گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
سوره تَوْبَه




سوره تَوْبَه
16 اَمْ حَسِبْتُمْ اَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذینَ جهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لا رَسُولِه وَ لاَ الْمُؤْمِنینَ وَلیجَۀً وَ اللّهُ
خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ
آیا گمان کردید که ( به حال خود ) رها میشوید در حالی که هنوز آنهاکه ازشماجهادکردند و غیر از خدا و رسولش را محرم
اسرار خویش انتخاب ننمودند ( از دیگران ) مشخص نشدهاند ( باید آزمونشوید و صفوف از هم جدا شود ) و خداوند به
آنچه عمل میکنید آگاه است .
به معنی دخول است و به کسی گفته میشود که محرم اسرار و گرداننده کارهاي انسان میباشد و « وُلُوج » از ماده « وَلیجَ ۀً »
صفحه 21 از 45
یکسان است . « بِطانَۀ » معنی آن تقریبا با معنی
در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد میکند و آن اینکه تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمییابد و شخصیت
اشخاص روشن نمیشود ، بلکه با دو وسیله آزمایش ، مردم آزمون میشوند :
( جزء دهم ( 51
نخست جهاد در راه خدا و براي محو آثار شرك و بتپرستی و دوم ترك هر گونه رابطه و همکاري با منافقان و دشمنان ،
که اولی دشمنان خارجی را بیرون میراند و دومی دشمنان داخلیرا .
هنوز » در حالی که خدا هنوز ندانسته ) که نظیر آن در سایر آیات قرآن نیز دیده میشود ، در واقع به معنی ) « لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ » جمله
است و این گونه تعبیر معمولًا در مورد تأکید به کار میرود ) « معلوم » به معنی نفی « علم » است ( به تعبیر دیگر نفی « تحققنیافته
وگرنه خداوند طبق دلایلعقلی و صریحآیات فراوانی از قرآن از همه چیز آگاه بوده و خواهد بود .
اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا امَنّا وَ هُمْ » : این آیه در حقیقت شبیه نخستین آیه سوره عنکبوت است ، آنجا که میفرماید
و در پایان آیه به عنوان اخطار . « ؟ لا یُفْتِنُونَ : آیا مردم گمان میکنند که آنها را به حال خود رها میسازند و آزمایش نمیشوند
وَ اللّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ ) . ) « خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است » : و تأکید میفرماید
52 ) سوره تَوبَه )
مبادا کسانی چنین تصور کنند ، که خدا از ارتباطهاي مخفیانه آنها با منافقین و دشمنان بیخبر است بلکه به خوبی همه
را میداند و بر طبق آن با بندگان خود رفتار خواهد کرد .
از طرز بیان آیه چنین برمیآید که در میان مسلمانان آن روز افرادي تازه به محیط اسلام گام گذارده بودند و آمادگی روحی براي
جهاد نداشتند ، این سخن درباره آنها است ، وگرنه مجاهدان راستین وضع خود را بارها در میدانهاي جهاد تا آن روز روشن
ساخته بودند .
18 اِنَّما یَعْمُرُ مَسجِدَ اللّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ وَ اَقامَ الصَّلوةَ وَ ءَاتَی الزَّکوةَ وَ لَمْ یَخْشَ اِلاَّ اللّهَ فَعَسی آ اوُلآئِکَ اَنْ یَکُونُوا
مِنَ الْمُهْتَدینَ
مساجدالهی را تنها کسی آباد میکند که ایمان به خدا و روز قیامتآورده و نمازرا برپا دارد و زکات را بپردازد و از چیزي جز
خدا نترسد ، ممکن است چنین گروهی هدایت یابند .
( جزء دهم ( 53
در این آیه شرایط آباد کنندگان مساجد و کانونهاي پرستش و عبادترا ذکرمیکند و برايآنها پنج شرط مهم بیان میدارد و
اِنَّما یَعْمُرُ مَسجِدَ اللّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللّهِ ) « تنها کسانی مساجد خدا را آباد میسازندکه ایمان بهخدا و روز رستاخیز دارند » : میگوید
وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ) .
این اشاره به شرط اول و دوم است ، که جنبه اعتقادي و زیربنایی دارد و تا آن نباشد هیچ عمل پاك و شایسته و خالصی از
انسان سرنمیزند ، بلکه اگر ظاهرا هم شایسته باشد ، در باطن آلوده به انواع غرضهاي ناپاك خواهد بود .
وَ اَقامَ الصَّلوةَ وَ ءَاتَی الزَّکوةَ ). ) « و نماز را برپا دارد و زکات را بدهد » : بعد به شرطهاي سوم و چهارم اشاره کرده و میگوید
یعنی ایمانش به خدا و روز رستاخیز تنها در مرحله ادعا نباشد ، بلکه با اعمال پاکش آن را تأیید کند ، هم پیوندش با خدا محکم
باشد و نماز را به درستی انجام دهد و هم پیوندش با خلق خدا و زکوة را بپردازد .
54 ) سوره تَوبَه )
وَ لَمْ یَخْشَ اِلاَّ اللّهَ ) . ) « و جز از خدا نترسد » : سرانجام به آخرین شرط اشاره کرده و میگوید
صفحه 22 از 45
قلبش مملو از عشق به خدا است و تنها احساس مسؤولیت در برابر فرمان او میکند ، بندگان ضعیف را کوچکتر از آن میشمرد
که بتوانند در سرنوشت او و جامعه او و آینده او و پیروزي و پیشرفت او و بالاخره در آبادي کانون عبادت او ، تأثیري
داشته باشند .
و به هدف خود برسند و « این گروه که داراي چنین صفاتی هستند ممکن است هدایت شوند » : و در پایان اضافه میکند
در عمران و آبادي مساجد خدا بکوشند و از نتایج بزرگ آن بهرهمند شوند ( فَعَسیآ اوُلآئِکَ اَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدینَ
. (
چیست ؟ « عمران مساجد » منظوراز
آیا آباد ساختن مساجد به معنی آبادي ساختمان و تأسیسات آن
( جزء دهم ( 55
در آیه « عمران مساجد » است ، یا به معنی اجتماع و شرکت در آن ؟ بعضی از مفسران تنها یکی از این دو قسمت را در تفسیر
فوق انتخاب کردهاند در حالی که مفهوم این کلمه یک مفهوم وسیع است و همه این امور را شامل میشود .مشرکان و بتپرستان نه
حق شرکت در مساجد دارند و نه تعمیر و بناي ساختمان آنها و همه این امور باید به دست مسلمانان انجام پذیرد .
ضمنا از این آیات استفاده میشود که مسلمانان نباید هدایا و کمکهاي مشرکان بلکه تمام فرق غیراسلامی را براي ساختمان
شروع شده ، عمران « اِنَّما » مساجد خود بپذیرند ، زیرا آیه اول گرچه تنها سخن از مشرکان میگوید ، ولی آیه دوم که با کلمه
مساجد را مخصوص مسلمانان میسازد. و از اینجا روشن میشود که متولیان و پاسداران مساجد نیز باید از میان پاكترین افراد
انتخاب شوند ، نه اینکه افراد ناپاك و آلوده به خاطر مال و ثروتشان و یا به خاطر مقام یا نفوذ اجتماعیشان ، آنچنان که در
بسیاري از نقاط متأسفانه رایج شده ، بر این مراکز عبادت و اجتماعات اسلامی گمارده شوند .
56 ) سوره تَوبَه )
بلکه تمام دستهاي ناپاك را از تمام این مراکز مقدس باید کوتاه ساخت و از آن روز که گروهی از زمامداران جبار و یا
ثروتمندان آلوده و گنهکار دست به ساختمان مساجد و مراکز اسلامی زدند ، روح و معنویت و برنامههاي سازنده آنها مسخ
شده و همین است که میبینیم بسیاري از اینگونه مساجد شکل مسجد ضرار را به خود گرفته است.
عمل خالص تنها از ایمان سرچشمه میگیرد
ممکن است بعضی چنین فکر کنند که چه مانعی دارد ، از سرمایههاي غیر مسلمانان براي عمران و آبادي این مراکز استفاده کنیم؟
اما آنها که چنین میگویند توجه به این نکته اساسی ندارند که اسلام همه جا عمل صالح را میوه درخت ایمان میشمرد ، عمل
همیشه پرتوي از نیات و عقاید آدمی است و همیشه شکل و رنگ آن را به خود میگیرد . نیتهاي ناپاك ممکن نیست عمل پاکی
به وجود آورد و محصول مفیدي از خود نشان دهد، چه اینکه عمل بازتاب نیّت است.
( جزء دهم ( 57
ویژگی اصحاب مساجد
جز از خدا نترسند ) نشان میدهد که عمران و آبادي و نگاهداري مساجد جز در سایه شهامت و ) « لَمْ یَخْشَ اِلاَّ اللّهَ » جمله
شجاعت ممکن نیست ، هنگامی این مراکز مقدس اسلامی به صورت کانونهاي انسانسازي و کلاسهاي عالی تربیت درمیآید ،
که بنیانگزاران و پاسدارانی شجاع داشته باشد ، آنها که از هیچکس جز خدا نترسند و تحت تأثیر هیچ مقام و قدرتی قرار
صفحه 23 از 45
نگیرند و برنامهاي جز برنامههاي الهی در آن پیاده نکنند .
آیا تنها مسجدالحرام منظور است؟
« مسجد الحرام » بعضی از مفسران آیات فوق را مخصوص
58 ) سوره تَوبَه )
که « مسجد الحرام » دانستهاند ، در حالی که الفاظ آیه عام است و هیچگونه دلیلی بر این تخصیص نیست ، هرچند
بزرگترین مسجد اسلامی است در ردیف اول قرار گرفته و در آن روز که آیات نازل شد ، بیشتر آن مسجد در نظر بود ،
ولی این دلیل تخصیص مفهوم آیات نمیشود .
