گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و چهارم
65 ) سوره طلاق این سوره در مدینه نازل شده و داراي 12 آیه است )
اشاره
ص : 215
ص : 216
محتواي سوره طلاق
مهمترین مساله که در این سوره مطرح است-چنان که از نامش پیدا است- مساله"طلاق"و احکام و خصوصیات،و پیامدهاي
آن است،سپس بحثهایی از مبدء و معاد و نبوت پیامبر و بشارت و انذار به دنبال آن آمده است.
از این رو می توان محتواي این سوره را به دو بخش عمده تقسیم کرد:
بخش اول هفت آیه نخستین سوره است که پیرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن می گوید،و به قدري جزئیات این
مساله را در عباراتی کوتاه و پر معنی به طور دقیق و ظریف مطرح ساخته که انسان با ملاحظه آن خود را کاملا مستغنی می
بیند.
بخش دوم که در حقیقت انگیزه اجراي بخش اول است از عظمت خداوند، و عظمت مقام رسول او،و پاداش صالحان،و
مجازات بدکاران،بحث می کند، و مجموعه منسجمی را براي ضمانت اجراي این مساله مهم اجتماعی ارائه می دهد، ضمنا این
سوره نام دیگري نیز دارد و آن سوره"نساء قصري"(بر وزن و معنی صغري)در مقابل سوره معروف نساء است که"نساء
کبري"می باشد.
***
ص : 217
فضیلت تلاوت سوره
اللّ علیه و آله :"هر کس سوره
􀀀
اللّ صلی ه
􀀀
در حدیثی از پیغمبر اکرم ص آمده است من قرأ سوره الطلاق مات علی سنه رسول ه
*** . طلاق را بخواند (و آن را در برنامه هاي زندگی خود به کار بندد)بر سنت پیامبر از دنیا می رود" 1
ص : 218
[ [سوره الطلاق ( 65 ): آیه 1
اشاره
تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ 􀀀 اَللّ رَبَّکُمْ لا
􀀀
ساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا اَلْعِدَّهَ وَ اِتَّقُوا هَ 􀀀 ذا طَلَّقْتُمُ اَلنِّ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ إِ 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . ی 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
اَللّ یُحْدِثُ
􀀀
لا تَدْرِي لَعَلَّ هَ 􀀀 اَللّ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ
􀀀
اَللّ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُ دُودَ هِ
􀀀
احِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ وَ تِلْکَ حُ دُودُ هِ 􀀀 إِلاّ أَنْ یَأْتِینَ بِف
􀀀
لا یَخْرُجْنَ 􀀀 بُیُوتِهِنَّ وَ
( ذلِکَ أَمْراً ( 1 􀀀 بَعْدَ
ترجمه:
-1 اي پیامبر!هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید در زمان عده طلاق گوئید(زمانی که از عادت ماهانه پاك شده و با
همسرشان نزدیکی نکرده باشند)و حساب عده را نگه دارید،و از خدایی که پروردگار شما است بپرهیزید،نه شما آنها را از
خانه هایشان بیرون کنید،و نه آنها(در دوران عده)بیرون روند،مگر اینکه کار زشت آشکاري انجام دهند،این حدود الهی
است،و هر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده،تو نمی دانی شاید خداوند بعد از این،وضع تازه(و وسیله
اصلاحی)فراهم کند.
ص : 219
تفسیر:
شرایط طلاق و جدایی
گفتیم مهمترین بحث این سوره همان بحث طلاق است که از نخستین آیه آن شروع می شود،روي سخن را به پیامبر اسلام ص
به عنوان پیشواي بزرگ مسلمانان کرده سپس یک حکم عمومی را با صیغه جمع بیان می کند و می فرماید:
ساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ 􀀀 ذا طَلَّقْتُمُ النِّ 􀀀 ا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِ 􀀀 اي پیامبر هنگامی که خواستید زنان را طلاق دهید آنها را در زمان عده طلاق دهید"!( ی
لِعِدَّتِهِنَّ ).
این نخستین حکم از احکام پنجگانه اي است که در این آیه آمده است، و چنان که مفسران از آن استفاده کرده اند منظور این
است که صیغه طلاق در زمانی اجرا شود که زن از عادت ماهیانه پاك شده،و با همسرش نزدیکی نکرده باشد، زیرا طبق آیه
لاثَهَ قُرُوءٍ "(سه بار پاك شدن)بوده باشد، و در اینجا تاکید می کند که طلاق باید 􀀀 228 سوره بقره عده طلاق باید به مقدار" ثَ
با آغاز عده همراه گردد،و این تنها در صورتی ممکن است که طلاق در حال پاکی بدون آمیزش تحقق یابد چه اینکه اگر
طلاق در حال حیض واقع شود آغاز زمان عده از آغاز طلاق جدا می شود و شروع عده بعد از پاك شدن خواهد بود.
و همچنین اگر در حال طهارتی باشد که با همسرش نزدیکی کرده باز جدایی مسلم است زیرا چنین پاکی به خاطر آمیزش
دلیلی بر نبودن نطفه در رحم نیست (دقت کنید).
به هر حال این نخستین شرط طلاق است.
در روایات متعددي از پیامبر گرامی اسلام ص نقل شده است که"هر گاه کسی همسرش را در عادت ماهیانه طلاق دهد باید
اعتناء به آن طلاق نکند،و باز
ص : 220
.( گردد تا زن پاك شود سپس اگر می خواهد او را طلاق دهد اقدام کند" ( 1
.( همین معنی در روایات اهل بیت ع نیز به طور مکرر آمده،حتی به عنوان تفسیر آیه ذکر شده است ( 2
سپس به دومین حکم که مساله نگهداشتن حساب عده است پرداخته می فرماید:"حساب عده را نگه دارید"( وَ أَحْصُوا الْعِدَّهَ
.(
دقیقا ملاحظه کنید که سه بار زن،ایام پاکی خود را به پایان رساند و عادت ماهیانه ببیند،هنگامی که سومین دوران پاکی پایان
یافت،و وارد عادت ماهیانه سوم شد،ایام عده سر آمده و پایان یافته است.
اگر در این امر دقت نشود ممکن است،دوران عده بیش از مقدار لازم محسوب گردد،و ضرر و زیانی متوجه زن شود،چرا که
او را از ازدواج مجدد بازمی دارد،و اگر کمتر باشد،هدف اصلی از عده که حفظ حریم ازدواج اول، و مساله عدم انعقاد نطفه
است رعایت نشده.
"احصوا"از ماده"احصاء"به معنی شمارش است و در اصل از"حصی" به معنی ریگ گرفته شده،زیرا بسیاري از مردم در
زمانهاي قدیم که به خواندن و نوشتن آشنا نبودند،حساب موضوعات مختلف را با ریگها نگه می داشتند.
قابل توجه اینکه:مخاطب به نگهداري حساب عده،مردان هستند،این به خاطر آن است که مساله"حق نفقه و مسکن"بر عهده
آنها است،و همچنین "حق رجوع"نیز از آن آنان است،و گرنه زنان نیز موظفند که براي روشن شدن تکلیفشان حساب عده را
دقیقا نگه دارند.
بعد از این دستور،همه مردم را به تقوي و پرهیزگاري دعوت کرده
ص : 221
1) این روایات در کتاب"الطلاق"از صحیح مسلم جلد 2 صفحه 1903 به بعد آمده است. -1
2) "وسائل الشیعه"جلد 15 صفحه 348 "باب کیفیت طلاق العده". -2
اللّ رَبَّکُ مْ ) او پروردگار و مربی شما است،و
􀀀
می فرماید:"از خدایی که پروردگار شما است بپرهیزید"( وَ اتَّقُوا هَ
دستوراتش،ضامن سعادت شما می باشد، بنا بر این فرمانهاي او را به کار بندید و از عصیان و نافرمانیش بپرهیزید،مخصوصا در
امر طلاق و نگهداري حساب عده دقت به خرج دهید.
بعد به"سومین"و"چهارمین"که یکی مربوط به شوهران است و دیگري مربوط به زنان،می فرماید:"شما آنها را از خانه
لا یَخْرُجْنَ ). 􀀀 لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَ 􀀀 هایشان،خارج نسازید، و آنها نیز از خانه ها در دوران عده خارج نشوند"(
گرچه بسیاري از بیخبران،این حکم اسلامی را به هنگام طلاق اصلا اجرا نمی کنند،و به محض جاري شدن صیغه طلاق،هم
مرد به خود اجازه می دهد که زن را بیرون کند،و هم زن خود را آزاد می پندارد که از خانه شوهر خارج شود و به خانه
بستگان بازگردد،ولی این حکم اسلامی فلسفه بسیار مهمی دارد،زیرا علاوه بر حفظ احترام زن،غالبا زمینه را براي بازگشت
شوهر از طلاق،و تحکیم پیوند زناشویی،فراهم می سازد.
پشت پا زدن به این حکم مهم اسلامی که در متن قرآن مجید آمده است سبب می شود که بسیاري از طلاقها به جدایی دائم
منتهی شود،در حالی که اگر این حکم اجرا می شد،غالبا به آشتی و بازگشت مجدد منتهی می گشت.
ولی از آنجا که گاهی شرائطی فراهم می شود که نگهداري زن بعد از طلاق در خانه طاقت فرسا است،به دنبال آن پنجمین
احِشَ هٍ 􀀀 إِلاّ أَنْ یَأْتِینَ بِف
􀀀 حکم را به صورت استثناء اضافه کرده،می گوید:"مگر اینکه آنها کار زشت آشکاري را انجام دهند"(
مُبَیِّنَهٍ ).
مثلا آن قدر،ناسازگاري،بد خلقی،و بدزبانی با همسر و کسان او کند که ادامه حضور او در منزل،باعث مشکلات بیشتر گردد.
ص : 222
.( این معنی در روایات متعددي که از ائمه اهل بیت ع نقل شده است دیده می شود ( 1
البته منظور هر مخالفت و ناسازگاري جزئی نیست،زیرا در مفهوم کلمه "فاحشه"کار زشت مهم افتاده است،بخصوص اینکه با
وصف"مبینه"نیز توصیف شده است.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از فاحشه"عمل منافی با عفت"است و در روایتی از امام صادق ع نیز نقل شده،و منظور از
خارج ساختن در این صورت بیرون بردن براي اجراي حد و سپس بازگشت به خانه است.
جمع میان هر دو معنی نیز ممکن است.
و باز به دنبال بیان این احکام به عنوان تاکید می افزاید:"این حدود و مرزهاي الهی است،هر کس از حدود الهی تجاوز کند به
اللّ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ ).
􀀀
اللّ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ هِ
􀀀
خویشتن ستم کرده" ( وَ تِلْکَ حُدُودُ هِ
چرا که این قوانین و مقررات الهی ضامن مصالح خود مکلفین است، و تجاوز از آن خواه از ناحیه مرد باشد یا زن لطمه به
سعادت خود آنان می زند.
