گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هجدهم
است که « حق اجتماعی » است که زن یا شوهر و پدر بتوانند از این حق صرف نظرکنند؟ یا « حق شخصی » آیا حجاب وپوشش یک
است؟ « حق الهی » با انصراف جامعه هر زنی بتواند بی حجاب دیده شود؟ و یا آنکه







پرسش یا شبهه اي که از سوي برخی به عنوان راه برون رفت از تکلیف حجاب مطرح می شود، بحث حق شخصی بودن یا حق
مثل نماز بود، باید از این حق دفاع کرد و از وارد شدن هرگونه « حق فردي زن » اجتماعی بودن پوشش اسلامی است. هرگاه حجاب
خدشه اي جلوگیري نمود. زن با این حق، حریم خود را حفظ میکند و دیگران نیز موظف به رعایت این حریم و دوري از هرگونه
تجاوزي خواهند بود. اما از سوي دیگر زن می تواند از حق خود صرف نظرکند و بی حجاب و حتی عریان در جامعه ظاهر شود.
بود، زن، همسر و خانواده او موظف به رعایت حقوق اجتماع اند و از بین بردن این حق جرم وگناه « حق اجتماعی » اگر حجاب
محسوب می شود، زیرا سلامت جامعه بسته به حفظ حدود و حریم اَن است و زن و خانواده او باید حافظ سلامت جامعه باشند،
همانگونه که جامعه حق رشد وکمال بر افراد دارد. حال اگر جامعه اي چنان سقوط کردکه همه یا اکثریت اَن، رهایی و راحتی زنان
درکامجویی انان را بر حقوق خود برتر دانستند، می توانند از حق اجتماعی خویش صرف نظرکنند و زنان را در برهنه بودن اَزاد
بگذارند. با نگاهی به معارف الهی درمی یابیم که حجاب نه تنها تکلیف یا حق شخصی نیست، بلکه یک مسأله عاطفی- روانی و
خانوادگی- اجتماعی است که ریشه در فطرت انسان ها دارد و خداوند از روز نخست به طور غریزي در وجود انسان ها قرار داد و
است که زن و خانواده، افراد و جامعه باید امانتدار این حق باشند و این « حقُ الله » بالاتر و برتر از حق شخصی و اجتماعی، حجاب
انسان می شود: (إِنا عرضْ نا الأْمانۀ عَلی السَّمواتِ « بالندگی و تابندگی » نیست که باعث « بندگی خداوند حکیم » امانت چیزي جز
وَالأرْضِِ و الجِبالِ فأبینَ أن یحِملْنها وا شفقن مِنْها ؤحَمَلنها الا نسن) بدین سان در می یابیم هیچ فرد یا جامعه اي حق تعطیل کردن
یا دخالت در این امر الهی را ندارند و در صورت رضایت زن یا شوهر یا رأي اکثریت به بی حجابی باز هم باید این حق « حق اللَه »
باید 1.احزاب/ 72 پیراسته از پلیديَ هاي برهنگی با حجاب ،« حق اللّه » و « ولایت الهی » و « مخلوق بودن » حفظ شود و زنان به خاطر
و پوشش در جامعه ظاهر شوند. فلسفه بعثت أنبیاءکه (یُزکّیهِمْ ویعلِّمُهُم الکِتبَ والحِکمۀ) 1 است و پو شاندن چشمان و حفظ شهو ت
در مردان که (أَزْکَی لهم ) است و پاکی و طهارت قلب در هنگام رویارویی مردان با زنانی که با حجاب اند، (ذ لِکمْ أطهَر لِقلوبکم
پاکی و پاکیزگی روح و » وقُلوبهنَ ) 3 همه و همه نشانگر این مهم است که ما حق هیچ دخالتی در حق اللّه نداریم و خداوند حکیم
را در حجاب دانسته است که باید اطاعت نماییم. پایان بخش سخن در این فراز، سخن مفسّر فرزانه « تقوا و تقرّب بندگان » ،« روان
حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه مال شوهر، نه و یژه برادر، فرزندانش » : حضرت آیت اللّه جوادي اَملی است که فرمود
می باشد. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد شد، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است.
لذاکسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم. از اینکه قرآن می گوبد: هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد
3.احزاب/ 53 164 1.اَل عمران/ 2.نور/ 30 « . الهی را در برابر آلودگی اجراکنید، معلوم می شود عصمت زن حق الله است 2
4.ر.ك:زن درآینهجمال وجلال،حضرت آیت الله جوادي آملی.
گوهر » نام داود و با وجود آن علاقه قلبی و عقلی به پوشش پدید می آید، چیست؟، راه هاي دستیابی به « عفاف » ریشه حجاب که
چیست؟ « عفاف
صفحه 17 از 54
بسیاري از پدران و مادران مذهبی یا مسولان دلسوز امور فرهنگی که اَثار حجاب را دیده و برکات آن را لمس کرد ه ا ند، به دنبال
پایه گذاري ریشه پوشش در عمق وجود نوجوانان و جوانان هستند تا در توفان هاي شبهات یا پدید اَمدن امواج احساسات، حجاب
عزیزانشان کم رنگ یا بی رنگ نشود و این وظیفه و فریضه الهی همیشه مقدّس شمرده شود. با نگاهی نو رانی به معارف وحیانی
« اندیشه پوشش در همه حالات » و « نرم افزار حجاب » است یا « پاکدامنی » و « پارسا یی » در می یابیم، ریشه حجاب که با عث
نام دارد، یعنی پوشش اَگاهانه و آز ادانه بدور از فشار یا اجبار خانواده که مانع تسلط شهوات و احساسات در همه « عفاف » ، است
یعنی بسنده کردن به چیز اندك و ته مانده شیر در سینه مادر دانسته اند وگل « عَفَّ » حالات می شود. لغت شناسان عفاف را از
نامیده اند، کنایه از اینکه در اثر عفاف، زیاده خواهی هاي شهوات یا اَفات و اَسیب هاي « مُعَففْ » پوشیده در برگ هاي خود را
منفی اخلاقی از انسان دور شده، نوعی تعادل و آرامش پدید می اَید. به دیگر سخن، عفاف یعنی شناخت روشن خویشتن و توجه
در اسیر شدن در امور حقیر مادي یا رکود و سکون در جاه و حیفه دنیا و زر و زیور زندگی. صاحبان « حیف بودن » همه جانبه به
عفاف با مدیریت احساس خود به عقلانیت و نورانئت والایی دست می یابند و خود را اَراسته به سه ضلع شخصیتی انسان کامل یعنی
حکمت (اعتدال در فکر و اندیشه)، شهامت ( 1 عتدال دردفع ضرر) و عفت (اعتدال در شهوت و جذب منفعت) می نمایند تا
را در جسم و جان خود حاکم کنند و به قلّه مقدّس بندگی پروردگار مهربان دست یابند. بهترین هدیه اي که پدر و مادر « عدالت »
یا معلّم و مربی خداباور به عزیزان خود می دهند، آینه اي از شناخت و معرفت نسبت به ارزش خویشتن است. بدون کمترین
را در مخملی ازکلام شیرین و رفتار دلنشین بدست اَورد، خود مسیري « خودیابی و خداخواهی » تردیدي، هرگاه نوجوان و جوان ما
سراسر سعادت می یابد و با تمام توان به پیمودن اَن و پشت سرگذاشتن مشکلات همّت میگمارد، زیرا اند یشه پاك، انگیزه پاك
می اَفریند و طراوت و طهارت به انسان می بخشد. اَ ري: می توان رفت به یک چشم پریدن تا مصر بوي پیراهن اگر قافله سالار شود
است تا نخست والدین و « شیوه هاي دستیابی به ریشه حجاب » ، پرسشی که پس از اَشنایی با عفاف و چگونگی آن بوجود می آید
مسولان خود را بدان آراسته کنند، سپس شهد شناخت عفاف را درکام وجود مخاطبان سرازیر سازند و آنان را بدون باید و نباید یا
امر و نهی مشتاق پوشش نمایند. گام هاي دستیابی به عفاف و پارسایی درونی به عنوان بنیان حجاب یا پوشش بیرونی عبارتست از:
1. مطالعه یا تحقیق درباره ارزش و عظمت انسان. 2. نشسمت و برخاست با صاحبان عفاف و پاکدامنان و بهره مندي از منش آنان.
