گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
حکمت ها






فلسفه دعا و نیایش
اشاره
دعا و نیایش، از سرمایه هاي بسیار ارزنده و از حقایق مسلم اسلام و قرآن است که استفاده صحیح از آن، روح و جسم انسان ها را
هیچ ملّتی در تاریخ به سقوط و زوال قطعی نیفتاد، مگر آن که » : پرورش می دهد. الکسیس کارل انسان شناس معروف می گوید
قبلا دعا را ترك کرده و خود را براي مرگ آماده نمود... دعا عمیق ترین آثار را به روح و فطرت انسان می گذارد و او را آن چنان
رشد می دهد که جامعه، محیط و وراثت بر او تنگی می کند... چنین به نظر می رسد که نیایش و دعا اگر با تمامی شرایطش انجام
. [1519] «. گیرد هرچه را نیایشگر بخواهد به دست می آورد، و هر دري را بکوبد به رویش گشوده می گردد
نیایش، درخواست کمال، مقام، موقعیت و خلاصه چیزي است که باید با لیاقت و کاردانی به دست نیایشگر آید، و تکرار دعا و
خواستن مانند شعاري است که در روح انسان اثر می گذارد و در او نیروي امید و عشق و علاقه بهوجود می آورد، و او را در راه
رسیدن به آن هدف به تکاپو و جنبش وامی دارد.
انسانی که ادراك کرده آنچه هست برایش قانع کننده و کافی نیست، دعا می کند تا به آنچه باید باشد برسد؛ این چنین شخصی
همیشه تشنه و مشتاق آینده اي ایده آل و بهتر از
[ [ صفحه 550
آنچه هم اکنون هست می باشد. این خلاصه اي بود که درباره دعا و فلسفه آن بیان شد؛ حال به طور مبسوط در این باب سخن می
گوییم.
مفهوم دعا
صفحه 337 از 456
. [ دعا در لغت به معناي خواندن، سؤال کردن، نامیدن کسی، رغبت به چیزي و خواستن از کسی آمده است. [ 1520
دعا در اصطلاح عبارت از درخواست عنایت و فضل خداوند و استمداد از او، و سرانجام اظهار نیازمندي و عجز نزد او، و ارتباط
معنوي انسان ها با آفریدگار جهان و نجواي با اوست.
قرآن و نیایش
قرآن درپاره اي ازآیات، باصراحت به نیایش دعوت کرده ووعده اجابت داده است:
و چون بندگان من از دوري » [ خداوند متعال می فرماید ": وَإِذا سَأَلَکَ عِبادِي عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ؛ [" 1521
.« و نزدیکی من از تو بپرسند بدانند که من به آنان نزدیک خواهم بود هرکه مرا خواند دعایش اجابت کنم
و در جایی دیگر امر به نیایش کرده و می فرماید ": وَقالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ
پروردگار شما فرمود که مرا بخوانید تا دعایتان را اجابت کنم و آنان که از دعا و عبادت من اعراض و » [ جَهَنَّمَ داخِرِینَ؛ [" 1522
.« سرکشی می کنند، زود با ذلّت و خواري در دوزخ شوند
دعا در روایات
1 از امام باقر (علیه السلام) سؤال شد: کدام عبادت افضل است؟ حضرت فرمود: هیچ چیز نزد
[ [ صفحه 551
مورد سؤال و نیایش قرار گیرد و از آنچه نزد اوست درخواست شود. و هیچ فردي « ذات مقدسش » خدا محبوب تر از این نیست که
. [ نزد خداوند از کسی که به عبادت و نیایش تکبر کرده و از او درخواست نکند، مبغوض تر نیست. [ 1523
. [1524] «. عاجزترین مردم کسانی اند که از نیایش، درمانده و ناتوان باشند » : 2 پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود
. [1525] «. در روي زمین دعا و نیایش است U محبوب ترین اعمال نزد خداوند » : 3 امام علی (علیه السلام) فرمود
نیایش پیامبران در قرآن
1 نیایش حضرت آدم (علیه السلام)
هنگامی که آن حضرت از بهشت رانده شد، عرض کرد ": رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَ نا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ؛"
.« پروردگارا ما به خویشتن ستم روا داشتیم و اگر ما را نیامرزي و ترحم ننمایی هر آینه از زیان کاران خواهیم بود » [1526]
2 نیایش حضرت نوح (علیه السلام)
پروردگارا بیامرز من و » [ آن حضرت در دعاي خود عرض می کند ": رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَ لَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً؛ ["... 1527
.« والدینم را و هر باایمانی را
3 نیایش حضرت ابراهیم (علیه السلام)
آن حضرت (علیه السلام) بعد از گذاشتن زن و فرزندش در سرزمین خشک مکه به خداوند
[ [ صفحه 552
صفحه 338 از 456
متعال عرض می کند ": رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِواد غَیْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ
.« بارپروردگارا من ذریه ام را در بیابانی بدون کشت در کنار بیت الله حرامت مسکن گزیدم » [ الْمُحَرَّمِ؛ [" 1528
[ هم چنین در جاي دیگر این گونه دعا کرده و می گوید ": رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنا وَتَقَبَّلْ دُعاءِ؛ [" 1529
.« بارپروردگارا من و ذریه ام را از نمازگزاران قرار ده و دعاي ما را بپذیر »
4 نیایش حضرت سلیمان (علیه السلام)
خداوند متعال دعاي حضرت سلیمان را این گونه نقل می کند ": قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلی والِدَيَّ
گفت بارپروردگارا مرا وادار کن تا نعمتی را که به » [ وَأَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِكَ الصّالِحِینَ؛ [" 1530
من و پدر و مادرم مرحمت فرموده اي سپاس دارم و عملی شایسته کنم که آن را بپسندي و مرا به رحمت خویش به صف بندگان
.« شایسته ات درآور
5 مناجات حضرت یونس (علیه السلام)
خداوند متعال مناجات حضرت یونس (علیه السلام) را در شکم ماهی این گونه نقل می کند...": فَنادي فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ
در تاریکی ها نداکرد: خدایی جز تو نیست تو منزه » [ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ- فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ؛ [" 1531
.« هستی و من از ستمکارانم. پس اجابت کردیم خواست او را و از اندوه نجاتش دادیم
6 نیایش حضرت یوسف (علیه السلام)
خداوند متعال دعاي حضرت یوسف (علیه السلام) را درباره ماجرایش با زلیخا این گونه نقل
[ [ صفحه 553
بارپروردگارا زندان از آنچه مرا به سوي آن دعوت می کنند بهتر » [ می کند ": رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ؛ ["... 1532
.« است
7 نیایش حضرت موسی (علیه السلام)
قرآن درباره درخواست روزي حضرت موسی از خداوند متعال، چنین نقل می کند ": رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْر فَقِیرٌ؛"
.« بارپروردگارا همانا من به آنچه از خیر به سوي من نازل کردي محتاجم » [1533]
8 نیایش حضرت زکریا (علیه السلام)
[ او براي درخواست فرزند صالح از خداوند چنین دعا کرد ": رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّۀً طَیِّبَۀً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ [" 1534
.« بارپروردگارا از پیشگاهت ذریه پاك به من عطافرما، همانا تو شنونده دعایی »
بگو همانا » [ خداوند متعال خطاب به پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرماید ": قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی وَلا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً؛ [" 1535
.« پروردگارم را می خوانم وکسی را شریک او قرار نمی دهم
دعا از دیدگاه دانشمندان
اهمیت دعا و نیایش به حدّي است که دانشمندان روان شناس و روانکاو و نیز سیاستمداران به ضرورت آن پی برده اند.
1 دکتر الکسیس کارل می گوید:
صفحه 339 از 456
در موقع دعا نه فقط انسان یک فرمول واحدي را پیش خود می خواند، بلکه وجدان او چنان در عالم تجرّد و انقطاع فرو می رود »
که خودش تصور آن را نمی تواند
[ [ صفحه 554
بکند؛ این حالت عجیب را نباید به ترقّی و پیشرفت قواي روحی نسبت داد... دعا و مناجات در اعضاي بدن ما حالتی به جا می
گذارد که در نوع خود بی سابقه است. در روز اول آنقدرها جالب توجه نیست، امّا کم کم وقتی که عادي شد هیچ لذّتی در مقابل
آن برابري نمی کند. انسان در این حالت خود را به طرزي به خدا تسلیم می نماید؛ مثل این که تخته سنگ مرمري در مقابل
. [1536] «! سنگتراش بی اختیار است، و در همان حال از خداي خود رحمت و ترحّم را طلب می نماید
2 دیل کارنگی می گوید:
امروز حتّی روان شناسان هم یک نوع مبلغین جدید مذهبی شده اند، در امریکا به طور متوسط هر 35 دقیقه یک نفر انتحار می »
کند، و هر دو دقیقه یک نفر دیوانه می شود. اگر مردم دنبال آن آرامشی که در مذهب و دعاهاي مذهبی پنهان است می رفتند
. [1537] «. بیشترِ این خودکشی ها و دیوانگی ها منتفی می شد
3 مهتاما گاندي می گوید:
من در تجارب زندگی عمومی و خصوصی خود، تلخ کامی هاي بسیار سخت داشته ام که مرا دست خوشِ ناامیدي می ساخت، »
اگر توانسته ام بر این ناامیدي ها چیره شوم به خاطر دعا و نمازهایم بوده است... هرچه زمان می گذشت اعتقاد من به خداوند
افزایش می یافت و نیاز من به دعا و نماز بیشتر می گشت و صورتی مقاومت ناپذیر به خود می گرفت، که بدون آن زندگی برایم
. [1538] «. سرد و تهی بود
همو در جاي دیگر می گوید:
اگر من حضور خدا را در درون خود حسّ نمی کردم، در هر روز با آن چنان تیره روزي ها و مصائبی مواجه می گشتم که از »
. [1539] «. بیفکنم « هوگلی » ناامیدي دیوانه می شدم و سرنوشتم این بود که خود را در رود
[ [ صفحه 555
نیایش از سنین کودکی
دعا و نیایش در سنین کودکی اثر درخشانی در روح و روان طفل می گذارد. ممکن است کودك الفاظ و عبارت هاي دعا و
نیایش و نماز را نفهمد، ولی معناي توجه به خدا، راز و نیاز با خدا، استمداد از خداوند، عرض دعا و نیاز در پیشگاه خداوند بی نیاز
را در عالم کودکی اش درك می کند، امیدوار بار می آید، دلش به خداوند و رحمت نامحدودش مطمئن می شود، در باطن
خویش تکیه گاهی براي خود احساس می کند که سرمایه سعادت در تمام دوران زندگی اش خواهد بود که در مواقع سخت و
پیش آمدهاي ناگوار می تواند از آن نیروي نهایی استفاده کند، به آن متّکی و مطمئن باشد و در جزر و مدّ حوادث با خاطري آرام،
شخصیت اش را حفظ کند.
از همین رو در روایات سفارش شده که کودك را از همان دوران کودکی با نماز آشنا سازیم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)
صفحه 340 از 456
. [1540] «. کودکان خود را در هفت سالگی به نماز وادارید » : فرمود
یکی از دانشمندان می گوید:
. [1541] «. بایستی از آغاز زندگی کودکان را عادت داد که زمان هاي کوتاه در سکوت و آرامش به خصوص با نیایش بگذرانند »
چه خوب است به کودکان و جوانان خود یاد دهیم که با جمله هایی مختصر روزي چند » : یکی از دانشمندان آمریکایی می گوید
. [1542] «.... بار دعا بخوانند، زیرا دعا بهترین روش براي رفع هر احتیاج و برآوردن هر منظوري است
پاسخ به شبهات
سؤال اول
خداوند جهان هر چیزي را طبق حکمت و نظم با برنامه اي معیّن آفریده است، و دیگر جایی براي نیایش باقی نمی ماند....
