گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
آیا سجده براي خدا بود یا براي آدم ؟




شکّ نیست که سجده بهمعنی پرستش برايخدا است، چراکه در جهان هیچ معبودي جز خدا نیست و معنی توحید عبادت ، همین
است که غیر از خدا را پرستش نکنیم .
نکردند ، بلکه سجده براي خدا بود ، ولی به خاطر « سجده پرستش » بنابراین جاي تردید نخواهد بود که فرشتگان براي آدم
آفرینش چنین موجود شگرفی و یا اینکه سجده براي آدم کردند ، اما سجده به معنی" خضوع "نه پرستش .
کانَ سُجُودُهُمْ لِلّهِ تَعالی عُبُودِیّۀً وَ لاِآدَمَ اِکْراما وَ طاعَۀً » : از امام علیّ بن موسی الرّضا چنین میخوانیم « لاخْبار 􀂙 عُیُونُ ا » در کتاب
لِکَوْنِنا فی صُ لْبِه : سجده فرشتگان ، پرستش خداوند از یک سو و اکرام و احترامآدم ازسوي دیگر بود، چراکه ما در صلبآدمبودیم
(1). «
. جلد 1 ، صفحه 58 ، « نُورُالثَّقَلَیْن » -1
( جزء اوّل ( 75
35 وَقُلْنا یاادَمُاسْکُنْاَنْتَ وَ زَوْجُکَالْجَنَّۀَ وَ کُلامِنْها رَغَدا حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِالشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظّالِمینَ
و گفتیم : اي آدم ، تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از (نعمتهاي) آن گوارا هرچه میخواهید ، بخورید ( اما ) نزدیک این
درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد.
اشاره به این است که از هر جاي بهشت که خواستید ، یا « حَیْثُ شِئْتُما » به معنی فراوان و گسترده و گوارا است ، جمله « رَغَد »
از هر نوع از انواع میوهها که مایل بودید ، استفاده کنید .
از آیات قرآن استفاده میشود که آدم براي زندگی در روي زمین ، همین زمین معمولی آفریده شدهبود ولی در آغاز خداوند او را
ساکن بهشت که یکی از باغهاي سرسبز پرنعمت این جهان بود ، ساخت ، محیطی که در آن براي آدم هیچگونه ناراحتی
وجود نداشت .
76 ) سوره بَقَره )
شاید علّت این جریان آن بوده که آدم با زندگی کردن روي زمین هیچگونه آشنایی نداشت و تحمّل زحمتهاي آن بدون مقدّمه
براي او مشکل بود و از چگونگی کردار و رفتار در زمین باید اطّلاعات بیشتري پیدا کند ، بنابراین میبایست مدتی کوتاه تعلیمات
لازم را در محیط بهشت ببیند و بداند زندگی روي زمین توأم با برنامهها و تکالیف و مسؤولیّتها است که انجام صحیح آنها ،
باعث سعادت و تکامل و بقاي نعمت است و سرباز زدن از آن ، سبب رنج و ناراحتی .
و نیز بداند هرچند او آزاد آفریده شده ، اما این آزادي به طور مطلق و نامحدود نیست که هرچه خواست ، انجام دهد ، او
میبایست از پارهاي از اشیاء روي زمین چشم بپوشد .
و نیز لازم بود بداند چنان نیست که اگر خطا و لغزشی دامنگیرش شود، درهاي سعادت براي همیشه به روي او بستهمیشود ، نه
میتواند بازگشت کند و پیمان ببندد که برخلاف دستور خدا ، عملی انجام نخواهد داد تا دوباره به نعمتهاي الهی
بازگردد .
( جزء اوّل ( 77
او در این محیط میبایست تا حدّي پخته شود ، دوست و دشمن خویش را بشناسد، چگونگی زندگی در زمین را یاد گیرد، آري
صفحه 31 از 49
این خود یک سلسله تعلیمات لازم بودکه میبایست فراگیرد و با داشتن این آمادگی ، به روي زمین قدم بگذارد .
