گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و چهارم
66 ) سوره تحریم این سوره در مدینه نازل شده و داراي 12 آیه است )
اشاره
ص : 265
ص : 266
محتواي سوره تحریم
این سوره عمدتا از چهار بخش تشکیل شده است:
بخش اول:که از آیه یک تا پنج ادامه دارد مربوط به ماجراي پیامبر ص با بعضی از همسرانش می باشد،حضرت پاره اي از
غذاهاي حلال را بر خود تحریم فرمود،و آیات فوق نازل شد و همسران پیامبر ص را مورد ملامت قرار داد،که شرح آن در
شان نزول به خواست خدا خواهد آمد.
بخش دوم:که از آیه 6 تا 8 ادامه دارد خطابی است کلی به همه مؤمنان در مورد مراقبت در امر تعلیم و تربیت خانواده،و لزوم
توبه از گناهان.
بخش سوم:که تنها یک آیه است،خطاب به پیامبر ص در مورد جهاد با کفار و منافقین است.
در بخش چهارم:که آخرین بخش سوره را تشکیل می دهد و شامل آیه 10 تا 12 می باشد،خداوند براي تبیین بخشهاي قبل
شرح حال دو نفر از زنان صالح(مریم و همسر فرعون)و دو نفر از زنان ناصالح(همسر نوح و همسر لوط)را بیان کرده است و
در واقع به زنان مسلمین و به خصوص همسران پیامبر ص هشدار می دهد که خود را با گروه اول هماهنگ کنند نه دوم.
***
ص : 267
فضیلت تلاوت سوره
اللّ توبه نصوحا :"خداوند توفیق توبه خالص
􀀀
در حدیثی از رسول خدا ص چنین نقل شده،"هر کس این سوره را بخواند اعطاه ه
به او می دهد" 1و در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:"هر کس سوره طلاق و تحریم را در نماز فریضه بخواند،خداوند او
را در قیامت از ترس و اندوه پناه می دهد، و از آتش دوزخ رهایی می بخشد،و او را به خاطر تلاوت این سوره و مداومت بر
. آن،وارد بهشت می کند،زیرا این دو سوره،از آن پیغمبر ص است" 2
ص : 268
[ [سوره التحریم ( 66 ): آیات 1 تا 5
اشاره
اَللّ
􀀀
اَللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 1) قَدْ فَرَضَ هُ
􀀀
اجِکَ وَ هُ 􀀀 ضاتَ أَزْو 􀀀 اَللّ لَکَ تَبْتَغِی مَرْ
􀀀
ا أَحَ لَّ هُ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ م 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . ی 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
اَللّ عَلَیْهِ
􀀀
فَلَمّ نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ هُ
ا􀀀 ح اجِهِ دَِیثاً 􀀀 ی بَعْضِ أَزْو 􀀀 مَوْلا وَ هُوَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَکِیمُ ( 2) وَ إِذْ أَسَرَّ اَلنَّبِیُّ إِل کُم 􀀀 اَللّ 􀀀
مانِکُمْ وَ هُ 􀀀 لَکُمْ تَحِلَّهَ أَیْ
ما􀀀 اَللّ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُ
􀀀
ا إِلَی هِ 􀀀 الَ نَبَّأَنِیَ اَلْعَلِیمُ اَلْخَبِیرُ ( 3) إِنْ تَتُوب 􀀀 ذا ق 􀀀􀀀 الَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ ه 􀀀 ا بِهِ ق 􀀀 فَلَمّ نَبَّأَه
ا􀀀 ب عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ عَْضٍ
ی رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ 􀀀 ذلِکَ ظَهِیرٌ ( 4) عَس 􀀀 لائِکَهُ بَعْدَ 􀀀 صالِحُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمَ 􀀀 لاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ 􀀀 اَللّ هُوَ مَوْ
􀀀
را عَلَیْهِ فَإِنَّ هَ 􀀀 ظاهَ 􀀀 وَ إِنْ تَ
( کاراً ( 5 􀀀 اتٍ وَ أَبْ 􀀀 حاتٍ ثَیِّب 􀀀 سائِ 􀀀 داتٍ 􀀀 ابِ 􀀀 اتٍ ع 􀀀 ائِب 􀀀 اتٍ ت 􀀀 انِت 􀀀 اتٍ ق 􀀀 ماتٍ مُؤْمِن 􀀀 اجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِ 􀀀 أَزْو
ص : 269
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-اي پیامبر!چرا چیزي را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود
حرام می کنی،و خداوند غفور و رحیم است.
-2 خداوند راه گشودن سوگندهایتان را(در این گونه موارد)روشن ساخته و خداوند مولاي شماست و او عالم و حکیم است.
-3 به خاطر بیاورید هنگامی را که پیامبر یکی از رازهاي خود را به بعضی از همسرانش گفت،ولی هنگامی که وي آن را افشا
کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت قسمتی از آن را براي او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداري نمود هنگامی
که پیامبر همسرش را از آن خبر داد گفت چه کسی تو را از این راز آگاه ساخته؟فرمود خداي عالم و آگاه مرا آگاه ساخت!
-4 اگر از کار خود توبه کنید(به نفع شما است)زیرا دلهایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم
دهید(کاري از پیش نخواهید برد)زیرا خداوند یاور او است،و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح،و فرشتگان بعد از آنها پشتیبان
او هستند.
ص : 270
-5 امید است اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش بجاي شما همسرانی بهتر براي او قرار دهد،همسرانی
مسلمان،مؤمن،متواضع،توبه کار،عابد،هجرت کننده زنانی ثیبه و باکره.
***
شان نزول:
در شان نزول آیات فوق روایات زیادي در کتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است که ما از میان آنها
آنچه مشهورتر و مناسبتر به نظر می رسد انتخاب کرده ایم و آن اینکه:
پیامبر ص گاه که نزد"زینب بنت جحش"(یکی از همسرانش) می رفت زینب او را نگاه می داشت و از عسلی که تهیه کرده
بود خدمت پیامبر ص می آورد،این سخن به گوش"عایشه"رسید،و بر او گران آمد، می گوید:من با"حفصه"(یکی دیگر از
همسران پیامبر ص)قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر ص نزد یکی از ما آمد فورا بگوئیم آیا صمغ"مغافیر" خورده اي؟!
("مغافیر"صمغی بود که یکی از درختان حجاز به نام"عرفط" (بر وزن هرمز)تراوش می کرد و بوي نامناسبی داشت)و پیامبر
ص مقید بود که هرگز بوي نامناسبی از دهان یا لباسش شنیده نشود بلکه به عکس اصرار داشت همیشه خوشبو و معطر باشد!
به این ترتیب روزي پیامبر ص نزد"حفصه"آمد،او این سخن را به پیامبر ص گفت،حضرت فرمود:من"مغافیر"نخورده ام،بلکه
عسلی نزد زینب بنت جحش نوشیدم،و من سوگند یاد می کنم که دیگر از آن عسل ننوشم (نکند زنبور آن عسل روي گیاه
نامناسبی و احتمالا مغافیر نشسته باشد)ولی این سخن را به کسی مگو(مبادا به گوش مردم برسد،و به گویند چرا پیامبر
ص : 271
غذاي حلالی را بر خود تحریم کرده؟و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند،و یا به گوش زینب برسد و او
دل شکسته شود).
ولی سرانجام او این راز را افشا کرد،و بعدا معلوم شد اصل این قضیه توطئه اي بوده است،پیامبر ص سخت ناراحت شد و آیات
.( فوق نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر ص تکرار نشود) ( 1
در بعضی از روایات نیز آمده است که پیامبر ص بعد از این ماجرا یک ماه از همسران خود کناره گیري کرد ( 2)و حتی شایعه
تصمیم آن حضرت ص نسبت به طلاق آنها منتشر شد،به طوري که سخت به وحشت افتادند ( 3)و از کار خود پشیمان شدند.
***
تفسیر:
سرزنش شدید نسبت به بعضی از همسران پیامبر(ص)
بدون شک مرد بزرگی همچون پیغمبر اسلام ص تنها به خودش تعلق ندارد،بلکه به تمام جامعه اسلامی و عالم بشریت متعلق
است،بنا بر این اگر در داخل خانه او توطئه هایی بر ضد وي،هر چند به ظاهر کوچک و ناچیز،انجام گیرد نباید به سادگی از
باللّ بازیچه دست این و آن گردد،و اگر چنین برنامه اي پیش آید باید با قاطعیت با آن
􀀀
کنار آن گذشت،حیثیت او نباید نعوذ ه
ص : 272
1) اصل این حدیث را"بخاري"در جلد 6 از صحیح خود صفحه 194 نقل کرده،و توضیحاتی که در پرانتز ذکر کردیم از -1
کتب دیگر استفاده می شود.
2) "تفسیر قرطبی"و تفسیرهاي دیگر ذیل آیات مورد بحث. -2
. 3) "تفسیر فی ظلال"جلد 8 صفحه 163 -3
برخورد کرد.
آیات فوق در حقیقت قاطعیتی است از سوي خداوند بزرگ در برابر چنین حادثه اي،و براي حفظ حیثیت پیامبرش.
