گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
-جلد سوم
این بقیۀ الله التی لا تخلو من العترة الطاهرة







ترجمه ! کجا است حضرت بقیۀ الله که عالم خالی از عترت طاهره ( که هادي امت است ) نخواهد بود شرح ! بدانکه براي
حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف القابی است که در کتاب نجم الثاقب حاج میرزا حسین نوري اعلی الله مقامه
ذکر شده ، که از جمله القاب آنجناب بقیۀ الله است . در کتاب غیبت فضل بن شاذان از امام صادق علیه السلام روایت
شده که فرمود ! موقعی که حضرت قیام کند تکیه به دیوار کعبه نماید ، و حدود سیصد و سیزده نفر در ابتدا گرد او جمع شوند . و
اول سخنی که گوید و بدان تکلم کند این آیه مبارکه است بقیۀ الله خیر لکم ان کنتم مؤ منین هود آیه 85 چیزي که خدا براي
شما باقی می گذارد بهتر است اگر مؤ من باشید . بعد می فرماید ! منم بقیۀ الله و حجت خدا و خلیفه او بر شما . ولذا هر کس
که خواهد به او سلام کند می گوید ! السلام علیک یا بقیۀ الله فی ارضیه . در کتاب نجم الثاقب از تفسیر فرات بن ابراهیم روایت
صفحه 95 از 184
کرده که مردي خدمت حضرت صادق علیه السلام رسید و گفت ! آیا به حضرت قائم علیه السلام بامرة المومنین سلام کنیم و به او
بگوئیم السلام علیک یا امیر المومنین ؟ جواب داد خیر ، این نامی است که خدا امیر المومنین را به آن نامیده و کسی نه پیش
از او و نه پس از او به این نام نامیده نمی شود مگر آنکه ( به حقیقت ) کافر باشد . راوي پرسید ! پس چگونه سلام کنیم ؟ امام
جواب داد بگوئید ! السلام علیک یا بقیۀ الله آنگاه حضرت آن آیه را تلاوت کرد . فائه هر یک از حجج الهی لقب خاصی
داشتد ، چون آدم صفوة الله و نوح نجی الله و ابراهیم خلیل الله و موسی کلیم الله و عیسی روح الله و محمد حبیب الله . و ما در شرح
زیارت وارث وجه مناسبت هر یک از این القاب را به انبیاء بیان نموده ایم . و همچنین هر یک از امامان ما ملقب به لقب
خاصی می باشند ، ولی لقب امیر المومنین اختصاص به حضرت علی بن ابی طالب دارد چنانکه سابقا گذشت . ( 294 ) و
لقب بقیۀ الله هم اختصاص به حضرت ولی عصر دارد . البته اطلاق کلمۀ بقیه بر باقیمانده هر چیزي است مثلا اگر کسی داراي اولاد
باشد و از آنان جز یکی باقی نمانده باشد ، او را باقیمانده اولاد او گویند . چون خداوند را حجت هاي بسیاري بوده که وسیله
و رابطه بین او و مخلوق بودند که اگر حجت دیگري باشد اطلاق کلمه بقیه بر حجت قبلی نمی شود و از این نظر
است که لقب بقیه الله اختصاص به حضرت ولی عصر علیه السلام دارد . و به موجب روایات بسیاري از فریقین عامه و
خاصه حضرت ولی عصر از ذریه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اولاد اوست ، و کتاب الهدي تالیف مرحم حاج سید
صدر الدین عاملی رحمۀ الله علیه که اواخر عمرشان در قم بودند روایاتی از طریق علماي عامه نقل کرده که المهدي من
العشرة الطاهرة از جمله این روایت ابن حجر در صواعق المحرقۀ صفحه 98 است گوید ابونعیم این حدیث را تخریج کرده ( 295
) که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! لیبعثن الله رجلا من عترتی یملا الارض عدلا خدا مردي از اهل
بیت مرا برمی انگیزد و زمین را از عدل پر می کند . و در کتاب ینابیع المودة از ام سلمه نقل شده که گفت شنیدم از
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که می فرمود ! المهدي من عترتی من اولاد فاطمۀ مهدي از عترت من از فرزندان
فاطمه است . در کتاب کفایۀ الخصام باب 456 حدود یکصد و شصت و پنج حدیث از طریث ق عامه در امامت اثنی عشر نقل می
کند که حضرت امیر المومنین و یازده نفر از فرزندانش می باشند و آخر ایشان قائم منتظر مهدي است ، و از روزي که پدر
بزرگوارش وفات یافته تا آنگاه که خداي تعالی او را ظاهر گرداند صاحب این عصر و زمان است که پس از مدتها غیبت ظاهر
شود و در زمین عدل و داد بگسترد همچنانکه از ظلم و جور لبریز شده باشد . و ما در اینجا به ذکر یک حدیث آن اکتفا
می کنیم ! موفق بن احمد خوارزمی معرف به اخطب خوارزم که یکی از بزرگان و دانشمندان علماي جمهور است در کتاب
مناقب خود از سلیم بن قیس هلالی از سلمان فارسی روایت کرده که روزي بر رسول خدا وارد شدم ، و حسین علیه
السلام بر ران حضرتش نشسته بود و آن حضرت میان دو چشم او را بوسه میداد و لبهاي خود را بر لبهاي او می نهاد و می فرمود
تو سید و پسر سید و پدر ساداتی ، و تو امام و پسر امام و برادر امام ، و پدر امامانی ، و تو حجت و برادر حجت و پدر نه تن حجتی
که از صلب تو می باشند ، و نهمین از آنان قائم ایشان است . صاحب کفایۀ الخصام پس از ذکر روایت گوید ! روایات از طریق
عامه در این باب زیاد است ، و ما به همین قدر اکتفا کردیم زیرا که زیاده ار این باعث طول کتاب می شود . تنبیه
جاي بسی تعجب است که علماي عامه چگونه این اخبار را که از اخبار صحاح خود می دانند در اثبات امامت ائمه اثنی عشریۀ علی
و یازده فرزندش علیهم السلام روایت می کنند ولی به آنها عمل نمی کنند یعرفون نعمت الله ثم ینکرونها نحل آیه
83 ( نعمت خدا را می شناسند باز آن را منکر می شوند ) . در تفسیر صافی از تفسیر قمی از حضرت صادق علیه السلام روایت
شده که فرمود ! به خدا سوگند مائیم آن نعمتی که خداوند به بندگانش انعام فرموده ، و به وسیله ما پیروز و کامیاب است
کسی که پیروزي خواهد . درباره عامه میتوان گفت جهت انکار و عمل نکردن به این احادیثشان چند امر است ! 1 حب و شدت
علاقه آنان به دنیا و حفظ مال و مقام و ریاست است . که آنان را به این زندگی مغرور ساخته همچنانکه خداوند در آیات
صفحه 96 از 184
متعدد قرآن مجید می فرماید و عزتهم الحیوة الدنیا که زندگانی دنیا آنان را مغرور نموده و پیرو خواسته هاي نفسانی خود هستند
و از ارشاد و هدایت دیگران که برخلاف میل نفسانی آنان باشد اعراض می کنند و به دشمنی و ستیزگی بر می خیزند
کلما جاءهم رسول بما لا تهوي انفسهم فریقا کذبوا و فریقا یقتلون مائده آیه 70 هر وقت رسولی حکمی و دستوري که
مخالف با هواي نفسشان بود آورد عده اي را تکذیب کردند و عده اي را به قتل رساندند . و این محبت و شدت علاقه به زندگی
دنیا سرآمد انحرافات و گناهان است که گفته اند پیغمبر اکرم فرمود ! حب الدنیا راس کل خطیبۀ ( 296 ) و لذا طلحه و زبیر پس
از بیعت با امیر المومنین علیه السلام چون میل نفسانی آنان تامین نشد و به آمال و آرزوي نفسانی خود نائل
نشدند نقض بیعت کردند و در مقام تکذیب برآمدند و آن جنگ خونین جمل را بر پا کردند . و با دیگران براي مال و
مقام و ریاست خود مردان حق و خیرخواه را کشتند و حجت هاي الهی را از میان بردند . 2 علت دیگر از عمل نکردن به آن
روایات خودبینی و تکبر و حسادت نسبت به دیگران است که از اطاعت و پیروي از آنان سر باز می زنند چناکه فرمود ! ام
یحسدون الناس علی ما آتا هم الله من فضله نساء آیه 54 آیا حسد می ورزند بر مردم ، که چون خدا آنان را از فضل خود
برخوردار نموده . تفسیر صافی از کتاب کافی و عیاشی و غیر آندو از ائمه معصومین علیهم السلام روایت کرده که فرمودند ! مائیم
که به واسطه نعمت امامتی که خداوند بما عنایت فرمود مورد حسد واقع شده ایم . 3 جهت دیگر تقلید کورکورانه از پدران
واجداد ، به نام سنت نیاکان و پیروي کردن از گذشتگان است که عمده همین است و در آیات قرآن کریم از این نوع تقلید
سخت مذمت و نکوهش شده از جمله سوره بقره آیه 170 می فرماید ! و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع
ما الفینا علیه آباءنا او لوکان آباوهم لا یعقلون شیئنا و لا یهتدون ( و هنگامی که به آنان گفته شود از آنچه خدا
نازل فرموده پیروي کنید گویند ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروي می کنیم ، آیا اگر چه پدرانشان چیزي نفهمند و
هدایت نشوند ( باز هم از آنان پیروي می کنند ) . و آیه دیگر سوره مائده 104 می فرماید ! و اذا قیل لهم تعالوا الی ما
انزل الله و الی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا ، او لوکان آباوهم لا یعلمون شیئا و لا یهتدون و چون به آنان گفته شود بیائید
به آنچه را که خدا به پیغمبر نازل کرده ( بگروید و متابعت کنید ) گویند آنچه را که پدرانمان را بر آن یافتیم ما را کافی
است ، آیا اگر چه پدرانشان چیزي ندانند و هدایت ( هم ) نشوند . و آیات دیگر . ( 297 ) حاصل آنکه انسان باید متابعت
عقل و برهان نماید ، و حسن ظن به اعمال پدران و نیاکان گذشته باعث تقلید کور کورانه او نگردد و سبب بدبختی وي را
فراهم نسازد . و در این مقام لازم است که به این نکته توجه شود . باید دانست که اثبات وجود امام زمان حضرت ولی
عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظهورش براي اصلاح امور جامعه بشر و تاسیس موجبات سعادت دنیا و آخرت
آنان پس از اثبات وحدانیت خدا و صفات جلالیه و جمالیه اوست و انسان باید یقین پیدا کند و معتقد باشد که
خداوند متعال عالم و قادر و رؤ وف است و هر چه را که اراده کند واقع می شود ، و بر خلاف عدل و لطف خود امري را
انجام نمی دهد . و همچنین بعد از اثبات نبوت و خاتمیت رسول اکرم است و اینکه آنچه گوید از طرف خداوند است وما
ینطق عن الهوي ان هو الا وحی یوحی نجم آیه 4 از پیش خود چیزي نمی گوید و آنچه می گوید جز وحی که به وي می شود
نمی باشد . و همچنین بعد از اثبات معاد و عقیده بآن است که معتقد باشد ! انسان به مردن فانی نمی شود و سرانجام به
نتیجه اعمال خود می رسد و خود مسئول اعمال دنیائی خود است ، آن وقت در امامت بحث می شود که خداي عالم و قادر
و مهربان محال است بشر را به حال خود حیران و سرگردان واگذارد و مرجع و پیشوائی از طرف خود براي آنان معین نکند
و لطف خدا منقطع گردد و اگر کسی در طول عمر حضرت ولی عصر تردید داشته باشد باید با او از قدرت و لطف الهی
صحبت کرد و چون بدان معتقد باشد و اعتراف کند لازمه لطف خداوند جل و عز موجب است که عمر آن بزرگوار را
هم طولانی نماید .
صفحه 97 از 184
این المعد لقطع دابر الظلمۀ
ترجمه ! کجا است آنکسی که براي برکندن ریشه ظالمان و ستمگران مهیا و آماده گردیده شرح ! بدانکه آن جناب را
وظائفی است که پس از بعثت و ظهورش انجام می دهد اول آنکه به موجب اخبار وارده از طرق عامه و خاصه ، به
برکت ظهور او عدل و داد در جهان گسترده خواهد شد و کسی نتواند به جان و مال و عرض دیگران تعدي و تجاوز
نماید ، و این گونه عدالت میان جامعه بشر محقق نشود مگر آنکه عالم از لوث وجود ظالم و ستمکار پاك گردد به خصوص آن
قدرتمندان جهان که از سطوت و قدرت خود سوء استفاده می کنند . در کتاب ینابیع المودة ص 435 روایتی نقل شده که قسمتی
از آن روایت چنین است و به برکت وجود او خداوند مشارق و مغارب زمین را در اختیار اصحاب و یاران او قرار می دهد و دین
حق را ظاهر و آشکار می سازد تا آنکه اثري از ظلم و بدعت دیده نشود . و گسترش این عدالت تا بدرجه اي رسد که شخص از
دشمن خود در امان باشد . در کتاب ینابیع المودة ص 423 به وسیله ابن عباس نقل شده که گوید ! صاحب آئین و ملتی
باقی نمی ماند مگر اینکه به اسلام روي آورد و مسلمان شود و در آرامش بسر برد ) بطوري که گوسفند از گرگ ، و گاور از شیر
درنده ، و انسان از مار گزنده در امان باشد حتی موش هم چرمی را نجود ، و این امنیت در زمان قیام حضرت قائم عجل الله تعالی
فرجه الشریف صورت خواهد گرفت . و در ص 448 همان کتاب آمده است که گوید ! و میزان عدالت را میان مردم رواج دهد
بطوري که کسی به کسی ظلم و ستم نکند . در تفسیر برهان ذیل این آیه مبارکه فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب
کل شی حتی اذا فرحوا بما اوتوا اخذنا هم بغتۀ فاذاهم مبلسون انعام آیه 44 ( پس وقتی آنچه را که به آنها تذکر داده شده
بود از عذاب الهی ، از یاد بردند ، درهاي همه چیز از لذائذ مادي دنیایی را ) برویشان گشودیم و چون بدان سرگرم و شادمان
شدند بناگاه آنان را به چنگ قدرت اندر گرفتیم ، آنگاه بود که سخت در حزن و اندوه درافتادند ) از ابوحمزه نقل کرده
که گفت ! تفسیر این آیه را از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم فرمود ! اما قول خداي تعالی که می فرماید ! فلما نسوا ما ذکروا
به یعنی وقتی که ولایت علی علیه السلام را از یاد بردند و فراموش کردند در صورتی که مامور بدان بودند فتحنا علیهم
یعنی دولت و سلطنت به ایشان داده شد و دستشان در امور دنیا باز گردید . اما قوله ! حتی اذا فرحوا بما اوتوا اخذنا هم بغتۀ . .
یعنی در زمان قیام قائم چنان مقهور و مغلوب شوند مثل اینکه هرگز براي آنها در دنیا قدرت و سلطنتی
نبوده و این است قول خداوند که فرمود ! بغتۀ و هم مبلسون . آنگاه در دنباله آن این آیه آمده است فقطع دابر القوم
( الذین طلموا پس بریده شد دنباله گروهی که ظلم کردند . ( 298
این المنتظر لاقامۀ الامت و العوج
ترجمه ! کجا است آنکس که منتظریم اختلاف و عیب و کجی اهل عالم را اصلاح و به راستی و درستی باز گرداند
شرح ! کلمه منتظر بفتح ظاء اسم مفعول از باب افتعال بمعناي انتظار کشیده شده است که دیگران در انتظار او به سر می
برند . در کتاب نجم الثاقب صفحه 47 از کمال الدین ( 299 ) از حضرت امام محمد تقی علیه السلام نقل شده که فرمود ! بعد از
حضرت امام حسن عسکري علیه السلام پسر او قائم به حق است که منتظر است ، راوي سئوال می کند چرا او را منتظر
نامیدند ؟ فرمود ! براي آنکه او را غیبتی است طولانی و مدت زمان آن به طول خواهد کشید و مردم اصلاح طلب خروج و ظهور او
را در انتظارند . شرح ! البته در بیان و توضیح این نوع انتظار که عموم بشر و به خصوص مردم اصلاح طلب بدان دل بسته اند ابتدا
باید به این نکته توجه داشت که اختلاف بین افراد جامعه از حیث غنی و ثروت و فقر و تنگدستی تا حدي از لوازم زندگی
اجتماعی بشر است و باید هم باشد ، زیرا اگر همه افراد جامعه بشر غنی و بی نیاز باشند هرگز آنان به کارهاي مهم
صفحه 98 از 184
اجتماعی و اقتصادي و سیاسی جامعه مختل خواهد شد . پس از این نظر لازم است که در امور معالش زندگی تفاوتی
میان افراد بشر باشد تا چرخ زندگانی اجتماعی بشر به گردش درآید همچنانکه در نوع فکر و استعداد هم مختلفند . خداوند متعال
در سوره زخرف آیه 32 می فرماید ! اهم یقسمون رحمۀ ربک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوة الدنیا و رفعنا بعضهم فوق
بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمۀ ربک خیر مما یجمعون ( مگر اینان مقسم رحمت پرودرگار تواند این مانیم
که معیشت آنها را در زندگی دنیا تقسیم می کنیم و بعضی را درجاتی بالاتر از بعض دیگر قرار می دهیم تا بعضی بعض دیگر را
رام و مسخر خود کنند و رحمت پروردگارت از آنچه جمع می کنند بهتر است ) . و بر ثروتمندان است که رعایت حال
زیردستان و فقرا و درماندگان را بنمایند که خدا می فرماید ! والذین فی اموالهم حق معلوم . للسائل و المحروم معارج آیه 24 و 25
آنانکه در اموالشان سهمی را براي فقرا معین کنند ) و بدان که دراموال اغنیا و توانگران حقی براي فقرا و بیچارگان مفروض
است . اما این تفاوت بین ثروتمندان و فقرا وبیچارگان که دسته اي ساکن قصرهاي عالی و بناهاي متنوع و مجلل و
گروهی در گوشه زاغه ها و گودال ها منزل کنند ، آن عده متنعم به انواع نعمت ها از خوراك و پوشاك و و و ، و این
جماعت با هزاران زحمت و مشقت تنا قرصه نانی آنهم آغشته به خون ، و آن دسته بروي فرشهاي ابریشمی و تخت
هاي زرین آرمیده ، و این جمعیت بروي زمین نمناك و بستري ژولیده ، و آن ثروتمندان براي تفریح و مسافرت از هواپیما و
ماشین هاي لوکس آخرین سیستم بهره مند ، و اما این بیچارگان پیاده و پاي برهنه با هزاران رنج و مشقت مسافت را طی می کنند ،
آنان آنطور و اینان اینطور روزگار بگذارند . آیا این حد از اختلاف در طبقات جامعه رواست . آیا این اختلاف بین اغنیا و فقرا به
عدوات و دشمنی مبدل نخواهد شد آیا اغنیا و ثروتمندان میتوانند مقداري از ثروت و اندوخته خود صرف نظر کنند و آنرا به
فقرا بدهند و آنانرا از فقر و تنگدستی نجات دهند ، و اغنیا قوانین و دستورات الهی را در حق تهی دستان اجرا نمایند . البته رفع
این حد از اختلاف به برکت ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام و اجراي قوانین و دستورات اسلامی خواهد شد . و این یکی از
سنت هاي سنیه اوست . در کتاب المهدي از مسند احمد بن حنبل از فقهاي اربعه اهل سنت ) از ابوسعید خدري نقل
شده که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! من شما را بوجود مهدي بشارت می دهم تا آنکه فرمود ساکنان
آسمان و زمین از وجود او خشنود و راضی می شوند ، و مال را به صورت صحیح قسمت می کند ، مردي پرسید معنی
صحیح چیست ؟ فرمود ! به اندازه نیاز میان مردم تقسیم می کند و دل امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را بی
نیاز می سازد و عدلش را میان آنان توسعه میدهد . و ایضا در مسند احمد از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل
شده که فرمود ! ساعت موعود محقق نمی شود تا اینکه زمنی از ظلم و جور پر شود ، آنگاه از ذریه و عترت من کسی
خروج می کند و بیرون می آید و زمین را از عدل و داد پر می کند . در فتوحات مکیه در وصف مهدي آل محمد صلوات
الله علیهم ) چنین آمده است ! یقسم المال بالسویۀ ، و یعدل فی الرعیۀ و یفصل فی القضیۀ . . . . الخ که مال را بی
تفاوت و باندازه تقسیم می کند و میان ملت و رعیت به عدالت رفتار می کند ، و در دعوي و مرافعه ، به حق داوري می نماید الخ .
