گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
-جلد سوم
و عرجت به الی سمائک







ترجمه ! و به وسیله آن او را به آسمان خود عالم شهود وبالا عروج دادي شرح ! بدان که عروج پیغمبر اسلام صلی
الله علیه و آله از مسجدالحرام مکه تا مسجد اءقصی بیت المقدس در یک شب با همین بدن و جسد عنصري به موجب
آیات قرآن و اخبار متواتره ثابت و محقق است ، چنانکه فرموده ! سبحان اذي اسري بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد
الاقصی الذي بارکنا حوله لنریه من آیاتنا ( ( اول سوره اسرا منزه است خدائی که بنده خود ( محمد را شبی از
مسجدالحرام به مسجد اقصی که پیرامونش را از نهرها و درختان واثمار میوه ها و قدوم خاصان خود برکت دادیم سیر داد تا
آیات خود را به او بنمائیم . و مراد از مشاهده آیات همانطوري که در آیه 18 سوره نجم آمده که می فرماید ! لقد راي من
آیاتنا الکبري آیات عظیمه است که همان آیات آسمانها است که در اخبار و روایات آمده ، و ما در اینجا به سه نکته آن اشاره می
کنیم . 1 ظاهر آیه دلالت دارد که عروج و صعود آن حضرت از مسجد الحرام تا مسجد اءقصی با آن مساف زیاد که در یک
شب واقع شده و رفته و بازگشته است ، و خصوصیات اءبنیه واوضاع آنجا را براي مردم بیان کرده و کسانی که رفته بودند و دیده
بودند گفته او را تصدیق کرده اند پس در گفته هاي دیگر ! عروج به آسمان و گزارش از آنها هم صادق خواهد بود . 2 و درباره
معراج رسول خد آیات دیگري هم در سوره نجم است و چون بناي ما بر ختصار است لذا از ذکر آن آیات و تفاسیر وارده بر آن
معذوریم . 3 ظاهر این آیه مبارکه که می فرماید ! و اسال من ارسلنا من قبلک من رسلنا . زخرف ! 45 از
رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس . معلوم میشود که سئوال پیغمبر از انبیاء سابق در جائی بوده که انبیاء در آنجا مجتمع
بودند و آن شب معراج بوده ، و روایاتی هم در این باره آمده است . از جمله در تفسیر برهان روایت شده که ابن مسعود
گوید رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! در شب معراج ملکی نزد من آمد و گفت یا محمد از رسولانی که قبل ازتو
فرستاده شدند بپرس که خداوند شما رابه چه امري ماءمور نموده ، و چون پیغمبر پرسید آنان گفتند براي ولایت تو و علی
( بن اءبی طالب . ( 109
و اودعته علم ما کان و ما یکون الی انقضاء خلقک
ترجمه ! و علم گذشته و آینده یعنی آنچه را که واقع شده و واقع می شود تا انقضاء خلقت همه را به ودیعت و امانت به او
سپردي شرح ! به موجب آیات و روایات پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله عالم به وقایع گذشته و آینده شده و در این باره به
مجلد 6 بحار باب علمه صلی الله علیه و آله مراجعه شود ( 110 ) و ما در اینجا بعضی آیات و روایات وارده آنرا نقل می
کنیم . 1 آیه 89 سوره نحل و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیئی و این کتاب را ما بر تو نازل کردیم که بیان روشنی
براي هر چیز است . و در مجلد 6 بحار ص 229 باب علمه صلی الله علیه و آله روایتی از امام محمد باقر علیه السلام نقل
شده که در آن از علم پیغمبر اسلام از او سئوال شده ، و در جواب فرموده ! پیغمبر اسلام عالم به علم جمیع انبیاء و عالم به
وقایع گذشته و آینده تا قیامت و در ص 230 همان مجلد ( 111 ) از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که فرمود !
112 ) راوي ) که به رسول خدا صلی الله علیه و آله علم گذشته و آینده تا روز قیامت داده شده . و در مجلد 7 بحار ص 280
گوید شنیدم از امام جعفر صادق علیه السلام که فرمود به خدا سوگند پیش ما چیزي است که در آن نیاز به مردم نداریم ولی
مردم به ما احتیاج پیدا می کنند ، پیش ما صحیفه ایست به طول هفتاد ذراع که به إ ملاء و بیان رسول خدا صلی
الله علیه و آله و خط علی علیه السلام است ، و در آن از هر حلال و حرامی ثبت است . در تفسیر برهان از راوي حدیث ابن
اءعین نقل شده که گفت از حضرت صادق علیه السلام شنیدم که فرمود ! ( من از اولاد رسول خدا هستم و من به کتاب خدا عالم
صفحه 51 از 184
ترم ، و در این کتاب از ابتداي آفرینش و آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد می باشد ، و در این کتاب خبر آسمان و زمین ، و
خبر بهشت و دوزخ ، و خبر آنچه واقع شده و واقع میشود هست و من آن را می دانم همانطوري که به کف دستم می نگرم ، که
خداي عزَّو جلَّ در آن کتاب می فرماید ! فیه تبیان کل شیئی یعنی این ذکر و کتاب من و 9 اصحاب من و کتاب اسلاف من است
. در تفسیر مجمع البیان در ذیل این آیه شریفه از حضرت صادق علیه اللسلام روایت شده که فرمود ! مراداز ذکر من معی
کسانیند که با او بودند و حوداثی که در آن عصر و زمان واقع شده و واقع می شود ، و مقصود از ذکر من قبلی اموري که در
113 ) از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که امیر المؤ منین علیه ) گذشته رخ داده است . در مجل د 6 بحار ص 178
السلام فرمود ! به پیغمبر اسلام علم انبیاء و اوصیاء و علم آنچه را که تا روز قیامت واقع می شود داده شده ، آنگاه این آیه را
تلاوت کرد که خداوند به پیغمبرش فرمود ! هذا ذکر من معی و ذکر من قبلی . و براي اطلاع بیشتر در این باره به مجلد 6 بحار ص
114 ) باب علمه صلی الله علیه و آله مراجعه شود . ) 226
ثم نصرته بالرعب
ترجمه ! آنگاه او را به واسطه رُعب و ترس دشمنان از او نصرت و یاري نمودي ، و ترس او را در دل دشمنان افکندي شرح ! یکی
از فضائل و خصائص نبی اکرم ، نصرت و یاري کردن خداوند است او را به القاء خوف و ترس از او در دل دشمنان او که در
چند موضع قرآن از آن یاد شده از جمله 1 آیه 151 سوره آل عمران که می فرماید ! سنلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب بما
اشرکوا بالله ( ) ( بزودي در دل آنهائی که کافرند چون به خدا شرك آوردند و مشرکند رُعب و ترس می افکنیم . 2 آیه 12
سوره اءنفال که می فرماید ! سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب بزودي در دل آنها که کافر شدند ترس و وحشت می افکنم .
3 آیه 26 سوره احزاب و قذف فی قلوبهم الرعب وترس و هراس در دلهایشان انداخت . 4 آیه 2 سوره حشر و قذف فی
115 ) در ذیل تفسیر آیه شریفه و ما ) قلوبهم الرعب و در دلهایشان ترس و وحشت انداخت . در مجلد 6 بحار ص 169
ارسلناك الا کافۀ للناس در حدیثی ابن عباس از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند از جمله اینکه فرمود ! و
نصرت بالرعب فهو یسیر امامی مسیرة شهر و به وسیله رُعب وترس یاري شدم و پیشاپیش من به مسافت یک ماه را می رود و
دشمن با دوري مسافت یک ماه راه مرعوب می گردد . ( 116 ) و حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه هم منصور به رُعب
117 ) از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده که فرمود ! مثل اینکه من آنان ) خواهد بود ، در مجلد 13 بحار ص 189
را می بینم در حالی که عده نفراتشان حدو سیصد و خورده اي است که از سمت نجف به طر کوفه سرازیر می شوند ، که دلهایشان
از نظر نیرو و قدرت همچون پاره هاي آهن سخت و محکم است ، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ او
را یاري می کنند ، ترس و وحشت چه از روبرو و چه از پشت سر با دوري مسافت یک ماه راه فاصله دشمن را فرا می گیرد ، و
118 ) نقل شده که در غزوه ) خدا او رابه پنجهزار فرشته علامت دار اونیفورم کمک و یاري می کند . در مجلد 9 بحار ص 83
اُحد مردم فرار کردند علی علیه السلام در جلو و پیش روي پیغمبر صلی الله علیه و آله به نبرد مشغول بود در حالی
که جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ او را یاري می کردند .
و حففته بجبرئیل و میکائیل و المسومین من ملائکتک
ترجمه ! و به جبرئیل و میکائیل و فرشتگان علامت دار ( و با اسم و رسم گرداگرد او را احاطه دادي شرح ! از جمله ایمان و
معتقدات شخص موحد و مؤ من ؛ ایمان به ملائکه است که فرمود ! و المومنون کل آمن بالله و ملائکته بقره ! 285 ایمان به
ملائکه و تصدیق به وجودشان و اینکه آنان هم بندگان خدایند ، و واسطه هائی هستند بین خالق و مخلوقات ووسیله رساندن فیض
صفحه 52 از 184
خالق به مخلوقند از جمله اعتقادات شخص مؤ من است ، و اینکه هر کدام مقام و مرتبه اي دارند و ما منا الا له مقام معلوم صافات
164 ( 119 ) و بعضی از آنان هم واسطه بین خدا و پیغمبران و رساندن وحی و پیام الهی و آوردن کتاب از طرف حضرت
احدیت هستند ، و چنانکه در دعاي سوم صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام در طلب رحمت بر حاملین عرش و
فرشتگان مقرب آمده است که بعضی از آنان افضل از بعضی دیگرند . قال رسول الله صلی الله علیه و آله ! ان الله اختار من
الملائکۀ اربعۀ ! جبرئیل ، و میکائیل ، واسرافیل ، و عزرائیل ! ملک الموت ( 120 ) . و در دعاي سوم صحیفه
سجادیه درباره جبرئیل می گوید و جبریل الامین علی وحیک المطاع فی اهل سمواتک ، المکین لدیک . المقرب
عندك . و جبرئیل امین وحی تو که در میان اهل آسمانهایت مطاع ، و در پیشگاه تو ارجمند و به درگاهت مقرَّب است . و در
حدیث آمده است که رسول خداصلی الله علیه و آله ( 121 ) به جبرئیل فرمود ! چقدر پروردگارت تو را در این کلام
نیکو ستایش کرده که می فرماید ! ذي قوة عند ذي العرش مکین ، مطاع ثم امین تکویر ! 20 و 21 فرشته اي که است که پیش
صاحب عرش ، ارجمند است ، و خود در میان فرشتگان فرمانروا و با امانت است و در وحی کم و زیاد نمی کند . سپس
پیغمبر صلی الله علیه و آله از او پرسید ! این قوت و امانت تو چیست ؟ گفت ! اما قوت و نیروي من آنست که چون موقعی که
براي خراب و ویران کردن سرزمین لوط پیغمبر انتخاب شدم و ماءموریت پیدا کردم ، در آن سرزمین چهر شهر بود ، و در هر
شهري به جز اطفال و کودکان حدود چهار صد هزار نفر آماده کارزار داشت و من آنها را چنان از طبقه پست زمین برداشتم
که حتی اهل آسمانها صداي مرغان و سگان آنجا را می شنیدند و آنجا را زیر و رو و وارونه کردم . و اما امانت من این است که
هیچ ماءموریتی نیافتم که چیزي از آن کم یا زیاد کنم . و از جمله ملائکه مقرَّبین مییکائیل است که درباره آن امام سجاد علیه
السلام در صحیفه سجادیه می فرماید ) ) و میکائیل دوالجاه عندك و المکان الرفیع من طاعتک و بر میکائیل که پیش تو
صاحب جاه و مقام بلند است در اطاعت و انجام فرمانت . و دیگر اسرافیل است که درباره آن در صحیفه سجادیه چنین
آمده است ! و اسرافیل صاحب الصور الشاخص الذي ینتظر منک الاذن و حلول الامر فینبه بالنفخۀ صرعی
رهائن القبور و اسرافیل صاحب صور که در انتظار صدور دستور و حلول امر تو است که به دمیدن در آن صور
درافتادگان به زندان قبور را بیدار و آگاه می سازد . و به موجب آیات و اخبار عداوت با ملائکه خصوصاً با جبرئیل و
میکائیل عداوت با خدواند است و شخص کافر است هم چنانکه در قرآن آمده است ! من کان عدوالله و ملائکته و رسله و
جبریل و میکان فان الله عدو للکافرین بقره ! 98 کسی که دشمن خدا و ملائکه خدا و رسولانش و جبرئیل و میکائیل
دو فرشته مقرب باشد ( اینها کافرند و خدا هم دشمن کافران است و طبق آیات قرآن خداوند متعال در جنگ ها و غزوات پیغمبر
اکرم با کفار و مشکرین به وسیله فرشتگانش ، او و همراهانش را یاري نموده از جمله در آیات 123 و 124 و 125 سوره آل
عمران است که می فرماید ! محققاً خدا شما را به وسیله ملائکه در غزوه بدر یاري نمود . . هنگامی که تو ( اي پیغمبر ) به مؤ
منین گفتی ! آیا بس نمیشود که پروردگارتان شما را به سه هزار ملائکه اي که از آسمان فرود آیند یاري نماید . آري اگر صبر و
پایداري پیشه گیرید و تقوي طلب کنید و دشمنان شما به شتاب بر شما بتازند پروردگارتان نیز شمارا به پنج هزار ملائکه
123 ) از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که فرمود ) علامت و نشاندار ، یاري می کند . ( 122 ) در 6 بحار ص 467
! فرشتگانی که در جنگ بدر پیغمبر را یاري کردند دوباره برنگشتند و بر نمی گردند و هستند تا صاحب امر حضرت ولی عصر
124 ) روایتی از ابن عباس نقل شده گوید ! ) را یاري نمایند و عده آنها پنج هزار نفر است ، و در همان مجلد بحار ص 447
فرشتگان جز در غزوه بدر جنگ نکردند و در غزوات دیگر نیروي نفراتی و امدادي بودند . البته وقتی که حضرت ولی عصر
125 ) از امام ) علیه السلام قیام کند خداوند متعال هم او را به وسیله ملائکه اش یاري می کند . در مجلد 13 بحار ص 179
صادق علیه السلام نقل شده که فرمود ! گویا می بینم قائم آل محمد صلی الله علیه و آله در بیرون نجف که بر اسبی
صفحه 53 از 184
تیره رنگ ، سیاه و سفیدي که جلوي پیشانیش تا پائیین گلو سفید است سوار است و چون اسب به جولان درآید و حرکت کند
در همه جا مشهود میشود و اهل هر شهري گمان کنند که حضرت با آنها و در سرزمین آنان است ، و چون پرچم رسول خدا را
برافرازد سیزده هزار و سیصد و سیزده فرشته به یاري او آیند واین فرشتگان همانهائی هستند که با نوح پیغمبر در کشتی ، و با ابراهیم
خلیل موقعی که در آتش افکنده شد ، و با موسی وقتی که از دریا عبود کرد ، و با عیسی بن مریم هنگامی که عروج کرد بودند ، و
چهار هزار فرشته که براي یاري امام حسین علیه السلام آمده بودند ولی اجازه نیافتند و در اطراف قبر امام پریشان وغبار آلوده
هستند ( و انتظار ظهور ولی عصر را دارند ) )
و وعدته ان تظهر دینه علی الدین کله و لوکره المشرکون
ترجمه ! و وعده دادي او را که دینش را برتمام ادیان غلبه دهی هر چند مشرکان کراهت داشته باشند شرح ! وعده غلبه این
دین بر ادیان را خداوند در چند موضع قرآن صریحاً بیان فرموده ! 1 و 2 آیه 33 سوره توبه و آیه 9 سوره صف ! هو الذي
ارسل رسوله بالهدي و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون او کسی است که رسول خود را به هدایت و دین حق
فرستاد تا بر غم مشرکان بر همه ادیان غالب سازد . 3آیه 28 سوره فتح ! هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دین الحق لیظهره علی
الدین کله وکفی بالله شهیدا او کسی است که رسول خود را به راهنمائی و دین حق فرستاد تا برهم هادیان پیروز و حاکم سازد و
126 ) نقل شده که جبرئیل براي رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین ) گواهی خدا کافی است . در مجلد 9 بحار ص 439
پیامی آورد ! و سیبلغ دینک ما یبلغ اللیل و النهار به هر جا که شب و روز پدید آید دین تو هم بدان جا خواهد رسید . در تفسیر
مجمع البیان ذیل آیه فوق سوره توبه از مقداد بن اءسود روایت شده که گفت شنیدم از رسول خدا که فرمود ! باقی نمی ماند خانه
اي روي زمین نه ساخته شده از گل و لاي یعنی خانه شهري ) و نه ساخته شده از پشم شتر ( یعنی خیمه عشایري مگر
اینکه خداوند کلمه اسلام و شهادتین را در آنجا یا به طور عزت و شوکت و یا به ذلت و خوار نمودن مردم وارد کند که اگر به
عزت و شوکت باشد ، مردم آن دیار را در زمره گروه مسلمانان در آورده و بدین وسیله آنان عزیز و ارجمند گردند ، و اگر
127 ) از اوبصیر ) خوار و ذلیل شوند عاقبت هم با سلام گردن نهند و خود را بدان پایبند سازند . در مجلد 13 بحار ص 184
نقل شده که گوید امام جعفر صادق علیه السلام در تفسیر آیه مبارکه هو الذي ارسل رسوله فرمود ! تاکنون تاءویل این
آیه محقق نشده و محقق نخواهد شد مگر وقتی که حضرت قائم از پس پرده غیبت بیرون آید و ظاهر شود ، و چون ظاهر شود
بخدا قسم هیچ منکر بخوا نخواهد بود مگر آنکه ظهور و خروج او را اکراه دارد و اگر کافر بخدا در زیر سنگی پنهان شده
باشد آن سنگ به صدا درآید و مؤ منی را صدا زند ! اي مؤ من بیا و کافري در اینجا پنهان است البته این امر کنایه از توسعه اسلام
و دین حق است . و در تفسیر آیه مبارکه هو الذي ارسل رسوله سوره صف از ابن عباس نقل شده ( 128 ) که گوید !
غلبه دین اسلام محقق نگردد مگر آنکه همه مردم از یهود و ترسا و سایر ملل به اسلام بگروند تا آنکه گوید و این غلبه دین
. ( هنگام ظهور و قیام قائم محقق شود ( 129
و ذلک بعد ان بواته مبوء صدق من اهله
و این وعده پیروزي پس از آن بود که او را بعد از آنکه از مکه وطن خود ناگریز هجرت کرد باز او را با فتح و پیروزي به
جایگاه مکه صدق اهل بیت ( و مسکن و ماءوي خاندان وي ) بازگردانیدي . ( 130 ) البته وعده خداوند متعال به پیروزي
کامل این دین بر سایر ادیان به موجب روایات سابق واخبار دیگر بظهور و قیام حضرت ولی عصر عحل الله تعالی فرجه
الشریف محقق خواهد شد ، و این وعده نصرت بدین پیغمبر اسلام به وسیله گروه صادقین از اءهلش واقع خواهد شد ، همان
صفحه 54 از 184
صادقینی که در آیه 119 سوره توبه می فرماید ! یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین اي کسانی که ایمان آورده
اید از خدا ترسید و باراستگویان باشید . ومراد از معیت در این آیه معیت در جسم و یا بودن در یک مکان نیست بلکه
مقصود متابعت با صدقین است در عقاید و اخلاق واعمال آنان . وچون خطابات جمعی قرآن عام است و اختصاص به زمان
خاص نزول وحی ) ندارد ، و هر زمانی را شامل می شود و مؤ منان موظف هستند که از آنان پیروي کنند تا رستگار شوند . و
معلوم است که مراد از صادقین همه مؤ منین امت اسلام نخواهد بود وگرنه خطاب و فرمان خدا به مؤ منان لغو خواهد بود
سپس لازم است که بعضی از امت باشند ، و ناچار آن بعض هم باید معلوم باشد و نمی شود مجهول و مبهم باشد ، و آن بعض
معلوم هم که باید صادق علی الاطلاق باشند باید ازعیوب روحی و نقائص آن منزه باشند خلاصه آنکه باید معصوم باشند . و
اگر مراد به صادقین ، صادق فی الجمله باشد نه در تمام مراحل و مواقع ، لازمه اش اجتماع امر و نهی ومتناقضین است
زیرا از یک طرف امر به متابعت از صادق شده و از طرفی همه نهی شده از ارتکاب حرام که صادق فی الجمله آنرا انجام داده و با
این وصف اگر متابعت او درافعالش واجب باشد تناقض لازم آید ( 131 ) واین بالبداهه باطل است . و از این نظر به
موجب روایات منقول خاصه و عامه یگانه مصداق کامل و عالی آن پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن اءبی
132 ) در تفسیر یا ایها اذین آمنوا اتقوا الله و کونوا ) طالب و اهل بیت آنها علیهم السلام می باشند . مجلد 9 بحار ص 78
مع الصادقین توبه ! 119 یقول ! کونوا مع علی بن ابی طالب و آل محمد علیهم السلام یعنی با علی و فرزندانش
علیهم السلام باشید ) و الدَّلیلُّ علی ذلک قول الله ! من المومنین رجال صدقوا ما عاهدو الله علیه فمنهم من قضی نحنبه و هو
( 133 ) حمزه ! و منهم من ینتظر و هو علی بن اءبی طالب ، یقول الله ! و ما بدلوا تبدیلا احزاب ! 21 و در ص 77
قال صلی الله علیه و آله ! معاشر الناس ان علیا صدیق هذه الامۀ مردم ، علی صدیق این امت است ) . و اءیضاً در روایات عامه
تصریح شده که مرا به صادقین پیغمبر اسلام و اهل بیت او علیهم السلام است ، چنانچه در مجلد دوم کفایهۀ
المُوحدین ص 206 هم نقل شده . و حاصل مقام آنکه ظهور دین اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان به وسیله اءوصیاء پیغمبر
است .
و جعلت له و لهم اول بیت وضع للناس للذي ببکۀ مبارکا و هدي للعالمین
ترجمه ! براي او و براي آنان نخستین خانه اي را که جهت عبادتگاه مردم نهاده شد و خانه کعبه است که در آن برکت و هدایت
جهانیان است قرار شرح ! چون ابتداي دعوت پیغمبر اسلام از مکه شروع شد ، و در آخر الزَّمان هم از مکه شروع خواهد شد ،
پس اعلاي کلمه حق و دین به واسطه پیغمبر و وصی آخر الزَّمان او حضرت ولی عصر عجل الله تعالی ) در مکه خواهد شد و لذا
و جعلت له و لهم گفته شده ولی دعوت سائر انبیاء و پیغمبران و دیگران از سرزمین هاي دیگر بوده است . مجلد 13 بحار ص
134 ) از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود ! مثل اینکه قائم آل محمد علیه السلام را می بینم که روز شنبه ) 176
روز عاشورا بین رکن و مقام ایستاده ، و در برابر او جبرئیل صدا میزند این بیعت بیعت ) با خداوند است و جهان را پر از عدل
می کند هم چنانکه ظلم و جور آن را فرا گرفته بود . و البته اءول خانه اي که جهت پرستشگاه مردم قرار گرفت تا عموم مردم
موحد از آن منتفع شوند خانه بکَّۀ است ( 135 ) که در شهر مکه واقع شده چنانکه می فرماید ان اول بیت وضع للناس للذي
ببکۀ مبارکا و هدي للعالمین آل عمران آیه 96 اول خانه ایکه جهت عبادگاه مردم نهاده شد خانه مکه است که در
آن برکت و راهنماي جهانیان است . از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که فرمود ! چون خدا خواست زمین را
بیافریند به باد امر کرد که آب را به موج آورد تا کفی بدست آید و یک جا جمع شود و آن موضع کعبه بود ، که کوهی از کف
شد آنگاه زمین را از زیر آن پهن و گسترش داد ، و این است معنی قول خداوند که می فرماید ان اول بیت و آن خانه مبارك و
صفحه 55 از 184
بابرکتاست ، هم چنانکه می فرماید لیشهدوا منافع لهم حج آیه 38 تا شاهد منافع خویشتن باشند . ( 136 ) در تفسیر این
آیه شریفه ! لیشهدوا منافع لهم روایتی ازامام صادق علیه السلام است که در موقع اعمال حج در جواب آن سائل که گفت !
چرا خودتان را به زحمت می اندازید ؟ ( 137 ) فرمود میل دارم که حاضر باشم و با حضور بطلبم منافعی را که خداي عز و
جل فرمود لیشهدوا تا مردم منافع خود را به حضور بطلبند و کسی در آن مکانها مکه و عرفات و م شعرالحرام و منی حاضر نمی
شود مگر اینکه نفعی شامل حال او گردد ، و شما ( شیعیان ) مراجعت می کنید در حالی که مورد مغفرت و آمرزش قرار
گرفته اید ، و اءما غیر شما ( که نفع آنها دنیائی فقط است ) اموال و کسانشان محفوض می مانند . مضمون اخبار و
روایات است کسی که به حج و عمره مشرف شود و اعمال آنها را انجام دهد و طواف کند مشمول خیر کثیر
و نفع جزیل از طرف خدا خواهد شد ، و بعلاوه رفع فقر و پریشانی از او می شود . چنانکه در کتاب وسائل از حضرت صادق
علیه السلام ورایت شده که فرمود ! حضرت علی بن الحسین علیمها السلام فرمود ! حج و عمره بجا آورید که موجب
سلامتی بدن و زیادتی روزي شما گردد ، و وسیله تاءمین مخارج خانواده هاي شما خواهد بود ، و شخص حج کننده مورد
آمرزش و آن سبب دخول بهشت او گردد ، و معاصی گذشته او مورد مغفرت است ( 138 ) و اعمال ناشایست او از آن وقت
به بعد به حساب آید و در مدت مسافرت حج اموال و کسانش محفوض بمانند . و بالجمله انجام حج و عمره موجب فوائد دنیا و
آخرت اس
فیه آیات بینات مقام ابراهیم
ترجمه ! در آن نشانه هاي روشنی است ، که از جمله مقام ابراهیم است ) شرح ! از آیات و نشانه هاي روشنی که در آنجا است
1 چاه زمزم است ، که چون حضرت اسماعیل و مادرش هاجر در آن وادي مسکن گزیدند نه آبی در آنجا بود و نه
آبادانی چنانکه حضرت ابراهیم به پروردگارش عرض می کند د ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذي زرع عند بیتک
المحرم ابراهیم ! 37 پروردگارا من بعضی از دودمان خود را بوادي و درَّه غیر قابل کشت در جوار خانه مُحرَّم ( حرمت یافته )
تو سکونت دادم . که در اثر دعا و درخواست این پدر و مادر ، آب زمزم از زیر زمین نمایان شد . 2 حجرالاءسود ( سنگ ) هم
از جمله آیات است که از زمان قدیم تاکنون باقیست و تاریخ بس شگفتی دارد ، و برحسب بعضی اخبار تجسم فرشته و ملکی
است که بصورت سنگ درخشان درآمده . 3 از جمله آیات دیگر حجر اسماعیل است که در سمت غربی خانه کعبه نیم دائره
هلالی شکل قرار دارد و گویند مدفن حضرت اسماعیل و مادرش هاجر می باشد . 4 و دیگر از آیات آن هلاك هر ظالم و
ستمکاري است که قصد خراب کردن آنرا داشته باشد مانند اصحاب فیل که خداوندد متعال در سوره فیل داستان آن
را اجمالًا بیان می کند . و دیگر انصراف پرندگان موقع پرواز از بالاي آن و یا فرود آمدن بر بام و دیوار آن است . 5 و مهم تر از
همه اینها ، مقام حضرت ابراهیم علیه السلام و آن سنگی است که جاي پایش در آن نقش است هنگامی که پاي خود را موقع بناي
کعبه بر آن می نهاد ، و این جهت و سبب را مرحوم فیض در تفسیر صافی از کتاب کافی و تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام
نقل می کند . و می توان گفت که وجود این مقام یک آیت نیست بلکه آیات چندي است 1 تاءثر سنگ از قدم آن
حضرت بر آن سنگ . 2 و نفوذ قدم پا بر آن سنگ . 3 بقاي اثر آن قدم در این مدت متمادي . 4 محفوظ ماندن آن سنگ با
وجود دشمنان زیاد در این مدت چند هزار سال است . و با لجمله آیت بودن آن بقدر واضح است که نیازي به بیان ندارد .
