گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد نهم
احکام و آداب







اشاره
بر اساس آیه 31 سوره نور زنان نباید زیبایی ها و زینت خودرا، جز آنچه به ناچار معلوم می شود، آشکار کنند. همچنان که گذشت
صفحه 23 از 56
در روایات، محدوده اي که به ناچار معلوم می شود صورت و دستان (از مچ دست به پایین) تعیین شده است. در روایتی در کتاب
قرب الاسناد، از سعده بن زیاد نقل شده است": من از امام جعفر صادق شنیدم که در پاسخ پرسش درباره آنچه از زینت زن ظاهر
می شود (ما ظهر منها) فرمود: الوجه و الکفین؛ صورت و دستان (از مچ به پایین "). برداشتن حکم پوشش از محدوده صورت و
کف دستان، با اینکه این محدوده نیز از زیبایی هاي زن شمرده می شود، براي تسهیل در ارتباط با دیگران است. استثناي این قسمت
ها از حکم پوشش نشان می دهد که پوشاندن آن امري سخت و دشوار است؛ به گونه اي که زنان در مناسبات با دیگران دچار
1-مرحوم کلینی در کافی (ج 2، ص 64 ) و مرحوم مشکل می شوند و شارع این سختی و دشواري را از عهده آنان برداشته است. 1
صدوق در خصال (ج 1، ص 302 ) با دو سند که هر دو به مروك بن عبید منتهی می شوند و مروك به طور ارسال از امام صادق
(ع) نقل می کند که دست ها و صورت و قدم ها (از مچ پا به پایین، قدم گفته می شود) جزو مواردي است که نگاه به آن براي مرد
نامحرم ازنظر مقدار پوشانندگی بنابرنظر عموم فقها لباس زن نباید نازك باشد، به طوري که بدن از پشت آن معلوم شود. در روایتی
از امام صادق نقل شده که حضرت فرمود": لا یصلح للمرأه المسلمه ان تلبس من الخمر و الدروع ما لا یواري شیئأ؛ شایسته نیست
که زن مسلمان روسري یا تن پوشی بپوشد که چیزي را نمی پوشاند ( ونازك است "). 1 اما حکم لباسی که تنگ است و به بدن
می چسبد، به طوري که برجستگی هاي بدن معلوم است، در آیه 31 سوره نور روشن شده است. در جایی که از بلندشدن صداي
زن که حکایت از زینت پنهان می کند، نهی شده، به طریق اولی لباس چسبان که حکایت گري بیشتري از زیبایی هاي زن دارد
نکوهش شده است. جایز است. اما سند حدیث ارسال دارد و در مقابل احادیث متعدد صحیح در همین باب و باب هاي دیگر قابل
اخذ نیست. غالب نظر مراجع بزرگوار همان گردي صورت و کف دست هاست. فقط آیت ا... صافی پوشاندن دست و صورت را
نیز بنابر احتیاط واجب لازم می داند. آیت ا... سیستانی آن قسمت از چانه و زیر چانه را که در هنگام پوشاندن مقنعه به طور معمول
پوشانده نمی شود در حکم گردي صورت می داند. آیت ا... مکارم نیز پوشاندن پشت و روي پا را واجب نمی داند ولی از نظر
ایشان بهتر است که این موضع نیز پوشانده شود. 1-وسائل الشیعه، ج 4، ابواب لباس المصلی، باب 21 و 26 ؛ نیز در ج 5، ابواب
احکام الملابس، باب 16 و 26 . دروع جمع درع، تن پوشی بوده که بر شانه انداخته می شده و تا پایین پا می رسیده است. به طور
کلی چه مرد و چه زن از پوشیدن لباس نازك نهی شده اند. علاوه بر روایت ذکر شده در روایات باب 16 ، ابواب آداب الحمام، ح
7 و 9 مردان از اطاعت از خواسته زنان درباره پوشیدن لباس نازك نهی شده اند. علاوه بر این پوشیدن لباس تنگی که در آن .6 .4
برجستگی هاي بدن (مانند سینه و پشت) نمایان است باعث تشیع و تحریک شهوت می شود و بنابراین نظر عموم فقها در حکم
حرمت هر آنچه موجب تحریک شهوانی است داخل می شود. پوشش زنان سالخورده اي که جذابیت و جنبه تحریک کنندگی
ندارند از مقدار پوشش دیگر زنان کمتر است. این گروه در سوره نور از حکم پوشش زنان مستثنی شده اند": و القواعد من النساء
اللّاتی لا یرجون نکاحاً فلیس علیهنّ جناح ان یضعن ثیابهنّ غیر متبرّجات بزینه و ان یستعفقن خیرلهنّ؛ و زنان از کار افتاده اي که
امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباس هاي خود را بر زمین بگذارند، در حالی که زینت خود را ظاهر نسازند و اگر
