گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد بیست و چهارم
64 ) سوره تغابن این سوره در مدینه نازل شده و 18 آیه است )
اشاره
ص : 179
ص : 180
محتواي سوره تغابن
در اینکه این سوره در مدینه نازل شده یا در مکه؟در میان مفسران،سخت گفتگو است،هر چند مشهور مدنی بودن آن
است،در حالی که بعضی آن را کلا،مکی،و بعضی،تنها سه آیه آخر را مدنی دانسته،و باقی را،مکی می دانند.
البته لحن آیات اخیر این سوره،با سوره هاي مدنی هماهنگ است،ولی صدر آن،با سوره هاي مکی موافقتر است،اما به هر حال
ما مجموع آن را طبق مشهور،مدنی،تلقی می کنیم.
اللّ زنجانی"در کتاب نفیس"تاریخ القرآن"،از فهرست"ابن ندیم"،نقل می کند که سوره تغابن بیست و سومین
􀀀
"ابو عبد ه
سوره اي است که در مدینه نازل شده است،و با توجه به اینکه سوره هاي مدنی کلا 28 سوره است،لذا باید گفت این سوره از
.( آخرین سوره هایی است که بر پیامبر ص نازل شده) ( 1
اما از نظر محتوي،این سوره را می توان به چند بخش تقسیم کرد:
-1 آغاز سوره که از توحید و صفات و افعال خدا بحث می کند.
-2 به دنبال آن،با استفاده از علم خداوند،به مردم هشدار می دهد که مراقب اعمال پنهان و آشکار خود باشند،و سرنوشت،اقوام
پیشین را فراموش نکنند.
-3 در بخش دیگري از سوره،سخن از معاد است.
و اینکه روز قیامت روز"تغابن"و مغبون شدن گروهی و برنده شدن گروه
ص : 181
. 1) "تاریخ القرآن"صفحه 54 و 61 -1
دیگر است(نام سوره نیز از همین گرفته شده).
-4 در بخشی دیگر دستور به اطاعت خدا و پیامبر ص داده و پایه هاي اصل نبوت را تحکیم می بخشد.
-5 آخرین بخش سوره،مردم را به انفاق در راه خدا تشویق می کند و از اینکه فریفته اموال و اولاد و همسران شوند بر حذر می
دارد،و سوره را با نام و صفات خدا پایان می دهد همانگونه که آغاز کرده بود.
***
فضیلت تلاوت سوره
در حدیثی از رسول خدا ص می خوانیم: من قرأ سوره التغابن دفع عنه موت الفجاه :"هر کس سوره تغابن را بخواند مرگ
ناگهانی از او دفع می شود" 1. و در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم: من قرء سوره التغابن فی فریضته،کانت شفیعه له یوم
القیامه و شاهد عدل عند من یجیز شهادتها ثم لا تفارقه حتی یدخل الجنه :"کسی که سوره تغابن را در نماز فریضه اي بخواند
شفیع او روز قیامت خواهد شد،و شاهد عادلی است در نزد کسی که شفاعت او را اجازه می دهد،سپس از او جدا نمی شود تا
داخل بهشت گردد" 2. بدیهی است این تلاوت باید توأم با اندیشه باشد اندیشه اي که محتواي آن را در عمل منعکس کند،تا
این همه آثار و برکات بر آن مترتب گردد.
ص : 182
[ [سوره التغابن ( 64 ): آیات 1 تا 6
اشاره
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 1) هُوَ 􀀀 ا فِی اَلْأَرْضِ لَهُ اَلْمُلْکُ وَ لَهُ اَلْحَمْدُ وَ هُوَ عَل 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی اَلسَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
منِ اَلرَّحِیمِ . یُسَ بِّحُ هِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
اتِ وَ اَلْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ 􀀀 ماو 􀀀 ما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ( 2) خَلَقَ اَلسَّ 􀀀 اَللّ بِ
􀀀
کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ وَ هُ 􀀀 اَلَّذِي خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ
ذاتِ اَلصُّدُورِ ( 4) أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ 􀀀 اَللّ عَلِیمٌ بِ
􀀀
ا تُعْلِنُونَ وَ هُ 􀀀 ا تُسِرُّونَ وَ م 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی اَلسَّ 􀀀 وَ إِلَیْهِ اَلْمَصِ یرُ ( 3) یَعْلَمُ م
ا􀀀 الُوا أَ بَشَرٌ یَهْدُونَن 􀀀 اتِ فَق 􀀀 کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 ذلِکَ بِأَنَّهُ 􀀀 ذابٌ أَلِیمٌ ( 5) 􀀀 الَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَ 􀀀 ذاقُوا وَب 􀀀 اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَ
( اَللّ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ( 6
􀀀
اَللّ وَ هُ
􀀀
فَکَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اِسْتَغْنَی هُ
ص : 183
ترجمه:
-1 آنچه در آسمانها و زمین است براي خدا تسبیح می گویند،مالکیت و حکومت از آن او است،و ستایش از آن او،و بر همه
چیز توانا است.
-2 او کسی است که شما را آفرید(و به شما آزادي و اختیار داد)گروهی از شما کافر و گروهی مؤمن هستند،و خداوند به
آنچه می دهید بینا است.
-3 آسمانها و زمین را به حق آفرید و شما را تصویر کرد،تصویري زیبا و دلپذیر،و سرانجام بازگشت همه به سوي او است.
-4 آنچه را در آسمانها و زمین است می داند،و از آنچه پنهان یا آشکار می کنید با خبر است،و خداوند از آنچه در سینه است
آگاه است.
-5 آیا خبر کسانی که قبل از شما بودند به شما نرسیده است که چگونه طعم گناهان بزرگ خود را چشیدند،و عذاب دردناك
براي آنها است؟! 6-این به خاطر آن است که رسولان آنها با دلائل روشن به سراغشان آمدند،ولی آنها (از روي کبر و
غرور)گفتند:آیا بشرهایی می خواهند ما را هدایت کنند؟! و به این ترتیب کافر شدند و روي برگرداندند،و خداوند(از ایمان و
طاعتشان) بی نیاز بود،و خدا غنی و شایسته ستایش است.
ص : 184
تفسیر:
او از اسرار نهفته درون سینه ها آگاه است
این سوره نیز با تسبیح خداوند آغاز می شود،خداوندي که مالک و حاکم بر کل جهان هستی،و قادر بر همه چیز است،می
ا فِی الْأَرْضِ ). 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
فرماید:"آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است براي خدا تسبیح می گویند"( یُسَبِّحُ هِ
سپس می افزاید:"مالکیت و حاکمیت از آن او است"( لَهُ الْمُلْکُ ).
"و(به همین دلیل)تمام حمد و ستایش نیز به ذات پاك او برمی گردد" ( وَ لَهُ الْحَمْدُ ).
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ). 􀀀 "و او بر هر چیز توانا است"( وَ هُوَ عَل
چون کرارا در باره تسبیح عمومی موجودات جهان سخن گفته ایم و تفسیرهاي متعددي که براي این موضوع بیان شده آورده
ایم نیاز به تکرار نیست.
این تسبیح و حمد در حقیقت لازمه قدرت او بر همه چیز،و مالکیت او نسبت به هر چیز است،زیرا تمام اوصاف جمال و
جلالش در این دو امر نهفته است.
*** سپس به امر خلقت و آفرینش که لازمه قدرت است اشاره کرده،می فرماید:
"او کسی است که شما را آفرید"( هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ ).
.( کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ ) ( 1 􀀀 و به شما نعمت آزادي و اختیار داد،لذا"گروهی از شما کافر و گروهی مؤمن شدند"( فَمِنْکُمْ
ص : 185
1) ذکر"فاء"تفریع در اینجا از این جهت نیست که ایمان و کفر نیز مخلوق خدا است،بلکه از این جهت است که به دنبال -1
خلقت به انسان آزادي اراده داده،و لازمه آن پیدایش دو گروه مؤمن و کافر است.
