گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و چهارم
60 ) سوره ممتحنه این سوره در مدینه نازل شده و داراي 13 آیه است )
اشاره
ص : 3
ص : 4
محتواي سوره ممتحنه
این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل می گردد:
اللّ "و نهی از طرح دوستی با مشرکان سخن می گوید،و مسلمانان را به الهام
􀀀
اللّ "و"بغض فی ه
􀀀
بخش اول:از مساله"حب فی ه
گرفتن از پیامبر بزرگ خدا ابراهیم ع دعوت می کند،و خصوصیات دیگري را در این زمینه بر می شمرد.
این معنی همانگونه که در آغاز سوره آمده است در پایان سوره نیز تکرار و تاکید شده.
بخش دوم:پیرامون زنان مهاجر و آزمایش امتحان آنها و احکام دیگري در این رابطه بحث می کند،و انتخاب
.( نام"ممتحنه"براي این سوره نیز به خاطر همین مساله امتحان است که در آیه 10 آمده است ( 1
نام دیگري براي سوره ذکر شده و آن سوره مودت است به خاطر نهی از مودت مشرکان در نخستین آیه سوره.
***
فضیلت تلاوت سوره ممتحنه
در حدیثی از رسول خدا ص می خوانیم:" من قرء سوره الممتحنه کان المؤمنون و المؤمنات له شفعاء یوم القیامه ":"هر کس
سوره ممتحنه را قرائت کند تمام مؤمنین و مؤمنات،شفیعان او در روز قیامت خواهند بود" 1. در حدیث دیگري از امام علی بن
اللّ قلبه للایمان،و نور له بصره، و لا یصیبه فقر ابدا،و
􀀀
الحسین ع آمده است:" من قرء سوره الممتحنه فی فرائضه و نوافله امتحن ه
لا جنون فی بدنه،و لا فی ولده: "کسی که سوره ممتحنه را در نمازهاي واجب و نافله بخواند،خداوند قلبش را براي ایمان،
خالص و آماده می کند،نور بصیرت به او می بخشد،و هرگز فقر دامان او را نمی گیرد،و خود و فرزندانش به جنون گرفتار
نمی شوند" 2. ناگفته پیدا است اینهمه فضیلت و افتخار از آن کسانی است که آیات این سوره را در زمینه"حب فی
اللّ "و"جهاد در راه خدا"و به کار بستن محتواي آن،مورد توجه قرار می دهند،و تنها به تلاوت بی روح و
􀀀
اللّ "و"بغض فی ه
􀀀
ه
فاقد علم و عمل قناعت نکنند.
ص : 5
1) بعضی آن را"ممتحنه"(به فتح حاء)خوانده اند،به اعتبار زنان مهاجري که مورد امتحان قرار می گرفتند،و بعضی - 1
ممتحنه(به کسر حاء)خوانده اند به خاطر این که خود سوره که وسیله امتحان است.
این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل می گردد:
اللّ "و نهی از طرح دوستی با مشرکان سخن می گوید،و مسلمانان را به الهام
􀀀
اللّ "و"بغض فی ه
􀀀
بخش اول:از مساله"حب فی ه
گرفتن از پیامبر بزرگ خدا ابراهیم ع دعوت می کند،و خصوصیات دیگري را در این زمینه بر می شمرد.
این معنی همانگونه که در آغاز سوره آمده است در پایان سوره نیز تکرار و تاکید شده.
بخش دوم:پیرامون زنان مهاجر و آزمایش امتحان آنها و احکام دیگري در این رابطه بحث می کند،و انتخاب
.( نام"ممتحنه"براي این سوره نیز به خاطر همین مساله امتحان است که در آیه 10 آمده است ( 1
نام دیگري براي سوره ذکر شده و آن سوره مودت است به خاطر نهی از مودت مشرکان در نخستین آیه سوره.
***
فضیلت تلاوت سوره ممتحنه
در حدیثی از رسول خدا ص می خوانیم:" من قرء سوره الممتحنه کان المؤمنون و المؤمنات له شفعاء یوم القیامه ":"هر کس
سوره ممتحنه را قرائت کند تمام مؤمنین و مؤمنات،شفیعان او در روز قیامت خواهند بود" 1. در حدیث دیگري از امام علی بن
اللّ قلبه للایمان،و نور له بصره، و لا یصیبه فقر ابدا،و
􀀀
الحسین ع آمده است:" من قرء سوره الممتحنه فی فرائضه و نوافله امتحن ه
لا جنون فی بدنه،و لا فی ولده: "کسی که سوره ممتحنه را در نمازهاي واجب و نافله بخواند،خداوند قلبش را براي ایمان،
خالص و آماده می کند،نور بصیرت به او می بخشد،و هرگز فقر دامان او را نمی گیرد،و خود و فرزندانش به جنون گرفتار
نمی شوند" 2. ناگفته پیدا است اینهمه فضیلت و افتخار از آن کسانی است که آیات این سوره را در زمینه"حب فی
اللّ "و"جهاد در راه خدا"و به کار بستن محتواي آن،مورد توجه قرار می دهند،و تنها به تلاوت بی روح و
􀀀
اللّ "و"بغض فی ه
􀀀
ه
فاقد علم و عمل قناعت نکنند.
ص : 6
. 1) "مجمع البیان"جلد 9 صفحه 267 -1
[ [سوره الممتحنه ( 60 ): آیات 1 تا 3
اشاره
جاءَکُمْ مِنَ 􀀀 ما 􀀀 اءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِ 􀀀 لا تَتَّخِ ذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِی 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . ی 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
ضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ 􀀀 اءَ مَرْ 􀀀 اداً فِی سَبِیلِی وَ اِبْتِغ 􀀀 بِاللّ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِه
􀀀
إِیّ أَنْ تُؤْمِنُوا هِ
اکُم 􀀀 اَلْحَقِّ یُخْرِجُونَ اَلرَّسُولَ وَ داءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ 􀀀 واءَ اَلسَّبِیلِ ( 1) إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْ 􀀀 ا أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَ لَّ سَ 􀀀 ما أَخْفَیْتُمْ وَ م 􀀀 أَنَا أَعْلَمُ بِ
ما تَعْمَلُونَ 􀀀 اَللّ بِ
􀀀
امَهِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَ هُ 􀀀 لادُکُمْ یَوْمَ اَلْقِی 􀀀 أَوْ 􀀀 حامُکُمْ وَ لا 􀀀 أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ ( 2) لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْ
( بَصِیرٌ ( 3
ص : 7
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-اي کسانی که ایمان آورده اید دشمن من و دشمن خویش را دوست خود قرار ندهید، شما
نسبت به آنها اظهار محبت می کنید،در حالی که به آنچه از حق براي شما آمده کافر شده اند،و رسول خدا و شما را به خاطر
ایمان به خداوندي که پروردگار همه شما است از شهر و دیارتان بیرون می رانند،اگر شما براي جهاد در راه من و جلب
خشنودیم هجرت کرده اید پیوند دوستی با آنها برقرار نسازید،شما مخفیانه با آنها رابطه دوستی برقرار می کنید در حالی که
من آنچه را پنهان یا آشکار می کنید از همه بهتر می دانم،و هر کس از شما چنین کاري کند از راه راست گمراه شده.
-2 اگر آنها بر شما مسلط شوند دشمنتان خواهند بود،و دست و زبان خود را به بدي بر شما می گشایند و دوست دارند شما به
کفر باز گردید.
-3 هرگز بستگان و اولاد شما سودي به حالتان نخواهند داشت،و در قیامت میان شما جدایی می افکند،و خداوند به آنچه انجام
می دهید بینا است.
شان نزول:
غالب مفسران تصریح کرده اند که این آیات(یا آیه اول)در باره"حاطب ابن ابی بلتعه"،نازل شده است(البته با تفاوتهاي
مختصري)و ما ذیلا آنچه را مرحوم طبرسی در مجمع البیان آورده است،ذکر می کنیم:جریان چنین بود که زنی بنام"ساره"که
وابسته به یکی از قبائل مکه بود از مکه به مدینه
ص : 8
خدمت رسول خدا ص آمد،پیامبر ص به او فرمود:آیا مسلمان شده اي و به اینجا آمده اي؟عرض کرد نه،فرمود:به عنوان
مهاجرت آمده اي؟ گفت:نه.
فرمود:پس چرا آمدي؟ عرض کرد:شما اصل و عشیره ما بودید،و سرپرستان من همه رفتند،و من شدیدا،محتاج شدم نزد شما
آمده ام تا عطائی به من کنید و لباس و مرکبی ببخشید.
فرمود:پس جوانان مکه چه شدند؟(اشاره به اینکه آن زن خواننده بود و براي جوانان خوانندگی می کرد).
گفت:بعد از واقعه بدر،هیچکس از من تقاضاي خوانندگی نکرد، (و این نشان می دهد ضربه جنگ بدر تا چه حد در مشرکان
مکه سنگین بود).
حضرت ص به فرزندان عبد المطلب،دستور داد،لباس و مرکب و خرج راهی به او دادند،و این در حالی بود که پیامبر ص
آماده فتح مکه می شد.
در این موقع"حاطب بن ابی بلتعه"(یکی از مسلمانان معروف که در جنگ بدر و بیعت رضوان شرکت کرده
بود)نزد"ساره"آمد و نامه اي نوشت و گفت:آن را به اهل مکه بده و ده دینار و بقولی ده درهم نیز به او داد،و پارچه بردي نیز
به او بخشید.
"حاطب"در نامه به اهل مکه چنین نوشته بود رسول خدا ص قصد دارد به سوي شما آید،آماده دفاع از خویش باشید!
"ساره"نامه را برداشت و از مدینه به سوي مکه حرکت کرد.
جبرئیل این ماجرا را به اطلاع پیامبر ص رسانید،رسول خدا،علی ع و عمار و عمر و زبیر و طلحه و مقداد و ابو مرثد را دستور
داد که سوار بر مرکب شوند و به سوي مکه حرکت کنند و فرمود در یکی از منزلگاههاي وسط راه به زنی می رسید که حامل
نامه اي از"حاطب"به مشرکین مکه است،نامه
ص : 9
را از او بگیرید.
آنها حرکت کردند و در همان مکان که رسول خدا ص فرموده بود به او رسیدند،او سوگند یاد کرد که هیچ نامه اي نزد او
نیست،اثاث سفر او را تفتیش کردند و چیزي نیافتند،همگی تصمیم بر بازگشت گرفتند،ولی علی ع فرمود:نه پیامبر ص به ما
دروغ گفته،و نه ما دروغ می گوئیم،شمشیر را کشید و فرمود نامه را بیرون بیاور،و الا به خدا سوگند گردنت را می زنم!
"ساره"هنگامی که مساله را جدي یافت نامه را که در میان گیسوانش پنهان کرده بود بیرون آورد،آنها نامه را خدمت پیامبر
ص آوردند.
حضرت ص به سراغ"حاطب"فرستاد،فرمود این نامه را می شناسی؟! عرض کرد:بلی،فرمود:چه چیز موجب شد به این کار
اقدام کنی؟! عرض کرد اي رسول خدا!به خدا سوگند از آن روز که اسلام را پذیرفته ام لحظه اي کافر نشده ام،و هرگز به تو
خیانت ننموده ام،و هیچگاه دعوت مشرکان را از آن زمان که از آنها جدا شدم اجابت نکردم،ولی مساله این است که تمام
مهاجران کسانی را در مکه دارند که از خانواده آنها در برابر مشرکان حمایت می کند،ولی من در میان آنها غریبم و خانواده
من در چنگال آنها گرفتارند،خواستم از این طریق حقی به گردن آنها داشته باشم تا مزاحم خانواده من نشوند،در حالی که می
دانستم خداوند سرانجام آنها را گرفتار شکست می کند،و نامه من براي آنها سودي ندارد.