عفت بورزند (و خود را بپوشانند)، بهتر است ". 1 زنانی که مشمول این حکم هستند به لحاظ سنی باید به گونه اي باشند که امید به
ازدواج ندارند": لا یرجون نکاحاً "به عبارت دقیق تر تمایل جنسی نسبت به ازدواج با آنان وجود نداشته باشد و به همین دلیل
امیدي به ازدواج ندارند. در روایتی، بدون ذکر سن مشخصی امام به این معیار اشاره کرده اند: 1- نور، 60 ". من قعدن عن النکاح؛
کسی که از ازدواج بازمانده و بازنشسشه است ". 1 بنابراین سن سالخوردگی، به طور معمول گذشتن سن جذابیت جنسی و بالمآل
عدم تمایل به ازدواج با آنان است و لزوماً به معناي سن یائسگی نیست. اما میزان معاف شدن از پوشش و برداشتن لباس درباره این
زنان پوشش سر و ساعد است. همچنان که در روایتی از امام رضا (ع) سؤال شد که آیا بر مرد جایز است که به موي خواهرزن خود
نگاه کند. حضرت فرمود: لا. الّا ان تکون من القواعد؛ نه. مگر آنکه از زنان سالخورده باشد. راوي دوباره پرسید که خواهرزن با زن
صفحه 24 از 56
غریبه یکی هستند! حضرت فرمود: بله. راوي پرسید: (اگر زن سالخورده باشد) به چه مقدار از بدن او می توان نگاه کرد؟ حضرت
1- وسائل فرمود: شعرها و ذراعها؛ مو و ساعدهاي او. نظر عموم فقها نیز جواز نگاه به مو، گردن و دست هاي زن کهنسال است. 2
الشیعه، ج 20 ، ابواب مقدمات النکاح، باب 110 ، ح 5. باید توجه داشت که تعبیر نکاح در زبان عربی برخلاف زِواج که همان معنا
را می رساند بار مفهومی جنسی دارد. 2- همان، باب 107 ، ح 1، باب 110 ، ح 5، و نیز باب 104 ، ح 12 ؛ باب 110 ، ح 2 و 4. در
روایات اخیر به جواز برداشتن جلباب و روسري تصریح شده که مفاد آن انکشاف موي سر است، اما همچنان بر مستحسن بودن
پوشاندن تأکید شده است.
استثناءها
اشاره
پوشش زنان با حدود ذکر شده در بعضی موارد و در برابر برخی افراد لازم نیست:
1. محارم
همچنان که در آیه سوره نور آمده در مقابل همسر و دیگر محارم: پدر، پدر شوهر، پسر، پسر همسر، برادر، پسر برادر و پسر خواهر
رعایت پوشش مذکور لازم نیست": و لا یبدین زینتهنّ الا لبعولتهنّ او ابنائهنّ او ابناء بعولتهنّ او اخوانهنّ او بنی اخوانهنّ او بنی
اخواتهنّ؛ و زینت هاي خود را جز براي شوهران یا پسران یا پسران شوهران یا برادران یا فرزندان برادران یا پسران خواهران خود
آشکار نکنند ". بنابر نظر فقها زن در برابر همسر خود ملزم به رعایت هیچ پوششی نیست و مرد می تواند همسر خود را عریان ببیند.
در روایتی با سند صحیح از امام صادق نقل شده که حضرت درباره مردي که به همسر خود در حالتی که همسرش عریان است نگاه
کند فرمود": لا بأس بذلک و هل اللّذه الا ذلک؛ این کار اشکالی ندارد وآیا لذت جز این است"؟ 1 اما مقدار پوشاندن بدن از
دیگر محارم در میان فقها اختلاف نظر است. برخی مانند امام خمینی (ره) فقط پوشاندن عورت را 1- همان، ج 20 ، ابواب مقدمات
النکاح، باب 59 و 16 ؛ و دیگر احادیث همین باب. لازم می دانند برخی مابین ناف و زانوها را در حکم عورت می دانند که باید
پوشانده شود 1 و برخی آن مقدار از بدن را که در میان محارم پوشاندن آن معمول است لازم می دانند و در نتیجه نگاه به بیش از
این حد را احتیاطاً جایز نمی دانند. 2
2. خواستگا ر
یکی دیگر از موارد استثناء هنگام خواستگاري است. پس از آنکه مرد تصمیم به ازدواج با زنی گرفت و مراحل ابتدایی انتخاب
انجام شد، مرد می تواند زن را با پوشش کمتر ببیند تا براي آنها که به جمال همسر خود اهمیت می دهند وجود این شرط هم در
زن انتخابی براي آنها محرز شود. این مطلب حتی براي آنها هم که ظاهر همسر برایشان اهمیتی ندارد و شروطی براي آن نمی
گذارند کارگشاست. براي این دسته عدم انزجار و تنفر از ظاهر زن کفایت می کند که حضور زن با پوشش کمتر می تواند امکان
