گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
چگونگی انفاقها




چگونگی انفاقها
271 اِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمّا هِیَ وَ اِنْتُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ
اگرانفاقهاراآشکار کنید، خوباست و اگرآنهارا مخفی ساخته و بهنیازمندان بدهید، برايشما بهتر است و قسمتی از گناهان شما
را میپوشاند ( و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد ) و خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است .
تردیدي نیست که انفاق علنی و آشکار در راه خدا و اختفاي آن ، هرکدام اثر مفیدي دارد ، زیرا هنگامی که انسان به طور آشکار
و علنی مال خود را در راه خدا انفاق میکند ، اگر انفاق واجب باشد ، گذشته از اینکه مردم تشویق به اینگونه کارهاي نیک
میشوند ، رفع این تهمت نیز از انسان میگردد که به وظیفه واجب خود عمل نکرده است .
96 ) سوره بَقَره )
و اگر انفاق مستحبّ باشد ، در حقیقت یک نحوه تبلیغ عملی است که مردم را به کارهاي خیر و حمایت از محرومان و
انجام کارهاي نیک اجتماعی و عامّالمنفعۀ تشویق میکند .
صفحه 36 از 62
و چنانچه انفاق به طور مخفی و دور از انظار مردم انجام شود ، به طور قطع ریا و خودنمایی در آن کمتر است و خلوص بیشتري در
هریک از » : آن خواهد بود، مخصوصا درباره کمک به محرومان ، آبروي آنها بهتر حفظ میشود و لذا آیه فوق میگوید
. « دو کار در مورد خود ، خوب و شایسته است
در بعضی احادیث تصریح شده که انفاقهاي واجب ، بهتر است اظهار گردد و اما انفاقهاي مستحبّ ، بهتر است مخفیانه انجام
گیرد .
زکات واجب را به طور آشکار از مال جدا کنید و به طور آشکار انفاق نمایید ، اما » : از امام صادق نقل شده که فرمود
(1). « انفاقهاي مستحب اگر مخفی باشد ، بهتر است
. جلد 1 و 2، صفحه 384 ، « مجمعالبیان » -1
( جزء سوّم ( 97
این احادیث با آنچه در بالاگفتیم ، منافات ندارد ، زیرا انجام وظایف واجب ، کمتر آمیخته به ریا میشود ، چون وظیفهاي است که
در محیط اسلامی هرکس ناچار است آن را انجام دهد و همچون یک مالیات قطعی است که باید همه بپردازند ، بنابراین اظهار آن
بهتر است و اما انفاقهاي مستحبّی چون جنبه الزامی ندارد ، ممکن است اظهار آن به خلوص نیّت صدمه بزند ، لذا اختفاي آن
شایستهتر میباشد .
استفاده میشودکه انفاق در راه خدا ، در آمرزش گناهان اثر عمیق دارد ، زیرا بعد « وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ » ازجمله
. « و گناهان شما را میپوشاند » : از دستور انفاق در این جمله میفرماید
که « مِن » البتّه مفهوم این سخن آن نیست که بر اثر انفاق کوچکی ، همه گناهان بخشوده خواهد شد ، بلکه با توجّه به کلمه
معمولًا براي" تبعیض "به کار میرود ، استفاده میشود که انفاق قسمتی از گناهان را میپوشاند ، روشن است که آن قسمت
بستگی به مقدار انفاق و میزان اخلاص دارد .
98 ) سوره بَقَره )
درباره اینکه انفاق سبب آمرزش میشود ، از اهل بیت علیهمالسلام و اهل تسنّن روایات زیادي وارد شده است ، از جمله در
انفاق نهانی ، خشم خدا را فرومینشاند و همانطور که آب آتش را خاموش میکند ، گناه انسان » : حدیثی آمده
. « را از بین میبرد
انفاق و کمکهاي انسانی به غیرمسلمانان
272 لَیْسَ عَلَیْکَ هُدیهُمْ وَ لکِنَّ اللّهَ یَهْدي مَنْ یَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَاِنْفُسِکُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ اِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ
خَیْرٍ یُوَفَّ اِلَیْکُمْ وَ اَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ
هدایتآنها ( بهطوراجبار ) بر تو نیست ( بنابراین ترك انفاق به غیرمسلمانان ، براي اجبار به اسلام ، صحیح نیست ) ولی خداوند
هرکه را بخواهد ( و شایسته بداند ) ، هدایت میکند و آنچهاز خوبیها و اموالرا انفاق میکنید، براي
( جزء سوّم ( 99
خودتان است ( ولی ) جز براي رضاي خدا انفاق نکنید و آنچه از خوبیها انفاق میکنید ، (پاداش آن) بهطورکامل به شما داده
میشود و به شما ستم نخواهد شد.