3. حضور در محافل گفتگو درباره حیاء، عفاف و حجاب یا خواندن و شنیدن آثاري در ارتباط با این موضوعات. 4. تقویت روحیه
عفاف با استقبال از عبادات یا تقویت روح طاعات. 5. هماهنگ سازي بین امورکوششی (مثل مطالعه وگفتگو) با امور جوششی
(همانند دعا و درخواست از خداوند متعال). 6. افزایش خردمندي و عقلگرایی در زندگی، زیرا بنیان هر دو بازدارندگی است همراه
با اختیار و آزادگی. 7. آشنایی نسبت به حیاء یا زیبایی بی پایان یا اساس پاکدامنی و عفاف. 8 اَشنایی با سیره و سخن عفیفان و با
الحرفه » ، خبر شدن از زندگی آنان. گفتنی است که گستره عفاف، فراتر ازامورجسمی یا جنسی شامل امور مالی و اقتصادي می شود
شغلِ همراه با عفاف برتر از ثرو تمندي، غنا با فجور، معاصی است. در امور اجتماعی « مح العفۀ خیرْ من الغنی مع الفجور 1
در امور اخلاقی خود « عفاف ، آرایش بلاها، سختی هاست، میوه آن حیاست، محافظت، قناعت و رضایت است 2 » : تأثیرگذار است
زکاتِ زیبایی، عفاف و پارسایی است و این صفت، سرآمد خیرها و خوبی هاي اخلاقی است. با عفاف اعمال » : را نمایان می سازد
طوبی لمن کانت » : و بنیان تربیت خانوادگی محسوب می شود « پاك می شود ( از این رو) هرگز انسان عفیف، تن به زنا نمی دهد 3
2.همان. 3.(امام خوشا به حال کسی که مادرش عفیف، پاکدامن است. 1.(امام علی علیه السلام):تحف العقول،ص 79 ؛« امه عفیفه 4
4.(امام صادق علیه السلام):الحدیث،ج 2،ص 117 . امّا ارزش عفاف درکنترل شکم و شهوت . علی علیه السلام):غررالحکم،ص 256
به گونه اي است که برترین پرسش خداوند در بین عبادات لقب یافته است (ما عبد الله بشیء افضلمن عبادة البطن و الفرج) 1 که
صفحه 18 از 54
این بینش عصمت آمیز نشانه ارزش بسیار و در عین حال عمل دشوار در این عرصه است، گرچه برکات بسیار اَن نیز دانستنی است
زیرا عفت شکم انسان را از ربا و رشوه یا رزق ناپاك حفظ میکند و عفت شهوت او را از نگاه و دوستی، ارتباط و اختلاط با
نامحرمان دور می سازد، و چه افتخاري برتر از پاکی و پاکدامنی در تمامی عمر بویژه دوران جوانی است که بهار بندگی است.
1.(امام باقرعلیه السلام):الکافی،ج 2،ص 79
رهاورد عفاف در زندگی انسان چیست؟
رهاورد عفاف یعنی طهارت فکرو طهارت فعل، فرازي فروزان براي ایجاد انگیزه در راه دستیابی به پارسایی درونی است که این
برکات در امور مادي و معنوي، دنیوي و اخروي و ظاهري و باطنی ما و نسل مان تأثیر گذارست: الف) کفایت و بسنده کردن به
امور حلال. ب) خویشتن داري هنگام رو به رو شدن با گناه. ج) مراقبت و مواظبت ازکارها در تمامی حالات. د) صبر و شکیبایی بر
فشار شهوات و مرتکب نشدن گناهان. ه) یاري دین و دین باوران در راه خدا. و) رسیدن به مرحله یقین و رضایت به روزي خدا.
ز) راحت شدن ازگرفتاري ها و مصون ماندن از آبروریزي در مسیر گناه. ح) تسلیم شدن نسبت به اوامر خدا، رسول او و امامان علیه
السلام. 1 پایان سخن درباره عفاف، نکته هاي کلیدي وکاربردي است که ا علل الشرایع: ترجمه مسترحمی، ص- 245 . بسان جرقه
اي دل و دیده را روشن می سازد تا در مسیر پرورش خود و مخاطبان نیرویی نورانی بگیریم و لحظه اي از پا ننشینیم: ! عفاف
محصول حیاست امّا مثل حیاء ذاتی یا صفت ثابت و استواري نیست، بلکه اکتسابی است و با توجه به عوامل هشتگانه قابل افزایش
است و ملکه نیست بلکه حال است که با توجه به حجاب یا حیاي درونی افزایش وکاهش می یابد. در اینجا نقش پدران و مادران و
مربیان و مبلّغان نمایان می شودکه با تدبیر و تلاش سعی در ایجاد، ترمیم و تکمیل عفاف نمایند و راه هاي کمرنگ سازي پاکدامنی
را مسدود سازند. عفاف بدون پوشش ظاهري یا حجاب مفهوم و معنا ندارد، زیرا یکی بازدارنده باطنی و دیگري مکمّل آن یعنی
بازدارنده ظاهري است، هر چه عفاف درونی بیشتر باشد، پوشش ظاهري افزایش می یابد، از اَن سو، هر چه عفاف فراوان تر شود،
چشمگیرتر می شود، چنانکه دختر شعیب بامتانت و حیاءگام برمی داشت. 1 عفاف بر همه بخش هاي جامعه اثرگذارست « متانت »
وقار و آراستگی » و تنها زنان را در بر نمیگیرد، بلکه مردان را موظف به رعایت مرزهاي اخلاقی می سازد که یکی از نشانه هاي اَن
است و ثمره اش خودداري ازگناه، « عفت » اصل عقل » : است. امام علی علیه السلام فرمود « سنجیدگی در گفتار و رفتار » یا « مطلوب
سیاهی عصیان و سرکشی، افزون بر آثار « است و محصولش کم شدن 1. قصص/ 25 . اندوه در زندگی. 1 « قناعت » ریشه عفت
قانونی و شرعی، آثاري وضعی به دنبال دارد که گاه پس لرزه هاي آن گریبان نسل و ناموس اَدمی را میگیرد، از این رو فرموده اند:
زنا و عمل منافی با عفت با خیر و سعادت، در هیچ خانه اي جمع نمی شود. درباره زنان مردم عفت نشان دهید تا مردم درباره زنان
شما عفت را رعایت کنند. خداوند به موسی وحی فرمود: اي موسی! کسی که زنا کند با زن او زنا شود، گرچه در فرزندان بعدي او
باشد. اي موسی! با عفت باش تا اهل تو نیز عفیف باشند. اي موسی ا اگر می خواهی خیر و سعادت در اهل تو فراوان شود، از زنا
موضوعی زنده براي هر « حفظ عفت و پاکدامنی » بپرهیز. اي موسی! همان طورکه با مردم رفتا ر میکنی، با تو رفتار خواهند کرد 20
دارایی، عفت، پاکدامنی خود را با تلاو ت سوره نور » : روز ماست که صادق آل محمدصلی الله علیه واله شیوه آن را چنین فرمود
2. کتاب الخصال، ج 1، ص 91 : طرائف الحکم، ج 1، ص 98 . دارید و زنان خود را با ص 8 « مترجم » نگه 1. بحا ر الانوا ر، ج 17
