گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
امتیاز ماه مبارك رمضان




اینکه ماه رمضان براي روزه گرفتن انتخاب شده ، به خاطر این است که این ماه بر سایر ماهها برتري دارد ، در آیه مورد بحث نکته
است ، یعنی با دستورات و قوانین خود روشهاي « فُرْقان » برتري آن چنین بیان شده که قرآن کتاب هدایت و راهنماي بشر که
صحیح را از ناصحیح جدا کرده و سعادت انسانها را تضمین نموده است ، در این
صفحه 28 از 41
( جزء دوّم ( 73
» و « صُحُف » ، « زَبُور » ، « اِنْجیل » ، « تَوْرات » ؛ ماهنازلگردیدهو در روایاتاسلامینیزچنینآمدهاستکه:همه کتابهاي بزرگ آسمانی
همه در اینماه نازل شدهاند . « قُرْآن
تورات "در ششم ماه مبارك رمضان و " انجیل "در دوازدهم و" زبور "در هیجدهم و" قرآن » : " امام صادق میفرماید
(1). « مجید "در شب قدر نازل گردیده است
به این ترتیب ماه رمضان ، همواره ماه نزول کتابهاي بزرگ آسمانی و ماه تعلیم و تربیت بوده است ، چراکه تربیت و پرورش
بدون تعلیم و آموزش صحیح ممکن نیست ، برنامه تربیتی روزه نیز باید با آگاهی هرچه بیشتر و عمیقتر از تعلیمات آسمانی
هماهنگ گردد تا جسم و جان آدمی را از آلودگی گناه شستشو دهد .
در آخرین جمعه ماه شعبان پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله براي
. جلد 7 ، ابواب اَحْکامِ شَهْرِ رَمَضانَ، باب 18 ، حدیث 16 ، « وسایل الشیعه » -1
74 ) سوره بَقَره )
آماده ساختن یاران خود جهت استقبال از ماه مبارك رمضان ، خطبهاي خواند و اهمیت این ماه را چنین گوشزد نمود
:
اي مردم ، ماه خدا با برکت ، آمرزش و رحمت به سوي شما رو میآورد ، این ماه برترین ماهها است ، روزهاي آن برتر از »
روزهاي دیگر و شبهايآنبهترینشبها است، لحظات و ساعاتاینماهبهترین ساعات است، ماهیاستکه به میهمانیخدا
دعوتشدهاید و ازکسانیکه مورد اکرام خدا هستند ، میباشید .
نَفَسهاي شما همچون تسبیح ، خوابتان چون عبادت ، اعمالتان مقبول و دعایتان مستجاب است ، بنابراین با نیّتهاي خالص و
دلهاي پاك از خداوند بخواهید تا شما را در روزه داشتن و تلاوت قرآن، در این ماه توفیق دهد ، چراکه بدبخت کسی است
که از آمرزش الهی در این ماه بزرگ محروم گردد .