و من دخله کان آمنا
ترجمه ! و هر کس داخل آن شود در امن و امان است ) شرح ! هم چنانکه حضرت ابراهیم علیه السلام از خداي عز
صفحه 56 از 184
وجل درخواست کرد و گفت ! رب اجعل هذا البلد آمنا ابراهیم ! 35 پروردگارا این سرزمین را محل امن قرار ده ،
خداوند هم دعاي او را اجابت کرد . و فرمود ! و من ذخله کان امناً . . آل عمران ! 97 هر کس وارد آنجا شود در امان است و
هیچ کس حق تعرض به او یا اذیثت او را ندارد . و در روایت است که راوي گوید از امام ششم علیه السلام درباره این کلام
خدا که می فرماید و من دخله کان امناً سئوال کردم ! آیا مقصود خانه کعبه است یا تمام حرم ؟ حضرت فرمود ! کسی
که به حرم پناه آورد و داخل آن شود از شر مردم در امان است ، و هم چنین حیوانات وحشی و پرنگان هم ماءمون می باشند
از راندن از آنجا واذیت و آزارشان تا آنکه از حرم خارج شوند . ( 139 ) و در روایات دیگر است ( 140 ) که هر کس در خارج
حرم جنایتی مرتکب شود ، و به حرم پناهنده شود نباید او را در آنجا گرفت ، ولی باید او را از آمدن بیرون به بازار و خرید و معامله
کردن منع کرد ، و با او سخن نگویند ، و خوردنی و آشامیدنی به او ندهند ، و بر او تنگ گیرند تا او از حرم خارج شود . و اگر
کسی در حرم مرتکب جنایتی شود جایز است حد خداوند را در همانجا جاري نمود .
و قلت انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا
ترجمه ! و درباره خاندان رسول فرمودي البته خدواند میخواهد از شما اهل بیت رسول هر رجس و ناپاکی را از
صفات ذمیمه و اخلاق رذیله دور سازد و کاملًا شما را پاك و مبرا گرداند شرح ! بدانکه الف و لام اهل البیت براي عهد
است یعنی اهل بیت نبوت ، و گفته شده ! مراد از بیت مسجد رسول است ، و اهل او کسانی هستند که در آنجا
ساکن بودند و ایشان را بیرون نکردند و درهاي اطاقشان را رو به مسجد نبستند ، و اتفاق تمام اُمت است که مراد از
آن اهل پیغمبرند . و روایاتی که دلالت دارد که این آیه در شاءن اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و علیهم یعنی
اصحاب کسا نازل شده از عامه و خاصه زیاد است . در کتاب کفایۀ الخصام ص 376 چهل و یک حدیث از طریق عامه و سی و
چهار حدیث از طریق خاصه ذکر نموده که این آیه در شاءن پیغمبر وعلی و فاطمه و حسن و حسین و ائمه از اولاد او علیهم السلام
نازل شده ، و ما در اینجا به ذکر یک حدیث از عامه اکتفا می کنیم در ص 378 می نویسد ! بیست و دوم حمیدي یکی از علماي
عامه گوید ! شصت و چهارمین حدیث متفق علیه از احادیث صحیخین بخاري و مسلم ، از مسند عائشه ، از مصعب بن شیبه ، از
صفیه دختر شیبه ، از عائشه دختر ابی بکر روایت کرده که گفت ! روزي صبح رسول خدا از اطاق بیرون شد در حالی که بر تن
عبائی سیاه رنگ از مو داشت ، در این هنگام حسن بن علی درآمد رسول خدا او را به زیر عبا داخل کرد بعد از او
حسین آمد او را هم داخل کرد ، پس از او فاطمه آمد او را هم به زیر عبا درآورد ! سپس علی آمد ، او را نیز داخل کرد ، آنگاه
گفت ! انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً . اینک یک حدیث هم از طریق خاصه نقل می کنیم در
کتاب مذکور ص 382 ، حدیث پنجم ابن بابویه به سند خود از علی علیه السلام روایت کرده است که به خدمت
رسول خدا به خانه ام سلمه رفتم و آیه انما یرید الله الایه بر آن حضرت نازل شده بود رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود !
یا علی این آیه در شاءن تو و دو فرزندم حسن و حسین وائمه از اولاد حسین نازل شده ، علی علیه السلام گفت یا
رسول الله امامان بعد از تو چندند فرمود ! تو یا علی ، و بعد از تو حسن و حسین ، و بعد از حسین علی فرزندش ، و بعد از علی ،
پسرش محمد ، و بعد از محمد پسر او جعفر ، و بعد از جعفر پسرش موسی ، و بعد از موسی فرزندش رضا ، و بعد از رضا پسرش
محمد ، و بعد از محمد پسرش علی ، و بعد از علی پسرش حسن ، و بعد از او حجت فرزند حسن ، و این است نامهاي ایشان
که به ساق عرش نوشته شده است و من از خداي تعالی سئوال کردم از آنها فرمود یا محمد اینانند امامان بعد از تو که
همه مطهر و معصوم اند و دشمنان ایشان همه مطرودند . تنبیه بدانکه اراده الهیه دو قسم است ، اراده تکلیفیه و اراده تکوینیه و از
این آیه اراده تکلیفی مراد نیست ، زیر این قسم از اراده شامل تمام بندگانست که مکلف می باشند که خود را از لوث
صفحه 57 از 184
معاصی و شک در دین واخلاق رذیله پاك نمایند ، بلکه کفار هم در این تکلیف شرکت دارند ، پس اگر مراد از آن این
تکلیف باشد اولا ذکر کلمه انما که مفید حصر است لغو خواهد بود . و ثانیاً این آیه در مقام مدح است پس اگر اراده به معنی
تکلیف باشد مناسب با مدح نخواهد بود . و ثالثاً برحسب روایات وارده ام سلمه زوجه پیغمبر ، از او خواهش کرد که او هم داخل
کسا شود پیغمبر صلی الله علیه و آله نپذیرفت ، و اگر مراد از اراده ، تکلیف باشد استدعاي ام سلمه بی محل بوده و مضایقه
پیغمبر هم وجهی نداشته است . پس با این قرائن قطعیه محقق است که مراد از اراده همان اراده تکوینیه است که اراده او فل
اوست هم چنانکه در سوره یس ! 82 فرماید ! انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون در تفسیر مجمع
البیان ذیل آیه 73 سوره هود ! که فرموده رحمۀ الله و برکاته علیکم اهل البیت می نویسد ! مراد به اهل البیت
یعنی اهل بیت ابراهیم . واما ساره همسر ابراهیم از اهل بیت او است چون که دختر عموي او بوده ، و آیه
دلالتی ندارد که همسر مرد از اهل بیت او است ، پس معنی آیه انما یرید الله یعنی محققاً خدا می خواهد پلیدي را از شما
بخصوص دور کند ، و آنطور که خود می داند پاك و پاکیزه تان نماید . پس اهل بیت در این آیه مبارکه ) شامل حال زنان
پیغمبر نمی شود زیرا اولاً ظاهر آیه که تعبیر به عنکم ضمیر جمع مخاطب مذکر است و صحیح نیست که ضمیر مردان را به
زنان ارجاع داد و به زنان گفته شود عنکم . ثانیاً روایاتی در این زمینه آمده است که صریحاً بیان شده مراد از اهل بیت ، علی
و فاطمه و حسن و حسین میباشند . ثالثاً اهل بیت شخص به کسانی گفته می شود که اتصال نسبی به او
داشته باشند ، و اگر همسر را هم اهل بیت گویند اتصال موقتی و مجازي است و در حقیقت اهل او نیست زیرا
زنی که مدتی با زوج اول بوده و پس از طلاق با مرد دیگري ازدواج کند دیگر او را اهل بیت زوج اول نمی گویند ، ولی تا
زمانی که با او بوده او را هل بیت آن زوج خوانند . و مراد از کلمه تطهیرا براي تاءکید است که این تطهیري است بدون
( زوال . ( 141
ثم جعلت اجر محمد صلواتک علیه و اله . . .
ثم جعلت اجر محمد صلواتک علیه و اله مودتهم فی کتابک فقلت ! قل لا اسالکم علیه اجرا الا
المودة فی القربی ، ( 142 ) و قلت ! ما سالتکم من اجرفهو لکم ( 143 ) ، وقلت ما اسالکم علیه من اجر الا من شاء یتخذ الی ربه
سبیلا ( 144 ) ترجمه ! آنگاه تو اي پروردگار اجرا و مزد رسالت پیغمبرت را که درود و رحمت هاي پاینده تو بر او و آل او باد
محبت و دوستی آنان را در کتابت ! ( قرآن ) قرار دادي آنجا که گفتی ! بگو اي پیغمبر من از شما اجر رسالت جز دوستی و
مودت نسبت به نزدیکانم نمی طلبم و باز فرمودي بگو همان اجر و مزدي که خواستم باز به نفع شما است و محبت
اهل بیتم موجب سعادت و رستگاري شما است ، و باز فرمودي ! بگو من از شما اجر رسالیت نمی خواهم جز اینکه راه خدا پیش
گیرید . حاصل آنکه بگو که من درخواست مزد رسالت خود از شما نمی کنم و اگر مودت اقربا و نزدیکان خود را از شما می
خواهم آنهم به سود شما است که از وجودشان استفاده کنید ، و تعظیم آنان را واجب دانید ، و آنان را آزار نکنید و مراعات مودت
و دوستی با آنان را از لوازم ایمان خود شمارید . شرح ! فخر رازي در تفسیر خود در ذیل آیه تطهیر گوید ! در مصداق این
اهل بیت اختلاف است و بهتر این است گفته شود مراد از اهل بیت فرزندان آن حضرت و همسرانش و حسن و حسین
است و علی هم از آنانست براي اینکه از اهل بیت او محسوب است ، در کتاب کفایه الخصام ص 395 ، هفده روایت از علماي
عامه نقل کرده است که این آیه شریفه مخصوص اءهل بیت رسالت است ، در روایت چهارم از ثعلبی از ابن
عباس نقل کرده که چون آیه قل لا اسالکم علیه اجراً نازل شد ، اصحاب عرض کردند ! یا رسول الله اقر باي تو که
خداي تعالی مودتشان را برما واجب گردانیده کیانند ؟ فرمود علی و فاطمه و فرزندان ایشان . و این مودت را که نام بردم مزد من
صفحه 58 از 184
نیست بلکه براي آنستکه بوسیله این مودت ، از آنان پیروي شود و موجبات سعادت دنیا و آخرت خود را فراهم سازند
. و لذا فرمود ! قل ما سالتکم من اجر فهو لکم سبا 47 بگو اي پیغمبر آنچه اجر من است همه از آن شما و این مودت اقرباي من
براي انتفاع شماست ، بدانید که مزد رسالت من از طرف خدا عنایت میشود . کما قال الله تعالی ! فرقان 57 قل ما
اسالکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلًا بگو از شما اجري نمیخواهم مگر آنکه بوسیله مودت با اقرباي من
راهی به قرب پروردگار پیدا کنید و نیز در سوره ص خدوند می فرماید قل ما اسالکم علیه من اجر و ما انا من المتکلفین .
بگو من از شما مزد و پاداشی نمیخواهم و بار خود بر دوش دیگران نمی نهم . در کتاب کفایۀ الخصام ص 30 بیست و یک
حدیث از علماي عامه نقل کرده که رسول اکرم صلی الله علیه و آله امر فرمود به متابعت علی بن ابی طالب و ائمه از آل
محمد صلوات الله علیه و علیهم . از جمله ابراهیم بن محمد جوینی به سند خود از ابن عباس روایت نمود که رسول خدا فرمود !
هر که بخواهد به زندگی من زنده و به موت من بمیرد ، و با من در بهشت عدن که خداي تعالی به ید قدرت خود غرس کرده با
من ساکن باشد باید به علی واولیاي او تولی جوید و به امامان پس از من اقتدا کند که ایشان عترت منند واز طینت من آفریده
شده اند و خداي تعالی هم علم و فهم به ایشان کرامت فرموده ، واي بر آنهائی که فضل ایشان را تکذیب و از امت من دریغ کنند
، و واي بر کسانی که قرابت ایشان را نسبت به من معتبر ندانند ، و خدا شفاعت مرا نصیب ایشان نگرداند . البته روایات زیادي در
این باب آمده است ، و ما به جهت اختصار به ذکر همین حدیث اکتفا کردیم .
فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک
ترجمه ! پس اهل بیت رسول طریق و رهبري بسوي تواند ، و راه بهشت رضوان و راه بهشت رضوان و راه رسیدن به رضا و
خوشنودي تواند شرح ! مرحوم مجلسی در مجلد 7 بحار الانوار بابی باز نموده است به اینکه مردم هدایت نمی شوند مگر به متابعت
از ایشان . رجوع به آن باب نمائید . ( 145 ) و در زیارت عاشورا می گوئی ! و اتقرب الی الله ثم الیکم بموالاتکم و موالاة
ولیکم و بالبراءة من اعدائکم اول به درگاه خداوند سپس به وسیله دوستی شما و دوستی اولیا و دوستان شما و بیزاري از
دشمنان شما سوي خداوند یکتایم تقرب می جویم . محبۀ اولاد الرسول وسیلۀ الی نیل رضوان و ملک موبد فواهاً لمن ابدي مودة
عترة بصدق واخلاص و عزم موکد دوستی فرزندان رسول وسیله ایست براي رسید به رضوان و ملک همیشگی ، پس چقدر
نیکو است کسی که مودت عترت پیغمبر را از روي صداقت و اخلاص و عزم موکدي ابراز و آشکار سازد . فلما انقضت ایامه اقام
ولیه علی بن ابی طالب صلواتک علیهما و آلهما هادیا پس چون عمرش سپرش گشت به وصیت و جانشینی خود علی بن ابی
طالب را که صلوات تو برآن دو و آل دو باد براي هدایت مردم گماشت . بدانکه بر حسب روایات وارده از عامه و خاصه
در سال دهم هجرت و نزول سوره اذا جاء نصرالله و الفتح جبرئیل نازل شد و گفت که اجل تو نزدیک شده باید خلیفه و
جانشین خود را که علی بن ابی طالب ست و شایستگی آن را دارد به مردم مسلمان معرفی نمائی ، تا مسلمانان پس از تو
متحیر و سرگردان نشوند و گمراه نگردند ، و آن حضرت به ملاحظه آنکه میدانست عده اي از اصحاب به امیر المومنین
نظر مساعدي ندارند ابلاغ آن را به تاخیر انداخت ، تا به حجه الواع در مسجد خیف در منی جبرئیل نازل شد و مجددا در
انجام این امر تاکید نمود ، پیغمبر فرصت می جست تا در مراجعت از حج در بیابانی بین مکه و مدینه در موضعی
معروف به غدیر خم که محل افتراق و جدا شدن بیشتر حجاج و همسفران حج که از آن موضع متفرق می شدند و به وطن
خود می رفتند رسید ، جبرئیل نازل شد و این آیه را ابلاغ کرد یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم
تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس توبه آهی 67 اي رسول ما ، آنچه از طرف پروردگارت به تو نازل شده به
مردم ابلاغ کن واگر انجام ندهی پس رسالت او را نرساندي و خدا تو را از شر مردم حفظ می کند . آنگاه پیغمبر پس از نزول آیه
صفحه 59 از 184
مبارکه در انجام آن سه روز مکث کرد تا رسید به جحفه ، و در محل غدیر خم توقف کرد و پیاده شد ، و دستور داد که مردم براي
نماز اجتماع کنند ، بانگ اذان بلند شد و مردم اجتماع کردند و با جمع کردن چند سنگ آنها را به صورت منبري تشکیل
دادند ، و حضرت بالاي آن رفت و خطبه اي بیان کرد ، بعد دست علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفت و بلند کرد ،
گویند تابه حدي که سفیدي زیر بغل پیغمبر و علی ظاهر شد و تمام مردم علی علیه السلام را دیدند ، و فرمود ! من کنت
مولاه فعلی مولاه الخ . تنبیه البته استدلال به واقعه غدیر خم بر خلافت و جانشینی بلافصل امیر المومنین متوقف
بر دو امر است یکی اثبات وقوع این واقعه است ، و به موجب کتابهاي متعددي که در این باره تالیف شده واخبار و
روایات متعددي که نقل شده شخص منصف به وقوع آن یقین پیدا می کند . و دیگر اثبات دلالت این واقعه بر خلافت آن
حضرت می باشد . و در اینجا هر چند براي لفظ مولی معانی متععدهاي در لغت ذکر شده ولی به موجب قرائن کثیره و
موقعیت زمانی و مکانی و شان نزول آیه ولفظ مولی که در این جمله من کنت مولاه فعلی مولاه ذکر شده به معنی اولی
باشد به همان معنی اولی که براي پیغمبر اکرم در سوره احزاب آیه 6 ذکر شده ، که فرمود ! النبی اولی بالمومنین من انفسهم .
قرینه اول قول پیغمبر صلی الله علیه و آله است که اکثر مفسرین عامه هم آن را نقل کرده اند که ابتدا پیغمبر صلی الله
علیه و آله فرمود ! الست اولی بکم من انفسکم ( و همه بلی گفتند ) بعد از آن فرمود ! من کنت مولاه فعلی مولاه و
حمل لفظ مولی در این جمله بر غیر معنی لفظ مولی در جمله قبلی بر حسب قواعد عربیه و استعمال اهل لسان لغو خواهد بود . قرینه
دوم آنکه بر هیچ عاقلی مخفی نیست که خصوصیات واقعه غدیر خم از نظر موقعیت زمانی و مکانی و اینکه گویند عده نفرات
جمعیت بیش از هفتاد هزار نفر بوده که در سیر و حرکت متفرق بودند و پیغمبر دستور داد همه را جمع نمایند بخصوص وقت
ظهر در شدت گرما و حرارت هوا بطوري که فرمود ! مردم رداي خود را بر سر افکنند و پارچه به پاهاي خود بپیچند ، تا بتوانند
تحمل توقف در آن مکان را از شدت گرما داشته باشند ، و محل مرتفعی همانند منبر از سنگ و یا جهاز شتر تهیه
کنند ، و دیگر نزول آن قافله در مکانی که هیچ وقت معهود نبوده ، و بلند کردن رسول خدا دست آن حضرت
را به قسمی که زیر بغل مبارك آن هر دو نمایان شود و روي به جمعیت کند و بگوید الست اولی بکم من انفسکم و
تصدیق نمودن آنان بلی یا رسول الله ( ( ، بعد بگوید من کنت مولاه فعلی مولاه و دعا نمودن آن حضرت به قوله ! اللهم وال
من والاه و عاد من عاداه این قرینه قطعیه و دلیل واضحی است بر اینکه مقصود رسول خدا جز ثبت نمودن خلافت
وامامت علی بن ابی طالب علیه السلام چیز دیگري نبوده . قرینه سوم صریح آیه مبارکه یا ایها الرسول بلغ می باشد که بر
حسب روایات وارده از بسیاري از علماي عامه در واقع غدیر خم نازل شده و دستور موکدي با فشار و تهدید به پیغمبر
اسلام صلی الله علیه و آله داده شده به اینکه پیغام تازه را به مردم ابلاغ نماید که اگر آن را تبلیغ نکنی اداي رسالت
ننمودي ، و امر به قدري مهم است که ممکن است خطراتی در این ابلاغ متوجه او شود ، خدا هم وعده نگهداري و حفظ
او را داده و با این وضع معقول نیست که مراد جمله من کنت مولاه این باشد که هر کس را که من یار و دوست او هستم علی
هم یار و دوست اوست و باید او را دوست بدارد . اکنون از خوانندگان انصاف می خواهیم که قطع نظر از روایات واتفاق آراء
آیا غیر از بیان مام خلافت و ولایت امیر المومنین علیه السلام چه امر مهمی بوده است که خداوند متعال با تهدید امر به تبلیغ
آن نماید . قرینه چهارم قصائی که شاعران در آن روز گفته اند که جمعی از علماي عامه آن را نقل کرده اند ( 146 ) و عمر
در آن روز به عنوان خلافت به علی علیه السلام تبریک گفت در کتبا کفایه الخصام ص 147 روایت بیست وهستم نقل
می کند از ابوالحسن فقیه ابن مغازلی شافهی به سند خود از هشربن حوشب از ابوهریره که گفت هر که روز
هیجدهم ماه ذي الحجه را روزه بدارد در نامه عمل او ثواب شصت ماه روزه نوشته شده ، و آن روز غدیر خم
است که در آن روز رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت و به مردم فرمود ! الست اولی بالمومنین یعنی آیا من
صفحه 60 از 184
اولی به تصرف نیستم در امور مؤ منان ؟ عرض کردن بلی یا رسول الله آنگاه فرمود ! من کنت مولاه فعلی مولاه یعنی هر کسی که
من مولاي اویم علی مولاي اوست . آنگاه عمر بن خطاب گفت ! بخ بخ لک یا ابن ابی طالب ( 147 ) مبارك باد تو را اي پسر ابو
طالب ، امروز تو مولاي من و مولاي هر مومن و مومنه شدي ، آنگاه آیه نازل شد ! الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت
علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا مائه آیه 3 یعنی امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما
تمام نموده و از جهت دین ، دین اسلام را براي شما پسندیدم .
اذ کان هوا المنذر و لکل قوم هاد
ترجمه ! چون او منذر است و براي هر قومی هادي و راهنمائی ا شرح ! شاءن پیغمبر صلی الله علیه و آله مانند دیگر پیغمبران تبشیر و
انداز است چنانکه در سوره احزاب آیه 45 فرماید ! یا ایها النبی انا ارسلناك شاهداً و مبشراً نذیراً وداعیاً الی الله باذنه و سراجاً
منیراً . یعنی اي پیغمبر ما تو را شاهد بر تصدیق و تکذیب و طاعت و معصیت امت ، و مژده دهنده به رحمت و نعمت هاي
خداوند در دنیا و آخرت ، و بیم دهنده از عداب و عقوبت ، و دعوت کننده بندگان بسوي خدا با اجازه و اذن او ، و
چراغی نوربخش قرار دادیم تا مردم را به نور ارشاد خود از ظلمت و تاریکی زندگی نجات دهی . بدانکه براي هر قومی
راهنمائی است ، هم چنانکه قرآن می فرماید ! انما انت منذر و لکل قوم هاد رعد آیه 7 توبیم دهنده اي و براي هر گروهی
148 ) از امام پنجم علیه السلام روایت شده که فرمود ! منذر رسول خدا است ، ) راهنمائی است . در مجلد 7 بحار صفحه 2
علی هادي است ، و در هر زمانی امام و پیشوائی از ما ، مردم را به آنچه که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله آورده است هدایت می
کند مجلد 9 بحار از ابن عباس نقل شده که گوید ! موقعی که این آیه انما انت منذر نازل شد پیغمبر اکرم دست مبارکش
را به سینه خود نهاد و گفت انا المنذر من منذرم ، و با دستش بطرف علی بن ابی طالب اشاره کرد و گفت ! انت الهادي ،
بک یهتدي المهتدون و تو هم هادي هستی که به وسیله تو طالبین هدایت ، هدایت شوند ) ) ( 149 ) . و از ابن عباس نقل شده که
گوید قال رسول الله صلی الله علیه و آله ! انا المنذر ، و الهادي رجل من بنی هاشم ( 150 ) ، و فی الحساب انما انت منذر وزنه !
خاتم الانبیاء الححج ! محمد المصطفی ، عدد حروف کل واحد منهما الف و خمسمائۀ و ثلاث و ثلاثون . و باقی الایۀ و لکل
قوم هاد وزنه علی و ولده بعده و عدد کل واحد منهما مائتان و اثنان و اربعون در کتاب کفایۀ الخصام ص 333 هفت
حدیث از علماي عامه در تفسیر این آیه مبارکه که رسول خدا منذر است و علی هادي است نقل می کندد ، و ما در اینجا به ذکر
یک حدیث آن اکتفا می کنیم . ابراهیم بن محمد جوینی از علماي عمامه در کتاب فرائد السمطین فی فضائل
المرتضی و السبطین علیهم السلام . به سند خود از امام ابوالحسن احمد واحدي آورده است که گوید از جمله آیاتی که
علی علیه السلام تالی رسول خدا صلی الله علیه و آله است آیه انما انت منذر است یعنی البته اي محمد تو بیم دهنده مردمی از
عذاب الهی ، و علی هدایت کننده است به ثواب لایتناهی . در تفسیر برهان ذیل این آیه مبارکه انما انت منذر و لکل
قوم هاد از امام پنجم علیه السلام روایت شده که فرمود ! رسول خدا صلی الله علیه و آله منذر است ، و علی علیه السلام
هادي است بخدا قسم که این صفت هدایت از میان ما نمی رود و پیوسته با ما است تا روز قیامت . فائده البته وظیفه عمده پیغمبران
تبلغ دستورات الهی به مردم زمان است چنانکه در چند موضع از قرآن آمده از جمله سوره نحل آیه 35 فهل علی الرسل الا
البلاغ المبین آیا به عهده پیغمبران چیزي جز ابلاغ آشکار است . و در سوره رعد آیه 40 فانما علیک البلاغ و علینا الحساب
وظیفه تو فقط تبلیغ است ، و رسیدگی به حساب به عهده ما میباشد . و پیغمبران اولوالعزم به وسیله وحی والهام راه رستگاري و
رسیدن به مقام قرب الهی و سعادت دنیا و آخرت را بیان می کنند . و چون پیغمبر هم مانند سایر افراد بشر به مفاد آیه کل
نفس ذادقۀ الموت ( 151 ) شربت مرگ را خواهد چشید ، پس باید بعد از او هدایت کننده اي باشد که مردم را به احکام و
صفحه 61 از 184
دستورات پیغمبر راهنما ، و حافظ و نگهبان آن دین و آئین باشد ، که اگر پس از او حافظ و راهنمائی نباشد ، در اثر مرور
زمان و تدلیس دشمنان و تسلط طاغوتیان دستورات آن دین از میان می رود ، و ما سابقاً در شرح جمله مستحفظا بعد مستحفظ
ثابت کردیم که تمام انبیاء اوصیائی داشتند که راهنماي مردم بودند ، و چون دین پیغمبر اسلام که خاتم پیغمبران است تا روز قیامت
باقی است لذا او را نیز هادیان و راهنمایانی است در هر دوره و زمان تا روز قیامت . در کتاب کفایه الخصام ص 334 از ابن
بابویه حدیثی از امام حسن علیه السلام نقل کرده که مشتمل است بر نام تمام اوصیاء و هادیان تا روز قیامت و
اخباري که دلیل بر تعیین هادیان و اوصیا می باشد زیاد است و ما در این جا به ذکر یک روایت اختصار می کنیم و
آن روایت از علماي عامه است که در کتاب کفایه الخصام ص 86 حموینی از ابن عباس روایت کرده که یهودیی بنام
نعثل از پیغمبر صلی الله علیه و آله سئوالاتی کرد و جواب کافی شنید ، تا آنکه گفت خبر ده مرا از وصی خود که کیست ؟
زیرا هر پیغمبري را وصیی هست و هیچ پیمبري بدون وصی نیست ، و پیغمبر ما موسی ، یوشع بن نون را وصی خود گردانید .