نخست روي سخن را به خود پیامبر ص کرده می گوید:"اي پیامبر! چرا چیزي را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب
اجِکَ ). 􀀀 ضاتَ أَزْو 􀀀 اللّ لَکَ تَبْتَغِی مَرْ
􀀀
ا أَحَلَّ هُ 􀀀 ا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ م 􀀀 رضایت همسرانت بر خود تحریم می کنی"؟!( ی
معلوم است که این تحریم،تحریم شرعی نبود،بلکه به طوري که از آیات بعد استفاده می شود سوگندي از ناحیه پیامبر ص یاد
شده بود و می دانیم که قسم خوردن بر ترك بعضی از مباحات گناهی ندارد.
بنا بر این جمله" لِمَ تُحَرِّمُ "(چرا بر خود تحریم می کنی؟)به عنوان عتاب و سرزنش نیست بلکه نوعی دلسوزي و شفقت است.
درست مثل این که ما به کسی که زحمت زیاد براي تحصیل درآمد می کشد و خود از آن بهره چندانی نمی گیرد،می گوئیم
چرا اینقدر به خود زحمت می دهی،و از نتیجه این زحمت بهره نمی گیري؟.
اللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ).
􀀀
سپس در پایان آیه می افزاید:"خداوند غفور و رحیم است"( وَ هُ
این عفو و رحمت نسبت به همسرانی است که موجبات آن حادثه را فراهم کردند که اگر راستی توبه کنند مشمول آن خواهند
بود،یا اشاره به این است که اولی این بود که پیامبر ص چنین سوگندي یاد نمی کرد کاري که احتمالا موجب جرأت و
جسارت بعضی از همسران حضرت ص می شد.
***
ص : 273
اللّ لَکُمْ
􀀀
در آیه بعد اضافه می کند:"خداوند راه گشودن سوگندهایتان را(در این گونه موارد)روشن ساخته است" ( قَدْ فَرَضَ هُ
مانِکُمْ ) ( 1)و ( 2)به این ترتیب که کفاره قسم را بدهید و خود را آزاد سازید. 􀀀 تَحِلَّهَ أَیْ
البته اگر سوگند در موردي باشد که ترك کاري رجحان دارد باید به سوگند عمل کرد،و شکستن آن گناه است،و کفاره
دارد.اما اگر در مواردي باشد که ترك آن عمل مرجوح باشد(مانند آیه مورد بحث)در این صورت شکستن آن جایز است،اما
.( براي حفظ احترام قسم بهتر است کفاره نیز داده شود ( 3
لاکُمْ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ). 􀀀 اللّ مَوْ
􀀀
سپس می افزاید:"خداوند مولاي شما و حافظ و یاور شما است و او علیم و حکیم است"( وَ هُ
لذا او راه نجات از این گونه سوگندها را براي شما هموار ساخته،و طبق علم و حکمتش مشکل را براي شما گشوده است.
از روایات استفاده می شود که پیامبر ص بعد از نزول این آیه برده اي آزاد کرده و آنچه را بر خود از طریق قسم حرام کرده
بود حلال نمود.
***
ص : 274
1) "راغب"در"مفردات"می گوید.در هر مورد که"فرض"با"علی" همراه باشد به معنی"وجوب"است،و هر جا - 1
با"لام"باشد به معنی"عدم ممنوعیت" بنا بر این در آیه مورد بحث فرض به معنی وجوب نیست،بلکه به معنی اجازه است.
2) "تحله"(مصدر باب تفعیل)به معنی حلال کردن است و یا به تعبیر دیگر کاري که گره قسم را بگشاید یعنی"کفاره". -2
3) "کفاره قسم به طوري که از آیه 89 سوره مائده استفاده می شود عبارت است از اطعام ده مسکین،یا لباس پوشاندن بر -3
ده نفر.یا آزاد کردن یک بنده،و کسی که هیچکدام اینها را نداشته باشد سه روز روزه می گیرد(به جلد پنجم تفسیر نمونه
صفحه 61 مراجعه کنید).
در آیه بعد،شرح بیشتري پیرامون این ماجرا داده،می فرماید:"به خاطر بیاورید هنگامی را که پیامبر ص یکی از رازهاي خود را
به بعضی از همسرانش گفت،ولی او رازداري نکرد و به دیگران خبر داد،و خداوند پیامبرش را از این افشاي"سر"آگاه
اجِهِ 􀀀 ی بَعْضِ أَزْو 􀀀 ساخت،او قسمتی از آن را براي همسرش بازگو کرد و از قسمت دیگري خودداري نمود"( وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِل
اللّ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ ).
􀀀
فَلَمّ نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ هُ
ا􀀀 ح دَِیثاً
این چه رازي بود که پیامبر ص به بعضی از همسران خود گفت که او رازداري نکرد؟،مطابق آنچه در شان نزول گفتیم و این
راز مشتمل بر دو مطلب بود:یکی نوشیدن عسل نزد همسرش زینب بنت جحش،و دیگرش تحریم نوشیدن آن بر خود در آینده
بود،و منظور از همسر غیر رازدارش در این آیه "حفصه"بود،که او این سخن را شنید و به"عایشه"بازگو کرد.
پیامبر ص چون از طریق وحی،از این افشاي راز،آگاه شده بود، قسمتی از آن را به"حفصه"فرمود،و براي آنکه او زیاده شرمنده
و خجل نشود از ذکر قسمت دیگري خودداري کرد(ممکن است قسمت اول،اصل نوشیدن عسل باشد و قسمت دوم تحریم آن
بر خویشتن).
به هر حال"هنگامی که پیامبر ص این افشاي"سر"را به او(حفصه) خبر داد او گفت:چه کسی تو را از این موضوع آگاه کرد"؟
ذا ). 􀀀􀀀 الَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ ه 􀀀 ا بِهِ ق 􀀀 فَلَمّ نَبَّأَه
ا􀀀 (
الَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ ). 􀀀 "گفت:خداوند دانا و آگاه مرا با خبر ساخت"( ق
از مجموع این آیه برمی آید که بعضی از همسران پیامبر ص نه تنها او را با سخنان خود ناراحت می کردند،بلکه مساله
رازداري که از مهمترین
ص : 275
شرائط یک همسر باوفا است نیز در آنها نبود،اما به عکس،رفتار پیامبر ص با آنها با تمام این اوصاف چنان بزرگوارانه بود که
حتی حضرت حاضر نشد تمام رازي که او افشا کرده بود به رخ او بکشد،تنها به قسمتی از آن اشاره کرده و لذا در حدیثی از
امیر مؤمنان علی ع آمده است:
اللّ یقول عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ :"افراد کریم و بزرگوار هرگز در مقام احقاق حق شخصی
􀀀
ما استقصی کریم قط، لان ه
خویش تا آخرین مرحله،پیش نمی روند،زیرا خداوند در اینجا براي پیامبر ص می فرماید:او قسمتی را خبر داد و از قسمتی
.( خودداري کرد" ( 1
*** سپس روي سخن را به این دو همسر که در توطئه بالا دست داشتند کرده می گوید:"اگر شما از کار خود توبه کنید،و
دست از آزار پیامبر ص بردارید به سود شما است،زیرا دلهاي شما با این عمل از حق منحرف گشته،و به گناه آلوده شده"( إِنْ
ما ). 􀀀 اللّ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُ
􀀀
ا إِلَی هِ 􀀀 تَتُوب
منظور از این دو نفر به اتفاق مفسران شیعه و اهل سنت،"حفصه"و "عایشه"است که به ترتیب دختران"عمر"و"ابو بکر"بودند.
"صغت"از ماده"صغو"(بر وزن عفو)به معنی متمایل شدن به چیزي است لذا می گویند:صغت النجوم یعنی ستارگان،متمایل به
سوي مغرب شدند"،به همین جهت واژه"اصغاء"،به معنی گوش فرا دادن به سخن دیگري آمده است،و منظور از" صَ غَتْ
.( ما "در آیه مورد بحث،انحراف دلهاي آنها از حق به سوي گناه بوده است ( 2 􀀀 قُلُوبُکُ
ص : 276
. 1) المیزان جلد 19 صفحه 392 -1
2) طبق تفسیري که در بالا ذکر کردیم و بسیاري از مفسران آن را برگزیده اند آیه محذوفی دارد و در تقدیر چنین -2
اللّ کانت خیر لکما(یا تقدیر دیگري شبیه این معنی)ولی بعضی احتمال داده اند که آیه محذوفی نداشته
􀀀
است:ان تتوبا الی ه
ما "جزاي شرط باشد(با این قید که مفهوم جمله تمایل به سوي حق باشد نه باطل)ولی این احتمال 􀀀 باشد و جمله " صَ غَتْ قُلُوبُکُ
بسیار بعید است،زیرا شرط به صورت فعل مضارع است و جزاء به صورت فعل ماضی،و این به عقیده اکثر نحویین جایز
نیست،ضمنا ذکر "قلوبکما"به صیغه جمع،نه به صیغه تثنیه،به خاطر آنست که دو تثنیه در کنار هم از نظر فصاحت ناخوش آیند
است و لذا به صورت جمع ذکر شده و معنی آن تثنیه است.