پیامبر ص عذرش را پذیرفت،ولی عمر برخاست و گفت:اي رسول خدا! اجازه بده گردن این منافق را بزنم! پیامبر ص فرمود:از
جنگجویان بدر است،و خداوند نظر لطف خاصی به آنها دارد(اینجا بود که آیات فوق نازل شد و درسهاي مهمی در زمینه
ص : 10
.( ترك هر گونه دوستی نسبت به مشرکان و دشمنان خدا به مسلمانان داد) ( 1
***
تفسیر سرانجام طرح دوستی با دشمن خدا
چنان که در شان نزول دانستیم حرکتی از ناحیه یکی از مسلمانان صادر شد که هر چند به قصد جاسوسی نبود ولی اظهار
محبتی به دشمنان اسلام محسوب می شد،لذا آیات فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد که از تکرار اینگونه کارها در
آینده بپرهیزند.
لا􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا 􀀀 نخست می فرماید:اي کسانی که ایمان آورده اید!دشمن من و خود را دوست خویش قرار ندهید"( ی
اءَ ) یعنی آنها فقط دشمنان خدا هستند که با شما نیز عداوت و دشمنی دارند، با این حال چگونه 􀀀 تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِی
دست دوستی به سوي آنها دراز می کنید؟! سپس می افزاید:"شما نسبت به آنها اظهار محبت می کنید در حالی که آنها نسبت
به آنچه از حق براي شما آمده(اسلام و قرآن)کافر شده اند،و رسول خدا و شما را به خاطر ایمان به خداوندي که پروردگار
جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ 􀀀 ما 􀀀 همه شما است از شهر و دیارتان بیرون می رانند"( تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِ
.( بِاللّ رَبِّکُمْ ) ( 2
􀀀
إِیّ أَنْ تُؤْمِنُوا هِ
اکُم 􀀀 ْ
ص : 11
1) "مجمع البیان"جلد 9 صفحه 269 (با کمی تلخیص)این شان نزول را بخاري در صحیح خود(جلد 6 صفحه 185 و -1
186 )و"فخر رازي"در تفسیر خود،و همچنین در تفسیر"روح المعانی"و"روح البیان"و"فی ظلال"و"قرطبی"و"مراغی"و غیر
اینها با تفاوتهایی نقل کرده اند.
تَتَّخِ ذُوا "یا جمله استینافیه دانسته اند(کشاف جلد 4 صفحه 􀀀 2) جمله" تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ "را حال از ضمیر" لا - 2
لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ "یا"سببیه"است با حذف مفعول،و 􀀀 512 )و"باء"در" بِالْمَوَدَّهِ "یا زائده و براي تاکید است،مانند" وَ
اللّ بسبب الموده التی بینکم و بینهم"(همان مدرك).
􀀀
در تقدیر چنین است"تلقوا الیهم اخبار رسول ه
آنها هم در عقیده با شما مخالفند،و هم عملا به مبارزه برخاسته اند،و کاري را که بزرگترین افتخار شما است،یعنی ایمان به
پروردگار،براي شما بزرگترین جرم و گناه شمرده اند،و به خاطر همین شما را از شهر و دیارتان آواره کردند،با این حال آیا
جاي این است که شما نسبت به آنها اظهار محبت کنید،و براي نجاتشان از چنگال مجازات الهی به دست توانمند رزمندگان
سپاه اسلام تلاش کنید؟! سپس براي توضیح بیشتر می افزاید:"اگر شما براي جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده
.( ضاتِی ) ( 1 􀀀 اءَ مَرْ 􀀀 اداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغ 􀀀 اید پیوند دوستی با آنها برقرار نسازید" ( إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِه
اللّ و جلب
􀀀
اگر به راستی دم از دوستی خدا می زنید و به خاطر او از شهر و دیار خود هجرت کرده اید،و طالب جهاد فِی سَبِیلِ هِ
رضاي او هستید این مطلب با دوستی دشمنان خدا سازگار نیست.
سپس براي توضیح بیشتر می افزاید:"شما مخفیانه با آنها رابطه دوستی برقرار می سازید،در حالی که من آنچه را پنهان یا
.(3)( ا أَعْلَنْتُمْ ) ( 2 􀀀 ما أَخْفَیْتُمْ وَ م 􀀀 آشکار می کنید از همه بهتر می دانم"!( تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِ
ص : 12
1) جمعی از مفسران معتقدند که این جمله شرطیه جزاي محذوفی دارد که از جمله قبل استفاده می شود و در تقدیر چنین -1
است"ان کنتم خرجتم جهادا فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی لا تتولوا اعدائی".
2) جمله فوق یک جمله استینافیه است. -2
ما أَخْفَیْتُمْ "بجاي"ما اسررتم"از این نظر است که مبالغه بیشتري را می رساند،زیرا اخفاء مرحله عمیقتري از 􀀀 3) تعبیر به" بِ -3
پنهانکاري است(تفسیر فخر رازي ذیل آیات مورد بحث).
بنا بر این مخفی کاري چه فایده اي دارد با علم خداوند به غیب و شهود.
و در پایان آیه به عنوان یک تهدید قاطع می فرماید:"هر کس از شما چنین کاري کند از راه راست منحرف و گمراه شده
واءَ السَّبِیلِ ). 􀀀 است" ( وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَ
هم از راه معرفت خدا منحرف گشته که گمان کرده چیزي بر خدا مخفی می ماند،و هم از راه ایمان و اخلاص و تقوي که
طرح دوستی با دشمنان خدا ریخته،و هم تیشه به ریشه زندگانی خود زده است که دشمنش را از اسرارش با خبر ساخته و این
بدترین انحرافی است که ممکن است به شخص مؤمن بعد از وصول به سرچشمه ایمان دست دهد.
*** در آیه بعد براي تاکید و توضیح بیشتر می افزاید:شما براي چه طرح دوستی با آنها می ریزید؟با این که"اگر آنها بر شما
مسلط شوند دشمن شما خواهند بود، و دست و زبان خود را به هر گونه بدي بر شما می گشایند"( إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ
.( داءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ ) ( 1 􀀀 أَعْ
شما براي آنها دلسوزي می کنید در حالی که عداوتشان با شما آن چنان ریشه دار است که اگر بر شما دست یابند از هیچ
کاري فروگذاري نمی کنند، و شما را با دست و زبان خود مورد هر گونه آزار قرار می دهند،آیا دلسوزي براي چنین جمعیتی
سزاوار است.
و از همه بدتر این است که"آنها دوست دارند شما از اسلام به سوي کفر باز گردید"و بزرگترین افتخار خود یعنی گوهر
ایمان را از دست دهید وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ ).
ص : 13
1) " یَثْقَفُوکُمْ "از ماده"ثقف و ثقافه"به معنی مهارت در تشخیص یا انجام چیزي است،به همین جهت به معنی فرهنگ و یا -1
تسلط ماهرانه بر چیزي نیز به کار می رود.
و این درست دردناکترین ضربه اي است که می خواهند بر شما وارد کنند.
*** در آخرین آیه مورد بحث به پاسخگویی افرادي مانند"حاطب بن ابی بلتعه"پرداخته که در جواب پیامبر ص که فرمود
چرا اسرار مسلمانان را در اختیار مشرکان مکه قرار دادي؟گفت:خویشاوندان و بستگانی در مکه دارم که در دست کفار
گرفتارند،می ترسم آسیبی به آنها برسانند،خواستم از این طریق آنها را حفظ کنم،می فرماید:"هرگز بستگان و اولاد شما
لادُکُمْ ). 􀀀 لا أَوْ 􀀀 حامُکُمْ وَ 􀀀 سودي به حالتان نخواهند داشت" ( لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْ
چرا که اگر اولاد و بستگان بی ایمان باشند نه آبرو و سرمایه اي براي این دنیا خواهند بود و نه وسیله نجاتی در آخرت،پس
چرا افراد مؤمن به خاطر آنها کاري کنند که موجب خشم خدا و بریدن از اولیاء او گردد؟! سپس می افزاید:"خداوند روز
امَهِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ ) ( 1)اهل ایمان به سوي بهشت می روند،و اهل کفر به 􀀀 قیامت میان شما و آنها جدایی می افکند" ( یَوْمَ الْقِی
سوي دوزخ،و این در حقیقت دلیلی است براي آنچه قبلا گفته شد،یعنی آنجا که از یکدیگر جدا می شوید و پیوندها به کلی
34 سوره عبس - بریده می شود آنها چه سودي براي شما خواهند داشت؟! این آیه در حقیقت شبیه چیزي است که در آیه 36
آمده است
ص : 14
امَهِ "را متعلق به"یفصل"دانسته اند،ولی بعضی آن را متعلق به" لَنْ تَنْفَعَکُمْ "می دانند و 􀀀 1) بسیاري از مفسران" یَوْمَ الْقِی -1
نتیجه هر دو نزدیک بهم است.هر چند معنی اول مناسبتر به نظر می رسد،این نکته نیز قابل توجه است که بعضی"یفصل"را به
معنی جدایی انداختن تفسیر نکرده اند،بلکه از"فصل"به معنی قضاوت و داوري می دانند ولی معنی اول در اینجا صحیحتر
است.
صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ : 􀀀 که می فرماید: یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ
"روزي که انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش فرار می کند"! و در پایان آیه بار دیگر به همگان هشدار می
ما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ). 􀀀 اللّ بِ
􀀀
دهد که"خداوند به آنچه انجام می دهید بینا است"( وَ هُ
هم از نیات شما آگاه است،و هم از اعمالی که به طور سري انجام می دهید، و اگر در مواردي اسرار شما را مانند"حاطب بن
ابی بلتعه"فاش نمی کند روي مصالحی است،نه اینکه نداند و آگاه نباشد.
در حقیقت علم خدا به غیب و شهود و سر و علن وسیله مؤثري براي تربیت انسان است که در همه حال خود را در پیشگاه او
ببیند و سراسر جهان را محضر حق بشمرد،و مراقب گفتار و رفتار و حتی نیات خود باشد،و این است که می گوئیم معرفت
کامل خدا سرچشمه زاینده تقوي است.
***
ص : 15
[ [سوره الممتحنه ( 60 ): آیات 4 تا 6
اشاره
دا􀀀 ا بِکُمْ وَ بَ 􀀀 اَللّ کَفَرْن
􀀀
مِمّ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ
ا􀀀 و إِنّ بُرَآؤُا مِنْکُمْ 􀀀
الُوا لِقَوْمِهِمْ ا 􀀀 راهِیمَ وَ اَلَّذِینَ مَعَهُ إِذْ ق 􀀀 کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَ نَهٌ فِی إِبْ 􀀀 قَدْ
اَللّ مِنْ شَیْءٍ
􀀀
ا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ هِ 􀀀 راهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ م 􀀀 إِلاّ قَوْلَ إِبْ
􀀀
بِاللّ وَحْدَهُ
􀀀
حَتّ تُؤْمِنُوا هِ
ی􀀀 أَب اَلْبَغْض دَاً اء 􀀀 داوَهُ وَ 􀀀 ا وَ بَیْنَکُمُ اَلْعَ 􀀀 بَیْنَن
( ا إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 5 􀀀 ا رَبَّن 􀀀 ا فِتْنَهً لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَ اِغْفِرْ لَن 􀀀 لا تَجْعَلْن 􀀀 ا 􀀀 ا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِ یرُ ( 4) رَبَّن 􀀀 ا وَ إِلَیْکَ أَنَبْن 􀀀 ا عَلَیْکَ تَوَکَّلْن 􀀀 رَبَّن
( اَللّ هُوَ اَلْغَنِیُّ اَلْحَمِیدُ ( 6
􀀀
اَللّ وَ اَلْیَوْمَ اَلْآخِرَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ هَ
􀀀
کانَ یَرْجُوا هَ 􀀀 کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ 􀀀 لَقَدْ
ص : 16
ترجمه:
-4 براي شما تاسی نیکی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت،هنگامی که به قوم مشرك خود گفتند:ما از
شما و آنچه غیر از خدا می پرستید بیزاریم،ما نسبت به شما کافریم،و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده
است، و این وضع هم چنان ادامه دارد تا به خداي یگانه ایمان بیاورید،جز آن سخن ابراهیم که به پدرش(عمویش آزر)وعده
داد که براي تو طلب آمرزش می کنم،و در عین حال در برابر خداوند براي تو مالک چیزي نیستم.