با گرسنگی و تشنگی خویش در این ماه به یاد گرسنگی و تشنگی رستاخیز باشید ، بر فقراء و بینوایان بخشش کنید، پیران خویش
را گرامی دارید ، به خردسالان رحمت آورید ، پیوند خویشاوندي رامحکمسازید، زبانهایتان را از گناه بازدارید ، چشمان خویش
را از آنچه نگاهکردنش حلال نیست ، بپوشانید ، گوشهاي خویش را از آنچه شنیدنش حرام است ، فراگیرید ، بر یتیمان مردم ،
(1). « ... شفقت و محبّت کنید ، تا با یتیمان شما چنین کنند
( جزء دوّم ( 75
« لا حَرَج » قاعده
در آیات فوق اشارهاي به این نکته شده بود که خدا بر شما آسان میگیرد و نمیخواهد به زحمت بیفتید ، مسلّما این اشاره در
اینجا ناظر به مسأله روزه و فواید آن و حکم مسافر و بیمار است ، ولی با توجّه به کلّی بودن ، از آن یک قاعده عمومی نسبت به
است . « لا حَرَج » تمام احکام اسلامی استفاده میشود و از مدارك ، قاعده معروف
اینقاعده میگوید: اساس قوانیناسلام بر سختگیري نیست و اگر
. باب 18 ، حدیث 20 ، « شَهْرُ رَمَضان » جلد 7 ، اَبْوابُ احکام ، « وَسایِلُالشّیعَۀ » -1
76 ) سوره بَقَره )
هرگاه وضو گرفتن یا ایستادن به » : در جایی حکمی تولید مشقّت شدید کند ، موقّتا برداشته میشود ، چنانکه فقهاء فرمودهاند
صفحه 29 از 41
. « هنگام نماز و مانند اینها ، انسان را شدیدا به زحمت بیندازد ، مبدّل به تیمم و نماز نشسته میشود
هُوَ اجْتَبیکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدّینِ مِنْ حَرَجٍ : او شما را برگزید و در دین » : در آیه 78 سوره حج نیز میخوانیم
. « خود تکلیف مشقّتباري براي شما قرار نداد
نیز ، « بُعِثْتُ عَلَی الشَّریعَۀِ السَّمْحَۀِ السَّهْلَۀِ : من مبعوث به آیین سهل و آسانی شدهام » : حدیث معروف پیامبر صلیاللهعلیهوآله
اشاره به همین مطلب است .
سِلاحی به نام دعا و نیایش
186 وَ اِذا سَأَلَکَ عِبادي عَنّیفَاِنّی قَریبٌاُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
( جزء دوّم ( 77
و هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم، دعاي دعاکننده را به هنگامیکه مرا میخواند، پاسخ
میگویم ، پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و بهمنایمان بیاورند تاراهیابند (و به مقصدبرسند).
در این آیه کوتاه ، خداوند هفت مرتبه به ذات پاك خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان و از این راه نهایت پیوستگی
و قرب و ارتباط و محبّت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است .
زیاد دعا کنید، زیرا دعا کلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت » : میگوید : امام صادق فرمود « عبد اللّه بن سنان »
است ، نعمتها و رحمتهایی نزد پروردگار است که جز با دعا نمیتوان به آن رسید و بدان هر در را که بکوبی ، عاقبت
(1). « گشوده خواهد شد
آري او به ما نزدیک است ، چگونه ممکن است از ما دور باشد ،
. جلد 2،صفحه 468 ،« اصولکافی » -1
78 ) سوره بَقَره )
در حالی که میان ما و قلب ما ، جاي او است ( وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ ) ( 24 / اَنْفال ) .
فلسفه دعا و نیایش
آنها که حقیقت و روح دعا و اثرات تربیتی و روانی آن را نشناختهاند ، ایرادهاي گوناگونی به مسأله دعا دارند
:
گاه میگویند: دعا عامل تخدیر است ، چراکه مردم را به جاي فعالیّت و کوشش و استفاده از وسایل پیشرفت و پیروزي، به سراغ
دعا میفرستد و بهآنها تعلیم میدهد که به جاي همه این تلاشها دعا کنند .
و گاه میگویند : اصولًا آیا دعا کردن ، فضولی در کار خدا نیست ؟ خدا هرچه را مصلحت بداند ، انجام میدهد ، او به ما محبّت
دارد ، مصالح ما را بهتر از خود ما میداند ، پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چیزي بخواهیم ؟
و زمانی میگویند : از همه اینها گذشته ، آیا دعا منافات با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند ندارد ؟
( جزء دوّم ( 79
آنها که چنین ایرادهایی را مطرح میکنند ، از آثار روانی ، اجتماعی ، تربیتی و معنوي دعا و نیایش غافلند ، زیرا انسان براي
تقویت اراده و برطرف کردن ناراحتیها ، به تکیهگاهی احتیاج دارد ، دعا چراغ امید را در انسان روشن میسازد .
مردمی که دعا و نیایش را فراموش کنند ، با عکسالعملهاي نامطلوب روانی و اجتماعی مواجه خواهند شد .
