گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
صبر و انواع آن




153 یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ اِنَاللّهَ مَعَ الصّابِرینَ
اي افراد باایمان، ازصبر (و استقامت) و نماز (در برابر حوادث سخت زندگی) کمکبگیرید (زیرا) خداوند باصابران است.
هرگز به معنی تحمل بدبختیها و تندادن به ذلّت و تسلیم در برابر عوامل « صبر » ، به عکس آنچه بعضی تصوّر میکنند
شکست نیست ، بلکه صبر و شکیبایی به معنی پایداري و استقامت در برابر هر مشکل و هر حادثه است .
سه شاخه ذکر کردهاند ؛ « صبر » لذا بسیاري از علماي اخلاق براي
صفحه 16 از 41
صبر بر اطاعت ( مقاومت در برابر مشکلاتی که در راه اطاعت وجود دارد ) .
صبر بر معصیت ( ایستادگی در برابر انگیزههاي گناه و شهوات
( جزء دوّم ( 33
سرکش و طغیانگر ) .
و صبر بر مصیبت ( پایداري در برابر حوادث ناگوار و عدم خودباختگی و شکست روحی و ترك جزع و فزع ) .
تکرار و مورد تأکید قرار گرفته باشد، در قرآنمجید در حدود هفتاد « صبر » کمتر موضوعی را در قرآن میتوان یافت که مانند
سخنبهمیانآمدهکهبیشاز دهموردازآن بهشخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله اختصاص دارد . ،« صبر » مورد از
تاریخ مردان بزرگ گواهی میدهد که یکیازعوامل مهمّ یا مهمترین عامل پیروزي آنان ، استقامت و شکیبایی بوده است ، افرادي
که از این صفت بیبهرهاند ، در گرفتاريها بسیار زود از پا درمیآیند و میتوان گفت : نقشی را که این عامل در پیشرفت افراد و
جامعهها ایفاء میکند ، نه فراهم بودن امکانات دارد و نه استعداد و هوش و مانند آن .
به همین دلیل در قرآن مجید روي این موضوع با مؤکّدترین بیان
34 ) سوره بَقَره )
اِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ اَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ : صابران پاداش خود را بیحساب » : تکیه شده، از جمله در آیه 10 سوره زمر میگوید
. « میگیرند
/ 17 )« اِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الاُْمُورِ: این کار از محکمترین کارهااست » : میخوانیم « صبر در برابر حوادث » و درمورد دیگر بعداز ذکر
لقمان ) .
اصولاً ویژگی استقامت و پايمردي ، این است که فضایل دیگر بدون آن ارج و بهایی نخواهد داشت که پشتوانه همه آنها صبر
وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَالاْیمانِ کَالرَّأْسِ مِنَالْجَسَ دِ وَ لا خَیْرَ فی » : آمده « کلمات قصار » در « نهج البلاغه » است و لذا در
جَسَدٍ لارَأْسَ مَعَهُ وَ لا فی ایمانٍ لا صَبْرَ مَعَهُ : بر شما باد به صبر و استقامت که صبر دربرابرایمان، همچون سر است درمقابل تن ، تن
(1). « بیسر فایدهايندارد،همچنین ایمان بدونصبر، ناپایدار و بینتیجه است
. کلمات قِصار ، شماره 82 ، « نَهجُ الْبَلاغَۀ » -1
( جزء دوّم ( 35
در روایات اسلامی ، عالیترین صبر را آن دانستهاند که به هنگام فراهم آمدن وسایل عصیان و گناه ، انسان مقاومت کند و
از لذت گناه چشم بپوشد .
نماز ) است ، لذا در احادیث ) « صَ لوة » ، موضوع دیگري که در آیه بالا به عنوان یک تکیهگاه مهمّ در کنار صبر ، معرفی شده
کانَ عَلِیُّ اِذا اَهالَهُ اَمْرٌ فَزِعٌ قامَ اِلَی الصَّلوةِ ثُمَّ تَلی هذِهِ الاْیَۀَ " وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ : " ...هنگامی که علیّ با » : اسلامی آمده
مشکلی روبهرو میشد ، به نماز برمیخاست و پس از نماز به دنبال حلّ مشکل میرفت و این آیه را تلاوت میفرمود " ؛ وَ
(1... "). « اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ
از این موضوع هرگز نباید تعجّب کرد ، زیرا هنگامی که انسان در برابر حوادث سخت و مشکلات طاقتفرسا قرار میگیرد و نیروي
خود
. جلد 1، صفحه 154 ،« المیزان » -1
36 ) سوره بَقَره )
را براي مقابله با آنها ناچیز میبیند ، نیاز به تکیهگاهی دارد که از هر جهت نامحدود و بیانتها باشد ، نماز او را با چنین مبدئی
صفحه 17 از 41
مربوط میسازد و با اتّکاء بر او میتواند با روحی مطمئنّ و آرام، امواج سهمگین مشکلات را درهمبشکند .
بنابراین آیه فوق در حقیقت به دو اصل توصیه میکند ؛ یکی اتّکاء به خداوند ، که نماز مظهر آن است و دیگري مسأله خودیاري و
اتّکاء به نفس که به عنوان صبر از آن یاد شده است .
جلوههاي ذات پاك خدا در پهنه هستی
رْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِوَالْفُلْکِالَّتی تَجْریفِیالْبَحْرِبِما یَنْفَعُالنّاسَ وَ ما اَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ 􀂝 164 اِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الا
رْضِ لاَیاتٍ 􀂝 رْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْکُلِدابَّۀٍ وَ تَصْ ریفِالرِّیاحِ وَالسَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الا 􀂝 ماءٍ فَاَحْیا بِهِ الا
لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
( جزء دوّم ( 37
در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند و آبی که خداوند از
آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگ زندهنموده و انواعجنبندگانرا درآنگسترده و ( همچنین ) در تغییر مسیر بادها و
ابرهایی که در میان زمین و آسمان معلّقند، نشانههاییاست ( از ذاتپاك خدا و یگانگی او ) براي مردمی که عقل دارند و
میاندیشند .