سپس اضافه می کند:"اگر شما دو نفر بر ضد او دست به دست هم دهید کاري از پیش نخواهید برد،چرا که خداوند مولی و
اللّ هُوَ
􀀀
را عَلَیْهِ فَإِنَّ هَ 􀀀 ظاهَ 􀀀 یاور او است،و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح،و فرشتگان نیز بعد از آنها پشتیبان او هستند"" وَ إِنْ تَ
ذلِکَ ظَهِیرٌ ). 􀀀 لائِکَهُ بَعْدَ 􀀀 صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَ 􀀀 لاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ 􀀀 مَوْ
این تعبیر،نشان می دهد که تا چه حد این ماجرا در قلب پاك پیامبر ص و روح عظیم او تاثیر منفی گذاشت،تا آنجا که
خداوند به دفاع از او پرداخته و با اینکه قدرت خودش از هر نظر کافی است،حمایت جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان دیگر
را نیز اعلام می دارد.
قابل توجه اینکه:در"صحیح بخاري"از"ابن عباس"نقل شده که می گوید:از عمر پرسیدم آن دو نفر از همسران پیامبر ص که
بر ضد او دست به دست داده بودند چه کسانی بودند؟عمر گفت:حفصه و عایشه بودند، سپس افزود:به خدا سوگند ما در
عصر جاهلیت براي زنان چیزي قائل نبودیم تا اینکه خداوند آیاتی را در باره آنان نازل کرد،و حقوقی براي آنان قرار داد،(و
.( آنها جسور شدند) ( 1
در تفسیر"در المنثور"نیز همین معنی،ضمن حدیث مفصلی از ابن عباس
ص : 277
1) "صحیح بخاري"جلد 6 صفحه 195 (ذیل سوره تحریم). -1
نقل شده،و در آن حدیث آمده است که عمر می گوید:بعد از این ماجرا آگاه شدم که پیامبر ص از تمام همسرانش کناره
گیري کرده،و در محلی بنام "مشربه ام ابراهیم"اقامت گزیده،خدمتش رسیدم،و عرض کردم:اي رسول خدا!آیا همسرانت را
اللّ اکبر،ما جمعیت قریش پیوسته بر زنانمان مسلط بودیم،اما هنگامی که به مدینه آمدیم جمعی
􀀀
طلاق گفتی؟فرمود:نه،گفتم: ه
را دیدیم که زنانشان بر آنان مسلطند زنان ما نیز از آنها یاد گرفتند!روزي دیدم همسرم با من مشاجره می کند،من این عمل او
را عجیب و زشت شمردم، گفت:چرا تعجب می کنی؟به خدا همسران پیامبر ص هم با پیامبر ص چنین می کنند!حتی گاه از او
قهر می نمایند،و من به دخترم حفصه سفارش کردم که هرگز چنین کاري را نکند و گفتم اگر همسایه ات(منظور عایشه
.( است)چنین می کند تو نکن،زیرا شرائط او با تو متفاوت است ( 1
در باره"صالح المؤمنین"بحثی داریم که در نکات به خواست خدا خواهد آمد.
*** در آخرین آیه مورد بحث خداوند روي سخن را به تمام زنان پیامبر ص کرده،با لحنی که خالی از تهدید نیست می
فرماید:"هر گاه او شما را طلاق گوید امید می رود که پروردگار به جاي شما همسرانی بهتر براي او قرار دهد همسرانی
ی رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ 􀀀 مسلمان،مؤمن،متواضع،توبه کار،عبادت کننده و مطیع فرمان خدا زنانی غیر باکره و باکره"( عَس
کاراً ). 􀀀 اتٍ وَ أَبْ 􀀀 حاتٍ ثَیِّب 􀀀 سائِ 􀀀 داتٍ 􀀀 ابِ 􀀀 اتٍ ع 􀀀 ائِب 􀀀 اتٍ ت 􀀀 انِت 􀀀 اتٍ ق 􀀀 ماتٍ مُؤْمِن 􀀀 اجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِ 􀀀 أَزْو
به این ترتیب به آنها هشدار می دهد تصور نکنند که پیامبر هرگز آنها را
ص : 278
1) "در المنثور"جلد 6 صفحه 243 (با تلخیص). -1
طلاق نخواهد داد،و نیز تصور نکنند که اگر آنها را طلاق دهد همسرانی بهتر از آنان جانشین آنها نمی شود،دست از توطئه و
مشاجره و آزار بردارند، و گرنه از افتخار همسري پیامبر براي همیشه محروم می شوند.و زنانی بهتر و با فضیلت تر جاي آنها را
خواهند گرفت!.
***
نکته ها:
اشاره
-1 اوصاف همسر شایسته
در اینجا قرآن شش وصف براي همسران خوب شمرده است که می تواند الگویی براي همه مسلمانان به هنگام انتخاب همسر
باشد.
نخست"اسلام"و سپس"ایمان"یعنی اعتقادي که در اعماق قلب انسان نفوذ کند،و سپس حالت"قنوت"یعنی تواضع و اطاعت
از همسر و بعد از آن "توبه"یعنی اگر کار خلافی از او سر زند در اشتباه خود اصرار نورزد،و از در عذرخواهی درآید.و بعد از
آن"عبادت"خداوند،عبادتی که روح و جان او را بسازد،و پاك و پاکیزه کند،و سپس"اطاعت فرمان خدا"و پرهیز از هر گونه
گناه.
قابل توجه این که"سائحات"جمع(سائح)را بسیاري از مفسران به معنی "صائم"و روزه دار تفسیر کرده اند،ولی به طوري
که"راغب"در"مفردات" می گوید روزه بر دو گونه است"روزه حقیقی"که به معنی ترك غذا و آمیزش است،و"روزه
حکمی"که به معنی نگهداري اعضاي بدن از گناهان است، و منظور از روزه در اینجا معنی دوم است (این گفته راغب با
توجه به مناسبت مقام جالب به نظر می رسد،ولی باید دانست که سائح را به معنی کسی که در
ص : 279
.( طریق اطاعت خدا سیر می کند نیز تفسیر کرده اند) ( 1
این نیز قابل توجه است که قرآن روي باکره و غیر باکره بودن زن تکیه نکرده،و براي آن اهمیتی قائل نشده،زیرا در مقابل
اوصاف معنوي که ذکر شد این مساله اهمیت چندانی ندارد.
***
صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ "کیست؟ 􀀀 -2 منظور از"
صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ "معنی وسیعی دارد که همه مؤمنان صالح و با تقوا و کامل الایمان را شامل می شود،هر چند 􀀀 بدون شک"
.( صالح در اینجا مفرد است،و نه جمع ولی چون معنی جنسی دارد از آن عمومیت استفاده می شود ( 2
اما در اینکه مصداق اتم و اکمل آن در اینجا کیست؟از روایات متعددي استفاده می شود که منظور"امیر مؤمنان"علی ع است.
در حدیثی از امام باقر ع می خوانیم:
اللّ (ص)علیا(ع) اصحابه مرتین:اما مره فحیث قال:"من کنت مولاه فعلی مولاه"و اما الثانیه فحیث نزلت هذه
􀀀
لقد عرف رسول ه
اللّ (ص)بید علی(ع)فقال:ایها الناس هذا صالح المؤمنین!!:
􀀀
صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ... " اخذ رسول ه 􀀀 لاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ 􀀀 اللّ هُوَ مَوْ
􀀀
الایه:" فَإِنَّ هَ
"رسول خدا دو بار علی ع را(با صراحت)به یارانش معرفی کرده
ص : 280
1) "سائح"از ماده"سیاحت"در اصل به جهانگردانی می گفتند که بدون زاد و توشه راه می افتادند،و با کمکهاي مردم -1
زندگی می کردند،و از آنجا که روزه دار از غذا امساك می کند تا وقت افطار فرا رسد،و از این نظر شبیه سیاحت کنندگان
است،این واژه به شخص"صائم"اطلاق شده است.
2) بعضی"صالح"را در اینجا جمع دانسته و گفته اند نظر به اینکه واو"صالحوا" به هنگام اضافه حذف می شود در رسم -2
الخط قرآن نیز نیامده است،ولی این معنی بعید به نظر می رسد.
یک بار آنجا که فرمود:(در غدیر خم):من کنت مولاه فعلی مولاه:"هر کس من مولاي او هستم علی مولاي او است"،و اما بار
صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ 􀀀 لاهُ... نازل شد،رسول خدا دست علی ع را گرفت و فرمود:اي مردم این" 􀀀 اللّ هُوَ مَوْ
􀀀
دوم هنگامی که آیه فَإِنَّ هَ
"است"! ( 1)این معنی را بسیاري از علماي اهل سنت نیز در کتابهاي خود نقل کرده اند از جمله علامه"ثعلبی"و
.( علامه"گنجی"در"کفایه الطالب"و"ابو حیان اندلسی"و"سبط ابن جوزي" و غیر آنها ( 2
جمعی از مفسران از جمله"سیوطی"در"در المنثور"ذیل آیه مورد بحث و"قرطبی"در تفسیر معروف خود و
همچنین"آلوسی"در"روح المعانی"در تفسیر همین آیه این روایت را نقل کرده اند.
نویسنده"روح البیان"بعد از نقل این روایت از"مجاهد"می گوید:
مؤید این حدیث،حدیث معروف"منزله"است که پیامبر ص به علی ع فرمود:
ا􀀀 انت منی بمنزله هارون من موسی ،زیرا عنوان"صالحین"در آیات قرآن براي انبیاء آمده است،از جمله در آیه وَ کُلا جَعَلْن
بِالصّ (یوسف- 101 )می باشد(که در اولی عنوان"صالح"به جمعی از انبیاء،و در
الِحِین 􀀀 صالِحِینَ (انبیاء - 72 )و در آیه أَلْحِقْنِی 􀀀
دومی به حضرت یوسف اطلاق شده است) و هنگامی که علی ع به منزله"هارون"باشد،او نیز مصداق صالح است(دقت کنید).