آیه فوق میگوید: همانطورکه بخششهاي الهی ونعمتهاي او در این جهان شامل حال همه انسانها ( صرف نظر از عقیده و
آیین آنها ) میشود ، مؤمنان هم باید به هنگام انفاقهاي مستحبّی و رفع نیازمنديهاي بینوایان در مواقع لزوم ، رعایت حال
صفحه 37 از 62
غیرمسلمانان را نیز بکنند .
البتّه این در صورتی است که انفاق بر غیر مسلمانان به خاطر یک کمک انسانی باشدو موجب تقویت کفر و پیشبرد نقشههاي شوم
دشمنان نگردد ، بلکه آنها را به روح انساندوستی اسلام آگاه سازد .
از آیه فوق حقیقت دیگري را نیز میتوان استفاده کرد و آن اینکه اگر در میان مسلمانان افرادي بعد از اینهمه تأکید درباره
دورياز ریاو منّت و آزار باز انفاقهاي خود را آلوده به این امور سازند ، ناراحت
100 ) سوره بَقَره )
نباش وظیفه تو تنها بیان احکام و فراهم ساختن یک محیط اجتماعی سالم است و هرگز موظّف نیستی که آنها را مجبور به این
امور سازي ، روشن است که این تفسیر منافاتی با تفسیر سابق ندارد و ممکن است هر دو را از آیه استفاده کرد .
چه معنی دارد ؟ « وَجْهُاللّه »
یعنی ذات خدا . « وَجْهُ اللّه » در لغت به معنی صورت است و گاهی به معنی ذات به کار برده میشود ، بنابراین « وَجْه »
در این آیه و مانند آن متضمّن یک نوع تأکید است « وَجْه » انفاقکنندگان نظرشان باید ذات پاك پروردگار باشد ، پس ذکر کلمه
بیشتر است ، یعنی حتما براي خدا باشد و نه دیگري « براي خدا » تأکید آن از ، « براي ذات خدا » ، زیرا هنگامی که گفته شود
.
به علاوه معمولًا صورت انسان ، شریفترین قسمت ظاهري بدن او است ، زیرا اعضاي مهمّ بینایی و گویایی در آن قرار گرفته
به کار برده « وَجْه » است ، به همین دلیل هنگامی که کلمه
( جزء سوّم ( 101
شود ، شرافت و اهمیّت را میرساند ، در اینجا هم به طور کنایه در مورد خداوند به کار برده شده است و در واقع یک
نوع احترام و اهمیّت از آن فهمیده میشود ، بدیهی است که خدا نه جسم است و نه صورت دارد .
بهترین مورد انفاق
لارْضِیَحْسَ بُهُمُ الْجاهِلُاَغْنِیاءَمِنَالتَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْأَلُونَ 􀂊 273 لِلْفُقَراءِ الَّذینَ اُحْصِ رُوا فی سَبیلِ اللّهِ لایَسْتَطیعُونَ ضَرْبافِیا
النّاسَ اِلْحافا وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ
( انفاق شما ، مخصوصا باید ) براي نیازمندانی باشد که در راهخدا در تنگنا قرار گرفتهاند ( و توجّه به آیین خدا ، آنها را از
وطنهايخویش آوارهساخته و شرکتدر میدانجهاد به آنها اجازه نمیدهد تا براي تأمین هزینه زندگی ، دست به کسب و
تجارتی بزنند ) نمیتوانند مسافرتی کنند ( و سرمایهاي به
102 ) سوره بَقَره )
دست آورند ) و از شدّت خویشتنداري ، افراد ناآگاه آنها را بینیاز میپندارند، اما آنها را از چهرههایشان میشناسی و
هرگز با اصرار چیزي از مردم نمیخواهند (ایناست مشخصات آنها) و هرچیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن
آگاه است.
