گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
و شیعتک علی منابر من نور مبیضۀ وجوههم حولی فی الجنۀ و هم جیرانی








ترجمه ! و شیعیان تو بر منبرهائی از نورند در حالی که چهرهایشان سفید و درخشان است اطراف من در بهشتند و آنان
200 ) روایت از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده تا آنکه گوید ! ) همسایگان منند شرح ! در مجلد 15 بحار ص 138
رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود ! و شیعیان تو بر منبرهائی از نورند و چهرهایشان سفید و نورانی در اطراف
( 201 ) من میباشند ، شفاعت آنانرا می کنم و فرداي قیامت در بهشت همسایگان من هستند . در مجلد 15 بحار ص 104
از ابن عباس روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود ! یا علی شیعتک هم الفائزون یوم
القیامۀ یا علی پیروان تو روز قیامت رستگارانند . براي پیروان ( و شیعیان ) علامت و نشانه هائی در اخبار و روایات ذکر شده . از
202 ) از امام ششم علیه السلام روایت شده که فرمود ! پیروان ما را مواقع نماز ) جمله در مجلد 15 بحار ص 141
آزمایش کنید که چگونه آنرا مراقب و محافظند ، و چگونه اسرار ما را پیش دشمنانمان حفظ می کنند ، و چگونه نسبت به
امواشان با برادران دینی خود مواسات دارند . باز هم در همان مجلد ( 203 ) ص 146 از امام ششم علیه السلام روایت شده
که فرمود ! شایسته است کسی که ادعا می کند که من شیعه هستم دلیل و برهان گویا بر صدق ادعاي درونی خود بیاورد ( تا صدق
گفتارش معلوم گردد ) راوي گفت مقصود از این برهان ظاهر و آشکار چیست ؟ حضرت فرمود ! مقصود و منظور آنست که
حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام داند ( و بدان عمل کند ) و اعمال ظاهر او مصدق باطنش باشد . تنبیه ! محبت و
204 ) روایتی نقل شده و ما خلاصه آنرا در اینجا می آوریم تا ) دوستی غیر از شیعه بودن است . در مجلد 15 بحار ص 143
معلوم شود فرق است بین محبت و دوستی اهل بیت علیهم السلام با شیعه بودن یعنی پیرو آنان بودن ! در زمان ولایتعهدي ظاهري
حضرت رضا علیه السلام چند نفر آمدند شرفیاب حضور آن بزرگوار شوند ! بحاجب و دربان منزل گفتند بحضرت عرض
کنید که ما گروهی از شیعبان هستیم و میخواهیم خدمت شما برسیم ، حضرت اجازه نداد تا چند روزي ، تا آنکه با اظهار تضرع و
زاري اجازه گرفتند ، و چون خدمت حضرت رسیدند سبب منع ورودشان را پرسیدند ؟ حضرت فرمود ! براي آنکه شما ردر
گفتارتان صادق نبودید و ادعاي شیعه بودن مینمودید ، در صورتی که شما از محبان و دوستان ما هستید نه از شیعیان ما . باید
دانست که محبت نسبت به اهل بیت رسول خدا ( ص ) باعث نجات و رستگاري خواهد شد ، ولی پس از برطرف شدن آثار
معصیت و پاك شدن شخص از پلیدي ها بوسیله توبه ، و با گرفتاري وغذاب که گاه صورت می گیرد . در مجلد 15 بحار صفحه
205 ) روایتی از حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها نقل شده که در آخر آن می فرماید ! کسانی که مخالفت او امر و ) 143
نواهی ما را کنند از شیعیان ما نیستند ، ولی با این حال عاقبت و سرانجام به دخول بهشت موفق میشوند ، اما
پس از پاك شدن از گناهانشان به وسیله مصائب و گرفتاري در عالم دنیا ، و یا مبتلا شدن به انواع شدائد و سختی در عرصات
قیامت ، و یا معذب بودن در طبقه بالاي جهنم به عذاب آن تا آنکه بواسطه محبتشان نسبت بما آنان را از جهنم نجاتشان داده و
206 ) از ابن عمر نقل شده که گوید ! من ) بحضور خودمان انتقالشان دهیم . و نیز در مجلد 15 بحار صفحه 135
درباره علی بن ابی طالب از پیغمبر سئوال کردم ؟ حضرت به خشم آمد و بیاناتی فرمود ! تا آنکه گفت آگاه باش کسی که
با محبت و علاقمندي آل محمد از دنیا برود من عهده دار بهشت اویم ، و سه مرتبه آنرا تکرار کرد . و ایضا در مجلد 15 بحار
صفحه 74 از 184
باب الصفح عن الشیعۀ ( 207 ) از امام سجاد علیه السلام روایت شده که فرمود ! ما به پیغمبرمان پناهنده هستیم و
شیعیان ما هم بما .
و لولا انت یا علی لم یعرف المومنون بعدي
ترجمه ! یا علی اگر تو میان امتم نبودي اهل ایمان بعد از من شناخته نمیشدند ، یعنی ! تو شاخصی براي
208 ) پیغمبر اکرم به علی ) اهل ایمان ، و ایمان اشخاص بوسیله شاخصیتت تو شناخته میشود شرح ! در مجلد 9 بحار ص 537
فرمود ! اي علی مژده دهم تو را که تو را منافق دوست نمیدارد ! و مؤ من هم تو را دشمن نمیدار ، و اگر تو نبودي حزب خدا و
209 ) از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده که درباره علی علیه السلام ) پیغمبرش شناخته نمیشدند . و ایضاً در ص 150
بیاناتی فرمود از جمله آنکه ( ( اگر نبود علی ، مؤ من پاك بعد از من شناخته نمیشد . و البته فرق است بین اسلام و ایمان ، و هر مؤ
منی مسلمان است ولی هر مسلمانی مؤ من نیست ، زیرا اسلام طبق موازین شرعی اقرار بشهادتین است ، و همین اقرار براي مسلمانان
بودن شخص کافی است ، ولی ایمان گذشته از اقرار ، عمل به ارکان هم لازم است که شخص مسلمان علاوه بر
اقرار بشهادتین باید پایبند بعمل بدستورات دینی و اطاعت و پیروي از آن باشد ، و این همان معنی حقیقی اسلام و تسلیم
است که فرمود ! ان الذین عند الله الاسلام آل عمران آیه 19 و طبق آیه شریفه ومن یطع الرسول فقد اطاع الله
نساء آیه 80 که اطاعت پیغمبر صلی الله علیه و آله همان اطاعت خدا است ، و آیه مبارکه اطیعو الله و اطیعو الرسول و
اولی الامر منکم نساء آیه 59 اطاعت اولیاي معصومین علیهم السلام هم عین اطاعت پیغمبر صلی الله علیه و آله است . پس دین
مورد پسند حق اقرار به یگانگی خدا و نبوت خاتم انبیا و اعتقاد بولایت اوصیاء و پیروي از فرمان و دستورات آنان است ، چنانچه
210 ) روایت شده که شخصی خدمت امام ششم علیه السلام رسید ) مفاد این حدیث شریف است ! در مجلد 15 بحار ص 215
و گفت میخواهم دینی که بدان معتقدم بشما عرضه بدارم ؟ حضرت فرمود بگو ، او ابتدا شهادت به توحید و یگانگی
خداوند عز و جل داد ، حضرت تصدیق کرد ، بعد شهادت برسالت پیغمبر صلی الله علیه و آله داد ، سپس شهادت
بولایت علی علیه السلام و یکایک فرزندان و امامان پس از او داد و اینکه اطاعت و پیروي از آنان همانند پیروي از پیغمبر
واجب و لازم است ، حضرت همه آنها را تصدیق کرد آنگاه او گفت ! اکنون خدا تو را وارث آنان کرده که اطاعت و پیروي از تو
هم واجب و لازم است ، حضرت فرمود بس است خاموس باش و خود بیاناتی کرد که در آخرش فرمود ! و نحن علی منهاج نبینا
، لنا مثل ماله من الطاعُ الواجبۀ یعنی و ما بر همان راه و روش پیغمبرمان هستیم ، و آنچه براي اوست براي ما هم هست از اطاعت
کردن و پیروي نمودن . در کتاب کفایۀ الخصام باب 382 روایاتی از عامه و خاصه نقل می کند که پس از رحلت و
وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله مردم به قهقرا برگشتند و عقب نشینی کردن مگر عده کمی که با امیر المؤ منین علی بن ابی
212 ) از ابن عباس نقل شده که از رسول خدا صلی الله علیه و ) طالب علیه السلام بودند . ( 211 ) مجلد 8 بحار ص 18
آله ، پرسیدم آیا کسی او را ( علی علیه السلام ) دشمن میدارد ( ونسبت به او کینه می ورزد ؟ فرمود ! آري گروهی که
خود را از امت من میدانند و حال آنکه بهره اي از اسلام ندارند ، اي ابن عباس علامت بغض و کینه شان آنست که دیگران را بر او
ترجیح و مقدم میدارند ، بعد فرمود ! قسم به آنکس که مرا بحق ، پیغمبر نمود بدان که ( خداوند ) پیغمبري افضل از من
نیافریده ، و وصیی هم افضل از وصیی من خلق نکرده . خلاصه ، آنچه از بیانات گذشته و روایاتی که در این زمینه
نقل شده و عقل سلیم و فطت پاك قضاوت می کند معلوم و محقق است که یکی از صفات مؤ من ایمان بولایت و جانشینی
شخص شایسته همچون علی علیه السلام پس از رسول خدا است که امت اسلامی را بصلاج و سعادت رهبري
بکند و آنان را در جهان سرفراز سازد .
صفحه 75 از 184
فکان بعده هدي من الضلال ، و نورا من العمی ، وحبل الله المتین ، و صراطه
المستقیم
ترجمه ! و او بود که بعد از پیغمبر امت را از ضلالت و گمراهی بهدایت واز کوري به نور بصیرت راهنما بود ، و او رشته محکم
الهی و راه مستقیم حق بود شرح ! در بیان جمله اذ کان هوا لمنذر و لکل قوم هاد در سابق گذشت ، و او صداق کامل
هدایت و راهنمائی پس از پیغمبر اکرم میباشد . کلمه نور چنانچه در آیه 8 سوره تغابن آمده است که می فرماید فآمنوا بالله
و رسوله والنور الذي انزلنا پس بخدا و رسول او و نوري که ما نازل کردیم ایمان بیاورید . صورت ظاهر لفظ ، همان قرآن
و کتاب الهی است ولی چون لازمه هدایت و راهنمائی است که راه خیر و سعادت زندگی را روشن میسازد پس هر چه را که
بوسیله آن راه سعادت زندگی روشن گردد میشود آن را نور خواند ، و از این نظر اگر بعضی از روایات می گوید مراد از نور
امام است صحیح است و مربوط به باطن آیه و تاءویل آنست چنانکه در تفسیر قمی و کتاب کافی از اولیاي خدا نقل
شده است . و در کتاب کفایۀ الخصام ص 289 در تفسیر آیه فوق حدود هفت حدیث از روایات عامه و خاصه نقل کرده
استکه آن نور امامان آل محمد تاروز قیامت هستند . و همانطوري که انتظام امور انسانی ونیل بسعادت زندگی به دارا بودن
روشنائی چشم است که اگر افرادي از انسان فاقد این نعمت باشد قدرت انجام امور را آنطور که لازم است ندارند ، و لذا آنانکه
بینائی دارند به آنان کمک کرده و آنانرا نجات میدهند ، و این امري است محسوس و محتا ج به اقامه برهان نیست . و براي فور
و رستگاري و سعادت آخرت هم افراد انسان محتاج کسی هستند که خود واجد نور و روشنائی باشد تا بتواند افراد بشر را از تحیر
و بدبختی و هلاکت نجات دهد . اگر جه مردم چشم ظاهري دارند و با نور آن می نگرند و دفع شر از خود می کنند ولی چشم
باطن ندارند وجاهل به امور آخرتی هستند و لهم اعین لایبصرون بها اعراف آیه 179 . و لذا خداوند متعال از نظر رحمت
ورافت در هر دوره و هر عصري نورهائی براي هدایتبشر قرار دادهاست . در تفسیر برهان ذیل آیه مبارکه واتبعوا النور
الذي انزل معه اعراف آیه 157 از ابوبصیر از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده که مراد از نور علی علیه السلام
است . و در تفسیر صافی از کافی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که نورد رانی آیه علی موادمه معصومین
هستند
و حب الله المتین
ترجمه ! و ریسمان محکم خداوند شرح ! علی علیه السلام را تشبیه به حبل کرده چون وسیله خلق است که افراد انسان و
جامعه بشر بوسیله او وولایت و پیروي از او به قرب خداوند عز و جل و دوستی و کرامت و بهشت او میرسند . و همانطوري که
نجات از چاه و گودال و حفره عمیقی در این جهان بوسیله ریسمان محکم خواهد بود . که اگر کسی در چاه و گودال سقوط
کند باید متشبث برشته محکمی گردد و بدان چنگ زند تا بتواند خود را نجات دهد همینطور نجات از چاه و گودال
ضلالت و گمراهی باید بوسیله رشته محکم الهی باشد چنانکه فرمود ! و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا آل عمران آیه
213 ) درباره قول خداوند که فرماید ! و ) 103 و همگی برشته الهی چنگ زنید و متفرق نشوید . در مجلد 9 بحار ص 86
اعتصموا بحبل الله آورده است که فقال النبی صلی الله علیه و آله ! انا نبی الله و علی بن ابی طالب حبله . در کتبا کفایۀ
الخصام باب 36 چهار روایت از عامه نقل کرده هک حبلی که خدا در قرآن فرموده اهل بیت پیغمبر است . از جمله حدیث
سوم که صاحب کتاب مناقب الفاخرة فی العترة الظاهرة از عبدالله بن عباس نقل کرده گوید ! ما در خدمت رسول
خدا بودیم که مردي اعرابی وارد شد عرض کرد یا رسولالله شنیدم که درباره و اعتصموا بحبل الله سفارش می کردي ،
صفحه 76 از 184
این حبل خدا کداماست که به او تمسک جودیم ؟ رسول خدا دست بر دست علی نهاد و فرمود ! به این تمسک جوئید که این
214 ) از ابوسید خدري روایت شده گوید ! پیغمبر اکرم فرمود ! اي مردم ) حبل الله متین است . در مجلد 9 بحار صفحه 86
من در میان شما دو ریسمان گذاشتم اگر متمسک به آن دو شوید هرگز گمراه نمیشوید بعد از من ، یکی از آندو بزرگتر از
دیگري است ! کتاب خدا که رشته ایست از آسمان بزمنی کشیده شده ، و عترت و اهل بیت من واین دو هرگز از هم
جدا نشوند تا در حوض قیامت بر من وارد شوند . و اءیضا در همان صفحه ( 215 ) از اما پنجم علیه السلام چنین روایت شده ولایۀ
علی بن ابی طالب ، الحبل الذي قال الله تعالی ! و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا . فمن تمسک به کان مؤ منا ، و من
ترکه خرج من الایمان امام پنجم فرمود ! ولایت علی بن ابی طالب همان رشته و ریسمانی است که خدا فرموده همگی
بریسمان خدا متمسک شوید و متفرق نشوید هر کس متمسک به آن شود مؤ من است و هر کس آن را رها کند از ایمان
خارج است ، البته مراد از تمسک بحبل نسبت بکتاب خدا عمل کردن به آنست ، و مراد از تمسک بولایت اطاعت و پیروي
کردن از آنست .
و صراطه المستقیم
شرح ! کفایۀ الخصام باب 276 ص 531 روایاتی از عامه و خاصه نقل کرده که صراط مستقیم علی و اولاد اوست
علیهم السلام ، از آن جمله ابوبکر شیرازي که از بزرگان علماي عامه است بسند خود از قتاده از حسن بصري در تفسیر آیه 153
سوره انعام و ان هذا صراطی مستقیما نقل کرده گوید ! که خداي متعهال می فرماید طریق علی بن ابی طالب و ذریه
اش طریقی است مستقیم ، و دینی است استوار ، پیروي آن کنید و آن چنگ زنید که راهیاست واضح و روشن و در آن هیچ
کجی نیست ( 216 ) . و اءیضاً در همان کتاب از محمد بن حسن صفار قمی نقل کرده که در آیه 521 شوري انک
لتهدي الی صراط مستقیم فرمود ! یعنی امر میکنی مردم را بولیاتعلی و میخوانی آنانرا بسوي آن ، و صراط مستقیم علی است . فائدة !
در علم هندسه ثابت شده که اقصر خطوط دائره از مرکز به محیط دائره یا بین دو نقطه ، خط مستقیم است . که داراي زوایا نیست
و سایر خطوط داراي زوایاي حاده و منفرجه اند . وانسان باید در راه رسیدن بمقصد خود و فوز ، خط مستقیم را در نظر بگیرد . و
نیز در رستن از وادي ضلالت هم باید خود را وادار بسلوك راه راست و طریق مستقیم نماید و این راه بموجب تفاسیر واخبار وارده
متابعت امیرالمومنین واولاد معصومین او است .
