گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و ششم
82 ) سوره انفطار این سوره در مکه نازل شده و داراي 19 آیه است )
اشاره
ص : 205
محتواي سوره"انفطار"
این سوره مانند بسیاري از سوره هاي دیگر جزء آخر قرآن بر محور مسائل مربوط به قیامت دور می زند،و رویهمرفته در آیات
نوزدهگانه آن به پنج موضوع در این رابطه اشاره شده:
-1 اشراط الساعه:یعنی حوادث عظیمی که در پایان جهان و در آستانه قیامت رخ می دهد.
-2 توجه انسان به نعمتهاي خداوند که سراسر وجود او را فرا گرفته، و شکستن غرور او،تا خود را براي معاد آماده سازد.
-3 اشاره به فرشتگانی که مامور ثبت اعمال انسانها هستند.
-4 سر نوشت نیکان و بدان در قیامت.
-5 گوشه اي از سختیهاي آن روز بزرگ.
***
فضیلت تلاوت این سوره
ماءُ انْشَ قَّتْ و جعلهما نصب عینه 􀀀 ماءُ انْفَطَرَتْ "و إِذَا السَّ 􀀀 در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم: من قرأ هاتین السورتین " إِذَا السَّ
اللّ الیه حتی
􀀀
اللّ و ینظر ه
􀀀
اللّ حاجز، و لم یزل ینظر الی ه
􀀀
اللّ حجاب،و لم یحجزه من ه
􀀀
فی صلاه الفریضه و النافله لم یحجبه من ه
یفرغ من حساب الناس: "هر کس این دو سوره:سوره انفطار و سوره انشقاق را تلاوت کند،و آن دو را در نماز فریضه و نافله
برابر چشم خود قرار دهد هیچ حجابی او را از خدا محجوب نمی دارد،و چیزي میان او و خداوند حائل نمی شود،پیوسته(با
چشم دل) به خدا می نگرد و خدا(با لطفش)به او نگاه می کند،تا از حساب مردم فارغ شود" 1. مسلما نعمت بزرگ حضور در
پیشگاه خدا،و از میان رفتن حجابها میان او و پروردگار،براي کسی است که این دو سوره را در عمق جانش جاي دهد و خود
را بر اساس آن بسازد،نه اینکه به لقلقه زبان اکتفاء کند.
ص : 206
این سوره مانند بسیاري از سوره هاي دیگر جزء آخر قرآن بر محور مسائل مربوط به قیامت دور می زند،و رویهمرفته در آیات
نوزدهگانه آن به پنج موضوع در این رابطه اشاره شده:
-1 اشراط الساعه:یعنی حوادث عظیمی که در پایان جهان و در آستانه قیامت رخ می دهد.
-2 توجه انسان به نعمتهاي خداوند که سراسر وجود او را فرا گرفته، و شکستن غرور او،تا خود را براي معاد آماده سازد.
-3 اشاره به فرشتگانی که مامور ثبت اعمال انسانها هستند.
-4 سر نوشت نیکان و بدان در قیامت.
-5 گوشه اي از سختیهاي آن روز بزرگ.
***
فضیلت تلاوت این سوره
ماءُ انْشَ قَّتْ و جعلهما نصب عینه 􀀀 ماءُ انْفَطَرَتْ "و إِذَا السَّ 􀀀 در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم: من قرأ هاتین السورتین " إِذَا السَّ
اللّ الیه حتی
􀀀
اللّ و ینظر ه
􀀀
اللّ حاجز، و لم یزل ینظر الی ه
􀀀
اللّ حجاب،و لم یحجزه من ه
􀀀
فی صلاه الفریضه و النافله لم یحجبه من ه
یفرغ من حساب الناس: "هر کس این دو سوره:سوره انفطار و سوره انشقاق را تلاوت کند،و آن دو را در نماز فریضه و نافله
برابر چشم خود قرار دهد هیچ حجابی او را از خدا محجوب نمی دارد،و چیزي میان او و خداوند حائل نمی شود،پیوسته(با
چشم دل) به خدا می نگرد و خدا(با لطفش)به او نگاه می کند،تا از حساب مردم فارغ شود" 1. مسلما نعمت بزرگ حضور در
پیشگاه خدا،و از میان رفتن حجابها میان او و پروردگار،براي کسی است که این دو سوره را در عمق جانش جاي دهد و خود
را بر اساس آن بسازد،نه اینکه به لقلقه زبان اکتفاء کند.
ص :
سوره انفطار
[ [سوره الانفطار ( 82 ): آیات 1 تا 5
اشاره
حارُ فُجِّرَتْ ( 3) وَ إِذَا اَلْقُبُورُ بُعْثِرَتْ 􀀀 واکِبُ اِنْتَثَرَتْ ( 2) وَ إِذَا اَلْبِ 􀀀 ماءُ اِنْفَطَرَتْ ( 1) وَ إِذَا اَلْکَ 􀀀 إِذَا اَلسَّ ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( ا قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ ( 5 􀀀 4) عَلِمَتْ نَفْسٌ م )
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-آن زمان که آسمان(کرات آسمانی)از هم شکافته شود.
-2 و آن زمان که ستارگان پراکنده شود و فرو ریزد.
-3 و آن زمان که دریاها به هم پیوسته شود.
-4 و آن زمان که قبرها زیر و رو شود(و مردگان خارج شوند).
-5 در آن زمان هر کس می داند آنچه را از قبل فرستاده،و آنچه را براي بعد گذاشته است.
ص : 208
تفسیر:
آن زمان که نظام جهان درهم ریزد!
باز در آغاز این سوره به قسمتی از حوادث وحشت انگیزي که در آستانه رستاخیز سرتاسر این جهان را فرا می گیرد بر خورد
می کنیم.
نخست می فرماید:
ماءُ انْفَطَرَتْ ). 􀀀 "در آن زمان که آسمان(کرات آسمانی)از هم شکافته شود"( إِذَا السَّ
واکِبُ انْتَثَرَتْ ). 􀀀 *** "و آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند"( وَ إِذَا الْکَ
نظام جهان بالا درهم می ریزد،و انفجارهاي عظیمی سراسر کرات آسمانی را فرا می گیرد،منظومه ها نظام خویش را از دست
می دهند،و ستارگان از مدار خود بیرون می روند،و بر اثر تصادم شدید به یکدیگر متلاشی می شوند، عمر این جهان به پایان
می رسد،و همه چیز ویران می شود،تا بر ویرانه هایش عالم نوین آخرت بر پا گردد.
"انفطرت"از ماده"انفطار"به معنی انشقاق و شکافته شدن است،نظیر این تعبیر در بسیاري از آیات قرآن آمده،از جمله:در آیه
ماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ "انتثرت"در اصل از 􀀀 ماءُ انْشَ قَّتْ ،و در آیه 18 سوره مزمل می فرماید اَلسَّ 􀀀 1 سوره انشقاق می خوانیم إِذَا السَّ
ماده"نثر"(بر وزن نصر)به معنی پراکنده ساختن و"انتثار"به معنی پراکنده شدن و از آنجا که پراکنده شدن ستارگان(همانند
گردن بندي که رشته آن گسیخته باشد)سبب می شود که هر کدام در گوشه اي
ص : 209
بیفتد بسیاري از مفسران آن را به معنی سقوط ستارگان تفسیر کرده اند،و این لازمه معنی پراکندگی است.
