گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و ششم
76) سوره نبا این سوره مکی است و داراي 40 آیه است )
اشاره
ص : 2
محتواي سوره"نبا"
اصولا اکثریت قریب به اتفاق سوره هاي جزء آخر قرآن در"مکه"نازل شده،و بیش از همه چیز روي مساله مبدء و معاد،و
بشارت و انذار،که طبیعت سوره هاي مکی است تکیه می کند،غالبا لحنی کوبنده و تکان دهنده و بیدار کننده دارد،آیه ها
همگی جز در موارد معدودي کوتاه،و مملو از اشارات است،و به همین دلیل تاثیر بسیار عمیقی روي هر فرد آگاه می
گذارد،ناآگاهان را نیز بیدار می کند،و به کالبدهاي بی روح جان می دهد،به افراد بی تفاوت احساس و تعهد و مسئولیت می
بخشد،و براي خود عالمی دارد،عالمی پرغوغا و پر از شور و نوا! سوره"نبا"نیز از این اصل کلی مستثنا نیست،با سؤالی بیدارگر
شروع می شود،و با جمله اي پر از عبرت پایان می یابد.
محتواي این سوره را می توان در چند بخش خلاصه کرد.
-1 سؤالی که در آغاز سوره از حادثه بزرگ(نبا عظیم)یعنی روز قیامت مطرح شده است.
-2 سپس به بیان نمونه هایی از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمین و زندگی انسانها و مواهب آن-به عنوان دلیلی بر
امکان معاد و رستاخیز- می پردازد.
-3 در بخش دیگري قسمتی از نشانه هاي آغاز رستاخیز را بیان می دارد.
-4 در بخش دیگري گوشه اي از عذابهاي دردناك طغیانگران را.
-5 به دنبال آن قسمتی از نعمتها و مواهب شوق انگیز بهشتی را شرح می دهد.
ص : 3
-6 سرانجام با انذار شدیدي از عذاب قریب،و سپس ذکر سرنوشت غم انگیز کافران سوره پایان می گیرد.
ضمنا نامگذاري این سوره به خاطر تعبیري است که در آیه دوم آن آمده است،و گاه از آن به عنوان سوره"عم"به تناسب آیه
نخستین آن تعبیر می شود.
***
فضیلت تلاوت سوره نبا
اللّ برد الشراب یوم القیامه: "کسی که
􀀀
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص آمده است: من قرأ سوره عم یتساءلون سقاه ه
سوره عم یتساءلون را بخواند خداوند از نوشیدنی خنک و گواراي بهشتی در قیامت سیرابش می کند" 1. و در حدیثی از امام
صادق ع می خوانیم: من قرأ عم یتساءلون لم یخرج سنته اذا کان یدمنها فی کل یوم حتی یزور البیت الحرام!: "کسی که همه
روز سوره عم یتساءلون را ادامه دهد سال تمام نمی شود مگر اینکه خانه خدا را زیارت می کند"! 2. و نیز در حدیث دیگري
از رسول خدا ص نقل شده که فرمود: من قرأها و حفظها کان حسابه یوم القیامه بمقدار صلاه واحده: "کسی که آن را بخواند
. و حفظ کند حساب او در روز قیامت(چنان سریع انجام می گیرد که)به مقدار خواندن یک نماز خواهد بود" 3
ص : 4
[ [سوره النبإ ( 78 ): آیات 1 تا 5
اشاره
کَلّا
􀀀
کَلّا سَیَعْلَمُونَ ( 4) ثُمَّ
􀀀
( ساءَلُونَ ( 1) عَنِ اَلنَّبَإِ اَلْعَظِیمِ ( 2) اَلَّذِي هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ( 3 􀀀 عَمَّ یَتَ ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( سَیَعْلَمُونَ ( 5
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال می کنند؟! 2-از خبر بزرگ و پر اهمیت(رستاخیز).
-3 همان خبري که پیوسته در آن اختلاف دارند.
-4 چنین نیست که آنها فکر می کنند،و به زودي می فهمند.
-5 باز هم چنین نیست که آنها می پندارند،و به زودي می فهمند.
تفسیر:
خبر مهم!
در نخستین آیه سوره به عنوان یک استفهام آمیخته با تعجب می فرماید:
ص : 5
.( ساءَلُونَ) ( 1 􀀀 "آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال می کنند"؟ (عَمَّ یَتَ
*** سپس بی آنکه در انتظار پاسخ آنها باشد خود به پاسخگویی پرداخته می افزاید:"آنها از خبر بزرگ و پر اهمیت سؤال
می کنند"( عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ).
*** "همان خبري که پیوسته در آن اختلاف دارند"( اَلَّذِي هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ).
در اینکه منظور از این خبر بزرگ(نبا عظیم)چیست؟مفسران پاسخهاي متعددي گفته اند:گروهی آن را اشاره به روز
رستاخیز،و بعضی اشاره به نزول قرآن مجید،و بعضی به همه اصول دین از توحید گرفته تا معاد،و در روایاتی نیز تفسیر به
مساله ولایت و امامت شده است که در نکته هاي آینده به آن اشاره خواهد شد دقت در مجموع آیات این سوره مخصوصا
اتاً که بعد از ذکر نشانه هاي قدرت خداوند در زمین و آسمان 􀀀 کانَ مِیق 􀀀 تعبیراتی که در آیات بعد آمده و جمله إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ
آمده،و توجه به این حقیقت که شدیدترین مخالفت مشرکان در مساله"معاد"بود،رویهمرفته تفسیر اول یعنی معاد و رستاخیز را
تایید می کند.
"نبا"به گفته"راغب"در"مفردات"به معنی خبري است که"مهم"باشد و داراي"فایده"و انسان نسبت به آن"علم"یا"ظن
غالب"پیدا کند،و این امور
ص : 6
1) "عم"مخفف"عما"و مرکب از"عن"و"ما"استفهامیه است. -1
.( سه گانه در معنی نبا شرط است ( 1
بنا بر این توصیف به"عظیم"تاکید بیشتري را می رساند و رویهمرفته نشان می دهد که این خبر که گروهی در آن تردید
داشتند واقعیتی بوده است شناخته شده،پر اهمیت،و با عظمت،و چنان که گفتیم مناسبتر از همه این است که منظور خبر
رستاخیز باشد.
جمله"یتساءلون"(از یکدیگر سؤال می کنند)ممکن است تنها اشاره به کفار باشد که آنها همواره درباره معاد از یکدیگر
سؤال می کردند،نه سؤال براي تحقیق و درك حقیقت.
.( این احتمال نیز وجود دارد که منظور از آن سؤال از مؤمنان باشد،و یا سؤال از شخص پیامبر ص ( 2
در اینجا سؤالی مطرح شده که اگر منظور از"نبا عظیم"رستاخیز است، این امر ظاهرا مورد انکار همه کفار بوده،چرا می
فرماید:"آنها در آن اختلاف دارند"؟ در پاسخ می گوئیم:اولا انکار معاد به صورت مطلق حتی در میان مشرکان قطعی
نیست،چه اینکه بسیاري از آنها بقاي روح را بعد از بدن و به تعبیر دیگري معاد روحانی را اجمالا قبول داشتند.
ص : 7
1) "مفردات راغب"ماده"نبا". -1
2) باید توجه داشت که باب"تفاعل"هر چند غالبا به معنی کاري است که به صورت متقابل انجام می شود ولی در بعضی -2
از موارد معنی"ثلاثی مجرد"و یا معانی دیگري دارد(بعضی از اهل لغت براي تفاعل 5 معنی ذکر کرده اند 1-مشارکت دو نفر
یا بیشتر در انجام کاري 2-مطاوعه مانند"تباعد" 3-اظهار چیزي بدون واقعیت مانند "تمارض" 4-وقوع چیزي تدریجا
مانند"توارد" 5-معنی فعل ثلاثی مانند"تعالی" که به معنی"علا"می باشد).
اما در مورد معاد جسمانی بعضی در آن اظهار تردید و شک می کردند که لحن آیات قرآن آن را منعکس کرده است(نمل
باللّ )دیوانه،یا مفتري بر خدا، می
􀀀
66 )و بعضی شدیدا منکر بوده و حتی پیامبر ص را به خاطر ادعاي معاد جسمانی(نعوذ ه
دانستند(سبا 7 و 8)و به این ترتیب اختلاف آنها در مساله معاد قابل انکار نیست.
کَلّا سَیَعْلَمُونَ )
􀀀 *** سپس می افزاید:"اینچنین نیست که آنها درباره قیامت می گویند و فکر می کنند،و به زودي می فهمند"(
.(1)
کَلّا سَیَعْلَمُونَ ).
􀀀
*** باز هم چنین نیست که آنها می پندارند،و به زودي آگاه خواهند شد" ( ثُمَّ
"آن روز با خبر می شوند که فریاد وا حسرتاي آنها بلند است،و از تفریط و کوتاهی خود سخت پشیمان می شوند"" أَنْ تَقُولَ
.( اللّ "(زمر- 56
􀀀
ا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ هِ 􀀀 ی م 􀀀 ی عَل 􀀀 ا حَسْرَت 􀀀 نَفْسٌ ی
ی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ ":"آیا 􀀀 آن روز که امواج عذاب گرداگرد آنها را می گیرد،و تقاضاي بازگشت به دنیا را می کنند" هَلْ إِل
.( راهی به بازگشت وجود دارد"(شوري- 44
حتی در لحظه مرگ که حجابها از برابر چشم انسان کنار می رود،
ص : 8
1) معروف در میان علماي ادب عربی و مفسران این است که"کلا"حرف ردع است،و معنی آن نفی یا نهی نسبت به -1
مطالب قبل می باشد،ولی بعضی گفته اند که در معانی دیگري نیز به طور ندرت استعمال می شود که سه معنی را نام برده
اند"تاکید"و"الا" استفتاحیه و"حرف جواب به منزله نعم"که هر کدام را بعضی برگزیده اند(مجمع البحرین و کتب دیگر).
و حقایق عالم دیگر در برابر او آشکار می شود،و به برزخ و معاد یقین پیدا می کند در همان لحظه نیز فریادش بلند می شود
.(100- ما تَرَکْتُ "(مؤمنون 99 􀀀 صالِحاً فِی 􀀀 که"مرا باز گردانید تا عمل صالحی انجام دهم"" رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ
تعبیر به"سیعلمون"(با"س"که معمولا براي آینده نزدیک می آید) اشاره به این است که قیامت امري است نزدیک،و تمام عمر
دنیا در برابر آن ساعتی بیش نیست! در اینکه دو آیه فوق که به صورت تکرار آمده به منظور تاکید یک واقعیت(آگاهی آنها
در آینده نزدیک از قیامت و رستاخیز)است،یا بیان دو مطلب جداگانه(اولی اشاره به این است که در آینده نزدیک عذاب دنیا
را می بینند،و دومی اشاره به اینکه عذاب آخرت را بعد از آن خواهند دید)مفسران دو احتمال داده اند،ولی تفسیر اول مناسبتر
به نظر می رسد.
این احتمال نیز داده شده که منظور این است که با پیشرفت علم و دانش بشر شواهد و دلائل بر وجود رستاخیز آن قدر فراوان
می شود که حتی منکران چاره اي جز اعتراف به آن نمی بینند.
ولی اشکال این تفسیر آن است که چنین آگاهی براي آیندگان از نوع بشر خواهد بود نه براي آن گروهی که در عصر پیامبر
ص می زیستند و در امر قیامت اختلاف داشتند،در حالی که آیه درباره آنها سخن می گوید.
***
نکته ها:
اشاره
-1 مساله"ولایت"و"نبا عظیم":
چنان که گفتیم"نبا عظیم"به چند معنی تفسیر شده:قیامت،قرآن،تمام اصول عقائد دینی اعم از مبدء و معاد،ولی قرائن موجود
در مجموعه آیات این
ص : 9
سوره نشان می دهد که تفسیر آن به"معاد"از همه برتري دارد.
ولی در روایات زیادي که از طرق اهل بیت ع و بعضی از طرق اهل سنت نقل شده،"نبا عظیم"(خبر بزرگ)به مساله ولایت و
امامت امیر مؤمنان "علی" ع که مورد اختلاف و گفتگو از سوي جمعی بود،یا به مساله"ولایت به طور اعم"تفسیر شده است.
این روایات گاه از خود علی ع،و گاه از امامان دیگر ع نقل شده که به عنوان نمونه سه روایت را در اینجا می آوریم:
اللّ ص در تفسیر عَمَّ
􀀀
-1 روایتی است که حافظ محمد بن مؤمن شیرازي که از علماي اهل سنت است نقل کرده که رسول ه
ساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ فرمود:منظور ولایت علی است که از آنها درباره آن در قبر سؤال می شود،و هیچکس در شرق و 􀀀 یَتَ
غرب عالم،در بر و بحر از دنیا نمی رود مگر اینکه فرشتگان از او درباره ولایت امیر مؤمنان ع بعد از مرگ پرسش می کنند،و
.( به او می گویند:دینت چیست؟پیامبرت کیست؟و امامت کیست؟ ( 1
-2 در حدیث دیگري آمده است که روز جنگ صفین مردي از لشکر شام در حالی که سلاح بر تن پوشیده،و قرآنی حمایل
ساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ را تلاوت می کرد،علی ع شخصا به میدان او آمد و به او 􀀀 کرده بود،وارد میدان شد، و سوره عَمَّ یَتَ
فرمود:ا تعرف النبأ العظیم الذي هم فیه مختلفون "آیا می دانی نبا عظیمی که در آن اختلاف دارند چیست"؟! آن مرد در
جواب گفت:نه،نمی دانم! امام فرمود:
اللّ النبأ العظیم الذي فیه اختلفتم و علی ولایته تنازعتم،و عن ولایتی رجعتم بعد ما قبلتم...و یوم القیامه تعلمون ما علمتم
􀀀
انا و ه
ص : 10
.( 1) "رساله الاعتقاد"ابو بکر محمد بن مؤمن الشیرازي(طبق نقل احقاق الحق جلد 3 صفحه 484 -1
"منم آن نبا عظیم که درباره آن اختلاف دارید!و در ولایت او به نزاع برخاسته اید، شما از ولایت من باز گشتید بعد از آنکه
.( پذیرفتید،و در قیامت بار دیگر آنچه را قبلا در این زمینه دانسته اید خواهید دانست"! ( 1
-3 در روایتی از امام صادق ع آمده است که فرمود:
.( النبأ العظیم الولایه: "نبا عظیم همان مساله ولایت است" ( 2
جمع میان محتواي این روایات و آنچه در مورد تفسیر آیه به مساله معاد ذکر کردیم از دو راه ممکن است:نخست اینکه"نبا
عظیم"مفهوم وسیع و گسترده اي دارد که همه اینها را شامل می شود هر چند به هنگام نزول این آیات تکیه قرآن بیش از همه
در بیان این جمله روي مساله معاد بود،ولی این مانع نمی شود که آیه مصداقهاي دیگري نیز داشته باشد دیگر اینکه همانگونه
که می دانیم و بارها نیز گفته ایم قرآن داراي بطون مختلفی است،یعنی یک آیه ممکن است معانی متعددي داشته باشد که از
میان آنها یک معنی ظاهر است،و معانی دیگر بطون قرآن است که به کمک قرائن مختلفی از آن استفاده می شود،و یا به تعبیر
دیگر نوعی دلالت التزامی است که براي همه کس جز خاصان روشن نیست.
تنها این آیه نیست که داراي ظاهر و باطنی است،آیات زیاد دیگري در قرآن کریم داریم که در روایات اسلامی تفسیرهاي
گوناگونی براي آن آمده که بعضی هماهنگ با ظاهر است،و بعضی معنی باطن را بیان می کند.