اللّ
􀀀
و به این ترتیب بازار امتحان و آزمایش الهی داغ شد و در این میان "خداوند نسبت به آنچه انجام می دهید بینا است"( وَ هُ
ما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ). 􀀀بِ
*** سپس مساله"خلقت"را با توضیح بیشتر،و با اشاره به هدف آفرینش در آیه بعد ادامه داده می فرماید:"خداوند آسمانها و
اتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ ). 􀀀 ماو 􀀀 زمین را به حق آفرید" ( خَلَقَ السَّ
هم در آفرینش آن،نظام حق و دقیقی است،و هم داراي هدف حکیمانه و مصالح حقی است،چنان که در آیه 27
ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا :"ما آسمان و زمین و آنچه را در 􀀀 اطِلًا 􀀀 ما ب 􀀀 ا بَیْنَهُ 􀀀 ماءَ وَ الْأَرْضَ وَ م 􀀀 ا خَلَقْنَا السَّ 􀀀 سوره"ص"نیز فرمود: وَ م
میان این دو است بیهوده نیافریدیم،این گمان کافران است".
بعد به آفرینش"انسان"پرداخته و ما را از سیر آفاقی به سیر انفسی دعوت کرده،می افزاید:"شما را تصویر کرد،تصویري زیبا و
دلپذیر"( وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ).
به انسان،ظاهري آراسته،و باطنی پیراسته،عقلی فروزان و خردي نیرومند داد،و از آنچه در کل جهان هستی است،نمونه هایی در
وجود او آفرید،آن چنان که "عالم کبیر"در این"جرم صغیر"خلاصه شده است.
ولی همان گونه که در پایان آیه می فرماید:"سرانجام بازگشت همه چیز به سوي او است"( وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ ).
آري انسان که جزئی از مجموعه عالم هستی است،از نظر آفرینش با هدفدار بودن کل جهان هماهنگ است،از پست ترین
مراحل،شروع به حرکت کرده و به سوي بی نهایت که وجود بی پایان حق و قرب به خدا است، پیش می رود.
ص : 186
تعبیر به" فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ "(صورت شما را نیکو آفرید)هم صورت ظاهر را شامل می شود،و هم صورت باطن را،هم از نظر
جسم و هم از نظر جان، و به راستی یک نظر اجمالی در آفرینش جسم و جان انسان،نشان می دهد که زیباترین پدیده عالم
هستی او است، و خدا در آفرینش این موجود،قدرت نمایی عجیبی کرده و سنگ تمام گذارده است! *** و از آنجا که انسان
براي هدف بزرگی آفریده شده باید دائما تحت مراقبت پروردگار باشد،پروردگاري که،از درون و برون او با خبر است،لذا در
آیه بعد می فرماید:"خداوند،آنچه را در آسمانها و زمین است می داند،و از آنچه شما پنهان یا آشکار می کنید با خبر است،و
اللّ
􀀀
ا تُعْلِنُونَ وَ هُ 􀀀 ا تُسِرُّونَ وَ م 􀀀 اتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 از عقائد و نیاتی که در درون سینه ها است،آگاه است"( یَعْلَمُ م
ذاتِ الصُّدُورِ ). 􀀀 عَلِیمٌ بِ
این آیه ترسیمی است از علم بی پایان خداوند،در سه مرحله:نخست علم او نسبت به تمامی موجودات آسمانها و زمین،سپس
علم او به همه اعمال انسانها و آنچه را پنهان می دارند یا آشکار می سازند،و در مرحله سوم مخصوصا روي عقائد باطنی و
چگونگی نیتها و آنچه بر قلب و جان انسان،حاکم است،تکیه می کند.
معرفت به این علم گسترده الهی،اثر تربیتی فوق العاده اي در انسان دارد، و به او هشدار می دهد که هر که باشی و به هر جا
برسی،و هر عقیده اي در سر و هر نیتی در دل و هر اخلاقی در درون جان تو باشد،همه در پیشگاه علم بی پایان حق آشکار
است،مسلما توجه به این حقیقت در اصلاح و تربیت انسان فوق العاده مؤثر است،و اینها تعلیماتی است که انسان را براي
وصول به هدف آفرینش و قانون تکامل آماده می سازد.
***
ص : 187
و از آنجا که یکی از مؤثرترین وسائل تربیت و طرق انذار،توجه دادن به سرنوشت اقوام و امتهاي پیشین است،آیه بعد،یک
نگاه اجمالی به زندگی آنها افکنده،سپس انسانها را مخاطب ساخته،می گوید:"آیا خبر کافرانی که قبل از شما بودند،به شما
نرسیده است که چگونه طعم تلخ گناهان بزرگ خود را چشیدند و در آخرت نیز عذاب دردناك از آن آنها است"؟!( أَ لَمْ
.( ذابٌ أَلِیمٌ ) ( 1 􀀀 الَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَ 􀀀 ذاقُوا وَب 􀀀 یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَ
شما از کنار شهرهاي بلا دیده و ویران شده آنها،در مسیر خود به سوي شام و مناطق دیگر عبور می کنید،نتیجه کفر و ظلم و
عصیانگري آنها را با چشم می بینید،و اخبار آنها را در تاریخ می خوانید،همانها که طومار زندگانیشان با طوفان و سیلاب
درهم پیچیده شد،و یا صاعقه ها خرمن عمرشان را آتش زد، و یا زلزله هاي ویرانگر آنها را به کام زمین فرو کشید،و یا تندباد
سنگینی اجسام آنها را چون پر کاه به هر سو پرتاب کرد،این عذاب دنیاي آنها بود،در آخرت نیز عذاب دردناکی در
انتظارشان است.
*** آیه بعد به منشا اصلی این سرنوشت دردناك اشاره کرده می افزاید:"این به خاطر آن بود که رسولان آنها با دلائل روشن
و معجزات به سراغشان می آمدند ولی آنها از روي کبر و غرور می گفتند:"آیا انسانهایی می خواهند ما را هدایت
ا ). 􀀀 الُوا أَ بَشَرٌ یَهْدُونَن 􀀀 اتِ فَق 􀀀 کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 ذلِکَ بِأَنَّهُ 􀀀 کنند"؟مگر چنین چیزي ممکن است؟(
و با این منطق پوشالی به مخالفت با آنها برخاستند"و کافر شدند و از قبول حق سر برتافتند"( فَکَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا ).
ص : 188
1) "وبال"از ماده"وبل"و"وابل"به معنی باران سنگینی است و به هر موضوع مهمی که انسان از زیان آن بیمناك - 1
است"وبال"گفته می شود.
اللّ ).
􀀀
"در حالی که خداوند هم از ایمان آنها بی نیاز بود و هم از طاعاتشان" ( وَ اسْتَغْنَی هُ
و اگر آنها را موظف به ایمان و اطاعت و پرهیز از گناه فرمود تنها براي منفعت خودشان و سعادت و نجاتشان در این جهان و
جهان دیگر بود.
اللّ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ).
􀀀
آري"خداوند بی نیاز است و شایسته هر گونه حمد و ستایش"( وَ هُ
اگر جمله کائنات کافر شوند بر دامان کبریائیش گردي نمی نشیند، همانگونه که اگر همه مخلوقات مؤمن و مطیع فرمان او
باشند چیزي بر جلالش افزوده نمی شود،این مائیم که نیازمند به این برنامه هاي تربیتی و سازنده و تکامل بخش هستیم.