لا یسبق بقرابۀ فی رحم
217 ) در تفسیر ) ترجمه ! هیچ کس بقرابت با رسول خدا بر او ( یعنی علی ) سبقت نگرفته شرح ! مجلد 9 بحار صفحه 69
این آیه مبارکه و هو الذي خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا فرقان آیه 54 ( 218 ) از ابن عباس نقل کرد
گوید ! هنگامی که پیغمبر اکرم دخترش را به پسر عمویش علی علیه السلام تزویج کرد این آیه نازل شده پس براي او
دو قرابت است نسبی و سببی . و امیر المومنین علی علیه السلام از دو جهت با پیغمبر قرابت داشت یکی از جهت قابت نسبی ،
چون عبدالله پدر پیغمبر با ابوطالب پدر علی از فرزندان عبدالمطلب و برادر بودند که پیغمبر صلی الله علیه با امیر
المومنین علیه السلام پسر عمو میشوند ، و دیگر قرابت سببی است که داماد پیغمبر است ، و هیچ یک از صحابه این دو جهت را با
هم دارا نبودند . البته این نوع قرابت و خویشاوندي و انتسابات نسبی و سببی موجب قرب و مقامی نمی گردد ، وما هم آن را
سبب فضیلت و برتري نمی دانیم ، و ذکر این قرابت نسبی و سببی حضرت علی علیه السلام با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فقط
براي جمله نسبا و صهرا در آیه مبارکه و شاءن نزول آن بوده . بلکه آنچه سبب فضیلت و برتري شخص می گردد همان فضائ و
صفحه 77 از 184
صفات نفسانی انسان است که اثرات آن در خارج نمایان می گردد چنانچه خدا می فریماید یا ایها الناس انا خلقنا کم من
ذکر و انثی و جعلنا کم سعوبا و قبائل لتعارفو ان اکرمکم عندالله اتقا کم حجرات آیه 13 اي مردم ما شما را از مرد و زن
آفریدیم و شما را تیره هاي بزرگ و کوچک قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید البته گرامی ترین شمانزد خدا با تقوي ترین
شماست . و روز قیامت هم این گونه انتساب ها اثري ندارد و بحساب هم نمی آید چنانچه فرماید فاذا نفخ فی الصور فلا انساب
بینهم یومئذ و لا یتسائلون مومنون آیه 101 پس آنگاه که نفخه صور دمیده شود دیگر در آن روز نسبت خویشاوندي در
میانشان نیست و نپرسند . و همانطوریکه قرآن می فرماید یوم یفر امرء من اخیه و امه و ابیه و صاحبته و بنیه عبس آیه 34 روز
و انفسا است و اقارب و نزدیکان از برادر و پدر و مادر و همسر و اولاد از یکدیگر فرار می کنند و هر یک گرفتار عمل
خود هستند ، و قدرت بر رفع و دفع عقاب و رساندن ثواب را ندارند . پس این گونه انتسابات بحال کسی فاده ندارد ، اگر چه
حدیثی به پیغمبر اکرم نسبت داده شده که فرمود ! کل سبب و نسب منقطع یوم القیامۀ الا سببی و نسبی زیرا طبق روایات
متعدده آن روایات و احادیثی را میتوان قبول کرد که مخالف قرآن نباشد وگرنه مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت ( 219 ) و
ممکن است گفته شود که منظور از روایت منتسب به پیغمبر آن است که گناهکارانشان هم پیش از مردن موفق به توبه خواهند
شد و با حال توبه از دنیا میروند .
و لا بسابقۀ فی دین
ترجمه ! و کسی در دین اسلام ( و ایمان ) بر او پیشی نگرفته شرح ! در کتاب کفایۀ الخصام باب 336 حدود چهل و هفت
حدیث از طریق عامه و خاصه نقل شده ، که اول کسی که از مردان اسلام اختیار کرد و به پیغمبر اسلام ایمان آورد علی بن
ابی طالب علیه السلام بود ، از جمله این مغازلی شافعی در کتاب مناقب در آیه السابون السابقون واقعه آیه 10 از
مجاهد از ابن عباس آورده که ( ( در ایمان بموسی علیه السلام یوشع بن نون ، و در ایمان به عیسی علیه السلام صاحب
یس ( یعنی مومن آل یس ) و در ایمان به محمد صلی الله علیه و آله علی علیه السلام از دیگران سبقت گرفتند . ( 220 ) و
حدیث 17 موفق بن احمد ( اخطب خوارزم ) بسند خوود از محمد بن اسحق روایت کرده اول کسی که از مردان برسول
خدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد و تصدیق نمود او را و بحث بودن آنچه از جانب خدا آورده است پذیرفت علی بن ابی طالب
علیه السلام بود که در آن هنگام ده سال داشته . و در بحار الانوار مجلد 9 باب انه السابق فی القرآن ( 221 ) اخبار زیادي است
باینکه اول کسی که ایمان آورد علی علیه السلام بوده ، و میتوان گفت که این امر بحد تواتر رسیده و اجتماعی است و
کشی در آن نیست ، و با این بسیاري اخبار و اقوال فریقین اگر کسی در مقام انکار برآید ، حقاً باید گفت یا از نظر
223 ) روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ) بیاطلاعی است و یا تعصب جاهی است . ( 222 ) در مجلد 9 بحار ص 366
نقل شده که می فرماید من وعلی هر کدام با هم در سه خصلت ممتاز مشترکیم 1 من صاحب پرچم هستم وعلی نگهدارنده آن . 2
من صاحب کوثرم و علی ساقی آن . 3 بهشت و دوزخ بدست من است و علی قیم آنست . و سه خصلیت دیگري کهعلی داراست
و من با او شرکت ندارم ! 1 داشتن پسرعموئی مثل من ( که داراي مقام نبوت است ) 2 داشتن همسري چون فاطمه 3 داشتن
فرزندانی مانند حسن و حسین . و کسی را سزا نیست بگوید ! ایمان علی به پیغمبر چون در زمان طفولیت ( و بسن ده سالگی
) و غیر بالغی بوده ارزشی نداشته ، براي اینکه شخص علی علیه السلام در آن سن و سال ممیز بوده و اعمال خیر و نیک طفل ممیز
مورد پذیرش است و داراي اجر وثواب میباشد ، و لذا پیغمبر اکرم ایمان او را پذیرفت و به این سبقت او در اسلام
فضل او را علام نمود ، و خود آن بزرگوار هم باین مقام افتخار و در مجامع صحابه و تابعین که در میانشان مخالفین و
معاندین زیاد بودند احتجاج می نمودند کسی او را انکار نمی کرد . و در واقع عاشورا ارباب مقاتل می نویسند که حضرت
صفحه 78 از 184
سیدالشهدا علیه السلام هنگامی که خود شخصا آهنگ قتال نمود رجزي میخواند از جمله می گفت ! فاطم الزهرا امی ، و ابی قاصم
الکفر ببدر و حنین یعبد الله غلاما یافعا و قریش یعبدون الوثنین یعبدون اللات و الغزي معا و علی کان صلی القبلتین ( 224 ) و
بمقام پدر بزرگوارش که در حال غیر بالغ بودن اسلام آورده و خداي یگانه را پرستش می کرده فخر مینمود .
و لا یلحق فی منقبۀ من مناقبه
ترجمه ! و کسی در مناقب و اوصاف کمال به او نخواهد رسید شرح ! بدانکه آنحضرت داراي مناقب و امتیازات و
فضائل بسیاري است که اختصاص بخود او دارد ! 1 اول کسی است از مردان که اسلام اختیار کرد و به پیغمبر اکرم ایمان آورد ،
و شرح آن گذشت . 2 قرابت و خویشاوندي نسبی و سببی با پیغمبر اسلام داشت که هم پسر عم او بود و هم دامادش و سابقا بیان
کردیم . 3 تولد او در خانه کعبه اتفاق افتاد . 4 از دوره صباوت و کودکی در خانه پیغمبر و در مهد پرورش او بود چنانکه در
اواخر خطبه قاصعه نهج البلاغه آمده ، و مورخین اسلامی و سیره نویسان هم آنرا ذکر کرده اند . 5 لقت امیر المومنین که اختصاص
به او دارد و قبلا آن رابیان کردیم . 6 رسول خدا او را برادر و بمنزله نفس خود دانسته و بیان این مطلب هم سابقا گفته شد . 7
فداکاري او در آن شبیکه کفار قریش تصمیم گرفته بودند که پیغمبر اسلام را به قتل برسانند ، او براي حفظ جان پیغمبر صلی الله
علیه و آله بجاي پیغمبر در بستر او شب را گذرانید . و براي رضا و خوشنودي حق جان خود را در معرض هلاك و خطر مرگ قرار
داد و آیه ومن الناس من یشري نفسه ابتغاء مرضات الله بقره آیه 207 در شان او نازل شد . در کفایۀ الخصام در باب 112
یازده حدیث از طریق عامه نقل کرده از جمله حدیث سوم آنست که ثعلبی در تفسیر خود از سدي از ابن عباس روایت
کرده که آیه مبارکه ومن الناس من یشري نفسه ابتغاء مرضات الله در شان علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده ، وقتی که
پیغمبر اسلام از خوف مشرکین بغار ثور رفت و در آنجا پناهنده شد علی علیه السلام آن شب را در خوابگاه پیغمبر گذرانید . 8 رد
شمس است که دراین باره احادیث زیادي از عامه و خاصه نقل شده ، و در کتاب کفایۀ الخصام حدود شش حدیث
از طریق عامه ، و هفده حدیث از طریق خاصه آورده . 9 صعود علی علیه السلام بر شانه پیغمبر صلی الله علیه و آله و رفتن به
بام خانه کعبه در فتح مکه براي شکستن بتهائی که در آنجا قرار داشت و فرو رختن آنها را بزمین که داستان آن در فتح
10 وصیت پیغمبر به او درانجام امر وصایتش که سابقا ( مکه است و سیره نویسان آن را در کتابهاي خود ذر کرده اند . ( 225
بیان شد . 11 حامل لواي حمد و ولی و ساقی حوض کوثر بودن است که شرح آن در جمله وساقی اولیائه من نهر الکوثر
خواهد آمد . و در این باره یازده حدیث از طرییق عامه و نوزده حدیث از طریق خاصه در کفایۀ الخصام آمده ، و ما دراینجا به
ذکر یکی از این احادیث اکتفا می کنیم ! حدیث ششم موفق بن احمد به سند خود از علی بن ابی طالب روایت کرده که
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! یا علی پنج چیز از خدا سئوال کردم که به من عطا فرمود اول آنکه سئوال کردم
که چون من سرا زخاك بردارم تو با من باشی ، به من عطلا فرمود . دوم آنکه چون مرا نزد میزان بازدارن تو با من باشی ، به من
عطا فرمود . سوم آنکه درخواست کردم که تو را حامل لواي من گرداند و آن لواي بزرگ خدواند عز و جل است
که همه رستگاران و پیروزمندان در زیر آن لوا به سمت بهشت روند به من عطلا فرمود . چهارم از پروردگار خود خواستم که تو
امت مرا از حوض کوثر سیراب گردانی ، به من عطلا نمود . پنجم از پروردگار خود خواستم که تو را قائد امت من به سوي بهشت
226 ) از حضرت امیر ) گرداند به من عطا کرد . پس حمد می کنم خدا را که به این عطایا بر من منت نهاد . در مجلد 9 بحار 423
مومنان علیه السلام روایت شده که فرمود ! ده خصلت از طرف رسول خدا به من ابلاغ شده و به کسی پیش از منه ابلاغ نشده و بعد
از این هم به کسی داده نمی شود؛ پیغمبر خدا به من فرمود ! یا علی تو برادر منی در دنیا و آخرت ، و جایگاه تو در قیامت از
سایرین به من نزدیک تر است ، و منزل من و تو در بهشت همانند دو برادر مجاور هم قرار دارد ، و تو وصی و ولی و وزیر
صفحه 79 از 184
منی ، و دشمن تو دشمن من ، و دشمن من دشمن خدا است ، و دوست تو دوست من ، و دوست من دوست خدا است .
یحذو حذو الرسول صلی الله علیهما و آلهما
ترجمه ! گام به گام و قدم به قدم از پی رسول اکرم و به تبع او راه می پیمود او دنبال رو او بود درود خدا بر آن
دو وآل آن دو باد شرح ! معلوم است کهم روش و طریقه علی علیه السلام همان روش و طریقه رسول خدا صلی الله
علیه و آله بوده ، و هر راه و روشی که پیغمبر گرامی داشت او هم همان راه و روش را انجام می داد ، و لذا فرمود ! انا من
رسول الله کالضوء ( 227 ) اتصال و همبستگی من با رسول خدا همانند اتصال و پرتو نور از شمس است . ور در بعضی
نسخ کالصنو من الصنو است ( 228 ) همانند شاخه ایست از شاخه ( که هر دو از یک ریشه روئیه ه اند . ) رسول خدا صلی الله علیه
و آله بعد از بعثت تا وقتی که در مکه بود چون عده اصحاب و پیروانش کم بودند مامور به جهاد نشد و در مقام دفاع برنیامد
تا پس از مهاجرت به مدینه و زیاد شدن یاران آنگاه مامور به جهاد شد و در مقام دفاع برآمد . علی علیه السلام پس از رحلت
پیغمبر چون یارانش کم و معدود بودند قیام نکرد تا پس از استقرار خلافت ظاهري و بدون یار و یاور آنگاه براي پیشرفت
حق و بقاي آن مامور به جهاد شد . و پیغمبر اسلام وقتیکه درم که بود مدتی در شعب ابی طالب محصور بوده و برحسب ظاهر
سکوت اختیار نمود . علی علیه السلام نیز مدتی خانه نشین بود و قدرت بر تبلیغ و اداره امور مسلمین و خلافت نداشت .
پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله با آنکه در مکه مورد اذیت و آزار مشرکان بود ولی لب به نفرین نگشود بلکه می گفت رب
اهد قومی فانهم لایعلمون . علی علیه السلام با آن شدت محن و گرفتاریکه براي او اتفاق افتاد که در خطبه شقشقیه می
فرماید ! فصبرت و فی العین قذي و فی الحلق شجی ( با اینکه گودي در چشمم خار و خاشاك و در گلویم استخوان گرفته بود
صبر نمودم ) و هرگز نفرینی نکرده است . و همانطوریکه پیغمبر با مشرکان جنگ کرد و دستور آمد ! قاتلو فی
سبیل الله الذین یقاتلونکم بقره آیه 185 ( در راه خدا با کسانیکه به جنگ با شما اقدام کرده اند بجنگید ) و اقتلوا المشرکین حیث
وجد تموهم توبه آیه 5 علی علیه السلام هم با منافقان جنگ کرد . و پیغمبر اکرم پس از آنکه مکه را فتح کرد مشرکان
مکه را مورد عفو قرار داد ، علی علیه السلام در وقعه جمل پس از فتح بصره منافقان را عفو و اسیران را آزاد نمود . و در
زیارت مخصوصه حضرت امیر المومنین علیه السلام در روز عید غدیر چنین آمده است ! ( ) و اشهد انک لم تزل للهوي مخالفا و
للتقی محالفا ، و علی کظم الغیظ قادرا ، و عن الناس عافیا غافرا ( و گواهی می دهم که تو اي امیر مومنان پیوسته با هواي نفس
مخالف ، و با تقوي ملازم و متعهد بودي ، و بر حلم و فرو نشاندن خشم وغضب توانا می نمودي ! و از بدیهاي مردم نیز راه غفران
229 ) از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود شبیه ترین مردم در ) و عفو می پیمودي ) . در مجلد 9 بحار ص 501
غذا و خوراك به رسول خدا صلی الله علیه و آله امیر المومنین علیه السلام بود که خودش نان و سرکه و زیتون می خورد و به
مردم نان و گوشت می داد و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه همین روایت را نقل کرده . کتاب کفایۀ الخصام
باب 344 از ابن ابی الحدید به سند خود از نضر بن منصور از عقبۀ بن علقمه رویات کرده که به خدمت علی علیه السلام رفتم دیدم
دوغ ترش شتر و . . . در پیش رو دارد و با خودره نان خشک می خورد ، گفتم یا امیر المومنین چرااین غذا را می خوري ؟
فرمود ! یا ابا الحبوب رسول خداصلی الله علیه و آله از این خشک تر می خورد . و از این خشن تر می پوشید و اشاره به پیراهن خود
230 ) از امام ) کرد و گفت می ترسم اگر پیروي او را در این امور نکنم به او نرسم و از او دور مانم . درمجلد 9 بحار ص 538
جعفر صادق علیه السلام نقل شده که فرمود ! کسی از این امت طاقت و قدرت پیروي عمل رسول خدا صلی الله علیه
و آله را پس از او نداشت جز علی علیه السلام .