احراز و به دست آوردن این حد از موافقت و مطلوبیت را به وجود آورد. همچنان که عدم تنفر و انزجار از سوي زن هم نسبت به
مرد از سوي دیگر شرط است و راه را براي ایجاد مهر و علاقه باز می کند. 1- آیت ا... خویی، آیت ا... صافی احتیاط مستحب را
این می داند که به مابین ناف و زانوها نیز نگاه نشود. 2- آیت ا... مکارم شیرازي. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است": لا بأس
ان ینظر الرّجل محاسن المرأه قبل ان یتزوّجها؛ اشکالی ندارد که مرد قبل از آنکه با زنی ازدواج کند به زیبایی هاي او نگاه کند". 1
صفحه 25 از 56
اما مقدار زیبایی اي که مرد در صورت قصد ازدواج می تواندآن را نگاه کند و پوشش آن بر زن لازم نیست در روایات دیگري
- توضیح داده شده است. در روایتی از امام صادق (ع) این مقدار، موي زن است". عبدالله بن سنان می گوید: به امام صادق 1
همان، باب 36 ، ح 12 . کلمه" محاسن " در کتاب هاي مختلف لغت به قسمت هاي زیباي بدن معنا شده است. (قاموس المحیط، ج
1، ص 643 ، ترتیب العین، ص 180 ، سان العرب، ج 3، ص 179 ، تاج العروس، ج 18 ، ص 142 ) زهري در تهذیب اللغه می گوید
عرب محاسن را به صورت مفرد به کار نمی برد و براي آن مفرد وجود ندارد. (تهذیب اللغه، ج 4، ص 314 ) همین طور ابن سیده
در المحکم و المحیط می گوید این قول که محاسن جمع مَحْسَن باشد قوي و معروف نیست و مشهور در بین تمامی لغوي ها و
نحوي ها این است که محاسن، جمعی است که در زبان عربی مفردي ندارد و به معناي اعضاي زیباي بدن است (المحکم و
المحیط، ج 3، ص 143 ). بعضی برخلاف مطلب گفته شده، محاسن را جمع محسن (صحاح اللغه، ج 5، ص 2099 ) و بعضی محاسن
، را جمع حَسَن می دانند و براي آن دو معنا ذکر کرده اند؛ یکی به معناي همان مواضع زیباي بدن (اقرب الموارد، ج 1، ص 64
.( محیط المحیط، ص 169 ) و دیگري استخوانی که بعد از آرنج است (قاموس المحیط، ج 1، ص 433 ، اقرب الموارد، ج 1، ص 64
بعضی هم محاسن را جمع" حُسْن " به معناي زیبایی دانسته اند (اقرب الموارد، ج 1، ص 64 ؛ محیط المحیط، ص 169 ). بنابر این نظر
هم که محاسن جمعی است که مفرد دارد، جمع حسْن (زیبایی) یا حَسَن (زیبا) گفته شده و قسمت بالاي آرنج مدنظرنیست. گفتم:
مردي می خواهد با زنی ازدواج کند آیا به موي او نگاه کند؟ حضرت فرمود: بله " 1 در روایت دیگري از امام، این مقدار، ساعد
اعلام شده است": لابأس بان ینظر الی وجهها و معاصمها اذا اراد ان یتزوجها؛ زمانی که مرد می خواهد با زنی ازدواج کند، اشکالی
ندارد که به صورت و ساعدهاي زن نگاه کند". 2 برخی ازفقها نیز به جواز این امر تصریح کرده اند . 3 نگاه به صورت در این
روایت با توجه به تعبیر" ینظر "نگاه از روي تأمل و بررسی در زیبایی زن و مطلوبیت آن نزد مرد است و با نگاه معمولی تفاوت
دارد؛ زیرا نگاه معمول مرد به صورت زن نامحرم، بی آنکه قصد لذت داشته باشد، در مناسبات متعارف بدون اشکال است. اما
1- همان، ح 7، و حدیث مَعاصِم جمع مِعْصَم است و معصم در کتب لغت به محل دست بند زن، یعنی ساعد اطلاق شده است. 4
3- از جمله آیات عظام بهجت و مکارم . پنجم همین باب که مرسل است و می تواند مؤید حدیث قبل باشد. 2- همان، ح 2
شیرازي. 4- در قاموس المحیط مِعْصَم به محل دست بند (بخشی از ساعد) و نیز دست زن معنا شده است (ترتیب قاموس المحیط، ج
0 اگر این بیان قاموس را در تنافی با دیگر کتاب هاي لغت بگیریم از آنجا که مفهوم لفظ دقیقاً مشخص نیست، اقتضاي ( 3، ص 242
اصل عدم جواز انکشاف بدن و نیز عدم جواز نظر به مواضع بدن این است که به مقدار اقل یعنی ساعد تمسک شود و جواز کشف
و نگاه به مقدار بیش از آر مشکوك است به اصطلاح مفتی و در عمومات عدم جواز نگاه داخل است.