کوتاه سخن اینکه:احادیث در این زمینه فراوان است،مفسر معروف محدث"بحرانی"در تفسیر"برهان"بعد از ذکر روایتی در
این زمینه از محمد بن
ص : 281
. 1) تفسیر"مجمع البیان"جلد 10 صفحه 316 -1
2) براي توضیح بیشتر به جلد 3"احقاق الحق"صفحه 311 مراجعه فرمائید. -2
عباس ( 1)نقل می کند که او 52 حدیث در این زمینه از طرق شیعه و اهل سنت جمع آوري کرده،سپس خود او به نقل قسمتی
.( از آن می پردازد ( 2
***
-3 نارضایی پیامبر(ص)از بعضی از همسران خود
در طول تاریخ بسیارند بزرگانی که همسرانی در شان خود نداشتند،و از عدم اجتماع شرائط لازم در آنها رنج می بردند که در
قرآن مجید نیز نمونه هایی از آنها در میان انبیاي بزرگ ذکر شده است.
آیات فوق نشان می دهد که پیامبر اسلام ص نسبت به بعضی از همسرانش چنین بود،آنها به خاطر رقابتهایی که با یکدیگر
داشتند گاه روح پاك حضرتش را جریحه دار می کردند،و گاه به اعتراض نسبت به او و یا افشاء سرش می پرداختند،تا آنجا
که خداوند به سرزنش آنان و دفاع از پیامبرش پرداخته و مؤکدترین بیان را در این زمینه فرموده و حتی آنها را تهدید به طلاق
می کند، و چنان که دیدیم بعد از ماجراي آیات فوق پیامبر ص حدود یک ماه از همسرانش قهر کرد،شاید خود را اصلاح
کنند! اصولا تاریخ زندگی آن حضرت ص به خوبی نشان می دهد که بعضی از همسران پیامبر ص نه تنها معرفت لازم را
نسبت به مقام نبوت نداشتند،بلکه گاه او را همچون یک فرد عادي مورد بازخواست،و حتی خداي نکرده مورد اهانت قرار می
دادند!بنا بر این اصرار بر این معنا که همه آنها افرادي شایسته
ص : 282
اللّ "معروف به "ابن الحجام"است،نویسنده کتاب"ما نزل من
􀀀
1) به نظر میرسد که"محمد بن عباس"در اینجا همان"ابو عبد ه -1
القرآن من اهل البیت"(ع)که جمعی از علماء گفته اند:کتابی است که همچون آن تا کنون تالیف نیافته(جامع الرواه جلد 2
.( صفحه 134
. 2) تفسیر"برهان"جلد 4 صفحه 353 ذیل حدیث 2 -2
و کاملی بوده اند بی دلیل به نظر می رسد آنهم با توجه به صراحت آیات فوق.
تاریخ اسلام نسبت به زنان بعد از پیامبر ص مخصوصا داستان جنگ "جمل"نیز نشان داد که این معنی نه تنها در عصر آن
حضرت ص،که بعد از او نسبت به جانشینانش نیز تکرار شده است که اینجا جاي شرح همه این مسائل نیست.
اصولا تعبیر آیات فوق که می گوید:"هر گاه پیامبر شما را طلاق دهد خداوند زنانی از شما بهتر که واجد صفات ششگانه
مذکور در آیه باشند به او می دهد"بیانگر این واقعیت است که لا اقل بعضی از همسران حضرت واجد این شرایط نبودند.
مراجعه به آیات سوره احزاب در باره زنان پیامبر ص نیز نظر فوق را تایید می کند.
***
-4 افشاي سر
رازداري نه تنها از صفات مؤمنان حقیقی است که هر انسان با شخصیتی باید رازدار باشد،این معنی در مورد دوستان نزدیک و
همسر اهمیت بیشتري دارد، در آیات فوق خواندیم که چگونه خداوند بعضی از همسران پیامبر ص را به خاطر ترك رازداري
شدیدا ملامت و سرزنش می کند.
علی ع در حدیثی می فرماید:
جمع خیر الدنیا و الآخره فی کتمان السر و مصادقه الاخیار،و جمع الشر فی الاذاعه و مواخاه الاشرار:
"تمام خیر دنیا و آخرت در این دو چیز نهفته شده:کتمان سر و دوستی با نیکان و تمام شر در این دو چیز نهفته شده:افشاي
.( اسرار و دوستی با اشرار" ( 1
***
ص : 283
1) "سفینه البحار"جلد 2 صفحه 469 (ماده کتم). -1
-5 نباید حلال خدا را بر خود حرام کنید
اموري که از سوي خداوند حلال یا حرام شده همه طبق مصالح دقیقی بوده و به همین دلیل جاي آن ندارد که انسان حلالی را
بر خود حرام،و یا حرامی را بر خود حلال نماید،حتی اگر سوگندي در این زمینه یاد کند-چنان که در آیات فوق آمده است-
آن قسم را می توان شکست.
آري اگر مباحی که سوگند بر ترك آن خورده عمل مکروهی بوده باشد، یا از جهتی ترك آن اولی باشد در این صورت باید
به قسم پایبند بود.
***
ص : 284
[ [سوره التحریم ( 66 ): آیات 6 تا 8
اشاره
ا أَمَرَهُمْ وَ 􀀀 اَللّ م
􀀀
لا یَعْصُونَ هَ 􀀀 دادٌ 􀀀 لاظٌ شِ 􀀀 لائِکَهٌ غِ 􀀀 ا مَ 􀀀 جارَهُ عَلَیْه 􀀀 اَلنّ وَ اَلْحِ
اس 􀀀 اراً وَقُودُهَا 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَ کُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ن 􀀀ی
اَللّ
􀀀
ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی هِ 􀀀 ا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ( 7) ی 􀀀 ما تُجْزَوْنَ م 􀀀 لا تَعْتَذِرُوا اَلْیَوْمَ إِنَّ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ کَفَرُوا 􀀀 ا یُؤْمَرُونَ ( 6) ی 􀀀 یَفْعَلُونَ م
اَللّ اَلنَّبِیَّ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا
􀀀
لا یُخْزِي هُ 􀀀 ارُ یَوْمَ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْه
اتٍ􀀀 ی اتِکُمْ وَ دُْخِلَکُمْ 􀀀 ی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئ 􀀀 تَوْبَهً نَصُوحاً عَس
( ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 8 􀀀 ا إِنَّکَ عَل 􀀀 ا وَ اِغْفِرْ لَن 􀀀 ا نُورَن 􀀀 ا أَتْمِمْ لَن 􀀀 مانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّن 􀀀 ی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْ 􀀀 مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْع
ص : 285
ترجمه:
-6 اي کسانی که ایمان آورده اید!خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها است نگاهدارید،آتشی که
فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند،و هرگز مخالفت فرمان خدا نمی کنند و دستورات او را دقیقا اجرا می
نمایند! 7-اي کسانی که کافر شده اید،امروز عذرخواهی نکنید،چرا که تنها به اعمالتان جزا داده می شوید! 8-اي کسانی که
ایمان آورده اید!توبه کنید توبه خالصی،امید است با این کار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد،و شما را در باغهایی از بهشت
که نهرها از زیر درختانش جاري است وارد کند،در آن روزي که خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردند خوار نمی
کند،این در حالی است که نور آنها از پیشاپیش آنها و از سوي راستشان در حرکت است،و می گویند پروردگارا! نور ما را
کامل کن،و ما را ببخش که تو بر هر کار قادري.
تفسیر:
اشاره
خانواده خود را از آتش دوزخ نجات دهید!
به دنبال اخطار و سرزنش نسبت به بعضی از همسران پیامبر ص خداوند در آیات مورد بحث روي سخن را به همه مؤمنان
کرده،و دستوراتی در باره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها می دهد،نخست می فرماید:
ا أَیُّهَا 􀀀 "اي کسانی که ایمان آورده اید!خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها هستند نگاهدارید"( ی
جارَهُ ). 􀀀 النّ وَ الْحِ
اس􀀀 اراً وَقُودُهَا 􀀀 الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ن
نگهداري خویشتن به ترك معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است،و نگهداري خانواده به تعلیم و تربیت و امر به
معروف و نهی از منکر
ص : 286
و فراهم ساختن محیطی پاك و خالی از هر گونه آلودگی،در فضاي خانه و خانواده است.
این برنامه اي است که باید از نخستین سنگ بناي خانواده،یعنی از مقدمات ازدواج،و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز
گردد،و در تمام مراحل با برنامه ریزي صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
به تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تامین هزینه زندگی و مسکن و تغذیه آنها حاصل نمی شود،مهمتر از آن تغذیه روح و
جان آنها و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است.
قابل توجه اینکه تعبیر به"قوا"(نگاهدارید)اشاره به این است که اگر آنها را به حال خود رها کنید خواه ناخواه به سوي آتش
دوزخ پیش می روند شما هستید که باید آنها را از سقوط در آتش دوزخ حفظ کنید.
"وقود"(بر وزن کبود)چنان که قبلا نیز اشاره کرده ایم به معنی "آتشگیره"یعنی ماده قابل اشتعال مانند"هیزم"است(نه به
معنی"آتش زنه" مثل کبریت،چرا که اعراب آن را"زناد"می گوید).
