گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
متعه (حج تمتع متعه زنان)






حج تمتع
اشاره
اسلام، دینِ عقیده و شریعت است. عقیده؛ یعنی ایمان به خدا و رسولانش و روز قیامت. شریعت، عبارت است از احکام الهی که
متکفل زندگانی با شرف و سعادت دنیوي و اخروي است.
از جمله امتیازهاي شریعت اسلامی شمول گرایی است، ولی فقهاي مذاهب اسلام در برخی مسائل فرعی فقهی اختلاف نموده اند
را به تبع عمر قبول « حجّ تمتّع » است. اکثر اهل سنت متعه و استمتاع در بین عمره و حجّ در « متعه حجّ » یا « حج تمتّع » که از آن جمله
ندارند، بر خلاف شیعه امامیه که قائل به جوازند. در این جا به بررسی این موضوع می پردازیم تا حقیقت مسئله روشن گردد.
متعه در لغت و اصطلاح
متعه در لغت از ماده تمتّع به معناي لذت و نفع بردن است. عرب می گوید: تَمتَّع و اسْتَمْتَعَ بکذا و مِنْ کذا؛ یعنی مدّت زمانی
طولانی از چیزي بهره و لذّت برد.
متعه در اصطلاح فقیهان در سه مورد به کار برده می شود:
1 متعه حجّ: در آیه ": فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالعُمْرَةِ إلَی الْحَجّ [" 1335 ] به آن اشاره شده است.
[ [ صفحه 482
2 متعه طلاق: مقصود از آن، هدیه اي است که بعد از طلاق به زن می رسد؛ از پیراهن زیر یا رو یا روي انداز؛ قرآن کریم به آن
اشاره کرده و می فرماید ": لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِی َ ض ۀً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَی
باکی نیست بر شما اگر طلاق دهید زنانی را که با آنان مباشرت نکرده » ؛ [ الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَ  قا عَلَی الْمُحْسِنِینَ [" 1336
اید و مهري مقرّر نداشته اید، ولی آنها را به طور پسندیده به نوعی بهره مند سازید، توانگر به اندازه " توان " و تنگدست به اندازه"
.« وسع " خود ". این کاري است " شایسته نیکوکاران
3 متعه زنان: که به آن ازدواج موقّت نیز می گویند. خداوند متعال در قرآن می فرماید ": فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ
.« پس چنانچه از آنها بهره مند شوید آن مهر معین را که مزد آنهاست به آنان بپردازید » ؛ [ فَرِیضَۀً ["... 1337
اقسام حج
صفحه 299 از 456
حجّ بر سه نوع است: تمتع، افراد و قران. توضیح این سه قسم بنابر نظر امامیه بدین شرح است:
الف) حجّ تمتع: عبار است از احرام مکلّف از میقات به عمره تمتع؛ آن گاه داخل مکه شده هفت شوط طواف دور خانه خدا به
جامی آورد، سپس در مقام ابراهیم دو رکعت نماز طواف می گزارد و بین صفا و مروه هفت شوط سعی می کند، در آخر نیز
مویش را کوتاه می کند و با این عمل تمام اموري که بر او حرام بوده حلال می گردد؛ تا این که احرام دیگري در همان سال براي
حجّ می بندد، سپس روز نهم به عرفات می رود و در آن جا تا غروب وقوف می کند و بقیه اعمال را نیز انجام داده و از احرام دوّم
. [ نیز خارج می گردد. [ 1338
می نامند، این است که در این حجّ متعه است. متعه به معناي لذت « تمتع » علت این که این حجّ را » : سید شرف الدین می گوید
عمره و » است. چون در مدت فاصل بین دو احرام
[ [ صفحه 483
محظورات احرام مباح و حلال می گردد و شخص عامل به آن، می تواند در این مدّت از آنچه در احرام عمره حرام بود و در « حج
. [1339] ».... احرام حج نیز حرام می گردد، لذت و نفع ببرد. این همان معنایی است که عمر و برخی از تابعینش ناخوش می داشتند
ب) حج افراد: در این نوع از حج، حاجی ابتدا از میقات یا از هر جایی که احرام براي او صحیح است مُحرم به حجّ می گردد؛ آن
گاه در عرفات وقوف کرده و از آنجا به مشعر می رود، سپس بقیه اعمالی که بر او واجب است انجام می دهد و با طواف نسا و دو
رکعت نماز آن از احرام بیرون آمده و تمام محرمات بر او حلال می گردد. آن گاه عمره مفرده اي؛ با مُحرم شدن از نزدیک ترین
نقطه حِلّ به حرم انجام می دهد.
ج) حجّ قران: همان کیفیت حجّ افراد را دارد، با این فرق که در حجّ قران انسان هنگام احرام بستن قربانی همراهش است.
حجّ تمتع بر کسی واجب است که از مسجد الحرام دور می باشد، بر خلاف حجّ افراد و قران. کسی که از مکه بیشتر از 48 میل که
معادل 88 کیلومتر است دور باشد، باید حجّ تمتع به جاي آورد، ولی حجّ قران و افراد وظیفه کسی است که اهل مکه است، یا
کسی که بین منزل او و مکه کمتر از 48 میل است.
معناي هر یک از این اقسام نزد علماي اهل سنت عبارت است از:
الف) حج افراد: انسان براي حجّ احرام ببندد و بعد از فراغت از اعمالش براي عمره احرام دیگري ببندد.
ب حجّ قران: بین حجّ و عمره با یک احرام جمع کند.
ج حجّ تمتع: در ابتدا براي عمره احرام بسته و در همان سال احرامی دیگر براي حجّ ببندد.
آنچه به طور متواتر از عمر بن خطاب رسیده، این است که وي امر به تفریق بین حجّ و عمره می نمود، به این نحو که دستور می داد
حجّ در یک سال و عمره آن در سال دیگر انجام گیرد. هم چنین استمتاع و جماع با زن را در بین عمره و حجّ اجازه نمی داد.