ویقاتل علی التاءویل
صفحه 80 از 184
ویقاتل علی التاءویل
ترجمه ! و بر اساس تاویل و حقایق و مقاصد اصلی قرآن جنگ می کرد شرح ! قرآن کریم داراي تنزیل و تاویل است یعنی
داراي ظاهر و باطنی است . در تفسیر صافی ( 231 ) از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که فرمود ! ظاهر قرآن کسانی
هستند که قرآن درباره آنان نازل شده ، و باطنش کسانی هستن که اعمال آنها اعمال همان مردمان اولی است (
که آیه قرآن در شان آنان نازل شده و آیه شامل حال این گروه هم می شود ) . و در روایت دیگر فرمود ! ظاهر آن
تنزیل و باطنش تاویل است . قال رسول الله صلی الله علیه و آیه ! ان منکم من یقاتل علی تاویل القرآن کما قاتلت
علی التنزیل فسل من هو ؟ قال ! خاصف النعل ( 232 ) رسول خدا فرمود از میان شما کسی است که بر تاویل قرآن جنگ
می کند هممچنانکه من بر اساس تنزیل آن جنگ می کنم . سوال شدك ه او کیست ؟ فرمود همان کس که
233 ) از ) مشغول انجام پینه کفش است . چون نظر کردن دیدند علی علی السلام است . در مجلد 8 طبع کمپانی ص 455
ابوذر غفاري نقل شده که گوید ! من با پیغمبر در بقیع غرقد ( 234 ) بودیم که به من فرمود ! اباذر قسم به آنکه جانم به
دست اوست در میان شما کسی استکه براي تاویل قرآن می جنگد همچنانکه من براي تنزیل آن می جنگم ، در
صورتی که آن گروه ( مخالف ) کلمه توحید را بر زبان جاري می کنند و بدان هم شهادت می دهند ولی با این حال بیشترشان
ایمان ندارند و مشرکند ، و کشتن این گروه بر مردم گران آید تا آنجا که به ولی خدا افترا زنند و از عملش ناراضی و رنجیده خاطر
باشند . در کتب کافی در تفسیر این آیه مبارکه و ان طائفتان من المومنین افتتلوا فاصلحو بینهما فان بغت احدیهما علی الاخري
فقاتلو التی تبغی حتی تفیی الی امرالله حجرات آیه 9 ( و اگر دو طایفه از مومنان به جان هم افتادند و با یکدیگر به جنگ
پرداختند ، پس بین آندو گروه را اصلاح کنید پس اگر یکی از آن دو بر دیگري ستم می کند با آن گروهی که ستم می کند
به جنگ پردازید ( تا به حکم اجبار تسلیم ) و به فرمان خدا گردن نهد از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! میان شما کسی است که بر تاویل قرآن می چنگد همانطوري که من
درباره تنزیل آن می جنگم . در تفسیر صافی ذیل این آیه مبارکه و ان طائفتان از کتاب کافی از حضرت صادق علیه السلام نقل
می کند که تاویل این آیه در جنگ بصره ظاهر شد . و آنان کسانی می بودند که نسبت به امیر مؤ منان علیه السلام ظلم نمودند .
و از این نظر جنگ با آنها لازم و واجب بود تا آنکه برگردند و فرمان خدا را گردن نهند . و اگر برنگشتند واز این ظلم و ستم
دست برنداشتن به موجب آیه شریفه بر امیر مومنان لازم و واجب بودکه دست از جنگ با آنها برندارد تا آنها از تصمیم خود
منصرف شوند وامرخدا را گردن نهند . چون آنها در مدینه به اختیرا خود بیعت نمودند ، و از روي میل واختیار
پیروي او را پذیرفتند و به فرمان او گردن نهادند ، پس آنها گروه ظالم ( وفئُ باغیه ) هستند همچنانکه خداوند متعال در این آیه
بدان اشاره می کند . پس بر امیر مومنان علیه السلام لازم بود که چون بر آنها ظفر یافت در میانشان به عدالت و انصاف رفتارکند
همچنانکه پیغمبر خدا نسبت به اهل مکه رفتار نمود و برآنها منت نهاد و از تقصیرشان درگذشت . عینا عمل رسول خدا صلی
الله علیه و آله را تکرار کرد . آري رفتارامیرم ومنا علیه السلام با اصحاب جمل در بصره همانند رفتار رسول خدا با
مردم و مشرکین قریش در فتح مکه بود که پیغمبر فرمود هر کس سلاح جنگ را ا زخود دور نماید یعنیاسلحه را زمین گذارد
( وخلع سلاح شود ) ، و نیز هر کس به خانه خدا پناهنده شود و در مسجد الحرام باشد درامان است . و امیرمومنان پس از فتح
بصره دستو رداد هر کس خلع سلا ح شود و یا به خانه رود و بیرون نیاید در امان است و فرمود هر کس فرار کند به دنبالش
نروید و مجروحی از آنانرا هم نکشید ، و زن و فرزندانشان را هم اسیر نکنید .
و لا تاخذه فی الله لومۀ لائم
صفحه 81 از 184
ترجمه ! و در راه رضاي خدا از ملامت و سرزنش بدگویان باکی نداشت شرح ! در زیارت آن بزرگوار علیه السلام در روز
مبعث پیغمبر اکرم است که می خوانی ! السلام علیک یا امیر المومنین الی لم یکن لاحد فیک مهمز و لا لقائل
فیک مغمز و لا لخلق فیک مطمع ، و لا لا حد عندك هوادة . یوجد الضعیف الذلیل عندك قو یا عزیزا حتی تاخذله
بحقه ، و القوي العزیز عندك صغیفا حتی تاخذ منه الحق ، القریب والبعید عندك فی ذلک سواء . سلام بر تو اي امیر مومنان
نسبت به شخص تو بر احدي جاي نکته گیري و عیب جوئی وجود ندارد و نه براي گوینده اي جاي عیب گودي ، و نه براي
شخص طماع نسبت به تو طمع و چشم داشتی و نه به ناحق و نابجا کسی به تو امیدي تواند داشت . و خوار و ناتوان نزد تو
عزیز و نیرومند است تا حق او را از سرکش و ستمکار بگیري ، و تواناي عزیز نزد تو خوار و ذلیل است تا اینکه حق مظلوم را از او
بستانی ، و نزد تو خویش و بیگانه و نزدیک و دور یکسانند ) . در تفسیر صافی ذیل آیه شریفه یجاهدون فی سبیل الله و
لا یخافون لومه لادم مائده آیه 54 - که در مقام بیان اوصاف مومنان می فرماید آن کسانی هستند که جنگ می کنند
براي اعلاي کلمه حق و دین خدا و در عمل نمودن به وظائف دینی از ملامت سرزنش کنندگان خوف و ترسی مانع ایشان
نمی شود . روایت از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام نقل شده که مراد از مومنان
در این آیه امیرمومنان و اصحاب او می باشند که بامنافقان از ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ کردند . لقمان حکیم در
وصایاي خود به پسرش گوید ! فرزندم دلت را به مدح و دم مردم خوشنود مکن و بدان دل مبند و مانع از کار وعمل تو
نشود ، زیرا که تحصیل و به دست آوردن رضایت مردم ممکن نگردد اگر چه شخص با تمام قدرت در تحصیل آن سعی
236 ) از ابوذر غفاري روایت شده که پیغمبر اکرم صلی ) و کوشش نماید . ( 235 ) در مجلد 15 بحار باب اخلاق ص 203
الله علیه و آله و سلم فرمود ! اي اباذر ( در عمل کردن به احکام و دستورات الهی و پیروي از حق ) از ملامتر و سرزنش کننده
خائف مباش . اگر کسی در اخبار و روایات و سیره امیر مومنان علیه السلام بنگرد برایش یقین حاصل می شود که این
237 ) از ابوسعید خدري نقل شده که مردم ) بزرگوار این صفت را به مرتبه عالیه واجد بوده چنانکه در مجلد 9 بحار ص 535
پیش پیغمبر اکرم از علی علیه السلام شکایت کردند آن حضرت بپا خاست وایستاد و گفت ! ایها الناس لا تشکوا علیا فوالله انه
لخشن فی ذات الله اي مردم از علی شکایت نکنید به خدا قسم که او در راه خدا سخت پایبند است یعنی او در اراي اوامر
واحکام الهی از کسی ملاحظه نمی کند و در وادار کردن به آن خشنونت دارد ، و از کسی که نافرمانی خدا را نماید به آسانی
نمی گذرد و به مهربانی رفتار نمی کند . و پس از نزول این آیه مبارکه یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم (
238 ) ( اي پیغمبر با کافران و منافقان پیکار کن و برآنان سخت گیر ) . پیغمبر اکرم در زمان حیاتش با کافران پیکار می کرد
و به علی دستور داد که با منافقان ( پس از وي ) پیکار کند .
قد و ترفیه صنادید العرب و قتل ابطالهم و ناوش ذوبانهم
ترجمه ! و در راه خدا خونهاي دلاوران عرب را ریخت و پهلوانانشان را کشت و گرگانشان را گرفت و به زمین کوبید شرح ! در
غزوات رسول خدا صلی الله علیه و آله و جنگ مسلمانان با کفار علی علیه السلام جان فشانی ها نمود و بزرگان کفار و
گردنکشان مشرکین عرب را بکشت . در جنگ بدر افرادي از روساي مشرکین حدود 37 نفر بدست او کشته شدند از جمله ولید
بن عتبه برادر هند زن ابوسیان مادر معاویه و او مردي شجاع و بی باك بود ، و عتبۀ بن ربیعه پدر هند ، و طعیمۀ بن عدي
، و عاص بن سعید و نوفل بن خویلد ، و نضر بن حارث ، و عاص بن منبه بن حجاج و و که از سران و دلاوران قریش بودند .
در غزوه احزاب آن را غزوه خندق هم گویند شجاع ترین سپاه مشرکین مردي به نام عمرو بن عبدود بود که گویند در
شجاعت و دلیري در برابر هزار سوارمقاومت می کرد و به دست آن حضرت کشته شد . در مجلد 6 بحار باب غزوه خندق ( 239
صفحه 82 از 184
) نقل شده که پس از کشته شدن عمر و ، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود ! ابشر یا علی فلو وزن
الیوم ملک بعمل امۀ محمد لرجح عملک بعملهم ، و ذلک انه لم یبق بیت من بیوت المشرکین الا و قد دخله و هن بقتل عمرو بن
عبدود ، و لم یبق بیت من بیوت المسلمین الا و قد دخله عز بقتله بشارت باد تو را اي علی که اگر عمل تو در امروز به
عمل امت من سنجیده شود البته عمل تو برتري دارد ، و این رججان و برتري براي آنست که کشته شدن عمرو بن عبدود
سبب ترس و سستی تمام مشرکین شده و موجب عزت و سرفرازي مسلمانان گشته . و در غزوه خیبر که آن هفت قلعه و دژ
محکم یهود در خارج مدینه بود ، و در این جنگ مرحب که مردي شجاع و دلیر بود و در میدان جنگ کسی او را حریف
نبود و برادرش حارث و عده دیگري از روسا و بزرگان یهود خیبر مانند ربیع بن ابی الحقیق به دست آن حضرت کشته شدند .
فادوع قلوبهم احقادا بدریۀ و خیبریۀ و حنینیۀ و غیرهن
ترجمه ! پس دلهاي ( بازماندگان ) آنها را بجنگ بدر و خیبر و حنین و غیره پر از حقد و کینه ساخت شرح ! جهت عمده خانه
نشینی آن حضرت و ترك جهادش همان کینه و عدواتی بود که مردم از کشته شدن پدران و برادران و نزدیکانشان به
دست آن حشضرت به دل داشتند . اینک مناسب است که در این جا گفتار ابن ابی الحدید را که در بیان علت قعود آن
بزرگوار آورده از کتاب کفایۀ الخصام ذکر کنیم . ( 240 ) ابن ابی الحدید که از بزرگان وافاضل علماي عامه و معتزلی
مذهب است گوید ! بدانکه تقاعد علی علیه السلام از جهاد براي آنست که تو میدانی که چگونه مردم در آن هنگام با او
بیعت نمودند و سپس بیعت خود را نقض کردند و حال آنکه از وفات رسول خدا بیست و پنج سال گذشته بود و معلوم
است در این مدت کینه ها فراموش شده بود ، و آنانی که پدران و عشیره ایشان به دست آن حضرت کشته شده بودند مرده
بودند و قرنی از میان رفته بود و قرن تازه به جاي آن آمده بود واز آنهائی که با آن حضرت عدوات داشتند و یا
کینه او را در دل داشت بودند به جز از اندکی کسی باقی نمانده بود . و حالت او بعد از انقضاي این مدت دراز با حماعت
قریش واظهار کینه و عدوات آنان با وي مثل این بود که گویا در روز وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به
مسند خلافت نشسته است حتی آنکه بازماندگان قریش و جوانان و نوباوگان آنها که در جنگ ها او را ندیده بودند و ضربت ها
و شمشیرهائی که بگذشتگان آنها زده و آنها را به جهنم فرستاده بود مشاهده ننموده بودند کاري با آن حضرت کردن و عدواتی با
او نمودند که اگر گذشتگان ایشان بودند نمی توانستند کرد .
فاضبت علی عداوته و اکبت علی منابذته حتی قتل الناکثین و القاسطین و المارقین
ترجمه ! پس بر دشمنی او قیام کردند و به مبارزه و جنگ با او به بهانه اي هجوم آوردند تا آنکه او هم ناگریز با پیمان شکنان
چون طلحه و زبیر و ظالمان و ستمکاران چون معاویه و اعوانش و با مرتدین و منحرفین چون خوارح نهروان به قتال برخا
241 ) روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ام ) بسیاري از آنانرا هم کشت . شرح ! در مجلد 8 بحار ص 456
سلمه فرمود ! اي ام سلمه بشنو و شاهد باش ، این علی بن ابی طالب سرور مسلمانان ، و امام پرهیزگاران ، و رهبر سفید
رویان رخشنده ، و جنگ کننده با ناکثین و قاطین و مارقین است . ام سلمه گوید ! عرضه داشته یا رسول الله ناکثین کیانند ؟
فرمود ! آنانکه در مدینه با او بیعت می کنند و در بصره هم اجتماع و بیعت را نقض می کنند . و پرسیدم قاسطان چه کسانی
( 242 ) هستند ؟ فرمود ! معاویه واهل شام گوید ! پرسیدم مارقین کدامند ؟ فرمود ! اصحاب نهروان . در مجلد 9 بحار ص 521
در بیان آیه مبارکه یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین ( 243 ) آمده است که پیغمبر اکرم با کفار جهاد کرد و علی بن ابی
طالب را به به جهاد با منافقین ناکثین و قاسطین و مارقین ) امر کرد ! و حدیث خاصف النعل ( 244 ) و حدیث کلاب
صفحه 83 از 184
الحواب ، و حدیث ذوالثدیۀ . و غیر ذلک .
و لما قضی نحبه و قتله اشقی الاشقیاء من الاولین و الاخرین
ترجمه ! ( و چون مدت اجلش فرا رسید شقی ترین اولین و آخرین او راکشت ( و به شهادت رسانید ) . و بروایت دیگر وقتله
اشقی الاخرین یتبع اشقی الاولین ) شرح ! در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهل هجري به وسیله عبدالرحمن بن
ملجم مرادي با شمشیر زهر آلودي که بر فرق مبارکش وارد ساخت او را در محراب عبادت مجروح و در شب 21 همان ماه بعد از و
شب و دو روز از دار دنیا رحلت و روح مقدسش به عالم اعلی وعلیین پرواز نمود . در مجلد 9 بحار ص 46 از حضرت رضا
علیه السلام از پدران بزرگوارش از امیر مومنان نقل شده که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه ایکه در فضیلت ماه
رمضان می فرمود من برخاستم و گفتم ! یا رسول الله بهترین عمل در این ماه چیست ؟ فرمود ! اي ابوالحسن
بهترین عمل در این ماه ورع و پرهیزکاري از محرمات الهی است ، آنگاه آن بزرگوار به گریه افتاد و گریه کرد ، گفتم !
