گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
سوره بَقَره




امّت وسط
143 وَ کَ ذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّۀً وَسَطا لِتَکُ ونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَ هیدا وَ ما جَعَلْنَاالْقِبْلَۀَ الَّتی کُنْتَ
عَلَیْها اِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ وَ اِنْ کانَتْ لَکَ بیرَةً اِلاّ عَلَیالَّذینَ هَدَياللّهُ وَ ماکانَاللّهُ لِیُضیعَ
ایمانَکُمْاِنَاللّهَبِالنّاسِلَرَؤوُفٌرَحیمٌ
همانگونه ( که قبله شما ، یک قبله میانه است ، ) شما را نیز امّت میانهاي قراردادیم ( در حدّاعتدالکه میان افراط و تفریط هستید )
تا گواه بر مردم باشید و پیامبر هم گواه بر شما و ما آن قبلهاي را که قبلًا بر آن بودي ، تنها براي این قرار دادیم که افرادي که از
پیامبر پیروي میکنند، ازآنها که به جاهلیّت بازمیگردند ، مشخّص شوند ، اگرچه این جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت
کرده ، دشوار بود ( این
( جزء دوّم ( 13
را نیز بدانید که نمازهاي شما در برابر قبله سابق صحیح بوده ) و خدا هرگز ایمان ( نماز ) شمارا ضایع نمیگرداند، زیرا خداوند
صفحه 10 از 41
نسبت به مردم، رحیم و مهربان است .
چرا قبله مسلمانان، قبله میانه است؟ زیرامسیحیان تقریبا به سمت مشرق میایستادند ، به خاطر اینکه بیشتر ملل مسیحی در کشورهاي
عربی زندگی میکردند و براي ایستادن به سوي محل تولّد عیسی که در بیتالمقدّس بود ، ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به
این ترتیب جهت مشرق ، قبله آنان محسوب میشد ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن ، به سر میبردند ، رو به
سوي بیتالمقدّس که براي آنان تقریبا در سمت غرب بود ، میایستادند و به این ترتیب نقطه غرب ، قبله
آنان بود .
که نسبت به مسلمانان آن روز ( مسلمانان مدینه ) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت، یکخط میانه « کعبه » اما
محسوب میشد.
14 ) سوره بَقَره )
استفاده کرد . « وَ کَذلِکَ » در حقیقت تمام این مطالب را میتوان از جمله
به هر حال قرآن گویا میخواهد رابطهاي میان همه برنامههاي اسلامی ذکر کند و آن اینکه؛ نه تنها قبله مسلمانان ، یک
قبله میانه است، که تمام برنامههایشان ، این ویژگی را دارا است .
لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ ) « هدف این بود که شما گواه بر مردم باشیدو پیامبر هم گواه بر شما باشد » : سپس اضافه میکند
یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدا ) .
پیامبر صلیاللهعلیهوآله نسبت به مسلمانان ، ممکن است « گواه بودن » امّت اسلامی بر مردم جهان و همچنین « گواه بودن » تعبیر به
اشاره به اسوه و الگو بودن ، بوده باشد ، چراکه گواهان و شاهدان را همیشه از میان افراد نمونه انتخاب میکنند .
یعنی شما با داشتن این عقاید و تعلیمات ، امّتی نمونه هستید ،
( جزء دوّم ( 15
همانطور که پیامبر در میان شما یک فرد نمونه است .
شما با عمل و برنامه خود گواهی میدهید که یک انسان میتواند هم مرد دین باشد و هم مرد دنیا ، در عین اجتماعی بودن،
جنبههاي معنوي و روحانی خود را کاملاً حفظ کند ، شما با اینعقاید و برنامهها، گواهیمیدهیدکه دین و علم، دنیا و آخرت،
نهتنها تضادّي با هم ندارند، بلکه یکی در خدمت دیگري است .
