گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و چهارم
61 ) سوره صف این سوره در مدینه نازل شده و داراي 14 آیه است )
اشاره
ص : 55
ص : 56
محتواي سوره صف
این سوره در حقیقت بر دو محور اساسی دور می زند:یکی برتري اسلام بر تمام آئینهاي آسمانی،و تضمین بقاء و جاودانگی
آن از سوي خداوند،و دیگر لزوم جهاد در طریق حفظ و پیشرفت این آئین.
اما در یک نظر تفصیلی می توان آن را به هفت بخش تقسیم کرد.
-1 آغاز سوره که از تسبیح خداوند عزیز و حکیم شروع می شود و آمادگی پذیرش حقایق بعد را در قلوب ایجاد می کند.
-2 دعوت به هماهنگی گفتار و کردار و پرهیز از سخنان بی عمل.
-3 دعوت به جهاد با عزم راسخ و اتحاد کامل.
-4 یادآوري از پیمان شکنی بنی اسرائیل و بشارت مسیح به ظهور اسلام.
-5 تضمین پیروزي اسلام بر همه ادیان.
-6 دعوت مؤثر به سوي جهاد و ذکر پاداشهاي دنیوي و اخروي مجاهدان راه حق.
-7 اشاره فشرده اي به زندگی حواریین مسیح و الهام از آنها.
ولی محور اصلی همانطور که گفتیم اسلام و جهاد است.
و انتخاب نام"صف"براي سوره به خاطر تعبیري است در آیه چهارم این سوره آمده است،گاهی نیز به عنوان سوره"عیسی"و
یا سوره"حواریین" نامیده شده است.
مشهور و معروف این است که این سوره کلا در مدینه نازل شده،وجود آیات جهاد در این سوره نیز مؤید همین معنی
است،زیرا می دانیم جهاد هرگز
ص : 57
در مکه تشریع نشده بود.
***
فضیلت تلاوت سوره صف
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص می خوانیم: من قرأ سوره عیسی کان عیسی مصلیا علیه مستغفرا له ما دام فی الدنیا و هو
یوم القیمه رفیقه: "هر کس سوره عیسی(سوره صف)را بخواند حضرت مسیح بر او درود می فرستد و تا در دنیا زنده است
براي او استغفار می کند و در قیامت رفیق او است" 1. در حدیث دیگري از امام باقر ع می خوانیم: من قرأ سوره الصف و اد
اللّ مع ملائکته و انبیائه المرسلین "هر کس سوره صف را بخواند،و در نمازهاي واجب و
􀀀
من قراءتها فی فرائضه و نوافله صفه ه
. مستحبّ به آن ادامه دهد، خداوند او را در صف فرشتگان و پیامبران مرسل قرار می دهد" 2
ص : 58
[ [سوره الصف ( 61 ): آیات 1 تا 4
اشاره
لا􀀀 ا 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ م 􀀀 ا فِی اَلْأَرْضِ وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 1) ی 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی اَلسَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
منِ اَلرَّحِیمِ . سَبَّحَ هِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( انٌ مَرْصُوصٌ ( 4 􀀀 اتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَ  فا کَأَنَّهُمْ بُنْی 􀀀 اَللّ یُحِبُّ اَلَّذِینَ یُق
􀀀
لا تَفْعَلُونَ ( 3) إِنَّ هَ 􀀀 ا 􀀀 اَللّ أَنْ تَقُولُوا م
􀀀
تَفْعَلُونَ ( 2) کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ هِ
ترجمه:
-1 آنچه در آسمانها و زمین است همه تسبیح خدا می گویند و او قدرتمند و آگاه است.
-2 اي کسانی که ایمان آورده اید!چرا سخنی می گوئید که عمل نمی کنید؟ 3-نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی
بگوئید که عمل نمی کنید؟ 4-خداوند کسانی را دوست می دارد که در راه او پیکار می کنند همچون بنائی آهنین.
ص : 59
شان نزول:
لا تَفْعَلُونَ ،شان نزولهاي متعددي ذکر کرده اند که تفاوت زیادي با هم ندارد از جمله اینکه: 􀀀 ا 􀀀 مفسران براي آیه لِمَ تَقُولُونَ م
-1 جمعی از مؤمنان بودند که می گفتند:بعد از این هر وقت با دشمن روبرو شویم پشت نخواهیم کرد،و فرار نمی کنیم،ولی به
گفته خود وفا نکردند،و در روز احد فرار نمودند،تا آنجا که پیشانی پیامبر ص و دندان مبارك او شکسته شد.
-2 هنگامی که خداوند ثواب شهداي بدر را بیان کرد،جمعی از صحابه گفتند:حال که چنین است ما در جنگهاي آینده،تمام
نیروي خود را به کار خواهیم گرفت،ولی در احد فرار کردند،آیه فوق نازل شد و آنها را سرزنش نمود.
-3 جمعی از مؤمنان پیش از آنکه حکم جهاد نازل شود می گفتند:اي کاش خداوند بهترین اعمال را به ما نشان می داد تا
عمل کنیم،چیزي نگذشت که خداوند به آنها خبر داد که"افضل اعمال ایمان خالص و جهاد است"،اما این خبر آنها را خوش
.( نیامد،و تعلل ورزیدند،آیه نازل شد و آنها را ملامت کرد ( 1
***
تفسیر:
پیکارگرانی همچون سد فولادین!
آغاز این سوره نیز از تسبیح خداوند است و به همین جهت آن را جزء سوره هاي"مسبحات"(سوره هایی که با تسبیح خدا
شروع می شود)شمرده اند.
ص : 60
1) "مجمع البیان"جلد 9 صفحه 278 -سایر مفسران نیز این شان نزولها را با تفاوتهایی ذکر کرده اند. -1
ا فِی الْأَرْضِ ) 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
می فرماید:"آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است،همه تسبیح خدا می گویند"( سَبَّحَ هِ
.(1)
چرا تسبیح او نگویند و از هر عیب و نقصی منزهش نشمرند با اینکه"او قادري است شکست ناپذیر،و حکیمی است آگاه از
همه چیز"( وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ).
چنان که قبلا نیز گفتیم این سوره،سوره ایمان و توحید و معرفت است، توجه به مساله تسبیح عمومی موجودات که با زبان
حال و قال صورت می گیرد، و نظام شگفت انگیز حاکم بر آنها که بهترین دلیل بر وجود خالق عزیز و حکیم است پایه هاي
ایمان را در قلوب مستحکم می سازد،و راه را براي فرمان جهاد استوار می کند.
*** سپس به عنوان ملامت و سرزنش از کسانی که به گفته هاي خود عمل نمی کنند،می فرماید"اي کسانی که ایمان آورده
.( لا تَفْعَلُونَ ) ( 2 􀀀 ا 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ م 􀀀 اید!چرا سخنی می گوئید که عمل نمی کنید"؟!( ی
گرچه مطابق شان نزول،این آیات در مورد گفتگوهاي جهاد،و سپس فرار در روز جنگ احد نازل شده،ولی می دانیم هیچگاه
شان نزولها مفهوم گسترده آیات را محدود نمی کند،بنا بر این هر گونه گفتار بی عمل درخور سرزنش و ملامت است،خواه
در رابطه با پایمردي در میدان جهاد باشد،و یا
ص : 61
1) در باره کیفیت تسبیح عمومی موجودات جهان،بارها در این تفسیر سخن گفته ایم، از جمله ذیل آیه 44 اسراء(تفسیر -1
.( نمونه 12 صفحه 133 )و ذیل آیه 41 نور(جلد 14 صفحه 497
2) "لم"در اصل"لما"بوده(مرکب از لام جاره و ماء استفهامیه)سپس الف آن به خاطر کثرت استعمال و یا تفاوت - 2
میان"اخبار"و"استفهام"افتاده است.
در هر عمل مثبت و سازنده دیگر.
ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا 􀀀 بعضی از مفسران،مخاطب را در این آیات مؤمنان ظاهري و منافقان واقعی دانسته اند،در حالی که خطاب" ی
"و تعبیرات آیات بعد همگی نشان می دهد که مخاطب مؤمنان واقعی هستند اما مؤمنانی که هنوز به سر حد کمال ایمان
نرسیده و گفتار و کردارشان هماهنگ نشده است.
*** سپس در ادامه همین سخن می افزاید:"این کار موجب خشم عظیم نزد خدا است که سخنانی بگوئید که عمل نمی
.( لا تَفْعَلُونَ ) ( 1 􀀀 ا 􀀀 اللّ أَنْ تَقُولُوا م
􀀀
کنید"( کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ هِ
در مجالس انس می نشینید و داد سخن می دهید،اما هنگامی که میدان عمل فرا می رسد هر کس به گوشه اي فرار کند.
از نشانه هاي مهم مؤمنان راستین این است که گفتار و کردارشان صد در صد هماهنگ باشد،و هر قدر انسان از این اصل دور
شود از حقیقت ایمان دور شده است.