ان حفظ نمایید. به درستی که هرکس بر تلاو ت سوره نور در هر رو ز، هر شب مداومت کند، هرگز کسی از خانواد ه اثر بی عفتی
ننماید تا زمانی که مرگش فرا رسد، در این حال هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشییع کنند و همگی بر او دعا نمایند، از خدا
و اَگاهی از حسنات اسوه هایی « عفاف و پاکدامنی » نمونه هاي نورانی - « برایش امرزش خواهند تا آنگاه که در قبرش قرار گیرد. 1
اینچنین، باعت خیزش عزم و اراده ما و فرزندانمان در دستیابی به عفاف و پارسایی می شود: خداوند درباره حضرت مریم
صفحه 19 از 54
علیهاالسلام فرمود: مریم دختر عمران عفت خود را حفظ کرد، خداوند هم بهشت را به او عظا فرمود و عیسی را که مثل ماه شب
چهارده بود به دنیا اَورد. 2 بعد از مریم حضرت فاطمه علیهاالسلام عفت خویش را حفظ کرد و سبط پیامبر راکه هدایتگر امت
هستند، به دنیا اَورد. -! حضرت صادق علیهاالسلام به شبعیان و همه پیروان خویش بشارت یاداش زندگی عفیفانه را اینگونه بیان
1. ثواب الاعمال، «. بر شما باد به عفت، پارسایی که عفیفان، پاکدامنان با ما در رفیق اعلاي الهی همنشین خواهند بود 3 ..» : فرمود
. 3. بحار الانوار، ج 6 ص ص- 375 . 2. زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام ص 300 . ص- 249
یا راه هاي تضعیف پارسایی و نجابت چیست؟ « آفات عفاف »
اشاره
موضوعی جدّي وگاه هشدار بخش براي ماست که خود « روزنه هاي ورود شیطان به پارسایی و پاکدامنی انسان » یا « آفات عفاف »
و دیگران را به مراقبت دعوت کنیم و ازگام هاي رو به جلوي شیطان جلوگیري نماییم. این روزنه هاي ورود عبارتست از:
1. نگاه حرام
چشم دیده بان عقل و خبر رسان دل است و نگاهِ حرام نامه رسان دعوت به سوي گناه. 1 نگاه هاي پی در پی و آلوده، پیامک هاي
شیطان براي از بین بردن ایمان آدمی و ریشه تضعیف عفاف و پاکدامنی است.
2. موسیقی هاي حرام با شنیدن غنا
2 و پهن کننده بستر گناه است، شخصیت انسان را در هم می شکند و حیاي او را از بین می « افسون زنا » موسیقی هاي شهوت انگیز
2.بحارالانوار،ج 76 ،ص 334 برد. 1.الحکم الظاهره،ص 603
3. فکرگناه
فکرگناه، فعل گناه به همراه دارد و انسان را به ورطه عصیان و نافرمانی میکشاند. 1 فکرگناه همانند گرد و غبار سیاه در اتاقی زیبا و
چشم نوازست که پس از چندي تیرگی اَن تمامی زیبایی ها را می پوشاند و حتّی ظاهر آدمی را سیاه و تباه می سازد.
4. بیکاري
اوقات فراغتِ بسیار، بدور از برنامه هاي مفید وکارساز، زمینه ساز فساد و دوري از عفاف است و خداوند شخحص سالم و بیکاري
راکه نه در پی کار دنیا و نه در پی کار اَخرت است، دشمن می دارد، 2 زیرا بیکاري ریشه زشتی ها و حرکت به سوي پلیدي هاي
فردي و اجتماعی است.
5. دوستان ناباب
دوستی علاوه بر انس و همزیستی، باعث نفو ذ و تأثیر در امور مادي و معنوي شده، بر عقاید و اخلاق، گقتار و رفتار تأثیرگذار خو
.2 . 1 غرر الحکم، ص 664 « دین و روش هرکس طبق مذهب و آیین دو ست و همنشین اوست. 3 » : اهد بود. از ا ین رو فرموده اند
. 3. وسایل الشیعه، ج 4 ص 207 . نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 17 ، ص- 146
صفحه 20 از 54
6. نداشتن حدود و حریم با نامحرم
زن و مرد نامحرم درهر مرحله ايَ از عفاف باشند، در خلوت در معرض وسوسه هاي شیطان قرار دارند، به گونه اي که وسوسه هاي
شیطان محکم ترین اراده هاي انسان را سست میکند و ایمان هر فرد قوي را متزلزل می سازد. علاوه بر خلوت، سخن گفتن بدون
ضرورت و شوخی کردن با نامحرم پرتگاه گناه است به گونه اي که هرکلمه شوخی با نامحرم مجازاتی برابر با دو سال حبس در
اَتش اَخرت خواهد داشت. ا گاه فراتر از شوخی، اختلاط با نامحرم یا تماس جسمی، گرچه به ظاهر اندك مانند دست دادن، هر
چند با فامیل و اَشنا، عاقبت انسان را سیاه و تباه می سازد، چنان که رسول خداصلی الله علیه واله دست دادن با نامحرم را باعث به
2. وسایل الشیعه، . 1. بحا را لانو ا ر، ج 76 ، ص- 363 زنجیر بسته شدن دستها و رفتن به سوي اَتش عذاب در آخرت بیان فرمود. 2
. ج 14 ، ص 143
حیاءَ چیست؟ آیا تاثیري در حفظ حجاب به طوو خودجوش و ارادي در فر زندان مان دارد؟
واکنش درونی نسبت به زشتی ها یا حالت روانی خاصی است که باعث متانت و وقار درگفتار و رفتار می شود. هرچه حیا یا ،« حیا »
وقار بیش تر باشد، شخصیت اَدمی وزین تر و رفتار او سنجیده تر شده از اَنچه با آزادگی وي بیگانه است، پرهیز بیش تري میکند.
افزون بر حیا، عفاف و تقوا نیز داراي پرهیز و از جنس نورند و به انسان بینش روشنی می بخشند تا به دور از اجبار و به طور ارادي و
خودکار از خطا وگناه بپرهیزند، با این تفاوت که حیا، ملکه یا صفت ثابت و راسخی است که مانع ارتکاب گناه شرعی، عقلی و
عرفی می شود به گونه اي که صاحبان حیا، شرم از خوردن و نوشیدن در کوچه و خیابان کرده و یا از پوشیدن لباس هاي مغایر با
متانت و وقار در جامعه به شدت پرهیز میکنند، گرچه در ظاهر این قبیل کارها حرام شرعی نیست امّا حرام عرفی یا عقلی محسوب
می شود، اما عفاف حالتی است که حلول میکند و ثابت و ماندگار نیست تا باشد و بماند بلکه نیاز به حفاظت و حراست دارد،
اکتسابی است و ضعف و شدت می یابد. درکنار این دو تقوا پرهیز از خطا و عصیان، تنها مانعگناهان شرعی است نه عقلی و عرفی.