[ [ صفحه 556
جواب:
بی تردید مقدّرات پروردگار روي علم و حکمت است، ولی نکته آن است که بسیاري از مقدّرات الهی مشروط به وجود یا عدم
یک یا چند شرط است، و نیایش در پاره اي از مواقع شرط تحقق آن مطلوب است؛ به تعبیر دیگر، دعا قسمتی از تقدیر الهی است،
همانند مریضی که تقدیر بر آن است که اگر مداوا نکند بمیرد، ولی اگر همان مرض را مداوا کرده و دارو بخورد بهبود یافته و به
حیات خود ادامه می دهد.
سؤال دوم
خداوند متعال به نهان و آشکار جهان مطلع است و تمام مصالح بندگان را می داند، پس باید تسلیم و خاموش بوده و لب از نیایش
فروبندیم.
جواب:
بی شک خداوند متعال به نهان و آشکار همه موجودات، حتّی از افکار درونی ما آگاه است و آنچه را مصلحت بداند انجام می
دهد، اما باید توجه داشت که ممکن است بدون دعا مصلحت در عطاي چیزي نباشد، و مصلحت مشروط به دعا باشد.
اي میسر! با پروردگار خود نیایش کن، و مگو هرچه می » : میسر بن عبدالعزیز نقل می کند که امام صادق (علیه السلام) به من فرمود
بایست بشود به قلم تقدیر و مشیت خداوندي انجام خواهد شد، زیرا نزد خداوند منزلت و مقامی است که جز از طریق درخواست به
آن نخواهی رسید و اگر فردي لب از نیایش فروبندد و درخواست نکند، چیزي به او عطا نخواهد شد، پس سؤال و نیایش کن که
«. مورد عطا و بخشش قرار خواهی گرفت. اي میسر! هیچ دري کوبیده نمی شود مگر آن که سرانجام به روي انسان گشوده شود
. [1543]
سؤال سوم
. [ برخی دیگر دعا را جسارت به درگاه الهی دانسته و می گویند: دعا در حقیقت مسخره کردن خدا و عملی شرم آور است. [ 1544
[ [ صفحه 557
صفحه 341 از 456
جواب:
در پاسخ این افراد باید گفت: آیا شخصی که با کمال خضوع و انکسار با چشمی اشک بار به درگاه پروردگار دست به دعا بلند
می کند جسور و بی ادب است؟!
آیا کسی که کوچکی و کمال احتیاج خود را اعلان داشته و از حضرتش استمداد می نماید، براي خدا تکلیف معین می کند؟ یا
برعکس؛ وظیفه اشخاص نیازمند درخواست از شخص بی نیاز، بهویژه از پروردگار جهان است!
اگر بر فرض محال دعا هیچ تأثیري براي درمان دردها یا اصلاح امور افراد و اجتماع نداشته باشد، آیا نمی توان آن را وسیله
ارتباط با خداي بزرگ و کسب تکلیف و طلب راهنمایی براي یافتن راه صحیح از نادرست دانست؟ یعنی از پروردگار درخواست
تشخیص طریق کامل و نزدیک تر براي کشف معماي پیچیده زندگی نمود، و پس از یافتن راه عمل با کمال آرامش خاطر براي
انجام دادن آن گام هاي استواري برداشت.
آري، نیایش راه هاي پنهان را به روي فکر انسان ها باز کرده و از هر نوع انحراف و لغزش فکري و عملی پیش گیري می کند.
آثار دعا و نیایش در فرد و اجتماع
ارتباط با خداوند متعال
یکی از آثار و برکات دعا و نیایش ارتباط تنگاتنگ با خداوند متعال در همه زمینه هاست. براي روشن تر شدن مطلب مثالی آورده
می شود: در بیابانی نزدیک دریا حوضچه اي است. این آب اگر همین طور بماند بعد از مدتی به جهت میکروب ها می گندد و یا
به جهت شدت گرماي آفتاب معدوم گشته و تبخیر می شود. ولی اگر در صدد وصل به دریا برآید و خود را هیچ ببیند، کم کم
برایش راهی به دریاي بی کران حاصل می گردد، و بعد از آن که به دریا متصل و در آن، فانی شد دیگر برکه نیست، هرچه هست،
دریایی بی کران است که در آن فانی شده است. و همان گونه که آب بی کران عاصم است و متنجس نمی شود او نیز چنان
خواهد شد، و....
[ [ صفحه 558
حال در مورد امور معنوي که همان دعا و نیایش باشد اگر انسانی که در تمام زمینه ها محدود است از راه باطن، خود را به
نامحدود متصل کند، مظهر صفات کمال و جمال او خواهد شد، و دیگر در تلاطم روزگار مضطرب نخواهد گشت....
آرامش روح و روان
یکی دیگر از آثار مهم دعا و نیایش، آرامش روح و اطمینان قلب است. بی تردید جهان متمدّن با تمام پیشرفت هاي اعجاب آفرین
و چشمگیرش در زمینه معنویات چندان پیشرفتی نداشته و قوس نزول را پیموده است. حال دعا و نیایش با خداوند متعال یکی از راه
هاي مؤثّرِ درمان نگرانی و اضطراب خاطر و روح است. انسان نیایشگر هرگز خود را تنها و بی پناه نمی بیند، و با استقامتی شگفت
آفرین، غم و تشویش را از خود دور کرده و هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد که لشکر نگرانی در سرزمین دل و مغزش خیمه زند.
دیل کارنگی می گوید:
در صورتی که ایمان به مذهب تا این درجه صبر و شکیبایی می بخشد، پس چرا وقت اضطراب و نگرانی به سوي خداوند نرویم؟ »
صفحه 342 از 456
فیلسوف آلمانی توجه نکنیم که می گوید: به خدا توسل پیدا کنید، زیرا احتیاج به چنین چیزي دارید. حتّی « کانت » چرا به دستور
اگر شما طبیعتاً و یا در اثر تربیت، آدم بی دینی باشید، باز دعا به حال شما مفید است. منظور من از اثرات عملی دعا چیست؟
مقصودم این است که به سوي خدا رفتن و دعا کردن سه اصل روان شناسی را که همه چه مشرك و چه دیندار و خداشناس به
آن نیازمندند در آنها زنده می کند:
الف) دعا و نیایش به ما کمک می کند تا ناراحتی ها و گرفتاري هایی که داریم به زبان آوریم.
ب) در اثر نیایش این احساس به ما دست می دهد که شریکِ غمی پیدا کرده و تنها نباشیم.
ج) دعاء و نیایش انسان را به کار و کوشش وامی دارد، و نخستین گام به سوي عمل است. من نمی توانم به خود بقبولانم که کسی
براي انجام منظور خود به درگاه خداوند
[ [ صفحه 559
نیایش نماید و نتیجه نگیرد؛ به عبارت دیگر، در راه هدف خود گامی برندارد. الکسیس کارل می گوید: نیایش بزرگ ترین نیرویی
. [1545] «؟ است که انسان می تواند تولید کند، پس چرا از آن بهره برداري ننماییم
دکتر الکسیس کارل می گوید:
عباداتی است که باید طیّ مراسم خاصی انجام شود، ولی جاي نیایش هرکجا باشد خدا با انسان سخن نمی گوید، مگر هنگامی که »
آرامش بر درونش مستولی شود؛ در سکوت این پناه گاه ها انسان می تواند درحالی که اندیشه اش به سوي خدا در پرواز است،
عضلات و اعضایش را آرامش بخشد، روحش را سبک بار کند و نیروي سنجش و تشخیص را خلوص و جلا دهد، و قدرت تحمل
. [1546] «. زندگی دشواري که تمدن جدید بر دوش او بار کرده و به زانویش درآورده است به دست آورد
همو در جاي دیگر می گوید:
نیایش خصوصیات خود را با علامات بسیار مشخص و منحصربه فردي نشان می دهد، صفاي نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادي بی »
دغدغه، چهره اي پر از یقین، استعداد هدایت و نیز استقبال از واقعه ها، به سادگی به آغوش گرفتن یک سرباز یا یک شهید مرگ
را. چنین به نظر می رسد که نیایش، انسان ها را آن چنان رشد می دهد که جامه اي که وراثت و محیط به قامتشان دوخته است
برایشان کوتاه می گردد. ملاقات پروردگار آنها را از صلح و آرامش درون لبریز می سازد، به طوري که شعشعه پرتو این صلح از
. [1547] «. چهره اشان نمودار است، و آن را هرجا که روند با خود می برند
جلوگیري از جنون
سومین اثر نیایش، پیش گیري از جنون است. گفتنی است که فشار افکار پریشان و ناراحتی فکري در دنیاي امروز سرانجامی جز
جنون و ناراحتی هاي روانی ندارد، ولی
[ [ صفحه 560
بهترین دارو به تصریح روان پزشکان برگشت به سوي خدا و نیایش و ارتباط با اوست.
می گوید: « دیل کارنگی » دانشمند و روان شناس معروف
صفحه 343 از 456
رجوع کرده بودند و « خدا و نیایش با او » هزاران نفر از کسانی که اکنون در گوشه تیمارستان به سر می برند اگر به قدرت مافوق »
. [1548] «. تنها به جنگ نگرانی نرفته بودند، به چنین روزي گرفتار نمی شدند
پیش گیري از انتحار
یکی دیگر از آثار نیایش جلوگیري از انتحار و خودکشی است. همان گونه که اشاره شد، هجوم لشکر اندوه و نگرانی ها در میدان
نبرد زندگی، تاکنون تلفات فراوانی داشته و در این نبرد خونین تعدادي اندك مغلوب و اسیر آن نشده اند. دانشمندان براي رهایی
از چنگال آن، راه هایی را پیشنهاد کرده اند، ولی نیایش را یگانه تکیه گاه و پشتوانه اي شگفت انگیز دانسته اند.
دیل کارنگی می گوید:
«.... وقتی که دردها و مصائب خود را می توانیم با خداي خود در میان گذاریم، چه لزومی دارد که از مشکلات خود نگران شویم »
. [1549]
نیایش و تهذیب اخلاق
یکی دیگر از آثار نیایش تهذیب اخلاق و تزکیه نفس است. گفتنی است که دعا قلب و روح انسان را پاك و باصفا می کند و از
انحراف ها و ناپاکی ها پیش گیري می کند؛ یعنی اگر با شرایط ویژه، دعا و ارتباط با خدا درست صورت گیرد؛ هم چنین همگان
به این امر حیاتی و زندگی ساز توجه کامل بکنند و پیوسته به ارتباط با آفریدگار جهان و نیایش و کسب تکلیف از خدا اهتمام
ورزند، مدینه فاضله اي که آرزوي سقراط و ارسطو
[ [ صفحه 561
و رهبران دینی بوده است بهوجود خواهد آمد. و به عکس، در صورت قطع رابطه با
خداي بزرگ و ترك نیایش در منجلاب فساد و انحراف غرق شده و در اجتماع جز سقوط، بدبینی، کینه توزي، اختلاف و هزاران
نکبت اخلاقی دیگر، بهره اي نخواهد داشت.
