گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد بیست و پنجم
71 ) سوره نوح این سوره در مکه نازل شده و داراي 28 آیه است )
اشاره
تاریخ شروع 22 ذي الحجه الحرام 1406
ص : 51
ص : 52
محتواي سوره نوح
این سوره چنان که از نامش پیدا است سرگذشت نوح پیامبر ص را بیان می کند،در سوره هاي متعددي از قرآن مجید به سر
گذشت این پیامبر بزرگ اشاره شده،از جمله سوره هاي"شعرا"،"مؤمنون"،"اعراف"،"انبیاء"و از همه مشروحتر در
.( سوره"هود"آمده که در حدود 25 آیه درباره این پیامبر اولو العزم سخن می گوید(از آیه 25 تا 49
ولی آنچه در سوره نوح آمده قسمت خاصی از زندگی او است که در جایی دیگر به این سبک نیامده است،و این قسمت
مربوط به دعوت مستمر و پی گیر او به سوي توحید،و کیفیت،و عناصر این دعوت.و ریزه کاري هایی است که در این مساله
مهم به کار رفته است،آن هم در برابر قوم لجوج و خود خواه و متکبري که مطلقا حاضر نبودند در برابر حق سر فرود آورند.
با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده،و پیامبر و مسلمانان اندك آن زمان در شرائطی مشابه شرائط زمان نوح و یارانش
قرار داشتند،مسائل زیادي را به آنها می آموزد،و یکی از اهداف ذکر این ماجرا همین بوده است از جمله اینکه:
-1 به آنها یاد می دهد که چگونه از طریق استدلال منطقی توأم با محبت و دلسوزي کامل دشمنان را تبلیغ کنند،و از هر وسیله
مفید و مؤثري در این راه بهره گیرند.
-2 به آنها می آموزد که هرگز در طریق دعوت به سوي خدا خسته نشوند
ص : 53
هر چند سالها طول بکشد،و دشمن کارشکنی کند.
-3 به آنها می آموزد که در یک دست وسائل تشویق،و در دست دیگر عوامل انذار را داشته باشند،و از هر دو در طریق دعوت
بهره گیرند.
-4 آیات آخر این سوره هشداري است براي مشرکان لجوج که اگر در برابر حق تسلیم نشوند و به فرمان خدا گردن ننهند
عاقبت دردناکی در پیش دارند.
-5 علاوه بر اینها این سوره سبب تسلی خاطر براي پیامبر ص و مؤمنان نخستین و افراد مشابه آنها است که در برنامه هاي خود
به لطف خدا دلگرم و در برابر مشکلات و سختیها صابر و شکیبا باشند.
به تعبیر دیگر این سوره ترسیمی است از بیان مبارزه دائمی طرفداران حق و باطل و برنامه هایی که طرفداران حق در مسیر خود
باید به کار بندند.
***
فضیلت تلاوت سوره
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص می خوانیم: من قرأ سوره نوح کان من المؤمنین الذین تدرکهم دعوه نوح: "کسی که
سوره"نوح"را بخواند از مؤمنانی خواهد بود که شعاع دعوت نوح پیامبر او را فرا می گیرد" 1. و در حدیث دیگري از امام
ا نُوحاً "فاي عبد قرأها 􀀀 إِنّ أَرْسَلْن
􀀀
باللّ و الیوم الآخر و یقرأ کتابه فلا یدع ان یقرأ سوره" ا
􀀀
صادق ع می خوانیم من کان یؤمن ه
اللّ : "کسی که ایمان به خدا و
􀀀
اللّ مساکن الأبرار و اعطاه ثلاث جنان مع جنته کرامه من ه
􀀀
محتسبا صابرا فی فریضه او نافله،اسکنه ه
روز رستاخیز دارد و کتاب او را می خواند تلاوت سوره نوح را رها ننماید،هر کس آن را براي خدا و توأم با شکیبایی در نماز
فریضه یا نافله تلاوت کند خداوند او را در منازل نیکان جاي می دهد،و سه باغ از باغهاي بهشت همراه باغ خودش براي
احترام او مرحمت می کند" 1. ناگفته پیدا است که هدف از تلاوت آن این است که از راه و رسم این پیامبر بزرگ و
استقامت و شکیبایی یاران او در راه دعوت به سوي حق الهام گیرد،و خود را در شعاع دعوت او قرار دهد،نه خواندن فاقد
اندیشه و فکر و نه اندیشه اي خالی از عمل.
ص : 54
این سوره چنان که از نامش پیدا است سرگذشت نوح پیامبر ص را بیان می کند،در سوره هاي متعددي از قرآن مجید به سر
گذشت این پیامبر بزرگ اشاره شده،از جمله سوره هاي"شعرا"،"مؤمنون"،"اعراف"،"انبیاء"و از همه مشروحتر در
.( سوره"هود"آمده که در حدود 25 آیه درباره این پیامبر اولو العزم سخن می گوید(از آیه 25 تا 49
ولی آنچه در سوره نوح آمده قسمت خاصی از زندگی او است که در جایی دیگر به این سبک نیامده است،و این قسمت
مربوط به دعوت مستمر و پی گیر او به سوي توحید،و کیفیت،و عناصر این دعوت.و ریزه کاري هایی است که در این مساله
مهم به کار رفته است،آن هم در برابر قوم لجوج و خود خواه و متکبري که مطلقا حاضر نبودند در برابر حق سر فرود آورند.
با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده،و پیامبر و مسلمانان اندك آن زمان در شرائطی مشابه شرائط زمان نوح و یارانش
قرار داشتند،مسائل زیادي را به آنها می آموزد،و یکی از اهداف ذکر این ماجرا همین بوده است از جمله اینکه:
-1 به آنها یاد می دهد که چگونه از طریق استدلال منطقی توأم با محبت و دلسوزي کامل دشمنان را تبلیغ کنند،و از هر وسیله
مفید و مؤثري در این راه بهره گیرند.
-2 به آنها می آموزد که هرگز در طریق دعوت به سوي خدا خسته نشوند
ص :
سوره نوح
[ [سوره نوح ( 71 ): آیات 1 تا 4
اشاره
ا قَوْمِ إِنِّی 􀀀 الَ ی 􀀀 ذابٌ أَلِیمٌ ( 1) ق 􀀀 ی قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَ 􀀀 ا نُوحاً إِل 􀀀 إِنّ أَرْسَلْن
􀀀
ا ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
جاءَ 􀀀 ذا 􀀀 اَللّ إِ
􀀀
ی أَجَلٍ مُسَ  می إِنَّ أَجَلَ هِ 􀀀 اَللّ وَ اِتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ ( 3) یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِل
􀀀
لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ ( 2) أَنِ اُعْبُدُوا هَ
( لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( 4 􀀀
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-ما نوح را به سوي قومش فرستادیم،و گفتیم:قوم خود را انذار کن پیش از آنکه عذاب
دردناك به سراغشان آید.
-2 گفت:اي قوم!من براي شما بیم دهنده آشکاري هستم.
ص : 56
-3 که خدا را پرستش کنید،و از مخالفت او بپرهیزید،و مرا اطاعت نمائید.
-4 اگر چنین کنید خدا گناهانتان را می آمرزد،و تا زمان معینی شما را عمر می دهد،اما هنگامی که اجل الهی فرا رسد تاخیري
نخواهد داشت اگر می دانستید.
تفسیر:
نخستین پیام نوح
گفتیم این سوره بیانگر آن قسمت از حالات نوح است که مربوط به مساله دعوت او می باشد،و نکات جالبی را در زمینه
دعوت به سوي حق مخصوصا در برابر اقوام لجوج به همه رهروان راه خدا می آموزد.
نخست از مساله بعثت او شروع کرده،می فرماید:"ما نوح را به سوي قومش فرستادیم،و گفتیم:قوم خود را انذار کن پیش از
ذابٌ أَلِیمٌ ). 􀀀 ی قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَ 􀀀 ا نُوحاً إِل 􀀀 إِنّ أَرْسَلْن
􀀀
آنکه عذاب دردناك به سراغشان آید"( ا
این عذاب دردناك ممکن است عذاب دنیا باشد یا عذاب آخرت،و مناسبتر اینکه هر دو باشد،هر چند به قرینه آیات آخر
سوره بیشتر منظور عذاب دنیا است.
تکیه روي"انذار"(و بیم دادن)با اینکه پیامبران هم "بیم دهنده"بودند و هم"بشارت دهنده"به خاطر آن است که انذار غالبا
تاثیر قویتر دارد،همانگونه که براي ضمانت اجرایی قوانین در تمام دنیا روي انذار و مجازات تکیه می شود. ***نوح این
پیامبر"اولو العزم"که صاحب نخستین شریعت و آئین الهی
ص : 57
بود و دعوت جهانی داشت بعد از دریافت این فرمان به سراغ قومش آمد و گفت:
ا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ ) ***"هدف این است که خداوند یگانه یکتا 􀀀 الَ ی 􀀀 اي قوم!من براي شما بیم دهنده آشکاري هستم"( ق
را پرستش کنید و هر چه غیر از او است به دور افکنید،تقوا را پیشه نموده،و از دستورات من که دستور خدا است اطاعت
اللّ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ ) در حقیقت نوح محتواي دعوت خود را در سه جمله خلاصه کرد:پرستش خداي
􀀀
کنید"( أَنِ اعْبُدُوا هَ
یکتا،رعایت تقوا و اطاعت از قوانین و دستوراتی که او از سوي خدا آورده که مجموعه عقاید و اخلاق و احکام بود.
