گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد چهارم
سوره نِساء




سوره نِساء
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
صفحه 51 از 60
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
مبارزه با ویژه خواري و تبعیض
1 یااَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذي خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِ دَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَ ثیرا وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذي
لارْحامَ اِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیبا 􀁵 تَسآئَلُونَ بِهِ وَ ا
اي مردم ! از ( مخالفت ) پروردگارتان بپرهیزید ، همان کسیکه همه شمارا ازیک انسان آفرید و همسر او را ( نیز ) از جنس او
خلق کرد و از آن دو ، مردان و زنان فراوانی (در روي زمین) منتشرساخت و ازخداییبپرهیزیدکه ( همگی به عظمت او معترفید ) و
هنگامی که چیزي از یکدیگر میخواهید، نام او را میبرید ( و نیز ) از ( قطع رابطه ) با خویشاوندانخود، پرهیزکنیدزیرا خداوند
مراقبشماست.
( جزء چهارم ( 147
بهمعنی این است که مردم به هنگامیکه « ... تَسائَلَ بِاللّهِ » به معنی سؤال کردن از یکدیگر است و « تَسائُل » از ماده « تَسائَلُونَ »
تو را به خدا ) و این نشانه عظمت خداوند در نظرهااست . ) «... اَسْئَلُکَ بِاللّهِ » چیزي ازیکدیگر میخواهندبگویند
در اصل به کسی میگویند که از محل مرتفعی به اوضاع نظارت کند و سپس به معنی حافظ و نگهبان چیزي آمده است « رَقیب »
زیرا نگهبانی از لوازم نظارت است . بلندي محل رقیب ممکن است از نظر ظاهريبودهباشدکه بر مکانمرتفعیقرارگیرد و
نظارتکند و ممکن است از نظر معنوي بوده باشد .
رويسخن در نخستین آیه این سوره به تمام افراد انسان است زیرا
محتویاتاینسورهدرحقیقتهمانمسایلیاستکهتمامافرادبشردرزندگی خود به آن نیازمند هستند.
سپس دعوت به تقوا و پرهیزکاري میکند که ریشه اصلی برنامههاي سالمسازي اجتماع میباشد ، اداي حقوق یکدیگر ، تقسیم
عادلانه ارث ، حمایت از یتیمان و رعایت حقوق خانوادگی و مانند اینها همه از اموري است که بدون پشتوانه تقوي و پرهیزکاري
اي مردم ! از » : به جایی نمیرسد ، لذا این سوره را که محتوي همه اینمسایل است با دعوتبه تقوي آغاز میکند ، میفرماید
. « پروردگارتان بپرهیزید : یا اَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ
148 ) سوره نِساء )
سپس براي معرفی خدایی که نظارت بر تمام اعمال انسان دارد به یکی از صفات او اشاره میکند که ریشه وحدت اجتماعی
. « آن خدایی که همه شما را از یک انسان پدید آورد : الَّذي خَلَقَکُمْ مِنْنَفْسٍ واحِدَةٍ » بشر است
بنابراین امتیازات و افتخارات موهومی که هر دستهاي براي خود درست کردهاند از قبیل امتیازات نژادي ، زبانی ، منطقهاي و مانند
آن که امروز منشأ هزارگونه گرفتاري در جامعههاست ، دریک جامعه اسلامی نباید وجود داشته باشد چه اینکه همه از یک اصل
سرچشمهگرفتهوفرزندان یکپدرومادرند و در آفرینش از یک گوهرند .
( جزء چهارم ( 149
کیست ؟ « نَفْسٍ واحِدَةٍ » اکنون ببینیم منظور از
آیا منظور از نفس واحده یک فرد شخصی است یا یک واحد نوعی ( یعنی جنس مذکر ) شکّی نیست که ظاهر این تعبیر همان
بَنی » واحد شخصی را میرساند و اشاره به نخستین انسانی است که قرآن او را به نام آدم پدر انسانهاي امروز معرّفی کرده و تعبیر
که در آیات فراوانی از قرآن وارد شده نیز اشاره به همین است و احتمال اینکه منظور وحدت نوعی بوده باشد « آدَم
از ظاهر آیه بسیار دور است .
