گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد نوزدهم
بخش دوم: حکم نگاه
اشاره







مسأله نگاه، دومین مسأله اي است که در قضیه رابطه زن با اجتماع و ارتباط اختیاري او با مردان نامحرم، قابل بررسی است؛ در
دیباچه کتاب، بیان کردیم که جواز بازگذاشتن چهره و دست براي زنان، مستلزم مشروعیت نگاه اختیاري مردان نامحرم به اعضاي
مذکور، نیست؛ زیرا ملازمه میان بازگذاشتن چهره و دست، با مشروعیت نگاه به آنها، روشن نیست. از این رو، برخی فقیهان،
معتقدند که نگاه مرد به زن نامحرم در حال اختیار، نامشروع است. در مقابل این مسأله، مسأله دیگري قرار دارد و آن، حکم نگاه
زن به مرد نامحرم است که فقیهان در این باره نیز اختلاف نظر دارند؟ براي آن که بتوانیم چارچوب رابطه زن را با جامعه، مشخص
کنیم، نخست باید موضع خود را در مورد نگاه زن و مرد به یکدیگر معلوم نماییم. بنابر این، مسأله نگاه از دو جنبه، قابل بررسی
است: نخست؛ نگاه مرد به زن نامحرم و دیگر؛ نگاه زن به مرد نامحرم.
"فصل اول : " نگاه مرد به زن نامحرم
محل بحث
الف- اقسام زن ازحیث نگاه
- فقیهان در مسأله نگاه، نسبت به چهار دسته از زنان، بحث کرده اند: 1- زن مسلمان بالغ و آزاد. 2- زن غیر مسلمان بالغ و آزاد. 3
کنیز مسلمان و غیرمسلمان. 4- زنان بادیه نشین و دیگر زنانی که مصداق" إذا نهین لاینتهین (" 1) قرار میگیرند؛ خواه مسلمان باشند
و خواه غیر مسلمان. احکام این چهارگروه در بسیاري از حالات، مانند یکدیگر است. 1. این عبارت یعنی" هنگامی که نهی گردند،
نمی پذیرند "و مقصود کسانی هستند که نهی از منکر در مورد آنان تأثیري ندارد. (مترجم).
صفحه 90 از 114
ب- حالات نگاه
- فقیهان، حکم نگاه را در حالتهاي زیر، مورد بررسی قرار داده اند: 1- اختیار. 2- ضرورت (درمان و شهادت). 3- ا زد واج. 4
خرید (کنیزان). محل بحث ما درکتاب حاضر، صرفاً دسته اول از زنان و در حالت اوّل نگاه است؛ یعنی حکم نگاه اختیاري به زن
مسلمان بالغ و آزاد. سوال این است که: آیا مرد، می تواند بدون قصد ازدواج یا پیش آمدن ضرورتی، به یک زن مسلمان بالغ و
آزاد که به او نامحرم است، نگاه کند؟
آراءفقیهان
اشاره
در پاسخ به سوال فوق، سه نظر در میان فقیهان به چشم می خورد:
-1 منع مطلق مگر در هنگام ضرورت
برخی از فقیهان گذشته وکنونی، بر این باورند که نگاه به زن نامحرم، اگر ضرورتی نباشد، به طور مطلق، حرام است یکی از این
فقیهان، علامه حلّی است که در" التذکرة "می نویسد": نگاه دو حالت دارد یا از روي نیازاست و یا از روي نیاز نیست؛ درصورتی
که نیاز نبا شد، مرد نمی تواند به زن نا محرمی که قصد ازدواج با او را ندارد، نگاه کند، البته به غیر ازدست وصورت؛ نگاه به این
دو عضو، حرام نیست مگرآن که مایه فتنه باشد زیرا خداي متعال می فرما ید": قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم "واگر خوف فتنه
نباشد، شیخ ((رحمه الله)) می گوید: نگا ه درا ین حالت، کرا هت دارد و حرام نیست؛ زیرا خداي متعال می فرما ید": ولا یبدین
زینتهنّ إلّا ما ظهر منها "که به چهره ودست، تفسیر شده است. وقول شافعیه نیز همین است.البته شافعیه طبق یک نظر دیگر، نگاه به
دست و صورت را حرام می شمارند زیرا مسلمانان به اتفاق، بیرون آمدن زنان را بدون پوشش، ممنوع می دانند، در صورتی که ا
گر نگاه به آنان، حلال بود،ایشان نیز همچون مردان به حساب می آمدند؛ علاوه برا ین، نگاه به زنان، موجب فتنه انگیزي و
تحریک شهوت است لذا آنچه با شرع، سازگاري دارد،آ ن است که باب این فتنه، بسته گردد و از بیان جزییات صرف نظر شود...
نزد من همین قول، قوي تر به نظر می رسد. (" 1) ظاهر کلام علامه درکتاب" المختلف " مؤید و موافق برداشت فوق است. ( 2) وي
در" شرح الارشاد "نوشته است": مرد در مقابل زن، به طورکامل، عورت است و زن نیز در مقابل مرد، به طورکامل، عورت است."
. 3. شرح ارشاد الاذهان، ص 173 . 2. مختلف الشیعۀ، ج 2، ص 91 . 1. التذکرة، ج 2، کتاب النکاح، ص 573 (3)
-2 تفکیک بین نگاه اول و نگاههاي بعدي
گروهی دیگر از فقیهان گذشته و حال، میان نگاه اول و نگاههاي بعدي، فرق گذاشته اند، به این ترتیب که نگاه اول را مجاز شمرد
ه ا ند- البته برخی نگاه اول را مکروه دانسته اند- اما بیش از یک نگاه را به سبب حرمت، منع کرده اند. محقق حلّی در" الشرایع"
میگوید": قاعده بر این است که مرد نباید به هیچ وجه به زن نامحرم نگاه کند، مگر آن که ضرورتی رخ دهد. ونگاه به دست و
صفحه 91 از 114
صورت- با وجود آن که کراهت دارد- براي یک بار مجاز است. اما تکرار نگاه، مجازنیست. (" 1) علامه حلّی- مطابق نقل شهید
ثانی درکتاب" المسالک- " در اکثر کتب خویش، این نظر را برمیگزیند: به طور مثال درکتاب" القواعد "میگوید": یک بار نگا 5
کردن به دست و صورت زن نامحرم، مجازاست نه بیشتر. (" 2) شهید اول نیز درکتاب" اللمعۀ الدمشقیۀ "همین اعتقاد را دارد": مرد
نمی تواند بیش از یک بار، آن هم از روي ضرورت، به زن نامحرم نگاه کند... همینطوربراي زن حرام است که به مرد نامحرم، نگاه
.1 ( کند یا صداي او را بشنود، مگر به خاطر ضرورتی ("... 3) فاضل مقداد درکتاب" التنقیح " همین نظر را برگزیده است. ( 4
3. متن الروضۀ البهیۀ فی شرح اللمعۀ الدمشقیۀ، ج 5، ص 99 از . 2. مسالک الاسلام، ج 2، ص 3 . شرایع الاسلام، ج 2، ص 269
. مجموعه ده جلدي همراه با تعلیقات کلانتري. 4. التنقیح، ج 3، ص 21
-3 جواز نگاه به طور مطلق
گروه سوم از فقیهان قدیم و جدید، نگاه مرد را به چهره و دست زن نامحرم، به طور مطلق، جایز می دانند حتی اگر ضرورتی در
میان نباشد. از جمله این گروه شیخ مفید است؛ وي درکتاب" المقنعۀ "چنین میگوید": براي مرد حلال نیست که به چهره زن
نامحرم، به قصد لذّت بردن، نگاه کند. (" 1) شیخ طوسی نیز در این گروه قرار میگیرد: وي درکتاب" المبسوط " میگوید": براي
مرد نامحرم، حلال نیست که بدون ضرورت یا نیاز، به زن نامحرم نگاه کند. نگاه مرد به عورت زن، ممنوع است و به غیر عورت،
یعنی دست وصورت، مکروه ا ست؟ زیرا خداي تعالی می فرما ید": قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم"... اما نگا ه اگراز روي
ضرورت یا نیازباشد، جایزاست... نیاز مانند آنکه یک مرد بخواهد علیه زنی شهادت بدهد که دراین حالت، باید او را نگاه کند تا
بشناسد یا آنکه قصد خرید و فروش و داد وستد با او را داشته باشد("... 2) از ظاهر سخن شهید ثانی در" المسالک " همین نظر،
2. المبسوط، ج 4، ص 160 ، براي . 1. المقنعۀ، ص 80 ( برداشت می شود؛ ( 3) نراقی نیز در" المستند "با این رأي، موافق است. ( 4
349 و الحدائق الناضره، - آشنایی با اقوال و نظرات مزبور و ادله آنها، رجوع کنید به: مسالک الافهام، شهید ثانی ج 1، صص 347
. 4. المستند، ص 4712 . 3. المسالک، ج 1، ص 436 .58 - محّدث بحرانی، ج 23 ، صص 52
احتیاط در فتوا و احتیاط در رفتار (عملی)
آنچه نقل کردیم، اقوالی است که در مسأله نگاه مرد به زن نامحرم، وجود دارد؛ طبیعتاً طرفداران هر یک از نظریه ها براي عقیده
خویش، دلایل شرعی دارند. بدون شک، مقتضاي اصل احتیاط در دین، آن است که به طور مطلق از نگاه خودداري شود. مگر
آنکه ضرورتی پدید آید که در آن صورت نیز باید از نگاه شهوت آلود، پرهیز نمود. شاید عقیده و رویه بسیاري از فقیهان که
ممنوعیت مطلق نگاه یا تفاوت گذاشتن میان نگاه اول و تکرار نگاه، به آنان نسبت داده شده است، آن باشد که نگاه به دست و
چهره زن نامحرم، به طور مطلق، جایز است اما این فقیهان از روي احتیاط، ترجیح داده اند که این حکم را به صراحت بیان نکنند؛
زیرا بیم آن دارند که با گفتن مواردي که خداوند متعال، آزاد شمرده (رخصت ها)، مردم حدود این آزادي ها را گسترش دهند و
از مرزهاي الهی فراتر بروند و در نتیجه، مرتکب حرام گردند. حاشیه شهید ثانی بر نظریه دوم (فرق نهادن میان نگاه اول و نگاههاي
بعد)، بیانگر چنین احتیاطی است": این نظر، خوب است، در صورتی که از تکرار نگاه یکی از دو محظور، رخ دهد وگرنه اشکال
نظریه تحریم مطلق، روشن است. و شکی نیست که اعتقاد به تحریم مطلق، راه سلامت است. " خداوند به این فقیهان، پاداش نیکو
دهد و تلاش آنان را مشمول احسان خود گرداند چرا که اینان، پاسداران و حاملان شریعت اسلامند. اما در زمینه رخصت هاي
(آزادي هاي) موجود در شریعت، از حیث بیان فتوا، دیدگاهی به ذهن ما می رسد که بیان آن را در اینجا مناسب می دانیم و از
صفحه 92 از 114
خداي تعالی می خواهیم که ما را از لغزش، حفظ فرماید: آن دیدگاه چنین است: گاهی می بینیم حکم شرعی الهی یک مسأله، در
ابهام قرار دارد و دلیل روشنی براي آن در اختیار نداریم یا آنکه حکم، ابهام ندارد و دلیل آن نیز واضح است؛ امّا میزان ابتلاي مردم
به آن مسأله، محدود و نادر است و شرایط جامعه یا فرد، اقتضا میکند که از تعدّي به حدود الهی حذرکنیم و به بهانه رخصت
شرعی، حدود خداوندي را زیر پا نگذاریم، در چنین مواقعی که بدون هیچ دشواري یا زیانی براي مکلّف- اعم از فرد یا جامعه-
امکان احتیاط ورزیدن وجود دارد. بی تردید، احتیاط امري پسندیده و معقول است؛ زیرا در اینگونه موارد، احتیاط، وسیله اي براي
حفظ حرمت شریعت و تضمین درستی و سلامت رفتار مکلّفان- اعم از فرد یا جامعه- به شمار می آید وکتمان حقیقت شرع،
محسوب نمی شود. ولی گاه ملاحظه میکنیم که یک حکم شرعی، از دلیلی روشن، برخوردار است و میزان ابتلاي به آن، طوري
گستردگی دارد که بیشتر یا تمام افراد جامعه را دربرمیگیرد و طرح اصل" احتیاط " سبب گرفتاري شدید می شود، به گونه اي که
بیشتر مردم را به زیر پا نهادن احتیاط و افتادن در شبهه معصیت وادار می نماید؛ در چنین حالاتی طرح مساله احتیاط، قطعاً با هدف
شارع مقدس منافات دارد؛ زیرا سبب می شود تا مصلحت حکم شرع براي تمام مردم از میان برود و هیچ راهی براي جبران آن، باقی
نماند. لذا شارع مقدس با توجه به این قضیه در بیان رابطه فرد و جامعه، تعدّي به حدود الهی و آزادگذاشتن اعمال ممنوع را نهی
فرموده است: ... تِلْکَ حدُودُ الِله فَلاتَقْرَبُوها... ( 1) ... اینها، حدود فرمان خداست، پیشتر میایید... و در آیه دیگر می فرماید: وَمَنْ
یَعْصِ الَله وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُ دُودَهُ یُدْخِلْدُ ناراً خالِداً فیها وَلَهُ عَذاب مُهینٌ . ( 2) و هرکه از خد او رسولش فرمان نَبَرد و از احکام او
تجاوزکند، او را داخل آتش کند و همواره در آنجا خو اهد بود و براي اوست عذ ابی خوارکننده. و در آیه دیگري چنین تعبیر
میکند: تِلْکَ حُ دُودُ الِله وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ الِله فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ. ( 3) اینها احکام خداوند است و هرکه از آن تجاوزکند، به خود ستم
کرده است. خداوند متعال همانطورکه از زیرپا گذاشتن حدود نهی نموده، از سختگیري بی جا در رفتار فردي یا سختگیري بی مورد
2. سوره نساء/ مدنی . در جامعه- به بهانه پارسایی و طهارت- ورزي بیشتر- نهی نموده و می فرماید: 1. سوره بقره/ مدنی: آیه 187
3.سوره طلاق/ مدنی. آیه اول. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لاتُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَيِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللّهَ، إِنَّ اللّهَ !یعٌ عَلیمٌ . ( 1) اي . آیۀ 14
کسانی که ایمان آورده اید، بر خدا و پیامبر او پیشی مگیرید و از خدا بترسید، زیرا خدا ثنوا و داناست. و در جاي دیگر می فرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تُحَژِمُواطَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللّه لَکُمْ وَلاتَعْتَدُوا إِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ ا!عْتَدینَ. ( 2) (ي کسانی که ایمان آورده اید، چیزهاي
پاکیزه اي را که خدا بر شما حلال کرده است، حرام نکنید و (ز حد در مگذرید که خدا تجاوزکنندکان از حد را دوست ندارد.