***سپس به تشویق آنها پرداخته نتائج مهم اجابت این دعوت را در دو جمله کوتاه بیان می کند و می گوید:اگر دعوت مرا
.( اجابت کنید خداوند گناهان شما را می آمرزد"( یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ ) ( 1
در حقیقت قاعده معروف"الاسلام یجب ما قبله"(اسلام پیش از خود را می پوشاند و از بین می برد)قانونی است که در همه
ادیان الهی و توحیدي بوده است و منحصر به اسلام نیست.
سپس می افزاید:"و شما را تا زمان معینی به تاخیر می اندازد،عمرتان را
ص : 58
1) "من"در این جمله زائده و براي تاکید است زیرا ایمان به خدا باعث بخشودگی تمام گناهان گذشته می شود،البته آنچه -1
مربوط به حق الناس است ولی از نظر گناه و حکم حرمت بخشودگی شامل آن نیز می شود و اینکه بعضی از مفسران(مانند
فخر رازي در تفسیر کبیر و علامه طباطبائی در المیزان)احتمال داده اند که من تبعیضیه و ناظر به گناهان گذشته است نه آینده
بعید به نظر می رسد،زیرا در آیه گناهان آینده مطرح نیست.
ی أَجَلٍ مُسَ  می ). 􀀀 طولانی کرده و عذاب را از شما دور می دارد"( وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِل
لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 􀀀 جاءَ 􀀀 ذا 􀀀 اللّ إِ
􀀀
"زیرا هنگامی که اجل نهایی الهی فرا رسد تاخیر پیدا نمی کند اگر می دانستید"( إِنَّ أَجَلَ هِ
.(
از این آیه به خوبی استفاده می شود که"اجل"و سر رسید عمر انسان دو گونه است"اجل مسمی"و"اجل نهایی"و یا به تعبیر
دیگر"اجل ادنی"(نزدیکتر) و"اجل اقصی"(دورتر)و یا"اجل معلق"(مشروط)و"اجل حتمی"(مطلق) قسم اول سر رسیدي است
که قابل تغییر و دگرگونی است،و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد که عذابهاي الهی یکی از آنها
است و به عکس بر اثر تقوا و نیکو کاري و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.
ولی اجل و سررسید نهایی به هیچوجه قابل دگرگونی نیست،این موضوع را با یک مثال می توان مشخص کرد و آن اینکه
یک انسان استعداد عمر جاویدان ندارد اگر تمام دستگاههاي بدن خوب کار کند سر انجام زمانی فرا می رسد که بر اثر
فرسودگی زیاد قلب او خود به خود از کار می افتد،ولی رعایت اصول بهداشت و جلوگیري به موقع از بیماریها می تواند عمر
.( انسان را طولانی کند در حالی که عدم رعایت این امور ممکن است آن را بسیار کوتاه سازد و به زودي به آن پایان دهد ( 1
***
نکته عوامل معنوي زیادي و کوتاهی عمر
نکته دیگري که به خوبی از این آیه استفاده می شود تاثیر گناهان در کوتاهی عمر است،زیرا می گوید:اگر ایمان بیاورید و
تقوا پیشه کنید خدا
ص : 59
1) درباره"اجل نهایی"و"اجل معلق"بحث دیگري ذیل آیه 2 سوره انعام (جلد پنجم صفحه 148 )داشته ایم. -1
به شما عمر طولانی می دهد و مرگ شما را به تاخیر می اندازد،با توجه به اینکه گناهان همواره بر جسم و یا روح انسان ضربه
هاي هولناك وارد می کند درك این معنی آسان است.
در روایات اسلامی نیز روي این معنی تاکید فراوان شده است،از جمله در یک حدیث پر معنی از امام صادق ع می خوانیم
من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالاجال،و من یعیش بالاحسان اکثر ممن یعیش بالاعمار!:
"آنها که بر اثر گناهان می میرند بیش از آنها هستند که به مرگ الهی از دنیا می روند،و کسانی که بر اثر نیکو کاري عمر
.( طولانی پیدا می کنند بیش از کسانی هستند که بر اثر عوامل طبیعی عمرشان زیاد می شود"! ( 1
***
ص : 60
2) "سفینه البحار"جلد اول صفحه 488 ماده"ذنب". -1
[ [سوره نوح ( 71 ): آیات 5 تا 9
اشاره
صابِعَهُمْ فِی 􀀀 ما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَ 􀀀 راراً ( 6) وَ إِنِّی کُلَّ 􀀀 إِلاّ فِ
􀀀
ائِی 􀀀 اراً ( 5) فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُع 􀀀 الَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلاً وَ نَه 􀀀ق
راراً 􀀀 اراً ( 8) ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْ 􀀀 اراً ( 7) ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِه 􀀀 ابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اِسْتَکْبَرُوا اِسْتِکْب 􀀀 ذانِهِمْ وَ اِسْتَغْشَوْا ثِی 􀀀 آ
(9)
ترجمه:
-5 (نوح)گفت پروردگارا!من قوم خود را شب و روز(به سوي تو)دعوت کردم.
-6 اما دعوت من چیزي جز"فرار از حق"بر آنها نیفزود! 7-و من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند و تو آنها را
بیامرزي انگشتان خویش را در گوشها قرار داده،و لباسهایشان را بر خود(پیچیدند،و در مخالفت اصرار ورزیدند،و شدیدا
استکبار کردند.
-8 سپس من آنها را آشکارا(به توحید و بندگی تو)دعوت کردم.
-9 و پنهان آنها را به سوي تو خواندم.
ص : 61
تفسیر:
از هر فرصتی براي هدایت آنها استفاده کردم،اما...
در این آیات در ادامه رسالت و ماموریت نوح براي دعوت قومش سخنانی از زبان خود او،هنگامی که به پیشگاه پروردگار
شکایت می برد،نقل شده که بسیار آموزنده است.
سخنان نوح در این زمینه سخنانی است که می تواند راهگشا براي همه مبلغان دینی باشد،می فرماید:"نوح گفت
اراً ) و لحظه اي در ارشاد 􀀀 الَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَ نَه 􀀀 پروردگارا!من قوم خود را شب و روز به سوي تو دعوت کردم"( ق
راراً 􀀀 إِلاّ فِ
􀀀
ائِی 􀀀 و تبلیغ آنها کوتاهی نکردم. ***"اما این دعوت و ارشاد من چیزي جز فرار از حق بر آنها نیفزود"( فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُع
) و این عجیب است که دعوت به سوي چیزي سبب فرار از آن شود،اما با توجه به اینکه تاثیر دعوتهاي نیاز به یک نوع
آمادگی و سنخیت و جاذبه متقابل دارد جاي تعجب نیست که در دلهاي تا آماده اثر معکوس و منفی ببخشد،و به تعبیر دیگر
افراد لجوج و دشمن حق هنگامی که دعوت مردان خدا را می شنوند در مقابل آن مقاومت به خرج می دهند،و همین مقاومت
آنها را از خدا دورتر می کند و کفر و نفاق را راسختر می سازد.
لا یَزِیدُ 􀀀 اءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ 􀀀 ا هُوَ شِف 􀀀 این درست همانند چیزي است که در آیه 80 سوره اسراء آمده است: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ م
ساراً " "ما در قرآن آیاتی نازل کرده ایم که مایه شفاء و رحمت براي مؤمنان است اما 􀀀 إِلاّ خَ
􀀀
الظّ
􀀀
الِمِینَ
ص : 62
ظالمان را جز خسران و زیان نمی افزاید"! و اینکه در آیات قرآن می خوانیم این کتاب آسمانی مایه هدایت پرهیزگاران
است"" هُديً لِلْمُتَّقِینَ "(بقره- 2)به خاطر همین است که باید مرحله اي از تقوا هر چند ضعیف،در وجود انسان باشد،تا آماده
پذیرش حق گردد،این مرحله همان"روح حقیقت جویی"و آمادگی براي پذیرش گفتار حق است. ***سپس نوح در ادامه
این سخن می افزاید:"خداوندا!من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند تا تو آنها را مشمول آمرزش خود قرار
دهی،آنها انگشتان خویش را در گوشهاي خود قرار داده،و لباسهایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت و عدم ایمان اصرار
ابَهُمْ وَ أَصَ رُّوا وَ 􀀀 ذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِی 􀀀 صابِعَهُمْ فِی آ 􀀀 ما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَ 􀀀 ورزیدند و شدیدا استکبار کردند"( وَ إِنِّی کُلَّ
اراً ). 􀀀 اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْب
گذاشتن انگشت در گوشها براي این بوده که صداي حق را نشنوند و پیچیدن لباس بر خویشتن یا به این معنی است که لباس
بر سر می انداختند تا پشتوانه اي براي انگشتان فرو کرده در گوش باشد و کمترین امواج صوتی به پرده صماخ آنها نرسد،و از
آنجا که پیامی به مغز منتقل نگردد!و یا می خواستند صورت خود را بپوشانند مبادا چشمانشان بر قیافه ملکوتی نوح این پیامبر
بزرگ بیفتد، در واقع اصرار داشتند هم گوش از شنیدن باز ماند و هم چشم از دیدن! این راستی حیرت انگیز است که انسان
به این مرحله از عداوت و دشمنی با حق برسد که حتی اجازه دیدن و شنیدن و اندیشیدن را به خود ندهد.
