گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
صحابه







عدالت صحابه
اشاره
آیا همه صحابه عادل بوده اند؟ صحابه به چه کسانی اطلاق می گردد؟ آیا گناهان صحابه بخشودنی است؟ آیا نباید در مذمّت
صحابه سخن گفت؟
این ها مسائلی است که بین اهل سنت و شیعه امامیه مورد اختلاف واقع شده است. طبق نظر اکثر اهل سنت، صحابه عادل اند و
کسی حقّ ندارد در مذمّت آنان چیزي بگوید. و اگر گناهی نیز از آنان سرزده است، بخشیدنی است. ولی در مقابل، برخی از اهل
سنت و شیعه امامیه، قائل به عدم عدالت کل صحابه اند، هر چند افراد خوب و عادل هم در میان آنان فراوان بوده است...
از آن جا که بحث درباره صحابه آثار فراوانی دارد، لذا به صورت نسبتاً مبسوط مطرح خواهیم نمود.
صفحه 204 از 494
مفهوم عدالت
عدالت از ماده عدل، خلاف جور است. [ 960 ] و در اصطلاح محدثان، اصولی ها و فقیهان هر کدام آن را به معنایی تفسیر کرده اند
که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 غزالی می گوید: عدالت عبارت است از استقامت در سیره و دین. و حاصل
[ [ صفحه 318
عدالت، عبارت است از هیئتی راسخ در نفس که انسان را به ملازمت با تقوا و مروّت
. [ وا می دارد. [ 961
2 سیوطی می گوید: اصحاب گفته اند: عدالت، ملکه یا هیئتی است راسخ در نفس که مانع می شود از به جاي آوردن گناه کبیره
. [ و صغیره اي که دلالت بر خسّت نفس داشته باشد، یا مباحی که مخّل به مروت باشد. [ 962
3 ابن حجر می گوید: عادل کسی است که داراي ملکه اي باشد که او را بر ملازمت تقوا و مروت وا دارد. و تقوا عبارت است از
. [ اجتناب از اعمال پست مانند شرك، فسق، یا بدعت. [ 963
مفهوم صحابه
خلیل بن احمد فراهیدي می گوید: صحابه: مصدر صاحبک و صاحب به معناي نعتی است؛ ولی در کلام غالباً به معناي اسمی به
. [ کار می رود. [ 964
راغب اصفهانی می گوید: صاحب به معناي ملازم است؛ یعنی کسی که ملازم کسی یا چیزي است، خواه مصاحبتش به بدن باشد،
که این معناي حقیقی است و در اکثر اوقات استعمال دارد، یا به عنایت وهمّت باشد، که این هم یک نوع مصاحبت است ولو
مجازاً.... [ 965 ] و به معناي لغوي در قرآن کریم در موارد متعدّد به کار رفته است که تمام آنها مشترك در معناي معاشرت و
ملازمت است.
معناي اصطلاحی صحابه
درباره مفهوم اصطلاحی صحابه، آراء مختلفی وجود دارد که به پنج مورد اشاره می نماییم:
[ [ صفحه 319
1 صحابی کسی است که با پیامبر(صلی الله علیه وآله) معاشرت داشته ولو ساعتی. بر اساس این رأي، کثرت ملازمت و معاشرت با
پیامبر(صلی الله علیه وآله) در اطلاق لفظ صحابی لازم نیست.
احمد بن حنبل می گوید: افضل مردم، بعد از اهل بدر، کسانی هستند که در قرنی واقع شده اند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در
آن قرن بوده است. و هر کس با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مصاحب بوده یک سال یا یک ماه یا یک روز یا یک ساعت، یا یک
. [ لحظه او را دیده، از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)است. [ 966
صفحه 205 از 494
بخاري می گوید: هر مسلمانی با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مصاحبت داشته یا او را ملاقات نموده، از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه
وآله) است. [ 967 ] ابن حجر عسقلانی می گوید: صحابی کسی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کرده، مؤمن و
مسلمان از دنیا رفته است، خواه مجالستش با پیامبر(صلی الله علیه وآله)، طولانی بوده یا کوتاه؛ از او روایت کرده یا خیر، با او در
. [ جنگی شرکت کرده یا خیر.... [ 968
2 صحابه کسی است که معاصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است هر چند او را ندیده باشد.
این رأي از یحیی بن عثمان بن صالح مصري است؛ او می گوید: صحابی کسی است که هم عصر با پیامبر(صلی الله علیه وآله)
. [ باشد. [ 969
3 صحابی در نظر اصولی هاي اهل سنت، به کسی اطلاق می شود که پیامبر(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کرده و از خواص او
گردیده و او را مدتی متابعت و همراهی کرده است؛ به گونه اي که اطلاق لفظ مصاحبت درباره او صادق باشد، ولی از حیث
. [ مقدار، مصاحبت اندازه اي ندارد. [ 970
4 صحابی کسی است که با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مصاحبت طولانی داشته و از او علم اخذ نموده است.
. [ این تعریف را ابو یعلی فرّاء حنبلی به عمرو بن بحر جاحظ نسبت داده است. [ 971
[ [ صفحه 320
5 شهید، زین الدین عاملی، می فرماید: صحابی کسی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) را ملاقات نموده، به او ایمان آورده و
مسلمان، از دنیا رفته است. [ 972 ] این رأي مدرسه اهل بیت(علیهم السلام) است.
در حقیقت مدرسه اهل بیت(علیهم السلام) صحابی را در معناي لغوي آن که همان مصاحبت و ملازمت و معاشرت است به کار می
برد؛ لکن با قید ایمان و بقاي بر اسلام، تا آخر عمر. و لذا از انس بن مالک سؤال شد: آیا از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه
وآله) کسی غیر از تو باقی مانده است؟ در جواب گفت: گروهی از اعراب او را مشاهده نمودند، که هنوز زنده اند ولی از کسانی
. [ که با آن حضرت(صلی الله علیه وآله) مصاحبت داشته باشد کسی باقی نمانده است. [ 973
آراء در عدالت صحابی
عالمان و مورخان مورد صحابه دیدگاه هاي مختلفی دارند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 کفر جمیع صحابه
این رأي از فرقه کاملیه است که قائل به کفر تمام صحابه، بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)هستند. این دیدگاه نادري است که
مخالف با قرآن و سنت و سیره صحابه و عقل است. شیعه از این رأي متبرّي است و به آن اعتقاد ندارد.
2 رأي شیعه امامیه و برخی از اهل سنّت
شیعه امامیه معتقد است که در میان صحابه، افراد مختلفی از عادل و فاسق وجود داشته اند، از این رو مجرّد مصاحبت با رسول
خدا(صلی الله علیه وآله) باعث نمی شود که کسی تکوینا عادل گردد، بلکه اتصاف کسی به عدالت آن است که در خطّ رسول
خدا(صلی الله علیه وآله)بوده و نماد سیره رسول خدا(صلی الله علیه وآله) باشد. این رأي، موافق با قرآن و سنت نبوي است و هم
چنین مورد
صفحه 206 از 494
[ [ صفحه 321
تأکید صحابه و موافق سیره صحابه بوده است.
این رأي به جهت موافقت با اصول و ادله، مورد پذیرش شماري از اهل سنت با انصاف واقع شده است؛ از متقدمین همانند سعد
تفتازانی، مارزي، ابن عماد حنبلی، و از متأخرین هم چون شیخ محمّد عبده، محمّد بن عقیل علوي، محمّد رشید رضا، سید قطب،
سیّد مقبلی، شیخ محمّد ابوریه، شیخ مصطفی صادق رافعی و محمّد غزالی و دیگران. اینان به این نتیجه رسیده اند که عدالت ویژه
آن عده از صحابه است که به روش اسلامی استقامت داشته و در دین تغییر و تبدیل ایجاد نکردند.
3 عدالت جمیع صحابه قبل از دخول در فتنه
معتزله به عدالت جمیع صحابه معتقدند، جز کسانی که با امیرالمؤمنین(علیه السلام) وارد جنگ شدند که آنان فاسق بوده و
. [ شهادشان قبول نیست. [ 974
4 تأویل و توجیه مواقف صحابه
برخی از اهل سنت معتقدند که باید جایگاه و مواقف صحابه را به نحوي توجیه کنیم که با قول به عدالت شان سازگار باشد.
ابن حجر هیتمی می گوید: آنچه اهل سنت و جماعت بر آن اجماع دارند این است که بر هر مسلمانی واجب است تزکیه صحابه و
اثبات عدالت آنان وطعن وارد نکردن به آنها... و نیز واجب است کارهاي آنان را که در ظاهر خلاف است به بهترین وجه تأویل
. [ نماییم؛ زیرا آنان شایسته این کارند. [ 975
ابن حجر خود به این توصیه عمل کرده و در تبرئه معاویه از ظلم هایش می گوید: گروه معاویه هر چند ظالم بودند، ولی این ظلم
. [ سبب فسق او نمی گردد، زیرا قابل تأویل است و می توان او و اصحابش را در این عمل معذور دانست. [ 976
[ [ صفحه 322
وعدّه اي نیز این خطّ را دنبال کرده و دست به توجیه تمام کارهاي خلافی زده اند که از صحابه صادر شده است.
5 عدالت جمیع صحابه
رأي اکثر اهل سنت براین است که تمام صحابه عادل بوده و با آن حال از دنیا رفته اند.
ابن اثیر می گوید: صحابه با بقیه راویان شریک اند مگر در جرح و تعدیل؛ زیرا تمام آنان عادل بوده و جرحی در آنها راه ندارد.
. [977]
ابن حجر می گوید: اهل سنت اتفاق دارند که جمیع صحابه عادل اند و کسی در این مسئله اختلاف ننموده مگر عده کمی از اهل
. [ بدعت. [ 978
ابن الصلاح می گوید: امّت بر عدالت جمیع صحابه اجتماع نموده و این، به خاطر عنایت خداوند است، زیرا آنان ناقلان شریعت اند.
. [979]
سرخسی می گوید: هر کس بر صحابه طعن وارد کند ملحد است و اسلام را رها کرده و اگر توبه نکند درمانش شمشیر است.
. [980]
قرطبی می گوید: همه صحابه عادل و از اولیاي خدا و برگزیدگان خلق بعد از انبیا و ورسولان اند. این، مذهب اهل سنت و جماعت
. [ است. [ 981
صفحه 207 از 494
خطیب بغدادي می گوید: این مسئله احتیاج به سؤال ندارد، زیرا خداوند آنها را به عدالت رسانده و خبر از طهارت باطن آنان داده
. [ است. [ 982
. [ دکتر حسن شیخ می گوید: عدالت صحابه ثابت و معلوم است به نصّ قرآنی که در آن باطل راه ندارد. [ 983
[ [ صفحه 323
نکات
1 نقد صحابه به جهت دفاع از شریعت:
اگر کسی بحث از عدالت و جرح و تعدیل صحابی می کند، به خاطر ابطال کتاب خدا و سنّت رسول(صلی الله علیه وآله) یا شهود
مسلمین و واسطه هاي فیض سنت نبوي نیست، بلکه هدف اساسی، شناخت صالحان آنان است، تا حدیث و سنت واقعی پیامبر(صلی
الله علیه وآله) از راه درست و مطمئن به دست آید. کسی درصدد ابطال شریعت نیست، زیرا تضعیف برخی از صحابه نه تنها سبب
وهن و ابطال شریعت نمی شود بلکه موجب تقویت و تبرئه شریعت از باطل است.