راستی چرا زلیخا نتوانست یوسف زیبا و جوان را از پاي درآورد؟ آیا میل و هوس و نفس سرکش، فقط در اندرون زلیخا بود؟
حضرت یوسف (علیه السلام) نیز همانند سایر افراد داراي این غریزه سرکش و خانمان برانداز بود، ولی به خدا پناه برد، دعا و نیایش
کرد، به نفس و غریزه جنسی خود لجام زد، چندین سال زندان و تنهایی و رنج را بر پیروي از هوس هاي زودگذر مقدم داشت و
بدین صورت بر هواي نفس پیروز گشت.
نیایش و تحول اندیشه
از آثار چشم گیر نیایش، ارتباط مستقیم مغز و فکر نیایشگر با مبدأ بی نهایت علم و قدرت و آفریدگار فکر و خرد است. دعا به ما
کمک می کند صحیح تر و دقیق تر بیندیشیم و از لغزش و اشتباه و درماندگی و تردید مصون مانده و راه صواب را از خطا تشخیص
دهیم و به دنبال آن، مشکلات فردي و اجتماعی را حلّ نماییم.
گلن کلارك نویسنده مسیحی می گوید:
صفحه 344 از 456
دعا سطح عملیاتش عمیق تر از انتقال فکر است؛ یعنی دعا سطح عمیق تري است که در آن جا همه ما به نداي پدر (پروردگار) »
. [1550] «. متوجه و متمایل می گردیم
بنابراین نیایش ها درهایی به روي فکر و قلب انسانی بازنموده و اندیشه هایی تازه و بی سابقه در مغز نیایش گر پدید می آورد. این
جاست که در برابر پیشامدها، مرض ها، مشکلات علمی، جواب ها و راه حل هاي آسان و مفیدي می یابد و هرگز درمانده و حیران
نمی شود. و از کج اندیشی و کج روي مصون می گردد.
دکتر لاباخ می گوید:
[ [ صفحه 562
وقتی دعا می کنید کاغذ و قلم را دم دست داشته باشید، وقتی خدا فکري را در ذهن شما خطور می دهد آن را یادداشت کرده و »
. [1551] «. در مدّ نظر داشته باشید تا بتوانید به مرحله عمل درآورید
نیایش و تقویت اراده
یکی دیگر از آثار دعا و نیایش تقویت اراده و تلقین به نفس نیایشگر است. اساساً انسان به هریک از مراتب ترقی (مادي و معنوي)
بخواهد برسد احتیاج به قوه اراده که آخرین مرتبه ملکات روحی است دارد. ناگفته پیداست که اگر اراده کسی ضعیف یا نابود
باشد دیگر فرصت هاي ارزش مند به رایگان از کف او بیرون رفته و روزبه روز قوس نزول را می پیماید. لذا ملّتی که از اراده اي
قوي و متین اجتماعی محروم باشد، مانند کشتی بی بادبان و بی کشتیبان می شود که دست خوشِ حوادث ایّام و بادهاي مخالف
گردیده و درهم می شکند.
دکتر الکسیس کارل می گوید:
عبادت بزرگ ترین نیرویی است که انسان می تواند تولید کند، نیرویی چون قوه جاذبه در عالم پزشکی، کسانی را دیده ام که بعد »
. [1552] «. از این که تمام معالجات در آنها سودمند واقع نمی شد، بیماري آنها با داروي عبادت و دعا التیام می یافت
دعا و کوشش
برخی از مردم بر این عقیده اند که تنها راه ریشه کن کردن بدي در جهان و جلب منفعت، این است که آدمی بدون فعالیّت مثبتی
به وجود آورد. « رفورم » چشم به رحمت پروردگار بدوزد و منتظر باشد که خداوند مشکلاتش را برطرف کند. این نظریه را نهضت
این نظریه کاملا باطل است، زیرا اگر خداوند همه کارها را به تنهایی انجام می داد و انسان،
[ [ صفحه 563
بدون فعالیت دست به طرف او دراز می کرد، جهان و زندگی؛ دیگر مفهومی نداشت و پروردگار به یک خدمت گزار آسمانی بشر
محدود می شد.
خداوند به ما هوش عطا فرموده تا بتوانیم فکر کنیم، و نیرو به ما بخشیده تا بتوانیم با فعالیت خود ثمره اي به دست آوریم. اگر اینها
را با دعا و نماز کسب می کردیم، دیگر هوشمندي و فعالیّت معنا و مفهومی نداشت. نماز و دعا براي کوشش ها و فعالیّت ها مکمل
صفحه 345 از 456
. [ لازم و شگفت انگیزي است، ولی اگر جایگزین کوشش و فعالیت گردد بی نهایت خطرناك خواهد بود. [ 1553
خداوند براي بندگانش مقرّر فرموده که مقاصدشان را با اسبابی از » : از همین رو در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم
. [1554] «. او درخواست کنند که براي رسیدن به آنها قرار داده است و آنان را به این قانون امر کرده است
سنت الهی بر این تعلق گرفته که هر چیز را از راه اسبابش جاري سازد، روي این اساس خداوند براي » : در حدیثی دیگر آمده است
هر چیزي در این عالم سببی قرار داده و براي هر سبب، شرح و حکمتی و براي هر حکمت و شرح، دانشی و براي هر دانشی، دري
. [1555] «. گویا و ناطق مقرّر فرموده است
نتیجه این که دعا لازم و واجب است، ولی حرکت و عمل نیز از جانب انسان ضروري است.
[ [ صفحه 564
فلسفه سوگواري براي اولیا
اشاره
چرا در سوگ اولیاي الهی عزاداري می کنیم؟ آیا آنان به عزاداري ما نیاز دارند؟ چرا در مورد گذشته ها تجدید خاطره می نماییم؟
وهابیون این عمل را بدعت می دانند و شیعه را به جهت اقامه عزاداري ملامت و سرزنش می کنند. [ 1556 ] اکنون به برخی از
جهات سؤال پرداخته و دلیل عزاداري را بیان می کنیم:
عزاداري از مظاهر حب و بغض
اشاره
حبّ و بغض دو امر متناقض است که بر خاطر انسان عارض شده و از آن دو به میل و بی میلی نفس به چیزي تعبیر می شود.
کسانی که محبت آنها واجب است
اشاره
از ادله عقلی و نقلی استفاده می شود که محبّت برخی افراد بر انسان واجب است:
خداوند
خداوند متعال در رأس کسانی است که محبّت او اصالتاً به جهت دارا بودن همه صفات کمال و جمال، و این که همه موجودات به
او وابسته اند، واجب است.
صفحه 346 از 456
[ [ صفحه 565
خداوند متعال می فرماید ": قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَأَبْناؤُکُمْ وَإِخْوانُکُمْ وَأَزْواجُکُمْ وَعَشیرَتُکُمْ وَأَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَتِجارَةٌ تَخْشَوْنَ
کَسادَها وَمَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهاد فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّی یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقینَ؛"
اي رسول] بگو امّت را که اي مردم اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خویشاوندان خود را و اموالی که جمع ] » [1557]
آورده اید و مال التجاره اي که از کسادي آن بیمناکید و منازلی که به آن دل خوش داشته اید بیش از خدا و رسول و جهاد در راه
.« او دوست می دارید، پس منتظر باشید تا امر نافذ خدا جاري گردد و خدا فاسقان و بدکاران را هدایت نخواهد کرد
رسول خدا
از جمله کسانی که به خاطر خدا باید دوست بداریم رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله)است، زیرا او واسطه فیض تشریع و
تکوین است. از همین رو در آیه فوق در کنار نام خداوند از حضرت یاد شده و امر به محبّت او شده است.
احبّوا الله لما یغذوکم و أحبّونی بحبّ الله... [ 1558 ] ؛ خداوند را از آن جهت دوست » : پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرماید
از طرف دیگر، مناقب و فضائل و کمالات آن حضرت از جمله «. بدارید که شما را روزي می دهد و مرا به خاطر خدا دوست بدارید
عواملی است که انسان را جذب آن حضرت کرده و محبّتش را در دل می آورد.
آل بیت پیامبر
محبّت اهل بیت رسول خدا (علیهم السلام) نیز واجب است، زیرا با قطع نظر از این که آنان مظهر فضائل و کمالات و مناقب اند،
واسطه فیض تکوین و تشریع می باشند؛ از همین رو پیامبر (صلی الله علیه وآله) به محبّت آنان امر نموده است.
[ [ صفحه 566
.« و احبّوا اهل بیتی لحبّی؛... و اهل بیتم را به خاطر من دوست بدارید ...» : پیامبر (صلی الله علیه وآله) در همان حدیث می فرماید
جهات لزوم حب آل رسول
محبّت آل رسول نیز به دلایلی، همانند محبت پیامر (صلی الله علیه وآله) واجب و لازم است:
1 اهل بیت (علیهم السلام) به صاحب رسالت، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) منتسب اند؛ چنان که پیامبر (صلی الله علیه
.« هر سبب و نسبی در روز قیامت منقطع است مگر سبب و نسب من » : وآله)فرمود
به آنها اشاره شده است. « طیر » و حدیث « رایه » 2 اهل بیت محبوب خدا و رسولند؛ همان گونه که در حدیث
3 حبّ اهل بیت (علیهم السلام) اجر و مزد رسالت محمّدي است؛ چنان که خداوند متعال می فرماید ": قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا
. [ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی. [" 1559
. [ 4 روز قیامت از محبّت آل رسول سؤال می شود؛ همان گونه که خداوند متعال می فرماید ": وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ. [" 1560
صفحه 347 از 456
. [ سبط بن جوزي از مجاهدنقل می کند: درروزقیامت ازمحبّت علی (علیه السلام) سؤال می شود. [ 1561
به آن اشاره « ثقلین » 5 اهل بیت معصومین (علیهم السلام) عِدل کتاب خدایند؛ چنان که پیامبر (صلی الله علیه وآله)در حدیث
.« انّی تارك فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی » : فرمود
6 محبّت اهل بیت (علیهم السلام) شرط ایمان است؛ همان طوري که در احادیث صحیح از طرق فریقین وارد شده است که پیامبر
.« اي علی! دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن نیست با تو مگر منافق » : (صلی الله علیه وآله) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود
7 اهل بیت (علیهم السلام) کشتی نجات امّتند؛ همان گونه که به طریق صحیح از فریقین نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه وآله)
.« مثل أهل بیتی فیکم مثل سفینۀ نوح من رکبها نجی، و من تخلّف عنها غرق » : فرمود
[ [ صفحه 567
8 حبّ اهل بیت (علیهم السلام) شرط قبولی اعمال و طاعات است؛ چنان که پیامبر (صلی الله علیه وآله)خطاب به علی (علیه
اگر امّت من روزه بدارند تا آن که به مانند کمان ها کمرشان خم شده و دل ها فرو رود، و نماز بدارند به حدّي که » : السلام) فرمود
. [1562] «. مانند تارها گردند، ولی تو را دشمن بدارند، خداوند آنان را با صورت در آتش جهنّم می اندازد
و اهل بیت من امانند براي اهل ...» : 9 اهل بیت (علیهم السلام) امان اهل زمینند، همان گونه که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود
.«... زمین
شایان ذکر است که محبّت به مثابه نیروي محرکه اي است که قواي انسان را تحریک کرده و به فعلیت می رساند تا به سوي
محبوب و مقتدایش پر کشد.