گذشته از آیات فوق و اَیات مشابه اَنها، در سنت شریف نیز روایات بسیاري وجود دکه بیانگر این معناست ت -.، حدیثی مشهور از
پیامبر اکرم !لأُ که فرمود: إنّ اللّه یحبّ أن تؤقی رخصه، کماکره أن تؤقی معاصیه. خداوند، همانطور که دوست ندارد معصیت ها
انجام بگیرد، دوست دارد که رخصت هایش أ آنچه آزاد شمرده) انجام بگیرد. ( 3) ! روایتی از علی اعلهفیلاِ: إنّ اللّه افترض علیکم
فراثض فلاتضیِّعوها و حدّلکم حدوداً فلاتعتدوها و نهاکم عن اشیاء فلاتنهکوها وسکت لکم عن اشیاء ولم یدعها نسیاناً، فلاتتکلّفوها.
4) همانا خد (وند بر عهده شما واجبهاگ نهاده، آن را ضایع مکنید! و حدودي برایتان نهاده، (ز آن مگذرید! و شما را از )
چیزهاگ بازداشته، حرمت آن را مشکنید و چیزهاگ را براي شما نگفته و آن را از روي فراموثی و (نگذارده لس خود را درباره
3. امالی،شیخ مفید، ج 1، ص 59 ، باب 40 و . آن به رنج میفکنید. 1. سوره حجرات/ مدنی: آیه اول. 2. سوره مائده/ مدنی: آیه 87
4. نهج البلاغه، حکمت 105 ?. روایات وارده در زمینه نهی از رهبانیت که شمار . امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 522 ،باب 18 ، ح 23
آنها بسیار است. ( 1 ?) از جمله شواهد فراوان، موضعگیري پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در برابرکسانی است که زن را بر
خود حرام کرده بودند و از خواب و خوراك، خودداري می ورزیدند، آن حضرت، ایشان را از چنین اعمالی، منع فرمود و آیه 87
1. شیخ حز عاملی، باب 48 از مقدمات نکاح را درکتاب ( سوره مائده- که در صفحه قبل آمد- درباره همین امر، نازل شد. ( 2
وسائل تحت عنوان" باب کراهیۀ الرهبانیۀ و ترك الباه و کذا اللحم والطیب "به ذکر این روایات اختصاص داده است، علاقه مندان
صفحه 93 از 114
. به باب مذکور مراجعه کنند. 2. همچنین نگاه کنید به کتاب" الوسائل، " ابواب مقدمات النکاح، باب 2، حدیث 9
وظیفه ققیه
وظیفه فقیه، آن است که از منابع معتبر، براساس روشی معیّن، به استنباط احکام شرعی، مبادرت نماید. و اگر حکمی از احکام،
مورد ابتلاي عموم مردم باشد، فقیه موظف است آن را براي ایشان بیان کند؛ او باید به پرسش هاي افراد درباره هر حکم شرعی،
پاسخ دهد، خواه آنکه آن حکم، از احکام الزامی باشد و خواه آنکه از احکام ترخیصی باشد. ( 1) استاد ما، آقاي خویی (قدس
سره) اعتقاد داشت: آنچه که- به مقتضاي ادله حجیّت فتوا- بیانش براي فقیه واجب می باشد، فقط احکام الزامی است نه احکام
ترخیصی، اما به اعتقاد ما وقتی معلوم شدکه فقیه باید احکام خدا را بیان کند، دیگر هیچ دلیلی براي این تفکیک وجود ندارد. زیرا
احکام ترخیصی نیز- مانند الزامی- احکامی است که سامان یافتن زندگی مردم و باقی ماندن آنان در مسیر شرع، به رعایت این
احکام بستگی دارد. برخی از علما این رویکرد فقهی را برگزیده و در مورد احکام ترخیصی مورد اختلاف، مقلّدان خویش را به
رعایت احتیاط وادار می کنند، در حالی که- مطابق دلیل- اعتقاد به ترخیص دارند. و بدین ترتیب- از جنبه عملی- یک حکم
الزامی براي مکلف ایجاد میکنند، برخی دیگر از فقیهان، در چنین مسایلی سکوت کرده و از بیان مسأله اهمال می ورزند. حجّت و
دلیل این مجتهدان در اتخاذ چنین رویه اي، آن است که دادن فتوا در احکام ترخیصی، در پاره اي از زمینه ها- مانند مسایل زنان،
رابطه با غیرمسلمانان و امثال اینها- سبب پدید آمدن جوّ سهل انگاري و تسامح در رفتار میگردد، و این حالت بسیاري از مردم را-
به سبب رواج فساد اخلاقی و سیطره فرهنگ مادي و اباحه گرایانه غربی- به زیر پا گذاشتن حدود آزادي هاي شرعی (رخصت ها)
وگام نهادن در محدوده محرّمات، وامی دارد؛ و این فتواهایی که به حلّیت یا مباح بودن چنین مسایلی، نظر می دهند، بهانه اقدامات
مذکور، قرار میگیرند بدون شک، سرچشمه چنین استدلالی، تقوا و پارسایی است. اما پارسایی نابجا. زیرا آنان که به شرع پایبندي
ندارند، منتظر احکام ترخیصی نمی مانند تا عدم پایبندي خود را به وسیله آن احکام توجیه کنند. چه بسیارند کسانی که براي توجیه
ظلم و حق کشی در زندگی سیاسی، افتصادي و اجتماعی، احکام الزامی را دستاویز خویش قرار می دهند. از این رو، هیچ دلیل و
توجیهی براي کتمان و پوشاندن احکام ترخیصی شرع وجود ندارد؛ بویژه در مسایلی که مورد ابتلاي عموم است. به علاوه، هرگاه
حکم مسأله اي روشن باشد، دیگر وجهی براي احتیاط، متصوّر نیست. زیرا این اقدام سبب می شود تا مسلمانان پایبند در تنگنا و
دشواري افتند، در حالی که خداوند درست نقطه مقابل این را خواسته است؛ وانگهی چنین اقداماتی، هیچگاه افراد لا ابالی را از زیر
پا نهادن حدود الهی، باز نداشته و نمی دارد. البته در جایی که حکم یک مسأله براي فقیهی روشن نیست، بهتر است با سکوت
. خود، اجازه دهد که مکلّف به فقیهان دیگر مراجعه نماید: از خداوند متعال، دوري از لغزش و دستیابی به حق را مسألت داریم. 1
احکام الزامی یعنی اموري که مکلفّان به رعایت آن، ملزم شده اند و احکام ترخیصی، عبارت از اموري است که مکلفّان در آن،
آزاد گذاشته شده اند. (مترجم)
د لایل آ را
راْي ا ول
کسانی که نگاه را به طور مطلق، حرام می دانند، به آیه" غضّ- " قل للمومنین یغضّوا من أبصارهم- که در مورد آن جوان انصاري
نازل شد، استدلال کرده اند: روایت مربوط به این قضیه را در مبحث پوشش ذکرکردیم. علاوه بر آیه فوق به روایات زبر نیز
صفحه 94 از 114
استدلال شده است?: خیر للنساء ألّا یرین الرجال ولا یراهنّ الرجال. ( 1) بهترین چیز براي زنان آن است که هیچ مردي را نبینند و
هیچ مردي نیز ایشان را نبیند ?. النظرة سهم من سام إبلیس مسموم... ( 2) نگاه، یکی از تیرهاي زهرآگین شیطان است... ?. زنا
العینین النظر... ( 3) ... زناي چشم، نگاه است... ( 4) طرفداران این نظریه، احادیثی که نگاه رامجاز شمرد ه ا ند، به موارد ضرورت و
2. الوسائل، کتاب النکاح، ابواب مقدمات . نیاز شدید، حمل کرده اند. 1. کشف الغمّه، ج 1، ص 466 ، و مکارم الاخلاق، ص 223
النکاح، باب 104 ، حدیث اول؛ این حدیث، حسن است. 3. منبع سابق، حدیث دوم. این حدیث بنابر یک سند صحیح است. 4. براي
. دیدن احادیث بیشتر در این زمینه رجوع کنید به الوسائل، کتاب النکاح، ابواب مقدمات النکاح، باب 104
رأي دوم
کسانی که میان نگاه اول با نگاههاي بعدي، فرق گذاشته اند نیز به تعدادي از روایات استدلال کرده اند، از جمله?: أول نظرة لک
والثانیۀ علیک ولالک والثالثۀ فیها الهلاك. ( 5) نگاه اول براي توست، نگاه دوم علیه توست و در نگاه سوم، هلاکت است?. لاتتبع
النظرة النظرة، فلیس لک یا علیّ الاّ اول نظرة. ( 6) اي علی، به دنبال یک نگاه، دوباره نگاه نکن. زیرا تنها می توانی یک بار نگاه
بکنی. 5. منبع گذشته، حدیث هفتم. این حدیث، ضعیف است. 6. منبع گذشته، حدیث یازدهم این حدیث، ضعیف است. یا علی
لک کنز فی الجنۀ وأنت ذوقرنیها، فلا تتبع النظرة النظرة فإنّ لک الاولی و لیست لک الاخیر ة. اي علی در بهشت، گنجی از آن
توست، و تو ذوالقرنین بهشتی. پس به دنبال یک نگاه، دوباره نگاه نکن. زیرا نگاه نخست براي توست ولی نگاه دیگر، براي تو
نیست?. لکم أول نظر ة الی المرأة، فلاتتبعوها نظرة أخري، وا حذ روا الفتنۀ. ( 1) اولین نگاه به زن بر اي شماست، پس با نگاه دیگر،
نگاه اول را پیگیري نکنید و از فتنه برحذر باشید?. در ذیل آیه شریفه" فنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ فَقالَ إِنیّ سَقیم (" 2) آمده است: خداي
سبحان، به خاطر آن، یک نگاه را قید کرده است که یک نگاه، موجب خطا نمیگردد، مگر آنکه تکرار شود، دلیل بر این برداشت،
( سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمومنین علیه السّلام است که فرمود: یا علی، اول نظرة لک والثانیۀ علیک لالک. ( 3
علاوه بر دلایل فوق، یک وجه استحسانی نیز براي دفاع از این نظر، بیان شده است و آن عبارت است از": دلیل اینکه نگاه اول،
جایزشمرده می شود، روایاتی است که بر جواز نگاه، دلالت میکنند و دلیل تحریم نگاههاي بعدي، آن است که تکرار نگاه، فتنه
انگیزي می کند؛ زیرا با تکرار نگاه میل قلبی پدید می آید و به دنبال میل، زمینه فتنه انگیزي فراهم می گردد، درست همانطورکه
در مورد فضل بن عباس نقل کردیم. در صورتی که نگاه اوّل، غالباً از روي شهوت یا میل قلبی، صورت نمی گیرد. (" 4) تا بدین
جا، ادله دو نظریه را ذکرکردیم: در بحث بعدي روشن خواهد شد که هیچ دلیلی براي این دو قول، وجود ندارد و دلایل مذکور،
نشان دهنده صحت این نظرات نیست و نظر صحیح، همان نظر سوم است که در ذیل توضیح می دهیم: نگاه مرد به زن نامحرم به
چهار شکل، قابل تصور است: 1- نگاه لذت جویانه و شهوانی- به استثناي جایی که تمایل به ازدواج باشد- چنین نگاهی قطعاً حرام
است، ادله اي که نگاه به زن نامحرم را نهی میکند، مطمئناً اینگونه نگاه را دربرمیگیرد. 2- نگاه مرد به زنی که قصد ازدواج با او را
دارد؛ اینگونه نگاه، بی تردید جایز است و جواز آن مشروط به نبودن احساس لذت نیست و به دست و چهره نیز محدود نمی شود.
روایات خاصی بر مشروعیت اینگونه نگاه، دلالت دارد، حتی برخی از فقیهان آن را مستحب می دانند؛ در زمینه دلالت این روایت
در مبحث پوشش بحث شد. 3- نگاه در مواردي غیر از ازدواج که افزون بر اندام مورد بحث را دربر بگیرد و قصد لذت جویی یا
ضرورتی نیز در میان نباشد. بی تردید، اینگونه نگاه هم حرام است و ادله نهی از نگاه به زن نامحرم، مسلماً شامل این مورد میگردد.
