گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
سوره اَنفال




عواملحیات و مرگ ملتها
تاریخ ، اقوام و ملتهاي گوناگونی را به ما نشان میدهد : گروهی را که آخرین مراحل ترقی را به سرعت طی کردند و گروهی را
که به پایینترین مرحله انحطاط رسیدند ، گروه سومی که یک روز پراکنده و وامانده و شکست خورده بودند ، اما
روز دیگر
16 ) سوره اَنفال )
نیرومند و سربلند شدند ، گروه چهارمی که به عکس از عالیترین مرحله افتخار به قعر دره ذلّت و خواري سقوط
کردند.
بسیارند کسانی که از برابر صحنههاي مختلف تاریخ به آسانی میگذرند ، بدون اینکه کمترین اندیشهاي در آن کنند و نیز بسیارند
صفحه 11 از 45
کسانی که به جاي بررسی علل و عوامل اصلی و زیربنایی حیات و مرگ ملتها ، گناه را به گردن عوامل کم اهمیّت که نقش
اساسی را به عهده ندارند و یا عوامل موهوم و خرافی و خیالی میاندازند .
بسیاري تمام علت بدبختی خود را به بیگانگان و سیاستهاي مخرب آنها نسبت میدهند و عدهاي همه این حوادث را مولود
گردش موافق و مخالف افلاك میپندارند ، سرانجام عدهاي دست به دامن قضا و قدر ، به مفهوم تحریف یافتهاش و یا شانس و
طالع و اقبال میزنند و همه حوادث تلخ و شیرین را از این طریق توجیه میکنند .
همه اینها براي این است که از درك علل واقعی وحشت دارند .
و « دردها » قرآن در آیات فوق انگشت روي نقطه اصلی
( جزء دهم ( 17
و عوامل پیروزي و شکست گذارده و میگوید : براي یافتن عامل اصلی لازم نیست آسمانها و زمینها را جستجوکنید « درمانها »
و یا به دنبال عوامل موهوم و پنداري راه بیفتید بلکه کافی است تنها در وجود ، در فکر و روحیه و اخلاق خود و در نظامات
اجتماعی خودتان جستجو کنید ، هر چه هست در اینجا است .
ملتهایی که فکر و اندیشه خود را به کار انداختند ، دست اتحاد و برادري به هم دادند ، سعی و تلاش و اراده و تصمیم نیرومند
داشتند و به هنگام لزوم ، جانبازي و فداکاري کردند و قربانی دادند ، به طور قطع پیروز شدند ، امّا هنگامی که رکود و سستی و
تنبلی جاي سعی و کوشش را گرفت ، غفلت و بیخبري به جاي آگاهی و تردید و دو دلی به جاي تصمیم ، محافظهکاري به جاي
شهامت ، نفاق و تفرقه به جاي اتحاد ، تنپروري و خودخواهی به جاي فداکاري و تظاهر و ریاکاري به جاي اخلاص و ایمان
نشست ، سقوط و نکبت آغاز شد.
ذلِکَ بِاَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرا نِعْمَۀً اَنْعَمَها » در حقیقت جمله
18 ) سوره اَنفال )
برترین قانون حیات انسانها را بیان میکند و روشن میسازد که مکتب قرآن در زمینه حیات « عَلی قَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ
جامعهها اصیلترین و روشنترین مکتبهاست ، حتّی به آنها که در عصر اتم و فضا انسان را فراموش کرده و گرداننده چرخهاي
تاریخ را ابزارهاي تولید و مسائل اقتصادي که خود مولود انسان است میپندارند اعلاممیکند که شما هم سخت دراشتباهید ، شما
معلول را گرفته و علت اصلی را که خود ایشان و دگرگونی انسانهاست فراموش کردهاید، به شاخه چسبیدهاید، آن هم فقط
یک شاخه و ریشه اصلی را از خاطر بردهاید .
راه دور نرویم تاریخ اسلام و یا صحیحتر تاریخ زندگی مسلمین ، شاهد پیروزيهاي درخشانی در آغاز کار و شکستهاي تلخ و
دردناکی بهدنبال آن است، در قرون نخستین، اسلام به سرعت در جهان پیش میرفت و در همه جا نور علم و آزادي میپاشید ، بر
سر اقوام سایه علم و دانش میگسترد ، نیروآفرین و قدرتبخش و تکان دهنده و آباد کننده
( جزء دهم ( 19
بود و تمدّنی خیره کننده به وجود آورد که در تاریخ سابقه نداشت امّا چند قرن بیشتر نگذشت که این جوشش به خاموشی گرایید ،
تفرقه و پراکندگی ، انزوا و بیتقاوتی ، ضعف و ناتوانی و در نتیجه عقبماندگی جاي آن همه ترقّی را گرفت ، تا آنجا که
مسلمانان جهان براي وسایل ابتدایی زندگی ناچار شدند دست به دامان دیگران بزنند ، فرزندان خود را براي فراگرفتن علم و دانش
راهی دیار بیگانه کنند ، در حالی که یک روز دانشگاههاي مسلمانان برترین دانشگاههاي جهان و مرکز دانشجویان دوست و بیگانه
بود ، ولی کار به جایی رسید که نه تنها صادرکننده علم و صنعت و تکنولوژي نشدند بلکه موادّ ابتدایی غذایی را نیز از خارج از
کشورهاي خود وارد کردند .