اسرار تغییر قبله
براي همه سؤالانگیز بود، آنها که گمان میکردند هر حکمی باید ثابت باشد، ، « خانه کعبه » به « بیت المقدّس » تغییرقبله از
میگفتند: اگر میبایست ما به سوي کعبه نماز بخوانیم ، چرا از همان روز اوّل نگفتند؟ و اگر بیتالمقدّسمقدّمبودکه قبله
انبیاءپیشین محسوبمیشد، چرا تغییر یافت ؟
دشمنان نیز میدان وسیعی براي سمّپاشی یافتند ، شاید میگفتند : او در آغاز متوجّه قبله پیامبران گذشته شد ، امّا پس از
پیروزيهایش ،
16 ) سوره بَقَره )
نژادپرستی بر او غلبه نمود و آن را به قبله قوم خود تبدیل کرد ، یا میگفتند : او براي جلب توجّه یهود و مسیحیان ، نخست
بیتالمقدّس را پذیرفت ، هنگامی که مؤثّر نیفتاد ، آن را تبدیل به کعبه کرد .
بدیهی است این وسوسهها ، آنهم در جامعهاي که هنوز نور علم و ایمان زوایاي را روشن نساخته بود و رسوبات دوران شرك و
صفحه 11 از 41
بتپرستی هنوز در آن وجود داشت، چه نگرانی و اضطرابی ایجاد میکند .
لذا قرآن صریحا در آیه فوق میگوید : این یک آزمایش بزرگ براي مشخّص شدن موضع مؤمنان و مشرکان بود .
بعید نیست یکی از علل مهمّ تغییر قبله ، مسأله زیر باشد ؛
از آنجاکه خانه کعبه در آن زمان کانون بتهاي مشرکان بود، دستور داده شد ؛ مسلمانان موقّتا به سوي بیتالمقدّس نماز
بخوانند و به اینترتیب صفوف خود را از مشرکان جدا کنند .
( جزء دوّم ( 17
اما هنگامی که به مدینه هجرت کردند و تشکیل حکومت و ملّتی دادند و صفوف آنها از دیگران کاملًا مشخّص شد ،
دیگر ادامه این وضع ضرورت نداشت ، در این هنگام به سوي کعبه ، قدیمیترین مرکز توحید و پرسابقهترین کانون
انبیاء بازگشتند .
بدیهیاستهمنمازخواندن بهسوي بیتالمقدّس براي آنهاکه خانهکعبهراسرمایه معنوي نژاد خود میدانستند ، مشکل بود و هم
بازگشت به سوي کعبه بعد از بیتالمقدّس ، بعد از عادت کردن به قبله نخست .
مسلمانان به این وسیله در بوته آزمایش قرار گرفتند ، تا آنچه از آثار شرك در وجودشان است ، در این کوره داغ بسوزد و
پیوندهاي خود را از گذشته شركآلودشان ببرند و روح تسلیم مطلق در برابر فرمان حق در وجودشان پیدا
گردد .
18 ) سوره بَقَره )
اصولًا همانگونه که گفتیم : خدا مکان و محلّی ندارد ، قبله ، رمزياست براي وحدت صفوف و احیاي خاطرههاي توحیدي
و تغییر آن ، هیچ چیز را دگرگون نخواهد کرد، مهمّ تسلیم بودن در برابر فرمان او و شکستن بتهاي تعصّب و لجاجت و
خود خواهی است
امّت اسلامی ، یک امّت معتدل و میانهرو است
در لغت هم به معنی حدّ متوسّط در میان دو چیز آمده و هم به معنی جالب و زیبا و عالی و شریف و این هردو ظاهرا « وَسَط » کلمه
بهیکحقیقت بازمیگردد، زیرا معمولًا شرافت و زیبایی در آن است که چیزي از افراط و تفریط دور باشد و در حدّ اعتدال
قرار گیرد.