به این ترتیب آتش دوزخ مانند آتشهاي این جهان نیست،شعله هاي آن از درون وجود خود انسانها زبانه می کشد!و از درون
سنگها!نه فقط سنگهاي گوگردي که بعضی از مفسران به آن اشاره کرده اند،بلکه همه انواع سنگها چون لفظ آیه مطلق
است،و امروز می دانیم که هر قطعه از سنگها مرکب از میلیاردها میلیارد دانه اتم است که اگر نیروي ذخیره درون آنها آزاد
شود چنان آتشی برپا می کند که انسان را خیره می کند.
بعضی از مفسران"حجاره"را در اینجا به بتهایی تفسیر کرده اند که از سنگ ساخته می شد،و مورد پرستش مشرکان بود.
ص : 287
سپس می افزاید:فرشتگانی بر این آتش گمارده شده که خشن و سختگیرند هرگز معصیت فرمان خدا نمی کنند،و هر دستوري
ا یُؤْمَرُونَ ). 􀀀 ا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ م 􀀀 اللّ م
􀀀
لا یَعْصُونَ هَ 􀀀 دادٌ 􀀀 لاظٌ شِ 􀀀 لائِکَهٌ غِ 􀀀 ا مَ 􀀀 به آنها دهد بدون چون و چرا اجرا می کنند"( عَلَیْه
و به این ترتیب نه راه گریزي وجود دارد،و نه گریه و التماس و جزع و فزع مؤثر است.
روشن است هر ماموري براي کاري گمارده شود باید روحیاتی متناسب آن داشته باشد،و ماموران عذاب طبعا باید خشن
باشند،چرا که جهنم کانون رحمت نیست،کانون خشم و غضب الهی است،اما در عین حال،این ماموران هرگز از مرز عدالت
خارج نمی شوند،و فرمان خدا را بی کم و کاست اجرا می کنند.
جمعی از مفسران در اینجا سؤالی مطرح کرده اند که تعبیر به عدم عصیان در آیه فوق،با مساله عدم وجود تکلیف در قیامت
چگونه سازگار است؟ ولی باید توجه داشت که اطاعت و ترك عصیان فرشتگان یک نوع اطاعت تکوینی است نه تشریعی،و
اطاعت تکوینی همیشه وجود دارد،و به تعبیر دیگر آنها آن چنان ساخته شده اند که فرمانهاي الهی را با کمال میل و رغبت و
عشق در عین اختیار اجرا می کنند.
*** در آیه بعد کفار را مخاطب ساخته و وضع آنها را در آن روز بازگو می کند و می فرماید:"اي کسانی که کافر شده
ا􀀀 ما تُجْزَوْنَ م 􀀀 لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ إِنَّ 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا 􀀀 اید!امروز عذرخواهی نکنید،چرا که تنها به اعمالتان جزا داده می شوید"( ی
کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ).
ص : 288
قرار گرفتن این آیه بعد از آیه گذشته که مخاطب در آن مؤمنان بودند اشاره به این واقعیت است که اگر به وضع زن و فرزند
و خانواده خود نرسید ممکن است کار شما به جایی رسد که در قیامت مخاطب به این خطاب شوید.
ا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ "بار دیگر این حقیقت را تایید می کند که جزاي گنهکاران در قیامت خود اعمال آنها 􀀀 ما تُجْزَوْنَ م 􀀀 تعبیر" إِنَّ
است،که در برابر آنان ظاهر می شود،و با آنها خواهد بود،تعبیر آیه گذشته که در آتش جهنم از درون وجود خود انسانها
زبانه می کشد نیز مؤید همین معنی است.
این نکته نیز قابل توجه است که عدم قبول اعتذار در آنجا به خاطر این است که عذرخواهی نوعی توبه است،و توبه تنها در
این جهان امکان پذیر است، نه در جهان دیگر و نه بعد از ورود در جهنم.
*** آیه بعد در حقیقت راه نجات از آتش دوزخ را نشان می دهد،می گوید:
اللّ تَوْبَهً
􀀀
ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی هِ 􀀀 "اي کسانی که ایمان آورده اید!به سوي خدا بازگردید و توبه کنید،توبه خالصی" ( ی
نَصُوحاً ).
آري نخستین گام براي نجات،توبه از گناه است،توبه اي که از هر نظر خالص باشد،توبه اي که محرك آن فرمان خدا و ترس
از گناه،نه وحشت از آثار اجتماعی و دنیوي آن،بوده باشد،توبه اي که براي همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتی
در آن رخ ندهد.
می دانیم حقیقت"توبه"همان ندامت و پشیمانی از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترك در آینده است،و اگر کاري بوده
که قابل جبران است در صدد جبران برآید،و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنی است،و به این ترتیب ارکان توبه را می توان
در پنج چیز خلاصه کرد:"ترك گناه-ندامت-
ص : 289
تصمیم بر ترك در آینده-جبران گذشته-استغفار).
"نصوح"از ماده"نصح"(بر وزن صلح)در اصل به معنی خیرخواهی خالصانه است،و لذا به عسل خالص"ناصح"گفته می
شود،و از آنجا که خیرخواهی واقعی باید توأم با محکم کاري باشد واژه"نصح"گاه به این معنی نیز آمده است،به همین جهت
به نماي محکم"نصاح"(بر وزن کتاب)و به خیاط"ناصح"گفته می شود،و این هر دو معنی یعنی"خالص بودن"و"محکم
.( بودن"در توبه"نصوح"باید جمع باشد ( 1
در اینکه توبه نصوح چیست؟تفسیرهاي زیادي براي آن ذکر کرده اند تا آنجا که بعضی شماره تفسیرهاي آن را بالغ بر بیست
و سه تفسیر دانسته اند ( 2)ولی همه این تفسیرها تقریبا به یک حقیقت بازمی گردد،یا شاخ و برگها و شرائط مختلف توبه است.
از جمله اینکه:"توبه نصوح"آن است که واجد چهار شرط باشد:
پشیمانی قلبی،استغفار زبانی،ترك گناه،و تصمیم بر ترك در آینده.
بعضی دیگر گفته اند:"توبه نصوح"آن است که واجد سه شرط باشد:
ترس از اینکه پذیرفته نشود،امید به اینکه پذیرفته شود،و ادامه اطاعت خدا.
یا اینکه"توبه نصوح"آن است که گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببینی و از آن شرمنده باشی! یا اینکه"توبه نصوح
آن است که مظالم را به صاحبانش بازگرداند،و از مظلومین حلیت بطلبد،و بر اطاعت خدا اصرار ورزد.
ص : 290
1) بعضی تصور می کنند"نصوح"نام شخص خاصی بوده است و در این زمینه داستان مفصلی به عنوان توبه نصوح نقل -1
کرده اند ولی باید توجه داشت نصوح اسم کسی نیست،بلکه معنی وصفی دارد،هر چند داستان معروف ممکن است صحت
داشته باشد.
. 2) تفسیر"قرطبی"جلد 10 صفحه 6766 -2
یا اینکه"توبه نصوح"آن است که در آن سه شرط باشد:کم سخن گفتن کم خوردن،و کم خوابیدن.
یا اینکه"توبه نصوح"آن است که توأم با چشمی گریان،و قلبی بیزار از گناه باشد...و مانند اینها که همگی شاخ و برگ یک
واقعیت است و این توبه خالص و کامل است.
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص می خوانیم هنگامی که"معاذ بن جبل"از توبه نصوح سؤال کرد،در پاسخ فرمود:
ان یتوب التائب ثم لا یرجع فی ذنب کما لا یعود اللبن الی الضرع :"آن است که شخص توبه کننده به هیچوجه بازگشت به
گناه نکند آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمی گردد"! ( 1)این تعبیر لطیف بیانگر این واقعیت است که توبه نصوح چنان
انقلابی در انسان ایجاد می کند که راه بازگشت به گذشته را به کلی بر او می بندد.
همانگونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است.
این معنی که در روایات دیگر نیز وارد شده،در حقیقت درجه عالی توبه نصوح را بیان می کند،و گرنه در مراحل پائینتر ممکن
است بازگشتی باشد که بعد از تکرار توبه سرانجام منتهی به ترك دائمی شود.
ی􀀀 سپس به آثار این توبه نصوح اشاره کرده،می افزاید"امید است با این کار پروردگار شما گناهانتان را ببخشد و بپوشاند"( عَس
اتِکُمْ ). 􀀀 رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئ
ارُ ). 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْه
اتٍ􀀀 ی "و شما را در باغهایی از بهشت وارد کند که نهرها از زیر درختانش جاري است"( وَ دُْخِلَکُمْ
"این کار در روزي خواهد بود که خداوند پیامبر و کسانی را که با او
ص : 291
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 318 -1
اللّ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ ).