اهمیت احداث مسجد
درباره اهمیت بناي مسجد احادیث فراوانی از طرق اهل بیت و اهل سنت رسیده است که اهمیت فوق العاده این کار را نشان
مَنْ بَنی مَسْجِدا وَ لَوْ کَمَفْحَصِ قَطاةٍ بَنَی اللّهُ لَهُ بَیْتا فِی الْجَنَّۀِ : کسی » : میدهد. از پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین نقل شده که فرمود
(1). « که مسجدي بنا کند هرچند به اندازه لانه مرغی بوده باشد ، خداوند خانهاي در بهشت براي او بنا خواهد ساخت
( جزء دهم ( 59
مَنْ اَسْرَجَ فی مَسْجِدٍ سِراجا لَمْ تَزَلِ الْمَلائکِۀُ وَ حَمَلَۀُ الْعَرْشِ » : و در حدیث دیگري از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده
یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ مادامَ فی ذلِکَ الْمَسْجِدِ ضَ وْئُهُ : کسی که چراغی در مسجدي برافروزد فرشتگان و حاملان عرش الهی
(1). « مادام که نور آن چراغ در مسجد میتابد براي او استغفار میکنند
ولی امروز آنچه بیشتر اهمیّت دارد ، عمران و آبادي معنوي مساجد است و به تعبیر دیگر بیش از آنچه به ساختن مسجد اهمیّت
میدهیم باید به ساختن افرادي که اهل مسجد و پاسداران مسجد و حافظان آنند اهمیت بدهیم. مسجد باید کانونی باشد براي هر
گونه حرکت و جنبش و سازنده اسلامی در زمینه آگاهی و بیداري مردم و پاکسازي محیط و آماده ساختن مسلمانان براي دفاع
ازمیراثهاياسلام.
، جلد 10 « المَنار » باب 8 از ابواب احکام مساجد و همچنین در تفسیر « وسائل الشیعه » -1 این حدیث در
صفحه 213 از ابن عباس نقل شده است .
. جلد 1 ، صفحه 108 ، « کنز العرفان » -2
60 ) سوره تَوبَه )
مخصوصا باید توجه داشت ، مسجد مرکزي براي جوانان و نوجوانان باایمان گردد ، نه اینکه تنها مرکز بازنشستگان و از
کارافتادگان شود . مسجد باید کانونی براي فعّالترین قشرهاياجتماع باشد، نه مرکز افراد بیکاره و بیحال و خواب آلودها .
23 یاَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوآا ءابآءَکُمْ وَ اِخْوانَکُمْ اَوْلِیآءَ اِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الاْیمنِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَاُولآئِکَ هُمُالظّلِمُونَ
ايکسانی که ایمان آوردهاید هرگاه پدران و برادران شما کفر را بر ایمان ترجیحدهند آنها را ولیّ ( و یار و یاور و تکیهگاه ) خود
قرار ندهید و کسانی که آنها را ولیّ خود قرار دهند ستمگرند .
چه ظلمی از این بالاتر که انسان با پیوند دوستی با بیگانگان و دشمنان حق ، هم به خویشتن ستم کند و هم به جامعهاي که تعلق
به آن دارد و هم به فرستاده خدا .
( جزء دهم ( 61
صفحه 24 از 45
همهچیز فداي هدف و براي خدا
24 قُلْ اِنْ کانَ ءابآؤُکُمْ وَ اَبْنآؤُکُمْ وَ اِخْوانُکُمْ وَ اَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ اَمْولٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجرَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَسکِنُ تَرْضَوْنَهآ
اَحَبَّ اِلَیْکُمْ مِنَاللّهِ وَ رَسُولِه وَ جِهادٍ فی سَبیلِه فَتَرَبَّصُوا حَتّی یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِه وَ اللّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْفسِقینَ
بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شماواموالیکهبهدستآوردهایدوتجارتیکهازکسادشدنش بیمدارید و مساکن
مورد علاقه شما ، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است در انتظار این باشید کهخداوند عذابش را بر
شما نازل کند و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمیکند .
لَمّا اذَنَ اَمیرُ » : در تفسیر علی بن ابراهیم قمی چنین نقل شده
62 ) سوره تَوبَه )
الْمُؤْمِنینَ اَنْ لا یَدْخُلَ الْمَسْجِدَالْحَرامَ مُشْرِكٌ بَعْدَ ذلِکَ جَزَعَتْ قُرَیْشٌ جَزَعا شَدیدا وَ قالُوا ذَهَبَتْ تِجارَتُنا وَ ضاعَتْ عِیالُنا وَ خَرِبَتْ
دُورَنا، فَاَنْزَلَاللّهُ فی ذلِکَ قُلْ (یا مُحَمَّدُ) اِنْ کانَ ءاباؤُکُمْ... : هنگامی که امیرمؤمنان علی ( در مراسم حج ) اعلام کرد که بعد از این
هیچ مشرکی حق ورود به مسجدالحرام را ندارد فریاد ( مؤمنان ) قریش برخاست و گفتند : تجارت ما از میان رفت ، خانوادههاي ما
. « ( ضایع شد و خانههایمان ویران گشت ، آیات فوق نازل شد ( و به آنها پاسخ گفت
آخرین وسوسه و بهانهاي که ممکن بود براي گروهی از مسلمانان در برابر دستور پیکار با بتپرستان پیدا شود و طبق بعضی از
تفاسیر پیدا شد ، این بود که آنها فکر میکردند که از یک سو درمیان مشرکان و بتپرستان ، خویشاوندان و بستگان نزدیک
آنها وجود دارند ، گاهی پدر مسلمان شده و پسر در شرك باقی مانده ، گاهی به عکس پسران راه توحید را پیش گرفتهاند و
پدران همچنان در تاریکی شرك باقی ماندهاند
( جزء دهم ( 63
و همچنین در مورد برادران و همسران و عشیره و قبیله ، اگر بنا شود با همه مشرکان پیکار کنند باید از خویشاوندان و قبیله خود
چشم بپوشند .
از سوي دیگر سرمایهها و تجارت آنان تا حد زیادي در دست مشرکان بود ، با آمد و شد آنها به مکه آن را رونق
میبخشیدند .
و از سوي سوم خانههاي مرفّه و نسبتا آبادي در مکه داشتند که در صورت درگیري با مشرکان ممکن بود به ویرانی بکشد و یا
با تعطیل مراسم حج از طرف مشرکان از ارزش و استفاده بیفتد. آیه فوق ناظر به حال اینگونه اشخاص است و با بیان قطعی به
آنها پاسخ صریح میدهد .
درآیه بالا خطوط اصلیایمان راستیناز ایمانآلوده به شرك و نفاق ترسیم شده است و حد فاصل میان مؤمنان واقعی و افراد
ضعیفالایمان مشخص گردیده و با صراحت میگوید که اگر سرمایههاي هشتگانه زندگی مادي که چهار قسمت آن مربوط به
نزدیکترین خویشاوندان ( پدران و فرزندان و برادران و همسران ) و یک قسمت مربوط به گروه
64 ) سوره تَوبَه )
اجتماعی و عشیره و قبیله است و قسمت دیگري مربوط به سرمایهها و اندوختهها و قسمتی مربوط به رونق تجارت و کسب و کار و
سرانجام قسمتی به خانههاي مرفه ارتباط دارد ؛ در نظر انسان پرارزشتر و گرانبهاتر از خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله و جهاد و
اطاعت فرمان او است تا آنجا که حاضر نیست آنها را فداي دین کند ، معلوم میشود ایمان واقعی و کامل تحقق نیافته است. آن
روز حقیقت و روح ایمان با تمام ارزشهایش تجلی میکند که در مورد چنین فداکاري و گذشت تردید نداشته باشد .
صفحه 25 از 45
به علاوه آنها که آماده چنین گذشتی نیستند در واقع به خویش و جامعه خویش ستم میکنند و حتی از آنچه میترسند در آن
خواهند افتاد ، زیرا ملّتی که در گذرگاههاي تاریخ و لحظات سرنوشت آماده چنین فداکاريهایی نباشند دیر یا زود مواجه با
شکست میشود و همان خویشاوندان و اموال و سرمایههایی که به خاطر دلبستگی به آن از جهاد چشم پوشیده است به خطر
میافتند و در چنگال دشمن نیست و نابود خواهند شد .
( جزء دهم ( 65
آنچه درآیات فوق میخوانیم مفهومشبریدن پیوندهايدوستی و محبتبا خویشاوندان و نادیده گرفتن سرمایههاي اقتصادي و
سوق دادن به ترك عواطف انسانی نیست ، بلکه منظور این است که بر سر دو راهیها نباید عشق زن و فرزند و مال و مقام و خانه و
خانواده مانع از اجراي حکم خدا و گرایش به جهاد گردد و انسان را از هدف مقدسش بازدارد .
لذا اگر انسان بر سردوراهیها نباشد رعایت هر دو بر او لازم است.
وَ اِنْ جاهَداكَ عَلی اَنْ تُشْرِكَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِه عِلْمٌ فَلا » : در آیه 15 سوره لقمان درباره پدران و مادران بتپرست میخوانیم
تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوُفاً : اگر آنها به تو اصرار دارند که چیزي را که شریک خدا نمیدانی براي او شریک
. « قرار دهی هرگز از آنها اطاعت مکن ولی در زندگی دنیا با آنها بهنیکی رفتار کن
66 ) سوره تَوبَه )
زندگی ایمان است و جهاد در سایه ایمان
ممکن است کسانی چنین فکر کنند ، آنچه در آیه بالا آمده مخصوص مسلمانان نخستین است و متعلّق به تاریخ گذشته ، ولی این
اشتباه بزرگی است ، این آیات نه تنها دیروز بلکه امروز و فرداي مسلمانان را دربرمیگیرد .
اگر آنها داراي ایمان محکم و آمادگی براي جهاد و فداکاري و در صورت لزوم هجرت نباشند و منافع مادي خویش را بر رضاي
خدا مقدّم بشمرند و به خاطر دلبستگیهاي زیاد به زن و فرزند و مال و ثروت و تجمّلات زندگی از فداکاري مضایقهکنند، آینده
آنها تاریک است ، نه تنها آینده ، امروز هم در خطر خواهند بود و همه میراثهاي گذشته و افتخاراتشان از میان خواهد رفت ،
زندگی ایمان است و » منابع حیاتیشان به دست دیگران خواهد افتاد و زندگی براي آنان مفهومی نخواهد داشت ، که
. « جهاد در سایه ایمان
آیه فوق به عنوان یک شعار باید به تمام فرزندان و جوانان مسلمان
( جزء دهم ( 67
تعلیم گردد و روح فداکاري و سلحشوري و ایمان در آنها زنده شود و بتوانند میراثهاي خود را پاسداري کنند.