"کواکب"جمع کوکب در لغت عرب معانی زیادي دارد از جمله:ستاره به طور اعم،و ستاره زهره به طور اخص،سفیدي که در
چشم ظاهر می شود،گیاهان بلند،شکوفه درختان،درخشندگی فولاد،نوجوان زیبا،شمشیر،آب،رئیس یک جمعیت،و غیر آن.
ولی ظاهرا معنی حقیقی آن،همان ستاره درخشنده و فروزان است،و بقیه، معانی مجازي محسوب می شود که به مناسبت
شباهت با معنی اصل،در آنها استعمال شده است.
در اینکه پراکنده شدن ستارگان و انفجار کواکب آسمان و به هم ریختن نظام آنها تحت تاثیر چه عواملی رخ می دهد؟آیا
تعادل جاذبه و دافعه به هم می خورد؟یا یک نیروي عظیم مرموزي آن را تحت الشعاع خویش قرار می دهد؟ یا انبساط
تدریجی عالم که امروز از نظر دانشمندان به اثبات رسیده به جایی می رسد که این نتیجه را به دنبال دارد؟هیچکس به درستی
نمی داند،ولی همین اندازه می دانیم که هدف اعلام این مطلب است جایی که این کرات عظیم آسمانی به چنین سرنوشتی
دچار شوند تکلیف انسان ضعیف در این میان معلوم است! این همه هشداري است به انسان در زمینه فناي این جهان،تا آن را
سراي جاویدان خود نداند،به آن دل نبندد،به خاطر آن آلوده هزاران گناه نشود.
حارُ فُجِّرَتْ ). 􀀀 *** سپس از آسمان به زمین می آید و می فرماید:"در آن زمان که دریاها به هم پیوسته شوند"( وَ إِذَا الْبِ
گرچه امروز نیز تمام دریاهاي روي زمین(غیر از دریاچه ها)به هم ارتباط
ص : 210
دارند،ولی به نظر می رسد که در آستانه قیامت بر اثر زلزله هاي شدید،یا متلاشی شدن کوه ها و ریختن آنها در دریاها چنان
دریاها پر می شوند که آب سراسر خشکیها را فرا می گیرد،و دریاها به صورت یک اقیانوس گسترده فراگیر در می
حارُ سُجِّرَتْ ).همین است و قبلا اشاره کردیم. 􀀀 آیند،همانگونه که یکی از تفسیرهاي آیه 6 سوره تکویر( وَ إِذَا الْبِ
احتمال دیگري که در تفسیر این آیه و همچنین آیه 6 سوره تکویر داده شده این است که منظور از"فجرت"و"سجرت"همان
انفجار و برافروختگی است که اقیانوسها را مبدل به یکپارچه از آتش می کند،زیرا همانگونه که اشاره کردیم آب از دو عنصر
تشکیل یافته که هر دو شدیدا قابل احتراق است، و اگر بر اثر عواملی آب دریاها تجزیه و تبدیل به"اکسیژن"و"ئیدروژن"شود
بر اثر یک جرقه همگی تبدیل به آتش خواهد شد! *** سپس درباره مرحله دوم رستاخیز مرحله تجدید حیات جهان و
تجدید حیات مردگان است می فرماید:و در آن هنگام که قبرها زیر و رو شود" ( وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ ).
و مردگان بیرون آیند و براي حساب آماده شوند.
"بعثرت"به معنی زیر و رو شدن و پراکنده گشتن است،"راغب"در "مفردات"بعید نمی شمرد که این واژه مرکب از دو
واژه"بعث""و اثیرت" بوده باشد،و لذا معنی هر دو را در خود جمع کرده،و در نتیجه به معنی زیر و رو و پراکنده شدن آمده
اللّ "گرفته شده).
􀀀
است(نظیر"بسمله"که از"بسم"و" ه
ا :"زمین ذخائر 􀀀 الَه 􀀀 به هر حال آنچه در آیه فوق آمده شبیه چیزي است که در سوره"زلزال" می خوانیم وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْق
خود را خارج می سازد"
ص : 211
(بنا بر اینکه منظور مردگان مدفون در زمین باشد که یکی از تفسیرهاي مشهور این آیه است)و یا شبیه چیزي که در
بِالسّ :"تنها یک صیحه خواهد بود و به دنبال آن
اهِر 􀀀 فَإِذ هُمْ هَِ ا􀀀 احِ دَه 􀀀و ما هِیَ زَجْرَهٌ 􀀀 سوره"نازعات"آیه 13 و 14 آمده است: فَإِنَّ
ناگهان همگی بر صفحه زمین ظاهر می شوند.
همه این تعبیرات نشان می دهد که زنده شدن و خارج گشتن مردگان از قبرها سریع و ناگهانی صورت می گیرد.
*** و بعد از ذکر این نشانه ها که قبل از رستاخیز و بعد از آن صورت می گیرد، سخن نهایی را چنین بیان می کند:"در آن
ا قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ ). 􀀀 روز هر کس می داند آنچه را که از قبل فرستاده و آنچه را براي بعد گذاشته است"( عَلِمَتْ نَفْسٌ م
آري آن روز حجابها کنار می رود،پرده هاي غرور و غفلت دریده می شود، و حقایق جهان عریان و آشکار می گردد،و از
آنجا که آن روز"یوم البروز" است همه چیز بارز و ظاهر می شود،و در آنجا است که انسان تمامی اعمال خود را می بیند و از
نیک و بد آن آگاه می شود،چه اعمالی را که از قبل فرستاده، و چه کارهایی که آثارش بعد از او در دنیا باقیمانده،و نتائجش
به او رسیده است، مانند خیرات و صدقات جاریه،و بناها و آثاري که براي مقاصد رحمانی یا شیطانی ساخته،و از خود بجا
نهاده است،و یا کتابها و آثار علمی و غیر علمی که براي مقاصد نیک و بد تحریر یافته،و بعد از او مورد بهره برداري دیگران
قرار گرفته است،همچنین سنتهاي نیک و بد که اقوامی را به دنبال خود کشانیده.
اینها است نمونه هایی که از کارهایی که نتائجش بعد از انسان به او می رسد و مصداق"اخرت"در آیه فوق است.
درست که انسان در این دنیا نیز اجمالا از اعمال خود با خبر است،ولی
ص : 212
فراموشکاریها و خودخواهیها و حب ذات غالبا مانع می شود که همه را به خاطر بسپارد،و به عمق آثار اعمال خویش واقف
گردد،ولی در آن روز که انقلاب و تحولی در همه چیز پیدا می شود روح و جان آدمی نیز دستخوش چنین انقلابی می
گردد،آنجاست که به تمام اعمال خود علم تفصیلی و دقیق پیدا می کند بلکه طبق آیه 30 سوره آل عمران" یَوْمَ تَجِ دُ کُلُّ
ا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ "همه را در مقابل خود حاضر می بیند. 􀀀 ا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ م 􀀀 نَفْسٍ م
بعضی از مفسران براي آیه تفسیرهاي دیگري نیز ذکر کرده اند،از جمله اینکه منظور کارهایی است که در آغاز عمر مقدم
داشته و کارهایی که به اواخر عمر انداخته است،ولی تفسیر اول از هر جهت مناسبتر است.