به معنی کشتی است و مفرد و جمع آن یکی است . « فُلْک » کلمه
دلیل بر « هماهنگی » دلیل بر وجود علم و دانش است و همهجا « نظم و انسجام » مقدّمتا باید به این نکته توجّه داشت که همهجا
وحدت و یگانگی است .
روي این اصل ، ما به هنگام برخورد به مظاهر نظم در جهان هستی از یک سو و هماهنگی و وحدت عمل این دستگاههاي منظم از
سوي دیگر ، متوجّه مبدأ علم و قدرت یگانه و یکتایی میشویم ، که اینهمه
38 ) سوره بَقَره )
آوازهها از اوست .
مثلًا هنگامی که هریک از پردههاي هفتگانه چشم را با ساختمان ویژه و ظریفش بررسی میکنیم ، میدانیم که طبیعت بیشعور و
کور و کر محال است بتواند مبدأ چنین اثر بدیعی باشد ، سپس هنگامی که همکاري و هماهنگی این پردههاي هفتگانه را با
یکدیگر و هماهنگی مجموع چشم را با کلّ بدن انسان و هماهنگی یکانسان را با سایر انسانها و هماهنگی کلّ جامعه انسانیّت را
با مجموعه نظام هستی در نظر میگیریم ، میدانیم که همه اینها از یک جا سرچشمه گرفته است و همه از آثار
قدرت یک ذات پاك است .
آیا یکشعرزیبا و نغز و پرمحتوا مارا به ذوق و قریحه سرشار شاعر هدایتنمیکند؟
و آیا هماهنگی کامل قطعههاي شعر موجود در یک دیوان با یکدیگر ، دلیل بر این نیست که همه از قریحه یک شاعر توانا
تراوش کرده ؟
( جزء دوّم ( 39
بادرنظر گرفتن اینمقدّمه فشرده و کوتاه به تفسیر آیه بازمیگردیم ؛
در این آیه به شش بخش از آثار نظم در جهان هستی که هرکدام آیت و نشانهاي از آن مبدأ بزرگ است ، اشاره
شده ؛
لارْضِ... ) . 􀂝 اِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ ا ) « ... در آفرینش آسمان و زمین »
صفحه 18 از 41
آري آفرینش این آسمان پرشکوه و اینهمه کرات عالم بالا یعنی میلیونها میلیون آفتاب درخشان و هزارانهزار ستارگان ثابت و
سیّار که در یک شب تاریک و پرستاره با چشمکزدنهاي پرمعنی خود با ما سخن میگویند و یا در پشت تلسکوپهاي عظیم
خود را به ما نشان میدهند ، با آن نظام دقیق و عجیب خود که سراسر آنها را همچون حلقههاي یک رشته زنجیر به هم پیوسته
است و همچنین آفرینش زمین با انواع مظاهر حیات و زندگی که در چهرههاي بسیار متنوّع و در لباس صدها هزار نوع گیاه و حیوان
جلوهگر شده ، همه نشانههاي ذات پاك او و آیینههاي درخشان قدرت و علم و یگانگی او هستند .
40 ) سوره بَقَره )
وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ... ) . ) « ... و نیز در آمد و شد شب و روز »
آري این دگرگونی لیل و نهار و این آمد و رفت روشنایی و تاریکی با آن نظم خاصّ و تدریجیش که دائما از یکی کاسته و بر
دیگري افزوده میشود و به کمک آن فصول چهارگانه به وجود میآید و درختان و گیاهان و موجودات زنده ، مراحل تکاملی
خود را در پرتو اینتغییراتتدریجی، گامبهگام طیّ میکنند،اینهانشانهدیگرياز ذات و صفات متعالیاو هستند.
وَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْري فِیالْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النّاسَ ) « ... و کشتیهایی که در دریاها به سود مردم به حرکت درمیآیند »
.(...
آري انسان به وسیله کشتیهاي بزرگ و کوچک ، صحنه اقیانوسها را مینوردد و به این وسیله به نقاط مختلف زمین ، براي
انجام مقاصد خود سفر میکند ، این حرکت مخصوصا با کشتیهاي بادبانی ، معلول چند نظام است ؛
( جزء دوّم ( 41
نخست بادهاي منظّمی که در سطح اقیانوسها میوزد ، اعمّ از وزشهاي سراسري که به طور مداوم از قطب شمال و جنوب در
معروفند ، یا وزشهاي منطقهاي که تحت برنامههاي معیّنی حرکت میکنند و به کشتیها « کنترالیزه » و « آلیزه » حرکتند و به نام
امکان میدهند از این نیروي فراوان و رایگان طبیعی بهره گیرند و به سوي مقصد پیش روند ( همچنین خاصیّت طبیعی چوب با
فشار مخصوصی که از ناحیه آب به اجسام وارد میشود و آنها را بر سطح آب شناور میسازد و همچنین خاصیّت تغییرناپذیر دو
قطب مغناطیسی زمین که عقربههاي قطبنماها را تنظیم میکند و یا نظام ستارگان آسمان که راه مقصد را به انسان نشان میدهند ،
آري تا همه این نظامها دست به دست هم ندهند ، استفاده از کشتیها با آن فواید سرشارشان امکانپذیرنیست و درنتیجه اینها نیز
آیتی است براي ذات پاك او) .
عجیب اینکه امروز نه تنها با پیدایش کشتیهاي موتوري ، از
42 ) سوره بَقَره )
عظمت اینمعنی کاسته نشده، بلکه بهمراتب برعظمت آن افزوده است ، چراکه هنوز مهمّترین وسیله نقلیه بشر ، کشتیهاي
غولپیکري هستند که گاهی بهاندازه یک شهر وسعت دارند و در آن میدانها و مراکز تفریح و زمین بازي و حتی بازار وجود
دارد و یا بر عرشه آن ، فرودگاه عظیمی است براي نشستن و برخاستن هواپیماهاي زیاد .