􀀀
لا یُخْزِي هُ 􀀀 ایمان آوردند خوار و موهون نمی کند"( یَوْمَ
"این در حالی است که نور(ایمان و عمل صالح)آنها از پیشاپیش و از سوي راستشان در حرکت است"و عرصه محشر را
مانِهِمْ ). 􀀀 ی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْ 􀀀 روشن می سازد،و راه آنها را به سوي بهشت می گشاید( نُورُهُمْ یَسْع
در اینجاست که آنها رو به درگاه خداوند آورده،"می گویند پروردگارا!نور ما را کامل کن،و ما را ببخش که بر هر کار
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ). 􀀀 ا إِنَّکَ عَل 􀀀 ا وَ اغْفِرْ لَن 􀀀 ا نُورَن 􀀀 ا أَتْمِمْ لَن 􀀀 قادري" ( یَقُولُونَ رَبَّن
در حقیقت این توبه نصوح،پنج ثمره بزرگ دارد:
"نخست"بخشودگی سیئات و گناهان.
"دوم"ورود در بهشت پر نعمت الهی.
"سوم"عدم رسوایی در آن روز که پرده ها کنار می رود،و حقایق آشکار می گردد،و دروغگویان تبهکار خوار و رسوا می
شوند،آري در آن روز پیامبر ص و مؤمنان آبرومند خواهند بود،چرا که آنچه گفتند به واقعیت می پیوندد.
"چهارم"اینکه نور ایمان و عمل آنها از پیشاپیش و سمت راست آنها حرکت می کند و مسیر آنها را به سوي بهشت روشن
می سازد(بعضی از مفسران نوري را که پیشاپیش حرکت می کند نور"عمل"دانسته اند،در این زمینه تفسیر دیگري نیز ذیل آیه
12 سوره حدید در جلد 23 تفسیر نمونه داشتیم).
"پنجم"اینکه توجهشان به خدا بیشتر می گردد،لذا رو به سوي درگاه خدا می آورند و از او تقاضاي تکمیل نور و آمرزش
کامل گناه خویش می کنند.
***
ص : 292
نکته ها:
اشاره
-1 تعلیم و تربیت خانواده
دستور امر به معروف و نهی از منکر،یک دستور عام است،که همه مسلمین نسبت به یکدیگر دارند،ولی از آیات فوق،و
روایاتی که در باره حقوق فرزند و مانند آن در منابع اسلامی وارد شده،به خوبی استفاده می شود که انسان در مقابل همسر و
فرزند خویش مسئولیت سنگین تري دارد،و موظف است تا آنجا که می تواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد،آنها را از گناه
بازدارد و به نیکیها دعوت نماید،نه اینکه تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند.
در حقیقت اجتماع بزرگ از واحدهاي کوچکی تشکیل می شود که "خانواده"نام دارد،و هر گاه این واحدهاي کوچک که
رسیدگی به آن آسانتر است اصلاح گردد کل جامعه اصلاح می شود،و این مسئولیت در درجه اول بر دوش پدران و مادران
است.
مخصوصا در عصر ما که امواج کوبنده فساد در بیرون خانواده ها بسیار قوي و خطرناك است،براي خنثی کردن آنها از طریق
تعلیم و تربیت خانوادگی باید برنامه ریزي اساسی تر و دقیقتر انجام گیرد.
نه تنها آتشهاي قیامت که آتشهاي دنیا نیز از درون وجود انسانها سرچشمه می گیرد،و هر کس موظف است خانواده خود را از
این آتشها حفظ کند.
در حدیثی می خوانیم:"هنگامی که آیه فوق نازل شد،کسی از یاران پیامبر ص سؤال کرد:چگونه خانواده خود را از آتش
دوزخ حفظ کنم:
حضرت ص فرمود:
اللّ ،ان اطاعوك کنت قد وقیتهم،و ان عصوك کنت قد قضیت ما علیک :
􀀀
اللّ ،و تنهاهم عما نهاهم ه
􀀀
تامرهم بما امر ه
ص : 293
:"آنها را امر به معروف و نهی از منکر می کنی،اگر از تو پذیرفتند آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده اي،و اگر نپذیرفتند
.( وظیفه خود را انجام داده اي" ( 1
و در حدیث جامع و جالب دیگري از رسول خدا ص آمده است:
الا کلکم راع،و کلکم مسئول عن رعیته،فالامیر علی الناس راع، و هو مسئول عن رعیته،و الرجل راع علی اهل بیته،و هو مسئول
عنهم، فالمرأه راعیه علی اهل بیت بعلها و ولده،و هی مسئوله عنهم،الا فکلکم راع،و کلکم مسئول عن رعیته:
"بدانید همه شما نگهبانید،و همه در برابر کسانی که مامور نگهبانی آنها هستید مسئولید،امیر و رئیس حکومت اسلامی نگهبان
مردم است و در برابر آنها مسئول است،مرد نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسئول، زن نیز نگهبان خانواده شوهر
و فرزندان است و در برابر آنها مسئول می باشد، بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانی که مامور نگهبانی آنها
هستید مسئولید! ( 2)این بحث دامنه دار را با حدیثی از امیر مؤمنان علی ع پایان می دهیم، امام ع در تفسیر آیه فوق فرمود:
علموا انفسکم و اهلیکم الخیر،و ادبوهم "منظور این است که خود و خانواده خویش را نیکی بیاموزید و آنها را ادب کنید"
.(3)
***
-2 توبه دري به سوي رحمت خدا
اللّ -
􀀀
بسیار می شود که از انسان-مخصوصا در آغاز تربیت و سیر و سلوك الی ه
ص : 294
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 372 -1
. 2) "مجموعه ورام"جلد اول صفحه 6 -2
3) "در المنثور"جلد 6 صفحه 244 -3
لغزشهایی سرمی زند،اگر درهاي بازگشت به روي او بسته شود،مایوس می گردد،و براي همیشه از راه می ماند،و لذا در
مکتب تربیتی اسلام،توبه به عنوان یک اصل تربیتی با اهمیت فوق العاده اي مطرح است،و از تمام گنهکاران دعوت می کند
که براي اصلاح خویش و جبران گذشته از این در،وارد شوند.
امام علی بن الحسین ع در مناجات"تائبین"به پیشگاه خدا چنین عرضه می دارد:
اللّ تَوْبَهً نَصُوحاً ،فما عذر من اغفل دخول الباب
􀀀
الهی انت الذي فتحت لعبادك بابا الی عفوك سمیته التوبه،فقلت تُوبُوا إِلَی هِ
بعد فتحه "خداي من تو کسی هستی که دري به سوي عفوت به روي بندگانت گشوده اي، و نامش را توبه نهاده اي،و فرموده
اي بازگردید به سوي خدا و توبه کنید توبه خالصی،اکنون عذر کسانی که از ورود از این در،بعد از گشایش آن،غافل شوند
چیست"؟! ( 1)به قدري در مساله توبه در روایات تاکید شده که در حدیثی از امام باقر ع می خوانیم:
اللّ تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلماء،فوجدها :"خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی
􀀀
ان ه
که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را بیابد شاد می گردد"! ( 2)این تعبیرات
آمیخته با بزرگواري همه براي تشویق به این امر مهم حیاتی است.
اللّ " نیست بلکه شرایط و ارکانی دارد که در تفسیر توبه نصوح
􀀀
ولی باید توجه داشت که"توبه تنها لقلقه زبان،و گفتن"استغفر ه
در آیات فوق به آن
ص : 295
.( 1) مناجاتهاي پانزده گانه مناجات اول(بحار الانوار جلد 94 صفحه 142 -1
. 2) "اصول کافی"جلد 2 باب التوبه حدیث 8 -2
اشاره شد،هر گاه توبه با این شرائط انجام گیرد آن چنان اثر می گذارد که گناه و آثار گناه را به کلی از روح و جان انسان
محو می کند،لذا در حدیثی از امام باقر ع می خوانیم:
التائب من الذنب کمن لا ذنب له،و المقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء! :کسی که از گناه توبه کند همچون کسی
است که اصلا گناه نکرده،و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می
.( کند"! ( 1
در باره توبه بحثهاي مشروح دیگري(در جلد سوم صفحه 312 به بعد) ذیل آیه 17 سوره نساء و(جلد 19 صفحه 498 به
بعد)ذیل آیه 53 زمر داشته ایم.
ص : 296
. 1) "اصول کافی"جلد 2 باب التوبه حدیث 10 -1
[ [سوره التحریم ( 66 ): آیات 9 تا 12
اشاره
اَللّ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ
􀀀
اهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ اَلْمَصِ یرُ ( 9) ضَرَبَ هُ 􀀀 افِقِینَ وَ اُغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْو 􀀀 اَلْکُفّ وَ اَلْمُن
􀀀
جاهِدِ ارَ 􀀀 ا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ 􀀀ی
اَلدّ ( 10 ) وَ
اخِلِین 􀀀 اَلنّ مَعَ ار 􀀀 اَللّ شَیْئاً وَ قِیلَ اُدْخُلَا 􀀀
ما مِنَ هِ 􀀀 ا عَنْهُ 􀀀 ما فَلَمْ یُغْنِی 􀀀 اهُ 􀀀 خانَت 􀀀 صالِحَیْنِ فَ 􀀀 ا 􀀀 ادِن 􀀀 ا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِب 􀀀 کانَت 􀀀 وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ
الَتْ رَبِّ اِبْنِ لِی عِنْدَكَ بَیْتاً فِی اَلْجَنَّهِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ اَلْقَوْمِ 􀀀 اَللّ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ ق
􀀀
ضَرَبَ هُ
انِتِینَ 􀀀 کانَتْ مِنَ اَلْق 􀀀 ا وَ کُتُبِهِ وَ 􀀀 ماتِ رَبِّه 􀀀 ا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِ 􀀀 ا فِیهِ مِنْ رُوحِن 􀀀 ا فَنَفَخْن 􀀀 رانَ اَلَّتِی أَحْ َ ص نَتْ فَرْجَه 􀀀 اَلظّ ( 11 ) وَ مَرْیَمَ اِبْنَتَ عِمْ
􀀀
الِمِینَ
(12)
ص : 297
ترجمه:
-9 اي پیامبر!با کفار و منافقین پیکار کن و بر آنها سخت بگیر،جایگاهشان جهنم است و بد جایگاهی است.
