گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و ششم
79 ) سوره نازعات این سوره مکی است و داراي 46 آیه است )
اشاره
ص : 69
ص : 70
محتواي سوره"نازعات"
این سوره همانند سوره"نبا"بر محور مسائل"معاد"دور می زند،و روي هم رفته در شش بخش خلاصه می شود:
-1 نخست با قسمهاي مؤکدي که ارتباط با مساله معاد دارد روي تحقق این روز بزرگ تکیه و تاکید می کند.
-2 در مرحله بعد به قسمتی از مناظر هول انگیز و وحشتناك آن روز اشاره می نماید.
-3 در بخش دیگر اشاره کوتاه و گذرایی به داستان موسی و سرنوشت فرعون طغیانگر دارد که هم مایه تسلی خاطر پیامبر ص
و مؤمنان است و هم هشداري به مشرکان طغیانگر،و هم اشاره اي است به اینکه انکار معاد انسان را به چه گناهانی آلوده می
کند.
-4 در بخش بعد نمونه هایی را از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمین که خود دلیلی است براي امکان معاد و حیات بعد
از مرگ بر می شمرد.
-5 بار دیگر به شرح قسمتی دیگر از حوادث وحشتناك آن روز بزرگ و سرنوشت طغیانگران و پاداش نیکوکاران می پردازد.
-6 سرانجام در پایان سوره بر این حقیقت تاکید می کند که هیچکس از تاریخ آن روز با خبر نیست،ولی همین اندازه مسلم
است که نزدیک است.
انتخاب نام"نازعات"براي این سوره به خاطر نخستین آیه آن است
ص : 71
فضیلت تلاوت این سوره
در حدیثی از پیغمبر اکرم ص آمده است: من قرأ سوره"و النازعات" لم یکن حبسه و حسابه یوم القیامه الا کقدر صلاه مکتوبه
حتی یدخل الجنه: "کسی که سوره نازعات را بخواند توقف و حساب او در روز قیامت تنها به اندازه خواندن یک نماز روزانه
اللّ الا ریان،و لم
􀀀
است،و بعد از آن وارد بهشت می شود" 1. امام صادق ع می فرماید: من قرأها لم یمت الا ریان،و لم یبعثه ه
یدخله الجنه الا ریان: "کسی که این سوره را بخواند سیراب از دنیا می رود،و خداوند او را سیراب محشور می کند،و سیراب
وارد بهشت می سازد"(سیراب از رحمت بی پایان حق) 2. مسلم است کسی که محتواي این سوره را که آیات تکان دهنده
اش ارواح خفته را بیدار و متوجه وظائف خود می سازد در جان خویش پیاده کند از چنان پاداشهایی برخوردار خواهد شد،نه
آنها که فقط به خواندن الفاظ قناعت می کنند.
ص : 72
[ [سوره النازعات ( 79 ): آیات 1 تا 5
اشاره
( فَالسّ سَبْقاً ( 4
اتِ􀀀 ابِق 􀀀 س ( 3) اَلسّ َبْحاً
حاتِ 􀀀 ابِ 􀀀 اَلنّ نَشْطاً ( 2) وَ
طاتِ 􀀀 اشِ 􀀀 و ( اَلنّ غَرْقاً ( 1
اتِ 􀀀 ازِع 􀀀 و ;َlt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( راتِ أَمْراً ( 5 􀀀 فَالْمُدَبِّ
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-سوگند به فرشتگانی که ارواح مجرمان را به شدت از بدنهایشان بر می کشند! 2-و
فرشتگانی که ارواح مؤمنان را با مدارا و نشاط جدا می سازند.
-3 و سوگند به فرشتگانی که در اجراي فرمان الهی با سرعت حرکت می کنند.
-4 و سپس بر یکدیگر سبقت می گیرند 5-و آنها که امور را تدبیر می کنند
ص : 73
تفسیر:
سوگند به این فرشتگان پر تلاش
در این آیات به پنج موضوع مهم قسم یاد شده،و هدف از این سوگندها بیان حقانیت و تحقق مساله معاد و رستاخیز است،می
فرماید:
النّ غَرْقاً ) *** "و سوگند به آنها که به راحتی جدا می
اتِ 􀀀 ازِع 􀀀 و "سوگند به آنها که به سختی می کشند و بر می کنند"( السّ سَبْحاً ) *** "و آنها که به
حاتِ 􀀀 ابِ 􀀀 النّ نَشْطاً ) *** "و سوگند به آنها که به سرعت حرکت می کنند"( وَ
طاتِ 􀀀 اشِ 􀀀 و سازند"( راتِ أَمْراً ) پیش از آنکه به تفسیر 􀀀 فَالسّ سَبْقاً ) *** "و آنها که امور را تدبیر می کنند"( فَالْمُدَبِّ
اتِ􀀀 ابِق 􀀀 خوبی سبقت می گیرند"(
این آیات بپردازیم باید لغاتی که در آن به کار رفته دقیقا روشن شود.
"نازعات"از ماده"نزع"به معنی چیزي را از جا بر کندن و یا کشیدن است،مانند کشیدن کمان به هنگام پرتاب تیر،و گاه این
واژه در امور معنوي نیز به کار می رود مانند"نزع"عداوت یا محبت از قلب به معنی برکندن آن ( 1)"غرق"با فتح را(بر وزن
شفق)به گفته بسیاري از ارباب لغت در اصل به
ص : 74
1) "مفردات راغب"ماده"نزع". -1
معنی فرو رفتن در آب است،و گاه به معنی گرفتاري شدید در یک حادثه و بلا نیز آمده.
و"غرق"(بر وزن فرق)به گفته"ابن منظور"در"لسان العرب"اسمی است که جانشین مصدر شده و به معنی"اغراق"است،و
اغراق در اصل به معنی کشیدن کمان تا آخرین نقطه ممکن است،سپس به معنی مبالغه در هر کار آمده.
و از اینجا به خوبی روشن می شود که آنچه در آیه فوق آمده به معنی غرق شدن نیست بلکه به معنی انجام یک کار تا سر حد
.( ممکن است ( 1
"ناشطات"از ماده"نشط"(بر وزن هشت)در اصل به معنی گشودن گره هایی است که به آسانی باز می شود،و به چاههایی که
عمق کمی دارد و دلو به آسانی و با یک حرکت از آن بیرون می آید"انشاط"گفته می شود،و به شترهایی که با اندك اشاره
اي به سرعت حرکت می کنند نیز"نشیطه"می گویند،و لذا به طور کلی این واژه در هر گونه حرکتی که با سهولت انجام می
شود به کار می رود.
"سابحات"از ماده"سبح"(بر وزن سطح)به معنی حرکت سریع در آب یا در هوا است،لذا در مورد شنا کردن در آب و یا
حرکت سریع اسب،و با سرعت به دنبال کاري رفتن گفته می شود،"تسبیح"که به معنی پاك شمردن خداوند از هر عیب و
نقص است نیز از همین معنی گرفته شده،گویی کسی که تسبیح می گوید با سرعت در عبادت پروردگار به پیش می رود.
"سابقات"از ماده"سبقت"به معنی پیشی گرفتن است،و از آنجا که پیشی گرفتن معمولا بدون سرعت ممکن نیست گاه از این
ماده مفهوم سرعت نیز استفاده می شود.
"مدبرات"از ماده"تدبیر"به معنی عاقبت چیزي را اندیشیدن است،و از
ص : 75
1) به کتاب"لسان العرب"،تفسیر"مجمع البیان"و تفسیر"کشاف"و کتاب"مجمع البحرین"مراجعه شود. -1
آنجا که عاقبت اندیشی و آینده نگري سبب سامان یافتن کار به نحو احسن می گردد واژه"تدبیر"در این معنی نیز به کار می
رود.
اکنون با توجه به آنچه در معنی لغات این آیات گفته شد به سراغ تفسیر آنها می رویم.
این سوگندهاي پنجگانه که در ابتدا در هاله اي از ابهام فرو رفته،ابهامی که انگیزه"اندیشه"بیشتر و عمیقتر،و سبب جولان ذهن
و فکر و دقت و بررسی است اشاره به چه کسان،یا چه چیزهایی است؟ مفسران درباره آن بسیار سخن گفته اند،و تفسیرهاي
فراوانی دارند که عمدتا بر سه محور دور می زند:
-1 منظور از این سوگندها"فرشتگانی"است که مامور قبض ارواح کفار و مجرمانند که آنها را به شدت از بدنهایشان بر می
کشند،ارواحی که هرگز حاضر به تسلیم در برابر حق نبودند.
و فرشتگانی که مامور قبض ارواح مؤمنانند که با مدارا و نرمش و نشاط آنها را جدا می سازند.
و فرشتگانی که در اجراي فرمان الهی با سرعت حرکت می کنند.
سپس بر یکدیگر پیشی می گیرند.
و سرانجام امور جهان را به فرمان او تدبیر می کنند.
-2 این سوگندها اشاره به"ستارگان"آسمان است که پیوسته از افقی کنده می شوند و به افق دیگري رهسپار می گردند.
گروهی آرام حرکت می کنند،و گروهی به سرعت راه می سپرند.
و در اقیانوس عالم بالا شناورند.
و بر یکدیگر پیشی می گیرند.
و سرانجام با تاثیراتی که این کواکب دارند(تاثیراتی همچون تاثیر نور
ص : 76
آفتاب و ماه در کره زمین)امور جهان را به فرمان خدا تدبیر می کنند.
-3 منظور جنگجویان یا اسبهاي مجاهدان راه خدا است که از خانه ها و وطنهاي خود به شدت بر کنده می شوند.
سپس با نشاط و نرمی راه میدان نبرد را پیش می گیرند.
و بر یکدیگر سبقت می گیرند.
و امور جنگ را تدبیر و اداره می کنند.
گاه بعضی از مفسران این تفسیرها را به هم آمیخته،قسمتی از سوگندهاي پنجگانه را از یک تفسیر،و قسمت دیگر را از تفسیر
( دیگر گرفته اند،ولی اصول همان تفسیرهاي سه گانه فوق است. ( 1
البته میان این تفسیرها تضادي وجود ندارد،و ممکن است آیات فوق اشاره به همه اینها باشد،ولی در مجموع تفسیر اول با
توجه به نکاتی که ذیلا گفته می شود از همه مناسبتر است:
نخست تناسب با روز قیامت است که سوره در مجموع ناظر به آن می باشد و دیگر تناسب با آیات مشابه آن در آغاز
سوره"مرسلات"است.