در بعضی از تفاسیر اسلامی آمده است که بعضی از آن قوم منحرف دست فرزندان خویش را گرفته و نزد"نوح"می بردند،و
به فرزند خود چنین می گفتند:
ص : 63
از این مرد بترس مبادا تو را گمراه کند این وصیتی است که پدرم به من کرده، و من الان همان سفارش را به تو می کنم(تا
.( حق وصیت و خیر خواهی را ادا کرده باشم) ( 1
این آیه نشان می دهد که نوح با عمر طولانی خود در طی چند نسل هم چنان به دعوت الهی خویش ادامه می داد و هرگز
خسته نمی شد.
و ضمنا نشان می دهد که یکی از عوامل مهم بدبختی آنها استکبار و غرور بود،زیرا خود را بالاتر از این می دیدند که در برابر
انسانی مانند خود هر چند نماینده خدا باشد و قلبش کانون علم و دانش و تقوا سر تسلیم فرود آورند،این کبر و و غرور همیشه
یکی از موانع مهم راه حق بوده و ثمره شوم آن را در تمام طول تاریخ بشر در زندگی افراد بی ایمان مشاهده می کنیم.
***نوح هم چنان به سخنان خود در پیشگاه پروردگار ادامه داده،می گوید:
اراً ). 􀀀 "خداوندا! سپس آنها را آشکارا به توحید و عبادت تو دعوت کردم"( ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِه
در جلسات عمومی و با صداي بلند آنها را به سوي ایمان فرا خواندم. ***به این نیز قناعت نکردم"آشکارا و نهان،حقیقت
راراً ). 􀀀 توحید و ایمان را براي آنها بیان داشتم"( ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْ
به گفته بعضی از مفسران،نوح براي نفوذ در این جمعیت لجوج و خود خواه دعوت خود را از سه طریق مختلف دنبال کرد:گاه
تنها دعوت مخفیانه
ص : 64
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 361 -1
می نمود که مواجه با عکس العملهاي چهارگانه شد(انگشتها را در گوش گذاشته لباسها را به خود پیچیدند،و در کفر اصرار
ورزیدند،و استکبار نمودند)و گاه تنها دعوت علنی و آشکار داشت،و گاه نیز از روش آمیختن دعوت آشکار و نهان استفاده
.( می کرد ولی هیچ یک از اینها مؤثر نیفتاد ( 1
اصولا ساختمان انسان چنین است که اگر در مسیر باطل آن قدر پیش برود که ریشه هاي فساد در وجود او مستحکم گردد،و
در اعماق وجودش نفوذ کرده به صورت طبیعت ثانوي در آید نه دعوت مردان خدا در او اثر می بخشد،و نه پیامهاي رساي
الهی فایده اي می دهد.
***
نکته ها:
اشاره
-1 راه و رسم تبلیغ
آنچه در آیات فوق درباره دعوت نوح آمده در عین این که وسیله اي براي تسلی خاطر پیامبر ص و مؤمنان اندکی که در مکه
به او پیوستند بود یک برنامه عمومی و همگانی را براي همه مبلغان راه خدا ارائه می دهد.
او هرگز انتظار نداشت مردم دعوتش را اجابت کرده،در یک مرکز عمومی شهر جمع شوند سپس با آرامش خاطر در حالی
که همگان چشم به دهان او دوخته و گوش به سخنانش دارند پیام الهی را به آنان برساند،بلکه از لحن آیات استفاده می
شود(و در بعضی از روایات نیز آمده)که او گاه به سراغ مردم در خانه هایشان می رفت،یا در کوچه و بازار آنها را به طور
خصوصی صدا می زد، و با حوصله و لحن محبت آمیزي تبلیغ می کرد،و گاه در مجالس عمومی که به منظورهاي دیگري از
قبیل جشن و عزا تشکیل شده بود می آمد و با صداي بلند
ص : 65
. 1) تفسیر"فخر رازي"جلد 30 صفحه 136 -1
و آشکار فرمان خدا را بر آنها می خواند،اما همیشه با عکس العملهاي نامطلوب و توهین و استهزاء،و گاه ضرب و جرح روبرو
می شد،ولی با این حال هرگز دست از کار خود برنداشت.
این حوصله عجیب،و آن دلسوزي عجیب تر،و پشتکار و استقامت بی نظیر سرمایه او در راه دعوت به آئین حق بود.
و شگفت انگیزتر اینکه در طول نهصد و پنجاه سال دعوتش تنها حدود هشتاد نفر به او ایمان آوردند که اگر این دو عدد را بر
یکدیگر تقسیم کنیم روشن می شود که براي هدایت هر یک نفر به طور متوسط حدود دوازده سال تبلیغ کرد!!.
آیا اگر مبلغان اسلامی از یک چنین استقامت و پشتکاري برخوردار باشند اسلام با این محتواي غنی و جالب عالمگیر نخواهد
شد؟! ***
-2 فرار از حقیقت چرا؟
گاه انسان تعجب می کند که مگر ممکن است در زیر این آسمان کسانی پیدا شوند که حتی حاضر به شنیدن حرف حق
نباشند و از آن فرار کنند؟سخن از پذیرش نیست سخن تنها از شنیدن است.
ولی تاریخ می گوید این گونه افراد بسیار بوده اند.
نه تنها قوم نوح به هنگامی که آنها را دعوت به توحید می کرد انگشت در گوش نهاده و جامه بر سر و صورت می پیچیدند
که حق را نشنوند و نبینند،بلکه در عصر پیامبر اسلام ص طبق صریح قرآن گروهی بودند که وقتی صداي دل انگیز پیامبر ص
به آیات قرآن بلند می شد با جار و جنجال و سوت و صفیر چنان غوغایی به راه می انداختند که هیچکس صداي او را نشنود،
لا تَسْمَعُوا 􀀀 الَ الَّذِینَ کَفَرُوا 􀀀 وَ ق
ص : 66
ذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ :"کافران گفتند:گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید تا پیروز 􀀀لِه
.( شوید"(فصلت 26
در تاریخ خونین کربلا نیز آمده است هنگامی که امام حسین ع سالار شهیدان می خواست دشمنان منحرف را ارشاد و بیدار
.( کند چنان جنجالی به راه انداختند که صداي امام در میان آنها گم شد ( 1
امروز نیز این برنامه ادامه دارد منتهی در اشکال و چهره هاي دیگر، طرفداران باطل با انواع سرگرمیهاي ناسالم،موسیقیهاي
مخرب مواد مخدر و مانند آن چنان جوي فراهم کرده اند که مردم مخصوصا جوانان نتوانند صداي دلنواز مردان خدا را
بشنوند.
ص : 67
. 1) "بحار الانوار"جلد 45 صفحه 8 -1
[ [سوره نوح ( 71 ): آیات 10 تا 14
اشاره
جَنّ وَ
اتٍ 􀀀 لَکُم والٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ 􀀀 اراً ( 11 ) وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْ 􀀀 ماءَ عَلَیْکُمْ مِدْر 􀀀 غَفّ ( 10 ) یُرْسِلِ اَلسَّ
􀀀
کانَ اراً 􀀀 فَقُلْتُ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ
( واراً ( 14 􀀀 اراً ( 13 ) وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْ 􀀀 لِلّ وَق
􀀀
لا تَرْجُونَ هِ 􀀀 ا لَکُمْ 􀀀 اراً ( 12 ) م 􀀀 یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْه
ترجمه:
-10 به آنها گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است.
-11 تا بارانهاي پر برکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد، 12 -و شما را با اموال و فرزندان فراوان امداد کند،و باغهاي سر
سبز و نهرهاي جاري در اختیارتان قرار دهد.
-13 چرا شما براي خدا عظمت قائل نیستید؟! 14 -در حالی که شما را در مراحل مختلف آفریده است.
تفسیر:
پاداش دنیوي ایمان
"نوح"در ادامه بیانات مؤثر خود براي هدایت آن قوم لجوج و سرکش این بار روي بشارت و تشویق تکیه می کند،و به آنها
وعده مؤکد می دهد که اگر از
ص : 68
شرك و گناه توبه کنند خدا درهاي رحمت خویش را از هر سو به روي آنها می گشاید، عرض می کند:"خداوندا من به آنها
غَفّ ). ***نه
􀀀
کانَ اراً 􀀀 گفتم:از پروردگار خویش تقاضاي آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است"( فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ
تنها شما را از گناهان پاك می سازد،بلکه"اگر چنین کنید بارانهاي پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرو می فرستد"(
اراً ) ( 1)خلاصه هم باران رحمت معنوي و هم باران پر برکت مادي او شما را فرا می گیرد. 􀀀 ماءَ عَلَیْکُمْ مِدْر 􀀀 یُرْسِلِ السَّ
قابل توجه اینکه می گوید:"آسمان را بر شما می فرستد"یعنی آن قدر باران می بارد که گویی آسمان دارد نازل می شود!اما
چون باران رحمت است نه ویرانی می آورد،و نه آسیبی می رساند،بلکه در همه جا مایه خرمی و سر سبزي و طراوت است.
والٍ وَ بَنِینَ ). 􀀀 ***سپس می افزاید:"و اموال و فرزندان شما را افزون می کند،"( وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْ
اراً ). 􀀀 جَنّ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْه
اتٍ􀀀 لَکُم "و براي شما باغهاي خرم و سرسبز و نهرهاي آب جاري قرار می دهد." ( وَ یَجْعَلْ به این ترتیب یک نعمت بزرگ معنوي،و پنج نعمت بزرگ مادي به آنها وعده داده،نعمت بزرگ معنوي بخشودگی گناهان و
پاك شدن از آلودگی
ص : 69
1) "مدرار"از ماده"در"(بر وزن جر)در اصل به معنی ریزش"شیر" از پستان مادر است،و سپس به معنی ریزش باران به کار -1
رفته،و"مدرار"صیغه مبالغه است.