"مقت"در اصل به معنی"بغض شدید است نسبت به کسی که کار قبیحی انجام داده است"و لذا در میان عرب جاهلی کسی
که همسر پدرش را به نکاح خود در می آورد"نکاح مقت"می گفتند،در جمله" کَبُرَ مَقْتاً "واژه"مقت" با"کبر"که آن نیز
دلیل بر شدت و عظمت است توام شده و دلیل بر خشم عظیم خدا است نسبت به گفتار خالی از عمل.
"علامه طباطبائی"در"المیزان"می گوید:"فرق است بین اینکه انسان سخنی را بگوید که انجام نخواهد داد،و بین اینکه انجام
ندهد کاري که
ص : 62
1) بعضی از مفسران"کبر"را جزء"افعال مدح و ذم"دانسته اند(تفسیر روح البیان ذیل آیات مورد بحث)و بعضی از آن -1
معنی تعجب فهمیده اند(تفسیر کشاف).
.( می گوید،اولی دلیل بر نفاق است و دومی دلیل بر ضعف اراده" ( 1
ظاهرا منظور این است که گاه انسان سخنی می گوید که از اول تصمیم دارد انجام ندهد این یک نوع نفاق است،اما گاه از
اول تصمیم بر عمل دارد ولی بعدا پشیمان می شود،این دلیل ضعف اراده است.
به هر حال آیه فوق هر گونه تخلف از عهد و پیمان و وعده،و حتی به گفته بعضی نذر را نیز شامل می شود،و لذا در فرمان
مالک اشتر می خوانیم که علی ع به او فرمود:
اللّ أَنْ تَقُولُوا
􀀀
اللّ تعالی:" کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ هِ
􀀀
اللّ و الناس،قال ه
􀀀
ایاك...ان تعدهم فتتبع موعدك بخلفک...و الخلف یوجب المقت عند ه
تَفْعَلُونَ ":"از اینکه به مردم وعده بدهی و تخلف کنی سخت بپرهیز،زیرا این موجب خشم عظیم در نزد خدا و مردم 􀀀 ا لا 􀀀م
.( لا تَفْعَلُونَ " ( 2 􀀀 ا 􀀀 اللّ أَنْ تَقُولُوا م
􀀀
خواهد شد،چنان که قرآن می گوید: کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ هِ
و در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
لا􀀀 ا 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ م 􀀀 اللّ بدأ و لمقته تعرض،و ذلک قوله،" ی
􀀀
عده المؤمن اخاه نذر لا کفاره فیه،فمن اخلف فبخلف ه
لا تَفْعَلُونَ ":"وعده مؤمن به برادرش نوعی نذر است،هر چند کفاره ندارد، و هر کس 􀀀 ا 􀀀 اللّ أَنْ تَقُولُوا م
􀀀
تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ هِ
ا أَیُّهَا 􀀀 خلف وعده کند با خدا مخالفت کرده،و خویش را در معرض خشم او قرار داده،و این همان است که قرآن می گوید:" ی
.( لا تَفْعَلُونَ " ( 3 􀀀 ا 􀀀 الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ م
*** در آیه بعد مساله اصلی را که مساله"جهاد است پیش کشیده،می فرماید:
ص : 63
. 1) "المیزان"جلد 19 صفحه 287 -1
2) "نهج البلاغه"نامه 53 (صفحه 444 صبحی صالح). -2
3) "اصول کافی"جلد 2 باب خلف الوعد. -3
اللّ یُحِبُّ الَّذِینَ
􀀀
"خداوند کسانی را دوست می دارد که در راه او پیکار می کنند همچون بنائی آهنین و سدي فولادین"( إِنَّ هَ
.( انٌ مَرْصُوصٌ ) ( 1 􀀀 اتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَ  فا کَأَنَّهُمْ بُنْی 􀀀یُق
اللّ "باشد،و آنهم با اتحاد و انسجام کامل همانند
􀀀
بنا بر این نفس پیکار مطرح نیست،آنچه مهم است اینکه پیکار" فِی سَبِیلِ هِ
سدي فولادین.
"صف"در اصل معنی مصدري دارد،و به معنی قرار دادن چیزي در خط صاف است،ولی در اینجا معنی اسم فاعل را دارد.
"مرصوص"از ماده"رصاص"به معنی سرب است،و از آنجا که گاه براي استحکام و یکپارچگی بناها سرب را آب می کردند
و در لابلاي قطعات آن می ریختند به طوري که فوق العاده محکم و یکپارچه می شد به هر بناي محکمی "مرصوص"اطلاق
می شود.
و در اینجا منظور این است که مجاهدان راه حق در برابر دشمن یک دل و یک جان و مستحکم و استوار بایستند،گویی همه
یک واحد بهم پیوسته اند که هیچ شکافی در میان آن نیست.لذا در تفسیر علی بن ابراهیم می خوانیم که در توضیح این آیه
.( فرمود:یصطفون کالبنیان الذي لا یزول:"مجاهدان راه خدا صف می کشند همانند بنائی که هرگز ویران نمی گردد" ( 2
در حدیثی آمده است که أمیر مؤمنان علی ع در میدان"صفین"هنگامی که می خواست یاران خود را آماده پیکار کند فرمود:
انٌ 􀀀 اتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَ  فا کَأَنَّهُمْ بُنْی 􀀀 اللّ یُحِبُّ الَّذِینَ یُق
􀀀
"خداوند عز و جل شما را به این وظیفه راهنمایی کرده است...و فرموده إِنَّ هَ
مَرْصُوصٌ ، بنا بر این صفوف خود را همچون یک بناي آهنین محکم کنید،آنها که زره
ص : 64
1) "صفا"در اینجا منصوب است به عنوان حال. -1
. 2) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 311 -2
پوشند مقدم شوند،و آنها که بی زره اند پشت سر آنان قرار گیرند،دندانها را محکم به هم بفشارید که...و در برابر نیزه ها در
پیچ و خم باشید که براي رد کردن نیزه دشمن مؤثرتر است،به انبوه دشمن خیره نگاه نکنید تا قلبتان قوي تر و روحتان آرامتر
باشد،سخن کمتر بگوئید که سستی را دور می کند، و با وقار شما مناسبتر است،پرچمهاي خود را کج نکنید و آنها را از جا
*** !( تکان ندهید،و جز به دست دلیران مسپارید" ( 1
نکته ها:
اشاره
-1 ضرورت وحدت صفوف
از مهمترین عوامل پیروزي در برابر دشمنان انسجام و به هم پیوستگی صفوف در میدان نبرد است،نه تنها در نبردهاي نظامی
که در نبرد سیاسی و اقتصادي نیز جز از طریق وحدت کاري ساخته نیست.
در حقیقت قرآن دشمنان را به سیلاب ویرانگري تشبیه می کند که تنها با سد فولادین آنها را می توان مهار کرد،تعبیر به"
انٌ مَرْصُ وصٌ "جالب ترین تعبیري است که در این زمینه وجود دارد،در یک بنا یا سد عظیم هر کدام از اجزاء نقشی 􀀀 بُنْی
دارند،ولی این نقش در صورتی مؤثر می شود که هیچگونه فاصله و شکاف در میان آنها نباشد،و چنان متحد گردند که
گویی یک واحد بیش نیستند، همگی تبدیل به یک دست و یک مشت عظیم و محکم شوند که فرق دشمن را درهم می
کوبد و متلاشی می کند! افسوس که این تعلیم بزرگ اسلام امروز فراموش شده،و جامعه بزرگ
ص : 65
1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 301 -شبیه همین معنی در"نهج البلاغه"خطبه 124 نیز آمده است. -1
انٌ مَرْصُوصٌ "ندارد،بلکه به صفوف پراکنده اي تبدیل گشته که در مقابل هم ایستاده اند،و هر کدام 􀀀 اسلامی نه تنها شکل" بُنْی
هوایی در سر،و هوسی در دل دارند.
باید توجه داشت که وحدت صفوف با گفتار و شعار به دست نمی آید، نیاز به"وحدت هدف"و"وحدت عقیده"دارد،و این
چیزي است که بدون خلوص نیت و معرفت واقعی و تربیت صحیح اسلامی و احیاي فرهنگ قرآن ممکن نیست.
اگر خدا مجاهدینی را دوست دارد که همچون بنیان مرصوصند،پس این جمعیتهاي پراکنده را دشمن می دارد،و هم اکنون
آثار خشم خدا و غضب الهی را در این جامعه چند صد ملیونی،با چشم خود می بینیم که یک نمونه آن تسلط گروه
کوچک"صهیونیستها"بر سرزمینهاي اسلامی است، خدایا!به ما آگاهی و بیداري و آشنایی به قرآن و تعلیمات حیات بخش آن
مرحمت فرما.
***
-2 گفتار بی عمل
زبان ترجمان دل است،و اگر راه این دو از یکدیگر جدا شود نشانه نفاق است،و می دانیم یک انسان منافق از سلامت فکر و
روح برخوردار نیست.
از بدترین بلاهایی که ممکن است بر یک جامعه مسلط شود بلاي سلب اطمینان است،و عامل اصلی آن جدایی گفتار از
کردار است،مردمی که می گویند و عمل نمی کنند هرگز نمی توانند به یکدیگر اعتماد کنند و در برابر مشکلات هماهنگ
باشند،هرگز برادري و صمیمیت در میان آنها حاکم نخواهد شد،هرگز ارزش و قیمتی نخواهند داشت،و هیچ دشمنی از آنها
حساب نمی برد.