-4 نگاه به دست و صورت و پا- بدون آنکه قصد لذت جویی در میان باشد- به سبب نیازهاي عرفی و روابط اجتماعی یا دیگر
.2 . فعالیتهاي زن در اجتماع. محل بحث ما اینگونه نگاه است و به اعتقاد ما، قطعاً چنین نگاهی جایز است. 1. منبع سابق، حدیث 15
صفحه 95 از 114
3. منبع گذشته، حدیث 17 ، احادیث دیگر همین باب نیز داراي مضمون واحدي هستند. 4. ر. . سوره صافّات/ مکی: آیه 88 و 89
. ك به. منابع زیر: مسالک الافهام، ج 1، ص 348 والحدائق الناضرة، ج 23 ، ص 58 و جواهرالکلام، ج 29 ، ص 80
بررسی د لایل
اشاره
-1 قرآن: تفاوت ادله (آیه و روایات) وارده در قضیه نگاه مرد نامحرم به زن نامحرم، از تفاوت انواع نگاه، ناشی می شود و با
یکدیگر تعارض ندارند زیرا این ادله براي بیان حکم مطلق نگاه یا نحو خاصی از آن نمی باشند. مثلًا آیه کریمه مورد استدلال،
تعبیر" غضَ " را استعمال کرده است که این واژه در لغت به معناي کاستی و نقص در مقابل تحقق کامل یک چیز و در مقابل عدم
تحقق کامل آن به کار می رود. لذا وقتی گفته می شود": غضّ بصر "در مقابل خیره شدن و در مقابل بستن کامل چشم، قرار
میگیرد و" غضّ صوت " در مقابل فریاد و در مقابل سکوت قرار دارد و" غض مَشک "در مقابل بسته بودن و در مقابل باز بودن
کامل و ریختن آب از آن است. و وقتی گفته می شود": غَضَّ مِنْ فلان " یعنی از فلانی کم گذاشت و" لا اَغضّک درهماً "یعنی
یک در هم از تو نمیکاهم... نقص وکاستی هر چیزي متناسب با خود آن است. ( 1) از این رو" غضّ بصر "به معناي نیمه باز بودن
یانیمه بسته بودن چشم است. واژه" غضّ " مکرر درکتاب و سنت، به کار رفته است: گاهی در مورد چشم وگاهی در مورد صدا:
در آیه مورد بحث، این واژه براي چشم استعمال شده است؛ و درکتاب" ارشادالامم " نقل میکند: علی علیه السّلام در جنگ جمل،
ضمن بیان نکاتی در باب جنگ بري فرزند خود محمدبن حنفیه، به وي گفت": غُضّ بصرك.. (چشم فروخوابان؛ ")همینطور در
جنگ صفین، روایت شده ا ست که امیرمؤمنان علیه السّلام در ضمن تعلیم اصحاب خود فرمود... ": غُضّوا الابصار... (چشم فرو خوا
بانید("،) 2) در مورد استعمال این واژه براي صدا، به آیه کریمه اي که بیانگر یکی از سفارش هاي لقمان به فرزند خویش است، می
توان اشاره کرد: وَ اقْصِ دْ فی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَؤتِکَ اِنَّ اَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَؤتُ الْحَمیرِ. ( 3) در رفتارت راه میانه را برگزین و
آوازت رافرود آر. زیرا ناخوش ترین بانگها، بانگ خران است. نمونه دیگر، آیه اي است که آداب گفتگو و معاشرت با پیامبر صلی
الله علیه و آله و سلّم را بیان میکند: إنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ اَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ الِله اولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ الُله قُلُوبَهُم لِلْتَّقْوي لَهُمْ 1. ر. ك به:
ماده" غضض " در مفردات راغب، ص 361 و المصباح المنیر، ج 2، ص 449 وصحاح الجوهري، ج 3، ص 1095 و مجمع البحرین
2. نهج البلاغه، خطبه 124 ، امام علیه السّلام در تشویق یاران خویش به . طریحی، ج 4، ص 218 و لسان العرب، ج 7، ص 197
جنگ، سخنانی بدین مضمون دارد": زره پوشیدگان را پیش دارید، وکسانی را که خو د ندارند واپس بگمارید. دندانها را سخت
بفشارید، که شمشیرها را از رسیدن به کاسه سر، باز می گرداند و پیرامون نیزه ها بپیچید که آن پیچیدن، نیزه ها را از این سو و آن
سو می راند تا آسیب چندان نرساند و دیده ها را فرو خوابانید که دلیري را می افزاید و دل را بهتر آرام نماید و بانگها را آهسته
کنید که بد دلی را بیشتر می زداید. " 3. سوره لقمان، مکی: آیه 19 . مَغْفِرَةٌ وَاَجْر عَظیمٌ. ( 1) کسانی که در نزد پیامبر خدا صدایشان
را پایین می آورند، همانهایندکه خدا دلهایشان را به تقوا آزموده است، براي آنها است آمرزش و مزد بسیار. آنچه از تمام موارد
کاربرد این واژه استفاده می شود، عبارت است از": تخفیف و کاهش " در مقابل" خیره شدن و بالابردن، " پس مراد از" غض"
در تمام این موارد، تخفیف نگاه و صداست: نه بستن چشم و نگاه نکردن یا سکوت و سخن نگفتن. در بحث حاضر، از واژه" غض
"در آیه کریمه، چنین استنباط می شود که نباید به زن نامحرم- از جنبه شخصی و ویژگی هاي فردي واز آن حیث که جنس مونث
است- چشم دوخت و خیره شد، به نحوي که خود نگاه، مقصود و هدف باشد و آمیخته به میل و لذت جویی گردد. پس آیه
صفحه 96 از 114
شریفه، نه تنها نگاه کردن را نهی نمیکند بلکه نوع خاصی از نگاه را مشروع می شمارد و آن، نگاهی است که لذت جویی در آن
نیست و جنبه زنانگی زن در آن، موضوعیت ندارد و همراه خیره شدن و امتداد نمی شود؛ زیرا نگاهی که فاقد این ویژگی ها باشد،
نگاهی است لذت جویانه که هدف آن، توجه به زیبایی هاي اندام زن است. این نگاه خاص- که از نظر آیه کریمه مشروعیت
دارد- لازمه زندگی اجتماعی وکار و معاشرت با دیگران است و طبیعتاً چنین نگاهی، یک وسیله است نه هدف. به هر صورت این
دو نوع نگاه از ماهیت رابطه مرد نامحرم بازن، سرچشمه میگیرد: نوع اول که ناشی از علاقه مرد به زن به عنوان جنس مخالف است
و شارع، آن را تحریم کرده است. و نوع دوم نگاه، ناشی از رابطه مرد نامحرم با زن، به عنوان یک انسان است که به اقتضاي کار،
پیش می آید، دقیقاً همانطورکه این حالت میان دو مرد یا دو زن نیز ممکن است رخ دهد و شارع مقدس، این نوع نگاه را مباح
دانسته است. از آیه شریفه" قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضعْنَ مِنْ اَبْصارِهِنَّ "... نیز دقیقاً همین استفاده می شود. یعنی شارع در این آیه شریفه،
از زن خواسته است تا در نگاه خود به مرد نامحرم، به 1. سوره حجرات، مدنی: آیه 3. عنوان جنس مخالف و موضوعی براي لذت
جنسی نگاه نکند بلکه از آن حیث که به مرد بنگرد که انسان است و درعرصه جامعه و زندگانی اجتماعی با او درتعامل قرار دارد.
نکته دیگري در آیات مزبور، آن است که: نوع نگاه زن و مرد به یکدیگر، تعیین کننده نگاه طرف مقابل است. و سبب می شود تا
او به همان شکل نگاه کند و خود را نشان دهد؛ مثلا هنگامی که مرد نامحرم، زن را به عنوان جنس مؤنث و از زاویه جنسی نگاه
میکند، این طرز نگاه- غالباً- زن را بر آن می دارد تا خود را با همین عنوان مطرح کند و آن مرد را به عنوان جنس مذکر و از جنبه
جنسی نگاه کند، از همین جاست که ملاحظه میکنیم؛ اهتمام و عنایت شدید به لباس هاي جذاب و چسبان که برجستگی هاي بدن
را بخوبی نشان می دهد، پدید می آید و آرایش ها به حدّي مورد توجه قرار میگیرد که گاه چنین وسواس و توجّهی از سوي زن،
در مقابل شوهر خود، دیده نمی شود! این وضعیت در نگاه زن به مرد نیز وجود دارد؛ یعنی هنگامیکه زن نامحرم، مرد را از جنبه
جنسی و به عنوان جنس مذکر، نگاه میکند. مرد نیز- غالباً خود را با همین عنوان، مطرح میکند و به طرف مقابل، از زاویه مؤنث
بودن نگاه میکند، لذا توجه شدیدي به لباس، عطر، زیبایی چهره و مو پیدا می نماید، به گونه اي که چه بسا در برابر همسر خود
چنین نباشد. 2- روا یات: در مورد روایات نیز بایدگفت: این روایات- گذشته از اینکه ضعیف یا مرسل هستند- دلالتی بر نظر اول
(حرمت مطلق نگاه) و نظر دوم (حرمت تفکیکی یا نسبی) ندارند: که هر یک را جداگانه توضیح می دهیم: نظر اول: روایاتی که
براي اثبات نظر اول ذکر شده اند، دلالتی بر این رأي ندارند زیرا به طور مثال، هنگامی که روایت میگوید": نگاه، تیر شیطان است"
به احتمال قوي، مقصود نگاهی است که صرفاً به قصد نگاه، صورت گرفته باشد و چنین نگاهی، با نگاه لذت جویانه از جنبه
زنانگی زن، بیشتر تناسب دارد تا نگاهی که لازمه کار و فعّالیت است و در آن، قصد کامیابی جنسی وجود ندارد؛ روایت دیگري
که میگوید": زناي چشم: نگاه است " همین برداشت را تأیید میکند؛ چرا که از عنصر لذت جویی و هوس رانی به عنوان" زنا "یاد
شده است. از روایت دیگر که میگفت": تکرار نگاه، بذر شهوت را در دل می افشاند "... همین برداشت به چشم می خورد و از
تعبیر" تکرار نگاه " معلوم می شود که غرض روایت، نگاهی است که به قصد لذّت جویی باشد و چنین نگاهی است که به شهوت
و فتنه می انجامد. پس اگر روایات مزبور را از حیث نوع و ماهیت نگاه، مورد دقت قرار دهیم، در می یابیم که هدف این دسته
روایات، برحذر داشتن مکلفان از نوع اول نگاههاي حرام استه نه نگاه کردن به طور مطلق. اما این روایات در مورد محل یا موضوع
نگاه، خاموشند و حدود و قیودي را بیان نکرد ه ا ند. لذا برمبناي این روایات، در باره نگاه به اندامی غیراز دست و صورت زن-
مانند مو، گردن، قسمتی از سینه، ساعد و ساق- نمی توان حکمی کرد. از این رو باید براي تعیین حدود و قیود نگاه، به سراغ
روایات دیگري از قبیل روایت علی بن جعفر- از برادرش موسی بن جعفر علیه السّلام درکتاب قرب الاسناد- که تنها نگاه به چهره و
دست را بدون قصد لذت، مجاز می شمارد، رفت. در این روایت می خوا نیم": از موسی بن جعقر پرسیدم: مرد به چه مقدار از بدن
زن نامحرم، میتواند نگاه کند؟ فرمود: چهره، دست و محل دستبند. (" 1) نظر دوم: روایاتی که به عنوان دلیل تفکیک، (تفکیک
صفحه 97 از 114
حکم نگاه اول از نگاههاي بعدي) ذکر شده اند- یعنی همان روایات مربوط به یک نگاه و دو نگاه، که قبلا آورده شد - نیز، از
دلالت بر مدّعا- که همان تحریم تکرار نگاه به زنان نامحرم به طور مطلق باشد- قاصر است: زیرا مراد از روایات مزبور- به حسب
ظاهر- نگاهی نیست که لازمه فعالیت مشترك زن و مرد یا امثال آن باشد: چراکه این نگاه، بدون کامیابی و توجّه به بعد زنانگی
زن، صورت میگیرد، در حالی که روایات یاد شده نگاهی را حرام می داند که آمیخته به لذّت جویی وکامیابی است: یعنی نگاهی
که به زن، از جنبه زنانگی او، نگاه می شود و خود نگاه، هدف و غرض است: در چنین حالتی می توان گفت که نگاه اول، تصادفی
و 1. قرب الاسناد، ص 227 ، حدیث 870 ، تحقیق مؤسسه آل البیت. ناخواسته است، اما تکرار نگاه- که روایت آن را" نگاه دوم"
تعبیر میکند- نگاه آگاهانه و عامدانه است. بر فرض قبول کنیم که این دسته روایات، شامل انواع نگاهها (مطلق) است و هر چهار
گونه نگاه را در بر میگیرد- از جمله نگاه بدون قصد لذت جویی، به دست وپا و صورت - در آن صورت، به ناچار باید پذیرفت
روایاتی از قبیل روایت علی بن جعفر، از موسی بن جعفرعلیه السّلام که نگاه بی قصد لذت را مجاز می داند- روایات را مقید می
سازد یعنی دیگر نمی توان اینگونه روایات را مطلق به حساب آورد و تمام انواع نگاه را مشمول آن دانست.