کفر و عصیان است،اما نعمتهاي مادي:ریزش بارانهاي مفید و به موقع و پر برکت، فزونی اموال،فزونی فرزندان(سرمایه هاي
انسانی)،باغهاي پر برکت،و نهرهاي آب جاري آري ایمان و تقوي طبق گواهی قرآن مجید هم موجب آبادي دنیا و هم
آخرت است.
در بعضی از روایات آمده است که وقتی این قوم لجوج از قبول دعوت نوح سر باز زدند،خشکسالی و قحطی آنها را فرا
گرفت،و بسیاري از اموال و فرزندانشان هلاك شدند،زنان عقیم گشتند و کمتر بچه می آوردند،نوح به آنها گفت:اگر ایمان
بیاورید همه این مصائب و بلاها از شما دفع خواهد شد،ولی آنها اعتنایی به او نکردند و هم چنان سر سختی نشان دادند تا
عذاب نهایی فرا رسید و همه را درو کرد! ***سپس بار دیگر به انذار باز می گردد،و می گوید:"چرا شما از خدا نمی ترسید
اراً ) ( 1). ***"در حالی که خدا شما را آفرینش هاي گوناگون 􀀀 لِلّ وَق
􀀀
لا تَرْجُونَ هِ 􀀀 ا لَکُمْ 􀀀 و براي خداي عظمت قائل نیستید"؟!( م
واراً ) نخست"نطفه"بی ارزشی بودید،چیزي نگذشت که شما را به صورت"علقه" و از آن پس به 􀀀 داد"( وَ قَدْ خَلَقَکُ مْ أَطْ
صورت"مضغه"در آورد،سپس شکل و اندام انسانی به شما داد،
ص : 70
1) "وقار"به معنی سنگینی و عظمت است،و"ترجون"از ماده"رجاء" به معنی امید است که گاه توأم با خوف می باشد،و -1
مجموع جمله به این معنی است که چرا شما در برابر عظمت خدا خاضع نیستید.
بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید،و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینی را یکی پس از
دیگري پشت سر نهادید، تا به صورت انسانی کامل از مادر متولد شدید باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگی ادامه
یافت،شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید،و دائما نو می شوید،و آفرینش جدیدي می یابید،چگونه در برابر آستان با
عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمی آورید؟ نه تنها از نظر جسمانی اشکال مختلفی به خود می گیرید،که چهره روح و جان
شما نیز دائما در تغییر است،هر یک از شما استعدادي دارید،و در هر سري ذوقی و در هر دلی عشقی است،و همه شما دائما
دگرگون می شوید،احساسات کودکی جان خود را به احساسات جوانی می دهد،و آن هم جاي خود را به احساسات کهولت
و پیري می بخشد.
و به این ترتیب او در همه جا با شما است و در هر گام رهبري و هدایت می کند و با این همه لطف و عنایت او،اینهمه کفران
و بی حرمتی چرا؟ ***
نکته:
رابطه"تقوي"و"عمران و آبادي"
از آیات مختلف قرآن،از جمله آیات فوق،این نکته به خوبی استفاده می شود که ایمان و عدالت مایه آبادي جامعه ها،و کفر و
ظلم و گناه مایه ویرانی است.
ماءِ وَ الْأَرْضِ :"اگر اهل شهرها و 􀀀 کاتٍ مِنَ السَّ 􀀀 ا عَلَیْهِمْ بَرَ 􀀀 ي آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْن 􀀀 در آیه 96 "اعراف"می خوانیم: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُر
آبادیها ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند درهاي برکات آسمان و زمین را به روي آنها می گشائیم".
ص : 71
النّ :"فساد در خشکی و دریا بر اثر اعمال
اسِ􀀀 أَی ما کَسَ بَتْ دِْي 􀀀 سادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِ 􀀀 و در آیه 41 سوره"روم"می خوانیم: ظَهَرَ الْفَ
مردم ظاهر شد".
ما کَسَ بَتْ أَیْدِیکُمْ :"هر مصیبتی به شما می رسد به خاطر اعمال 􀀀 صابَکُمْ مِنْ مُصِ یبَهٍ فَبِ 􀀀 ا أَ 􀀀 و در آیه 30 "شوري"آمده است: وَ م
ا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ 􀀀 اهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ م 􀀀 امُوا التَّوْر 􀀀 شما است"و در آیه 66 مائده آمده است وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَق
تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ :"اگر آنها تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارشان بر آنان نازل شده است بر پا دارند،از آسمان و زمین
روزي می خورند"(و برکات زمین و آسمان آنها را فرا خواهد گرفت)و آیات دیگري از این قبیل.
این"رابطه"تنها یک رابطه معنوي نیست،بلکه علاوه بر رابطه معنوي که آثارش را به خوبی می بینیم رابطه مادي روشنی نیز در
این زمینه وجود دارد.
کفر و بی ایمانی سرچشمه عدم احساس مسئولیت،قانون شکنی،و فراموش کردن ارزشهاي اخلاقی است،و این امور سبب از
میان رفتن وحدت جامعه ها، متزلزل شدن پایه هاي اعتماد و اطمینان،هدر رفتن نیروهاي انسانی و اقتصادي، و به هم خوردن
تعادل اجتماعی است.
بدیهی است که جامعه اي که این امور بر آن حاکم گردد به سرعت عقب نشینی می کند و راه سقوط و نابودي را پیش
خواهد گرفت.
و اگر می بینیم جوامعی هستند که با وجود عدم ایمان و تقوا از پیشرفت نسبی وضع مادي برخوردارند آن را نیز باید مرهون
رعایت نسبی بعضی از اصول اخلاقی بدانیم که میراث انبیاي پیشین و نتیجه زحمات رهبران الهی و دانشمندان و علما در طول
قرنها است.
علاوه بر آیات فوق در روایات اسلامی نیز روي این معنی زیاد تکیه شده
ص : 72
است که استغفار و ترك گناه سبب فزونی روزي و بهبودي زندگی می شود،از جمله:
در حدیثی از علی ع آمده که فرمود
اکثر الاستغفار تجلب الرزق:
.( "زیاد استغفار کن تا روزي را به سوي خود جلب کنی" ( 1
در حدیث دیگري از پیغمبر اکرم ص چنین نقل شده که فرمود:
باللّ : "کسی
􀀀
اللّ ، و من حزنه امر فلیقل:لا حول و لا قوه الا ه
􀀀
اللّ تعالی،و من استبطا الرزق فلیستغفر ه
􀀀
اللّ علیه نعمه فلیحمد ه
􀀀
من انعم ه
که خداوند نعمتی به او بخشیده شکر خدا را بجا آورد،و کسی که روزیش تاخیر کرده از خدا طلب آمرزش کند،و کسی که
.( باللّ " ( 2
􀀀
بر اثر حادثه اي غمگین گردد بگوید:لا حول و لا قوه الا ه
در نهج البلاغه نیز می خوانیم"
ماءَ 􀀀 غَفّ یُرْسِلِ السَّ
􀀀
کانَ اراً 􀀀 اللّ سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق و رحمه الخلق،فقال سبحانه اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ
􀀀
و قد جعل ه
اراً . ..":"خداوند سبحان،استغفار را سبب فزونی روزي و رحمت خلق قرار داده،و فرموده از پروردگارتان طلب 􀀀 عَلَیْکُمْ مِدْر
.( آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است،باران پر برکت آسمان را بر شما می فرستد" ( 3
حقیقت این است که مجازات بسیاري از گناهان محرومیتهایی در این جهان است و هنگامی که انسان از آن توبه کند و راه
.( پاکی و تقوي را پیش گیرد خداوند این مجازات را از او بر طرف می سازد ( 4
***
ص : 73
. 1 و 2) تفسیر"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 424 -1
. 3) "نهج البلاغه"خطبه 143 -2
4) شرح دیگري در این زمینه تحت عنوان"گناه و ویرانی جامعه ها"ذیل آیه 52 سوره هود داشتیم(تفسیر نمونه جلد 9 -3
.( صفحه 131
-4
[ [سوره نوح ( 71 ): آیات 15 تا 20
اشاره
اَللّ أَنْبَتَکُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ
􀀀
راجاً ( 16 ) وَ هُ 􀀀 اقاً ( 15 ) وَ جَعَلَ اَلْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ اَلشَّمْسَ سِ 􀀀 اتٍ طِب 􀀀 ماو 􀀀 اَللّ سَبْعَ سَ
􀀀
أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ هُ
( جاجاً ( 20 􀀀 ا سُبُلًا فِ 􀀀 ساطاً ( 19 ) لِتَسْلُکُوا مِنْه 􀀀 اَللّ جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ بِ
􀀀
راجاً ( 18 ) وَ هُ 􀀀 ا وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْ 􀀀 اتاً ( 17 ) ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیه 􀀀نَب
ترجمه:
-15 آیا نمی دانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالاي دیگري آفریده؟ 16 -و ماه را در میان آسمانها مایه روشنایی،و
خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است.
-17 و خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویانید! 18 -سپس شما را به همان زمین باز می گرداند،و بار دیگر شما را
خارج می سازد.
-19 و خداوند زمین را براي شما فرش گسترده اي قرار داد.
-20 تا از راههاي وسیع و دره هاي آن بگذرید(و به هر نقطه می خواهید بروید).