صفحه 52 از 60
. « همسر آدم را از او آفرید : وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها » : سپس در جمله بعد میگوید
از بدن آدم آفریده شده و پارهاي از روایات غیر معتبر را که « حَوّا » ، بعضی از مفسّران از این تعبیر ، چنین فهمیدهاند که همسر آدم
را شاهد بر آن گرفتهاند، در فصل دوّم از سفر تکوین تورات نیز به این « حوّا از یکی از دندههاي آدم آفریده شده » : میگوید
معنی تصریح شده است .
150 ) سوره نِساء )
ولی با توجّه به سایر آیات قرآن هرگونه ابهامی از تفسیر این آیه برداشته میشود و معلوم میشود که منظور از آن این است
که خداوند همسر او را از جنس او (جنس بشر) آفرید .
وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجا لِتَسْکُنُوا اِلَیْها : از نشانههاي قدرت خدا این است که » : در آیه 21 / روم میخوانیم
. « همسران شما را از جنس شما قرارداد تا به وسیله آنها آرامش یابید
. « وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجا : خداوند همسران شما را از جنس شما قرارداد » : و در آیه 72 / نحل میفرماید
معنی آن این است که از جنس شما قرارداد نه از اعضاي « همسران را از شما قرارداد » : روشن است این که در آیات میخوانیم
بدن شما .
و طبق روایتی کهاز امام باقر در تفسیر عیاشی نقل شده ، خلقت حوّا از یکی از دندههاي آدم شدیدا تکذیب شده و
تصریح گردیده که حوّا از باقیمانده خاك آدم آفریده شده است .
( جزء چهارم ( 151
خداوند از آدم و همسرش ، مردان و زنان فراوانی به وجود آورد : وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا » : سپس در جمله بعد میفرماید
. « کَثیرا وَ نِساءً
از این تعبیر استفاده میشود که تکثیر نسل فرزندان آدم تنها از طریق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثی در
آن دخالت نداشته است .
سپس به خاطر اهمیّتی که تقوا در ساختن زیربناي یک جامعه سالم دارد مجددا در ذیل آیه ، مردم را به پرهیزکاري و تقوا دعوت
از خدایی بپرهیزید که در نظر شما عظمت دارد و به هنگامی که » : میکند منتها در اینجا جملهاي به آن اضافه کرده و میفرماید
. « میخواهید چیزي از دیگري طلب کنید نام او را میبرید : وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ
152 ) سوره نِساء )
. « لارْحامَ 􀁵 از خویشاوندان خود ( و قطع پیوند آنها) بپرهیزید : وَ ا » : و سپس میفرماید
ذکر این موضوع در اینجا اولًا نشانه اهمیّت فوقالعادهاي است که قرآن براي صله رحم قایل شده تا آنجا که نام ارحام بعد از نام
خدا آمده است و ثانیا اشاره به مطلبی است که در آغاز آیه ذکر شده و آن اینکه شما همه از یک پدر و مادرید و در حقیقت تمام
فرزندان آدم خویشاوندان یکدیگرند و این پیوند و ارتباط ایجاب میکند که شما نسبت به همه انسانها هر نژاد و هر قبیلهاي
همانند بستگان فامیلی خود محبّت بورزید .
. « خداوند مراقب شما است : اِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیبا » : در پایان آیه میافزاید
و تماماعمال و نیّاتشمارامیبیندومیداند و در ضمن، نگهبانشما در برابر حوادث است .