رأي سوم
-1 دلیل کتاب اَیه" غضّ " بیش از اَنکه به نهی از نگاه بی لذت جویی، دلالت کند، به جایز بودن اینگونه نگاه، دلالت دارد و در
سنّت نیز حدود این نگاه که همان دست و پا و چهره است، معین گردیده است. به علاوه، وقتی آیه، از زنان می خواهد تا زینت
خود را آشکار نسازند و سپس بخشی از زینت ها را از این حکم، استثنا میکند، این استثنا بدان معنی است که نگاه نامحرم به زینت
استثنا شده، منعی ندارد. بنابراین، هنگامی که خداوند متعال می فرماید": وَلایُبدینَ زینَتَهُنَّ إِلّالِبُعُولَتِهِنَّ "در واقع زینت را در معرض
نگاه همسر و دیگر کسانی که در آیه ذکر شده اند، قرار می دهد. تا آنها ببینند. پس غرض از آشکار نهادن، نشان دادن زینت و
نگاه کردن به آن است. از یکدستی زبان و سیاق آیه شریفه، بر می آید که مقصود از استثنایی که در آیه شده است، نشان دادن
زینت باشد؛ به گونه اي که دیدن ان براي همه مردم، اعم از محارم و غیر محارم، امکان پذیر باشد؛ زیرا وقتی صحبت از آشکار
نهادن می شود، مقصود همان امکان دیدن براي دیگران است؛ نه آن که خود آشکار نهادن هدف باشد، کما این که مقصود از
پوشاندن نیز جلوگیري از دیدن است؛ نه آن که خود پوشش، هدف باشد، خواه آن که کسی ببیند یا نبیند. بسیار بعید است که از
آیه" ولایبدین زینتهنّ الالبعولتهنّ- " که به صراحت یا نزدیک به صراحت نمایانگر آن است که آشکار نهادن به معناي دیدن
دیگران است- استفاده شود که: برخی از اندام، از حکم پوشاندن، استثنا است، اما هدف از این استثنا، صرفاً باز گذاشتن این اندام
است به شرط آن که کسی آنها را نبیند! این برداشت قابل قبول نیست، چراکه قواعد زبان عربی و شیوه هاي تفهیم و تفاهم، حکم
میکند که هر دو مستثنا از یک سنخ باشند و آشکار نهادن زینت در هر دو مورد- از جهت اصل دیدن- یکسان شمرده شوند.
خلاصه آن که وقتی ثابت نمودیم که طبق روایات مربوطه"، زینت مستثنا "همان دست و پا و صورت است که ثابت نموده ایم؛
نگاه به زن نامحرم در محدوده این اعضا- اگر بدون التذاذ باشد- مجاز است. 2- دلیل سنّت روایات نقل شده در جمع، این یقین را
در فقیه، ایجاد میکند که: نگاه مرد نامحرم به چهره و دست زن نامحرم بدون قصد کامجویی، جایز است؛ این نگاه، همان نوع
- چهارم نگاه است که در تقسیم بندي نگاهها در ابتداي همین مبحث آوردیم: فهرست اجمالی روایات مزبور از این قرار است: 1
- روایت علی بن جعفر در قرب الاسناد، از برادرش امام موسی بن جعفر علیه السّلام و روایات مترادف با آن (در مبحث پوشش). 2
روایاتی که موید جواز بازگذاشتن چهره و دست می باشد که این روایات در احکام پیرزنان، زنان آزاد بالغ، حکم نگاه به سر و
دست زنان اهل ذمّه، بادیه نشینان و روستاییان، ذکر شده است. 3- روایت مرسله مروك از امام صادق علیه السّلام، روایت محمد بن
صفحه 98 از 114
مسلم از امام باقر علیه السّلام در باره زنی که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم اَمد وگفت": مرا شوهر بده. " 4- روایت مربوط
به زن خثعمی. 5- روایت جابربن عبدالله انصاري از امام باقرعلیه السّلام در دیدار حضرت زهرا با رسول خدا صلی الله علیه و آله و
سلّم. 3- دلیل سیره می توان ادعا کرد که سیره و رویه مسلمانان، از زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه معصومین
علیه السّلام، حکایت از آن دارد که: نگاه مرد به چهره زن مسلمان آزاد و نامحرم- در زندگی عملی و عمومی، با انگیزه هاي کاري
و عرفی مشروع- جایز است. شاهد براین مدّعا، بسیاري از روایات موجود در ابواب مختلف فقه- از قبیل روایت جابر در باره دیدار
با حضرت فاطمه- و آثار تاریخی متعددي است که" بالمطابقۀ "یا"بالملازمۀ "دلالت بر این حقیقت دارند. با وجود چنین سیره اي
میان مسلمانان، هیچ گونه منعی از جانب شارع در مورد این سیره، به چشم نمی خورد البته چه بسا روایاتی که از نگاه، نهی می
نماید. به منزله نوعی جلوگیري از این سیره تلّقی شود، لکن همانطورکه قبلاتوضیح دادیم، روایات مزبور را نمی توان به عنوان
مانعی براي این سیره به حساب آورد؛ زیرا آن روایات- گذشته از ضعف سند و عدم قابلیت براي استناد و احتجاج- به روشنی
حکایت از این حقیقت دارند که، نگاه عمدي وکامجویانه، مورد نظر است: که چنین نگاهی قطعاً حرام است. ولی توجه داشته باشید
که محل بحث ما، اینگونه نگاه نیست. با این همه خداوند متعال، به حقایق احکام خویش آگاهتر است.
فصل دوم: حکم نگاه زن به مرد نامحرم
اشاره
فقیهان در ضمن بحث پیرامون نگاه مرد به زن نامحرم، نگاه زن به مرد نامحرم را نیز بررسی کرده اند. ما براي آن که مبحث
"ماهیت رابطه زن با جامعه " را به طورکامل بررسی کرده واحکام این رابطه را در تمام ابعاد بیان کنیم. این مسأله راهم مورد بحث
قرار می دهیم.
محل بحث
تقسیم بندي مردان از لحاظ نگاه
فقیهان در مورد حکم نگاه زن به مرد نامحرم، مردان را به پنج گروه تقسیم کرده اند: 1- برده فردي غیر از زن نگاه کننده باشد،
خواه آن که برده مزبور مسلمان باشد یا غیرمسلمان، خواجه باشد یا غیر خواجه. 2- مردانی که قصد ازدواج با زن نگاه کننده را
دارند. 3- غلامان برخوردار از توان جنسی (فحول) که متعلق به زن نگاه کننده باشند. 4- خواجگان که متعلق به زن نگاه کننده
- باشند. 5- مردان خدمتگزاري که به زن، رغبت ندارند (غیر ذوي الإربۀ). از میان اقسام فوق، دو قسم، مورد بحث ما قرار دارد: 1
نگاه اختیاري و خالی ازکامجویی زن به مردي که قصد ازدواج با او را ندارد. طبیعی است که این نگاه براي انجام مراودات کاري و
سهولت ارتباطات متعارف در مناسبات اجتماعی صورت میگیرد (البته حکم نگاه اضطراري، به قدري روشن است که نیاز به بحث
ندارد و لذا از طرح آن خودداري میکنیم). 2- نگاه زن به مردي که قصد ازدواج با او را دارد.
قسم اول: نگاه زن به مردي که قصد ازدواج با او را ندارد
اشاره
صفحه 99 از 114
اقوال و نظرات فقیهان امامیه در این مسأله، همان اقوالی است که در شاخه اوّل بحث پیرامون نگاه مرد به زن نامحرم، نقل کردیم؛
البته فقیهان برخی مذاهب دیگر، میان مسأله قبل و این مسأله، فرق نهاده اند. در هر حال از بررسی سخنان فقیهان، پنج نظر به دست
می آید.
راي فقیهان
-1 منع مطلق (به استثناي حالت ضرورت) نظر مشهور فقیهان امامیه، آن است که زن، مطلقاً نمی تواند به مرد نامحرم نگاه کند، حتی
اگر دست و صورت باشد. برخی شنیدن صداي مرد نامحرم را نیز مانند دیدن او شمرده ا ند. طرفداران این نظر، تفاوتی میان مرد
کور یا بینا، قایل نشدهاند. 2- تفکیک میان نگاه اول با نگاههاي بعد (به دست و صورت) محقق حلّی در مساله نگاه مرد به زن،
اعتماد داشت که نگاه اول با نگاههاي بعدي تفاوت میکند؛ وي در اینجا نیز طرفدار تفکیک است. فقیه نجفی درکتاب" الجواهر"
1) به نقل از سید علی در" الریاض " قاعده اي عمومی در این باب، نقل کرده و مدّعی است که این قاعده اجمالی است (": در )
نگاه) زن نیز با مرد، یکسان است، لذا، هر جا مرد منع شود، زن هم منع می شود و در غیر موارد منع، بنابر اجماع، زن نیز منع
2. ریاض المسائل، ج 2، ص 74 ، س 27 و 28 ، چاپ سنگی. 3- جواز نگاه یه چهره . 1. جواهر الکلام، ج 29 ، ص 81 ( نمیگردد. (" 2
ودست به طور مطلق از سخن علامه حلی در" التذکرة- "که فقیه نجفی در جواهر نقل کرده است- چنین برمی آید که عقیده بیشتر
عالمان ما همین نظر است... ": ودرمنقول ازتذکره می خوانیم": بیشتر عالمان ما، نگاه زن را به مرد، مانند عکس آن، ممنوع می
4- جواز نگاه یه غیر از عورت (از ناف تا زانو) ( دانند؛ لذ ا زن مجاز نیست به مرد نگاه کند، مگر نگاه به چهره ودست او باشد.(" 1
سرخسی در" المبسوط " این نظر را برگزیده است": اما نگاه زن به مرد، مانند نگاه مرد به مرد است و همانطورکه بیان کردیم،
بالاتر از ناف و پا یین تر از زا نو در مردان، عورت به شمار نمی آید و آنچه عورت نباشد، نگاه به آن براي مردان و زنان، مباح
5- نگاه زن به مرد نامحرم، مانند نگاه مرد یه محارم خویش سرخسی، این نظر را در المبسوط، نقل ( است؛ مانند لباس وامثال آن. ( 2
کرده است": نگاه زن به مرد، مانند نگاه مرد به محارم خویش است و براي زن، نگاه به پشت و شکم مرد، مباح نیست. (" 3) آراي
، 2.المبسوط، سرخسی، ج 10 . فوق، مجموع نظراتی است که در این مسأله، به دست آورده ایم. 1. جوا هر الکلام، ج 29 ، ص 81
3. منبع سابق. . ص 148
دلایل آ را
-1 نظر اول ودوم
الف- قرآن
معتقدان به این دو نظر براي اثبات عقیده خود به آیه 31 سوره نور استدلال کرده اند: قُلْ لِلْمُؤمِناتِ یَغْضُ ضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ. ( 1) به
زنان مؤمن بگو که چشمان خود را فرو خوابانند. به نظر می رسد که اینان از آیه فوق، بستن چشم یا خودداري از نگاه را فهمیده اند
و یا گمان کرده اند که مطابق این نص، زن باید چشم خود را از مرد نامحرم برگرداند، به گونه اي که دیگر در دایره دید او نباشد
و یا استنباط آنها این است که آیه شریفه، کنایه از تحریم نگاه زن به مرد، دارد. در هر حال، مهمترین دلیل ایشان همین آیه است،
صفحه 100 از 114
البته آنان که نظریه تفکیک را برگزید ه ا ند- علاوه بر آیه مزبور- می توانند روایات مربوط به یک و چند نگاه نیز به خاطر یکی
. بودن ملاك- یعنی اجتناب از فتنه- در نگاه زن به مرد و بالعکس، استدلال کنند. 1. سوره نور/ مدنی. آیه 31
ب- سنت
پیروان این دو رأي، به سه روایت از سنت شریف، استدلال کرده اند: 1- روایت مربوط به ابن امّ مکتوم و رفتن او به خانه پیامبر
صلی الله علیه و آله و سلّم که به دو صورت، روایت شده است: الف- روایت کلینی از تعدادي اصحاب ما، از احمد بن ابی عبدالله:
"ابن ام مکتوم اجازه ورود به خانه پیامبري صلی الله علیه و آله و سلّم را خواست؛ عایشه و حفصه در آن لحظه، نزد پیامبر صلی الله
علیه و آله و سلّم بودند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به آنها فرمود: به خانه بروید، گفتند: او نابیناست؛ فرمود: اگر او شما
را نمی بیند، شما که او را می بینید. (" 1) ب- روایت حسن طبرسی در مکارم الاخلاق از امّ سلمه": من و میمونه نزد رسول خدا
صلی الله علیه و آله و سلّم بودیم که ابن امّ مکتوم سوي پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم آمد،این حادثه پس از فرمان حجاب بود،
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: پشت پرده بروید، گفتیم: اي رسول خدا: مگر اونابینا نیست؟ فرمود:آیا شما هم نابینا
یید واورا نمی بینید ("؟ 2) سند: هر دو روایت، مرسل هستند. ظاهراً احمد بن ابی عبدالله در صورت اول، همان 1.الکافی، ج 5،ص
، 2. مکا رم الاخلاق، ص 233 . هر دو حدیث را در وسائل، کتاب النکاح، ابواب مقدمات النکاح، باب 29 ، حدیث 1 و 4 . 544 ، ح 2
ملاحظه کنید؛ صورت دوم حدیث را ابوداود در سنن خود، ج 4، ص 361 ، کتاب اللباس، باب فی قوله تعالی": قل للمؤمنات
یغضضن من ابصارهنّ، " حدیث شماره 4112 ، نقل کرده است. احمد بن محمد بن خالد برقی است؛ وي همان کسی است که
کلینی روایت خود را از طریق او، نقل کرده است و نجاشی و شیخ او را ثقه می دانند؛ این راوي از طبقه هفتم راویان است. محدّث
و فقیه بحرانی در" الحدائق " در حاشیه این روایت می نویسد": روایت احمد بن خالد برقی ازامام صادق علیه السّلام، خالی
ازاشکال نیست، شا ید واسطه این سند، افتاده باشد. (" 1) تا وقتی که واسطه، ناشناخته باشد، نمی توان در مورد اعتبار این روایت،
حکمی کرد؛ و از آنجایی که راهی براي شناختن واسطه در اختیار ما نیست، این روایت به لحاظ سندي، ضعیف به شمار می آید و
حجیّت ندارد. 2- روایت صدوق در" عقاب الاعمال " از شیخ خود: محمد بن موسی بن متوکل، از محمدبن جعفر، از موسی بن
عمران، از عمویش حسین بن زید (یزید)، ( 2) از حماد بن عمر یضبی، از ابی الحسین خراسانی، از میسرة، از ابن عایشۀ، از
عبدالعزیزابن ابی سلمۀ (از ابن ابی سلمۀ) بن عبدالرحمن، از ابی هریرة و عبدالله بن عباس. رسول خدا در یکی از خطبه هاي خود
فرمود... ": خشم خداوند نسبت به زن شوهرداري که چشم خود را از نگاه به مردي غیر از همسر و محارمش پُرکند، شدّت می
یابد؟ اگر زنی ا ین عمل را انجام دهد، خداوند تمام کارهاي نیک او را محو می سازد واگر با مردي غیراز همسر خویش
همبسترگردد، بر خداوندا ست که پس از عذاب قبر، او را دراَتش (دوزخ) بسوزا ند. (" 3) سند: این روایت، سند بسیار ضعیفی دارد:
زیرا سند این روایت، تعدادي راوي ضعیف یا ناشناس را در خود جاي داده است که بعضاً نسبت به موثق یا ناشناس بودنشان نیز،
شک وجود دارد (محمد بن جعفر) و در میان ناشناس ها نیز افراد مشکوك به چشم می خو رد. به همین سبب، چنین روایتی از
اساس بی اعتبار و فاقد حجیت است. 3- روایت علی بن عیسی در" کشف الغمۀ "و حسن طبرسی در" مکارم الاخلاق: " 1. الحدائق
2. وي نوفلی می باشد. 3 عقاب الاعمال، ص 338 و وسائل الشیعۀ، کتاب النکاح، ابواب مقدمات النکاح، . الناضره، ج 23 ، ص 65
باب 29 ، ح 2". فاطمه علیهاالسّلام به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم گفت": بهترین چیز براي زنان، آن است که نه مردان آنان
را ببینند و نه ایشان مردان را "پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم به دنبال این سخن، فرمود: فاطمۀ بضعۀ منّی. (" 1) سند: درکتب
امامیه، این روایت، به شکل مرسل آمده است؛ از این رو به لحاظ سند، اعتبار ندارد و قابل احتجاج و استدلال نیست. و در نزد غیر
امامیه، سند آن، ضعیف شمرده شده است؛ حافظ عراقی در توضیح اسناد احادیث کتاب احیاءالعلوم در مورد این روایت میگوید:
صفحه 101 از 114
"بزار و دارقطنی "... طرفداران نظریه دوم نیز بر مبناي وحدت ملاك- در نگاه زن به مرد و بالعکس- می توانند از این روایات براي
اثبات نظریه خویش، استفاده کنند. 1". فاطمه پاره تن من است، "کشف الغمۀ، ج 1، ص 466 و مکارم الاخلاق، ص 233 و وسائل
الشیعۀ، کتاب النکاح، ابواب مقدمات النکاح، باب 23 ، ج 7؛ همچنین باب 129 ، ج 3، و احیاء العلوم غزالی، کتاب النکاح، باب سوم،
آداب المعا شرة"؛ کیف یتقی الرجل الغیرة."
