گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و سوم
عذاب سخت زنان بی عفت







همراه حضرت زهرا (ع) به حضور پیامبر(ص) رفتیم، دیدیم گریه شدید می کند. عرض کردم پدر و مادرم به » : امام علی(ع) فرمود
اي علی! در شب معراج زنانی را در عذابهاي گوناگون دیدم از این رو گریه می کنم. از جمله » : فرمود «؟ فدایت چرا گریه می کنی
فرمود: 1-زنی را دیدم که به مویش آویزان است و مغز سرش از شدت گرما می جوشد. 2-زنی را دیدم که با دو پایش آویزان
- شده است. 3-زنی را دیدم که با قیچی گوشت بدن خود تکه تکه می کرد. 4-زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد. 5
اي حبیب و نور » : حضرت زهرا(س) عرض کرد «. زنی را دیدم که صورت و بدنش می سوخت و او روده هاي خود را می خورد
حضرت فرمود: 1-زنی که به مویش آویزان شده «؟ چشمم به من بگو عمل آن زنها در دنیا چه بودکه اینگونه مجازات می شدند
بود و مغز سرش از شدت گرما می جوشید به خاطر آن بود که در دنیا موي سرش را از نامحرمان نمی پوشید. 2-زنی که به دو
پایش آویزان شده بود به خاطر آن بود که در دنیا بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون می رفت. 3-زنی که با قیچی گوشت بدنش
را می برید به خاطر آن بود که او در دنیا خودفروشی می کرد و خود را براي کامجویی عیاشان در معرض تماشاي آنها می
گذاشت. 4-زنی که گوشت بدنش را می خورد به خاطر آن بود که در دنیا اندام خود را براي نامحرمان آرایش می کرد. 5-زنی
که صورت و بدنش می سوخت و او روده هاي خود را می خورد به خاطر آن بود که بین زن و مرد نامحرم رابطه نامشروع برقرار
واي بر زنی «. ویل لامراه اغضبت زوجها و طوبی لامراه رضی عنها زوجها » : می نمود و در این جهت دلالی می کرد. در پایان فرمود
1) خداوند متعال سه زن را از عذاب قبر ایمن ) «. که شوهرش را خشمگین کند و خوشا به حال زنی که شوهرش از او خشنود باشد
می دارد و با حضرت فاطمه زهرا(س) محشور می فرماید: 1-زنی که هنگام تنگدستی شوهر صبر کند و از او جدا نشود و با
مشکلات سازگار باشد. 2-زنی که با بداخلاقی شوهر بسازد و از او تقاضاي طلاق نکند. 3-زنی که مهرش را به شوهر بی بضاعتش
الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبیات اولئک مبرون » : ببخشد. آیه اي از قرآن مجید می فرماید
زنان بدکار و ناپاك شایسته مردانی هستند که به همین وصفند و در مقابل هم مردان زشت کار و « یقولون لهم مغفره و رزق کریم
ناپاك نیز شایسته زنانی هستند که به همین وصفند و زنان پاکیزه و نیکوکار لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه و نیکو اخلاق لایق
زنانی همین گونه اند و این پاکیزگان از سخنان بهتانی که ناپاکان درباره آنان 1 بحار، جلد 103 ، ص 246 و 245 . گویند منزهند و
از خدا برایشان آمرزش و رزق نیکو است. این آیه در حقیقت تعقیب و تأکیدي بر آیات افک و آیات قبل از آن است و بیان یک
زنان ناپاك از آن » : سنت طبیعی در جهان آفرینش می باشد که تشریع نیز با آن هماهنگ است. و در بیان روشن تر می فرماید
صفحه 24 از 37
مردان ناپاکند همان گونه که مردان ناپاك به زنان ناپاك تعلق دارند و در نقطه مقابل نیز زنان پاك به مردان پاك تعلق دارند و
آنها از نسبت » : و در پایان آیه به گروه اخیر، یعنی مردان و زنان پاکدامن اشاره کرده و می گوید «. مردان پاك از آن زنان پاکند
هاي نادرستی که به آنان داده می شود مبرا هستند و به همین دلیل آمرزش و مغفرت الهی و همچنین روزي پر ارزش براي آنها
در « و اذا انعمنا علی الانسان اعرض و نا بجانبه و اذا سسه الشرکان یوسا » : 1) و در آیه اي از قرآن مجید است که می فرماید ) «. است