ص : 66
هنگامی که غارتگران لشکر شام مرزهاي عراق را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند و خبر به گوش علی ع رسید سخت
ناراحت شد،خطبه اي خواند و چنین فرمود:
ایها الناس المجتمعه ابدانهم المختلفه اهواؤهم،کلامکم یوهی الصم الصلاب،و فعلکم یطمع فیکم الاعداء،تقولون فی المجالس
کیت و کیت،فاذا جاء القتال قلتم حیدي حیاد!:
علی ع در این گفتار که از سوز دل مبارکش حکایت می کند به مردم عراق می گوید:"اي مردمی که بدنهایتان جمع و دلها و
افکارتان پراکنده است،سخنان داغ شما سنگهاي سخت را درهم می شکند،ولی اعمال سست شما دشمنانتان را به طمع وا می
.( دارد،در مجالس و محافل چنین و چنان می گوئید و اما به هنگام پیکار فریاد می زنید که اي جنگ از ما دور شو" ( 1
در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم که فرمود:
یعنی بالعلماء من صدق فعله قوله،و من لم یصدق فعله قوله فلیس بعالم: "عالم کسی است که عملش، گفتارش را تصدیق
.( کند،و هر کس عملش گفتارش را تصدیق نکند،عالم نیست" ( 2
یکی از شعراي معاصر سرنوشت ملتهایی را که اهل سخنند و نه اهل عمل، و به همین دلیل همیشه اسیر چنگال دشمنانند در
داستان زیبایی که از زبان بلبل و باز شکاري مطرح کرده مجسم ساخته است: دوش می گفت بلبلی با باز کز چه حال تو
خوشتر است از من! تو که زشتی و بد عبوس و مهیب تو که لالی و گنگ و بسته دهن! مست و آزاد روي دست شهان با دو
صد ناز می کنی مسکن!
ص : 67
. 1) "نهج البلاغه"خطبه 29 -1
.( 2) اصول کافی جلد اول(باب صفه العلماء حدیث 2 -2
من بدین ناطقی و خوشخوانی
با خوش اندامی و ظریفی تن
قفسم مسکن است و روزم شب
بهره ام غصه است و رنج و محن!
باز گفتا که راست می گویی
لیک سرش بود بسی روشن:
دأب تو گفتن است و ناکردن
خوي من کردن است و ناگفتن!
***
ص : 68
[ [سوره الصف ( 61 ): آیات 5 تا 6
اشاره
یَهْدِي اَلْقَوْمَ 􀀀 اَللّ لا
􀀀
اَللّ قُلُوبَهُمْ وَ هُ
􀀀
اغَ هُ 􀀀 اغُوا أَز 􀀀 فَلَمّ ز
ا 􀀀 إِلَی اَللّ کُْمْ
􀀀
ا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ هِ 􀀀 ی لِقَوْمِهِ ی 􀀀 الَ مُوس 􀀀 وَ إِذْ ق
اهِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی 􀀀 ما بَیْنَ یَدَيَّ مِنَ اَلتَّوْر 􀀀 اَللّ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِ
􀀀
رائِیلَ إِنِّی رَسُولُ هِ 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 الَ عِیسَ ی اِبْنُ مَرْیَمَ ی 􀀀 اسِقِینَ ( 5) وَ إِذْ ق 􀀀 اَلْف
( ذا سِحْرٌ مُبِینٌ ( 6 􀀀􀀀 الُوا ه 􀀀 اتِ ق 􀀀 جاءَهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀 أَح مِنْ بَعْدِي اِسْمُهُ مَْدُ
ترجمه:
-5 بیاد آورید هنگامی را که موسی به قومش گفت اي قوم من!چرا مرا آزار می دهید با اینکه می دانید من فرستاده خدا به
سوي شما هستم؟هنگامی که آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت،و خدا فاسقان را هدایت نمی کند.
-6 و به یاد آورید هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت:اي بنی اسرائیل!من فرستاده خدا به سوي شما هستم در حالی که
تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده یعنی تورات می باشم،و بشارت دهنده به رسولی هستم که بعد از من می آید،
ص : 69
و نام او احمد است،هنگامی که او(احمد)با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفتند این سحري است آشکار!
تفسیر:
من بشارت ظهور احمد را آورده ام!
در تعقیب دو دستوري که در آیات قبل در باره"هماهنگی گفتار و کردار" و"وحدت صفوف"آمده بود در این آیات براي
تکمیل این معنی به گوشه اي از زندگی دو پیامبر موسی ع و مسیح ع اشاره می کند که متاسفانه نمونه هاي روشنی از"جدایی
گفتار و عمل"و"عدم انسجام صفوف"در زندگی پیروان آن دو دیده می شود،با سرنوشت شومی که به دنبال آن پیدا کردند.
نخست می فرماید:"به یاد آورید هنگامی را که موسی به قومش گفت:
ا قَوْمِ لِمَ 􀀀 ی لِقَوْمِهِ ی 􀀀 الَ مُوس 􀀀 اي قوم من!چرا مرا آزار می دهید با اینکه می دانید من فرستاده خدا به سوي شما هستم"؟! ( وَ إِذْ ق
اللّ إِلَیْکُمْ ).
􀀀
تُؤْذُونَنِی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ هِ
این آزار ممکن است اشاره به تمام مخالفتها و بهانه جویی هایی باشد که بنی اسرائیل در طول حیات موسی ع با این پیامبر
بزرگ داشتند،و یا اشاره به ماجرایی همچون ماجراي"بیت المقدس"که به موسی گفتند ما حاضر نیستیم وارد این شهر شویم و
:( با"عمالقه"که جمعی نیرومند و جبارند بجنگیم،تو و پروردگارت بروید و آنجا را فتح کنید تا ما وارد شویم!(مائده- 24
و همین امر سبب شد که سالیان دراز در وادي"تیه"بمانند،و طعم تلخ ادعاهاي واهی و سستی در امر جهاد را بچشند.
ولی با توجه به آنچه در آیه 69 سوره احزاب وارد شده به نظر می رسد که این ایذا،و آزار اشاره به نسبتهاي ناروایی است که
به موسی می دادند و خداوند
ص : 70
کانَ 􀀀 الُوا وَ 􀀀 مِمّ ق
ا􀀀 اللّ
􀀀
ی فَبَرَّأَهُ هُ 􀀀 لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوس 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا 􀀀 موسی را از آن مبرا ساخت،در این آیه می خوانیم ی
اللّ وَجِیهاً :
􀀀
عِنْدَ هِ
"اي کسانی که ایمان آورده اید همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند و خداوند او را(از آنچه در حق او می
گفتند)مبرا ساخت".
باللّ )به روابط نامشروع با یک زن بدکار(توطئه
􀀀
این نسبتها بسیار بود،گاه او را متهم به قتل برادرش هارون کردند! و گاه(العیاذ ه
اي که توسط قارون حیله گر چیده شده بود تا زیر بار فرمان زکات نرود!)و گاه او را متهم به سحر و جنون،و یا پاره اي از
.( عیوب جسمانی که شرح آن ذیل آیه فوق در سوره احزاب آمده است کردند ( 1
چگونه ممکن است کسی مدعی ایمان به پیامبري باشد،و چنین نسبتهایی را به او بدهند؟آیا این روشنترین نمونه جدایی گفتار
از کردار نیست؟و لذا موسی می گوید:با اینکه شما یقین دارید من رسول خدا هستم این سخنان ناروا چیست؟! ولی این عمل
بدون مجازات نماند چنان که در پایان آیه مورد بحث می خوانیم:"هنگامی که آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را
اسِقِینَ ). 􀀀 لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْف 􀀀 اللّ
􀀀
اللّ قُلُوبَهُمْ وَ هُ
􀀀
اغَ هُ 􀀀 اغُوا أَز 􀀀 فَلَمّ ز
ا􀀀 منحرف ساخت،و خدا فاسقان را هدایت نمی کند(
چه مصیبتی از این بزرگتر؟که انسان از هدایت الهی محروم گردد و قلبش از حق منحرف شود ( 2)؟ از این تعبیر استفاده می
شود که هدایت و ضلالت،هر چند از ناحیه خداوند است اما زمینه ها و مقدمات و عوامل آن،از ناحیه خود انسان است،زیرا از
یک سو
ص : 71
.446- 1) "تفسیر نمونه"جلد 17 صفحه 444 -1
2) "زاغوا"از ماده"زیغ"به معنی انحراف از طریق مستقیم است. -2
می فرماید:"هنگامی که آنها از حق منحرف شدند،خداوند قلوب آنها را منحرف ساخت"یعنی گام اول را آنها برداشتند،و از
سوي دیگر می گوید:
"خداوند قوم فاسق را هدایت نمی کند"نخست فسق و گناهی سرمی زند که انسان مستحق سلب توفیق و هدایت الهی می
گردد و سپس گرفتار این محرومیت بزرگ می شود.
بحث مشروحی در این زمینه در ذیل آیه 36 سوره زمر آمده است(به جلد 19 تفسیر نمونه از صفحه 461 تا 468 مراجعه
فرمائید).