ولی این نکته را مؤکدا یادآور می شویم که فهم باطن قرآن بدون وجود قرائن روشن،یا تفسیرهایی که از شخص پیغمبر و
امامان معصوم ع رسیده است جائز نیست،و وجود بطون براي قرآن نباید دستاویزي براي هوسبازان
ص : 11
. 1) "تفسیر برهان"جلد 4 صفحه 420 حدیث 9 -1
. 2) "همان مدرك"صفحه 419 حدیث 3 -2
و منحرفان شود که آیات قرآن را هر گونه بخواهند به میل خود تفسیر کنند.
***
-2 این همه تکیه بر معاد براي چیست؟
گفتیم از مهمترین مسائلی که در جزء سی ام قرآن مجید که اکثریت قریب به اتفاق سوره هاي آن مکی است روي آن تکیه
شده مساله"معاد"و شرح احوال انسان در روز رستاخیز است.
این به خاطر آن است که براي اصلاح انسان نخستین گام این است که بداند حساب و کتابی در کار است.
دادگاهی وجود دارد که چیزي بر دادرسان آن مخفی نمی ماند.
محکمه اي که نه ظلم و جور در آن راه دارد و نه خطا و اشتباه.
نه توصیه و رشوه در آن کارساز است،و نه امکان دروغ و انکار و بالآخره هیچ راهی براي فرار از چنگال مجازات در آنجا
نیست،تنها راه ترك گناه در اینجاست.
ایمان به وجود چنین محکمه و دادگاهی انسان را تکان می دهد، و ارواح خفته را بیدار می کند،روح تقوي و تعهد و احساس
مسئولیت را زنده می کند، و او را به وظیفه شناسی دعوت می نماید.
اصولا در هر محیطی فساد رخنه کند عامل آن یکی از دو چیز است:ضعف نیروي مراقبت،یا ضعف تشکیلات قضایی اگر
مراقبین تیزبین اعمال انسانها را زیر نظر بگیرند،و دادگاهها دقیقا به جرائم متخلفان برسند،و هیچ"جرمی"
بدون"جریمه"نماند،در چنین محیطی مسلما فساد و گناه و تجاوز و تعدي و طغیان به حد اقل خواهد رسید.
جایی که زندگی مادي در پرتو مراقبین و دادگاههاي آن چنین باشد
ص : 12
الُ ذَرَّهٍ :"به 􀀀 یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْق 􀀀 تکلیف زندگی معنوي و الهی انسان روشن است.ایمان به وجود مبدئی که همه جا با او است لا
الَ ذَرَّهٍ 􀀀 اندازه سنگینی ذره اي چیزي از علم او مخفی نمی گردد"(سبا- 3)و ایمان به وجود معادي که به مصداق فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْق
الَ ذَرَّهٍ شَ  را یَرَهُ (زلزال- 7 و 8)ذره اي کار خوب و بد به دست فراموشی سپرده نمی شود،و در آنجا در 􀀀 خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْق
برابر او قرار می گیرد،چنین ایمانی،چنان تقوایی در انسان ایجاد می کند که در تمام زندگی می تواند راهنماي او در مسیر خیر
باشد.
***
ص : 13
[ [سوره النبإ ( 78 ): آیات 6 تا 16
اشاره
اساً ( 10 ) وَ 􀀀 اتاً ( 9) وَ جَعَلْنَا اَللَّیْلَ لِب 􀀀 ا نَوْمَکُمْ سُب 􀀀 اجاً ( 8) وَ جَعَلْن 􀀀 اکُمْ أَزْو 􀀀 اداً ( 7) وَ خَلَقْن 􀀀 الَ أَوْت 􀀀 اداً ( 6) وَ اَلْجِب 􀀀 أَ لَمْ نَجْعَلِ اَلْأَرْضَ مِه
ثَجّ ( 14 ) لِنُخْرِجَ
اجاً 􀀀 اء 􀀀م راتِ 􀀀 ا مِنَ اَلْمُعْصِ 􀀀 وَهّ ( 13 ) وَ أَنْزَلْن
اجاً 􀀀 راجاً 􀀀 ج سِ ا􀀀 داداً ( 12 ) وَ عََلْن 􀀀 ا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِ 􀀀 اشاً ( 11 ) وَ بَنَیْن 􀀀 ارَ مَع 􀀀 جَعَلْنَا اَلنَّه
( افاً ( 16 􀀀 جَنّ أَلْف
اتٍ􀀀 و ( اتاً ( 15 􀀀 بِهِ حَبا وَ نَب
ص : 14
ترجمه:
-6 آیا ما زمین را محل آرامش(شما)قرار ندادیم؟ 7-و کوه ها را میخهاي زمین؟ 8-و شما را به صورت زوجها آفریدیم.
-9 و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم.
-10 و شب را پوششی(براي شما).
-11 و روز را وسیله اي براي زندگی و معاش.
-12 و بر فراز شما هفت(آسمان)محکم بنا کردیم.
-13 و چراغی روشن و حرارت بخش آفریدیم.
-14 و از ابرهاي باران زا آبی فراوان نازل کردیم.
-15 تا به وسیله آن دانه و گیاه بسیار برویانیم.
-16 و باغهایی پر درخت.
تفسیر:
همه از بهر تو سر گشته و فرمانبردار...
این آیات در حقیقت پاسخی است به سؤالاتی که منکران معاد،و اختلاف کنندگان در این نبا عظیم داشته اند،زیرا در این
آیات گوشه اي از نظام حکیمانه این عالم هستی و مواهب حساب شده اي که نقش بسیار مؤثري در زندگی انسانها دارد بیان
شده است،که از یک سو دلیل روشنی بر قدرت خدا بر همه چیز و از جمله تجدید حیات مردگان است،و از سوي دیگر اشاره
به این است که این نظام حکیمانه نمی تواند بیهوده و عبث باشد، در حالی که اگر با پایان این زندگی مادي دنیا همه چیز
پایان یابد،مسلما طرحی عبث و بیهوده خواهد بود.
و به این ترتیب از دو جهت،استدلال براي مساله معاد محسوب می شود، از طریق"برهان قدرت"و"برهان حکمت".
ص : 15
در این آیات یازده گانه به دوازده نعمت مهم،با تعبیراتی آمیخته با لطف و محبت،و توام با استدلال و تحریک عواطف،اشاره
شده است،چرا که اگر در کنار استدلالات عقلی،احساس و نشاط روحی نباشد کارایی آن کم است.
اداً ). 􀀀 نخست از زمین شروع کرده،می فرماید:"آیا زمین را گاهواره و محل آرامش شما قرار ندادیم"؟!( أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِه
"مهاد"به طوري که"راغب"در"مفردات"می گوید:به معنی مکان آماده و صاف و مرتب است،و در اصل از"مهد"به معنی
محلی که براي استراحت کودك آماده می کنند(اعم از گاهواره و یا بستر)گرفته شده و جمعی از ارباب لغت و مفسران،آن را
به"فراش"یعنی"بستر"تفسیر کرده اند که هم صاف و نرم است و هم راحت.
انتخاب این تعبیر براي زمین،بسیار پرمعنی است،چرا که از یک سو قسمتهاي زیادي از زمین آن چنان نرم و صاف و مرتب
است که انسان به خوبی می تواند در آن خانه سازي کند،زراعت و باغ احداث نماید.
از سوي دیگر همه نیازمندیهاي او بر سطح زمین یا در اعماق آن به صورت مواد اولیه و معادن گرانبها نهفته است.
و از سوي سوم مواد زائد او را به خود جذب می کند،و اجساد مردگان با دفن در آن به زودي تجزیه و متلاشی می شوند،و
انواع میکربها بواسطه اثر مرموزي که دست آفرینش در خاك نهاده است نابود می گردد.
و از سوي چهارم با حرکت نرم و سریع خود.به دور آفتاب،و به دور خود گردش می کند،شب و روز و فصول چهارگانه را که
نقش عمده اي در حیات انسان دارند می آفریند.
از سوي پنجم قسمت زیادي از آبهایی که بر سطح آن می بارد در درون خود ذخیره می کند و به صورت چشمه ها و قناتها
بیرون می فرستد.
ص : 16
خلاصه در این بستر آرام همه وسائل آسایش و آرامش فرزندان این زمین آماده و مهیا است،و هنگامی اهمیت این نعمت
آشکارتر می گردد که مختصر تزلزل و دگرگونی در آن رخ دهد.
*** و از آنجا که ممکن است در برابر نرمی زمینهاي مسطح،اهمیت کوه ها و نقش حیاتی آنها،فراموش شود،در آیه بعد می
اداً ). 􀀀 الَ أَوْت 􀀀 افزاید:"آیا،ما کوه ها را میخهاي زمین قرار ندادیم"؟( وَ الْجِب
کوه ها علاوه بر اینکه ریشه هاي عظیمی در اعماق زمین دارند،و در آنجا به هم پیوسته اند و همچون زرهی پوسته زمین را در
برابر فشار ناشی از مواد مذاب درونی،و تاثیر جاذبه جزر و مد آفرین ماه از بیرون حفظ می کنند، دیوارهاي بلندي در برابر
طوفانهاي سخت و سنگین محسوب می شوند،و پناهگاه مطمئنی براي مهد آسایش انسان می سازند که اگر نبودند دائما
زندگی انسان زیر ضربات کوبنده طوفانها دستخوش ناآرامی بود.
و از سوي سوم کانونی هستند براي ذخیره آبها و انواع معادن گرانبها.
علاوه بر همه اینها در اطراف کره زمین قشر عظیمی از هوا وجود دارد که بر اثر وجود کوه ها که به صورت دنده هاي یک
چرخ،پنجه در این قشر عظیم افکنده اند همراه زمین حرکت می کنند،دانشمندان می گویند اگر سطح زمین صاف بود،قشر هوا
به هنگام حرکت زمین روي آن می لغزید،و طوفانهاي عظیم ایجاد می شد،و هم ممکن بود این اصطکاك دائمی سطح زمین
را داغ و سوزان و غیر قابل سکونت کند.
*** بعد از بیان این دو نمونه از مواهب و آیات آفاقی به سراغ مواهب درونی
ص : 17
.( اجاً ) ( 1 􀀀 اکُمْ أَزْو 􀀀 وجودي انسان و آیات انفسی می رود و می فرماید:"ما شما را زوجها آفریدیم" ( وَ خَلَقْن
"ازواج"جمع"زوج"به معنی جفت،و جنس"مذکر و مؤنث"است، و آفرینش انسان از این دو جنس علاوه بر اینکه ضامن
اتِهِ أَنْ 􀀀 بقاي نسل او است،سبب آرامش جسم و جان او محسوب می شود،چنان که در آیه 21 سوره روم می خوانیم: وَ مِنْ آی
ا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً :"از نشانه هاي(عظمت)خداوند این است که همسرانی 􀀀 اجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْه 􀀀 خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْو
از جنس خودتان براي شما آفرید،تا در کنار آنها آرامش بیابید،و در میان شما محبت و رجعت قرار داد.
و به تعبیر دیگر جنس مذکر و مؤنث هر کدام مکمل وجود دیگري و بر طرف کننده کمبودهاي طرف مقابل می باشد.
و از آنجا که"ازواج"در لغت به معنی"اصناف و انواع"نیز آمده، بعضی این آیه را اشاره به اصناف مختلف انسانها می دانند،و
تفاوتهایی که از نظر رنگ و نژاد و روحیات و استعدادهاي مختلف در میان انسانها است که آن نیز از نشانه هاي عظمت حق و
مایه تکامل جامعه انسانی است.
*** سپس به پدیده"خواب"که از مواهب بزرگ الهی بر انسان است اشاره کرده،می افزاید:"ما خواب شما را مایه آرامش و
اتاً ). 􀀀 ا نَوْمَکُمْ سُب 􀀀 آسایش شما قرار دادیم" ( وَ جَعَلْن
ص : 18
اجاً "و همچنین جمله هاي مشابه آن که در آیات بعد آمده به صورت جمله هاي مستقل و مثبت 􀀀 اکُمْ أَزْو 􀀀 1) جمله" وَ خَلَقْن -1
است،و اینکه بعضی احتمال داده اند به صورت"منفی" و عطف بر مفهوم"ا لم نجعل"در آیه قبل بوده باشد بعید به نظر می
رسد،و احتیاج به تقدیر دارد.
"سبات"از ماده"سبت"(بر وزن وقت)در اصل به معنی قطع نمودن است،و سپس به معنی"تعطیل کار"به منظور استراحت
آمده،و اینکه"روز شنبه" در لغت عرب"یوم السبت"نامیده شده،به خاطر آن است که این نامگذاري متاثر از برنامه هاي یهود
بوده که روز شنبه را روز تعطیلی می دانستند.
تعبیر به"سبات"اشاره لطیفی به تعطیل قسمتهاي قابل توجهی از فعالیتهاي جسمی و روحی انسان در حال خواب است،و همین
تعطیل موقت سبب استراحت و بازسازي اعضاي فرسوده،و تقویت روح و جسم،و تجدید نشاط انسان،و رفع هر گونه خستگی
و ناراحتی،و بالآخره آمادگی براي تجدید فعالیت میشود.
با اینکه یک سوم زندگی انسان را"خواب"فرا گرفته،و همیشه انسان با این مساله مواجه بوده،هنوز اسرار خواب به خوبی
شناخته نشده است،و حتی اینکه چه عامل سبب می شود که در لحظه معینی بخشی از فعالیتهاي مغزي از کار بیفتد، و سپس
پلک چشمها بر هم آمده،و تمام اعضاي تن در سکون و سکوت فرو رود، هنوز به درستی روشن نیست! ولی این مساله روشن
است که"خواب"نقش عظیمی در سلامت انسان دارد،و به همین دلیل پزشکان روانی تلاش می کنند که خواب بیماران خود
را به صورت عادي تنظیم کنند،چرا که بدون آن،تعادل روانی آن ممکن نیست.
افرادي که به صورت طبیعی نمی خوابند افرادي پژمرده،عصبانی،افسرده، غمگین و ناراحتند،و به عکس کسانی که از خواب
معتدلی بهره مندند به هنگامی که بیدار می شوند نشاط و توان فوق العاده اي در خود می بینند.
مطالعه بعد از یک خواب آرام بخش بسیار سریع پیش می رود،و کارهاي فکري و جسمی بعد از چنین خوابی همیشه قرین
موفقیت است،و اینها همه بیانگر نقش پر اهمیت خواب در زندگی انسان است.
کمتر شکنجه اي براي انسان به اندازه"بی خوابی اجباري و اضطراري"
ص : 19
دردناك و جانکاه است و تجربه نشان داده تحمل انسان در برابر بی خوابی بسیار کم است،و بعد از مدت کوتاهی سلامت
خود را از دست می دهد و بیمار می شود.
البته آنچه درباره اهمیت خواب گفته شد،منظور از آن یک خواب متعادل و مناسب است و گرنه پر خوابی مانند پرخوري از
صفات زشت و موجب بیماریهاي مختلف است.
و عجب اینکه مقدار خواب طبیعی براي انسانها یکسان نیست،و هیچگونه حد معینی براي آن نمی توان در نظر گرفت و لذا هر
کس باید با تجربه نیاز خویش را به خواب با توجه به میزان فعالیتهاي جسمی و روحی خود دریابد.