2 پرهیز از دخالت مسائل عاطفی:
نظریه عدالت کلّ صحابه ناشی از عواطف افراطی دینی است. تفتازانی می گوید: جنگ ها و مشاجراتی که در تاریخ، میان صحابه
رخ داده و بر زبان افراد ثقه جاري است، ظاهرش نشان می دهد که برخی از صحابه از راه حقّ خارج شده و به حدّ ظلم و فسق
رسیدند. و داعی و انگیزه این کار نیز کینه، حسد، عناد و گاه حبّ ریاست و پادشاهی و میل به لذات و شهوات بوده است، زیرا هر
صحابی، معصوم نیست و هر کسی که پیامبر(صلی الله علیه وآله)را ملاقات نموده، اهل خیر نبوده است، ولی علما به جهت حسن
ظنّشان به اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، براي کارهاي خلاف آنان محمل ها و تأویل هایی ذکر نموده اند. و ظلمی که
در حقّ اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) کردند، در ظاهر به حدّي است که مجالی براي اخفاي آن نیست و پستی آن به حدّي
است که اهل آسمان و زمین، بر مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام)گریسته و کوه ها از جا کنده شده و صخره ها از هم پاشیده اند و
کارهاي زشت آنان هنوز پا برجاست. لعنت خدا بر کسانی باد که دست به چنین جنایاتی زده، یا به آن راضی بوده و براي آن
. [ کوشش کرده اند و عذاب آخرت دائمی و شدیدتر است. [ 984
تمام مشکل اهل سنت و علت حقیقی در تعدیل کلّ صحابه و صحبت نکردن از جرح و تعدیل آنان، به این خاطر است که براي
سنت اهل بیت(علیهم السلام)، هر چند در حدّ ناقلین
[ [ صفحه 324
سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) ارزشی قائل نیستند. از همین رو مجبورند این وسائط فیض نبوي را، به
تعبیر خودشان، از هر نوع جرح و تعدیل مصون دارند، تا سنت نبوي ضایع نشود. در حالی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) براي بعد از
خود دو چیز گران بها به ارمغان گذارده است: یکی کتاب خدا و دیگري عترتش، که با تمسک به هر دو، امّت از گمراهی و
ضلالت در امان اند. شیعه امامیه با تمسک به این دو اثر گران بها مجال وسیعی در جرح و تعدیل صحابه دارد، تا سنت نبوي را از
اهلش اخذ کرده و به آن عمل نماید.
صفحه 208 از 494
3 امر به حسن ظن اطلاق ندارد
سید محمّد بن عقیل می گوید: حسن ظن به فعل مؤمن، خوب است، ولی نه در مقام بیان حق و ابطال باطل و جرح و تعدیل؛ زیرا
. [ اگر حسن ظنّ را به این مقام نیز تعمیم دهیم احکام تعطیل، حدود و شهادات باطل و اساس شریعت ویران خواهد شد... [ 985
این مطلب کاملا صحیح است، زیرا شارع مقدس گرچه فرموده است که فعل برادر مؤمن باید تصحیح و توجیه شود، ولی در جایی
که سخن از دین و شریعت است می فرماید: برادر تو، در حکم دین توست، در دینت نهایت احتیاط را انجام ده. و می دانیم که
بحث از صحابه در حقیقت بحث از الگوهایی است که در زندگی انسان کارساز است. پس در حقیقت بحث از صحابی بحث از
دین است، از این رو باید دقیق بوده و عادل را از فاسق جدا نماییم.
بررسی ادله اهل سنت بر عدالت صحابه
اشاره
اکثر اهل سنت که معتقد به عدالت کلّ صحابه اند، به ادله اي از کتاب و سنت و اجماع تمسک کرده اند که در این جا با ذکر آنها
به جواب اجمالی می پردازیم.
آیات
در قرآن کریم آیاتی درباره صحابه وارد شده که اهل سنت به جهت حسن ظن و
[ [ صفحه 325
عاطفه مذهبی که نسبت به آنان دارند، بدون هیچ تفسیر و توضیحی و بدون رجوع به آیات دیگر آنها را اخذ کرده و براساس آن
حکم نموده اند؛ از قبیل:
1 " وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّۀً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً؛ [" 986 ] و هم چنین شما مسلمانان را به
آیین اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل و سیرت نیکو بیاراستیم تا گواه مردم باشید و پیغمبر گواه شما باشد.
2 " کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّۀ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ.؛ [" 987 ] شما نیکوترین امّتی هستید که
مردم را به نیکوکاري وادار کنند و از بدکاري باز دارند و ایمان به خدا آرند.
3 " وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ الِله وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَ َ ص رُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَ  قا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ؛"
988 ] و آنان که ایمان آوردند و هجرت گزیدند و در راه خدا کوشش و جان فشانی کردند و هم آنان که مهاجران را منزل دادند ]
و یاري کردند آنها به حقیقت اهل ایمان ند و هم آمرزش خدا و روزي نیکوي بهشتی مخصوص آنهاست.
4 " وَ السّابِقُونَ اْلأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ اْلَأنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسان رَضِ یَ الُله عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنّات تَجْرِي
تَحْتَهَا اْلَأنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ [" 989 ] آنان که در صدر اسلام سبقت به ایمان گرفتند از مهاجرین و انصار، و
آنان که به اطاعت خدا، پیروي ایشان کردند از سایر امت، خدا از آنان خوشنود است و آنها از خدا و خدا براي آنها بهشتی که از
زیر درختانش نهرها جاري است، مهیّا ساخته که در آن تا ابد متنعّم باشند و این به حقیقت سعادت بزرگی است.
5 " لَقَدْ رَضِیَ الُله عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ
صفحه 209 از 494
[ [ صفحه 326
فَأَنْزَلَ السَّکِینَۀَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً؛ [" 990 ] خداوند از مؤمنان که زیر درخت با تو
بیعت کردند به حقیقت خوشنود گشت و از وفا و خلوص قلبی آنان آگاه بود که وقار و اطمینان کامل بر آنها نازل فرمود و آنان را
به پیروزي نزدیک پاداش داد.
6 " مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّآءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْ لًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی
وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ.؛ [" 991 ] محمّد فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار سخت گیر و با یک دیگر بسیار
مهربان اند آنان را در حال رکوع و سجده و نماز بسیار بنگري که فضل و رحمت خدا و خوشنودي او را به دعا می طلبند. بر
رخسارشان اثر سجده پدیدار است.
7 " وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ - أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ - فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ؛ [" 992 ] آنان که در ایمان بر همه پیشی گرفتند. آنان به حقیقت
مقرّبان درگاه ند در بهشت پر نعمت جاودانی بهره مندند.
8 " لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْ لًا مِنَ الِله وَ رِضْواناً وَ یَنْصُ رُونَ الَله وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ هُمُ
الصّادِقُونَ؛ [" 993 ] مقام بلند خاص فقیران مهاجر است که آنان را از وطن و اموالشان به دیار غربت راندند در صورتی که درطلب
فضل و خوشنودي خدا می کوشند و خدا و رسول را یاري می کنند و اینان به حقیقت راست گویان عالم ند.
روایات
قائلان به عدالت همه صحابه به برخی روایات نیز تمسک کرده اند؛ از قبیل:
1 در حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت شده که فرمود: بهترین امّت من کسانی هستند که در قرن من اند، سپس کسانی
. [ که بعد از آنان آمده، سپس کسانی که بعد از آنان آمده اند. [ 994
[ [ صفحه 327
2 و نیز حدیثی که ابوسعید خدري از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت می کند که فرمود: اصحابم را سبّ نکنید، زیرا اگر کسی
. [ مانند کوه احد طلا در راه خدا انفاق کند به مقام آنان نخواهد رسید. [ 995
3 ابو برده می گوید: ما نماز مغرب را با رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به جاي آوردیم و با خود گفتیم: چه خوب است که در
مسجد بنشینیم تا نماز عشا را نیز با رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به جماعت برگزار نماییم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر ما وارد
شد سؤال کرد: هنوز در مسجد نشسته اید؟ عرض کردیم: اي رسول خدا(صلی الله علیه وآله)! نماز مغرب را با شما به جاي آوردیم
و منتظریم تا وقت
نماز عشا رسیده، آن را نیز با شما به جماعت برگزار نماییم. حضرت(صلی الله علیه وآله) ما را تحسین
نمود. آن گاه سرمبارك خود را به سوي آسمان بلند کرده و فرمود: ستارگان امان اهل زمین اند، اگر از بین روند بر آسمان وارد
می شود آنچه وعده داده شده است. و من نیز امانم بر اصحاب خود و هر گاه از دنیا روم آنچه را که وعده داده شده به اصحابم
. [ خواهد رسید. و اصحابم نیز امان امت من اند و هر گاه از بین روند، بر امّتم آنچه وعده داده شده خواهد رسید. [ 996
صفحه 210 از 494
4 برخی نیز به این حدیث استدلال کرده اند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: اصحاب من به منزله ستارگان آسمان اند، به هر
. [ کدام تمسک کنید هدایت یافته اید. [ 997
اجماع
دکتر ناصر بن علی عائض الشیخ می گوید: اهل سنت اجماع کرده اند بر این که جمیع صحابه چه کسانی که داخل فتنه شدند و
چه غیر آنها عادل ند. این اجماع از جماعتی از اهل علم نقل شده؛ از قبیل خطیب بغدادي، ابی عمر بن عبدالبّر، غزّالی، ابن
. [ الصلاح، امام نووي، حافظ ابن حجر و دیگران. [ 998
[ [ صفحه 328
جواب از ادله
اشاره
پاسخ را در دو بخش دنبال می کنیم: بخش اوّل جواب کلّی که با آن، نظر امامیه درباره صحابه اثبات خواهد شد. و در بخش دوّم
به پاسخ از هر یک از ادله ذکر شده درباره عدالت کل صحابه می پردازیم:
پاسخ کلی
برخی از آیات ناظر به برخی دیگر است
بخشی از آیات قرآن ناظر به برخی دیگر است، همان گونه که روایات چنین است. از این رو آیاتی که به آنها استدلال نموده اند به
اطلاقشان نمی توان تمسک جست، بلکه باید به ایمان و عمل صالح تا پایان عمر مقید نمود، والاّ چگونه تصور کنیم امثال عبدالله بن
أبی که از سردمداران منافقان است، مورد رضایت الهی است، مجرّد این که از بیعت کنندگان زیر درخت با پیامبر(صلی الله علیه
وآله) در صلح حدیبیّه بوده است.
مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: اگر خداوند متعال صحابه را در آیه هاي قرآن مدح کرده و از آنان اظهار رضایت نموده است،
به جهت انقیاد و اطاعت آنها از خداوند در احکام و تعالیم شریعت و کارهاي نیکی است که در گذشته انجام داده اند، امّا این
رضایت را نمی توان به آینده زندگانی و اعمال آنان نیز سرایت داد؛ به این معنا که هر چه می خواهند انجام دهند هر چند خلاف
. [ باشد خدا از آنان راضی است. [ 999
خداوند درباره همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله) به جهت انتساب به آن حضرت(صلی الله علیه وآله) می فرماید ": یا نِساءَ النَّبِیِّ
لَسْتُنَّ کَأَحَد مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ؛ [" 1000 ] اي همسران پیامبر شما در صورتی که تقوا پیشه کنید، مانند دیگر زنان نیستید.
و نیز در جاي دیگر می فرماید ": یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَۀ مُبَیِّنَۀ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ؛ [" 1001 ] اي زنان پیامبر هر
کس از شما کار ناروایی را آگاهانه
صفحه 211 از 494
[ [ صفحه 329
انجام دهد دو برابر دیگران عذاب شود.
و این، به خاطر آن است که وابسته به پیامبر(صلی الله علیه وآله)اند و توقّع بیشتري از آنان بوده و سرمشق دیگران می باشند.
قول به عدالت کل صحابه مخالف قرآن است
قرآن کریم گر چه برخی از صحابه را ستایش می کند، ولی عده دیگري را هم سرزنش و نکوهش می کند.
آیاتی را که در مذمت برخی از صحابه وارد شده، می توان بر چند بخش تقسیم نمود:
1 آیاتی که بخشی از صحابه را متّهم به نفاق نموده و با این عنوان آنان را سرزنش کرده است؛ مانند:
الف " وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ اْلأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَۀِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ
إِلی عَذاب عَظِیم؛ [" 1002 ] بعضی از اعراب اطراف مدینه و برخی از اهل شهر مدینه هم منافق اند و بر نفاق ثابت ند شما از نفاقشان
آگاه نیستید و ما بر نیّت ناپاك آنان آگاهیم و آنان را دوبار عذاب می کنیم و عاقبت هم به عذاب سخت ابدي دوزخ باز خواهند
گشت.
ب " وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا الُله وَ رَسُولُهُ إِلاّ غُرُوراً؛ [" 1003 ] و نیز در آن هنگام منافقان و آنان
که در دلهایشان مرض بود با یکدیگر می گفتند آن وعده اي که خدا و رسول به ما دادند غرور و فریبی بیش نبود.
2 کسانی که تصریح به فسق برخی از آنان کرده است؛ از قبیل:
الف " یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِ یبُوا قَوْماً بِجَهالَۀ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ؛ [" 1004 ] اي مؤمنان هر
گاه فاسقی براي شما خبري آورد
[ [ صفحه 330
تحقیق کنید مبادا به سخن چینی فاسق نادانی، به قومی رنجی رسانید و سخت پشیمان گردید. آیه در مورد برخی از اصحاب است.
ب " أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ.؛ [" 1005 ] آیا آن کس که به خدا ایمان آورده مانند کسی است که کافر بوده
است؛ هرگز یکسان نخواهند بود. آیه در مورد برخی از صحابه است.
ج " وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِالِله وَ بِالْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ - یُخادِعُونَ الَله وَ الَّذِینَ آمَنُوا؛ [" 1006 ] و گروهی از مردم
[منافق] گویند که ایمان آورده ایم به خدا و روز قیامت و حال آن که ایمان نیاورده اند؛ می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب
دهند.
3 آیاتی که گروهی از صحابه را بدون عنوان مذمت می کند امثال:
[ الف ". وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ الِله خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ الُله خَیْرُ الرّازِقِینَ؛ [" 1007
و این مردم چون تجارتی یا لهو و بازیچه اي ببینند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند اي رسول ما بگو به خلق که آنچه نزد
خداست، براي شما از لهو و تجارت هاي دنیا بهتر است و خدا بهترین روزي دهنده خلائق است.
صفحه 212 از 494
ب " وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتّی إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ الُله عَلی قُلُوبِهِمْ وَ
اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ؛ [" 1008 ] و برخی از مردم کاملا به گفتارت گوش می دهند تا وقتی که از حضورت خارج می شوند با اهل علم به
تمسخر و اهانت می گویند رسول باز از نو چه گفت؟ اینان هستند که خدا بر دل هایشان مهرنهاده پیرو هواي خود گردیده اند.
ج " وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْر لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ
[ [ صفحه 331
وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَۀٌ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ.؛ [" 1009 ] و بعضی از آنان دائم پیغمبر را می
آزارند و می گویند او شخصی ساده و زود باور است. بگو: زود باوري من به سوي شماست رسول به خدا ایمان آورده است و به
مؤمنان هم ایمان دارد و براي مؤمنان حقیقی شما رحمت کامل الهی است. و براي آنان که رسول را می آزارند عذاب دردناك
مهیاست.
د " سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الاَْعْرَابِ شَغَلَتْنَآ أَمْوَ لُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ.؛ [" 1010 ] اعراب
بادیه که از حضور در جنگ ها در سفر فتح مکه تخلف میورزند براي عذر و تعلل خود خواهند گفت که ما را محافظت اهل و
اموالمان از آمدن در رکابت بازداشت اینک از خدا بر گناه ما آمرزش طلب، این مردم منافق چیزي که به دل هیچ عقیده ندارند به
زبان می آورند.
ر " إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَ بُوا؛ [" 1011 ] کسانی از شما که در جنگ احد
پشت به جنگ کردند و منهزم شدند شیطان آنها را به سبب نافرمانی و بدکرداریشان به لغزش افکند.
س " وَ ما لَکُ مْ أَلاّ تُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ الِله وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ؛ [" 1012 ] و براي چه در راه خدا انفاق نمی کنید در
صورتی که وارث آسمان ها و زمین، خداست.
4 آیاتی که صحابه را به عنوان مؤمن و مسلمان مذمت کرده است:
الف " یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ الِله اثّاقَلْتُمْ إِلَی اْلَأرْضِ أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الاْخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ
[ الدُّنْیا فِی الاْخِرَةِ إِلاّ قَلِیلٌ - إِلاّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلِیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُ رُّوهُ شَیْئاً وَ الُله عَلی کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ؛ [" 1013
اي کسانی که ایمان آوردید چرا وقتی مرشود که براي جهاد در راه دین
[ [ صفحه 332
بی درنگ آماده شوید به خاك زمین دل بسته اید؛ آیا راضی به زندگانی دنیا به جاي آخرت شدید؟ در صورتی که متاع دنیا در
برابر عالم آخرت اندك و ناچیز است. بدانید که اگر در راه خدا براي جهاد بیرون نشوید خدا شما را به عذابی دردناك معذب
خواهد کرد و قومی دیگر براي جهاد به جاي شما بر می گمارد و شما به خدا زیانی نرسانده اید و خدا بر هر چیز تواناست.
ب " یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ - کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ الِله أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ. [" 1014 ] اي کسانی که ایمان آورده
اید چرا چیزي به زبان می گویید که در مقام عمل خلاف آن می کنید. این که سخنی بگویید و خلاف آن عمل کنید بسیار سخت
خدا را به خشم و غضب می آورد.
ج " یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ الُله یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلاِْیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ؛ [" 1015 ] آنها بر
صفحه 213 از 494
تو به مسلمان شدن منّت می گذارند بگو شما با اسلام خود بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت دارد که شما را به سوي
ایمان هدایت کرده است.
قول به عدالت همه صحابه مخالف سنت نبوي است
با مراجعه به روایاتی که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) رسیده، عدالت همه صحابه مورد قبول پیامبر(صلی الله علیه وآله)نبوده
است اینک به نقل برخی از روایات می پردازیم:
1 ابی وائل به نقل از عبدالله از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل می کند که فرمود: من در کنار حوض به انتظار شما می مانم که در
این هنگام مردانی از شما را نزد من می آورند، همین که اراده می کنم به آنها نزدیک شوم مانه می شوند. عرض می کنم:
. [ پروردگارا! اینان اصحاب من ند. خداوند می فرماید: اي پیامبر! نمی دانی بعد از تو چه کردند؟. [ 1016
به این مضمون ده ها روایت در معتبرترین کتاب هاي اهل سنت موجود است.
[ [ صفحه 333
2 امّ سلمه می گوید: پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: از میان اصحابم کسانی هستند که بعد از من، نه من آنان را خواهم دید و نه
. [ آنان مرا. [ 1017
3 طلحۀ بن عبیدالله و ابن عباس و جابر بن عبدالله می گویند: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر کشتگان مسلمانان احد نماز
گذارد، آن گاه فرمود: من بر آنان شاهدم. ابوبکر عرض کرد: اي رسول خدا! آیا اینان برادران ما نیستند، اسلام آورده و همانند ما
جهاد ننمودند؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: بلی، ولی آنان از اجرهایشان استفاده نبردند. نمی دانم که شما بعد از من چه می
کنید؟...
4 ابو الدر داء می گوید: به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) عرض کردم: شنیده ام که فرموده اید گروه هاي بعد، مرتّد خواهند
شاد؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: بلی، ولی تو از آنان نیستی.
5 ثعلبۀ بن حاطب بن عمر بن امیه از جمله کسانی است که در جنگ بدر و احد شرکت کرده است، ولی به خاطر امتناع از
پرداخت زکات آیه اي در مذمت او وارد شده ": وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ الَله لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْ لِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصّالِحِینَ - فَلَمّا
آتاهُمْ مِنْ فَضْ لِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ؛ [" 1018 ] و بعضی از آنها این گونه با خدا عهد بستند که اگر نعمت و رحمتی
نصیب ما شد البته تو را تصدیق کرده از نیکان می شویم و با این عهد باز چون فضل و نعمت خدا نصیب آنها گشت بر آن بخل
ورزیدند و از دین روي گردانیده از حق اعراض کردند.
[ 6 نسایی در سنن خود از ابن عباس، در شأن نزول آیه شریفه ": وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ، [" 1019
نقل می کند که زنی بود بسیار زیبا که در نماز بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) اقتدا می کرد، برخی از صحابه براي این که چشمانشان
به آن زن نیفتد از
[ [ صفحه 334
صفحه 214 از 494
صف زنان دور شده و در صف مقدم جماعت قرار می گرفتند، ولکن برخی دیگر بر عکس در صف آخر قرار می گرفتند تا در
حالت رکوع، از زیر بغل، آن زن را تماشا کنند، که این آیه نازل شد.