حضرت فرمود ! بلی ، وصی من و خلیفه من بعد از من علی بن ابی طالب است ، و پس از او دو فرزندم حسن و حسین و بعد از
ایشان نه نفر دیگر از صلب حسین می باشند وهمه نیکو کردارند . نعثل گفت نامهاي ایشان را به من برخوان ؟
حضرت فرمود ! بلی ، چون حسین از دنیا برود پسرش علی امام است ، و چون علی در گذرد پسرش محمد اماام است ، و چون
محمد از دنیا رود پسرش جعفر امام خواهد بود ، و چون جعفر رحلت کند پسرش موسی و چون موسی دنیا را وداع کند پسرش علی
است ، و چون علی پیک حق را لبیک گوید پسرش محمد است ، وچون محمد بسوي عالم باقی شتابد پسرش علی است ، و
چون علی از دنیا رحلت نماید پسرش حسن است ، و چون حسن را اجل محتوم دریابد فرزندش حجۀ بن الحسن امام
عصر است ، و این دوازده نفر امامان بعدد نقباء بنی اسرائیل می باشند ( 152 ) الی آخره . و مناسب است که روایتی هم از
خاصه نقل شود ، در مجلد 7 بحار از جابر جعفی ( 153 ) نقل شده که از امام محمد باقر علیه السلام سئوال کردم جهت چیست
که مردم به پیغمبر و امام نیازمندند ؟ فرمود ! براي اینکه صلاح و بقاي عالم بدان پایدار است و خداوند به برکت وجود پیغمبر و
امام عذاب را از مرده بر می دارد هم چنانکه می فرماید ! و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم انفال ! 33 و خدا آنها را
عذاب نمی کن در حالی که تو در میان آنها هستی و همانطوریکه ستارگان امانند براي اهل آسمان ، اهل بیت من هم
امانند براي اهل زمین ، که اگر ستارگان نباشند آنچه را که اهل آسمان نمی پسندند واقع می شود و آنچه
نباید بشود صورت می گیرد . واگر اهل آسمان نمی پسندند واقع می شود و آنچه نباید بشود صورت می گیرد . و اگر اهل
بیت من هم در زمین نباشند آنچه را که اهل زمین نمی پسندند بسرشان خواهد آمد ، و مراد به اهل بیت پیغمبر امامانی هستند که
خداوند اطاعت آنان را با اطاعت خود مقرون ساخته و فرموده یا ایها الذین امنوا اطیعو الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم
نساء ! 59 اي کسانی که ایمان آوردید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا و صاحبان امرتان را . که
آنان معصوم و پاکیزه اند و کسانی هسند که گناه و نافرمانی خدارا نمی کنند ، و ایشان موید و موفق و محکم و استوارند ، و به
واسطه وجود آنان خداوند بندگانش را روزي میدهد و به واسطه وجود آنان قطرات باران از آسمان نازل می شود ، و برکات
زمین بیرون می آید ، و به وجود آنان به معصیت کاران مهلت داده می شود و در عذاب و عقوبت آنها تعجیل نمی گردد . نه روح
القدس از آنان جدا می شود و نه آنان از روح القدس ، و آنان پیوسته با قرآنند و قرآن هم از آنان جدا نمی گردد .
فقال و الملا امامه من کنت مولاه فعلی مولاه
ترجمه ! و در حالیکه گروه مردم پیش روي او بودند ، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود ! هر که را منم مولاي او پس علی هم
مولاي او خواه ب شرح ! این کلام پیغمبر را بسیاري از علماي عامه در اخبار غدیر خم از رسول خدا صلی الله علیه و
صفحه 62 از 184
آله نقل کرده اند هم چنانکه در کتاب کفایه الخصام ص 143 آمده است ( 154 ) . و در مجلد 9 بحار ص 108 روایتی از
سلمان فارسی نقل می کند که گفت ! قال رسول الله صلی الله علیه و آیه ! یا علی من بري من ولایتک فقد بري من ولایتی (
155 ) اي علی هر که از تو سلب ولایت نماید سلب ولایت مرا کرده .
اللهم وال من والاة ، و عاد من عاداه ، و انصر من نصره ، و اخذك من خذله
ترجمه ! ( بارالها دوست بدار هر که علی را دوست دارد ، و دشمن بدار هر که علی را دشمن دارد ، و یاري کن هر که علی را
156 ) از حضرت رضا ) یاري می کند ، و خوار و تنها گذار هر که علی را خوار و تنها گذارد . شرح ! در مجلد 9 بحار ص 202
علیه السلام روایت شده که او از پدران بزگوارش از رسول خدا نقل می کند که فرمود ! من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم و ال من
والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله . و طبق نقل کفایۀ الخصام این کلام را اءخطب خوارزم موفق بن
( احمد که از بزرگان علماي عامه است در کتاب فضائل امیر المومنین از ابوهریره نیز نقل کرده است . ( 157
بدانکه محبت و دوستی میان دو تن وقتی محقق میشود که از طرف آن دیگري نفع و سودي به او رسد و یا ضرر و زیانی از او
برداشته شود که آن بصورت احسان جلوه گر میشود خواه مادي و یا معنوي وآن وقت مصداق ان الانسان عبید الاحسان تحقق می
یابد . و چون انسان نیازمند و سعادت خواه است و وقتی که ادراك کند سعادت و آخرت او از طرف خالق و پروردگار جهان
تاءمین میشود قهراً محبتی از او در دلش پیدا خواهد شد ، و لازمه این محبت فرمان بردن و پیروي کردن از او ست واین از آثار
مطلوب آنست . ( 158 ) و علامت این نوع محبت هم پیروي کردن و متابعت از دوستان مقرب و فرستادگان اوست هم چنانکه
در سوره آل عمران آیه 31 فرماید ! قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله کسی که ادعاي دوستی خدا را می کند
باید از رسول خدا پیروي کند تا خداوند هم نسبت باو علاقمند گردد . لو کان حبک صادقا لا طعته ان المحب لمن یحب مطیع (
159 ) و دوستی با رسول خدا صلی الله علیه و آله با دشمنی با دوست او صادق نیاید ، و این کلام پیغمبر خدا که فرمود ! اللهم
وال من والاه ، و عادمن عاداه دعا و نفرین اوست ، و اختصاص بمردم زمان خود ندارد بلکه شامل همه مردم در هر دوره و
161 ) از حضرت رضا علیه السلام روایت شده که پیغمبر ) عصري تا روز قیامت خواهد بود . ( 160 ) در مجلد 9 بحار صفحه 203
خدا صلی الله علیه و آله درباره علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود ! خدایا دوست بدار هر که او را دوست بدارد ، و دشمن
بدار هر که او را دشمن دارد ، و یاري کن هر که او را یاري کند و خوار و پست گردان هر که او را تنها گذارد . البته دوستی و
یاري کردن آن حضرت در این دوره و عصر پیروي از او و عمل کردن بدستورات وابلاغ مقاصد اوست از اخلاق و رفتار
حسنه و عقاید حقه و صفات پسندیده آن بزرگوار است . در کتاب کافی حدیثی از حضرت صادق علیه السلام نقل شده
که فرمود؛ هر که بخواهد بداند که خدا او را دوست دارد باید اطاعت او رانماید و از ما پیروي کند مگر نشنیدي قول
خدا را که می فرماید قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله آل عمران آیه 31 بعد آن حضرت فرمود ! بخدا
قسم کسی اطاعت خدا را نمی کند مگر آنکه بواسطه اطاعتش از خدا او را پیرو ما گرداند ، و بخدا قسم بنده اي پیرو ما نمیشود
مگر آنکه او را دوست میدارد ، و بخدا سوگند بنده اي پیروي ما را رها نکند مگر آنکه با ما دشمنی داشته باشد ، و بخدا قسم
کسی با ما دشمنی نمی کند مگر آنکه خدا را نافرمانی کند ، و کسی که با عصیان و نافرمنی خدا بمیرد خدا او را رسوا گرداند
163 ) از ابن عمر نقل شده که پیغمبر اکرم فرمود ! ) واو را برو در آتش افکند ) ) . ( 162 ) در کتاب بحار مجلد 9 ص 408
هر که علی را دوست دارد مرا دوست داشته ، و هر که مرا دوست دارد خدا از او راضی است و هر که خدا از او راضی باشد
پاداش او بهشت است تا آنکه فرمود ! کسی که بدوستی و علاقمندي آل محمد بمیرد من کفیل او به بهشتم و
آنرا سه مرتبه گفت البته این در صورتی است که این علاقه و محبت او را به پیروي از محبوب وا دارد . ( 164 ) در کتاب
صفحه 63 از 184
کفایۀ الخصام ص 569 سی و پنج حدیث از عامه نقل کرده که در غزوه خیبر پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود ! لاعطین
الرایۀ غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله محققاً فردا پرچم جنگ را بمردي میدهم که او خدا و پیغمبرش را دوست
دارد ، و خدا و پیغمبرش هم او را دوست دارند . و قال من کنت انا نبیه فعلی امیره هر که را من پیغمبر او هستم پس علی امیر اوست
. شر ح ( امیر بر وزن فعیل بمعنی فرمانده و فرمانروا است ، و این از القاب خاص علی بن ابی طالب ( ع ) ، در مجلد 9 بحار
165 ) از ابن عباس نقل شده که گوید شنیدم پیغمبرصلی الله علیه و آله بالاي منبر موقعی که به او خبر دادند که ) صفحه 247
این لقب امیر المؤ منین براي علی علیه السلام را بعضی از قریش منکرند و قبول ندارند می فرمود مردم بدانید که
خداي عز و جل مرا بر رسالت شما برانگیخته و بمن دستور داده که علی را جانشین خود و امیر شما گردانم ، و هر که را که
من پیغمبر او هستم بداند که علی هم امیر اوست که خداي عز و جل او را بر شما امیر گردانیده ، و بمن دستور داده که من آنرا
بشما ابلاغ و اعلام کنم ، و اینک بشنوید و فرمان برید و امر و نهی او را بپذیرید ، آگاه باشید کسی از شما حق فرمانروائی بر
او را ندارد چه در زمان حیات من و چه بعد از وفات من ، زیرا خدا او را امیر قرار داده و بنام امیر المؤ منین ملقب ساخته
، و قبل از او کسی باین نام ملقب نگشته ، و من ماءموریت خود را نسبت باین دستور بشما ابلاغ کردم ، و هر که در این امر مرا
اطاعت کند خداي را اطاعت کرده و هر که نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده ، و پیش خدا عذر و حجتی ندارد و سرانجامش
آتش است ، چنان که خداوند عزو جل درکتاب خود فرموده ! و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدحله نارا خالدا فیها و
له عذاب مهین نساء آیه 14 و هر که فرمان نبرد از خدا و پیغمبرش واز حد و مرز او تجاوز نماید خدا او را در آتش
جاویدان سازد و آنان را عذابی است خوار کنند . مرحوم حاج میرزا ابوالفضل نوري ثقفی در کتاب شرح زیارت عاشورا ده
حدیث از طرق عامه نقل کرده که این لقب ( امیرالمؤ منین اختصاص بآن جناب دارد حتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه را
هم در زمان ظهورش بلقب بقیۀ الله میخوانند . در تفسیر برهان ذیل آیه مبارکه ! ان یدعون من دونه الا اناثاً نسا آیه 117 روایت
شده که مردي خدمت امام ششم علیه السلام رسید و گفت ! السلام علیک یا امیر المؤ منین حضرت با شنیدن این سخن از جا
برخاست و گفت ساکت شو ( و این سخن را مگو ، این اسم براي احدي غیر از امیر المؤ منین علی علیه السلام صلاحیت ندارد ،
که خدا او را باین اسم اختصاص داده ، و هر کس باین اسم نامیده شود و بدان راضی باشد منکوحه خواهد بود ، و اگر هم
نباشد بدان مبتلی گردد ، و این سخن خداوند است که می فرماید ! ان یدعون من دونه الا اناثاً و ان یدعون الا شیطاناً مریداً 4 آیه
117 ( که بجاي خدا نمیخوانند مگر بتها و موجودات بی اثري که اراده و اختیاري از خود ندارند و مگر شیطان بی خبر و یرانگر را
) . آنگاه راوي سئوال می کند پس قائم شما به چه اسمی خوانده مشود ؟ فرمود ! باو می گویند السلام علیک یا بقیۀ
166 ) در تفسیر ان یدعون من دونه الا اناثاً از تفسیر عیاشی ) الله ، السلام علیک یا ابن رسول الله . در مجلد 9 بحار صفحه 256
نقل شده ! که هر کس خود را باین لقب ملقب و بدان راضی و خشنود باشد چنین کسی از نظر خباثت و دنائت روحی
همانند مخنث است و مفعول و یا بدان مرض مبتلی گردد . تنبیه ! شاید علت اینکه هر کس غیر از علی علیه السلام
خود را بلقب امیر المؤ منین معرفی کند . . . آنستکه چون شاءن امیر المؤ منین امارت و فرماندهی بر مؤ منان است و لازم است
که ابتدا خود در صفت ایمانی از هر حیث و هر جهت شایسته و جامع بوده باشد تا این صفت شایسته او گردد ( و وضع الشیی فی
موضعه باشد تا مؤ منان ازمتابعت و پیروي و دستوراتش در جامعه رو بصلا روند و سعادت دنیا و آخرت آنان فراهم شود ، و از
این نظر کسانی که شایستگی این مقام را ندارند و باین لقب ملقب گردند در صورتی که نه قابلیت آن را دارند و نه شایستگی آن
را و مردم اینها را باین نام خوانند ، هر کدام همانند مردیست که منکوحه و مفعول دیگران واقع شود و این صفت زشت در او
168 ) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! در شب ) ظاهر گردد و یا بدان مبتلا شود . ( 167 ) در مجلد 9 بحار صفه 246
معراج خداوند بمن فرمود ! من براي تو علی را انتخاب کردم و تو او را برضایت و جانشینی خود بپذیر ، و من از علم و
صفحه 64 از 184
حلم خود بر وي عطا کردم ، و او حقاً امیر مؤ منان است کهاحدي از گذشتگان و آیندگان به این مقام نرسند . . . . در مجلد 9
169 ) از عبدالمؤ من نقل شده گوید ! از امام پنجم ابوجعفر علیه السلام ملقب شد ، فرمود ! لان میرة ) بحار صفحه 247
المومنین منه و هو یمیرهم العلم چون غذاي ( روحی و معنوي مؤ منان از اوست ، که او آنان را بعلم خود اطعام می کند ، و
اءیضادر همان مجلد و همان صفحه از جابر جعفی نقل شده که گوید ! به امام محمد باقر علیه السلام گفتم ! فدایت شوم
براي چه حضرت علی علیه السلام به امیرالمؤ منین ملقب شده ؟ فرمود ! براي اینکه به آنان علم ودانش اطعام می کرد آیا
نشنیدي نمونه گفته کتاب خداوند عز و جل را ونمیراءهلنا یوسف آیه 65 راجع به پسران یعقوب پیغمبر است که
گفتند براي کسان خویش آذوقه می آوریم . ( 170 ) توضیح - بدانکه انسان را ظاهري و باطنی است و همانطوري که ظاهر
انسان که همان بدن و اعضاي ظاهري اوست و براي حفظ و بقا و نمو آن نیاز به تغذیه است همین طور باطن انسان همه که
عبارت از روح و معنویت اوست در بقا و ارتقا بمراتب عالیه و کمالات نفسانی نیازمند غذاي روحی و معنوي است . چنانکه در
تفسیر این آیه مبارکه فلینظر الانسان الی طعامه عبس ! 24 در کتاب کافی از امام ابوجعفر محمد باقر علیه السلام روایت شده که
فرمود ! الی علمه الذي یاخذ عمن یاخذه پس طعام شامل طعام بدن و طعام روح هر دو میشود . و همانطوري که انسان به
غذاي جسمی و مادي خود باید بنگرد همچنین به غذاي روحی و معنوي خود باید نظر افکند ، و بداند که این غذا نیز چگونه و از
کجا تهیه شده زیرا انسان فقط حیوان نیست که طعام و غذایش همان غذا و طعام مادي باشد . پس لازم است که این غذاي معنوي
او از معدن علم و روحانیت تامین شود که همان اهل بیت رسول خدایند صلی الله علیه و علیهم ، و همانطوري که فرمود ! انا مدینه
العلم و علی بابها تمام علوم از معارف و حکمت از پیغمبر اکرم به امیر المؤ منین افاضه شده و غذاي معنوي و روحی مؤ منین هم
بوسیله آن بزرگوار به آنان افاظه میشود .
و قال انا و علی من شجرة واحدة و سائرا اناس من شجر شتی
ترجمه ! ( و گفت من و علی از یک درختیم و سایر مردم از درخت هاي مختل و گوناگون میباشند . شرح ! در تفسیر
برهان ( 171 ) از جابر بن عبدالله انصاري روایت شده از رسول خدا که به علی علیه السلام فرمود ! مردم از درخت هاي مختلف
و متفرقند و من و تو از یک درختیم ، سپس این آیه را قرائت کرد ! و جنات من اعناب وزرع و نخیل صنوان و غیر
صنوان یسقی بماء واحد رعد آیه 4 اي بالنبی وبک یعنی و باغهائی از انگور ، و کشت و خرما از یک اصل و بن وغیر آن که
بیک آب سیراب میشوند . یعنی بوسیله پیغمبر و تو . در تفسیر منهج الصادقین از ابوهارون نقل شده که گوید از ابوسعید خدري
خواستم که تو از حال علی بن ابی طالب علیه السلام و آنچه از فضائلی که از او میدانی بمن خبر بده و آگاهم کن ؟ جواب داد !
اي ابا هارون بدان و آگاه باش که من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود ! مردم از درخت هاي مختلفند ، و
من و علی از یک درختیم ، و من اصل آن درختم و علی بن ابی طالب فرع آن درخت ، خوشا بحال کسی که به اصل
آن تمسک جوید و از میوه هاي آن بهره مند گردد . در تفسیر برهان ذیل آیه مبارکه 24 سوره ابراهیم الم تر کیف ضرب الله
مثلا کلمۀ طیبۀ کشجرة طیبۀ می فرماید ! ( مگر ندیدي خدا چگونه مثلی زد که سخن نیک چون درخت پاکیزه است ) که
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودن ! من اصل آنم و علی امیر المؤ منین فرع آن ، و امامان از نسل او شاخه هاي
آن ، و علم ائمه میوه آن ، و شیعیانشان برگهایش هستند . ( 172 ) و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود آیه
کشجرة طیبۀ مثلی است که خدا براي اهل بیت پیغمبرش زده است ، و براي دشمنانشان آیه و مثل کلمۀ خبیثۀ
کشجرة خبیثۀ را ، راوي گوید گفتم آیه ! توتی اکلها کل حین بازن ربها را چه می فرمائید ؟ گفت ! مقصود آن است
که ائمه شیعیانشان را که در ایام حج و عمره به زیارت مشرف میشوند حکم شعی حلال و حرام را براي آنان توضیح
صفحه 65 از 184
میدهند . ( 173 ) فائدة ! تمثیل آن حضرت و جود خود و علی را به شجره واحده براي آنست که میوه و برگ یه درخت از حیث
طعم و رائحه و رنگ اختلافی ندارند همگی یک نوع میباشند ، ولی میوه و برگ درختان مختلف از هر جهت اختلاف دارند
هم از حیث طعم که بعضی شیرین و بعضی ترش و بعضی تلخند ، و هم از جهت رنگ و بو ، و هم از حیث شکل و
مقدار ، و ازاین نظر گویا میخواهد به مردم اعلام کند که من و علی از جهت ارشاد خلایق متحدیم و اختلافی نداریم . فائده دیگر
! تمثیل به شجره براي آنست که از تمام اجزاي درخت بهره مندي حاصی میشود ، هم از میوه و هم از برگو هم از شاخه ،
بعلاوه ممکن است از سایه آن هم منتفع شوند . و مردم در هر دوره و زمان از پیغمبر و اهل بیت او علیهم السلام از نظر عقائد
174 ) از جابربن ) واخلاق و رفتار و گفتارشان حتی از مجاورت با ایشان متفع میشوند در مجلد 9 بحار صفحه 289
عبدالله انصاري نقل شده که گفت ! سئوال کردم از پیغمبر صلی الله علیه و آله از میلاد علی بن ابی طالب آن حضرت آهی
کشید بعد فرمود از جابر تو از من سئوال کردي از بهترین مولود در شباهت به عیسی مسیح ( ع ) خداوند علی را خلق کرد از
نور من و آفرید مرا از نور خود و من و علی هر دو از یک نور میباشیم .
و احله محل هارون من موسی فقال له انت من یبمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدي
ترجمه ! ( و پیغمبر علی را نسبت به خود در مقامی همانند مقام هارون به موسی نشانید و به او گفت تو از منی بمنزله هارون
نسبت به موسی جز آنکه بعد از من پیغمبري نیست ) . ( 175 ) شرح ! در کتاب کفایۀ الخصام ترجمه کتاب غایۀ المرام بحرانی
صفحه 183 یکصد روایت از طرق عامه نقل کرده که پیغمبر به علی فرمود ! انت منی بمنزلۀ هارون من موسی الا انه لا نبی بعدي
و ما در اینجا بذکر یک روایت آن اکتفا می کنیم صاحب کتاب اربعین بسند خود از ابراهیم بن سعید جوهري وصی مامون خالیفه
عباسی از ماءمون و او از مهدي و او از منصور و او از پدرش و جدش از ابن عباس نقل می کند که او گفت ! شنیدم از
عمر بن خطاب وقتی که جمعی نزد او بودند و سخن از منافقان اسلام بود ، گفت ! اما درباره علی بن ابی طالب من خود
از رسول خدا شنیدم که گفت ! سه خصلت در اوست ، و عمر گفت ! من دوست داشتم که یکی از آنها در من باشد و آن مرا
بهتر بود از تمام دنیا و نعمت هاي دنیا ، آنگاه گگفت ! من و ابوبکر و ابوعبیدة و جمع کثیري در خدمت آن حضرت بودیم واو
دست مبارکش را بر پشت یا شانه علی گذاشت و فرمود یا علی انت اول المومنین ایمانا و اول المسلمین اسلاما و انت
منی بمنزلۀ هارون من موسی . خلاصه آنکه اخباري که در این باب چه از طرق عامه و چه از طرق خاصه وارد شده زیاد است ، و
این حدیث ، چهلمین روایت از احادیث عامه است ، و اقتصار به آن از باب الفضل ما شهدت به الاعداء است .
بدانکه مقام هارون نسبت به حضرت موسی مقام خلافت و شرکت در انجام امور نبوت بوده چنانکه خداوند در قرآن کریم
سوره طه آیه 29 از قول موسی ( ع ) فرماید ! و اجعل لی وزیرا من اهلی ، هرون اخی ، اشدد به ازري و اشرکه فی
امري و براي من وزیري از کسانم قرار ده ، و آن هارون برادرم را ، و پشت مرا بوسیله او محم کن ، و او را در کارم شریک گردان
. آنگاه از طرف خدا خطاب آمد ! قد اوتیت سولک یا موسی اي موسی مسالت تو قبول شد ( و تو مطلوب خود را یافتی ) .
در تفسیر برهان ذیل آیه مبارکه قال رب اشرح لی صدري طه آیه 25 از جمله روایات عامه ، روایت حافظ ابونعیم را نقل می
کند که ما ترجمه آنرا در اینجا می آوریم . ابو نعیم حافظ به سند خود از ابن عباس روایت کرده که وي گفت ! رسول
خد صلی الله علیه و آله دست علی بن ابی طالب و دست مرا گرفت موقعی که ما در مکه بودیم چهار رکعت نماز گذارد و
آنگاه دست هاي خود را بسمت آسمان بلند کرد و گکفت خدایا موسی بن عمران از تو خواست که پروردگارا سینه ام را بگشاي
و کارم را آسان گردان و گره را از زبانم بازکن تا گفتارم را بفهمند واز کسانم براي من وزیري قرار داده ، برادرم هارون را .
خدایا من هم محمد پیغمبر تو هستم از تو میخواهم که سینه اما را بازکنی و کارم را برایم آسان گردانی و گره از زبانم
صفحه 66 از 184
بگشائی که سخن مرا بفهمند و براي من وزیري از کسانم قرار ده علی برادرم را و او را در کارم شریک گردان . ابن عباس گفت
شنیدم منادي ندا در داد که مسالت تو اجابت شد . تنبیه بموجب آیات قرآن کریم حضرت موسی از خدواند متعال
درباره برادرش هارون سه چیز استدعا کرد 1 مقام وزارت که عرض کرد و اجعل لی وزیرا من اهلی هرون اخی . 2
اشتراك در امور نبوت که گفت و اشرکه فی امري . 3 اعطاي مقام تصدیق چنانکه در سوره قصص آیه 34 گوید و اخی هرون
هو افصح منی لسانا فارسله معی رد ایصد قنی انی اخاف ان یکذبون و برادرم هارون زبان آورتر است پس او را بکمک من
بفرست که مرا تصدیق کند و من می ترسم از اینکه مرا تکذیب کنند . البته این سئوال هم مورد قبول حق واع شد که فرمود !
