گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
نوحه و سینه زنی






شد حضرت باقر مسموم اعدا شهر مدینه شد یکباره غوغا واویلا واویلا ، آه واویلا در ماتمش شیعه محزون و زار است در سوگ
جانسوزش دل ها فکار است شد در جهان خاموش اختر دلها آه واویلا ، آه واویلا واویلا واویلا ، آه و واویلا آنکو که با دین جدش
پیمبر و ز نور علم خود عالم منور نموده با امر خلّاق یکتا آه واویلا آه واویلا واویلا واویلا ، آه واویلا آن رهبري کاندر کربُبلا بود
خود شاهد جنگ خون خدابود با داغ مولا رفت از دار دنیا آه واویلا آه واویلا واویلا واویلا ، آه واویلا برحضرت باقرگرم عزائیم از
داغ جانکاهش نوحه سرائیم سرشک غم باریم از هجر مولا آه واویلا آه واویلا واویلا واویلا آه واویلا ( 16 ) یا اَبا عَبْدِ الِله یا جَعْفَرَ
بْنَ مُحَمَّد ، اَیُّهَا ال ّ ص ادِقُ یَا بْنَ رَسُولِ الِله یا حُجَّۀَ الِله عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی الِله وَقَدَّمْناكَ
بَیْنَ یَدَيْ حاجاتِنا ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِاشفع لنا عنداللّه .
روضه و مصیبت حضرت امام صادق علیه السلام
صفحه 14 از 23
مجري احکام حق قرآن ناطق کشته شد نوح آل مصطفی امام صادق کشته شد میوه قلب نبی چشم چراغ بوتراب پیکرش از آتش
زهر ستم گردیده آب آن ولیّ حق که باشد خلق عالم را شفیع از چه یا رب تربتش زائر ندارد در بقیع بخاطر اینکه بچه هاي زهرا
علیه السلام را بیشتر اذیت و آزار و شکنجه روحی و جسمی دهند ، کارهاي فوق العاده اي میکردند ، نیمه هاي شب همه خوابند ،
منصور دوانقی ( لعنۀ الله علیه ) دستور داد بریزند منزل آقا امام صادق و با همان حال حضرت را به دارالخلافه بیاورند ، آن مامور
خود فروخته درباري نیمه هاي شب ، با سر برهنه این پیرمرد الهی را بدون هیچ پوششی پیش آن لعین می برد ، آن لعین به آن
حضرت جسارت و خشونت وبی ادبی می کرد . خدا لعنت کند منصور دوانقی را ، دستور داد امام صادق را زهر بدهند ، انگوري را
بزهر آلوده کردند و حضرت را مسموم کردند ، آخ بمیرم این چه زهري بود که آقا را بستري کرد تمام گوشتهاي بدن حضرت را
آب کرد ، و حالشان خیلی وخیم و بد شد و ایشان را ضعیف و لاغر کرد . می گوید : رفتم به دیدن آقا دیدم فرزند زهرا لاغر و
نحیف و ضعیف شده تمام گوشتهاي بدن ریخته ، از شدت درد ، هی بیهوش می شد و هی بهوش میاد از شدت ناراحتی گریه ام
گرفت . یک روز منصور لعین دستور داده بود خانه امام صادق علیه السلام را آتش بزنند ، می گوید دیدم آقا خیلی ناراحت و
گریان است ، گفتم قربانت بشوم چرا گریه می کنید و ناراحت هستید ؟ فرمود : وقتی که منصورلعین خانه ام را به آتش کشید من
توي خانه بودم دیدم اهلبیتم ازترس وحشت سر و صدا و شیون می کنند و این طرف و آن طرف می دوند تا آتیش به آنها اثابت
نکند ، من بیاد اهلبیت جدم حسین افتادم که روز عاشورا وقتی خیمه ها را آتش زدند و بچه هاي حسین از ترس و وحشت رو به
( بیابانها کردند . . . حسین حسین علیه السلام حسین . ( 17
نوحه و سینه زنی
صادق آل محمّد کشته شد قلب پاکش از جفا آزرده شد عاقبت از کینه منصور دون سوي جنّت با دلی صد پاره شد زهر او در
پیکرش بنمود اثر قلب زهرا در جنان افسرده شد در غم و سوك عزا یثرب شده قاتل بی دین او شرمنده شد پیکرش برروي دست
شیعیان در بقیع آن جسم اطهر برده شد موسی جعفر عزادار پدر گرد غم بر شیعیان پاشیده شد ( 18 ) یا اَبَا الْحَسَنِ یا مُوسَی بْنَ جَعْفَر
، اَیُّهَا الْکاظِمُ یَا بْنَ رَسُولِ الِله یا حُجَّۀَ الِله عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی الِله وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَيْ
حاجاتِنا ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِاِشْفَعْ لَنا عِنْدَ الِله .
