گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و چهارم
67 ) سوره ملک این سوره در مکه نازل شده و داراي 30 آیه است )
اشاره
ص : 309
ص : 310
محتواي سوره ملک
این سوره که سرآغاز جزء 29 قرآن مجید است از سوره هایی است که بنا بر مشهور،تمام آن در مکه نازل شده،همانگونه که
غالب سوره هاي این جزء مکی است،بلکه به گفته بعضی از مفسران تمام سوره هاي این جزء مکی است ( 1)به عکس سوره
هاي جزء قبل که مدنی بود،ولی چنان که خواهیم گفت:
سوره دهر(یا سوره انسان)از این قاعده مستثنی است و در مدینه نازل شده است.
سوره"ملک"که نام دیگرش سوره"منجیه"(نجاتبخش)و نام سومش "واقیه"یا"مانعه"است(زیرا تلاوت کننده خود را از عذاب
الهی یا عذاب قبر نگاه می دارد)از سوره هاي بسیار پرفضیلت قرآن می باشد،و مسائل زیادي در آن مطرح شده که عمدتا بر
سه محور دور می زند.
-1 بحثهایی پیرامون"مبدأ"و صفات خداوند،و نظام شگفت انگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان،و آفرینش
زمین و مواهب آن، و همچنین آفرینش پرندگان،و آبهاي جاري و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت.
-2 بحثهایی پیرامون"معاد"و عذاب دوزخ، و گفتگوهاي ماموران عذاب با دوزخیان،و مانند آن.
ص : 311
. 1) "فی ظلال القرآن"جلد 8 صفحه 180 -1
-3 انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهاي دنیا و آخرت.
و به گفته بعضی از نظر محور اصلی تمام سوره را همان مالکیت و حاکمیت خدا تشکیل می دهد که در نخستین آیه آمده
.( است ( 1
***
فضیلت تلاوت سوره
روایات زیادي در فضیلت این سوره از پیامبر ص و ائمه اهل بیت ع نقل شده است: از جمله در حدیثی از پیامبر ص می
خوانیم: من قرأ سوره تبارك فکانما احیا لیله القدر! :"کسی که سوره"تبارك"را بخواند چنان است که گویی شب قدر را احیا
داشته" 2. و در حدیث دیگري از همان حضرت آمده است: وددت ان تبارك الملک فی قلب کل مؤمن :"دوست می داشتم
که سوره تبارك در قلب همه مؤمنان ثبت بود" 3. در حدیثی از امام محمد بن علی الباقر می خوانیم که فرمود: سوره الملک
هی المانعه تمنع من عذاب القبر،و هی مکتوبه فی التوراه سوره الملک و من قرأها فی لیله فقد اکثر،و اطاب،و لم یکتب من
الغافلین. .. "سوره ملک سوره"مانعه"است،یعنی از عذاب قبر ممانعت می کند،و در تورات به همین نام ثبت است،کسی که
آن را در شبی بخواند بسیار خوانده،و خوب خوانده،و از غافلان محسوب نمی شود" 1. و احادیث در این زمینه بسیار است.
البته اینهمه آثار عظیم مربوط به خواندن بدون فکر و عمل نیست،هدف خواندنی است آمیخته با الهام گرفتن براي عمل. ***
ص : 312
. 1) همان مدرك صفحه 184 -1
این سوره که سرآغاز جزء 29 قرآن مجید است از سوره هایی است که بنا بر مشهور،تمام آن در مکه نازل شده،همانگونه که
غالب سوره هاي این جزء مکی است،بلکه به گفته بعضی از مفسران تمام سوره هاي این جزء مکی است ( 1)به عکس سوره
هاي جزء قبل که مدنی بود،ولی چنان که خواهیم گفت:
سوره دهر(یا سوره انسان)از این قاعده مستثنی است و در مدینه نازل شده است.
سوره"ملک"که نام دیگرش سوره"منجیه"(نجاتبخش)و نام سومش "واقیه"یا"مانعه"است(زیرا تلاوت کننده خود را از عذاب
الهی یا عذاب قبر نگاه می دارد)از سوره هاي بسیار پرفضیلت قرآن می باشد،و مسائل زیادي در آن مطرح شده که عمدتا بر
سه محور دور می زند.
-1 بحثهایی پیرامون"مبدأ"و صفات خداوند،و نظام شگفت انگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان،و آفرینش
زمین و مواهب آن، و همچنین آفرینش پرندگان،و آبهاي جاري و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت.
-2 بحثهایی پیرامون"معاد"و عذاب دوزخ، و گفتگوهاي ماموران عذاب با دوزخیان،و مانند آن.
ص :
1) همان مدرك. -1
[ [سوره الملک ( 67 ): آیات 1 تا 5
اشاره
اهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ 􀀀 ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 1) اَلَّذِي خَلَقَ اَلْمَوْتَ وَ اَلْحَی 􀀀 ارَكَ اَلَّذِي بِیَدِهِ اَلْمُلْکُ وَ هُوَ عَل 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . تَب 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
ي مِنْ 􀀀 اوُتٍ فَارْجِعِ اَلْبَصَرَ هَلْ تَر 􀀀 منِ مِنْ تَف 􀀀 ي فِی خَلْقِ اَلرَّحْ 􀀀 ا تَر 􀀀 اقاً م 􀀀 اتٍ طِب 􀀀 ماو 􀀀 أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْغَفُورُ ( 2) اَلَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَ
ا رُجُوماً 􀀀 اه 􀀀 صابِیحَ وَ جَعَلْن 􀀀 ا بِمَ 􀀀 ماءَ اَلدُّنْی 􀀀 خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ ( 4) وَ لَقَدْ زَیَّنَّا اَلسَّ 􀀀 فُطُورٍ ( 3) ثُمَّ اِرْجِعِ اَلْبَ َ ص رَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ اَلْبَ َ ص رُ
( ذابَ اَلسَّعِیرِ ( 5 􀀀 ا لَهُمْ عَ 􀀀 اطِینِ وَ أَعْتَدْن 􀀀 لِلشَّی
ص : 314
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-پربرکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست او است،و بر همه چیز
قادر است.
-2 همان کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک بهتر عمل می کنید و او شکست ناپذیر و بخشنده
است.
-3 همان کسی که هفت آسمان را بر روي یکدیگر آفرید،در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبی نمی بینی،بار دیگر
نگاه کن،آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده می کنی؟ 4-بار دیگر(به عالم هستی)نگاه کن سرانجام چشمانت(در جستجوي خلل
و نقصان ناکام مانده)به سوي تو بازمی گردد در حالی که خسته و ناتوان است.
-5 ما آسمان پائین را با چراغهاي پرفروغی زینت بخشیدیم،و آنها(شهب)را تیرهایی براي شیاطین قرار دادیم و براي آنان
عذاب دوزخ فراهم ساختیم.
تفسیر:
هیچ نقصی در جهان هستی نمی بینی
این سوره با مساله مهم مالکیت و حاکمیت خداوند و جاودانگی ذات پاك او آغاز می شود که در واقع کلید همه بحثهاي این
.( سوره است ( 1
می فرماید:"پربرکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست او است،و او بر همه چیز قادر است" (
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ). 􀀀 ارَكَ الَّذِي بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَل 􀀀تَب
ص : 315
ارَكَ 􀀀 1) این سوره دومین سوره اي است که با کلمه"تبارك"آغاز می گردد،سوره دیگر سوره فرقان بود که با جمله" تَب -1
الَمِینَ نَذِیراً "آغاز گردیده. 􀀀 ی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْع 􀀀 انَ عَل 􀀀 الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْق
"تبارك"از ماده"برکت"در اصل از"برك"(بر وزن برگ) به معنی سینه شتر است،و هنگامی که"برك البعیر"گفته شود
مفهومش این است که شتر سینه خود را به زمین زد،سپس این کلمه به معنی دوام و بقاء و زوال ناپذیري آمده،و در مورد هر
نعمتی که پایدار و با دوام باشد گفته شده است،مخزن آب را از این رو"برکه"می گویند که آب مدتی طولانی در آن باقی
می ماند.
در آیه فوق در حقیقت دلیل مبارك بودن ذات پاك خدا ذکر شده و آن مالکیت و حاکمیت او بر جهان و قدرت او بر همه
چیز است،و به همین دلیل وجودي است زوال ناپذیر و پربرکت.
*** در آیه بعد به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خدا است اشاره کرده،می فرماید:"او
اهَ 􀀀 کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک بهتر عمل می کنید"( اَلَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَی
لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ).
"مرگ"اگر به معنی فنا و نیستی باشد مخلوق نیست،چرا که خلقت به امور وجودي تعلق می گیرد،ولی می دانیم که حقیقت
مرگ انتقال از جهانی به جهان دیگر است،و این قطعا یک امر وجودي است که می تواند مخلوق باشد.
و اگر مرگ در اینجا قبل از حیات ذکر شده بخاطر تاثیر عمیقی است که توجه به مرگ در حسن عمل دارد.گذشته از اینکه
مرگ قبل از زندگی بوده است.
منظور از آزمایش خداوند چنان که قبلا نیز گفته ایم نوعی پرورش است،
ص : 316
.( به این معنی که انسانها را به میدان عمل می کشد تا ورزیده و آزموده و پاك و پاکیزه شوند.و لایق قرب خدا گردند ( 1
قابل توجه اینکه هدف"آزمایش حسن"عمل معرفی کرده،نه کثرت عمل،و این دلیل بر این است که اسلام به"کیفیت"اهمیت
می دهد نه به"کمیت" مهم آن است که عمل خالصانه و براي خدا مفید و جامع باشد،هر چند از نظر کمیت کم باشد.
لذا در اینکه منظور از" أَحْسَنُ عَمَلًا "چیست در بعضی از روایات اسلامی از پیغمبر گرامی اسلام ص نقل شده که فرمود:
اللّ به و نهی عنه نظرا،و ان کان اقلکم تطوعا! "منظور این است که
􀀀
للّ خوفا،و احسنکم فیما امر ه
􀀀
اتمکم عقلا،و اشدکم ه
کدامیک از شما عقل و خرد کاملتر،و خداترسی بیشتر، و آگاهی فزونتر بر اوامر و نواهی الهی دارید،هر چند اعمال مستحبتان
.( کمتر بوده باشد" ( 2
بدیهی است عقل کامل عمل را پاکتر و نیت را خالصتر و پاداش را بیشتر می کند.