در جمع بندي مطالب به این نتیجه می رسیم که اقامه عزاداري جلوه اي از جلوه هاي محبّت به محبوب است، زیرا از طرفی می دانیم
که مردم در درجات محبّت مختلفند. از طرفی دیگر، اثر محبّت تنها اقبال نفس و تحریک نفسانی نیست، بلکه ظهور و بروز داشته و
به بیرون از نفس هم خواهد رسید. هم چنین تنها اثر بیرونی آن اطاعت از محبوب نیست. اگر چه اطاعت یکی از آثار مهمّ و اساسی
محبّت است، آثار دیگري نیز دارد که اطلاق ادله لزوم محبّت تمام آنها را شامل می شود مگر آن که با دلایل دیگر معارضه داشته
باشد، مثل قتل نفس در محبّت محبوب، یا کارهاي خلاف شرع دیگر.
جلوه هاي حب در زندگی انسان
1 اطاعت و انقیاد؛
2 زیارت محبوب؛
3 تکریم و تعظیم محبوب؛
4 برآورده کردن حاجت هاي محبوب؛
5 دفاع از محبوب به انحاي مخلتف؛
6 حزن و اندوه در فراق محبوب، همانند حزن یعقوب در فراق یوسف؛
[ [ صفحه 568
صفحه 348 از 456
7 حفظ آثار محبوب؛
8 احترام به فرزندان و نسل محبوب؛
9 بوسیدن آنچه به او مرتبط است؛
10 برپایی مراسم جشن و مولودي خوانی در میلاد محبوب.
نتیجه این که اقامه عزاداري از لوازم حبّ اهل بیت است.
احیاي فرهنگ عاشورا و یاد اولیاي الهی مطابق با عقل است
اشاره
در آغاز این فصل پیرامون این موضوع که عزاداري مظهر حبّ و بغض است مطالبی را مطرح کردیم. با مراجعه به عقل سلیم پی می
بریم که برپایی مراسم عزاي اولیاي الهی، خصوصاً سرور و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام موافق با عقل است، زیرا احیا و
تکریم آنان در حقیقت تکریم شخصیت عظیم و شعارهاي آنان است و هر امّتی که بزرگان خود را تکریم نکند محکوم به شکست
و فنا و نابودي است. بزرگانند که تاریخ امّت ها را ترسیم کرده و آنان را می سازند.
برخی از شعارهاي حسینی
امام حسین (علیه السلام) می فرمایند:
در چنین شرایطی مرگ را جز سعادت و زندگی با » انّی لا أري الموت إلاّ سعادة، و الحیاة مع الظالمین إلاّ برماً؛ [ 1563 ] من » 1
.« ستمگران را جز رنج و نکبت نمی دانم
لیس الموت فی سبیل العزّ إلاّ حیاة خالدة، و لیست الحیاة مع الذلّ إلاّ الموت الذي لاحیاة معه. مرگ در راه عزت جزء زندگانی » 2
.« جاویدان نیست. و زندگانی با ذلّت جزء مرگ نیست
ألا و إنّ الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین، بین السلّۀ و الذلّۀ و هیهات منّا » 3
الذلّۀ...؛ آگاه باشید که زنازاده، پسر زنا زاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیّر ساخته است. یا با شمشیر کشیده آماده جنگ شوم و یا
لباس ذلت بپوشم و با یزید بیعت کنم، ولی ذلت
[ [ صفحه 569
.« از ما بسیار دور است
إنّا لله و إنّا إلیه راجعون و علی الاسلام السلام إذ قدبلیت الأمۀ براع مثل یزید؛. [ 1564 ] ما براي خدا و به سوي رجوع خواهیم » 4
.« کرد. هنگامی که امت به رهبري مانند یزید مبتلا است باید با اسلام وداع کرد
إنّی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً، و إنّما خرجت لطلب الاصلاح فی أمۀ جدّي (صلی الله علیه وآله)، أرید أن ...» 5
آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدّي و ابی علی بن ابی طالب (علیه السلام)...؛. [ 1565 ] من به جهت طغیان گري و
ایجاد تفرقه بین مسلمین و فساد و ظلم قیام نکردم، بلکه براي اصلاح در امّت جدّ خود خروج نمودم، می خواهم امرِ به معروف و
.« نهی از منکر کرده و به سیره جد و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم
صفحه 349 از 456
ارتباط عاطفی امت با اولیاي الهی
یکی از راه هاي اساسی و مهمّ در توجیه مسائل عقیدتی و سیاسی و اجتماعی مردم، راه تحریک عاطفه در وجود انسان است. انسان
از این سو، بیشتر تأثیرپذیر است تا جنبه عقلی و جوانب دیگر. به تعبیري دیگر، این روش مؤثرتر از دیگر جوانب است. حال با توجه
به قضیه شهادت اولیاي الهی خصوصاً سرور و سالار شهیدان، تذکر و توجه دادن مردم به آن واقعه سبب تحریک احساس هاي مردم
خواهد شد و از این طریق می توانیم آن بزرگواران را الگو معرفی کرده و شعارها و دستورهایشان را که همان شعارها و
دستورهاي خداوند است به مردم برسانیم. بدین دلیل است که امام زین العابدین (علیه السلام) بعد از واقعه عاشورا تا بیست سال
براي شهداي کربلا، خصوصاً پدرش امام حسین علیه السلام گریه می کرد.
این مطلب با در نظر گرفتن مدح پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) در مورد آن حضرت بیشتر مشخص می شود:
حسین منّی و أنا من حسین، أحبّ الله من أحبّ حسیناً؛ [ 1566 ] حسین از » : پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود
[ [ صفحه 570
«. من و من نیز از حسینم، خداوند دوست بدارد هر کس که حسین را دوست دارد
الحسن و الحسین سیّدا شباب أهل الجنّۀ؛ [ 1567 ] حسن و حسین سرور و سید جوانان » : هم چنین پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود
«. اهل بهشتند
دلیل نقلی بر اقامه عزاداري
اشاره
با مراجعه به روایات و مشاهده سیره پیامبر (صلی الله علیه وآله) و صحابه پی می بریم که این بزرگواران از اولین کسانی اند که به
این موضوع مهمّ توجه داشته و برپا کننده آن بوده اند.
حاکم نیشابوري به سند صحیح از أم الفضل نقل می کند که فرمود: روزي بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شده، عرض
کردم: اي رسول خدا! شب گذشته خواب بدي دیدم. حضرت فرمود: آن خواب چیست؟ عرض کردم: بد خوابی است. حضرت
فرمود: چیست؟ عرض کردم: در عالم رؤیا دیدم گویا قسمتی از بدن شما جدا شده و در دامن من قرار گرفت. پیامبر (صلی الله علیه
اگر خدا بخواهد پسري به دنیا خواهد آورد که در دامن تو بزرگ خواهد شد. امّ « دخترم » وآله) فرمود: خوب خوابی دیدي، فاطمه
الفضل می گوید: فاطمه زهرا علیها السلام حسین (علیه السلام) را به دنیا آورد و او در دامن من بود، همان گونه که رسول خدا
(صلی الله علیه وآله)فرمود؛ تا آن که بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شده و او را در دامانش قرار دادم. آن گاه به آن
حضرت توجه کردم، ناگهان دیدم که اشک از چشمانش سرازیر شد. عرض کردم: اي نبی خدا! پدر و مادرم بفداي تو باد. چه شده
است که شما را گریان می بینم؟ حضرت فرمود: جبرئیل (علیه السلام) بر من نازل شد و خبر داد که امّتم به زودي این فرزندم را به
. [ شهادت می رسانند. عرض کردم: این فرزند؟ فرمود: آري، آن گاه قسمتی از تربت خونین آن حضرت را به من داد. [ 1568
حافظ طبرانی به سند صحیح از شیبان نقل می کند: من با علی (علیه السلام) بودم که آن حضرت وارد سرزمین کربلا شد، آن گاه
. [ فرمود: در این موضع شهدایی خواهند بود که براي آنان همانندي غیر از شهداي بدر نیست. [ 1569
صفحه 350 از 456
[ [ صفحه 571
ترمذي به سند صحیح از سلمی نقل می کند: بر امّ سلمه، وارد شدم، در حالی که
گریان بود. به او عرض کردم: چه چیزي تو را به گریه وا داشته است؟ فرمود: در عالم رؤیا رسول خدا را دیدم در حالی که سر و
صورت مبارك آن حضرت (صلی الله علیه وآله) خاك آلود بود. عرض کردم: چه شده است، اي رسول خدا (صلی الله علیه وآله)؟
. [ فرمود: الآن شاهد قتل حسین بودم. [ 1570
حضور در عزاي اولیاي الهی
اقامه عزا در سوگ اولیاي الهی، خصوصاً امام حسین (علیه السلام) نه تنها جایز بلکه رحجان دارد؛ همان گونه که بزرگان دین این
چنین می کردند.
به پیامبر (صلی الله علیه « عبد الله بن رواحه » و « جعفر » و « زید بن حارثه » بخاري به سند خود از عایشه نقل می کند: وقتی خبر شهادت
. [ وآله) رسید، حضرت در حالی که آثار حزن در صورتشان نمایان بود وارد مسجد شد، و در آن جا نشست. [ 1571
ابن هشام در سیره خود نقل می کند: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به مدینه بازگشت صداي گریه و نوحه بر کشتگان و
شهدا را شنید. آن گاه چشمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) پر از اشک شد و گریه کنان فرمود: ولی حمزه گریه کننده اي ندارد. با
. [ شنیدن این سخن زنان بنی اشهل آمدند و بر عموي رسول خدا (صلی الله علیه وآله) گریه کردند. [ 1572
اهداف برپایی مراسم
اگر در میان شیعیان چنین سنتی رایج شده است، انگیزه هاي گوناگونی دارد که به اختصار عبارتند از:
1 شناساندن مقام پیشوایان بزرگ اسلام که سراسر زندگی آنان براي جامعه اسلامی الگو و سرمشق است؛
2 افزایش عشق و محبّت به اهل بیت (علیهم السلام)؛
[ [ صفحه 572
3 کمال خواهی و فضیلت طلبی؛
4 دعوت به دین و آگاه شدن از حقایق آن و فراخوانی مردم به صلاح و دوري از انحراف و فساد؛
5 آشنا کردن مردم با ویژگی هاي قیام امام حسین (علیه السلام)؛
6 اطعام عده اي از گرسنگان در پرتو مجالس عزا که از دستورات مؤکّد قرآن و اسلام است؛
7 یاد مصائب اهل بیت (علیهم السلام) که موجب آسان شدن مصایب و سختی هاي دوست داران آنان است؛
8 اظهار هم دردي با رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و حضرت زهرا (علیها السلام) و سایر ائمه (علیهم السلام)؛
9 فراموش نشدن خاطره عاشورا، چرا که اگر این عزاداري ها نبود نسل هاي آینده از حقایق اطلاعی نداشتند؛
10 افشاگري جنایت هاي ستمگران، به ویژه بنی امیه و بنی عباس؛
11 رشد فضایل و کرامت هاي انسانی و الهی و پرورش روحیه شهادت طلبی؛
صفحه 351 از 456
12 زنده نگه داشتن اسلام، زیرا این عزاداري ها بود که اسلام را زنده نگه داشت. امام خمینی (رحمه الله) درباره عزاداري می
اصلًا نمی فهمند مکتب سیّد الشهدا چه بوده و نمی دانند این منبرها، گریه ها و سینه زنی ها حدود 1400 سال است که ...» : فرماید
. [1573] .«... ما و مکتب ما را حفظ کرده و تا حالا اسلام را آورده است
بنابراین عزاداري حسین بن علی علیه السلام یک حرکت و موج و نیز یک مبارزه اجتماعی است. عزاداري ها سبب می شود که
شور و عاطفه از شعور و شناخت برخوردار گردد و ایمان را در ذهن جامعه، زنده نگه دارد و مکتب عاشورا، به عنوان فکري سازنده
و حادثه الهام بخش، همواره تأثیر خود را حفظ کند. عزاداري، احیاي خط خون و شهادت و رساندن صداي مظلومیّت آل علی
(علیهم السلام) به گوش تاریخ است. در سایه آن، علاوه بر گریستن براي مظلومیّت امام، هدف امام حسین (علیه السلام) از نهضت
و حرکت نیز شناخته می شود.