روضه و مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
کنج زندان بلا مسکن و ماءواي من است ناله و آه و فغان مونس شبهاي من است جاي نمناك و سیه چال و دراین کنج قفس سندي
شاهک دون باعث غمهاي من است یا رب از مجلس هارون ، تو خلاصم بنما رستن از بند عدو حکم تبراي من است ( 19 ) چهارده
سال از این زندان به آن زندان ، یکسال زندان بصره عیسی بن جعفر ، حدوده ده سال زندان فضل بن ربیع و مدت زیادي زندان
فضل بن یحیی و این اوآخر تحویل سندي بن شاهک یهودي ملعون ( پیغمبر فرمود : هیچ قومی مانند یهود مرا اذیت نکرد ) هارون
رشید لعین به سندي بن شاهک دستورداده ، تا می تونی موسی بن جعفر علیه السلام را اذیت کن و او را از بین ببر . آن یهودي هم
بعد از شکنجه هاي روحی و جسمی امام راباچند خرماي زهر آلود مسموم و شهید کرد ، هارون گفت : بدن فرزند زهرا را بدون
تشریفات ببرید . جلوي مقابر قریش ( در یک فرسخی بغداد ) بخاك بسپارید ، جنازه آقا را چهار حمّال با خفّت و خواري از زندان
بیرون آوردند . تا سه روز بدن را آنجا گذاشتند . سلیمان بن ابی جعفر برادر هارون وقتی این وضع اسف بار و خفت بار را دید
خیلی متاثر شد ، عمامه خود را از سرش انداخت و گریبان چاك زد و با پاي برهنه کنار پیکر فرزند زهرا آمد . ( 20 ) دستور داد ،
بدن بچه زهرا علیه السلام را با عزّت و احترام تشییع کنند ، لکن هر دوست و دشمن که زیر جنازه می رفت وبر می گشت مثل ابر
صفحه 15 از 23
بهار گریه می کرد ، می گفتند : آقا چرا گریه می کنی ؟ می گفتند : آخه وقتی زیر جنازه می رفتیم هنوز صداي زنجیر پاي
مبارکش بگوش می رسید ، چون پسر فاطمه وصیت کرده بود مرا با همان غل و زنجیر پایم دفن کنید . ( 21 ) درکنج زندان بلا ، آه
واویلا جان می سپارم اي خدا ، آه واویلا واویلتا واویلتا ، آه واویلا در زیر زنجیرگران ، نیمه هاي شب گریم به یاد کوفه و عمه ام
زینب واویلتا واویلتا ، آه واویلا در زیر زنجیرگران جان فداکردم بر جد مظلومم حسین ، اقتدا کردم واویلتا واویلتا ، آه واویلا اي
خاك زندان بلا ، قتلگاه تو امشب تا سحرنقش زمین ، روي ماه تو واویلتا واویلتا ، آه واویلا درگوشه زندان خموش ، شد مناجاتت
بعدازشهادت آمدند بر ملاقاتت واویلتا واویلتا ، آه واویلا ( 22 ) یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِیَّ بْنَ مُوسی اَیُّهَا الرِّضا یَا بْنَ رَسُولِ الِله یا حُجَّۀَ الِله
عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی الِله وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَيْ حاجاتِنا ، یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِاِشْفَعْ لَنا عِنْدَ الِله .