انبوه جمعیت به تنهایی کارساز نیست
لارْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ 􀂘 25 لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ اِذْ اَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئا وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ ا
وَلَّیْتُمْ مُدْبِرینَ
خداوند شمارا در میدانهاي زیادي یاري کرد ( و بر دشمن پیروز شدید ) و در روز حنین ( نیز یاري نمود ) در آن هنگام که فزونی
جمعیتتان شما را به اعجاب آورده بود ، ولی هیچمشکلی را براي شما حلنکرد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شد سپس پشت
(به دشمن) کرده فرار نمودید.
به معنی محلّی است که انسان براي اقامت دائمی یا موقت انتخاب میکند . ولی یکی از معانی آن « مَوْطِن » جمع « مَواطِن »
صفحه 26 از 45
میدانهاي جنگ میباشد به تناسب اینکه جنگجویان مدتی کوتاه یا طولانی در آن اقامت میکنند .
68 ) سوره تَوبَه )
تعداد لشکر اسلام را در جنگ حنین دوازده هزار نفر و بعضی ده هزار نفر یا هشت هزار نفر نوشتهاند ، ولی روایات مشهور و
صحیح دوازده هزار نفر را تأیید میکنند ، که در هیچیک از جنگهاي اسلامی تا آن روز این عدد سابقه نداشت ، آنچنان که
امّا چنانکه در .« لَنْ نُغْلَبَ الْیَوْمَ : هیچگاه با این همه جمعیّت امروز شکست نخواهیم خورد » : بعضی از مسلمانان مغرورانه گفتند
به خواست خدا خواهیم گفت ، این انبوه جمعیّت که گروهی از آنها از افراد تازه مسلمان و ساخته نشده بودند « حنین » شرح غزوه
، موجب فرار لشکر و شکستابتدایی شد ، ولی سرانجام لطف خدا آنها را نجات داد. این شکست ابتدایی چنان بود که قرآن
سپس پشت به دشمن کرده و » .( لارْضُ بِما رَحُبَتْ 􀂘 وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ ا ) « زمین با آنهمه وسعتش بر شما تنگ شد » : اضافه میکند
میدانهاي بسیار ) ) « مَواطِنَ کَثیرَة » ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرینَ ). در آیه فوق اشاره به نصرت خداوند نسبت به مسلمانان در ) « فرار نمودید
شده است .
( جزء دهم ( 69
درباره تعداد جنگهاییکه پیغمبر صلیاللهعلیهوآله شخصا درآن مبارزه کرد، یا با مسلمانان بود اما شخصا جنگ نکرد و همچنین
میدانهایی که سپاه اسلام در مقابل دشمنان قرار گرفت ، ولی پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در آن حضور نداشت ، در میان مورخان
گفتگو بسیار است ، ولی از بعضی از روایات که از طرق اهل بیت علیهمالسلام به ما رسیده است استفاده میشود که عدد آنها
به هشتاد میرسید .
نقل شده که یکی از خلفاي عباسی نذر کرده بود که اگر از مسمومیت نجات یابد ، مال کثیري به فقرا بدهد ، « کافی » در کتاب
هنگامی که بهبودي یافت ، فقهایی که اطراف او بودند درباره مبلغ آن اختلاف کردند و هیچکدام مدرك روشنی نداشتند، سرانجام
وقتی از علت آن سؤال کردند حضرت به ، « کثیر" "هشتاد "است » : " سؤال کرد ، فرمود « حضرت محمدبنعلی النقی » از امام نهم
ما تعداد میدانهاي نبرد اسلام و کفر را که در آن مسلمانان پیروز شدند برشمردیم ، عدد آن » : آیه فوق اشاره کرد و فرمود
(1). « هشتاد بود
70 ) سوره تَوبَه )
26 ثُمَّ اَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسُولِه وَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ وَ اَنْزَلَ جُنُودا لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ذلِکَ جَزآءُ الْکفِرینَ
خودرا بر رسولش و بر مؤمنان نازل کرد و لشکرهایی فرستاد که شما نمیدیدید و کافران را مجازات « سکینه » سپس خداوند
کرد و این است جزاي کافران .
نزول این ارتش نامریی الهی براي تحکیم و تقویت روح مسلمانان و ایجاد نیروي ثبات و استقامت در جان و دل آنان بود،
( نه اینکهفرشتگان و نیروهايغیبی در جنگ شرکت کرده باشند.( 2
را چنین بیان میکند : « حنین » و در پایان نتیجه نهایی جنگ
. جلد 2 ، صفحه 197 ، « نُورُالثَّقَلَیْن » -1
-2 براي توضیح بیشتر به همین جلد از تفسیرنمونه ذیل آیات 9 تا 12 سوره انفال مراجعه نمایید
( جزء دهم ( 71
گروهی کشته و گروهی اسیر و جمعی پا به فرار گذاردند آنچنان که از ) « خداوند افراد بیایمان و بتپرست را کیفر داد »
دسترس ارتش اسلام خارج شدند ) ( وَ عَذَّبَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ذلِکَ جَزآءُ الْکفِرینَ ) .
ایمان و آرامش
صفحه 27 از 45
به معنی یک نوع حالت آرامش و اطمینان است ، که هر گونه شک و دودلی و ترس و وحشت « سُکُون » در اصل از ماده « سَکینَۀ »
با ایمان رابطه نزدیکی دارد ، « سَ کینه » ، را از انسان دور میسازد و او را در برابر حوادث سخت و و پیچیده ثابت قدم میگرداند
یعنی زاییده ایمان است ، افراد باایمان هنگامی که به یاد قدرت بیپایان خداوند میافتند و لطف و مرحمت او را در نظر میآورند ،
به ایمان تفسیر شده ( 1)و در بعضی دیگر به « سکینه » موجی از امید در دلشان پیدا میشود و اینکه میبینیم در بعضی از روایات
در شکل و صورت انسان( 1) همه بازگشت به همین معنی است . « نسیم بهشتی » یک
. جلد 2 ، صفحه 114 ، « تفسیر برهان » -1
72 ) سوره تَوبَه )
هُوَ الَّذي اَنْزَلَ السَّکینَۀَ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا ایمانا مَعَ ایمانِهِمْ : او » : در قرآن مجید سوره فتح آیه 4 میخوانیم
. « کسی است که سکینه را در دلهاي مؤمنان فرو فرستاد ، تا ایمانی بر ایمان آنها افزوده شود
و در هر حال این حالت فوق العاده روانی ، موهبتی است الهی و آسمانی که در پرتو آن ، انسان مشکلترین حوادث را
در خود هضم میکند و یک دنیا آرامش و ثبات قدم در درون خویش احساس مینماید .
با اینکه تمام جملههاي پیش « ثُمَّ اَنْزَلَ اللّهُ سَ کینَتَهُ عَلی رَسُولِه و عَلَیْکُمْ » : جالب توجه اینکه قرآن در آیات مورد بحث نمیگوید
اشاره به اینکه منافقان و آنها که طالبان « عَلَیالْمُؤْمِنینَ » : ذکر شده است ، بلکه میگوید « کُمْ » از آن به صورت خطاب و با ضمیر
و آرامش نداشتند و تنهااین موهبت نصیب افراد باایمان میشود . « سکینه » دنیا در میدانجهاد بودند سهمی از این
. جلد 2 ، صفحه 201 ، « نُورُ الثَّقَلَیْن » -1
( جزء دهم ( 73
و در روایات میخوانیم : این نسیم بهشتی با انبیاء و پیامبران خدا بوده است ، به همین دلیل در حوادثی که هر کس در برابر آن
کنترل خویش را از دست میدهد آنها روحی آرام و عزمی راسخ و ارادهاي آهنین و تزلزلناپذیر داشتند .
براي رفع اضطرابیبود که از فرار کردن جمعیت به پیامبر « حنین » بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله در میدان « سکینه » نزول
صلیاللهعلیهوآله دست داده بود ، وگرنهاو در اینصحنه چون کوه ثابت و پابرجا بود و همچنین علی و گروه کوچکی از مسلمانان.
تجربه بیندوزند و « حنین » نکتهاي که توجه به آن امروز براي مسلمانان نهایت لزوم را دارد ، این است که از حوادثی چون حادثه
بدانند کثرت نفرات و جمعیت انبوهشان هرگز نباید مایه غرورشان گردد ، از جمعیت انبوه به تنهایی کاري ساخته نیست ، مسأله
مهم وجود افراد ساخته شده و مؤمن و مصمم است، هرچند گروه کوچکی باشند ، همانگونه که یک گروه کوچک سرنوشت
را تغییر داد، بعد از آنکه انبوه جمعیت ناآزموده و ساختهنشده مایه هزیمت و شکست شده بود. « حنین » جنگ
74 ) سوره تَوبَه )
الهی گردد و در « سکینه » مهم این است که افراد آنچنان با روح ایمان و استقامت و فداکاري پرورش یابند که دلهایشان مرکز
برابر سختترین طوفانهاي زندگی چون کوه پابرجا و آرام بایستند .
27 ثُمَّ یَتُوبُ اللّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عَلی مَنْ یَشآءُ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ
سپسخداوند پسازاین توبههرکسرابخواهد (و شایسته ببیند ) میپذیرد و خداوند آمرزنده و مهربان است .
که با فعل مضارع ذکر شده دلالت بر استمرار دارد مفهومش این است که درهاي توبه و بازگشت همچنان به روي « یَتُوب » جمله
آنها باز و گشوده است .
( جزء دهم ( 75
صفحه 28 از 45
« حُنَیْن » غزوه عبرتانگیز
سرزمینی است در نزدیکی شهر طائف و چون این غزوه در آنجا واقع شد به نام غزوه حُنَیْن معروف شده و در قرآن از آن « حنین »
است ( اَوْطاس نام سرزمینی در همان حدود و « هَوازِن » و غزوه « اَوْطاس » شده است ، نام دیگر آن غزوه « یَوْمَ حُنَیْنٍ » تعبیر به
هَوازِن نام یکی از قبایلی است که در آن جنگ با مسلمانان درگیر بودند ) .
هنگامی که از فتح مکّه باخبر شد و « هَوازِن » در کامل طایفه بزرگ « ابن اثیر » از آنجا شروع شد که بنا به گفته « غزوه » این
بعد از فتح مکه به جنگ با آنها برخیزد و « محمّد » آنها را جمع کرد و به آنها گفت ممکن است « مالک بن عوف » رئیسشان
آنها گفتند : پیش از آنکه او با ما نبرد کند صلاح در این است که ما پیشدستی کنیم .
