گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد چهارم
وجود نظم در جهان روشنترین راه خداشناسی




لالْبابِ 􀁵 لارْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَایاتٍ لاُِولِی ا 􀁵 190 اِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ ا
مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز ، نشانههاي ( روشنی ) براي خردمندان است .
« لُب » که در این آیه و چند آیه دیگر از قرآن مجید دیده میشود، اشارهلطیفی است به صاحبان عقل زیرا « لالْبابِ 􀁵 اُولِی ا » تعبیر به
در اصل به معنی خالص هرچیزي است و عصاره خالص وجود آدمی همان عقل و اندیشه و مغز او است .
( جزء چهارم ( 113
آیات قرآن تنها براي خواندن نیست ، بلکه براي فهم و درك مردم نازلشده و تلاوت و خواندن آیات مقدّمهاي است ، براي
اندیشیدن .
آیهفوق مردم را به اندیشه در این آفرینش بزرگ جلب و جذب میکند ، تا هرکس به اندازه پیمانه استعداد و تفکّرش از این
اقیانوسبیکران سهمیببرد و از سرچشمه صاف اسرارآفرینش سیراب گردد و به راستی ، جهان آفرینش و نقشهاي بدیع و
طرحهاي زیبا و دلانگیز آن و نظامات خیرهکنندهاي که بر آنها حکومت میکند کتاب فوقالعاده بزرگی است که هر حرف و
( کلمه آن دلیل بسیار روشن ، بر وجود و یکتایی آفریدگار جهان است .( 1
191 اَلَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاما وَ قُعُودا وَ عَلی جُنُوبِهِمْ
جلد 1 ، بحث شده است و براي ، « تفسیر نمونه » -1 درمعنی اختلاف شب و روز و اسرار آن در تفسیر آیه 164 سوره بقره در
توضیح بیشتر درباره برهان نظم که روشنترین دلیل خداشناسی است به کتابهاي : آفریدگار جهان ، معمّاي هستی و در
جستجوي خدا ، مراجعه شود .
114 ) سوره آلِ عِمران )
لارْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ 􀁵 وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِالسَّمواتِ وَ ا
همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که بر پهلوخوابیدهاند، یاد میکنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین
میاندیشند ، ( و میگویند : ) بارالها! اینها را بیهوده نیافریدي منزّهی تو، مارا از عذاب آتش، نگاه دار.
نقشه دلربا و شگفتانگیزي که در گوشه و کنار این جهان و در پهنه هستی به چشم میخورد آنچنان قلوب صاحبان خرد را به
خود جذب میکند ، که در جمیع حالات خود ، چه ایستاده و چه نشسته و یا در حالی که در بستر آرمیده و به پهلو
صفحه 42 از 60
خوابیدهاند به یاد پدید آورنده این نظام و اسرار شگرف آن میباشند .
شده است یعنی تنها یادآوري خدا کافی نیست ، آنگاه این یادآوري « فِکْر » و سپس اشاره به « ذِکْر » در این آیه نخست اشاره به
ثمرات ارزندهاي خواهد داشت که آمیخته با تفکّر باشد همانطور که تفکّر در
( جزء چهارم ( 115
خلقت آسمان و زمین اگر آمیخته با یاد خدا نباشد ، نیز به جایی نمیرسد ، چه بسیارند دانشمندانی که در مطالعات فلکی خود و
تفکّر مربوط به خلقت کرات آسمانی این نظام شگفتانگیز را میبینند اما چون به یاد خدانیستند و عینک توحید بر چشم ندارند و
از زاویه شناسایی مبدأ هستی به آنها نگاه نمیکنند ، از آن نتیجه لازم تربیتی و انسانی را نمیگیرند. همانندکسی که غذایی
میخورد که تنها جسم او را قوي میکند و در تقویت اندیشه و فکر و روح او اثري ندارد .
192 رَبَّنا اِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ اَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ اَنْصارٍ
پروردگارا ! هرکه راتو ( بهخاطر اعمالش ، ) به آتش افکنی ، او را خوار و رسوا ساختهاي و براي افراد ستمگر ، هیچ یاوري
نیست .