اینها مطالبی بود که هم آدم و هم فرزندان او در زندگی آینده خود به آن احتیاج داشتند ، بنابراین شاید علّت اینکه آدم در عین
اینکه براي خلافت زمین آفریده شده بود ، مدّتی در بهشت درنگ میکند و دستورهایی که به او داده میشود ، جنبه تمرین و
آموزش داشته باشد .
لارْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ اِلی حینٍ 􀂙 36 فَاَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی ا
پس شیطان موجب لغزش آنها شد و آنان را از آنچه در آن بودند (بهشت) خارج ساخت و (در این هنگام) به آنها گفتیم :
همگی ( به زمین ) فرود آیید ، در حالی که بعضی
78 ) سوره بَقَره )
دشمن دیگري خواهید بود و براي شما تا مدّت معیّنی در زمین قرارگاه و وسیله بهرهبرداري است .
خود را دربرابر فرمانالهی درباره خودداري از درخت ممنوع دید، ولی شیطان اغواگر که سوگند یادکرده بود که « آدم » در اینجا
دست از گمراه کردن آدم و فرزندانش برندارد ، به وسوسهگري مشغول شد و چنانکه از سایر آیات قرآن استفاده میشود ، به آدم
اطمینان داد که اگر از این درخت بخورد ، او و همسرش فرشتگانی خواهند شد و جاویدان در بهشت زندگی میکنند ، حتّی قسم
یاد کردکه من خیرخواه شما هستم ( 20 و 21 / اعراف).
لذا از بهشتی که کانون آرامش و آسایش و دور از درد و رنج بود ، بر اثر فریب شیطان ، اخراج شدند.
اینجا بود که آدم متوجّه شد راستی به خویشتن ستم کرده و از محیط آرام و پرنعمت بهشت به خاطر تسلیم شدن در برابر
وسوسههاي شیطان ، بیرون رانده شده و در محیط پرزحمت و مملوّ از مشقتی ، قرار
( جزء اوّل ( 79
خواهد گرفت ، درست است که آدم پیامبر بود و معصوم از گناه ، هرگاه ترك اولی از پیامبر سرزند ، خداوند نسبت به او
سخت میگیرد ، همانند گناهی که از افراد عادي سر بزند و این جریمه سنگینی بود که آدم در برابر آن نافرمانی
پرداخت .
بهشت آدم، کدامبهشت بود؟
در پاسخ این پرسش باید به این نکته توجّه داشت که گرچه بعضی آن را بهشت موعود نیکان و پاکان میدانند ، ولی ظاهر این
است که آن بهشت نبود ، بلکه یکی از باغهاي پرنعمت و روحافزاي یکی از مناطق سرسبز زمین بوده است .
اولاً بهشت موعود قیامت ، نعمت جاودانی است که در آیات بسیاري از قرآن به این جاودانگی بودنش اشاره شده و x زیرا
ثانیا ابلیس آلوده و بیایمان را ، در آن بهشت راهی نخواهد بود ، نه وسوسههاي x بیرون رفتن از آن ممکن نیست و
شیطانی است و نه نافرمانی خدا .
80 ) سوره بَقَره )
ثالثا در روایاتی که از طرق اهل بیت علیهمالسلام به ما رسیده، این موضوع صریحا آمده است .
باغی از باغهاي دنیا بود که »: یکی از راویان حدیث میگوید : از امام صادق راجع به بهشت آدم پرسیدم ، امام در جواب فرمود
جَنَّۀٌ مِنْ جَنّاتِ الدُّنْیا یَطْلَعُ فیهَا ) « خورشید و ماه بر آن میتابید و اگر بهشت جاودان بود ، هرگز آدم از آن بیرون رانده نمیشد
( الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ لَوْ کانَ مِنْ جِنانِ الاْخِرَةِ ما خَرَجَ مِنْها اَبَدا ) .( 1
و از اینجا روشن میشود که منظور از هبوط و نزول آدم به زمین ، نزول" مقامی "است ، نه مکانی ، یعنی از مقام
صفحه 32 از 49
ارجمند خود و از آن بهشت سرسبز پایین آمد .