پروردگارا!ما بر تو توکل کرده ایم،و به سوي تو بازگشتیم،و سرانجام همه به سوي تو است.
-5 پروردگارا!ما را مایه گمراهی کافران قرار مده،و ما را ببخش اي پروردگار ما که تو عزیز و حکیمی.
-6 براي شما در برنامه زندگی آنها اسوه حسنه اي بود براي کسانی که امید به خدا و روز قیامت دارند،و هر کس سرپیچی
کند به خویشتن ضرر زده است،زیرا خداوند بی نیاز و شایسته هر گونه ستایش است.
تفسیر:
ابراهیم براي همه شما اسوه بود
از آنجا که قرآن مجید،در بسیاري از موارد.براي تکمیل تعلیمات خود از الگوهاي مهمی که در جهان انسانیت وجود داشته
شاهد می آورد، در آیات مورد بحث نیز به دنبال نهی شدیدي که از دوستی با دشمنان خدا در آیات قبل شده سخن از ابراهیم
ع و برنامه او به عنوان پیشواي بزرگی که مورد احترام همه اقوام،مخصوصا قوم عرب،بوده به میان می آورد و می فرماید:
"براي شما در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند اسوه خوبی وجود داشت"
ص : 17
.( راهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ ) ( 1 􀀀 کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْ 􀀀 ( قَدْ
اللّ ،و عشق به ذات پاك او
􀀀
ابراهیم ع بزرگ پیامبران که زندگیش سرتاسر،درس بندگی و عبودیت خدا،جهاد فی سبیل ه
بود،ابراهیم که امت اسلامی از برکت دعاي او،و مفتخر به نامگذاري او می باشد،می تواند براي شما سرمشق خوبی در این
زمینه گردد.
منظور از تعبیر" وَ الَّذِینَ مَعَهُ "(آنها که با ابراهیم بودند)مؤمنانی است که او را در این راه همراهی می کردند،هر چند قلیل و
اندك بودند،و این احتمال که منظور پیامبرانی است که با او همصدا شدند،یا انبیاء معاصر او- چنان که بعضی احتمال داده
اند-بعید به نظر می رسد،به خصوص که مناسب این است که قرآن در اینجا پیامبر اسلام ص را به"ابراهیم"،و مسلمانان را به
اصحاب و یاران او،تشبیه کند،در تواریخ نیز آمده است که گروهی در بابل بعد از مشاهده معجزات ابراهیم به او ایمان
.( آوردند،و در هجرت به سوي شام او را همراهی کردند،و این نشان می دهد که او یاران وفاداري داشته است ( 2
سپس در توضیح این معنی می افزاید:"آن روز که به قوم مشرك و بت پرستشان گفتند:ما از شما و آنچه غیر از خدا می
اللّ ).
􀀀
مِمّ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ
ا􀀀 و إِنّ بُرَآؤُا مِنْکُمْ 􀀀
الُوا لِقَوْمِهِمْ ا 􀀀 پرستید بیزاریم"!( إِذْ ق
ما نه شما را قبول داریم،و نه آئین و مذهبتان را،ما هم از خودتان و هم
ص : 18
1) مفسران در ترکیب این جمله،احتمالاتی داده اند،ولی ظاهر این است که " أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ "،اسم"کان"،و"لکم"خبر آن،و" -1
راهِیمَ "متعلق به" أُسْوَهٌ حَسَ نَهٌ "می باشد،ضمنا باید توجه داشت که"اسوه"به معنی"تاسی" و پیروي کردن گاه در 􀀀 فِی إِبْ
کارهاي خوب است و گاه در کارهاي بد،و لذا در آیه فوق،مقید به"حسنه"شده است.
. 2) "کامل ابن اثیر"جلد 1 صفحه 100 -2
از بتهاي بی ارزشتان متنفریم.
ا بِکُمْ ). 􀀀 و باز براي تاکید افزودند:"ما نسبت به شما کافریم"( کَفَرْن
البته این کفر همان کفر برائت و بیزاري است که در بعضی از روایات ضمن برشمردن اقسام پنجگانه کفر به آن اشاره شده
.( است ( 1
ا وَ بَیْنَکُمُ 􀀀 دا بَیْنَن 􀀀 و سومین بار براي تاکید بیشتر افزودند:"در میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است"( وَ بَ
ضاءُ أَبَداً ). 􀀀 داوَهُ وَ الْبَغْ 􀀀 الْعَ
بِاللّ وَحْدَهُ ).
􀀀
حَتّ تُؤْمِنُوا هِ
ی􀀀 و این وضع هم چنان ادامه دارد تا به خداي یگانه ایمان بیاورید(
و به این ترتیب با نهایت قاطعیت و بدون هیچگونه پرده پوشی اعلام جدایی و بیزاري از دشمنان خدا کردند،و تصریح نمودند
که این جدایی به هیچ قیمت قابل برگشت و تجدید نظر نیست،و تا ابد ادامه دارد،مگر این که آنها مسیر خود را تغییر دهند و
از خط کفر به خط ایمان روي آورند.
ولی از آنجا که این قانون کلی و عمومی در زندگی ابراهیم استثنایی داشته که آنهم به خاطر هدایت بعضی از مشرکان
صورت گرفته،به دنبال آن می فرماید:آنها هر گونه ارتباطشان را با قوم کافر قطع کردند و هیچ سخن محبت آمیزي به آنها
نگفتند:"جز این سخن ابراهیم که به پدرش(عمویش آزر) وعده داد که براي تو از خداوند طلب آمرزش می کنم،ولی در عین
راهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ 􀀀 إِلاّ قَوْلَ إِبْ
􀀀 حال من در برابر خداوند براي تو مالک چیزي نیستم و آمرزش تنها به دست او است" (
.( اللّ مِنْ شَیْءٍ ) ( 2
􀀀
ا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ هِ 􀀀م
این در حقیقت استثنایی است از مساله قطع هر گونه ارتباط ابراهیم
ص : 19
1) "براء"جمع"بري"مانند"ظرفاء"و"ظریف". -1
. 2) "اصول کافی"طبق نقل تفسیر"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 302 -2
و یارانش از بت پرستان که آن هم داراي شرائط و مصلحت خاصی بود،زیرا قرائن نشان می دهد که ابراهیم احتمالا آمادگی
براي ایمان را در عمویش آزر مشاهده کرده بود ولی آزر از این مساله نگران بود که اگر راه توحید را پیش گیرد دوران بت
پرستی او چه خواهد شد؟ابراهیم به او وعده داد که در پیشگاه خدا براي تو استغفار می کنم،و به این وعده خود نیز عمل
کرد،ولی آزر ایمان نیاورد،و هنگامی که بر ابراهیم روشن شد که او دشمن خدا است و هرگز ایمان نمی آورد دیگر براي او
استغفار نکرد و با او قطع رابطه نمود.
و از آنجا که مسلمانان از این برنامه ابراهیم و آزر اجمالا با خبر بودند و ممکن بود همین مطلب بهانه اي شود براي افرادي
همچون"حاطب ابن ابی بلتعه" که با کفار سر و سري برقرار نمایند،قرآن می گوید این استثنا در شرائط خاصی صورت
کانَ 􀀀 ا 􀀀 گرفته،و وسیله اي براي جلب آزر به ایمان بوده،نه براي اهداف دنیوي،و لذا در"آیه 114 سوره توبه"می فرماید: وَ م
لَأَوّ حَلِیمٌ :"استغفار ابراهیم براي
اه 􀀀 راهِیمَ 􀀀 لِلّ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْ
􀀀
فَلَمّ تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ هِ
ا􀀀 إِی ّ
اه 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَه
􀀀
راهِیمَ لِأَبِیهِ 􀀀 ارُ إِبْ 􀀀 اسْتِغْف
پدرش(عمویش آزر)فقط بخاطر وعده اي بود که به او داده بود(تا وي را به سوي ایمان جذب کند)اما هنگامی که براي او
مسلم شد که وي دشمن خدا است از او بیزاري جست،چرا که ابراهیم مهربان و بردبار بود".
ولی جمعی از مفسران آن را استثناء از"اسوه بودن ابراهیم"دانسته اند، و گفته اند باید در همه چیز به او اقتدا کرد جز
استغفارش براي عمویش آزر.
این معنی گرچه در کلام عده اي از مفسران آمده،ولی بسیار بعید به نظر می رسد،زیرا"اولا"او در همه چیز"اسوه"بود،حتی در
این برنامه،چرا که اگر همان شرائط"آزر"در بعضی از مشرکان پیدا می شد اظهار محبت نسبت به او براي جلب و جذب وي
به سوي ایمان کار خوبی بود،"ثانیا"ابراهیم ع
ص : 20
یک پیامبر معصوم،و از انبیاي بزرگ و مجاهد بود،و همه افعالش سرمشق است، معنی ندارد که این مساله را استثنا کنیم.
کوتاه سخن این که ابراهیم و پیروانش قویا با بت پرستان مخالف بودند و باید این درس را از آنها سرمشق گرفت،و داستان
.( آزر شرائط خاصی داشته که اگر براي ما هم پیدا شود قابل تاسی است ( 1
و از آنجا که مبارزه با دشمنان خدا با این صراحت و قاطعیت مخصوصا در زمانی که آنها از قدرت ظاهري برخوردارند جز با
توکل بر ذات خدا ممکن نیست،در پایان آیه می افزاید:آنها گفتند:پروردگارا!ما بر تو توکل کردیم و به سوي تو بازگشت
ا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ ). 􀀀 ا وَ إِلَیْکَ أَنَبْن 􀀀 ا عَلَیْکَ تَوَکَّلْن 􀀀 نمودیم و رجوع نهایی همه سرانجام به سوي تو است" ( رَبَّن
در حقیقت آنها سه مطلب را در این عبارت به پیشگاه الهی عرضه داشتند:
نخست توکل بر ذات او،و دیگر توبه و بازگشت به سوي او،و سپس توجه به این حقیقت که رجوع نهایی همه چیز به سوي او
است که علت و معلول یکدیگرند،ایمان به معاد و بازگشت نهایی سبب توبه می گردد و توبه روح توکل را در انسان زنده می
.( کند ( 2
***
ص : 21
1) از آنچه گفته شد روشن می شود که"استثناء"در اینجا متصل است،و"مستثنی منه"جمله محذوفی است که صدر آیه بر -1
آن دلالت دارد،و در تقدیر چنین است:ان ابراهیم و قومه تبرءوا منهم و لم یکن لهم قول یدل علی المحبه الا قول ابراهیم... ولی
طبق تفسیر دوم استثناء منقطع خواهد بود و این خود اشکال دیگري بر آن است.
2) از آنچه گفتیم روشن شد که این جمله گفتار ابراهیم و یاران او است،هر چند بعضی از مفسران احتمال داده اند که -2
جمله مستقلی است به عنوان تعلیم به مسلمانان که در لابلاي این آیات نازل شده،ولی این احتمال بعید به نظر می رسد.
در آیه بعد به یکی دیگر از درخواستهاي ابراهیم و یارانش را که در این زمینه،حساس و چشمگیر است اشاره کرده،می
ا فِتْنَهً لِلَّذِینَ کَفَرُوا ). 􀀀 لا تَجْعَلْن 􀀀 ا 􀀀 گوید:پروردگارا!ما را مایه گمراهی کافران قرار مده"( رَبَّن
این تعبیر ممکن است اشاره به اعمالی مانند اعمال"حاطب ابن ابی بلتعه" باشد که گاهی از افراد بیخبر سر می زند و کاري می
کنند که سبب تقویت گمراهان می گردد در حالی که گمان می کنند کار خلافی نکرده اند.