به معنی حبس و منع و تضییق است و در اینجا به معنی تمام اموري است که انسان را از تأمین معاش بازمیدارد « حَصْ ر »
.
در لغت به معنی علامت و نشانه است و اینکه در فارسی امروز آن را به معنی چهره و صورت به کار میبرند ، « سیما »
صفحه 38 از 62
معنی تازهاي است وگرنه در مفهوم عربی آن ، چنین معنایی ذکر نشده است .
گفتهاند که قلب « اِلْحاف » به معنی آن پوشش خاصّ است و اصرار در سؤال را از این جهت « لِحاف » از همان ماده « اِلْحاف »
انسان یاطرفمقابلرا میپوشاند .
( جزء سوّم ( 103
باز در ادامه آداب و احکام انفاق ، در این آیه بهترین مواردي که انفاق در آنجا باید صورت گیرد ، بیان شده است و آن کسانی
باید » هستند که داراي صفات سهگانهاي که در این آیه آمده ، باشند . دربیان اوّلین وصف آنان میفرماید: انفاق شما بهخصوص
لِلْفُقَراءِ الَّذینَ اُحْصِرُوا فی سَبیلِ اللّهِ ) . ) « براي کسانی باشد که در راه خدا محصور شدهاند
یعنی کسانی که به خاطر اشتغال به جهاد در راه خدا و نبرد با دشمن و یادگیري فنون جنگی یا تحصیل علوم لازم دیگر از تلاش
براي معاش و تأمین هزینه زندگی بازماندهاند که یک نمونه روشن آن ، اصحاب صُ فَّۀ در عصر پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآله بودند .
لارْضِ ) . 􀂊 و سرمایهاي به دست آورند ( لا یَسْتَطیعُونَ ضَرْبا فِی ا « همانها که نمیتوانند سفري کنند » : سپس براي تأکید میافزاید
به جاي سفر ، به خاطر آن است که مسافران مخصوصا آنها که براي « رْض 􀂊 ضَ رْب فِی الا » تعبیر به
هدفهاي مهمّی پیاده به سفر میروند ، پیوسته پاي بر زمین میکوبند و پیش میروند .
بنابراین کسانی که میتوانند تأمین زندگی کنند ، باید مشقّت و رنج سفر را تحمّل کرده ، از دسترنج دیگران استفاده نکنند ، مگر
اینکه کار مهمّتري همچون جهاد در راه خدا یا فراگرفتن علوم واجب ، مانع از سفر گردد .
104 ) سوره بَقَره )
یَحْسَ بُهُمُ ) « کسانی که افراد نادان و بیاطّلاع ، آنهارا ازشدّت عفاف غنیّ میپندارند » : و در دوّمین وصف از آنان میفرماید
الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ ) .
آنها را از چهرههایشان » : اما اینسخن بهآن مفهوم نیست که این نیازمندان باشخصیّت قابل شناخت نیستند ، لذا میافزاید
تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ) . ) « میشناسی
به هر حال منظور این است که آنها گرچه سخنی از حال خود نمیگویند ، ولی در چهرههایشان نشانههایی از رنجهاي درونی
. « رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ درون » وجود دارد که براي افراد فهمیده آشکار است ، آري
لا ) « هرگز چیزي بااصرار از مردم نمیخواهند » : و در سومین توصیف از آنان میفرماید: آنها چنان بزرگوارند که
یَسْأَلُونَ النّاسَ اِلْحافا ) .
( جزء سوّم ( 105
اصولاً آنها از مردم چیزي نمیخواهند تا چه رسد به اینکه اصرار در سؤال داشته باشند و به تعبیر دیگر
معمول نیازمندان عادّي اصرار در سؤال است اما آنها یک نیازمند عادّي نیستند .