3. مرد معالج (پزشک)
یکی دیگر از موارد استثناء در پوشش زن، هنگام معالجه است. در صورتی که زن براي مداوا باید نزد پزشک مرد برود و انجام
مداوا مستلزم برداشتن پوشش از مواضعی از بدن باشد، در این صورت رعایت پوشش، به اندازه رفع ضرورت، لازم نیست و میزان
کشف به اندازه اي است که معالجه متوقف بر آن است. مداوا نزد مرد نیز منوط به نبودن متخصص زن نیست، بلکه آنجا که مرد
حاذق تر باشد نیز این حکم جاري است. ابوحمزه ثمالی، صحابی بزرگ و گرانقدر امام باقر (ع)، در روایتی از حضرت می پرسد:
"زن مسلمانی که در جایی از بدنش، که نگاه بدان جایز نیست، دچار بیماري اي مانند شکستگی یا جراحت شده و مرد در معالجه
آن نسبت به زنان بهتر است، آیا در این صورت جایز است که مرد معالج به بدن زن نگاه کند؟ حضرت فرمود": اذا اضطرت الیه
فلیعالجها ان شاءت؛ در صورتی که زن اضطرار به معالجه پیدا کند، اگر بخواهد، مرد می تواند او را معالجه کند". 1 بنابر نظر فقها
حتی اگر معالجه متوقف بر کشف عورت و نگاه پزشک بر آن باشد اشکالی ندارد. به طور کلی، این حکم هر کجا که ضرورت
صفحه 26 از 56
اقتضا می کند ثابت است. در این موارد در صورت تزاحم حکم پوشش با احکام دیگري که از اهمیت بیشتري برخوردارند، کنار
گذاشته 1- وسائل الشیعه، ج 20 ، ابواب مقدمات النکاح، باب 130 ، ح 1. می شود. مواردي که ملاك اهمیت بیشتري نسبت به
پوشش دارند مانند حفظ جان، دین، مال (حفظ مالی که قابل اعتنا باشد). در این گونه موارد به مقدار رفع ضرورت، از حکم
پوشش دست برداشته می شود.
4. کودکان
یکی از گروه هایی که پوشش مذکور در برابر آنها لازم نیست و در آیه 31 سوره نور استثناء شده است کودکانی اند که به بلوغ
جنسی نرسیده و درکی از مسائل جنسی ندارند": او الطّفل الّذین لم یظهروا علی عورات النّساء "و منظور از" لم یظهروا علی عورات
النّساء "نه آگاهی صرف، بلکه درك جنسی است. در روایتی از امام رضا (ع) به این مطلب تصریح شده است. حضرت می فرماید:
"یؤخذ الغلام بالصلاه و هو ابن سبع سنین و لاتغطی المرأه شعرها منه حتی یحتلم؛ کودك در سن هفت سالگی ( از سوي والدین )
امر به نمازخواندن می شود و زن مویش را از او تا زمانی که محتلم نشده نمی پوشاند". 1 کودك ممیز هم بر عورت زنان آگاهی
دارد، اما به دلیل عدم بلوغ جنسی، درك جنسی از این مسائل ندارد. به کاربردن کلمه لم یظهروا در آیه اشاره به همین نکته دارد؛
زیرا ظهور در مقابل بطون است و تعبیر" ظهر علی شیء "به آگاهی اي اطلاق 1-وسائل الشیعه، ج 20 ، ابواب مقدمات النکاح، باب
126 ، ج 3. در روایت دیگر همین باب تعبیر" حتی یبلغ الغلام " یعنی بلوغ آمده است (همان، ح 4). می شود که پس از بطون و
خفاء به وجود آمده باشد. 1 بنابر نظر برخی از فقها احتیاط واجب 2 و بنابر نظر برخی احتیاط مستحب 3 آن است که زن بدن و موي
سر خود را از پسري هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را می فهمد و به حدي رسیده که به طور معمول با نگاه کردن تحریک
جنسی شود بپوشاند.
5. زنان مسلمان
گروه دیگري که پوشش مذکور در برابر آنان لازم نیست زنان مؤمن هستند، که در آیه 31 سوره نور با تعبیر"نسائهنّ ("زنانی هم
کیش زنان مؤمن )از آنان یاد شده است. بر این اساس رعایت پوشش اسلامی در برابر زنان غیرمسلمان صورت می گیرد که در این
باره در روایاتی نیز به آن اشاره شده است. از جمله در روایتی از امام صادق (ع) آمده که حضرت فرمود": لا ینبغی للمرأه ان
تنکشف بین الیهودیّه و النصرانیّه فانهنّ یصفن ذلک لا زواجهنّ؛ سزاوار نیست که زن ( مسلمان ) در حضور زن یهودي و زن
- مسیحی پوشش خود را بردارد؛ زیرا آنان این امر 1- نگاه کنید به: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 183 ، ذیل ظهر. 2
آیات عظام اراکی، گلپایگانی، صافی، سیستانی، بهجت، امام و رهبر معظم انقلاب، حکم لزوم پوشش را فقط منوط به تشخیص
خوب و بد از سوي طفل می کند. بی آنکه به حد سنی اي رشده باشد که به وسیله نگاه معمولا تحریک جنسی شود. 3- آیات
عظام خویی، تبریزي و مکارم. (بدن بدون پوشش زن مسلمان ) را براي همسران خود توصیف می کنند". 1 بر اساس این روایت
زنان مؤمن باید از برداشتن پوشش خود نزد زنان اهل کتاب خودداري کنند؛ زیرا اطمینانی وجود ندارد که زنان اهل کتاب که از
پوشش پروایی ندارند، زیبایی هاي بدن زن مسلمان را نزد شوهران خود فاش نکنند و این توصیف کلامی مانند صداي خلخال
نمونه اي از انواع حکایت گري است؛ به عبارت دیگر با توصیف کلامی تصویري ذهنی از زن مؤمن و ویژگی هاي او در شنونده به
1- همان، باب 98 ، ح 1؛و باب 23 وجود می آید. به همین دلیل زن مؤمن نباید خود را در معرض تصویرگري کلامی قرار دهد. 2
1، ح 1، که در آن تعبیر لایجوز آمده است. لیکن در سند آن افراد مجهول و غیر موثق وجود دارد. 2- مرحوم مطهري در کتاب
مسئله حجاب می گوید نظر فقها کراهت این امر است.
