گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نوجوان
جلدششم
سوره مائِدَه



لزوم وفا به عهد و پیمان
1 یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اَوْفُوا بِالْعُقُودِ...
اي کسانی که ایمان آوردهاید به پیمانها و قراردادها وفا کنید... .
در اصل به معنی جمع کردن اطراف یک چیز محکم است و به همین مناسبت گره زدن دو سر طناب یا دو « عقد » جمع « عُقُود »
« عقد » ، طناب را با هم عقد میگویند ، سپس از این معنی حسّی به مفهوم معنوي انتقال یافته و به هر گونه عهد و پیمان
گفته میشود.
مسأله وفاي به عهد و پیمان که در آیه مورد بحث مطرح است از اساسیترین شرایط زندگی دستهجمعی است و بدون آن هیچگونه
همکاري اجتماعی ممکن نیست و بشر با از دست دادن آن زندگی اجتماعی و اثرات آن را عملًا از دست خواهد داد ، به همین
صفحه 15 از 44
دلیل در منابع اسلامی تأکید فوق العادهاي روي این مسأله شده است و شاید
( جزء ششم ( 31
کمتر چیزي باشد که این قدر گسترش داشته باشد ، زیرا بدون آن هرج و مرج و سلب اطمینان عمومی که بزرگترین بلاي
اجتماعی است در میان بشر پیدا میشود .
در نهج البلاغه در فرمان مالک اشتر چنین میخوانیم :
فَاِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرایِضِ اللّهِ شَیْءٌ النّاسُ اَشَ دُّ عَلَیْهِ اِجْتِماعا مَعَ تَفَرُّقِ اَهْوائِهِمْ وَ تَشَ تُّتِ آرائِهِمْ مِنْ تَعْظیمِ الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذلِکَ »
الْمُشْرِکُونَ فیما بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمینَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَواقِبِ الْغَدْرِ : در میان واجبات الهی هیچ موضوعی همانند وفاي به عهد در
میان مردم جهان ، با تمام اختلافاتی که دارند ، مورد اتفاق نیست به همین جهت بتپرستان زمان جاهلیت نیز پیمانها را در میان
(1).« خود محترممیشمردندزیرا عواقب دردناك پیمانشکنی را دریافتهبودند
و نیز از امیر مؤمنان علیّ نقل شده که فرمود :
. نامههاي علی نامه 53 ، « نهج البلاغه » -1
32 ) سوره مائِدَه )
اِنَّ اللّهَ لا یَقْبَلُ اِلاَّ الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ لا یَقْبَلُ اللّهُ اِلاَّ الْوَفاءَ بِالشُّرُوطِ وَ الْعُهُودِ : خداوند چیزي جز عمل صالح از بندگان خود »
(1). « نمیپذیرد و جز وفاي به شروط و پیمانها را قبول نمیکند
لا دینَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ : آن کس که به پیمان خود وفادار نیست دین » : و از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل شده که فرمود
(2). « ندارد
و روي همین جهت ، موضوع وفاي به عهد از موضوعاتی است که هیچگونه تفاوتی در میان انسانها درباره آن نیست خواه
طرف پیمان مسلمان باشد یا غیرمسلمان و به اصطلاح از حقوق انسان است نه از حقوق برادران دینی :
در حدیثی از امام صادق میخوانیم :
لامانَۀِ اِلَی الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفاجِرِ وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنَ کانا 􀂘 ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَاِحَ دٍ فیهِنَّ رُخْ َ ص ۀً : اَداءُ ا »
اَوْ فاجِرینَ : سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه مخالفت با آن را نداده است : اداي امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار
باشد یا بدکار و وفاي به عهد درباره هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار و نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا
(1). « بدکار
. جلد 2 ، صفحه 294 ، « سفینۀ البحار » -1
. جلد 16 ، صفحه 144 ، « بحار » -2
( جزء ششم ( 33
لزوم تعاون و همکاري در نیکیها
2 یآ اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا... تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوي وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الاِْثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللّهَ اِنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعِقابِ
ايکسانیکه ایمان آوردهاید... در راه نیکی و پرهیزکاري با هم تعاون کنید و ( هرگز ) در راه گناه و تعدّي همکاري ننمایید و
از خدا بپرهیزید که مجازاتش شدید است.
آنچه در آیه فوق در زمینه تعاون آمده یک اصل کلّی
. جلد 2، صفحه 162 ،« اصولکافی » -1
صفحه 16 از 44
34 ) سوره مائِدَه )
اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی و حقوقی و اخلاقی و سیاسی را دربرمیگیرد ، طبق این اصل مسلمانان موظّفند در
کارهاي نیک تعاون و همکاري کنند ولی همکاري در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم ، مطلقا ممنوع است ،
هرچند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد .
در روایات اسلامی درباره این مسأله تأکیدهاي فراوانی وارد شده که به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره میکنیم :
از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل شده که فرمود :
اِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَۀِ نادي مُنادٍ اَیْنَ الظَّلَمَ ۀُ ؟ وَ اَعْوانُ الظَّلَمَ ۀِ ؟ وَ اَشْباهُ الظَّلَمَ ۀِ ؟ حَ تّی مَنْ بَري لَهُمْ قَلَما وَ لاقِ لَهُمْ دَواتا ، قالَ : »
فَیَجْتَمِعُونَ فی تابُوتٍ مِنْ حَدیدٍ ثُمَّ یُرْمی بِهِمْ فی جَهَنَّمَ : هنگامی که روز قیامت برپا شود منادي ندا درمیدهد کجا هستند ستمکاران
و کجا هستند یاوران آنها و کسانی که خود را شبیه آنها ساختهاند ؟ حتّی کسانی که براي آنها قلمی تراشیدهاند و یا دواتی را
(1). « لیقه کردهاند ، همه آنها را در تابوتی از آهن قرار میدهند سپس در میان جهنم پرتاب میشوند
( جزء ششم ( 35
در روایتی از صَفْوان جَمّال که از یاران امام کاظم بود نقل شده که میگوید :
عرض کردم: فدایت شوم ، چه کار؟ فرمود : . « اي صفوان ! همه کارهاي تو خوب است جز یک کار » : خدمت امام رسیدم فرمود
گفتم: به خدا سوگند در مسیرهاي عیّاشی و هوسبازي و صید . « اینکه شتران خود را به این مرد یعنی" هارون " کرایه میدهی »
حرام به او کرایه نمیدهم ، تنها در این راه ، یعنی راه مکّ ۀ ، در اختیار آنها میگذارم ، تازه خودم همراه شتران نمیروم ، بعضیاز
آیا دوست » : عرض کردم: بله، فرمود « ؟ اي صفوان ! آیا از آنها کرایه میگیري » : فرزندان و کسانم را با آنها میفرستم ، فرمود
داري که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا
. جلد 12 ، صفحه 131 ، « وسائل الشیعه » -1
36 ) سوره مائِدَه )
کسی که بقاي آنها را دوست بدارد از آنها است و هر کسی از آنها باشد در آتش » : گفتم : بلی ، فرمود « کرایه ترا بپردازند
صفوان میگوید : من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم ، این موضوع به گوش هارون رسید بهدنبالمن ، « دوزخ خواهد بود
فرستاد و گفت: صفوان شنیدهام شترانترا فروختهاي ؟ گفتم : آري گفت : چرا ؟ گفتم : پیر شدهام و فرزندان و کسانم نمیتوانند
از عهده اداره آنها برآیند ، گفت : چنین نیست ، چنین نیست ، من میدانم چه کسی این دستور را به تو داده است آري
موسی بن جعفر به تو چنین دستوري داده است گفتم : مرا با موسی بن جعفر چه کار ؟ هارون گفت : این سخن بگذار ، به خدا
( سوگند اگر سوابق نیک تو نبود دستور میدادم گردنت را بزنند .( 1
یا عَلِیُّ کَفَرَ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ مِنْ هذِهِ الاُْمَّۀِ عَشَرَةٌ ... وَ » : در حدیث دیگري از پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخوانیم که به علی فرمود
بایِعُ السِّلاحِ مِنْ اَهْلِ الْحَرْبِ : ده طایفه از این امت به خدا کافر شدهاند که یکی از آنها کسی است که اسلحه به دشمنان اسلام
(1). « که با آنها در حال جنگند بفروشد
. جلد 12 ، صفحه 131 132 ،« وسائل الشیعه » -1
( جزء ششم ( 37
روز اکمال دین چهروزي است؟(بحثی پیرامون روز غدیر خم)
3 ... الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَ وْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ
صفحه 17 از 44
الاِْسْلامَ دینا...
... امروز کافران از(زوال)آیین شما مأیوس شدند ، بنابراین
. جلد 12 ، صفحه 71 ، « وسائل الشیعه » -1
38 ) سوره مائِدَه )
از آنها نترسید و از (مخالفت) من بترسید ، امروز دین شما را کاملکردم و نعمت خودرا بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به
عنوان آیین ( جاودان ) شما پذیرفتم... .
در آن جمع شده ، « چهار جهت » امروز ) که در دو جمله بالا تکرار شده چیست؟ یعنی کدام روز است که این ) « اَلْیَوْم » منظور از
هم کافران در آن مأیوس شدهاند و هم دین کامل شده و هم نعمت خدا تکاملیافته و هم خداوند آیین اسلام را به عنوان آیین
نهایی مردم جهان پذیرفته است .
آنچه جاي شک نیست این است که چنین روزي باید روز بسیار مهمّی در تاریخ زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآله باشد ، نه یک روز
ساده و عادي و معمولی ، زیرا اینهمه اهمیّت براي یک روز عادي معنی ندارد و لذا در پارهاي از روایات آمده است که بعضی از
یهود و نصاري با شنیدن این آیه گفتند اگر چنین آیهاي در کتب آسمانی ما نقل شده بود ، ما آن روز را روز عید قرار
میدادیم .( 1) اکنون باید از روي قرائن و نشانهها و تاریخ نزول این آیه و این سوره و تاریخ زندگانی پیامبر
صلیاللهعلیهوآله و روایاتی که از منابع مختلف اسلامی به دست ما رسیده این روز مهمّ را پیدا کنیم .
. جلد 6 ، صفحه 155 ، « تفسیر المَنار » -1
( جزء ششم ( 39
آیا منظور روزي است که احکام بالا درباره گوشتهاي حلال و حرام نازل شده ؟ قطعا چنین نیست ، زیرا نزول این احکام واجد
این همه اهمیّت نیست نه باعث تکمیل دین است زیرا آخرین احکامی نبوده که بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل شده ، به دلیل اینکه
در دنباله این سوره به احکام دیگري نیز برخورد میکنیم و تازه نزول این احکام سبب یأس کفار نمیشود ، چیزي که سبب یأس
کفار میشود ، فراهم ساختن پشتوانه محکمی براي آینده اسلام است و به عبارت دیگر نزول این احکام و مانند آن تأثیر چندانی در
روحیه کافران ندارد و اینکه گوشتهایی حلال یا حرام باشد آنها حساسیّتی روي آن ندارند .
40 ) سوره مائِدَه )
آیا منظور از آن روز عرفه در آخرین حج پیامبر صلیاللهعلیهوآله است ؟ ( همانطور که جمعی از مفسران احتمال
دادهاند ) .
پاسخ این سؤال نیز منفی است ، زیرا نشانههاي فوق بر آن روز نیز تطبیق نمیکند ، چون حادثه خاصی که باعث یأس کفار بشود در
آن روز واقع نشد ، اگر منظور انبوه اجتماع مسلمانان است که قبل از روز عرفه نیز در خدمت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در مکّه بودند
و اگر منظور نزول احکام فوق در آن روز استکه آن نیز همانطور که گفتیم چیز وحشتناکی براي کفّار نبود .