اللّ "(خداوند بی نیاز بود)آن چنان مطلق است که بی نیازي او از همه چیز حتی از ایمان و اطاعت انسانها
􀀀
تعبیر به" وَ اسْتَغْنَی هُ
را بیان می کند،تا تصور نشود که اینهمه تاکید و اصرار به خاطر این است که سود این طاعت به خدا باز می گردد،او هرگز
آفریدگان را نیافرید تا سودي کند او می خواست بر بندگانش جودي کند.
اللّ تفسیر دیگري ذکر کرده اند،و آن اینکه خداوند آن قدر آیات و دلائل روشن و موعظه و
􀀀
بعضی براي جمله وَ اسْتَغْنَی هُ
اندرز کافی براي آنها فرستاد که از غیر آن بی نیاز بود.
***
ص : 189
[ [سوره التغابن ( 64 ): آیات 7 تا 10
اشاره
بِاللّ وَ رَسُولِهِ وَ اَلنُّورِ
􀀀
اَللّ یَسِیرٌ ( 7) فَآمِنُوا هِ
􀀀
ذلِکَ عَلَی هِ 􀀀 ما عَمِلْتُمْ وَ 􀀀 ی وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِ 􀀀 زَعَمَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَل
صالِحاً یُکَفِّرْ عَنْهُ 􀀀 بِاللّ وَ یَعْمَلْ
􀀀
ابُنِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ هِ 􀀀 ذلِکَ یَوْمُ اَلتَّغ 􀀀 ما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ( 8) یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ اَلْجَمْعِ 􀀀 اَللّ بِ
􀀀
ا وَ هُ 􀀀 اَلَّذِي أَنْزَلْن
ئِکَ􀀀 ا أُول 􀀀 اتِن 􀀀 ذلِکَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ( 9) وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَ ذَّبُوا بِآی 􀀀 ا أَبَداً 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 ارُ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْه
اتٍ􀀀 ی اتِهِ وَ ُدْخِلْهُ 􀀀 سَیِّئ
( ا وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ( 10 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 اَلنّ
ارِ 􀀀 أَص حابُ 􀀀ْ
ص : 190
ترجمه:
-7 کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد بگو آري به پروردگارم سوگند که همه شما(در قیامت)مبعوث خواهید
شد،سپس آنچه را عمل می کردید به شما خبر می دهند و این براي خداوند آسان است.
-8 حال که چنین است به خدا و رسول او و نوري که نازل کرده ایم ایمان بیاورید،و بدانید خدا به آنچه انجام می دهید آگاه
است.
-9 این در زمانی خواهد بود که همه شما را در آن"روز اجتماع"گردآوري می کند، آن روز روز تغابن است(روزي که معلوم
می شود چه کسانی مغبون شده اند) و هر کس ایمان به خدا آورد و عمل صالح انجام دهد گناهان او را می بخشد و او را در
باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاري است وارد می کند، جاودانه در آن می مانند و این پیروزي بزرگی است.
-10 اما کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند آنها اصحاب دوزخند،و جاودانه در آن می مانند،و سرانجام آنها
سرانجام بدي است.
تفسیر:
روز تغابن و آشکار شدن غبن ها
در تعقیب بحثهایی که در آیات قبل،پیرامون هدف دار بودن آفرینش آمده در این آیات،مساله معاد و رستاخیز را که تکمیلی
است بر بحث هدف آفرینش انسان،مطرح می کند.
نخست از ادعاي بی دلیل،منکران رستاخیز،شروع کرده،می فرماید:
"کافران پنداشتند که هرگز مبعوث نخواهند شد" ( زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا ).
"زعم"از ماده"زعم"(بر وزن طعم)به معنی سخنی است که احتمال یا یقین دروغ در آن است،و گاه به پندار باطل نیز اطلاق
می شود،و در آیه
ص : 191
مورد بحث منظور همان معنی اول است.
از بعضی از کلمات لغویین نیز استفاده می شود که این ماده به معنی اخبار به طور مطلق نیز آمده است ( 1)هر چند از موارد
استعمال این لغت و کلمات مفسران، استفاده می شود که این واژه با مفهوم دروغ آمیخته است،و لذا گفته اند"هر چیز کنیه اي
دارد و"زعم"کنیه دروغ است".
به هر حال قرآن در تعقیب این سخن،به پیامبر اسلام ص دستور می دهد:
"بگو:آري به پروردگارم سوگند همه شما برانگیخته خواهید شد،سپس آنچه را عمل کردید به شما خبر می دهند،و این براي
اللّ یَسِیرٌ ).
􀀀
ذلِکَ عَلَی هِ 􀀀 ما عَمِلْتُمْ وَ 􀀀 ی وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِ 􀀀 خداوند آسان است" ( قُلْ بَل
در حقیقت،نخست با لحن قاطع،ادعاي بی دلیل منکران قیامت را نفی می کند،لحنی مؤکد و آمیخته با قسم،که حکایت از
اللّ یَسِیرٌ بر آن استدلال می کند،زیرا می دانیم مهمترین شبهه
􀀀
ذلِکَ عَلَی هِ 􀀀 اعتقاد راسخ گوینده یعنی پیامبر دارد،سپس با جمله و
منکران معاد،این بود که چگونه استخوانهاي پوسیده و خاك شده به حیات مجدد بازمی گردد،آیه فوق می گوید:وقتی که
کار دست خداوند قادر متعال است مشکلی در میان نخواهد بود،چرا که در آغاز آنها را از عدم به وجود آورد و احیاي
مردگان نسبت به آن ساده تر است بلکه به عقیده بعضی همان سوگند" وَ رَبِّی "خود اشاره لطیفی به دلیل معاد است،زیرا
"ربوبیت"خداوند،ایجاب می کند که این حرکت تکاملی انسان را در محدوده زندگی بی ارزش دنیا،عقیم نگذارد،به تعبیر
دیگر تا مساله معاد را نپذیریم ربوبیت خداوند در مورد انسان و تربیت و تکامل او،مفهوم نخواهد داشت.
اللّ یَسِیرٌ را مربوط به خصوص اخبار
􀀀
ذلِکَ عَلَی هِ 􀀀 بعضی از مفسران،جمله و
ص : 192
1) "مجمع البحرین"ماده"زعم". -1
خداوند از اعمال انسانها در قیامت که در جمله قبل آمده است می دانند،ولی ظاهر این است که به کل محتواي آیه برمی
گردد(اصل رستاخیز و فرع آن که مساله اخبار به اعمال است،اخباري که مقدمه حساب و جزا است).
*** در آیه بعد چنین نتیجه گیري می کند:"اکنون که قطعا معادي در کار است،همه شما به خدا و رسول او و نوري که نازل
ا ). 􀀀 بِاللّ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْن
􀀀
کرده ایم ایمان بیاورید" ( فَآمِنُوا هِ
ما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ). 􀀀 اللّ بِ
􀀀
و بدانید"خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است"( وَ هُ
به این ترتیب دستور می دهد که خود را براي رستاخیز از طریق ایمان و عمل صالح آماده کنند،ایمان به سه اصل
به"خدا"و"پیامبر"و"قرآن"که اصول دیگر نیز در آن درج است.