تفسیر:
باغبان هستی،شما را چون گلی پرورش داد
حضرت"نوح"در بیانات عمیق و مستدل خود در برابر مشرکان لجوج
ص : 74
-نخست دست آنها را گرفته و به اعماق وجودشان برد،تا آیات انفسی را مشاهده کنند،(چنان که در آیات قبل گذشت)سپس
همان گونه که آیات مورد بحث می گوید آنها را به مطالعه نشانه هاي خدا در عالم بزرگ آفرینش دعوت کرده و آنان را به
.( سیر آفاقی می برد ( 1
نخست از آسمان شروع کرده،می گوید:"آیا نمی دانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالاي دیگري آفریده است"؟!( أَ
.( اقاً ) ( 2 􀀀 اتٍ طِب 􀀀 ماو 􀀀 اللّ سَبْعَ سَ
􀀀
لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ هُ
"طباق"مصدر باب"مفاعله"به معنی"مطابقه"است،گاه به معنی قرار گرفتن چیزي بالاي چیزي می آید،و گاه به معنی
هماهنگی و مطابقت دو چیز با یکدیگر است،و در اینجا هر دو معنی صدق می کند.
مطابق معنی اول آسمانهاي هفتگانه یکی بالاي دیگري قرار دارد،و به طوري که در تفسیر آسمانهاي هفتگانه در گذشته گفته
ایم یک تفسیر قابل توجه این است که تمام آنچه را ما با چشم مسلح و غیر مسلح از ستارگان ثوابت و سیار می بینیم همه جزء
آسمان اول است،و شش عالم دیگر یکی ما فوق دیگري بعد از آن قرار دارد که از دسترس علم و دانش انسان امروز بیرون
است،و ممکن است در آینده این شایستگی را پیدا کند که آن عوالم عجیب و گسترده را یکی
ص : 75
1) در اینکه این سخنان دنباله کلام نوح است یا جمله هاي مستقلی که به طور معترضه از سوي خداوند خطاب به مسلمانان -1
صادر شده،در میان مفسران گفتگو است،ولی بسیاري از آنها ترجیح داده اند که دنباله کلام نوح باشد،و ظاهر آیات نیز همین
اقتضا می کند، و اگر بعد از این آیات جمله"و قال نوح"آمده،به خاطر آن است که نوح سخنانش را با مردم تمام کرده و رو
به درگاه خدا آورده و از آنها شکایت می کند.
2) "طباقا"ممکن است"مفعول مطلق"باشد یا"حال". -2
.( بعد از دیگري کشف کند ( 1
و بنا بر احتمال دوم قرآن به هماهنگی و مطابقت آسمانهاي هفتگانه در نظم و عظمت و زیبایی اشاره می کند. ***سپس می
افزاید:"خداوند ماه را در میان آسمانهاي هفتگانه مایه نور و روشنایی براي شما قرار داد،و خورشید را چراغ فروزانی"( وَ جَعَلَ
راجاً ). 􀀀 الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِ
درست است که در آسمانهاي هفتگانه میلیونها میلیون کوکب فروزنده است که از خورشید و ماه ما نیز پرفروغ تر می
باشد،ولی آنچه براي ما مهم است و در زندگی ما اثر دارد همین خورشید و ماه منظومه شمسی است که فضاي زندگی ما را
.( یکی در روزها،و دیگري در شبها روشن می سازد ( 2
تعبیر به"سراج"(چراغ)در باره"خورشید"و"نور"در مورد"ماه" به خاطر آن است که نور"خورشید"از درون خودش می
جوشد مانند چراغ، اما نور"ماه"از درون خودش نیست و شبیه بازتابی است که از آئینه منعکس می شود،و لذا کلمه"نور"که
مفهوم اعمی دارد در مورد آن به کار رفته است.
ص : 76
1) درباره تفسیرهاي گوناگون آسمانهاي هفتگانه در ذیل آیه 29 سوره بقره(جلد اول تفسیر نمونه)مشروحا بحث کرده -1
ایم.
2) از اینجا معلوم می شود که ضمیر"فیهن"که ظاهرا به"سماوات سبع" بر می گردد هیچ مشکلی ایجاد نمی کند،زیرا -2
سخن از نور و روشنایی براي ما است،بنا بر این لزومی ندارد که"فی"را به معنی"مع"یا ضمیر"هن"را به معنی"آسمان دنیا"
بگیریم(دقت کنید).
این تفاوت تعبیر در آیات دیگر قرآن نیز دیده می شود.
شرح بیشتري در این زمینه ذیل آیه 5 سوره یونس آورده ایم(جلد 8 صفحه 226 ). ***سپس بار دیگر به آفرینش انسان باز
.( اتاً ) ( 1 􀀀 اللّ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَب
􀀀
می گردد،و می افزاید:"خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویانید"!( وَ هُ
تعبیر به"انبات"و رویانیدن،در مورد انسان،به خاطر آن است که اولا آفرینش نخستین انسان از خاك است،و ثانیا تمام مواد
غذایی که انسان می خورد و به کمک آن رشد و نمو می کند از زمین است،یا مستقیما مانند سبزیها و دانه هاي غذایی و میوه
ها،و یا به طور غیر مستقیم مانند گوشت حیوانات،و ثالثا شباهت زیادي در میان انسان و گیاه وجود دارد و بسیاري از قوانینی
که حاکم بر تغذیه و تولید مثل و نمو و رشد گیاهان است بر انسان نیز حکمفرما است.
این تعبیر در مورد انسان بسیار پر معنی است و نشان می دهد که کار خداوند در مساله هدایت فقط کار یک معلم و استاد
نیست،بلکه همچون کار یک باغبان است که بذرهاي گیاهان را در محیط مساعد قرار می دهد تا استعدادهاي نهفته آنها
شکوفا گردد.
اتاً حسنا"خداوند به طرز شایسته اي گیاه وجود مریم را 􀀀 ا نَب 􀀀 در مورد حضرت مریم نیز در آیه 37 آل عمران می خوانیم: وَ أَنْبَتَه
آفرید و پرورش داد" اینها همه اشاره به همان نکته لطیف است.
***
ص : 77
1) در این آیه قاعدتا باید"انباتا"گفته شود،ولی آیه تقدیري دارد و آن چنین است" أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ فنبتم نباتا"(تفسیر -1
فخر رازي و ابو الفتوح رازي).
بعد به سراغ مساله معاد که یکی دیگر از مسائل پیچیده براي مشرکان بوده است رفته،می فرماید:"سپس شما را به همان زمین
راجاً ). 􀀀 ا وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْ 􀀀 که از آن روئیدید باز می گرداند،و بار دیگر شما را از آن خارج می کند"( ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیه
در آغاز خاك بودید بار دیگر به خاك بر می گردید،و همان کسی که قدرت داشت در آغاز شما را از خاك بیافریند توانایی
دارد بار دیگر بعد از خاك شدن لباس حیات در اندامتان بپوشاند.
این انتقال از مساله"توحید"به"معاد"که به طرز بسیار جالبی در آیات فوق منعکس شده بیانگر رابطه نزدیک این دو مساله
است،و به این ترتیب نوح در مقابل مخالفان از طریق نظام آفرینش هم استدلال بر توحید می کند و هم از این طریق استدلال
بر معاد. ***مجددا به آیات آفاقی و نشانه هاي توحید در عالم بزرگ باز می گردد و از نعمت وجود زمین سخن می
.( ساطاً ) ( 1 􀀀 اللّ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِ
􀀀
گوید،می فرماید:"خداوند زمین را براي شما فرش گسترده اي قرار داد"( وَ هُ
نه آن چنان خشن است که نتوانید بر آن استراحت و رفت و آمد کنید، و نه آن چنان نرم است که در آن فرو روید و قدرت
حرکت نداشته باشید.
نه چنان داغ و سوزان است که از گرمایش به زحمت بیفتید،و نه چنان سرد و بی حرارت است که زندگی روي آن براي شما
مشکل گردد،به علاوه بساطی است گسترده و آماده و داراي همه نیازمندیهاي زندگی شما.
***
ص : 78
1) "بساط"از ماده"بسط"به معنی گستردن چیزي است،و لذا واژه"بساط" به هر چیز گسترده اي گفته می شود که یک -1
مصداق آن فرش است.
نه تنها زمینهاي هموار همچون فرش گسترده اي است،بلکه کوه ها به خاطر دره و شکافهایی که در لابلاي آن وجود دارد و
قابل عبور است نیز بساط گسترده اي می باشد،"هدف این است که از راههاي وسیع و دره هایی که در این زمین قرار دارد
جاجاً ). 􀀀 ا سُبُلًا فِ 􀀀 بگذرید و به هر نقطه اي که می خواهید بروید"( لِتَسْلُکُوا مِنْه
"فجاج"(بر وزن مزاج)جمع"فج"(بر وزن حج)به معنی دره اي است که در میان دو کوه قرار دارد،و به جاده هاي وسیع نیز
.( گفته می شود ( 1
به این ترتیب"نوح"در این قسمت از سخنان خود گاه به نشانه هاي خدا در آسمانها و کواکب آسمانی اشاره می کند،و گاه به
نعمتهاي گوناگون او در کره زمین،و گاه به ساختمان خود انسان و مساله حیات و زندگی او که هم دلیلی است براي شناخت
خداوند و هم اثبات مساله معاد.
ولی نه آن انذارهاي نخستین و نه بشارتها و تشویقها و نه استدلالات منطقی هیچیک در دل سیاه این قوم لجوج اثر
نگذاشت،هم چنان به مخالفت و کفر ادامه دادند و از قبول حق استنکاف جستند که در آیات بعد سر انجام این خیره سري را
خواهیم دید.