این المرتجی لازالۀ الجور و العدوان
ترجمه ! کجا است آن یگانه کسی که براي برانداختن اساس ظلم و عدوان مورد امید و نظر ( خلایق ) است شرح ! بدانکه از
وظائف مهم آن حضرت برانداختن ظلم و تعدي و تجاوز بشر به حقوق یکدیگر است . کتاب ینابیع المودة از ابوسعید
خدري روایت کرده که گوید ! پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تذکر داد که بلا و مصیبتی به این امت خواهد رسید
به طوري که کسی پناهگاهی نمی یابد که از ظلم و ستم بدان پناه آورد ، آنگاه خداوند مردي از عترت واهل بیت من
برانگیزد و به برکت او زمین را از عدل و داد پر می کند همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد . البته سبب و جهت عمده رفع
صفحه 99 از 184
ظلم نسبت بیکدیگر عقیده به قیامت و محاسبه روز جزا است ، که اگر چنین اعتقادي در قلوب مردم ایجاد شود و شخص بآن ایمان
( 300 ) پیدا کند نیت ظلم نمی کند و ظلم از چنین کسی سر نمی زند . در کتاب بحار الانوار جزء چهارم از مجلد 15 ص 206
آمده است که امام ششم علیه السلام فرمود ! ( ( کسی که صبح کند و قصد ظلم به کسی را نداشته باشد خدواند گناه آن روز او
را مورد مغفرت قرار می دهد در صورتی که خونی را ( بناحق ) نریزد یا مال یتیمی را نخوردالبته ذکر این دو معصیت که یکی
بدنی و دیگري مالی است از باب مثال است و مراد تمام گناهان و حقوق الناس می باشد خواه بدنی باشد یا مالی . و چون آن
حضرت ظهور فرماید و بیرق حکومتش برپا شود بسار عدل و داد را گسترش اده و ظلم وتعدي را از میان می برد ، و
کسی را نیازي به ظلم نیست قادر مقام رفع ظلم از خود ، متوسل به ظلم شود و احیانا تشفی قلب خود را از حدود شرعی تجاوز
دهد ، بلکه عفو نماید همچنانکه خداي تعالی می فرماید ! و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم به ولئن صبرتم لهو خیر
للصابرین سوره نحل ! 126 و اگر بخواهید عقوبت کنید نظیر همان آسیبی که دیده اید عمی انجام دهید ، و اگر صبر پیشه
گیرید همین عمل براي صابران بهتر است .
این المدخر لتجدید الفرائض و السنن
ترجمه ! کجا است آن کسی که براي تجدید و احیاء زنده کردن ) فرائض و سنن آئین اسلام که محو و فراموش شده ) ذخیره شده
است ) شرح ! در اثر استیلاي روساي جور و فراهم آوردن شهوات و هواهاي نفسانی واجبات الهی و سنن دینی در جامعه مسلمین
از یاد رفته و دستورات و روش هاي اسلامی متروك و از میان رفته . و چه بسا به واسطه مرور زمان و پیروي هواي نفس متدرجاً
301 ) از علی بن جعفر از برادرش ) آنانکه بوجود امام زمان هم معتقد بودند آنرا از یاد برده باشند . مجلد 13 بحار ص 134
موسی بن جعفر علیهما السلام روایت کرده گوید ! هنگامی که پنجمین امام از نسل هفتمین امام غایب شود . براي حفظ
دینتان به خدا پناه برید ، مبادا کسی شما را از دینتان بازگرداند . اي فرزندم صاحب این امر ناگزیر است از غایب شدن تا آنجا که
آنهائیکه به او ایمان داشتند از طولانی شدن زمان غیبت ) از عقیدشان برگردند . و این غیبت او امتحانی است از طرف خدا که
خواسته بندگانش را بوسیله آن امتحان کند . و از میان مسلمانان آنانانی را که ایمانشان ثابت است و به دستورات خدا و پیغمبر
او عمل می کنند میتوان چنین تشبیه کرد کشعرة بیضاء فی بقرء سوداء همانند موي سفیدي که در بدن گاو سیاهی باشد .
این المتخیر لاعادة المله و الشریعۀ
ترجمه ! کجا است آن کسی که براي برگرداندن ( حقایق ) ملت و شریعت دین مقدس اسلام ) انتخاب و برگزیده شده است
شرح ! مراد از این ملت و شریعتی که باید به وسیله او احیا شود و بدست با کفایت او انجام گیرد همان ملت و طریقه حضرت
ابراهیم علیه السلام است که خداوند در قرآن کریم به پیغمبرش دستور فرموده که از آن پیروي نما ثم اوحینا الیک ان اتبع ملۀ
ابراهیم حنیفا نحل ! 123 آنگاه ما به تو وحی کردیم که طریقه و روش معتدل ابراهیم را که از مشرکان نبود پیروي
کن ، یعنی در دعوت به توحید و نفی شرك و بت پرستی به تمام اقسام آن ، و عمل به سنت و آداب از او پیروي نما . در تفسیر
صافی این روایت را از تفسیر عیاشی نقل می کند که امام حسین علیه السلام فرمود ! ما احد علی ملۀ ابراهیم الا نحن و
شیعتنا و سائر الناس منها برءاء امام سوم فرمود ! کسی جز ما و شیعیان ما بر ملت و روش ابراهیم نیست و سایر مردم از این روش
و طریقه دورند ) . و در آیه دیگر بقره ! 135 می فرماید ! قل بل ملۀ ابراهیم حنیفا بگو بلکه آئین پاك ابراهیم را می
پذیرم که میانه رو بود ) . و آیات دیگر . ( 302 ) در مجلد 16 بحار باب السنن الحنیفیه ( 303 ) روایاتی از آداب و دستورات
طهارت و نظافت اسلامی که نمونه اي از سنن دین حنیف ابراهیم علیه السلام است نقل شده از جمله در
صفحه 100 از 184
تفسیر قمی آمده است که خداوند حنیفیت را بر ابراهیم نازل کرد و آن ده چیز است عبارت از پاکیزگی پنج چیز
در سر و پنج چیز در بدن ، اما در سر عبارت است از گرفتن شارب ، و گذاشتن ریش به حد معین ) ، و اصلاح کردن مو ، و
مسواك کردن ، و خلال نمودن . و اما آن پنج که در بدن است عبارت است از گرفتن و ازاله موي بدن ، و ختنه کردن
، و ناخن گرفتن ، و غسل جنابت ، و تطهیر کردن با آب . اینها حنیفیت و پاکیزه گی است که ابراهیم آورده و تاکنون نسخ
نشده و تا قیامت هم نسخ نمی شود . و در سوره دیگر می فرماید ! ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین
آمنوا و الله ولی المومنین آل عمران ! 68 نزدیک ترین مردم بابراهیم کسانی هستند که از او پیروي کنند ، و این پیغمبر و آنانکه
ایمان آوردند ، و خدا دوستدار مومنان است ، خلاصه آنکه ابراهیم را به حقانیت یاري کنند . و قال الله تعالی ! ومن یرغب عن ملۀ
ابراهیم الا ن سفه نفسه و لقد اصطفیناه فی الدنیا و انه فی الاخرة لمن الصالحین بقره ! 130 از آئین و طریقه ابراهیم کناره
گیري نمی کند مگر کسی که سفیه باشد ، و البته ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از صالحان و شایستگان است . و
کسی را که خداوند او را برگزیه باشد ، از اخلال رذیله و صفات ذمیمه منزه است ، پس شایسته و سزاوار است که براي
رستگاري و فوز به سعادت دنیا و آخرت از او متابعت شود زیرا که اراض از روش و طریقه او باعث شقاوت وهلاکت خواهد بود .
و از جمله طریقه او توصیه و سفارش به اولاد و فرزندان خود بود که مراقب و مواظب دین خود باشند تا در وقت مردن بی
دین از دنیا نروند و با حال تسلیم و سلامت نفس جان دهند چنانچه خدا در قرآن فرماید ! و وصی بهار ابراهیم بنیه و یعقوب یا
بنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون بقره ! 132 و ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به همین موضوع
سفارش کردند که اي فرزندان ، خدا براي شما این دین را برگزید و جز با عقیده به اسلام و تسلیم نمیرید . فائدة از آیه
ومن یرغب عن ملۀ ابراهیم الا من سفه نفسه که ذکر آن سابقاً گذشت میتوان اسفتاده نمود که ملت پیغمبر ما هم همان ملت
ابراهیم است با زیادتی از آداب و سنن تکاملی ، و کسی که در این عصر و زمان از طریقه و ملت پیغمبر اسلام صلوات الله علیه که
خاتم پیغمبران است اعراض نماید ، او از طریقه ابراهیم اعراض نموده و این خود یک نوع سفاهت و بی خردي است که خدا می
فرماید الا انهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون بقره ! 13 بدانید که اینها خودشان ابلهند و لکن نمی دانند . و موید آن آیه و ما
جعل علیکم فی الدین من حرج ملۀ ابیکم ابراهیم هو سمکم المسلمین من قبل و فی هذا حج ! 78 و در این دین براي شما
دشواري قرار نداده ، آئین پدرتان ابراهیم است و او شما را از پیش و نیز در این قرآن مسلمان نام داد . و الشریعۀ شریعت به حسب
لغت راه روشن و آشکاري است که آدمی رابه لب آب می رساند . و آئین دین را هم که شریعت گویند بآن تشبیه شده ،
چون همان قسم که آب سبب حیات دنیائی و زندگی موجود زنده است و بدان بستگی دارد که فرمود ! و جعلنا من
الماء کل شی حی انبیاء ! 30 و هر چیز زنده را از آب قرار دادیم ) . ( 304 ) و این هم سبب حیات ابدي و سعادت دنیا و
آخرت است ، و این راه روشن را شریعت گویند قال الله تعالی ! ثم جعلناك علی شریعۀ من الامر فاتبعها جاثیه ! 18
سپس ما تو را هم بر شریعتی از امر دین قرار دادیم پس همان را پیروي کن . و شریعتی که خداوند براي پیغمبر اسلام صلوات الله
علیه مقرر ساخته همان اموري است که در قرآن فرموده ! شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذي اوحینا الیک و ما وصینا
به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الذین شوري ! 13 براي شما تشریع کرد از دین ، همان را که نوح را بدان توصیه نمود ،
و آنچه را که ما به تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم این بود که دین را بپا دارید . و انبیاء
علیهم السلام در اصول عقاید و پرستش خدا و احکام و دستورات الهی اختلافی ندارند ، اما در چگونگی افعال واعمال
عبادي و بعضی از فروع و سنن به حسب زمان و مصالح اختلاف دارند لکل جعلنا منکم شرعۀ و منها جاً مائده ! 48 براي هر
یک آئین و روشی مقرر کردیم .
این المومل لاحیاء الکتاب و حدوده
صفحه 101 از 184
ترجمه ! کجاست آنکه براي احیا و زنده کردن کتاب آسمانی قرآن و حدودش مورد امید و آرزوست شرح ! در مجلد 13 بحار
305 ) از امام ابو محمد عسکري علیه السلام روایت شده موقعی که حضرت حجت علیه السلام متولد شد فرمود ! ) صفحه 8
ستمگران و جباران خیال کردند که آنان مرا می کشند تا این نسل را قطع کنند ، پس چگونه دیدند قدرت خدا را و اینک او را
مومل نام نهاد یعنی مورد آرزوي خلایق که جامعه بشر آرزوي قیام او را دارند . همچنانکه در دعاي افتتاح شب هاي ماه
مبارك رمضان است که می گوئی اللهم و صل علی و لی امرك ، القائم المومل و العدل المنتشر بار الها تو درود فرست بر
ولی امرت امام قائم که مورد آرزو ي مردم ) و عدل منتظر است . بدانکه ظلمت و تاریکی مانع از دیدن آیات حق و باعث
اشتباه حق از شبهات باطله و عقاید فاسده و نادانیها و هواپرستی ها می شود . و از بعد از رحلت رسول خدا در هر آن
و زمان این امر در تزاید بوده و خواهد بود و خداوند متعال به مقتضاي صفت رافت و رحمت وسائل هدایت و روشنائی و
نجات ز ظلمت ضلالت را براي بندگان خود فراهم نموده چنانچه می فرماید ! ان هذا القرآن یهدي للتی هی اقوم اسري ! 9 (
البته این قرآن خلق را به راست ترین و استوارترین طریقه هدایت می کند ) . و در آیه 82 همان سوره می فرماید و ننزل
من القرآن ما هو شفاء و رحمۀ للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا و ما آنچه از قرآن فرو می فرستیم شفا ( ي دل ) و
رحمت الهی براي مومنان است و لکن ستمکاران را به جز زیان چیزي نخواهند افزود ) . باران که در لطافت طبعش خلافت
306 ) علی بن ابراهیم در تفسیر خود از رسول خدا ) نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس در مجلد 7 بحار ص 28
صلی الله علیه و آله روایت کرده که آن حضرت در ضمن سخنی فرمود ! که من از شما از ثقلین سئوال خواهم نمود ؟
حاضرین گفتند یا رسول الله ثقلین چیست ؟ فرمود ! کتاب خدا که ثقل اکبر است ، پس بدان چنگ زنید و
کنید که هرگز گمراه نخواهید شد و لغزش هم پیدا نخواهید کرد . و ثقل اصغر عترت من و اهل بیت منند ( Ġ عم
307 ) که خداوند مهربان و آگاه مرا آگاه ساخت که این دو هرگز ازهم جدا نشوند تا بر سر حوض ( کوثر ) بر من وارد
شوند ، همانند این دو انگشت و دو انگشت سبابه خود را پهلوي هم قرار داد که یکی بر دیگري فضیلت و برتري داشته باشد
. افسوس که تسلط روساي دنیاپرست ، و شهوت ران در دوره هاي بعد موجبات اعراض از قرآن را فراهم نمود ، و به مرور
زمان عمل به احکام و حدود آن از میان بیشتر امت اسلامی رخت بربست و قال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن
مهجوراً فرقان ! 30 پیغمبر خدا گوید پروردگارا قوم من این قرآن را متروك و کنار گذاردند و به احکام و دستورات آن عمل
نکردند . رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! ان القرآن ما حل مصدق ( 308 ) . ( قرآن شکایت کننده اي است که
شکایتش تصئیق می شود ) . لذا اهل قرآن و مصدقین آن همگی در انتظار و امید قیام یگانه نگهبان قرآن هستند . در کتاب
المهدي ص 230 از قول معصوم علیه السلام نقل می کند که فرمود ! لا تکون بدعۀ الا ازالها ، و لا سنۀ الا احیاها هر بدعتی را
از میان می برد و هر سنتی را احیا می کند تا آنکه هیچ بدعتی باقی نماند و هیچ سنتی هم متروك نباشد .
این محیی معالم الدین و اهله
ترجمه ! کجا است زنده کننده نشانه هاي دین و اهل آن شرح ! معالم ! جمع معلم بفتح میم بمعناي علامت و نشانه اي
است که بوسیله آن راه رسیدن به هدف و مقصد معلوم و هویدا شود ، و معالم دین همان احکام دین از او امر و نواهی و هر چیزي
است که علامت و نشانه دین باشد ، همچنانکه مشاعر هم جمع مشعر هم بمعناي علامت و نشانه است اما علامت محسوس
به شعور و حواس ، نه از راه علم و معلوم کما قال الله تعالی ! و البدن جعلناها لکم من شعائر الله لکم فیها خیر و قربانیها را
براي شما از مراسم حج قرار دادیم که در آن هم براي شما خیري است . و در آیه 32 همان سوره می فرماید ! و من یعظم شعائر
صفحه 102 از 184
الله فانها من تقوي القلوب و هر کسی که شعائر ( قربانی هاي ) خدا را بزرگ دارد البته این از پرهیزکاري دلهاست .
حاصل معنی آنکه تعظیم و بزرگداشت شعائر الهی به سبب تقواي درونی دل است . و معناي دین در ذیل
عنوان و کلا شرعت له شریعۀ بیان شد . و چون دین و احکام و دستوراتش بواسطه سلطه مردم هواپرست و دنیا خواه به مرور زمان
در میان جامعه بشر و ملت مسلمان از میان رفته و میرود و فقط نامی از آن باقی می ماند و تنها اسمی از آن برده می شود . از اینرو
309 ) روایت از پیغمبر اکرم است که فرمود ! بدا الاسلام غریبا و ) گفت ! محیی معالم الدین . در مجلد 7 بحار ص 215
سیعود غریباً فطوبی للغرباء قیل ! یا رسول الله ثم یکون ماذا ؟ قال ! ثم یرجع الحق الی اهله ( اسلام در اول امر (
بواسطه قلت مسلمانان و شیوع کفر و سنن جاهلیت ) غریب و تنها بود و به زودي به همان غربت اولیه خود برمی گردد ،
پس خوشا به حال چنین اقلیتی که پیرو حقند چه در اول ظهور اسلام ، و چه بعد از آن ، و در آخر الزمان . آنگاه از پیغمبر
صلی الله علیه و آله و سلم سئوال شد پس عاقبت چه خواهد شد ؟ فرمود ! سرانجام به اهلش باز می گردد . بعضی گفته اند مراد
از طوبی بهشت است و تخصیص دادن طوبی را به جماعت غرباء به سبب صبر و تحمل آنان در برابر ظلم ستمکاران و اذیت و
آزار کافران و منافقان خواهد بود . ( 310 ) در کتاب کمال الدین صفحه 376 روایتی از امام پنجم علیه السلام در تفسیر این
آیه مبارکه ! اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها حدید ! 17 است که در تاءویل آن فرمود ! خداوند عز و جل
زمین را به وسیله قائم ( آل محمد زنده می گرداند پس از موت زمین . و مراد از موت زمین کفر و جور اهل آن است
، و شخص کافر همان مرده است . زنده دلا مرده ندانی که کیست آنکه ندارد به خدا اشتغال در تفسیر این آیه
مبارکه وقاتلو هم حتی لا تکون فتنۀ و یکون الدین کله لله ( 311 ) ( و آنها را بکشید تا فتنه اي نباشد و همه دین از آن خدا
شود ) در کتاب تفسیر عیاشی روایتی از زراره نقل کرده که امام صادق علیه السلام فرمود ! راجع به این آیه از پدرم سئوال
کردند ، پدرم فرمود ! هنوز تاویل این آیه محقق نشده است ، اگر قائم ما قیام کند هر آنکس که او را بیند تاویل آن را به خوبی
خواهد دید . چون با ظهور و قیام آن حضرت دین اسلام چنان بالا گیرد که شعاع آن در تمام روي زمین پرتو افکنده و گسترش
خواهد یافت .
این قاصم شوکه المعتدین
ترجمه ! کجا است درهم شکننده شوکت و قدرت ستمکاران و متعدیان شرح ! بدانکه به موجب اخبار وارده ، حجج الهیه
مظهر اسماء و صفات حق می باشند ، در دعاي افتتاح شب هاي ماه مبارك رمضان براي ذات مقدس خداوندي صفاتی ذکر
شده از جمله ! و الحمدلله قاصم الجبارین مبیر الظالمین ، مدرك الهاربین ، نکال الظالمین و ستایش خداوندي را که
در هم شکننده سرکشان است و هلاکت کننده ستمکاران ، دریابنده گریزندگان ، به کیفر رساننده ظالمان . حضرت ولی عصر
عجل الله تعالی فرجه الشریف از جمله مظهر این صفات جلالیه الهی است که چون قیام کند شوکت و قدرت ظاهري روساي
سلطه گر جهان را که با دارا بودن هر گونه سلاح هاي جنگی از توپ و تانک و موشک و هواپیما و اتم ، با داشتن افراد نظامی
جنگ آزموده و سایر مهمات جنگی دیگر که در اختیار دارند و می کوشند که ملل دیگر را به زیر یوغ بندگی و سلطه خود
درآوردند ، از میان می برد و نابود می کند ، در حالی که جهان را به خاك و خون کشیده اند و عده زیادي را از میان برده اند .