و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق » : و در پایان آیه باز همگان را به انفاق از هرگونه خیرات تشویق کرده ، میفرماید
وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ ) . ) « کنید ، خداوند از آن آگاه است
این جمله براي تشویق انفاقکنندگان است ، خصوصا انفاق به
106 ) سوره بَقَره )
افرادي که داراي عزّت نفس و طبع بلند هستند و چه بسا در این موارد بخششهایی در پوشش غیر انفاق ، ولی در واقع به قصد
انفاق صورت میگیرد تاطرف مقابل ناراحت نشود، مسلّما خداوند از این نیّات پنهانی آگاه است و آنها را به تناسب نیّت و
صفحه 39 از 62
زحماتشان بهرهمند میسازد .
شأن نزول
274 اَلَّذینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرّا وَ عَلانِیَۀً فَلَهُمْاَجْرُهُمْعِنْدَرَبِّهِمْوَلاخَوْفٌعَلَیْهِمْوَلاهُمْیَحْزَنُونَ
آنها که اموال خود را شب و روز ، پنهان و آشکار انفاق میکنند ، مزدشان نزد پروردگارشان است ، نه ترسی بر آنها
است و نه غمگین میشوند .
در احادیث بسیاري آمده که این آیه درباره علیّ نازل شده است، زیرا آن حضرت چهار درهم داشت ؛ درهمی را در شب و
( درهمیرا در روز و درهمیرا آشکارا و درهمی را در نهان انفاق کرد و این آیه نازل شد .( 1
( جزء سوّم ( 107
ولی میدانیم نزول آیه در یک مورد خاصّ ، مفهوم آن را محدود نمیکند و شمول حکم را نسبت به دیگران نفی
نمینماید .
انفاق به هر شکل و صورت مطلوب است
انتخاب این روشهاي مختلف رعایت شرایط بهتر براي انفاق است ، یعنی انفاقکنندگان باید در انفاق خود به هنگام شب یا روز ،
پنهان یا آشکار ، جهات اخلاقی و اجتماعی را در نظر بگیرند ، آنجا که انفاق به نیازمندان موجبی براي اظهار ندارد ، آن را مخفی
سازند تا هم آبروي آنان حفظ شود و هم خلوص بیشتري در آن باشد و آنجا که مصالح دیگري مانند تعظیم شعائر و تشویق و
ترغیب دیگران در کار است و انفاق جنبه شخصی ندارد تاهتک احترام کسی شود ( مانند انفاق براي جهاد و بناهاي خیر و امثال آن
) و با اخلاص نیز منافات ندارد ، آشکارا انفاق نمایند .
. جلد 1 ، صفحه 290 و 291 ، « نورالثقلین » -1
108 ) سوره بَقَره )
بعید نیست که مقدّم داشتن شب بر روز و پنهان بر آشکار ( در آیه مورد بحث ) اشاره به این باشد که مخفی بودن انفاق بهتر است ،
مگر موجبی براي اظهار باشد ، هرچند باید در همه حال و به هر شکل انفاق فراموش نشود .
مسلّما چیزي که نزد پروردگار است ( مخصوصا با تکیه بر صفت ربوبیّت که ناظر به پرورش و تکامل است ) چیز کم یا کمارزشی
نخواهد بود و تناسب با الطاف و عنایات پروردگار خواهد داشت که هم برکات دنیا و هم حسنات آخرت و قُرب اِلَی اللّه را
شامل میشود.
277 اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ اتَوُا الزَّکوةَ لَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْیَحْزَنُونَ
کسانیکه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان
است و نه ترسی بر آنها است و
( جزء سوّم ( 109
نه غمگین میشوند .
کسانی که در پرتو ایمان ، خودپرستی را ترك گفته و عواطف فطريخود را زندهکرده و علاوه بر ارتباط با پروردگار و برپاداشتن
نماز، به کمک و حمایت نیازمندان میشتابند و از این راه از تراکم ثروت و به وجود آمدن اختلافات طبقاتی و به دنبال آن هزار
گونه جنایت جلوگیري میکنند ، پاداش خود را نزد پروردگار خواهند داشت و در هر دو جهان از نتیجه عمل نیک خود
صفحه 40 از 62
بهرهمند میشوند .