روضه و مصیبت حضرت امام رضا علیه السلام
آمدم اي شاه پناهم بده خط امانی زگناهم بده اي حرمت ملجاء درماندگان دور مران از درُ راهم بده در شب اول که بقبرم نهند نور
بدان شام سیاهم بده اي که عطا بخش همه عالمی جمله حاجات مرا هم بده ( 23 ) ( آقا امام رضا علیه السلام ) فرمود : اباصلت من
توي مجلس مامون می روم ، اگر دیدي بیرون آمدم عبا بر سر کشیدم ، دیگه با من حرف نزن ، اباصلت میگه : آقا رفت توي
مجلس مامون طولی نکشید بیرون آمد ، دیدم حالش منقلب است ، عبایش راروي سرش انداخته . . . داخل خانه شد ، صدا زد :
اباصلت در خانه را ببند . . . در اتاق را ببند . . . فرشها را جمع کن . . . می خواهم غریبانه جان بدم ، اباصلت میگه : درِ خانه را بستم
، درِ اتاقُ بستم گاهی می آمدم ، توي اطاق نگاه می کردم ، می دیدم آقا مثل شخص مار گزیده به خودش می پیچد ، هی بلند می
شه ، هی می شینه ، یک وقت دیدم آقا بی اختیار به زمین افتاد . آمدم توي صحن خانه - ناراحت بودم ، یک وقت دیدم یک
8 ساله اي آن گوشه حیاط پیداش شد ، دویدم جلو ، آقاجان من که در را بسته بودم ، شما از کجا آمدید ؟ ! صدا - آقازاده اي 7
زد : اباصلت بابام کجاست ؟ آن قادري که مرا از مدینه به یک چشم بهم زدن به طوس رسانده قدرت داره که از در بسته هم مرا
وارد خانه کند ، آمد طرف حجره آقا ، من دنبال سر آقازاده آمدم : رفتم ببینم این پدر و پسر وقت ملاقات چه می کنند . میگه :
یک وقت تا وارد حجره شد ، دیدم امام رضا علیه السلام بلند شد بچه اش جواد را بغل کرد میوه دلش ، پاره تنش را دو سال ندیده
، می گه : آمدم سر به دیوار گذاشتم داخل خانه زار زار گریه می کردم ، طولی نکشید یک وقت دیدم آقازاده آمد ، اما حالش
( پریشان است . گفتم : آقاجان چرا ناراحتی ؟ ! صدا زد : اباصلت بابام از دنیا رفت . ( 24
نوحه و سینه زنی
اسلام اي شهید خراسان اي پناه دل بی پناهان اي گل پرپر باغ حیدر پاره قلب موسی بن جعفر اي رضا جان ، اي رضا جان ، اي
رضا جان تو جگر گوشه مرتضایی تو علی بن موسی الرضایی جان زهرا و جان جوادت وقت مردن ز ما کن عیادت اي رضا جان ،
اي رضا جان ، اي رضا جان مصطفی را تو نور دو عینی حافظ خون سرخ حسینی یک نظر کن بر این قلب خسته جان زهراي پهلو
شکسته اي رضا جان ، اي رضا جان ، اي رضا جان ، ( 25 ) یا اَبا جَعْفَر یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الْجَوادُ یَا بْنَ رَسُولِ الِله یا حُجَّۀَ الِله
عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّاتَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی الِله وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَيْ حاجاتِنا ، یا وَجیهاً عِنْدَ الِله اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ الِله .
روضه و مصیبت حضرت امام جواد علیه السلام
اي ولی کبریا جواد الائمه مظهر جود خدا جواد الائمه مهر جهانتاب آسمان کرامت ابر عطا و سخا جواد الائمه غرق گناهیم همه امید
توئی تو رحمت بی منتها جواد الائمه ( 26 ) آخ بمیرم امام جواد علیه السلام بیست و پنج سالش بوده ، امان از دشمن خانگی ، زنش
صفحه 16 از 23
دختر عبدالله مامون ام الفضل بود ، شوهرش را مسموم کرد ، وقتی آقا را زهر داد دَرِ حجره را بروي آقا بست ، پسر فاطمه هی صدا
می زد : ام الفضل جگرم از تشنگی می سوزد یک مقدار آب بده ولی این نانجیب اعتنا نمی کرد . امام جواد علیه السلام میان
حجره ناله می زد ، ام الفضل ترسید صداي ناله آقا به گوش همسایه ها برسد ، این نانجیب به کنیزها گفت : برید بشینید و کف
بزنید ، پسر فاطمه علیه السلام داره ناله می کند ، اینها کف می زنند ، اي غریب آقا ، مظلوم پسر فاطمه علیه السلام . یک وقت
دیدند صداي ناله آقا دیگه نمی آید ، ام الفضل دستور داد در اتاق را باز کردند ، دیدند آقا بالب تشنه جان داده ، آیا دستور داد
شیعه ها را خبر کنند ؟ خیر ، این ملعونه دستور داد که بدن آقا را بالاي بام ببرند ، سه روز بدن بالاي بام بوده ، یک روز یکی از
شیعه ها آمد از دم خانه ام الفضل رد بشه ، نگاه کرد طرف بام خانه ، دید یک مشت کبوترها بالهایشان را به هم داده اند یک
چیزي را سایه کرده اند ، یک وقت دَرِ خانه وا شد کنیزي بیرون آمد ، صدا زد : کنیز بالاي بام چیه ؟ گفت : مگر نمی دانی ؟
( گفت : نه ! گفت : بالاي بام بدن میوه دل زهرا جواد الائمه است . ( 27
نوحه و سینه زنی
جواد الائمه تو نور خدائی مه برج احسان تو ابن الرضائی نما یک نگاهی سوي مستمندان تو دریاي جودي تو بحر سخائی شهید از
ره کین شدي در جوانی توئی روح ایمان رضا بر قضائی اگر زهر کین زد بجانت شراره به بالین نبودت اگر آشنائی بمانند جدت که
لب تشنه جان داد پی حفظ اسلام و گشتی فدائی توبا قلب پر خون برفتی ز دنیا ترا شد شهادت حیات نهائی نظر کن ز احسان به
جمع محبان توئی مظهرحق توکان عطائی ( 28 ) یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّد اَیُّهَا الْهادِي النَّقِیُّ یَا بْنَ رَسُولِ الِله یا حُجَّۀَ الِله عَلی
خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّاتَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی الِله وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَيْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ الِله اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ الِله .