هنگامی که این خبر به گوش پیامبر صلیاللهعلیهوآله رسید به مسلمانان دستور داد آماده حرکت به سوي سرزمین هوازن
( شوند .( 1
. جلد 2، صفحه 261 ،« کاملابناثیر » -1
76 ) سوره تَوبَه )
گرچه درباره جریان این جنگ و کلّیات آن در میان مورّخان تقریبا اختلافی نیست ولی در جزئیات آن روایات گوناگونی دیده
در « طبرسی » میشود که کاملاً متفق نیستند و ما آنچه را ذیلاً بهطور فشرده میآوریم طبق روایتی است که مرحوم
آورده است . « مجمعالبیان »
در آخر ماه رمضان یا در ماه شوال سنه هشتم هجرت بود که رؤساي طایفه هَوازِن نزد مالک بن عوف جمع شدند و اموال و
فرزندان و زنان خود را به همراه آوردند تا به هنگام درگیري با مسلمانان هیچکس فکر فرار در سر نپروراند و به این
شدند . « اَوْطاس » ترتیب وارد سرزمین
پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرچم بزرگ لشکر را بست و به دست علی داد و تمام کسانی که براي فتح مکه پرچمدار بخشی از لشکر
مقدار « صفوان ابن امیّه » حرکت کردند . پیامبر مطلع شد که « حُنَیْن » اسلام بودند به دستور پیامبر با همان پرچم به سوي میدان
سؤال کرد به راستی عاریه است یا « صفوان » ، زیادي زره در اختیاردارد بهنزداو فرستاد و یکصدزره بهعنوان عاریت از او خواست
« صفوان » ، غصب؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود : عاریهاي است که ما آن را تضمین میکنیم و سالم برمیگردانیم
یکصدزرهبهعنوانعاریتبهپیامبر صلیاللهعلیهوآله داد و خود شخصا با حضرت حرکت کرد .
( جزء دهم ( 77
دوهزار نفر از مسلمانانی که در فتح مکه اسلام را پذیرفته بودند به اضافه ده هزار نفر سربازان اسلام که همراه پیامبر براي فتح
مکه آمده بودند که مجموعا دوازده هزار نفر میشدند براي میدان جنگ حرکت کردند .
که مرد پرجرأت و با شهامتی بود به قبیله خود دستور داد غلافهاي شمشیر را بشکنند و در شکافهاي کوه و « مالک بن عوف »
درّههاي اطراف و لابلاي درختان ، بر سر راه سپاه اسلام کمین کنند و به هنگامی که در تاریکی اوّل صبح مسلمانان به آنجا
رسیدند یکباره بهآنانحملهورشوندولشکررا درهمبکوبند. اواضافه کرد: محمّد صلیاللهعلیهوآله با
78 ) سوره تَوبَه )
مردان جنگی هنوز روبرو نشده است تا طعم شکست را بچشد. هنگامی که پیامبر نماز صبح را با یاران خواند و فرمان داد به طرف
از هر سو مسلمانان را زیر رگبار تیرهاي خود قرار « هَوازِن » سرازیر شدند ، در این موقع بود که ناگهان لشکر « حُنَیْن » سرزمین
دادند گروهی که در مقدّمه لشکر قرار داشتند ( و در میان آنها تازه مسلمانان مکه بودند ) فرار کردند و این امر سبب شد
که باقیمانده لشکر به وحشت بیفتند و فرار کنند .
صفحه 29 از 45
خداوند در اینجا آنها را با دشمنان به حال خود واگذارد و موقتا دست از حمایت آنها برداشت زیرا به جمعیت انبوه
خود مغرور بودند و آثار شکست در آنان آشکار گشت .
امام علی که پرچمدار لشکر بود با عده کمی در برابر دشمن ایستادند و همچنان به پیکار ادامه دادند .
( در این هنگام پیامبر در قلب سپاه قرار داشت ) و عباس عموي پیامبر صلیاللهعلیهوآله و چند نفر دیگر از بنی هاشم که مجموعا از
بود اطراف پیامبر صلیاللهعلیهوآله را گرفتند . « اُمُّ اَیْمَن » فرزند « اَیْمَن » نه نفر تجاوز نمیکردند و دهمین آنها
( جزء دهم ( 79
مقدمه سپاه به هنگام فرار و عقب نشینی از کنار پیامبر صلیاللهعلیهوآله گذشت، پیامبر صلیاللهعلیهوآله به عباس که صداي بلند و
لانْصارِ یا 􀂘 یا مَعْشَرَ الْمُهاجِرینَ وَ ا » : رسایی داشت دستور داد فوراازتپهاي که در آن نزدیکی بود بالا رود و به مسلمانان فریادزند
اَصْحابَ سُورَةِ الْبَقَرَةِ یا اَهْلَبَیْعَتِ الشَّجَرَةِ اِلی اَیْنَ تَفِرُّونَ هذا رَسُولُ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله : اي گروه مهاجران و انصار و اي یاران
. « سوره بقره و اي اهل بیعت شجره به کجا فرار میکنید ؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآله اینجا است
مخصوصا انصار در این بازگشت پیشقدم بودند و « لَبَّیْک، لَبَّیْک » : هنگامی که مسلمانان صداي عباس را شنیدند بازگشتند و گفتند
به طرز « هَوازِن » حمله سختی از هر جانب به سپاه دشمن کردند و با یاري پروردگار به پیشروي ادامه دادند ، آنچنان که طایفه
وحشتناکی به هر سو پراکنده شدند و پیوسته مسلمانان آنها را تعقیب میکردند .
80 ) سوره تَوبَه )
( حدود یکصد نفر از سپاه دشمن کشته شد و اموالشان به غنیمت به دست مسلمانان افتاد و گروهی نیز اسیر شدند .( 1
و در پایان این نقل تاریخی میخوانیم که پس از پایان جنگ نمایندگان قبیله هَوازِنْ خدمت پیامبر آمدند و اسلام را پذیرفتند و
رئیس و بزرگ آنها اسلام را پذیرفت ، پیامبر صلیاللهعلیهوآله اموال « مالک بن عوف » پیامبر محبت زیاد به آنها کرد و حتی
و اسیرانش را به او برگرداند و ریاست مسلمانان قبیلهاش را به او واگذار کرد .
در حقیقت عامل مهم شکست مسلمانان در آغاز کار علاوه بر غروري که به خاطر کثرت جمعیت پیدا کردند وجود دوهزار نفر
افراد تازه مسلمان بود که طبعا جمعی از منافقان و عدهاي براي کسب غنایم جنگی و گروهی بیهدف در میان آنها وجود
داشتند و فرار آنها در بقیه نیز اثر گذاشت .
. جلد 5 ، صفحه 17 19 ، « مجمع البیان » -1
( جزء دهم ( 81
و عامل پیروزي نهایی ، ایستادگی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و علی و گروهاندکیاز یاران و یادآوريخاطره پیمانهاي پیشین و ایمان به
خدا و توجه به حمایت خاص او بود .
آینده در قلمرو اسلام
33 هُوَ الَّذیآ اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیینها غالب گرداند هرچند
مشرکان کراهت داشته باشند .
سرانجام در آیه مورد بحث بشارت عالمگیر شدن اسلام را به مسلمانان داده و با آن ، بحث آیه گذشته را دایر بر این که
تلاشهاي مذبوحانه دشمنان اسلام به جایی نمیرسد ، تکمیل میکند .
منظور از هدایت دلایل روشن و براهین آشکاري است که در آیین اسلام وجود دارد و منظور از دین حق همین آیینی است که
صفحه 30 از 45
اصولش حق و فروعش نیز حق و بالاخره تاریخ و مدارك و اسناد و نتیجه برداشت آن نیز حق است وبدون شک آیینی که هم
محتواي آن حق باشد و هم دلایل و مدارك و تاریخ آن روشن ، باید سرانجام بر همه آیینها پیروز گردد .
82 ) سوره تَوبَه )
با گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش و سهولت ارتباطات ، واقعیتها چهره خود را از پشت پردههاي تبلیغات مسموم بدر خواهد
آورد و موانعی را که مخالفان حق بر سر راه آن قرار میدهند درهم کوبیده خواهد شد و به این ترتیب آیین حق همه جا را
فراخواهد گرفت هرچند دشمنان حق نخواهند و از هیچگونه کار شکنی مضایقه نکنند ، زیرا حرکت آنها حرکتی است
برخلاف مسیر تاریخ و بر ضدّ سننآفرینش.
منظور از هدایت و دین حق چیست ؟
اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ » : اینکه قرآن در آیه فوق میگوید
( جزء دهم ( 83
گویا اشاره به دلیل پیروزي اسلام بر همه ادیان جهان است زیرا هنگامی که محتواي دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآله « دینِ الْحَقِّ
هدایت بود و عقل در هر مورد به آن گواهی داد و نیز هنگامی که اصول و فروعش موافق حق و طرفدار حق و خواهان حق بود
چنین آیینی طبعا بر همه آیینهاي جهان پیروز میگردد .
نقل شده که مدتی در ادیان مختلف جهان مطالعه و بررسی میکرد عاقبت پس از مطالعه بسیار اسلام « هند » از یکی از دانشمندان
نوشت و مزایاي اسلام را نسبت به همه ادیان در آن « ؟ چرا مسلمان شدم » را انتخاب کرد و کتابی به زبان انگلیسی تحت عنوان
روشن ساخت .
اسلام تنها دینیاستکه تاریخ ثابت و محفوظ دارد ، او » : از مهمترین مسائلی که جلب توجه او را کرده این است که میگوید
تعجب میکند که چگونه اروپا آیینی را براي خود انتخاب کرده است که آورنده آن آیین را از مقام یک انسان برتر برده و
(1). « خدایش قرار داده است در حالی که هیچگونه تاریخ مستند و قابل قبولی ندارد
84 ) سوره تَوبَه )
مطالعه و بررسی در اظهارات کسانی که اسلام را پذیرفته و آیین سابق خود را ترك گفتهاند نشان میدهد که آنها تحت تأثیر
سادگی فوقالعاده و مستدل بودن و استحکام اصول و فروع این آیین و مسائل انسانی آن واقع شدهاند مسائلی که از هر گونه
از آن جلوهگر است . « هدایت » و « حق » خرافه پیراسته است و نور
غلبه منطقی یا غلبه قدرت
در اینکه اسلام چگونه بر همه ادیان پیروز میگردد و این پیروزي به چه شکل خواهد بود ؟ در میان مفسران گفتگو است . بعضی
این پیروزي را تنها پیروزي منطقی و استدلالی دانستهاند و میگویند این موضوع حاصل شده است ، زیرا اسلام از نظر منطق و
استدلال قابل مقایسه با آیینهاي موجود نیست .
لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ ...) ) « اِظْهار » ولیبررسی موارداستعمال ماده
. جلد 10 ، صفحه 389 ، « المَنار » -1
( جزء دهم ( 85
اصحاب » در آیات قرآن نشان میدهد که این ماده بیشتر به معنی غلبه جسمانی و قدرت ظاهري آمده است ، چنانکه در داستان
صفحه 31 از 45
اِنَّهُمْ اِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ : اگر آنها ( دقیانوس و دار و دستهاش ) بر شما غالب شوند سنگسارتان » : میخوانیم « کهف
یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فیکُمْ اِ  لا وَ لا ذِمَّۀً : هر گاه آنها بر شما » : 20 / کهف ) و نیز درباره مشرکان میخوانیم ) « میکنند
8/توبه). )« چیره شوند نه ملاحظه خویشاوندي و قرابت را میکنند و نه عهد و پیمان را
بدیهی است غلبه در اینگونه موارد غلبه منطقی نیست ، بلکه غلبه عملی و عینی است به هر حال صحیحتر این است که پیروزي و
غلبه فوق را ، غلبه همه جانبه بدانیم زیرا با مفهوم آیه که از هر نظر مطلق است نیز سازگارتر میباشد ، یعنی روزي فرا میرسد که
اسلام هم از نظر منطق و استدلال و هم از نظر نفوذ ظاهري و حکومت بر تمام ادیان جهان پیروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع
خویش قرار خواهد داد .
قرآن و قیام مهدي
86 ) سوره تَوبَه )
تکرار شده، خبراز واقعهمهمی « فتح » نیز آمده است و باتفاوتمختصريدرسوره « صَفّ » آیه فوق که عینا و با همین الفاظ در سوره
میدهد که اهمیتش موجب این تکرار شده است ، خبر از جهانی شدن اسلام و عالمگیر گشتن این آیین میدهد .
گرچه بعضی از مفسران پیروزي مورد بحث این آیه را به معنی پیروزي منطقهاي و محدود گرفتهاند که در عصر پیامبر
صلیاللهعلیهوآله و یا زمانهاي بعد از آن براي اسلام و مسلمین صورت پذیرفت ولی با توجه به اینکه در آیه هیچگونه قید و
شرطی نیست و از هر نظر مطلق است ، دلیلی ندارد که معنی آن را محدود کنیم .
مفهوم آیه پیروزي همه جانبه اسلام بر همه ادیان جهان است و معنی این سخن آن است که سرانجام اسلام همه کره زمین را
فراخواهد گرفت و بر همه جهان پیروز خواهد گشت .
شک نیست که در حال حاضر این موضوع تحقق نیافته ولی میدانیم که این وعده حتمی خدا است تدریجا در حال تحقق است .
( جزء دهم ( 87
سرعت پیشرفت اسلام در جهان و به رسمیت شناخته شدن این آیین در کشورهاي مختلف اروپایی و نفوذ سریع آن در آمریکا و
آفریقا ، اسلام آوردن بسیاري از دانشمندان و مانند اینها همگی نشان میدهد که اسلام رو بهسويعالمگیرشدن پیشمیرود .
ظهور کند و به برنامه « مهدي » ولی طبق روایات مختلفی که در منابع اسلامی وارد شده تکامل این برنامه هنگامی خواهد بود که
جهانی شدن اسلام تحقق بخشد .
اِنَّ ذلِکَ یَکُونُ عِنْدَ خُرُوجِ الْمَهْدِيِّ فَلا یَبْقی » : از امام باقر در تفسیر این آیه چنین نقل میکند « مجمع البیان » در « مرحوم طبرسی »
اَحَ دٌ اِلاّ اَقَرَّ بِمُحَمَّدٍ صلیاللهعلیهوآله : وعدهاي که در این آیه است به هنگام ظهور مهدي از آل" محمّد "صورت میپذیرد ، در آن
. « روز هیچکس در روي زمین نخواهد بود مگر اینکه اقرار به حقانیت محمّد صلیاللهعلیهوآله میکند
لارْضِ بَیْتُ مَدَرٍ وَ لا وَبَرٍ اِلاّ 􀂘 لا یَبْقی عَلی ظَهْرِ ا » : و نیز در همان تفسیر از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله چنین نقل شده که فرمود
اَدْخَلَهُ
88 ) سوره تَوبَه )
اللّهُ کَلِمَۀَ الاِْسلامِ : بر صفحه روي زمین هیچ خانهاي باقی نمیماند نه خانههایی که از سنگ و گل ساخته شده و نه خیمههایی
. « که از کرك و مو بافتهاند مگر اینکه خداوند نام اسلام را در آن وارد میکند
وَ اللّهِ ما نَزَلَ تَأْویلُها بَعْدُ وَ لا یَنْزِلُ » : از امام صادق درتفسیر اینآیه چنین نقل شده « صدوق » « اکمال الدین » و نیز در کتاب
تَأْویلُها حَتّی یَخْرُجَ الْقائِمُ فَاِذا خَرَجَ الْقائِمُ لَمْ یَبْقَ کافِرٌ بِاللّهِ الْعَظیمِ : به خدا سوگند هنوز محتواي این آیه تحقق نیافته است و تنها
صفحه 32 از 45
زمانی تحقق میپذیرد که " قائم "خروج کند و به هنگامی که او قیام کند کسی که خدا را انکار نماید در تمام جهان باقی
(1). « نخواهد ماند
روایات اسلامی پیرامون ظهور مهدي
گرچه کتابهاي فراوانی به وسیله دانشمندان اهل سنت و علماي شیعه پیرامون احادیث مربوط به قیام مهدي نوشته شده است ، ولی
در پاسخ یکی از سؤالکنندگان « حجاز » به عقیده ما چیزي گویاتر و در عینحال فشردهتر از نامهاي که گروهی از دانشمندان
فرستادهاند نیست ، لذا عین ترجمه آن را ذیلًا از نظر خوانندگان محترم میگذرانیم : اما قبلًا یادآور میشویم که :
. جلد 2 ، صفحه 211 ، « نُورُالثَّقَلَیْن » -1
( جزء دهم ( 89
آن را « تواتر » روایات مربوط به قیام مهدي چنان است که هیچ محقق اسلامی پیرو هر یک از گروهها و مذاهب باشد نمیتواند
انکار کند .
» تاکنون کتابهاي زیادي در این زمینه نوشته شده و نویسندگان آنها متفقا صحت احادیث مربوط به مصلح جهانی یعنی
درصدور ایناخباراز پیامبر صلیاللهعلیهوآله « احمدامینمصري » و « ابنخَلدون » را پذیرفتهاند تنها افراد بسیار معدودي مانند « مهدي
» تردید کردهاند و قرائنی در دست داریم که انگیزه آنها در این کار ضعفاخبار نبوده بلکه فکر میکردند روایات مربوط به
مشتمل بر مسائلی است که به سادگی نمیتوان آنها را باور کرد ، یا به « مهدي
90 ) سوره تَوبَه )
خاطر اینکه احادیث درست از نادرست را نتوانستهاند جدا کنند یا تفسیر آن را درنیافتهاند
که زیر نفوذ افراطیترین « رابطۀ عالم الاسلامی » در هر صورت لازم است قبل از هر چیز سؤال و جوابی را که اخیرا از طرف
قرار دارد ، نشر یافته ، از نظر خوانندگان عزیز بگذرانیم، تا روشن شود مسأله ظهور مهدي در « وهابیان » جناحهاي اسلامی یعنی
میان مسلمانان قولی است که جملگی برآنند و به عقیده ما مدارك لازم در این رساله کوتاه آنچنان جمع آوري شده که هیچ
کسی را یاراي انکار آن نیست و اگر وهابیان سختگیر نیز در برابر آن تسلیم شدهاند به همین دلیل است .
کرده « رابطۀ العالم الاسلامی » از « مهدي منتظر » سؤالی درباره ظهور « کنیا » از « ابومحمّد » در حدود یک سال قبل شخصی به نام
مؤسس « ابن تِیْمِیَّۀ » در پاسخی که براي او فرستاده است ضمن تصریح به این که « محمّد صالح القزاز » یعنی « رابطه » ، دبیر کل
مذهب وهابیاننیز احادیثمربوطه بهظهورمهدي راپذیرفته، متن رسالهاي راکه پنج تن از علماي معروف فعلی حجاز دراینزمینهتهیه
کردهاند براي او ارسال داشته است .
( جزء دهم ( 91
به هنگام ظهور فساد در جهان و ... » : یعنی مکه چنین میخوانیم « محل ظهور او » و « مهدي » در این رساله پس از ذکر نام حضرت
انتشار کفر و ستم ، خداوند به وسیله او ( مهدي ) جهان را پر از عدل و داد میکند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است
...
او آخرین " خلفاي راشدین دوازدهگانه "است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله خبر از آنها در کتب" صحاح "داده
. « است
احادیث مربوط به مهدي را بسیاري از صحابه پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند از جمله :
عبدالرحمن ابن عَوْف ، قُرَّة ابن اساس مَزَنی ، عبداللّه ابن ، ęљ ابن عبیدال ę􀀀􀀀Θ عثمان ابن عفان ، علی ابن ابیطالب ، طَ
صفحه 33 از 45
حارث ، ابوهُرَیْرَة ، حُذَیْفَۀ ابن یَمان ، جابر ابن عَبَداللّه ،
92 ) سوره تَوبَه )
ابواَمامَۀ جابر ابن ماجد ، عبداللّه ابن عمر ، اَ نَس ابن مالک، عِمران ابن حُصَیْن و امسَلْمَۀ .
اینها بیست نفر از کسانی هستند که روایات مهدي را نقل کردهاند و غیر از آنها افراد زیاد دیگري نیز وجود دارند .