و در پایان آیه ضمن اشاره لطیفی به فلسفه عده،و عدم خروج زنان از خانه و اقامتگاه اصلی،می فرماید:"تو نمی دانی شاید
ذلِکَ أَمْراً ). 􀀀 اللّ یُحْدِثُ بَعْدَ
􀀀
لا تَدْرِي لَعَلَّ هَ 􀀀 خداوند بعد از این ماجرا وضع تازه و وسیله اصلاحی فراهم سازد"(
با گذشتن زمان،طوفان خشم و غضب که غالبا موجب تصمیمهاي ناگهانی در امر طلاق و جدایی می شود فرو می نشیند،و
حضور دائمی زن در خانه در کنار مرد در مدت عده،و یادآوري عواقب شوم طلاق،مخصوصا در آنجا که پاي فرزندانی در
کار است،و اظهار محبت هر یک نسبت به دیگري،زمینه ساز رجوع
ص : 223
. 1) "تفسیر نور الثقلین"جلد 5 صفحه 350 و 351 حدیث 17،18،19 و 20 -1
می گردد،و ابرهاي تیره و تار دشمنی و کدورت را غالبا از آسمان زندگی آنها دور می سازد.
جالب اینکه در حدیثی از امام باقر ع می خوانیم:
ذلِکَ أَمْراً لعلها ان 􀀀 اللّ یُحْ دِثُ بَعْدَ
􀀀
اللّ عز و جل یقول لَعَلَّ هَ
􀀀
المطلقه تکتحل و تختضب و تطیب و تلبس ما شاءت من الثیاب،لان ه
تقع فی نفسه فیراجعها.
"زن مطلقه در دوران عده اش می تواند آرایش کند،سرمه در چشم نماید، و موهاي خود را رنگین،و خود را معطر،و هر
لباسی که مورد علاقه او است بپوشد،زیرا خداوند می فرماید:شاید خدا بعد از این ماجرا وضع تازه اي فراهم سازد،و ممکن
است از همین راه زن بار دیگر قلب مرد را تسخیر کرده و مرد رجوع کند" ( 1)! همانگونه که گفتیم تصمیم بر جدایی و طلاق
غالبا تحت تاثیر هیجانهاي زودگذر است که با گذشت زمان و معاشرت مستمر مرد و زن در یک مدت نسبتا طولانی(مدت
عده)و اندیشه در پایان کار،صحنه به کلی دگرگون می شود، و بسیاري از جداییها به آشتی منتهی می گردد اما به شرط اینکه
دستورهاي اسلامی فوق یعنی ماندن زن در مدت عده در خانه همسر سابق دقیقا اجرا شود.
به خواست خدا بعدا خواهیم گفت که همه اینها مربوط به"طلاق رجعی"است ***
نکته ها:
اشاره
-1 طلاق منفورترین حلالها
بدون شک،قرارداد زوجیت از جمله قراردادهایی است که باید قابل جدایی باشد،چرا که گاه عللی پیش می آید که زندگی
مشترك زن و مرد را
ص : 224
. 1) "تفسیر نور الثقلین"جلد 5 صفحه 352 حدیث 24 -1
با هم غیر ممکن،یا طاقت فرسا و مملو از مفاسد می کند،و اگر اصرار داشته باشیم که این قرارداد تا ابد بماند،سرچشمه
مشکلات زیادي می گردد،لذا اسلام با اصل طلاق موافقت کرده است،و هم اکنون نتیجه ممنوع بودن کامل طلاق را در
جوامع مسیحی،ملاحظه می کنیم که چگونه زنان و مردان زیادي هستند که به حکم قانون تحریف یافته مذهب مسیح ع طلاق
را ممنوع می شمرند و قانونا همسر یکدیگرند،ولی در عمل جدا از یکدیگر زندگی کرده،و حتی هر کدام براي خود همسري
غیر رسمی انتخاب کرده اند! بنا بر این اصل مساله طلاق یک ضرورت است،اما ضرورتی که باید به حد اقل ممکن تقلیل یابد،
و تا آنجا که راهی براي ادامه زوجیت است کسی سراغ آن نرود.
به همین دلیل در روایات اسلامی،شدیدا از طلاق مذمت گردیده،و به عنوان مبغوضترین حلالها،از آن یاد شده است،چنان که
در روایتی از پیامبر ص می خوانیم:
اللّ عز و جل من بیت یخرب فی الاسلام بالفرقه یعنی الطلاق :"هیچ عمل منفورتر،نزد خداوند متعال از
􀀀
ما من شیء ابغض الی ه
.( این نیست که اساس خانه اي در اسلام با جدایی(یعنی طلاق)ویران گردد" ( 1
و در حدیث دیگري از امام صادق ع می خوانیم:
.( اللّ ابغض الیه من الطلاق :"چیزي از امور حلال،در پیشگاه خدا مبغوضتر از طلاق نیست" ( 2
􀀀
ما من شیء مما احله ه
باز در حدیث دیگري از رسول اکرم ص آمده است که فرمود:
تزوجوا و لا تطلقوا،فان الطلاق یهتز منه العرش! :"ازدواج کنید و طلاق ندهید که طلاق عرش خدا را به لرزه درمی آورد"!
(3)
ص : 225
.( 1) "وسائل الشیعه"جلد 15 صفحه 266 (حدیث 1 -1
. 2) همان مدرك حدیث 5 -2
.( 3) "وسائل الشیعه"جلد 15 صفحه 268 (حدیث 7 -3
چرا چنین نباشد،در حالی که طلاق مشکلات زیادي براي خانواده ها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود می
آورد،که آن را عمدتا در سه قسمت می توان خلاصه کرد:
-1 مشکلات عاطفی-بدون شک مرد و زنی که سالها یا ماهها با یکدیگر زندگی کرده اند،سپس از هم جدا می شوند،و از نظر
عاطفی جریحه دار خواهند شد،و در ازدواج آینده خاطره ازدواج گذشته،دائما آنها را نگران می دارد،و حتی به همسر آینده با
یک نوع بدبینی و سوء ظن می نگرند،آثار زیانبار این امر بر کسی مخفی نیست،و لذا بسیار دیده شده که این گونه زنان و
مردان براي همیشه از ازدواج چشم می پوشند.
-2 مشکلات اجتماعی-بسیاري از زنان بعد از طلاق شانس زیادي براي ازدواج مجدد،آن هم به طور شایسته و
دلخواه،ندارند،و از این نظر گرفتار خسران شدید می شوند،و حتی مردان نیز بعد از طلاق دادن همسر خود،شانس ازدواج
مطلوبشان به مراتب کمتر خواهد بود،مخصوصا اگر پاي فرزندانی در میان باشد، لذا غالبا ناچار می شوند،تن به ازدواجی در
دهند که نظر واقع آنها را تامین نمی کند،و از این نظر تا پایان عمر رنج می برند.
-3 مشکلات فرزندان که از همه اینها مهمتر است،کمتر دیده شده است که نامادریها همچون مادر،دلسوز و مهربان باشند،و
بتوانند خلاء عاطفی فرزندانی را که از آغوش پر مهر مادر بریده شده اند پر کنند،همانگونه که اگر زن سابق فرزند را با خود
ببرد،در مورد ناپدري نیز این صادق است،البته هستند زنان و مردانی که نسبت به غیر فرزندان خود،پر محبت و وفا دارند،ولی
مسلما تعداد آنها کم است،و به همین دلیل،فرزندان بعد از طلاق،گرفتار بزرگترین زیان و خسران می شوند،و شاید غالب
آنها،سلامت روانی خود را تا آخر عمر از دست می دهند.
ص : 226
و این ضایعه اي است نه تنها براي هر خانواده بلکه براي کل جامعه، چرا که چنین کودکانی که از مهر مادر یا پدر،محروم می
شوند گاه به صورت افرادي خطرناك درمی آیند،که بدون توجه تحت تاثیر روح انتقام جویی قرار گرفته و انتقام خود را از
کل جامعه می گیرند.
اگر اسلام این همه در باره طلاق سختگیري کرده،دلیلش همین آثار زیانبار آن در ابعاد مختلف است.
و نیز به همین دلیل قرآن مجید صریحا دستور می دهد که هر گاه اختلافی میان زن و مرد پیدا شود بستگان دو طرف در
اصلاح آن دو بکوشند،و از طریق تشکیل"محکمه صلح خانوادگی"از کشیده شدن دو همسر به دادگاه شرع، یا به مساله
طلاق و جدایی،مانع شوند.
(شرح محکمه صلح را در جلد سوم صفحه 375 به بعد ذیل آیه 35 سوره نساء داده ایم).
و باز به همین دلیل آنچه به خوشبینی زن و مرد،و تحکیم پایه هاي علائق خانوادگی،کمک کند،از نظر اسلام مطلوب،و آنچه
آن را متزلزل سازد مبغوض و منفور است.
***
-2 انگیزه طلاق
طلاق مانند هر پدیده دیگري اجتماعی داراي ریشه هاي مختلفی است که بدون بررسی دقیق و مقابله با آن جلوگیري از بروز
چنین حادثه اي مشکل است،و لذا قبل از هر چیز باید به سراغ عوامل طلاق برویم و ریشه هاي آن را در جامعه بخشکانیم،این
عوامل بسیار زیاد است که امور زیر از مهمترین آنها است:
ص : 227
الف-توقعات نامحدود زن یا مرد یکی از مهمترین عوامل جدایی است، و اگر هر کدام دامنه توقع خویش را محدود سازند،و
از عالم رؤیاها و پندارها بیرون آیند،و طرف مقابل خود را به خوبی درك کنند،و در حدودي که ممکن است توقع داشته
باشند،جلوي بسیاري از طلاقها گرفته خواهد شد.
ب-حاکم شدن روح تجمل پرستی و اسراف و تبذیر بر خانواده ها عامل مهم دیگري است که مخصوصا زنان را در یک
حالت نارضایی دائم نگه می دارد، و با انواع بهانه گیریها راه طلاق و جدایی را صاف می کند.
ج-دخالتهاي بیجاي اقوام و بستگان و آشنایان در زندگی خصوصی دو همسر،و مخصوصا در اختلافات آنها،عامل مهم
دیگري محسوب می شود.
تجربه نشان داده است که اگر هنگام بروز اختلافات در میان دو همسر آنها را به حال خود رها کنند و با جانبداري از این یا از
آن دامن به آتش این اختلاف نزنند چیزي نمی گذرد که خاموش می شود،ولی دخالت کسان دو طرف که غالبا با تعصب و
محبتهاي ناروا همراه است کار را روز به روز مشکلتر و پیچیده تر می سازد.
البته این به آن معنا نیست که نزدیکان همیشه خود را از این اختلافات دور دارند، بلکه منظور این است که آنها را در
اختلافات جزئی به حال خود رها کنند،ولی هر گاه اختلاف به صورت کلی و ریشه دار درآمد با توجه به مصلحت طرفین،و
اجتناب و پرهیز از هر گونه موضع گیري یک جانبه و تعصب آمیز دخالت کنند،و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.
د-بی اعتنایی زن و مرد به خواست یکدیگر،مخصوصا آنچه به مسائل عاطفی و جنسی برمی گردد،مثلا هر مردي انتظار دارد
که همسرش پاکیزه و جذاب باشد،همچنین هر زن نیز چنین انتظاري از شوهرش دارد،ولی این از اموري است که غالبا حاضر
به اظهار آن نیستند،اینجا است که بی اعتنایی طرف
ص : 228
مقابل و نرسیدن به وضع ظاهر خویش و ترك تزیین لازم،و ژولیده و کثیف بودن،همسر او را از ادامه چنین ازدواجی سیر می
کند،مخصوصا اگر در محیط زندگانی آنها افرادي باشند که این امور را رعایت کنند و آنها بی اعتنا از کنار این مساله
بگذرند.