چه تعبیر جالبی در اینجا قرآن درباره امّت اسلامی کرده است ، آنها را یک امّت میانه و معتدل نامیده است . معتدل از نظر عقیده
که نه راه غلوّ را میپیمایند و نه راه تقصیر و شرك ، نه طرفدار جبرند و نه تفویض ، نه درباره صفات خدا معتقد به تشبیهند و
نه تعطیل .
( جزء دوّم ( 19
معتدل از نظر ارزشهاي معنوي و مادّي ، نه به کلّی در جهان مادّه فرومیروند که معنویّت به فراموشی سپرده شود و نه آنچنان
در عالم معنی فرومیروند که از جهان مادّه به کلّی بیخبر گردند ، نه همچون گروه عظیمی از یهود جز گرایش مادّي
چیزي را نشناسند و نه همچون راهبان مسیحی به کلّی ترك دنیا گویند .
جمود دارند که علوم دیگران را پذیرا نشوند و نه آنگونه معتدل از نظر علم و دانش ، نه آنچنان بر دانستههاي خود خودباختهاند
که به دنبال هر صدایی برخیزند .
معتدل از نظر روابط اجتماعی ، نه اطراف خود حصاري میکشند که از جهانیان به کلّی جدا شوند و نه اصالت و استقلال خود را از
صفحه 12 از 41
دست میدهند که همچون غربزدگان و شرقزدگان در این ملّت و آن امّت ذوب شوند . معتدل از نظر شیوههاي اخلاقی ، از نظر
عبادت ، از نظر تفکّر و خلاصه معتدل در تمام جهات زندگی و حیات .
یک مسلمان واقعی هرگز نمیتواند انسان یکبعدي باشد ، بلکه
20 ) سوره بَقَره )
انسانی است داراي ابعاد مختلف ، متفکّر ، باایمان ، دادگر ، مجاهد ، مبارز ، شجاع ، مهربان ، فعّال ، آگاه و
باگذشت.
تعبیر به حدّ وسط ، تعبیري است که از یکسو مسأله شاهد و گواه بودن امت اسلامی را مشخّص میسازد ، زیرا کسانی که در خطّ
میانه قرار دارند، میتوانند تمام خطوطانحرافی در چپ و راست را ببینند .
و از سوي دیگر تعبیري است که دلیل مطلب نیز در آن نهفته است و میگوید : اگر شما گواهان خلق جهان هستید ، به دلیل
( همین اعتدال و امّت وسطبودنتان است .( 1
در بالا گفتیم ، در ملّتی جمع باشد ، بدون شکّ طلایهداران حقّ هستند و شاهدان حقیقت « وَسَط » اگر آنچه را در معنی لغت
، چراکهبرنامههايآنها، میزان و معیارياست برايبازشناسی حقّ ازباطل.
تا بدانیم ) و مانند آن که در قرآن کرارا در مورد ) « لِنَعْلَمَ » جمله
ذیل آیات مورد بحث . ، « المَنار » -1
( جزء دوّم ( 21
خداوند به کار رفته است ، به این معنی نیست که خداوند چیزي را نمیدانسته و سپس از آن آگاه شده است ، بلکه مراد، همان
تحقّق و عینیّت پیدا کردن این واقعیّتها است .
همهجا رو به سوي کعبه کنید
144 قَدْنَریتَقَلُّبَوَجْهِکَفِیالسَّماءِفَلَنُوَلِّیَنَّکَقِبْلَۀً تَرْضیها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ
اِنَّ الَّذینَ اوُتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَاَنَّهُالْحَقُمِنْرَبِّهِمْوَمَااللّهُ بِغافِلٍعَمّایَعْمَلُونَ
نگاههاي انتظارآمیز تو را به سوي آسمان ( براي تعیین قبله نهایی ) میبینیم، اکنون تو را به سوي قبلهايکه ازآن خشنود باشی،
بازمیگردانیم، روي خود را به جانب مسجدالحرامکن و هرجا باشید، روي خود را به جانب آن بگردانید و کسانی که کتاب
آسمانی به آنها داده شده ، بهخوبی میدانند این فرمان حقّی است که از ناحیه
22 ) سوره بَقَره )
پروردگارشان صادر شده ( و در کتابهاي خود خواندهاند که پیغمبر اسلام به سوي دو قبله نماز میخواند ) و خداوند از اعمال
آنها ( در مخفی داشتن آیات ) غافل نیست .