این احتمال نیز داده شده که این بهشت در یکی از کرات آسمانی بوده است ، هر چند بهشت جاویدان نبوده، در بعضی از روایات
. جلد 1،صفحه 62 ،« نُوُرالثَّقَلَیْن » -1
( جزء اوّل ( 81
آسمان ) در اینگونه روایات ، ) « سَماء » اسلامی ، نیز اشاره به بودن این بهشت ، در آسمان شده است ، ولی ممکن است کلمه
اشاره به" مقام بالا " باشد ، نه" مکان بالا."
ولی به هر حال، شواهد فراوانی نشان میدهد که این بهشت ، غیر از بهشت سراي دیگر است ، چراکه آن پایان سیر انسان است و
این آغاز سیر او بود، این مقدّمه اعمال و برنامههاي او است و آن نتیجه اعمال و برنامههایش .
گناه آدم چه بود ؟
روشن است آدم با آن مقامی که خدا در آیات گذشته ، براي او بیان کرد ، مقام والایی از نظر معرفت و تقوا داشت ، او نماینده
خدا در زمین بود ، او معلّم فرشتگان بود ، او مسجود ملائکه بزرگ خدا گردید، این آدم با این امتیازات ، مسلّما گناه
نمیکند ، به علاوه میدانیم او پیامبر بود و هر پیامبري معصوم است .
لذا این سؤال مطرح میشود ؛ آنچه از آدم سر زد ، چه بود ؟
82 ) سوره بَقَره )
در اینجا سه تفسیر وجود دارد که مکمل یکدیگرند ؛
.« گناه مطلق » بود ، نه « گناه نسبی » ، ویا بهعبارت دیگر « ترك اولی » ، آنچه آدم مرتکب شد
گناه مطلق ، گناهانی است که از هرکس سرزند ، گناه است و درخور مجازات ، ( مانند شرك و کفر و ظلم و تجاوز ) و گناه نسبی
آن است که گاه بعضی اعمال مباح و یا حتی مستحب ، درخور مقام افراد بزرگ نیست ، آنها باید از این اعمال چشم بپوشند و به
کار مهمّتر پردازند ، در غیر این صورت ، ترك اولی کردهاند ، مثلاً نمازي را که ما میخوانیم ، قسمتی از آن با حضور قلب و
قسمتی بیحضور قلب میگذرد ، درخور شأن ما است ، این نماز هرگز درخور مقام شخصی همچون پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله
و علیّ نیست ، او باید سراسر نمازش غرق در حضور در پیشگاه خدا باشد و اگر غیر این کند ، حرامی مرتکب نشده ، امّا ترك
اولی کرده است .
آدم نیز سزاوار بود از آن درخت نخورد ، هرچند براي او
( جزء اوّل ( 83
بود . « مکروه » ممنوع نبود، بلکه
نهی خداوند ، در اینجا" نهی ارشادي "است ، یعنی همانند دستور طبیب که میگوید : فلان غذا را نخور ، که بیمار میشوي ،
خداوند نیز به آدم فرمود : اگر از درخت ممنوع بخوري ، از بهشت بیرون خواهی رفت و به درد و رنج خواهی افتاد ، بنابراین آدم
مخالفت فرمان خدا نکرد ، بلکه مخالفت نهی ارشادي کرد .
اساسا بهشت جاي تکلیف نبود ، بلکه دورانی بود براي آزمایش و آمادگی آدم براي آمدن در روي زمین و این نهی ، تنها
جنبه آزمایشی داشت .
جلد 6 ، صفحه 122 ، ذیل آیات 19 تا 22 سوره اعراف و جلد 13 ، ذیل آیه ، « تفسیر نمونه » توضیح بیشتر در این زمینه در
121 سوره طه مطرح شدهاست .
صفحه 33 از 49
در قرآن چیست ؟ « شیطان » مقصود از
به معنی « شاطِن » گرفته شده و « شَطَنَ » از ماده « شیطان » کلمه
84 ) سوره بَقَره )
خبیث و پست آمده است و شَیْطان به موجود سرکش و متمرّد اطلاق میشود ، اعمّ از انسان و یا جنّ و یا جنبندگان دیگر و به معنی
روح شریر و دور از حقّ نیز آمده است که در حقیقت همه اینها به یک قدر مشترك ، بازگشت میکنند.