و یا اشاره به این است ما را در چنگال آنها گرفتار مکن،و در برابر آنها مغلوب مساز،مبادا بگویند:اگر اینها بر حق بودند هرگز
گرفتار شکست نمی شدند،و این مایه گمراهی آنها می گردد.
یعنی اگر آنها از شکست و تسلط کفار می ترسند نه به خاطر خودشان است، بلکه به خاطر این است که آئین حق زیر سؤال
نرود،و پیروزي ظاهري مشرکان دلیل بر حقانیت آنها تلقی نشود،و این است راه و رسم یک مؤمن واقعی که هر چه می خواهد
براي خدا می خواهد،از همه بریده و به خدا پیوسته است و همه چیز را براي رضاي او می طلبد. سوي تو کردیم روي و دل به
تو بستیم از همه باز آمدیم با تو نشستیم هر چه نه پیوند یار بود بریدیم هر چه نه پیمان دوست بود گسستیم و در پایان آیه می
ا ). 􀀀 ا رَبَّن 􀀀 افزاید:"پروردگارا!اگر لغزشی از ما سر زد ما را ببخش"( وَ اغْفِرْ لَن
"تو عزیز و حکیمی"( إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ).
قدرتت شکست ناپذیر است و حکمتت نافذ در همه چیز.
این جمله ممکن است اشاره به آن باشد که اگر در خلال زندگی ما نشانه اي از تمایل و محبت و دوستی به دشمنان تو وجود
داشته این لغزش را بر ما ببخش،و این درسی است براي مسلمانان که آنها نیز سرمشق گیرند و اگر
ص : 22
حاطبی در میان آنها پیدا شد استغفار کنند و به سوي خدا بازگردند.
*** در آخرین آیه مورد بحث بار دیگر روي همان مطلبی تکیه می کند که در نخستین آیه تکیه شده بود،می فرماید:"براي
کانَ لَکُمْ 􀀀 شما مسلمانان در برنامه زندگی آنها اسوه و الگوي نیکویی بود،براي آنها که امید به خدا و روز قیامت دارند" ( لَقَدْ
.( اللّ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ ) ( 1
􀀀
کانَ یَرْجُوا هَ 􀀀 فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ
نه تنها برائت و بیزاریشان از بت پرستان و خط کفر،بلکه دعاهاي آنها و تقاضاهایشان در پیشگاه خدا که نمونه هایی از آن در
آیات قبل گذشت نیز براي همه مسلمانان سرمشق است.
این سرمشق را تنها کسانی می گیرند که دل به خدا بسته اند،و ایمان به مبدء و معاد قلبشان را روشن ساخته،و در طریق حق به
حرکت در آمده اند.
بدون شک این تاسی و پیروي نفعش قبل از هر کس به خود مسلمانان باز می گردد لذا در پایان می افزاید:"هر کس سرپیچی
کند و طرح دوستی با دشمنان خدا بریزد،به خودش ضرر زده،و خداوند نیازي به او ندارد،چرا که او از همگان بی نیاز و
اللّ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ).
􀀀
شایسته هر گونه حمد و ستایش است"( وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ هَ
زیرا طرح دوستی با دشمنان خدا آنها را تقویت می کند،و قوت آنها باعث شکست خود شما است،و اگر آنها بر شما مسلط
.( گردند بر صغیر و کبیر رحم نخواهند کرد ( 2
ص : 23
1) بعضی از مفسران گفته اند که"لمن"در آیه فوق بدل از"لکم"است (تفسیر فخر رازي و روح المعانی ذیل آیات مورد -1
بحث).
2) بنا بر این جمله" مَنْ یَتَوَلَّ "جمله شرطیه است و جزاي آن محذوف و در تقدیر چنین است من یتول فقد اخطا حظ نفسه -2
.( و ذهب عما یعود نفعه الیه(مجمع البیان جلد 9 صفحه 272
نکته ها:
اشاره
-1 الگوهاي جاویدان
برنامه هاي عملی،همیشه مؤثرترین برنامه ها است،چون عمل حکایت از ایمان عمیق انسان به گفتارش می کند،و سخنی که از
دل برآید لا جرم بر دل نشیند.
همیشه وجود الگوها و سرمشقهاي بزرگ در زندگی انسانها،وسیله مؤثري براي تربیت آنها بوده است،به همین دلیل،پیامبر و
پیشوایان معصوم مهمترین شاخه هدایت را با عمل خود نشان می دادند،و لذا هنگامی که سخن از"سنت"به میان می آید،گفته
می شود سنت عبارت است از"قول"و"فعل" و"تقریر"معصوم،یعنی پیشوایان معصوم سخن و عمل و سکوتشان همه حجت و
راهنما است،و نیز به همین دلیل است که عصمت در تمام پیامبران و امامان، شرط است تا الگوهایی در همه زمینه ها باشند.
قرآن نیز بر این مساله مهم،صحه گذارده،الگوها و سرمشقهایی در همه زمینه ها براي مؤمنان معرفی می کند،از جمله در آیات
مورد بحث،دو بار از ابراهیم و یارانش سخن می گوید،و در سوره احزاب،شخص پیامبر ص به عنوان الگو و اسوه،به مسلمانان
معرفی می نماید.
(باید توجه داشت،"اسوه"معنی مصدري دارد،و به معنی تاسی کردن و پیروي عملی است،هر چند در استعمالات روزمره
فارسی به معنی کسی است که مورد تاسی قرار می گیرد).
در جنگ پر مخاطره احزاب،در ایامی که مسلمانان،سخت در بوته آزمایش قرار گرفته بودند،و حوادث کوبنده نیرومندترین
افراد را به لرزه در می آورد، خداوند پیامبر ص را به عنوان الگو و اسوه اي از استقامت و پایمردي و ایمان
ص : 24
و اخلاص،و آرامش در میان طوفان،معرفی می کند،و البته این امر منحصر به میدان"احزاب"نبود که در همه جا پیامبر ص
سرمشق عظیمی براي مسلمانان محسوب می شد.
شعار"کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه بالسنتکم":
"مردم را به اعمال خویش دعوت به سوي خدا کنید نه به زبان خود"که از حدیث امام صادق ع گرفته شده ( 1)،دلیل بر این
است که همه مسلمانان راستین نیز به نوبه خود باید الگو و اسوه براي دگران باشند،و با زبان عمل، اسلام را به دنیا معرفی کنند
که اگر این کار می شد،اسلام دنیاگیر شده بود! ***
-2 خداوند از همگان بی نیاز است.
در قرآن مجید کرارا روي این نکته تکیه شده که اگر خداوند دستورهایی به شما می دهد،و گاه مشکل و شاق به نظر می
رسد،فراموش نکنید تمام منافع آن به خود شما بازمی گردد،چرا که دریاي بیکران هستی خدا کمبودي ندارد تا از شما کمک
بگیرد،بعلاوه شما چیزي ندارید که به او بدهید بلکه هر چه دارید از او است.
در احادیث قدسی آمده است:"بندگان من!شما هرگز نمی توانید به من زیانی برسانید و یا نفعی بدهید،بندگانم!اگر اولین و
آخرین و جن و انس پاکترین قلب را داشته باشند،ذره اي بر ملک من نمی افزاید،و اگر اولین و آخرین و انس و
جن،ناپاکترین قلب را داشته باشند،از ملک من چیزي نمی کاهد".
"بندگانم!اگر اولین و آخرین و انس و جن در میدانی جمع شوند و هر چه
ص : 25
1) سفینه البحار جلد 2 ص 278 (ماده عمل). -1
می خواهند از من بخواهند و همه آن را به آنها بدهم چیزي از خزائن من کاسته نمی شود،و درست مانند رطوبتی است که
یک ریسمان از دریا برمی گیرد".
"بندگانم!من اعمال شما را احصا می کنم،سپس به شما باز می گردانم، کسی که نیکی بیابد خدا را شکر کند،و کسی که غیر
.( آن را ببیند جز خویشتن را ملامت ننماید ( 1
***
اللّ "
􀀀
اللّ و بغض فی ه
􀀀
-3 اصل اساسی"حب فی ه
پیوند مکتبی مهمترین پیوندي است که انسانها را با یکدیگر مربوط می سازد که هر پیوندي تحت الشعاع آن است.
این سخنی است که قرآن بارها روي آن تاکید کرده است،و اگر این پیوند تحت تاثیر روابط دوستی و خویشاوندي و منافع
شخصی قرار گیرد ارکان مذهب متزلزل خواهد شد.
بعلاوه ارزش نهایی در ایمان و تقوا است،چگونه ممکن است با کسانی که فاقد این دو هستند ارتباط برقرار سازیم؟ لذا در
حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
للّ جل و عز فهو ممن کمل ایمانه :"کسی که براي خدا دوست دارد، و براي خدا دشمن
􀀀
للّ ، و اعطی ه
􀀀
للّ و ابغض ه
􀀀
من احب ه
.( دارد،و براي خدا ببخشد،از کسانی است که ایمانش کامل شده" ( 2
در حدیث دیگري از همان حضرت ع می خوانیم:
اللّ :
􀀀
اللّ ،و تمنع فی ه
􀀀
اللّ ،و تعطی فی ه
􀀀
اللّ ،و تبغض فی ه
􀀀
من اوثق عري الایمان ان تحب فی ه
"از محکمترین دستگیره هاي ایمان این است که براي خدا دوست داري،
ص : 26
. 1) "روح البیان"جلد 9 صفحه 479 -1
. اللّ حدیث 1 و 2
􀀀
2) "اصول کافی"جلد 2 باب الحب فی ه -2
.( و براي خدا دشمن داري،و براي خدا ببخشی،و براي خدا منع کنی ( 1
اللّ "مراجعه شود،مرحوم
􀀀
احادیث در این زمینه بسیار فراوان است،براي آگاهی بیشتر به جلد دوم اصول کافی"باب الحب فی ه
کلینی در این باب 16 حدیث در این زمینه نقل کرده است.
اللّ "به جلد 23 تفسیر نمونه ذیل آیه 22 سوره مجادله مراجعه شود.
􀀀
اللّ و بغض فی ه
􀀀
و نیز براي توضیح بیشتر در زمینه"حب فی ه
***
ص : 27
. اللّ حدیث 1 و 2
􀀀
1) "اصول کافی"جلد 2 باب الحب فی ه -1
[ [سوره الممتحنه ( 60 ): آیات 7 تا 9
اشاره
اتِلُوکُمْ 􀀀 اَللّ عَنِ اَلَّذِینَ لَمْ یُق
􀀀
اکُمُ هُ 􀀀 لا یَنْه 􀀀 اَللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 7)
􀀀
اَللّ قَدِیرٌ وَ هُ
􀀀
ادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّهً وَ هُ 􀀀 اَللّ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اَلَّذِینَ ع
􀀀
عَسَی هُ
اَللّ عَنِ اَلَّذِینَ
􀀀
اکُمُ هُ 􀀀 ما یَنْه 􀀀 اَللّ یُحِبُّ اَلْمُقْسِطِینَ ( 8) إِنَّ
􀀀
ارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ هَ 􀀀 فِی اَلدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِی
( اَلظّ ( 9
􀀀
ئِکَ هُمُ الِمُونَ 􀀀 راجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُول 􀀀 ی إِخْ 􀀀 ظاهَرُوا عَل 􀀀 ارِکُمْ وَ 􀀀 اتَلُوکُمْ فِی اَلدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِی 􀀀ق
ترجمه:
-7 امید است خدا میان شما و دشمنانتان(از طریق اسلام)پیوند محبت برقرار کند، و خداوند قادر و آمرزنده و مهربان است.
-8 خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون
نراندند نهی نمی کند،چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.
-9 تنها شما را از دوستی کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند،و شما را
ص : 28
از خانه هایتان بیرون راندند،یا به بیرون راندن شما کمک کردند از اینکه با آنها دوستی کنید،و هر کس آنها را دوست دارد
ظالم و ستمگر است.