سخنان فراوانی نیز از خود صحابه نقل شده که در آن بحث از ظهور مهدي به میان آمده که آنها را نیز میتوان در ردیف روایات
پیامبر صلیاللهعلیهوآله قرار داد . زیرا این مسأله از مسائلی نیست که با اجتهاد بتوان چیزي پیرامون آن گفت ( بنابراین آنها نیز طبعا
این مطلب را از پیامبر صلیاللهعلیهوآله شنیدهاند ) .
سپس اضافه میکند : هم احادیث بالا که از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده و هم شهادت و گواهی صحابه که در اینجا در حکم
آمده « مَسانید » و « مَعاجِم » و « سُنَن » حدیث است در بسیاري از کتب معروف اسلامی و متون اصلی حدیث اعم از
است . از جمله :
سُنَن ابن داود ، سنن تِرْمِذِيّ ، اِبْن ماجَۀ ، ابن عمرو الدانی، مُسْنَد احمد و ابن یَعْلی و بزّاز و صحیح حاکم و معاجم طَبَرا نی (
و خطیب در تاریخ بغداد و ابنعساکر در تاریخ دمشق و غیر « اخبارالمهدي » کبیر و متوسط )و رویانی و دارْقُطْنی و ابونعیم در
اینها .
( جزء دهم ( 93
اخبارُ » در « ابو نَعیم » : بعد اضافه میکند : بعضی از دانشمندان اسلامی در این زمینه کتابهاي مخصوصی تألیف کردهاند از جمله
التوضیح فی تواتر ما جاء » در « شَوْکانی » ، « اَلْقَوْلُ الْمُخْتَ َ ص رِ فی عَلاماتِ الْمَهْديِّ الْمُنْتَظَرِ » در « ابن حجر هَیْثَمی » ، « المهدي
» در کتاب « ابوالعباس ابن عبدالمؤمن المغربی » ، « المهدي » در کتاب « ادریس عراقی مغربی » ، « المنتظر و الدَّجّال و المسیح
. « الوهم المکنون فی الرد علی ابن خَلْدُون
و آخرین کسی که در این زمینه بحث مشروحی نگاشته مدیر دانشگاه اسلامی مدینه است که در چندین شماره در مجله دانشگاه
مزبور بحث کرده است .
باز اضافه میکند : عدهاي از بزرگان و دانشمندان اسلام از قدیم و
94 ) سوره تَوبَه )
جدید نیز در نوشتههاي خود تصریح کردهاند که احادیث در زمینه مهدي درسرحد تواتر است ( و به هیچ وجه قابل انکار نیست ) از
مناقب » در « ابوالحسن الاِبْرِيّ » ، « شرح العقیده » در « محمّد ابن احمد سقاوینی » ، « فتح المُغیث » در کتاب « السخاوي » : جمله
» ، در تألیفی که در زمینه مهدي دارد « ادریس عراقی » ، « الحاوي » در « سیوطی » ، در کتاب فتاوایش « ابن تِیْمِیَّه » ، « الشافعی
ابوالعباس ابن » ، « نظم التَّناثُر » در « محمّد جعفر کِنانی »... « التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر » در کتاب « شَوْکانی
. « ... الوهم المکنون » در « عبدالمؤمن
در پایان بحث میگوید : ( تنها ) ابن خلدون است که خواسته احادیث مربوط به مهدي را با حدیث بیاساس و مجعولی که
مورد ایراد قرار دهد ، ولی بزرگان پیشوایان و دانشمندان اسلام گفتار او ، « لا مَهْدِيَّ اِلاّ عیسی : مهدي جز عیسی نیست » : میگوید
که در گفتار او کتاب ویژهاينوشته شدهاستکه سیسالقبل در شرق و غرب « ابن عبدالمؤمن » را رد کردهاند ، بهخصوص
» و « صحیح » انتشاریافته. حفاظ احادیث و بزرگان دانشمندان حدیث نیز تصریح کردهاند که احادیث مهدي مشتمل بر احادیث
است و مجموع آن متواتر میباشد. بنابراین اعتقاد به ظهورمهدي (بر هر مسلمانی) واجب است و این جزء عقاید اهل سنت « حسن
و جماعت محسوب میشود و جز افراد نادان و بیخبر یا بدعتگذار آن را انکار نمیکنند .
صفحه 34 از 45
( جزء دهم ( 95
مدیر اداره مجمع فقهی اسلامی
محمد منتصر کِنانی
اثرات سازنده انتظار ظهور مهدي
در بحث گذشته دانستیم که این عقیده در تعلیمات اسلامی جنبه وارداتی ندارد . بلکه از قطعیترین مباحثی است که از شخص
پایهگذار اسلام گرفته شده و عموم فرق اسلامی در این زمینه متّفقند و احادیث در این زمینه متواتر میباشد .
اکنون به سراغ پیآمدهاي این انتظار در وضع کنونی جوامع اسلامی برویم و ببینیم آیا ایمان به چنین ظهوري انسان را چنان در
96 ) سوره تَوبَه )
افکار رؤیایی فرو میبرد که از وضع موجود خود غافل میگردد و تسلیم هر گونه شرایطی میکند ؟ و یا اینکه به راستی
اینعقیده یکنوع دعوت به قیام و سازندگی فرد و اجتماع است؟
آیا ایجاد تحرك میکند یا رکود ؟ آیا مسؤولیت آفرین است یا مایهفرار از زیر بار مسؤولیتها؟ و بالاخرهآیامُخَ دِّراست یابیدار
کننده ؟
ولی قبل از توضیح و بررسی این سؤالات توجه به یک نکته کاملًا ضروري است و آن اینکه سازندهترین دستورات و عالیترین
مفاهیم هر گاه به دست افراد ناوارد یا نالایق یا سوء استفادهچی بیفتد ممکن است چنان مسخ شود که درست نتیجهاي بر خلاف
به طوري که خواهیم دید « انتظار » هدف اصلی بدهد و در مسیري بر ضد آن حرکت کند و این نمونههاي بسیار دارد و مسأله
در ردیف همین مسائل است .
به هر حال براي رهایی از هر گونه اشتباه در محاسبه در این گونه مباحث باید به اصطلاح آب را از سرچشمه گرفت تا آلودگیهاي
احتمالی نهرها و کانالهاي میان راه در آن اثر نگذارد .
( جزء دهم ( 97
تأکید « انتظار » مستقیما به سراغ متون اصلی اسلامی رفته و لحن گوناگون روایاتی را که روي مسأله « انتظار » یعنی ما در بحث
میکند مورد بررسی قرار میدهیم تا از هدف اصلی آگاه شویم .
اکنون با دقت به این چند روایت توجه کنید :
کسی از امام صادق پرسید چه میگویید درباره کسی که داراي ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را
میکشد و در این حال از دنیا میرود ؟
هُوَ بِمَنْزِلَۀِ مَنْ کانَ مَعَ الْقائِمِ فی فُسْطاطِهِ ثُمَّ سَ کَتْ هُنَیْئَۀً ثُمَّ قالَ هُوَ کَمَنْ کانَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ : او همانند » : امام در پاسخ فرمود
کسی است که با رهبر این انقلاب در خیمه او ( ستاد ارتش او ) بوده باشد ، سپس کمی سکوت کرد و فرمود : مانند کسی است که
(1). « با پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و" مبارزاتش " همراه بوده است
. چاپقدیم، جلد 13 ، صفحه 136 « بحارالانوار » -1
98 ) سوره تَوبَه )
عین این مضمون در روایات زیادي با تعبیرات مختلفی نقل شده است :
. « بِمَنْزِلَۀِ الضّارِبِ بِسَیْفِه فی سَبیلِ اللّهِ : همانند شمشیرزنی در راه خدا » در بعضی
. « کَمَنْ قارَعَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ بِسَیْفِه : همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد » و در بعضی دیگر
صفحه 35 از 45
. « بِمَنْزِلَۀِ مَنْ کانَ قاعِدا تَحْتَ لِواءِ الْقائِمِ : همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد » و در بعضی دیگر
. « بِمَنْزِلَۀِ الْمُجاهِدِ بَیْنَ یَدَيْ رَسُولِاللّهِ صلیاللهعلیهوآله : همانند کسی است که پیش روي پیامبر جهاد کند » و در بعضی دیگر
. « بِمَنْزِلَۀِمَنِاسْتُشْهِدَ مَعَرَسُولِاللّهِ : همانند کسی است که با پیامبر شهید شود » و بعضی دیگر
این تشبیهات هفتگانه که در مورد انتظار ظهور مهدي در
( جزء دهم ( 99
و « جهاد » از یک سو و « انتظار » این شش روایت وارد شده روشنگر این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه میان مسأله
مبارزه با دشمن در آخرین شکل خود از سوي دیگر وجود دارد .
در روایات متعددي نیز انتظار چنین حکومتی را داشتن ، به عنوان بالاترین عبادت معرفی شده است .
این مضمون در بعضی از احادیث از پیامبر صلیاللهعلیهوآله و در بعضی از امیرمؤمنان علی نقل شده است، در حدیثی میخوانیم
اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : بالاترین اعمال امت من انتظار فرج از » : که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود
(1). « ناحیه خدا کشیدن است
(2). « اَفْضَلُالْعِبادَةُ انْتِظارُ الْفَرَجِ » : و در حدیثدیگرياز پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخوانیم
. جلد 13 ، صفحه 137 و 136 ، « بحار الانوار » 1 و 2
100 ) سوره تَوبَه )
این حدیث اعم از اینکه انتظار فرج را به معنی وسیع کلمه بدانیم یا به مفهوم خاص یعنی انتظار ظهور مصلح بزرگ جهانی
باشد، اهمیت انتظار را در موردبحث ما روشن میسازد .
این تعبیرات همگی حاکی از این است که انتظار چنان انقلابی داشتن همیشه توأم با یک جهاد وسیع و دامنه دار است این را در
نظر داشته باشید تا به سراغ مفهوم انتظار رفته سپس از مجموع آنهانتیجهگیري کنیم.
مفهوم انتظار
معمولًا به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و براي ایجاد وضع بهتري تلاش میکند . « انتظار »
فی المثل بیماري که انتظار بهبودي میکشد ، یا پدري که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است ، از بیماري و فراق فرزند
ناراحتند و براي وضع بهتري میکوشند .