مجلد 13 بحار صفحه 150 روایتی از بزنطی ( 312 ) از امام هشتم علیه السلام نقل کرده که فرمود ! پیش از وقوع این
امر قیام قائم کشتاري است بیوح ، پرسیدم بیوح چیست ؟ فرمود کشتار دائم و پیوسته اي است که فتور و فاصله پذیر نیست ( 313
314 ) روایتی از امام محمد باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود ! قیام قائم محقق ) ) . و اءیضا در مجلد 13 بحار صفحه 163
نمی گردد مگر پس از وقوع خوف شدید ، و انواع گرفتاري و بلا و آشوب که دامنگیر مردم می شود ، و پیش از آن وقوع
صفحه 103 از 184
بیماري طاعون ( مرض مسري ) ، و دشمنی و ستیزگی اعراب با یکدیگر ، و اختلاف شدید میان مردم ، و تفرقه و جدایی در
دینشان ، و اختلاف در اوضاع و احوالشان بطوري که از شدت رنج و اذیت و آزار اشرار صبح و شب آرزوي مرگ می کنند ، و
از ظلم و جور نسبت به یکدیگر بعضی بعض دیگر را می خورند و نابود و از هستی ساقط می کنند ، و خروج قائم هنگامی
صورت می گیرد که مردم فرج و گشایشی نمی بینند و ماءیوس و ناامیدند .
این هادم ابنیه الشرك و النفاق
ترجمه ! ( کجا است ویران کننده بنا و سازمانهاي شرك و نفاق ) . شرح ! کلیه بنا و سازمانهائی که بر اساس و پایه شرك و نفاق بنا
و تاءسیس شده باشد به دست و دستور آن حضرت خراب و ویران می شود از جمله معابد یهود و نصاري و بتکده ها حتی
بعضی از مساجد و بناهائی که بنام دین و مذهب ایجاد شده و جنبه شرك و نفاق به خود گرفته باشد خراب می گردد . شیخ
مفید در ارشاد به توسط ابو بصیر از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده . . . تا آنکه فرمود ! هنگامی که قائم قیام کند به
کوفه می رود و در آن دیار چهار مسجد را خراب می کند ( 315 ) بعضی از اهل نظر گفته اند بعید نیست که این چهار مسجد
همان مساجدي است که بعضی از خوارج و سران لشکر کوفه پس از واقعه کربلا و شهادت جانسوز حضرت سید الشهداء و کشته
شدن آن بزرگوار آن مساجد را نوسازي و معروف است به مساجد ملعونه . البته این مساجد فعلا وجود ندارد ولی امکان
دارد که قومی روي کار آیند و چنین مساجدي را تجدید بنا کنند و بسازند ( 316 ) ، و ممکن است اکنون هم نمونه چنین
317 ) . رواي گوید در سیره و روش کار حضرت مهدي علیه السلام از امام ) مساجدي باشد . در مجلد 13 بحار ص 193
صادق علیه السلام پرسیدم که چگونه است ؟ فرمود ! همان کاري که رسول خدا صلی الله علیه و آله کرد او هم می کند ،
آنچه از آثار بدعت و شرك و گمراهی پیش از ظهور وي پدید آمده از میان می برد همچنانکه رسول خدا اساس
جاهلیت را منهدم کرد ، و اسلام دوباره تجدید می شود ( 318 ) . در خصوص ویران کردن بعضی از مساجد و مستحدثات آن به
فرمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، نمونه اي از آن در زمان پیغمبر اسلام و به دستور آن بزرگوار انجام
گرفت ، و آن مسجدي بوده که قرآن آن را بنام مسجد ضرار معرفی کرده و الذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین
المؤ منین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل - الآیۀ - توبه ! 107 - ( آنانکه مسجدي را براي ضرر زدن و تقویت کفر و
تفرقه انداختن میان مؤ منان و بانتظار ( قدوم ) کسی که از پیش با خدا و رسولش ستیزه کرده ساخته اند و قسم می خورند
که جز نیکی منظوري نداشتیم و حال آنکه خدا گواهی می دهد که آنان دروغ گویانند ) . و در آیه بعد می فرماید ! هرگز در آن
نایست و اقامه نماز مکن - تا آخر آیه 110 . در شاءن نزول این آیات در تفاسیر آمده شخصی بنام ابو عامر صیفی از اشراف
خزرج که در ایام جاهلیت به رهبانیت در آمده و لباس خشن به تن می کرد و به ابوعامر راهب معروف بود ، در اسلام به
ابو عامر منافق و فاسق شناخته شد ، چون در مدینه خدمت رسول خدا رسید نسبت به وضع آن حضرت حسد برد و علیه او
تحریکات می کرد و در جنگ احد با مشرکین همدست بود و به مکه فرار کرد و پس از فتح مکه به طائف گریخت و بعد از آنکه
اهل طائف هم مسلمان شدند به شام گریخت ، و از آنجا به روم رفت و نصرانی شد ، و او از شام به منافقین مدینه پیغام فرستاد که
خود را آماده سازید ، و مسجدي بنا کنید ، و من هم به نزد قیصر روم می روم و از او استمداد و کمک می گیرم و به سوي شما
می آیم و پیغمبر را از مدینه بیرون خواهم کرد ولی او عمرش وفا نکرد و قبل از رفتن نزد قیصر بمرد . باري منافقین
هم مسجدي ساخته و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند ! یا رسول الله ما براي افراد مریض و کسانی که
کارشان زیاد است و نمی توانند راه دوري را طی کنند و به مسجد شما بیایند مسجدي ساختیم و میل داریم بدانجا
تشریف آورده و آنرا افتتاح و در آنجا نماز بگذاري ، پیغمبر چون آماده سفر تبوك بود انجام آن را به بعد موکول کرد
صفحه 104 از 184
که این آیات نزول شد و وضع آن مسجد را روشن کرد و دستور آتش زدن ویران کردن آن صادر شد .
این مبید اهل الفسوق و العصیان و الطغیان
( 319 ) ترجمه ! ( کجا است آن که نابود کننده اهل فسق و عصیان و ظلم و طغیان است ) . شرح ! مجلد 13 بحار ص 161
از حذیفۀ بن یمان روایت می کند که گفت از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود ! خدا دوستان و
برگزیدگان خود را از دیگران جدا سازد تا آنکه زمین را از لوث منافقان و گمراه کنندگان و فرزندان ایشان پاك
گرداند تا به آنجا که پنجاه زن به مردي برمی خورند ، یکی گوید اي بنده خد مرا بخر ( و نجاتم بده ) و دیگري گوید مرا ببر
و پناهم ده . در کتاب المهدي ص 90 چنین نقل کرده ! که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! از طرف آسمان منادیی
ندا می کند اي مردم بدانید که خدا دست ظالمان را کوتاه و حیله و مکر منافقان و پیروان آنها را تباه کرد و از سر شما برداشت و
320 ) از ابن بکیر ) اکنون بهترین افراد امت را والی شما کرده و به او ملحق شوید که اوست مهدي . در مجلد 13 بحار ص 188
روایت شده گوید از ابوالحسن ( موسی الکاظم ) علیه السلام از تفسیر این آیه مبارکه سئوال کردم که می فرماید ! وله
اسلم من فی السموات و الارض طوعا و کرها - آل عمران ! 83 - ( آیا غیر دین خدا را می طلبید ) در صورتی که آنچه در آسمان
ها و زمین است خواه ناخواه تسلیم اویند و به سوي او باز می گردند ) حضرت فرمود ! ( تاءویل ) این آیه درباره قائم
نزول یافته هنگامی که آن حضرت بر یهود و نصار ي و صابئین ( مشرکان ) و طبیعی مذهبان و مرتدین و کافران در شرق و غرب
زمین است خروج کند ، و دین اسلام را به آنها پیشنهاد می کند ، پس هر که آنرا از روي میل و رغبت پذیرفت
او را به نماز و دادن زکات و آنچه را که شخص مسلمان ماءمور به انجام آن و بر او واجب است امر می کند ، و کسی که
مسلمان نشود کشته می شود تا جائی که در شرق و غرب عالم کسی غیر از موحد باقی نماند . به او گفتم قربانت شوم مردم روي
زمین بیش از اینها هستند ( چگونه قائم می تواند همه آنها را مسلمان کند و یا بکشد ) ؟ فرمود ! وقتی که خداوند چیزي را
( اراده کند اندك را زیاد و زیاد را کم می گرداند ( 321
این حاصد فروع الغی و اشقاق
ترجمه ! ( کجا است آنکه نهال و شاخه هاي گمراهی و نفاق و جدائی را از میان بردارد ) شرح ! از جمله وظائف آن حضرت
از میان بردن موجبات گمراهی و اختلاف و تشتت در دین است هر چند در اصل و اساس آن یکی باشند . و از پیغمبر صلی الله علیه
و آله و سلم روایت شده که فرمود ! همان تفرقه و اختلافی که پس از حضرت موسی میان بنی اسرائیل اتفاق افتاد بزودي در امت
من نیز پیدا می شود و به حدود هفتاد و سه گروه می شوند ( 322 ) . همه آنها معذب در آتشند جز یک فرقه ، و چون
از حضرتش سئوال شد آن یک فرقه کدامند ؟ فرمود آن طریقه اي است که امروز ما بر آن هستیم که من و اهل بیت منند ( 323
) . و چون از وظائف مهم حضرت ولی عصر اصلاح جامعه بشر و رفع ظلم و ستم است لذا این نوع اختلافات و انحرافات را هم از
میان برمی دارد ، و به موجب حدیث شریف من رضی شیئا کان کمن اءتاه ( 324 ) ( هر کس عملی را بپسندد و بدان راضی
باشد همانند کسی است که آنرا انجام دهد ) . پس اولاد و تابعین گذشتگان که به روش و طریقه آنان راضی و دلخوشند . اگر
از اعتقادات خود برنگردند و دست برندارند بواسطه انحرافات و اخلاقی که دارند آنها را هم می کشد و از میان می برد .
این طامس آثار الزیغ و الاهواء
ترجمه ! ( کجاست نابود کننده آثار اندیشه هاي باطل و هواهاي نفسانی ) . شرح ! هر امري که موجب شک و
صفحه 105 از 184
تردید در دین شود ، و یا سبب تشویق مردم به شهوت و هواپرستی انجامد از قبیل فیلمها و تئاترهاي ابلیسی و
مبتذل و مجالس رقص و شب نشینی زنان و مردان ، و شنا کردن دختران و پسران باهم ، و تعلیم آوازهاي غنا و تصنیف و
هر چه از این گونه مؤ سسات غافل کننده انسان از وظیفه خود باشد از میان می برد ، و مجلات خسار تبار و روزنامه هاي
باطل و دروغ پرداز و جوساز و مقالات عشقی ، و کتاب هاي گمراه کننده همه را محو و نابود می کند . در مجلد 13
325 ) از علی بن ابی طالب علیه السلام نقل شده است که گوید ! به رسول خدا صلی الله علیه و ) بحارالاءنوار ص 23
آله و سلم گفتم ! یا رسول الله آیا مهدي موعود از ما اهل بیت است یا از غیر ما ؟ فرمود ! خیر ؛ بلکه از ما می باشد ، به
برکت قیام او خدا دین را پایان می دهد ( یعنی آخرین حجت خدا است ) چنانکه بوسیله ما دین را گشود ، و بوسیله ما خدا
دلهایشان را پس از دشمنی ها و فتنه انگیزیها به هم الفت داده و مهربان نماید ، همچنانکه بعد از عداوت شرك و بت پرستی
دلهایشان نسبت به هم الفت داده شد ، و همانطوري که بعد از عداوت شرك ، به وسیله ما ایشان را برادر دینی کرد ، پس از
دشمنی و فتنه انگیزیها با هم برادر می شوند .
این قاطع حبائل الکذب و الافتراء
ترجمه ! ( کجاست آن قطع کننده دامها و دسیسه هاي دروغ و افتراء ) . شرح ! افتراء اءخص از کذب است زیرا کذب و دروغ
خبري است که مطابق واقع نباشد ولی افتراء دورغ گفتن در حق غیر است به چیزي که آنرا نگفته و انجام نداده و بدان راضی
نباشد که همان تهمت و بهتان است به خلاف کذب که چه بسا انسان درباره خودش هم دروغ گوید . بدانکه مردم دنیا پرست
براي رسیدن به مقاصد و اهداف شوم خود مطالبی دروغ بیان می کنند و وعده هائی براي اصلاح جامعه می دهند ولی
قصد عمل بر طبق آن وعده هاي دروغ را ندارند ، و بسا نسبت هاي دروغ هم به اشخاص و مقامات عالیه میدهند ، و از این
راه براي اغفال مردم و مغرور ساختن آنان می کوشند ، و حتی نسبت به اولیاي خدا و حجج الهیه هم چیزي فروگذار نمی کنند و
بدین وسیله می خواهند نور خدا را هم خاموش کنند یریدون لیظفوا نور الله باءفواههم - صف ! 8 - یعنی می خواهند نور خدا
( 326 ) را بگفتارهاي باطل خود خاموش کنند و خدا نور خود را تمام و محفوظ خواهد داشت . در کتاب کمال الدین ص 128
از عمار ساباطی روایت شده که گوید شنیدم از حضرت صادق علیه السلام می فرمود ! زمین از ابتدا خالی از حجت دانائی نبوده که
که در آن آنچه را که دیگران از حق ( پایمال می کنند و آن را ) می میرانند او زنده می کند ( و بر پا می دارد ) سپس این آیه را
327 ) - . در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در توضیح جمله و الله متم نوره ) تلاوت فرمود ! یریدون لیطفوا نور الله بافواههم - صف ! 8
ذکر شده که خدا کامل می گرداند نور ( حق ) را به وسیله قائم آل محمد که چون قیام کند ، خدا او را بر تمام اءدیان
غلبه دهد ( و ادیان دیگر از میان می رود ) تا آنکه جز خدا پرستش نشود و جز فرمان خدا فرمانی نباشد .
این المبید العتاة و المردة
ترجمه ! ( کجا است آنکه متکبران و سرکشان عالم را هلاك و نابود کننده است ) . شرح ! رؤ سا از اهل کفر و نفاق بر حسب
قدرت ظاهري خود از پذیرفتن حق اعراض می کنند و به میل نفسانی خود با مردم رفتار می نمانید ، و خود را مالک الرقاب می
دانند ، و هر چه از اقامه دلیل و برهان و استدلال چگونگی رفاهیت افراد ملت و جامعه را به آنان بفهمانند و اعلام کنند گوششان
بدهکار چنین سخنانی نیست ( لقد استکبروا فی انفسهم و عتوعتوا کبیرا - فرقان ! 21 که ( محققا خود را بزرگ شمرده و
گستاخی کردند گستاخی بزرگی ) . و از این نظر با دین حق و امور حقه آن که بر خلاف نظریه آنان است مخالفت می کنند و
مصداق آیه شریفه مردوا علی النفاق - توبه ! 101 - می شوند که در نفاق و دوروئی فرو رفته اند . و آن حضرت علیه السلام
صفحه 106 از 184
بعد از ظهور و قیامش تمام سرکشان و گردنکشان را از میان می برد ، و شر و ایذاي آنها را از سر توده مستضعف مردم رفع می
کند و مصداق کریمه فقاتلوا ائمۀ الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون - توبه ! 12 - ( پیشوایان کفر را بکشید چون پایبند به
عهد و پیمان خود نیستند شاید دست بردارند ) را در خارج محقق می سازد . و سرزنش کسی او را از تعقیب هدفش باز نمی دارد .
این مستاءصل اهل العناد و التضلیل و الالحاد
ترجمه ! ( کجا است ریشه کن کننده معاندین حق و فریب دهندگان خلق و ملحدان ) . شرح ! عنود و عنید از عند به معنی
پیش و نزد است از اینرو به کسی که به آنچه پیش خود دارد به شگفت آید و به خود گیرد و بدان ببالد و افتخار کند عنید
گویند و کسی هم که بعد از شناختن حق بودن چیزي با آن مخالفت نماید معاند خوانند که لازمه معنی اصلی آنست . پس اهل
عناد به آن کسانی گفته می شود که اعراض از حق می کنند با اینکه می دانند آن حق است . یعرفون نعمۀ الله ثم ینکرونها -
نحل ! 83 - ( یعنی نعمت خدا را می شناسند سپس آن را انکار می کنند ) . در تفسیر صافی از تفسیر عیاشی نقل می کند که
درباره این آیه مبارکه از امام کاظم علیه السلام سئوال شد فقال ! عرفوه ثم انکروه ( یعنی ( حقانیت ) او را شناختند سپس انکار
کردند ) . همچنانکه خداي تعالی در سوره نمل آیه 14 می فرماید ! و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا فانظر کیف
کان عاقبۀ المفسدین ( فرعون و اتباعش منکر آیات خداوند شدند در حالی که یقین داشتند که این آیات از جانب خدا
است و از روي ستم و علو و برتري منکر آنها شدند بنگر که چگونه شد عاقبت تبهکاران ) . و در سوره مدثر آیه 16 فرماید کلا انه
کان لآیاتنا عنیدا یعنی ولی نه ( بیشتر که نمی دهم ) چون او به آیات ما عناد می ورزد . گویند کفار قریش وقتی آیات قرآن را
شنیدند از استماع آن به به خود می لرزیدند و چه بسا به حالت بهت زده از جاي خود حرکت نمی کردند ، تا اینکه روزي از
روزها پس از شنیدن آیات وحی به نزد ولید بن مغیره که از بزرگان و رؤ ساي قریش بود رفتند ، براي حل این مشکل
خود نظر او را درباره آیات قرآن خواستند . ولید از آنان مهلت خواست تا نظر خود را پس از استماع اظهار نماید . و پیغمبر اکرم
آغاز سوره فصلت را تلاوت می کرد تا به این آیه که آیه 13 است رسید فان اعرضوا فقل انذرتکم صاعقه مثل
صاعقه عاد و ثمود - ( پس اگر با این حال باز هم اعراض کردند تو بگو من شما را از صاعقه اي مثل قوم عاد
و ثمود انذار کنم ) . ولید سخت به خود لرزید و موهاي بدنش راست شد و برخاست و با حالت بهت زده به طرف خانه خود
رفت ، و به نزدیکان خود از بنی مخزوم در وصف سخنان وحی پیغمبر و آیات قرآن چنین گفت و ان له لحلاوة و ان علیه لطلاوة و
ان اعلاه لمثمر و ان اسفله لمغدق ، و انه یعلووما یعلی علیه ( و البته آن شیرینی خاصی دارد و زیبائی مخصوصی ،
شاخسار آن پرمیوه و ریشه اش پر برکت است ، سخنی است برجسته و سخنی از آن برجسته تر نیست ) و چون
قریش جواب سئوال خود را از او جویا شدند پس از چندي گفت شما بگوئید کلام او سحر است که دل انسان را
مسحور می کند لذا آیاتی از سوره مدثر در مذمت او نازل شد . و اءما کلمه تضلیل مصدر از باب تفعیل است و
متعددي است به معنی گمراه کردن دیگران که همان فریب و گول زدن باشد که شخص مقاصد باطله خود را با خدعه
و نیرنگ به صورت حق جلوه دهد و بسا آیات قرآن را هم براي تاءیید مقاصد شوم خود تاءویل نماید و حق را هم
بصورت باطل وانمود سازد و از جهل و نادانی و یا ساده لوحی مردم سوء استفاده کند و عوام فریبی نماید . ت در تفسیر صافی
در ذیل آیه مبارکه ! الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة و اتوا الزکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبۀ الامور
- حج ! 41 - از تفسیر قمی از امام محمد باقر علیه السلام نقل می کند فرمود ! این آیه راجع به آل محمد و شخص
مهدي و یاران اوست که خداوند آنان را بر مشارق و مغارب زمین مسلط می کند و دین حق را آشکار می سازد و بوسیله او و
یارانش هر بدعت و باطلی را از میان می برد ، همانطوري که تیره روزان حق را از میان بردند آنچنان که ظلم و ستمی دیده نشود ،
صفحه 107 از 184
و امر به معروف و نهی از منکر نمایند . گمراه کنندگان و کسانی که به خدعه و نیرنگ مردم را فریب می دهند و آنانرا منحرف و
گمراه می کنند بدانند که خداوندیکه دین خود را بوسیله بعثت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله روشن و آشکار ساخت
همینطور جهان تیره و تار از ظلم و جور را به ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام منور و روشن خواهد ساخت . و پیغمبر اکرم
صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ! لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث رجلا منی ( 328 ) اگر از عمر
دنیا جز یک روز نماند خداوند آن روز را طولانی گرداند تا شخصی از منسوبین مرا برانگیزد و روانه کند . و اءما الحاد
اصل کلمه الحاد به معنی میل و عدول کردن است و اگر به کلمه ( الی ) متعددي شود به معنی توجه آید . و ملجد کسی
را گویند که از طریق حق بکلی منحرف باشد و بسا مطالب باطله اي را هم به حق نسبت دهد . قال الله تعالی ! و لله الاسماء
الحسنی فادعوه بها و ذروا الذین یلجدون فی اءسمائه سیجزون ما کانوا یعملون - اعراف ! 180 - و براي خدا نامهاي نیکوتر
است ( که دلالت بر صفات جمالیه از صفات ثبوتیه ، و صفات جلالیه از صفات سلبیه می کند ) وي را بدان بخوانید و کسانی
که در نامهاي وي کجروي می کنند واگذارید ( و متابعت نکنید ) که بزودي سزاي اعمالشان را خواهند دید . و قال الله ! ان الذین
یلحدون فی آیاتنا لا یخفون علینا - فصلت ! 40 - البته کسانی که در آیات ما الحاد می ورزند ( و در اثر جهالت و گمراهی
نسبت هاي ناروائی به خدا می دهند ) امرشان بر ما پوشیده نمی ماند . در کتاب ینابیع المودة ص 437 در صفت و افعال
حضرت مهدي ( قائم ال محمد ) صلوات الله علیهم از امیر المومنین علیه السلام روایت شده که فرمود ! بر می گرداند هوي
و میل نفسانی را به هدایت و رستگاري موقعی که مردم هدایت را به هواي نفس تبدیل کرده باشند ، و راءي را به قرآن بر می
گرداند وقتی که مردم قرآن را تابع راءي و میل خود قرار داده باشند ( 329 ) . پس مهدي علیه السلام می نمایاند کیفیت عمل به
عدالت را و زنده می گرداند آیات و احکام مهجور شده کتاب خدا عزوجل و سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را .