یا رسول الله چه چیز شما را می گریاند ( و سبب گریه شما چیست ) ؟ فرمود ! یا علی گیه من براي آن مصیبتی است که در این
ماه به تو می رسد مثل اینکه می بینم تو را که در پیشگاه پروردگارت در محراب عبادت نماز می خوانی و بدبخت ترین
بدبختاناولین وآخرین هم ردیف پی کننده و کشنده ( 245 ) ناقه قوم ثمود براي کشتن تو ، ضربت شمشیري بر سر تو بزند و
محاسنت رابه خون سرت رنگین سازد . حضرت علی گوید ، گفتم ! یا رسول الله آیا این عمل با سلامت دین من صورت
می گیرد ؟ فرمود آري با سلامت دینت می باشد . سپس فرمود ! یا علی هر که تو را بکشد مراکشته ، و هر که تو را دشمن دارد
مرا دشمن داشته ، و هر که تو را دشنام دهد مرادشنام داده ، چون تو نسبت به من همچون جان منی ، و هرکه تو را دشنمام دهد
مرادشنام داده ، چون تو نسبت به من همچون جان منی ، و روح تو از روح من است ، و سرشت تو از سرشت من است ،
خداوند مرا وتو را آفرید ومن و تو را برگزید ، مرا به نبوت مفتخر ساخت وتورا به امامت ، پس کسی که امامت تو را انکار
نماید مرا انکار نموده . یا علی تو وصی من و پدر فرزندان من و همسر دختر من هستی و خلیفه و جانشین من بر امتم در دوره
حیات من و پس از مرگم می باشی ، و امر تو امر من و نهی تو نهی من . قسم به آن کس که مرا به نبوت مبعوث فرمود و مرا
بهترین خلقخود قرار داد . البته تو حجت خدا بر خلق وامین سر او و خلیفه او بر بندگانش باشی . راوي گوید ! عبدالرحمن بن ملجم
مرادي لعنه الله با نمایندگانی که محمد بن ابی بکر والی مصر با نامه اي خدمت امیر مومنان فرستاده بود بر آن حضرت وارد شد
، و چون حضرت نامه را گشود و به اسم عبدالرحمن بن ملجم برخورد . روي به او کرده گفت تو عبدالرحمن هستی ؟ گفت آري
؛ منم یا امیرالمومنین ، بدان که به خدا سوگند تو را دوست می دارم . حضرت فرمود دروغ می گوئی ، او و همراهانش با
حضرت علیه السلام بیعت کردند ( 246 ) و چون عبدالرحمن خواست باز گردد حضرت او را طلبید و بیعت او را استوار و
مورداطمینان ساخت و بر او تاکید کرد که مکر نکند ونقض بیعت ننماید . ( 247 ) البته ابن ملجم در ابدا از سپاهیان آن
حضرت بود و مشمول مراحم وعطایاي آن بزرگوار قرار می گرفت تا آنکه پس از جنگ صفین مرام خوارج را برگزید و آخر
الامر در شب نوزدهم شهر رمضان سال چهلم هجري در مسجد کوفه شمشیر آلوده به زهر بر فرق مبارك آن حضرت در
حالی که به نماز مشغول بود وارد آورد و در اثر شدت آن جراحت وتاثیر زهر در بدن آن حضرت در شب بیست و
یکم ماه رمضان به سن 65 سالگی به درجه رفیعه شهادت نائل شد .
لم یمتثل امر رسول الله صلی الله علیه و آله فی الهادین بعد الهادین
ترجمه ! آري امتثال نشد فرمان رسول خدا که رحمت خدا بر او و آلش باد درباره هادیان خلق یکی پس از دیگري ! که
صفحه 84 از 184
علی و اولاد گرامی او علیهم السلام می باشند . شرح ! به موجب اخبار و احادیث وارده از فریقین عامه و خاصه در تفسیر آیه
مبارکه قل لا اسالکم علیه اجر الا المودة فی القربی شوري آیه 23 پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم توصیه فرمود که
مراعات و متابعت از نزدیکان آن حضرت بنمایند ، حتی در روزهاي آخرعمر شریفیش که در بستر افتاده بود با همان شدت
کسالت در حالی که تکیه به امیر مومنان و فضل بن عباس کرده بود و آن دو نفر سمت راست و چپ بازوان او را گرفته بودند
به مسجد رفت و پس از خطبه فرمود ! انی تارك فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ( 248 ) . در کتاب کفایۀ الخصام در باب 28
، سی و نه حدیث در این بارهاز طریق عامه نقل کرده است واز روایات خاصه هشتاد و دو حدیث و با این همه
توصیه و سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله به قسمی درم قام ایذاء و آزار اهل بیت و نزدیکان او و مخالفت با
فرمایش او برآمدند که حضرت سجاد علیه السلام پس از مراجعت از سفر و برگشت از شام قبل از ورود به شهر مدینه هنگامی که
اهالی شهر به استقبال اسیران اهل بیت به بیرون شتافتند خطبه خواند و در آن فرمود ! . . والله لو ان النبی تقدم الیهم فی قتالنا کما
تقدم الیهم فی الوصایۀ بنا لما ازدادواا علی ما فعلوا بنا ( 249 ) و به خدا قسم اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به جاي آن
سفارشها امر به کشتن ما می داد بیش از اینکه با ما کردند نمی کردند .
و الامۀ مصرة علی مقته
ترجمه ! و امت تصمیم گرفتند بر کناره گیري و دوري از او و دشمنی و آزار ا شرح ! به قدري اهتمام در عدوات پیغمبر صلی
الله علیه و آله وسلم و پیروان او داشتند که طبق آیه مبارکه لئن رجعنا الی المدینۀ لیخرجن الغر منها الذل منافقون
آیه 8 آنان را به بیرون کردن از شهر مدینهه تهدید کردن ، و حتی در کی از سفرها هنگام مراجعت در مقام قتل پیغمبر برآمدند .
از جمله پس ازواقعه غیرد خم وتعیین علی بن ابی طالب علیه السلام به عنوان خلافت ، گروهی از آنان که بعد ازرحلت
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به فرمایش آن حضرت مرتد شدننند و از راه حق منحرف گشتند با هم گفتند که
محمد در مسجد خیف در سرزمین منی چنین و چنان گفت ، و امروز هم در اینجا این چنین گفت واگر به مدینه رسد براي
( علی از همه مردم بیعت خواهد گرفت ، حدود چهارده نفر ، نه نفر ازمهاجرین و پنج نفر از انصار مدینه در عقبه هر شی ( 250
( در شکم کوه ) بین جحفه و ابواء کمین کردند هفت نفر سمنت راست و هفت نفر هم سمت چپ در شب تاریک خود را در
آنجا پنهان کردند تا چون شتریکه پیغمبر برآن سوار است از آنجا بگذرد عملی انجام دهند که شتر او را ترسانده و رم کند و
پیغمبر را به زمین افکند تا در سرازیري و شیب آن عقبه به هلاکت رسد . و چون شتر پیغمبر به نزدیک آن عقیه رسید ،
جبرئیل امین اجتماع آن عده و توطئه قتل واسماي یکایک آنها را به پیغمبر خبر داد و آنگاه آن حضرتبه پشت سرش نظر افکند و
پرسید ! کیست پشت سر من ؟ حذیفۀ بن یمان گفت ! منم ، حذیفه ، حضرت فرمود ! آیا شنیدي تو آنچه را که من شنیدم ؟
حذیفۀ گوید ! گفتم آري ، فرمود ! کتمان کن و نامشان را آشکار مکن ، آنگاه حضرت به آنان نزدیک شدو آنها را با نمام
صدا کرد ، و چون آنها صداي پیغمبر را شنیدند فرار کردند و به جمعیت پیوستند و خود را میان آنان پنهان نمودند . وچون به منزل
رسیدند پیغمبر فرمود ! چه شده که عده اي در کعبه قسم یاد می کنند که اگر محمد کشته شود و یا فوت نماید نگذارند خلافت
به اهل بیت او برسد و در میان آنان استقرار پیدا کند و به دست آنان اداره شود . آن گروه قسم به دروغ یاد کردند که چنین
امري صورت نگفرته ، پس این آیه نازل شد یحلفون بالله ما قالو و لقد قالوا کلمۀ الکفر و کفروا بعد اسلامهم و هموا بما
لم ینالو توبه آیه 74 - بخدا سوگند یاد می کنند که ( چیزي ) نگفته اند در صورتی که آنها کلمه کفر را بر زبان جاري کردن
و بعد از اسلامشان کافر شدند و به امري همت گماردند که بدان نائل نشدند .
مجتمعۀ علی قطیعۀ رحمه
صفحه 85 از 184
مجتمعۀ علی قطیعۀ رحمه
ترجمه ! و آن امت ( از روي جهل و شقاوت ) بر قطع رحم او یعین پیغمبر خدا اتفاق کردند شرح ! یک دختر از رسول خدا
باقی مانده بود که از مافرقت پدر و اوضاع آشفته اجتماعی چنان آشفته و دلگیر شده بود که مریض شد و چندي نگذشت و با
حزن واندوه فراوان از دار دنیا برفت . از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود ! فاطمه زهراء ( سلام الله ) بعد از
پدر بزرگوارش 75 روز زنده بود ، و در این مدت خندان و متبسم دیده نشد و هفته دو روز ، روزهاي دوشنبه و 5شنبه به
قبرستان شهداي احد می رفت و در آنجا نماز می خواند و دعا می کرد و در آنجا محل و جایگاه سپاهیان مسلمانان و
مشرکان را نشان می داد . ( 251 ) و طبق وصیتش او را شبانه و مخفیانه دفت کردن و آثار قبرش را محو نمودند که شناخته
نشود و جز عده معدودي از فرزندان و نزدیکان کسی در آن موقع شب و هنگام دفن حاضر نبود . و حضرت علی علیه السلام
او را غسل داد ، کفن کرد و دفن نمود و از شدت تاثر و حزن واندوه روي به قبر پیغمبر کرد و بیاناتی که حکایت از
ماجراو سرگذشت حال اوضاع دارد نمود . ( 252 ) ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا والاخرة و اعدلهم عذابا مهینا
احزاب آیه 57 البته آنانکه خدا و پیغمبرش را اذیت می کنند خدا آنانرا در دنیا و آخرت لعنت کرده و عذابی خوار کننده
برایشان مهیا نموده است ، در تفسیر قمی نقل کرده که نزول این آیه در شان کسانی که حق امیر المومنین و فاطمه (
علیمها السلام ) را غصب کردن و اذیت و آزار رساندند تحقق یافته در صورتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
فرمود ! هرکس فاطمه را اذیت کند در زنده بودن من همانند آنکس است که او را بعد از مردنم اذیت کند ، و آکه اذیت
کند او را بعد از مردنم مثل آن کس است که در زنده بودنم او را اذیت کرده است ، و هر که به او آزار رساند مرا آزار رسانده و
هرکس به من آزار رساند به خدا آزار رسانده و این است قول خداوند عزوجل که می فرماید ! ان الذین یوذون الله و
رسوله الایۀ . و مناسب است در اینجا اشعاري که به زینب دختر عقیل نسبت داده شده وقتی خبر شهادت حضرت
سید الشهداء به مدینه رسید گفتهاست ، آورده شود . ماذا تقولون ازقال النبی لکم ماذا فعلتم و انتم آخر الامم بعترتی و لاهلی بعد
مفتقدي منهم اساري و منهم ضرجوا بدم ماکان هذا جزائی اذ نصحت لکم ان تخلفونی بسوء فی ذوي رحمی
واقصاء ولده الا القلیل ممن وفی لرعایۀ الحق فیهم
ترجمه ! و دور نمودن اولاد طاهرینش را جز عده کمی که به رعایت حق آنان وفا کردند شرح ! در جمله واقصاء ولده دو احتمال
داده می شود و هر دو منظور نظر است یکی آنکه مراد دور کردنشان از شهر و دیارشان باشدکه کاري کردند کهآنان از وطن خود
آواره و در بدر شدند ، و هر کدام به نقطه اي دوراز وطن افتادند . دیگر آنکه مراد از آن دور نمودن آنهااز حقوق حقه و مسند
خلافت رسول اکرم باشد .
فقتل من قتل و سبی من سبی و اقصی من اقصی
ترجمه ! و بظلم و ستم گروهی کشته شدند و عدهاي هم اسیر ، و جمعی آواره و دور از وطن و یا از حق خود محروم شدند
شرح ! حضرت سجاد در هنگام ورود به مدینه پس از مراجعت از شما فرمود ! ایها الناس ان الله وله الحمد ابتلا نا بمصائب
جلیلۀ و ثلمۀ فی السلام عظیمۀ ، قتل ابو عبدالله الحسین ، وسبی نساوه و صبیته ، و دار و ابراسه فی البلدان من فوق عال السنان و
هذه الرزیۀ التی لا مثلها رزیۀ ( 253 ) ( اي مردم خداوند تبارك وتعالی که ستایش او را سزا است ما را بمصائب بزرگی بیازمود ، و
رخنه بزرگ در اسلام پدید آمد ، ابو عبدالله الحسین و نزدیکانش شهید شدند ، و زنان و فرزندانش اسیر گشتند و سر او را بر نیزه
در شهرها بگرداندند ، و این مصیبتی است که مانند آن مصیبتی نیست . و شایسته استکه دراینجا پاره اي از اشعار تائیه قصیده
صفحه 86 از 184
معروف از دعب خزاعی را هم ذکر نمائیم . افاطم قومی یا ابنۀ الخیر فاندبی نجوم سماوات بارض فرات بور بکوفان و اخري بطیبۀ و
اخري بفخ نالها صلوات و قبر بارض الجوز جان محلها و قبر ببا خمري لدي القربات و قبر ببغداد لنفس زکیۀ تضمنها الرحمن فی
الغرفات و قبر بطوس یالها من مصیبۀ الحت علی الاحشاء باز فرات علی بن موسی ارشد الله امره مو صلی علیه افضل الصلوات
قبور ببطن النهر من جنب کربلا معر سهم فیها بشط فرات الی الحشر حتی یبعث الله قائما یفرج عنا الغم و الکربات فاما المهمات التی
لست بالغا مبالغها منی بکنه صفات تو فوا عطاشا بالفرات فلیتنی تو فیت فیهم قبل حبن وفاتی اي فاطمه اي دختر بهترین
خلق خدا برخیز و نوحه سراي بر ستارگان رخشنده آسمانها به سرزمین فرات و قبوري در کوفه و دیگر در مدینه طیبه ( که
قبور چهار نفر از اولادهایت ) است ، و آن دگر که در فخ است نام موضعی است در نزدیکی مکه ( 254 ) که در ود و
تحیات من نثار نان باد . و قبري دیگر در سرزمین جوزجان . و قبري هم در باخمري در شش فرسخی کوفه که از دوي
القربی هستند ، و قبري هم در بغداد است که مدفن نقی مطهر و پاك است ( یعنی امام موسی کاظم علیه السلام ) که خداوند
رحمان او را در غرفه هاي بهشتی جا داده است . ( 255 ) ( سپس ) علی بن موسی الرضا علیهما السلام که خداوند کارش را
رونق دهد و بهترین صلوات را بر او نثار فرماید ، دیگر حوادث مهمی که مرا توان ذکر آن نیست واز حقیقت آن آگاه نیستم تا
قدرت بیان آنرا داشته باشم ، و قبرهائی است در کنار نهر فرات که در سرزمین کربلا واقع است که خوابگاه ابدي آنان است و در
کنار شط فرات واقع است ، و آل رسول تشنه کام در کنار نهر فرات جان دادند اي کاش منهم بودم میان آنان و قبل از
فرا رسید اجلم می مردم . خلاصه آن سفارشهائی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره عترت و اهل بیت کرده
بود که آنان راهنما و همچون ستارگانی هستند در زمین براي هدایت مردم متاسفانه بدان عمل نشد بلکه برخلاف آن هم
رفتار کردن چنانکه حضرت سجاد علیه السلام در آن سخنرانی خود که پس از اسیري و مراجعت از شما در بیرون مدینه براي آن
مردم بیان نمود بدان اشاره کرد . و ما آن را سابقا آوردیم . نقل است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها درمسجد پیغمبر این
اشعار را سر قبر پیغمبر خطاب به پدر بزرگوارش سروده ! قد کان بعدك انباء و هنبثه لو کنت شاهد هالم یکثر الخطب انا فقدناك
( فقد الارض و ابلها و اختل قومک فاشهد هم ولاتغب ( 256
و جري القضاء لهم بما یرجی له حسن المثوبۀ
ترجمه ! و قضاي الهی بر آنان جاري شد به چیزي که حسن ثواب ( و پاداش نیکو ) از آن امید می رود ) شرح ! بدانکه هیچ یک
از افراد انسان در این عالم دنیا سالم از ابتلا و گرفتاري نخواهد بود کما قال الله تعالی ! لقد خلقنا الانسان فی کبد بلد آیه 4 یعنی
فی تعب و مشقۀ ( محققاً ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم ، ( و رنج و مشقت از هر سو در تمام شئون زندگی برانسان احاطه
دارد . در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه مبارکه از ابن عباس و جماعتی نقل کرده که انسان با مطائب دنیا و
شدائد آخرت دست و پنجه نرم می کند 0 و پیوسته در زد و خورد است ) . و گوید فرزند آدم همیشه در اقدام به هر کاري
رنج می برد تا از دار دنیا برود . نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد پس بنابراین تفسیر
مفهوم آیه چنین است که انسان را در تعب و مشقت آفریدیم ، و او پیوسته متحمل مشقت و سختی است تا از دار دنیا مفارقتنماید .