و هنگامی 1 نور، 26 . که به » : اشاره کرده و می فرماید « انسانهاي تربیت نایافته » این آیه به یکی از ریشه دارترین بیماریهاي اخلاقی
این انسان نعمت می بخشیم غرور و استکبار به او دست می دهد، به پروردگار خود پشت می کند و با حالت تکبر دور می شود، اما
1 اسراء، ( هنگامی که نعمت را از او سلب کنیم و حتی مختصر ناراحتی به او برسد، یأس و ناامیدي سر تا پاي او را فرا می گیرد. ( 1
.83
درباره عفت و حجاب
روزي محضر پیامبر اکرم(ص) بودم، آن حضرت پرسیدند؛ چه چیزي براي زنان بهتر از همه چیز است؟ » : حضرت علی(ع) فرمودند
هیچ یک از اصحاب نتوانست جواب مورد نظر پیامبر(ص) را بگوید، پس از پایان مجلس نزد فاطمه زهرا(س) آمدم و جریان سؤال
بهترین چیز براي زنان آن است که نه مرد » : نبی مکرم اسلام(ص) پدر بزرگوارشان را نقل کردم. حضرت فاطمه زهرا(س) گفت
این جواب از » : من نزد پیامبر بازگشتم و پاسخ را گفتم حضرت فرمودند « نامحرمی آنها را ببیند و نه آنها مرد نامحرمی را ببینند
1) زن درّ است و جاي ) «. فاطمه پاره تن من است » : پیامبر (ص) تعجب کردند و گفتند «. از دخترتان فاطمه است » : گفتم «؟ کیست
آن در صندوق است. زن باید در حجاب و چادر حفظ شود و این احترام و تکرم او است نه محدودیت او. امام صادق(ع) از رسول
خدا(ص) نقل فرمودند: اگر زنی بخواهد با وضع نامناسب در عروسی، فواتح بازار، گردشگاه ها و حتی حمام هاي عمومی برود و
شوهرش جلوگیري نکند و یا از شوهرش بخواهد لباس هاي نامناسب و نازك براي او تهیه کند و شوهرش چنان نماید، خداوند او
را با صورت به جهنم می افکند. ( 2) حضرت علی(ع) می فرمایند: زن باید بخیل باشد، چه در خرج کردن پول شوهر و چه نسبت به
اگر زن » : عفت خود. ( 3) زن باید از نشان دادن بدن خود به غیر شوهرش بخل بورزد. حضرت امام جعفر صادق(ع) می فرمایند
عفت داشته باشد به دنیا می ارزد و گرنه به خاك هم نمی ارزد. ( 4) و در این رابطه تفاوتی بین مردهاي غریبه با نامحرم هاي فامیل،
مثل برادر شوهر و یا شوهر خواهر وجود ندارد و زن باید عفت خود را کاملًا حفظ کند تا موجودي ارزشمند در نزد خداوند و مردم
3 نهج البلاغه. 4 اقتباس از خانواده در . 2 المحجه البیضاء، جلد 3، ص 101 . به حساب آید. 1 وسائل الشیعه، جلد 14 ، ص 43
اسلام.
عفت یا بهترین وسیله بزرگی و شخصیت
عفت و شجاعت مخصوص شخص حکیم است. ( 1) شخص عفیف و شجاع را مردم دوست می دارند. یکی از وسایل محبوبیت
عفت و دیگري شجاعت است. عفت به معناي نگاه داشتن است. شخص عفیف آن کسی است که خود را از شهوات نفسانی حفظ
می کند و این عمل در اثر ایمان کامل انجام می گردد و آنچه ممکن است در این بحث کوتاه بحث شود، عفت از سؤال در امور
مالی است. قرآن کتاب آسمانی مسلمین، مردم مستمند و فقیري که از روي عفت سؤال را ترك کرده و به گرسنگی صبر می کنند
«. یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم لایسئلون الناس الحافا » . مدح نموده و آنها را ستوده است. 1 کتاب ابن مسکویه
فقراء مسلمان آن چنان عفیف هستند که مردم بی اطلاع گمان می کنند آنان ثروتمندند، ولی از سیما و چهره آنان به خوبی معلوم
می شود که در آنان فقر اثر گذاشته اینان به مردم اظهار نیاز و احتیاج نمی کنند و از روي سماجت چیز نمی خواهند. ( 1) دوستان
صفحه 25 از 37
شاید براي شما زیاد اتفاق افتاده باشد که اگر فقیر و مستمندان از روي عفت به شما توجهی نکند، شما بیشتر به او علاقه خواهید
داشت و کمک زیادتري به او خواهید کرد، اگر این علاقه را خوب بشکافید می بینید که فقط و فقط براي عفت او است با آنکه بی
اعتنایی او باید شما را ناراحت کرده باشد، ولی عفت نفس او به قدري محبوبیت ایجاد می کند که این ناراحتی به حساب نمی آید.