از این جمله استفاده میشود ، که خردمندان بیش از آنچه از آتش دوزخ میترسند از رسوایی وحشت دارند و همین است حال
افراد با
116 ) سوره آلِ عِمران )
شخصیّت ، آنها حاضرند همهگونه رنج و ناراحتی را تحمّل کنند ، اما حیثیت و آبروي آنها محفوظ بماند . بنابراین
دردناكترین عذاب رستاخیز ، براي این دسته همان رسوایی در پیشگاه خدا و بندگان خدا است .
نهفته است این است که : خردمندان پس از آشنایی با اهداف تربیتی انسان به این « ما لِلظّ الِمینَ مِنْ اَنْصارٍ » نکتهاي که در جمله
حقیقت میرسند که تنها وسیله پیروزي و نجات انسان اعمال و کردار اوست و بنابراین افراد ستمگر نمیتوانند یاوري داشته باشند .
زیرا یاور اصلی را که عمل پاك است از دست دادهاند و تکیه روي کلمه ظلم یا به خاطر اهمیّت این گناه از میان گناهان است و یا
به خاطر آن است که تمام گناهان بازگشت به ظلم و ستم بر خویشتن میکند .
البتّه این آیه منافاتی با مسأله شفاعت ( به معنی صحیح ) ندارد ، زیرا همانطور که در بحث شفاعت گفتیم ، شفاعت، نیاز
بهآمادگی خاصّی در شفاعت شونده دارد و این آمادگی ، در پرتو پارهاي از اعمال نیک پیدا میشود .
( جزء چهارم ( 117
لابْرارِ 􀁵 193 رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیا یُنادي لِلاْیمانِ اَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَا
و ما ایمان « به پروردگار خود ، ایمان بیاورید » : پروردگارا ! ما صداي منادي ( تو ) را شنیدیم که به ایمان دعوت میکرد که
آوردیم ، پروردگارا ! گناهان ما را ببخش و بديهاي ما را بپوشان و ما را با نیکان ( و در مسیر آنها ) بمیران .
صاحبان عقل و خرد ، پس از دریافت هدف آفرینش به این نکته نیز متوجّه میشوند که این راه پر فراز و نشیب را بدون رهبران
الهی ، هرگز نمیتوانند بپیمایند . به همین دلیل همواره مترصّد شنیدن صداي منادیان ایمان و راستین هستند و تا نخستین نداي آنها
را بشنوند به سرعت به سوي آنها میشتابند ، پس از کنجکاوي و بررسی لازم دعوت آنها را پاسخ میگویند و با تمام وجود خود
بارالها ! ما صداي منادي توحید را شنیدیم که ما را دعوت به » : ، ایمان میآورند و لذا به پیشگاه پروردگار خود ، عرض میکنند
سوي ایمان به پروردگارمان میکرد و به دنبال آن ایمان آوردیم : رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیا یُنادي لِلاْیمانِ اَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا
. «
118 ) سوره آلِ عِمران )
صفحه 43 از 60
بارالها! اکنون که چنیناست و ما با تمام وجود خود ایمان آوردیم ، اما از آنجا که در معرض وزش طوفانهاي شدید غرایز
خداوندا ! ما را ببخش و گناهان ما را بیامرز » ، گوناگون قرارداریم ، گاهی لغزشهایی از ما سرمیزند و مرتکب گناهانی میشویم
و لغزشهاي مارا پوشیدهدار و ما را با نیکان و در راه و رسم آنان ، بمیران : رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا
. « لابْرارِ 􀁵 مَعَ ا
آنها آنچنان به اجتماع انسانی پیوستهاند و از تکروي و فردپرستی ، بیزارند که از خدا میخواهند نه تنها حیات و زندگی آنها با
نیکان و پاکانباشد، بلکه مرگ آنها، اعمّاز مرگ طبیعی یا شهادت در راه
( جزء چهارم ( 119
خدا در جمع نیکان و با راه و رسم آنها صورت گیرد، که مردن در میان جمع بدان مرگی مضاعف است .