*** در آیه بعد به مساله رسالت حضرت عیسی ع و کارشکنی و تکذیب بنی اسرائیل در مقابل او اشاره کرده،می افزاید:"و به
یاد آورید هنگامی را که عیسی بن مریم گفت:اي بنی اسرائیل!من فرستاده خدا به سوي شما هستم، این در حالی است که
اللّ
􀀀
رائِیلَ إِنِّی رَسُولُ هِ 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 الَ عِیسَ ی ابْنُ مَرْیَمَ ی 􀀀 تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده(تورات)، می باشم"( وَ إِذْ ق
اهِ ). 􀀀 ما بَیْنَ یَدَيَّ مِنَ التَّوْر 􀀀 إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِ
"و نیز بشارت دهنده به رسولی هستم که بعد از من می آید و نام او"احمد"است" ( وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ
أَحْمَدُ ).
بنا بر این من حلقه اتصالی هستم که امت موسی و کتاب او را،به امت پیامبر آینده(پیامبر اسلام)و کتاب او،پیوند می دهم.
به این ترتیب،حضرت مسیح ع ادعایی جز رسالت الهی،آن هم در مقطع خاصی از زمان نداشت،و آنچه به او در باره الوهیت یا
فرزند خدا بودن بسته اند، همه کذب و دروغ است.
گرچه جمعی از بنی اسرائیل به این پیامبر موعود ایمان آوردند،اما گروه عظیمی سرسختانه در برابر او ایستادند،و حتی معجزات
آشکار او را انکار
ص : 72
کردند و لذا در پایان آیه می افزاید:"هنگامی که او(احمد)با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفتند:این سحري
ذا سِحْرٌ مُبِینٌ ). 􀀀􀀀 الُوا ه 􀀀 اتِ ق 􀀀 جاءَهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀 است آشکار"!(
عجب اینکه:طایفه یهود،قبل از مشرکان عرب،این پیامبر ص را شناخته بودند و حتی براي شوق دیدار او ترك وطن نموده،و
طوائفی از آنها در سرزمین مدینه ساکن شدند،اما با اینهمه بسیاري از بت پرستان،سرانجام این پیامبر موعود را شناخته و ایمان
آوردند ولی بسیاري از یهود بر لجاج و عناد و انکار باقی ماندند.
جاءَهُمْ را به پیامبر اسلام(احمد) همانگونه که در بالا آوردیم،برگردانده اند،ولی بعضی 􀀀 فَلَمّ
ا 􀀀 گروهی از مفسران ضمیر در
معتقدند که ضمیر به حضرت عیسی ع برمی گردد،یعنی هنگامی که عیسی ع معجزات روشن را براي بنی اسرائیل آورد آن را
انکار کرده،سحرش خواندند.
ولی آیات بعد نشان می دهد که تفسیر اول صحیحتر است،چرا که در این آیات تکیه روي اسلام و پیامبر اسلام ص شده
است.
***
نکته ها:
اشاره
-1 رابطه بشارت و تکامل دین
تعبیر"بشارت"در مورد خبر دادن مسیح ع از ظهور اسلام اشاره لطیفی به تکامل این آئین نسبت به آئینهاي پیشین است،بررسی
آیات قرآن و مقایسه معارف و تعلیمات اسلام در زمینه عقائد،احکام،قوانین و مسائل اخلاقی و اجتماعی با آنچه در کتب
عهدین(تورات و انجیل)آمده است این برتري را به وضوح نشان می دهد.
گرچه در آیه فوق ذکري از این سخن به میان نیامده که این بشارت
ص : 73
در متن کتاب آسمانی مسیح بوده یا نه،ولی آیات دیگر قرآن گواه بر ذکر آن در خود انجیل است در آیه 156 اعراف می
اهِ وَ الْإِنْجِیلِ... :"آنها که از فرستاده خدا،پیامبر 􀀀 خوانیم: اَلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِي یَجِ دُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْر
امی پیروي می کنند،همان کس که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است مکتوب می بینند..."و بعضی آیات دیگر
.(1)
***
-2 بشارات عهدین و تعبیر"فارقلیطا"
بدون شک آنچه امروز در دست یهود و نصاري به نام تورات و انجیل است کتابهاي نازل شده بر پیامبران بزرگ خدا یعنی
موسی و مسیح نیست،بلکه مجموعه اي است از کتبی که به وسیله یاران آنها یا افرادي که بعد از آنها پا به عرصه وجود
گذاشتند تالیف یافته،یک مطالعه اجمالی در این کتابها گواه زنده این مدعا است،خود مسیحیان و یهود نیز ادعایی جز این
ندارند.
ولی با این حال شک نیست که قسمتی از تعلیمات موسی و عیسی و محتواي کتب آسمانی آنها در ضمن گفته هاي پیروانشان
به این کتابها انتقال یافته است، به همین دلیل نمی توان همه آنچه را در عهد قدیم(تورات و کتابهاي وابسته به آن)و عهد
جدید(انجیل و کتب وابسته به آن)آمده است پذیرفت،و نه همه آن قابل انکار است،بلکه مخلوطی است از تعلیمات این دو
پیامبر بزرگ، با افکار و اندیشه هاي دیگران.
به هر حال در کتابهاي موجود تعبیرات فراوانی که بشارت به ظهور بزرگی که نشانه هاي آن جز بر اسلام و آورنده آن تطبیق
نمی کند دیده می شود.
قابل توجه اینکه:غیر از پیشگوییهایی که در این کتب دیده می شود، و بر شخص پیامبر اسلام ص صدق می کند،در سه مورد
از انجیل"یوحنا"
ص : 74
. 1) "المیزان"جلد 19 صفحه 290 -1
روي کلمه"فارقلیط"تکیه شده است ( 1)که در ترجمه هاي فارسی،به"تسلی دهنده"ترجمه شده است،اکنون به متن انجیل
یوحنا توجه کنید:
.( "و من از پدر خواهم خواست و او"تسلی دهنده"دیگر به شما خواهد داد که تا به ابد با شما خواهد ماند" ( 2
و در باب بعد آمده:"و چون آن"تسلی دهنده"بیاید که من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد،یعنی روح راستی که از طرف
.( پدر می آید او در باره من شهادت خواهد داد" ( 3
و در باب بعد نیز می خوانیم:"لیکن به شما راست می گویم که شما را مفید است که من بروم که اگر من نروم،آن"تسلی
دهنده"به نزد شما نخواهد آمد،اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد" ( 4)! مهم این است که در متن سریانی اناجیل که
از اصل یونانی گرفته شده بجاي تسلی دهنده"پارقلیطا"آمده،و در متن یونانی"پیرکلتوس"آمده که از نظر فرهنگ یونانی به
معنی"شخص مورد ستایش"است معادل "محمد،احمد".
ولی هنگامی که ارباب کلیسا دیدند انتشار چنین ترجمه اي به تشکیلات آنها ضربه شدیدي وارد می
کند،بجاي"پیرکلتوس"،"پاراکلتوس" نوشتند!،که به معنی"تسلی دهنده"است،و با این تحریف آشکار،این سند زنده را
.( دگرگون ساختند،هر چند با وجود این تحریف،نیز بشارت روشنی از یک ظهور بزرگ در آینده است ( 5
ص : 75
1) این تعبیر در انجیل عربی چاپ لندن مطبعه ویلیام وطس سال 1857 آمده است. -1
. 2) انجیل یوحنا باب 14 جمله 16 -2
. 3) انجیل یوحنا باب 15 جمله 26 -3
. 4) انجیل یوحنا باب 16 جمله 7 -4
5) "الفرقان فی تفسیر القرآن"جلد 27 و 28 صفحه 306 ذیل آیه مورد بحث- در آنجا متن سریانی جمله هاي فوق نیز -5
دقیقا آمده است.
در جلد اول تفسیر نمونه،شهادت گویاي یکی از کشیشان معروف مسیحی را که بعد از مدتی اسلام را پذیرا شده(فخر الاسلام
نویسنده کتاب معروف انیس الاعلام)به نقل از استاد بزرگش در تفسیر"فارقلیطا"،نقل کردیم،که روشن می سازد،این بشارتها
.( در باره شخصی به نام"احمد"و"محمد"ص بوده است ( 1
در اینجا شما را به ترجمه مطلبی که در دائره المعارف بزرگ فرانسه، در این باره آمده است جلب می کنیم:
"محمد مؤسس دین اسلام و فرستاده خدا و خاتم پیامبران است،کلمه"محمد" به معنی بسیار حمد شده است،و از
ریشه"حمد"که به معنی تجلیل و تمجید است مشتق گردیده،و بر اثر تصادف عجیب،نام دیگري که آن هم از ریشه
"حمد"است و مرادف لفظ محمد می باشد،یعنی"احمد"ذکر شده که احتمال قوي می رود،مسیحیان عربستان،آن لفظ را
بجاي"فارقلیط"به کار می بردند، احمد یعنی بسیار ستوده شده و بسیار مجلل،ترجمه لفظ"پیرکلتوس"است که اشتباها
لفظ"پاراکلتوس"را جاي آن گذاردند،به این ترتیب نویسندگان مذهبی مسلمان مکرر گوشزد کرده اند که مراد از این لفظ
.( بشارت ظهور پیامبر اسلام است،قرآن مجید نیز آشکار در آیه شگفت انگیز سوره صف به این موضوع اشاره می کند" ( 2
کوتاه سخن اینکه معنی"فارقلیطا"روح القدس یا تسلی دهنده نیست، بلکه مفهومی معادل"احمد"دارد(دقت کنید).