پس حیا در سخن عرب زبانان یا شرم و اَزرم درکلام فارسی زبانان، وسعت بسیاري دارد و سه گناه عقلی، شرعی وعر فی رادفع
میکند و علاوه بر اَن بی توجه به نکوهش اطر افیان، به خاطر رشتی گناه که رهاو رد نورانیت حیاست، از خطاها و اشتباهات پرهیز
می شود ونوعی آزادي و اَزادگی از قید و بندهاي گناه با اَن احساس شده و آسودگی خاطرو و آرامش باطن به همراه می اَ ورد.
ازسوي دیگر خجالت و حیاهر دو باعث گرفتگی روح یا تغییر در چهره می شود اما شخص با حیا، پیش از انجام خطا وگناه در هم
فرو می رود ولی فردخجالت زده پس از ارتکاب زشتی، تغییر حالت می یابد. در یک نگاه حقیقت حجاب و عفاف یا پوشش ظاهر
است، زیرا بسان نرم افزاري نورانی، روشنی بخش دل و دیده شده، انگیزه بخش جوارح و جوانح میشود « حیا » ، و زینت باطن
یعنی شرافت و « تشریف » مشقت و زحمت همراهست)، حجاب را نوعی » تاهریک از ما علاوه بر تکلیف (که به ظاهربا نوعی
بزرگی بیابیم و با عمق وجود، خود را به آن بیاراییم. از این رو حیا در اولین سطح هرم عفاف قراردارد، موجب نظام بخشی خصال
خوب خدایی می شود و شکاف هاي ایمان افرادرا پر می کند. گویی مانند ریسمانی است که مرواریدهاي، ایمان عفاف، تقوا و
حجاب را نظم می دهد و صاحب خود را از نافرمانی هاي ظاهري و باطنی دور می سازد و با نبود آن نظام ایمان را دچار بحران
2، خداوند افراد با حیاي عفیف را « اِنً الله یحب الحیی المتعفّف » : میکند . 1 بی دلیل نیست که در اَمو زه هاي دینی چنین می خو انیم
علی قدر الحیاء تکون العفه » . 3، بنیان مرو ت، مردانگی حیاست وثمر ?آن عفاف « اصل المروه الحیاء و ثمرته العفه » . دو ست د ار د
آن کس که شرم، حیاءش کم باشد، اجتنابش ازگناه ،«ْ من قل حیاء قل ورعه » . 4، به میزان حیا، پارسایی و پاکدامنی وجودد ا ر د «
6؛ هرگاه شرم و حیا را از دست دادي، هر چه می خواهی انجام بده. آري، بهترین نوع « اذا لم تستح فافعل ما شئت » . کم خواهد بود
صفحه 21 از 54
حیا اَن است که انسان از خود شرم کند و کوچک ترین خلافی مرتکب نشود 7 و اَخرین حد حیاء نیز اَن است که هر فرد با تمام
2. (رسو ل . وجود بداند که خداوند از حال او اطلاع کامل دارد و 1. مجازات النبویه؛ سید رضی، تحقیق طه محمد الز ینی، ص 105
4. عیون الحکم، ص- . 3. (امام علی صلی الله علیه واله)؛ غرر الحکم، ج 1681 خداصلی الله علیه واله)؛ الامالی شیخ طوسی، ص 39
7 .(امام علی علی السلام)؛ الحدیث، ج 1، ص- 76 همواره تحت نظارت و 6. همان، ص- 73 . 5. الحدیث، ح 1، س- 72 01 34
مراقبت کسی است که لحظه اي از پیدا و پنهان او غافل نمی ماند، که اگر چنین اعتقادي باشد و اَدمی گناه کند، حیا ندارد و اگر
دقت کن! د ر » : نباشد، فردي کافر است ! 1 چه زیباست سخن صادق اَ ل محمدصلی الله علیه واله به صحابی خود مفضل فر مو د
صفتی که خداو ند آن را تنها به انسان ها اختصاص داد، حیوانات از اَن بی بهره اند، و اَن خُلق، خوي ارزشمند و بزرگ، ارزنده،
2 اَن امام والا مقام حیا را شاخسار ایمان و ایمان را از بهثست بیان نموده، سپس حیا و ایمان را در یک رشته و « . است « حیا » عظیم
3 با این بینش و برداشت نسبت به حیا و « . کسی که حیا ندارد، دین ندارد » : همدوش همدیگر و حیا را معادل دین دانسته فرمود
دست آوردهاي آن به خوبی در می یابیم صاحبان حیا یاکسانی که خداي خویش را در هر حال نافی و شاهد افکار و اعمال خود
می دانند، صاحبان حقیقی عفاف و حجابند، زیر؟ ا قدر و قیمت خو یش را دریافته اند و ار تباطی مستحکم بین خود و-خداي خو د
ایجادکر ده اند، از این رو با تمام وجود گوش به فرمان و یایبند به اوامر و نو اهی اویند و بیش ترین تلاش را درکسب رضایت پرو
3.الکافی،ج 3،ص 165 2.الحدیث، ج 1، ص 72 ردگار اتجام می دهند. 01 ارشاد القلوب، ترجمه سنگی، ج 1، ص 288
راهکارهاي دستیابی به حیا چیست؟
نکته هایی کلیدي وکاربردي براي حفاظت از حیا و مراقبت از این عنصربی همتا به چشم می خوردکه با هم مرور میکنیم: 1. پرهیز
از گناه و نافرمانی هاي بزرگ و کوچک پروردگار حیا از جنس نورست و نگاهی رو به آسمان به انسان می بخشد، مجموعه
راهکارهاي دستیاي به حیا نیز این چنینند. که نخستین آخها دوري ازگناه و عصیان یعنی تیرگی و تاریکی است، زیرا معصیت
می دهد و حتی اَدمی را نسبت به نافرمانی گستاخ و بی ادب می « جرأت نافرمانی » پروردگار مهربان هر چندکوچک اَن به انسان
گناه » از سوي پرهیزگاران صو رت گیرد و یا نشناختن گناهی به نام « مراقبت هاي جدّي » سازد. این بینش عرشی موجب شده که
از سوي فرزانگان مطرح شود. 2. انجام صحیح و در حد امکان با حضورِ قلبِ واجبات. 3. عمل به مستحبَات و در حد توان « صغیره
دوري از مکروهات. 4. دوستی با افراد با حیا. 5. قطع ارتباط با گناهکاران و اَلودگان به نافرمانی خداوند. ء. پرهیز از پرگویی براي
مصون ماندن از لغزش هاي گفتاري و رفتاري. 7. احتیاط در سخن گفتن. 8. اجتناب از اظهار نظر قطعی در امور تردیدآمیز.