صفحه 12 از 45
سرزمین فلسطین آنها ، که یک روز کانون مجد و عظمت مسلمین بود و حتّی جنگجویان صلیبی با میلیونها کشته و مجروح در
طیّ دویست سال نتوانستند آن را از دست سربازان اسلام بیرون آورند، در مدت شش روز به آسانی از دست دادند ، در حالی که
براي پس گرفتن
20 ) سوره اَنفال )
یک وجب آن را از دشمن باید ماهها و سالها چانه بزنند چانهاي که معلوم نیست پایانش به کجا بیانجامد .
47 / روم) تخلف پذیرفته؟ ) « وَ کانَ حَقّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ : یاري مؤمنان برعهده ماست » : آیا این وعده الهی که میفرماید
« وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِه وَ لِلْمُؤْمِنینَ : عزت و سربلندي از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است » : و یا این که میگوید
8/منافقون ) منسوخ گشته ؟ )
لارْضَ یَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ : در کتب 􀂘 وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ ا » : و یا اینکه میگوید
105 /انبیاء) دگرگون شده است؟ ) « آسمانی پیشین نوشتیم که زمین از آن بندگان صالح ماست
آیا خداوند ، العیاذ باللّه ، ازانجام وعدههاي خود عاجزاست؟ و یا وعدههاي خویش را به دست فراموشی سپرده و یا تغییر داده ؟ ...
اگر چنین نیست پس چرا آن همه مجد و عظمت و قدرت و سربلندي و افتخار از میان رفت ؟
( جزء دهم ( 21
قرآن مجید در آیه کوتاه فوق به همه این سؤالها و صدها سؤال مانند آن یک پاسخ بیشتر نمیگوید و آن اینکه سري به اعماق
قلبتان بزنید و نگاهی به زوایاي اجتماعتان بیفکنید ، ببینید دگرگونیها از ناحیه خود شما شروع شده است ، لطف و رحمت خدا
براي همگان گسترده است ، شمایید که شایستگیها و لیاقتها را از میان بردید و به چنین روز غمانگیزي افتادید .
این آیه تنها از گذشته سخن نمیگوید که بگوییم گذشته با همه تلخی و شیرینیهایش گذشته است و دیگر بازنمیگردد و
سخن از آن بیهوده است .
بلکه از امروز و آینده نیز سخن میگوید ، که اگر بار دیگر به سوي خدا آیید ، پایههاي ایمان را محکم کنید ، اندیشهها را بیدار
سازید ، تعهدها و مسؤولیتهایتان را به یاد آرید ، دستها را به یکدیگر بفشارید ، بهپاخیزید و فریاد کشید و بخروشید و بجوشید ،
قربانی دهید
22 ) سوره اَنفال )
و جهاد کنید و تلاش و کوشش را در همه زمینهها بکار گیرید ، باز هم آب رفته به جوي آید ، روزهاي تیره و تاریک سپري شود ،
افقی درخشانوسرنوشتی روشن دربرابر شماآشکارمیگردد و مجد و عظمت دیرین در سطحی عالیتر تجدید خواهد شد .
سلب نعمت نتیجه ارتکاب گناه است
اینبحثراباذکر دو روایتپایانمیدهیم.
ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلی عَبْدٍ بِنِعْمَۀٍ فَسَلَبَها اِیّاهُ حَتّی یُذْنِبَ ذَنْبا یَسْتَحِقُّ بِذلِکَ السَّلْبِ : خداوند هیچ » : نخست اینکه از امام صادق نقل شده
(1). « نعمتی که به بندهاي بخشیده از او نمیگیرد مگر اینکه گناهی کند که به خاطر آن مستحق سلب آن نعمت شود
خداوند پیامبري را مأمور کرد که این سخن را به قوم خود بگوید که هیچ جمعیّت و » : در حدیث دیگري از آن امام میخوانیم
گروهی
. جلد 2 ، صفحه 163 ، « نُورُالثَّقَلَیْن » 1
( جزء دهم ( 23
صفحه 13 از 45
که در پرتو اطاعت من در خوشی و آسایش بودهاند از آنچه موجب رضایت من است تغییر حالت ندادهاند مگر اینکه من هم
آنها را از آنچه دوست میدارند به آنچه ناخوش دارند تغییر حال دادهام و هر گروه و خانوادهاي که به خاطر معصیت
گرفتار ناراحتی بودهاند ، سپس از آنچه موجب عدم رضایت من است تغییر موضع دادهاند من هم آنها را به آنچه دوست
(1). « دارند رسانده و تغییر موضع دادهام
جبر سرنوشت و جبر تاریخ و سایر جبرها ممنوع
موضوع مهّم دیگري که از آیه فوق به روشنی استفاده میشود این است که انسان سرنوشت خاصّی که از پیش تعیین شده باشد
نیست ، بلکه عامل سازنده تاریخ و زندگی انسان دگرگونیهایی است « محیط » و « جبر زمان » و « جبر تاریخ » ندارد و تحت تأثیر
که در روش و اخلاق و فکر و روح او به اراده خودش پیدا میشود .
