند و آن را به حاشیه راندند تا اینکه در نهایت به
امري کاملاً شخصی تبدیل شد. ظهور مارکسیسم در اواسط این قرن، یک رویارویی تام با مذهب بود. به ویژه مکتب اثباتی
2-همان،ص 807 . مادي را نفی می کرد و فقط آن چیزي را واقعی . (پوزیتیویسم) که امور ماوراي 1-تمدن مغرب زمین،ج 2،ص 804
می دانست که تجربه علمی آن را می پذیرفت. 1 بدین ترتیب پوشش زنان پس از قرون وسطی تا پایان قرن نوزدهم از تحول
چندانی برخوردار نشد؛ چنان که در کتاب هاي پوشاك اقوام مختلف وتا ریخ لباس نیز چنین تحولی دیده نمی شود. 2 اما در قرن
بیستم چند عامل باعث شد که سست شدن بنیاد خانواده، کم رنگ شدن عفت عمومی و در نتیجه شیوع برهنگی و نمایش گري
شدت بگیرد: * امکان تحصیل براي همگان از جمله دختران از اواخر قرن نوزدهم، که دلایل تحولات غرب و جدایی از مذهب را
از سطح خواص به سطوح عامه مردم منتقل می کرد. *جنبش زنان (فمینیسم) مبنی بر برابري هاي سیاسی، حقوقی و اجتماعی در
اواخر همین قرن. * شکل گیري جامعه صنعتی مدرن در اواخر قرن نوزدهم تا جنگ جهانی اول، که بخش قابل توجهی از زنان را
-1 برخی ظهور و گسترس رمانتیسم را در قرن نوزدهم (ا بتدا در آلمان و سپس در سراسر اروپا) نشانه احیاي دوباره مسیحیت، چه
2- کتاب اول تاریخ پوشاك تا پایان قرن نوزدهم به صورت مصور ارائه .( کاتولیک و چه پروتستان، می دا نند (همان، ص 991
شده است. در کتاب تاریخ لباس به طور عمده تاریخ پوشاك در غرب از ابتدا تا دهه پنجاه ( 1950 ) همراه با تصاویر شرح داده شده
است. (عمدتاً در بخش خدمات) شاغل کرد و برخلاف دوران کشاورزي و جامعه صنعتی قرن نوزدهمی در چرخه اي خارج از
خانه قرار داد و به طور طبیعی در مناسبات اجتماعی آنان مؤثر واقع شد. * اختراع اتومبیل در اواخر قرن نوزدهم و امکان دستیابی
جوانان به آَزادي بیشتر و محیط هاي خصوصی تر. * نقش مهم دو پدیده ارتباطی دهه 1920 ؛ رادیو وتلویزیون، (دهه 1930 ) و پس
از آن اینترنت و ماهواره، در گسترش و سرعت بخشیدن به این روند که قابل توجه است. 1 هنگامی که باورها و ارزش ها و
هنجارهاي جامعه از دین جدا شده و در میان عامه مردم رسوخ می کرد پوشش هم به عنوان یکی از مظاهر فرهنگی از این روند
جدا نماند. بعداز جنگ جهانی دوم طرح زن به عنوان یک کالاي جنسی و نمایش برهنگی وي آهسته آهسته آغاز شد. مقاومت
هاي اجتماعی- تا قبل از دهه 1960 - در برابر فیلم هاي غیر اخلاقی حکایت از این امر دارد. 2 اما در دهه 1960 پرداختن به فیلم هاي
-1 پیشتر سینما در اواخر قرن نوزدهم (سال 1895 م) پا به عرصه گذاشته بود. 2- در آلمان" در اوایل دهه 1910 اصلاحگران و
مسئولان سانسور به سینما به عنوان چیزي غیراخلاقی حمله می کردند. ("تاریخ جامع سینماي جهان، ج 1، ص 159 ؛ همچنین براي
سانسور در سینماي آلمان در دهه 1920 رك به: تاریخ سینما، بوردول و تامسون ص 83 .) در آمریکا" گروه هاي مذهمی و
مددکاران اجتماعی در دهه 1910 به سینما به عنوان اینکه با زناکاري با شوخی برخورد می کند و در آن موضوعات خشونت آمیز
مانند قتل و اعدام وجود دارد مخالفت می کردند. این مسئله منجر غیراخلاقی نضج گرفت. مروري بر فیلم هاي تولید شده در قبل از
دهه 1960 در آمریکا و اروپا و مقایسه آن با فیلم هاي تولیدشده بعداز این دهه مؤید همین مطلب است؛ به طوري که نماینده
صفحه 15 از 56
واتیکان در یکی از جشنواره هاي فیلم اروپا (کن) در سال 2000 از رواج برهنگی و نمایش عمل جنسی در فیلم ها ابراز نگرانی
کرد. کنارگذاشتن اصول اخلاقی در فیلم ها علاوه بر عوامل عمومی پیشتر گفته شده درباره سست شدن عفت و حیاي عمومی و
رواج برهنگی، علت دیگري هم داشت و آن ظهور تلویزیون و رقابت آن با سینما بود. سینما براي حفظ بازار فروش خود و جذب
مخاطبان از دست داده به تمهیدات متعددي دست زد که یکی از آنها پرداختن به مسائل ممنوع از جمله برهنگی و مسائل جنسی بود
و پس از آن تلویزیون هم به تشکیل" هیئت سانسور ملی " براي نظارت بر فیلم ها شد (تاریخ سینما، ص 61 ) در اوایل دهه 1920
پس از رسوایی چند ستاره سینما (تجاوز به عنف و قتل) موج اعتراضات علیه سینما بالا گرفت؛ به طوري که تهیه کنندگان هالیوود
خود شورایی براي نظارت بر فیلم ها ایجاد کردند که سرپرستی آن را مردي که خود تابع کلیسا نیز بود به عهده گرفت (تاریخ جامع