میدانیم این تغییر قبله طبق روایات در حال نماز ظهر بود و در یک لحظه حسّاس و چشمگیر انجام گرفت ، پیک وحی خداوند
بازوان پیامبر صلیاللهعلیهوآله را گرفته و از بیتالمقدّس به سوي کعبه برگردانید و فورا مسلمانان صفوف خود را تغییر دادند ، حتّی
در روایتی میخوانیم که ؛ زنها جاي خود را به مردان و مردان ، جاي خود را به زنان دادند ( باید توجّه داشت که بیتالمقدّس
تقریبا در سمت شمال بود، در حالی که کعبه درست در سمت جنوب قرار داشت ) .
جالباینکهتغییر قبله، یکیازنشانههايپیامبرگرامیاسلام صلیاللهعلیهوآله در کتب پیشین ذکر شده بود ، چه اینکه آنها
خوانده بودند که او به سوي دو قبله نماز میخواند (یُصَلّی اِلَی الْقِبْلَتَیْنِ) .
صفحه 13 از 41
کسانی که کتاب » : لذا در آیه فوق بعد از این فرمان اضافه میکند
( جزء دوّم ( 23
وَ اِنَّ الَّذینَ اوُتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ ) « آسمانی به آنها داده شدهاست ، میدانند این فرمان حقّی است از ناحیه پروردگارشان
اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ) .
بهعلاوه همین امر که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله تحت تأثیر عادات محیط خود قرار نگرفت و کعبه را که مرکز بتها و مورد
علاقه عموم عرب بود، در آغاز کنار گذاشت و قبله یک اقلیّت محدود را به رسمیّت شناخت ، خود دلیلی بر صدق دعوت او و
الهی بودن برنامههایش به شمار میرفت .
وَمَااللّهُ بِغافِلٍ عَمّا یَعْمَلُونَ) . )« خداوندازاعمالآنهاغافلنیست »: ودرپایاناضافهمیکند
یعنی آنها بهجاي اینکه این تغییر قبله را به عنوان یک نشانه صدق او که در کتب پیشین آمده ، معرفی کنند ، کتمان کرده و به
عکس روي آن جنجال به راه انداختند، خدا هم از اعمالشان آگاه است و هم از نیّاتشان .
24 ) سوره بَقَره )
« شَطْر » معنی
« شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ » ،« کعبه » موضوع دیگري که در اینجا قابل دقّت میباشد ، این است که ؛ در آیه فوق بهجاي کلمه
ذکر شده است .
این تعبیر ممکن است به خاطر آن باشد که براي آنها که در نقاط دور از مکّه نماز میخوانند ، محاذات با خانه کعبه بسیار دشوار
که به « شَطْر » که محل وسیعتري است ، ذکر شده و مخصوصا کلمه « مَسْجِدُ الْحَرامِ » ، و غیرممکن است ، لذا به جاي خانه کعبه
معنی سمت و جانب است،انتخاب گردیده،تاانجامایندستوراسلامی، برايهمگاندرهرجاباشند، مُیَسَّر گردد ، به علاوه تکلیف
صفّهاي طولانی نماز جماعت که در بسیاري اوقات از طول کعبه بیشتر است ، روشن شود .
کاملًا بدیهی است که محاذات دقیق با خانه کعبه و حتّی با
( جزء دوّم ( 25
مسجدالحرام ، گرچه براي کسانی که از دور نماز میخوانند ، کار بسیار مشکلی است ، ولی ایستادن به سمت آن، براي همه
آسان است .