افراد عفیف اگر چه ممکن است دست تنگ و بی چیز باشند، ولی همیشه به این وسیله در بین مردن به بزرگی و شخصیت زندگی
بهترین بی نیازیها استغناء نفس « خیر الغنی غنی النفس » : کرده و استغناء ذاتی دارند. 1 بقره، 272 . نبی مکرم اسلام(ص) می فرمایند
است. اگر عزت و شخصیت و بزرگی را طالبید و اگر می خواهید محبوب همه کس باشید، عفت نفس داشته باشید و به آنچه در
ایاك و السفله فانما شیعه علی(ع) من عف بطنه و فرجه و اشتد جهاده و » :( دست مردم است طمع نداشته باشید. قال ابوعبدالله(ع
فرمود: بر حذر باش از این مردم پست جز این نیست « عمل لخالقه و رجا ثوابه و خاف عقابه فاذا رایت اولئک فاولئک شیعه جعفر
که شیعه علی(ع) کسی است که عفیف باشد بطن و فرج او و شدید باشد جهاد او و عمل کند براي آفریدگارش و امید ثواب او را
1 چهل حدیث، ( داشته باشد و خوف و عقاب او را داشته باشد وقتی این جماعت را دیدي آن ها شیعه جعفربن محمد هستند. ( 1
. ص 569
بی غیرتی و بی حمیتی
و آن کوتاهی و اهمال کردن است در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است از دین و عرض و اولاد و اموال. و این مرض از
و فرمودند؛ که اگر مردي «. دل مرد بی غیرت سرنگون است » : مهلکات عظیمه و صفات خبیثه است. حضرت محمد(ص) فرمودند
گویند و چهل روز بر « قندر » در اهل خانه خود امري ببیند که منافی عفت باشد و به غیرت نیاید، خدا مرغی را می فرستد که آن را
در خانه او می نشیند و فریاد می کند که خدا غیور است و هر صاحب غیرت را دوست دارد و اگر آن مرد به غیرت آمد و آنچه
منافی غیرت است از خود دور کرد فبها والا پرواز می کند و بر سر او می نشیند و فریاد می کند و پرهاي خود را بر چشمهاي او می
زند و می پرد و بعد از آن روح ایمان از آن مرد مفارقت می کند و ملائکه او را دیوث می نامند. حضرت امیرمومنان علی(ع) وقتی
اي اهل عراق، شنیده ام که زنان شما در راه ها با مردان مدافعه می کنند، یعنی شانه به شانه یکدیگر » : که در عراق بودند فرمودند
چرا حیا نمی کنید و به غیرت نمی آیید که زنان شما به بازارها می روند » : و باز فرمودند «. می زنند که راه بدهند آیا حیا نمی کنید
و با کفار شانه به هم می زنند که راه بیابند؟ و ضد این صفت غیرت و حمیت است و آن نتیجه شجاعت و قوت نفس است و از
شرایف ملکات و فضایل صفات است و کسی که از این صفت خالی است از زمره مردان خارج و نام مردي بر او نالایق است. و از
خداوند تبارك و تعالی غیور است و صفت غیرت را دوست می دارد و از » : حضرت امام جعفرصادق(ع) روایت است که می فرماید
دانستن که حمیت و غیرت آن است که آدمی نگاهبانی «. غیرت اوست که همه اعمال ناشایست ظاهریه و باطنیه را حرام کرده است
کند دین خود و عرض خود و اولاد واموال خود را و از و براي محافظت و نگهبانی هر یک طریقه اي است که صاحب غیرت و
حمیت از آن تجاوز نمی کند. اما غیرت و حمیت در دین آن است که؛ سعی کند در ردّ بدعت کسی که در دین بدعت نهد و
اهانت کسی که در دین اهانت رساند و دفع ادعاي باطن کنندگان دین و ردّ شبهه منکرین و کشتن کسانی که از دین برگردند یا
اینکه ضروري دین را انکار نمایند و در ترویج احکام دین جدّ و جهد لازمه را به عمل آورد و در نشر مسائل حرام و حلال نهایت
مبالغه را بکند و در امر به معروف و نهی از منکر مسامحه نکند. و با کسانی که مجاهر به معصیتند بی ضرورت مداهنه و دوستی
نکند و با ضرورت هم در دل برایشان غضبناك باشد و اما غیرت در عرض و حرم آن است به فساد منجر می شود نکند. پس زنان