ضمنا منظور از"نفس"در اینجا هر نفسی از نفوس انسانی است و تمامی افراد بشر را شامل می شود.
***
نکته:
آثاري که از انسان باقی می ماند
علاوه بر آنچه در آیات فوق آمده از روایات اسلامی نیز به خوبی استفاده می شود که ممکن است آثاري از انسان باقی بماند
که برکات یا عواقب سوئش تا سالهاي متمادي و حتی تا دامنه قیامت به او برسد.
چنان که در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
لیس یتبع الرجل بعد موته من الاجر الا ثلاث خصال:صدقه اجراها فی حیاته،فهی تجري بعد موته،و سنه هدي سنها،فهی تعمل
بها بعد موته،و ولد صالح یستغفر له:
"بعد از مرگ انسان پرونده اعمال او بسته می شود،و اجر و پاداشی به او نمی رسد مگر از سه طریق:بناها و اشیاء مفیدي که
براي استفاده مردم از خود به یادگار
ص : 213
گذارده،و بعد از او جریان خود را طی می کند،و سنت هدایتگري که آن را به وجود آورده،و بعد از مرگ او به آن عمل می
.( شود،و فرزند صالحی که براي او استغفار می کند" ( 1
در روایت دیگري این امور شش چیز شمرده شده که به حال مؤمنان بعد از موتشان مفید است:فرزند صالح،قرآنی که آن را
تلاوت می کند،چاهی که حفر کرده،درختی که غرس نموده،تهیه آب،و سنت حسنه اي که بعد از او باقی می ماند و مورد
.( توجه قرار می گیرد ( 2
.( در بعضی از روایات روي علم و دانشی که از انسان در میان مردم نیز می ماند تکیه شده است ( 3
مخصوصا در مورد سنت نیک و بد روایات متعددي داریم که به مردم هشدار می دهد،مراقب باشند که بر اثر اعمال آنها
چگونه سنتی در میان مردم باقی می ماند.
مرحوم طبرسی در ذیل آیات مورد بحث حدیثی به این مضمون نقل می کند که روزي شخصی در محضر پیامبر ص برخاست
و از مردم تقاضاي کمک کرد، همگی خاموش شدند،در این موقع یکی از اصحاب چیزي به سائل داد،بقیه نیز از او پیروي
کرده و به مرد فقیر کمک می کردند، پیغمبر ص فرمود:
من استن خیرا فاستن به فله اجره،و مثل اجور من اتبعه،غیر منتقص من اجورهم،و من استن شرا فاستن به فعلیه وزره،و مثل اوزار
من اتبعه غیر منتقص من اوزارهم: "کسی که سنت نیکی بگذارد و دیگران به او اقتدا کنند پاداش خود را دارد،و همانند
پاداش کسانی که از او پیروي کرده اند،
ص : 214
. 1) "بحار الانوار"جلد 71 صفحه 257 -1
2) همان مدرك. -2
. 3) "منیه المرید"صفحه 11 -3
بی آنکه از اجر آنها کاسته شود،و کسی که سنت بدي بگذارد و از آن پیروي کنند، گناه خود را دارد و همانند گناهان
کسانی که از او پیروي کرده اند،بی آنکه از گناهان آنها چیزي کاسته شود،در اینجا بود که حذیفه یکی از یاران پیامبر ص
.( ا قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ "را تلاوت کرد ( 1 􀀀 آیه عَلِمَتْ نَفْسٌ م
امیر مؤمنان علی ع نیز می فرماید:
ا􀀀 لاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ م 􀀀 اللّ مَوْ
􀀀
ا أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَی هِ 􀀀 الِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ م 􀀀 فکیف بکم لو تناهت بکم الامور و بعثرت القبور هُن
کانُوا یَفْتَرُونَ :"چگونه خواهید بود آن گاه که همه امور پایان پذیرد،قبرها زیر و رو شود،و همه شما در عرصه محشر حاضر 􀀀
شوید، آنجا است که هر کس هر عملی را قبلا انجام داده می آزماید،و همگی به سوي خداوند که مولی و سرپرست حقیقی
.( آنها است باز می گردند،و کسانی را که به دروغ همتاي او قرار دادند از خاطر آنها می رود ( 2
این آیات و روایات ابعاد مسئولیت انسان را در برابر اعمالش از دیدگاه اسلام منعکس می کند و نشان می دهد که تا چه حد
هر انسانی در مقابل اعمال خویش مسئول است،تا آنجا که ممکن است بعد از گذشتن هزاران سال آثارش براي او پاداشی
نیک بیافریند،یا وزر و لعن و گناه به بار آورد.
در این زمینه در جلد 11 صفحه 206 تا 208 (ذیل آیه 25 سوره نحل) نیز بحث کرده ایم).
***
ص : 215
. 1) مجمع البیان جلد 10 صفحه 449 -1
. 2) "نهج البلاغه"خطبه 226 -2
[ [سوره الانفطار ( 82 ): آیات 6 تا 12
اشاره
کَلّا بَلْ تُکَذِّبُونَ
􀀀
( شاءَ رَکَّبَکَ ( 8 􀀀 ا 􀀀 فَسَوّ فَعَدَلَکَ ( 7) فِی أَيِّ صُورَهٍ م
اكَ􀀀 بِر اَلْکَرِیمِ ( 6) اَلَّذِي خَلَقَکَ ا غَرَّكَ بَِّکَ 􀀀 سانُ م 􀀀 ا أَیُّهَا اَلْإِنْ 􀀀ی
( ا تَفْعَلُونَ ( 12 􀀀 کاتِبِینَ ( 11 ) یَعْلَمُونَ م 􀀀 راماً 􀀀 حافِظِینَ ( 10 ) کِ 􀀀 بِالدِّینِ ( 9) وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَ
ترجمه:
-6 اي انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته؟! 7-همان خدایی که تو را آفرید و منظم ساخت.
-8 و در هر صورتی می خواست تو را ترکیب نمود.
-9 آن چنان که شما می پندارید نیست،بلکه شما روز جزا را منکرید.
-10 و بدون شک نگاهبانانی بر شما گمارده شده.
-11 والا مقام و نویسنده(اعمال نیک و بد شما).
-12 آنها می دانند شما چه می کنید.
ص : 216
تفسیر:
اشاره
اي انسان چه چیز تو را مغرور ساخته؟!
در تعقیب آیات گذشته که پیرامون معاد سخن می گفت،در آیات مورد بحث براي بیدار کردن انسان از خواب غفلت،و توجه
او به مسئولیتهایش در برابر خداوند،نخست او را مخاطب ساخته و با یک استفهام توبیخی شدید و در عین حال توأم با نوعی
لطف و محبت می فرماید:"اي انسان چه چیزي تو را از پروردگار کریمت غافل ساخته؟و در برابر او جسور و مغرور نموده"؟!
ا غَرَّكَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ). 􀀀 سانُ م 􀀀 ا أَیُّهَا الْإِنْ 􀀀 ( ی
در اینجا"انسان"را به عنوان انسانیتش که اتمام امتیازات او را بر سایر موجودات این جهان یاد آور می شود مخاطب
ساخته،سپس او را در برابر خداوندي قرار می دهد که هم"رب"است و هم"کریم"به مقتضاي ربوبیتش پیوسته او را در کنف
حمایت خود قرار داده،و تربیت و تکامل او را بر عهده گرفته،و به مقتضاي کرمش او را بر سر خوان نعمت خود نشانده،و از
تمام مواهب مادي و معنوي برخوردار ساخته است،بی آنکه انتظاري از او داشته باشد و پاداش و عوضی بطلبد،حتی خطاهاي
او را نادیده می گیرد،و با کرمش او را مورد عفو قرار می دهد.