طبیعیاستدیگرعواملاضطراب و دلهره براي این دسته به وجود نمیآید، خطريکهدرراه سرمایهداران مفتخواربودو لعن و
نفرینهایی که به دنبال آن نثار آنها میشد، براي این دسته نیست .
وَ لا » ؛ برخوردار بوده، هیچگونه اضطراب و غمی نخواهندداشت ، همانگونه که در پایان آیه آمده « آرامش کامل » و بالاخره از
. « خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْیَحْزَنُونَ
راه و رسم ایمان
110 ) سوره بَقَره )
285 امَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَاِلَیْهِ مِنْرَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ امَنَ بِاللّهِوَ مَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لانُفَرِّقُ بَیْنَاَحَ دٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ
اَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ اِلَیْکَ الْمَصیرُ
پیامبر ، به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده، ایمانآوردهاست( واوبهتمامسخنانخودکاملًامؤمن میباشد ) و همه مؤمنان
( نیز ) به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانشایمانآوردهاند(و میگویند:)مادرمیان هیچیک از پیامبران او، فرق
نمیگذاریم ( و به همه ایمان داریم ) و ( مؤمنان ) گفتند : ما شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا (انتظار) آمرزش تورا(داریم)و
بازگشت(ما)بهسوي تو است.
امَنَ ) « پیامبر صلیاللهعلیهوآله به آنچه که از جانب پروردگارش نازل شده است ، ایمان آورده » : در ابتدا میفرماید
الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ) .
( جزء سوّم ( 111
و این از امتیازات انبیاي الهی است که عموما به مرام و مکتب خویش ایمان قاطع داشته و هیچگونه تزلزلی در اعتقاد خود نداشتهاند
، قبل از همه خودشان مؤمن بودند و بیش از همه استقامت و پایمردي داشتند .
مؤمنان نیز به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگان وي همگی ایمان آوردهاند و ( میگویند : ) ما در میان » : سپس میافزاید
و به همگی ایمان داریم (وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ امَنَبِاللّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ « پیامبران او هیچگونه فرقی نمیگذاریم
اَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ) .
وَ یُریدُونَ اَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ : کسانی که میخواهند » ؛ برطبق آیه 150 سوره نساء
مؤمنان برخلاف این دسته ، هیچگونه ، « بین خدا و پیامبرانش جدایی بیفکنند و به بعضی ایمان بیاورند و بعضی را انکار کنند
تفاوتیمیانرسولانالهینمیگذارندوهمهراازسويخدامیدانندو همگی را محترم میشمرند .
112 ) سوره بَقَره )
گفتند : ما شنیدیم و اطاعت کردیم پروردگارا ( » سپس میافزاید : مؤمنان علاوه بر ایمان راسخ و جامع ، در مقام عمل نیز
وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ اِلَیْکَ الْمَصیرُ ) ) « انتظار ) آمرزش تو را ( داریم ) و بازگشت ( همه ما ) به سوي تو است
.
دربعضی از موارد به معنی فهمیدیم و تصدیق کردیم آمدهاستکه یک نمونهاش همین آیه است ، یعنی دعوت پیامبرانت « سَمِعْنا »
را با تمام وجود خود پذیرفتیم و در مقام اطاعت و پیروي درآمدیم .
ولیخداوندا،بالاخرهماانسانیموگاهغرایزوهوسهابرماچیره میشود و دچارلغزش میشویم، ازتو انتظارآمرزشداریم و میدانیم که
سرانجام کار ما به سوي تو است .
صفحه 41 از 62
286 لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسا اِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَ بَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَ بَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا اِنْ نَسینا اَوْ اَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا اِصْرا کَما
حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَۀَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنّا وَ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا اَنْتَ مَوْلینا فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرینَ
( جزء سوّم ( 113
خداوندهیچکسرا جزبهاندازه تواناییاش تکلیف نمیکند (انسان) هر کار (نیکی) را انجامدهد، براي خود انجام داده و هرکار (
بدي ) کند، به زیان خود کرده است، ( مؤمنان میگویند : ) پروردگارا، اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن.