صفحه 27 از 56
6. مردان سفیه
گروه دیگري که در سوره نور رعایت پوشش اسلامی براي زنان در برابر آنها لازم نیست، مردان سفیه اند که از آنان به" التابعین
3- مقاییس اللغه، معانی ریشه اي" ارب" غیر اولی الاربه " کسانی که تابع دیگران و غیرنیازمند (به زنان) هستند، تعبیر شده است. 3
را چهار معنا می گوید: 1) نیاز، 2) عقل، 3) نصیب و 4) عقد، و غیراولی الاربه را در آیه به معناي بی عقل در نظر می گیرد (نقل از
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 54 ). مفردات راغب آیه را به معناي کسانی که از تابعان شمرده می شوند، در نظر می
گیرد. در روایات، اینان افرادي که احمق و کم عقل هستند و نیاز جنسی ندارند معرفی شده اند. از جمله ابابصیر در روایتی نقل می
کند که از امام صادق درباره" التابعین غیر اولی الاربه من الرجال " پرسید. حضرت فرمود": هو الابله المولی علیه الذي لا یأتی
النساء؛ آن فرد ابله و احمقی است که بر او ولایت وجود دارد و با زنان نزدیکی نمی کند (میل به نزدیکی با زنان ندارد). 1 و احمق
و ابله به کسی گفته می شود که بر خلاف مجنون، که دیوانه است، کم عقل باشد 2 و به اصطلاح از رشد ذهنی لازم برخوردار
نباشد. بر این اساس از آنجا که فرد احمق و سفیه از نظر حقوق اسلامی تحت ولایت و سرپرستی شخص دیگري قرار دارد، از تابعان
محسوب می شود. اما آن فرد احمقی شامل این حکم است که در او نیاز جنسی نسبت به زنان وجود نداشته باشد؛ زیرا در افراد
مجنون و بی عقل هم گاه این میل جنسی وجود دارد و در اثر آن گاه زنا نیز اتفاق می افتد؛ به مانند خادمان، بندگان، پیرمرد، دیوانه
و...، به این شرط که در آنها به طور طبیعی نیاز مفرط به زنان وجود نداشته باشد. که تفاوت أرب با حاجه در شدت نیاز است.
بنابراین غیر اولی الاربه به بیان مفردات غیرنیازمند (به زنان) در نظر گرفته شده است (مفردات، ص 11 )، این اختلاف معنا در ترجمه
هاي قرآن هم راه پیدا کرده است. 1-معانی الاخبار، باب معنی اولی الاربه من الرجال، ص 162 ، ح 2. در روایات دیگري تعبیر
، 2-صحاح اللغه، ج 4 .( احمق آمده است. (همان، ج 1، ص 161 ؛ وسائل الشیعه، ج 20 ، باب 111 ، ابواب مقدمات النکاح، ح 1 و 2
71 . طوري که بر اساس برخی روایات درباره او حد زنا یا براساس برخی روایات تعزیر اجرا ص 1464 ؛ ترتیب القاموس، ج 1، ص 1
می شود. 1 در این صورت غیراولی الاربه در آیه به معناي غیرنیازمند، آن هم به نیاز جنسی است نه بی عقل؛ و مانند بسیاري موارد
دیگر در تعابیر قرآن، تعبیري تلویحی است. بنابراین مصادیق این بخش از آیه به افراد کم عقل با این قید که نیاز جنسی نسبت به
زنان نداشته باشند منحصر می شود و به اصطلاح قید" الذي لا یأتی النساء "احترازي است، نه توصیفی. اما فرد اخته که در زبان
عربی به او خَصیّ گقته می شود 2 از حکم لزوم رعایت پوشش اسلامی در برابر او برکنار نیست. محمد بن اسحاق، در روایتی نقل
می کند که از امام کاظم پرسیدم": مردي (خدمتکار) اخته اي دارد آیا این خدمتکار می تواند بر زنان آن مرد وارد شود و آنان را