سینماي جهان، ج 1، ص 62 .) این سیستم تا دهه 1960 پا برجا بود تا اینکه جاي خود را به سیستم رده بندي داد. بر اساس این
سیستم فیلم ها از نظر خشونت، وحشت آور بودن و مسائل جنسی رده هاي مختلف می گرفتند و تماشاي آنها براي رده هاي سنی
مختلف، با خانواده یا بدون خانواده توصیه می شود. تسلیم این فرایند شد و با تعیین سن مخاطبان به رده بندي و زمان بندي برنامه ها
پرداخت. بدین ترتیب جامعه اروپایی پس از جنگ جهانی دوم لقب" جامعه بی بندوبار "را به خود اختصاص داد. 1 انقلاب جنسی
که از نظریات فروید درباره مسائل جنسی تأثیر پذیرفته بود از سوئد (زادگاه فروید) شروع شد و سپس به اروپا و آمریکا رفت:
"تدریس مسائل جنسی در مدارس، جرم زدایی از همجنس بازي، رواج قرص هاي ضد بارداري و دسترسی آَسان به آن در اواسط
دهه 1960 زمینه رفتار جنسی آزادانه تري را فراهم کرد" 2 و بدین ترتیب روابط جنسی قبل از ازدواج گسترش یافت؛ به طوري که
1 نشان داد 78 درصد از مردها و 86 درصد از زن ها بیرون از قلمرو ازدواج مناسبات جنسی داشته "پژوهشی در هلند در سال 968
اند. " 3 در همین دهه پدیده اي نوظهور به نام مواد مخدر شیمیایی در میان جوانان از جمله دانشجویان شایع و مورد استفاده آنان
قرار گرفت. این روند در دهه هاي پایانی قرن بیستم رو به تزاید گذاشت و در حال حاضر نیز همچنان در حال افزایش است؛ به
2- همان. 3- در عین حال فیلم ها و نمایش نامه ها و کتاب هاي جنسی . طوري 1- نگاه کنید به: تمدن مغرب زمین، ج 2، ص 136
در اصول اخلاقی اي رخنه کرد که در گذشته موضوعی کاملًا پوشیده بود. که وزیر آموزش پیشین آمریکا در این باره می گوید:
"تولدهاي نامشروع در ایالات متحده از سال 1960 (آغاز انقلاب جنسی) تا 1990،400 درصد افزایش یافته است. در آَمریکا هر
ساله بیش از یک میلیون دختر جوان آمریکایی حامله می شوند که هفتاد و پنح درصد آنها خارج از ازدواج صورت می گیرد".
شیوع روابط جنسی نامشروع در دیگر ملت هاي غربی نیز رواج یافته است. نیوزویک در شماره اروپایی خود در 20 ژانویه 1997
نوشت": بیش از نیمی از کودکان متولد شده در سوئد، به پدر و مادرانی تعلق دارند که ازدواج نکرده اند. در فرانسه و انگلیس این
آَمار در حد یک سوم است. در نتیجه چیزي شبیه به مراحل اولیه این اتفاق در آَمریکا، اکنون در انگلیس در حال وقوع است."
مرکز گزارش و اخبار جهانی ایالات متحده آمریکا برآَورد کرد که مطابق روندهاي موجود در ابتداي دهه اول قرن 21 از هر دو
. 1، ص 47 کودك آَمریکایی یکی به طور نامشروع به دنیا می آید. 1 ا- ماهنامه سیاحت غرب، سال اول، شماره هفتم، دي 382
آیه عدم تبرّج
پوشش اسلامی زنان از احکامی است که تشریع آن به عنوان امري الزامی به تدریج صورت گرفته است. در سال پنجم هجري در
مدینه پس از جنگ احزاب براي همسران رسول الله آیات خاصی نازل شد که در این آیات به روابط آنان با دیگران هم اشاره شده
است. اینکه گناه آشکار آنان و عمل صالحشان، بر خلاف دیگران دو برابر محاسبه خواهد شد؛ زیرا عمل همسران رسول الله در
جامعه به دلیل ارتباط با پیامبر داراي اثر وضعی بیشتري دارد": یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتنّ" 1 که زنان رسول مانند
هیچ یک از زنان نیستند اگر تقوي داشته باشند. در این آیات رعایت در لحن گفتار و نازك نکردن صدا در سخن گفتن با دیگران:
صفحه 16 از 56
2- ا حز . "فلا تخضعن بالقول " و درست و شایسته صحبت کردن": و قلن قولا معروفا" 2 بر آنان واجب می شود. 1- ا حز اب، 30
اب، 32 . در این آیات ملازم در خانه ماندن و مانند دوران جاهلیت خود را در اماکن و انظار آشکارنکردن بر آنان فرض می شود:
"و قرن فی بیوتکنّ و لا تبرّجن تبرّج الجاهلیه الاولی" 1 این آیه اولین اشاره تلویحی به مسئله پوشش زنان و آشکارنکردن زیبایی
خود است. تبرّج در زبان عربی از کلمه برج مشتق شده و برج در این زبان به هرچه که ظاهر است اطلاق می شود. 2 برج قلعه نیز از
این نظر که در ارتفاع قرار دارد و در برابر چشم هاست برج نامیده می شود. بنابراین تبرج زن، یعنی آَشکارکردن زیبایی ها و خود
را به این وسیله در چشم ها نشاندن. 3 بر اساس این آَیه همسران رسول الله نباید همچون دوران جاهلی پوشش و رفتاري داشته باشند
که زیبایی هاي آنان در چشم ها بنشیند. اما در این آیه به شرایط و شکل پوشش اشاره اي نشده است، بلکه فقط طرح مسئله اي به
نام پوشش به طور تلویحی مطرح شده است.