***
ص : 76
. 1) "تفسیر نمونه"جلد اول سوره بقره ذیل آیه 41 -1
. 2) "دائره المعارف بزرگ فرانسه"جلد 23 صفحه 4176 -2
-3 مگر نام پیامبر اسلام"احمد"است؟
سؤال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که نام معروف پیامبر اسلام"محمد"می باشد،در حالی که در آیه مورد
بحث به عنوان"احمد"ذکر شده، این دو چگونه با هم سازگار است؟ در پاسخ این سؤال لازم است به نکات زیر توجه شود:
الف-در تواریخ آمده است که پیامبر اسلام ص از کودکی دو نام داشت،و حتی مردم او را با هر دو نام خطاب می
کردند،یکی"محمد"و دیگري "احمد"اولی را جدش عبد المطلب براي او برگزیده بود و دومی را مادرش آمنه.
این مطلب در سیره حلبی مشروحا ذکر شده است.
ب-از کسانی که مکرر پیامبر اسلام ص را با این نام یاد کردند عمویش ابو طالب بود،هم امروز در کتابی که به نام"دیوان ابو
طالب"در دست ما است اشعار زیادي دیده می شود که در آن از پیغمبر گرامی اسلام به عنوان"احمد" یاد شده مانند: ارادوا
قتل احمد ظالموهم و لیس بقتلهم فیهم زعیم "ستمگران آنها تصمیم قتل او را داشتند*ولی براي این کار رهبري نیافتند". و ان
.( کان احمد قد جاءهم بحق و لم یاتهم بالکذب "قطعا احمد آئین حقی براي آنها آورد*و هرگز آئین دروغ نیاورد" ( 1
اللّ فی
􀀀
اللّ النبی محمدا فاکرم خلق ه
􀀀
در غیر دیوان ابو طالب نیز اشعاري از ابو طالب در این زمینه نقل شده مانند: لقد اکرم ه
.( الناس احمد خداوند پیامبر خود محمد را گرامی داشت*و لذا گرامی ترین خلق خدا در میان مردم احمد است ( 2
ص : 77
.29- 1) دیوان ابو طالب صفحه 25 -1
. 2) تاریخ ابن عساکر جلد 1 صفحه 275 -2
ج-در اشعار"حسان بن ثابت"شاعر معروف عصر پیامبر نیز این تعبیر دیده می شود: مفجعه قد شفها فقد احمد فظلت لالاء
.( الرسول تعدد "مصیبت زده اي که فقدان احمد او را لاغر کرده بود*و پیوسته عطایا و مواهب رسول خدا را برمی شمرد" ( 1
اشعاري که از ابو طالب یا غیر او نام احمد(به جاي محمد)در آن آمده آن قدر فراوان است که مجال نقل همه آنها در اینجا
نیست،این بحث را با شعر جالب دیگري از فرزند ابو طالب یعنی علی ع پایان می دهیم:
ا تامرنی بالصبر فی نصر"احمد"
اللّ ما قلت الذي قلت جازعا
􀀀
و و ه
اللّ فی نصر"احمد"
􀀀
ساسعی لوجه ه
نبی الهدي المحمود طفلا و یافعا
"آیا به من می گویی در یاري احمد شکیبایی کنم؟*به خدا سوگند من آنچه را گفتم از روي جزع و بی صبري نگفتم".
"من براي خاطر خدا در یاري"احمد"می کوشم*همان پیامبر هدایت که در طفولیت و جوانی پیوسته محمود و ستوده بود"
.(2)
د-در روایاتی که در مساله معراج وارد شده بسیار می خوانیم که خداوند پیامبر اسلام ص را در شب معراج بارها به
عنوان"احمد"خطاب کرد،و شاید از اینجا است که مشهور شده نام آن حضرت در آسمانها"احمد"و در زمین "محمد"ص
است.
در حدیثی از امام"باقر" ع نیز آمده است که پیامبر اسلام ص ده نام داشت که پنج نام آن در قرآن آمده"محمد"و"احمد"و"
.( اللّ "و" یس "و"ن" ( 3
􀀀
عَبْدُ هِ
ص : 78
اللّ
􀀀
1) دیوان حسان بن ثابت صفحه 59 تحقیق محمد عزت نصر ه. -1
. 2) "الغدیر"جلد 7 صفحه 358 -2
3) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 313 -در تفسیر در المنثور نیز روایاتی در این زمینه آمده که نقل همه آنها به طول می -3
. انجامد.جلد 6 صفحه 214
ه-هنگامی که پیامبر آیات فوق(آیات سوره صف را)براي مردم مدینه و مکه خواند و قطعا به گوش اهل کتاب نیز رسید
هیچکس از مشرکان و اهل کتاب ایراد نکردند که انجیل بشارت از آمدن"احمد"داده نام تو"محمد" است،این سکوت خود
دلیل بر شهرت این اسم در آن محیط است،زیرا اگر اعتراضی شده بود براي ما نقل می شد،چه اینکه اعتراضهاي دشمنان،حتی
در مواردي که بسیار زننده بوده،نیز در تاریخ ثبت است.
.( از مجموع این بحث نتیجه می گیریم که نام احمد از نامهاي معروف پیامبر اسلام ص بوده است" ( 1
ص : 79
1) در این بحث و بحث گذشته از کتاب"احمد موعود انجیل"و"تفسیر فرقان" نیز استفاده شده است. -1
[ [سوره الصف ( 61 ): آیات 7 تا 9
اشاره
اَللّ
􀀀
اَلظّ ( 7) یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ هِ
􀀀
یَهْدِي اَلْقَوْمَ الِمِینَ 􀀀 اَللّ لا
􀀀
لامِ وَ هُ 􀀀 ی إِلَی اَلْإِسْ 􀀀 اَللّ اَلْکَ ذِبَ وَ هُوَ یُدْع
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَر
ي وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ 􀀀 کافِرُونَ ( 8) هُوَ اَلَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُد 􀀀 اَللّ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْ
􀀀
واهِهِمْ وَ هُ 􀀀 بِأَفْ
( اَلْمُشْرِکُونَ ( 9
ترجمه:
-7 چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ می بندد(و تکذیب کند)در حالی که دعوت به اسلام می شود،خداوند
قوم ظالم را هدایت نمی کند.
-8 آنها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند،ولی خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته
باشند! 9-او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد،هر چند مشرکان
کراهت داشته باشند.
تفسیر:
می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؟!
در آیات گذشته خواندیم که چگونه گروهی معاند و لجوج علی رغم بشارت پیامبر پیشین حضرت مسیح ع در باره ظهور
پیامبر اسلام ص،و علی رغم
ص : 80
توام بودن دعوت پیامبر اسلام ص با"بینات"و دلائل روشن و معجزات، چگونه به مقابله و انکار برخاستند،در آیات مورد بحث
عاقبت کار این افراد، و سرنوشت آنها را تشریح می کند.
نخست می فرماید:"چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بندد در حالی که دعوت به سوي اسلام می شود"( وَ
لامِ ). 􀀀 ی إِلَی الْإِسْ 􀀀 اللّ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْع
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَر
آري چنین کسی که دعوت پیامبر الهی را دروغ،و معجزه او را سحر، آئین او را باطل،می شمرد ستمکارترین مردم است،چرا
که راه هدایت و نجات را به روي خود و سایر بندگان خدا می بندد،و آنها را از این سرچشمه فیض الهی که ضامن سعادت
ابدي آنها است محروم می سازد.
الظّ ).
􀀀
لا یَهْدِي الْقَوْمَ الِمِینَ 􀀀 اللّ
􀀀
و در پایان آیه می افزاید:"خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی کند" ( وَ هُ
اتِ وَ الْأَرْضِ "ولی هدایت زمینه می 􀀀 ماو 􀀀 اَللّ نُورُ السَّ
􀀀
کار خدا هدایت است،و ذات پاکش نور و روشنایی معنوي است" هُ
خواهد،و این زمینه در کسانی که دشمن حقیقت اند وجود ندارد.
این آیه بار دیگر تاکیدي است بر این حقیقت که هدایت و ضلالت هر چند از ناحیه خدا است ولی مقدمات آن از ناحیه خود
انسان شروع می شود،و به همین دلیل هرگز جبر لازم نمی آید.