و... سخن میگویند « اینطور گفته اند » ،« می دالْم »ْ ،« ممکن است » ،« اشاید » : صاحبان حیا همیشه در امور غیر قطعی با واژه هایی چون
تا سنگینی گناهِ دروغ و تهمت را به دوش خود نکشند یا در زمان هاي پرغبار اجتماعی و سیاسی گردن خو د را پل پیروزي دیگران
قرار ندهند. 9. کنترل چشم وگوش و زبان افراد باحیا ورودي هاي دل و اندیشه خود را به شدت پاسداري می کنند، از شنیدن هر
صدایی، دیدن هرچهره و صحنه اي، خوردن هرغذایی و رفتن به هر سرایی پرهیز می کنند تا دك و دیده، پرسه زن این سو و اَن سو
نشود و دل مشغولی هاي زیانبخش گریبان اَنان را نگیرد. چه خوب است از اَغاز نوجوانی و جوانی سرچشمه افکار و احساس خود
را پاك نگهداریم و با مراقبت هاي جدّ ي ما به تیرگی هاي گناهان نیالاییم، که شاید راه بازگشتی نیابیم و تا پایان عمر خود را
زندانی هواها و هوس هاي اَنی نماییم! 10 . تقویت ایمان شناخت و معرفت نسبت به خداوند و معاد و درپی اَن عشق و اشتیاق به
ارزش هاي دین مدار، باعث تقویت ایمان می شود. 1 ا این تقویت به تدریج و با تمر ین و پشتکار پدید می آید تاگوهرگرانسنگ
حیا د رکانون وجود انسان رشد یابد و حیاي ازخود، خلق و خدا در لحظه هاي زندگی خود را نمایان سازد. به یقین ایمان ما را
نمی توان با حضوردر جلسه « . انسان عمل سازست و عمل انسان ساز » : حفظ می کند، به شرط اَنکه ما هم ایمان را حفظ کنیم، زیرا
صفحه 22 از 54
یا جلساتی درماه محرم یا شرکت در مراسم نورانی شب قدر، انتظار حفاظت یکساله از خود داشت، چنانکه براي حفاظت جسمانی
علاوه بر تغذیه درصبح و ظهر و شام، میان وعده هاي غذایی نصیب خود میکنیم تا سلامت جسم را تأمین نماییم، درباره حفظ حیا،
عفاف و حجاب نیز نیاز به تغذیه روحانی، حکمت هاي آسمانی و موعظه عاي وحیانی داریم تا لحظه اي از مسیر خود عقب نمانیم
و خود و دیگران را به سر منزل مقصودکه سعادت جا ودانی است، برسانیم. پایان سخن یادآوري این نکته است که گاه اَشنایی با
یا حیاي نادانی نامیده می شود. « حیا حُمق » افراد وقیح یا بی حیا اثري افراطی در احتیاط نسبت به حیا در ما میگذارد که این رخداد
نمونه هاي این نوع حیا عبارتست از: حیا در انجام واجبات، کسب علم و دانش بویژه در آمور واجبات، www.hawzah.net.1
حیا ؛« لاحیاء فی الدَین » تدبیر و تلاش درکسب درآمد حلال؛ خدمت به میهمان و احترام به د یگران !! 1 آگر چنین می خوانیم که
در دانستن و به کار بستن امور دینی نیست توجه بخشیدن به اعتدال است تا هرگز رو به افراط و تفریط نرویم و فرزندانیان را به طور
شفاف با رسالت و وظایفشان اَگاه سازیم. 1.پژوهشکده باقرالعلوم علی السلام،حیا،علی اکبریان.
آیا پیش از اسلام هم سخنی ازپوشش یا وظیفه اي نسبت به حجاب بوده است؟
اشاره
حجاب تکلیفی » : از سويَ دشمنان دانا و دوستان نادان ارائه این اندیشه است که « فرهنگ حجاب » یکی از عرصه هاي تهاجم به
اینان براي تأیید سخن خود، «. مخصوص زنان ما، زمان ماست و در هیچیک از ادیان گذشته، یا اقوام پیشین وحود نداشته است
بانوان یونان و روم و ایران باستان و حتی ایمان اَورندگان به حضرت ابراهیم ع و پیروان اَیین یهود و مسیحیت را فارغ از این وظیفه
دانسته، حجاب را مخصوص إسلام معرفی میکنند. جهالت یا غفلت این افراد به گونه اي است که فطري بودن پوشش را که فراتر از
هر عصري و نسلی براي همگان ضروري است، انکارکرده به اقوام و ادیان پیشین نهضت ناشایستی زد 5 اند. با نگاه به تو رات- سفر
و چون زن دیدکه اَن درخت براي خوراك نیکوست و » : 25 درباره اَدم و حوا چنین می خوانیم - 6 و 21 - پیدایش، باب 3، اَیات 8
خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. اَنگاه چشم هر دوي
ایشان باز شد و فهمیدند که عریان اند، پس برگ هاي انجیر به هم دوخته، سترها براي خویشتن ساختند و اَدم، زن خود را حو ا نام
قر اَن نیز داستان اَدم و .« نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندَگان است و خداوند رخت ها براي اَدم و زن او بساخت و ایشان را پوشانید
حو اعلیهماالسلام را اینگونه بازگو می نماید: ( فلمًا ذاقا اُلشًجرة بدَتْ لهما سوْءتُهُما وَطَفِقا یَحصِفانِ علیهِما مِن وَرَقِ الجَنَۀِ،)؛ 1 آنگاه
که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پو شاندند.
بنابرگواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین هاي جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؟ هر چند در
طول تاریخ، فاز و نشیب هاي ز یادي را طی کرده وگاهی با اِعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه به
طورکامل از بین نرفته است. مورخان به ندرت از اقوام بدوي که زنانشان داراي پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در
اجتماع ظاهر می شدند،یادمیکنند. 1.اعراف/ 22 . امروزه پس از پژوهش هاي بسیار، دانشمندان تاریخ حجاب و پوشش زن را به
پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می « زن درآینه تاریخ » دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند. کتاب
" با توجه به علل ذکر شده، بررسی آثار نقوش! به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود. 1 » : نویسد
با این دستمایه فکري، نگاهی به دوران هاي مختلف تاریخی و گرایش هاي فطري و فکري زنان نسبت به حجاب می نماییم و از
چگونگی پوشش هر عصري با خبر می شویم:
1. پوشش زن در یونان و روم باستان
صفحه 23 از 54
دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان میگوید: زنان یونانی در دوره هاي گذشته، صورت و اندامشان را تا روي پا
می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایرکورس و امرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز
بنیلوب » داراي پوششی قرمز بودند. سخن درباره حجاب، در لابلا ي کلمات قدیمی ترین مولفین یونانی نیز به چشم می خورد، حتی
داراي حجاب خاصی بود ه اند، بدین صورت « ثیب » فرمانرواي ایتاك) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر « عولیس » همسر پادشاه ) «
که 1. زن در آینه تاریخ، علی اکبر علویقی. حتی صو رتشان را نیز با پارچه می پوشاندند. این پارچه داراي دو منفذ بود که جلوي
دختران تا مو قع ازدواج آزاد بودند، ولی بعد از ازدواج خود را از چشم مردان « اسمارته » چشمان قرار میگرفت تا بتوانند ببینند. در
می پوشاندند. نقش هایی که بر جاي مانده، حکایت میکندکه زنان سر را می پوشانده، ولی صورت هایشان باز بوده است، و وقتی
به بازار می رفتند، بر آنان واجب بو ده است که صورت هایشان را بپوشانند، خواه باکره و خواه داراي همسر باشند. حجاب در بین
زنان سیبري و ساکنان اَسیاي صغیر و زنان شرماد (فارس و عرب) نیز وجود داشته است.ز نان رومانی از حجاب شدیدتري برخوردار
