گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
سوره بقره




این چنین خدایی را بپرستید
21 یا اَیُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذي خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْقَبْلِکُمْلَعَلَّکُمْتَتَّقُونَ
اي مردم، پروردگار خود را پرستش کنید، آن کس که شما و پیشینیان را آفرید ، تا پرهیزکار شوید .
اي مردم ) که در قرآن ، حدود بیست بار تکرارشده و یک خطاب جامع و عمومی است ، نشان ) « یا اَیُّهَا النّاسُ » خطاب
میدهد که قرآن مخصوص نژاد و قبیله و طایفه و قشر خاصّ ی نیست ، بلکه همگان را در این دعوت عامّ شرکت میدهد ،
همه را دعوت به پرستش خداي یگانه و مبارزه با هرگونه شرك و انحراف از خط توحید میکند .
براي برانگیختن حسّ شکرگزاري مردم و جذب آنها به عبادت پروردگار ، از مهمّترین نعمت شروع میکند که نعمت خلقت و
آفرینش
( جزء اوّل ( 51
صفحه 23 از 49
همه انسانها است ، نعمتی که هم نشانه قدرت خدا است و هم علم و حکمت او و هم رحمت عامّ و خاصّش ، چراکه در خلقت
انسان این گل سرسبد هستی ، نشانههاي علم و قدرت بیپایان خدا و نعمتهاي گستردهاش کاملاً به چشم
میخورد .
آنهاکه دربرابر خدا خاضع نیستند و او را پرستش نمیکنند ، غالبا به خاطر این است که در آفرینش خویش و پیشینیان نمیاندیشند
و به این نکته توجّه ندارند که این آفرینش بزرگ را نمیتوان به عوامل کور و کر طبیعی نسبت داد و این نعمتهاي حسابشده و
بینظیر راکه در جسم و جان انسان ، نمایان است ، نمیتوان از غیر مبدأ علم و قدرت بیپایانی دانست .
بنابراین یادآوري این نعمتها ، هم دلیلی است بر خداشناسی و هم محرّکی است براي شکرگزاري و پرستش .
نتیجه این پرستش ، تقوا و پرهیزکاري است (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) .
52 ) سوره بَقَره )
بنابراین عبادتها و نیایشهاي ما چیزي بر جاه و جلال خدا نمیافزاید ، همانگونه که ترك آنها چیزي از عظمت مقام او
نمیکاهد ، اینعبادتهاکلاسهايتربیتبرايآموزشتقوااست،تقوا همان احساس مسؤولیّت و خودجوشی درونی که معیار ارزش
انسان و میزان سنجش شخصیّتاواست.
نعمت زمین و آسمان
لارْضَ فِراشا وَ السَّماءَ بِناءً وَاَنْزَلَ مِنَالسَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَالثَّمَراتِ رِزْقا لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوالِلّهِاَنْداداوَاَنْتُمْتَعْلَمُونَ 􀂙 22 اَلَّذي جَعَلَ لَکُمُ ا
آنکس که زمین را بستر شما قرار داد و آسمان (جوّ زمین) را همچون سقفی بر بالاي سر شما و از آسمان آبی فروفرستاد و به
وسیله آن ، میوهها را پرورش داد تا روزي شما باشد ، بنابراین براي خداشریکهایی قرار ندهید، در
( جزء اوّل ( 53
حالیکه میدانید ( هیچیک از این شرکاء و بتان ، نه شما را آفریدهاند و نهشمارا روزي میدهند ) .
به معنی شریک و شبیه است ، بدیهی است این شباهت و شرکت در پندار بتپرستان وجود داشته ، « نِدّ » جمع « اَنْداد »
نه اینکه یک امر واقعی باشد .
به معنی چیزي است که از نظر گوهر و ذات ، « نَدید » و « نِدّ » ، میگوید « مفردات » در « راغب » یا بهتعبیر دقیقتر، چنانکه
شریک و شبیه چیز دیگري باشد ، بنابراین به نوع خاصّ ی از مماثلت و همانندي گفته میشود ، یعنی همانند در
گوهر ذات .