صفحه 30 از 41
فقدان نیایش در میان ملّتی برابر با سقوط آن ملت است ، اجتماعی که احتیاج به نیایش را » : و به تعبیر یکی از روانشناسان معروف
در خود کشته است ، معمولًا از فساد و زوال مصون نخواهد بود .
البته نباید این مطلب را فراموش کرد که تنها صبح ، نیایش کردن و بقیه روز ، همچون یک وحشی بهسربردن ، بیهوده است ، باید
(1).« نیایش را پیوسته انجام داد و در همه حال باتوجّه بود تا اثر عمیق خود را در انسانازدستندهد
نوشته طبیب و روانشناس مشهور ، آلکسیس کارل . ، « نیایش » -1
80 ) سوره بَقَره )
آنانکه براي دعا اثر تخدیري قائلند، معنی دعا را نفهمیدهاند، زیرا معنی دعا این نیست که از وسایل و علل طبیعی دست بکشیم و به
جاي آن دست به دعا برداریم ، بلکه مقصود این است بعداز آنکه نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسایل موجود به کار
بستیم ، آنجا که دست ما کوتاه شد و به بنبست رسیدیم ، به سراغ دعا برویم و با توجّه و تکیه بر خداوند ، روح امید و
حرکت را در خود زنده کنیم و از کمکهاي بیدریغ آن مبدأ بزرگ مدد گیریم .
بنابراین دعا مخصوص نارساییها و بنبستها است ، نه عاملی به جاي عوامل طبیعی .
نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است ، در فعالیّتهاي مغزي انسان یک نوع شکفتگی و انبساط باطنی و گاهی »
روح قهرمانی و دلاوري را تحریک میکند ، نیایش خصایل خویش را با علامات بسیار مشخّص و منحصر به فرد نشان میدهد ،
صفاي نگاه ،
( جزء دوّم ( 81
متانت رفتار ، انبساط و شادي درونی ، چهره پر از یقین ، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث ، اینها است که از وجود یک
گنجینه پنهان در عمق روح ما حکایت میکند و تحت این قدرت ، حتی مردم عقبمانده و کماستعداد نیز میتوانند نیروي عقلی و
اخلاقی خویش را بهتر به کار بندند و از آن بیشتر بهره گیرند ، اما متأسفانه در دنیاي ما کسانیکه نیایش را در چهره حقیقتش
(1). « بشناسند، بسیار کمند
یک نوع عبادت و خضوع و بندگی است و انسان به وسیله دعا، توجّه تازهاي به ذات خداوند پیدا میکند و همانطور که « دعا »
دعا فضولی در کار خدا است و خدا » : همه عبادات اثر تربیتی دارد، دعا هم داراي چنین اثري خواهد بود . و اینکه میگویند
توجّه ندارد که مواهب الهی بر حسب استعدادها و لیاقتها تقسیم میشود، هرقدر استعداد و ، « هرچه مصلحت باشد ، انجام میدهد
شایستگی بیشتر باشد، سهم
نوشته طبیب و روانشناس مشهور ، آلکسیس کارل . ، « نیایش » -1
82 ) سوره بَقَره )
بیشتري از آن مواهب نصیب انسان میگردد .