ابتداي مشقت انسان از رحم مادر شروع می شود هنگامی که روح در او دمیه شود ، و موقع ولادت ، و ایام شیرخوارگی ، و
بازگرفتن از شیر ، و گرفتاریهاي دیگر زندگی که رفته رفهت شدیدتر می شود تا هنگام سختی مردن و جان دادنش . و هر کس
اندك تاملی به دوران زندگی خود نماید به انواع مشقت و سختی که در دوره زندگی خود دیده به حقیقت این گفتار را تصدیق
خواهد نمود . در نهج البلاغه خطبه 224 فرماید ! دنیا سرائی است که گرفتاري و اندوه آنرا فرا گرفته ، و به مکر و بی وفائی
شهرت یافته ، و همواره به یک حال نیست و اهل دنیا سالم نمی مانند ، حالات مختلف و نوبت هاي دگرگون ، خوشی در
صفحه 87 از 184
آن نکوهیده ، و امنیت و آسایش از آن رخت بربسته ، و اهل دنیا در آن هدف تیرهاي بلایند ، و دنیا آنها را هدف
تیرهاي خود قرار می دهد ، و آنها را به مرگ خود نابودشان می کند . البته این رنج و محن و گرفتاري و سختی براي همه افراد
نوع بشر کم و بیش هست ، ولی به موجب اخبار و روایات براي اولیاي خدا از پیغمبران واوصیاء و اولیاء علیهم السلام سبب
257 ) از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که ) ارتفاع مقام و ارتقاء درجه آنان در قیامت است . در مجلد دهم بحار ص 163
فرمود ! خداوند اولیاي خود را با مصائبی روبرو می سازد تا بدان وسیله به آنها اجر و پاداش رساند بدون آنکه گناهی از آنان
سرزده باشد که آن گرفتاري و مصیبت به موجب آن گناه باشد . و در همان صفحه ( 258 ) روایت دیگري ازامام محمد
باقر علیه السلام نقل شده ، که ما براي اثبات این مطلب ترجمه قسمتی از آن را در اینجا می آوریم ! پاره اي مصائب و
گرفتاري ها که از طرف ستمکاران و طغیانگران بر آنان ( یعنی شیعیان ) وارد شده از قبیل شهادت و شکنجه و سختی هاي
دیگر ، و پیروزي ظاهري ستمکاران بر آنان نه به خاطر آن است که گناهی مرتکب شده باشند ، و نه به خاطر معصیتی است که
از آنان سرزده باشد ، و یا مخالفت فرمان خدا را کرده باشند بلکه به عکس این نو ع مصائب و گرفتاري سبب درجات رفیعه آنان
در بهشت و رسیدن به عزت و شرفی است که خدا براي آنان مقرر فرموده است . در تایید این مطلب گفتگوي یزدي بن معاویه با
حضرت سجاد علیه السلام و جواب آن بزرگوار به اوست که در تواریخ و مقاتل آمده ( 259 ) ونیز در مجلد چهارم تفسیر
برهان صفحه 128 که از تفسیر قمی نقل می کند ! چون علی بن الحسن علیهما السلام را با اسیران وارد شام کردند ، و در
مجلس یزید آوردند ، یزید این آیه را خواند و ما اصاب من مصیبۀ فبما کسبت ایدیکم شوري آیه 30 آن مصیبتی که به شما
می رسد به خاطر اعمالی است که به دست خود انجام داده اید آن حضرت در جوابش فرمود این آیه درباره ما نیست و
شامل ما نمی شود ( 260 ) بلکه درباره ما این آیه شریفه است که می فرماید ! ما اصاب من مصیبۀ فی الارض و لا فی انفسکم
الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر حدید آیه 32 هیچ مصیبتی نه در زمین ( از آفات زمینی و آسمانی و
قحطی و گرانی وامثال آن ) و نه در نفس هاي خود شما ( از بیماریو مجروحی و مردن و ناراحتی هاي دیگر ) به شمانمی
رسد مگر آکه قبل از اکه آنرا حتمی و عملی گردانیم در کتابی نوشته شده و این امر براي خدا آسان است و ما در مجلد اول
کتاب آثار الاعمال این مطلب را با دلیل و برهان بیان کردیم که ابتلاي انبیاء و اولیاي خدا سبب رسیدن به درجات عالیه و فوز
( به مقامات رفیعه است . ( 261
اذ کانت الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبۀ للمتقین
ترجمه ! چون زمین ملک خداست و هر کس از بندگان ( خاص ) خود را که مورد مشیت او قرار گیرد وارث آن می
گرداند و عاقبت ( و پایان ) براي متقین و پرهیزکاران است ) شرح ! البته انبیاء واولیاء خدا می دانستند که تسلط جابرین و
ظالمین در این عالم موقت است و پایدار نیست چنانکه امام باقر علیه السلام هنگامی که او را به دستو رهشام بن عبدالملک
خلیفه اموي به دمشق آورده بودند در مجلس هشام براي حاضرین بیان فرمود . ( 262 ) راوي گوید ! موقعی که حضرت
باقر علیه السلام را به شام آوردند و او را در مجلس هشام حاضر گردانیدند هشام ساکت شد ، و حاضرین مجلس طبق دستور قبلی
هر یک سخنان بیهوده اي نسبت به آن بزرگوار گفتند و او را سرزنش می کردند ، پس از شنیدن سخنان آنها حضرت از جاي
برخاست وایستاد و گفت ! اي مردم قصد و نظر شما چیست ؟ و چه می خواهید در صورتی که ببرکت وجد ما خاندان در ابتدا
خدا شما را هدایت کرد ، پایانتان را هم به وسیله وجود ما ختم می کند ، پس اگر این سلطنت و قدرت براي شما بی دوام و موقت
است ، براي ما مدت دار و بادوام و بعد از حکومت ما حکومتی نیست ، چون ما هستیم اهل آن عاقبتی که خدا می
فرماید ! والعاقبۀ للمتقین . ( 263 ) پس انسان عاقل نباید از قدرت و سلطنت چند روزه کافران و منافقان فریب خورد ، که خداي
صفحه 88 از 184
تعالی می فرماید ! لا یغرنک تقلب الذین کفروا فی البلاد متاع قلیل ثم ماویهم جهنم و بئس المهاد آل عمرا
آیه 197 راوي گوید نامهاي خدمت حضرت عسکري علیه السلام نوشتم و سئوال کردم که براي ما نقل شده که
رسول خدا بهره اي از دنیا جز خمس نداست ؟ جواب آمد دنیا و آنچه در آن است مال رسول خدا است . و از امام باقر علیه
السلام روایت شده است که ! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! خدا آدم را آفرید و تمام دنیا رتیول و
خالصه به او بخشید ، پس آنچه را که براي آدم بود به رسول خدا عطا شده و آنچه را که براي رسول خدا است
پس از او براي امامان از آل محمد است . ( 264 ) در تفسیر برهان مجلد اول ص 362 در ذیل این آیه مبارکه ان الارض الله
یورثها من یشاء من عباده و العاقبۀ للمتقین اعراف آیه 128 از ابوجعفر روایت شده که فرمود ! در کتابی که به خط علی
علیه السلام بود ، در تفسیر این آیه یافتیم که فرمود ! من واهل بیتم آنهائی هستیم که زمین را وارثیم و ما هستیم پرهزکاران . ( 265
) روایت دیگري نیز در ذیل این آیه مبارکه آمده است که ابن عباس گفت ! پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود !
زمین براي من جمع شد ( پستی و بلندي آن از میان رفت ) آنگاه من همه شرق و غرب آن را دیدم ، و به زودي آنچه را که از
زمین براي من جمع شد و به من ارائه داده و برایم نمایان گردید و من آنرا دیدم ، امت من بدان سلطنت یابند . ( 266 ) و
موید این گونه روایات حدیثی است که فریقین عامه و خاصه آنرا نقل کرده اند و به حد تواتر رسیده که پیغمبر
صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث الله رجلا من اهل
بیتی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملت ظلما و جورا ( 267 ) اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز البته خداوند آن روز را
طولانی کند تا برانگیزاند مردي را از اهل بیت من که قسط و عدالت را در تمام زمین بگستر همچنانکه ظلم و جور آنرا فرا
گرفته باشد .
و سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا
ترجمه ! و پروردگار ما از هر نقص و آلایشی منزه وپاك است و وعده هاي او قطعی و محقق الوقوع است شرح ! البته همچنانکه
در آیه 5 سوره فاطر می فرماید ! یا ایها الناس ان وعد الله حق وعده خداوند حق است و قطعی و تخلف پذیر نیست ، و از جمله
وعده هایش این است که می فرماید وعدالله الذین آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من
قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذي ارتضی لهم و لیبد لنهم من بعد خوفهم امنا نور آیه 55 ( خداوند به کسانی که از شما ایمان
آورده اند و کارهاي شایسته انجام داده اند وعده داد که آنها را در زمین جانشین دیگران کند همچنانکه اسلاف آنها را جانشین
کرد و آن دینی را که برایشان پسندیده استفرار دهد و ترسشان رابه امنیت مبدل سازد . و خداوند در قرآن بعضی
از آنانرا که صلاحیت خلافت را داشتد و به این مقام فائز شدند بیان می فرماید از جمله ! 1 فقد آتینا آل ابراهیم
الکتاب و الحکمۀ و آتیناه ملکا عظیما نساء آیه 54 پس به راستی به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان ملک و سلطنت
بزرگی عطا کردیم . 2 یا داود انا جعلناك خلیفۀ فی الارض ص آیه 26 ( اي داود ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم ) . 3 آیه
55 سوره نور که بطور کلی و عمومی بیان می کند و می فرماید ! و عد الله الذین آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی
الارض ( خداوند به آنانکه ایمان آوردند و کارهاي شایسته انجام دادن از شما وعده داده که آنانرا در زمین جانشین دیگران
گرداند ) . البته این آیه به صورت عام است و مصداق کامل آن در روایات آمده از جمله در تفسیر صافی نقل از کتاب
کافی در توضیح این آیه مبارکه راوي از امام صادق علیه السلام می پرسد ؟ حضرت می فرماید اینان همان امامان و اوصیاء
پیغمبرند البته در این باب روایات زیادي وارده شده که مراد از وعد الله الذین آمنوا پیغمبر و اهل بیت اویند که آیه
متضمن بشارت به استخلاف ایشان است و از مصادیق کامل آن است . و این روایات بر مصداق کامل این آیه تطبیق
صفحه 89 از 184
شده و بشارتشان به استخلاف و تمکن و قدرتشان در روي زمین و برطرف شدن خوف از آنان نیز . و تحقیق کامل
آن هنگام قیام حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد . و ایضا تفسیر صافی از تفسیر عیاشی روایاتی
از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که چون این آیه را قرائت کرد فرمود ! ( ( به خدا سوگند که این کار به وسیله شیعیان
ما اهل بیت به دست مردي از ما انجام می گیرد که او مهدي این امت است ، و همان کسی استک ه رسول خدا صلی الله علیه و آله
و سلم فرمود ! اگر از عمر دنیا باقی نماند مگر یک روز البته خدا آنروز را طولانی می گرداند تا شخصی از اهل بیت
من که همنام من است آنرا به دست گیرد و زمین را از قسط و دل پر نماید همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد . البته
هر کس که به دیده انصاف در این آیه بنگرد برایش یقین حاصل می شود که چون تاکنون مصداق آیه به
طور کامل تحقق نیافته ، و از طرفی هم خدا وعده فرموده و وعده خدا هم حق است پس مسلما در آینده محقق خواهد شد . و کل
اناس دولۀ یرقبونها و دولتنا فی آخر الدهر یظهر و هر گروهی در انتظار دولتی هستند و دولت ما در آخر زمان ظاهر می شود ) .
و لن یخلف الله وعده و هو العزیز الحکیم
ترجمه ! خدا هرگز خلف وعده نمی کند و اوست قادر و توانا و درستکار و در هر کاري او را کمال اقتدار و علم و حکمت
است ) شرح ! خداوند در آیه 47 سوره ابراهیم می فرماید ! فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله ان الله عزیز ذو انتقام مپندارید
که خدا از وعده خویش به پیغمبرانش تخلف کند البته خدا نیرومند وانتقام گیراست ) . و در سوره حج آیه 47 می فرماید ! و
یستعجلونک بالعذاب و لن یخلف الله وعده ( و نزول عذاب را از تو بشارت می خواهند در صورتی که خدا هرگز از وعده خود
تخلف نمی کند . و به دلائل عقلیه ونقلیه قطعیه ثابت شده که خداوند متعال داراي صفات جلالیه و کمالیه است
و از نقائص و رذائل پاك و منزه است ، و خلف وعده هم که جهت آن یا جهل و نادانی است و یا عجز و ناتوانی ،
و یا پستی فطرت و بیهودگی و از رذائل و صفات ذمیمه است خداومن متعال از همه این نقائص منزه است و هو العزیز الحکلم
و اوست غالب و قادر ، حکیم و درستکار ، پس محال است خلف وعده کند .
فعلی الاطائب من اهل بیت محمد و علی صلی الله علیهما و آلهما فلیبک الباکون
ترجمه ! پس شایسته است و باید بر پاکان اهل بیت محمد و علی که رحمت خدا برایشان و آل ایشان باد
گریه کنندگان گریه کنند ) شرح ! به موجب روایات عدیده از طریق خاصه و عامه که بسیاري از آنها در کفایۀ الخصام نقل
شده که خلقت اشیا به برکت وجود آنان علیهم السلام بود ، و ایشان علت غائی خلقت مخلوقات حقند و اگر مقصود حق
تعالی وجود آنان نبود مخلوقی را خلق نمی کرد . و با آنکه خداوند به طهارت آنان علیهم السلام خبر داد انما یرید الله لیذهب
عنک الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا احزاب آیه 33 و به مودت و محبت آنان هم توصیه شده که فرمود ! قل لا
اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی شوري آیه 23 و با آن همه سفارشاتی که نبی اکرم درباره آنان فرمود ، بنگرید ، سرانجام
منافقان امت با آنان چه کردن که حضرت علی بن الحسن علیهما السلام در خطبه خود قبل از ورود به شهر مدینه براي
مردم مدینه که در آنجا ازدحام کرده بودند می فرماید ! ابو عبدالله الحسین کشته شد ، و زن و فرزندانش هم اسیر شدند و سر او
را بر نیزه در بلاد بگرداندند ، این مصیبتی است که مانند آن هیچ مصیبتی نیست . آي مردم کدام یک از شما است که پس از
شهادت او شادي نماید ، و کدام دلی است که براي او نسوزد و اندوهگین نشود ، و کدام چشمی است که سرشگ اشگ خود
را در مصیبت او نگهدارد و از ریزش اشک چشم خود جلوگیري کند . تا آنکه فرمود ! اي مردم کدام قلبی است کهاز شهادت
او شکسته نشود ، و کدام دلی است که براي او دلسوزي نکند و ناله سر ندهد ، و کدام گوشی است که داستان این
صفحه 90 از 184
شکاف و ویرانی و رخنه اي که در عالم اسلام پدید آمده بشنود و کر نشود . اي مردم ما رانده شدگان و پراکندگان و آوارگان
دور از خانه و وطنیم و با ما مانند مردم ترك و دیلم رفتار شد ، در صورتیکه نه گناهی مرتکب شده بودیم ، و نه
عمل ناپسند و خلافی از ما سرزده بود ، و نه بدعت ناروائی در اسلام پدید آورده بودیم ، ما اینگونه مصیبت و حادثه را در
گذشتگان نشنیدیم ، و این جنایتی است که تاکنون سابقه نداشته . ( 268 ) با توجه به فضائل و مناقب آن بزرگواران ، و
مصائب وارده بر ایشان شایسده و سزاوار است کسانی که به آنان ایمان دارند و علاقمندند در مصائبشان بگریند . در مجلد دهم
بحار ص 163 از حضرت رضا علیه السلام روایت شده که فرمود ! هر کس که مصائب ما را ید آورد و خود بگرید و بگریاند
چشم او گریان نشود در آن روز که چشمها گریان است ، و در درجات بهشتی با ما باشد . ( 269 ) در روایت دیگر حضرت رضا
علیه السلام به زیان بن شبیب فرمود ! اگر خواستی براي مصیبتی گریه کنی پس گریه کن براي حسین بن علی علیهما السلام
که او راهمانند گوسفند سر بردیدند و هیجده نفر از اهل بیت او را که همانند ایشان در روي زمین نبودند با او
شهید کردند و در آخر فرمود ! اگر بخواهی که در درجات بهشت با ما باشی به حزن و اندوه ما محزون شو و به فرح و شادمانی
ما شادمان باش ، و پیوسته به ولایت و علاقمندي نسبت به ما ملازم باش که بر فرض محال اگر کسی سنگ ( جمادي ) را دوست
( بدار و بدان علاقمند باشد خدا او را روز قیامت با همان سنگ محشور گرداند . ( 270
فلیندب النادبون
ترجمه ! پس ندبه کنندگان ندبه کنند شرح ! ندبه که همان نوحه سرائی است که عبارت از ذکر و یادآوري اعمال و
اخلاق و صفات پسندیده کسی است که از دست رفته ، و ماتم گرفتن براي او و دوري از اوست و در اصطلاح فارسی همان زبان
گرفتن است ، چنانکه حضرت زینب سلام الله علیها پس از شهادت برادر عزیزش هنگامیکه چشمش به بدن پاره پاره او و دیگر
شهیدان افتاد ندبه سر داد ، و از حمید بن مسلم ازدي وقایع نگار حادثه کربلا در سپاه کوفیان نقل شده که گفت ! از
چیزهائی که فراموش نمی کنم گفتار زینب دختر فاطمه سلام الله علیها است وقتی که از کنار جسد برادرش گذشت واو
را با آن حال بروي خاك افتاده دید ناله اش بلند شد و گفت یا محمداه یا محمداه صلی علیک ملائکه السماء این حسین
است که به خون آغشته و اعضایش قطعه قطعه شده است یا محمداه اي واي محمد و خترانت اسیر و فرزندانت شهید شدند ، و
باد صبا خاکهاي بیابان را بر آن بدنها می پراکند راوي حمید بن مسلم گوید ! به خدا قسم چنان ندبه کرد که دشمن و
( دوست را به گریه آورد . ( 271
و لمثلهم فلتذرف الدموع
ترجمه ! و براي مانند ایشان شایسته و سزاوار است که سرشک اشک از دیدگان جاري شود شرح ! کلمه ذرف بمعناي جاري
شدن اشک چشم است
و لیصرخ الصارخون و یضج الضاجون و یعج العاجون
ترجمه ! و باید ناله کننده گان ناله کنند و شیون کننده گان شیون کنند و فریاد کننده گان فریا زنند ) شرح ! هر چند در
معانی این الفاظ و کلمات در زبان عربی خصوصیاتی ملحوظباشد ، ولی در ترجمه فارسی آن مترادف و به یک معنا در می
آیند ، و منظور آنست که شایسته آنان ناله و زاري و ضجه و شیون از دل برکشیدن است .