در اینجا سؤالی پیش میآید که با تقاضاي آمرزش گناهان ، پوشیدن سیّئات و بخشش آنها چه معنی دارد ؟
اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ » با توجه به سایر آیات قرآن پاسخ این سؤال روشن میشود ، زیرا از آیه 31 / نساء
چنین استفاده میشود که سیئات به « سَیِّئائِکُمْ : اگر از گناهان کبیره دوري کنید ما سیئات شما را میپوشانیم و از بین میبریم
گناهان صغیره گفته میشود بنابراین خردمندان نخست از خدا تقاضاي عفو از لغزشهاي بزرگ میکنند و به دنبال
آن تقاضاي از بین رفتن آثار گناهان کوچک را دارند .
194 رَبَّناوَآتِنا ماوَعَدْتَنا عَلیرُسُلِکَوَلاتُخْزِنا یَوْمَالْقِیمَۀِ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ
پروردگارا! آنچهرا بهوسیله پیامبرانتبهماوعدهفرمودي،
120 ) سوره آلِ عِمران )
به ما عطا کن و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان، زیرا تو هیچگاه از وعده خود تخلّف نمیکنی .
آنها در آخرین مرحله و پس از پیمودن راه توحید و ایمان به رستاخیز و اجابت دعوت پیامبران و انجام وظایف و مسؤولیّتهاي
بارالها ! آنچه را تو به وسیله » خویش از خداي خود تقاضا میکنند و میگویند : اکنون که ما به پیمان خویش وفا کردیم
پیامبران به ما وعده فرمودي و مژده دادي به ما مرحمت کن و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان زیرا تو هرچه را وعده
. « میدهی تخلّف ناپذیر است : رَبَّنا و آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَالْقِیمَۀِ اِنِّکَ لاتُخْلِفُ الْمیعادَ
بار دیگر این حقیقت را تأکید میکند که آنها به خاطر اهمیّتی که براي « رسوا نشدن » تکیه کردن روي عنوان
شخصیّت خویش قائلند ، رسوایی را از دردناكترین مجازاتها میدانند و لذا انگشت روي آن میگذارند .
( جزء چهارم ( 121
خداوند او را از آنچه میترسد رهایی « رَبَّنا » هر کسی را کار مهمّی پیش آید پنج بار بگوید » : از امام صادق نقل شده که فرمود
اینآیات را که مشتمل بر پنج » : بگوید؟ فرمود « رَبَّنا » عرض کردند : چگونه پنجبار « میبخشد و به آنچه امید دارد نایل میگرداند
. « ... فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ » : است بخواند و به دنبال آن اجابت پروردگار است زیرا میفرماید « رَبَّنا »
ناگفته پیدا است که تأثیر واقعی و عمیق این آیات در صورتی است که زبان انسان در آن هماهنگ با دل و عمل انسان باشد و
مضمون آیات که طرز تفکّر خردمندان و عشق و علاقه آنها را به خدا و توجّه آنها را به مسؤولیتها و انجام اعمال نیک میرساند
در جان آنها جایگزین شود و همان حال خضوع و خشوع را پیدا کنند که خردمندان با ایمان ، به هنگام مناجات با خداي
خود ، پیدا میکردند .
« رَبَّنا » اهمیّت آیات مشتمل بر پنج
صفحه 44 از 60
تمام آیات قرآن داراي اهمیّت است ، زیرا همگی کلام خداست و
122 ) سوره آلِ عِمران )
براي تربیت و نجات بشریّت نازل شده است ، ولی در میان آنها بعضی درخشندگی خاصّی دارد ، از جمله پنج آیه فوق از فرازهاي
تکاندهنده قرآن است ، که مجموعهاي از معارف دینی آمیخته با لحن لطیف مناجات و نیایش ، در شکل یک نغمه آسمانی
میباشد و لذا در احادیث و روایات اهمیّت خاصّی به این آیات داده شده است .