و عجیب تر اینکه به هنگام بروز حوادث سخت که انسان ناچار است مدتها بیدار بماند مقاومت انسان در برابر بی خوابی موقتا
افزایش می یابد،خواب از سر انسان می پرد،و گاه به حد اقل لازم یعنی یک یا دو ساعت می رسد،ولی بسیار دیده شده که
این کمبود به هنگام عادي شدن اوضاع جبران می گردد،و جسم و روح انسان طلب خود را از خواب باز می ستاند!.
البته به ندرت کسانی یافت می شوند که ماهها پشت سر هم بیدار بمانند، و لحظه اي خواب به چشمانشان نرود،و به عکس
افرادي هستند که حتی در موقع راه رفتن در کوچه و خیابان و حتی موقعی که با شما سخن می گویند خواب به آنها دست می
دهد و اگر کسی همراه آنها نباشد خطرناك است،ولی این افراد مسلما افراد سالمی نیستند،و خواه ناخواه گرفتار ضایعات
جسمی و روحی می گردند.
خلاصه این تحول و دگرگونی عجیبی که به نام"خواب"در انسان پیدا می شود شگفتیهاي زیادي دارد که آن را شبیه
.( یک"معجزه"می کند ( 1
ص : 20
1) درباره شگفتیهاي عالم خواب بحث دیگري در جلد 16 صفحه 404 به بعد(ذیل آیه 24 سوره روم)آورده ایم. همچنین -1
در مورد مناظري که انسان در خواب می بیند(رؤیا)و عجائب و شگفتیهاي آن بحث مشروحی در جلد نهم صفحه 311 تا
317 (ذیل آیه 4 سوره یوسف)بیان کرده ایم.
گرچه آیه فوق ناظر به خواب به عنوان یک نعمت الهی است،ولی از آنجا که"خواب"شباهتی به"مرگ"و"بیداري"شباهتی
به"رستاخیز" دارد،می تواند اشاره اي به این مطلب نیز باشد.
*** سپس در رابطه با مساله"خواب"سخن از موهبت"شب"به میان آورده، می فرماید:"ما شب را پوششی قرار دادیم"( وَ
اساً ). 􀀀 جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِب
.( اشاً ) ( 1 􀀀 ارَ مَع 􀀀 *** و بلافاصله می افزاید:"و روز را وسیله اي براي زندگی قرار دادیم" ( وَ جَعَلْنَا النَّه
به عکس آنچه"ثنویین"(دو گانه پرستان)بر اثر بی اطلاعی از اسرار آفرینش می پنداشتند که نور و روشنایی روز نعمت
است،و ظلمت و تاریکی شب شر و عذاب،و براي هر کدام خالقی قائل بودند،یکی را از"یزدان"و دیگري را از"اهریمن"می
دانستند،با کمی دقت روشن می شود که هر یک در جاي خود نعمتی است بزرگ و سرچشمه نعمتهایی دیگر.
مطابق آیات فوق پرده شب لباس و پوششی است بر اندام زمین،و تمام
ص : 21
1) "معاش"ممکن است اسم زمان یا اسم مکان به معنی زمان و مکان زندگی باشد و نیز ممکن است مصدر میمی باشد و -1
در این صورت محذوفی دارد و در تقدیر سببا لمعاشکم بوده است ضمنا معاش از ماده عیش به معنی زندگی است و تفاوتش
با حیات این است که حیات بر خداوند و فرشتگان نیز اطلاق می شود اما عیش مخصوص زندگی انسان و حیوان است.
موجودات زنده اي که روي آن زیست می کنند،فعالیتهاي خسته کننده زندگی را به حکم اجبار تعطیل می کند،و تاریکی را
که مایه سکون و آرامش و استراحت است بر همه چیز مسلط می سازد،تا اندامهاي فرسوده مرمت گردد و روح خسته تجدید
نشاط کند،چرا که خواب آرام جز در تاریکی میسر نیست.
از این گذشته با فرو افتادن پرده شب،نور آفتاب بر چیده می شود که اگر به طور مداوم بتابد تمام گیاهان و حیوانات را می
سوزاند،و زمین جاي زندگی نخواهد بود! به همین دلیل قرآن مجید کرارا روي این مساله تکیه کرده،در یک جا می فرماید:
اللّ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ :"بگو به من خبر دهید اگر
􀀀
هٌ غَیْرُ هِ 􀀀 امَهِ مَنْ إِل 􀀀 ی یَوْمِ الْقِی 􀀀 ارَ سَرْمَداً إِل 􀀀 اللّ عَلَیْکُمُ النَّه
􀀀
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ هُ
خداوند "روز"را تا قیامت بر شما جاویدان کند،چه کسی غیر از خدا است که"شب" براي شما آورد تا در آن آرامش
ارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ : 􀀀 یابید"؟!(قصص 72 )و به دنبال آن می فرماید: وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّه
"از رحمت او است که براي شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش یابید، و هم براي بهره گیري از فضل خدا تلاش
.( کنید"(قصص 73
قابل توجه اینکه در قرآن مجید به بسیاري از موضوعات مهم یک بار قسم یاد شده، در حالی که به"شب"هفت بار سوگند یاد
شده است!و می دانیم سوگند به امور مهم یاد می شود،و این خود نشانه اهمیت پرده ظلمت شب است.
آنها که"شب"را با نور مصنوعی روشن می سازند،و تمام شب را بیدارند و بجاي آن روز را می خوابند،افرادي رنجور و
ناسالم و فاقد نشاط می باشند.
در روستاها که به عکس شهرها شب را زود می خوابند،و صبح زود برمی خیزند مردمی سالمتر زندگی می کنند.
شب منافع جنبی نیز دارد چرا که سحرگاهانش بهترین وقت براي راز
ص : 22
و نیاز به درگاه محبوب،و عبادت و خودسازي و تربیت نفوس است،همانگونه که قرآن مجید در توصیف پرهیزگاران می
.(1) ( حارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ "آنها در سحرگاهان استغفار می کنند"(ذاریات- 18 􀀀 گوید: وَ بِالْأَسْ
روشنایی روز نیز خود نعمتی است بی نظیر،جنب و جوش و حرکت می آفریند، انسان را براي کار و تلاش آماده می
سازد،گیاهان را در پرتو نور خود می رویاند، و حیوانات در پرتو آن رشد می کنند،و به حق تعبیر بالا که می فرماید:روز را
وسیله معاش و زندگی شما قرار دادیم"تعبیري است از هر نظر رسا که نیاز به شرح و توصیف ندارد.
آخرین سخن اینکه آمد و شد شب و روز و نظام دقیق تغییرات تدریجی آنها یکی از آیات خلقت و نشانه هاي خدا
است،بعلاوه سرچشمه پیدایش یک تقویم طبیعی براي نظام بندي زمانی زندگی انسانها محسوب می شود.
ا فَوْقَکُمْ سَبْعاً 􀀀 *** سپس از زمین به"آسمان"پرداخته،می فرماید:"ما بالاي سر شما هفت آسمان محکم بنا کردیم"( وَ بَنَیْن
داداً ). 􀀀 شِ
عدد"هفت"در اینجا ممکن است عدد"تکثیر"،و اشاره به کرات متعدد آسمان،و مجموعه هاي منظومه ها و کهکشانها و عوالم
متعدد جهان هستی باشد،که داراي خلقتی محکم و ساختمانی عظیم و قوي هستند،و یا عدد"تعداد" به این ترتیب که آنچه ما
واکِبِ :"ما آسمان پائین را با ستارگان 􀀀 ا بِزِینَهٍ الْکَ 􀀀 ماءَ الدُّنْی 􀀀 إِنّ زَیَّنَّا السَّ
􀀀
از ستارگان می بینیم همه به حکم"آیه 6 سوره صافات" ا
زینت
ص : 23
1) درباره"اسرار شب و روز"و"نظام نور و ظلمت"در جلد 16 صفحه 146 به بعد(ذیل آیه 71 تا 73 سوره قصص)و در -1
جلد 15 صفحه 112 تا 114 (ذیل آیه 47 فرقان)و در جلد 22 صفحه 326 (ذیل آیه 18 ذاریات)بحثهاي دیگري داشته ایم.
بخشیدیم"متعلق به آسمان اول است و ما وراي آن شش عالم و آسمان دیگر وجود دارد که از دسترس علم بشر بیرون است.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور طبقات متعدد هواي اطراف زمین باشد که در عین رقیق بودن ظاهري،از چنان استحکامی
برخوردار است که این کره خاکی را از هجوم مستمر سنگهاي آسمانی حفظ می کند،و به محض اینکه یکی از آنها جذب
کره زمین شود بر اثر تصادم شدید با قشر هوا چنان داغ می شود که آتش می گیرد،و می سوزد،و خاکستر آن به طور ملایم بر
زمین می نشیند،و اگر این قشر هوا نبود شهرها و آبادیهاي ما شب و روز در معرض پرتاب این سنگها قرار داشت.
بعضی از دانشمندان محاسبه کرده اند که استقامت قشر هواي اطراف زمین که بیش از یکصد کیلومتر ضخامت دارد به اندازه
.( یک"سقف پولادین به ضخامت ده متر"است!و این است یکی از تفسیرهاي سبع شداد ( 1
*** بعد از اشاره اجمالی به آفرینش آسمانها به سراغ نعمت بزرگ آفتاب عالمتاب می رود و می فرماید:"ما چراغی نورانی و
.( وَهّ ) ( 2
اجاً 􀀀 راجاً 􀀀 ج سِ ا􀀀 حرارت بخش آفریدیم"( وَ عََلْن
"وهاج"از ماده"وهج"(بر وزن کرج)به معنی نور و حرارتی است که از آتش صادر می شود ( 3)بنا بر این ذکر این وصف
براي این چراغ پر فروغ آسمانی
ص : 24
1) در زمینه آسمانهاي هفتگانه،و تفسیرهاي آن،در جلد اول(ذیل آیه 29 سوره بقره)مشروحا بحث کرده ایم. -1
2) "جعلنا"در اینجا به معنی"خلقنا"است و یک مفعول گرفته است. -2
3) "مفردات راغب"ماده"وهج"،در"لسان العرب"در معنی این لغت می گوید: حرارت آفتاب و آتش از فاصله دور است. -3
اشاره اي به دو نعمت بزرگ است که خمیر مایه همه مواهب مادي این جهان است "نور"و"حرارت".
نور خورشید نه تنها صحنه زندگی انسان و تمام منظومه شمسی را روشن می سازد،بلکه تاثیر عمیقی در پرورش موجودات
زنده دارد.
حرارت آن نیز علاوه بر تاثیري که در حیات انسان و حیوان و گیاه به طور مستقیم دارد،منبع اصلی وجود ابرها،و وزش بادها،و
نزول بارانها و آبیاري سرزمینهاي خشک است.
خورشید به خاطر اشعه مخصوص"ما وراء بنفش"تاثیر فراوانی در کشتن میکربها دارد،که اگر نبود کره زمین به بیمارستان
عظیمی تبدیل می شد،و چه بسا در مدت کوتاهی نسل موجودات زنده از میان می رفت.
خورشید نوري سالم و مجانی و دائمی و از فاصله اي مناسب،نه چندان گرم و سوزان،و نه سرد و بی روح،در اختیار همه ما می
گذارد.
اگر قیمت انرژي حاصل از خورشید را با قیمت منابع دیگر انرژي محاسبه کنیم عدد بسیار عظیمی را تشکیل می دهد،و اگر
فرضا بخواهیم درخت سیبی را با نور و انرژي مصنوعی پرورش دهیم قیمت هر دانه سیب سرسام آور خواهد بود،آري
.( این"سراج وهاج"عالم آفرینش همه اینها را رایگان در اختیار ما می گذارد ( 1
ص : 25
1) در کتاب دنیاي ستارگان تالیف"آنتري وایت"محاسبه اي درباره نور و حرارتی که خورشید به اهل زمین می دهد کرده -1
است،و می گوید:اگر قرار بود براي نور و حرارتی که رایگان از خورشید دریافت می داریم طبق بهاي معمولی"برق"پول
بپردازیم مردم روي زمین هر ساعتی می بایست یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار بپردازند،و در یک سال مبلغ سرسام آوري
می شود،این نشان می دهد چه ثروت عظیمی از این رهگذر به طور رایگان به ما می رسد. و به گفته نویسنده کتاب"از
جهانهاي دور"اگر مردم زمین بخواهند نوري را که از خورشید می گیرند از لامپهایی دریافت دارند که در همان محلی که
خورشید قرار گرفته نصب شود به تعداد هر یک نفر بیش از"پنج میلیون میلیارد لامپ صد شمعی"باید روشن شود!
جرم خورشید که حدود"یک میلیون و سیصد هزار"برابر کره زمین است و فاصله آن حدود"یکصد و پنجاه میلیون"کیلومتر
می باشد،و حرارت برونی سطح خورشید که بالغ بر شش هزار درجه سانتیگراد،و حرارت درونی آن که در حدود بیست
میلیون درجه!تخمین زده شده است،همه آن چنان حساب شده است که اگر کمی کمتر یا بیشتر می بود،عرصه زندگی را بر
اهل زمین تنگ می کرد و ادامه حیات را غیر ممکن می ساخت که شرح آن در حوصله این بیان مختصر نمی گنجد.
*** و به دنبال نعمت نور و حرارت از ماده حیاتی مهم دیگري که ارتباط نزدیکی با تابش خورشید دارد سخن به میان
ثَجّ ).
اجاً 􀀀 اء 􀀀م راتِ 􀀀 ا مِنَ الْمُعْصِ 􀀀 آورده،می افزاید:"و ما از ابرهاي باران زا آبی فراوان نازل کردیم"( وَ أَنْزَلْن
"معصرات"جمع معصر از ماده"عصر"به معنی فشار است،که اشاره به"ابرهاي باران زا"است،گویی خودش را می فشارد تا
آب از درونش فرو ریزد ( 1)(توجه داشته باشید که"معصرات"اسم فاعل است).
بعضی نیز آن را به معنی ابرهایی که آماده ریزش باران است تفسیر کرده اند
ص : 26
1) به گفته بعضی دانشمندان ابرها به هنگام تراکم سیستمی بر آنها حاکم می شود که خود را می فشارد و در نتیجه باران -1
از آن فرو می بارد و این تعبیر در حقیقت از معجزات علمی قرآن مجید محسوب می شود(به کتاب باد و باران صفحه 126
مراجعه شود).
زیرا اسم فاعل گاه به معنی آمادگی براي چیزي می آید.
بعضی نیز گفته اند"معصرات"صفت ابرها نیست بلکه صفت بادها است که از هر سو ابرها را تحت فشار براي ریزش باران قرار
می دهد.
و"ثجاج"از ماده"ثج"(بر وزن حج)به معنی فرو ریختن آب به صورت پی در پی و فراوان است،و با توجه به
اینکه"ثجاج"صیغه مبالغه است کثرت و فزونی بیشتري را بیان می کند،و در مجموع معنی آیه چنین می شود که ما از ابرهاي
باران زا آبی فراوان و پی در پی فرو فرستادیم.
*** گرچه نزول باران به خودي خود مایه خیر و برکت است،هوا را لطیف می کند،آلودگیها را می شوید،کثافات را با خود
می برد،گرماي هوا را فرو می نشاند،و حتی سرما را تعدیل می کند،از عوامل بیماري می کاهد،و به انسان روح و نشاط می
دهد،ولی با اینهمه در آیات بعد به سه فایده مهم آن اشاره کرده،می فرماید:"هدف از نزول باران این است که دانه هاي
اتاً ). 􀀀 غذایی و گیاهان را به وسیله آن از زمین خارج کنیم"( لِنُخْرِجَ بِهِ حَبا وَ نَب
افاً ). 􀀀 جَنّ أَلْف
اتٍ􀀀 و *** "و باغهایی پر درخت"( "الفاف"به گفته"راغب"در"مفردات"اشاره به این است درختان این باغها به قدري زیاد و انبوه است که به یکدیگر پیچیده
.( شده ( 1
ص : 27
1) "الفاف"به گفته بسیاري ارباب لغت و تفسیر جمع"لفیف"به معنی"به هم پیچیده"است،بعضی نیز آن را جمع"لف"(به -1
ضم لام)و بعضی جمع"لف"(به کسر لام)دانسته اند،و بعضی می گویند از جمع هایی است که مفرد ندارد،ولی مشهور همان
اول است.