این معز الاولیاء و مذل الاعداء
ترجمه ! ( کجا است عزیز کننده دوستان خدا و ذلیل کننده دشمنان خدا ) . شرح ! همان عزتی که خداوند در قرآن کریم
فرموده ! و لله العزة و لرسوله و للمؤ منین - منافقون ! 8 ( در صورتی که عزت مخصوص خدا و رسول و مؤ منین
) - است ) . و ذلت و خواري نصیب دیگران است که می فرماید ! ان الذین یحادون الله و رسوله اولئک فی الاذلین - مجادله ! 20
بطور قطع آن کسانی که به خدا و رسولش مخالفت و ستیزگی می کنند اینان در زمره خوارترین مردمند ) . و در زیارت جامعه
است ! سعد من والاکم و هلک من عاداکم ( به سعادت رسد هر که شما را دوست دارد و بولایت شما گرود ، و هلاك و بدبخت
شود آنکه شما را دشمن دارد ) . و در چند سطر قبل از آن خطاب به ائمه طاهرین می گوئی ! فالراغب عنکم مارق ، و اللازم لکم لا
حق ، و المقصر فی حقکم زاهق ( هر کس از طریق شما بر گشت از دین حق خارج شده ، و هر کس ملازم امر شما شد به شما
ملحق گشته ، و هر کس در حق شما کوتاهی کرد و مقصر شناخته شود ( و هر کس شما را حجت خدا نداند ) محو و نابود شود .
330 ) از امام چهارم علیه السلام روایت کرده که فرمود ! وقتی که قائم آل محمد ) در مجلد 13 بحارالاءنوار صی 182
صلوات الله علیهم قیام کند خداوند عزوجل هر گونه نقاهت و بی حالی را از شیعیان ما بر طرف می کند ، و دلهایشان
را همچون قطعات آهن سخت و محکم می گرداند که نیروي هر یک از آنان نیروي چهل مرد باشد ، و آنان
فرمانداران و بزرگان روي زمینند . امام پنجم علیه السلام فرمود ! وقتی که امر ما انجام گیرد و مهدي ما آید هر یک از شیعیان
ما از شیر دلیرتر و از نیزه چابکتر و مؤ ثرترند ، و دشمنان ما را بزیر دو پاي خود می آورند و پایمال می کنند و با دو دست خود
332 ) از امام ششم علیه السلام از پدر بزرگوارش روایت شده که ) می زنند و تنبیه می کنند ( 331 ) . مجلد 13 بحار ص 194
فرمود ! وقتی که قائم قیام کند به هر ناحی از نواحی زمین کسی را می فرستد و می گوید تعهد و پیمانت به کف دست تو است و
صفحه 108 از 184
چون امر مهمی به تو روي آورد که تو آن را نفهمی و ندانی و در انجام آن سرگردان شوي به کف دستت بنگر و تصمیم خود را
بگیر و بدان عمل کن . ( البته این امر کنایه از حقیقتی است که بدینوسیله بدان اشاره می کند مانند روایت بعدي که آن هم اشاره
333 ) عن ابی جعفر علیه السلام قال ! اذا قام قائمنا وضع یده ) به حقیقت و نکته اي است ) . در مجلد 13 بحار ص 185
علی رؤ وس العباد فجمع بها عقولهم ، و کملت بها اءحلامهم از ابو جعفر امام پنجم علیه السلام روایت شده که فرمود ! هنگامی که
قائم ما قیام کند دست خود را بر سر بندگان خدا می گذارد و بدین وسیله عقلهاشان متمرکز و ادراك ایشان کامل می گردد
. و در روایت دیگري ( 334 ) بجاي جمله و کملت بها احلامهم جمله و اکمل بها اءخلاقهم است . و اءیضا در مجلد 13 بحار
335 ) از امام پنجم علیه السلام روایت کرده که فرمود ! مثل اینکه من می بینم اصحاب و یاران قائم را که شرق و ) ص 183
غرب را احاطه کردند و همه چیز حتی درندگان زمین و آسمان ( یعنی پرندگان درنده ) مطیع ایشان می شوند ( 336 ) و در هر
امري رضایت آنان را خواهانند بطوري که زمین فخر کند و گوید امروز یکی از اصحاب قائم از اینجا عبور کرد .
این جامع الکلمۀ علی التقوي
ترجمه ! ( کجا است آنکه ( بساط اختلاف را برچیند و مردم را ) بر وحدت کلمه تقوي ( و ایمان ) مجتمع سازد ) . شرح ! در
337 ) روایتی از امام هشتم علیه السلام نقل کرده که از جمله آن فرمود اءما و الله لیدخلن ) مجلد 13 بحار ص 193
علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر و القر ( بدانید که بخدا قسم عدالت او چنان وارد خانه هایشان شود همانند گرما و سرما
که وارد میشود ) . و چون اعتقاد به اصول دین حق در دل آنها رسوخ پیدا کند ، البته آراء و ادیان مختلفه و مذاهب باطله از
میان خواهد رفت و همگی پیرو دین حق که اسلام است میشوند ان الذین عند الله الاسلام . . . - ال عمران / 19 - و در آیه 83 می
فرماید افغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السموات و الارض . . . و بعد در آیه 85 می فرماید ! و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن
یقبل منه . و البته مؤ منان آندوره و آن عصر از جمله مصادیق کامل این آیه شریفه هستند که می فرماید ! و الزمهم کلمۀ
التقوي و کانوا حق بها و اهلها - فتح ! 26 - کلمه تقوي ( و ایمان ) را ملازم آنها کرد بطوریکه از آنها جدا نشود و ایشان
سزاوارترین کس بآن هستند واهلیت و شایستگی آنرا هم دارند . و بعضی در عبارت این دعا جامع الکلمۀ جمله جامع الکلم ذکر
کرده اند ، و کلم که جمع کلام است در بیان آن گفته اند ، چون از هر عضوي از اعضاي بدن انسان معمولا یک نوع معصیت
صادر میشود ، ولی زبان همچنانکه در علم اخلاق آمده است معاصیش متعدد و زیاد است - حدود شانزده معصیت - ممکن
است از زبان انسان سر بزند ( دروغ ، لعن ، دشنام ، بهتان ، غیبت ، غامی ، استهزاء ، غنا ، شوخی بیجا ، قسم دروغ ، سخن بیهوده ،
مراء ، جدال ، مدح و ثناي بیجا ، وعده دروغ ، تملق و چاپلوسی ) . و هنگامی که حضرت قیام کند چون موجبات ارتکاب
این معاصی که نداشتن اعتقاد بخدا و قیامت و یا سستی در آنست برطرف سازد ، و عدل و داد و عمل بدستورات اسلام
( در میان افراد جامعه بشر اجرا گردد . قهرا زبان و سخن هم کنترل شود . و عدالت بر آن حکمفرما شود . ( 338
این باب الله الذي منه یوتی
ترجمه ! ( کجاست آن باب خدائی که از طریق آن ( بشهر علم و ایمان ) وارد میشوند ) . شرح ! بدانکه براي هر مقصد اسباب
و مقدماتی است که از آن به باب تعبیر میشود ، مثلا باب تحصیل ثروت کسب و تجارت است و باب رسیدن
بمقامات علمی تحصیل علم است و و و . و باب رستگاري و سعادت دنیا و آخرت هم متابعت پیغمبر و اوصیاي او
علیهم السلام است و در شرح فرمایش پیغمبر که فرمود ! انا مدینۀ العلم و علی بابها سابقا فی الجمله توضیح داده شد . و در تفسیر
این آیه مبارکه و لیس البر باءن تاءتوا البیوت من ظهورها و لکن البر من اتقی و اتوا البیوت من ابوابها - بقره ! 189 - نیکی آن
صفحه 109 از 184
نیست که از پشت بخانه ها در آئید و تقوي پیشه کنید . در این زمینه روایاتی در تفسیر برهان نقل شده و ما در اینجا به ذکر چند
حدیث از آن می پردازیم ! 1 از امام محمد باقر علیه السلام در تفسیر آیه مبارکه و اتوا البیوت من ابوابها روایت شده که
فرمود ! آل محمد - یعنی اوصیاي پیغمبر علیهم السلام - ابواب خدایند ( که از راه ( عمل بدستورات ) آنان باید بقرب خدا رسید ،
و هر رونده از این طریق بسعادت دنیا و آخرت میرسد ) که دعوت کنندگان به بهشت و رهبران راه حقیقت و راهنمایان بآنند تا روز
2 خبر دیگر نقل از احتجاج طبرسی از اصبغ بن نباته است که گوید در خدمت امیرالمؤ منین علیه السلام نشسته ( قیامت . ( 339
بودم که عبدالله بن کوا وارد شد و گفت ! یا امیرالمؤ منین معنی ( باطن و تاءویل ) قول خداي عزوجل که می فرماید ! و اوا
البیوت چیست ؟ حضرت فرمود ! مائیم آنخانه هائی که خداوند دستور داده وارد آن شوید ، و مائیم باب ( قرب ) خداوند و
خانه هائی که امر شده است بدان در آئید ، پس هر کس با ما بیعت کند و مقر بولایت ما باشد از درب آن وارد شده و کسی که
مخالفت ما را نماید و ( مکتب ) دیگران را بر ( مکتب ) ما ترجیح دهد از پشت و غیر راه آن وارد شده است . 3 و در حدیث
دیگر از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود ! اوصیاي پیغمبر صلوات الله علیهم اءبواب قرب خدایند و اگر ایشان
نبودند خداوند عزوجل ( آنطور که باید ) شناخته نمیشد و خداوند عزوجل بوسیله آنان بر بندگانش احتجاج می
کند . ( 340 ) و در زیارت جامعه ( خطاب به ایشان ) میخوانی ! و الباب المبتلی به الناس من اتاکم نجی و من لم یاءتکم هلک
و شما در گناه امتحان خلق می باشید که بوسیله آن مردم آزمایش می شوند ، هر کس رو بسوي شما آمد نجات یافت و هر کس
که نیامد و از این درگاه دور شد بهلاکت رسید .
این وجه الله الذي الیه یتوجه الاوصیاء
ترجمه ! ( کجاست آن وجه اللاهی که دوستان خدا به جانب او روي می آورند ) . شرح ! در کتاب مجمع البحرین در لغت
وجه روایتی از صدوق علیه الرحمه نقل کرده که ابوالصلت هروي گوید ! قلت للرضا علیه السلام ! یا بن رسول الله ما
معنی الخبر الذي رووه ان ثواب لا اله الا الله ثواب النظر الی وجه الله ؟ فقال علیه السلام ! من وصف الله بوجه کالوجوه فقد کفر ، و
لکن وجه الله اءنبیاؤ ه و رسله و حججه الذین بهم یتوجه الی الله تعالی ( 341 ) ( به حضرت رضا علیه السلام عرضه داشتم یا
ابن رسول الله معنی خبریکه روایت کرده اند که ثواب کلمه لا اله الا الله همانند ثواب نظر کردن بوجه خدا است ، چیست ؟
فرمود ! کسیکه خدا را به وجهی همانند سایر وجوه وصف کند کافر است پس مراد پیامبران هستند و حجتها که توسط آنان به خدا
رو کنند . و در تفسیر برهان ذیل آیه شریفه کل شی هالک الا وجهه - قصص ! 88 - گوید ! راوي گفت ! خدمت امام ششم
علیه السلام بودم شخصی از آن حضرت از معنی این آیه پرسید ، امام علیه السلام فرمود ! دیگران چه می گویند ، عرض کردم
می گویند هر چیزي هلاك می شود جز صورت خدا ، فرمتود ! خداوند منزه است ، اینان سخن سختی گفته اند ! بلکه مقصود
از آیه آن است که هر چیزي در معرض فنا و نیستی است مگر آن وجه و طریقی که باید از آنطریق بسعادت فائز شوند و مائیم
آنوجهی که امر شده که باید بدان توجه نمایند . و در زیارت جامعه است ! من اراد الله بدء بکم ، و من وحده قبل عنکم
و من قصده توجه بکم هر کس که اراده خداشناسی و اشتیاق بخدا در دل یافت به پیروي شما یافت ، و هر کس
خدا را بیگانگی شناخت به تعلیم شما پذیرفت و هر کس قصد قرب بخدا کرد بوسیله توجه بشما نازل گردید .
این السبب المتصل بین الارض و السماء
ترجمه ! ( کجا است آن وسیله حق که بین زمین و آسمان پیوسته است - و حقایق و پیغام وحی آسمانی را بزمین میرساند ) شرح !
342 ) عن ابی عبدالله علیه السلام قال نحن السبب بینکم و بین الله عزوجل .امام ششم علیه ) در مجلد 7 بحار ص 21
صفحه 110 از 184
السلام فرمود ! مائیم سبب و طریق تقرب بین شما و خداوند عزوجل . و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! لا
یعرف الله الا بسبیل معرفتکم ( 343 ) فرمود خدا شناخته نمیشود مگر به وسیله معرفت شما . و قال اءبو جعفر علیه السلام
! بنا عبدالله ، و بنا عرف الله ، و بنا وجد الله ( 344 ) بوسیله ما خدا عبادت شده ، و بوسیله ما خدا شناخته شده ، و بوسیله ما اقرار
بتوحید و یگانگی خدا برقرار شده ، سابقا در عنوان هم السبیل الیک توضیحاتی داده شده بدانجا مراجعه شود . و در
زیارت جامعه کبیره است انتم السبیل الاعظم و الصراط الاقوم و شمائید ( اي آل محمد ) راه بزرگ و جاده مستقیم و پایدار
. فائدة ! البته حجت هاي خدا واسطه فیض و رحمت الهی هستند که بجنبه روحانیت کسب فیض می کنند و در مقام بشریت
افاضه به مخلوق مینمایند . چنانکه در زیارت جامعخ اتس ! بکم فتح الله و بکم یختم ، و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان
تقع علی الارض الا باذنه و بکم ینفس الهم و یکشف الضر ( بواسطه وجود شما خدا باب فیوضات و خیرات را گشود ، و بوسیله
شما هم ( کتاب افرینش را ) ختم می کند . - چنانکه فرمودند ! الحجۀ قبل الخلق ومع الخلق و بعد الخلق ( 345 ) - ، و بواسطه
وجود شما خدا باران رحمت نازل می کند ، و بواسطه شما آسمان را بپا داشت و جز بامر او بر زمین فرو نیاید ، و بواسطه (
معنویت و روح و مقام بزرگ شما ) هم و غم دل را می گشاید ، و به برکت شما رنج و زیان را برطرف می کند
. کما قال الله تعالی فی کتابه الکریم و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم - انفال ! 33 - تا تو در میان آنان هستی خدا
ایشان را عذاب نخواهد کرد .
این صاحب یوم الفتح و ناشر رایۀ الهدي
ترجمه ! ( کجا است صاحب روز فتح و ظفر ( اهل ایمان و روز فیروزي آنان ) و برافرازنده علم هدایت ) . شرح ! کلمه رایه
از رؤ یت و دیدن است و آن علم و علامتی است که در میان سیاه بر پا میدارند تا فرمانده سپاه شناخته شود و جایگاه او
346 ) از عبدالله بن سنان از امام ششم علیه السلام ) معلوم گردد ، و بزرگتر از پرچم و بیرق است . مجلد سیزدهم بحار ص 193
روایت کرده که فرمود ! خداوند بر خلاف وقتی که تعیین کنندگان معین کنند عمل می کند پرچم قائم
همان پرچم قائم همان پرچم رسول خدا است که جبرئیل آنرا در جنگ بدر آورده و در جنگ بحرکت در آورده شد .
آنگاه حضرت فرمود ! بخدا قسم این پرچم از این پنبه و کتان و ابریشم و حریر نیست ، گفتم پس چیست ؟ فرمود از برگ
بهشت است ، که پیغمبر صلی الله علیه و آله آن را در روز بدر برافراشت ، سپس آنرا پیچید و به علی علیه السلام داد ، و آن پرچم
نزد او بود تا در جنگ بصره حضرت آن را برافراشت و خداوند او را در آن روز پیروزي داد سپس آن را پیچید ، و آن در اینجا
پیش ما میباشد و دیگر کسی آن را باز نمی کند تا آنکه قائم قیام کند ، و چون قائم قیام نمود آنرا باز می کند . و در ص 194
همان مجلد ابوبصیر از امام ششم علیه السلام روایت کرده گوید ! آنحضرت فرمود ! موقعی که امیرالمؤ منین علیه السلام و اهل
بصره ( در جنگ جمل ) بهم برخوردند ، آنحضرت پرچم رسول خدا را برافراشت ، و دشمنان شکست خوردند و
هنوز آفتاب غروب نکرده بود که گفتند اي پس ابوطالب ما را امان ده ، آنوقت حضرت دستور داد که اسیران را نکشید و
مجروح را نیازارید و فراري را دنبال نکیند و هر کس خود را خلع سلاح نماید و سلاح جنگ را بزمین نهد ایمن است و هر کس
بخانه رود و در به روي خود بندد ایمن است . و اما روز جنگ صفین از آنحضرت خواستند که آن علم را باز کند نپذیرفت و
سپاهیان ، امام حسن و حسین و عمار یاسر را واسطه کردند و پیش او فرستادند ولی او قبول نکرد و بفرزندش امام
حسن علیه السلام فرمود اي فرزندم براي این مردم مدت و زمانی معین شده و باید آن مدت و زمان منقضی شود ، و این علم را بعد
از من کسی باز نمی کند مگر قائم ( صلوات الله علیه ) .