زمین این مرکب راهواري که شما را بر پشت خود سوار کرده و با سرعتسرسامآوري در این فضا به حرکات مختلف خود ادامه
میدهد ، بیآنکه کمترین لرزشی بر وجود شما وارد کند ، یکی از نعمتهاي بزرگ او است .
نیروي جاذبهاش که به شما اجازه حرکت و استراحت و ساختن
54 ) سوره بَقَره )
خانه و لانه و تهیه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگی میدهد ، نعمت دیگري است ، هیچ فکر کردهاید که اگر جاذبه زمین
نبود ، در یک چشم برهمزدن ، همه ما و همه خانههاي وسائل زندگیمان ، بر اثر حرکت دورانی زمین به فضا پرتاب و در فضا
سرگردان میشد .
نه تنها مفهوم آرامش و آسودگی خاطر و استراحت را ، « فِراش » ، بستر استراحت ) چه تعبیر زیبایی است ) « فِراش » تعبیر به
دربردارد ، بلکه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن ، نیز در مفهوم آن افتاده است .
صفحه 24 از 49
جالب اینکه چهارمین پیشواي شیعیان جهان ، امام سجّاد ، علیّ بن الحسین در بیان شیوایش این حقیقت را در تفسیر همین آیه
تشریح فرموده است :
خداوند زمین را مناسب طبع شما قرار داد و موافق جسم شما ، آن را گرم و سوزان نساخت تا از حرارتش بسوزید و زیاد »
سرد نیافرید ، تا منجمد شوید ، آن را آنقدر معطر و زننده قرار نداد تا بوي تند آن
( جزء اوّل ( 55
به مغز شما آسیب رساند و آن را بدبو نیافرید تا مایه هلاکت شما گردد ، آن را همچون آب قرار نداد که در آن غرق شوید
و نیز چنان سفت و محکم نیافرید تا بتوانید در آن خانه و مسکن بسازید و مردگان را ( که وجودشان در سطح زمین
مایه هزارگونه ناراحتی است ) در آن دفن کنید ، آري خداوند اینگونه زمین را بستر استراحت شما
(1). « قرار داد
بیانگر آن است که آسمان بر بالاي سر شما بنا شده است ، طبعا همچون « عَلَیْکُمْ » با توجه به کلمه « بِناء » کلمه
وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَ قْفا مَحْفُوظا : ما آسمان را سقف » ؛ سقف ، این معنی به صورت صریحتري در جاي دیگر قرآن آمده است
32 / انبیاء ) . ) « محفوظی قرار دادیم
در قرآن به معانی مختلفی آمده است ، که قدر مشترك همه آنها چیزي است که در جهت فوق قرار گرفته « سَماء » کلمه
است ، یکی از آنها که در این آیه به آن اشاره شده است، همان" جوّ زمین "است ، یعنی قشر هواي متراکمیکه دور تا دور کره
زمین را پوشانده و طبق نظریه دانشمندان ضخامت آن، چند صد کیلومتر است .
. جلد 1 ، صفحه 41 ، « نُورُ الثَّقَلَیْن » -1
56 ) سوره بَقَره )
اگر به نقش اساسی و حیاتی این قشر ضخیم هوا که زمین را از هر سو احاطه کرده است ، بیندیشیم ، خواهیم دانست که
تا چه حدّ این سقف ، محکم و براي حفاظت انسانها مؤثّر است .
این قشر مخصوص هوا که همچون سقفی بلورین ، اطراف ما را احاطه کرده ، در عین اینکه مانع از تابش نور آفتاب این اشعّه
حیاتبخش و زندگیآفرین نیست ، به قدري محکم و مقاوم است که از یک سدّ پولادین که چندین متر ضخامت داشته
باشد ، نیز محکمتر است .