[ [ صفحه 573
فلسفه گریه بر امام حسین
اشاره
چرا براي اولیاي الهی و در سوگ آنها، خصوصاً امام حسین (علیه السلام) گریه می کنیم؟ فلسفه و حکمت گریه چیست؟ آیا دلیل
شرعی بر آن وجود دارد؟ آیا خود اولیاي الهی در سوگ بزرگان گریه می کردند؟ اینها سؤال هایی است که در موضوع گریه
مطرح است و ما در صدد آنیم که به طور خلاصه به فلسفه و حکمت گریه در سوك اولیاء و دلیل نقلی آن بپردازیم.
گریه بر اولیاي الهی از دیدگاه عقل و حکمت
گریه بر اولیاي الهی خصوصاً بر سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) موافق با عقل سلیم بوده و داراي آثار و فواید بسیاري
است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 گریه بر اهل بیت خصوصاً امام حسین (علیه السلام) از مظاهر محبّت به آنان است که خداوند متعال به آن امر نموده و نیز عقل
آن را تأیید می کند.
2 اشک بر اهل بیت خصوصاً امام حسین (علیه السلام) از مصادق تعظیم شعائر الهی است، زیرا با این عمل در حقیقت شعارهاي
آن حضرت را به پا می داریم.
3 گریه بر امام حسین (علیه السلام) در حقیقت توبه و انابه به سوي خداوند و تمام خوبی هاست، زیرا گریه بر امام حسین (علیه
السلام) جهت شخصی ندارد، بلکه به این دلیل است که او فرزند رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و داراي تمام خوبی هاست که در
راه احیاي دین الهی مظلومانه به
[ [ صفحه 574
شهادت رسیده است. پس گریه براي چنین افرادي انابه و بازگشت و ارتباط با خوبی هاست. در روایات اسلامی آمده است: هر
صفحه 352 از 456
کس بر امام حسین (علیه السلام)گریه کند یا بگریاند یا خود را گریان نشان دهد (تباکی کند) بهشت بر او واجب می گردد، زیرا
این گونه گریه با این گرایش در حقیقت توبه و انابه و رجوع به خداوند متعال است.
4 انسان تا به باطن خود رجوع نکرده و از آن طریق با ولیّ خدا خصوصاً امام حسین (علیه السلام)ارتباط پیدا نکند، دلش نمی
شکند و اشکش جاري نمی گردد، پس گریه بر امام حسین (علیه السلام) در حقیقت ارتباط از راه باطن بین وجودي محدود با
وجودي بی کران و نامحدود است. پر واضح است که با این ارتباط، انسان محدود نیز نامحدود خواهد شد. همان گونه که اگر آب
محدود و برکه اي در جایی باشد و آن را به دریاي بی کران متصل و مرتبط نسازیم در مدت اندکی آب گندیده و یا به دلیل شدّت
گرماي هوا نابود خواهد شد، مگر آن که آن را به دریاي بی کران متصل نماییم که در این صورت به مانند دریا عاصم و مصون از
هر نوع میکروب و تعفّن و نابودي خواهد شد.
5 گریه بر مظلوم، انسان را احساسی کرده و مدافع مظلوم خواهد کرد، خصوصاً کسی که معصوم بوده و امام و وصیّ و جانشین
صاحب شریعت باشد، که در این هنگام انسان مدافع شریعت خواهد شد. هم چنین با دیدن مظلومی به فکر دفاع از او بر خواهد آمد
و این مطلبی است که روان شناسان به آن اشاره کرده اند. از همین رو می بینیم که شیعیان براي بهره برداري از این اکسیر عظیم
که همان گریه بر سید الشهداء (علیه السلام) و مظلومیّت اوست همواره در طول تاریخ حامی و پشت و پناه مظلومان بوده اند.
6 گریه بر ولیّ خدا خصوصاً امام حسین (علیه السلام) آرام بخش قلب هاي سوخته اي است که به جهت مصائبی که بر آن
حضرت (علیه السلام) وارد شده آتش از آن شعله ور شده و با این قطره هاي اشک مرحمی بر دل سوخته عاشقان آن حضرت
خواهد بود.
7 اشک، خصوصاً براي اولیاي الهی سبب رقت قلب شده و قساوت را از انسان دور می کند و زمینه را براي ورود انوار خداوند در
دل انسان فراهم می سازد، زیرا اشک توجیه شده صیقل دهنده زرنگار دل است.
8 اشک بر امام حسین (علیه السلام) در حقیقت مبارزه منفی و عملی با حاکمان جائر است،
[ [ صفحه 575
که با این عمل وانمود می کنند که از رفتار آنان بیزاراند، همان گونه که حضرت زهراسلام الله علیها بعد از وفات پدرش رسول خدا
گریه هاي فراوانی کرد، تا از جهتی به مردم بفهماند که براي چه دختر رسول خدا « سقیفه » (صلی الله علیه وآله) و بعد از واقعه
ناراحت است و می گرید؟ با آن که اهل بیت (علیهم السلام) الگوي صبر و مظهر بردباري و استقامت و شکیبایی اند.
9 اشک بر اهل بیت (علیهم السلام) خصوصاً بر سرور شهیدان اعلام ادامه دادن و زنده نگه داشتن راه آن بزرگواران است؛ هم
چنین اعلام این مطلب است که ما در طول تاریخ مخالف یزید و یزیدیان بوده و موافق و پیرو حسین (علیه السلام) و حسینیان زمان
و شعارهایشان هستیم.
دلیل نقلی بر رحجان گریه براي اولیاي الهی
.@. الامامۀ و السیاسه، ج 1، ص 110
12 سبط بن الجوزي نقل می کند: هنگامی که خبر شهادت محمد بن ابی بکر به علی (علیه السلام) رسید، گریه کرد و بر آن
. [ اظهار تأسف نمود و بر قاتلش لعنت فرستاد. [ 1574
13 یعقوبی می نویسد: بعد از وفات خدیجه، فاطمه زهرا (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پناه آورد و گریه کنان
صفحه 353 از 456
. [ عرض کرد: مادرم کجاست، مادرم کجاست؟.... [ 1575
14 ابن ابی الحدید نقل می کند: امام حسن (علیه السلام) در صبح آن شبی که علی (علیه السلام) به شهادت رسید وارد مسجد
کوفه شد و بعد از حمد و ثناي الهی شروع به معرفی علی (علیه السلام)نمود که ناگهان بغض گلوي او را گرفت و شروع به گریه
. [ نمود و تمام مردم نیز با آن حضرت در فراق امیرالمؤمنین (علیه السلام) گریستند.... [ 1576
15 قندوزي حنفی در مورد شهادت حضرت عباس (علیه السلام) می گوید: مردي با عمود آهنی بر سر مبارك حضرت زد که از
وسط دو نیم شد و از اسب به زمین افتاد و صدا زد: اي ابا عبدالله، اي حسین! سلام من بر تو باد. امام حسین (علیه السلام) با سرعت
نزد او آمد و صدا زد: اي عباسم واي پاره تنم! آن گاه باحمله، آنان را از حضرت دور کرد واو رااززمین برداشت و به خیمه برد و
. [ گریه زیادي کرد و فرمود: خدا تو را به جهت من جزاي خیر دهد.... [ 1577
[ [ صفحه 578
لشکر عمر سعد سر مبارك او را از بدن جدا کرده و به طرف امام « حرّ بن یزید ریاحی » 16 همو نقل می کند: بعد از شهادت
حسین (علیه السلام) پرتاب نمودند. حضرت سر را در دامان خود قرار داده و شروع به گریه کرد و خون را از صورت مبارکش
پاك نمود و فرمود: به خدا سوگند! مادرت در نام گذاري تو اشتباه نکرده است،همانا تو آزادي در دنیا و با سعادتی در آخرت.
. [1578]
17 ابن عساکر به سندش از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که از امام سجاد (علیه السلام) به جهت زیادي گریه اش بر امام
حسین (علیه السلام) سؤال شد: حضرت فرمود: مرا ملامت نکنید، زیرا یعقوب یکی از فرزندانش از او غایب شد، آنقدر گریست که
چشمانش سفید شد، در حالی که نمی دانست که او مرده است، ولی من روزي مشاهده کردم که چهارده نفر از اهل بیتم را به
. [ شهادت رسانده و ذبح کردند، آیا شما می خواهید که حزن و اندوه این مصیبت از دل من بیرون رود؟ [ 1579
18 سبط بن جوزي می نویسد: بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) ابن عباس دائماً گریه می کرد تا اینکه چشمانش کور شد.
. [1580]
19 ابن ابی الدنیا نقل می کند: زید بن ارقم در کنار ابن زیاد، ایستاده بود، به او گفت: اي ابن زیاد چوب را از لب و دندان حسین
. [ (علیه السلام) بردار، به خدا سوگند بارها دیدم رسول خدا این دو لب را می بوسید. آن گاه شروع به گریه کرد.... [ 1581
20 ابن حجر هیثمی نقل می کند: امّ سلمه أم المؤمنین وقتی خبر شهادت حسین (علیه السلام)را شنید، با تعجب گفت: آیا
. [ مرتکب چنین عملی شدند؟، خداوند قبرهایشان را از آتش پر کند. آن گاه به حدّي گریست که بی هوش شد. [ 1582
[ [ صفحه 579
فلسفه سجده بر تربت امام حسین
اشاره
از موضوعاتی که مورد توجه و سؤال اهل سنت و وهابیون واقع شده این است که چرا شیعه بر تربت امام حسین (علیه السلام) سجده
صفحه 354 از 456
می کند؟ آیا در حقیقت این سجده بر امام حسین یا سجده بر تربت نیست؟. براي روشن شدن مطلب به بررسی این موضوع می
پردازیم:
سجده شیعه بر هر نوع خاك
عالمان شیعی، سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام) را واجب نمی دانند، بلکه حکم به جواز سجده بر هر تربت و خاکی نموده
اند، ولی از آن جا که تربت امام حسین (علیه السلام) امتیاز خاصی دارد حکم به استحباب سجود بر آن داده اند.
برتري برخی زمین ها
از مجموع آیات استفاده می شود که برخی از زمین ها مبارك بوده و بر سایر زمینها برتري خاصّی دارند.
