گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفدهم
تفاوتهاي زن و مرد







اشاره
شاید با دیدن عنوان بالا با یک قضاوت سریع و حکم عجولانه نویسنده را محکوم کنید.- که دیگر این حرفها کهنه و پوسیده شده و
دوران این گونه سخنان سپري گشته است- تصوّر اینکه زن و مرد با هم تفاوت داشته باشند، یک خیال واهی و زاییده روح
زورگوئی مردان است. زمان ما عصر تساوي زن و مرد است. زن این عصر خود را آماده کرده که پا را از خانه بیرون گذ اشته و قید
و بندها را رها کرده و آزادانه وارد اجتماع گردد و با مردان مخلوط و محشور باشد. ریشه این قضاوت عجولانه در این است که
تفاوت بین زن و مرد را به معنی برتر بودن مرد و پست تر بودن زن می دانند. تصور این است که اگر تفاوتی وجود داشته باشد، این
زن است که موجودي ضعیف و بی محتوا است؛ و مرد موجودي قوي، نیرومند، متفکر، خلاق و ... است. لذا براي گریز از وجود
دوگونگی ها انکار می شود. ولی حقیقت این است که وجود تفاوت، موجب برتري نیست؛ همانگونه که هیچکدام از اعضاء بدن
در عین تفاوتهاي آشکار نمی تواند مدعی برتري بر دیگري باشد؛ بلکه هرکدام جزئی لازم براي تشکیل یک جسم کامل است، که
.« یک مجموعه سالم نیازمند همه اعضاء خواهد بود » . با نبودن هرکدام رنجی غیر قابل تحمل بر پیکره جسم وارد خواهد آمد
» بنابراین سخن از تفاوتهاي میان زن و مرد به معنی ناقص بودن یکی وکامل بودن دیگري نیست؛ چنانچه در قرآن مجید آمده است
دستگاه آفرینش از این تفاوتها .« خداوند هرکدام را بر دیگري به جنبه هائی برتري داد » یعنی « فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْ َ ض کُمْ عَلَی بَعْضٍ
منظور حکیمانه اي داشته است. خالق حکیم این ویژگی ها را براي این به وجود آورده است که به هر یک نیروئی مناسب عنایت
کند. ازدواج را- که تلفیق و ترکیب این نیروهاست- وسیله کامل شدن هر دو قرار داده است؛ و بر اثر این احساس، روح
خودخواهی و منفعت طلبی را به روح خدمت و تعاون و ایثار مبدل گردانیده است. قانون خلقت با قرار دادن این تفاوتها، زن و مرد
را طالب و علاقمند به یکدیگر قرار داده و موجبات پیوند مستحکم خانوادگی آنان را فراهم نموده، و شالوده وحدت آنها را ریخته
است. این تفاوتها لازمه زیست در این جهان و ضامن بقاء نسل است ، که آفریننده حکیم به وسیله آنها هرکدام از زن و مرد را براي
مسئولیتی خاص و خطیر آمادگی بخشید. بنابراین نه زن باید از زن بودن خود شرمنده باشد و بخواهد مانند مردان زندگی کند، و نه
مرد از مرد بودن ابا داشته باشد. کمال مرد به مرد بودن و مردانه زیستن او و کمال زن به زن بودن و زن گونه زندگی کردن است.
نقطه اشتراك بسیار مهمی بین این دو موجود شریف وجود دارد، که آن دو را از یک نوع قرار داده است؛ و آن جنبه انسانی و
صفحه 14 از 30
معنوي آنهاست.تمام تفاوتهائی را که دانشمندان و محققان علوم فیزیولوژي و روانشناسی بیان کرده اند، همگی مربوط به جنبه
روح » خاکی بودن انسان و لازمه بقاء نسل آدمی است؛ و هیچ ربطی با بُعد معنوي او ندارد. زن و مرد در جنبه آسمانی و دارا بودن
مشترکند؛ هر دو داراي نیروهاي درونی تکامل طلب و عوامل بیرونی هدایتگرند؛ تا آنها را به درجات عالی معنوي و قله رفیع « الهی
برساند. بنابراین، تفاوتهاي موجود میان زن و مرد تدبیري حکیمانه است؛ نه موجب سرشکستگی و سرافکندگی؛ « خلیفۀ اللهی »
کسانی که سعی دارند شباهت خود را به جنس دیگر قوي کنند و از جنس خود در حال گریزند، مبتلا به نوعی خودباختگی شد ه
اند. راه علاج آنها به اینست که ایشان را از سرمایه هاي عظیم درونی و معنوي خودشان باخبر سازیم؛ و آنها را آگاه سازیم- که
هرکدام از این ویژگی ها امتیازي براي جنس خود است. حال که دانسته شدکه- زن و مرد هم داراي جهات تفاوت و هم نقطه
اشتراك هستند-، بخوبی روشن می گردد که چرا خداوند متعال در قوانین و دستورات دینی بین زن و مرد تفاوتها و مشترکاتی قائل
شده است. چرا در بعضی احکام میان زن و مرد تفاوت گذاشته است و به چه دلیل در سائر احکام مشترکند ؟ در احکامی که به
مقتضاي انسان بودن است و موجبات ترقی و تکامل انسان را فراهم می کند، بین زن و مرد هیچ تفاوتی نمی یابیم .هرآنچه
دوگونگی در قو انین و دستو رات اسلامی می بینیم، همه در جهات ویژگی هائی است که هر کدام از این دو جنس شریف دارا
قوانین اسلام بهترین و مترقی ترین قوانینی است که طبق مقتضاي وجودي انسان تنظیم » هستند. و از همین جاست که می گوئیم
چون قانونی کامل و مترقی .« گشته ؛ و به تمام ابعاد او توجه کافی نموده است، و می تواند انسان را در مسیر سعادت هدایت کند