ص : 77
1) بعضی احتمال چهارمی داده اند که منظور در تمام این سوگندها حرکتهاي"طبیعی" و ارادي و"صنعتی"موجودات -1
جهان است،فی المثل یک نطفه در حرکت طبیعی خود نخست از جاي اصلی که صلب پدر است کنده می شود،بعد که در
رحم مادر قرار گرفت مسیر خود را به نرمی ادامه می دهد،سپس سرعت می گیرد،و مواد حیاتی نطفه بر یکدیگر پیشی می
گیرند و سرانجام انسان کاملی را می سازند و او را تدبیر می کنند،و در حرکات ارادي نیز انسان در ابتدا تصمیم می
گیرد،سپس به آرامی راه می افتد،بعد سرعت می گیرد،سپس سعی می کند در مسیر خود بر دیگران سبقت جوید،و سرانجام
به تدبیر امر خویش و زندگی اجتماعی می پردازد،همچنین وسائل صنعتی مانند هواپیماها در حرکت خود این مراحل را طی
می کنند(اما این تفسیر دلیل روشنی ندارد).
و دیگر اینکه جمله"و المدبرات امرا"بیشترین تناسب را با فرشتگان دارد که به فرمان خدا تدبیر امور جهان می کنند،و لحظه
لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ (انبیا- 27 )به خصوص اینکه مساله تدبیر امور در 􀀀 اي از انجام اوامر او سر باز نمی زنند
اینجا به صورت مطلق ذکر شد و هیچ قید و شرطی در آن نیست.
از همه اینها گذشته روایاتی از ائمه معصومین در تفسیر این آیات نقل شده که مناسب با همین معنی است از جمله:
در روایتی از علی ع می خوانیم که در تفسیر"و النازعات غرقا"فرمود:
"منظور فرشتگانی است که ارواح کفار را از بدنهایشان به شدت بیرون می کشند، آن چنان که تیرانداز کمان را تا آخرین
.( مرحله می کشد" ( 1
.( شبیه همین معنی از آن حضرت ع در تفسیر"و الناشطات"و نیز تفسیر "و السابحات"و"فالمدبرات"نقل شده است ( 2
البته می توان همین تفسیر را به صورت کلی تر و عمومی تري بیان کرد که مساله قبض ارواح مؤمنان و کفار یکی از مصادیق
آن باشد نه تمام محتواي آن، به این ترتیب که گفته شود منظور از این سوگندها در مجموع فرشتگان است در رابطه با اجراي
کل فرمانهاي الهی که اجراي این فرمانها در پنج مرحله تحقق می یابد،اول حرکت شدید نخستین به دنبال تصمیم گیري
قاطع،و بعد مرحله راه افتادن آرام،و سپس سرعت گرفتن،و پیشی جستن،و در نهایت تدبیر امور و سامان دادن به کارها
است،ولی به هر حال برنامه فرشتگان در زمینه قبض ارواح کفار و مؤمنان یکی از مصادیق این مفهوم کلی است،و زمینه ساز
بحثهاي آینده این سوره درباره معاد محسوب می شود.
ص : 78
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 497 حدیث 4 -1
. 2) "همان مدرك"حدیث 7 و 8 و 12 -2
***
پاسخ به دو سؤال
در اینجا دو سؤال باقی می ماند نخست اینکه"نازعات"و"ناشطات"جمعهاي مؤنث است،به چه مناسبت در اینجا به کار رفته؟
دیگر اینکه سه سوگند اول با واو قسم شروع شده،ولی در چهارمین و پنجمین سوگند"ف"جانشین آن گشته است که براي
عطف یا تفریع است؟ در پاسخ سؤال اول باید به این نکته توجه داشت که"نازعات"جمع "نازعه"به معنی طایفه و گروهی از
فرشتگان است که این برنامه را انجام می دهند همچنین"ناشطات"و بقیه این صیغه هاي جمع و از آنجا که طایفه مؤنث لفظی
است جمع آن به همین صورت بسته شده.
و در پاسخ سؤال دوم می توان گفت که سبقت جستن نتیجه حرکت سریع است که از"سابحات"استفاده می شود،و تدبیر امور
نیز نتیجه اي است براي مجموع این حرکت.
آخرین سخن که در اینجا باید گفته شود این است که همه این سوگندها براي بیان مطلبی است که صریحا در آیه ذکر
نشده،ولی از قرینه مقام،و همچنین از آیات بعد به خوبی روشن می شود،هدف این است که بگوید:"سوگند به این امور که
( همه شما سرانجام مبعوث و محشور می شوید و قیامت و رستاخیز حق است". ( 1
***
ص : 79
1) و در تقدیر چنین است"لتبعثن یوم القیامه و لتحشرن و لتحاسبن". -1
[ [سوره النازعات ( 79 ): آیات 6 تا 14
اشاره
حافِرَهِ ( 10 ) أَ 􀀀 إِنّ لَمَرْدُودُونَ فِی اَلْ
􀀀
خاشِعَهٌ ( 9) یَقُولُونَ أَ ا 􀀀 ا 􀀀 صارُه 􀀀 اجِفَهٌ ( 8) أَبْ 􀀀 اَلرّ ( 7) قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ و
ادِفَهُ 􀀀 تَتْب اَلرّ ( 6) عَُهَا
اجِفَهُ 􀀀 تَر یَوْمَ جُْفُ
( بِالسّ ( 14
اهِر 􀀀 فَإِذ هُمْ هَِ ا􀀀 احِدَه ( 13 ) 􀀀و ما هِیَ زَجْرَهٌ 􀀀 خاسِرَهٌ ( 12 ) فَإِنَّ 􀀀 ق تِلْکَ إِذاً کَرَّهٌ الُوا 􀀀 نَخِر ( 11 ) عِظ هًَ اماً 􀀀 کُنّ
ا􀀀 ذا 􀀀إِ
ترجمه:
-6 در آن روز که زلزله هاي وحشتناك همه چیز را به لرزه در می آورند.
-7 و به دنبال آن حادثه دومین(صیحه عظیم)رخ می دهد.
-8 دلهایی در آن روز سخت مضطرب است.
-9 و چشمهاي آنان از شدت ترس فرو افتاده! 10 -(ولی امروز)می گویند:آیا ما به زندگی مجدد باز می گردیم؟
ص : 80
-11 آیا هنگامی که استخوانهاي پوسیده اي شدیم(ممکن است زنده شویم؟).
-12 می گویند اگر قیامتی در کار باشد بازگشتی است زیانبار! 13 -ولی این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم واقع می شود.
-14 ناگهان همگی بر عرصه زمین ظاهر می شوند.
تفسیر:
معاد تنها با یک صیحه عظیم رخ می دهد!
بعد از آن که با قسم هاي مؤکد وقوع قیامت به عنوان یک امر حتمی در آیات گذشته بیان شد،در آیات مورد بحث به شرح
بعضی از نشانه ها و حوادث این روز بزرگ می پردازد،و می فرماید:"این بعث و رستاخیز در روزي واقع می شود که زلزله
الرّ ).
اجِفَهُ 􀀀 تَر وحشتناك همه چیز را به لرزه در می آورد"( یَوْمَ جُْفُ
الرّ ).
ادِفَهُ 􀀀 تَتْب *** "سپس دومین حادثه عظیم رخ می دهد"( عَُهَا
"راجفه"از ماده"رجف"(بر وزن کشف)به معنی اضطراب و لرزه شدید است،و از آنجا که اخبار فتنه انگیز مایه اضطراب
جامعه می شود به آن"اراجیف" می گویند.
"رادفه"از ماده"ردف"(بر وزن حرف)به معنی شخصی یا چیزي است که به دنبال دیگري قرار می گیرد، و لذا به شخصی که
دنبال سر دیگري سوار بر مرکب می شود ردیف می گویند.
بسیاري از مفسران معتقدند که منظور از"راجفه"همان صیحه نخستین یا نفخ صور اول است که شیپور فناي جهان و زلزله
نابودي دنیا است،و"رادفه"
ص : 81
.( اشاره به صیحه دوم یا نفخ صور ثانی است که نفخه حیات و رستاخیز و بازگشت به زندگی جدید است ( 1
اتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 بنا بر این آیه شبیه چیزي است که در آیه 68 سوره زمر آمده است وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَ َ ص عِقَ مَنْ فِی السَّ
امٌ یَنْظُرُونَ :"در صور دمیده می شود و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند 􀀀 ذا هُمْ قِی 􀀀 ي فَإِ 􀀀 اللّ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْر
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 إِلاّ مَنْ
􀀀
مدهوش می شوند و می میرند،مگر آنها که خدا بخواهد،سپس بار دیگر در صور دمیده می شود ناگهان همه بپا می خیزند و
در انتظار حسابند".
بعضی نیز گفته اند که"راجفه"اشاره به زلزله اي است که زمین را متلاشی می کند و"رادفه"زلزله اي است که آسمانها را
درهم می ریزد،ولی تفسیر اول صحیحتر به نظر می رسد.
اجِفَهٌ ). 􀀀 *** سپس می افزاید:"دلهایی در آن روز سخت مضطرب است"( قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ و
دلهاي مجرمان و گنهکاران و طغیانگران همه به شدت می لرزد،و نگران حساب و جزا و کیفر است.
"واجفه"از ماده"وجف"(بر وزن حذف)در اصل به معنی سرعت سیر است،و اوجفت البعیر در جایی گفته می شود که انسان
شتر را با سرعت به حرکت
ص : 82
1) باید توجه داشت که ماده"رجف"هم به صورت فعل متعدي،و هم به صورت لازم آمده است،در صورت - 1
اول"راجفه"به معنی همان زلزله عظیمی است که زمین و همه موجودات را به لرزه در می آورد،و در صورت دوم"راجفه"به
معنی خود زمین است که به لرزه در می آید(دقت کنید).
در آورد و از آنجا که حرکت سریع باعث لرزه و اضطراب است،این واژه در معنی"شدت اضطراب"نیز به کار می رود.
*** این اضطراب درونی به قدري شدید است که آثار آن در تمام وجود گنهکاران ظاهر می شود،لذا در آیه بعد می
.( خاشِعَهٌ ) ( 1 􀀀 ا 􀀀 صارُه 􀀀 افزاید:"چشمهاي آنان از شدت ترس فرو افتاده و خاضع است"( أَبْ
در آن روز چشمها به گودي می نشیند،از حرکت باز می ایستد و خیره می شود،و گویی دید خود را از شدت ترس از دست
می دهد.