آیه حجاب
در همین سال آَیه حجاب و به دنبال آن منع ازدواج با همسران رسول الله بعداز وفات حضرت خطاب به مؤمنان نازل 1- ا حز اب،
-2 التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. 3- صحاح همین معنا را از تبرّج زن آورده است: اظهار المرأه زینتها و محاسنها. شیخ .33
طوسی نیز یکی از معانی تبرّج را همین معنا نقل کرده است (تبیان، ج 8 ص 339 ). می شود. اینکه بدون اذن رسول الله (ص) به
خانه او وارد نشوند و هرگاه براي گرفتن چیزي از زنان حضرت به خانه اش می روند از پس پرده و حاجبی خواسته خود را بگویند:
"و اذا سألتموهنّ متاعاً فسألوهن من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهنّ و ما کان لکم ان تؤذوا رسول الله و لا ان تنکحوا
ازواجه من بعده ابدا؛ چون از ایشان (زنان پیامبر) چیزي خواستید، از پشت پرده از آنان بخواهید؛ این براي دل هاي شما و دل هاي
آنان پاکیزه تر است و شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید و مطلقاً (نباید) همسرانش را پس از (مرگ) او به نکاح خود
درآورید ". 1 این ایذاء و آزار ظاهراً نه از روي جهل و نا آگاهی، آن طور که در فرازي از آَیه درباره زیاد ماندن در خانه رسول
الله پس از خوردن غذا آمده، بلکه از روي آگاهی و با شیطنت و قصد آزار رساندن به حضرت بوده است. در آیات بعد لحن نهی
از ایذاء رسول الله شدیدتر است": انّ الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخره و اعدّ لهم عذاباً مهینا؛ بی گمان کسانی
که خدا و پیامبر او را آزار می رسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرد و برایشان عذابی خفت آور مهیا ساخته است" 2 و
2- ا حزاب، 57 . مسئله ارتباط دیگران با همسران رسول . پس از آن نیز از ایذاء زنان و مردان مؤمن نهی شده است. 1- ا حزاب، 53
اللّه در خانه حضرت بیانی است که با موضوع پوشش زنان مرتبط نیست، اما به نوعی به پوشیده ماندن زنان پیامبر پرداخته است. این
حکم، خاص همسران پیامبر و براي تنظیم روابط در درون خانه یا به تعبیر دقیق تر اتاقی است که هر یک از همسران حضرت در آن
زندگی می کردند و نه بیرون از خانه؛ زیرا منظور از بیت در آیه اتاقی است که ظاهراً با کناررفتن پرده تمامی فضاي داخلی آن
معلوم می شده است. بنابراین آیه حجاب به معناي جداسازي فضاي داخل اتاق در برابر نامحرمان و خاص همسران رسول اللّه بوده،
این آیه به اصطلاح پرده نشینی را حتی درباره همسران حضرت تشریع نمی کند و بیانی درباره خروج آنان از خانه و شکل پوشش
آنان ندارد. نکته دیگر اینکه ظاهراً حجاب در تنظیم روابط افراد نامحرم با زنان رسول الله در فضاي داخلی خانه فقط به ارتباط یک
سویه فرد نامحرم با آنان نظر نداشته، بلکه به ارتباط آنان نیز با فرد نامحرم توجه داشته است": ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهنّ؛ این هم
براي قلوب مؤمنان و هم قلوب زنان رسول پاك تر و از طهارت بیشتري برخوردار است. " براي همین در روایتی از امّ سلمه، همسر
پیامبر، نقل شده که او و میمونه نزد رسول الله. بودند که ابن ام مکتوم به حضور حضرت آمد و این بعداز آن بود که حکم حجاب
وضع شده بود. حضرت خطاب به آنان گفت که حجاب را رعایت کنند. میمونه گفت: او نابیناست و آنها را نمی بیند. حضرت
. 1- وسائل الشیعه، ج 2، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب 129 ، ح 4 فرمود: آیا شما هم نابینا هستید؟ آیا شما او را نمی بینید؟ 1
صفحه 17 از 56
( نزدیک به همین مضمون از عایشه و حفضه، دو تن از زنان پیامبر، نقل شده است. (همان، ج 1
آیه جِلباب
مرحله بعد درباره تشریع پوشش زنان آیاتی است که بعداز آیه حجاب نازل شده است": یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء
المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین؛ 2 اي پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمن بگو جلباب هاي
خود را بر خویش فرو افکنند. این امر به آنکه شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک تر است ". درباره اندازه جلباب در کتاب هاي
لغت، که از قرن دوم هجري تا زمان حاضر تدوین شده اند، اتفاق نظر وجود ندارد. جلباب را همان روسري (خمار) دانسته اند. 3
آن را پوششی بلندتر از روسري و کوچک تر از رداء نیز گفته اند که سر و سینه زن را می پوشاند. 4 همچنین به پارچه اي کوتاه تر
؛ 4- ترتیب العین، ص 145 . 3- تهذیب اللغه، ج 11 ، ص 93 ؛ ترتیب قاموس المحیط، ج 1، ص 510 . از روسري و 2- ا حز اب، 59
تهذیب اللغه؛نیز یک معنا در قاموس المحیط، لسان العرب، ج 2، ص 317 . عریض تر از آنکه به منزله مقنعه است اطلاق شده است،
1 آنچه زن بر روي لباس خود می پوشد و با آن لباس خود را می پوشاند؛ مانند ملحفه 2 یا پوششی که کل بدن (از سر تا پا) را می
پوشاند یا به پیراهن بلند نیز جلباب گفته شده است. در المفصّل فی احکام المرأه آمده است": جلباب چادري است که زن به وسیله
آن خود را کاملًا می پوشاند و آن را روي لباسش می پوشد و به وسیله آن تمامی بدن، از سر تا پاي خود را می پوشاند ". جلباب
به این معنا شبیه" عباءه " است که در لباس زنان در عراق شایع بود و بعضی اکنون همچنان آن را می پوشند". 3 اکنون اکثر زنان
