گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و پنجم
76 ) سوره انسان(دهر) این سوره در مدینه نازل شده و 31 آیه دارد )
اشاره
ص : 325
ص : 326
محتواي سوره"انسان"
این سوره در عین کوتاهی محتواي عمیق و متنوع و جامعی دارد و از یک نظر می توان آن را به پنج بخش تقسیم کرد:
در بخش اول از آفرینش انسان و خلقت او از نطفه"امشاج"(مختلط)و سپس هدایت و آزادي اراده او سخن می گوید.
در بخش دوم سخن از پاداش ابرار و نیکان است که شان نزول خاصی در مورد اهل بیت ع دارد که به آن اشاره خواهد شد.
در بخش سوم دلائل استحقاق این پاداشها را در جمله هایی کوتاه و مؤثر بازگو می کند.
در بخش چهارم به اهمیت قرآن،و طریق اجراي احکام آن،و راه پرفراز و نشیب خودسازي اشاره شده.
و در بخش پنجم سخن از حاکمیت مشیت الهی(در عین مختار بودن انسان) به میان آمده است.
براي این سوره نامهاي متعددي است که مشهورترین آنها سوره"انسان" و سوره"دهر"و سوره"هل اتی"است که هر کدام از
آنها از یکی از کلمات اوائل سوره گرفته شده است،هر چند در روایاتی که بعدا در فضیلت سوره می خوانیم تنها از"هل
اتی"یاد شده است.
***
ص : 327
آیا این سوره در مدینه نازل شده است؟
در اینکه سوره"هل اتی"مدنی یا مکی است؟در میان مفسران گفتگو است،ولی اجماع علما و مفسران شیعه بر این است که
همه یا حد اقل قسمتی از آیات آغاز سوره که مقام ابرار و اعمال صالح آنها را بیان می کند در مدینه نازل شده،که شان نزول
آن یعنی داستان نذر علی ع و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین ع و فضه مشروحا خواهد آمد. و همچنین مشهور در میان
علماي اهل سنت نیز نزول آن در مدینه است، همانگونه که قرطبی مفسر مشهور اهل تسنن در تفسیرش می گوید:و قال
الجمهور مدنیه:"مشهور علما معتقدند که در مدینه نازل شده است" 1. از کسانی که تمام این سوره یا قسمتی از آیات آن را
که در بالا اشاره شد "مدنی"می دانند علماء زیر را می توان نام برد: 1-حاکم ابو القاسم حسکانی از ابن عباس تعداد آیاتی را
که در مکه و در مدینه نازل شده به ترتیب مشروحا نقل کرده است،و این سوره را جزء سوره هاي مدنی شمرده که بعد از
سوره"رحمن"،و قبل از سوره"طلاق"نازل گردیده 2. صاحب کتاب"ایضاح"استاد احمد زاهد نیز همین معنی را از ابن عباس
اللّ زنجانی از کتاب"نظم الدرر و تناسق الآیات و السور"از جمعی از بزرگان اهل
􀀀
2-در"تاریخ القرآن"ابو عبد ه . آورده است 3
3-و نیز در همان کتاب از"فهرست ابن ندیم"از . سنت نقل کرده که سوره انسان را در ردیف سوره هاي مدنی آورده اند 1
4-در"اتقان"سیوطی از بیهقی در"دلائل النبوه"از . ابن عباس نقل شده که سوره هل اتی را یازدهمین سوره مدنی می شمارد 2
5-در"در المنثور"نیز همین معنی از ابن عباس به طرق مختلف . عکرمه نقل شده که سوره هل اتی در مدینه نازل شده است 3
6-"زمخشري"در"تفسیر کشاف"شان نزول معروف آیات آغاز این سوره را در مورد نذر علی ع و همسر و . نقل شده 4
7-گذشته از موارد بالا جمع کثیر دیگري از بزرگان اهل سنت نزول آیات آغاز این سوره را( إِنَّ . فرزندانش نقل کرده است 5
رارَ ...)در باره علی ع و فاطمه زهرا و حسن و حسین ع نقل کرده اند که شهادتی است بر مدنی بودن آن(زیرا می دانیم تولد 􀀀 الْأَبْ
امام حسن و امام حسین ع در مدینه بوده است)مانند واحدي در"اسباب النزول" بغوي در"معالم التنزیل"سبط بن جوزي
در"تذکره"گنجی شافعی در "کفایه الطالب"و جمعی دیگر 6. این مساله به قدري معروف و مشهور است که"محمد بن
ادریس شافعی" یکی از ائمه چهار گانه اهل سنت،در شعر معروفش می گوید: الی م الی م و حتی متی؟ اعاتب فی حب هذا
الفتی! و هل زوجت فاطم غیره؟ و فی غیره هل اتی هل اتی؟! تا کی تا کی و تا چه زمانی؟مرا در محبت این جوانمرد سرزنش
می کنید! مگر فاطمه به غیر او تزویج شد؟و مگر هل اتی در باره غیر او نازل شده است؟! 1مدارك فراوان دیگري در این
رارَ یَشْرَبُونَ ...اشاره خواهیم کرد. اما با این همه 􀀀 زمینه وجود دارد که به قسمتی از آنها به هنگام بیان شان نزول آیات إِنَّ الْأَبْ
بعضی از متعصبان اصرار دارند که آن را"مکی"بدانند، و تمام روایات مربوط به نزول آن در مدینه، و همچنین نزول این سوره
در باره علی ع و فاطمه زهرا و حسنین انکار کنند! راستی عجیب است،هر جا آیه و روایتی منتهی به فضائل علی و اهل بیت ع
می شود گروهی داد و فریاد بلند می کنند و حساسیت فوق العاده اي نشان می دهند گویی اسلام به خطر افتاده! با اینکه ادعا
می کنند علی ع را از خلفاي راشدین،و از پیشوایان بزرگ اسلام می دانند و نسبت به اهل بیت ع اظهار علاقه می کنند،به
اعتقاد ما این عصبیت نتیجه حاکمیت روح اموي بر افکار این گروه است و زائیده تبلیغات آن دوران شوم،خدا همه ما را از
اینگونه اشتباهات حفظ کند. ***
ص : 328
این سوره در عین کوتاهی محتواي عمیق و متنوع و جامعی دارد و از یک نظر می توان آن را به پنج بخش تقسیم کرد:
در بخش اول از آفرینش انسان و خلقت او از نطفه"امشاج"(مختلط)و سپس هدایت و آزادي اراده او سخن می گوید.
در بخش دوم سخن از پاداش ابرار و نیکان است که شان نزول خاصی در مورد اهل بیت ع دارد که به آن اشاره خواهد شد.
در بخش سوم دلائل استحقاق این پاداشها را در جمله هایی کوتاه و مؤثر بازگو می کند.
در بخش چهارم به اهمیت قرآن،و طریق اجراي احکام آن،و راه پرفراز و نشیب خودسازي اشاره شده.
و در بخش پنجم سخن از حاکمیت مشیت الهی(در عین مختار بودن انسان) به میان آمده است.
براي این سوره نامهاي متعددي است که مشهورترین آنها سوره"انسان" و سوره"دهر"و سوره"هل اتی"است که هر کدام از
آنها از یکی از کلمات اوائل سوره گرفته شده است،هر چند در روایاتی که بعدا در فضیلت سوره می خوانیم تنها از"هل
اتی"یاد شده است.
***
ص :
این سوره در عین کوتاهی محتواي عمیق و متنوع و جامعی دارد و از یک نظر می توان آن را به پنج بخش تقسیم کرد:
در بخش اول از آفرینش انسان و خلقت او از نطفه"امشاج"(مختلط)و سپس هدایت و آزادي اراده او سخن می گوید.
در بخش دوم سخن از پاداش ابرار و نیکان است که شان نزول خاصی در مورد اهل بیت ع دارد که به آن اشاره خواهد شد.
در بخش سوم دلائل استحقاق این پاداشها را در جمله هایی کوتاه و مؤثر بازگو می کند.
در بخش چهارم به اهمیت قرآن،و طریق اجراي احکام آن،و راه پرفراز و نشیب خودسازي اشاره شده.
و در بخش پنجم سخن از حاکمیت مشیت الهی(در عین مختار بودن انسان) به میان آمده است.
براي این سوره نامهاي متعددي است که مشهورترین آنها سوره"انسان" و سوره"دهر"و سوره"هل اتی"است که هر کدام از
آنها از یکی از کلمات اوائل سوره گرفته شده است،هر چند در روایاتی که بعدا در فضیلت سوره می خوانیم تنها از"هل
اتی"یاد شده است.
***
ص :
فضیلت تلاوت سوره انسان
اللّ جنه و حریرا :"کسی که سوره هل اتی
􀀀
در حدیثی از پیغمبر اکرم ص آمده است: من قرأ سوره"هل اتی" کان جزاؤه علی ه
را بخواند پاداش او بر خداوند بهشت و لباسهاي بهشتی است" 1. و در حدیثی از امام باقر ع آمده که"یکی از پاداشهاي کسی
*** . که سوره هل اتی را در هر صبح پنجشنبه بخواند این است که در قیامت با پیغمبر اکرم ص خواهد بود" 2
ص : 331
[ [سوره الإنسان ( 76 ): آیات 1 تا 4
اشاره
سانَ مِنْ نُطْفَهٍ 􀀀 إِنّ خَلَقْنَا اَلْإِنْ
􀀀
سانِ حِینٌ مِنَ اَلدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً ( 1) ا 􀀀 ی عَلَی اَلْإِنْ 􀀀 هَلْ أَت ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
لالًا وَ سَعِیراً 􀀀 لاسِلَ وَ أَغْ 􀀀 کافِرِینَ سَ 􀀀 ا لِلْ 􀀀 إِنّ أَعْتَدْن
􀀀
إِمّ کَفُوراً ( 3) ا
ا􀀀 و شاکِراً 􀀀 إِمّ
ا􀀀 اَلس اهُ بَِّیلَ 􀀀 إِنّ هَدَیْن
􀀀
اهُ سَمِیعاً بَصِیراً ( 2) ا 􀀀 شاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْن 􀀀 أَمْ
(4)
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-آیا چنین نیست که زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکري نبود؟! 2-ما انسان
را از نطفه مختلطی آفریدیم،و او را می آزمائیم(لذا)او را شنوا و بینا قرار دادیم.
-3 ما راه را به او نشان دادیم،خواه شاکر باشد(و پذیرا گردد)یا کفران کند.
-4 ما براي کافران زنجیرها و غلها و شعله هاي سوزان آماده کرده ایم.
ص : 332
تفسیر:
نطفه بی ارزش را انسان کردیم،و تمام وسائل هدایت را در اختیارش نهادیم
با اینکه بیشترین بحثهاي این سوره پیرامون قیامت و نعمتهاي بهشتی است، ولی در آغاز آن سخن از آفرینش انسان است چرا
که توجه به این آفرینش زمینه ساز توجه به قیامت و رستاخیز است،همانگونه که در تفسیر سوره"قیامت" در چند صفحه قبل
شرح دادیم.
سانِ حِینٌ مِنَ 􀀀 ی عَلَی الْإِنْ 􀀀 می فرماید:"آیا چنین نیست که زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیزي قابل ذکر نبود"؟( هَلْ أَت
.( الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً ) ( 1
آري،ذرات وجود او هر کدام در گوشه اي پراکنده بود،در میان خاکها،در لابلاي قطرات آب دریاها،در هوایی که در جو
زمین وجود دارد، مواد اصلی وجود او هر کدام در گوشه یکی از این سه محیط پهناور افتاده بود، و او در میان آنها در حقیقت
گم شده،و هیچ قابل ذکر نبود.
آیا منظور از"انسان"در اینجا نوع انسان است،و عموم افراد بشر را شامل می شود؟یا خصوص حضرت آدم است؟.
آیه بعد که می گوید ما انسان را از نطفه آفریدیم قرینه روشنی بر معنی اول می باشد،هر چند بعضی معتقدند که"انسان"در
آیه اول به معنی حضرت
ص : 333
1) در اینکه"هل"در اینجا به معنی"قد"می باشد،یا به معنی استفهام تقریري یا استفهام انکاري احتمالات مختلفی داده -1
سانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ 􀀀 ی عَلَی الْإِنْ 􀀀 اند،ولی ظاهر این است که استفهام تقریري است، و مفهوم جمله این است"ا لیس قد أَت
شَیْئاً مَذْکُوراً ".
"آدم"و"انسان"در آیه دوم اشاره به فرزندان آدم است،ولی این جدایی در این فاصله کوتاه بسیار بعید به نظر می رسد.
در تفسیر جمله" لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً ":"چیز قابل ذکري نبود"نیز نظرات دیگري اظهار شده است،از جمله اینکه:انسان به
هنگامی که در عالم نطفه و جنین بود موجود قابل ذکري نبود،ولی بعدا که مراحل تکامل را پیمود به موجودي قابل ذکر
تبدیل شد.
.( در حدیثی از امام باقر ع نقل شده که فرمود:"انسان"در"علم خدا" مذکور بود،هر چند در"عالم خلق"مذکور نبود ( 1
در بعضی از تفاسیر نیز آمده که منظور از"انسان"در اینجا علماء و دانشمندان است که قبل از فرا گرفتن علم قابل ذکر
نبودند،اما بعد از رسیدن به نظام علم در میان همه مردم،در حیات و بعد از موتشان،همه جا ذکر آنها است.
بعضی نقل کرده اند که"عمر بن خطاب"این آیه را از کسی شنید گفت اي کاش آدم هم چنان غیر مذکور باقی مانده بود،و
.( از مادرزاده نمی شد،و فرزندانش مبتلا نمی شدند! ( 2
و این سخن تعجب آور است چرا که در واقع ایرادي است به مساله آفرینش.
*** به هر حال بعد از این مرحله نوبت آفرینش انسان،و موجود قابل ذکر شدن است،می فرماید.
"ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم،و او را می آزمائیم،و لذا او
ص : 334
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 406 -1
2) "همان مدرك". -2
اهُ سَمِیعاً بَصِیراً ). 􀀀 شاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْن 􀀀 سانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْ 􀀀 إِنّ خَلَقْنَا الْإِنْ
􀀀
را شنوا و بینا قرار دادیم"( ا
"امشاج"جمع"مشج"(بر وزن نسج یا بر وزن سبب)یا جمع "مشیج"(بر وزن مریض)به معنی شیء مخلوط است.