اگر این سقف نبود ، زمین دائما در معرض رگبار سنگهاي پراکنده آسمانی بود و عملًا آرامش از مردم جهان سلب میشد ، ولی
این قشر فشرده تقریبا تمام سنگهاي آسمانی را قبل از سقوط به سطح زمین میسوزاند و نابود میکند و تنها تعداد بسیار کمی
میتوانند از آن عبور کرده و به عنوان یک زنگ خطر براي زمینیان به گوشهاي پرتاب شوند و این تعداد کم ، هرگز نتوانسته
است آرامش را برهم زند .
( جزء اوّل ( 57
از جمله شواهدي که نشان میدهد یکی از معانی آسمان همین" جوّ زمین "است، حدیثیمیباشدکهازپیشوايبزرگما، امامصادق
اي مف ّ ض ل ، در رنگ آسمان بیندیش که خدا آن را » : درباره رنگ آسمان ، نقل شده ، آنجا که به مُفَضَّل میفرماید
(1). « اینچنین آبی آفریده که موافقترین رنگها براي چشمانساناست و حتینظرکردن به آن، دیده را تقویت میکند
امروز این را همه میدانیم که رنگ آبی آسمان چیزي جز رنگ هواي متراکمشده اطراف زمین نیست ، بنابراین منظور از آسمان ،
در این حدیث، همان" جوّ زمین "است .
. « توحید مُفَضَّل » -1
صفحه 25 از 49
58 ) سوره بَقَره )
در اینجا ، همان جوّ زمین است ، زیرا « سَماء » بار دیگر این حقیقت را تأکید میکند که منظور از « وَ اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً » جمله
میدانیم باران از ابرها و ابرها از تراکم بخارهایی که در جوّ زمین پراکندهاند ، به وجود میآیند .
امام سجّاد علیّ بن الحسین در تفسیر این آیه راجع به نزول باران از آسمان ، بیان جالبی فرموده که ذیلًا میخوانید :
خداوند باران را از آسمان نازل میکند تا به تمام قلّههاي کوهها ، تپهها ، گودالها و خلاصه تمام نقاط مرتفع و هموار برسد ( و »
همگی بدون استثناء سیراب گردند ) و آن را دانهدانه و نرم و پیدرپی گاهی به صورت دانههاي درشت و گاهی قطرههاي
کوچکتر قرار داد ، تا کاملًا در زمین فرورود و سیراب گردد و آن را به صورت سیلابی نفرستاد تا زمینها و درختان و
. « مزارع و میوههاي شما را بشوید و ویران کند
قرآن سپس به انواع میوههایی که از برکت باران و روزيهایی که
( جزء اوّل ( 59
خداوند به وسیله باران ، میوههایی را به عنوان روزي شما از زمین خارج » : نصیب انسانها میشود ، اشاره کرده ، چنین میگوید
فَاَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقا لَکُمْ ) . ) « ساخت
این برنامه الهی که از یکسو رحمت وسیع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخّص میکند و از سوي دیگر ، بیانگر قدرت او
است که چگونه از آب بیرنگ صدهزاران رنگ از میوهها و دانههاي غذایی با خواصّ متفاوت براي انسانها و همچنین جانداران
اکنون که چنین است ، براي خدا شریکهایی » : دیگر ، آفریده ، یکی از زندهترین دلایل وجود او است ، لذا بلافاصله میافزاید
فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ اَنْدادا وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ) . ) « قرار ندهید ، در حالی که میدانید
آريهمه شما میدانید که این بتها و شرکاي ساختگی ، نه شما را آفریدهاند و نهروزيمیدهند و نهکمترینمواهبشماازناحیه
آنها است، پس چگونه آنها را شبیه خدا میدانید ؟
بتپرستی در شکلهايمختلف
60 ) سوره بَقَره )
در اینجا توجّه به این حقیقت لازم است که قرارداد شریک براي خدا ، تنها منحصر به ساختن بتهاي سنگی و چوبی و یا از آن
فراتر ، انسانی همچون مسیح را یکی از خدایان سهگانه دانستن ، نیست ، بلکه معنی وسیعی دارد ، صورتهاي مخفیتر و
پنهانتر را نیز شامل میشود ، به طور کلّی هرچه را در ردیف خدا در زندگی مؤثّر دانستن ، یک نوع شرك است .