و آیامرادروز فتحمکّهاست( چنانکه بعضی احتمال دادهاند ) با اینکه تاریخ نزول این سوره مدّتها بعد از فتح مکه بوده است
؟
و یا منظور روز نزول آیات سوره برائت است که آن هم مدّتها قبل از نزول این سوره بوده است؟ از همه چیز عجیبتر احتمالی
است کهبعضی دادهاندکه این روز، روز ظهور اسلام و یا بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآله باشد با اینکه آنها هیچگونه ارتباطی با
روز نزول این آیه ندارد و سالهاي متمادّي در میان آنها فاصله بوده است .
( جزء ششم ( 41
صفحه 18 از 44
بنابراین هیچیک از احتمالات ششگانه فوق با محتویات آیه سازگار نیست .
در اینجا احتمال دیگري هست که تمام مفسّران شیعه آن را در کتب خود آوردهاند و روایات متعدّدي آن را تأیید
میکند و با محتویات آیه کاملًا سازگار است و آن اینکه :
منظور روز غدیر خُمّ است ، روزي که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله امیرمؤمنان علیّ را رسما براي جانشینی خود تعیین کرد ، آن
روز بود که کفّار در میان امواج یأس فرو رفتند ، زیرا انتظار داشتند که آیین اسلام قائم به شخص باشد و با از میان رفتن پیغمبر
صلیاللهعلیهوآله اوضاع به حال سابق برگردد و اسلام تدریجا برچیده شود ، اما هنگامی که مشاهده کردندمرديکه از نظرعلم و تقوا
و قدرت و عدالتبعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله در میان مسلمانان بینظیر بود بهعنوان جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله انتخاب شد و
از مردم براي او بیعت گرفت یأس و نومیدي نسبت به آینده اسلام
42 ) سوره مائِدَه )
آنها را فرا گرفت و فهمیدند که آیینی است ریشه دار و پایدار .
در این روز بود که آیین اسلام به تکامل نهایی خود رسید ، زیرا بدون تعیین جانشین براي پیامبر صلیاللهعلیهوآله و بدون روشن
شدن وضع آینده مسلمانان ، این آیین به تکامل نهایی نمیرسید .
آن روز بود که نعمت خدا با تعیین رهبر لایقی همچون علیّ براي آینده مردم تکامل یافت و نیز آن روز بود که اسلام با تکمیل
برنامههایش به عنوان آیین نهایی از طرف خداوند پذیرفته شد ( بنابراین جهات چهارگانه در آن جمع بوده ) .
علاوه بر این ، قرائن زیر نیز این تفسیر را تأیید میکند :
الف جالب توجّه اینکه در تفسیر فخر رازي و تفسیر روحالمعانی و تفسیرالمَناردرذیلاینآیهنقلشدهاستکه پیامبر
صلیاللهعلیهوآله بعد از نزول این آیه بیش از هشتاد و یک روز عمر نکرد. و با توجّه به اینکه وفات پیامبر صلیاللهعلیهوآله در
روایات اهل تسنّن و حتی در بعضی از روایات شیعه ( مانند آنچه کلینی در کتاب معروف کافی نقل کرده
( جزء ششم ( 43
است ) روز دوازدهم ماه ربیعالاول بوده چنین نتیجه میگیریم که روز نزول آیه درست روز هیجدهم ذي الحجه بوده
است .
ب در روایات فراوانی که از طرق معروف اهل تسنّن و شیعه نقلشده صریحا این مطلب آمده استکه آیه شریفه فوق در روز غدیر
خمّ و به دنبال ابلاغ ولایت علیّ نازل گردید، ازجملهاینکه:
دانشمند معروف سنّی ابن جریر طبري در کتاب ولایت از زید بن اَرْقَم صحابیّ معروف نقل میکند که این آیه در روز
غدیر خم درباره علیّ نازل گردید .
حافظابونعیماصفهانیدرکتابمانَزَلَمِنَالْقُرْآنِفیعَلِیٍّ از ابوسعید خُ دْرِيّ (صحابه معروف) نقل کرده که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در
نازل شد ، در «... اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ » غدیر خُمّ ، علیّ را به عنوان ولایت به مردم معرفی کرد و مردم متفرّق نشده بودند تا اینکه آیه
اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی اِکْمالِ الدّینِ وَ اِتْمامِ النِّعْمَۀِ وَ رِضَی الرَّبِّ بِرِسالَتی وَ بِالْوِلایَۀِ لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدي، » : این موقع پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود
ثُمَّ قالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُ رْ مَنْ نَ َ ص رَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ : اَللّهُ اَکْبَرُ بر تکمیل دین و
اتمامنعمت پروردگار و خشنوديخداونداز رسالت من و ولایت علیّ بعد از من ، سپس فرمود : هر کس من مولاي اویم علیّ مولاي
او است ، خداوندا ! آن کس که او را دوست بدارد دوست بدار و آن کس که او را دشمن دارد، دشمن بدار، هرکس او را یاري
. « کند یاري کن و هر کس دست از یاریش بردارد دست از او بردار
44 ) سوره مائِدَه )
صفحه 19 از 44
3 خطیب بغدادي در تاریخ خود از ابوهُرَیْرَة از پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین نقل کرده که بعد از جریان غدیر خُمّ و پیمان ولایت
نازل گردید « اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ » علی و گفتار عمر بن خطاب . بَخٍّ بَخٍّ یَابْنَ اَبیطالِبٍ اَصْ بَحْتَ مَوْلايَ وَ مَوْلا کُلِّ مُسْلِمٍ . آیه
(1).
علاوه بر روایات سه گانه فوق سیزده روایت دیگر نیز در این زمینه نقل شدهاست . « الغدیر » در کتاب نفیس
صفحه 230 تا 232 نقل کرده « الغدیر » -1 این سه روایت را مرحوم علامه امینی با تمام مشخصات در جلد 1
است .