و در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
اللّ و النیه الصادقه،ثم قال الإبقاء علی العمل حتی یخلص.اشد
􀀀
لیس یعنی اکثر عملا، و لکن اصوبکم عملا،و انما الاصابه خشیه ه
اللّ عز و جل:
􀀀
من العمل،و العمل الخالص الصالح الذي لا ترید ان یحمدك علیه احد الا ه
"منظور این نیست کدامیک بیشتر عمل می کنید،بلکه منظور این است کدامیک صحیحتر عمل می کنید،و عمل صحیح آن
است که توأم با خداپرستی
ص : 317
1) شرح بیشتر در باره آزمایشهاي الهی را در جلد 1 تفسیر نمونه ذیل آیه 155 سوره بقره مطالعه فرمائید. -1
. 2) تفسیر"مجمع البیان"جلد 10 صفحه 322 -2
و نیت پاك باشد،سپس فرمود:نگهداري عمل از آلودگی سخت تر است از خود عمل،و عمل خالص صالح،عملی است که
.( نمی خواهی احدي جز خدا تو را به خاطر آن بستاید" ( 1
إِلاّ لِیَعْبُدُونِ "بحث مشروحی
􀀀
ا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ 􀀀 در مورد هدف آفرینش انسان در تفسیر سوره"ذاریات"ذیل آیه 56 " وَ م
داشتیم در آنجا هدف"عبودیت خدا"ذکر شده،و در اینجا"آزمایش حسن عمل"،روشن است که مساله آزمون و امتحان از
مساله عبودیت جدا نیست،همانگونه که کمال عقل و خداترسی و نیت خالص که در روایات بالا به آن اشاره شده،روح
عبودیت را تشکیل می دهد.
به این ترتیب عالم میدان آزمایش بزرگی است براي همه انسانها،وسیله آزمایش،مرگ و حیات،و هدف این آزمون بزرگ
رسیدن به حسن عمل، که مفهومش"تکامل معرفت،و اخلاص نیت،و انجام هر کار خیر"است.
و اگر می بینیم بعضی از مفسران" أَحْسَنُ عَمَلاً "را در اینجا به معنی یاد مرگ کردن،یا آماده براي مرگ شدن،و امثال آن
تفسیر کرده اند در حقیقت اشاره به مصداقهایی از این معنی کلی است.
و از آنجا که در این میدان آزمایش بزرگ انسان گرفتار لغزشهاي فراوانی می شود،نباید این لغزشها او را مایوس کند،و از
تلاش و کوشش براي اصلاح خویش بازدارد،در پایان آیه به بندگان وعده یاري و آمرزش داده می گوید:"و او شکست
ناپذیر و بخشنده است"( وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ ) آري او قادر بر هر چیز،و آمرزنده هر انسان توبه کاري است.
***
ص : 318
1) تفسیر"صافی"ذیل آیات مورد بحث. -1
بعد از بیان نظام مرگ و زندگی،به نظام کلی جهان پرداخته،و انسان را به مطالعه مجموعه عالم هستی دعوت می کند،تا از این
طریق خود را براي آن آزمون بزرگ آماده کند،می فرماید:"همان خدایی که هفت آسمان را بر روي یکدیگر آفرید"( اَلَّذِي
اقاً ). 􀀀 اتٍ طِب 􀀀 ماو 􀀀 خَلَقَ سَبْعَ سَ
در باره"آسمانهاي هفتگانه کمی قبل از این در تفسیر آیه 12 سوره طلاق بحث کرده ایم،و در مورد"طباقا"در اینجا باید
بیفزاییم که بر اساس این تعبیر آسمانهاي هفتگانه هر کدام فوق دیگري قرار دارد،زیرا معنی"مطابقه" در اصل آن است که
چیزي را فوق چیز دیگري قرار دهند.
حال اگر آسمانهاي هفتگانه را اشاره به کرات هفتگانه منظومه شمسی بدانیم که با چشم غیر مسلح قابل رؤیتند،هر کدام فاصله
معینی از خورشید دارند و هر یک فوق دیگري است.
و اگر آنچه را از ستارگان ثوابت و سیار می بینیم همه را جزء آسمان اول بشمریم معلوم می شود که در مراحل بالاتر عوالم
دیگري است که یکی برتر از دیگري قرار دارد.
اوُتٍ 􀀀 منِ مِنْ تَف 􀀀 ي فِی خَلْقِ الرَّحْ 􀀀 ا تَر 􀀀 و به دنبال آن می افزاید:"در خلقت خداوند رحمان هیچ نقص و تضاد و عیبی نمی بینی"( م
.(
با تمام عظمتی که عالم هستی دارد هر چه هست نظم است و استحکام،و انسجام،و ترکیبات حساب شده،و قوانین دقیق و اگر
بی نظمی در گوشه اي از جهان راه می یافت آن را به نابودي می کشید.
از نظام عجیب و شگفت انگیزي که بر یک دانه اتم،و ذرات الکترون و پروتون حاکم است گرفته،تا نظامات حاکم بر کل
منظومه شمسی،و منظومه هاي دیگر و کهکشانها،همه در سیطره قوانین دقیقی قرار دارند که آنها
ص : 319
را در مسیر خاصی پیش می برند،خلاصه همه جا قانون است و حساب،و همه جا نظم است و برنامه.
و در پایان آیه براي تاکید بیشتر می فرماید:"بار دیگر نگاه کن و عالم را با دقت بنگر،آیا هیچ شکاف و خلل و اختلافی در
ي مِنْ فُطُورٍ ). 􀀀 جهان مشاهده می کنی"؟! ( فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَر
"فطور"از ماده"فطر"(بر وزن سطر)به معنی شکافتن از طول است، و به معنی شکستن(مانند افطار روزه)و اختلال و فساد نیز می
آید،و در آیه مورد بحث به همین معنی است.
منظور این است که هر چه انسان در جهان آفرینش دقت کند کمترین خلل و ناموزونی در آن نمی بیند.
*** و لذا در آیه بعد براي تاکید همین معنی می افزاید:"بار دیگر دیده خود را باز کن،و دو مرتبه به عالم هستی
بنگر،سرانجام چشمانت به سوي تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان شده،و در جستجوي خلل و نقصان در این عالم
خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ ). 􀀀 بزرگ ناکام مانده است"!( ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ
"کرتین"از ماده"کر"(بر وزن شر)به معنی توجه و بازگشت به چیزي است،و"کره"به معنی تکرار و"کرتین"تثنیه آن
است،ولی بعضی از مفسران گفته اند که منظور از"کرتین"در اینجا معنی تثنیه نیست، بلکه منظور توجهاي مکرر و پی در پی و
متعدد است.
بنا بر این حد اقل قرآن در این آیات دستور به مردم می دهد که سه بار در عالم هستی بنگرند،و اسرار آفرینش را مطالعه
کنند،و به یک معنی بارها و
ص : 320
بارها دقیق شوند و هنگامی که نتوانستند کمترین خلل و نقصانی در این نظام عجیب بیابند به آفریننده این دستگاه و خالق این
جهان و علم و قدرت بی پایان آشناتر شوند.
"خاسئ"از ماده"خسا"و"خسوء"(بر وزن مدح و خشوع) هر گاه در مورد چشم به کار رود به معنی خسته و ناتوان شدن
است،و هر گاه در مورد"سگ"به کار رود به معنی دور کردن آن است.
"حسیر"از ماده"حسر"(بر وزن قصر)به معنی برهنه کردن است، و از آنجا که انسان به هنگام خستگی تاب و توان خود را از
دست می دهد و گویی برهنه از نیروهاي خود می شود به معنی خستگی و ناتوانی آمده است، بنا بر این"خاسئ"و"حسیر"در
آیه فوق هر دو به یک معنی و براي تاکید در موضوع درماندگی و ناتوانی چشم از دیدن نقصانی در نظام عالم هستی است.
بعضی میان این دو چنین فرق گذاشته اند"خاسئ"به معنی ناکام و "حسیر"به معنی ناتوان است.
به هر حال از این آیات دو نتیجه مهم می توان گرفت:نخست اینکه قرآن به همه رهروان راه حق،دستور مؤکد می دهد که هر
چه می توانند در اسرار عالم هستی و شگفتیهاي جهان آفرینش بیشتر مطالعه و دقت کنند،و به یک بار و دو بار قناعت
ننماید،چه بسیار اسراري که در نگاه اول و دوم خود را نشان نمی دهد،دیده هاي تیزبین لازم است که بعد از چندین نگاه آنها
را بیابد.
دیگر اینکه هر قدر انسان در این نظام دقیقتر و باریکتر شود انسجام آن را بهتر درك می کند،انسجامی خالی از هر گونه نقص
و خلل و کژي و اعوجاج.
و اگر در نظر سطحی و ابتدایی بعضی از پدیده هاي این جهان به عنوان شرور و آفات و فساد دیده می شود(همچون زمین
لرزه ها،سیلابها و بیماریها و
ص : 321
حوادث ناگواري که گهگاه در زندگی انسانها رخ می دهد)در مطالعات دقیقتر روشن می شود که آنها نیز اسرار و فلسفه هاي
.( دقیق و مهمی دارد ( 1
این آیات اشاره روشنی به برهان نظم دارد که می گوید:وجود نظم در هر دستگاه نشانه وجود علم و قدرتی در پشت آن
دستگاه است،و گرنه حوادث اتفاقی حساب نشده،و تصادفهاي کور و کر،هرگز نمی تواند مبدأ نظام و حساب گردد،همانگونه
که در حدیث معروف مفضل از امام صادق ع آمده است:
ان الاهمال لا یاتی بالصواب،و التضاد لا یاتی بالنظام:
"مهمل کاري هرگز نتیجه درست نمی دهد،و تضاد مبدأ نظام نمی گردد" ( 2)*** آخرین آیه مورد بحث نظري به صفحه
آسمان افکنده،و از ستارگان درخشنده و زیبا سخن به میان آورده:می گوید:"ما آسمان پائین را با چراغهاي پرفروغی زینت
ا􀀀 ماءَ الدُّنْی 􀀀 بخشیدیم،و آنها را تیرهایی براي شیاطین قرار دادیم،و براي آنها عذاب آتش دوزخ فراهم ساختیم"( وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّ
ذابَ السَّعِیرِ ). 􀀀 ا لَهُمْ عَ 􀀀 اطِینِ وَ أَعْتَدْن 􀀀 ا رُجُوماً لِلشَّی 􀀀 اه 􀀀 صابِیحَ وَ جَعَلْن 􀀀 بِمَ
یک نگاه به آسمان در یک شب تاریک و پرستاره،و توجه به آن عوالم رؤیایی دوردست،و تصور نظامهایی که بر آنها حاکم
است،و دقت در زیبایی و ظرافت و عظمت و سکوت اسرارآمیز و پر ابهتی که بر آنها سایه افکنده، انسان را در جهانی مملو از
عرفان و نور حق وارد می کند،و در عوالمی از عشق پروردگار سیر می دهد که با هیچ زبانی قابل توصیف نیست.