آیا سزاوار است چنین موجود شریفی در برابر چنان پروردگار بزرگی جسور گردد؟ و یا لحظه اي از او غافل شود و در انجام
فرمانش که ضامن سعادت خود او است قصور ورزد؟ و لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم ص آمده است که هنگام تلاوت این
ص : 217
.( آیه فرمود:غره جهله:"جهل و نادانیش او را مغرور و غافل ساخته است"! ( 1
و از اینجا روشن می شود هدف این است که با تکیه بر مساله ربوبیت و کرم خداوند غرور و غفلت انسان را درهم بشکند،آن
گونه که بعضی پنداشته اند که هدف تلقین آدمی در زمینه عذر خواهی او است که در جواب بگوید:کرمت مرا مغرور
ساخت.
و نیز آنچه از"فضیل بن عیاض"نقل شده که از او سؤال کردند اگر در روز قیامت خداوند تو را به حضور طلبد و از تو بپرسد:
ا غَرَّكَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ، در جواب چه می گویی گفت:در جواب می گویم:غرنی ستورك المرخاه"پرده هایی که بر گناهان 􀀀م
من افکنده بودي مرا غافل و مغرور ساخت"نیز متناسب مفهوم آیه نیست،بلکه در جهت مخالف هدف اصلی آیه قرار دارد،چرا
که هدف درهم شکستن غرور و بیدار کردن از خواب غفلت است،نه پرده جدیدي بر پرده هاي غفلت افکندن! بنا بر این
سزاوار نیست آیه را از هدفی که داشته منحرف سازیم،و در جهت مخالف آن نتیجه گیري کنیم.
"غرك"از ماده"غرور"در اصل به معنی غفلت به هنگام بیداري است، و به تعبیر دیگر غفلت در جایی که انسان باید غافل
نباشد،و از آنجا که غفلت گاه سر چشمه"جسارت"و یا"خود برتر بینی"می شود واژه"غرور"به این معانی نیز تفسیر شده
است،و شیطان را از این رو"غرور"(بر وزن شرور) می گویند که انسان را با وسوسه هاي خود فریب می دهد و غافل و مغرور
می کند.
ص : 218
1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 449 همین حدیث در"در المنثور"و"روح البیان"و"روح المعانی"و"قرطبی"ذیل آیه -1
مورد بحث نقل شده است.
در تفسیر"کریم"تعبیرات گوناگونی گفته اند،بعضی گفته اند:کریم بخشنده اي است که تمام افعالش احسان است و هرگز با
بخشش خود در پی کسب سود یا دفع زیان نیست.
بعضی گفته اند:کریم کسی است که هم آنچه را بر او است و هم آنچه را بر او لازم نیست می بخشد.
و بعضی گفته اند:کریم کسی است که متاع کم را می پذیرد،و بهاي زیاد در برابر آن می دهد.
ولی در حقیقت همه اینها در مفهوم کریم در صورتی که در حد اعلی همچون کرم خداوند در نظر گرفته شود جمع است.و
در کرم خداوند همین بس که تنها به عفو گنهکار راضی نمی شود بلکه گناهان را(در مورد کسانی که شایستگی دارند)به
حسنات تبدیل می کند.
امیر مؤمنان علی ع در تفسیر این آیه جمله هاي عجیبی دارد، می فرماید:
این آیه کوبنده ترین دلیل در برابر شنونده است،و قاطعترین عذر در برابر شخص مغرور،کسی که جهالت و نادانیش او را
جسور و مغرور ساخته،خداوند می فرماید:
اي انسان چه چیز تو را بر گناهت جرأت داده؟،و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟،و چه چیز تو را به هلاکت
خویش علاقه مند نموده؟ آیا این بیماري تو بهبودي ندارد؟یا این خوابت به بیداري نمی انجامد؟ چرا(لا اقل)آن مقدار که به
دیگران رحم می کنی به خودت رحم نمی کنی، تو هر گاه کسی را در میان آفتاب سوزان به بینی بر او سایه می افکنی،هر
گاه
ص : 219
بیماري را به بینی که درد،او را سخت ناتوان ساخته از روي ترحم بر او گریه می کنی،پس چه چیز تو را بر بیماریت صبور
ساخته،و بر مصیبتت شکیبا نموده، و از گریه بر خویشتن تسلیت داده؟در حالی که عزیزترین افراد نزد تو خودت می باشی
چگونه ترس از نزول بلا در شب ترا بیدار نکرده،با اینکه در گناه و معصیت او غوطه وري،و در حالی که زیر سلطه او قرار
داري.
بیا و این بیماري(غفلت از خدا)را با داروي تصمیم و عزم راسخ مداوا کن،و این خواب غفلتی را که چشمانت را فرو گرفته با
بیداري برطرف ساز، بیا مطیع خداوند شو،و به یاد او انس گیر،خوب تصور کن که به هنگام غفلتت از خدا او با دادن نعمتها به
تو عنایت می کند،تو را به سوي عفو و بخشش خویش می خواند،و زیر پوشش فضل و برکات خود قرار می دهد.
در حالی که تو هم چنان به او پشت کرده اي،و به دیگري رو می آوري، بزرگ است خداوندي که با این قدرت
.( عظیم،"کریم"است،اما تو با این ضعف و حقارت چقدر بر معصیت او جسوري!... ( 1
*** سپس براي بیدار ساختن این انسان غافل به گوشه اي از کرم و الطافش به او در چهار مرحله اشاره کرده.می
فرماید:"همان خدایی که تو را آفرید، سپس دستگاههاي وجودت را منظم ساخت و سپس تعدیل نمود"( اَلَّذِي خَلَقَکَ
.( شاءَ رَکَّبَکَ ) ( 2 􀀀 ا 􀀀 فَسَوّ فَعَدَلَکَ ). "و به هر صورتی می خواست تو را ترکیب نمود"( فِی أَيِّ صُورَهٍ م
اكَ􀀀
ص : 220
. 1) نهج البلاغه خطبه 223 -1
2) "ما"در"ما شاء"زائده است،و بعضی احتمال داده اند"ما"شرطیه بوده باشد اما احتمال اول مناسبتر است. -2
و به این ترتیب مراحل چهارگانه عظیم خلقت را یعنی اصل آفرینش، و سپس تنظیم،و بعد از آن تعدیل،و سر انجام ترکیب
بندي را در عباراتی کوتاه و پر معنی بیان می کند.
در مرحله اول اصل آفرینش انسان قرار دارد که او را از نطفه اي ناچیز در ظلمتکده رحم آفرید.
و در مرحله بعد که مرحله"تسویه و تنظیم"است هر عضوي از اعضاء پیکر او را با نظم بندي عجیبی موزون ساخت،چشم و
گوش و قلب و عروق و سایر اعضا را که اگر انسان در ساختمان و نظام هر یک به تنهایی بیندیشد،و الطاف و مواهب الهی را
در هر یک از آنها بنگرد دنیایی از علم و قدرت و لطف و کرم را در برابر چشمان خود مجسم می بیند.