بوده اند، به طوري که وقتی از خانه خارج می شدند، با چادري بلند تمام بدن را تا روي پاها می پوشاندند و چیزي از براَمدگی
هاي بدن مشخص نمی شد. 1 یکی از تاریخ نو یسان غربی نیز شواهد زیادي بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان اَورده
الهه عفت است و عالی ترین نمونه (و « آرتمیس » : که یکی از خدایان یونان باستان است، میگوید « الهه عفت » است. او درباره
2 همچنین «. الگوبراي) دختران جوان به شما می آید. داراي بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفت و تقوا آراسته است
.2 . درباره مردم یکی از قبائلی که نهصد سال قبل از میلاد زندگی میکر ده اند، اَمده است: 1. دایرة المعارف القرن العشرین، 1923
بیابانگردي می کردند. آنها مردم و حشی و « سکاها » ، بالاتر از ارمینان و در کنار دریاي سیاه » . تاریخ تمدن، ویل دورانت، ص- 520
درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندي بودند که در ارابه به سر می بردند و زنان خود را سخت در پرده
زنان فقط در صورتی می توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و » : 1 این مورخ در جاي دیگر میگوید « . نگاه می داشتند
همچنین از قول یکی از فلاسفه یو نان باستان، « در جشن هاي مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابندکه کاملا در حجاب باشند. 2
. 2 1. همان، ص 336 درباره شدت پوشش زن، نقل میکند: نام یک زن پاکدامن را نیز چون شخص او باید در خانه پنهان داشت. 3
3. همان. . همان ص 340
2. پوشش زن در ایران باستان
در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادي در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه
زنان طبقات بالاي اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان » : حجاب بسیار سختی در بین اَنان رایج بو ده است، میگوید
روپوش دار از خانه بیرو ن بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش (ا ختلاط) کنند. زنان شوهردار حق
نداشتند هیچ مردي را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که در ایران باستان بر جاي مانده، هیچ صورت زن دیده
1 از دائره المعارف لاروس نیز به دست می اَید که حجاب در بین مادها و پارس ها « . نمی شود، نامی از ایشان به نظر نمی رسد
تا ریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است » : وجود داشته است. 2 همچنین در تفسیر اثنی عشري 3 آَمده است
زن خواهید، جفت گیرید، هم خوابه دیگري را نبینید، بر او منگرید، با او » : نامه شت مهاباد، اَیه 90 گوید « مازدیسنی » درکیش .«
نصوصی که بیانگر حجاب زنان ایرادْ باستان است، نشان می دهد که زنان در دوره هاي مختلفی چون دوره مادها، « . میامیز ید
پارسی ها (هخامنشیان)، اشکانیان و ساسانیان داراي حجاب و پوشش بوده اند. این داستان تاریخی نمونه اي از حفظ حجاب در
دوره ساسانیان است: هنگامی که سه تن از دختران کسري، پادشاه ساسانی، را با ثروت فراوانی از اموال، براي عمر اَوردند،
شاهزادگان ایرانی را در حالی که با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، در برابر عمر نگاه داشتند، خلیفه دستور داد، با آوازي
صفحه 24 از 54
.1 .« پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آن ها را ببینند و خریداران پول بیشتري به پاي آنها بریزند » : بلند بر اَنان فریاد کشند که
3. تفسیراثنی عشري، ج 10 ، صِ 490 . دوشیزگان ا یرانی از برهنه کردن . 2.دایره المعارف القرن العشرین، 1923 . همان، ص- 434
صورت خودداري کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و اَنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناك شد و خواست با تازیانه
در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر » : اَنان را بیازارد، در حالی که شاهزادگان ایرانی میگریستند. حضرت علی علیه السلام به عمر فرمود
عمر پس از شنیدن « . بزرگ و شریف هر قومی راکه خوار و فقیر شده، گرامی بدارید » : خداصلی الله علیه واله شنیدم که می فرمود
با دختران ملوك نباید معامله دختران » : فرمایش حضرت علی علیه السلام اَتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت اضافه کرد
. 1. السیرة الحلبیه، ج 2، ي- 234 1 « . بازاري (کنیزان) کرد
3. پوشش زن در ادیان بزرگ الهی
حجاب در شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام
رفقه » : در آئین مقدس حضرت ابراهیم علیه السلام مساله پو شش زنان، حائز اهمیت بوده است. درکتاب تورات چنین می خوانیم
چشمان خود را بلندکرده، اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما
2 از این بیان روشن می شود که پوشش زن در « . می آید؟ خادم گفت: آقاي من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید
در « رفقه » مقابل نامحرم در 2. سفر پیدایش باب 24 ، آیه 64 و 65 . شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام وجود داشته است، زیرا
مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.
حجاب در آیین یهود
اگر » : که یکی از کتاب هاي مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و اَیین نامه ز ندگی یهودیان است، اَمده « تلمود » در اصول اخلا قی
زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلا بی آنکه چیزي بر سر داشت به میان مردم می رفت، یا در شارع عام نخ می
رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می
1 در قراَن کریم در داستان « . توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد
فرار مو سی علیه السلام ازکاخ فرعو ن به سوي شهر مدین اَمده است که دختر شعیب از طرف پدرش، مو سی علیه السلام را
فراخواند چون به نزد پدرش شعیب رسیدند پیشنهاد کرد که از موسی براي چرانیدن گوسفندان کمک بخواهد وگفت: او نیرومند و
امانتدار است. در خبري از امام رضا علیه السلام اَمده است که شعیب از او پرسید: امانتداري او را چگونه دانستی؟ گفت: چو ن او را
از سوي شما فرا خواندم و به راه افتادیم از من خو است پشت سر او حرکت کنم و راه را 1. تا ر یخ تمدن، ج 4ص 461 . به او نشان
دهم، تا چیزي از من نبیندکه این حجب و حیا و احتشام موسی علیه السلام را می رساند این می رساندکه ندیدن جایی از زن ملاك
امین بودن شمرده شده اگر حجاب و پوشش یک ارزش نبود، ندیدن چیزي از زن ملا ك امین بودن شمرده نمی شد، بلکه حجب و
حیاي دختر شعیب را نیز می رساند زیرا ندیدن چیزي از زن را ملاك امین بودن شمرده است پس نزد خودش نیز پوشش یک
ارزش شمرده می شود. اما در تاریخ تمدن ویل دورانت به نقل از اصول اخلاقی تلمود یهود آمده است که: اگر زنی به نقض قانون
یهودي می پرداخت، به طور مثال بی اَنکه چیزي بر سر داشت میان مردم می رفت... که به روشنی حاکی است که بی روسري به
میان مردم رفتن زنان، خلاف قانون شرع یهود است.