-10 خداوند مثلی براي کسانی که کافر شده اند زده است،مثل به همسر نوح،و همسر لوط،آنها تحت سرپرستی دو بنده از
بندگان صالح ما بودند،ولی به آن دو خیانت کردند،و ارتباط آنها با این دو(پیامبر)سودي به حالشان(در برابر عذاب
الهی)نداشت.و به آنها گفته شد:وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می شوند! 11 -و خداوند مثلی براي مؤمنان زده،به
همسر فرعون،در آن هنگام که گفت پروردگارا! خانه اي براي من نزد خودت در بهشت بساز،و مرا از فرعون و عمل او نجات
ده،و مرا از قوم ظالم رهایی بخش.
-12 و همچنین مریم دختر عمران مثل زده که دامان خود را پاك نگاه داشت،و ما از روح خود در او دمیدیم،او کلمات
پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد، و از مطیعان فرمان خدا بود.
تفسیر:
الگوهایی از زنان مؤمن و کافر
از آنجا که منافقان از افشاي اسرار درونی خانه پیامبر ص و بروز مشاجرات و اختلافهایی در میان همسران او که در آیات قبل
به آن اشاره شده قطعا خوشحال بودند،بلکه به شایعات در این زمینه دامن می زدند شاید به همین مناسبت در نخستین آیه
مورد بحث دستور شدت عمل در باره آنها داده،می فرماید:
"اي پیامبر با کفار و منافقان پیکار و جهاد کن و بر آنها سخت بگیر جایگاهشان جهنم و بد جایگاهی است".
ص : 298
اهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ ). 􀀀 افِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْو 􀀀 الْکُفّ وَ الْمُن
􀀀
جاهِدِ ارَ 􀀀 ا أَیُّهَا النَّبِیُّ 􀀀 ( ی
این جهاد در مورد کفار ممکن است به صورت مسلحانه یا غیر مسلحانه بوده باشد،ولی در مورد منافقان بدون شک جهاد
مسلحانه نیست،زیرا در هیچ تاریخی نقل نشده که پیامبر ص با منافقان پیکار مسلحانه کرده باشد،لذا در حدیثی از امام صادق
ع می خوانیم که فرمود:
اللّ لم یقاتل منافقا قط انما کان یتالفهم :"رسول خدا هرگز با منافقی جنگ نکرد،بلکه پیوسته در تالیف قلوب آنها
􀀀
ان رسول ه
.( می کوشید" ( 1
بنا بر این مراد از جهاد با آنها همان توبیخ و سرزنش و تهدید و انذار و رسوا ساختن آنها،و یا در بعضی از موارد تالیف قلوب
آنها است،چه اینکه "جهاد"معنی وسیع و گسترده اي دارد،و هر گونه تلاش و کوشش را شامل می شود،تعبیر به" وَ اغْلُظْ
عَلَیْهِمْ "(بر آنها سخت بگیر و خشونت کن)نیز اشاره به خشونت در سخن و افشاگري و تهدید و مانند آن است.
این وضع خاص در مقابل منافقان،با اینکه آنها خطرناکترین دشمن اسلام بودند،به خاطر این بود که آنها ظاهرا دم از اسلام می
زدند،و با مسلمانان کاملا آمیزش داشتند،لذا ممکن نبود همچون یک کافر با آنها رفتار کرد.
البته این در صورتی بود که آنها دست به اسلحه نبرند و اگر این کار را می کردند مسلما با آنها مقابله به مثل می شد،زیرا در
این صورت عنوان"محارب" به خود می گرفتند.
گرچه این مساله در عصر پیامبر ص واقع نشد ولی بعد از او مخصوصا در عصر امیر مؤمنان ع روي داد،و او با منافقان مسلح به
نبرد برخاست.
بعضی گفته اند منظور از"جهاد با منافقان"در آیه فوق اجراي حدود
ص : 299
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 319 -1
شرعی در مورد آنهاست،زیرا اکثر کسانی که حد بر آنها جاري می شد از منافقان بودند،ولی هیچ دلیلی براي این تفسیر، و بر
این ادعا که حدود شرعی در آن عصر غالبا بر آنها واقع شده،در دست نیست.
قابل توجه اینکه آیه فوق عینا و بدون هیچ کم و زیاد در سوره توبه آیه 73 نیز آمده است.
*** سپس بار دیگر به ماجراي همسران پیامبر ص بازمی گردد،و براي اینکه درس عملی زنده اي به آنها بدهد به ذکر
سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بی تقوا که در خانه دو پیامبر بزرگ خدا بودند،و سرنوشت دو زن مؤمن و ایثارگر که یکی از
آنها در خانه یکی از جبارترین مردان تاریخ بود می پردازد.
اللّ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ
􀀀
نخست می فرماید:"خداوند مثلی براي کافران زده است،مثلی به همسر نوح و همسر لوط"( ضَرَبَ هُ
.( نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ ) ( 1
صالِحَیْنِ 􀀀 ا 􀀀 ادِن 􀀀 ا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِب 􀀀 کانَت 􀀀 "آنها تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند،ولی به آن دو خیانت کردند"(
ما ). 􀀀 اهُ 􀀀 خانَت 􀀀 فَ
"اما ارتباط آنها با این دو پیامبر بزرگ سودي به حالشان در برابر عذاب الهی نداشت،و به آنها گفته شد که وارد در آتش
الدّ ).
اخِلِین 􀀀 النّ مَعَ ار 􀀀 اللّ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلَا 􀀀
ما مِنَ هِ 􀀀 ا عَنْهُ 􀀀 شوید همراه کسانی که وارد می شوند"( فَلَمْ یُغْنِی
و به این ترتیب به دو همسر پیامبر اسلام ص که در ماجراي افشاي
ص : 300
1) "ضرب"در اینجا دو مفعول گرفته" اِمْرَأَتَ نُوحٍ "مفعول اول است که مؤخر شده و"مثلا"مفعول دوم این احتمال نیز -1
داده شده است که"ضرب"یک مفعول داشته باشد و آن"مثلا"است،و" اِمْرَأَتَ نُوحٍ "بدل آن می باشد(البیان فی غریب اعراب
.( القرآن جلد 2 صفحه 449
اسرار و آزار آن حضرت ص دخالت داشتند هشدار می دهد که گمان نکنند همسري پیامبر ص به تنهایی می تواند مانع کیفر
آنها باشد،همانگونه که رابطه همسران نوح و لوط،به خاطر خیانت،از خاندان نبوت و وحی قطع شد، و گرفتار عذاب الهی
شدند.
اللّ در صورت گناه و عصیان مانع
􀀀
و در ضمن هشداري است به همه مؤمنان در تمام قشرها که پیوندهاي خود را با اولیاء ه
عذاب الهی نپندارند.
در بعضی از کلمات مفسران آمده است که اسم همسر حضرت نوح"والهه" و اسم همسر حضرت لوط"والعه"بوده است ( 1)و
.( بعضی عکس این را نوشته اند، یعنی نام همسر نوح را"والعه"و همسر لوط را"والهه"یا"واهله"گفته اند ( 2
به هر حال این دو زن به این دو پیامبر بزرگ خیانت کردند، البته خیانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود،زیرا هرگز
همسر هیچ پیامبري آلوده به بی عفتی نشده است،چنان که در حدیثی از پیامبر اکرم ص صریحا آمده است،"ما بغت امرأه نبی
.( قط":"همسر هیچ پیامبري هرگز آلوده عمل منافی عفت نشد" ( 3
خیانت همسر"لوط"این بود که با دشمنان آن پیامبر ع همکاري می کرد،و اسرار خانه او را به دشمن می سپرد،و همسر نوح نیز
چنین بود.
"راغب"در"مفردات"می گوید:"خیانت"و"نفاق"یک حقیقت است، جز اینکه"خیانت"در مقابل"عهد و امانت"گفته می
شود،و نفاق در مسائل دینی.
ص : 301
. 1) "قرطبی"جلد 10 صفحه 6680 -1
2) "روح المعانی"جلد 28 صفحه 142 (بعضی نیز نام همسر نوح را"واغله" یا"والغه"گفته اند). -2
. 3) "در المنثور"جلد 6 صفحه 245 -3
تناسب این داستان با داستان افشاي اسرار خانه پیامبر ص نیز ایجاب می کند که منظور از خیانت همین باشد.
به هر حال آیه فوق امیدهاي کاذب افرادي را که گمان می کنند تنها ارتباط با شخص بزرگی همچون پیامبر ص می تواند
مایه نجات آنها گردد(هر چند در عمل آلوده باشند)قطع می کند،تا هیچکس از این نظر براي خود مصونیتی قائل نشود،لذا در
پایان آیه می گوید:"به آنها گفته می شود با سایر دوزخیان وارد جهنم شوید"یعنی میان شما و دیگران از این نظر هیچ
امتیازي نیست!.