( ج- توجیهات استحسا نی: ( 2
مقصود از توجیهات استحسانی، توجیهاتی است که براي بیان دلیل لزوم خودداري از نگاه، ارائه میگردد. که در اینجا توجیه
استحسانی براي اثبات نظریه اول و دوم، آن است که پیشگیري از وقوع فتنه و اجتناب از آلودگی نگاه به شهوات، سبب قبول نظر
اول یا دوم است: به هر صورت، بیان استدلال مزبور عبارت است: آیات و روایات مربوط به رابطه متقابل زنان و مردان نامحرم،
حکایت از آن دارد که شارع مقدس نسبت به پیشگیري- همه جانبه- از پیدایش فتنه و روابط شهوانی میان مردان نامحرم و زنان
نامحرم، اهتمام دارد. به همین سبب، شگاه به جنس مخالف، در تمام حالات، ممنوع است، مگر آن که ضرورتی ایجاب کند.
طرفداران نظریه تفکیک، می توانند به دعوي وحدت ملاك، این توجیه استحسانی را درکنار روایات یک نگاه و دو نگاه- در
مسأله نگاه مرد به زن نامحرم- به عنوان یک حجت، تلقی کنند. 2. استحسان در لغت به معناي نیک شمردن، تصویب کردن، تجویز
کردن و امثال اینهاست و در اصطلاح به دلایل و توحیهات عقلانی، اطلاق می گردد که حکمی را تصویب و تجویر می کند و به
لحاظ عقلی، آن را نیکو و پسندیده می نما ید. (مترجم) بسیاري از اخبار و احادیث، صراحتاً مساله دوري از فتنه را ذکر کرده اند،
لهذا این توجیه استحسانی، با علتی که در نص (علت منصوص) ( 1) براي حکم آمده است، بسیار شباهت و نزدیکی دارد. تعدادي
از فقیهان به این توجیه استحسانی استدلال کرده اند. از جمله شهید ثانی در" المسالک " میگوید": نگاه زن به مرد مانند نگاه مرد
به زن است؛ زیرا مقتضی در هر دوطرف، وجود دارد و خداي متعال می فرما ید": قُلْ لِلْمُومِناتِ یَغْضُ ضنْ مِنْ اَبْصارهِنَ. (" 2) فقیه
نجفی در ضمن نقل استدلال بر تفکیک میان یک نگاه و چند نگاه می نویسد... ": همینطوراست حکم نگاه زن به مرد؛ این نگاه
نیزازنظر مصنّف وموافقان او، جا یز نیست مگر درمورد چهره ودست مرد. گفته شده است: دلیل این حکم، وجود مقتضی و زمینه
یکسان در هر دوطرف رزن و مرد، وآیه" قُل للمؤمنات یغضضن "... است. (" 3) البته فقیهان دیگري نیز این راي را برگزید ه اند:
لکن تمام آنچه به عنوان دلایل حرمت مطلق نگاه زن به مرد نامحرم ذکر شده است، همان است که نقل کردیم. 1. هرگاه در
حکمی، علت آن حکم، ذکر شده باشد، آن علت را" علت منصوص " می نامند، یعنی عفتی که شارع مقدص صراحتاً آن را به
عنوان فلسفه حکم بیان می فرماید. در چنین مواردي اگر این" علت منصرص " در جاي دیگري نیز، محقق شود، آن حکم، قابل
. 3. جواهر الکلام، ج 29 ، ص 81 . تعمیم است. (مترجم) 2. مسالک الافهام، ج 1، ص 348
بر رسی ادله و پاسخ استدلال
-1 د لیِل کتاب
مفهوم آیه" قل للمؤمنات یغضضن "... با مفهوم آیه" قل للمؤمنین یغضّوا "... یکسان است و آیه مربوط به زنان، نکته اي افزون بر
آیه مربوط به مردان دربرندارد. یعنی آنچه در آیه مربوط به زنان دیده می شود، همان است که قبلأ در آیه مربوط به مردان ذکر
شده است. قبلاً گفتیم که مطابق آیه اوّل: نگاهی که مرد به قصد کامجویی انجام نمی دهد، مجاز است. در این گونه نگاه، جنبه
زنانگی زن هدف نگاه نیست و هوسرانی و لذت جویی نیز مطرح نیست. فقیه نجفی- با آن که از طرفداران منع مطلق است-
صفحه 102 از 114
درکتاب جواهر، اعتراف دارد که مقصود از" غضّ " در هر دو آیه یک چیز است؛ و در تبیین استدلال معتقدان به نظریه تفصیل می
نویسد... ": بلکه شا ید حرف" مِنْ " در- مِن أبصارهنّ و مِن أَبصارهم- در هر دوآیه، دلیل بر آن باشد که مراد از واژه" غضّ " در
هر دو آیه، یکی است؛ یعنی اگر مراد از" غضّ بصر "براي مردا ن مؤمن، آن باشد که به استثناي دست و صورت، به دیگر اندام زن
نامحرم چشم ندوزند، در مورد زنان مؤمن نیز همین امر، مورد نظراست. علاوه بر شباهت ظاهري دو آیه- که دلیلی بر یکی بودن
مقصود هر دو آیه از"غضّ بصر "است- دلیل دیگر بر مجازبودن این امر مشقت ودشواري اي است که به سبب منع از نگاه پدید
می آید. البته از نظر ما هیچ یک از این دو دلیل را نمی توان پذیرفت ("... 1) براي ما روشن نشد که چرا این دلایل، براي صاحب
جواهر، قابل قبول نیست؛ آنچه که او ذکر میکند، نشانگر غیر قابل پذیرش بودن این دلایل نیست، بدین ترتیب نتیجه میگیریم که
. این آیه شریفه، نه تنها، نگاه زن را به مرد منع نمیکند بلکه آن را مجاز می شما رد. 1. جواهر الکلام، ج 29 ، ص 81
-2 دلیل سنت
از بررسی و تأمل در سند روایات مورد استدلال، معلوم می شود که روایات مزبور، بسیار سست و بی اعتبارند. از این رو براي اثبات
یک حکم شرعی، نمی توان بدانها استدلال نمود. لذا تمسک برخی از عالمان ما به این روایات، بسیار تعجب برانگیز است. در
حالی که ما کاملاً واقفیم که این بزرگان، در ارائه استدلال، نهایت دقت را از خود نشان می دهند، البته چه بسا سازگاري این
روایات با اصل احتیاط، سبب تمسک ایشان به اینگونه روایات شده باشد، لکن در صورت نادیده گرفتن ضعف این روایات، باز هم
نمی توان از آنها، حرمت نگاه زن را به مرد، استنباط کرد، براي تبیین بیشتر این نکته در مورد هر یک از روایات، توضیحی می
آوریم: 1- روایت ابن امّ مکتوم- هر دو شکل آن- از محل بحث ما، خارج است. زیرا بحث ما مربوط به نگاه زن مسلمان به مرد
نامحرم است. در حالی که این روایات، به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم اختصاص دارد و همانطورکه می دانیم زنان پیامبر
به حکم آیه قرآن، مجاز نبودند که با مردان نامحرم در یک مجلس حاضر شوند، مگر آن که میان ایشان و افراد نامحرم، پرده اي
فرار میگرفت؛ و از این لحاظ مردان کور با دیگر مردان، تفاوتی نداشتند. زیرا آیه کریمه، نه تنها از نگاه مردان به ایشان منع فرموده
بلکه قرارگرفتن آنها را با مردان نامحرم در یک مجلس، حرام کرده است. همانطورکه زنان پیامبر، در هنگام خروج از خانه نیز
وظیفه داشتند که روي خود را بپوشانند و از این لحاظ نیز با دیگر زنان مسلمان، تفاوت داشتند. از این رو، نابینایی ابن ام مکتوم،
سبب برداشتن تحریم از زنان پیامبر نمی شد. زیرا وي در هر حال، مردي نامحرم بود و در یک مجلس با زنان پیامبر، قرار میگرفت و
آنان او را می دیدند. گویی که زنان پیامبر، تصورکردند که مرد نابینا، مشمول حکم آیه حجاب نمی شود، لذا پیامبر صلی الله علیه
و آله و سلّم برایشان بیان فرمود که حکم حجاب، به طور مطلق نسبت به تمام مردان نامحرم، صادق است": وَإذَاسَأَلؤُهُنَّ مَتاعاً
فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَراِ حِجاب "... بنابراین، حکم روایت مذکور، اختصاص به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم دارد و زنان دیگر را
در برنمیگیرد: لذا نمی توان آن را دلیل بر حرمت نگاه شمرد؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در صورت اول روایت، عایشه و
حفصه را به داخل خانه شدن و در صورت دوم روایت، ام سلمه و میمونه را به احتجاب، امر نمود که هر دو، یک نتیجه را به دنبال
دارد و آن اینکه از دیده شدن زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم توسط مردان نامحرم، جلوگیري میکند. گیریم که حکم این
روایت، به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم اختصاص نداشته باشد، باز هم نمی توان این روایت را دلیل بر منع از نگاه شمرد.
بلکه روایت مزبور، حداکثر، دلالت بر آن دارد که زنان پیامبر باید آن مجلس را ترك میکردند تا از سخنان پیامبر و ابن ام مکتوم
آگاه نشوند زیرا چه بسا پیامبرصلی الله علیه و آله و سلّم می خواسته است رازي را با ابن ام مکتوم در میان بگذارد که همسرانش از
آن مطلع نگردند. شاید، آمدن وي به خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و خودداري ازگفتگو با پیامبر در مسجد، مویَد آن
باشدکه صحبتی خصوصی میان آنها رد و بدل شده است. سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم نیز که فرمود": اگر او شما را نمی
صفحه 103 از 114
بیند شما که او را می بینید "و" آیا شما هم نابینایید و او را نمی بینید "در واقع پاسخ به سوال آن زنان بود- که گفتند": آیا او نابینا
نیست- "؟ و یک سخن مستقل و جداگانه نبود که بر مبناي آن بتوان حکم کرد که نگاه زنان پیامبر به ابن ام مکتوم، نامشروع بوده
است. 2- روایت صدوق- در مورد زن شوهرداري که، چشمان خود را از نگاه به مردي غیر از همسرش، پرکند- اختصاص به زنان
شوهر دار دارد. لذا باید پرسید زنان بی شوهر چه حکمی دارند؟ آیا آنان مجازند چشمان خود را از نگاه به مرد نامحرم پرکنند؟
این روایت، دلالت بر تهدید زنان شوهردار میکند نه زنان دیگر: در حالی که طرفداران نظریه منع مطلق و منع تفصیلی، منکر این
مسأله اند. از این گذشته، روایت مزبور، درباره کسی است که" چشمانش را پر کند: "مقصود از این تعبیر، آن نگاهی است که مرد
در آن به عنوان جنس مخالف مطرح است: کما اینکه از مقابل هم نهادن مرد نامحرم با شوهر و محرم نیز مؤید این نکته است که
مراد از این تعبیر، نگاه شهوت آلود و هوس بازانه است. نگاهی که در تحریم آن، هیچ تردیدي نیست و از محل بحث ما، خارج
است. فقیه نجفی نیز در" جواهرالکلام " همین برداشت را از روایت، ترجیح داده و می نویسد... ": ما درصورت لذّت جویی وفتنه،
هیچ تردیدي درحرمت آن وجود ندا رد؛ و شا ید روایت" عقاب الاعمال "که می گوید": غضب خداوند نسبت به زن شوهرداري
1. جواهر الکلام، ج ( که از مردي غیر از همسر و محارم، چثسم خود را پرکند، شدید می شود "ناظر به چنین نگا هی باشد. (" 1
3- روایت" کشف الغمۀ "و" مکارم الاخلاق " از بانو زهراعلیهاالسّلام، دلالت بر ارجحیّت عدم اختلاط زنان با مردان . 29 ، ص 82
دارد نه حرمت آن؛ زیرا تعبیر روایت، فایده داشتن نگاه مرد و زن به یکدیگر را نفی نمیکند. ولی نگاه نکردن را افضل می شمارد.