این مؤ لف شمل الصلاح و الرضا
صفحه 111 از 184
این مؤ لف شمل الصلاح و الرضا
ترجمه ! ( کجاست آنکه پریشانی هاي خلق را اصلاح و دلها را خشنود میسازد ) . شرح ! بدانکه یگانه علت اختلا مردم در
مقاصد ، امور دنیائی است که از هواهاي نفس برخاسته میشود ، و هواي نفس مردم یک قسم نیست بلکه بیک حالت هم ثابت
نمیماند و باختلاف احوال مختلف میشود . پس کسانی که مقصد خود را امور دنیائی و روي هواهاي نفسانی قرار دهند
اختلاف و دو دستگی در میانشان ایجاد میشود کل حزب بمالدیهم فرحون ( 347 ) هر جمعیتی بافکار و
اعمال خود دل خوشند و از دیگران کناره می جویند ، و چه بسا آنان را دشمن و مورد لعن و استهزاء قرا می دهند . در کتاب
بحار مجلد 13 در باب التمحیص و النهی عن التوقیت ( 348 ) از امام دوم علیه السلام روایت شده که راوي گفت شنیدم آن
حضرت می فرمود ! آن واقعه که مردم انتظار آن را دارند ظاهر نمیشود مگر بعد از آنکه بعضی از شما از بعض دیگر روي گردان
شود و بیزاري جوید و آب دهان بروي دیگري اندازد ، و حتی بعضی از شما بعض دیگر را لعن کند ( و فحش و ناسزا دهد
) و بعضی از شما بعضی را دروغگو نامند . و رفع اختلاف و تنازع به این است که هدف و مقصد بشر در زندگی یکی گردد
تا اختلاف از میان برود ، اخوت و برادري منانشان برقرار شود ، و مودت و محبت ایجاد گردد و آن هدف و مقصد الله است که از
راه ایمان و اعتقاد بتوحید و معاد و پیروي از پیغمبر و اوصیاي او صلوات الله علیهم اجمعین فراهم آید . و در زیارت جامعه میخوانی
و بولایتکم تمت الکلمۀ و عظمت النعمۀ و ائتلفت الفرقه و بوسیله ولایت و پیشوائی شما کلمه ( توحید و معارف
الهیه ) بکمال رسید و نعمت بزرگ دین بخلق عطا گردید ، و پراکندگی به اءلفت و اتحاد مبدل گشت . و بقیام آنحضرت
علیه السلام و ترویج سنن و آداب دینی این گونه اختلافات برطرف میشود و مصداق این ایه شریفه قرار می گیرد و
نزعنا ما فی صدورهم من غل اخوانا - حجر ! 47 - و از سینه هایشان کینه ها بر طرف کنیم . برادران گردند . و به برکت ظهور
و قیام آنحضرت مصداق بزرگی از این آیه محقق شود و اذکروا نعمۀ الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم
فاصبحتم بنعمته اخوانا - آل عمران ! 103 - و نعمت خدا را بر خودتان یاد آورید موقعی که شما دشمن بودید و خدا
دلهایتان را پیوند داد و بموهبت او با هم برادر شدید .
این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء
ترجمه ! ( کجاست آن منتقمی که خون پیغمبران و اولاد پیغمبران را مطالبه نماید ) . شرح ! ذحول ! جمع ذحل بمعنی
خون پایمال شده است . و از جمله وظائف آن حضرت بعد از قیامش خون خواهی نمودن خون پیغمبران و اولیاي خدا
که بجهت تبلیغ دین الهی و امر بمعروف و نهی از منکر آنان را شهید کردند ، خداوند در قرآن کریم می فرماید ! کلما
349 ) - هر وقت پیغمبري حکمی که مخالف با ) جاءهم رسول بما لا تهوي انفسهم فریقا کذبوا و فریقا یقتلون - مائده 70
هواي نفسشان بود آورد عده اي را تکذیب کرده و عده اي را می کشتند ، گروهی مانند نوح و صالح و لوط و شعیب و موسی و و
و علیهم السلام را تکذیب کردند ، و دسته دیگر را امثال حضرت یحیی علیه السلام امثال او را بقتل رساندند . و از
جمله انتقام و خونخواهی از پیغمبر زادگان و فرزندان آنان که در راه حق بدرجه رفیعه شهادت رسیدند ، میباشد چون ائمه
اطهار علیهم السلام فرمودند ما منا الا مسموم او مقتول ( 350 ) و اولادشان از بنی الحسن و بنی الحسین و زیدبن علی بن الحسین و
یحیی بن زید و و و که بوسیله خلفاي جور بنی امیه و بنی العباس بقتل رسیدند و قبورشان در گوشه و کنار بلاد
اسلامی پراکنده است .
این المطالب بدم المقتول بکربلا
صفحه 112 از 184
ترجمه ! ( کجا است آنکه خون ( جد بزرگوارش ) شهید کربلا را انتقام کشد ) . شرح ! بدانکه از جمله القاب آنحضرت
المنتقم است در کتاب کمال الدین صدوق ( 351 ) رحمه الله روایت شده که آنحضرت رد سن طفولیت به احمد بن اسحاق
اءشعري فرمود ! انا بقیۀ الله فی اءرضه و المنتقم من اءعدائه و در کتاب نجم الثاقب نوري ص 39 در اءسماء و اءلقاب
آنحضرت بشماره 138 چنین نقل می کند و در خطبه غدیریه رسول خدا است در اوصاف آنجناب الا انه المنتقم من
الظالمین . حاصل آنکه از بعضی اخبار و روایات استفاده میشود که از جمله مقاصد و فوائد ظهور و قیام آنحضرت علیه السلام
خونخواهی و انتقام است از کسانی که از نظر افکار و اخلاق و اعمال از قاتلین جد بزرگوارش ابو عبدالله الحسین علیه السلام بشمار
می آیند ، و نیز شفا دادن قلوب مؤ منان است . در تفسیر عیاشی ( 352 ) از امام پنجم علیه السلام نقل شده که در
تاءویل این آیه مبارکه ! و من قتل مظلوما - الآیه - اسرا ! 33 - و کسی که بی گناهی را بکشد ما براي او قدرت و سلطنت
قانونی قرار دادیم پس در خونریزي از حد تجاوز نشود که البته او مورد نصرت و یاري است . فرمود ( مصداق ) ! او
حسین علیه السلام است و مائیم ولی خون او ، و چون قائم ما قیام کند خونبهاي او را طلب می نماید ، و می کشد تا آنکه گفته
میشود که او در قتل اسراف می کند . و آنگاه فرمود ! مقتول حسین علیه السلام است و ولی دم او قائم است ، و
اسراف در قتل آنست که غیر قاتل کشته شود انه کان منصورا و دنیا بسر نیاید تا اینکه شخصی از آل رسول خدا علیهم
السلام قیام کند و بر دشمنان - پیروز شود و زمین را از قسط و عدل پر کند ، همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد . و از
ابوالصلت هروي نقل شده که گفته است ! ( 353 ) از امام هشتم علیه السلام سئوالی کردم چه می گوئی درباره حدیثی
که از امام صادق علیه السلام روایت شده و فرموده ! وقتی که قائم خروج کند از دودمان قاتلان حسین علیه السلام بواسطه
اعمال پدرانشان از آنها می کشد ؟ حضرت فرمود ! این چنین است گفتم خداوند می فرماید ! و لا تزر وارزة و زراخري و هیچ
حامل باري بار ( گناه ) دیگري را بر نمیدارد معنی آن چیست ؟ فرمود ! خداوند در تمام سخنان و گفتارش صادق است ،
ولیکن نسل و ذریه قاتلین حسین علیه السلام به کارها و اءفعال پدرانشان راضی و خشنودند و بدان افتخار می کنند ،
و هر کس راضی بکاري باشد ، همچون کسی است که آن را انجام داده باشد ، و اگر کسی در مشرق کشته شود و کس دیگر
در مغرب بدان قتل راضی باشد ، شخص راضی هم پیش خدا شریک قاتل است . و البته قائم هم وقتی که
354 ) از فضیل بن یسار از امام ) خروج کرد آنانرا بوسیله رضایت بفعل پدرانشان می کشد . در مجلد 13 بحار ص 179
ششم علیه السلام روایت شده که فرمود ! له کنز بالطالقان ما و هو بذهب و لا فضۀ ( 355 ) ، و رایۀ لم تنشر منذ طویت ، و رجال
کان قلوبهم زبر الحدید - الی ان قال - یدعون بالشهادة و یتمنون ان یقتلوا فی سبیل الله شعارهم یا لثارات الحسین
براي آن حضرت در طالقان گنجی است که نه طلا است و نه نقره ، و دیگر پرچمی است از آنموقعی که پیچیده شده تاکنون باز
نشده ، و دیگر مردانی هستند که دلهایشان همچون پاره آهن سخت محکم و استوار است - تا آنکه فرمود - رو بشهادت
میروند و آرزو می کنند که در راه خدا کشته شوند ، و شعار آنان یا لثارات الحسین است . و در کتاب غیبت از فضل بن شاذان
مروي است که شعار اصحاب آنحضرت یا لثارات الحسین است . در یکی از زیارات جامعه منقوله در مجلد 22 بحار ص 274 که
ظاهرا از سید بن طاووس است درباره آنحضرت گفته است ! السلام علی الامام العالم ، الغائب عن الابصار ، و الحاضر فی
الامصار ، و الغائب عن العیون ، و الحاضر فی الافکار ، بقیۀ الاخیار ، الوارث ذي الفقار ، الذي یظهر فی بیت الله الحرام ذي
. ( الاستار ، و ینادي بشعار یا ثارات الحسین ، انا الطالب بالاوتار ، انا قاسم کل جبار ( 356
این المنصور علی من اعتدي علیه و افتري
ترجمه ! ( کجا است آنکه خداوند او را بر متعدیان و ستمکاران و مفتریان مظفر و منصور گرداند ) . شرح ! براي روشن شدن
صفحه 113 از 184
این مطلب که چگونه بر آن بزرگوار ظلم و تعدي و بسا نسبت دروغ بآنحضرت داده میشود ، ابتدا باید معنی امامت را دانست
و امام چه کسی است . بدانکه تعریف امامت که مورد اتفاق فریقین - علماي عامه و خاصه - است آنست که الامامۀ هی الریاسۀ
الالهیۀ خلافه عن رسول الله فی امور الدین و الدنیا بحیث یجب اتباعه علی جمیع الامۀ ( امامت عبارت است از ریاست الهیه
بر خلق به نیابت و خلافت از جانب رسول خدا در امور دین و دنیا که پیروي آن بر تمام امت لازم و واجب است ) . همچنانکه
- ( 357 ) خداي تعالی فرماید ! یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته - الآیۀ مائده ! 67
که بموجب اخبار وارده از طریق عامه و خاصه پیغمبر صلی الله علیه و آله در بیابان غدیرخم علی بن ابی طالب ( علیه السلام
) را بعنوان خلیفه و وصی خود معرفی نمود . و بمفاد آیه کریمه یا ایها الذین امنوا اءطیعوا الله و اءطیعوا الرسول و
358 ) - و بموجب تفاسیر و اخبار وارده مراد از اولوالامر ائمه معصومین میباشند زیرا وجوب ) اءولی الامر منکم - نساء ! 59
اطاعت اولوالامر همانند وجوب اطاعت پیغمبر صلی الله علیه و آله بیک فعل اءمر آورده شد و معلوم میدارد که مصادیق
اولوالامر ، کسانی هستند که از نظر ملکات نفسانی و صفات روحانی همانند پیغمبر اکرم باشند تا بدین وسیله پیروي و
اطاعت از آنان هم همان اطاعت و پیروي پیغمبر صلوات الله علیه بحساب آید و یک فعل امر بهر دو منطبق شود . پس از این نظر
امامت مقام شامخ و رتبه عالیه ایست که اشخاص واجد شرایط آن اند کند ، و ادعا مردم هواپرست که در هر عصر و زمان ادعاي
چنین مقامی را می کنند بزرگترین ظلم و تعدي است که بآن اولیاء میشود ، چنانکه بعد از غیبت آنحضرت شیادانی مدعی این
مقام شده و میشوند ، و این خود یک قسم ظلم و تعدي است که بآنحضرت شده است . و چه بسا عده اي هم به دروغ و افترا ادعاي
سفارت و نیابت خاصه از طرف آن بزرگوار را مینمایند مانند شلمغانی و حلاج ( 359 ) و دیگران که ادعاي بابیت آنها در
آندوره و عصر بود ، و بوسیله حسین بن روح نوبختی نایب خاص آنحضرت ( در غیبت صغري از ناحیه مقدسه توقیعی در
لعن آنان صادر گشت . و در این ازمنه اخیر هم ادعاي سفارت و بابیت شده است و حتی خود را به ادعا بمقام نبوت و الوهیت
هم رسانده اند ، و در میان جامعه شیعه مفتضح شده اند .
این المضطر الذي یجاب اذا دعا
ترجمه ! ( کجا است آن مضطري که وقتی خدا را بخواند ( دعایش ) اجابت شود ) . شرح ! کسی که داراي مقام و مرتبه
باشد البته وظائف و ماءموریتی بعهده او محول میشود ، و او وقتی میتواند ماءموریت محوله را انجام دهد که مانع و رادعی
در میان نباشد که اگر دیگران مقام او را غصب نموده باشند و او را از انجام وظایف محوله اش باز دارند و قدرت بر اءخذ حق
خود و انجام ماءموریت را نداشته باشد و از بسیاري دشمن و جهات دیگري نتواند خود را و ماءموریتی که بدو محول
شده معرفی کند البته چنین کسی مضطر خواهد بود . کدام اضطرار سخت تر و مهمتر از این است کسی که حجت خدا و مبلغ
قرآن و احکام الهی باشد ، و ببیند رؤ سا و حکام جور و مردم منافق هواپرست چگونه میخواهند احکام قرآن را تغییر دهند و
سنن و آداب پیغمبر را از میان بردارند و دین اسلام رامسخ کنند ، و یاران و علاقمندان او را هم مورد اذیت و آزار قرار دهند و
شکنجه و اعدام نمایند . در صحیفه سجادیه در دعاي روز عید اضحی و جمعه شماره ( 48 ) میخوانی ! اللهم ان هذا المقام
لخلفائک و اصفیائک و مواضع امنائک فی الدرجه الرفیعۀ التی اختصصتهم بها قد ابتزوها - الی - حتی عاد صفوتک و خلفاوك
مغلوبین ، مقهورین مبتزین یرون حکمک مبدلا و کتابک منبوذا و فرائضک محرفۀ عن جهات اشراعک و سنن نبیک متروکۀ . ( بار
خدایا این مقام ( خواندن خطبه و گذاردن نماز ) مخصوص خلفاي تو و برگزیدگان تو و مقام امناي تو است در مرتبه
بلندي که آنان را بدان اختصاص داده اي که ( متاءسفانه غاصبین ) آنرا ربوده اند - تا آنکه گوید ! ( و در اثر ربودن آن حقوق )
برگزیدگان و خلفا و امناي تو مغلوب و مقهور و حقشان از دست رفته ، و حکم تو را تبدیل کردند و کتاب تو را کنار نهادند و
صفحه 114 از 184
واجباتت را از راههاي روشن تو تحریف نمودند و آداب و سنن پیغمبرت را متروك ساختند ) . در مجلد 13 بحار ص 12 در
تفسیر آیه مبارکه امن یجبیب المضطر - نمل ! 62 - از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود !
این آیه درباره قائم آل محمد ( صلوات الله علیهم ) نازل است ( یعنی مصداق کامل پیدا کرده ) بخدا قسم مضطر اوست
هنگامی که دو رکعت نماز در مکه در مقام ( ابراهیم ) انجام دهد و خدا را بخواند و دعا کند و خدا دعایش را اجابت نماید و
360 ) از امام ششم علیه السلام ) محنت و گرفتاري او را برطرف سازد ، او را خلیفه خود در زمین گرداند . و در صفحه 15
روایت شده که فرمود ! چون قائم خروج کند وارد مسجد الحرام میشود و دو رکعت نماز در مقام ( ابراهیم ) بجا می آورد ، پس
از نماز دستهاي خود را بسمت آسمان بالا می برد و خدا را میخواند و زاري می کند و برو می افتد ، ( سجده میرود ) ، و
همان سخن خدا عزوجل است که می فرماید ! امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض - نمل !
62 - یا آنکه دعاي بیچارگان مضطر را به اجابت میرساند و رنج و غم را برطرف میسازد و شما را جانشینان زمین قرار میدهد آیا
با وجود خداي یکتا خدائی هست فقط اندگی متذکر میشوند ) . و بهمین مضمون در همان صفحه - ذیل همان
روایت فوق - از امام پنجم علیه السلام نقل شده .
این صدر الخلائق ذو البر و التقوي
ترجمه ! ( کجا است آنکه پیشوا و صدرنشین آفریدگان و اهل نیکوکاري و تقوي است ) . شرح ! البته حجت خدا از
نظر اخلاق و رفتار باید شایسته و برجسته باشد یعنی جامع کمالات نفسانی و منزه از اخلاق رذیله و صفات ذمیمه باشد
، افعال و رفتارش نیکو و پسندیده باشد ، زیرا ریاست عامه الهیه و ولایت را کسی دارا میشود که در هر صفت خوبی سرآمد
خلایق باشد ، اگر فاقد یکی از آن صفات و اخلاق باشد شایستگی و قابلیت امر هدایت را ندارد همچنانکه خداي
متعال می فرماید ! افمن یهدي الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدي الا ان یهدي فما لکم کیف تحکمون - یونس ! 35 - آیا
کسیکه راهنمائی بحق می کند پیروي از او سزاوارتر است یا کسی که هدایت نمی کند مگر آنکه خود هدایت شود ، و
راهنمائیش کنند پس شما را چه میشود چگونه محکم می کنید . خلاصه آنکه این مقام ریاست الهیه بر خلق را کسی باید
متصدي گردد که جامع بر و نیکوئی و مصداق کامل این آیه باشد و لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکۀ و الکتاب و
النبیین و اتی المال علی حبه ذوي القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب و اقام الصلوة واتی
الزکوة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی الباساء و الضراء و حین الباس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون ( 361
) بقرة ! 177 - اوصافی که خداوند در این آیه بیان فرموده از ایمان بخدا و روز آخرت و ایمان بکتب آسمانی و پیغمبران و
دادن مالی از جنبه محبت بخدا به ذوي القربی و یتیمان و مسکینان و براه درماندگان ، و سائلین و آزاد نمودن بندگان و برپا
داشتن نماز ، و دادن زکات و وفا نمودن به عهد ، و صبر کردن در شدائد و گرفتاري و در موقع جهاد با دشمن . و البته
اجتماع این اوصاف بنحو اتم و اکمل اختصاص بکسانی پیدا می کند که معصوم باشند . و این اشخاص بموجب آیات و اخبار
وارده ، امیرالمؤ منین و یازده نفر از اءوصیایش علیهم السلام میباشند . و خداوند در آخر آیه می فرماید ! اولئک الذین صدقوا و
اولئک هم المتقون یعنی این جماعت که داراي این اوصافند همانانند که راستی پیشه کرده اند و همینان خود پرهیزکارانند . و
این اوصاف در این عصر و زمان منحصر به ولی عصر - ارواحنا له الفداء - میباشد که جامع آنست و اوست صاحب بر و
تقوي و مصداق کامل این آیه مبارکه اتقوا الله حق تقاته - آل عمران ! 102 - از خدا بترسید آنچنانکه شایسته خدا
ترس بودن است ، و این آیه درباره آنحضرت محقق است . در تفسیر برهان در ذیل آیه شریفه اتقوا الله حق تقاته روایتی آورده
که راوي گوید از امیر مومنان علی علیه السلام از معنی این آیه پرسیدم ، فرمود ! بخدا قسم که به این آیه عمل نکرده و
صفحه 115 از 184
مصداق آن را محقق نساخته اند مگر اهل بیت رسول خدا ، آري مائیم که بیاد خدا هستیم و فراموش نمی کنیم ، و
او را شکر گزاریم و هرگز رو گردان نیستیم و کفران نمی کنیم ، و خدا را اطاعت کرده و نافرمانی او نمی کنیم .