نخستین خانه اي که براي » [ خداوند متعال می فرماید ": إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِ عَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّۀَ مُبارَکاًوَهُديً لِلْعالَمِینَ. [" 1583
[عبادت] مردمان نهاده شد آن است که در مکه [بنا
[ [ صفحه 580
و نیز می فرماید ": وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی .« شده] است که مبارك و راهنماي جهانیان است
.« و بگو پروردگارا مرا به منزلی مبارك فرود آورد و تو بهترین میزبانانی » [ مُنْزَلًا مُبارَکاً وَأَنْتَ خَیْرُ المُنْزِلِینَ. [" 1584
و او ولوط را رهاندیم و به سرزمینی » [ در آیه اي آمده است ": وَنَجَّیْناهُ وَلُوطاً إِلی الأَرضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها لِلْعالَمِینَ. [" 1585
.« رساندیم که براي برکتش بخشیده بودیم
چون پروردگارش او را در وادي » [ درباره حضرت موسی (علیه السلام) می فرماید ": إِذ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ المُقَدَّسِ طُوَيً. [" 1586
.« مقدس طوي ندا داد
کفشهایت را از پا بیرون کن و [بدان » [ هم چنین در خطاب به او می فرماید ": فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنکَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُويً. [" 1587
.« که] تو در وادي مقدس طوي هستی
و براي » [ در قصه سلیمان (علیه السلام) آمده است ": وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِ فَۀً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلی الَأرضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها. [" 1588
.« سلیمان باد تندرو را [تسخیر کردیم] که به فرمان او به سرزمینی که برکتش بخشیده بودیم روان می شد
در مورد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرماید ": سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ المَسْجِدِ الحَرامِ إِلی المَسْجِدِ الَأ قْصی
پاك است کسی که بنده اش را شبی از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت » [ الَّذِي بارَکْنا حَ وْلَهُ. [" 1589
.« بخشیده ایم، سیر داد
قطعه هایی از زمین شقی و سعیدند
قطعه هاي زمین همانند ساکنان آن، متّصف به صفت شقاوت و سعادت اند:
می گذشت، « ثمود » 1 بخاري به سندش از عبدالله بن عمر نقل می کند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) هنگامی که از سرزمین
فرمود: داخل نشوید در سرزمین هایی که صاحبان آنها به
صفحه 355 از 456
[ [ صفحه 581
خود ظلم نمودند تا شما نیز همانند آنان به مصیبت مبتلا نگردید، مگر در حالی که
. [ گریانید. آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سر مبارکش را پوشانید و به سرعت از آن وادي گذر نمود. [ 1590
. [ نماز بخواند. [ 1591 « بابل » 2 همو نقل می کند: علی (علیه السلام) کراهت داشت در سرزمین فرو رفته
3 حلبی در سیره خود نقل می کند: اجماع امّت بر آن است که این مکان (مدینه) که اعضاي شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) را
در بر گرفته، بهترین قسمت هاي روي زمین است حتّی از کعبه برتر است. برخی دیگر گویند: افضل قسمت هاي روي زمین است،
. [ حتّی از عرش الهی. [ 1592
4 سمهودي شافعی در بحث علل برتري سرزمین مدینه بر سرزمین هاي دیگر می گوید: جهت دوم آن که: این سرزمین مشتمل بر
قطعه زمینی است که به اجماع امت بر سایر قطعه ها برتري دارد و آن همان قطعه اي است که بدن شریف پیامبر (صلی الله علیه
. [ وآله)را در برگرفته است. [ 1593
5 هم چنین از مطلّب نقل کرده که مردم بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می آمدند و به جهت تبرك از خاك قبر
آن حضرت بر می داشتند و با خود می بردند. عایشه به جهت آن که بدن پیامبر نمایان نگردد دستود داد دیواري به دور قبر پیامبر
. [ (صلی الله علیه وآله) کشیده شود. [ 1594
شرافت تربت امام حسین
تربت امام حسین (علیه السلام) از جمله تربت هایی است که خداوند متعال آن را به جهاتی مبارك گردانیده است، زیرا آن تربت از
قطعه زمینی است که جسد پاك و طیّب و طاهر
[ [ صفحه 582
سیدالشهدا (علیه السلام) را در بر دارد.
این امر بر دو اصل اساسی استوار است: » : علامه امینی (رحمه الله) در سرّ سجود به تربت کربلا می فرماید
الف) آن که شیعه امامیه در صدد آن است که براي خود تربت و مهري پاك به همراه داشته باشد تا بر آن سجده نماید.
ب) همان طور که گفته شد، برخی از بقاع بر بعضی دیگر برتري دارد، لذا آثار و برکاتی بر آن مترتب است؛ به همین دلیل کعبه و
حرم حکم خاصی به خود گرفته است. از جمله سرزمین هایی که بر سایر بقاع برتري پیدا کرده و داراي آثار و برکاتی خاص است
محلی است که بدن شریف سیدالشهدا (علیه السلام) را در خود جاي داده است. همان بقعه اي که امام علی (علیه السلام)قبل از
شهادت امام حسین (علیه السلام) قبضه اي از خاك آن را برداشت و استشمام کرد و چنان گریست که زمین از اشک هاي
[ از این سرزمین هفتاد هزار نفر محشور شده و بدون حساب وارد بهشت می گردند. [ 1595 » : حضرتش مرطوب گشت. سپس فرمود
آیا سجده بر چنین تربتی مطلوبیّت و قداست ندارد و سبب تقرّب به خداوند متعال نمی گردد؟. آیا سزاوار نیست که انسان بر تربتی
سجده کند که در آن نشانه هاي توحید و عشق بازي در راه معبود است؟، تربتی که در صورت توجه خاص به حقیقت آن حالت
. [1596] «... رقّت قلب در انسان ایجاد شده و انسان را به سوي خداوند نزدیک می کند
استاد عباس محمود عقاد نویسنده مصري در مورد سرزمین کربلا می نویسد:
صفحه 356 از 456
سرزمین کربلا حرمی است که مسلمانان براي عبرت و یاد آوري به زیارت آن می آیند و غیر مسلمین براي مشاهده و بازدید، ولی »
اگر بنا باشد که حقّ این سرزمین ادا شود باید آن را زیارت گاه هر انسانی قرار داد که براي نوع خود نصیبی از قداست و بهره اي از
فضیلت قائل است، زیرا ما به یاد نداریم که قطعه اي از زمین به مانند کربلا این چنین داراي فضیلت و منقبت باشد و این نیست مگر
به جهت آن که این سرزمین با اسم
[ [ صفحه 583
. [1597] «. کربلا و منزلگاه حسین (علیه السلام) مقرون و عجین شده است
شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء (رحمهم الله) در بیان حکمت استحباب سجود بر تربت حسینی می فرماید:
از جمله اغراض و مقاصد عالی در استحباب سجود بر تربت حسینی (علیه السلام) آن است که نمازگزار هنگامی که پیشانی خود را »
بر تربت می گذارد به یاد فداکاري و عشق بازي امام حسین (علیه السلام) در پیشگاه الهی می افتد و این که چگونه یک انسان می
تواند در راه عقیده و مبدأ این گونه فداکاري کرده و با ظالمان مقابله کند. و از آن جا که سجود بهترین حالات یک بنده نزد
خداوند است، مناسب است که در آن حالت به یاد ارواح پاك و طیب و طاهري بیفتد که جانشان را در راه معشوق فدا کردند. در
این هنگام و با این تفکّر، حالت خضوع و خشوع در انسان ظاهر می شود و دنیا و آنچه در آن است در نظرش حقیر جلوه می کند و
حالتی عرفانی و معنوي قوّیی در نفسش نسبت به خداوند متعال حاصل می شود، همانند حالتی که براي امام حسین (علیه السلام) و
اصحابش حاصل شده است. و این به جهت توسل و ارتباط با امام حسین (علیه السلام) از طریق تربت اوست. از همین رو در روایات
می خوانیم که سجده بر تربت حسینی (علیه السلام) حجاب هاي هفت گانه را پاره می کند. پس در حقیقت سجده بر تربت حسینی
. [1598] «... (علیه السلام) سرّ صعود و عروج از تراب به ربّ الارباب است
عبد الرزاق مقرّم (رحمه الله) می نویسد:
از جمله اسلوب هایی که اهل بیت (علیهم السلام) به جهت شناساندن مظلومیّت امام حسین (علیه السلام)به مردم به کار گرفته اند، »
امر به سجود بر تربت حسینی (علیه السلام) است، زیرا از مهم ترین اسرار آن این است که نمازگزار هر روز در اوقات نماز پنج گانه
اش هنگامی که چشمش به تربت حسینی (علیه السلام) می افتد به یاد امام حسین (علیه السلام) و فداکاري هایش، و اصحاب و اهل
بیتش می افتد و معلوم است که یاد آوري از این چنین الگوهایی از حیث روان شناسی اثر تربیتی و معنوي عجیبی در نفس انسان
. [1599] .«... خواهد گذاشت
[ [ صفحه 584
قبر حسین همانند قبر رسول الله
در ابتداي بحث به شرف و فضیلت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) و قطعه زمینی که حضرت را در خود گرفته اشاره نمودیم، حال
این نکته را یاد آور می شویم که: قبر امام حسین (علیه السلام) همانند قبر رسول (صلی الله علیه وآله) است زیرا امام حسین (علیه
حسین منّی أنا من حسین؛ [ 1600 ] حسین » ، السلام) پاره تن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است. پیامبر (صلی الله علیه وآله)فرمود
.« از من و من از حسینم
صفحه 357 از 456
امّ الفضل در عالم رؤیا دید که قطعه اي از پیکر مطهّر پیامبر (صلی الله علیه وآله) جدا شد و در دامانش قرار گرفت. هنگامی که در
مورد این خواب از پیامبر (صلی الله علیه وآله) سؤال نمود، حضرت آن را به ولادت امام حسین (علیه السلام) و تربیتش در دامان ام
الفضل تعبیر نمود.... [ 1601 ] پس امام حسین (علیه السلام)پاره تن پیامبر (صلی الله علیه وآله) است و اگر پیامبر (صلی الله علیه
وآله)احترامی دارد که به تبع آن، خاك قبرش نیز متبرّك است امام حسین (علیه السلام) نیز چنین است.
فضیلت تربت امام حسین
1 احمد بن حنبل از عامر شاطبی نقل می کند: درسفري همراه علی بن ابی طالب (علیه السلام)بودم. حضرت هنگامی که در مسیر
خود به صفین به نینوا رسید، صدا داد: اي ابا عبدالله! در کنار شطّ فرات صبر کن. عرض کردم: براي چه؟ فرمود: روزي بر پیامبر
(صلی الله علیه وآله)وارد شدم، در حالی که گریان بود؛ عرض کردم: اي نبی خدا! آیا کسی شما را غضبناك کرده، چه شده است
که گریانید؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: خیر بلکه الآن جبرئیل از نزد من خارج شد و خبر داد که حسین در کنار شطّ فرات
به شهادت می رسد. جبرئیل گفت: آیا می خواهی که تربت او را استشمام نمایی؟ عرض کردم: آري. آن گاه قبضه اي از خاك
. [ تربت امام حسین (علیه السلام) را به من داد که در این هنگام طاقت نیاوردم و گریستم. [ 1602
2 امّ سلمه می گوید: روزي رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مضطرب از خواب بیدار شد، دوباره
[ [ صفحه 585
خوابید و بار دیگر همین حالت به وي دست داد، بار سوم نیز این عمل تکرار شد، در این مرتبه دیدم که در دستان مبارکش تربتی
قرمز بود که آن را می بوسید و اشک می ریخت. عرض کردم: اي رسول خدا! این تربت چیست؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد که
فرزندم حسین در سرزمین عراق به شهادت می رسد. به جبرئیل گفتم: تربتی که حسین در آن به شهادت می رسد به من بنما،
. [ جبرئیل از آن تربت آورده و به من نشان داد. [ 1603
دانستن این نکته ضروري است که فرق است بین مسجود له و مسجود علیه، شیعه امامیه که بر تربت امام حسین (علیه السلام) سجده
می کند آنرا مسجود له قرار نمی دهد، بلکه آنرا مسجود علیه قرار می دهد، یعنی شیعه براي تربت امام حسین (علیه السلام)سجده
نمی کند، بلکه بر روي تربت امام حسین براي خداوند متعال سجده می نماید. و بین این دو فرق آشکار است.