و آبی که خداوند از آسمان فرو فرستاده و به وسیله آن ، زمینهاي مرده را زنده کرده و انواع جنبندگان را در آن »
لارْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّۀٍ ... ) . 􀂝 وَ ما اَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَاَحْیا بِهِ ا ) « ... گسترده است
آري دانههاي حیاتبخش باران وقطرات پرطراوت و بابرکت این آب تصفیهشده طبیعی به هرجا میریزد ، زندگی و حیات میپاشد
و حرکت و برکت و آبادي و نعمت ، همراه خود میآورد ، این آب که با نظام خاصّ ی ریزش میکند و آنهمه موجودات و
جنبندگانی که از این مایع بیجان ، جان میگیرند ، همه پیامآور قدرت و عظمت او هستند .
( جزء دوّم ( 43
صفحه 19 از 41
وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ... ) . ) « ... و حرکت دادن و وزش منظّم بادها »
که نه تنها بر دریاها میوزند و کشتیها را حرکت میدهند ، بلکه سطح خشکیها ، کوهها و درّهها و جلگهها را جولانگاه خود
قرار دادهاند ، گاهی گردههاي نر را بر قسمتهاي ماده گیاهان میافشانند و بذرهاي گوناگون را میگسترانند .
و زمانی با حرکت دادن امواج اقیانوسها ، آنها را به طور مداوم بههم میآمیزند تا محیط آمادهاي براي زیست موجودات زنده
دریا فراهم گردد .
و گاه با انتقال دادن گرماي مناطق گرمسیر به مناطق سردسیر و انتقال سرماي مناطق سردسیر به مناطق گرمسیر ، کمک به تعدیل
هواي کره زمین میکنند .
و زمانی با جابهجا کردن هواي مسموم و فاقد اکسیژن شهرها به بیابانها و جنگلها، وسایل تصفیه و تهویه را براي بشر
فراهم میسازند .
44 ) سوره بَقَره )
آري وزش بادها با اینهمه فواید و برکات، نشانهدیگري از حکمت و لطفبیپایان او است.
لارْضِ...) . 􀂝 وَالسَّحابِالْمُسَخَّرِ بَیْنَالسَّماءِ وَا ) « ... و ابرهایی که در میان زمین و آسمان معلّقند »
این ابرهاي متراکم که بالاي سر ما در گردشند و میلیاردها تن آب را بر خلاف قانون جاذبه در میان زمین و آسمان ، معلّق
نگاه داشته و آنها را از هر نقطه به نقطه دیگر میبرند ، بیآنکه کمترین خطريایجادکنند،خود نشانهاياز عظمت اویند .
آنها نبود ، در سرتاسر خشکیهاي روي زمین ، نه قطره آبی براي نوشیدن وجود داشت و « منصب آبدهی » به علاوه اگر آبیاري و
نه چشمه و جویباري براي روییدن گیاه ، همهجا ویرانه بود و کویر و بر همهجا خاك مرده پاشیده میشد ، این نیز جلوه
دیگري از علم و قدرت او است .
( جزء دوّم ( 45
لَایاتٍ لِقَوْمٍ ) « نشانهها و علامات ذات پاك او هستند ، امّابراي مردمی که عقل و هوش دارند و میاندیشند » آري همه اینها
یَعْقِلُونَ) .
نه براي بیخبران سبکمغز و چشمداران بیبصیرت و گوشداران کر .
لارْضِ حَلالًا طَیِّبا وَ لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ 􀂝 168 یا اَیُّهَاالنّاسُ کُلُوا مِمّا فِی ا
اي مردم از آنچه در زمین است ، حلال و پاکیزه بخورید و از گامهاي شیطان پیروي نکنید ، چه این که او دشمن آشکار شما
است .
شأن نزول
و غیر آنها ، قسمتی از انواع زراعت و حیوانات « خُزاعَۀ » و « ثَقیف » نقل شده که ؛ بعضی از طوایف عرب همانند « ابنعبّاس » از
را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند ( حتی تحریم آن را به خدا نسبت میدادند ) آیات فوق نازل شد و آنها را از این عمل
ناروا بازداشت .
46 ) سوره بَقَره )
گامهاي شیطان
گامهایی است که شیطان براي وصول به هدف خود و ، « خُطُواتِ الشَّیْطانِ » بهمعنی گام و قدماست و « خُطْوَة » جمع « خُطُوات »
صفحه 20 از 41
اغواءمردمبرمیدارد .
در پنج مورد از قرآن مجید به چشم میخورد که دو مورد آن در مورد استفاده از غذاها و « لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ » جمله
روزيهاي الهی است و در واقع به انسانها هشدار میدهد که این نعمتهاي حلال را در غیر مورد مصرف نکنند و این نعمتهاي
الهی را وسیلهاي براي اطاعت و بندگی قرار دهند ، نه طغیان و فساد درارض.
که متجاوز از ده بار در قرآن مجید به دنبال نام شیطان آمده است ، براي این است که تمام « اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ » جمله
نیروهاي انسان را براي مبارزه با این دشمن بزرگ و آشکار بسیج کند.
اصل حلّیّت
این آیه دلیل بر این است که اصل اوّلی در همه غذاهایی که روي زمین وجود دارد ، حلّیّت است و غذاهاي حرام، جنبه استثنایی
دارد ، بنابراین حرام بودن چیزي ، دلیل میخواهد نه حلال بودن آن .
( جزء دوّم ( 47
و از آنجاکه قوانین تشریعی باید با قوانین تکوینی هماهنگ باشد ، طبع آفرینش نیز اینچنین اقتضا میکند ، به عبارت روشنتر
آنچه خدا آفریده، حتما فایدهاي داشته و براي استفاده بندگان بوده ، بنابراین معنی ندارد که اصل اوّلی تحریم باشد ، نتیجه اینکه
هرغذایی که ممنوعیت آن با دلیل صحیح ثابت نشده ، مادام که منشأ فساد و زیان و ضرري براي فرد و اجتماع نباشد ، طبق
آیه شریفه فوق ، حلال است .