7 ام الدرداء می گوید: ابو الدرداء در حالی که غضبناك بود بر من وارد شد. به او گفتم: چه چیز شما را به خشمگین کرده است؟
گفت: به خدا سوگند که از امّت محمّد(صلی الله علیه وآله)چیزي نمی شناسم مگر این که مشاهده می کنم که همه نماز می
. [ خوانند. [ 1020
8 در جریان صلح حدیبه بعد از آن که پیامبر(صلی الله علیه وآله) از مصالحه با کفار فارغ شد، به اصحاب خود فرمود: بیایید و
شترهاي خود را قربانی کنید و سپس سرهاي خود را بتراشید. راوي می گوید: به خدا سوگند که هیچ کس از جاي خود بلند نشد تا
آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) این جمله را سه بار تکرار فرمود و در هر سه بار امر او را امتنال نکردند. رسول خدا(صلی الله
علیه وآله) با احدي سخن نگفت و مستقیماً به سراغ شتر خود آمد و آن را قربانی کرد. و نیز آرایشگر را دعوت نمود تا سرش را
بتراشد. صحابه بعد از مشاهده این عمل شتران خود را ذبح کرده و سر یکدیگر را تراشیدند، ولی برخی از شدّت غضب به جهت
. [ این که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با کفار صلح کرده است نزدیک بود که یکدیگر را با تبع بکشند. [ 1021
9 اسامه می گوید: پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از دور نگاهی به خانه هاي مدینه کرد، آن گاه فرمود: آیا آنچه من می بینم
. [ شما نیز می بینید؟ می بینم که چگونه فتنه ها در جاي جاي خانه هاي شما رسوخ کرده است. [ 1022
10 عقبۀ بن عامر از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود: همانا من پیشتاز شما در روز قیامتم و من بر شما شاهدم، به خدا
سوگند که من الآن نظر می کنم به حوضم، به من کلیدهاي خزینه هاي زمین داده شده است. نمی ترسم از این که بعد از من
. [ مشرك شوید، بلکه از نزاع و اختلاف در خلافت بر شما ترس دارم. [ 1023
[ [ صفحه 335
11 ابن عباس می گوید: خداوند متعال هیچ گاه " یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا. " نازل نکرد مگر آن که علی(علیه السلام)امیر و شریف آن
بود. خداوند در جاي جاي قرآن اصحاب محمّد(صلی الله علیه وآله)را عتاب کرده در حالی که علی(علیه السلام) را جز به خیر یاد
. [ نکرده است. [ 1024
. [ 12 رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به علی(علیه السلام) خطاب کرده فرمود: همانا امّتم بعد از من به تو ظلم خواهند کرد. [ 1025
تعارض قول به عدالت کل صحابه با حقایق تاریخی
با مراجعه به تاریخ صحابه نیز درمی یابیم که عدالت همه صحابه خلاف واقعیت هاي تاریخی است.
1 ابن عباس می گوید: هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) درخواست قلم و دوات نمود تا وصیت خود را بنویسد برخی از
. [ صحابه به او جسارت کرده و نسبت هذیان دادند. [ 1026
2 جابر می گوید: ما با پیامبر(صلی الله علیه وآله) نماز می خواندیم که قافله اي با کالایشان از شام وارد مدینه شد، همه نماز
گزاران پیامبر(صلی الله علیه وآله) را رها کرده و به سراغ قافله رفتند مگر دوازده نفر، که در این موقع آیه اي در مذمت آنان وارد
. [ شد ": وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوكَ قائِماً. [" 1027
3 آیا می توان ولید بن عقبه را به نص قرآن فاسق نامیده شده و در عصر عثمان شراب نوشید و در حالت مستی امام جماعت شد،
صفحه 215 از 494
. [ عادل بنامیم. [ 1028
4 آیا می توان مغیرة بن شعبه را که چند نفر بر زناي او شهادت دادند در حالی که از بیعت کنندگان در زیر درخت حدیبه بوده
. [ است عادل بنامیم. [ 1029
5 آیا می توان نعمان را که سه بار به جهت شرب خمر حدّ خورده و بار چهارم عمر
[ [ صفحه 336
از پیامبر(صلی الله علیه وآله) درخواست قتل او را کرده، عادل دانست. [ 1030 ] در حالی که تمام معرکه ها شرکت کرده است.
6 خالدین ولید، مگر مالک بن نویره را به خاطر این که زکات مالش را به او نداد، نکشت و همان شب با همسر او زنا نکرد..
1031 ] آیا او عادل است؟ ]
7 آیا معاویه بن ابی سفیان کسی نبود که درحضور مردم علناً شراب می نوشید. [ 1032 ] و ربا خواري می کرد. [ 1033 ] و دشنام و
لعن بر علی بن ابی طالب(علیه السلام) را علنی کرد. [ 1034 ] و مگر او نبود که به حسن بن علی(علیه السلام) سمّ داد و او را به قتل
. [ رساند. [ 1035
قول به عدالت همه صحابه با روح اسلام سازگاري ندارد
خداوند متعال انسان را مختار آفریده است و از طرفی، هیچ پیامبري در طول تاریخ بشریّت مردم خود را نکویناً متحوّل نکرده است،
بلکه از راه تبلیغ و ارشاد آنها را به راه راست هدایت فرموده، که دسته اي این هدایت را پذیرفته و سعادت یافتند، و دسته اي دیگر
به خاطر عدم پذیرش هدایت، به گمراهی افتادند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)نیز از این قاعده استثنا نشده است، زیرا گر چه آن
حضرت(صلی الله علیه وآله) نهایت سعی و کوشش فراوانی در راه سعادت اصحابش نمود، ولی برخی تا به آخر راه، در مسیر
مستقیم باقی نماندند.
پاسخ جزئی
پاسخ به آیات
الف پاسخ از آیه اول
اوّلا: وسط به معناي چیزي است که بین دو طرف واقع شده است و در مورد آیه،
[ [ صفحه 337
حدّ وسط بین افراط و تفریط است، زیرا یهود افرط در توجه به دنیا داشته و نصارا تفریط.
ولی امت اسلامی حدّ وسط بین افراط و تفریط ند. و این مطلب ارتباطی با عدالت کل صحابه ندارد.
صفحه 216 از 494
ثانیاً: آیه درباره مجموعه امت است، در حالی که کسی قائل به عدالت فرد فرد امت اسلامی نیست.
ب پاسخ از آیه دوم
اوّلا: خیر بودن به او صافی هم چون امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به خدا مقید شده است، حال اگر کسی از این قید تهی
گردد مشمول آیه نخواهد بود.
ثانیاً: افضل بودن در آیه این امت نسبت به امت هاي پیشین نسبی است و عدالت بر کمال مطلق نسبت به همه افراد امت ندارد.
ج پاسخ از آیه سوم
اوّلا: آیه اخصّ از مدعاست، زیرا مدعا، عدالت کل صحابه است؛ در حالی که مورد آیه، افرادي با خصوصیات ویژه است.
ثانیاً: اگر خداوند متعال عده اي را مدح کرده به جهت انقیاد و اطاعت آنان است و تا مادامی که این حالت در آنان وجود دارد
مدح هم باقی است و الاّ مدح خود به خود برداشته می شود.
به تعبیر دیگر در آیه سوّم مدح و ستایش معلق بر صفت ایمان است؛ زیرا در آخر آیه آمده است ": أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَ  قا؛"
حال اگر صفت ایمان، به جهت گناه از کسی زایل شد، مدح و ستایش نیز برداشته می شود. ثالثاً: تعلیق حکم بر وصف مشعر به
علیت است و تا مادامی که وصف باقی است حکم هم باقی است. در این آیه حکم بر مؤمن و مهاجر و مجاهد و پناه دهنده و ناصر
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و لرد شده است، حال اگر کسی دین رسول خدا رایاري نکرد حکم از او برداشته می شود.
د پاسخ از آیه چهارم
اوّلا: دلالت آیه بر عدالت همه صحابه متوقف بر آن است که من در " مِنَ الْمُهاجِرِینَ "... بیانیه باشد نه تبعیضیه و مراد از " وَ
السّابِقُونَ اْلَأوَّلُونَ، "... کلّ صحابه باشد، در حالی که در هر دو مورد خلاف ظاهر است.
[ [ صفحه 338
ثانیاً: آیه مخصوص سبقت گیرندگان از مهاجران و انصار است و تابعان آنهاست در حالی که محسن در افعال و اقوال نیکوکار
بودند و با پایان خوش از دنیا رفتند که شامل همه صحابه نمی شود. لذا شخصی به براء بن عازب عرض کرد: خوشا به حال تو که با
پیامبر(صلی الله علیه وآله) مصاحبت نموده و با او در زیر شجره رضوان بیعت نمودي. او در جواب گفت: تو نمی دانی که بعد از
. [ پیامبر(صلی الله علیه وآله) چه کردیم؟. [ 1036
ر پاسخ از آیه پنجم
اوّلا: آیه مخصوص کسانی است که در زیر دخت رضوان با آن حضرت(صلی الله علیه وآله) بیعت نمودند، که حدود 1400 نفر
بودند.
ثانیاً: ظرف و مورد رضایت خداوند در آیه ذکر شده که همان بیعت باشد و رضایت در یک عمل دلالت بر رضایت مطلق ندارد.
ثالثاً: در آیه رضایت را مشروط به وفاي عهد نموده است، حال اگر کسی به این شرط عمل نکند حکم هم از او برداشته خداهد
شد.
. [ لذا از ابن عباس در ذیل این آیه نقل است که: سکینه بر کسانی نازل شد که وفاي به عهد نمودند. [ 1037
ص پاسخ از آیه ششم
اوّلا: آیه دلالت بر خلاف مقصود دارد، زیرا گر چه در ظاهر، قضیه شرطیه است، ولی در معنا انشاء است یعنی باید صحابه این چنین
بوده باشند. اگر کسی به فرزند خود می گوید: فرزند من نماز می خواند یعنی باید نماز به خواند.
صفحه 217 از 494
ثانیاً ذیل آیه دلالت دارد بر این که مقصود از آیه بعض صحابه است نه همه آنها، به دلیل قول خداوند ": وَعَدَ الُله الَّذِینَ آمَنُوا وَ
عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ، " که کلمه منهم دلالت دارد بر این که تمام کسانی که با پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودند مشمول این
صفات نبوده اند.
ثالثاً: مراد از " الَّذِینَ مَعَهُ " معیّت زمانی یا مکانی نیست، تا این که گفته شود آیه
[ [ صفحه 339
مربوط به معاصرین پیامبر(صلی الله علیه وآله) و صحابه است، بلکه مراد به معیت در این آیه معیّت در رسالت الهی است، که شامل
تمام امّت اسلامی تا روز قیامت می شود. یعنی هر کس که با این صفات تا روز قیامت با پیامبر(صلی الله علیه وآله) باشد،
حکمش چنین است.
رابعاً: باید در مقام تفسیر آیات، همه آیات را مورد توجه قرار داد و می دانیم که برخی از آیات نیز گروهی از صحابه را مورد
مذمّت قرار داده است و جمیع این دو دسته آیه به این است که صحابه را به دوسته خوب و بد تقسیم نماییم.
ض پاسخ از آیه هفتم
اوّلا: مراد از سابقین در آیه سبقت جویندگان در خیرات است، به قرینه آیات دیگر که متعلق سبقت را بیان نموده است همانند ": وَ
مِنْهُمْ سَابِقُم بِالْخَیْرَ تِ بِإِذْنِ اللَّهِ [" 1038 ] و " فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ [" 1039 ] و " أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَهُمْ لَها سابِقُونَ،"
1040 ] نه سابق در زمان. مراد از سبقت گیرندگان در آیه سابقین در مغفرت و رحمت است. به دلیل قول خداوند ": سَابِقُواْ إِلَی ]
. [ مَغْفِرَة مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّه. ["... 1041
ثانیاً: روایاتی که از طریق مختلف رسیده دلالت دارد بر این که مراد آیه، علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.