خود را از دیدن مردان نامحرم محافظت کند و ایشان را از رفتن به کوچه و بازار منع نماید. حضرت رسول اکرم(ص) به حضرت
از براي زنان چه چیزي بهتر است؟ عرض کرد: اینکه هیچ مردي را نبیند و هیچ مردي هم او را » : فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند
صفحه 26 از 37
نبیند. پس فاطمه را به سینه خود چسبانید و اصحاب پیغمبر(ص) سوراخ هاي دیوار خانه خود را مسدود ساخته بودند که زنانشان
هر که اطاعت زن خود کند خداي متعال او را سرنگون به جهنم اندازد، » : روزي حضرت پیغمبر(ص) فرمودند «. مردان را نبینند
در اینکه از شوهر خود خواهش کند که به حمام ها و عروسی ها و عیدگاه ها و » : عرض کردند؛ در چه چیز اطاعت کند؟ فرمودند
و آنچه شنیده اي که در عهد پیغمبر(ص) زنان به «. عزاها برود و جامه هاي نازك بپوشد و شوهر راضی شود و به او اجازه دهد
مساجد حاضر می شوند و حضرت آنها را اذن می دادند مخصوص زنان آن عصر بود که آن حضرت علم به احوال ایشان داشت و
می دانست که فسادي بر آن مترتب نمی گردد، ولی در این زمان منع زنان از حضور در مساجد و رفتن به مساجد لازم و واجب
است، چه جاي کوچه و بازار و حمام ها و مجامع لهو و لعب! مگر زنان عجوزه که از حدّ فساد گذشته اند و از این جهت بعد از
حضرت پیغمبر(ص) صحابه آن سرور چنین رفتار نمودند و گفتند: هرگاه پیغمبر(ص) بر حال زنان این زمان مطلع بود منع می فرمود
«؟ جایز است که زنان از براي نماز عید و نماز جمعه بیرون روند » : که زنان از خانه بیرون روند. و از حضرت امام صادق(ع) پرسیدند
خیر، مگر زنی پیر بوده باشد و بالجمله هر که اندك اطلاعی از احوال زنان این عصر و امثال آن داشته باشد و فی الجمله » : فرمودند
از آن چه احتمال فساد و ناخوشی داشته باشد از نظر کردن «. رگ مردي و صفت و غیرت و حمیت در او باشد زنان را منع می کند
به مردان نامحرم و صدایشان را شنیدن تا ضرورت شرعیه نباشد و استماع ساز و نوا و شنیدن و خوانندگی و غنا بلکه از بیرون رفتن
از خانه و آمد و شد با بیگانه و تردد به حمام ها و مساجد و حضور در محافل و مجامع اگر چه مجمع تعزیه حضرت
سیدالشهداء(علیه السلام) بوده باشد و سفر کردن به زیارت مستحبه و امثال اینها، زیرا که غالب آن است که ارتکاب این امور از
فساد خالی نباشد و اگر هیچ نباشد نظر به مردان نامحرم می افتد و صدایشان را می شنوند و این منافی طریقه عفت و خارج از شیوه
غیرت است. چو زن راه بازار گیرد بزنوگرنه تو در خانه بنشین چو زن ز بیگانگان چشم زن دور بادچو بیرون شد از خانه در گور
باد بپوشانش از چشم بیگانه رویو گر نشنود چه زن آنگه چه شوي چو در روي بیگانه خندید زندگر مرد گو لاف مردي مزن پس
در این عصر و زمان بر مردان صاحب غیرت لازم است که نهایت سعی را در محافظت اهل و حرم خود نمایند و ایشان را از بیرون
رفتن از خانه ممانعت نمایند، مگر شرعاً واجب شده باشد، مانند سفر حج واجب یا رفتن به خانه عالم خدا ترس به جهت اخذ مسائل
واجبه، هر گاه مردان خود متمکن از اخذ مسائل رساندن به آنها نباشند و قبول نکنند که مردان خود بروند و بپرسند. بلکه اگر فرض
شود که یقین حاصل شود به اینکه رفتنشان به یکی از مواضعی که شرعاً راجح است چون زیارت ائمه(علیهم السلام) یا مجمع تعزیه
زنان یا امثال اینها که از مفاسد خالی است، ظاهر آن است که اذن دادنشان جایز باشد، همچنان که رفتن زنان عجوزه به امثال این
مواضع ضرري ندارد همچنین مقتضاي صفت و غیرت آن است که زنان را منع کنند از شنیدن حکایت شهوت انگیز و سخنان