لامِ "اشاره به این است که دعوت پیامبر ص متضمن سلامت دنیا و آخرت و نجات انسانها است،با 􀀀 ی إِلَی الْإِسْ 􀀀 جمله"و هُوَ یُدْع
اینحال چگونه انسان تیشه بر ریشه سعادت خویش می زند؟ تعبیر به مَنْ أَظْلَمُ (چه کسی ستمکارتر است...)پانزده بار در قرآن
مجید تکرار شده که آیه مورد بحث آخرین آنها است،گرچه موارد آنها ظاهرا
ص : 81
متفاوت است،و همین امر ممکن است منشا این سؤال شود که مگر"ظالمترین مردم"بیش از یک گروه می تواند باشد؟ اما
دقت در این آیات نشان می دهد که همه بازگشت به تکذیب آیات الهی و مانع شدن مردم از راه حق است و در واقع ستمی
بالاتر از این نیست که مردم را از رسیدن به چنین برنامه اي که راه خوشبختی در همه زمینه ها است بازدارند.
*** سپس براي این که نشان دهد دشمنان حق قادر نیستند آئین او را برچینند ضمن تشبیه جالبی می فرماید:"آنها می خواهند
نور خدا را با دهان خود خاموش سازند،ولی خداوند نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند"!( یُرِیدُونَ
کافِرُونَ ). 􀀀 اللّ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْ
􀀀
واهِهِمْ وَ هُ 􀀀 اللّ بِأَفْ
􀀀
لِیُطْفِؤُا نُورَ هِ
آنها به کسی می مانند که می خواهد نور آفتاب عالمتاب را با پف کردن خاموش سازد،آنها خفاشانی هستند که گمان می
کنند اگر چشم از آفتاب فرو پوشند و خود را در پرده هاي ظلمت شب فرو برند می توانند به مقابله با این چشمه نور برخیزند.
تاریخ اسلام سند زنده اي است بر تحقق عینی این پیشگویی بزرگ قرآن، چرا که از نخستین روز ظهور اسلام توطئه هاي
گوناگون براي نابودي آن چیده شد:
گاه از طریق سخریه و ایذاء و آزار دشمنان.
گاه از طریق محاصره اقتصادي و اجتماعی.
گاه از طریق تحمیل جنگهاي گوناگون در میدان هاي احد و احزاب و حنین و...
گاه از طریق توطئه هاي داخلی منافقان.
ص : 82
گاه از طریق ایجاد اختلاف در میان صفوف مسلمین.
گاه از طریق جنگهاي صلیبی.
گاه از طریق اشغال سرزمین قدس و قبله اول مسلمین.
گاه از طریق تقسیم کشور عظیم اسلامی به بیش از چهل کشور! گاه از طریق برنامه تغییر خط و بریدن جوانان اسلام از
فرهنگ کهن خویش.
گاه از طریق نشر فحشاء و وسائل فساد اخلاق و انحراف عقیده در میان قشرهاي جوان.
گاه از طریق استعمار نظامی و سیاسی و اقتصادي.
و گاه از طرق دیگر...
ولی همانگونه که خداوند اراده کرده بود این نور الهی روزبه روز در گسترش است و دامنه اسلام هر زمان به گذشته وسیعتر
می شود،و آمارها نشان می دهد که جمعیت مسلمانان جهان علی رغم تلاشهاي مشترك"صهیونیستها"
و"صلیبیها"و"ماتریالیستهاي شرق"رو به افزایش است،آري آنها پیوسته می خواهند که نور خدا را خاموش سازند ولی خداوند
اراده دیگري دارد.
و این یک معجزه جاودانی قرآن است.
قابل توجه اینکه این مضمون دو بار در آیات قرآن مجید ذکر شده با این تفاوت که در یک مورد" یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا "آمده
است(توبه 32 )ولی در اینجا" یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا "می باشد.
"راغب"در"مفردات"در توضیح این تفاوت می گوید:آیه نخست اشاره به خاموش کردن بدون مقدمه است،ولی دومی اشاره
به خاموش کردن با توسل به مقدمات است.
ص : 83
یعنی خواه آنها مقدمه چینی کنند یا نکنند قادر به خاموش کردن نور الهی نیستند! *** در آخرین آیه مورد بحث براي تاکید
بیشتر با صراحت می گوید:"او کسی است که فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاده تا او را بر همه ادیان غالب کند،هر
ي وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ). 􀀀 چند مشرکان کراهت داشته باشند"( هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُد
ي وَ دِینِ الْحَ قِّ "به منزله بیان رمز پیروزي و غلبه اسلام است،زیرا در طبیعت"هدایت"و"دین 􀀀 تعبیر به" أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُد
حق"این پیروزي نهفته است،اسلام و قرآن نور الهی است و نور هر جا باشد آثار خود را نشان می دهد و مایه پیروزي است،و
کراهت مشرکان و کافران نمی تواند سدي در این راه ایجاد کند.
جالب اینکه این آیه نیز با مختصر تفاوتی سه بار در قرآن مجید آمده:
یک بار در سوره توبه(آیه 33 )و یک بار در سوره فتح(آیه 38 )و یک بار در همین سوره صف.
ولی نباید فراموش کرد که این تکرار و تاکید در زمانی بود که هنوز اسلام در جزیره عربستان جا نیفتاده بود،تا چه رسد به
نقاط دیگر جهان،اما قرآن در همان وقت مؤکدا روي این مساله تکیه کرد و حوادث آینده صدق این پیشگویی بزرگ را
ثابت نمود و سرانجام اسلام هم از نظر منطق،و هم از نظر پیشرفت عملی بر مذاهب دیگر غالب شد،و دشمنان را از قسمتهاي
وسیعی از جهان عقب زد و جاي آنها را گرفت و هم اکنون نیز در حال پیشروي است.
البته مرحله نهایی این پیشروي به عقیده ما با ظهور حضرت مهدي
ص : 84
ارواحنا فداه تحقق می یابد که این آیات خود دلیلی بر آن ظهور عظیم است.
در باره محتواي این آیه و اینکه منظور غلبه منطقی یا غلبه قدرت است؟ و ارتباط آن با ظهور حضرت مهدي ع چگونه
.( است؟بحثهاي بیشتري ذیل آیه 23 سوره توبه آورده ایم ( 1
***
ص : 85
1) به تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 368 تا 389 مراجعه شود. -1
[ [سوره الصف ( 61 ): آیات 10 تا 13
اشاره
والِکُمْ 􀀀 اَللّ بِأَمْ
􀀀
جاهِدُونَ فِی سَبِیلِ هِ 􀀀 بِاللّ وَ رَسُولِهِ وَ تُ
􀀀
ذابٍ أَلِیمٍ ( 10 ) تُؤْمِنُونَ هِ 􀀀 جارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَ 􀀀 ی تِ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَل 􀀀ی
ساکِنَ طَیِّبَهً فِی 􀀀 ارُ وَ مَ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْه
اتٍ􀀀 ی ذ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( 11 ) یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ دُْخِلْکُمْ لِکُم 􀀀 وَ أَنْفُسِکُمْ ( اَللّ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ وَ بَشِّرِ اَلْمُؤْمِنِینَ ( 13
􀀀
ا نَصْرٌ مِنَ هِ 􀀀 ي تُحِبُّونَه 􀀀 ذلِکَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ( 12 ) وَ أُخْر 􀀀 جَنّ عَدْنٍ
اتِ􀀀
ترجمه:
- -10 اي کسانی که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارتی کنم که از عذاب از عذاب دردناك شما را رهایی می بخشد؟! 11
به خدا و رسول او ایمان بیاورید،و در راه خداوند با اموال و جانهایتان جهاد کنید،این براي شما از هر چیز بهتر است بدانید.
-12 اگر این کار کنید گناهانتان را می بخشد و شما را در باغهایی از بهشت داخل می کند
ص : 86
که نهرها از زیر درختانش جاري است،و در مسکنهاي پاکیزه در بهشت جاویدان جاي می دهد و این پیروزي عظیمی است.
-13 و نعمت دیگري که آن را دوست دارید به شما می بخشد و آن یاري خداوند و پیروزي نزدیک است و مؤمنان را بشارت
ده!
تفسیر:
تجارتی پر سود و بی نظیر!
همانگونه که در آغاز سوره گفتیم،یکی از اهداف مهم این سوره،دعوت به ایمان و جهاد است،آیات مورد بحث نیز تاکیدي
است به این دو اصل، بامثال لطیفی که انگیزه حرکت الهی را در جان انسان به وجود می آورد، انگیزه اي که شرط پیروزي
اسلام بر تمام ادیان است که در آیات قبل به آن اشاره شده بود.
ا􀀀 نخست می فرماید:"اي کسانی که ایمان آورده اید!آیا شما را به تجارتی دلالت کنم که از عذاب الیم،نجاتتان می دهد"؟( ی
ذابٍ أَلِیمٍ ). 􀀀 جارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَ 􀀀 ی تِ 􀀀 أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَل
با اینکه"ایمان"و"جهاد"از واجبات قطعیه اند،ولی در اینجا آن را نه به صورت امر،بلکه به صورت پیشنهاد تجارت،مطرح می
کند،آن هم آمیخته با تعبیراتی که از لطف بی پایان خدا حکایت دارد.
*** بدون شک"نجات از عذاب الیم"،از مهمترین خواسته هاي هر انسانی است،و لذا این سؤال که آیا می خواهید شما را به
تجارتی رهنمون شوم که شما را از عذاب الیم رهایی می بخشد؟براي همه،جالب توجه است.