این آیه بار دیگر این حقیقت را تاکید می کند که تمام ستارگانی که ما
ص : 322
1) شرح این مطلب را در مباحث"اثبات وجود خدا"در پاسخ به دلائل مادیین در زمینه"آفات و بلاها"ذکر کرده ایم،به -1
کتاب"آفریدگار جهان"مراجعه کنید.
. 2) "بحار الانوار"جلد 3 صفحه 63 -2
می بینم همه بخشی از آسمان اول است،آسمانی که از میان آسمانهاي هفتگانه به ما نزدیکتر می باشد،و به همین دلیل به
عنوان"السماء الدنیا"(آسمان نزدیک و پائین)از آن تعبیر شده است.
تعبیر به"رجوم"(تیرها)اشاره به شهابها است که همچون تیري از یک سوي آسمان به سوي دیگر پرتاب می شود،می
دانیم"شهب"باقیمانده ستارگانی است که طی حوادثی از هم متلاشی شده،بنا بر این اگر می گوید ما کواکب را تیرهایی براي
شیاطین قرار دادیم اشاره به همین سنگریزه هاي مخصوص است.
و اما اینکه چگونه شیاطین با تیرهاي شهاب که سنگهاي کوچک سرگردانی در آسمانها هستند نشانه گیري می شوند شرح آن
را در تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 42 (ذیل آیه 18 سوره حجر)و در جلد 19 صفحه 15 به بعد(ذیل آیه 20 سوره
صافات)مشروحا بیان کرده ایم.
***
نکته:
عظمت عالم آفرینش
با اینکه قرآن مجید از محیط عقب افتاده عصر جاهلیت عرب برخاست ولی غالبا تاکید می کند که مسلمانان در اسرار با
عظمت عالم هستی بیندیشند، مطلبی که در عصر جاهلیت مفهوم نداشت، و این خود دلیل روشنی است بر اینکه قرآن از مبدأ
دیگري صادر شده،و هر قدر علم و دانش پیش می رود عظمت تاکیدات قرآن در این زمینه آشکارتر می گردد.
می دانیم کره زمینی که ما در آن زندگی می کنیم با تمام بزرگی که دارد در مقابل مرکز منظومه شمسی یعنی
قرص"خورشید"به اندازه اي کوچک است که اگر یک میلیون و دویست هزار کره زمین را روي هم بگذارند تازه
ص : 323
به اندازه قرص آفتاب می شود! از سوي دیگر منظومه شمسی ما جزئی از یک کهکشان عظیم است که همان کهکشان"راه
.( شیري"نام دارد ( 1
100 )ستاره وجود دارد که \000\000\ طبق محاسبات دانشمندان فلکی تنها در کهکشان ما بالغ بر یکصد میلیارد ( 000
خورشید ما با تمام عظمتش یکی از ستاره هاي متوسط آن محسوب می شود! از سوي سوم در این جهان بزرگ آن قدر
کهکشان وجود دارد که از حساب و شماره بیرون است.و هر قدر تلسکوپهاي نجومی عظیمتر و مجهزتر می شوند کهکشانهاي
للّ الواحد القهار ***
􀀀
تازه اي کشف می شود! و چه بزرگ است خدایی که این طرح عظیم را با آن نظام دقیق ریخته العظمه ه
ص : 324
1) "کهکشانها"مجموعه هایی از ستارگانند که به نام"شهرهاي ستارگان" معروفند و با اینکه نسبتا به یکدیگر نزدیکند،گاه -1
میلیونها سال نوري در میان آنها فاصله است!.
[ [سوره الملک ( 67 ): آیات 6 تا 11
اشاره
ما􀀀 کادُ تَمَیَّزُ مِنَ اَلْغَیْظِ کُلَّ 􀀀 ا شَهِیقاً وَ هِیَ تَفُورُ ( 7) تَ 􀀀 ا سَمِعُوا لَه 􀀀 ذا أُلْقُوا فِیه 􀀀 ذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ اَلْمَصِ یرُ ( 6) إِ 􀀀 وَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَ
لالٍ􀀀 إِلاّ فِی ضَ
􀀀
اَللّ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ
􀀀
ا نَزَّلَ هُ 􀀀 ا م 􀀀 ا وَ قُلْن 􀀀 ا نَذِیرٌ فَکَذَّبْن 􀀀 جاءَن 􀀀 ی قَدْ 􀀀 الُوا بَل 􀀀 ا أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ ( 8) ق 􀀀 ا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُه 􀀀 أُلْقِیَ فِیه
( حابِ اَلسَّعِیرِ ( 11 􀀀 حابِ اَلسَّعِیرِ ( 10 ) فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْ 􀀀 کُنّ فِی أَصْ
ا􀀀 ا 􀀀 ن م کُنّ نَسْمَعُ أَوْ عَْقِلُ
ا􀀀 لَو ق الُوا 􀀀 و ( کَبِیرٍ ( 9
ترجمه:
-6 و براي کسانی که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است و بد جایگاهی است.
-7 هنگامی که در آن افکنده می شوند صداي وحشتناکی از آن می شنوند و این در حالی است که پیوسته می جوشد.
ص : 325
-8 نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود،هر زمان گروهی در آن افکنده می شوند نگهبانان دوزخ از آنها سؤال می
کنند:مگر انذارکننده الهی به سراغ شما نیامد! 9-می گویند:آري،انذارکننده به سراغ ما آمد،ولی ما او را تکذیب کردیم و
گفتیم خداوند هرگز چیزي نازل نکرده،و شما در گمراهی بزرگی هستید! 10 -و می گویند:اگر ما گوش شنوا داشتیم،یا تعقل
می کردیم،جزء دوزخیان نبودیم.
-11 اینجاست که به گناه خود اعتراف می کنند،دور باشند دوزخیان از رحمت خدا!
تفسیر اگر گوش شنوا و فکر بیدار داشتیم در دوزخ نبودیم!
از آنجا که در آیات گذشته سخن از نشانه هاي عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفرینش بود،در آیات مورد بحث
سخن از کسانی می گوید که این دلائل را نادیده گرفته، و راه کفر و شرك را پیش می گیرند،و همچون شیاطین،عذاب الهی
را به جان می خرند.
نخست می فرماید:
ذابُ جَهَنَّمَ وَ 􀀀 "براي کسانی که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است و بد جایگاهی است"( وَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَ
بِئْسَ الْمَصِیرُ ).
*** سپس به شرح گوشه اي از این عذاب وحشتناك پرداخته می افزاید:
"هنگامی که کفار در آن افکنده می شوند صداي وحشتناکی از آن می شنوند و این در حالی است که پیوسته می جوشد و
ا شَهِیقاً وَ هِیَ تَفُورُ ). 􀀀 ا سَمِعُوا لَه 􀀀 ذا أُلْقُوا فِیه 􀀀 غلیان دارد"( إِ
آري هنگامی که آنها با نهایت ذلت و حقارت در آن پرتاب می شوند
ص : 326
فریاد وحشتناك و طولانی جهنم برمی خیزد،و تمام وجود آنها را در وحشت فرو می برد.
"شهیق"در اصل به معنی صداي زشت و منکري همچون صداي الاغ است،و گاه گفته اند از ماده"شهوق"به معنی طولانی
بودن گرفته شده (لذا کوه بلند را جبل شاهق می گویند)بنا بر این"شهیق"به معنی ناله طولانی است.
بعضی گفته اند"زفیر"صدایی است که در گلو می پیچد،و"شهیق" صدایی است که در سینه رفت و آمد می کند،و به هر حال
اشاره به صداهاي وحشت انگیز و ناراحت کننده است.
کادُ تَمَیَّزُ مِنَ 􀀀 *** سپس براي مجسم ساختن شدت خشم"دوزخ"می افزاید:"نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود"!( تَ
.( الْغَیْظِ ) ( 1
درست همانند ظرف عظیمی که روي آتش فوق العاده پرحرارتی گذارده اند و چنان می جوشد و زیر و رو می شود که هر
زمان بیم متلاشی شدن آن می رود،و یا همچون انسان خشمگینی که می جوشد و می خروشد و فریاد می کشد و نزدیک
است منفجر گردد،آري چنین است منظره دوزخ این کانون خشم خدا! سپس ادامه می دهد:"هر زمان گروهی از کافران در
آن افکنده می شوند نگهبانان دوزخ از روي تعجب و توبیخ از آنها سؤال می کنند مگر شما رهبر و راهنما نداشتید؟مگر
ا أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ 􀀀 ا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُه 􀀀 ما أُلْقِیَ فِیه 􀀀 انذارکننده الهی به سراغ شما نیامد"؟پس چرا به این روز سیاه افتاده اید؟!( کُلَّ
.(
ص : 327
1) "تمیز"به معنی متلاشی شدن و پراکنده گشتن است و در اصل"تتمیز"بوده. -1
آنها باور نمی کنند که انسانی آگاهانه و با داشتن رهبر آسمانی به چنین سرنوشتی گرفتار شود،و چنین جایگاهی را براي خود
انتخاب کند.
*** "ولی آنان در پاسخ می گویند:آري انذارکننده به سراغ ما آمد،ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم خداوند هرگز
چیزي نازل نکرده و خداوند وحی بر کسی نفرستاده است،تا به هواي نفس خویش ادامه دهیم،حتی به آنها گفتیم شما در
لالٍ کَبِیرٍ ). 􀀀 إِلاّ فِی ضَ
􀀀
اللّ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ
􀀀
ا نَزَّلَ هُ 􀀀 ا م 􀀀 ا وَ قُلْن 􀀀 ا نَذِیرٌ فَکَذَّبْن 􀀀 جاءَن 􀀀 ی قَدْ 􀀀 الُوا بَل 􀀀 گمراهی عظیمی هستید"!( ق
نه تنها آنها را تصدیق نکردیم،و به پیام حیاتبخششان گوش فرا ندادیم، بلکه به مخالفت برخاسته،و این طبیبان روحانی را
گمراه خواندیم،و از خود راندیم.
*** بعد به دلیل اصلی بدبختی و گمراهی خود اشاره کرده،"می گویند:
کُنّ فِی
ا􀀀 ا 􀀀 ن م کُنّ نَسْمَعُ أَوْ عَْقِلُ
ا􀀀 لَو ق الُوا 􀀀 و اگر ما گوش شنوا داشتیم،و عقل خود را به کار می گرفتیم،هرگز از دوزخیان نبودیم"!( حابِ السَّعِیرِ ). 􀀀 أَصْ
حابِ 􀀀 *** آري"اینجاست که به گناه خود اعتراف می کنند،دور باشند دوزخیان از رحمت خدا"!( فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْ
السَّعِیرِ ).