انحرافات تدریجی
گامهاي شیطان ) گویا اشاره به یک مسأله دقیق تربیتی دارد و آن اینکه ؛ انحرافها و تبهکاريها ، ) « خُطُواتِ الشَّیْطانِ » جمله
غالبا بهتدریج در انسان نفوذ میکند، نه بهصورت دفعی و فوري، مثلًا براي آلوده شدن یک جوان به موادّ مخدّر و قمار و شراب
، معمولًا مراحلی وجود دارد ؛ نخست به صورت تماشاچی در یکی
48 ) سوره بَقَره )
از این جلسات شرکت میکند و انجام این کار را ساده میشمرد .
گام دوّم ، شرکت تفریحی در قمار ( بدون برد و باخت ) و یااستفاده از موادمخدّر به عنوان رفع خستگی و یا درمان بیماري و
مانند آن است .
گامسوم،استفادهازاین موادّ به صورت کم و به قصد اینکه در مدّت کوتاهی از آن صرف نظر کند .
سرانجام گامها یکی پس از دیگري برداشته میشود و شخص به صورت یک قمارباز حرفهاي خطرناك و یا یک
معتاد سخت و بینوا درمیآید .
وسوسههاي شیطان معمولًا به همین صورت است ، انسان را قدمبهقدم و تدریجا در پشتسر خود به سوي پرتگاه میکشاند ، این
» موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست ، تمام دستگاههاي شیطانی و آلوده براي پیاده کردن نقشههاي شوم خود از همین روش
گام به گام ) استفادهمیکنند ، لذا قرآن میگوید : از همان گام اول باید بههوش بود و با شیطان همراه نشد . ) « خُطُوات
( جزء دوّم ( 49
معرفی شده است . « خُطُواتِ الشَّیْطان » این نکته نیز قابل توجّه است که در احادیث اسلامی کارهاي خرافی و بیمنطق به عنوان
» : مثلاً در حدیثی میخوانیم : مردي قسم یاد کرده بود که فرزندش را ( براي خداوند ) ذبح کند، امام صادق فرمود
صفحه 21 از 41
(1). « ذلِکَ مِنْ خُطُواتِ الشَّیْطان : این از گامهاي شیطان است
کُلُّ یَمینٍ بِغَیْرِ اللّهِ فَهُوَ مِنْ خُطُواتِ الشَّیْطان : هر سوگندي به غیر نام خدا باشد ، از » : در حدیث دیگري از امام باقر میخوانیم
(2). « گامهاي شیطان است
هرکس سوگند به ترك چیزي خورد که انجام آن بهتر است ، اعتناء به سوگند » : باز در حدیثی از امام صادق چنین میخوانیم که
(3). « نکند و آنکار خیر را بهجاآورد، کفّارههمندارد و اینازخطواتشیطاناست
. جلد 1، صفحه 428 ،« المیزان » -1
. جلد 1،صفحه 428 ،« المیزان » - 1 و 2
50 ) سوره بَقَره )
چگونگی وسوسه شیطان
مسلّما « شیطان به شما امر میکند که به سوي بديها و فحشاء بروید » : در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه ؛ آیه میگوید
همان وسوسههاي شیطان است ، در حالی که ما به هنگام انجام بديها هیچگونه احساس امر و تحریک از « امر » مراد از
بیرون وجودمان نمیکنیم و کوشش شیطان براي گمراه ساختن خود هرگز قابل لمس نیست .
هم استفاده میشود ، تأثیر شیطان در وجود انسان ، یک نوع تأثیر خفیّ و « وَسْوَسَۀ » پاسخ این است که ؛ همانطور که از واژه
شده است . « ایحاء » ناآگاه است که در بعضی از آیات از آن تعبیر به
وَ اِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ اِلی اَوْلِیائِهِمْ : شیاطین به دوستان خود و کسانی که آماده پذیرش » : در آیه 121 سوره انعام میخوانیم
( جزء دوّم ( 51
در اصل همان صداي مخفیّ و مرموز و احیانا تأثیرهاي « وحی » همانطوري که میدانیم ، « دستورات آنها هستند ، وحی میکنند
ناآگاهانه است .
تشخیص دهد، زیرا علامت روشنی براي « وسوسههاي شیطانی » را از « اِلْهامات اِلهی » منتهی انسان به خوبی میتواند
تشخیص آن وجود دارد و آن اینکه ؛ اِلْهامات اِلهی چون با فطرت پاك انسان و ساختمان جسم و روح او آشنا است ، هنگامی
که در قلب پیدا میشود ، یک حالت انبساط و نشاط بهاو دست میدهد .
در حالی که وسوسههاي شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست، بههنگام ایجاد در قلبش ، احساس تاریکی ، ناراحتی
و سنگینی در خود میکند و اگر تمایلات او طوري تحریک گردد که در هنگام انجام گناه ، این احساس براي او پیدا نشود ، بعد از
انجام عمل براي او دست میدهد ، این است فرق بین اِلْهامات شیطانی و اِلْهامات اِلهی .
52 ) سوره بَقَره )
169 اِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ اَنْ تَقُولُوا عَلَیاللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
او شما را فقط به بديها و انحرافات فرمان میدهد ( و نیز دستور میدهد ) آنچهرا کهنمیدانید، به خدا نسبت دهید .