. جلد 2 ، صفحه 163 ، « نُورُالثَّقَلَیْن » 2
24 ) سوره اَنفال )
بنابراین آنها که معتقد به قضا و قدر جبري هستند و میگویند همه حوادث به خواست اجباري پروردگار است با آیه فوق محکوم
میشوند و همچنین جبر مادّي که انسان را بازیچه دست غرایز تغییرناپذیر و اصل وراثت میداند و یا جبر محیط که او را محکوم
چگونگی اوضاع اقتصادي و شرایط تولید میداند از نظر مکتب اسلام و قرآن بیارزش و نادرست است ، انسان آزاد است و
سرنوشت خود را به دست خویش میسازد .
انسان ، با توجّه به اصلی که در آیه فوق خواندیم ، زمام سرنوشت و تاریخ خود را در دست دارد که براي خود افتخار و پیروزي
میآفریند و اوست که خود را گرفتار شکست و ذلت میسازد ، درد او از خود اوست و دواي او به دست خودش تا در وضع او
دگرگونی پیدا نشود و با خودسازي خویشتن را عوض نکند تغییري در سرنوشتش پیدا نخواهد شد .
هدف از افزایش اقتدار نظامی
( جزء دهم ( 25
60 وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّاللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَ ءاخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما
تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فی سَبیلِ اللّهِ یُوَفَّ اِلَیْکُمْ وَ اَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ
آماده سازید ( و همچنین ) اسبهاي ورزیده ( براي میدان نبرد ) تا به « نیرو » در برابر آنها ( دشمنان ) آنچه توانایی دارید از
وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و (همچنین) گروه دیگري غیر از اینها را که شما نمیشناسید و خدا میشناسد و
هرچه در راه خدا ( و تقویت بنیهدفاعیاسلام ) انفاقکنید. بهشما بازگرداندهمیشود و به شما ستم نخواهد شد .
به معنی بستن و پیوند دادن است و بیشتر به معنی بستن حیوان در نقطهاي براي نگهداري و محافظت به کار رفته ، سپس به « رِباط »
همین تناسب به معنی محافظت و مراقبت به طور کلّی آمده است و
26 ) سوره اَنفال )
« رِباط » به معنی محافظت مرزها و همچنین به معنی مراقبت از هر چیز دیگر میآید و به محلّ بستن و نگاهداري حیوانات « مُرابَطَۀ »
میگوید . « رِباط » گفته میشود و به همین تناسب کاروانسرا را عرب
در جمله کوتاه فوق یک اصل اساسی در زمینه جهاد اسلامی و حفظ موجودیّت مسلمانان و مجد و عظمت و افتخارات آنان بیان
شده است و تعبیر آیه به قدري وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی کاملًا تطبیق میکند .
صفحه 14 از 45
چه کلمه کوچک و پرمعنایی است ، نه تنها وسایل جنگی و سلاحهاي مدرن هر عصري را دربرمیگیرد ، بلکه تمام « قُوَّة » کلمه
نیروها و قدرتهایی را که به نوعی از انواع در پیروزي بر دشمن اثر دارد شامل میشود ، اعمّ از نیروهاي مادّي و معنوي
.
آنها که گمان میکنند راه پیروزي بر دشمن و حفظ موجودیت خویش تنها بستگی بهکمیّت سلاحهاي جنگی دارد ، سخت در
اشتباهند ، زیرا ما در همین میدانهاي جنگ عصر خود ملتهایی را دیدیم که با نفرات و اسلحه کمتر در برابر ملتهاي نیرومندتر و
با سلاحی پیشرفتهتر پیروز شدند، مانند ملت مسلمانالجزایر در برابر دولت نیرومند فرانسه .
( جزء دهم ( 27
بنابراین علاوه بر اینکه باید از پیشرفتهترین سلاحهاي هر زمان ، به عنوان یک وظیفه قطعی اسلامی ، بهرهگیري کرد ، باید به
تقویت روحیه و ایمان سربازان که قوّت و نیروي مهمتري است پرداخت .
مندرج هستند و نقش بسیار مؤثري در پیروزي بر دشمن « قُوَّة » از قدرتهاي اقتصادي ، فرهنگی ، سیاسی ، که آنها نیز در مفهوم
دارد نیز نباید غفلت کرد .
تفسیرهايگوناگونی شده که از وسعت مفهوم این کلمه حکایت میکند ، « قُوَّة » جالب این است که در روایات اسلامی براي کلمه
(1). « منظور از قُوَّة " تیر "است » : مثلًا در بعضی از روایات میخوانیم که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود
28 ) سوره اَنفال )
آمده میخوانیم که منظور از آن هرگونه اسلحه است .( 1) و باز در روایتی « علی بن ابراهیم » و در روایت دیگري که در تفسیر
( که در تفسیرعیاشی آمدهمیخوانیمکه منظوراز آن شمشیر و سپر است .( 2
مِنْهُ الْخِضابُ السَّوادُ :( 3) یکیازمصداقهايقوّةدر آیه » : آمده میخوانیم « مَنْ لا یَحْضُ ر » و بالاخره در روایت دیگر که در کتاب
یعنی اسلام حتّی رنگ موها را که به سرباز بزرگسال چهره ، « موهاي سفید را بهوسیله رنگ سیاهکردناست
در آیه فوق « قوّة » جوانتري میدهد تا دشمن مرعوب گردد از نظر دور نداشته است و این نشان میدهد که چه اندازه مفهوم
صحیح است .