هنگامی که با این سؤال دلها را به سوي خود جذب کرد،بی آنکه منتظر پاسخ آنها باشد،به شرح آن تجارت پرسود
پرداخته،می افزاید:"و آن اینکه
ص : 87
جاهِدُونَ فِی 􀀀 بِاللّ وَ رَسُولِهِ وَ تُ
􀀀
به خدا و رسول او ایمان بیاورید و در راه خداوند با اموال و جانهایتان جهاد کنید" ( تُؤْمِنُونَ هِ
.( والِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ) ( 1 􀀀 اللّ بِأَمْ
􀀀
سَبِیلِ هِ
بدون شک خدا نیازي به این تجارت پرسود ندارد،بلکه تمام منافع آن دربست به مؤمنان تعلق می گیرد،لذا در پایان آیه می
ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ). 􀀀 فرماید:"این براي شما از هر چیز بهتر است اگر بدانید"(
ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا و در عین حال آنها را به دو اصل"ایمان"و"جهاد"دعوت می 􀀀 قابل توجه اینکه مخاطب،مؤمنانند،به قرینه ی
کند،ممکن است این تعبیر اشاره به این باشد که ایمان اسمی و سطحی کافی نیست،ایمان عمیق و خالص لازم است که بتواند
سرچشمه ایثار و فداکاري و جهاد گردد،و نیز ممکن است ذکر ایمان به خدا و رسول در اینجا شرحی باشد بر ایمان که به طور
اجمال در آغاز آیه گذشته آمده بود.
به هر حال،ایمان به پیامبر ص از ایمان به خدا جدا نیست،همانگونه که جهاد با جان،از جهاد با مال نمی تواند جدا باشد،زیرا
تمام نبردها نیاز به وسائل و امکاناتی دارد که از طریق کمکهاي مالی باید تامین شود،بعضی قادر بر هر دو نوع جهادند،و
بعضی تنها قادر بر جهاد با مال و در پشت جبهه اند، و گاه تنها جان دارند و آماده بذل جان.
اما به هر صورت باید این دو نوع جهاد با یکدیگر توأم گردد تا پیروزي فراهم شود و اگر می بینیم جهاد با مال مقدم داشته
شده نه به خاطر آن است که از جهاد با جان مهمتر می باشد،بلکه به خاطر این است که مقدمه آن محسوب می شود چرا که
ابزار جهاد از طریق کمکهاي مالی فراهم می گردد.
***
ص : 88
بِاللّ "جمله استینافیه"اي است که تجارت را تفسیر می کند،و بعضی آن را عطف بیان دانسته اند،و در
􀀀
1) جمله تُؤْمِنُونَ هِ... -1
هر حال این"جمله خبریه"معنی"امر"دارد.
تا اینجا سه رکن اساسی از ارکان این تجارت بزرگ و بی نظیر مشخص شد:"خریدار"خدا است،و"فروشنده"انسانهاي با
ایمان،"و متاع"جانها و اموالشان،اکنون نوبت به رکن چهارم می رسد که بهاي این معامله عظیم است.
می فرماید:"هر گاه چنین کنید خداوند گناهانتان را می بخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاري
است و در مسکنهاي پاکیزه در بهشت جاویدان جاي می دهد،و این پیروزي عظیمی است"( یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ
.( ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ) ( 1 􀀀 جَنّ عَدْنٍ
اتِ􀀀 طَی فِی ساکِنَ بَِّهً 􀀀 ارُ وَ مَ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْه
اتٍ􀀀
در مرحله پاداش اخروي نخست به سراغ آمرزش گناهان می رود چرا که بیشترین ناراحتی فکر انسان از گناهان او است،وقتی
آمرزش و غفران مسلم شد غصه اي ندارد،این تعبیر نشان می دهد که نخستین هدیه الهی به شهیدان راهش این است که تمام
گناهانشان را می بخشد.
اللّ "است،و یا"حق الناس"را نیز شامل می شود؟مطلق بودن آیه دلیل بر عمومیت است،ولی با
􀀀
اما آیا این تنها ناظر به"حق ه
توجه به اینکه خداوند حق الناس را به خود آنها واگذار کرده بعضی در عمومیت آیه تردید کرده اند.
به این ترتیب در آیات فوق دو شاخه از ایمان(ایمان به خدا و رسول) و دو شاخه از جهاد(جهاد با مال و جان)و دو شاخه از
پاداشهاي اخروي
ص : 89
1) جمله یَغْفِرْ لَکُمْ... به منزله"جزاء"براي"شرط"محذوفی است که از آیه سابق استفاده می شود،و در تقدیر چنین است"ان -1
باللّ و رسوله و تجاهدوا فی سبیله... یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ... "این احتمال نیز داده شده که جواب"امر"باشد،همان امري که
􀀀
تؤمنوا ه
از جمله خبریه"تؤمنون"و"تجاهدون"استفاده می شود.
(آمرزش گناهان و دخول در بهشت جاودان)و چنان که خواهیم دید دو شاخه از مواهب الهی در دنیا نیز در آیه بعد آمده
است.
*** آنجا که می فرماید:"و نعمت دیگري که آن را دوست دارید و مورد علاقه است به شما می بخشد،و آن یاري خداوند،و
.( اللّ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ ) ( 1
􀀀
ا نَصْرٌ مِنَ هِ 􀀀 ي تُحِبُّونَه 􀀀 پیروزي نزدیک است"( وَ أُخْر
چه تجارت پرسود و پربرکتی؟که سراسرش فتح و پیروزي و نعمت و رحمت است،و به همین دلیل از آن به عنوان"فوز
عظیم"و پیروزي بزرگ یاد کرده.
سپس به همین دلیل به مؤمنان در مورد این تجارت بزرگ تبریک می گوید و بشارت می دهد و می افزاید:"و مؤمنان را
بشارت ده"( وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ).
در حدیثی آمده است هنگامی که در"لیله عقبه"(شبی که پیامبر در نزدیکی مکه مخفیانه با جمعی از مردم مدینه ملاقات کرد
اللّ بن رواحه" عرض کرد هر شرطی می
􀀀
و از آنان بیعت گرفت) میان رسول خدا ص و مسلمانان مدینه پیمان بسته شد"عبد ه
خواهی در ضمن این پیمان براي پروردگارت و براي خودت بکن.
پیامبر ص فرمود:"اما براي پروردگارم شرط این است که به هیچوجه چیزي را شریک او قرار ندهید،اما براي خودم همانگونه
که از خود و اموالتان دفاع می کنید از من نیز دفاع کنید".
اللّ "گفت:در مقابل آن به ما چه داده خواهد شد؟ پیامبر ص فرمود:بهشت!
􀀀
"عبد ه
ص : 90
1) "اخري"صفت است براي موصوف محذوفی مانند نعمت یا خصلت،بعضی نیز گفته اند موصوف"تجارت"است ولی -1
بعید به نظر می رسد.
اللّ گفت:ربح البیع لا نقیل و لا نستقیل:"چه معامله پرسودي؟ نه ما از این معامله بازمی گردیم و نه اگر بازگشتی از ما
􀀀
عبد ه
***( بخواهند می پذیریم"! (نه فسخ می کنیم و نه فسخ را پذیرا می شویم) ( 1
نکته ها:
اشاره
-1 " فَتْحٌ قَرِیبٌ "کدام است؟
پیروزي موعود در این آیات هم در جنبه هاي منطقی،و هم در میدانهاي نبرد به طور مکرر عائد مسلمانان شد.
و در اینکه منظور از"فتح قریب"کدام فتح است مفسران احتمالات متعددي داده اند بسیاري آن را به"فتح مکه"تفسیر کرده
اند،و بعضی به"فتح بلاد ایران و روم"و بعضی به کل فتوحات اسلامی که به فاصله نزدیکی به دنبال ایمان و جهاد مسلمین به
دست آمد.
و از آنجا که مخاطب تنها اصحاب و یاران پیامبر ص نیستند،بلکه همه مؤمنان در طول تاریخ مخاطب به این خطاب می
اللّ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ "معنی وسیع و گسترده اي دارد،و بشارتی است به همه آنها هر چند در عصر پیامبر ص
􀀀
باشند،جمله" نَصْرٌ مِنَ هِ
و به هنگام نزول این آیات مصداق روشن آن فتح مکه بود.
***
ساکِنَ طَیِّبَهً چیست؟ 􀀀 -2 مَ
در میان نعمتهاي بهشتی در اینجا به خصوص روي مساله مسکن پاکیزه و مرفه،آنهم مسکنی در باغهاي بهشت جاویدان تکیه
شده،و این به خاطر آن
ص : 91
. 1) "فی ظلال"جلد 8 صفحه 87 -1
است که یکی از شروط اساسی آسایش و آرامش انسان همان مساله مسکن است، آنهم مسکنی پاك و پاکیزه از هر گونه
آلودگی ظاهري و باطنی که انسان با خیال راحت در آن بیارامد.
"راغب"در"مفردات"می گوید:معنی"طیب"در اصل چیزي است که حواس ظاهر و باطن از آن لذت برد،و این معنی جامعی
است که همه شرائط مناسب یک مسکن را در بر می گیرد.