1- وسائل الشیعه، ج، ابواب حدالزنا باب وضو بدهد (و در وضو به آنان کمک کند) و موي آنان را ببیند؟ حضرت فرمود: نه". 3
21 ، ج 2، که در این روایت حدّ تعیین شده است و در باب 1، ح 16 تعزیر در نظر گرفته شده است. 2- به افرادي که به هر دلیل، به
عمد یا تصادف، بیضه هاي خود را از دست داده اند خصی گفته می شود. این افراد در گذشته براي خدمت در خانه ها و حرم
، سراها به کار گرفته می شدند و ظاهراًدر عصر معصومان عنوان" خادم " بر آنها اطلاق می شد. (نگاه کنید به: وسائل الشیعه، ج 20
، ابواب مقدمات النکاح، باب 125 ، ح 8، در این روایت به جاي عنوان خصی از خادم استفاده شده است.) 3- وسائل الشیعه، ج 20
باب 125 ، ح 1 و 2 و 7 و 9 و 10 . روایاتی که این امر را جایز شمرده اند حمل بر تقیه شده است. (همان، ح 3 و 4 و 5) و شاهد این
حمل،
پوشش عبادي
پوشش زنان در نماز مانند پوشش در غیر نماز است، جز اینکه باز بودن صورت در نماز افضل و بهتر است. همچنان که درباره شیوه
صفحه 28 از 56
پوشش حضرت زهرا (س) در نماز به همین گونه گزارش شده است. 1 در روایتی از اسماء نقل شده که از امام پرسید: آیا زن می
تواند در حالی که نقاب به صورت دارد (و صورتش پوشیده است ) نماز بخواند؟ حضرت فرمود": اذا کشفت عن موضع اسجود فلا
بأس به وان اسفرت فهو افضل؛ " در صورتی که آن را از جاي سجده اش کنار بزند، اشکالی ندارد و اگر صورتش را آشکار کند،
افضل است. 2 بنابر بر نظر برخی از فقها پوشاندن مچ پا به پایین در نماز واجب نیست. 3 اما برخی فقط پوشاندن روي پا را لازم نمی
د ا نند. 4. حکم پوشش. زنان در حج هنگام احرام نیز بنابر نظر فقها همان پوشش معمول است و در هر لباسی که با آن نماز روایات
6 و 8 همین باب است که حضرت در روایت 6 در مقابل سؤال حضوري راوي و در روایت 8 در برابر سؤال مکتوب راوي، حکم را
3 . 2- همان باب 33 ، ح 1 بیان نمی کند و آن را مسکوت می گذارد. 1- وسائل الشیعه، ج 4، ابواب لباس المصلی، باب 28 ، ح 01
آیات عظام، (امام، زنجانی، مکارم، خامنه اي). 4- آیات عظام (خویی، سیستانی، زنجانی، تبریزي). می گزارند می توانند محرم
شوند، جز اینکه نباید صورت خود را بپوشانند. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است": لا تطوف المرأه بالبیت و هی متنقبّه؛
. 1-همان، ج 12 ، ابواب ثوب الاحرام، باب 48 ، ج 5 زن در حالی که نقاب به صورت دارد نباید به دور خانه کعبه طواف کند". 1
تنوع پذیري و پوشش
اشاره
همچنان که گذشت آنچه در اسلام درباره پوشش زنان مورد نظر است نه لباسی خاص، بلکه پوششی خاص است؛ به عبارت دیگر،
آنچه از نظر شارع مهم است اندازه و حدود پوشش است و مصادیق آنکه به صورت لباس هاي مختلف در میان اقوام و ملّیت ها و
فرهنگ هاي مختلف ظهور پیدا می کند و تابعی از فرهنگ و شرایط جغرافیایی و اجتماعی و اقتصادي است، اهمیت قابل ملاحظه
اي ندارد. نام بردن از برخی پوشش ها در قرآن و روایات نیز صرفاَ به این دلیل بوده است که استفاده از آنها در آن زمان و از پیش
در جزیره العرب متداول بوده و از ویژگی خاصی برخودار نبوده اند.