وانگهی، از نقطه نظر تاریخ و سنت، مسلّم است که بانو زهرا علیهاالسّلام در زمان رسول خدا و پس از آن، از خانه خارج می شد
مردان را می دید و با آنان سخن میگفت. تازه اگر فرض کنیم که چنین تعبیري از زهراعلیهاالسّلام صادر شده است، اکثر زنان
دوران آن بانو، در وضعیتی به سر می بردند که اختلاط آنان با مردان، ضرورتی نداشت. زیرا برخلاف عصرهاي بعدي و به ویژه
عصر ما، حوزه کار و فعالیت زنان و مردان، مشترك نبود. افزون بر اینها- همانطورکه در مساله پوشش، ضمن بیان دلیل سیرت و در
مساله نگاه مرد به زن نامحرم بیان کردیم- ما می دانیم که نگاه زنان به مردان نامحرم مانند نگاه مردان به زنان نامحرم با دست و
چهره باز، از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه معصومین علیه السّلام میان مسلمانان معمول بوده است و هیچ یک از
بزرگان دین، با آن ابراز مخالفت نکرده اند. نظر اؤل و فقدان روایت صحیح پوشیده نیست که قضیه نگاه زنان به مردان نامحرم از
قضایاي مورد ابتلاي عموم است و تقریباً همه زنان مسلمان در بیشتر روزها با آن سروکار دارند؛ با این حال، یک روایت معتبر نمی
توان یافت که زنان را از نگاه نهی کرده باشد و اصولًا هیچ کس به دنبال یافتن چنین روایتی نیست؛ و حال آنکه اگر نگاه زن به
مرد نامحرم، حرام بود، قطعاً نشانی از این تحریم در پرسش هاي افراد- که در مسایل کم اهمیت تر، بسیار سوْال کرده اند- دیده می
شد و قطعاً در بیانات ابتدایی ( 1) و مستقل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه معصومین، بازتاب آن به چشم می خورد. این
وضعیت، موجب می شود تا آزاد بودن (اباحه) نگاه زن به مرد نامحرم، براي فقیه، مسلّم شود. البته در هنگام شک نسبت به اصل
تکلیف از قاعده عملی نیز چنین حکمی، به دست می اَید. 1. بیان ابتدایی به سخنانی اطلاق می شود که در پاسخ به سوال دیگران
نبوده باشد و موضوع آن مستقیماً از سوي گویند، طرح شده باشد. (مترجم)
توجیه استحسا نی
اما در مورد توجیه استحسانی باید توجه داشت که نگاه شهوت آلود براي همه، اعم از مرد و زن، حرام است. و شارع مقدس،
پوشش را براي زنان، به استثناي برخی اعضاء، واجب فرموده است و زنان و مردان را به فرو خواباندن چشم و پوشیدن جلباب (لباس
بلند یا چادر) فرمان داده است و از نازك کردن صدا در هنگام سخن گفتن، نهی نموده است تا آنکه باب فساد وافساد، بسته شود.
ممکن است کسی ادعاکند، نگاه زن به صورت مرد نامحرم حتی در زندگی روزمره و با انگیزه هاي شغلی و عرفی مشروع نیز، به
صفحه 104 از 114
طورکلی نمی تواند خالی از هوس و شهوت باشد؛ اما چنین ادعایی هیچ اساسی ندارد. کما اینکه در مورد نگاه مرد به زن در حدود
معین شده از جانب شرع، چنین ادعایی بی اساس است. شایدگفته شود: در اثر نگاه، به طور ناخواسته و غیر ارادي، احساس لذّت و
شهوت پدید می آید، در پاسخ باید گفت: شارع به سبب چنین احتمالی، حکم بر حرمت نگاه نکرده است و فقیه نمی تواند براي
یک امر احتمالی و اتفاقی، حکم شرعی الزامی، وضع کند. پس با عنایت به تمام توضیحات بیان شده، می توان چنین نتیجه گرفت
که هیچ دلیلی براي صحّت نظریه منع مطلق و نظریه منع تفکیکی، وجود ندارد.
نظر برگز یده
حال که دریافتیم نگاه زن به مرد نامحرم را نمی توان به طور مطلق حرام دانست و دانستیم که اعتقاد به تفکیک میان نگاه اول و
نگاههاي بعدي نیز یک ادعاي بی دلیل، بیش نیست، نوبت آن رسیده تا دلایل نظر صحیح را ذکرکنیم؛ نظري که درکل، نگاه زن
به مرد نامحرم را بلامانع می داند، البته برخی از دلایل این نظر، نگاه زن را به دست و صورت مرد نامحرم، مجاز می شمارد و برخی
تمام بدن به استثناي عورت را مطرح میکند. ولی اندامی که قطعاً قابل دیدن است، عبارتند از: دست، پا، چهره، گوش وگردن و
آنچه دیدنش به طور قطع حرام محسوب می شود، عورت است. که بنابر احوط، عورت مرد در مقابل زن نامحرم، به قسمت ناف تا
زانوگفته می شود.
-2 نظر سوم (جوازکلی نگاه زن به مرد)
الف- کتاب خدا
تعبیري که در آیه 31 سوره نور ملاحظه میکنیم- قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهنّ- دقیقاً همان تعبیري است که در آیه قبل آن-
قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم- در مورد نگاه مردان به زنان دیده می شود، همانطورکه آیه قبل، نگاه مردان را به زنان با حفظ
شرایطی مجاز می شمرد، این آیه نیز نگاه زنان را به مردان با حفظ همان شرایط، جایز می داند.
ب- دلیل سیره
با عنایت به دلایلی که آشکار نهادن دست و صورت را براي زن مسلمان آزاد، مجاز می داند و با عنایت به این که نگاه مردم به زن
نامحرم جایز است، می توان دریافت که سیره، نگاه طرفین را به یکدیگر، بلامانع دانسته است و تنها اختصاص به جواز نگاه مرد به
زن ندارد. این سیره از روایات بسیاري مانند روایت زن خثعمی، استنباط می شود؛ در این روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و
سلّم ، زن خثعمی را از نگاه به فضل باز نداشت بلکه وقتی معلوم شد که نگاه فضلِ از روي شهوت است، صورت او را از طرف زن
برگرداند. اصولَا براي اثبات موافقت سیره با این امر، همین مقدارکافی است که بدانیم هیچ روایت معتبري از پیامبر صلی الله علیه و
آله و سلّم و ائمه معصومین علیهم السّلام در دست نیست که یک زن مشخص یا عموم زنان را از نگاه به مردان، منع کرده باشد. و
این در حالی است که اختلاط و معاشرت زنان آزاد مسلمان با مردان نامحرم در زندگی عمومی و خصوصی، وجود داشته است.
بلکه ثبت نشدن یک سوال از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم یا ائمه معصومین علیهم السّلام حکم نگاه زن به مرد نامحرم- با
وجود رواج اختلاط و نگاه مردان به چهره هاي زنان نامحرم- حاکی از آن است که در سیره متشرعان، به سبب آنکه مباح بودن
نگاه زن و مرد به یکدیگر امري بدیهی به حساب می آمد، بدون هیچ منع شرعی یا مشکلی، این عمل، صورت میگرفت. و اگر
چنانچه نگاه زنان به مردان نامحرم، غیرمشروع بود، حتماً بازتاب آن در آثار و اخبار به چشم می خورد؛ در حالی که چنین بازتابی
صفحه 105 از 114
1. شاید در مقام اشکال به این سخن گفته شود: اگر اباحه نگاه، در اذهان متشرّعان، بدیهی بود پس چرا تعداد ( دیده نمی شود. ( 1
فراوانی روایات در زمینه حکم نگاه به زنی که قصد ازدواج با او هست، وارد شده است؟ پاسغ روشنی براي این پرسش و اشکال،
نمی توان بیان داشت مگر آنکه بگوییم روایات مزبور، به سؤال درباره مقدار وگستره نگاه، مربوط می شود، نه آنکه سؤال درباره
اصل حکم نگاه باشد؛ اگرچه چنین پاسخی با ظاهر برخی روایات، سازگار به نظر نمی رسد. (مؤلف)
ج- اصل عملی
طبق اصول (قواعد عملی) نیز باید گفت که هیچ تکلیفی در این زمینه براي مکلفان وجود ندارد و قاعده برائت از تکلیف جاري
است. البته قاعده برائت دوگونه است؛ برائت شرعی و برائت عقلی که در اینجا هر دو صدق میکند. زیرا طبق قاعده کلامی" قبح
عقاب بلابیان " از یک سو و طبق حدیث معروف" رفع عن امتی... مالایعلمون " از سوي دیگر، نه عقلاً تکلیفی وجود دارد و نه
شرعاً، بنابراین نمی توان گفت نگاه زن به مرد، حرام است. و بلکه می توان گفت: مسأله نگاه زن به مرد، مشمول قاعده استصحاب
حلّیّت- و بلاشکال است- زیرا نگاه زن به مرد نامحرم، قبل از نزول آیه" غضّ " حرام نبود ولی پس از نزول اَیه، به طور اجمال
معلوم شد که نگاه زن به مرد بیگانه حرام است، اما چون علم ما به حرمت نگاه، اجمالی است و نمی دانیم که دقیقاً چه مقداري از
بدن را می توان نگاه کرد و چه مقداري را نمی توان نگاه کرد. لذا بحث معروف" اقلّ واکثر استقلالی " پیش می آید. در نتیجه
بنابر بحث مذکور، تنها نگاهی راکه به طور قطع حرمت دارد- یعنی نگاه شهوت آلود و نگاه به قسمت زانو تا ناف- حرام می
شماریم و افزون بر این مقدار- یعنی نگاه بی شهوت یا نگاه به اندامی غیر از حد فاصل زانو تا ناف- را بر این اساس که هنوزعدم
تحریم به حال خود باقی است (ا ستصحاب حلیّت) حلال می شماریم. تا بدینجا، مورد اول- یعنی نگاه زن به مردي که قصد ازدواج
با او را ندارد- مورد بررسی قرارگرفت. حال به مورد دوم می پردازیم.
قسم دوم: نگاه زن به مر دي که قصد ازد واج داود
آرا و استدلالها
در مورد دوم، دو نظر وجود دارد: جواز نگاه و منع از نگاه، که به ترتیب نقل میکنیم:
نظر اول: جواز نگاه و دلیل آن
شیخ ابن سعید حلّی درکتاب" الجامع للشرائع " می نویسد... ": نگاه زن جوان به پیرمردان، اشکال ندارد... همچنین نگاه مردي که
قصد ازدواج دارد، به زن مورد نظرش و دیدن چهره و زیبایی هاي او و راه رفتن زن در مقابل او با لباس نازك بلامانع است؛ نگاه
زن به آن مرد نیز همین طوراست. (" 1) از ظاهر عبارت که زن را بدون هیچ تفکیکی به مرد، عطف میکند، چنین برمی آید که زن
مجاز است به چهره و زیبایی هاي مردي که می خواهد با او ازدواج نماید، نگاه کند و او را در لباس نازك در حال راه رفتن ببیند.