لذا در روایات اسلامی اهمیت زیادي به این معنی داده شده،چنان که در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
لا ینبغی للمرأه ان تعطل نفسها :
"سزاوار نیست که زن خود را بدون زینت و آرایش براي شوهرش بماند ( 1)و در حدیث دیگري از امام صادق ع آمده است
که فرمود:
و لقد خرجن نساء من العفاف الی الفجور ما اخرجهن الا قله تهیئه ازواجهن! زنانی از جاده عفت خارج شدند و علتی جز این
نداشت که مردان آنها به خودشان نمی رسیدند" ( 2)! ه-عدم تناسب فرهنگ خانوادگی و روحیات زن و مرد با یکدیگر نیز
یکی از عوامل مهم طلاق است،و این مساله اي است که باید قبل از اختیار همسر دقیقا مورد توجه قرار گیرد که آن دو علاوه
بر اینکه"کفو شرعی"یعنی مسلمان باشند،"کفو فرعی"نیز باشند،یعنی تنها تناسبهاي لازم از جهات مختلف در میان آن دو
رعایت شود،در غیر این صورت باید از بهم خوردن چنین ازدواجهایی تعجب نکرد.
***
-3 فلسفه نگهداشتن عده
بدون شک"عده"دو فلسفه اساسی دارد که در قرآن مجید و اخبار اسلامی به آن اشاره شده است:نخست مساله حفظ نسل و
مشخص شدن وضع زن از نظر بارداري و عدم بارداري،و دیگر وجود وسیله اي براي بازگشت به
ص : 229
. 1 و 2) "مکارم الاخلاق"صفحه 107 و 91 -1
-2
زندگی اول،و از بین بردن عوامل جدایی است که در آیه فوق اشاره لطیفی به آن شده بود،بخصوص اینکه اسلام روي این
مساله تاکید می کند که زنان در دوران عده باید در خانه مرد بمانند،و طبعا یک معاشرت دائمی چندماهه خواهند داشت که
به آنها مجال می دهد مساله جدایی را دور از هیجانات زودگذر مجددا مورد بررسی قرار دهند.
مخصوصا در مورد طلاق رجعی ( 1)که بازگشت به زوجیت نیازي به هیچگونه تشریفات ندارد،و هر کار و یا سخنی که دلیل
بر تمایل مرد به بازگشت باشد رجوع محسوب می شود،حتی اگر دست بر بدن زن یا شهوت و یا بدون شهوت بگذارد هر
چند قصد رجوع هم نداشته باشد رجوع محسوب می شود.
به این ترتیب اگر این مدت با شرائطی که در بالا گفتیم بگذرد و آن دو با هم آشتی نکنند معلوم می شود به راستی آمادگی
ادامه زندگی مشترك ندارند مصلحت در این است که از هم جدا شوند.
در این زمینه شرح دیگري در جلد دوم تفسیر نمونه ذیل آیه 228 سوره بقره داده ایم، ***
ص : 230
1) منظور از"طلاق رجعی"طلاقی است که براي اولین و یا دومین بار صورت می گیرد،و تصمیم بر جدایی از ناحیه مرد -1
است به طوري که زن نه مهر خود را بذل می کند نه مال دیگر را!.
[ [سوره الطلاق ( 65 ): آیات 2 تا 3
اشاره
ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ 􀀀 لِلّ
􀀀
ادَهَ هِ 􀀀 ارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقِیمُوا اَلشَّه 􀀀 ذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ ف 􀀀 فَإِ
اَللّ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ
􀀀
لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی هِ 􀀀 اَللّ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ( 2) وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ
􀀀
بِاللّ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ مَنْ یَتَّقِ هَ
􀀀
کانَ یُؤْمِنُ هِ 􀀀
( اَللّ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً ( 3
􀀀
الِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ هُ 􀀀 اَللّ ب
􀀀
هَ
ترجمه:
-2 و هنگامی که عده آنها سرآمد یا آنها را به طرز شایسته اي نگهدارید،و یا به طرز شایسته اي از آنها جدا شوید،و دو مرد
عادل از خودتان را گواه گیرید،و شهادت را براي خدا برپا دارید،این چیزي است که افرادي که به خدا و روز قیامت ایمان
دارند به آن اندرز داده می شوند،و هر کس تقواي الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی براي او فراهم می کند.
-3 و او را از جایی که گمان ندارد روزي می دهد،و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می کند،خداوند فرمان
خود را به انجام می رساند،و خدا براي هر چیزي اندازه اي قرار داده است
ص : 231
تفسیر:
یا سازش یا جدایی خداپسندانه
در ادامه بحثهاي مربوط به"طلاق"که در آیات پیشین آمده،در نخستین آیه مورد بحث به چند حکم دیگر اشاره می
کند،نخست می فرماید:
"هنگامی که مدت عده آنها سرآمد باید آنها را به طرز شایسته اي-از طریق رجوع-نگاهدارید،یا به طرز شایسته اي از آنها
جدا شوید".
ارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ ). 􀀀 ذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ ف 􀀀 ( فَإِ
مراد به"بلوغ اجل"(رسیدن به پایان مدت)این نیست که مدت عده به طور کامل پایان گیرد،بلکه منظور رسیدن به اواخر مدت
است،و گرنه رجوع کردن بعد از پایان عده جایز نیست،مگر اینکه نگهداري آنها از طریق صیغه عقد جدید صورت گیرد،ولی
این معنی از مفهوم آیه بسیار بعید به نظر می رسد.
به هر حال،در این آیه،یکی از مهمترین و حساب شده ترین دستورهاي مربوط به زندگی زناشویی،مطرح،و آن اینکه زن و
مرد یا باید به طور شایسته با هم زندگی کنند،و یا به طور شایسته از هم جدا شوند.همانگونه که زندگی مشترك باید روي
اصول صحیح و طرز انسانی و شایسته باشد،جدایی نیز باید خالی از هر گونه جار و جنجال و دعوي و نزاع و بدگویی و ناسزا و
اجحاف و تضییع حقوق بوده باشد این مهم است که همانگونه که پیوندها با صلح و صفا انجام گیرد جداییها نیز توأم با تفاهم
باشد،چرا که ممکن است در آینده این زن و مرد بار دیگر به فکر تجدید زندگی مشترك شوند،ولی بدرفتاریهاي هنگام
جدایی چنان جو فکري آنها را تیره و تار ساخته که راه بازگشت را به روي آنها می بندد،و به فرض بخواهند مجددا با هم
ازدواج کنند زمینه فکري
ص : 232
و عاطفی مناسب ندارند،از سوي دیگر بالآخره هر دو مسلمانند و متعلق به یک جامعه،و جدایی توأم با مخاصمه و امور
ناشایست نه تنها در خود آنها اثر می گذارد که در فامیل دو طرف هم اثرات زیانباري دارد،و گاه زمینه همکاریهاي آنها را در
آینده به کلی بر باد می دهد.
راستی چه خوب است که نه فقط در زندگی زناشویی،بلکه در هر گونه دوستی و برنامه مشترك،انسان تا آنجا که می تواند به
همکاري شایسته ادامه دهد و هر گاه نتوانست به طرز شایسته جدا شود که"جدایی شایسته"نیز خود نوعی پیروزي و موفقیت
براي طرفین است! از آنچه که گفتیم معلوم شد که"امساك به معروف"و"جدایی به معروف" معنی وسیعی دارد که هر گونه
شرائط واجب و مستحبّ و برنامه هاي اخلاقی را دربر می گیرد و مجموعه اي از آداب اسلامی و اخلاقی را در ذهن مجسم
می کند.سپس به دومین حکم اشاره کرده می افزاید:هنگام طلاق و جدایی،دو مرد عادل از خودتان(از مسلمانان)را شاهد
بگیرید( وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکُمْ ).
تا اگر در آینده اختلافی روي دهد،هیچیک از طرفین،نتوانند واقعیتها را انکار کنند.
بعضی از مفسران،احتمال داده اند که شاهد گرفتن،هم در مورد طلاق است و هم در مورد رجوع، ولی از آنجا که شاهد
گرفتن به هنگام رجوع،بلکه به هنگام تزویج،قطعا واجب نیست،بنا بر این اگر فرضا آیه فوق رجوع را هم شامل شود،در این
مورد یک دستور مستحبّ است.
لِلّ ).
􀀀
ادَهَ هِ 􀀀 و در سومین دستور،وظیفه شهود را چنین بیان می کند:"شهادت را براي خدا برپا دارید"( وَ أَقِیمُوا الشَّه
مبادا تمایل قلبی شما به یکی از دو طرف،مانع شهادت به حق باشد،باید
ص : 233
جز خدا و اقامه حق انگیزه دیگري در آن راه نیابد،درست است که شهود باید عادل باشند،ولی با وجود عدالت،نیز صدور
گناه محال نیست،به همین دلیل به آنها هشدار می دهد که مراقب خویش باشند و آگاهانه یا ناآگاهانه از مسیر حق منحرف
نشوند.
ضمنا تعبیر به" ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکُمْ "دلیل بر این است که دو شاهد باید "مسلمان"و"عادل"و"مرد"باشند.
و در پایان آیه به عنوان تاکید در باره تمام احکام گذشته می افزاید:
بِاللّ وَ
􀀀
کانَ یُؤْمِنُ هِ 􀀀 ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ 􀀀 "تنها کسانی که ایمان به خدا و روز قیامت دارند از این وعظ و اندرز نتیجه می گیرند"(
الْیَوْمِ الْآخِرِ ).
بعضی ذلکم را تنها اشاره به مساله توجه به خدا و رعایت عدالت از ناحیه شهود دانسته اند،ولی ظاهر این است که این تعبیر
معنی وسیعی دارد و تمام احکام گذشته را در مورد طلاق دربر می گیرد.
به هر صورت این تعبیر دلیل بر اهمیت فوق العاده این احکام است به گونه اي که اگر کسی آنها را رعایت نکند و از آن وعظ
و اندرز نگیرد گویی ایمان به خدا و روز قیامت ندارد.
و از آنجا که گاهی مسائل مربوط به معیشت و زندگی آینده و یا گرفتاریهاي دیگر خانوادگی سبب می شود که دو همسر به
هنگام طلاق یا رجوع،و یا دو شاهد به هنگام شهادت دادن از جاده حق و عدالت منحرف شوند در پایان آیه می فرماید:"هر
کس از خدا بپرهیزد و ترك گناه کند خداوند براي او راه نجاتی قرار می دهد و مشکلات زندگی او را حل می کند" ( وَ مَنْ
اللّ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ).
􀀀
یَتَّقِ هَ
***
ص : 234
لا یَحْتَسِبُ ). 􀀀 و او را از جایی که گمان ندارد روزي می دهد"( وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ
اللّ فَهُوَ حَسْبُهُ
􀀀
"و هر کس بر خداوند توکل کند و کار خود را به او واگذارد خدا کفایت امرش می کند"( وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی هِ
.(
الِغُ أَمْرِهِ ). 􀀀 اللّ ب
􀀀
"چرا که خداوند قادر مطلق،فرمانش در همه چیز نافذ است و هر کاري را اراده کند به انجام می رساند" ( إِنَّ هَ
"ولی خداوند براي هر کار و هر چیز اندازه و حسابی قرار داده است".
اللّ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً ).