را به یک مصداق ، محدود ساختهاند گرفتار اشتباه عجیبی « قوّة » بنابراین آنها که تنها پارهاي از روایات را دیدهاند و کلمه
شدهاند .
. جلد 2 ، صفحه 164 و 165 ، « نُورُالثَّقَلَیْن » 1 و 2 و 3 و 4
( جزء دهم ( 29
ولی افسوس که مسلمانان با داشتن یک چنین دستور صریح و روشنی گویا همه چیز را به دست فراموشی سپردهاند ، نه از فراهم
ساختن نیروهاي معنوي و روانی براي مقابله دشمن در میان آنها خبري هست و نه از نیروهاي اقتصادي و فرهنگی و سیاسی و
نظامی و عجیب این است که با این فراموشکاري بزرگ و پشت سرانداختن چنین دستور صریح باز خود را مسلمان میدانیم و گناه
عقب افتادگی خود را به گردن اسلام میافکنیم و میگوییم اگر اسلام آیین پیشرفت و پیروزي است پس چرا ما مسلمانها
عقب افتادهایم ؟
به عقیده ما اگر این دستور بزرگ اسلامی ( وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ) به عنوان یک شعار همگانی در همه جا تبلیغ شود و
مسلمانان از کوچک و بزرگ ، عالم و غیر عالم ، نویسنده و گوینده ، سرباز و افسر ، کشاورز و بازرگان ، در زندگی خود آنرا
بهکار بندند، براي جبران عقب ماندگیشان کافی است .
30 ) سوره اَنفال )
صفحه 15 از 45
سیره عملی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و پیشوایان بزرگ اسلام نیز نشان میدهد که آنها براي مقابله با دشمن از هیچ فرصتی غفلت
نمیکردند ، در تهیه سلاح و نفرات ، تقویت روحیه سربازان ، انتخاب محل اردوگاه و انتخاب زمان مناسب براي حمله به دشمن و
به کار بستن هر گونه تاکتیک جنگی ، هیچ مطلب کوچک و بزرگی را از نظر دور نمیداشتند.
اختراع شدهاست، « یمن » به پیامبر صلیاللهعلیهوآله خبر دادند که سلاحتازه مؤثري در « حُنَیْن » معروف است که در ایام جنگ
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فورا کسانی را به یمن فرستاد تا آن سلاح را براي ارتش اسلام تهیه کنند.
اُعْلُ هُبَل ، اُعْلُ هُبَل: سربلند باد بت بزرگ » در حوادث جنگاُحُد میخوانیمکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مقابل شعار بتپرستان
اَللّهُ اَعْلی وَ اَجَلُّ: خدا برتر و بالاتر از همه چیز است و در برابر » شعار کوبندهتر و نافذتري بهمسلمانانتعلیم داد تا بگویند « ... هُبل
اَللّهُ مَوْلانا وَ لا مَوْلالَکُمْ : خداوند » : بگویند « اِنَّ لَنَا الْعُزّي وَ لاعُزّي لَکُمْ : بت بزرگ عزّي براي ماست و شما عُزّي ندارید » شعار
. « ولیّ و سرپرست و تکیه گاه ماست و شما تکیهگاهی ندارید
( جزء دهم ( 31
این نشان میدهد که پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مسلمانان حتّی از تأثیر یک شعار قوي در برابر دشمن غافل نبودند و بهترین آن را
براي خود انتخاب میکردند .
که حتی برد و باخت مالی را در زمینه آن تجویز کرده و « مسابقه تیراندازي و اسبسواري » دستور مهمّ فقهی اسلام در زمینه
مسلمانان را به این مسابقه دعوت نموده است ، نمونه دیگري از بینش عمیق اسلام در زمینه آمادگی در برابر دشمن
است .
نکته مهم دیگري که از آیه فوق استفاده میشود رمز جهانی و جاویدانی بودن آیین اسلام است ، زیرا مفاهیم و محتویات این آیین
هزار سال « وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ » آن چنان گسترده است که با گذشت زمان به کهنگی و فرسودگی نمیگراید ، جمله
پیش مفهوم زندهاي داشت و امروز هم چنین است و ده هزار سال دیگر هم مفهوم آن همچنان زنده باقی خواهد ماند ، زیرا هر
که به « قُوَّة » و کلمه « عام » « مَا اسْتَطَعْتُمْ » نهفته است چون جمله « قُوَّة » سلاح و قدرتی در آینده نیز پیدا شود در کلمه جامع
آمده است عمومیت آن را تقویت کرده و هرگونه نیرویی را شامل میشود . « نکره » صورت
32 ) سوره اَنفال )
که مفهومی چنین گسترده دارد مسأله اسبهاي ورزیده « قُوَّة » در اینجا یک سؤال پیش میآید و آن اینکه چرا بعد از ذکر کلمه
جنگی مطرح شده است ؟
پاسخ این سؤال با یک جمله روشن میشود و آن اینکه آیه فوق در عین اینکه یک دستور وسیع براي همه قرون و اعصار بیان
نموده ، دستور خاصّی هم براي عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، عصر نزول قرآن نیز بیان داشته است ، در حقیقت این مفهوم کلّی را با
ذکر یک مثال روشن براي نیاز آن عصر و زمان پیاده کرده است ، زیرا اسب اگرچه در میدانهاي جنگ امروز با وجود تانکها
و زرهپوشها و هواپیماها و هلیکوپترها نقش چندانی ندارد ولی در آن عصر براي رزمندگان شجاع و پیشرو وسیلهچابک و
سریعی محسوب میشد .