عطاء بن ابی ریاح میگوید : روزي نزد عایشه رفتم ، از او پرسیدم ، شگفتانگیزترین چیزي که در عمرت از پیامبر اسلام ، دیدي
چه بود او گفت: کار پیامبر همهاش شگفتانگیز بود . ولی از همه عجیبتر اینکه: شبی از شبها که پیامبر در منزل من بود به
استراحت پرداخت ، هنوز آرام نگرفته بود ، از جابرخاست و لباس پوشید و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آنقدر در حال نماز و در
جذبه خاصّ الهی اشک ریخت ، که جلو لباسش از اشک چشمش تر شد ، سپس سر بر سجده نهاد و چندان گریست که زمین از
او را به نماز صبح خواند ، پیامبر « بِلال » اشک چشمش تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود . هنگامی که
( جزء چهارم ( 123
اَفَلا اَکُونُ لِلّهِ عَبْدا » : را گریان دید . عرض کرد : چرا چنین گریانید ؟ شما که مشمول لطف خدا هستید ؟ فرمود
« شَکُورا : آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم ؟ خداوند در شبی که گذشت ، آیات تکاندهندهاي بر من نازل کرده است
و سپس شروع به خواندن پنج آیه فوق کرد و در پایان فرمود :
(1). « وَیْلٌ لِمَنْ قَرَئَها وَ لَمْ یَتَفَکَّرْ فیها: واي به حال آن کس که آنها را بخواند و در آنها نیندیشد »
جملهاخیرکه افرادرا باتأکید فراوان به تفکّر هنگام تلاوت این آیاتامرمیکند، در روایات متعددي به عبارات گوناگون نقل شده
است.
در روایتی از علی نقل شده که پیامبر خدا هرگاه ، براي نماز شب برمیخاست نخست مسواك میکرد و سپس نظري به آسمان
میافکند و این آیات را زمزمه مینمود .
ذیلهمینآیات. ،« ابوالفتوحرازي » -1 تفسیر
124 ) سوره آلِ عِمران )
نتیجه برنامه خردمندان
195 فَاسْتَجابَلَهُمْ رَبُّهُمْ اَنّی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ اُوذُوا
لانْهارُ ثَوابا مِنْ عِنْدِاللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ 􀁵 فی سَبیلی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَاُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَاُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَاا
خداوند، درخواست آنهارا پذیرفت، ( وفرمود : ) من عمل هیچعملکنندهاي ازشما را، زنباشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد ، شما
همنوعید و از جنس یکدیگر ، آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانههاي خود بیرون رانده شدند و در راهمن آزار دیدند و
جنگ کردند و کشته شدند، به
( جزء چهارم ( 125
یقینگناهانشانرا میبخشم و آنهارا در باغهاي بهشتی، که از زیر درختانش نهرها جاري است ، وارد میکنم ، این پاداشی است از
طرف خداوند و بهترین پاداشها نزد پروردگار است .
پروردگارشان ) حکایت از نهایت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنان دارد . ) « رَبُّهُمْ » تعبیربه
» : سپس براي اینکه اشتباه نشود و ارتباط پیروزي و نجات آدمی با اعمال و کردار او قطع نگردد بلافاصله میفرماید
صفحه 45 از 60
. « من هرگز عمل هیچ عمل کنندهاي از شما را ضایع نمیکنم : اِنّی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ
در این جمله هم اشاره به اصل عمل شده و هم اشاره به عامل و کننده کار ، تا معلوم شود که محور اصلی پذیرش استجابت دعا ،
اعمال صالح ناشی از ایمان است و درخواستهایی فورا به اجابت میرسد که بدرقه آن عمل صالح بوده باشد .
126 ) سوره آلِ عِمران )
اینعملکننده خواهمردباشدیازن » : سپس براياینکه تصورنشود که این وعده الهی اختصاص به دسته معینیدارد صریحا میفرماید
. « تفاوتی نمیکند : مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی
زنان از مردان و مردان از « بعضی از شما از بعض دیگر تولد یافتهاید » زیرا همه شما در آفرینش به یکدیگر بستگی دارید
. « بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ » زنان
ممکن است اشاره به این باشد که شما همهپیروان یک آیین و طرفدار یک حقیقتهستید و بایکدیگر « بَعْضُ کُمْ مِنْبَعْضٍ » جمله
همکاري دارید بنابراین دلیلی ندارد که خداوند ، در میان شما تبعیض قائل شود .