محقق کرکی درکتاب" جامع المقاصد "میگوید": همانطورکه مرد در هنگام ازدواج می تواند به زن نگاه کند، عکس آن هم
صادق است؟ زیرا هر دو، قصد مشترکی دارند و چه بسا زن ویژگی اي را در مرد مشاهده کند که درخوا ست او را براي ازدوا ج
بپذیرد. (" 2) شهید ثانی درکتاب" المسالک " می نویسد... ": به خاطرآ نکه قصد مشترکی وجود دارد، همانطورکه مرد می تواند
صفحه 106 از 114
به زن نگاه کند، زن نیز متقابلًا مجازاست به مرد نگاه کند. (" 3) وي در کتاب دیگر خود به نام" الروضۀ البهیۀ "می نویسد": نگاه
( مرد، به چهره زنی که قصد ازدواج با او را دارد، مجازاست... همانطورکه زن نیز در چنین حالتی می تواند به مرد، نگاه کند. (" 4
. 4.الروضۀ البهیۀ: ج 5، ص 97 . 3. مسالک الافهام، ج 1، ص 347 . 2. جامع المقاصد، ج 12 ، ص 29 . 1. الجامع للشرایع، ص 396
دلیلی که در عبارات فوق براي جواز نگاه زن به مرد نامحرم، ذکر شده، بیانگر آن است که طرفداران این رأي، از احادیث مربوطه
چنین استنباط کرده اند که علّت جایز بودن نگاه مرد به زن نامحرم در هنگام ازدواج آن است که نسبت به او، شناخت حسی، پیدا
کند. زیرا شناخت حسی، موجب رغبت و تمایل مرد به ازدواج میگردد. این وضعیت، عیناً براي زن نیز صادق است، یعنی زن نیز با
شناخت حسی از مرد، تمایل به ازدواج می یابد و این تمایل و علاقه متقابل براي تشکیل خانواده، اولین شرط به شمار می آید. چرا
که انس و علاقه یک جانبه براي ایجاد یک زندگی زناشویی سعادتمندانه و تشکیل یک خانواده پایدار، کفایت نمیکند؛ لذا نگاه
زن نیز به مردي که قرار است با او ازدواج کند، یک راه شناخت حسی است که ممکن است زن را به ازدواج با آن مرد، علاقه مند
سازد و یا آن که از ازدواج با او منصرف گرداند و از افتادن او در دام یک زندگی مشترك ناموفق جلوگیري کند. شریف رضی
درکتاب ((المجازات النبویۀ)) روایتی را نقل کرده که احتمالًا به همین علّت، اشاره دارد: در این روایت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و
آله و سلّم خطاب به مغیرة بن شعبه- که از زنی خوا ستگاري کرده بود- فرمود": اي کاش او را نگاه کرده بودي، زیرا این عمل،
براي پیدا یش سازگاري، بهتراست. (" 1) هدف و مقصود از این تعبیر، دستیابی به مؤدت و الفت است: البته مودت و الفت مورد نظر
در زندگی مشترك، همان مودّتی است که هر یک از زوجین نسبت به یکدیگر، پیدامی کنند. ابواسحاق شیرازي درکتاب
"المهذّب " میگوید": هرگاه زن بخواهد با مردي ازدواج کند، مجا زا ست او را نگاه کند؛ زیرا همان اموري که موجب علاقه مرد
1. المجازات السویۀ، ص 114 ، ح 81 ": لو نظرت إلیه فإنه أحري اْن ( به زن می شود، همان امور، موجب علاقه زن به مرد است. (" 2
. یؤدم بینکما. " 2. المجموع، شرح المهدّب، ج 15 ، ص 295
نظر دوم: منع نگاه و دلیل آ ن
محدث بحرانی درکتاب" الحدائق " می نویسد... ": شیخ ما، شهید ثا نی درکتاب ((المسالک )) و((ا لروضۀ))، تصریح دارد که زن
مجاز است به مرد نگاه کند، همانطورکه مرد، مجازاست به زن نگاه کند؛ شیخ (درتعلیل ا ین قول) می گوید: به خاطر مقصد
مشترك آنها. اما ازنظر من، ا ین قول، جاي تأمل دارد زیر در هر دو مورد، اصل بر تحریم نگاه است و جواز نگاه مرد به زن از طریق
دلیل (احادیث) اثبات می گردد؛ علّت جوازنگاه مرد، مطابق اخبارمذکور،آن ا ست که مرد به عنوان خریدا ر زن و خواستا راو،
مطرح است و شأن خریدا ر، آن ا ست که به کالاي مورد نظر، نگاه کند تا دچار غبن و فریب، نگردد. ولی پوشیده نیست که این
وضعیت در مورد نگاه زن به مرد، صادق نیست، لذا مقا یسه زن با مرد، قیاس مع ا لفارق است وافراد عمیق و دقیق می دانند که
حکم نصوص، نیز در مورد زنان، مطابقت ندارد؛ خلاصه امر، در مساله نگا ه، اصل بر تحریم است و خارج شدن از دا یره اصل
تحریم، مجاز نیست مگر آنکه دلیل روشنی دراختیار باشد و همانطورکه دریافتید، اشتراکی که شهید ثانی نقل می کند، امکان پذیر
نیست؛ مع الوصف، برفرض قبول چنین اشتراکی، نمی توان آن را به عنوان یک دلیل شرعی که بتواند اصل تحریم را تخصیص
بزند، به حساب آورد. (" 1) نقیه نجفی درکتاب" جواهر الکلام "می نویسد": ممکن است نگاه زن به مرد، مانند نگاه مرد به زن- به
خاطر برخورداري از علّت مثشرك- مجاز شمر ده شود بلکه چه بسا این علّت در زن، کامل ترازمرد باشد، زیرا حق طلاق نیز
دراختیارمرد است نه زن؛ لکن مشکل اینجاست که تعمیم علّت جواز نگاه مرد به نگاه زن، قابل قبول نیست زیرا علّت جواز نگاه
مرد، آن است که وي خواهان زن است و هزینه هایی بر عهده دا رد، امّا زن، بدون شک، وضعیت مرد را پیدا نمی کند. لذا با توجه
صفحه 107 از 114
به حرمت قیاس ازدیدگاه ما (امامیه، نمی توان نگاه زن را به مرد با نگاه مرد به زن قیاس کرد؛ مگر آن که گفته شود- مطابق برخی
نصوص- عّلت جواز نگاه، ایجاد الفت و محبت است (که درآ ن صورت، می توان نگاه زن را همان علّت که نگاه مرد، 1 الحدائق
( الناضرة، ج 23 ، ص 46 . جا یزا ست، مجاز شمرد، ولی برداشتن تحریم- به کمک ا ین نصوص- جاي تاْمل و بلکه منع دارد. (" 1
ظاهر سخنان معتقدان به حرمت نگاه زن به مرد، گویاي آن است که ایشان براي اثبات حرمت نگاه زن به مرد در هنگام ازدواج نیز
به همان دلایلی تمسک کرده اند که نگاه زن را به مرد، مطلقاً حرام دانسته است. اینان میگویند: مطابق ادله مزبور، نگاه زن به مرد
کلاً تحریم شده است و براي استثنا کردن حالت ازدواج، باید دلیلی در دست داشت. اما چون دلیلی براي این استثنا در اختیار
نداریم، نگاه زن به مرد در حالت ازدواج نیز مانند دیگر حالت، حرام است. این گروه، مسأله وحدت انگیزه را- که از سوي
طرفداران نطریه جواز نگاه زن- یک عفت استنباطی در مقابل نص قلمداد میکنند، لذا مبنا قرار دادن آن را براي حکم به جواز نگاه
زن، قیاس محسوب کرده و از نظر امامیه، مردود می دانند. از این گذشته، مطابق نصوص موجود، نگاه مرد به زن در هنگام ازدواج
به عفت آنکه مرد مشتري و پرداخت کننده هزینه هاي زن- از جهت لزوم پرداخت مهر و نفقه از سوي مرد- محسوب می شود جایز
شمرده شده است. در حالی که این وضعیت در مورد زن، وجود ندارد؛ لذا تعمیم حکم نگاه مرد به نگاه زن، قیاس مع الفارق است،
و به منزله مقدم داشتن یک عفت استنباطی- که از جانب شارع ثابت نشده است- بر یک علت منصوص است. آنچه نقل کردیم،
. بیشترین چیزي است که در تبیین دلیل حرمت، می توان بیان داشت. 1. جواهر الکلام، ج 29 ، ص 68
نظر برگزیده و دلیل آ ن
اشاره
با وجود تمام مطالبی که در اثبات حرمت نگاه زن به مرد گفته اند، مجاز بودن این امر، واضح و روشن است؛ زیرا هر چند مخارج
زندگی مشترك به عهده مرد است و مرد، درخواست ازدواج میکند امّا زن نیز باید موافقت خود را با این درخواست، اعلان کند تا
زندگی مشترك، شکل بگیرد. بدین سبب اگر زن قبل از قبول پیشنهاد ازدواج، به مرد مورد نظر نگاه کند و خصوصیات ظاهري او
رابشناسد، با اطمینان بیشتر تصمیم میگیرد. براي اثبات جواز این نگاه، دو استدلال وجود دارد.
( دلیل اول- روایات ( 1
اشاره
روایات موردنظرازدوجنبه برجوازنگاه زن به مرد درهنگام ازدواج، دلالت دارد: در جنبه اول، چهار دسته روایت وجود دارد. دسته
اول: 1- روایت کلینی از علی بن ابراهیم، از پدرش، از محمدبن ابی عمیر، از هشام بن سالم و حماد بن عثمان و حفص بن بختري از
2- روایت کلینی از ابی ( ابی عبداللّه علیه السّلام": ا شکالی ندا رد که مردان هنگام ازدواج به چهره و مفاصل زن، نگاه کنند. (" 2
علی اشعري، از محمدبن عبدالجبار، از صفوان، از ابن مسکان، از حسن بن سري": به ا بی عبدا لله علیه السّلام: مرد می تواند هنگام
ازدوا ج به زن مورد نظرخود با دقت نگاه کند و به چهره و خلقت او بنگرد؛امام فرمود:آ ري هنگام ازدواج چنین کاري اشکال
3- روایت کلینی از تعدادي اصحاب ما، از احمد بن محمدبن خالد، از عبدالله بن فضل، از پدرش، از مردي (گمنام) از ( ندارد. (" 3
ابی عبدالله علیه السّلام": گفتم: یا مرد می توا ند در هنگام ازدواج به مو و زیبا یی هماي زن، نگاه کند؟ فرمود: اگر به قصد لذت
4- روایت کلینی از تعدادي اصحاب ما از احمدبن محمدبن عیسی، از علی بن حکم، از زرعۀ بن ( بردن نباشد، اشکال ندارد. (" 3
صفحه 108 از 114
محمد، در باره ماجراي مردي که ازکنیزیک شخص در مدینه خوشش آمد 1 ر. ك به: کتاب الوسائل، کتاب النکاح، ابواب
2. کافی، ج 5، ص 365 ،ح 2"،لا بأس أن ینظرالرجل إلی وجهها و معاصمها إذا أراد ان یتزوّجها. " 3. منبع مقدمات النکاح، باب 36
گذشته، ح 3 ":قلت لاْبی عبدالله (ع): الرجل یرید إن یتزوج المراة یتأملهاو ینظرالی خلقها و إلی وجهها؟ قال: نعم، لابأس بأن ینظر
الرجل إلی المراة اذا أراد أن یتزوجها ینظر إلی خلفها و إلی و جهها. " 4. منبع گذشته، ح 5": قلت: أینظر الرجل إلی المرأة یرید
تزویجها، فیظرإلی شعرها و محاسنها؟ قال: لابأس بذلک إذالم یکن متلذذاً. "و از این امر، نزد امام صادق علیه السّلام شکایت کرد،
5- روایت شیخ در ( امام به او فرمود": به دیدن او مبادرت کن و هرگاه او را دیدي، بگو من خواهان فضل خداوندم ("... 1
"تهذیب " از حسن بن محبوب، از داودبن ابی یزید عطّار، از برخی اصحاب ما": ابو عبدالله علیه السّلام فرمود:... نگاه به آنچه که
6- روایت شیخ از علی بن الحسن، از محمدبن ولید و محسن بن احمد، همگی از یونس ( لباس نشان می دهد، اشکال ندارد. (" 2
بن یعقوب": از اباعبدالله علیه السّلام در باره مردي سؤال کردم که می خواست با زنی ازدواج کند و دوست داشت که او را ببیند.
فرمود: دراتاقی بنشیند و آن مرد، وارد شود واو را ببیند. پرسیدم: می تواند برخیزد تا او را نگاه کند؟ فرمود: آري گفتم: می تواند
مقابل مرد راه برود؟ فرمود: دوست نمی دا رم چنین کند. (" 3) بررسی محتواي روایات: این دسته از روایت ها، فاقد هرگونه تعلیلی
است و چبزي بیش از مشروعیت نگاه مرد را به زن در هنگام ازدواج، بیان نمیکند. دسته دوم: در این دسته، یک روایت بیشتر وجود
ندارد و آن، روایت کلینی از حسین بن محمد، از معلّی بن محمد، از برخی اصحاب ما، از أبان بن عثمان، از حسن بن سري: أبی
عبدالله علیه السّلام در پاسخ به مردي که قبیل از از دواج می خواست زن مورد نظر خود را ببیند، فرمود": اَري، پس براي چه چیز،
دارایی خود را می دهد. (" 4) بررسی محتواي روایات: روایت فوق به سبب مرسل بودن و وجود معلّی بن محمد که مورد وثوق به
شمار نیامده، ضعیف محسوب می شود: البته معلّی بن محمداز راویان تقسیرعلی بن ابراهیم است ولی این امر به تنهایی، موجب
توثیق او نمی شود؛ و از ظاهر 1. همان منبع، ح 15 ". تغرض لرؤیتهاو کلما رأیتها فقل: اساْل الله من فضله "... 2. التهذیب، ج 7، ص
435 ، ح 1736 " قال ابو عبد (ع):.. لابأس بالنظر الی ما وصعت الثیاب. " 3" سألت أباعبدالله علیه السّلام عن الرجل یرید أن یتزوّج
المرأ ?وأحبّ أن ینظرالیها؟ تال: تحتجزثم لتقعد و لیدخل فلینظر. قلت. تقوم حتی ینظرإلیها؟ قال: نعم: قلت: قتمشّی بین یدیه؟ قال. ما
أحب أن تفعل. " 4. قال": نعم، فَلِمَ یعطی ماله. " همان منبع، ص 288 ، ح 1794 روایت چنین بر می آید که غرض از نگاه،
- جلوگیري از غش و غبن است، درست همانطورکه قبل از خرید کالا براي پیشگیري از زیان، کالا را نگاه میکنند. دسته سوم: 1
روایت شیخ در ((التهذیب)) از محمدبن یحیی، از غیاث بن ابراهیم، از جعفر علیه السّلام از پدرش از علی علیه السّلام در پاسخ به
مردي که هنگام ازدواج قصد داشت، زیبایی هاي زن مورد نظر خود را ببیند". اشکالی ندارد، زیرا مرد، طالب زن است و هزینه
2- روایت عبدالله بن جعفر در" قرب الاسناد "از هارون ( هایی را به عهده می گیرد؛ لذا اگر چیزي را خواست، انجام می گیرد. (" 1
بن مسلم، از مسعدة بن یسع باهلی، از ابی عبدالله علیه السّلام ، از پدرانش علیهم السّلام": امیرمومنان فرمود: اشکال ندارد که مرد
هنگام ازدواج، به زیبایی زن نگاه کند: زیرا او خواهان زن است و هزینه هایی را به عهده میگیرد و اگر چیزي بخواهد، انجام می پذ
یر د. (" 2) یررسی محتواي روایات: این دو روایت، علّت مجاز بودن نگاه مرد را به زن" پرداخت بها و هزینه " می دانند: گویی که
فقیهان (رضوان الله علیهم) از این تعبیر، به اعتبار آن که مرد، پرداخت کننده مهریّه است، معناي خرید و فروش را استنباط کرده اند.