در این آیات ضمن بیان سرنوشت وحشتناك دوزخیان،انگشت روي علت اصلی بدبختی آنها گذارده شده است،می گوید:از
یک سو خداوند گوش شنوا عقل و هوش داده،و از سوي دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن فرستاده،اگر این دو با هم ضمیمه
شوند سعادت انسان تامین است.
ص : 328
ولی هنگامی که انسان گوش دارد اما با آن نمی شنود،و چشم دارد و نمی بیند،و عقل دارد و نمی اندیشد،اگر تمام پیامبران
الهی و کتب آسمانی به سراغ او آیند اثري ندارد! در روایتی آمده است که جمعی در محضر پیغمبر اکرم ص مدح و ستایش
از مسلمانی کردند،رسول خدا ص فرمود:
کیف عقل الرجل؟! :"عقل او چگونه است"؟ عرض کردند:اي رسول خدا!ما از تلاش و کوشش او در عبادت و انواع کارهاي
خیر سؤال می کنیم،شما از عقلش سؤال می فرمائید؟ فرمود:(
ان الاحمق یصیب بحمقه اعظم من فجور الفاجر،و انما یرتفع العباد غدا فی الدرجات،و ینالون الزلفی من ربهم علی قدر
عقولهم!.
"مصیبتی که از ناحیه حماقت احمق حاصل می شود بدتر است از فجور فاجران و گناه بدکاران،خداوند فرداي قیامت مقام
.( بندگان را به مقدار عقل و خرد آنها بالا می برد،و بر این اساس به قرب خداوند نائل می گردند" ( 1
"سحق"(بر وزن قفل)در اصل به معنی سائیدن و نرم کردن است، و به لباس کهنه نیز گفته می شود،ولی در اینجا به معنی
حابِ السَّعِیرِ مفهومش این است که دوزخیان از رحمت خدا دور باشند،و از 􀀀 دوري از رحمت خدا است،بنا بر این فَسُحْقاً لِأَصْ
آنجا که نفرین خداوند توأم با تحقق خارجی است این جمله دلیل بر این است که این گروه به کلی از رحمت خدا دورند.
***
ص : 329
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 324 -1
نکته ارزش والاي عقل و خرد
این نخستین بار نیست که قرآن مجید به ارزش فوق العاده عقل و خرد اشاره می کند،و گناه عمده دوزخیان و عامل اصلی
بدبختی آنها را از کار انداختن این نیروي الهی می شمرد،بلکه هر کس با قرآن آشنا باشد می داند که در مناسبتهاي مختلف
اهمیت این موضوع را آشکار ساخته است،و علی رغم دروغپردازیهاي کسانی که مذهب را وسیله تخدیر مغزها،و نادیده
گرفتن فرمان عقل و خرد می شمرند،اسلام اساس خداشناسی و سعادت و نجات را بر عقل و خرد می نهد،و روي سخنش در
همه جا با"اولو الالباب"و"اولو الأبصار"و اندیشمندان و دانشمندان است.
در منابع اسلامی آن قدر روایت در این زمینه وارد شده که از حساب بیرون است،جالب اینکه کتاب معروف"کافی"که از
معتبرترین منابع حدیث است مشتمل بر کتابهایی است که نخستین کتابش به نام کتاب"عقل و جهل"است، و هر کس روایاتی
را که در این زمینه در این کتاب نقل شده ملاحظه کند به عمق بینش اسلام در این باره پی می برد،و ما در اینجا به ذکر دو
روایت قناعت می کنیم:
در حدیثی از علی ع(در همین کتاب)آمده است:جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت من مامورم که تو را میان یکی از این سه
موهبت مخیر کنم، تا یکی را برگزینی،و بقیه را رها کنی،آدم گفت:آنها چیست؟جبرئیل در پاسخ
گفت:"عقل"و"حیاء"و"دین".
آدم گفت:من عقل را برگزیدم،جبرئیل به"حیاء"و"دین"گفت او را رها کنید و به دنبال کار خود بروید،گفتند ما ماموریم
همه جا با عقل باشیم و از آن جدا نشویم!جبرئیل گفت:حال که چنین است به ماموریت خود عمل
ص : 330
.( کنید،سپس به آسمان صعود کرد"! ( 1
این لطیفترین تعبیري است که ممکن است در باره عقل و خرد،و نسبت آن با"حیا"و"دین"گفته شود،چرا که اگر عقل از دین
جدا گردد با اندك چیزي بر باد می رود،یا به انحراف کشیده می شود،و اما"حیا"که مانع انسان از ارتکاب زشتیها و گناهان
است آن نیز ثمره شجره معرفت و عقل و خرد است.
این نشان می دهد که"آدم"سهم قابل ملاحظه اي از عقل داشت که به هنگام مخیر شدن در میان این سه چیز،مرحله بالاتر
عقل را برگزید،و در سایه آن هم دین را تصاحب کرد و هم حیا را.
در حدیث دیگري از امام صادق ع می خوانیم:
من کان عاقلا کان له دین،و من کان له دین دخل الجنه :"کسی که عاقل باشد دین دارد،و کسی که دین داشته باشد داخل
بهشت می شود"(بنا بر این بهشت جاي عاقلان است) ( 2)البته عقل در اینجا به معنی معرفت راستین است،نه شیطنتهاي شیاطین
که در سیاستمداران جبار و ظالم جهان دیده می شود که به گفته امام صادق ع
.( شبیهه بالعقل،و لیست بالعقل "شبیه عقل است ولی عقل نیست"! ( 3
ص : 331
. 1 و 2 و 3) "اصول کافی"مطابق نقل نور الثقلین جلد 5 صفحه 382 -1
-2
-3
[ [سوره الملک ( 67 ): آیات 12 تا 14
اشاره
لا یَعْلَمُ 􀀀 ذاتِ اَلصُّدُورِ ( 13 ) أَ 􀀀 إِنَّ اَلَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ ( 12 ) وَ أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اِجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِ
( مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ ( 14
ترجمه:
-12 کسانی که از پروردگارشان در نهان می ترسند آمرزش و اجر بزرگی دارند.
-13 گفتار خود را پنهان کنید یا آشکار(تفاوتی نمی کند)او به آنچه در دلها است آگاه است.
-14 آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟در حالی که او از اسرار دقیق با خبر،و نسبت به همه چیز
عالم است.
تفسیر:
آیا خالق جهان،از اسرار جهان آگاه نیست؟
به دنبال بحثهایی که در آیات گذشته پیرامون کفار و سرنوشت آنها در قیامت بیان شد،قرآن در آیات مورد بحث به سراغ
مؤمنان و پاداشهاي عظیم آنها می رود.
نخست می فرماید:"کسانی که از پروردگارشان در نهان می ترسند
ص : 332
مغفرت و پاداش عظیمی دارند"( إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ ).
تعبیر به"غیب"در اینجا ممکن است اشاره به معرفت خداي نادیده، و یا معاد نادیده،و یا همه اینها بوده باشد.
این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که اشاره به ترس از خداوند در مورد معاصی پنهانی باشد،چرا که اگر انسان
معصیت پنهان نکند به طریق اولی معصیت آشکار نخواهد کرد، و یا این تعبیر اشاره به مقام خلوص نیت در پرهیز از گناهان،و
انجام اوامر الهی می باشد،زیرا عمل پنهانی از ریا دورتر است.
جمع میان این تفسیرها نیز مانعی ندارد.
تعبیر به"مغفره"به صورت"نکره"و همچنین" أَجْرٌ کَبِیرٌ "اشاره به عظمت و اهمیت آن است،یعنی آن چنان این مغفرت و اجر و
پاداش عظیم است که براي همه ناشناخته خواهد بود.
*** سپس براي تاکید می افزاید:"اگر گفتار خود را پنهان کنید یا آشکار، خداوند به آنچه در دلهاست آگاه است"( وَ أَسِرُّوا
ذاتِ الصُّدُورِ ). 􀀀 قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِ
بعضی از مفسران شان نزولی براي این آیه از"ابن عباس"نقل کرده اند که جمعی از کفار یا منافقان پشت سر پیامبر خدا ص
سخنان ناروایی می گفتند و جبرئیل به پیامبر ص خبر می داد،بعضی از آنها به یکدیگر گفتند: أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ :"سخنان خود را
.( پنهانی بگوئید تا خداي محمد نشنود"!آیه فوق نازل شد و گفت:چه آشکار بگوئید و چه پنهان خدا از آن آگاه است ( 1
ص : 333
1) "فخر رازي"جلد 3 صفحه 66 و"روح البیان"جلد 10 صفحه 86 ذیل آیات مورد بحث. -1
*** آیه بعد در حقیقت به منزله دلیلی است براي آنچه در آیه قبل آمد می فرماید:آیا آن کسی که موجودات را آفریده از
یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ 􀀀 حال آنها آگاه نیست؟ در حالی که او از دقیقترین اسرار با خبر و نسبت به همه چیز عالم است"( أَ لا
اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ).
لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ "احتمالات گوناگونی داده اند: 􀀀 در تفسیر جمله" أَ
بعضی گفته اند منظور این است که آیا خدایی که دلها را آفریده از اسرار درون آنها آگاه نیست؟ یا اینکه:خدایی که بندگان
را آفریده آیا از اسرار بندگان بی خبر است؟ یا اینکه خداوندي که تمام عالم هستی را آفریده از همه اسرار جهان آگاه
است،آیا انسان که موجودي از این خلقت عظیم است اسرارش بر خدا پوشیده است؟! به هر حال براي درك این حقیقت باید
به این نکته توجه داشته باشیم که خلقت خداوند دائمی است،یعنی لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه او به مخلوقات می
رسد، و چنان نیست که آنها را بیافریند و به حال خود واگذارد.
اصولا ممکنات وابسته وجود او هستند،و اگر لحظه اي پیوند آنها از ذات پاکش قطع شود راه فنا پیش می گیرند،توجه به این
پیوند دائمی و خلقت مستمر بهترین دلیل بر علم خداوند نسبت به اسرار همه موجودات در هر زمان و هر مکان است.
توصیف خداوند به"لطیف"از این نظر است که لطیف از ماده"لطف" به معنی هر موضوع دقیق،ظریف،و هر گونه حرکت
سریع و جسم لطیف است بنا بر این لطیف بودن خداوند اشاره به علم او نسبت به اسرار دقیق و ظریف
ص : 334
آفرینش است،و گاه به معنی خلقت اجسام لطیف و کوچک و ذره بینی و ما فوق ذره بینی آمده است.
اشاره به اینکه هر قدر نیات قلبی شما پنهان و مخفی باشد،و یا سخنان خود را در مجالس محرمانه بگوئید،و یا اعمال خلاف را
در خلوتگاهها انجام دهید خداوند لطیف از همه آنها با خبر است.