􀀀
( قَدْ جَعَلَ هُ
به این ترتیب به زنان و مردان و شهود هشدار می دهد که از مشکلات حق نهراسند،و مجري عدالت باشند،و گشایش کارهاي
بسته را از خدا بخواهند چرا که خداوند تضمین کرده که مشکل پرهیزکاران را بگشاید و آنها را از جایی که خودشان هم
انتظار ندارند روزي دهد.
خداوند ضمانت کرده که هر کس توکل کند درنمی ماند،و خداوند قادر بر انجام این ضمانت است.
درست است که این آیات در مورد طلاق و احکام مربوط به آن نازل شده، ولی محتواي گسترده اي دارد که سایر موارد را
نیز شامل می شود و وعده امید بخشی است از سوي خداوند به همه پرهیزکاران و توکل کنندگان که سرانجام لطف الهی آنها
را می گیرد،و از پیچ و خم مشکلات عبور می دهد،و به افق تابناك سعادت رهنمون می گردد سختی هاي معیشت را برطرف
می سازد،و ابرهاي تیره و تار مشکلات را از آسمان زندگی آنها کنار می زند.
اللّ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً "اشاره لطیفی است به نظامی که حاکم بر تشریح و تکوین است یعنی این دستورهایی که
􀀀
جمله" قَدْ جَعَلَ هُ
خداوند در مورد طلاق و غیر آن صادر فرموده همه طبق حساب و اندازه گیري دقیق و حکیمانه اي است،
ص : 235
همچنین مشکلاتی که در طول زندگی انسان چه در مساله زناشویی و چه در غیر آن رخ می دهد هر کدام اندازه و حساب و
مصلحت و پایانی دارد،نباید به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند،و زبان به شکوه بگشایند،و یا براي حل مشکلات به بی
تقوائیها توسل جویند،بلکه باید با نیروي تقوا و خویشتنداري به جنگ آنها بروند و حل نهایی را از خدا بخواهند.
***
نکته ها:
اشاره
-1 تقوي و نجات از مشکلات
آیات فوق از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید است که تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضیا می بخشد،پرده هاي یاس و
نومیدي را می درد،شعاعهاي حیاتبخش امید را به قلب می تاباند،و به تمام افراد پرهیزگار با تقوا وعده نجات و حل مشکلات
می دهد.
در حدیثی از ابو ذر غفاري نقل شده که پیامبر ص فرمود:
اللّ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً... فما زال یقولها و یعیدها :"من آیه اي را می شناسم
􀀀
انی لا علم آیه لو اخذ بها الناس لکفتهم: وَ مَنْ یَتَّقِ هَ
اللّ "را تلاوت فرمود و
􀀀
که اگر تمام انسانها دست به دامن آن زنند براي حل مشکلات آنها کافی است،پس آیه" وَ مَنْ یَتَّقِ هَ
.( بارها آن را تکرار کرد" ( 1
در حدیث دیگري از رسول خدا ص نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود:
من شبهات الدنیا و من غمرات الموت و شدائد یوم القیامه:
"خداوندا پرهیزکاران را از شبهات دنیا و حالات سخت مرگ و شدائد
ص : 236
. 1) مجمع البیان جلد 10 صفحه 306 -1
روز قیامت رهایی می بخشد"! ( 1)این تعبیر دلیل بر این است که گشایش امور براي اهل تقوا منحصر به دنیا نیست،بلکه قیامت
را نیز شامل می شود.
و در حدیث دیگري از همان حضرت ص آمده است:
اللّ له من کل هم فرجا و من کل ضیق مخرجا:
􀀀
من اکثر الاستغفار جعله ه
"هر کس بسیار استغفار کند(و لوح دل را از زنگار گناه بشوید)خدا براي او از هر اندوهی گشایشی،و از هر تنگنایی راه
.( نجاتی قرار می دهد" ( 2
جمعی از مفسران گفته اند:که نخستین آیه فوق،در باره"عوف بن مالک" نازل شده که از یاران پیامبر ص بود،دشمنان اسلام
فرزندش را اسیر کردند، او به محضر پیامبر ص آمد و از این ماجرا و فقر و تنگدستی شکایت کرد، فرمود:تقواي را پیشه کن و
باللّ را بگو،او این کار را انجام داد،ناگهان در حالی که در خانه اش نشسته بوده
􀀀
شکیبا باش و بسیار ذکر لا حول و لا قوه الا ه
فرزندش از در،درآمد،معلوم شد که از یک لحظه غفلت دشمن استفاده کرده و فرار نموده،و حتی شتري از دشمن را نیز با
خود آورده است.(اینجا بود که آیه فوق نازل شد و از گشایش مشکل این فرد با تقوي و روزي از جایی که انتظارش را
.( نداشت خبر داد) ( 3
ذکر این مطلب نیز لازم است که هرگز مفهوم آیه،این نیست که انسان تلاش و کوشش براي زندگی را به دست فراموشی
بسپارد،و بگوید در خانه
ص : 237
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 356 -حدیث 44 -1
. 2) همان مدرك صفحه 357 -حدیث 45 -2
3) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 306 -همین ماجرا در تفسیر"فخر رازي" و"روح البیان"با تفاوتهایی آمده است،بعضی از -3
آنها تعداد شتران را یکصد شتر نوشته اند.
باللّ "می گویم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزي می رسد،نه
􀀀
می نشینم و تقوا پیشه می کنم و ذکر"لا حول و لا قوه الا ه
هرگز مفهوم آیه چنین نیست، هدف تقوي و پرهیزکاري توأم با تلاش و کوشش است،اگر با این حال درها به روي انسان
بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است.
و لذا در حدیثی می خوانیم که یکی از یاران امام صادق ع"عمر بن مسلم" مدتی خدمتش نیامد،حضرت جویاي حال او
شد،عرض کردند:او تجارت را ترك گفته،و رو به عبادت آورده،فرمود:واي بر او
ا ما علم ان تارك الطلب لا یستجاب له :"آیا نمی داند کسی که تلاش و طلب روزي را ترك گوید دعایش مستجاب نمی
شود".
لا یَحْتَسِبُ "نازل شد 􀀀 اللّ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ
􀀀
سپس افزود:"جمعی از یاران رسول خدا ص وقتی آیه وَ مَنْ یَتَّقِ هَ
درها را به روي خود بستند،و رو به عبادت آوردند و گفتند:"خداوند روزي ما را عهده دار شده"! این جریان به گوش پیامبر
ص رسید،کسی را نزد آنها فرستاد که چرا چنین کرده اید؟گفتند:اي رسول خدا!چون خداوند روزي ما را تکفل کرده و ما
مشغول عبادت شدیم،پیامبر ص فرمود:
انه من فعل ذلک لم یستجب له، علیکم بالطلب! :"هر کس چنین کند دعایش مستجاب نمی شود،بر شما باد که تلاش و طلب
.( کنید" ( 1
***
-2 روح توکل
منظور از توکل بر خدا،این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد،خدایی
که از تمام نیازهاي او آگاه است،خدایی که نسبت به او،رحیم و مهربان است،و خدایی که قدرت
ص : 238
( 1) "کافی"طبق نقل"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 354 (حدیث 35 -1
به حل هر مشکلی دارد.
کسی که داراي روح توکل است،هرگز یاس و نومیدي را به خود راه نمی دهد، در برابر مشکلات احساس ضعف و زبونی
نمی کند،در برابر حوادث سخت،مقاوم است،و همین فرهنگ و عقیده چنان قدرت روانی به او میدهد که می تواند بر
مشکلات پیروز شود،و از سوي دیگر امدادهاي غیبی که به متوکلان نوید داده شده است به یاري او می آید،و او را شکست و
ناتوانی رهایی می بخشد.
در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام ص آمده است که فرمود:از پیک وحی خدا،جبرئیل،پرسیدم:توکل چیست؟گفت:
العلم بان المخلوق لا یضر و لا ینفع،و لا یعطی و لا یمنع،و استعمال الیاس من الخلق،فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوي
اللّ فهذا هو التوکل.
􀀀
اللّ ، و لم یطمع فی احد سوي ه
􀀀
اللّ ،و لم یرج و لم یخف سوي ه
􀀀
ه
:"حقیقت توکل این است که انسان بداند:مخلوق،نه زیان می رساند، و نه نفع،و نه عطا می کند و نه منع،چشم امید از خلق
برداشتن(و به خالق دوختن)هنگامی که چنین شود،انسان جز براي خدا کار نمی کند،به غیر او امید ندارد،از غیر او نمی
.( ترسد،و دل به کسی جز او نمی بندد،این روح توکل است" ( 1
"توکل"با این محتواي عمیق،شخصیت تازه اي به انسان می بخشد،و در تمام اعمال او اثر می گذارد،لذا در حدیثی می خوانیم
که پیغمبر اکرم ص در شب معراج از پیشگاه خداوند سؤال کرد:پروردگارا!
اي الاعمال افضل "چه عملی از همه اعمال برتر است".
خداوند متعال فرمود
لیس شیء عندي افضل من التوکل علی و الرضا
ص : 239
. 1) "بحار الانوار"جلد 69 صفحه 373 حدیث 19 -1
.( بما قسمت :"چیزي در نزد من افضل و برتر از توکل بر من،و خشنودي به آنچه قسمت کرده ام نیست" ( 1
بدیهی است توکل به این معنی همیشه توأم با جهاد و تلاش و کوشش است، نه تنبلی و فرار از مسئولیتها.
شرح دیگري در این زمینه در جلد دهم صفحه 295 به بعد(ذیل آیه 12 سوره ابراهیم)آورده ایم.
ص : 240
1) "سفینه البحار"جلد 2 صفحه 683 (ماده وکل). -1
[ [سوره الطلاق ( 65 ): آیات 4 تا 7
اشاره
مالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَ َ ض عْنَ 􀀀 لاتُ اَلْأَحْ 􀀀 اَللّا لَمْ یَحِضْنَ وَ أُو
􀀀
لاثَهُ أَشْهُرٍ وَ ئِی 􀀀 سائِکُمْ إِنِ اِرْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَ 􀀀 اَللاّ یَئِسْنَ مِنَ اَلْمَحِیضِ مِنْ نِ
􀀀
وَ ئِی
( اتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً ( 5 􀀀 اَللّ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئ
􀀀
اَللّ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ وَ مَنْ یَتَّقِ هَ
􀀀
ذلِکَ أَمْرُ هِ 􀀀 اَللّ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً ( 4)
􀀀
حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ یَتَّقِ هَ
حَتّ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ
ی􀀀 ع أُولا حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا لََیْهِنَّ تِ􀀀 کُن لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ وَ إِنْ 􀀀 وُج وَ أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ دِْکُمْ
ي ( 6) لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ 􀀀 اسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْر 􀀀 فَإِنْ أَرْضَ عْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَع
( اَللّ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً ( 7
􀀀
ا سَیَجْعَلُ هُ 􀀀 اه 􀀀 ا آت 􀀀 إِلاّ م
􀀀
اَللّ نَفْساً
􀀀
لا یُکَلِّفُ هُ 􀀀 اَللّ
􀀀
اهُ هُ 􀀀 مِمّ آت
ا􀀀 فَلْی قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ نُْفِقْ
ص : 241
ترجمه:
-4 زنانی از شما که از عادت ماهانه مایوسند،اگر در وضع آنها(از نظر بارداري) شک کنید،عده آنان سه ماه است،و همچنین
آنها که عادت ماهانه ندیده اند، و عده زنان باردار این است که بار خود را بر زمین بگذارند،و هر کس تقواي الهی پیشه کند
خداوند کار را بر او آسان می سازد.