پروردگارا تکلیف سنگینی بر ما قرار مده ، آنچنان که (بهخاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیشاز ما بودند قراردادي !
پروردگارا، آنچه طاقت تحمل آنرا نداریم، بر ما مقرر مدار و آثار گناه را از ما بشوي، ما را ببخش و در رحمتخود قرارده، تو
مولا و سرپرستمایی، پس ما را بر جمعیّت کافران پیروز گردان .
در اصل به معنی نگهداري و محبوس ساختن است و به « اِصْر »
114 ) سوره بَقَره )
هر کار سنگین که انسان را از فعالیّت بازمیدارد ، گفته میشود و نیز به عهد و پیمانها که آدمی را محدود میسازد، اطلاق
میگویند . « اِصْر » میگردد ، به همین دلیل مجازات و کیفر را نیز گاهی
در لغت به معنی محو کردن آثار چیزي است و غالبا به معنی محو آثار گناه میآید که هم شامل آثار طبیعی آن میشود و « عَفْو »
تنها به معنی پوشاندن گناه است . « مغفرت » هم شامل مجازات آن ، در حالی که
از نظر لغت به معنی گشایش و قدرت است ، لذا آیه این حقیقت عقلی را تأیید میکند که وظایف و تکالیف الهی ، « وُسْع »
هیچگاه بالاتر از میزان قدرت و توانایی افراد نیست ، بنابراین باید گفت : تمام احکام با همین آیه تفسیر و تقیید میگردد و به
مواردي که تحت قدرت انسان است ، اختصاص مییابد، بدیهی است یک قانونگذار حکیم و دادگر نمیتواند غیر از
این قانون وضع کند .
( جزء سوّم ( 115
شانس و جبر و اقبال مردود است
لَها ما کَسَبَتْ وَ ) « هر کار (نیکی) انجام دهد ، براي خود انجام داده و هرکار (بدي) کند ، به زیان خود کرده است » : سپس میافزاید
عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ ) .
آري هرکسی محصول عمل نیک و بد خود را میچیند و در این جهان و جهان دیگر با نتایج و عواقب آن روبهرو خواهد
شد.
آیه فوق با این بیان مردم را به مسؤولیّت خود و عواقب کار خویش متوجّه میسازد و بر افسانه جبر و اقبال و طالع و موهومات
دیگري از این قبیل که افرادي براي تبرئه خویش دست و پا کردهاند ، خط بطلان میکشد .
و به دنبال این دو اصل اساسی ( تکلیف به مقدار قدرت است و هرکسی مسؤولاعمال خویشاست ) از زبانمؤمنان هفت
درخواست از درگاهپروردگار بیانمیکندکه در واقع آموزشی است براي همگان که چه
116 ) سوره بَقَره )
بگویند و چه بخواهند .
رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا اِنْ نَسینا اَوْ ) « پروردگارا ، اگر ما فراموش کردیم یا خطا نمودیم، ما را مؤاخذه مکن » : نخست میگوید
اَخْطَأْنا ) .
صفحه 42 از 62
آنهاچونمیدانندمسؤولاعمالخویش هستند،لذابا تضرّعی مخصوص ، خدا را به عنوان" رَبّ "و کسی که لطف ویژهاي در
پرورششان داشته و دارد ، میخوانند و میگویند : زندگی به هر حال خالی از فراموشی و خطا و اشتباه نیست ،
ما میکوشیم به سراغ گناه عمدي نرویم ، اما خطاها و لغزشها را تو بر ما ببخش .
بحثی که در اینجا مطرح میگردد ، این است که ؛ مگر امکان دارد که پروردگار کسی را در برابر لغزشی که از
فراموشی یا عدم توجّه سرچشمه گرفته ، مجازات نماید تا زمینهاي براي این درخواست بماند ؟
( جزء سوّم ( 117
در پاسخ این سؤال باید گفت : گاهی فراموشی ، نتیجه سهلانگاري خود انسان است که مسلما اینگونه فراموشیها از انسان سلب
فَذوُقُوا بِما نَسیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا : بچشید عذاب خدا را در برابر آنکه این » ؛ مسؤولیّت نمیکند، مانند اینکه در قرآن آمدهاست
14 / سجده ) . ) « روز را فراموش کردید
بنابراین فراموشکاريهایی که زاییده سهلانگاري است ، قابل مجازات است .