شیعه در عراق و اکثر زنان در عربستان، بحرین و برخی کشورهاي عربی از عباءه (چادر) استفاده می کنند. ظاهراً این لفظ در اثر
گذشت زمان در مناطق مختلف معانی مختلقی به خود گرفته و به همین دلیل در کتاب هاي لغت راه یافته است. مهم این است که
در عصر رسول الله و ائمه از جلباب چه مفهومی درك می شده است. دو گزارش تاریخی در این باره براي تحدید مفهومی جلباب
مفیدند: یکی پوشش حضرت زهرا (س) و گزارش ام سلمه و عایشه درباره پوشش زنان انصار پسن از نزول آیه جلباب. 1- تاج
2- المحکم المحیط، ج 7، ص 306 ؛ قاموس المحیط. 3- المفصل فی احکام المرأه،ج 3، ص 322 در . العروس، ج ا، ص 186
ماجراي غصب فدك عبدالله محض، از نوادگان امام حسن (ع)، درباره پوشش حضرت زهرا (س) نقل می کند که هنگامی که
حضرت براي خواندن خطبه و سخنرانی به بیرون می روند، روسري (خمار) بر سر می کنند و جلباب بر بدن می اندازند. بنابر این
نقل، لباس حضرت آن قدر بلند بوده که قدم و پا را هم می پوشانده و زیر پاي ایشان می رفته است. بنابراین جلباب غیر از خمار
(روسري) و بلندتر از آن بوده است 1 و اگر بگوییم که لباسی که پا را می پوشانده و بر زمین افتاده همان جلباب بوده و نه مثلا
پیراهن بلند، اندازه جلباب از لحاظ طولی به اندازه اي بلند بوده که تا پایین پا را می پوشانده است. در روایات نیز اشاراتی به این
دوگانگی روسري (خمار) و جلباب شده است. در روایاتی که از امام صادق (ع) (مقارن با اواسط قرن اول هجري) درباره آیه 59
سوره نور و تخفیف پوشش زنان سالخورده گفته شده است، خمار و جلباب دو نوع پوشش بامیزان پوشانندگی متفاوت مطرح شده
است. در این روایات این موضوع بحث می شود که آیا زن سالخورده می تواند فقط جلباب خود را بردارد یا هم روسري و هم
1- نقل کتاب احتجاج مرحوم طبرسی از عبدالله محض چنین است: لاثت خمارها علی رأسها واشتملت بجلبابها... تطأ جلباب را . 2
2- فروع الکافی، ج 5، کتاب النکاج، باب القواعد من النساء. در گزارش تاریخی ( ذیولها. (احتجاح، ج 1، ص 253 و 254
دیگرآمده است که زنان انصار پس از نزول آیه جلباب، مُروط (جمع مِرط: نوعی رداء از جنس پشم یا خز یا کتان) 1 خود را پاره
کرده (جایی براي سر در آن باز کرد ه) و به وسیله آن براي خود مِعجَر (نوعی سرپوش درست کردند؛ گویی که بر سر آنان
کلاغانی نشسته بودند.) 2 ثعالبی، در فقه اللغه براي پوشش سر زنان در زبان عربی ترتیبی بر حسب اندازه (از کوچکی تا بلندي) نقل
می کند که بر اساس آن رَداء بزرگ تر از معجر و معجر بزرگ تر از مقنعه و مقنعه بزرگ تر از نَصیف (نصف رداء) و نصیف
صفحه 18 از 56
بزرگ تر از خِمار است. 3 اگر این ترتیب بندي را بپذیریم، درست کردن معجراز مرط یا رداء به این معناست که زنان انصار همان
طور که که گفته شد جایی براي سر در رداء باز کرده بودند و به این ترتیب جلباب آنان از نصیف (روسري بلند) بلندتر بوده است.
در این صورت جلباب تا حدود پایین تر از زانو را می پوشانده است. بنابراین جلباب زنان انصار از نظر اندازه بلند و رنگ سیاه
داشته است. اما انتخاب رنگ سیاه ظاهراً به دلیل تناسب آن با معناي جلباب بوده است. در کتاب هاي لغت یکی از معانی 1- ترتیب
2- در المنثور، ج 6، ص 660 ؛ در گزارش دیگر، از ام سلمه درباره برخورد زنان انصار پس از نزول آیه نقل شده . العین، ص 762
که زنان انصار در حالی که کساهاي خود را، که به رنگ مشکی بوده، بر خود انداخته بودند از خانه خارج شدند؛ گویی که
3- فقه اللغه و سرالعربیه، ص 245 . مجازي" جلب (" ریشه جلباب) .( کلاغانی بر سر آنان نشسته بودند (درالمنثور، ج 6، ص 659
سیاهی گفته شده و به سیاهی شب از این نظر که پوشانندگی دارد" جُلب اللیل " اطلاق شده است. 1 در هر صورت این آیه استفاده
از جلباب را به عنوان یک پوشش متمایزکننده توصیه و در عصر نزول آیه شایع می کند. به عبارت دیگر پوشیدن جلباب توسط
زنان مؤمن موضوعیت پیدا می کند. این مطلب از نقلی از ام عطیه، یکی از زنان انصار، برمی آید. او می گوید": رسول الله به زنان
مسلمان امر کرده بود که در نماز عید فطر و اضحی حاضر شوند ". سپس در ادامه می گوید: به حضرت گفتم": اي رسول خدا گاه
یکی از ما جلباب ندارد ". حضرت فرمود: لتلبسها اختها من جلبابها"؟ خواهر دینی اش او را به وسیله جلباب خود بپوشاند". 2
همچنان که بنابر نقلی که از سدي وجود دارد، پوشیدن جلباب خود علامتی براي تشخیص مؤمن بودن زن بوده است. 3 اما از آنجا
که پیش از نزول آیه نیز از جلباب استفاده می شده، با تعبیر خاص یدنین و نه مثلا یلبسن (بپوشند) یا یرخین یا یسدلن (هر دو به
معناي فرو افکندن) نحوه پوشیدن آن نیز مورد نظر بوده و شکل پوشیدن آن مسلماً از سر به پایین بوده و شامل موي سر هم می شده
است. حرف اضافه" علی " که 1- نگاه کنید به: مقاله چادر مشکلی، کاوشی نو در آیه جلباب و نقد ادله مخالفان. 2- المفصل فی
احکام المرأه (ج 3، ص 324 ) این نقل را از صحاح اهل سنت: بخاري، مسلم، ابوداود، ترمذي و نسائی آورده است. 3- درالمنشور،
ج 6، ص 661 ، ذیل آیه. معناي تسلط و استعلا در آن است احاطه جلباب را بر بدن می رسا ند. در هر صورت جلباب چه به معناي