بنابراین تمام کسانی که در راه خدا هجرت کردهاند و از خانه و وطن خود بیرون رانده شدهاند و در » سپس نتیجهگیري میشود که
راه خدا آزار دیدهاند و جهاد کردند و کشته شدند نخستین احسانی که از طرف خداوند در حق آنان خواهد شد این است که
خداوند ، قسم یاد کرده که گناهان آنها را خواهد بخشید و تحمّل این شدائد و رنجها را کفّاره
( جزء چهارم ( 127
گناهانشان قرار میدهد تا به کلّی از گناه پاك شوند ( فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ اُوْذُوا فی سَبیلی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَاُکَفِّرَنَّ
عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ ) .
آنها را در بهشتی جاي میدهم که از زیردرختان آن ، » سپس میفرماید : علاوه بر اینکه گناهان آنها را میبخشم ، بهطور مسلّم
. « لانْهارُ 􀁵 نهرها در جریان است و مملو از انواع نعمتها است : وَ لَاُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا ا
این پاداشی است که به پاس فداکاري آنها از ناحیه خداوند ، به آنها داده میشود و بهترین پاداشها و اجرها در نزد »
. « پروردگار است : ثَوابا مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ
اشاره بهاینکه پاداشهايالهی برايمردم اینجهانبهطورکامل قابل توصیف نیست ، همین اندازه باید بدانند که از هرپاداشی بالاتر
است .
از آیه فوق بهخوبی استفاده میشود که نخست باید در پرتو اعمال صالح از گناهان پاك شد سپس وارد بساط قرب پروردگار و
به عبارت دیگر « ... وَ لَاُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ » و سپس « لَاُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ » : بهشت و نعمتهاي او گردید ، زیرا در آغاز میفرماید
بهشت جاي پاکان است و تا کسی پاك نشود در آن راه نخواهد یافت .
128 ) سوره آلِ عِمران )
چرا غالبا افراد بیبند و بار در ناز و نعمتند و افراد با ایمان در سختی و مشقّت
196 لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ
رفت و آمد (پیروزمندانه) کافران در شهرها، تو را نفریبد .
197 مَتاعٌ قَلیلٌ ثُمَّ مَأْویهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ
این متاع ناچیزي است و سپس جایگاهشان دوزخ و چه بد جایگاهی است .
سؤالی که براي جمعی از مسلمانان عصر پیامبر ، مطرح بود یک سؤالعمومی و همگانی براي بسیاري از مردم در هر عصر و زمان
صفحه 46 از 60
است، آنها غالبا زندگی مرفّه و پرناز و نعمت گردنکشان و طغیانگران و فراعنه و افراد بیبند و بار را ، با زندگی پر مشقّت جمعی
از افراد با ایمان
( جزء چهارم ( 129
مقایسه میکنند و میگویند چرا آنها با آن همه جنایت و آلودگی زندگی مرفّهاي دارند و اینها با داشتن ایمان و تقوا در سختی
به سر میبرند و گاهی این موضوع در افراد سست ایمان ایجاد شکّ و تردید میکند .
این سؤال اگر به دقّت بررسی شود و عوامل مطلب در دو طرف تجزیه و تحلیل گردد ، پاسخهاي روشنی دارد ، که آیه فوق به
بعضی از آنها اشاره کرده است و با دقّت و مطالعه ، به بعضی دیگر میتوانیم دست یابیم .
رفت و آمد پیروزمندانه کافران در شهرهاي مختلف هرگز تو را نفریبد : لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذینَ کَفَرُوا فِی » : آیه میگوید
. « الْبِلادِ
گر چه مخاطب در آیه شخص پیامبر است ولی روشن است که منظور عموم مسلمانان میباشند .