*** سپس دو مثال براي افراد باایمان ذکر کرده،می گوید:"خداوند مثلی براي مؤمنان ذکر کرده:همسر فرعون را،در آن زمان
که به پیشگاه خدا عرضه داشت:پروردگار من!خانه اي برایم در جوار قربت در بهشت بنا کن،و مرا از فرعون و کارهایش
الَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَكَ بَیْتاً فِی 􀀀 اللّ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ ق
􀀀
رهایی بخش،و مرا از این قوم ظالم نجات ده" ( وَ ضَرَبَ هُ
الظّ ).
􀀀
الْجَنَّهِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الِمِینَ
معروف این است که نام همسر فرعون"آسیه"و نام پدرش"مزاحم" بوده است،گفته اند هنگامی که معجزه موسی ع را در
مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد،و از همان لحظه به موسی ایمان آورد او پیوسته ایمان خود را
مکتوم می داشت،ولی ایمان و عشق به خدا چیزي نیست که بتوان آن را همیشه کتمان کرد،هنگامی که فرعون از ایمان او با
خبر شد بارها او را نهی کرد،و اصرار داشت که دست از دامن آئین موسی ع بردارد، و خداي او را رها کند،ولی این زن با
استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد.
ص : 302
سرانجام فرعون دستور داد دست و پاهایش را با میخها بسته،در زیر آفتاب سوزان قرار دهند،و سنگ عظیمی بر سینه او
بیفکنند،هنگامی که آخرین لحظه هاي عمر خود را می گذارند دعایش این بود"پروردگارا!براي من خانه اي در بهشت در
جوار خودت بنا کن و مرا از فرعون و اعمالش رهایی بخش و مرا از این قوم ظالم نجات ده"! خداوند نیز دعاي این زن مؤمن
پاکباز فداکار را اجابت فرمود و او را در کنار بهترین زنان جهان مانند مریم قرار داد.چنان که در همین آیات در ردیف او قرار
گرفته است.
در روایتی از رسول خدا ص می خوانیم:
افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد،و فاطمه بنت محمد(ص)،و مریم بنت عمران،و آسیه بنت مزاحم،امرأه فرعون!
:"برترین زنان اهل بهشت چهار نفرند"خدیجه" دختر خویلد و"فاطمه"دختر محمد ص و"مریم"دختر عمران و"آسیه" دختر
.( مزاحم همسر فرعون" ( 1
جالب اینکه همسر فرعون با این سخن کاخ عظیم فرعون را تحقیر می کند و آن را در برابر خانه اي در جوار رحمت خدا به
هیچ می شمرد،و به این وسیله به آنها که او را نصیحت می کردند که اینهمه امکانات چشمگیري که از طریق "ملکه مصر
بودن"در اختیار تو است با ایمان به مرد شبانی همچون موسی از دست نده!پاسخ می گوید.
و با جمله" نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ "بیزاري خود را،هم از خود فرعون و هم از مظالم و جنایاتش،اعلام می دارد.
الظّ "ناهمرنگی خود را با محیط آلوده
􀀀
و با جمله" وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الِمِینَ
ص : 303
. 1) "در المنثور"جلد 6 صفحه 246 -1
و بیگانگی خویش را از جنایات آنها برملا می کند،و چقدر حساب شده است این جمله هاي سه گانه اي که این زن با معرفت
و ایثارگر در واپسین لحظه هاي عمرش بیان کرد،جمله هایی که می تواند براي همه زنان و مردان مؤمن جهان الهام بخش
باشد،جمله هایی که بهانه هاي واهی را از دست تمام کسانی که فشار محیط،یا همسر را،مجوزي براي ترك اطاعت خدا و
تقوي می شمرند، می گیرد.
مسلما زرق و برق و جلال و جبروتی برتر از دستگاه فرعونی وجود نداشت همانطور که فشار و شکنجه اي فراتر از شکنجه
هاي فرعون جنایتکار نبود،ولی نه آن زرق و برق،و نه این فشار و شکنجه،آن زن مؤمن را به زانو در نیاورد و هم چنان به راه
خود در مسیر رضاي خدا ادامه داد تا جان خویش را در راه معشوق حقیقی فدا کرد.
قابل توجه اینکه تقاضا می کند خداوند خانه اي در بهشت،و در نزد خودش،براي او بنا کند،که در بهشت بودن جنبه جسمانی
آن است،و نزد خدا بودن جنبه روحانی آن،و او هر دو را در یک عبارت کوتاه جمع کرده است.
*** سپس به دومین زن با شخصیت که الگویی براي افراد باایمان محسوب می شود اشاره کرده،می فرماید:و نیز"خداوند
.( ا ) ( 1 􀀀 رانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَه 􀀀 مثلی زده است"مریم"دختر عمران را که دامان خود را پاك نگاهداشت"( وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْ
ص : 304
1) در باره اینکه منظور از تعبیر"فرج"چیست؟شرح مبسوطی در جلد 13 تفسیر نمونه صفحه 494 (ذیل آیه 91 سوره - 1
انبیاء)داشتیم.
ا ). 􀀀 ا فِیهِ مِنْ رُوحِن 􀀀 "و ما از روح خود در او دمیدیم"( فَنَفَخْن
و او به فرمان خدا بدون داشتن همسر،فرزندي آورد که پیامبر اولو العزم پروردگار شد.
ا وَ کُتُبِهِ 􀀀 ماتِ رَبِّه 􀀀 سپس می افزاید"او سخنان پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد،و به همه آنها ایمان آورد"( وَ صَدَّقَتْ بِکَلِ
.(
انِتِینَ ). 􀀀 کانَتْ مِنَ الْق 􀀀 "و او از مطیعان فرمان خدا بود"( وَ
از نظر ایمان در سرحد اعلی قرار داشت،و به تمام کتب آسمانی و اوامر الهی مؤمن،و از نظر عمل پیوسته مطیع اوامر الهی
بود،و بنده اي بود جان و دل بر کف،و چشم بر امر و گوش بر فرمان داشت.
تفاوت"کلمات"و"کتب"ممکن است از این نظر باشد که تعبیر به "کتب"اشاره به تمام کتابهاي آسمانی است که بر پیامبران
نازل شده و تعبیر به"کلمات"ناظر وحی هایی است که صورت کتاب آسمانی نداشته است.
مریم آن چنان نسبت به این کلمات و کتب مؤمن بود که قرآن در آیه 75 سوره مائده به عنوان"صدیقه"(بسیار تصدیق
کننده)از او یاد کرده است.
در آیات مختلف قرآن مطالب زیادي در باره شخصیت این زن باایمان و مقام والاي او دیده می شود که قسمت مهمی از آن
در همان سوره اي است که به نام او نامیده شده(جمعی نیز صدیقه را به معنی بسیار راستگو توصیف کرده اند).
و به هر حال قرآن با این تعبیرات دامان مریم را از سخنان ناروایی که جمعی از یهودیان آلوده و جنایتکار،در باره او می
گفتند،و شخصیت،و حتی پاکدامنی او را زیر سؤال می بردند،پاك می شمرد،و مشت محکمی بر دهان
ص : 305
بدگویان می کوبد.
ا "(از روح خود در او دمیدیم)چنان که قبلا نیز اشاره کرده ایم منظور از آن یک روح با عظمت 􀀀 ا فِیهِ مِنْ رُوحِن 􀀀 تعبیر به" فَنَفَخْن
و متعالی است،یا به تعبیر دیگر اضافه"روح"به"خداوند""اضافه تشریفیه"است که براي بیان عظمت چیزي می آید،مانند
اللّ " و گرنه خداوند نه روح دارد،و نه خانه و بیت.
􀀀
اضافه"خانه"به"خدا"در تعبیر"بیت ه
عجب اینکه بعضی از مفسران حدیثی در باره زنان با شخصیت و والا مقام در نزد خداوند نقل کرده اند که"عایشه را برترین
آنها شمرده اند!چه خوب بود این حدیث را در تفسیر سوره تحریم ذکر نمی کردند،چرا که این سوره با صداي رسا پیامی بر
خلاف این حدیث ساختگی می دهد،و چنان که دیدیم بسیاري از مفسران اهل سنت و مورخان تصریح کرده اند آن دو زن
که آیات این سوره آنها را شدیدا ملامت می کند و مایه خشم خدا و رسولش شدند، "حفصه"و"عایشه"بودند،و این معنی
.( صریحا در صحیح بخاري نیز آمده است ( 1
ما از تمام کسانی که آزاد می اندیشند می خواهیم بار دیگر آیات این سوره را مرور کنند و سپس ارزش چنین احادیثی را
روشن سازند.
***خداوندا!ما را از حب و بغضهاي بی دلیل و تعصب آمیز حفظ فرما،و چنان کن که در برابر آیات قرآن مجیدت با تمام
وجود خود تسلیم و خاضع باشیم.
ص : 306
. 1) "صحیح بخاري"جلد 6 صفحه 195 -1
پروردگارا!مباد آن روزي که پیامبر بزرگت از اعمال ما ناخشنود و از روش زندگی ما ناراضی گردد.
بارالها!به ما چنان استقامتی مرحمت کن که فشارها و شکنجه هاي فراعنه زمان در سراسر جهان در روح و ایمان ما کمترین اثر
نگذارد.
آمین یا رب العالمین.
پایان سوره تحریم 7 شوال 1406
ص : 307
ص : 308