*** آن گاه سخن را از قیامت به دنیا می کشاند و می فرماید:"با اینهمه آنها در این دنیا می گویند آیا ما بار دیگر به زندگی
حافِرَهِ ). 􀀀 إِنّ لَمَرْدُودُونَ فِی الْ
􀀀
باز می گردیم"؟! ( یَقُولُونَ أَ ا
"حافره"از ماده"حفر"در اصل به معنی کندن زمین است،و اثري که از آن باقی می ماند"حفره"نامیده می شود،سم اسب
را"حافر"می گویند چون زمین را حفر می کند،سپس"حافره"به عنوان کنایه در حالت نخستین استعمال شده،زیرا انسان از
راهی که می رود زمین را با پاي خود حفر می کند و جاي پاي او باقی می ماند،و هنگامی که باز می گردد در همان"حفره
.( هاي نخستین" گام می نهد،و لذا این واژه به معنی"حالت اول"آمده است ( 2
ص : 83
1) ضمیر در"ابصارها"به"قلوب"بر می گردد که در اینجا به معنی"نفوس و ارواح"است،و این اضافه به خاطر آن است که -1
تاثرات حواس انسان همه از روح و جان آدمی است،و منبع اضطراب و وحشتی که در چشمان است همه وحشتی است که بر
روح سایه افکنده.
2) باید توجه داشت که اسم فاعل در اینجا به معنی اسم مفعول و"حافره"به معنی "محفور"است. -2
*** آیه بعد ادامه سخنان آنها را نقل کرده می گوید:"آیا هنگامی که ما به صورت استخوانهاي پوسیده و پراکنده اي در
.( ظاماً نَخِرَهً ) ( 1 􀀀 کُنّ عِ
ا􀀀 ذا 􀀀 آمدیم بار دیگر به زندگی باز می گردیم"؟!( أَ إِ
این همان چیزي است که همواره منکران معاد روي آن تکیه می کردند، و می گفتند:باور کردنی نیست که استخوان پوسیده
بار دیگر لباس حیات در تن بپوشد،چرا که فاصله میان آن و یک موجود زنده را بسیار زیاد می دیدند،در حالی که فراموش
کرده بودند که در آغاز نیز از همان خاك آفریده شده اند.
"نخره""صفت مشبهه"است از ماده"نخر"(بر وزن"نخل"و همچنین بر وزن "شجر")در اصل به معنی درخت پوسیده و تو
خالی است،که وقتی باد بر آن می وزد صدا می کند،و لذا به صدایی که در بینی می پیچد"نخیر"می گویند،سپس این کلمه
در مورد هر موجود پوسیده و متلاشی شده به کار رفته است.
*** منکران معاد به این هم قناعت نمی کنند،بلکه به استهزاي"معاد"برخاسته و به عنوان مسخره"می گویند:اگر قیامتی در
خاسِرَهٌ ). 􀀀 الُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّهٌ 􀀀 کار باشد بازگشتی است زیانبار و وضع و حال ما در آن روز سخت و دردناك خواهد بود"!( ق
احتمال دیگري که در تفسیر این آیه است اینکه آنها از روي جد و نه از روي استهزاء،این سخن را می گویند،و مقصودشان
این است که اگر بازگشتی در کار باشد یک بازگشت تکراري و بیهوده،بلکه زیانبار است،اگر زندگی خوب است چه بهتر
که خداوند همین را ادامه دهد،و اگر بد است باز گشت
ص : 84
1) این جمله محذوفی دارد و در تقدیر چنین است" أئذا کنا عظاما نخره نرد احیاءا"یا"ا إنا لمبعوثون". -1
حافِرَهِ "با توجه به اینکه "حافره"به معنی چاله و گودال است نیز می تواند قرینه اي 􀀀 إِنّ لَمَرْدُودُونَ فِی الْ
􀀀
براي چیست؟ جمله" أَ ا
براي این تفسیر باشد، ولی آنچه در میان مفسران معروف است همان تفسیر اول است.
قابل توجه اینکه:در آیات گذشته تعبیر به"یقولون"آمده بود که نشانه استمرار و تکرار آن سخن از سوي آنها است،ولی تعبیر
به"قالوا"(گفتند) در آیه مورد بحث دلیل بر این است که این سخن را همیشه تکرار نمی کردند تنها گاهی از آنها سر زده
است،و این است نکته تفاوت این تعبیر.
*** در پایان این آیات بار دیگر به مساله قیام قیامت و بر پا شدن رستاخیز باز می گردد،و با لحنی قاطع و کوبنده می
احِدَهٌ ). "ناگهان همگی بپا می خیزند 􀀀 ما هِیَ زَجْرَهٌ و 􀀀 فرماید:"این باز گشت تنها با یک صیحه و فریاد عظیم واقع می شود"( فَإِنَّ
بِالسّ ).
اهِر 􀀀 فَإِذ هُمْ هَِ ا􀀀 و بر عرصه زمین ظاهر می شوند"(
***این کار پیچیده و مشکلی نیست،همین که به فرمان خدا نفخه دوم دمیده شود و بانگ حیات و زندگی برخیزد،تمام این
خاکها و استخوانهاي پوسیده یک مرتبه جمع می شوند و جان می گیرند،و از قبرها بیرون می پرند! "زجره"در اصل به معنی
فریادي است که براي راندن گفته می شود،و در اینجا به معنی نفخه دوم است،انتخاب این تعبیر.
احِ دَهٌ )با توجه به محتواي این دو کلمه اشاره به سرعت و ناگهانی بودن رستاخیز و سهولت و آسانی آن در برابر 􀀀 ( زَجْرَهٌ و
قدرت خدا است که با یک فریاد آمرانه از سوي فرشته رستاخیز،یا صور اسرافیل،همه مردگان لباس حیات
ص : 85
در تن می کنند،و در عرصه محشر حاضر براي حساب می شوند.
"ساهره"از ماده"سهر"(بر وزن سحر)به معنی شب بیداري است، و از آنجا که حوادث وحشتناك خواب شبانه را از چشم می
برد،و زمین قیامت نیز بسیار هول انگیز است،کلمه"ساهره"به عرصه محشر اطلاق شده است،بعضی نیز گفته اند"ساهره"را به
.( هر بیابانی می گویند،چون اصولا همه بیابانها وحشتناکند، گویی بر اثر وحشت خواب شبانه را از چشم می برند ( 1
***
ص : 86
. 1) "لسان العرب"ماده سهر و"مجمع البیان"جلد 10 صفحه 429 و"تفسیر قرطبی"جلد 10 صفحه 6990 -1
[ [سوره النازعات ( 79 ): آیات 15 تا 26
اشاره
ی أَنْ 􀀀 ی ( 17 ) فَقُلْ هَلْ لَکَ إِل 􀀀 ی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغ 􀀀 وادِ اَلْمُقَدَّسِ طُويً ( 16 ) اِذْهَبْ إِل 􀀀 داهُ رَبُّهُ بِالْ 􀀀 ا􀀀 ی ( 15 ) إِذْ ن 􀀀 اكَ حَدِیثُ مُوس 􀀀 هَلْ أَت
ي􀀀 اد 􀀀 ی ( 22 ) فَحَشَرَ فَن 􀀀 ی ( 21 ) ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْع 􀀀 ي ( 20 ) فَکَذَّبَ وَ عَص 􀀀 اهُ اَلْآیَهَ اَلْکُبْر 􀀀 ی ( 19 ) فَأَر 􀀀 ی رَبِّکَ فَتَخْش 􀀀 تَزَکّ ( 18 ) وَ أَهْدِیَکَ إِل
􀀀
ی
( ی ( 26 􀀀 ذلِکَ لَعِبْرَهً لِمَنْ یَخْش 􀀀 ی ( 25 ) إِنَّ فِی 􀀀 کالَ اَلْآخِرَهِ وَ اَلْأُول 􀀀 اَللّ نَ
􀀀
ی ( 24 ) فَأَخَذَهُ هُ 􀀀 الَ أَنَا رَبُّکُمُ اَلْأَعْل 􀀀 23 ) فَق )
ص : 87
ترجمه:
-15 آیا داستان موسی به تو رسیده است؟ 16 -در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدس"طوي"صدا زد و گفت:
-17 به سوي فرعون برو که طغیان کرده است 18 -و به او بگو:آیا می خواهی پاکیزه شوي؟ 19 -و من تو را به سوي
پروردگارت هدایت کنم تا از او بترسی(و خلاف نکنی).
-20 سپس موسی معجزه بزرگ را به او نشان داد.
-21 اما او تکذیب کرد و عصیان نمود.
-22 سپس پشت کرد و پیوسته(براي محو آئین موسی)تلاش نمود.
-23 و ساحران را جمع کرد و مردم را دعوت نمود.
-24 و گفت من پروردگار بزرگ شما هستم! 25 -لذا خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت.
-26 در این عبرتی است براي کسانی که خدا ترسند.
تفسیر:
فرعون می گفت من خداي بزرگ شما هستم!
بعد از بیانات نسبه مشروحی که در آیات قبل درباره مساله معاد و انکار و مخالفت مشرکان آمد،در آیات مورد بحث به
داستان یکی از طغیانگران بزرگ تاریخ یعنی فرعون و سرنوشت دردناك او اشاره می کند،تا هم مشرکان عرب بدانند که
افراد نیرومندتر از آنها نتوانستند در برابر خشم و عذاب الهی مقاومت کنند، و هم مؤمنان را دلگرم سازد که از برتري نیروي
ظاهري دشمن هراسی به دل راه ندهند،چرا درهم کوبیدن آنها براي خداوند بسیار سهل و آسان است.
ی ). 􀀀 اكَ حَدِیثُ مُوس 􀀀 نخست از اینجا شروع می کند:"آیا داستان موسی به تو رسیده است"؟! ( هَلْ أَت
ص : 88
جالب اینکه روي سخن را به پیامبر ص کرده،و مطلب را با استفهام شروع می کند،تا شوق شنونده را بیدار سازد،و آماده براي
شنیدن این داستان عبرت انگیز شود.
وادِ الْمُقَدَّسِ 􀀀 داهُ رَبُّهُ بِالْ 􀀀ا􀀀 *** سپس می افزاید:"در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدس طوي صدا زد"( إِذْ ن
.( طُويً ) ( 1
"طوي"ممکن است نام سرزمین مقدسی باشد که در شام در میان"مدین" و"مصر"قرار داشت،و نخستین جرقه وحی در آن
بیابان بر قلب موسی وارد شد، همین تعبیر در سوره"طه"نیز آمده است،در آنجا که موسی ندایی می شنود که می گوید: إِنِّی
وادِ الْمُقَدَّسِ طُويً :"من پروردگار توام،کفشهایت را بیرون آور که در سرزمین مقدس طوي 􀀀 أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْ
.( هستی"! (طه- 12
یا معنی وصفی دارد از ماده"طی"به معنی"پیچیدن"گویی آن سرزمین در قداست و برکت پیچیده شده بود،یا به گفته راغب
موسی می بایست راهی طولانی به پیماید تا آماده وحی گردد،ولی خداوند این راه را براي او درهم پیچید و او را به هدف
نزدیک ساخت.