آفرینش انسان از"نطفه مخلوط"ممکن است اشاره به اختلاط نطفه مرد و زن و ترکیب"اسپر"و"اوول"بوده باشد همانگونه که
در روایات اهل بیت ع اجمالا به آن اشاره شده است.یا اشاره به استعدادهاي مختلفی که در درون نطفه از نظر عامل وراثت از
طریق ژنها و مانند آن وجود دارد،و یا اشاره به اختلاط مواد مختلف ترکیبی نطفه است،چرا که از دهها ماده مختلف تشکیل
یافته،و یا اختلاط همه اینها با یکدیگر،معنی اخیر از همه جامعتر و مناسبتر است.
.( این احتمال نیز داده شده که امشاج اشاره به تطورات نطفه در دوران جنینی است ( 1
جمله"نبتلیه"اشاره به رسیدن انسان به مقام"تکلیف و تعهد و مسئولیت و آزمایش و امتحان"است،و این یکی از بزرگترین
مواهب خدا است که به انسان کرامت فرموده و او را شایسته"تکلیف و مسئولیت"قرار داده است.
و از آنجا که"آزمایش و تکلیف"بدون"آگاهی"ممکن نیست،در آخر آیه اشاره به ابزار شناخت و چشم و گوش می کند که
در اختیار انسانها قرار داده است.
ص : 335
1) باید توجه داشت با وجود اینکه"نطفه"مفرد است و صفت آن"امشاج" به صورت جمع آمده،این به خاطر آن است -1
نطفه از اجزاء مختلفی ترکیب یافته،و در حکم جمع است و بعضی نیز مانند"زمخشري"در"کشاف"گفته اند که امشاج مفرد
است هر چند بر وزن جمع می باشد.
بعضی نیز گفته اند منظور از ابتلاء و آزمایش در اینجا تطورات و تحولاتی است که به جنین از مرحله نطفه تا رسیدن به یک
انسان کامل دست می دهد.ولی با توجه به تعبیر"نبتلیه"و همچنین تعبیر به"انسان"تفسیر اول مناسبتر است.
ضمنا از این تعبیر استفاده می شود که ریشه همه ادراکات انسان از ادراکات حسی او است:و به تعبیر دیگر ادراکات
حسی"مادر"همه"معقولات" است،و این نظریه بسیاري از فلاسفه اسلامی است،و در میان فلاسفه یونان "ارسطو"نیز طرفدار
همین نظر بوده است.
*** و از آنجا که تکلیف و آزمایش انسان علاوه بر مساله آگاهی و ابزار شناخت نیاز به دو عامل دیگر یعنی به
مساله"هدایت"و"اختیار"دارد آیه بعد به آن اشاره کرده،می فرماید:"ما راه را به او نشان دادیم،خواه شاکر و پذیرا باشد،یا
.( إِمّ کَفُوراً ) ( 1
ا􀀀 و شاکِراً 􀀀 إِمّ
ا􀀀 الس اهُ بَِّیلَ 􀀀 إِنّ هَدَیْن
􀀀
کفران کننده و ناپذیرا"( ا
"هدایت"در اینجا معنی وسیع و گسترده اي دارد که هم هدایت"تکوینی" را شامل می شود و هم هدایت"فطري"و
هم"تشریعی"را هر چند سوق آیه بیشتر روي هدایت تشریعی است.
"توضیح"اینکه از آنجا که خداوند انسان را براي هدف"ابتلاء و امتحان"و تکامل آفریده است مقدمات وصول به این هدف
را در وجود او
ص : 336
1) "شاکرا"و"کفورا"به عقیده بسیاري از مفسران حال براي ضمیر مفعولی در"هدیناه"می باشد این احتمال نیز وجود دارد -1
که خبر"یکون"محذوفی بوده باشد و در تقدیر چنین است(اما یکون شاکرا و اما یکون کفورا).
آفریده،و نیروهاي لازم را به او بخشیده این همان هدایت"تکوینی"است.
سپس در اعماق فطرتش عشق به پیمودن این راه را قرار داده،و از طریق الهامات فطري مسیر را به او نشان داده،و از این نظر
هدایت"فطري"نموده و از سوي دیگر،رهبران آسمانی و انبیاي بزرگ را به تعلیمات و قوانین روشن براي "ارائه طریق"مبعوث
کرده،و به وسیله آنها هدایت"تشریعی"فرموده است، و البته تمام این شعب سه گانه هدایت،جنبه عمومی دارد،و همه انسانها را
شامل می شود.
رویهمرفته این آیه به سه مساله مهم و سرنوشت ساز در زندگی انسان اشاره می کند:
مساله"تکلیف"،مساله"هدایت"و مساله"آزادي اراده و اختیار"که لازم و ملزوم یکدیگر و مکمل یکدیگرند.
إِمّ کَفُوراً "خط بطلان بر مکتب جبر می کشد.
ا􀀀 و شاکِراً 􀀀 إِمّ
ا􀀀 الس اهُ بَِّیلَ 􀀀 إِنّ هَدَیْن
􀀀
در ضمن جمله" ا
تعبیر به"شاکرا"و"کفورا"مناسبترین تعبیري است که در اینجا امکان دارد،چرا که در مقابل نعمت بزرگ هدایت الهی آنها که
پذیرا و تسلیم شوند،و راه هدایت پیش گیرند،شکر این نعمت را بجا آورده،و آنها که مخالفت کنند کفران کرده اند.
و از آنجا که از دست و زبان هیچکس بر نمی آید،که از عهده شکرش بدر آید، در مورد"شکر"تعبیر به اسم فاعل کرده،در
حالی که در مورد"کفران"تعبیر به"کفور"(صیغه مبالغه)آمده،زیرا آنها که این نعمت بزرگ را نادیده بگیرند بالاترین کفران
را کرده اند،چرا که خداوند انواع وسائل هدایت را در اختیار آنها گذارده،و این نهایت کفران است که همه را نادیده بگیرد و
راه خطا برود.
ص : 337
ضمنا باید توجه داشت"کفور"واژه اي است که هم در مورد"کفران نعمت" به کار می رود و هم در مورد"کفر اعتقادي"
(همانگونه که راغب در مفردات آورده است). در آخرین آیه مورد بحث اشاره کوتاه و پرمعنایی به سرنوشت کسانی که راه
إِنّ
􀀀
کفر و کفران را می پویند کرده،می فرماید:"ما براي کافران زنجیرها و غلها و شعله هاي سوزان آتش آماده کرده ایم"( ا
لالًا وَ سَعِیراً ). 􀀀 لاسِلَ وَ أَغْ 􀀀 کافِرِینَ سَ 􀀀 ا لِلْ 􀀀 أَعْتَدْن
تعبیر به"اعتدنا"(آماده کرده ایم)تاکیدي است بر مساله حتمی بودن مجازات این گروه،درست است که آماده کردن از
قبل،کار کسانی است که توانایی محدودي دارند و احتمال می دهند به هنگام نیاز توانایی پیدا نکنند، و این معنی در باره
خداوند موردي ندارد چرا که هر چه را اراده کند با فرمان "کن"فورا موجود می شود،در عین حال براي بیان قطعی بودن
مجازات کافران اعلام می کند که وسائل مجازات آنها از هم اکنون آماده است! "سلاسل"جمع"سلسله"به
معنی"زنجیر"و"اغلال"جمع"غل" به معنی حلقه اي است که بر گردن یا دستها قرار می دهند،سپس آن را با زنجیر می بندند
.(1)
به هر حال ذکر غل و زنجیر،و سپس شعله هاي سوزان آتش بیانگر مجازات عظیم این گروه است که در آیات دیگر قرآن نیز
به آن اشاره شده،و"عذاب" و"اسارت"در آن جمع است.
آزادي آنها در شهوات در اینجا سبب اسارت آنها در آنجا می شود،
ص : 338
1) توضیح بیشتر در باره معنی"اغلال"را ذیل آیه 8 سوره یس(جلد 18 صفحه 321 )مطالعه فرمائید. -1
آتشهایی که در این دنیا بر پا کرده اند در آنجا تجسم می یابد و دامانشان را می گیرد.
***
نکته:
عالم پر غوغاي جنین:
می دانیم نطفه انسان از ترکیب نطفه مرد و زن که اولی"اسپر"یا"کرمک" و دومی"اوول"یا"تخمک"نام دارد تشکیل می
شود.
اصل وجود"نطفه"و سپس ترکیب آن،و بعد مراحل مختلف جنین،از عجائب و شگفتیهاي بزرگ جهان آفرینش است که با
پیشرفت علم"جنین شناسی"پرده از اسرار آن برداشته شده،هر چند اسرار بیشتري هنوز در پرده نهان است.
از جمله شگفتیهاي مزبور که گوشه کوچکی را تشکیل می دهد امور زیر است:
-1 "اسپر"که با آب نطفه مرد خارج می شود موجود زنده متحرك بسیار کوچک ذره بینی است که داراي یک سر و گردن و
دم متحرك می باشد،و عجب اینکه در هر بار انزال مرد ممکن است از دو تا پانصد میلیون!اسپر وجود داشته باشد که مطابق
جمعیت چندین کشور است،ولی از این عده بیشمار، فقط یک یا چند عدد وارد تخمک شده،و بارور می گردد،وجود این
تعداد نطفه نر به خاطر آن است که اسپرها براي رسیدن به تخمک و ترکیب با آن تلفات زیادي می دهند،و اگر این تعداد
عظیم نبود شاید امر بارور شدن
ص : 339
مشکل می شد.
-2 "رحم"قبل از دوران بارداري فقط به اندازه یک گردو است!اما بعد از انعقاد نطفه و پرورش جنین به قدري بزرگ می شود
که جاي زیادي را اشغال می کند و عجب اینکه جدار آن بقدري قابل ارتجاع است که در برابر این حجم عظیم کاملا مقاومت
می کند.
-3 خون در دیواره رحم در عروق و رگها نیست!بلکه به صورت ناودان در میان عضلات جاري است،زیرا اگر رگی وجود
داشت مسلما در برابر کشش فوق العاده جدار رحم تاب مقاومت نمی آورد! 4-بعضی از دانشمندان معتقدند که نطفه زن
داراي الکتریسته"مثبت" است و اسپر داري الکتریسته"منفی"،و لذا به سوي هم کشیده می شوند،اما هنگامی که اسپر وارد
تخمک شد بار الکتریکی آن را منفی می کند و به همین دلیل اسپرهاي بیشمار دیگر که در اطراف آن وجود دارند از آن
رانده می شوند، و بعضی نیز گفته اند با ورود اسپر،ماده شیمیایی مخصوص ترشح می شود که سایر اسپرها را می راند.
-5 جنین در میان کیسه اي بزرگ در آبی غلیظ بنام"آمنی بوس" غوطه ور است که خاصیت ضد ضربه در مقابل انواع
حرکات تند مادر،و یا اصابت چیزي به شکم،دارد،بعلاوه جنین را به صورت یک نواخت گرم نگه می دارد، و تغییر حرارت
خارجی در آن به زودي اثر نمی کند و از همه جالبتر اینکه او را در حالت بی وزنی قرار می دهد،و از فشار آوردن اعضاي
مختلف جنین روي همدیگر که ممکن است موجب ضایعاتی شود جلوگیري می کند! 6-تغذیه جنین از طریق"جفت"و"بند
ناف"صورت می گیرد،یعنی خون مادر با تمام مواد غذایی و اکسیژن وارد جفت شده،و با تصفیه جدیدي از
ص : 340
طریق بند ناف وارد قلب جنین می شود،و از آنجا به تمام اعضاي بدن پخش می گردد.
جالب اینکه بطن چپ و راست قلب جنین با یکدیگر مربوط است چون مساله تصفیه از طریقه ریه در آنجا مطرح نیست،زیرا
.( جنین تنفس نمی کند اما به محض،تولد،حفره ها از هم جدا می شوند،و دستگاه تنفس به کار می افتد! ( 1
ص : 341
1) در این بحث از جلد اول کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر و کتب دیگر استفاده شده است. -1
[ [سوره الإنسان ( 76 ): آیات 5 تا 11
اشاره
خافُونَ یَوْماً 􀀀 ا تَفْجِیراً ( 6) یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَ 􀀀 اَللّ یُفَجِّرُونَه
􀀀
ادُ هِ 􀀀 ا عِب 􀀀 کافُوراً ( 5) عَیْناً یَشْرَبُ بِه 􀀀 ا 􀀀 زاجُه 􀀀 کانَ مِ 􀀀 رارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ 􀀀 إِنَّ اَلْأَبْ
لا􀀀 زاءً وَ 􀀀 لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَ 􀀀 اَللّ
􀀀
ما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ هِ 􀀀 ی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً ( 8) إِنَّ 􀀀 امَ عَل 􀀀 کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً ( 7) وَ یُطْعِمُونَ اَلطَّع 􀀀
( لَقّ نَضْرَهً وَ سُرُوراً ( 11
􀀀
ذلِکَ اَلْیَوْمِ وَ اهُمْ 􀀀 اَللّ شَرَّ
􀀀
اهُمُ هُ 􀀀 ا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً ( 10 ) فَوَق 􀀀 خافُ مِنْ رَبِّن 􀀀 إِنّ نَ
􀀀
شُکُوراً ( 9) ا
ترجمه:
-5 ابرار(نیکان)از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است.
-6 از چشمه اي که بندگان خاص خدا از آن می نوشند،و از هر جا بخواهند آن را جاري می سازند! 7-آنها به نذر خود وفا
می کنند،و از روزي که عذابش گسترده است می ترسند.
-8 و غذاي(خود)را با اینکه به آن علاقه(و نیاز)دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند.
-9 (و می گویند:)ما شما را براي خدا اطعام می کنیم و،هیچ پاداش و تشکري از
ص : 342
شما نمی خواهیم.
-10 ما از پروردگارمان خائفیم در آن روز که عبوس و شدید است.
-11 از این رو خداوند آنها را از شر آن روز نگه می دارد و از آنها استقبال می کند در حالی که شادمان و مسرورند.
شان نزول:
(سندي بزرگ بر فضیلت اهل بیت پیامبر"ص").
ابن عباس می گوید حسن و حسین ع بیمار شدند پیامبر ص با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند،و به علی ع گفتند:اي ابو
الحسن!خوب بود نذري براي شفاي فرزندان خود می کردي،علی ع و فاطمه ع و فضه که خادمه آنها بود نذر کردند که اگر
آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند (طبق بعضی از روایات حسن و حسین ع نیز گفتند ما هم نذر می کنیم روزه بگیریم).