در حقیقت در این دو آیه به تمام مواد غذایی که انسان و حیوان از آن استفاده می کنند،و از زمین روید،اشاره شده است،زیرا
قسمت مهمی از آنها را دانه هاي غذایی تشکیل می دهد(حبا)و قسمت دیگري سبزیجات و ریشه ها است(و نباتا)و بخش
دیگري نیز میوه ها می باشد(و جنات).
درست است که در این دو آیه تنها همین سه منفعت بزرگ براي نزول باران ذکر شده،ولی بدون شک منافع باران منحصر به
اینها نیست،اصولا حدود هفتاد درصد بدن انسان را آب تشکیل می دهد،و سرچشمه پیدایش همه موجودات زنده طبق صریح
ماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ (انبیاء- 30 ) بنا بر این آب نقش اصلی و اساسی را در مورد موجودات زنده 􀀀 ا مِنَ الْ 􀀀 قرآن آب است: وَ جَعَلْن
مخصوصا انسان دارد.
نه تنها بدن انسان که غالب کارخانه ها نیز بدون آب فلج می شود و نظام صنایع نیز فرو می ریزد.
زیبایی چهره طبیعت و نشاط آن با آب است،و بهترین جاده هاي تجاري و اقتصادي دنیا را راههاي آبی تشکیل می دهد.
***
نکته:
پیوند این آیات با مساله"معاد"
در یازده آیه فوق به مهمترین مواهب الهی،و اساسی ترین ارکان زندگی
انسان،یعنی"نور"و"ظلمت"و"حرارت"و"آب"و"خاك"و"گیاهان" اشاره شده است.
بیان این نظام دقیق از یک سو دلیل روشنی است بر قدرت خداوند بر همه چیز،بنا بر این جایی براي این سخن باقی نمی ماند
که چگونه ممکن است خداوند بار دیگر مردگان را به زندگی و حیات باز گرداند همانگونه که در پاسخ
ص : 28
منکران معاد در آیات آخر سوره"یس"نیز با کمال وضوح بیان شده است که می فرماید:"آیا کسی که آسمانها و زمین را
.( آفریده قادر نیست همانند آن را بیافریند"(یس- 81
از سوي دیگر این تشکیلات عظیم حتما هدفی دارد،و این هدف مسلما زندگی چند روزه دنیا نمی تواند باشد،و به همین
خوردنها و آشامیدنها و خواب و بیداریها اکتفاء شود،بلکه حکمت خداوند ایجاب می کند که هدفی والاتر براي آن باشد یا به
تعبیر دیگر"نشاه اولی"تذکري است براي"نشاه آخرت" و منزلگاهی است براي سیر طولانی بشر،همانگونه که در آیه 115
لا تُرْجَعُونَ "آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریدیم و به 􀀀 ا 􀀀 اکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْن 􀀀 ما خَلَقْن 􀀀 سوره مؤمنون می فرماید: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّ
سوي ما باز نمی گردید"؟! و از سوي سوم مساله خواب و بیداري که خود نمونه اي از مرگ و حیات مجدد است،و مساله
زنده شدن زمینهاي مرده بر اثر نزول باران که صحنه معاد را همه سال در برابر چشمان انسانها جلوه گر می کند،اشاراتی است
پر معنی به مساله رستاخیز و زندگی پس از مرگ،همانگونه که در آیه 9 سوره فاطر بعد از ذکر تجدید حیات زمینهاي مرده با
ذلِکَ النُّشُورُ : 􀀀 نزول باران می فرماید: کَ
"رستاخیز نیز چنین است".
***
ص : 29
[ [سوره النبإ ( 78 ): آیات 17 تا 20
اشاره
الُ 􀀀 واباً ( 19 ) وَ سُیِّرَتِ اَلْجِب 􀀀 کانَتْ أَبْ 􀀀 ماءُ فَ 􀀀 واجاً ( 18 ) وَ فُتِحَتِ اَلسَّ 􀀀 اتاً ( 17 ) یَوْمَ یُنْفَخُ فِی اَلصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْ 􀀀 کانَ مِیق 􀀀 إِنَّ یَوْمَ اَلْفَصْ لِ
( راباً ( 20 􀀀 کانَتْ سَ 􀀀 فَ
ترجمه:
-17 روز جدایی میعاد همگان است.
-18 روزي که در"صور"دمیده می شود،و شما فوج فوج وارد محشر می شوید.
-19 و آسمان گشوده می شود،و به صورت درهاي متعددي در می آید.
-20 و کوه ها به حرکت در می آید و به صورت سرابی می شود!
تفسیر:
سرانجام روز موعود فرا می رسد
در آیات قبل اشاراتی به دلائل مختلف معاد آمده بود،در نخستین آیه مورد بحث به عنوان یک نتیجه گیري،می فرماید:"روز
.( اتاً ) ( 1 􀀀 کانَ مِیق 􀀀 جدایی(روز رستاخیز)روز وعده همگان است"( إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ
تعبیر به" یَوْمَ الْفَصْلِ "تعبیر بسیار پر معنایی است که بیانگر جداییها در آن روز عظیم است.
ص : 30
1) معمولا تعبیر به"کان"که فعل ماضی است در مورد آن روز که در آینده تحقق می یابد براي بیان قطعی بودن آن روز -1
است.
جدایی حق از باطل.
جدایی صفوف مؤمنان صالح از مجرمان بدکار.
جدایی پدر و مادر از فرزند،و برادر از برادر.
"میقات"از ماده"وقت"مانند"میعاد"و"وعد"به معنی وقت معین و مقرر است،و اینکه به مکانهاي معینی که زائران خانه خدا از
آنجا محرم می شوند میقات گفته می شود به خاطر آن است که در وقت معینی در آنجا اجتماع می کنند.
*** سپس به شرح بعضی از ویژگیها و حوادث آن روز بزرگ پرداخته می گوید "همان روزي که در صور دمیده می شود،و
واجاً ). 􀀀 شما فوج فوج وارد محشر می شوید" ( یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْ
از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود که دو حادثه عظیم به عنوان "نفخ صور"واقع می شود،در حادثه اول نظام جهان
هستی به هم می ریزد، و تمام اهل زمین و همه کسانی که در آسمانها هستند می میرند،و در حادثه دوم جهان،نوسازي می
شود،و مردگان به حیات جدید باز می گردند،و رستاخیز بزرگ انجام می گیرد.
"نفخ"به معنی"دمیدن"و"صور"به معنی"شیپور"است که معمولا آن را براي توقف قافله و لشکر،یا براي حرکت آن به صدا
در می آورند، و اهل قافله و لشکریان از آهنگ مختلف این دو صدا می فهمند که باید توقف کنند،یا حرکت نمایند.
این تعبیر کنایه لطیف و زیبایی از آن دو حادثه عظیم است،و آنچه در آیه بالا آمده اشاره به"نفخ صور دوم"است که"نفخه
حیات و زندگی مجدد و رستاخیز" می باشد.
ص : 31
(درباره نفخ صور و نکات مربوط به آن به طور مشروح در جلد 19 ،ذیل آیه 68 زمر،صفحه 534 تا 542 بحث کرده ایم)آیه
مورد بحث می گوید:در آن روز فوج فوج وارد محشر می شوید،در حالی که آیه 95 مریم می گوید:
امَهِ فَرْداً و آیه 71 اسراء می گوید:"هر گروهی با پیشواي خودشان وارد 􀀀 "هر کس در آن روز تنهاست" وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِی
امِهِمْ ". 􀀀 اسٍ بِإِم 􀀀 عرصه محشر می شوند"" یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُن
جمع میان این آیات چنین است که فوج فوج بودن مردم منافاتی با این ندارد که هر فوج با رهبرش وارد محشر شود،و اما فرد
بودن آنها به خاطر این است که قیامت مواقف متعددي دارد،ممکن است در مواقف نخستین مردم گروه گروه با رهبران
هدایت و ضلال وارد محشر شوند،اما به هنگام قرار گرفتن در پاي محکمه عدل الهی فرد فرد باشند،و به تعبیر قرآن در آیه 21
سائِقٌ وَ شَهِیدٌ ". 􀀀 ا 􀀀 جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَه 􀀀 سوره ق هر کدام با یک نفر مامور و یک گواه در آنجا حاضر می گردند" وَ
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از فرد بودن جدا شدن از دوستان و حامیان و یار و یاور باشد،چرا که انسان در آنجا
خودش هست و عملش.
کانَتْ 􀀀 ماءُ فَ 􀀀 *** و به دنبال آن می افزاید:"آسمان گشوده می شود،و به صورت درهاي متعددي در می آید"( وَ فُتِحَتِ السَّ
واباً ). 􀀀 أَبْ
منظور از این"درها"چیست؟و گشوده شدن چه مفهومی دارد؟ بعضی گفته اند:منظور این است که درهاي عالم"غیب"به
.( عالم"شهود" گشوده می شود،حجابها کنار می رود،و عالم فرشتگان به عالم انسان راه می یابد ( 1
ص : 32
." 1) "المیزان جلد 20 صفحه 265 -1
ولی جمعی این آیه را اشاره به چیزي دانسته اند که در آیات دیگر قرآن آمده که می گوید:"در آستانه قیامت آسمان شکافته
ماءُ انْفَطَرَتْ (انفطار- 􀀀 ماءُ انْشَقَّتْ (انشقاق- 1)و در جاي دیگر همین معنی را به تعبیر دیگري بیان فرمود: إِذَا السَّ 􀀀 می شود" إِذَا السَّ
.(1
در حقیقت آن قدر در کرات آسمانی شکافها ظاهر می شود که گویی سرتاسر آن تبدیل به درهایی شده است.
این احتمال نیز وجود دارد که انسان در شرائط موجود در دنیا قادر به حرکت در آسمانها نیست،و اگر هم براي او امکان داشته
باشد بسیار محدود است،گویی شرائط موجود تمام درهاي آسمان را به روي او بسته،ولی در قیامت انسان از کره خاکی آزاد
می شود،و درهاي سفر به آسمانها به روي او گشوده، و شرائط آن فراهم می گردد.
به تعبیر دیگر:در آن روز نخست آسمانها از هم متلاشی می شوند،و به دنبال آن طبق"آیه 48 سوره ابراهیم"آسمانهایی نوین و
اتُ و در این حال درهاي آسمانها به روي زمینیان گشوده 􀀀 ماو 􀀀 زمینی نو جاي آن را می گیرد: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّ
می شود،و راه آسمانها به روي انسان باز می گردد،بهشتیان به سوي بهشت می روند،و درهاي بهشت به روي آنها گشوده
لامٌ عَلَیْکُمْ :"تا زمانی که بهشتیان به سوي بهشت می آیند و 􀀀 ا سَ 􀀀 الَ لَهُمْ خَزَنَتُه 􀀀 ا وَ ق 􀀀 وابُه 􀀀 ا وَ فُتِحَتْ أَبْ 􀀀 جاؤُه 􀀀 ذا 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 خواهد شد:
.( درهاي آن گشوده می شود:و خازنان بهشت به آنها می گویند درود بر شما"(زمر- 73
لائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ 􀀀 و در همین جا است که فرشتگان از هر دري بر آنها وارد می شوند و تبریک و تهنیت می گویند وَ الْمَ
.( ابٍ (رعد- 23 􀀀 کُلِّ ب
و درهاي دوزخ نیز به روي کافران گشوده می شود: وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا
ص : 33
.( ا (زمر- 71 􀀀 وابُه 􀀀 ا فُتِحَتْ أَبْ 􀀀 جاؤُه 􀀀 ذا 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 زُم ی جَهَنَّمَ رَاً 􀀀 إِل
اتُ وَ 􀀀 ماو 􀀀 و به این ترتیب انسان در عرصه اي قدم می گذارد که پهنایش به پهناي زمین و آسمان کنونی است: وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّ
.( الْأَرْضُ (آل عمران- 133
*** و بالآخره در آخرین آیه مورد بحث،وضع کوه ها را در قیامت،منعکس کرده می فرماید:"کوه ها به حرکت در آورده
راباً ). 􀀀 کانَتْ سَ 􀀀 الُ فَ 􀀀 می شود و سرانجام سرابی می گردد" ( وَ سُیِّرَتِ الْجِب
به طوري که از جمع بندي آیات مختلف قرآن درباره"سرنوشت کوه ها در قیامت"به دست می آید،کوه ها مراحلی را طی
.( الُ سَیْراً (طور- 10 􀀀 می کند،نخست کوه ها به "حرکت"در می آید: وَ تَسِیرُ الْجِب
.( احِدَهً (حاقه- 14 􀀀 ا دَکَّهً و 􀀀 الُ فَدُکَّت 􀀀 سپس از جا کنده می شود،و سخت درهم کوفته خواهد شد وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِب
.( الُ کَثِیباً مَهِیلًا (مزمل- 14 􀀀 کانَتِ الْجِب 􀀀 و بعدا به صورت"توده اي از شنهاي متراکم"در می آید: وَ
.( الُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ (قارعه- 5 􀀀 و بعد به صورت"پشم زده شده"در می آید که با تند باد حرکت می کند وَ تَکُونُ الْجِب
.( اءً مُنْبَثا (واقعه- 5 و 6 􀀀 کانَتْ هَب 􀀀 الُ بَ  سا فَ 􀀀 و سپس به صورت"گرد و غبار"در می آید که در فضا پراکنده می شود وَ بُسَّتِ الْجِب
و بالآخره چنان که در آیه مورد بحث آمده تنها اثري از آن باقی می ماند و همچون"سرابی"از دور نمایان خواهد شد.
ا􀀀 الِ فَقُلْ یَنْسِفُه 􀀀 و به این ترتیب سرانجام کوه ها از صفحه زمین برچیده می شود،و زمین هموار می گردد وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِب
اعاً 􀀀 ا ق 􀀀 رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُه
ص : 34
صَفْ َ ص فاً :از تو درباره کوه ها سؤال می کنند،بگو:پروردگارم آنها را بر باد می دهد و زمین را صاف و هموار می سازد"!(طه-
.(106-105
"سراب"از ماده"سرب"(بر وزن طرف)به معنی راه رفتن در سراشیبی است،و از آنجا که در بیابانها در هواي گرم به هنگامی
که انسان در سراشیبی حرکت می کند از دور تلألئی به نظرش می رسد که گمان می کند آب وجود دارد در حالی که چیزي
جز"شکست نور"نیست،سپس به هر چیزي که ظاهري دارد اما حقیقتی در آن نیست سراب گفته می شود.به این ترتیب آیه
فوق آغاز این حرکت و پایان آن را بیان می کند و مراحل دیگر در آیات دیگر آمده است.