( جزء ششم ( 45
صفحه 47 نزول این آیه را درباره داستان « مقتل خوارزمی » صفحه 14 و از « ابن کثیر » از جلد دوم تفسیر « اِحْقاقُ الْحَقِّ » در کتاب
غدیر از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کرده است .
وضو پاك سازي جسم و جان
6 یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اِذا قُمْتُمْ اِلَی الصَّلوةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْوَاَیْدِیَکُمْ اِلَیالْمَرافِقِوَامْسَحُوا بِرُؤُوسِکُمْ وَ اَرْجُلَکُمْ اِلَیالْکَعْبَیْنِ وَاِنْکُنْتُمْ جُنُبا
فَاطَّهَّرُوا وَ اِنْ کُنْتُمْ مَرْضی اَوْ عَلی سَ فَرٍ اَوْ جآءَ اَحَ دٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغآئِطِ اَوْ لمَسْتُمُ النِّسآءَ فَلَمْ تَجِ دُوا مآءً فَتَیَمَّمُوا صَ عیدا طَیِّبا فَامْسَحُوا
بِوُجُوهِکُمْ وَ اَیْدیکُمْ مِنْهُ ما یُریدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
ايکسانیکهایمانآوردهایدهنگامیکهبراينمازبپاخاستید
46 ) سوره مائِدَه )
صورت و دستها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا مفصل ( یا برآمدگی پشت پا ) مسح کنید و اگر جنب باشید خود را بشویید (
غسلکنید ) و اگر بیمار یا مسافر باشید یا یکی از شما از محل پستی آمده ( قضاي حاجت کرده ) یا با زنان تماس گرفته
باشید(آمیزشجنسی کردهاید)و آب (براي غسل یا وضو) نیابید با خاك پاکی تیمم کنید و ازآن بر صورت (پیشانی) و دستها
بکشید ، خداوند نمیخواهد مشکلی براي شما ایجاد کند بلکه میخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید
شاید شکر او را بجا آورید .
در آیه حدود صورت ، که باید در وضو شسته شود توضیح داده نشده ولی در روایات ائمه اهلبیت علیهمالسلام وضوي پیامبر
صلیاللهعلیهوآله را مشروحا بیان کردهاند .
حدّ صورت از طرف طول از رستنگاه مو تا چانه و از طرف عرض آنچه در میان انگشت وسط و ابهام ( انگشت شست ) قرار
در عرف فهمیده میشود ، زیرا وجه همان « وَجْه » میگیرد ، ذکر شده و این در حقیقت توضیح همان معنایی است که از کلمه
میشود . « مُواجِه » قسمتی است که انسان به هنگام برخورد بر دیگري با آن
( جزء ششم ( 47
است و چون هنگامی « آرنج » به معنی « مِرْفَق » ذکر شده ، زیرا مَرافِق جمع « تا آرنج » ، حدّ دست که باید در وضو شسته شود
گفته شود دست را بشویید ممکن است به ذهن چنین برسد که دستها را تا مچ بشویید ، زیرا غالبا این مقدار شسته میشود ، براي
اِلَی الْمَرافِقِ ) . ) « تا آرنج بشویید » : رفع این توهّم میفرماید
در آیه فوق تنها براي بیان حدّ شستن است نه کیفیّت شستن ، که بعضی توهّم کردهاند « اِلی » و با این توضیح روشن میشود ، کلمه
و چنین پنداشتهاند که آیه میگوید : باید دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشویید ( آنچنان که در میان جمعی از اهل
تسنّن رایج است ) .
صفحه 20 از 44
توضیحاینکه ایندرست بهآنمیماند که انسان به کارگري سفارش میکند دیوار اتاق را از کف تا یک متر ، رنگ کند ،
بدیهی است منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود، بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ
شود نه بیشتر و نه کمتر .
48 ) سوره مائِدَه )
بنابراین فقط مقداري از دستکه باید شسته شود در آیه ذکر شده و اما کیفیت آن در سنّت پیامبر صلیاللهعلیهوآله که به وسیله
اهلبیت به ما رسیده است آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان.
میباشد ، « تبعیض » میباشد طبق صریح بعضی از روایات و تصریح بعضیاز اهل لغت به معنی « بِرُؤُسِکُم » که در « ب » کلمه
از سر را مسح کنید که در روایات ما محل آن به یکچهارم پیش سر ، محدود شده و باید قسمتی از این یک « قسمتی » یعنی
چهارم را هرچند کم باشد با دست مسح کرد ، بنابراین آنچه در میان بعضی از طوایف اهل تسنّن معمول است که تمام سر و
حتّی گوشها را مسح میکنند ، با مفهوم آیه سازگار نمیباشد .
گواه برایناستکه « رُؤُسِکُم » در کنار « اَرْجُلَکُم » قرارگرفتن
( جزء ششم ( 49
به فتح لام قرائت شده به خاطر آن است که عطف بر « اَرْجُلَکُم » پاها نیز باید مسحشود نهاینکه آنرابشویند(و اگر ملاحظه میکنیم
. ( « وُجُوهَکُم » است نه عطف بر « بِرُؤُسِکُم » محل
کَعْب در لغت به معنی برآمدگی پشت پاها و هم به معنی مفصل یعنی نقطهاي که استخوان ساق پا با استخوان کف
پا مربوط میشود آمده است .
وَ اِنْ ) « و اگر جنب باشید غسل کنید » : سپس به توضیح حکم غسل پرداخته و چنین میفرماید
کُنْتُمْ جُنُبا فَاطَّهَّرُوا ) .