عشرت آمیز و مصاحبت پیرزنانی که با مردم آمد و شد دارند. بر پنبه آتش نباید فروختکه تا چشم بر هم زنی خانه سوخت و از این
جهت در احادیث زنان عرب را منع کرده اند از یاد گرفتن سوره یوسف(ع) و شنیدن آن حضرت امیرالمومنین علی(ع) فرمودند:
سوره یوسف(ع) را به زنان خود تعلیم مدهید و برایشان مخوانید که به فتنه افتند و سوره نور را به آنها یاد دهید که مشتمل است بر
حضرت محمد(ص) فرمودند: و بدان که مرد صاحب غیرت را سزاوار «. زنان را بر زین سوار نکنید » : و فرمودند «. مواعظ و نصایح
آن است که خود را در نظر زن با صلابت و مهابت بدارد تا همیشه از او خائف باشد و پیروي هوا و هوس خود را نکند و هیچ وقت
زن را بیکار نگذارد، بلکه پیوسته او را مشغول امري سازد از امور خانه یا او را به کسبی بدارد، زیرا که اگر بیکار باشد شیطان او را
به فکرهاي باطل و بیهوده می اندازد و میل بیرون رفتن و تفرج و خودآرایی و خودنمایی می کند و به لهو و لعب و خنده و بازي
رغبت می نماید و کار او به فساد می انجامد و باید مرد صاحب غیرت، جمیع ضروریات زن را از خوراك و پوشاك و سایر آنچه را
که به آن احتیاج دارد ، مهیا سازد تا مضطر به بعضی اعمال و افعال ناشایست نگردد. و مخفی نماند که صفت غیرت اگر چه خوب
و در نظر شرع و عقل مستحسن و مرغوب است،اما باید که به حد افراط نرسد و آدمی به نحوي نشود که بی سبب به اهل خود
صفحه 27 از 37
زن مانند استخوان » : بدگمان و برایشان تنگ بگیرد و درصدد تجسس باطن ایشان برآید زیرا همچنان که در حدیث وارد شده است
بعضی از انواع غیرت را » : و از حضرت نبی اکرم اسلام (ص) روایت است «. کجی است که اگر بخواهی او را راست کنی می شکند
و بالجمله مبالغه در تفحّص و تفتیش از «. خدا و رسول آن را دشمن دارند و آن این است که مرد بی جهت بر اهل خود غیرت نماید
احوال اهل و حرم خود نمودن نالایق و با طریقه شریعت موافق نیست، زیرا که در این وقت مرد از ظنّ بد خالی نخواهد بود و آن
شرعاً مذموم است، چنانکه مذکور خواهد شد و امّا مقتضاي غیرت بر اولاد آن است که در ابتداي امر مراقب احوال او باشی و از
براي پرستاري و شیر دادن او زنی صاحب عفّت و صلح معین نمایی و غذاي او را از حلال مهیا سازي، زیرا طفلی که گوشت او از
شیري که از غذاي حرم به هم رسیده و متکوّن شود طبع او خبیث می شود و طینت او از خباثت سرشته می گردد و چون به سر حدّ
تمیز رسد، باید او را از آداب نیکان بیاموزي و آداب خوردن و گفتن و نشستن و برخاستن غیر اینها به او یاد دهی. پس او را
بیاموزي که نخورد مگر با دست راست و در وقت شروع به چیز خوردن بسم الله بگوید و از نزد خود لقمه برگیرد و به هر طرف
دراز نشود و پیش از دیگران دست به طعام نبرد و نیز به طعام و کسانی که طعام می خورند نگاه نکند و به شتاب غذا نخورد و لقمه
را نیک بجود و دست و جامه را به آنچه می خورد آلوده نسازد و به پرخوري و شکم پرستی عادت نکند و باید در نزد طفل مذمّت
پرخوري را نمود و مدح قناعت و کم خوري را و او را چنان پرورید که در بند غذا نباشد و به هرچه رسد قانع باشد. و او را از
خودآرایی و زینت کردن و در بند لباس بودن منع نمایی و این را در نظر او قبیح سازي و به او وانمایی که زینت و خودآرایی طریقه
زنان است و مردان از آن عار دارند واز همنشینی طفلانی که بر ناز و نعمت و لباس و زینت پرورش یافته اند او را محافظت کنی و