-5 این فرمان خدا است که بر شما نازل کرده،و هر کس تقواي الهی پیشه کند خداوند گناهان او را می بخشد،و پاداش او را
بزرگ می دارد.
-6 آنها(زنان مطلقه)را هر جا خودتان سکونت دارید،و در توانایی شما است،سکونت دهید،و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر
آنان تنگ کنید(و مجبور به ترك منزل شوند)و هر گاه باردار باشند نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند،و اگر براي شما
فرزند را شیر دهند پاداش آنها را بپردازید،و(در باره فرزندان کار را)با مشاوره شایسته انجام دهید،و اگر بتوافق نرسیدید زن
دیگري شیر دادن آن بچه را بر عهده می گیرد.
-7 آنها که امکانات وسیعی دارند باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند،و آنها که تنگدستند از آنچه که خدا به آنها داده
انفاق نمایند،خداوند هیچکس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی کند،خداوند به زودي بعد از سختیها آسانی
قرار می دهد
تفسیر:
احکام زنان مطلقه و حقوق آنها
از جمله احکامی که از آیات گذشته استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد از طلاق است،و از آنجا که در آیه 228 سوره بقره
حکم زنانی که عادت ماهیانه می بینند در مساله عده روشن شده است که باید سه بار پاکی را پشت سر گذاشته
ص : 242
عادت ماهانه ببینند هنگامی که براي بار سوم وارد ماهانه شدند عده آنها پایان یافته،ولی در این میان افراد دیگري هستند که به
عللی عادت ماهانه نمی بینند و یا باردارند،آیات فوق حکم این افراد را روشن ساخته و بحث عده را تکمیل می کند.
نخست می فرماید:"زنانی از شما که مایوس از عادت ماهانه شده اند، اگر در وضع آنها(از نظر بارداري)شک کنید عده آنان
لاثَهُ أَشْهُرٍ ). 􀀀 سائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَ 􀀀 اللّا یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِنْ نِ
􀀀
سه ماه است" ( وَ ئِی
اللّا لَمْ یَحِضْنَ ) سپس به سومین
􀀀
"و همچنین زنانی که عادت ماهانه ندیده اند آنها نیز باید سه ماه تمام عده نگهدارند"( وَ ئِی
مالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ 􀀀 تُ الْأَحْ 􀀀 گروه اشاره کرده می افزاید:"عده زنان باردار این است که بار خویش را بر زمین بگذارند"( وَ أُولا
یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ).
به این ترتیب حکم سه گروه دیگر از زنان در آیه فوق مشخص شده است، دو گروه باید سه ماه عده نگهدارند،و گروه سوم
یعنی زنان باردار با وضع حمل عده آنان پایان می گیرد،خواه یک ساعت بعد از طلاق وضع حمل کنند یا مثلا هشت ماه.
در اینکه منظور از جمله" إِنِ ارْتَبْتُمْ "(هر گاه شک و تردید کنید) چیست؟سه احتمال ذکر شده است:
-1 منظور احتمال و شک در وجود"حمل"است،به این معنی که اگر بعد از سن یاس(سن پنجاه سالگی در زنان عادي و شصت
سالگی در زنان قرشی) احتمال وجود حمل در زنی برود باید عده نگهدارد،این معنی هر چند کمتر اتفاق می افتد ولی گاه
اتفاق افتاده است(توجه داشته باشید که واژه"ریبه"
ص : 243
2-منظور زنانی است که به درستی نمی دانیم به سن ( به معنی شک در حمل در روایات و کلمات فقهاء کرارا آمده است) ( 1
یاس رسیده اند یا نه؟.
-3 منظور شک و تردید در حکم این مساله است،بنا بر این آیه می گوید اگر حکم خدا را نمی دانید،حکم خدا این است که
اللّا یَئِسْنَ... این است که این
􀀀
چنین زنانی عده نگهدارند، ولی از همه این تفسیرها مناسبتر تفسیر اول است،زیرا ظاهر جمله وَ ئِی
زنان به سن یاس رسیده اند،در ضمن هر گاه زنانی بر اثر بیماریها یا عوامل دیگر،عادت ماهانه آنها قطع شود،مشمول همین
.( حکمند،یعنی باید سه ماه عده نگهدارند(این حکم را از طریق قاعده اولویت و یا مشمول لفظ آیه می توان استفاده کرد) ( 2
اللّا لَمْ یَحِضْنَ (زنانی که عادت ماهانه ندیده اند)ممکن است به این معنی باشد که به سن بلوغ رسیده اند اما عادت
􀀀
جمله وَ ئِی
نمی بینند،در این صورت بدون شک باید سه ماه عده نگهدارند،احتمال دیگري که در تفسیر آیه داده اند این است که کلیه
زنانی که عادت ندیده اند خواه به سن بلوغ رسیده باشند یا نه؟.
ولی مشهور در میان فقهاي ما این است که هر گاه زن به سن بلوغ نرسیده باشد بعد از طلاق عده ندارد،ولی این مساله نیز
مخالفینی دارد که به بعضی از روایات
ص : 244
.( 1) به جواهر جلد 32 صفحه 249 مراجعه شود و همچنین"وسائل الشیعه"جلد 15 (باب 4 از ابواب،عدد حدیث 7 -1
2) البته مشهور در میان فقها این است که زن هنگامی که به سن یاس برسد،مطلقا عده ندارد،ولی در مقابل این قول،تعداد -2
کمی از قدماي اصحاب،معتقد به عده هستند، و بعضی از روایات نیز شاهد بر آن است،هر چند روایات دیگري با آن معارضه
می کند، آنچه با ظاهر آیه فوق،موافق است،این است که آنها در صورت احتمال حمل،عده دارند،شرح بیشتر در باره این
موضوع را در کتب فقهی باید مطالعه کرد.
در این زمینه استدلال کرده اند،و ظاهر آیه فوق نیز با آنها موافق است(شرح بیشتر این مساله را نیز در کتب فقهی باید مطالعه
.( کرد) ( 1
از شان نزولی که براي جمله هاي اخیر ذکر شده نیز تفسیر فوق استفاده می شود و آن اینکه"ابی بن کعب"به رسول خدا ص
عرض کرد که عده بعضی از زنان در قرآن نیامده است،از جمله زنان صغیره و زنان کبیره(یائسه) و باردار،آیه فوق نازل شد و
.( احکام آنها را بیان کرد ( 2
در ضمن عده در صورتی است که احتمال حمل در باره او برود،زیرا در آیه فوق عطف بر زنان یائسه شده،و مفهومش این
.( است که حکم هر دو یکسان می باشند ( 3
و بالآخره در پایان آیه مجددا روي مساله تقوا تکیه می کند و می فرماید:
اللّ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً ).
􀀀
"هر کس تقواي الهی پیشه کند خداوند کار را بر او آسان می سازد"( وَ مَنْ یَتَّقِ هَ
هم در این جهان و هم در جهان دیگر مشکلات او را،چه در رابطه مساله جدایی و طلاق و احکام آن،و چه در رابطه با مسائل
دیگر به لطفش حل می کند.
*** در آیه بعد باز براي تاکید بیشتر روي احکامی که در زمینه طلاق و عده در آیات قبل آمده می افزاید:"این فرمان خدا
اللّ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ ).
􀀀
ذلِکَ أَمْرُ هِ 􀀀 است که آن را بر شما نازل کرده است"(
"و هر کس تقواي الهی پیشه کند،و از مخالفت فرمان او بپرهیزد،
ص : 245
1) به"جواهر الکلام"جلد 32 صفحه 232 و کتب فقهی دیگر مراجعه فرمائید. -1
. 2) "کنز العرفان"جلد 2 صفحه 260 -2
3) مرحوم طبرسی در"مجمع البیان"می گوید:تقدیره و اللائی لم یحضن ان ارتبتم فعدتهن ایضا ثلاثه اشهر. -3
اتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً ). 􀀀 اللّ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئ
􀀀
خداوند گناهان او را می بخشد،و پاداش او را بزرگ می سازد"( وَ مَنْ یَتَّقِ هَ
بعضی از مفسران گفته اند که منظور از"سیئات"در اینجا"گناهان صغیره" است،و منظور از تقوا پرهیز از"گناهان کبیره"است
به این ترتیب پرهیز از کبائر سبب بخشودگی صغائر می شود،شبیه آنچه در آیه 31 سوره نساء آمده است.و لازمه این سخن آن
.( است که مخالفت احکام گذشته در زمینه طلاق و عده جزء گناهان کبیره محسوب می شود ( 1
البته درست است که"سیئات"گاهی به معنی گناهان صغیره آمده است، ولی در بسیاري از آیات قرآن مجید"سیئات"به عموم
ابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا 􀀀 گناهان اعم از صغیره و کبیره اطلاق شده است،مثلا در آیه 65 سوره مائده می خوانیم: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِت
اتِهِمْ :"اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند ما تمام گناهان گذشته آنها را می بخشیم"(این معنی در 􀀀 ا عَنْهُمْ سَیِّئ 􀀀 لَکَفَّرْن
آیات دیگري نیز آمده است).
مسلم است که ایمان و قبول اسلام سبب بخشودگی همه گناهان پیشین می شود.
*** آیه بعد توضیح بیشتري در باره حقوق زن بعد از جدایی می دهد،هم از نظر"مسکن"و"نفقه"و هم از جهات دیگر.
نخست در باره چگونگی مسکن زنان مطلقه می فرماید:"آنها را هر جا خودتان سکونت دارید و امکانات شما ایجاب می کند
سکونت دهید"( أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ ).
ص : 246
. 1) "المیزان"جلد 19 صفحه 367 -1
"وجد"(بر وزن حکم)به معنی توانایی و تمکن است،بعضی از مفسران تفسیرهاي دیگري براي آن ذکر کرده اند که در نتیجه
به همین معنی باز می گردد،راغب نیز در مفردات می گوید:تعبیر به" مِنْ وُجْدِکُمْ "مفهومش این است که به مقدار توانایی و
به اندازه غناي خود مسکن مناسب براي زنان مطلقه در نظر بگیرید.
طبیعی است آنجا که مسکن بر عهده شوهر است بقیه نفقات نیز بر عهده او خواهد بود دنباله آیه که در باره"نفقه"زنان باردار
سخن می گوید نیز شاهد این مدعا است.
سپس به حکم دیگري پرداخته می گوید:"به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنها تنگ کنید و مجبور به نقل مکان و ترك نفقه
ضارُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ ). 􀀀 لا تُ 􀀀 شما شوند)( وَ
مبادا کینه توزیها و عداوت و نفرت شما را از راه حق و عدالت منحرف سازد،و آنها را از حقوق مسلم خود در مسکن و نفقه
محروم کنید،و آن چنان در فشار قرار گیرند که همه چیز را رها کرده،فرار کنند!.
در سومین حکم در مورد زنان باردار می گوید:"و اگر باردار باشند مخارج آنها را تا زمانی که وضع حمل کنند بدهید"( وَ
حَتّ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ).