چیزي نگذشت که هر دو شفا یافتند،در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند علی ع سه من جو قرض نمود،و فاطمه
س یک سوم آن را آرد کرد،و نان پخت،هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت:السلام علیکم اهل بیت محمد ص"سلام
بر شما اي خاندان محمد!مستمندي از مستمندان مسلمین هستم،غذایی به من بدهید خداوند به شما از غذاهاي بهشتی مرحمت
کند،آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند،و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذا را آماده کرده بودند(همان نان جوین)یتیمی بر در خانه آمد آن
روز نیز ایثار کردند و غذاي خود را به او دادند(بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را
ص : 343
نیز روزه گرفتند).
در سومین روز اسیري به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذاي خود را به او دادند هنگامی که صبح شد علی ع
دست حسن ع و حسین ع را گرفته بود و خدمت پیامبر ص آمدند هنگامی که پیامبر ص آنها را مشاهده کرد دید از شدت
گرسنگی می لرزند!فرمود!این حالی را که در شما می بینم براي من بسیار گران است،سپس برخاست و با آنها حرکت کرد
هنگامی که وارد خانه فاطمه س شد دید در محراب عبادت ایستاده،در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت
چسبیده،و چشمهایش به گودي نشسته،پیامبر ص ناراحت شد.
در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت اي محمد!این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می
کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً که مجموعا 􀀀 رارَ "تا آیه 􀀀 گوید،سپس سوره"هل اتی"را بر او خواند(بعضی گفته اند که از آیه"ان اَلْأَبْ
هیجده آیه است در این موقع نازل گشت).
آنچه را در بالا آوردیم نص حدیثی است که با کمی اختصار در"الغدیر" به عنوان"قدر مشترك"میان روایات زیادي که در
این باره نقل شده آمده است، و در همان کتاب از 34 نفر از علماي معروف اهل سنت نام می برد که این حدیث را در
کتابهاي خود آورده اند(با ذکر نام کتاب و صفحه آن).
.( به این ترتیب روایت فوق از روایاتی است که در میان اهل سنت مشهور بلکه متواتر است ( 1
ص : 344
1) "الغدیر"جلد 3 صفحه 107 تا 111 و در کتاب"احقاق الحق"در جلد 3 صفحه 157 تا 171 حدیث فوق از 36 نفر از -1
دانشمندان و علماي اهل سنت با ذکر ماخذ نقل شده است.
و اما علماي شیعه همه اتفاق نظر دارند که این هیجده آیه یا مجموع این سوره،در ماجراي فوق نازل شده است،و همگی بدون
استثناء در کتب تفسیر یا حدیث،روایت مربوط به آن را به عنوان یکی از افتخارات و فضائل مهم علی ع و فاطمه زهرا و
فرزندانشان آورده اند.
حتی چنان که در آغاز سوره گفتیم این مطلب به قدري معروف و مشهور است که در اشعار شعرا،و حتی در شعر معروف"امام
شافعی"آمده است.
در اینجا بهانه جویانی که هر وقت به فضائل علی ع می رسند حساسیت فوق العاده اي نشان می دهند منتهاي دقت را در
اشکال تراشی به عمل آورده و خرده- گیري هایی بر این شان نزول دارند از جمله:
-1 این سوره"مکی"است در حالی که داستان شان نزول مربوط به بعد از تولد امام حسن ع و امام حسین ع است که قطعا در
مدینه واقع شده! ولی چنان که در آغاز این سوره مشروحا بیان کردیم دلائل روشنی در دست داریم که نشان می دهد تمام
سوره"هل اتی"و یا لا اقل"هیجده آیه"در مدینه نازل شده است.
-2 لفظ آیه عام است چگونه می توان آن را تخصیص به افراد معینی داد.
ولی ناگفته پیدا است که عام بودن مفهوم آیه منافاتی با نزول آن در مورد خاصی ندارد،بسیاري از آیات قرآن مفهوم عام و
گسترده اي دارد،ولی شان نزول که مصداق اتم و اعلاي آن است مورد خاصی می باشد،و این عجیب است که عمومیت
مفهوم آیه اي را کسی دلیل بر نفی شان نزول آن بگیرد.
-3 بعضی،شان نزولهاي دیگري نقل کرده اند که با شان نزول فوق سازگار نیست،از جمله اینکه"سیوطی"در"در المنثور"نقل
کرده که مرد سیاه پوستی خدمت پیامبر ص آمد و از"تسبیح"و"تهلیل"سؤال کرد.
ص : 345
عمر گفت:بس است زیاد از رسول خدا سؤال کردي،پیامبر ص فرمود عمر خاموش باش،و در این هنگام سوره"هل اتی"بر
.( پیامبر ص نازل شد! ( 1
در حدیث دیگري در همان کتاب آمده است که مردي از حبشه خدمت رسول خدا ص آمد و می خواست از او سؤال
کند،پیامبر ص فرمود سؤال کن و فرا گیر،عرض کرد اي رسول خدا گروه شما از نظر رنگ و صورت و نبوت به ما برتري
دارید،اگر من به آنچه تو ایمان آورده اي ایمان بیاورم،و همانند آنچه عمل می کنی عمل کنم،من با تو در بهشت خواهم
بود؟فرمود آري،سوگند به کسی که جانم به دست او است سفیدي سیاه پوستان در بهشت از هزار سال راه دیده می
اللّ و بحمده بیان فرمود و در این هنگام سوره هل اتی نازل
􀀀
اللّ و سبحان ه
􀀀
شود،سپس پیامبر ثوابهاي مهمی براي گفتن لا اله الا ه
.( شد! ( 2
ولی با توجه به اینکه این روایات تقریبا هیچگونه تناسبی با مضمون آیات سوره "هل اتی"ندارد،به نظر می رسد که براي
پایمال کردن شان نزول سابق از سوي عمال بنی امیه یا مانند آنان جعل شده باشد.
-4 بهانه دیگر که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که چگونه انسان می تواند سه روز گرسنه بماند و تنها با آب
افطار کند؟! ولی این ایراد عجیبی است براي اینکه خود ما افراد متعددي را دیده ایم که براي بعضی از معالجات طبی سه روز
که سهل است امساك معروف"چهل روز"را انجام داده اند،یعنی چهل روز تمام تنها آب نوشیده اند!و مطلقا غذایی نخورده
اند!و همین امر باعث درمان بسیاري از بیماریهاي آنها شده،
ص : 346
. 1) "در المنثور"جلد 6 صفحه 297 -1
2) همان مدرك. -2
حتی یکی از اطباي معروف غیر مسلمان بنام"الکسی سوفورین"کتابی در زمینه آثار درمانی مهم چنین امساکی با ذکر برنامه
.( دقیق آن نوشته است ( 1
حتی اگر تعجب نکنید بعضی از همکاران در تفسیر نمونه،این امساك را تا 22 روز عملا انجام داده اند.
-5 بعضی دیگر براي اینکه به سادگی از کنار این فضیلت بگذرند از طریق دیگري وارد شده اند،مثلا"آلوسی"می گوید:اگر
بگوئیم این سوره در باره علی ع و فاطمه س نازل نشده چیزي از قدر آنها نمی کاهد،زیرا داخل بودن آنها در
عنوان"ابرار"مطلب آشکاري است که هر کس می داند، سپس به بیان بعضی از فضائل آنها پرداخته،می گوید:انسان چه در
باره این دو بزرگوار می تواند بگوید جز اینکه علی ع مولاي مؤمنان و وصی پیامبر ص و فاطمه س پاره تن رسول خدا ص و
جزء وجود محمدي ص و حسنین ع روح و ریحان،و آقایان جوانان بهشتند،اما مفهوم این سخن ترك دیگران نیست،بلکه هر
.( کس غیر این راه را بپوید گمراه است ( 2
ولی ما می گوئیم اگر بنا شود فضیلتی را با این شهرت نادیده بگیریم، بقیه فضائل نیز تدریجا به چنین سرنوشتی دچار می
شود،و روزي فرا خواهد رسید که بعضی اصل فضیلت علی و بانوي اسلام و حسنین ع را نیز انکار کنند! قابل توجه اینکه در
بعضی از روایات از خود علی ع نقل شده که در موارد متعدد به نزول این آیات در مورد خود و فرزندانش در مقابل مخالفان
.( استدلال کرده است ( 3
ص : 347
1) این کتاب بنام کتاب"روزه،روش نوین براي درمان بیماریها"به فارسی ترجمه و نشر شده است. -1
. 2) "روح المعانی"جلد 29 صفحه 158 -2
.( 3) "احتجاج طبرسی"و"خصال صدوق"(طبق نقل المیزان جلد 20 صفحه 224 -3
این نکته نیز قابل توجه است که"اسیر"معمولا در"مدینه"وجود داشت،و در مکه به حکم آن که هنوز غزوات اسلامی شروع
نشده بود کمتر اسیر دیده می شد،و این گواه دیگري بر مدنی بودن این سوره است.
آخرین نکته اي را که در اینجا لازم به یاد آوري می دانیم این است که به گفته جمعی از دانشمندان اسلامی از
جمله"آلوسی"مفسر معروف اهل سنت بسیاري از نعمتهاي بهشتی در این سوره بر شمرده شده است ولی از"حور العین" که
غالبا در قرآن مجید در عداد نعمتهاي بهشتی آمده مطلقا سخنی مطرح نیست، ممکن است این امر به خاطر نزول این سوره در
.( باره فاطمه زهرا و همسر و فرزندانش می باشد که به احترام بانوي اسلام"س"ذکري از"حور"به میان نیامده! ( 1
گرچه بحث ما در زمینه این شان نزول طولانی شد ولی در برابر اشکال- تراشیهاي بهانه جویان چاره اي جز این نبود.
***
تفسیر:
پاداش عظیم ابرار:
در آیات گذشته بعد از آن که انسانها را به دو گروه"شکور"و"کفور" یا"شکرگزار"و"کفران کننده"تقسیم کرد،اشاره
کوتاهی به مجازات و کیفر سخت کفران کنندگان آمده بود،آیات مورد بحث به سراغ پاداشهاي شکر گزاران و ابرار(نیکان و
پاکان)می رود،و نکات جالبی در این زمینه یادآوري می کند.
نخست می فرماید:"نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است"
ص : 348
. 1) "روح المعانی"جلد 29 صفحه 158 -1
کافُوراً ). 􀀀 ا 􀀀 زاجُه 􀀀 کانَ مِ 􀀀 رارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ 􀀀 ( إِنَّ الْأَبْ
"ابرار"جمع"بر"(بر وزن رب)در اصل به معنی وسعت و گستردگی است،و به همین جهت صحراهاي وسیع را"بر"می
گویند،و از آنجا که افراد نیکوکار اعمالشان نتائج گسترده اي در سطح جامعه دارد این واژه بر آنها اطلاق می شود،و"بر"(به
کسر ب)به معنی"نیکو کاري"است،بعضی گفته اند فرق بیان آن و"خیر"این است که"بر"به معنی"نیکی توام با توجه"است
در حالی که"خیر"معنی اعمی دارد.
"کافور"در لغت معانی متعددي دارد و یکی از معانی معروف آن بوي خوش است همچنین گیاهی است خوشبو،و یکی دیگر
از معانی آن همان"کافور" معمولی است که بوي تندي دارد،و براي مصارف طبی از جمله ضدعفونی کردن به کار می رود.
به هر حال آیه فوق نشان می دهد که این شراب طهور بهشتی بسیار معطر و خوشبو است که هم ذائقه از آن لذت می برد،و
هم شامه.
کافُوراً "که 􀀀 ا 􀀀 زاجُه 􀀀 کانَ مِ 􀀀 بعضی از مفسران نیز گفته اند"کافور"نام یکی از چشمه هاي بهشتی است، ولی این تفسیر با تعبیر"
می گوید آمیخته با کافور است سازگار نیست.
از سوي دیگر با توجه به این که کافور از ماده"کفر"به معنی"پوشش" است،بعضی از ارباب لغت
مانند"راغب"در"مفردات"معتقدند که انتخاب این نام براي"کافور"به خاطر پوشیده بودن میوه درختی که این ماده از آن
گرفته می شود در میان غلافها است.
بعضی نیز تعبیر"کافور"را اشاره به سفیدي فوق العاده و خنکی آن دانسته اند، زیرا کافور معمولی نیز از
نظر"خنکی"و"سفیدي"ضرب المثل است.
اما روي هم رفته تفسیر نخست از همه مناسبتر به نظر می رسد،به خصوص
ص : 349
این که گاهی در عبارات کافور را همردیف مشک و عنبر شمرده اند که از بهترین بوهاي خوش است.
*** سپس به سرچشمه اي که این جام شراب طهور از آن پر می شود اشاره کرده می افزاید:"این از چشمه خاصی است که
ا تَفْجِیراً 􀀀 اللّ یُفَجِّرُونَه
􀀀
ادُ هِ 􀀀 ا عِب 􀀀 بندگان خدا از آن می نوشند،و آن را از هر جا بخواهند جاري می سازند"! ( عَیْناً یَشْرَبُ بِه
.((2)(1)
اللّ است که هر جا اراده کنند از همانجا سر بر می آورد،و جالب
􀀀
آري این چشمه شراب طهور چنان در اختیار ابرار و عباد ه
اینکه در حدیثی از امام باقر ع نقل شده که در توصیف آن فرمود:هی عین فی دار النبی(ص)تفجر الی دور الانبیاء و
.( المؤمنین:"این چشمه اي است در خانه پیغمبر اسلام ص که از آنجا به خانه سایر پیامبران و مؤمنان جاري می شود" ( 3
آري همانگونه که در دنیا چشمه هاي علم و رحمت از خانه پیامبر اکرم
ص : 350
1) در اینکه نصب"عینا"براي چیست؟احتمالات زیادي داده اند،شاید از همه مناسبتر این است که"عینا""منصوب به نزع -1
خافض است،و در تقدیر"من عین" بوده،بعضی نیز گفته اند"بدل"از"کافورا"و یا منصوب به اختصاص یا مدح است، و یا
مفعول فعل مقدري است،و در تقدیر"یشربون عینا"می باشد،ولی همانگونه که گفتیم معنی اول مناسبتر است.