در جمله فوق براي تأکید است . « کانَ » ضمنا تعبیر به فعل ماضی
( جزء چهارم ( 153
ازدواج فرزندان آدم چگونه بوده است ؟
صفحه 53 از 60
وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَ ثیرا وَ نِساءً : خداوند از آدم و همسرش مردان و زنان فراوانی به » : در آیه فوق خواندیم
. « وجود آورد
اینموضوعدر احادیثمتعددي نیز واردشدهاست و زیادهمجاي تعجّب نیست چه اینکه طبقاستدلالیکه در بعضیازاحادیثازائمه
اهل بیت علیهمالسلام نقل شده این ازدواجها مباح بوده زیرا هنوز حکم تحریم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود ، بدیهی
است ممنوعیّت یک کار ، بسته به این است که از طرف خداوند تحریم شده باشد چه مانعی دارد که ضرورتها و مصالحی
ایجاب کند که در پارهاي از زمانها مطلبی جایز باشد و بعدا تحریم گردد .
ولی در احادیث دیگري تصریح شده که فرزندان آدم هرگز با هم ازدواجنکردهاند و شدیدا بهکسانیکه معتقدبه ازدواج آنها با
یکدیگرند حمله شده است .
154 ) سوره نِساء )
و اگر بنا باشد که در احادیث متعارض آنچه موافق ظاهر قرآن است ترجیح دهیم باید احادیث دسته اول را انتخاب نمود
زیرا موافق آیه فوق است .
در تفسیر این آیه برخی احتمال دادهاند که: فرزندان آدم با بازماندگان انسانهاي پیشین ازدواج کردهاند زیرا طبق روایاتی آدم
اوّلین انسان روي زمین نبوده ، مطالعات علمی امروز نیز نشان میدهد که نوع انسان احتمالًا از چند میلیون سال قبل در کره زمین
زندگی میکرده ، درحالی که از تاریخ پیدایش آدم تاکنون زمان زیادي نمیگذرد ، بنابراین باید قبول کنیم که قبل از آدم
انسانهاي دیگري در زمین میزیستهاند که به هنگام پیدایش آدم در حال انقراض بودهاند، چهمانعیداردکه فرزندانآدم با باقیمانده
یکی از نسلهاي پیشین ازدواج کرده باشد. این بحث احتیاج به گفتگوي بیشتري داردکهاز حوصله یک بحث تفسیري خارج
است .
( جزء چهارم ( 155
چهره باطنی اعمال ما ( تجسّم اعمال در قیامت )
10 اِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ اَمْوالَ الْیَتامی ظُلْما اِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیرا
کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم میخورند ، ( در حقیقت ، ) تنها آتش میخوردند و به زودي در شعلههاي آتش ( دوزخ )
میسوزند .
به معنی آتش شعلهور است . « سَعیر » به معنی داخلشدن در آتش و سوختن است « صَلْی » در اصل از ماده « سَیَصْلی »
و چه عمل زشتی بدتر از خوردن مال یتیمان است و لذا در آغاز این سوره، تعبیرات شدیدي پیرامون تصرفهاي ناروا
در اموال یتیمان دیده میشود که صریحترین آنها آیه فوق است .
کسانیکه اموال یتیمان را بهناحقّ تصرّف » : این آیه میگوید
156 ) سوره نِساء )
. « میکنند ، ( در حقیقت ) در شکمشان تنها آتش میخورند : اِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ اَمْوالَ الْیَتامی ظُلْما اِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارا
نظیر این تعبیر در سراسر قرآن مجید ، تنها در یک مورد دیگر دیده میشود و آن درباره کسانی است که با کتمان حقایق و تحریف
اِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما اَنْزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنا » : آیات الهی ، منافعی به دست میآورند ، که درباره آنها نیز میفرماید
قَلیلًا اُولآئِکَ ما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ اِلاَّ النّارَ : کسانی که آیات خدا را کتمان میکنند و به وسیله آن درآمد ناچیزي فراهم مینمایند
صفحه 54 از 60
. « آنها جز آتش چیزي نمیخورند
به زودي ، در جهان دیگر » ، سپس در پایان آیه قرآن میگوید : علاوه بر اینکه آنها در همین جهان در واقع آتش میخورند
. « داخل در آتش برافروختهاي میشوند : وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیرا
ازاینآیه استفاده میشود که اعمال ما علاوه بر چهره ظاهري خود ، یک چهره واقعی نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان
است ،
( جزء چهارم ( 157
امّا این چهرههاي درونی ، در جهان دیگر ظاهر میشوند و مسأله تجسّم اعمال را تشکیل میدهند .