او را به لباس درشت معتاد سازي. و طریقه نشستن و برخاستن و راه رفتن و خوابیدن را به او تعلیم کنی و یاد دهی او را که در
نشستن و برخاستن و ایستادن پشت به دیگري نکند و آب بینی نیفکند و اگر ضروري شود، پنهان بینی را پاك کند و در برابر مردم
خمیازه نکشد و پا برروي پا نیفکند و دست بر زیر زنخدان ننهد و به هر طرف ننگرد و سر برهنه نباشد و با همنشینان تواضع و
فروتنی کند و گشاده رویی و خوش کلامی را شعار خود سازد و اطاعت بزرگتر را کند و تعظیمشان را به جاي آورد و در
حضورشان بازي نکند و او را منع کنی از پرگویی و دروغ و قسم خوردن، اگر چه راست باشد و فحش و دشنام و لغو و غیبت و
بسیار خندیدن و استهزاء کردن و زیاد مزاح کردن و تیره به مردم نگریستن و ابتدا به سخن کردن. و عادت بده او را به درستگویی و
با فکر سخن گفتن و گوش دادن به کسی که با او تکلّم می کند و برخاستن در پیش پاي بزرگتر از خود و به دو زانو نشستن و جاي
دادن دیگران و وقار و سکینه و خودداري در جمیع حرکات را به او بیاموز. و باید او را از همنشین بد نهایت محافظت را کنی که
اصل ادب همین است و بترسانی او را از اینکه از اطفال یا مردان چیزي بگیرد و به او بفهمانی که بزرگی در عطا و بخشش است و
در گرفتن خواري و ذلت است و أدب سگان است که در انتظار لقمه اي دم خود را می جنبانند و تملّق و چاپلوسی می کنند. و باید
او را به معلّمی متدین و دانا داد که او را قرآن بیاموزد و حکایت نیکان را به او به او بخواند و از سخنان لغو و بیهوده او را منع کند و
باید به او تعلیم کنی که چون معلّم او را بزند صبر و تحمل کند و متوسل به این و آن نشود و به او بگویی که این طریقه شجاعان و
مردان است و در آن وقت چون زنان و بندگان فریاد و فغان نکند و سزاوار آن است که چون از مکتب فارغ شود او را اذن دهی که
مشغول بازي و تفرّج شود تا دل او نمیرد و پژمرده نگردد. و چون اندکی تمیز او بیشتر شود، باید اخلاق نیک به او بیاموزي و او را
از رذائل صفات باز داري و در نظر او صفات حسنه را جلوه دهی، چون صبر شکر توکّل رضا، شجاعت سخاوت، صدق، صفا و غیر
اینها و صاحبان این صفات را در نزد او ستایش کنی و اخلاق رذیله از حسد عداوت بخل، کبر، دزدي، خیانت و امثال اینها را
مذمّت کنی و ارباب این اخلاق را نکوهش نمایی و او را به طهارت و نماز بداري. و در بعضی از روزهاي ماه رمضان او را به روزه
داشتن امر کنی و اصول و عقاید را به او تلقین نمایی و آداب شریعت را به او یادهی و چون فعل نیکی از او سرزند یا صفت خوبی
از او ظاهر شود او را آفرین گویی و در برابر مردم تحسین کنی و به او امر احسان نمایی. نو آموز را ذکر و تحسین وزهزتوبیخ و
صفحه 28 از 37
تهدید استاد به و اگر فعل قبیحی از او سر زد دفعه اوّل ندیده بگیري و به روي او نیاوري و چنان وانمود کنی که کسی جرأت نمی
کند که چنین کاري بکند، خصوصاً اگر خود طفل بخواهد آن را پنهان کند تا جري نشود. پس اگر دوباره آن کار را از او سر زد،
در خفیه او را عتاب و خطاب کنی و چنان نمایی که اگر این از او ظاهر شود در نزد مردم رسوا می گردد و بسیار در مقام عتاب بر
نیایی و باید پدر، هیبت خود را نگاه دارد و خود را در نظر فرزند بی وقع نسازد و مادر باید او را از پدر بترساند و او را از اعمال
ناشایست منع کند و چون تمیز او بیشتر شد او را به عبادت بداري و دنیا را در نظر او خوار سازي و او را به پروردگار امیدوار نمایی
و آخرت را در نظر او جلوه دهی و عظمت خدا را به او ذکر کنی و چون چنین نمایی، این اخلاق در دل طفل راسخ می شود و بعد