2) "یشرب"هم به وسیله با متعدي می شود و هم بدون آن و"با"در"بها"ممکن است به معنی"من"باشد. -2
. 3) تفسیر"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 477 و"روح المعانی"جلد 29 صفحه 155 -3
ص به سوي بندگان خدا و نیکان سرازیر می شود،در آخرت که تجسم بزرگی از این برنامه است چشمه شراب طهور الهی از
همین بیت وحی می جوشد، و شاخه هاي آن به خانه هاي مؤمنان سرازیر می گردد! "یفجرون"از ماده"تفجیر"در اصل از
ریشه"فجر"گرفته شده که به معنی شکافتن وسیع است،خواه شکافتن زمین باشد،یا چیز دیگر،و از آنجا که نور صبح گویی
پرده شب را می شکافد به آن"فجر"گفته اند،و به شخص فاسق از این رو"فاجر"می گویند که پرده حیا و پاکی را دریده،و از
مسیر حق خارج شده است.
اما در آیه مورد بحث به معنی شکافتن زمین است.
قابل توجه اینکه در میان نعمتهاي فراوان بهشتی که در این سوره آمده است نخستین نعمت"شراب طهور معطر خاصی"ذکر
شده،و این شاید به خاطر آن است که پس از فراغ از حساب محشر در نخستین گام که در بهشت می نهند با نوشیدن از این
شراب هر گونه اندوه و ناراحتی و ناخالصی را از درون جان خود می شویند،و سرمست از عشق حق به استفاده از سایر مواهب
بهشتی می پردازند.
اللّ "دارند، پرداخته با ذکر پنج وصف دلیل استحقاق آنها را
􀀀
*** در آیات بعد به ذکر اعمال و اوصافی که"ابرار"و"عباد ه
نسبت به این همه نعمتهاي بی مانند توضیح می دهد.
می فرماید:"آنها به نذر خود وفا می کنند"( یُوفُونَ بِالنَّذْرِ ).
کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً ). 􀀀 خافُونَ یَوْماً 􀀀 "و از روزي که عذاب و شر آن گسترده است بیمناکند"( وَ یَ
ص : 351
جمله"یوفون"و"یخافون"و جمله هاي بعد از آن که همه به صورت "فعل مضارع"آمده نشان می دهد که این برنامه مستمر و
همیشگی آنان است.
البته همانگونه که در شان نزول گفتیم مصداق اتم و اکمل این آیات امیر مؤمنان علی و فاطمه زهرا و فرزندان آنها حسن و
اللّ علیهم اجمعین" می باشند که نذر خود را در مورد سه روز روزه داشتن ادا کردند،و جز با آب افطار
􀀀
حسین"سلام ه
ننمودند،و قلب آنان از خوف خدا و خوف قیامت مالا مال بود.
"مستطیر"به معنی گسترده و پراکنده است،و اشاره به عذابهاي گوناگون و وسیع آن روز عظیم می باشد.
به هر حال وقتی آنها به نذرهایی که بر خویشتن واجب کرده اند وفا می کنند به طریق اولی واجبات الهی را محترم شمرده و
در انجام آن می کوشند.
ترس آنها از شر آن روز بزرگ اشاره به ایمانشان به مساله معاد،و احساس مسئولیت شدید در برابر فرمان الهی است.
آنها به خوبی معاد را باور کرده اند،و به تمام کیفرهاي بدکاران در آن روز ایمان دارند،و اثر این ایمان در اعمالشان کاملا
نمایان است.
*** سپس به ذکر سومین عمل شایسته آنها پرداخته،می گوید:"آنها غذاي خود را در عین اینکه به آن نیازمندند و دوست
ی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً ). 􀀀 امَ عَل 􀀀 دارند به"مسکین"و"یتیم" و"اسیر"می دهند"( وَ یُطْعِمُونَ الطَّع
اطعام کردن آنها ساده نیست،بلکه توام با ایثار در هنگام نیاز شدید است، و از سوي دیگر اطعامی است گسترده که انواع
نیازمندان را از"مسکین"و"یتیم" و"اسیر"شامل می شود،و به این ترتیب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.
ی حُبِّهِ "به"طعام"باز می گردد،یعنی در عین اینکه علاقه به طعام 􀀀 ضمیر در" عَل
ص : 352
حَتّ
ی􀀀 الْبِر تَن الُوا 􀀀 دارند آن را انفاق می کنند،و به این ترتیب شبیه چیزي است که در آیه 92 سوره آل عمران آمده است لَنْ
مِمّ تُحِبُّونَ :"هرگز به حقیقت نیکوکاري نمی رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید". بعضی نیز گفته اند ضمیر
ا􀀀 تُنْفِقُوا
اللّ "بر می گردد که در آیات گذشته آمده یعنی آنها به عشق پروردگار اطعام اطعام می کنند ولی با توجه به اینکه
􀀀
مزبور به" ه
این مطلب در آیه بعد می آید معنی اول صحیحتر به نظر می رسد.
معنی"مسکین"و"یتیم"و"اسیر"روشن است،اما در اینکه این اسیر اشاره به کدام اسیر است در میان مفسران گفتگو است.
بسیاري گفته اند منظور اسیرانی است که از مشرکان و کفار می گرفتند، و به قلمرو حکومت اسلامی در مدینه می
آوردند،بعضی احتمال داده اند که منظور از آن بردگانی است که اسیر دست مالک خود می باشند،و بعضی آن را به زندانیان
تفسیر کرده اند،ولی تفسیر اول از همه مناسبتر و مشهورتر است.
در اینجا این سؤال پیش می آید که مطابق شان نزول مرد اسیر بر در خانه علی ع به هنگام افطار آمد،مگر اسیران زندانی
نبودند؟ اما با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن می شود که طبق نقل تواریخ در زمان پیامبر ص مطلقا زندانی وجود
نداشت،و حضرت ص اسیران را تقسیم کرده و به دست مسلمانان می سپرد،و می فرمود مراقب آنها باشید،و به آنها نیکی
کنید،و گاه که توانایی بر تامین غذاي آنها نداشتند،از دیگر مسلمانان براي اطعام اسیران کمک می گرفتند،و آنها را همراه
خود و یا حتی بدون همراهی خود به سراغ سایر مسلمانان می فرستادند،تا به آنها کمک کنند.
زیرا در آن موقع مسلمین سخت در مضیقه بودند.
البته بعدا که حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد،و تعداد اسیران بالا گرفت
ص : 353
و حتی مجرمان با گسترش دامنه حکومت زیاد شدند،زندان به وجود آمد، و ارتزاق اسیران و مجرمان از طریق بیت المال
.( صورت می گرفت ( 1
به هر حال از آیه فوق به خوبی استفاده می شود که یکی از بهترین اعمال، اطعام محرومان و نیازمندان است،نه تنها نیازمندان
مسلمان که اسیران بلاد شرك نیز تحت پوشش این دستور اسلامی قرار گرفته،تا آنجا که اطعام آنها یکی از کارهاي
برجسته"ابرار"شمرده شده است.
در حدیثی از رسول خدا ص می خوانیم:استوصوا بالاسري خیرا و کان احدهم یؤثر اسیره بطعامه:"با اسیران به نیکی رفتار
.( کنید،مسلمانان هنگامی که این سخن را شنیدند گاه غذاي خود را به اسیر داده و او را بر خویشتن مقدم می شمردند" ( 2
*** چهارمین عمل بر جسته ابرار را اخلاص می شمرد،و می فرماید:"آنها می گویند ما شما را تنها براي خدا اطعام می
لا شُکُوراً ). 􀀀 زاءً وَ 􀀀 لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَ 􀀀 اللّ
􀀀
ما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ هِ 􀀀 کنیم،نه پاداشی از شما می خواهیم و نه تشکري"( إِنَّ
این برنامه منحصر به مساله اطعام نیست که تمام اعمالشان مخلصانه و براي ذات پاك خداوند است و هیچ چشمداشتی به
پاداش مردم و حتی تقدیر و تشکر آنها نیست،و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نیت است،و گرنه اعمالی که انگیزه
هاي غیر الهی داشته باشد،خواه ریاکارانه باشد،و یا به خاطر هواي نفس،و یا تشکر و قدردانی مردم،یا پاداش مادي،و هیچگونه
ارزش معنوي و الهی ندارد،و حدیث مشهور پیغمبر اکرم ص
لا عمل الا بالنیه و انما
ص : 354
1) براي توضیح بیشتر به کتاب"احکام زندان در اسلام"مراجعه کنید. -1
. 2) "کامل ابن اثیر"جلد 2 صفحه 131 -2
الاعمال بالنیات اشاره به همین معنی است.
اللّ "همان ذات خدا است،و گرنه خدا"صورت" جسمانی ندارد،و این همان چیزي است که در سایر آیات
􀀀
منظور از"وجه ه
اللّ :"شما جز براي خداوند
􀀀
اءَ وَجْهِ هِ 􀀀 ا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغ 􀀀 قرآن نیز روي آن تکیه و تاکید شده است،در آیه 272 بقره می خوانیم: وَ م
انفاق نکنید"و در آیه 28 سوره کهف در توصیف همنشینان شایسته پیامبر ص چنین آمده است: وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ
داهِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ :"با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و شام می خوانند،و تنها ذات او را می 􀀀 یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَ
طلبند".
*** و در آخرین توصیف"ابرار"می فرماید:"آنها می گویند:ما از پروردگارمان خائفیم از آن روز که عبوس و شدید است"(
ا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً ). 􀀀 خافُ مِنْ رَبِّن 􀀀 إِنّ نَ
􀀀
ا
این سخن ممکن است زبان حال"ابرار"باشد یا زبان قال آنها.
تعبیر از روز قیامت به روز"عبوس"و"سخت"با اینکه عبوس از صفات انسان است و به کسی می گویند که قیافه اش را در هم
کشیده،به خاطر تاکید بر وضع وحشتناك آن روز است،یعنی آن قدر حوادث آن روز سخت و ناراحت کننده است که نه تنها
انسانها در آن روز عبوسند بلکه گویی خود آن روز نیز عبوس است.
در اینکه"قمطریر"از چه ماده اي گرفته شده؟در میان مفسران و ارباب لغت گفتگو است،بعضی آن را از"قمطر"می دانند،و
بعضی آن را مشتق از ماده"قطر"(بر وزن مرغ)و میم را زائده می دانند.
.( ولی مشهور همان اول است که به معنی شدید و عبوس است ( 1
ص : 355
1) "مفردات"راغب"لسان العرب"،"المنجد"،"قرطبی"و"مجمع البیان". -1
در اینجا سؤالی پیش می آید و آن اینکه اگر"ابرار"تنها براي ذات پاك خدا کار می کنند پس چرا می گویند ما از عذاب
روز قیامت بیمناکیم،آیا انگیزه الهی،با انگیزه ترس از عذاب قیامت،سازگار است؟! اما با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال
روشن می شود،و آن این که آنها به هر حال به خاطر خدا گام بر می دارند،و اگر از عذاب قیامت می ترسند به خاطر آن است
که عذاب الهی است،و اگر به نعمتهاي بهشت علاقه دارند چون این نعمتها از ناحیه او است،و این همان چیزي است که در
باب"نیت عبادت" در فقه مطرح است که می گویند:قصد قربت در عبادات منافات با انگیزه علاقه به ثواب،و ترس از عقاب،و
یا حتی کسب مواهب مادي این دنیا از سوي خداوند (مانند نماز استسقا براي نزول باران)ندارد،زیرا همه اینها بازگشت به
خداوند می کند،و به اصطلاح از قبیل"داعی بر داعی"است،هر چند مرحله عالی عبادت این است که علاقه به نعمتهاي بهشت
للّ "انجام گیرد.
􀀀
و ترس از عذاب دوزخ نیز انگیزه آن نباشد بلکه یک پارچه به عنوان"حبا ه
ا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً "نیز شاهد بر این است که این خوف نیز خوف از پروردگار است. 􀀀 خافُ مِنْ رَبِّن 􀀀 إِنّ نَ
􀀀
تعبیر به" ا
نکته قابل توجه اینکه دومین وصف از اوصاف پنجگانه،و پنجمین وصف هر دو مساله خوف است،با این تفاوت که در اولی
تنها سخن از خوف روز قیامت است و در دومی خوف از پروردگار در روز قیامت،در یک مورد روز قیامت چنین توصیف
شده که شر آن گسترده است و در مورد دیگر عبوس و شدید است که در واقع یکی گستردگی آن را می رساند و دیگري
گستردگی کیفی را.
*** در آخرین آیه مورد بحث به نتیجه اجمالی اعمال نیک و نیات پاکی که
ص : 356
"ابرار"دارند اشاره کرده،می فرماید:"به خاطر همین ها خداوند آنها را از شر آن روز نگهداري می کند،و در حالی که با
لَقّ نظره و سرورا).
􀀀
ذلِکَ الْیَوْمِ وَ اهُمْ 􀀀 اللّ شَرَّ
􀀀
اهُمُ هُ 􀀀 طراوت و مسرور و شادمان هستند از آنها استقبال می کند( فَوَق
"نظره"به معنی طراوت و خرمی و شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست می دهد،آري رنگ رخسار
آنها در آن روز آرامش و نشاط درونی آنان خبر می دهد.
بنا بر این اگر در دنیا به خاطر احساس مسئولیت از آن روز بیمناك بودند،خداوند در عوض آنها را در آن روز غرق شادمانی
و سرور می کند.
تعبیر به"لقاهم"از تعبیرهاي بسیار جالبی است که نشان می دهد خداوند بزرگ از این میهمانان گرانقدر با لطف خاصش
استقبال می کند،و آنها را که غرق شادي و سرورند در سایه رحمتش جاي می دهد.
***
نکته:
سیر کردن گرسنگان از بهترین حسنات است
اللّ می شمرد،بلکه در بسیاري از آیات قرآن
􀀀
نه تنها در آیات مورد بحث اطعام طعام را یکی از کارهاي برجسته ابرار و عباد ه
روي این معنی تکیه و تاکید شده است،و نشان می دهد این کار در پیشگاه خدا محبوبیت خاصی دارد.
و اگر نگاه به دنیاي امروز کنیم که طبق اخبار منتشره هر سال میلیونها نفر از گرسنگی می میرند،در حالی که در مناطق دیگر
دنیا آن قدر غذاي اضافی به زباله دانها می ریزند که حسابی براي آن نیست،اهمیت این دستور اسلامی از یک سو و دوري
دنیاي امروز از موازین اخلاقی از سوي دیگر روشن می گردد.