مواهبی که هزاران سال است دانشمندان علوم طبیعی درباره آن می اندیشند، و می گویند،و می نویسند،و هنوز آغاز دفتر است
و آنها هم چنان در اول وصف او مانده اند.
سپس نوبت به موهبت سوم دیگري می رسد که"تعدیل میان قوا و اعضاي پیکر و هماهنگی و رابطه آنها با یکدیگر است".
بدن انسان عمدتا از دو بخش آفریده شده که قرینه یکدیگرند:دستها و پاها چشمها و گوشها و استخوان بندیها و عروق و
اعصاب و عضلات در دو بخش بدن هماهنگ و مکمل یکدیگرند.
بعلاوه اعضاء مختلف نیز کار یکدیگر را تکمیل می کنند،فی المثل دستگاه تنفس به گردش خون کمک می کند،و دستگاه
گردش خون به تنفس،براي بلعیدن یک لقمه غذا،دندانها و زبان،و غده هاي بزاقی،و عضلات اطراف دهان، و گلو،همه دست
به دست هم می دهند تا لقمه اي وارد دستگاه هاضمه شود،و از آن پس نیز هماهنگیهاي زیادي صورت می گیرد تا غذا هضم
و جذب بدن گردد،
ص : 221
و نیروي لازم را براي تلاش و حرکت ایجاد کند اینها همه در جمله"فعدلک" جمع است.
بعضی این جمله را اشاره به راست قامت بودن انسان در میان انواع حیوانات که فضیلت و مزیتی براي او محسوب می شود
دانسته اند،این معنی با مرحله بعد سازگارتر است ولی معنی قبل جامعتر می باشد.
و سر انجام مرحله"ترکیب"و"صورت بندي"او در مقایسه با موجودات دیگر فرا می رسد،آري خداوند نوع انسان را در
مقایسه با انواع حیوانات و جانوران صورتی موزون و زیبا و بدیع داده است،همچنین سیرتی زیبا توأم با فطرتی بیدار،و ترکیبی
که آماده پذیرش هر گونه علم و آگاهی و تعلیم و تربیت است.
و از این گذشته صورتهاي افراد انسان با یکدیگر متفاوت است و همانگونه که در آیه 22 سوره روم آمده است"اختلاف
وانِکُمْ " که اگر این 􀀀 لافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْ 􀀀 اتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِ 􀀀 ماو 􀀀 اتِهِ خَلْقُ السَّ 􀀀 رنگها و زبانهاي شما از آیات خدا است"" وَ مِنْ آی
تفاوت نبود نظام زندگی اجتماعی بشر مختل می شد.
علاوه بر این اختلاف ظاهري،اختلافهایی در استعدادها و ذوقها و سلیقه ها قرار داده،و آنها را به صورتهایی که حکمتش اقتضا
می کرده ترکیب و تنظیم نموده،تا از مجموع آنها جامعه اي سالم به وجود آید که همه نیازمندیهاي خود را تامین کند و قواي
ظاهر و باطن انسانها مکمل یکدیگر شوند.
سانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ "خداوند این انسان را به بهترین 􀀀 در مجموع همانگونه که در آیه 4 سوره"تین"آمده است لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْ
صورت آفریده است.
کوتاه سخن اینکه در این آیات و بسیاري دیگر از آیات قرآن خداوند این انسان فراموشکار و مغرور را وادار به عرفان
خویشتن می کند از آغاز آفرینش
ص : 222
در رحم مادر،تا لحظه تولد،و از آن گاه تا نمو و رشد کامل،وجود خویش را مورد بررسی دقیق قرار دهد،و ببیند در هر گام،و
در هر لحظه،نعمت تازه اي از سوي آن منعم بزرگ به سراغش آمده،تا خود را سراپا غرق احسان او بیند و از مرکب غرور و
غفلت پائین آید و طوق بندگی حق را بر گردن نهد.
*** سپس قرآن به سراغ منشا غرور و غفلت آنها می رود،و می فرماید:آن گونه که می پندارید نیست"بلکه روز جزا را
کَلّا بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ ).
􀀀 منکرید"(
نه مساله کرم خداوند مایه غرور شما است،و نه لطف و نعمتهاي او،بلکه ریشه اصلی را در عدم ایمان به روز رستاخیز باید
.( بیابید ( 1
آري هنگامی که در حال افراد مغرور و غافل دقت کنیم می بینم مساله اصلی این است که در اعماق روح بسیاري از آنها
شک و تردید یا انکار قیامت نهفته است،و امور دیگر همگی بهانه است،به همین دلیل اگر پایه هاي ایمان به معاد در دلها
تقویت گردد این غرور و غفلتها برچیده خواهد شد.
منظور از"دین"در اینجا جزا و روز جزا است و اینکه بعضی احتمال داده اند
ص : 223
1) "کلا"حرف ردع و براي انکار مطلبی است که قبلا ذکر شده،یا توهم شده است،و در اینکه"کلا"در این آیه نفی چه -1
چیزي است مفسران احتمالات زیادي داده اند که از همه بهتر همان است که در بالا ذکر شد،یعنی در اینجا"کلا"تمام سر
چشمه هاي غرور و غفلت را نفی می کند جز تکذیب و انکار قیامت که بعد از"بل"ذکر شده است، "راغب"در"مفردات"(در
ماده بل)همین معنی را برگزیده و بعد از ذکر آیه فوق می گوید کانه قیل لیس هاهنا ما یقضی ان یغرهم به تعالی و لکن
تکذیبهم هو الذي حملهم علی ما ارتکبوه.
منظور"دین اسلام"است بعید به نظر می رسد چرا که محور سخن در این آیات معاد است.
*** سپس براي از میان بردن عوامل غرور و غفلت و تقویت ایمان به معاد می افزاید:"بدون شک نگاهبانانی بر شما گمارده
.( حافِظِینَ ) ( 1 􀀀 شده است"( وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَ
کاتِبِینَ ). 􀀀 راماً 􀀀 *** "نگاهبانانی که در نزد پروردگار مقرب و محترمند و پیوسته اعمال شما را می نویسند"( کِ
ا تَفْعَلُونَ ). 􀀀 *** "و از آنچه شما انجام می دهید آگاهند،و همه را به خوبی می دانند" ( یَعْلَمُونَ م
منظور از"حافظین"در اینجا فرشتگانی هستند که مامور حفظ و نگهداري اعمال انسانها اعم از نیک و بد هستند که در آیه 17
إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ :"انسان هیچ سخنی را تلفظ نمی کند
􀀀
ا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ 􀀀 سوره ق از آنها تعبیر به "رقیب و عتید"شده است: م
مگر اینکه نزد آن فرشته اي است مراقب و آماده براي انجام ماموریت،و در همان سوره ق در آیه قبل می فرماید: إِذْ یَتَلَقَّی
مالِ قَعِیدٌ :"به خاطر بیاورید هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم شما هستند اعمال 􀀀 انِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّ 􀀀 الْمُتَلَقِّی
شما را تلقی و ثبت می کنند.
ص : 224
1) بعضی از مفسران مانند مؤلف"روح البیان"و"روح المعانی"گفته اند که "واو"در اینجا حالیه است،ولی احتمال استینافیه -1
مناسبتر است.
در آیات دیگر قرآن نیز به وجود این فرشتگان مراقب اعمال اشاره شده است.