*** سپس به پیامی که خداوند به موسی در آن سرزمین مقدس داد،در دو جمله
ص : 89
1) بسیاري از مفسران"اذ"را"ظرف زمان"براي"حدیث"دانسته اند،البته این در صورتی صحیح است که"حدیث"به معنی -1
خود حادثه باشد نه حکایت حادثه،این احتمال نیز وجود دارد که"اذ"ظرف براي فعل محذوفی است و در تقدیر"اذکر اذ
ناداه..."(دقت کنید).
ی ). 􀀀 ی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغ 􀀀 کوتاه و پر معنی،اشاره کرده،می فرماید:"به سوي فرعون برو که طغیان کرده است"!( اِذْهَبْ إِل
تَزَکّ ).
􀀀
ی أَنْ ی 􀀀 *** "و به او بگو:آیا می خواهی پاك و پاکیزه شوي"؟( فَقُلْ هَلْ لَکَ إِل
*** "و پس از پاك شدن و لایق لقاي محبوب گشتن،من تو را به سوي پروردگارت هدایت کنم،تا از او بترسی و از اعمال
ی ). 􀀀 ی رَبِّکَ فَتَخْش 􀀀 خلاف بیگانه شوي"( وَ أَهْدِیَکَ إِل
*** و از آنجا که هر دعوتی باید آمیخته با دلیل باشد در آیه بعد می افزاید:
.( ي ) ( 1 􀀀 اهُ الْآیَهَ الْکُبْر 􀀀 "موسی به دنبال این سخن،معجزه بزرگ را به او نشان داد"( فَأَر
این معجزه خواه معجزه تبدیل شدن عصا به مار عظیم باشد،یا ید بیضا، و یا هر دو(بنا بر اینکه الف و لام در"الایه
الکبري"اشاره به جنس باشد)هر چه بوده از معجزات بزرگ موسی بوده است که در آغاز دعوتش بر آن تکیه کرده.
در این چهار آیه نکات جالبی است که توجه به آن لازم است:
-1 علت رفتن به سوي فرعون را طغیان فرعون ذکر می کند،و این نشان می دهد که یکی از اهداف بزرگ انبیا هدایت
طغیانگران یا مبارزه قاطع با آنها است.
ص : 90
1) مسلم است که در میان آن خطاب الهی در آن وادي مقدس و ارائه دادن این معجزه بزرگ فاصله زیادي بوده است که -1
قرآن براي رعایت اختصار مطالب دیگر را در اینجا حذف کرده،و همه آنها در تقدیر است.
-2 دعوت فرعون را با ملایم ترین و خیرخواهانه ترین تعبیر دستور می دهد می فرماید:به او بگو:آیا میل داري پاك و پاکیزه
شوي؟(البته پاکیزگی مطلق که هم شامل پاکیزگی از شرك و کفر می شود و هم از ظلم و فساد)شبیه تعبیري که در آیه 44
لا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً "با او با ملایمت سخن بگوئید". 􀀀 سوره طه آمده است فَقُو
-3 این تعبیر اشاره لطیفی به این حقیقت است که رسالت انبیا براي پاکسازي انسانها و باز گرداندن طهارت فطري نخستین به
آنها است.
در ضمن نمی گوید:من تو را پاك کنم،بلکه می گوید:"پاکی را پذیرا شوي"!و این نشان می دهد که پاك شدن باید به
صورت خودجوش باشد نه تحمیل از برون.
-4 ذکر"هدایت"بعد از"پاك شدن"دلیل بر این است که باید در آغاز شستشویی کرد سپس به کوي دوست گام نهاد.
-5 تعبیر به"ربک"(پروردگارت)در حقیقت تاکید بر این نکته است که تو را به سوي کسی می برم که مالک و مربی و
پرورش دهنده تو است،چرا از مسیر سعادتت می گریزي؟! 6-"خشیت"و خدا ترسی نتیجه هدایت به سوي خدا است،آري
ثمره درخت هدایت و توحید همان احساس مسئولیت در برابر خداوند بزرگ است،چرا که هرگز خشیت بدون معرفت حاصل
ماءُ "تنها علما و ارباب معرفت از خدا می 􀀀 ادِهِ الْعُلَ 􀀀 اللّ مِنْ عِب
􀀀
ما یَخْشَ ی هَ 􀀀 نمی شود،و لذا در آیه 28 سوره فاطر می خوانیم: إِنَّ
ترسند" 7-موسی نخست سراغ هدایت عاطفی او می رود،بعد هدایت عقلی و منطقی از طریق نشان دادن آیت کبري و معجزه
بزرگ،و این مؤثرترین راه تبلیغ است که نخست از طریق خیر خواهی و محبت در عواطف طرف نفوذ کنند سپس به طرح
استدلال و بیان حجت بپردازند.
ص : 91
*** اکنون ببینیم فرعون در برابر اینهمه لطف و محبت،و این منطق و بیان زیبا و ارائه آیت کبري چه عکس العملی نشان داد؟
این طاغوت خیره سر،هرگز از مرکب غرور پیاده نشد،و چنان که در آیه بعد آمده"او دعوي موسی را تکذیب کرد،و به
ی ). 􀀀 عصیان پروردگار پرداخت" ( فَکَذَّبَ وَ عَص
این نشان می دهد که تکذیبها مقدمه عصیانها است،همانگونه که تصدیقها و ایمانها مقدمه طاعتها است.
*** به این مقدار هم قناعت نکرد و در برابر دعوت موسی بی تفاوت نماند بلکه "سپس پشت کرد و بی وقفه براي مبارزه با
.( ی ) ( 1 􀀀 او و محو آئینش سعی و تلاش نمود" ( ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْع
*** و از آنجا که معجزه موسی تمام موجودیت طاغوتی او را به خطر می انداخت، ماموران را به شهرهاي مختلف اعزام کرد
تا ساحران را جمع کنند،و در میان مردم نیز دستور داد ندا دهند و آنها را براي مشاهده مبارزه ساحران با موسی دعوت نمایند"
ي ). 􀀀 اد 􀀀 ( فَحَشَرَ فَن
حاشِرِینَ 􀀀 دائِنِ 􀀀 گرچه قرآن کلمه"حشر"را در اینجا مطلق ذکر کرده،ولی به قرینه آیه 111 و 112 اعراف" وَ أَرْسِلْ فِی الْمَ
ساحِرٍ عَلِیمٍ ". 􀀀 یَأْتُوكَ بِکُلِّ
و تعبیر به"نادي"نیز اگر چه مطلق است ظاهرا اشاره به دعوت فرعون
ص : 92
1) تعبیر به"ثم"که معمولا براي فاصله میان دو حادثه می آید ممکن است از این نظر باشد که فرعون مدتی فاصله داد تا -1
طرح مبارزه اش با موسی کاملا پخته و آماده گردد.
لِلنّ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ :"به مردم گفته شد
اسِ􀀀 و قِیلَ از مردم براي اجتماع و تماشاي منظره این مبارزه است،به قرینه آیه 39 شعرا آیا شما اجتماع می کنید"؟ *** باز به این توطئه ها اکتفاء نکرد،بلکه بزرگترین ادعا را با بدترین تعبیرات مطرح نمود و
ی ). 􀀀 الَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْل 􀀀 گفت:"من پروردگار بزرگ شما هستم"!! ( فَق
و به راستی عجیب است که این طاغیان خیره سر هنگامی که بر مرکب غرور و خود خواهی سوار می شوند هیچ حد و مرزي
را به رسمیت نمی شناسند،حتی به ادعاي خدایی نیز قانع نیستند،بلکه می خواهند"خداي خدایان"شوند! این سخن در ضمن
اشاره به آن است که اگر شما بتهایی را می پرستید آنها در جاي خود محترم،اما من برترین بت و معبود شما هستم! و عجب
ی وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ یَذَرَكَ وَ آلِهَتَکَ :"آیا اجازه می 􀀀 اینکه فرعون به شهادت آیه 127 سوره اعراف أَ تَذَرُ مُوس
دهی موسی و قومش در زمین فساد کنند و تو و معبودهایت را به حال خود واگذارند"؟ خودش یکی از بت پرستان بود،ولی
در اینجا ادعا می کند من پروردگار بزرگ شما هستم،یعنی حتی خودش را از معبود خودش نیز بالاتر می شمرد و این است
بیهوده گوئیهاي طاغوتها!.
هٍ غَیْرِي :"من معبودي غیر از خودم براي شما نمی 􀀀 ا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِل 􀀀 و عجبتر اینکه در یک جا تنها ادعاي الوهیت می کند م
شناسم"(قصص- 38 )اما در آیه مورد بحث پا را از این فراتر نهاده ادعاي ربوبیت می کند و می گوید من پروردگار شمایم و
این است برنامه هاي این مغروران سبک مغز.
ص : 93
*** به هر حال فرعون سرکشی را به آخرین مرحله رسانده و مستحق دردناکترین عذاب شده و فرمان الهی باید فرا رسد و او
و دستگاه ظلم و فسادش را درهم بکوبد لذا در آیه بعد می فرماید:"خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت" (
.( ی ) ( 1 􀀀 کالَ الْآخِرَهِ وَ الْأُول 􀀀 اللّ نَ
􀀀
فَأَخَذَهُ هُ
"نکال"(بر وزن ضلال)در اصل به معنی ضعف و ناتوانی و عجز است و لذا در مورد کسی که از اداي حواله اي خودداري می
کند می گویند نکول کرد"نکل"(بر وزن فکر)به معنی زنجیر سنگین است که انسان را ضعیف و ناتوان می سازد و از حرکت
باز می دارد و از آنجا که عذاب الهی نیز مایه ناتوانی است و افراد دیگر را از ارتکاب گناه باز می دارد به آن نکال گفته شده.
تعبیر به"نکال الآخره"اشاره به عذابهاي قیامت است که دامان فرعون و فرعونیان را می گیرد و چون در درجه اول اهمیت
است مقدم دانسته شده و منظور او"اولی"عذاب دنیا است که دامان فرعون را گرفت و او تمام یارانش را در کام خود در
دریاي نیل فرو برد.