سیوطی به سندش از ابن عباس در تفسیر آیه نقل می کند: آیه درباره حزقیل، مؤمن آل فرعون، حبیب نجّار که در سوره یس از
او یاد شده و علی بن ابی طالب(علیه السلام)است، که هر کدام از آنان سابق بر امّتشان بوده اند و علی(علیه السلام) از همه سابقین
. [ افضل است. [ 1042
م پاسخ از آیه هشتم
اوّلا: آیه اخص از مدعا است، زیرا مربوط به فقراي مهاجران است.
[ [ صفحه 340
ثانیاً: مربوط به مهاجرینی است که خدا و رسول رایاري کردند، نه کسانی که نه تنها یاري نکردند بلکه با او امر و نواهی خدا و
رسول مخالفت نمودند.
ثالثاً: آیه دلالت بر صدق آنان دارد نه عدالت.
جواب از روایات
جواب کلی
صفحه 218 از 494
از مجموع روایاتی که با آنها بر عدالت صحابه استدلال شده، می توان به طور عموم جواب هایی عرضه داشت:
اوّلا: روایاتی که در مدح صحابه وارد شده، تماماً از طریق خود صحابه است و این خود نه تنها سبب وهن روایت می شود، بلکه
خلاف سیره عملی برخی از صحابه است، که قبلا به آن اشاره گردید.
ثانیاً: نمی توان باور کرد که پیامبري با تمام کوشش و زحمت مردم را به احیاي حق و حقیقت دعوت کند، آن گاه به اصحاب خود
آزادي مطلق داده و با چراغ سبز نشان دادن به این که قطعاً شما اهل نجات ید هر چند کار خلاف انجام دهید، آنان را بر گناه
تشویق کرده و دستشان را در خلافت دستورات الهی باز گذارد.
جواب از خصوص هر یک از روایات
نسبت به روایت اوّل می گوییم:
اوّلا: خیر بودن در این روایت همانند خیر بودن در آیه شریفه " کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّۀ "... نسبی است نه حقیقی.
ثانیاً: دلیل اعم از مدّعا است، زیرا شامل مطلق اشخاصی می شود که در قرن پیامبر(صلی الله علیه وآله)بوده اند چه صحابه و چه
تابعان، در حالی که مدعا خصوص صحابه است.
و نسبت به روایت دوّم می گوییم: سبّ نکردن. غیر از حکم به عدالت است، زیرا بر فرض ثبوت روایت، پیامبر(صلی الله علیه وآله)
نهی از دشنام صحابه کرده است هر چند عادل نباشد، چون سبّ، امر مطلوبی در شریعت اسلامی نیست، لذا باید زبان خود را از آن
محفوظ بدارد،
[ [ صفحه 341
که شیعه هم به این نهی عمل می کند، لکن این، به معناي ثبوت عدالت براي جمیع صحابه نیست.
و نسبت به روایت سوّم می گوییم: اوّلا: حدیث، ضعیف السند است به خاطر وجود ابی برده؛ زیرا معروف است به جرائم شنیع و
کسی است که در قتل صحابی بزرگ، حجر بن عدي، دست داشته است. [ 1043 ] و ابن ابی الحدید او را از منحرفین و مبغضین امام
علی(علیه السلام)می داند و تا جایی پیش رفت که نسبت کفر به امام علی(علیه السلام) داد نعوذ باالله تعالی ، و دست قاتل عماربن
یاسر را به جهت کشتن عمار بوسید، و دعا کرد که در آتش جهنم نسوزد. [ 1044 ] مضافاً به اشکالات دلالی که در این رساله
جاي بیان آن نیست.
و نسبت به روایت چهارم می گوییم:
اوّلا: حدیث به تصریح عده زیادي از علماي اهل سنت ضعیف است؛ امثال احمد ابن حنبل، مزنی شاگرد شافعی، ابن قطان، دار
قطنی، ابن حزم، بیهقی، ابن عبدالبر، ابن عساکر، ابن الجوزي، ابن تیمیه، ذهبی، ابن قیّم، البانی، سیوطی، ابن حجر عسقلانی و
. [ جماعتی دیگر از علماي اهل سنت. [ 1045
ثانیاً: حدیث با واقعیت هاي خارجی سازگاري ندارد، زیرا اعمال و کردار صحابه گواهی می دهد که نمی توانند به طور عموم عادل
باشند.
ثالثاً: احتمال دست کاري در حدیث است، زیرا در لسان المیزان این گونه نقل شده است: اهل بیتی کالنجوم بایّهم اقتدیتم اهتدیتم.
1046 ] به ویژه با در نظر گرفتن این نکته که همه ستارگان نیستند که سبب هدایت مردم ند، بلکه برخی از آنها به جهت وضعیت ]
خاصّی که دارند، می توانند جنبه هدایت گري داشته باشند، هم چنین است اصحاب که همه آنان قابلیت هدایت بشر را ندارند.
صفحه 219 از 494
[ [ صفحه 342
جواب از اجماع
در باره ادعاي اجماع از سوي عدّه اي از اعلماي اهل سنت بر عدالت صحابه، باید بگوییم که این اجماع اعتباري ندارد، زیرا مدرك
این اجماع معلوم است؛ یعنی آیات با روایاتی که به آن ها اشاره شد، و اجماع مدرکی حجّت نیست، بلکه اعتبار به مدرك است،
که مشکل
و نیز درجاي خود ثابت شده که اجماع فی حدّ نفسه حجّت نیست، مگر به اعتبار کاشف بودن از قول معصوم، که این اجماع
هاي ادعا شده، از چنین شرطی برخوردار نیستند.
دوستی شیعه با صحابه کرام
شیعه امامیه هر چند نسبت به جایگاه هاي برخی از صحابه اعتراض دارد، ولی صحابه کرام را ستایش می کند؛ کسانی که در راه
نصرت و یاري از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)سختی ها کشیده و با نفس و مال جهاد نمودند و تا آخر عمر نیز از راه مستقیم
هدایت منحرف نشدند، همان گونه که امام سجاد(علیه السلام) در مدح این دسته از اصحاب می فرماید:
اللّهم و اتباع الرسول و مصدّقوهم من اهل الارض بالغیب عند معارضۀ المعاندین لهم بالتکذیب و الاشتیاق الی المرسلین بحقائق
الایمان فی کلّ دهر و زمان، ارسلت فیه رسولا، و اقمت لأهله دلیلا، من لدن آدم الی محمّد(صلی الله علیه وآله) من ائمۀ الهدي
وقادة اهل التقی علی جمیعهم السلام، و اصحاب محمّد(صلی الله علیه وآله) خاصۀ، الذین احسنوا الصحبۀ، والذین أبلوا البلاء الحسن
فی نصرته، و کاتفوه و اسرعوا الی وفاته، وسابقوا الی دعوته، و استجابواله، حیث اسمعهم حجۀ رسالته، و فارقوا الأزواج و الأولاد فی
اظهار کلمته، و قاتلوا الآباء و الآبناء فی تثبیت نبوته، والذین هجّرتهم الغشائر اذتعلّقوا بعروته، وانتفت منهم القربات اذسکنوا فی ظلّ
قرابته. اللّهم ما ترکوالک وفیک و ارضهم من رضوانک و بماحاشوا الحقّ علیک، و کانوا من ذلک
[ [ صفحه 343
. [ لک والیک، واشکرهم علی هجرتهم فیک دیارهم، و خروجهم من سعۀ المعاش الی ضیقه....؛ [ 1047
بار خدایا پیروان پیامبران و ایمان آورندگان به ایشان از اهل زمین که از روي غیب و پنهانی ایمان آوردند؛ در آن هنگام که
دشمنان به تکذیب و دروغ پنداشتن ایشان معارضه نمودند، روبرو شدند و آن هنگام که به سبب حقائق ایمان پیغمبران علاقه مند
بودند در هر روزگار و زمانی که در آن پیغمبري فرستادي و براي اهل آن دلیل و راهنمایی گماشتن، از از زمان آدم تا محمّد(صلی
الله علیه وآله)، از پیشوایان هدایت و رستگاري و جلوداران اهل تقوي وپرهیزکاري که بر همه آنها سلام و درود باد، آنان را از خود
به آمرزش و خشنودي یاد فرما. بار خدایا به خصوص اصحاب و یاران محمّد آنان که همراه بودن را نیکو به پایان بردند و آنان که
براي یاري او در جنگ شجاعت و دلاوري برجسته اي آشکار ساخنتد، و او را یاري کردند، و به ایمان آوردن به او شتافتند و به
صفحه 220 از 494
دعوتش پیشی گرفتند، و دعوت او را آن هنگام که برهان رسالت هاي خود را به گوششان رساند پذیرفتند. و در راه آشکار ساختن
دعوت او از زنان و فرزندان دوري نمودند، و در استوار کردن پیغمبري و آنان که محبّت و دوستی آن بزرگوار را در دل داشتند، و
در دوستیش تجارت و بازرگانی اي را آرزو داشتند که هرگز کسادي در آن راه نمی یابد. و آنان که چون به عروه و دسته آن
حضرت آویختند قبیله ها از آنها دوري گزیدند، و چون در سایه خویشی با او جاي گرفتند خویشان با آنان خود را بیگانه پنداشتند.
پس خدایا آنچه را که براي تو در راه تو از دست داده اند براي ایشان فراموش مکن، و براي آن که مردم را بر تو گرد آوردند، و
براي تو با پیغمبرت دعوت کنندگان به سوي تو بودند ایشان را از خوشنودي خود خوشنود ساز. و ایشان را در برابر آن که در راه تو
از شهرها و خویشاوندان دوري گزیده از زندگی فراخ به تنگی و سختی روي آوردند...
[ [ صفحه 344
و نیز امام علی(علیه السلام) در حقّ گروهی از صحابه که وفادار به عهد بودند می فرماید:
...لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّد(صلی الله علیه وآله) فَمَا أَرَي أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ لَقَدْ کَانُوا یُصْ بِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِیَاماً
یُرَاوِحُونَ بَیْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُ دُودِهِمْ وَ یَقِفُونَ عَلَی مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِکْرِ مَعَادِهِمْ کَأَنَّ بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ رُکَبَ الْمِعْزَي مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ إِذَا
. [ ذُکِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْیُنُهُمْ حَتَّی تَبُلَّ جُیُوبَهُمْ وَ مَادُوا کَمَا یَمِیدُ الشَّجَرُ یَوْمَ الرِّیحِ الْعَاصِفِ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ؛ [ 1048
همانا یاران پیامبر(صلی الله علیه وآله) را دیدم، کسی را نمی بینم که همانند آنان باشد، روز را ژولیده مو، گردآلود به شب می
رساندند، شب را به نوبت در سجده یا قیام به سر می بردند. گاه پیشانی بر زمین می سودند، و گاه گونه بر خاك. از یاد معاد چنان
ناآرام بودند که گویی بر پاره آتش ایستاده بودند. میان دو چشمانش از سجده هاي طولانی، چون زانوي بزها پنبه بسته بود. اگر نام
خدا برده می شود چندان می گریستند که گریبان هایشان تر گردد، و می لرزیدند چنان که درخت روز تند باد لرزد، از کیفري که
بیم آن داشتند یا امیدي که تخم آن در دل می کاشتند.