[ [ صفحه 484
آیه حج تمتع
پس از آن که منع و ترس » ؛ [ خداوند متعال می فرماید ": فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَ جِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ [" 1340
صفحه 300 از 456
.« برطرف شود هرکس از عمره تمتّع به حجّ باز آید هر چه میسر و مقدور است از جنس شتر و گاو و گوسفند آن جا قربانی کند
از حاجیِ محصور که از رفتن به حج باز مانده بود، سخن رفت و الان صحبت از حاجی غیر محصور است؛ کسی که موانع از
سرراهش برطرف شده است؛ از همین رو می فرماید ": فاذا امنتم."
مراد از تمتع عمره به حجّ، تمتع والتذاد از محظورات احرام به سبب به جاي آوردن عمره است؛ به این معنا که انسان بعد از به جاي
آوردن اعمال عمره از احرام خارج شده و تا احرام براي حجّ، تمام آنچه را که باید در حال احرام ترك کند، بر او حلال می شود،
مگر صید مادامی که در محدوده حرم است. آیه تصریح دارد بر این که گروهی از مکلفینی، که حجّ تمتّع بر آنان واجب است،
عموم محذورات احرام بر آنها تا زمان احرام حجّ حلال می گردد، لذا هیچ توجیحی خلاف این معنا را نمی پذیرد.
حج تمتع سنتی ابدي
تا روز قیامت سنتی ابدي است که هرگز قابل تغییر و « متعه حجّ » از روایات صحیح استفاده می شود که حجّ تمتع یا به تعبیري دیگر
تبدیل نخواهد بود. اینک در این باره روایاتی را ذکر می کنیم:
1 مسلم از عمره نقل می کند از عایشه شنیدم که گفت: با رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از مدینه خارج شدیم در حالی که پنج
روز از ذي قعده باقی مانده بود، به مکه که رسیدیم پیامبر (صلی الله علیه وآله)دستور داد هرکس همراهش قربانی ندارد، بعد از
. [ طواف خانه خدا و سعی بین صفا و مروه، مُحلّ شود.... [ 1341
[ [ صفحه 485
بعد از آن که وارد مکّه شدیم دور کعبه طواف نمودیم و سپس بین صفا و مروه سعی کردیم. ...» : 2 مسلم از جا بر نقل می کند
آن گاه پیامبر (صلی الله علیه وآله) امر کرد: هرکس با او قربانی نیست مُحلّ شود. عرض کردیم: از چه چیزي؟ فرمود: از همه چیز.
ما نیز با زن هایمان مواقعه کرده، بوي خوش استعمال نمودیم و لباسهایمان را پوشیدیم، در حالی که تا عرفه بیش از چهار میل نبود؛
. [ آن گاه در روز ترویه دوباره براي حجّ محرم شدیم.... [ 1342
3 بخاري نقل می کند: از انس بن عباس از متعهّ حجّ سؤال شد؟ او در جواب فرمود: مهاجرین و انصار و همسران پیامبر (صلی الله
علیه وآله) در حجّۀ الوداع مُحلّ شدند، در حالی که ما محرم بودیم. به مکه که رسیدیم پیامبر (صلی الله علیه وآله) دستور داد اعمال
عمره را انجام دهیم، ما نیز طواف خانه خدا کرده و بعد از سعی صفا و مروه، به سراغ زن ها آمده و با آنان مواقعه کردیم و لباس
. [ خود را پوشیدیم. [ 1343
عادت عرب قبل از اسلام
از برخی روایات استفاده می شود که عرب عمره را در اشهُر حجّ انجام نمی داد، بلکه اصرار داشت که عمره را بعد از گذشتن ماه
صفر به جاي آورد، ولی پیامبر (صلی الله علیه وآله) با این بدعت سرسختانه مقابله کرد.
بخاري از ابن عباس نقل می کند: عرب در عصر جاهلی به جاي آوردن عمره را در ماه هاي حجّ از بدترین اعمال می دانستند و
. [ معتقد بودند که عمره بعد از گذشتن ماه صفر حلال می شود.... [ 1344
بازگشت عادات جاهلیت
صفحه 301 از 456
پیامبر (صلی الله علیه وآله) با اصحابش حجّ به جاي آورد و در آن مناسک و مواقف و سنت هاي حجّ را بیان داشت، ولی متأسفانه
عمر بن خطاب روش جاهلیت در حجّ را زنده کرد و در
[ [ صفحه 486
مقابل نصّ، اجتهاد نمود و به شدت از حجّ تمتّع نهی کرد. بعد از او نیز عثمان همین سنت را پیش گرفت و تا الآن نیز باقی است.
فرود آمده بود. به من « بطحاء » 1 مسلم از ابی موسی نقل می کند: بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شدم در حالی که در
فرمود: آیا حجّ به جاي آوردي؟ عرض کردم: آري، فرمود: به چه احرام بستی؟ عرض کردم: لبیک به احرامی همانند احرام پیامبر.
حضرت (صلی الله علیه وآله)فرمود: کار خوبی کردي، طواف خانه خدا کن؛ آن گاه سعی صفا و مروه به جاي آور و از احرام
بیرون آي. ابو موسی می گوید: من طواف و سعی صفا و مروه به جاي آورده و بعد از آن به سراغ زنی از بنی قیس رفتم... آن گاه
. [ به حجّ محرم شدم. به همین عمل براي مردم فتوا می دادم تا آن که زمان خلافت عمر رسید.... [ 1345
2 هم چنین مسلم به سند خود نقل می کند که عمر گفت: حجّ خود را از عمره جدا سازید، زیرا این براي حجّ و عمره شما تمام
. [ تراست. [ 1346
از این حدیث به خوبی استفاده می شود جدایی حج از عمره توسط عمر در اسلام جعل شد. و همان طور که قبلًا اشاره شد، عرب
جاهلی جمع بین این دو را از بدترین اعمال می دانستند، گویا این عقیده جاهلی در عمر باقی مانده بود، لذا در زمان خلافتش از
جمع بین این دو منع کرد.