بدون شک خداوند قبل از هر کس،و بهتر از هر کس،شاهد و ناظر اعمال آدمی است،ولی براي تاکید بیشتر و احساس
مسئولیت فزونتر مراقبان زیادي گمارده است که یک گروه از آنها همین فرشتگانند.
علاوه بر اینها مراقبان دیگري انسان را از هر طرف احاطه کرده اند که مجموع آنها را تحت عنوان گواهان در دادگاه قیامت
258 ذکر کرده ایم(ذیل آیه 20 و 21 سوره فصلت)و فهرست وار در اینجا به آن - در هفت قسمت در جلد 20 صفحه 254
اشاره می شود:
.( نخست ذات پاك خداوند که می فرماید:"هر عملی را انجام می دهید ما شاهد و ناظریم"(یونس 61
.( سپس پیامبران و اوصیا هستند(نساء- 41
.( و بعد از آن زبان و دست و پا و به طور کلی اعضاي پیکر انسان(نور- 24
.( و دیگر پوست تن انسان(فصلت 21
و دیگر فرشتگان(ق- 21 )و آیه مورد بحث.
.( و سپس زمینی که انسان روي آن زندگی می کند و اطاعت و گناه از او سر می زند(زلزال- 4
و سر انجام زمانی که اعمال در آن انجام می شود(سفینه البحار جلد 2 ماده یوم).
در"احتجاج طبرسی"آمده است که شخصی از امام صادق(ع) پرسید:علت وجود فرشتگان مامور ثبت اعمال نیک و بد انسانها
چیست،در حالی که می دانیم خداوند عالم السر و ما هو اخفی است یعنی هر چیزي را که از آن مخفی تر نیست می داند؟!امام
ع در پاسخ فرمود:
ص : 225
اللّ مواظبه،و عن معصیته اشد
􀀀
استعبدهم بذلک،و جعلهم شهودا علی خلقه،لیکون العباد لملازمتهم ایاهم اشد علی طاعه ه
اللّ برأفته
􀀀
انقباضا، و کم من عبد یهم بمعصیه فذکر مکانهما فارعوي و کف،فیقول ربی یرانی،و حفظتی علی بذلک تشهد،و ان ه
اللّ ،الی ان یجیء امر
􀀀
و لطفه و کلهم بعباده،یذبون عنهم مرده الشیاطین،و هو ام الارض،و آفات کثیره من حیث لا یرون باذن ه
اللّ عز و جل.
􀀀
ه
"خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آنها را شهود بر بندگانش قرار داد،تا بندگان به خاطر مراقبت
آنان،بیشتر مراقب اطاعت الهی باشند،و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند،و چه بسیار بنده اي که تصمیم به گناه می گیرد سپس
به یاد این"فرشته می افتد و خودداري می کند،می گوید:
پروردگارم مرا می بیند،و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهی می دهند،علاوه بر این،خداوند به رحمت و لطفش اینها را مامور
بندگان کرده،تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از آنها دور کند،و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آنها نمی
.( بینند،تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آنها فرا- رسد" ( 1
از این روایت به خوبی استفاده می شود که آنها علاوه بر ماموریت ثبت اعمال مامور حفظ انسان از حوادث ناگوار و آفات و
وسوسه هاي شیاطین نیز هستند.
(در باره وظائف مختلف فرشتگان الهی و ماموریتهاي آنها شرح مبسوطی در جلد 18 صفحه 173 تا 177 (ذیل آیه 1 سوره
فاطر)آمده است.
قابل توجه اینکه آیات فوق در توصیف این فرشتگان می گوید:"آنها
ص : 226
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 522 -1
بزرگوار و در نزد پروردگار والا مقامند"تا انسانها بیشتر مراقب اعمال خویش باشند زیرا هر قدر ناظر بر اعمال انسان شخصیت
والاتري داشته باشد انسان بیشتر از او ملاحظه می کند،و از انجام گناه شرمنده تر می شود.
تعبیر به"کاتبین"در حقیقت تاکیدي است بر این معنی که آنها به حافظه قناعت نمی کنند،بلکه دقیقا می نویسند و ثبت می
کنند،و به این ترتیب هرگز چیزي از آنها فوت نمی شود و صغیر و کبیر را ثبت می کند.
ا تَفْعَلُونَ ""آنچه را انجام می دهید آنها می دانند"باز تاکید مجددي است بر این حقیقت که آنها از همه 􀀀 تعبیر به" یَعْلَمُونَ م
اعمال شما بدون استثنا آگاهند و نوشتن آنها بر اساس همین آگاهی است.
ضمنا تمام این تعبیرات بیانگر اختیار و آزادي اراده انسان است،چرا که اگر آدمی اختیاري از خود نداشت گماردن اینهمه
مامورین ثبت و ضبط اعمال، و اینهمه هشدار و اخطارها هدف و مفهوم صحیحی نخواهد داشت.
از سوي دیگر همه اینها بیانگر این واقعیت است که مساله حساب و جزاي الهی بسیار سخت جدي است،چرا که خداوند
اهمیت فوق العاده اي به آن داده است.
و توجه و ایمان به این واقعیت کافی است که انسان را تربیت کند و به مسئولیتهایش آشنا سازد و اثر بازدارنده فوق العاده روي
اعمال خلاف بگذارد.
***
نکته:
ماموران ثبت اعمال
نه تنها در آیات فوق که در بسیاري دیگر از آیات قرآن و روایات اسلامی به این معنی اشاره شده که خداوند مامورانی مراقب
هر انسانی کرده که اعمال او را اعم از نیک و بد می نویسند،و نامه اعمال را براي روز جزا آماده می کنند.
ص : 227
در باره ویژگیهاي این فرشتگان تعبیرات پر معنی و هشدار دهنده اي در روایات اسلامی وارد شده است از جمله اینکه:
-1 کسی از امام موسی بن جعفر ع سؤال کرد:دو فرشته اي که مامور ثبت اعمال انسان هستند آیا از اراده و تصمیم باطنی او به
هنگام گناه یا کار نیک نیز با خبر می شوند؟ امام ع در پاسخ فرمود:آیا بوي چاه فاضل آب و عطر یکی است؟ راوي عرض
کرد:نه! امام ع فرمود:هنگامی که انسان نیت کار خوبی کند نفسش خوشبو می شود!فرشته اي که در سمت راست است(و
مامور ثبت حسنات می باشد)به فرشته سمت چپ می گوید:برخیز که او اراده کار نیک کرده است و هنگامی که آن را انجام
داد زبان آن انسان قلم آن فرشته،و آب دهانش مرکب او می شود،و آن را ثبت می کند،اما هنگامی که اراده گناهی می کند
نفسش بد بو می شود!ملائکه طرف چپ به فرشته سمت راست می گوید بر خیز که او اراده معصیت کرده،و هنگامی که آن
.( را انجام می دهد زبانش قلم آن فرشته و آب دهانش مرکب او است و آن را می نویسد"! ( 1
این حدیث به خوبی نشان می دهد که نیت انسان در تمام وجود او اثر می گذارد،و فرشتگان از اسرار درونش بوسیله آثار
برون آگاه می شوند، و مسلما اگر آگاه نباشند نمی توانند اعمال انسان را به خوبی ثبت کنند،چرا که چگونگی نیت در ارزش
و خلوص و آلودگی عمل فوق العاده مؤثر است تا آنجا که پیغمبر اکرم ص در حدیث معروفی فرموده:
انما الاعمال بالنیات "اعمال به نیتها بستگی دارد".