تعبیر از قرآن به عنوان"نور"در آیات متعددي وارد شده و تعبیر به "انزلنا"(نازل کردیم)شاهد دیگري بر آن است،هر چند در
روایات متعددي که از طرق اهل بیت ع به ما رسیده"نور"در آیه مورد بحث به وجود "امام" ع تفسیر شده،این تفسیر ممکن
اللّ محسوب می شود،و لذا گاه از پیامبر ص و امام ع به قرآن ناطق
􀀀
است از این نظر باشد که وجود امام ع تجسم عملی کتاب ه
یاد می شود،در ذیل یکی از این روایات از امام باقر ع می خوانیم که در باره امامان می گوید:
.( و هم الذین ینورون قلوب المؤمنین :"آنها کسانی هستند که دلهاي مؤمنان را نور و روشنایی می بخشند" ( 1
***
ص : 193
. 1) تفسیر"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 341 -1
آیه بعد به توصیف روز قیامت پرداخته چنین می گوید:"این بعث و نشور و حساب و جزا در روزي خواهد بود که شما را در
.( آن روز اجتماع،گردآوري می کند"( یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ) ( 1
آري یکی از نامهاي قیامت" لِیَوْمِ الْجَمْعِ "است که در آیات قرآن با تعبیرهاي مختلف کرارا به آن اشاره شده است،از جمله
اتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ : 􀀀 ی مِیق 􀀀 در آیه 49 و 50 سوره واقعه می خوانیم: قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لَمَجْمُوعُونَ إِل
"بگو تمام اولین و آخرین در میعاد روز معینی جمع می شوند"و از آن به خوبی استفاده می شود که رستاخیز همه انسانها در
یک روز است.
ابُنِ ). 􀀀 ذلِکَ یَوْمُ التَّغ 􀀀 سپس می افزاید:"آن روز،روز تغابن است"(
روزي است که"غابن"(برنده)و"مغبون"(بازنده)شناخته می شوند،روزي که روشن می شود چه کسانی در تجارت خود در
عالم دنیا گرفتار غبن و زیان و خسران شده اند؟ روزي است که جهنمیان جایگاه خالی خود را در بهشت می بینند،و تاسف
می خورند، و بهشتیان جاي خالی خود را در دوزخ می بینند و خوشحال می شوند، زیرا در حدیث آمده است که هر انسانی
جایگاهی در بهشت،و جایگاهی در دوزخ دارد،هر گاه به بهشت برود جایگاه دوزخیش به دوزخیان واگذار می شود، و هر
گاه به جهنم برود جایگاه بهشتیش به بهشتیان" ( 2)و تعبیر به"ارث"در آیات قرآن در این مورد احتمالا ناظر به همین مطلب
است.
ابُنِ "روز ظهور 􀀀 به این ترتیب یکی دیگر از نامهاي قیامت" یَوْمُ التَّغ
ص : 194
1) یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ ممکن است متعلق به"لتبعثن"یا جمله"لتنبؤن"یا"خبیر" بوده باشد،این احتمال نیز داده شده که متعلق به -1
جمله محذوفی مانند"اذکر"باشد، ولی احتمال اخیر بعید به نظر می رسد،بلکه مناسب یکی از احتمالات قبل است.
. 2) "نور الثقلین"جلد 3 صفحه 532 -2
غبن هاست ( 1)سپس به بیان حال مؤمنان در آن روز پرداخته می افزاید.
کسی که ایمان به خدا آورد و عمل صالح انجام دهد،خداوند سیئات او را می پوشاند و از بین می برد،و او را در باغهایی از
بهشت وارد می کند که از زیر درختانش نهرها جاري است،جاودانه تا ابد در آن می مانند،و این پیروزي بزرگی است"( وَ مَنْ
ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ). 􀀀 ا أَبَداً 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 ارُ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْه
اتٍ􀀀 ی اتِهِ وَ دُْخِلْهُ 􀀀 صالِحاً یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئ 􀀀 بِاللّ وَ یَعْمَلْ
􀀀
یُؤْمِنْ هِ
به این ترتیب هنگامی که دو شرط اصلی،یعنی ایمان و عمل صالح،حاصل شود،این مواهب عظیم،پشت سر آن خواهد
بود:بخشودگی گناهان که بیش از همه چیز فکر انسان را به خود مشغول می دارد،و بعد از پاك شدن از گناه ورود به بهشت
جاودان،و نیل به فوز عظیم،بنا بر این همه چیز بر محور ایمان و عمل صالح دور می زند و سرمایه هاي اصلی همین ها
ابُنِ "نه تنها مغبون نیستند،بلکه به پیروزي بزرگ و فوز عظیم رسیده اند. 􀀀 است،اینها کسانی هستند که در آن" یَوْمُ التَّغ
*** سپس می افزاید:"اما کسانی که کافر شدند،و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخند و جاودانه در آن می مانند،و
ا وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ ). 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 النّ
ارِ 􀀀 أَص حابُ 􀀀 أُول ْ ئِکَ􀀀 ا 􀀀 اتِن 􀀀 کَذَّب بِآی سرانجام آنها سرانجام بدي است" ( وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ وُا
ص : 195
1) "تغابن"از باب تفاعل است،و معمولا در مورد کارهایی گفته می شود که دو جانبه باشد مانند تعارض و تزاحم و...این -1
معنی در مورد قیامت ممکن است به این ترتیب باشد که تعارض گروه مؤمنان و کافران نتیجه اش در قیامت ظاهر می شود،و
در حقیقت روز قیامت روز ظهور تغابن است،از بعضی از کلمات اهل لغت نیز استفاده می شود که باب"تفاعل"همیشه به این
معنی نیست و در اینجا به معنی ظهور غبن است(مفردات راغب ماده غبن).
در اینجا نیز،عامل بدبختی دو چیز شمرده شده است:"کفر"و"تکذیب آیات الهی"که ضد"ایمان"و"عمل صالح"است،و در
نتیجه در آنجا سخن از بهشت جاویدان است و در اینجا از دوزخ همیشگی،آنجا فوز عظیم است و اینجا بئس المصیر و
سرانجام مرگبار! تنها تفاوتی که در میان بهشتیان،و دوزخیان در این دو آیه دیده می شود، یکی این است که در مورد
بهشتیان،عفو از گناهان،قبل از هر چیز ذکر شده که در مورد دوزخیان مطرح نیست،دیگر اینکه در آنجا خلود در بهشت با
کلمه "ابدا"نیز تاکید شده،ولی در مورد دوزخیان تنها به مساله خلود و جاودانگی اکتفاء گردیده است.
این تفاوت تعبیر ممکن است از این جهت باشد که در میان دوزخیان کافرانی باشند که مساله ایمان و کفر را به هم آمیخته اند
و به خاطر ایمانشان سرانجام از عذاب رهایی یابند، یا اشاره به غلبه رحمت او بر غضب است.
ولی بعضی از مفسران معتقدند که ابدا در جمله دوم حذف شده به خاطر اینکه در جمله اول آمده است.
***
ص : 196
[ [سوره التغابن ( 64 ): آیات 11 تا 13
اشاره
اَللّ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ
􀀀
اَللّ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ( 11 ) وَ أَطِیعُوا هَ
􀀀
بِاللّ یَهْدِ قَلْبَهُ وَ هُ
􀀀
اَللّ وَ مَنْ یُؤْمِنْ هِ
􀀀
إِلاّ بِإِذْنِ هِ
􀀀
صابَ مِنْ مُصِ یبَهٍ 􀀀 ا أَ 􀀀م
( اَللّ فَلْیَتَوَکَّلِ اَلْمُؤْمِنُونَ ( 13
􀀀
إِلاّ هُوَ وَ عَلَی هِ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 اَللّ
􀀀
لاغُ اَلْمُبِینُ ( 12 ) هُ 􀀀 ی رَسُولِنَا اَلْبَ 􀀀 ما عَل 􀀀 فَإِنَّ
ترجمه:
-11 هیچ مصیبتی رخ نمی دهد مگر به اذن خدا،و هر کس به خدا ایمان آورد خداوند قلبش را هدایت می کند،و خدا به همه
چیز دانا است.
-12 و اطاعت کنید خدا را،و اطاعت کنید پیامبر را،و اگر رویگردان شوید رسول ما جز ابلاغ آشکار وظیفه اي ندارد.