به خود بگیرد ، بنابراین شامل « فاحِش » به معنی هر کاري است که از حدّ اعتدال خارج گردد و صورت « فُحْش » از ماده « فَحْشاء »
تمامی مُنْکَرات و قبایح واضح و آشکار میگردد ، امّا اینکه میبینیم این لفظ امروز در مورد اعمال منافی عفت یا در مورد گناهانی
دربعضی از مصادیق آن است . « کلّی » که حد شرعی دارد، بهکارمیرود، در واقع از قبیل استعمال لفظ
اشاره به آن است که اینگونه کارها حدّاقلّ قول بدون علم است ، آنهم در برابر « تَقُولُوا عَلَی اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ » جمله
خداوند بزرگ و این کاري است که با هیچ منطق و عقل و خردي سازگار نمیباشد .
صفحه 22 از 41
( جزء دوّم ( 53
اصولًا اگرمردم مقیّد باشند که هر سخنی را میگویند ، متکی به یک مدرك قطعی بوده باشد ، بسیاري از نابسامانیها و بدبختیها
از جامعه بشريبرچیدهمیشود .
در واقع تمام خرافات در ادیان و مذاهب الهی ، از همین رهگذر به وسیله افراد بیمنطق نفوذ کرده است و قسمت مهمّی از انحرافات
عقیدتی و عملی به خاطر عدم رعایت همین اصل اساسی است و لذا این کار در برابر بديها و زشتیها یک عنوان مستقل از
خطوات شیطانی را در آیه فوق به خود اختصاص میدهد .
گفتن سخنان ناروا و » و « زشتیها » ، « بديها » ؛ بنابراین برنامههاي شیطانی در این سه امر خلاصه میشود
. « بیمدرك در برابر ذات پاك پروردگار
طیّبات و خبائث
172 یااَیُّهَاالَّذینَامَنُواکُلُوامِنْطَیِّباتِمارَزَقْناکُمْ وَاشْکُرُوا لِلّهِ اِنْ کُنْتُمْ اِیّاهُ تَعْبُدُونَ
54 ) سوره بَقَره )
ايافراد باایمان، از نعمتهاي پاکیزهاي که به شما روزي دادهایم ، بخورید و شکر خدا را به جا آورید ، اگر او راپرستش میکنید.
168 همین سوره ) و ملاحظه تفاوتهاي این دو باهم ، دو نکته لطیف ) « لارْضِ 􀂝 یا اَیُّهَا النّاسُ کُلُوا مِمّا فِی ا » مقایسه این آیه با آیه
را به ما میفهماند ؛
از غذاهاي پاکی که به شما روزي دادیم ... ) در حالی که در آنجا ) « مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ » : در اینجا میگوید
از آنچه در زمین است ) این تفاوت گویا اشاره به این است که نعمتهاي پاکیزه در اصل براي افراد ) « لارْضِ 􀂝 مِمّا فِی ا » : میگفت
باایمان آفریده شده و افراد بیایمان به برکت آنها روزي میخورند ، همانند آبی که باغبان براي گلها در جويها جاري میسازد
، ولی خارها و علف هرزهها نیز از آن بهره میگیرند .
دیگر اینکه بهمردم عادي میگوید: بخوریدو پیروي گامهاي شیطان نکنید ، ولی به مؤمنان در آیه مورد بحث میگوید : بخوریدو
شکرخدا را بهجا آورید، یعنی تنها بهعدم سوءاستفاده ازاین نعمتها قناعت نمیکند، بلکه حسن استفاده را نیز شرط
میشمرد .
( جزء دوّم ( 55
در حقیقت از مردم عادي تنها انتظار میرود که گناه نکنند ، ولیاز افراد باایمان انتظار دارد که این نعمتها را در بهترین راه
مصرف کنند .
ضمنا ممکن است تکرار سفارش در مورد استفاده از غذاهاي پاك که در آیات متعدد عنوان شده ، براي بعضی سؤالانگیز باشد ،
اما اگر کمی به تاریخ زمان جاهلیّت و آداب و رسوم خرافی آنها توجه کنیم و بدانیم که آنها چگونه بدون دلیل نعمتهاي حلال
را بر خود ممنوع میساختند و این عادت به طوري در آنها نفوذ کرده بود که همچون وحی آسمانی تلقّی میشد و گاه آن را
صریحا به خدا نسبت میدادند ، نکته این تأکید روشن میشود ، قرآن میخواهد این افکار خرافی را از این طریق به کلّی از مغز
آنها بیرون کند .
همگان را متوجّه این دستور « طَیِّب » به علاوه تکیه روي عنوان
56 ) سوره بَقَره )
اسلامی میکند که از غذاهاي ناپاك ، از گوشتهایی همچون گوشت مردار و درندگان و حشرات و از مسکرات که به شدّت در
صفحه 23 از 41
میان مردم آن زمان رواج داشت ، بپرهیزند .
صفحه 149 به بعد ، در زمینه استفاده مؤمنان از روزيهاي پاك و زینتهاي معقول ( ذیل 32 / اعراف ، « تفسیرنمونه » در جلد ششم
) بحث مشروحی مطرح شده است.
173 اِنَّماحَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَۀَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ ما اُحِلَبِهِلِغَیْرِاللّهِ فَمَنِاضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لاعادٍ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ اِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ
خداوندتنها(گوشت)مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نامغیرخدا بههنگام ذبح برآن گفته شود، حرامکرده است، (ولی)
آنکس که مجبور شود، ( در موقع ضرورت براي حفظ جانخوداز آن بخورد) در صورتیکه ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او
نیست، خداوند بخشنده و مهربان است .
( جزء دوّم ( 57
به معنی طلب کردن است و در اینجا منظور طلب کردن « بَغْی » در اصل باغی و عادي بوده" ، باغی "از مادّه « عادٍ » و « باغٍ »
لذّت است و" عادي "به معنی متجاوز میباشد، یعنی متجاوز از حدّ ضرورت .
و به این ترتیب سه قسمت از گوشتهاي حرام به اضافه خون که بیشاز همهمورد ابتلايمردم آن محیط بوده است ، در اینجا ذکر
میکند که بعضی پلیدي ظاهري دارند و بر کسی مخفی نیست ، مانند ؛ مردار، خون و گوشتخوك وبعضی پلیدي معنوي دارند،
مانند؛ قربانیهایی که براي بتها میکردند .