پوششی که بزرگ تر از روسري و کوچک تر از رداء باشد (شبیه روسري بزرگ) و چه به معناي پوششی که تمام بدن، از سر تا پا
را می پوشانده (شبیه چادر) ادناء آن، که در آیه به آن توصیه شده، به چه صورت مورد نظر است؟ در منابع اهل سنت برخی منظور
از ادناء را پوشاندن صورت به وسیله جلباب به گونه اي که فقط یک چشم معلوم باشد گفته اند. اما بعضی معناي آن را پوشاندن
سر و گردن ذکر کرده اند. زمخشري در معناي ادناء می گوید": در زبان عربی هنگامی که پارچه از صورت زن سر می خورد گفته
می شود": ادنی ثوبک علی وجهک؛ پارچه را بر صورتت بینداز ". همچنین او از کسایی، که از ادیبان برجسته ادبیات عرب است،
نقل می کند که منظور از ادناء انضمام و به خود منضم کردن است. 1 که این معنا در مقابل رهاکردن است ". در تفاسیر شیعه نیز از
جمله تبیان، منهج الصادقین، مجمع البیان، تفسیرکبیر رازي والمیزا ن به طور کلی بر اساس 1-در تفسیر طبري (ج 10 ، ذیل آَیه،
33 "این تقسیم بندي وجود دارد. نیز رك به: درالمنشور، ج 6، ص 659 تا 661 ؛ کشاف، ج 3،ص 560 . دو گونه ص 331 و 2
معناکردن ادناء، که در تفاسیر اهل سنت از اصحاب نقل شده، یکی از این دو معنا اختیار شده است. 1 اما پوشاندن صورت و
بازگذاشتن فقط یک چشم آن طور که برخی از صحابه گفته اند مطلبی است که قابل اثبات نیست و استدلال ابوالفتوح رازي در
روض الجنان مبنی بر اینکه کنیزان و دیگران و حتی زنان بدکاره فقط سر خود را می پوشانده اند و پوشاندن صورت و بازگذاشتن
فقط یک چشم براي تمییز گذاشتن بین زنان مؤمن با دیگران بوده درست نیست؛ زیرا کنیزان و زنان لا ابالی موها و گردن خود را
نمی پوشانده اند و اگر جلبابی بر تن می کردند، آن را رها و یله می گذاشتند. در نقل همسران پیامبر از عمل زنان انصار بعداز نزول
آیه چنین بر می آید که آنان با جلباب در نماز حاضر می شده اند و حد پوشش لازم براي نماز را داشته اند. 1-این ریشه در تمامی
باب ها از جمله تدّنی، تدانی، مداناه، تدانیه و ادناء معناي نزدیکی و قرب را دارد، به طور مشخص در باب ادناء، که فعل مضارع
صفحه 19 از 56
یدنین در آیه از همین باب است. هنگامی که گفته می شود: ادنی الرجل الشیء؛ یعنی آن چیز را به خود نزدیک کرد. همین طور
هنگامی که باروري اسب نزدیک می شود گفته میشود: ادنی الفرس (نگاه کنید به: اقرب الموارد، ذیل دنوّ) همچنین ادناء از ریشه
؛ 36 ؛ منهح الصادقین، ج 7، ص 368 دنوّ به معناي نزدیکی است و به مفهوم نزدیک کردن به خود است. ر. ك به: تبیان، ج 8 ص 1
مجمع البیان، ج 8، ص 181 ؛ تفسیرالکبیر، ج 25 ، ص 230 ؛ المیزان ج 16 ، ص 339 ؛ همچنین نگاه کنید به: مجمع البحرین، ج 1، ص
61 ، ذیل ماده دنوّ. در این صورت بیان برخی از اصحاب مبنی بر پوشش صورت را می توان بر رعایت حدي بیشتر از اندازه مورد
نظر شارع حمل کرد. در مجموع در آیه جلباب درباره حدود پوشش تصریح نشده و جمله" ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین؛ و این
براي اینکه (به ایمان و حریم نگه داشتن براي خود) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک تر است " بر نوعی ترجیح پوشش با جلباب
دلالت دارد نه الزام آن؛ به عبارت دیگر بیان آیه بیانی است که این نوع پوشش را تشویق می کند. ضمن اینکه آیه حکمت این
پوشش را که شناخته شدن به ایمان و عفت و حریم نگه داشتن براي خود و در نتیجه ایذاء و آزار ندیدن است بیان می کند. بر این
اساس پوشش وضع شده مانند حصن و قلعه اي براي جلوگیري از آزار متعرضان است که پوشش مناسب و حریم گرفتن اساساً راه
را بر تعرّض با نگاه و زبان و عمل می بندد و زمینه آن را نیز از میان برمی دارد. البته زنی که براي خود حریم می گیرد، و پوشش
مناسب و کاملی هم نداشته باشد به مراتب از کسی که براي خود حریمی قائل نیست و عفت نمی ورزد کمتر در معرض تعرض و
آزار است، اما زنی که عفت می ورزد و براي خود حریم ایجاد می کند، هنگامی که پوشش مناسب نیز اختیار می کند این امر به
1- درباره سبب نزول این آیه گفته شده که اوباش مدینه گاهی شناخته شدن حریم براي او و آنچه هدف اوست نزدیک تر است. 1
متعرض زنان مؤمن می شدند به این عنوان که نمی دانستند آنان زن مؤمن آزادند و کنیز نیستند. از این نقل چنین بر می آید که
کنیزان خود حرمت نگه نمی داشتند و گرنه در اسلام عفت و حیاورزي زنان، چه آزاد و چه کنیز، امري مطلوب بوده و صرف
کنیزي مجوزي براي تعرض و آزار نبوده است. که": و لا تکرهوا فتیاتکم علی البغاء ان اردن تحصنا؛ کنیزان خود را به خودفروشی
وادار نکنید، اگر خودشان می خواهند پاك بمانند ("نور، 33 ). همچنان که پوشش سرو مقنعه در نماز براي کنیزان واجب نموده،
.( اما مطلوبیت داشته است (رك به: وسائل الشیعه، ج 4، ابواب لباس المصلی، باب 29 ، احادیث 3 و 11 و 9
آیه آَشکارنکردن زینت (عدم ابداء)
مرحله آخر در تشریع پوششی خاص براي زنان مؤمن در سال ششم هجري با آیه 31 سوره نور صورت گرفت. در سوره نور بیانات
متعددي درباره موضوعات مربوط به زنان وجود دارد: درباره زنا (حد زنا و ازدواج زن و مرد زناکار، راه هاي اثبات زنا، حد تهمت