-13 خداوند کسی است که هیچ معبودي جز او نیست و مؤمنان باید فقط بر او توکل کنند.
تفسیر:
همه مصائب به فرمان او است!
در نخستین آیه مورد بحث به یک اصل کلی در مورد مصائب و حوادث دردناك این جهان اشاره می کند،شاید از این جهت
که همیشه وجود مصائب دستاویزي براي کفار در مورد نفی عدالت در این جهان بوده است،و یا از این نظر که در راه تحقق
ایمان و عمل صالح همیشه مشکلاتی وجود دارد که بدون مقاومت
ص : 197
در برابر آنها مؤمن به جایی نمی رسد،و به این ترتیب رابطه این آیات با آیات گذشته روشن می شود.
اللّ ).
􀀀
إِلاّ بِإِذْنِ هِ
􀀀
صابَ مِنْ مُصِیبَهٍ 􀀀 ا أَ 􀀀 نخست می فرماید:"هیچ مصیبتی رخ نمی دهد مگر به اذن خدا"( م
بدون شک همه حوادث این عالم به اذن خدا است،چرا که به مقتضاي "توحید افعالی"در تمام عالم هستی چیزي بدون اراده
حق تحقق نمی یابد، ولی از آنجا که مصائب همیشه به صورت یک علامت استفهام در اذهان جاي داشته بالخصوص روي آن
تکیه شده است.
البته منظور از اذن در اینجا همان اراده تکوینی خداوند است،نه اراده تشریعی.
در اینجا سؤال مهمی مطرح است و آن اینکه:بسیاري از این مصائب به وسیله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ می دهد،و یا
اینکه خود انسان بر اثر کوتاهی و ندانم کاري،و یا ارتکاب خلاف،گرفتار آن می شود،آیا اینها همه به اذن خدا است؟! در
پاسخ این سؤال باید گفت از مجموع آیاتی که در باره مصائب در قرآن مجید آمده است برمی آید که مصائب بر دوگونه
است:مصائبی که با طبیعت زندگی انسان سرشته شده،و اراده بشر کمترین تاثیري در آن ندارد،مانند مرگ و میر و قسمتی از
حوادث دردناك طبیعی.
دوم مصائبی که انسان به نحوي در آن نقشی داشته است.
قرآن در باره دسته اول می گوید همه به اذن خدا روي می دهد،و در باره قسم دوم می گوید به خاطر اعمال خودتان دامانتان
!( را می گیرد ( 1
ص : 198
1) مراجعه به آیات 22 سوره حدید و 30 شوري و 165 آل عمران این مطلب را کاملا روشن می کند،شرح بیشتر در این -1
زمینه در جلد 23 ذیل آیات سوره حدید آمده است.
بنا بر این کسی نمی تواند به این بهانه که تمام مصائب از سوي خدا است در مقابل ظالمان سکوت کرده،به مبارزه برنخیزد،و
نیز نمی تواند به این بهانه دست از مبارزه با بیماریها و آفات و مبارزه با فقر و جهل بردارد.
البته در اینجا نکته دیگري نیز وجود دارد و آن اینکه حتی در مصائبی که خود انسان در آن نقشی دارد تاثیر این اسباب از
ناحیه خداوند و به اذن و فرمان او است که اگر او اراده کند هر سببی بی رنگ و بی اثر می شود.
سپس در دنباله آیه به مؤمنان بشارت می دهد که"هر کس به خدا ایمان آورد،خدا قلبش را هدایت می کند"(آن چنان که در
بِاللّ یَهْدِ قَلْبَهُ ).
􀀀
برابر مصائب زانو نزند، مایوس نشود جزع و بیتابی نکند)( وَ مَنْ یُؤْمِنْ هِ
این هدایت الهی هنگامی که به سراغ انسان آید در نعمتها شاکر باشد و در مصیبتها صابر،و در برابر قضاي الهی تسلیم.
اجِعُونَ "هر کدام یکی از 􀀀 إِنّ إِلَیْهِ ر
􀀀
لِلّ وَ ا
􀀀
إِنّ هِ
􀀀
البته هدایت قلبی معنی وسیعی دارد که"صبر"و"شکر"و"رضا" و"تسلیم"و"گفتن ا
شاخه هاي آن است،و اینکه بعضی از مفسران خصوص یکی از این موضوعات را نقل کرده اند در حقیقت تمام مفهوم آیه
اللّ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ).
􀀀
نیست بلکه بیان مصداق روشن است،و در پایان آیه می فرماید:"خداوند به همه چیز دانا است"( وَ هُ
این تعبیر می تواند اشاره اجمالی به فلسفه مصائب و بلاها باشد که خداوند روي علم و آگاهی بی پایانش براي تربیت بندگان
و اعلام بیدارباش و مبارزه با هر گونه غرور و غفلت گهگاه در زندگانی آنها مصائبی ایجاد می کند،تا به خواب فرو نروند و
موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند،و دست به طغیان و سرکشی نزنند.
***
ص : 199
و از آنجا که معرفت مبدء و معاد که در آیات قبل،پایه ریزي شده،اثر حتمی آن،تلاش در راستاي اطاعت خدا و پیامبر ص
است،در آیه بعد می افزاید:
اللّ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ ).
􀀀
"و اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر را"( وَ أَطِیعُوا هَ
ناگفته پیدا است که اطاعت رسول خدا ص نیز شعبه اي از اطاعت خداوند است،چرا که او از خود چیزي نمی گوید،و
تکرار"اطیعوا"در اینجا اشاره به همین است که این دو در عرض هم نیست،بلکه یکی از دیگري سرچشمه می گیرد،از این
گذشته اطاعت خداوند،مربوط به اصول قوانین و تشریع الهی است،و اطاعت رسول مربوط به تفسیرها و مسائل اجرایی می
باشد،بنا بر این یکی اصل و دیگري فرع است.
سپس می فرماید:"اگر شما رویگردان شوید و اطاعت نکنید،او هرگز مامور به اجبار شما نیست،وظیفه رسول ما تنها ابلاغ
.( لاغُ الْمُبِینُ ) ( 1 􀀀 ی رَسُولِنَا الْبَ 􀀀 ما عَل 􀀀 آشکار است"( فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّ
آري او موظف به رساندن پیام حق است،بعدا سر و کار شما با خدا است، و این تعبیر یک نوع تهدید جدي و سربسته است.
*** در آیه بعد،اشاره به مساله توحید در عبودیت می کند که به منزله دلیلی براي وجوب اطاعت است،می فرماید:"خداوند
إِلاّ هُوَ ).
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 اَللّ
􀀀
کسی است که هیچ معبودي جز او نیست" ( هُ
ص : 200
1) جمله شرطیه" فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ "جزاء محذوفی دارد و در تقدیر چنین است: فان تولیتم فقد ادي وظیفته-یا-فان تولیتم لا -1
یقهرکم علی الایمان-یا- لا باس علیه و مانند آن.
اللّ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ).
􀀀
"و چون چنین است،مؤمنان باید فقط بر او تکیه کنند"( وَ عَلَی هِ
غیر از او هیچکس شایسته عبودیت نیست،چرا که مالکیت و قدرت و علم و غنی،همه از آن او است،و دیگران هر چه دارند،از
او دارند،و به همین دلیل نباید در برابر غیر او سر تسلیم و تعظیم فرود آورند و نیز به همین دلیل براي حل هر گونه مشکل باید
از او مدد گیرند و فقط بر او توکل کنند.