این ابن النبی المصطفی
ترجمه ! ( کجا است پسر پیغمبر برگزیده ) . شرح ! بموجب بعضی آیات قرآن کریم فرزندان و اءولاد فاطمه زهرا سلام الله
علیها فرزندان پیغمبرند چنانکه فرماید قل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم - آل عمران 61 - و دو فرزند علی علیه السلام را ،
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرزندان خود خوانده ، و باتفاق تمام مفسران از خاصه و عامه برسول خدا رد مباهله با
نصاراي بحران غیر از این دو فرزند فاطمه حسن و حسین علیهم السلام اولادي بهمراه نیاورده بود . پس با این بیان معلوم میشود که
اولادهاي آنان هم از فرزندان پیغمبرند و حضرت ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) به یقین پسر پیغمبر محسوب
میشود . و المصطفی ! اصطفاء بمعنی انتخاب کردن خالص چیزي است و اصل صفا بمعنی خالص و پاك از
حشو و زوائد ، و مصطفی بمعنی برگزیده و انتخاب شده که یکی از اءلقاب پیغمبر اکرم است ، و مشمول آیه
کریمه ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین - آل عمران ! 34 - میباشد ، یعنی ( البته خدا آدم و
نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید ) .
و ابن علی المرتضی
ترجمه ! ( و کجا است پسر علی مرتضی ) . شرح ! در نام گذاري علی بن ابی طالب علیه السلام باین نام المرتضی وجوهی نقل
شده که هر کدام از آنها بمناسبتی ذکر شده ( 362 ) از جمله آنکه این نام از نام خداوند متعال و هو العلی العظیم اشتقاق یافته ، (
363 ) و در روایت است ( 364 ) صبح آن شبی را که علی علیه السلام متولد شد ، ابوطالب پدرش خوشحال و شادان
وارد خانه کعبه شد هاتفی را شنید که ندامی کند . خصصتما بالولد الزکی و الطاهر المطهر الرضی ان اسمه من شامخ علی علی اشتق
من العلی المرتضی - در نام گذاري آن بزرگوار باین نام هم مناسباتی ذکر شده از جمله آنکه ابن عباس گوید ! کان علیا
علیه السلام یتبع فی جمیع امره مرصاة الله و رسوله ، فلذلک سمی المرتضی ( 365 ) چون علی علیه السلام در تمام
کارهایش پیرو رضاي خدا و پیغبر صلی الله علیه و آله بود و از آن متابعت می کرد از این جهت به مرتضی نامیده شده . و
. ( وجه دیگري هم ذکر شده ( 366
و ابن خدیجه الغراء
ترجمه ! ( کجا است آن فرزند خدیجه بلند مقام و بزرگوار ) . شرح ! و این صفت غراء کنایه از عظمت و جلال است .
خدیجه بنت خویلدبن اسد بن عبد الغري اول زنی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله با او ازدواج کرد و طبق نوشته
هاي مورخین خاصه و عامه ، رسول خدا شوهر سوم او بوده ، و شوهران سابق او عتیق بن عائذبن عبدالله مخزومی ، و ابوهاله زرارة
بن نباش تمیمی بوه اند ، و گویند از هر دو آنان صاحب فرزند بوده ، و حدود پانزده سال از پیغمبر اسلام بزرگتر میبوده
است ( 367 ) با اینحال سخت مورد علاقه پیغمبر قرار داشت ، و او اولین کس است از زنان که اسلام اختیار کرد ( 368 ) و در
زمان جاهلیت بطاهره ملقب بوده و در جلالت شاءن و بزرگی او همینقدر بس که در اخبار و روایات فریقین - شیعه و سنی - او
یکی از چهار زن است که بهترین زنان عالم اند چنانکه فرمودند ! بهترین زنان اهل بهشت چهار زن باشند ! آسیه
بنت مزاحم زن فرعون ، مریم بنت عمران مادر حضرت عیسی علیه السلام ، خدیجه بنت خویلد همسر پیغمبر اسلام ،
صفحه 116 از 184
فاطمه بنت رسول الله همسر علی بن ابی طالب علیهم السلام است . ( 369 ) و کانت خدیجه وزیرة صدق علی الاسلام و
کان رسول الله یسکن الیها . ( 370 ) و کافی است در بزرگی و جلالت او اینکه پشتیبان پیغمبر اسلام و دین او
بوده ، و در این راه صدمات و زحماتی را متحمل شده اموالش را هم در این راه خرج کرده . و در همان سال ( دهم بعثت
سه سال قبل از هجرت ) که ابوطالب عمودي پیغمبر فوت کرد ، خدیجه هم پس از چندي از دار دنیا رفت و در قبرستان الحجون
دفن شد . و بواسطه تاءثر پیغمبر اکرم صلوات الله علیه از این پیش امد ، و از دست دادن این دو حامی و یار و مدد کار آن
سال را عام الحزن گویند . و پس از فوت خدیجه ، پیغمبر اکرم از او تعریف و تمجید می کرد و هر وقت نام او بمیان می آمد
برایش طلب مغفرت می کرد . عایشه گوید ! روزي در حضور ما او را یاد کرد و گریان شد و من اعتراض کردم در جواب من
فرمود ! وقتی که مردم کافر بودند و دعوت مرا قبول نکردند او بمن ایمان آورد ، و چون مردم مرا از خود راندند او مرا در پناه
( گرفت ، و چون مردم مرا تکذیب کردند او مرا تصدیق کرد . ( 371
و ابن فاطمۀ الزهراء الکبري
ترجمه ! ( اي پسر فاطمه زهراء بزرگترین زنان عالم ) . شرح ! در وجه تسمیه دختر پیغمبر اکرم بفاطمه صلوات الله علیهما
372 ) از حضرت رضا از پدران بزرگوارش از رسول خدا ( صلوات الله ) روایاتی نقل شده از جمله در مجلد دهم بحار ص 6
علیهم ) نقل شده که فرمود ! من دخترم را فاطمه نامیدم تا خداوند عزوجل او و دوستان او را از آتش جهنم جدا گرداند . و در
روایت دیگر است که ماءمون - خلیفه عباسی - از پدرانش از جدش ابن عباس نقل کرد که بمعاویه گفت ! آیا
میدانی که چرا فاطمه ، فاطمه نامیده شده ؟ گفت ! نه ، ابن عباس گفت ! براي آنکه او و شیعیانش از آتش جهنم نجات
می یابند ، شنیدم که رسول خدا این جهت را می فرمود . ( 373 ) زهراء - یکی از نام هاي دیگر این بزرگوار زهراء است بمعنی
374 ) تابان و رخشنده است . و در وجه تسمیه آنحضرت باین نام هم وجوهی نقل شده از جمله در مجلد دهم بحار صفحه 6
) از عمار ساباطی نقل شده که گوید ! از امام ششم علیه السلام پرسیدم چرا فاطمه زهرا نامیده شده ؟ فرمود ! چون هنگامی
که در محراب خود بعبادت خداوند متعال بپا خیزد نورش براي اهل آسمان می درخشد بمثل درخشیدن نور
ستارگان براي اهل زمین . و وجوه و علل دیگري هم ذکر شده است . ( 375 ) الکبري - جهت معروفیت او به کبري
که مؤ نث اکبر و صفت تفضیل است ، آن است که گویند چون که آن مخدره صفات حمیده و اخلاق پسندیده را بنحو اءتم
و اکمل دارا میبود و آیه مبارکه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ( 376 ) - احزاب ! 33
- باتفاق مفسرین از خاصه و عامه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یکی از مصادیق این اهل بیت است و شک و شبهه
377 ) در قول خداي تعالی که می فرماید ! آنها لاحدي الکبر * نذیرا للبشر - مدثر ! ) در آن نیست . در مجلد 7 بحار ص 161
35 و 36 - که البته این یکی از بزرگترین آیت خدا است که پند و اندرز است براي بشر ، از امام محمد باقر علیه السلام روایت
شده که فرمود ! یعنی فاطمه که از جمله مصادیق و افراد آنست .
باءبی انت و امی و نفسی لک الوقاء و الحمی
ترجمه ! ( پدر و مادر و جانم فدا و نگهدار و حامی تو باد ) . شرح ! این جمله باءبی و اءمی در اصل بمعنی فدا کردن است
و معنی آن چنین است که اگر آفت و بلائی بشما روي آورد ، خداوند متعال جان پدر و مادر و خودم را فداي تو کنید و تو را زنده
و پاینده بدارد . و این کلام دلالت دارد که شخص مخاطب در نظر گوینده عزیزتر از پدر و مادر و جان خودش میباشد . البته
صحت این کلام و معناي حقیقی آن موقوف است بر زنده بودن مخاطب و زنده بودن پدر و مادر گوینده ، زیرا که مرده
صفحه 117 از 184
فداي زنده نمیشود ، ولی در اثر کثرت استعمال وضع تخصصی پیدا کرده و در مطلق تعظیم و تجلیل از مخاطب
گفته می شود که مقصود و منظور فقط جلالت و بزرگی مخاطب است ، و اظهار ارادت نمودن باینکه من خود را مهیا کردم که در
مواقع خطر خود را فداي تو نمایم .
یا ابن السادة المقربین
ترجمه ! ( اي فرزند بزرگان مقربان درگاه الهی ) . شرح ! سید بر حسب معنی لغوي کسی را گویند که شریف و بزرگ قومی باشد
و در اخبار و ادعیه ، انبیاء و اوصیا را سید گویند چنانکه گفته شده سادة النبیین خمسۀ ! نوح ابراهیم و موسی و عیسی و محمد
صلوات الله علیهم ( 378 ) و در حدیث آمده که فرمود ! اءنا سید ولد آدم ( 379 ) و همچنین فرمود ! انا سید النبیین و علی سید
الوصیین ( 380 ) ، از طرق خاصه و عامه بتواتر نقل شده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمد ! الحسن و الحسین
سیدا شباب اهل الجنۀ . المقربین یعنی نزدیکان ، و آنان کسانی هستند که بواسطه اعمال حسنه و رفتار پسندیده ،
اشعه اي از نور خدا در وجودشان پرتو افکنده و متصف به کمالات و صفات عالیه شده اند ، و بدین وسیله بخداوند
) متعال تقرب پیدا کرده و از زمره مقربین شده اند اءما نه قرب مکانی بلکه قرب روحانی و معنوي . در مجلد 7 بحار ص 82
381 ) در تفسیر آیه فاما ان کان من المقربین * فروح و ریحان و جنۀ نعیم - واقعه ! 88 و 89 - و اما اگر ( آنکه جانش
بحلقوم رسیده ) از مقربین باشد - پس راحتی و رزق و جنت نعیم دارد . راوي گوید من از امام محمد باقر علیه السلام از این آیه
سئوال کردم ؟ فرمود ! مصداق ( کامل ) آن امیرمؤ منان و امامان پس از اوست . و همچنین در تفسیر آیه عینا یشرب بها
المقربون - مطففین ! 28 که وصف رحیق مختوم است و آن چشمه اي است که مقربین از آن چشمه می نوشند . و امام جعفر صادق
( علیه السلام فرموده است ! مقربون آل محمدند . ( 382
یا ابن النجباء الاکرمین
ترجمه ! ( اي فرزند اصیل ( و شریف ) بزرگوارترین اهل عالم ) . شرح ! نجباء جمع نجیب بر وزن فعیل و آن کسی را
گویند که داراي اخلاق فاضله و صفات پسندیده باشد . و کریم بکسی گویند که داراي همه قسم خیر و شرف و فضیلت باشد .
بدانکه پدران و بلکه مادران حجتهاي خدا و ائمه معصومین و انبیاي گرامی باید موحد و خداپرست باشند ، و نسبشان پست و
مورد شبهه و شرك و بت پرستی نباشد خدا فرماید ! و تقلبک فی الساجدین - شعراء ! 219 - ( و همچنین گشتنت میان سجده
کنندگان ) . که طبق روایات فریقین یعنی انتقال او را از صلب این موحد خداپرست به صلب آن خداپرست می دید . انس
بن مالک از معاذبن جبل روایت کرده که رسولخدا صلی الله علیه و آله در ضمن بیاناتی فرمود ! چون خداوند اراده کرد
ما را خلق کند ، منشا خلقت ما را از نوري قرار داد و در صلب آدم مستقر ساخت و ما را از صلب پدران پاك و رحم مادران
( پاکیزه بیرون آورد و ما آلوه به نجاست شرك و کفر نشدیم . ( 383
یا ابن الهداة المهدیین
ترجمه ! ( اي فرزند هادیان هدایت یافته ) . شرح ! همانطوري که قرآن ، هادي و راهنماي همه مردم است و فرمود ! هدي للناس -
بقره ! 185 - ولی موفقیت هدایت شامل حال کسانی میشود که نفس آنان آلودگی نداشته باشد و پاك و پاکیزه باشند تا
پرتو نور هدایت آن دلها را منور سازد چنانچه می فرماید ! ذلک الکتاب لا ریب فیه هدي للمتقین - بقره ! 2 - این کتاب که شکی
در آن نیست که مایه هدایت پرهیزگاران است هم چنین حجت هاي خدا و ائمه معصومین هادي تمام مردم میباشند ، چنانکه
صفحه 118 از 184
در ص 108 گذشت فرموده ! انما انت منذر و لکل قوم هاد - رعد ! 7 - ( که هر قومی را راهنمائی لازم است ) و
هدایت آنان نصیب کسانی میشود که دلهایشان بی آلایش و پاك باشد . و در این باره روایات بسیاري وارد شده و هر که بخواهد
میتواند به مجلد هفتم ( 384 ) بحار باب ان الناس لا یهتدون الا بهدایتهم و انهم الوسائل بین الخلق و بین الله و انه لا یدخل
الجنۀ الا من عرفهم مراجعه کند .
یا ابن الخیرة المهذبین
ترجمه ! ( اي فرزند بهترین اشخاص پاکیزه سرشت ) . شرح ! کلمه مهذب اسم مفعول از باب تهذیب است بمعناي
پیراسته و تربیت و پاکیزه شده . و بموجب روایات و زیارات وارده پدران و مادران ائمه معصومین و حجج الهی منزه از
اخلاق رذیله و افعال قبیحه و واجد اخلاق حسنه و کمالات نفسانیه بوده اند . در تفسیر برهان ذیل آیه شریفه و تقلبک فی
الساجدین شعراء ! 219 - روایتی نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جواب جابربن عبدالله انصاري که از او سئوال کرده
موقعی که آدم در بهشت بود شما کجا بودید بیاناتی دارد تا اینکه گوید ! پدران و مادران من هرگز نابکار نبودند و خداوند
پیوسته مرا از صلب هاي پاك به رحم هاي پاکیزه منتقل می کرد . در زیارت وارث میخوانیم اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب
الشامخۀ و الارحام المطهرة لم تنجسک الجاهلیۀ بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمات ثیابها یعنی ! گواهی میدهم که تو نوري بودي
در صلب هاي عالی پاك پدران و رحمهاي پاکیزه مادران و شرك و ناپاکی هاي عصر جاهلیت تو را آلوده نساخته و غباري از
تاریکیهاي آن عصر و زمان بر دامنت نه نشست . و مراد از جاهلیت آن حالت و طریقه اغلب اعراب قبل از اسلام است
چه از نظر شرك در عبادت و پرستش و چه از نظر اخلاق و رفتار که کفر و شرك و غارت اموال و خونریزي بر آنان
حکمفرما بود و بحدي اخلاق رذیله و صفات ناپسند و سخت دلی در آنها جلوه گر شده بود که دختران خود را زنده بگور می
کردند و باکی نداشتند بلکه افتخار هم می کردند چنانکه در قرآن کریم آمده ! و اذا الموودة سئلت باي ذنب قتلت -
تکویر ! 8 و 9 - ( روزي که پدران مورد سئوال قرار می گیرند که به چه جرم و گناهی اطفالتان را کشتید ) . و چه بسا زنان
خود را هم مبادله می کردند چنانکه در مجلد 23 بحار ص 86 نقل شده ( 385 ) که مبادله در زمان جاهلیت چنین بود
مردي به مرد دیگر می گفت زن خود را با زن من عوض کن . و بعد در اثر شعاع نور اسلام این گونه خرافات و صفات
رذیله و افعال ناپسند از میان آنان برداشته شد . و در این جمله تو می گوئی اي پسر رسول خدا اخلاق زشت و
ناپسند جاهلیت شامل حال شما و اءجداد طاهرینت نگشت و آن صفات رذیله و ناپسند جاهلیت شامل حال شما و اءجداد
طاهرینت نگشت و آن صفات رذیله و ناپسند بقامت شما پوشانده نشده . و هر چند در این زیارت خطاب بحضرت سید الشهداء
علیه السلام است ولی شامل تمام حجت هاي خدا میباشد . تنبیه - بدانکه حجت و خلیفه خدا را شرایطی لازم است که بایستی واجد
آن باشد . شرط اول - آنست که نسبت شریفش پاك باشد و از عهر و هرزگی زناي آباء و امهات دور و از شبهه هم خالی باشد ،
چه آنکه زنازاده و اءولاد شبهه وجودشان از اخلاق رذیله منزه نخواهد بود ، و بسا مؤ من بخدا و متدین بدین حق ، هم نشوند
چه رسد به اینکه حجت و خلیفه گردند . و کسی که داراي چنین نسبت پستی باشد در معرض لطمه زدن به اعراض و نوامیس
مردم و خون ریزي خواهد بود ، البته چنین کسی لایق و شایستگی مقام خلافت و حجیت را نخواهد داشت . شرط دوم آنکه
پدران ومادرانشان مشرك و بت پرست نباشند بلکه موحد و خدا پرست و پیرو پیغمبران زمان خود باشند . شرط سوم - آنکه در
اصل خلقت تام الاءعضاء و جوارح باشند و در خلقت طبیعی نقصی نداشته باشند مثلا کور مادرزاد و یا کر و شل نباشند ، و
یا داراي امراضی که باعث نفرت مردم از آنان میشود مانند مرض خوره و پیسی و امثال آن نباشند . شرط چهارم - که
عمده و اساسی است آنکه از اخلاق و صفات زشت و ناپسند روحی و اخلاق هم منزه باشند مانند صفت بخل و حسد و
صفحه 119 از 184
سفاهت و امثال آن ، و دلیل و برهان این نوع شرائط آنستکه کسی که داراي این عیوب ظاهري و باطنی باشد مردم رغبت
بدو پیدا نمی کنند و حاضر به اطاعت او نیستند و از او متنفرند ، و چنین کسی شایستگی امامت و هدایت مردم را ندارد
، و بحکم عقل سلیم ، قبیح است بکسانی که از این گونه صفات منزه باشد امر شود که اطاعت کنند از کسی که داراي این
نواقص و عیوب باشد . و تو هم نشود که این شرایط و اوصاف راجع و مربوط به پیغمبر است نه امام زیرا که امامت الهی نیز
تالی مرتبه نبوت و رسالت الهی است ، و بحکم عقل ثابت است که نایب باید داراي صفات منوب عنه باشد . بلکه میتوان گفت
مقام امامت بالاتر از مقام نبوت بی امامت است .
یا ابن الغطارفۀ الانجبین
ترجمه ! ( اي فرزند مهتران و بزرگواران شرافتمند ) . شرح ! غطارفۀ جمع غطریف و غطراف بمعناي سید و بزرگوار ، و سخی و
شریف . انجبین جمع انجب صفت تفصیلی از نجبه بمعناي در خور ستایش است و شایان تمجید . در کتاب المهدي ص 76 از (
صواعق ابن حجر ص 98 ) از احمد و مسلم از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود ! در آخر الزمان خلیفه اي
386 ) از امام ششم ) خواهد بود که مال را بخشش می نماید یک نوع بخششی که بدون شماره باشد . در مجلد 7 بحار ص 218
علیه السلام ، صفات امام را در خطبه اي بیان می کند تا آنکه گوید ! امام باید از کارهاي نفرت انگیز کناره جو باشد ، و از مرض
و بیماري که موجب دوري مردم شود سالم باشد ، و از آفات و کلیه کارهاي پلید و قبیح مصون و محفوظ بوده ، و بردبار و نکوکار
387 ) در صفات امام از هشام بن حکم نقل است - تا ) و متصف به عفت و علم و فضیلت باشد . و ایضا در ص 216
آنکه گوید ! اما آن چهار صفتی که باید امام دارا باشد اینکه عالمترین و سخی ترین و شجاع و نیرومندترین و عفیف ترین
مردم و منزه ترین آنان باشد ، زیرا اگر صفت سخاوت نداشته باشد شایستگی امامت را ندارد ، چون مردم به عطا و بخشش بی
تفاوت او نیازمندند و حق بحقدار برسد ، براي اینکه وقتی که این صفت سخاوت در او باشد حاضر نمیشود چیزي از حقوق مردم
را بنفع خود برداشت کند ، و در تقسیم سهم خود را بر دیگران برتري دهد ، و نیز ما گفتیم که باید معصوم باشد ، پس اگر چنین
کسی شجاع و نیرومندترین و داناترین و سخی ترین و عفیف ترین مردم نباشد شایستگی امامت را ندارد و نباید امام باشد .