3 مسلم از ابی موسی نقل می کند که او فتوا به متعه می داد، تا آن که شخصی به او گفت: دست از برخی فتواهاي خود بردار، آیا
نمی دانی که امیرالمؤمنین در مناسک چه چیزي حادث کرده است؟ او از این فتوا دست برنداشت تا این که از عمر راجع به این
موضوع سؤال کرد. عمر در جواب گفت: من می دانستم که پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اصحابش چنین عمل می کردند، ولی من
کراهت دارم که مردم را ببینم در کنار اراك نزدیکی کرده؛ آن گاه براي حجّ حرکت کنند، در حالی که آب غسل از سرشان قطره
. [ قطره می چکد. [ 1347
4 مسلم از قتاده از مطرّف نقل می کند: عِمران بن حُصین هنگام مرگش مرا
[ [ صفحه 487
خواست و فرمود: من تو را حدیث می گویم به احادیثی که امیدوارم خداوند بعد از من تو
را به آنها نفع دهد. اگر من زنده ماندم آنها را کتمان کن و چنانچه مُردم به آنان حدیث بگو، زیرا این احادیث به من واگذار شده
است. بدان که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بین حجّ و عمره جمع نمود، سپس در کتاب خدا و سنت رسول خدا چیزي نیامد که
. [ از آن نهی کند، تا آن که شخصی آنچه می خواست به رأي خود عمل کرد. [ 1348
سبب منع عمر از حج تمتع
عمر کراهت داشت که حاجیان با زنان خود قبل از اتمام اعمال حجّ نزدیکی کنند و هنوز اعمال تمام نشده آب غسل جنابت از سر
آنان قطره قطره بچکد.
صفحه 302 از 456
ابو حنیفه از حماد از ابراهیم نخعی از اسود بن یزید نقل می کند: با عمر بن خطاب عشاي روز عرفه در عرفات بودیم، ناگهان
شخصی نزد ما ظاهر شد که موهایش را شانه کرده و از او بوي خوش استشمام می شد. عمر به او گفت: آیا تو محرمی؟ گفت:
آري. عمر گفت: پس چرا به شکل محرم هستی؟ محرم کسی است که مو پریشان و غبار آلود باشد. او در جواب گفت: من براي به
جاي آوردن حجّ تمتع وارد شدم در حالی که اهل بیتم با من بود امروز نیز براي حجّ محرم شدم. عمر گفت: شما حقّ ندارید در این
ایام لذت ببرید، زیرا اگر من شما را به این کار رخصت دهم، با زن هاي خود در اراك نزدیکی می کنید و آن گاه با یکدیگر براي
. [ انجام حجّ حرکت می کنید. [ 1349
سعید بن مسیّب نقل می کند: عمر بن خطاب از متعه در ماه هاي حج نهی کرد و گفت: من آن عمل را همراه رسول خدا (صلی الله
علیه وآله) انجام دادم، اکنون از آن نهی می کنم زیرا یکی از شما از منطقه اي دور دست موپریشان وغبارآلود می آید تا عمره در
ماه هاي حجّ انجام دهد، بعد از طواف خانه خدا مُحلّ می شود و لباس پوشیده بوي خوش استعمال می کند و
« منی » اگر اهلش با او باشد نزدیکی می کند تا روز ترویه فرا رسد؛ احرام به حج بسته به
[ [ صفحه 488
می رود، براي حجّ تلبیه می گوید در حالی که موپریشان و غبارآلود نیست، حال آن که حجّ، افضل از عمره است. اگر ما جلو مردم
را نگیریم؛ با همسرانشان در زیر درخت اراك معانقه می کنند، در حالی که اهل مکه شیر و زراعت ندارند و بهارشان تنها موقعی
. [ است که حجّاج بر آنان وارد می شوند. [ 1350
سبب منع عمر از جمع بین عمره و حج
عمر از وارد شدن فقر بر خانه هاي اهل مکه ترس داشت، زیرا آنان دامداري و کشاورزي نداشتند. از همین رو دستور داد که حجّ را
در سالی و عمره را در سالی دیگر انجام دهند و آن دو را در یک سال جمع نکنند، تا بر اهل مکه فشار اقتصادي وارد نشود.
اما این عذرها نمی تواند شریعت اسلامی را تغییر و تبدیل دهد و صاحب شریعت به مصالح مسلمانان از دیگران داناترست.