تفسیر:
محبت به کفاري که سر جنگ ندارند
اللّ "و قطع رابطه با مشرکان آمده ادامه می یابد،و
􀀀
اللّ و بغض فی ه
􀀀
در این آیات بحثهایی که در آیات گذشته پیرامون"حب فی ه
از آنجا که این قطع رابطه یک نوع خلا عاطفی براي جمعی از مسلمانان ایجاد می کرد،و با این حال مؤمنان راستین و یاران
رسول خدا ص در این مسیر ثبات قدم نشان دادند خداوند براي پاداش آنها و رفع این کمبود به آنها بشارت می دهد که غم
مخورید وضع چنین نخواهد ماند می فرماید:
اللّ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ
􀀀
"امید است خدا میان شما و دشمنانتان پیوند محبت و دوستی(از طریق پذیرش اسلام)برقرار سازد"( عَسَی هُ
ادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّهً ). 􀀀 وَ بَیْنَ الَّذِینَ ع
واجاً 􀀀 اللّ أَفْ
􀀀
و این امر سرانجام تحقق یافت،سال هشتم هجري فرا رسید و مکه فتح شد و اهل مکه به مصداق یَدْخُلُونَ فِی دِینِ هِ
گروه گروه مسلمان شدند،ابرهاي تیره و تار دشمنی و عناد از آسمان زندگی آنها کنار رفت و آفتاب ایمان با گرمی محبت و
دوستی تابیدن گرفت.
بعضی از مفسران این جمله را اشاره به ازدواج پیامبر اسلام ص با"ام حبیبه"دختر ابو سفیان می دانند که اسلام اختیار کرده
اللّ بن جحش ( 1)به اتفاق مهاجران حبشه،به حبشه رفته بود،همسرش
􀀀
بود،و همراه شوهرش عبید ه
ص : 29
اللّ متاسفانه بر اسلام باقی نماند،و در حبشه آئین مسیحیت
􀀀
اللّ بن جحش"است،عبید ه
􀀀
اللّ بن جحش"برادر"عبد ه
􀀀
1) "عبید ه -1
اللّ "بر اسلام باقی ماند و از مجاهدان احد بود و هم در
􀀀
اختیار کرد،و به همین دلیل"ام حبیبه"از او جدا شد،اما برادرش"عبد ه
آن میدان شربت شهادت نوشید.
در آنجا از دنیا رفت،پیغمبر اسلام ص کسی را نزد نجاشی فرستاد و او را به همسري خود در آورد،و از آنجا که رابطه دامادي
در میان عرب سبب کاهش عداوتها می شد این مساله در ابو سفیان و اهل مکه اثر گذاشت.
ولی این احتمال بعید به نظر می رسد،چرا که آیات مورد بحث در آستانه فتح مکه نازل شده،زیرا"حاطب بن ابی بلتعه"هدفش
از نامه نگاري به مشرکان مکه این بود که آنها را از این ماجرا آگاه کند،در حالی که می دانیم جعفر بن ابی طالب و یارانش
.( مدتی قبل از این ماجرا(مقارن فتح خیبر)به مدینه بازگشتند ( 1
به هر حال اگر کسانی که مورد علاقه مسلمانان هستند از خط مکتبی آنان جدا شوند نباید از بازگشت آنها مایوس شد،چرا
که خداوند بر همه چیز قادر است،او است که می تواند دلها را دگرگون سازد،و او است که گناهان و خطاهاي بندگانش را
اللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ).
􀀀
اللّ قَدِیرٌ وَ هُ
􀀀
می بخشد،لذا در پایان آیه می افزاید:"و خدا قادر و توانا،و غفور و رحیم است"( وَ هُ
کلمه"عسی"در لغت عرب در مواردي گفته می شود که امید به تحقق چیزي می رود و از آنجا که این معنی احیانا توأم
با"جهل"یا"عجز"است بسیاري از مفسران آن را در قرآن مجید به معنی امید دیگران از خدا تفسیر کرده اند،ولی چنان که
سابقا نیز گفته ایم هیچ مانعی ندارد که این واژه در کلام خداوند همان معنی اصلیش را داشته باشد،زیرا گاه براي وصول به
یک هدف شرائطی لازم است،هر گاه بعضی از شرائط حاصل نباشد این تعبیر به کار می رود (دقت کنید).
***
ص : 30
1) خلاصه این ماجرا را بسیاري از مفسران نقل کرده اند،ولی مشروح آن را در"اسد الغابه فی معرفه الصحابه"جلد 5 -1
صفحه 573 مطالعه فرمائید.
آیات بعد شرح و توضیحی است بر مساله ترك رابطه دوستی با مشرکان، می فرماید:"خداوند از نیکی کردن و رعایت عدالت
اللّ
􀀀
اکُمُ هُ 􀀀 لا یَنْه 􀀀 نسبت به کسانی که با شما در امر دین پیکار نکردند و شما را از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند" (
ارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ ). 􀀀 اتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِی 􀀀 عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُق
اللّ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ).
􀀀
"چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد"( إِنَّ هَ
*** "خدا شما را تنها از دوستی کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه و دیارتان آواره
اللّ
􀀀
اکُمُ هُ 􀀀 ما یَنْه 􀀀 نمودند،یا کمک به بیرون راندن شما کردند آري خدا شما را از هر گونه پیوند دوستی با اینها نهی می کند" ( إِنَّ
راجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ ). 􀀀 ی إِخْ 􀀀 ظاهَرُوا عَل 􀀀 ارِکُمْ وَ 􀀀 اتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِی 􀀀 عَنِ الَّذِینَ ق
الظّ ).
􀀀
ئِکَ هُمُ الِمُونَ 􀀀 "و هر کس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است"( وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُول
به این ترتیب افراد غیر مسلمان به دو گروه تقسیم می شوند:گروهی که در مقابل مسلمین ایستادند و شمشیر به روي آنها
کشیدند،و آنها را از خانه و کاشانه شان به اجبار بیرون کردند،و خلاصه عداوت و دشمنی خود را با اسلام و مسلمین در گفتار
و عمل آشکارا نشان دادند،تکلیف مسلمانان این است که هر گونه مراوده با این گروه را قطع کنند،و از هر گونه پیوند محبت
و دوستی خودداري نمایند که مصداق روشن آن مشرکان مکه مخصوصا سران قریش بودند،گروهی رسما دست به این کار
زدند و گروهی دیگر نیز آنها را یاري کردند.
اما دسته دیگري بودند که در عین کفر و شرك کاري به مسلمانان نداشتند، نه عداوت می ورزیدند،نه با آنها پیکار می
کردند،و نه اقدام به بیرون راندنشان
ص : 31
از شهر و دیارشان نمودند،حتی گروهی از آنها پیمان ترك مخاصمه با مسلمانان بسته بودند،نیکی کردن با این دسته اظهار
محبت با آنها بی مانع بود،و اگر معاهده اي با آنها بسته بودند باید به آن وفا کنند و در اجراي عدالت بکوشند.
مصداق این گروه طائفه"خزاعه"بودند که با مسلمین پیمان ترك مخاصمه داشتند.
بنا بر این جایی براي گفتار جمعی از مفسران باقی نماند که این دستور را منسوخ دانسته،و ناسخ آن را آیه 5 سوره توبه ذکر
کرده اند که می گوید: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ :"هنگامی که ماههاي حرام پایان گیرد بت
پرستان را هر کجا دیدید به قتل برسانید"چرا که این آیه سوره توبه فقط از مشرکانی سخن می گوید که پیمان شکنی کرده، و
.( به مخالفت علنی در برابر اسلام و مسلمین برخاسته بودند به گواهی آیات بعد از آن ( 1
بعضی از مفسران در مورد این آیه روایت کرده اند که همسر مطلقه ابو بکر براي دخترش"اسماء"هدایایی از مکه
آورد"اسماء"از پذیرش آن امتناع کرد، و حتی اجازه ورود به مادرش نداد،آیه فوق نازل شد و پیامبر ص به او دستور داد
.( مادرش را بپذیرد و هدیه اش را قبول کند و او را مورد اکرام و احسان قرار دهد ( 2
این روایت نشان می دهد که تمام مردم مکه نیز مشمول این حکم نبودند،
ص : 32
1) بعضی از مفسران احتمال داده اند که اجازه دوستی در باره مؤمنان باشد که اسلام را پذیرفته بودند،ولی در مکه باقی -1
مانده،و اقدام به هجرت ننموده بودند،اما لحن آیات کاملا نشان می دهد که تمام این گفتگوها در باره غیر مسلمین است.
2) روح البیان جلد 9 صفحه 481 -این روایت در صحیح بخاري و بسیاري از کتب تفسیر نیز با تفاوتهایی آمده است. -2
بلکه در میان آنها اقلیتی بودند که موضع خصمانه اي در برابر مسلمانان نداشتند.
به هر حال از این آیات"یک اصل کلی و اساسی"در چگونگی رابطه مسلمانان با غیر مسلمین استفاده می شود،نه تنها براي آن
زمان که براي امروز و فردا نیز ثابت است،و آن اینکه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعیت و هر کشوري که موضع
خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضد اسلام و مسلمین قیام کنند،یا دشمنان اسلام را یاري دهند سرسختانه بایستند،و هر گونه
پیوند محبت و دوستی را با آنها قطع کنند.
اما اگر آنها در عین کافر بودن نسبت به اسلام و مسلمین بی طرف بمانند و یا تمایل داشته باشند،مسلمین می توانند با آنها
رابطه دوستانه برقرار سازند البته نه در آن حد که با برادران مسلمان دارند،و نه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان
مسلمین گردد.
و اگر جمعیت یا دولتی جزو گروه اول باشند و تغییر موضع دهند و یا به عکس در گروه دوم باشند و مسیر خود را تغییر دهند
باید وضع فعلی آنها را معیار قرار داد و طبق آیات فوق با آنها عمل کرد.
***
ص : 33
[ [سوره الممتحنه ( 60 ): آیات 10 تا 11
اشاره
لا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی 􀀀 اتٍ فَ 􀀀 مانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِن 􀀀 اَللّ أَعْلَمُ بِإِی
􀀀
راتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ هُ 􀀀 اجِ 􀀀 اتُ مُه 􀀀 جاءَکُمُ اَلْمُؤْمِن 􀀀 ذا 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِ 􀀀ی
لا􀀀 ذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ 􀀀 احَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ إِ 􀀀 جُن 􀀀 ا أَنْفَقُوا وَ لا 􀀀 هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ م 􀀀 هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا 􀀀 اَلْکُفّ لا
􀀀
ارِ
اتَکُمْ 􀀀 اَللّ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ( 10 ) وَ إِنْ ف
􀀀
اَللّ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَ هُ
􀀀
ذلِکُمْ حُکْمُ هِ 􀀀 ا أَنْفَقُوا 􀀀 ا أَنْفَقْتُمْ وَ لْیَسْئَلُوا م 􀀀 وافِرِ وَ سْئَلُوا م 􀀀 تُمْسِکُوا بِعِصَمِ اَلْکَ
( اَللّ اَلَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ( 11
􀀀
ا أَنْفَقُوا وَ اِتَّقُوا هَ 􀀀 اجُهُمْ مِثْلَ م 􀀀 اقَبْتُمْ فَآتُوا اَلَّذِینَ ذَهَبَتْ أَزْو 􀀀 اَلْکُفّ فَع
􀀀
اجِکُمْ إِلَی ارِ 􀀀 شَیْءٌ مِنْ أَزْو
ص : 34
ترجمه:
-10 اي کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند آنها را آزمایش کنید-خداوند از
ایمان آنها آگاهتر است-هر گاه آنان را مؤمن یافتید آنها را به سوي کفار بازنگردانید،نه آنها براي کفار حلالند، و نه کفار
براي آنها حلال،و آنچه را همسران آنها(براي ازدواج با این زنان) پرداخته اند به آنها بپردازید،و گناهی بر شما نیست که با
آنها ازدواج کنید هر گاه مهرشان را به آنها بدهید،و هرگز همسران کافره را در همسري خود نگه ندارید (و اگر کسی از زنان
شما کافر شد به بلاد کفر فرار کرد)حق دارید مهري را که پرداخته اید مطالبه کنید،همانگونه که آنها حق دارند مهر زنانشان
را که از آنان جدا شده اند از شما مطالبه کنند،این حکم خداوند است که در میان شما حکم می کند و خداوند دانا و حکیم
است.