ص : 357
در روایات اسلامی نیز تاکید بسیار در این زمینه دیده می شود که به عنوان نمونه چند حدیث را در اینجا می آوریم:
-1 در حدیثی از پیغمبر اکرم ص آمده است:
اللّ من ثلاث جنان فی ملکوت السموات :"کسی که سه نفر از مسلمانان را اطعام کند
􀀀
من اطعم ثلاثه نفر من المسلمین اطعمه ه
.( خداوند او را از سه باغ بهشتی در ملکوت آسمانها اطعام خواهد کرد" ( 1
و در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
اللّ رب
􀀀
اللّ ما له من الاجر فی الآخره،لا ملک مقرب،و لا نبی مرسل الا ه
􀀀
من اطعم مؤمنا حتی یشبعه لم یدر احد من خلق ه
العالمین :"کسی که مؤمنی را اطعام کند تا سیر شود احدي از خلق خدا نمی داند چقدر در آخرت پاداش دارد،و نه فرشتگان
.( مقرب الهی،و نه پیامبران مرسل،جز خداوند که پروردگار عالمیان است" ( 2
در حدیث دیگري از همان امام آمده است که فرمود:"
لان اطعم مؤمنا محتاجا احب الی من ان ازوره،و لان ازوره احب الی من ان اعتق عشر رقاب :"اگر مؤمن نیازمندي را اطعام کنم
نزد من محبوبتر است از اینکه تنها به دیدار او بروم،و اگر بدیدار او بروم نزد من محبوبتر است از اینکه ده برده را آزاد کنم"!
.(3)
قابل توجه اینکه در روایات تنها روي نیازمندان و گرسنگان تکیه نشده بلکه در بعضی صریحا آمده است که اطعام مؤمنان هر
چند بی نیاز باشند همچون آزاد کردن برده است،و این نشان می دهد که هدف از این کار علاوه بر رفع نیازمندیها جلب
محبت و تحکیم پیوندهاي دوستی و صمیمیت است،به عکس
ص : 358
. 1) "اصول کافی"جلد دوم باب"اطعام المؤمن"حدیث 3 -1
. 2) "همان مدرك"حدیث 6 -2
. 3) "همان مدرك"حدیث 18 -3
آنچه در دنیاي مادي امروز معمول است که گاه دو دوست نزدیک،یا دو خویشاوند به مهمانخانه اي می روند هر کدام باید
سهم خود را بپردازد،گویی مساله میهمانی کردن مخصوصا نفرات بسیار براي آنان بسیار شگفت آور است.
در بعضی از روایات نیز تصریح شده که اطعام گرسنگان به طور مطلق (هر چند مؤمن و مسلمان هم نباشند)از افضل اعمال
است،چنان که در روایتی از پیغمبر گرامی اسلام ص آمده است که فرمود:
اللّ علیه و آله"بیده لا یؤمن بی
􀀀
اللّ ابراد الکباد الحاره و اشباع الکباد الجائعه و الذي نفس محمد"صلی ه
􀀀
من افضل الاعمال عند ه
عبد یبیت شبعان و اخوه-او قال جاره-المسلم جائع:
"یکی از برترین اعمال نزد خدا خنک کردن جگرهاي داغ است،و سیر کردن شکمهاي گرسنه،سوگند به کسی که جان
محمد در دست او است بنده اي که شب سیر بخوابد و برادر-یا فرمود همسایه-مسلمانش گرسنه باشد به من ایمان نیاورده
.( است"! ( 1
ذیل حدیث فوق گرچه در باره سیر کردن مسلمانان است،ولی آغاز آن هر تشنه و گرسنه اي را شامل می شود،و بعید نیست
گستردگی مفهوم آن حتی حیوانات را نیز شامل شود.
.( و در این زمینه روایات بسیار است ( 2
***
ص : 359
1 و 2) "بحار الانوار"جلد 74 صفحه 369 -قابل توجه اینکه مرحوم علامه مجلسی در این زمینه بابی عنوان کرده که 113 -1
حدیث در آن آورده است که مربوط به اطعام مؤمن و سیراب کردن و لباس پوشاندن و اداء دین می باشد،و بعضی از آنها
عمومیت دارد.
-2
[ [سوره الإنسان ( 76 ): آیات 12 تا 22
اشاره
ا وَ 􀀀 لالُه 􀀀 دانِیَهً عَلَیْهِمْ ظِ 􀀀 لا زَمْهَرِیراً ( 13 ) وَ 􀀀 ا شَمْساً وَ 􀀀 لا یَرَوْنَ فِیه 􀀀 ائِکِ 􀀀 ا عَلَی اَلْأَر 􀀀 ما صَبَرُوا جَنَّهً وَ حَرِیراً ( 12 ) مُتَّکِئِینَ فِیه 􀀀 زاهُمْ بِ 􀀀 وَ جَ
ا تَقْدِیراً ( 16 ) وَ 􀀀 وارِیرَا مِنْ فِضَّهٍ قَدَّرُوه 􀀀 وارِیرَا ( 15 ) قَ 􀀀 کانَتْ قَ 􀀀 وابٍ 􀀀 طافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَهٍ مِنْ فِضَّهٍ وَ أَکْ 􀀀 ا تَذْلِیلًا ( 14 ) وَ یُ 􀀀 ذُلِّلَتْ قُطُوفُه
ذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ 􀀀 دانٌ مُخَلَّدُونَ إِ 􀀀 تُسَ مّ سَلْسَبِیلًا ( 18 ) وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْ
ی􀀀 ا 􀀀 عَی فِیه مِز زَنْجَبِیلًا ( 17 ) نْاً ا􀀀 اجُه 􀀀 کانَ 􀀀 ا کَأْساً 􀀀 یُسْقَوْنَ فِیه
ساوِرَ مِنْ فِضَّهٍ وَ 􀀀 ابُ سُندُسٍ خُضْ رٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَ 􀀀 الِیَهُمْ ثِی 􀀀 ذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کَبِیراً ( 20 ) ع 􀀀 لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً ( 19 ) وَ إِ
( کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً ( 22 􀀀 زاءً وَ 􀀀 کانَ لَکُمْ جَ 􀀀 ذا 􀀀􀀀 راباً طَهُوراً ( 21 ) إِنَّ ه 􀀀 اهُمْ رَبُّهُمْ شَ 􀀀 سَق
ص : 360
ترجمه:
-12 خداوند در برابر شکیبایی آنان،بهشت و لباسهاي حریر بهشتی را به آنها پاداش می دهد.
-13 این در حالی است که بر تختهاي زیبا تکیه کرده اند،نه آفتاب را در آنجا می بینند، نه سرما را.
-14 و در حالی است که سایه هاي آن(درختان بهشتی)بر آنها فرو افتاده،و چیدن میوه هایش بسیار آسان است.
-15 و در گرداگرد آنها ظرفهایی از نقره،و قدحهایی بلورین می گردانند(مملو از بهترین غذاها و نوشیدنی ها) 16 -ظرفهاي
بلورینی از نقره!که آنها را به اندازه لازم آماده کرده اند.
-17 و در آنجا از جامهایی سیراب می شوند که لبریز از شراب طهوري است که با زنجبیل آمیخته است.
-18 از چشمه اي در بهشت که نامش سلسبیل است.
-19 و بر گرد آنها نوجوانانی جاودانی(براي پذیرایی)می گردند که هر گاه آنها را ببینی گمان می کنی مروارید پراکنده اند!
-20 و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را می بینی! 21 -بر اندام آنها(بهشتیان)لباسهایی است از حریر نازك
سبز رنگ،و از دیباي ضخیم و با دستبندهایی از نقره تزیین شده اند،و پروردگارشان شراب طهور به آنها می نوشاند! 22 -این
جزاي شما است و سعی و تلاش شما مورد قدردانی است.
ص : 361
تفسیر:
پاداشهاي عظیم بهشتی!
بعد از اشاره اجمالی در آیات گذشته به نجات"ابرار و نیکان"از عذابهاي دردناك روز قیامت،و رسیدن آنها به لقاي
محبوب،و غرق سرور و شادمانی شدن، در آیات مورد بحث به شرح این نعمتهاي بهشتی پرداخته،حد اقل پانزده نعمت را در
طی این آیات بر می شمرد:
نخست از مسکن و لباس این بهشتیان سخن می گوید،و می فرماید:
ما صَبَرُوا جَنَّهً 􀀀 زاهُمْ بِ 􀀀 "خداوند در برابر صبر و شکیبایی آنها بهشت و لباسها و فرشهایی از حریر را به آنها پاداش می دهد"( وَ جَ
وَ حَرِیراً ).
آري در برابر آن همه استقامت و ایثار که نمونه آن وفاء به نذر،و روزه داشتن،و بخشیدن طعام مورد نیاز خود هنگام افطار به
مسکین و یتیم و اسیر است، خداوند آنها را در باغهاي مخصوصی از بهشت جاي می دهد،و بهترین لباسها را بر آنها می
پوشاند.
نه تنها در این آیه که در آیات دیگر قرآن نیز به این حقیقت تصریح شده که پاداشهاي قیامت در مقابل صبر و شکیبایی انسان
است(صبر در طریق اطاعت، صبر در برابر معصیت،و صبر و استقامت در برابر مشکلات و مصائب).
ما صَبَرْتُمْ :"درود بر شما به 􀀀 لامٌ عَلَیْکُمْ بِ 􀀀 در آیه 24 سوره رعد می خوانیم فرشتگان به بهشتیان چنین خوشامد می گویند: سَ
خاطر صبر و استقامتی که داشتید".
ائِزُونَ :"من امروز آنها را به خاطر صبر و استقامتشان 􀀀 ما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْف 􀀀 و در آیه 111 مؤمنون آمده است: إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِ
پاداش دادم،آنها پیروز و رستگارند".
ص : 362
*** سپس می افزاید:"این در حالی است که آنها بر تختهاي زیبا تکیه کرده،نه گرمی آفتاب را می بینند،و نه سردي هوا را"(
لا زَمْهَرِیراً ": 􀀀 ا شَمْساً وَ 􀀀 لا یَرَوْنَ فِیه 􀀀 ائِکِ 􀀀 ا عَلَی الْأَر 􀀀 مُتَّکِئِینَ فِیه
ذکر این حالت(تکیه کردن بر تختها)اشاره به آرامش و راحتی کامل آنها است،چرا که انسان معمولا در حالت آرامش در
چنین حالتی به سر می برد، و ذیل آیه نیز اشاره به اعتدال کامل هواي بهشت است.
نه اینکه خورشید و ماه در آنجا وجود نداشته باشد،بلکه تابش ناراحت کننده خورشید وجود ندارد،با وجود سایه هاي درختان
بهشتی.
"زمهریر"از ماده"زمهر"به معنی شدت سرما،یا شدت غضب،یا سرخ شدن چشم بر اثر خشم،می باشد،و در اینجا منظور همان
معنی اول است.
.( در حدیثی آمده است که در جهنم نقطه اي وجود دارد که از شدت سرما اعضاي بدن از هم متلاشی می شود ( 1
"ارائک"جمع"اریکه"در اصل به تختهایی می گویند که در حجله عروس می نهند و منظور در اینجا تختهاي زیبا و فاخر
است.
"آلوسی"مفسر معروف اهل سنت در"روح المعانی"در حدیثی از ابن عباس چنین نقل می کند:بینا اهل الجنه فی الجنه اذا راوا
لا زَمْهَرِیراً 􀀀 ا شَمْساً وَ 􀀀 لا یَرَوْنَ فِیه 􀀀 ضوءا کضوء الشمس،و قد اشرقت الجنان به فیقول اهل الجنه یا رضوان ما هذا؟ و قد قال ربنا
،فیقول لهم رضوان لیس هذا بشمس،و لا قمر،و لکن علی(ع)و فاطمه(ع)ضحکا،و اشرقت الجنان من نور ثغریهما!:"هنگامی که
بهشتیان در بهشت هستند ناگهان نوري
ص : 363
. 1) "در المنثور"جلد 6 صفحه 300 -1
همچون نور آفتاب مشاهده می کنند که صحنه بهشت را روشن ساخته،بهشتیان به رضوان(فرشته مامور بهشت)می گویند:این
نور چیست با اینکه پروردگار ما فرموده در بهشت نه آفتاب را می بینند و نه سرما را؟!او در پاسخ می گوید:
.( این نور خورشید و ماه نیست،ولی علی ع و فاطمه س خندان شده اند و بهشت از نور دندانشان روشن گشته است"! ( 1
*** آیه بعد در ادامه این نعمتها می افزاید:"این در حالی است که سایه هاي درختان بهشتی بر آنها فرو افتاده،و چیدن میوه
.( ا تَذْلِیلًا ( 2 􀀀 ا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُه 􀀀 لالُه 􀀀 دانِیَهً عَلَیْهِمْ ظِ 􀀀 هایش براي آنها بسیار سهل و آسان است":( وَ
نه مشکلی وجود دارد،نه خاري در دست می رود،و نه احتیاج به تلاش و حرکتی براي چیدن میوه ها است! بار دیگر یاد آوري
این نکته را ضروري می دانیم که اصول حاکم بر زندگی انسان در آن جهان با این جهان بسیار متفاوت است،و آنچه در باره
نعمتهاي بهشتی در این آیات و آیات دیگر قرآن آمده،تنها اشاراتی است پر معنی به آن مواهب عظیم،و گرنه طبق تصریح
بعضی از روایات در آنجا نعمتهایی است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر اندیشه هیچ کسی نگذشته است.
"ابن عباس"سخنی دارد که در ذیل بعضی از آیات همین سوره بیان کرده است:می گوید:آنچه را خداوند در قرآن از
نعمتهاي بهشتی نام برده مثل
ص : 364
. 1) "روح المعانی"جلد 29 صفحه 159 -1
2) "قطوف"بر وزن"ظروف"جمع"قطف"(بر وزن حفظ)یا جمع"قطف" (بر وزن حذف)است که اولی معنی وصفی - 2
دارد،و دومی معنی مصدري،و به معنی میوه هاي چیده شده یا چیدن میوه است.