دو متعه در عهد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) حلال » : منع و نهی عمر از متعه حجّ به حدّي رسید که روزي در خطبه خود گفت
. [1351] «. بود، ولی من از آن دو نهی کرده و بر آن عقاب می کنم: متعه حج و متعه زنان
مخالفت صحابه با بدعت عمر بن خطاب
گروهی از صحابه با بدعت عمر بن خطاب شدیداً به مقابله پرداختند که به برخی از آنان اشاره می کنیم:
1 امام علی بن ابی طالب (علیه السلام)
الف) بخاري از مروان بن حکم نقل می کند: دیدم که علی و عثمان در مورد
متعه و جمع بین حجّ و عمره با یکدیگر نزاع می کردند؛ عثمان از آن دو نهی می کرد... علی (علیه السلام) فرمود: من سنت پیامبر
. [ (صلی الله علیه وآله) را به خاطر گفتار یک نفر رها نمی کنم. [ 1352
[ [ صفحه 489
صفحه 303 از 456
درباره « عسفان » ب) بخاري از سعید بن مسیّب نقل می کند: علی و عثمان در
متعه حجّ اختلاف نمودند. علی فرمود: تو اراده داري از کاري نهی کنی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله)آن را انجام می داده
. [ است. علی هنگامی که این چنین دید جمع بین هر دو کرد. [ 1353
ج) مالک نقل می کند: مقداد بن اسود بر علی (علیه السلام) وارد شد... و عرض کرد: عثمان بن عفان نهی می کند از این که بین
حجّ و عمره در یک سال جمع شود... علی (علیه السلام) بر عثمان وارد شد و فرمود: تو از جمع بین حجّ و عمره نهی می کنی؟
عرض کرد: این رأي من است. علی (علیه السلام) در حالی که غضبناك بود از نزد او خارج شد و فرمود: لبّیک اللّهم لبیک بحجۀ و
. [ عمرة معاً. [ 1354
2 عبد الله بن عمر
قرطبی در تفسیرش از سالم نقل می کند: با عبد الله بن عمر در مسجد نشسته بودیم که مردي از اهل شام بر وي وارد شد و از تمتع
عمره به حجّ سؤال کرد. ابن عمر گفت: خوب است و زیبا. آن مرد گفت: پدر تو از آن نهی کرده است؟ ابن عمر در جواب گفت:
واي بر تو! اگر پدرم نهی کرده، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) انجام داده و به آن امر کرده است. آیا قول پدرم را بگیرم یا به امر
. [ رسول خدا عمل کنم؟ از من دور شو. [ 1355
3 ابن عباس
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می کند که گفت: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تمتع حجّ
انجام می داد. عروه گفت: ابوبکر و عمر از متعه نهی کرده است. ابن عباس گفت:
چه می گوید عروه کوچک و حقیر؟! من شما را می بینم که به زودي هلاك خواهد شد. من می گویم: رسول خدا چنین فرموده
است آنان می گویند: ابوبکر و عمر چنین گفته
است!!
[ [ صفحه 490
4 ابیّ بن کعب
سیوطی نقل می کند: هنگامی که عمر بن خطاب می خواست از متعه حجّ نهی کند، ابی بن کعب به سوي او حمله کرده وگفت:
. [ این حقّ تو نیست، قرآن بر پیامبر نازل شده و ما با حضرت عمره متعه به جاي آوردیم. آن گاه عمر از منبر پایین آمد. [ 1356
5 سعد بن ابی وقّاص
مالک از محمّد بن عبد الله بن حارث نقل می کند: از سعد بن ابی وقاص و ضحاك بن قیس در سال حجّ معاویۀ بن ابی سفیان
شنیدم که سعد می گفت: تمتع به حجّ جایز است. ضحاك بن قیس گفت: این عمل را کسی انجام نمی دهد، مگر آن که به امر
خدا جاهل باشد. سعد گفت: بد حرفی زدي اي پسر برادر! ضحّاك گفت: عمر بن خطاب از آن نهی کرده است. سعد گفت:
. [ رسول خدا آن را انجام داد، ما نیز همراه حضرت بودیم و اینگونه انجام دادیم. [ 1357
6 عمران بن حُصین
رسول خدا جمع کرد بین حجّ و عمره و بعد از آن، آیه اي که » : عمران در اواخر عمرش و در مرضی که با آن از دنیا رفت، فرمود
آن را نهی کند یا نهیی از پیامبر (صلی الله علیه وآله)در مورد آن نرسید؛ تنها یک شخص به رأي خود و بدون دلیل از کتاب و
. [ سنت از آن نهی کرد. [ 1358
صفحه 304 از 456
است نه « عمر بن خطاب » در این حدیث و امثال آن « رجل » شارحان صحیح بخاري و صحیح مسلم اتفاق دارند در این که مراد به
عثمان بن عفان، زیرا عمر اولین کسی بود که از متعهّ حجّ نهی کرد و عثمان نیز از او متابعت نمود.
[ [ صفحه 491
در صحیح مسلم آمده است: ابن زبیر از متعه حجّ نهی می کرد و ابن عباس بدان امر می نمود. در این مورد از جابر سؤال کردند. او
. [ گفت: اولین کسی که از آن نهی کرد عمر بود. [ 1359
عمر بن خطاب است، زیرا وي اولین کسی بود که از متعه نهی نمود و « رجل » نووي نیز در شرح صحیح مسلم می گوید: مقصود از
. [ بعد از او، عثمان بود که از وي پیروي کرد. [ 1360
[ [ صفحه 492
ازدواج موقت
یکی از مشکلات مهم اجتماعی که تمام جوامع بشري کم و بیش با آن روبه رو هستند، مشکل جنسی خصوصاً در سطح نوجوانان
و جوانان است. این مشکل با بی بندوباري اي که اخیراً از راه هاي مختلف؛ مانند ماهواره، سی دي، ویدئو و نوارهاي مبتذل به
وجود آمده، شدید شده دشمن با تمام قوا و با تهاجم همه جانبه فرهنگی به روح پاك جوانان و نوجوانان حمله کرده است.
حال چه باید کرد؟ از طرفی نمی توان جلو غرایز جنسی را با شدّت و خشونت گرفت و با آن مقابله کرد و از طرف دیگر بی
بندوباري نیز ضررها و خطرات عظیمی به دنبال داشته و جوان ها را بی اراده و بی تقوا کرده و به انحطاط ورطه فساد کشانده است.
علاوه بر این مشکل معیشتی هم بیداد می کند. پس راه حلّ این مشکل چیست؟
در ذیل به بررسی راه کارهاي ممکن می پردازیم و در میان آن ها به کارآمدترین آن ها اشاره خواهیم کرد:
1 این که جوانان را از هر راهی که ممکن است دعوت به آرامش و خاموش کردن آتش شهوت نماییم؛ اگرچه با جبر و خشونت
باشد. روان شناسان و جامعه شناسان این راه کار را نمی پسندند، زیرا این رفتار باعث ضررهاي روانی و ناهنجاري هاي اجتماعی
جبران ناپذیري خواهد شد و چه بسا تا سر حدّ خودکشی یا جنون کشیده شود.