از بلوغ زمزمه اخیار و از براي پدر و مادر از باقیات صالحات خواهد بود. و اگر برخلاف این باشد و در تأدیب او مسامحه کند تا
طفل به هرزگی پرورش یابد و بی شرمی و فحش و شکم پرستی و امثال آن را معتاد نشود، خبیث النفس می گردد و وبال پدر و
مادر بلکه باعث رسوایی و عاریشان می شود و خود در دنیا به سختی و نکبت و زحمت و در عقبی به غذاب مبتلا می شود. بسا
روزگارا که سختی برد پسر چون پدر نازکش پرورد هر آن طفل چون جور آموزگار نبیند جفا بیند از روزگار پس بر پدر مهربان
لازم است که سعی در تأدیب فرزند نماید و بداند که این امانتی است از خدا در نزد او و دل پاك و جوهر او صاف است و قابل هر
نیک و بدي هست و به هرچه تعلیم دهد نشو و نما می کند و پدر هم در ثواب و وبال او شریک است پس او را ضایع و مهمل
نگذارد و از او غافل نشود. و دختر را نیز باید مانند پسر تربیت داد، مگر در چیزهایی که تفاوت میان پسر و دختر است پس باید او
را پرده نشینی و حیا و حجاب و عفت و امثال اینها آموخت و بعد از آنکه این آداب را به فرزند آموخت، ملاحظه کند که قابلیّت و
استعداد کلام علم و صنعت را دارد پس او را به آموختن آن بدارد و نگذارد که مشغول امري شود که استعداد آن را ندارد تا عمر
او ضایع نگردد. و اما غیرت در مال آن است که؛ بدانی هر کس مادامی که در دار دنیاست به مال محتاج و تحصیل آخرت به آن
موقوف است، زیرا که معرفت و طاعت به بقاء بدن و حیات منوط و بقاء آنها به عذاب و قوت مربوط است. پس عاقل باید که بعد
از آنکه از مداخل حلال تحصیل آن را نمود سعی در محافظت آن کند به این نحو که بی مصرف آن را خرج نکند و به مصرفی که
فایده اخروي یا دنیوي ندارد نرساند و به غیر مستحق ندهد و به خودنمایی و خود فروشی خرج نکند و از دزدان و اهل خیانت آن را
محافظت کند و تا تواند ظلمه را بر آن مسلّط نسازد و تمکین ایشان در بردن مالش ندهد و غیر از اینها از مصارفی که شرعاً رجحانی
نداشته باشد و عوض آن از براي آن در دنیا و آخرت نیست، بلکه مقتضاي غیرت آن است که تا خود زنده است اموال خود را به
مصرفی رساند که فایده اش به خودش عاید شود و از براي وارث نگذارد، مگر آنکه او را فرزند خلفی باشد که از جمله اخیار بوده
باشد که وجود او نیز به منزله خود او است و در ثواب او شریک است. و چگونه صاحب غیرت و حمیّت خود را راضی می کند که
مالی را که روز و شب در تحصیل آن تعب کشیده و درجمع کردن آن عمر خود را تلف کرده و در عرصات محشر از عهده حساب
آن باید برآید از براي شوهر زن خود بگذارد تا آن را بخورد و قوّت بگیرد و با زن او جماع کند و منتهاي طلب آن زن خبیثه این
باشد که، از آن مال غذاهاي مقوّي ترتیب دهد که شوهرش در مجامعت کردن قوي تر گردد و حقیقت آن است که این مخنّثی
است که قلتبان و دیّوت خود را به آن راضی نمی کند، چه جاي صاحب غیرت و حمیّت. و همچنین است گذاشتن مالی از براي
سایر ورثه که حق آن میّت بیچاره را نمی شناسد و از او یاد نمی کنند مانند پسران بدگهر و شوهران دختر و برادران و برادر زادگان
و عمّ و عمّه و خال و غیر اینها. و ایشان اگر چه مثل شوهر زن نیستند، اما هرگاه از اهل خیر و صلاح نباشند مال از برایشان گذاشتن
به غیر از وزر و وبال و فحش و دشنام دیگري ثمري ندارد، همچنان که در اهل این عصر مشاهده می کنیم. زن واژدها هر دو در
خاك به جهان پاك از این هر دو نا پاك به عزیزان را کند کید زنان خوار به کید زن مبادا کس گرفتار کار پاکان را قیاس از خود
مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر شیر آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده برو اندرونی بدست آر
اي مردم « پرهیز از هواي نفس و آرزوي بی حد » : پاك شکم پر نخواهد شد الا ز خاك و از سخنان امیرمومنان علی (ع) است که
صفحه 29 از 37
اما دنبال « نخست پیروي از هواي نفس و دوم آرزوي بی حد » : ترسناك ترین چیزي که از ابتلاي شما بدان می ترسیم دو چیز است
هواي نفس رفتن انسان را از راه حق باز می دارد و آرزوي بی حساب آخرت را از یاد می برد آگاه باشید، جهان پشت کرده و به
سرعت و شتاب می رود و باقی نمانده است از آن مگر ته مانده اي همچون باقیمانده آب که کسی آن را ریخته باشد. آگاه باشید
آخرت رو کرده و می آید و از براي هریک از این دو، فرزندانی است پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا باشید،
چه در روز رستاخیز هر فرزندي به پدرش خواهد پیوست و بدانید امروز روز عمل و کار است و حساب بازخواستی ندارد و فردا
روز حساب است و هنگام کار و عمل نیست. سید رضی (رحمه الله علیه) می فرماید: حذاء به معنی سرعت و شتاب است و بعضی
جذاء به جیم و ذال نقل می کنند یعنی در دل بستن به دنیا و خیر و سودي نمی باشد. ( 1) نظر و نگاه کردن به موي زنان نامحرم
حرام است. زیرا این کار باعث هیجان مردان می گردد و هیجان هم انسان را به جانب فساد و آنچه که براي او حلال و نیکو نیست
می کشاند و همچنین است آنچه که در بدن زن شباهت به مو دارد. ( 2) دین مبین اسلام چشم چرانی را حرام کرده است. چون از
قرآن و روایات متعدد حرمت آن ثابت شده است از جمله: قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و قل للمومنات 1-نهج البلاغه، خطبه
این آیه به مردان و زنان مؤمن، امر می کند که چشمان خود « -2 ستارگان درخشان، جلد 10 ، ص 224 . یغضضن من ابصارهن .42
کسی که چشمش را از حرام پر کند خداوند روز قیامت » : را از نامحرم بپوشند. پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می فرمایند
« ایها الناس انما النظره من الشیطان » : 1) حضرت امام صادق (ع) می فرمایند ) «. چشمش را از آتش پر می نماید مگر اینکه توبه نماید
3) نگاه به نامحرم مقدمه زنا است و روایت گوید هر عضوي ) «. یعنی این است و جز این نیست که نگاه به نامحرم از شیطان است »
2-بحارالانوار، جلد . زنایی دارد و زناي چشم، چشم چرانی است. امام صادق (ع) می فرمایند: 1-وسائل الشیعه، جلد 14 ، ص 142
«. نظر کردن تیري از تیرهاي زهرآلود شیطان است و نظر شهوت را در دل می کارد » . 3-من لا یحضر، جلد 4، ص 12 . 71 ، ص 393
1) کلیه روانشناسان چشم چرانی را یک نوع بیماري و انحراف قلمداد می کنند و می گویند؛ در هر کسی بوجود آمد و قابل )
- توقف نیست بلکه هر لحظه در حال ترقی و افزونی است، اما اثرات جسمی و روانی چشم چرانی از نظر روانپزشکان عبارتند از: 1
دشواري در تنفس 2- درد در اطراف قلب 3- بالا رفتن تپش قلب 4- ضعف و خستگی و کوفتگی عمومی 5- درد و مالش معده
-6 سر درد 7- هراس و دلهره از خطرات غیر قابل توصیف 8- بی قراري و ناآرامی 9- کم اشتهایی 10 - خستگی فکري و دماغی.
2) چشم چرانی کلید بسیاري از گناهان است و نگاه انسان را دچار هوسرانی می کند و چه بسا با یک نگاه هوس آلود، قلب تکان )
. می خورد و به دنبال آن حوادثی به وقوع می پیوندند که حاصل آن یک عمر بدبختی و سیه روزي است. 1-حلیه المتقین، ص 747
.177 ، -2 چشم چرانی، ص 175
زنا بدتر از قتل نفس است