( جزء دهم ( 101
بیگانگی با وضع » همچنینتاجريکهازبازارآشفتهناراحتاستو درانتظارفرو نشستن بحراناقتصاديمیباشد ایندو حالت را دارد
. « تلاش براي وضع بهتر » و « موجود
و عنصر « نفی » و قیام مصلح جهانی در واقع مرکب از دو عنصر است ، عنصر « مهدي » بنابراین مسأله انتظار حکومت حق و عدالت
عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود و عنصر اثبات خواهانوضعبهتريبودناست. ، « اثبات »
و اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشهدار حلول کند سرچشمه دو رشته اعمال دامنهدار خواهد شد .
این دو رشته اعمال عبارتند از ترك هر گونه همکاري و هماهنگیباعوامل ظلم و فساد و حتیمبارزه و درگیري با آنها
ازیک سو و خودسازي و خودیاري و جلب آمادگیهاي جسمی و روحی و مادي و معنوي براي شکل گرفتن آن حکومت واحد
جهانی و مردمی از سوي
102 ) سوره تَوبَه )
صفحه 36 از 45
دیگر. و خوب که دقت کنیم میبینیم هر دو قسمت آن سازنده و عامل تحركوآگاهیوبیدارياست .
معنی روایات متعددي که در بالا درباره پاداش و نتیجه کار منتظران نقل کردیم به خوبی درك « انتظار » با توجه به مفهوم اصلی
میشود . اکنون میفهمیم چرا منتظران واقعی گاهی همانند کسانی شمرده شدهاند که در خیمه حضرت مهدي یا زیر پرچم او هستند
یا کسی که در راه خدا شمشیر میزند ، یا به خون خود آغشته شده ، یا شهید گشته است .
آیا اینها اشاره به مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نیست که متناسب با مقدار آمادگی و درجه انتظار افراد
است ؟
یعنی همانطور که میزان فداکاري مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است انتظار و خودسازي و آمادگی نیز درجات
شباهت دارد ، هر دو جهادند و هر دو « نتیجه » و « مقدمات » کاملاً متفاوتی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر
آمادگی میخواهند و
( جزء دهم ( 103
خودسازي ، کسی که در خیمه رهبر چنان حکومتی قرار گرفته یعنی در مرکز ستاد فرماندهی یک حکومت جهانی است ،
نمیتواند یک فرد غافل و بیخبر و بیتفاوت بوده باشد ، آنجا جاي هر کس نیست ، جايافرادي است که به حق شایستگی چنان
موقعیت و اهمیتی را دارند.
همچنین کسی که سلاح در دست دارد در برابر رهبر این انقلاب با مخالفان حکومت صلح و عدالتش میجنگد آمادگی فراوان
روحی و فکري و رزمی باید داشته باشد .
براي آگاهی بیشتر از اثرات واقعی انتظار ظهور مهدي به توضیح زیر توجه کنید :
انتظار یعنی آماده باش کامل
من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسی باشم که طعمه شمشیرش خون ستمگران است؟ من اگر آلوده و ناپاکم
چگونه میتوانم منتظر انقلابی باشم که شعله اولش دامان آلودگان را میگیرد ؟
ارتشی که در انتظار جهاد بزرگی است آمادگی رزمی نفرات
104 ) سوره تَوبَه )
خود را بالا میبرد و روح انقلابی در آنها میدمد و هرگونه نقطهضعفی را اصلاح میکند .
همواره متناسب با هدفی است که در انتظار آن هستیم . « انتظار » زیرا چگونگی
انتظار آمدن یک مسافر عادي از سفر . انتظار بازگشت یک دوست بسیار عزیز . انتظار فرارسیدن فصل چیدن میوه از
درخت و درو کردن محصول .
هر یک از این انتظارها آمیخته با یک نوع آمادگی است ، در یکی باید خانه را آماده کرد و وسایل پذیرایی فراهم ساخت ، در
دیگري ابزار لازم و داس و کمباین و ...
اکنون فکرکنید آنهاکه انتظارقیام یکمصلح بزرگ جهانیرا میکشند در واقع انتظار انقلاب و دیگرگونی و تحولی را دارند
که وسیعترین و اساسیترین انقلابهاي انسانی در طول تاریخ بشر است.
انقلابی که برخلاف انقلابهاي پیشین جنبه منطقهاي نداشته بلکه هم عمومی و همگانی است و هم تمام شؤن و جوانب زندگی
انسانهارا شامل میشود ، انقلابی است سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادي و اخلاقی .
( جزء دهم ( 105
صفحه 37 از 45
50 اِنْتُصِبْکَ حَسَنَۀٌ تَسُؤْهُمْ وَ اِنْ تُصِبْکَ مُصیبَۀٌ یَقُولُوا قَدْ اَخَذْنآ اَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ یَتَوَلَّوا وَ هُمْ فَرِحُونَ
هرگاه نیکی به تو رسد آنها را ناراحت میکند ، اگر مصیبتی به تو رسد میگویند ما تصمیم خود را از پیش گرفتهایم و باز
میگردند در حالی که خوشحالند .
این منافقان کوردل از هر فرصتی به نفع خود استفاده و لاف عقل و درایت میزنند که این عقل و تدبیر ما بود که موجب شد در
فلان میدان شرکت نکنیم و مشکلاتی که دامن دیگران را بر اثر نداشتن عقل و درایت گرفت دامان ما را نگرفت ، این سخن را
چنان میگویند که گویی از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند .
51 قُلْ لَنْ یُصیبَنآ اِلاّ ما کَتَبَ اللّهُ لَنا هُوَ مَوْلینا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
106 ) سوره تَوبَه )
بگو هیچحادثهايبرايما رخنمیدهد مگرآنچه خداوند براي ما نوشته است، او مولی (و سرپرست) ما است و مؤمنان
تنها بر خدا توکل میکنند .
این اشتباه بزرگی است که منافقان گرفتار آن هستند ، خیال میکنند با عقل کوچک و فکر ناتوانشان میتوانند همه مشکلات و
حوادث را پیشبینی کنند و از لطف و رحمت خدا بینیازند ، آنها نمیدانند تمام هستیشان همچون پرکاهی است در برابر یک
طوفان عظیم از حوادث یا همانند قطره کوچک آبی در یک بیابان سوزان ، در یک روز تابستان ، اگر لطف الهی یار و مددکار
نباشد از انسان ضعیف کاري ساخته نیست .
ارتباط مقدّرات با کوششهاي ما
شک نیست که سرنوشت ما تا آنجا که با کار و کوشش و تلاش ما مربوط است به دست خود ما است و آیات قرآن نیز با
/ 39 ) « وَ اَنْ لَیْسَ لِلاِْنْسانِ اِلاّ ما سَ عی : انسان بهرهاي جز سعی و کوشش خود ندارد » صراحت این موضوع را بیان میکند مانند
کُلُّ نَفْسٍ بِما » نجم ) و
( جزء دهم ( 107
38 / مدثر ) و آیات دیگر . ( هر چند تأثیر تلاش و کوشش نیز از سنن ) « کَسَ بَتْ رَهینَۀٌ : هر کس در گرو اعمال خویش است
الهی و به فرمان اوست ) .
ولی در بیرون دایره تلاش و کوشش ما و آنجاکه از حریم قدرت ما خارج است ، دست تقدیر تنها حکمران است و آنچه به
مقتضاي قانون علیّت که منتهی به مشیت و علم و حکمت پروردگار میشود مقدر شده است انجامپذیر خواهد
بود .
« نظام احسن » منتها افراد باایمان و خداپرست که به علم و حکمت و لطف و رحمت او مؤمن هستند همه این مقدرات را مطابق
و مصلحت بندگان میدانند و هرکس بر طبق شایستگیهایی که اکتساب کرده است مقدراتی متناسب آن
دارد .
یک جمعیت منافق و ترسو و تنبل و پراکنده محکوم به فنا هستند و این سرنوشت براي آنها حتمی است ، اما یک جمعیت
باایمان و آگاه و متحد و مصمم جز پیروزي ، سرنوشتی ندارند .
108 ) سوره تَوبَه )
بنابر آنچه گفته شد روشن میشود که آیه فوق نه با اصل آزادي اراده و اختیار منافات دارد و نه دلیلی بر سرنوشت
جبري انسانها و بیاثر بودن تلاشها و کوششها است .
صفحه 38 از 45
در قاموسمؤمنانشکست وجودندارد
52 قُلْهَلْتَرَبَّصُونَبِنآ اِلاّاِحْدَيالْحُسْنَیَیْنِوَنَحْنُنَتَرَبَّصُ بِکُمْ اَنْ یُصیبَکُمُ اللّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهآ اَوْ بِأَیْدینا فَتَرَبَّصُوآا اِنّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ
بگو آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی انتظار دارید ( یا بر شما پیروز میشویم و یا شربت شهادت مینوشیم ) ولی ما انتظار داریم با
عذابی از طرف خداوند ( در آن جهان ) یا به دست ما ( در این جهان ) به شما برسد ، اکنون که چنین است شما انتظار بکشید ما
هم با شما انتظار میکشیم .
در آیه مورد بحث به منطق عجیب محکمی برخورد میکنیم که
( جزء دهم ( 109
راز اصلی همه پیروزيهاي مسلمانان نخستین در آن نهفته شده است و اگر پیامبر اسلام هیچ تعلیم و دستوري جز این نداشت براي
تضمین پیروزي پیروانش کافی بود و آن اینکه مفهوم شکست و ناکامی را به کلی از صفحه روح آنها زدوده و به آنها ثابت
کرده که در هر حال شما پیروزید ، کشته شوید پیروزید و دشمن را بکشید باز هم پیروزید .
شما دو راه در پیش دارید که از هر کدام بروید به منزل مقصود خواهید رسید ، بیراهه و پرتگاه مطلقا در مسیر شما وجود ندارد
یک راه به سوي شهادت میرود که نقطه اوج افتخار یک انسان باایمان است و بالاترین موهبتی است که براي انسان تصور میشود
که با خدا معامله کند جان را بدهد و یک حیات جاویدان و ابدي در جوار قرب پروردگار و در میان نعمتهاي غیرقابل
توصیفش خریداري کند .
راه دیگر پیروزي بر دشمن و درهم شکستن قدرت اهریمنی او و پاکسازي محیط زندگی انسانها از شر ظالمان و ستمگران و
آلودگان است و این نیز فیضی است بزرگ و افتخاري است مسلّم.