در حقیقت کوه ها به شکل غباري در فضا،به وضعی سراب مانند در می آیند آنجا که کوه با آن عظمت و صلابت،سرنوشتی
این چنین پیدا کند،پیداست چه دگرگونیها در جهان به موازات آن روي می دهد؟همچنین افراد یا قدرت هایی که در زندگی
این جهان،ظاهري همچون کوه داشتند،در آنجا سرابی بیش نخواهند بود! در اینجا این سؤال پیش می آید که آیا این حوادث
در"نفخه اولی"که مربوط به پایان جهان است صورت می گیرد؟یا در"نفخه ثانیه"که آغاز رستاخیز است؟ ولی با توجه به
واجاً "مسلما مربوط به"نفخه ثانیه"است که انسانها زنده شده،و فوج فوج وارد عرصه 􀀀 اینکه آیه" یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْ
محشر می شوند این آیه نیز قاعدتا باید مربوط به همین نفخه باشد،منتهی ممکن است آغاز این(حرکت کوه ها)در"نفخه
نخست"صورت گیرد،و پایان آن(تبدیل به سراب شدن)در"نفخه ثانیه"باشد.
این احتمال نیز وجود دارد که تمام مراحل متلاشی شدن کوه ها مربوط
ص : 35
به نفخه اولی باشد منتهی چون در میان این دو فاصله زیادي نیست،با هم ذکر شده،همانگونه که در بعضی دیگر از آیات قرآن
نیز حوادث نفخه اولی و ثانیه با هم ذکر شده(نمونه آن در سوره تکویر و انفطار دیده می شود-دقت کنید).
قابل توجه این که در آیات گذشته،کوه ها به عنوان میخها،و زمین به عنوان گهواره معرفی شده بود،و در آیات مورد بحث می
گوید آن روز که فرمان فناي جهان صادر می شود آن گهواره به هم می خورد،و این میخهاي عظیم از جا کنده خواهد
شد،روشن است هنگامی که میخهاي چیزي را بکشند از هم متلاشی می شود.
***
ص : 36
[ [سوره النبإ ( 78 ): آیات 21 تا 30
اشاره
غَسّ
اقاً 􀀀 إِلاّ حَمِیماً وَ
􀀀
( راباً ( 24 􀀀 لا شَ 􀀀 ا بَرْداً وَ 􀀀 لا یَذُوقُونَ فِیه 􀀀 اباً ( 23 ) 􀀀 ا أَحْق 􀀀 لابِثِینَ فِیه 􀀀 لِلطّ مَآباً ( 22 )
􀀀
صاداً ( 21 ) اغِینَ 􀀀 کانَتْ مِرْ 􀀀 إِنَّ جَهَنَّمَ
اباً ( 29 ) فَذُوقُوا فَلَنْ 􀀀 اهُ کِت 􀀀 کِذّ ( 28 ) وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْن
􀀀
ا اباً 􀀀 اتِن 􀀀 ساباً ( 27 ) وَ کَذَّبُوا بِآی 􀀀 لا یَرْجُونَ حِ 􀀀 کانُوا 􀀀 اقاً ( 26 ) إِنَّهُمْ 􀀀 زاءً وِف 􀀀 25 ) جَ )
( ذاباً ( 30 􀀀 إِلاّ عَ
􀀀
نَزِیدَکُمْ
ترجمه:
-21 جهنم کمینگاهی است بزرگ! 22 -و محل بازگشتی براي طغیانگران! 23 -مدتهاي طولانی در آن می مانند.
ص : 37
-24 در آنجا نه چیز خنکی می چشند،و نه نوشیدنی گوارایی.
-25 جز آبی سوزان و مایعی از چرك و خون! 26 -این مجازاتی است موافق و مناسب(اعمال آنها).
-27 چرا که امیدي به حساب نداشتند.
-28 و آیات ما را به کلی تکذیب کردند.
-29 و ما همه چیز را احصا و ثبت کرده ایم.
-30 پس بچشید که چیزي جز عذاب بر شما نمی افزائیم.
تفسیر:
جهنم کمینگاه بزرگ!
بعد از بیان بعضی از دلائل معاد،و قسمتی از حوادث رستاخیز،به سراغ سرنوشت دوزخیان و بهشتیان می رود،نخست
صاداً ). 􀀀 کانَتْ مِرْ 􀀀 از"دوزخیان"شروع کرده، می فرماید:"جهنم کمینگاهی است"( إِنَّ جَهَنَّمَ
.( لِلطّ مَآباً ) ( 1
􀀀
*** "و محل بازگشت طغیانگران"!( اغِینَ
اباً ). 􀀀 ا أَحْق 􀀀 لابِثِینَ فِیه 􀀀 *** "مدتهاي طولانی در آن می مانند"(
"مرصاد"اسم مکان است به معنی جایگاهی که در آن کمین می کنند، "راغب"در"مفردات"می گوید:"مرصد"(بر وزن
مرقد)و"مرصاد" هر دو یک معنی دارند،با این تفاوت که"مرصاد"به مکانی گفته می شود که مخصوص کمین است.
ص : 38
1) آیه محذوفی دارد و در تقدیر چنین است:کانت للطاغین مآبا. -1
بعضی نیز گفته اند"صیغه مبالغه"است،به معنی کسی که بسیار کمین می کند مانند"معمار"که به معنی شخصی است که بسیار
عمران و آبادي می کند.
البته معنی اول هم مشهورتر است و هم مناسبتر،و در اینکه چه کسی در دوزخ در کمین طغیانگران است؟گفته اند:فرشتگان
إِلاّ
􀀀
عذاب،زیرا طبق آیه 71 سوره مریم،همه انسانها اعم از نیک و بد از کنار دوزخ،یا از بالاي آن عبور می کنند، وَ إِنْ مِنْکُمْ
ی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِ یا در این گذرگاه عمومی و همگانی فرشتگان عذاب در کمینند و دوزخیان را می ربایند! و 􀀀 کانَ عَل 􀀀 ا 􀀀 ارِدُه 􀀀و
اگر به معنی"صیغه مبالغه"تفسیر کنیم خود دوزخ در کمین آنها قرار دارد و هر کدام از طغیانگران به آن نزدیک می شوند
آنها را به سوي خود می کشاند و در کام خود فرو می برد،به هر حال از این گذرگاه عمومی احدي از سرکشان نمی توانند
بگذرند،یا فرشتگان عذاب آنها را می ربایند،و یا جاذبه شدید جهنم.
"ماب"به معنی مرجع و محل بازگشت است،و گاه به معنی منزلگاه و قرارگاه می آید،و در اینجا به همین معنی است.
و اما"احقاب"جمع"حقب"(بر وزن قفل)به معنی مدت نامعلومی از زمان است،بعضی آن را به هشتاد سال،و بعضی هفتاد،و
بعضی چهل سال تفسیر کرده اند،و چون از این تعبیر به هر حال استشمام می شود که دوزخیان مدتهایی طولانی در دوزخ می
مانند،و سرانجام پایان می یابد،و این با آیات خلود و عذاب دائم تضاد دارد،هر کدام در تفسیر آن راهی را پوییده اند.
معروف میان مفسران این است که منظور از"احقاب"در اینجا این است که مدتهایی طولانی و سالیان دراز پی در پی می آید
و می گذرد،بی آنکه پایان یابد،و هر زمانی که می گذرد زمان دیگري جانشین آن می شود.
در بعضی از روایات نیز آمده است که این آیه درباره گنهکارانی است که
ص : 39
.( سرانجام پاك می شوند و از دوزخ آزاد می گردند نه کافرانی که مخلد در آتشند ( 1
*** سپس به گوشه کوچکی از عذابهاي بزرگ جهنم اشاره کرده،می افزاید:
"آنها در آنجا نه چیز خنکی می چشند که گرماي وحشتناك دوزخ را فرو نشاند و نه نوشیدنی گوارایی که عطش شدید آنها
راباً ). 􀀀 لا شَ 􀀀 ا بَرْداً وَ 􀀀 لا یَذُوقُونَ فِیه 􀀀 را تسکین بخشد"(
غَسّ ).
اقاً 􀀀 إِلاّ حَمِیماً وَ
􀀀 *** "جز آبی سوزان،و مایعی از چرك و خون"(
و جز سایه دودهاي غلیظ و داغ و خفقان آور آتش که در آیه 43 سوره واقعه آمده است"" وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ".
"حمیم"به معنی آب بسیار داغ و"غساق"به معنی چرك و خونی است که از زخم جاري می شود،و بعضی آن را به معنی
مایعات بد بو تفسیر کرده اند.
اهُمْ رَبُّهُمْ 􀀀 این در حالی است که بهشتیان از چشمه هاي گواراي شراب طهور به وسیله پروردگارشان سیراب می شوند" وَ سَق
راباً طَهُوراً "(دهر- 21 ) و نوشیدنیهایی در ظرفهاي زیباي بهشتی است که مهر بر آن نهاده شده،مهري که از مشک است" 􀀀 شَ
امُهُ مِسْکٌ "(مطففین- 26 )ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟ *** و از آنجا که ممکن است وجود این کیفرهاي سخت 􀀀 خِت
و شدید در نظر بعضی عجیب آید،در آیه بعد می افزاید:"این مجازاتی است موافق و مناسب اعمال آنها"
ص : 40
. 1) "تفسیر نور الثقلین"جلد 5 صفحه 494 حدیث 23 و صفحه 495 حدیث 26 -1
اقاً) 􀀀 زاءً وِف 􀀀 (جَ
(1)
.
چرا چنین نباشد؟در حالی که آنها در این دنیا قلبهاي مظلومان را سوزاندند،روح و جان آنها را به آتش کشیدند و با ظلم و
ستم و طغیان خود بر کسی رحم نکردند،سزاوار است که در آنجا کیفرشان چنان باشد،و نوشابه هایشان چنین! اصولا
همانگونه که بارها تاکید کرده ایم از آیات قرآن استفاده می شود که حد اقل بسیاري از کیفرهاي قیامت تجسمی است از
ا کُنْتُمْ 􀀀 ما تُجْزَوْنَ م 􀀀 تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ إِنَّ 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لا 􀀀 اعمال دنیاي انسانها، چنان که در سوره تحریم آیه 7 می خوانیم: ی
تَعْمَلُونَ :"اي کافران امروز عذر مخواهید،چرا که جزاي شما تنها اعمالی است که انجام می دادید"(که اکنون تجسم یافته و در
برابر شما حضور پیدا کرده).
*** سپس به توضیح علت این مجازات پرداخته،می فرماید:"این به خاطر آن است که آنها امیدي به حساب و ترسی از عقاب
ساباً ). 􀀀 لا یَرْجُونَ حِ 􀀀 کانُوا 􀀀 خداوند نداشتند"( إِنَّهُمْ
و همین بی اعتنایی به حساب و روز جزا مایه طغیان و سرکشی و ظلم و ستم آنها شد،و آن ظلم و فساد چنین سرنوشت
دردناکی را براي آنان فراهم ساخت.
در حقیقت عدم ایمان به حساب عاملی است براي طغیان،و آن هم عاملی است براي آن کیفرهاي سخت.
توجه داشته باشید که"لا یرجون"از ماده"رجاء"هم به معنی"امید"
ص : 41
1) "جزاء"منصوب است به عنوان"مفعول مطلق"براي فعل محذوفی که از قرینه کلام روشن می شود،و"وفاق"نیز معنی -1
مصدري دارد،و صفت آن است و در تقدیر چنین است:یجازیهم جزاء ذا وفاق!
است و هم به معنی"عدم ترس و وحشت"اصولا انسان وقتی امید و انتظار کیفر داشته باشد طبعا می ترسد،و اگر نداشته باشد
نمی ترسد و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند،لذا آنان که امید به حساب نداشته باشند ترسی هم ندارند.
تعبیر به"ان"که براي تاکید است و"کانوا"که استمرار در ماضی را بیان می کند و"حسابا"که به صورت نکره بعد از نفی ذکر
شده و معنی عموم را می دهد،همه بیانگر این واقعیت است که آنها مطلقا و هرگز هیچگونه انتظار و ترسی از حساب و کتاب
نداشتند،یا به تعبیر دیگر حساب روز قیامت را به دست فراموشی سپرده،و از برنامه زندگی خود کاملا حذف کرده بودند،و
طبیعی است که چنین افرادي،آلوده چنان گناهان عظیمی شوند،و سرانجام گرفتار این عذابهاي سخت و دردناك.
.( کِذّ ) ( 1
􀀀
ا اباً 􀀀 اتِن 􀀀 *** و لذا بلافاصله می افزاید:"آنها آیات ما را به کلی تکذیب کردند" ( وَ کَذَّبُوا بِآی
هواي نفس آن چنان بر آنها چیره شده بود که همه آیات بیدارگر الهی را شدیدا انکار کردند،تا به هوسهاي سرکش خود
ادامه دهند،و به خواسته ها و تمنیات نامشروع خویش لباس عمل بپوشاند.
پیداست که آیات در اینجا معنی وسیع و گسترده اي دارد که همه آیات توحید و نبوت و تشریع و تکوین،و معجزات انبیا و
احکام و سنن را شامل می شود،و با توجه به تکذیب اینهمه نشانه ها و آیات الهی که جهان تکوین و تشریع را پر
ص : 42
1) "کذاب"(به کسر کاف)یکی از صیغه هاي مصدر باب تفعیل،به معنی تکذیب است،بعضی از ارباب لغت نیز گفته -1
اند:مصدر ثلاثی مجرد و معادل"کذب"است و به هر حال"مفعول مطلق"است براي"کذبوا"که براي تاکید آمده.
کرده باید تصدیق کنیم که آن مجازات براي چنین اشخاصی جزاء وفاق و کیفر مناسب است.
*** سپس به عنوان هشدار به این طغیانگران،و هم براي تاکید بر مساله وجود موازنه میان"جرم"و"جریمه"و حاکمیت"جزاي
.( اباً ) ( 1 􀀀 اهُ کِت 􀀀 وفاق"می افزاید:"ما همه چیز را قطعا احصاء و ثبت کرده ایم"( وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْن
تا گمان نکنید چیزي از اعمال شما بی حساب و مجازات می ماند،و نیز هرگز فکر نکنید این کیفرهاي شدید غیر عادلانه
است.
این حقیقت که تمام کارهاي انسان اعم از کوچک و بزرگ،صغیر و کبیر، آشکار و پنهان،و حتی نیات و عقائد انسان،ثبت و
ضبط می شود،در بسیاري از آیات قرآن منعکس است.
در یک جا می فرماید: وَ کُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ وَ کُلُّ صَ غِیرٍ وَ کَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ :"هر کاري را که انجام دادند در نامه هاي
.( اعمالشان ثبت است و هر عمل کوچک و بزرگی نوشته می شود"(قمر- 52 و 53
.( ا تَمْکُرُونَ :"رسولان ما آنچه مکر می کنید می نویسند"(یونس- 21 􀀀 ا یَکْتُبُونَ م 􀀀 و در جاي دیگر می فرماید: إِنَّ رُسُلَن
ارَهُمْ :"ما آنچه را از پیش فرستاده اند و همچنین تمام آثار آنها را می 􀀀 ا قَدَّمُوا وَ آث 􀀀 و در جاي دیگر می خوانیم: وَ نَکْتُبُ م
.( نویسیم"(یس- 12
ص : 43
1) در این آیه"کل"منصوب است به فعل مقدري که فعل مذکور یعنی"احصیناه" دلالت بر آن دارد،و"کتابا"منصوب -1
است به عنوان"مفعول مطلق"زیرا"احصینا"به معنی"کتبنا"می باشد،و بعضی آن را حال گرفته اند.