بعضی از مفسران در تفسیر"لطیف"گفته اند:(هو الذي یکلف الیسیر و یعطی الکثیر):"او کسی است که تکلیف را آسان می
کند و پاداش را فراوان می دهد".
در حقیقت این نیز یک نوع ظرافت و دقت در رحمت است.
بعضی نیز گفته اند توصیف خداوند به لطیف،به خاطر این است که در درون همه اشیاء نفوذ دارد و جایی در همه جهان از او
خالی نیست.
اما همه اینها به یک حقیقت بازمی گردد،و تاکیدي است بر عمق آگاهی خداوند و علم او به اسرار نهان و آشکار.
***
ص : 335
[ [سوره الملک ( 67 ): آیات 15 تا 18
اشاره
ماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ 􀀀 ا وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ اَلنُّشُورُ ( 15 ) أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی اَلسَّ 􀀀 اکِبِه 􀀀 هُوَ اَلَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَن
حاصِ باً فَسَ تَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ( 17 ) وَ لَقَدْ کَذَّبَ اَلَّذِینَ مِنْ 􀀀 ماءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ 􀀀 ذا هِیَ تَمُورُ ( 16 ) أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی اَلسَّ 􀀀 اَلْأَرْضَ فَإِ
( کانَ نَکِیرِ ( 18 􀀀 قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ
ترجمه:
-15 او کسی است که زمین را براي شما رام کرد،بر شانه هاي آن راه بروید،و از روزیهاي خداوند بخورید،و بازگشت همه به
سوي او است.
-16 آیا خود را از عذاب کسی که حاکم بر آسمان است در امان می دانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را فرو برد و
دائما به لرزش خود ادامه دهد؟ 17 -یا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان می دانید که تندبادي مملو از سنگریزه بر شما
فرستد،و به زودي خواهید دانست تهدیدهاي من چگونه است؟ 18 -کسانی که پیش از آنها بودند(آیات الهی را)تکذیب
کردند اما(ببین)مجازات من چگونه بود؟
ص : 336
تفسیر هیچ مجرمی از مجازات او در امان نیست!
به دنبال بحثهایی پیرامون دوزخیان و بهشتیان،و کافران و مؤمنان در آیات پیشین گذشت در آیات مورد بحث براي ترغیب و
تشویق به پیوستن به صفوف بهشتیان،و بر حذر بودن از راه و رسم دوزخیان،به ذکر بخشی از نعمتهاي الهی،و سپس به قسمتی
از عذابهاي او،اشاره می کند.
می فرماید:"او کسی است که زمین را براي شما رام کرد"( هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا ).
"پس بر شانه ها و صفحه زمین راه بروید،و از روزیهاي پروردگار بخورید،و بدانید بازگشت همه به سوي او است"( فَامْشُوا
ا وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ ). 􀀀 اکِبِه 􀀀 فِی مَن
"ذلول"به معنی"رام"جامعترین تعبیري است که در باره زمین ممکن است بشود.
چرا که این مرکب راهوار با حرکات متعدد و بسیار سریعی که دارد آن چنان آرام به نظر می رسد که گویی مطلقا ساکن
است،بعضی از دانشمندان می گویند زمین چهارده نوع حرکت مختلف دارد که سه قسمت آن حرکت به دور خود،و حرکت
به دور خورشید،و حرکت همراه مجموعه منظومه شمسی در دل کهکشان است،این حرکات که سرعت زیادي دارد چنان نرم
و ملایم است که تا براهین قطعی بر حرکت زمین اقامه نشده بود کسی باور نمی کرد حرکتی در کار باشد! از سوي
دیگر،پوسته زمین نه چنان سفت و خشن است که قابل زندگی نباشد،و نه چنان سست و نرم است که قرار و آرام نگیرد،بلکه
کاملا براي
ص : 337
زندگی بشر رام است،اگر فی المثل غالب سطح زمین باتلاقهایی بود که همه چیز در آن فرو می رفت،یا ماسه هاي نرمی که
پاي انسان تا زانو در آن فرو می نشیند یا سنگهاي تیز و خشنی که با مختصر راه رفتن بدن انسان را کوفته و مجروح می
کند،آن وقت معنی ناآرامی زمین روشن می شد.
از سوي سوم،فاصله آن از خورشید نه چندان کم است که همه چیز از شدت گرما بسوزد،و نه چندان دور است که همه چیز از
سرما بخشکد،فشار هوا بر کره زمین آن چنان است که آرامش انسان را تامین کند،نه آن قدر زیاد است که او را خفه کند،و
نه آن قدر کم است که از هم متلاشی شود، جاذبه زمین نه آن قدر زیاد است که استخوانها را درهم بشکند،و نه آن قدر کم
است که با یک حرکت انسان از جا کنده شود و در فضا پرتاب شود! خلاصه از هر نظر"ذلول"و رام و مسخر فرمان انسان
است،جالب اینکه بعد از توصیف زمین به ذلول بودن دستور می دهد که بر"مناکب"آن راه بروید،و می
دانیم"مناکب"جمع"منکب"(بر وزن مغرب)به معنی شانه است،گویی انسان پا بر شانه زمین می گذارد و چنان زمین آرام
است که می تواند تعادل خود را حفظ کند.
در عین حال اشاره اي است به اینکه تا گامی برندارید و تلاشی نکنید بهره اي از روزیهاي زمین نخواهید داشت! تعبیر
به"رزق"نیز تعبیر بسیار جامعی است که تمام مواد غذایی زمین را اعم از حیوانی و گیاهی و معدنی شامل می شود.
ولی بدانید اینها هدف نهایی آفرینش شما نیست،اینها همه وسائلی است در مسیر"نشور"و رستاخیز و حیات ابدي شما.
***
ص : 338
به دنبال این تشویق و تبشیر به سراغ تهدید و انذار می رود،و می افزاید:
"آیا خود را از عذاب کسی که حاکم بر آسمان است در امان می دانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را در خود فرو
ذا هِیَ تَمُورُ ). 􀀀 ماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِ 􀀀 برد،و دائما به لرزش خود ادامه دهد"؟! ( أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّ
آري اگر او دستور دهد این زمین ذلول و آرام طغیان می کند،و به صورت حیوان چموشی درمی آید،زلزله ها شروع می
شود،شکافها در زمین ظاهر می گردد و شما و خانه ها و شهرهایتان را در کام خود فرو می بلعد،و باز هم به لرزه و اضطراب
خود ادامه می دهد.
ذا هِیَ تَمُورُ "(آن پیوسته حرکت می کند و ناآرام است) ممکن است اشاره به این باشد که خدا می تواند فرمان دهد 􀀀 جمله" فَإِ
زمین شما را فرو برد و پیوسته از نقطه اي به نقطه اي دیگر در درون خود منتقل سازد حتی قبر شما هم آرام نباشد! یا اینکه
زمین آرامش خود را براي همیشه از دست دهد،و زلزال دائمی بر آن حاکم گردد،درك این معنی براي کسانی که در بعضی
از مناطق زلزله خیز زندگی کرده اند و دیده اند گاه زمین در چند شبانه روز مطلقا آرامشی ندارد و خواب و خوراك و راحت
را از همگان سلب می کند،بسیار آسان است،اما براي غالب ما مردم که به آرامش زمین عادت کرده ایم مشکل است.
ماءِ "(کسی که در آسمان است)اشاره به ذات پاك خدا است که حاکمیت او بر کل آسمانها-تا چه رسد 􀀀 تعبیر به" مَنْ فِی السَّ
به زمین-مسلم است، بعضی نیز گفته اند اشاره به فرشتگان خدا است که در آسمانها هستند و مامور اجراي فرمان او می باشند.
***
ص : 339
سپس می افزاید:"لازم نیست حتما زلزله ها به سراغ شما آید بلکه می تواند این فرمان را به تندبادها دهد،"آیا شما خود را در
امان می دانید که خداوند حاکم بر آسمانها تندبادي مملو از سنگ ریزه بر شما فرستد"و شما را زیر کوهی از آن مدفون
حاصِباً ). 􀀀 ماءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ 􀀀 سازد؟!( أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّ
"و به زودي خواهید دانست تهدیدهاي من چگونه است"!( فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ).
درك این معنی نیز براي کسانی که شنهاي روان و بادهاي"حاصب" (بادهایی که توده هاي ریگ را با خود حرکت داده،از
جایی به جاي دیگر منتقل می کند)دیده اند بسیار ساده است،آنها می دانند که ممکن است در چند لحظه خانه ها یا آبادیهایی
زیر توده اي از ریگها و شنهاي روان مدفون گردد،و یا کاروانهایی که در وسط بیابان در حرکتند در زیر آن دفن شوند! ***
در حقیقت آیات فوق به این معنی اشاره می کند که عذاب آنها منحصر به عذاب قیامت نیست،در این دنیا نیز خداوند با
مختصر تکان زمین،یا حرکت بادها،می تواند به زندگی آنها پایان دهد، و بهترین دلیل این امکان،وقوع آن در امتهاي پیشین
است.
لذا در آخرین آیه مورد بحث می گوید:"کسانی که پیش از آنها بودند آیات الهی و رسولان او را تکذیب کردند،اما ببین
مجازات من در حق آنها چگونه بود"؟!
ص : 340
.( کانَ نَکِیرِ ) ( 1 􀀀 ( وَ لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ
گروهی را با زلزله هاي ویرانگر،و اقوامی را با صاعقه ها،و جمعی را با طوفان یا تندباد مجازات کردیم،و شهرهاي ویران شده
و خاموش آنها را به عنوان درس عبرتی باقی گذاردیم.
***
ص : 341
1) "نکیر"به معنی"انکار"است،و در اینجا کنایه از عقوبت می باشد،زیرا انکار خداوند در برابر افعال این اقوام از طریق -1
مجازات آنها صورت گرفته است،باید توجه داشت که این کلمه در اصل"نکیري"بوده همانگونه که"نذیر"در آیه قبل
"نذیري"بوده،یاء متکلم محذوف شده،و کسره که دلالت بر آن می کند باقی مانده است.
[ [سوره الملک ( 67 ): آیات 19 تا 21
اشاره
ذَا اَلَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ 􀀀 منُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِ یرٌ ( 19 ) أَمَّنْ ه 􀀀 ا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اَلرَّحْ 􀀀 صافّ وَ یَقْبِضْنَ م 􀀀
􀀀
أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی اَلطَّیْرِ فَوْقَهُمْ اتٍ
( ذَا اَلَّذِي یَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ ( 21 􀀀 إِلاّ فِی غُرُورٍ ( 20 ) أَمَّنْ ه
􀀀
کافِرُونَ 􀀀 منِ إِنِ اَلْ 􀀀 یَنْصُرُکُمْ مِنْ دُونِ اَلرَّحْ
ترجمه:
-19 آیا پرندگانی را که بالاي سرشان گاه بالهاي خود را گسترده و گاه جمع می کنند نگاه نکردند؟جز خداوند رحمان کسی
آنها را بر فراز آسمان نگه نمی دارد چرا که او به هر چیز بینا است.