( جزء دهم ( 33
هدف نهایی تهیه سلاح و افزایش قدرت جنگی
سپس قرآن به دنبال این دستور اشاره به هدف منطقی و انسانی این موضوع میکند و میگوید هدف این نیست که مردم جهان و
حتّی ملّت خود را با انواع سلاحهاي مخرب و ویرانگر درو کنید و آباديها و زمینها را به ویرانی بکشانید ، هدف این نیست که
صفحه 16 از 45
سرزمینها و اموال دیگران را تصاحب کنید و هدف ایننیست که اصول بردگی و استعمار را در جهان گسترش دهید ، بلکه هدف
تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ ) . ) « با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید » این است که
زیرا غالب دشمنان گوششان بدهکار حرف حسابی و منطق و اصول انسانی نیست ، آنها چیزي جز منطق زور نمیفهمند .
اگر مسلمانان ضعیف باشند همه گونه تحمیلات به آنها میشود ، امّا هنگامی که کسب قدرت کافی کنند دشمنان حق و عدالت و
دشمنان استقلال و آزادي به وحشت میافتند و سرجاي خود مینشینند .
34 ) سوره اَنفال )
هم اکنون که تفسیر این آیه را مینویسیم قسمت مهمی از سرزمینهاي اسلامی در فلسطین و کشورهاي دیگردر زیرچکمههاي
سربازاناسرائیل است ، هجوم ناجوانمردانهاي که به جنوب لبنان شد و هزاران خانواده را آواره کردند و صدها نفر را به کشتن دادند
و آباديها را به ویرانههاي وحشتناکی مبدل ساختند ، بر این ماجراي غمانگیز فصل تازهاي افزود .
در حالی که افکار عمومی مردم جهان به طور دربست این عمل را محکوم کرده و حتی دوستان اسرائیل در این موضوع با دیگران
همصدا شدهاند ، قطعنامههاي سازمان ملل اسرائیل را به تخلیه همه این سرزمینها مأمور میکند ، ولی این ملت چند میلیونی
گوششان بدهکار هیچ یک از این مسائل نیست ، چراکه زور دارند و اسلحه و قدرت و آمادگی جنگی کافی و پشتیبان قوي و از
وَ » سالیان دراز پیش از این خود را آماده براي چنین تجاوزهایی کردهاند ، تنها منطقی که میتواند جوابگوي آنها باشد منطق
اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ...
( جزء دهم ( 35
میباشد ، گویی این آیه در عصر ما و براي وضع امروز ما نازل شده است و میگوید آنچنان « تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ
نیرومند شوید که دشمن به وحشت بیفتد و زمینهاي غصب شده را پس بدهد و در سر جاي خود بنشیند .
قرین ساخته اشاره به اینکه در موضوع جهاد و دفاع اسلامی « عَدُوَّکُمْ » را با « عَدُوَّ اللّهِ » جالب توجه اینکه کلمه
اغراض شخصی مطرح نیست ، بلکه هدف حفظ مکتب انسانی اسلام است ، آنها که دشمنیشان با شما شکلی از دشمنی با خدا ،
یعنی دشمنی با حق و عدالت و ایمان و توحید و برنامههاي انسانیدارد، باید در اینزمینهها هدف حملات یا دفاع شماباشند .
است که نشان میدهد جهاد و دفاع اسلامی نه به شکل « جهاد فی سَبیلِ اللّه » و یا « فی سَبیلِ اللّهِ » در حقیقت این تعبیر شبیه تعبیر
کشورگشایی سلاطین پیشین و نه توسعهطلبی استعمارگران و امپریالیستهاي امروز و نه به صورت غارتگري قبایل عرب جاهلی
است،بلکههمهبرايخداودر راهخدا و درمسیراحیايحق وعدالت است.
36 ) سوره اَنفال )
و با افزایش « علاوه بر این دشمنانی که میشناسید دشمنان دیگري نیز دارید که آنها را نمیشناسید » ، سپس اضافه میکند
آمادگی جنگی شما آنها نیز میترسند و بر سر جاي خود مینشینند ( وَ ءاخِرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ ) .
آیه متضمن دستوري براي امروز مسلمانان نیز هست و آن اینکه تنها نباید روي دشمنان شناخته شده خود تکیه کنند و آمادگی
خویش را در سرحد مبارزه آنها محدود سازند بلکه دشمنان احتمالی و بالقوه را نیز باید در نظر بگیرند و حداکثر نیرو و قدرت
لازم را فراهم کنند و اگر به راستی مسلمانان چنین نکتهاي را در نظر میداشتند هیچگاه گرفتار حملات غافلگیرانه دشمنان
نیرومند نمیشدند .