است، که براساس واقعیتها و در راستاي نیل به اهداف عالیه وضع گردد. و قانونگذ اري که می خواهد، راجع به زن و مرد قانون
تدوین کند، باید به همه جنبه هاي مشترك و متفاوت توجه داشته باشد، آنگاه به منظور دستیابی به کمالات و ترقّیات والاي بشري
حقوق و تکالیف و مجازاتها در اسلام، دو جنسی است. یعنی همچنانکه مرد و » : قانونگذاري کند. استاد شهید مطهري، می گوید
زن در انسانیت مشترکند و مشترکات اصیل نوعی دارند، ولی جنسیّت آنها، آنها را به صورت دو جنس با مختصات فرعی خاص
درآورده است. حقوق و تکالیف و مجازاتها تا آنجا که به مشترکات دو جنس مربوط است، مشترك و متساوي و یک جنسی است
؛ از قبیل حق تحصیل علم، حق عبادت و پرستش، حق انتخاب همسر، حق مالکیت، حق تصرف در مایملک و امثال اینها؛ و آنجا که
1. عدم « به جنسیّت و مختصات فرعی آنها مربوط است، وضع برابر و متساوي ولی ناهمسان و نامتشابهی دارد و دو جنسی است
توجه به این مفاهیم و انکار آن سبب یک سویه نگري شده است. فقط به تفاوتهاي زن و مرد توجه کرده و باور دارندکه زن
منحصراً ظرفی براي تولد فرزندان قرار داده شده است. (انما امهات الناس و اوعیۀ) و او را از تحصیل علم و دانش منع کرده، و از
تصرف در امور شخصی و اجتماعی باز می دارند. وگروهی نیز فقط به مشترکات چشم دوخته و تفاوتهاي زن و مرد را انکار می
کنند. و بر این گمانندکه زن و مرد همیشه، همه جا و همه حال باید احکامی یکسان داشته باشند و دقت در مطلب بالا، به خوبی
زن و » تفاوت میان دو نوع مظلومیت زن در قدیم و جدید را آشکار می کند. باکنکاشی در آموزه هاي مترقی اسلام در رابطه با
خواهیم دیدکه در این دستورات هر دو جهت یعنی بُعد والاي انسانی و جهت لازم انوثی در نظر گرفته شده است. و به « جامعه
خاطر ویژگی هاي انوثی محدودیتهایی در جهت تأمین سعادت او تعیین شده است. نخبگا ن هرکشور، بازدارنده هاي فراوانی را در
وضعیت طبیعی و اضطراري، براي حفظ حقوق شهروندي تصویب می نمایند. و در حقیقت اجراي این هشدارهاي بازدارنده یکی از
بهترین خدمتها به شهروندان آن کشور است؛ چراکه با توجه به واقعیتهاي موجود انجام شده است. در احکام تکلیفی اسلام نیز
موارد بازدارنده اي را مشاهده می کنیم؛ در برخی از آنها هم زن و هم مرد را مخاطب قرار داده، ارتکاب این موارد براي انسانیت
انسان زیانبخش است. و برخی از آنها فقط زنان راخطاب کرده، همانگونه که بعضی را مخصوص مردان قرار داده است؛ و اینها
. مواردي است که به جنبه هاي ویژه هریک پرداخته است. 1) مجموعه آثار استاد، ج 2، ص 250
قرآن و حجاب
صفحه 15 از 30
یا ایّها النّبی قُل لِأزواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ المُؤمِنینَ یُدْنینَ عَلَیهنَّ مِن جَلابِیبِهنّ ذلِکَ أدنی اَن یُعرفنَ فَلا یؤذَینَ 10 اي پیامبر به
همسران و دختران و به بانوان با ایمان بگو جلبابهاي (پوششهاي) خود را بر خویش فرو افکنندکه به عفاف و حریت شناخته شوند، و
مورد آزار و تعرض (هوسرانان) قرار نگیر ند. با مطالعه فصلهاي بعد، اهمیت و فلسفه پوشش اسلامی به خوبی روشن خواهد شد و
اجتماع نسبت به فرد « دید » آنچه در اینجا مورد نظر است ترجمه و تفسیري کوتاه راجع به یکی از آیات حجاب است. بدون شک
جامعه از « انتظار » یاگروه ---------------------------------------------------------- 1) احزاب/ 059 و
خانواد ه اي نسبت به فرزندشان والا و « دید و انتظار » ایشان، در تربیت و شکل گیري شخصیت فرد یاگروه تأثیر فراوان دارد. اگر
مناسب باشد، شخصیت فرزند نیز متناسب با آن انتظارها به شایستگی شکل می گیرد؛ و اگر خانواده نسبت به فرزند دیدي کوتاه و
انتظاري پست داشته باشد، اولین مانع رشد و تکامل فر زند شکل گرفته است. آنچه در این آیه شریفه مورد عنایت قرارگرفته این
باید دیدي پاك و انتظاري مقدس باشد؛ تا زمینه رشد و تعالی او را فراهم سازد. بی ،« زن » اجتماع بشري از « دید و انتظار » است که
از بانوان را در اجتماع پدید آورد، نوع لباس و پوشش مناسب « شناخت و توقع مناسب » شک یکی از عواملی که می تواند این
ایشان است. اگر زن برهنه و عریان و یا با پوششی نامناسب به میان مردان بیاید، و ظرافتهاي اندام خود را به رخ جامعه بکشد، خواه
ناخوشایند از او خواهد داشت؛ و این به ضرر و زیان او خواهد بود. اسلام، « انتظاري » جامعه نسبت به او تنزل یافته و « دید » ناخواه
در جامعه مطرح باشد تا بتواند در پرتو این نگرش ارزشی، زندگی سالمی را داشته، و هم « انسانیت » خواسته است که زن با معیار
خود مسیر تکا مل را طی کند، و هم زمینه رشد و تعالی اجتماع را فراهم سازد، و رسالت عظیمی را که طبیعت بر دوش او نهفته