اِنَّ عِنْدَاللّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْزِلَۀً لا تُنالُ اِلاّ بِمَسْأَلَۀٍ : در نزد خداوند مقاماتی است که بدون دعا » : لذا میبینیم امام صادق میفرماید
(1). « کسی به آن نمیرسد
وقتی که ما نیایش میکنیم ، خود را به قوّه پایانناپذیري که تمام کائنات را به هم پیوسته » : دانشمندي میگوید
(2). « است ، متّصل و مربوط میسازیم
امروز جدیدترین علم ، یعنی روانپزشکی ، همان چیزهایی را تعلیم میدهد که پیامبران تعلیم میدادند ، چرا ؟ به » : و نیز میگوید
علت اینکه روانپزشکان دریافتهاند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین ، نگرانی و تشویش و هیجان و ترس را که
(3). « موجب نیم بیشتري از ناراحتیهاي ما است، برطرف میسازد
صفحه 31 از 41
. جلد 2 ، صفحه 338 ، « اصول کافی » -1
. صفحه 156 ،« آیین زندگی » -2
( جزء دوّم ( 83
201 وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا اتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَۀً وَ فِیالاْخِرَةِ حَسَنَۀً وَ قِنا عَذابَ النّارِ
پروردگارا در دنیا به ما ( نیکی ) عطا کن و در آخرت نیز (نیکی) مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش » : و بعضی میگویند
. « نگاهدار
207 وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤوُفٌ بِالْعِبادِ
بعضی از مردم ( باایمان و فداکار، چون علی در" لَیْلَۀُ الْمَبیتِ"بههنگامخفتن در جایگاه پیغمبر صلیاللهعلیهوآله ) جان خود را
به خاطر خشنودي خدا میفروشد و خداوند نسبت بهبندگانمهرباناست .
شأن نزول
. صفحه 152 ،« آیین زندگی » -1
84 ) سوره بَقَره )
میگوید : هنگامی که پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله تصمیم گرفت مهاجرتکند، براي اداي ، « ثَعْلَبِیّ » ، مفسّر معروف اهل تسنّن
دیونخود و تحویلدادن امانتهاییکه نزداو بود، علیّ را به جاي خود قرارداد و شبهنگام که میخواست بهسوي غار" ثَوْر "برود
و مشرکان اطراف خانه او را براي حمله به او محاصره کرده بودند، دستور داد علیّ در بستر او بخوابد و پارچه سبزرنگی ( بُرْد
« میکائیل » و « جبرئیل » حَضْ رَمی ) که مخصوص خود پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بود ، روي خود بکشد ، در اینهنگام خداوند به
وحی فرستاد که من بین شما برادري ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانیتر قرار دادم ، کدامیک از شما حاضر است ایثار به
نفس کند و زندگی دیگري را بر خود مقدّم دارد ؟ هیچکدام حاضر نشدند ، به آنها وحی شد : اکنون علی در بستر
پیغمبر صلیاللهعلیهوآله خوابیده و آماده شده جان خویش را فداي او سازد، به زمین بروید و حافظ و نگهبان او
باشید .
بَهبَه ، آفرین بر تو اي علی ، خداوند به » : هنگامیکه جبرئیل بالاي سر و میکائیل پایین پاي علی نشسته بودند ، جبرئیل میگفت
. « واسطه تو بر فرشتگان مباهات میکند
( جزء دوّم ( 85
نامیده شده است . « لَیْلَۀُالْمَبیت » در اینهنگام آیه فوق نازل گردید و به همین دلیل آن شب تاریخی بهنام
میگوید : این آیه هنگامی که پیغمبر صلیاللهعلیهوآله از مشرکان کناره گرفته بود و با ابوبکر به سوي غار میرفت « ابن عبّاس »
، درباره علیّ که در بستر پیغمبر صلیاللهعلیهوآله خوابیده بود، نازل شد.
فداکاري بزرگ علی در شب تاریخی هجرت
گرچه آیات فوق همانطور که در شأن نزول آن ذکر شد، مربوط به ماجراي هجرت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و فداکاري علیّ و
خوابیدن او در بستر آن حضرت نازل شده ، ولی همچون سایر آیات قرآن ، مفهوم و محتواي کلّی و عمومی دارد و در واقع
نقطه مقابل چیزي است که در آیات قبل در مورد منافقان وارد شده بود .