2 جوانان را به بی بندوباري دعوت نموده و هر نوع معاشرت جنسی را آزاد
[ [ صفحه 493
بگذاریم، همان گونه که برخی از دولت هاي شرقی و غربی این راه حلّ را پیش گرفته اند.
ولی این راه حل نیز مانند راه حلّ قبلی مورد تأیید روان شناسان، جامعه شناسان و روان پزشکان نیست. این روش با ارزش هاي
دینی، اخلاقی و انسانی سازگاري ندارد. بیماري هاي خطرناك ناشی از بی بندوباري جنسی از قبیل ایدز و غیره که در روزگار
کنونی جامعه بشري را تهدید می کند به دنبال خواهد داشت.
3 جوانان را با همه مشکلات به سوي ازدواج دائم سوق داده و تشویق نماییم؛ اگرچه به ایجاد صندوق هاي خیریه یا اختصاص
صفحه 305 از 456
دادن بودجه هاي کلان براي این امر خیر نیاز باشد. ولی این راه حلّ نیز اگرچه بخشی از مشکل را حل می کند، اما نمی تواند
فراگیر و اساسی باشد، زیرا تنها مشکل مالی نیست تا با کمک هاي مالی بخواهیم آن را جبران نماییم، بلکه مشکلات دیگري؛ مانند
تحصیلات و غیره نیز وجود دارد.
سن ازدواج خودبه خود و به مرور » : فیلسوف معروف، دکتر برتراند راسل، یکی از مشکلات جنسی را این گونه به تصویر می کشاند
زمان به تأخیر می افتد، زیرا دانشجو در هجده یا بیست سالگی موقع شکوفایی ذهن و رشد عقلی اوست که می تواند درس بخواند
در حالی که این زمان درست شروع اوج شهوت یک جوان است. حال با درنظر گرفتن این مطلب که دروس و علوم تخصصی شده
که حق هم همین است وگرنه بشر به پیشرفت علم دست نیافته و از قافله تمدن بشري عقب می ماند چه باید کرد؟ آیا با مجبور
کردن جوانان به ازدواج دائم با تحمیل مشکلات مختلف زندگی و جلوگیري فیزیکی از بی بندوباري، مشکلات جوانان حلّ خواهد
. [1361] «؟ شد
4 راه حلی که دکتر راسل پیشنهاد نموده و قرن ها قبل از آن، اسلام آن را مطرح کرده است همان پیشنهاد ازدواج موقّت است.
منتها با حدود و شرایطی خاص، یعنی کسانی که می توانند ازدواج دائم کرده و بر مشکلات فائق آیند باید همین کار را انجام
بدهند و کسانی که از این راه نمی توانند بر مشکلات متعدد آن غلبه کنند باید راه حلّی
منطقی و شرعی براي آن ها اندیشیده شود تا با رفع نیاز جنسی از بی بندوباري و هرج و
[ [ صفحه 494
مرج جنسی که مشکلات فراوانی را براي جوامع بشري اعم از دنیوي و اخروي فراهم کرده جلوگیري شود، این راه حلّ؛ ازدواج
موقت نام دارد.
بعد از تبیین این راه حل، به بیان ادله شرعی آن پرداخته و موضوع را از چند جهت بررسی می نماییم:
1 بررسی ادله جواز ازدواج موقت در قرآن و روایات؛
2 بررسی نسخ یا عدم نسخ حکم ازدواج موقت؛
3 جایگاه صحابه و تابعین در بحث ازدواج موقت؛
4 پاسخ به برخی از اشکال ها.
ادله جواز ازدواج موقت
دلیل قرآنی
از هر زنی که به طور » [ قرآن کریم درباره ازدواج موقت می فرماید ": فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِی َ ض ۀً؛ [" 1362
.« مشروع کام گرفتید، آنچه را که در مقابل این کام جویی به عنوان مهر مقرّر داشته اید به او بپردازید
این آیه مربوط به ازدواج موقت است، زیرا:
اولًا: در آیات قبل، حکم ازدواج دائمی و حکم مهر آن به روشنی بیان شده و تکرار آن بدون وجه است.
ثانیاً: در ازدواج دائمی به مجرد اجراي صیغه عقد ازدواج، مهر برعهده شوهر واجب می شود و پرداخت نصف آن قبل از آمیزش در
صورت مطالبه همسر واجب است، در حالی که در این آیه وجوب آن بر استمتاع و کام جویی شوهر از همسرِ خویش مترتب شده
صفحه 306 از 456
است.
احمد بن حنبل در مسند و ابوبکر جصاص در احکام القرآن و ابوبکر بیهقی در السنن الکبري و قاضی بیضاوي در انوارالتنزیل و ابن
کثیر در تفسیر القرآن الکریم و
[ [ صفحه 495
جلال الدین سیوطی در درّالمنثور و قاضی شوکانی در تفسیر فتح القدیر و شهاب الدین
آلوسی در روح المعانی از جمله مؤیّدین نزول آیه در نکاح متعه هستند. لذا برخی از صحابه آیه را با تفسیرش این گونه تلاوت می
. [1363] «. فما استمتعتم به منهنّ الی اجل مسمّی فآتوهنّ أجورهنّ فریضۀ » : نمودند
دلیل روایی
. [1364] «. ما در عهد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و ابی بکر متعه می کردیم تا آن که عمر آن را نهی کرد » : 1 جابر می گوید
. [1365] «. همانا آیه متعه محکم است و نسخ نشده است » : 2 ابن عباس می گوید
آیه متعه بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نازل شد و آیه اي بعد از آن در نسخ متعه بر پیامبر نازل » : 3 عمران بن حصین می گوید
نگشت. رسول خدا ما را به آن امر نمود و لذا با وجود رسول خدا از متعه بهره می جستیم. رسول خدا از دنیا رفت در حالی که ما را
. [1366] «. از آن نهی نفرمود. تا آن که شخصی به رأي خود هرچه خواست گفت
تنها از ابن جریح هجده حدیث در حلّیت متعه رسیده است، [ 1367 ] تا چه رسد به بقیه راویان.