بسنجد نه « انسانیت » است، به سر منزل مقصود ببرد؛ و مرد را از دامن خود به معراج برساند. جامعه نیز باید بیاموزد که زن را با معیار
« خلیفۀ اللهی » و پرچم دار « روح الهی » در جامعه اي که زن با معیار انسانی دیده شود، زن در این دیدگاه حامل .« جنسی » با معیار
است. و موجودي داراي شخصیت و هویت و عضوي پاك از اعضاي جامعه آدمی بشمار می آید. اما در جامعه اي که زن را با
و ظرافتهاي خاص او بشناسند، زن از مقام والاي انسانی تنزل کرده، و در حکم یک کالاي مصرفی خواهد بود؛ و با « زنانگی » معیار
او مانند یک کالا رفتار می شود. دید اجتماع نسبت به زن پست و زشت می گردد و از سکسی بودن سر و سینه و پاي زن چنان
گفتگو می کنندکه ازمزه گوشت گردن و قلوه گاه و ران گو سفند 0 در هنگا م ازدواج، گو ئی سخن از خریدکالاست، همان
ملاکهائی که در انتخاب یک کفش و لباس بکار می برند، براي انتخاب زن بکار برده می شود. به جاي سخن از شخصیت والاي
او، سخن از اجزاي بدن اوست. با ایجاد چنین شناختی در اجتماع اولین و سنگین ترین ضربه متوجه خود زن می شود؛ و دیگر از آن
در » : می نویسد « جنگ علیه زنان » عزت نفس، مناعت طبع، حُبّ مقدس و عشق پاك خبري نیست. خانم مارلین فرنچ درکتاب
بازدید از نمایشگاه ها و موزه ها (به ویژه مرکز پمپیدو در پاریس) احساس کردم مورد حمله هنر مجسمه سازي انتزاعی قر ن بیستم
قرارگرفته ام. واقعیت اینست که تصاویر، توجه برانگیز نشان داده می شوند تا مورد پسند قرارگیرند؛ و جنس مخالف در مقام برتر
خریدار این کالاگردد. این همان چیزي است که ناراحت کننده است. زنها از دیدن بدنهاي خود که اختصاصاً چنین تغییر شکل
یافته و مبدل به کالائی در هنر تجاري شده است، احساس انزجار و تنفر می کنند؛ و اغلب ناراحتی خود را قورت می دهند. عده اي
سعی می کنند خود را به شکل این تصاویر درآورند؛ درست مثل خواهرهاي سیندرلاکه « ببینند » هم که آموخته شده اند این چنین
1.در چنین اجتماعی هرکس به سهم « می خو استند به هر وسیله اي شده پاي خود را کوچک کنند تا درکفش سیندرلا قرار بگیرد
خود در پی ---------------------------------------------------------- 1) جنگ علیه زنان نوشته مادلین
فرنچ، ترجمه توراندخت تمدن چاپ اول 73 ، ص 267 . سودجوئی از زن است. سرمایه داران و زراندوزان به عنوان ابزار تبلیغات و
وسیله اي براي بیان مرغوبیت و پر مصرف بو دن کالا، واسطه هاي تجاري، براي جذب مشتریان و عرضه بیشتر اجناس، سیاستمداران
صفحه 16 از 30
واسطه هاي تجاري، براي استثمار ملتها، شهوترانان براي خاموش کردن آتش شهوت، ولگردها با فریب و نیرنگ یا با ایجاد رعب و
وحشت درکمین عصمت و عفت دخترها، و عقد ه ا ي ها با به تصویرکشیدن زنی بر در و دیوار در صفحه ذهن، بالاخره هرکس به
اندازه توان خود از او سود جسته و بهره می برد. و این زن است که در این میدان، هستی و شخصیت و هویت خود را ازکف باخته،
بر جامعه حاکم باشد، اگر زن بخواهد اصالت و « دید و انتظاري » و به موجودي بی خاصیت تبدیل گشته است. در شرایطی که چنین
هویت خود را حفظ کند، و تسلیم وضعیت موجود نگردد، باید خود را براي مقابله با انواع مزاحمتهاي خیابانی و غیر آن آماده کند
0 که در هر زمان و از هر سو او را نشانه می گیرد. و اگر بخواهد تسلیم وضع موجود شود باید به کلی از انسانیت و معنویت خود
چشم بپوشد و هر روز با شیوه اي برنامه جدید هوسبازان را به اجرا دربیاورد. و پس ازگذ شت چند صباحی از عمرش و به محض
اینکه ظرافت هاي جسمی اش رو به زوال گذ اشت و طراوت او به نابودي گرایید. چون زباله مصرف شده سربار اجتماع باشد؛ و با
احساس پوچی از زندگی، روزگار را در انتظار هیولاي وحشتناك مرگ سپري نماید. در این وادي بزرگترین مجرم خود اوست؛
که دیدي ناپاك و انتظاري زشت را در اجتماع بوجود آورد؛ خود او بودکه با برهنگی و یا پوشش نامناسب، این را به جامعه القاء
کرد که زن موجودي است، که براي مصرف آفریده شده، نه براي ترقی. و زنانگی و ظرافت خود را به جامعه عرضه کرد، نه
انسانیت را، و بدیهی است که کامجویان را براي کامیابی به گرد خود جمع نمود؛ و نه تنها موجبات هلاکت خود، بلکه مقدمات
فساد و تباهی اجتماع را فراهم ساخت. در اینجاست که این گفته پروردگار عالم، زیبائی خود را نشان می دهدکه اي پیامبر به زنان
با ایمان بگو پوششهاي خود را بر خویش فرو افکنند، که شناخته شدن به پاکی و عفت براي زن و اجتماع مناسب تر است. البته
آیات نورانی دیگري در مورد بیان حکمت پوشش بانوان وجود دارد که هر یک نیازمند تفسیر و تبیین، و از حوصله این نوشتار
خارج است.