لا􀀀 ابِ 􀀀 ذَا الْکِت 􀀀 ا لِه 􀀀 ا م 􀀀 ا وَیْلَتَن 􀀀 و لذا هنگامی که نامه اعمال مجرمان را به دست آنها می دهند فریادشان بلند می شود،می گویند: ی
ا :"اي واي بر ما!این چه کتابی است که هیچ کار کوچک و بزرگی نیست مگر اینکه آن را 􀀀 صاه 􀀀 إِلاّ أَحْ
􀀀
لا کَبِیرَهً 􀀀 ادِرُ صَ غِیرَهً وَ 􀀀یُغ
.( ثبت و شماره کرده است"؟!(کهف- 49
بدون شک کسی که این واقعیت را با تمام قلبش باور کند در انجام کارها بسیار دقیق و حسابگر خواهد بود،و همین اعتقاد
مانع بزرگی میان انسان و گناه ایجاد می کند و از عوامل مهم تربیت محسوب می شود.
*** در آخرین آیه مورد بحث لحن سخن را تغییر داده،و از"غیبت"به"خطاب" مبدل نموده،آنها را مخاطب ساخته،و ضمن
جمله تهدیدآمیز و خشم آلود و تکان دهنده اي می فرماید:"پس بچشید که چیزي جز عذاب بر شما نمی افزائیم"! ( فَذُوقُوا
ذاباً ). 􀀀 إِلاّ عَ
􀀀
فَلَنْ نَزِیدَکُمْ
هر چه فریاد کنید،"یا ویلتنا"بگوئید،تقاضاي باز گشت به دنیا و جبران گناهان نمائید از شما مسموع نیست،و چیزي جز بر
عذاب شما افزوده نخواهد شد.
واءٌ 􀀀 این جزاي کسانی است که وقتی در مقابل دعوت پر مهر انبیاي الهی به سوي ایمان و تقوي قرار می گرفتند،می گفتند: سَ
.( واعِظِینَ :"براي ما یکسان است می خواهی اندرز ده،یا اندرز مده"!(شعراء - 136 􀀀 ا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْ 􀀀 عَلَیْن
إِلاّ نُفُوراً
􀀀
ا یَزِیدُهُمْ 􀀀 و این جزاي کسی است که وقتی آیات الهی براي او خوانده می شد"جز بر نفرتش چیزي نمی افزود"،( وَ م
.( )(اسراء- 41
و بالآخره این است سزاي کسی که از هیچ گناهی روي گردان نبود و به هیچ کار خیري علاقه نداشت.
ص : 44
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص نقل شده است که فرمود:
هذه الایه اشد ما فی القرآن علی اهل النار: "این آیه شدیدترین آیه اي است که در قرآن مجید درباره دوزخیان آمده است"!
.(1)
چگونه این چنین نباشد در حالی که خداوند غفور و رحیم آن چنان بر آنها خشمگین شده که آنها را با جمله اي که تمام
درهاي امید را به روي آنان می بندد مخاطب ساخته،و جز وعده افزودن عذاب چیزي به آنها نمی دهد.
***
ص : 45
1) تفسیر"کشاف"جلد 4 صفحه 690 -این حدیث در تفسیر"صافی"ذیل آیه مورد بحث نیز آمده است،و همچنین در -1
. تفسیر"روح البیان"جلد 10 صفحه 307
[ [سوره النبإ ( 78 ): آیات 31 تا 37
اشاره
زاءً 􀀀 کِذّ ( 35 ) جَ
􀀀
لا اباً 􀀀 ا لَغْواً وَ 􀀀 لا یَسْمَعُونَ فِیه 􀀀 اقاً ( 34 ) 􀀀 راباً ( 33 ) وَ کَأْساً دِه 􀀀 واعِبَ أَتْ 􀀀 اباً ( 32 ) وَ کَ 􀀀 دائِقَ وَ أَعْن 􀀀 ازاً ( 31 ) حَ 􀀀 إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَف
( طاباً ( 37 􀀀 لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِ 􀀀 منِ 􀀀 ا بَیْنَهُمَا اَلرَّحْ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ساباً ( 36 ) رَبِّ اَلسَّ 􀀀 طاءً حِ 􀀀 مِنْ رَبِّکَ عَ
ترجمه:
-31 براي پرهیزگاران مسلما پیروزي بزرگی است.
-32 باغهایی سرسبز،و انواعی از انگورها.
-33 و حوریانی بسیار جوان و هم سن و سال.
-34 و جامهایی لبریز و پیاپی(از شراب طهور).
-35 در آنجا نه سخن لغو و بیهوده اي می شنوند و نه دروغی.
-36 این جزائی است از سوي پروردگارت و عطیه اي است کافی.
-37 همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است،پروردگار رحمان،و هیچ کس حق ندارد بی اجازه او سخنی
بگوید(یا شفاعتی کند).
ص : 46
تفسیر:
بخشی از پاداش عظیم پرهیزگاران
در آیات پیشین سخن از سرنوشت طغیانگران و قسمتی از کیفرهاي دردناك آنها و علت این بدبختی بود،در آیات مورد بحث
به شرح نقطه مقابل آنها پرداخته از مؤمنان راستین،و پرهیزگاران،و قسمتی از مواهب آنها در قیامت سخن می گوید تا در یک
مقایسه رویارو میان این دو،حقایق روشنتر گردد،همانگونه که سیره قرآن مجید در سوره هاي دیگر می باشد که اضداد را در
مقابل هم قرار داده، و وضع آنها را در این مقابله تبیین می کند.
ازاً ). 􀀀 نخست می فرماید:"براي پرهیزگاران پیروزي و نجات بزرگی است" ( إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَف
"مفاز""اسم مکان"یا"مصدر میمی"از ماده"فوز"به معنی"رسیدن به خیر و نیکی توام با سلامت"است،و به معنی نجات و
پیروزي که لازمه این معنی است نیز آمده،و با توجه به اینکه"مفازا"به صورت نکره ذکر شده،اشاره به پیروزي عظیم و رسیدن
به خیر و سعادت بزرگی است.
*** سپس به شرح این فوز و سعادت پرداخته،می افزاید:"باغهایی خرم و سرسبز و محفوظ با میوه هایی از انواع انگورها"(
.( اباً ) ( 1 􀀀 دائِقَ وَ أَعْن 􀀀 حَ
"حدائق"جمع"حدیقه"به معنی باغ و بستان خرم و سرسبز و پر درخت است که دیوار گرداگرد آن کشیده شده و از هر نظر
محفوظ است،"راغب"در "مفردات"می گوید:"حدیقه"در اصل به زمینی می گویند که داراي آب است
ص : 47
1) "حدائق""بدل"است از"مفازا"و یا"عطف بیان"آن. -1
همچون"حدقه"چشم که همیشه آب در آن وجود دارد! جالب اینکه از میان تمام میوه ها در اینجا روي انگور تکیه شده،به
خاطر مزایاي فوق العاده اي که این میوه در میان میوه ها دارد،زیرا به گفته دانشمندان غذاشناس"انگور"علاوه بر اینکه از نظر
خواص یک غذاي کامل محسوب می شود و مواد غذایی آن بسیار نزدیک به شیر مادر است،دو برابر گوشت در بدن ایجاد
حرارت می کند،گذشته از این،به قدري مواد مفید در آن وجود دارد که می توان گفت یک داروخانه طبیعی است.
"انگور"داراي خاصیت ضد سم،مفید براي تصفیه خون،دفع رماتیسم، نقرس،و عامل مبارزه با افزایش اوره خون است.
اضافه بر اینها انگور اعصاب را تقویت کرده،و تولید نشاط می کند،و به خاطر داشتن انواع ویتامینها به انسان نیرو و توان می
بخشد.
اینها گوشه اي از آثار و خواص انگور است،و لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم:
خیر فواکهکم العنب :"بهترین میوه هاي شما انگور است".
*** سپس به همسران بهشتی که یکی دیگر از مواهب پرهیزگاران است اشاره کرده،می افزاید:"براي آنها حوریانی است
راباً ). 􀀀 واعِبَ أَتْ 􀀀 بسیار جوان که تازه برآمدگی سینه آنها ظاهر شده،و هم سن و سالند"( وَ کَ
"کواعب"جمع"کاعب"به معنی دوشیزه اي است که تازه برآمدگی سینه او آشکار شده،و اشاره به آغاز جوانی
است،و"اتراب"جمع"ترب"(بر وزن حزب)به معنی افراد هم سن و سال است،و بیشتر در مورد جنس مؤنث به کار می رود،و
به گفته بعضی در اصل از"ترائب"به معنی دنده هاي قفسه سینه گرفته
ص : 48
شده که شباهت زیادي با هم دارند.
این هم سن و سال بودن ممکن است در میان خود زنان بهشتی باشد،یعنی همگی جوان،و همسان در زیبایی و حسن و جمال و
اعتدال قامتند،و یا میان آنها و همسرانشان،چرا که توافق سنی میان دو همسر سبب می شود که بهتر احساسات یکدیگر را
درك کنند،ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد.
*** سپس چهارمین نعمت بهشتی را که در انتظار پرهیزگاران است چنین شرح می دهد:"و جامهایی پر و لبریز و پیاپی از
اقاً ). 􀀀 شراب طهور"!( وَ کَأْساً دِه
اما نه شرابی همچون شرابهاي آلوده دنیا که عقل را می زداید،و انسان را تا سر حد یک حیوان تنزل می دهد،بلکه شرابی که
عقل آور،و نشاط آفرین و جان پرور و روح افزا است.
"کاس"(بر وزن راس)به معنی جام مملو از نوشیدنی است،و گاه به خود جام یا محتواي آن نیز اطلاق می شود.
"دهاق"را بسیاري از مفسران و اهل لغت به معنی"لبریز"تفسیر کرده اند ولی"ابن منظور"در"لسان العرب"دو معنی دیگر نیز
براي آن نقل کرده:
"پی در پی"و"صاف و زلال".
بنا بر این اگر مجموع این معانی را در نظر بگیریم مفهوم آیه چنین می شود که براي بهشتیان جامهاي مملو از شراب طهور
زلال و لبریز و پی در پی می آورند.
*** و از آنجا که سخن از جام و شراب تداعی معنی نامطلوب آن را در دنیا می کند،در حالی که شراب بهشتی درست نقطه
مقابل شرابهاي شیطانی دنیا است
ص : 49
لا􀀀 ا لَغْواً وَ 􀀀 لا یَسْمَعُونَ فِیه 􀀀 بلافاصله می افزاید:"بهشتیان در آنجا نه سخن لغو و بیهوده اي می شنوند،و نه دروغ و تکذیبی را"(
کِذّ ).
􀀀
اباً
شراب دنیا عقل را می زداید،و هوش را از سر می برد،و انسان را به بیهوده گویی و سخنان ناموزون وامی دارد،اما شراب طهور
بهشتی به انسان روح و عقل و نور و صفا می بخشد.
در اینکه مرجع ضمیر"فیها"چیست؟دو احتمال داده اند:نخست اینکه به"بهشت"باز می گردد،و دیگر اینکه به"کاس"(جام).
بنا بر تفسیر اول مفهوم آیه چنین خواهد بود که در بهشت سخن لغو و دروغی نمی شنوند مانند آنچه در آیه 10 و 11
لاغِیَهً :"آنها در بهشت عالی جاي خواهند داشت بهشتی که در آن سخن 􀀀 ا 􀀀 لا تَسْمَعُ فِیه 􀀀 الِیَهٍ 􀀀 سوره"غاشیه"آمده است فِی جَنَّهٍ ع
لغو و بیهوده نخواهی شنید". و بنا بر تفسیر دوم مفهوم آیه این است که از نوشیدن آن جام شراب لغو و بیهوده و دروغی
لا تَأْثِیمٌ :"آنها در بهشت جامهاي پر 􀀀 ا وَ 􀀀 لا لَغْوٌ فِیه 􀀀 ا کَأْساً 􀀀 ازَعُونَ فِیه 􀀀 حاصل نمی شود،مانند آنچه در آیه 23 طور آمده است: یَتَن
از شراب طهور را از یکدیگر می گیرند که نه بیهوده گویی در آن است و نه گناه".
به هر حال یکی از مواهب بزرگ معنوي بهشتیان این است که در آنجا اثري از دروغپردازیها،بیهوده گوئیها،تهمتها و
افتراها،تکذیب حق،و توجیه باطل،و گفتگوهاي ناهنجاري که قلب پرهیزکاران را در این دنیا آزار می دهد وجود نخواهد
داشت و به راستی چه زیباست آن محیطی که اثري از این سخنان ناموزون و رنج آور در آن وجود ندارد،و طبق آیه 62
لاماً ". 􀀀 إِلاّ سَ
􀀀
ا لَغْواً 􀀀 لا یَسْمَعُونَ فِیه 􀀀 مریم"جز سلام و تحیت و سخنان مسالمت آمیز در آنجا چیزي نمی شنوند""
***
ص : 50
و در پایان ذکر این نعمتها به نعمت معنوي دیگري اشاره می کند که از همه بالاتر است،می فرماید:"این جزائی است از سوي
.( ساباً ) ( 1 􀀀 طاءً حِ 􀀀 زاءً مِنْ رَبِّکَ عَ 􀀀 پروردگارت،و عطیه اي است کافی"( جَ
چه بشارت و نعمتی از این برتر و بالاتر که بنده ضعیف،مورد نوازش و الطاف و محبتهاي مولاي کریم خود قرار گیرد،او را
اکرام کند،بزرگ دارد،و خلعت بخشد،این توجه و عنایت،و این لطف و محبت،چنان لذتی به مؤمنان می دهد که با هیچ
نعمتی برابر نیست.
و به گفته شاعر: من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطفها می کنی اي خاك درت تاج سرم تعبیر به"رب"
(پروردگار)همراه با ضمیر مخاطب و توام با کلمه"عطاء" همگی بیانگر لطف فوق العاده اي است که در این پاداشها نهفته
است.
واژه"حسابا"به عقیده بسیاري از مفسران در اینجا به معنی"کافیا" می باشد،چنان که گاه گفته می شود"احسبت"یعنی آن قدر
.( به او بخشیدم که گفت "حسبی"(کافی است) ( 2
در حدیثی از امام امیر مؤمنان علی ع آمده است که در قیامت خداوند حسنات مؤمنان را حساب می کند،و هر حسنه را ده
.( ساباً ( 3 􀀀 طاءً حِ 􀀀 زاءً مِنْ رَبِّکَ عَ 􀀀 برابر تا هفتصد برابر پاداش مرحمت می کند،همانگونه که خدا در قرآن فرموده: جَ
ص : 51
1) "جزاء"در این آیه حال است براي نعمتهایی که در آیات گذشته آمده است و در معنی چنین است:اعطاهم جمیع ذلک -1
زاءً مِنْ رَبِّکَ ،بعضی نیز احتمال داده اند که"مفعول مطلق"براي فعل محذوفی باشد،و بعضی نیز آن را"مفعول 􀀀 حالکونه جَ
لاجله"دانسته اند،ولی تفسیر اول مناسبتر است.
2) "تفسیر بیضاوي"ذیل آیه مورد بحث. -2
. 3) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 495 حدیث 29 -3
از این روایت،استفاده می شود که عطایاي الهی با آنکه جنبه تفضل دارد، در عین حال روي حساب اعمال است،یعنی
تفضلات و عطایاي او،تناسب با اعمال صالحه انسانها دارد،و به این ترتیب می توان"حسابا"را در آیه فوق به همان معنی
معروف"محاسبه"تفسیر کرد،و جمع میان این معنی و معنی گذشته نیز مانعی ندارد(دقت کنید).
*** سپس در آخرین آیه مورد بحث می افزاید:"این عطایاي بزرگ را همان کسی می بخشد که پروردگار آسمان و زمین
منِ ). 􀀀 ا بَیْنَهُمَا الرَّحْ 􀀀 اتِ وَ الْأَرْضِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 است و آنچه میان آن دو قرار دارد همان خداوند رحمان و بخشنده"( رَبِّ السَّ
آري آن کس که مالک این جهان با عظمت و مدبر و مربی آن است،و رحمتش همه جا،و همه کس را فرا گرفته،همو
بخشنده آن همه عطایا در قیامت به نیکان و پاکان است.