کعبه ، مرکز یک دایره بزرگ
اگر کسی از بیرون کره زمین به صفوف نمازگزاران مسلمان که رو به سوي کعبه نماز میخوانند ، بنگرد ، دوایر متعددي را
میبیند که یکی در درون دیگري قرار گرفته تا به کانون اصلی که نقطه کعبه است، میرسد و وحدت و مرکزیّت آن
رامشخّص میسازد .
بیشکّ این قبله از برنامهايکه مثلًا مسیحیان دارندکه همگی در هرجا باشند ، به سمت مشرق نماز میخوانند ، الهامبخشتر است .
جالب اینکه توجّه خاصّ مسلمانان به تعیین سمت کعبه، سبب شدکه علم هیأت و جغرافیا درآغاز اسلام درمیان مسلمانان بهسرعت
رشد کند، زیرا که محاسبه سمت قبله در نقاط مختلف روي زمین بدون آشنایی با این علوم امکان نداشت .
26 ) سوره بَقَره )
فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ ) . ) « در اعمالخیر و نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید » فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ
صفحه 14 از 41
برنامههايچهارگانهرسولاللّه
151 کَما اَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ ایاتِنا وَ یُزَکّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَۀَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ
همانگونه (که با تغییرقبله نعمتخود را بر شما کامل کردیم،) رسولی در میان شما ازنوع خودتانفرستادیم تا آیات ما را بر شما
بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمیدانستید ، به شما یاد دهد .
البته نعمت وجود پیامبري از نژاد عرب براي آغاز کار بود ، اما سرانجام مسأله نژاد و وطن ( جغرافیایی ) از برنامهها حذف شد و
را نژاد معرفی میکند ، اعلام گردید . ، « انسانیّت » را وطن و ، « جهان » دستور اصلی و جاودانه اسلام که
( جزء دوّم ( 27
بعداز ذکر این نعمت ، به چهار نعمت دیگر که از برکت این پیامبر ، عاید مسلمین شد ، اشاره میکند ؛
یَتْلُوا عَلَیْکُمْ ایاتِنا) . ) « آیات مارابر شما میخواند »
به معنی پیدرپی درآوردن است ، لذا هنگامی که عباراتی پیدرپی (و روي نظام صحیح) خواندهشود، « تِلاوَت » از ماده « یَتْلُوا »
ازآنتعبیر به تِلاوَت میکنند، یعنی پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، سخنان خدا را روي نظام صحیح و مناسبی پیدرپی بر شما میخواند تا
قلوبتان را آماده پذیرشمعانی آنکند، بنابراینتلاوتمنظم و حسابشده پیامبر صلیاللهعلیهوآله براي ایجاد آمادگی براي تعلیم
و تربیت است که در جملههاي بعد بهآن اشارهمیشود .
وَ یُزَکّیکُمْ ) . ) « او شما را پرورش میدهد »
گوید ، ) به معنی افزودن و نموّ دادن است ، یعنی او با کمک گرفتن از آیات « مفردات » در « راغب » در اصل ( چنانکه « تَزْکِیَۀ »
خدا بر کمالات معنوي و مادّي شما میافزاید و روحتان را نموّ میدهد ،
28 ) سوره بَقَره )
گلهاي فضیلت را بر شاخسار وجودتان آشکار میسازد و انواع صفات زشت را که در عصر جاهلیّت ، جامعه شما را فراگرفته بود
، میزداید .
وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَۀَ ) . ) « و کتاب و حکمت به شما میآموزد »
است ، همانگونه که سابقا هم اشاره کردیم ، قرآن مجید براي اثبات این حقیقت « تربیت » به طور طبیعی مقدّم بر « تعلیم » گرچه
است ، غالبا آن را مقدم بر تعلیم آورده است ؛ « تربیت » ، که هدف نهایی
ممکن است از این نظر باشد که کتاب ، اشاره به آیات قرآن و وحی الهی است که به صورت ، « حکمت » و « کتاب » فرق میان
اعجاز بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازلشده،ولی حکمت،سخنان و تعلیماتپیامبر صلیاللهعلیهوآله است که" سُنَّت "نام دارد .