یا ابن الخضارمۀ المنتجبین
ترجمه ! ( اي فرزند شاخص سروران از برگزیدگان ) . شرح ! خضارمه و خضارم ! جمع خضرم بمعناي سرور و زیاد بخشنده . و
388 ) روایت مفصلی از ) منتخب ! اسم مفعول از باب افتعال بمعناي انتخاب و برگزیده شده . در مجلد هفتم بحار ص 212
امام هشتم علیه السلام نقل شده که قسمتی از آن چنین است ! امام از لوث گناهان پاکیزه و از عیوب بدنی منزه ، و بعلم و
دانش مشخص ، و بحلم و بردباري آراسته ، و باعث نظام دین و عزت مسلمین ، و بخشم آورنده منافقان ، و تباه و هلاك کننده
کافران است .
یا ابن القماقمۀ الاکرمین
ترجمه ! ( اي فرزند مهترین و گرامی ترین خلق ) . شرح ! قماقمۀ ! جمع قمقام بمعناي سید و سرور ، و به امر بزرگ و عدد زیاد
389 ) در دنباله آن روایت که گذشت حضرت رضا علیه السلام می فرماید ! ) هم گفته شده . در مجلد هفتم بحار ص 212
امام یگانه فرد روزگار است ، و کسی بمرتبه کمالات او نمیرسد ، و نه عالمی به پایه درجات علمی او ، و در صفات و اخلاق و
روحیات مثل و نظیري براي او نیست ، و به فضیلت و برتري اختصاص دارد ، کسب فضیلت از کسی نمی کند بلکه جمله
صفحه 120 از 184
فضائل او از طرف خداوند فضیلت بخش است .
یا ابن الاطائب ( المعظمین ) المطهرین
ترجمه ! ( اي فرزند نیکوترین پاکان عالم ) . شرح ! اءطائب ! جمع اءطیب صفت تفضیلی طائب و طیب است . در همان روایت
سابق ( 390 ) حضرت رضا علیه السلام می فرماید ! پس کیست بتواند امام را بشناسد و بتواند اختیار کند او را هیهات اي کاش
میشد . اما چقدر دور است !! عقلها گمراه ، فکرها پریشان ، و خردها سرگردان ، و چشم ها کم سو ، و بزرگان کوچک ، و
حکماء حیران ، و خردمندان کوتاه دید ، و خطیبان محصور و از سخن پراکنی باز مانند ، و خردمندان نادان گردند ، و
شاعران خسته و فرومانده ، و ادیبان عاجز و ناتوان ، و سخن پردازان خسته و ملولند از این که بتوانند شاءنی از شئون امام و
یا فضیلتی از فضائل او را صف کنند ، بلکه اظهار عجز و ناتوانی می نمایند .
یا ابن البدور المنیرة
ترجمه ! ( اي فرزند ماههاي تابان فروزنده . شرح ! بدور ! جمع بدر بمعناي ماه کامل و ماه شب چهارده است .
خداوند متعال بمقتضاي صفت رحمانیت موجبات سعادت بشر را از هر حیث و هر جهت در این عالم دنیا فراهم ساخته است ،
از آن جمله آفرینش خورشید و ماه و ستارگان درخشنده ، که اگر این حرارت و انوار روشنی دهنده نبود افراد بشر و حیوانات
توانائی زندگی نداشتند ، و در ظلمت و تاریکی محض قدرت حرکت و جنبش نداشتند و چیزي را نمی دیدند و آن را تشخیص
نمیدادند ، زیرا رؤ یت بوسیله نور است . و همچنین خداوند براي تاءمین سعادت زندگی اجتماعی و فوز بسعادت دارین یعنی
دنیا و آخرت ، در هر دوره و هر عصر حجت و امامی قرار داده که وجود هر یک همانند نور خورشید و ماه است ، تا بشر بنور
هدایت آن بزرگواران قدرت بر تحصیل موجبات سعادت دنیا و آخرت خود را بتوانند فراهم آورد . وجود اولیاي حق مانند
آفتاب است که هر چند در زیر ابر باشد ولی با اینحال موجودات دیگر از آن بهره مند میشود . و حضرت ولی عصر -
ارواح العالمین له الفداء - توقیع و نامه اي که به محمد بن عثمان ( یکی از نواب چهارگانه خود ) صادر فرمودند و بوسیله محمد بن
عثمان به علاقمندان ابلاغ گردیده فرمود ! و اءما وجه انتفاع مردم از من در دوره غالبی بودنم همانند انتفاع مردم است از آفتاب
وقتی که ابر آنرا بپوشاند و از دید مردم مخفی کند ، و من ایمنی بخش اهل زمینم ، چنانکه ستارگان فروزان
391 ) . البته آفتاب در اثر دارا بودن نور و شعاع که به تمام منظومه و سیارات خود ) براي اهل آسمان . 13 بحار ص 129
می رساند و بشر و جنبندگان روي زمین از آن بنحو اءتم و اءحسن بهره مند میشوند و در تبربیت و پرورش عناصر و ترکیب
مرکبات تاءثیر بسزائی دارد ، و نور سایر کرات منظومه هم بوسیله او ایجاد میشود ، داراي خصایص حیات بخش است . وجود
مبارك ولی عصر نیز براي تربیت و پرورش عقول و اءرواح و نفوس بشر و حیات و سعادت انسانی تاءثیر بسزائی دارد ، و
میتوان گفت وجود او و پیروي دستوراتش موجب حیات جاودانی و رسیدن به مقام شایسته انسانیت و نیل بسعادت است . مرحوم
مجلسی در مجلد 13 بحار باب علۀ الغیبۀ و کیفیۀ انتفاع الناس به فی غیبتۀ صلوات الله علیه ص 129 در وجه تشبیه آنجناب بآفتاب
. توضیحی دارد که خالی از فائده نیست و طالبان بدانجا رجوع کنند . بحار الانوار مجلد 52 جدید ص 93
یا ابن السرج المضیئۀ ، یا ابن الشهب الثاقبۀ ، یا ابن الانجم الزاهرة
ترجمه ! ( اي فرزند چراغهاي فروزان ، اي فرزند اختران تابناك ، اي فرزند ستارگان نور افشان خوش رنگ ) . شرح ! منشاء
اختلاف این تعبیرات در دعا ممکن است بملاحضه اوضاع زمانی باشد ، گاهی داراي قدرت ظاهري هم بودند و مردم کاملا بنور
صفحه 121 از 184
هدایت آنان بهره مند میشدند همچون روشنائی ماه در شب چهاردهم در آسمان صاف ، و دیگر زمانی بوده که این چنین نبوده ولی
ممنوع از هدایت هم نبودند ، و گاهی هم گرفتار خلفا و سلاطین جور بودند و استفاده از وجودشان و هدایتشان کم بوده . و
شاید علت اختلاف این تعبیرات از جهت انتساب به آباء و اجدادشان چون پیغمبر اکرم و علی بن اءبی طالب و اءئمه دیگر
صلوات الله علیهم اءجمعین بوده باشد . چنانکه در تاءویل آیات سوره و الشمس و تطبیق بر مصادیق آن در بعضی روایات آمده
392 ) در باب انهم النجوم . ابو بصیر گوید از امام ششم ( ع ) از قول خداي تعالی و ) است . در مجلد 7 بحار صفحه 105
الشمس و ضحیها ( قسم بخورشید و نور و روشنی آن ) سئوال کردم ؟ فرمود ! شمس رسول الله است که خدا بوسیله او دینش
را براي مردم واضح و آشکار ساخت . سپس از و القمر اذا تلاها از آن امام سئوال کردم ؟ فرمود ! مراد از ماه امیرمؤ منان
است ، ( که از نور پیغمبر اقتباس مینمود ) بعد سئوال کردم از آیه و النهار اذا جلاها ( سوگند بروز که آنرا روشن نموده ) ؟
فرمود ! مراد امام از ذریه فاطمه ( سلام الله علیها ) است که چون از او از دین رسول خدا سئوالی شود آن را براي
سائل بیان می کند ، آنگاه پرسیدم از آیه و اللیل اذا یغشاها ؟ فرمود ! پیشوایان جور آنانکه مستبد براءي خود هستند ( و به
فرمان پیغمبر علیه السلام توجه ندارند ) و جاي آل پیغمبر که شایسته ترند می نشینند ، و دین رسول را
آغشته می کنند به ظلم و جور ، و این است قول خدا که می فرماید ! و اللیل اذا یغشاها که ظلمت شب و روشنائی روز
393 ) بیاناتی از امام هشتم علیه السلام نقل شده تا آنکه گوید ! امام ماه ) را می پوشاند . در مجلد 7 بحار ص 112
تام درخشان ، و چراغ روشنی بخش ، و نور تابنده ، و ستاره راهنما در ظلمت هاي تیرگون ، و سرزمین بی علامت و نشان ، و امواج
کوه پیکر دریاها - الخ .
یا ابن السبل الواضحۀ
ترجمه ! ( اي فرزند راههاي روشن و آشکار ) . شرح ! در جملات سابق این دعا هم السبیل الیک و و این السبیل بعد
394 ) که خدا فرموده ! و ) السبیل توضیحاتی داده شده و در این مقام فقط اکتفا بدو حدیث می کنیم ! مجلد 7 بحار ص 85
اتبع سبیل من اناب الی - لقمان / 15 - ( و پیروي کن طریقه کسی که سوي من باز گشته است و در توحید و اخلاص و طاعت
متوجه من بوده ) . امام صادق علیه السلام فرمود ! و اتبع سبیل محمد و علی یعنی پیروي کن راه محمد و علی را . در ص 84 همان
مجلد ( 395 ) فرمود بخدا قسم مائیم آن راهی که خداوند شما را امر کرده از آن راه پیروي کنید . و در زیارت جامعه آمده
است ! انتم السبیل الاعظم اي آل پیغمبر شمائید جاده و راه راست مهم و بزرگ خدائی .
یا ابن الاعلام اللائحۀ
ترجمه ! ( اي فرزند علامت هاي ظاهر و آشکار حق ) . شرح ! اعلام جمع علم و آن اثر و نشانه ایست که بوسیله آن چیزي
شناخته و دانسته شود . لائح بمعناي مظهر یعنی صورت ظاهر و نما و نمود است . و علم ها ائمه علیهم السلام میباشند که در هر
عصر و زمان مردم بنور هدایت آنان راه معرفت و خداشناسی ، و راه حیات و سعادت را تعلیم می گیرند و خداوند
متعال قدر مرتبه آنان را بالا برده و ایشانرا سرآمد خلق خود قرار داده ، و بر عالمیان برتري داده ، و به بندگانش اعلام کرده که
بوسیله آنان در تاریکی هاي خشکی و دریا هدایت شوند یعنی در ظلمات احکام که ناشی از ظلمت هاي طبیعت حیوانی که تعبیر
به ظلمت بر شده ، و از ظلمات و هواهاي نفسانی که از آن به ظلمات بحر تعبیر شده از آنان پیروي گردد . حاصل آنکه
تمام بندگان در معتقدات و احوال و اعمال هر چیزي بوسیله آنان هدایت میشوند . سابقا بیان کردیم که آیه مبارکه ! و
علامات و بالنجم هم یهتدون - نحل / 16 - یعنی و علامت هائی است ، و بوسیله ستارگان آنان هدایت میشوند . که
صفحه 122 از 184
تاءویلا حجت هاي خدا میباشند ، و این معانی یکی از بطون قرآن و مصادیق آن است .
یا ابن العلوم الکاملۀ
ترجمه ! ( اي فرزند علوم و دانش هاي کامل ) . شرح ! ائمه معصومین صلوات الله علیهم و اجد تمام مراتب علوم ظاهره
و باطنه بودند لذا از آن بزرگواران تعبیر به علوم کامله شده است . و از جمله شرایط امامت و خلافت از طرف خداوند اعلم
بودن آن امام از سایر افراد ملت بآنچه مردم بدان ولو در یک زمان از ازمنه نیازمندند از علم به احکام از حلال و حرام و عبادات و
معاملات و حدود و مواریث و حکومت عدالت بین مردم بلکه دارا بودن دانش احکام انبیاي سابق و حتی علوم باطنه . دلیل بر
اثبات اعلمیت از براهین عقلیه و آیات قرآنیه و اخبار وارده بسیار است و صاحب کتاب کفایۀ الموحدین حدود چهارده دلیل
( 396 ) عقلی و شرعی ذکر کرده است براي اثبات اعلمیت امام و ما در اینجا بذکر چند خبر اکتفا می کنیم . مجلد 7 بحار ص 302
راویان حدیث گویند از امام ششم علیه السلام شنیدیم که فرمود بخداوند سوگند من میدانم آنچه در آسمانها و آنچه در زمین
است ، و میدانم آنچه در بهشت است ، و میدانم آنچه در آتش است ، و میدانم آنچه تاکنون بوده ، و آنچه را که بعد از این واقع
میشود ، پس از لحظه اي سکوت و احساس اینکه این سخن بر شنوندگان دشوار آمده فرمود ! این ها را من از کتاب
خداوند آموختم که فرمود ! ما این کتاب را بتو نازل کردیم که در آن بیان هر چیزي است . و نزلنا الیک الکتاب تبیانا
397 ) از امام ششم روایت شده که فرمود خداوند انبیاي اولوالعزم را ) لکل شی ء - نحل ! 89 - . مجلد 7 بحار صفحه 322
آفرید و آنان را بوسیله علم فضیلت و برتري داد ، و علم آنان به ارث بما منتقل شد و ما از جهت علم و دانش برتري
یافتیم . چون رسول خدا صلی الله علیه و آله عالم بود بآنچه را که آنان عالم نبودند و ما وارث علم رسول خدا و علم آن
398 ) از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده که ) پیغمبران علیه و علیهم السلام میباشیم . مجلد 7 بحار ص 279
فرمود ! علم ما ؛ غابر ، و مزبور ، و القاء در قلوب ، و رسیدن صدا بگوش است ، و در نزد ما جفرسرخ ، و جفر سفید ، و مصحف
فاطمه ( علیها السلام ) ، و در نزد ما جامعه است که آنچه مورد نیاز مردم است در آن میباشد . و چون از تفسیر و توضیح آن
سئوال کردند ؟ فرمود ! اما غابر علم به اموري است که بعدها واقع میشود . ( 399 ) و اما مزبور علم به وقایعی است که در گذشته
واقع شده است ، و اءما القاء در قلوب الهام است ، و اءما نقر و صداي در گوش ها حدیث ملائکه است که سخنان آنان را میشنوم
ولی خود آنها را نمی بینیم ، و اما جفر احمر ، و سرخ ظرف و جعبه ایست که در آن اسلحه پیغمبر صلی الله علیه و آله است
که مخفی است و بیرون آورده نمیشود تا زمانی که قائم ما اهل بیت قیام کند ، و اما جفر سفید آن جعبه و ظرفی است که در آن
تورات حضرت موسی و انجیل حضرت عیسی و زبور حضرت داود ( علیها السلام ) و کتابهاي انبیاي سابق در آن قرار گرفته
است ، و اما مصحف فاطمه ( علیها السلام ) که در آن کلیه حوادث که واقع میشود و نام کسانی که بحکومت میرسند تا روز
قیامت را در بر دارد ، و اما جامعه و آن کتابی است بطول 70 ذراع به املاء و دیکته رسول خدا صلی الله علیه و آله که
از خود اوست ، و بخط علی بن ابی طالب علیه السلام هر حکمی که مردم بدان محتاج شوند در آن ثبت است حتی باندازه دیه
خراشی و حد تازیانه و نصف تازیانه اي براي ارتکاب عمل خلاف و جنایتی که واقع میشود . و طبق بعضی اخبار و
روایات امام عالم به زبانهاي دیگر هم میباشد و در مجلد 7 بحار بابی است بنام باب انهم یعلمون جمیع الالسن و اللغات و یتکلمون
بها ( 400 ) از جمله این روایت استکه ابوالصلت گوید ! حضرت رضا علیه السلام با مردم بزبان خودشان صحبت می کرد بخدا
قسم که فصیح ترین و داناترین مردم به زبان آنان بود و من روزي باو گفتم یا ابن رسول الله من از اینکه شما زبانهاي مختلف
را میدانید در شگفتم ؟ فرمود ! اي ابا صلت من حجت خدا بر مردمم ، و خداوند کسی را حجت بر مردم قرار نمی دهد که زبان
آنها را نداند ، آیا سخن امیرمؤ منان بتو نرسیده که فرمود ! بما فصل خطاب یعنی فصل خصومت داده شده ، پس آیا
صفحه 123 از 184
. ( فصل خطاب ( حکم و حجت ) جز بمعرفت و شناخت لغات و زبانها ممکن است ( 401
یا ابن السنن المشهورة
ترجمه ! ( اي فرزند سنن و روش هاي معروف ) . شرح ! سنۀ بمعنی طریقه و روش است ، و جمع آن سنن ، و در اصطلاح همان
سیره و روش و دستورات رسول خدا صلی الله علیه و آله است ، خواه عمل باشد یا گفتار و دیگر سخنان آن بزرگوار
که در کسب اخلاق حسنه و بر طرف کردن صفات رذیله تاءثیر بسزائی دارد ، و مؤ ید این گفتار حضرت سجاد علیه السلام است
که در کتاب کافی از آن بزرگوار نقل شده فرمودند ! افضل الاعمال عند الله ما عمل بالسنۀ و ان قل یعنی با
فضیلت ترین اعمال آنست که به روش و طریقه سنت باشد اگر چه آن عمل کم باشد . و زیادتی عمل موجب قبول و
فضیلت نیست . چون شرط اتصاف عمل به فضیلت باین است که موجب قرب خدا گردد که خداوند نظر به کیفیت عمل دارد
نه کمیت آن . و از جمله شرائط اساسی قرب بخدا گذشته از قصد و قربت آنست که آن عمل با سنت مطابقت داشته باشد . و
شاید مراد کسانی که سنن را همان احکام خمسه ( واجب ، مستحب ، مباح ، مکروه ، حرام ) دانسته اند همین امر باشد . بحار
402 ) امام ششم علیه السلام در نامه ایکه براي اصحاب و یارانش نوشته است از جمله گوید ! اي آنگروهی ) مجلد 17 ص 177
که خداحافظ کارشان است بر شما لازم است پیروي کردن آثار رسول خدا و طریقه او و همچنین آثار و طریقه ائمه راهنما از
اهل بیت رسول خدا بعد از او ، پس هر کس که این طریقه و روش را انتخاب و بدان رفتار کند هدایت شود ، و هر کس که آن
را ترك کند و از آن اعراض نماید گمراه گردد ، چرا که آنان کسانی هستند که خداوند امر بطاعت و ولایت آنان
نموده که پدر ما رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ! مداومت هر عملی که در آن پیروي آثار و سنت حقه اسلامی باشد
اگر چه اندك باشد خدا را بهتر خشنود گرداند و سرانجام و عاقبتش نزد خداوند پرسودتر خواهد بود ، از سعی و کوشش
در انجام اعمال نوظهور و بدعتها و پیروي از هواهاي نفسانی . آگاه باشید که پیروي از هواهاي نفس و اعمال نوظهور از خود
ساخته و من در آوردي که بدون هدایت راهنماي الهی باشد گمراهی است و هر ضلالت و گمراهی بدعت است و هر عملی
بدعتی جایگاهش آتش است . خلاصه کلام آنکه رستگاري دنیا و آخرت در پیروي از طریقه و سنت رسول خدا
صلی الله علیه و آله است . ( 403 ) و چون ائمه معصومین علیهم السلام در اعمال و رفتارشان مراقب بودند و همان روش و
طریقه جدشان رسول خدا را بکار می بستند ، ، پس پیروي از آداب و رفتار آنان هم پیروي از سنن رسول خدا است که
در آن روایت که گذشت بدان اشاره شد و در واقع و حقیقت ، آنان همان سنن و طریقه میباشند و لذا از وجود مبارك آن
بزرگواران علیهم السلام تعبیر به سنن مشهوره شده است .