و از آنجا که گاه ضرورتهایی پیش میآید که انسان براي حفظ جان خویش مجبور به استفاده از بعضی از غذاهاي حرام میشود
، قرآن در ذیل آیه آن را استثناء کرده و میگوید : ولی کسی که مجبور شود ( براي نجات جان خویش از مرگ ) از آنها بخورد
، گناهی بر او نیست ، به شرط اینکه ستمگر و متجاوز نباشد ( فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ
58 ) سوره بَقَره )
وَ لاعادٍ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ ) .
لا » وَ « غَیْرَ باغٍ » به این ترتیب براي اینکه اضطرار ، بهانه و دستاویزي براي زیادهروي در خوردن غذاهاي حرام نشود ، با دو کلمه
گوشزد میکند که این اجازه تنها براي کسانی است که خواهان لذّت از خوردن این محرّمات نباشند و از مقدار لازم که « عادٍ
براي نجات از مرگ ضروري است ، تجاوز نکنند .
منظور از" باغی ، "کسی است که به دنبال صید ( از روي »: در حدیثی از امام صادق میخوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود
تفریح نه از روي نیاز ) میرود و منظور از" عادي ، "سارق است ، آنها حق ندارند گوشت میته بخورند و براي آنها حرام
(1) . « است و نماز را نیز نمیتوانند شکسته بخوانند
فلسفه تحریم گوشتهاي حرام
. جلد 5 ، صفحه 509 ، « وَسایل الشّیعَۀ » -1
( جزء دوّم ( 59
بدون شکّ غذاهایی که در آیه فوق تحریم شده ، همچون سایر محرّمات الهی ، فلسفه خاصّ ی دارد و باتوجّه کاملبه وضع جسم و
جان انسان با تمام ویژگیهایش تشریع شده است ، در روایات اسلامی نیز زیانهاي هر یک مشروحا آمده و پیشرفتهاي
علمی بشر ، پرده از روي آن برداشته است .
اَمَّا الْمَیْتَۀُ فَاِنَّهُ لَمْ یَنَلْ مِنْها اَحَ دٌ اِلاّ ضَ عُفَ بَدَنُهُ وَ » : پیرامونگوشتمردارازحضرتامامصادق چنین میخوانیم « کافی » مثلًادرکتاب
امام بعد از ذکر مقدّمهاي در مورد اینکه تمام این احکام به خاطر مصالح ، « ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ وَ انْقَطَعَ نَسْلَهُ وَ لا یَمُوتُ اکِلُ الْمَیْتَۀِ اِلاّ فُجْأَةً
صفحه 24 از 41
اما مردار را هیچکس از آن نمیخورد ، مگر اینکه بدنش ضعیف و رنجور میشود ، نیروي او را » : بشر است ، میفرماید
« میکاهد و نسل او را قطع میکند و آن کس که به این کار ادامه دهد ، با سکته و مرگ ناگهانی از دنیا میرود
(1).
. جلد 16 ، صفحه 310 ،« وَسایِلُ الشّیعَۀِ » -1
60 ) سوره بَقَره )
این مفاسد ممکن است به خاطر آن باشد که دستگاه گوارش نمیتواند از مردار ، خون سالم و زنده بسازد ، به علاوه مردار کانونی
است از انواع میکروبها ، اسلام علاوه بر اینکه خوردن گوشت مردار را تحریم کرده ، آن را نجس هم دانسته ، تا
مسلمانان کاملًا از آن دوري کنند .
دوّمین چیزيکه در آیه تحریم شده" ، خون "است ( وَ الدَّمَ ) ، خونخواري هم زیان جسمی دارد و هم اثر سوء اخلاقی ، چراکه
خون از یکسو مادّه کاملًا آمادهاي است براي پرورش انواع میکروبها .
تمام میکروبهایی که وارد بدن انسان میشوند ، به خون حمله میکنند و آن را مرکز فعالیت خویش قرار میدهند ، به همین
دلیل گلبولهاي سفید که پاسداران و سربازان کشور تن انسانند ، همواره در منطقه خون پاسداري میکنند تا میکروبها به
این سنگر حسّاس که با تمام مناطق بدن ارتباط نزدیک دارد ، راه پیدا نکنند .
( جزء دوّم ( 61
مخصوصا هنگامی که خون از جریان میافتد و به اصطلاح میمیرد ، گلبولهاي سفید از بین میروند و به همین دلیل میکروبها
که میدان را خالی از حریف میبینند ، به سرعت زاد و ولد کرده ، گسترش مییابند ، بنابراین اگر گفته شود : خون به هنگامی که
از جریان میافتد ، آلودهترین اجزاي بدن انسان و حیوان است ، گزاف گفته نشده .
از سوي دیگر امروز در علم غذاشناسی ثابت شده که غذاها از طریق تأثیر در غدهها و ایجاد هورمونها در روحیّات و اخلاق انسان
اثر میگذارند ، از قدیم نیز تأثیر خونخواري در قساوت و سنگدلی بهتجربه رسیده و حتّی ضربالمثل شده است و لذا در حدیثی
آنها که خون میخورند، آنچنان سنگدل میشوند که حتی ممکن است دست به قتل پدر و مادر و فرزند » : میخوانیم
(1). « خود بزنند
سوّمینچیزي که در آیه تحریم شده، خوردن گوشت" خوك "است
. جلد 16 ، صفحه 310 ، « وَسایِلُ الشّیعَهِ » -1
62 ) سوره بَقَره )
( وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ ) .
خوك حتّی نزد اروپاییان که بیشتر گوشت آن را میخورند ، سمبل بیغیرتی است و حیوانی است کثیف ، خوك در امور جنسی
فوقالعاده بیتفاوت و لاابالی است و علاوه بر تأثیر غذا بر روحیّات که از نظر علم ثابت است ، تأثیر این غذا در خصوص
لاابالیگري در مسائل جنسی مشهود است .