،« ما شاءَ اللّهُ وَ شِئْتَ : هرچه خدا بخواهد و تو بخواهی » : در حدیثی میخوانیم که مردي در برابر پیامبر صلیاللهعلیهوآله گفت
؟« اَجَعَلْتَنی لِلّهِ نِدّا: مرا شریک خدا و همردیف او قرار دادي » : پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود
باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز ، « اوّل خدا ، دوّم تو » : در تعبیرات عامیانه روزمّره نیز بسیار میگویند
مناسب یک انسان موحّد کامل نیست .
از امام صادق میخوانیم که فرمود: « وَ مایُؤْمِنُ اَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ اِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ » ؛ در روایتی درتفسیر آیه 106 سوره یوسف
( جزء اوّل ( 61
این اشاره به شرك خفیّ است ) ، مانند اینکه انسان به دیگري بگوید: اگر تو نبودي، من نابود شده بودم یا زندگانیم بر باد ) »
(1). « میرفت
صفحه 26 از 49
قرآن ، معجزه جاویدان
23 وَ اِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْدُونِ اللّهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ
اگر درباره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کردهایم ، شک و تردید دارید ، ( لااقلّ ) یک سوره همانند آن بیاورید و
گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید ، اگر راست میگویید .
مِنْ » در اینجا اشاره به گواهانی است که آنها را در نفی رسالت پیامبر صلیاللهعلیهوآله کمک میکردند و جمله « شُهَداء » کلمه
« دُونِ اللّهِ
. جلد 1 ، صفحه 697 ، « سَفینَۀُ الْبِحار » -1
62 ) سوره بَقَره )
دست به دست هم بدهند ، براي اینکه یک سوره همانند سورههاي « اَللّه » اشاره به این است که حتّی اگر همه انسانها جز
قرآن بیاورند ، قادر نخواهند بود .
به این ترتیب قرآن همه منکران را به مبارزه با قرآن و یک سوره مانند آن دعوت میکند تا عجز آنها ، دلیل روشنی باشد
بر اصالت این وحی آسمانی در رسالت الهی آورنده آن.
مثالهاي قرآنی
لانْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقا قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا 􀂙 25 وَ بَشِّرِ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ اَنَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَاا
مِنْ قَبْلُ وَ اُتُوا بِهِ مُتَشابِهاوَلَهُمْفیهااَزْواجٌمُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فیها خالِدُونَ
به کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح دارند ، بشارت ده که باغهایی از بهشت براي آنها است که نهرها از زیر
درختانش جاري است ، هر زمان که میوهاي
( جزء اوّل ( 63
از آن به آنها داده شود ، میگویند : این همان است که قبلًا به ما روزي داده شده بود ( ولی چهقدر اینها از آنها بهتر و عالیتر
است ) و میوههاییکه براي آنها میآورند ، همه(از نظر خوبی و زیبایی)یکسانند و براي آنها همسرانی پاك و پاکیزه است و
جاودانه در آن خواهند بود .
26 اِنَّ اللّهَ لا یَسْتَحْیی اَنْ یَضْ رِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَۀً فَما فَوْقَها فَاَمَّا الَّذینَ امَنُوا فَیَعْلَمُونَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ اَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ماذا
اَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثیرا وَ یَهْدي بِهِ کَثیرا وَ ما یُضِلُّ بِهِ اِلاَّ الْفاسِقینَ
خداوند از اینکه مثال ( به موجودات ظاهرا کوچکی مانند ) پشّه و حتّی بالاتر از آن بزند، شرم نمیکند ، ( در این میان ) آنهاکه
ایمان آوردهاند ، میدانند حقیقتی است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند ، ( این
64 ) سوره بَقَره )
موضوع را بهانه کرده ) و میگویند : منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است ؟ ( آري ) خدا جمع زیادي را با آن گمراه و عدّه
کثیري را هدایت میکند ، ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد .
مثال، باید موافق مقصود باشد و به تعبیر دیگر مثال، وسیلهاي است براي تجسّمحقیقت، گاهی که گوینده در مقام تحقیر و بیان
ضعف مدّعیان است ، بلاغت سخن ایجاب میکند که براي نشان دادن ضعف آنها ، موجود ضعیفی را براي مثال انتخاب
کند .
صفحه 27 از 49
اِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبابا وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ اِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئا لا » : مثلًا در آیه 73 سوره حج میخوانیم
یَسْتَنْقِذوُهُ مِنْهُ ضَ عُفَ الطّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ : آنها که مورد پرستش شما هستند ، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند ، اگرچه دست به
دست هم بدهند ، حتی اگر مگس ، چیزي از آنها برباید ، آنها قدرت پس گرفتن آن را ندارند، هم طلبکننده ضعیف است و
. « هم طلبشونده
( جزء اوّل ( 65
ملاحظه میکنید در اینجا هیچ مثالی بهتر از مگس یا مانند آن نیست تا ضعف و ناتوانی آنها را مجسّم کند. و نیز در آیه 41 سوره
عنکبوت وقتی که میخواهد ناتوانی بتپرستان را در تکیهگاههایی که براي خود انتخاب کردهاند ، مجسّم سازد ، آنها را تشبیه به
عنکبوتی میکند که آن لانه سست را براي خود انتخاب کرده است که سستترین خانهها در جهان ، خانه عنکبوت است
(مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذوُا مِنْ دُونِ اللّهِ اَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتا وَ اِنَّ اَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ)
.
مسلّما اگر در اینگونه موارد به جاي این مثالهاي کوچک ، مثالهاي بزرگی از آفرینش کواکب و آسمانهاي
پهناور قرار داده شود، بسیار نامناسب خواهد بود و هرگز با اصول فصاحت و بلاغت ، سازگار نیست .
اینجا است که خداوند میفرماید: ما ابا نداریماز اینکه مثال به پشّه بزنیم و یا بالاتر از آن ، تا حقایق عقلانی را در لباس
مثالهاي حسّی بریزیم و در اختیار بندگان قرار دهیم .
66 ) سوره بَقَره )
خلاصه اینکه هدف ، رساندن مطلب است ، مثالها نیز باید قبایی باشد درست متناسب قامت مطالب .
است ، زیرا مقام ، « بالاتر از آن در کوچکی » ، پشه یا بالاتر از آن ) چیست ، باید گفت : منظور ) « فَما فَوْقَها » در اینکه منظور از
مقام بیان کوچکی مثال است و برتري نیز از این نظر میباشد ، این درست به آن میماند که گاه به کسی بگوییم : تو چرا براي
یک تومان اینهمه زحمت میکشید، شرم نمیکنی ، او میگوید : شرمی ندارد من براي بالاتر از آن هم زحمت میکشم،
حتّی براي یکریال.
اهمیّت مثال در بیان حقایق
مثالهاي مناسب ، نقش فوقالعاده حسّ اس و غیرقابل انکاري براي روشن ساختن حقایق و دلنشین کردن مطالب مختلف
دارد؛
گاه میشود ذکر یک مثال مناسب آنچنان راه را نزدیک و میانبر میکند که زحمت استدلالات
( جزء اوّل ( 67
فلسفی زیادي را از دوش گوینده و شنونده برمیدارد .
و مهمتر این که براي تعمیم و گسترش مطالب پیچیده علمی در سطح عموم ، راهی جز استفاده از مثالهاي مناسب
نیست .
نقش مثال را در خاموش کردن افراد لجوج و بهانهگیر نیز نمیتوان انکار کرد .