110 ) سوره تَوبَه )
نشانههاي پنجگانه مؤمنین راستین
71 وَالْمُؤْمِنُونَوَالْمُؤْمِناتُبَعْضُ هُمْاَوْلِیآءُبَعْضٍ یَأْمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ یُطیعُونَ اللّهَ وَ
رَسُولَهُ اوُلآئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ اِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ
مردان و زنان باایمان ولیّ ( و یار و یاور ) یکدیگرند ، امر به معروف و نهی از منکر میکنند و نماز را برپامیدارند و زکات
رامیپردازند و خدا و رسولش را اطاعتمینمایند، خداوندبهزوديآنهاراموردرحمتخویشقرار میدهد، خداوند توانا و حکیم
است .
« امر به منکر » ؛ در آیات گذشته علایم و جهات مشترك مردان و زنان منافق مطرح گردید که در پنج قسمت خلاصه میشد
. « مخالفت فرمان پروردگار » و « فراموش کردن خدا » ، « امساك و بخل » ، « نهی از معروف » ،
( جزء دهم ( 111
در آیات مورد بحث علایم و نشانههاي مردان و زنان باایمان بیان شدهاست که آنهم در پنج قسمت خلاصه میشود و درست نقطه
مقابل یکایک صفات منافقان است .
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ ) « مردان و زنان باایمان دوست و ولیّ و یار و یاور یکدیگرند » : آیه از اینجا شروع میشود که میفرماید
الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ ) .
که دلیل بر وحدت هدف و هماهنگی « بَعْضُ هُمْ مِنْ بَعْضٍ » ذکر نشده بود ، بلکه جمله « اَوْلِیاء » جالب اینکه درباره منافقان کلمه
صفحه 39 از 45
هرچند در صف واحدي قرار دارند و گروههاي مختلفشان در « منافقان » صفات و کردار است ، به چشم میخورد ، اشاره به اینکه
مشخصات و برنامهها شریکند ، روح مودّت و ولایت در میان آنها وجود ندارد و هرگاه منافع شخصی آنان به خطر بیفتد ، حتی به
تَحْسَبُهُمْ جَمیعا وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی : آنها را » : دوستان خود خیانت خواهند کرد ، به همین دلیل در آیه 14 سوره حشر میخوانیم
متحد
112 ) سوره تَوبَه )
. « فکر میکنی در حالی که دلهایشان پراکنده است
پس از بیان این اصل کلی ، به شرح جزئیات صفات مؤمنان میپردازد :
یَأْمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ ) . ) « آنها مردمرا به نیکیها دعوت میکنند » : نخستمیگوید
وَ یَنْهَوْنَ عَنِالْمُنْکَرِ ) . ) « مردم را از زشتیها و بديها و منکرات بازمیدارند »
و به یاد خدا هستند و با یاد « نماز را بر پا میدارند » ، آنها به عکس منافقان که خدا را فراموش کرده بودند
و ذکر او ، دل را روشن و عقل را بیدار و آگاه میدارند ( وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ ) .
آنها بر خلاف منافقان که افرادي ممسک و بخیل هستند ، بخشی از اموال خویش را در راه خدا و حمایت خلق خدا و به بازسازي
« و زکات اموال خویش را میپردازند » جامعه ، انفاق مینمایند
( جزء دهم ( 113
( وَ یُؤْتُونَ الزَّکوةَ ) .
وَ ) « اطاعت فرمان خدا و پیامبر او میکنند » منافقان فاسق و سرکش و خارج از تحت فرمان حق ، هستند اما مؤمنان
یُطیعُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ ) .
خداوند آنها را به زودي » : در پایان این آیه اشاره به نخستین امتیاز مؤمنان از نظر نتیجه و پاداش کرده ، میگوید
اوُلئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ ) . ) « مشمول رحمت خویش میگرداند
که در اینجا ذکر شده ، مفهومی بسیار وسیع دارد که هرگونه خیر و برکت و سعادتی را در این جهان و جهان « رَحْمَت » کلمه
دیگر ، دربرمیگیرد و این جمله درحقیقت نقطه مقابل حال منافقان است که خداوند آنها را لعنت کرده و از رحمت خود دور
ساخته است .
زیرا او هم قدرت دارد و هم » ، شک نیست که وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند ، از هر نظر قطعی و اطمینانبخش است
نه بدون علت وعده میدهد و نه هنگامی که ، « حکیم است
114 ) سوره تَوبَه )
وعده داد ، از انجام آن عاجز میماند ( اِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ ) .
لانْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَۀً فی جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ 􀂘 72 وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا ا
اللّهِ اَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ
خداوند بهمردان و زنان باایمان باغهایی از بهشت وعده دادهکه نهرهااز زیر (درختان) آنها جاري هستند، جاودانه در آن خواهند
ماند و مسکنهاي پاکیزهاي در بهشتهاي عدن (نصیب آنها ساخته) و رضا ( و خشنودي ) خدا ( از همه اینها ) برتر است و
پیروزي بزرگ همین است .
که جایگاه بقاي مواد خاصی است ، این کلمه اطلاق « مَعْدِن » در لغت به معناي اقامت و بقاء در یک مکان است و لذا به « عَدْن »
با خلود شباهت دارد ، ولی از آنجا که در جمله قبل به مسأله خلود اشاره شده چنین استفاده « عَدْن » میشود ، بنابراین مفهوم
صفحه 40 از 45
میشودکه جنّات عدن ،
( جزء دهم ( 115
محل خاصیاز بهشت پروردگار است که بر سایر باغهاي بهشت امتیاز دارد .
در احادیث اسلامی و کلمات مفسران این امتیاز به اَشکال مختلف بیان شده است ، در حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین
عَدْنٌ دارُ اللّهِ الَّتی لَمْتَرَها عَیْنٌ وَ لَمْیَخْطُرْ عَلی قَلْبِ بَشَرٍ ، لا یَسْکُنُها غَیْرُ ثَلاثَۀٍ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ : عدن » : آمده که فرمود
آن خانه پروردگار است که هیچ چشمی آن را ندیده و به فکر کسی خطور نکرده و تنها سه گروه در آن ساکن میشوند ؛ پیامبران
(1). « ، صدّیقان ( آنها که پیامبران را تصدیق و از آنها حمایت کردند ) و شهیدان
مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَحْیا حَیاتی وَ یَمُوتُ مَماتی وَ یَسْکُنُ جَنَّتِیالَّتی واعَدَنِیَاللّهُ » : از پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین نقل شده « خصال » درکتاب
رَبّی، جَنّاتِ عَدْنٍ... فَلْیُوالِعَلِیَّ بْنَاَبیطالِبٍ وَ ذُرِّیَّتَهُ علیهمالسلام
ذیل آیه مورد بحث . ، « مجمع البیان » -1
116 ) سوره تَوبَه )
مِنْبَعْدِه: کسیکه دوستدارد حیاتشهمچون من و مرگش نیزهمانند منبودهباشد و در بهشتی که خداوند به من وعدهداده،درجنات
(1).« عدنساکن شود، بایدعلیبنابیطالب و فرزندانبعدازاو علیهمالسلام را دوستدارد
از این حدیث روشن میشود که جنات عدن ، باغهایی است از بهشت که پیامبر صلیاللهعلیهوآله و جمعی از خاصان پیروان او در
آنها مستقر خواهند شد .
این مضمون در حدیث دیگري از علی نیز نقل شده که جنات عدن ، جایگاه پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله است .
. «... وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ اَکْبَرُ » : سپس به نعمت و پاداش معنوي آنها اشاره کرده و میفرماید
هیچکس نمیتواند آن لذت معنوي و احساس روحانی را که به
. جلد 2 ، صفحه 241 ، « نُورُالثَّقَلَیْن » -1
( جزء دهم ( 117
یکانسان به خاطر توجه رضایت و خشنودي خدا از او ، دست میدهد، توصیف کند و به گفته بعضی از مفسران ، حتی گوشهاي از
این لذت روحانی از تمام بهشت و نعمتها و مواهب گوناگون و رنگارنگ و بیپایانش ، برتر و بالاتر است .
البته ما هیچیک از نعمتهاي جهان دیگر را نمیتوانیم در این قفسدنیا و زندگانی محدودش، در فکرخود ترسیمکنیم،تاچهرسدبه
این نعمتبزرگ روحانی و معنوي .
البته ترسیم ضعیفی از تفاوتهاي معنوي و مادي را در این دنیا میتوانیم در فکر خود مجسم کنیم ، مثلًا لذتی که از دیدار یک
دوست مهربان و بسیار صمیمی بعد از فراق و جدایی ، به ما دست میدهد و یا احساس روحانی خاصیکه از درك یک مسأله
پیچیده علمی که ماهها یا سالها به دنبال آن بودهایم ، براي ما حاصل میشود و یا جذبه روحانی نشاطانگیزي که در حالت یک
عبادت خالص و مناجات آمیخته با حضور قلب ، به ما دست میدهد ، با لذت هیچ غذا و طعام و مانند آن از
لذتهايماديقابلمقایسهنیست.
118 ) سوره تَوبَه )
در اینجا نیز روشن میشود آنها که میگویند : قرآن به هنگام شرح پاداش مؤمنان و نیکوکاران، تنهاروي نعمتهاي مادي تکیه
بیان « نکره » کرده و از جذبههاي معنوي در آن خبري نیست ، در اشتباهند ، زیرا در جمله بالا رضایت خدا که مخصوصا با لفظ
شده ، اشاره به گوشهاي از خشنودي خدا است ، از همه نعمتهاي مادي بهشت برتر شمرده شده و این نشان میدهد که تا چه حد
صفحه 41 از 45
آن پاداش معنوي پرارزش و گرانبها است .
فرمانده است « روح » و ، « صدف » است و جسم همچون « گوهر » البته دلیل این برتري نیز روشن است ، زیرا روح در واقع به مانند
فرمانبر ، تکامل روح ، هدف نهایی است و تکامل جسم ، وسیله است به همین دلیل تمام شعاعهاي روح از جسم وسیعتر « جسم » و
و دامنهدارتر میباشد و لذتهاي روحی نیز قابل مقایسه با لذات جسمانی نیست، همانگونهکه آلامروحی
بهمراتبدردناكترازآلامجسمانی است.
( جزء دهم ( 119
پایان سوره تَوْبَه
120 ) سوره تَوبَه )
درباره