سنشد عضدك باخیک یعنی بزودي بازویت را بوسیله برادرت قوي می کنیم . و حضرت موسی هم او را خلیفه و جانشین خود قرار
داد . و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی اعراف آیه 142 و گفت موسی به برادرش هارون تو بجاي من میان قوم من جانشین
باش . حضرت هارون برادر نسبی حضرت موسی بوده و روایات منزلت که رسول خدا درباره علی بن ابی طالب
فرموده دلالت دارد براینکه رسول خدا علی را نسبت بخود همانند مقام هارون نسبت به موسی قرار داده است فقط در دو امر
استثنا دارد یکی اینکه علی برارد نسبی پیغمبر صلی الله علیه و آله نبوده و دیگر مقام نبوت است که خود پیغمبر استثناء کرده و
فرمود ! در الا انه لا نبی بعدي . و انهما فی کل فضل تساویا و مافاته فضل سوي اسم النبوة غیر از این دو مقام در تمام مقامات
دیگر که افضل اهل زمان و خلیفه بودن است با پیغمبر صلی الله علیه و آله مشارکت دارد ، و دلیل بر عموم این
منزلت وقوع استثنا است که فرمود الا انه لا نبی بعدي پس جمیع مراتب هارون براي علی بن ابی طالب ثابت است مگر نبوت که
بوچود مبارك سید النبیاء ختم شده که بعد از او پیغمبري نخواد بود . و از جمله مقامات هارون نسبت به حضرت موسی خلافت
بود ه و آن نیز براي امیر المؤ منین ثابت است . بموجب آیه کریمه اخلفنی فی قومی هارون در زمان حیات موسی خلیفه او بود و
اگر حضرت هارون زنده بود بعد از حضرت موسی همه خلیفه بود ، و از جمله مقام حضرت هارون واجب الاطاعه بودن او بود
که بر جمیع بنی اسرائیل واجب بود از او اطاعت نمایند . و این مقام هم بموجب حدیث منزلت براي علی بن ابی طالب نیز ثابت
است ، و برتمام امت اسلام واجب است او را اطاعت نمایند . و از جمله مقام حضرت هارون همان مقام حضرت موسی
بر بنی اسرائیل است و آن اولی بتصرف بودن اوست مانند حضرت موسی ، و این مقام هم براي علی بن ابی طالب ثابت است
مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمود النبی اولی بالمومنین من انفسهم احزاب آیه 6 وقال النبی صلی الله علیه و آله !
من کنت مولاه فعلی مولاه و بالجمله استثناء مذکور در این حدیث شریف منزلت ، خود بهترین دلیل است بر عموم
منزلت ، و در این روایات وارده قرائن بسیاري است بر اینکه تمام مراتب و مقام هارون براي علی بن ابی طالب هم ثابت است .
و زوجه ابنته سیدة نساء العالمین
ترجمه ! و دختر گرامیش را که سیده زنان عالم است به علی علیه السلام تزویج ك شرح ! در ینابیع المودة تالیف شیخ سلیمان
بلخی قندوزي در تزویج فاطمه به علی علیمها السلام روایات زیادي نقل شده ، از آن جمله روایتی در صفحه 175 از انس بن
مالک نقل کرده ، که گوید ! من در خدمت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله بودم که حالت وحی بر آن حضرت عارض
شد ، پس از فراغت از حال وحی فرممد اي انس دانستی که جبرئیل چه آورد ؟ فرمود جبرئیل بمن گفت خدا امر
کرده است که فاطمه را بعلی تزویج نمایم اکنون برو ابوبکر وعمر وعثمان و طلحه و زبیر و عده اي از انصار را دعوت کن ،
انس گفت من آنها را دعوت کردم و چون آنها آمدند و حاضر شدند رسول خدا خطبه تزویج فاطمه به علی را ایراد و در آخر
خطبه فرمود ! فجمع اللله شملهما و اطاب نسلهما ، و جعل نسلهما مفاتیح الرحمۀ و معادن الحکمۀ و امن الامۀ
خداوند اجتماع آنانرا به اتحاد و یگانگی در آورد ، و نسلشان را پاکیزه گرداند ، و گشایش رحمت و معدن حکمت و امنیت
صفحه 67 از 184
امت قرار داد آنگاه علی حاضر شد و ( 176 ) پیغمبر با تبسم گفت ! یا علی خداوند امر نموده مرا که فاطمه را بعقد تو در آورم ،
و من هم تو را به او بصداق چهار صد مثقال نقره تزویج نمودم . علی گفت قبول دارم و بدان راضیم یا رسول الله
آنگاه بخاطر شکر این نعمت به سجده افتاد ، و چون سر از سجده برداشت رسول خدا به او فرمود ! خداوند این تزویج را بر
شما مبارك گرداند ، و بهره شما را نیکو واز شمانسل پاکیزه زیادي بوجود آورد . انس گوید خداوند هم از آن دو
نسل پاکیزه و نیکو بوجود آورد . و در روایات زیادي ذکر شده که حضرت فاطمه سید و سرور زنان عالمیان ، از جمله
درکتاب زیارت عاشورا روایات متعددي از عامه نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله بفاطمه علیهاالسلام فرمود ! تو
سید زنان عالمیان . واز عائشه هم نقل شده که رسول خدا بفاطمه فرمود ! الا تزضین ان تکون سیدة نساء العالمین آیا
خوشنود نمیشوي که تو سیده زنان عالمیان باشی . ور سنن ترمذي و صحیح مسلم و خصائص نسائی و سایر کتب دیگر عامه
اطلاق سیدة نساء العالمین بر حضرت زهرا سلام الله علیها شده است . پسا با این وصف هر مسلمانی با اندك تاملی یقین می
کند که فاطه علها السلام سرور زنان عالمیان است ، همانند مریم بنت عرمان که فرمود واصطفاك علی نساءالعالمین ) ) ال عمران
آیه 42 و تو را بر زنان عالمیان برگزید . و حضرت فاطمه زهرا اولا بموجب آیه تطهیر انما یرید الله لیذهب عنکم
الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا احزاب آیه 33 که باتفاق تمام امت حضرت زهرا هم داخل این اهل بیت است که
رجس و پلیدي از آنان برده و خداوند آنانرا پاك و پاکیزه ساخته . و ثانیاً چون مریم را پدري مانند پیغمبر اسلام و مادري چون
خدیجه کبري و شوهري مانند علی مرتضی و فرزندانی چون حسن مجتبی و حسین سید الشهداء ( علیهم السلام
نبود پس از این نظر مقام و برکات حضرت زهرا علیها السلام بالاتر و بیشتر از مریم علیها السلام خواهد بود .
و احل له من مسجده ما حل له ، و سد الابواب الا بابه
ترجمه ! ( و حلال کرد براي علی از دخول در مسجدش آنچه را که براي خودش حلال بود و درهاي منازل اصحاب
که به مسجد باز بود بحکم خدا بست جز در خانه علی را . شرح ! کفایۀ الخصام باب 413 صفحه 611 در موضوع سد ابواب
( بستن در منازل اصحاب را به مسجد مگر در خانه علی را حدود بیست و نه حدیث از عامه نقل می کند ، و ما در اینجا بذکر
یک حدیث آن می پردازیم . حدیث 11 ابن مغازلی بسند خود از نافع غلام عمر نقل می کند که گفت ! از پسر
عمر پرسیدم بهترین مردم پس از رسول خدا کیست ؟ گفت تو را چکار که این سئوالات می کنی ؟ گفتم مگر ابوبکر
بهترین مردم پس از رسول خدا نیست ؟ گفت ! استغفرالله ، بهترین مردم پس از رسول خدا کسی است که حلال
باشد او را آنچه بر رسول خدا حلال بود . گفتم آن کیست ؟ گفت علی بن ابی طالب است که رسول خدا ابواب
را بمسجد سد کرد مگر باب علی را ، و به و فرمود از براي تو است در این مسجد آنچه از براي من است ، و بر تو است در این
مسجد آنچه بر من است ، و تو وارث و وصی منی ، اءدا میکنی دین مرا ، و وفا مینمائی بوعدهائی که من کرده ام ، و قتال
میکنی بر طریقه من ، و دروغو است آنکه گمان کند که دوست و محب من است در حالیکه دشمن تو باشد . <بدانکه بموجب
آیه مبارکه ! یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلاة و انتم سکاري حتی تعلموا ماتقولن ولا جنباً الا عابري سبیل حتی تغتسلوا نساء آیه
43 ( اي کسانی که ایمان آوردید با حال مستی و بی شعوري بنماز نزدیک نشوید تا بدانید که چه می گوئید ، و نه در حال
جنابت و ناپاکی ( داخل مسجد نشویدمگر آنکه رهگذر باشید ( غیر از مسجد الحرام و مسجد الرسول که عبورش هم
جایز نیست تا آنکه غسل کنید ) این آیه مطلق است ، ولی بموجب روایات فریقین ( خاصه و عامه این حکم شامل پیغمبر و اهل
بیت نمیشود . در تفسیر برهان ذیل این آیه مبارکه واوحینا الی موسی و اخیه ان تبوءا لقومکما بمصر بیوتا و اجعلو بیوتکم قبله
یونس آیه 87 و به موسی و برادرش وحی کردیم که براي قوم خود در مصر خانه هائی آماده کنید و خانه هایتان را روبروي
صفحه 68 از 184
هم قرار دهید . روایتی از اورافع از طرق عامه نقل می کند که رسول خدا خطبه خواند و فرمود ! اي مردم خداوند امر
کرد بموسی و هارون کحه براي قوم خود در مصر خانه هائی بنا کنند وامر کرد که در مسجد آنان شخص جنب بیتوته نکند ، و
حق نزدیکی هم ندارد غیر از هارون و ذریه او ، و البته علی هم نسبت به من بمنزله هارون است نسبت به موسی ، پس در کلیه
مساجد شخص جنب نباید توقف کند و در مسجد مدینه هم نباید گذر نماید که حق عبور هم ندارد جز علی علیه السلام و دریه
177 ) روایتی نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ) معصومینش علیهم السلام . و در بحار مجلد 9 صفحه 238
علی علیه السلام فرمود ! یا علی حلال است براي تو در مسجد آنچه را که براي من حلال است ، آیا خشنود نمیشوي
از اینکه تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی مگر در امر نبوت . در کتبا کفیاة الخصام صفحه 613 در این
خصوص روایاتی نقل کرده تا آهنکه میرسد به حدیث بیستم که گوید ! موفق بن احمد بسند خود از زید بن ارقم روایت
کرده که گفت ! درب خانه هاي گروهی از اصحاب رسول خدا به سمت مسجد آنحضرت باز بود و از آن درب
تردد می کردند ، روزي رسول خدا فرمود ! سدوا هذه الابواب لاباب علی . این درب ها جز در خانه علی را بگیرید . مردم
در این باره سخنانی می گفتند ، رسول خدا صلی الله علیه و آله سخنرانی نمود و پس از حمد و ثناي می گفتند ،
رسول خدا صلی الله علیه و آله سخنرانی نمود و پس از حمد و ثناي الهی فرمود ! اما بعد بدانید که بمن امر شده به بستن این
درها مگر درب خانه علی ، بخدا سوگند که من از طرف خود دري را مسدود نکردم و دري را مفتوح نگذاشتم و لکن خداي تعالی
مرا باءمري ماءمور نموده و من پیروي امر خدا را نمودم .
ثم اودعه علمه و حکمته فقال انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد المدینه و الحکمۀفلیاتها من بابها
ترجمه ! ( آنگه رسول اکرم اسرار علم و حکمتش را بدو سپرد و گفت من شهر علمم و علی در آن شهر است ، پس هر که
بخواهد حکمت ( ودانش ) را بیابد باید از درگاهش وارد شود ) . شرح ! در کفایۀ الخصام صفحه 628 در سخن حضرت
رسول که فرمود انا مدینۀ العلم و علی بابها شانزده حدیث از روایات عامه را نقل کرده است از آنجمله از ابن مغازلی
شافعی که بسند خود از ابن عباس روایت کرده رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! من شهر علمم و علی در آن شهر است و
کسی که طالب علم باشد باید از درب آن در آید . انما المصطفی مدینۀ علم و هوالباب من اتاه اتاها ( 178 ) در مجلد 9 بحار
179 ) از ابن عباس نقل کرده که رسول الله صلی الله علیه و آله به علی بن ابی طالب علیه السلام گفت یا علی انا ) صفه 472
مدینۀ الحکمۀ و انت بابها و لن توتی المدینۀ الا من قبل الباب فردوسی گوید ! بگفتار پیغمبرت راه جوي دل از تیرگیها
بدین آب شوي چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی که من شهر علمم علیم در است درست این
سخن قول بر آواز اوست گواهی دهم کاین سخن راز اوست تو گوئی دو گوشم بر آواز اوست و نیز در مجلد 9 بحار صفحه
180 ) از اصبغ بن نباته از امیر المومنین ( ص ) روایت شده که گفت شنیدم از آنحضرت که می فرمود ! پیغمبر اکرم ) 457
هزار باب از حلال و حرام از گذشته و از آنچه واقع میشود تا روز قیامت مرا تعلیم داد ، که از هر بابی از آن هزار باب
گشوده می شود و این هزار ، هزار باب است بطوري که مرگ و میر و مقدرات و گرفتاریها و قدرت تجزیه و تحلیل و
تمیز حق از باطل را دانستم . فائده ! وجود خلیفه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله براي بقاي دین و شریعت پیغمبر اسلام
است و جانشین او هم باید عالم بجمیع ماجاء به النبی باشد ، چه از عقاید و معارف ، و چه از مسال حلال و حرام ، و چه از
عبادات و معاملات و حدود و قضا و و . . . و بایستی بجمیع حوادث و وقایع و لغت و لسان مختلف آشنا باشد تا بتواند بر مردمان
اتمام حجت نماید . در مجلد هفتم بحار الانوار ( 181 ) روایات متعددي نقل شده که دلالت می کند براینکه ائمه
معصومین علیهم السلام عالم بما کان و مایکون تا روز قیامت میباشند از جمله این روایت است که حضرت صادق علیه
صفحه 69 از 184
السلام فرمود ! آنچه در آسمانا و زمین و بهشت و جهنم است و آنچه از وقایع گذشته و حوادث آینده تا روز قیامت واقع شود
میدانم ، سپس فرمود ! من آن را از کتاب خدا دریافتم ، آنگاه دو کف دست خود را باز کرد و گفت این طور بدان می نگرم
، سپس فرمود خدا می فرماید ! ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیی نحل آیه 89 ( 182 ) یعنی این کتاب که بتو نازل کردیم در
183 ) از امام پنچم علیه السلام روایت شده که فرمود ! هر آنچه را ) آن توضیح همه چیز است . در مجلد 7 بحار صفحه 317
که خدواند به پیغمبرش تعلیم داده ، رسول خدا هم آن را به علی آموخته تا بما رسیده و اکنون آن علوم در دست ما
میباشد و با دست خود به سینه اشاره نمود/ از امام پنجم علیه السالم روایت شده که فرمود ! عالمی از ما اهل بیت از دنیا
نمیرود تا ببیند کسی که جاي او را می گیرد ، علمش همانند علم او ، یا بیشتر باشد ، راوي سئوال می کند که این علم چگونه
است ؟ می فرماید ! موروثی است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی بن ابی طالب علیه السلام رسیده ، که از این نظر
او از مردم بی نیاز میشود . ولی مردم از او بی نیاز نمیشوند و به وجود او نیازمندند . ( 184 ) در مجلد 7 بحار صفحه
185 ) از امام ششم علیه السلام روایت شده که فرمود ! کار خدا اءجل و اءعظم است ازاینکه بنده اي از بندگان خود را ) 302
حجت قرار دهد و از اخبار آسمان و زمین چیزي از او مخفی بدارد . حاصل آنکه خلیفه خدا باید عالمتر از جمیع امت
در امور باشد . قال الله تعالی ! اءفمن یهدي الی الحق اءحق اءن یتبع اءمن لا یهدي الا اءن یهدي یونس آیه 35 یعنی ! آیا
کسی که راهنمائی می کند بحق ، سزوارتر است از او پیوري کنند یا کسی که راه نیابد مگر آنکه راهنمائیش کنند . در مجلد 7
186 ) از امام ششم علیه السلام روایت شده که فرمود ! خداوند برتر و بزرگتر از آنست که بنده اي از ) بحار صفحه 303
بندگان خود را حجت بر مردم نماید و آنگاه خبرهاي آسمان و زمین را از او مخفی و پنهان بدار . حاصل آنکه خلیفه حق که امام
187 ) در تفسیر کلام خداي تعالی و اتوا البیوت من ) امت است باید عالم تر از جمیع آنان باشد . در مجلد 9 بحار صفحه 473
ابوابها بقره آیه 188 و آیه و اذ قلنا ادخلوا هذه القریۀ و ادخلو الباب سجدا بقره آیه 58 و هنگامی که
گفتیم داخل این سرزمین آباد شوید و با حال خضوع داخل شوید از امام پنجم روایت شده که در تاءویل آن فرمود
! مائیم خانه هائی که خداوند امر فرموده که از درهایش باید وارد شد ، مائیم درها و خانه هاي خدا که باید از آنجا وارد شد ،
پس کسی که بولایت ما اقرار نماید ( وپیروي ما را نماید ) البته از درهایش وارد خانه شده ، و کسی که مخالفت ما را نماید و
دیگران را بر ما برتري دهد از بیراه پس و پشت وارد میشود ، و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! انا مدینۀ العلم و علی بابها
و من اراد العلم فلیات الباب من شهر علمم و علی در آنست ، پس هر که طالب علم است باید از آن در وارد شود و این آیه
( مبارکه و اتو البیوت من ابوابها بحساب اءبجد 218 است که مساویست با جمله ! علی بن اءبی طالب باب مدینۀ الحکمۀ . ( 188
ثم قال ! انت اخی
189 ) نقل شده که چون پیغمبر صلی الله علیه ) ترجمه ! سپس باو فرمود تو برادر منی شرح ! در مجلد 9 بحار صفحه 341
و آله از مکه بمدینه هجرت کرد بین مهاجر و انصار برادري برقرار ساخت و بین ابوبکر و عمر و عثمان و عبدالرحمان بن
عوف و زبیر ، و سلمان وابوذر ، و مقداد و عمار برادري برقرار ساخت وامیر المومنین را تنها گذاشت و آنحضرت
محزون شد واظهار دلتنگی نمود ، و گفت یا رسول الله پدر و مادرم قربانت میان من و احدي برادري قرار ندادي ؟ فرمود !
یا علی تو رابراي خودم نگاهداشتم آیا خشنود نمیشوي که تو برادر من و من برادر تو باشم و تو صی و وزیر و جانشین من در
میان امت من باشی ، و دین مرا اءدعا کنی ، و بوعده هاي من وفا کنی و مباشر باشی غسل مرا ، که غیر تو آن را انجام ندهد ، و
تو نسبت من بمنزله هارون نسبت بموسی هستی جزاینکه بعد از من پیغمبري نیست . ومن بین کل الخلق وافاه احمد راه له اهلا لتلک
الاخوة و انهما فی کل فضل تساویاً و مافاته فضل سوي اسم النبوة در کتاب کفایۀ الخصام صفحه 583 در برادري رسول
صفحه 70 از 184
خدا صلی الله علیه و آله باامیر المومنین بیست و سه حدیث از طریق عامه نقل کرده و ما در اینجا بذکر یک
حدیث آن اکتفا می کنیم . حدیث بیست و یکم ابن اءبی الحدید در شرح نهج البلاغه آورده است که علی علیه السلام
به اهل شوري فرمود ! شما را بخدا سوگند آیا میان شما شاهدي هست ، وقتی که پیغمبر اسلام بین مسلمانان برادري برقرا نمود
بین خود و دیگران جز من کسی را برادر خود ساخت ؟ گفتند ! نه . در مجلد 9 بحار صفحه 91 در فسیر قول خداي تعالی ! و
من الناس من یشري نفسه ابتغاء مرضات الله قال الله عز و جل لجبرئیل و میکائیل ! انی قد اخیت بینکما و جعلت
عمر احد کما اطول من عمر الاخر و ایکما یوثر اخاه ؟ فاختار کل منهما الحیاة ، فاءوحی الله الیهما الا کنتما
مثل علی بن اءبی طالب اخیت بینه و بین محمد ، فبات علی فراشه یفدیه بنفسه . ( 190 ) و مواخات و برادري بین رسول
خدا و علی صلوات الله علیمه در اخبار و روایات فریقین عامه و خاصه نقل شده است ، و وجه اطلاق این برادري میان آندو از
نظر روحی و فکري و اخلاقی است که کاملا با یکدیگر سنخیت دارند و در حقیقت از یک نور منشعب شده اند ،
همچنانکه در اخبار و روایات آمده است که منشاء خلقت پیغمبر و علی از یک نور است و هر دو از آن آفریده شده اند . در مجلد
191 ) قال رسول الله صلی الله علیه و آله ! یا علی کذب من رغم انه یخبنی و یبغضک لان الله خلقنی ) 9 بحار صفحه 339
و ایاك من نور واحد رسول خدا فرمود ! یا علی دروغ گوید کسی که پندارد ، مرا دوست میدار ، در حالیکه تو را دشمن میدارد
192 ) از انس بن مالک از رسول ) ، براي اینکه خداوند من و تو را از یک نور آفریده است . باز در مجلد 9 بحار صفحه 8
خدا تا آنکه انس گوید گفتم یا رسول الله علی برادر تواست ؟ فرمود ! آري علی برادر من است . بعد مطالبی بیان
کرد تا آنکه فرمود خدا آن آب را در صلب آدم قرار داد ، سپس از آن در صلب شیث پیغمبر ، و از پشتی به پشتی منقل کرد ، تا
در صلب عبدالمطلب قرار داد ، آنگاه آنرا دو نصف کرد ، نیمی در صلب عبدالله بن عبدالمطلب قرار داد ، و من از آن نیمم و
آن نصف دیگر در ابی طالب و علی از آن ، پس علی برادر من است در دنیا و آخرت و علی از من است و من از علی ، آنگاه
حضرت این آیه را تلاوت کرد ! و هو الذي خلق من الماء بشراً فجعله نسباً و صهراً فرقان آیه 54 و او کسی است که از آب بشر
را آفرید و آنرا صاحب نسب و پیوند خویشاوندي قرار داد . در کتاب کفایۀ الموحدین ص 262 از سلمان فارسی
روایتشده که گفت ! شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! من و علی به هزاران سال پیش از خلقت خاکی
آدم ابو البشر از نوري در جانب راست عرش آفریده شدیم و خدا را تسبیح و او را بعظمت و بزرگی یاد می کردیم ، پس
خدا آدم را آفرید ، و ما باءصلاب طاهره و ارحام مطهره ( 193 ) منتقل شدیم تا رسیدیم به صلب عبدالمطلب و در آنجا
نور دو نیمه شد ، نیمی به پشت پدرم عبدالله ، و نیم دیگر آن به پشت عمویم ابوطالب قرار گرفت و من از آن نیمه خلق شدم و علی
از این نیمه دیگر . و خداي تعالی چند نام از نامهاي خود را براي ما برگزید ، او محمود است و من محمد ، و او اءعلی است و
برادرم علی ، و او فاطر است و دخترم فاطمه ، و او محسن است و این دو پسرم حسن و حسین و نام من در دیوان رسالت و نام علی
در خلافت است . و این فضیلت مواخات علی با پیغمبر صلی الله علیهما و آلهما یک نو ع فضیلی است که فقط اختصاص به علی
علیه السلام دارد ، و بموجب روایاتی آن بزرگوار به این مقام افتخار مینمود و می گفت ! انا عبدالله و اخو رسول الله
لایقولها بعدي الا کذاب ( 194 ) . و البته این مواخات دلالت بر مقام خلافت او هم دارد ، و می رساند که آن بزرگوار در
تمام مراتب و فضائل غیر از امر نبوت با پیغمبر اسلام شرکت داشته ولذا شایستگی خلافت و وصایت هم دارد همچنانکه فرمود
!
و وصیی و وارثی
ترجمه ! و تو وصی و وارث منی شرح ! البته منظور از این وراثت همانطوري که در اخبار و روایات آمده همان وراثت ولایت
صفحه 71 از 184
195 ) قال النبی صلی الله علیه و آله ! لکل نبی وصی و وارث و ان علیاً وصیی و ) است . در مجلد 9 بحار ص 269
وارثی فرمود ! براي هر پیغمبري وصیی و وارثی است و البته علی هم وصی و وارث من است . و نیز در همان مجلد ص 342
روایت دیگري است که پیغمبر خدا فرمود ! یا علی مقام و مرتبه تو نسبت بمن همانند هارون نسبت به حضرت موسی است جز مقام
نبوت که پس از من پیغمبري نخواهد بود و تو برادر و وزیر و وارث من هستی . علی علیه السلام گفت ! یا رسول الله من از تو
چه چیز ارث می برم ؟ فرمود ! آنچه را که پیغمبران قبل از من ارث می بردند . پرسید ! پیغمبران قبل از شما چه ارث می
بردند ؟ فرمود ! کتاب خدا و سنت پیغمبران پیشین را . زرارة اعین از ابوجعفر امام پنجم علیه السلام روایت کرده که آن
بزرگوار فرمود ! ورث علی علم رسول الله و ورثت فاطمه ترکته ! یعنی علی علیه السلام علم رسول را ارث برده و فاطمه (
196 ) آمده است آنگاه پیغمبر مرا ) علیها السلام ماترك او را . در مجلد 6 بحار باب وصیته صلی الله علیه و آله ص 783
فرمود ! یا علی وصیت مرا قبول میکنی و ضامن و متعهد دین من می باشی و وعده هاي مرا هم بعهده می گیري ؟ گفتم !
آري یا رسول الله . باز هم در همین مجلد ( 197 ) روایات متعددي نقل شده که پیغمبر به علی فرمود ! اي برادر محمد آیا تو
وعده هاي محمد را انجام میدهی ، و دین او را ادا می کنی ، وارث او را می گیري ؟ علی گفت آري پدر و مادرم فدایت .
بعد پیغمبر روي به بلال کرد و گفت اي بلال آن اموال مخصوص از زره و پرچم و مرکب مرا بیاور ، و بلال آورد
، و پیغمبر آنها را به علی تسلیم کرد .
لحمک من لحمی ، و دمک من دمی ، . . .
لحمک من لحمی ، و دمک من دمی ، و سلمک سلمی ، و حربک حربی ، و الایمان مخالط لحمک ودمک کما حالط لحمی
و دمی ترجمه ! گوشت ( بدن ) تو گوشت بدن من و خون تو خون من است ، و صلح با تو صلح با من ، و جنگ با تو جنگ با
من است و ایمان چنان با گوشت و خون تو آمیخته شده آنسان که با گوشت و خون من در آمیخ شرح ! در کتاب ینابیع
الموده ص 55 از ابن عباس نقل شده که گوید ! رسول خدا صلی الله علیه و آله به ام سلمه فرمود ! اي ام سلمه علی از من است و
من از علی و گوشت او از گوشت من و خون او از خون من است ، و او نسبت بمن بمنزله هارون نسبت بموسی است . و باز در
همان صفحه است که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود ! یا علی جنگ با تو جنگ با من ، و صلح با تو صلح با من است ،
فرمود ! و علی نسبت به من مثل خود من است ، طاعت او طاعت من ، و نافرمانی از او نافرمانی من ، و جنگ با علی جنگ
با خداست ، و سازش با او سازش با خداست ، و دوست علی دوست خدا است و دشمن علی دشمن خدا است . و نیز در ص 53
ینابیع نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! هر کس تو را بکشد مرا کشته ، و هر کس با تو دشمننی کند و کینه
ورزد با من دشمنی کرده و کینه ورزید ، و هر کس تو را دشنام دهد مرا دشنام داده ، چون تو نسبت بمن همچون خود منی ،
روح تو از روح من ، و طینت تو از طینت من است ، و خداوند تبارك و تعالی من و تو را از نور خویش آفریثده ، و من و تورا
برگزیده ، مرا براي نبوت انتخاب کرده و تو را براي امامت ، پس کسی که امامت تو را انکار کند نبوت مرا انکار کرده . یا علی تو
وصی و وارث و پدر فرزندان منی . در کتاب کفایۀ الخصام ص 557 حدود سیزده حدیث از طریق عامه نقل کرده ! که
علی علیه السلام مثل نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله است و در کتاب ینابیع الموده ص 52 روایتی از امام جعفر صادق علیه
السلام آورده که از پدرش از جدش علی بن الحسین علیهم السلام نقل می کند که امام حسن علیه السلام در خطبه اش فرمود !