و در پایان این آیه اشاره به موضوع مهم دیگري میکند و آن اینکه تهیه نیرو و قوه کافی و ابزار و اسلحه جنگی و وسایل مختلف
دفاعی ، نیاز به سرمایه مالی دارد ، لذا به مسلمانان دستور میدهد که باید با همکاري عموم این سرمایه را فراهم سازند و بدانید هر
« و آنچه در راه خدا انفاق کنید به شما پس داده خواهد شد » چه در این راه بدهید در راه خدا دادهاید و هرگز گم نخواهد شد
صفحه 17 از 45
( وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فی سَبیلِ اللّهِ یُوَفَّ اِلَیْکُمْ ) .
( جزء دهم ( 37
وَ اَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ ) . ) « و هیچگونه ستمی بر شما وارد نمیگردد » و تمامآنها و بیشتراز آن بهشما میرسد
این پاداش ، هم در زندگی این جهان از طریق پیروزي اسلام و شوکت و عظمت آن به شما میرسد ، زیرا یک ملت ضعیف و
مغلوب سرمایههاي مالی او نیز به خطر خواهد افتاد و امنیت و آرامش و استقلال خویش را نیز از دست خواهد داد ، بنابراین
ثروتهایی که در این راه صرف میشود از طریق دیگر و در سطحی بالاتر عاید انفاقکنندگان خواهد شد .
و همپاداش بزرگتري در جهان دیگر در جوار رحمت پروردگار در انتظار شماست با اینحال نهتنها ظلم و ستمی بر شما نخواهد
رفت بلکه بالاترین سود و بهره را خواهید برد .
38 ) سوره اَنفال )
که مفهوم وسیعی دارد بکار رفته ، یعنی هر گونه چیزي اعم از جان و مال و قدرت « شَیْیء » جالب توجه اینکه در جمله بالا کلمه
فکري یا نیروي منطق و یا هر گونه سرمایه دیگري را در راه تقویت بنیه دفاعی و نظامی مسلمانان در برابر دشمن انفاق کنید از خدا
پنهان نخواهد ماند و آن را محفوظ داشته و به موقع به شما میدهد .
هدف و ارکان جهاد اسلامی
نکته دیگري که از آیه فوق استفاده میشود و پاسخگوي بسیاري از سؤالات و ایرادهاي خرده گیران و افراد ناآگاه خواهد بود
شکل و هدف و برنامه جهاد اسلامی است ، آیه به روشنی میگوید : هدف این نیست که انسانها را به کشتن دهید و هدف این
نیست که به حقوق دیگران تجاوز کنید ، بلکه همانطور که گفتیم هدف اصلی این است که دشمنان بترسند و به شما
تجاوز نکنند و زور نگویند و تمام تلاش و کوشش شما باید در کوتاه کردن شرّ دشمنان خدا و حق و عدالت خلاصه
شود .
( جزء دهم ( 39
آیا مخالفان یک چنین تصویري از جهاد اسلامی را که قرآن با صراحت در آیه فوق آورده در ذهن خود ترسیم کردهاند که پشت
سر هم به این قانون اسلامی حمله میکنند ، گاهی میگویند اسلام آیین شمشیر است و گاهی میگویند اسلام براي تحمیل عقیده
متوسل به اسلحه شده است و گاهی پیامبر اسلام را با سایر کشورگشایان تاریخ مقایسه میکنند . به عقیده ما جواب همه
اینگونه ایرادها آن است که به قرآن بازگردند و در هدف نهایی این برنامه بیندیشند تا همهچیز بر آنها روشن شود .
64 یآاَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ
اي پیامبر ، خداوند و مؤمنانی که از تو پیروي میکنند برايحمایتتو کافیاست .
به پیامبر صلیاللهعلیهوآله « بنی نضیر » و « بنی قریظه » بعضی از مفسران نقل کردهاند که این آیه هنگامی نازل شد که طایفه یهود
گفتند : ما حاضریم تسلیم تو شویم و از تو پیروي کنیم ( و ترا یاري خواهیم کرد ) آیه بالا نازل شد و به پیامبر صلیاللهعلیهوآله
( هشدار داد که به آنها اعتماد و تکیه نکند ، بلکه تکیهگاه خود را تنها خدا و مؤمنان قرار دهد .( 1
40 ) سوره اَنفال )
که از علماي معروف اهلسنت است در کتاب فضائل الصحابه به اسناد خود نقل کرده که این آیه درباره « ابونعیم » حافظ
( علیبنابیطالب نازل شده و منظور از مؤمنین علی است.( 2
البته اینگونه تفسیرها و شأن نزولها آیه را منحصر و محدود نمیکند بلکه منظور این است شخصی مانند علی که در صف اول
صفحه 18 از 45
مؤمنان قرار دارد نخستین تکیه گاه پیامبر بعد از خدا از میان مسلمین است هر چند که دیگر مؤمنان نیز در صفوف بعد یار
و یاور پیامبر صلیاللهعلیهوآله هستند .
. جلد 15 ، صفحه 152 ، « تفسیر تبیان » -1
. جلد 2 ، صفحه 51 ، « الغدیر » -2
( جزء دهم ( 41
منتظر موازنه قدرت نباشید
65 یآاَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَی الْقِتالِ اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صبِرُونَ یَغْلِبُوا مِأْئَتَیْنِ وَ اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِأْئَۀٌ یَغْلِبُوآا اَلْفا مِنَ الَّذینَ
کَفَرُوا بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَفْقَهُونَ
اي پیامبر! مؤمنانرا تحریک بهجنگ ( بادشمن ) کن ، هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر
صد نفر باشند بر هزار نفر، از کسانی که کافر شدند پیروز میگردند چرا که آنها گروهی هستند که نمیفهمند .