-11 و اگر بعضی از همسران شما از دستتان بروند(و به سوي کفار بازگردند)و شما در جنگی به آنان پیروز شدید و غنائمی
گرفتید به کسانی که همسرانشان رفته اند همانند مهري را که پرداخته اند بدهید،و از مخالفت خداوندي که همه به او ایمان
دارید بپرهیزید.
شان نزول:
جمعی از مفسران در شان نزول این آیات چنین آورده اند که:رسول خدا ص در حدیبیه با مشرکان مکه پیمانی امضاء کرد که
یکی از مواد پیمان این بود که هر کس از اهل مکه به مسلمانان بپیوندد او را بازگردانند،اما اگر کسی از مسلمانان اسلام را
رها کرده به مکه بازگردد می توانند او را برنگردانند.
در این هنگام زنی به نام"سبیعه"اسلام را پذیرفت،و در همان سرزمین حدیبیه به مسلمانان پیوست،همسرش خدمت پیامبر ص
آمد و گفت:اي محمد!همسرم را به من بازگردان،چرا که این یکی از مواد پیمان ما است، و هنوز مرکب آن خشک نشده،آیه
فوق نازل شد و دستور داد زنان مهاجر را امتحان کنند(ابن عباس می گوید امتحانشان به این بود که باید سوگند یاد
ص : 35
کنند هجرت آنها به خاطر کینه با شوهر،یا علاقه به سرزمین جدید،و یا هدف دنیوي نبوده بلکه تنها به خاطر اسلام بوده است).
آن زن سوگند یاد کرد که چنین است.در اینجا رسول خدا ص مهریه اي را که شوهرش پرداخته بود و هزینه هایی را که
.( متحمل شده بود به او پرداخت و فرمود:طبق این ماده قرارداد تنها مردان را باز می گرداند نه زنان را ( 1
***
تفسیر:
جبران زیانهاي مسلمین و کفار
اللّ "و
􀀀
اللّ "و قطع پیوند با دشمنان خدا بود، اما در آیات مورد بحث سخن از"حب فی ه
􀀀
در آیات گذشته سخن از"بغض فی ه
برقرار ساختن پیوند با کسانی است که از کفر جدا می شوند و به ایمان می پیوندند.
در نخستین آیه از زنان مهاجر،سخن می گوید،و جمعا هفت دستور در این آیه وارد شده که عمدتا در باره زنان مهاجر،و
قسمتی نیز در باره زنان کافر است.
-1 نخستین دستور در باره آزمایش"زنان مهاجرات"است،روي سخن را به مؤمنان کرده،می فرماید:اي کسانی که ایمان آورده
ذا􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِ 􀀀 اید!هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند،آنها را از خود نرانید،بلکه آزمایش کنید"( ی
راتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ). 􀀀 اجِ 􀀀 اتُ مُه 􀀀 جاءَکُمُ الْمُؤْمِن 􀀀
دستور به امتحان،با اینکه آنها را مؤمنان نامیده به خاطر آن است که
ص : 36
1) شان نزول فوق در بسیاري از کتب تفسیر آمده،و ما از مجمع البیان با کمی تلخیص و اقتباس در بالا - 1
آوردیم"طبرسی"این حدیث را از"ابن عباس"نقل کرده است.
آنها ظاهرا شهادتین را بر زبان،جاري می کردند و در سلک اهل ایمان بودند، اما امتحان براي این بود که اطمینان حاصل شود
که این ظاهر با باطن هماهنگ است.
اما نحوه این امتحان چنان که گفتیم به این ترتیب بود که آنها را سوگند به خدا می دادند که مهاجرتشان جز براي قبول اسلام
نبوده،و آنها باید سوگند یاد کنند که به خاطر دشمنی با همسر و یا علاقه به مرد دیگري،یا علاقه به سرزمین مدینه و مانند آن
هجرت ننموده اند.
این احتمال نیز وجود دارد که آیه دوازدهم همین سوره تفسیري باشد بر کیفیت امتحان زنان مهاجر که(طبق آن باید)با پیغمبر
اسلام ص بیعت کنند که راه شرك نپویند،و گرد سرقت و اعمال منافی عفت،و کشتن فرزندان، و مانند آن نروند،و سر تا پا
تسلیم فرمان رسول خدا ص باشند.
البته ممکن است کسانی در آن سوگند و این بیعت نیز خلاف بگویند اما مقید بودن بسیاري از مردم حتی مشرکان در آن
زمان به مساله بیعت و سوگند به خدا سبب می شد که افراد کمتر دروغ بگویند،و به این ترتیب امتحان مزبور،گرچه همیشه
دلیل قاطعی بر ایمان واقعی آنها نبود اما غالبا می توانست بیانگر این واقعیت باشد.
مانِهِنَّ ). 􀀀 اَللّ أَعْلَمُ بِإِی
􀀀
لذا در جمله بعد می افزاید:"خداوند از درون دل آنها و ایمانشان آگاهتر است"( هُ
-2 در دستور بعد می فرماید:"هر گاه از عهده این امتحان برآمدند و آنها را مؤمن واقعی دانستید،آنها را به سوي کفار
الْکُفّ ).
􀀀
لا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی ارِ 􀀀 اتٍ فَ 􀀀 بازنگردانید"( فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِن
درست است که یکی از مواد تحمیلی پیمان حدیبیه این بود که افرادي را که به عنوان مسلمان از مکه به مدینه هجرت می
کنند به مکه بازگردانند،
ص : 37
ولی این ماده شامل زنان نمی شد،و لذا پیامبر ص هرگز آنها را به کفار باز نگرداند،کاري که اگر انجام می شد با توجه به
ضعف فوق العاده زنان در آن جامعه سخت خطرناك بود.
-3 در سومین مرحله که در حقیقت دلیلی است براي حکم قبل اضافه می کند:"نه این زنان بر آنها حلالند،و نه آن مردان کافر
لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ ). 􀀀 لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ 􀀀 بر این زنان با ایمان" (
باید هم چنین باشد چرا که ایمان و کفر در یک جا جمع نمی شود،و پیمان مقدس ازدواج نمی تواند رابطه در میان مؤمن و
کافر برقرار سازد،چرا که اینها در دو خط متضاد قرار دارند،در حالی که پیمان ازدواج باید نوعی وحدت در میان دو زوج
برقرار سازد و این دو با هم سازگار نیست.
البته در آغاز اسلام که هنوز جامعه اسلامی استقرار نیافته بود زوجهایی بودند که یکی کافر و دیگري مسلمان بود،و پیامبر از
آن نهی نمی کرد تا اسلام ریشه دوانید،ولی ظاهرا بعد از صلح حدیبیه دستور جدایی کامل داده شد و آیه مورد بحث یکی از
دلائل این موضوع است.
-4 از آنجا که معمول عرب بود که مهریه زنان خود را قبلا می پرداختند در چهارمین دستور می افزاید:"به همسران کافر آنها
ا أَنْفَقُوا ). 􀀀 آنچه را در طریق این ازدواج انفاق کرده اند بپردازید"( وَ آتُوهُمْ م
درست است که شوهرشان کافر است اما چون اقدام بر جدایی به وسیله ایمان از طرف زن شروع شده، عدالت اسلامی ایجاب
می کند که خسارات همسرش پرداخته شود.
آیا منظور از انفاق در اینجا تنها مهر است،و یا سایر هزینه هایی را که در این راه متحمل شده نیز شامل می شود؟غالب مفسران
معنی اول را برگزیده اند،و
ص : 38
.( قدر مسلم از آیه نیز همین است،هر چند بعضی مانند"ابو الفتوح رازي" در تفسیرش نفقات دیگر نیز گفته است ( 1
البته این پرداخت مهر در مورد مشرکانی بود که با مسلمانان پیمان ترك مخاصمه در حدیبیه یا غیر آن امضاء کرده بودند.
اما چه کسی باید این مهر را بپردازد؟ظاهر این است که این کار بر عهده حکومت اسلامی و بیت المال است،چرا که تمام
اموري که مسئول خاصی در جامعه اسلامی ندارد بر عهده حکومت است و خطاب جمع در آیه مورد بحث گواه این معنی
است(همانگونه که در آیات حد سارق و زانی دیده می شود).
-5 حکم دیگر که به دنبال احکام فوق آمده این است که می فرماید:
ذا آتَیْتُمُوهُنَّ 􀀀 احَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ إِ 􀀀 لا جُن 􀀀 "گناهی بر شما نیست که با آنها ازدواج کنید هر گاه مهر آنها را بپردازید" ( وَ
أُجُورَهُنَّ ).
مبادا تصور کنید که چون قبلا مهري از شوهر سابق گرفته اند و معادل آن از بیت المال به شوهرشان پرداخته شده اکنون که با
آنها ازدواج می کنید دیگر مهري در کار نیست و براي شما مجانی تمام می شود!نه،حرمت زن ایجاب می کند که در ازدواج
جدید نیز مهر مناسبی براي او در نظر گرفته شود.
باید توجه داشت که در اینجا زن بدون طلاق از شوهر کافر جدا می شود، ولی باید عده نگهدارد.
فقیه معروف"صاحب جواهر"در شرح کلام محقق در شرایع که گفته است"در غیر زن و مردي که اهل کتاب هستند هر گاه
یکی از دو همسر اسلام را پذیرا شود اگر قبل از دخول باشد عقد بلافاصله فسخ می شود و اگر بعد از دخول باشد منوط به
گذشتن عده است"می فرماید:"هیچگونه اختلافی در این احکام
ص : 39
. 1) "تفسیر ابو الفتوح رازي"جلد 11 صفحه 126 -1
.( نیست و روایات و فتاواي فقها در این باره هماهنگ است" ( 1
-6 اما هر گاه قضیه بر عکس باشد یعنی شوهر اسلام را بپذیرد و زن بر کفر باقی بماند،در اینجا نیز رابطه زوجیت به هم می
لا􀀀 خورد و نکاح فسخ می شود، چنان که در ادامه همین آیه می فرماید:"همسران کافره را در همسري خود نگه ندارید"( وَ
وافِرِ ). 􀀀 تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَ
"عصم"جمع"عصمت"در اصل به معنی منع و در اینجا-چنان که گفته اند و قرائن گواهی می دهد-به معنی نکاح و زوجیت
است(البته بعضی تصریح کرده اند که منظور نکاح دائم است،و تعبیر به عصمت نیز مناسب همین معنی است چرا که زن را از
ازدواج با هر شخص دیگري براي همیشه منع می کند).
"کوافر"جمع"کافره"به معنی زنان کافر است.
در این که آیا این حکم مخصوص زنان مشرك است،و یا اهل کتاب،مانند زنان مسیحی و یهودي را نیز شامل می شود،در
میان فقهاء محل بحث است، و روایات در این زمینه مختلف است که شرح آن را باید در کتب فقه بررسی کرد ولی ظاهر آیه
مطلق است و همه زنان کافر را شامل می شود و شان نزول آن را محدود نمی کند اما مساله عده در اینجا به طریق اولی برقرار
است،چرا که اگر فرزندي از آن زن متولد شود فرزندي است مسلمان زیرا پدرش مسلمان بوده.
-7 در آخرین حکم که در آیه ذکر شده سخن از مهر زنانی است که از اسلام جدا شوند و به اهل کفر بپیوندند،می
فرماید:"هر گاه کسی از زنان شما از اسلام جدا گشت شما حق دارید مهري را که پرداخته اید مطالبه کنید،
ص : 40
. 1) "جواهر الکلام"جلد 30 صفحه 54 -1
ا أَنْفَقْتُمْ وَ 􀀀 همانگونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنها جدا شده و به اسلام پیوسته اند مطالبه کنند"( وَ سْئَلُوا م
ا أَنْفَقُوا ). 􀀀 لْیَسْئَلُوا م
و این مقتضاي عدالت و احترام به حقوق متقابل است.