-20 آیا کسی که لشکر شما است می تواند شما را در برابر خداوند یاري دهد،ولی کافران تنها گرفتار غرورند.
-21 یا آن کسی که شما را روزي می دهد اگر روزیش را باز دارد(چه کسی می تواند نیاز شما را تامین کند)ولی آنها در
سرکشی و فرار از حقیقت لجاجت می ورزند.
ص : 342
تفسیر
اشاره
به این پرندگان بالاي سر خود بنگرید
در آیات آغاز این سوره به هنگامی که بحث از قدرت و مالکیت خداوند بود سخن از آسمانهاي هفتگانه و ستارگان و
کواکب آنها به میان آمد،ولی در نخستین آیه مورد بحث همین مساله قدرت با ذکر یکی از موجودات به ظاهر کوچک عالم
هستی تعقیب می شود،می فرماید:
"آیا آنها به پرندگانی که بالاي سرشان بالهاي خود را گسترده و گاه جمع می کنند نگاه نکرده اند؟!( أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ
.( صافّ وَ یَقْبِضْنَ ) ( 1 􀀀
􀀀
فَوْقَهُمْ اتٍ
این اجسام سنگین بر خلاف قانون جاذبه از زمین برمی خیزند،و به راحتی تمام بر فراز آسمان،ساعتها،و گاه هفته ها و
ماهها!پشت سر هم به حرکت سریع و نرم خود ادامه می دهند،بی آنکه هیچ مشکلی داشته باشند.
بعضی به هنگام پرواز غالبا بالهاي خود را گسترده اند(صافات)و گویی نیروي مرموزي آنها را به حرکت درمی آورد.
در حالی که بعضی دیگر دائما بال می زنند(ممکن است یقبضن اشاره به همین معنی باشد).
بعضی دیگر گاه بال می زنند،و گاه بال را می گسترانند.
گروه چهارمی مدتی بال می زنند،هنگامی که سرعت گرفتند بالها را به کلی جمع کرده و در اقیانوس هوا شیرجه می
روند(مانند گنجشکها!)خلاصه
ص : 343
1) "الطیر"جمع"طائر"است،و لذا فعل و وصف آن به صورت جمع آمده و اینکه بعضی تصور کرده اند"طیر"مفرد است بر -1
خلاف تصریح ارباب لغت می باشد.
در عین اینکه همه پرواز می کنند هر کدام براي خود برنامه مخصوصی دارند.
چه کسی بدن آنها را به گونه اي آفریده که به راحتی در هوا سیر می کنند؟!،و چه کسی این قدرت را به بالهاي آنها
بخشیده،و دانش پرواز را به آنها آموخته؟مخصوصا در پروازهاي پیچیده دستجمعی پرندگان مهاجر که گاه چندین ماه به طول
می انجامد،و هزاران کیلومتر راه را پیموده،و از فراز کشورهاي زیادي،از کوه ها و دره ها و جنگلها و دریاها می گذرند،و به
مقصد خود می رسند،راستی چه کسی اینهمه نیرو و آگاهی به آنها داده است؟! لذا در پایان آیه می افزاید:جز خداوند رحمن
ا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا 􀀀 کسی آنها را بر فراز آسمان نگه نمی دارد،چرا که او به هر چیز بینا است"و نیاز هر مخلوقی را می داند ( م
منُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ ). 􀀀 الرَّحْ
او است که وسایل و نیروهاي مختلف را براي پرواز در اختیار آنها گذارده، آري خداوند رحمان که رحمت عامش همه
موجودات را فرا گرفته به پرندگان نیز آنچه لازم داشتند بخشیده است،نگهدارنده پرندگان در آسمان،همان نگهدارنده زمین
و موجودات دیگر است،و هر زمان اراده کند نه پرنده قدرت به پرواز دارد و نه زمین آرامش خود را حفظ می کند.
تعبیر به"صافات و یقبضن"(بالها را گسترده و جمع می کنند)ممکن است اشاره به پرندگان مختلف باشد،یا اشاره به حالات
.( مختلف یک پرنده ( 1
در باره شگفتیهاي جهان پرندگان و عجائب مساله پرواز آنها در جلد 11 تفسیر نمونه صفحه 338 تا 341 (ذیل آیه 79
نحل)مشروحا بحث کرده ایم.
***
ص : 344
1) اینکه"صافات"به صورت وصفی و"یقبضن"به صورت فعل مضارع آمده،ممکن است از این جهت باشد که صاف -1
بودن بالها یک برنامه یک نواخت است، در حالی که گشودن و بستن بالها تکراري است(دقت کنید).
در آیه بعد به این معنی اشاره می کند که کافران در برابر قدرت خداوند هیچگونه یار و مددکاري ندارند،می فرماید:آیا
ذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُ رُکُمْ مِنْ دُونِ 􀀀 کسی که لشکر شما است می تواند شما را در برابر خداوند یاري دهد"؟! ( أَمَّنْ ه
.( منِ ) ( 1 􀀀 الرَّحْ
نه تنها نمی توانند شما را در گرفتاریها یاري دهند،بلکه اگر بخواهد همانها را مامور عذاب و نابودي شما می کند،مگر آب و
باد و خاك و آتش خدمتگزار و ارکان حیات شما نیستند؟ولی خداوند همینها را مامور نابودي اقوام سرکش ساخت،و نیز
تاریخ بسیار به خاطر دارد که نزدیکترین افراد به پادشاهان و فراعنه و گردنکشان عامل مرگ آنها شدند.و در تاریخ معاصر هم
بسیار دیده شده که وفادارترین نیروهاي دولتها بر ضد آنان قیام کرده،و فرمان مرگشان را صادر کردند! ولی کافران تنها
إِلاّ فِی غُرُورٍ ) پرده هاي غرور و جهل بر عقلهاي آنها افتاده،و به آنان اجازه نمی دهد
􀀀
کافِرُونَ 􀀀 گرفتار غرور و غفلتند"( إِنِ الْ
اینهمه درس عبرت را بر صفحات تاریخ یا در گوشه و کنار زندگی خود ببینند.
"جند"در اصل به معنی زمین ناهموار و سفتی است که سنگهاي فراوانی در آن جمع است،و به همین مناسبت به انبوه لشکر
نیز"جند"گفته شده.
بعضی از مفسران"جند"را در آیه مورد بحث اشاره به بتها می دانند،که هرگز در قیامت قادر به یاري مشرکان نیستند،ولی
ظاهر این است که آیه
ص : 345
1) "ام"در این جمله حرف عطف و"من"مبتدا و"هذا"مبتداي دوم و "الذي"خبر آن و" هُوَ جُنْدٌ لَکُ مْ "صله - 1
آن،و"ینصرکم"وصف"جند" می باشد،و جمله خبر مبتداي اول است(البیان فی غریب اعراب القرآن جلد 2 صفحه 459 )ولی
مناسب این است که"الذي"عطف بیان باشد و"ینصرکم"خبر، زیرا جمله بدون آن ناقص است(دقت کنید).
مفهوم وسیعی دارد که بتها یکی از مصادیق آن است.
*** باز براي تاکید بیشتر می افزاید:"یا آن کس که شما را روزي می دهد اگر روزي خود را از شما بازدارد چه کسی می
.( ذَا الَّذِي یَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ ) ( 1 􀀀 تواند شما را بی نیاز کند"؟! ( أَمَّنْ ه
هر گاه به آسمان دستور دهد نبارد،و زمینها گیاهی نرویاند،و یا آفات مختلف نباتی محصولات را نابود کنند،چه کسی توانایی
دارد غذایی در اختیار شما بگذارد؟و یا اگر روزیهاي معنوي و وحی آسمانی از شما قطع کند چه کسی توانایی راهنمایی شما
را دارد؟ اینها حقایقی است آشکار،ولی لجاجت و خیره سري،حجابی است در برابر درك و شعور آدمی:و لذا در پایان آیه
می فرماید:"بلکه آنها در سرکشی و فرار و فاصله گرفتن از حقایق اصرار و لجاجت می ورزند"( بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ ).
هم امروز با تمام پیشرفتی که در جهات مختلف زندگی بشر مخصوصا در صنایع غذایی حاصل شده،اگر فقط یک سال مطلقا
باران نبارد،چه فاجعه اي در تمام جهان رخ می دهد،و یا اگر لشکر ملخها و آفات نباتی همه جا را فرا گیرد چه مصیبتی واقع
خواهد شد؟ ***
نکته:
چهار عامل براي ناکامی انسانها
در آیات گذشته خواندیم که نداشتن گوش شنوا و عقل بیدار مهمترین
ص : 346
1) جزاي شرط در آیه محذوف است،و در تقدیر چنین می باشد"ان امسک رزقه من یرزقکم غیره". -1
عاملی است که دوزخیان را به دوزخ می کشاند،و در آیات مورد بحث خواندیم که چهار عامل دیگر
یعنی"غرور"،"لجاجت"،"سرکشی"(عتو)و"فاصله گرفتن از حق"(نفور)سبب بدبختی و گمراهی انسان می شود.
اگر درست دقت کنیم می بینیم،این عوامل نیز با عامل گذشته در ارتباط است،زیرا این صفات زشت پرده بر گوش و چشم
بصیرت انسان می افکند،و او را از درك حقایق مانع می شود.
***
ص : 347
[ [سوره الملک ( 67 ): آیات 22 تا 27
اشاره
راطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 22 ) قُلْ هُوَ اَلَّذِي أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ اَلسَّمْعَ وَ 􀀀 ی صِ 􀀀 ي أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیا عَل 􀀀 ی وَجْهِهِ أَهْد 􀀀 أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبا عَل
ذَا اَلْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ 􀀀 ی ه 􀀀 ا تَشْکُرُونَ ( 23 ) قُلْ هُوَ اَلَّذِي ذَرَأَکُمْ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ( 24 ) وَ یَقُولُونَ مَت 􀀀 صارَ وَ اَلْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا م 􀀀 اَلْأَبْ
ذَا اَلَّذِي کُنْتُمْ بِهِ 􀀀 فَلَمّ رَأَوْهُ زُلْفَهً سِیئَتْ وُجُوهُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ قِیلَ ه
ا􀀀 نَذِیر مُبِینٌ ( 26 ) ما أَنَا 􀀀 اَللّ وَ إِنَّ
􀀀
صادِقِینَ ( 25 ) قُلْ إِنَّمَا اَلْعِلْمُ عِنْدَ هِ 􀀀
( تَدَّعُونَ ( 27
ترجمه:
-22 آیا کسی که به رو افتاده حرکت می کند به هدایت نزدیکتر است یا کسی که راست قامت در صراط مستقیم گام برمی
دارد؟! 23 -بگو او کسی است که شما را آفرید،و براي شما چشم و گوش و قلب قرار دارد اما کمتر سپاسگزاري می کنید.