[ [ صفحه 586
فلسفه لعن
اشاره
چرا شیعه دشمنان اسلام و مسلمین و پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اهل بیتش را لعن می کند؟ آیا واژه لعن و به طور کلّی تبرّي،
موجب خشونت گرایی و دشمن تراشی نیست؟ آیا موجب تفرقه بین مسلمانان و در نتیجه، تسلط کفّار نمی گردد؟ بهتر آن نیست
را برگزینیم؟ اینها « صلح و سکوت و سلام » شیوه اي دیگر پیش روي قرار دهیم، به جاي گلوله از گل سخن بگوییم و استراتژي
صفحه 358 از 456
سؤال ها و اشکال هایی است که از طرف مخالفین مطرح می شود، ونیز گاهی مشاهده می شود که در بین جوان ها نیز این سؤال
مطرح است که: چرا ما دشمنان گذشته خود را لعن می کنیم و از آنان تبرّي می جوییم؟ در این قسمت به این موضوع مهم می
پردازیم.
لعن در لغت
لعن به معناي طرد و دور کردن با غضب است. لعن اگر از جانب خدا باشد در آخرت به معناي عقوبت » : راغب اصفهانی می گوید
.« و در دنیا به معناي انقطاع از قبول رحمت و توفیق است. واگر از انسان باشد به معناي دعا و نفرین و در خواست بر ضرر غیر است
. [1604]
. [1605] .« لعن به معناي طرد از رحمت است » : طریحی می گوید
[ [ صفحه 587
. [1606] .« اصل لعن به معناي طرد و دور کردن از خداست. و از خلق به معناي سبّ و نفرین است » : ابن اثیر می گوید
لعن در پرتو قرآن و روایات
را با انتساب به خودش و نیز یک بار با انتساب به مردم به کار برده است. و این حدّ به « لعن » خداوند متعال در قرآن کریم 37 بار
کار بردن این واژه فی حدّ ذاته دلیل بر مشروعیت لعن از حیث اصل اوّلی است. و در قرآن هیچ موردي وجود ندارد که از لعن نهی
[ شده باشد، در حالی که از سبّ نهی شده است؛ آن جا که می فرماید " وَلاتَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دوُنِ الِله فَیَسُّبُوا الَله عَدْواً [" 1607
.« و شما مؤمنان به آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنان هم از روي دشمنی و جهالت خدا را دشمنام دهند » ؛
و مشتقات آن را در موارد بسیاري، « لعن » هم چنین با مراجعه به سنت نبوي پی می بریم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) تعبیر
حتی در خصوص مسلمانان و برخی از صحابه به کار برده است؛ نهی هایی که با غضب شدید همراه بوده است؛ به جهت کارهاي
زشتی که از آنها صادر شده بود. با مراجعه به موسوعه هایی که در مورد احادیث نبوي نوشته شده پی می بریم که بیش از سیصد
. [ مورد پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر دیگران لعن کرده اند. [ 1608
خدا لعنت کند » : 1609 ] و نیز فرمود ] «... خدا لعنت کند شراب، شرابخوار، ساقی، بایع و مشتري آن را و » :( پیامبر (صلی الله علیه وآله
.« 1610 ] و نیز فرمود: خدا لعنت کند ربا و گیرنده و دهنده و نویسنده و شاهد... آنرا ] « رشوه دهنده و رشوه گیرنده را در قضاوت
. [1611]
[ [ صفحه 588
مصادیق لعن در قرآن کریم
با مراجعه به قرآن کریم پی می بریم که خداوند متعال لعن را در چهار مورد به کار برده است:
.« وهمانا لعنت من برتوست تا روز جزا » ؛ [ 1 در مورد ابلیس؛ آن جا که می فرماید ": وَإنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتی إِلی یَوْمِ الدِّینِ [" 1612
صفحه 359 از 456
همانا خداوند لعنت کرده » [ 2 در مورد عموم کافرین؛ آن جا که می فرماید ": إنَّ الَله لَعَنَ الْکافِرینَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعیراً؛ [" 1613
.« کافران را و براي آنان جهنم را آماده نموده است
3 در مورد اهل کتاب به طور عموم و یهود به طور خصوص؛ آن جا که می فرماید ": لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ
.« لعنت شدند کسانی که از بنی اسرائیل کافر شدند، به زبان داود و عیسی بن مریم » [ داوُدَ وَعیسَی بْنِ مَرْیَمَ، [" 1614
4 مواردي که لعنت بر عنوان عامّی وارد شده، که قابل انطباق با مسلمین است؛ مثال:
.« آگاه باش لعنت خدا بر ظالمان است » [ الف) عنوان ظالمین ": ألا لَعْنَۀُ الِله عَلَی الظّالِمینَ؛ [" 1615
و بار پنجم قسم یاد کند که لعنت خدا بر او باد اگر » [ ب) عنوان کاذبین ": وَالْخامِسَۀُ أنَّ لَعْنَۀَ الِله عَلَیهِ إنْ کانَ مِنَ الْکاذِبینَ، [" 1616
.« از دروغ گویان باشد
وکسانی که خدا و » [ ج)عنوان ایذاي رسول (صلی الله علیه وآله "): وَالَّذینَ یُؤْذوُنَ الَله وَرسُولَهُ لَعَنَهُمَ الُله فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ؛ [" 1617
.« رسول را اذیت می کنند خداوند آنان را در دنیا و آخرت مشمول لعنت خود قرار داده است
[ [ صفحه 589
کسانی که به » [ د) عنوان رمی محصنات به زنا ": إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْ َ ص ناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ [" 1618
.« زنان با ایمان و پاك دامن بی خبر از کار بد تهمت بستند محققاً در دنیا و آخرت ملعون شدند
؛ [ ه) عنوان قتل مؤمن ": وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجززاءُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَغَضَبَ الُله عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذابَاً عَظیماً [" 1619
وهرکس مؤمنی را به عمد بکشد مجازاتش آتش جهنم است که در آن جاوید معذب خواهد بود. خدا بر او خشم و لعنت کند، و »
.« عذابی بسیار شدید برایش مهّیا سازد
؛ [ و) عنوان نفاق ": وَعَدَ الُله الْمُنافِقینَ وَالْمُنافِقاتِ وَالْکُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فِیها هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ الُله وَلَهُمْ عَذابٌ مُقیمٌ [" 1620
خدا مرد و زن از منافقان و کافران را وعده آتش دوزخ و خلود در آن داده، همان دوزخ براي کیفر آنان کافی است، و خدا آنان »
.« را لعن کرده و براي آنان عذاب ابدي است
ز) عنوان فساد و قطع رحم ": فَهَلْ عَسَ یْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الاَْرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَ امَکُمْ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمْ الُله فَأَصَ مَّهُمْ
شما منافقان اگر از فرمان خدا و طاعت روي برگردانید یا در زمین فساد و قطع رحم کنید باز هم امید » ؛ [ وَأَعْمَی أَبْصَارَهُمْ [" 1621
.« دارید؟ اینان همین منافقانند که خدا آنان را لعن کرده و گوش و چشمشان را کور گردانید
حکمت لعن و تبري
هل الإیمان إلاّ الحبّ و البغض » : در روایات اسلامی به حبّ و بغض توجّه خاص شده است؛ چه در سطح کلیّ، آن جا که می فرماید
و چه در مورد و مصداق خاص، همانند آن که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به علیّ ،« 1622 ] ؛ آیا دین غیر از حبّ و بغض است ]
یا علیّ » : (علیه السلام) می فرماید
[ [ صفحه 590
.« حبّک ایمان و بغضک نفاق؛ [ 1623 ] اي علی! حب تو ایمان و بغض تو نفاق است
صفحه 360 از 456
به چه دلیل این همه به حبّ و بغض تأکید می شود؟ این سؤال را با بیان چند نکته توضیح خواهیم داد:
1 می دانیم که حبّ و بغض دو نیروي بسیار عظیم است که اگر در حدّ کمال در وجود انسان یافت شود، اثر بسیار عظیمی خواهد
داشت؛ مثلا کسی که محبّت شخصی را به جهت آن که مظهر همه خوبی هاست در دل داشته باشد، این در حقیقت بیانگر عشق و
محبّت او بخوبی هاست و این عشق و محبّت نیروي بسیار عظیمی است که می تواند تمام قوا را در اختیار گرفته و به سوي محبوب
اصلی که همان خداوند متعال است سوق دهد. و این همان کمال و سعادت مطلوب انسان است.
2 از طرفی دیگر، بغض نیز در صورتی که در دل انسان نسبت به یک نفر که کاملا شقی به وجود آید، در حقیقت در وجود انسان
تمام نفرت ها جمع می شود تا از آن شخص بیزار شود، و این در حقیقت بیزاري از بدي هاست و از هر چه که انسان را از خدا دور
می کند.
3 اسلام بر خلاف برخی ادیان، مانند سکه دو رویی است که به لحاظ ضرورت اجتماعی به هر دو امر مهمّ (تولّی و تبرّي) سفارش
کرده است. انسان نمی تواند خوب و بد و یا مظهر خوبی ها و بدي ها، را با هم دوست داشته باشد، زیرا دو امرِ متضادند.
4 روان شناسان نیز بر این امر مهم تأکید دارند که بهترین راه (عمومی و خصوصی) براي تشوق مردم به حقّ و حقیقت و دوري از
فساد و بدي ها ارائه الگوهایی کامل از هر دو طرف است، که از حیث ادبی و هنري و روانی اثر بسیاري در جامعه می تواند داشته
باشد.
5 حبّ و بغض تنها در قلب نمی ماند، بلکه ظهور و بروز دارد و مادامی که با منع شرعی و عقلی مزاحمت نکند اشکالی ندارد،
بلکه رجحان هم دارد. این مطلب از حیث روانی نیز قابل تأمل است، زیرا ابراز و اظهار یک مطلب سبب تلقین در نفس انسان و
ملکه شدن آن می شود. از همین رو ابراز تبرّي و تولّی در ساختن شالوده روحی انسان
[ [ صفحه 591
بسیار مؤثر است.
6 تبرّي و تولّی و لعن کردن در حقیقت شعار دادن و اعلان خطر و بشارت است؛ اعلان خطر است به مردم که اي مردم! مواظب
باشید دشمنانی در کمین بوده و هستند تا دین شما را ضایع کرده و شما را از مسیر مستقیم منحرف سازند، از آنان پیروي نکنید.
اعلان بشارت است به مردم در این که: ما الگوهایی بسیار کامل و خوب داریم که اگر دنبال آنها رفته و از آنان پیروي کنید، قطعاً
به حقّ و حقیقت و لقاي الهی خواهید رسید و این در حقیقت از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی است.
7 اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله) از جهاتی مورد توجه خاص مسلمانان اند، زیرا آنان کسانی اند که آن حضرت را درك
کرده و از او سخن شنیده و سیره عملی اش را مشاهده نموده اند. از طرفی، به جهت فداکاري هایی که برخی از آنان در راه حفظ و
گسترش اسلام داشته اند قابل تقدیرند؛ از همین رو مسلمانان توجه خاص به آنان دارند. از سوي دیگر، کسانی که سدّ راه پیشرفت
واقعی اسلام بودند و باعث انحراف در جامعه اسلامی می شدند، بزرگ ترین ضربه را به اسلام و مسلمانان زده اند، به همین علت
است که الگوهاي خوب و بد از میان صحابه انتخاب می شود.