ص : 228
. 1) "اصول کافی جلد 2 باب من یهم بالحسنه أو السیئه حدیث 3 -1
دیگر اینکه معلوم می شود از خود انسان می گیرند و براي او خرج می کنند، زبان ما قلم آنها است،و آب دهان ما مرکب
آنها! 2-آنها مامورند به هنگامی که انسان نیت کار نیک می کند آن را به عنوان یک"حسنه"ثبت کنند،و هنگامی که آن را
انجام می دهد ده حسنه بنویسند، اما هنگامی که تصمیم بر گناه می گیرد تا عمل نکرده چیزي بر او نمی نویسند و بعد از عمل
.( تنها یک گناه ثبت کنند ( 1
این تعبیر بیانگر نهایت لطف و فضل الهی بر انسان است که نیت گناه را بر او می بخشد،و فعل گناه را بر طبق موازین عدالت
جزا می دهد،ولی در مسیر اطاعت هر نیتی حسنه اي است،و هر کار نیکی را بر طبق تفضل پاداش می دهد،نه بر میزان عدل،و
این تشویقی است براي انجام اعمال نیک.
-3 در روایت دیگري آمده است که رسول خدا ص بعد از اشاره به وجود این دو فرشته،و نوشتن حسنات با پاداش ده
برابر،فرمود هنگامی که انسان کار بدي انجام می دهد،فرشته راست به فرشته چپ می گوید:در نوشتن این گناه عجله مکن
اتِ یُذْهِبْنَ 􀀀 شاید کار نیکی بعد از آن انجام دهد که گناه او را بپوشاند همانگونه که خداوند بزرگ می فرماید:" إِنَّ الْحَسَ ن
اتِ "یا اینکه توبه و استغفار کند(و اثر گناه از میان برود)...و او هفت ساعت از نوشتن کار بد خودداري می کند،و اگر 􀀀 السَّیِّئ
.( کار نیک یا استغفاري به دنبال آن نیاید فرشته حسنات به فرشته سیئات می گوید بنویس بر این بدبخت محروم"! ( 2
-4 در حدیث دیگري از امام صادق ع آمده است:"هنگامی که مؤمنان در یک مجلس خصوصی با هم سخن می گویند
حافظان اعمال،به یکدیگر می گویند
ص : 229
. 1) همان مدرك حدیث 1 و 2 -1
. 2) "اصول کافی"جلد 2"باب من یهم بالحسنه او السیئه"حدیث 4 -2
.( ما از آنها دور شویم،شاید سري دارند که خدا آن را مستور داشته"! ( 1
-5 علی ع در یکی از خطبه هایش که مردم را در آن به تقوي دعوت کرده،می فرماید:"بدانید اي بندگان خدا که مراقبانی از
خودتان بر شما گماشته شده،و دیدبانهایی از اعضاي پیکرتان،و نیز بدانید حسابگران راستگو اعمال شما را ثبت می کنند،و
حتی شماره نفسهایتان را نگه می دارند، نه ظلمت شب تاریک شما را از آنها پنهان می دارد،و نه درهاي محکم و فرو بسته و
*** !( چه فردا به امروز نزدیک است" ( 2
ص : 230
. 1) "اصول کافی"مطابق نقل"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 110 -1
. 2) "نهج البلاغه"خطبه 157 -2
[ [سوره الانفطار ( 82 ): آیات 13 تا 19
اشاره
ا یَوْمُ 􀀀 اكَ م 􀀀 ا أَدْر 􀀀 ائِبِینَ ( 16 ) وَ م 􀀀 ا بِغ 􀀀 ا هُمْ عَنْه 􀀀 ا یَوْمَ اَلدِّینِ ( 15 ) وَ م 􀀀 اَلْفُجّ لَفِی جَحِیمٍ ( 14 ) یَصْلَوْنَه
ار 􀀀 رارَ لَفِی نَعِیمٍ ( 13 ) وَ إِنَّ 􀀀 إِنَّ اَلْأَبْ
( لِلّ ( 19
􀀀
لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ اَلْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ هِ 􀀀 ا یَوْمُ اَلدِّینِ ( 18 ) یَوْمَ 􀀀 اكَ م 􀀀 ا أَدْر 􀀀 اَلدِّینِ ( 17 ) ثُمَّ م
ترجمه:
-13 مسلما نیکان در نعمت فراوانی هستند.
-14 و بدکاران در دوزخند.
-15 روز جزا وارد آن می شوند و می سوزند.
-16 و هیچگاه از آن غائب و دور نیستند.
-17 تو چه می دانی روز قیامت چیست؟ 18 -باز چه می دانی روز قیامت چیست؟ 19 -روزي است که هیچکس قادر بر انجام
کاري در حق دیگري نیست،و همه امور در آن روز از آن خدا است.
ص : 231
تفسیر:
آن روز که هیچکس براي دیگري کاري انجام نمی دهد!
به دنبال بحثی که در آیات گذشته پیرامون ثبت و ضبط اعمال انسانها وسیله فرشتگان آمد،در این آیات به نتیجه این
رارَ لَفِی نَعِیمٍ 􀀀 حسابرسی،و مسیر نهایی نیکان و بدان اشاره کرده،می فرماید:"مسلما نیکان در نعمت عظیم الهی هستند"( إِنَّ الْأَبْ
.(
الْفُجّ لَفِی جَحِیمٍ ).
ار 􀀀 *** "و مسلما بدکاران در دوزخند"!( وَ إِنَّ "ابرار"جمع"بار"و"بر"(بر وزن حق)به معنی شخص نیکوکار است، و"بر"(به کسر باء)به معنی هر نوع نیکوکاري می باشد،و
در اینجا هم"عقاید نیک را شامل می شود و هم"نیات خیر و هم"اعمال صالح را! "نعیم""مفرد"است و به معنی نعمت می
باشد،و در اینجا به معنی بهشت جاودانی است و اینکه به صورت "نکره"ذکر شده براي بیان اهمیت و گستردگی و عظمت
این نعمت است که هیچکس جز خدا وسعت و عظمت آن را به درستی نمی داند،و انتخاب"نعیم"که صفت مشبهه است در
اینجا تاکیدي است بر بقاء و استمرار این نعمت،زیرا این مفهوم معمولا در صفت مشبهه نهفته شده است.
"فجار"جمع"فاجر"در اصل از"فجر"به معنی شکافتن وسیع است،و طلوع صبح را به این جهت طلوع فجر می گویند که گویی
پرده سیاهی شب با سپیده دم به کلی شکافته می شود،و از همین رو واژه"فجور"در مورد اعمال کسانی که پرده عفاف و
تقوي را می درند و در راه گناه قدم می گذارند به کار می رود.
ص : 232
"جحیم"از ماده"جحم"(بر وزن فهم)به معنی بر افروختن آتش است، بنا بر این"جحیم"همان آتش فروزان و شعله ور است،و
معمولا در تعبیر قرآن به معنی دوزخ آمده.