» اسم خاصّ ( علم ) میباشد و بهعبارت دیگر « ابلیس » اسم عام ( اسم جنس ) است ، در حالی که « شیطان » باید دانست که
به هر موجود موذي و منحرفکننده و طاغی و سرکش ، خواه انسانی یا غیر انسانی میگویند و ابلیس نام آن شیطان ،« شیطان
است که آدم را فریب داد و اکنون هم با لشکر و جنود خود در کمین آدمیان است .
از موارد استعمال این کلمه در قرآن ، نیز برمیآیدکه شیطان ، به موجود موذي و مضرّ گفته میشود ، موجودي که از راه راست
برکنار بوده و درصدد آزار دیگران است ، موجودي که سعی میکند ایجاد دودستگی نماید و اختلاف و فساد به راه اندازد ،
اِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ اَنْ یُوقِعَ » : چنانکه در آیه 91 سوره مائده میخوانیم
( جزء اوّل ( 85
. « ... بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ ... : شیطان میخواهد بین شما ، دشمنی و بغض و کینه ایجادکند
فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد، حاکی از این معنی استکه این اراده، اراده « یُریدُ » با توجّه بهاینکه کلمه
همیشگی شیطان است .
و از طرفی میبینیم که در قرآن نیز شیطان به موجود خاصّ ی اطلاق نشده ، بلکه حتّی به انسانهاي شرور و مفسد نیز اطلاق گردیده
وَ کَ ذلِکَ جَعَلْنا لِکُ لِّ نَبِیٍّ عَدُوّا شَیاطینَ الاِْنْسِ وَ الْجِنِّ : بدینگونه ما براي هر پیامبري دشمنی از » : است ، آنجا که میخوانیم
112 / انعام ). و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده ، بهخاطر فساد و شرارتی است که ) « شیطانهاي انسانی و یا جنّ قرار دادیم
» : نیز اطلاق شده : به عنوان نمونه ، امیر مؤمنان میفرماید « میکروبها » در او وجود دارد. علاوه بر اینها ، گاهی کلمه شیطان ، بر
لا تَشْرَبُوا الْماءَ مِنْ ثُلْمَۀِ الاِْناءِ وَ لا مِنْ عُرْوَتِه ، فَاِنَّ الشَّیْطانَ یَقْعُدُ عَلَی الْعُرْوَةِ وَ
86 ) سوره بَقَره )
الثُّلْمَ ۀِ : از قسمت شکسته و طرف دستگیره ظرف ، آب نخورید ، زیرا شیطان ، بر روي دستگیره و قسمت شکستهشده ظرف
وَ لا یُشْرَبُ مِنْ اُذُنِ الْکُ وزِ وَ لا مِنْ کَسْرِه اِنْ کانَ فیهِ فَاِنَّهُ مَشْرَبُ الشَّیاطینِ : از » : 1) و نیز امام صادق میفرماید ). « مینشیند
(2). « دستگیره و قسمت شکسته کوزه آب مخورید که جایگاه آشامیدن شیطانها است
موهاي شارب (سبیل) خویش را بلند مگذارید، زیرا شیطان، آن را محیط امن » : از قول پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله میخوانیم
(3). « براي زندگی خویش قرار میدهد و در آنجا پنهان میگردد
به این ترتیب روشن شد که یکی از معانی شیطان، میکروبهاي زیانبخش و مضرّ است .
ولی بدیهی است ، منظور این نیست که شیطان در همهجا به این
لاشْرِبَۀِ ، باب الَاوانی . 􀂙 لاطْعِمَۀِ وَ ا 􀂙 جلد 6 ، کتاب ا ، « کافی » - 1 و 2
لاشْرِبَۀِ ، باب الَاوانی. 􀂙 جلد 6 ، کتاب الَاطْعِمَۀِ وَ ا ، « کافی » -1
( جزء اوّل ( 87
و لشکریان و « ابلیس » ، معنی باشد ، بلکه منظور این است که ؛ شیطان ، معانی مختلفی دارد که یکی از مصداقهاي روشن آن
صفحه 34 از 49
اعوان او است و مصداق دیگر آن ، انسانهاي مفسد و منحرفکننده و احیانا در پارهاي از موارد ، به معنی میکروبهاي
موذي آمده است .