زنا و عواقب آن، شهادت براي اثبات زنا)، داستان افک و تهمت به زنا که ظاهراً پس از غزوه بنی مصطلق (شعبان سال ششم هجري)
درباره یکی از همسران رسول الله به هر تقدیر شأن نزول، دلالت آیه را محدود به نمونه نمی کند، بلکه فقط یکی از مصادیق آیه
است. شأن نزول، مصداق تنزیلی آیه است و مصادیقی که پس از آن بر آیه صدق می کنند مصادیق تأویلی آیه اند. بنابراین آیه به
موضوع تمییز زنان آزاد از کنیزان اختصاص ندارد و اساساً براي بیان شناخته شدن به عفاف و حریم نگه داشتن است. اتفاق افتاد،
اجازه گرفتن براي داخل شدن به خانه دیگري، فروانداختن نگاه مردان به زنان و عدم ارتکاب زنا، فروانداختن نگاه زنان به مردان و
عدم ارتکاب زنا، تشریع پوشش خاصی براي زنان، توصیه به ازدواج، اجازه گرفتن کودکان نابالغ و کنیزان براي داخل شدن در سه
وقت و تخفیف در پوش زنان سالخورده. با آیه 31 سوره نور پوشش خاصی براي زنان مؤمن با حدود و ضوابط آن وضع می شود
که مانند بسیاري از احکام، تفصیل و تبیین آن توسط سنت و بیان معصوم صورت می گیرد": و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ
و یحفظن فروجهنّ و لایبدین زینتهنّ الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ "؛ و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را ( از
نگاه هوس آلود) فرو گیرند و پاك دامنی ورزند و زینت خود را، جز آنچه از آن نمایان است، آشکار نگردانند و باید روسري
صفحه 20 از 56
هایشان را بر گردن هایشان فرواندازند ". سپس در ادامه آیه کسانی که رعایت این پوشش در برابر آنها لازم نیست ذکر شده اند.
در این آیه زنان مؤمن از آشکارکردن (ابداء) زینت هاي خود، جز آن چه به ناچار معلوم می شود، نهی شده اند. اما ابداء در زبان
عربی از ریشه" بُدُوّ "است و بدوّ به معناي آشکار شدن بدون قصد و اختیار است و ابداء به معناي نمایاندن و آَشکار ساختن که در
قرآن در برابر کتمان و اخفاء، یعنی پنهان داشتن به کار رفته است. 1 اما زینت در دو معنا به کار رفته است: 1) چیزي که به وسیله آن
زیبایی ایجاد می شود. در این معنا زینت به معناي وسایل زینتی و زیورآلات است، 2) به معناي زیبایی (اسم مصدر) درالتحقیق
معناي ریشه اي و اصلی زینت همین معناي اسم مصدري گفته شده و زیبایی به زیبایی ذاتی (زیبایی بدن در انسان) و زیبایی عرضی
(زیبایی اي که با وسایل زینتی به وجود می آید) تقسیم شده است. 2 در هر صورت در آیه ذکرشده، زینت هم به معناي زینت آلات
و هم به معناي زیبایی هاي بدن است. همچنان که در بعضی از روایات زینت در این آیه به بدن تفسیر شده است و آنچه از
پوشاندن استثناء شده، مچ دست به پایین و گردي 1- در آیه" و اعلم ما تبدون و ماکنتم تکتمون؛ و می دانم آنچه را آشکار می
کنید و آنچه را پنهان می دارید ("بقره، 33 ) ابداء در مقابل کتمان به کار رفته است. همچنین در آیه" و ان تبدوا ما فی انفسکم او
تخفوه یحاسبکم به الله؛ و اگر آشکار کنید آنچه را در دل دارید یا آن را پنهان کنید، خداوند به سبب آن از شما محاسبه می کند"
(بقره، 284 ) ابداء در مقابل اخفاء به کار رفته است. 2- زینت عرضی در قرآن مانند آراستن خود هنگام حضور در مسجد": خذوا
زینتکم عبد کل مسجد ("اعراف، 31 )و زینت ذاتی مانند آراستن آسمان به ستارگان": انا زینّا السماء الدنیا بزینه الکواکب"
(صافات، 6) زیرا ستارگان جزئی از آسمان هستند. (رك به: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 4، ص 374 ، ذیل زین) صورت
است. از جمله مرحوم کلینی درکا فی در روایتی از فضیل نقل می کند که او درباره ساعد زن از امام صادق پرسیده بود که آیا از
زمره زینتی است که خداوند فرموده": لا یبدین زینتهنّ الا لبعولتهنّ "زنان جز براي شوهرانشان زینت هاي خود را نمایان نکنند؟
حضرت فرمود: نعم مادون الخمار من الزینه و ما دون السوارین؛ بله زیر مقنعه و از محل دست بند به بالا از جمله زینت هاست (که
زنان نباید جز براي شوهرانشان آشکار کنند.") 1 بر اساس این روایات بدن زن زینت شمرده می شود که او باید از آشکارکردن آن
در مقابل مردان خودداري کند. 2 در این آیه همچنین تصریح شده که زنان مؤمن باید گردن و سینه خود را بپوشانند و این از
مواردي نیست که به ناچار معلوم می شود. براي این منظور باید روسري هاي خود را بر گریبان بیندازند و کناره هاي آن را آن طور
که مرسوم بوده به پشت نیندازند": و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ " وسائل الشیعه، ج 20 ، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب
109 ، ج 1. البته در آیه فقط شوهران استثناء نشده اند. در روایت راوي فقط شوهران را ذکر کرده و دیگر موارد استثناء شده را بیان
نکرده است. 2-در پاره اي از روایات نیز زینت به وسایل زینتی تفسیر شده و آنچه از حکم نهی از آشکارکردن در آیه جدا شده،
انگشتر، دست بند و سرمه است. از جمله مرحوم کلینی در روایتی از امام صادق (ع) با سند صحیح به نقل از زراره آورده است که
امام درباره این بخش از آیه": الا ما ظهر منها "فرمود": الزینه الظاهره الکحل و الخاتم؛ زینتی که (به ناچار) ظاهر می شود، سرمه و
انگشتر است (". وسائل الشیعه، ج 20 ، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب 109 ، ح 3). اما" خمر "جمع خمار است و خمار از ریشه