حجاب در آیین مسیحیت
صفحه 25 از 54
اما می خواهم شما بدانیدکه سر هر مرد، مسیح است و » : درکتاب انجیل اَمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند
سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردي که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سر برهنه دعا
کند، سر خود را رسوا می سازد، زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موي را نیز ببرد و اگر زن را موي
بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد، زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال
مرد است، زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن ازمرد است ونیز مر د به جهت زن اَفریده نشده، بلکه زن براي مرد. از این جهت زن
« . می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعاکند
1 پس در جایی که براي دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام رو به رو شدن با نامحرم پوشش سر لازمتر خوا هد بود. و نیز در
و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا، پرهیز، نه به زلف ها، طلا، مروا رید و » : انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس میگوید
، 2. با.ب 2 1. باب 11 ، آ یه 3 تا 14 2« . رخت گرانبها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعواي دینداري میکنند به اعمال صالحه
آیه 9 تا 11
آیا حجاب وپوشش تنها با چادر است؟
در ایران و در زبان فارسی، پوششِ تأمین کننده حجاب حداکثري، به شکل تن پوش رویی، بی اَستین، گشاد و مسلط بر بدن به اسم
گفته (sador) که به عربی سادِر (chador) شناخته می شودکه حهار دور بدن را فرا میگیرد. چادر یا چادَر (chador) « چادر »
می شود به عنوان یکی ازکامل ترین انواع تن پوش هاي مورد قبول براساس معیارهاي اسلامی از سوي بانوان ایرانی برگزیده شد که
به هنگام بیرون رفتن از خانه، سر و بدن را می پوشاند ه اند. از نظر قراَن شکل خاصی از پوشش که تأمین کننده حجاب حداکثري
نام دارد که در سوره احزاب اینگونه بدان امر شده است: ( یأیها اَلنًبِی قل لِأزْواجِک و بناتِک ؤ نِسآءِ المؤْمِنِین یدْنِین « جلباب » ، است
علیهِنَّ مِن جلبیبِهِنَ ذ لِک اْدْنیَ اْن یعْرفْن فلا یؤذینَ وَکانَ اللَّه غفورَا رَحِیما) 1 اي پیامبر! به همسران و دخترانت، زنان مؤمنان بگو:
01 احزاب/ 59 . جلباب هاي خود را بر خویش فروا فکنند، این براي آنکه شناخته شوند، مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیک
را در آیه معنا کنیم می « یدنین » تر است، خدا آمرزنده مهربان است. براي فهمیدن کارکرد جلباب و چگونگی پوشش اَن، اگر واژه
یعنی نزدیک سازي کنایه از پوشیدن چادر با علاقه است تا با نوعی محافظت و دقت همراه باشد نه مانندکسی که به « دنّو » یابیم که
صورت اجبار، لباس را بر تن میکند. پس آنان که چادر بر سرکردنشان جنبه تشریفاتی و آنی دارد و یا با چادر بدن خود را نمی
پوشانند، اَن را رها کرده و وضع پوشیدنشان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند و از اینکه مورد بهره
برداري چشم ها قرار بگیرند، امتناعی ندارند، اهل عفاف و حجاب حداکثري نیستند. کیفیت پوشش با چادر چیزي است که امروزه
بسیاري از دختران و زنان مومن و مسلمان چادرپوش که حساسیت بیشتري نسبت به حجاب دارند، انجام می دهند و در حقیقت با
چادر چهار دور بدن خود را می پوشانند به گونه اي که از بالاي سر پوشیده می شود و اطراف آن جمع شده، تا پوشش بیشتر و
بهتري نسبت به بدن داشته باشد و چهره و دست ها و اندام اَنها پوشیده شود. امّا اینکه آیا حجاب و پوشش تنها با چادراست؟، پاسخ
هم تفاوت کند، خسارتی وارد نمی شود. اَنچه درباره حجاب مطرح و مطلوب « مصداق » ، دانسته شود « معیار » اَن است که هرگاه
است عبارتست از: الف) پوشش ظاهر بدن (بویژه براي کسانی که ظاهري جذاب دارند) ب) پوشش حجم و برآمدگی هاي بدن
پوشاننده ظاهر و حجم بدن و « جلباب » ح) پوشش رفتارهاي جذب کننده (و پرهیز از عشوه گري و جلوه گري) در صدر اسلام
رفتارهاي جذب کننده بوده، در ایران چادر همین کارکرد را دارد، درکشورهاي عربی عبا یا عبایه چنین است وامروزه پوشش هاي
جدید با نام هاي دیگري. و به شکل هاي متنوعی به چشم می خورد که باعث راحتی بانوان- بویژه دختران دانش آموز و دانشجو-
بوده، آنان را در حمل وسایل و رسیدگی کامل به امور علمی و اجتماعی خود مدد می رساند. اَنچه در این عرصه مهم است حفظ
صفحه 26 از 54
» از سوي زنان ایرانی را نشان « انتخاب چادر » ( عظمت یا وقار و متانت بانوان است. از این رو رهبرکبیر انقلاب، ا مام خمینی (ره
پوشش « آثار اخلاقی » به « جنبه فقهی » روکرده اند و علاوه بر « حجاب حداکثري » به « حداقل حجاب » دانستند، زیرا از « ادب بانوان
که احتیاط در حضور اجتماعی یا حوادث احتمالی توجه کرده اند و مقام معظم رهبري، حضرت اَیت الله خامنه اي 1 نیز فر مو د:
. ر. ك: استفتاءات حضرت اَیت الله خامنه اي، سؤال 580 .www.porsojo.com 2.1 2« . چادر نشان ملَی ماست »
است نه اسلامی؟! « ایرانی » آیا چادر از زمان قاجاریه در ایران بوجود آمده است و به اصطلاح
« تردید » شیوه نرم و مخملی دشمن در براندازي اندیشه دین باوران و مقدّسات مردم در سه گام خلاصه می شود: گام نخست ایجاد
معتقدان و خداجویان براي تهی ساختن « تحقیر » ارزش ها و دین باوران و در پایان « تضعیف » در یکایک باورهاي دینی، دومین گام
تفاوتی بنیاد ین دارد، زیرا پرسش رهاورد اندیشه « شبهه » با « سوال » درونی و ایجاد تیر خلاص در نشاط و دین باوري ! بدیهی است
اي شفاف براي درك و دانایی است ولی شبهه، شبیه سازي باطل به حق است یا ابزار پنهان سازي حق و مطرح ساختن باطل. برخی
براي رویارویی با حجاب و شکل برتر آن، چادر در جامعه دینی ایران، دینی و مذهبی بودن اَن را با تاریخ گره زده تا از ابهت اَن
خاص خود « معیار » و« عیار » بکاهند و عملی بی ریشه و سطحی بنامند، در حالی که پوشش اسلامی از صدر اسلام تاکنون داراي
آن متفاوت گردیده است. در ادعاي اینان دو نکته به چشم می خورد: نخست اَنکه چادر حجاب « شکل یا مصداق » بوده گرچه
دینی و مذهبی نیست، در حالی که با قرائت اَیه 59 از سوره احزاب صحت این ادعا مور د تردید جدّي قرار میگیرد. خداوند در این
اَیه خطاب به پیامبرش فرموده است: (یأیَُها النَّبِیُّ قُل لِأزواجِکَ و بناتِک وَ نِسآءِ المُؤْمِنِین یُدْنینَ عَلَیهِنَّ مِن جلبیبِهِنً ذَلِکَ اْدنیَ اْن
یعْرفْن قلا یؤْذین وَکانَ الله غفورَا رحِیما)؛ اي پیغمبر، به زنان و دختران خود، زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر خود فرو
پوشند، که این کار براي این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض، جسارت هوسرانان آزار نکشند؟ براي آنان بسیار