قرآن در این آیه میگوید : آنها که مال یتیم را میخورند گرچه چهره ظاهري عملشان بهرهگیري از غذاهاي لذیذ و رنگین است ،
امّا چهره واقعی این غذاها آتش سوزان است و همین چهره است که در قیامت آشکار میشود .
چهره واقعی عمل همیشه تناسب خاصّی با کیفیّت ظاهري این عملدارد، همانگونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او ، قلب او
را میسوزاند و روح او را آزار میدهد ، چهره واقعی این عمل آتش سوزان است .
توجّهبهاین موضوع ( چهرههايواقعیاعمال )برايکسانیکه ایمان به این حقایق دارند بهترین مانع از انجام کارهاي خلاف است ،
آیا کسی پیدا میشود که با دست خود پارههاي آتش را برداشته و درمیان دهان بگذارد و ببلعد ؟ همچنین افراد با ایمان ممکن
نیست مالیتیم را به
158 ) سوره نِساء )
ناحقّبخورند و اگرمیبینیم مردان خدا حتّی فکر معصیّت به خود راه نمیدادند ، یک دلیل آن ، همین بوده که آنها بر اثر قدرت
علم و ایمان و پرورشهاي اخلاقی چهرههاي واقعی اعمال را میدیدند و هرگز فکر انجام کار بد را نمیکردند .
شرایط پذیرش توبه
17 اِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوآءَ بِجَهالَۀٍ ثُمَیَتُوبُونَمِنْقَریبٍفَاُولآئِکَ یَتُوبُاللّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللّهُ عَلیما حَکیما
پذیرش توبه از سوي خدا، تنها براي کسانی است که کار بدي را از روي جهالت انجام میدهند، سپس زود توبه میکنند. خداوند،
توبه چنین اشخاصی را میپذیرد و خدا دانا و حکیم است .
چیست ؟ آیا همان جهل و نادانی و بیخبري از گناه است و یا عدم آگاهی از اثرات شوم و « جهالت » اکنون ببینیم منظور از
عواقب دردناك آن میباشد ؟
( جزء چهارم ( 159
و مشتقّات آن گرچه به معانی گوناگونی آمده است ولی از قراین استفاده میشود که منظور از آن در آیه مورد بحث « جهل » کلمه
طغیان غرایز و تسلّط هوسهاي سرکش و چیره شدن آنها بر نیروي عقل و ایمان است و در این حالت ، علم و دانش انسان به گناه
گرچه از بین نمیرود ، اما تحت تأثیر آن غرایز سرکش قرار گرفته و عملاً بیاثر میگردد و هنگامی که علم اثر خود را از دست
داد ، عملًا با جهل و نادانی برابر خواهد بود .
ولی اگر گناه بر اثر چنین جهالتی نباشد بلکه از روي انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنی انجام گیرد، چنین گناهی حکایت از
کفر میکند و به همین جهت توبه آن قبول نیست ، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید .
در واقع این آیه همان حقیقتی را بیان میکند که امام سجّاد در دعايابوحمزه با توضیح بیشتري بیان فرموده است آنجا که
میگوید:
صفحه 55 از 60
160 ) سوره نِساء )
اِلهی لَمْ اَعْصِکَ حینَ عَصَیْتُکَ وَ اَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جاحِدٌ وَ لا بِاَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِوَعیدِكَ مُتَهاوِنٌ لکِنْ خَطیئَۀٌ »
عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لی نَفْسی وَ غَلَبَنی هَوايَ ... : خداي من! هنگامی که به معصیّت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انکار خداوندیت
نکردم و نه به خاطر خفیف شمردن امر تو بود و نه مجازات تو را کم اهمیّت گرفتم و نسبت به آن بیاعتنا بودم و نه وعده
کیفرت را سبک شمردم بلکه خطایی بود که در برابر من قرارگرفت و نفس اماره ، حقّ را بر من مشتبه کرد و هوي و
. « هوس بر من چیره شد
. « سپس به زودي توبه کنند : ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ » : سپس قرآن به یکیدیگر از شرایط توبه اشاره کرده ، میفرماید
زمان نزدیک ) چیست ؟ در میان مفسّران گفتگو است ، جمع زیادي آن را به معنی قبل از ) « قریب » درباره این که منظور از
آشکار شدن نشانههاي مرگ میگیرند و آیه بعد را که میگوید پس از ظهور علایم مرگ توبه پذیرفته نمیشود ، شاهد بر آن
میدانند ، بنابراین تعبیر به قریب شاید به خاطر این است کهاصولًا زندگی دنیا هرچه باشد کوتاه و پایان آن نزدیک است .
( جزء چهارم ( 161
اما بعضی دیگر آن را به معنی زمان نزدیک به گناه گرفتهاند ، یعنی به زودي از کار خود پشیمان شود و به سوي خدا بازگردد ،
زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را بهطور کلّی از روح و جان انسان بشوید و کمترین اثري از آن در دل باقی نماند
و این در صورتی ممکن است که در فاصله نزدیکی قبل از آنکه گناه در وجود انسان ریشه بدواند و به شکل طبیعت ثانوي درآید
از آن پشیمان شود ، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایاي قلب و جان انسان باقی خواهد ماند . پس توبه کامل توبهاي
از نظر لغت و فهم عرف ، نیز با این معنی مناسبتر است . « قریب » است که به زودي انجام پذیرد و کلمه
توبهاي که بر خدا ) « عَلَی اللّهِ » درستاست که توبه بعداز زمان طولانی نیز پذیرفته میشود ، اما توبه کامل نیست و شاید تعبیر به
لازم است آن را بپذیرد ) نیز اشاره به همین معنی باشد زیرا این تعبیر
162 ) سوره نِساء )
تنهادراینآیه از قرآن آمدهاست و مفهوم آن این است که پذیرش توبههاي دور دست از طرف خداوند یک نوع تفضل است ، نه
حق .
18 وَ لَیْسَتِ التَّوْبَۀُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّی اِذا حَ َ ض رَ اَحَ دَهُمُ الْمَوْتُ قالَ اِنّی تُبْتُ الاْنَ وَ لاَالَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ اُولآئِکَ
اَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابا اَلیما
توبهنیست و « الانتوبه کردم » : براي کسانی که کارهاي بد را انجام میدهند و هنگامی که مرگیکیازآنهافرامیرسد، میگوید
نه براي کسانیکه در حالکفر ازدنیا میروند، اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کردهایم .
دلیل آن هم روشن است ، زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ ، پردهها از برابر چشم انسان کنار میرود و دید دیگري براي او
پیدا میشود و قسمتی از حقایق مربوط به جهان دیگر و نتیجه اعمالی را که در این زندگی انجام داده با چشم خود میبیند و مسایل
جنبه حسّی پیدا
( جزء چهارم ( 163
میکند ، واضح است که دراین صورت هر گناهکاري از اعمال بد خود پشیمان میگردد و همانند کسی که شعله آتشی را نزدیک
خود ببیند از آن فرار میکند .
مسلّم است که اساس تکلیف و آزمایش پروردگار بر اینگونه مشاهدهها نیست، بلکه بر ایمان به غیب و مشاهده با چشم
عقلو خرد است .