در شریعت حضرت موسی ، حرمت گوشت خوك نیز اعلام شده است و در اناجیل ، گناهکاران به خوك تشبیه شدهاند
و در ضمن داستانها ، مظهر شیطان ، خوك معرفی شده است .
جاي تعجّب است که بعضی با چشم خود میبینند از یک سو خوراك خوك ، نوعا از کثافات و گاهی از فضولات خودش است و
و « کرم تریشین » ازسوي دیگر براي همه روشن شده که گوشت این حیوان پلید، داراي دو نوع انگل خطرناك به نام
است ، باز هم در استفاده از گوشت آن اصرار میورزند . « کرم کدو » یک نوع
صفحه 25 از 41
( جزء دوّم ( 63
بعضی میگویند : با وسایل امروز ، میتوان تمام این انگلها را کشت و گوشت خوك را از آنها پاك نمود ، ولی به فرض که با
وسایل بهداشتی باپختن گوشت خوك درحرارت زیاد، انگلهاي مزبور به کلی از میان بروند ، باز زیان گوشت خوك ، قابل انکار
نیست ، زیرا طبق اصل مسلّمیکه اشاره شد، گوشت هر حیوانی ، حاوي صفات آن حیوان است و از طریق غدّهها و تراوش آنها (
هورمونها ) در اخلاق کسانی که از آن تغذیه میکنند ، اثر میگذارد و به این ترتیب خوردن گوشت خوك ، میتواند
صفت بیبند و باري جنسی و بیاعتنایی به مسائل ناموسی را که از خصایص بارز نر این حیوان است ، به خورنده آن منتقل کند
.
و شاید یکی از علل بیبند و باري شدید جنسی که در کشورهاي غربی حکومت میکند، همان تغذیه از گوشت این حیوان آلوده
باشد .
چهارمین چیزي که تحریم شده ، گوشتهایی است که نام
64 ) سوره بَقَره )
"غیر خدا، " هنگام ذبح بر آن برده شود ( وَ ما اُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ ).
ازجملهگوشتهاییکه در اینآیهاز خوردن آنها نهی شده، گوشت حیواناتی است که مثل زمان جاهلیّت به نام غیر خدا ( بتها )
ذبح شود .
آیا بردن نام خدا یا غیر خدا هنگام ذبح ، از نظر بهداشتی در گوشت حیوان اثر میگذارد؟
در پاسخ باید گفت : نباید فراموش کرد که لازم نیست نام خدا و غیر خدا در ماهیّت گوشت از نظر بهداشتی اثري بگذارد ، زیرا
محرّمات در اسلام روي جهات مختلفیاست ، گاهی تحریم چیزي به خاطر بهداشت و حفظ جسم است و گاهی به خاطر تهذیب
روح و زمانی به خاطر حفظ نظام اجتماع و تحریم گوشتهایی که به نام بتها ذبح میشود ، در حقیقت جنبه
معنوي و اخلاقی و تربیتی دارد ، آنها انسان را از خدا دور میکند و اثر روانی و تربیتی نامطلوبی دارد ، چرا که از
سنّتهاي شرك و بتپرستی است و تجدیدکننده خاطره آنها .
( جزء دوّم ( 65
روزه سرچشمه تقوا
183 یا اَیُّهَاالَّذینَ امَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
اي افرادي که ایمان آوردهاید ، روزه بر شما نوشته شد، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند ، نوشته شده ، تاپرهیزکار
شوید.
روزه عامل مؤثّري است براي پرورش روح تقوا و پرهیزکاري در تمام زمینهها و همه ابعاد .
از آنجاکه انجام اینعبادت با محرومیّت از لذایذ مادّي و مشکلاتی مخصوصا درفصل تابستان همراه است ، تعبیرات مختلفی
در آیه فوق به کار رفته که روح انسان را براي پذیرش این حکم آماده سازد .
. « یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا : اي مؤمنان » نخست با خطاب
سپسبیاناینحقیقتکهروزهاختصاصبهشماندارد،بلکهدرامّتهاي
66 ) سوره بَقَره )
پیشین نیز بوده است .
صفحه 26 از 41
و سرانجام بیان فلسفه آن و اینکه اثرات پربار این فریضه الهی صد درصد عاید خود شما میشود ، آن را یک موضوع
دوستداشتنی و گوارا میسازد .
لَذَّةُ ما فِیالنِّداءِ اَزالَ تَعَبَالْعِبادَةِ وَ الْعَناءِ : لذّت خطاب " یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا" » : در حدیثی از امام صادق نقل شده که فرمود
(1). « آنچنان است که سختی و مشقّت این عبادت را از بین برده است
184 اَیّاما مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضا اَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْاَیّامٍ اُخَرَ وَ عَلَیالَّذینَیُطیقُونَهُ فِدْیَۀٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرا فَهُوَ
خَیْرٌ لَهُ وَ اَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ذیل آیه مورد بحث . ، « مجمع البیان » -1
( جزء دوّم ( 67
چند روز معدودي را (باید روزه بدارید) و کسانی از شما که بیمار یا مسافر باشند ، روزهاي دیگري را ( به جاي آن روزه بگیرند )
و بر کسانیکه قدرت انجام آن را ندارند ( همچون بیمارانمزمن و پیرمردان و پیرزنان ) لازماستکفّاره بدهند، مسکینی را اطعام
کنند و کسیکه کار خیر را پذیرا شود، براي او بهتر است و روزه داشتن ، براي شما بهتراست اگر بدانید .