در اینجا تفسیر دیگري براي آیه ذکر شده است و آن اینکه منظور از "الاولی"کلمه نخستین است که فرعون در مسیر طغیان
گفت و ادعاي الوهیت کرد (قصص آیه 38 )و"الآخره"اشاره به آخرین کلمه اي است که او گفت و آن ادعاي ربوبیت اعلی
بود خداوند او را به مجازات این دو ادعاي کفر آمیزش در همین دنیا گرفتار ساخت.
ص : 94
اللّ بنکال الآخره بوده این احتمال نیز وجود دارد که مفعول مطلق
􀀀
1) "نکال"منصوب بنزع خافض است و در تقدیر فاخذه ه -1
اللّ به نکال الآخره.
􀀀
براي اخذ باشد که به معنی نکل(فعل ماضی از باب تفعیل)می باشد و در معنی چنین است نکل ه
این معنی در حدیثی از امام باقر ع نقل شده و امام افزود در میان این دو جمله چهل سال فاصله شد(و خداوند براي حد اکثر
.( اتمام حجت او را در این مدت عذاب نکرد) ( 1
این تفسیر با جمله"اخذ"که فعل ماضی است و نشان می دهد این مجازات به طور کامل در دنیا واقع شده و آیه بعد که این
ماجرا را درس عبرتی می شمرد موافق تر است.
و سرانجام در آخرین آیه مورد بحث از اتمام این ماجرا نتیجه گیري کرده می فرماید:در این داستان موسی و فرعون و پایان
ی ). 􀀀 ذلِکَ لَعِبْرَهً لِمَنْ یَخْش 􀀀 عاقبت آن درس عبرت بزرگی است براي آنها که خدا ترسند"( إِنَّ فِی
این آیه به خوبی نشان می دهد که عبرت گرفتن از این ماجراها تنها براي کسانی میسر است که بهره اي از خوف و خشیت و
احساس مسئولیت به دل راه داده اند و یا به تعبیر دیگر داراي چشمی عبرت بینند: اي خوشا چشمی که عبرت بین بود عبرت از
نیک و بدش آئین بود آري این بود سرنوشت فرعون طغیانگر،تا فراعنه دیگر،رؤساي مشرکان عرب و پویندگان راه فرعون در
هر عصر و زمان حساب خویش را برسند و بدانند این فرمان قطعی تاریخ و سنت تغییر ناپذیر خدا است.
***
ص : 95
1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 432 -روایت دیگري به همین مضمون از رسول خدا(ص)با تفصیل و توضیح بیشتري نقل -1
.( شده است(نور الثقلین جلد 5 صفحه 500
نکته:
گوشه اي از فصاحت قرآن
دقت در یازده آیه کوتاه بالا بیانگر نهایت فصاحت و بلاغت قرآن است، در این چند خط کوتاه خلاصه اي از تمام ماجراي
موسی و فرعون،انگیزه رسالت، هدف رسالت،وسیله پاکسازي،چگونگی دعوت،کیفیت واکنش و عکس العمل، چگونگی
توطئه فرعون،نمونه اي از ادعاهاي پوچ و بی اساس او،و سرانجام مجازاتهاي دردناك این مست باده غرور و در نهایت درس
عبرتی که از آن عائد همه انسانهاي بیدار می شود منعکس شده است.
***
ص : 96
[ [سوره النازعات ( 79 ): آیات 27 تا 33
اشاره
ا􀀀 حاه 􀀀 ذلِکَ دَ 􀀀 ا ( 29 ) وَ اَلْأَرْضَ بَعْدَ 􀀀 حاه 􀀀 ا وَ أَخْرَجَ ضُ 􀀀 فَسَوّ ( 28 ) وَ أَغْطَشَ لَیْلَه
ا􀀀اه 􀀀 س ا􀀀 ا ( 27 ) رَفَعَ مَْکَه 􀀀 اه 􀀀 ماءُ بَن 􀀀 أَ أَنْتُمْ أَشَ دُّ خَلْقاً أَمِ اَلسَّ
( امِکُمْ ( 33 􀀀 اعاً لَکُمْ وَ لِأَنْع 􀀀 ا ( 32 ) مَت 􀀀 ساه 􀀀 الَ أَرْ 􀀀 ا ( 31 ) وَ اَلْجِب 􀀀 اه 􀀀 ا وَ مَرْع 􀀀 اءَه 􀀀 ا م 􀀀 30 ) أَخْرَجَ مِنْه )
ترجمه:
-27 آیا آفرینش شما(بعد از مرگ)مشکلتر است یا آفرینش آسمانی که خداوند بنا نهاد؟!.
-28 سقف آن را برافراشته و آن را منظم ساخت.
-29 و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود.
-30 و زمین را بعد از آن گسترش داد.
-31 آبش خارج کرد و چراگاهش را آماده ساخت.
-32 و کوه ها را ثابت و محکم نمود.
-33 همه اینها براي بهره گیري شما و چهارپایان شما است.
ص : 97
تفسیر:
آفرینش شما مشکلتر است یا آسمانها؟(دلیل دیگري بر معاد).
به دنبال نقل سرگذشت موسی و فرعون به عنوان یک درس عبرت براي همه طغیانگران و تکذیب کنندگان بار دیگر به مساله
معاد و رستاخیز بر می گردد و نمونه هایی از قدرت بی انتهاي حق را در جهان هستی به عنوان یک دلیل براي امکان معاد بیان
اللّ است
􀀀
می کند و گوشه هایی از نعمتهاي بی پایانش را بر انسانها شرح می دهد تا حس شکرگزاري را که سرچشمه معرفه ه
در آنها برانگیزد.
نخست منکران معاد را مخاطب ساخته و ضمن یک استفهام توبیخی می فرماید "آیا آفرینش شما(و بازگشت به زندگی پس
.( ا ) ( 1 􀀀 اه 􀀀 ماءُ بَن 􀀀 از مرگ)مشکلتر است یا آفرینش این آسمان با عظمت که خداوند بنا نهاده است" أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّ
حافِرَهِ "آیا ما 􀀀 إِنّ لَمَرْدُودُونَ فِی الْ
􀀀
این سخن در حقیقت پاسخی است به گفتار آنها که در آیات پیشین گذشت که می گفتند أَ ا
به حالت اول باز می گردیم" این آیه می گوید هر انسانی در هر مرحله اي از درك و شعور باشد می داند که آفرینش این
آسمان بلند اینهمه کرات عظیم و کهکشانهاي بی انتها قابل مقایسه به آفرینش انسان نیست کسی که این قدرت را داشته
چگونه از باز گرداندن شما به حیات عاجز است.
*** سپس به شرح بیشتر درباره این آفرینش بزرگ پرداخته می افزاید"سقف آسمان را برافراشت و آن را منظم و مرتب و
فَسَوّ ).
ا􀀀اه 􀀀 س ا􀀀 موزون کرد"( رَفَعَ مَْکَه
ص : 98
1) آیه در حقیقت محذوفی دارد و در تقدیر چنین است ام السماء اشد خلقا و جمله "بناها"یک جمله مستانفه است و -1
مقدمه اي است براي آیات بعد.
"سمک"(بر وزن سقف)در اصل به معنی ارتفاع و بلندي است و به معنی سقف نیز آمده در تفسیر کبیر فخر رازي آمده است
که بلندي چیزي را هر گاه از سمت بالا به پائین اندازه گیري کنند عمق نامیده می شود و هر گاه از سمت پائین به بالا اندازه
.( گیري کنند سمک نامیده می شود ( 1
"سواها"از ماده تسویه به معنی تنظیم و موزون ساختن چیزي است و اشاره به نظم دقیقی است که بر تمام کرات آسمانی حکم
فرما است و اگر منظور از سمک سقف باشد اشاره به قشر عظیمی از هوا است که همچون سقف محفوظ و محکمی گرداگرد
زمین را گرفته و آن را از هجوم سنگهاي پراکنده آسمانی و اشعه هاي مرگبار کیهانی حفظ می کند.
بعضی تعبیر فوق را اشاره به کروي بودن آسمانی که گرداگرد زمین را گرفته است می دانند چرا که تسویه اشاره اي است به
فاصله مساوي اجزاي این سقف نسبت به مرکز اصلی یعنی زمین و این بدون کرویت ممکن نیست.
این احتمال نیز وجود دارد که آیه هم اشاره به ارتفاع آسمان و فاصله بسیار زیاد و سرسام آور کرات آسمانی از ما بوده باشد
و هم اشاره به سقف محفوظ اطراف زمین.
النّ وَ
اسِ􀀀 خ اتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ لَْقِ 􀀀 ماو 􀀀 به هر حال این آیه شبیه چیزي است که در سوره مؤمن آیه 57 آمده است. لَخَلْقُ السَّ
لا یَعْلَمُونَ . 􀀀 النّ
اسِ􀀀 أَکْث کِنَّ رََ 􀀀ل
"آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است ولی اکثر مردم (غافل و بی خبر)نمی دانند.
***
ص : 99
. 1) تفسیر فخر رازي جلد 31 -صفحه 46 -1
سپس به یکی از مهمترین نظامات این عالم بزرگ یعنی نظام نور و ظلمت اشاره کرده می فرماید:شبش را تاریک و ظلمانی و
ا ). 􀀀 حاه 􀀀 ا وَ أَخْرَجَ ضُ 􀀀 روزش را آشکار و نورانی ساخت ( وَ أَغْطَشَ لَیْلَه
که هر کدام از این دو در زندگی انسان و سایر موجودات زنده اعم از حیوان و گیاه نقش فوق العاده مهمی دارد.نه انسان
بدون نور می تواند زندگی کند که همه برکات و روزیها و حس و حرکت او وابسته به آن است و هم بدون ظلمت زندگی او
.( ممکن نیست که رمز آرامش او است ( 1
"اغطش"از ماده"غطش"(بر وزن عرش)به معنی تاریکی است ولی راغب در مفردات می گوید اصل آن از اغطش به معنی
کسی که چشم کم نوري دارد گرفته شده.
.( و"ضحی"به معنی موقعی است که نور آفتاب در آسمان و زمین پهن می شود ( 2
ا ). 􀀀 حاه 􀀀 ذلِکَ دَ 􀀀 *** سپس از آسمان به زمین می آید و می فرماید:زمین را بعد از آن گسترش داد ( وَ الْأَرْضَ بَعْدَ
"دحا"از ماده دحو(بر وزن محو)به معنی گستردن است بعضی نیز آن را به معنی تکان دادن چیزي از محل اصلیش تفسیر
کرده اند و چون این دو معنی لازم و ملزوم یکدیگرند به یک ریشه باز می گردد.