-24 بگو:او کسی است که شما را در زمین خلق کرد،و به سوي او باز می گردید.
ص : 348
-25 آنها می گویند:اگر راست می گوئید این وعده قیامت چه زمانی است؟ 26 -بگو علم آن مخصوص خدا است و من فقط
بیم دهنده آشکار هستم.
-27 هنگامی که آن وعده الهی را از نزدیک می بینند صورت کافران زشت و سیاه می گردد و به آنها گفته می شود این همان
چیزي است که تقاضاي آن را داشتید.
تفسیر:
اشاره
راست قامتان جاده توحید
در تعقیب آیات گذشته،پیرامون کافران و مؤمنان،در نخستین آیه مورد بحث وضع حال این دو گروه را در ضمن مثال جالبی
منعکس ساخته،می فرماید:
"آیا کسی که به رو افتاده حرکت می کند،به هدایت نزدیکتر است،یا کسی که راست قامت در صراط مستقیم گام برمی دارد
راطٍ مُسْتَقِیمٍ ). 􀀀 ی صِ 􀀀 ي أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیا عَل 􀀀 ی وَجْهِهِ أَهْد 􀀀 و پیش می رود"؟! ( أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبا عَل
در اینجا افراد بی ایمان و ظالمان لجوج مغرور،به کسی تشبیه شده اند که از جاده اي ناهموار و پرپیچ و خم،می گذرد،در
حالی که به رو افتاده،و با دست و پا،یا به سینه حرکت می کند،نه راه را به درستی می بیند،و نه قادر بر کنترل خویشتن است،نه
از موانع با خبر است و نه سرعتی دارد؟کمی راه می رود و درمانده می شود.
ولی مؤمنان را به افراد راست قامتی تشبیه می کند که از جاده اي هموار و صاف مستقیم با سرعت و قدرت و آگاهی تمام،به
راحتی پیش می رود.
چه تشبیه جالب و دقیقی؟که آثار آن در زندگی این دو گروه کاملا نمایان است و با چشم خود می بینیم.
بعضی مظهر این دو گروه را پیامبر ص و ابو جهل شمرده اند،البته اینها
ص : 349
مصداقهاي روشنی براي آیه فوق است،ولی عمومیت مفهوم آیه را محدود نمی کند.
ی وَجْهِهِ ،احتمالات متعددي گفته شده: 􀀀 در تفسیر مُکِبا عَل
آنچه با مفهوم لغوي آن سازگارتر است همان است که در بالا گفتیم، و آن کسی است به رو افتاده و با دست و پا و سینه به
پیش می رود.
ولی بعضی دیگر گفته اند:منظور این است که ایستاده راه می رود،اما سر به زیر افکنده،و مسیر خود را به هیچوجه مشاهده
نمی کند.
در حالی که بعضی دیگر معتقدند:منظور کسی است که تعادل خود را حفظ نمی کند،چند گام پیش می رود،بر زمین می
خورد و برمی خیزد،و این وضع پی در پی تکرار می شود.
از بعضی از کلمات راغب در مفردات نیز چنین برمی آید که منظور کسی است که تمام توجهش به وضع خویش است،و از
غیر خود غافل است، ولی معنی اول به قرینه مقابله با وضع مؤمنان که از آن تعبیر به"سویا"شده است، مناسبتر به نظر می رسد.
و به هر حال آیا این وضع کافر و مؤمن در آخرت است؟یا در هر دو جهان؟ دلیلی بر محدود بودن معنی آیه در دست
نیست،آنها هم در زندگی دنیا چنینند و هم در آخرت.
آري افراد بی ایمان چون خودخواه و خودپرست و لجوجند،و جز منافع مادي و زودگذر خویش را نمی بینند،و از آنجا که
مسیر آنها مسیر هواپرستی است،به کسی می مانند که از سنگلاخی عبور می کند در حالی که بر سینه و دست و پا می خزد،اما
کسانی که در پرتو ایمان از قید هواي نفس رسته اند بینشی عمیق،و مسیري صاف و روشن دارند.
ص : 350
در آیه بعد پیامبر ص را مخاطب ساخته می افزاید:"بگو او کسی است که شما را آفرید،و براي شما چشم و گوش و قلب قرار
ا تَشْکُرُونَ ). 􀀀 صارَ وَ الْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا م 􀀀 داد،اما کمتر سپاسگزاري می کنید"( قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْ
خداوند،هم وسیله مشاهده و تجربه را در اختیار شما قرار داد(چشم) و هم وسیله آگاهی بر نتیجه افکار دیگران(گوش)و هم
وسیله اندیشیدن در علوم عقلی(قلب)را،خلاصه تمام ابزار لازم براي آگاهی به علوم عقلی و نقلی را در اختیار شما گذارده
است،اما کمتر کسی سپاس اینهمه نعمتهاي بزرگ را بجا می آورد،زیرا شکر نعمت آن است که هر نعمتی را در مسیر هدفی
که به خاطر آن آفریده شده است به کار گرفته شود،آیا همه از چشم و گوش و عقل به درستی در این راه استفاده می کنند؟!
*** بار دیگر پیامبر ص را مخاطب ساخته،می فرماید:"بگو او کسی است که شما را در زمین خلق کرد و به سوي او بازگشت
می کنید و نزد او جمع می شوید"( قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ).
در حقیقت آیه نخست،"مسیر"را مشخص می کند،و آیه دوم"ابزار و وسائل کار"را،و این آیه"هدف و مقصد"را،یعنی در راه
راست و صراط مستقیم ایمان اسلام گام بردارید،و از تمام ابزار شناخت بهره گیرید،و به سوي زندگی جاویدان حرکت کنید.
قابل توجه اینکه در آیه قبل،تعبیر به"أنشأکم"شده،و در این آیه به "ذرأکم"،ممکن است تفاوت این دو تعبیر در این باشد که
جمله اول اشاره
ص : 351
به ایجاد کردن انسان از عدم است(یعنی هیچ نبودید و شما را آفرید)و جمله دوم اشاره به آفرینش انسان از ماده خاکی
است،یعنی شما را از خاك آفریدیم.
*** سپس در همین رابطه،به گفتار منکران معاد و پاسخ آنها پرداخته، می فرماید:"آنها از روي استهزاء می گویند:اگر راست
صادِقِینَ ). 􀀀 ذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ 􀀀 ی ه 􀀀 می گوئید این وعده قیامت چه زمانی است"؟!( وَ یَقُولُونَ مَت
چرا دقیقا تاریخ آن را تعیین نمی کنید؟چرا تکلیف همه را از این نظر روشن نمی سازید؟.
ذَا الْوَعْدُ "چیست!دو احتمال ذکر کرده اند: 􀀀 در اینکه منظور از" ه
نخست وعده قیامت،دیگر وعده مجازاتهاي گوناگون دنیا،مانند زلزله ها و صاعقه ها و طوفان ها،ولی با توجه به آیه گذشته
معنی اول مناسبتر به نظر می رسد هر چند جمع میان هر دو معنی نیز ممکن است.
*** در آیه بعد به آنها چنین پاسخ می گوید:"به آنها بگو علم و آگاهی این موضوع،مخصوص خدا است،و من تنها انذار
ما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ ). 􀀀 اللّ وَ إِنَّ
􀀀
کننده آشکاري هستم"( قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ هِ
ا عِنْدَ رَبِّی 􀀀 ما عِلْمُه 􀀀 این تعبیر درست شبیه چیزي است که در آیات متعدد قرآن،از جمله آیه 187 اعراف آمده است ( قُلْ إِنَّ
):"بگو علم به زمان وقوع رستاخیز فقط نزد پروردگار من است".
***و باید چنین باشد چرا که اگر تاریخ قیامت معلوم بود هر گاه فاصله
ص : 352
زیادي داشت مردم در غفلت فرو می رفتند،و اگر فاصله کم بود حالتی شبیه به اضطرار پیدا می کردند،و در هر حال،هدفهاي
تربیتی ناتمام می ماند.
*** در آخرین آیه مورد بحث می افزاید:"هنگامی که آن وعده الهی و عذاب را از نزدیک مشاهده کنند،صورت کافران
فَلَمّ رَأَوْهُ زُلْفَهً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ) "و به آنها
ا􀀀 زشت و سیاه می شود"،به گونه اي که آثار غم و اندوه از آن می بارد(
ذَا الَّذِي کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ ). 􀀀 گفته می شود:این همان چیزي است که تقاضاي آن را داشتید"! ( وَ قِیلَ ه
"تدعون"از ماده"دعاء"است،یعنی پیوسته دعا و تقاضا می کردید قیامت واقع شود،اکنون واقع شده است،و راه فراري از آن
.( نیست ( 1
این مضمون در حقیقت شبیه همان است که در آیه 14 ذاریات خطاب به کفار آمده است که روز قیامت به آنها گفته می
ذَا الَّذِي کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ):"این همان چیزي است که براي آن عجله داشتید"و به هر حال ناظر به عذاب قیامت 􀀀 شود:( ه
ذَا الْوَعْدُ "نیز اشاره به وعده قیامت است. 􀀀 ی ه 􀀀 است همانگونه که اکثر مفسران گفته اند،و دلیلی می شود بر اینکه:جمله" مَت
حاکم ابو القاسم حسکانی می گوید:هنگامی که کافران مقامات علی ع را نزد خداوند مشاهده کردند،صورتهاي آنها(از
( شدت خشم و غضب)سیاه شد. ( 2
در حدیثی از امام باقر ع نیز همین معنی نقل شده که این آیه در باره
ص : 353
1) "تدعون"از باب"افتعال"،و از ماده دعاء،به معنی تقاضا،و یا از ماده "دعوا"به معنی تقاضا و یا انکار چیزي است. -1
. 2) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 330 -2
.( امیر مؤمنان علی ع و یارانش نازل گردیده است ( 1
البته این تفسیر که از طرق شیعه و اهل سنت،نقل شده از قبیل نوعی تطبیق است،و گرنه مورد آیه،مربوط به رستاخیز و قیامت
است و این قبیل تطبیقها در لسان روایات کم نیست.