اما علی رغم برداشت فوق، از روایت هاي مزبور، چنین برمی آید که مراد از" پرداخت هزینه و بها، "خرید و فروش نیست، بلکه
صرفاً، بحث از مناسبت و سازگاري است: لذا در اینجا، مرد طبق قاعده" الاحسن فی مقابل الأرفض " در پی کالایی در برابر پول
خود نیست، بلکه به دنبال زنی است که از لحاظ خصوصیات زنانگی موافق میل و ذوق او باشد و موضوع مهریه- که گاه چیز کم
ارزشی است- مدنطر نیست، واژه" استیام- " که ما آن را به معناي قبول کننده هزینه ها و خواستار زن، معنی کردیم- در زبان عربی
به معناي مطلق طلب و خواستن است و مفهوم خرید و فروش و معاوضه یکی از مصادیق 1.قال". لابأس، انما هو مستام، فأن یقض
صفحه 109 از 114
2 قال امیر المؤمنین علیه السّلام" :لابأس أن ینظر الرجل الی محاسن المرأة قبل أن . أمریکن " التهذیب، ج 7، ص 435 ، ح 1735
یتزوجها، فانماهومستام، فان یقض امریکن. " قرب الإسنا د، ص 74 . آن به شمار می آید: احمدبن فارس- پدر علم لغت- درکتاب
"المقابیس " در توضیح ماده " س. و. م " میَ کو ید": سین و واو و میم، دراصل به معناي خوا ستن چیزي است گفته می شود:
سمعتُ الشّئ أَسُومُه سَوْماً، از جمله موارداستعمال ا ین کلمه" سَوْم " در خرید و فروش است. (" 1) با این حساب، زن هم" مستامۀ"
است: زیرا همانطورکه مرد خواهان ازدواج با زن است. و بر همین اساس، مجاز است که او را نگاه کند و به این اعتبار او را" مستام
"می نامیم، زن نیز باید بتواند او را نگاه کند تا دریابد آن مرد، مناسب او هست یا نیست. در هنگام ازدواج زن و مرد، هر دو طالب
و هر دو مطلوب، به حساب می آیند و اگر" استیام (" مطلوبیت)، علّت جواز نگاه باشد، در باره هردو صادق است. مویّد این
برداشت، حدیث مرسلی است که شریف رضی در" المجازات النبویه " نقل میکند: پیامبر اکرم در حدیث مزبور، خطاب به مغیرة بن
شعبه- هنگامی که او از زنی خواستگا ري کر د- فر مو د": اگر به او نگاه کنی، سازگاري و مودت بهتر میان شما برقرار می شود."
2) دسته چهارم: 1- روایت کلینی از علی بن ابراهیم، از پدرش، از ابن ابی عمیر، از ابی ایوب خزاز، از محمدبن مسلم": ازامام )
-3 ( جعفر پرسیدم: آیا مرد مجازاست هنگام ازدواج به زن نگاه کند؟ فرمود: آري، مرد او را به بالاترین بها خریداري میکند. (" 3
روایت صدوق درکتاب" علل الشرایع "از پدرش، از سعد، از احمد بن محمد از بزنطی، از یونس بن یعقوب": به ابی عبدالله علیه
السّلام گفتم: آیا مرد به قصد ازدواج می تواند زن را نگاه کند؟ فرمود: آري، 1. مقابیس اللغۀ، ج 3، ص 118 ، تحقیق ها رون.
3". سألت أبا جعفر علیه السّلام :عن الرجل الذي . 2".لونظرت إلیها فإنه أحري ان یؤدم بینکما. "المجازات النبویه، ص 114 ، ح 81
یرید أن یتزؤج المرأة أینظر إلیها؟ قال: نعم، إنما یشتریها باْغلی الثمن. " الکافی، ج 6، ص 365 ، ح 16 . زن لباس نازك بپوشد؛ زیرا
مرد می خواهد او را به بالاترین بها بخرد. (" 1) بررسی محتواي روایات: فقیهان (رضوان الله علیهم) از عبارت... " به بالاترین بها
بخرد "مانند واژه" مستام " معناي خرید و فروش و پول در مقابل کالا و دیگر عناصري را که در مبادلات مالی، در نظر گرفته می
شود- از قبیل پیشگیري از فریب خوردن و غبن- استنباط کرده اند. با این حال، از ظاهر عبارت... " به بالاترین بها بخرد "مفهوم
خرید و فروش و پول در مقابل کالا برنمی آید: زیرا غالب زنان، مهریه هاي سنگین ندارند بلکه مهریه ها کم ارزش و معمولی
است،از این رو نمی توان گفت" بالاترین بها: "مقصود از تعبیر مذکور آن است که مرد با اقدام به ازدواج با یک زن، حیات خود و
تمام امور مادي و معنوي آن را در اختیار زن قرار می دهد، به همین جهت در روایات؛ امانت داري زن، ستایش شده است و زنان،
تشویق به امانتداري و پاکدامنی شد ه ا ند؛ به نظر می رسد که مقصود جدي واصلی از تعبیر مزبور، چنین برداشتی باشد؛ و تبادر
معناي خرید و فروشی و مبادله به ذهن، یک تبادر ابتدایی است که با تأمل در خصوصیات مسأله، از بین می رود. البته پوشیده نیست
که مسأله تسلیم حیات و انتظار امانتداري، امري نیست که اختصاص به مرد داشته باشد بلکه زن نیز زندگی خود را وقف مرد میکند
واز او چنین انتظاري دارد؛ از این رو، اگر مرد به واسطه " پرداختن بالاترین بها- "به معنایی که ذکر کردیم- مجاز است که هنگام
ازدواج به زن، نگاه کند، چنین حالتی براي زن نیز صادق است؛ حدیث مرسل شریف رضی- که قبل از این آوردیم- موید همین
برداشت است. 1". قلت لأبی عبدالله(ع): الرجل یرید أن یتزوّج المراة، یجوزله أن ینظر الیها؟ قال: نعم، وترفق له الثیاب، لأنه یرید أن
. یشتریها بأغلی الثمن." علل الشرایع، ص 500 ،باب 260 ، ح 1
دلالت روایات نظر برگزیده
دسته اول روایات، صرفاً به بیان مشروعیت نگاه مرد به زن در هنگام ازدواج می پردازد و علتی براي این مشروعیت ذکر نمیکند. از
این رو اگر تنها همین دلیل وجود داشته باشد، بر مبناي آن نمی توان مشروعیت نگاه زن را به مرد، اثبات نمود. از دسته دوم چنین بر
می اَیدکه عفت مشروعیت نگاه مرد به زن، آن است که وي" مال خود را می دهد. "ظاهراً روایت گویاي آن است که مراد
صفحه 110 از 114
از"مال "در اینجا مهریه است؛این علّت در مورد زن صادق نیست. اگر تنها ما بودیم و این روایت، و شروط حجیت نیز در آن وجود
داشت،در آن صورت به خاطر اختصاص این علت به مرد و صدق نکردن آن در مورد زن ،تنها می توانستیم نگاه مرد را به زن
،مشروع بدانیم نه بالعکس؛لکن همانطور که بیان شد؛ این روایت ضعیف است. و از دسته سوم و چهارم روایات؛ چنین برمی آید
که علّت مشروعیت نگاه مرد به زن،آن است که مرد،خواهان زن می باشد و زندگی خود را به زندگی او پیوند می دهد، که این
علت،میان زن و مرد مشترك است؛لذا مطابق این روایات همانطور که مرد در هنگام ازدواج می تواند به زن نگاه کند،زن نیز مجاز
است به مرد نگاه کند. از این رو ،عبارت" براي چه مال خود را می دهد"که در مقام بیان تعلیل جواز نگاه مرد به زن وارد
شده،قرینه اي بر این نکته است که مراد از عبارت" انّما هو مُستام(" 1) و عبارت" یشتریها بأغلی الثمن(" 2)به طور خاص،مبادله است
و به همین سبب،علّت مزبور در هنگام ازدواج تنها به مرد اختصاص دارد و نمی توان حکم آن را به زن سرایت داد. با این حال،کنار
گذاشتن برداشتی که ما از عبارتهاي" مستام"و" یشتریها بأعلی الثمن،"ذکر کردیم با وجود تأیید شدن از سوي حدیث مُرسَل
شریف رضی در" المجازات النبویه" بسیار دشوار به نظر می رسد و با فرض مفهوم مبادله کالا براي رابطه زوجیت ،ناسارگار
است؛کما اینکه قرآن کریم می فرماید":آنان لباس شمایند و شما لباس آنهایید." و" میان شما موّدت و رحمت قرار داد..."و به
علاوه ، اعتقاد به این که در چگونگی شناخت زن و مرد از یکدیگر درهنگام ازدواج ،باید تعبد محض داشت، اعتقادي بسیار دور
از ذهن است. بنابراین براي چاره جویی نسبت به روایات مزبور ،می توان گفت که مسأله مورد 1.که در متن روایت هاي دسته سوم
دیده می شود. 2.همان. بحث ،از جمله مسایلی است که براي یک حکم ،چند علّت وارد شده است، مانند مسأله تقصیر نماز که گاه
گفته می شود": هرگاه دیوارهاي شهر پیدا نبود، نماز را قصر بخوان"و گاه گفته می شود": هرگاه صداي اذان شنیده نشد ،نماز را
قصر بخوان. "بنابر این توجیه می توان نتیجه گرفت که اختصاص یک علت(پرداخت مهریه) به مرد با اشتراك مرد و زن در علّت
دیگر (ذوق و علاقمندي) درمشروعیت نگاه، هیچ منافاتی ندارد.
جنبه دوم در دلالت روایات
جنبه دوم در دلالت روایات بر جواز نگاه زن به مرد در هنگام ازدواج را به این بیان می توان تقریر نمود: روایات مربوط به نگاه مرد
به زن در هنگام ازدواج ،با تعابیري از این قبیل ،بیان شده است": ینظر إلیها"،"ینظر إلی المرأه"،"ینظر إلی وجهها و معاصمها"،"
ینظر إلی خلقها و إلی وجهها"،"ینظر إلی شعرها و محاسنها"و... نگاهی که در تعابیر فوق ،مد نظر قرار ،صرفاً نگاهی نیست که به
مقتضاي کار و تعامل در جامعه لازم می آید و ما جواز آن را براي زن و مرد ثابت کردیم؛بلکه در اینجا نگاه ،نگاه ارزیابی و
انتخاب زن مطلوب است و نیازمند شناختن خصوصیات زن از بعد زنانگی است. این گونه نگاه،قهراً مستلزم نگاه زن به مرد نیز
هست،بلکه معمولاً مستلزم سخن گفتن و گفتگو میان آنهاست، و گرنه اگر زن در چنین حالتی، صورت خود را نقاب بزند یا
صورت خود را از مردي که نگاه می کند، برگرداند، امتحان و ارزیابی لازم براي شناخت خصوصیات زن، صورت نمی پذیرد. اگر
در این حالت نگاه زن به مرد حرام بود، حتماً شارع آن را د رضمن بیان جواز نگاه مرد به زن ذکر می کند؛ لذا روایات مزبور
آشکارا مستلزم آن است که زن هم می تواند در هنگام ازدواج به مرد نگاه کند. نگاه زن در هنگام ازدواج ،با نگاه مرد در حالت
مذکور یکسان است، در مورد مقدار نگاه زن به مرد نیز باید گفت که بهتر است مقدار نگاه همان اندازه اي باشد که در هنگام کار
1 می توان گفت که در این حالت، متدار قابل نگاه از بدن زن و مرد، بیش از متداري ( و تعادل، وجود دارد نه کمتر از آن. (" 1
است که در حالت عادي می توان نگاه کرد. آنچه ما را به این نکته رهنمون می گردد، روایات متعددي است که بیان می کند در
هنگام ازدواج تا چه مقداراز بدن زن را می توان دید، مطابق روایات مزبور، این مقدار، بیش از حد عادي است، به گونه اي که
"مو "و" زیبایی ها "را دربر می گیرد، همراه با توصیه به پوشیدن لباس نازك و راه رفتن زن در مقابل مرد خواستگاري کننده و
صفحه 111 از 114
نکات دیگر. اگر درکنار این مطلب، ملاك حکم راکه رفع غبن است، لحاظ کنیم (با همه اختلافی که در تعبیر آن در روایات
وجود دارد) معلوم می شود که مقداري که در هنگام ازدواج، قابل دیدن است از مقداري که در حالت عادي قابل دیدن است،
بیشتر است تا آن که از غبن جلوگیري کند.
دلیل دوم - وحدت ملاك
همان ملاکی که موجب شد تا نگاه مرد به زن در هنگام ازدواج، مجاز باشد، همان ملاك، در مورد نگاه زن به مرد در هنگام
ازدواج، صادق است؛ زیرا هم مرد و هم زن، درصدد ایجاد بنیان خانواده و زندگی مشترك هستند؛ در زندگی مشترك،
همانطورکه لازم است مرد از خصوصیات ظاهري زنی که قصد دارد او را شریک زندگی و همدم خودسازد: آگاه باشد، زن نیز
باید از خصوصیات فردي که قصد دارد او را شریک زندگی و همدم خودسازد، آگاه باشد. مطلب فوق از لابلاي بحث روایی امر
اول، آشکار میگردد و همانطورکه ذکر شد با کنار نهادن، معناي تبادل کالا از واژه" استیام " تعلیل موجود در این واژه، به نکته
فوق، قابل افزایش و تسرّي است. و خداوند متعال از حقایق احکام خویش، آگاهتر است.
درباره مرکز