این پیروزيها و درآمدهاي مادّي بی قید و شرط ، پیروزيهاي زودگذر و اندكاند : مَتاعٌ » : در آیه دوّم میفرماید
. « قَلیلٌ
و به دنبال این پیروزيها عواقب شوم و » : سپس اضافه میکند
130 ) سوره آلِ عِمران )
مسؤولیّتهاي آن دامان آنها را خواهد گرفت و جایگاهشان دوزخ است چه جایگاه بد و آرامگاه نامناسبی : ثُمَّ
. « مَأْویهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ
آیه فوق در حقیقت اشاره به دو نکته میکند :
نخست ، اینکه بسیاري از پیروزيهاي طغیانگران و ستمکاران ابعاد محدودي دارد ، همانطور که محرومیّتها و ناراحتیهاي
بسیاري از افراد با ایمان نیز محدود است ، نمونه زنده این موضوع را در وضع مسلمانان آغاز اسلام و دشمنان آنها میتوانیم
مشاهده کنیم ، حکومت اسلام چون در آن زمان به شکل نهالی نوخاسته بود و از طرف دشمنان نیرومندي که همچون طوفان براو
میتاختند تهدیدمیشد بسیار پر و بالبستهبود به خصوص اینکه مهاجرت مسلمانان مکّه آنها را که در اقلیّت بودند به کلّی از
هستی ساقط کرده بود و این وضع ، مخصوص آنها نبود ، بلکه تمام طرفداران یک انقلاب بنیادي و روحانی در یک جامعه فاسد
، یک دوران محرومیّت شدید در پیش خواهند داشت .
( جزء چهارم ( 131
ولی میدانیم که این وضع زیاد طولانی نشد ، حکومت اسلامی ریشههاي محکمی پیدا کرد و شاخههاي آن نیرومند و قوي شد ،
سیل ثروت به کشور اسلام سرازیر شد و دشمنان سرسخت که در ناز و نعمت بودند به خاك سیاه نشستند ، این همان چیزي
در آیه به آن اشاره شده است . « مَتاعٌ قَلیلٌ » است که با جمله
دیگر اینکه موفقیّتهاي مادّي جمعی از افراد بیایمان بر اثر این است که در جمعآوري ثروت هیچگونه قید و شرطی براي خود
قایل نیستند و از هر طریقی خواه مشروع یا نامشروع و حتی با مکیدن خون بینوایان براي خود ثروت اندوزي میکنند ، در حالی که
مؤمنان براي رعایت اصول حقّ و عدالت محدودیّتهایی دارند و باید هم داشته باشند ، بنابراین نمیتوان حال این دو را با هم
مقایسه کرد ، اینها احساس مسؤولیّت میکنند ، درحالی که آنها هیچگونه مسؤولیّتی براي خود احساس نمیکنند و از آنجا که
عالم ، عالم اختیار و آزادي اراده است ، خداوند هر دو دسته را آزاد گذاشته تا سرانجام ،
132 ) سوره آلِ عِمران )
صفحه 47 از 60
ثُمَّ مَأْویهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ » : هریک به نتیجه اعمال خود برسند و این همان است که در آیه فوق به آن اشاره شده
. « الْمِهادُ
لابْرارِ 􀁵 لانْهارُ خالِدینَ فیها نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِ 􀁵 198 لکِنِالَّذینَاتَّقَوْارَبَّهُمْلَهُمْجَنّاتٌتَجْریمِنْتَحْتِهَا ا
ولی کسانی که ( ایمان دارند و ) از پروردگارشان میپرهیزند، براي آنها باغهایی از بهشت است، که از زیردرختانش
نهرها جاري است ، همیشه در آن خواهند بود. این،نخستین پذیراییاستکه ازسويخداوندبه آنها میرسد و آنچه در نزد
خداست، براي نیکان بهتر است .
در لغت به معناي چیزي است که براي پذیرایی میهمان آماده میشود و بعضی گفتهاند نخستین چیزي که به وسیله آن از « نُزُل »
مهمان پذیرایی میشود ، همانند شربت یا میوهاي که در آغاز ورود براي میهمان میآورند .