***
ص : 201
[ [سوره التغابن ( 64 ): آیات 14 تا 18
اشاره
( اَللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 14
􀀀
لادِکُمْ عَدُ  وا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْ فَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ هَ 􀀀 اجِکُمْ وَ أَوْ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْو 􀀀ی
اَللّ مَا اِسْتَطَعْتُمْ وَ اِسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ
􀀀
اَللّ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ( 15 ) فَاتَّقُوا هَ
􀀀
لادُکُمْ فِتْنَهٌ وَ هُ 􀀀 والُکُمْ وَ أَوْ 􀀀 ما أَمْ 􀀀 إِنَّ
الِمُ 􀀀 اَللّ شَ کُورٌ حَلِیمٌ ( 17 ) ع
􀀀
ضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ هُ 􀀀 اَللّ قَرْضاً حَسَ ناً یُ
􀀀
ئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ ( 16 ) إِنْ تُقْرِضُوا هَ 􀀀 یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُول
( ادَهِ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 18 􀀀 اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّه
ترجمه:
-14 اي کسانی که ایمان آورده اید بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند،از آنها بر حذر باشید،و اگر عفو کنید و
صرفنظر نمائید و ببخشید(خدا شما را می بخشد)چرا که خداوند بخشنده و مهربان است.
ص : 202
-15 اموال و فرزندانتان وسیله آزمایش شما هستند،و اجر و پاداش عظیم نزد خدا است.
-16 بنا بر این تا آنجا که در توان دارید تقواي الهی پیشه کنید،و گوش دهید و اطاعت نمائید،و انفاق کنید که براي شما بهتر
است،و آنها که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند.
-17 اگر به خدا قرض الحسنه دهید آن را براي شما مضاعف می سازد،و شما را می بخشد و خداوند شکر کننده و بردبار
است.
-18 او از پنهان و آشکار با خبر است و او عزیز و حکیم است.
شان نزول:
اجِکُمْ... "فرمود:منظور این است که وقتی بعضی از مردان می 􀀀 در روایتی از امام باقر ع می خوانیم:که در مورد آیه" إِنَّ مِنْ أَزْو
خواستند هجرت کنند پسر و همسرش دامن او را گرفتند و می گفتند:تو را به خدا سوگند که هجرت نکن،زیرا اگر بروي ما
بعد از تو بی سرپرست خواهیم شد، بعضی می پذیرفتند و می ماندند،آیه فوق نازل شد و آنها را از قبول این گونه پیشنهادها و
اطاعت فرزندان و زنان در این زمینه ها بر حذر داشت،اما بعضی دیگر اعتنا نمی کردند و می رفتند ولی به خانواده خود می
گفتند به خدا اگر با ما هجرت نکنید و بعدا در(دار الهجره)مدینه نزد ما آئید ما مطلقا به شما اعتنا نخواهیم کرد، ولی به آنها
دستور داده شد که هر وقت خانواده آنها به آنها پیوستند گذشته را فراموش کنند و جمله وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْ فَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ
.( اللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ناظر به همین معنی است ( 1
􀀀
هَ
***
ص : 203
1) تفسیر"علی بن ابراهیم"مطابق نقل"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 342 (حدیث 20 )همین معنی به صورت مختصرتري در -1
تفسیر"در المنثور"و"تفاسیر دیگر" از ابن عباس نقل شده است،ولی هیچکدام به جامعیت روایت فوق نیست.
تفسیر:
اموال و فرزندانتان وسیله آزمایش شما هستند
از آنجا که در آیات گذشته فرمان به اطاعت بی قید و شرط خدا و رسولش آمده بود،و از آنجا که یکی از موانع مهم این راه
علاقه افراطی به اموال و همسران و فرزندان است در آیات مورد بحث به مسلمان در این زمینه هشدار می دهد.
نخست می گوید:"اي کسانی که ایمان آورده اید!بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند،از آنها بر حذر باشید"(
لادِکُمْ عَدُ  وا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ). 􀀀 اجِکُمْ وَ أَوْ 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْو 􀀀ی
البته نشانه هاي این عداوت کم نیست گاه می خواهید اقدام به کار مثبتی همچون هجرت کنید دامان شما را می گیرند و مانع
این فیض عظیم می شوند، و گاه انتظار مرگ شما را می کشند تا ثروت شما را تملک کنند،و مانند اینها.
بدون شک نه همه فرزندان چنینند،و نه همه همسران،و لذا در آیه با تعبیر"من"تبعیضیه،به همین معنی اشاره می کند که تنها
بعضی از آنها چنینند، مراقب آنها باشید.
البته این دشمنی گاه در لباس دوستی است و به گمان خدمت است،و گاه به راستی با نیت سوء و قصد عداوت انجام می
گیرد،و یا به قصد منافع خویشتن.
مهم این است که وقتی انسان بر سر دوراهی قرار می گیرد که راهی به سوي خدا می رود و راهی به سوي زن و فرزند،و این
دو احیانا از هم جدا شده اند، باید در تصمیم گیري تردید به خود راه ندهد که رضاي حق را بر همه چیز مقدم بشمارد زیرا
نجات دنیا و آخرت در آن است.
مانِ وَ 􀀀 اءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْإِی 􀀀 وانَکُمْ أَوْلِی 􀀀 اءَکُمْ وَ إِخْ 􀀀 لا تَتَّخِ ذُوا آب 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا 􀀀 لذا در آیه 23 سوره توبه می خوانیم: ی
مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ
ص : 204
الظّ :"اي کسانی که ایمان آورده اید پدران و برادرانتان را دوستان خود قرار ندهید اگر آنها کفر را بر ایمان
􀀀
ئِکَ هُمُ الِمُونَ 􀀀 فَأُول
مقدم بشمرند،و هر کس از شما آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است".
ولی از آنجا که ممکن است این دستور بهانه اي براي خشونت و انتقام جویی و افراط از ناحیه پدران و همسران گردد بلا
فاصله در ذیل آیه براي تعدیل آنها می فرماید:"و اگر عفو کنید و صرفنظر نمائید و ببخشید خداوند نیز شما را مشمول عفو و
اللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ).
􀀀
رحمتش قرار می دهد چرا که خدا غفور و رحیم است"( وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ هَ
بنا بر این اگر آنها از کار خود پشیمان شدند و در مقام عذرخواهی برآمدند، و یا بعد از هجرت به شما پیوستند آنها را از خود
نرانید،عفو و گذشت پیشه کنید، همانطور که انتظار دارید خدا هم با شما چنین کند.
در داستان افک"عایشه"در تفسیر سوره نور می خوانیم:هنگامی که کار شایعه سازان در مدینه بالا گرفت بعضی از مؤمنان که
بستگانشان در صف شایعه- سازان بودند سوگند یاد کردند که هر گونه کمک مالی را از آنها قطع کنند، آیه 22 همان سوره
نازل شد و گفت:"آنها که داراي برتري مالی و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و
اللّ لَکُمْ :"آیا دوست
􀀀
لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ هُ 􀀀 مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند آنها باید عفو کنند و صرفنظر نمایند": أَ
ندارید خداوند شما را ببخشد"؟! در اینکه فرق میان"عفو"و"صفح"و"غفران"چیست؟با توجه به مفهوم لغوي آنها روشن می
شود که سلسله مراتب بخشش گناه را بیان می کند، زیرا"عفو"به معنی صرفنظر کردن از مجازات است،و"صفح"مرتبه بالاتري
است یعنی ترك هر گونه سرزنش،و"غفران"به معنی پوشاندن گناه و به فراموشی سپردن آن است.
ص : 205
به این ترتیب افراد با ایمان در عین قاطعیت در حفظ اصول اعتقادي خویش، و عدم تسلیم در مقابل زن و فرزندانی که آنها را
به راه خطا دعوت می کنند،باید تا آنجا که می توانند در تمام مراحل از محبت و عفو و گذشت دریغ ندارند که همه اینها
وسیله اي است براي تربیت و باز گرداندن آنان به خط اطاعت خداوند.