صفحه 91 از 184
این الحسن و این الحسین
ترجمه ! حسن و حسین فرزندان علی علیهم السلام کجایند و چه شدند ) شرح ! اما الحسن فشهید فوق الجنازة قد شکت اکفانه
بالسهام و حسن آن شهیدیکه که بالاي جنازه ( تابوت ) کفنش از تیرهاي دشمن سوراخ گشت . ولادت این بزرگوار در شب
پانزدهم ماه مبارك رمضان و بنا به قول مشهور سال سوم هجري در مدینه منوره واقع شد و به سال پنجاهم
هجري به سن چهل و هفت سالگی مسموم و ازاین عالم رحلت فرمود . و اما الحسین وقتیل بالعراء قد رفع فوق القناة راسه . اما
حسین آن شهیدي که کشته او در بیابان کربلا که پس از شهادت سرش بالاي نیزه رفت . الجسم منه بکربلاء مضرج والراس منه
علی القناة یدار بدن شریفش در سرزمین کربلا آغشته به خون رها شده ، و سرش بر نیزه نصب ( و در بلاد ) گردانده شد ) . ( 272
) تولد این بزرگوار هم بنا به قول مشهور سوم ماه شعبان به سال چهارم هجري در مدینه منوره واقع شد ، و
شهادتش هم روز دهم ماه محرم سال شصت و یک هجري به سن پنجاه و شش سالگی بعد از زوال ظهر وقت
عصر اتفاق افتاد . شیخ طوسی در مصباح المهجد ، و سید بن طاووس در اقبال ( 273 ) روایت کرده اند که فرمانی از
ناحیه مقدسه به قاسم بن علاء همدانی وکیل حضرت امام حسن عسکري علیه السلام بیرون آمد که مولاي ما امام حسین علیه
السلام روز پنج شنبه سوم ماه شعبان متولد شده و در آن روزي چیزي نخور و روزه بدار و این دعا را بخوان ! اللهم انی اسالک
بحق المولود فی هذا الیوم الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته بار الها از تو می خواهم بحق کسی که در این روز
متولد شده که پیش از استهلال ( 274 ) و ولادتش وعده شهادتش داده شده . . . ) . درباره فضائل و مناقب این دو بزرگوار
روایات زیادي از خاصه و عامه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که در حد تواتر و اجماع فریقین است ، و
مرحوم مجلسی در مجلد دهم بحار الانوار ( 275 ) بابی را به فضائل ومناقب آن دو بزرگوار اختصاص داده است
واز جمله این فضائل که اجماع فریقین است ! 1 دوستی و محبت نسبت به آنان است که فرمود ! من احب الحسن و الحسین فقد
احبنی ، و من ابغضهما فقد ابغضنی البته این مضمون به عبارات مختلفه در موارد متعدده است . 2 اظهار علاقمندي رسول خدا و
بوسیدنشان و چه بسا آندو را می طلبید و در آغوش می کشید و به زانوي خود می نشانید و می بوئید و می بوسید . 3 خطاب
ابوالریحانتین به پدرشان علی علیه السلام می کرد و او را بدین لقب که پدر دو ریحانه است ملقب ساخته بود و می فرمود
! الولد الصالح ریحانۀ ، و ریحانتاي الحسن و الحسین . 4 جمله معروف و مشهوري است که می فرمود ! الحسن
277 ) والحسین سیدا شباب اهل الجنۀ . 5 جمله الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا . ( 276 ) و در مجلد دهم بحار ص 75
) از ابی ذرغفاري نقل شده که گوید ! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم و درحالی که حسین علیه السلام را می
بوسید می گفت ! کسی که حسن و حسین و ذریه آنان را ( روي خلوص نیست و خالی از غل و غش ) دوست بدارد آتش ( جهنم
) صورت او را نسوزاند اگر چه بر فررض محال گناهانش بقدر تل ریگی باشد مگر اینکه گناهی باشد که آن گناه او را از ایمان
خارج کند . و در خصوص فرزندش حضرت حسن علیه السلام فرمود ! این فرزند سروري است که امید است خداوند عز و جل
بوسیله او میان دو گروه از مسلمانان صلح ایجاد کند . ( 278 ) و در خصوص فرزند دیگرش حضرت حسین علیه السلام فرمود !
( حسین منی و انا من حسین . ( 279
و این ابناء الحسین
ترجمه ! و کجایند فرزندان حسین ؟ و چه شدند ؟ شرح ! منظور از جمله ابناء الحسین همان نه نفر امامان برحقند که از
اولاد و نسل اویند ( 280 ) ، و همه آنان از اوصیاء و حجج الهی هستند که هشت نفر از ایشان بوسیله زهر و شکنجه شهید
شدند ، و نهمی آنان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است که فعلا از نظر مردم غائب است .
صفحه 92 از 184
شدند ، و نهمی آنان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است که فعلا از نظر مردم غائب است .
صالح بعد صالح و صادق بعد صادق
ترجمه ! که هر یک صالحی پس از صالح دیگر و صادقی بعد از صادق دیگر هستند شرح ! صالح یعنی شایسته ولایق ، و به
کسی گفت که می شود که در اثر مجاهدت و کوشش در راه حق و پیروي فرمانهاي الهی صلاح و شایستگی مقام انسانیت و
کمال آنرا پیدا کند . و در تفسیر این آیه مبارکه و صالح المومنین التحریم آیه 4 از طریق خاصه وعامه نقل شده ( 281 ) که
چون این آیه نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود ! این است صالح مؤ
منین . و اولیاي خدا وائمه اطهار از مصادیق کامل آیه و صفاتشان همانند جدشان علی بن ابی طالب علیهم السلام است لانهم
نور واحد . و البته باید زمامداران و پیشوایان مومنین بدین صفت متصف باشند . کلمه صادق از صدق به معنی راستی است .
وشایسته کسی است که در اعمال و گفتارش صادق باشد نه فقط در گفتار تنها ، گر چه کسی که در گفته هایش صادق
وارستگو باشد در اعمالش نیز چنین است زیرا صداقت در عمل و سخن از اثرات درونی انسان و پاکی ضمیر اوست . در
تفسیر مجمع البیان ذیل آیه مبارکه کونوا مع الصادقین توبه آیه 119 از ابن عباس نقل شده گوید کونوا مع علی و
اصحابه ، و از حضرت باقر علیه السلام روایت شده که فرمود ! یعنی کونوا مع آل محمد و تفسر صافی از کتاب کافی
از حضرت رضا علیه السلام روایتکرده فرمود ! الصادقون ! الائمۀ یعنی مصداق اتم و اکمل صادقون امامانند .
این السبیل بعد السبیل
ترجمه ! کجا است آن راه حق هر یک پس از دیگري شرح ! چون براي هر مقصدي از مقاصد ، وسائل و مقدماتی لازم
است که آدمی بدون تهیه آن وسائل و انجام آن مقدمات بدان مقصد نرسد ، که از آنها به طریق و وسیله تعبیر می
شوند . مثلا طریق نائل شدن به مقامات علمی تحصیل است ، و یا طریق به دست آوردن ثروت ، کسب و کار و فعالیت
است ، و یا راه مداوا و معالجه و رسیدن به صحت و سلامتی ، نوشیدن دارو و پرهیز ارز چیزهاي مضر است که بدون انجام آن
کسی به مقصد و هدف خود نمی رسد . پسر براي فوز و نیل به سعادت دنیا و آخرت نیز راهی براي آن انتخاب شده که آن
اطاعت و پیروي از پیغمبر و اوصیاي اوست علیهم السلام چنانکه قبلا گفتیم در عنوان فکانوا هم السبیل الیک المسلک الی
رضوانک و ایشانند راه تقرب به حق و طریق اعظم نیل به سعادت . در تفسیر صافی ذیل آیه مبارکه قل هذه سبیلی ادعوا الی
الله علی بصیرة انا ومن اتبعنی یوسف آیه 108 بگو این است راه من که از روي بصیرت به سوي خدا می خوانم من و هر
که مرا پیروي کرده است از کتاب کافی نقل کرده که امام محمد باقر علیه السلام فرمود ! این آیه در شان
رسول خدا و امیر المومنین و اوصیاي بعد ازآنان است صلوات الله علیهم اجمعین . در تفسیر برهان است که
فرمود ! مقصود از سبیل علی علیه السلام است ، و کسی جز به ولایت او به آنچه پیش خدا است نائل نمی شود .
در مجلد هفتم بحار الانوار ( 282 ) از جابر بن یزید جعفی روایت شده که تفسیر این آیه مبارکه و لئن قتلتم فی سبیل الله او
متم آل عمران آیه 157 اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید ) را از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم ؟ فرمود ! آیا
می دانی سبیل الله علی و ذریه اوست و کسی که به خاطر ولایت و مودت او کشته شود ، در راه خدا کشته شده ، و کسی که با
حال ولایت و مودت او بمیرد ، در راه خدا مرده است .
این الخیرة بعد الخیرة
ترجمه ! کجا است آن برگزیده بعد از برگزیده دیگر شرح ! خیرة بر وزن عنبه به معناي مختار و برگزیده است . در دعاي افتتاح
صفحه 93 از 184
است که و محمد خیرتک من خلقک . و در زیارت می گوئیم ! السلام علیک یا خیزة الله و ابن خیرته سلام بر تو اي برگزیده خدا
و پسر برگزیده خدا . اگر کسی در آیاتی که در شان این بزرگواران آمده است از آیه مباهله 61 سوره آل عمران ، و آیه
تطهیر 33 سوره احزاب ، و آیه مودت 23 سوره شوري کمی دقت نماید خواهد دانستکه آن بزرگواران از اخلاق و صفات رذیله
283 ) نقل شده که امام مجتبی ) و ناپسند پاك و منزه بودند و از این نظر برگزیده از خلقند . در مجلد 7 بحار الانوار ص 82
علیه السلام فرمود ! هر آن آیه که درکتاب خداي عز و جل الابرار دارد به خدا قسم مصداق کامل آن محقق نشده
مگر به وچود علی بن ابی طالب و فاطمه و من و حسین براي اینکه ما هستیم که از طرف پدرانمان و مادرانمان از ابرار و نیکو
کارانیم ( 284 ) ، و به واسطه طاعت و فرمانبري از حضرت احدیت و دوري از دنیا و علاقه و دوستی او دلهالمان پاك و برتري
یافته و خدا را در تمام تکالیف و فرائضش اطاعت کرده ایم ، و به یگانگی او ایمان داریم ، و رسالت رسولش را تصدیق نمودیم . و
این است معنی برگزیده شده .
این الشموس الطالعۀ ، این الاقمار المنیرة ، این الانجم الزاهرة
ترجمه ! کجا رفتند خورشیدهاي تابان و ماههاي فروزان ، و ستارگان درخشان شرح ! براي روشن شدن این حقیقت و
معلوم بودن این اوصاف در ائمه معصومین و رهبران حقیقت ، محتاج به ذکر یک مقدمه و ناگزیر از بیان آن هستیم . بدانکه یکی
از بزرگترین نعمت هاي الهی در این عالم دنیا براي موجودات به خصوص موجودات ذي حیات نور خورشید و ماه و
ستارگان است که فرمود هو الذي جعل الشمس ضیاء و القمر نورا . ( 285 ) و بالحس و الوجدان معلوم و محقق است که
اگر این نور و روشنائی نبود و این زمین در ظلمت و تارکی بود هیچ فردي از افراد ذي حیات وجود نداشت و قادر بر انجام امور
زندگانی و حیات خود نبود . و همچنین اگر انوار مضیئه الهیه نبود ظلمت ضلالت و تاریکی جهل و ناانی عالم را فرا
گرفتهت بود ، و احدي قدرت بر تامین سعادت زندگی خود در دنیا و آخرت نداشت . و همانطوري که راه نماي راه
بیابان جهل و ضلالت به وسیله انوار طیبه الهیه است که در تفسیر آیه 16 سوره نحل می فرماید ! و علامات و
بالنجم هم یهتدون و علامتهائی و به وسیله ستارگان درخشنده هدایت می شوند ، در تفسیر برهان راوي از حضرت رضا علیه السلام
از بیان این آیه مبارکه سئوال کرد ؟ حضرت فرمود ! ( ( مائیم علامت ها و نشانه ها ، و ستاره درخشنده رسول خدا است . در
286 ) از جابر انصاري روایت شده که روزي پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از ) مجلد 7 بحار الانوار ص 107
نماز صبح کمه ما با او خواندیم ، روي به ما کرد و شروع به صحبت نمود و گفت ! اي مردم کسی که خورشید را از دست
داد و خورشید غروب کرد ) باید متمسک به ماه شود ( و از نور ماه استفاده کند ) ، و کسی ماه را هم از دست داد و ماه ناپدید شد
) باید از دو ستاره فرقدان ( دو ستاره روشن قطبی ) استفاده کند . جابر گوید من و ابو ایوب انصاري از جا برخاستیم وانس بن
مالک هم با ما بود گفتیم ! یا رسول الله شمس کیست ؟ گفت من هستم ، و در توضیح آن فرمود خداوند متعال ما را که
آفرید ، همچون ستاره درخشنده آسمان قرار داد که چون ستاره اي غروب کد ستاره دیگر طلوع نماید . پس چون من به منزله
خورشیدم وقتی که از میان شما بروم . بایستی شما از ماه بهره مند شوید . گفتیم پس ماه کیست ؟ فرمود ! برادرم و وصی و یاور و
ادا کننده دینم ، و پدر اولادم ، و جانشین من از میان اهل بیتم علی است . گفتیم پس فرقدان کیانند ، فرمود ! حسن و حسین ،
سپس گفت اینها و فاطمه که ستاره درخشنده زهرا است عترت واهل بیت منند ، اینها با قرآنند و از هم جدا
نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد گردند .
این اعلام الدین و قواعد العلم
صفحه 94 از 184
ترجمه ! کجایند نشانه ها و راهنمایان ) دین و اساس و ارکانهاي علم و دانش شرح ! اعلام جمع علم و علامات جمع
علامۀ به معناي نشانه راه است همانند کوه که راه بیابان به وسیله آن ظاهر و نمایان شود ، از این نظر هم سالار هر قوم ، و رهبر و
پیشوا را علم خوانند . و منظور از اعلام الدین همان ائمه معصومین علیهم السلام هستند که به برکت وجودشان راههاي هدایت از
بیابانهاي ضلالت معلوم و هویدا می شود و به متابعت و پیروي از افعال و اقوال آنان راه نجات و سعادت پیموده می شود .