جنگجویان و رزمندگان هر اندازه آمادگی داشته باشند باز قبل از شروع به جنگ باید آنها را از نظر روحی تقویت و به
اصطلاح شارژ کرد و این در برنامه تمام ارتشهاي آگاه جهان گنجانیده شده است که فرماندهان و افسران سپاه قبل از
حرکت به سوي
42 ) سوره اَنفال )
میدان ، جنگ و یا در میدان قبل از آغاز حمله با ذکر مطالب مناسبی روح جنگی آنان را تقویت میکنند و از خطر شکست برحذر
میدارند .
منتها دامنه این تشویق و تحریص در مکتبهاي مادّي و مشابه آن محدود است ، ولی در مکتبهاي آسمانی بسیار گستردهتر است ،
توجّه به فرمان پروردگار و تأثیر ایمان بهخدا و یادآوري مقام شهداي راه حق ، فضیلت و پاداشهاي بیحسابی که در انتظار آنها
است و افتخارها و مواهب معنوي که در پیروزي بر دشمن در صحنه جهاد وجود دارد ، بهترین وسیلهبرايتشویق و تحریک روح
سلحشوري و استقامت و پایمردي در سربازان میباشد ، در جنگهاي اسلامی گاهی تلاوت چند آیه از قرآن مجید آنچنان
سربازان مجاهد را آماده میساخت که سر از پا نمیشناختند و یک پارچه عشق و شور و هیجان میشدند .
در هر حال این جمله از آیه اهمیت تبلیغ و تقویت هرچه بیشتر روحیه سربازان را به عنوان یک دستور اسلامی روشن میسازد .
اگر از شما بیست نفر سرباز بااستقامت باشد بر دویست نفر غلبه خواهند کرد و » : و به دنبال آن دستور دومی میدهد و میگوید
اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صبِرُونَ یَغْلِبُوآا مِأْئَتَیْنِ وَ اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِأْئَۀٌ ) « اگر از شما صدنفر باشد بر هزار نفر از کافران غلبه میکند
یَغْلِبُوا اَلْفا مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا ) .
( جزء دهم ( 43
اَلاْنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ » : گر چه تعبیر آیه به صورت اخبار از غلبه یک نفر بر ده نفر است ، ولی به قرینه آیه بعد که میگوید
روشن میشود که منظور از آن تعیین وظیفه و برنامه و دستور است نه تنها ... « : هم اکنون خدا این تکلیف را بر شما تخفیف داد
یک خبر ساده و به این ترتیب مسلمانان نباید منتظر این باشند که از نظر نفرات جنگی با دشمن در یک سطح مساوي قرار گیرند
بلکه حتّی اگر عدد آنها یک دهم نفرات دشمن باشد باز وظیفه جهاد بر آنها فرض است .
) « این به خاطر آن است که دشمنان بیایمان شما جمعیتی هستند که نمیفهمند » : سپس اشاره به علت این حکم کرده و میگوید
بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ ) .
صفحه 19 از 45
44 ) سوره اَنفال )
شکست » و « عدم آگاهی » یا « پیروزي » و « آگاهی » این تعلیل در آغاز عجیب و شگفت آور به نظر میرسد که چه ارتباطی میان
وجود دارد ؟ ولی در واقع رابطه میان این دو بسیار نزدیک و محکم است چه اینکه مؤمنان ، راه خود را به خوبی میشناسند ، «
هدف آفرینش و وجود خود را درك میکنند و از نتایج مثبتی که در این جهان و پاداشهاي فراوانی که در جهان دیگر در انتظار
« چه هدف مقدّسی » پیکار میکنند و در راه « که » میجنگند ؟ و براي « چه » مجاهدان است باخبرند ، آنها میدانند براي
؟ « کیست » فداکاري مینمایند و اگر در این راه قربانی و شهید شوند حسابشان با
این مسیر روشن و این آگاهی ، به آنان صبر و استقامت و پایمردي میبخشد .
امّا افراد بیایمان و یا بتپرستان ، درست نمیدانند براي چه میجنگند ؟ و براي چه کسی مبارزه میکنند؟ و اگر دراین راه کشته
شدند خون آنها را چه کسی جبران خواهد کرد ؟ تنها روي یک عادت و تقلید کورکورانه و یا تعصّب خشک و بیمنطق به دنبال
این مکتب افتادهاند و این تاریکی راه و ناآگاهی از هدف و ندانستن پایان کار و نتیجهمبارزه، اعصابآنهاراسستمیکندوتوان و
استقامتشانرا میگیرد و از آنها موجودي ضعیف میسازد .
( جزء دهم ( 45
66 اَلْئنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ اَنَّ فیکُمْ ضَعْفا فَاِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِأْئَۀٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِأَتَیْنِ وَ اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ اَلْفٌ یَغْلِبُوآا اَلْفَیْنِ بِأِذْنِاللّهِ وَ
اللّهُ مَعَ الصّبِرینَ
هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی وجود دارد بنابراین هرگاه یکصدنفر بااستقامت از شماباشند بر
دویست نفر پیروزمیشوند واگر یکهزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد و خدا با صابران است .