و مانندي در دنیا ندارد،ولی خداوند آن را با نامی که براي ما شناخته شده است نام می برد،مثلا از شراب طهوري نام می برد
.( که با"زنجبیل"ممزوج است این ماده معطري بود که عرب به آن علاقه داشت ( 1
*** در آیه بعد به توضیح قسمتی از چگونگی پذیرایی از این میهمانان بهشتی خدا وسائل پذیرایی آنها،و پذیرایی کنندگان
طافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَهٍ مِنْ فِضَّهٍ وَ 􀀀 می پردازد و می فرماید:"در گرداگرد آنها ظرفهایی از نقره و قدحهایی بلورین می گردانند"( وَ یُ
وارِیرَا ). 􀀀 کانَتْ قَ 􀀀 وابٍ 􀀀 أَکْ
ا تَقْدِیراً ). 􀀀 وارِیرَا مِنْ فِضَّهٍ قَدَّرُوه 􀀀 *** "ظرفهاي بلورینی از نقره!که آن را به اندازه لازم آماده کرده اند" ( قَ
در این ظرفها انواع غذاهاي بهشتی،و در آن قدحهاي بلورین انواع نوشیدنیهاي لذت بخش و نشاط آفرین،به مقداري که می
خواهند و علاقه دارند موجود است،و خدمتکاران بهشتی پیوسته گرد آنها دور می زنند و به آنها عرضه می کنند.
"آنیه"جمع"اناء"به معنی هر گونه ظرف است،و"اکواب"جمع "کوب"(بر وزن خوب)به معنی ظرف آب است که دسته
نداشته باشد که گاه از آن تعبیر به"قدح"می شود.
"قواریر"جمع"قاروره"به معنی ظرف بلورین و شیشه اي است.
عجب اینکه می فرماید:ظرفهاي بلورین بهشتی از نقره ساخته شده! در حالی که در عالم دنیا چنین ظرفی مطلقا وجود ندارد،و
ظرفهاي بلورین را
ص : 365
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 411 -1
از سنگهاي مخصوصی که ذوب می کنند می سازند،ولی همان خدایی که این امکان را در سنگ تیره آفرید که قابل تبدیل به
شیشه و بلور باشد،می تواند در فلزي همچون نقره نیز بیافریند.
و به هر حال از این تعبیر استفاده می شود که ظرفها و جامهاي بهشتی هم صفا و شفافیت بلور را دارد،و هم درخشندگی و
زیبایی نقره را،و نوشابه هایی که در آن است کاملا نمایان است.
قابل توجه اینکه:در حدیثی از امام صادق ع آمده است که
ینفذ البصر فی فضه الجنه کما ینفذ فی الزجاج!: "نور چشم انسان در نقره بهشتی نفوذ می کند،آن چنان که در شیشه و بلور
.( دنیا نفوذ دارد ( 1
این را نیز می دانیم در عصر ما دانشمندان به اشعه هایی پی برده اند(مانند اشعه ایکس)که از اجسام تیره نیز عبور می کند و
درون آن را مانند بلور نشان می دهد.
ابن عباس می گوید:همه نعمتهاي بهشتی شبیه و مانندي در دنیا دارد جز ظرفهاي بلورین که از نقره است که در دنیا شبیه و
.( مانندي براي آن نیست ( 2
*** سپس می افزاید:"در آنجا از جامهایی سیراب می شوند که لبریز از شراب طهوري است که با زنجبیل آمیخته"( وَ یُسْقَوْنَ
ا زَنْجَبِیلًا ). 􀀀 زاجُه 􀀀 کانَ مِ 􀀀 ا کَأْساً 􀀀 فِیه
بسیاري از مفسران تصریح کرده اند که عرب جاهلی از شرابهایی که آمیخته با زنجبیل بود لذت می برد زیرا که تندي
مخصوصی به شراب می داد، و قرآن در اینجا از جامهایی سخن می گوید که شراب طهورش با زنجبیل آمیخته
ص : 366
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 410 -1
. 2) "روح المعانی"جلد 29 صفحه 159 -2
است،ولی بدیهی است میان این شراب و آن شراب تفاوت از زمین تا آسمان است!و یا به تعبیر دیگر تفاوت از دنیا تا آخرت
است!.
به نظر می رسد که عرب دو نوع شراب با دو حالت مختلف داشته یکی به اصطلاح نشاط آور و محرك،و دیگري سست
کننده و آرام بخش که اولی را با"زنجبیل" می آمیخته،و دومی را با"کافور"،و از آنجا که حقایق عالم آخرت در قالب الفاظ
این جهان نمی گنجد چاره اي جز این نیست که این الفاظ با معانی گسترده تر و والاتري براي آن حقایق بزرگ استخدام
شود.
گرچه در باره معنی"زنجبیل"تفسیرهاي مختلفی نقل شده،ولی غالبا به همان ریشه معطر و خوشبویی که در ادویه مخصوص
غذا،و نوشابه ها به کار می رود تفسیر کرده اند.
تُسَ مّ سَلْسَبِیلًا )
ی􀀀 ا 􀀀 عَی فِیه *** سپس می افزاید:"این جامها از چشمه اي در بهشت پر می شود که سلسبیل نامیده می شود"( نْاً
.(1)
"سلسبیل"نوشیدنی بسیار لذیذي را می گویند که به راحتی در دهان و گلو جاري می شود و کاملا گوارا است،بسیاري
معتقدند که از ماده"سلاسه" به معنی"روانی"گرفته شده،همانگونه که به عبارات روان و جالب نیز"سلیس" گفته می شود.
بعضی دیگر گفته اند از ماده"تسلسل"گرفته شده که به معنی"حرکت پی در پی"است در نتیجه روان بودن چیزي را تداعی
می کند،بنا بر این هر دو معنی به هم نزدیک است،و در هر صورت باء در آن اضافی می باشد.
بعضی نیز معتقدند که این واژه اي است مرکب از دو کلمه"سال"و"سبیل"
ص : 367
1) در محل اعراب"عینا"همان سخنی که در چند آیه قبل گفتیم"عینا"جاري است!و مناسب آن است که از قبیل"منصوب -1
به نزع خافض"باشد.
و بعضی نیز آن را مرکب از"سال"و"سبیل"می دانند که در صورت اول مفهومش این است"راهی به طلب"و در صورت
دوم"راهی طلبید"و معنی کنایی هر دو "گوارا"است.
.( بعضی نیز تصریح کرده اند که در لغت عرب کلمه"سلسبیل"وجود نداشته و این از ابداعات قرآن مجید است ( 1
ولی معنی اول از همه مشهورتر و مناسبتر است.
*** سپس از پذیرایی کنندگان این بزم پرسرور که در جوار رحمت حق در بهشت برین برپا می شود سخن به میان آورده،می
گوید:"بر گرد آنها نوجوانان جاودانی می گردند که هر گاه آنها را ببینی گمان می کنی مرواریدهاي پراکنده اند"!( وَ یَطُوفُ
ذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً ). 􀀀 دانٌ مُخَلَّدُونَ إِ 􀀀 عَلَیْهِمْ وِلْ
هم خودشان در بهشت جاودانی هستند،و هم طراوت و زیبایی و نشاط جوانی آنها جاودانی است،و هم پذیرایی کردن
آنان،چرا که تعبیر"مخلدون"از یک سو، و تعبیر" یَطُوفُ عَلَیْهِمْ "(بر آنها طواف می کنند)از سوي دیگر بیانگر این واقعیت
است.
تعبیر به" لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً "(مرواریدهاي پراکنده)اشاره اي است به زیبایی و صفا و درخشندگی و جذابیت آنها،و هم حضورشان
در همه جاي این بزم الهی و روحانی.
ص : 368
1) بعضی از مفسران گفته اند که"سلسبیل"قاعدتا ما لا ینصرف است،زیرا علمیت و عجمه در آن جمع است،و اینکه در -1
اینجا تنوین به خود گرفته به خاطر هماهنگی با آخر آیات دیگر این سوره است.
*** و از آنجا که نعمتهاي جهان دیگر به وصف نمی آید هر قدر الفاظ گویا و رسا باشد،در آیه بعد به صورت سربسته می
.( ذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کَبِیراً ) ( 1 􀀀 افزاید:"و هنگامی که آنجا را می نگري نعمتها و ملک عظیمی را می بینی"!( وَ إِ
براي"نعیم"و"ملک کبیر"تفسیرهاي زیادي شده،از جمله در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم"معنی آیه این است که ملکی
.( است که هرگز زائل نمی شود و فنا نمی پذیرد" ( 2
یا نعمتهاي بهشتی آن قدر گسترده است که از نظر کثرت به وصف نمی آید.
یا اینکه"ملک کبیر"آن است که فرشتگان به هنگام دخول بر بهشتیان اذن می گیرند،و با سلام به آنها تحیت می گویند.
یا بهشتیان هر چه اراده کنند به آن دست می یابند.
یا پائین ترین فرد بهشتی قلمرو ملکش به اندازه است که وقتی نگاه می کند فاصله هزار سال راه را می بیند! یا به معنی ملک
دائمی و ابدي و توام با تحقق تمام آرزوها است.
واژه"نعیم"که در لغت به معنی"نعمتهاي فراوان"است،و"ملک کبیر" که از عظمت و وسعت باغهاي بهشتیان خبر می دهد
مفهوم وسیع و گسترده اي
ص : 369
1) بعضی از مفسرین تصریح کرده اند به اینکه"ثم"در اینجا"ظرف مکان"است و"رایت"معنی فعل لازم دارد و معنی آیه -1
چنین می شود"اذا رمیت ببصرك ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کَبِیراً "این احتمال نیز وجود دارد که"ثم""اسم اشاره به دور"باشد و
مفعول به"رایت".
. 2) مجمع البیان جلد 10 صفحه 411 -2
دارند که همه تفسیرهاي فوق را شامل می شوند.
*** تا اینجا به قسمتی از نعمتهاي بهشتی از قبیل"مساکن"و"تختها"و"سایه ها" و"میوه ها"و"نوشیدنیها"و"ظرفها"و"گروه
پذیرایی کنندگان"اشاره شد، اکنون نوبت وسائل تزیینی بهشتیان است،می فرماید:"بر اندام آنها لباسهایی است از حریر نازك
.( ابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ ) ( 1 􀀀 الِیَهُمْ ثِی 􀀀 سبز،و از دیباي ضخیم"( ع
سندس به معنی پارچه ابریشمین نازك است،در حالی که"استبرق" به معنی پارچه ابریشمین ضخیم است،بعضی آن را از کلمه
فارسی استبر یا"ستبر" می دانند،و بعضی احتمال داده اند که از ریشه عربی"برق"به معنی تلالؤ گرفته شده.سپس می افزاید:"و
ساوِرَ مِنْ فِضَّهٍ ). 􀀀 آنها با دستبندهایی از نقره تزیین شده اند" ( وَ حُلُّوا أَ
نقره هایی شفاف که همچون بلور می درخشد،و از یاقوت و در و مروارید زیباتر است.
"اساور"جمع"اسوره"(بر وزن مغفره)و آن نیز به نوبه خود جمع "سوار"(بر وزن غبار)یا سوار(بر وزن کتاب)است که در اصل
از کلمه فارسی "دستوار"به معنی"دستبند"گرفته شده،و به هنگام نقل به زبان عربی مختصر تغییري در آن پیدا شده است،و به
صورت"سوار"در آمده است.
ص : 370
1) در محل اعراب"عالیهم"دو احتمال است:نخست اینکه"ظرف"است به معنی"فوق"بنا بر این مفهوم آیه چنین می - 1
شود"فوقهم ثیاب سندس"دیگر اینکه"حال" است براي ضمیر"هم"که در آیات قبل بود و به"ابرار"باز می گردد و معنی
ابُ سُندُسٍ خُضْرٌ ". 􀀀 جمله چنین می شود"حالکونهم یعلوهم ثِی
انتخاب رنگ سبز براي لباسهاي بهشتی به خاطر آن است که رنگی است بسیار نشاط آفرین، همانند برگهاي زیباي درختان،و
البته رنگ سبز انواع و اقسامی دارد و هر کدام خود داراي لطفی است.
ا􀀀 در بعضی از آیات قرآن مانند آیه 30 سوره کهف آمده است که بهشتیان یا دستبندهایی از طلا تزئین می شوند" یُحَلَّوْنَ فِیه
ساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ " و این منافاتی با آنچه در آیه مورد بحث آمده ندارد،زیرا ممکن است از جهت تنوع،گاه با این تزیین 􀀀 مِنْ أَ
کنند،و گاه با آن.
در اینجا این سؤال پیش می آید که مگر دستبند طلا و نقره زینت زنانه نیست؟چگونه براي مردان بهشتی این زینت ذکر شده؟
ولی جواب آن روشن است چرا که در بسیاري از محیطها زینت طلا و نقره هم براي مردان است،و هم براي زنان(هر چند
اسلام زینت طلا را براي مردان تحریم کرده)ولی البته نوع دستبندهاي مردان و زنان متفاوت است،و از آیه 53 سوره زخرف
لا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَهٌ مِنْ ذَهَبٍ "چرا به موسی دستبندهایی از طلا داده نشده"؟بر می آید که 􀀀 که از قول فرعون نقل شده: فَلَوْ
دستبند طلا براي مردان در محیط مصر نشانه عظمت محسوب می شد.
بعلاوه همانگونه که بارها اشاره کرده ایم چون براي بیان نعمتهاي بهشتی الفاظ معمولی این دنیا هرگز کافی نیست،راهی جز
این وجود ندارد که با این الفاظ اشاراتی به آن نعمتهاي عظیم و توصیف ناکردنی شود.
و سرانجام در پایان آیه به عنوان آخرین و مهمترین نعمت از این سلسله نعمتها می فرماید"و پروردگارشان شراب طهور به آنها
راباً طَهُوراً ). 􀀀 اهُمْ رَبُّهُمْ شَ 􀀀 می نوشاند"( وَ سَق
درست است که در لابلاي این نعمتها نیز سخن از نوشیدنیهاي گوارا،از جامهایی که از چشمه سلسبیل پر می شود،و بهشتیان از
آن سیراب می گردند،در
ص : 371
دانٌ مُخَلَّدُونَ 􀀀 میان بود،ولی میان آنها و آنچه در این آیه آمده است فرق بسیار است.زیرا از یک سو در آنجا ساقی" وِلْ
"بودند،اما در اینجا ساقی"خدا" است،و چه تعبیر عجیبی؟مخصوصا با تکیه بر کلمه"رب"خداوندي که همیشه این انسان را
پرورش داده و مالک و مربی او است،وي را در مراحل تکامل همواره به پیش برده تا به آخرین مرحله رسیده،و اکنون نوبت
آن است که ربوبیتش را به حد اعلا برساند،و با دست قدرتش از جام شراب طهور بندگان ابرار و نیکان را سیراب و سرخوش
کند.