***
ص : 354
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 385 -1
[ [سوره الملک ( 67 ): آیات 28 تا 30
اشاره
ا􀀀 آمَنّ بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْن
ا􀀀 اَلر منُ􀀀 عَذ أَلِیمٍ ( 28 ) قُلْ هُوَ حَّْ ابٍ 􀀀 مِن اَلْک افِرِین 􀀀 ا فَمَنْ یُجِیرُ 􀀀 اَللّ وَ مَنْ مَعِیَ أَوْ رَحِمَن
􀀀
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَکَنِیَ هُ
( ماءٍ مَعِینٍ ( 30 􀀀 اؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِ 􀀀 لالٍ مُبِینٍ ( 29 ) قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ م 􀀀 فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَ
ترجمه:
-28 بگو:اگر خداوند من و تمام کسانی را که با من هستند هلاك کند یا مورد ترحم قرار دهد،چه کسی کافران را از عذاب
دردناك پناه می دهد؟ 29 -بگو:او خداوند رحمان است،ما به او ایمان آورده ایم،و بر او توکل کرده ایم و به زودي می دانید
چه کسی در گمراهی آشکار است؟ 30 -بگو:به من خبر دهید اگر آبهاي(سرزمین)شما در زمین فرو رود چه کسی می تواند
آب جاري در دسترس شما قرار دهد؟
تفسیر:
چه کسی آب جاري در اختیار شما قرار می دهد؟
آیات فوق که آخرین آیات سوره"ملک"است و همه با کلمه"قل"
ص : 355
خطاب به پیامبر ص شروع می شود ادامه بحثهایی است که در آیات قبل با کفار شده،که جنبه هاي دیگرش در این
آیات،منعکس است.
نخست به آنها که غالبا انتظار مرگ پیامبر ص و یارانش را داشتند و گمان می کردند که با مرگ وي آئین او برچیده می شود
و همه چیز پایان (و غالب دشمنان شکست خورده در باره رهبران راستین همیشه همین انتظار را دارند) می فرماید:"بگو اگر
خداوند مرا و تمام کسانی که با من هستند، هلاك کند،یا مورد ترحم قرار دهد چه کسی کافران را از عذاب دردناك پناه می
ذابٍ أَلِیمٍ ). 􀀀 کافِرِینَ مِنْ عَ 􀀀 ا فَمَنْ یُجِیرُ الْ 􀀀 اللّ وَ مَنْ مَعِیَ أَوْ رَحِمَن
􀀀
دهد"؟( قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَکَنِیَ هُ
در بعضی از روایات آمده است که کافران مکه،به پیامبر ص و مسلمانان نفرین می کردند و تقاضاي مرگ او را داشتند به
گمان اینکه اگر آن حضرت از دنیا برود،دعوتش نیز برچیده می شود،آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.
شبیه همین معنی در آیه 30 سوره طور آمده است،آنجا که می گوید:
شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ ):"آنها می گویند محمد شاعري است که انتظار مرگش را می کشیم"! غافل از اینکه 􀀀 ( أَمْ یَقُولُونَ
مصطفی را الطاف حق وعده داده که گر بمیرد نمیرد نام حق،آري وعده پیروزي این آئین و سیطره آن را بر تمام جهان به او
داده است، و حیات و مرگ پیغمبر اکرم ص چیزي را تغییر نمی دهد.
بعضی تفسیر دیگري براي این آیه ذکر کرده اند که به پیامبر ص می فرماید:بگو ما با داشتن ایمان به خدا میان خوف و رجا
هستیم شما در باره خود چه می اندیشید؟! ولی تفسیر اول صحیحتر به نظر می رسد.
ص : 356
و در ادامه همین سخن می افزاید:"به آنها بگو که او خداوند رحمان است،ما به او ایمان آورده ایم،و توکل کرده ایم،و به
لالٍ مُبِینٍ ). 􀀀 ا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَ 􀀀 آمَنّ بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْن
ا􀀀 الر منُ􀀀 زودي می دانید چه کسی در گمراهی آشکار است"( قُلْ هُوَ حَّْ
یعنی ما اگر به خدا ایمان آورده ایم،و او را ولی و وکیل و سرپرست خود برگزیده ایم،دلیلش روشن است،او خداي رحمان
است،رحمت عامش همه جا رسیده،و فیض انعامش دوست و دشمن را فرا گرفته،و نگاهی کوتاه به جهان هستی و صفحه
زندگی شاهد این مدعا است،اما معبودهاي شما چه کاري کرده اند؟! گرچه ضلال و گمراهی شما همین جا آشکار است،ولی
در آخرت براي شما روشنتر خواهد شد،و یا در همین دنیا به هنگامی که اسلام با امدادهاي الهی بر لشکر کفر پیروز می
گردد،پیروزي معجزه آسا،حقیقت روشنتر خواهد گشت.
این آیه در حقیقت نوعی دلداري به پیغمبر اسلام ص و مؤمنان است که تصور نکنند در این مبارزه گسترده حق و باطل تنها
هستند،بلکه خداوند بخشنده مهربان یار و یاور آنها است.
*** در آخرین آیه به عنوان ذکر یک مصداق از رحمت عام خداوند که بسیاري از مردم از آن غافلند،می گوید:"به آنها
بگو به من خبر دهید اگر آبهاي مورد استفاده شما در زمین فرو رود چه کسی می تواند آب جاري در
ص : 357
ماءٍ مَعِینٍ ). 􀀀 اؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِ 􀀀 دسترس شما قرار دهد"؟!( قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ م
می دانیم زمین از دو قشر مختلف تشکیل شده:"قشر نفوذ پذیر"که آب را در خود فرو می برد و در زیر آن"قشر نفوذ
ناپذیر"است که آب را در آنجا نگاه می دارد،تمام چشمه ها،چاهها،قناتها از برکت این ترکیب خاص به وجود آمده،زیرا اگر
تمام روي زمین تا اعماق زیاد قشر نفوذپذیر بود آبها چنان در زمین فرو می رفتند که هرگز دست کسی به دامانشان نمی
رسید، و اگر همه نفوذناپذیر بودند آبها روي زمین می ایستادند و تبدیل به یک باتلاق می شدند،یا به زودي به دریاها می
ریختند،و به این ترتیب تمام ذخائر زیر زمینی آب از دست می رفت.
این نمونه کوچکی از رحمت عام خدا است که مرگ و حیات انسان سخت با آن گره خورده است.
"معین"از ماده"معن"(بر وزن طعن)به معنی جریان آب است،و گاه گفته اند از"عین"گرفته شده،و میم آن زائده است،لذا
بعضی از مفسران "معین"را به معنی آبی گرفته اند که با چشم دیده می شود هر چند جاري نباشد.
ولی بیشتر آن را به همان معنی آب جاري تفسیر کرده اند، گرچه آب نوشیدنی منحصر به آب جاري نیست،ولی بدون شک
آبهاي جاري بهترین نوع آنها محسوب می شوند،خواه به صورت چشمه ها باشد یا نهرها و یا قنات و چاههاي جوشان.
بعضی از مفسران نقل کرده اند که یکی از کفار هنگامی که این آیه را شنید که می گوید:"اگر آبهاي مورد استفاده شما در
زمین فرو رود چه کسی
ص : 358
آب جاري در اختیار شما می گذارد"گفت:"رجال شداد و معاول حداد"! "مردان قوي پنجه و کلنگهاي تیز.آب را از اعماق
زمین بیرون می کشند"! اما شب خوابید آب سیاه چشمان او را فرا گرفت،در این حال صدایی شنید که می گوید:"آن مردان
قوي پنجه و کلنگهاي تیز را بیاور تا این آب را از چشم تو بیرون کشند"! اما امروز می دانیم که اگر قشر"نفوذ ناپذیر"زمین از
.( میان برود هیچ انسان قوي پنجه،و هیچ کلنگ تیز نمی تواند آبی استخراج کند ( 1
***
نکته:
در روایاتی که از ائمه اهل بیت ع به ما رسیده،آیه اخیر به ظهور حضرت مهدي ع و عدل جهان گستر او تفسیر شده است،از
جمله در حدیثی از امام باقر ع در تفسیر این آیه می خوانیم:
"
نزلت فی الامام القائم(ع)یقول ان اصبح امامکم غائبا عنکم، لا تدرون این هو؟فمن یاتیکم بامام ظاهر یاتیکم باخبار السماوات
اللّ ما جاء تاویل هذه الایه، و لا بد أن یجیء تاویلها.
􀀀
اللّ و حرامه،ثم قال:و ه
􀀀
و الارض،و حلال ه
"این آیه در باره امامی نازل شده است که قیام به عدل الهی می کند (حضرت مهدي)می گوید:اگر امام شما پنهان گردد،و
نمی دانید کجاست؟ چه کسی براي شما امامی می فرستد که اخبار آسمانها و زمین،و حلال و حرام
ص : 359
." 1) ابو الفتوح رازي"جلد 11 صفحه 219 -1
خدا را براي شما شرح دهد".
.( سپس فرمود:"به خدا سوگند تاویل این آیه نیامد و سرانجام خواهد آمد" ( 1
روایات در این زمینه فراوان است و باید توجه داشت که همه از باب "تطبیق"است،و به تعبیر دیگر ظاهر آیه مربوط به آب
جاري است که مایه حیات موجودات زنده است،و باطن آیه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر او است که آن
نیز مایه حیات جامعه انسانی است.
بارها گفته ایم که آیات قرآن معانی متعدد،و ظاهر و باطن دارد،ولی این نکته را نیز مؤکدا تکرار می کنیم که پی بردن به
بطون آیات جز براي پیامبر و امام معصوم ممکن نیست و هیچکس حق ندارد چیزي به عنوان باطن آیه از پیش خود مطرح
کند،آنچه ما می گوئیم مربوط به ظواهر آیات است، و آنچه مربوط به بطون آیات است فقط باید از معصومین بشنویم.
***سوره"ملک"با حاکمیت و مالکیت خداوند شروع شد،و با رحمانیت او که آنهم شاخه اي از حاکمیت و مالکیت او است
پایان می گیرد،و به این ترتیب آغاز و انجامش کاملا منسجم است.
خداوندا!ما را مشمول رحمت عام و خاصت گردان،و از آب حیات ولایت اولیائت سیراب فرما.
پروردگارا!ظهور حضرت مهدي ع آن چشمه آب حیات را تسریع کن،و تشنگان جمالش را با ظهورش سیراب گردان.
ص : 360
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 387 -1
بارالها!به ما چشم بینا و گوش شنوا و عقل دانا،مرحمت فرمودي، حجابهاي خودخواهی و غرور را از مقابل آنها برگیر،تا چهره
حقیقت را آن چنان که هست ببینیم،و در صراط مستقیم هدایت تو راست قامت گام برداریم.
1365\3\30 آمین یا رب العالمین "پایان سوره ملک" 12 شوال 1406
ص : 361
ص : 362