انگیزه هاي ترك حجاب
اشاره
از آنجا که پوشش و حجاب مقتضاي خلقت و سرشت زن است، و جدا شدن از این مسیر در جوامع مختلف، معلول عواملی است
که باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. ما بر این باوریم که- اصلی ترین عامل براي این مسئله تغییر باورهاي معنوي و تبدیل
معیارهاي الهی به معیارهاي مادي است-. در جامعه اي که معیار سنجش؛ و بناي ارزش، معنویت و هویت انسانی باشد؛ اخلاق،
رفتار، معاشرت و تمام زندگی آن جامعه جلوه معنوي خواهد داشت. و جامعه اي که به هر دلیل از معنویت تهی شده باشد، و همه
چیز با معیار مادیت سنجیده و ارزیابی شود، همه چیز رنگ مادیت به خود می گیرد. و انسان خالی از معنویت نیز، جز اندامی نیست
ندارد. بنابراین تفکر، بسیاري از آداب و رسوم صحیح، از جامعه به گوشه اي « بودن و شدن » براي « ازتولد تا مرگ » و فرصتی بجز
خواهد خزید و برنامه هایی متناسب با نگرش مادي، جاي آنرا پر خواهدکرد. و بدین جهت است که با شیوع جهان بینی مادي در
جامعه، سنت هاي مذهبی و آداب اصیل ملی دستخوش دگرگونی شده، و جاي خود را به بی هویتی می دهد. یکی از دگرگونیها
تغییر وضع پوشش در زنان و مردان بوده است. ولی با این حال عوامل دیگري نیز در تغییر پوشش بانوان دخیل بوده که ما آنها را با
مختصر تحلیلی ذکر خو ا هیم کرد.
-1 بی توجهی به حساسیت جنسی مردان
صداقت و ساده » یکی از اساسی ترین عوامل تغییر لباس و پوشش بانوان و بی پروائی آنها در ارائه ظرافتهاي اندام خویش به دیگران
صفحه 17 از 30
است. بدین معنی که زن از دید و درك جنسی مرد نسبت به خود « انگاري زنان و توجه نداشتن به میزان حساسیت جنس مخالف
آگاه نیست. واقعیتی راکه نمی توان انکارکرد، این است که زن هنوز نیاموخته است که به مرد همانطور نگاه کند؛ که مرد به او می
نگرد. بدینجهت بسیار مشاهده می شودکه زنان، ساده لوحانه سفره دل بازکرده و رازهاي ناگفتنی را با مردان بیگانه در میان می
گذارند و عاقبت تلخ و ناخوشایندي را به بهاي ساد ه اندیشی می پردازند. نحوه ظاهر شدن در مقابل مردان، چگونگی پوشش
وکیفیت سخن گفتن و... در بسیاري از مواقع ناشی از این باورهاي خام است. غافل از آنکه نگاه مرد به او به گونه اي است که اگر
بدان توجه می نمود؛ در حرکات و سکنات خود تجدید نظر می کرد. آمارهاي وحشتناك تجاوز به زنان و دوشیزگان و حتی
دختران نابالغ درکشورهاي غربی که بی حجابی شیوع پیدا کرده و به صورت انس نامعقول زن و مرد درآمده، شاهد نوع و میزان
حساسیت شهوانی مردان است. کسی که حساسیت آتش و بنزین را بداند، آیا ممکن است آن دو را بدون حفاظ درکنار هم قرار
صفا و صمیمیت را بر آنها حاکم کند . آیا می توان با تعارفات، شعله اي از آتش راکنار انباري « رفاقت و دوستی » دهد. و با شعار
از باروت قرار داد؛ و صمیمانه از آن دو خواهش کردکه از روابط خطرناك بپرهیزند. آیا تاکنون با خود اندیشید ه ا یدکه از سیل
بخواهید ویران نکند، و یا از آتش بخواهیدکه نسوزاند؛ یا از مواد محترقه درخواست نمائیدکه نسوزد. بی خردانه بودن این امور بر
هیچکس پوشیده نیست؛ چراکه همه از حساسیت آتش و بنزین آگاهند؛ و می دانند که سوزاندن و سوختن جزء ذات آنها است؛ و
با تبلیغات وتعارفات و خواهش و تمنا نمی توان خاصیت ذاتی را از آ نها گر فت. بَرِ پنبه آتش نشاید فروخت که تا چشم بر هم زنی
خانه سوخت آري اگر بانوان ما متوجه حساسیت مردان بودند و می دانستندکه شنیدن صداي کفش و یا نگاه به حجم پوشیده بدن
زنان آستانه تحریک پذیري و وسوسه مردان است 1، هیچگاه به خود اجازه نمی دادندکه بدون محدودیتهاي عقلانی و شرعی در
مقابل مردان حاضر شوند. و اگر متوجه بودندکه غریزه جنسی در مردان فوق العاده قوي است تا جایی که فروید آن را ریشه تمام