از میان مردم کسانی هستند که جان خود را در برابر خشنودي خدا میفروشند و خداوند نسبت به بندگانش » : میفرماید
صفحه 32 از 41
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤوُفٌ بِالْعِبادِ) . ) « مهربان است
86 ) سوره بَقَره )
آن گروه مردمی خودخواه و خودپسند و لجوج و معاند بودند که از راه نفاق در بین مردم آبرویی کسب میکردند و در ظاهر خود
را مؤمن و خیرخواه نشان میدادند ، اما کردارشان پرده از روي گفتارشان برمیداشت ، چراکه جز فساد در زمین و نابود کردن
حَرْث و نَسْل ، کار دیگري نداشتند . ولی این گروه تنها با خدا معامله میکنند و هرچه دارند ، حتّی جان خود را به او میفروشند و
جز رضا و خشنودي او چیزي خریدار نیستند و با فداکاري و ایثار آنها است که امر دین و دنیا اصلاح و حقّ زنده و پایدار میشود
و زندگی انسان گوارا و درخت اسلام بارور میگردد .
لارْض آمده بود ؛ 􀂝 که درحقیقت نقطه مقابل چیزي است که در آیات قبل درباره منافقان مُفْسِد فِی ا « وَ اللّهُ رَؤوُفٌ بِالْعِبادِ » جمله
( جزء دوّم ( 87
ممکن است اشاره به این باشد که خداوند در عین اینکه بخشنده جان به انسان است ، همان را « فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ »
خریداري میکند و بالاترین بها را که همان خشنودي خویش است ، به انسان میپردازد .
قابل توجّه اینکه فروشنده " ، انسان "و خریدار" ، خدا "و متاع" ، جان "و بهاي معامله" ، خشنودي ذات پاك او "است ، در حالی
که در موارد دیگري بهاي اینگونه معاملات را بهشت جاویدان و نجات از دوزخ ذکر کرده است ، مثلاً در آیه 111 سوره توبه
اِنَّ اللّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنینَ اَنْفُسَ هُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّۀَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ : خدا از مؤمنان » : میفرماید
« جانها و مالهایشان را خریداري میکند که بهشت از آنِ آنها باشد ، در راه خدا پیکار میکنند ، میکشند و کشته میشوند
.
اینآیه باتوجّه به شأن نزولی که مشروحا گفته شد ، یکی از بزرگترینفضایلعلیّ استکهدراکثرمنابعاسلامیآمده و به قدري
سَمُرَة بن » چشمگیر است که معاویه ، به خاطر دشمنی خاصی که با علیّ داشت ، طبق روایتی چنان از این فضیلت ناراحت بود که
قاتل علیّ ، ( طبق حدیث ، « عَبْدُالرَّحْمانِ بن مُلْجَم » را با چهارصد هزار درهم تطمیع کرد که بگوید : این آیه درباره « جُنْدَب
مجعولی ) نازل شده و آن منافق جنایتپیشه نیز چنین کرد ولی همانطور که انتظار میرفت ، حتّی یک نفر هم این
( حدیث مجعول را نپذیرفت .( 1
88 ) سوره بَقَره )
اسلام ، آیین صلح و صفا است
208 یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا ادْخُلُوا فِیالسِّلْمِ کافَّۀً وَ لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِالشَّیْطانِ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ
اي کسانی که ایمان آوردهاید ، همگی در صلح و آشتی درآیید و از گامهاي شیطان پیروي نکنید که او دشمن
جلد 4 ، صفحه 73 نقل کرده است . ، « شرح نهج البلاغه » در « اِبْن اَبِی الْحَدید » -1 داستان این معامله را
( جزء دوّم ( 89
آشکار شما است .
در لغت به معنی صلح و آرامش است و بعضی آن را به معنی اطاعت تفسیر کردهاند و این آیه همه افراد باایمان « سَلام » و « سِلْم »
را به صلح و سلام و تسلیم بودن در برابر فرمان خدا دعوت میکند .