شستن تمام بدن میباشد ، زیرا اگر شستن عضو خاصی لازم بود میبایست نام آن برده شود « فَاطَّهَّرُوا » روشن است که مراد از جمله
، بنابراین هنگامی که میگوید خود را شستشو دهید ، مفهومش شستشوي تمام بدن است ، نظیر این در سوره نساء آیه 43 نیز آمده
. « حَتّی تَغْتَسِلُوا » : است که میگوید
50 ) سوره مائِدَه )
آمده « اسم فاعل » همانطور که در جلد سوم تفسیر نمونه ذیل آیه 43 سوره نساء اشاره شده ، مصدري است که به معنی ، « جُنُب »
به « جُنُب » و دوري است و اگر شخص « بُعْد » به معنی « جَنابَت » است زیرا ریشه اصلی آن « دور شونده » و در اصل به معنی
این عنوان نامیده میشود به خاطر آن است که باید در آن حال ، از نماز و توقّف در مسجد و مانند آن دوري کند و این کلمه
بر همسایه دور به همین « جار جُنُب » ( جُنُب ) هم بر مفرد، هم بر جمع و هم بر مذکر و هم بر مؤنث اطلاق میشود ، اطلاق
مناسبت است . ممکن است ضمنا از اینکه قرآن در آیه فوق میگوید به هنگام نماز اگر جُنُب هستید غسل کنید استفاده شود که
غسل جنابت جانشین وضو نیز میشود .
و اگر از خواب برخاستهاید و قصد نماز دارید و بیمار یا مسافر باشید و یا اگر از » : سپس بهبیانحکم تیمّم پرداخته و میگوید
وَ اِنْ کُنْتُمْ ) « قضاي حاجت برگشتهاید و یا آمیزش جنسی با زنان کردهاید و دسترسی به آب ندارید با خاك پاکی تیمم کنید
مَرْضیاَوْ عَلی سَفَرٍ اَوْ
( جزء ششم ( 51
جآءَ اَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغآئِطِ اَوْ لمَسْتُمُ النِّسآءَ فَلَمْ تَجِدُوا مآءً فَتَیَمَّمُوا صَعیدا طَیِّبا ) .
صفحه 21 از 44
نکتهاي که باید به آن توجّه داشت آن است که جمله اَوْ جآءَ اَحَ دٌ مِنْکُمْ مِنَالْغآئِطِ و جمله اَوْ لمَسْتُمُ النِّسآءَ ، همانطور که قبلًا هم
است، در حقیقت در آغاز آیه اشاره به مسأله خواب شده و در « اِذا قُمْتُمْ اِلَی الصَّلوةِ » اشاره کردیم ، عطف بر آغاز آیه یعنی جمله
ذیل آیه اشاره به دو قسمت دیگر از موجبات وضو یا غسل گردیده است.
بگیریم دو اشکال در آیه تولید خواهد شد ، نخستاینکه از قضاي حاجت برگشتن « عَلی سَ فَرٍ » و اگر این دو جمله را عطف به
بگیریم ( همانطور که جمعی از مفسّرین « واو » را به معنی « اَوْ » نمیتواند نقطه مقابل مرض یا مسافرت باشد و لذا مجبوریم
گفتهاند ) و این کاملًا بر خلاف ظاهر است ، به علاوه ذکر خصوص قضاء حاجت از میان موجبات وضو ، بدون دلیل خواهد بود ،
اما اگر آنطور که گفتیم آیه را تفسیر کنیم هیچیک از این دو اشکال متوجّه نخواهد شد (اگرچه ما هم مانند بسیاري از مفسران در
ذکر کردیم ولی آنچه در اینجا گفته شد به نظر نزدیکتر « واو » را به معنی « اَوْ » جلد سوّم تفسیر نمونه ذیل آیه 43 سوره نساء
میباشد ) .
52 ) سوره مائِدَه )
موضوع دیگر اینکه در این آیه مسأله جنابت دو بار ذکر شده و ممکن است براي تأکید باشد و نیز ممکن است کلمه جنب به معنی
جنابت و احتلام در خواب و اَوْ لمَسْتُمُ النِّسآءَ کنایه از جنابت به وسیله آمیزش جنسی باشد و اگر قیام در آیه را به معنی برخاستن از
خواب تفسیر کنیم ( همانطور که در روایات ائمه اهلبیت علیهمالسلام وارد شده و در خود آیه نیز قرینهاي برآن وجود دارد
) گواهی بر این معنی خواهد بود ( دقّت کنید ) .
فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ ) « بهوسیله آن صورت و دستهاي خود را مسح کنید » : سپس طرز تیمّم را اجمالاً بیان کرده، میگوید
اَیْدیکُمْ مِنْهُ ). روشناستکه منظوراین نیست که چیزي از خاك بردارند و به صورت و دست بکشند ، بلکه منظور این است که
گفتهاند باید « مِنْهُ » پس از زدن دست بر خاك پاك ، صورت و دستها را مسح کنند ، ولی بعضی از فقها به خاطر همین کلمه
( حداقل غباري هر چند مختصر باشد به دست بچسبد .( 1
( جزء ششم ( 53
تنها چیزي که در اینجا باقی میماند معنی صَ عیدا طَیِّبا است : بسیاري از دانشمندان لغت براي صعید دو معنی ذکر کردهاند ، یکی
خاك و دیگري تمام چیزهایی که سطح کره زمین را پوشانیده ، اعم از خاك ، ریگ ، سنگ و غیره و همین موضوع باعث
اختلاف نظر فقهاء در چیزي که تیمّم بر آن جایز است شده که آیا فقط تیمّم بر خاك جایز است و یا سنگ و شن و مانند آن نیز
میباشد ، معنی دوّم به ذهن « صعود و بالا قرار گرفتن » که همان « صَ عید » کفایت میکند ، ولی با توجّه به ریشهلغوي کلمه
نزدیکتر است .