و از سوي دیگر"طهور"به معنی چیزي است که هم پاك است و هم پاك کننده به این ترتیب این شراب،جسم و روح انسان
را از هر گونه آلودگی و ناپاکی پاك می کند،و آن چنان روحانیت و نورانیت و نشاط به او می بخشد،که وصفش در هیچ
عبارتی نمی گنجد،حتی در حدیثی از امام صادق ع نقل شده است:
.( اللّ :"قلب و جان آنها را از همه چیز جز خداوند پاك می کند" ( 1
􀀀
یطهر هم عن کل شیء سوي ه
پرده هاي غفلت را می درد،حجابها را از بین می برد،و انسان را شایسته حضور دائم در جوار قرب خدا می کند،نشئه این
شراب طهور از هر نعمتی برتر،و از هر موهبتی بالاتر است.
اگر شراب آلوده دنیا عقل را زایل می کند،و انسان را از خدا دور می سازد، اما شراب طهوري که با دست ساقی"الست"داده
اللّ " بیگانه کرده،غرق در جمال و جلال او می کند.
􀀀
می شود،او را از"ما سوي ه
کوتاه سخن اینکه لطفی که در این آیه و در این نعمت نهفته است از همه برتر و بالاتر است.
ص : 372
. 1) مجمع البیان جلد 10 صفحه 411 -1
از حدیثی که از رسول خدا ص نقل شده استفاده می شود که چشمه شراب طهور بر در بهشت قرار دارد:
راباً طَهُوراً : 􀀀 اهُمْ رَبُّهُمْ شَ 􀀀 اللّ عز و جل وَ سَق
􀀀
اللّ بها قلوبهم من الحسد!...و ذلک قول ه
􀀀
فیسقون منها شربه فیطهر ه
"جرعه اي از این شراب طهور به آنها داده می شود و خدا به وسیله آن قلوب آنها را از حسد(و هر گونه صفات رذیله)پاك
.( می سازد" ( 1
جالب اینکه تعبیر به"طهور"در قرآن مجید فقط در دو مورد آمده یکی در مورد باران(فرقان 48 )که همه چیز را پاك و زنده
می کند و دیگر در آیه مورد بحث در باره شراب مخصوص بهشتی که آن نیز پاك کننده و حیات بخش است *** و در
آخرین آیه مورد بحث آخرین سخن را در این زمینه بیان کرده، می فرماید:"از سوي خدا به آنها گفته می شود:این نعمتهاي
عظیم و مواهب بی نظیر پاداش اعمال شما است،و سعی و کوشش و تلاش شما در طریق اطاعت فرمان حق مقبول و مشکور
کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً ). 􀀀 زاءً وَ 􀀀 کانَ لَکُمْ جَ 􀀀 ذا 􀀀􀀀 است"( إِنَّ ه
مبادا کسی تصور کند که این مواهب و پاداشهاي عظیم را بی حساب می دهند، اینها همه جزاي سعی و عمل است،و پاداش
.( مجاهدتها و خودسازیها و چشم پوشی از گناه است ( 2
بیان این مطلب خود لذت و لطف خاصی دارد که خداوند بزرگ،یا فرشتگان او،ابرار و نیکان را مخاطب ساخته و به عنوان
قدردانی و تشکر از آنها می گوید:اینها همه پاداش اعمال شما است،و سعی شما مشکور است،بلکه به
ص : 373
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 485 ذیل حدیث 60 -1
اللّ لهم"
􀀀
2) این آیه در حقیقت جمله اي در تقدیر دارد مانند"یقال"لهم"یا یقول ه -2
گفته بعضی از مفسران این نعمتی است ما فوق همه نعمتها و موهبتی است بالاتر از همه مواهب که خدا از انسان تشکر کند.
تعبیر به"کان"که فعل ماضی است خبر از گذشته می دهد،ممکن است اشاره به این باشد که این نعمتها از قبل براي شما فراهم
شده است،چرا که هر وقت کسی به میهمان خود بسیار اهمیت دهد وسائل پذیرایی او را از مدتها پیش آماده می کند.
ص : 374
[ [سوره الإنسان ( 76 ): آیات 23 تا 26
اشاره
لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً ( 24 ) وَ اُذْکُرِ اِسْمَ رَبِّکَ بُکْرَهً وَ أَصِیلًا 􀀀 ا عَلَیْکَ اَلْقُرْآنَ تَنْزِیلًا ( 23 ) فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ 􀀀 إِنّ نَحْنُ نَزَّلْن
􀀀
ا
( 25 ) وَ مِنَ اَللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا ( 26 )
ترجمه:
-23 مسلما ما قرآن را بر تو نازل کردیم.
-24 پس در(تبلیغ و اجراي)حکم پروردگارت شکیبا باش،و از هیچ گنهکار و کافري از آنان اطاعت مکن.
-25 و نام پروردگارت را هر صبح و شام به یاد آور.
-26 و در شبانگاه براي او سجده کن،و مقداري طولانی از شب،او را تسبیح گوي.
تفسیر:
پنج دستور مهم براي موفقیت در اجراي حکم خدا
آیات این سوره از آغاز تا کنون در باره خلقت انسان و سپس معاد و رستاخیز او سخن می گفت،در آیات مورد بحث روي
سخن را به پیامبر ص کرده، دستورات مؤکدي براي هدایت انسانها و صبر و مقاومت در این راه به او می دهد، در واقع این
آیات راه وصول به آن همه نعمتهاي بی مانند را نشان داده است که
ص : 375
تنها از طریق تمسک به قرآن و پیروي از رهبري چون پیامبر اسلام ص و الهام گرفتن از دستورات او امکان پذیر است.
ا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلًا ). 􀀀 إِنّ نَحْنُ نَزَّلْن
􀀀
نخست می فرماید:"مسلما ما قرآن را بر تو نازل کردیم"( ا
بعضی از مفسران"تنزیلا"را که به صورت"مفعول مطلق"در آیه فوق آمده اشاره به"نزول تدریجی قرآن"دانسته اند که اثر
تربیتی آن روشن است، و بعضی اشاره به عظمت مقام این کتاب آسمانی و تاکیدي بر نزول قرآن از ناحیه خداوند،مخصوصا
با توجه به تاکیدات دیگر که در آیه آمده(تاکید به وسیله "ان"و"نحن"و"جمله اسمیه")می دانند،و در حقیقت پاسخی است
به کسانی که پیامبر ص را به کهانت و سحر و افترا بر خداوند متهم می کردند.
*** سپس پنج دستور مهم به پیامبر اسلام ص می دهد که نخستین آن دعوت به صبر و استقامت است،می فرماید:"اکنون که
چنین است در طریق تبلیغ و اجراي احکام پروردگارت صابر و شکیبا باش"( فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ ).
از مشکلات و موانع راه و کثرت دشمنان و سرسختی آنها ترس و هراسی به خود راه مده،و هم چنان به پیش حرکت کن.
قابل توجه اینکه:دستور به استقامت را(با توجه به"فاء تفریع"در "فاصبر")فرع بر نزول قرآن از سوي خدا می گیرد،یعنی چون
پشتیبان تو خدا است قطعا در این راه استقامت کن،و تعبیر به"رب"اشاره لطیف دیگري به همین معنی است.
و در دومین دستور پیامبر ص را از هر گونه سازش با منحرفان بر حذر داشته می گوید:"از هیچ گنهکار و کافري از آنها
لا تُطِعْ مِنْهُمْ 􀀀 اطاعت مکن"( وَ
ص : 376
آثِماً أَوْ کَفُوراً
:(
در حقیقت این حکم دوم تاکیدي است بر حکم اول چرا که جمعیت دشمنان تلاش می کردند که از طرق مختلف پیامبر ص
را در مسیر باطل به سازش بکشانند،چنان که نقل شده که"عتبه بن ربیعه"و"ولید بن مغیره"به پیامبر ص می گفتند از دعوت
خود باز گرد،ما آن قدر ثروت در اختیار تو می گذاریم که راضی شوي،و زیباترین دختران عرب را به همسري تو در می
آوریم،و پیشنهادهاي دیگري از این قبیل،و پیامبر ص به عنوان یک رهبر بزرگ راستین باید در برابر این وسوسه هاي
شیطانی،یا تهدیداتی که بعد از بی اثر ماندن این تطمیعات عنوان می شود،صبر و استقامت به خرج دهد،نه تسلیم تطمیع
گردد،و نه تهدید.
درست است که پیامبر اسلام ص هرگز تسلیم نشد،ولی این تاکیدي است بر اهمیت این موضوع در مورد آن حضرت ص و
سرمشقی است جاودانی براي سایر رهبران راه خدا.
گرچه بعضی از مفسران"آثم"را به"عتبه بن ربیعه"و"کفور"را به "ولید بن مغیره"یا"ابو جهل"که هر سه از مشرکان عرب
بودند تفسیر کرده اند، ولی روشن است که"آثم" (گنهکار)و"کفور"(کافر و کفران کننده)مفهوم وسیع و گسترده اي دارد
که همه مجرمان و مشرکان را شامل می گردد،هر چند این سه نفر از مصداقهاي روشن آن بودند.
این نکته نیز قابل توجه است که"آثم"مفهوم عامی دارد که"کفور"را نیز شامل می شود،بنا بر این ذکر"کفور"از قبیل
ذکر"خاص"بعد از"عام"و براي تاکید است.
*** ولی از آنجا که صبر و استقامت در برابر هجوم این مشکلات عظیم کار آسانی
ص : 377
نیست،و پیمودن این راه را دو توشه خاصی لازم دارد،در آیه بعد می افزاید:
"نام پروردگارت را هر صبح و شام به یاد آور"( وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَهً وَ أَصِیلًا ).
*** "و شبانگاه براي او سجده کن،و مقدار زیادي از شب او را تسبیح گوي" ( وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا ).
تا در سایه آن"ذکر"و این"سجده"و"تسبیح"،نیروي لازم و قدرت معنوي و پشتوانه کافی براي مبارزه با مشکلات این راه
فراهم سازي.
"بکره"(بر وزن نکته)به معنی آغاز روز است و"اصیل"نقطه مقابل آن یعنی شامگاهان و آخر روز است.
بعضی گفته اند اطلاق این واژه بر آخر روز با توجه به اینکه از ماده "اصل"گرفته شده،به خاطر آن است که آخر روز اصل و
اساس شب را تشکیل می دهد.
از بعضی از تعبیرات استفاده می شود که"اصیل"گاه به فاصله میان ظهر و غروب اطلاق می گردد(مفردات راغب).
و از بعضی دیگر بر می آید که"اصیل"به اوائل شب نیز گفته می شود،زیرا که آن را به"عشی"تفسیر کرده اند و"عشی"آغاز
شب است چنان که نماز مغرب و عشا را"عشائین"می گویند،حتی از بعضی کلمات استفاده می شود که "عشی"از زوال ظهر
.( تا صبح فردا را نیز شامل می شود ( 1
ولی با توجه به اینکه"اصیل"در آیه شریفه در مقابل"بکره"(صبحگاهان) قرار گرفته،و بعد از آن نیز سخن از عبادت شبانه به
میان آمده،روشن می شود
ص : 378
1) "مفردات راغب". -1
که منظور همان طرف آخر روز است.
به هر حال این دو آیه در حقیقت بیانگر لزوم توجه شبانه روزي و مستمر به ذات مقدس پروردگار است.
بعضی آن را به خصوص نمازهاي پنجگانه،یا به اضافه نماز شب،یا خصوص نماز صبح و عصر و مغرب و عشا تفسیر کرده
اند،ولی ظاهر این است که این نمازها مصداقهایی از این ذکر مستمر الهی،و تسبیح و سجده در پیشگاه مقدس اوست.
تعبیر به" لَیْلًا طَوِیلًا "اشاره به این است که مقدار زیادي از شب را تسبیح خدا کن،در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا ع
.!( در تفسیر آن آمده که در پاسخ این سؤال که منظور از این تسبیح چیست؟فرمود:منظور نماز شب است ( 1
ولی بعید نیست که این تفسیر نیز از قبیل بیان مصداق روشن باشد،چرا که نماز شب در تقویت روح ایمان،و تهذیب نفوس،و
زنده نگهداشتن اراده انسان در طریق اطاعت خدا،تاثیر فوق العاده اي دارد.
***در اینجا باید به این نکته توجه داشت که دستورهاي پنجگانه آیات فوق گرچه به صورت برنامه اي براي پیامبر اسلام ص
ذکر شده،ولی در حقیقت سرمشقی است براي همه کسانی که در مسیر رهبري معنوي و انسانی جامعه بشري گام بر می دارند.
آنها باید بدانند بعد از اطمینان و ایمان کامل به هدف و رسالتی که دارند لازم است صبر و استقامت پیشه کنند،و از انبوه
مشکلات راه،وحشت نداشته باشند، چرا که هدایت یک جمعیت به خصوص زمانی که در مقابل انسان افراد ناآگاه و دشمنان
لجوج وجود داشته باشند،همیشه توام با مشکلات عظیم بوده و هست،
ص : 379
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 413 -1
و اگر صبر و استقامت رهبران نباشد هیچ رسالتی به ثمر نمی رسد.
و در مرحله بعد باید در برابر وسوسه هاي شیاطینی که مصداق آثم و کفورند، و با انواع حیل و تزویر سعی در منحرف ساختن
رهبران و پیشوایان می کنند،تا رسالت آنها عقیم ماند،با کمال قدرت مقاومت کنند،نه فریب تطمیع بخورند و نه واهمه اي از
تهدید به خود راه دهند.
و در تمام مراحل براي کسب قدرت روحی،و نیروي اراده،عزم راسخ،و تصمیم آهنین،هر صبح و شام به یاد خدا باشند،و
پیشانی را بر درگاهش بسایند، مخصوصا از عبادتهاي شبانه و راز و نیاز با او مدد گیرند که اگر این امور رعایت شود پیروزي
حتمی است.
و اگر در پاره اي از مراحل مصیبت و شکستی رخ دهد در پرتو این اصول می توان آنها را جبران کرد،برنامه زندگی پیامبر
اسلام ص و دعوت و رسالت او سرمشق مؤثري براي رهروان این راه است.