287 ) اما حسن عسکري علیه السلام به اسحاق بن علی نیشابوري نوشت ! و بر شما حج و عمره و ) در مجلد 7 بحار الانوار ص 21
بر پاداشتن نماز ، و دادن زکات ، و روزه ، و ولایت را واجب کرد ، و براي شما دري قرار داد تا شما به وسیله آن ، درهاي
واجبات و وظایف را بروي خود بگشائید . و اگر محمد ( خاتم انبیاء ) صلی الله علیه و آله و سلم و اوصیاي نسل او نبودند شما
همانند چهار پایان حیران و سرگردان بودید و تکلیفی از تکالیف خود را نمی دانستید . و البته به برکت وجود ایشان ما را ذلت و
خواري بیرون آورد ، و مشقت و گرفتاري را از ما برطرف ساخت ، و از لبه پرتگاه مهلکه نجات داد . همچنانکه در قرآن کریم
آمده است و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذ کم منها آل عمران آیه 103 ( و شما در کنار گودال آتش بودید که
شما را از آن نجات داد ) . کلمه قواعد جمع قاعده به معناي پایه واساس است ، و در اصطلاح اهل علم عبارت از یک
امر کلی است که شامل تمام افراد و مصادیق آن گردد ، مثل کل انسان حیوان یا کل ناطق انسان که شامل حال
همه افراد انسان می شود . و جمله قواعد العلم اشاره به این نکته است که اولیاي خدا و ائمه اطهار علیهم السلام پایه هاي علم
و دانشند ، و در زیارت و روایات تعبیر از آن به خزنه و خزان شده است یعنی گنجینه داران علم . در زیارت جامعه درباره اوصیاء و
ائمه اطهار می گوئی . . و عیبۀ علمه و خزنۀ علمه ( 288 ) آمده ( سلام بر آنان که صندوق و گنجینه دار علم الهی هستند . سدیر
گوید ! به امام جعفر صادق علیه السلام گفتم ! فدایت شوم شما چه مقامی دارید ؟ فرمود ! ( ( ما گنجینه داران علم الهی و بیان
290 ) از امام پنجم ) کننده وحی رساي خدا هستیم بآنچه زیر آسمان و روي زمین است . ( 289 ) در مجلد 7 بحار ص 316
علیه السلام روایت شده که فرمود ! علی عالم این امت است و چون علم هم قابل نقل وانتقال است پس هر
کدامشان قبل از اینکه از دنیا برود از علم خود به دیگري تعلم می دهد . عما ساباطی گوید ! من از امام صادق علیه السلام
پرسیدم ! آیا امام علم غیب هم می داند ؟ فرمود ! خیر ، ولی اگر بخواهد چیزي را بداند باید از طرف خدا به او اعلام
شود . ( 291 ) ثمالی گوید ! از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود ! زمین پابرجا نمی ماند مگر آنکه باید در روي
زمین عالمی باشد که حق را از باطل بداند و آنرا تمیز دهد . ( 292 ) و اگر کسی بخواهد از مراتب و چگونگی علم
اوصیاء اطلاع بیشتري پیدا کند باید به کتب حدیث و روایت و به مجلد هفتم بحارالانوار ص 279 مراجعه کند . ( 293
(
این بقیۀ الله التی لا تخلو من العترة الطاهرة
ترجمه ! کجا است حضرت بقیۀ الله که عالم خالی از عترت طاهره ( که هادي امت است ) نخواهد بود شرح ! بدانکه براي
حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف القابی است که در کتاب نجم الثاقب حاج میرزا حسین نوري اعلی الله مقامه
ذکر شده ، که از جمله القاب آنجناب بقیۀ الله است . در کتاب غیبت فضل بن شاذان از امام صادق علیه السلام روایت
شده که فرمود ! موقعی که حضرت قیام کند تکیه به دیوار کعبه نماید ، و حدود سیصد و سیزده نفر در ابتدا گرد او جمع شوند . و
اول سخنی که گوید و بدان تکلم کند این آیه مبارکه است بقیۀ الله خیر لکم ان کنتم مؤ منین هود آیه 85 چیزي که خدا براي
شما باقی می گذارد بهتر است اگر مؤ من باشید . بعد می فرماید ! منم بقیۀ الله و حجت خدا و خلیفه او بر شما . ولذا هر کس
که خواهد به او سلام کند می گوید ! السلام علیک یا بقیۀ الله فی ارضیه . در کتاب نجم الثاقب از تفسیر فرات بن ابراهیم روایت
صفحه 95 از 184
کرده که مردي خدمت حضرت صادق علیه السلام رسید و گفت ! آیا به حضرت قائم علیه السلام بامرة المومنین سلام کنیم و به او
بگوئیم السلام علیک یا امیر المومنین ؟ جواب داد خیر ، این نامی است که خدا امیر المومنین را به آن نامیده و کسی نه پیش
از او و نه پس از او به این نام نامیده نمی شود مگر آنکه ( به حقیقت ) کافر باشد . راوي پرسید ! پس چگونه سلام کنیم ؟ امام
جواب داد بگوئید ! السلام علیک یا بقیۀ الله آنگاه حضرت آن آیه را تلاوت کرد . فائه هر یک از حجج الهی لقب خاصی
داشتد ، چون آدم صفوة الله و نوح نجی الله و ابراهیم خلیل الله و موسی کلیم الله و عیسی روح الله و محمد حبیب الله . و ما در شرح
زیارت وارث وجه مناسبت هر یک از این القاب را به انبیاء بیان نموده ایم . و همچنین هر یک از امامان ما ملقب به لقب
خاصی می باشند ، ولی لقب امیر المومنین اختصاص به حضرت علی بن ابی طالب دارد چنانکه سابقا گذشت . ( 294 ) و
لقب بقیۀ الله هم اختصاص به حضرت ولی عصر دارد . البته اطلاق کلمۀ بقیه بر باقیمانده هر چیزي است مثلا اگر کسی داراي اولاد
باشد و از آنان جز یکی باقی نمانده باشد ، او را باقیمانده اولاد او گویند . چون خداوند را حجت هاي بسیاري بوده که وسیله
و رابطه بین او و مخلوق بودند که اگر حجت دیگري باشد اطلاق کلمه بقیه بر حجت قبلی نمی شود و از این نظر
است که لقب بقیه الله اختصاص به حضرت ولی عصر علیه السلام دارد . و به موجب روایات بسیاري از فریقین عامه و
خاصه حضرت ولی عصر از ذریه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اولاد اوست ، و کتاب الهدي تالیف مرحم حاج سید
صدر الدین عاملی رحمۀ الله علیه که اواخر عمرشان در قم بودند روایاتی از طریق علماي عامه نقل کرده که المهدي من
العشرة الطاهرة از جمله این روایت ابن حجر در صواعق المحرقۀ صفحه 98 است گوید ابونعیم این حدیث را تخریج کرده ( 295
) که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! لیبعثن الله رجلا من عترتی یملا الارض عدلا خدا مردي از اهل
بیت مرا برمی انگیزد و زمین را از عدل پر می کند . و در کتاب ینابیع المودة از ام سلمه نقل شده که گفت شنیدم از
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که می فرمود ! المهدي من عترتی من اولاد فاطمۀ مهدي از عترت من از فرزندان
فاطمه است . در کتاب کفایۀ الخصام باب 456 حدود یکصد و شصت و پنج حدیث از طریث ق عامه در امامت اثنی عشر نقل می
کند که حضرت امیر المومنین و یازده نفر از فرزندانش می باشند و آخر ایشان قائم منتظر مهدي است ، و از روزي که پدر
بزرگوارش وفات یافته تا آنگاه که خداي تعالی او را ظاهر گرداند صاحب این عصر و زمان است که پس از مدتها غیبت ظاهر
شود و در زمین عدل و داد بگسترد همچنانکه از ظلم و جور لبریز شده باشد . و ما در اینجا به ذکر یک حدیث آن اکتفا
می کنیم ! موفق بن احمد خوارزمی معرف به اخطب خوارزم که یکی از بزرگان و دانشمندان علماي جمهور است در کتاب
مناقب خود از سلیم بن قیس هلالی از سلمان فارسی روایت کرده که روزي بر رسول خدا وارد شدم ، و حسین علیه
السلام بر ران حضرتش نشسته بود و آن حضرت میان دو چشم او را بوسه میداد و لبهاي خود را بر لبهاي او می نهاد و می فرمود
تو سید و پسر سید و پدر ساداتی ، و تو امام و پسر امام و برادر امام ، و پدر امامانی ، و تو حجت و برادر حجت و پدر نه تن حجتی
که از صلب تو می باشند ، و نهمین از آنان قائم ایشان است . صاحب کفایۀ الخصام پس از ذکر روایت گوید ! روایات از طریق
عامه در این باب زیاد است ، و ما به همین قدر اکتفا کردیم زیرا که زیاده ار این باعث طول کتاب می شود . تنبیه
جاي بسی تعجب است که علماي عامه چگونه این اخبار را که از اخبار صحاح خود می دانند در اثبات امامت ائمه اثنی عشریۀ علی
و یازده فرزندش علیهم السلام روایت می کنند ولی به آنها عمل نمی کنند یعرفون نعمت الله ثم ینکرونها نحل آیه
83 ( نعمت خدا را می شناسند باز آن را منکر می شوند ) . در تفسیر صافی از تفسیر قمی از حضرت صادق علیه السلام روایت
شده که فرمود ! به خدا سوگند مائیم آن نعمتی که خداوند به بندگانش انعام فرموده ، و به وسیله ما پیروز و کامیاب است
کسی که پیروزي خواهد . درباره عامه میتوان گفت جهت انکار و عمل نکردن به این احادیثشان چند امر است ! 1 حب و شدت
علاقه آنان به دنیا و حفظ مال و مقام و ریاست است . که آنان را به این زندگی مغرور ساخته همچنانکه خداوند در آیات
صفحه 96 از 184
متعدد قرآن مجید می فرماید و عزتهم الحیوة الدنیا که زندگانی دنیا آنان را مغرور نموده و پیرو خواسته هاي نفسانی خود هستند
و از ارشاد و هدایت دیگران که برخلاف میل نفسانی آنان باشد اعراض می کنند و به دشمنی و ستیزگی بر می خیزند
کلما جاءهم رسول بما لا تهوي انفسهم فریقا کذبوا و فریقا یقتلون مائده آیه 70 هر وقت رسولی حکمی و دستوري که
مخالف با هواي نفسشان بود آورد عده اي را تکذیب کردند و عده اي را به قتل رساندند . و این محبت و شدت علاقه به زندگی
دنیا سرآمد انحرافات و گناهان است که گفته اند پیغمبر اکرم فرمود ! حب الدنیا راس کل خطیبۀ ( 296 ) و لذا طلحه و زبیر پس
از بیعت با امیر المومنین علیه السلام چون میل نفسانی آنان تامین نشد و به آمال و آرزوي نفسانی خود نائل
نشدند نقض بیعت کردند و در مقام تکذیب برآمدند و آن جنگ خونین جمل را بر پا کردند . و با دیگران براي مال و
مقام و ریاست خود مردان حق و خیرخواه را کشتند و حجت هاي الهی را از میان بردند . 2 علت دیگر از عمل نکردن به آن
روایات خودبینی و تکبر و حسادت نسبت به دیگران است که از اطاعت و پیروي از آنان سر باز می زنند چناکه فرمود ! ام
یحسدون الناس علی ما آتا هم الله من فضله نساء آیه 54 آیا حسد می ورزند بر مردم ، که چون خدا آنان را از فضل خود
برخوردار نموده . تفسیر صافی از کتاب کافی و عیاشی و غیر آندو از ائمه معصومین علیهم السلام روایت کرده که فرمودند ! مائیم
که به واسطه نعمت امامتی که خداوند بما عنایت فرمود مورد حسد واقع شده ایم . 3 جهت دیگر تقلید کورکورانه از پدران
واجداد ، به نام سنت نیاکان و پیروي کردن از گذشتگان است که عمده همین است و در آیات قرآن کریم از این نوع تقلید
سخت مذمت و نکوهش شده از جمله سوره بقره آیه 170 می فرماید ! و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع
ما الفینا علیه آباءنا او لوکان آباوهم لا یعقلون شیئنا و لا یهتدون ( و هنگامی که به آنان گفته شود از آنچه خدا
نازل فرموده پیروي کنید گویند ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروي می کنیم ، آیا اگر چه پدرانشان چیزي نفهمند و
هدایت نشوند ( باز هم از آنان پیروي می کنند ) . و آیه دیگر سوره مائده 104 می فرماید ! و اذا قیل لهم تعالوا الی ما
انزل الله و الی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا ، او لوکان آباوهم لا یعلمون شیئا و لا یهتدون و چون به آنان گفته شود بیائید
به آنچه را که خدا به پیغمبر نازل کرده ( بگروید و متابعت کنید ) گویند آنچه را که پدرانمان را بر آن یافتیم ما را کافی
است ، آیا اگر چه پدرانشان چیزي ندانند و هدایت ( هم ) نشوند . و آیات دیگر . ( 297 ) حاصل آنکه انسان باید متابعت
عقل و برهان نماید ، و حسن ظن به اعمال پدران و نیاکان گذشته باعث تقلید کور کورانه او نگردد و سبب بدبختی وي را
فراهم نسازد . و در این مقام لازم است که به این نکته توجه شود . باید دانست که اثبات وجود امام زمان حضرت ولی
عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظهورش براي اصلاح امور جامعه بشر و تاسیس موجبات سعادت دنیا و آخرت
آنان پس از اثبات وحدانیت خدا و صفات جلالیه و جمالیه اوست و انسان باید یقین پیدا کند و معتقد باشد که
خداوند متعال عالم و قادر و رؤ وف است و هر چه را که اراده کند واقع می شود ، و بر خلاف عدل و لطف خود امري را
انجام نمی دهد . و همچنین بعد از اثبات نبوت و خاتمیت رسول اکرم است و اینکه آنچه گوید از طرف خداوند است وما
ینطق عن الهوي ان هو الا وحی یوحی نجم آیه 4 از پیش خود چیزي نمی گوید و آنچه می گوید جز وحی که به وي می شود
نمی باشد . و همچنین بعد از اثبات معاد و عقیده بآن است که معتقد باشد ! انسان به مردن فانی نمی شود و سرانجام به
نتیجه اعمال خود می رسد و خود مسئول اعمال دنیائی خود است ، آن وقت در امامت بحث می شود که خداي عالم و قادر
و مهربان محال است بشر را به حال خود حیران و سرگردان واگذارد و مرجع و پیشوائی از طرف خود براي آنان معین نکند
و لطف خدا منقطع گردد و اگر کسی در طول عمر حضرت ولی عصر تردید داشته باشد باید با او از قدرت و لطف الهی
صحبت کرد و چون بدان معتقد باشد و اعتراف کند لازمه لطف خداوند جل و عز موجب است که عمر آن بزرگوار را
هم طولانی نماید .
صفحه 97 از 184
این المعد لقطع دابر الظلمۀ
ترجمه ! کجا است آنکسی که براي برکندن ریشه ظالمان و ستمگران مهیا و آماده گردیده شرح ! بدانکه آن جناب را
وظائفی است که پس از بعثت و ظهورش انجام می دهد اول آنکه به موجب اخبار وارده از طرق عامه و خاصه ، به
برکت ظهور او عدل و داد در جهان گسترده خواهد شد و کسی نتواند به جان و مال و عرض دیگران تعدي و تجاوز
نماید ، و این گونه عدالت میان جامعه بشر محقق نشود مگر آنکه عالم از لوث وجود ظالم و ستمکار پاك گردد به خصوص آن
قدرتمندان جهان که از سطوت و قدرت خود سوء استفاده می کنند . در کتاب ینابیع المودة ص 435 روایتی نقل شده که قسمتی
از آن روایت چنین است و به برکت وجود او خداوند مشارق و مغارب زمین را در اختیار اصحاب و یاران او قرار می دهد و دین
حق را ظاهر و آشکار می سازد تا آنکه اثري از ظلم و بدعت دیده نشود . و گسترش این عدالت تا بدرجه اي رسد که شخص از
دشمن خود در امان باشد . در کتاب ینابیع المودة ص 423 به وسیله ابن عباس نقل شده که گوید ! صاحب آئین و ملتی
باقی نمی ماند مگر اینکه به اسلام روي آورد و مسلمان شود و در آرامش بسر برد ) بطوري که گوسفند از گرگ ، و گاور از شیر
درنده ، و انسان از مار گزنده در امان باشد حتی موش هم چرمی را نجود ، و این امنیت در زمان قیام حضرت قائم عجل الله تعالی
فرجه الشریف صورت خواهد گرفت . و در ص 448 همان کتاب آمده است که گوید ! و میزان عدالت را میان مردم رواج دهد
بطوري که کسی به کسی ظلم و ستم نکند . در تفسیر برهان ذیل این آیه مبارکه فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب
کل شی حتی اذا فرحوا بما اوتوا اخذنا هم بغتۀ فاذاهم مبلسون انعام آیه 44 ( پس وقتی آنچه را که به آنها تذکر داده شده
بود از عذاب الهی ، از یاد بردند ، درهاي همه چیز از لذائذ مادي دنیایی را ) برویشان گشودیم و چون بدان سرگرم و شادمان
شدند بناگاه آنان را به چنگ قدرت اندر گرفتیم ، آنگاه بود که سخت در حزن و اندوه درافتادند ) از ابوحمزه نقل کرده
که گفت ! تفسیر این آیه را از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم فرمود ! اما قول خداي تعالی که می فرماید ! فلما نسوا ما ذکروا
به یعنی وقتی که ولایت علی علیه السلام را از یاد بردند و فراموش کردند در صورتی که مامور بدان بودند فتحنا علیهم
یعنی دولت و سلطنت به ایشان داده شد و دستشان در امور دنیا باز گردید . اما قوله ! حتی اذا فرحوا بما اوتوا اخذنا هم بغتۀ . .