به معنی گام و قدم است ، در اینجا نیز این حقیقت تکرار شده که انحراف از صلح و عدالت و تسلیم « خُطْوَة » جمع « خُطُوات »
شدن در برابر انگیزههاي دشمنی و عداوت و جنگ و خونریزي از مراحل ساده و کوچک شروع میشود و به مراحل حادّ و
صفحه 33 از 41
آغاز جنگ ، یک سیلی است ) ، گاهی ) « اِنَّ بَدْوَ الْقِتالِ اللِّطامُ » ، خطرناك منتهی میگردد و مطابق ضربالمثل معروف عرب
یکحرکت کوچک ازروي عداوت ، آتش جنگ ویرانگري را برمیانگیزد ، لذا افراد باایمان که مخاطب در این آیه هستند ، باید
از همان آغاز بیدار باشند و جرقههاي کوچک عداوت و دشمنی را خاموش سازند .
قابل توجّه اینکه این تعبیر ، پنج بار در قرآن مجید آمده و در موارد مختلفی روي آن تکیه شده است .
90 ) سوره بَقَره )
از مفهوم این آیه ، چنین استفاده میشود که صلح و آرامش تنها در پرتو ایمان امکانپذیر است و تنها به اتّکاء قوانین مادّي هرگز
جنگ و ناامنی و اضطراب از دنیا برچیده نخواهد شد ، زیرا عالم مادّه و علاقه به آن ، همواره سرچشمه کشمکشها و تصادمها
است و اگر نیروي معنوي ایمان ، آدمی را کنترل نکند ، صلح غیر ممکن است .
بلکه میتوان گفت از دعوت عمومی این آیه که همه مؤمنان را بدون استثناء از هر زبان و نژاد و منطقه جغرافیایی و
قشر اجتماعی ، به صلح و صفا دعوت میکند ، استفاده میشود که در پرتو ایمان به خدا ، تشکیل حکومت واحد جهانی
که صلح در سایه آن همهجا آشکار گردد ، امکانپذیر است .
اصولًا در مقابل عوامل پراکندگی ( زبان و نژاد و ... ) یک حلقه محکم اتّصال در میان قلوب بشر لازم است و این حلقه اتّصال،
تنها ایمان به خدا است که مافوق این اختلافات است .
( جزء دوّم ( 91
ایمان به خدا و تسلیم در برابر فرمان او ، نقطه وحدت جامعه انسانیّت و رمز ارتباط اقوام و ملّتها است و نمونه جالبی از آن را در
مراسم حجّ میتوان مشاهده کرد که چگونه انسانهایی با رنگهاي مختلف از نژادهاي متفاوت و داراي زبان و قومیّت و منطقه
جغرافیایی ناهماهنگ ، همگی برادروار در کنار هم قرار گرفته و در آن مراسم بزرگ روحانی شرکت دارند و در نهایت صلح و
صفا به هم مینگرند و اگر آن را با نظامی که بر کشورهاي فاقد ایمان به خدا حاکم است که چگونه ناامنی از نظر جان و مال و
عِرض و ناموس ، حاکم میباشد ، مقایسه کنیم، تفاوت میانجوامع باایمان و بیایمان از نظر سِلم و صلح و سلام و آرامش ، روشن
میشود .
وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ اِنَّهُ لَکُمْ ) « از گامهاي شیطان پیروي نکنید که او دشمن آشکار شما است » : سپس میافزاید
عَدُوٌّ مُبینٌ ) .
همانگونه که در تفسیر آیه 168 همین سوره اشاره شد ، بسیاري از انحرافات و وسوسههاي شیطانی به صورت تدریجی
انجام میگیرد و هر مرحله در حقیقت گامی از گامهاي شیطان است .
92 ) سوره بَقَره )
این شأن نزول نیز نشان میدهد که شیطان گام به گام در انسان نفوذ میکند و باید در همان گامهاي نخستین ، در برابر او
ایستاد تا به مراحل خطرناك نرسد .
متضمّن استدلال زنده و روشنی است ، میگوید : دشمنی شیطان با شما چیزي مخفی و پوشیده نیست ، « اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ » جمله
او از آغاز آفرینش آدم براي دشمنی با او کمر بست و سوگند یاد کرده است که اگر بتواند ، همه را جز مُخْلَصین که از تیررس او
به دورند ، گمراه کند ، با این حال چگونه تسلیم وسوسههاي او میشوید ؟
تبدیل