طَیِّب به چیزهایی گفته میشود که با طبع آدمی موافق باشد و در قرآن به بسیاري از موضوعات اطلاق شده است ( اَلْبَلَدُ الطَّیِّبُ
میگویند زیرا طبع آدمی ذاتا از اشیاء ناپاك متنفّر است و « طَیِّب » مَساکِنَ طَیِّبَۀً ریحٌ طَیِّبٌ حَیاةٌ طَیِّبَۀٌ و ... ) و هر چیز پاکیزه را نیز
از اینجا روشن میشود که خاك تیمّم باید کاملًا پاك و پاکیزه باشد .
. جلد 2 ، صفحه 969 ، « وسائل الشیعه » -1
54 ) سوره مائِدَه )
نَهی » : مخصوصا در روایاتی که از پیشوایان اسلام به ما رسیده روي این موضوع کرارا تکیه شده است، در روایتی چنین میخوانیم
« اَمیرُالْمُؤْمِنینَ اَنْ یَتَیَمَّمَ الرَّجُلُ بِتُرابٍ مِنْ اَثَرِ الطَّریقِ : علی از تیمّم کردن به روي خاكهاي آلوده که در جادّهها است نهی فرمود
قابل توجّه اینکه تیمم اگرچه در قرآن و حدیث به معنی همین وظیفه مخصوص اسلامی است ولی در لغت به معنی قصد کردن
است ، در حقیقت قرآن میگوید : به هنگامی که میخواهید تیمّم کنید باید تصمیم بگیرید قطعه زمین پاکی را از میان قطعات
صفحه 22 از 44
که از ماده صُ عُود است روي زمین قرار گرفته و « صَ عید » مختلف زمین انتخاب نموده و بر آن تیمّم کنید ، قطعهاي که طبق مفهوم
در معرض ریزش بارانها و تابش آفتاب
( جزء ششم ( 55
و وزشبادباشد،روشناست چنینخاکیکه زیر دست و پا نبوده و داراي این صفات است نه تنها استفاده از آن برخلاف بهداشت
نیست بلکه همانطور که در جلد سوم تفسیر نمونه ذیل آیه 43 سوره نساء شرح داده شده طبق گواهی دانشمندان اثر میکربکشی
قابل ملاحظهاي دارد .
فلسفه وضو و تیمّم
شک نیست که وضو داراي دو فایده روشن است : فایده بهداشتی و ، « وضو » باید گفت : اما درباره فلسفه « تیمّم » درباره فلسفه
فایده اخلاقی و معنوي ، از نظر بهداشتی شستن صورت و دستها آن هم پنج بار و یا لااقل سه بار در شبانه روز ، اثر قابل
ملاحظهاي در نظافت بدن دارد ، مسح کردن بر سر و پشت پاها که شرط آن رسیدن آب به موها یا پوست تن است ، سبب میشود
که این اعضا را نیز پاکیزه بداریم و همانطور که در فلسفه غسل اشاره خواهیم کرد تماس آب با پوست بدن اثر خاصی در تعادل
اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک دارد .
و از نظر اخلاقی و معنوي چون با قصد قربت و براي خدا انجام میشود اثر تربیتی دارد مخصوصا چون مفهوم کنایی آن این است
که از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام برمیدارم مؤیّد این فلسفه اخلاقی و معنوي است .
56 ) سوره مائِدَه )
در روایتی از امام علی بن موسی الرضا میخوانیم :
لادْناسِ وَ 􀂘 اِنَّما اَمَرَ بِالْوُضُوءِ وَ بَدَءَ بِه لَاِنْ یَکُونَ الْعَبْدُ طاهِرا اِذا قامَ بَیْنَ یَدَيِ الْجَبّارِ ، عِنْدَ مُناجاتِه اِیّاهُ ، مُطیعا لَهُ فیما اَمَرَهُ ، نَقِیّا مِنَ ا »
النَّجاسَ ۀِ ، مَعَ ما فیهِ مِنْ ذَهابِ الْکَسَلِ وَ طَرْدِ النُّعاسِ وَ تَزْکِیَۀِ الْفُؤادِ لِلْقِیامِ بَیْنَ یَدَيِ الْجَبّارِ : براي این دستور وضو داده شده و آغاز
عبادت با آن است که بندگان هنگامی که در پیشگاه خدا میایستند و با او مناجات میکنند پاك باشند و دستورات او را به کار
بندند ، از آلودگیها و نجاستها برکنار شوند ، علاوه بر این وضو سبب میشود که آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و
(1) . « قلب براي قیام در پیشگاهخدا نور و صفایابد
. جلد 1 ، صفحه 257 ، « وسائل الشیعه » -1
( جزء ششم ( 57
در حقیقت جملههاي فوق بار دیگر این واقعیّت را تأکید میکند که تمام دستورهاي الهی و برنامههاي اسلامی به خاطر مردم و براي
حفظ منافع آنها قرار داده شده و به هیچوجه هدف دیگري در کار نبوده است ، خداوند میخواهد با این دستورها هم طهارت
معنوي و هم جسمانی براي مردم فراهم شود .
ما یُریدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ : خداوند نمیخواهد تکلیف طاقت فرسایی بر دوش شما » ضمنا باید توجه داشت که جمله
گرچه در ذیل احکام مربوط به غسل و وضو و تیمم ذکر شده ، اما یک قانون کلی را بیان میکند ، که احکام الهی در « بگذارد
هیچ مورد به صورت تکلیف شاقّ و طاقت فرسا نیست بنابراین اگر مشاهده کنیم که پارهاي از تکالیف در مورد بعضی از اشخاص
صورت مشقّت باري به خود بگیرد و غیرقابل تحمّل میشود آن حکم در مورد آنها ، به دلیل همین آیه ، استثناء میخورد و
ساقط میشود ، مثلًا اگر روزه براي افرادي همچون پیرمردان و پیره زنان ناتوان و امثال آنها مشقّت بار گردد ، به دلیل همین
آیه روزه بر آنها واجب نیست .