***
ص : 79
1) "مفردات""راغب"ماده"فج". -1
[ [سوره نوح ( 71 ): آیات 21 تا 25
اشاره
لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَ 􀀀 الُوا 􀀀 کُبّ ( 22 ) وَ ق
اراً 􀀀 مَکَر مَکْراً ساراً ( 21 ) وَ وُا 􀀀 إِلاّ خَ
􀀀
الُهُ وَ وَلَدُهُ 􀀀 الَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَ اِتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ م 􀀀ق
اتِهِمْ أُغْرِقُوا 􀀀 مِمّ خَطِیئ
ا􀀀 لالًا ( 24 ) 􀀀 إِلاّ ضَ
􀀀
اَلظّ
􀀀
لا تَزِدِ الِمِینَ 􀀀 لا یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً ( 23 ) وَ قَدْ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ 􀀀 واعاً وَ 􀀀 لا سُ 􀀀 لا تَذَرُنَّ وَ  دا وَ 􀀀
( صاراً ( 25 􀀀 اَللّ أَنْ
􀀀
اراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 فَأُدْخِلُوا ن
ترجمه:
-21 نوح(بعد از یاس از هدایت آنها)عرض کرد پروردگارا!آنها نافرمانی من کردند، و از کسانی پیروي نمودند که اموال و
فرزندانشان چیزي جز زیانکاري بر آنها نیفزوده.
-22 و(این رهبران گمراه)مکر عظیمی به کار بردند.
-23 و گفتند:دست از خدایان و بتهاي خود بر ندارید،مخصوصا بتهاي"ود"و"سواع" و"یغوث"و"یعوق"و"نسر"را رها نکنید!
ص : 80
-24 و آنها گروه بسیاري را گمراه کردند خداوندا!ظالمان را جز ضلالت میفزا! 25 -(آري سر انجام)همگی به خاطر گناهانشان
غرق شدند،و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا یاورانی براي خود نیافتند!
تفسیر:
لطف حق با تو مداراها کند...
هنگامی که نوح آخرین تلاش خود را در طی صدها سال به کار زد،و آن قوم،جز گروه اندکی،هم چنان بر کفر و بت پرستی
و گمراهی و فساد اصرار ورزیدند از هدایت آنها مایوس شد،رو به درگاه خدا آورد،و ضمن مناجات مستدلی از خداوند
تقاضاي مجازات براي آنها کرد،چنان که در آیات مورد بحث می خوانیم:
"نوح گفت پروردگارا!آنها نافرمانی من کردند،و از کسی پیروي نمودند که اموال و فرزندانش چیزي جز زیانکاري بر او
ساراً ). 􀀀 إِلاّ خَ
􀀀
الُهُ وَ وَلَدُهُ 􀀀 الَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ م 􀀀 نیفزوده است"( ق
اشاره به اینکه رهبران این قوم جمعیتی هستند که تنها امتیازشان اموال و فرزندان زیاد است،آن هم اموال و فرزندانی که جز در
مسیر فساد به کار گرفته نمی شود،نه خدمتی به خلق می کنند،و نه خضوعی در برابر خالق دارند، و این امکانات فراوان مایه
غرور و طغیان و سرکشی آنها شده است.
اگر به تاریخ بشر نگاه کنیم می بینیم بسیاري از رهبران اقوام مختلف از همین قماش مردم بوده اند،کسانی که تنها امتیازشان
اندوختن اموال حرام،و به وجود آوردن فرزندان ناصالح،و سپس سر کشی و طغیان،و سر انجام تحمیل افکار خود بر توده هاي
مستضعف و به زنجیر کشیدن آنها بوده است.
***
ص : 81
کُبّ ).
اراً 􀀀 مَکَر مَکْراً سپس می افزاید:"این رهبران ضال و مضل مکر عظیمی به کار بردند" ( وَ وُا
"کبار"که صیغه مبالغه از"کبر"است و در اینجا به صورت نکره ذکر شده، نشان می دهد که آنها طرحهاي شیطانی عظیم و
گسترده اي براي گمراه ساختن مردم،و ممانعت از قبول دعوت نوح ریخته بودند،اما این طرحها چه بوده است؟ درست
مشخص نیست.
احتمال دارد که همان مساله بت پرستی بوده باشد،زیرا طبق بعضی از روایات بت پرستی قبل از نوح سابقه نداشت،بلکه قوم
نوح آن را به وجود آوردند،و مساله از اینجا سر چشمه گرفت که در فاصله زمان آدم و نوح مردان صالحی بودند که مردم به
آنها اظهار علاقه می کردند،شیطان(و انسانهاي شیطان صفت)از علاقه مردم سوء استفاده نمود،و آنها را تشویق به ساختن
مجسمه آن بزرگان و گرامی داشت آن مجسمه ها کرد.
اما چیزي نگذشت که نسلهاي بعد رابطه تاریخی این موضوع را فراموش کرده و تصور نمودند که این مجسمه ها موجوداتی
محترمند که باید مورد پرستش قرار گیرند،و به این ترتیب به پرستش بتها سرگرم شدند،و مستکبران ظالم با اغفال آنها از این
طریق آنان را به بند کشیدند،و مکر بزرگ واقع شد. ***آیه بعد می تواند گواه این مطلب باشد،زیرا بعد از اشاره سر بسته به
لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ ). 􀀀 الُوا 􀀀 این مکر بزرگ می افزاید:رؤساي"آنها گفتند:دست از خدایان و بتهاي خود برندارید"( وَ ق
و هرگز دعوت نوح را به خداي یگانه نپذیرید،خدایی که هرگز دیده نمی شود،و با دست قابل لمس نیست!
ص : 82
مخصوصا روي پنج بت تاکید کردند،و گفتند:"بتهاي""ود"و"سواع" و"یغوث"و"یعوق"و"نسر"را هرگز رها نکنید،و دست
لا یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً ). 􀀀 واعاً وَ 􀀀 لا سُ 􀀀 لا تَذَرُنَّ وَ  دا وَ 􀀀 از دامنشان نکشید"! ( وَ
از قرائن چنین استفاده می شود که این پنج بت امتیازات ویژه اي داشتند، و مورد توجه خاص آن قوم گمراه بودند،به همین
دلیل رهبران فرصت طلب آنان نیز روي عبادت آنها تکیه می کردند.
در اینکه این پنج بت از کجا پیدا شدند؟روایات گوناگونی وجود دارد:
-1 بعضی گفته اند اینها نام پنج مرد صالح است که قبل از نوح می زیستند، هنگامی که از دنیا رفتند مجسمه هاي آنان را به
عنوان یادگار به تحریک ابلیس ساختند و گرامی داشتند،و تدریجا به صورت بت پرستی در آمد.
-2 بعضی گفته اند اینها نامهاي پنج فرزند آدم است که هر کدام از دنیا می رفت مجسمه او را براي یاد بود می ساختند،ولی
مدتی بعد این مسائل فراموش شد و در عصر نوح موج پرستش آنها بالا گرفت.
-3 بعضی دیگر معتقدند که اینها نام بتهایی است که در عصر خود نوح ساخته شد،و این به خاطر آن بود که نوح مردم را از
طواف قبر آدم جلوگیري می کرد،گروهی به تحریک ابلیس بجاي آن مجسمه هایی ساختند و به پرستش آنها مشغول شدند
.(1)
اتفاقا این بتهاي پنجگانه به عرب جاهلی منتقل شد،و هر قبیله اي یکی از این بتها را براي خود برگزیدند،البته بسیار بعید است
که خود آن بتها منتقل شده باشد،بلکه ظاهر این است که نام آنها منتقل شد و بتهایی به این نامها ساختند،ولی بعضی از
مفسران از ابن عباس نقل کرده اند که این بتهاي پنجگانه
ص : 83
1) "مجمع البیان"تفسیر علی بن ابراهیم،"تفسیر ابو الفتوح رازي"و تفسیرهاي دیگر(ذیل آیات مورد بحث). -1
.( در طوفان نوح دفن شد و در عصر جاهلیت عرب شیطان آنها را بیرون کشید و مردم را به پرستش آن دعوت نمود ( 1
باز در اینکه این بتها در میان قبائل عرب جاهلی چگونه تقسیم شد؟ گفتگو است.
بعضی گفته اند بت"ود"متعلق به طایفه"بنی کلب"در سر زمین"دومه الجندل"قرار داشت(شهري در نزدیکی تبوك که امروز
آن را"جوف"می نامند) و"سواع"متعلق به قبیله"هذیل" در سرزمین"رهاط"بود،و بت"یغوث" بطائفه"بنی قطیف"یا
.( طائفه"بنی مذجح"تعلق داشت،و"یعوق"به طایفه"همدان" و"نسر"به طایفه"ذي الکلاع"از قبائل حمیر ( 2
رویهمرفته از این پنج بت سه بت(یغوث و یعوق و نسر)در سرزمین یمن قرار داشت که با تسلط"ذو نواس"بر یمن از میان رفت
.( و مردم آن سامان به آئین یهود گرویدند ( 3
"واقدي"مورخ معروف می گوید:"بت ود"به شکل"مرد"بود و"سواع" به صورت"زن"و"یغوث"به صورت"شیر"و"یعوق"به
.( صورت"اسب"و"نسر" به صورت"باز"(پرنده معروف) ( 4
البته عرب جاهلی مخصوصا اهالی مکه بتهاي دیگري نیز داشتند که از جمله بت"هبل"بود که بزرگترین بتهاي آنان محسوب
می شد و در داخل خانه کعبه قرار داشت،و 18 ذراع طول آن بود!و بت"اساف"در مقابل حجر الاسود و بت"نائله"در مقابل
.( رکن یمانی(گوشه جنوبی خانه کعبه)و همچنین بت"لات"و"عزي"بود ( 5
ص : 84
. 1) "تفسیر قرطبی"جلد 10 صفحه 6787 -1
. 2 و 3) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 364 و"اعلام القرآن"صفحه 631 -2
. 4 و 5) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 364 -3
-4
-5
.( ***سپس نوح می افزاید:"خداوندا این رهبران گمراه و خود خواه گروه بسیاري را گمراه ساختند"( وَ قَدْ أَضَلُّوا کَثِیراً ) ( 1
لالًا ). 􀀀 إِلاّ ضَ
􀀀
الظّ
􀀀
لا تَزِدِ الِمِینَ 􀀀 "خداوندا!ظالمان را جز ضلالت میفزا"( وَ
منظور از افزودن ضلالت و گمراهی ظالمان و ستمگران،همان سلب توفیق الهی از آنها است که سبب بدبختی آنها می شود،و
یا مجازاتی است که آنها به خاطر ظلمشان دریافت می دارند که خدا نور ایمان را از آنها می گیرد،و تاریکی کفر را جانشین
آن می سازد.