و اینکه می فرماید:"نیکوکاران در بهشت،و بدکاران در دوزخند"ممکن است به این معنی باشد که آنها هم اکنون نیز در
بهشت و دوزخ وارد شده اند،و در همین دنیا نیز نعمتهاي بهشتی و عذابهاي دوزخی آنها را فرا گرفته،همانگونه که در آیه 54
کافِرِینَ : 􀀀 سوره"عنکبوت"می خوانیم: وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْ
"دوزخ کافران را احاطه کرده است".
ولی جمعی گفته اند که اینگونه تعبیرها اشاره به آینده حتمی است،زیرا در ادبیات عرب آینده حتمی،و"مضارع متحقق
الوقوع"را به صورت حال و گاه به صورت ماضی بیان می کنند(معنی اول با ظاهر آیه سازگارتر ولی معنی دوم مناسبتر است).
*** در آیه بعد توضیح بیشتري درباره سر نوشت فاجران داده،می افزاید:
ا یَوْمَ الدِّینِ ). 􀀀 "آنها در روز جزا داخل دوزخ می شوند و با آتش آن می سوزند"( یَصْلَوْنَه
هر گاه معنی آیه گذشته چنین باشد که آنها هم اکنون داخل دوزخند این آیه نشان می دهد که در روز قیامت ورود بیشتر و
عمیقتري در این آتش سوزان می یابند و اثر آتش را به خوبی احساس می کنند.
"یصلون"از ماده صلی(بر وزن سعی)به معنی دخول در آتش و سوختن و برشته شدن و تحمل درد و رنج آن،آمده است،و به
حکم اینکه فعل مضارع
ص : 233
است دلالت بر استمرار و ملازمت دارد.
ائِبِینَ ). 􀀀 ا بِغ 􀀀 ا هُمْ عَنْه 􀀀 *** و باز براي تاکید بیشتر می فرماید:"آنها هیچگاه از آن غائب و دور نیستند" ( وَ م
بسیاري از مفسران این جمله را دلیلی بر خلود و جاودانگی عذاب"فجار" گرفته اند،و چنین نتیجه گیري کرده اند که منظور
از"فجار"در این آیات کفارند،چرا که"خلود"و جاودانگی جز در مورد آنها وجود ندارد،بنا بر این "فجار"کسانی هستند که
پرده هاي تقوي و عفاف را به خاطر عدم ایمان و تکذیب روز جزا دریده اند،نه به خاطر غلبه هواي نفس در عین داشتن ایمان.
تعبیر این آیه به صورت"زمان حال"باز تاکیدي است بر آنچه قبلا اشاره شد که اینگونه افراد در این دنیا نیز به کلی از جهنم
غائب و دور نیستند،زندگی آنها خود دوزخی است،و قبرشان نیز طبق حدیث معروف حفره اي از حفره هاي آتش است،و به
این ترتیب دوزخ دنیا،و دوزخ برزخ،و دوزخ قیامت هر سه براي آنها فراهم است.
ضمنا آیه فوق این حقیقت را نیز بازگو می کند که عذاب دوزخیان هیچگونه فترتی ندارد،و حتی براي ساعت و یا لحظه اي از
آن دور نمی شوند.
ا􀀀 اكَ م 􀀀 ا أَدْر 􀀀 *** بعد براي بازگو کردن اهمیت آن روز بزرگ می افزاید:"تو چه می دانی روز جزا چه روزي است"؟!( وَ م
یَوْمُ الدِّینِ ).
***
ص : 234
ا یَوْمُ الدِّینِ ). 􀀀 اكَ م 􀀀 ا أَدْر 􀀀 "باز هم چه می دانی روز جزا چه روزي است؟!( ثُمَّ م
جایی که پیامبر ص با آن آگاهی وسیع از قیامت و علم فوق العاده او نسبت به مبدأ و معاد،حوادث آن روز بزرگ و اضطراب
و وحشت عظیمی را که بر آن حاکم است به خوبی نداند تکلیف بقیه روشن است.
این سخن بیانگر این واقعیت است که ابعاد حوادث هولناك قیامت آن قدر گسترده و عظیم است که با هیچ بیانی قابل
توصیف نیست،و همانگونه که ما زندانیان عالم خاك از نعمتهاي بی پایان بهشت به درستی آگاه نیستیم، از عذاب جهنم،و به
طور کلی حوادث آن روز بزرگ نیز نمی توانیم آگاه شویم.
*** سپس در یک جمله کوتاه و پر معنی یکی دیگر از ویژگیهاي آن روز را که در حقیقت همه چیز در آن نهفته است
مطرح کرده،می فرماید:"همان روزي که هیچکس قادر بر انجام کاري در حق دیگري نیست،و همه امور در آن روز از آن
لِلّ ).
􀀀
لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ هِ 􀀀 خدا است"( یَوْمَ
البته در این جهان نیز همه کارها به دست قدرت او است،و همگان به او نیازمندند،ولی در اینجا به هر حال مالکان و حاکمان
و فرمانروایان صوري وجود دارند که گاهی افراد سطحی و ناآگاه آنها را مبدأ قدرت مستقلی می پندارند،ولی در آن روز این
مالکیت و حاکمیت صوري و مجازي نیز بر چیده می شود،و حاکمیت مطلقه خداوند و مالکیت او بر هر چیز از هر زمان
آشکارتر است.
این همان است که در آیات دیگر قرآن نیز آمده: لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ
ص : 235
.( الْقَهّ "حکومت امروز براي کیست؟براي خداوند یکتاي غالب" (مؤمن- 16
ارِ 􀀀 واحِدِ 􀀀 لِلّ الْ
􀀀
هِ
اصولا در آن روز هر کس به قدري گرفتار خویش است که اگر به فرض قدرتی هم می داشت به دیگري نمی پرداخت: لِکُلِّ
.( امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ :"هر کدام از آنها در آن روز گرفتاریهایی دارد که براي او کافی است"! (عبس- 37
در حدیثی از امام باقر ع می خوانیم:
اللّ : "همه کارها"امروز"و"آن روز"به
􀀀
للّ ، ...اذا کان یوم القیامه بادت الحکام فلم یبق حاکم الا ه
􀀀
ان الامر یومئذ و الیوم کله ه
دست خدا است...ولی هنگامی که روز قیامت می شود تمام حاکمان از میان می روند و هیچ حکومتی جز حکومت خدا باقی
.( نمی ماند" ( 1
در اینجا سؤالی مطرح است که آیا این تعبیر با مساله"شفاعت"انبیا و اولیا و فرشتگان منافات ندارد؟.
پاسخ این سؤال از بحثهایی که سابقا در مساله شفاعت کرده ایم روشن می شود،و آن اینکه قرآن در آیات متعددي تصریح
لا􀀀 می کند که شفاعت نیز به اذن و اجازه خدا است،و شفیعان روز جزا جز به رضاي او براي کسی شفاعت نمی کنند: وَ
.( ی (انبیا- 28 􀀀 إِلاّ لِمَنِ ارْتَض
􀀀
یَشْفَعُونَ
***خداوندا!در آن روز هولناك چشم همه به تو دوخته شده ما هم امروز
ص : 236
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 450 -1
نیز چشم به سوي تو داریم.
پروردگارا!ما را در این جهان و در آن جهان از الطاف بی پایانت محروم مگردان.
بارالها!در همه حال حاکم مطلق تویی،ما را از گرفتاري در وادي شرك و پناه بردن به دیگران حفظ فرما.
(آمین یا رب العالمین) پایان سوره انفطار
ص : 237
ص : 238