صفحه 23 از 44
58 ) سوره مائِدَه )
البتّه نباید فراموش کرد که پارهاي از دستورات وجود دارد که ذاتا مشکل است و باید به خاطر مصالح مهمّی که در کار
است آن مشکلات را تحمل کرد همانند حکم جهاد با دشمنان حقّ .
براي نزدیک شدن به خدا « وسیله » ضرورت استفاده از
در این آیه به افراد « وسیله » موضوع مهمّی که در این آیه باید مورد بحث قرار گیرد دستوري است که درباره انتخاب
باایمان داده شده است .
در اصل به معنی تَقَرُّب جستن و یا چیزي است که باعث تقرّب به دیگري از روي علاقه و رغبت میشود میباشد. بنابراین « وَسیلَۀ »
وسیله در آیه فوق معنی بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزي را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدّس پروردگار میشود
شامل میگردد که مهمترین آنها ایمان به خدا و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و جهاد و عبادات
( جزء ششم ( 59
همچون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا اعمّ از انفاقهاي پنهانی و آشکار و
اِنَّ اَفْضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ اِلَی اللّهِ » : فرموده است « نهج البلاغه » همچنین هرکار نیک و خیرمیباشد. همانطور که علیّ در
سُبْحانَهُ وَ تَعالَی الاْیمانُ بِه وَ بِرَسُولِه وَالْجِهادُ فیسَبیلِه فَاِنَّهُ ذِرْوَةُالاِْسْلامِ وَ کَلَمَ ۀُ الاِْخْلاصِ فَاِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ اِقامُ الصَّلاةِ فَاِنَّهَا الْمِلَّۀُ وَ ایتاءُ
الزَّکاةِ فَاِنَّها فَری َ ض ۀٌ واجِبَۀٌ وَ صَوْمُ شَ هْرِ رَمَضانَ فَاِنَّهُ جُنَّۀٌ مِنَ الْعِقابِ وَ حَجُالْبَیْتِ وَاعْتِمارُهُ فَاِنَّهُمایَنْفِیانِ الْفَقْرِ وَ یَرْحَضانِ الذَّنْبَ وَ صِ لَۀُ
لاجَ لِ وَ صَدَقَۀُ السِّرِّ فَاِنَّها تُکَفِّرُ اَلْخَطیئَۀِ وَ صَدَقَۀُ الْعَلانِیَۀُ فَاِنَّها تَدْفَعُ مَیْتَۀَ السُّوءِ وَ صَ نائِعُ 􀂘 الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثْرَأَةٌ فِی الْمالِ وَ مَنْسَ اَةٌ فِی ا
الْمَعْرُوفِ فَاِنَّها تَقی مَصارِعَ الْهَوانِ : بهترین چیزي که به وسیله آن میتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه
خدا است که قلّه کوهسار اسلام است و همچنین جمله اخلاص ( لا اِلهَ اِلاَّ اللّه ) که همان فطرت توحید است و برپا داشتن نماز که
آیین اسلام است و زکوة که فریضه واجبه است و روزه ماه رمضان که سپري است در برابر گناه و کیفرهاي الهی و حجّ و عمره که
فقر و پریشانی را دور میکند و گناهان را میشوید و صله رحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانی میکند و انفاقهاي پنهانی که
جبران گناهان مینماید و انفاق آشکار که مرگهاي ناگوار و بد را دور میسازد و کارهاي نیک که انسان را از سقوط نجات
(1). « میدهد
60 ) سوره مائِدَه )
و نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرّب به پروردگار میگردد ، در مفهوم وسیع توسّل
داخل است و همچنین پیروي از پیامبر و امام و گام نهادن در جاي گام آنها زیرا همه اینها موجب نزدیکی به ساحت قدس
پروردگار میباشد حتّی سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیّت دادن به مقام و
مکتب آنان میباشد جزء این مفهوم وسیع است .
. خطبه 110 ، « نهج البلاغه » -1
( جزء ششم ( 61
و آنها که آیه فوق را به بعضی از این مفاهیم اختصاص دادهاند در حقیقت هیچگونه دلیلی بر این تخصیص ندارند ، زیرا
در مفهوم لغویش به معنی هر چیزي است که باعث تقرّب میگردد . « وسیله » همانطور که گفتیم
لازم به تذکّر است که هرگز منظور این نیست چیزي را از شخص پیامبر یا امام مستقلًّا تقاضا کنند ، بلکه منظور این است با اعمال
صالح یا پیروي از پیامبر و امام ، یا شفاعت آنان و یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها ( که خود یکنوع احترام و اهتمام
صفحه 24 از 44
به موقعیّت آنها و یک نوع عبادت است ) از خداوندچیزيرا بخواهند اینمعنی نهبوي شرك میدهد و نه برخلاف آیات دیگر
قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون میباشد .
قرآن و توسّل
از آیات دیگر قرآن نیز به خوبی استفاده میشود که وسیله قرار
62 ) سوره مائِدَه )
دادن مقام انسان صالحی در پیشگاه خدا و طلب چیزي از خداوند به خاطر او ، به هیچ وجه ممنوعنیست و منافات با توحید ندارد،
در آیه 64 سوره نساء میخوانیم :
وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَ هُمْ جآئُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّابا رَحیما : اگر آنها هنگامی که »
به خویشتن ستم کردند ( و مرتکب گناهی شدند ) به سراغ تو میآمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش میکردند و تو
. « نیز براي آنها طلب عفو میکردي ، خدا را توبهپذیر و رحیم مییافتند
و نیز در آیه 97 سوره یوسف میخوانیم که : برادران یوسف از پدر تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند براي آنها استغفار کند و
یعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت.
در آیه 114 سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم در مورد پدرش آمده که تأثیر دعاي پیامبران را درباره دیگران تأیید میکند و
همچنین در آیات متعدّد دیگر قرآن این موضوع منعکس است .
( جزء ششم ( 63
شأن نزول آیه ولایت
55 اِنَّما وَلِیُّکُمُاللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ هُمْ راکِعُونَ
سرپرست و رهبر شما تنها خدا است و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند و نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات
میپردازند .