در حقیقت،آیه فوق اشاره اي به این واقعیت است که اگر خداوند چنین وعده هایی را به متقین می دهد گوشه اي از آن را در
این دنیا،به صورت رحمت عامش،به اهل آسمانها و زمین نشان داده است.
لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ 􀀀 و در پایان آیه می فرماید:"و هیچکس حق ندارد بی اجازه او در پیشگاهش سخنی بگوید،یا شفاعتی کند"(
طاباً ). 􀀀 خِ
ضمیر در"لا یملکون"ممکن است به همه اهل آسمانها و زمین بر گردد، یا تمام متقین و طاغیان که در عرصه محشر براي
حساب و جزاء جمع می شوند، و در هر حال اشاره به این است که هیچکس را در آن روز حق اعتراض و چون و چرا
نیست،زیرا آن قدر حساب الهی دقیق و عادلانه است که جایی براي"چون و چرا"باقی نمی ماند.
ص : 52
.( إِلاّ بِإِذْنِهِ "(بقره- 255
􀀀
علاوه بر این،هیچکس حق شفاعت را نیز ندارد جز به اذن و اجازه او" مَنْ ذَا الَّذِي یَشْفَعُ عِنْدَهُ
***
نکته ها:
اشاره
-1 عطایاي متقین و کیفرهاي طغیانگران
در آیات فوق،که پیرامون مواهب پرهیزگاران سخن می گوید با مقایسه به آیات گذشته که از کیفرهاي طغیانگران بحث می
کند،مقابله جالبی دیده می شود.
در اینجا سخن از"مفاز"(محل نجات)است،و در آنجا سخن از"مرصاد" (کمینگاه).
در اینجا سخن از باغهاي پر میوه و"حدائق و اعناب"است،و در آنجا غوطه ور بودن در آتش به مدت نامحدود"احقاب".
در اینجا سخن از جام هاي لبریز و دمادم"شراب طهور"است،و در آنجا سخن از آب سوزان و"حمیم و غساق".
در اینجا سخن از عطایاي گسترده خداوند"رحمان"است،و در آنجا سخن از کیفر عادلانه و"جزاء وفاق".
در اینجا سخن از افزایش"نعمت"الهی است،و در آنجا سخن از افزایش "عذاب".
خلاصه این دو گروه از هر نظر در دو قطب مخالف قرار دارند،چرا که از نظر ایمان و عمل نیز دو قطب مخالف بودند.
***
ص : 53
-2 شرابهاي بهشتی!
در آیات مختلف قرآن مجید،توصیفهاي زیادي از شرابهاي بهشتی شده است،که بررسی آنها نشان می دهد،نوشندگان آنها در
چنان لذت روحانی فرو می روند که با هیچ بیانی قابل توصیف نیست.
.( راباً طَهُوراً "(دهر- 21 􀀀 اهُمْ رَبُّهُمْ شَ 􀀀 در یک جا آن را به عنوان"شراب طهور"توصیف می کند" وَ سَق
و در جاي دیگر تاکید می کند که این شراب زلال و بی غش و لذت بخش نه دردسر می آفریند،و نه مستی می آورد و نه
.( ا یُنْزَفُونَ "(صافات- 45 تا 47 􀀀 لا هُمْ عَنْه 􀀀 ا غَوْلٌ وَ 􀀀 لا فِیه 􀀀 لِلشّ
􀀀
ضاءَ لَذَّهٍ ارِبِینَ 􀀀 طافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ بَیْ 􀀀 فساد عقل،" یُ
کانَ 􀀀 در یک جا می فرماید:از جامی می نوشند که با"کافور"آمیخته شده(خنک و آرام کننده است)" یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ
.( کافُوراً "(دهر- 5 􀀀 ا 􀀀 زاجُه 􀀀 مِ
و در جاي دیگر می افزاید:از جامی به آنها می نوشانند که آمیخته با"زنجبیل" است،(گرم کننده و نشاط آفرین)" وَ یُسْقَوْنَ
.( ا زَنْجَبِیلًا " (دهر- 17 􀀀 زاجُه 􀀀 کانَ مِ 􀀀 ا کَأْساً 􀀀 فِیه
اقاً ". 􀀀 در آیات مورد بحث نیز خواندیم:جامهایی لبالب و زلال و دمادم دارند " وَ کَأْساً دِه
و از همه مهمتر اینکه"ساقی"این بزم روحانی،خدا است!!از دست قدرت او و از بساط لطف و مرحمتش بر می گیرند و می
.( اهُمْ رَبُّهُمْ ...(دهر- 21 􀀀 نوشند و مست جذبه عشق و معرفت او می شوند وَ سَق
خداوندا به ما هم از آن شراب طهور مرحمت کن.
***
ص : 54
[ [سوره النبإ ( 78 ): آیات 38 تا 40
اشاره
ی رَبِّهِ 􀀀 شاءَ اِتَّخَ ذَ إِل 􀀀 ذلِکَ اَلْیَوْمُ اَلْحَقُّ فَمَنْ 􀀀 واباً ( 38 ) 􀀀 الَ صَ 􀀀 منُ وَ ق 􀀀 إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْ
􀀀
لا یَتَکَلَّمُونَ 􀀀 ئِکَهُ صَ  فا 􀀀 یَوْمَ یَقُومُ اَلرُّوحُ وَ اَلْمَلا
( راباً ( 40 􀀀 ا لَیْتَنِی کُنْتُ تُ 􀀀 کافِرُ ی 􀀀 داهُ وَ یَقُولُ اَلْ 􀀀 ا قَدَّمَتْ یَ 􀀀 ذاباً قَرِیباً یَوْمَ یَنْظُرُ اَلْمَرْءُ م 􀀀 اکُمْ عَ 􀀀 إِنّ أَنْذَرْن
􀀀
مَآباً ( 39 ) ا
ترجمه:
-38 اینها در آن روز واقع می شود که"روح"و"ملائکه"در یک صف قیام می کنند، و هیچیک جز به اذن خداوند رحمان
سخن نمی گویند:و آن گاه که می گویند صواب می گویند.
-39 آن روز حق است،هر کس بخواهد راهی به سوي پروردگارش بر می گزیند.
-40 و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می دهیم،این عذاب در روزي خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهاي خود
فرستاده می بیند،و کافر می گوید:"اي کاش خاك بودم"!
تفسیر:
کافران می گویند اي کاش خاك بودیم!
در آیات گذشته قسمتهاي قابل ملاحظه اي از کیفرها و مجازاتهاي طغیانگران و مواهب و پاداشهاي پرهیزگاران در روز
رستاخیز بیان شد.
ص : 55
در آیات مورد بحث به معرفی آن روز بزرگ پرداخته،بخشی از اوصاف آن روز و حوادث آن را شرح می دهد،می فرماید:
"اینها همه در روزي واقع می شود که روح و تمام ملائکه در یک صف بپا می خیزند،و هیچیک جز به اذن خداوند رحمن
لا یَتَکَلَّمُونَ 􀀀 لائِکَهُ صَ  فا 􀀀 سخن نمی گویند،و آن کس که سخن می گوید جز صواب و حق نمی گوید"( یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَ
.( واباً ) ( 1 􀀀 الَ صَ 􀀀 منُ وَ ق 􀀀 إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْ
􀀀
بدون شک قیام"روح"و"فرشتگان"در آن روز در یک صف،و سخن نگفتن جز به اذن خداوند رحمن،فقط براي اجراي فرمان
او است،آنها در این جهان نیز"مدبرات امر" و مجري فرمانهاي او هستند،و در عالم آخرت این امر آشکارتر و واضحتر و
گسترده تر خواهد بود.
در اینکه مراد از"روح"در اینجا چیست؟مفسران تفسیرهاي زیادي ذکر کرده اند که در بعضی از تفاسیر به هشت احتمال بالغ
می شود ( 2)که مهمتر از همه تفسیرهاي زیر است:
-1 منظور مخلوقی است غیر از فرشتگان و برتر از همه آنها.
-2 منظور"جبرئیل"امین پیک وحی خدا و واسطه میان او و پیامبران است،که بزرگترین فرشتگان می باشد.
-3 منظور"ارواح انسانها"است که همراه فرشتگان بپا می خیزند.
-4 فرشته اي است بالاتر از همه فرشتگان و برتر از جبرئیل،و هم او بود که با انبیاء و امامان معصوم همراه بوده و هست.
ص : 56
1) بسیاري از مفسران معتقدند که"یوم"در این آیه ظرف است و متعلق به فعل "لا یملکون"در آیه قبل است،این احتمال -1
نیز وجود دارد که به تمام آنچه در آیات قبل آمده است متعلق باشد،و در تقدیر چنین است"کل ذلک یکون یوم یقوم
الروح".
. 2) "تفسیر قرطبی"جلد 10 صفحه 6977 -2
قابل توجه اینکه"روح"در قرآن مجید گاه به صورت مطلق،و بدون هیچ قید ذکر شده،و در این حال غالبا در
ئِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ :"فرشتگان و روح به سوي او بالا می روند" (معارج- 4). تَنَزَّلُ 􀀀 برابر"ملائکه"قرار گرفته مانند: تَعْرُجُ الْمَلا
ا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ :"در شب قدر ملائکه و روح به فرمان پروردگارشان با هر چیزي نازل می شوند" 􀀀 لائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیه 􀀀 الْمَ
.( (قدر- 4
در این دو آیه"روح"بعد از"ملائکه"ذکر شده،و در آیه مورد بحث قبل از"ملائکه"،البته ممکن است این جدا شدن به عنوان
یک فرد مشخص و بزرگ بوده باشد،و به اصطلاح ذکر"عام"بعد از"خاص"یا ذکر"خاص"بعد از "عام"است.
اما در بسیاري از آیات،"روح"با اضافه یا وصفی آمده است،مانند "روح القدس"در آیه قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ
:"بگو روح القدس این قرآن را از سوي پروردگارت به حق نازل کرد"(نحل- 102 )یا آیه نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ قرآن را"روح
.( الامین"نازل کرده"(شعرا- 193
در بعضی از آیات خداوند"روح"را به خودش اضافه فرمود،می فرماید:
" وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی ":"در آدم از روح خودم دمیدم"(روح شریفی که به خاطر شرافت به ذات مقدس او اضافه شده)"
.( ا :"ما به سوي مریم روح خود را فرستادیم" (مریم- 17 􀀀 ا رُوحَن 􀀀 ا إِلَیْه 􀀀 (حجر 29 )و در جاي دیگر می فرماید: فَأَرْسَلْن
به نظر می رسد که"روح"در این آیات که به صورتهاي متفاوتی بیان شده معناهاي متفاوتی داشته باشد که شرح هر کدام در
ذیل همان آیات بیان شده است.
ولی آنچه از میان تفاسیر مختلف نسبت به آیه مورد بحث مناسبتر به نظر می رسد این است که،منظور از"روح"در اینجا یکی
از فرشتگان بزرگ الهی
ص : 57
است که بر طبق بعضی از روایات حتی از جبرئیل برتر است،چنان که در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:هو ملک اعظم
من جبرائیل و میکائیل:
.( "او فرشته اي است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل" ( 1
و در تفسیر"علی بن ابراهیم"نیز آمده است:
اللّ و هو مع الأئمه ع:"روح فرشته اي است برتر از جبرئیل و میکائیل
􀀀
الروح ملک اعظم من جبرئیل و میکائیل و کان مع رسول ه
.( اللّ همراه بود و با امامان نیز همراه است" ( 2
􀀀
و او با رسول ه
هر چند در بعضی از روایات در تفاسیر اهل سنت از پیغمبر اکرم ص نقل شده که فرمود:
لائِکَهُ صَ  فا ،قال هؤلاء جند و 􀀀 اللّ لیسوا بملائکه لهم رؤس و ایدي و ارجل،ثم قرا یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَ
􀀀
الروح جند من جنود ه
هؤلاء جند:
"روح لشکري از لشکریان خدا است که ملائکه نیستند،آنها داراي سر و دست و پا می باشند،سپس پیامبر ص این آیه را
.( لائِکَهُ صَ  فا سپس افزود:اینها لشکري هستند و آنها لشکر دیگري" ( 3 􀀀 تلاوت فرمود: یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَ
درباره روح انسان و تجرد و استقلال آن،بحثهاي مشروح و مفصلی در جلد 12 صفحه 250 تا 269 (ذیل آیه 85 سوره
اسراء)آورده ایم.
به هر حال همانگونه که اشاره شد این مخلوق بزرگ الهی خواه از فرشتگان باشد،یا موجود دیگري،در قیامت همراه ملائکه
آماده اطاعت فرمان او هستند، و چنان هول و اضطراب محشر همه را فرا گرفته که هیچکس را یاراي سخن گفتن نیست،و آن
گاه که ذکري یا سخنی بگویند یا شفاعتی کنند تنها به اذن
ص : 58
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 427 -1
. 2) تفسیر"علی بن ابراهیم"جلد 2 صفحه 402 -2
. 3) تفسیر"در المنثور"جلد 6 صفحه 309 -3
پروردگار است،حمد و ثناي او می گویند و یا شفاعت براي آنها که شایسته شفاعتند.
اللّ الماذون لهم یوم القیامه و القائلون:"به
􀀀
در حدیثی آمده است از امام صادق ع درباره این آیه سؤال کردند، فرمود:نحن و ه
خدا سوگند در روز قیامت به ما اجازه داده می شود و سخن می گوئیم".
راوي سؤال می کند در آن روز شما چه می گوئید؟فرمود:
نمجد ربنا،و نصلی علی نبینا،و نشفع لشیعتنا،فلا یردنا ربنا:
"تمجید و ستایش پروردگارمان را می کنیم،و بر پیامبرمان درود می فرستیم، و براي پیروانمان شفاعت می کنیم،و خداوند
.(2)( شفاعت ما را رد نمی کند" ( 1
از این روایت استفاده می شود که انبیاء و امامان معصوم نیز در صف فرشتگان و روح قرار می گیرند،و از کسانی که به آنها
اجازه سخن گفتن و مدح و ثناي خداوند و شفاعت داده می شود آنها هستند.
تعبیر"صوابا"دلیل بر این است که اگر ملائکه و روح یا انبیاء و اولیاء براي کسانی شفاعت کنند آن هم روي حساب است و
بی دلیل نیست.
*** سپس اشاره به این روز بزرگ که هم روز قیام انسانها و هم فرشتگان،و هم یوم الفصل و روز کیفر طاغین و پاداش متقین
ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ ). 􀀀 است کرده می فرماید:"آن روز حق است"(
"حق"به معنی چیزي است که ثابت است،واقعیت دارد و تحقق می یابد، و این معنی درباره قیامت کاملا صادق است،بعلاوه
روزي است که"حق"هر کس
ص : 59
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 427 -1
2) درباره"شفاعت"و شرائط و ویژگیها و فلسفه آن،و همچنین پاسخ ایرادها و اشکالات مربوط به آن بحثهاي مشروحی در -2
جلد اول ذیل آیه 48 سوره بقره داشته ایم.
به او داده می شود،حقوق مظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد،و"حقایق"و اسرار درون به ظهور می پیوندد،بنا بر این روزي
است به تمام معنی حق.