و یا این خاصیت اعمال آنهاست که به خدا نسبت داده می شود،زیرا هر موجودي هر تاثیري دارد به فرمان او است(دقت
کنید).
هر چه باشد هیچ منافاتی با حکمت خداوند در مورد مساله ایمان و کفر و هدایت و ضلالت ندارد،و سبب سلب اختیار نیز نمی
شود. ***سرانجام در آخرین آیه مورد بحث،خداوند سخن آخر را در این زمینه چنین می فرماید:"به خاطر گناهانشان غرق
شدند،و آنها را در آتش وارد ساختند،و یاورانی جز خدا نیافتند که در برابر خشم او از آنها دفاع کند"
ص : 85
لا تَذَرُنَّ 􀀀 الُوا 􀀀 1) ضمیر در"اضلوا"به رؤسا و رهبران ثروتمند این گروه باز می گردد،به قرینه آیه قبل که می گوید: وَ ق -1
آلِهَتَکُمْ گفتند بتهاي خود را رها نکنید"ولی بعضی از مفسران احتمال داده اند که ضمیر به"بتها"باز می گردد،چرا که آنها
مایه گمراهی بودند(و شبیه آن در آیه 36 ابراهیم نیز آمده است اما نه به صورت ضمیر جمع مذکر بلکه به صورت ضمیر جمع
مؤنث)ولی این احتمال در آیه مورد بحث بسیار بعید به نظر می رسد.
.( صاراً ) ( 1 􀀀 اللّ أَنْ
􀀀
اراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 اتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ن 􀀀 مِمّ خَطِیئ
ا􀀀 (
تعبیر آیه نشان می دهد که آنها بعد از غرق شدن،بلافاصله وارد آتش شدند، و این عجیب است که از آب فورا وارد آتش
شوند!و این آتش همان آتش برزخی است،چرا که طبق گواهی آیات قرآن گروهی بعد از مرگ در عالم برزخ مجازات می
شوند،و طبق بعضی از روایات"قبر"یا باغی از باغهاي بهشت است یا حفره اي از حفره هاي دوزخ! این احتمال نیز داده شده
که منظور آتش قیامت است،ولی از آنجا که وقوع قیامت قطعی است و فاصله زیادي ندارد به صورت فعل ماضی ذکر شده
.( است ( 2
بعضی نیز احتمال دادند که منظور آتش دنیا است،می گویند به فرمان خدا در میان همان امواج طوفان آتشی ظاهر شد و آنها
.( را در کام خود فرو کشید! ( 3
***
ص : 86
اتِهِمْ "به معنی باء سببیت یا لام تعلیل است و"ما" در اینجا زائده و براي تاکید می باشد. 􀀀 مِمّ خَطِیئ
ا􀀀 1) "من"در" -1
. 2) "فخر رازي"در تفسیر خود آن را به عنوان یک قول نقل کرده است جلد 30 صفحه 145 -2
. 3) تفسیر"ابو الفتوح رازي"جلد 11 صفحه 280 -3
[ [سوره نوح ( 71 ): آیات 26 تا 28
اشاره
کَفّ ( 27 ) رَبِّ
􀀀
اجِراً اراً 􀀀 إِلاّ ف
􀀀
لا یَلِدُوا 􀀀 ادَكَ وَ 􀀀 دَیّ ( 26 ) إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِ لُّوا عِب
اراً 􀀀 کافِرِینَ 􀀀 اَلْأَر مِنَ اَلْ لا تَذَرْ عَلَی ضِْ 􀀀 رَب الَ نُوحٌ 􀀀 وَ ق
( اراً ( 28 􀀀 إِلاّ تَب
􀀀
اَلظّ
􀀀
لا تَزِدِ الِمِینَ 􀀀 اتِ وَ 􀀀 والِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِن 􀀀 اِغْفِرْ لِی وَ لِ
ترجمه:
-26 "نوح"گفت:پروردگارا!روي زمین احدي از کافران را زنده مگذار.
-27 چرا که اگر آنها را بگذاري بندگانت را گمراه می کنند،و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی آورند.
-28 پروردگارا!مرا بیامرز،و همچنین پدر و مادرم،و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند،و جمیع مردان و زنان
باایمان را،و ظالمان را جز هلاکت میفزا!
تفسیر:
این قوم فاسد و مفسد باید بروند!
این آیات هم چنان ادامه سخنان نوح و شکایتش از قوم به درگاه خدا و نفرین درباره آنها است،می فرماید:
دَیّ ).
اراً 􀀀 کافِرِینَ 􀀀 الْأَر مِنَ الْ لا تَذَرْ عَلَی ضِْ 􀀀 رَب الَ نُوحٌ 􀀀 "نوح گفت:پروردگارا!احدي از کافران را روي زمین زنده مگذار"! ( وَ ق
ص : 87
این سخن را هنگامی گفت که به طور کامل از هدایت آنها مایوس شده بود،و آخرین تلاش و کوشش خود را براي ایمان
آوردن آنها به کار زد و نتیجه اي نگرفت،و تنها گروهی اندك به او ایمان آوردند.
تعبیر به" عَلَی الْأَرْضِ "(بر صفحه زمین)نشان می دهد که هم دعوت نوح جهانی بوده،و هم طوفان و عذابی که بعد از آن
آمد.
"دیار"(بر وزن سیار)از ماده"دار"به معنی کسی است که در خانه اي سکنی می گزیند،این واژه معمولا در موارد نفی عام به
کار می رود،مثلا گفته می شود ما فی الدار دیار(در خانه احدي ساکن نیست) ( 1). *** سپس"نوح"براي نفرین خود استدلال
می کند و می افزاید:"زیرا اگر آنها را واگذاري بندگانت را گمراه می کنند،و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی آورند"!(
کَفّ ).
􀀀
اجِراً اراً 􀀀 إِلاّ ف
􀀀
لا یَلِدُوا 􀀀 ادَكَ وَ 􀀀 إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِب
این نشان می دهد که نفرین انبیاء،از جمله نوح ع از روي خشم و غضب و انتقام جویی و کینه توزي نبود،بلکه روي یک
حساب منطقی صورت گرفته است،و نوح مانند افراد کم حوصله اي نبود که با کوچکترین چیزي از جا در برود و دهان به
نفرین بگشاید،بلکه بعد از نهصد و پنجاه سال دعوت و صبر و شکیبایی و خون دل خوردن،و بعد از یاس کامل زبان به نفرین
گشود.
در اینکه نوح از کجا فهمید که اینها دیگر ایمان نمی آورند،و علاوه بر آن،بندگان خدا را که در آن محیط بودند گمراه می
سازند،و از این گذشته
ص : 88
1) بعضی گفته اند در اصل"دیوار"(بر وزن حیوان)بوده سپس"واو"تبدیل به "یاء"شده و در آن ادغام - 1
گشته،و"دیار"گشته است(البیان فی غرائب القرآن جلد 2 صفحه 465 ،و تفسیر فخر رازي ذیل آیات مورد بحث).
نسل آینده آنان نیز فاسد و مفسد است؟! بعضی گفته اند این از طریق آگاهی بر غیب بود که خدا به او داد، این احتمال نیز
إِلاّ
􀀀
ی نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ 􀀀 داده شده که نوح این مطلب را از وحی الهی استفاده کرد آنجا که می فرماید: وَ أُوحِیَ إِل
مَنْ قَدْ آمَنَ :
.(1) "به نوح وحی فرستاده شد که از قوم تو احدي جز آنان که ایمان آورده اند ایمان نخواهد آورد""سوره هود-آیه 36
ولی این احتمال نیز قابل قبول است که"نوح"از روي مجراي طبیعی و محاسبات معمولی به این حقیقت رسیده بود،زیرا قومی
که نهصد و پنجاه سال با مؤثرترین بیانات تبلیغ شوند و ایمان نیاورند امیدي به هدایتشان نیست،و چون این گروه کافر اکثریت
قاطع را در اجتماع داشتند و همه امکانات در اختیار آنها بود طبعا براي اغواي دیگران کوشش می کردند،و نسلهاي آینده
چنین قومی قطعا فاسد بوده جمع میان این احتمالات سه گانه نیز ممکن است.
"فاجر"به معنی کسی که گناه زشت و شنیعی مرتکب می شود،و"کفار" مبالغه در"کفر"است، بنا بر این تفاوت میان این دو
واژه این است که یکی مربوط به جنبه هاي عملی است و دیگري اعتقادي.