به هر حال منظور از"دحو الارض"این است که در آغاز تمام سطح زمین
ص : 100
1) درباره آثار مهم نور و ظلمت در زندگی و حیات موجودات زنده در جلد 8 صفحه 343 و جلد 12 صفحه 41 و جلد 16 -1
صفحه 146 بحثهاي گسترده اي داشته ایم.
2) قابل توجه اینکه ضمیر"لیلها"و"ضحاها"به آسمان باز می گردد و نسبت نور و ظلمت به آسمان به خاطر آن است که -2
منشا آسمانی دارد.
را آبهاي حاصل از بارانهاي سیلابی نخستین فرا گرفته بود این آبها تدریجا در گودالهاي زمین جاي گرفتند و خشکیها از زیر
آب سر بر آوردند و روز به روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلی در آمد(و این مساله بعد از آفرینش زمین و آسمان روي
.( داد) ( 1
*** بعد از گسترش زمین و آماده شدن براي زندگی و حیات سخن از آب و گیاه به میان آورده می فرماید:"خداوند در
ا ). 􀀀 اه 􀀀 ا وَ مَرْع 􀀀 اءَه 􀀀 ا م 􀀀 زمین آب آن را خارج نمود و همچنین چراگاههایش را"( أَخْرَجَ مِنْه
این تعبیر نشان می دهد که آب در لابلاي قشر نفوذ پذیر زمین پنهان بود، سپس به صورت چشمه ها و نهرها جاري شد و حتی
دریا و دریاچه ها را تشکیل داد.
"مرعی"اسم مکان است به معنی چراگاه ( 2)و در اصل از"رعی"به معنی حفظ و مراقبت حیوان،خواه از طریق تغذیه یا جهات
دیگر گرفته شده و لذا مراعات به معنی محافظت و مراقبت و تدبیر امور آمده است،و حدیث معروف کلکم راع و کلکم
( مسئول عن رعیته نیز اشاره به لزوم مراقبت مردم، از یکدیگر آمده است. ( 3
*** ولی از آنجا که عوامل مختلفی می توانست آرامش زمین را بر هم زند،از جمله طوفانهاي عظیم و دائمی و دیگر جزر و
مدهایی که در پوسته زمین بر اثر جاذبه
ص : 101
1) بعضی از مفسران،تعبیر به"بعد ذلک"در آیه فوق را به معنی اضافه بر این تفسیر کرده اند و معنی آیه چنین می -1
شود:علاوه بر آنچه در آیات گذشته آمد:زمین را گسترش داد.
2) بعضی نیز آن را مصدر میمی به معنی چریدن گرفته اند ولی مناسب همان معنی بالا است. -2
3) مفردات راغب ماده"رعی". -3
ماه و خورشید و همچنین لرزه هایی که بر اثر فشار مواد مذاب درونی،آن را بوسیله شبکه نیرومندي از کوه ها که سرتاسر روي
.( ا ) ( 1 􀀀 ساه 􀀀 الَ أَرْ 􀀀 زمین را فرا گرفته آرام کرد،و لذا می فرماید:"و کوه ها را در زمین ثابت و محکم ساخت"( وَ الْجِب
درباره نقش مهم کوه ها در زندگی انسانها و آرامش زمین بحث مشروحی ذیل آیه 3 سوره رعد(جلد 10 صفحه 114 )داشته
ایم.
اعاً لَکُمْ وَ 􀀀 *** و در پایان می فرماید همه اینها را براي این انجام داد تا وسیله تمتع و حیات شما و چهارپایانتان باشد( مَت
امِکُمْ ). 􀀀 لِأَنْع
آري آسمان را برافراشت.
و نظام نور و ظلمت را برقرار ساخت.
زمین را گسترش داد.
و آب و گیاه از آن خارج نمود.
کوه ها را مراقب حفظ زمین نمود.
و همه وسائل زندگی انسان را فراهم ساخت.
و همه را از بهر او،سرگشته و فرمانبردار کرد.
تا از مواهب حیات بهره گیرد و به غفلت نخورد،و بپاس این همه فرمانبرداران که براي او آفریده است،فرمان الهی برد.
اینها از یک سو نشانه هاي قدرت او بر مساله معاد است و از سوي دیگر دلائل عظمت و نشانه هاي وجود او در مسیر توحید و
معرفت است.
***
ص : 102
1) "ارسی"از ماده"رسو"(بر وزن رسم)به معنی ثابت بودن است،و "ارسی"معنی متعدي آن را می رساند،یعنی کوه ها را -1
ثابت و پا بر جا نمود.
[ [سوره النازعات ( 79 ): آیات 34 تا 41
اشاره
اهَ 􀀀 ی ( 37 ) وَ آثَرَ اَلْحَی 􀀀 فَأَمّ مَنْ طَغ
ا􀀀 ی ( 36 ) ي􀀀 ی ( 35 ) وَ بُرِّزَتِ اَلْجَحِیمُ لِمَنْ رَ 􀀀 ا سَع 􀀀 سانُ م 􀀀 ي ( 34 ) یَوْمَ یَتَذَکَّرُ اَلْإِنْ 􀀀 جاءَتِ اَلطَّامَّهُ اَلْکُبْر 􀀀 فَإِذ ا􀀀
( ي ( 41 􀀀 ي ( 40 ) فَإِنَّ اَلْجَنَّهَ هِیَ اَلْمَأْو 􀀀 امَ رَبِّهِ وَ نَهَی اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَو 􀀀 خافَ مَق 􀀀 أَمّ مَنْ
ا􀀀 و ( ي ( 39 􀀀 ا ( 38 ) فَإِنَّ اَلْجَحِیمَ هِیَ اَلْمَأْو 􀀀 اَلدُّنْی
ترجمه:
-34 هنگامی که آن حادثه بزرگ رخ دهد.
-35 در آن روز انسان به یاد کوششهایش می افتد.
-36 و جهنم براي هر بیننده اي آشکار می گردد.
-37 اما آن کسی که طغیان کرده، 38 -و زندگی دنیا را مقدم داشته، 39 -مسلما دوزخ جایگاه او است.
-40 و آن کس که از مقام پروردگارش خائف بوده و نفس را از هوي باز داشته.
-41 بهشت جایگاه او است.
ص : 103
تفسیر:
آنها که نفس را از هوي و هوس باز دارند.
بعد از اشاره که به بعضی از دلائل معاد،در آیات قبل گذشت،در آیات مورد بحث بار دیگر،به مساله رستاخیز و سرنوشت خدا
ترسان و هواپرستان در آن روز باز می گردد می فرماید:"هنگامی که آن حادثه عظیم،رخ دهد نیکوکاران و بدکاران هر کدام
.( ي) ( 1 􀀀 جاءَتِ الطَّامَّهُ الْکُبْر 􀀀 ذا 􀀀 به جزاي اعمال خویش می رسند" (فَإِ
(طامه)از ماده طم(بر وزن فن)در اصل به معنی پر کردن است و به هر چیزي که در حد اعلی قرار گیرد طامه می گویند و لذا
به حوادث سخت و مصائب بزرگ که مملو از مشکلات است نیز طامه اطلاق می شود و در اینجا اشاره به قیامت است که
مملو از حوادث هولناك می باشد و توصیف آن به"کبري" تاکید بیشتري درباره اهمیت و عظمت این حادثه بی نظیر است.
*** سپس می افزاید این حادثه عظیم هنگامی که به وقوع پیوندد همگان از خواب غفلت بیدار می شوند و انسان به یاد سعی
ی ).اما این تذکر و یادآوري چه سودي براي 􀀀 ا سَع 􀀀 سانُ م 􀀀 و کوشش و اعمال خویش اعم از نیک و بد می افتد"( یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْ
او می تواند داشته باشد.
اگر تقاضاي بازگشت به دنیا و جبران گذشته کند دست رد به سینه او
ص : 104
امَ رَبِّهِ ...)آمده 􀀀 خافَ مَق 􀀀 أَمّ مَنْ
ا􀀀 و ی ... 􀀀 فَأَمّ مَنْ طَغ
ا􀀀 1) "اذا"شرطیه است و جزاي آن به گفته جمعی از مفسران در آیات بعد( -1
است ولی بهتر این است گفته شود جزاي آن محذوف است و از آیات بعد استفاده می شود و در تقدیر چنین است فاذا جاءت
سانُ استفاده می شود ولی 􀀀 الطامه الکبري یجزي کل انسان بما عمل بعضی نیز احتمال داده اند که جزاي آن از یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْ
این احتمال بعید است.
می زنند و در پاسخ این تقاضا"کلا"می گویند.
و اگر توبه کند و از اعمالش پوزش طلبد فایده اي ندارد چرا که درهاي توبه دیگر بسته شده است.
بنا بر این چاره اي جز آه حسرت کشیدن و افسوس خوردن و به گفته قرآن هر دو دست را با دندان گزیدن ندارد یَوْمَ یَعَضُّ
.( ی یَدَیْهِ (فرقان- 27 􀀀 الظّ عَل
􀀀
الِمُ
باید توجه داشت که"یتذکر"فعل مضارع است و معمولا دلالت بر استمرار دارد یعنی در آن روز انسان پیوسته همه اعمال
خویش را بیاد می آورد و این به خاطر آن است که در آن روز حجابها از قلب و روح انسان برداشته می شود و همه حقایق
مکنون بارز و آشکار می شود.
ي ). 􀀀 *** و لذا در آیه بعد می افزاید"در آن روز جهنم براي هر بیننده آشکار می گردد" ( وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَر
کافِرِینَ کافران را از هر سو احاطه کرده اما 􀀀 جهنم هم اکنون نیز وجود دارد بلکه طبق آیه 54 عنکبوت وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْ
حجابهاي عالم دنیا مانع رؤیت آن است ولی آن روز که روز ظهور و بروز همه چیز است جهنم از همه آشکارتر ظهور می
کند.
جمله"لمن یري"اشاره به این است که جهنم در آن روز به قدري آشکار است که هر بیننده اي بدون استثنا آن را می بیند و بر
هیچکس مخفی نیست،نه نیکان و نه بدان که جایگاهشان دوزخ است.