[ [ صفحه 345
سنت صحابه
اشاره
اسلام آیین جهانی است و آخرین دینی است که خداوند متعال در دوره و عصر پایان تاریخ به بشر عرضه کرده است. با ملاحظه
این دو جهت باید دین اسلام از کمال و جامعیت فوق العاده اي برخوردار باشد، تا نه تنها بتواند جواب گوي تمام
جوامع بشري در عصر خود باشد، بلکه باید نسل هاي آینده را نیز تا روز قیامت پاسخ گو باشد.
از طرفی دیگر، مشاهده می کنیم که مدّت بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بسیار محدود است؛ یعنی 23 سال، که بیشتر این
وقت را در مکه صرف مبارزه با بت پرستی و نفی شرك از جامعه شبه جزیرة العرب کرده. ده سال باقی مانده از بعثت را نیز به
جهت تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، صرف مسائل حکومتی و دینی نمود. شیعه و اهل سنت اتفاق دارند این وقت محدود نمی
توانست جواب گوي مسائلی باشد که جامعه بشري تا روز قیامت به آن احتیاج دارد، لذا هرکدام درصدد توجیه و تدبیر و چاره اي
صفحه 221 از 494
برآمده اند. شیعه امامیه معتقد است: از آن جا که وظیفه انبیا بیان کلیات احکام، و فلسفه وجودي اوصیا، توسعه و تبیین شریعت
است، لذا دین و شریعت و مصادر تشریع از این جهت کامل شده است. ولی اهل سنت به لحاظ منابع استنباط و أدله در مضیقه قرار
دارند، از این رو به کثیري از ادله ومنابع ظنّی روي آورده اند که هیچ دلیل قانع کننده بر آن وجود ندارد از آن جمله حجّیت سنت
صحابه است. در حقیقت این منبع تشریع را در مقابل منبع غنی سنت
[ [ صفحه 346
اهل بیت(علیهم السلام) جعل کرده اند تا بتوانند این خلأ مهمّ را جبران کنند. ما درصددیم این منبع را بررسی کنیم.
اقوال در سنت صحابه
بزرگان اهل سنت در حدود اخذ از سنت صحابه اتفاق نظر ندارند:
. [ 1 ابن قیّم جوزیه می گوید: ابوحنیفه آثار صحابه را بر قیاس و رأي مقدم می داشت. [ 1049
2 شاطبی می گوید: مالک قول صحابی را به سنت ملحق می نمود... بلکه نقل شده که مالک خبر واحد را با قول مخالف یک نفر
. [ از صحابه رها می کرد. [ 1050
. [ 3 شافعی جایگاه قول صحابی را بعد از نصّ و اجماع قرار داده و آن را بر قیاس مقدم می داشت. [ 1051
4 احمد بن حنبل جایگاه فتواي صحابی را بعد از نص قرار داده و آن را اصل دوم در منبع تشریع می دانست. ابن قیّم می گوید:
فتواهاي احمد بن حنبل بر دو اصل استوار بود: نصوص و فتواهاي صحابه، درصورتی که براي آن مخالفی وجود نداشته باشد.
. [1052]
5 ابن تیمیه می گوید: احمد بن حنبل و بسیاري از علما، از سنت علی(علیه السلام) متابعت نموده اند؛ همان گونه که از سنت عمر
و عثمان متابعت کرده اند. اما برخی دیگر از عالمان، همانند مالک از سنت علی(علیه السلام) متابعت نکرده اند و همه در این اتفاق
. [ دارند که سنت عمر و عثمان حجّت است. [ 1053
مقصود از حجیت
در مورد حجّیت در سنت صحابه دو احتمال هست:
[ [ صفحه 347
الف) مقصود حجّیت موضوعی است، همان گونه که سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به همین معنا حجّت است. حجیّت موضوعی؛
یعنی چیزي ذاتا حجّت بوده و موضوع براي وجوب تعبّد و متابعت باشد، نه از آن جهت که راهی به حجّت و کاشف از حجّت
است.
ب) احتمال دیگر آن است که مقصود از حجیت در سنت صحابه، طریقیّت است؛ یعنی سنت صحابه از آن جهت که طریق و راهی
به حجّت ذاتی، یعنی سنت نبوي است، حجّت می باشد که دراین صورت باید خبر صحابی از شرایط خبر واحد؛ امثال ثقه و عدل
بودن برخوردار باشد و در حقیقت بین صحابی و دیگر راویان حدیث هیچ فرقی وجود ندارد، اگر قول او حجّت است، به دلیل ثقه
صفحه 222 از 494
بودن مخبر است؛ در صورتی که ثقه یا عدل بودنش ثابت شود.
ظاهر کلام اصولیین اهل سنت این است که حجّیت در باب سنت صحابه، موضوعی است نه طریقی. در حقیقت کسانی که از اهل
سنت، سنت صحابه را حجّت می دانند، براي آن شأنی همانند کتاب و سنت نبوي قائلند.
1 ابن قیّم جوزیه می گوید: اگر کسی از اقوال صحابه پیروي کند، بی آن که در صحّت آن تحقیق کرده باشد، مورد سپاس و
. [ ستایش خواهد بود. [ 1054
2 شاطبی می گوید: از روایات استفاده می شود کسی که از سنت صحابه پیروي کند، به مانند آن است که از سنت پیامبر پیروي
. [ کرده است. [ 1055
برخی بر این باورند که مقصود از حجّیت سنت صحابه نزد اهل سنت، حجّیت طریقی است نه موضوعی و اعتبارش از آن جهت
است که یا همه صحابه انجام دهند، یا این که برخی انجام داده و عمل او مشهور شود و دیگران سکوت کرده و آن را ردّ نکنند.
این موضوع در حقیقت به اجماع حقیقی یا تقدیري و سکوتی باز می گردد که خود طریق قطعی از سنت نبوي است، اما این توجیه
خلاف مقصود و مراد اهل سنّت است، زیرا مطابق کلام برخی از علماي اهل سنّت حجّیت سنت صحابه از این باب نیست.
[ [ صفحه 348
ابن قیّم جوزیه می گوید: اگر صحابی مطلبی بگوید از دو حال خارج نیست: یا صحابی دیگر با او مخالت می کند، یانمی کند. در
صورت اوّل، قولش حجّت نیست... و در صورت دوّم، یا این است که قول صحابی در بین صحابه مشهور می گردد و کسی با او
مخالفت نمی کند و یا این که این چنین نیست. در صورت اوّل، مطابق رأي اکثر فقها در حکم اجماع و حجت است. اما برخی
معتقدند حجّت است، ولی اجماع محسوب نمی شود. عده اي دیگر، آن را نه حجت می دانند، نه تشکیل دهنده اجماع.
اگر قول صحابی مشهور نگردد، یا آن که کسی از مشهور بودن یا نبودن آن مطلع نشود در این صورت نزد اصولیین در حجیّت آن
. [ اختلاف است. جمهور امّت بر آن اند که در این صورت نیز قول صحابی حجّت است. [ 1056
از آخر عبارت ابن قیّم به خوبی استفاده می شود که حجّیت قول صحابی را به لحاظ کاشفیت از سنت نبوي از طریق اجماع نمی
داند، بلکه براي قول صحابی همانند قول نبوي حجّیت موضوعی قائل است.
در مقابل، شیعه امامیه صحابه را از این جهت همانند بقیه می داند در این که حجیت سنت آنها متوقف بر آن است که وثاقت یا
عدالت هریک از آنان به اثبات برسد، زیرا به طورکلّی صحابه عادل نیستند و دلیلی بر این مطلب موجود نیست، بلکه دلایل بر
خلاف آن وجود دارد.
غزالی از عالمان اهل سنت، موافق با عقیده شیعه است او می گوید: کسی که ممکن است غلط یا سهو کند عصمت ندارد، لذا
قولش حجّت نیست در این صورت چگونه ممکن است که به قول او احتجاج کرد؟ چگونه ممکن است براي گروهی عصمت
تصور نمود، در حالی که بین آنان اختلاف فراوانی وجود داشته است؟ و چگونه این احتمال داده می شود، در حالی که صحابه
. [ خود اتفاق نموده اند بر این که می توان با اقوال و رفتار صحابی مخالفت نمود؟.... [ 1057
[ [ صفحه 349
ادله عدم حجیت سنت صحابی
صفحه 223 از 494
اشاره
با مراجعه به آیات قرآن، روایات و تاریخ پی می بریم که نه تنها دلیلی بر حجیّت موضوعی و طریقی به نحو عموم بر سنت صحابی
نیست، بلکه دلیل بر عدم حجّیت آن به وفور به چشم می خورد. اینکه به برخی از آنها اشاره می کنیم:
آیات
از آیات استفاده می شود صحابه اشتباهات و مخالت هایی با شریعت اسلامی داشته اند.
1 " وَ لَقَدْ صَ دَقَکُمُ الُله وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتّی إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی اْلَأمْرِ وَ عَ َ ص یْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ
یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الاْخِرَةَ؛ ["... 1058 ] و به حقیقت خداوند وعده خود را به شما صادق گردانید؛ آن گاه دریافتید که غلبه
کردید و به فرمان خدا کافران را در خاك هلاکت انداختید و همیشه بر دشمن غالب بودید تا این که در کار جنگ سستی کرده،
اختلاف ایجاد کردید و نافرمانی حکم پیامبر(صلی الله علیه وآله)نمودید، پس از آن که هر چه آرزوي شما بود به آن رسیدید، منتها
برخی براي دنیا و برخی دیگر براي آخرت می کوشید.
2 " إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَ بُوا؛ ["... 1059 ] همانا آنان که از شما در جنگ
احد پشت به جنگ کردند و منهدم شدند شیطان آنها را به سبب نافرمانی و بدکرداري شان به لغزش افکند....
3 " یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ - کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ الِله أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ؛ [" 1060 ] اي کسانی که ایمان آورده اید،
چرا چیزي به زبان می گویید که در مقام عمل خلاف آن می کنید، این عمل که سخنی بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا
را به خشم
[ [ صفحه 350
و غضب می آورد.
4 " وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوكَ قائِماً؛ ["... 1061 ] و هنگامی که تجارت یا لهوي ببینید به سوي آن رفته و تو
را ایستاده رها می کنند.
روایات
هم چنین از روایات به طور وضوح استفاده میشود که صحابه عصمت از معصیت و خطا نداشته اند.
بخاري به سند خود از ابی حازم نقل می کند: از سهل بن سعد شنیدم که پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: من نظاره گر شما در کنار
حوض کوثرم. هر کس بر آن وارد شود، آب آن خواهد آشامید. و کسی که از آن بیاشامد هرگز تشنه نخواهد شد. گروهی بر من
وارد می شوند که من آنان را می شناسم و آنها نیز مرا می شناسند؛ آن گاه بین من و آنان حائل می شوند... می گویم: ایشان از من
هستند خطاب می رسد: اي پیامبر! تو نمی دانی که چگونه اینان بعد از تو دین را تغییر و تبدیل نمودند. من هم می گویم: واي واي!