و در پایان آیه به عنوان تاکید بر آنچه گذشت می فرماید:"اینها حکم الهی است که در میان شما حکم می کند و خداوند دانا
اللّ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ).
􀀀
اللّ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَ هُ
􀀀
ذلِکُمْ حُکْمُ هِ 􀀀 و حکیم است"(
احکامی است که همه از علم الهی سرچشمه گرفته،و آمیخته با حکمت است و حقوق همه افراد در آن در نظر گرفته شده،و با
اصل عدالت و قسط اسلامی کاملا هماهنگ است،و توجه به این حقیقت که همه از سوي خدا است بزرگترین ضمانت اجرایی
براي این احکام محسوب می شود.
*** در دومین و آخرین آیه مورد بحث در ادامه همین سخن می فرماید:"اگر بعضی از همسران شما از دست شما
رفتند،اسلام را رها کرده به کفار پیوستند سپس شما در جنگی بر آنها پیروز شدید و غنائمی به دست آوردید،به کسانی که
اجِکُمْ إِلَی 􀀀 اتَکُمْ شَیْءٌ مِنْ أَزْو 􀀀 همسران خود را از دست داده اند همانند مهري را که پرداخته اند از غنائم بپردازید" ( وَ إِنْ ف
ا أَنْفَقُوا ). 􀀀 اجُهُمْ مِثْلَ م 􀀀 اقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِینَ ذَهَبَتْ أَزْو 􀀀 الْکُفّ فَع
􀀀
ارِ
طبق آیه گذشته مسلمانان می توانستند مهر اینگونه زنان را از کفار بگیرند همانگونه که آنها حق داشتند مهر همسرانشان را که
به اسلام پیوسته و به مدینه هجرت کرده اند از مسلمانان دریافت دارند.
ولی طبق بعضی از روایات در عین اینکه مسلمانان به این حکم عادلانه عمل کردند مشرکان مکه سر باز زدند،لذا دستور داده
شد براي عدم تضییع حق این
ص : 41
افراد هر گاه غنائمی به دست آمد اول حق آنها را بپردازند سپس غنائم را تقسیم کنند.
این احتمال نیز وجود دارد که حکم فوق مربوط به اقوامی باشد که مسلمانان با آنها پیمان نداشتند،و طبعا حاضر نبودند مهر
اینگونه زنان را به مسلمانان باز پس دهند،جمع میان هر دو معنی نیز ممکن است "عاقبتم"از ماده"معاقبه"در اصل از"عقب"
(بر وزن کدر)به معنی "پاشنه پا"است،و به همین مناسبت کلمه"عقبی"به معنی"جزا"و"عقوبت" به معنی کیفر کار خلاف
آمده است،و روي همین جهت"معاقبه"به معنی کیفر دادن و قصاص کردن به کار می رود،و گاه این واژه(معاقبه)به
معنی"تناوب" در امري نیز استعمال شده،زیرا افرادي که متناوبا کاري را انجام می دهند هر یک عقب سر دیگري فرا می
رسند.
اقَبْتُمْ "در آیه فوق به معنی پیروز شدن مسلمانان بر کفار و کیفر و مجازات آنها و ضمنا گرفتن غنائم تفسیر شده است و 􀀀 لذا" فَع
هم به معنی"تناوب"چرا که یک روز نوبت کفار است و روز دیگري نوبت به مسلمانان می رسد و بر آنها غالب می شوند.
این احتمال نیز داده شده که منظور از این جمله رسیدن به عاقبت و پایان کار است،و منظور از پایان کار در اینجا گرفتن غنائم
جنگی است.
هر کدام از این معانی که باشد نتیجه یکی است،فقط راههاي وصول به این نتیجه متفاوت ذکر شده است(دقت کنید).
و در پایان آیه،همه مسلمانان را به تقوي دعوت کرده،می فرماید:"از خدایی که همه به او ایمان آورده اید بپرهیزید و راه
اللّ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ).
􀀀
مخالفت او را نپوئید" ( وَ اتَّقُوا هَ
دستور به تقوي در اینجا ممکن است به خاطر این باشد که معمولا در تشخیص
ص : 42
مقدار مهریه به گفته همسران اعتماد می شود،چون راهی براي اثبات آن جز گفته خود آنها وجود ندارد،و امکان دارد وسوسه
هاي شیطانی سبب شود که بیش از مقدار واقعی ادعا کنند،لذا آنها را توصیه به تقوي می نماید.
در تواریخ و روایات آمده است که این حکم اسلامی تنها شامل شش زن شد که از همسران مسلمان خود بریدند و به کفار
پیوستند و پیامبر ص مهر همه آنها را از غنائم جنگی به شوهرانشان بازگرداند.
***
نکته:
عدالت حتی در باره دشمنان
دقت در آیات فوق و لطافت و ظرافت و نکته سخن خاصی که در احکام مزبور به کار رفته نشان می دهد که اصل عدالت و
قسط تا چه حد در تشریع احکام اسلامی مورد توجه بوده است که حتی در مواقع بحرانی و طوفانی نیز تلاش می شود ضرر و
زیان به کسی حتی به کفار نرسد.
این در حالی است که معمول دنیا این است که در بحرانها همه می گویند شرائط فوق العاده است و باید به آن تن درداد،و
جاي احقاق حق نیست و هر گونه نابسامانی را باید تحمل کرد،قرآن می گوید حتی در سختترین شرایط باید تلاش کرد که
حقی بر باد نرود،نه تنها از دوستان که اگر دشمنان هم حقی داشته باشند باید رعایت گردد.
این گونه احکام اسلامی نوعی اعجاز،و نشانه حقانیت دعوت پیامبر ص است که در چنان محیطی که نه مال احترامی داشت و
نه جان ارزشی،تا این حد در احقاق حقوق کوششی به خرج می دهد.
***
ص : 43
[ [سوره الممتحنه ( 60 ): آیه 12
اشاره
لا یَأْتِینَ 􀀀 لادَهُنَّ وَ 􀀀 لا یَقْتُلْنَ أَوْ 􀀀 لا یَزْنِینَ وَ 􀀀 لا یَسْرِقْنَ وَ 􀀀 بِاللّ شَیْئاً وَ
􀀀
لا یُشْرِکْنَ هِ 􀀀 ی أَنْ 􀀀 ایِعْنَکَ عَل 􀀀 اتُ یُب 􀀀 جاءَكَ اَلْمُؤْمِن 􀀀 ذا 􀀀 ا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ إِ 􀀀ی
( اَللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 12
􀀀
اَللّ إِنَّ هَ
􀀀
ایِعْهُنَّ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُنَّ هَ 􀀀 لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَب 􀀀 انٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ 􀀀 بِبُهْت
ترجمه:
-12 اي پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزي را شریک قرار خدا ندهند دزدي نکنند،آلوده
زنا نشوند،فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پاي خود نیاورند،و در هیچ کار شایسته اي مخالفت فرمان تو
نکنند،با آنها بیعت کن،و براي آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است.
تفسیر:
شرایط بیعت زنان
در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان می کرد در نخستین آیه مورد بحث حکم بیعت زنان را با پیامبر ص
شرح می دهد.
به طوري که مفسران نوشته اند این آیه روز فتح مکه نازل شد،هنگامی
ص : 44
که پیامبر ص بر کوه صفا قرار گرفته بود از مردان بیعت گرفت،زنان مکه که ایمان آورده بودند براي بیعت خدمتش
آمدند،آیه فوق نازل شد و کیفیت بیعت با آنان را شرح داد.
روي سخن را به پیامبر ص کرده،می فرماید:"اي پیامبر!هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با این شرائط با تو بیعت کنند که
چیزي را شریک خدا قرار ندهند،دزدي نکنند،آلوده زنا نشوند،فرزندان خود را به قتل نرسانند،و تهمت و افترایی پیش دست و
پاي خود نیاورند،و در هیچ دستور شایسته اي نافرمانی تو نکنند،با آنها بیعت کن و طلب آمرزش نما،که خداوند آمرزنده و
لا یَقْتُلْنَ 􀀀 لا یَزْنِینَ وَ 􀀀 لا یَسْرِقْنَ وَ 􀀀 بِاللّ شَیْئاً وَ
􀀀
یُشْرِکْنَ هِ 􀀀 ی أَنْ لا 􀀀 ایِعْنَکَ عَل 􀀀 اتُ یُب 􀀀 جاءَكَ الْمُؤْمِن 􀀀 ذا 􀀀 ا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِ 􀀀 مهربان است"( ی
اللّ غَفُورٌ
􀀀
اللّ إِنَّ هَ
􀀀
ایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ هَ 􀀀 یَعْصِ ینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَب 􀀀 انٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا 􀀀 یَأْتِینَ بِبُهْت 􀀀 دَهُنَّ وَ لا 􀀀 أَوْلا
رَحِیمٌ ).
و به دنبال این ماجرا پیامبر ص از آنها بیعت گرفت.
در مورد چگونگی بیعت بعضی نوشته اند که پیامبر ص دستور داد ظرف آبی آوردند،و دست خود را در آن ظرف آب
گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف می گذاردند،و بعضی گفته اند پیامبر ص از روي لباس با آنها بیعت می
کرد.
قابل توجه این که در آیه فوق شش شرط براي بیعت زنان ذکر شده که آنها باید همه را پذیرا شوند:
-1 ترك هر گونه شرك و بت پرستی-این شرط اساس اسلام و ایمان است.
-2 ترك سرقت و شاید بیشتر ناظر به اموال شوهر باشد،چرا که وضع بد مالی آن زمان،و سختگیري مردان،و پائین بودن سطح
فرهنگ،سبب می شد که زنان از اموال همسران خود سرقت کنند،و احتمالا به بستگان خود دهند،
ص : 45
داستان هند که بعدا خواهد آمد،نیز شاهد این معنی است،ولی به هر حال مفهوم آیه،وسیع و گسترده است.
-3 ترك آلودگی به زنا،چرا که تاریخ می گوید:در عصر جاهلیت انحراف از جاده عفت بسیار زیاد بود.
-4 عدم قتل اولاد که به دو صورت انجام می شد،گاه به صورت"سقط جنین" بود و گاه به صورت"وئاد"(زنده به گور کردن
دختران و پسران)! 5-ترك بهتان و افترا-بعضی آن را چنین تفسیر کرده اند که فرزندان مشکوکی را از سر راه برمی داشتند،و
مدعی می شدند که این فرزند از همسرشان است(این امر در غیبتهاي طولانی شوهر بیشتر امکان پذیر بود).
بعضی نیز آن را اشاره به عمل شرم آوري دانسته اند که باز از بقایاي عصر جاهلی بود که یک زن خود را در اختیار چند مرد
قرار می داد،و هنگامی که فرزندي از او متولد می شد،به هر یک از آنها که مایل بود،فرزند را به او نسبت می داد.
ولی با توجه به اینکه مساله زنا قبلا ذکر شده و ادامه چنین امري در اسلام امکان پذیر نبود،این تفسیر بعید به نظر می رسد،و
تفسیر اول مناسبتر است هر چند گستردگی مفهوم آیه هر گونه افتراء و بهتان را شامل می شود.
تعبیر" بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ "(پیش دست و پاهایشان)ممکن است اشاره به همان فرزندان سرراهی باشد که به هنگام شیر
دادن در دامان آنها قرار می گرفت و طبعا پیش پا و دست آنها بود.
-6 نافرمانی نکردن در برابر دستورات سازنده پیامبر ص این حکم نیز گسترده است،و تمام فرمانهاي پیامبر را شامل می شود هر
چند بعضی آن را اشاره به بعضی از اعمال زنان در جاهلیت مانند نوحه گري با صداي بلند بر مردگان و پاره کردن گریبان و
خراشیدن صورت و مانند آن دانسته اند ولی منحصر به اینها نیست.