ی􀀀 ع أُولا حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا لََیْهِنَّ تِ􀀀 کُن إِنْ زیرا ما دام که وضع حمل نکرده اند در حال عده هستند،و نفقه و مسکن بر همسر واجب است.
و در چهارمین حکم در مورد حقوق"زنان شیرده"می فرماید:"اگر حاضر شدند بعد از جدایی،فرزندان را شیر دهند اجر و
پاداش آنها را بپردازید" ( فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ).
اجرتی متناسب با مقدار و زمان شیر دادن بر حسب عرف و عادت.
ص : 247
و از آنجا که بسیار می شود نوزادان و کودکان مال المصالحه اختلافات دو همسر بعد از جدایی واقع می شوند در پنجمین
حکم یک دستور قاطع در این زمینه صادر کرده،می فرماید:"در باره سرنوشت فرزندان با مشاوره یکدیگر و به طور شایسته
تصمیم بگیرید"( وَ أْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ ).
مبادا اختلافات دو همسر ضربه بر منافع کودکان وارد سازد از نظر جسمی و ظاهري گرفتار خسران شوند،و یا از نظر عاطفی از
محبت و شفقت لازم محروم بمانند،پدر و مادر موظفند خدا را در نظر گیرند،و منافع نوزاد بی دفاع را فداي اختلافات و
اغراض خویش نکنند.
جمله"و اتمروا"از ماده"ایتمار"گاه به معنی"پذیرا شدن دستور"و گاه به معنی"مشاوره"می آید،و در اینجا معنی دوم مناسبتر
است و تعبیر "بمعروف"تعبیر جامعی است که هر گونه مشاوره اي را که خیر و صلاح در آن باشد شامل می گردد.
و از آنجا که گاهی توافق لازم میان دو همسر بعد از طلاق براي حفظ مصالح فرزند و مساله شیر دادن حاصل نمی شود در
ششمین حکم می فرماید:"و اگر هر کدام بر دیگري سخت گرفتید و به توافق نرسیدید زن دیگري می تواند شیر دادن آن بچه
ي ). 􀀀 اسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْر 􀀀 را بر عهده گیرد تا کشمکشها ادامه نیابد"( وَ إِنْ تَع
اشاره به اینکه اگر اختلافها به طول انجامید خود را معطل نکنید،و کودك را به دیگري بسپارید،در درجه اول حق مادر بود
که این فرزند را شیر دهد،اکنون که با سخت گیري و کشمکش این امر امکان پذیر نیست نباید منافع کودك را به دست
فراموشی سپرد،باید آن را بر عهده دایه اي گذارد.
*** آیه بعد،هفتمین و آخرین حکم را در این زمینه بیان کرده،می افزاید:
ص : 248
"آنهایی که امکانات وسیعی دارند،از امکانات خود انفاق کنند،و آنها که تنگدستند،از آنچه خدا به آنها داده انفاق
نمایند،خداوند هیچکس را جز به اندازه آنچه به او داده،تکلیف نمی کند"( لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ
ا ). 􀀀 اه 􀀀 ا آت 􀀀 إِلاّ م
􀀀
اللّ نَفْساً
􀀀
لا یُکَلِّفُ هُ 􀀀 اللّ
􀀀
اهُ هُ 􀀀 مِمّ آت
ا􀀀
آیا این دستور یعنی انفاق به اندازه توانایی،مربوط به زنانی است که بعد از جدایی،شیر دادن کودکان را بر عهده می گیرند،و
یا مربوط به ایام عده است که در آیات قبل به طور اجمال اشاره شده بود،و یا مربوط به هر دو است؟.
معنی اخیر از همه مناسبتر است،هر چند جمعی از مفسران،آن را تنها مربوط به زنان شیرده دانسته اند،در حالی که در آیات
گذشته در این باره تعبیر به"اجر"شده نه"نفقه و انفاق".
به هر حال آنها که توانایی کافی دارند،باید مضایقه و سختگیري نکنند، و آنها که تمکن مالی ندارند،بیش از توانایی خود
مامور نیستند،و زنان نمی توانند ایرادي به آنها داشته باشند.
به این ترتیب به آنها که دارند بخل کنند،و نه آنها که ندارند مستحق ملامتند.
و در پایان آیه،براي اینکه تنگی معیشت،سبب خارج شدن از جاده حق و عدالت نگردد،و هیچ یک زبان به شکایت
اللّ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً ).
􀀀
نگشایند،می فرماید:"خداوند به زودي بعد از سختیها،آسانی و راحتی قرار می دهد"( سَیَجْعَلُ هُ
یعنی غم مخورید،بیتابی نکنید،دنیا به یک حال نمی ماند،مبادا مشکلات مقطعی و زودگذر رشته صبر و شکیبایی شما را پاره
کند.
این تعبیر براي همیشه و مخصوصا هنگام نزول این آیات که مسلمانان از نظر معیشت سخت در فشار بودند،نوید و بشارتی
است از آینده امیدبخش
ص : 249
صابران،و اتفاقا چیزي نگذشت که خداوند درهاي رحمت و برکت خود را به روي آنها گشود.
***
نکته ها:
اشاره
-1 احکام"طلاق رجعی"
گفتیم"طلاق رجعی"آن است که شوهر ما دام که عده بسر نیامده هر زمان بخواهد می تواند بازگردد و پیوند زناشویی را
برقرار سازد،بی آنکه نیاز به عقد تازه اي باشد،و جالب اینکه رجوع با کمتر سخن و عملی که نشانه بازگشت باشد حاصل می
گردد.
بعضی از احکامی که در آیات فوق آمده،مانند نفقه و مسکن،مخصوص عده طلاق رجعی است،و همچنین مساله عدم خروج
زن از خانه همسرش در حال عده و اما در طلاق بائن یعنی طلاقی که قابل رجوع نیست(مانند سومین طلاق) احکام فوق وجود
ندارد.
تنها در مورد زن باردار حق نفقه و مسکن تا زمان وضع حمل ثابت است.
ذلِکَ أَمْراً :"تو نمی دانی شاید خداوند وضع تازه اي به وجود آورد"نیز اشاره به این 􀀀 اللّ یُحْ دِثُ بَعْدَ
􀀀
تَدْرِي لَعَلَّ هَ 􀀀 تعبیر به لا
.( است که همه یا قسمتی از احکام فوق،مربوط به طلاق رجعی است ( 1
***
-2 خدا تکلیف ما لا یطاق نمی کند
نه تنها حکم عقل،بلکه حکم شرع نیز بر این معنی گواه است که تکالیف
ص : 250
1) براي توضیح بیشتر به کتب فقهی از جمله"جواهر الکلام"جلد 32 صفحه 121 به بعد مراجعه شود. -1
ا " که در ضمن آیات فوق آمده نیز اشاره به 􀀀 اه 􀀀 ا آت 􀀀 إِلاّ م
􀀀
اللّ نَفْساً
􀀀
لا یُکَلِّفُ هُ 􀀀 انسانها باید در حدود توانایی آنها باشد،جمله"
همین معنی است.
ا "،"ما اعلمها" است،یعنی خداوند هر کس را به مقداري تکلیف 􀀀 اه 􀀀 ا آت 􀀀 ولی در بعضی از روایات می خوانیم که منظور از" م
می کند که به او"اعلام" کرده است،و لذا به این آیه در مباحث"اصل برائت"در علم اصول استدلال کرده اند،که اگر انسان
حکمی را نمی داند،مسئولیتی در برابر آن ندارد.
ولی از آنجا که عدم آگاهی،گاهی سبب عدم توانایی می شود،ممکن است،منظور،جهلی باشد که سرچشمه عجز گردد.
بنا بر این آیه می تواند مفهوم وسیعی داشته باشد،که هم عدم قدرت را شامل شود و هم جهل را که موجب عدم قدرت بر
انجام کار می گردد.
***
-3 اهمیت نظام خانواده
دقت و ظرافتی که در بیان احکام زنان مطلقه و حقوق آنها در آیات فوق به کار رفته،و حتی بسیاري از ریزه کاریهاي این
مساله،در آیات قرآن، که در حقیقت قانون اساسی اسلام است،بازگو شده،دلیل روشنی است به اهمیتی که اسلام براي نظام
خانواده و حفظ حقوق زنان و فرزندان قائل است.
از طلاق تا آنجا که ممکن است جلوگیري می کند،و ریشه هاي آن را می خشکاند،اما هر گاه کار به بن بست کشید و چاره
اي جز طلاق و جدایی نبود، اجازه نمی دهد،حقوق فرزندان و یا زنان در این کشمکش پایمال گردد،حتی طرح جدایی را
طوري می ریزد که امکان بازگشت غالبا وجود داشته باشد.
دستوراتی همچون امساك به معروف و جدایی به معروف و نیز عدم زیان و ضرر و تضییق و سخت گیري نسبت به زنان،و
همچنین مشاوره شایسته براي روشن
ص : 251
ساختن سرنوشت کودکان،و مانند اینها که در آیات فوق آمده است،همگی گواه بر این معنی است.
اما متاسفانه عدم آگاهی بسیاري از مسلمانان از این امور،و یا عدم عمل به آن در عین آگاهی،سبب شده است که در هنگام
جدایی و طلاق مشکلات زیادي براي خانواده ها و مخصوصا فرزندان،به وجود آید،و این نیست جز به خاطر اینکه مسلمانان از
چشمه فیض بخش قرآن دور ماندند.مثلا با اینکه قرآن با صراحت می گوید:زنان مطلقه نباید در دوران عده از خانه شوهر
بیرون روند و نه شوهر حق دارد آنها را بیرون بفرستد،کاري که اگر انجام شود،امید بازگشت غالب زنان به زندگی زناشویی
بسیار زیاد است،اما کمتر زن و مرد مسلمانی را پیدا می کنید که بعد از جدایی و طلاق به این دستور اسلامی عمل کند،و این
راستی مایه تاسف است.
***
ص : 252
ص : 253
[ [سوره الطلاق ( 65 ): آیات 8 تا 11
اشاره
اقِبَهُ 􀀀 کانَ ع 􀀀 ا وَ 􀀀 الَ أَمْرِه 􀀀 ذاقَتْ وَب 􀀀 ذاباً نُکْراً ( 8) فَ 􀀀 ا عَ 􀀀 اه 􀀀 ساباً شَدِیداً وَ عَذَّبْن 􀀀 ا حِ 􀀀 اه 􀀀 حاسَبْن 􀀀 ا وَ رُسُلِهِ فَ 􀀀 وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّه
اَللّ إِلَیْکُمْ ذِکْراً ( 10 ) رَسُولًا یَتْلُوا
􀀀
ابِ اَلَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ هُ 􀀀 ا أُولِی اَلْأَلْب 􀀀 اَللّ ی
􀀀
ذاباً شَدِیداً فَاتَّقُوا هَ 􀀀 اَللّ لَهُمْ عَ
􀀀
ا خُسْراً ( 9) أَعَدَّ هُ 􀀀 أَمْرِه
صالِحاً یُدْخِلْهُ 􀀀 بِاللّ وَ یَعْمَلْ
􀀀
ماتِ إِلَی اَلنُّورِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ هِ 􀀀 اَلصّ مِنَ اَلظُّلُ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع اتٍ لِیُخْرِجَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا 􀀀 اَللّ مُبَیِّن
􀀀
اتِ هِ 􀀀 عَلَیْکُمْ آی
( اَللّ لَهُ رِزْقاً ( 11
􀀀
ا أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ هُ 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 ارُ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْه
اتٍ􀀀
ترجمه:
-8 چه بسیار شهرها و آبادیها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچی کرده اند و ما حساب آنها را به شدت رسیدیم،و
به مجازات کم نظیري گرفتار ساختیم.