.( قابل توجه اینکه در قرآن سه چیز مایه آرامش شمرده شده است:تاریکی شب وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً (انعام- 96
.( اللّ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً (نحل- 80
􀀀
خانه هاي مسکونی وَ هُ
.( ا (روم- 21 􀀀 اجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْه 􀀀 اتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْو 􀀀 و همسران یک دل، وَ مِنْ آی
***
-3 دنیا تجارتخانه اولیاء خدا است
در نهج البلاغه می خوانیم علی ع در مقابل شخص پر ادعایی که به اصطلاح "جا نماز آب می کشید"و پشت سر هم مذمت
دنیا می کرد، فرمود:اشتباه کردي دنیا براي آنها که بیدار و آگاهند سرمایه بزرگی است،و سپس شرحی در این زمینه بیان
.( اللّ "و تجارتخانه دوستان خدا است ( 1
􀀀
فرمود از جمله اینکه:دنیا"متجر اولیاء ه
بنا بر این اگر در یک جا دنیا به"مزرعه"آخرت تشبیه شده،در اینجا به تجارتخانه تشبیه گردیده است که انسان سرمایه هایی را
که از خدا گرفته به گرانترین قیمت به خود او می فروشد،و در برابر متاع ناچیزي بزرگترین نعمت را از او دریافت می دارد.
ص : 92
1) نهج البلاغه کلمات قصار جمله 131 (با تلخیص). -1
اصولا تعبیر به تجارت آنهم تجارتی پرسود براي تحریک مهمترین انگیزه هاي انسان است،انگیزه جلب منفعت و دفع
ذابٍ أَلِیمٍ "را نیز دفع می کند. 􀀀 ضرر،زیرا این تجارت الهی تنها سودآور نیست بلکه" عَ
والَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ :"خداوند از 􀀀 ي مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْ 􀀀 اللّ اشْتَر
􀀀
نظیر همین معنی در آیه 111 سوره توبه نیز آمده است إِنَّ هَ
مؤمنان جانها و اموالشان را خریداري می کند و در برابر آن بهشت به آنها می دهد".
.( شرح دیگري در این زمینه در تفسیر سوره توبه داده ایم ( 1
ص : 93
1) جلد 8 صفحه 147 (ذیل آیه 111 توبه). -1
[ [سوره الصف ( 61 ): آیه 14
اشاره
اَللّ
􀀀
صارُ هِ 􀀀 وارِیُّونَ نَحْنُ أَنْ 􀀀 الَ اَلْحَ 􀀀 اَللّ ق
􀀀
صارِي إِلَی هِ 􀀀 وارِیِّینَ مَنْ أَنْ 􀀀 الَ عِیسَ ی اِبْنُ مَرْیَمَ لِلْحَ 􀀀 ما ق 􀀀 اَللّ کَ
􀀀
صارَ هِ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْ 􀀀ی
( ظاهِرِینَ ( 14 􀀀 ی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا 􀀀 طائِفَهٌ فَأَیَّدْنَا اَلَّذِینَ آمَنُوا عَل 􀀀 رائِیلَ وَ کَفَرَتْ 􀀀 طائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْ 􀀀 فَآمَنَتْ
ترجمه:
-14 اي کسانی که ایمان آورده اید یاوران خدا باشید همانگونه که عیسی بن مریم به حواریون گفت:چه کسانی در راه خدا
یاوران من هستند؟حواریون گفتند:ما یاوران خدا هستیم،و در این هنگام گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر
شدند،ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تایید کردیم و سرانجام بر آنها پیروز شدند.
تفسیر:
همچون حواریون باشید
در این آیه که آخرین آیه سوره صف می باشد باز تکیه و تاکید روي امر "جهاد"است که محور اصلی سوره را تشکیل می
دهد،منتهی از طریقی دیگر این مساله را تعقیب می کند،و مطلبی مهمتر از عنوان بهشت و نعمتهاي بهشتی
ص : 94
اللّ ).
􀀀
صارَ هِ 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْ 􀀀 ارائه داده،می فرماید:"اي کسانی که ایمان آورده اید!یاوران خدا باشید" ( ی
آري یاوران خدا،خدایی که تمام قدرتها از او سرچشمه می گیرد و به او بازمی گردد،خداوندي که قدرتش بی پایان و
شکست ناپذیر است،و عجب اینکه در اینجا بندگان را به یاري خود طلبیده است، و این افتخاري است بی مانند،هر چند معنی
و مفهومش همان یاري پیامبر و آئین او است ولی لطف و رحمت شگرفی در آن نهفته است.
سپس به یک نمونه تاریخی اشاره می کند تا بدانند این راه بدون رهرو نبوده و نیست،می افزاید:"همانگونه که عیسی بن مریم
بر حواریین گفت:
اللّ ).
􀀀
صارِي إِلَی هِ 􀀀 وارِیِّینَ مَنْ أَنْ 􀀀 الَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَ 􀀀 ما ق 􀀀 چه کسانی یاوران من به سوي خدا هستند"؟!( کَ
اللّ ).
􀀀
صارُ هِ 􀀀 وارِیُّونَ نَحْنُ أَنْ 􀀀 الَ الْحَ 􀀀 و"حواریون"در پاسخ با نهایت افتخار عرض کردند:ما یاوران خدا هستیم"( ق
و در همین مسیر با دشمنان حق به مبارزه برخاستند"گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند(و به حواریین پیوستند)و گروهی
طائِفَهٌ ). 􀀀 رائِیلَ وَ کَفَرَتْ 􀀀 طائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْ 􀀀 کافر شدند"( فَآمَنَتْ
اینجا بود که نصرت و یاري ما به کمک آنها شتافت"ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنان تقویت کردیم،و
ظاهِرِینَ ). 􀀀 ی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا 􀀀 سرانجام بر آنها غالب شدند" ( فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَل
اللّ می باشید،و همانگونه که حواریون بر دشمنان غلبه
􀀀
شما نیز حواریون محمد ص هستید،و به این افتخار مفتخرید که یاوران ه
کردند شما نیز پیروز خواهید شد،و سربلندي و افتخار در این جهان و جهان دیگر از آن شما خواهد بود.
ص : 95
اللّ ص نبود و همیشه طرفداران حق که در یک درگیري مستمر در برابر اهل
􀀀
این موضوع منحصر به یاران و اصحاب رسول ه
باطل قرار دارند از یاوران خدایند و سرانجام پیروزي نصیب آنها خواهد بود. رگ رگ است این آب شیرین و آب شور بر
خلائق می رود تا نفخ صور! ***
نکته:
حواریون کیانند؟
در قرآن مجید پنج بار از حواریون مسیح ع یاد شده که دو بار در همین سوره است،این تعبیر اشاره به دوازده نفر از یاران
خاص حضرت مسیح ع است که نام آنها در انجیلهاي کنونی(انجیل متی و لوقا باب 6)ذکر شده است.
و به طوري که قبلا نیز اشاره کرده ایم،این واژه از ماده"حور"به معنی شستن و سفید کردن است،و چون آنها قلبی پاك و
روحی باصفا داشتند و در شستشوي روح و جان خود و دیگران تلاش و کوشش می کردند،این واژه بر آنها اطلاق شده.
در بعضی از روایات آمده است که حضرت مسیح ع هر یک از آنها را به عنوان نمایندگی خود به یکی از مناطق مختلف
جهان فرستاد،آنها افرادي مخلص،ایثارگر و مجاهد و مبارز بودند،و سخت به مسیح ع عشق می ورزیدند.
ولی در روایات مسیحیان آمده است که یکی از آنها بنام"یهوداي اسخریوطی" سرانجام به مسیح ع خیانت کرد و مطرود شد.
در این زمینه توضیحات بیشتري ذیل آیه 52 سوره آل عمران داده شده
ص : 96
.( است ( 1
در حدیثی آمده است که پیغمبر گرامی اسلام ص هنگامی که در عقبه با جمعی از اهل مدینه که براي بیعت آمده بودند
روبرو شد فرمود:دوازده نفر از خودتان را انتخاب و به من معرفی کنید که اینها نماینده قوم خود باشند، همانگونه که حواریون
نسبت به عیسی بن مریم بوده اند ( 2)و این نیز اهمیت مقام آن بزرگواران را نشان می دهد.
***خداوندا!ما را توفیق ده،که در این تجارت پرسود که براي اولیایت فراهم کرده اي،شرکت جوییم و از برکات عظیم آن
بهره مند شویم.
پروردگارا!اختلاف و پراکندگی صفوف مسلمین جهان را در برابر دشمنان،متزلزل ساخته،آن چنان آگاهی و بیداري مرحمت
فرما که همه مسلمین دنیا در صف واحدي چون"بنیان مرصوص"در برابر دشمنان خونخوار گرد آیند.
بارالها!آئین تو بی یار و یاور نمی ماند،این افتخار را نصیب ما کن که در زمره آن یار و یاوران باشیم.
. آمین یا رب العالمین پایان سوره صف دهم رمضان المبارك 1406
1365\2\30
ص : 97
. 1) تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 426 -1
. 2) الدر المنثور جلد 6 صفحه 214 -2
ص : 98