4 مسلم از جابر بن عبدالله و سلمۀ بن الاکوع نقل می کند: منادي رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بر ما وارد شد و فرمود: رسول
خدا به شما اذن داده که متعه کنید. در تعبیري دیگر چنین آمده است: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بر ما وارد شد و اذن داد که
. [ متعه کنیم. [ 1368
5 مسلم در کتاب صحیح به سندش از ابی نضرة نقل می کند: ما نزد جابر بن عبدالله
[ [ صفحه 496
بودیم که شخصی نزد او آمد و گفت: ابن عباس و ابن زبیر در متعۀ النکاح و متعۀ الحجّ اختلاف نظر دارند. جابر در جواب فرمود:
«. ما این دو نوع متعه را با رسول خدا (صلی الله علیه وآله) انجام می دادیم، تا این که عمر از آن دو نهی کرد و ما دیگر انجام ندادیم
. [1369]
6 مسلم در صحیح از عروة بن الزبیر نقل می کند: عبدالله بن زبیر روزي در مکه در میان جمعی گفت: گروهی که خدا قلب
هایشان را کور کرده همانند چشم هایشان به متعه فتوا می دهند (منظور او ابن عباس بود). ابن عباس جواب داد: تو از حق منحرفی،
به جان خودم متعه در زمان رسول خدا انجام می شد. ابن الزبیر به او گفت: اگر راست می گویی انجام ده، به خدا سوگند! اگر
. [1370] «. انجام دهی تو را سنگسار می کنم
روایات بسیاري در مورد حلیت متعه در زمان رسول خدا و خلافت ابی بکر و قسمتی از خلافت عمر بن خطاب وجود دارد که
. [ علامه سید جعفر مرتضی عاملی بیش از صد و ده روایت را به این مضمون از کتب اهل سنت نقل کرده است. [ 1371
صفحه 307 از 456
موارد اشتراك بین ازدواج دائم با متعه
ازدواج دائم و ازدواج موقت (متعه) در اموري با یکدیگر اشتراك دارند که در ذیل به پاره اي از آنها اشاره می نماییم:
1 عقدي مشتمل بر ایجاب و قبول باشد و مجرد تراضی و معاطات کافی نیست.
2 عقد باید به الفاظ خاصی از قبیل: زوجت، انکحت، متّعت باشد نه هر لفظی.
3 مانع شرعی از سبب و نسب یا رضاع یا غیر از آن موجود نباشد.
4 در حال حیض یا نفاس جماع ممنوع است.
5 با دخول احتیاج به عدّه است و بدون دخول یا در حالت یائسگی زن، احتیاج به عده نیست.
6 فرزند، ملحق به شوهر است؛ اگرچه عزل هم کرده باشد.
[ [ صفحه 497
7 اولاد، ملحق به پدر و مادرند. لذا تمام آثار آن از قبیل: ارث و نفقه بر آنها مترتب می شود.
8 حضانت و احکام آن.
9 حرمت ازدواج با زن مشرك.
10 منتشر شدن حرمت به سبب دامادي و شیردادن.
11 احتیاج شروط عامه از قبیل: بلوغ، عقل، اختیار و مانند آن.
12 در زن باکره احتیاج به اذن ولیّ است.
فرضیه نسخ حکم ازدواج موقت در قرآن کریم
1 برخی، آیه ": وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ- إِلاّ عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ- فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ
فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ [" 1372 ] را ناسخ آیه جواز و حلّیت متعه دانسته اند، به این صورت که در این آیه ارتباط مشروع زناشویی به
دو مورد منحصر شده است: یکی ازدواج دئام، و دیگري ملک یمین، و ازدواج موقت، خارج از این حکم است.
در پاسخ به این فرضیه باید گفت که اولًا: ازدواج موقت از نظر ماهیت با ازدواج دائمی تفاوتی ندارد؛ اگرچه در برخی از احکام نیز
با هم اختلاف جزئی دارند.
ثانیاً: آیه مورد نظر از آیات مکّی است، در حالی که آیه مربوط به ازدواج موقت از آیات مدنی است. حکم ازدواج موقت به اجماع
مسلمانان در مدینه نازل شده است، در حالی که ناسخ باید از نظر زمان بعد از منسوخ باشد.
اگر زن متعه همسر انسان است باید توارث بین » : 2 برخی معتقدند که آیه متعه به آیه میراث نسخ شده است. فخر رازي می گوید
زوج و زوجه برقرار باشد، زیرا خداوند متعال می فرماید ": وَلَکُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُکُمْ؛ " نصف اموالی که همسران شما به
جاي گذارده اند مال شماست. در حالی که به اتفاق، بین زن و شوهر در نکاح متعه
[ [ صفحه 498
صفحه 308 از 456
. [1373] «. توارث نیست
در جواب می گوییم:
اوّلًا: آیه میراث قبل از آیه متعه نازل شده است.
ثانیاً: مسئله عدم توارث نزد امامیه اجماعی نیست، بلکه برخی از علما قائل به ثبوت توارث اند، مگر این که عدم توارث را شرط
. [ کنند. [ 1374
ثالثاً: اشکال کننده بین نسخ و تخصیص اشتباه کرده است؛ زیرا این آیه، ناسخ حکم متعه نیست، بلکه طبق قاعده، روایات متعه
مخ ّ صص است. یعنی آیه ارث، عام بوده و شامل تمام همسران؛ چه دائم و چه منقطع می شود، ولی این عموم به دلیلی که بر عدم
ارث زن متعه دلالت دارد تخصیص می خورد.
رابعاً: عدم ارث دلیل بر عدم زوجیت نیست، همان طوري که زوجیت نیز دلیل بر لزوم ارث نمی باشد.
فرضیه نسخ در روایات
در برخی از روایات نیز وارد شده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) متعه را در فتح خیبر یا در تبوك و مانند آن منع کرده است.