-9 آنها وبال کار خود را چشیدند،و عاقبت کارشان خسران بود.
-10 خداوند عذاب شدیدي براي آنها فراهم ساخته،از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید اي صاحبان خرد،اي کسانی که ایمان
آورده اید،(زیرا)خداوند چیزي که مایه تذکر شما است بر شما نازل کرده.
-11 رسولی به سوي شما فرستاده که آیات روشن الهی را بر شما تلاوت می کند،تا آنها را که ایمان آورده،و عمل صالح
انجام داده اند از تاریکیها به نور هدایت کند و هر کس به خدا ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد او را در باغهایی از بهشت
وارد سازد که از زیر درختانش نهرها جاري است،جاودانه در آن می مانند، و خداوند روزي نیکویی براي او قرار داده است
تفسیر:
اشاره
سرانجام دردناك سرکشان
شیوه قرآن این است که در بسیاري از مواد بعد از ذکر یک سلسله از دستورات عملی اشاره به وضع امتهاي پیشین می کند،تا
مسلمانان نتیجه"اطاعت" و"عصیان"را در سرگذشت آنها با چشم ببینند،و مساله شکل حسی به خود گیرد.
لذا در این سوره نیز بعد از ذکر وظائف،مردان و زنان در موقع طلاق و جدایی به سراغ همین معنی رفته،و به عاصیان و
گردنکشان هشدار می دهد.
نخست می فرماید:"چه بسیار شهر و آبادیها که اهل آن در برابر فرمان پروردگار و رسولانش طغیان و سرپیچی کردند،و ما
حساب آنها را با دقت و شدت رسیدیم و آنها را به مجازات وحشتناك و عذاب کم نظیري گرفتار ساختیم"! ( وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ
ساباً شَدِیداً وَ 􀀀 ا حِ 􀀀 اه 􀀀 حاسَبْن 􀀀 ا وَ رُسُلِهِ فَ 􀀀 عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّه
ص : 254
ذاباً نُکْراً 􀀀 ا عَ 􀀀 اه 􀀀 عَذَّبْن
.(1) (
منظور از قریه،چنان که قبلا نیز گفته ایم،محل اجتماع انسانها اعم از شهر و روستا است،و در اینجا منظور اهل آنها می باشد.
عتت از ماده"عتو"(بر وزن غلو)به معنی سرپیچی از اطاعت است.
و"نکر"(بر وزن شکر)به معنی کار مشکل و بی سابقه یا کم سابقه می باشد.
ساباً شَدِیداً "یا به معنی حساب دقیق و توأم با سختگیري است،و یا به معنی مجازات شدید است که نتیجه حساب دقیق می 􀀀 " حِ
باشد،و در هر حال اشاره به عذاب این اقوام سرکش در این دنیا است که گروهی با طوفان،گروهی با زلزله هاي
ویرانگر،گروهی با صاعقه و مانند آن،ریشه کن شدند،و شهرها و دیار ویران شده آنها به صورت درس عبرتی براي آیندگان
باقی ماند.
الَ􀀀 ذاقَتْ وَب 􀀀 *** لذا در آیه بعد می افزاید:"آنها وبال کفر و گناه خود را چشیدند،و عاقبت امر آنها خسران و زیان بود"( فَ
ا خُسْراً ). 􀀀 اقِبَهُ أَمْرِه 􀀀 کانَ ع 􀀀 ا وَ 􀀀 أَمْرِه
چه زیانی از این بدتر که سرمایه هاي خداداد،را از کف دادند،و در این بازار تجارت دنیا نه تنها متاعی نخریدند بلکه سرانجام
با عذاب الهی نابود شدند.
ص : 255
1) "کاین"به عقیده مشهور علماي ادب اسمی است مرکب از"کاف"تشبیه و"اي"توأم با تنوین و چون تنوین داخل بناي -1
این اسم شده،در وقف هم خوانده می شود،و در کتابت قرآنها نیز نوشته شده است،و معنی آن همانند معنی"کم"خبریه است،
هر چند تفاوت مختصري با آن دارد،و نظر غیر مشهور بر این است که این یک اسم بسیط است و کاف و نون آن جزء کلمه
می باشد.
بعضی"حساب شدید"و"عذاب نکر"را در اینجا اشاره به"عذاب قیامت" دانسته اند، و فعل ماضی را به معنی مستقبل گرفته
اند،ولی هیچ موجبی براي این کار نیست،بخصوص اینکه در مورد عذاب قیامت در آیه بعد سخن گفته خواهد شد،و این خود
گواه زنده اي است بر اینکه عذاب در اینجا عذاب دنیا است.
ذاباً 􀀀 اللّ لَهُمْ عَ
􀀀
*** سپس به عذاب اخروي آنها اشاره کرده،می فرماید:"خداوند عذاب شدیدي براي آنها آماده ساخته"( أَعَدَّ هُ
شَدِیداً ).
عذابی دردناك،شدید،وحشت انگیز،خوار کننده،رسواگر،و همیشگی در دوزخ براي آنها از هم اکنون فراهم است.
ا􀀀 اللّ ی
􀀀
حال که چنین است"از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید اي صاحبان اندیشه و مغز،اي کسانی که ایمان آورده اید"!( فَاتَّقُوا هَ
ابِ الَّذِینَ آمَنُوا ). 􀀀 أُولِی الْأَلْب
فکر و اندیشه از یک سو،ایمان و آیات الهی از سوي دیگر،به شما هشدار می دهد که سرنوشت اقوام متمرد و طغیانگر را
ببینید،و از آن عبرت بگیرید،مبادا در صف آنها واقع شوید که خداوند هم در این جهان شما را به مجازات هولناك و بی
سابقه اي گرفتار می کند،و هم عذاب شدید آخرت در انتظار شما است.
سپس مؤمنان اندیشمند را مخاطب ساخته می افزاید:"خداوند آن چیزي که مایه تذکر شما است بر شما نازل کرده است"( قَدْ
اللّ إِلَیْکُمْ ذِکْراً ) *** و رسولی به سوي شما فرستاده که آیات روشن الهی را بر شما تلاوت می کند
􀀀
أَنْزَلَ هُ
ص : 256
اتِ􀀀 تا کسانی را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند از تاریکیها به سوي نور،هدایت کند"( رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آی
ماتِ إِلَی النُّورِ ). 􀀀 الصّ مِنَ الظُّلُ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع اتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا 􀀀 اللّ مُبَیِّن
􀀀
هِ
در اینکه منظور از"ذکر"چیست؟و مراد از"رسول"کیست؟در میان مفسران گفتگو است.
جمعی"ذکر"را به معنی"قرآن"می دانند،در حالی که جمع دیگري به"رسول خدا"ص تفسیر کرده اند،چرا که مایه تذکر و
یادآوري مردم است،مطابق این تفسیر"رسولا"که بعد از آن آمده شخص پیامبر است(و کلام محذوفی ندارد)ولی منظور
از"نازل کردن"در اینجا اعطاي وجود پیامبر ص به امت از سوي خدا است.
اما اگر"ذکر"را به معنی قرآن مجید بگیریم"رسولا"نمی تواند بدل از آن باشد،و در این جمله محذوفی است و در تقدیر
اللّ الیکم ذکرا و ارسل رسولا":خداوند مایه تذکري براي شما نازل کرد،و رسولی فرستاد.
􀀀
چنین است"انزل ه
بعضی"رسول"را به معنی"جبرئیل"تفسیر کرده اند،و در این صورت نزول او نزول حقیقی خواهد بود،چرا که از آسمان نازل
اللّ ":"آیات خدا را بر شما می خواند" سازگار نیست،زیرا جبرئیل مستقیما
􀀀
اتِ هِ 􀀀 می شد،ولی این تفسیر با جمله" یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آی
آیات الهی را بر مؤمنان نمی خواند.
کوتاه سخن اینکه هر یک از این تفسیرها"مزیت"و"مشکلی"دارد، ولی رویهمرفته تفسیر اول(ذکر به معنی قرآن و رسول به
معنی پیامبر اکرم) ص از همه بهتر است،زیرا در آیات بسیار زیادي از قرآن مجید کلمه ذکر بر قرآن اطلاق شده مخصوصا
آنجا که با کلمه"انزال"همراه باشد،به گونه اي که هر گاه"نزول ذکر"گفته شود تداعی قرآن می کند.
ص : 257
ا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ "ما ذکر را بر تو نازل کردیم تا براي مردم 􀀀 لِلنّ م
اسِ 􀀀 لِت ا إِلَیْکَ الذِّکْرَ بَُیِّنَ 􀀀 در آیه 44 سوره نحل می خوانیم: وَ أَنْزَلْن
ا أَیُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ 􀀀 الُوا ی 􀀀 تبیین کنی آنچه بر آنها نازل شده است"و در آیه 6 سوره"حجر"آمده است وَ ق
:"دشمنان گفتند:اي کسی که ذکر بر تو نازل شده تو دیوانه اي"! و اگر در بعضی از روایات از ائمه اهل بیت ع آمده که
منظور از ذکر رسول خدا ص است و" أَهْلَ الذِّکْرِ "مائیم ممکن است اشاره به بطون آیه باشد،زیرا می دانیم" أَهْلَ الذِّکْرِ "که
لا تَعْلَمُونَ (از اهل ذکر سؤال کنید اگر نمی دانید)(نحل 43 )آمده به معنی خصوص اهل بیت 􀀀 در آیه فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ
ع نیست بلکه شان نزول آن علماي اهل کتاب است ولی با توجه به اینکه"ذکر"معنی وسیعی دارد که پیامبر اسلام ص را نیز
.( شامل می شود این یکی از مصداقهاي آن محسوب می شود ( 1
به هر حال هدف نهایی از ارسال این رسول و انزال این کتاب آسمانی این است که با تلاوت آیات الهی آنها را از ظلمتهاي
کفر و جهل و گناه و فساد اخلاق بیرون آورده،به سوي نور ایمان،و توحید،و تقوا،رهنمون گردد،و در حقیقت تمام اهداف
بعثت پیغمبر ص و نزول قرآن در همین یک جمله خلاصه شده،خارج کردن از ظلمتها به نور، و قابل توجه اینکه"ظلمات"به
صیغه جمع و"نور"به صیغه مفرد ذکر شده،زیرا شرك و کفر و فساد، عامل پراکندگی و چندگانگی است،در حالی که ایمان
و توحید و تقوا عامل وحدت و یگانگی می باشد.
ص : 258
1) براي توضیح بیشتر به جلد 11 تفسیر نمونه(صفحه 243 به بعد)مراجعه فرمائید. -1
و در پایان آیه به اجر و پاداش کسانی که ایمان و عمل صالح دارند اشاره کرده می افزاید:"کسی که به خدا ایمان آورد،و
عمل صالح انجام دهد،و این راه را تداوم بخشد،خداوند او را در باغهایی از بهشت داخل می کند که از زیر درختانش نهرها
بِاللّ وَ
􀀀
جاري است،جاودانه و براي همیشه در آن خواهد ماند،و خداوند روزي نیکویی براي او قرار داده است"( وَ مَنْ یُؤْمِنْ هِ
اللّ لَهُ رِزْقاً ).