نوع
براین اساس، پوشش اسلامی بانوان از نظر نوع لباس می تواند به لحاظ فرهنگ ها و ملل مختلف و در زمان ها و دوره هاي مختلف
تنوع داشته باشد و با در نظر گرفتن سلیقه هاي متنوع این تنوع زیادتر خواهد بود. در این باره باید حدود و اندازه هاي مقدار واجب
پوشش بدن یعنی پوشاندن بدن به جز گردي صورت و دست (مچ به پایین) در انواع لباس ها رعایت شود. این امر در زمان بعثت
ظاهراً با پوشیدن لباسی بر روي قمیص (پیراهن) صورت می گرفته که اشکال مختلفی از جمله جلباب (شبیه چادر امروزي یا کمی
کوتاه تر)، نَصیف (نصف ردَ اء به لحاظ طولی)، مِرطْ (که بر روي شانه انداخته می شده و بلند بوده و تا پا می رسیده) و رَداء (که
هم سر و هم تمامی بدن را می پوشانده) داشته است. براي سرپوش به طور خاص خمار (روسري) و مِقنَعه و مِقنَع و قناع (که گفته
شده قناع از دو نمونه اخیر عریض تر بوده) 1 متداول بوده است. به طور کلی می توان به لحاظ میزان پوشانندگی، لباس زنان را در
دو نوع پوشش سر و بدن در نظر گرفت؛ پوشش سر براي پوشاندن موي سر و گردن و گریبان که در ایران پوشاك معمول 1- مانند
العین، قاموس، المحکم والمحیط و سان العرب. زهري می گوید نزد عرب بین قناع و مقنعه تفاوتی نیست و آن مثل لحاف و ملحفه
است (تهذیب اللغه، ج 1، ص 261 ). ثعالبی به نقل از لغوي دانان بزرگ، پوشش سر زنان را به لحاظ طول چنین تعریف می کند:
- -1 بُخنُق که فقط جلو و عقب سر و نه وسط آن را می پوشاند. 2- غِفارَه؛ بزرگ تر از بخنق و کوچکتر از خمار است. 3- خمار. 4
نصیف که نصف رداء است. 5- مقنعه. 6- معجر که بزرگ تر از مقنعه و کوچک تر از رداء است. 7- رداء که هم سر و هم تمامی
صفحه 29 از 56
بدن را می پوشاند (فقه اللغه و سرّ العربیه، ص 245 ). براي این امر روسري یا مقنعه است و پوشش بدن براي پوشاندن اعضاي بدن به
جز مچ دست به پایین که اکنون مانتو یا پالتو متداول است. اما پوشش پا در گذشته با بلند گرفتن لباس صورت می گرفت، که در
حال حاضر جوراب و کفش معمول است. این دو نوع لباس گاه به وسیله نوع سومی تکمیل می شود که براي پوشش بهتر بدن و در
بر گرفتن سر و بدن صورت می گیرد و نمونه معمول آن در ایران چادر است. این نوع، گاه به صورت روسري هاي بلند (آن چه در
زبان عربی به آن نصیف گفته می شود و تا نیمه بدن می افتد) نیز دیده می شود. پوشش کامل تر و بهتر که حدي بیش از مقدار
واجب را در نظر می گیرد می تواند با توجه به پوشانندگی بهتر در شرایط خاص و احتمالی باشد. همچنان که در روایت رسول اللّه
(ص) در ماجراي افتادن زن از الاغ، حضرت درحق زنانی که شلوار بر تن می کنند دعا کرد و در ادامه فرمود که آن لباسی برتر
است که پوشاننده تر است. این میزان پوشانندگی بیشتر با توجه به شرایط خاص احتمالی است که امکان دارد پوشیدگی در آن
خدشه ببیند. علاوه بر این پوشانندگی بیشتر از مقدار واجب می تواند با توجه به فرد مقابل و میزان تأثیر پوشش در او توضیح پیدا
کند که مراعات بیش از واجب در برابر جوانی که در عطش نیاز جنسی است، چیزي است که زنان خود به طور غریزي آن را درك
می کنند و به آن اذعان دارند. اما میزان این پوشش در مقایسه با خویشان نزدیک و نیز در مقایسه با کسی که به درجات بالاي
ایمان و تقوا رسیده است در حد و اندازه دیگري مطرح است که در هر صورت میزان و ملاك، مقدار تأثیر و احیاناً ایجاد فساد در
طرف مقابل است. به هر تقدیر کسانی که تأثیر عمل خود را نه فقط در یک یا چند نفر، بلکه مرتبط با نسل ها می شناسند و فساد را
نه محبوس در دیگران، بلکه راه یافته به خانه خود می بینند، اینان در ترکیب عجیب عشق و خوف احتمال ها را هم در نظر می
گیرند و به چنان حذري می رسند که به حد رعایت واجب اکتفا نکرده، چند گام پیش تر از مرز واجب و حرام باز می مانند و
احتیاط پیشه می کنند و به تعبیر روایات در وادي ورع حرکت می کنند. 1 در روایتی از رسول الله (ص) نقل شده که فرمود:
"اجعلوا بینکم و بین الحرام ستراً من الحلال. من فعل ذلک، استبرأ لعرضه و دینه و من ارتع فیه، کان کالمرتع الی جنب الحمی
یوشک ان یقع فیه؛ بین خود و حرام پرده اي از حلال قرار دهید (و مرتکب آن هم نشوید) که کسی که این گونه کند، عرض و