است و جلباب درکتاب هاي معتبر لغت شناسی، به « جلباب » جمع « جلابیب » . بهتر است، خدا در )حق خلق ( آمرزنده و مهربان است
یا پوشش گسترده و فراگیر معنا شده است. قبل از بررسی معنا و منهوم جلباب، باید دانست چادر رایج در بین زنان مسلمان « ملحفه »
و ایرانی چه نوع پوششی است و عناصر و مولفه هاي اصلی تشکیل دهنده اَن چیست؟ با اندك تأملی می توان گفت چادر داراي دو
مولفه در اندازه وکارکرد است: 01 اندازه چادر: پوشش وسیع، که از بالاي سر تا پایین پاي زن را می پوشاند. 2. کارکرد چادر:
پوششی جلوبازکه از بالاي سر، روي لباس هاي دیگر پوشیده می شود و به نحو خاصی کنترل و جمع و جور میگردد. حال اَیا
جلباب قراَنی دو عنصر ذکر شده را براي چادرهاي رایج فعلی دارد؟ اگر دو عنصر یاد شده را بتوان براي جلباب اثبات نمود، می
توان ادعاکردکه جلباب قرآنی همانند چادرهاي رایج فعلی است. این دو نکته را با هم مرور می کنیم: الف) اندازه جلباب کتاب
هاي لغت در این که جلباب پوششی وسیع است اتفاق نظر دارند، ولی دیدگاه هاي کتاب هاي لغت و تفسیر درباره اندازه دقیق
جلباب متفاوت است. ما معتقدیم شواهد مختلفی وجود داردکه جلباب پوششی فراگیر از بالاي سر تا پایین پا است. شاهد نخست
پوشش حضرت زهرا علیهماالسلام هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براي دفاع از فدك است که اینگونه نقل شده است:
1 خمار و مقنعه خویش را بر سر، جلباب (پوششی که شامل و در برگیرنده تمام آن، ؛« لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها »
.1 . جود مبارك بود) بر تن کردند. از نحوه پوشش حضرت دو نکته استفاده می شود: 1 الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج 1، ص- 98
و» بوده است. 02 از عبارت « جلباب » و « خمار » پوشش حضرت در بیرون منزل، همان دو پوشش قراَنی مستقل از یکدیگر به نام
به روشنی استفاده می شود که جلباب، پوششی سرتاسري بوده که تمام اَن وجود مبارك، از سر تا قدم را فرا ،« اشتملت بجلبابها
جلباب پوششی گسترده تر از خمار » میگرفته است. شاهد دوم: ازکتاب هاي لغوي، مثل مصباح المنیر فیومی استفاده می شود که
به خوبی استفاده می شود. در یک نگاه اندازه جلباب قرآنی به مقداري بوده است « جلباب » و « خمار » و تباین یا مستقل بودن « است
صفحه 27 از 54
که همانند چادرهاي زمان حاضر از بالاي سر تا پایین پا را می پوشانده است. ب) کارکرد جلباب صاحب نظران بر این باورند که
قرار دادن جلباب درب لاي ابرو و گردن و جمع و جورکردن « یدُْنِین علیهنَّ منْ جلابیبهنَّ » یا نزدیک کردن در اَیه « ادناء » معناي
وقرار دادن گوشه هاي جمع شده آن در بالاي بینی است، که بانوان متدین و حساس نسبت به رعایت حجاب در مو اجهه با نامحرم
این کار را انجام می دهند. از عبارت ابن عباس، قتاده و ابن سیرین معلوم می شودکه جلباب همانند چادرهاي فعلی، پوششی جلوباز
در اَیه شریفه نیز موید این مدعاست؛ بنابراین، از نظرکارکرد وکیفیت پوشش نیز جلباب قرآنی، شبیه « یدنین » بوده است که واژه
چادرهاي امروزي بوده است. از آنجاکه بحث بر سر الفاظ و نامگذاري نیست و مهم این است که حقیقت و مصداقی از پوشش،
شبیه چادرهاي فعلی، در صدر اسلام موجود بوده است، ولی با این همه خوشبختانه درکتاب هاي واژه هاي قراَنی وکتاب هایی که
درباره جلباب بحث نمود ه اند، جلباب به چادر معنا شده است و این موید بسیار خوبی است بر این که آنها نیز به دلیل اشتراك
مولفه ها و عناصر جلباب و چادر، همانند ما، از جلباب قرآنی معناي چادر را فهمید ه اند. 1 ثانیاً، گذشته از آنچه که براي اثبات
مشابهت معناي چادر و جلباب گفته شد، چگونه ممکن است که مراجع تقلید، به عنوان بزرگترین رهبران دینی اسلام در زمان
غیبت، چادر را پوشش مطلوب و بهتر معرفی کنند 2، ولی در عین حال، برخی بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی، ادعا نمایند که چادر
هیج ارتباطی به دین و مذهب ندارد؟! پس با توجه به مشابهت بسیار نزدیک جلباب قراَنی با چادر، از نظر اندازه وکارکرد، می توان
ادعا کرد که چادر ارتباط با دین اسلام و قراَن دارد، و بدین ترتیب ادعاي اول که چادر ارتباطی با دین و مذهب ندارد باطل می
شود. 1. ر. ك: لسان التنزیل، تألیف قرن 4 و 5، ص 103 ، به اهتمام مهدي محقق؛ تفسیر ابوالفتوح رازي، ج 8 ،ص 191 ، ذیل آیه
59 سوره احزاب؛ میرزا ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، واژه جلباب ؛ عبدالرحیم صفی پور؛ منتهی الارب فی لغۀ العرب، ج 1، ص
مجله کیهان اندیشه، شماره ،« رساله حجابیه » ، 186 ، واژه جلب؛ ر. پ. آ: دزي، فرهنگ البسه مسلمانان، ص 117 و فیاض زنجانی
60 ، خرداد وتیرماه، سال 1374 ، ص 112 . ونسخه کهن تفسیر مفردان قراَن، ص- 190 ، قسمت مفردات، سوره أحزإب. 2. ر. ك:
احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعی آنان، (مطابق با نظرات آیا.ت و مراجع تقلید) ص 65 ، و استقائات اَخر کتاب. امَا ادعاي
دوم که حجاب در شکل و قالب چادر مربوط به زمان قاجاریه است. نخست آنکه این ادعا، نیازمند ارائه مدرك معتبر تاریخی
است، اما گویندگان این سخن سند و مدرکی براي کلام خود ارائه نکرد ه اند؟ بنابراین، کلام ایشان مدعایی بدون دلیل و در
نتیجه، فاقد ارزش و اعتبار علمی است. ثانیاً، فرض میکنیم اینان با ارائه مدارك تاریخی اثبات میکردند که چادر در زمان قاجار در
ایران رسم شده است، پس از اثبات ارتباط مستحکم چادر با قراَن و این که به هر حال، چادر یکی از مصادیق پوششی است که
تأمین کننده حجاب بیش تر و بهتر زنان و مطلوب اسلام نیز هست، زنان ایرانی به خاطر استفاده از چادر به عنوان الگوي پوشش
مناسب در مواجهه با نامحرم به خود می بالند، نه این که از اَن گلایه مند باشند. ثالثأ، براساس شهادت وگواهی منابع حجاب و
لباس، اسناد و مدارك تاریخی زیر بیانگر آن است که پیشینه تاریخی حجاب در شکل چادر، به صدها سال قبل از پیدایش قاجار
در ایران بر میگردد: الف. در زمان ایران باستان به تصاویري از بانوان ایرانی بر می خوریم که علاوه بر لباس، بدن خود را با چادري
که شبیه به چادر زن امروز ایران است می پوشاندند. 1 ب. زنان عهد هخامنشی و اشکانی، چادر بر سر داشته و پیراهن هاي 1. انسان
پوشش و ریشه هاي تاریخی، مهدي قانع، پیا م زن، شماره 19 ، ص 69 . بلندي که تا مچ پاي آنان را می پوشانده به تن میکرده اند.
1 ج. زنان عهد ساسانی، گاهی چادرگشاد و پرچین به سر میکردند که تا وسط ساق پا می رسیده است. نقوشی از بانوان ساسانی در
بشقاب هاي نقره ساخته شده است که در اَن هر یک از بانوان، چادري به خود پیچیده دارند. 2 پ! حجاب در شکل چادر، علاوه بر
.1 ریشه عمیق دینی، داراي ریشه دقیق تاریخی و ملی نیز هست و صدها سال قبل از پیدایش قاجار از اَن استفاده می شده است. 3
www.porsojoo.com.3 2. حجاب، مهدي مهریزي. ص 46 . فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 25
بهتر ین رنگ