صفحه 56 از 60
به همین دلیل در قرآن مجید میخوانیم : هنگامی که نخستین نشانههاي عذاب دنیا بر بعضی از اقوام پیشین آشکار میگشت ، باب
حَتّی اِذا اَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ امَنْتُ اَنَّهُ لااِلهَ اِلاَّ الَّذي امَنَتْ بِهِ بَنُو » : توبه به روي آنها بسته میشد ، در سرگذشت فرعون میخوانیم
اِسْرائیلَ وَ اَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ اَلاْنَ وَ قَدْ عَ َ ص یْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدینَ : تاآن زمان که غرقاب دامن او را گرفت ، صدا زد : الان
ایمان آوردم که معبودي جز معبود بنیاسرائیل نیست و من از تسلیم شدگانم ، اما به او گفته میشود: الان این سخن را
میگویی ! و پیش از این
164 ) سوره نِساء )
(1). « نافرمانی کرده و از مفسدان بودي به همین دلیل توبه تو پذیرفته نخواهد شد
ازبعضیاز آیات قرآن(مانند آیه 12 سوره سجده)استفادهمیشود که گناهکاران در قیامت با مشاهده عذاب الهی از کار خود
پشیمانمیشوند ولی پشیمانیآنها سودي نخواهدداشت . چنین کسانی درست مانند مجرمانی هستند که وقتی چشمشان به چوبه دار
افتاد و طناب دار را بر گلوي خود احساس کردند ، از کار خود پشیمان میشوند ، روشن است که این پشیمانی نه فضیلت است و نه
افتخار و نه تکامل و به همین جهتچنان توبهاي بیاثر است .
البتّه این آیه با روایاتی که میگوید : توبه تا آخرین نفس پذیرفته میشود هیچگونه منافاتی ندارد ، زیرا منظور از آن روایات
لحظاتی استکههنوزنشانههايقطعیمرگرامشاهدهنکردهوبهاصطلاحدیدبرزخی پیدا ننموده است .
90 و 91 / یونس ) . ) -1
( جزء چهارم ( 165
دسته دوم: از کسانی که توبه آنها پذیرفته نمیشود آنها هستند که درحالکفرازجهانمیروند،درآیهموردبحثدربارهآنهاچنین
. « آنهاکه در حال کفر میمیرند ، توبه براي آنها نیست : وَ لَالَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْکُفّارٌ » : میفرماید
( این حقیقت در آیات متعدد دیگري از قرآن مجید نیز بازگو شده است .( 1
اکنون این سؤال پیش میآید که چنین کسانی که در کفر از دنیا میروند، چهموقع توبه میکنند که توبه آنها پذیرفته نخواهد
شد؟
بعضی احتمال دادهاند که توبه آنها در عالم دیگر پذیرفته نمیشود و بعضی احتمال دادهاند که منظور از توبه در اینجا توبه
یعنی بازگشت او به عفو و رحمت « توبه خداوند » بندگان نیست ، بلکه
161 و 217 / بقره ) و ( 91 / آل عمران ) و ( 34 / محمد ) . ) -1
166 ) سوره نِساء )
کسانی که از گناهان خود در حال صحّت و » : میباشد ، ولی ظاهر این است که آیه هدف دیگري را تعقیب میکند و میگوید
. « سلامت و ایمان توبه کردهاند ولی در حال مرگ با ایمان از دنیا نرفتند ، توبههاي گذشته آنهانیز بیاثر است
است . یعنی با ایمان از دنیا رفتن و کسانی که « موافات بر ایمان » توضیح اینکه : میدانیم یکی از شرایط قبولی اعمال نیک انسان
( در لحظه پایان زندگی کافر باشند ، اعمال گذشته آنها ( حتی اعمال نیکی که در حال ایمان انجام دادهاند ) طبق صریح آیات ( 1
حبط و نابود میگردد ، توبههاي آنان از گناه اگرچه در حال ایمان انجام شده نیز در چنین صورتی نابود خواهد شد .
بهطور خلاصه شرط قبولی توبه دو چیز است : نخست این که قبل از مشاهده نشانههاي مرگ باشد و دیگر این که انسان
، با ایمان از دنیا برود .
217 / بقره ) . ) -1
( جزء چهارم ( 167
صفحه 57 از 60
168 ) سوره نِساء )
درباره