این احتمال نیز داده شده است که جمله اشاره به کسانی است که در آن روز داراي چشم بینا هستند زیرا طبق آیه 124 سوره
ی ولی معنی اول که غالب مفسران 􀀀 امَهِ أَعْم 􀀀 طه بعضی در آن روز نابینا محشور می شوند وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِی
ص : 105
آن را پذیرفته اند مناسبتر به نظر می رسد زیرا جهنم براي بدکاران خود عذاب و مجازات مضاعفی است و نابینا بودن گروهی
.( در محشر ممکن است در بعضی مواقف باشد نه در تمام مواقف ( 1
*** سپس به وضع حال مجرمان و افراد بی ایمان در صحنه قیامت اشاره کرده و با چند جمله کوتاه و پر معنی هم سرنوشت
ی ). 􀀀 فَأَمّ مَنْ طَغ
ا􀀀 آنها را بیان می کند و هم عوامل گرفتاري آنها را می فرماید"اما کسی که طغیان کند"(
ا ). 􀀀 اهَ الدُّنْی 􀀀 *** "و زندگی دنیا را بر همه چیز مقدم دارد"( وَ آثَرَ الْحَی
.( ي) ( 2 􀀀 *** "مسلما دوزخ جایگاه و ماواي او است" (فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْو
در جمله اول اشاره به فساد عقیدتی آنها می کند زیرا طغیان ناشی از خود بزرگ بینی است و خود بزرگ بینی ناشی از عدم
اللّ است.
􀀀
معرفه ه
کسی که خدا را به عظمت بشناسد خود را بسیار کوچک و ضعیف می بیند و هرگز پاي خود را از جاده عبودیت بیرون نمی
گذارد.
و جمله دوم اشاره به فساد عملی آنها است چرا که طغیان سبب می شود که انسان لذات زودگذر دنیا و زرق و برق آن را
بالاترین ارزش حساب کند و آن را بر همه چیز مقدم بشمرد.
این دو در حقیقت علت و معلول یکدیگرند طغیان و فساد عقیده،سرچشمه فساد
ص : 106
1) توضیح بیشتري در این زمینه در جلد 13 صفحه 330 ذیل آیه 124 طه بیان شده است. -1
2) آیه محذوفی دارد و در تقدیر هی الماوي له،یا هی ماواه می باشد و ضمیر به خاطر وضوح حذف شده. -2
عمل و ترجیح زندگی ناپایدار دنیا بر همه چیز است و سرانجام این دو آتش سوزان دوزخ است.
علی ع در حدیثی می فرماید
و من طغی ضل علی عمل بلا حجه "کسی که طغیان کند گمراه می شود و دست به اعمالی می زند که هیچ دلیلی براي آن
ندارد" ( 1)و این ناشی از همان خود بزرگ بینی است که انسان تمایلات خویش را بدون هیچ دلیل منطقی می پذیرد و براي
آن ارج قائل است.
*** سپس به ذکر اوصاف بهشتیان در دو جمله کوتاه و بسیار پر معنی پرداخته می فرماید"اما کسی که از مقام پروردگارش
ي ). 􀀀 امَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَو 􀀀 خافَ مَق 􀀀 أَمّ مَنْ
ا􀀀 و بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد..." ( ي ). 􀀀 *** "بهشت جایگاه و ماواي او است"( فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْو
آري شرط اول بهشتی شدن"خوف"ناشی از"معرفت"است،شناختن مقام پروردگار و ترسیدن از مخالفت فرمان او،شرط دوم
که در حقیقت نتیجه شرط اول و میوه درخت معرفت و خوف است تسلط بر هواي نفس و باز داشتن آن از سرکشی،چرا که
تمام گناهان و مفاسد و بدبختیها از هواي نفس سرچشمه می گیرد،هواي نفس بدترین بتی است که معبود واقع شده"ابغض اله
عبد علی وجه الارض الهوي".
حتی ابزار نفوذ شیطان در وجود آدمی"هواي نفس"است که اگر این "شیطان درون"با"شیطان برون"هماهنگ نشود و در را
به روي او نگشاید وارد شدن او غیر ممکن است،همانگونه که قرآن می گوید:
ص : 107
. 1) نور الثقلین جلد 5 صفحه 506 حدیث 43 -1
اوِینَ "تو هرگز بر بندگان من تسلط نخواهی یافت مگر گمراهانی که 􀀀 إِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغ
􀀀
طانٌ 􀀀 ادِي لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْ 􀀀 إِنَّ عِب
.( از تو پیروي می کنند"(حجر- 42
***
نکته ها:
اشاره
-1 "مقام رب"چیست؟
قابل توجه اینکه در آیات مورد بحث می فرماید:"کسی که از"مقام" پروردگارش بترسد"نمی فرماید:"کسی که از
پروردگارش بترسد"در اینکه منظور از"مقام"چیست؟ در اینجا تفسیرهاي متعددي است:
-1 نخست اینکه منظور"مواقف قیامت"است که انسان در این مقامات در پیشگاه خداوند براي حساب متوقف می شود(بنا بر
این تفسیر،"مقام ربه"به معنی"مقامه عند ربه"یعنی ایستادن انسان در پیشگاه خدا است).
ائِمٌ 􀀀 -2 منظور"علم خداوند و مقام مراقبت او"نسبت به همه انسانها است، همانطور که در آیه 33 رعد آمده است أَ فَمَنْ هُوَ ق
ما کَسَبَتْ : 􀀀 ی کُلِّ نَفْسٍ بِ 􀀀 عَل
"آیا کسی که بالاي سر همه ایستاده و مراقب اعمال همگان است همچون کسی است که این وصف را ندارد"؟! شاهد
دیگري براي این تفسیر حدیثی است که از امام صادق ع نقل شده که فرمود:
اللّ یراه،و یسمع ما یقول،و یعلم ما یعلمه من خیر او شر فیحجزه ذلک عن القبیح من الاعمال فذلک الذي خاف
􀀀
من علم ان ه
مقام ربه و نهی النفس عن الهوي :"کسی که می داند خدا او را می بیند و آنچه را می گوید،می شنود و از آنچه از خیر و شر
انجام می دهد آگاه است،و این توجه او را از اعمال قبیح باز می دارد،او کسی است که از مقام پروردگارش
ص : 108
.( خائف است،و خود را از هواي نفس باز داشته" ( 1
منظور"مقام عدالت"او است،چرا که ذات مقدس او مایه خوف نیست، خوف از عدالت او می باشد،و در حقیقت این خوف از
مقایسه اعمال خود با عدل او حاصل می شود،همانگونه که مجرمان از دیدن یک قاضی عادل بر خود می لرزند، و از شنیدن
نام محکمه و دادگاه وحشت می کنند،در حالی که شخص بی گناه نه از آن ترسی دارد،و نه از این وحشتی! در میان این
تفسیرهاي سه گانه تضادي نیست و ممکن است همه آنها در معنی آیه جمع باشد.
***
-2 رابطه"طغیان"و"دنیا پرستی"
در حقیقت آیات فشرده بالا اصول سعادت و شقاوت انسان را به نحو زیبا و شایسته اي ترسیم کرده است،شقاوت انسان را
در"طغیان"و"دنیا پرستی" می شمرد،و سعادت او را در"خوف از خدا"و"ترك هوا"و عصاره تمام تعلیمات انبیاء و اولیاء نیز
همین است و بس.
در حدیثی از امیر مؤمنان علی ع می خوانیم:
ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان:اتباع الهوي و طول الامل،فاما اتباع الهوي فیصد عن الحق،و اما طول الامل فینسی الآخره:
"هولناك ترین چیزي که از آنها بر شما خائفم دو چیز است:پیروي از هواي نفس، و آرزوهاي طولانی،اما پیروي از هوي شما
.( را از حق باز می دارد،و اما آرزوهاي طولانی آخرت را به فراموشی می سپرد" ( 2
ص : 109
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 197 -1
. 2) "نهج البلاغه"خطبه 42 -2
هوا پرستی پرده اي بر عقل انسان می کشد،اعمال سوئش را در نظر او تزیین می دهد، و حس تشخیص را که بزرگترین نعمت
خدا،و امتیاز انسان از حیوان است،از او می گیرد،و او را به خود مشغول می دارد،این همان است که یعقوب آن پیغمبر روشن
.( ضمیر به فرزندان خلافکار گفت: بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً (یوسف- 18
در اینجا سخن بسیار است بهتر آن است به دو حدیث از احادیث اهل بیت که همه گفتنی ها در آن گفته شده است،اشاره
کرده و این بحث را پایان دهیم:
امام باقر ع می فرماید:
الجنه محفوفه بالمکاره و الصبر،فمن صبر علی المکاره فی الدنیا دخل الجنه،و جهنم محفوفه باللذات و الشهوات، فمن اعطی
نفسها لذتها و شهوتها دخل النار: "جهنم در لابلاي ناراحتیها و صبر و شکیبایی و استقامت پوشیده شده است،هر کس در برابر
ناراحتیها(و ترك شهوات)در دنیا شکیبایی کند داخل بهشت می شود،و دوزخ در لابلاي لذات نامشروع و شهوات سرکش
.( پیچیده شده،و هر کس نفس خویش را در برابر این لذات و شهوات آزاد بگذارد داخل آتش می شود" ( 1
امام صادق ع می فرماید:
لا تدع النفس و هواها،فان هواها فی رداها،و ترك النفس و ما تهوي داءها،و کف النفس عما تهوي دواءها: "نفس را با هوا و
هوسها رها مکن چرا که هواي نفس سبب مرگ نفس است و آزاد گذاردن نفس در برابر هواها درد آن است،و باز داشتن آن
.( از هوا و هوسهایش دواي آن است" ( 2
نه تنها جهنم آخرت زائیده هوا پرستی است که جهنمهاي سوزان دنیا،
ص : 110
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 507 حدیث 46 -1
.( 2) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 507 (حدیث 45 -2
همچون ناامنیها،بی نظمیها،جنگها،و خونریزیها،جدالها،و کینه توزیها همه ناشی از آن است.
***
-3 تنها دو گروه
در آیات فوق تنها از دو دسته سخن به میان آمده:طغیانگران دنیاپرست، و خدا ترسان با تقوي،جایگاه همیشگی دسته اول
دوزخ و جایگاه جاودانی دسته دوم بهشت ذکر شده است.
البته در اینجا گروه سومی نیز هستند،مؤمنانی که از نظر عمل کوتاهی یا آلودگی داشته اند، که اگر مشمول عفو الهی شوند و
شایسته آن باشند به گروه بهشتی می پیوندند،و اگر مشمول نشوند به دوزخ می روند اما ماوي و جایگاهشان آنجا نخواهد
بود،ولی در آیات فوق سخنی از آنها در میان نیست.