􀀀
ا أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ هُ 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 ارُ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْه
اتٍ􀀀 ی صالِحاً دُْخِلْهُ 􀀀 یَعْمَلْ
تعبیر به"یؤمن"و"یعمل"به صورت فعل مضارع اشاره به این است که ایمان و عمل صالح آنها محدود به زمان خاصی نیست
.( بلکه استمرار و تداوم دارد ( 1
و تعبیر به"خالدین"دلیل بر جاودانگی بهشت است،بنا بر این ذکر کلمه"ابدا"بعد از آن تاکیدي براي"خلود"محسوب می
شود.
تعبیر"رزقا"به صورت"نکره"اشاره به عظمت و اهمیت روزیهاي نیکویی است که خداوند براي این جمعیت فراهم می سازد،و
مفهوم وسیعی دارد که هر گونه موهبت الهی را در آخرت و حتی در دنیا نیز دربر می گیرد، چرا که نتیجه ایمان و تقوا تنها
مربوط به آخرت نیست،افراد مؤمن و پرهیزگار در این دنیا نیز زندگی پاکتر و آرامتر و لذتبخش تري دارند.
***
ص : 259
1) باید توجه داشت که ضمیرهایی که در آیه به کار رفته بعضی به صورت جمع و بعضی به صورت مفرد است،و این به -1
خاطر آن است که آنجا هم که به صورت مفرد است به معنی جنس و جمع است.
[ [سوره الطلاق ( 65 ): آیه 12
اشاره
حاطَ بِکُلِّ 􀀀 اَللّ قَدْ أَ
􀀀
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ هَ 􀀀 اَللّ عَل
􀀀
اتٍ وَ مِنَ اَلْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ اَلْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ هَ 􀀀 ماو 􀀀 اَللّ اَلَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَ
􀀀
هُ
( شَیْءٍ عِلْماً ( 12
ترجمه:
-12 خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن را،فرمان او در میان آنها پیوسته نازل می شود،تا
بدانید که خداوند بر هر چیز توانا است و علم او به همه چیز احاطه دارد
تفسیر:
هدف از آفرینش عالم معرفت است
این آیه که آخرین آیه سوره طلاق است،اشاره پرمعنی روشنی به عظمت قدرت خداوند در آفرینش آسمانها و زمین،و نیز
هدف نهایی این آفرینش دارد، و بحثهایی را که در آیات گذشته پیرامون وعده ثواب عظیم به مؤمنان پرهیزگار، و همچنین
وعده هایی که به گشودن گره مشکلات آنها داده تکمیل می کند، بدیهی است خداوندي که قدرت بر این آفرینش عظیم
دارد،توانایی بر انجام آن وعده ها در این جهان و جهان دیگر نیز دارد.
اتٍ ). 􀀀 ماو 􀀀 اَللّ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَ
􀀀
نخست می فرماید:"خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید" ( هُ
"و از زمین نیز همانند آن"(و مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ ).
یعنی همانگونه که آسمانها"هفتگانه"اند زمینها نیز هفتگانه می باشند، و این تنها آیه اي از قرآن مجید است که اشاره به
زمینهاي هفتگانه می کند.
اکنون ببینیم منظور از این آسمانهاي هفتگانه و زمین هاي مشابه آن
ص : 260
چیست؟در این زمینه در جلد اول ذیل آیه 29 سوره بقره و در جلد بیستم ذیل آیه 12 سوره فصلت،بحثهاي مشروحی
داشتیم،لذا در اینجا به اشاره فشرده اي قناعت می کنیم،و آن اینکه:
ممکن است،منظور از عدد هفت،همان کثرت باشد،زیرا این تعبیر در قرآن مجید و غیر آن گاه به معنی کثرت آمده است،مثلا
می گوئیم اگر هفت دریا را هم بیاوري کافی نیست.
بنا بر این منظور از هفت آسمان و هفت زمین،تعداد عظیم و کثیر کواکب آسمانی و کراتی مشابه زمین است.
اما اگر عدد هفت را براي"تعداد"و شماره بدانیم،مفهوم آن وجود هفت آسمان می شود،و با توجه به آیه 6 سوره صافات که
واکِبِ :"ما آسمان نزدیک(آسمان اول)را با کواکب و ستارگان زینت 􀀀 ا بِزِینَهٍ الْکَ 􀀀 ماءَ الدُّنْی 􀀀 إِنّ زَیَّنَّا السَّ
􀀀
می گوید: ا
بخشیدیم"روشن می شود که آنچه ما می بینیم و علم و دانش بشر به آن احاطه دارد همه مربوط به آسمان اول است،و ما
وراي این ثوابت و سیارات،شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس علم ما بیرون است.
این در مورد آسمانهاي هفتگانه،و اما در مورد زمینهاي هفتگانه ممکن است اشاره به طبقات مختلف کره زمین باشد،زیرا
امروز ثابت شده که زمین از قشرهاي گوناگونی تشکیل یافته،و یا اشاره به اقلیمهاي هفتگانه روي زمین چرا که هم در گذشته
و هم امروز کره زمین را به هفت"منطقه"تقسیم می کردند(البته طرز تقسیم در گذشته و امروز متفاوت است،امروز زمین به دو
منطقه منجمد شمالی و جنوبی و دو منطقه معتدله و دو منطقه حاره و یک منطقه استوایی تقسیم می شود،اما در گذشته
اقلیمهاي هفتگانه به شکل دیگري تقسیم می شد).
ص : 261
ولی ممکن است در اینجا نیز عدد هفت که از تعبیر"مثلهن"استفاده می شود نیز براي"تکثیر"و اشاره به زمینهاي متعددي باشد
که در عالم هستی وجود دارد.تا آنجا که بعضی از دانشمندان فلکی می گویند کراتی که مشابه کره زمین بر گرد خورشیدها
.( در این عالم بزرگ گردش می کند حد اقل سیصد میلیون کره است! ( 1
هر چند با اطلاعات کمی که ما از ما وراي منظومه شمسی داریم به دست دادن عدد در این زمینه کار مشکلی است،ولی به هر
حال دانشمندان دیگر فلکی نیز تاکید می کنند که در کهکشانی که منظومه شمسی جزء آن است میلیونها میلیون کره وجود
دارد که در شرایطی مشابه کره زمین قرار گرفته،و مرکز حیات و زندگی می باشد.
البته ممکن است پیشرفت علم و دانش بشر در آینده اطلاعات بیشتري در باره تفسیر اینگونه آیات در اختیار ما بگذارد.
سپس به مساله تدبیر این عالم بزرگ به وسیله فرمان خداوند اشاره کرده می افزاید:"امر و فرمان او در میان آنها پیوسته نازل
می شود"( یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ ).
پیدا است که منظور از"امر"در اینجا همان فرمان تکوینی خداوند در مورد تدبیر این عالم بزرگ و آسمانها و زمینهاي هفتگانه
است،چرا که او پیوسته با فرمان مخصوص خود آنها را در مسیر منظمی هدایت و رهبري می کند در حقیقت این آیه شبیه آیه
5 سوره سجده که می فرماید:
ص : 262
1) "تفسیر مراغی"جلد 28 صفحه 151 -در حدیثی که از امیر مؤمنان علی(ع) نقل شده نیز می خوانیم لهذه النجوم التی فی -1
السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض:"این ستارگانی که در آسمان است شهرهایی همچون شهرهاي روي زمین دارند"
.( (تفسیر برهان جلد 4 صفحه 15
ماءِ إِلَی الْأَرْضِ "او تدبیر امور می کند از آسمان به زمین". 􀀀 یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّ
به هر حال اگر تدبیر او لحظه اي از این عالم برداشته شود نظام همگی درهم می ریزد،و راه فنا پیش می گیرند.
و در پایان به هدف این آفرینش عظیم اشاره کرده،می گوید:"اینها همه به خاطر آن است که شما بدانید خداوند بر هر چیزي
حاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً ). 􀀀 اللّ قَدْ أَ
􀀀
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ هَ 􀀀 اللّ عَل
􀀀
توانا است و علم و آگاهی او به همه چیز احاطه دارد"( لِتَعْلَمُوا أَنَّ هَ
چه تعبیر جالبی که هدف این آفرینش عظیم را آگاهی انسان از صفات خدا از علم و قدرت او می شمرد که آگاهی از این دو
صفت براي تربیت انسان کافی است.
انسان باید بداند او بر تمام اسرار وجودش احاطه دارد،و از همه اعمالش با خبر است،و نیز بداند وعده هایش در زمینه معاد و
رستاخیز،در زمینه پاداش و کیفر و در زمینه وعده پیروزي مؤمنان تخلف ناپذیر است.
آري خدایی که چنین"علم"و"قدرتی"دارد و نظام عالم هستی را اداره می کند اگر احکامی در زمینه زندگی انسانها،در رابطه
با طلاق و حقوق زنان قرار داده،همگی روي حساب دقیق و متقن است.
در زمینه"هدف آفرینش"بحث مشروحی ذیل آیه 56 ذاریات جلد 22 تفسیر نمونه داشته ایم.
قابل توجه اینکه در آیات مختلف قرآن اشاراتی به هدف آفرینش انسان یا مجموع این جهان شده که در بدو امر ممکن است
مختلف به نظر برسد،ولی با دقت می بینیم همه به یک حقیقت بازمی گردند:
إِلاّ لِیَعْبُدُونِ ).
􀀀
ا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ 􀀀 -1 در آیه 56 ذاریات هدف آفرینش انسان و جن را"عبادت"می شمرد ( وَ م
ص : 263
اتِ وَ 􀀀 ماو 􀀀 -2 و در آیه 7 سوره هود هدف آفرینش عظیم آسمانها و زمین را آزمون بشر معرفی می کند( وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّ
ماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ). 􀀀 کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْ 􀀀 أَیّ وَ
امٍ 􀀀 الْأَر فِی سِتَّهِ ضَْ
ذلِکَ خَلَقَهُمْ ) 4-و بالآخره در آیه مورد بحث هدف را علم و 􀀀 -3 در آیه 119 هود هدف را رحمت الهی می شمرد( وَ لِ
آگاهی از صفات خدا دانسته است( لِتَعْلَمُوا... ) کمی دقت در این آیات نشان می دهد که بعضی مقدمه براي بعضی دیگر
است،آگاهی و معرفت مقدمه اي است براي بندگی و عبادت،و آن نیز مقدمه اي است براي آزمون و تربیت بشر و آن هم
مقدمه اي است براي بهره گیري از رحمت خدا(دقت کنید).
***خداوندا!اکنون که ما را به هدف آفرینش بزرگت آشنا فرمودي،در وصول به این هدف بزرگ ما را یاري کن!
پروردگارا!علم و قدرتت بی پایان و رحمتت نیز بی انتها است،ما را از این رحمت بی انتها بهره اي عنایت فرما! بارالها!قرآن و
پیامبر را براي بیرون بردن مؤمنان از ظلمات به نور نازل کردي ما را از ظلمت گناه و هواي نفس بیرون بر،و قلب ما را به نور
ایمان و تقوا روشن نما آمین یا رب العالمین.
پایان سوره طلاق 28 رمضان 1406
ص : 264