فعالیتهاي او می داند، هرگز در برابر آنها به جلوه گري و طنازي نمی پرداختند. هرگاه بانوان میزان تمایلات و انگیزه هاي جنسی
مردان را بدانند؛ حساسیت مرد را اعتراف خواهندکرد که بهترین چیز براي زن آن است که در معرض دید مرد قرار نگیرد. و هرگاه
به عواقب خطیر بی مبالاتی نسبت به این مهم آگاه شوند؛ به یقین براي جلوگیري از این فاجعه بزرگ به عوامل بازدارنده اي
همچون پوشش متناسب روي خواهند آورد. متلک گوئی هاي خیابانی، مزاحمتهاي تلفنی، تماسها و آزارهاي درون مکانهاي شلوغ
و نزدیک مدارس دخترانه از طرف پسران هرزه و... باید هشداري جدي براي بانوان پاکدامان باشد. گرچه قانون تمام این موارد را
شدیداً محکوم می کند و اجازه نمی دهد هرزگی و بوالهوسی شیوع پیداکند؛ ولی توجه به این مطلب نشان دهنده درجه بالاي
شهوت جنسی در مردان است؛ که نباید از خاطرها دور بماند. 1)- کان امیرالمؤمنین علیه السلام یسلم علی النساءکان یکره ان یسلم
علی الشابۀ منهن و یقول اتخوف ان یعجبنی صوتها فیدخل علیّ اکثر مما طلبت من الاجرکافی، ج 4، ص 464 . - انا قسوم لا ننظر الی
. ادبار النساء، وسائل الشیعه، ج 14 ، ص 145 ، ح 2
-2 سست عنصري و بی مبالاتی
بسیاري از بانوانی که از نمایش بخشی از بدن خویش به نامحرمان ابائی ندارند، و خود را ملزم به رعایت پوشش کامل نمی دانند،
خانمهایی هستندکه ضرورت حجاب و لزوم پوشش را می دانند؛ و از فلسفه آن آگاهی دارند؛ ولی در هنگا م عمل عذر می
چه می توان کرد ؟! محیط اینگونه است، ما با این مردم نشست و برخاست داریم، نمی توانیم که درکناري بنشینیم و » : آورندکه
این طرز برخورد با احکام دینی و اعتقادي منحصر به مسئله حجاب نیست؛ بلکه در بسیاري از موارد دیده «... عزلت اختیار کنیم. و
می شود، افرادي که از نظر علمی هیچ مشکلی ندارند؛ در هنگام عمل به بهانه هاي واهی، سستی می کنند. مثلًا در مورد نظم و
انضباط هیچکس را نمی یابیدکه منکر اهمیت آن باشد، بلکه همه خود را به لزوم آن آگاه می دانند، و چه بسا از آن دم می زنند؛
صفحه 18 از 30
ولی با این حال بی نظمی در سراسر زندگی فردي و اجتماعی آنان دیده می شود. راه علاج این گونه برخوردها که ریشه در سست
عنصري دارد، تقویت شناخت و انگیزه است باید باز هم از اهمیت نظم و عواقب تلخ بی نظمی سخن گفت. مشکلاتی که بر اثر بی
نظمی با آن مواجه می گردیم و ساعتها بلکه روزهائی راکه بر اثر بی نظمی تلف می شود و سرمایه هاي کلان انسانی و غیر آن که
به هدر می رود را بیان نمود تا اهمیت نظم از یک دانسته سطحی به صورت یک باور درونی درآید، و به انگیزه اي نیرومند در
میدان عمل تبدیل گردد . در مورد بی مبالاتی بعضی از بانوان در مسئله حجاب، و بی پروائی آنان در نمایش اندام خود نیز باید
نتیجه شومی که از این روش بر شخص و اجتماع وارد می آید بیان گردد. بایدگفت: اي خانم محترم- جامعه اي که چرخ اقتصاد و
فرهنگ و استقلال و ... باید توسط جوانانش به چرخش درآید بر اثر به انحر اف کشیده شدن نیروها تبدیل به جامعه اي راکد و بی
خاصیت و متخلف می گردد؛ در چنین اجتماعی نه تنها بانوان امنیت خویش را از دست خواهند داد؛ بلکه جوانان نیز به عنصري بی
خاصیت، بلکه م ّ ض ر تبدیل شده و به همین جهت بنیان خانواده سست شده و اجتماع حیثیت و استقلال خود را از دست خواهد داد.
جوان تحریک شده گرچه ممکن است قدرت دست یابی به شخص تحریک کننده را نداشته باشد ولی به یقین می توان اذعان
کرد، هوسهاي خیالی خود را به وسیله مزاحمتها و ... بر دیگران تحمیل خواهدکرد؛ و شاید در ابتدا باور نکنیدکه یک امر ساده
چگونه می تواند این همه خطرهاي عظیم را در پی داشته باشد. ولی با تامل و تفکر ومراجعه به تاریخ گذشتگان و آمارهاي موجود
درکشورهاي غربی، خواهید دیدکه آنچه بیان شده از هر گونه مبالغه و اغراق خالی است .