"خمر "به معناي پوشاندن است. در زبان عربی به شراب نیز از آن روي" خَمر "گفته می شود که پوشاننده عقل است 1 و به هرچه
که چیزي را بپوشاند" خمار "آن چیز گفته می شود. 2 روسري هم از همین معنا گرفته شده است؛ زیرا زن به وسیله آن سرش را می
پو شا ند. 3 خمار از نظر اندازه، سرپوشی بوده با کناره هاي آزاد و امکان اینکه گوشه هاي آن را به پشت گوش یا پشت سر
بیندازند یا بر گریبان آویزان کنند وجود داشته است. طول خمار به اندازه اي بوده که سر و گریبان و سینه را می پوشانده است 4 و
2- ترتیب قاموس . 1- صحاح اللغه، ج 2، ص 649 با آنچه در زبان فارسی به عنوان مقنعه متداول و مصطلح است تفاوت دارد. 5
4- گفته برخی لغوي ها درباره اینکه جلباب کوچک تر از رداء و بزرگ . 3- تهذب اللغه، ج 7، ص 379 المحیط، ج 2، ص 0106
تر از خمار بوده گذشت و اینکه قطعاً جلباب غیر از خمار بوده است. ثعالبی خمار را از لحاظ طول از نصیف کوچک تر می داند و
صفحه 21 از 56
5- خمار به کار رفته در آیه عمومیتی را که برخی کتاب .( نصیف را نصف رداء بیان می کند. (فقه العربیه و سر العربیه، ص 245
7، تهذیب 0 هاي لغت درباره خمار گفته اند: (هر آنچه زن به وسیله آن سر خود را می پوشاند) (رك: مجمع البحرین، ج 1، ص 0
اللغه، ج 7، ص 379 ؛ جمهره اللغه، ج 2، ص 214 ، که می گوید خمار، مقنعه و پوشش هایی مانند آن است) ندارد و فقط شامل
(. 1، ص 323 روسري است. ظاهراً مَقْنَع و مَقنَعه و قِناع این معناي عام را دارد. (رك: تهذیب اللغه، ج 1، ص 261 ؛لسان العرب، ج 1
با آیه سوره نور هم حدود پوشش زنان مؤمن یعنی پوشاندن سر و گردن و سینه و دیگر اعضاي بدن، جز آنچه به ناچار آشکار می
ماند (صورت و دست ها)، بیان شده و هم به الزامی بودن آن اشاره شده است. در ادامه این آیه همچنین زنان از انجام امري که به
نوعی حکایت از زینتی که باید پوشیده بماند می کند نیز نهی شده اند": و لا یضربن بارجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهنّ؛ و نباید
پاي خود را به گونه اي محکم بردارند تا کسی از زینتشان، که مخفی نگه داشته اند (و از خلخال هایی که بر پا دارند)، آگاه شوند.
"بر این اساس حکایت گري از زیبایی ها و زینت زن مؤمن نیز، گرچه آشکارکردن بدن و زینت او نباشد، مانند حکایت گري از
زینت به وسیله صداي خلخال نکوهش شده است.
بسترها و زمینه ها
احکام فقهی در اسلام از جمله پوشش زنان در ارتباط با برخی از نظام هاي اسلامی معنا پیدا می کنند. این نظام ها عبارت اند از:
تربیتی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادي و حقوقی که هر نظام نیز از احکام مربوط به خود همچون احکام تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و....
برخوردار است و چنانچه ارتباط احکام با نظام ها در نظر گرفته نشود، مطمئناً به صورت دستورالعمل هاي پراکنده اي به نظر
خواهند رسید که در مقابل دیگر نظام هاي موجود در مکاتب مختلف غیرقابل دفاع بوده، در مواردي نه فقط قابل اجراء نیستند و
مشکلی را حل نمی کنند، بلکه گاه مشکل زا نیز خواهند بود و در نهایت در اجرا و عمل رفته رفته از صحنه زندگی کنار گذاشته
می شوند یا از حقیقت آنچه براي آن جعل شده اند جدا و دچار استحاله می شوند. اما نظام ها و احکام مرتبط با آنها براي تأمین
مقاصد و اهداف دین شکل گرفته اند و از مبانی فکري اصیلی سیراب شده اند. شکل گیري نظام ها و احکام اسلامی براساس این
مبانی ممکن است اشتراکاتی با دیگر مکاتب داشته باشد. همچنان که آرمان ها و اهداف دین مانند آزادي، عدالت و... ممکن است
با آرمان هاي مکاتب دیگر اشتراکاتی داشته باشد. اما نباید گول این اشتراك ها را خورد، بلکه باید تفاوت ها را هم در نظر داشت
و مبانی، اهداف، نظام ها و احکام دین را در یک مجموعه، با لحاظ اشتراك ها و تمایزها در نظر گرفت. 1 پوشش زنان نیز بخشی
از احکام و دستورالعمل هایی است که براي تنظیم روابط اجتماعی زن و مرد وضع شده است. این احکام از مبانی معرفتی پیرامون
انسان و دنیا و از مقاصد و آرمان هاي دین ناشی می شود. این احکام در نظام اجتماعی اسلام با نگاه دین به جامعه شکل گرفته،
براساس دین، خانواده، ارتباط جامعه اسلامی با اقلیت هاي مذهبی و.... قابل بررسی است. پوشش زنان در اسلام این ریشه در مبانی
فکري و زمینه هاي معرفتی دارد. اولین گام در شناخت مبانی، شناخت انسان و تلقی وي از خویش است. با قبول مجهولیت انسان،
هدف انسان نیز مجهول می ماند و به بازیگرشدن و خود را در چشم ها نشاندن محدود می شود. شناخت مجموعه استعدادها و
امکاناتی که در وجود انسان نهاده شده هدف او را مشخص می کند. همان طور که از شناخت امکانات یک ساختمان می توان پی
برد که براي چه منظور و چه هدفی (مداوا، کار و یا استراحت ) ساخته شده است، انسان نیز ترکیبی از استعدادها و امکانات است. او
علاوه بر حواس از فکر یا نیروي نتیجه گیري، عقل یا نیروي سنجش، وجدان و... برخوردار است. این ترکیب، انسان 1-در این باره
ر.ك به: حرکت، ص 114 تا 142 . را آرام نمی گذارد و او را از تنوع و درجازدن باز می دارد و به حرکت و رشد فرا می خواند.