بایکدیگرفرقروشنیدارد . « خطا » و « نسیان » موضوع دیگري که باید به آن توجّه داشت، این است که
معمولاً به کارهایی گفته میشود که از روي غفلت و عدم توجّه از انسان سرمیزند ، مثل اینکه کسی به هنگام شکار ، « خطا »
درجایی گفتهمیشودکهانسان « نسیان » تیري را میزند و به انسانی بدون قصد اصابت میکند و او را مجروحمینماید، ولی
باتوجّهدنبالکار میرود، ولی مشخّصات حادثهرافراموشکرده، مثلاینکهفرد بیگناهیرامجازات کند
118 ) سوره بَقَره )
بهگمان اینکه گناهکار است، زیرا مشخصات گناهکار واقعی را فراموش نموده است .
پروردگارا ، بار سنگینی بر دوش ما قرار مده ، آنچنان که بر کسانی »: سپسبهبیاندوّمین درخواستآنانپرداخته، میگوید
رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا اِصْرا کَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذینَ ) « که پیش از ما بودند ( به کیفر گناهان و طغیانشان ) قرار دادي
مِنْ قَبْلِنا) .
دراین جمله مؤمنان از خداوند تقاضا دارند از تکالیف سنگین که گاهیموجب تخلّفافراداز اطاعتپروردگار میگردد،
بُعِثْتُ بِالْحَنیفِیَّۀِ » : آنهارامعاف دارد واین همانچیزي است که درباره دستوراتاسلاماززبانپیغمبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده
(1). « السَّمْحَۀِ السَّهَلَۀِ : به آیینی مبعوث شدم که عمل به آن براي همه سهل و آسان است
. جلد 65 ، صفحه 319 ، « بحار الانوار » -1
( جزء سوّم ( 119
رَبَّنا وَ لا ) « پروردگارا ، مجازاتهایی که طاقت تحمّل آن را نداریم ، براي ما مقرّر مدار » : در سوّمین درخواست میگویند
تُحَمِّلْناما لاطاقَۀَلَنابِهِ ) .
این جمله ممکن است اشاره به آزمایشهاي طاقتفرسا یا مجازاتهاي سنگین دنیا و آخرت و یا هردو باشد و شاید تعبیر به
با تشدید ) در این جمله به خاطر همین است ، زیرا تعبیر اول اشاره به مسایل مشکل و تعبیر دوم ) « لا تُحَمِّلْ » درجمله قبل و « لاتَحْمِلْ »
اشاره به مسایل طاقتفرسا است .
وَ ) « ما را ببخش و گناهان مارا بپوشان و مشمول رحمت خود قرار بده » : و در چهارمین و پنجمین و ششمین تقاضا میگویند
اعْفُ عَنّا وَ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا ) .
بنابراین مؤمنان هم از خدا میخواهند گناهانشان را بپوشاند و هم آثار وضعی و تکوینی آن را از روح و روانشان بزداید و هم کیفر
آن را از آنان بردارد و سپس از او میخواهند رحمت واسعهاش که همهچیز را دربرمیگیرد ، شامل حال آنان
صفحه 43 از 62
شود .
120 ) سوره بَقَره )
تو مولی و سرپرست مایی : پس ما را بر جمعیّت کافران پیروز » : و بالاخره در هفتمین و آخرین درخواست میگویند
اَنْتَ مَوْلینا فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرینَ ) . ) « گردان
بهاینترتیب تقاضاي آنان شامل دنیا و آخرت و پیروزيهاي فردي و اجتماعی و عفو و بخشش و رحمت الهی میگردد و این
تقاضایی بسیار جامع میباشد .پایان سوره بَقَرَه
( جزء سوّم ( 121
سوره