-3 آزادي خواهی
که آرمان همه انسانهاست؛ منافات « آزادي » شاید بعضی تصورکنندکه حجاب هرچند از جهاتی مفید است، ولی در عین حال با
در مسئله حجاب بیش « آزادي » دارد، و بنابراین دلیلی براي تن دادن و پذیرفتن چنین مسئله اي وجود ندارد . ما فکر می کنیم واژه
از آنکه جنبه درونی و انگیزه اي داشته باشد، جنبه تبلیغاتی داردکه اشخاص براي توجیه اعمال خود، وگروهها براي جذب
آزادي » . طرفداران بیشتر؛ در این مسئله بکار برد ه اند. با این حال بر اي اینکه این گمان بدون پاسخ نماند به تحلیل آن می پر دازیم
واژه اي مقدس است؛ و مفهو می عالی دارد؛ که از ناحیه خداوند متعال به بشر مرحمت شده تا با اختیار در مسیر تکامل حرکت «
کند موجبات تعالی خویش را فر اهم آورده، هیچ کس حق ندارد او را از این نعمت الهی محروم کند . ولی باید توجه داشت که
متأسفانه بسیاري از واژه هاي مقدس مورد سوء استفاده قر ارگرفته، و به جاي تأمل در معنا و محتواي شیرین آنها به الفاظ فریبنده
نیز ازکلماتی است که می تواند دو معنی داشته باشد یکی مذموم و ناپسند و دیگري پاك و « آزادي » بسنده می شود. کلمه
ناسازگار « آزادي » پسندیده. معنی اول: رهائی از هرگونه قید و بند: بر این مبنا هر چیزکه موجب محدود شدن فعالیت گردد، با
است. بدیهی است که هیچ کس این تعریف را براي آزادي نمی پذ یرد؛ چون این نوع آزادي را باید در جنگل، آنهم در میان
» حیوانات جستجوکرد. در آن محیط است که هرموجودي بدون هیچ محدودیتی زندگی می کند، و در این صورت است که باید
دانست. معنی دوم: رهائی از قیود و محدودیت هاي غیر موجّه: انسان براي تامین سعادت شخصی و « توحش » را مرا دف « آزادي
اجتماعی خود ناگزیر است محدودیت هایی را بپذیرد بلکه یکی از وجوه امتیاز انسان بر حیوان تن دادن به همین محدودیتها است،
محدودیت هایی که تأمین سعادت اجتماعی وابسته به آنهاست. و عقل آن را براي کسانی که می خواهند در یک اجتماع سالم با
آنگاه واژه اي مقدس و پسندیده است، که با رعایت محدودیتهاي مذکور همراه گردد. « آزادي » . هم زندگی کنند لازم می داند
مثلًا آزاد بودن در انتخاب نوع خوردنی که حق مسلّم هر انسان است؛ در صورتی پسندیده و مطلوب است، که- اولًا موجب زیان و
ضرر و بیماري براي خود او نگردد، و ثانیاً حقوق سایر افراد اجتماع رعایت شده باشد و در بدست آوردن و مصرف آن هیچ ظلمی
به هیچ کسی وارد نشده باشد . در این صورت است که انسان در انتخاب نوع خوراك و خوردنی براي خود آزاد است. و این
صفحه 19 از 30
آزادي مطلوب و پسندیده است . مادر مهربانی که فرزند بیمار خود را از بعضی از خوردنیها منع می کند، بر اساس همین
با معناي حقیقی آن هیچ منافاتی ندارد. بر همین اساس است « آ زادي » محدودیتهاي مطلوب است که عقل به آن اذعان دارد. و با
به معناي صحیح « آزادي » که می گوییم حجاب و پوشش از آنجا که موجب حفظ امنیت بانوان و ضامن سعادت اجتماع است با
آن هیچ منافاتی ندارد؛ و اسلام زنان را در انتخاب هرگونه پوشش که در بردارنده دو نکته بالا باشد آزاد گذاشته است .
-4 تصور اینکه حجاب مانع کار و تلاش است
بنابراین باید این « حجاب مانع فعالیت و ترقی و تحصیل است » ممکن است عده اي از بانوان ما فریب این شعار را خورده باشند؛ که
بند و زنجیر را از پاي بیرون آورد و آزادانه به فعالیت برخاست. در جواب بایدگفت: اولًا: مراجعه به تاریخ پیشینیان که روایت گر
حضور زنان فرهیخته و سهم عظیم ایشان از فعالیتهاي خانوادگی و اجتماعی وکارهاي طاقت فرساست، بهترین دلیل بر بطلان این
ادعا است. جامعه اسلامی کنونی دلیل دیگري بر واهی بودن ادعاي مذکور است. زنان بسیاري که در عرصه تلاش، تحصیل و قبول
مسئولیتهاي خطیر اجتماعی دوشادوش مردان بلکه گاهی جلوتر از آنها درخشیده اند، خط بطلانی بر این نظریه کشیده اند . آري،
اگر به وجدان و ضمیر خود مراجعه کنیم، خواهیم دیدکه برهنگی یا نیمه برهنگی به هیچ وجه نمی تواند در میدان کار و تلاش
مزیتی بر پوشش داشته باشد. آیا می توان پذیرفت که جوراب ضخیم پاپوش، مانع تلاش و تحصیل است اما جوراب پانما، نه؟!