خداوند تبارك و تعالی به جدم پیغمبر خدا موقعی که نصاراي بحران او را منکر و نسبت به او کافر بودند و در مقام
محاجه با او برآمدند این آیه را نازل کرد فقل تعالو ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا ونساءکم و انفسنا و انفسکم آل عمران
آیه 61 نصارا را بگو که حاظر آئیئ ما و شما با فرزندان و زنان و خودمان ، تا مباهله و در حق یکدیگر نفرین کنیم . و جدم از
صفحه 72 از 184
میان اشخاص پدرم را ، و از فرزندان من و برادرم حسین را ، واز میان زنان مادرم فاطمه را ( براي مباهله حاضر و ) بیرون برد ، پس
ما اهل او هستیم و گوشت و خون و جان او میباشیم ، و ما از او و او از ما میباشد . تنبیه ! این گونه تعبیرات از نفس و لحم
و دم که رسول خدا فرموده براي اتحاد و یگانگی آنانست ، و معلوم است که اتحاد دو شخص در یک ذات و هویت غیر معقول
است پس باید معنی دیگري مقصود باشد ، و بطور تحقیق ثابت شده و معلوم گشته که هر گاه بموجب قرائن عقلی و لفظی معنی
حقیقی و اصلی لفظی مراد نباشد پس باید آن لفظ را بر اقرب معانی حمل نمود ، و چون در این مقام معنی حقیقی
لفظ مراد نیست پس بر معنی که اقرب بمعنی حقیقی آن لفظ است حمل میشود ، و در اینجا اقرب معانی همان تساوي و
اتحاد در جمیع صفات و شرکت در جمیع کمالات است الا ماخرج بالدلیل که آن مقام نبوت است و اختصاص بخود رسول
خدا دارد . و از این نظر باید دانست که علی علیه السلام مماثل و مشابه رسول خدا صلی الله علیهما و آلهما در علم و
عصمت و طهارت و کرم و شجاعت و زهد و عبادت و پیشوا بودن و واجب الاطاعۀ بودن ، که میتوان آنرا از آیه مباهله و انفسنا
استفاده کرد ، و همچنانکه پیغمبر اسلام افضل انبیا است پس کسی که بمنزله نفس اوست باید افضل باش . شاعر فارسی
گوید ! من کیم ، لیلی و لیلی کیست من ما یکی روحیم اندر دو بدن نبی و علی عضو یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوي بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار قوله والایمان مخالط لحمک و دمک سر این مطلب ! آمیخته شدن
ایمان بخدا و حقایق الهی بگوشت و خون علی علیه السلام همانند آمیخته شدن ایمان بگوشت و خون پیغمبر صلی الله علیه و آله
این است که چون گوشت و خون بدن انسان جزء لاینفک علیه السلام نیز همانند ایمان رسول خدا صلی الله علیه و آله که با گوشت
و خون او درآمیخته و لازم ذاتی اوست ، و سرشت او را تشکیل داده و برطرف شدنی نیست ، می باشد . در کتاب کفایۀ
الخصام ص 613 چهارده حدیث از عامه نقل کرده در باره رسوخ ایمان امیرالمؤ منین علیه السلام و قوت و شدت یقین
آنحضرت از جمله در حدیث ششم از قول عمر نقل کرده که گفت از رسول خدا شنیدم که می فرموداگر همه آسمانها و
زمین را در یک کفه ترازو گذارند و ایمان علی را در کفه دیگر ایمان علی بر آنها برتري دارد . و در روایات خاصه حدیثی است
مشهور که علی فرمود ! لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا یعنی اگر حجاب پرده برداشته شود چیزي بر یقین من افزوده نخواهد شد .
و انت غدا الحوض خلیفتی
ترجمه ! و تو فردا ( قیامت ) جانشین من بر حوض ( کوثر ) خواهی بود ) شرح ! کتاب کفایۀ الخصام ص 661 از عبدالله
بن عباس روایت کرده که رسول خدا به علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود ! یا علی تو صاحب حوض من و صاحب لواء و
پرچم من هستی ، و تو وفا کنند هبوعده هاي من و وارث علم منی ، و میراث همه انبیاء علیهم السلام پیش تو است و حدیث
چهاردم ابن بابویه بسند خود از جابر بن عبدالله انصاري روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود تو
198 ) در وصف حوض و ساقی آن ) فرداي قیامت خلیفه و جانشین من بر حوض هستی . در معاد بحار الانوار جلد 3 ص 294
روایات زیادي نقل شده از جمله ! از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده که فرمود ! نهري است در بهشت که خداوند آن را
به پیغمبر خود بجاي پسرش به او عطا فرموده است .
و انت تقضی دینی و تنجز عداتی
ترجمه ! و تو دین مرا ادا می کنی ، و وعده هاي مرا روا میسازي شرح ! در کتاب کفایۀ الخصام باب 442 ص 640 سه
حدیث نقل کرده درباره ادا کردن علی علیه السلام دین و وعده هاي رسول خدا را ، و عجز ابوبکر از اءدا و وفاي
به آن . و در حدیث اول آمده که علی علیه السلام پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله به منادي دستور داد که در
صفحه 73 از 184
مسجد رسول خدا ندا کند واعلام نماید مردم توجه کنید ! هر کس از رسول خداطلبی دارد ، و یا وعده اي رسول خدا به او
داده است و انجام نشده ) به نزد علی آید تا آنرا به پردازد و وعده پیغمبر را انجام دهد ، مردم بخدمت علی می آمدند و آنچه ادعا
می کردند وي بدون شاهد و قسم ادا می کرد و بوعده هاي آنحضرت وفا می نمود تا آخر روایت که ذکر تمام آن مناسبت با
( وضع این تاءلیف ندارد . ( 199
و شیعتک علی منابر من نور مبیضۀ وجوههم حولی فی الجنۀ و هم جیرانی
ترجمه ! و شیعیان تو بر منبرهائی از نورند در حالی که چهرهایشان سفید و درخشان است اطراف من در بهشتند و آنان
200 ) روایت از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده تا آنکه گوید ! ) همسایگان منند شرح ! در مجلد 15 بحار ص 138
رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود ! و شیعیان تو بر منبرهائی از نورند و چهرهایشان سفید و نورانی در اطراف
( 201 ) من میباشند ، شفاعت آنانرا می کنم و فرداي قیامت در بهشت همسایگان من هستند . در مجلد 15 بحار ص 104
از ابن عباس روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود ! یا علی شیعتک هم الفائزون یوم
القیامۀ یا علی پیروان تو روز قیامت رستگارانند . براي پیروان ( و شیعیان ) علامت و نشانه هائی در اخبار و روایات ذکر شده . از
202 ) از امام ششم علیه السلام روایت شده که فرمود ! پیروان ما را مواقع نماز ) جمله در مجلد 15 بحار ص 141
آزمایش کنید که چگونه آنرا مراقب و محافظند ، و چگونه اسرار ما را پیش دشمنانمان حفظ می کنند ، و چگونه نسبت به
امواشان با برادران دینی خود مواسات دارند . باز هم در همان مجلد ( 203 ) ص 146 از امام ششم علیه السلام روایت شده
که فرمود ! شایسته است کسی که ادعا می کند که من شیعه هستم دلیل و برهان گویا بر صدق ادعاي درونی خود بیاورد ( تا صدق
گفتارش معلوم گردد ) راوي گفت مقصود از این برهان ظاهر و آشکار چیست ؟ حضرت فرمود ! مقصود و منظور آنست که
حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام داند ( و بدان عمل کند ) و اعمال ظاهر او مصدق باطنش باشد . تنبیه ! محبت و
204 ) روایتی نقل شده و ما خلاصه آنرا در اینجا می آوریم تا ) دوستی غیر از شیعه بودن است . در مجلد 15 بحار ص 143
معلوم شود فرق است بین محبت و دوستی اهل بیت علیهم السلام با شیعه بودن یعنی پیرو آنان بودن ! در زمان ولایتعهدي ظاهري
حضرت رضا علیه السلام چند نفر آمدند شرفیاب حضور آن بزرگوار شوند ! بحاجب و دربان منزل گفتند بحضرت عرض
کنید که ما گروهی از شیعبان هستیم و میخواهیم خدمت شما برسیم ، حضرت اجازه نداد تا چند روزي ، تا آنکه با اظهار تضرع و
زاري اجازه گرفتند ، و چون خدمت حضرت رسیدند سبب منع ورودشان را پرسیدند ؟ حضرت فرمود ! براي آنکه شما ردر
گفتارتان صادق نبودید و ادعاي شیعه بودن مینمودید ، در صورتی که شما از محبان و دوستان ما هستید نه از شیعیان ما . باید
دانست که محبت نسبت به اهل بیت رسول خدا ( ص ) باعث نجات و رستگاري خواهد شد ، ولی پس از برطرف شدن آثار
معصیت و پاك شدن شخص از پلیدي ها بوسیله توبه ، و با گرفتاري وغذاب که گاه صورت می گیرد . در مجلد 15 بحار صفحه
205 ) روایتی از حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها نقل شده که در آخر آن می فرماید ! کسانی که مخالفت او امر و ) 143
نواهی ما را کنند از شیعیان ما نیستند ، ولی با این حال عاقبت و سرانجام به دخول بهشت موفق میشوند ، اما
پس از پاك شدن از گناهانشان به وسیله مصائب و گرفتاري در عالم دنیا ، و یا مبتلا شدن به انواع شدائد و سختی در عرصات
قیامت ، و یا معذب بودن در طبقه بالاي جهنم به عذاب آن تا آنکه بواسطه محبتشان نسبت بما آنان را از جهنم نجاتشان داده و
206 ) از ابن عمر نقل شده که گوید ! من ) بحضور خودمان انتقالشان دهیم . و نیز در مجلد 15 بحار صفحه 135
درباره علی بن ابی طالب از پیغمبر سئوال کردم ؟ حضرت به خشم آمد و بیاناتی فرمود ! تا آنکه گفت آگاه باش کسی که
با محبت و علاقمندي آل محمد از دنیا برود من عهده دار بهشت اویم ، و سه مرتبه آنرا تکرار کرد . و ایضا در مجلد 15 بحار
صفحه 74 از 184
باب الصفح عن الشیعۀ ( 207 ) از امام سجاد علیه السلام روایت شده که فرمود ! ما به پیغمبرمان پناهنده هستیم و
شیعیان ما هم بما .
و لولا انت یا علی لم یعرف المومنون بعدي
ترجمه ! یا علی اگر تو میان امتم نبودي اهل ایمان بعد از من شناخته نمیشدند ، یعنی ! تو شاخصی براي
208 ) پیغمبر اکرم به علی ) اهل ایمان ، و ایمان اشخاص بوسیله شاخصیتت تو شناخته میشود شرح ! در مجلد 9 بحار ص 537
فرمود ! اي علی مژده دهم تو را که تو را منافق دوست نمیدارد ! و مؤ من هم تو را دشمن نمیدار ، و اگر تو نبودي حزب خدا و
209 ) از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده که درباره علی علیه السلام ) پیغمبرش شناخته نمیشدند . و ایضاً در ص 150
بیاناتی فرمود از جمله آنکه ( ( اگر نبود علی ، مؤ من پاك بعد از من شناخته نمیشد . و البته فرق است بین اسلام و ایمان ، و هر مؤ
منی مسلمان است ولی هر مسلمانی مؤ من نیست ، زیرا اسلام طبق موازین شرعی اقرار بشهادتین است ، و همین اقرار براي مسلمانان
بودن شخص کافی است ، ولی ایمان گذشته از اقرار ، عمل به ارکان هم لازم است که شخص مسلمان علاوه بر
اقرار بشهادتین باید پایبند بعمل بدستورات دینی و اطاعت و پیروي از آن باشد ، و این همان معنی حقیقی اسلام و تسلیم
است که فرمود ! ان الذین عند الله الاسلام آل عمران آیه 19 و طبق آیه شریفه ومن یطع الرسول فقد اطاع الله
نساء آیه 80 که اطاعت پیغمبر صلی الله علیه و آله همان اطاعت خدا است ، و آیه مبارکه اطیعو الله و اطیعو الرسول و
اولی الامر منکم نساء آیه 59 اطاعت اولیاي معصومین علیهم السلام هم عین اطاعت پیغمبر صلی الله علیه و آله است . پس دین
مورد پسند حق اقرار به یگانگی خدا و نبوت خاتم انبیا و اعتقاد بولایت اوصیاء و پیروي از فرمان و دستورات آنان است ، چنانچه
210 ) روایت شده که شخصی خدمت امام ششم علیه السلام رسید ) مفاد این حدیث شریف است ! در مجلد 15 بحار ص 215
و گفت میخواهم دینی که بدان معتقدم بشما عرضه بدارم ؟ حضرت فرمود بگو ، او ابتدا شهادت به توحید و یگانگی
خداوند عز و جل داد ، حضرت تصدیق کرد ، بعد شهادت برسالت پیغمبر صلی الله علیه و آله داد ، سپس شهادت
بولایت علی علیه السلام و یکایک فرزندان و امامان پس از او داد و اینکه اطاعت و پیروي از آنان همانند پیروي از پیغمبر
واجب و لازم است ، حضرت همه آنها را تصدیق کرد آنگاه او گفت ! اکنون خدا تو را وارث آنان کرده که اطاعت و پیروي از تو
هم واجب و لازم است ، حضرت فرمود بس است خاموس باش و خود بیاناتی کرد که در آخرش فرمود ! و نحن علی منهاج نبینا
، لنا مثل ماله من الطاعُ الواجبۀ یعنی و ما بر همان راه و روش پیغمبرمان هستیم ، و آنچه براي اوست براي ما هم هست از اطاعت
کردن و پیروي نمودن . در کتاب کفایۀ الخصام باب 382 روایاتی از عامه و خاصه نقل می کند که پس از رحلت و
وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله مردم به قهقرا برگشتند و عقب نشینی کردن مگر عده کمی که با امیر المؤ منین علی بن ابی
212 ) از ابن عباس نقل شده که از رسول خدا صلی الله علیه و ) طالب علیه السلام بودند . ( 211 ) مجلد 8 بحار ص 18
آله ، پرسیدم آیا کسی او را ( علی علیه السلام ) دشمن میدارد ( ونسبت به او کینه می ورزد ؟ فرمود ! آري گروهی که
خود را از امت من میدانند و حال آنکه بهره اي از اسلام ندارند ، اي ابن عباس علامت بغض و کینه شان آنست که دیگران را بر او
ترجیح و مقدم میدارند ، بعد فرمود ! قسم به آنکس که مرا بحق ، پیغمبر نمود بدان که ( خداوند ) پیغمبري افضل از من
نیافریده ، و وصیی هم افضل از وصیی من خلق نکرده . خلاصه ، آنچه از بیانات گذشته و روایاتی که در این زمینه
نقل شده و عقل سلیم و فطت پاك قضاوت می کند معلوم و محقق است که یکی از صفات مؤ من ایمان بولایت و جانشینی
شخص شایسته همچون علی علیه السلام پس از رسول خدا است که امت اسلامی را بصلاج و سعادت رهبري
بکند و آنان را در جهان سرفراز سازد .
صفحه 75 از 184
فکان بعده هدي من الضلال ، و نورا من العمی ، وحبل الله المتین ، و صراطه
المستقیم
ترجمه ! و او بود که بعد از پیغمبر امت را از ضلالت و گمراهی بهدایت واز کوري به نور بصیرت راهنما بود ، و او رشته محکم
الهی و راه مستقیم حق بود شرح ! در بیان جمله اذ کان هوا لمنذر و لکل قوم هاد در سابق گذشت ، و او صداق کامل
هدایت و راهنمائی پس از پیغمبر اکرم میباشد . کلمه نور چنانچه در آیه 8 سوره تغابن آمده است که می فرماید فآمنوا بالله
و رسوله والنور الذي انزلنا پس بخدا و رسول او و نوري که ما نازل کردیم ایمان بیاورید . صورت ظاهر لفظ ، همان قرآن
و کتاب الهی است ولی چون لازمه هدایت و راهنمائی است که راه خیر و سعادت زندگی را روشن میسازد پس هر چه را که
بوسیله آن راه سعادت زندگی روشن گردد میشود آن را نور خواند ، و از این نظر اگر بعضی از روایات می گوید مراد از نور
امام است صحیح است و مربوط به باطن آیه و تاءویل آنست چنانکه در تفسیر قمی و کتاب کافی از اولیاي خدا نقل
شده است . و در کتاب کفایۀ الخصام ص 289 در تفسیر آیه فوق حدود هفت حدیث از روایات عامه و خاصه نقل کرده
استکه آن نور امامان آل محمد تاروز قیامت هستند . و همانطوري که انتظام امور انسانی ونیل بسعادت زندگی به دارا بودن
روشنائی چشم است که اگر افرادي از انسان فاقد این نعمت باشد قدرت انجام امور را آنطور که لازم است ندارند ، و لذا آنانکه
بینائی دارند به آنان کمک کرده و آنانرا نجات میدهند ، و این امري است محسوس و محتا ج به اقامه برهان نیست . و براي فور
و رستگاري و سعادت آخرت هم افراد انسان محتاج کسی هستند که خود واجد نور و روشنائی باشد تا بتواند افراد بشر را از تحیر
و بدبختی و هلاکت نجات دهد . اگر جه مردم چشم ظاهري دارند و با نور آن می نگرند و دفع شر از خود می کنند ولی چشم
باطن ندارند وجاهل به امور آخرتی هستند و لهم اعین لایبصرون بها اعراف آیه 179 . و لذا خداوند متعال از نظر رحمت
ورافت در هر دوره و هر عصري نورهائی براي هدایتبشر قرار دادهاست . در تفسیر برهان ذیل آیه مبارکه واتبعوا النور
الذي انزل معه اعراف آیه 157 از ابوبصیر از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده که مراد از نور علی علیه السلام
است . و در تفسیر صافی از کافی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که نورد رانی آیه علی موادمه معصومین
هستند
و حب الله المتین
ترجمه ! و ریسمان محکم خداوند شرح ! علی علیه السلام را تشبیه به حبل کرده چون وسیله خلق است که افراد انسان و
جامعه بشر بوسیله او وولایت و پیروي از او به قرب خداوند عز و جل و دوستی و کرامت و بهشت او میرسند . و همانطوري که
نجات از چاه و گودال و حفره عمیقی در این جهان بوسیله ریسمان محکم خواهد بود . که اگر کسی در چاه و گودال سقوط
کند باید متشبث برشته محکمی گردد و بدان چنگ زند تا بتواند خود را نجات دهد همینطور نجات از چاه و گودال
ضلالت و گمراهی باید بوسیله رشته محکم الهی باشد چنانکه فرمود ! و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا آل عمران آیه
213 ) درباره قول خداوند که فرماید ! و ) 103 و همگی برشته الهی چنگ زنید و متفرق نشوید . در مجلد 9 بحار ص 86
اعتصموا بحبل الله آورده است که فقال النبی صلی الله علیه و آله ! انا نبی الله و علی بن ابی طالب حبله . در کتبا کفایۀ
الخصام باب 36 چهار روایت از عامه نقل کرده هک حبلی که خدا در قرآن فرموده اهل بیت پیغمبر است . از جمله حدیث
سوم که صاحب کتاب مناقب الفاخرة فی العترة الظاهرة از عبدالله بن عباس نقل کرده گوید ! ما در خدمت رسول
خدا بودیم که مردي اعرابی وارد شد عرض کرد یا رسولالله شنیدم که درباره و اعتصموا بحبل الله سفارش می کردي ،
صفحه 76 از 184
این حبل خدا کداماست که به او تمسک جودیم ؟ رسول خدا دست بر دست علی نهاد و فرمود ! به این تمسک جوئید که این
214 ) از ابوسید خدري روایت شده گوید ! پیغمبر اکرم فرمود ! اي مردم ) حبل الله متین است . در مجلد 9 بحار صفحه 86
من در میان شما دو ریسمان گذاشتم اگر متمسک به آن دو شوید هرگز گمراه نمیشوید بعد از من ، یکی از آندو بزرگتر از
دیگري است ! کتاب خدا که رشته ایست از آسمان بزمنی کشیده شده ، و عترت و اهل بیت من واین دو هرگز از هم
جدا نشوند تا در حوض قیامت بر من وارد شوند . و اءیضا در همان صفحه ( 215 ) از اما پنجم علیه السلام چنین روایت شده ولایۀ
علی بن ابی طالب ، الحبل الذي قال الله تعالی ! و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا . فمن تمسک به کان مؤ منا ، و من
ترکه خرج من الایمان امام پنجم فرمود ! ولایت علی بن ابی طالب همان رشته و ریسمانی است که خدا فرموده همگی
بریسمان خدا متمسک شوید و متفرق نشوید هر کس متمسک به آن شود مؤ من است و هر کس آن را رها کند از ایمان
خارج است ، البته مراد از تمسک بحبل نسبت بکتاب خدا عمل کردن به آنست ، و مراد از تمسک بولایت اطاعت و پیروي
کردن از آنست .
و صراطه المستقیم
شرح ! کفایۀ الخصام باب 276 ص 531 روایاتی از عامه و خاصه نقل کرده که صراط مستقیم علی و اولاد اوست
علیهم السلام ، از آن جمله ابوبکر شیرازي که از بزرگان علماي عامه است بسند خود از قتاده از حسن بصري در تفسیر آیه 153
سوره انعام و ان هذا صراطی مستقیما نقل کرده گوید ! که خداي متعهال می فرماید طریق علی بن ابی طالب و ذریه
اش طریقی است مستقیم ، و دینی است استوار ، پیروي آن کنید و آن چنگ زنید که راهیاست واضح و روشن و در آن هیچ
کجی نیست ( 216 ) . و اءیضاً در همان کتاب از محمد بن حسن صفار قمی نقل کرده که در آیه 521 شوري انک
لتهدي الی صراط مستقیم فرمود ! یعنی امر میکنی مردم را بولیاتعلی و میخوانی آنانرا بسوي آن ، و صراط مستقیم علی است . فائدة !
در علم هندسه ثابت شده که اقصر خطوط دائره از مرکز به محیط دائره یا بین دو نقطه ، خط مستقیم است . که داراي زوایا نیست
و سایر خطوط داراي زوایاي حاده و منفرجه اند . وانسان باید در راه رسیدن بمقصد خود و فوز ، خط مستقیم را در نظر بگیرد . و
نیز در رستن از وادي ضلالت هم باید خود را وادار بسلوك راه راست و طریق مستقیم نماید و این راه بموجب تفاسیر واخبار وارده
متابعت امیرالمومنین واولاد معصومین او است .
لا یسبق بقرابۀ فی رحم
217 ) در تفسیر ) ترجمه ! هیچ کس بقرابت با رسول خدا بر او ( یعنی علی ) سبقت نگرفته شرح ! مجلد 9 بحار صفحه 69
این آیه مبارکه و هو الذي خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا فرقان آیه 54 ( 218 ) از ابن عباس نقل کرد
گوید ! هنگامی که پیغمبر اکرم دخترش را به پسر عمویش علی علیه السلام تزویج کرد این آیه نازل شده پس براي او
دو قرابت است نسبی و سببی . و امیر المومنین علی علیه السلام از دو جهت با پیغمبر قرابت داشت یکی از جهت قابت نسبی ،
چون عبدالله پدر پیغمبر با ابوطالب پدر علی از فرزندان عبدالمطلب و برادر بودند که پیغمبر صلی الله علیه با امیر
المومنین علیه السلام پسر عمو میشوند ، و دیگر قرابت سببی است که داماد پیغمبر است ، و هیچ یک از صحابه این دو جهت را با
هم دارا نبودند . البته این نوع قرابت و خویشاوندي و انتسابات نسبی و سببی موجب قرب و مقامی نمی گردد ، وما هم آن را
سبب فضیلت و برتري نمی دانیم ، و ذکر این قرابت نسبی و سببی حضرت علی علیه السلام با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فقط
براي جمله نسبا و صهرا در آیه مبارکه و شاءن نزول آن بوده . بلکه آنچه سبب فضیلت و برتري شخص می گردد همان فضائ و
صفحه 77 از 184
صفات نفسانی انسان است که اثرات آن در خارج نمایان می گردد چنانچه خدا می فریماید یا ایها الناس انا خلقنا کم من
ذکر و انثی و جعلنا کم سعوبا و قبائل لتعارفو ان اکرمکم عندالله اتقا کم حجرات آیه 13 اي مردم ما شما را از مرد و زن
آفریدیم و شما را تیره هاي بزرگ و کوچک قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید البته گرامی ترین شمانزد خدا با تقوي ترین
شماست . و روز قیامت هم این گونه انتساب ها اثري ندارد و بحساب هم نمی آید چنانچه فرماید فاذا نفخ فی الصور فلا انساب
بینهم یومئذ و لا یتسائلون مومنون آیه 101 پس آنگاه که نفخه صور دمیده شود دیگر در آن روز نسبت خویشاوندي در
میانشان نیست و نپرسند . و همانطوریکه قرآن می فرماید یوم یفر امرء من اخیه و امه و ابیه و صاحبته و بنیه عبس آیه 34 روز
و انفسا است و اقارب و نزدیکان از برادر و پدر و مادر و همسر و اولاد از یکدیگر فرار می کنند و هر یک گرفتار عمل
خود هستند ، و قدرت بر رفع و دفع عقاب و رساندن ثواب را ندارند . پس این گونه انتسابات بحال کسی فاده ندارد ، اگر چه
حدیثی به پیغمبر اکرم نسبت داده شده که فرمود ! کل سبب و نسب منقطع یوم القیامۀ الا سببی و نسبی زیرا طبق روایات
متعدده آن روایات و احادیثی را میتوان قبول کرد که مخالف قرآن نباشد وگرنه مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت ( 219 ) و
ممکن است گفته شود که منظور از روایت منتسب به پیغمبر آن است که گناهکارانشان هم پیش از مردن موفق به توبه خواهند
شد و با حال توبه از دنیا میروند .