*** در آیه بعد به یک اصل کلی دیگر در مورد اموال و فرزندان اشاره کرده، می فرماید:"اموال و اولاد شما،وسیله آزمایش
لادُکُمْ فِتْنَهٌ ). 􀀀 والُکُمْ وَ أَوْ 􀀀 ما أَمْ 􀀀 شما هستند"( إِنَّ
اللّ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ
􀀀
و اگر در این میدان آزمایش،از عهده برآئید،"اجر و پاداش عظیم نزد خداوند(از آن شما)خواهد بود"( وَ هُ
.(
در آیه گذشته تنها سخن از عداوت"بعضی"از همسران و فرزندان نسبت به انسان بود که او را از راه اطاعت خدا منحرف
ساخته،به گناه،و گاهی به کفر می کشانند،ولی در اینجا سخن از"همه"فرزندان و اموال است که وسیله آزمایش انسانند.
در واقع خداوند براي تربیت انسان،دائما او را در کوره هاي داغ امتحان قرار می دهد،و با امور مختلفی او را می آزماید،اما این
دو(اموال و فرزندان) از مهمترین وسائل امتحان او را تشکیل می دهند،چرا که جاذبه اموال از یک سو و عشق و علاقه به
فرزندان از سوي دیگر،چنان کشش نیرومندي در انسان ایجاد می کند که در مواردي که رضاي خدا از رضاي آنها جدا می
شود،انسان سخت در فشار قرار می گیرد.
تعبیر به"انما"که معمولا براي حصر آورده می شود نشان می دهد که این دو موضوع،بیش از هر چیز دیگر وسیله امتحان
است،و به همین دلیل در روایتی از امیر مؤمنان علی ع می خوانیم که فرمود:
ص : 206
لا یقولن احدکم:"اللهم انی اعوذ بک من الفتنه"لانه لیس احد الا و هو مشتمل علی فتنه،و لکن من استعاذ فلیستعذ من مضلات
اللّ سبحانه یقول:"و اعلموا انما اموالکم و اولادکم فتنه ":"هیچکس از شما نگوید خداوندا،من به تو پناه می برم،از
􀀀
الفتن،فان ه
امتحان و آزمایش،چرا که هر کس داراي وسیله آزمایشی است(و حد اقل مال و فرزندي دارد و اصولا طبیعت زندگی دنیا،
طبیعت آزمایش و بوته امتحان است)و لکن کسی که می خواهد به خدا پناه برد، از امتحانات گمراه کننده پناه برد چه اینکه
.( خداوند می گوید:"بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمون است ( 1
همین معنی با مختصر تفاوتی در آیه 28 سوره انفال دیده می شود(آنچه در ذیل کلام امیر مؤمنان علی ع و روایت فوق ذکر
شده تعبیري است که در سوره انفال آمده است،دقت کنید).
در اینجا بسیاري از مفسران و محدثان نقل کرده اند که روزي رسول خدا ص بر فراز منبر مشغول خطبه بود،حسن و حسین ع
که آن روز دو کودك بودند وارد شدند در حالی که پیراهنهاي سرخی به تن داشتند،گاه به هنگام راه رفتن لغزش پیدا کرده
می افتادند،همین که چشم رسول خدا ص به آنها افتاد خطبه خود را قطع کرد و از منبر فرود آمد و آنها را در بغل گرفت،و بر
والُکُمْ وَ 􀀀 ما أَمْ 􀀀 فراز منبر برد،و بر دامان خود نشانید و بعد فرمود:"خداوند عز و جل درست فرموده است که می گوید: إِنَّ
لادُکُمْ فِتْنَهٌ من هنگامی که نظر به این دو کودك کردم که راه می روند و می لغزند،شکیبایی نکردم تا گفتارم را قطع نمودم 􀀀 أَوْ
.( و آنها را برداشتم،و بعد از آن به خطبه خود ادامه داد ( 2
ص : 207
. 1) "نهج البلاغه"کلمات قصار جمله 93 -1
2) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 301 (ذیل آیات مورد بحث)همین حدیث را"قرطبی"در تفسیر خود و"روح - 2
المعانی"و"فی ظلال"،و"المیزان"با تفاوتهاي مختصري نقل کرده اند.
باید توجه داشت که"فتنه"و آزمایش،گاه آزمون خیر است و گاه آزمون شر،و در اینجا می تواند آزمون خیر باشد به این
معنی که خدا می خواهد پیامبرش را بیازماید که به هنگام اشتغال به خطبه آنهم بر فراز منبر آیا ممکن است از حال این دو
فرزند که جگر گوشه هاي زهرا ع هستند و هر کدام در آینده مقام والایی خواهند داشت غافل گردد،یا ابهت و شکوه خطبه
مانع از ابراز عاطفه و محبت نخواهد گشت،و گرنه مسلم است که پیامبر ص از یاد خدا و انجام مسئولیت سنگین تبلیغ و
هدایت به خاطر محبت فرزندان هرگز غافل نمی شد.
و به هر حال این عمل پیامبر ص هشداري بود به همه مسلمانان تا موقعیت این دو فرزند علی ع و فاطمه ع را بشناسند.
لذا در حدیثی که در منابع معروف اهل سنت نقل شده می خوانیم که"براء ابن عازب"(صحابی معروف)می گوید:
اللّ علیه و آله و هو یقول:اللهم انی احبه فاحبه: "حسن بن علی را بر شانه پیامبر ص
􀀀
رأیت الحسن بن علی علی عاتق النبی صلی ه
.( دیدم در حالی که می فرمود:"خدایا من او را دوست می دارم تو هم او را دوست بدار" ( 1
در روایات دیگر آمده که گاه حسین ع می آمد و به هنگام سجده بر دوش پیامبر ص می رفت و حضرت مانع او نمی شد
2)!و اینها همه بیانگر عظمت مقام این دو امام بزرگ است. )
***
ص : 208
.( 1) "صحیح مسلم"جلد 4 صفحه 1883 (باب فضائل الحسن و الحسین علیهما السلام حدیث 58 -1
. 2) "بحار"جلد 43 صفحه 296 حدیث 57 -2
در آیه بعد به عنوان نتیجه گیري می فرماید،"اکنون که چنین است تقواي الهی پیشه کنید آن قدر که در توان دارید،و
اللّ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ
􀀀
فرمانهاي او را بشنوید و اطاعت کنید،و در راه او انفاق نمائید که براي شما بهتر است"( فَاتَّقُوا هَ
أَطِیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ ).
نخست دستور به اجتناب از گناهان می دهد(چرا که تقوا بیشتر ناظر به پرهیز از گناه است)و سپس دستور به اطاعت فرمان و
شنیدنی که مقدمه این اطاعت است و از میان طاعات بخصوص روي مساله انفاق که از مهمترین آزمایشهاي الهی است تکیه
می کند و سرانجام هم می گوید سود تمام اینها عائد خود شما می شود.
بعضی از مفسران"خیرا"را به معنی"مال"تفسیر کرده اند که وسیله نیل به کارهاي مثبت است همانگونه که در آیه وصیت نیز
والِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ :"بر شما 􀀀 ذا حَ َ ض رَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِ یَّهُ لِلْ 􀀀 به همین معنی آمده است: کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِ
مقرر شده هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد اگر خیري از خود به یادگار گذاشته وصیت به طور شایسته براي پدر و مادر
.( و نزدیکان کند"(بقره- 180
جمعی نیز خیر را به معنی گسترده اي تفسیر کرده،و آن را قید"انفاق" ندانسته،بلکه به کل آیه مربوط می دانند و می
.( گویند:منظور این است اطاعت تمام این اوامر به سود شما است،(این تفسیر مناسبتر به نظر می رسد) ( 1
ذکر این نکته نیز لازم است که دستور به تقوا به مقدار توانایی هیچ منافاتی با آیه 102 سوره آل عمران ندارد که می گوید:
اتِهِ :"آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاري است از خدا بپرهیزید"بلکه این 􀀀 اللّ حَقَّ تُق
􀀀
اِتَّقُوا هَ
ص : 209
1) بنا بر این تفسیر اول"خیرا"مفعول"انفقوا"است،و بنا بر تقسیم دوم خبر است براي فعل مقدري و در تقدیر چنین - 1
است"یکن خیرا لکم".