چراخدا شیطانرا آفرید ؟
بسیاري میپرسند : شیطان که موجود اغواگري است ، اصلًا چرا آفریده شد و فلسفه وجود او چیست؟ در پاسخ میگوییم :
اولًا خداوند شیطان را ، شیطان نیافرید ، به این دلیل که سالها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاك بود ، ولی بعدا از آزادي خود
سوء استفاده کرد و بناي طغیان و سرکشی گذارد ، پس او در آغاز پاك آفریده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش
بود .
ثانیا از نظر سازمان آفرینش ، وجود شیطان ، براي افراد باایمان و آنها که میخواهند راه حقّ را بپویند ، زیانبخش نیست ، بلکه
وسیله پیشرفت و تکامل آنها است ، چه اینکه پیشرفت و
88 ) سوره بَقَره )
ترقّی و تکامل ، همواره در میان تضادّها صورت میگیرد .
بهعبارت روشنتر ؛ انسان تا در برابر دشمن نیرومندي قرار نگیرد ، هرگز نیروها و نبوغ خود را بسیج نمیکند و به کار نمیاندازد ،
همین وجوددشمن نیرومند، سبب تحرّك و جنبش هرچهبیشترانسان ودرنتیجه ترقّی و تکامل او میشود .
هیچ تمدّن درخشانی در جهان پیدا نشد ، مگر اینکه ملّتی مورد » : میگوید « تواین بی » ، یکی از فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر
هجوم یک نیروي خارجی قرار گرفت و بر اثر این تهاجم ، نبوغ و استعداد خود را به کار انداخت و آنچنان تمدّن
. « درخشانیراپیریزي کرد
43 وَ اَقیمُو الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّکوةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعینَ
و نماز را به پا دارید و زکات را اداء کنید و همراه رکوعکنندگان، رکوع نمایید ( و نماز را با جماعت بگذارید ) .
( جزء اوّل ( 89
را بیان کرده و « رکوع » با اینکه دستور اخیر ، اشاره به مسأله نماز جماعت است ، ولی از میان تمام افعال نماز ، تنها
این تعبیر ، شاید به خاطر آن باشد که نماز یهود ، مطلقا داراي رکوع نبود ، این « با رکوعکنندگان ، رکوع کنید » : میگوید
نماز مسلماناناست که یکیاز ارکان اصلی آن، رکوع محسوب میشود .
نماز را بهپادارید) یعنی تنها خودتان نمازخوان نباشید ، ) « اَقیمُوا الصَّلوةَ » : جالب اینکه نمیگوید: نماز بخوانید، بلکه میگوید
بلکه چنان کنید که آیین نماز، در جامعه انسانی بر پا شود و مردم ، با عشق و علاقه ، به سوي آن بیایند .
اشاره به این است که نماز شما ، تنها اذکار و اوراد نباشد ، بلکه آن را بهطور کامل « اَقیمُوا » بعضی از مفسّران گفتهاند : تعبیر به
( بهپادارید که مهمّترین رکن آن ، توجّه قلبی و حضور دل در پیشگاه خدا و تأثیر نماز در روح و جان آدمی است .( 1
. جلد 2 ، صفحه 293 ، « المَنار » -1
90 ) سوره بَقَره )
در حقیقت در این سه دستور اخیر ، نخست پیوند فرد با خالق ( نماز ) ، بیان شده و سپس پیوند با مخلوق ( زکات ) و
سرانجام پیوند دستهجمعی همه مردم با هم در راه خدا .
راه پیروزي بر مشکلات
صفحه 35 از 49
45 وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنَّها لَکَبیرَةٌ اِلاّ عَلَیالْخاشِعینَ
ازصبر و نماز یاري جویید ( و با استقامت و کنترل هوسهاي درونی و توجّه به پروردگار ، نیرو بگیرید ) و این کار ، جز براي
خاشعان ، گران است .