مقنعه و روسري و چادر اگر مطابق با ضوابط اسلامی بسته شود مانع رشد و فعالیت است، اما اگر همان روسري براي نمایش و تزئین
به گونه اي بسته شودکه قسمتی از موها بیرون بماند؛ نه ؟! پوششی ساده و فراگیر مانع تکامل و ترقی است اما لباسهائی که، با
رنگهاي زننده هرچند سراسري باشد، نه ؟! ثانیاً: اصل نیاز بدن به پوشش و لباس براي انسان اعم از زن و مرد قابل انکار نیست و
هیچ کس نمی تواند بپذیردکه انسانها همانند حیوانات با برهنگی محض زندگی کنند . بنابراین سخن در اصل پوشش نیست بلکه
در مقدار و چگونگی آن است، که آنهم بستگی به مقتضیات درونی و عوامل بیرونی دارد. زمستان سردي را تصورکنید، هنگامی
که قصد دارید از منزل خارج شده به محل کار بروید، طبیعی است که لباسی را انتخاب می کنیدکه با توجه به وضعیت جسمانی و
سرماي هوا بدنتان را محافظت کند . بنابراین دو عامل درونی (وضعیت جسمانی) و بیرونی (سرماي هوا) در انتخاب کیفیت پوشش
در هنگام خروج از خانه موثر است ؛ گرچه این انتخاب موجب محدودیت فعالیتها گردد، ولی از آنجا که همین پوشش درصد قابل
توجهی از تلاش را ممکن می سازد؛ و اگر از آن استفاده نشود، همین مقدار از فعالیت نیز ممکن نمی باشد؛ هیچ کس منکر
ضرورت آن لباسها نخواهد بود. البته راه دیگري نیز وجود داردکه هیچ مقدار از فعالیتها را محدود نمی کند و آن ایجاد فضاي
مناسب است، یعنی می توان در هواي سرد زمستانی بجاي استفاده از پوشش زیاد در محل کارکه فعالیتها را محدود می کند، محیط
و فضاي کار راگرم و مناسب نمود، تا در آن محیط مناسب بدون هیچ محدودیتی با جدیت تمام به کار و تلاش پرداخت . در مورد
پوشش بانوان نیز انتخاب یکی از دو روش فوق ضروري است. چون با توجه به وضعیت جسمانی و جذ ابیت خاص آن از طرفی، و
غریزه شهوانی قوي جنس مخالف از طرف دیگر، ناگزیر است که یا پوشش مناسبی را انتخاب نمایدکه هم ضامن سلامتی شخص و
اجتماع باشد، و هم بتواند مقدار قابل توجهی از فعالیتها را ممکن سازد. و یا اینکه محیطی را انتخاب نماید که در سلامت کامل با
رفع محدودیتها و در ضمن حفظ هویت انسانی به فعالیت و تلاش بپردازد و موجبات ترقی و رشد خود را فراهم نماید. به نظر؛روش
دوم براي بانوان مناسبت تر است. مثلًا می توان محیطهاي آموزشی و دانشگاهی را از مردان خالی ساخت ؛ آنگاه خانمها حتی بدون
روسري در آنجا به تحصیل دانش بپردازند. و یا در محیط کار اداري شغلی را انتخاب نمایندکه با ارباب رجوع ارتباطی نداشته
باشند؛ و یا مراجعین آنها خانمها باشند؛ و آنگا ه در پرتو این فضاي سالم بدون هیچ محدودیتی به تلاش وکار بپردازند.
صفحه 20 از 30
« غربزدگی » -5 تقلید کورکورانه
گسترش صنعت و پیشرفتهاي سریع علمی و تکنولوژي در غرب در عصر حاضرکه به نتایج قابل توجهی دست یافته باعث آن شده
تاگروهی از اصالت خود غافل شوند و به جاي تفکر در اسباب ترقی آنان و دلایل عقب ماندگی خود، و راههاي جبران آن، آنچنان
مرعوب شوند که ارزشهاي گرانقدر خود را نیز از دست بدهند. و همانند خرگوش، افسون مارگردند. و ارزش هاي فرهنگ خو د
را نبینند. و به جاي آموزش فنون نو به انتقال فرهنگ بیگانه مبادرت نمایند و حتی در انتخاب اسم، نوع ماشین، خانه، پوشاك و
است و « از خود بیگانگی » و « خودباختگی » خوراك و ... غرب را سرمشق زندگی خود قرار بدهند. ریشه این تقلید نابخردانه
شخص یا جامعه اي که بدین بیماري دچارگردد، دلباخته دیگران می شود؛ و سعی می کندکه خود را در رفتار وگفتار و اطوار تابع
سنت زدائی از » را « غربزدگی » کرده و به ستیز و نبرد با سنتهاي خود برخیزد، هرچند غنی و ارزشمند باشند؛ به طو ري که باید نام
نامید. و این آغازي است که انجامی سیاه و ظلمانی در پیش خواهد داشت. علاج این بیماري خطرناك،- که « تمام شئون زندگی
به نابودي استقلال فرهنگی و پس از آن به نابودي استقلال در همه جهات منجر می شود-، توجه متفکرانه و عاقلانه به اسباب رشد
و ترقی غربیان در صنعت و تکنولوژي و بازشناخت آداب و رسوم آنان، از عوامل رشد صنعتی است. بعلاوه سرمایه هاي فرهنگ
ملل شرق و اندوخته هاي علمی آنان بایستی به عنوان زیرساخت اصلی براي انتقال تکنولوژي مورد توجه قرارگیرد. چنانچه اقبال
سروده است: قوّت مغرب نی از چنگ و رباب نی ز رقص دختران بی حجاب نی ز سحر ساحران لاله دوست نی ز عریان ساق و نی
از قطع موست قدرت افرنگ از علم و فن است از همین آتش چراغش روشن است حکمت از قطع و برید جامه نیست مانع علم و
هنر عمامه نیست علم و فن را اي جوان شوخ و شنگ مغز می باید نه ملبوس فرنگ دلیل بدحجابی عده اي از خانمها و ناسازگاري
آنان با محیط وفرهنگ غنی ملی و اسلامی، اینست که،- اینان بر اثر مسافرت به کشورهاي غربی و اروپائی و یا شنیدن و اطلاع