روضه و مصیبت حضرت امام هادي علیه السلام
هادي دین شمس ولایت توئی چشمه احسان و کرامت توئی اي که توئی آینه بوتراب هر دو جهان ذرّه و تو آفتاب کوثر و لطف و
کرم و عدل و داد نور دو چشمان امام جواد معتز پرُ کینه و بی عدل و داد عاقبتُ الامر ترا زهر داد ( 29 ) خدا همه خلفاي عباسی
مخصوصاً متوکل عباسی را لعنت کند ، این مرد خیلی خبیث و بد طینت و ظالم بود . ( همین بود که راه را به زوار ابی عبد الله
الحسین علیه السلام بست و قبر امام حسین علیه السلام را خراب کرد و داد آب انداختند و شخم زدند ، اینقدراین مرد ظلم بوده ،
بقول آقا امیرالمؤ منین علیهم السلام : ( عاشرهم اخبثهم ) ، دهمین خلیفه عباسی بدترین و خبیث ترین و ظالم تر آنها است ) . این
نانجیب خیلی امام هادي علیه السلام را اذیت کرد ، اصلًا با آل علی علیه السلام و بچه هاي زهرا علیهم السلام خیلی دشمنی و کینه
عمیقی داشت ، رنجها و سختی هایی که در عصر او به آل علی علیه السلام رسید در هیچکدام از خلفاي عباسی نرسیده . آن
حضرت را می خواست خوار کند از مدینه به سامرا که پایتختش بود دعوت کرد ، وقتی حضرت سامرا آمد ، آن آقا را تا مدتها در
کاروانسراي بی کسان و غریبان و گداها منزل داد . شب و روز در صدد اذیت و آزار و اهانت به ساحت مقدس امام هادي علیه
السلام بود ، هر کاري که از دستش بر می آمد نسبت به آقا میکرد . یک مدت در محبس زندان سعید حاجب نگه داشت تا آقا را
شکنجه دهد و بکشد . قبري جلوي آقا می کندند که پسر فاطمه علیه السلام را زجرکش کنند . شبانه توي خانه آقا میریختند تا آقا
استراحت نداشته باشد ، حدود بیست سال آقا را تبعید و دربدر و زندانی کرد . متوکل بخاطر اینکه شکنجه هاي روحی بدهد آقا را
سر سفره شراب می آورد و به آقا تعارف می کرد . . . . تا پسر زهرا ناراحت بشه . آقا را غریب و مظلومانه و بی کس شهید کردند .
وقتی که متوکل بدرك رسید ، پسرش المعتز با امام هادي علیه السلام بر خوردهاي شدیدي کرد و براي کشتن امام با برادر زاده
اش معتمد عباسی همدست شدند ، غذایی به زهر آلوده کردند و فرزند زهرا را غریبانه و مظلومانه مسموم و شهید کردند ، بمیرم چه
صفحه 17 از 23
گذشت به امام حسن عسگري توي شهر غریب دور از وطن هیچکس را ندارد . وقت شهادت سر بابا را بدامن گرفت و براي
مظلومی و بی کسی باباش امام هادي علیه السلام گریبان چاك زد و غریبانه گریه می کرد . ( 30 ) ولی این کار کربلا بر عکس
شد پدر سر بالین پسر آمد سر علی اکبر علیه السلام را به دامن گرفت . . .
نوحه و سینه زنی
یا علی النقی جانها فدایت شیعیان چشم گریان در عزایت یاحجۀ اللّه ، اجرك اللّه سامره در غمش ماتم سرا شد غرق در زاري و
شور و نوا شد یاحجۀ اللّه ، اجرك اللّه اي دهم حجت خداي منان جان سپردي بمانند غریبان یاعلی النقی اي نور یزدان جان سپردي
براه دین و قرآن یاحجۀ اللّه ، اجرك اللّه جان فداي تو اي امام مظلوم اي به زهر ستم گردیده مسموم یا علی النقی امام هادي اي که
از زهر کین از پا فتادي یاحجۀ اللّه ، اجرك اللّه یا اَبا مُحَمَّد یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ، اَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِيُّ یَا بْنَ رَسُولِ الِله یا حُجَّۀَ الِله عَلی
خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّاتَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی الِله وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَيْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ الِله اشفع لنا عنداللّه .
روضه و مصیبت