یعنی در زمان قیام قائم چنان مقهور و مغلوب شوند مثل اینکه هرگز براي آنها در دنیا قدرت و سلطنتی
نبوده و این است قول خداوند که فرمود ! بغتۀ و هم مبلسون . آنگاه در دنباله آن این آیه آمده است فقطع دابر القوم
( الذین طلموا پس بریده شد دنباله گروهی که ظلم کردند . ( 298
این المنتظر لاقامۀ الامت و العوج
ترجمه ! کجا است آنکس که منتظریم اختلاف و عیب و کجی اهل عالم را اصلاح و به راستی و درستی باز گرداند
شرح ! کلمه منتظر بفتح ظاء اسم مفعول از باب افتعال بمعناي انتظار کشیده شده است که دیگران در انتظار او به سر می
برند . در کتاب نجم الثاقب صفحه 47 از کمال الدین ( 299 ) از حضرت امام محمد تقی علیه السلام نقل شده که فرمود ! بعد از
حضرت امام حسن عسکري علیه السلام پسر او قائم به حق است که منتظر است ، راوي سئوال می کند چرا او را منتظر
نامیدند ؟ فرمود ! براي آنکه او را غیبتی است طولانی و مدت زمان آن به طول خواهد کشید و مردم اصلاح طلب خروج و ظهور او
را در انتظارند . شرح ! البته در بیان و توضیح این نوع انتظار که عموم بشر و به خصوص مردم اصلاح طلب بدان دل بسته اند ابتدا
باید به این نکته توجه داشت که اختلاف بین افراد جامعه از حیث غنی و ثروت و فقر و تنگدستی تا حدي از لوازم زندگی
اجتماعی بشر است و باید هم باشد ، زیرا اگر همه افراد جامعه بشر غنی و بی نیاز باشند هرگز آنان به کارهاي مهم
صفحه 98 از 184
اجتماعی و اقتصادي و سیاسی جامعه مختل خواهد شد . پس از این نظر لازم است که در امور معالش زندگی تفاوتی
میان افراد بشر باشد تا چرخ زندگانی اجتماعی بشر به گردش درآید همچنانکه در نوع فکر و استعداد هم مختلفند . خداوند متعال
در سوره زخرف آیه 32 می فرماید ! اهم یقسمون رحمۀ ربک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوة الدنیا و رفعنا بعضهم فوق
بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمۀ ربک خیر مما یجمعون ( مگر اینان مقسم رحمت پرودرگار تواند این مانیم
که معیشت آنها را در زندگی دنیا تقسیم می کنیم و بعضی را درجاتی بالاتر از بعض دیگر قرار می دهیم تا بعضی بعض دیگر را
رام و مسخر خود کنند و رحمت پروردگارت از آنچه جمع می کنند بهتر است ) . و بر ثروتمندان است که رعایت حال
زیردستان و فقرا و درماندگان را بنمایند که خدا می فرماید ! والذین فی اموالهم حق معلوم . للسائل و المحروم معارج آیه 24 و 25
آنانکه در اموالشان سهمی را براي فقرا معین کنند ) و بدان که دراموال اغنیا و توانگران حقی براي فقرا و بیچارگان مفروض
است . اما این تفاوت بین ثروتمندان و فقرا وبیچارگان که دسته اي ساکن قصرهاي عالی و بناهاي متنوع و مجلل و
گروهی در گوشه زاغه ها و گودال ها منزل کنند ، آن عده متنعم به انواع نعمت ها از خوراك و پوشاك و و و ، و این
جماعت با هزاران زحمت و مشقت تنا قرصه نانی آنهم آغشته به خون ، و آن دسته بروي فرشهاي ابریشمی و تخت
هاي زرین آرمیده ، و این جمعیت بروي زمین نمناك و بستري ژولیده ، و آن ثروتمندان براي تفریح و مسافرت از هواپیما و
ماشین هاي لوکس آخرین سیستم بهره مند ، و اما این بیچارگان پیاده و پاي برهنه با هزاران رنج و مشقت مسافت را طی می کنند ،
آنان آنطور و اینان اینطور روزگار بگذارند . آیا این حد از اختلاف در طبقات جامعه رواست . آیا این اختلاف بین اغنیا و فقرا به
عدوات و دشمنی مبدل نخواهد شد آیا اغنیا و ثروتمندان میتوانند مقداري از ثروت و اندوخته خود صرف نظر کنند و آنرا به
فقرا بدهند و آنانرا از فقر و تنگدستی نجات دهند ، و اغنیا قوانین و دستورات الهی را در حق تهی دستان اجرا نمایند . البته رفع
این حد از اختلاف به برکت ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام و اجراي قوانین و دستورات اسلامی خواهد شد . و این یکی از
سنت هاي سنیه اوست . در کتاب المهدي از مسند احمد بن حنبل از فقهاي اربعه اهل سنت ) از ابوسعید خدري نقل
شده که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! من شما را بوجود مهدي بشارت می دهم تا آنکه فرمود ساکنان
آسمان و زمین از وجود او خشنود و راضی می شوند ، و مال را به صورت صحیح قسمت می کند ، مردي پرسید معنی
صحیح چیست ؟ فرمود ! به اندازه نیاز میان مردم تقسیم می کند و دل امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را بی
نیاز می سازد و عدلش را میان آنان توسعه میدهد . و ایضا در مسند احمد از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل
شده که فرمود ! ساعت موعود محقق نمی شود تا اینکه زمنی از ظلم و جور پر شود ، آنگاه از ذریه و عترت من کسی
خروج می کند و بیرون می آید و زمین را از عدل و داد پر می کند . در فتوحات مکیه در وصف مهدي آل محمد صلوات
الله علیهم ) چنین آمده است ! یقسم المال بالسویۀ ، و یعدل فی الرعیۀ و یفصل فی القضیۀ . . . . الخ که مال را بی
تفاوت و باندازه تقسیم می کند و میان ملت و رعیت به عدالت رفتار می کند ، و در دعوي و مرافعه ، به حق داوري می نماید الخ .
این المرتجی لازالۀ الجور و العدوان
ترجمه ! کجا است آن یگانه کسی که براي برانداختن اساس ظلم و عدوان مورد امید و نظر ( خلایق ) است شرح ! بدانکه از
وظائف مهم آن حضرت برانداختن ظلم و تعدي و تجاوز بشر به حقوق یکدیگر است . کتاب ینابیع المودة از ابوسعید
خدري روایت کرده که گوید ! پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تذکر داد که بلا و مصیبتی به این امت خواهد رسید
به طوري که کسی پناهگاهی نمی یابد که از ظلم و ستم بدان پناه آورد ، آنگاه خداوند مردي از عترت واهل بیت من
برانگیزد و به برکت او زمین را از عدل و داد پر می کند همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد . البته سبب و جهت عمده رفع
صفحه 99 از 184
ظلم نسبت بیکدیگر عقیده به قیامت و محاسبه روز جزا است ، که اگر چنین اعتقادي در قلوب مردم ایجاد شود و شخص بآن ایمان
( 300 ) پیدا کند نیت ظلم نمی کند و ظلم از چنین کسی سر نمی زند . در کتاب بحار الانوار جزء چهارم از مجلد 15 ص 206
آمده است که امام ششم علیه السلام فرمود ! ( ( کسی که صبح کند و قصد ظلم به کسی را نداشته باشد خدواند گناه آن روز او
را مورد مغفرت قرار می دهد در صورتی که خونی را ( بناحق ) نریزد یا مال یتیمی را نخوردالبته ذکر این دو معصیت که یکی
بدنی و دیگري مالی است از باب مثال است و مراد تمام گناهان و حقوق الناس می باشد خواه بدنی باشد یا مالی . و چون آن
حضرت ظهور فرماید و بیرق حکومتش برپا شود بسار عدل و داد را گسترش اده و ظلم وتعدي را از میان می برد ، و
کسی را نیازي به ظلم نیست قادر مقام رفع ظلم از خود ، متوسل به ظلم شود و احیانا تشفی قلب خود را از حدود شرعی تجاوز
دهد ، بلکه عفو نماید همچنانکه خداي تعالی می فرماید ! و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم به ولئن صبرتم لهو خیر
للصابرین سوره نحل ! 126 و اگر بخواهید عقوبت کنید نظیر همان آسیبی که دیده اید عمی انجام دهید ، و اگر صبر پیشه
گیرید همین عمل براي صابران بهتر است .
این المدخر لتجدید الفرائض و السنن
ترجمه ! کجا است آن کسی که براي تجدید و احیاء زنده کردن ) فرائض و سنن آئین اسلام که محو و فراموش شده ) ذخیره شده
است ) شرح ! در اثر استیلاي روساي جور و فراهم آوردن شهوات و هواهاي نفسانی واجبات الهی و سنن دینی در جامعه مسلمین
از یاد رفته و دستورات و روش هاي اسلامی متروك و از میان رفته . و چه بسا به واسطه مرور زمان و پیروي هواي نفس متدرجاً
301 ) از علی بن جعفر از برادرش ) آنانکه بوجود امام زمان هم معتقد بودند آنرا از یاد برده باشند . مجلد 13 بحار ص 134
موسی بن جعفر علیهما السلام روایت کرده گوید ! هنگامی که پنجمین امام از نسل هفتمین امام غایب شود . براي حفظ
دینتان به خدا پناه برید ، مبادا کسی شما را از دینتان بازگرداند . اي فرزندم صاحب این امر ناگزیر است از غایب شدن تا آنجا که
آنهائیکه به او ایمان داشتند از طولانی شدن زمان غیبت ) از عقیدشان برگردند . و این غیبت او امتحانی است از طرف خدا که
خواسته بندگانش را بوسیله آن امتحان کند . و از میان مسلمانان آنانانی را که ایمانشان ثابت است و به دستورات خدا و پیغمبر
او عمل می کنند میتوان چنین تشبیه کرد کشعرة بیضاء فی بقرء سوداء همانند موي سفیدي که در بدن گاو سیاهی باشد .
این المتخیر لاعادة المله و الشریعۀ
ترجمه ! کجا است آن کسی که براي برگرداندن ( حقایق ) ملت و شریعت دین مقدس اسلام ) انتخاب و برگزیده شده است
شرح ! مراد از این ملت و شریعتی که باید به وسیله او احیا شود و بدست با کفایت او انجام گیرد همان ملت و طریقه حضرت
ابراهیم علیه السلام است که خداوند در قرآن کریم به پیغمبرش دستور فرموده که از آن پیروي نما ثم اوحینا الیک ان اتبع ملۀ
ابراهیم حنیفا نحل ! 123 آنگاه ما به تو وحی کردیم که طریقه و روش معتدل ابراهیم را که از مشرکان نبود پیروي
کن ، یعنی در دعوت به توحید و نفی شرك و بت پرستی به تمام اقسام آن ، و عمل به سنت و آداب از او پیروي نما . در تفسیر
صافی این روایت را از تفسیر عیاشی نقل می کند که امام حسین علیه السلام فرمود ! ما احد علی ملۀ ابراهیم الا نحن و
شیعتنا و سائر الناس منها برءاء امام سوم فرمود ! کسی جز ما و شیعیان ما بر ملت و روش ابراهیم نیست و سایر مردم از این روش
و طریقه دورند ) . و در آیه دیگر بقره ! 135 می فرماید ! قل بل ملۀ ابراهیم حنیفا بگو بلکه آئین پاك ابراهیم را می
پذیرم که میانه رو بود ) . و آیات دیگر . ( 302 ) در مجلد 16 بحار باب السنن الحنیفیه ( 303 ) روایاتی از آداب و دستورات
طهارت و نظافت اسلامی که نمونه اي از سنن دین حنیف ابراهیم علیه السلام است نقل شده از جمله در
صفحه 100 از 184
تفسیر قمی آمده است که خداوند حنیفیت را بر ابراهیم نازل کرد و آن ده چیز است عبارت از پاکیزگی پنج چیز
در سر و پنج چیز در بدن ، اما در سر عبارت است از گرفتن شارب ، و گذاشتن ریش به حد معین ) ، و اصلاح کردن مو ، و
مسواك کردن ، و خلال نمودن . و اما آن پنج که در بدن است عبارت است از گرفتن و ازاله موي بدن ، و ختنه کردن
، و ناخن گرفتن ، و غسل جنابت ، و تطهیر کردن با آب . اینها حنیفیت و پاکیزه گی است که ابراهیم آورده و تاکنون نسخ
نشده و تا قیامت هم نسخ نمی شود . و در سوره دیگر می فرماید ! ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین
آمنوا و الله ولی المومنین آل عمران ! 68 نزدیک ترین مردم بابراهیم کسانی هستند که از او پیروي کنند ، و این پیغمبر و آنانکه
ایمان آوردند ، و خدا دوستدار مومنان است ، خلاصه آنکه ابراهیم را به حقانیت یاري کنند . و قال الله تعالی ! ومن یرغب عن ملۀ
ابراهیم الا ن سفه نفسه و لقد اصطفیناه فی الدنیا و انه فی الاخرة لمن الصالحین بقره ! 130 از آئین و طریقه ابراهیم کناره
گیري نمی کند مگر کسی که سفیه باشد ، و البته ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از صالحان و شایستگان است . و
کسی را که خداوند او را برگزیه باشد ، از اخلال رذیله و صفات ذمیمه منزه است ، پس شایسته و سزاوار است که براي
رستگاري و فوز به سعادت دنیا و آخرت از او متابعت شود زیرا که اراض از روش و طریقه او باعث شقاوت وهلاکت خواهد بود .
و از جمله طریقه او توصیه و سفارش به اولاد و فرزندان خود بود که مراقب و مواظب دین خود باشند تا در وقت مردن بی
دین از دنیا نروند و با حال تسلیم و سلامت نفس جان دهند چنانچه خدا در قرآن فرماید ! و وصی بهار ابراهیم بنیه و یعقوب یا
بنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون بقره ! 132 و ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به همین موضوع
سفارش کردند که اي فرزندان ، خدا براي شما این دین را برگزید و جز با عقیده به اسلام و تسلیم نمیرید . فائدة از آیه
ومن یرغب عن ملۀ ابراهیم الا من سفه نفسه که ذکر آن سابقاً گذشت میتوان اسفتاده نمود که ملت پیغمبر ما هم همان ملت
ابراهیم است با زیادتی از آداب و سنن تکاملی ، و کسی که در این عصر و زمان از طریقه و ملت پیغمبر اسلام صلوات الله علیه که
خاتم پیغمبران است اعراض نماید ، او از طریقه ابراهیم اعراض نموده و این خود یک نوع سفاهت و بی خردي است که خدا می
فرماید الا انهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون بقره ! 13 بدانید که اینها خودشان ابلهند و لکن نمی دانند . و موید آن آیه و ما
جعل علیکم فی الدین من حرج ملۀ ابیکم ابراهیم هو سمکم المسلمین من قبل و فی هذا حج ! 78 و در این دین براي شما
دشواري قرار نداده ، آئین پدرتان ابراهیم است و او شما را از پیش و نیز در این قرآن مسلمان نام داد . و الشریعۀ شریعت به حسب
لغت راه روشن و آشکاري است که آدمی رابه لب آب می رساند . و آئین دین را هم که شریعت گویند بآن تشبیه شده ،
چون همان قسم که آب سبب حیات دنیائی و زندگی موجود زنده است و بدان بستگی دارد که فرمود ! و جعلنا من
الماء کل شی حی انبیاء ! 30 و هر چیز زنده را از آب قرار دادیم ) . ( 304 ) و این هم سبب حیات ابدي و سعادت دنیا و
آخرت است ، و این راه روشن را شریعت گویند قال الله تعالی ! ثم جعلناك علی شریعۀ من الامر فاتبعها جاثیه ! 18
سپس ما تو را هم بر شریعتی از امر دین قرار دادیم پس همان را پیروي کن . و شریعتی که خداوند براي پیغمبر اسلام صلوات الله
علیه مقرر ساخته همان اموري است که در قرآن فرموده ! شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذي اوحینا الیک و ما وصینا
به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الذین شوري ! 13 براي شما تشریع کرد از دین ، همان را که نوح را بدان توصیه نمود ،
و آنچه را که ما به تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم این بود که دین را بپا دارید . و انبیاء
علیهم السلام در اصول عقاید و پرستش خدا و احکام و دستورات الهی اختلافی ندارند ، اما در چگونگی افعال واعمال
عبادي و بعضی از فروع و سنن به حسب زمان و مصالح اختلاف دارند لکل جعلنا منکم شرعۀ و منها جاً مائده ! 48 براي هر
یک آئین و روشی مقرر کردیم .