یکی از طرق مؤثّر تفهیم مسائل عقلی است . ، « محسوس » به « معقول » و به هر حال تشبیه
روي همین جهات در قرآن به مثالهاي زیادي برخورد میکنیم که هریک ازدیگري جالبتر و شیرینتر و مؤثّرتر است ، چراکه
قرآن ، کتابی است براي همه انسانها در هر سطح و هر پایهاي از تفکّر و معلومات ، کتابی است در نهایت فصاحت و
صفحه 28 از 49
بلاغت .
جلد 10 ، صفحه 172 ، ذیل آیه 17 سوره رعد بحث مشروحی آمده ،« تفسیر نمونه » در زمینه نقشمثال در زندگی انسانها، در
است .
چرا قرآن به پشّه مثال زده است ؟
68 ) سوره بَقَره )
گرچه بهانهجویان ، خردي و کوچکی پشّه یا مگس را وسیله استهزاء و ایراد به آیات قرآن قرار داده بودند ، اما اگر آنها کمی
انصاف و درك و شعور میداشتند و در ساختمان این حیوان بسیار کوچک میاندیشیدند ، میفهمیدند که یک دنیا دقت
و ظرافت در ساختمان آن به کاررفته که عقل در آن حیران میماند .
خداوند به پشهمثال زده است، با اینکه از نظر جسم بسیار » : امام صادق در مورد آفرینش این حیوان کوچک میفرماید
کوچکاست ، ولی از نظر ساختمان، همان دستگاههایی را دارد که بزرگترین حیوانات ( خشکی ) یعنی فیل ، دارا است و علاوه
خداوند میخواهد با این مثال ظرافت آفرینش را ، « بر آن دو عضو دیگر ( شاخکها و بالها ) در پشه است که فیل فاقد آن است
براي مؤمنان بیان کند ، تفکّر درباره این موجود ظاهرا ضعیف که خدا آن را شبیه فیل آفریده است ، انسان را متوجّه عظمت
آفریدگار میسازد .
مخصوصا خرطومش همانند خرطوم فیل ، توخالی است و با نیروي مخصوصی خون را به خود جذب میکند ، این لوله ظریفترین
سرنگهاي دنیا است و سوراخ درون آن، فوقالعاده باریک است .
( جزء اوّل ( 69
خدا نیروي جذب و دفع و هضم و همچنین دست و پا و گوش مناسب به او داده ، بالهایی به او مرحمت کرده تا در طلب غذا پرواز
کند ، این بالها آنچنان به سرعت بالا و پایین میشود که حرکت آن با چشم قابل رؤیت نیست ، این حشره به قدري حسّاس است
که به مجرد تکان خوردن چیزي ، احساس خطر میکند و به سرعت خود را از منطقه خطر دور میسازد و عجیب این
است که در عین ناتوانی ، بزرگترین حیوانات را عاجز میکند .
اگر همه موجودات زنده جهان ... جمع شوند و دست به » : بیان عجیبی در این زمینه دارد ، « نهج البلاغه » امیر مؤمنان علی در
دست هم بدهند ، هرگز توانایی بر ایجاد پشهاي ندارند ، بلکه عقول آنها در راه یافتن به اسرار آفرینش این حیوان ، متحیر میماند
و نیروهایشان ناتوان و خسته میشود و پایانمیگیرد وسرانجام پساز تلاش، شکستخورده،
70 ) سوره بَقَره )
اعتراف مینمایند که در برابر آفرینش پشّهاي درماندهاند و به عجز خود اقرار مینمایند و حتی به ناتوانیشان از نابود ساختن
(1). « آن
34 وَ اِذْقُلْنالِلْمَلائِکَۀِاسْجُدُوالاِدَمَ فَسَجَدُوا اِلاّاِبْلیسَ اَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ
و هنگامیکه به فرشتگانگفتیم براي آدم سجده و خضوع کنید ، همگی سجده کردند جز شیطان که سر باز زد و تکبّر ورزید ( و
به خاطر نافرمانی و تکبّر ) از کافران شد .