چنین نقل شده : که روزي در کنار چاه زمزم نشسته بود و براي مردم از « عبدالله بن عبّاس » در تفسیر مجمع البیان و کتب دیگر از
قول پیامبر صلیاللهعلیهوآله حدیث نقل میکرد ، ناگهان مردي که عمامهاي بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیک
حدیث دیگري « قالَ رَسُولَ اللّه » آمد و هر مرتبه که ابن عباس از پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله حدیث نقل میکرد او نیز با جمله
از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل مینمود .
او را قسم داد تا خود را معرفی کند ، او صورت خود را گشود و صدا زد : اي مردم ! هر کس مرا نمیشناسد بداند من ابوذر غِفارِيّ
هستم
64 ) سوره مائِدَه )
با این گوشهاي خودم از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم و اگر دروغ میگویم هر دو گوشم کر باد و با این چشمان خود این
عَلِیٌّ قائِدُ الْبَرَرَةِ وَقاتِلُالْکَفَرَةِمَنْصُورٌ » : جریان را دیدم و اگر دروغ میگویم هر دو کور باد ، که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود
مَنْنَ َ ص رَهُمَخْذُولٌمَنْخَذَلَهُ: علیّ پیشواي نیکان است و کشنده کافران ، هر کس او را یاري کند خدا یاریش خواهد کرد و هر
. « کس دست از یاریش بردارد خدا دست از یاري او برخواهد داشت
سپسابوذرّ اضافهکرد:ايمردمروزياز روزهابارسولخدا صلیاللهعلیهوآله در مسجد نماز میخواندم ، سائلی وارد مسجد شد و از
صفحه 25 از 44
مردم تقاضاي کمک کرد ، ولی کسی چیزي به او نداد ، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت : خدایا تو شاهد باش که من
در مسجد رسول تو تقاضاي کمک کردم ولی کسیجوابمساعد بهمن نداد، درهمین حال علی که در حال رکوع بود با انگشت
کوچک دستراست خود اشاره کرد. سائلنزدیکآمدوانگشترراازدستآنحضرتبیرونآورد،پیامبر صلیاللهعلیهوآله
( جزء ششم ( 65
» : که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد ، هنگامی که از نماز فارغ شد ، سر را به سوي آسمان بلند کرد و چنین گفت
خداوندا ! برادرم موسی از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازي و گره از زبان او بگشایی تا مردم
گفتارش را درك کنند و نیز موسی درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او نیرویش
را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازي. خداوندا ! من محمّد پیامبر و برگزیدهتوام، سینهمرا گشادهکن و کارها را برمن
. « آسانساز ، از خاندانم علیّ را وزیر من گردان تا به وسیله او ، پشتم قويّ و محکم گردد
» : ابوذرّ میگوید : هنوز دعاي پیامبر صلیاللهعلیهوآله پایان نیافته بودکه جَبْرَئیل نازل شد و به پیامبر صلیاللهعلیهوآله گفت
. « ... بخوان ؛ اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ » : گفت ، « چه بخوانم » : پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود ، « بخوان
البتّه این شأن نزول از طرق مختلف ( چنانکه خواهد آمد ) نقل شده که گاهی در جزئیّات و خصوصیّات مطلب باهم
تفاوتهایی دارند ولی اساس و عصاره همه یکی است .
66 ) سوره مائِدَه )
آیه ولایت علیّ بن ابیطالب
ولیّ و سرپرست و متصرّف در امور شما » : که در لغت عرب به معنی انحصار میآید شروع شده و میگوید « اِنَّما » این آیه با کلمه
اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ ) « سه کس است : خدا و پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند و نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند
وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَامَنُواالَّذینَیُقیمُونَالصَّلوةَ وَیُؤْتُونَالزَّکوةَ وَ هُمْراکِعُونَ ).
شکّ نیست که رکوع در این آیه به معنی رکوع نماز است ، نه به معنی خضوع ، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامی که
رکوع گفته میشود به همان معنی معروف آن یعنی رکوع نماز است و علاوه بر شأننزول آیه و روایاتمتعدّديکه در زمینه انگشتر
نیز شاهد بر این موضوع است و ما « یُقیمُونَالصَّلوةَ » بخشیدن علیّ در حال رکوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم کرد ، ذکر جمله
در هیچ مورد در قرآن نداریم که تعبیر شده باشد که زکات را با خضوع بدهید ، بلکه باید بااخلاص نیّت و عدم منّت داد .
( جزء ششم ( 67
در آیه به معنی دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنی دوستی و یاري کردن « وَلِیّ » همچنین شک نیست که کلمه
مخصوص کسانی نیست که نماز میخوانند و در حال رکوع زکات میدهند، بلکه یک حکم عمومیاستکه همه مسلمانان را
دربرمیگیرد ، همه مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یاري کنند حتّی آنهایی که زکات بر آنها واجب نیست و اصولًا
چیزي ندارند که زکات بدهند ، تا چه رسد به اینکه بخواهند در حال رکوع زکاتی بپردازند ، آنها هم بایددوست و یار و
یاور یکدیگرباشند .
در آیه فوق وِلایَت به معنی سرپرستی و تصرّف و رهبري مادّي و معنوي است ، « وَلِیّ » از اینجا روشن میشود که منظور از
بهخصوص اینکه این وِلایَت در ردیف وِلایَت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و وِلایَت خدا قرار گرفته و هر سه با یک جمله ادا شده است .
و بهاین ترتیب، آیه از آیاتیاستکه بهعنوان یکنصّ قرآنی دَلالَت بر وِلایَت و امامت علیّ میکند .
68 ) سوره مائِدَه )
صفحه 26 از 44
ولی در اینجا بحثهاي مهمّی است که باید بهطور جداگانه ، مورد بررسی قرار گیرد
شهادتاحادیث