با این وصف، به این نتیجه می رسیم که مسئله تولّی و تبرّي و لعن از ضروریات اجتماعی و از راه هاي سوق دادن مردم به حقّ و
حقیقت و دوري از فساد و تباهی است. آري، آنچه در باب لعن از آن نهی شده این است که لعن ذکر دائمی انسان باشد، همان
گونه که در روایات به صیغه مبالغه از آن نهی شده است. در مصادر حدیثی عامه از پیامبر (صلی الله علیه وآله) وارد است که
مؤمن، لعّان یعنی بسیار لعن کند نیست. [ 1624 ] ولی مرحوم فیض کاشانی آن را به لحاظ کمّی وعددي گرفته و حدیث را این
صفحه 361 از 456
لاتکونوا » : مؤمن نباید همه را لعنت کند، ولی از لعن مستحقان جلوگیري نکرده است، وگرنه می فرمود » : گونه معنا کرده است
. [1625] .« زیرا بین این دو تعبیر فرقی است که صاحبان ادب می فهمند « لاعنین
چگونه ممکن است کسی تبرّي را از مستحقّ آن مضایقه کند، در حالی که خداوند
[ [ صفحه 592
متعال می فرماید ": قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَ نَۀٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ الِله کَفَرْنَا
براي شما مؤمنان بسیار پسندیده و نیکوست که به ابراهیم و اصحابش اقتدا » ؛ [ بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَداً [" 1626
کنید که آنان به قوم خود گفتند: ما از شما و بت هاي شما که به جاي خدا می پرستید به کلّی بیزاریم. ما مخالف و منکر شماییم و
.« همیشه میان ما و شما کینه و دشمنی خواهد بود
محل نزاع
حقیقت این است که بین هیچ مذهبی از مذاهب اسلامی در اصل مسئله لعن اختلاف چندانی نیست و فقط برخی از افراد ساده لوح
و خشک در اصل مسئله احتیاط میورزند، ولی اکثر قریب به اتفاق، اصل جواز لعن را قبول دارند، واگر اختلافی هست در متعلق و
محلّ لعن است.
همان گونه که گفته شد، شیعه امامیه لعن را بر برخی از صحابه به کار می برد که منشأ فساد در جامعه عصر خود و بعد از آن تا روز
قیامت شده اند، و از آن جا که صحابه، مورد توجه خاص و براي عموم مردم محک دین اند، شیعه امامیه ضرور می داند که با اعلام
برائت از آنان مردم را از این خطر بزرگ آگاه سازد، که این فرد یا دسته خطر سازند، تا مردم از او و دسته و طرفدارانش دوري
گزینند و در راه و عقیده اش قرار نگیرند و این در حقیقت از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.
ولی اهل سنت می گویند: کاري به صحابه نداشته باشید، همه را تقدیس کنید، ولو احیاناً کار زشتی انجام داده اند، چون اینها
واسطه فیض تشریع از طریق پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر ما می باشند. ولی شیعه امامیه به این نکته نیز توجه دارد که با وجود امامان
معصوم و رهبران الهی که مورد توجه خاص خدا و رسول بوده اند قدح و تضعیف و تبري از برخی صحابه مشکلی ایجاد نمی
شود. ما همانند برخی از منصفان اهل سنت عدالت کلّ صحابه را قبول نداریم، به نصّ آیات و روایات صحیح اسلامی از طریق
فریقین، برخی از
[ [ صفحه 593
صحابه کارهاي بسیار زشتی انجام دادند که بعضی از آنها جنبه شخصی نداشته، بلکه سبب انحراف عظیم در جامعه اسلامی شده
به طور مفصل بیان شده « عدالت صحابه » است از همین رو لعن آنان هیچ مشکلی را به وجود نخواهد آورد. این موضوع در بحث
است.
تصریح قرآن و سنت به لعن برخی از صحابه
قبلا اشاره شد که قرآن کریم لعن را در چهار محور به کار برده است که قسمت چهارم از آن مورد نظر ماست، که با اطلاق لعن بر
صفحه 362 از 456
مورد عام شامل برخی از صحابه نیز شده است، و حتی در برخی از موارد شخص صحابی لعن شده است؛ از آن جمله این آیه شریفه
است ": وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاكَ إِلَّا فِتْنَۀً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَۀَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا
اي رسول ما به یاد آور وقتی را که به تو گفتیم خدا البته به همه افعال و افکار مردم محیط است » ؛ [ یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَاناً کَبِیراً [" 1627
و ما رؤیائی که به تو ارائه دادیم جز براي آزمایش و امتحان مردم نبود، و درختی که به لعن در قرآن یاد شده و ما به ذکر این آیات
.« عظیم آنان را می ترسانیم و لکن بر آنان طغیان و کفر و افکار شدید چیزي نیفزاید
مفسران در ذیل این آیه می گویند: مراد از شجره ملعونه در قرآن، شجره و اصل و نسب حکم بن ابی العاص است و مقصود از
خواب و رؤیا، رؤیایی است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در خواب دیدند که فرزندان مروان بن حکم یکی پس از دیگري بر
. [1628] .« منبرش می نشینند
هم چنین پیامبر (صلی الله علیه وآله) در موارد زیادي برخی از صحابه را لعن کرده که از مشهورترین آنها حکم بن ابی العاص، و
. [1629] .« واي بر امّت من از آنچه در صلب اوست » : هر کس در صلب او است. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود
نصر بن مزاحم منقري به سند خود از براء بن عازب نقل می کند: روزي ابوسفیان با
[ [ صفحه 594
1630 ] یعنی بر معاویه و ] « بارخدایا! لعنت فرست بر تابع و متبوع » : فرزندش بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) وارد شد، حضرت فرمود
ابوسفیان.
لعن نوع و شخص
ابو حامد غزالی در مورد لعن قاعده اي را ابداع کرده که با روایات ذکر شده منافات دارد، و آن این که لعن بر دو نوع است: قسمی
لعنۀ الله علی الکافرین و المبتدعین و الظالمین وآکلی الربا » : از آن جایز است و آن لعن بر عنوان کلّی است با اوصاف خاص، مثل
وقسمی دیگر لعن شخص خاص و معین است که خطر آن بزرگ است، مثل این که بگوید: زید، خدا لعنتش کند و... و اگر بر «... و
فرض خواستید شخص معینی را که کفر یا فسقش ثابت شده لعن کنید، او را با تعلیق لعن کنید، به این معنا که اگر توبه نکرده
. [ است، خدا لعنتش کند... [ 1631
. [ ابن تیمیه نیز شبیه همین تفصیل را در کتاب الفتاوي الکبري نقل کرده است. [ 1632
در این جا ذکر چند نکته در جواب این دو لازم است:
1 همان طور که اشاره شد، افراد و اشخاصند که الگو قرار می گیرند، نه انواع؛ از همین رو در اظهار ولایت و برائت نیز باید افراد
مورد نظر باشند.
2 در روایاتی که به آن اشاره شد، پیامبر (صلی الله علیه وآله) افراد خاص را مورد لعنت قرار داده اند. در روایت است که پیامبر
(صلی الله علیه وآله) تایک ماه کامل قاتلان اصحاب بئر معونه را در نمازهایش لعنت می کرد. و اگر در موردي پیامبر (صلی الله
علیه وآله) از لعن نهی کرده است باید آن را توجیه نمود، مانند حدیثی که بخاري آن را روایت کرده که پیامبر (صلی الله علیه وآله)
در موارد متعددي به شارب خمر حدّ جاري ساخت، ولی از لعن کردن او نهی فرمود. [ 1633 ] ممکن است نهی پیامبر به جهت علم
حضرت به حسن عاقبت او باشد. خصوصاً آنکه پیامبر بنابر نقل روایات دیگر شرابخوار
صفحه 363 از 456
[ [ صفحه 595
. [ را لعن کرده است. [ 1634
3 مورد بحث ما در مواردي است که اشخاص فاسق بر فسق و گمراهی و ضلالت باقی بوده و با آن از دنیا رفته اند. ما این گونه
افراد را لعن می کنیم؛ کسانی که با انحرافاتشان مسیر جامعه اسلامی را به گمراهی کشاندند، که آثارش تا کنون وجود داشته و بر
جاي مانده است.
4 بدي ها را می توان بر دو نوع تقسیم نمود: یکی آن که جنبه شخصی دارد، مثل شرب خمر و غیره، و دیگري جنبه عمومی دارد
که باعث انحراف جامعه و الگو قرار دادن آن است، مثل بدعت گذاري در دین، یا این که عملی زشت از شخصی صادر شود که
براي مردم الگوست، زیرا سبب تشویق این عمل زشت می شود. اگر لعن شخص جایز است در قسم دوم است نه اول، زیرا نوع اوّل
در حقیقت غیبت است، که اسلام از آن نهی اکید کرده است. از همین رو در روایات اسلامی آمده است: اگر عالِم فاسد شود، عالَم
فاسد می گردد.لذا می بینیم که قرآن به صراحت شخص معین را مورد لعن قرار داده و می فرماید ": وَالْخَامِسَۀُ أَنَّ لَعْنَۀَ الِله عَلَیْهِ إِنْ
هم چنین مشاهده می کنیم .« و بار پنجم قسم یاد کند که لعن خدا بر او باد اگر از دورغ گویان باشد » ؛ [ کَانَ مِنْ الْکَاذِبِینَ [" 1635
که پیامبر (صلی الله علیه وآله)اشخاص را به طور معیّن و مشخّص لعن و نفرین می کند، مانند: ابوسفیان، معاویه و...
. [ در تاریخ نیز آمده است که عمر بن خطاب، خالد بن ولید را به جهت کشتن مالک ابن نویره مورد لعنت قرار داد. [ 1636
امام علی (علیه السلام) عبد الله بن زبیر را در روز قتل عثمان لعن و نفرین کرد. [ 1637 ] هم چنین، عبد الله بن عمر فرزندش را سه بار
. [ لعن و نفرین کرده است. [ 1638
. [ غزالی می گوید: سه صفت است که مقتضی لعن است: کفر، بدعت و فسق. [ 1639
[ [ صفحه 596
لعن نه سب
آنچه را که مورد بحث قرار داده و جواز و رجحانش را ثابت کردیم، لعن و نفرین بود نه سبّ، زیرا بین این دو واژه فرق است. سبّ
در لغت به معناي شتم و دشنام آمده است. [ 1640 ] طریحی می گوید: شتم آن است که توصیف کنی چیزي را به صفتی که در آن
. [ نقص است. [ 1641
اسلام نه تنها اجازه لعن و نفرین را داده است، بلکه آن را امر راجح می داند ولی از سبّ و شتم نهی کرده است؛ خداوند متعال می
و شما مؤمنان بر آنان که غیر خدا را می » ؛ [ فرماید ": وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ الِله فَیَسُبُّوا الَله عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم ["... 1642
ممکن است نهی از سبّ را به صورت مواجهه با .« خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنها هم از روي دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند
کفار و بت پرستان حمل نماییم، اما در صورتی که مخفیانه یا نزد مسلمانان باشد اشکالی ندارد؛ زیرا در این صورت سبّ باعث نمی
شود که آنان نیز، سبّ را در مورد خداوند متعال به کار برند.
هنگامی که امیر المؤمنین (علیه السلام) شنید که عمرو بن حمق و حجر بن عدي اهل شام را در جنگ صفین سبّ می کنند، آنان را
من بر شما کراهت دارم که بسیار سبّ کننده باشید، ولی اگر اعمال آنان را توصیف کرده و احوال » : از این عمل باز داشت و فرمود
. [1643] «... آنها را به مردم گوشزد کنید بهتر است
صفحه 364 از 456
[ [ صفحه 597
متفرقات