***
ص : 111
[ [سوره النازعات ( 79 ): آیات 42 تا 46
اشاره
( ا ( 45 􀀀 شاه 􀀀 ما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْ 􀀀 ا ( 44 ) إِنَّ 􀀀 اه 􀀀 ی رَبِّکَ مُنْتَه 􀀀 ا ( 43 ) إِل 􀀀 راه 􀀀 ا ( 42 ) فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْ 􀀀 ساه 􀀀 أَیّ مُرْ
انَ 􀀀 اَلس ّ
اعَهِ 􀀀 یَس عَنِ ْئَلُونَکَ
( ا ( 46 􀀀 حاه 􀀀 إِلاّ عَشِیَّهً أَوْ ضُ
􀀀
ا لَمْ یَلْبَثُوا 􀀀 کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَه
ترجمه:
-42 از تو درباره قیامت سؤال می کنند که در چه زمانی واقع می شود؟ 43 -تو را با یادآوري این سخن چه کار؟ 44 -انتهاي
آن به سوي پروردگار تو است.
-45 کار تو فقط انذار کردن کسانی است که از آن می ترسند.
-46 آنها در آن روز که قیام قیامت را می بینند چنین احساس می کنند که گویی توقف آنها (در دنیا و برزخ)جز عصر گاهی
یا صبحگاهی بیشتر نبوده است.
تفسیر:
تاریخ قیامت را فقط خدا می داند
در تعقیب مطالبی که درباره قیامت و سرنوشت نیکان و بدان در آن روز در آیات پیشین آمد،در این آیات به سراغ سؤال
همیشگی مشرکان و منکران
ص : 112
معاد رفته می فرماید:
.( ا ) ( 1 􀀀 ساه 􀀀 أَیّ مُرْ
انَ 􀀀 الس ّ
اعَهِ 􀀀 یَس عَنِ "از تو درباره قیامت سؤال می کنند که در چه زمانی واقع خواهد شد" ( ئَْلُونَکَ
*** قرآن در پاسخ این سؤال براي اینکه به آنها بفهماند که هیچکس از لحظه وقوع قیامت با خبر نبوده و نخواهد بود،روي
ا ) یعنی تاریخ وقوع قیامت 􀀀 راه 􀀀 سخن را به پیامبر ص کرده، می گوید:"تو را با یادآوري این سخن چه کار"؟!( فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْ
حتی از تو پنهان است،تا چه رسد به دیگران، این از آن علم غیبی است که از مختصات ذات پروردگار می باشد،واحدي را به
آن راهی نیست!.
بارها گفته ایم از مطالبی که بر همگان مکتوم است زمان قیام قیامت است، چرا که اثر تربیتی آن بدون کتمان ممکن
نیست،زیرا اگر آشکار شود و زمانش دور باشد غفلت،همگان را فرا می گیرد،و اگر نزدیک باشد پرهیز از بدیها به شکل
اضطرار،و دور از آزادي و اختیار،درمی آید،و این هر دو فاقد ارزش تربیتی است.
احتمالات دیگري در تفسیر این آیه نیز داده اند از جمله اینکه:تو مبعوث براي بیان زمان قیام قیامت نشده اي،تو تنها مبعوث
شده اي که اصل وجود آن را اطلاع دهی،نه لحظه وقوع آن را.
ص : 113
1) "مرسا"به معنی مصدري،و هم اسم زمان و مکان،و هم به معنی اسم مفعول آمده است،از ماده"ارساء"در اینجا معنی -1
مصدري دارد،و به معنی وقوع و ثبوت و پا بر جا شدن است.این تعبیر در مورد پهلو گرفتن کشتی،و همچنین حالت ثبات کوه
ا "(نازعات- 􀀀 ساه 􀀀 الَ أَرْ 􀀀 ا "(هود - 41 )" وَ الْجِب 􀀀 ساه 􀀀 ا وَ مُرْ 􀀀 راه 􀀀 اللّ مَجْ
􀀀
ا بِسْمِ هِ 􀀀 الَ ارْکَبُوا فِیه 􀀀 ها در روي زمین نیز آمده است،مانند:" وَ ق
.(32
و دیگر اینکه:قیام تو بیانگر نزدیک شدن روز قیامت است،همانگونه که در حدیثی از پیغمبر اکرم ص نقل شده که دو انگشت
مبارکش را کنار هم گرفت و فرمود:"
.( بعثت انا و الساعه کهاتین ":"قیام من و قیام قیامت همانند این دو است"! ( 1
ولی تفسیر اول از همه مناسبتر است.
ا ). 􀀀 اه 􀀀 ی رَبِّکَ مُنْتَه 􀀀 *** سپس می افزاید:"منتهاي قیامت به سوي پروردگار تو است"( إِل
تنها او است که می داند قیامت کسی بر پا می شود،هیچ شخص دیگري از آن آگاه نیست،و هر گونه تلاش و کوشش براي
آگاهی از زمان قیام قیامت بی فایده است.
السّ :"علم زمان وقوع قیامت تنها نزد خدا
اعَهِ 􀀀 عِلْم اللّ عِنْدَهُ 􀀀
این همان مطلبی است که در آیه 34 سوره لقمان نیز آمده است: إِنَّ هَ
ا عِنْدَ رَبِّی :"بگو علم آن فقط نزد پروردگار من است. 􀀀 ما عِلْمُه 􀀀 است"و در آیه 187 سوره اعراف می فرماید: قُلْ إِنَّ
بعضی گفته اند منظور از جمله بالا این است که تحقق و انجام قیامت به دست خدا است،و در حقیقت به منزله بیان علتی است
براي آنچه در آیه قبل آمده است.
جمع میان این دو تفسیر نیز مانعی ندارد.
***
ص : 114
1) تفسیر"فخر رازي"جلد 29 صفحه 29 -این مطلب در تفسیر"مجمع البیان"و "قرطبی"و"فی ظلال"و تفاسیر دیگر،ذیل -1
آیه 18 سوره محمد نیز آمده است.
ا ). 􀀀 شاه 􀀀 ما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْ 􀀀 باز براي توضیح بیشتر می افزاید:"کار تو فقط انذار کردن کسانی است که از آن می ترسند"( إِنَّ
وظیفه تو همین انذار و هشدار و بیم دادن است و بس،و اما تعیین وقت از قلمرو وظیفه و آگاهی تو بیرون است.
قابل توجه اینکه انذار را مخصوص کسانی می شمرد که ترس و خوف از آن روز بزرگ دارند،و این شبیه همان مطلبی است
لا رَیْبَ فِیهِ هُديً لِلْمُتَّقِینَ :"در این کتاب آسمانی تردیدي نیست،و مایه 􀀀 ابُ 􀀀 ذلِکَ الْکِت 􀀀 که در آیه دوم سوره"بقره" آمده است:
هدایت پرهیزگاران است"اینگونه تعبیرات اشاره به این حقیقت است که تا روح حق جویی و حق طلبی و احساس مسئولیت در
برابر پروردگار در انسان نباشد نه به سراغ تحقیق از کتب آسمانی می رود نه معاد،و نه گوش به انذارهاي انبیا و اولیا می دهد.
*** و سرانجام در آخرین آیه این سوره براي بیان این واقعیت که تا قیامت زمان زیادي نیست،می فرماید:"روزي که قیامت
ساعت را می بینند چنین احساس می کنند که گویی توقف آنها در این جهان،عصر گاهی یا صبحگاهی بیشتر نبوده است"! (
ا ) به قدري عمر کوتاه دنیا به سرعت می گذرد،و دوران برزخ نیز سریع طی می 􀀀 حاه 􀀀 إِلاّ عَشِیَّهً أَوْ ضُ
􀀀
ا لَمْ یَلْبَثُوا 􀀀 کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَه
شود که به هنگام قیام قیامت آنها فکر می کنند تمام این دوران چند ساعتی بیش نبود.
این امر هم ذاتا صحیح است که عمر دنیا بسیار کوتاه و زودگذر است، و هم در مقایسه با قیامت که تمام عمر جهان در مقایسه
با آن لحظه اي بیش نیست.
ص : 115
"عشیه"به معنی عصر و"ضحی"به موقعی گفته می شود که آفتاب بالا آمده و شعاع آن گسترده شده است.
در بعضی از آیات قرآن آمده است که در قیامت هنگامی که مجرمان درباره مقدار توقفشان در عالم برزخ یا دنیا به گفتگو
می پردازند بعضی به بعضی دیگر می گویند شما تنها ده شبانه روز در جهان برزخ توقف کرده اید:
.( إِلاّ عَشْراً "(طه- 103
􀀀
خافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ 􀀀 " یَتَ
ولی آنها که بهتر فکر می کنند می گویند:شما تنها به اندازه یک روز در برزخ درنگ کردید!" یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَهً إِنْ لَبِثْتُمْ
إِلاّ یَوْماً ".
􀀀
و در جاي دیگر از مجرمان نقل می کند که وقتی قیامت بر پا می شود مجرمان سوگند یاد می کنند که جز یک ساعت توقف
.( ساعَهٍ " (روم- 55 􀀀 ا لَبِثُوا غَیْرَ 􀀀 السّ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ م
اعَهُ 􀀀 یَو تَقُومُ نداشتند! " وَ مَْ
تفاوت این تعبیرات به خاطر آن است که آنها می خواهند کوتاهی این مدت را با یک بیان تقریبی منعکس کنند،و هر کدام
احساس خود را با تعبیري بیان می کنند که همه در یک امر مشترك است و آن کوتاهی عمر این جهان در برابر عمر قیامت
است،و این مطلبی است که انسان را تکان می دهد و از خواب غفلت بیدار می سازد.
***خداوندا!امنیت و آرامش را در آن روز بزرگ و در این جهان و آن جهان برزخ نصیب همه ما بفرما.
پروردگارا!هیچکس از سختیهاي آن روز عظیم جز به لطف تو رهایی
ص : 116
نمی یابد ما را مشمول لطف خاصت بگردان.
بار الها!ما را از کسانی قرار ده که از مقام تو خائفند و نفس خویش را از هوي و هوس باز می دارند و در بهشت برین ماوي
می گیرند ( 1)آمین یا رب العالمین پایان سوره"نازعات"
ص : 117
1) این سطور در ساعاتی به رشته تحریر در آمد که هر لحظه احتمال بمباران هوایی از طرف رژیم کافر بعث عراق و دفن -1
شدن زیر آوارها می رفت،و یکی دو روز قبل از این تاریخ در یکی از همین بمبارانها در این شهر مقدس"قم"حدود یکصد و
پنجاه تن از مسلمین مخصوصا کودکان بی گناه در یک بمباران وحشیانه به شهادت رسیدند ولی مسلم است که عمر ظلم و
ظالم کوتاه خواهد بود.
ص : 118