در واقع فکر براي او هزاران سؤال آزاردهنده مطرح می کند؛ به گونه اي که گاهی آرامش را از او سلب می کند و حتی او را به
خودکشی و مرگ می کشاند. ما به دلیل استعدادهاي متنوع و ترکیبی که داریم چاره اي جز حرکت متعالی یعنی رشد نداریم؛
صفحه 22 از 56
حرکت در مسیر رشد براي انسان یک ضرورت است. انسان در یک مرحله به وسیله حواس به آگاهی می رسد و با نیروي فکر و
نتیجه گیري، این معلومات را خلق می کند و به دانسته ها و آگاهی هاي بیشتر و تازه تر می رسد. او مقارن دوران بلوغ، از نیروي
سنجش و تعقل نیز برخوردار می شود و معلوماتش را ارزیابی و خوب و بد را از هم متمایز می کند. همچنین انسان با تفکر در
جهت هایی که امکانات خود را در آنها خرج می کند به شناسایی می پردازد و با نیروي تعقل و سنجش جهت عالی تر و معبود بهتر
را انتخاب می کند و در آخر غریزه جلب نفع و دفع ضرر، اجراي ارزیابی عقل را ضمانت می کند. براساس این غریزه است که
انسان به آنچه در آن نفع وجود دارد عمل می کند و از آنچه از آن ضرر و زیان می بیند روي گردان می شود. در این صورت است
که حرکت انسان آغاز می شود. بنابراین انسان به دلیل این ترکیب ضرورتاً در امکانات خود و موقعیت هایی که این امکانات را در
آن مصرف می کند تفکر و سپس ارزیابی و تعقل می کند. این تفکر و تعقل اگر به انتخاب مسیر برتر و عالی تر منجر شود حرکت
و رشد را در همه لحظه هاي عمر و در حالات رفتاري و ذهنی به دنبال خواهد داشت و اگر به مسیرها و معبودهاي پست تر (نفس،
دنیا، مردم و شیطان) تن دهد به تَنوع و سرگرم شدن، که جز رکود و خسارت نتیجه اي نخواهد داشت دچار خواهد شد. این
معبودهاي پست امکانات وجودي انسان را راکد می گذارند و در نتیجه بحران ایجاد می کنند. این بازارها قدرت جذب تمامی این
سرمایه ها را ندارند و فکر و تعقل انسان را در محدوده تنگ آشپزخانه تا دستشویی به جریان می اندازند و سرانجام به رکود و در
نتیجه گندیدن و از بین رفتن که پیامد آن رنج در این دنیا و عذاب در وسعت آخرت است می انجامد. در حالی که پروردگار
نامحدود و رحیم رشد و فزونی همه جانبه استعدادها را در نظر دارد؛ رشدي در همه حیطه هاي وجودي انسان و در لحظه لحظه عمر
او. یکی دیگر از مبانی معرفتی که در پوشش نقش دارد این است که با معلوم شدن هدف انسان که حرکت در جهت معبود برتر،
یعنی الله است، تلقی از دنیا هم عوض خواهد شد. در این صورت دنیا راه است، نه جاي ماندن و خوش خرامیدن. به همین دلیل
نباید در راه، غباري به پا کرد و سد راه دیگران شد. نباید چشم و دل ها را به خود خواند، از سوي هر کس که باشد، چه مرد چه
زن. در این مرحله عشق به دیگران، عشق به هدایت و رشد دیگران نیز شکل می گیرد و انسان نمی تواند نسبت به دیگران بی توجه
باشد، راه خودش را برود و آثار و پیامدهاي عمل خود را در دیگران نادیده بگیرد. در این مرحله انسان به نگاه، صدا، گفتار، رفتار
و پوشش خود توجه و کنترل خواهد کرد و در مناسباتش دیگران را هم ملحوظ خواهد کرد. در اینجا احکام، آداب راه هستند؛
احکامی همچون پوشش، که ناظر به دیگران هم هست و فقط خود شخص را در نظر ندارد، آداب حرکت در راه با توجه به حقوق
دیگر خلایق خداست. در این صورت نمی توان بدون ضابطه و بی حساب در این راه گام برداشست. 1 علاوه بر این، آثار وضعی
عدم عمل به احکام ممکن است دامان خود فرد را هم بگیرد و با تأثیرگذاري- اگرچه با واسطه هایی چند- نزدیکان وي همچون
همسر، فرزند، برادر و همسالانش را احاطه کند و در نتیجه، زندگی او را نیز تحت تأثیر قرار دهد؛ چرا که در عالم هستی همه اجزا
با یکدیگر مرتبط هستند و تأثیر اجزا در یکدیگر امري گریزناپذیر و حتمی است (چه بسا فسادي که من امروز در جامعه بنیان نهادم،
بعدها از طریق فرزند، همسر و... در من نیز به طور متقابل تأثیر بگذارد. زندگی شخصی و خانوادگی و اجتماعی ام را متأثر کند و
چه بسا دامنه و محدوده این فساد نه یک نفر یا جامعه یا نسل که نسل ها و نه در محدوده این دنیا که در معاد انسان نیز خود را
. نمایان سازد). 1- همان، ص 39 تا 44
احکام و آداب