و چون توجه به این واقعیت می تواند مؤثرترین انگیزه انسان براي حرکت به سوي پروردگار،و اطاعت فرمان او گردد،بلافاصله
ی رَبِّهِ 􀀀 شاءَ اتَّخَذَ إِل 􀀀 می افزاید:"پس هر کسی بخواهد راهی به سوي پروردگارش می گزیند،و به سوي او باز می گردد" ( فَمَنْ
مَآباً ).
یعنی تمام اسباب این حرکت الهی فراهم است،راه و چاه ارائه شده، انبیا به قدر کافی ابلاغ فرمان حق کرده اند،عقل انسانی نیز
که پیامبري از درون او است،سرنوشت طاغیان و پرهیزگاران نیز به خوبی تبیین شده،و"دادگاه"و "دادخواه"و"دادرس"نیز
تعیین گردیده،تنها چیزي که باقیمانده تصمیم قاطع انسان است که با استفاده از اختیاري که خدا به او داده است راه را برگزیند
و پیش رود.
"ماب"به معنی"محل بازگشت"است،به معنی"طریق و راه"نیز آمده است.
*** سپس به عنوان تاکید روي مساله مجازات مجرمان،و بیان نزدیک بودن آن روز بزرگ در برابر کسانی که آن را دور،یا
نسیه اش می پندارند،می افزاید:
ذاباً قَرِیباً ). 􀀀 اکُمْ عَ 􀀀 إِنّ أَنْذَرْن
􀀀
"ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می دهیم"( ا
چرا که عمر دنیا هر قدر باشد در برابر عمر آخرت ساعتی بیش نیست، و نیز طبق ضرب المثل معروف عرب"هر چه قطعا می
آید نزدیک است"کل ما هو آت قریب!و لذا در آیه 5 تا 7 معارج خداوند به پیامبرش می فرماید: فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا إِنَّهُمْ
راهُ قَرِیباً :"صبر کن صبري جمیل 􀀀 یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَ
ص : 60
و خالی از هر گونه جزع و فزع،آنها آن روز را دور می بینند و ما نزدیک می بینیم".
امیر مؤمنان علی ع نیز در این زمینه،می فرماید:
.( کل آت قریب دان "هر چیزي که می آید قریب و نزدیک است" ( 1
چرا نزدیک نباشد در حالی که مایه اصلی عذاب الهی اعمال خود انسانها است که همیشه با آنها است"و جهنم هم اکنون
.( کافِرِینَ (عنکبوت- 54 􀀀 کافران را احاطه کرده" وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْ
*** و از آنجا که در آن روز گروه عظیمی غرق حسرت و اندوه شده،نادم و پشیمان می گردند،حسرتی که به حالشان سودي
نخواهد داشت و پشیمانی که نتیجه اي ندارد،به دنبال این هشدار می افزاید:"این عذاب روزي واقع می شود که انسان آنچه با
دست خود از قبل فرستاده همه را می بیند،و کافر می گوید:
راباً ). 􀀀 ا لَیْتَنِی کُنْتُ تُ 􀀀 کافِرُ ی 􀀀 داهُ وَ یَقُولُ الْ 􀀀 ا قَدَّمَتْ یَ 􀀀 اي کاش خاك بودم":( یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ م
جمعی از مفسران جمله"ینظر"را در این آیه به معنی"ینتظر" تفسیر کرده،و گفته اند منظور این است که انسان در آن روز در
انتظار جزاي اعمال خویش است.
و بعضی آن را به معنی"نگریستن به نامه اعمال و ملاحظه حسنات و سیئات" دانسته اند.
و نیز احتمال داده شده که منظور مشاهده پاداش و کیفر اعمال است.
این تفسیرها همه از اینجا ناشی شده که آنها به مساله حضور و تجسم اعمال آدمی در آن روز کمتر توجه داشته اند،و الا با
توجه به این واقعیت مفهوم آیه
ص : 61
. 1) "نهج البلاغه"خطبه 103 -1
روشن است و نیاز به هیچگونه تقدیر و تاویلی ندارد.
توضیح اینکه از آیات مختلف قرآن و روایات اسلامی استفاده می شود که اعمال انسان در آن روز به صورتهاي مناسبی
مجسم شده،و در برابر او ظاهر می شوند،او به راستی اعمال خویش را می بیند،و از مشاهده منظره اعمال بدش در وحشت و
ندامت و حسرت فرو می رود،و از دیدن اعمال حسنه اش شاد و مسرور می گردد،و اصولا یکی از بهترین پاداشهاي
نیکوکاران،و یکی از بدترین کیفرهاي بدکاران همین اعمال مجسم آنها است که همراهشان خواهد بود.
حاضِ راً :"آنچه را انجام داده بودند حاضر می بینند"و در آخرین آیات 􀀀 ا عَمِلُوا 􀀀 در آیه 49 سوره کهف می خوانیم: وَ وَجَ دُوا م
الَ ذَرَّهٍ شَ  را یَرَهُ : 􀀀 الَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْق 􀀀 سوره زلزال آمده است: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْق
"هر کس به اندازه ذره اي کار نیک کرده باشد آن را می بیند،و هر کس به اندازه ذره اي کار بد کرده باشد آن را نیز می
بیند".
و این از شگفتیهاي عالم قیامت است که اعمال آدمی در آنجا مجسم می گردد و انرژیها تبدیل به ماده شده جان می گیرد.
داهُ "(دو دست او آن را از پیش فرستاده)به خاطر آن است که انسان غالب کارها را با دست انجام می 􀀀 تعبیر به" قَدَّمَتْ یَ
دهد،ولی مسلما منحصر به اعمال دست نیست،بلکه آنچه با زبان و چشم و گوش نیز انجام می دهد همه مشمول این قانون
است.
قرآن قبل از رسیدن آن روز به ما هشدار داده می گوید:"باید هر کس بنگرد که براي آن روز چه از پیش فرستاده"؟" وَ لْتَنْظُرْ
.( ا قَدَّمَتْ لِغَدٍ " (حشر- 18 􀀀 نَفْسٌ م
به هر حال کفار بعد از آنکه اعمال تمام عمر خود را همه در برابر خویش حاضر می بینند آن چنان در اندوه و حسرت فرو می
روند که می گویند اي کاش
ص : 62
خاك بودیم! اي کاش از آغاز از مرحله خاك فراتر نمی رفتیم،و از جمادي نامی،و از نامی حیوان و از حیوان سر از انسان
بیرون نمی آوردیم.
و اي کاش بعد از آنکه انسان شدیم و مردیم هرگز پس از مردن و خاك شدن زندگی تازه اي در رستاخیز نمی یافتیم! البته
آنها می دانند که خاك هم از آنها بهتر است،چرا که خاك یک دانه می گیرد و گاه صدها دانه پس می دهد،خاك منبع
انواع مواد غذایی و معادن و سایر برکات است،خاك بستر انسان و گاهواره زندگی او است،و بی آنکه کمترین ضرري داشته
باشد آن همه فایده دارد،اما آنها یکی از فوائد خاك را ندارند ولی کان ضررهاي بسیارند.
آري کار انسانی که اشرف مخلوقات است گاه بر اثر کفر و گناه به جایی می رسد که آرزو می کند در صف یکی از
موجودات بی روح و پست باشد.
در آیات قرآن می خوانیم:کفار و مجرمان هنگامی که صحنه قیامت و دادرسی پروردگار و جزاي اعمال را مشاهده می
کنند،عکس العملهاي مختلفی نشان می دهند که همگی حکایت از شدت تاثر و تاسف آنها می کند.
اللّ
􀀀
ا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ هِ 􀀀 ی م 􀀀 ی عَل 􀀀 ا حَسْرَت 􀀀 گاه می گویند:"واي بر ما از این حسرت که در اطاعت فرمان خدا کوتاهی کردیم": ی
.( صالِحاً (الم سجده- 12 􀀀 ا نَعْمَلْ 􀀀 (زمر- 56 ) و گاه می گویند:"خداوندا ما را به دنیا باز گردان تا عمل صالح کنیم" فَارْجِعْن
و گاه می گویند:اي کاش خاك بودیم و هرگز زنده نمی شدیم"همانگونه که در آیات مورد بحث آمده است.
***
ص : 63
نکته:
راه حل روشن براي مساله"جبر و اختیار"
این مساله از قدیمی ترین مسائلی است که در میان دانشمندان مطرح بوده گروهی طرفدار آزادي اراده انسان،و گروهی
طرفدار جبر بوده اند و هر کدام دلائلی براي اثبات مقصد خود ذکر کرده اند.
ولی جالب این است که هم"جبریین"و هم"طرفداران اختیار"در عمل اصل اختیار و آزادي اراده را به رسمیت شناخته،و
پذیرفته اند،یا به تعبیر دیگر تمام این جر و بحثها در دائره مباحث علمی بوده نه در مقام عمل،و این به خوبی نشان می دهد که
اصل آزادي اراده و اختیار فطري همه انسانها است،و اگر پاي وسوسه هاي مختلف پیش نیاید همه طرفدار اصل آزادي اراده
اند.
این و جدان عمومی و فطرت همگانی که یکی از روشنترین دلائل اختیار است به صورتهاي گوناگونی در زندگی انسان تجلی
می کند زیرا اگر انسان خود را در اعمالش مجبور می دانست و اختیاري براي خود قائل نبود چرا:
-1 گاه به خاطر اعمالی که انجام داده و یا به خاطر اعمالی که انجام نداده پشیمان می شود،و تصمیم می گیرد در آینده از
تجربه گذشته استفاده کند،"این حالت ندامت براي طرفداران عقیده جبر فراوان است،اگر اختیاري در کار نیست ندامت چرا؟!
-2 بدکاران را همه ملامت و سرزنش می کنند،اگر جبر است سرزنش چرا؟.
-3 نیکوکاران را مدح و تمجید و ستایش می نمایند.
-4 در تربیت و تعلیم فرزندان می کوشند تا آنها سعادتمند شوند،و اگر همه مجبورند تعلیم چه مفهومی دارد؟
ص : 64
-5 براي بالا بردن سطح اخلاق جامعه همه دانشمندان بدون استثنا تلاش دارند.
-6 انسان از خطاهاي خود توبه می کند،با قبول اصل جبر توبه معنی ندارد.
-7 انسان بر کوتاهی هایی که کرده حسرت می خورد،چرا؟ 8-در تمام دنیا بدکاران و مجرمان را محاکمه می کنند و آنها را
تحت بازپرسی شدید قرار می دهند،کاري که از اختیار بیرون است بازپرسی و محاکمه ندارد.
-9 در همه دنیا و میان تمام اقوام اعم از خداپرستان و مادیین براي مجرمان مجازات قائلند،مجازات بر کاري که مجبور بوده؟!
-10 حتی طرفداران مکتب جبر هنگامی که کسی به منافع و حیثیت آنها تجاوز کند فریاد می کشند و او را مقصر می شمارند و
به دادگاه می کشانند! خلاصه اگر راستی انسان از خود اختیاري ندارد،پشیمانی چه معنی دارد؟ ملامت و سرزنش براي
چیست؟آیا می شود کسی را که دستش بی اختیار مرتعش و لرزان است ملامت کرد؟ چرا نیکوکاران را مدح و تشویق می
کنند،مگر از خود اختیاري داشته اند که با تشویق به کار نیک ادامه دهند؟ اصولا با پذیرش تاثیر تعلیم و تربیت جبر مفهوم
خود را از دست خواهد داد و از این گذشته مسائل اخلاقی بدون قبول آزادي اراده ابدا مفهومی ندارد.
اگر ما در کارها مجبوریم توبه یعنی چه؟حسرت خوردن چرا؟محاکمه شخص مجبور از ظالمانه ترین کارها است،و مجازات او
از محاکمه اش بدتر.
همه اینها نشان می دهد که اصل آزادي اراده،فطري همه انسانها و موافق
ص : 65
و جدان عمومی بشر است،نه تنها عوام که همه خواص و همه فلاسفه در عمل چنینند و حتی جبریها در عمل اختیاري
هستند"الجبریون اختیاریون من حیث لا یعلمون"! و جالب اینکه قرآن مجید نیز کرارا روي همین مساله تکیه کرده نه تنها در
ی رَبِّهِ مَآباً :"هر کس بخواهد می تواند راهی را به سوي پروردگارش برگزیند". 􀀀 شاءَ اتَّخَذَ إِل 􀀀 آیات مورد بحث می فرماید: فَمَنْ
بلکه در آیات دیگر نیز روي مشیت و اراده انسان بسیار تکیه کرده است که ذکر همه آنها طولانی می شود تنها به سه آیه زیر
إِمّ کَفُوراً :"ما راه را به انسان نشان دادیم خواه پذیرا شود و شکرگزار گردد یا
ا􀀀 و شاکِراً 􀀀 إِمّ
ا􀀀 الس اهُ بَِّیلَ 􀀀 إِنّ هَدَیْن
􀀀
اکتفاء می کنیم: ا
.( مخالفت کند و کفران نماید"(دهر- 3
شاءَ فَلْیَکْفُرْ : 􀀀 شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ 􀀀 و در آیه 29 سوره کهف می فرماید فَمَنْ
"هر کس می خواهد ایمان بیاورد و هر کس نمی خواهد راه کفر پیش گیرد" (ولی بدانند ما براي کافران آتش عظیمی فراهم
ساخته ایم).
ی رَبِّهِ سَبِیلًا :"این تذکري است،هر کس بخواهد راهی به 􀀀 شاءَ اتَّخَ ذَ إِل 􀀀 ذِهِ تَذْکِرَهٌ فَمَنْ 􀀀 و نیز در آیه 29 دهر می خوانیم: إِنَّ ه
سوي پروردگارش انتخاب می کند".
سخن درباره مساله جبر و تفویض بسیار طولانی است و در این زمینه کتابها یا مقاله ها نوشته شده،آنچه در بالا گفته شد تنها
نگاهی به این مساله از زاویه "قرآن"و"و جدان"بود،و این کلام را با یادآوري یک"نکته مهم"پایان می دهیم:
طرفداري گروهی از مساله جبر تنها به خاطر پاره اي از مشکلات فلسفی و استدلالی نبوده بلکه عوامل مهم روانی و اجتماعی
دیگري بدون شک در پیدایش و ادامه این عقیده دخالت داشته است.
ص : 66
بسیاري از افراد عقیده به"جبر"یا"سرنوشت جبري"یا"قضا و قدر"به معنی جبري آن را که همه ریشه هاي مشترکی دارند به
خاطر فرار از زیر بار مسئولیتها پذیرفته اند یا این عقیده را پوششی براي شکستها و ناکامیهاي خود که بر اثر کوتاهی و سهل
انگاري حاصل شده قرار داده اند.
و یا پوششی براي هوسهاي سرکش خویش که"می خوردن ما را حق ز ازل می دانسته و ما براي این می می خوریم که علم
خداوند جهل نشود!" گاه استعمارگران براي درهم کوبیدن مقاومت مردم،و خاموش کردن آتش قهر ملتها با توسل به این
عقیده خود را بر همه تحمیل می کردند که سرنوشت شما از اول همین بوده و غیر تسلیم و رضا کو چاره اي؟! با قبول این
مکتب اعمال همه جنایتکاران موجه می شود،و گناه همه گنهکاران توجیه منطقی می یابد،و فرقی میان مطیع و مجرم باقی
نخواهد ماند.
***خداوندا!ما را از این عقاید انحرافی و پی آمدهاي آن حفظ فرما.
پروردگارا!آن روز که جهنم مرصاد طاغین،و بهشت مفاز متقین می شود، چشم امید همه ما به لطف تو دوخته است.
بارالها!آن روز که همه اعمالمان را با چشم خود می بینیم ما را شرمنده و شرمسار مفرما آمین یا رب العالمین پایان سوره نبا
ص : 67
ص : 68