آدم در بهشت
گرچه در آغاز چنین به نظر میآید که مسأله سجده بر آدم ، بعد از آزمایش فرشتگان و تعلیم اسماء بوده ، ولی دقّت در آیات
صفحه 29 از 49
دیگر قرآن نشان میدهدکه این موضوع بلافاصله بعداز آفرینش انسان و تکامل خلقت او و قبل از آزمایش فرشتگان بوده است. در
آیه 29 سوره حجر
. خطبه 186 ، « نهج البلاغه » -1
( جزء اوّل ( 71
فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِ دینَ: هنگامیکه آفرینش آدم را نظام بخشیدم و از روح خودم ( » : میخوانیم
.« روح شایستهاي که مخلوق من بود ) در آن دمیدم، براي او سجده کنید
گواه دیگر این موضوع این است که اگر دستور سجده بعد از روشن شدن مقام آدم بود ، چندان افتخاري براي ملائکه محسوب
نمیشد ، زیرا در آن هنگام مقام آدم بر همه آشکار شده بود .
آیه فوق سند زنده و گواه روشنی بر شرافت انسان و عظمت مقام او است که پس از تکمیل خلقتش ، تمام فرشتگان مأمور میشوند
در برابر این آفرینش بزرگ ، سر تعظیم فرود آورند ، به راستی کسی که لایق مقام خلافت الهی و نمایندگی او در زمین است و
استعداد آنهمه تکامل و پرورش فرزندان بزرگی همچون پیامبران به خصوص پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و جانشینانش را دارد
، شایسته هر نوع احترامی است .
ما در برابر انسانی که چند فرمول علمی را میداند ، چه اندازه کرنش میکنیم ، پس چگونه است حال نخستین انسان با آن
معلومات سرشار ازجهان هستی .
72 ) سوره بَقَره )
چرا ابلیس مخالفت کرد ؟
اسم خاص است و اشاره به همان « ابلیس » اسم جنساست و شامل نخستین شیطان و همه شیطانها میشود ولی « شیطان » میدانیم
شیطانی است که اغواگر آدم شد ، او طبق صریح آیات قرآن از جنس فرشتگان نبود ، بلکه در صف آنها قرار داشت ، او از طایفه
فَسَجَدُوا اِلاّ اِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ: همگی سجده » : جنّ بود که مخلوق مادّي است ، در آیه 50 سوره کهف میخوانیم
. « کردند جز ابلیس که از طایفه جنّ بود
انگیزه او در این مخالفت ، کبر و غرور و تعصّب خاصّ ی بود که بر فکر او چیره شد ، او چنین میپنداشت که از آدم برتر است و
نمیبایست دستور سجده بر آدم به اوداده شود، بلکه او باید مسجود باشد و آدم بر او سجده کند که شرح این معنی در ذیل آیه 12
سوره
( جزء اوّل ( 73
جلد 6 ، صفحه 98 به بعد) . ، « تفسیرنمونه ») اعراف خواهد آمد
و علت کفر او نیز همین بود که فرمان حکیمانه پروردگار را نادرست شمرد ، نه تنها عملًا عصیان کرد ، از نظر اعتقاد نیز معترض
بود و به این ترتیب خودبینی و خودخواهی ، محصول یک عمر ایمان و عبادت او را بر باد داد و آتش به خرمن هستی او
افکند و کبر و غرور از این آثار بسیار دارد.
نشان میدهد که او قبل از این فرمان نیز حساب خود را از مسیر فرشتگان و اطاعت فرمان خدا جدا کرده « کانَ مِنَ الْکافِرینَ » تعبیر
بود و در سر فکر استکبار میپروراند و شاید به خود میگفت : اگر دستور خضوع و سجده به من داده شود ، قطعا اطاعت نخواهم
آنچه را کتمان میکردید ، اشارهاي به این معنی باشد ، در حدیثی که در تفسیر قمی « ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ » کرد ، ممکن است جمله
( از امام عسکري نقل شده ، نیز همین معنی آمده است .( 1
صفحه 30 از 49
. جلد 1 ، صفحه 126 ،« المیزان » -1
74 ) سوره بَقَره )
آیا