درباره نسخ ازدواج موقت توسط روایات چند نکته را یادآور می شویم:
1 برخی روایات، این حکم را اختصاص به شرایط اضطراري دانسته اند و با برطرف شدن آن شرایط، حکم مزبور نیز نسخ گردیده
. [ است. [ 1375
در این صورت این سؤال مطرح می شود که احکام اضطراري تابع شرایط اضطراري اند و شرایط اضطراري به زمان پیامبر (صلی الله
علیه وآله) اختصاص ندارند.
2 در مقابل، روایات دیگري هستند که بربقاي حکم ازدواج موقت تا زمان نهی عمر دلالت دارد. این مطلب را مسلم بن حجاج به
چند سند از جابر بن عبدالله انصاري
[ [ صفحه 499
. [ روایت کرده است. [ 1376
3 با این که روایات نسخ بیان گر یک واقعه اند، ولی در آنها اختلاف و تعارض هاي بسیاري وجود دارد که موجب قدح و وهن
آنها می گردد. در تاریخ اباحه و نسخ، اختلافات ذیل به چشم می خورد:
. [ الف: سال فتح مکه. ب: سال فتح خیبر. ج: حجۀ الوداع. د: غزوه تبوك. [ 1377
مقتضاي این اقوال این است که یک حکم در فاصله چند سال، چند بار تشریع و نسخ شده باشد. این روش نه در اسلام سابقه دارد و
نه با علم و حکمت الهی سازگار است.
نکته قابل تأمل دیگر این که بسیاري از این روایات از سبرة بن معبد جهنی نقل شده است که در آن ماجراي ازدواج موقت به
صورت هاي مختلف نقل شده است.
متعه رحمتی براي امّت محمّد (صلی الله علیه وآله) بود و اگر نهی عمر نبود غیر از قلیلی از مردم به زنا » : 4 از ابن عباس روایت شده
. [1378] «. روي نمی آوردند
دو متعه در زمان رسول » : 5 فخررازي و دیگران جمله مشهوري را از عمر بن خطاب درباره تحریم متعه نقل کرده اند که گفت
صفحه 309 از 456
خدا (صلی الله علیه وآله) حلال بود، ولی من آن دوراحرام می کنم و هرکسی آن دو را انجام دهد، عقوبت خواهم کرد: یکی متعه
. [1379] «. زنان و دیگري متعه حج
6 گروهی امثال شافعی و اصحابش و اکثر اهل ظاهر؛ حتی بنابر قولی احمد بن حنبل بر این عقیده اند که سنت نمی تواند قرآن
. [ را نسخ نماید؛ اگرچه متواتر باشد. [ 1380
جماعتی از متقدّمین و برخی از متأخرین قائل به منع نسخ قرآن به سنّت اند، همان گونه که خبر واحد » : ابن حازم همدانی می گوید
. [1381] «. نمی تواند خبر متواتر را نسخ نماید
از احمد بن حنبل سؤال شد که آیا حدیث وسنت، » : ابوداود سجستانی می گوید
[ [ صفحه 500
حاکم بر کتاب خدا است یا نه؟ او در جواب گفت: من جرأت نمی کنم که این گونه در حق قرآن سخن بگویم، ولی می توان
. [1382] «. گفت که سنت می تواند مفسر قرآن باشد، قرآن را تنها قرآن می تواند نسخ نماید
نسخ متعه به اجماع
بعد از عمل به متعه، اجماع جمیع علما بر تحریم آن قرار گرفت، مگر رافضی ها که قائل به بقاي حلیت آن » : قاضی عیاض می گوید
. [1383] «. هستند
[1384] «. بعد از عمل به متعه، اجماع جمیع علما بر حرمت آن تعلق گرفت، مگر روافض » : نووي نیز در شرح صحیح مسلم می گوید
.
در جواب این استدلال می گوییم:
اوّلاً: اگر دلیل اهل سنت اجماع است، چرا به نص تمسک می کنند، زیرا در جاي خود به اثبات رسیده که تمسک به اجماع در
موردي فایده بخش است که نصّ وجود نداشته باشد.
ثانیاً: طبق روایات صریح، متعه در زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و ابی بکر و بخشی از خلافت عمر بن خطاب حلال بوده
است.
ثالثاً: اهل سنت معتقدند که اجماع نه نسخ می شود و نه به سبب او حکمی نسخ می گردد. [ 1385 ] حال چگونه اجماع می تواند
حکمی را که به کتاب و سنت ثابت شده نسخ کند.
رابعاً: در جاي خود گفته شده که اجماع اگر مدرك و مستند آن معلوم باشد باید رجوع به مدرك نمود، و به طور مستقل اعتباري
ندارد.
خامساً: اجماع بعد از خلاف نمی تواند خلاف سابق را برطرف سازد و شکی نیست که بین صحابه در مسئله حرمت نکاح متعه
اختلاف بوده است.
[ [ صفحه 501
سادساً: ادعاي اجماع بر تحریم نکاح متعه صحیح نیست، زیرا کثیري از صحابه و تابعین و دیگران؛ مثل اهل مکه، یمن و اکثر اهل
صفحه 310 از 456
کوفه قائل به استمرار حکم اباحه نکاح متعه بوده اند.