یافتن از رشد دانش و صنعت در آنجا، و نداشتن قدرت تحلیل و ریشه یابی در مورد ترقیات آنها، با تمام وجود مسحور غربیان شده
اند؛ و (با توجّه یا بدون توجّه) در سخن گفتن، راه رفتن، غذا خوردن، لباس پوشیدن و... افسون آنهاگردیده و از آنان تبعیت می
کنند . اینها باید متوجه گردندکه ما اگر چه به دلایل زیادي از جهت رشد صنعت و دانش از آنها عقب افتاده ایم، و باید آن را
جبران کنیم، ولی در فرهنگ و عقاید و اخلاق به هیچ وجه از آنان عقب نیستیم؛ بلکه با دلایل قطعی می گوئیم که آنها فرسنگها
راه را باید بپیمایند تا به ما برسند. 1 شرق حق را دید و عالم را ندید غرب عالم دید و اندر وي خزید ---------------------
. 1) پس چه بایدکرد، ص 4.8 -------------------------------------
-6 حس خودنمائی و سرشناسی
سرچشمه می گیرد راکم و بیش در همه جانداران می « حب ذات » که از « جلب توجه و تأیید » و « مقبولیت » تجلی و ظهور حس
توان ملاحظه کرد، ازکرم شب تاب و طاووس گرفته تا انسان. این میل به خودنمائی و جلب توجه در انسان به ویژه در زن 2 همانند
سایر نیازهاي ------------------------------------------------------- 2) أوَمَن یُنَشَّوا فی الحلیه و هو فی
الخصام غیر مبین، سوره-- مبارکه زخرف/ 18 . جسمی و روانیش، باید نخست کنترل و تعدیل شود، و سپس از راه و روش صحیح
اشباع گردد. چراکه این نیاز همانند سایر نیازهاي آدمی به منظور سیر بسوي کمال در وجود او نهاده شده است. چنانچه در دوران
دچار « عقده حقارت » و « خود کم بینی » شکل پذیري شخصیت در سنین کو دکی از این غریزه غفلت گردد، شخص به بیماري
نماید. گاهی به خیال پردازي « جبران » می گردد 1 و در این صورت است که شخص مبتلا سعی می کند، به گونه اي این کاستی را
متوسل می شود. وگاهی نیز تلاش می کندکه به گونه اي توجه محیط را به خود جلب نماید؛ و با نگاه و تحسین دیگران این
صفحه 21 از 30
بیماري را تسکین دهد. البته راهی که افراد بدین منظور می پیمایند و ماسکهائی راکه بر چهره می زنند متنوع و حتی گاهی گمراه
کننده است. گا هی ناله و شکایت، جدال و پرخاش، پرچانگی، ماشین و مسکن، حالت سخن گفتن، غذا خوردن، راه رفتن و...
وگاهی نیز در خودآرائی و اندام نمائی و یا ناهنجاریهاي دیگر اجتماعی جلوه می کند. بعض گونه هاي انحراف در اندازه هاي
بروز می کند. که مورد گفتگوي « خود عریان نمائی » ،« برهنه گري » یا جنون « اکس هی بی سیونیسم » افراطی به صورت بیماري
روانشناسان است، و در برخی ازکشو رهاي غربی مبتلایان زیادي دارد 2. بی شک یکی از عوامل بی پروائی بانوان در نمایش اندام
و « عقده » و ظرافتهاي جسمی و استفاده از پوششهاي نامناسب و جلب توجه کننده، ابتلاء به این بیماري است. البته ممکن است این
عامل آن آنقدر ظریف باشدکه شخص مبتلا نتواند آنرا در خود تشخیص دهد ولی می توان از نشانه ها و آثار به وجود این بیماري
پی برد. بانوانی که سعی دارند تا در محیط کار و زندگی انگشت نما باشند، از رنگ و مدلی براي لباسها استفاده می کنند، که تازه
باشد و بتواند توجه دیگران را به خود جلب نماید و اگر آن نوع لباس مورد استفاده دیگران قرار گرفت و جذابیت خود را از دست
داد، دیگر حس جلوه گري او اشباع نمی شود . و ناچار به رنگ و مدل دیگري روي می آوردکه در بین دوستان و آشنایانش شیوع
نداشته و بتواند توجه افراد را به خود جلب نماید. این گروه به هیچ وجه پوششی که آنها را در مقابل دیده هاي نامحرمان ساده و
باوقار و همرنگ با سایر بانوان نشان دهد نمی پذ یرند. علاج این بیماران کار آسانی نیست و تا خود نخواهند نمی توان براي آنها
هستند و بعد از آن در فکر علاج باشند . مبتلایان به این بیماري را باید به « عقده حقارت » کاري کرد. اول باید بدانندکه مبتلا به
ارزشهاي معنوي و هویت انسانی و زمینه هاي مناسب خدادادي براي ترقی و تکامل، متوجه ساخت؛ و نمونه هایی از بانوان با
شخصیت غرب و شرق جهان را که با باورگوهرگرانبهاي درون وگنجهاي بی مانند معنوي، به عظمتهاي والا رسیده اند براي آنها
بیان کرد، تا راه صحیح اشباع این غریزه را دانسته و ضمن حفظ ارزشهاي والاي انسانی این نیاز طبیعی را ارضاء سازند. --------
1) البته باید دانست که احساس حقارت گاهی ----------------------------------------------------------
ناشی از عوامل بدنی همانند قدکوتاه یا بلند، ناموزون بودن اعضاء بدن و... وگاهی ناشی از عوامل روحی همانند احساس ضعف
درسی در مقابل همشاگردان یا خواهر و برادر، اختلافات خانوادگی، طلاق، نفاق و... است. ولی همه اینها در پرتو تربیتی شایسته و
درمی آورد نارسائی تربیتی در محیط خانواده و امثال آن « عقد ه اي » صحیح قابل جبران است. و آنچه این کاستی ها را به صورت
است. 2)جوانی پررنج، ص . 208
پیامدهاي ناگوار