هر دو مکمل یکدیگرند،چرا که در یک جا می گوید:"تا آنجا که در توان دارید تقوا پیشه کنید"و در جاي دیگر می
گوید:"حق تقوا را اداء کنید" مسلم است ادا کردن حق تقوا به مقدار قدرت و توانایی انسان است،زیرا تکلیف ما لا یطاق
معنی ندارد،هدف این است که انسان آخرین کوشش خود را در این طریق به کار گیرد.
بنا بر این کسانی که آیه مورد بحث را ناسخ آیه سوره آل عمران دانسته اند در اشتباهند.
و در پایان آیه به عنوان تاکیدي بر مساله انفاق می فرماید:و آنها که از بخل و حرص خویش مصون بمانند رستگار و پیروزند"
ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ). 􀀀 ( وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُول
"شح"به معنی بخل توأم با حرص است،و می دانیم این دو صفت رذیله از بزرگترین موانع رستگاري انسان،و بزرگترین سد
راه انفاق و کارهاي خیر است،اگر انسان دست به دامن لطف الهی زند و با تمام وجودش از او تقاضا کند و در خودسازي و
تهذیب نفس بکوشد و از این دو رذیله نجات یابد سعادت خود را تضمین کرده است.
گرچه در بعضی از روایات از امام صادق ع آمده است:
من ادي الزکاه فقد وقی شح نفسه :"کسی که زکات را بپردازد از بخل و حرص رهایی یافته" ( 1)ولی روشن است که این
یکی از مصداقهاي زنده ترك بخل و حرص است،نه تمام مفهوم آن.
در حدیث دیگري می خوانیم که امام صادق ع از شب تا صبح طواف خانه خدا بجا می آورد و پیوسته می فرمود:
اللهم قنی شح نفسی :"خداوندا!مرا
ص : 210
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 301 -1
از حرص و بخل خودم نگاهدار"یکی از یارانش عرض می کند:فدایت شوم، امشب نشنیدم غیر از این دعا،دعاي دیگري کنی
ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 􀀀 فرمود:چه چیز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالی که خداوند می فرماید: وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُول
.(1)
*** سپس براي تشویق به انفاق و جلوگیري از بخل و شح نفس می فرماید:
"اگر شما به خدا،قرض الحسنه دهید،آن را براي شما مضاعف می سازد،و شما را مشمول آمرزش خویش می گرداند،و خدا
اللّ شَکُورٌ حَلِیمٌ ).
􀀀
ضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ هُ 􀀀 اللّ قَرْضاً حَسَناً یُ
􀀀
شکرگزار و بردبار است) ( إِنْ تُقْرِضُوا هَ
اللّ " تکرار شده،خدایی که آفریننده اصل و فرع وجود ما،و
􀀀
چه تعبیر عجیبی که بارها در قرآن مجید در مورد"انفاق فی سبیل ه
بخشنده تمام نعمتها، و مالک اصلی همه ملکها است،از ما وام می طلبد!و در برابر آن وعده"اجر مضاعف"و آمرزش می
دهد،و نیز از ما تشکر می کند،لطف و محبت بالاتر از این تصور نمی شود،و بزرگواري و رحمت فراتر از این ممکن نیست،ما
چه هستیم و چه داریم که به او وام دهیم؟و تازه چرا اینهمه پاداش عظیم بگیریم؟! اینها همه نشانه اهمیت مساله انفاق از یک
سو و لطف بی پایان خدا در باره بندگان از سوي دیگر نیست؟ "قرض"در اصل به معنی قطع کردن و بریدن است،و چون با
واژه "حسن"همراه شود،اشاره به جدا کردن مال از خویشتن و دادن آن در راه خیر است.
"یضاعفه"از ماده"ضعف"(بر وزن شعر)چنان که قبلا هم گفته ایم،
ص : 211
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 346 -1
تنها به معنی دو برابر نیست،بلکه چندین برابر را نیز شامل می شود که در مورد "انفاق"تا هفتصد برابر،و بیش از آن،در قرآن
.( آمده است!(بقره- 261
ضمنا جمله" یَغْفِرْ لَکُمْ "دلیل بر این است که انفاق،یکی از عوامل آمرزش گناه است.
تعبیر به"شکور"که یکی از اوصاف خدا است،دلیل بر این است که خداوند از بندگانش به وسیله پاداشهاي عظیم تشکر می
کند،و"حلیم"بودن او اشاره به مساله آمرزش گناهان،و عدم تعجیل در عقوبت بندگان است.
ادَهِ 􀀀 الِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّه 􀀀 *** و بالآخره در آخرین آیه می فرماید:"او آگاه از پنهان و آشکار است و قدرتمند و حکیم است"( ع
الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ).
از اعمال بندگان مخصوصا انفاقهاي آنها،در نهان و آشکار،با خبر است، و اگر از آنها تقاضاي وامی می کند،نه به خاطر نیاز و
عدم قدرت است بلکه به خاطر کمال لطف و محبت است،و اگر این همه پاداش در برابر انفاقها به آنها وعده می دهد،این نیز
مقتضاي حکمت او است.
و به این ترتیب اوصاف پنجگانه خداوند که در این آیه و آیه قبل به آن اشاره شده،همگی نوعی ارتباط با مساله انفاق در راه
او دارد،ولی توجه به این صفات پنجگانه خداوند علاوه بر مساله تشویق به انفاق،انسان را در مساله اطاعت پروردگار به طور
کلی و خودداري از هر گونه گناه مصمم تر می کند و به او قوت قلب و نیروي اراده و روح تقوا می بخشد.
***
ص : 212
نکته:
یک حدیث پر معنی
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام آمده است:
ما من مولود یولد الا فی شبابیک رأسه مکتوب خمس آیات من سوره التغابن :"هیچ نوزادي متولد نمی شود مگر اینکه در
مشبکهاي سرش پنج آیه از سوره تغابن نوشته شده"! ( 1)ممکن است منظور همین پنج آیه آخر سوره باشد که در مورد اموال
و اولاد سخن می گوید،و نوشته شدن این پنج آیه در شبکه هاي سر اشاره به حتمی بودن این مساله است،یعنی محتواي این
آیات در باره همه فرزندان آدم بدون استثناء صادق است.
تعبیر به"شبابیک"جمع"شباك"بر وزن(خفاش)به معنی(مشبک) ممکن است اشاره به استخوانهاي سر باشد که قطعات آن
درهم فرورفته و یا اشاره به شبکه هاي مغزي است، و در هر حال دلیل بر وجود این روحیات در انسانها است.
***خداوندا!ما را در این آزمون بزرگ به اموال،اولاد،و همسر یاري فرما.
پروردگارا!ما را از بخل و حرص و شح نفس دور دار که هر کس را از آن دور داري اهل نجات و رستگاري است.
ص : 213
. 1) "روح البیان"جلد 10 صفحه 24 -1
بارالها!در روز قیامت روزي که غبن و زیان بندگان گنهکار ظاهر می شود ما را در کنف لطفت از این"تغابن"برکنار فرما
آمین یا رب العالمین.
***پایان سوره تغابن 22 رمضان المبارك 1406
ص : 214