براي پیشرفت و پیروزي بر مشکلات ، دو رکن اساسی لازم است ؛ یکی پایگاه نیرومند درونی و دیگر تکیهگاه محکم برونی، در
اشاره شدهاست ؛ صبر، آنحالت استقامت و شکیباییو ایستادگی در « صَ لوة » و « صَبْر » آیات فوق به این دو رکن اساسی با تعبیر
جبهه مشکلات
( جزء اوّل ( 91
در روایات فراوانی به روزه ، « صَبْر » است و نماز ، پیوندي است با خدا و وسیله ارتباطی است با این تکیهگاه محکم. گرچه کلمه
تفسیر شده است ، ولی مسلّما منحصر به روزه نیست ، بلکه ذکر روزه ، به عنوان یک مصداق بارز و روشن آن است ، زیرا انسان ،
در پرتو این عبادت بزرگ ، ارادهاي نیرومند و ایمانی استوار، پیدامیکند و حاکمیّت عقلش بر هوسهایش مسلّم میگردد .
مفسران بزرگ در تفسیر این آیه ، نقل کردهاند که : رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله هرگاه با مشکلی روبهرو میشد که او را
( ناراحت میکرد ، از نماز و روزه ، مدد میگرفت .( 1
هنگامی که با غمی ازغمهايدنیا روبهرومیشوید،وضو گرفته،بهمسجد بروید، نماز » : و نیز از امام صادق نقل شده که فرمود
(2").« بخوانید و دعاکنید،زیراخداونددستورداده "؛وَاسْتَعینُوابِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ
ذیلآیهموردبحث. ،« مجمعالبیان » - 1 و 2
92 ) سوره بَقَره )
توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار ، نیروي تازهاي در انسان ایجاد میکند و او را براي رویارویی با
مشکلات، نیرو میبخشد .
کانَ عَلِیُّ اِذا اَهالَهُ اَمْرٌ فَزِعٌ قامَ اِلَی الصَّلوةِ ثُمَّ تَلا هذِهِ الاْیَۀَ " ؛ وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ :" » : از امام صادق آمده « کافی » در کتاب
هنگامی که مشکل مهمّی براي علی پیش میآمد ، به نماز برمیخاست ، سپس این آیه را تلاوت میفرمود" ؛ وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ
آري نماز ، انسان را به قدرت لایزالی پیوند میدهد که همه مشکلات ، براي او سهل و آسان است و همین احساس ، " « الصَّلوةِ
سبب میشود که انسان در برابر حوادث ، نیرومند و خونسرد باشد .
قانون کلّی نجات
( جزء اوّل ( 93
62 اِنَالَّذینَ امَنُوا وَالَّذینَهادُوا وَالنَّصاري وَ ال ّ ص ابِئینَ مَنْ امَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ وَ عَمِلَ صالِحا فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا
خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْ یَحْزَنُونَ
کسانیکه(به پیامبر اسلام)ایمانآوردهاند و یهود و نصاري و صابئان ( پیروان یحیی یا نوح یا ابراهیم ) آنها که ایمان بهخدا و
روزرستاخیزآوردهاند وعملصالحانجامدادهاند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلّم است و هیچگونه ترس و غمّی براي آنها نیست
(و هر کدام از پیروان ادیان که در عصر و زمان خود بر طبق وظایف و فرمان الهی عمل کردهاند ، مأجورند و رستگار ) .
این آیه ، تقریبا با همین عبارت در سوره مائده آیه 69 آمده و با تفاوتی بیشتر در سوره حج آیه 17 آمده است .
مطالعه آیاتی که بعد از این در سوره مائده آمده است ، نشان
94 ) سوره بَقَره )
صفحه 36 از 49
میدهد که یهود و نصاري به خود میبالیدند که دینشان از ادیان دیگر بهتر است و بهشت را دربست منحصر به خود
میدانستند .
ظاهري مخصوصا بدون انجام عمل صالح ، Ơ شاید همین تفاخر ، میان جمعی از مسلمانان نیز بود ، آیه مورد بحث میگوید : ایما
چه از مسلمانان باشد و چه از یهود و نصاري و پیروان ادیان دیگر بیارزش است،تنهاایمانواقعی و خالص بهخدا و
دادگاهبزرگقیامتکه باکار نیک و عمل صالح توأم باشد ، در پیشگاه خدا ارزش دارد ، تنها این برنامه موجبپاداش و
جلبآرامش و امنیّتمیگردد .
آیا