یا ابن المعالم الماثورة
ترجمه ! ( اي فرزند معالم و آثار ایمانی که در کتب و آثار گذشتگان آمده است ) . شرح ! معالم ! جمع معلم ، اسم
مکان از علم است بمعناي جایگاه و علامت و نشانه که شخص عابر و سالک ، راه و طریق مقصد خود را بوسیله آن پیدا می کند
مانند بنا و یا آب و یا نشانه دیگر که در بیابان و یا گذرگاهی نصب میشود . چنانکه سابقا گفته شد بموجب بعضی از روایات در
تفسیر آیه شریفه و علامات و بالنجم هم یهتدون فرمودند مائیم علامات ، و نجم هم رسول خدا است . و در زیارت
جامعه است و اعلام التقی ، و اعلاما لعباده . در کتاب غیبت نعمانی از امام جعفر صادق علیه السلام از رسول اکرم
صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود ! مثل اهل بیت من مثل ستارگان آسمان است که چون ستاره اي غروب کند ستاره
دیگري طلوع نماید . ( 404 ) صدوق در کتاب کمال الدین ( 405 ) با سند از جابربن یزید جعفی از جابربن عبدالله انصاري
صفحه 124 از 184
روایت می کند که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود ! مهدي از فرزندان من است ، نامش نام من ، و کنیه اش کینه من
میباشد ، شبیه ترین مردمست بمن از نظر صورت و سیرت ، براي او غیبتی است که حیرت آور است ( و مردم متحیر میشوند ) و
بسیار از مردم گمراه شوند ، آنگاه مانند ستاره تابانی از پس پرده غیب بدرآید و زمین را پر از عدل و داد کند همانطوري که پر از
ظلم و جور شده باشد . چون در این روایت سخن از حدیث متواتر رسول خدا که فرمود ! به یملا الله الارض قسطا و عدلا
بعد ما ملیت ظلما و جورا است و سابقا مکرر باین حدیث اشاره شده اکنون لازم است که به فرق بین قسط و عدل هم اشاره شود .
البته در این حدیث لفظ قسط و عدل هر دو با هم ذکر شده و در مقابل آن کلمه جور و ظلم آمده ، و شاید جور
در برابر قسط و ظلم در برابر عدل باشد بهر حال بمعنی جامع و کلی قسط و عدل عبارت است از رعایت
حقوق و دادن به هر ذي حقی حق او را ، و در مقابل آن جور و ظلم همان پایمال کردن و از میان بردن حقوق و تجاوز بحقوق
و یا تصرف در حقوق دیگران است . پاره اي از علما قسط و عدل را در مقابل جور و ظلم یک معنی دانسته اند ولی راغب
اصفهانی در مفردات قسط را بمعنی نصف و انصاف یعنی بهره عادلانه دانسته ، و عدل اعم از آنست ، جمعی دیگر
قسط را در مقام وفاي بحق دانسته مانند اءداء شهادت و داوري ، وکیل و وزن در معاملات ، و عدل را اعم و آن موافق با حق است
چه راجع بخود شخص باشد یا راجع بغیر و هم چنین کلمه جور ضد قسط و آن تجاوز به حق غیر است و ظلم تجاوز از مطلق حق
. و روایات وارده در این باب دلالت دارد بر اینکه رؤ سا و قضات ( داوران ) و حکام در آخر الزمان در حکومت میان مردم
جور می کنند و بر طبق وجدان و قانون شرعی عمل نمی کنند بلکه مطابق میل نفسانی و فرمانهاي جابرانه و مقررات غیر
اسلامی حکم و داوري می نمایند . و چون قائم آل محمد صلوات الله علیه ظهور فرماید رفع جور مینماید و بعدالت میان مردم
حکومت کند بحیث یشمل عدله علی جمیع العالم فلا یظلم احد احدا بقسمیکه عدلش بر همه جا کشیده شود و هیچکس بر دیگري
تعدي ننماید .
یا ابن المعجزات الموجودة
ترجمه ! ( اي فرزند معجزات موجوده و محقق - از قرآن و احکام کامل و علوم و حقایق - ) شرح ! البته انبیاء و حجت
هاي خداوند براي اثبات حقانیت خود و اثبات آن براي منکرین داراي معجزه میباشند یعنی کار خارق العاده که دیگران قادر
بانجام آن نمیباشند . همچون اژدها شدن عصا بدست حضرت موسی ( ع ) و امثال آن و چون نبوت پیغمبر اسلام علیه
الصلاة و السلام محدود بزمان نیست و تا قیامت باقی است معجزات و خوارق عادات زیادي از آن بزرگوار بظهور رسیده
که در بحارالانوار جلد ششم ص 249 باب جوامع معجزانه و نوادرها ( 406 ) نقل شده است . ولی یگانه معجزه حضرت رسول
اکرم که از او باقیمانده است و دلالت بر خاتمیت او دارد ، و مردم هر عصر و زمان تا روز قیامت بمشاهده آن معجزه یقین به نبوت
و خاتمین او پیدا می کنند قرآن است و آن اءفضل و بالاترین تمام معجزات دیگر آنحضرت است که فرمود ! قل لئن احتمعت
الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاءتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا - اسرا ، / 88 - بگو اي پیغمبر اگر
جن و انس اجتماع کنند که بمثل این قرآن کتابی بیاورند نمیتوانند مثل آن بیاورند اگر چه دست بدست هم داده و پشتیبان
یکدیگر شوند . و در ص 246 روایت شده که ابن ابی العوجا با سه تن از دهري مذهبان زمان خود در مکه اجتماع کرده و قرار
بستند که هر کدام درباره معارضه با قرآن و رد آن یک چهارم آن را بعهده بگیرند و رد بنویسند و سال بعد بمکه آیند و در
مراسم حج و اجتماع مسلمانان بمعارضه با قرآن برخیزند ، و سال دیگر آنها بمکه آمدند و کنار مقام ابراهیم اجتماع کردند
یکی از آنها گفت چون من این آیه و قیل یا ارض ابلعی ماءك - هود / 44 - را دیدم از معارضه باز ماندم ، و دیگري گفت من
هم چون به آیه فلما استیا سوا منه - یوسف / 80 - برخوردم از معارضه با قرآن ماءیوس و ناامید شدم ، و این سخنان را آهسته می
صفحه 125 از 184
گفتند که حضرت صادق ( ع ) متوجه آنان شد و این آیه قل لئن اجتمعت الانس و الجن را تلاوت کرد و آنها مبهوت و
متحیر شدند ، هم از اطلاع آن حضرت بر امر نهانی آنان و هم مفاد آیه شریفه . ( 407 ) در این جا بد نیست که این مطلب
هم که بعضی اشاره کرده اند گفته شود که از جمله معجزات باقیه را میتوان بقاي آثار اولیاي خدا دانست که با شدت اهتمام
خلفاي جور از بنی امیه و بنی عباس و دشمنان درمحو و برطرف کردن آثار قبور آن بزرگواران از زمان شهادت و پس از
قوتشان هنوز قبورشان همچون ماه و ستارگان تابان در بلدان و اطراف زمین درخشان است . از حضرت رضا علیه السلام از پدران
بزرگوارش از امیر مؤ منان صلوات الله علیهم نقل می کند گفته است ! مثل اینکه ساختمانهاي با شکوهی را می بینیم که اطراف و
پیرامون قبر حسین بنا شده و کاروانهائی را می بینیم که از کوفه خارج میشوند و بطرف قبر او میروند و چند صباحی نمی
گذرد که از آفاق و اکناف هم بدانجا حرکت می کنند و این امر پس از پایان دولت آل مروانی است . بحار الانوار مجلد
409 ) از علی بن الحسین علیهما السلام نقل شده که فرمود ) 408 ) . در مجلد دهم بحار صفحه 238 ) 9 ص 578
چون در روز طف آنمصائب بما وارد شد ، و پدرم با همراهانش از فرزندان و برادران و سایر کسانش کشته شدند ، و
زنان و حرم او را بر جهاز شتر سوار کردند و بجانب کوفه روانه ساختند ، و من کشته گان را بر زمین دیدم که بخاك نسپرده
بودند و این امر بر من گران آمد و از آنچه دیدم سخت آشفته و مضطرب شدم و نزدیک بود جان از تنم بیرون رود ، عمه ام
زینب دختر بزرگ علی علیه السلام این آثار حزن را در من بدید ، بمن گفت اي بازمانده جد و پدر و برادرم چه شده که تو را می
بینم که میخواهی جان از قالب تهی کنی ؟ گفتم چگونه بی تابی نکنم و ناشکیبا نشوم که می بینم سرورم و برادران و عموها و
عموزادگان و کسان خود را آغشته بخون بزمین افتاده و در این دشت بیابان جامه ها ربوده ( و برهنه و عریان ) کسی آنان را نمی
پوشاند و بخاك نمی سپارد ، و هیچ کس بر آنان گذر نمی کند و بآنان نزدیک نمیشود ، و گوئی این ها کافران اهل دیلم و
خزرند . و عمه ام گفت اینها تو را بجزع نیاورد ، بخدا قسم این واقعه عهدیست از رسول خدا با جد و پدر و عمت علیهم السلام ،
که خداوند جماعتی از این امت را پیمان گرفته است ، که فراعنه زمین ( و رؤ ساي جور ) آنها را نمی شناسند ، ولی فرشتگان
آسمانها آنان را می شناسند ، و ایشان این اعضاي پراکنده را جمع آوري می کنند و این پیکرهاي خون آلود را بخاك می سپارند ،
و در این سرزمین طف نشانه و علامتی براي قبر پدرت سید الشهداء بر پا میدارند ، که اثرش کهنه نمیشود و ( با گردش روزگار و )
گذشتن شب ها و روزها رسم آن ناپدید نمی گردد ، و پیشوایان کفر و پیروان آنها در محو و نابودي آثار آن میکوشند ، ولی با
اینحال اثرش ظاهرتر و کارش بهتر و عالی تر می گردد . ( 410 ) در مجلد دهم بحار ( 411 ) از عمر بن فرج رخجی راوي
خبر نقلی شده گوید ! متوکل خلیفه عباسی مرا براي خراب کردن قبر حسین علیه السلام فرستاد و من بآن ناحیته رفتم و
دستور دادم که گاوهاي و رزو را بر قبرها برانند ( و آنجا را هموار سازند ) و آنها هم امر مرا اجرا کردند و گاوها برهمه قبرها
بگذشتند و چون بقبر مطهر آنحضرت رسیدند گام برنداشتند ، عمر بن فرج گوید ! من چوب بر گرفتم و آنها را میزدم تا چوب
در دست من شکست ، بخدا قسم که گامی هم بر قبر نگذاشتند . و ایضا در همان مجلد ( 412 ) نقل شده گویند وقتی
که متوکل خلیفه عباسی دستور داد که قبر حسین علیه السلام را شیار کنند و از نهر علقمی بر آن آب بندند ، زید مجنون
و بهلول مجنون قصد کربلا کردند و بزیارت آن بزرگوار مشرف شدند و چون بقبر نظر افکندند دیدند که ( آب
اطراف آنرا فرا گرفته ولی ) قبر پابرجا و آویخته است زید مجنون این آیه را تلاوت کرد ! یریدون لیطفوا نور الله بافواههم
و یابی الله الا انن یتم نوره و لو کره الکافرون - صف / 8 - یعنی میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند ولی خدا نمی
پذیرد و امتناع می کند جز اینکه میخواهد نور خود را تمام گرداند هر چند کافران کراهت داشته باشند و چون برزگر 17
مرتبه زمین را شخم زد و قبر بحال اولش باز گشت و آن برزگر این حال را بدید دست برداشت و ایمان آورد و گاو را رها
کرد و چون خبر به متوکل رسید دستور قتل او را داد . عدو بمرقد او آب بست پیش نرفت هنوز آب ، مگر شوم از آن گلو دارد و
صفحه 126 از 184
هم چنین قبر مطهر امیر المومنین علیه السلام که بر حسب وصیت آن حضرت شبانه در بیابان غریین اطراف کوفه دفن کردند
و آثاري براي قبر باقی نگذاشتند تا شناخته شود و از شر دشمنان محفوظ بماند ، و آن قبر مخفی بود تا آنکه امام جعفر صادق ( ع )
در ابتداي زمان خلفاي عباسی به شهر حله آمد و بزیارت قبر مطهر رفت و بعضی از شیعیان هم بزیارت آن مشرف میشدند تا
زمان هارون الرشید که رسما ظاهر و آشکار شد و مانند آفتاب از پس ابرهاي تیره بیرون آمد و پیرامون آن بناهائی ایجاد شد و
بصورت شهري در آمد و امروز یکی از شهرهاي معروف عراق بنام نجف اشرف میباشد . موسی بن جعفر علیهما السلام هم
در زندان بغداد بود و بامر هارون شهید شد جنازه مطهرش را با توهینی از زندان حرکت دادند تا آنکه سلیمان بن ابی جعفر
منصور خود شخصا دخالت کرد و آنرا محترمانه در یک فرسخی بغداد در مقادیر قریش دفن کردند و سپس بدن مبارك
حضرت جواد علیه السلام را در همانجا پشت سر قبر جدش دفن کردند و بمرور زمان براي قبر و مدفن آندو بزرگوار دو قبه
مانند دو ستاره پیوسته بهم تابان و درخشان ایجاد شد و اکنون آنجا شهري شده بنام کاظمین . و نیز جنازه حضرت رضا علیه
السلام را هم در باغ حمید بن قحطبه در قریه سناباد دفن نمودند و از آنزمان پیوسته اثر آن روز بروز درخشان و نورانی تر نمایان
شده و اکنون در آنجا شهري است بنام مشهد مقدس که از شهرهاي مهم خراسان بلکه ایران شده است . ( 413 ) و مدفن دو امام
دهم و یازدهم علیهما السلام هم که در خانه خود در سامراء ( سر من راءي ) قرار داشت از آن تاریخ تاکنون باقی است و
داراي قبه عالیه و نورانی است که درخشندگی دارد و معروف به قبه عسکریین است . گویند مستنصر خلیفه عباسی سالی
بسامره رفت و پس از زیارت عسکریین بزیارت قبور بعضی از خلفاي عباسی که در آنجا بود رفت قبه اي رو بخرابی ویرانی نهاده و
به زباله ها و فضله هاي طیور و پرندگان آغشته شده بود ، همراهان خلیفه علت و جهت را از او پرسیدند و اینکه چه شده
قبور پدران شما باین حال افتاده و قبور علویین مزاري بآن خوبی و پاکیزگی و درخشندگی است او گفت این امري است
آسمانی که بکوش ما نیست و ما نمیتوانیم مردم را باین کار واداریم و امر و فرمان ما فایده ندارد . ( 414 ) ولی متاءسفانه در
اثر اسیتلاي آل سعود ( پیرو مذهب وهابیت ) بقعه و بارگاه مدفن پاك چهار نفر از ائمه معصومین ( حسن بن علی ، و علی بن
الحسین ، و محمد بن علی ، و جعفر بن محمد - علیهم السلام - ) در قبرستان بقیع در مدینه طیبه خراب و ویران شد و چیزي جز
415 ) در باب جوامع معجزات رسول خدا علیه السلام روایتی نقل ) خود قبر باقی نمانده . در مجلد 6 بحار صفحه 258
شده از جمله می فرماید ! براي رسول خدا نوري بوده در طرف راست و چپ در موقع حرکت و ایستادن و یا نشستن آن
حضرت و این نور تا قیامت از قبرش ساطع است ( 416 ) و هم چنین این نور براي وصی واولاد معصومین او بوده در زمان
حیاتشان ، و اکنون هم آن نور از قبورشان تابان است و حضرت مهدي - صاحب الزمان - بهر بقعه اي از بقاع اجداد و پدرش می
گذرد آن نور درخشنده را مشاهده می کند
یا ابن الدلائل المشهودة
ترجمه ! ( اي فرزند راهنمایان حق و مشهود خلق ) . شرح ! در زیارت جامعه میخوانی ! السلام علی الدعاة الی الله و الاد لاء
علی مرضات الله - الی - و ادلاء علی صراطه سلام بر داعیان بسوي خدا و راهنمایان طریق رضا و خشنودي خدا و راهنمایان براه او .
انوه معصومین علیهم السلام بوسیله اءخلاق و رفتار و گفتار صدقشان دلیل و راهنماي مردمن باءعمالی که موجب
رضا و خشنودي خدا و سعادت دنیا و آخرت آنان می گردد ، و آن بزرگواران خلایق را بمعرفت حق و صفات جلال و
جمال حق و به احکام و سنن و آدابی که موجب رستگاري دنیا و آخرتشان میباشد دلالت می کنند .
یا ابن الصراط المستقیم
صفحه 127 از 184
اي فرزند صراط مستقیم راه راست . بدانکه مصداق کامل خارجی صراط مستقیم علی بن ابی طالب و ائمه معصومینند . و در کتاب
417 ) بابی است بعنوان انهم السبیل و الصراط و هم و شیعتهم المستقیمون علیها . و در ) بحار الانوار مجلد 7 صفحه 83
آنجا این روایت است که مفصل بن عمر گوید ! از امام صادق علیه السلام از معنی و مفهوم صراط سئوال کردم ؟ فرمود !
صراط همان راه معرفت بخداوند عزوجل است ، و آن دو نوع است صراط دنیا و صراط آخرت . اما صراط دنیا همان امامی
است که اطاعت او واجب است و هر کس بشناسد آن امام را و از او پیروي کند در روز قیامت از صراطی همانند پلی
که بروي جهنم کشیده شده عبور خواهد کرد ، و هر کس که او را بشناسد پایش در صراط آخرت بلغزد و در آتش جهنم در
افتد . ( 418 ) در کتاب کفایۀ الخصام باب 54 ده حدیث از طرق عامه نقل کرده است بدین مضمون که هیچ بنده اي در
روز قیامت از صراط نگذرد و به بهشت وارد نشود مگر جواز بولایت امیرالمؤ منین و اهل بیت علیهم السلام داشته باشد ، و ما در
اینجا بیک روایت اکتفا می کنیم ، این المغازلی شافعی بطرق مختلفه و اءسانید متعدده روایت کرده و حاصل آن
این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند ! چون روز قیامت شود و میزان را بر لب جهنم نصب نمایند ، احدي از
آن نگذرد مگر کسی که او را جواز ولایت باشد . و در صفحه 363 ، همین کتاب ( کفایه ) در آیه و ان الذیین لا یومنون
بالاخرة عن الصراط لنا کبون - مومنون / 74 - یعنی ! و کسانی که بآخرت ایمان ندارند از راه منحرفند . سه روایت از عامه
نقل کرده که مراد از صراط مستقیم اهل بیت رسول خدا است . و روایات از عامه نقل کرده که مراد از صراط
مستقیم اهل بیت رسول خدا است . و روایات متعددي هم از خاصه نقل کرده و چون بناي این تاءلیف بر اختصار است
از ذکر آنها صرف نظر میشود .
یا ابن النبا العظیم
ترجمه ! ( اي فرزند نباء عظیم - که مقصود از آن امیرالمومنین علیه السلام است - ) شرح ! در کتاب کفایۀ الخصام در باب
110 و 111 روایاتی از خاصه و عامه نقل کرده که مراد از نباء عظیم علی بن ابی طالب است . البته تاءویل و مصداق از
مصادیق نباء عظیم است . و اءیضا تفسیر صافی از عیون الاخبار از حضرت رضا از پدرش از پدرانشان از حسین بن علی علیهم
السلام نقل می کند که گفت ! رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود ! یا علی توئی حجت خدا ، و توئی باب
( خدا ، و توئی راه ببوي خدا ، و توئی نباء عظیم ، و توئی صراط مستقیم ، و توئی مثل اعلی ( 419
یا ابن من هو