در اصل به معنی حلقهاي است که به گردن میاندازند و یا به طور طبیعی در گردن وجود دارد ( مانند « طَوْق » از ماده « یُطیقُونَهُ »
در اینجا با توجه به « یُطیقُونَهُ » حلقه رنگین گردن بعضی از پرندگان ) سپس به معنی نهایت توانایی به کار رفته است ، جمله
اینکه ضمیر آخر آن ، به روزه برمیگردد ، مفهومش این است که براي انجام روزه ، نهایت توانایی خود را باید بهکاربرند ، یعنی
شدیدا به زحمت بیفتند و این در موردپیران و بیماران غیرقابل علاج میباشد، بنابراینآنها از حکم روزه
68 ) سوره بَقَره )
معافند و تنها بهجاي آن، فِدْیَۀ میپردازند (ولی بیمارانی که بهبودي مییابند ، موظّفند قضاي روزه را بگیرند) .
در آیه فوق براي اینکه باز از سنگینی روزه کاسته شود ، چند دستور دیگر را در این زمینه بیان میفرماید ، نخست میگوید
:
اَیّاما مَعْدُوداتٍ ) . ) « چند روز معدودي را باید روزه بدارید »
چنان نیست که مجبور باشید تمام سال یا قسمت مهمّی از آن را روزه بگیرید ، بلکه روزه تنها بخش کوچکی از آن را اشغال
میکند .
کسانی از شما که بیمار یا مسافر باشند و روزه گرفتن براي آنها مشقّت داشته باشد ، از این حکم معافند و باید » ؛ دیگر اینکه
فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضا اَوْ عَلی سَفِرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ اَیّامٍ اُخَرَ ) . ) « روزهاي دیگري را به جاي آن روزه بگیرند
کسانی که با نهایت زحمت باید روزه بگیرند ( مانند پیرمردان و پیرزنان و بیماران مزمن که بهبودي براي آنها » ؛ سوّم اینکه
نیست ، ) لازم نیست مطلقا روزه بگیرند، بلکه باید بهجاي آن ، کفّاره دهند، مسکینی را
( جزء دوّم ( 69
وَ عَلَی الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَۀٌ طَعامُ مِسْکینٍ ). ) « اطعام کند
فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرا فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ ) . ) « و آن کس که مایل باشد بیش از این در راه خدا اطعام کند ، براي او بهتر است »
وَ اَنْ تَصُومُوا ) « روزه گرفتن براي شما بهتر است ، اگر بدانید » ؛ و بالاخره در پایان آیه این واقعیّت را بازگو میکند که
خَیْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ) .
185 شَ هْرُ رَمَضانَ الَّذي اُنْزِلَ فیهِالْقُرْاآنُ هُدًي لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدي وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَ هِدَمِنْکُمُالشَّهْرَ فَلْیَصُ مْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضا اَوْ
عَلی سَ فَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ اَیّامٍ اُخَرَ یُریدُاللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَ بِّرُوا اللّهَ عَلی ما هَدیکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ
صفحه 27 از 41
تَشْکُرُونَ
(آن چندروز معدود) ماهرمضاناستکه قرآن براي راهنمایی مردم و نشانههاي هدایت و فرق میان حقّ و باطل در آن
70 ) سوره بَقَره )
نازل شده، پس آنکسکه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد و آنکس که بیمار یا در سفر باشد ،روزهاي دیگري را به
جاي آن روزه بگیرد، خداوند راحتی شما را میخواهد نه زحمت ، هدف ایناست که این روزهارا تکمیل کنید و خدا را بر اینکه
شما را هدایت کرده ،بزرگ بشمارید و شاید شکرگزاري کنید .
تکرار حکم مسافر و بیمار در این آیه و آیه قبل ممکن است از این نظر باشد که بعضی بهگمان اینکه خوردن روزه مطلقا کار
خوبی نیست ، به هنگام بیماري و سفر اصرار داشته باشند روزه بگیرند ، لذا قرآن با تکرار این حکم میخواهد به مسلمانان بفهماند
همانگونه که روزهگرفتن براي افراد سالم یک فریضه الهی است ، افطار کردن هم براي بیماران و مسافران ، یک
فرمان الهی میباشد که مخالفت با آن گناه است .
در قسمت آخر آیه بار دیگر به فلسفه تشریع روزه پرداخته ،
( جزء دوّم ( 71
یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ). ) « خداوند راحتی شما را میخواهد و زحمت شما را نمیخواهد » : میگوید
اشاره به اینکه روزه داشتن ، گرچه در ظاهر یک نوع سختگیري و محدودیّت است ، اما سرانجامش راحتی و آسایش انسان
میباشد ، هم از نظر معنوي و هم از لحاظ مادّي .
این جمله ممکن است به این نکته نیز اشاره داشته باشد که فرمانهاي الهی مانند فرمان حاکمان ستمگر نیست ، بلکه در موارديکه
انجام آن مشقّت شدید داشته باشد، وظیفه آسانتري قائل میشود ، لذا حکم روزه را با تمام اهمیّتی که دارد ، از بیماران و مسافران
و افراد ناتوان برداشته است .
وَلِتُکْمِلُواالْعِدَّةَ) . )« هدفآن استکه شما تعداد اینروزهارا کامل کنید »: سپساضافه میکند
یعنی بر هر انسان سالمی لازم است در سال ، یک ماه روزه بدارد ، چراکه براي پرورش جسم و جان او لازم است ، به همین دلیل
اگر ماه
72 ) سوره بَقَره )
رمضان بیمار یا در سفر بودید ، باید به تعداد این ایّام ، روزه را قضاء کنید تا عدد مزبور کامل گردد ، حتّی زنان حائض
که از قضاي نماز معافند ، از قضاي روزه معاف نیستند .
تا خدا را به خاطر اینکه شما را هدایت کرده ، بزرگ بشمارید و شاید شکر نعمتهاي او را » : و در آخرین جمله میفرماید
وَ لِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلی ما هَدیکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ). ) « بگذارید
آري شما باید به خاطر آنهمه هدایتها در مقام تعظیم پروردگار برآیید و در مقابل آنهمه نعمتها که به شما بخشیده،
شکرگزاري کنید .
امتیاز