. [ بر هر کسی که بعد از من دین را تغییر و تبدیل کند. [ 1062
تفتازانی می گوید: برخی از صحابه از حقّ منحرف شده و به ظلم و فسق گرفتار شدند و علّت آن کینه، عناد، حسد، لجاجت، طلب
صفحه 224 از 494
ریاست، سلطنت و میل به لذت ها و شهوات بوده است، زیرا تمام صحابه معصوم نبوده و نیز هرکسی که پیامبر(صلی الله علیه وآله)
را ملاقات کرده، اهل خیر نمی شود. اما عالمان به جهت حسن ظنّی که به اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله)داشته اند درصدد
. [ توجیه و تأویل رفتار صحابه برآمده اند.... [ 1063
سیره صحابه
با مراجعه به سیره صحابه پی خواهیم برد که نه تنها آنان معصوم از گناه و اشتباه و
[ [ صفحه 351
خطا نبوده اند بلکه خود نیز به خطا و اشتباه صحابه معترف بودند از همین رو، اهل سنت نهایت توجیهی که براي عمل باطل برخی
از صحابه می کنند این است که آنان مجتهد بوده اند و مجتهد گاهی اجتهادش به خطا می رود.
سید محمدتقی حکیم می گوید: بس است تورا دلیل بر عدم حجّیت سنت صحابه این که در روز شورا سیره عمر و ابوبکر بر امام
علی(علیه السلام) عرضه شد، ولی حضرت نپذیرفتند و حتّی خلافت را به جهت آن رها نمودند ولی متأسفانه عثمان با پذیرش آن
خلافت را تصاحب کرد. زمانی که امام علی(علیه السلام) به خلافت و حکومت رسید کوشید تا تمام کارهاي خلافی که از خلفاي
قبل صادر شده و به عنوان سنّت بین مردم جا افتاده بود، از بین ببرد، اگر چه در برخی از آنها موفق نشد زیرا سنت خلفاي سابق اثر
عمیقی در میان آنان گذاشته بود.
عوامل طرح حجیت سنت صحابه
1 گروه مخالف که تنها هدفشان رسیدن به ریاست و حکومت و سلطنت اسلامی بود، بعد از فوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)
با نقشه هاي ازپیش تعیین شده به اهداف شومشان رسیدند و از آن جا که در ابتدا مرجعیت دینی را چندان داراي اهمّیت نمی دیدند
به اهل بیت(علیهم السلام)واگذار کردند، امّا پس از مدّتی پی بردند که ارجاع مردم به اهل بیت(علیهم السلام)
در مسائل دینی به ضرر حکومت و سلطنت آنان تمام خواهد شد، زیرا مردم می گویند:
اگر سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و معارف دینی نزد اهل بیت(علیهم السلام) هست، پس شما چه کاره اید؟ چرا سیاست و مقام و
حاکمیّت را به اهلش واگذار نمی کنید؟ از همین رو در صدد برآمدند که با طرح حجیت سنت صحابه وبه تعبیر دیگر، مرجعیت
صحابه، مردم را از اهل سنت دور کنند.
2 به مرور زمان با گسترش فتوحات اسلامی و سرازیرشدن سؤال هاي فراوان از مراکز مختلف از طرفی، و محدودیّت منابع استنباط
نزد آنان از کتاب و سنت از طرفی دیگر به این فکر افتادند که خلأ موجود را جبران کنند، لذا سنت صحابه را به ناچار در مقابل
سنت اهل بیت(علیهم السلام) یکی از منابع استنباط به جامعه فقهی معرفی کردند.
[ [ صفحه 352
بررسی ادله اهل سنت
صفحه 225 از 494
اشاره
اهل سنت بر حجیت سنت صحابی به ادله اي تمسک کرده اند که پس از نقل آنها، به نقد هریک خواهیم پرداخت:
آیات
1 خداوند متعال می فرماید ": وَ السّابِقُونَ اْلَأوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ اْلَأنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسان رَضِ یَ الُله عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ
أَعَدَّ لَهُمْ جَنّات تَجْرِي تَحْتَهَا اْلَأنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ [" 1064 ] آنان که در صدر اسلام سبقت به اسلام گرفتند
از مهاجرین و انصار [و در دین خود ثابت ماندند] و آنان که به طاعت خدا پیروي ایشان کردند از سایر امّت، خدا از آنان خشنود
است و آنان از خدا، و خدا براي آنها بهشتی که از زیر درختانش نهرها جاري است مهیا ساخته که در آن تا ابد متنعّم باشند و این
به حقیقت سعادت بزرگ است.
ابن قیّم جوزیه می گوید: خداوند متعال پیروي کنندگان از صحابه را مدح کرده است. پس اگر کسی بی آن که در پی صحت و
. [ سقم کلام صحابی باشد، آن را پذیرفته و از او پیروي کند، نزد خداوند مورد ستایش است. [ 1065
جواب
اولا: آیه دلالت بر لزوم متابعت از سابقین صحابه دارد، به طور مطلق، بلکه در خصوص سبقت در ایمان به پیامبر(صلی الله علیه
وآله). در حقیقت به مردم خطاب می کند که همانند کسانی از صحابه باشند که در ایمان به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از
یکدیگر سبقت گرفتند.
ثانیاً: ذیل آیه صدر آن را تقیید می زند، زیرا در رابطه با همان صحابه می فرماید ": وَ مَنْ یَعْصِ الَله وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً؛"
1066 ] و هر کس خدا و رسول را معصیت ]
[ [ صفحه 353
کند به گمراهی آشکاري مبتلا شده است. از این آیه استفاده می شود اطاعت و متابعت صحابه تا حدّي است که از خدا و رسولش
نافرمانی نکنند و گرنه اطاعت آنان لازم نیست. و این با حجیت سنت صحابه به طور مطلق منافات دارد.
ثالثاً: آیه اخص از مدّعا است، زیرا تنها مربوط به سابقین از صحابه است، نه عموم صحابه.
2 خداوند متعال می فرماید "، اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ؛ [" 1067 ] پیروي کنید از کسی که از شما درخواست
اجرت نمی کند، در حالی که آنان هدایت یافتگانند.
. [ ابن قیّم می گوید: لازم است از هرکدام از صحابه که از مردم اجرت نطلبیدند و هدایت یافته بودند. پیروي کرد. [ 1068
جواب
اوّلا: مقصود از " مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً "... انبیاء مرسلین است، به دلیل صدر آیه که می فرماید ": وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْیَۀِ
إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ["... 1069 ] و شکی نیست که هدایت انبیاء مقرون به عصمت است.
ثانیاً: آیه اعمّ از مدعی است، زیرا شامل هرکس می شود که از اجرت سؤال نکند و خود هدایت یافته باشد.
ثالثاً: وصف اهتدا و هدایت، بر جمیع صحابه صادق نیست، زیرا به طورحتم عده اي از آنان کارهاي خلاف شرع انجام داده اند.
. [ 3 خداوند متعال می فرماید ": قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ وَسَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی؛ [" 1070
صفحه 226 از 494
[ [ صفحه 354
بگو ستایش مخصوص خداوند است. و درود بر بندگانی که خداوند آنان را برانگیخت و انتخاب نمود.
ابن عباس می گوید: مقصود از آیه اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) است، زیرا آنان کسانی بودند که خداوند متعال آنها را از
. [ هرگونه کدورت صاف گرداند. [ 1071
جواب
اولا: حدیث ابن عباس ثابت نیست، لذا در هیچ یک از صحاح و سنن معتبر نقل نشده و کسی از اهل حدیث به آن تمسک نکرده
است.
ثانیاً: حجیت قول صحابی را با قول صحابی نمی توان اثبات کرد، زیرا مستلزم دور باطل است.
ثالثاً: اختلاف بین صحابه دلیل بر عدم عصمت آنها از سهو و خطا و گناه است.
4 خداوند متعال می فرماید ": کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّۀ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ؛ ["... 1072 ] شما نیکوترین امّتی
هستید که بر آن قیام کردند که مردم را به نیکوکاري دعوت کنند و از بدکاري بازدارند.
شاطبی می گوید: آیه دلالت بر اثبات افضلیّت این امّت بر سایر امّت ها دارد و این به نوبه خود اقتضا دارد که اصحاب پیامبر(صلی
. [ الله علیه وآله)درهرحال در دین استقامت دارند. [ 1073
جواب:
اوّلا: آیه دلالت بر استقامت نسبی براي افراد امّت اسلامی نسبت به امت هاي پیشین دارد، نه استقامت دینی براي تمام افراد امّت در
هر حال.
ثانیاً: آیه در مقام تفضیل و برتري است، نه بیان حجیّت سنت صحابی.
[ [ صفحه 355
5 خداوند می فرماید ": یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا الَله وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ؛ [" 1074 ] اي اهل ایمان! خداترس باشید و به مردمان
راستگو و با ایمان بپیوندید.
[ ابن قیّم می گوید: گروه زیادي از گذشتگان معتقدند: مقصود از صادقین که باید پیرو آنان باشیم، همان اصحاب محمّدند. [ 1075
.
جواب
مطابق برخی از تفاسیر و روایات صحیح، مقصود از صادقین معصومین اند. که از حیث مصداق کسانی غیر از اهل بیت پیامبر(صلی
. [ الله علیه وآله) نیستند. [ 1076
6 خداوند متعال می فرماید ": وَ کَ ذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّۀً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً؛ "... و هم
چنان شما مسلمین را به آیین اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل و سیرت نیکو بیاراستیم تا گواه مردم باشید تا نیکی و درستی
را سایر ملل عالم از شما بیاموزند، چنانچه پیامبر را گواه شما کردیم.
شاطبی می گوید: خداوند متعال عدالت را در این آیه به طور مطلق بر صحابه ثابت کرده و این دلالت بر استقامت آنها درهرحال
صفحه 227 از 494
. [ دارد. [ 1077
ابوحاتم رازي نیز می گوید: خداوند متعال صحابه را امّت عدل توصیف کرد، پس اینان عدول امّت و امامان هدایت و حجت هاي
. [ دین و ناقلین کتاب و سنّت اند. [ 1078
جواب
اوّلا: مجرّد عدالت موجب عصمت نیست وگرنه لازم می آید که هر عادلی سنتش
[ [ صفحه 356
حجت باشد، اگرچه صحابی نیست و کسی به این مطلب قائل نشده است.
ثانیاً: مخاطبِ آن تمام امّت اسلامی است و اگر آیه دلالت بر حجیت سنت دارد باید این حکم را بر تمام امّت سرایت داد، درحالی
که کسی این مطلب را قبول نکرده است.
7 خداوند متعال می فرماید ": وَ جاهِدُوا فِی الِله حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُمْ؛ ["... 1079 ] و براي خدا جهاد در راه او را به جاي آرید او
شما را به دین خود سزاوار کرده است.
. [ ابن قیم می گوید: خداوند متعال خبر داده که صحابه برگزیده خاص او می باشد و چنین افرادي سنت شان حجّت است. [ 1080
جواب
مقصودِ آیه تمام امّت و نیز تمام صحابه نیست، بلکه مجموع امت یا صحابه است، به لحاظ وجود افرادي شایسته و مطیع در میان
آنان، نه کسانی که طبق نصّ آیات و روایات مرتکب معصیت و نافرمانی دستورات خداوند متعال شده اند.