دین خود را در معرض رهایی و خلاص قرار داده است و کسی که در آن (محدوده حلال نزدیک به حرام ) اقامت کند، مانند
1- نگاه کنید به: میزان الحکمه، ج 4، ص 3508 به کسی است که در جنب آتش اقامت کرده و نزدیک است که در آن بیفتد". 2
351 ،ح 21630 به نقل از کنزالعمال، 7274 . اما درباره رنگ لباس محدودیتی وجود ندارد و لباس بعد، ذیل ورع. 2- همان، ص 0
می تواند تنوع رنگی داشته باشد. فقط رعایت این نکته لازم است که همچنان که درباره لباس مردان نیز صادق است، نباید موجب
صدق" لباس شهرت " به معناي انگشت نماشدن فرد در جامعه شود. علاوه بر اینکه نباید به گونه اي باشد که عنوان تبرج بر آن
صدق کند و پوشنده آن را در برج نگاه دیگران قرار دهد و توجه همگان را به خود جلب کند. رنگ مشکی در لباس مردان
مستحسن نیست و کراهت دارد. 1 این کراهت در سه نوع پوشاك مردان یعنی عبا (لباس رویین آن زمان)، عمامه (سرپوس در آن
زمان) و خفّ (نوعی کفش که رو و پشت آن بسته بوده و تا مچ پا یا حتی مانند چکمه تا زیر زانو می رسیده) 2 استثناء شده است. 3
1-این امر در نعل (پا افزاري که ظاهراً روي پا را نمی پوشاند) به همچنان که رنگ سفید در لباس مردان مستحسن و خوب است. 4
2-منتهی .( دلیل تأثیر بد آن در روحیه و ایجاد همّ و اندوه است (نگاه کنید به: وسائل الشیعه، ج 5، ابواب احکام الملابس، باب 38
الارب، ج 1، ذیل خفّ. نگاه کنید به: وسائل الشیعه، ج 5، ابواب احکام الملابس، باب 30 ، ح 10 ، در این روایت حضرت لباس
مشکی پوشیده اند و ایشان عملی را که کراهت داشته باشد انجام نمی دهد؛ نیز نگاه کنید به: وسائل الشیعه، ج 4، ابواب لباس
4-نگاه کنید به: وسائل الشیعه، ج 5، ابواب احکام الملابس،باب 14 ،ح 5،3،1 و 6. الاملابس،باب 14 ،ح 1،3 المصلی، باب 19
5 و 6. اما درباره رنگ پوشش زنان بیانی وجود ندارد و از مواردي که کراهت پوشیدن ،3 .1 1414 ،ح 1؟، ح 1 باب 14 ،ح 1،33،5 و 6
لباس با رنگ مشکی استثناء شده (عمامه و عبا که لباس خاص مردان بوده) چنین برمی آید که این حکم خاص مردان است و
صفحه 30 از 56
تعمیم آن به زنان بدون دلیل است. جز اینکه در بیانات معصومان (ع) درباره پسندیدگی لباس سفید، عمومیت آن به دست می آید
و ظاهراً هم شامل لباس مردان و هم لباس زنان می شود. بنابراین رنگ مشکی در لباس رویین مردان (عبا در عصر معصوم) کراهتی
ندارد. اما درباره لباس رویی زنان (جلباب در عصر معصوم) بیانی وجود ندارد. دیدگاه عموم فقهاي معاصر این است که چادر
مشکی مانند عباست و در واقع نوعی عبا محسوب می شود و همان طور که پوشیدن عباي مشکی براي مردان کراهت ندارد استفاده
از چادر مشکی هم مکروه نیست. علاوه بر این پوشش زنان انصار بعداز نزول آیه جلباب به رنگ مشکی بوده و مخالفت رسول اللّه
1-برخی خواسته اند از لفظ جلباب، مطلوب بودن رنگ سیاه را با آن نقل نشده و به اصطلاح حضرت آن را تقریر کرده است. 1
نتیجه بگیرند. در شعري به سیاهی شب از آن جهت که پوشاننده است مجلبب اطلاق شده: مجلبب من سواد اللیل جلباباً (لسان
العرب، ج 2، ص 317 ) و نیز در شعر دیگري به سیاهی شب جلب گفته شده است: و جلب اللیل یطرده النهار (التهذیب، ج 11 ، ص
95 ؛ لسان العرب، ج 2، ص 315 ) استعمال و کاربرد مجلبب یا جُلب براي سیاهی شب در این دو نمونه استعمالی مجازي است و در
معناي اصلی ماده جلب و نیز جلباب مفهوم سیاهی وجود ندارد. در هیچ کدام از کتاب هاي لغت نیز به داخل بودن مفهوم سیاهی
در ماده جلب اشاره نشده است. بنابر نظر فقها فقط پوشیدن لباس احرام با رنگ مشکی در حج براي زنان مکروه است. عدم
مخالفت شارع با رنگ مشکی در لباس رویین مردان و زنان می تواند برخاسته از این نکته باشد که همچنان که امروزه در کارکرد
رنگ ها گفته می شود رنگ مشکی احساسی از بزرگی، هیبت و وزین بودن را ایجاد می کند که مناسب لباس هاي رسمی است.
براي همین سیاست مداران در لباس خود از این رنگ استفاده می کنند. 1 بنابراین استدلال نویسنده مقاله چادر، موافقان و مخالفان
به آیه جلباب براي پسندیده بودن رنگ مشکی براي چادر تمام نیست. 1-نگاه کنید به: همنشینی رنگ ها، ص 29 و 035
آثار پوشش اسلامی