ص : 380
[ [سوره الإنسان ( 76 ): آیات 27 تا 31
اشاره
الَهُمْ تَبْدِیلًا ( 28 ) إِنَّ 􀀀 ا أَمْث 􀀀 ا بَدَّلْن 􀀀 ذا شِئْن 􀀀 ا أَسْرَهُمْ وَ إِ 􀀀 اهُمْ وَ شَدَدْن 􀀀 اءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلًا ( 27 ) نَحْنُ خَلَقْن 􀀀 اجِلَهَ وَ یَذَرُونَ وَر 􀀀 لاءِ یُحِبُّونَ اَلْع 􀀀 ؤُ􀀀 إِنَّ ه
شاءُ فِی 􀀀 کانَ عَلِیماً حَکِیماً ( 30 ) یُدْخِلُ مَنْ یَ 􀀀 اَللّ
􀀀
اَللّ إِنَّ هَ
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 إِلاّ أَنْ یَ
􀀀
شاؤُنَ 􀀀 ا تَ 􀀀 ی رَبِّهِ سَبِیلًا ( 29 ) وَ م 􀀀 شاءَ اِتَّخَذَ إِل 􀀀 ذِهِ تَذْکِرَهٌ فَمَنْ 􀀀ه
( ذاباً أَلِیماً ( 31 􀀀 اَلظّ أَعَدَّ لَهُمْ عَ
􀀀
رَحْمَتِهِ وَ الِمِینَ
ترجمه:
-27 آنها زندگی زودگذر دنیا را دوست دارند در حالی که پشت سر خود روز سخت و سنگینی را رها می کنند.
-28 ما آنها را آفریدیم و پیوندهاي وجودشان را محکم کردیم،و هر زمان بخواهیم جاي آنان را به گروه دیگري می دهیم.
-29 این یک تذکر و یاد آوري است و هر کس بخواهد(با استفاده از آن)راهی به سوي
ص : 381
پروردگارش انتخاب می کند.
-30 و شما چیزي را نمی خواهید مگر اینکه خدا بخواهد،خداوند عالم و حکیم است.
-31 هر کس را بخواهد(و شایسته ببیند)در رحمت خود وارد می کند،و براي ظالمان عذاب دردناکی فراهم ساخته است.
تفسیر:
این یک هشدار است،و انتخاب راه با شماست!
در آیات گذشته به پیامبر ص هشدار داده شده که تحت تاثیر افراد "آثم"و"کفور"(مجرم و کافر)هرگز واقع نشود،و به
شهادت تاریخ،آنها کسانی بودند که به پندار خامشان براي نفوذ در اراده و تصمیم پیامبر ص می خواستند از تطمیع به مال و
مقام و زنهاي زیبا کمک بگیرند.
آیات مورد بحث معرفی بیشتري از آنها کرده،می گوید:"آنها زندگی زود گذر این جهان را دوست دارند،در حالی که در
اءَهُمْ یَوْماً 􀀀 اجِلَهَ وَ یَذَرُونَ وَر 􀀀 لاءِ یُحِبُّونَ الْع 􀀀 ؤُ􀀀 پشت سر خود روز سخت و سنگینی را رها می کنند و نادیده می گیرند"!( إِنَّ ه
ثَقِیلًا ).
افق افکار آنها از خور و خواب و شهوت فراتر نمی رود،و آخرین نقطه دید آنها همین لذائذ بی قید و شرط مادي است،و
عجب اینکه می خواهند روح بزرگ پیامبر ص را نیز با همین مقیاس بسنجند.
اما این بی خبران کوردل توجه ندارند که چه روز سنگینی در پیش دارند؟!،سنگین از نظر مجازاتها،سنگین از نظر محاسبه،و
سنگین از نظر طول زمان و فضاحت و رسوایی سنگین.
تعبیر به"وراءهم"(پشت سرشان)با اینکه باید قاعدتا پیش روي آنها گفته شود به خاطر آن است اینها آن روز را به دست
فراموشی می سپارند،
ص : 382
گویی پشت سر انداخته اند،ولی به گفته بعضی از مفسران کلمه"وراء"گاه به معنی پشت سر،و گاه به معنی پیش رو به کار
.( می رود ( 1
*** در آیه بعد به آنها هشدار می دهد که از نیرو و قدرت خود مغرور نشوند که اینها را همه خدا داده،و هر زمان بخواهد به
سرعت باز پس می گیرد،می فرماید:
"ما آنها را آفریدیم،و پیوندهاي وجودشان را محکم کردیم،به آنها قوت و قدرت بخشیدیم،و هر زمان بخواهیم آنها را می
.( الَهُمْ تَبْدِیلًا ) ( 2 􀀀 ا أَمْث 􀀀 ا بَدَّلْن 􀀀 ذا شِئْن 􀀀 ا أَسْرَهُمْ وَ إِ 􀀀 اهُمْ وَ شَدَدْن 􀀀 بریم و گروه دیگري را جانشینشان می سازیم"( نَحْنُ خَلَقْن
"اسر"(بر وزن عصر)در اصل به معنی بستن چیزي با زنجیر است،و اسیران را از این جهت"اسیر"نامیده اند که آنها را می
بندند،ولی"اسر"در اینجا اشاره به استحکام پیوندهاي وجودي انسان است که قدرت حرکت و توانایی فعالیتهاي مهم به او می
دهد.
به راستی قرآن در اینجا انگشت روي نقطه حساسی گذارده،و آن پیوندهاي مختلف اجزاي وجود بشر است از عصبهاي
کوچک و بزرگ که همچون طنابهاي آهنین عضلات را به یکدیگر مربوط می سازد گرفته،تا رباطها و عضلات مختلف،
ص : 383
1) در تفسیر"روح البیان"آمده است که اگر"وراء"به"فاعل"اضافه شود به معنی پشت سر است،و اگر به"مفعول"اضافه -1
.( شود به معنی پیش رو است(روح البیان جلد 8 صفحه 439
2) این آیه محذوفی دارد و در تقدیر چنین است:بدلناهم امثالهم(توجه داشته باشید که تبدیل غالبا دو مفعول می گیرد در -2
اینجا ضمیر"هم"مفعول اول و"امثالهم" مفعول دوم است).
آن چنان قطعات کوچک و بزرگ استخوان و گوشتهاي اندام انسان را به یکدیگر محکم بسته که از مجموع آنها یک واحد
کاملا منسجم که آماده انجام هر گونه فعالیتی است ساخته،اما رویهمرفته این جمله کنایه از قدرت و قوت است.
این آیه در ضمن غنا و بی نیازي ذات پاك خدا را،از آنها،و از اطاعت و ایمانشان،روشن می سازد،تا بدانند اگر اصراري براي
ایمان آنها است، در حقیقت لطف و رحمتی است از ناحیه پروردگار.
نظیر این معنی در آیه 133 سوره انعام نیز آمده است،آنجا که می فرماید: وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَهِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ
شاءُ : 􀀀 ا یَ 􀀀 مِنْ بَعْدِکُمْ م
"پروردگار تو بی نیاز و مهربان است،اگر بخواهد همه شما را می برد، و هر کس را بخواهد جانشین شما می سازد".
*** سپس به کل بحثهایی که در این سوره آمده است که مجموعا یک برنامه جامع سعادت را ارائه می دهد اشاره کرده،می
گوید:"این یک تذکر و یادآوري است،و هر کس بخواهد با استفاده از آن راهی به سوي پروردگارش انتخاب می کند"( إِنَّ
.( ی رَبِّهِ سَبِیلًا ) ( 1 􀀀 شاءَ اتَّخَذَ إِل 􀀀 ذِهِ تَذْکِرَهٌ فَمَنْ 􀀀ه
وظیفه ما نشان دادن راه است،نه اجبار بر انتخاب،این شما هستید که باید با عقل و درك خود،حق را از باطل تشخیص دهید،و
با اراده و اختیار خود تصمیم بگیرید.
این در حقیقت تاکیدي است بر آنچه در آغاز سوره گذشته که فرمود:
ص : 384
1) بعضی براي آیه محذوفی قائلند،و می گویند:در تقدیر چنین است"فمن شاء اتخذ الی رضا ربه سبیلا"،یا"الی طاعه ربه -1
سبیلا"ولی انصاف این است که نیازي به تقدیر ندارد،چرا که همه راههاي تکامل به سوي خدا منتهی می شود.
إِمّ کَفُوراً :"ما راه را به او نشان دادیم،خواه پذیرا شود و شکر این نعمت را بجا آورد،یا اعراض و
ا􀀀 و شاکِراً 􀀀 إِمّ
ا􀀀 الس اهُ بَِّیلَ 􀀀 إِنّ هَدَیْن
􀀀
ا
کفران کند".
*** و از آنجا که ممکن است افراد کوته فکر از تعبیر فوق نوعی تفویض و واگذاري مطلق به بندگان تصور کنند،در آیه بعد
.( اللّ ) ( 1
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 إِلاّ أَنْ یَ
􀀀
شاؤُنَ 􀀀 ا تَ 􀀀 براي نفی این توهم می افزاید:"شما چیزي را نمی خواهید مگر اینکه خدا بخواهد"( وَ م
کانَ عَلِیماً حَکِیماً ). 􀀀 اللّ
􀀀
"چرا که خداوند عالم و حکیم است"( إِنَّ هَ
و این در حقیقت اثبات اصل معروف"الامر بین الامرین"است،از یک سو می فرماید:"خدا راه را نشان داده و انتخاب با شما
است"و از سوي دیگر می افزاید:"انتخاب شما منوط به مشیت الهی است"یعنی شما استقلال کامل ندارید بلکه قدرت و توان
و آزادي اراده شما همه به خواست خدا و از ناحیه او است،و هر زمان اراده کند می تواند این قدرت و آزادي را سلب کند.
به این ترتیب نه"تفویض"و واگذاري کامل است و نه اجبار و سلب اختیار، بلکه حقیقتی است دقیق و ظریف در میان این
دو،یا به تعبیر دیگر:نوعی آزادي وابسته به مشیت الهی است،که هر لحظه بخواهد می تواند آن را باز پس گیرد،تا هم بندگان
بتوانند بار تکلیف و مسئولیت را که رمز تکامل آنهاست بر دوش گیرند و هم خود را بی نیاز از خداوند تصور نکنند.
خلاصه این تعبیر براي آن است که بندگان،خود را بی نیاز از هدایت
ص : 385
اللّ "چیست؟جمعی از مفسران گفته اند منصوب به ظرفیت است،و در معنی چنین
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 1) در اینکه محل اعراب" أَنْ یَ -1
اللّ "ولی این احتمال نیز وجود دارد که در اینجا"شیئا"در تقدیر باشد،و در معنی چنین است"و
􀀀
است"ما تشاءون الا وقت مشیه ه
اللّ ".
􀀀
ما تشاءون الا شیئا یشاء ه
و حمایت و توفیق و تایید ذات مقدس او ندانند،و در عین تصمیم گیري در کارها، خود را به او بسپارند،و تحت حمایت او
قرار دهند.
از اینجا روشن می شود اینکه بعضی از مفسران جبري مسلک مانند"فخر رازي" به این آیه چسبیده اند به خاطر پیشداوریهایی
است که در این مساله داشته اند، او می گوید:و اعلم ان هذه الایه من جمله الآیات التی تلاطمت فیها امواج الجبر و
.( القدر!:"بدان که این آیه از آیاتی است که امواج جبر در آن متلاطم است! ( 1
آري،اگر این آیه را از آیات قبل جدا کنیم جاي این توهم وجود دارد ولی با توجه به اینکه در یک آیه بیان تاثیر اختیار
شده،و در یک آیه دیگر بیان تاثیر مشیت پروردگار،به خوبی مساله"الامر بین الامرین"تثبیت می گردد.
عجیب است طرفداران تفویض به همان آیه اي می چسبند که سخن از اختیار مطلق می گوید،و طرفداران جبر به آیه اي که به
تنهایی بوي جبر می دهد،و هر کدام می خواهند پیشداوریهاي خود را با آن توجیه کنند،در حالی که فهم صحیح کلام الهی(و
هر کلام دیگر)ایجاب می کند که همه را در کنار هم بگذارند،و بدون تعصب و پیشداوري قبلی قضاوت کنند.
کانَ عَلِیماً حَکِیماً نیز ممکن است اشاره به همین معنی باشد چرا که علم و حکمت خدا ایجاب 􀀀 اللّ
􀀀
ذیل آیه که می فرماید: إِنَّ هَ
می کند بندگان را در پیمودن راه تکامل آزاد بگذارد،و گرنه تکامل اجباري و تحمیلی تکامل نیست،بعلاوه علم و حکمت او
اجازه نمی دهد که افرادي را مجبور به کار خیر و افرادي را مجبور به کار شر،کند،و بعد گروه اول را پاداش دهد،و گروه دوم
را مجازات کند.
***
ص : 386
. 1) تفسیر"فخر رازي"جلد 30 صفحه 262 -1
و سرانجام در آخرین آیه این سوره،به سرنوشت نیکوکاران و بدکاران در یک جمله کوتاه و پرمعنی اشاره کرده،می
فرماید:"خدا هر کس را بخواهد در رحمتش وارد می کند،و براي ظالمان عذاب دردناکی فراهم ساخته است" ( یُدْخِلُ مَنْ
ذاباً أَلِیماً ). 􀀀 الظّ أَعَدَّ لَهُمْ عَ
􀀀
شاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَ الِمِینَ 􀀀 یَ
جالب اینکه در آغاز آیه می گوید:"هر کس را بخواهد در رحمت خود وارد می کند"ولی در پایان آیه،عذاب را روي
ظالمان متمرکز می سازد،و این نشان می دهد که مشیت او بر عذاب به دنبال مشیت انسان بر ظلم و گناه است،و به قرینه مقابله
روشن می شود که مشیت او در رحمت نیز به دنبال اراده انسان در ایمان و عمل صالح و اجراي عدل است،و جز این از حکیم
نمی توان انتظار داشت.
عجب اینکه با این قرینه روشن باز افرادي مانند فخر رازي صدر آیه را دلیل بر مساله جبر گرفته اند بی آنکه ذیل آیه را که در
.( باره آزادي اراده و عمل ظالمان سخن می گوید مورد توجه قرار دهند! ( 1
***خداوندا!ما را در رحمتت داخل کن،و از عذاب الیمی که در انتظار ظالمان است برهان.
پروردگارا!تو راه را نشان دادي،ما نیز تصمیم به پیمودن این راه داریم، ما را مدد فرما! بارالها!اگر از"ابرار"نیستیم دوستدار
آنهائیم،ما را به آنها ملحق نما.
پایان سوره انسان(دهر) 1 ربیع الثانی 1407
ص : 387
461 (ذیل آیه 37 سوره زمر)مطالعه فرمائید. - 1) شرح بیشتر در باره آیات"مشیت"را در جلد 19 صفحه 468 -1
ص : 388