روایات
1 ابن قیّم جوزیه می گوید: در خبر صحیح از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت شده که فرمود: بهترین قرن ها قرنی است که من
در آن مبعوث شده ام، سپس کسانی که بعد از این قرن می آیند و در مرتبه سوّم کسانی که بعد از آن می آیند. آن گاه در توجیه
حدیث می گوید: خیریّت مطلق اقتضا دارد که صحابه در تمام امور خیر پیش تاز باشند و نتیجه آن که سنت آنان حجّت است.
. [1081]
[ [ صفحه 357
جواب
اوّلا: حمل خیریّت بر شمول استغراقی؛ خلاف متبادر از روایت است، زیرا اگر کسی بگوید: زید از عمرو اعلم است، این بدان معنا
نیست که تمام مسائل این چنین است.
ثانیاً: خیریّت دلیل بر حجیّت نیست، زیرا حجیّت موضوعی که مورد بحث است، تنها با عصمت سازگاري دارد.
ثالثاً: خیریّت قرن اوّل در مقابل قرن هاي بعدي نسبی است، نه مطلق؛ بدین معنا: کسانی که در عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودند
نسبت به عصرهاي بعد بهترند، نه این که به طور مطلق کاملند.
2 مسلم در صحیح به سند خود از سعید بن ابی برده از پدرش نقل می کند: نماز مغرب را با رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به
صفحه 228 از 494
جاي آوردیم؛ آن گاه با خود گفتیم: چه بهتر است که در مسجد بنشینیم تا نماز عشا را نیز با رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به جاي
آوریم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر ما وارد شد و فرمود: هنوز این جا نشسته اید؟ عرض کردیم: اي رسول خدا! نماز مغرب را با
شما به جاي آوردیم، خواستیم که نماز عشا را نیز با شما به جاي آوریم. حضرت ما را تحسین کرد؛ آن گاه سر به سوي آسمان بلند
کرده و فرمود: ستارگان امانان آسمانند و هرگاه آنان از بین روند نظام آسمان برهم می خورد. من نیز امان براي اصحابم می باشم،
هرگاه از میان آنان بروم به آنچه وعده داده شده اند خواهند رسید و اصحاب من امان این امت اند و هر وقت اصحابم از دنیا رحلت
. [ کنند به امتم آنچه وعده داده شده خواهد رسید. [ 1082
جواب
اوّلا: حدیث به دلیل وجود ابی برده ضعیف است، زیرا او به جرائم سنگین مشهور است. او کسی است که در کشتن صحابی
. [ بزرگوار حجر بن عدي و اصحابش دست داشته، زیرا به دروغ بر ضدّ آنها شهادت داده است. [ 1083
[ [ صفحه 358
ابن ابی الحدید، از جمله منحرفان از امام علی(علیه السلام) را ابوبرده فرزند ابی موسی اشعري معرفی کرده است. او کسی است که
. [ دست ابوغادیه جهنی را به دلیل کشتن عمار بن یاسر بوسید و بر او دعا کرد. [ 1084
ثانیاً: در حدیث فوق آمده که هرگاه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از میان اصحاب خود رحلت کند، به اصحاب عذاب و وعده
الهی خواهد رسید و این با حجیت سنت آنان سازگاري ندارد.
ثالثاً: تعبیر پیامبر(صلی الله علیه وآله) در حقّ صحابه دلالت بر عصمت آنان ندارد، زیرا شبیه این گونه تعبیر در حقّ کودك یا زن یا
پیرمرد نیز رسیده است که آنها اگر در میان اهل زمین نبودند، خداوند مردم را عذاب می کرد.
رابعاً: مقصود پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن است که: در میان صحابه کسانی وجود دارد که با نقل سنت من حجت را بر مردم تمام
خواهند کرد. و این با حجیّت طریقی در اخبار صحابه نیز سازگاري دارد.
3 برخی نیز به حدیث اهتد تمسک نموده اند. از ابن عباس نقل شده که پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: همانا اصحاب من،
همانند ستارگانند، به هرکدام که تمسک کنید هدایت می یابید.
جواب
اولا: حدیث ازحیث سندضعیف است. ازجمله کسانی که تصریح به ضعف آن حدیث نموده اند، عبارتند از: احمد بن حنبل،
. [ 1085 ] مزنی شاگرد شافعی، [ 1086 ] ابوبکر بزار، [ 1087 ] ابن قطان، [ 1088 ]
[ [ صفحه 359
دارقطنی، [ 1089 ] ابن حزم، [ 1090 ] حافظ بیهقی، [ 1091 ] ابن عبدالبرّ، [ 1092 ] ابن عساکر، [ 1093 ] ابن جوزي، [ 1094 ] ابوحیان
[ اندلسی، [ 1095 ] ابن تیمیه، [ 1096 ] البانی، [ 1097 ] شمس الدین ذهبی، [ 1098 ] ابن قیم جوزیه، [ 1099 ] ابن حجر عسقلانی، [ 1100
جلال الدین سیوطی، [ 1101 ] متقی هندي، [ 1102 ] قاضی شوکانی [ 1103 ] و دیگران.
ثانیاً: حدیث مخالف ضرورت تاریخی است، زیرا به طور مسلّم گروهی از صحابه چه در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) و چه بعد
از حیات حضرت در دین بی استقامت بودند؛ و لذا نمی توانند منشأ هدایت براي دیگران گردند.
صفحه 229 از 494
ثالثاً: در خود روایت قرائنی است که مانع ظهور حدیث در تمام صحابه است، زیرا اصحاب در هدایت به ستارگان تشبیه شده اند و
می دانیم که هر ستاره اي منشأ هدایت نیست، بلکه ستارگان خاصی است که به دلیل داشتن موقعیت خاص می توانند مردم را
هدایت نمایند.
رابعاً: صحابه در فهم برخی از آیات به اشتباه افتاده اند، لذا نمی توانند مرجع دینی مردم باشند.
غزالی می گوید: کسی که جایزالخطا در معرض و اشتباه است و عصمتش ثابت
[ [ صفحه 360
نشده، اقوالش حجت نیست. چگونه بدون هیچ دلیل و مدرکی ادعاي عصمت در حقّ آنان شده است؟
از ابوبکر در مورد کلاله سؤال شد. در پاسخ گفت: من رأي خود را می گویم، اگر درست بود از خداوند است و اگر اشتباه بود از
. [ من و شیطان است. و خدا و رسول از آن بیزارند. [ 1104
زنی از قبیله جهنیّه را، که بچه شش ماهه زاییده بود، نزد عثمان آوردند. شوهرش بر ضدّ او شکایت کرد که او زناداده و عثمان نیز
به سنگسارکردن وي حکم نمود. خبر به علی بن ابی طالب(علیه السلام) رسید. حضرت فرمود: این حکم باطل است، زیرا با جمعِ
آیه ": وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً؛ [" 1105 ] با آیه ": وَ الْوالِداتُ یُرْضِ عْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ " به دست می آید که کمترین
زمان حمل شش ماه است. عثمان گفت: به خدا من نمی دانستم. دستور داد که زن را برگردانند. ولی کار تمام شده بود و زن مظلوم
. [ بی هیچ جرم و گناهی، تنها به دلیل جهالت و نادانی یک نفر سنگسار شد. [ 1106
تطبیق حدیث بر اهل بیت
شیخ صدوق حدیث اهتد را به سند خود از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:...همانا مَثَل
اصحابم در میان شما مثل ستارگان است، پس به هرکدام از آنها تمسک کنید هدایت شده اید و گفتار هرکدام از آنان را بگیرید،
. [ هدایت یافته اید و اختلاف اصحابم بر شما رحمت است. عرض شد اي رسول خدا! اصحاب تو کیانند؟ فرمود: اهل بیتم. [ 1107
شیخ صدوق(رحمه الله) در تعلیقه خود بر حدیث فوق می فرماید: اهل بیت هرگز اختلاف
[ [ صفحه 361
نمی کنند و براي شیعیان خود به حقیقت فتوا می دهند. چه بسا فتوا به تقیه می دهند که در این صورت گفتارشان مختلف می گردد
. [ و تقیه براي شیعه رحمت است. [ 1108
مؤیّد این حدیث در تفسیر اصحاب به اهل بیت(علیهم السلام)، روایتی است که فریقین آن را نقل کرده اند و در آن، به جاي
. [ اصحابی، اهل بیتی آمده است. [ 1109
4 ابن قیم جوزیه از انس بن مالک نقل می کند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: همانا مَثَل اصحابم در میان امّتم، به
. [ مانند نمک در طعام است و غذا بدون نمک بی فایده است. [ 1110
جواب
اولا: حدیث از حیث سند ضعیف است.
صفحه 230 از 494
ثانیاً: صلاح امت از جانب صحابه، به معناي وجوب متابعت و عصمت آنان نیست تا سنتشان حجّت گردد، بلکه تذکر به هدایت
هاي رسول خدا(صلی الله علیه وآله) کافی است، که این حدّ تذکر با حجیّت طریقی سازگار است.
5 ابن مسعود می گوید: به اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) تأسی و اقتداکنید، زیرا اینان داراي پاك ترین قلب ها و
. [ بیشترین عمل ها و هدایت هایند.... [ 1111
جواب
اوّلا: حدیث مصادره به مطلوب است، زیرا با کلام صحابی، حجیت قول صحابی را به اثبات رساندن باطل است.
ثانیاً: اگر مقصود از تأسی،اقتدا به فردفرد اصحاب باشد، با واقعیات خارجی
[ [ صفحه 362
سازگاري ندارد و اگر منظور، عام مجموعی است به اعتبار این که در میان آنان اهل بیت عصمت و طهارت وجود دارند، اشکالی
ندارد.
6 ابن مسعود می گوید: خداوند در قلب هاي بندگانش نظر کرد و قلب محمّد را بهترین یافت؛ آن گاه به قلب هاي بندگان بعد از
محمّد نظر کرد، قلب هاي اصحاب محمد را بهترین یافت و از این جهت آنان را براي مصاحبت و نصرت پیامبر(صلی الله علیه
. [ وآله)اختیار نمود. پس آنچه مسلمانان آن را حسن بدانند، حسن و آنچه را قبیح بدانند، قبیح است. [ 1112
جواب
اوّلا: استدلال به حدیث همانند حدیث قبل مصادره به مطلوب است.
ثانیاً: حدیث در نهایت، بر خوش نفس بودن صحابه دلالت دارد، نه این که آنان از هر اشتباه و خطا معصومند، تا سنت آنان حجّت
باشد.
ثالثاً: ذیل حدیث با قرآن مخالف است، زیرا خداوند متعال می فرماید ": وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا
شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ الُله یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ [" 1113 ] لیکن چه بسیار شود که چیزي را شما ناگوار شمارید ولی به حقیقت خیر و
صلاح شما در آن بوده است و چه بسیار شود که چیزي را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است و خداوند به مصالح
امور دانا است و شما نمی دانید.
امامت