همانطور که مشاهده کردیم آیه نخست ، به مسلمانان دستور میدهد که حتّی اگر لشکر دشمن ده برابر آنها باشد از مقابله با
آنها سرباز نزنند، در حالی که در آیهدوم نسبترا به دو برابر تنزل داده است.
46 ) سوره اَنفال )
هریک ازاین دو حکم مورد معینی دارد : به هنگامی که مسلمانان گرفتار ضعف و سستی شوند و در میان آنها افراد تازه کار و
ناآزموده و ساخته نشده ، بوده باشند مقیاس سنجش همان نسبت دو برابر است ، ولی به هنگامی که افراد ساخته شده و ورزیده و
قويّ الایمان همانند بسیاري از رزمندگان بدر بوده باشند این نسبت تا ده برابر ترقّی میکند .
بنابراین دو حکم مذکور در دو آیه ، مربوط به دو گروه مختلف و در شرایط متفاوت است و به این ترتیب نسخی در اینجا وجود
ندارد و اگر میبینیم در بعضی از روایات تعبیر به نسخ شده است باید توجّه داشته باشیم نسخ در لسان روایات مفهوم وسیعی دارد
را هم شامل میشود . « تخصیص » که
افسانه موازنه قوا
دو آیه فوق این حکم مسلّم را دربردارد که مسلمانان هرگز نباید در انتظار موازنه ظاهري قوا با دشمن بنشینند بلکه گاهی با دو برابر
( جزء دهم ( 47
جمعیت خود و گاهی حتّی با ده برابر باید به مقابله برخیزند و به عذر کمبود نفرات از برابر دشمن فرار نکنند و جالب اینکه در
بیشتر میدانهاي جنگی اسلام تعادل قوا به سود دشمن به هم خورده بود و مسلمین غالبا در اقلیت بودهاند، نه تنها در جنگهایی
که در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله اتفاق افتاد ، مانند بدر و احد و احزاب و یا جنگهایی مثل مُوته که تعداد مسلمانان سه هزار نفر
و حدّاقلّ عددي که از نفرات دشمن نوشتهاند یکصد و پنجاه هزار نفر بود ، بلکه در جنگهایی که بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله
صفحه 20 از 45
» رخ داد این تفاوت به نحو حیرتانگیزي وجود داشت ، مثلًا تعداد نفرات ارتش آزادي بخش اسلام را در جنگ با سپاه
پنجاه هزار نفر ، در حالی که تعداد سپاهیان خسرو پرویز را پانصدهزار نفر نوشتهاند . « ساسانی
که برخورد بزرگ ارتش اسلام با سپاهیان روم بود مورخان نقل کردهاند لشکري را که هِرْقِل گردآوري کرد « یَرْمُوك » در واقعه
حدود دویست هزار نفر بود ، ولی ارتش اسلام از بیست و چهار هزار نفر تجاوز نمیکرد . و عجیبتر اینکه نوشتهاند تعداد نفراتی
که از دشمن در این میدان به خاك افتادند بالغ بر هفتاد هزار نفر میشد .
48 ) سوره اَنفال )
شک نیست که موازنه و برتري قوا به ظاهر یکی از عوامل پیروزي است ، ولی چه چیز سبب میشد که این تفاوت بزرگ و
چشمگیر به سود مسلمانها جبران گردد ؟
عِشْرُونَ صبِرُونَ : بیست نفر » : پاسخ این سؤال مهم را قرآن با سه تعبیر در دو آیه فوق بیان کرده است در یکجا میگوید
« مِأْئَۀٌ صابِرَةٌ : یکصد نفر بااستقامت » و « با استقامت
یعنی روح استقامت و پایداري که ثمره درخت ایمان است سبب میشد که هر یک نفر در برابر ده نفر استقامت
کنند و بر آنها پیروز گردند .
آگاهی و اعتقاد به هدف، تعیین کننده است
یعنی عدم آگاهی آنها از هدفشان و آگاهی شما نسبت به هدف « بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ » : و در جاي دیگر میگوید
مقدستان ، کمبود نفرات را جبران میکند .
( جزء دهم ( 49
میکند ، یعنی امدادهاي الهی و کمکهاي غیبی و معنوي و لطف و رحمت پروردگار شامل « بِاِذْنِ اللّهِ » و در جاي دیگر تعبیر
حال چنین مجاهدان باایمان و پراستقامت است .
امروز نیز مسلماناندر برابر دشمنان نیرومندي قرار دارند ، اما عجب این است که در بسیاري از میدانهاي جنگ نفرات مسلمین
گام برمیدارند . « مسلمین نخستین » بسیاراز دشمن برتريدارند، ولی بازهماثرياز پیروزي نیست و درست در جهت عکس
اینها به خاطر آن است که آگاهی کافی متأسفانه در مسلمانان امروز نیست ، روح استقامت را بهخاطر تسلیم شدن در برابر
عوامل فساد و زرق و برق مادي از دست دادهاند ، حمایتهاي الهی نیز به خاطر آلودگی به گناه از آنها سلب شده است
در نتیجه به چنین سرنوشتی گرفتار شدهاند .پایان سوره اَنفال
سوره