موقف صحابه و تابعین در قبال ازدواج موقت
جماعتی از صحابه و تابعین که قائل به حلّیت متعه و عدم نسخ آن بوده اند عبارت اند از:
عمران بن حصین، عبدالله بن عمر، سلمۀ بن امیه، معبد بن امیه، زبیر بن عوام، خالد بن مهاجر، ابی بن کعب، ربیعۀ بن امیه، سمرة بن
جندب، سديّ، مجاهد، ابن اوس مدنی، انس بن مالک، معاویۀ بن ابی سفیان، ابن جریح، نافع، صبیب بن ابی ثابت، حکم بن عتیبه،
جابر بن زید، براء بن عازب، سهل بن سعد، مغیرة بن شعبه، سلمۀ بن اکوع، زید بن ثابت، خالد بن عبدالله انصاري، یعلی بن امیّه،
صفوان بن امیه، عمرو بن حوشب، عمرو بن دینار، ابن جریر، سعید بن حبیب، ابراهیم نخعی، حسن بصري، ابن مسیب، أعمش، ربیع
. [ بن میسره، ابی الزهري مطرف، مالک بن انس، احمد بن حنبل (در برخی از حالات) و ابوحنیفه در (بعضی موارد). [ 1386
پاسخ به شبهات
مخالفان ازدواج موقت شبهاتی را مطرح کرده اند که غالباً ناشی از نداشتن تصویر و آگاهی صحیح از ازدواج موقت یا برخی پیش
داوري ها و ذهنیت هاي اشتباه در این باره است. در این جا به برخی شبهات مطرح شده پاسخ می دهیم.
1 هدف از ازدواج، تشکیل خانواده و تولید نسل است، این هدف در ازدواج دائمی حاصل می گردد، نه ازدواج موقت که هدف
. [ از آن ارضاي غریزه جنسی است. [ 1387
[ [ صفحه 502
جواب: شکی نیست که یکی از اهداف حکیمانه ازدواج، تولید نسل و تشکیل نهاد خانواده است، ولی این یگانه هدف ازدواج
محسوب نمی شود، ارضاي غریزه جنسی از طریق مشروع و جلوگیري از انحراف و فساد در جامعه بشري و تأمین بهداشت روان و
سلامت اخلاقی نیز از اهداف مهم ازدواج موقت است. هرگاه شرایط ازدواج دائم به هیچ عنوان فراهم نیست، ازدواج موقّت یگانه
راه معقول و مشروع آن خواهد بود. علاوه براین، چه بسا افرادي که به انگیزه توالد و تناسل نیز اقدام به ازدواج موقّت می کنند.
2 ازدواج موقت، با کرامت و شرافت زن منافات دارد، زیرا نوعی اجیر کردن انسان است.
جواب: ازدواج موقت ازنظر ماهیت با ازدواج دائم تفاوتی ندارد و آنچه زن از مرد می گیرد مهریه به شمار می رود. عقد ازدواج
اعم از دائمی و موقّت نوعی داد و ستد مالی نیست، بلکه پیمانی است مقدس که براساس انگیزه اي معقول و مشروع میان زن و
شوهر برقرار می شود و پرداخت مهریه از احکام شرعی آن است. شگفت آور است افرادي که چنین ایرادي بر ازدواج موقت می
. [ گیرند، بهره کشی هاي شیطانی و شهوانی اي که در دنیاي جدید از زن می شود را از مظاهر تمدن و انسانیت می شمارند! [ 1388
به علاوه در ازدواج موقت کرامت و شرافت زن تأمین شده است زیرا ارضاي نیازهاي جنسی تنها به مردان اختصاص ندارد.
3 ازدواج موقت سبب بهوجود آمدن فرزندانی می شود که از پناهگاه امن خانواده محروم بوده و درنتیجه به خیل فرزندان ولگرد و
بی پناه می پیوندند و سرانجام دست به بزهکاري و انحراف می زنند.
جواب: اگرچه در ازدواج موقت زاد و ولد ممنوع نیست، ولی تفاوت آن با ازدواج دائمی این است که مرد و زن بدون رضایت
دیگري می توانند از آن جلوگیري کنند. این حکمِ ویژه، راه مناسبی براي جلوگیري از بحرانی است که در اشکال مطرح شده است.
علاوه بر این آنچه منشأ پدید آمدن نابسامانی هاي اجتماعی و اخلاقی در مورد فرزندان
صفحه 311 از 456
[ [ صفحه 503
بی پناه است، مسئولیت ناپذیري والدین است که در این باره فرقی میان ازدواج موقت و
دائم وجود ندارد.
4 ازدواج موقت سبب می شود که با گذشت زمان، پدران و مادران، فرزندان خود را نشناسند یا برادران و خواهران یکدیگر را
نشناسند و در نتیجه امکان ازدواج پدر و مادري با فرزندان خود یا برادر و خواهر وجود دارد.
جواب: ازدواج موقت به هیچوجه با آن چه گفته شد ملازمه ندارد، مشکل مزبور ناشی از سهل انگاري پدران و مادران است.
هرگاه آنان مسائل مربوط به زندگی زناشویی خود را خواه موقت باشد یا دائمی با دقت ضبط و ثبت نمایند هیچ گاه مشکل
یادشده پدید نخواهد آمد.
در پایان لازم به ذکر است که ازدواج موقت نباید مانند قانون تعدد زوجات و نظایر آن، توسط برخی از مردان مورد سوء استفاده
قرار بگیرد.
به هرحال این سوء استفاده از ازدواج موقّت، سوژه اي به دست مخالفان داده است تا آن را به عنوان امري مستهجن و موهن به شمار
یکی از موضوعاتی که من هرگز در بیان آن تقیه نخواهم کرد موضوع متعه » : آورند. امام صادق (علیه السلام) با آن که می فرماید
1389 ] ولی امام کاظم (علیه السلام) علی بن یقطین را بر این که دست به ازدواج موقّت زده مورد عتاب قرار داده و می ] «. است
این کار براي » : و به دیگري فرمود «. تو را با ازدواج موقّت چه کار؟ در حالی که خداوند تو را از آن بی نیاز کرده است » : فرماید
. [1390] «. کسی رواست که خداوند او را با داشتن همسري از این کار بی نیاز نکرده است
بنابراین هرگز مقصود قانون گذار از تشریع این قانون این نبوده است که وسیله اي براي هوسرانی و هواپرستی حیوان صفتان یا
وسیله بیچارگی عده اي زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم شود، بلکه هدف از آن جلوگیري از فسادهاي اجتماعی و
ناهنجاري هاي جامعه می باشد.
وهابیت