ص : 46
در اینجا این سؤال پیش می آید که چرا بیعت با زنان مشروط به این شرائط بود،در حالی که بیعت با مردان،تنها بر اسلام و
جهاد بود.
در پاسخ می توان گفت:آنچه در مورد مردان در آن محیط از همه مهمتر بوده،همان ایمان و جهاد بوده است،و در مورد
زنان،چون جهاد،مشروع نبود،شرائط دیگري ذکر شده که مهمتر از همه بعد از توحید اموري بوده که زنان در آن جامعه
گرفتار انحراف،از آن بودند.
***
نکته ها:
اشاره
-1 رابطه بیعت زنان با شخصیت اسلامی آنها
در تفسیر سوره فتح(ذیل آیه 18 )بحث مشروحی پیرامون بیعت و شرائط و خصوصیات آن در اسلام داشتیم که نیاز به تکرار
آن نمی بینیم ( 1)،آنچه یادآوري آن در اینجا لازم است،مساله بیعت پیامبر ص با زنان است،آنهم با شرائطی مفید و سازنده که
در آیه فوق آمد.
این مساله نشان می دهد که بر خلاف گفته بیخبران یا مغرضانی که می گویند اسلام براي نیمی از جامعه انسانی یعنی
زنان،ارزشی قائل نشده و آنها را به حساب نیاورده است،دقیقا آنها را در مهمترین مسائل به حساب آورده است،از جمله
مساله"بیعت"است که یک بار در حدیبیه(در سال ششم هجرت)و یک بار در فتح مکه انجام گرفت،و آنها نیز دوش بدوش
مردان در این پیمان الهی وارد شدند، و حتی شرائط بیشتري را نسبت به مردان پذیرا گشتند،شرائطی که هویت انسانی زن را
زنده می کرد،و او را از اینکه تبدیل به متاع بی ارزش یا وسیله اي
ص : 47
1) به جلد 22 تفسیر نمونه صفحه 69 تا 78 (ذیل آیه 18 سوره فتح)مراجعه فرمائید -1
براي کامجویی مردان بو الهوس گردد نجات می داد.
***
-2 ماجراي بیعت هند همسر ابو سفیان
در جریان فتح مکه از جمله زنانی که آمدند و با پیامبر ص بیعت کردند "هند"همسر ابو سفیان بود،زنی که تاریخ اسلام
ماجراهاي دردناکی از او به خاطر دارد،از جمله ماجراي شهادت حمزه سید الشهداء در میدان احد با آن وضع غم انگیز است.
گرچه او سرانجام ناچار شد در برابر اسلام و پیامبر ص زانو بزند و ظاهرا مسلمان شود،ولی ماجراي بیعتش نشان می دهد که
در واقع هم چنان به عقائد سابقش وفادار بود،و لذا جاي تعجب نیست که دودمان بنی امیه و فرزندان او بعد از پیامبر ص چنان
جنایاتی را مرتکب شوند که سابقه نداشت.
به هر حال مفسران چنین نوشته اند که هند نقابی بر صورت پوشیده بود، و خدمت پیامبر ص آمد در حالی که حضرت بر کوه
صفا قرار داشت،جمعی از زنان نیز با او بودند،هنگامی که پیامبر ص فرمود من با شما زنان بیعت می کنم که چیزي را شریک
خدا قرار ندهید،هند اعتراض کرد و گفت:
"تعهدي از ما می گیري که از مردان نگرفتی"(زیرا در آن روز بیعت مردان تنها بر ایمان و جهاد بود).
پیغمبر ص بی آنکه اعتنایی به گفته او کند ادامه داد،فرمود و سرقت هم نکنید:
هند گفت:ابو سفیان مرد ممسکی است و من از اموال او چیزهایی برداشته ام، نمی دانم مرا حلال می کند یا نه،ابو سفیان
حاضر بود و گفت آنچه را از اموال من در گذشته برداشته اي همه را حلال کردم(اما در آینده مواظب باش)!
ص : 48
اینجا بود که پیامبر ص خندید و هند را شناخت فرمود تویی هند؟ عرض کرد:آري اي پیامبر خدا!گذشته را ببخش خدا تو را
ببخشد!.
پیامبر ص ادامه داد:"و آلوده زنا نشوید".
هند از روي تعجب گفت:"مگر زن آزاده هرگز چنین عملی انجام می دهد"؟!بعضی از حاضران که در جاهلیت وضع او را
می دانستند از این سخن خندیدند،زیرا سابقه هند بر کسی مخفی نبود.
باز پیامبر ص ادامه داد و فرمود:و فرزندان خود را به قتل نرسانید".
هند گفت:"ما در کودکی آنها را تربیت کردیم،ولی هنگامی که بزرگ شدند شما آنها را کشتید!و شما و آنها خود بهتر می
دانید"(منظورش فرزندش "حنظله"بود که روز بدر به دست علی ع کشته شده بود).
پیامبر ص از این سخن تبسم کرد،و هنگامی که به این جمله رسید که فرمود:"بهتان و تهمت روا مدارید"هند افزود بهتان قبیح
است،و تو ما را جز به صلاح و خیر و مکارم اخلاق دعوت نمی کنی".
و هنگامی که فرمود:"باید در تمام کارهاي نیک فرمان مرا اطاعت کنید" هند افزود"ما در اینجا ننشسته ایم که در دل قصد
نافرمانی تو داشته باشیم" (در حالی که مسلما مطلب چنین نبود ولی طبق تعلیمات اسلام پیامبر ص موظف بود این اظهارات را
.( بپذیرد) ( 1
***
-3 اطاعت در معروف
از نکته هاي جالبی که از آیه فوق استفاده می شود این است که اطاعت از
ص : 49
1) "مجمع البیان"جلد 9 صفحه 276 "قرطبی"نیز در تفسیرش همین داستان را با تفاوت مختصري آورده است،و - 1
همچنین"سیوطی"در"در المنثور"و"ابو الفتوح" در تفسیر"روح الجنان"(ذیل آیات مورد بحث).
پیامبر ص را مقید به معروف کرده،با اینکه پیامبر معصوم است و هرگز امر به منکر نمی کند،ولی این تعبیر ممکن است به
عنوان الگویی براي تمام اوامري باشد که از زمامداران اسلامی صادر می شود این اوامر در صورتی محترم و قابل اجرا است
لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ گردد. 􀀀 که با تعلیمات قرآن و اصول شریعت اسلام سازگار باشد و مصداق
و چه دورند کسانی که اوامر زمامداران را واجب الاطاعه می دانند هر چه باشد و از هر کس که باشد،چیزي که نه با عقل
سازگار است و نه با حکم شرع و قرآن.
امیر مؤمنان علی ع در نامه معروفی که به مردم مصر در باره فرمانروایی مالک اشتر نوشت با تمام توصیفهاي والایی که در
مورد مالک فرمود،در پایان چنین گفت:
اللّ : "سخنش را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید،در آنچه
􀀀
فاسمعوا له و اطیعوا امره فیما طابق الحق،فانه سیف من سیوف ه
.( مطابق حق است، که او شمشیري از شمشیرهاي خدا است" ( 1
***
ص : 50
1) نهج البلاغه نامه 38 (این نامه کوتاهی است که امام به مردم مصر نوشته غیر از فرمان معروف مالک اشتر است). -1
[ [سوره الممتحنه ( 60 ): آیه 13
اشاره
( حابِ اَلْقُبُورِ ( 13 􀀀 اَلْکُفّ مِنْ أَصْ
􀀀
ما یَئِسَ ارُ 􀀀 اَللّ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ اَلْآخِرَهِ کَ
􀀀
لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ هُ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا 􀀀ی
ترجمه:
-13 اي کسانی که ایمان آورده اید با قومی که خداوند آنها را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید،آنها از آخرت مایوسند
همانگونه که کفار مدفون در قبرها مایوس می باشند.
تفسیر:
با این قوم مغضوب علیم طرح دوستی نریزید.
چنان که دیدیم این سوره با مساله قطع رابطه از دشمنان خدا آغاز شد و با همین امر نیز پایان می گیرد،و به تعبیر دیگر پایان
سوره بازگشتی است به آغاز آن،می فرماید:"اي کسانی که ایمان آورده اید با قومی که خداوند آنها را مورد غضب قرار داده
اللّ عَلَیْهِمْ ).
􀀀
لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ هُ 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا 􀀀 دوستی نکنید"( ی
شما نباید آنها را به دوستی برگزینید و اسرار خود را در اختیار آنها بگذارید.
در اینکه"قوم مغضوب علیهم"چه اشخاصی هستند بعضی صریحا آن را ناظر به یهود می دانند چرا که در آیات دیگر قرآن از
ی غَضَبٍ ). 􀀀 اؤُ بِغَضَبٍ عَل 􀀀 آنها به این عنوان یاد شده است(چنان که در آیه 90 بقره در مورد یهود می خوانیم: فَب
این تفسیر با شان نزولی که براي آیه ذکر کرده اند نیز سازگار است چه اینکه گفته اند جمعی از فقراء مسلمین بودند که اخبار
مسلمانان را براي یهود
ص : 51
.( می بردند و در مقابل آنها از میوه هاي درختان خود به آنان هدیه می کردند،آیه فوق نازل شد و آنها را نهی کرد ( 1
ولی با اینهمه تعبیرات آیه مفهوم وسیع و گسترده اي دارد که همه کفار و مشرکین را شامل می شود،و تعبیر به غضب در قرآن
مجید منحصر به"یهود" نیست،بلکه در مورد منافقان نیز آمده است(فتح- 6)و شان نزول نیز مفهوم آیه را محدود نمی کند.
بنا بر این آنچه در آیه آمده هماهنگ با مطلب گسترده اي است که در نخستین آیه سوره تحت عنوان دوستی با دشمنان خدا
آمده است.
سپس به ذکر مطلبی می پردازد که در حکم دلیل بر این نهی است،می فرماید:
ما􀀀 "آنها به کلی از نجات در آخرت مایوسند همانگونه که کافران مدفون در قبرها مایوس می باشند"( قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَهِ کَ
.( حابِ الْقُبُورِ ) ( 2 􀀀 الْکُفّ مِنْ أَصْ
􀀀
یَئِسَ ارُ
زیرا مردگان کفار در جهان برزخ نتائج کار خود را می بینند و راه بازگشت براي جبران ندارند لذا به کلی مایوسند،این گروه
از زندگان نیز به قدري آلوده گناهند که هرگز امیدي به نجات خویش ندارند،درست همانند مردگان از کفار.
چنین افرادي مسلما افرادي خطرناك و غیر قابل اعتمادند،نه به قول آنها اعتمادي است،و نه براي صداقت و صمیمیتشان
اعتباري،آنها مایوس از رحمت
ص : 52
. 1) "مجمع البیان"جلد 9 صفحه 276 -1
2) بعضی احتمالات دیگري در تفسیر این آیه داده اند از جمله اینکه:آنها از ثواب آخرت مایوسند همانگونه که مشرکان -2
از زنده شدن اصحاب قبور مایوسند،ولی تفسیري که در بالا ذکر کردیم مناسبتر است(توجه داشته باشید طبق تفسیر اول" مِنْ
حابِ الْقُبُورِ "وصف براي کفار است و طبق تفسیر اخیر متعلق به"یئس"می باشد). 􀀀 أَصْ
حقند و به همین دلیل دست به هر جنایتی می زنند،با این حال چگونه بر آنها اعتماد می کنید،و طرح دوستی با آنان می
ریزید؟! ***خداوندا!هرگز ما را از لطف بی پایانت محروم و مایوس مگردان.
پروردگارا!چنان توفیقی رحمت فرما که همیشه با دوستانت دوست و با دشمنانت دشمن و در طریق دوستیت ثابت قدم باشیم.
بارالها!ما را به تاسی کردن به اولیاء و انبیاء گرامت موفق دار.
65\2\25 آمین یا رب العالمین 5 رمضان المبارك 1406
ص : 53
ص : 54