( جزء چهارم ( 133
آنچه » : و اما پذیرایی مهمتر و عالیتر همان نعمتهاي روحانی و معنوي است که در پایان آیه به آن اشاره شده ، میفرماید
. « لابْرارِ 􀁵 در نزد خداست براي نیکان بهتر است : وَ ما عِنْدَاللّهِ خَیْرٌ لِ
اهلکتاب همه یکسان نیستند
199 وَ اِنَّ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ ما اُنْزِلَ اِلَیْکُمْ وَ ما اُنْزِلَ اِلَیْهِمْ خاشِعینَ لِلّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَنا قَلیلًا اُولآئِکَ
لَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ اِنَّ اللّهَ سَریعُ الْحِسابِ
و از اهل کتاب ، کسانی هستند که به خدا و آنچه بر شما نازلشده و آنچهبر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند، در برابر (
فرمان ) خدا خاضعند و آیات خدا را به بهاي ناچیزي نمیفروشند . پاداش آنها ، نزد پروردگارشان است. خداوند،
سریعالحساب است . ( تمام اعمال نیک آنها را به سرعت حساب میکند و پاداش میدهد ) .
134 ) سوره آلِ عِمران )
قرآن در بحثهایی که پیرامون مذاهب دیگر میکند ، هیچگاه همه را به یک چشم نمینگرد و رنگ ضدیّت با نژاد و جمعیّتی به
خود نمیگیرد ، بلکه داوري او بر اساس برنامههاي آنها است و لذا سهم اقلیّتهاي باایمان و درستکاري را که در میان یک
اکثریّت گمراه هستند فراموش نمیکند . در اینجا نیز بعد از سرزنش بسیاري از اهل کتاب به خاطر کتمان آیات خداوند و طغیان و
سرکشی آنها ، که در آیات سابق به آن اشاره شد ، سخن از اقلیّتی به میان میآورد که دعوت پیغمبر را اجابت کردند و براي
آنها پنج صفت ممتاز بیان میکند :
. « آنها کسانی هستند که از جان و مال و دل به خدا ایمان میآورند : وَ اِنَّ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ »
. « آنها به قرآن و آنچه برشما مسلمانان نازل شده است، ایمانمیآورند : وَ ما اُنْزِلَ اِلَیْکُمْ »
ایمان آنها به پیامبر اسلام در حقیقت از ایمان واقعی به کتبآسمانی خودشان و بشاراتی که در آن آمده است سرچشمه میگیرد
( جزء چهارم ( 135
. « آنها به آنچه بر خودشان نازل شده نیز ایمان دارند : وَ ما اُنْزِلَ اِلَیْهِمْ » : بنابراین
. « آنها در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند : خاشِعینَ لِلّهِ »
و همین خضوع آنها است که انگیزه ایمان واقعی شده و میان آنها و تعصّبهاي جاهلانه ، جدایی افکنده است .
. « آنها هرگز آیات الهی را به بهاي ناچیز نمیفروشند : لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَنا قَلیلًا »
آنها همانند بعضی از دانشمندان یهود که به خاطر حفظ موقعیّت خود و ادامه حکومت بر آن جمعیّت و گرفتن رشوهها آیات خدا
صفحه 48 از 60
را تحریف میکردند نیستند ، بدیهی است نه تنها به بهاي ناچیز نمیفروشند ، بلکه به هیچ بهایی نخواهند فروخت و اگر تنها اشاره
به بهايناچیزشده،منظورایناستکههمانندآندستهازدانشمندان دنیاپرست دون همّت نیستند .
136 ) سوره آلِ عِمران )
به علاوه اصولًا در برابر آیات خدا انسان هرچیز دریافت کند بیارزش است .
پاداش خود را در نزد پروردگار خواهند داشت: اُولآئِکَ لَهُمْ » اینهابا داشتن آن برنامه روشن و زنده و صفات عالی انسانی
. « اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ
پروردگارشان ) اشاره به نهایت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنها است و نیز اشاره به این ) « رَبِّهِمْ » تعبیر
است که خداوند آنها را در مسیر هدایت پرورش میدهد و یاري میکند .
.« خداوند با سرعت حساب بندگان را رسیدگی میکند: اِنَّ اللّهَ سَریعُ الْحِسابِ »: در پایان آیه میفرماید
بنابراین نه نیکوکاران براي دریافت پاداش خود گرفتار مشکلی میشوند و نه مجازات بدکاران به تأخیر میافتد . این جمله ، هم
( بشارتی است به نیکوکاران و هم تهدیدي است براي بدکاران .( 1
( جزء چهارم ( 137
برنامه