و لا بسابقۀ فی دین
ترجمه ! و کسی در دین اسلام ( و ایمان ) بر او پیشی نگرفته شرح ! در کتاب کفایۀ الخصام باب 336 حدود چهل و هفت
حدیث از طریق عامه و خاصه نقل شده ، که اول کسی که از مردان اسلام اختیار کرد و به پیغمبر اسلام ایمان آورد علی بن
ابی طالب علیه السلام بود ، از جمله این مغازلی شافعی در کتاب مناقب در آیه السابون السابقون واقعه آیه 10 از
مجاهد از ابن عباس آورده که ( ( در ایمان بموسی علیه السلام یوشع بن نون ، و در ایمان به عیسی علیه السلام صاحب
یس ( یعنی مومن آل یس ) و در ایمان به محمد صلی الله علیه و آله علی علیه السلام از دیگران سبقت گرفتند . ( 220 ) و
حدیث 17 موفق بن احمد ( اخطب خوارزم ) بسند خوود از محمد بن اسحق روایت کرده اول کسی که از مردان برسول
خدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد و تصدیق نمود او را و بحث بودن آنچه از جانب خدا آورده است پذیرفت علی بن ابی طالب
علیه السلام بود که در آن هنگام ده سال داشته . و در بحار الانوار مجلد 9 باب انه السابق فی القرآن ( 221 ) اخبار زیادي است
باینکه اول کسی که ایمان آورد علی علیه السلام بوده ، و میتوان گفت که این امر بحد تواتر رسیده و اجتماعی است و
کشی در آن نیست ، و با این بسیاري اخبار و اقوال فریقین اگر کسی در مقام انکار برآید ، حقاً باید گفت یا از نظر
223 ) روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ) بیاطلاعی است و یا تعصب جاهی است . ( 222 ) در مجلد 9 بحار ص 366
نقل شده که می فرماید من وعلی هر کدام با هم در سه خصلت ممتاز مشترکیم 1 من صاحب پرچم هستم وعلی نگهدارنده آن . 2
من صاحب کوثرم و علی ساقی آن . 3 بهشت و دوزخ بدست من است و علی قیم آنست . و سه خصلیت دیگري کهعلی داراست
و من با او شرکت ندارم ! 1 داشتن پسرعموئی مثل من ( که داراي مقام نبوت است ) 2 داشتن همسري چون فاطمه 3 داشتن
فرزندانی مانند حسن و حسین . و کسی را سزا نیست بگوید ! ایمان علی به پیغمبر چون در زمان طفولیت ( و بسن ده سالگی
) و غیر بالغی بوده ارزشی نداشته ، براي اینکه شخص علی علیه السلام در آن سن و سال ممیز بوده و اعمال خیر و نیک طفل ممیز
مورد پذیرش است و داراي اجر وثواب میباشد ، و لذا پیغمبر اکرم ایمان او را پذیرفت و به این سبقت او در اسلام
فضل او را علام نمود ، و خود آن بزرگوار هم باین مقام افتخار و در مجامع صحابه و تابعین که در میانشان مخالفین و
معاندین زیاد بودند احتجاج می نمودند کسی او را انکار نمی کرد . و در واقع عاشورا ارباب مقاتل می نویسند که حضرت
صفحه 78 از 184
سیدالشهدا علیه السلام هنگامی که خود شخصا آهنگ قتال نمود رجزي میخواند از جمله می گفت ! فاطم الزهرا امی ، و ابی قاصم
الکفر ببدر و حنین یعبد الله غلاما یافعا و قریش یعبدون الوثنین یعبدون اللات و الغزي معا و علی کان صلی القبلتین ( 224 ) و
بمقام پدر بزرگوارش که در حال غیر بالغ بودن اسلام آورده و خداي یگانه را پرستش می کرده فخر مینمود .
و لا یلحق فی منقبۀ من مناقبه
ترجمه ! و کسی در مناقب و اوصاف کمال به او نخواهد رسید شرح ! بدانکه آنحضرت داراي مناقب و امتیازات و
فضائل بسیاري است که اختصاص بخود او دارد ! 1 اول کسی است از مردان که اسلام اختیار کرد و به پیغمبر اکرم ایمان آورد ،
و شرح آن گذشت . 2 قرابت و خویشاوندي نسبی و سببی با پیغمبر اسلام داشت که هم پسر عم او بود و هم دامادش و سابقا بیان
کردیم . 3 تولد او در خانه کعبه اتفاق افتاد . 4 از دوره صباوت و کودکی در خانه پیغمبر و در مهد پرورش او بود چنانکه در
اواخر خطبه قاصعه نهج البلاغه آمده ، و مورخین اسلامی و سیره نویسان هم آنرا ذکر کرده اند . 5 لقت امیر المومنین که اختصاص
به او دارد و قبلا آن رابیان کردیم . 6 رسول خدا او را برادر و بمنزله نفس خود دانسته و بیان این مطلب هم سابقا گفته شد . 7
فداکاري او در آن شبیکه کفار قریش تصمیم گرفته بودند که پیغمبر اسلام را به قتل برسانند ، او براي حفظ جان پیغمبر صلی الله
علیه و آله بجاي پیغمبر در بستر او شب را گذرانید . و براي رضا و خوشنودي حق جان خود را در معرض هلاك و خطر مرگ قرار
داد و آیه ومن الناس من یشري نفسه ابتغاء مرضات الله بقره آیه 207 در شان او نازل شد . در کفایۀ الخصام در باب 112
یازده حدیث از طریق عامه نقل کرده از جمله حدیث سوم آنست که ثعلبی در تفسیر خود از سدي از ابن عباس روایت
کرده که آیه مبارکه ومن الناس من یشري نفسه ابتغاء مرضات الله در شان علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده ، وقتی که
پیغمبر اسلام از خوف مشرکین بغار ثور رفت و در آنجا پناهنده شد علی علیه السلام آن شب را در خوابگاه پیغمبر گذرانید . 8 رد
شمس است که دراین باره احادیث زیادي از عامه و خاصه نقل شده ، و در کتاب کفایۀ الخصام حدود شش حدیث
از طریق عامه ، و هفده حدیث از طریق خاصه آورده . 9 صعود علی علیه السلام بر شانه پیغمبر صلی الله علیه و آله و رفتن به
بام خانه کعبه در فتح مکه براي شکستن بتهائی که در آنجا قرار داشت و فرو رختن آنها را بزمین که داستان آن در فتح
10 وصیت پیغمبر به او درانجام امر وصایتش که سابقا ( مکه است و سیره نویسان آن را در کتابهاي خود ذر کرده اند . ( 225
بیان شد . 11 حامل لواي حمد و ولی و ساقی حوض کوثر بودن است که شرح آن در جمله وساقی اولیائه من نهر الکوثر
خواهد آمد . و در این باره یازده حدیث از طرییق عامه و نوزده حدیث از طریق خاصه در کفایۀ الخصام آمده ، و ما دراینجا به
ذکر یکی از این احادیث اکتفا می کنیم ! حدیث ششم موفق بن احمد به سند خود از علی بن ابی طالب روایت کرده که
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! یا علی پنج چیز از خدا سئوال کردم که به من عطا فرمود اول آنکه سئوال کردم
که چون من سرا زخاك بردارم تو با من باشی ، به من عطلا فرمود . دوم آنکه چون مرا نزد میزان بازدارن تو با من باشی ، به من
عطا فرمود . سوم آنکه درخواست کردم که تو را حامل لواي من گرداند و آن لواي بزرگ خدواند عز و جل است
که همه رستگاران و پیروزمندان در زیر آن لوا به سمت بهشت روند به من عطلا فرمود . چهارم از پروردگار خود خواستم که تو
امت مرا از حوض کوثر سیراب گردانی ، به من عطلا نمود . پنجم از پروردگار خود خواستم که تو را قائد امت من به سوي بهشت
226 ) از حضرت امیر ) گرداند به من عطا کرد . پس حمد می کنم خدا را که به این عطایا بر من منت نهاد . در مجلد 9 بحار 423
مومنان علیه السلام روایت شده که فرمود ! ده خصلت از طرف رسول خدا به من ابلاغ شده و به کسی پیش از منه ابلاغ نشده و بعد
از این هم به کسی داده نمی شود؛ پیغمبر خدا به من فرمود ! یا علی تو برادر منی در دنیا و آخرت ، و جایگاه تو در قیامت از
سایرین به من نزدیک تر است ، و منزل من و تو در بهشت همانند دو برادر مجاور هم قرار دارد ، و تو وصی و ولی و وزیر
صفحه 79 از 184
منی ، و دشمن تو دشمن من ، و دشمن من دشمن خدا است ، و دوست تو دوست من ، و دوست من دوست خدا است .
یحذو حذو الرسول صلی الله علیهما و آلهما
ترجمه ! گام به گام و قدم به قدم از پی رسول اکرم و به تبع او راه می پیمود او دنبال رو او بود درود خدا بر آن
دو وآل آن دو باد شرح ! معلوم است کهم روش و طریقه علی علیه السلام همان روش و طریقه رسول خدا صلی الله
علیه و آله بوده ، و هر راه و روشی که پیغمبر گرامی داشت او هم همان راه و روش را انجام می داد ، و لذا فرمود ! انا من
رسول الله کالضوء ( 227 ) اتصال و همبستگی من با رسول خدا همانند اتصال و پرتو نور از شمس است . ور در بعضی
نسخ کالصنو من الصنو است ( 228 ) همانند شاخه ایست از شاخه ( که هر دو از یک ریشه روئیه ه اند . ) رسول خدا صلی الله علیه
و آله بعد از بعثت تا وقتی که در مکه بود چون عده اصحاب و پیروانش کم بودند مامور به جهاد نشد و در مقام دفاع برنیامد
تا پس از مهاجرت به مدینه و زیاد شدن یاران آنگاه مامور به جهاد شد و در مقام دفاع برآمد . علی علیه السلام پس از رحلت
پیغمبر چون یارانش کم و معدود بودند قیام نکرد تا پس از استقرار خلافت ظاهري و بدون یار و یاور آنگاه براي پیشرفت
حق و بقاي آن مامور به جهاد شد . و پیغمبر اسلام وقتیکه درم که بود مدتی در شعب ابی طالب محصور بوده و برحسب ظاهر
سکوت اختیار نمود . علی علیه السلام نیز مدتی خانه نشین بود و قدرت بر تبلیغ و اداره امور مسلمین و خلافت نداشت .
پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله با آنکه در مکه مورد اذیت و آزار مشرکان بود ولی لب به نفرین نگشود بلکه می گفت رب
اهد قومی فانهم لایعلمون . علی علیه السلام با آن شدت محن و گرفتاریکه براي او اتفاق افتاد که در خطبه شقشقیه می
فرماید ! فصبرت و فی العین قذي و فی الحلق شجی ( با اینکه گودي در چشمم خار و خاشاك و در گلویم استخوان گرفته بود
صبر نمودم ) و هرگز نفرینی نکرده است . و همانطوریکه پیغمبر با مشرکان جنگ کرد و دستور آمد ! قاتلو فی
سبیل الله الذین یقاتلونکم بقره آیه 185 ( در راه خدا با کسانیکه به جنگ با شما اقدام کرده اند بجنگید ) و اقتلوا المشرکین حیث
وجد تموهم توبه آیه 5 علی علیه السلام هم با منافقان جنگ کرد . و پیغمبر اکرم پس از آنکه مکه را فتح کرد مشرکان
مکه را مورد عفو قرار داد ، علی علیه السلام در وقعه جمل پس از فتح بصره منافقان را عفو و اسیران را آزاد نمود . و در
زیارت مخصوصه حضرت امیر المومنین علیه السلام در روز عید غدیر چنین آمده است ! ( ) و اشهد انک لم تزل للهوي مخالفا و
للتقی محالفا ، و علی کظم الغیظ قادرا ، و عن الناس عافیا غافرا ( و گواهی می دهم که تو اي امیر مومنان پیوسته با هواي نفس
مخالف ، و با تقوي ملازم و متعهد بودي ، و بر حلم و فرو نشاندن خشم وغضب توانا می نمودي ! و از بدیهاي مردم نیز راه غفران
229 ) از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود شبیه ترین مردم در ) و عفو می پیمودي ) . در مجلد 9 بحار ص 501
غذا و خوراك به رسول خدا صلی الله علیه و آله امیر المومنین علیه السلام بود که خودش نان و سرکه و زیتون می خورد و به
مردم نان و گوشت می داد و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه همین روایت را نقل کرده . کتاب کفایۀ الخصام
باب 344 از ابن ابی الحدید به سند خود از نضر بن منصور از عقبۀ بن علقمه رویات کرده که به خدمت علی علیه السلام رفتم دیدم
دوغ ترش شتر و . . . در پیش رو دارد و با خودره نان خشک می خورد ، گفتم یا امیر المومنین چرااین غذا را می خوري ؟
فرمود ! یا ابا الحبوب رسول خداصلی الله علیه و آله از این خشک تر می خورد . و از این خشن تر می پوشید و اشاره به پیراهن خود
230 ) از امام ) کرد و گفت می ترسم اگر پیروي او را در این امور نکنم به او نرسم و از او دور مانم . درمجلد 9 بحار ص 538
جعفر صادق علیه السلام نقل شده که فرمود ! کسی از این امت طاقت و قدرت پیروي عمل رسول خدا صلی الله علیه
و آله را پس از او نداشت جز علی علیه السلام .
ویقاتل علی التاءویل
صفحه 80 از 184
ویقاتل علی التاءویل
ترجمه ! و بر اساس تاویل و حقایق و مقاصد اصلی قرآن جنگ می کرد شرح ! قرآن کریم داراي تنزیل و تاویل است یعنی
داراي ظاهر و باطنی است . در تفسیر صافی ( 231 ) از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که فرمود ! ظاهر قرآن کسانی
هستند که قرآن درباره آنان نازل شده ، و باطنش کسانی هستن که اعمال آنها اعمال همان مردمان اولی است (
که آیه قرآن در شان آنان نازل شده و آیه شامل حال این گروه هم می شود ) . و در روایت دیگر فرمود ! ظاهر آن
تنزیل و باطنش تاویل است . قال رسول الله صلی الله علیه و آیه ! ان منکم من یقاتل علی تاویل القرآن کما قاتلت
علی التنزیل فسل من هو ؟ قال ! خاصف النعل ( 232 ) رسول خدا فرمود از میان شما کسی است که بر تاویل قرآن جنگ
می کند هممچنانکه من بر اساس تنزیل آن جنگ می کنم . سوال شدك ه او کیست ؟ فرمود همان کس که
233 ) از ) مشغول انجام پینه کفش است . چون نظر کردن دیدند علی علی السلام است . در مجلد 8 طبع کمپانی ص 455
ابوذر غفاري نقل شده که گوید ! من با پیغمبر در بقیع غرقد ( 234 ) بودیم که به من فرمود ! اباذر قسم به آنکه جانم به
دست اوست در میان شما کسی استکه براي تاویل قرآن می جنگد همچنانکه من براي تنزیل آن می جنگم ، در
صورتی که آن گروه ( مخالف ) کلمه توحید را بر زبان جاري می کنند و بدان هم شهادت می دهند ولی با این حال بیشترشان
ایمان ندارند و مشرکند ، و کشتن این گروه بر مردم گران آید تا آنجا که به ولی خدا افترا زنند و از عملش ناراضی و رنجیده خاطر
باشند . در کتب کافی در تفسیر این آیه مبارکه و ان طائفتان من المومنین افتتلوا فاصلحو بینهما فان بغت احدیهما علی الاخري
فقاتلو التی تبغی حتی تفیی الی امرالله حجرات آیه 9 ( و اگر دو طایفه از مومنان به جان هم افتادند و با یکدیگر به جنگ
پرداختند ، پس بین آندو گروه را اصلاح کنید پس اگر یکی از آن دو بر دیگري ستم می کند با آن گروهی که ستم می کند
به جنگ پردازید ( تا به حکم اجبار تسلیم ) و به فرمان خدا گردن نهد از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! میان شما کسی است که بر تاویل قرآن می چنگد همانطوري که من
درباره تنزیل آن می جنگم . در تفسیر صافی ذیل این آیه مبارکه و ان طائفتان از کتاب کافی از حضرت صادق علیه السلام نقل
می کند که تاویل این آیه در جنگ بصره ظاهر شد . و آنان کسانی می بودند که نسبت به امیر مؤ منان علیه السلام ظلم نمودند .
و از این نظر جنگ با آنها لازم و واجب بود تا آنکه برگردند و فرمان خدا را گردن نهند . و اگر برنگشتند واز این ظلم و ستم
دست برنداشتن به موجب آیه شریفه بر امیر مومنان لازم و واجب بودکه دست از جنگ با آنها برندارد تا آنها از تصمیم خود
منصرف شوند وامرخدا را گردن نهند . چون آنها در مدینه به اختیرا خود بیعت نمودند ، و از روي میل واختیار
پیروي او را پذیرفتند و به فرمان او گردن نهادند ، پس آنها گروه ظالم ( وفئُ باغیه ) هستند همچنانکه خداوند متعال در این آیه
بدان اشاره می کند . پس بر امیر مومنان علیه السلام لازم بود که چون بر آنها ظفر یافت در میانشان به عدالت و انصاف رفتارکند
همچنانکه پیغمبر خدا نسبت به اهل مکه رفتار نمود و برآنها منت نهاد و از تقصیرشان درگذشت . عینا عمل رسول خدا صلی
الله علیه و آله را تکرار کرد . آري رفتارامیرم ومنا علیه السلام با اصحاب جمل در بصره همانند رفتار رسول خدا با
مردم و مشرکین قریش در فتح مکه بود که پیغمبر فرمود هر کس سلاح جنگ را ا زخود دور نماید یعنیاسلحه را زمین گذارد
( وخلع سلاح شود ) ، و نیز هر کس به خانه خدا پناهنده شود و در مسجد الحرام باشد درامان است . و امیرمومنان پس از فتح
بصره دستو رداد هر کس خلع سلا ح شود و یا به خانه رود و بیرون نیاید در امان است و فرمود هر کس فرار کند به دنبالش
نروید و مجروحی از آنانرا هم نکشید ، و زن و فرزندانشان را هم اسیر نکنید .
و لا تاخذه فی الله لومۀ لائم
صفحه 81 از 184
ترجمه ! و در راه رضاي خدا از ملامت و سرزنش بدگویان باکی نداشت شرح ! در زیارت آن بزرگوار علیه السلام در روز
مبعث پیغمبر اکرم است که می خوانی ! السلام علیک یا امیر المومنین الی لم یکن لاحد فیک مهمز و لا لقائل
فیک مغمز و لا لخلق فیک مطمع ، و لا لا حد عندك هوادة . یوجد الضعیف الذلیل عندك قو یا عزیزا حتی تاخذله
بحقه ، و القوي العزیز عندك صغیفا حتی تاخذ منه الحق ، القریب والبعید عندك فی ذلک سواء . سلام بر تو اي امیر مومنان
نسبت به شخص تو بر احدي جاي نکته گیري و عیب جوئی وجود ندارد و نه براي گوینده اي جاي عیب گودي ، و نه براي
شخص طماع نسبت به تو طمع و چشم داشتی و نه به ناحق و نابجا کسی به تو امیدي تواند داشت . و خوار و ناتوان نزد تو
عزیز و نیرومند است تا حق او را از سرکش و ستمکار بگیري ، و تواناي عزیز نزد تو خوار و ذلیل است تا اینکه حق مظلوم را از او
بستانی ، و نزد تو خویش و بیگانه و نزدیک و دور یکسانند ) . در تفسیر صافی ذیل آیه شریفه یجاهدون فی سبیل الله و
لا یخافون لومه لادم مائده آیه 54 - که در مقام بیان اوصاف مومنان می فرماید آن کسانی هستند که جنگ می کنند
براي اعلاي کلمه حق و دین خدا و در عمل نمودن به وظائف دینی از ملامت سرزنش کنندگان خوف و ترسی مانع ایشان
نمی شود . روایت از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام نقل شده که مراد از مومنان
در این آیه امیرمومنان و اصحاب او می باشند که بامنافقان از ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ کردند . لقمان حکیم در
وصایاي خود به پسرش گوید ! فرزندم دلت را به مدح و دم مردم خوشنود مکن و بدان دل مبند و مانع از کار وعمل تو
نشود ، زیرا که تحصیل و به دست آوردن رضایت مردم ممکن نگردد اگر چه شخص با تمام قدرت در تحصیل آن سعی
236 ) از ابوذر غفاري روایت شده که پیغمبر اکرم صلی ) و کوشش نماید . ( 235 ) در مجلد 15 بحار باب اخلاق ص 203
الله علیه و آله و سلم فرمود ! اي اباذر ( در عمل کردن به احکام و دستورات الهی و پیروي از حق ) از ملامتر و سرزنش کننده
خائف مباش . اگر کسی در اخبار و روایات و سیره امیر مومنان علیه السلام بنگرد برایش یقین حاصل می شود که این
237 ) از ابوسعید خدري نقل شده که مردم ) بزرگوار این صفت را به مرتبه عالیه واجد بوده چنانکه در مجلد 9 بحار ص 535
پیش پیغمبر اکرم از علی علیه السلام شکایت کردند آن حضرت بپا خاست وایستاد و گفت ! ایها الناس لا تشکوا علیا فوالله انه
لخشن فی ذات الله اي مردم از علی شکایت نکنید به خدا قسم که او در راه خدا سخت پایبند است یعنی او در اراي اوامر
واحکام الهی از کسی ملاحظه نمی کند و در وادار کردن به آن خشنونت دارد ، و از کسی که نافرمانی خدا را نماید به آسانی
نمی گذرد و به مهربانی رفتار نمی کند . و پس از نزول این آیه مبارکه یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم (
238 ) ( اي پیغمبر با کافران و منافقان پیکار کن و برآنان سخت گیر ) . پیغمبر اکرم در زمان حیاتش با کافران پیکار می کرد
و به علی دستور داد که با منافقان ( پس از وي ) پیکار کند .
قد و ترفیه صنادید العرب و قتل ابطالهم و ناوش ذوبانهم
ترجمه ! و در راه خدا خونهاي دلاوران عرب را ریخت و پهلوانانشان را کشت و گرگانشان را گرفت و به زمین کوبید شرح ! در
غزوات رسول خدا صلی الله علیه و آله و جنگ مسلمانان با کفار علی علیه السلام جان فشانی ها نمود و بزرگان کفار و
گردنکشان مشرکین عرب را بکشت . در جنگ بدر افرادي از روساي مشرکین حدود 37 نفر بدست او کشته شدند از جمله ولید
بن عتبه برادر هند زن ابوسیان مادر معاویه و او مردي شجاع و بی باك بود ، و عتبۀ بن ربیعه پدر هند ، و طعیمۀ بن عدي
، و عاص بن سعید و نوفل بن خویلد ، و نضر بن حارث ، و عاص بن منبه بن حجاج و و که از سران و دلاوران قریش بودند .
در غزوه احزاب آن را غزوه خندق هم گویند شجاع ترین سپاه مشرکین مردي به نام عمرو بن عبدود بود که گویند در
شجاعت و دلیري در برابر هزار سوارمقاومت می کرد و به دست آن حضرت کشته شد . در مجلد 6 بحار باب غزوه خندق ( 239
صفحه 82 از 184
) نقل شده که پس از کشته شدن عمر و ، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود ! ابشر یا علی فلو وزن
الیوم ملک بعمل امۀ محمد لرجح عملک بعملهم ، و ذلک انه لم یبق بیت من بیوت المشرکین الا و قد دخله و هن بقتل عمرو بن
عبدود ، و لم یبق بیت من بیوت المسلمین الا و قد دخله عز بقتله بشارت باد تو را اي علی که اگر عمل تو در امروز به
عمل امت من سنجیده شود البته عمل تو برتري دارد ، و این رججان و برتري براي آنست که کشته شدن عمرو بن عبدود
سبب ترس و سستی تمام مشرکین شده و موجب عزت و سرفرازي مسلمانان گشته . و در غزوه خیبر که آن هفت قلعه و دژ
محکم یهود در خارج مدینه بود ، و در این جنگ مرحب که مردي شجاع و دلیر بود و در میدان جنگ کسی او را حریف
نبود و برادرش حارث و عده دیگري از روسا و بزرگان یهود خیبر مانند ربیع بن ابی الحقیق به دست آن حضرت کشته شدند .
فادوع قلوبهم احقادا بدریۀ و خیبریۀ و حنینیۀ و غیرهن
ترجمه ! پس دلهاي ( بازماندگان ) آنها را بجنگ بدر و خیبر و حنین و غیره پر از حقد و کینه ساخت شرح ! جهت عمده خانه
نشینی آن حضرت و ترك جهادش همان کینه و عدواتی بود که مردم از کشته شدن پدران و برادران و نزدیکانشان به
دست آن حشضرت به دل داشتند . اینک مناسب است که در این جا گفتار ابن ابی الحدید را که در بیان علت قعود آن
بزرگوار آورده از کتاب کفایۀ الخصام ذکر کنیم . ( 240 ) ابن ابی الحدید که از بزرگان وافاضل علماي عامه و معتزلی
مذهب است گوید ! بدانکه تقاعد علی علیه السلام از جهاد براي آنست که تو میدانی که چگونه مردم در آن هنگام با او
بیعت نمودند و سپس بیعت خود را نقض کردند و حال آنکه از وفات رسول خدا بیست و پنج سال گذشته بود و معلوم
است در این مدت کینه ها فراموش شده بود ، و آنانی که پدران و عشیره ایشان به دست آن حضرت کشته شده بودند مرده
بودند و قرنی از میان رفته بود و قرن تازه به جاي آن آمده بود واز آنهائی که با آن حضرت عدوات داشتند و یا
کینه او را در دل داشت بودند به جز از اندکی کسی باقی نمانده بود . و حالت او بعد از انقضاي این مدت دراز با حماعت
قریش واظهار کینه و عدوات آنان با وي مثل این بود که گویا در روز وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به
مسند خلافت نشسته است حتی آنکه بازماندگان قریش و جوانان و نوباوگان آنها که در جنگ ها او را ندیده بودند و ضربت ها
و شمشیرهائی که بگذشتگان آنها زده و آنها را به جهنم فرستاده بود مشاهده ننموده بودند کاري با آن حضرت کردن و عدواتی با
او نمودند که اگر گذشتگان ایشان بودند نمی توانستند کرد .
فاضبت علی عداوته و اکبت علی منابذته حتی قتل الناکثین و القاسطین و المارقین
ترجمه ! پس بر دشمنی او قیام کردند و به مبارزه و جنگ با او به بهانه اي هجوم آوردند تا آنکه او هم ناگریز با پیمان شکنان
چون طلحه و زبیر و ظالمان و ستمکاران چون معاویه و اعوانش و با مرتدین و منحرفین چون خوارح نهروان به قتال برخا
241 ) روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ام ) بسیاري از آنانرا هم کشت . شرح ! در مجلد 8 بحار ص 456
سلمه فرمود ! اي ام سلمه بشنو و شاهد باش ، این علی بن ابی طالب سرور مسلمانان ، و امام پرهیزگاران ، و رهبر سفید
رویان رخشنده ، و جنگ کننده با ناکثین و قاطین و مارقین است . ام سلمه گوید ! عرضه داشته یا رسول الله ناکثین کیانند ؟
فرمود ! آنانکه در مدینه با او بیعت می کنند و در بصره هم اجتماع و بیعت را نقض می کنند . و پرسیدم قاسطان چه کسانی
( 242 ) هستند ؟ فرمود ! معاویه واهل شام گوید ! پرسیدم مارقین کدامند ؟ فرمود ! اصحاب نهروان . در مجلد 9 بحار ص 521
در بیان آیه مبارکه یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین ( 243 ) آمده است که پیغمبر اکرم با کفار جهاد کرد و علی بن ابی
طالب را به به جهاد با منافقین ناکثین و قاسطین و مارقین ) امر کرد ! و حدیث خاصف النعل ( 244 ) و حدیث کلاب
صفحه 83 از 184
الحواب ، و حدیث ذوالثدیۀ . و غیر ذلک .