اشاره به اسرار ، فلسفهها ، علل و نتایج آن باشد . ، « حکمت » اشاره به اصل دستورات باشد و « کتاب » و نیز ممکن است
« و آنچه را نمیدانستید، به شما تعلیم میدهد »
( جزء دوّم ( 29
( وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ ) .
گرچه این موضوع در جمله قبل که تعلیم کتاب و حکمت است ، وجود داشته ، ولی قرآن مخصوصا آن را تفکیک میکند تا به
آنها بفهماند اگر پیامبران نبودند ، بسیاري از علوم براي همیشه از شما مخفی بود ، آنها تنها رهبر اخلاقی و اجتماعی نبودند ،
بلکه پیشواي علمی نیز بودند که بدون رهبري آنها علوم انسانی نضج نمیگرفت.
152 فَاذْکُرُونی اَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ
پس بهیاد منباشید تا بهیاد شماباشم و شکر مرا گویید و کفران(در برابرنعمتها)نکنید .
صفحه 15 از 41
اشاره به یک معنی عاطفی میان خدا و بندگان نیست ، آنگونه که در میان ، « مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم » بدیهی است جمله
انسانها است که به هم میگویند : به یاد ما باشید ، تا به یاد شما باشیم .
بلکه اشاره به یک اصل تربیتی و تکوینی است ، یعنی به یاد من باشید ، به یاد ذات پاکی که سرچشمه تمام خوبیها و نیکیها است
و به
30 ) سوره بَقَره )
این وسیله روح و جان خود را پاك و روشن سازید و آماده پذیرش رحمت پروردگار ، توجّه شما به این ذات پاك شما را در
فعالیّتها مخلصتر، مصمّمتر، نیرومندتر و متّحدتر میسازد .
تنها یک مسألهتشریفاتی و گفتنبا زبان نیست ، بلکه منظور آن است که ، « شکرگزاري و عدم کفران » همانگونه که منظور از
هرنعمتی را درست بهجاي خود مصرف کنید ودر راه همان هدفی که براي آن آفریده شده، به کار گیرید، تا مایهفزونی رحمت
و نجات خدا گردد .
ذکرخداچیست ؟
مسلّم است منظور از ذکر خدا ، تنها یادآوري به زبان نیست ، که زبان ترجمان قلب است ، هدف این است با تمام قلب و جان به
ذات پاك خدا توجّه داشته باشید ، همان توجّهی که انسان را از گناه بازمیدارد و به اطاعت فرمان او دعوت
میکند .
به همین دلیل در احادیث متعدّدي از پیشوایان اسلام نقل شده است که منظور از ذکر خدا" ، یادآوري عملی "است ، در حدیثی از
( جزء دوّم ( 31
پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخوانیم که به علیّ وصیّت فرمود و از جمله وصایایش این بود :
سه کار است که این امّت توانایی انجام آن را ( به طور کامل ) ندارند ؛ مواسات و برابري با برادر دینی در مال و اداي حق مردم با »
قضاوت عادلانه نسبت بهخود و دیگران و خدا را در هرحال یادکردن که منظور ، سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ
« اَکْبَر نیست ، بلکه منظور ، این است ؛ هنگامی که کار حرامی در مقابل او قرار میگیرد ، از خدا بترسد و آنرا ترك گوید
(1).
ولی بههرحال چه جالب است که خداوند با آن عظمت ، ذکر بندگان را در کنار ذکر خود قرار میدهد ، بندگان در آن عالم
محدود و کوچکشان و خداوند بزرگ در آن عالم نامحدود و بیانتها با آن همه رحمتها و برکات .
. جلد 1 ، صفحه 140 ، « نُورُ الثَّقَلَیْن » -1
32 ) سوره بَقَره )
صبر