از مجموع این آیات به خوبی استفاده می شود که عذابهاي الهی بر اساس "حکمت"است،جمعیتی که فاسد و مفسد باشند و
نسلهاي آینده آنها نیز در خطر فساد و گمراهی قرار گیرند در حکمت خداوند حق حیات ندارند،طوفان یا صاعقه یا زمین
لرزه،یا بلاي دیگري،نازل می شود و آنها را از صفحه زمین بر می اندازد، همانگونه که طوفان نوح زمین را از لوث وجود آن
قوم شرور شستشو داد.
و با توجه به اینکه این قانون الهی مخصوص زمان و مکانی نیست،باید توجه
ص : 89
1) به این معنی در روایات متعددي نیز اشاره شده است(به تفسیر نور الثقلین جلد 5 صفحه 428 مراجعه شود). -1
داشته باشیم که اگر امروز هم قومی فاسد و مفسد و فرزندانشان"فاجر"و"کفار" بودند باید منتظر عذاب الهی باشند،چرا که در
این امور تبعیضی وجود ندارد و این یک سنت الهی است.
ادَكَ "(بندگانت را گمراه می کنند)ممکن است اشاره به گروه اندك مؤمنانی باشد که در این مدت 􀀀 تعبیر به" یُضِ لُّوا عِب
طولانی به نوح ایمان آوردند، و نیز ممکن است اشاره به توده هاي مستضعف مردم باشد که بر اثر فشار رهبران گمراه از آئین
آنها پیروي می کنند. ***در پایان،نوح براي خودش و کسانی که به او ایمان آورده بودند چنین دعا می کنند:"پروردگارا!مرا
بیامرز،و همچنین پدر و مادرم،و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند،و براي تمام مؤمنین و مؤمنات،و ظالمان را جز
.( اراً ) ( 1 􀀀 إِلاّ تَب
􀀀
الظّ
􀀀
لا تَزِدِ الِمِینَ 􀀀 اتِ وَ 􀀀 والِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِن 􀀀 هلاکت میفزا"( رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِ
این طلب آمرزش براي این است که نوح می خواهد بگوید گرچه من صدها سال تبلیغ مستمر داشتم،و هر گونه زجر و شکنجه
را در این راه تحمل کردم،اما چون ممکن است ترك اولایی در این مدت از من سر زده باشد من از آن هم تقاضاي عفو می
کنم،و هرگز خود را در پیشگاه مقدست تبرئه نمی نمایم.
اللّ "که بعد از آن همه زحمت و تلاش در راه خدا باز هم خویش را مقصر می دانند و هرگز گرفتار
􀀀
و چنین است حال"اولیاء ه
غرور و خود بزرگ بینی نمی شوند
ص : 90
1) "تبار"به معنی"هلاکت"است و به معنی"زیان و خسارت"نیز تفسیر شده است. -1
نه همچون افراد کم ظرفیت که با انجام یک کار کوچک چنان مغرور می شوند که گویی از خداوند طلبکارند! نوح در
حقیقت براي چند نفر طلب آمرزش می کند:
"اول"براي خودش،مبادا قصور و ترك اولایی از او سر زده باشد.
"دوم"براي پدر و مادرش،به عنوان قدردانی و حق شناسی از زحمات آنان.
"سوم"براي تمام کسانی که به او ایمان آوردند هر چند کم بودند،و سپس همراه او سوار بر کشتی شدند که آن کشتی نیز
خانه نوح بود.
"چهارم"براي مردان و زنان باایمان در تمام جهان و در تمام طول تاریخ، و از اینجا رابطه خود را با مؤمنان سراسر عالم بر قرار
می سازد.
ولی در پایان باز تاکید بر نابودي ظالمان می کند،اشاره به اینکه آنها به خاطر ظلمشان مستحق چنین عذابی بودند.
***
نکته ها:
اشاره
نوح(ع)نخستین پیامبر اولوا العزم
قرآن مجید در آیات فراوانی از نوح ع سخن می گوید،و روي هم رفته در بیست و نه سوره از قرآن درباره این پیامبر
بزرگ،سخن گفته شده، و نام او 43 بار در قرآن آمده است.
قرآن مجید،قسمتهاي مختلفی از زندگی او را دقیقا شرح داده، قسمتهایی که بیشتر مربوط به جنبه هاي تعلیم و تربیت و پند و
اندرز گرفتن می شود.
مورخان و مفسران نوشته اند،اسم نوح ع"عبد الغفار"یا"عبد الملک" یا"عبد الاعلی"بوده،و لقب"نوح"از این نظر به او داده
شده است که سالیان
ص : 91
دراز بر خویشتن یا بر قوم خود نوحه گري می کرد،نام پدرش"لمک"یا"لامک" بود،و در مقدار عمرش اختلاف است،بعضی
1490 سال،و در بعضی از روایات 2500 سال آمده،و در باره قوم او نیز عمرهاي طولانی در حدود 300 سال نوشته اند،آنچه
مسلم است اینکه او عمري بسیار طولانی داشت،و طبق صریح قرآن 950 سال در میان قومش درنگ کرد(و مشغول تبلیغ بود).
نوح سه فرزند داشت"حام"و"سام"و"یافث"و مورخان معتقدند که تمام نژادهاي امروز کره زمین به آن سه فرزند باز می
گردد، گروهی نژاد "حامی"هستند که در منطقه آفریقا ساکنند،و گروه دیگري از نژاد"سامی" هستند که در خاور میانه و
خاور نزدیک سکنی دارند،و نژاد"یافث"را ساکنان چین می دانند.
در اینکه نوح بعد از طوفان چند سال زندگی کرد نیز گفتگو است بعضی 50 سال،و بعضی 60 سال نوشته اند.
در منابع یهود(تورات کنونی)نیز بحث مشروحی پیرامون زندگی نوح آمده که در جهات زیادي با قرآن متفاوت است،و از
نشانه هاي تحریف تورات می باشد.
این بحثها در فصل 6 و 7 و 8 و 9 و 10 از سفر"تکوین"تورات ذکر شده است.
"نوح"فرزند دیگري داشت بنام"کنعان"که با پدر مخالفت نمود حتی حاضر نشد در کشتی نجات به او ملحق شود،و با بدان
بنشست و ارزش خاندان نبوت را گم کرد،و طبق صریح قرآن سر انجام همچون سایر کفار در طوفان غرق شد.
در اینکه چند نفر در این مدت طولانی به نوح ایمان آوردند،و با او
ص : 92
بر کشتی سوار شدند،نیز گفتگو است:بعضی 80 نفر و بعضی 7 نفر!نوشته اند داستان نوح در ادبیات عربی و فارسی انعکاس
.( فراوانی دارد و بیشتر روي طوفان و کشتی نجات او تکیه شده است ( 1
"نوح"اسطوره اي از صبر و شکر و مقاومت بود و گفته اند نخستین کسی است که براي هدایت انسانها علاوه بر منطق وحی از
منطق استدلال و عقل نیز کمک گرفت،(همانگونه که در آیات این سوره به خوبی منعکس است)و به همین دلیل حق بزرگی
بر همه خداپرستان جهان دارد.
شرح حال نوح را با حدیثی از امام باقر ع پایان می دهیم:فرمود:نوح هنگام غروب و صبح این دعا و نیایش را می خواند:"
اللّ وحده لا شریک له،له الحمد بها علی و الشکر کثیرا"،فانزل
􀀀
امسیت اشهد انه ما امسی بی من نعمه فی دین او دنیا فانها من ه
کانَ عَبْداً شَکُوراً "فهذا کان شکره: 􀀀 اللّ :" إِنَّهُ
􀀀
ه
"شام کردم در حالی که گواهی می دهم هر نعمتی در دین و دنیا دارم از خداوند یگانه اي است که شریک ندارد،و او را
ستایش بر این نعمتها می کنم و بسیار شکر می گویم".
.( "به همین جهت خداوند در قرآن نازل فرموده که او بنده شکرگزاري بود و شکر نوح چنین بود" ( 2
والِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَ لَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً "پروردگارا مرا ببخش و پدر و مادرم را و هر کس در خانه 􀀀 -2 در جمله رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِ ***
من مؤمن وارد شود"در معنی "بیت"گفتگو است،و روي هم رفته چهار معنی براي آن ذکر شده بعضی آن
ص : 93
. 1) "اعلام قرآن"،"فرهنگ قصص قرآن"،"دائره المعارف دهخدا"ماده "نوح"و"بحار الانوار"جلد 11 -1
. 2) "بحار الانوار"جلد 11 صفحه 291 حدیث 3 -2
را به معنی خانه شخصی،و بعضی مسجد،و بعضی کشتی نوح،و بعضی آئین و شریعت او دانسته اند، در حدیثی از امام صادق
ع می خوانیم که فرمود:"منظور از بیت در اینجا ولایت است،هر کس وارد ولایت گردد در خانه انبیا وارد شده است"
من دخل فی الولایه دخل فی بیت الانبیاء علیهم السلام
(1)
.
***خداوندا!به ما توفیق مرحمت کن که از طریق پذیرش ولایت ائمه اهل بیت در بیت انبیا وارد شویم.
پروردگارا!به ما چنان استقامتی مرحمت کن که همچون پیامبران بزرگی مانند نوح در راه دعوت به آئینت خسته نشویم،و
هرگز از پاي ننشینیم.
بارالها در آن هنگام که طوفان خشم و غضبت فرا می رسد ما را با کشتی نجات لطف و رحمتت رهایی ببخش.
آمین یا رب العالمین پایان سوره نوح اول محرم الحرام 1407
ص : 94
. 1) تفسیر"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 429 -1