و لما قضی نحبه و قتله اشقی الاشقیاء من الاولین و الاخرین
ترجمه ! ( و چون مدت اجلش فرا رسید شقی ترین اولین و آخرین او راکشت ( و به شهادت رسانید ) . و بروایت دیگر وقتله
اشقی الاخرین یتبع اشقی الاولین ) شرح ! در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهل هجري به وسیله عبدالرحمن بن
ملجم مرادي با شمشیر زهر آلودي که بر فرق مبارکش وارد ساخت او را در محراب عبادت مجروح و در شب 21 همان ماه بعد از و
شب و دو روز از دار دنیا رحلت و روح مقدسش به عالم اعلی وعلیین پرواز نمود . در مجلد 9 بحار ص 46 از حضرت رضا
علیه السلام از پدران بزرگوارش از امیر مومنان نقل شده که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه ایکه در فضیلت ماه
رمضان می فرمود من برخاستم و گفتم ! یا رسول الله بهترین عمل در این ماه چیست ؟ فرمود ! اي ابوالحسن
بهترین عمل در این ماه ورع و پرهیزکاري از محرمات الهی است ، آنگاه آن بزرگوار به گریه افتاد و گریه کرد ، گفتم !
یا رسول الله چه چیز شما را می گریاند ( و سبب گریه شما چیست ) ؟ فرمود ! یا علی گیه من براي آن مصیبتی است که در این
ماه به تو می رسد مثل اینکه می بینم تو را که در پیشگاه پروردگارت در محراب عبادت نماز می خوانی و بدبخت ترین
بدبختاناولین وآخرین هم ردیف پی کننده و کشنده ( 245 ) ناقه قوم ثمود براي کشتن تو ، ضربت شمشیري بر سر تو بزند و
محاسنت رابه خون سرت رنگین سازد . حضرت علی گوید ، گفتم ! یا رسول الله آیا این عمل با سلامت دین من صورت
می گیرد ؟ فرمود آري با سلامت دینت می باشد . سپس فرمود ! یا علی هر که تو را بکشد مراکشته ، و هر که تو را دشمن دارد
مرا دشمن داشته ، و هر که تو را دشنام دهد مرادشنام داده ، چون تو نسبت به من همچون جان منی ، و هرکه تو را دشنمام دهد
مرادشنام داده ، چون تو نسبت به من همچون جان منی ، و روح تو از روح من است ، و سرشت تو از سرشت من است ،
خداوند مرا وتو را آفرید ومن و تو را برگزید ، مرا به نبوت مفتخر ساخت وتورا به امامت ، پس کسی که امامت تو را انکار
نماید مرا انکار نموده . یا علی تو وصی من و پدر فرزندان من و همسر دختر من هستی و خلیفه و جانشین من بر امتم در دوره
حیات من و پس از مرگم می باشی ، و امر تو امر من و نهی تو نهی من . قسم به آن کس که مرا به نبوت مبعوث فرمود و مرا
بهترین خلقخود قرار داد . البته تو حجت خدا بر خلق وامین سر او و خلیفه او بر بندگانش باشی . راوي گوید ! عبدالرحمن بن ملجم
مرادي لعنه الله با نمایندگانی که محمد بن ابی بکر والی مصر با نامه اي خدمت امیر مومنان فرستاده بود بر آن حضرت وارد شد
، و چون حضرت نامه را گشود و به اسم عبدالرحمن بن ملجم برخورد . روي به او کرده گفت تو عبدالرحمن هستی ؟ گفت آري
؛ منم یا امیرالمومنین ، بدان که به خدا سوگند تو را دوست می دارم . حضرت فرمود دروغ می گوئی ، او و همراهانش با
حضرت علیه السلام بیعت کردند ( 246 ) و چون عبدالرحمن خواست باز گردد حضرت او را طلبید و بیعت او را استوار و
مورداطمینان ساخت و بر او تاکید کرد که مکر نکند ونقض بیعت ننماید . ( 247 ) البته ابن ملجم در ابدا از سپاهیان آن
حضرت بود و مشمول مراحم وعطایاي آن بزرگوار قرار می گرفت تا آنکه پس از جنگ صفین مرام خوارج را برگزید و آخر
الامر در شب نوزدهم شهر رمضان سال چهلم هجري در مسجد کوفه شمشیر آلوده به زهر بر فرق مبارك آن حضرت در
حالی که به نماز مشغول بود وارد آورد و در اثر شدت آن جراحت وتاثیر زهر در بدن آن حضرت در شب بیست و
یکم ماه رمضان به سن 65 سالگی به درجه رفیعه شهادت نائل شد .
لم یمتثل امر رسول الله صلی الله علیه و آله فی الهادین بعد الهادین
ترجمه ! آري امتثال نشد فرمان رسول خدا که رحمت خدا بر او و آلش باد درباره هادیان خلق یکی پس از دیگري ! که
صفحه 84 از 184
علی و اولاد گرامی او علیهم السلام می باشند . شرح ! به موجب اخبار و احادیث وارده از فریقین عامه و خاصه در تفسیر آیه
مبارکه قل لا اسالکم علیه اجر الا المودة فی القربی شوري آیه 23 پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم توصیه فرمود که
مراعات و متابعت از نزدیکان آن حضرت بنمایند ، حتی در روزهاي آخرعمر شریفیش که در بستر افتاده بود با همان شدت
کسالت در حالی که تکیه به امیر مومنان و فضل بن عباس کرده بود و آن دو نفر سمت راست و چپ بازوان او را گرفته بودند
به مسجد رفت و پس از خطبه فرمود ! انی تارك فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ( 248 ) . در کتاب کفایۀ الخصام در باب 28
، سی و نه حدیث در این بارهاز طریق عامه نقل کرده است واز روایات خاصه هشتاد و دو حدیث و با این همه
توصیه و سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله به قسمی درم قام ایذاء و آزار اهل بیت و نزدیکان او و مخالفت با
فرمایش او برآمدند که حضرت سجاد علیه السلام پس از مراجعت از سفر و برگشت از شام قبل از ورود به شهر مدینه هنگامی که
اهالی شهر به استقبال اسیران اهل بیت به بیرون شتافتند خطبه خواند و در آن فرمود ! . . والله لو ان النبی تقدم الیهم فی قتالنا کما
تقدم الیهم فی الوصایۀ بنا لما ازدادواا علی ما فعلوا بنا ( 249 ) و به خدا قسم اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به جاي آن
سفارشها امر به کشتن ما می داد بیش از اینکه با ما کردند نمی کردند .
و الامۀ مصرة علی مقته
ترجمه ! و امت تصمیم گرفتند بر کناره گیري و دوري از او و دشمنی و آزار ا شرح ! به قدري اهتمام در عدوات پیغمبر صلی
الله علیه و آله وسلم و پیروان او داشتند که طبق آیه مبارکه لئن رجعنا الی المدینۀ لیخرجن الغر منها الذل منافقون
آیه 8 آنان را به بیرون کردن از شهر مدینهه تهدید کردن ، و حتی در کی از سفرها هنگام مراجعت در مقام قتل پیغمبر برآمدند .
از جمله پس ازواقعه غیرد خم وتعیین علی بن ابی طالب علیه السلام به عنوان خلافت ، گروهی از آنان که بعد ازرحلت
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به فرمایش آن حضرت مرتد شدننند و از راه حق منحرف گشتند با هم گفتند که
محمد در مسجد خیف در سرزمین منی چنین و چنان گفت ، و امروز هم در اینجا این چنین گفت واگر به مدینه رسد براي
( علی از همه مردم بیعت خواهد گرفت ، حدود چهارده نفر ، نه نفر ازمهاجرین و پنج نفر از انصار مدینه در عقبه هر شی ( 250
( در شکم کوه ) بین جحفه و ابواء کمین کردند هفت نفر سمنت راست و هفت نفر هم سمت چپ در شب تاریک خود را در
آنجا پنهان کردند تا چون شتریکه پیغمبر برآن سوار است از آنجا بگذرد عملی انجام دهند که شتر او را ترسانده و رم کند و
پیغمبر را به زمین افکند تا در سرازیري و شیب آن عقبه به هلاکت رسد . و چون شتر پیغمبر به نزدیک آن عقیه رسید ،
جبرئیل امین اجتماع آن عده و توطئه قتل واسماي یکایک آنها را به پیغمبر خبر داد و آنگاه آن حضرتبه پشت سرش نظر افکند و
پرسید ! کیست پشت سر من ؟ حذیفۀ بن یمان گفت ! منم ، حذیفه ، حضرت فرمود ! آیا شنیدي تو آنچه را که من شنیدم ؟
حذیفۀ گوید ! گفتم آري ، فرمود ! کتمان کن و نامشان را آشکار مکن ، آنگاه حضرت به آنان نزدیک شدو آنها را با نمام
صدا کرد ، و چون آنها صداي پیغمبر را شنیدند فرار کردند و به جمعیت پیوستند و خود را میان آنان پنهان نمودند . وچون به منزل
رسیدند پیغمبر فرمود ! چه شده که عده اي در کعبه قسم یاد می کنند که اگر محمد کشته شود و یا فوت نماید نگذارند خلافت
به اهل بیت او برسد و در میان آنان استقرار پیدا کند و به دست آنان اداره شود . آن گروه قسم به دروغ یاد کردند که چنین
امري صورت نگفرته ، پس این آیه نازل شد یحلفون بالله ما قالو و لقد قالوا کلمۀ الکفر و کفروا بعد اسلامهم و هموا بما
لم ینالو توبه آیه 74 - بخدا سوگند یاد می کنند که ( چیزي ) نگفته اند در صورتی که آنها کلمه کفر را بر زبان جاري کردن
و بعد از اسلامشان کافر شدند و به امري همت گماردند که بدان نائل نشدند .
مجتمعۀ علی قطیعۀ رحمه
صفحه 85 از 184
مجتمعۀ علی قطیعۀ رحمه
ترجمه ! و آن امت ( از روي جهل و شقاوت ) بر قطع رحم او یعین پیغمبر خدا اتفاق کردند شرح ! یک دختر از رسول خدا
باقی مانده بود که از مافرقت پدر و اوضاع آشفته اجتماعی چنان آشفته و دلگیر شده بود که مریض شد و چندي نگذشت و با
حزن واندوه فراوان از دار دنیا برفت . از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود ! فاطمه زهراء ( سلام الله ) بعد از
پدر بزرگوارش 75 روز زنده بود ، و در این مدت خندان و متبسم دیده نشد و هفته دو روز ، روزهاي دوشنبه و 5شنبه به
قبرستان شهداي احد می رفت و در آنجا نماز می خواند و دعا می کرد و در آنجا محل و جایگاه سپاهیان مسلمانان و
مشرکان را نشان می داد . ( 251 ) و طبق وصیتش او را شبانه و مخفیانه دفت کردن و آثار قبرش را محو نمودند که شناخته
نشود و جز عده معدودي از فرزندان و نزدیکان کسی در آن موقع شب و هنگام دفن حاضر نبود . و حضرت علی علیه السلام
او را غسل داد ، کفن کرد و دفن نمود و از شدت تاثر و حزن واندوه روي به قبر پیغمبر کرد و بیاناتی که حکایت از
ماجراو سرگذشت حال اوضاع دارد نمود . ( 252 ) ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا والاخرة و اعدلهم عذابا مهینا
احزاب آیه 57 البته آنانکه خدا و پیغمبرش را اذیت می کنند خدا آنانرا در دنیا و آخرت لعنت کرده و عذابی خوار کننده
برایشان مهیا نموده است ، در تفسیر قمی نقل کرده که نزول این آیه در شان کسانی که حق امیر المومنین و فاطمه (
علیمها السلام ) را غصب کردن و اذیت و آزار رساندند تحقق یافته در صورتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
فرمود ! هرکس فاطمه را اذیت کند در زنده بودن من همانند آنکس است که او را بعد از مردنم اذیت کند ، و آکه اذیت
کند او را بعد از مردنم مثل آن کس است که در زنده بودنم او را اذیت کرده است ، و هر که به او آزار رساند مرا آزار رسانده و
هرکس به من آزار رساند به خدا آزار رسانده و این است قول خداوند عزوجل که می فرماید ! ان الذین یوذون الله و
رسوله الایۀ . و مناسب است در اینجا اشعاري که به زینب دختر عقیل نسبت داده شده وقتی خبر شهادت حضرت
سید الشهداء به مدینه رسید گفتهاست ، آورده شود . ماذا تقولون ازقال النبی لکم ماذا فعلتم و انتم آخر الامم بعترتی و لاهلی بعد
مفتقدي منهم اساري و منهم ضرجوا بدم ماکان هذا جزائی اذ نصحت لکم ان تخلفونی بسوء فی ذوي رحمی
واقصاء ولده الا القلیل ممن وفی لرعایۀ الحق فیهم
ترجمه ! و دور نمودن اولاد طاهرینش را جز عده کمی که به رعایت حق آنان وفا کردند شرح ! در جمله واقصاء ولده دو احتمال
داده می شود و هر دو منظور نظر است یکی آنکه مراد دور کردنشان از شهر و دیارشان باشدکه کاري کردند کهآنان از وطن خود
آواره و در بدر شدند ، و هر کدام به نقطه اي دوراز وطن افتادند . دیگر آنکه مراد از آن دور نمودن آنهااز حقوق حقه و مسند
خلافت رسول اکرم باشد .
فقتل من قتل و سبی من سبی و اقصی من اقصی
ترجمه ! و بظلم و ستم گروهی کشته شدند و عدهاي هم اسیر ، و جمعی آواره و دور از وطن و یا از حق خود محروم شدند
شرح ! حضرت سجاد در هنگام ورود به مدینه پس از مراجعت از شما فرمود ! ایها الناس ان الله وله الحمد ابتلا نا بمصائب
جلیلۀ و ثلمۀ فی السلام عظیمۀ ، قتل ابو عبدالله الحسین ، وسبی نساوه و صبیته ، و دار و ابراسه فی البلدان من فوق عال السنان و
هذه الرزیۀ التی لا مثلها رزیۀ ( 253 ) ( اي مردم خداوند تبارك وتعالی که ستایش او را سزا است ما را بمصائب بزرگی بیازمود ، و
رخنه بزرگ در اسلام پدید آمد ، ابو عبدالله الحسین و نزدیکانش شهید شدند ، و زنان و فرزندانش اسیر گشتند و سر او را بر نیزه
در شهرها بگرداندند ، و این مصیبتی است که مانند آن مصیبتی نیست . و شایسته استکه دراینجا پاره اي از اشعار تائیه قصیده
صفحه 86 از 184
معروف از دعب خزاعی را هم ذکر نمائیم . افاطم قومی یا ابنۀ الخیر فاندبی نجوم سماوات بارض فرات بور بکوفان و اخري بطیبۀ و
اخري بفخ نالها صلوات و قبر بارض الجوز جان محلها و قبر ببا خمري لدي القربات و قبر ببغداد لنفس زکیۀ تضمنها الرحمن فی
الغرفات و قبر بطوس یالها من مصیبۀ الحت علی الاحشاء باز فرات علی بن موسی ارشد الله امره مو صلی علیه افضل الصلوات
قبور ببطن النهر من جنب کربلا معر سهم فیها بشط فرات الی الحشر حتی یبعث الله قائما یفرج عنا الغم و الکربات فاما المهمات التی
لست بالغا مبالغها منی بکنه صفات تو فوا عطاشا بالفرات فلیتنی تو فیت فیهم قبل حبن وفاتی اي فاطمه اي دختر بهترین
خلق خدا برخیز و نوحه سراي بر ستارگان رخشنده آسمانها به سرزمین فرات و قبوري در کوفه و دیگر در مدینه طیبه ( که
قبور چهار نفر از اولادهایت ) است ، و آن دگر که در فخ است نام موضعی است در نزدیکی مکه ( 254 ) که در ود و
تحیات من نثار نان باد . و قبري دیگر در سرزمین جوزجان . و قبري هم در باخمري در شش فرسخی کوفه که از دوي
القربی هستند ، و قبري هم در بغداد است که مدفن نقی مطهر و پاك است ( یعنی امام موسی کاظم علیه السلام ) که خداوند
رحمان او را در غرفه هاي بهشتی جا داده است . ( 255 ) ( سپس ) علی بن موسی الرضا علیهما السلام که خداوند کارش را
رونق دهد و بهترین صلوات را بر او نثار فرماید ، دیگر حوادث مهمی که مرا توان ذکر آن نیست واز حقیقت آن آگاه نیستم تا
قدرت بیان آنرا داشته باشم ، و قبرهائی است در کنار نهر فرات که در سرزمین کربلا واقع است که خوابگاه ابدي آنان است و در
کنار شط فرات واقع است ، و آل رسول تشنه کام در کنار نهر فرات جان دادند اي کاش منهم بودم میان آنان و قبل از
فرا رسید اجلم می مردم . خلاصه آن سفارشهائی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره عترت و اهل بیت کرده
بود که آنان راهنما و همچون ستارگانی هستند در زمین براي هدایت مردم متاسفانه بدان عمل نشد بلکه برخلاف آن هم
رفتار کردن چنانکه حضرت سجاد علیه السلام در آن سخنرانی خود که پس از اسیري و مراجعت از شما در بیرون مدینه براي آن
مردم بیان نمود بدان اشاره کرد . و ما آن را سابقا آوردیم . نقل است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها درمسجد پیغمبر این
اشعار را سر قبر پیغمبر خطاب به پدر بزرگوارش سروده ! قد کان بعدك انباء و هنبثه لو کنت شاهد هالم یکثر الخطب انا فقدناك
( فقد الارض و ابلها و اختل قومک فاشهد هم ولاتغب ( 256
و جري القضاء لهم بما یرجی له حسن المثوبۀ
ترجمه ! و قضاي الهی بر آنان جاري شد به چیزي که حسن ثواب ( و پاداش نیکو ) از آن امید می رود ) شرح ! بدانکه هیچ یک
از افراد انسان در این عالم دنیا سالم از ابتلا و گرفتاري نخواهد بود کما قال الله تعالی ! لقد خلقنا الانسان فی کبد بلد آیه 4 یعنی
فی تعب و مشقۀ ( محققاً ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم ، ( و رنج و مشقت از هر سو در تمام شئون زندگی برانسان احاطه
دارد . در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه مبارکه از ابن عباس و جماعتی نقل کرده که انسان با مطائب دنیا و
شدائد آخرت دست و پنجه نرم می کند 0 و پیوسته در زد و خورد است ) . و گوید فرزند آدم همیشه در اقدام به هر کاري
رنج می برد تا از دار دنیا برود . نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد پس بنابراین تفسیر
مفهوم آیه چنین است که انسان را در تعب و مشقت آفریدیم ، و او پیوسته متحمل مشقت و سختی است تا از دار دنیا مفارقتنماید .
ابتداي مشقت انسان از رحم مادر شروع می شود هنگامی که روح در او دمیه شود ، و موقع ولادت ، و ایام شیرخوارگی ، و
بازگرفتن از شیر ، و گرفتاریهاي دیگر زندگی که رفته رفهت شدیدتر می شود تا هنگام سختی مردن و جان دادنش . و هر کس
اندك تاملی به دوران زندگی خود نماید به انواع مشقت و سختی که در دوره زندگی خود دیده به حقیقت این گفتار را تصدیق
خواهد نمود . در نهج البلاغه خطبه 224 فرماید ! دنیا سرائی است که گرفتاري و اندوه آنرا فرا گرفته ، و به مکر و بی وفائی
شهرت یافته ، و همواره به یک حال نیست و اهل دنیا سالم نمی مانند ، حالات مختلف و نوبت هاي دگرگون ، خوشی در
صفحه 87 از 184
آن نکوهیده ، و امنیت و آسایش از آن رخت بربسته ، و اهل دنیا در آن هدف تیرهاي بلایند ، و دنیا آنها را هدف
تیرهاي خود قرار می دهد ، و آنها را به مرگ خود نابودشان می کند . البته این رنج و محن و گرفتاري و سختی براي همه افراد
نوع بشر کم و بیش هست ، ولی به موجب اخبار و روایات براي اولیاي خدا از پیغمبران واوصیاء و اولیاء علیهم السلام سبب
257 ) از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که ) ارتفاع مقام و ارتقاء درجه آنان در قیامت است . در مجلد دهم بحار ص 163
فرمود ! خداوند اولیاي خود را با مصائبی روبرو می سازد تا بدان وسیله به آنها اجر و پاداش رساند بدون آنکه گناهی از آنان
سرزده باشد که آن گرفتاري و مصیبت به موجب آن گناه باشد . و در همان صفحه ( 258 ) روایت دیگري ازامام محمد
باقر علیه السلام نقل شده ، که ما براي اثبات این مطلب ترجمه قسمتی از آن را در اینجا می آوریم ! پاره اي مصائب و
گرفتاري ها که از طرف ستمکاران و طغیانگران بر آنان ( یعنی شیعیان ) وارد شده از قبیل شهادت و شکنجه و سختی هاي
دیگر ، و پیروزي ظاهري ستمکاران بر آنان نه به خاطر آن است که گناهی مرتکب شده باشند ، و نه به خاطر معصیتی است که
از آنان سرزده باشد ، و یا مخالفت فرمان خدا را کرده باشند بلکه به عکس این نو ع مصائب و گرفتاري سبب درجات رفیعه آنان
در بهشت و رسیدن به عزت و شرفی است که خدا براي آنان مقرر فرموده است . در تایید این مطلب گفتگوي یزدي بن معاویه با
حضرت سجاد علیه السلام و جواب آن بزرگوار به اوست که در تواریخ و مقاتل آمده ( 259 ) ونیز در مجلد چهارم تفسیر
برهان صفحه 128 که از تفسیر قمی نقل می کند ! چون علی بن الحسن علیهما السلام را با اسیران وارد شام کردند ، و در
مجلس یزید آوردند ، یزید این آیه را خواند و ما اصاب من مصیبۀ فبما کسبت ایدیکم شوري آیه 30 آن مصیبتی که به شما
می رسد به خاطر اعمالی است که به دست خود انجام داده اید آن حضرت در جوابش فرمود این آیه درباره ما نیست و
شامل ما نمی شود ( 260 ) بلکه درباره ما این آیه شریفه است که می فرماید ! ما اصاب من مصیبۀ فی الارض و لا فی انفسکم
الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر حدید آیه 32 هیچ مصیبتی نه در زمین ( از آفات زمینی و آسمانی و
قحطی و گرانی وامثال آن ) و نه در نفس هاي خود شما ( از بیماریو مجروحی و مردن و ناراحتی هاي دیگر ) به شمانمی
رسد مگر آکه قبل از اکه آنرا حتمی و عملی گردانیم در کتابی نوشته شده و این امر براي خدا آسان است و ما در مجلد اول
کتاب آثار الاعمال این مطلب را با دلیل و برهان بیان کردیم که ابتلاي انبیاء و اولیاي خدا سبب رسیدن به درجات عالیه و فوز
( به مقامات رفیعه است . ( 261
اذ کانت الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبۀ للمتقین
ترجمه ! چون زمین ملک خداست و هر کس از بندگان ( خاص ) خود را که مورد مشیت او قرار گیرد وارث آن می
گرداند و عاقبت ( و پایان ) براي متقین و پرهیزکاران است ) شرح ! البته انبیاء واولیاء خدا می دانستند که تسلط جابرین و
ظالمین در این عالم موقت است و پایدار نیست چنانکه امام باقر علیه السلام هنگامی که او را به دستو رهشام بن عبدالملک
خلیفه اموي به دمشق آورده بودند در مجلس هشام براي حاضرین بیان فرمود . ( 262 ) راوي گوید ! موقعی که حضرت
باقر علیه السلام را به شام آوردند و او را در مجلس هشام حاضر گردانیدند هشام ساکت شد ، و حاضرین مجلس طبق دستور قبلی
هر یک سخنان بیهوده اي نسبت به آن بزرگوار گفتند و او را سرزنش می کردند ، پس از شنیدن سخنان آنها حضرت از جاي
برخاست وایستاد و گفت ! اي مردم قصد و نظر شما چیست ؟ و چه می خواهید در صورتی که ببرکت وجد ما خاندان در ابتدا
خدا شما را هدایت کرد ، پایانتان را هم به وسیله وجود ما ختم می کند ، پس اگر این سلطنت و قدرت براي شما بی دوام و موقت
است ، براي ما مدت دار و بادوام و بعد از حکومت ما حکومتی نیست ، چون ما هستیم اهل آن عاقبتی که خدا می
فرماید ! والعاقبۀ للمتقین . ( 263 ) پس انسان عاقل نباید از قدرت و سلطنت چند روزه کافران و منافقان فریب خورد ، که خداي
صفحه 88 از 184
تعالی می فرماید ! لا یغرنک تقلب الذین کفروا فی البلاد متاع قلیل ثم ماویهم جهنم و بئس المهاد آل عمرا
آیه 197 راوي گوید نامهاي خدمت حضرت عسکري علیه السلام نوشتم و سئوال کردم که براي ما نقل شده که
رسول خدا بهره اي از دنیا جز خمس نداست ؟ جواب آمد دنیا و آنچه در آن است مال رسول خدا است . و از امام باقر علیه
السلام روایت شده است که ! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! خدا آدم را آفرید و تمام دنیا رتیول و
خالصه به او بخشید ، پس آنچه را که براي آدم بود به رسول خدا عطا شده و آنچه را که براي رسول خدا است
پس از او براي امامان از آل محمد است . ( 264 ) در تفسیر برهان مجلد اول ص 362 در ذیل این آیه مبارکه ان الارض الله
یورثها من یشاء من عباده و العاقبۀ للمتقین اعراف آیه 128 از ابوجعفر روایت شده که فرمود ! در کتابی که به خط علی
علیه السلام بود ، در تفسیر این آیه یافتیم که فرمود ! من واهل بیتم آنهائی هستیم که زمین را وارثیم و ما هستیم پرهزکاران . ( 265
) روایت دیگري نیز در ذیل این آیه مبارکه آمده است که ابن عباس گفت ! پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود !
زمین براي من جمع شد ( پستی و بلندي آن از میان رفت ) آنگاه من همه شرق و غرب آن را دیدم ، و به زودي آنچه را که از
زمین براي من جمع شد و به من ارائه داده و برایم نمایان گردید و من آنرا دیدم ، امت من بدان سلطنت یابند . ( 266 ) و
موید این گونه روایات حدیثی است که فریقین عامه و خاصه آنرا نقل کرده اند و به حد تواتر رسیده که پیغمبر
صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث الله رجلا من اهل
بیتی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملت ظلما و جورا ( 267 ) اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز البته خداوند آن روز را
طولانی کند تا برانگیزاند مردي را از اهل بیت من که قسط و عدالت را در تمام زمین بگستر همچنانکه ظلم و جور آنرا فرا
گرفته باشد .
و سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا
ترجمه ! و پروردگار ما از هر نقص و آلایشی منزه وپاك است و وعده هاي او قطعی و محقق الوقوع است شرح ! البته همچنانکه
در آیه 5 سوره فاطر می فرماید ! یا ایها الناس ان وعد الله حق وعده خداوند حق است و قطعی و تخلف پذیر نیست ، و از جمله
وعده هایش این است که می فرماید وعدالله الذین آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من
قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذي ارتضی لهم و لیبد لنهم من بعد خوفهم امنا نور آیه 55 ( خداوند به کسانی که از شما ایمان
آورده اند و کارهاي شایسته انجام داده اند وعده داد که آنها را در زمین جانشین دیگران کند همچنانکه اسلاف آنها را جانشین
کرد و آن دینی را که برایشان پسندیده استفرار دهد و ترسشان رابه امنیت مبدل سازد . و خداوند در قرآن بعضی
از آنانرا که صلاحیت خلافت را داشتد و به این مقام فائز شدند بیان می فرماید از جمله ! 1 فقد آتینا آل ابراهیم
الکتاب و الحکمۀ و آتیناه ملکا عظیما نساء آیه 54 پس به راستی به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان ملک و سلطنت
بزرگی عطا کردیم . 2 یا داود انا جعلناك خلیفۀ فی الارض ص آیه 26 ( اي داود ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم ) . 3 آیه
55 سوره نور که بطور کلی و عمومی بیان می کند و می فرماید ! و عد الله الذین آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی
الارض ( خداوند به آنانکه ایمان آوردند و کارهاي شایسته انجام دادن از شما وعده داده که آنانرا در زمین جانشین دیگران
گرداند ) . البته این آیه به صورت عام است و مصداق کامل آن در روایات آمده از جمله در تفسیر صافی نقل از کتاب
کافی در توضیح این آیه مبارکه راوي از امام صادق علیه السلام می پرسد ؟ حضرت می فرماید اینان همان امامان و اوصیاء
پیغمبرند البته در این باب روایات زیادي وارده شده که مراد از وعد الله الذین آمنوا پیغمبر و اهل بیت اویند که آیه
متضمن بشارت به استخلاف ایشان است و از مصادیق کامل آن است . و این روایات بر مصداق کامل این آیه تطبیق
صفحه 89 از 184
شده و بشارتشان به استخلاف و تمکن و قدرتشان در روي زمین و برطرف شدن خوف از آنان نیز . و تحقیق کامل
آن هنگام قیام حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد . و ایضا تفسیر صافی از تفسیر عیاشی روایاتی
از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که چون این آیه را قرائت کرد فرمود ! ( ( به خدا سوگند که این کار به وسیله شیعیان
ما اهل بیت به دست مردي از ما انجام می گیرد که او مهدي این امت است ، و همان کسی استک ه رسول خدا صلی الله علیه و آله
و سلم فرمود ! اگر از عمر دنیا باقی نماند مگر یک روز البته خدا آنروز را طولانی می گرداند تا شخصی از اهل بیت
من که همنام من است آنرا به دست گیرد و زمین را از قسط و دل پر نماید همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد . البته
هر کس که به دیده انصاف در این آیه بنگرد برایش یقین حاصل می شود که چون تاکنون مصداق آیه به
طور کامل تحقق نیافته ، و از طرفی هم خدا وعده فرموده و وعده خدا هم حق است پس مسلما در آینده محقق خواهد شد . و کل
اناس دولۀ یرقبونها و دولتنا فی آخر الدهر یظهر و هر گروهی در انتظار دولتی هستند و دولت ما در آخر زمان ظاهر می شود ) .
و لن یخلف الله وعده و هو العزیز الحکیم
ترجمه ! خدا هرگز خلف وعده نمی کند و اوست قادر و توانا و درستکار و در هر کاري او را کمال اقتدار و علم و حکمت
است ) شرح ! خداوند در آیه 47 سوره ابراهیم می فرماید ! فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله ان الله عزیز ذو انتقام مپندارید
که خدا از وعده خویش به پیغمبرانش تخلف کند البته خدا نیرومند وانتقام گیراست ) . و در سوره حج آیه 47 می فرماید ! و
یستعجلونک بالعذاب و لن یخلف الله وعده ( و نزول عذاب را از تو بشارت می خواهند در صورتی که خدا هرگز از وعده خود
تخلف نمی کند . و به دلائل عقلیه ونقلیه قطعیه ثابت شده که خداوند متعال داراي صفات جلالیه و کمالیه است
و از نقائص و رذائل پاك و منزه است ، و خلف وعده هم که جهت آن یا جهل و نادانی است و یا عجز و ناتوانی ،
و یا پستی فطرت و بیهودگی و از رذائل و صفات ذمیمه است خداومن متعال از همه این نقائص منزه است و هو العزیز الحکلم
و اوست غالب و قادر ، حکیم و درستکار ، پس محال است خلف وعده کند .
فعلی الاطائب من اهل بیت محمد و علی صلی الله علیهما و آلهما فلیبک الباکون
ترجمه ! پس شایسته است و باید بر پاکان اهل بیت محمد و علی که رحمت خدا برایشان و آل ایشان باد
گریه کنندگان گریه کنند ) شرح ! به موجب روایات عدیده از طریق خاصه و عامه که بسیاري از آنها در کفایۀ الخصام نقل
شده که خلقت اشیا به برکت وجود آنان علیهم السلام بود ، و ایشان علت غائی خلقت مخلوقات حقند و اگر مقصود حق
تعالی وجود آنان نبود مخلوقی را خلق نمی کرد . و با آنکه خداوند به طهارت آنان علیهم السلام خبر داد انما یرید الله لیذهب
عنک الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا احزاب آیه 33 و به مودت و محبت آنان هم توصیه شده که فرمود ! قل لا
اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی شوري آیه 23 و با آن همه سفارشاتی که نبی اکرم درباره آنان فرمود ، بنگرید ، سرانجام
منافقان امت با آنان چه کردن که حضرت علی بن الحسن علیهما السلام در خطبه خود قبل از ورود به شهر مدینه براي
مردم مدینه که در آنجا ازدحام کرده بودند می فرماید ! ابو عبدالله الحسین کشته شد ، و زن و فرزندانش هم اسیر شدند و سر او
را بر نیزه در بلاد بگرداندند ، این مصیبتی است که مانند آن هیچ مصیبتی نیست . آي مردم کدام یک از شما است که پس از
شهادت او شادي نماید ، و کدام دلی است که براي او نسوزد و اندوهگین نشود ، و کدام چشمی است که سرشگ اشگ خود
را در مصیبت او نگهدارد و از ریزش اشک چشم خود جلوگیري کند . تا آنکه فرمود ! اي مردم کدام قلبی است کهاز شهادت
او شکسته نشود ، و کدام دلی است که براي او دلسوزي نکند و ناله سر ندهد ، و کدام گوشی است که داستان این
صفحه 90 از 184
شکاف و ویرانی و رخنه اي که در عالم اسلام پدید آمده بشنود و کر نشود . اي مردم ما رانده شدگان و پراکندگان و آوارگان
دور از خانه و وطنیم و با ما مانند مردم ترك و دیلم رفتار شد ، در صورتیکه نه گناهی مرتکب شده بودیم ، و نه
عمل ناپسند و خلافی از ما سرزده بود ، و نه بدعت ناروائی در اسلام پدید آورده بودیم ، ما اینگونه مصیبت و حادثه را در
گذشتگان نشنیدیم ، و این جنایتی است که تاکنون سابقه نداشته . ( 268 ) با توجه به فضائل و مناقب آن بزرگواران ، و
مصائب وارده بر ایشان شایسده و سزاوار است کسانی که به آنان ایمان دارند و علاقمندند در مصائبشان بگریند . در مجلد دهم
بحار ص 163 از حضرت رضا علیه السلام روایت شده که فرمود ! هر کس که مصائب ما را ید آورد و خود بگرید و بگریاند
چشم او گریان نشود در آن روز که چشمها گریان است ، و در درجات بهشتی با ما باشد . ( 269 ) در روایت دیگر حضرت رضا
علیه السلام به زیان بن شبیب فرمود ! اگر خواستی براي مصیبتی گریه کنی پس گریه کن براي حسین بن علی علیهما السلام
که او راهمانند گوسفند سر بردیدند و هیجده نفر از اهل بیت او را که همانند ایشان در روي زمین نبودند با او
شهید کردند و در آخر فرمود ! اگر بخواهی که در درجات بهشت با ما باشی به حزن و اندوه ما محزون شو و به فرح و شادمانی
ما شادمان باش ، و پیوسته به ولایت و علاقمندي نسبت به ما ملازم باش که بر فرض محال اگر کسی سنگ ( جمادي ) را دوست
( بدار و بدان علاقمند باشد خدا او را روز قیامت با همان سنگ محشور گرداند . ( 270
فلیندب النادبون
ترجمه ! پس ندبه کنندگان ندبه کنند شرح ! ندبه که همان نوحه سرائی است که عبارت از ذکر و یادآوري اعمال و
اخلاق و صفات پسندیده کسی است که از دست رفته ، و ماتم گرفتن براي او و دوري از اوست و در اصطلاح فارسی همان زبان
گرفتن است ، چنانکه حضرت زینب سلام الله علیها پس از شهادت برادر عزیزش هنگامیکه چشمش به بدن پاره پاره او و دیگر
شهیدان افتاد ندبه سر داد ، و از حمید بن مسلم ازدي وقایع نگار حادثه کربلا در سپاه کوفیان نقل شده که گفت ! از
چیزهائی که فراموش نمی کنم گفتار زینب دختر فاطمه سلام الله علیها است وقتی که از کنار جسد برادرش گذشت واو
را با آن حال بروي خاك افتاده دید ناله اش بلند شد و گفت یا محمداه یا محمداه صلی علیک ملائکه السماء این حسین
است که به خون آغشته و اعضایش قطعه قطعه شده است یا محمداه اي واي محمد و خترانت اسیر و فرزندانت شهید شدند ، و
باد صبا خاکهاي بیابان را بر آن بدنها می پراکند راوي حمید بن مسلم گوید ! به خدا قسم چنان ندبه کرد که دشمن و
( دوست را به گریه آورد . ( 271
و لمثلهم فلتذرف الدموع
ترجمه ! و براي مانند ایشان شایسته و سزاوار است که سرشک اشک از دیدگان جاري شود شرح ! کلمه ذرف بمعناي جاري
شدن اشک چشم است
و لیصرخ الصارخون و یضج الضاجون و یعج العاجون
ترجمه ! و باید ناله کننده گان ناله کنند و شیون کننده گان شیون کنند و فریاد کننده گان فریا زنند ) شرح ! هر چند در
معانی این الفاظ و کلمات در زبان عربی خصوصیاتی ملحوظباشد ، ولی در ترجمه فارسی آن مترادف و به یک معنا در می
آیند ، و منظور آنست که شایسته آنان ناله و زاري و ضجه و شیون از دل برکشیدن است .
صفحه 91 از 184
این الحسن و این الحسین
ترجمه ! حسن و حسین فرزندان علی علیهم السلام کجایند و چه شدند ) شرح ! اما الحسن فشهید فوق الجنازة قد شکت اکفانه
بالسهام و حسن آن شهیدیکه که بالاي جنازه ( تابوت ) کفنش از تیرهاي دشمن سوراخ گشت . ولادت این بزرگوار در شب
پانزدهم ماه مبارك رمضان و بنا به قول مشهور سال سوم هجري در مدینه منوره واقع شد و به سال پنجاهم
هجري به سن چهل و هفت سالگی مسموم و ازاین عالم رحلت فرمود . و اما الحسین وقتیل بالعراء قد رفع فوق القناة راسه . اما
حسین آن شهیدي که کشته او در بیابان کربلا که پس از شهادت سرش بالاي نیزه رفت . الجسم منه بکربلاء مضرج والراس منه
علی القناة یدار بدن شریفش در سرزمین کربلا آغشته به خون رها شده ، و سرش بر نیزه نصب ( و در بلاد ) گردانده شد ) . ( 272
) تولد این بزرگوار هم بنا به قول مشهور سوم ماه شعبان به سال چهارم هجري در مدینه منوره واقع شد ، و
شهادتش هم روز دهم ماه محرم سال شصت و یک هجري به سن پنجاه و شش سالگی بعد از زوال ظهر وقت
عصر اتفاق افتاد . شیخ طوسی در مصباح المهجد ، و سید بن طاووس در اقبال ( 273 ) روایت کرده اند که فرمانی از
ناحیه مقدسه به قاسم بن علاء همدانی وکیل حضرت امام حسن عسکري علیه السلام بیرون آمد که مولاي ما امام حسین علیه
السلام روز پنج شنبه سوم ماه شعبان متولد شده و در آن روزي چیزي نخور و روزه بدار و این دعا را بخوان ! اللهم انی اسالک
بحق المولود فی هذا الیوم الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته بار الها از تو می خواهم بحق کسی که در این روز
متولد شده که پیش از استهلال ( 274 ) و ولادتش وعده شهادتش داده شده . . . ) . درباره فضائل و مناقب این دو بزرگوار
روایات زیادي از خاصه و عامه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که در حد تواتر و اجماع فریقین است ، و
مرحوم مجلسی در مجلد دهم بحار الانوار ( 275 ) بابی را به فضائل ومناقب آن دو بزرگوار اختصاص داده است
واز جمله این فضائل که اجماع فریقین است ! 1 دوستی و محبت نسبت به آنان است که فرمود ! من احب الحسن و الحسین فقد
احبنی ، و من ابغضهما فقد ابغضنی البته این مضمون به عبارات مختلفه در موارد متعدده است . 2 اظهار علاقمندي رسول خدا و
بوسیدنشان و چه بسا آندو را می طلبید و در آغوش می کشید و به زانوي خود می نشانید و می بوئید و می بوسید . 3 خطاب
ابوالریحانتین به پدرشان علی علیه السلام می کرد و او را بدین لقب که پدر دو ریحانه است ملقب ساخته بود و می فرمود
! الولد الصالح ریحانۀ ، و ریحانتاي الحسن و الحسین . 4 جمله معروف و مشهوري است که می فرمود ! الحسن
277 ) والحسین سیدا شباب اهل الجنۀ . 5 جمله الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا . ( 276 ) و در مجلد دهم بحار ص 75
) از ابی ذرغفاري نقل شده که گوید ! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم و درحالی که حسین علیه السلام را می
بوسید می گفت ! کسی که حسن و حسین و ذریه آنان را ( روي خلوص نیست و خالی از غل و غش ) دوست بدارد آتش ( جهنم
) صورت او را نسوزاند اگر چه بر فررض محال گناهانش بقدر تل ریگی باشد مگر اینکه گناهی باشد که آن گناه او را از ایمان
خارج کند . و در خصوص فرزندش حضرت حسن علیه السلام فرمود ! این فرزند سروري است که امید است خداوند عز و جل
بوسیله او میان دو گروه از مسلمانان صلح ایجاد کند . ( 278 ) و در خصوص فرزند دیگرش حضرت حسین علیه السلام فرمود !
( حسین منی و انا من حسین . ( 279
و این ابناء الحسین
ترجمه ! و کجایند فرزندان حسین ؟ و چه شدند ؟ شرح ! منظور از جمله ابناء الحسین همان نه نفر امامان برحقند که از
اولاد و نسل اویند ( 280 ) ، و همه آنان از اوصیاء و حجج الهی هستند که هشت نفر از ایشان بوسیله زهر و شکنجه شهید
شدند ، و نهمی آنان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است که فعلا از نظر مردم غائب است .
صفحه 92 از 184
شدند ، و نهمی آنان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است که فعلا از نظر مردم غائب است .
صالح بعد صالح و صادق بعد صادق
ترجمه ! که هر یک صالحی پس از صالح دیگر و صادقی بعد از صادق دیگر هستند شرح ! صالح یعنی شایسته ولایق ، و به
کسی گفت که می شود که در اثر مجاهدت و کوشش در راه حق و پیروي فرمانهاي الهی صلاح و شایستگی مقام انسانیت و
کمال آنرا پیدا کند . و در تفسیر این آیه مبارکه و صالح المومنین التحریم آیه 4 از طریق خاصه وعامه نقل شده ( 281 ) که
چون این آیه نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود ! این است صالح مؤ
منین . و اولیاي خدا وائمه اطهار از مصادیق کامل آیه و صفاتشان همانند جدشان علی بن ابی طالب علیهم السلام است لانهم
نور واحد . و البته باید زمامداران و پیشوایان مومنین بدین صفت متصف باشند . کلمه صادق از صدق به معنی راستی است .
وشایسته کسی است که در اعمال و گفتارش صادق باشد نه فقط در گفتار تنها ، گر چه کسی که در گفته هایش صادق
وارستگو باشد در اعمالش نیز چنین است زیرا صداقت در عمل و سخن از اثرات درونی انسان و پاکی ضمیر اوست . در
تفسیر مجمع البیان ذیل آیه مبارکه کونوا مع الصادقین توبه آیه 119 از ابن عباس نقل شده گوید کونوا مع علی و
اصحابه ، و از حضرت باقر علیه السلام روایت شده که فرمود ! یعنی کونوا مع آل محمد و تفسر صافی از کتاب کافی
از حضرت رضا علیه السلام روایتکرده فرمود ! الصادقون ! الائمۀ یعنی مصداق اتم و اکمل صادقون امامانند .
این السبیل بعد السبیل
ترجمه ! کجا است آن راه حق هر یک پس از دیگري شرح ! چون براي هر مقصدي از مقاصد ، وسائل و مقدماتی لازم
است که آدمی بدون تهیه آن وسائل و انجام آن مقدمات بدان مقصد نرسد ، که از آنها به طریق و وسیله تعبیر می
شوند . مثلا طریق نائل شدن به مقامات علمی تحصیل است ، و یا طریق به دست آوردن ثروت ، کسب و کار و فعالیت
است ، و یا راه مداوا و معالجه و رسیدن به صحت و سلامتی ، نوشیدن دارو و پرهیز ارز چیزهاي مضر است که بدون انجام آن
کسی به مقصد و هدف خود نمی رسد . پسر براي فوز و نیل به سعادت دنیا و آخرت نیز راهی براي آن انتخاب شده که آن
اطاعت و پیروي از پیغمبر و اوصیاي اوست علیهم السلام چنانکه قبلا گفتیم در عنوان فکانوا هم السبیل الیک المسلک الی
رضوانک و ایشانند راه تقرب به حق و طریق اعظم نیل به سعادت . در تفسیر صافی ذیل آیه مبارکه قل هذه سبیلی ادعوا الی
الله علی بصیرة انا ومن اتبعنی یوسف آیه 108 بگو این است راه من که از روي بصیرت به سوي خدا می خوانم من و هر
که مرا پیروي کرده است از کتاب کافی نقل کرده که امام محمد باقر علیه السلام فرمود ! این آیه در شان
رسول خدا و امیر المومنین و اوصیاي بعد ازآنان است صلوات الله علیهم اجمعین . در تفسیر برهان است که
فرمود ! مقصود از سبیل علی علیه السلام است ، و کسی جز به ولایت او به آنچه پیش خدا است نائل نمی شود .
در مجلد هفتم بحار الانوار ( 282 ) از جابر بن یزید جعفی روایت شده که تفسیر این آیه مبارکه و لئن قتلتم فی سبیل الله او
متم آل عمران آیه 157 اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید ) را از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم ؟ فرمود ! آیا
می دانی سبیل الله علی و ذریه اوست و کسی که به خاطر ولایت و مودت او کشته شود ، در راه خدا کشته شده ، و کسی که با
حال ولایت و مودت او بمیرد ، در راه خدا مرده است .
این الخیرة بعد الخیرة
ترجمه ! کجا است آن برگزیده بعد از برگزیده دیگر شرح ! خیرة بر وزن عنبه به معناي مختار و برگزیده است . در دعاي افتتاح
صفحه 93 از 184
است که و محمد خیرتک من خلقک . و در زیارت می گوئیم ! السلام علیک یا خیزة الله و ابن خیرته سلام بر تو اي برگزیده خدا
و پسر برگزیده خدا . اگر کسی در آیاتی که در شان این بزرگواران آمده است از آیه مباهله 61 سوره آل عمران ، و آیه
تطهیر 33 سوره احزاب ، و آیه مودت 23 سوره شوري کمی دقت نماید خواهد دانستکه آن بزرگواران از اخلاق و صفات رذیله
283 ) نقل شده که امام مجتبی ) و ناپسند پاك و منزه بودند و از این نظر برگزیده از خلقند . در مجلد 7 بحار الانوار ص 82
علیه السلام فرمود ! هر آن آیه که درکتاب خداي عز و جل الابرار دارد به خدا قسم مصداق کامل آن محقق نشده
مگر به وچود علی بن ابی طالب و فاطمه و من و حسین براي اینکه ما هستیم که از طرف پدرانمان و مادرانمان از ابرار و نیکو
کارانیم ( 284 ) ، و به واسطه طاعت و فرمانبري از حضرت احدیت و دوري از دنیا و علاقه و دوستی او دلهالمان پاك و برتري
یافته و خدا را در تمام تکالیف و فرائضش اطاعت کرده ایم ، و به یگانگی او ایمان داریم ، و رسالت رسولش را تصدیق نمودیم . و
این است معنی برگزیده شده .
این الشموس الطالعۀ ، این الاقمار المنیرة ، این الانجم الزاهرة
ترجمه ! کجا رفتند خورشیدهاي تابان و ماههاي فروزان ، و ستارگان درخشان شرح ! براي روشن شدن این حقیقت و
معلوم بودن این اوصاف در ائمه معصومین و رهبران حقیقت ، محتاج به ذکر یک مقدمه و ناگزیر از بیان آن هستیم . بدانکه یکی
از بزرگترین نعمت هاي الهی در این عالم دنیا براي موجودات به خصوص موجودات ذي حیات نور خورشید و ماه و
ستارگان است که فرمود هو الذي جعل الشمس ضیاء و القمر نورا . ( 285 ) و بالحس و الوجدان معلوم و محقق است که
اگر این نور و روشنائی نبود و این زمین در ظلمت و تارکی بود هیچ فردي از افراد ذي حیات وجود نداشت و قادر بر انجام امور
زندگانی و حیات خود نبود . و همچنین اگر انوار مضیئه الهیه نبود ظلمت ضلالت و تاریکی جهل و ناانی عالم را فرا
گرفتهت بود ، و احدي قدرت بر تامین سعادت زندگی خود در دنیا و آخرت نداشت . و همانطوري که راه نماي راه
بیابان جهل و ضلالت به وسیله انوار طیبه الهیه است که در تفسیر آیه 16 سوره نحل می فرماید ! و علامات و
بالنجم هم یهتدون و علامتهائی و به وسیله ستارگان درخشنده هدایت می شوند ، در تفسیر برهان راوي از حضرت رضا علیه السلام
از بیان این آیه مبارکه سئوال کرد ؟ حضرت فرمود ! ( ( مائیم علامت ها و نشانه ها ، و ستاره درخشنده رسول خدا است . در
286 ) از جابر انصاري روایت شده که روزي پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از ) مجلد 7 بحار الانوار ص 107
نماز صبح کمه ما با او خواندیم ، روي به ما کرد و شروع به صحبت نمود و گفت ! اي مردم کسی که خورشید را از دست
داد و خورشید غروب کرد ) باید متمسک به ماه شود ( و از نور ماه استفاده کند ) ، و کسی ماه را هم از دست داد و ماه ناپدید شد
) باید از دو ستاره فرقدان ( دو ستاره روشن قطبی ) استفاده کند . جابر گوید من و ابو ایوب انصاري از جا برخاستیم وانس بن
مالک هم با ما بود گفتیم ! یا رسول الله شمس کیست ؟ گفت من هستم ، و در توضیح آن فرمود خداوند متعال ما را که
آفرید ، همچون ستاره درخشنده آسمان قرار داد که چون ستاره اي غروب کد ستاره دیگر طلوع نماید . پس چون من به منزله
خورشیدم وقتی که از میان شما بروم . بایستی شما از ماه بهره مند شوید . گفتیم پس ماه کیست ؟ فرمود ! برادرم و وصی و یاور و
ادا کننده دینم ، و پدر اولادم ، و جانشین من از میان اهل بیتم علی است . گفتیم پس فرقدان کیانند ، فرمود ! حسن و حسین ،
سپس گفت اینها و فاطمه که ستاره درخشنده زهرا است عترت واهل بیت منند ، اینها با قرآنند و از هم جدا
نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد گردند .
این اعلام الدین و قواعد العلم
صفحه 94 از 184
ترجمه ! کجایند نشانه ها و راهنمایان ) دین و اساس و ارکانهاي علم و دانش شرح ! اعلام جمع علم و علامات جمع
علامۀ به معناي نشانه راه است همانند کوه که راه بیابان به وسیله آن ظاهر و نمایان شود ، از این نظر هم سالار هر قوم ، و رهبر و
پیشوا را علم خوانند . و منظور از اعلام الدین همان ائمه معصومین علیهم السلام هستند که به برکت وجودشان راههاي هدایت از
بیابانهاي ضلالت معلوم و هویدا می شود و به متابعت و پیروي از افعال و اقوال آنان راه نجات و سعادت پیموده می شود .
287 ) اما حسن عسکري علیه السلام به اسحاق بن علی نیشابوري نوشت ! و بر شما حج و عمره و ) در مجلد 7 بحار الانوار ص 21
بر پاداشتن نماز ، و دادن زکات ، و روزه ، و ولایت را واجب کرد ، و براي شما دري قرار داد تا شما به وسیله آن ، درهاي
واجبات و وظایف را بروي خود بگشائید . و اگر محمد ( خاتم انبیاء ) صلی الله علیه و آله و سلم و اوصیاي نسل او نبودند شما
همانند چهار پایان حیران و سرگردان بودید و تکلیفی از تکالیف خود را نمی دانستید . و البته به برکت وجود ایشان ما را ذلت و
خواري بیرون آورد ، و مشقت و گرفتاري را از ما برطرف ساخت ، و از لبه پرتگاه مهلکه نجات داد . همچنانکه در قرآن کریم
آمده است و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذ کم منها آل عمران آیه 103 ( و شما در کنار گودال آتش بودید که
شما را از آن نجات داد ) . کلمه قواعد جمع قاعده به معناي پایه واساس است ، و در اصطلاح اهل علم عبارت از یک
امر کلی است که شامل تمام افراد و مصادیق آن گردد ، مثل کل انسان حیوان یا کل ناطق انسان که شامل حال
همه افراد انسان می شود . و جمله قواعد العلم اشاره به این نکته است که اولیاي خدا و ائمه اطهار علیهم السلام پایه هاي علم
و دانشند ، و در زیارت و روایات تعبیر از آن به خزنه و خزان شده است یعنی گنجینه داران علم . در زیارت جامعه درباره اوصیاء و
ائمه اطهار می گوئی . . و عیبۀ علمه و خزنۀ علمه ( 288 ) آمده ( سلام بر آنان که صندوق و گنجینه دار علم الهی هستند . سدیر
گوید ! به امام جعفر صادق علیه السلام گفتم ! فدایت شوم شما چه مقامی دارید ؟ فرمود ! ( ( ما گنجینه داران علم الهی و بیان
290 ) از امام پنجم ) کننده وحی رساي خدا هستیم بآنچه زیر آسمان و روي زمین است . ( 289 ) در مجلد 7 بحار ص 316
علیه السلام روایت شده که فرمود ! علی عالم این امت است و چون علم هم قابل نقل وانتقال است پس هر
کدامشان قبل از اینکه از دنیا برود از علم خود به دیگري تعلم می دهد . عما ساباطی گوید ! من از امام صادق علیه السلام
پرسیدم ! آیا امام علم غیب هم می داند ؟ فرمود ! خیر ، ولی اگر بخواهد چیزي را بداند باید از طرف خدا به او اعلام
شود . ( 291 ) ثمالی گوید ! از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود ! زمین پابرجا نمی ماند مگر آنکه باید در روي
زمین عالمی باشد که حق را از باطل بداند و آنرا تمیز دهد . ( 292 ) و اگر کسی بخواهد از مراتب و چگونگی علم
اوصیاء اطلاع بیشتري پیدا کند باید به کتب حدیث و روایت و به مجلد هفتم بحارالانوار ص 279 مراجعه کند . ( 293
(
این بقیۀ الله التی